برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 28 مهر 1399 در پست ها
-
20 پسندیده شدهبه نام خداوند بخشنده و مهربان مقدمه: خبرنگار به آرامی تاریخ اکتبر1980 را بر روی برگه ای که در دست داشت یاداشت می کند تا آماده مصاحبه با یکی از نامی ترین مشاهیر تاریخ هندوستان گردد. مدتی از آغاز جنگ ایران و عراق گذشته و این اتفاق سوژه ای مناسب برای طرح سوالی جنجالی بود. خبرنگار از وی می پرسد، نظرتان در رابطه با حمله عراق به ایران چیست؟ سام در پاسخ می گوید: "حیف از آن خاک پاک که مورد تعرض نظامی قرار گیرد. بروید و ببینید پشت سر این حمله کدام قدرت جهانی قرار دارد و چه می خواهد، جنگ ادامه سیاست است. افسوس که پیر شده ام وگرنه به ایران می رفتم و داوطلبانه در دفاع از سرزمین نیاکانم شرکت می جستم." فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا اجداد وی در قرن دوم هجری با فشار روز افزون حاکمان مسلمان رو به رو شدند. قوانین سفت و سخت بر زندگی زرتشتیان باقی مانده در ایران جاری بود. برقراری نظام مالیاتی ظالمانه امان همه را بریده بود و چاره ای جز فرار برای آن ها باقی نمی گذاشت. تعداد زیادی از زرتشتیان از شهرهای مختلف ابتدا به ناچار به خراسان کوچ کردند. که با ادامه فشارها مسیر هندوستان را در پیش گرفته اند. بخش بزرگی از این کوچ کنندگان ساکن شهر ساری بودند( طبق گفته منابع) آنها با آتش مقدس خود که بهرام نام داشت سفر مخاطره آمیزی را در پیش گرفتند و بعد از حوادث گوناگون و مدتی مدید به شهر گجرات رسیدند. گجرات در هند از نظر آب و هوایی شباهت فراوانی به شهر ساری داشت. ساری بعلت نزدیکی به دریای مازندران آب و هوای معتدل و زمین های حاصل خیز و سر سبزی دارد. شباهت های گجرات به دل مهاجرین نشست. نماینده ای از طرف پارسیان به نزد فرماندار گجرات رفت. فرماندار با شروطی آنها را پذیرفت که مهمترین آنها گذاشتن سلاح بر زمین و هماهنگی با پوشش لباس و زبان محلی بود. آنها چون ترس جان داشتند پذیرفتند. با این حال سعی بر این کردند که همواره با یکدیگر ازدواج کنند و آداب اصیل ایرانیان که تمامی آنها از درست نیتی و صداقت ریشه می گرفت را سر لوحه جامعه خود قرار دهند. آنها محل سکونت خود را نوساری ( ساری جدید) نامیدند تا هرگز خاک مادری را فراموش نکنند. بعد گذشت قرن ها، پارسیان موفق ترین و متحد ترین قوم در بین تمام اقوام کشور هزار طائفه هندوستان هستند. در دل این قوم فرزندی به دنیا آمد که پدرش وی را سام نام نهاد. وی فرزند پنجم خانواده بود و از همان کودکی استعدادی شکوفا از خود نشان می داد . پدرش همواره از او می خواست که مانند خودش پزشک شود. ولی سام در جواب می گفت: من یک پارسی هستم و مردان پارسی سپاهی گری را بر پیشه های دیگر ترجیح می دهند و من باید افسر شوم. در سال 1931 کمیته دانشگاه نظامی هند طرح ایجاد یک نیروی منظم نظامی را با جذب جوانان 18 تا 20 سال آغاز می کند. برای قبولی در این دانشگاه در سال 1932 کنکوری برگذار می شود که سام هرمز جمشید در آن جز 15 رتبه اول می گردد. وی بعنوان بخشی از اولین دانشجویان دانشگاه نظامی هند انتخاب می شود. در این دانشگاه فقط 22 نفر توانستند شرایط مدنظر خدمتی را به پایان برسانند که یکی از آنها سام بود. سام توانست در 1 فوریه 1935 با درجه ستوان دومی از این دانشکده فارغ التحصیل شود. در آن سال ها نیروهای هندی تازه آموزش دیده قبل از اعزام به یک واحد هندی، ابتدا به یک هنگ انگلیسی می پیوستند. در نتیجه سام به گردان دوم رویال اسکاتلندی مستقر در لاهور پیوست و بعد ها به هنگ دوازدهم مرزی مستقر در برمه اعزام شد. وی را بعلت تسلط بر چند زبان هندی و انگلیسی و ... بعنوان مترجم بکار گرفتند. سام هرمز در ایام جوانی سربازان هندی در جنگ برمه و مقابله با ژاپن در 1942 با آغاز حملات ژاپن به مناطق تحت سلطه انگلیس در جنوب شرق آسیا و نزدیکی آنها به شبه قاره هند خطر جدی اصلی ترین مستعمره امپراطوری بریتانیا را تهدید می کرد، در آن روز ها کمبود در تعداد افسران بیداد می کرد. تقدیر با سام همراه شده بود. وی در آنجا بعلت لیاقت بسیاری که از خود نشان میداد به درجه سرگردی موقت دست یافت. وی به آرزویش نزدیک شده بود و به فرماندهی هنگ "گورخا" رسیده بود. این هنگ همان هنگی است که ضد حملات علیه ارتش سلطنتی ژاپن را آغاز کرد. در طی نبرد بر سر تپه های پاگودا هنگ گورخا با یک ضد حمله شدید توانست نیروهای ژاپنی را پس بزند. به هنگ سام آسیب 50 درصدی وارد شده اما او به هدفش رسیده است. سام در این نبرد به شدت زخمی شد. سرلشکر دیوید کاوان فرمانده لشکر 17 پیاده با مشاهده نبرد و شجاعت هنگ گورخا با شتاب به سوی سام حرکت کرد و از ترس آنکه مبادا سام بمیرد مدال نظامی خود را به سام بست و گفت به یک فرد مرده نمی توان مدال نظامی داد! بعدها با انتشار این خبر در روزنامه لندن کسب مدال توسط سرگرد هندی رسمی شد. بدن مجروح سام به دست یک پزشک استرالیایی سپرده شد. پزشک با دیدن شدت جراحت، عمل را نپذیرفت ولی با تهدید هم رزم سام، بسوی او بازگشت و پرسید چه بر سرش آمده؟ در همان لحظات سام بهوش آمد و در پاسخ گفت یک قاطر به من لگد زده است. پزشک تحت تاثیر شوخ طبعی وی قرار گرفت و جان وی را نجات داد و هفت گلوله از ریه و کبد و کلیه های وی خارج کرد! بخش بزرگی از روده های وی برداشته شد. خطر از بیخ گوش سام عبور کرده بوده. در جنگ جهانی دوم سام هرمز در درگیری های متعددی شرکت کرد و در سال 1944 به درجه سرهنگ دومی نائل آمد. پس از تسلیم بی قید و شرط ژاپن وی سرپرست خلع سلاح 60هزار اسیر جنگی ژاپنی شد. وی چنان خوب از عهده مسئولیتش بر آمد که حتی یک گزارش بی انضباطی در اردوگاهش ثبت نشد. جهت مشاهده تصویر بزرگتر بر روی آن کلیک کنید با استقلال هندوستان در سال 1947، پاکستان هم برنامه ی استقلال خود را دنبال می کرد. سام هرمز که بعد جنگ دوره های جدیدی را گذرانده بود کمک شایانی به تشکیل ارتش هند جدید کرد. در همین گیر و دار در 22 اکتبر نیروهای پاکستانی به کشمیر نفوذ کرده و دومل و مظفر آباد را تسخیر کردند. فردای آن روز مهاراجا هاری سینگ، حاکم ایالت جامو و کشمیر از هند درخواست کمک کرد. صبح روز 27 اکتبر نیروهای هندی به منطقه اعزام شدند و شهر سیرناگر درست قبل از رسیدن نیروهای پاکستانی بدست نیروهای هندی افتاد. با آغاز ضد حملات هند، پاکستانی ها دچارصدمات جدی شدند. که در نهایت جنگ بدون نتیجه قطعی به پایان رسید.این جنگ ریشه ای بر دشمنی بی پایان هند و پاکستان شد. در سال ۱۹۶۱ که خطر تصرف «لاداخ» از سوی چین احساس می شد، سام هرمز جمشید در مقاله ای از سیاست های «کریشنا منون» وزیر دفاع وقت هند انتقاد کرد و علنا نوشت که منون از فنون نظامی بی اطلاع است یا سوءنیت دارد. به همین دلیل هنگامی که در سال ۱۹۶۲ نیروهای هندی در لاداخ از برابر چینیان گریختند او را مامور جبهه کردند و سام که درجه ژنرالی داشت در فرمانی خطاب به نظامیان تحت فرمان خود نوشت: می دانید که من یک پارسی ام و عقب نشینی در ذات ما گناه است. بنابراین، جز با دستور کتبی هرگونه عقب نشینی ممنوع است و مرتکب به دادگاه صحرایی فرستاده خواهد شد و تا من زنده باشم دستور عقب نشینی داده نخواهد شد. با همین فرمان، هندیان ایستادند و اراضی بیشتری را از دست ندادند.( پارارگراف از روزنامه اعتماد) این نبرد ها نشان دادند که باید نیروی نظامی قدرتمندی را در مقابل پاکستان و چین توسعه داد و البته هند در نتیجه ی آن به سرعت ارتشی بزرگ را فراهم کرد که اولین درگیری تمام عیار جدید آن در در 1965 و نبرد کشمیر رخ داد که با پیروزی قاطع هند همراه شد. نقشه ای از موجودیت پاکستان شرقی و محور های درگیری در 1970 اعتراضات بر سر خودمختاری پاکستان شرقی(بنگلادش) شدت گرفت. آن زمان بنگلادش بخشی از پاکستان بود. این سرزمین 1600 کیلومتر از خاک اصلی پاکستان فاصله داشت و پاکستان تمام تدارکاتش به این بخش از خاکش را از طریق دریا میرساند. با شدت گیری ناراضیتی و اعتراضات، پاکستان دست به ایجاد یک قحطی و فشار اقتصادی ساختگی زد تا شاید مردم این ناحیه زیر فشار ساکت شوند. اما این رفتار دولت پاکستان نتیجه عکس می دهد. پاکستانی ها تمام این اتفاقات را زیر سر هند می دانند. در مارس 1971 پاکستان یک کارزار شدید را برای مهار جدائی طلبان آغاز میکند. با اعزام تعداد زیادی نیروی امنیتی به پاکستانی شرقی یک حکومت پلیسی مخوف برقرار می شود. در نتیجه این تندروی، هزاران نفر از اهالی پاکستان شرقی جان خود را از دست می دهند. در این بین ده میلیون نفر به بنگال غربی پناهنده شدند. بنگال غربی تحت نفوذ هند قرار داشت. هند در آن سال ها با رکود اقتصادی دست و پنجه نرم می کرد و این تعداد پناهنده تیرخلاصی بر پیکرش بود. در نتیجه در هند تصمیم بر این گرفته شد که از تشکیل دولت مستقل بنگال حمایت شود. جنگ حتمی به نظر می رسید. بدبینی در بین طرفین به حد اعلای خود رسیده بود و همه حرف از جنگ می زدند. طی جلسه کابینه نخست وزیر ایندیرا گاندی از سام هرمز که آن روز ها ریاست ستاد ارتش را بر عهده داشت پرسید که آیا می شود هم اکنون با پاکستان وارد جنگ شد؟ سام پاسخ داد هم اکنون اکثر یگان ها در دیگر نقاط مستقر هستند و همچنین تعداد بسیار کمی تانک در منطقه مستقر است. وی همچنین به بارش های موسمی پیش رو اشاره کرد که تدارکات جنگ را ناممکن می کرد. وی پس از ترک جلسه درخواست استعفا داد که نخست وزیر آن را نپذیرفت و در عوض از اون مشاوره خواست. سام گفت اگر به من اجازه دهید تا جنگ را با شرایط خودم مدیریت کنم و تاریخ آغاز جنگ با من باشد می توانم پیروزی را برایتان به ارمغان بیاورم. گاندی موافقت کرد. پس از آن روز سام هرمز به دنبال برنامه ریزی استراتژی خود رفت. ارتش دست به مقدمه چینی های گسترده ای زد. هند دست به آموزش یک گروه بزرگ از شبه نظامیان ملی گرای بنگال زد. حدود سه تیپ از نیرو ها آموزش دیدند و 75هزار نفر هم مسلح شدند. این نیرو ها وظیفه ی اجرای عملیات پارتیزانی و آزار دادن نیروهای پاکستانی را بر عهده داشتند که در ابتدای جنگ بصورت موثر مورد استفاده قرار گرفتند. تعداد زیادی از یگان ها به منطقه منتقل شدند. پاکستانی ها در 3 دسامبر 1971 با مشاهده تحرکات هند که جنگ را حتمی می دیدند دست به اجرای یک حمله پیش دستانه زدند. پاکستان به تقلید از اسرائیل دست به حمله هوایی گسترده علیه 11 پایگاه غربی هند زد با این تفاوت که بر خلاف روند جنگ شش روزه، نتوانست به نیروی هوایی هند آسیب جدی وارد کند. روز بعد نیروی هوایی و دریایی هند عملیات گسترده ای را در دو جبهه شرقی و غربی آغاز کرد. هند با یک حمله شبانه دریایی با قایق های اوسا چند کشتی نظامی و غیر نظامی مستقر در کراچی را مورد هدف قرار داد. ناوهای هواپیمابر هندی نقش پر رنگی در پیروزی دریایی و اجرای محاصره ی پاکستان شرقی داشتند. اوضاع در پاکستان شرقی برای دولت مرکزی رو به وخامت می رفت. نیروی دریایی هند بنگلادش را محاصره کرده بودند و بدین طریق تنها راه ارتباطی پاکستان با پاکستان شرقی بسته شد. بخش بزرگی از شناور های پاکستان مستقر در بنگلادش مورد هدف قرار گرفتند. نیروی دریایی پاکستان به کل فلج شده بود. نیروی هوایی هند هم در طی آن چند روز چهار هزار سورتی پرواز انجام داد. این تعداد حمله هوایی در آن روز ها کم نظیر بود. در نتیجه حملات وحشتناک نیروی هوایی هند، دشمن بر روی زمین کاملا فلج شد. پاکستان سعی در باز کردن جبهه ای جدید در کشمیر کرد که نتیجه ای نگرفت. جنگ برای پاکستان فاجعه بار بود. پاکستان این بار هم آغاز گر جنگ بود اما به کل آبروی خود را از دست می داد. با قطعنامه سازمان ملل نیروهای دوطرف موظف بر اجرای آتش بس و بازگشت نیروهایشان به مرزها شدند. اما پاکستان برای همیشه پاکستان شرقی را از دست داد. این جنگ یک موفقیت بسیار بزرگ در کارنامه سام هرمز جمشید منکشا بود. اولین پیام رادیویی منکشا در 9 دسامبر 1971 به سربازان پاکستانی: "نیروهای هندی شما را محاصره کرده اند. نیروی هوایی شما نابود شده است. شما هیچ امیدی به کمک آنها ندارید. بنادر مسدود شده اند. هیچ کس از دریا نمی تواند به شما برسد. شما کیش مات شده اید. همه ی مردم آماده انتقام ظلمی هستند که شما مرتکب شده اید. چرا می خواهید زندگی تان را هدر دهید؟ آیا شما نمی خواهید به خانه و نزد فرزندانتان بروید؟ وقت را از دست ندهید و سلاحتان را بر زمین بگذارید. زمین گذاشتن سلاح شما مایه شرمساری نیست." لحظه تسلیم درنهایت بعد روز ها جنگ در 16 دسامبر 1971 تسلیم نامه رسمی توسط سپهبد امیر عبدالله خان نیازی امضا شد و جنگ سوم هند و پاکستان به پایان رسید. سام هرمز دستور منع غارت و تجاوز را داد و بر لزوم حفظ احترام و دوری از بیگم ها (زنان به زبان هندی) تاکید کرد. همه سربازان سام را می شناختند و می دانستند که نمی توانند از دستوراتش سر پیچی کنند. از طرف سام جمله ای نقل شده که خطاب به سربازان گفته: وقتی یک زن مسلمان را می بینید، دستان خود را در جیب بگذارید و به سام فکر کنید! رفتار سام هرمز آنقدر با اسرا خوب بود که به نماد دلسوزی در برابر اسرا تبدیل شد. او برای اسرا قرآن تهیه می کند. می گذارد مراسم های خود را بر گذار کنند و تبادل نامه با خانواده هایشان انجام میدهد. نیروهای هندی با پرچم هندوستان در بنگلادش . .پس از جنگ گاندی تصمیم گرفت که به وی درجه فیلد مارشالی بدهد ولی با مخالفت باقی نظامیان همراه شد. سام در 1972 بازنشسته می شد با این حال دوره خدمت وی 6 ماه دیگر تمدید گردید. در نهایت در 1 ژانویه 1973 وی به درجه فیلد مارشال ارتقاء یافت. فیلد مارشال سام هرمز پس از قریب به چهار دهه فعالیت در 15 ژانویه 1973 از خدمت فعال بازنشسته شد. پس از خدمت به استادی دانشکده ی افسری پرداخت. در دوران پسا خدمت شدیدا مورد هجمه ی جریانات رقیب و برخی همکاران سابق قرار گرفت. عده ای وی را نژاد پرست و حتی ضد یهود نام نهادند. با این حواشی کمی از ارزش های این اسطوره نظامی نادیده گرفته شد. وی با اینکه فیلد مارشال بود اما حقوق کامل دریافت نمی کرد. در سال 2007 پس از 30 سال در دوره ریاست جمهوری عبدالکلام 13 میلیون پوند به او اعطا شد که جبران حقوق معوقه اش در این سال ها باشد. فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا در ساعت 12:30 روز 27 ژانویه 2008 بر اثر بیماری ذات الریه درگذشت. آخرین جمله ای که از وی شنیده شد، این بود: "من خوبم " وی در مجاورت قبر همسرش در قبرستان پارسیان اوتی به خاک سپرده شد. از او دو دختر و سه نوه به یادگار مانده است. پرتره ای از فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا آخرین سردار پارسی نویسنده: Navard پیوست: این مقاله اولین نوشتار با جزئیاتی است که در رابطه فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا در وب پارسی نوشته شده است. این مطلب برای انجمن military.ir تهیه شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است. منبع: 1-روزنامه اعتماد مورخ ۱۳۸۵/۰۴/۱۰ 2 - کتاب صد جنگ بزرگ تاریخ(علی غفوری) 3- https://en.wikipedia.org/wiki/Sam_Manekshaw 4-
-
7 پسندیده شدهترجمه پیاده سازی مکالمه بی سیم تروریست های سوری در خدمت اردوغان و علی اف: _سلام علیکم ابو اسماعیل -چطوری معلم(لفظ برای ادای احترام استفاده می شود) _ممنون _وضعیت اونجا چطوره _والله نا امید کننده است(خوب نیست). _مجبورمون کردن پیشروی کنیم _کجا هستین ؟ _یک لحظه صبر کن(پس از سوال از بغل دستی) _هرادیس -وضعیت چطوره ؟ -والله حاجی در این چند روز دائم ما رو مجبور به درگیری می کنند -الله اکبر، واقعا -آره خیلی از افرادمون کشته و زخمی شدند تازه این پدرسگ ها(منظور ارتش آذربایجان)به ما غذا هم نمیدن امکانات رو کم کردن و فقط می خوان ما با دشمن(ارمنی ها) درگیر بشیم. _ببین وضعیت ما هم بهتر از شما نیست به ما هم هیچ امکانات ندادند.فقط به ما می گن عکس جنازه های ارمنی رو بفرستین تا ما بهتون امکانات بدیم. _اونجا جنازه زیاد دارین؟ _نه زیاد هم نیست -وضعیت ما اینجا داغون هست چند روز اخیر خیلی از بچه ها رو از دست دادیم.جنازه های بچه های ما رو جمع میکنند میبرن ترکیه تحویل اردوغان مادر.....میدن _راست میگی -آره چیزی که بهت میگم حقیقت داره -که اینطور ،حالا این لباس ارتششون رو دادند شما بپوشین یا نه -آره لباس پوشیدیم الان در قالب ارتش اونها هستیم -راستی یک جوان ترکمنی کنارم نشسته فک کنم می شناسیش -کیه؟ -همون جوانی که در هواپیما کنارم نشسته بود -می شناسمش _میدونی چی میگه _چی میگه؟ -به من میگه که سربازای توپخانه آذربایجان دارن مختصات رو با دقت کار می کنند که توپ به اشتباه به خاک ایران اصابت نکنه -پس ما خیلی نزدیکیم به ایرانیم _آره خیلی چسبیدیم به ایران -من تعجبم از اون آذری هایی هست که اومدن خودشون رو تسلیم کردند ولی تک تیر انداز همشون رو از پشت زد.من تعجب می کنم این ها چطور ترکن که شیعه از آب در اومدن اینا چرا اینجورین؟ -بابا اینا هر روز مست هستند -که اینطور پس انقدر نزدیکیم به ایرانیم _خدا لعنت کنه و .......کنه (فحش)اونایی رو که ما رو اینجا آوردن نمیدونیم با کی هستیم بر کی هستیم .برای چی می جنگیم فقط میدونیم نزدیک ایرانیم خدا کنه هر چه زودتر از اینجا بریم ،بچه های ما راضی نیستن اصلا هیچ کس راضی نیست .اینجا هستیم فقط به خدا قسم دوست داریم بریم سمت ایران و جز این چیزی نمی خواهیم. _والله ما هم نمیدونیم وضعیت چی هست اینجا یک فلان فلان (فحش ناموسی)شده از ارتش آذربایجان اومده فرماندهشون هست و ظاهرا ستوانه ،میگه که حمله کنید برید جلو،خودشون هواپیما دارن می تونن بزنن ولی به ما می گن برین جلو ارتش آذربایجان پشتیبان شما هست،خدا لعنتشون کن . -باشه همه اینها رو به بچه ها میگم انشالله بزودی از اینجا خلاص بشیم من هماهنگ می کنم با هم از اینجا بریم -اگه تونستی هماهنگ کن بریم منم دوست دارم از اینجا برم.
-
4 پسندیده شدهالبته این که ارمنستان ارتش اصلیش در نبرد نبود؛ زیاد با واقعیت هم خوانی نداره. شمار زیادی تانک و توپخانه وارد منطقه شدند. و تنها بخشی که کمک نکرده ظاهرا نیروی هوایی این کشور. جنگ تا اونجا ادامه پیدا کرده که عمق خاک همدیگه رو میزنند. و تمام این حرفا گویای وسعت جنگ. s300 ای که در عمق خاک ارمنستان زده شد هم نمونه بارز همین! این حرفی که ارمنستان میزنه فقط جهت امید دادن به سربازان خودشه. میگه اینا فقط نیروهای استناپاکرت یا ارتساخ هستند و ما ارتش ظفرمند مون وارد جنگ نشدیم. اما با توجه به آمار و ارقام واقعا بخش بزرگی از زرهی ارمنستان همینطور توپخانش نابود شده. اگه قره باغ رو در حد یک استان ارمنستان در نظر بگیری و یک تناسب نسبی با امار و ارقام ارتش این کشور ببندید. متوجه میشین این امار ارقام فقط به کل ارتش ارمنستان میخوره نه یک منطقه ! بنظر من اگر مانعی جلوی پیشروی جمهوری باکو ایجاد نشه. اون ها به پیشروی ادامه میدن. و چرا ادامه ندن؟! اونا اینطوری ارمنستان رو کوبیدن و فلج کردن که به این مرحله برسن. با اینکه ادامه پیشروی تحریک کنندست و ورود قدرت های مثل ایران و روسیه جدیست. ولی خب فعلا که خبری نیست. اگر موشک لورا به تعداد کافی باشه و ترک ها هم کمی موشک بفرستند و البته حملات پهپادی همینطور گسترده بمونه. و هیچ مانع و تغیری صورت نگیره. باور کنید تا خود ایروان میرن و حمله به خاک ارمنستان دشوار نخواهد بود. البته من عقیده دارم این موانع باید ایجاد شه. و میشه... باید از این به بعد بنویسیم. هیتلر زمانه ات را بشناس
-
4 پسندیده شدهاز کجا میدونید قابل درک نیست؟! و از کجا میدونید پژوهش که سهله، فراتر از پژوهش نیست؟! قطعا هیچ کس نمیتونه موجبات جدایی اقوام بشه و حتما آذربایجان اوتای! با آذربایجان بوتای! فرهنگ و زبان کاملا مشابهی دارند (مگر عجیب هست، دوپاره شدند از وطن خب ) ولی چرا از اون سمت نگاه نمیکنند این اتش تندان! خب اگر تمامش به حس و علاقه و اشتراک برمیگرده پرچم وطن مادری بزنند بر سر در مرزها و طلب بازگشت کنند، چرا طلب رفتگشت! میکنند؟! تک تک کلمات من به دقت انتخاب شده بودند و به هیچ عنوان توهین نبودند. اصولا تفاوت ناسزا و کلمات در معنای ادبی/املایی خودشون وقتی داره یک بحث اجتماعی/روانشناسانه صورت میگیره کاملا مشخص هست، نگفتن واقعیت هم حقیقت را نمیتونه دستخوش تغییر کنه چون برداشت ناسزا شاید ازش بشه ( هویت باختگی، کمبود شدید عزت نفس، جهل و نادانی نسبت به تاریخ خود و کشورشون، حتی بدتر نادانی نسبت به فرهنگ و قومیت خود و یا تعصب کور که سم مهلک عقل هست، دشمن ناشناسی، عقده حقارت و ... که اشارشون رفت صفات کاملا مناسب احوال کسانی است که در این تاپیک عمدتا بهشون اشاره میره و قطعا هیچ وقت هیچ فرد عاقلی به کل مردم آذربایجان و هیچ قومیت دیگری تعمیمشون نمیده* ) * در مورد کردها، بلوچ ها، عربها و فارسها و ... هم، هیچ تفاوتی نمیکنه. (شما میتونید مراجعه کنید به تاپیکهای مربوط به اعلام خودمختاری بارزانی ها و کردها) مگر میشه کسی که خودش نقد تعصب را میکنه متعصبانه یک قومیت را زیرسوال ببره؟ رفتارشناسی یک عده زیر تیغ تیز نقد هست، شما این رفتار را در هر کس و هر قوم و هر شخصی دیدید به راحتی تمام این صفات را بهش منتسب کنید. اگر من باشم یا دیگری هیچ تفاوتی نمیکنه. معنای تک تک واژه ها روشن هستند و برای تک تکشون هم تمام دوستان میتونند از تصاویر یادگار امام تا توییتهای فضای مجازی تا رفتار سبکسرانه کنار مرز و شعارهای تجزیه طلبان و توهینهاشون به اقوام و کشور ایران مصداق پیدا کنند. هنوز تک تک ابهامات و سوالات ایرانیان در این تاپیک پاسخ نگرفته. چطور میشه در کنار قاتل شهید بیضایی و زنجانی، برای فتحشون هر چیزی که میخواد باشه هورا کشید؟ چطور در کنار تجزیه طلبان میشه شعار پیروزی سر داد و همزمان توهین به ایران و نقشه و پرچم و اقوامش که همه با هم پاره تن ایران هستند را هیچ نگفت؟ چطور میشه دست در دست اسراییل شعار مبارزه با اشغال را باور کرد؟ چطور میشه در کنار اساییل شعار "برای اسلام" را باور کرد؟ چطور میشه در کنار علیف و اردوغان از همراهی با شیعیان سخن گفت؟ چطور میشه این همه نگاه چپ به تمامیت ارضی کشور را نه تنها فقط نظاره کرد بلکه به هیچ انگشات و حتی فاجعه همراهی هم کرد؟ چطور میشه در کنار النصره و داعش برای آزادی و شرف جنگید؟ کدوم شرف؟ آزادی ای که با دستان و اذهان پر از کثافت و جنایت النصره حاصل بشه کجاش افتخار داره؟
-
3 پسندیده شدهسلام و شب به خیر... نخیر ناراحت نمیشم ولی اسپم نبود به جان خودم... خوب این خودش یه سواله که یه موشک هوا به هوای مادون قرمز رو که برای شلیک به اگزوز هواپیمای جت طراحی شده چطور تبدیلش کردن به موشک ضد تانک؟ عجیب نیست از نظر شما؟ حتا اگر هم به صورت عملی چند تا شلیک آزمایشی کرده باشند دلیل نمیشه که بشه همچین شترگاو پلنگی رو عملیاتی ش کرد.... موشکهای ضدتانکی که واقعا برای مبارزه با تانک طراحی شده بودند خیلی شون موقع جنگ واقعی زه زدن....این که دیگه اصلا برای نبرد زرهی هم طراحی نشده... آخه هر چیزی رو که پیشرانه جت داشته باشه که نمیشه به جای موشک ضد تانک به کار گرفت... من فکر کنم این به اصطلاح شما اسپم نه تنها اضافی نبود بلکه خیلی هم به جا بود و بقیه دوستان بد نیست که بیایند و در اینباره نظر بدهند.....فقط اینکه خیر الکلام قل و دل... یعنی به نظر شما هر چیزی رو برایش دو سه تا پاراگراف 10 خطی بنویسم خوبه؟ با استانداردهای میلیتاری جفت و جور میشه؟
-
3 پسندیده شدهتنها چیزی که از نظر من طبیعی نیست اینه که این وابستگی قومی چرا منتج به بازگشت خاک از دست رفته به کشور اصلی نشه ؟
-
3 پسندیده شدهالبته ارمنستان در محاصره قرار نمیگیره، همچنان مرزش با ایران برقرار خواهد بود چون این فعلا قوت گرفته های آذری از داعش و النصره در کنار دستشون قطعا درسته تا بیخ مرز ارمنستان از این سمت با خیال راحت خواهند رفت ولی تجاوز به خاک ارمنستان و باریکه ای که هم مرز با ماست رخ نمیده قاعدتا. ولی مرزهای آرتساخ از سمت ما بسته میشه که مهم نیست چون از مرز ارمنستان پشت به ارمنستان دارند مگر اینکه اینها به مرز ارمنستان که رسیدند شروع کنند در امتداد مرز به سمت شمال برند تا از سمت ارمنستان هم محاصره کنند که بعید هست و کارشون خیلی سخته. اگر به جغرافیای اون منطقه آشنا باشید اون سمت ارس به خاطر آبرفت رودخانه برخی نقاط بین کوه و رود یک همواری هایی وجود داره که دسترسی بهش خیلی سخت هست ولی از کنار رود راحت میشه پیش رفت. کاری که ارتش آذربایجان به همراه تکفیریهای رفیقش چون خیالشون از سمت ایران خاطر جمع هست (حتی اگر کمین بخورند میدونند میتونند به این سمت فرار کنند ) دارند انجام میدند و پیشروی خیلی زیادی در عمق مناطق از این سمت داشتند. نکته مضحک ماجرا ایرانیانی هستند که این سمت مرز دارند به قول توییترهای خارجی دنبال کننده جنگ، هورا میشکند برای ارتش آذربایجان و داد و فریاد و زنده باد سر دادند اینور مرز در فیلم. البته به دلایلی که حالا بماند به هر حال عجیب نیست این رفتار از اون آدم های مشاهده شده در فیلم ولی ذهن فراموشکار و شخصیت هویت باخته و دارای کمبود عزت نفس هست که یادشون رفته وقتی دو جوان اردبیلی از مرز رد شده بودند سهوی یا عمدی چطور گلوله های سربازان آذربایجانی بدون سوال و تعلل سینه هاشون را شکافته بود یا تحقیرهای مدامی که در مرزهای ترکیه عمدتا آذری زبانهایی که از مرزهای زمینی تردد میکنند حتی با کتک خوردن تفریحانه از مرزبانی ترکیه متحمل میشدند و یا سربازان فاسد آذربایجانی که در مرزها رشوه از ایرانیان براشون یکجور وظیفه محسوب میشه و اذیت و آزارشون بدون توجه به زبانی که تکلم میکنند. صدها مورد دیگه بماند و همراهی تکفیری های تشنه به خون ایرانی و شیعیان. تاسف باید خورد فقط به این همه جهل ناشی از تعصب و فقدان شخصیت و عزت نفس چه در مرزهای جنوب باشه، چه شرق و غرب چه شمال و چه حتی در مرکز. چه نسبت به قوم ها و چه نسبت به کشورها. آدمیزادی که برای هویت خودش احترام قائل نباشه و مثل دریوزه ها به دنبال گدایی هویت و فرهنگ و تمدن دیگران و آویزان شدن ازشون باشه قطعا حفره بزرگی در درون خودش داره. از حقارت تا عقده های ریز و درشت دیگه.
-
3 پسندیده شدهبسم ا... اصولا قراردادهای تسلیحاتی همین شکلی هم هستند . اگر فرض کنیم پیش از این هیچ کاری برای ایجا زیرساختها برای جذب دانش فنی سیستم های جدید تسلیحاتی نشده باشد ، خرید هرنوع جنگ افزار ، نیازمند طی یک دوره زمانی خاص هست . در دوره قبل از انقلاب هم به شکل خاص برای نیروی هوایی ، همین طور بود . فاصله بین امضاء قرار داد خرید اف-14 ، تا آماده شده سوپر بیس ( پایگاه مادر ) تامکتها در اصفهان و تحویل جنگنده ها ، یک دوره زمانی مشخصی را باید طی می کرد که همین طور هم شد .
-
2 پسندیده شدهسلام علیکم نکته اول اینکه نویسنده محترم این متن ، احتمالا باید استنادات خودشون را بفرمایند .. با این حال چند تا لینک هست ، خدمت شما ... سوخو-35 تک پیشرانه ...!!!!!! اعلام آمادگی چین برای صادرات نسل ++4 جت رزمی J-10C اژدهای آتشین سرخ برفراز سرزمین پارس آیا جی-10 نقطه پایانی بر 4دهه توقف بروزرسانی ناوگان نیروی هوایی ایران خواهد شد ؟ ارتباط نزدیک شیر واژدها از نوع سوم آیا پیمان 25 ساله راهبردی ایران و جمهوری خلق چین موجبات تقویت اقتصاد و نیروی های مسلح ایران را فراهم می آورد ؟؟؟ ایده صادرات جت کوثر چه کسی آماده خرید این جت جنگنده خواهد بود ؟!! چرا سوخو-35 !!!! واکاوی تلاش چین برای بخدمت گرفتن جتهای نسل چهارم ، همزمان با توسعه و عملیاتی نمودن جت رزمی نسل پنجم جی-20 نفس های آتشین اژدهای چینی پیشرفت در توربوفن های چینی ، کاهش وابستگی به پیشرانه های روسی ============ ببینید ، فرض محال هر خریدی که صورت بگیرد ، چند عامل در آن دخیل هست : 1- جو سیاسی موجود ( کشور خریدار ، کشور فروشنده ، طرف یا طرفهای ثالث ) 2- قدرت خرید کشور خریدار 3- جمع کل ارزش معامله 4- شیوه پرداخت پول 5- شیوه پشتیبانی در زمان صلح و جنگ 6- توان نیروی هوایی برای به پرواز در آوردن جنگنده ها و بودجه ای که داره 7- سطح تهدیدات 8- وضعیت موجود نیروی هوائی و... ما الان 3 تا مشکل عمده داریم : 1- تهدیدات فعلی در حوزه هوایی 2- تهدیدات میان مدت در حوزه هوایی 3- تهدیدات آینده در حوزه هوایی حالا با توجه به لینکهای که خدمت شما معرفی و مطالبی هم که عرض شدو جدول ذیل ، اگر احیانا مساله دیگری بود در خدمت هستم . پی نوشت: 1- برای هر کدام از مربع های قرمز ، 2 جلسه ، جمعا" 16 جلسه ( هر جلسه دو ساعت و سی دقیقه ) کار آموزشی انجام شده 2- نظر شخصی بنده این هست تا الان (علیرغم اینکه اصولا نه به روسها ، نه چینی ها و نه به غربی ها در حوزه سلاح نمیشود اعتماد کرد ) ولی بدلیل شکاف 4 دهه ای در حوزه بروزرسانی نیروی هوایی و انتخابهای مشخص موجود ، ما بالاجبار باید به این سمت حرکت کنیم ( با وجود همه تلاش های در حوزه پهپاد و بالستیکی و کروز ) بدلیل اینکه برای دفاع از فضای هوایی کشور ، پدافند زمین پایه ، یک حلقه مفقوده دارد و ما باید حداقل برای پاسخ به تهدیدات منطقه ای ( همسایگی با 15 کشور که حداقل 14 عدد انها با ما مشکلات مستقیم دارند ) روی این مساله متمرکز بشویم
-
2 پسندیده شدهاولا همزمانی این پایان رسمی تحریم تسلیحاتی را با اول ربیع الاول به فال نیک میگیریم و سعی میکنیم خوش بین باشیم. دوما به نظر نمیرسه تا اعلام نتایج انتخابات آمریکا ما خبری رسمی بشنویم از قرارداد یا خریدی. هیچ کشوری حاضر نیست ریسک کنه در شرایطی که هرچند کم احتمال پیروزی بایدن وجود داشته باشه و در این برهه قراردادی منعقد کنه و با تحریمهایی مواجه بشه در دولت ترامپ که برداشتنش حتی اگر بایدن هم انتخاب بشه فرایند دشواری داره. پس منتظر میمونند که اگر ترامپ انتخاب شد که هیچ، بنا بر تصمیمات قبلی عمل میکنند ولی اگر بایدن پیروز شد با توجه به مواضع بایدن قاعدتا نتونه یک قرارداد تسلیحاتی را با تحریم جواب بده. سوما شواهدی وجود داره که به نظر میرسه حالا بنا به دلایلی که هر دو/سه طرف میدونند (مثلا بودجه، حساسیتهای تحریمی، حساسیتهای سیاسی و منافع کشورها و متحدانشون و ...) قرار نیست ما با مواردی فوری و قابل تامل ( از حیث حجم و زمان قرارداد) روبرو بشیم. مقامات روسی در این چند روز مدام با واژه هایی چون "طبق منافع" و خیلی "آرام" پیش خواهیم رفت در مذاکرات خریدهای احتمالی نشون میدند که ملاحظات متعددی خواهند داشت.
-
2 پسندیده شدهپایان تحریم های تسلیحاتی سرزمین پارس آیا زمان جایگزینی ناوگان هواگردهای رزمی جنگ ویتنام ، فرا رسیده است ؟!!!! بدنبال لابی های گسترده دولت جرج .دبلیو. بوش در سال 2007 ، سازمان ملل متحد ، تحریم تسلیحاتی گسترده ای را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل نمود که امروز ( یکشنبه 27 مهرماه سال 1399 خورشیدی ، برابر با 18 اکتبر 2020 میلادی ) و پس از 13 سال کشمکش رسما" منقضی شد . درواقع ،پنج عضو دائمی شورای امنیت ، شامل چین ، ایالات متحده ،روسیه ، فرانسه و بریتانیا در کنار آلمان و اتحادیه اروپا ، بعنوان بخشی از توافق جامع اقدام مشترک ، درسال 2015 موافقت نمودند تا تحریم های تسلیحاتی ایران در اکتبر 2020 بطور کامل برداشته شود . بدین ترتیب ، ایران در ازای پذیرش ایجاد محدودیت در برنامه هسته ای از جمله کاهش مشخص در میزان ذخایر اورانیوم خود ، رفع محدودیتهای تسلیحاتی وهمچنین اقتصادی اعمال شده از سوی سازمان ملل متحد را دریافت می نمود . با توجه به این امر ، لغو محدودیت تسلیحاتی به جمهوری اسلامی ایران امکان میدهد تا هر نوع سلاح موجود در بازار بین المللی تسلیحات را که توسط تامین کنندگان ، ارائه می شود را خریداری کند ، فرآیندی که نه تنها از سال 2007 ، بلکه از 15 سال قبل از آن نیز متوقف شده بود ، چرا که روسیه ، بعنوان یکی از اصلی ترین طرفهای تامین کننده سلاح برای ایران ، با اعمال فشار از روی غرب ، بطور کامل ، سدی را ایجاد نموده بود . اما چهارچوب وضعیت بین المللی در حال حاضر ، متفاوت از دهه نود میلادی به نظر می رسد . امروز ، روابط میان غرب از یکسو و چین و روسیه از سویی دیگر ، بعنوان دو تولید کننده دفاعی در شرق ، بلحاظ کمی و کیفی در پایین ترین سطح خود به نظر می رسد و ایران هم اکنون فرصت خوبی را در اختیار دارد تا موجودی سخت افزاری خود را با خرید یا ایجاد ارتباطات نظامی درست ، ارتقاء دهد . در این زمینه ، وزیر امور خارجه ایران بطور رسمی با انتشار اعلامیه ای بیان داشت : " از امروز ، کلیه محدودیتهای انتقال سلاح ، فعالیتهای مرتبط ، خدمات مالی از سوی جمهوری اسلامی ایران و همچنین طرفهای مقابل و همچنین ممنوعیتهای مربوط به ترانزیت سلاح از کشورهای عضو سازمان ملل که در گذشته برای تعدادی از ایرانیان ، شامل شهروندان و مقامات نظامی ، بطور خوکار ، خاتمه پیدا می کند . بنابراین ، جمهوری اسلامی ایران ، از امروز بدون هیچ محدودیت قانونی و فقط براساس نیازهای دفاعی خود میتواند مبادرت به خرید سلاح نموده و همچنین ممکن است براساس راهبرد سیاست خارجی خود مبادرت به فروش سلاح نماید . ایالات متحده بلافاصله پس از خروج از توافق هسته ای درسال 2018 ، تمامی تلاش های خود را برای اخلال در این روند متمرکز نمود ، اما در نهایت ، پس از چند دور مذاکرات فشرده به موفقیتی دست پیدا ننمود . از آن زمان ، این کشور تهدید نموده که برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات پیشرفته ، تمامی اقدامات ، از جمله افزایش حجم تحریمهای اقتصادی و فشار بر کشورهای طرف قرار داد احتمالی با ایران را در دستور کار خود قرار میدهد ، هر چند تاکنون حمایت چندانی را برای خود بدست نیاورده است . با توجه به تمامی موارد فوق، انتظار می رود که ایران طی سال آینده ، برای خرید سیستم های جدید تسلیحاتی ، قراردادهایی را به امضاء رساند و احتمالا اولویت نخست برای این کشور ،نیروی هوایی و بطور خاص ، خرید پیکربندی جی-10سی بعنوان کاندیدای اصلی خواهد بود . پی نوشت : 1- بن پایه 2- در حالی که اغلب تحلیل ها حول محور سخت افزار منتشر میشود ، بنده تاکید زیادی روی نوع خاصی از مبادلات دارم ( حداقل 5-6 دوره یا بیشتر فرماندهی و ستاد از روسها و چینی ها می خریدم ، کارشناسهای فنی را می فرستادم به شرکتهای تولید جنگ افزار هوایی، دریایی ، زمینی برای کسب تجربه .. همون کاری که ارتش در دهه 50 کرد .. دوره های آموزش خلبان و فنی و .... انقدر که این ها تاثیر دارد ، خرید سخت افزار ندارد ) این برداشتن تحریم از اشخاص حقیقی هم احتمالا باید به همین مساله مرتبط باشد ... مبادله کارشناس ، افسر فنی ، دوره های عالی جنگ ،اینها از نان شب هم الان برای ما واجبتر هست" 2- صرفا" برای میلیتاری / مترجم MR9
-
2 پسندیده شدهبسم ا... نقل قول مشهوری هست که معتقده ، حتی جنگ هم قوانین خودش را دارد " ولی خوب ظاهرا این چیزی که داریم مشاهده می کنیم ، جنگ نیست ، یک تسویه حساب برنامه ریزی شده است . مشخص نیست ولی اگر این عکس صحت داشته باشد ، ان وقت باید در همه ذهنیتهای قبلی ، تجدید نظر کرد ... متاسفانه .. پی نوشت : اگر طرف ارمنی هم این کار را می کرد ، همین موارد نوشته میشد
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا کمندی نو برای شکار کرکس ها در روزهایی که سیل اخبار جنگ قره باغ جاری بود یک رونمایی مهم صورت گرفت که به آن کمتر پرداخته شد. همانطور که در بنر می بینید صحبت از سامانه کمند زمین پایه شده است. کمند همان گاتلینگ ۶ لول ۳۰ میلیمتری است که در ایران به اسم فتح شناخته می شود. فتح (AK630) در سال های اخیر بر روی برخی از شناور های ایران نصب شده بود. علاوه بر این سامانه کمند به رادار باند X با توان کاوش ۳۶۰ درجه تجهیز شده که توان کشف اهداف کروز تا برد ۴ کیلومتر را دارد. همچنین این سامانه قابلیت رهگیری در حین جستجو ۵۰ هدف و رهگیری دقیق چهار هدف همزمان و توان درگیری اطمینان پذیر با دو هدف را دارد. که برای کار کرد هم زمان موشک و توپ ضروری است. بخشی از سامانه های الکتراپتیک نسخه دریاپایه که قابلیت استفاده در نسخه زمین پایه را دارد. پیشبینی ساخت نسخه هایی با برد رهگیری بیش از ۷۰ کیلومتر در ایران قابل پیشبینی و مشهود است. موشک آذرخش بر پایه سایدوایندر ساخته شده است. در گذشته نسخه ضد تانک این موشک هم برای بالگرد های ایران ساخته شده بود. سایدوایندر در نسخه زمین پایه دارای برد ۴ کیومتر است و با توجه به تغییرات احتمالی میتوان برد بیشتری را برای آن متصور بود. اما حالا چرا ایران با وجود سامانه هایی چون سپر و عقاب روی آورده به این سامانه!؟ به نظر قصد بر این است که این سلاح بصورت خیلی خاص برای مقرهای بسیار استراتژیک یا پایگاه ها در آخرین سپر دفاعی استفاده شود. و چه بسا با توجه به عملکرد دو گانه موشک آذرخش از آن بعنوان پدافند همراه یگان های زمینی برای نابودی بخشی از مهمات سبک و بمب ها و پرتابه های مهاجم استفاده شود. در کاربرد دریایی اضافه شدن موشک آذرخش میتوان کمک شایانی به استفاده از کمند در قایق های موشک انداز همچون پیکان و سپر و ...کند. حال سوال این است که آیا کمند راه سی و سی رم را خواهد رفت؟!
-
2 پسندیده شدهخودروهای زرهی استرایکرها در نقش پدافند هوایی برد کوتاه ارتش ایالات متحده آمریکا دو خبر پیرامون استرایکرها در نقش پدافندی برد کوتاه را در اکتبر سال 2020 منتشر کرد. استفاده از هواگردهای بدون سرنشین توسط بازیگران بین المللی در عرصه نبردها به طور تصاعدی افزایش یافته است . هواپیماهای بال ثابت ، هلی کوپترهای تهاجمی و موشک های کروز؛ پرتابه های توپخانه ها و خمپاره ها نیز همچنان تهدیدهای قابل توجهی برای نیروهای زمینی ایالات متحده هستند. ارتش امریکا با درک آسیب پذیری نیروی زمینی در برابر این تهدیدها ، تلاشی را برای احیای مجدد و بروزرسانی سامانه پدافند هوایی برد کوتاه را اغاز کرده است. از نظر نوسازی سیستم های پدافند هوایی برد کوتاه دو برنامه برای توسعه سامانه پدافند هوایی برد کوتاه در نظر دارد. بخش اول مربوط سامانه پدافند هوایی برد کوتاه IM-SHORAD است که با توجه به نیاز فوری ارتش امریکا بشکل سریع و با توجه به قابلیت ها و فناوریهای فعلی توسعه داده میشود. نسخه بعدی بانام DE-SHORAD براساس انرژی هدایت شده کار میکند. خبر اول مربوط به عقد یک قرار به ارزش 1.22 میلیارد دلار بین ارتش ایالات متحده و جنرال داینامیکس برای ساخت سامانه پدافند هوایی برد کوتاه در بازه زمانی 5 ساله است. سامانه پدافند هوایی برد کوتاه جدید ارتش امریکا بانام IM-SHORAD قرار است بر روی شاسی خودرو زرهی استرایکر سوار شود. سامانه پدافند هوایی برد کوتاه IM-SHORAD برای اولین بار در سال 2019 معرفی شد. این سامانه پدافندی مجهز به توپ 30 میلیمتری XM914 و مسلسل هم محور 7.62 میلیمتری با قابلیت شلیک موشکهای موشک استینگر و هلفایر است. هدف از برنامه سامانه پدافندی IM-SHORAD بهبود قابلیت های پدافند هوایی و ارائه ان به واحدهای زمینی در برابر تهدیدات نوظهور است. سامانه پدافند هوایی برد کوتاه IM-SHORAD برای شناسایی تهدیدات تلفیقی از سیستم های رادار ، سیستم دیدالكترواپتیك / مادون قرمز (EO / IR) ، بسته جنگ الكترونیكی استفاده میکند. سامانه پدافندی IM-SHORAD میتواند جدیدترین سری موشکهای هلفایر AGM-114L معروف به لانگ بو را شلیک کند. موشک های هلفایر لانگبو جدیدترین نسل موشکهای هلفایر است که دارای سیستم هدایت موج میلیمتر و قابلیت شلیک کن- فراموش کن است. موشک دیگر این سامانه موشک زمین به هوا استینگر است که دارای برد نهایی 4800 متر و برد موثر 3800 متر ی باشد. اجزای مختلف سامانه پدافندی برد کوتاه IM-SHORAD سامانه پدافندی برد کوتاه IM-SHORAD در حال شلیک موشک هلفایر لانگبو خبر دوم ارتش ایالات متحده آمریکا در مورد تحویل دو دستگاه خودرو زرهی استرایکر مجهز به سلاح لیزری به بخش ASA (اموزش، لجستیک و فناوری ) ارتش امریکا در شهر هانتسویل است. سامانه پدافندی DE-MSHORAD از لشکرهای ارتش ایالات متحده و تیم های رزمی در برابر تهدیدات هوایی بدون سرنشین ، بالگردها ، پرتابه های توپخانه ها و خمپاره ها محافظت خواهد کرد. طبق اطلاعات منتشر شده توسط ارتش ایالات متحده در آگوست سال 2020 ، ارتش ایالات متحده امریکا در تلاش است تا سال مالی 2022 توانایی پدافند هوایی برد کوتاه-انرژی هدایت شوند کوتاه برد یا DE-MSHORAD را تا سطح دسته نظامی فعال کند. این سلاح جدید شامل یک لیزر 50 کیلوواتی با رادار 360 درجه سوار بر خودرو زرهی استرایکر است. تصویر گرافیکی از سامانه سامانه پدافند هوایی برد کوتاه DE-MSHORAD مجهز به لیزر 50 کیلوواتی با رادار 360 درجه تحویل خودرو زرهی استرایکر مجهز به سلاح لیزری به بخش ASA ارتش امریکا سلاح های لیزری می تواند پاسخی مناسب به تهدیدات نوظهور میدان نبرد از جمله پهپادها و ریز پهپادها باشد
-
1 پسندیده شدهمقدمه تانک Type-15 که با نام ZTQ-15 نیز شناخه می شود یک تانک سبک وزن است که توسط شرکت دفاعی NORINCO (شرکت صنایع شمال چین) طراحی و تولید شده است. اولین تصاویر از تانک سبک جدید در سال 2010 به شکل غیر رسمی نمایش داده شد. در حقیقت تانک های سبک تایپ-15 جانشین تانک سبک تایپ 62 هستند. تانکهای سبک تایپ 62 درسال 1961 به خدمت ارتش چین درامدند و تا سال 2011 بدون جایگزینی مناسب در ارتش چین بازنشسته شدند. در نتیجه بعد از بازنشسته شدن تانک های تایپ 62 ارتش چین به فکر بهکارگیری یک تانک سبک مدرن گرفت. از سال 2010 تعدادی از نمونه های اولیه مختلف تانک سبک در چین ساخته شد. در تاریخ 27 دسامبر 2018 ، سخنگوی وزارت دفاع ملی چین اعلام کرد که تانک سبک تایپ-15 توسط ارتش چین به عنوان تانک سبک جدید به خدمت گرفته شده است. تایپ-15 برای اولین بار در هنگام رژه نظامی برای هفتادمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین در سپتامبر 2019 برای عموم به نمایش گذاشته شد. اولین واحد نظامی چینی که تانک سبک تایپ-15 را دریافت کرد، تیپ 123 سلاحهای ترکیبی، گروه ارتش 75 ، زیر نظر فرماندهی جبهه جنوبی بود. این تیپ یکی از واحدهای نخبه ارتش ازادی بخش خلق چین محسوب میشود که یکی از بزرگ کاربران ادوات زرهی دوزیست ارتش چین نیز محسوب میشود. نمونه صادراتی تانک تایپ -15 بانام VT5 اولین بار در سال 2016 و در طول نمایشگاه هوایی Zhuhai معرفی شد. براساس اطلاعات منتشر شده در دسامبر 2019 ، وزارت دفاع بنگلادش رسما اعلام کرد که قصد سفارش خرید تانکهای سبکرا دارد VT5 . تانک های تایپ 15 با نمونه صادراتی خود تفاوت قابل توجه ای دارند. محل قرار گیری دریچه رانند در تایپ 15 سمت چپ بدنه است اما در تانک سبک VT5 در مرکز بدنه قرار دارد. علت این تفاوت در جایگاه راننده به علت تفاوتهای طراحی بخش بدنه است. بخش سینه تانک در VT5 خمیدگی بیشتری دارد اما در تایپ 15 سینه تانک صافتر میبباشد. شکل برجک نیز تفاوت های قابل توجه ای دارند در نتیحه ارایش زره های واکنشی بر روی برجک نیز متفاوت است. وزن تانک تایپ-15 در حالت استاندار 33 تن است اما با اضافه نمودن زره های واکنشی وزن آن به 36 تن میرسد. با این وزن ، تانک سبک چینی از تحرک بیشتری نسبت به یک تانک های اصلی میدان نبرد برخوردار هستند. نسبت قدرت به وزن بسته به میزان زره بین 27 تا 30 اسب بخار در تن است. در حقیقت هدف طراحی این تانک داشت یک تانک مناسب برای مناطق کوهستانی و صعب العبور است . خودروهای زرهی سنگین با وزن بالاتر از 50 تن مانند تانک های تایپ-99 در چنین مناطقی عمکلرد مناسبی نخواند داشت. طبق گفته شرکت سازنده این تانک مجهز به سیستم های مدریت میدان نبرد است که آن را برای عملیات مشترک مدرن مناسب ساخته است. تصویر سمت راست تانک سبک تایپ 62 در جنگ ویتنام- تصویر سمت چپ تانک سبک تایپ 62 جی نسخه بروز رسانی شده تانک تایپ 62 تانکVT5 نسخه صادراتی که تفاوت های ظاهری با نمونه تانک تایپ 15 دارد تحویل بخش دیگری از تانک های تایپ 15 در سال 2020 به گروه ارتش 75 ، فرماندهی جبهه جنوبی ارتش چین تسلیحات سلاح اصلی این تانک یک توپ105 میلیمتری با برد 3000 متر است. این توپ با تمامی مهمات ناتو نیز سازگار است. توپ این تانک سبک مجهز به بارگذار خودکار است. سیستم بارگذار تانک تایپ-15 از نوع چرخ و فلکی نیست و چینی ها نوع جدیدی از بارگذار خودکار را بر روی تانک تایپ-15 نصب کرده اند. احتمالا مدل بارگذار تانک تایپ 15 از نوع بارگذار نوار نقاله ای (زنجیری) مانند تانک های غربی است. برای قرار دادن مهمات در داخل بارگذار خودکار یک دریچه در پشت برجک تعبیه شده است تا خدمه مهمات را از این دریچه در داخل بارگذار قرار دهند. این بارگذار فاقد دریچه پوکه پران است. تانک تایپ-15 در مجموع ظرفیت حمل 38 گلوله را در داخل خود دارد. تانک تایپ-15 می تواند انواع مهمات شکافنده زره تثبیت شده با بالک کفشکدار APFSDS ، شدید النفجار ضد تانک HEAT، شدیدالنفجارHE و موشک هدایت شونده توپ پرتاب GP105 را شلیک نمایید. حداکثر برد موشک هدایت شونده توپ پرتاب این تانک 5000 متر و مجهز به کلاهک شدید النفجار ضد تانک است که میتواند علیه زره پوشهای مجهز به زره واکنشی استفاده شود. تسلیحات ثانویه شامل مسلسل 7.62 میلیمتری هم محور و جایگاه سلاح کنترل از راه دور نصب شده بر روی برجک تانک است. جایگاه سلاح کنترل از راه دور می تواند همزمان به مسلسل 12.7 میلیمتری و نارنجک انداز 40 میلیمتری مجهز شود. به گفته شرکت سازنده برجک تانک به طور کامل ثتبت شده است تا با دقت بالایی اهداف ساکن و متحرک را از میان بردارد. مهمات شکافنده زره تثبیت شده با بالک کفشکدار برای توپ105 م.م تانک تایپ 15 موشک هدایت شونده توپ پرتاب GP105 همانند تانکهای غربی و برخلاف تانکهای شرقی ، تانک تایپ 15/VT5 مجهز به یک بارگذار خودکار در پشت برجک از نوع نوار نقاله ای (زنجیری) است دریچه پشت برجک جهت قرار دادن مهمات در داخل بارگذار خودکار- این بارگذار خودکار فاقد بخش پوکه پران است در نتیجه پوکه های مهمات بعد از شلیک در داخل تانک باقی میمانند. طراحی کلی و حفاظت طرح تانک تایپ-15 همانند دیگر تانک های سبک شرقی است. این تانک سه خدمه شامل راننده که محل آن در جلوی شاسی قرار میگیرد، فرماننده و توپچی نیز در داخل برجک دونفره قرار دارند. این تانک سبک دو سطح حفاظتی دارد. در سطح استاندارد بدنه و برجک تانک دارای زره فولادی کاملا جوشکاری شده است. این سطح در برابره سلاح های سبک و ترکش های توپخانه ای مقاوم میباشد. در این حالت حفاظت و چابکی تانک برای برای عملیات شناسایی و پشتیبانی پیاده نظام مناسب خواهد بود. برای افزایش حفاظت تانک می توان زره واکنشی را به برجک و جلوی بدنه وکناره شاسی تانک اضافه کرد. همچنین می توان زره های قفسی را نیز در بحش انتهایی برجک وشاسی نیز نصب کرد. زره های واکنشی این تانک مدل FY4E هستند که وزن هر بلوک 19 کیلوگرم است. وزن تانک تایپ-15 بسته سطح حفاظتی از 33تا 36 تن می باشد و طول، عرض و ارتفاع ان به ترتیب 9.20 متر ، 3.30 متر و 2.50 متر است. دو سطح حفاظتی و تجهیزات تانک تایپ15- تصویر سمت راست بدون زره واکنشی و سمت چپ مجهز به زره واکنشی دید دید پانوراما مستقل فرمانده و جایگاه سلاح مجهزتر تانک تایپ15 مجهز به زره های واکنشی FY4El نمونه تانکVT5 (تایپ 15) دارای زره واکنشی در بخش کناره شاسی - این ارایش درکنار زره های قفسی می تواند برای نبرد شهری مناسب باشد تحرک تانک تایپ-15 مجهز به پیشرانه 1000 اسب بخاری دارای كنترل الكترونيكي موتور ديزل (EDC) و گیربکس مدرن تمام اتوماتیک هیدرو مکانیکی است. حداکثر سرعت این تانک در جاده 70 کیلومتر بر ساعت و در خارج از جاده 35 تا 40 کیلومتر بر مباشد. حداکثر برد این تانک تایپ-15 حدود 450 کیلومتر است که با نصب مخزه های سوخت خارجی در قسمت عقب بدنه می تواند برد تانک را افزایش داد. سیستم تعلیق این تانک از نوع هیدروپنوماتیک و شامل شش چرخ جاده ای است. این تانک قابلیت دوزیست بودن را ندارد. علاوه بر جابه جایی جاده ای و یا ریلی میتوان این تانک سبک را با هواپیماهای ترابری همانند و یا هواناوهای مانند Y-20 Type 726 نیز جابه جا کرد. تانک سبک تایپ 15 تحرکپذیری بالایی دارد در نتیجه میتوان از ان در مناطق کوهستان به خوبی استفاده کرد هواپیماهای ترابریY-20 میتواند در مجموع دو دستگاه تانک تایپ15 را باخود حمل کند اگر چه تانک تایپ 15 قابلیت دوزیست بودن را ندارد اما وزن ، سطح حفاظت و قدرت آتش این تانک برای استفاده نیروهای تفنگداران دریایی چین مناسب خواهد بود. هواناو Type 726 میتواند دو دستگاه تانک تایپ 15 را با جابه جا کند. تجهیزات تجهیزات استاندارد تانک تایپ-15 شامل سیستم حفاظت ش.م.ر و تهویه مطبوع ، سیستم کنترل آتش رایانه ای، سنسور هواشناسی، فاصله یاب لیزری، تجهیزات فرمان و کنترل، سیستم فرماندهی تاکتیکی، دوربین دید روز/ شب برای راننده ، دید حرارتی توپچی ، سیستم ناوبری اینرسی INS و ارتباطات ماهواره ای است. در صورتی نیاز می توات دید پانوراما مستقل برای فرمانده نیز نصب کرد. این تانک دارای یک سیستم حافظت فعال soft kill دارای هشدار قفل لیزری است. این سیستم پس از ردیابی پرتوهای لیزر به خدمه هشدار صوتی میدهد و نارنجک های دود زای را فعال میکند. سنسورهای سیستم هشدار قفل لیزری تانک تایپ 15 (مربع قرمز) مشخصات کلی تانک تایپ 15 کشور سازنده : چین سال ورود به خدمت : 2018 در ارتش آزادیبخش خلق چین خدمه : 3نفر ( فرمانده، توپچی و راننده) وزن رزمی : 33 الی 36 تن طول : 9/2 متر عرض :3/3 متر ارتفاع : 2/5 متر تسلیحات: توپ 105 م.م- مسلسل هممحور 7/62 م.م - جایگاه سلاح کنترل از راه دور مجهز به مسلسل 12.7 ( یا به همراه نارنجک انداز 40 م.م) حداکثر قدرت پیشرانه: 1000 اسب بخار نسبت قدرت به وزن:30 اسب بخار به تن حداکثر سرعت در جاده: 70 کیلومتر / ساعت برد : 450 کیلومتر ( با افزودن مخزن های سوخت خارجی 800 کیلومتر) نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است منابع: www.military-today.com/tanks/ztq_15.htm https://en.wikipedia.org/wiki/Type_15_tank https://www.armyrecognition.com/china_chinese_heavy_armoured_vehicle_tank_uk/vt5_light_weight_main_battle_tank_technical_data_sheet_specifications_pictures_video_11711164.html
-
1 پسندیده شدهایران آماده خرید و فروش تسلیحات وزیر دفاع: از يک سال قبل بسياری كشورها برای تسلیحات ما مراجعه كردند و ما هم مذاكراتی داشتيم. از امروز مجازیم در زمینه دفاع هر آنچه میخواهیم از دنیا تهیه کنیم زمينه فروش و خريد برای ما فراهم است، البته فروش گستردهتر خواهد بود. شرط ایران برای خریداران این است که تسلیحات برای دفاع مشروع استفاده شود.
-
1 پسندیده شدهپشتیبانی که قطعا هست. هم نیرو و هم ادوات از ارمنستان و اتفاقا ارمنستان از این نظر دست بالا را داره، چون خاک اصلیش در امنیت نسبی است و در حالیکه آرتساخ؛ گنجه دومین شهر بزرگ اذربایجان را مدام موشک باران میکنه ولی اذربایجان به جز چند تهدید جزئی حمله موثری نتونسته و نمیتونسته داشته باشه به ارمنستان و به جاش فقط در مقابل استپاناکرت را میزنه. در مورد اس-300 و حملات به عمق خاک ارمنستان هم شک دارم و تا حالا چند واحد توپخانه و اس-300 ارمسنتان که هدف قرار گرفته عمدتا در جداره مرزیش با آرتساخ بوده و نه عمق. هرچند اگر موردی هم بوده باشه رویه نبوده در حالیکه موشک باران گنجه و شهرهای آذربایجان رویه است تقریبا. ولی همچنان معتقدم تقریبا قطعی است پیشروی به سمت خاک ارمنستان رخ نمیده (مگر اردوغان الهام را بخواد تو چاله ای بندازه برای برنامه های خودش) چون قبلا دوستان هم گفتند قطع ارتباط مرز زمینی ارمسنتان با ایران به عنوان یک از چند مرز محدودش به دنیای خارج ( درح حالیکه یک طرف ترکیه دشمن، یک طرف آذربایجان دشمن و یک طرف گرجستان شبه دشمن ) یک تغییر ژئوپولوتیک بزرگ هست که از توان الهام خارجه به تنهایی و به همون قره باغش راضیه در حد تیم ملی! ولی ما هم باید قدمهای خودمون را برداریم. نه برای قره باغی که دست کی باشه. برای الهام و جامعه آذربایجانی که بعد این رخدادها (حتی اگر همینجا هم متوقف بشه) هوا برشون خواهد داشت و هرچه ذلیلتر ( توجه دارند دوستان که منظور اون طیف خاص از یک کلیت هست ) زیر بیرق اردوغان؛ دشمنی های حالا آشکار اردوغان با ایران و برنامه های آیندش را پیش خواهند برد ضد ما. اردوغان انتقام سوریه را در شمال میخواد از ما بگیره و این تقریبا قطعی است با توجه به شخصیت تک بعدی اردوغان.
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا روز موعود فرا رسید محمد جواد ظریف: روزی بسیار مهم برای جامعه بینالمللی که در مخالفت با تلاشهای بدخواهانه ایالات متحده از قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت ملل متحد و برجام صیانت کرده است. ساعت ۳:۳۰ بامداد امروز (یکشنبه) ۲۷ مهر ماه محدودیتهای تسلیحاتی ایران به صورت خودکار به پایان رسید. از امروز همه محدودیتهای انتقالِ اقلام تسلیحاتی ایران و همچنین خدمات مالی مرتبط با آن و تمامی ممنوعیتهای ورود یا عبور از قلمرو دولتهای عضو ملل متحد که پیش از این علیه ایران تحمیل شده بود، به صورت خودکار خاتمه یافت.
-
1 پسندیده شدهسلام و عرض ادب خدمت برادر عزیز و مطلعم جناب mr9 تشکر اول رو بابت ایجاد تایپک ارزشمندتون پذیرا باشید و تشکر ویژه رو بابت تلاشی که به خرج دادید تا این مطلب ساده سازی بشه و فارغ از سن و سال و ... مخاطب همه فهم باشه پایین تر قسمتی از زحمات شما رو که به چشمم اومد بابت نشون دادن مسیر نقل قول کردم . 1- دو نقل قول پایینی ، مربوط به پارسی _ فارسی نویسی و آوردن معنی اون واژه به فارسی ، تا حد امکان اون بوده . 2_ استفاده کردن از تصاویر مناسب برای شناسوندن اون افزار و همچنین استفاده ی همزمان از تصاویر برش خورده ی اون تجهیزات برای درک بیشتر از موضوع . 3_ تبدیل واحد های اندازه گیری کمتر قابل درک توسط عامه ی افراد به ( مثل پوند ، اینچ ، فوت ، مایل ) واحد های اندازه گیری مرسوم تو کشورمون ( میلیمتر ، سانتی متر ، متر ، کیلومتر ، گرم و کیلوگرم ) . 4_ به کار بردن نام تجهیزات به فارسی ، به جای استفاده از نام اصلی ( یا به کار بردن نام اصلی اونها در کنار نام فارسی در داخل پرانتز و یا به شکل عادی ) به زبان بین المللی و یا آلمانی که در مورد دوم تلفظ اون واژه ها هم مشکل میشه . 5_ هدفمندی تایپک و اینکه قرار هست چه چیزی رو بیان کنه ( این مطلب از سوالات جالب توجهی بوده که بهش پاسخ کامل و یا درخوری داده نشده و این یعنی کار ارزشمند ) و مخاطب در آینده قرار هست با چه روالی و یا با چه مطلبی روبرو بشه برای حقیر جالب بود پیشنهاد همونطور که در گذشته و در تایپک های مجله ی ناورد در مورد ساده نویسی و قابل فهم کردن مطلب برای مخاطب عام توضیحاتی محدودی رو ارائه کردم ، از دوستان محترم سایت بالاخص نویسندگان فاضل و خوش ذوق سایت وزین میلیتاری ، خواهش میکنم در صورت امکان و یا تمایل این موارد ساده و پیش پا افتاده رو در نظر بگیرن تا علاوه بر اینکه مخاطب خاص مطلبشون رو میخونه تعداد مطالعه کنندگان عام مطلبشون رو هم بیشتر کنن که علاوه بر تاثیرگذاری صحیح ، مزد زحمتی که میکشن رو با تعداد مطالعه کنندگان بیشتر که مساوی جامعه ی فهیم تر هست رو هم با حجم بیشتری دریافت کنن . چند تا نکته رو که قبلا تو تایپک گاهنامه ی ناورد شماره ی 4 ، ارسال کرده بودم اینجا کپی کردم ، اگه حسش بود بخونید 1_قابل فهم تر شدن برای عامه ی مردم ( افراد عادی ، علاقمندان کمتر مطلع و ... ) *در صورت امکان تاریخ های ارائه شده تو مطلب ( میلادی ) به تاریخ قابل لمس تری مثل تاریخ رسمی خودمون تغییر داده بشه (هم سال و هم ماه ) و یا هر دو باهم داخل متن بیاد ، به این شکل که تاریخ رسمی خودمون نوشته بشه و تاریخ میلادی داخل پرانتز بیاد . این شکلی برای مخاطب محاسبه ی فواصل و زمانها قابل لمس تر میشه و نیازی نیست که وسط مطلب بحث تبدیل تاریخ و حساب ، کتاب پیش بیاد . * کلمات تخصصی ( اختصاصی ) در صورت امکان ، واژه ها و کلمات فنی یا اختصاصی مطلب رو که برای عموم قابل درک اونم به راحتی نیست با معادل فارسی اون جایگزین کنیم . اگه معادل نداره براش معادل سازی کنیم و یا باز هم اگه نشد ، خود اون واژه ی خارجی رو با تلفظ اون " به فارسی " بنویسیم و خود اون واژه رو به زبان اصلیش داخل پرانتز بیاریم . *همه فهم با توجه به اینکه مخاطب مطالب دارای سنین مختلفی خواهند بود ، اگه بتونیم مطالب رو تا حد ممکن همه فهم ارائه کنیم تا همه ی ایشان بتونن مطلبی رو که براش زحمت کشیده شده ، به طور کامل جذب کنن و همینطور توی صحبتهاشون منتقل کنن به اطرافیانشون . برای نزدیک شدن ذهنیت ، مطلب نوشته شده بایستی طوری باشه که مخاطب دارای سواد ، از حداقل یه نوجوان و فرد دبیرستانی تا یه فرد میانسال و رو به پیری بتونن با کمترین مشکل ابتدا بخوننش و بعد بفهمنش ، همین . نکته " اونجور که خودتون دوست دارین ننویسین ، اونجور که مخاطب نیاز داره بنویسین " * مشکلاتش میدونم به این شکل مطلب نوشتن علی الخصوص برای دوستانی که سرآمد رشته و یا علاقمندی خودشون هستن یکمقداری سخت هست و مطمعنا مشکلات خودش رو داره ، اما اگه نیاز به رشد دادن و تاثیرگذاری درست روی جامعه هست ، اونم قبل از دیگران ( دشمن و خودی های مشکل دار ) ، میشه باهاش یه جوری کنار اومد . در ضمن مطمعنم این جور نوشتن مطالب تعداد مخاطب بیشتری رو جذب میکنه و اینکه بدونیم افراد تاثیر گذاری هم داخل این مخاطبین وجود خواهند داشت ( نظامیان جوانتر و رده پایین ، قشر درحال تحصیل و ... ) که در آینده تاثیرگذاریشون روی محیط و جامعشون بیشتر خواهد بود ، پیمودن این مسیر راحت تر میشه . تشکر بابت مطالعه ی ارسال این حقیر .
-
1 پسندیده شدهصحبت درباره زره کوب فردیناند شد بهتر چند نکته را باهم مرور کنیم مشکل اصلی زره کوب فردیناند نداشتن مسلسل نبود بلکه اشکال فردیناند اساسی تر از این حرفها بود: اگر مشکل فردیناندها فقط مسلسل بود نصب یک مسلسل می توانست به مشکلات این زره کوب پایان دهد. در حقیقت المان ها هم متوجه این موضوع بودند و سعی کردند با اصلاحاتی طرح فردیناند را بانام Elefant بهبود ببخشند اما مشکلات فردیناندها حتی با وجود بهبودها باقی بود. تصویر سمت راست Elefant تصویر سمت چپ فردیناند همان طور که در متن بالا توضیح داده شد در نمونه های بعدی این زره کوب تغییراتی از جمله نصب مسلسل انجام شد اما مشکلات فردیناند تمامی نداشت. سربازان المانی در حال جابه جا کردن پیشرانه جدید برای زره کوب فردیناند از قطار _ مشکل فردیناند جدی تر از این حرفها بود !! جدا از بحث نامطمئن بودن سیستم تعلیق حتی پشیرانه مایباخ این تانک نیز به خاطر محفظه تنگ فقط 800 کیلومتر عمر مفید داشت. پیشرانه ها مرتب باید تعویض میشدند که با توجه به شرایط صنایع المان موتورهای اضافی به سختی برای زره کوبها فراهم میشد. تصویری از زره کوبهای فردیناند در انتظار تعمیر در کارخانه تانک سازی Nibelungenwerk _ خرابیهای پی در پی در کنار کمبود قطعات ضربه بدی به علمکرد زره کوبهای فردیناند زد بازیابی زره کوب Elefant به خاطر وزن 70 تنی بسیار سخت و دشوار بود به طوری که با کوچکترین مشکل در سیستم حرکتی این غولهای زرهی رها می شدند. پشتیبانی فنی و لجستیکی از سخت افزارهای نظامی در میدان نبرد گاهی ارزشی بیشتر از خود تجهیزات دارد.
-
1 پسندیده شدهدستگیری این افراد و اعلام خبر توسط دستگاه های امنیتی، قضایی رو باید در ارتباط با تلاش و برنامه ریزی دشمنان در طرح ترور سردار سلیمانی (در سال های پیش94-97) جستجو کرد به گزارش خبرآنلاین، شهید مدافع حرم، علی امرایی سال ۱۳۶۴ در شهرری به دنیا آمد. فرزند چهارم غلامرضا بود. در رشته کامپیوتر دیپلم گرفت و در همین رشته در دانشگاه ادامه تحصیل داد. فرماندهی پایگاه بسیج مسجد سیدالشهدا(ع) را بر عهده داشت؛ در همین سالها مسئولیت کاروان اردوهای راهیان نور و کاروانهای زیارتی قم و جمکران را بر عهده داشت. از نیروهای مستشاری سپاه در سوریه بود. در سوریه نام جهادی «حسین ذاکر» را انتخاب کرده بود، در تاریخ اول تیرماه سال ۱۳۹۴ مصادف با پنجم ماه مبارک رمضان بر اثر اصابت موشک به خودرو در شهر درعا با زبان روزه در سن ۳۰ سالگی به شهادت رسید. مادر شهید مدافع حرم علی امرایی، در روایت زندگی فرزندش توصیفات و خاطرات فراوانی دارد که بخشی از آن را به نقل از تسنیم بخوانید؛ * از آنجا که علاقه زیادی به امام حسین(ع)، حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) داشت، طاقت اهانت و جسارت به حرم این دو بانوی بزرگوار را نداشت. خود را موظف به جان فشانی در راه دفاع از حرم اهل بیت(ع) میدانست. به همین دلیل از شروع جنگ سوریه داوطلبانه راهی آنجا شد. *شب پنجم ماه مبارک رمضان بود و خیلی چشم انتظار علی بودم. دخترم مهمانی گرفته بود اما هر چه اصرار کرد نرفتم.گفتم: «میخواهم منتظر علی بمانم. میدانم که همین روزها میآید.» هر شب با علی صحبت میکردم. یا او تماس میگرفت یا من زنگ میزدم. آن شب هر چه تلاش کردم نتوانستم با او حرف بزنم.گوشی بوق میخورد اما جواب نمیداد. دلسرد شدم. پدرش گفت: «شاید خواب است.» اما نمیتوانستم باور کنم که خواب باشد. دیروقت خوابیدم و تا سحر دو ساعتی بیشتر خوابم نبرد. بیدار که شدم حالم دگرگون بود و کلافه بودم. احساس میکردم مسافرم و باید بروم اما نمیدانستم کجا. مثل کسی که چیزی را گم کرده، سرگردان و حیران بودم. دلشوره خبر از اتفاق ناگواری میداد. به همسرم گفتم: «نمیدانم چرا علی زنگ نزد؟» گفت:«چیزی نیست.نگران نباش.» اما کار من از نگرانی گذشته بود. همسرم ادامه داد: «فردا زنگ میزند.» پیکر علی نه سر داشت نه چندان بدنی. به آرزویی که از نوجوانی دنبالش بود رسید. از پیکر مطهرش یک دست و پارههایی از بدن بازگشت. همان دستی که همیشه یک دستبند به نام زیبای یا ام البنین(س) به آن میبست. آن را با کفن متبرکی که از کربلا آورده بود و سالها در خانه جلوی چشممان بود، کفن کردند و یک مهر تربت در کفنش گذاشتند. پیکر علی به همراه شهیدان حسن غفاری و محمد حمیدی در شهرری تشییع و نماز آنها با حضور خیل عظیم مردم روزهدار در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) خوانده شد و بعد جمعیت به سمت بهشت زهرا(س) حرکت کردند. *علی وصیت کرده بود که پیکرش در سوریه به خاک سپرده شود، اما برای برخی این سؤال پیش آمد که چه اتفاقی افتاد که برگشت. علی به همراه شهیدان حسن غفاری و محمد حمیدی پنجم ماه مبارک رمضان، ساعت ۱۱ صبح با زبان روزه آماده مأموریت شدند. علی آقا مرتباٌ به دوستانش میگفت: «من امروز به شهادت میرسم و شب بعدی درمیان شما نیستم.» آن روز دشمن برای ترور حاج قاسم سلیمانی کمین کرده بود. قرار بود که حاج قاسم ابتدا از آن معبر عبور کند ولی به فاصله یک ساعت علی و شهید غفاری و حمیدی که در خودرو پر از مهمات و سلاحهای انفجاری سوار بودند، زودتر از معبر مورد نظر عبور میکنند و مورد هدف موشک قرار میگیرند. بعد از یک ساعت که خود سردار با همراهانش به محل شهادت بچهها میرسد، خیلی متأثر میشود و به گفته همرزمان شهید خیلی گریه میکند. حاج قاسم دست علی آقا را از روی انگشترش شناسایی کرد و با وجود اصرار اطرافیان، خودش پیکرهای ارباٌ ارباٌ شده را جمع کرد. به همین دلیل بخش زیادی از بدن علی همانند وصیتش همانجا در خاک سوریه باقی ماند. بعداٌ دوسه بار به خواب خانواده آمد و گفت: «قرار نبود این دست هم برگردد ولی برای نشانه یک دستم برگشت.» بعداٌ که حاجی هم شهید و دستش از بدنش جدا شد، "روضه دست" دوباره برای ما زنده شد. https://www.khabaronline.ir/news/1386422 البته وجود عناصر نفوذی خودی، یا سوری قطع به یقین وجود دارد. شهادتِ شهیدانی همچون اصغر پاشاپور، ابوالفضل سرلک که در پست فرماندهی نیرو در سوریه ( محور حلب) نقش داشتن بعد از ترور سردار سلیمانی محل سوال است. ____________ روایت زینب پاشاپور، همسر شهید محمد پورهنگ از نحوه شهادت همسرش در لاذقیه: یکی از روزهای حضور در سوریه همسرم مثل همیشه برای انجام کارهایش رفت. معمولاً تا نزدیک غروب و گاهی شب درگیر کار بود اما آن روز زودتر از همیشه برگشت. در همان نگاه اول متوجه حال ناخوشش شدم. رنگ صورتش پریده بود و نشانههای ضعف و درد معده هم داشت. همان روز پزشک به منزلمان آمد و گفت که محمد مسموم شده است. تصور میکردم یک مسمومیت غذایی است و با دارو یا در نهایت با شست و شوی معده مشکل رفع خواهد شد. اما روز به روز و در حقیقت ساعت به ساعت حالش بدتر میشد و هیچ دارو و درمانی نتیجه نداشت. به ناچار به بیمارستان شهر لاذقیه منتقل شد تا آزمایشهای جدیتری انجام شود. اگرچه همسرم سعی داشت تا من چیزی متوجه نشوم و بیشتر نگران نشوم اما بعد از گذشت چند روز از طریق اصغر آقا مطلع شدم یکی از نیروهای معتمد محمد که در واقع نیروی نفوذی دشمن بوده است بوسیله زهری که در آب آشامیدنی ریخته او را مسموم و از محل متواری شده است. ( فرد سوری) چند هفته بعد به دستور پزشک و فرمانده ایشان برای تکمیل درمانهای جواب نداده روی محمد به سرعت به ایران برگشتیم و به محض رسیدن همسرم به بیمارستان منتقل شد. خیالم با فکر کردن به این موضوع که امکانات پزشکی و درمانی ایران به کمک شناسایی بیماری همسرم میآید کمی راحت شد اما برخلاف تصورم این اتفاق نیفتاد. یک هفته از رسیدن ما گذشته میگذشت و روز عید غدیر بود. با دلشوره برای ملاقات به بیمارستان رفتم. معلوم بود که محمد آقا درد دارد اما به روی خودش نمیآورد. اتاق که خلوت شد با گریه از من خواست برای شهادتش دعا کنم. https://www.mashreghnews.ir/news/1073736
-
1 پسندیده شدهبارگذاری سریع مهمات!!! https://www.aparat.com/v/zLYN2 کلیپ بالا مربوط به یک تمرین است که فرد بارگذار باید به سرعت عملیات بارگذاری مهمات را به شکل دستی انجام دهد. فرد بارگذار (لودر) در 21 ثانیه جمعا 5 گلوله را برای شلیک در داخل توپ بارگذاری میکنند به طور متوسط فاصله زمانی هر بارگذاری 4 ثانیه است. این شکل بارگذاری سریعتر از هر بارگذارخودکار (اتولودر) انجام شده است. اگر چه این شکل نرخ آتش شاید در طول یک نبرد واقعی بسیار نایاب باشد ( به طور طبیعی بعد از هر شلیک فرد تویچی باید هدف یابی جدید انجام دهد در نتیجه با احتساب فاصله زمانی بین هدف یابی و شلیک این نرخ آتش در میدان نبرد واقعی بیشتر خواهد بود) اما این کلیپ نشان میدهد در حال حاضر بارگذاری دستی سرعت عمل بالاتری نسبت به بارگذاری خودکار دارد که یکی از مزیت های بارگذار دستی است.
-
1 پسندیده شدهتکنولوژی های همگرا در آموزش نظامی محققان فناوری بر این باورند که تحولی که علوم و فناوری های همگرا ایجاد خواهد کرد به مراتب بزرگ تر از تحولی است که ماشین بخار و انقلاب صنعتی در زندگی بشر ایجاد نمود. همگرایی علوم ازنظر فناورانه بسیار جذاب بوده و تحولاتی در زندگی بشر ایجاد خواهد کرد که هم اکنون صحبت کردن در مورد آن ها همانند داستان های علمی تخیلی می ماند. ولی این تحولات آثار اجتماعی و فرهنگی به همراه خواهند داشت که هنوز برای ما ناشناخته است . ترکیب فناوریهای نوین همگرا به ادغام سینرژیتیکی چهار فناوری نانو، بیو، اطلاعات و علوم شناختی اشاره دارد (NBIC) که هرکدام از این چهار فناوری با سرعت زیادی در حال رشد و توسعه هستند و می توانند یکدیگر را برای رسیدن به هدف مشترک توانمند میسازند. در آموزش و تمرینات نظامی این هم گرایی تکنولوژی های نانو (Nano) ، بیو(Bio) ، اطلاعات (Information) و شناختی (Cognitive) ، توسعه یک مرکز یادگیری مجازی ارزان را امکان پذیر می سازد تا حالت های یادگیری فردی (صوتی ، تصویری و لمسی) را برای افراد سفارشی کرده و بهترین محیط سفارشی برای کسب سریع دانش را ایجاد نماییم . نقش تکنولوژی های همگرا (Converging Technologies) در آموزش نظامی نانو : نانو تکنولوژی این عمل را برای دستیاران آموزش کم هزینه و نسبتا ارزان نگه می دارد. می توان یک محیط آموزش واقعیت مجازی را متناسب با حالتهای یادگیری فرد پیش بینی کرد ، از زمینههای تحریک فرد استفاده کرد و هر گونه شرمندگی در مورد اشتباهات را کاهش داد . تبادل اطلاعات با کامپیوتر میتواند کاملا تعاملی باشد (شامل گفتار ، مشاهده و حرکت) . نانو ابزارها برای ذخیره انواع اطلاعات یا تصاویر لازم و پردازش آن اطلاعات در بازه های زمانی میلی ثانیه برای تعامل در زمان واقعی ضروری است. بیو : بیوتکنولوژی برای ایجاد بازخورد در وضعیت فردی و حفظ و نگهداری آن مهم می باشد . اطلاعات : فناوری اطلاعات باید نرم افزاری را توسعه دهد تا پردازش و نمایش بسیار سریع اطلاعات را میسر سازد. از آنجایی که آموزش نظامی باید شامل روابط تیمی باشد ، در نهایت این نرم افزار باید تعامل بین طرف های مختلف را در خود جای دهد. نوآوری ها همچنین برای فعال کردن دستورالعملهای مبتنی بر واقعیت افزوده مورد نیاز هستند که به موجب آن یک فرد ممکن است نمایشی از اطلاعات را در زمان واقعی (realtime) داشته باشد تا بتواند برای او ردیفی از اقدامات تعمیر و نگهداری را به نمایش بگذارد. شناختی : یادگیری موثر باید با درک فرآیند شناختی آغاز شود. افراد دارای حالت های یادگیری متفاوتی هستند (شفاهی، بصری، لمسی) . همچنین آن ها به محرک های مختلف (فرد درمقابل گروه) و زمینههای مختلف (ورزشی برای مذکر، اجتماعی برای مونث) واکنش میدهند تا از دو قالب کلیشه ای استفاده کنند. حافظه انسانی و فرآیندهای تصمیم گیری به فرآیندهای بیوشیمیایی وابسته هستند. درک بهتر از این فرایندها ممکن است منجر به افزایش تیزفهمی و به یاد آوری بیشتر شود . منابع : مرکز راهبردی فناوری های همگرا معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری http://nbic.isti.ir CONVERGING TECHNOLOGIES FOR IMPROVING HUMAN PERFORMANCE - Mihail C. Roco , William Sims Bainbridge - Springer Science+Business Media Dordrecht ترجمه و گردآوری صرفا برای میلیتاری
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا با سلام جنگ سال 1947-1948 که به جنگ اول کشمیر نیز معروف است ، مابین پاکستان و هند بر سر ایالت شاهزاده نشین "جامو و کشمیر" رخ داد.این درگیری اولین جنگ از چهار جنگی بود که بین این دو کشور تازه استقلال یافته در گرفت. پاکستان چند هفته بعد از استقلال ، جنگ را با به حرکت درآوردن جنگجویان طایفه ای از وزیرستان ، با هدف اشغال کشمیر آغاز کرد. نتیجه این جنگ هنوز هم جغرافیای سیاسی دو کشور را تحت تاثیر خود دارد.در 22 اکتبر 1947، جنگجویان طایفه ای مسلمان به بهانه سرکوب یک شورش در جنوب شرقی کشور از مرز ایالت عبور کردند. این جنگجویان و نیروهای غیر معمول پاکستانی برای تصرف سرینگر به حرکت درآمدند، ولی با رسیدن به یوری با مقاومت رو به رو شدند. هری سینگ مهاراجه جامو و کشمیر از هند درخواست کمک کرد و هند درخواست را مشروط به امضای سند الحاق توسط وی قبول کرد.همچنین افسران انگلیسی در متوقف ساختن پیشروی نیروهای پاکستانی شرکت کردند. درگیری در ابتدا بین نیروهای ایالت شاهزاده نشین و جنگجویان طایفه ای از استان مرزی شمال غربی (خیبر پاختونخوا کنونی) و مناطق قبیله ای فدرال بود. هری سینگ تهاجم خارجی و شورش مسلمانان در منطقه پونچ و میرپور کشمیر باعث شد تا مهاراجه ی ایالت کشمیر و جامو که یک هندو بود، سند الحاق به اتحاد هند را امضا کند.ارتش هند و پاکستان بعد از این رویداد وارد جنگ شدند. جبهه جنگ رفته رفته تبدیل به یک خط مجازی به نام "خط کنترل" گردید. در نهایت آتش بس رسمی در ساعت 23.59 در شب 1 ژانویه 1949 اعلام شد. پیش زمینه قبل از سال 1815 منطقه جامو و و کشمیر شامل 22 ایالت مستقل کوچک (16 هندو و 6 مسلمان) که از اراضی تحت فرمان شاه افغانستان و یا حاکمان محلی جدا شده بودند تشکیل میشد.این مناطق در کل ایالات تپه ای پنجاب نام داشتند. این ایالت های کوچک که تحت فرمان شاهان "راجپوت" بودند، به طور پراکنده مستقل یا از مستعمرات امپراطوری مغول از زمان امپراطور اکبر بودند یا گاهی اوقات توسط ایالت کانگرا در ناحیه "هیماچال" کنترل میشدند.به دنبال انحطاط مغول ها، آشوب در کانگرا و حمله به گورخا ، این مناطق یکی پس از دیگری زیر سلطه سیک ها به فرمانروایی رانجیت سینگ درآمدند. جنگ اول آنگولو-سیک (1845-46) بین امپراطوری سیک ها ،که ادعای مالکیت کشمیر را داشت و کمپانی هند شرقی درگرفت.در پیمان لاهور در سال 1846، سیک ها مجور به عقب نشینی از منطقه با ارزش (منطقه جولوندور دواب) بین رودخانه بیز و رودخانه سوتلج و پرداخت 1.2 میلیون روپیه غرامت شدند. به دلیل ناتوانی سیک ها در جمع آوری بلافاصله این مبلغ ، کمپانی هند شرقی به گلاب سینگ فرمانروای دوگرای اجازه داد تا کشمیر را در ازای پرداخت 750.000 روپیه به دست بگیرد. گلاب سینگ مهاراجه ایالت شاهزاده نشین جامو و کشمیر شد و سلسله ای تشکیل داد که دومین قلمرو بزرگ شاهزاده نشین در دوران حضور انگلیسی ها بود، تا زمانی که هند استقلال خود را در سال 1947 به دست آورد. نگاره ای از مهاراجه گلاب سینگ تجزیه هند تجزیه هند و ظهور حکومت های جدید هند و پاکستان نتیجه تصمیم پارلمان انگلستان بود که در سال 1947 عملی شد.سندی که برای خاتمه دادن به سلطه انگلستان بر ایالت های شاهزاده نشین تعیین شده بود و از 15 آگوست 1947 به اجرا گذاشته شد،این حق را برای ایالت ها در نظر گرفته بود که به هند یا پاکستان بپیوندند و یا از آنها جدا بمانند.قبل و بعد از خروج انگلیس از هند،حاکم ایالت جامو و کشمیر از طرف هردو کشور تازه استقلال یافته پاکستان و هند برای پیوستن به یکی از آن دو تحت فشار قرار گرفته بود. هری سینگ مهاراجه کشمیر تصمیم گرفت از پیوستن به هر دو کشور دوری کند.به دنبال انقلاب مسلمانان در منطقه "پونچ و میرپور" وهمچنین دخالت قبایل پشتو از خیبر پاختونخوا با پشتیبانی پاکستان با هدف حمایت از انقلاب ، مهاراجه از هند تقاضای کمک نظامی کرد.هند شرط ارسال کمک را ملحق شدن به هند تعیین کرد.مهاراجه موافقت کرد و دولت هند پیوستن این ایالت به هند را به رسمیت شناخت و نیروهای خود را برای دفاع از ایالت اعزام کرد. لازم به ذکر است که داوطلبان حزب "گفت و گوی ملی جامو و کشمیر" ارتش هند را در بیرون راندن مهاجمان پشتو یاری کردند. پاکستان بر این عقیده بود که مهاراجه کشمیر حق کمک خواستن از ارتش هند را نداشت، زیرا مهاراجه یک حاکم حقیقی نبود و صرفا دست نشانده انگلیس بود که بعد از پیروزی انگلیس بر رانجیت سینگ حکومت را به دست گرفته بود و قبل از آن سمت "مهاراجه کشمیر" وجود نداشت.از این رو پاکستان تصمیم به اقدام گرفت ولی فرمانده وقت ارتش ژنرال سر داگلاس گریسی ، دستور محمد علی جناح ، فرمانده کل و رهبر پاکستان را مبنی بر ارسال نیرو به کشمیر نپذیرفت. محمد علی جناح گریسی نافرمانی خود را با بیان این مطلب توجیه کرد که نیروهای هندی که کشمیر را اشغال کرده اند، مانند نیروهای پاکستانی، نسبت به شاه جورج چهارم –که شاه هند و پاکستان نیز محسوب میشد - سوگند وفاداری خورده اند و بنابراین او نمیتوانست با نیروهای هندی وارد درگیری شود. پاکستان در نهایت نیروهایش را به کشمیر فرستاد ولی تا آن زمان نیروهای هندی تقریبا 2/3 ناحیه را تحت کنترل گرفته بودند.مناطق "گیلگیت" و "باتیستان" توسط پیشاهنگ های گیلگیت و پیشاهنگ های چیترال از ایالت چیترال (یکی از ایالت های شاهزاده نشین که در 6 اکتبر1947 به پاکستان پیوسته بود) برای پاکستان تصرف شدند. داگلاس گریسی مراحل نبرد تهاجم اولیه : نیروهای دولتی مستقر در مناطق مرزی اطراف مظفرآباد و دومِل بسرعت از قبایل مسلح شکست خوردند (برخی نیروهای دولت مسلمان مسلح شده و به آنها پیوستند) و راه مرکز ایالت باز شد. در میان مهاجمان، بسیاری از سربازان ارتش پاکستان خود را در قالب قبایل مسلح جا زده بودند. ارتش پاکستان نیز از مهاجمان حمایت تدارکاتی بعمل آورد اما قبایل مهاجم به جای پیشروی بسوی سرینگر پیش از آنکه نیروهای دولتی بتوانند به ساماندهی یا تقویت خود بپردازند، در شهرهای تصرف شده منطقه مرزی باقی ماندند و به غارت و جنایت علیه ساکنان این شهرها پرداختند. نیروهای هند در دره پونچ به دو شهر تحت محاصره عقب نشینی کردند. عملیات هند در دره کشمیر پس از اشغال این نواحی ، هند اقدام به هلی برن نیرو و تجهیزات به سرینگر کرد و نظامیان هند با تقویت نیروهای ایالتی و ایجاد خط دفاعی قبایل مسلح را در حومه شهر شکست دادند که واحدهای زرهی هند طی این دفاع موفقیت آمیز نیروهای مهاجم را قیچی کردند. نیروهای هندی همچنین قبایل مسلح را تا شهرهای بارامولا و یوری تعقیب و پس از در هم شکستن شان این دو شهر را بازپس گرفتند . نیروهای دولتی در دره پونچ همچنان در محاصره قبایل مسلح بودند. در گیلگیت، نیروهای شبه نظامی دولتی به نام سازمان پیشاهنگی گیلگیت به نیروهای قبیله ای پیوستند که در نتیجه این منطقه به کنترل کامل مهاجمین درآمد. همچنین نیروهایی از ایالت چیترال که حکمران محلی اش، مهتر چیترال، به پاکستان گریخته بود، به قبایل مسلح ملحق شدند. دفاع هند از دره کشمیر 27 اکتبر الی 7 نوامبر سال 1947 تلاش برای ارسال و استقرار نیرو در پونچ و سقوط میرپور نیروهای هند تعقیب نیروهای قبیله ای را پس از تصرف مجدد یوری و بارامولا متوقف کردند و در تلاش برای تقویت مواضع در پونچ یک ستون پشتیبانی را بسوی جنوب گسیل داشتند اما در هم شکستن محاصره برغم رسیدن نیروی کمکی به پونچ همچنان میسر نبود. دیگر ستون پشتیبانی به کولتی رسید و پادگان آن شهر و سایر شهرهای مجاور را تخلیه کرد اما فقدان قدرت لازم برای دفاع از شهر مجبور به ترک ناحیه شد و همزمان، میرپوردر 25 نوامبر1947 به کنترل قبایل مسلح درآمد. تلاش برای ارسال و استقرار نیرو در پونچ 18 الی 26 نوامبر سقوط جانگِر و حمله به نائوشِرا و یوری قبایل مسلح پس از حمله به جانگِر و اشغال آن منطقه در حملات خود به نائوشِرا و یوری ناکام ماندند. عملیات کوچک هند در جنوب تثبیت کنترل آن کشور را بر منطقه چامب در پی داشت. حضور پرتعداد تر نظامیان هندی سبب برقراری توازن در خط مقدم نبرد در این مرحله از جنگ شد.[/font][/color][/right] سقوط جانگِر و حمله به نائوشِرا و یوری 25 نوامبر سال 1947 الی 6 فوریه سال 1948 عملیات ویجی : ضد حمله در جانگِر قوای هند برای تصرف جانگِر و راجائوری دست به ضد حمله زدند. قبایل مسلح در دره کشمیر به حملات خود به پادگان یوری ادامه دادند و در شمال، اسکاردو به محاصره نیروهای سازمان پیشاهنگی گیلگیت درآمد. ضد حمله در جانگِر 7 فوریه الی 1 مه سال 1948 حملات نظامی بهاری هند در جانگِر، قوای هند در برابر ضد حمله های متعدد با پشتیبانی همه جانبه نیروهای مسلح پاکستان مقاومت نشان دادند. در دره کشمیر، ارتش هند پس از حمله شهر تیتوِیل را تصرف کرد. در شمال، قوای سازمان پیشاهنگی گلگت پیشروی خوبی در ارتفاعات هیمالیا داشت و با نفوذ در خطوط دفاعی هند شهر «لِه» به محاصره خود درآورد، شهر کارجیل را تصرف کرد و ستون پشتیبانی راهی ناحیه اسکاردو را نیز در هم شکست و منهدم ساخت. حملات بهاری هند 1 الی 19 مه سال 1948 عملیات گلاب و اراضه ارتش هند برای تصرف کارِن و گوآریس (عملیات اراضه) حملات خود را در دره کشمیر بسوی شمال ادامه داد و ضدحمله پاکستان را در تیتوِیل دفع کرد. در منطقه جامو، نیروهای هندی تحت محاصره پس از شکست حصر پونچ موفق شدند دیگر بار و بطور موقت با بیرون از حلقه محاصره ارتباط برقرار کنند. قوای دولت محلی کشمیر توانست در برابر حمله نیروهای سازمان پیشاهنگی گیلگیت به اسکاردو مقاومت و پیشروی شان را بسوی شهر «لِه» در دره سند متوقف کند. در ماه اوت، نیروهای چیترال به فرماندهی متاع الملک اسکاردو را محاصره و با پشتیبانی توپخانه آن شهر را تصرف کردند که به قوای سازمان پیشاهنگی گیلگیت امکان داد تا براحتی بسوی لاداخ پیشروی کنند. عملیات گلاب و اراضه 19 مه الی 14 اوت 1948 عملیات گاومیش مقاله مرجع: تحرکات نظامی در لاداخ (1948) خطوط مقدم نبرد طی این مدت آرام تر بنظر می رسید. محاصره پونچ ادامه داشت و حمله تیپ 77 هوابرد (تیپ آتال) نیز برای تصرف زوجیلا با شکست مواجه شد. سپس ژنرال کاریاپا نام عملیات اردک (نام عملیات پیشین) را به عملیات جدید گاومیش تغییر داد. قطعات تانک های سبک ام-5 استوارت اوراق شده متعلق به هنگ هفتم سواره نظام از سرینگر و بوسیله کابل نقاله بین دو پل منتقل شدند و همزمان دو واحد مهندسی رزمی ارتش هند نیز راه مالرو منطقه زوجیلا را به مسیر مناسب خودروهای نظامی مبدل کردند. این تیپ در حمله ای غافلگیرانه در روز نخست نوامبر با حمایت زرهی دو هنگ توپخانه پاندر 25 و یک هنگ توپخانه هویتزر سبک کوهستان معبری گشود و قبایل مسلح و نیروهای پاکستان را تا ماتایان و بعد دِراس به عقب راند و سرانجام در 24 نوامبر در کارجیل به نیروهای هند که از «لِه» پیشروی کرده بودند پیوست و این در حالی بود که قوای حریف در فرجام در شمال و بسوی اسکاردو عقب نشینی کردند. عملیات اردک 15 اوت الی 1 نوامبر سال 1948 عملیات آسان اتصال پونچ مقاله مرجع: تحرکات نظامی در پونچ (1948) ابتکار عمل نظامی در پونچ حالا بدست هند افتاده بود و محاصره منطقه پس از گذشت بیش از یک سال شکسته شد و نیروهای سازمان پیشاهنگی گلگت نیز که قبلا پیشروهای خوبی در ارتفاعات هیمالیا داشتند سرانجام شکست را پذیرا شدند و قوای هند تا شهر کارجیل به تعقیب شان پرداختند که کمبود آذوقه مانع از ادامه تعقیب شد. گذرگاه زوجیلا نیز به کمک تانک ها (که بکارگیری شان در ارتفاعات غیرممکن تصور می شد) و شهر دِراس بازپس گرفته شد. اتصال پونچ 1 الی 26 نوامبر سال 1948 تحرکات سیاسی برای برقراری آتش بس نخست وزیر هند، جواهر لعل نهرو، در این مرحله از جنگ خواهان مداخله سازمان ملل متحد و آتش بس تحت نظارت این سازمان در 31 دسامبر 1948 آغاز شد. چند روز پیش از آتش بس، ضد حمله نیروهای پاکستانی موجب قطع جاده بین یوری و پونچ شد. پس از مذاکرات طولانی، آتش بس مورد موافقت دو کشور قرار گرفت و به اجرا در آمد. شرایط آتش بس بر اساس قطعنامه 13 اوت 1948 سازمان ملل متحد، توسط این سازمان در 5 ژانویه 1949 به تصویب رسید که پاکستان را ملزم به عقب نشینی کلیه نیروهای نظامی و شبه نظامی اش از مرزها می کرد و در همان حال به هند اجازه می داد حداقل نیروی لازم را برای حفظ نظم و امنیت در آن ایالت نگاه دارد. طبق همین شرایط، قرار بود تا همه پرسی برای تعیین آینده این سرزمین برگزار شود. در مجموع 1500 سرباز از هر طرف مخاصمه طی جنگ کشته شدند و پاکستان نیز حدود دو پنجم خاک کشمیر از جمله پنج قله از چهارده قله 8 هزار متری جهان را بدست آورد و هند نیز سه پنجم باقی مانده از خاک کشمیر را که شامل پرجمعیت ترین و حاصلخیزترین مناطق آن ایالت است در کنترل خود نگاه داشت. خط آتش بس 27 نوامبر الی 31 دسامبر سال 1948 تلفات وخسارت ها هند : 1500 کشته و 3500 مجروح پاکستان : 6000 کشته و نزدیک به 14000 مجروح مترجمان : Goebbels (سینا نوریخانی) ، HAJJ_ABBAS (علیرضا ماستری فراهانی)،patriot1979 هرگونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری و مترجمان مجاز است منبع http://en.wikipedia.org/wiki/Indo-Pakistani_War_of_1947
-
1 پسندیده شدهآقایون تشکر، مثبتام ته کشیده بود. عاشق نبردهای هوایی جنگهای هند و پاکستانم، تقریبا آخرین سری نبرهای هوایی کلاسیک بودند . . .
