برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 23 مهر 1399 در پست ها
-
5 پسندیده شدهآتشبس نقض شده و جنگ ادامه داره، البته شاید نه به شدت قبل! عکسها سقوط یک فروند پهپاد هاروپ (ساخت اسراییل) در پارسآباد مغان اردبیل سلطان آکیف اوغلو سرهنگ ارتش آذربایجان در نبرد قرهباغ کشته شد. تخریب یک باب خانه در ایران در اثر اصابت خمپاره جنگ قره باغ/ روستای «پرویز خانلو»ی شهرستان خداآفرین (آذربایجان شرقی) / عصرتبریز باقی مانده لاشه موشک توچکا در اطراف شهر گنجه پیدا شد که نشان میدهد ارمنستان شب گذشته از این موشک برای هدف قرار دادن شهر گنجه استفاده نموده است. تصاویر بیشتر از آثار اصابت موشک بالستیک اسکاد یا توچکای شلیک شده توسط ارتش ارمنستان به شهر گنجه آذربایجان اصابت موشک اسکاد ارمنستاتی به شهر گنجه آذربایجان/ طبق گفته طرف آذربایجانی طی این حمله پنج نفر کشته شده و سی نفر زخمی شده اند. ویدئوها لحظه سرنگون شدن و برخورد به زمین هواپیمای An 2 ارتش آذربایجان https://aparat.com/v/spoub تخلیه اجساد در جنگ قره باغ https://aparat.com/v/Kxkvq لحظه هدف قرار گرفتن پهپاد ارمنستانی https://aparat.com/v/8lJXO تلفات سنگین ارتش ارمنستان https://aparat.com/v/lUGyX حملات پهپاد های ارتش آذربایجان به نفرات و تجمعات ارتش ارمنستان https://aparat.com/v/5ZdGr ادامه حملات پهپادی به ارتش ارمنستان https://aparat.com/v/z6Rfj تمامی عکسها، ویدئوها و متنها از کانال تلگرامی زیر برداشته شدهاند: @Partisan2015
-
4 پسندیده شدهطمع اذربایجان به خاک ایران از زبان سردار ایرانی نوعی اقدم روایت بخشی از دیدار سردار ایرانی نوعی اقدم با حیدر علی اف گویای دلیل عدم همراهی ایران با چنین دولتی است. " حیدر علی اف کنارش نشسته و از زبانش پرسیده بود و اینکه ترکی را در آکادمی یاد گرفته یا زبان مادری اش هست؟ در جوابش گفته بود که هم در اکادمی خوانده و هم زبان مادری اش ترکی است. حیدر با شنیدن اینکه سردار خودش ترک زبان است،خوشحال شده و دستش را دور شانه او انداخته و گفته بود: بعد از اینکه از شر ارمنی ها راحت و ارمنستان را گرفتیم، هر دو آذربایجان با هم متحد میشویم و ما از سلطه روس و شما هم از چنگ فارسها خلاص میشوید و تبریز را پایتختمان میکنیم. لا اله الا الله؛گستاخی تا چه حد؟! به عنوان نماینده جمهوری اسلامی ایران و با دستور رییس جمهور برای کمک به باکو رفته باشی و این حرفها را بشنوی! جوابش را داده بود،خیلی هم محکم! گفته بود: جناب پرزیدنت،شما که دولت و ارتش دارید،نفت و اسلحه و مهمات هم که دارید.جمعیت و پولتان هم خیلی بیشتر از ارمنستان است. پس چرا اجازه میدهید ارمنی ها غیرتتان را لگدمال کنند؟ شنیده ام که آغدام را در حالی فقط با 4 تانک گرفته اند که سربازانتان فرار کرده و زنان و کودکان را بی دفاع رها کرده بودند. رها کرده بودند تا ارمنی ها به زنان تجاوز و مردانتان را مثله کنند! جناب پرزیدنت؛ شنیده ام سربازان که هیچ،ژنرالهایتان تا باکو فرار کرده اند؟ با این همه پول و سلاح و نیرو،چرا اینقدر بی عرضگی کرده اند؟! علی اف،سرخ شده بود از شنیدن این حرفهای بی پروا! ادامه در لینک زیر https://www.dana.ir/news/694671.html/نشانی-که-رنگش-باخت-وقتی-حیدر--آرزوی-11-بسیجی-پارس-آبادی-را-می-کند-چرا-قره-باغ-در-شرایط-فعلی--سوریه-نیست-
-
4 پسندیده شدهایران به قدر کافی به اذربایجان کمک کرده ولی متاسفانه خاندان علیف نمک نشناس و شیطان صفت است برگی از خاطرات روشن جوادف؛حیدرعلی اف می گفت اگر بدانم که قره باغ را می توان با کمک ایران پس گرفت، آن را به ارمنستان تقدیم میکنم قره باغ یک مشکل اساسی نیست و در مدت زمان کوتاهی خود به خود حل خواهد شد. جنگ ما با ایران است، ما باید خود را آماده ی جنگ با ایران بکنیم. دشمن اصلی ما ارمنستان نیست بلکه ایرانیها هستند ادامه در لینک زیر http://qafqaz.ir/fa/برگی-از-خاطرات-روشن-جوادف؛حیدرعلی-اف-م/
-
4 پسندیده شدهشما جماعت قوم گرا خیلی افراد جالبی هستید، اقلیم کردستان عراق رو بارها و بارها سرزنش میکردید که رابطه با اسرائیل داره و ای وای بر ما و اونها و ایشان و... حالا عشاق خودتون با استفاده از تجهیزات رژیم کودک کش اسرائیل دارن میجنگن، از اونور خاکشونم مشتی سلفی دارن آزاد میکنن پس هیاهوی شیعه گریتونم مثل اکثر چیزای دیگه شما قبیله گراها فیکه. حرفای تند و تیز تر و سوزاننده تری میشه زد که به احترام جناب MR9 اجتناب میکنم ازشون.
-
3 پسندیده شدهآقا دمت گرم ، بنیان گذاران تشیع آذری رو خوب اومدی پس این همه نوادگان امام حسن که همگی هم علوی بودند و در سرزمین فعلی گیلان و مازندارن توسط مردم پناه داده شده بودن ، این وسط مسلمون یا احیانا شیعه نبودن که شما بخواین تشیع راه بندازین ؟!
-
2 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم سرکوب پدافند هوایی دشمن (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD) وایلدویزل / استاندارد یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این سامانه ها می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ، نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از : " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها " جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد . جنگنده / بمب افکن F-4G در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است . ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد . تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است . ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند . تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد . تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد . در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید . پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است . با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد . نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9 Military.ir Copyright تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است منابع : 1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief 2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon 3-F-4 PHANTOM II IN ACTION 4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD" 5- A-7 IN ACTION 6- ویکی 7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
-
2 پسندیده شدهبازخوانی از نقش مستشاران ایرانی در جنگ قرهباغ؛ نشان فتح علیاف به سردار ایرانی/ عامل شکست؛ دولت باکو «ایران در جنگ قرهباغ هیچ دخالتی نداشته است.» این گزاره بارها توسط برخی متعصبین کور آذربایجان و فرهنگ تجزیهطلبی مطرح شده است. این روزها و در سایه مناقشات در منطقه قره باغ و انفعال سیاست خارجی جمهوری اسلامی در این ماجرا بازخوانی اقدامات، تلاشها و کمکهای ایران در جنگ قرهباغ لازم و ضروری است. یکی از مستشاران ایرانی جنگ قرهباغ، رحیم نوعی اقدم است. وی درباره بخشی از جنگ قرهباغ اینچنین روایت میکند: در جریان خیانت دو تیپ ارتش آذربایجان به دولت و عدم اجرای عملیات طرح ریزی شده برای بازپس گیری سد میل مغان، بنده بوسیله ی یازده بسیجی پارسآبادی کل سد را از اشغال رها کرده و تقدیم دولت جمهوری آذربایجان کردم. حیدر علیاف در جریان این موفقیت خطاب به من گفت: به رهبرت بگو اگر من هم مثل شما یازده نیروی جان برکف داشتم یک شبه کل قرهباغ را می گرفتم! در جریان این موفقیت بود که حیدر علی اف نشان فتح را در قالب یک شمشیر به سردار ایرانی اعطا کرد و نوعیاقدم چند سال گذشته در یک نشست دانشجویی از این نشان رونمایی کرد. ادامه در لینک زیر http://www.anaj.ir/News/118401/نشان-فتح-علیاف-به-سردار-ایرانی--عامل-شکست؛-دولت-باکو/?id=118401
-
2 پسندیده شدهامیدوارم این نحوه ورود به بحث پشیمانم نکنه ولی چون از بزرگترین سوء تفاهمات فضای مجازی عدم دریافت جایگاه افراد و سن و تحصیلات و موقعیت و فضای زیستی و اطلاعات و گروه کاربری و تخصص و ده ها شاخصه دیگه هست که لازمه یک بحث منطقی است که به نتیجه برسه پس چون ما به این اطلاعات دسترسی نداریم که بدونیم از چه طریق و زبان و فهم مشترکی باید به یک بحث بپردازیم پس اینطور عنوان میکنم: برادر من دشمنی که نداریم ما آدم های نادیده هم را. هر کدام گوشه ای از این کشور زیر سایه سرزمینی که قدمتش زندگی لحظه ای ما را چون پلک زدنی هم حساب نمیکنه و تا به حال از ابتدای نام گرفتنش به اسم وطن تا لحظه شهادت اون سه مرزبان ایرانی پل آهنی جلفا مقابل ورود مهاجمین متفق به ایران تا لحظه جان از بدن بیضایی های دور از وطن اما برای وطن خارج شدن و پرپر شدن بیرامی ها در مرزهای غربی همیشه استوار ولی همیشه زخمی از خیانت و نامردی و دشمن پرستی و کاستی و کجی، ایستاده و بالیده و ما و پدران و مادران ما را در آغوش بی منتش گرفته زندگی میکنیم. اگر قلب من و شما همونقدر که برای تبریز میتپه برای زابل هم بتپه، اگر همونقدر که سرباز بلوچ شهید میشه چشممون تر میشه همونقدر برای سرباز کرد هم تر بشه. اگر پاهای بدون دمپایی بچه های جنوب کرمان همونقدر برامون عزینند که پاهای بچه های بدون کفش سیستان و اگر همونقدر شعر و آواز ترکی ما را به وجد میاره شعر و آواز گیلکی/بلوچی/عربی/کردی و ... هم به وجد بیاره و اگر نگاه چپ همونقدر که به بوموسی و تنب بزرگ و کوچک غیرتمون را به جوش میاره، نگاه چپ به سنندج و تبریز و سیستان و خوزستان هم بیاره دیگه تفاوت های دیگه چه فرقی میکنه چی باشند. تنها یک جدل خانوادگی هستند که همه خانواده ها دارند و همیشه یکی پدر را به طرفداری و یکی مادر را و یکی فرزند را میخونه ولی نهایتا همه خانواده ای از یک جنس هستند. من به تجربه مطمئن هستم اگر همه ما مطالعاتمون را وسیع تر و عمیق تر کنیم و از سد تعصبات و نظرات تنگ نظرانه و تک بعدی و جناحی افراد و دسته جات بگذریم ( به معنای سوگیریهای افراد که به تعداد هر فرد یک جناح سوگیرانه وجود داره در فکر و عمل) و بتونیم از بالا به همشون نگاه کنیم قطعا تشخیص حقیقت و واقعیت بسیار راحت تر هست. عصبیت ها و تعصبات و اشتباهات و قضاوتهای غیرمنصفانه و بعضا سوء تفاهامات را خیلی خیلی شفاف تر و سهلتر تشخیص میدیم و میفهمیم دشمنی ها چقدر در لباس میش اما گرگ صفتانه آگاهانه یا ناآگاهانه ما را از «حقیقت» میخوان فاصله بدند برای منافع شخصیشون نه منافع گروهیمون. ( همین چند خط را هم بدون دسته بندی من در جناحی مخالف یا موافق بخونید و بخونیم. اصلا به عنوان یک پاراگراف بی طرف که حتی نهیبش به خود من و امثال من هست نگاه کنید تا گمان نبرید که خطابه ای است که چون برخی واژه ها درش هست پس داره میگه حتما این واژه ها چون از جانب دهان من هست پس من منتسب قطعی به این واژه ها هستم و طرف مقابلم مقابل این واژه ها و نگاه. خیر! این فقط یک نگاه واقع گرایانه به تجربیاتی است که دیر یا زود اگر رها کنیم خودمون را حدس میزنم که سراغمون میاد ) خلاصه فکر کنم از ابتدای این تاپیک تا همین جا تمام حرف این تاپیک بدون حواشی فقط یک کلمه بوده: «ایران» نه یک سانتی متر کمتر و حتی «حالای تاریخ» به حکم چیزی که برای خودمون میپسندیم برای دیگران هم بپسندیم نه یک سانتی متر بیشتر
-
2 پسندیده شدهیکم، من یک ایرانی کرد هستم (جلوی من مظلوم نمایی شما فارسا حق مارو خوردین نکنین، ای کاش حاکمیت نصف شما به بقیه اقوامم حتی فارس رسیدگی میکرد (یه سر خراسان جنوبی و کرمان برید تا معنای محرومیت رو بفهمید و دیگه شعار بیخود ندید))، خداوند یک جان به من داده و اونم فدای میهنم ایران، با هر شخص و گروهی که علیه وطنم به پاخیزه میجنگم، میخواد مثل خودم کرد باشه یا ترک باشه یا فارس. محض اطلاع شما، بین همه ایرانی ها خائن هست، چه اون نامردایی که وطنفروختن جلو مقدونیهایها، چه اون بی وطنایی که وطنفروختن جلو لشگریان تازی، چه امثال سازمان حرامزادگان خلق و کومله و پژاک و دموکرات، ایران برای تک تک ما ایرانیهاست، من قوم سرافراز آذری رو نه با افرادی مثل حضرتعالی و مریم قجر اوزدانلو و موسی خیابانیها که با کسروی ها و وحید بهمن ها میشناسم، همونجور که فارسهارو نه با مسعود رجوی ها که با عباس دورانها میشناسم. زبان فارسی زبان ملی ما ایرانیهاست، باید راهی باشه که من کرد با بقیه هموطنانم ارتباط برقرار کنم، و هیچ یک از زبان های دیگه حاضر در ایران توان و گسترش زبان فارسی رو نداره، ضمن اینکه پا فشاری بر زبان غیر از زبان فارسی مثل داستان فدرالیسم، نقشه شوم شما قوم گراها (چه ترک چه کرد چه عرب چه بلوچ) هست برای به تجزیه کشاندن ایران. درباره احترام به اقوام هم هرکس حرف میرنه شما پانترکا لطفا سکوت کنید، شما احترم میفهمید چیه؟؟ اصلا کسی غیر از ترک رو داخل آدم حساب میکنید؟؟ اون سگهایی که واق واق میکردن و به فارس و کرد و ارمنی فحاشی میکردن خودشون به اندازه کافی نشاندهنده عمق حماقت جماعت پانترک و اوج احترام شما نسبت به دیگر اقوام هستند، رفتار عشاقتون در ترکیه و جمهوری آذربایجان با اقوام در اقلیت هم که بماند پس سکوت کنید. در رابطه با ارامنه هم بله و متاسفانه ایشان جنایت کم نکردند و لعنت به جانیان اما باکو هم کم جنایت نکرد، استارت جنایت جنگی رو شوربختانه آذری ها زدند، هرچند شماها و امثال شما اصلا چنین چیزی رو نمیپذیرید، چون منابعتون مثل خودتون فیک هستند.
-
2 پسندیده شدهتمام مشکل تفاهمی را شاید بشه در همین یک خط یافت. بهتره کمی کمتر در فضای مجازی آدمی غرق بشه و چند قدم عقب تر همونقدر که نظاره گر فضای مجازی و تولیداتش هست، نگاهی هم به پیرامون حقیقی خودش داشته باشه تا اینطور در یک فضاسازی کودکانه و عوامانه مشتی برانداز خشک مغز که مثلا خواستند با یک کمپین فیک ولی هماهنگ و حساب شده یک روایتی را همزمان با تفحص شهدای خان طومان در فضای مجازی باب کنند، آدمیزاد نیفته. ولو در حد استناد به "امکان رونمایی آمریکا از سند" که مشخصا معلومه در دام همون کمپین مضحک افتاده شده. حالا کاری به به براندازان خشک مغز نداریم که از دروغ و حمایت از جنایت و تروریسم ضد ایران و تحریم و ترامپ! و ویرانی و تجزیه و نابودی کشور از هیچ کاری دریغ نمیکنند و حتی امثال قاسمینژآد التماس میکنه به دبوویتز که سری بعد پیشنهاد بده به ترامپ ایران را محاصره دریایی کنه و کشتیهاش را بگرده و روزی نیست که کفش امثال ترامپ و بن سلمان و زاید و نتانیاهو و ... را لیس نزنند که یک تهاجمی به ایران و ایرانی بکنند ولی "حقیقت" وقتی "حقیقت" باشه کمپین دروغ و مضحک و فضاسازی و سند پمپئو و ترامپ به کنار، عاقل و سالم هم نمیتونه خدشه دارش کنه مثل رفاقت صمیمانه اردوغان با داعش که بعدها منجر به یک طلاق ظاهری عاطفی شد ولی هیچوقت نتونست اصل ازدواج و بچه های (النصره و دوستان) این پیوند مبارک(!) را تحت تاثیر قرار بده. ولی خب تمام این بازیها را کنار بزاریم همکاری شخص اردوغان و حکومت جنایتکارش مگه با داعش فراموش میشه؟ اون دیگه نه به بازیهای احمقانه سبک مغزانه براندازان نیاز داره و نه حتی سند آمریکایی، سندش صدها تصویر و صوت مسجل هست در ارتباط عاشقانه اردوغان با داعش و بعدش هم النصره که همین حالا هم ژنرالهای ارتشش افتخارشون جنگیدن دوشادوش النصره و رفقاش در سوریه است!! شهید محمودرضا بیضایی - آذربایجان شرقی - تبریز دستی که به خون امثال شهید بیضایی آغشته است یا مستقیم به خون شهید زنجانی ها و رفقاش در حزب الله، بماند صدها شهید ایرانی دیگه و شهدای آذربایجانی و آذری ایرانی در سوریه و عراق که مستقیم توسط تروریستهای تماما حمایت شده از طرف اردوغان به شهادت رسیدند، مطمئن هستیم باطل هست. در دست الهام فاسد که به کنار حتی اگر در دست فراتز از الهام هم بود. یک حق را با دستان باطل نمیشه حیات بخشید ولو منجر به حیات ظاهریش بشه و مطمئن میشه بود یک جایی، یک روزی کثافت اون دست باطل از کنار اون حق بیرون میزنه. چه قره باغ باشه چه هر جای دیگه. شهید سید علی زنجانی برای ما سند و نشانه و راهنما، خون بیضایی و زنجانی هاست. نه فقط چون شهید ما محسوب میشند بلکه شناخت عمیقشون از فضایی که درش زیست میکردند و آرمانی که به خاطرش به شهادت رسیدند.آرمانی که نه خاک بود و نه قوم و نه زبان که هم خاک بود و هم قوم و هم زبان.
-
2 پسندیده شدهدریابد کاوادیاس، اِپامیِنونداس (به یونانی: Επαμεινώνδας Καββαδίας) (به انگلیسی: Epameinondas Kavvadias) دریابد کاوادیاس، افسر ارشد و فرمانده نیروی دریایی یونان و کهنه سرباز یونانی در جنگ های اول و دوم بالکان، جنگ جهانی اول، جنگ ترکیه و یونان، جنگ جهانی دوم و قهرمان ملی یونان، به عنوان پدر نیروی دریایی مدرن یونان (پس از جنگ جهانی دوم) می باشد. وی به دلیل نقش موثر در دفع حملات ایتالیا، صدمه به ناوگان جنگی دشمن، تخلیه مجروحین و کمک رسانی از طریق دریا به نیروهای خودی در طول جنگ ایتالیا-یونان و سپس حمله ارتش آلمان، تخلیه به موقع پایگاه ها و ناوگان نیروی دریایی به منظور عدم تصرف توسط دشمن و بازسازی، نوسازی و مدرن سازی نیروی دریایی یونان، موفق به دریافت نشان های عالی نظامی یونان گشت. وی همچنین به عنوان وزیر دریانوردی در دولت در تبعید یونان، و سپس وابسته نظامی در لندن، خدمت کرد. کتاب خاطرات ایشان تحت عنوان "نبرد در دریا، جوری که من تجربه کردم" منتشر شده است (البته به یونانی). آفریده: 1886 - آتن، یونان آرمیده: 10 آوریل 1965 (برابر بیست و یکم فروردین 1344 خورشیدی) - آتن، یونان
-
2 پسندیده شدهدر باب رفع نیاز برای خنثی کردن تهدید در زمان حال و نه اینده سال 1944 ، پس از حمله به نرماندی .... هیتلر : برای اطلاعت باید بگم که این بمب ها ( موشکهای وی-2 ) نخستین سلاحی هست که تمام جهان را به نفع ما دگرگون خواهد کرد رومل : الان مساله مورد بحث برای ما همین حالاست پیشوای من هیتلر : من امکانات دیگری دارم که بزودی می تواند جهان را زیر و رو بکند رومل : تکلیف حالا چی هست !!! پیشوای من ، ما فردا صبح باید چه کار کنیم ؟ پی نوشت : بخشی از دیالوگ فیلم روباه صحرا . محصول 1951
-
1 پسندیده شدهمقدمه : در میانه سال 1394 خورشیدی ، بحثی در استاتوس سابق با محوریت کار بر روی ارتشهای باستان و تاکتیکهای مورداستفاده آنها در انجمن میلیتاری میان دوستان انجام شد که در این میان ، قول ایجاد یک تاپیک ویژه برای صورتبندی ( فرمیشن/ سازند ) فالانکس / فالانژ به برادر فاضل و دانشمند ، @mostafa_by و دوست گرامی @Arash داده شد .متاسفانه بدلایلی ، این امر تا امروز صورت نپذیرفت ، ولی علی الحساب ، پس از پیدا شدن یک DVD قدیمی از فایل های بک آپ گرفته شده ، فایل متن برگردان شده ، پیدا شد که بصورت کاملا" اتفاقی ، با 5600 پست بنده در بزرگترین انجمن نظامی وب فارسی مصادف گردید . با تمام این موارد ، این تاپیک ، نخستین کار در حوزه تاکتیکهای رزمی ارتش های باستان توسط بنده بشمار میرود و بدون هیچ شکی ، نواقص و اشکالات زیادی را بلحاظ فنی خواهد داشت ولی امیدوارم که با مشارکت دوستان ، این مشکلات تصحیح گردد . با این مقدمه کوتاه ، و نقل قولی از پلوتارک ( میانه های سال 100 میلادی ) به سراغ اصل مطلب خواهیم رفت ... به دیوی وحشی می ماند ، هنگامی که با دشمن روبرو می شود و نیزه هایش را برای نبرد ، راست می گیرد فالانکس یک صورت بندی (فرمیشن/ سازند ) رزمی مسطتیل شکل بشمار می آمد که به شکل متعارف از پیاده نظام سنگین اسلحه مسلح به نیزه ، شمشیر های دسته چوبی ، نیزه بلند و یا جنگ افزارهای شبیه به آن ، سازماندهی شده بود . این اصطلاح بویژه ( و در اصل ) برای توصیف این صورتبندی رزمی در نبردهای یونان باستان مورد استفاده قرار می گرفت ، با این وصف ، نویسندگان این عصر ، این واژه را برای تشریح صورتبندی رزمی هر یگان پیاده نظام ، صرف نظر از ماهیت تجهیزات و تسلیحاتی که در اختیار آنها بود ، بکار می بردند . بعنوان مثال ، آریان (لوسیوس فلاویوس آریان گزنفون ، فیلسوف و مورخ یونانی ) این اصطلاح را برای تشریح نظم موجود در ارتش ایران مورد استفاده قرار می داد . در متون یونانی ، اصطلاح فالانکس ممکن بود برای گسترش رزمی یک ارتش در میدان نبرد ، برای توصیف شکل راهپیمایی یا رژه یک یگان نظامی پیاده یا سوار ، برای توصیف شکل استقرار یک واحد نظامی در زمان استقرار دریک موقعیت نظامی و یا تشریح تاکتیکهای واحدهای پیاده نظام/ سواره نظام در جریان یک نبرد ، نیز مورد استفاده قرار بگیرد ، چرا که این واحدها به طور معمول ، به صورت یک واحد نخبه به میدان نبرد اعزام می شدند . پیشینه اصطلاح فالانکس را میتوان از واژه یونانی فالانگوس به معنای " انگشت" مورد بررسی قرار داد . اگر چه این اصطلاح یک واژه نظامی بسیار قدیمی بشمار می آید ، اما کاربرد خود را تا به امروز همچنان حفظ نموده است . امروزه ، کلید واژه فالانکس ، اگر چه بعنوان یک تقسیم بندی (مقیاس )نظامی مدرن ، بشمار نمی آید ( بعنوان مثال ، لژیون های رُمی یا معادل معاصرآن در سیستم نظامی غربی "گردان") اما ، اغلب بعنوان یک صورتبندی کُلی برای شناسایی ماهیت دستجات یگان های ارتشها ، در متون تخصصی ، کاربردهایی برای آن مورد تصور خواهد بود . بنابراین ، یک یگان (واحد) فالانکس ، فاقد توان رزمی / ترکیب استاندارد خواهد بود ، اما می تواند بعنوان یک واحد مشخص که تعداد مشخصی از عناصر پیاده نظام که یک " تک صورتبندی فالانکس" را بوجود می آورند ، بشمار آیند . علاوه براین ، در طول تاریخ نظامی مدّون ، بسیاری از ارتشها ، واحدهای پیاده نظام مسلح به تجهیزاتی نظیر " نیزه بلند" را بعنوان یک یگان نظامی به مانند فالانکس در نظر گرفته و در سازمان رزم خود ، از آن بهره می بردند . در ادبیات انگلیسی ، این اصطلاح ، بعنوان " گروهی که به شکل ایستاده و نزدیک به هم ، به جلو حرکت می کنند " توصیف شده است . با این وصف ، این سطور ، بیشتر بر روی شکل گیری صورتبندی رزمی فالانکس در یونان باستان ، دنیای هلنیک و سایر واحدهای سیاسی باستانی که تحت تاثیر تمدن های یونان باستان ، قرار داشتند ، متمرکز خواهد بود . نخستین تصویری که شباهت زیادی به صورتبندی فالانکس داشت ، در یک ستون سنگی متعلق به سومری ها در قرن 25 قبل از میلاد ، شناخته شده است . در این تصویر ، سربازان به نیزه ، کلاهخود و سپرهای بزرگی که تمام بدن آنها را تحت پوشش قرار می داد ، مسلح شده بودند . علاوه بر آن ، واحدهای پیاده نظام مصر باستان نیز در صورتبندی های مشابهی ، سازماندهی و بکارگیری می شدند . از سویی دیگر ، اصطلاح فالانکس را می توان در یادداشتهای هومر ، که نبرد های هوپلیتها ( پیاده نظام سنگین اسلحه مجهز به کلاهخودهای فلزی ارتشهای یونان باستان و واحدهای سیاسی مدیترانه شرقی ) را مورد بررسی قرار داده و تشریح نموده ، می توان یافت . به این ترتیب ، هومر ، در اشعارش ، از این اصطلاح برای وجه تمایز قرار دادن میان تاکتیک های مرسوم مبتنی بر صورتبندی های رزمی جمعی از نبردهای انفرادی ، بهره گرفت . مورخان تاریخ نظامی ، تاکنون ، دریک اجماع جالب توجه ، ارتباط میان شکل گیری میان این صورتبندی رزمی یونان با آنچه که هوپلیتها ، آن را بکار می بردند ، وارد نشده اند ، چرا که اصل و پایه این صورتبندی رزمی ، " ایجاد یک دیواره انسانی با استفاده از سپر و نیزه " تقریباً در همه ارتش های آن زمان ، شناخته شده بود و به همین دلیل ، امکان همگرا بودن تکامل این صورتبندی رزمی در میان تمدن های آن روز جهان ، بسیار بیشتر مورد توجه به نظر می رسد . به شکل سنتی و پذیرفته شده ، مورخین ، تاریخ و منشاء اصلی صورتبندی فالانکس هوپلیتها را از یونان باستان ، بخصوص ، در سده هشتم قبل از میلاد بررسی می نمودند . اما این نظریه در دست تجدید نظر است ، چرا که این احتمال که ریشه اصلی این صورتبندی در قرن هفتم و پس از معرفی aspis ( سپرچوبی بسیار سنگین که در دوره های مختلف توسط ارتشهای یونان باستان مورد استفاده قرار می گرفت) توسط دولت شهر آرگوس می دانند . بنابراین ، این احتمال این فرضیه که صورتبندی فالانکس توسط این دولت / شهر پدید آمده باشد ، بسیار زیاد بود . علاوه براین ، مدارک و شهود بیشتری از جمله نقاشی مشهور Chigi vase به تاریخ سال 650 قبل از میلاد وجود دارد که هوپلیتها را مسلح به سپرهای چوبی سنگین فوق الذکر ، نیزه و پیکربندی زرهی کامل ، به تصویر کشیده است . یکی دیگر از نظریات که ممکن است ، تاریخ دقیق ظهور صورتبندی رزمی فالانکس را تئوریزه کند ، در این ایده خلاصه شده است که برخی از ویژگی های اساسی صورتبندی فالانکس ، از زمان های قدیم تر ، وجود داشته ولی بدلیل عدم وجود فناوری لازم ، مورد توجه قرار نگرفته است . بعنوان مثال ، دو راهبرد اصلی که در ارتش های نخستین همواره رعایت می گردید ، اصل " انسجام" و استفاده از سربازان در دستجات بزرگ ، بود. این مساله اثبات می کند که فالانکس یونانی ، ، صرفاً نقطه اوج و تکامل یک ایده جذاب و موثر نظامی بشمار می رفت که به آرامی ، از سالها قبل ، در حال توسعه بود و براثر گسترش فناوری نظامی ، ازجمله ، جنگ افزارها و زره در دولت/ شهرهای مختلف ، فالانکس ، روند تکامل خود را پیمود تا اینکه در نهایت به شکل اصلی و موثر خود ، تبدیل گردید . بررسی اجمالی : صورتبندی فالانکس هوپلیتها ، در دوره کلاسیک یونان باستان ( سال 750 تا 350 قبل از میلاد ) به شکل صفوف به هم فشرده ای از سربازان مسلح از ابتدای سازند تا انتهای آن ، مورد استفاده قرار می گرفت . سربازان در این صورتبندی ، سپرهای خود را به هم قفل کرده و نخستین صف از پیاده نظام سنگین اسلحه ، نیزه های خود را درست در جلوی خود و بسمت دشمن ، می گرفتند . در نتیجه ، صورتبندی فالانکس ، یک دیواره مستحکم متشکل از یک توده ترسناک از نیزه های به هم فشرده را پدید می آورد و شکستن این صفوف به هم فشرده ، در زمان اجرای عملیات آفندی ، به سختی امکان داشت . علاوه بر آن ، استفاده از این صورتبندی ، به فرماندهان این اجازه را می داد که از همه سربازان به شکل فعال ، منسجم (نه فقط سربازان مستقر در خطوط تماس با دشمن ) و در یک زمان مشخص در نبرد ، استفاده نمایند . درگیری میان دو یگان با صورتبندی فالانکس ، عمدتاً در زمینهای مسطح (دشت ) صورت می گرفت، چرا که تجمیع عناصر پیاده نظام و سازماندهی آن ، بسیار آسانتر بشمار می آمد . طبیعتاً توپوگرافی ناهموار و متراکم ، استفاده از این صورتبندی را بسار مشکل می نمود ، چراکه حفظ شکل بندی سربازان به صورت یک خط ثابت و شکستن خط دفاعی حریف با استفاده از فالانکس ، یک عملیات نظامی دشوار محسوب می گردید . در نتیجه ، جنگ میان دولت/ شهرهای یونان باستان ، در هر موقعیتی ، امکان پذیر نبود و درگیری ها ، عمدتاً به نقاط استراتژیک زمین عملیات ، محدود می گردید . در عوض ، برای مرتبه های متعدد ، دو طرف درگیر ، نقاط مناسب برای مانور فالانکس را شناسایی نموده تا درگیری در آن راحتر ، صورت پذیرد و در اغلب موارد ، نبرد میان دو طرف ، با عقب نشینی ایمن (عقب روی در اصلاح نظامی مدرن ) ، پایان می پذیرفت . صورتبندی رزمی فالانکس ، عمدتاً همگام با سایر یگانهای پیاده نظام ، پیشروی می نمود ، ( اگرچه احتمالاً وبا توجه به زره و تجهیزات سنگین ، تفاوت سرعت چندانی وجود نمی داشت ) هر چند این امکان نیز وجود داشت که چند متر آخر برای رسیدن به برد جنگ افزارهای محمول با سرعت بیشتری طی گردد . شاید یکی از دلایل اصلی این رویکرد واحدهای فوق را بتوان در تاکید فرماندهان میدانی در حفظ صورتبندی دقیق رزمی با هدف بیشترین بهره وری از این یگان ها دانست . در صورتیکه واحد فالانکس ، شکل خودش را در جریان نبرد ویا قبل از آن ، از دست می داد ، در زمان رسیدن به صفوف مقدم دشمن ، کمترین تاثیر را بر روند میدان نبرد ، برجای می گذاشت .با این وجود ، در صورتی که فالانکس مورد استفاده هوپلیتها ، از سرعت بیشتری برای اجرای پیشروی در میدان رزم استفاده می کردند ، دلیل آن را می بایست در شتاب آنها برای زودتر رخ دادن درگیری جستجو نمود . هرودوت (مورخ) می گوید :" ارتش یونان در نبرد ماراتن ، درست در زمانی که برای اولین بار به دشمن خود یورش بردند ، از صورتبندی فالانکس استفاده نمودند " با این وصف ، بسیاری از مورخان براین باور هستند که این نوآوری (ایجاد صورتبندی های فالانکس ) در ارتش ایران باستان و با هدف به حداقل رساندن تلفات ناشی از واحدهای کماندار ارتش امپراتوری پارس ، بوجود آمد . در آن سوی جبهه ، واحدهای دشمن پس از برخورد با این صورتبندی ، بسیاری از پیاده نظام خود را بعلت مواجهه با نیزه های بلند این واحدها ازدست می دادند ، که این خود موجب درهم شکستن استخوان بندی دشمن می گردید .در مقابل ، شجاعت صفوف اولیه واحدهای فالانکس ، نقطه اتکاء این یگان ها بشمار می آمد ، در حالی که سایر سربازان مستقر در فرمیشن ، براین سعی بودند که با استفاده از سپرهای سنگین خود ، سربازان مستقر در ردیفهای مقدم را به جلو برانند .در زمان نبرد ، کل یگان فالانکس ، به شکل مداوم رو به جلو رانده می شد تا سرانجام سازمان رزم واحد مقابل درهم شکسته شود ، بنابراین ، زمانی که دو صورتبندی با یکدیگر ، وارد جنگ می شوند ، تلاش دو طرف بیشتر برای هُل دادن هم صرف می شد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............. 2- منابع در انتهای مطلب معرفی خواهد شد ... 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهبسمه تعالی چهلمین سال دفاع مقدس و گام دوم انقلاب اسلامی چکیده : با توجه به وضعیت نظامی ایران در آغاز انقلاب دشمنان ایران گمان می کردند که با استفاده از این فرصت می توانند طی مدت کوتاهی بخش های وسیعی از خاک ایران را اشغال کرده، و حتی حکومت مرکزی را به سقوط بکشانند . اگر دوعامل اصلی یک نیروی مسلح را شامل ابزار و تجهیزات و نیروی انسانی بدانیم ؛ بایستی اذعان نمود که در ابتدای انقلاب و در شرایط تحمیل جنگ هردو عامل به شدت ضربه خورده بود ولی پژوهش در تاریخ دفاع مقدس آشکار میسازد که در اینجا نه صرفا تجهیزات و نه صرفا مجهادت های شجاعانه نیرو های انسانی مشارکت کننده در دفاع مقدس، بلکه فرماندهی جهادی فرماندهان جوان و مخلص انقلابی بود که آنچه از تجهیزات قابل استفاده و در اختیار بود را در یک سو و در سوی دیگر نیروی سربازان دلیر ایران اسلامی را در اختیار گرفته و در جنگی نابرابر و تحت تحریم دشمن بعثی را به پشت مرز های بین المللی رانده و نواحی اشغال شده را آزاد کردند. این جهاد مخلصانه تا آنجا ادامه یافت که پس از 8 سال تحریم اقتصادی و نظامی شدید و نیز دخالت مستقیم و غیر مستقیم کشور های منطقه ای و فرامنطقه ای به نفع عراق، از ساز و برگ جنگی مورد نیاز چیزی که برای جنگ قابل اتکا باشد، آنچنان که در نامه محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران ایران، مورد نیاز بودن آنها قید شده بود، باقی نمانده بود؛ و نیز استفاده گسترده دشمن از تسلیحات شیمیایی و وارد آمدن تلفات انسانی پر شمار بر گرده توان نظامی ایران سنگینی می کرد، و ناچار به پذیرش قطع نامه تن دادیم. در سال های پس از جنگ نیز با ادامه تحریم ها و فشار های سیاسی از یک سو و از سوی دیگر توان محدود اقتصادی در دسترس جهت بازسازی نظامی توان ایران، باز این مدیریت و فرماندهی جهادی این عزیزان بودن که راه گشای مشکلات شد و با بهره گیری از روش های غیر کلاسیک و با حداقل ممکن هزینه به توان نظامی ایران جان تازه ای بخشیده و دژ بازدارندگی نظامی ایران را مستحکم ساختند. در این مسیر ایران به توفیقات قابل توجه و کم نظیری در سطح جهانی دست یافت که از آن جمله می توان به پیشرفت های صورت گرفته در حوزه موشکی و سامانه های بی سرنشین اشاره کرد. البته در سال های اخیر و با مساله ی برجام شاهد بروز شکاف هایی در دیواره های بازدارندگی نظامی ایران بوده ایم که موضوعی فراتر از بحث یادداشت جاری، و خود محل بحث در گزارش دیگری ست. در طی دهه های بعدی تا بدین جا که 4 دهه از آغاز دفاع مقدس گذشته و وارد دومین سال از گام دوم انقلاب اسلامی شده ایم، ما شاهد حداقل تغییرات نسلی در راس هرم قوای نظامی ایران بوده ایم به نحوی که می توان گفت در طی 4 دهه گذشته همین نسل از جوانی تا میان سالی و اکنون در سنین بیش از 60 و حتی 70 سالگی سکان امور را در اختیار داشته اند و با پشت صف نگه داشتن نسل بعدی در فرماندهان نظامی دچار رکود نسلی شده ایم. در واقع خود آن نسل فرماندهان جوان سال های جنگ قصه ی خویش را که خود قهرمانان اصلی آن بوده اند را فراموش کرده و عموما در پس از سال های مجاهدت های انقلابی و ساختار شکنی های شجاعانه به حفظ 4 دهه رکود نسلی رسیده اند. در آستانه ی گام دوم انقلاب اسلامی و با توجه به منویات رهبری در بیانیه گام دوم , شاید بتوان گفت که توجه به مساله تغییر نسل میتواند مهم ترین درس دفاع مقدس در آستانه چهل سالگی دفاع مقدس به عنوان یکی از بزرگترین و افتخار آمیز ترین اتفاقات تاریخ ایران باشد . البته مهم ترین مساله در مورد تغییر نسلی همان گونه که در مقاله توضیح داده شده است نه تنها جوان گرایی در سازمان و سپردن امور به جوانان بلکه انجام مطالعات و طراحی مدلی برای مدیریت این روند است تا مشکلاتی چون خویش سالاری و عدم شایسته سالاری که در روند تغییر نسل در هر سازمانی , در کمین است اتفاق نیفتد . ........................................................................................................ قسمت اول : وضعیت نظامی ایران در آغاز انقلاب به معنای واقعی کلمه آشفته بود.در نقاط متعددی گروه های تروریستی و تجزیه طلب درگیری های مسلحانه گسترده ای به راه انداخته بودند. در ساختار فرماندهی ارتش بسیاری از پست ها خالی مانده بود. هزاران مستشار آمریکایی که به عنوان آموزش با ارتش ایران همکاری میکردند با وقوع انقلاب از کشور اخراج شده بودند، تعداد زیادی از فرماندهان نظامی فرار کرده، بازنشسته شده یا برکنار شده بودند، نظام سربازگیری ناکارا شده بود و بخشی از نیروهای نظامی کشور درگیر ناآرامیهای داخلی شده بودند. به علاوه برخی مصوبات دولت موقت همچون ضرورت خدمت نیروهای ارتشی در زادگاهشان و نیز اعطای مجوز استعفا به افسران ارتش باعث شد ارتش نتواند از بسیاری قابلیتهای خود استفاده کند. در این بین سپاه پاسداران نیز نیرویی تازهتأسیس متشکل از جوانان بود که امکانات و توانایی لازم برای جنگ را نداشت. فرماندهان رده بالای سپاه را غالباً جوانان کم تجربه تشکیل میدادند که از اصول کلاسیک رزم بیاطلاع، و فاقد هر گونه سابقه و تجربه ای در میادین رزم کلاسیک بودند. تجهیزات نظامی از نظر نگه داری، تامین قطعات یدکی و آموزش وضعیت ضعیفی داشت. از این میان می توان به وضعیت لشکر 92 زرهی اشاره کرد که استعداد پرسنلی آن به 20 درصد تقلیل یافته بود. دشمن گمان می کرد با استفاده از این فرصت می تواند طی مدت کوتاهی بخش های وسیعی از خاک ایران را اشغال کرده، و حتی حکومت مرکزی را به سقوط بکشاند در اینجا نه صرفا تجهیزات و نه صرفا مجهادت های شجاعانه نیرو های انسانی مشارکت کننده در دفاع مقدس، بلکه فرماندهی جهادی فرماندهان جوان و مخلص انقلابی بود که آنچه از تجهیزات قابل استفاده و در اختیار بود را در یک سو و در سوی دیگر نیروی سربازان دلیر ایران اسلامی را در اختیار گرفته و در جنگی نابرابر و تحت تحریم دشمن بعثی را به پشت مرز های بین المللی رانده و نواحی اشغال شده را آزاد کردند. این جهاد مخلصانه تا آنجا ادامه یافت که پس از 8 سال تحریم اقتصادی و نظامی شدید و نیز دخالت مستقیم و غیر مستقیم کشور های منطقه ای و فرامنطقه ای به نفع عراق، از ساز و برگ جنگی مورد نیاز چیزی که برای جنگ قابل اتکا باشد، آنچنان که در نامه محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران ایران، مورد نیاز بودن آنها قید شده بود، باقی نمانده بود؛ و نیز استفاده گسترده دشمن از تسلیحات شیمیایی و وارد آمدن تلفات انسانی پر شمار بر گرده توان نظامی ایران سنگینی می کرد، و ناچار به پذیرش قطع نامه تن دادیم. در سال های پس از جنگ نیز با ادامه تحریم ها و فشار های سیاسی از یک سو و از سوی دیگر توان محدود اقتصادی در دسترس جهت بازسازی نظامی توان ایران، باز این مدیریت و فرماندهی جهادی این عزیزان بودن که راه گشای مشکلات شد و با بهره گیری از روش های غیر کلاسیک و با حداقل ممکن هزینه به توان نظامی ایران جان تازه ای بخشیده و دژ بازدارندگی نظامی ایران را مستحکم ساختند. در این مسیر ایران به توفیقات قابل توجه و کم نظیری در سطح جهانی دست یافت که از آن جمله می توان به پیشرفت های صورت گرفته در حوزه موشکی و سامانه های بی سرنشین اشاره کرد. البته در سال های اخیر شاهد بروز ترک ها و تبعات آن در دیواره های بازدارندگی نظامی ایران بوده ایم که موضوعی فراتر از بحث یادداشت جاری، و خود محل بحث در گزارش دیگری ست. در طی دهه های بعدی تا بدین جا که 4 دهه از آغاز دفاع مقدس گذشته و وارد دومین سال از گام دوم انقلاب اسلامی شده ایم، ما شاهد حداقل تغییرات نسلی در راس هرم قوای نظامی ایران بوده ایم به نحوی که می توان گفت در طی 4 دهه گذشته همین نسل از جوانی تا میان سالی و اکنون در سنین بیش از 60 و حتی 70 سالگی سکان امور را در اختیار داشته اند و با پشت صف نگه داشتن نسل بعدی در فرماندهان نظامی دچار رکود نسلی شده ایم. در واقع خود آن نسل فرماندهان جوان سال های جنگ قصه ی خویش را که خود قهرمانان اصلی آن بوده اند را فراموش کرده و عموما در پس از سال های مجاهدت های انقلابی و ساختار شکنی های شجاعانه به حفظ 4 دهه رکود نسلی منتهی به ایام پیری و محافظه کاری رسیده اند. فرماندهانی که در زمان جنگ تحمیلی به رغم سن بسیار کم و عدم داشتن سوابق آکادمیک یا میدانی رزمی درخور توجه مورد اعتماد امام خمینی (ره) قرار گرفته و مسئولیت سنگین اداره و فرماندهی جنگ را عهده دار شدند. به عنوان مثال سید یحیی رحیم صفوی در آغاز جنگ 28 ساله، محسن رضایی 26 ساله، علی شمخانی 25 ساله، و علی صیاد شیرازی 36 ساله بود. علاوه بر این می توان از دهه ها فرمانده دیگر با سنین کمتر از 30 سال نام برد که عهده دار فرماندهی جنگ در سطوح مختلف شدند: «محمود کاوه» را میتوان یکی از جوانترین فرماندهان دفاع مقدس دانست. او در شرایطی فرماندهی «تیپ ویژه شهدا» را بر عهده گرفت که تنها ۲۱ سال سن داشت. محمود کاوه پیش از آنکه اول مرداد ۱۳۶۱ به فرماندهی تیپ ویژه شهدا برسد، از ۱۵ خرداد ۱۳۵۸ مربی آموزش نظامی، از سوم شهریور ۱۳۵۹ مسئول محافظان بیت امام خمینی رحمةاللهعلیه و از ۴ آبان ۱۳۵۹ مربی آموزش نظامی در پادگان کرمانشاه تیپ ویژه شهدا بود. او همچنین در در سال ۱۳۶۵ فرمانده لشکر ویژه شهدا شد. تیپ ویژه شهدا از کلیدیترین یگانهای سپاه بود و موفقیتها و عملیاتهای کمنظیر آن با فرماندهی کاوه باعث شد به لشکر ارتقا یابد. «یونس زنگیآبادی» در سال ۱۳۶۰ و تنها یک سال پس از آغاز جنگ به عضویت سپاه پاسداران در آمد و شجاعت و دلیری او باعث شد در حالی که تنها ۲۱ سال داشت از سوی سردار قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله، به فرماندهی تیپ امام حسین علیهالسلام برسد. او که در سال ۱۳۴۰ در زنگیآباد کرمان متولد شده بود، ۲۵ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵، زمانی که تنها ۲۵ سال داشت، در شلمچه به شهادت رسید. «مهدی زینالدین» که در سال ۱۳۳۸ در تهران متولد شده بود، پس از انقلاب اسلامی و با تاسیس سپاه پاسداران، به واحد اطلاعات آن پیوست و تا پیش از آغاز جنگ تحمیلی در تبریز و قم به فعالیتهای مختلف پرداخت. با آغاز جنگ، به همراه یک گروه ۱۰۰ نفره برای گذراندن آموزشهای کوتاهمدت به جبههها رفت. او از همان ابتدای جنگ و در حالی که تنها ۲۱ سال سن داشت، توانست مسئول واحد شناسایی و پس از آن مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران در دزفول و سوسنگرد شود و چندی بعد به فرماندهی لشکر علی ابن ابیطالب علیهالسلام منصوب شد. مهدی زینالدین که یکی از خوشفکرترین و جوانترین فرماندهان دفاع مقدس بود، سرانجام ۲۷ آبان ۱۳۶۳ در شرایطی که همراه با برادرش مجید با هدف شناسایی مناطق جنگی از کرمانشاه به سردشت میرفت، با گروههای مسلح جداییطلب غرب کشور درگیر شد و در حالی به همراه برادرش به شهادت رسید که تنها ۲۵ سال داشت. علیرضا موحد دانش یکی دیگر از فرماندهان سپاه پاسداران بود که در عملیاتهای فتحالمبین، والفجر یک و والفجر دو حضور چشمگیر داشت. او که در سال ۱۳۳۴ در تهران متولد شد، پس از پیروزی انقلاب ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی شمیران به فعالیت پرداخت و در فروردین ۱۳۵۸ به سپاه پاسداران پیوست و ابتدا به پاسداران بیت امام خمینی رحمةاللهعلیه پیوست. شهید موحد دانش پس از آغاز ناآرامیهای کردستان رهسپار غرب کشور شد و در چند عملیات برای مقابله با نیروهای جداییطلب حضور یافت. او از ابتدای دفاع مقدس تا دی ۱۳۵۹ به همراه محمد جهانآرا به شناسایی مواضع دشمن در خرمشهر مشغول بود و پس از آن جانشین محسن وزوایی در عملیات بازیدراز ۲ شد. یک دست او در عملیات بازیدراز ۳ در شهریور ۱۳۶۰ قطع شد. شهید موحد دانش پس از آن معاون گردان حبیب بن مظاهر در تیپ ۲۷ محمد رسول الله را بر عهده گرفت. با اتمام عملیات بیتالمقدس به همراه نیروهای «محمد رسول الله» به لبنان اعزام شد و پس از بازگشت در شهریور ۱۳۶۱ با حکم محسن رضایی فرمانده کل سپاه، فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا را عهدهدار شد. علیرضا موحد دانش در عملیات والفجر یک دوباره مجروح شد و سرانجام ۱۳ مرداد ۱۳۶۲ در جریان عملیات والفجر دو در منطقه حاج عمران، به شهادت رسید. بنابر برخی خاطرههای همرزمانش، در حالی که به شدت زخمی شده بود، خود را به سنگر عراقیها رساند و سیم ارتباطی آنها با عقبهشان را با دندان جوید و قطع کرد و در همین حال بود که گلولهباران نیروهای بعثی، منجر به شهادت او در ۲۸ سالگی شد. سردار سرلشکر احمد کاظمی یکی دیگر از فرماندهانی است که در سالهای جوانی به نقشآفرینی در جبهههای جنگ علیه رژیم بعث عراق پرداخت. او در ابتدای پیروزی انقلاب برای مقابله با دشمنان داخلی انقلاب در اوایل ۱۳۵۹ به کردستان رفت. او که جزء اولین اعضای سپاه پاسداران بود، به همراه یک گروه ۵۰ نفره در آبادان حضور یافت؛ گروهی که پس از مدتی لشکر زرهی ۸ نجف اشرف به فرماندهی احمد کاظمی شد و صدها تانک و نفربر و ماشینآلات جنگی از نیروهای عراقی به غنیمت گرفت. دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان و ۶ سال فرماندهی لشکر ۸ نجف اشرف از سمتهای او در جنگ تحمیلی و همچنین یک سال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین علیهالسلام، ۷ سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا و قرارگاه رمضان و همچنین ۵ سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه، بخشی از مسئولیتهای او بوده است. حاج احمد کاظمی از ناحیه پا، دست و کمر بارها مجروح شد و انگشت دستش نیز قطع شده بود. علاوه بر چند مورد بالا، جوانان برومند و شجاع دیگری هم بودهاند که در جریان ۸ سال دفاع مقدس مایه عزت و سربلندی ملت ایران شدند. نزدیک به ۳۰ تن از فرماندهان جنگ را میتوان برشمرد که بین سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۳۰ متولد شدند و سالهای جوانی خود را در جبههها سپری کردند؛ از «سیدحسین علمالهدی» که در سال ۱۳۳۷ متولد شد و در ۲۲ سالگی در عملیات نصر با اصابت همزمان سه گلوله تانک به شهادت رسید، تا «حسین خرازی» که در سال ۱۳۳۶ در اصفهان زاده شد، مسئول اسلحهخانه کمیته انقلاب در زمان پیروزی انقلاب بود و لشکر پیاده ۱۴ امام حسین اصفهان را تاسیس کرد و سرانجام ۷ اسفند ۱۳۶۵ در ۲۹ سالگی در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. «محمدعلی جعفری» فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز یکی از جوانترین فرماندهان دفاع مقدس بوده است. فرماندهی قرارگاه غرب، فرماندهی قرارگاه نجف، فرماندهی تیپهای عاشورا و معاونت سپاه شوشتر از مسئولیتهای او بوده است. او که خرداد ۱۳۶۰ به سپاه پاسداران پیوست، از ۲۴ سالگی در جبههها حضور یافت و در عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ جانباز شد. «شهید حاج قاسم سلیمانی» یکی دیگر از فرماندهان جوان جنگ تحمیلی بوده که در ۲۰ اسفند ۱۳۳۵متولد شده و در عملیاتهای فتح فاو، کربلای ۴ و ۵ و همچنین تک شلمچه حضور داشته است. او که در ابتدای انقلاب برای مبارزه با جداییطلبان به مهاباد رفته بود، پس از بازگشت به ریاست پادگان قدس سپاه در کرمان منصوب شد و با آغاز جنگ به آموزش چندین گردان از سپاهیان کرمان میپردازد. سردار سلیمانی پس از جنگ به مبارزه با اشرار در کرمان پرداخت و از سال ۱۳۷۶ همزمان با اوجگیری طالبان در افغانستان به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد. «علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، از پایهگذاران سپاه پاسداران و فرمانده سپاه در استان خوزستان بود در آغاز جنگ تحمیلی ۲۵ سال داشت و پس از پایان جنگ با انتقال به ارتش، به فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد. «محمدباقر قالیباف» هم در سال ١٣٦١ در حالی که تنها ۲۱ سال سن داشت ،به عنوان فرمانده تیپ امام رضا(ع) و یک سال بعد در جایگاه فرمانده لشکر ٥ نصر خراسان انتخاب شد. «حسین دهقان» وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، «محمدابراهیم همت» فرمانده لشکر محمد رسولالله، «حمید باکری» جانشین لشکر ۳۱ عاشورا، «حسن باقری» قائممقام فرمانده نیروی زمینی سپاه، «محسن رضایی» فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی، «مهدی باکری» فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، «سید محسن صفوی» فرمانده قرارگاه صراط المستقیم، «محمد بروجردی» فرمانده سپاه کردستان و «محمد جهانآرا» که شکست حصر آبادان مرهون تلاش و مجاهدات او و یارانش بود، همگی فرماندهانی بودند که در ابتدای آغاز جنگ تحمیلی ۲۵ تا ۲۶ ساله بودند. غلامعلی رشید، احمد متوسلیان، سیدیحیی رحیم صفوی، سیدعطاءالله صالحی، نورعلی شوشتری، داوود کریمی، علی صیاد شیرازی و عبدالحسین برونسی هم از زمره فرماندهانی بودند که در آغاز دفاع مقدس ۲۷ تا ۳۸ ساله بودند. [1] مساله تغییر نسل را شاید بتوان از جمله مسائلی دانست که به شکل اجتناب ناپذیر و با تولد و ورود نیرو های جوان به عنوان ورودی های جدید از سطوح پایین سیستم از سویی و بازنشستگی، از کار افتادگی و یا فوت نیروهای مسن سیستم در سطوح بالا اتفاق می افتد. اما فراتر از رویداد های طبیعی چون تولد ها و مرگ ها، مساله تغییر نسل، آمادگی برای آن و حتی لزوم آن بسیار حائز اهمیت است، و نیازمند آن است که فراتر از امری اجتناب ناپذیر به دست طبیعت، به عنوان فرایندی برنامه ریزی شده، سیستمی و سازمان یافته و متناسب با نیاز های عملیاتی، توانایی ها و نقاط ضعف موجود به پیش برده شود. به ویژه آنکه با سرعت گرفتن تحولات خصوصا در عرصه علم و فناوری و تاثیر قاطعی که بر مناسبات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی دنیا می گذارد، خصوصیات، رفتار ها و قابلیت های هر نسل نسبت به نسل قبلی با تفاوت های بزرگتری تمییز پیدا می کند، و هم زمان عدم ناسازگاری های نسل قبلی با موقعیت های موجود و پیشرو، که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در سطوح فرماندهی به حتی 3 نسل قبل نیز می رسد و از ثبات چند دهه ای برخوردار بوده است، عمیق تر و اساسی تر شده و می تواند منجر به بروز ناکارآمدی های عمده ای شود. این امر آسیب هایی را در پی داشته و خواهد داشت که در ادامه به آن اشاره می شود. همان طور که پیشتر گفته شد موضوع تغییر نسل از 2 جهت ورود نسل جدید جوان در پایه سیستم و لزوم تغییر نسل پیشین که در سطوح فرماندهی در راس سیستم که در محدوده سنی 60 سال یا بیشتر قرار دارند، تاثیرگذار و حایز اهمیت می باشد. وردی های جدید از نسل جدید از یک سو چالش های فرهنگی، اجتماعی و ... نسل خود را به همراه خود وارد سازمان رزم قوای مسلح می سازند، از سوی دیگر چالش هایی را نیز در باب تعامل و فرماندهی فرماندهان که با این نسل دارای شکاف نسلی هستند به همراه دارند که هر چه این شکاف نسلی خصوصا از جنبه های فناورانه، آموزشی و اجتماعی شدید تر باشد، چالش های حادتری را در پی خواهد داشت. در سطح بالا دستانه نیز رکود نسلی و بیگانگی با مسائل و چالش های روز دنیا ناهمگونی شناختی و ضعف در پاسخ گویی و عمل در حوزه چالش های جدید را به همراه دارد که بسیار نمونه ها از آن دیده ایم. البته مساله شیفت نسلی نه تنها در قوای مسلح ایران که در تمامی ارتش های دنیا به یکی از مسائل کلیدی وضعیت حال و آینده تبدیل شده است و مطالعات و بررسی های گسترده ای حول آن انجام گرفته است، در ایران اما این مساله به جهت رکود 4 دهه ای نسلی این بحران حاد تر شده است. تئوری نسل ها پیشنهاد می کند که تفاوت های موجود در داخل هر یک از نسل ها و میان هر نسل، قابل تمایز است و دیدگاه های مشترک را تعریف می کند[2]. اکثر پژوهشگران در مورد نظریه نسل ها بر نحوه گروه بندی نسل ها اتفاق نظر دارند. تئوریسین های نسل ها گروه های نسلی را بر حسب بازه زمانی تولدشان دسته بندی می کنند. رویداد های مهم که بر فرهنگ ما تاثیر می گذراند، همانند به پایان رسیدن جنگ جهانی دوم، اثر جدا کننده ای میان نسل ها می گذارند. این رویداد های تغییر دهنده فرهنگ متشکل از باور های مشترکی ست که از گروهی از ارزش ها و نرم ها ساخته شده اند. ارزش های هر گروه عموما همگن هستند و بر اساس رویداد هایی ست که در دوره زندگی اعضای آن گروه رخ داده است وآنها به صورت شناختی و احساسی با آن تعامل داشته اند –به ویژه رویداد های مربوط به جنبش های اجتماعی- کاربرد فناوری، استاندارد های آموزشی، فعالیت ها، حرفه ها، و روابط نسبت به کار، خانواده، ارزش ها، ایده ها، و زمان[3]. به طور خلاصه اعضای هر نسل دارای رفتار، باور ها و آمال مشترکی هستند. البته سال های جدا کننده ی این گروه های نسلی در نزد تمامی پژوهشگران نظریه نسل ها الزاما دقیقا یکسان نیست و بعضا تفاوت هایی دیده می شود. به خواست خدا ادامه دارد . [1] https://www.mehrnews.com/news/2408509/%D8%AC%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-20-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-26-%D8%B3%D8%A7%D9%84 [2] Craig A. Triscari, “Generational Differences in the Officer” [3] Twenge and Campbell
-
1 پسندیده شدهبخش دوم : نسل شبکه آخرین نسلی که اولین گروه از جوانان آن در حال ورود به عرصه های مختلف حرفه ای در اجتماع می باشد نسل شبکه است. این نسل اگرچه با توجه به تفاوت های فرهنگی، مذهبی و جغرافیایی در جای جای دنیا تفاوت هایی در خصوصیات خود در مناطق مختلف دنیا با دیکدیگر دارند، اما با توجه به ویژگی اساسی معرف آنها، که شبکه و عصر اطلاعات و زندگی در دهکده جهانی ست، دارای ویژگی های مشترک و مشابه فراوانی بسیار فراتر از تفاوت های خود هستند. در پژوهشی ویژگی های این نسل در جامعه آمریکا این چنین توصیف شده است: در طی دوران حیات جوان آنها، نسل شبکه از طریق پیشرفت انفجاری در فناوری، بی ثباتی اقتصادی، خشونت عمومی و اجتماعی رو به افزایش، و جنبش های عدالت جویی شکل گرفته است.[1] تلاطم های سیاسی 2 دهه اخیر آمریکا – که در ایران نیز با علل متفاوتی اجتماع با آن دست به گریبان بود- تاثیر شدیدی بر روی این نسل گذاشته است. حتی بزرگسال ترین افراد نسل شبکه دنیا را پیش از حوادث 11 سپتامبر به یاد نمی آروند. آنها کشور خود را در ظاهر مبارزه با تروریسم، همواره درگیر جنگ های مختلف در خاطر دارند. بزرگ شدن نسل شبکه همراه با طلوع رنسانس دیجیتال بود. این نسل آنچنان به اطلاعات و فناوری دسترسی دارد، که هیچ نسلی تا پیش از این نداشته است. آنها همراه تلفن های هوشمند و دسترسی به شبکه اینترنت باند پهن جهانی دوران رشد خود را گذرانده اند.[2] هر جیزی که آنها میل به دانستن آن داشته اند تنها تا فشردن یک کلیک با آنها فاصله داشته است. این ترکیب قدرتمند از اطلاعات و سرعت خود را در پرسنل ارتشی جوانی نشان داده است که پاسخ فوری و تعامل دائمی را ترجیح می دهند. آنها مایل هستند اطلاعات به صورت دیداری ارائه شود و می تواند چند کار را به صورت هم زمان به پیش ببرند. اما این ارتباطات موبایلی پیشرفته هزینه ها و معایبی نیز به همراه داشته است. این امر می تواند موجب کاهش تعاملات فیزیکی، افزایش تعاملات افراطی، کاهش تمرکز به دلیل چند وظیفگی، حواس پرتی، و نرم های اجتماعی غیر معمول شود.[3] نسل شبکه حجم عظیمی از اطلاعات را به سرعت می بلعد، اما در عین حال نسبت به موضوعاتی که پیامد هایش را درک نمی کنند به سرعت علاقه خود را از دست می دهند.[4] برای یک افسر غیر سازمانی از نسل شبکه نادرست خواهد بود که در جایی دوری و به دور از دسترسی به شبکه قرار داشته باشد، چرا که آنها انگیزه دارند از طریق توانایی هایشان در سازمان شان یا در جهان تاثیر گذار بوده و موفق باشند.[5] قابلیت های نسل شبکه شامل اتصال سراسری، اطلاعات، و تعامل می باشد. آنها از نظر روانی احساس نیاز به متصل بودن به کاری را دارند که در حال انجام اش هستند. بسیار بیشتر از آنچه نسل پیش از آنها چنین احساس نیازی داشت. آنها مایل اند چرایی و چگونگی کاری که در حال انجام اش هستند را بدانند. اگر آنها احساس کنند که در حال ایجاد تغییری در سازمان نیستند، یا رهبر کاری آنان متوجه ارزش تلاش های آنان نیست، به سرعت به دنبال جای دیگری خواهند بود تا در آنجا تفاوتی ایجاد کنند[6]. آنها مایل اند خودشان مستقیما چیزها را بفهمند و درک کنند، تا آنکه یک ناظر بالای سر برای حتی کوچکترین امور داشته باشند که تک تک راه حل ها را به آنها دیکته کند، که فلسفه فرماندهی ماموریت ارتش این چنین است[7]. بخشی از این میل به حل مشکلات جهان بدین جهت است که آنها تمایل دارند راه های خلاقانه ای را برای حل مشکلات امتحان کنند که تا پیش از آن آزموده نشده اند. نسل شبکه از اینکه خود شخصا چیزی را با کمک اینترنت بیاموزد لذت می برد و در برابر فناوری های نوین احساس راحتی بی مانندی دارد. آنها با اتکا به خود با راهنمایی های کوچکی از سوی اعضای ارشد پژوهش در مورد موضوعات را شروع می کنند، و هم رده ها و ارشد های خود را به عنوان منابعی می بینند که می توانند در اجرای تلاش هایشان از آنها کمک بگیرند[8]. نسل شبکه همچنین مخیر بودن را ارزش می نهد. این ترجیح الزاما به این معنی نیست که باید انتخاب های زیادی وجود داشته باشد تا از میانشان یکی را برگزینند، بلکه بیشتر درباره ی این است که فردیت و خلاقیتشان را بروز دهند[9]. به جهت میل محرکه برای تغییر دنیا، نسل شبکه بیشتر در تظاهرات ها، راهپیمایی ها، و مبارزات برای تغییرات اجتماعی شرکت می کنند[10]. آنها ترسی از کار سخت ندارند، اما می خواهند تلاش هایشان دیده شود و تغییری ایجاد کند. در حوزه ی کار آفرینی، "اگر می خواهید درگیر نسل شبکه شوید، مطمئن شوید که به فردیت آنها احترام می گذارید به همان اندازه که عملکرد و تلاش شان را به رسمیت می شناسید." [11] در پژوهشی در باب همین موضوع در مورد ارتش ایالات متحده به قلم رابرت فارمر[12] آمده است: ارتش ایالات متحده در حال حاضر متشکل از 4 نسل است: نسل بومر[13] (1946-64)، نسل X [14] (1965-80)، نسل Y [15] (1981-2000)، و نسل Z [16] (کسانی که از سال 2001 به بعد متولد شده اند)[17]. هر یک از این گروه ها دارای ارزش های منحصر به فردی ست که بر نحوه درک آنان نسبت به مسائل، استفاده، و واگرایی نسبت به ارزش های ارتش تاثیر می گذارد. به طور قابل ملاحظه ای، ارزش های هر نسل می تواند جهت پیشبینی پاسخ های هریک از گروه های نسلی بکار رود، لذا واکنش های آنها قابل پیشبینی و یا قابل تخفیف یا شدت بخشی برای رسیدن به انسجام بیشتر در واحد رزمی، افزایش درک فردی و گروهی، و کمتر دامن زدن به نزاع های فردی ست. به طور ویژه این پژوهش می پرسد، "چگونه رهبران نظامی می توانند روابط منفی میان ارزش های نسلی هر یک از نسل ها و ارزش های نظامی را کاهش دهند در عین اینکه بتوانند از تراز مثبت این ارزش ها برای افزایش قابلیت ها و توان اعمال قدرت نظامی در افق 2050 بهره برند؟"[18] ارزش های نسلی ارزش های مقامات اجرایی کشوری و رهبران قوه مقننه معمولا به اهداف استراتژیک ملی گره خورده اند. بر اساس اسناد بالادستی کشورها که بر قوانین جزئی بر اساس آن بنیان نهاده شده ; رهبران در تلاش هستند آن انگاره ای را بتراشند که تصویر مجسم آمال ملی و عقیدتی باشد. اهداف استراتژیک , وضعیت نهایی حرکتی هستند که رویکرد عملیاتی از آن مشتق می شود، و بر روی شکاف میان وضعیت فعلی و وضعیت مورد نظر پلی ایجاد می کنند[19]. ارزش ها در طی زمان تغییر می کنند و منابع زیادی روی آنها تاثیر می گذراند. از این روی تصمیم سازان بینشی می سازند تا همزمان که فرمان حرکت کشور را به سمت آن هدف در دست دارند، وضعیت پایانی را همواره در افق آن نگاه دارند. آنچنان که تصمیم سازی تحت تاثیر فرهنگ تصمیم سازان قرار دارد، فرهنگ ارتش و نیروهای مسلح نیز بر فرهنگ تصمیم سازان تاثیر می گذراد. اگر ارزش های نیروی مسلح با کسانی که توسط آن تصمیمات یا فرمان ها تاثیر می پذیرند مشترک نباشد، آن تصمیمات یا فرمان ها امکان معنی و مفهوم یافتن را پیدا نمی کنند. اگر زیردستان تصمیم یا فرمان را درک نکنند، چندان محتمل نیست که نسبت به آن تعهدی پیدا کنند و تنها با آن انطباق پیدا می کنند. محیط عملیاتی امروز بر پیچیدگی و کنترل غیر متمرکز تحت مفهوم فرماندهی ماموریت، ارزش می نهد، که نیازمند تعهد سربازان به جای تطبیق و پذیرش زیردستانه آنان است[20]. بنابراین پل زنی میان شکاف های نسلی به منظور ایجاد درک مشترک از ارزش های ارتش به منظور بر قراری نظم مناسب و دیسیپلین لازم در نیروی مسلح امروزی لازم و حیاتی ست. ارزش های نسل ها قابل تعریف است و تصویری واضح از اینکه چگونه –به عنوان یک گروه- افراد رفتار خواهند کرد، پرورش خواهند یافت، و انتظار پاداش خواهند داشت، به دست می دهد. پژوهش در رفتار نسل ها تمایزات بارزی را در بین نسل های مختلف نشان می دهد. [21] در یکی دیگر از پژوهش های صورت گرفته چالش های مساله شکاف نسلی این چنین بر شمرده شده است: یک مشکل در مورد نصیحت هایی که در باب به خدمت گیری و رهبری نسل جوان در گفته می شود، وجود دارد: نسل هزاره دیگر نسلی نیست که ارتش نیاز داشته باشد در مورد آنها تمرکز کند. هزاره ی جدیدی ها –کسانی که ما بین 1980 تا 1996 متولد شده اند- در حال پیوستن به ارتش نیستند؛ آنها خود ارتش هستند! تا سال 2015 حدود 72 درصد از پرسنل فعال ارتش را نسل هزاره تشکیل می دادند. در واقع حتی در سال گذشته تعداد زیادی از این نسل هزاره ای ها می توانستند با 20 سال سابقه خدمت بازنشسته شوند. کسانی که به تازگی برای ورود به خدمت ثبت نام کرده اند در حال گذراندن دوره های آموزشی ای هستند که ارزش زمانی که صرف آنها می کنند را ندارد و متناسب نسل جدید نیستند. این ها آموزش های نسل جدید نیستند: نسل شبکه نسل شبکه که اعضای آن به عنوان NetGens نیز شناخته می شوند، شامل افرادی می شود که در و پس از 1997 متولد شده اند. در کشور های اروپایی , ژاپن و آمریکا تا سال 2015 این نسل جمعیتی بالغ بر 70 میلیون نفر را تشکیل می دادند. در این سال مسن ترین افراد این نسل 21 ساله می شدند. در حال حاضر نسل شبکه ای ها بخش قابل توجهی از جمعیت استخدامی ارتش را تشکیل می دهند که شامل 15 درصد از نیروی وظیفه نام نویسی کرده در سپاه تفنگداران دریایی[22] می باشد. این نسل جدید از نظر فکری بیشتر برای خطر ها و عدم قطعیت ها آمادگی دارد، و سرشار از اراده و اعتماد به نفس می باشد، اما در عین حال به طرز منحصر به فردی شکننده می باشد. نیروهای مسلح نیازمند سر سختی ذهنی بیشتری فراتر از آنچه نسل شبکه در زمان ورود به ارتش در اختیار دارند، می باشد. نسل شبکه اطلاعات را به روش متفاوتی دریافت می کنند، خود را در درجه اول به عنوان اشخاص منحصر به فرد و نه جزئی از اجتماع می بینند، و ارزش کمتری برای رویه های سنتی قائل هستند. این نیرو های تازه استخدام شده در حال دگرگونی چالش های نیروی انسانی هستند که ارتش با آنها مواجه است. امروزه بخش عمده ای از ارتشی های نسل هزاره ای مجبورند روش های ارتباطی و آموزشی خود در برابر افراد نسل شبکه را تغییر دهند، تا بتوانند از آنها جنگجو یانی بسازند که بتوانند بر فشار های شدید مناقشات مسلحانه چیره شوند. [23] نسل های متفاوت با مدل ارزشی نیروهای مسلح به نحو متفاوتی تعامل می کنند. محققین، اندیشگران امور نظامی، و فرماندهان تیپ دیدگاه های متفاوتی در این باب دارند که چه چیز مهم است و چرا. علاوه بر این، انسان ها بر اساس نظرات و عقایدشان، جهان بینی و شغل شان، به مفاهیم اهمیت و ارزش می دهند. برای مثال اندیشگران ممکن است به تمامیت و یکپارچگی بیشترین اهمیت را بدهند، حال آنکه فرماندهان تیپ بالاترین ارزش را ازان وظیفه بدانند. زمانی که در مورد تئوری نسل ها و اهمیت آن مطالعه می کنیم، هدف درجه اول انطباق تمامی اعضای قوای مسلح اعم از سپاه، ارتش، وزارت دفاع، و نیروی انتظامی با مدل ارزشی انقلاب اسلامی، تبدیل به برترین امور می شود. از آنجایی که همه پرسنلی که وارد نیروهای مسلح شده اند قوانین، ارزش ها و اصول مشخصی را که در برابر آنان قرار گرفته را درک می کنند، عملکرد قوای مسلح در کلیت آن، فردیت افراد را کم ارزش نمی کند یا تجانس گروهی را از بین نمی برد. با تغییر کردن افرادی که تصمیمات را اتخاذ می کنند، به همین ترتیب تعابیر و تفاسیر از اطلاعات و استاندارد های پیاده سازی نیز دچار تغییر می شود. در ساختار ارتش های جهان معمولا نسل جوان جایگاه های سطوح پایینی، نسل میان سال در سطوح میانی، و نسل مسن تر در سنین 50 و بالاتر سطوح عالی فرماندهی را عهده دار هستند. در قوای مسلح ایران اما پس از انقلاب اسلامی ساختار فرماندهی ارتش در سطوح عالی و میانی به کلی دچار تغییرات اساسی شد، سپاه نیز نیرویی بود که اساسا به تازگی تاسیس شده بود و آنچنان که پیشتر ذکر شد عموم فرماندهان رده بالای آن جوانانی کم سن و سال بودند. در اینجا مدل سنتی ساختار سنی نیروهای مسلح دستخوش تغییر شد که این تغییرات و اخلاص و جسارت این فرماندهان البته برکات فراوانی به همراه داشت. با گذشت ایام و گذشت بیش از 30 سال از پایان جنگ اما ما شاهد یک رکود نسلی بوده ایم، رکود نسلی که نسل جوان و میان سالی که در صف ارتقای جایگاه بوده اند را نیز در هرم فرماندهی رسوب داده و بعضا حتی به سن بازنشستگی رسانده. این مساله به نوبه خود مستعد آن است که این نسل را نیز تحت محافظه کاری شدیدی که خود دست به گریبان آن بوده، به بازتولید بحران رکود نسلی سوق دهد. واژه "بحران" تعمدا و آگاهانه از آن روی بکار رفته است که به معنای واقعی کلمه این مساله مستعد آن است که منجر به ایجاد ناکارآمدی های عمده و تهدیدات در سطح امنیت ملی شود. به خواست خدا ادامه دارد . [1] Seemiller & Grace, 2017 [2] Patel, 2017 [3] Green 2019 [4] Heitzman, 2018 [5] Mercurio, 2017 [6] Rampton, 2017 [7] Department of the Army, 2012 [8] Seemiller & Grace, 2017 [9] Bridges, 2015 [10] Weise, 2019 [11] Patel, 2016, para. 16 [12] Robert M. Farmer [13] Boomer [14] baby buster, slacker, or Gen X [15] echo boomer, Generation Y, or generation next [16] در برخی طبقه بندی ها شامل نسل هزاره سوم و نسل شبکه [17] Cameron B. Caine, Generational Differences in Workplace Ethics: A Supplemental Report of the 2011 [18] Col John P. McDonnell, “National Strategic Planning: Linking DIMEFIL/PMESII to a Theory of Victory” [19] Department of Defense. ADP 3-0, 1. [20] Scott Borerud. “An Overview of Ethical Philosophy” [21] How Can the United States Army Leverage the Strengths of Three Disparate Generations to Fight and Win the Nation’s Wars? [22] Marine Corps [23]https://warontherocks.com/2018/03/how-the-network-generation-is-changing-the-millennial-military/
-
1 پسندیده شدهسپهبد تام، وایکینگ سباستین هنریکسون (به سوئدی: Viking Sebastian Henricson Tamm) سپهبد تام، از افسران ارشد ارتش سوئد و از کهنه سربازان هر دو جنگ جهانی، در کنار سالهایی که در ارتش سوئد خدمت کرد، نقش اساسی در پایه گذاری ارتش نوین اتیوپی، به طور خاص افتتاح دانشکده افسری و فرماندهی ارتش آن کشور داشت. وی همچنین در طول جنگ زمستانه فنلاند و شوروی، فرماندهی گروه رزمی دوم از نیروهای داوطلب سوئدی را عهده دار بود. پس از پایان جنگ جهانی دوم، وی ریاست ستاد کل ارتش و سپس، فرماندهی کل ارتش سوئد را به عهده گرفت. آفریده: 21 جولای 1896 (برابر با سی و یکم تیر ماه 1275 خورشیدی) استکهلم، سوئد آرمیده: 25 نوامبر 1975 (برابر با چهارم آذر 1354 خورشیدی) وا، کریستیانساند، سوئد
-
1 پسندیده شدهبازیگر مرکزی؟؟؟؟ ایران؟؟؟؟ بابا ول کن حاجی.... ما توپ جمع کن هم نیستیم چه برسه به یار ذخیره ....چه برسه ایکه توی بازی باشیم.... چه برسه اینکه کاپیتان باشیم
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم ممنون از روشنگری ارزشمندی که داشتید . شاید یکی از دلایل مطرح کردن این قضیه ، بررسی دیدگاه های افراد مختلف بوده و این خوب هست ، چون بک گراند تحلیلی افراد و ماهیت نگاه انها به قضایا در طول زمان می تواند قابل تشخیص باشد . با این حال ، منظور از دست گذاشتن روی ماهیت طراحی این آرم ، نه رنگ قرمز/زرد آن هست و نه تاکید روی استفاده از ستاره و نه دیدگاه های افراطی موجود نسبت به چین یا روسیه ، بلکه ایجاد حساسیت درست نسبت به استفاده از نمادهای ترکیبی اسلامی - ایرانی هست که در پستهای قبلی به برخی از آنها پرداخته شد . نکته جالبی که در این بین به نظر می رسد ، سابقه تاریخی استفاده از نمادهای ایرانی هست ، چنانکه فردوست در کتاب خودش " ظهور و سقوط سلطنت پهلوی " ( صفحه 136 /. جلد نخست ) در خصوص تاریخچه تشکیل یگان " گارد " چنین می نویسد که بعد از تصویب تاسیس چنین یگانی ، به سرلشکر محمود بهارمست ، رییس ستاد وقت ارتش دستور داده شده برحسب اطلاع از تاریخچه از علائم مورد استفاده در ارتش ایران باستان ، برای یگان جدید علائم طراحی کند که ظاهرا هم چنین شد . سرلشکر ستاد محمود بهارمست 3 مرداد 1331 الی 9 اسفند 1331 یعنی صرف نظر از ماهیت و عملکرد حاکمیت پهلوی که در اینجا مورد بررسی ما نیست ، اهمیت انتخاب علائم و نماد برای یک واحد نظامی آنقدر بود که رییس ستاد ارتش می بایست آنقدر از تاریخ گذشته مطلع باشد که خودش با توجه به همه شرایط چنین کار حساسی را با دقت دنبال کند . ( البته به نقش این نظامی در کودتای 28 مرداد هم باید اشاره کرد ولی وی در سال ۱۳۵۶ در حالی که از دو چشم نابینا شده بود، در تهران درگذشت. او افسری بسیار تندخو، جدی، تحصیلکرده و بدخلق بود. با مقرریاش زندگی میکرد و علاقهی شدیدی به واژههای فارسی سرّه داشت، سالها در جمعآوری و تعمق به آنها وقت گذرانید و هزاران فیش واژه تهیه نمود؛ ولی معلوم نیست پس ازمرگش بر سر آنها چه آمده است ) . پی نوشت : در وب عکسی از سرلشکر بهارمست پیدا نشد ، بالاجبار دست به دامن آرشیو شخصی شدم ...
-
1 پسندیده شدهبسم ا... همه چیز الان دارد "رو" بازی می شود به قول شعارهایی که چند سال پیش در کف خیابان داده میشد ، لبنان بهانه است ، جمهوری اسلامی نشانه است .. گری سیک استاد دانشگاه کلمبیا در حوزه خاورمیانه و ویژه ایران و عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا جمله جالبی دارد " ..... نگرانی من این است که ایرانی ها به این نتیجه برسند که لازم نیست چندان نگران باشند و این خطرناک هست " .... حالا مخاطبی که دوست دارد تحلیل کند ، این جمله را مبناء قرار بدهد برای بررسی وضعیت
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهبسم ا... اصل رزمایش این هست عملیات جنگنده های سپاه خارج از رینگ پدافندی/ برد بمب های یاسین به ۱۰۰ کیلومتر افزایش یافت
-
1 پسندیده شدهبخش دوم : KN-06 همچنان یک علامت سوال بزرگ برای سامانه های سرکوب دفاع هوایی غربی محسوب می شود به موازات تهدید رو به گسترش چین ، ارتش کره شمالی ، گرچه براساس اطلاعات موجود ، فاقد سیستم های دفاعی مدرنیزه شده ای ، نظیر آنچه که هم اکنون در اختیار ارتش چین قرار دارد ، است ، اما در طول سالهای اخیر ، با روندی آهسته تر ، یک شبکه قابل توجه دفاع هوایی را پدید آورده ، چنانکه برآوردها نشان می دهد ، شاخه دفاع هوایی این ارتش ، صدها سامانه اس-75 دوینا ( سام-2 ) ، آلماز-آنتی ،اس-125 ( سام-3 ) و درنهایت محصول دفتر طراحی کا. بی اس-200 ( سام-5) را هم اکنون به صورت عملیاتی در خدمت دارد . این در حالی است که منابع اطلاعاتی غربی براین باورند که به احتمال بسیار زیاد ، این سیستم ها ، ممکن است چندین دوره ارتقاء را بخود دیده باشند ، در حالی که کره شمالی تمامی تلاش خود را بر توسعه یک سیستم دفاع هوایی بومی ( KN-06) نیز متمرکز نموده است . برخی ناظران ، بدین باورند که این محصول بومی ، ممکن است قابلیتهایی مشابه گونه های اولیه سامانه روسی اس-300پی را در اختیار واحدهای بکار برنده آن ، قرار دهد ، ضمن اینکه برآوردها نشان میدهد که این سامانه از سال 2017 مراحل آزمایشی خود را طی می کند . در این زمینه ، محققان مرکز مطالعات استراتژیک و تهدید موشکی ، معتقدند ، در حالی که توسعه این سیستم احتمالا با کمکهای غیر رسمی چین و روسیه دنبال می شود ، KN-06 می تواند اهداف مورد نظر را در بردی برابر 81 مایل دریایی ( حدودا"150 کیلومتر ) شناسایی و منهدم نماید . حضور فانتوم های وایلد ویزل (سرکوب دفاع هوایی /SEAD) در عملیات طوفان صحرا -1990 https://www.aparat.com/v/sFIZm با توجه به این موارد ، تا حال حاضر ، نیروی هوایی و دریایی ایالات متحده ، سابقه برخورد با چند گونه مشخص از این سامانه ها را در کارنامه خود دارد . درواقع ،سیستم های قدیمی تری نظیر سام-2/3و5 در جریان جنگ ویتنام ، اعراب و اسراییل ( 1967 ، 1973 ) و همچنین عملیات طوفان صحرا ( 1991 ) ، بالکان و اخیرا" در سوریه ، مکررا بر علیه هواگردهای غربی ، و بخصوص آمریکایی مورد استفاده قرار گرفته ،اما مساله مورد توجه در این فرآیند ، عدم شناخت کامل نسبت به سامانه های جدید تری نظیر HQ-9/7/10 است که برنامه ریزان را برای مقابله با آنها ، به تکاپو انداخته است ،در حالی که سامانه های روسی و گونه های برگرفته ازآن ، ( شامل اس-300 و اس-400 ) صحنه رزمی در سوریه را تجربه کرده اند واین برای ایالات متحده و ارتشهای غربی فرصتی فراهم نموده که از نزدیک با این تسلیحات و نحوه عملکرد آنها ، آشنا شوند . بطور طبیعی ، دستیابی به چنین اطلاعاتی ، میتواند آینده تاکتیکهای ضد رادار را بطور کامل ، دگرگون نماید . هواگرد شناسایی الکترونیک RC-135U بعنوان مثال ، در بازه زمانی سالهای 2017 تا 2019 ، پرواز هواگردهای شناسایی الکترونیک RC-135U ارتش آمریکا در مجاورت مرزهای سوریه ، افزایش 2 برابری را نشان می دهد و این روند بطور قطع برای جمع آوری داده های الکترونیکی مربوط به سیستم های روسی است . بطور طبیعی ، منطقی نخواهد بود که تصور شود ، ارتش ایالات متحده ،متحدین فعلی خود را در شرق آسیا ، با داده های جمع آوری شده از سیستم های روسی ، تغذیه و توجیه کرده باشد . حضور جت EA-18G گراولر در شرق آسیا ، وزنه مهمی در ایجاد تعادل میان دو سمت درگیری بشمار می آید . اقدامات متقابل : درواقع امر ، مجموع قابلیتهای ضد تشعشع ارتش ایالات متحده و ارتشهای منطقه ای متحد این کشور ، وزنه اصلی مقابله با تهدیدات سامانه های دفاع هوایی زمین پایه بشمار می آیند . با این حال ، چالش اصلی برای تمامی این ارتشها ، گسترش سریع استقرار سامانه های اس-300 و اس-400 و همچنین توسعه سریع نسل بعدی این سیستم هاست که میتواند تعادل موجود را تا حدودی به نفع یکی از دو طرف ، تغییر دهد . طبق اطلاعات موجود ، مجموع هواگردهای ویژه ضد رادار نیروی هوایی ، نیروی دریایی ارتش آمریکا و متحدانش در شرق آُسیا ، به 370 فروند می رسد که قابلیت حمل مهمات ضد تشعشع ( ARM) را بصورت پایه ای ، در اختیار دارند . از این تعداد ، نیروی هوایی و دریایی ارتش آمریکا ، حدود 120 فروند از این هواگردها را در پایگاه های هوایی خود در ژاپن مستقر نموده که همگی قابلیت حمل و شلیک موشکهای AGM-88 هارم را دارند . این ناوگان شامل دو اسکادران جتهای F-16CJ ( سیزدهم و چهاردهم ) مستقردر پایگاه هوایی میساوا ( ژاپن ) است که توسط 4 اسکادران جتهای F/A-18E با قابلیت حمل و شلیک مهمات پیشرفته تر AGM-88B/E ، پشتیبانی می گردد . نیروی دریایی نیز با استقرار دو اسکادران ( VMFA-242/121) که به ترتیب به جتهای F/A-18C/D و F-35 مجهز هستند ، نیروی هوایی را پشتیبانی می نمایند . نکته مهم این سازمان رزمی ، حضور جتهای تخصصی جنگ الکترونیک EA-18G گراولر مستقر در پایگاه هوایی ایواکونی است که یک تهدید کاملا جدی برای سیستم های دفاع هوایی چین و کره شمالی بشمارمی رود. چپ : YS-11EA راست : EP-3C نیروی دفاع هوایی ارتش سلطنتی ژاپن در کنار حضور این عناصر رزمی ، پتانسیل سرکوب دفاع هوایی ، با استقرار جتهای متحدین ارتش آمریکا در شرق آسیا ، بیشتر هم شده است . نیروی هوایی ارتش سلطنتی استرالیا ، یک اسکادران تخصصی جنگ الکترونیک مسلح به EA-18G را درمنطقه بطور دائم ، مستقر نموده که بطور قطع در زمان بحران ، همکاری نزدیکی با همتایان آمریکایی خود خواهند داشت . در کنار این هواگردها ، تحویل جنگنده های اف-16 و موشکهای AGM-88E به نیروی هوایی تایوان ( نزدیک به 240 تیر موشک ) و در مجموع استقرار 400 تیر موشک ضد رادار در شرق آسیا و حتی خرید نمونه های ضد رادار عبری ، موجب شده تا وزنه تعادلی در برابر تهدید چین ایجاد گردد . F-16CJ این نیروی قابل توجه تهاجمی ،توسط یک ناوگان کامل از هواگردهای جمع آوری داده های سیگنالی تقویت می گردد . درواقع ، ژاپن ، بزرگترین ناوگان منطقه ای از این هواگردها را با عملیاتی کردن حداقل 4 فروند EP-3C و نمونه های بومی شده آن ( YS-11EA) ، دو فروند داسو-فالکون 2000 در اختیار داشته و علاوه بر آن ، یک فروند هرکولس تغییر یافته (C-130 H) جمعی نیروی هوایی تایوان ، پوشش اطلاعاتی کاملی را در منطقه پدید آورده است . هواگرد تخصصی جنگ الکترونیک MC-55 نیروی هوایی استرالیا همزمان با این روند ، نیروی هوایی ژاپن درصدد است تا پیکربندی جدیدی را در قالب بهینه سازی هواگردهای EC-2 محصول شرکت کاوازاکی جایگزین اوریون های موجود نماید که براساس گزارش ها ، پیشرفته ترین در نوع خود محسوب می گردد . به همین ترتیب نیز ، نیروی هوایی استرالیا قرار است حداقل 5 فروند هواگرد ویژه MC-55 گلف استریم را در 5 سال آینده تحویل گیرد که در مجموع ، برتری اطلاعاتی کاملی را بوجود می آورد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند
-
1 پسندیده شدهدریادار خانزادی فرمانده نیروی دریایی: رزمایش مشترک با روسیه و چین برگزار میکنیم. https://www.mashreghnews.ir/news/1014262/فیلم-رزمایش-مشترک-ایران-با-روسیه-وچین پی نوشت : حالا ببینیم که پیش بینی دوستان در خصوص روسیه محقق میشود یا اینکه واقعا خبری هست که باید منتظر آن باشیم !!!
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم امروز فضیلت زنده نگه داشتن یاد شهدا کمتر از شهادت نیست . مقام معظم رهبری اثر هنری کجایید ای شهیدان خدایی نصب شده در باغ موزه ی دفاع مقدس ( تهران ) سرلشگر شهید ، دانشمند برجسته ، مردی با همت بلند ، پدر موشکی ایران ، شهید بزرگوار " حسن طهرانی مقدم " سردیس شهید طهرانی مقدم ، نصب شده باغ در موزه ی دفاع مقدس . (تهران ) گوشه ی کوچکی از زحمات ایشان که تجلی یافته مزار شهید بزرگوار در " قطعه ی 24 " آرامستان بهشت زهرا قطعه ی 24 مدفن جمع مهمی از ستارگان پرفروغ و درخشان وطن عزیزمان است . اینجا مدفن کسی است که .... کوه های زمین شهادت میدهند ... شهید حسن مقدم ( به این نام هم معروف بودند ) تنها شهید خانواده ی شهید پرور طهرانی مقدم نیستند و چند قدم آنطرف تر مزار برادر ایشان ، شهید علی طهرانی مقدم نیز این را گواهی میدهد ... علی طهرانی مقدم مصادف با ظهر عاشورا در 18 آبان سال 1359 وقتی تنها 18 سال سن داشت در جبهه سوسنگرد به شهادت رسید. ( خبرگزاری میزان به نقل از مادر شهید ) شادی ارواح طیبه ی شهدا صلواتی عنایت بفرمایید . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ این مطلب اختصاصا" برای سایت وزین میلیتاری تهیه شده ، اما کپی برداری از آن به هر نحو و هر شکل ممکن آزاد میباشد .
-
1 پسندیده شدهبا سلام فقط برای آشنایی مقدماتی با توانایی روس ها در حوزه ماموریتهای SEAD ، یکسری تصویر را خدمت دوستان تقدیم می کنم تا بتدریج با جمع آوری اطلاعات کافی ، یک تاپیک جامع را ایجاد نمایم YAK-28 PP Brewer-E SU-22 ویتنامی در حال لود شدن به مهمات ضد تشعشع KH-28 سوخو-17 فیتر مجهز به KH-25 MP MIG-25 BM مسلح به مهمات KH-58