برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      43

    • تعداد محتوا

      9,419


  2. EshqAli

    • امتیاز

      23

    • تعداد محتوا

      496


  3. crazyinventor

    • امتیاز

      21

    • تعداد محتوا

      128


  4. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      17

    • تعداد محتوا

      1,055



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 17 مهر 1399 در پست ها

  1. 4 پسندیده شده
    تجهیز خودروهای رزمی برادلی به زره ها واکنشی در سوریه تصاویر جدید از کاروان های نظامی ارتش امریکا در سوریه نشان می دهد بعد از استقرار خودروهای رزمی برادلی M2A3 در سوریه انها مجهز به زره های واکنشی در بخش جلویی شاسی، جلوی برجک و کناره شاسی شده اند. این زره های واکنشی باعث افزایش بقا خودروهای رزمی برادلی در مقابل راکت های ضد زره، موشکهای هدایت شونده ضد زره و توپ های کالیبر پایین شود. در حقیقت زره های واکنشی برادلی جزء از بسته بقا نبرد شهری BUSK طراحی شده برای خودروهای رزمی برادلیدر سال 2008 است. نصب زره های واکنشی به خاطر تجربیات و عملیات خودروهای رزمی پیاده نظامی برادلی در مناطق شهری عراق توسعه پیدا کرده است تا حفاظت و توانایی ها خودروهای رزمی برادلی را ارتقا بدهد.
  2. 4 پسندیده شده
    به نام خداوند بخشنده و مهربان تهاجم مارک آنتوان به ایران مقدمه: در این نوشته به صورت مختصر به شرح هجوم مارک آنتوان به خاک ایران پرداخته می شود. نبردی که باعث تثبیت و یکپارچگی دولت اشکانیان بعنوان یک حکومت ملی می گردد. نبرد مذکور همواره زیر سایه نبرد معروف حران به فرماندهی سردار سورنا قرار دارد و این در حالیست که این نبرد جز سرنوشت ساز ترین رخدادهای تاریخی این مرز بوم است. دنیا مات و مبهوت قدرتی تازه تاسیس به نام روم است. شمشیر رومی به دورترین سرزمین های اروپا و سواحل مدیترانه رسیده و هیچ کس یارای مقابله با آن را ندارد. ژولیوس سزار با تثبیت قدرت در پی تدارک انتقامی سخت از ایرانیان است. 16 سال قبل (53 پیش از میلاد) رومیان به فرماندهی کراسوس سردار نامی رومی در جنگ با سپاهیان اشکانی به فرماندهی سورنا شکست فاجعه باری را متحمل شده اند. حران(کاره) قتلگاه کراسوس و پسرش گردید. کراسوس با دست کم گرفتن مدافعین اشکانی، با قوایی متشکل 35 هزار لژیون و 4 هزار سواره نظام و 4 هزار سوار نظام سبک اسلحه راهی ایران شد. نیروهای دو سپاه در جنوب شرقی ترکیه یا همان حران به یکدیگر رسیدند. کراسوس در مقابل خود سدی سواره متشکل از 9هزار سوار کماندار و 1000 کاتافراکت می دید. این عدد فقط کمی از تعداد سواره نظام رومی بیشتر بود. سیاهی لشکر پارتی آنقدر کوچک بود که وسوسه را به دل هر سپاهی می توانست راه دهد. پارتیان در سوارکاری و تیراندازی زبان زد و در شرق رزم آورانی پر آوازه بودند. آنها دردوره ی مهرداد بزرگ بر پایه تاکتیک منحصر به فردشان توانستند بخش بزرگی از ایران شهر را از دست سلوکیان و کشور های نو ساخته شرقی چون باختر در بیاورند. جنگ های فرسایشی پارتیان برای بازیابی مرزها در دوران پسا اشغال به یک تلاقی تاریخی و سرنوشت ساز در مقابل قدرت اول غرب آن روزگار یعنی روم رسیده بود. با آغاز نبرد در حران سوار نظام ایرانی با زد و خوردهای سنگین و سبک خطوط دشمن را درگیر خود کردند. در نهایت در یکی از این زد و خوردها سپاهیان ایران به عقب نشینی وانمود کردند. کراسوس با مشاهده عقب نشینی سواران پارتی دستور حمله همه جانبه سواره نظام خود را داد تا نیروهای مقابلش را برای همیشه سرکوب کند. اما از بخت بد کراسوس، این تاکتیک خاص سپاهیان سورنا بود. نام این تاکتیک قیقاج است. قیقاج به این صورت است که سواران سبک اسلحه کماندار وانمود به فرار می کردند تا اینکه انبوهی از نیروهای دشمن بسویشان روانه شوند آنگاه بر روی اسب هایشان روی برگردانده و نیروهای دشمن را به تیر می دوختند. سواره نظام کراسوس که درتعقیب سوارن پارتی بودند از بارش تیرهای سواران کماندار مانند برگ پاییزی بر زمین می افتادند و طولی نکشید که بطور کامل نابود شدند. لژیون رومی که حال بی پناه شده بود مورد تاخت سوارم سپاهیان سورنا قرار گرفت. در پایان این جنگ سر و دست کراسوس و پسرش توسط سورنا به پادشاه اشکانی ارد دوم پیشکش می شود. این درحالی بود که 20 هزار سپاهی رومی کشته و 10 هزار نفر اسیر شده بودند. عقاب های معروف رومی بدست ایرانیان افتاد و این در حالیست که کشتگان ایرانی به زحمت به چند صد نفر می رسید. این گزارش بی سابقه ترین شکست رومی ها تا آن روزگارست! صدای این شکست زبان به زبان در روم می چرخید. رومیان حال یک همسایه جدید پیدا کرده بودند. با این تفاوت که این همسایه در حد و اندازه خود روم بود. در کمال ناباوری سردار پر آوازه این نبرد در نتیجه سوظن ارد کشته میشود. تا دوران پر شکوهی با این فرمانده دلیر تجربه نشود. نقشه سرزمین های آن روزگار که اکثرا در این نبرد نقش ایفا کردند تمام این پیش زمینه ها دلایل قانع کننده ای برای شخص ژولیوس سزار بود که به ایران حمله کند اما عجل به سزار مهلت برآوردن این بلند پروازی را نداد. و در حالی که بزرگترین ارتش تاریخ روم را گردآوری کرده بود فقط سه روز مانده به اعزام نبرد توسط سناتور ها ترور میشود. جمهوری روم در حال تغییر بود. عصر جمهوری روم به عصر امپراطوری روم نزدیک می شد. در روم هم زمان سه دیکتاتور قدرت را در دست گرفته بودند که یک حکومت ائتلافی و گروهی را رهبری می کردند. یکی از این افراد مارک آنتوان دوست و یار وفادار سزار بود. مارک آنتوان برای اینکه از رقبا عقب نماند بعد چهار سال از مرگ سزار زمینه چینی حمله به ایران را ترتیب می دهد. آنتوان نواحی شرقی روم را در اختیار و بر مصر تسلط داشت. و در ثروت و هیبت و ورزیدگی ارتش بر باقی سرداران برتری یافته بود. تصمیم آنتوان بر این بود که با ارتشی چند برابر بزرگتر از کراسوس به جنگ ایران برود و البته هرگز در پی سواران فرار کرده پارتی هم نرود. وی توانست 16 لژیون بزرگ رومی که شامل 60 تا 70 هزار نیروی ورزیده و زبده بود گرد هم بیاورد. این نیرو توسط 10 هزار اسب سوار و 20 هزار نیروی ذخیره پشتیبانی میشد . پادشاه ارمنستان ارتاوسدس هم در این جنگ متحد انتوان شده و با 13 هزار سوار و پیاده او را همراهی می کرد. این پشتیبانی با مشاهده قدرت درخور روم بوجود آمد و به طریقی از روی استیصال صورت گرفت که در ادامه جنگ تاثیر خود را می گذارد. تصویر سمت راست ارتاوسدس و تصویر سمت چپ مارک آنتوان سپاه عظیم رومی در 36 پیش از میلاد به فرات می رسد اما دفاع سرسختانه ایرانیان آنهارا وادار می کند به ارمنستان بازگردند. با توجه به تجربیات رومی ها از شکست های قبلی در بین النهرین و با توجه به این تفکر که مرکزیت دفاع ایران در آن سرحدات است تصمیم بر این گرفته می شود که در یک حمله سریع شهر پراسیا که پایتخت آذربایجان(آتروپاتکان) یا همان ماد کوچک است را به تسخیر درآورند. فرهاد چهارم پادشاه وقت ایران با خواندن دست متحدین به این شهر رفته و رهبری دفاع از این دژ محکم را برعهده میگیرد. رومی ها مدت زیادی را قبل شروع جنگ و در ایام تابستان صرف ساختن تسلیحات محاصره کرده و روزهای طلایی را دست داده بودند. برای جبران این زمان از دست رفته با پیشنهاد ارتاوسدس این تسلیحات رها می شوند تا سرعت رسیدن به پراسیا را دو چندان کنند. تصور آنتوان بر این بود که این شهر بی دفاع و بی حفاظ مستحکم است اما آنتوان با رسیدن به این شهر متوجه می شود که اشتباه کرده و این شهر از دژ مستحکمی برخورد است و این محاصره بدون ابزار دژگیری بی نتیجه می ماند. به این علت عده ای از نفرات را مامور می کند تا به نیروها و تسلیحات رها شده بپیوندند و به سرعت راه میدان نبرد در پراسیا در پیش بگیرند. این نیرو ها با رسیدن به مقصد مورد نظر با اجساد هزاران رومی رو به رو می شوند و از آلات محاصره چیزی جز تیکه های چوب سوخته مشاهده نمی کنند. معلوم می شود که ایرانیان در نخستین ضربه کاری خود این تجهیزات را نابود کرده اند. با رسیدن خبر به اردوگاه روم نیروهای ارمنی متوجه می شوند که عاقبتی جز یک شکست دیگر در پیش نیست. در نتیجه میدان نبرد را ترک می کنند . اما مارک آنتوان در یک اشتباه مرگبار به محاصره دژ مذکور ادامه می دهد به این امید که گذر زمان و کمبود مواد غذایی ایرانیان را وادار به تسلیم کند اما این گونه نمی شود. فرهاد چهارم پادشاه اشکانی ایرانیان از آغاز محاصره تاکتیک ثابت و مداومی را در پیش گرفتند. آنها روز و شب به دسته های سیورسات رومی حمله می کردند و رومی ها به ناچار استعداد این دسته ها را به دو هزار نفر و حتی بیشتر افزایش میدادند که باز راه به جایی نمی برد. در اقدام بعدی نیروهای ایران هر چه بدستشان می رسید را می سوزاندند تا به دست رومیان نیوفتد. با توجه به بزرگ بودن سپاه روم و نیاز مبرم سواره نظام بزرگ این ارتش به علیق به سرعت رومیان با مشکل روبه رو شدند. آنتوان متوجه شد که به سرنوشت کراسوس دچار شده است و به ناچار راه فرار را در پیش میگیرد. وی ابتدا سعی کرد که به سوریه برود ولی با سپاهی بزرگ از نیروهای اشکانی رو به رو می شود. وی به ناچار به سوی شمال عقب نشینی کرد تا به ارمنستان برود. از این لحظه دیگر شب و روزی نبود که ایرانی ها به سپاه روم حمله نکنند. چنان عرصه بر سپاه رومی تنگ شد که از بیم حمله پارتیان حتی از ارسال دسته جات آذوقه به روستاهای اطراف باز ماندند. رومیان به هر جا قدم می گذاشتند با زمین ها بی آب و علف و علیق رو به رو می شدند. آنتوان گمان می برد که پاییز آذربایجان مانند روم طولانی است و در آن دما تغیر چندانی نمی کند. ولی ناگهان متوجه میشود که زمستان آذربایجان بسیار زودتر از انتظار فرا رسیده است. زمین ها پوشیده از برف شده و برودت هوا سختی کار را دو چندان می کند. بسیاری از رومیان بر اثر سرمازدگی جان می‌دهند. در همین حال بیماری تیفوس و اسهال خونی در بین نیروهای رومی شایع میشود و حتی سردار رومی به اسهال خونی مبتلا می گردد. رومیان در برابر این مصائب هیچ راه و چاره ای نمی دیدند. در نهایت بعد گذر روز ها و تلفات بسیار، آنتوان به ارمنستان می رسد. آنها با گذر از رود ارس نفسی راحت میکشند. گفته شده رومیان بعد گذر از آذربایجان هم دیگر را در آغوش گرفتند و زمین را می بوسیدند مانند کسانی که سال ها از وطن خود دور بوده اند. آنها می توانند کمی استراحت کنند اما از ترس خیانت پادشاه ارمنستان قبل از بهار ادامه راه می دهند. آنها مجبور به گذر از کوه های تورروس بین آذربایجان و ارمنستان آن روزگار شدند. رومیان در روز نخست حمله 40هزار سوار به همراه آورده بودند و این در حالی بود که بعد گذر از این کوه ها حتی یک اسب هم به همراه نداشتند. بیش از 32 هزار نفر از نیروهای متحد کشته می شوند این در حالی است که فقط 5هزار ایرانی در برابر این تعداد کشته شده اند.مارک آنتوان نهایت در بهار به سوریه می رسد. این در حالی است که از ارتش بزرگش چیزی جز نابودی دیده نمی شود. در تاریخ نظامی این عقب نشینی با عقب نشینی فاجعه بار ناپلئون بناپارت در روسیه قابل مقایسه است. این جنگ یک پیروزی بزرگ برای ایران و پادشاهی فرهاد چهارم و هم یک لکه ننگ فراموش نشدنی در تاریخ روم بود. نتیجه: آنتوان در کمتر از 20 سال بعد از کراسوس از ایرانیان شکست سنگینی می خورد تا برای رومیان ثابت شود در شرق با یک دشمن ضعف روبه رو نیستند. آنها متوجه شدند با یک دولت قدرتمند رو به رو هستند که روش خود را برای جنگیدن دارد. در نتیجه پس از این نبرد به فکر مقابله با آن افتادند. چندی بعد مارک آنتوان و همسرش کلئوپاترا پس از شکست پی در پی از اگستوس خودکشی می کنند و اگستوس زمامدار روم می شود و راه صلح با ایران را در پیش میگیرد. مارک آنتوان با شکست از پارت ها در روم از عرش به فرش می رسد. رومیان برای شکست دادن ایرانیان و تسلط بر ارمنستان و آذربایجان و قفقاز و سوریه 600 سال جنگیدند اما به نتیجه قاطع دست نیافتند. تا اینکه درنهایت امپراطوری ایران پس از سال ها و در یک جنگ 18 ساله به دست اعراب مسلمان فرومی پاشد و بر اثر حمله اعراب به سرزمین های رومی این امپراطوری هم بتدریج در جهان به حاشیه رفته و منقرض می شود. "این مطلب برای انجمن mililtary.ir نوشته شده و استفاده از آن با ذکر نام انجمن و نویسنده بلامانع است." نویسنده: Navard منابع: 1-ایران پیش از اسلام (حسن پیرنیا) 2-صد جنگ بزرگ تاریخ(علی غفوری) 3-تاریخ پلوتارک 4-تاریخ تمدن ایران(کاوه فرخ) 5-https://it.wikipedia.org/wiki/Marco_Antonio
  3. 4 پسندیده شده
    سلام و عرض ادب اگر تصویر رو بزرگتر کنیم و یک مقداری هم بیشتر دقت کنیم ، ( خصوصا با دقت به تعداد بازوهای موتورها ، قطر بیشتر مجموعه ، چینش موتورها و همینطور جایگاه یک تکه ی سفید رنگ زیرین آن که به وضوح در قسمت پشتش مجوعه ی نمایشی دیگری وجود نداره ) به نظر با کلاستر 6 تایی ( مجموعه موتور یا موتور خوشه ایی 6 عددی ) از موتور شهاب مواجه هستیم که از آن تا به حال صحبت و یا رونمایی نشده . نظر شخصی حقیر این هست که این مجموعه موتور مربوط به مرحله ی اول موشک های ماهواره بر نامشخصی هستند که قرار بوده و یا هست ماهواره های نظامی و یا غیر نظامی کشورمون رو به مدارهای بالاتری منتقل کنن تا ماندگاری بیشتر و همینطور دوره ی سرویس بیشتری رو تجربه کنن _ کنیم . دو تصویر دم دستی برای آشنایی بیشتر موتور خوشه ایی ( از نمای زیرین ) موتور خوشه ایی (با استفاده از موتور آر دی 250 روسی ) البته فکر میکنم سکوی پرتاب و مجموعه ی اون به شکلی ساخته شده باشه که بتونه موشک های بزرگتری رو نسبت به موشک سیمرغ پذیرا باشه . ارواح طیبه ی شهدای صنعت موشکی کشورمون ، خصوصا حاج حسن و تیم همراهشون شاد .
  4. 4 پسندیده شده
    دوستانی که اینجا تورک تورک میکنن بدونن ما هم آذری هستیم و و از پدر و مادر ترک آذری بدنیا اومدیم ولی وطنمون ایرانه و همونطور که برای این کشور شهید دادیم(چند شهید از خانواده ما تقدیم ایران شده)بازم اگه نیاز باشه جان ناقابلمون رو تقدیم خاک کشورمون میکنیم... اگه به شرایط اعتراض دارید انتقاد و اعتراض کنید ولی خیانت به کشوری که توش بدنیا اومدی و از امکانات و امنیتش استفاده کردی قابل بخشش نیست.
  5. 3 پسندیده شده
    اگر به نبردهای گذشته که در این منطقه اتفاق افتاده نگاه کنیم بازهم متوجه حضور پررنگ تر و موثر تر خودروهای زرهی سبک حتی در گذشته می شویم. ژاپن ها در جنگ جهانی دوم در سلسله نبردهای اقیانوس ارام عموما از تانکهای سبک، متوسط و تانکهای سبک دوزیست برای حملات زمینی استفاده میکرد. حتی تانک متوسط مانند تایپ 3 Chi-Nu ارتش ژاپن که در اواخر جنگ وارد میدان نبرد شدند درمقایسه با دیگر تانکهای متوسط هم عصر خود بسیار سبک تر بود. تانک های متوسط ژاپنی عمدتا وزنی کمتر از 20 تن داشتند. برخلاف جبهه اروپا که غولهای زرهی مثل تانکهای سنگین سری KV و IS شوروی و تانکهای سری تایگر آلمان در آن حضور داشتند، در جبهه اقیانوس ارام سنگین ترین تانک حاضر در میدان نبرد مربوط به ارتش امریکا وتانک های سری پرشینگ با وزن 46 تن بود که البته حضور پر رنگی نیز نداشتند. در جنگ دو کره نیز با پیشرفت جنگ در مناطق جنگلی و کوهستانی تانک از نقش اصلی و سنتی خود که تهاجمی زمینی است فاصله گرفتند. ارتش امریکا و متحدیشن به علت ضعف ساختاری تانکها در این مناطق از انها به عنوان دفاع ثابت و پشتیبانی آتش نیروهای پیاده نظام استفاده می کردند. تانکها در سنگره های با تور استتار مستقر میشدند که به محیط اطراف دید داشته باشد. در جنگ ویتنام نیز حضور تانکهای سبک دوباره رونق گرفت. با وجود تلفات زرهی، تحرک پذیری خودروهای سبک خصوصا در مناطق جنگلی وصعب العبور مورد پسند هر دو طرف درگیری بود. در نبرد ویتنام تانکهای سبک مانند PT76 ، تایپ 62 در اختیار نیروهای ویتنام شمالی و تانکهای سبک مانند ام24 ، ام 41 و شریدان در اختیار نیروهای ویتنام جنوبی و متحدانش حضور داشتند. جهت یادآوری و مرور مطالب گذشته : تانک های سبک و متوسط ژاپنی در جنگ جهانی دوم تحرک پذیری مناسبی برای انجام عملیات در مناطق انبوه جنگلی داشتند. با ادامه جنگ در کره و به بن بست رسیدن جنگ، تانکها به مرور از نقش سنتی خود دور شدن و به سمت نقش دفاع ثابت حرکت کردند. تانک های شرمن M4A3E8 در حال اجرای اتش پشتیبانی برای نیروهای پیاده نظام در جنگ کره به شکل دفاع ثابت- البته شاید استفاده از تکنیک دفاع ثابت در جنگ دو کره برای تانک ها مناسب بوده است اما برای نبردهای امروزی کافی مناسب نیست ( مانند انچه برای نیروهای زرهی عربستان در مرز با یمن رخ داد) و بدون داشتن تحرک نیروهای زرهی در نبرد های مدرن به راحتی شکار میشوند. به نظر میرسد در چنین مناطق جنگلی و کوهستانی داشتن زرهی سنگین مناسب نخواهد بود اما خودروهای زرهی سبک می توانند با تحرک و اتش مناسب در این مناطق عملکرد قابل قبولی داشته باشند. جاده‌های مالرو و با عرض کم برای ادوات زرهی سنگین مناسب نیستند. حرکت ادوات زرهی با ابعاد بزرگ در چین معابری میتواند موجب سقوط انها از ارتفاعات شود. اما تانکهای سبک با وزن و ابعاد کوچک مشکلات کمتری برای عبور از این نوع معابر دارند. تانک سبک شریدان (سمت راست) و تانک سبک تایپ62 (سمت چپ )در جنگ ویتنام در جدیدترین نمونه نیز در سال 2017 طی درگیری نیروهای دولت فلیپین با مسلمان تندرو در شهر ماراوی، ارتش این کشور برای مبازره با تروریستها از خودورهای زرهی به همراه نیروهای پیاده نظام استفاده کرد. البته ارتش فلیپین متوجه شد خودروهای زرهی که در اختیار دارد برای نبردهای امروز کافی نیست. پس خرید یک تانک سبک مدرن برای ارتش فلیپین موجب خواهد شد تا این کشور دست برتری در مقابله با نیروهای تندرو و شبه نظامیان مسلح داشته باشد. باتوجه به اینکه شبه نظامیان مستقر در این کشور از نظر تجهیزات ضد زره قدرتمند نیستند تانکهای سبک میتوانند عملکرد خوبی چه در نبرد شهری و چه در نبرد در جنگلها برای مبازره با تروریستها داشته باشند. خودروهای زرهی فیلیپین قدیمی هستند پس این کشور برای افزایش قدرت نیروی زمینی خود برای مبارزه با شبه نظامیان به فکر خرید تانک سبک افتاده است درباره نمونه قدیمی تر این تانک یعنی Sprut-SD تاپیک داریم اما نمونه ای که روسها به هندیها پشینهاد کردند نمونه بروز رسانی شده یعنی Sprut-SDM1 است. این نمونه سیستم نظارتی و کنترل اتش بهتری در مقایسه با نمونه استاندار دارد. همچنین مجهز به جایگاه سلاح کنترل از راه دور هست. همچنین روسها قابلیت شناروی را در نمونه Sprut-SDM1 ارتقا داده اند.
  6. 2 پسندیده شده
    سلام داداش.... داری می پیچونی؟؟؟؟ من گفتم شورش و هر چیز دیگه دقت بفرمایید سه نقطه گذاشتم... یعنی به بحث نظامی هم ربط داره: هرچی یعنی هرچیزی غیر از این موارد مثلا داعش بعد شما از نظام دنیا و اینها میگی.... من از نظام حاکم بر دنیا و حق وتو و فلان بهمان پرسیدم؟ آقا نمی خوای جواب بدی یه کلمه بگو جواب نمی دم... بی خودی ما و بقیه رو علاف نکن سوال من واضح واضحه.... یه کشور ضعیف داریم که به هر علتی اسباب بی امنی در یک کشور قوی تر از خودش شده(نه درباره همسایه بودن حرف میزنم نه درباره نظامات بین المللی و نه هیچ چیز دیگه ا ی) شما دخالت نظامی کشور قوی در ضعیف رو (مستقیم یا غیرمستقیم) برای حفظ امنیت خودش مشروع می دونی یا خیر؟ به خدا به قران به پیر به پیغمبر جوابش یه کلمه است: یا بله یا خیر! دیگه ربط دادن به حوثی های یمن و عربستان جابلقا و جابلثا نداره که استاد. اصلا به اینکه داعش کی بود هم کاری نداریم... به اینه دولت عراق و سوریه رسما از ما کمک خواستن هم کاری نداریم... به اینکه ایران اصلا رفت کمکشون یا خیر هم کاری نداریم... من فقط می خوام بدونم شما به عنوان یه بچه مسلمون شیعه در این وضعیت جواب ت چیه مسخره نمیکنیم بابا! بعد لی بحث عمیق داریم یه شوخی می کنیم... من رسما و اینجا در حضور همه دوستان از شما معذرت می خوام
  7. 2 پسندیده شده
    بالهای فراخ عقاب آیا جنگنده چند ماموریته F-15EX ، بهترین هواگرد رزمی در دنیای جتهای نظامی است ؟؟ با انتشار خبری مبنی بر تایید خرید بیشتر از 100 فروند جنگنده نسل نسل چهارپلاس F-15EX که به تقریب 20 سال پس از تحویل آخرین فروند ایگل برای نیروی هوایی ارتش ایالات متحده صورت پذیرفت ، اکنون بوئینگ با توجه به درآمدحاصله از فروش نمونه های قبلی و همچنین قراردادهای پشتیبانی ، اینک در آستانه راه اندازی خط تولید نمونه EX قرار دارد . در جریان جنگ سرد با اتحاد شوروی ، جت F-15C ، توانمندترین جنگ نیروی هوایی ( در مقایسه با تامکتهای نیروی دریایی ) برای رزم هوایی بشمار می آمد و این پیکر بندی ، به گونه از انعطاف پذیری برخوردار بود که با عملیاتی شدن نمونه ای بعد خود ( اف-22 رپتور ) که در دسامبر 2005 لباس رزم را بر تن کرد ، در خط مقدم و پیشانی این نیرو بکار گرفته می شد . درواقع ، حساسیت فناوری مورد استفاده در این نمونه ، به گونه ای بود که تنها به سه کشور سعودی ، ژاپن و اسراییل صادر گردید و سایر مشتریان در سطح پایین تر نیز تنها به جتهای سبک تر و ارزان تر اف-16 مسلح شدند . علیرغم این مساله ، پس از عملیاتی شدن رپتور در اوایل دهه نخست قرن بیست و یکم ، صادرات این گونه از ایگل با حساسیت کمتری روبرو گشت و نمونه ای برگرفته از آن در قالب گونه E به مشتریان دیگری نظیر کره جنوبی ، سنگاپور ، قطر و در نهایت سعودی نیز تحویل گردید . به ترتیب از راست : F-15C ، F-15QA و F-15E با توجه به این داده ها، گونه EX را میتوان نزدیکترین نمونه به نمونه QA دانست که در برخی موارد ، تفاوتهای آشکاری نظیر راکهای چندگانه حمل سلاح که به این جنگنده اجازه حمل تعداد بیشتری موشک را می دهد را نشان می دهد . علاوه براین ، نسخه جدیدی از جستجوگرهای مادون قرمز با عمر بالاتر نیز بدان اضافه شده است . در حالی که پس از تحویل ، جدیدترین گونه ایگل شاید ، توانمندترین جنگنده خط مقدم ارتش ایالات متحده لقب بگیرد . از یک نظر هزینه عملیاتی این نسخه از اف-35 یا F-15E و یا حتی اف-22 کمتر بوده و این بدان معناست که نیروی هوایی می تواند هرسال تعداد ساعت پروازی بیشتری را بدون هزینه زیاد در دفاتر پروازی خود ثبت نماید . مضاف براین ، پایین بودن هزینه های عملیاتی این جنگنده نسبت به مدلهای قدیمی تر ایگل در طولانی مدت موجبات صرفه جویی در بودجه نیروی هوایی شده واین نیز به نوبه باعث انعطاف پذیری این نیرو برای خرید تعداد بیشتری از این هواگرد خواهد شد . مجموع این موارد نشان می دهد که خرید نمونه EX نه تنها برای نیروی هوایی ارزان ترین راهبرد به منظور برآورده کردن نیازهای عملیاتی خط مقدم خود است ، بلکه این نیرو را در طولانی مدت از تنگنای مالی نجات خواهد داد . مقایسه های کمی F-15EX با سایر جتهای رزمی ارتش ایالات متحده نشان میدهد که عقاب جدیدی تحویلی به نیروی هوایی بدلیل طراحی اولیه مناسب و گذشته قابل اطمینان رزمی، می تواند رقیبی جدی برای اف-22 و اف-35 لقب بگیرد . در حالی که اف-22 همچنان معماری رایانه ای دهه 90 قرن گذشته را یدک می کشد ، ایگل جدید بوئینگ ، با در اختیار داشتن ویژگی های ممتازی نظیر سایت نشانه گذار روی کلاه خلبان ، برتری به نسبت محسوسی را در درگیری های نزیک هوایی خواهد داشت . در این میان ، F-35A گرچه در سطح فنی رقیبی بسیار نزدیک به EX بشمار می رود و بدلیل آغاز خط تولید آنها در قرن جاری ، پتانسیل بروزسانی گسترده تری را دارد ، اما فلسفه طراحی آن برای ایفای نقش یک جت رزمی سنگین تعریف نشده ، توان هوا به هوای کمتری را داشته ، بطور طبیعی قدرت آتش کمتری را بخود می بیند و در نهایت برد کمتری را به ثبت رسانده است . این مساله بخصوص در حوزه حمل سلاح میان این دو هواگرد قابل توجه به نظر می رسد بدین معنی که مقایس ها ، حاکی از برتری 5.5 برابری ایگل بر لایتینینگ است . در حوزه عملکرد پروازی، مزیتهای گونه جدید ایگل حاکی از یک استاندارد جدید است ،چرا که EX با در اختیار داشتن نسبت رانش به وزن بسیاربالاتر ، سرعت صعود ، سقف پروازی وسرعت پیمایشی ( البته مقداری کمتر از میگ25/31) افزون تر ، عمل گوی سبقت را از سایر مدلها ربوده است . بدین ترتیب ، گونه EX براساس موارد پیش گفته شده ، می تواند به بهترین جنگنده جهان یا حداقل به بهترین هواگرد رزمی عملیاتی ، بخصوص زمانی که عواملی نظیر پیچیدگی های فنی ، سهولت نگهداری ، قابلیت اطمینان رزیم و عملکردهای پروازی در نظر گرفته شود ، تبدیل گردد . این جنگنده در آینده نه چندان دور به احتمال بسیار زیاد به موشکهای مافوق صوت AGM-158 مسلح خواهد شد که در مقایسه با سیستم های تسلیحاتی نصب شده بر روی اف-35 یا اف-22 از ارزش راهبردی افزون تری برخودار خواهد بود ، در حالی که متقابلا "روسها مشغول تجهیز فاکس هاوندها و سوخو-57 ها به کینژال هستند . اما در مقابل تمامی ویژگی های مثبت ایگل جدید ، نقص بزرگ عقاب بوئینگ را می توان در عدم پنهانکاری آن دانست ، در حالی که اکثر قریب به اتفاق جتهای رزمی که امروز در حال تولید بوده یا برنامه ریزی جهت تولید آنها وجود دارد ، گرچه قابلیت رقابت در حوزه پنهانکاری با اف-22 یا اف-35 را ندارند ولی رگه هایی از این ویژگی را با خود حمل می کنند ، هر چند سایر مزیتهای ارائه شده برای این جنگنده بخصوص هزینه های رزمی پایین آن ، در کنار توسعه فناوری حسگرهای بکار رفته در این هواگرد ، میتواند این نقص را تا حدودی جبران نماید . این مساله با گفته های موشه آرنز ، وزیر دفاع سابق اسراییل در خصوص اف-35 تا حدودی تطبیق می کند ، این مساله تا جایی در میان نیروی هوایی ارتش ایالات متحده رسوخ پیدا نموده است که به احتمال بسیار زیاد ، بدلیل محدودیتهای ناشی از آینده توسعه فناوری های پنهانکاری ، جنگنده نسل ششم این نیرو بیشتر بر روی توانمندی های جنگ الکترونیک طراحی گردد . پی نوشت : 1- بن پایه - استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
  8. 2 پسندیده شده
    بعد از اعلام موضع رسمی سوریه ایران هم کم کم داره هشدارهای زیر پوستیش رو میده: ‍واکنش روحانی به جنگ ارمنستان و آذربایجان (فیلم) / اجازه نمی‌دهیم دولت‌ها تروریست‌ها را نزدیک مرزهای ایران بیاورند؛ حواسمان باشد این جنگ به جنگ منطقه‌ای تبدیل نشود. بشار اسد: مردم سوریه و ارمنستان هر دو قربانی نسل کشی هستند. رئیس‌جمهور سوریه در دیدار با وزیر خارجه ارمنستان سرنوشت مردم ارمنستان و سوریه را با توجه به کشتاری که در حق آن‌ها انجام شده است، یکی دانست. به گزارش گروه بین‌الملل خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه خبری النشره لبنان، بشار اسد رئیس‌جمهور در دیدار با «ادوارد نالبندیان» وزیر خارجه ارمنستان در دمشق، گفت: آن‌چه که مردم ارمنستان دچار آن شده‌اند، در حال حاضر مردم سوریه نیز به علت قتل و کشتار و تروریسمی که وجود دارد، دچارش هستند، هرچند روش و اهداف آن تغییر کرده است. وی ادامه داد: دولت ارمنستان می‌تواند نقش مهمی را در این مرحله خطیر که بر مردم منطقه می‌گذرد داشته باشد. («ولید معلم» وزیر خارجه سوریه نیز در کنفرانس خبری مشترک با وزیر خارجه ارمنستان گفته است: اگر جامعه بین‌الملل با جنایتکاران در حق ارامنه برخورد می‌کرد، امروزه نوادگان آن جنایتکاران جرأت انجام همان کارها را در سوریه نداشتند.) در جریان جنگ جهانی اول صدها هزار نفر از ارمنی‌ها به اجبار حکومت عثمانی مجبور به تبعید به سمت ارمنستان شدند که در این مسیر بسیاری از آن‌ها کشته و مفقود الاثر شدند، دولت ارمنستان و بسیاری دیگر از کشورها این حادثه را یک نسل کشی قلمداد می‌کنند، اما دولت ترکیه با رد شدید این مسأله به شدت نسبت به واژه نسل‌کشی واکنش نشان می‌دهد. از این رو منظور بشار اسد و ولید معلم نیز به این مسأله باز می‌گردد و بدین گونه به طور غیر مستقیم ترکیه را مقصر اصلی کشتار مردم سوریه معرفی کرده‌اند. منبع
  9. 2 پسندیده شده
    صحبت درباره زره کوب فردیناند شد بهتر چند نکته را باهم مرور کنیم مشکل اصلی زره کوب فردیناند نداشتن مسلسل نبود بلکه اشکال فردیناند اساسی تر از این حرفها بود: اگر مشکل فردیناندها فقط مسلسل بود نصب یک مسلسل می توانست به مشکلات این زره کوب پایان دهد. در حقیقت المان ها هم متوجه این موضوع بودند و سعی کردند با اصلاحاتی طرح فردیناند را بانام Elefant بهبود ببخشند اما مشکلات فردیناندها حتی با وجود بهبودها باقی بود. تصویر سمت راست Elefant تصویر سمت چپ فردیناند همان طور که در متن بالا توضیح داده شد در نمونه های بعدی این زره کوب تغییراتی از جمله نصب مسلسل انجام شد اما مشکلات فردیناند تمامی نداشت. سربازان المانی در حال جابه جا کردن پیشرانه جدید برای زره کوب فردیناند از قطار _ مشکل فردیناند جدی تر از این حرفها بود !! جدا از بحث نامطمئن بودن سیستم تعلیق حتی پشیرانه مایباخ این تانک نیز به خاطر محفظه تنگ فقط 800 کیلومتر عمر مفید داشت. پیشرانه ها مرتب باید تعویض میشدند که با توجه به شرایط صنایع المان موتورهای اضافی به سختی برای زره کوبها فراهم میشد. تصویری از زره کوبهای فردیناند در انتظار تعمیر در کارخانه تانک سازی Nibelungenwerk _ خرابیهای پی در پی در کنار کمبود قطعات ضربه بدی به علمکرد زره کوبهای فردیناند زد بازیابی زره کوب Elefant به خاطر وزن 70 تنی بسیار سخت و دشوار بود به طوری که با کوچکترین مشکل در سیستم حرکتی این غولهای زرهی رها می شدند. پشتیبانی فنی و لجستیکی از سخت افزارهای نظامی در میدان نبرد گاهی ارزشی بیشتر از خود تجهیزات دارد.
  10. 2 پسندیده شده
    انقلاب طبیعی، نرمال و مردمی سوریه ... (!) حالا توجه کنید بین قطر و اردوغان رودربایسی! وجود داره و ببینید تمام این مراودات که از مسیر ترکیه انجام میشده و اون سالها روابط سعودی و اعراب با ترکها ماه عسل بود (به خاطر ضربه به سوریه و هنوز مشکلات جدید بن سلمان ایجاد نشده بود با ترکها) چقدرش را عمواردوغان به عنوان حق العمل! و پورسانت ضبط میکرده و چقدرش در ترکیه مفقود شده و چقدرش مستقیم به حساب اربابان اصلی جنگ سوریه (ترکها) رفته به عنوان کارفرما اگر این مبالغی باشه که فقط به جیب پیمانکاران دست چندم و فرعی و خرد رفته. بماند که همزمان کارخانجات حلب و نفت سوریه توسط داعش مستقیم به ترکیه ادروغان منتقل میشد و کمکهای غرب و طرفهای ضد محور ایران و باجهای اروپایی برای مهاجران به عنوان برگهای برنده اردوغان هم خودش بودجه یکسال یک کشور بود. خلاصه منفعت مالی و اقتصادی که ترکیه از جنگ سوریه جمع کرد از این جهات اگر میشد جمع زده بشه احتمالا در برخی سالها فراتر از تجارت خارجی ترکیه بوده!!
  11. 2 پسندیده شده
    تاکتیک ( 2 ) - مانور چرخشی (دورانی ) مانورهای چرخشی ، که در ردیف تاکتیک های قدیمی میدان نبرد قرار دارد ، نوعی تاکتیک احاطه ای است که در آن ، واحدهای مهاجم تلاش می کنند تا بطور کامل از روبرو شدن با شبکه دفاعی دشمن خودداری نموده و به جای آن تمامی توان رزمی در دسترس را برای یافتن یک معبر مناسب جهت پیشروی در عمق دفاع و در امتداد مسیرهای ارتباطی و لجستیکی دشمن ، متمرکز کنند . با اجرای این تاکتیک ، اینک عقبه واحدهای دشمن در معرض تهدید جدی عناصر آفندی قرار گرفته و بالتبع ، عاقلانه ترین کاری که در سلسله مراتب فرماندهی مدافعان صورت می گیرد ، خارج شدن از لاک دفاعی و اجرای عملیات عقب نشینی است که این خود ، موجب خواهد شد که عناصر در حال عقب نشینی ، اصطلاحا" به دشمن " پهلو / جناح " داده و بطور کامل در معرض آتش مهاجمان قرار می گیرد . اگر قصد بر معرفی نمونه های تاریخی باشد ، اجرای تک تهاجمی ژنرال داگلاس مک آرتور در اینچون ( کره ) ، یک نمونه کلاسیک از اجرای تاکتیک های دورانی ( چرخشی ) بحساب می آید . در اجرای این تاکتیک ، عناصر رزمی نظیر واحدهای آبخاکی ، هوابرد ، و یگانهای هوایی نقش محوری و پراهمیتی را برعهده دارند . بااین وصف، بدلیل اینکه واحدهای مامور به اجرای تاکتیک های دورانی ، فراتر از برد پشتیبانی واحدهای کلاسیک ارتش وارد عملیات رزمی میشوند ، ساختار لجستیک ارتش مهاجم می بایست از قابلیتهای بیشتری برای حمایت از واحدهای تکور برخوردار باشد . صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9 پی نوشت : اگر قصد داشته باشیم تجربیات دفاع مقدس را محور ارزیابی این تاکتیک قرار دهیم ، شاید این تحلیل سردار سرلشگر پاسدار محسن رضایی ( فرماندهی وقت کل سپاه ) نمونه خوبی برای بررسی باشد . ایشان در یک جزوه منتشر شده از سوی دفتر وقت سیاسی سپاه ، چنین اعتقاد داشتند که در طول جنگ ، هرزمان واحدهای خودی قصد اجرای "تک جبهه ای " به خطوط دفاعی ارتش عراق را داشتند ، تقریبا" موفقیتی حاصل نیامد ولی هرزمان معابر پیشروی بسوی دشمن ، به شکل مبتکرانه ای انتخاب شد ، واحدهای ارتش عراق بطور کامل غافلگیر شده و دست به عقب نشینی می زدند .
  12. 1 پسندیده شده
    بخش دوم : نسل شبکه آخرین نسلی که اولین گروه از جوانان آن در حال ورود به عرصه های مختلف حرفه ای در اجتماع می باشد نسل شبکه است. این نسل اگرچه با توجه به تفاوت های فرهنگی، مذهبی و جغرافیایی در جای جای دنیا تفاوت هایی در خصوصیات خود در مناطق مختلف دنیا با دیکدیگر دارند، اما با توجه به ویژگی اساسی معرف آنها، که شبکه و عصر اطلاعات و زندگی در دهکده جهانی ست، دارای ویژگی های مشترک و مشابه فراوانی بسیار فراتر از تفاوت های خود هستند. در پژوهشی ویژگی های این نسل در جامعه آمریکا این چنین توصیف شده است: در طی دوران حیات جوان آنها، نسل شبکه از طریق پیشرفت انفجاری در فناوری، بی ثباتی اقتصادی، خشونت عمومی و اجتماعی رو به افزایش، و جنبش های عدالت جویی شکل گرفته است.[1] تلاطم های سیاسی 2 دهه اخیر آمریکا – که در ایران نیز با علل متفاوتی اجتماع با آن دست به گریبان بود- تاثیر شدیدی بر روی این نسل گذاشته است. حتی بزرگسال ترین افراد نسل شبکه دنیا را پیش از حوادث 11 سپتامبر به یاد نمی آروند. آنها کشور خود را در ظاهر مبارزه با تروریسم، همواره درگیر جنگ های مختلف در خاطر دارند. بزرگ شدن نسل شبکه همراه با طلوع رنسانس دیجیتال بود. این نسل آنچنان به اطلاعات و فناوری دسترسی دارد، که هیچ نسلی تا پیش از این نداشته است. آنها همراه تلفن های هوشمند و دسترسی به شبکه اینترنت باند پهن جهانی دوران رشد خود را گذرانده اند.[2] هر جیزی که آنها میل به دانستن آن داشته اند تنها تا فشردن یک کلیک با آنها فاصله داشته است. این ترکیب قدرتمند از اطلاعات و سرعت خود را در پرسنل ارتشی جوانی نشان داده است که پاسخ فوری و تعامل دائمی را ترجیح می دهند. آنها مایل هستند اطلاعات به صورت دیداری ارائه شود و می تواند چند کار را به صورت هم زمان به پیش ببرند. اما این ارتباطات موبایلی پیشرفته هزینه ها و معایبی نیز به همراه داشته است. این امر می تواند موجب کاهش تعاملات فیزیکی، افزایش تعاملات افراطی، کاهش تمرکز به دلیل چند وظیفگی، حواس پرتی، و نرم های اجتماعی غیر معمول شود.[3] نسل شبکه حجم عظیمی از اطلاعات را به سرعت می بلعد، اما در عین حال نسبت به موضوعاتی که پیامد هایش را درک نمی کنند به سرعت علاقه خود را از دست می دهند.[4] برای یک افسر غیر سازمانی از نسل شبکه نادرست خواهد بود که در جایی دوری و به دور از دسترسی به شبکه قرار داشته باشد، چرا که آنها انگیزه دارند از طریق توانایی هایشان در سازمان شان یا در جهان تاثیر گذار بوده و موفق باشند.[5] قابلیت های نسل شبکه شامل اتصال سراسری، اطلاعات، و تعامل می باشد. آنها از نظر روانی احساس نیاز به متصل بودن به کاری را دارند که در حال انجام اش هستند. بسیار بیشتر از آنچه نسل پیش از آنها چنین احساس نیازی داشت. آنها مایل اند چرایی و چگونگی کاری که در حال انجام اش هستند را بدانند. اگر آنها احساس کنند که در حال ایجاد تغییری در سازمان نیستند، یا رهبر کاری آنان متوجه ارزش تلاش های آنان نیست، به سرعت به دنبال جای دیگری خواهند بود تا در آنجا تفاوتی ایجاد کنند[6]. آنها مایل اند خودشان مستقیما چیزها را بفهمند و درک کنند، تا آنکه یک ناظر بالای سر برای حتی کوچکترین امور داشته باشند که تک تک راه حل ها را به آنها دیکته کند، که فلسفه فرماندهی ماموریت ارتش این چنین است[7]. بخشی از این میل به حل مشکلات جهان بدین جهت است که آنها تمایل دارند راه های خلاقانه ای را برای حل مشکلات امتحان کنند که تا پیش از آن آزموده نشده اند. نسل شبکه از اینکه خود شخصا چیزی را با کمک اینترنت بیاموزد لذت می برد و در برابر فناوری های نوین احساس راحتی بی مانندی دارد. آنها با اتکا به خود با راهنمایی های کوچکی از سوی اعضای ارشد پژوهش در مورد موضوعات را شروع می کنند، و هم رده ها و ارشد های خود را به عنوان منابعی می بینند که می توانند در اجرای تلاش هایشان از آنها کمک بگیرند[8]. نسل شبکه همچنین مخیر بودن را ارزش می نهد. این ترجیح الزاما به این معنی نیست که باید انتخاب های زیادی وجود داشته باشد تا از میانشان یکی را برگزینند، بلکه بیشتر درباره ی این است که فردیت و خلاقیتشان را بروز دهند[9]. به جهت میل محرکه برای تغییر دنیا، نسل شبکه بیشتر در تظاهرات ها، راهپیمایی ها، و مبارزات برای تغییرات اجتماعی شرکت می کنند[10]. آنها ترسی از کار سخت ندارند، اما می خواهند تلاش هایشان دیده شود و تغییری ایجاد کند. در حوزه ی کار آفرینی، "اگر می خواهید درگیر نسل شبکه شوید، مطمئن شوید که به فردیت آنها احترام می گذارید به همان اندازه که عملکرد و تلاش شان را به رسمیت می شناسید." [11] در پژوهشی در باب همین موضوع در مورد ارتش ایالات متحده به قلم رابرت فارمر[12] آمده است: ارتش ایالات متحده در حال حاضر متشکل از 4 نسل است: نسل بومر[13] (1946-64)، نسل X [14] (1965-80)، نسل Y [15] (1981-2000)، و نسل Z [16] (کسانی که از سال 2001 به بعد متولد شده اند)[17]. هر یک از این گروه ها دارای ارزش های منحصر به فردی ست که بر نحوه درک آنان نسبت به مسائل، استفاده، و واگرایی نسبت به ارزش های ارتش تاثیر می گذارد. به طور قابل ملاحظه ای، ارزش های هر نسل می تواند جهت پیشبینی پاسخ های هریک از گروه های نسلی بکار رود، لذا واکنش های آنها قابل پیشبینی و یا قابل تخفیف یا شدت بخشی برای رسیدن به انسجام بیشتر در واحد رزمی، افزایش درک فردی و گروهی، و کمتر دامن زدن به نزاع های فردی ست. به طور ویژه این پژوهش می پرسد، "چگونه رهبران نظامی می توانند روابط منفی میان ارزش های نسلی هر یک از نسل ها و ارزش های نظامی را کاهش دهند در عین اینکه بتوانند از تراز مثبت این ارزش ها برای افزایش قابلیت ها و توان اعمال قدرت نظامی در افق 2050 بهره برند؟"[18] ارزش های نسلی ارزش های مقامات اجرایی کشوری و رهبران قوه مقننه معمولا به اهداف استراتژیک ملی گره خورده اند. بر اساس اسناد بالادستی کشورها که بر قوانین جزئی بر اساس آن بنیان نهاده شده ; رهبران در تلاش هستند آن انگاره ای را بتراشند که تصویر مجسم آمال ملی و عقیدتی باشد. اهداف استراتژیک , وضعیت نهایی حرکتی هستند که رویکرد عملیاتی از آن مشتق می شود، و بر روی شکاف میان وضعیت فعلی و وضعیت مورد نظر پلی ایجاد می کنند[19]. ارزش ها در طی زمان تغییر می کنند و منابع زیادی روی آنها تاثیر می گذراند. از این روی تصمیم سازان بینشی می سازند تا همزمان که فرمان حرکت کشور را به سمت آن هدف در دست دارند، وضعیت پایانی را همواره در افق آن نگاه دارند. آنچنان که تصمیم سازی تحت تاثیر فرهنگ تصمیم سازان قرار دارد، فرهنگ ارتش و نیروهای مسلح نیز بر فرهنگ تصمیم سازان تاثیر می گذراد. اگر ارزش های نیروی مسلح با کسانی که توسط آن تصمیمات یا فرمان ها تاثیر می پذیرند مشترک نباشد، آن تصمیمات یا فرمان ها امکان معنی و مفهوم یافتن را پیدا نمی کنند. اگر زیردستان تصمیم یا فرمان را درک نکنند، چندان محتمل نیست که نسبت به آن تعهدی پیدا کنند و تنها با آن انطباق پیدا می کنند. محیط عملیاتی امروز بر پیچیدگی و کنترل غیر متمرکز تحت مفهوم فرماندهی ماموریت، ارزش می نهد، که نیازمند تعهد سربازان به جای تطبیق و پذیرش زیردستانه آنان است[20]. بنابراین پل زنی میان شکاف های نسلی به منظور ایجاد درک مشترک از ارزش های ارتش به منظور بر قراری نظم مناسب و دیسیپلین لازم در نیروی مسلح امروزی لازم و حیاتی ست. ارزش های نسل ها قابل تعریف است و تصویری واضح از اینکه چگونه –به عنوان یک گروه- افراد رفتار خواهند کرد، پرورش خواهند یافت، و انتظار پاداش خواهند داشت، به دست می دهد. پژوهش در رفتار نسل ها تمایزات بارزی را در بین نسل های مختلف نشان می دهد. [21] در یکی دیگر از پژوهش های صورت گرفته چالش های مساله شکاف نسلی این چنین بر شمرده شده است: یک مشکل در مورد نصیحت هایی که در باب به خدمت گیری و رهبری نسل جوان در گفته می شود، وجود دارد: نسل هزاره دیگر نسلی نیست که ارتش نیاز داشته باشد در مورد آنها تمرکز کند. هزاره ی جدیدی ها –کسانی که ما بین 1980 تا 1996 متولد شده اند- در حال پیوستن به ارتش نیستند؛ آنها خود ارتش هستند! تا سال 2015 حدود 72 درصد از پرسنل فعال ارتش را نسل هزاره تشکیل می دادند. در واقع حتی در سال گذشته تعداد زیادی از این نسل هزاره ای ها می توانستند با 20 سال سابقه خدمت بازنشسته شوند. کسانی که به تازگی برای ورود به خدمت ثبت نام کرده اند در حال گذراندن دوره های آموزشی ای هستند که ارزش زمانی که صرف آنها می کنند را ندارد و متناسب نسل جدید نیستند. این ها آموزش های نسل جدید نیستند: نسل شبکه نسل شبکه که اعضای آن به عنوان NetGens نیز شناخته می شوند، شامل افرادی می شود که در و پس از 1997 متولد شده اند. در کشور های اروپایی , ژاپن و آمریکا تا سال 2015 این نسل جمعیتی بالغ بر 70 میلیون نفر را تشکیل می دادند. در این سال مسن ترین افراد این نسل 21 ساله می شدند. در حال حاضر نسل شبکه ای ها بخش قابل توجهی از جمعیت استخدامی ارتش را تشکیل می دهند که شامل 15 درصد از نیروی وظیفه نام نویسی کرده در سپاه تفنگداران دریایی[22] می باشد. این نسل جدید از نظر فکری بیشتر برای خطر ها و عدم قطعیت ها آمادگی دارد، و سرشار از اراده و اعتماد به نفس می باشد، اما در عین حال به طرز منحصر به فردی شکننده می باشد. نیروهای مسلح نیازمند سر سختی ذهنی بیشتری فراتر از آنچه نسل شبکه در زمان ورود به ارتش در اختیار دارند، می باشد. نسل شبکه اطلاعات را به روش متفاوتی دریافت می کنند، خود را در درجه اول به عنوان اشخاص منحصر به فرد و نه جزئی از اجتماع می بینند، و ارزش کمتری برای رویه های سنتی قائل هستند. این نیرو های تازه استخدام شده در حال دگرگونی چالش های نیروی انسانی هستند که ارتش با آنها مواجه است. امروزه بخش عمده ای از ارتشی های نسل هزاره ای مجبورند روش های ارتباطی و آموزشی خود در برابر افراد نسل شبکه را تغییر دهند، تا بتوانند از آنها جنگجو یانی بسازند که بتوانند بر فشار های شدید مناقشات مسلحانه چیره شوند. [23] نسل های متفاوت با مدل ارزشی نیروهای مسلح به نحو متفاوتی تعامل می کنند. محققین، اندیشگران امور نظامی، و فرماندهان تیپ دیدگاه های متفاوتی در این باب دارند که چه چیز مهم است و چرا. علاوه بر این، انسان ها بر اساس نظرات و عقایدشان، جهان بینی و شغل شان، به مفاهیم اهمیت و ارزش می دهند. برای مثال اندیشگران ممکن است به تمامیت و یکپارچگی بیشترین اهمیت را بدهند، حال آنکه فرماندهان تیپ بالاترین ارزش را ازان وظیفه بدانند. زمانی که در مورد تئوری نسل ها و اهمیت آن مطالعه می کنیم، هدف درجه اول انطباق تمامی اعضای قوای مسلح اعم از سپاه، ارتش، وزارت دفاع، و نیروی انتظامی با مدل ارزشی انقلاب اسلامی، تبدیل به برترین امور می شود. از آنجایی که همه پرسنلی که وارد نیروهای مسلح شده اند قوانین، ارزش ها و اصول مشخصی را که در برابر آنان قرار گرفته را درک می کنند، عملکرد قوای مسلح در کلیت آن، فردیت افراد را کم ارزش نمی کند یا تجانس گروهی را از بین نمی برد. با تغییر کردن افرادی که تصمیمات را اتخاذ می کنند، به همین ترتیب تعابیر و تفاسیر از اطلاعات و استاندارد های پیاده سازی نیز دچار تغییر می شود. در ساختار ارتش های جهان معمولا نسل جوان جایگاه های سطوح پایینی، نسل میان سال در سطوح میانی، و نسل مسن تر در سنین 50 و بالاتر سطوح عالی فرماندهی را عهده دار هستند. در قوای مسلح ایران اما پس از انقلاب اسلامی ساختار فرماندهی ارتش در سطوح عالی و میانی به کلی دچار تغییرات اساسی شد، سپاه نیز نیرویی بود که اساسا به تازگی تاسیس شده بود و آنچنان که پیشتر ذکر شد عموم فرماندهان رده بالای آن جوانانی کم سن و سال بودند. در اینجا مدل سنتی ساختار سنی نیروهای مسلح دستخوش تغییر شد که این تغییرات و اخلاص و جسارت این فرماندهان البته برکات فراوانی به همراه داشت. با گذشت ایام و گذشت بیش از 30 سال از پایان جنگ اما ما شاهد یک رکود نسلی بوده ایم، رکود نسلی که نسل جوان و میان سالی که در صف ارتقای جایگاه بوده اند را نیز در هرم فرماندهی رسوب داده و بعضا حتی به سن بازنشستگی رسانده. این مساله به نوبه خود مستعد آن است که این نسل را نیز تحت محافظه کاری شدیدی که خود دست به گریبان آن بوده، به بازتولید بحران رکود نسلی سوق دهد. واژه "بحران" تعمدا و آگاهانه از آن روی بکار رفته است که به معنای واقعی کلمه این مساله مستعد آن است که منجر به ایجاد ناکارآمدی های عمده و تهدیدات در سطح امنیت ملی شود. به خواست خدا ادامه دارد . [1] Seemiller & Grace, 2017 [2] Patel, 2017 [3] Green 2019 [4] Heitzman, 2018 [5] Mercurio, 2017 [6] Rampton, 2017 [7] Department of the Army, 2012 [8] Seemiller & Grace, 2017 [9] Bridges, 2015 [10] Weise, 2019 [11] Patel, 2016, para. 16 [12] Robert M. Farmer [13] Boomer [14] baby buster, slacker, or Gen X [15] echo boomer, Generation Y, or generation next [16] در برخی طبقه بندی ها شامل نسل هزاره سوم و نسل شبکه [17] Cameron B. Caine, Generational Differences in Workplace Ethics: A Supplemental Report of the 2011 [18] Col John P. McDonnell, “National Strategic Planning: Linking DIMEFIL/PMESII to a Theory of Victory” [19] Department of Defense. ADP 3-0, 1. [20] Scott Borerud. “An Overview of Ethical Philosophy” [21] How Can the United States Army Leverage the Strengths of Three Disparate Generations to Fight and Win the Nation’s Wars? [22] Marine Corps [23]https://warontherocks.com/2018/03/how-the-network-generation-is-changing-the-millennial-military/
  13. 1 پسندیده شده
    بسم ا... وضعیت جغرافیای نبرد در قفقاز جنوبی -ششم و هفتم اکتبر 2020 در پنجم اکتبر 2020 ، یگانهای توپخانه ارتش ارمنستان ، شهر گنجه (یکی از چهار شهر برجسته ایران در دوران ایلخانیان/ کیروف آباد در دوران اتحاد شوروی ) را زیر آتش سنگین توپخانه خود قرار داده و به شکل خاص ،بازارمرکزی و زیرساختهای این شهر را گلوله باران نمودند . این گلوله باران ، پاسخی به آتشباری یگانهای توپخانه ارتش های مشترک ترک که برای چندین روز متوالی حومه و مناطق مسکونی استپاناکرت را زیر آتش خود گرفته بود محسوب می شد . وزارت دفاع آذربایجان مدعی است ، یگانهای ارتش ارمنستان به خط لوله باکو-تفلیس- جیهان حمله بردند . این خط لوله نفت سبک آذربایجان ( عمدتا" از میدان نفتی چراگ-گونشلی) از طریق گرجستان به بندر جیهان ترکیه منتقل تا برای صدور به تانکرهای دریایی تحویل گردد . در حالی که ارمنستان این اخبار را جعلی خوانده و آن را رد نموده است . درحالی که درگیری های میان طرفین شدید به نظر می رسد ، ارتش ارمنستان مدعی است که خسارات زیادی به نیروهای مشترک ترک وارد کرده ، اما به آرامی در حال عقب نشینی است . در حوزه سیاسی ، نخست وزیر ارمنستان در حالی که تا چند روز پیش مدعی ایراد یک خسارت بزرگ به آذربایجان شده بود ، پس از مصاحبه با خبرگزاری فرانسه اعلام نمود که در صورت ارائه امتیازات برابر ، حاضر به مصالحه با طرف مقابل است . ، در حالی که دولت فعلی ، روسیه را موظف به دخالت در جنگ به نفع طرف ارمنی میداند که این امر با سیاستهای جدید پاشینیان مغایرت کاملی را نشان می دهد ( چهارچوب پیمان امنیتی میان روسیه و ارمنستان تنها محدود به دفاع از خاک ارمنستان می شود ) از سوی دیگر ذاکر حسن اف ، وزیر دفاع آذربایجان تهدید کرده ، باکو در حال برنامه ریزی برای حمله به زیرساختهای ارمنستان با سلاح هایی مخرب است که این مساله پیش درآمدی برای حضور مستقیم یگانهای موشکی دو طرف مسلح به موشکهای تاکتیکی اسکندر است . به گفته وزارت دفاع آذربایجان ، توپخانه ارمنستان ، موقعیتهای یولاخ ، گورانبوی و بیلاگان را زیر آتش دارد . پی نوشت : 1- منابع ... بن پایه 1 و بن پایه 2
  14. 1 پسندیده شده
    ارتش مشترک و ائتلاف به معنای واقعی کلمه آرم های بازوی سربازان جمهوری آذربایجان که تلفیقی از پرچم آذربایجان و ترکیه هست... همون یک ملت و دو دولت http://uupload.ir/files/5mbw_۲۰۲۰۱۰۰۵_۱۶۴۹۴۲.jpg مسلما جمهوری آذربایجان که با بمباران شهرها و روستاهای جمهوری آرتساخ و به خاک و خون کشیدن مردم غیر نظامی و بمباران مداوم شهر استپاناکرت مرکز این جمهوری این کار رو آغاز کرد.
  15. 1 پسندیده شده
    بسم ا... وضعیت جغرافیای نبرد در قفقاز جنوبی - پنجم اکتبر 2020 - در 5 اکتبر 2020 یگانهای ارتش آذربایجان با پشتیبانی همه جانبه ارتش ترکیه ، دست به یک عملیات آفندی همه جانبه بر علیه واحدهای ارتش ارمنستان زد . در چند روز گذشته ، ارتش ارمنستان ، روستاهای تالیش ، جبرائیل و ماتاغیس را از دست داده و ارتشهای مشترک ترک نیز با اجرای آتش توپخانه و هوایی تحکیم مواضع اشغال شده را در دستور کار خودشون قرار دادند . - متقابلا" واحدهای رزمی جمهوری آرتساخ و ارمنستان مدعی شدند که ضدحملات قدرتمندی را بر علیه نیروهای مشترک ترک اجرا نموده تا جایی که براساس اخبار ادعایی رسانه های ارمنی ، چند صد هزار نفر !!!! از مردم آذربایجان برای در امان ماندن از حمللات متقابل ارمنستان بسمت باکو در حرکتند . بر اساس داده های ادعایی منتشره از سوی وزارت دفاع ارمنستان ،یگانهای ارتش آذربایجان تا کنون 3145 کشته و 368 خودروی زرهی ، 4 دستگاه راکت انداز ، 124 پهپاد ، 17 فروند هواپیما و 14 فروند بالگرد نظامی را از دست داده اند . نقشه ای که ظاهرا بصورت عمدی!!! از سوی ارتش ارمنستان منتشر شده که نشاندهنده عدم وجود دستاوردهای قابل توجه برای ارتش آذبایجان است - خبرگزاری روسیه (ریانووستی ) مدعی است از ابتدای جنگ تا کنون نزدیک به 93 نفر از این شبه نظامیان کشته شده اند ، اما برنامه جامعی برای انتقال این ستیزه جویان ( تا کنون 450 نفر ) به منطقه درگیری وجود دارد تا جایی که این منبع معتقد است تا کنون 3 سری از این نیروها به قفقاز جنوبی منتقل شده اند . - از سویی دیگر ، علی اف ضمن تاکید بر حل مساله قره باغ با ابزار نظامی ، بطور علنی خواستار عذرخواهی مکرون برای ارائه اطلاعات غلط ( در خصوص شبه نظامیان سوری ) شده است . - برخی تحلیلگران نظامی معتقدند که ارتش ارمنستان ، از همان هفته اول جنگ بدلیل پشتیبانی وسیع ترکیه (ایجاد برتری هوایی ) و برتری عددی آذربایجان ، شانس موفقیت را از دست داده است . - به گفته این کارشناسان ، تنها مزیت طرف ارمنی ، کیفیت پایین رزمی نیروهای ترکیبی ترک- سوری است و به همین دلیل گفته می شود مدیریت برنامه ریزی عملیاتی صحنه نبرد بطور کامل در اختیار نظامیان ارتش ترکیه است . اما به هر ترتیب ، واحدهای رزمی ترکیبی فوق در زمان پیشروی بسوی مواضع مستحکم شده ارتش ارمنستان ،به آسانی هدف حملات توپخانه ای مدافعان قرار می گیرند ( رویکرد استاندارد نیابتی ارتش ترکیه در سوریه و لیبی ) - کارشناسان نظامی براین باورند که دولت پاشینیان ، هیچ اراده سیاسی برای دفاع از جمعیت ارمنی نشین قره باغ ندارد ، بنا براین ارتش ارمنستان بصورت محدود درگیر جنگ شده به همین برخی معتقدند که این عملکرد ارمنستان ، درقالب ایجاد یک شکاف عمیق در روابط با روسیه (به بهانه از دست دادن قره باغ ) و سوق دادن این کشور بسمت ناتو قابل تحلیل است استراتژی گسترش ناتو به شرق تحدید ( محدود سازی روسیه ) در مرزهای غربی و جنوبی // ایجاد تهدید برای ایران در مرزهای شمالی پی نوشت : 1- بن پایه 2- صرفا برای میلیتاری / MR9
  16. 1 پسندیده شده
    الان بازار فروش تانکهای سبک و متوسط در شرق و جنوب شرقی اسیا حسابی گرم هست و شرکت های سلحه سازی برای فروش محصولات زرهی سبک خودشان در این منطقه باهم رقابت دارند. کشورهای حاضر در این منطقه به بر روی گسترش تانک های سبک تمرکز دارند علت اصلی ان هم وضیعت عوارض زمین هست . جنگهای انبوه در کنار مناطق کوهستانی و صعب العبور این مناطق رو برای حضور ادوات زرهی سنگین نامناسب کرده است. با پیشرفت فناوری ساخت زره های سبکتر و مقاوم تر در کنار پیشرانه کوچکتر درعین قویتر بودن موجب شده تا تانک های سبک دوباره ارزشمند باشند. با به خدمت گرفتن تانک های سبک توسط ارتش چین اولین کشوری که در این زمینه احساس خطر کرد هندیها بودند. چینیها بخش اصلی تانک های سبک تایپ-15 در مرز با هند مستقر کردند تا توان رزمی خودشان را در این مناطق ارتقا بدهند. بعد از به خدمت گرفته شدن تانک های تایپ 15، هندیها به دنبال خرید یک محصول زرهی سبک برای رقابت با تانکهای تایپ 15 در مناطق کوهستانی رفتند. چون ادوات زرهی هندی ها مثل تانک های تی-90 در این مناطق اثرگذاری لازم رو نخواهد داشت. اولین پیشنهادی که به هندی ها در زمینه فروش تانک سبک شد را روسها انجام دادند. روسها تانک سبک هوابرد Sprut-SDM1 را به هندی ها پیشنهاد دادند. برخلاف تانک های سبک تایپ-15 تانکهای روسی قابلیت هوابرد بودن و دوزیست بودن را نیز دارند. از سمت دیگر سپاه تنفگداران ایالات متحده امریکا برای تمرکز بیشتر و افزایش توان رزمی در مقابل چین در حال بازنشسته کردن تانکهای M1A1 ابرامز خود هست تا قابلیتهای تحرک خود را در نبرد با چین افزایش دهد. از طرف دیگر ارتش امریکا به سرعت درحال به خدمت گرفتن یک تانک سبک برای نیروهای خود است. پیش بینی میشود سپاه تنفگداران ایالات متحده امریکا با بازنشسته کردن تانک های ابرامز به سمت تانک های سبک برای حضور موثر تر در جنوب شرقی آسیا حرکت خواهد کرد. تانک سبک شرکت بی‌ای‌ئی سیستمز (سمت چپ) و تانک سبک جنرال داینامیکس(سمت راست) کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای در شرق و جنوب شرق آسیا نیز برای تاثیر در بازار فروش و بهکارگیری تانکهای سبک مشغول هستند. به عنوان مثال فیلیپین در حال برنامه ریزی برای خرید یک تانک سبک است. شرکت های بزرگ دفاعی با محصولات متنوع قصد پیروزی در این رقابت را دارند. طرح تانک سبکASCOD ساخت جنرال داینامکس (سمت راست بالا) تانک سبک Kaplan محصول مشترک ترکیه و اندونزی (سمت چپ بالا) تانک سبکK21-105 شرکت کره حنوبی هانوا (سمت راست پایین) تانک سبک اسرائیلی Sabrah ساخت شرکت Elbit Systems (سمت چپ پایین)
  17. 1 پسندیده شده
    اگر ما بقول شما پول بچه یتیم ها را از خزانه بر میداریم و با ان در عراق مزدور استخدام میکنیم برای این است که ان بچه یتیم شب در امنیت و ارامش سرش را روی زمین بگذارد.اگر گرسنه هست بروید یقه ی مسؤلین اقتصادی گذشته ،حال و اینده را بگیرید. وظیفه ی سپاه و ارتش این است که با حداقل بودجه حداکثر امنیت ممکن را فراهم کنند و می کنند........درست استکه دشمنان معلم ما نیستند ولی ایا انها در تمام عمرشان یک کار درست نمی کنند؟ حالا ما چون با انها دشمن هستیم نباید از تجارب انها استفاده کنیم.بگوییم چون امریکا از قانون مالیات بر خانه های خالی استفاده می کندو امریکا دشمن ماست و دشمن ما معلم ما نیست ما این قانون را اجرایی نمی کنیم؟؟؟؟عجب دنیای عجیبی شده!!!!........در مورد هخامنشیان :هر حکومتی یک دوران ظهور ،یک دوران اوج و یک دوران افولی دارد.حکومت هخامنشیان هم همینطور . هیچ حکومتی ابدی نیست و هر تاکتیک نظامی ای که امروزه وجود دارد زمانی توسط یک حکومت به کار گرفته شده و احتمالا ان حکومت حالا و جود ندارد .بنظر شما ایا این درست هست که ما از هیچ کدام از تاکتیک های المان نازی استفاده نکنیم صرفا به این دلیل که در ج.ج.دوم شکست خورد؟اصلا شما با چه استدلالی میگویید که علت نابودی هخامنشیان پول پاشی بود؟ علت اصلی افول هخامنشیان این بود که راه رسیدن به قدرت از سرنیزه ها و شمشیر ها به به دست اوردن دل خواجه ها و ملکه ها و پادشاه پیشین تغییر کرد.یعنی دیگر کسی که در جنگ و مملکت داری بهتر بود شاه نمیشد بلکه کسی که نفوذ بیشتری داشت به پادشاهی میرسید.......در مورد بیست سال اینده:بیست سال دیگر نه حشد و نه انصار الله و نه هیچ کدام از این گروه های طرفدار ایران به ایران وابسته نخواهند بود بلکه حشد تبدیل به سازمانی شبیه سپاه میشود وانصار الله حکومت خود را تشکیل می دهد .راهبرد ما ایجاد گروه نیابتی ،تقویت با سلاح ها و دلار های ایرانی و بعد خود کفا کردن این نیرو هاست.واضح ترین مثال هم حزب الله است که زمانی وابسته به سلاح های ما و کمک های مالی ما بود ولی امروز سلاح ها و پول مورد نیازش را خودش تامین می کند.
  18. 1 پسندیده شده
    نهایتا دو ساعت حداکثر توقف داشته. در فاصله زمان رسیدنش که حدود شش، هفت بوده از اونجا که بعید میدونم باند تیفور توانایی پذیرفتن این پرنده را داشته باشه یعنی محموله در عرض چهار یا پنج ساعت باید زمینی منتقل میشده به تیفور تا هدف قرار گرفته باشه. ولی متوجه رفتار مشکل دار نشدم. رجیستر این پرنده همون روز هم رجیستر معمولش بوده در هر دو پرواز رفت و برگشت. مشکل کجاست؟ البته پروازها الان مدتی هست که معمولا انجام میشه. همین الان بویینگ 747 فارس ایر داره برمیگرده.
  19. 1 پسندیده شده
    «قاسم» برد موشک‌های تاکتیکی ایران را به اسرائیل رساند/ جدیدترین موشک بالستیک ایران چه مختصاتی دارد https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/06/01/2332352/گزارش-تسنیم-قاسم-برد-موشک-های-تاکتیکی-ایران-را-به-اسرائیل-رساند-جدیدترین-موشک-بالستیک-ایران-چه-مختصاتی-دارد
  20. 1 پسندیده شده
    نگاهی به به‌روزرسانی اخیر بالگردهای MI-17 اس اچ الجزایری توسط روسیه بالگرد میل 17 اس اچ قطعا یکی از موفق ترین تولیدات صادراتی روسیه میباشد که در کشورهای مختلفی نیز به خدمت گرفته شده است در ایران نیز سپاه پاسداران در حدود 40 فروند فروند از این بالگرد را به صورت عملیاتی در اختیار خود دارد در ایران این بالگرد با نصب راکت انداز اس 8 و یا با تجهیز به موشک ضد کشتی نور در حالت رزمی وهمچنین نصب سامانه دید در شب البته به صورت محدود دیده شده است اما هیچ خبر یا اطلاعاتی مبنی بر به روزرسانی گسترده این بالگرد تا هم اکنون منتشر نشده است.حال با توجه به حضور این بالگرد در مناطق عملیاتی چون جنوب شرق و غرب ایران و تهدیداتی چون موشکهای دوش پرتاپ و همچنین امتیاز پرواز در شب برای این بالگرد که در بسیاری از موارد برای کمک رسانی به مردم غیر نظامی نیز به پرواز در می ایدو با توجه به شیوه رزم سپاه پاسداران این بالگرد علاوه بر موارد یاد شده در عملیات های خاص چون هلی برن نیروها و همچنین برای انتقال سریع نیروها در مناطق حساس فرضا جزایر جنوبی نیز نقش پر رنگی دارد.( اخیرا نیز این بالگرد در عملیات توقیف نفت کش بریتانیایی حضور بسیار پر رنگ وموثری داشت.) حال با موارد یاد شده باید دید چه سطحی از به روزرسانی این بالگرد میتواند ان را به استاندارد های امروزی یک بالگرد نظامی ترابری رزمی تبدیل نماید الجزایر که ارتباط نظامی نزدیکی با روسیه دارد در روزهای اخیر اولین دسته از بالگرد های میل -17 خود را از مجموع 42 فروند بالگرد این کشور که برای به روزرسانی گسترده به روسیه فرستاده بود تحویل گرفت. این بالگرد ها به صورت گسترده های برای حضور در میدان رزم تجهیز شده اند موارد به روزرسانی شامل : ___ نصب سامانه شناخته شده President-S برای در امان ماندن از منپادها و موشک های حرارتی با شناسایی و پرتاب خودکار فلر ___نصب سامانه DIRCM برای انحراف موشک های فروسرخ و منپادها ___اضافه شدن قابلیت رزمی گسترده به ان با توان شلیک موشک های ضد زره هدایت لیزری اتاکا ___ تجهیز خلبان به هلمت دید در شب GEO-ONV1-01M ___تجهیز بالگرد به نمایشگرهای دیجیتال
  21. 1 پسندیده شده
    تاکتیک تهاجمی Panzerkeil Panzerkeil ( گووه زرهی) یک تاکتیک تهاجمی زرهی بود که توسط نیروهای آلمانی در جبهه شرقی در طول جنگ جهانی دوم طرح ریزی شده بود. تاکتیک Panzerkeil بر علیه تاکیتک دفاعی Pakfront نیروهای شوروی استفاده می شد. تاکتیک تهاجمی Panzerkeil یک ساختار تهاجمی است که توسط خودروهای زرهی و بیشتر تانک ها اجرا می شود. گروه تانک ها و خودروهای زرهی شکل یک "گووه" را می گیرند. خودرو های زرهی سنگین و به شدت محافظت شده در نوک و طراف این گووه قرار میگیرند. به طور مثال در نبرد کورسک تانک های تایگر در نوک گووه قرار می گرفتند، تانک های پانتر در بخش پایه ای و تانک های پانزر IV و III تشکیل بال و پهلوهای ستون را می دادند. از جمله مزایای تاکتیک panzerkeil این بود که توپ های ضد تانک مدافعین به خاطر عمق بوجود آمده در این تاکتیک، مجبور بودند به شکل مداوم برد توپ های خود را بعد از هر هدف گیری مجددا تنظیم نمایند. همچنین تانک های سنگین و محافظت شده ضربات آتش ضد تانک مدافعین را تحمل و تانک های آسیب پذیر را از آتش دشمن محافظت می کردند. در طول نبرد کورسک ارایش Panzerkeil نتایج مختلفی به همراه داشت به عنوان مثال در طول عملیات Citadel ، لشکر چهارم زرهی آلمان به فرماندهی ژنرال هرمان هوت با تاکتیک Panzerkeil توانست خطوط دفاعی شوروی بکشند. در عوض لشکر نهم ورماخت به فرماندهی فیلد مارشال والتر مدل با استفاده از تاکتیک panzerkeil نتوانست از خطوط دفاعی شوروی عبور کند و در مقابل اتش ضد تانک های مدافعین تلفات سنگینی را متحمل شد. نموداری از نحوه چینش تاکتیک تهاجمی Panzerkeil نحوه حرکت وپخش شدن تانک ها بعد از شکستن خطوط دفاعی مدافعین تاکتیک دفاعی Pakfront Pakfront یک تاکتیک نظامی دفاعی بود که توسط نیروهای آلمانی در جبهه شرقی در طول جنگ جهانی دوم طراحی شده بود. نیروهای شوروی این تاکتیک را یادگرفتند و در ماه جولای 1943 در جنگ نبرد کورسک از آن بر علیه نیروهای آلمانی به شدت استفاده کردند. نیروهای آلمانی در طول حملات گسترده زرهی شوروی در اواخر سالهای 1941-1942 متوجه شدند که توپ های ضد تانک به شکل جداگانه یا در گروه های کوچک بدون فرمانده مرکزی درهم شکسته می شوند و از بین می روند. به همین منظور تاکتیکPakfront برای مقابله با این موضوع طراحی گردید. در این تاکتیک یک گروه که شامل بیش از 10 توپ ضد تانک بود تحت فرمان یک افسر قرار می گرفتند. افسر مربوطه مسئول تعیین اهداف و هدایت آتش توپ ها بود. در نتیجه این تاکتیک به نیروها ها اجازه میداد تا کمین های ضد تانک را به بوجود آورند. در این تاکتیک تمامی توپ ها اهداف جداگانه ای را شناسایی سپس یکبار به انها شلیک میکنند. این شکل از اجرای اتش بر علیه مهاجمان موجب غافلگیری آنها می شود و شانس پاسخ دهی مهاجمان به آتش مدافعین را به حداقل می رساند با توجه به موثر بودن تاکتیک Pakfront نیروهای شوروی به سرعت این تاکتیک را یاد گرفتند و آن را کپی کردند. نیروهای شوروی اغلب تاکیتک Pakfront را با کمک میدان های مین، خندق های ضد تانک و دیگر موانع برای هدایت زرهی دشمن به منطقه مورد نظر آتش توپ های ضد تانک انجام می دادند. نیروهای شوروی یک تاکتیک کمین را به تاکیتک Pakfront افزودند دادند که در آن تمامی سلاح های ضد تانک می توانستند بر روی یک هدف خاصی اجرای اتش نمایند. که این قابلیت را به مدافعین میداد که باعث نابودی یک تانک های سنگین و به شدت زرهی مثل تانک تایگر ویا تانک های فرماندهی آلمانی بشود. در نبرد کورسک در ماه ژوئیه 1943، ارتش شوروی توانست با کمک تاکتیک Pakfront حمله آلمان را در جنوب کاهش دهد و نیروهای آلمانی در شمال را کاملا متوقف کند. در نتیجه به نظر می رسد تاکتیک panzerkeil در مقابل تاکتیک Pakfront یک اقدام ناکافی بود.
  22. 1 پسندیده شده
    نخستین آلمانی !!!!!!!!! با پایان جنگ نخست جهانی و براسا س بندهای توافقنامه صلح ورسای ، سازمان رزم ارتش قیصر که اینک به رایشسوهر تغییر نام داده بود ، به 7 لشکر سبک کاهش پیدا نموده و به شکل سخت گیرانه ای ، از تولید و نگهداری خودروهای زرهی منع گردید . با این حال ، این پیمان ، به مانند تمام قراردادهای یکطرفه ، نقاط ضعف مشهودی را بخود می دید و در این مورد ، هر کدام از هفت لشکر فوق الذکر ، اجازه استفاده از نفربرهای زرهی را با هدف حمل پرسنل نظامی را پیدا کرده بودند . این خودروها که در آلمان با شناسه Mannschafttransportwagen و یا به شکل خلاصه MTW مورد شناسایی قرار می گرفتند ، فاقد هر گونه جنگ افزار بوده و نمی بایست در عملیات نظامی یا رزمایش های ارتش استفاده می شدند . تیربار MG 08 این خودروی زرهی (MTW) در سال 1919 توسط شرکت DMG برای استفاده در یگان های سبک پلیس طراحی شده بود و پس از تستهای اولیه وارد خدمت عملیاتی گردید . با این وصف ، براساس اطلاعات موجود ، خودروی زرهی مذکور ، کارایی چندانی نداشت و با وزنی برابر 10.6 تن ، می توانست 9 خدمه را در یک برد 350 کیلومتری و با سرعت 45 کیلومتر درساعت جابه جا کند . ضخامت زره مورد استفاده در این سخت افزار نیز به 10 م.م می رسید ، هر چند ، بدلیل وزن زیاد و پیشرانه نسبتا" ضعیف ( پیشرانه 4 سیلندری دایملر M1574 ) ، کارایی ضعیفی در مسیرهای جاده ای داشت . بعدها و با توجه به اوضاع داخلی آلمان و افزایش تحرکات احزاب فاشیستی و کمونیستی در جمهوری وایمار ، این اجازه به رایشسوهر داده شد که این خودروها را به سامانه های مخابراتی و به شکل محدود به تیربار MG 08 مجهز نماید .مجموعا" ، اطلاعات چندانی در خصوص بیلان رزمی این خودروی زرهی وجود ندارد ، اما گفته میشود که تا سال 1936 در خدمت نیروی زمینی آلمان قرار داشت و تعدادی از آنها در جریان نبرد برلین ( 1945) از میان رفت . صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
  23. 1 پسندیده شده
    بسم الله.......... قبرستان زرهی بعد از نبرد برلین نبرد برلین یکی از سرسختانه ترین نبردها در طول جنگ دوم بود. جایی که تعدادی نسبتا اندک در برابر صد ها هزار سرباز ارتش سرخ دست به یک دفاع تقریبا ناامیدانه زنند تا حداقل سقوط رایش سوم را به تاخیر بی اندازند. البته برخلاف گفته های سابق که عموما براساس ادعاهای شوروی سابق ویا منابع غربی شکل گرفته بود این نبرد انچنان هم خونبار نبود البته حداقل از لحاظ آماری و نه بازه زمانی بر اساس تحقیقات منابع المانی که سالها بعد از جنگ رخ داد . تلفات نبرد برلین برای طرف آلمانی بین 90 تا 100 هزار کشته بوده . که از این ارقام هم دست کم 30 هزار غیر نظامی هستن. از این تعداد هم 22 هزار کشته نظامی و 22 هزار کشته غیر نظامی برای محدوده شهر برلین است. نکته جالبتر اینکه شهر برلین تنها توسط 80 هزار سرباز محافظت میشد . که نیمی از این نفرات هم از اعضای بسیج ملی آلمان یا همان فولگشتروم بودن اما منابع شوروی تلفات خود را را 82 هزار کشته 280 هزار زخمی از دست دادن 1900 دستگاه تانک و بیش از 2000 هزار توپ و یا توپ های هجومی به همراه 1000 هواپیما درباره تلفات سخت افزاری شوروی عموم منابع همچین ارقامی را بیان کردن .اما درباره تلفات انسانی چند سوال باقی است نبرد برلین از تاریخ 16 آپریل تا 2 می 1945 به طول کشیدن و خود شامل چند نبرد است 1- نبرد رودخانه اودر تا رودخانه نایسه که نبرد ارتفاعات سیلو هم شامل همین نبرد میشود .2 نبرد هالبه 3. نبرد محدوده شهری برلین نکته جالب اینکه شوروی تلفات خود را در نبرد اودر 24 هزار کشته اعلام کرده این در حالی ایست که تنها در نبرد ارتفاعات سیلو 30 تا 35 هزار کشته تلفات متحمل شده وآلمانهای هم 12 هزار نفر عموما ارقام اعلام شده روسها درباره تلفات نبرد هالبه رو اغراق آمیز می دانند . یک گورستان 15 هزار نفری متعلق به اتباع آلمانی در این منطقه واقع شده بود . گفته شده 10 هزار غیر نظامی آلمانی در این نبرد جان باختن . هزاران سرباز روس کشته شده این نبرد در گورستانی حوالی شهر باروث دفع شدن از سرنوشت هزاران سرباز روس دیگر اطلاع دقیقی نیست . بعد از چند وقت از نبرد بقایای زیادی از کشته شدگان روس به مرور زمان کشف میشدن . نبرد هالبه بیشتر یک عملیات نجات سربازان وغیرنظامیان المانی از مناطق تحت اشغال شوروی در خاک آلمان بود این نیروها قصد داشتن خود را به مناطق تحت کنترل آمریکایی ها برسانند .به نظر بنده ارقام 80 هزار کشته روسها می تونه برای نبرد در محدود شهر برلین باشه و باقی امار رو نادیده گرفتن . پایان نبرد با یک امار خوشایند
  24. 1 پسندیده شده
    تاثیر انجمن میلیتاری بر نیروی های مسلح این تصویر یک بُرش از چند مقطع یک کتاب منتشر شده از سوی دانشگاه عالی دفاع ملی محسوب میشود که چاپ اول آن به سال 1394 به بازار نشر روانه شد و ظاهرا" نویسنده محترم این مطلب را از انجمن MILITARY.IR به امانت ذکر کردند . اینکه معتقدم ، میلیتاری بدون توسل به کپی کردن تحلیل ها از بولتن های درون سازمانی یا رسانه های دیگر ، پیشگام نخست تحلیلهای نظامی (در حوزه تاریخ نظامی و تاکتیک ) بوده و خواهد بود ، تا جایی که بعنوان مرجع کتب منتشره یکی از دانشگاه های نظامی قرار می گیرد ( که نمونه هایش حتی در کتب منتشر شده نیروی هوایی ارتش هم موجود و مستند هست ) ، نشان میدهد که بالانس نگاه داشتن جریان تحلیل در این انجمن تا چه اندازه پر اهمیت است و بر خلاف سایر رسانه های جدید ، همچنان در کانون مراجعات قرار دارد . باشد که منزلت این انجمن حفظ شود .
  25. 1 پسندیده شده
    [quote="Morteza313"] [center]هو اول النور[/center] [center][color=#17365D][b]پاشنه آشیل پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران – پداجا[/b][/color][/center] روز 17 ژانویه 1991، بیش از دو هفته پس از شروع جنگ عراق، یک پکیج استراتژیک شامل حداقل سه موج از بمب افکن های B-52G به همراه تمام یگانهای پشتیبانی کننده شامل حداقل 4 فروند اخلالگر EF-111، بیش از 10 فروند جنگنده سرکوب دفاع هوایی حامل موشکهای ضد رادار هارم و هدایت تلوزیونی ماوریک، جنگنده های پوشش هوایی، سوخترسانها و غیره از پایگاه هوایی جده (وپایگاههای تابع) به مقصد جنوب بصره و به منظور بمباران مواضع گارد ریاست جمهوری و خطوط ریلی پشتیبانی کننده از این یگانها پرواز نمود. مدت کوتاهی پس از شروع حمله و 90 ثانیه پیش ا ز رسیدن بمب افکن سرگرد استوارت هاگبرگ (متعلق به WB42)، اولین علائم حاکی از فعالیت های راداری پدافند عراق در منطقه مشاهده شد (طبیعتا در این زمان هشدار به گروههای پشتیبانی شامل اخلالگر ها و سرکوبگرها ارسال شده بود). حدود 100 ثانیه پس از اولین اخطار و زمانی که هاگبرگ با خالی کردن محموله خود راه خروج از منطقه را درپیش گرفته بود ستوان رابرت کاچکا افسر الکترونیک هواپیما باصدای بلند اخطار قفل راداری سیستم سام2 را در بیسیم فریاد کشید و بدون از دست دادن حتی یک لحظه مشغول متمرکز کردن متعلقات جنگ الکترونیک هواپیما روی مشخصات بدست امده از سیگنال قفل گردید. اقدامات ناموفق بود چند ثانیه بعد خدمه اولین انفجار را در اطراف خود حس کردند، برخلاف انفجار اول انفجار دوم در زیر بال راست بسیار شدید تر بود بخشی از سامانه های کنترلی بمب افکن سنگین از دست رفته بود و خدمه برای خروج اماده می شدند اما مهارت هاگبرگ 6 خدمه B-52 را از اسارت و نیروی هوایی امریکا را از یک ضربه سنگین نجات داد. تا پایان جنگ حداقل 4 فروند B-52 دیگر دچار خسارات سنگین گردیدند. در جنگ اول خلیج فارس نیروهای ائتلاف 38 فروند هواگرد بال ثابت جنگی را از دست دادند. سایتهای ثابت موشکهای زمین به هوا در حضور اخلالگر های قدرتمند و شلیک بی دریغ موشک های ضد رادار با شکار جنگنده های چابکی چون F-14 تامکت و پاناویا تورنادو نشان می دادند که فاصله تکنولوژیکشان با نیروهای ائتلاف مانع از عملکرد آنها نیست. اما در پایان جنگ تمام ناظران پاسخ پدافند عراق را از هم گسیخته، بدون تاثیر گذاری استراتژیک، موردی و در یک کلام ناموفق ارزیابی نمودند. درحالی که تحلیل های فنی پس از جنگ به تمجید از قدرت سرکوب دفاع هوایی و جنگ الکترونیک نیروهای ائتلاف می پردازد چندین مورد و مثال (که پیوستگی آنها حاکی از یک روند مشهود است) نشان می دهند دلیل سرکوب دفاع هوایی عراق چیزی فراتر شلیک موشکهای ضد رادار و یا جنگ الکترونیک سنگین بود. [center][url="http://upload7.ir/viewer.php?file=14449169647835486565.jpg"][img]http://upload7.ir/images/14449169647835486565_thumb.jpg[/img][/url] خدمه زمینی در حال عملیات کنترل نشت سوخت هواپیمای سرگرد استوارت هاگبرگ[/center] کلید درک شکست پدافند عراق، درک نحوه عملکرد سیستمهای پدافندیست و مهمترین مولفه در عملکرد پدافند ارتباط واحد های عمل کننده با فرماندهی منطقه ای می باشد. پدافند اولین رده رزمی است که به سمت استفاده از مفاهیم یکپارچه حرکت کرد و این خیز عظیم به سمت کاهش فاصله مراکز تصمیم گیری و مراکز عمل نه به سنت های فرماندهی که به نیازهای واقعی صحنه نبرد بر می گردد. حضور جنگنده های خودی در صحنه نبرد، لزوم اجرای تاکتیک های پیچیده (که در مبحث پدافند بر تکنیک و سلاح برتری محسوسی دارند) در مواجهه با پکیج های رزمی دشمن، لزوم جمع بندی اطلاعات برای جلوگیری از فریب آتشبارهای خودی (خصوصا لایه های کوتاهبرد و میانبرد که زمان بسیار محدودی جهت درگیری با هدف دارند)، حساسیت بسیار بالای عملکرد پدافند و حفاظت از تاسیسات حیاتی در زمان صلح که امکان اشتباه پرنده های غیر نظامی و ورود به مناطق پرواز ممنوع وجود دارد (و غیرقابل قبول بودن هزینه درگیری با اهداف غیرنظامی) و ... الزاماتی هستند که ارتباط پیوسته و موثر آتشبارها با مراکز فرماندهی را اجتناب نا پذیر می سازند. در واقع کوچکترین حرکت یگانهای آتشباری مدرن، از روشن کردن رادارها، تا انتخاب هدف و قفل تا استفاده از فرکانسهای ذخیره و اقدامات متقابل الکترونیک بدون دستور مستقیم یگان فرماندهی مادر غیر قابل انجام هستند. در عملیات طوفان صحرا نیرو های ائتلاف و در راس آنها نیروی هوایی ایالات متحده با درک این ظرافت اقدام به اعمال یک سیاست سرکوب با دو اهرم نمودند. اهرم اول حمله سنگین به مراکز فرماندهی مادر (به عنوان اولین هدف هواپیما های F-117 در بغداد) و سپس آرایش یک صحنه پیچیده شامل اونواع تهدیدات که نیاز به فرماندهی متمرکز را دو چندان می نمود. نکته مهم در انتخاب این استراتژی تفاوت چشمگیر آن با تجربیات قبلی ایالات متحده در ویتنام و عملیات دره الدورادو در لیبی است. این تفاوت نشان میدهد اتخاذ استراتژی سرکوب فرماندهی نه به تجربیات ارتش امریکا که به یک طرف ثالث یعنی تجربیات پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران در مقابل نیروهای سرکوب دفاع هوایی عراق بر می گردد. [center][url="http://upload7.ir/viewer.php?file=74443370692878217374.jpg"][img]http://upload7.ir/images/74443370692878217374_thumb.jpg[/img][/url] -مورد هدف قرار گرفتن هواپیماهای دارای تجهیزات جنگ الکترونیک سنگین ازجمله F-4G و B-52G نشان داد فاصله تکنولوژیک عامل برتری قاطع برفراز عراق نبود[/center] هر چند نیروی هوایی عراق در پی یک حماقت سازمان یافته (و تصور اینکه تنها 2 تا 5 سایت پدافندی در تمام ایران فعال هستند) برنامه جامعی برای سرکوب دفاع هوایی ایران نداشت اما این به معنی عدم تلاش این نیرو برای ضربه زدن به پایگاههای اساسی کنترل و فرماندهی نیروی هوایی نبود. بیش از 150 مورد تلاش برای حمله به رادار کرج، بیش از 170 مورد حمله بر علیه رادار سوباشی از جمله این تلاشها بود که البته در 5 مرداد سال 1367 و با حمله موفق اتاق کنترل سایت سوباشی ارزش بالای این حملات و تاثیر گران آنها (در صورت موفقیت) بر ساختار پدافند و نیروهای دفاع هوایی ایران مشخص گردید. لحظاتی قبل از اثابت سوباشی یکی از سایت های هاوک تحت امر این سایت اقدام به شناسایی و حتی قفل بر روی دسته چهار فروندی مهاجم نمود اما به دستور سوباشی با احتیاط از اینکه دسته در حال فریب سایت هاوک (ویا اقدام SIGINT با هدف مورد اثابت قرار دادن سایت در مرحله بعد) است دستور شلیک را صادر ننمود. تاثیر حذف سوباشی از حلقه پدافند آنچنان سنگین بود که حتی سایت هاوک که قبل از رهاسازی مهمات 2000 پوندی هدایت لیزری روی پکیج مهاجم قفل نموده بود، پس از حمله به سوباشی با گروه مهاجم درگیر نشد. علی رغم اینکه در روز واقعه و روزهای پس از آن اقدامی علیه سایتهای هاوک و اسکای گارد تحت امر سوباشی صورت نپذیرفت اما این سایتها به دلیل نداشتن فرماندهی در روزهای بعد حتی تلاشی برای ورود به صحنه نبرد نکردند. این نمونه ای سبک بود از اتفاقی که دو سال بعد بر فراز عراق اتفاق افتاد. [center][url="http://upload7.ir/viewer.php?file=70255234664507052662.jpg"][img]http://upload7.ir/images/70255234664507052662_thumb.jpg[/img][/url] -بزرگترین شکست پدافند هوایی اارتش ایران در جنگ با بمب های هدایت لیزری رقم خورد نه موشکهای ضد رادار[/center] سرکوب فرماندهی به عراق 1991 یا پس از آن بالکان محدود نگردید، مثل همیشه هوشمند ترین کاربر این سلاح نیروی هوایی اسرائیل بود. درسال 2007 در عملیات "باغ"(Orchard) نیروی هوایی اسرائیل در فاز اولیه حمله با هدف گیری یک مرکز کنترل فرماندهی پدافند سوریه (احتمالا مسئول کنترل منطقه شرق) با استفاده از بمب های هدایت لیزری برای چند دقیقه ارزشمند پدافند دفاع هوایی سوریه را در سردرگمی قرار داد تا بتواند به هدف اصلی خود یعنی راکتور اتمی واقع در استان دیر الزور دست یابد. درچنین شرایطی بود که علی رغم کشف هواپیما های اسرائیلی توسط رادارهای ارتفاع پست سایت 1 دیر الزور، هرگز دستور مقابله به هیچکدام از نهادهای دفاع هوایی سوریه صادر نشد. البته هنوز راه زیادی تا استفاده کامل از پتانسیل های سرکوب فرماندهی در سال 2013 وجود دارد و برای بررسی حمله احتمالی به ایران باید فاکتور فشار (همان فاکتوری که در سال 91 با استفاده از جنگ الکترونیک و موشکهای ضد رادار اعمال شد) را نیز در نظر گرفت. فاکتور فشار عاملیست که تحرکات جسورانه را محدود می کند. یک افسر TCO در حال فرماندهی یک آتشبار بوک یا هاوک شاید در صورت عدم احساس تهدید اقدام به تخطی از دستور و رهگیری هدف نماید (که البته تجربه الدورادو –لیبی نشان داد یک آتشبار به تنهایی برای به چالش کشیدن یک عملیات کافی نیست) اما در شرایطی که حضور چند دیکوی یا هواپیمای پشتیبان صحنه ای نا متعارف را در برابر مسئول آتشبار قرار دهد طبیعتا اولویت اول با حفظ آتش بار از عملیات سرکوب احتمالی (هرچند با احتمال کم) خواهد بود. در چنین شرایطی حتی آلوده شدن یک سایت راداری به ابزارهای جنگ سایبری و ارائه اطلاعات مخدوش در چند دقیقه حساس حمله و نبود مرکز مورد اعتماد فرماندهی تمام پدافند را در سکوت مطلق فرو خواهد برد. اما یک سوال هنوز باقیست. علی رغم انگیزه جدی و محکم حریف (نیروی هوایی اسرائیل) در استفاده از حلقه فرماندهی به عنوان پاشنه آشیل پدافند آیا پدافند جمهوری اسلامی ایران و قرار گاه خاتم الانبیا به طور خاص در برابر چنین حربه ای آسیب پذیر است؟ پاسخ دقیق به این سوال منوط به بررسی قرائن و شواهد مربوط به پدافند صحنه نبرد است. مقاومت پدافند در برابر سرکوب فرماندهی را با استفاده از شاخصه های زیر میتوان بررسی نمود: [i]1. سرعت جایگزینی لایه های فرماندهی[/i] پنهان کردن ایستگاههای فرماندهی در عمق زمین و یا انتقال آن به ارتفاعات برای آشکارسازی نیروی مهاجم (استراتژی پدافند ایران برای حفاظت از سایت های فرماندهی در دهه 70 میلادی) پاسخ مناسبی برا تهدیدات قرن 21ام نیست. وجود سلاح های دور ایستا مجهز به پیشرانه های قوی و سلاحهای الکترو مغناطیسی عملا این گزینه ها را ناکارآمد می سازد. ایجاد پست های فرماندهی جایگزین و ثانویه و سوئیچ فرماندهی به سایت های رزرو نیز پاسخ قطعی و سریعی نخواهد بود. در شرایط حضور اهرم فشار و تحت تاثیر قرار گرفتن بخشی از سیستم به حملات سایبری تمام کدهای اعلام از سوی مقر های جایگزین غیر قابل اعتماد خواهد بود هرچند ایجاد ایستگاههای فرماندهی موازی با اختیارات یکسان می تواند یک گام موثر در راستای بالا بردن بقا پذیری پدافند در برابر سرکوب فرماندهی پدافند باشند [center][url="http://upload7.ir/"][img]http://upload7.ir/images/88272390764413724307.gif[/img][/url] -فرماندهی دفاع هوایی عراق برنامه ای برای جایگزینی سریع مراکز فرماندهی پدافند خود نداشت[/center] هرچند پی بردن به ساختار دقیق فرماندهی پدافند به دلیل حساسیت بسار بالای آن بسیار دشوار است، اما مشاهدات اولیه نشان می دهد فرماندهی پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران-پداجا (حداقل قسمتی از آن که مسئول دفاع در برابر حملات ضربتی است) از یک ساختار کلاسیک عصبی شامل یک هسته اصلی در تهران و هسته های ثانویه در مراکز مناطق جداگانه پدافندی می باشد. باید دوباره متذکر شد که اظهارات فرماندهان پدافند نشان دهنده تمام سیستم فرماندهی و کنترل پداجا نیست و سیستم اعلام شده نیز (مانند هر سیستم محتمل دیگر) تناقضی با ساختارهای لازم برای جلوگیری از سرکوب فرماندهی ندارد. با این وجود موراد اعلام شده توسط مسئولان پداجا کوچکترین اشاره ای به ابقای پدافند در برابر حملات ضربتی ندارد. با جمع بندی اظهارات انجام شده، مکان رزمایش ها و ... می توان دو تفاوت اصلی را در ساختار فرماندهی پدافند با سال 68 را مشخص نمود. در درجه اول در صورت مورد اصابت قرار گرفتن مقر فرماندهی مادر در تهران، حوضه های منطقه ای استقلال عمل کامل خواهند داشت (مساله که نبود آن عراق را زمینگیر کرد) و اینکه جایگاههای ثانویه برای پست های فرماندهی پدافند تعیین گشته تا درصورت تکرار فاجعه سوباشی، فاجعه ای که در ادامه فاجعه سوباشی رخ داد (یعنی سکوت پدافند به مدت حداقل دو روز) تکرار نشود. [i]2. ارتقای قدرت پردازش و دید تک تک سامانه ها[/i] ازجمله راهکارهای بسیار موثر برای برای جبران سرکوب فرماندهی پدافند تبدیل پست های فرماندهی آتشبار به یک پست منطقه ای کوچک است. اشتراک اطلاعات بین واحد ها (که با توجه به خطر حمله سایبری نیازمند سخت افزارهای جداگانه نیز میباشد)، افزایش ابزارهای کنترل و نظارت در اختیار هر آتشبار و ایجاد همپوشانی بین این ابزارها و در یک دیدکلی ایجاد توان آنالیز صحنه نبرد با توجه به ورودی های متعدد از سامانه های مختلف می توان عامل فشار را تا حدود بسیار زیادی کمرنگ کرده و هر آتشبار پدافندی را به یک پست فرماندهی محلی تبدیل سازد. بررسی اجمالی سیستمهای بومی پدافندی معرفی شده توسط سپاه و پداجا نشاندهنده یک شکاف مهلک در این زمینه است. یک بررسی کلی نشان میدهد (احتمالا برای افزایش بقا پذیری) پداجا کاملا بر عکس انتظارات معتقد به تفکیک سامانه هاست. رونمایی جدای سیستم های موشکی و راداری، رونمایی از سیستمهای موشکی مثل یازهرا-3 بدون رادارهای هشدار زودهنگام و حتی جداسازی سیستم های هشداری مثل اتفاقی که در سامانه مصباح افتاد نشان دهنده فاصله گرفتن واحدهای پدافندی از یکدیگر است که آسیب پذیری پدافند را به طرز شگرفتی افزایش می دهد. شگفتی مضاعف این امر انجاست که در بررسسی سامانه های پدافندی شوروی علی رغم در نظر گرفتن رادارهای هشدار زودهنگام برای سیستمهای پدافندی مستقر در خط حمله نبرد (که احتمال بالاتری برای قطع ارتباط آنان متصور بود) در کنار رادار هشدار زود هنگام اصلی (مانند رادارهای خانواده پی14 و پی 40) یک رادار هشدار زودهنگام کوچک نیز به صورت استاندارد در کنار هر آتشبار قرار داده میشد. [center][url="http://upload7.ir/viewer.php?file=12489295353397593506.jpg"][img]http://upload7.ir/images/12489295353397593506_thumb.jpg[/img][/url] -رادار هشدار زودهنگام پی40 به عنوان المان هشدار زود هنگام در کنار واحد TELAR سیستم های سام6 و 8 عمل می کند[/center] عصاره تفکر مدهوش کننده پداجا در بحث توانمند سازی نرم افزاری آتشبار ها را می توان در سیستم پدافند مرصاد ملاحظه نمود. این سیستم برخلاف تمام سیستمهای بهینه شده پدافندی هاوک در جهان از همان اجزای چهارگانه استاندارد برای رهگیری اهداف استفاده می نماید: یک رادار هشدار زود هنگام، یک رادار هشدار ارتفاع پائین، دو رادار هدف گیری برای هدایت موشکها و یک رادار مسافت سنج. این چیدمانی در درجه اول نشاندهنده ثابت ماندن پروتوکل های درگیری و روابط استاندارد بین افسران است (که به رقیب به راحتی اجازه می دهد به ریز ترین رفتار آتشبار اشراف داشته و هر حرکت آتشبار را قبل از وقوع به راحتی هرچه تمام پیشبینی کند). اما برای این فاجعه اسناد محکمتری نیز میتوان یافت. یکی از نشانه های بارز سیستم های مدرن جنگ افزاری سیستم های سخت افزاری ارائه اطلاعات منعطف در آتشبارها و مراکز فرماندهی می باشد که از جمله آنها می توان از نمایشگر های صفحه تخت چند منظوره، کاهش سوئیچ ها و نشانگر ها به منظور افزایش تمرکز پرسنل بر تاکتیک های درگیری و چابکی بیشتر آتشبار اشاره نمود. سیستم مرصاد در این زمینه شگفتی ساز است. بابررسی تصاویر منتشر شده از اتاق کنترل آتشبار یک نکته به طرز عجیبی به چشم می آید. علی رغم تبدیل نمایشگر های کاتدی قدیمی (به دلیل عدم دسترسی؟) به نمایشگر های صفحه تخت و اضافه شدن صفحات نمایش مربوط به سیستم های الکترو اپتیکال به نظر میرسد حتی زوایای چینش خدمه نیز همان زوایای پیشنهادی 40 سال پیش است. صفحات نمایشگر برخلاف تمام سیستمهای کنترل و فرماندهی ساخته شده پس از دهه 90 بجای تجمیع داده های صحنه نبرد و احیانا اولویت بندی اهداف و تحلیل آنها (به منظور کاهش وابستگی کارایی سیستم به توانایی های فردی پرسنل) تمام اهداف را به صورت "بلیپ" یا نقطه های گنگ نشان می دهند. در ملغمه ورودی های خطا، تشعشعات پس زمینه و ... تنها تشخیص یک هدف (جدای از کار تاکتیکی روی آن) در سیستم مرصاد یک تخصص جدی عملیاتیست. [center][url="http://upload7.ir/viewer.php?file=23666153568184721826.jpg"][img]http://upload7.ir/images/23666153568184721826_thumb.jpg[/img][/url] -جایگاه استاندارد پست کنترل سیستم هاوک (به موقعیت 90 درجه و سوئیچ های افسر TCO دقت کنید) [url="http://upload7.ir/viewer.php?file=53733997345038436545.jpg"][img]http://upload7.ir/images/53733997345038436545_thumb.jpg[/img][/url] -نحوه نمایش اهداف در اسکوپ رادار قدیمی هاوک [url="http://upload7.ir/viewer.php?file=12910729672985526716.jpg"][img]http://upload7.ir/images/12910729672985526716_thumb.jpg[/img][/url] -نمایش اهداف و چینش خدمه در سیستم مرصاد[/center] با توجه به این مستندات و شواهد درصورت اصابت فرماندهی نمی توان به عملیات مستقل آتشبارها دلبست. [i]3. بهبود پرتکل های درگیری[/i] بهبود پروتکل های درگیری به معنای ایجاد استقلال عمل بیشتر در سیستمهای پدافندیست. هرچند بهبود پرتکل های درگیری نیازمند به کارگیری سخت افزار مناسب جهت افزایش توان درک آتشبارهای پدافندی از محیط خود است اما حتی بدون در نظر گرفتن این سخت افزارها می توان گامهای مهمی در افزایش پایایی پدافند درصورت از دست رفتن فرماندهی مرکزی پدافند برداشت. ازجمله اقدامات مفید در بحث ارتقای پروتکل های درگیری می توان به انتقال ابتکار عمل به سایت های پدافندی و عقب کشیدن پست های فرماندهی در حد نظارت و جلوگیری از درگیری های نامطلوب و ... اشاره نمود که در نهایت به آزادی عمل بیشتر سایتهای پدافندی می انجامد. دو نشانه مهم بیانگر عدم تغییر پرتکل های درگیری در پدافند ارتش جمهوری اسلامی ایران است. نخست افزایش مناطق پرواز ممنوع در کشور که در تضاد با آزادی هرچه بیشتر آتشبارهای پدافندیست چرا که احتمال بروز درگیری های نامطلوب (با هواپیماهای غیر نظامی) را افزایش می دهد. دوم وقایع مورد از جمله ازدیاد نقاط پرواز ممنوع در 10 سال اخیر (حدودا 200 نقطه) ، رهگیری پرنده های بی سرنشین بر فراز اصفهان با استفاده از جنگنده های تامکت، تجاوز های مکرر هوایی به حریم کشور در بازه سالهای 2003 تا 2007 و که در هر مورد علی رغم رهگیری عدم درگیری با متجاوز نشاندهنده کنترل کامل فرماندهی مرکزی بر روی آتشبار ها می باشد. شواهد نشاندهنده قصد متجاوزین به استفاده از ضعف شدید نیروی پدافند هوایی در حلقه های کنترل و فرماندهی به عنوان پایه اصلی حمله های ضربتی میباشد. این ضعف شدید حتی درصورت عدم وجود سخت افزارهای مخصوص تا حد بالایی قابل جبران است اما سوال اساسی اینجاست که آیا پدافند تمایلی به رفع این معضل دارد؟ خودداری از بازنشسته سازی المانهای از رده خارج مانند رادارهای سوپر فلدرماوس یا آتشبارهای رپییر در کنار گرایش فرماندهان این نیرو به بحث های عقیدتی محض و بی برنامگی تحویل سلاحها و از همه مهمتر گرایش (یا اجبار؟) رسانه ها به سکوتی تملق آمیز در برابر پدافند که مانع از حتی انتشار یک خط نقد تند و جدی به این رسته می گردد فضایی مملو از نا امیدی را نسبت به جبران ضعف ها نشان می دهد.[/quote]