برترین های انجمن

  1. Navard

    Navard

    VIP


    • امتیاز

      61

    • تعداد محتوا

      1,031


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      38

    • تعداد محتوا

      9,593


  3. Crash

    Crash

    Army


    • امتیاز

      33

    • تعداد محتوا

      1,055


  4. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      29

    • تعداد محتوا

      5,269



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 28 مهر 1399 در پست ها

  1. 20 پسندیده شده
    به نام خداوند بخشنده و مهربان مقدمه: خبرنگار به آرامی تاریخ اکتبر1980 را بر روی برگه ای که در دست داشت یاداشت می کند تا آماده مصاحبه با یکی از نامی ترین مشاهیر تاریخ هندوستان گردد. مدتی از آغاز جنگ ایران و عراق گذشته و این اتفاق سوژه ای مناسب برای طرح سوالی جنجالی بود. خبرنگار از وی می پرسد، نظرتان در رابطه با حمله عراق به ایران چیست؟ سام در پاسخ می گوید: "حیف از آن خاک پاک که مورد تعرض نظامی قرار گیرد. بروید و ببینید پشت سر این حمله کدام قدرت جهانی قرار دارد و چه می خواهد، جنگ ادامه سیاست است. افسوس که پیر شده ام وگرنه به ایران می رفتم و داوطلبانه در دفاع از سرزمین نیاکانم شرکت می جستم." فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا اجداد وی در قرن دوم هجری با فشار روز افزون حاکمان مسلمان رو به رو شدند. قوانین سفت و سخت بر زندگی زرتشتیان باقی مانده در ایران جاری بود. برقراری نظام مالیاتی ظالمانه امان همه را بریده بود و چاره ای جز فرار برای آن ها باقی نمی گذاشت. تعداد زیادی از زرتشتیان از شهرهای مختلف ابتدا به ناچار به خراسان کوچ کردند. که با ادامه فشارها مسیر هندوستان را در پیش گرفته اند. بخش بزرگی از این کوچ کنندگان ساکن شهر ساری بودند( طبق گفته منابع) آنها با آتش مقدس خود که بهرام نام داشت سفر مخاطره آمیزی را در پیش گرفتند و بعد از حوادث گوناگون و مدتی مدید به شهر گجرات رسیدند. گجرات در هند از نظر آب و هوایی شباهت فراوانی به شهر ساری داشت. ساری بعلت نزدیکی به دریای مازندران آب و هوای معتدل و زمین های حاصل خیز و سر سبزی دارد. شباهت های گجرات به دل مهاجرین نشست. نماینده ای از طرف پارسیان به نزد فرماندار گجرات رفت. فرماندار با شروطی آنها را پذیرفت که مهمترین آنها گذاشتن سلاح بر زمین و هماهنگی با پوشش لباس و زبان محلی بود. آنها چون ترس جان داشتند پذیرفتند. با این حال سعی بر این کردند که همواره با یکدیگر ازدواج کنند و آداب اصیل ایرانیان که تمامی آنها از درست نیتی و صداقت ریشه می گرفت را سر لوحه جامعه خود قرار دهند. آنها محل سکونت خود را نوساری ( ساری جدید) نامیدند تا هرگز خاک مادری را فراموش نکنند. بعد گذشت قرن ها، پارسیان موفق ترین و متحد ترین قوم در بین تمام اقوام کشور هزار طائفه هندوستان هستند. در دل این قوم فرزندی به دنیا آمد که پدرش وی را سام نام نهاد. وی فرزند پنجم خانواده بود و از همان کودکی استعدادی شکوفا از خود نشان می داد . پدرش همواره از او می خواست که مانند خودش پزشک شود. ولی سام در جواب می گفت: من یک پارسی هستم و مردان پارسی سپاهی گری را بر پیشه های دیگر ترجیح می دهند و من باید افسر شوم. در سال 1931 کمیته دانشگاه نظامی هند طرح ایجاد یک نیروی منظم نظامی را با جذب جوانان 18 تا 20 سال آغاز می کند. برای قبولی در این دانشگاه در سال 1932 کنکوری برگذار می شود که سام هرمز جمشید در آن جز 15 رتبه اول می گردد. وی بعنوان بخشی از اولین دانشجویان دانشگاه نظامی هند انتخاب می شود. در این دانشگاه فقط 22 نفر توانستند شرایط مدنظر خدمتی را به پایان برسانند که یکی از آنها سام بود. سام توانست در 1 فوریه 1935 با درجه ستوان دومی از این دانشکده فارغ التحصیل شود. در آن سال ها نیروهای هندی تازه آموزش دیده قبل از اعزام به یک واحد هندی، ابتدا به یک هنگ انگلیسی می پیوستند. در نتیجه سام به گردان دوم رویال اسکاتلندی مستقر در لاهور پیوست و بعد ها به هنگ دوازدهم مرزی مستقر در برمه اعزام شد. وی را بعلت تسلط بر چند زبان هندی و انگلیسی و ... بعنوان مترجم بکار گرفتند. سام هرمز در ایام جوانی سربازان هندی در جنگ برمه و مقابله با ژاپن در 1942 با آغاز حملات ژاپن به مناطق تحت سلطه انگلیس در جنوب شرق آسیا و نزدیکی آنها به شبه قاره هند خطر جدی اصلی ترین مستعمره امپراطوری بریتانیا را تهدید می کرد، در آن روز ها کمبود در تعداد افسران بیداد می کرد. تقدیر با سام همراه شده بود. وی در آنجا بعلت لیاقت بسیاری که از خود نشان میداد به درجه سرگردی موقت دست یافت. وی به آرزویش نزدیک شده بود و به فرماندهی هنگ "گورخا" رسیده بود. این هنگ همان هنگی است که ضد حملات علیه ارتش سلطنتی ژاپن را آغاز کرد. در طی نبرد بر سر تپه های پاگودا هنگ گورخا با یک ضد حمله شدید توانست نیروهای ژاپنی را پس بزند. به هنگ سام آسیب 50 درصدی وارد شده اما او به هدفش رسیده است. سام در این نبرد به شدت زخمی شد. سرلشکر دیوید کاوان فرمانده لشکر 17 پیاده با مشاهده نبرد و شجاعت هنگ گورخا با شتاب به سوی سام حرکت کرد و از ترس آنکه مبادا سام بمیرد مدال نظامی خود را به سام بست و گفت به یک فرد مرده نمی توان مدال نظامی داد! بعدها با انتشار این خبر در روزنامه لندن کسب مدال توسط سرگرد هندی رسمی شد. بدن مجروح سام به دست یک پزشک استرالیایی سپرده شد. پزشک با دیدن شدت جراحت، عمل را نپذیرفت ولی با تهدید هم رزم سام، بسوی او بازگشت و پرسید چه بر سرش آمده؟ در همان لحظات سام بهوش آمد و در پاسخ گفت یک قاطر به من لگد زده است. پزشک تحت تاثیر شوخ طبعی وی قرار گرفت و جان وی را نجات داد و هفت گلوله از ریه و کبد و کلیه های وی خارج کرد! بخش بزرگی از روده های وی برداشته شد. خطر از بیخ گوش سام عبور کرده بوده. در جنگ جهانی دوم سام هرمز در درگیری های متعددی شرکت کرد و در سال 1944 به درجه سرهنگ دومی نائل آمد. پس از تسلیم بی قید و شرط ژاپن وی سرپرست خلع سلاح 60هزار اسیر جنگی ژاپنی شد. وی چنان خوب از عهده مسئولیتش بر آمد که حتی یک گزارش بی انضباطی در اردوگاهش ثبت نشد. جهت مشاهده تصویر بزرگتر بر روی آن کلیک کنید با استقلال هندوستان در سال 1947، پاکستان هم برنامه ی استقلال خود را دنبال می کرد. سام هرمز که بعد جنگ دوره های جدیدی را گذرانده بود کمک شایانی به تشکیل ارتش هند جدید کرد. در همین گیر و دار در 22 اکتبر نیروهای پاکستانی به کشمیر نفوذ کرده و دومل و مظفر آباد را تسخیر کردند. فردای آن روز مهاراجا هاری سینگ، حاکم ایالت جامو و کشمیر از هند درخواست کمک کرد. صبح روز 27 اکتبر نیروهای هندی به منطقه اعزام شدند و شهر سیرناگر درست قبل از رسیدن نیروهای پاکستانی بدست نیروهای هندی افتاد. با آغاز ضد حملات هند، پاکستانی ها دچارصدمات جدی شدند. که در نهایت جنگ بدون نتیجه قطعی به پایان رسید.این جنگ ریشه ای بر دشمنی بی پایان هند و پاکستان شد. در سال ۱۹۶۱ که خطر تصرف «لاداخ» از سوی چین احساس می شد، سام هرمز جمشید در مقاله ای از سیاست های «کریشنا منون» وزیر دفاع وقت هند انتقاد کرد و علنا نوشت که منون از فنون نظامی بی اطلاع است یا سوءنیت دارد. به همین دلیل هنگامی که در سال ۱۹۶۲ نیروهای هندی در لاداخ از برابر چینیان گریختند او را مامور جبهه کردند و سام که درجه ژنرالی داشت در فرمانی خطاب به نظامیان تحت فرمان خود نوشت: می دانید که من یک پارسی ام و عقب نشینی در ذات ما گناه است. بنابراین، جز با دستور کتبی هرگونه عقب نشینی ممنوع است و مرتکب به دادگاه صحرایی فرستاده خواهد شد و تا من زنده باشم دستور عقب نشینی داده نخواهد شد. با همین فرمان، هندیان ایستادند و اراضی بیشتری را از دست ندادند.( پارارگراف از روزنامه اعتماد) این نبرد ها نشان دادند که باید نیروی نظامی قدرتمندی را در مقابل پاکستان و چین توسعه داد و البته هند در نتیجه ی آن به سرعت ارتشی بزرگ را فراهم کرد که اولین درگیری تمام عیار جدید آن در در 1965 و نبرد کشمیر رخ داد که با پیروزی قاطع هند همراه شد. نقشه ای از موجودیت پاکستان شرقی و محور های درگیری در 1970 اعتراضات بر سر خودمختاری پاکستان شرقی(بنگلادش) شدت گرفت. آن زمان بنگلادش بخشی از پاکستان بود. این سرزمین 1600 کیلومتر از خاک اصلی پاکستان فاصله داشت و پاکستان تمام تدارکاتش به این بخش از خاکش را از طریق دریا میرساند. با شدت گیری ناراضیتی و اعتراضات، پاکستان دست به ایجاد یک قحطی و فشار اقتصادی ساختگی زد تا شاید مردم این ناحیه زیر فشار ساکت شوند. اما این رفتار دولت پاکستان نتیجه عکس می دهد. پاکستانی ها تمام این اتفاقات را زیر سر هند می دانند. در مارس 1971 پاکستان یک کارزار شدید را برای مهار جدائی طلبان آغاز میکند. با اعزام تعداد زیادی نیروی امنیتی به پاکستانی شرقی یک حکومت پلیسی مخوف برقرار می شود. در نتیجه این تندروی، هزاران نفر از اهالی پاکستان شرقی جان خود را از دست می دهند. در این بین ده میلیون نفر به بنگال غربی پناهنده شدند. بنگال غربی تحت نفوذ هند قرار داشت. هند در آن سال ها با رکود اقتصادی دست و پنجه نرم می کرد و این تعداد پناهنده تیرخلاصی بر پیکرش بود. در نتیجه در هند تصمیم بر این گرفته شد که از تشکیل دولت مستقل بنگال حمایت شود. جنگ حتمی به نظر می رسید. بدبینی در بین طرفین به حد اعلای خود رسیده بود و همه حرف از جنگ می زدند. طی جلسه کابینه نخست وزیر ایندیرا گاندی از سام هرمز که آن روز ها ریاست ستاد ارتش را بر عهده داشت پرسید که آیا می شود هم اکنون با پاکستان وارد جنگ شد؟ سام پاسخ داد هم اکنون اکثر یگان ها در دیگر نقاط مستقر هستند و همچنین تعداد بسیار کمی تانک در منطقه مستقر است. وی همچنین به بارش های موسمی پیش رو اشاره کرد که تدارکات جنگ را ناممکن می کرد. وی پس از ترک جلسه درخواست استعفا داد که نخست وزیر آن را نپذیرفت و در عوض از اون مشاوره خواست. سام گفت اگر به من اجازه دهید تا جنگ را با شرایط خودم مدیریت کنم و تاریخ آغاز جنگ با من باشد می توانم پیروزی را برایتان به ارمغان بیاورم. گاندی موافقت کرد. پس از آن روز سام هرمز به دنبال برنامه ریزی استراتژی خود رفت. ارتش دست به مقدمه چینی های گسترده ای زد. هند دست به آموزش یک گروه بزرگ از شبه نظامیان ملی گرای بنگال زد. حدود سه تیپ از نیرو ها آموزش دیدند و 75هزار نفر هم مسلح شدند. این نیرو ها وظیفه ی اجرای عملیات پارتیزانی و آزار دادن نیروهای پاکستانی را بر عهده داشتند که در ابتدای جنگ بصورت موثر مورد استفاده قرار گرفتند. تعداد زیادی از یگان ها به منطقه منتقل شدند. پاکستانی ها در 3 دسامبر 1971 با مشاهده تحرکات هند که جنگ را حتمی می دیدند دست به اجرای یک حمله پیش دستانه زدند. پاکستان به تقلید از اسرائیل دست به حمله هوایی گسترده علیه 11 پایگاه غربی هند زد با این تفاوت که بر خلاف روند جنگ شش روزه، نتوانست به نیروی هوایی هند آسیب جدی وارد کند. روز بعد نیروی هوایی و دریایی هند عملیات گسترده ای را در دو جبهه شرقی و غربی آغاز کرد. هند با یک حمله شبانه دریایی با قایق های اوسا چند کشتی نظامی و غیر نظامی مستقر در کراچی را مورد هدف قرار داد. ناوهای هواپیمابر هندی نقش پر رنگی در پیروزی دریایی و اجرای محاصره ی پاکستان شرقی داشتند. اوضاع در پاکستان شرقی برای دولت مرکزی رو به وخامت می رفت. نیروی دریایی هند بنگلادش را محاصره کرده بودند و بدین طریق تنها راه ارتباطی پاکستان با پاکستان شرقی بسته شد. بخش بزرگی از شناور های پاکستان مستقر در بنگلادش مورد هدف قرار گرفتند. نیروی دریایی پاکستان به کل فلج شده بود. نیروی هوایی هند هم در طی آن چند روز چهار هزار سورتی پرواز انجام داد. این تعداد حمله هوایی در آن روز ها کم نظیر بود. در نتیجه حملات وحشتناک نیروی هوایی هند، دشمن بر روی زمین کاملا فلج شد. پاکستان سعی در باز کردن جبهه ای جدید در کشمیر کرد که نتیجه ای نگرفت. جنگ برای پاکستان فاجعه بار بود. پاکستان این بار هم آغاز گر جنگ بود اما به کل آبروی خود را از دست می داد. با قطعنامه سازمان ملل نیروهای دوطرف موظف بر اجرای آتش بس و بازگشت نیروهایشان به مرزها شدند. اما پاکستان برای همیشه پاکستان شرقی را از دست داد. این جنگ یک موفقیت بسیار بزرگ در کارنامه سام هرمز جمشید منکشا بود. اولین پیام رادیویی منکشا در 9 دسامبر 1971 به سربازان پاکستانی: "نیروهای هندی شما را محاصره کرده اند. نیروی هوایی شما نابود شده است. شما هیچ امیدی به کمک آنها ندارید. بنادر مسدود شده اند. هیچ کس از دریا نمی تواند به شما برسد. شما کیش مات شده اید. همه ی مردم آماده انتقام ظلمی هستند که شما مرتکب شده اید. چرا می خواهید زندگی تان را هدر دهید؟ آیا شما نمی خواهید به خانه و نزد فرزندانتان بروید؟ وقت را از دست ندهید و سلاحتان را بر زمین بگذارید. زمین گذاشتن سلاح شما مایه شرمساری نیست." لحظه تسلیم درنهایت بعد روز ها جنگ در 16 دسامبر 1971 تسلیم نامه رسمی توسط سپهبد امیر عبدالله خان نیازی امضا شد و جنگ سوم هند و پاکستان به پایان رسید. سام هرمز دستور منع غارت و تجاوز را داد و بر لزوم حفظ احترام و دوری از بیگم ها (زنان به زبان هندی) تاکید کرد. همه سربازان سام را می شناختند و می دانستند که نمی توانند از دستوراتش سر پیچی کنند. از طرف سام جمله ای نقل شده که خطاب به سربازان گفته: وقتی یک زن مسلمان را می بینید، دستان خود را در جیب بگذارید و به سام فکر کنید! رفتار سام هرمز آنقدر با اسرا خوب بود که به نماد دلسوزی در برابر اسرا تبدیل شد. او برای اسرا قرآن تهیه می کند. می گذارد مراسم های خود را بر گذار کنند و تبادل نامه با خانواده هایشان انجام میدهد. نیروهای هندی با پرچم هندوستان در بنگلادش . .پس از جنگ گاندی تصمیم گرفت که به وی درجه فیلد مارشالی بدهد ولی با مخالفت باقی نظامیان همراه شد. سام در 1972 بازنشسته می شد با این حال دوره خدمت وی 6 ماه دیگر تمدید گردید. در نهایت در 1 ژانویه 1973 وی به درجه فیلد مارشال ارتقاء یافت. فیلد مارشال سام هرمز پس از قریب به چهار دهه فعالیت در 15 ژانویه 1973 از خدمت فعال بازنشسته شد. پس از خدمت به استادی دانشکده ی افسری پرداخت. در دوران پسا خدمت شدیدا مورد هجمه ی جریانات رقیب و برخی همکاران سابق قرار گرفت. عده ای وی را نژاد پرست و حتی ضد یهود نام نهادند. با این حواشی کمی از ارزش های این اسطوره نظامی نادیده گرفته شد. وی با اینکه فیلد مارشال بود اما حقوق کامل دریافت نمی کرد. در سال 2007 پس از 30 سال در دوره ریاست جمهوری عبدالکلام 13 میلیون پوند به او اعطا شد که جبران حقوق معوقه اش در این سال ها باشد. فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا در ساعت 12:30 روز 27 ژانویه 2008 بر اثر بیماری ذات الریه درگذشت. آخرین جمله ای که از وی شنیده شد، این بود: "من خوبم " وی در مجاورت قبر همسرش در قبرستان پارسیان اوتی به خاک سپرده شد. از او دو دختر و سه نوه به یادگار مانده است. پرتره ای از فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا آخرین سردار پارسی نویسنده: Navard پیوست: این مقاله اولین نوشتار با جزئیاتی است که در رابطه فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا در وب پارسی نوشته شده است. این مطلب برای انجمن military.ir تهیه شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است. منبع: 1-روزنامه اعتماد مورخ ۱۳۸۵/۰۴/۱۰ 2 - کتاب صد جنگ بزرگ تاریخ(علی غفوری) 3- https://en.wikipedia.org/wiki/Sam_Manekshaw 4-
  2. 4 پسندیده شده
    البته این که ارمنستان ارتش اصلیش در نبرد نبود؛ زیاد با واقعیت هم خوانی نداره. شمار زیادی تانک و توپخانه وارد منطقه شدند. و تنها بخشی که کمک نکرده ظاهرا نیروی هوایی این کشور. جنگ تا اونجا ادامه پیدا کرده که عمق خاک همدیگه رو میزنند. و تمام این حرفا گویای وسعت جنگ. s300 ای که در عمق خاک ارمنستان زده شد هم نمونه بارز همین! این حرفی که ارمنستان میزنه فقط جهت امید دادن به سربازان خودشه. میگه اینا فقط نیروهای استناپاکرت یا ارتساخ هستند و ما ارتش ظفرمند مون وارد جنگ نشدیم. اما با توجه به آمار و ارقام واقعا بخش بزرگی از زرهی ارمنستان همینطور توپخانش نابود شده. اگه قره باغ رو در حد یک استان ارمنستان در نظر بگیری و یک تناسب نسبی با امار و ارقام ارتش این کشور ببندید. متوجه میشین این امار ارقام فقط به کل ارتش ارمنستان میخوره نه یک منطقه ! بنظر من اگر مانعی جلوی پیشروی جمهوری باکو ایجاد نشه. اون ها به پیشروی ادامه میدن. و چرا ادامه ندن؟! اونا اینطوری ارمنستان رو کوبیدن و فلج کردن که به این مرحله برسن. با اینکه ادامه پیشروی تحریک کنندست و ورود قدرت های مثل ایران و روسیه جدیست. ولی خب فعلا که خبری نیست. اگر موشک لورا به تعداد کافی باشه و ترک ها هم کمی موشک بفرستند و البته حملات پهپادی همینطور گسترده بمونه. و هیچ مانع و تغیری صورت نگیره. باور کنید تا خود ایروان میرن و حمله به خاک ارمنستان دشوار نخواهد بود. البته من عقیده دارم این موانع باید ایجاد شه. و میشه... باید از این به بعد بنویسیم. هیتلر زمانه ات را بشناس
  3. 4 پسندیده شده
    از کجا میدونید قابل درک نیست؟! و از کجا میدونید پژوهش که سهله، فراتر از پژوهش نیست؟! قطعا هیچ کس نمیتونه موجبات جدایی اقوام بشه و حتما آذربایجان اوتای! با آذربایجان بوتای! فرهنگ و زبان کاملا مشابهی دارند (مگر عجیب هست، دوپاره شدند از وطن خب ) ولی چرا از اون سمت نگاه نمیکنند این اتش تندان! خب اگر تمامش به حس و علاقه و اشتراک برمیگرده پرچم وطن مادری بزنند بر سر در مرزها و طلب بازگشت کنند، چرا طلب رفتگشت! میکنند؟! تک تک کلمات من به دقت انتخاب شده بودند و به هیچ عنوان توهین نبودند. اصولا تفاوت ناسزا و کلمات در معنای ادبی/املایی خودشون وقتی داره یک بحث اجتماعی/روانشناسانه صورت میگیره کاملا مشخص هست، نگفتن واقعیت هم حقیقت را نمیتونه دستخوش تغییر کنه چون برداشت ناسزا شاید ازش بشه ( هویت باختگی، کمبود شدید عزت نفس، جهل و نادانی نسبت به تاریخ خود و کشورشون، حتی بدتر نادانی نسبت به فرهنگ و قومیت خود و یا تعصب کور که سم مهلک عقل هست، دشمن ناشناسی، عقده حقارت و ... که اشارشون رفت صفات کاملا مناسب احوال کسانی است که در این تاپیک عمدتا بهشون اشاره میره و قطعا هیچ وقت هیچ فرد عاقلی به کل مردم آذربایجان و هیچ قومیت دیگری تعمیمشون نمیده* ) * در مورد کردها، بلوچ ها، عربها و فارسها و ... هم، هیچ تفاوتی نمیکنه. (شما میتونید مراجعه کنید به تاپیکهای مربوط به اعلام خودمختاری بارزانی ها و کردها) مگر میشه کسی که خودش نقد تعصب را میکنه متعصبانه یک قومیت را زیرسوال ببره؟ رفتارشناسی یک عده زیر تیغ تیز نقد هست، شما این رفتار را در هر کس و هر قوم و هر شخصی دیدید به راحتی تمام این صفات را بهش منتسب کنید. اگر من باشم یا دیگری هیچ تفاوتی نمیکنه. معنای تک تک واژه ها روشن هستند و برای تک تکشون هم تمام دوستان میتونند از تصاویر یادگار امام تا توییتهای فضای مجازی تا رفتار سبکسرانه کنار مرز و شعارهای تجزیه طلبان و توهینهاشون به اقوام و کشور ایران مصداق پیدا کنند. هنوز تک تک ابهامات و سوالات ایرانیان در این تاپیک پاسخ نگرفته. چطور میشه در کنار قاتل شهید بیضایی و زنجانی، برای فتحشون هر چیزی که میخواد باشه هورا کشید؟ چطور در کنار تجزیه طلبان میشه شعار پیروزی سر داد و همزمان توهین به ایران و نقشه و پرچم و اقوامش که همه با هم پاره تن ایران هستند را هیچ نگفت؟ چطور میشه دست در دست اسراییل شعار مبارزه با اشغال را باور کرد؟ چطور میشه در کنار اساییل شعار "برای اسلام" را باور کرد؟ چطور میشه در کنار علیف و اردوغان از همراهی با شیعیان سخن گفت؟ چطور میشه این همه نگاه چپ به تمامیت ارضی کشور را نه تنها فقط نظاره کرد بلکه به هیچ انگشات و حتی فاجعه همراهی هم کرد؟ چطور میشه در کنار النصره و داعش برای آزادی و شرف جنگید؟ کدوم شرف؟ آزادی ای که با دستان و اذهان پر از کثافت و جنایت النصره حاصل بشه کجاش افتخار داره؟
  4. 3 پسندیده شده
    سلام و شب به خیر... نخیر ناراحت نمیشم ولی اسپم نبود به جان خودم... خوب این خودش یه سواله که یه موشک هوا به هوای مادون قرمز رو که برای شلیک به اگزوز هواپیمای جت طراحی شده چطور تبدیلش کردن به موشک ضد تانک؟ عجیب نیست از نظر شما؟ حتا اگر هم به صورت عملی چند تا شلیک آزمایشی کرده باشند دلیل نمیشه که بشه همچین شترگاو پلنگی رو عملیاتی ش کرد.... موشکهای ضدتانکی که واقعا برای مبارزه با تانک طراحی شده بودند خیلی شون موقع جنگ واقعی زه زدن....این که دیگه اصلا برای نبرد زرهی هم طراحی نشده... آخه هر چیزی رو که پیشرانه جت داشته باشه که نمیشه به جای موشک ضد تانک به کار گرفت... من فکر کنم این به اصطلاح شما اسپم نه تنها اضافی نبود بلکه خیلی هم به جا بود و بقیه دوستان بد نیست که بیایند و در اینباره نظر بدهند.....فقط اینکه خیر الکلام قل و دل... یعنی به نظر شما هر چیزی رو برایش دو سه تا پاراگراف 10 خطی بنویسم خوبه؟ با استانداردهای میلیتاری جفت و جور میشه؟
  5. 3 پسندیده شده
    تنها چیزی که از نظر من طبیعی نیست اینه که این وابستگی قومی چرا منتج به بازگشت خاک از دست رفته به کشور اصلی نشه ؟
  6. 3 پسندیده شده
    البته ارمنستان در محاصره قرار نمیگیره، همچنان مرزش با ایران برقرار خواهد بود چون این فعلا قوت گرفته های آذری از داعش و النصره در کنار دستشون قطعا درسته تا بیخ مرز ارمنستان از این سمت با خیال راحت خواهند رفت ولی تجاوز به خاک ارمنستان و باریکه ای که هم مرز با ماست رخ نمیده قاعدتا. ولی مرزهای آرتساخ از سمت ما بسته میشه که مهم نیست چون از مرز ارمنستان پشت به ارمنستان دارند مگر اینکه اینها به مرز ارمنستان که رسیدند شروع کنند در امتداد مرز به سمت شمال برند تا از سمت ارمنستان هم محاصره کنند که بعید هست و کارشون خیلی سخته. اگر به جغرافیای اون منطقه آشنا باشید اون سمت ارس به خاطر آبرفت رودخانه برخی نقاط بین کوه و رود یک همواری هایی وجود داره که دسترسی بهش خیلی سخت هست ولی از کنار رود راحت میشه پیش رفت. کاری که ارتش آذربایجان به همراه تکفیریهای رفیقش چون خیالشون از سمت ایران خاطر جمع هست (حتی اگر کمین بخورند میدونند میتونند به این سمت فرار کنند ) دارند انجام میدند و پیشروی خیلی زیادی در عمق مناطق از این سمت داشتند. نکته مضحک ماجرا ایرانیانی هستند که این سمت مرز دارند به قول توییترهای خارجی دنبال کننده جنگ، هورا میشکند برای ارتش آذربایجان و داد و فریاد و زنده باد سر دادند اینور مرز در فیلم. البته به دلایلی که حالا بماند به هر حال عجیب نیست این رفتار از اون آدم های مشاهده شده در فیلم ولی ذهن فراموشکار و شخصیت هویت باخته و دارای کمبود عزت نفس هست که یادشون رفته وقتی دو جوان اردبیلی از مرز رد شده بودند سهوی یا عمدی چطور گلوله های سربازان آذربایجانی بدون سوال و تعلل سینه هاشون را شکافته بود یا تحقیرهای مدامی که در مرزهای ترکیه عمدتا آذری زبانهایی که از مرزهای زمینی تردد میکنند حتی با کتک خوردن تفریحانه از مرزبانی ترکیه متحمل میشدند و یا سربازان فاسد آذربایجانی که در مرزها رشوه از ایرانیان براشون یکجور وظیفه محسوب میشه و اذیت و آزارشون بدون توجه به زبانی که تکلم میکنند. صدها مورد دیگه بماند و همراهی تکفیری های تشنه به خون ایرانی و شیعیان. تاسف باید خورد فقط به این همه جهل ناشی از تعصب و فقدان شخصیت و عزت نفس چه در مرزهای جنوب باشه، چه شرق و غرب چه شمال و چه حتی در مرکز. چه نسبت به قوم ها و چه نسبت به کشورها. آدمیزادی که برای هویت خودش احترام قائل نباشه و مثل دریوزه ها به دنبال گدایی هویت و فرهنگ و تمدن دیگران و آویزان شدن ازشون باشه قطعا حفره بزرگی در درون خودش داره. از حقارت تا عقده های ریز و درشت دیگه.
  7. 3 پسندیده شده
    بسم ا... اصولا قراردادهای تسلیحاتی همین شکلی هم هستند . اگر فرض کنیم پیش از این هیچ کاری برای ایجا زیرساختها برای جذب دانش فنی سیستم های جدید تسلیحاتی نشده باشد ، خرید هرنوع جنگ افزار ، نیازمند طی یک دوره زمانی خاص هست . در دوره قبل از انقلاب هم به شکل خاص برای نیروی هوایی ، همین طور بود . فاصله بین امضاء قرار داد خرید اف-14 ، تا آماده شده سوپر بیس ( پایگاه مادر ) تامکتها در اصفهان و تحویل جنگنده ها ، یک دوره زمانی مشخصی را باید طی می کرد که همین طور هم شد .
  8. 2 پسندیده شده
    سلام علیکم نکته اول اینکه نویسنده محترم این متن ، احتمالا باید استنادات خودشون را بفرمایند .. با این حال چند تا لینک هست ، خدمت شما ... سوخو-35 تک پیشرانه ...!!!!!! اعلام آمادگی چین برای صادرات نسل ++4 جت رزمی J-10C اژدهای آتشین سرخ برفراز سرزمین پارس آیا جی-10 نقطه پایانی بر 4دهه توقف بروزرسانی ناوگان نیروی هوایی ایران خواهد شد ؟ ارتباط نزدیک شیر واژدها از نوع سوم آیا پیمان 25 ساله راهبردی ایران و جمهوری خلق چین موجبات تقویت اقتصاد و نیروی های مسلح ایران را فراهم می آورد ؟؟؟ ایده صادرات جت کوثر چه کسی آماده خرید این جت جنگنده خواهد بود ؟!! چرا سوخو-35 !!!! واکاوی تلاش چین برای بخدمت گرفتن جتهای نسل چهارم ، همزمان با توسعه و عملیاتی نمودن جت رزمی نسل پنجم جی-20 نفس های آتشین اژدهای چینی پیشرفت در توربوفن های چینی ، کاهش وابستگی به پیشرانه های روسی ============ ببینید ، فرض محال هر خریدی که صورت بگیرد ، چند عامل در آن دخیل هست : 1- جو سیاسی موجود ( کشور خریدار ، کشور فروشنده ، طرف یا طرفهای ثالث ) 2- قدرت خرید کشور خریدار 3- جمع کل ارزش معامله 4- شیوه پرداخت پول 5- شیوه پشتیبانی در زمان صلح و جنگ 6- توان نیروی هوایی برای به پرواز در آوردن جنگنده ها و بودجه ای که داره 7- سطح تهدیدات 8- وضعیت موجود نیروی هوائی و... ما الان 3 تا مشکل عمده داریم : 1- تهدیدات فعلی در حوزه هوایی 2- تهدیدات میان مدت در حوزه هوایی 3- تهدیدات آینده در حوزه هوایی حالا با توجه به لینکهای که خدمت شما معرفی و مطالبی هم که عرض شدو جدول ذیل ، اگر احیانا مساله دیگری بود در خدمت هستم . پی نوشت: 1- برای هر کدام از مربع های قرمز ، 2 جلسه ، جمعا" 16 جلسه ( هر جلسه دو ساعت و سی دقیقه ) کار آموزشی انجام شده 2- نظر شخصی بنده این هست تا الان (علیرغم اینکه اصولا نه به روسها ، نه چینی ها و نه به غربی ها در حوزه سلاح نمیشود اعتماد کرد ) ولی بدلیل شکاف 4 دهه ای در حوزه بروزرسانی نیروی هوایی و انتخابهای مشخص موجود ، ما بالاجبار باید به این سمت حرکت کنیم ( با وجود همه تلاش های در حوزه پهپاد و بالستیکی و کروز ) بدلیل اینکه برای دفاع از فضای هوایی کشور ، پدافند زمین پایه ، یک حلقه مفقوده دارد و ما باید حداقل برای پاسخ به تهدیدات منطقه ای ( همسایگی با 15 کشور که حداقل 14 عدد انها با ما مشکلات مستقیم دارند ) روی این مساله متمرکز بشویم
  9. 2 پسندیده شده
    اولا همزمانی این پایان رسمی تحریم تسلیحاتی را با اول ربیع الاول به فال نیک میگیریم و سعی میکنیم خوش بین باشیم. دوما به نظر نمیرسه تا اعلام نتایج انتخابات آمریکا ما خبری رسمی بشنویم از قرارداد یا خریدی. هیچ کشوری حاضر نیست ریسک کنه در شرایطی که هرچند کم احتمال پیروزی بایدن وجود داشته باشه و در این برهه قراردادی منعقد کنه و با تحریمهایی مواجه بشه در دولت ترامپ که برداشتنش حتی اگر بایدن هم انتخاب بشه فرایند دشواری داره. پس منتظر میمونند که اگر ترامپ انتخاب شد که هیچ، بنا بر تصمیمات قبلی عمل میکنند ولی اگر بایدن پیروز شد با توجه به مواضع بایدن قاعدتا نتونه یک قرارداد تسلیحاتی را با تحریم جواب بده. سوما شواهدی وجود داره که به نظر میرسه حالا بنا به دلایلی که هر دو/سه طرف میدونند (مثلا بودجه، حساسیتهای تحریمی، حساسیتهای سیاسی و منافع کشورها و متحدانشون و ...) قرار نیست ما با مواردی فوری و قابل تامل ( از حیث حجم و زمان قرارداد) روبرو بشیم. مقامات روسی در این چند روز مدام با واژه هایی چون "طبق منافع" و خیلی "آرام" پیش خواهیم رفت در مذاکرات خریدهای احتمالی نشون میدند که ملاحظات متعددی خواهند داشت.
  10. 2 پسندیده شده
    پایان تحریم های تسلیحاتی سرزمین پارس آیا زمان جایگزینی ناوگان هواگردهای رزمی جنگ ویتنام ، فرا رسیده است ؟!!!! بدنبال لابی های گسترده دولت جرج .دبلیو. بوش در سال 2007 ، سازمان ملل متحد ، تحریم تسلیحاتی گسترده ای را بر جمهوری اسلامی ایران تحمیل نمود که امروز ( یکشنبه 27 مهرماه سال 1399 خورشیدی ، برابر با 18 اکتبر 2020 میلادی ) و پس از 13 سال کشمکش رسما" منقضی شد . درواقع ،پنج عضو دائمی شورای امنیت ، شامل چین ، ایالات متحده ،روسیه ، فرانسه و بریتانیا در کنار آلمان و اتحادیه اروپا ، بعنوان بخشی از توافق جامع اقدام مشترک ، درسال 2015 موافقت نمودند تا تحریم های تسلیحاتی ایران در اکتبر 2020 بطور کامل برداشته شود . بدین ترتیب ، ایران در ازای پذیرش ایجاد محدودیت در برنامه هسته ای از جمله کاهش مشخص در میزان ذخایر اورانیوم خود ، رفع محدودیتهای تسلیحاتی وهمچنین اقتصادی اعمال شده از سوی سازمان ملل متحد را دریافت می نمود . با توجه به این امر ، لغو محدودیت تسلیحاتی به جمهوری اسلامی ایران امکان میدهد تا هر نوع سلاح موجود در بازار بین المللی تسلیحات را که توسط تامین کنندگان ، ارائه می شود را خریداری کند ، فرآیندی که نه تنها از سال 2007 ، بلکه از 15 سال قبل از آن نیز متوقف شده بود ، چرا که روسیه ، بعنوان یکی از اصلی ترین طرفهای تامین کننده سلاح برای ایران ، با اعمال فشار از روی غرب ، بطور کامل ، سدی را ایجاد نموده بود . اما چهارچوب وضعیت بین المللی در حال حاضر ، متفاوت از دهه نود میلادی به نظر می رسد . امروز ، روابط میان غرب از یکسو و چین و روسیه از سویی دیگر ، بعنوان دو تولید کننده دفاعی در شرق ، بلحاظ کمی و کیفی در پایین ترین سطح خود به نظر می رسد و ایران هم اکنون فرصت خوبی را در اختیار دارد تا موجودی سخت افزاری خود را با خرید یا ایجاد ارتباطات نظامی درست ، ارتقاء دهد . در این زمینه ، وزیر امور خارجه ایران بطور رسمی با انتشار اعلامیه ای بیان داشت : " از امروز ، کلیه محدودیتهای انتقال سلاح ، فعالیتهای مرتبط ، خدمات مالی از سوی جمهوری اسلامی ایران و همچنین طرفهای مقابل و همچنین ممنوعیتهای مربوط به ترانزیت سلاح از کشورهای عضو سازمان ملل که در گذشته برای تعدادی از ایرانیان ، شامل شهروندان و مقامات نظامی ، بطور خوکار ، خاتمه پیدا می کند . بنابراین ، جمهوری اسلامی ایران ، از امروز بدون هیچ محدودیت قانونی و فقط براساس نیازهای دفاعی خود میتواند مبادرت به خرید سلاح نموده و همچنین ممکن است براساس راهبرد سیاست خارجی خود مبادرت به فروش سلاح نماید . ایالات متحده بلافاصله پس از خروج از توافق هسته ای درسال 2018 ، تمامی تلاش های خود را برای اخلال در این روند متمرکز نمود ، اما در نهایت ، پس از چند دور مذاکرات فشرده به موفقیتی دست پیدا ننمود . از آن زمان ، این کشور تهدید نموده که برای جلوگیری از دستیابی ایران به تسلیحات پیشرفته ، تمامی اقدامات ، از جمله افزایش حجم تحریمهای اقتصادی و فشار بر کشورهای طرف قرار داد احتمالی با ایران را در دستور کار خود قرار میدهد ، هر چند تاکنون حمایت چندانی را برای خود بدست نیاورده است . با توجه به تمامی موارد فوق، انتظار می رود که ایران طی سال آینده ، برای خرید سیستم های جدید تسلیحاتی ، قراردادهایی را به امضاء رساند و احتمالا اولویت نخست برای این کشور ،نیروی هوایی و بطور خاص ، خرید پیکربندی جی-10سی بعنوان کاندیدای اصلی خواهد بود . پی نوشت : 1- بن پایه 2- در حالی که اغلب تحلیل ها حول محور سخت افزار منتشر میشود ، بنده تاکید زیادی روی نوع خاصی از مبادلات دارم ( حداقل 5-6 دوره یا بیشتر فرماندهی و ستاد از روسها و چینی ها می خریدم ، کارشناسهای فنی را می فرستادم به شرکتهای تولید جنگ افزار هوایی، دریایی ، زمینی برای کسب تجربه .. همون کاری که ارتش در دهه 50 کرد .. دوره های آموزش خلبان و فنی و .... انقدر که این ها تاثیر دارد ، خرید سخت افزار ندارد ) این برداشتن تحریم از اشخاص حقیقی هم احتمالا باید به همین مساله مرتبط باشد ... مبادله کارشناس ، افسر فنی ، دوره های عالی جنگ ،اینها از نان شب هم الان برای ما واجبتر هست" 2- صرفا" برای میلیتاری / مترجم MR9
  11. 2 پسندیده شده
    بسم ا... نقل قول مشهوری هست که معتقده ، حتی جنگ هم قوانین خودش را دارد " ولی خوب ظاهرا این چیزی که داریم مشاهده می کنیم ، جنگ نیست ، یک تسویه حساب برنامه ریزی شده است . مشخص نیست ولی اگر این عکس صحت داشته باشد ، ان وقت باید در همه ذهنیتهای قبلی ، تجدید نظر کرد ... متاسفانه .. پی نوشت : اگر طرف ارمنی هم این کار را می کرد ، همین موارد نوشته میشد
  12. 2 پسندیده شده
    به نام خدا کمندی نو برای شکار کرکس ها در روزهایی که سیل اخبار جنگ قره باغ جاری بود یک رونمایی مهم صورت گرفت که به آن کمتر پرداخته شد. همانطور که در بنر می بینید صحبت از سامانه کمند زمین پایه شده است. کمند همان گاتلینگ ۶ لول ۳۰ میلیمتری است که در ایران به اسم فتح شناخته می شود. فتح (AK630) در سال های اخیر بر روی برخی از شناور های ایران نصب شده بود. علاوه بر این سامانه کمند به رادار باند X با توان کاوش ۳۶۰ درجه تجهیز شده که توان کشف اهداف کروز تا برد ۴ کیلومتر را دارد. همچنین این سامانه قابلیت رهگیری در حین جستجو ۵۰ هدف و رهگیری دقیق چهار هدف همزمان و توان درگیری اطمینان پذیر با دو هدف را دارد. که برای کار کرد هم زمان موشک و توپ ضروری است. بخشی از سامانه های الکتراپتیک نسخه دریاپایه که قابلیت استفاده در نسخه زمین پایه را دارد. پیشبینی ساخت نسخه هایی با برد رهگیری بیش از ۷۰ کیلومتر در ایران قابل پیشبینی و مشهود است. موشک آذرخش بر پایه سایدوایندر ساخته شده است. در گذشته نسخه ضد تانک این موشک هم برای بالگرد های ایران ساخته شده بود. سایدوایندر در نسخه زمین پایه دارای برد ۴ کیومتر است و با توجه به تغییرات احتمالی میتوان برد بیشتری را برای آن متصور بود. اما حالا چرا ایران با وجود سامانه هایی چون سپر و عقاب روی آورده به این سامانه!؟ به نظر قصد بر این است که این سلاح بصورت خیلی خاص برای مقرهای بسیار استراتژیک یا پایگاه ها در آخرین سپر دفاعی استفاده شود. و چه بسا با توجه به عملکرد دو گانه موشک آذرخش از آن بعنوان پدافند همراه یگان های زمینی برای نابودی بخشی از مهمات سبک و بمب ها و پرتابه های مهاجم استفاده شود. در کاربرد دریایی اضافه شدن موشک آذرخش میتوان کمک شایانی به استفاده از کمند در قایق های موشک انداز همچون پیکان و سپر و ...کند. حال سوال این است که آیا کمند راه سی و سی رم را خواهد رفت؟!
  13. 2 پسندیده شده
    خودروهای زرهی استرایکرها در نقش پدافند هوایی برد کوتاه ارتش ایالات متحده آمریکا دو خبر پیرامون استرایکرها در نقش پدافندی برد کوتاه را در اکتبر سال 2020 منتشر کرد. استفاده از هواگردهای بدون سرنشین توسط بازیگران بین المللی در عرصه نبردها به طور تصاعدی افزایش یافته است . هواپیماهای بال ثابت ، هلی کوپترهای تهاجمی و موشک های کروز؛ پرتابه های توپخانه ها و خمپاره ها نیز همچنان تهدیدهای قابل توجهی برای نیروهای زمینی ایالات متحده هستند. ارتش امریکا با درک آسیب پذیری نیروی زمینی در برابر این تهدیدها ، تلاشی را برای احیای مجدد و بروزرسانی سامانه پدافند هوایی برد کوتاه را اغاز کرده است. از نظر نوسازی سیستم های پدافند هوایی برد کوتاه دو برنامه برای توسعه سامانه پدافند هوایی برد کوتاه در نظر دارد. بخش اول مربوط سامانه پدافند هوایی برد کوتاه IM-SHORAD است که با توجه به نیاز فوری ارتش امریکا بشکل سریع و با توجه به قابلیت ها و فناوریهای فعلی توسعه داده میشود. نسخه بعدی بانام DE-SHORAD براساس انرژی هدایت شده کار میکند. خبر اول مربوط به عقد یک قرار به ارزش 1.22 میلیارد دلار بین ارتش ایالات متحده و جنرال داینامیکس برای ساخت سامانه پدافند هوایی برد کوتاه در بازه زمانی 5 ساله است. سامانه پدافند هوایی برد کوتاه جدید ارتش امریکا بانام IM-SHORAD قرار است بر روی شاسی خودرو زرهی استرایکر سوار شود. سامانه پدافند هوایی برد کوتاه IM-SHORAD برای اولین بار در سال 2019 معرفی شد. این سامانه پدافندی مجهز به توپ 30 میلیمتری XM914 و مسلسل هم محور 7.62 میلیمتری با قابلیت شلیک موشکهای موشک استینگر و هلفایر است. هدف از برنامه سامانه پدافندی IM-SHORAD بهبود قابلیت های پدافند هوایی و ارائه ان به واحدهای زمینی در برابر تهدیدات نوظهور است. سامانه پدافند هوایی برد کوتاه IM-SHORAD برای شناسایی تهدیدات تلفیقی از سیستم های رادار ، سیستم دیدالكترواپتیك / مادون قرمز (EO / IR) ، بسته جنگ الكترونیكی استفاده میکند. سامانه پدافندی IM-SHORAD میتواند جدیدترین سری موشکهای هلفایر AGM-114L معروف به لانگ بو را شلیک کند. موشک های هلفایر لانگبو جدیدترین نسل موشکهای هلفایر است که دارای سیستم هدایت موج میلیمتر و قابلیت شلیک کن- فراموش کن است. موشک دیگر این سامانه موشک زمین به هوا استینگر است که دارای برد نهایی 4800 متر و برد موثر 3800 متر ی باشد. اجزای مختلف سامانه پدافندی برد کوتاه IM-SHORAD سامانه پدافندی برد کوتاه IM-SHORAD در حال شلیک موشک هلفایر لانگبو خبر دوم ارتش ایالات متحده آمریکا در مورد تحویل دو دستگاه خودرو زرهی استرایکر مجهز به سلاح لیزری به بخش ASA (اموزش، لجستیک و فناوری ) ارتش امریکا در شهر هانتسویل است. سامانه پدافندی DE-MSHORAD از لشکرهای ارتش ایالات متحده و تیم های رزمی در برابر تهدیدات هوایی بدون سرنشین ، بالگردها ، پرتابه های توپخانه ها و خمپاره ها محافظت خواهد کرد. طبق اطلاعات منتشر شده توسط ارتش ایالات متحده در آگوست سال 2020 ، ارتش ایالات متحده امریکا در تلاش است تا سال مالی 2022 توانایی پدافند هوایی برد کوتاه-انرژی هدایت شوند کوتاه برد یا DE-MSHORAD را تا سطح دسته نظامی فعال کند. این سلاح جدید شامل یک لیزر 50 کیلوواتی با رادار 360 درجه سوار بر خودرو زرهی استرایکر است. تصویر گرافیکی از سامانه سامانه پدافند هوایی برد کوتاه DE-MSHORAD مجهز به لیزر 50 کیلوواتی با رادار 360 درجه تحویل خودرو زرهی استرایکر مجهز به سلاح لیزری به بخش ASA ارتش امریکا سلاح های لیزری می تواند پاسخی مناسب به تهدیدات نوظهور میدان نبرد از جمله پهپادها و ریز پهپادها باشد
  14. 1 پسندیده شده
    مقدمه تانک Type-15 که با نام ZTQ-15 نیز شناخه می شود یک تانک سبک وزن است که توسط شرکت دفاعی NORINCO (شرکت صنایع شمال چین) طراحی و تولید شده است. اولین تصاویر از تانک سبک جدید در سال 2010 به شکل غیر رسمی نمایش داده شد. در حقیقت تانک های سبک تایپ-15 جانشین تانک سبک تایپ 62 هستند. تانکهای سبک تایپ 62 درسال 1961 به خدمت ارتش چین درامدند و تا سال 2011 بدون جایگزینی مناسب در ارتش چین بازنشسته شدند. در نتیجه بعد از بازنشسته شدن تانک های تایپ 62 ارتش چین به فکر بهکارگیری یک تانک سبک مدرن گرفت. از سال 2010 تعدادی از نمونه های اولیه مختلف تانک سبک در چین ساخته شد. در تاریخ 27 دسامبر 2018 ، سخنگوی وزارت دفاع ملی چین اعلام کرد که تانک سبک تایپ-15 توسط ارتش چین به عنوان تانک سبک جدید به خدمت گرفته شده است. تایپ-15 برای اولین بار در هنگام رژه نظامی برای هفتادمین سالگرد تاسیس جمهوری خلق چین در سپتامبر 2019 برای عموم به نمایش گذاشته شد. اولین واحد نظامی چینی که تانک سبک تایپ-15 را دریافت کرد، تیپ 123 سلاحهای ترکیبی، گروه ارتش 75 ، زیر نظر فرماندهی جبهه جنوبی بود. این تیپ یکی از واحدهای نخبه ارتش ازادی بخش خلق چین محسوب میشود که یکی از بزرگ کاربران ادوات زرهی دوزیست ارتش چین نیز محسوب میشود. نمونه صادراتی تانک تایپ -15 بانام VT5 اولین بار در سال 2016 و در طول نمایشگاه هوایی Zhuhai معرفی شد. براساس اطلاعات منتشر شده در دسامبر 2019 ، وزارت دفاع بنگلادش رسما اعلام کرد که قصد سفارش خرید تانکهای سبکرا دارد VT5 . تانک های تایپ 15 با نمونه صادراتی خود تفاوت قابل توجه ای دارند. محل قرار گیری دریچه رانند در تایپ 15 سمت چپ بدنه است اما در تانک سبک VT5 در مرکز بدنه قرار دارد. علت این تفاوت در جایگاه راننده به علت تفاوتهای طراحی بخش بدنه است. بخش سینه تانک در VT5 خمیدگی بیشتری دارد اما در تایپ 15 سینه تانک صافتر میبباشد. شکل برجک نیز تفاوت های قابل توجه ای دارند در نتیحه ارایش زره های واکنشی بر روی برجک نیز متفاوت است. وزن تانک تایپ-15 در حالت استاندار 33 تن است اما با اضافه نمودن زره های واکنشی وزن آن به 36 تن میرسد. با این وزن ، تانک سبک چینی از تحرک بیشتری نسبت به یک تانک های اصلی میدان نبرد برخوردار هستند. نسبت قدرت به وزن بسته به میزان زره بین 27 تا 30 اسب بخار در تن است. در حقیقت هدف طراحی این تانک داشت یک تانک مناسب برای مناطق کوهستانی و صعب العبور است . خودروهای زرهی سنگین با وزن بالاتر از 50 تن مانند تانک های تایپ-99 در چنین مناطقی عمکلرد مناسبی نخواند داشت. طبق گفته شرکت سازنده این تانک مجهز به سیستم های مدریت میدان نبرد است که آن را برای عملیات مشترک مدرن مناسب ساخته است. تصویر سمت راست تانک سبک تایپ 62 در جنگ ویتنام- تصویر سمت چپ تانک سبک تایپ 62 جی نسخه بروز رسانی شده تانک تایپ 62 تانکVT5 نسخه صادراتی که تفاوت های ظاهری با نمونه تانک تایپ 15 دارد تحویل بخش دیگری از تانک های تایپ 15 در سال 2020 به گروه ارتش 75 ، فرماندهی جبهه جنوبی ارتش چین تسلیحات سلاح اصلی این تانک یک توپ105 میلیمتری با برد 3000 متر است. این توپ با تمامی مهمات ناتو نیز سازگار است. توپ این تانک سبک مجهز به بارگذار خودکار است. سیستم بارگذار تانک تایپ-15 از نوع چرخ و فلکی نیست و چینی ها نوع جدیدی از بارگذار خودکار را بر روی تانک تایپ-15 نصب کرده اند. احتمالا مدل بارگذار تانک تایپ 15 از نوع بارگذار نوار نقاله ای (زنجیری) مانند تانک های غربی است. برای قرار دادن مهمات در داخل بارگذار خودکار یک دریچه در پشت برجک تعبیه شده است تا خدمه مهمات را از این دریچه در داخل بارگذار قرار دهند. این بارگذار فاقد دریچه پوکه پران است. تانک تایپ-15 در مجموع ظرفیت حمل 38 گلوله را در داخل خود دارد. تانک تایپ-15 می تواند انواع مهمات شکافنده زره تثبیت شده با بالک کفشکدار APFSDS ، شدید النفجار ضد تانک HEAT، شدیدالنفجارHE و موشک هدایت شونده توپ پرتاب GP105 را شلیک نمایید. حداکثر برد موشک هدایت شونده توپ پرتاب این تانک 5000 متر و مجهز به کلاهک شدید النفجار ضد تانک است که میتواند علیه زره پوشهای مجهز به زره واکنشی استفاده شود. تسلیحات ثانویه شامل مسلسل 7.62 میلیمتری هم محور و جایگاه سلاح کنترل از راه دور نصب شده بر روی برجک تانک است. جایگاه سلاح کنترل از راه دور می تواند همزمان به مسلسل 12.7 میلیمتری و نارنجک انداز 40 میلیمتری مجهز شود. به گفته شرکت سازنده برجک تانک به طور کامل ثتبت شده است تا با دقت بالایی اهداف ساکن و متحرک را از میان بردارد. مهمات شکافنده زره تثبیت شده با بالک کفشکدار برای توپ105 م.م تانک تایپ 15 موشک هدایت شونده توپ پرتاب GP105 همانند تانکهای غربی و برخلاف تانکهای شرقی ، تانک تایپ 15/VT5 مجهز به یک بارگذار خودکار در پشت برجک از نوع نوار نقاله ای (زنجیری) است دریچه پشت برجک جهت قرار دادن مهمات در داخل بارگذار خودکار- این بارگذار خودکار فاقد بخش پوکه پران است در نتیجه پوکه های مهمات بعد از شلیک در داخل تانک باقی میمانند. طراحی کلی و حفاظت طرح تانک تایپ-15 همانند دیگر تانک های سبک شرقی است. این تانک سه خدمه شامل راننده که محل آن در جلوی شاسی قرار میگیرد، فرماننده و توپچی نیز در داخل برجک دونفره قرار دارند. این تانک سبک دو سطح حفاظتی دارد. در سطح استاندارد بدنه و برجک تانک دارای زره فولادی کاملا جوشکاری شده است. این سطح در برابره سلاح های سبک و ترکش های توپخانه ای مقاوم میباشد. در این حالت حفاظت و چابکی تانک برای برای عملیات شناسایی و پشتیبانی پیاده نظام مناسب خواهد بود. برای افزایش حفاظت تانک می توان زره واکنشی را به برجک و جلوی بدنه وکناره شاسی تانک اضافه کرد. همچنین می توان زره های قفسی را نیز در بحش انتهایی برجک وشاسی نیز نصب کرد. زره های واکنشی این تانک مدل FY4E هستند که وزن هر بلوک 19 کیلوگرم است. وزن تانک تایپ-15 بسته سطح حفاظتی از 33تا 36 تن می باشد و طول، عرض و ارتفاع ان به ترتیب 9.20 متر ، 3.30 متر و 2.50 متر است. دو سطح حفاظتی و تجهیزات تانک تایپ15- تصویر سمت راست بدون زره واکنشی و سمت چپ مجهز به زره واکنشی دید دید پانوراما مستقل فرمانده و جایگاه سلاح مجهزتر تانک تایپ15 مجهز به زره های واکنشی FY4El نمونه تانکVT5 (تایپ 15) دارای زره واکنشی در بخش کناره شاسی - این ارایش درکنار زره های قفسی می تواند برای نبرد شهری مناسب باشد تحرک تانک تایپ-15 مجهز به پیشرانه 1000 اسب بخاری دارای كنترل الكترونيكي موتور ديزل (EDC) و گیربکس مدرن تمام اتوماتیک هیدرو مکانیکی است. حداکثر سرعت این تانک در جاده 70 کیلومتر بر ساعت و در خارج از جاده 35 تا 40 کیلومتر بر مباشد. حداکثر برد این تانک تایپ-15 حدود 450 کیلومتر است که با نصب مخزه های سوخت خارجی در قسمت عقب بدنه می تواند برد تانک را افزایش داد. سیستم تعلیق این تانک از نوع هیدروپنوماتیک و شامل شش چرخ جاده ای است. این تانک قابلیت دوزیست بودن را ندارد. علاوه بر جابه جایی جاده ای و یا ریلی میتوان این تانک سبک را با هواپیماهای ترابری همانند و یا هواناوهای مانند Y-20 Type 726 نیز جابه جا کرد. تانک سبک تایپ 15 تحرکپذیری بالایی دارد در نتیجه میتوان از ان در مناطق کوهستان به خوبی استفاده کرد هواپیماهای ترابریY-20 میتواند در مجموع دو دستگاه تانک تایپ15 را باخود حمل کند اگر چه تانک تایپ 15 قابلیت دوزیست بودن را ندارد اما وزن ، سطح حفاظت و قدرت آتش این تانک برای استفاده نیروهای تفنگداران دریایی چین مناسب خواهد بود. هواناو Type 726 میتواند دو دستگاه تانک تایپ 15 را با جابه جا کند. تجهیزات تجهیزات استاندارد تانک تایپ-15 شامل سیستم حفاظت ش.م.ر و تهویه مطبوع ، سیستم کنترل آتش رایانه ای، سنسور هواشناسی، فاصله یاب لیزری، تجهیزات فرمان و کنترل، سیستم فرماندهی تاکتیکی، دوربین دید روز/ شب برای راننده ، دید حرارتی توپچی ، سیستم ناوبری اینرسی INS و ارتباطات ماهواره ای است. در صورتی نیاز می توات دید پانوراما مستقل برای فرمانده نیز نصب کرد. این تانک دارای یک سیستم حافظت فعال soft kill دارای هشدار قفل لیزری است. این سیستم پس از ردیابی پرتوهای لیزر به خدمه هشدار صوتی میدهد و نارنجک های دود زای را فعال میکند. سنسورهای سیستم هشدار قفل لیزری تانک تایپ 15 (مربع قرمز) مشخصات کلی تانک تایپ 15 کشور سازنده : چین سال ورود به خدمت : 2018 در ارتش آزادی‌بخش خلق چین خدمه : 3نفر ( فرمانده، توپچی و راننده) وزن رزمی : 33 الی 36 تن طول : 9/2 متر عرض :3/3 متر ارتفاع : 2/5 متر تسلیحات: توپ 105 م.م- مسلسل هممحور 7/62 م.م - جایگاه سلاح کنترل از راه دور مجهز به مسلسل 12.7 ( یا به همراه نارنجک انداز 40 م.م) حداکثر قدرت پیشرانه: 1000 اسب بخار نسبت قدرت به وزن:30 اسب بخار به تن حداکثر سرعت در جاده: 70 کیلومتر / ساعت برد : 450 کیلومتر ( با افزودن مخزن های سوخت خارجی 800 کیلومتر) نقل با ذکر نام میلیتاری بلامانع است منابع: www.military-today.com/tanks/ztq_15.htm https://en.wikipedia.org/wiki/Type_15_tank https://www.armyrecognition.com/china_chinese_heavy_armoured_vehicle_tank_uk/vt5_light_weight_main_battle_tank_technical_data_sheet_specifications_pictures_video_11711164.html
  15. 1 پسندیده شده
    موشک بالستیک اسکاد بی با کلاهکی نزدیک به یک تن یک بلوک شهری را به شکلی نسبتا کاملا نابود کرده است. حملات پهپادی بی امان آذربایجان علیه استحکامات و نفرات پیاده ارتش ارمنستان به شدیدترین شکل ممکن از روز گذشته تا حالا اتفاق افتاده. نکته عجیب تمام فیلم هایی که تا حالا دیدیم؛ درس نگرفتن طرف ارمنستانی است. نیروهای ارمنی با اینکه میدانند پهپادها تجمعات یا ادوات بدون استتار و بدون اختفا را براحتی میزنند . ولی باز اصرار بر روش ناکار امد خود میکنند. ارتش سوریه در نبرد اخیر ادلب با تمام ضعف هایی که از آن سراغ داریم. به نسبت خودش را با نبرد وقف داد. و بخش بزرگی از امکاناتش را به مکان های مسقف انتقال داد. یا نیروها بگونه ای خاص ارایش دیدند که تلفات حمله هوایی حداقل شود. و این را بگذارید کنار پوشش نسبی پدافند هوایی و نیروی هوایی سوریه تا متوجه شوید چقدر ارمنستان فاجعه بار عمل کرده است. ارتش سوریه در آن شرایط دشوار که تعداد پهپادهای مهاجم بعلت همسایگی با ترکیه دوچندان بود باز به حملاتش ادامه و شهر کلیدی سراقب را به تصرف دراورد. و حملات هوایی و موشکی علیه نیروهای اصلی ترکیه در ادلب انجام داد تا طرف مقابل هم پای میز مذاکره بیاید.
  16. 1 پسندیده شده
    بسم الله........ 25مهر 1399 بازدید وزیر راه از صنایع هواپیما سازی ایران (هسا) در اصفهان وزیر راه و شهرسازی در این سفر از هواپیمای ترابری تاکتیکی ایران ۱۴۰، خط تولید هواپیما تی – ۹۰ و کوثر، مرکز و تست طراحی اقدام و سامانه‌های هوایی، هواپیمایی ایران ۱۴۰ و هواپیمای آتش‌نشان و شبیه‌ساز پرواز در شرکت صنایع هواپیماسازی ایران بازدید کرد
  17. 1 پسندیده شده
    بخش دوم : ............... اگر چه این واقعه ، قابل توجه به نظر می رسید ، اما پشت این انتصاب داستانی وجود داشت که جالب توجه بود . هانس گودریان در بیشتر ایام سال 1942 به منظور کاهش فشار ناشی از مسئولیتهای رزمی که در قالب حمله قلبی نمود پیدا کرده بود ، در حال استراحت قرار داشت و با استفاده از هدیه سالروز تولد خود که در بهار سال 1942 به مبلغ یک میلیون و دویست و پنجاه هزار مارک از سوی پیشوا به وی اعطاء شده بود ، به املاک خود رسیدگی می نمود . نورمن گودا ( تاریخ نویس آمریکایی ) با جزییات قابل توجهی اثبات می کند که پس از مصادره املاکی در لهستان توسط ژنرال گودریان ، احترام وی نزد فرمانده کل جنگ به شکل غیر قابل توصیفی کاهش یافت ، با این وجود پرداختهای نقدی که اغلب چندین برابر دریافتی حقوق بازنشستگی یک افسر بازنشسته می بود ، در قالب هدیه تولد روندی معمول در رایش سوم بشمار می رفت . بدین ترتیب ، گودریان از اوت 1940 ماهیانه 2000 رایشمارک (بدون مالیات ) علاوه بر حقوق عادی ارتش دریافت می نمود . ضمن اینکه هدایای مجلل مشابهی نیز بطور گسترده برای افسران ارشد در نظر گرفته می شد که به اعتقاد گرهارد وینبرگ (مورخ نظامی آلمانی ) در سالهای پایانی جنگ به عاملی اصلی برای حفظ انسجام ارتش تبدیل شده بود . در ساختار ارتش نیز ، گودریان وهمقطاران وی به اندازه ای خودخواه بودند که دریافت پول نقد را نوعی درآمد منطقی ، همانند روند داستان مزرعه حیوانات که درآن پرورش سیب و تولید شیر ، برای سلامتی خوکها ضروری تشخیص داده میشد ، بحساب می آورند .بدین سان ، انتصاب گودریان به سمت بازرس کل یگانهای زرهی که در 28 فوریه 1943 صورت پذیرفت ، ظاهرا ، به آنچه که وی ، سالها بدنبال آن بود ، جامه واقعیت پوشاند . اما بدلیل اینکه مبادا روزی جامعه افسران آلمان ، تردیدهایی در خصوص اینکه چه کسی در راس هرم نظامی ورماخت قرار دارد ، پیدا کند ، تنها مسئولیت و مدیریت توسعه توپهای تهاجمی سنگین و صرفا در مراحل نخست طراحی و تولید برعهده این ژنرال کهنه کار قرار گرفت . بنابراین ، بطور طبیعی مابقی سامانه های تسلیحاتی زرهی همچنان در اختیار یگانهای توپخانه قرار می گرفت. راست : پانتر -ای (Panther A ) چپ : شکل چینش خدمه و محل قرار گیری مهمات در Panther A از سوی دیگر ، ادعای وی مبنی بر فریب خوردن از هیتلر ، زیرکی و هوشمندی او را در معرض تردیدهای جدی قرار می دهد . گودریان تا یکسال قبل ازاین واقعه ، یک ژنرال صحرایی بشمارمی رفت و حال بطور ناگهانی در اوج بود ، هر چند به حاشیه رفتن برنامه توپهای تهاجمی سنگین برای ورماخت بدان معنا بود که آنچه که براساس هوس سرفرماندهی ارتش ایجاد شده باشد را می توان تحت هر شرایطی پس گرفت و ملغی نمود . کل این فرآیند موجب میشود که هر انسان مسئولیت پذیری ، برای تحلیل روند ، چندین مرتبه به فکر فرو رود ، مضاف براین که ، بررسی تاریخ ورماخت نشان میدهد که فرماندهان ارشد ، همواره از میان ژنرالهای عملگرا انتخاب وبه سمتهای فرماندهی گماشته می شدند . از دریچه دید سرفرماندهی ارتش ، انتصاب گودریان به بازرس کل نیروهای زرهی ، ، سنگین ترین ضربه ای بود که امکان وارد کردن آن به سلسله مراتب فرماندهی عالی وجود داشت . اکنون ، استخوان بندی اصلی واحدهای زمینی ، یعنی یگانهای پانزر ، تحت اختیار شخص وی قرار داشتند ، در حالی که گودریان بعنوان یک امربر ، تنها منویات فرمانده ارشد خود را به مرحله عمل تبدیل می نمود . راست : پانتر -دی (Panther D ) چپ : شکل چینش خدمه و محل قرار گیری مهمات در Panther D مضاف براین انتصاب گودریان به سمت فوق الذکر ، حتی با حضور آلبرت اشپیر بعنوان وزیر صنایع نظامی ( تسلیحات ) در فوریه 1942 نیز هیچ انقلاب و تحول فوری در صنعت تولید جنگ افزار آلمان ایجاد ننمود ، اما تفاوت این دو ، در مساله ای کاملا متمایز قابل بررسی است و آن وجود اعتماد کامل به اشپیر از سوی هیتلر بود . خوشبینی وی به روند تولید جنگ افزار در آلمان ، درست در زمانی پدید آمد که در سطوح بالای تصمیم گیری رایش ، انتقادهای شدیدی در خصوص کیفیت سلاح های تولیدی در جریان بود ، به همین دلیل وی تلاش خود را بر روی یکسری اصلاحات کوتاه مدت ، شامل منطقی سازی سطوح مدیریتی ، بهبود استفاده از مواد اولیه ( مدیریت منابع ) و در نهایت حل و فصل بحران هایی که در روند تولید سلاح پدید می آمد ، متمرکز نمود ، هر چند در این میان ، وی با مانعی قابل توجه در حوزه تولید تانک روبرو گردید . آلبرت اشپیر -وزیر تولیدات نظامی آلمان در جنگ دوم جهانی در حال بررسی یک دستگاه تانک پانتر - 1942 در سپتامبر 1942 ، با توجه به وضعیت صحنه نبرد در شرق ، سرفرماندهی ارتش خواستار آن شد تا صنایع نظامی ، تا بهار 1944 ، ماهانه چیزی درحدود 800 دستگاه تانک ، 600 دستگاه توپ تهاجمی و در نهایت 600 قضبه توپخانه خودکششی را به یگانهای رزمی تحویل دهند . در طول این بازه از سپتامبر 1942 تا آوریل 1944 ، ورماخت چیزی در حدود 1700 دستگاه تانک از برنامه اصلی خود عقب بود ، هر چند با در اختیار داشتن 4600 دستگاه تانک که بخش عمده ای از آنها شامل تانکهای پانزر-4 و پانتر میشود ، تهدیدی مستقیم علیه متفقین بحساب می آمد . اما مساله این بود که تلفات یگانهای زرهی ، روندی صعودی بخودگرفته بود و تمرکز بر کیفیت تانکهای تولید شده ، موج می گردید تا صنعت نتواند شکاف حاصله ناشی از خسارات را بسرعت پر کند . به همین دلیل ، شرکتهای آلمانی بسرعت دست به ارتقاء نمونه های قدیمی ترزده و بعنوان مثال ، گونه منسوخ شده پانزر-2 را به یک خودروی زرهی شناسایی تبدیل نمودند . با این حال ، تغییر نام پانزر-2 و اعطاء لقب لوچس / لینکس (سیاه گوش ) نمی توانست ارزش عملیاتی محدود این خودروهای زرهی را پنهان کند ، به همین دلیل ارتقاء این نمونه پس از تولید 100 دستگاه بسرعت خاتمه پیدا نمود ، هر چند منابع سرمایه ای قابل توجهی برای توسعه خانواده گسترده ای از خودروهای لجستیکی شنی دار و نیمه شنی و حتی تولید خودروهای زرهی بازیابی که نیازاصلی آن روزهای جبهه روسیه بود ، اختصاص می یافت . پانزر-2 .. لوچس / لینکس (سیاه گوش ) علاوه براین ، ورماخت در سه سال آخر جنگ با یک تهدید جدید ، یعنی افزایش کمیت وکیفیت نیروی هوایی ارتش سرخ مواجه شده بود که این نیز خود منجر به تبدیل یا ارتقاء شمار زیادی خودروهای زرهی به پیکربندی های ضد هوایی با مسلح شدن به تسلیحات کالبیر متوسط وکوچک گردید . مشکل دیگری که برسر راه جبران تلفات زرهی ورماخت وجود داشت ، اصرار بر ادامه تولید طرح های اولیه زرهی برای استمرار توان ارتش در خطوط مقدم بود که این نیز مشکلات افزون تری را بوجود می آورد . پیشرانه وی-12 میباخ اچ ال -230 پی30 اما یک از نتایج مثبت کاهش سرعت تولید تانک درآلمان ، ایجاد بستر لازم برای رفع نواقص و ایرادات پانتر بود . درواقع ، نسخه D این تانک به مجموعه شنی و چرخ های جاده ای پیشرفته تری مجهز شد و به همین دلیل با افزایش قابلیت اطمینان پذیری رزمی اش ، در اوت 1942 ، لشکر نخبه داس رایش ،نخستین گردان با استعداد رزمی کامل را از این نمونه دریافت نمود و پس ازآن نیز در اکتبر 1942 لشکر 23 پانزر و در دسامبر نیز لشکر 16 پانزر به این نسخه مسلح گردید . بدین ترتیب ، نسخه دی پانتر که جانشین گونه A ان شده بود به یک برجک جدید مجهز گردید که زمان چرخش آن سریعتر و میدان دید فرمانده تانک از بخش دریچه نیز با بهبود قابل ملاحضه ای متمایز می گردید ، در حالی که هر دوی این ارتقاءها در محیط آکنده از تهدید جبهه شرقی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بودند . اما اطمینان پذیری پیشرانه تانک به دلیل مشکلات کنترل کیفیت در خطوط تولید و همچنین تعیین نادرست مفهوم حداقل رانش به وزن موجبات مزاحمتهای فراوانی را برای خدمه فراهم می آورد ، همچنان پابرجا می بود ، با این وصف ، تغییر قابل توجه در سامانه انتقال قدرت و همچنین جعبه دنده ، میزان ساعات بین خرابی موتور را افزایش داد و این بدان معنا بود که خدمه کمتر در میدان نبرد با مشکل از کار افتادن سیستم رانش تانک مواجه می شدند . علاوه براین ، سامانه خنک کننده موتور نیز با یکسری تغییرات و بهبود عملکرد ، امکان آتش سوزی پیشرانه را به حداقل ممکن رساند . بعنوان مثال ، در جریان یک درگیری با روسها ، فرمانده یک گردان تانک پانتر گزارشی را به رده بالاتر خود ارسال نمود که در آن ذکر شده بود ....... پانزر-3 ان و حالت چینش خدمه و مهمات درون تانک بطور کلی ، نسخه D پانتر ، از قابلیتهای بهبود یافته قابل توجهی ، شامل شلیکهای ممتد دقیق ، افزایش قابلیت تحمل در برابر پرتابه های ضد زره و درنهایت حفاظت از خدمه برخوردار می بود .در اواخر سال 1943 ، فرماندهی عالی ارتش تصمیم گرفت تا تمامی گردانهای زرهی مجهز به پانزر3 بعنوان اسب کاری یگانهای زرهی ورماخت را به عقب فراخوانده و تمامی خدمه رزمی و فنی این واحدها را برای تحویل نسخه A پنتر ، مجددا تحت آموزش قرار دهد . نکته چنین تصمیمی در این مساله نهفته بود که ... بدین ترتیب لشکر یکم پانزر ورماخت در نوامبر 1943 وضعیت عملیاتی بخود گرفت و بدنبال آن نیز ، سایر یگانهای ارتش و اس اس بسته به اینکه دوره آموزشی کادر اصلی چه زمانی به پایان می رسید ، این تانکهای جدید را بخدمت می گرفتند . با توجه به روند فوق ، در اواخر ژانویه 1944 ، چیزی در حدود 900 دستگاه پانتر در قالب گردان های زرهی با استعدا رزمی کامل یا بعنوان جانشین تجهیزات از دست رفته ، به جبهه شرقی اعزام شدند . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- در قسمت سوم روند جذاب تری را در خصوص چرایی تولید برخی نمونه های تانک در آلمان خواهید خواند ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  18. 1 پسندیده شده
    حالا که این تاپیک اومده بالا من یه توضیح کوچیکی بدم شاید برای کسانی که این مباحث رو پیگیری می کنن بد نباشه: جنگ جهانی اول که تموم شد دو جور تانک داشتیم: تانک پیاده نظام و تانک سواره نظام. دکترین رزمی اون موقع به این صورت بود که پیاده نظام با پشتیبانی تانکهای پیاده نظام به خط دشمن می زد و سعی میکرد که در یک یا چند نقطه اون رو بشکنه. بعد تانکهای سواره نظام باید به سرعت وارد اون شکافها می شدند و به پشت جبهه ی دشمن نفوذ می کردن تا کل خط دفاعی دشمن در هم بشکنه. قبل از جنگ دوم افرادی مثل گودریان و رومل رفتن سراغ اون چیزی که امروزه بهش می گیم بلیترزیخ یا حمله ی برق آسا.... قرارشد تام تانکهای موجود در یک سری لشکرهای زرهی جمع بشن و این لشکر ها ضعیف ترین نقطه ی دفاعی دشمن رو هدف قرار بدن و بعد با سرعت به عمق خاک دشمن نفوذ کنند و ارتباط خط مقدم و عقبه ی دشمن رو قطع کنن... با قطع شدن ارتباط خط مقدم با پایگاه های لجستیکی و تأمین تدارکات خط دشمن خود به خود سقوط می کرد.... جمع کردن تانکها از لشکرها داد لشکرهای پیاده نظام رو درآورد چون دیگه تانکی نبود که پیاده نظام رو با پوشش اتش خودش کاور بکنه... در نتیجه اومدن توپهای هجومی یا توپ های تهاجمی رو درست کردن که در حقیقت اولین نمونه از توپهای خودکششی امروزی بودن... ولی پیاده نظام بازهم ناراضی بود چون میگفتن اگه ما در حین پیشروی به تور یه لشکر زرهی دشمن بخوریم همه مون تارو مار می شیم.... در نتیجه یه نوع توپ خودکششی دیگه درست کردن که اسمش رو گذاشتن زرهکوب (من بهش میگم شکارچی تانک) که بتونه با تانکهای دشمن مقابله کنه و جلوی ضدحمله ی زرهی دشمن بر علیه پیاده نظام خودی رو بگیره... هر دو نوع این ماشینها رو اولین بار روی پانزر-1 (اولین تانک آلمانها) پیاده کردن و بعد تقریبا هر تانکی رو که ساختن نمونه های توپ خودکششی اون رو هم ساختن... این ها ارزون تر از تانکهای معمولی بودن و کارایی نسبتا خوبی هم داشتن به همین دلیل به تدریج بار زیادی از جنگ های زرهی بر دوش توپهای خودکششی قرار گرفت... شاید ایتالیایی در صحرای آفریقا بیشترین و بهترین استفاده رو از توپهای خودکششی خودشون بردن... فقط یادم نیست که مقاله توپهای خودکششی ایتالیا رو توی میلیتاری گذاشتم یا نه؟
  19. 1 پسندیده شده
    فارس میگه این عزیز آشنا! احتمالا پهپاد جنگال هست. آنتهای غیرعادیش قابل توجه هست.
  20. 1 پسندیده شده
    ویژگی دیگری که میشود از تانک کرار حاضر در نمایشگاه دفاع مقدس متوجه شد وجود تعداد سنسورهای بیشتر برای سامانه هشدار قفل لیزری تانک کرار است. علاوه بر دو سنسور جلوی برجک، دو سنسور دیگر در بخش پشتی برجک(کنار جایگاه سلاح کنترل از راه دور و انتن هواشناسی) نصب شده اند. در نتیجه در مجموع سنسورهای سامانه هشدار قفل لیزری تانک کرار 4 عدد است چنین چینشی از سنسورها موجب میشود تهدیدات موشکهای ضد زره هدایت لیزری به شکل همه جانبه رصد بشوند. خصوصا در جنگهای شهری که احتمال حمله از تمام جهات وجود دارد سیستم هشدار لیزری خدمه را از خطرات به شکل همه جانبه اگاه میسازد. دو سنسور هشدار قفل لیزری که در جلوی برجک نصب شده است. سنسور هشدار قفل لیزری که در سمت چپ تانک کنار انتن هوانشاسی و پشت نارنجک های دودزا نصب شده است. سنسور هشدار قفل لیزری سمت راست تانک که در جلوی جایگاه سلاح کنترل از راه دور قرار دارد
  21. 1 پسندیده شده
    هدیه ویژه امارات متحده عربی به اردن به گزارش وبلاگ فرانسوی Blablachars در 15 سپتامبر سال 2020، امارات متحده عربی تصمیم دارد 80 دستگاه تانک اصلی میدان نبرد لکلر را به کشور اردن اهدا کند. امارات بیش از 20سال است که تانک های لکلر را به خدمت گرفته است. در سال 1993 ، امارات متحده عربی قراردادی برای خرید 436 دستگاه خودرو زرهی شامل 388 دستگاه تانک لکلر دو دستگاه خودرو آموزش راننده تانک و 48 خودرو بازیابی زرهی بر اساس شاسی تانک لکلر را از فرانسه دریافت کرد. تانک های لکلر ستون فقرات نیروهای زمینی امارات متحده عربی میباشد که از سال 1994 در حال خدمت است. در سال 2003 ، فرانسه صدها دستگاه تانک لکلر امارات متحده را طی معامله ای به ارزش 4 میلیارد دلار بروز رسانی کرد. در سال 2011 نیز امارات بخشی از تانکهای لکلر خود را با کمک فراسه مجهز به کیت های حفاظتی AZUR کرد. تانکهای اصلی نبرد لکلر امارات متحده عربی در عملیات ائتلاف به رهبری عربستان در یمن (نزدیک عدن) در عملیات های نظامی شرکت کردند. تخمین زده می شود که 70 دستگاه تانک لکر توسط امارات در یمن مستقر شده اند که 15 مورد از آنها مجهز به بسته AZUR بودند. تانک لکلر امارتی مجهز به بسته حفاظتی AZUR که شامل زره های ماژولار در کناره شاسی و زره های قفسی در پشت بدنه است اهدا این تعداد تانک لکلر اماراتی میتواند به اردن اجازه دهد تا دو گردان از چهار گردان تانک متعلق به لشکر 3 زرهی خود را تجهیز کند. این یگان بزرگ درحقیقت از دو تیپ تشکیل شده است: دسته اول - تیپ 40 زرهی (شاه حسین) - شامل گردان 2 تانک (گردان تانک سلطنتی) و گردان 4 تانک (شاهزاده علی بن الحسین) میباشد. تیپ دوم - تیپ 60 زرهی (شاهزاده حسن) - شامل گردان 3 تانک ارتش سلطنتی و گردان 5 تانک ارتش سلطنتی است. این دو تیپ در سال 2018 به فرماندهی مرکزی اردن منتقل شدند. تانک های این واحدها مانند تانک های طارق( سنچوریون) ، M60A1، الخالد(چیفتن) و الحسین(چلنجر-1) قدیمی هستند که برای نبردهای امروز مناسب نخواهند بود. اهمیت اهدا تانک های لکلر به اردن از دو جنبه میتواند مورد بررسی قرار گیرد. در زمان 1994 میلادی با صلح اردن با اسرائیل این کشور یک موقعیت ناپایدار در منطقه قرار گرفت خصوصا از سمت کشورهای هم مرزی مانند عراق و سوریه . اکنون با توافق صلح میان امارت متحده عربی و اسرائیل ، امارات سعی دارد خود را به عنوان یک کشور دوست و همکار خصوصا در زمینه های امنیتی با اردن نشان دهد. قطعا اهدا این تانکها نیز یک گام بزرگ در بخش مسائل امنیتی محسوب میشود. همسایگان کشور اردن مانند عراق در حال تقویت نیروی زمینی خود هستند. عراق علاوه بر داشتن تانکهای ابرامز M1A1 تانک T-90S و خودرو رزمی پیاده نظام BMP-3 را در اختیار دارد. مورد بعدی بحث نفوذ فرانسه در منطقه خاورمیانه است. بیشتر تانکهای اردن ساخت انگلیس هستند با اهدای تانکهای فرانسوی لکلر به اردن، باشگاه کاربران تانک لکلر بزرگتر میشود. از طرفی در کشوری که با تجهیزات زمینی مدرن فرانسوی اشنا نیست نیاز به پشتیبانی فنی و آموزشی از سمت کشور سازنده احساس میشود و در اخر احتمال فروش دیگر محصولات نظامی فرانسوی به اردن نیز بوجود میاید. چنین شکل بازار یابی را در اروپا شاهد هستیم. آلمان با فروش 1500 دستگاه تانکهای دست دوم لئوپارد به کشورهای اروپایی مانند مجارستان و لهستان راه را برای فروش دیگر محصولات نظامی به این کشورها باز کرده است. فرانسه محصولات متنوعی در بخش زمینی تولید میکند و برای کشوری مانند اردن که سالها دست به نوسازی واحد زرهی خود نزده است میتواند بازار فروش مناسب باشد
  22. 1 پسندیده شده
    ناوچه جماران (سمت راست) - ناو آبخاکی/لجستیکی لارک با شماره ریجستر 512 (سمت چپ تصویر) ناو لجستیک لاوان با شماره ریجستر 514
  23. 1 پسندیده شده
    بسم ا... حکم اعدام عامل افشای محل تردد سردار سلیمانی صادر شد سخنگوی قوه‌قضائیه گفت: سید محمود موسوی مجد فرزند سیدکاظم یکی از جاسوسان سازمان سیا و موساد به اعدام محکوم شد. وی در قبال اخذ دلار آمریکایی در حوزه های امنیتی نیروهای سپاه قدس جاسوسی می کرد و محل های تردد شهید سرلشگر قاسم سلیمانی را در اختیار دشمن قرار داده بود. این حکم تایید شده و بزودی اجرا می شود.
  24. 1 پسندیده شده
    بازگشت پیرمردهای فرانسوی خودرو های زرهی فرانسوی AML-60 و AML-90 از جمله خودورهای نظامی قدیمی هستندکه هنوز در ارتش های بسیاری از کشورهای آسیایی و آفریقایی خدمت می کنند. خودروهای سری AML توسط شرکت فرانسوی Panhard ساخته شده اند. اولین نمونه این خودروهای زرهی در سال 1961 ساخته شد. در دهه 1960 و 1970 فرانسه صد ها دستگاه از این خودروهای زرهی را به کشورهای تحت نفوذ خود در آفریقا فروخت. با این حال با وجود گذشت سال ها از زمان تولید خودروهای زرهی AML در حال حاضر این خودروهای زرهی تاثیر گذاری لازم در میدان نبرد را نخواهند داشت. ارتش الجزایر با درک این موضوع یک بروز رسانی با کاربری جدید برای خودروهای منسوخ AML خود در نظر گرفته است. در بروز رسانی ارتش الجزایز برجک استاندار خودرو AML حذف و به جای ان یک برجک رزمی جدید که دارای 4 موشک ضد زره است نصب شده است. در نتیجه خودروهای AML منسوخ را به خودروهای ضد زره با کاربری مناسب در میدان نبرد تبدیل کرده است. به نظر می رسد این خودرو ضد زره جدید می تواند موشک های ضد زره روسی کنکورس و کورنت را شلیک نمایید. همچنین این برجک یه یک مسلسل نیز برای دفاع از خود مجهز است. یکی دیگر از تغییرات اعمال شده بر روی خودروهای زرهی AML نصب یک محفظه شیشه ای جدید برای راننده است تا راننده دید بهتری از محیط اطراف داشته باشد. خودرو AML_90 نمونه استاندارد (سمت راست) - خودرو َAML ارتش الجزایر در نقش خودرو ضد زره ( سمت چپ) به نظر می رسد بروز رسانی خودروهای AML در ارتش الجزایر به شکل گسترده انجام شده است و بخش قابل توجه ای از این خودروهای قدیمی تبدیل به خودروهای ضد تانک جدید شده اند.
  25. 1 پسندیده شده
    به نام خدا با سلام جنگ سال 1947-1948 که به جنگ اول کشمیر نیز معروف است ، مابین پاکستان و هند بر سر ایالت شاهزاده نشین "جامو و کشمیر" رخ داد.این درگیری اولین جنگ از چهار جنگی بود که بین این دو کشور تازه استقلال یافته در گرفت. پاکستان چند هفته بعد از استقلال ، جنگ را با به حرکت درآوردن جنگجویان طایفه ای از وزیرستان ، با هدف اشغال کشمیر آغاز کرد. نتیجه این جنگ هنوز هم جغرافیای سیاسی دو کشور را تحت تاثیر خود دارد.در 22 اکتبر 1947، جنگجویان طایفه ای مسلمان به بهانه سرکوب یک شورش در جنوب شرقی کشور از مرز ایالت عبور کردند. این جنگجویان و نیروهای غیر معمول پاکستانی برای تصرف سرینگر به حرکت درآمدند، ولی با رسیدن به یوری با مقاومت رو به رو شدند. هری سینگ مهاراجه جامو و کشمیر از هند درخواست کمک کرد و هند درخواست را مشروط به امضای سند الحاق توسط وی قبول کرد.همچنین افسران انگلیسی در متوقف ساختن پیشروی نیروهای پاکستانی شرکت کردند. درگیری در ابتدا بین نیروهای ایالت شاهزاده نشین و جنگجویان طایفه ای از استان مرزی شمال غربی (خیبر پاختونخوا کنونی) و مناطق قبیله ای فدرال بود. هری سینگ تهاجم خارجی و شورش مسلمانان در منطقه پونچ و میرپور کشمیر باعث شد تا مهاراجه ی ایالت کشمیر و جامو که یک هندو بود، سند الحاق به اتحاد هند را امضا کند.ارتش هند و پاکستان بعد از این رویداد وارد جنگ شدند. جبهه جنگ رفته رفته تبدیل به یک خط مجازی به نام "خط کنترل" گردید. در نهایت آتش بس رسمی در ساعت 23.59 در شب 1 ژانویه 1949 اعلام شد. پیش زمینه قبل از سال 1815 منطقه جامو و و کشمیر شامل 22 ایالت مستقل کوچک (16 هندو و 6 مسلمان) که از اراضی تحت فرمان شاه افغانستان و یا حاکمان محلی جدا شده بودند تشکیل میشد.این مناطق در کل ایالات تپه ای پنجاب نام داشتند. این ایالت های کوچک که تحت فرمان شاهان "راجپوت" بودند، به طور پراکنده مستقل یا از مستعمرات امپراطوری مغول از زمان امپراطور اکبر بودند یا گاهی اوقات توسط ایالت کانگرا در ناحیه "هیماچال" کنترل میشدند.به دنبال انحطاط مغول ها، آشوب در کانگرا و حمله به گورخا ، این مناطق یکی پس از دیگری زیر سلطه سیک ها به فرمانروایی رانجیت سینگ درآمدند. جنگ اول آنگولو-سیک (1845-46) بین امپراطوری سیک ها ،که ادعای مالکیت کشمیر را داشت و کمپانی هند شرقی درگرفت.در پیمان لاهور در سال 1846، سیک ها مجور به عقب نشینی از منطقه با ارزش (منطقه جولوندور دواب) بین رودخانه بیز و رودخانه سوتلج و پرداخت 1.2 میلیون روپیه غرامت شدند. به دلیل ناتوانی سیک ها در جمع آوری بلافاصله این مبلغ ، کمپانی هند شرقی به گلاب سینگ فرمانروای دوگرای اجازه داد تا کشمیر را در ازای پرداخت 750.000 روپیه به دست بگیرد. گلاب سینگ مهاراجه ایالت شاهزاده نشین جامو و کشمیر شد و سلسله ای تشکیل داد که دومین قلمرو بزرگ شاهزاده نشین در دوران حضور انگلیسی ها بود، تا زمانی که هند استقلال خود را در سال 1947 به دست آورد. نگاره ای از مهاراجه گلاب سینگ تجزیه هند تجزیه هند و ظهور حکومت های جدید هند و پاکستان نتیجه تصمیم پارلمان انگلستان بود که در سال 1947 عملی شد.سندی که برای خاتمه دادن به سلطه انگلستان بر ایالت های شاهزاده نشین تعیین شده بود و از 15 آگوست 1947 به اجرا گذاشته شد،این حق را برای ایالت ها در نظر گرفته بود که به هند یا پاکستان بپیوندند و یا از آنها جدا بمانند.قبل و بعد از خروج انگلیس از هند،حاکم ایالت جامو و کشمیر از طرف هردو کشور تازه استقلال یافته پاکستان و هند برای پیوستن به یکی از آن دو تحت فشار قرار گرفته بود. هری سینگ مهاراجه کشمیر تصمیم گرفت از پیوستن به هر دو کشور دوری کند.به دنبال انقلاب مسلمانان در منطقه "پونچ و میرپور" وهمچنین دخالت قبایل پشتو از خیبر پاختونخوا با پشتیبانی پاکستان با هدف حمایت از انقلاب ، مهاراجه از هند تقاضای کمک نظامی کرد.هند شرط ارسال کمک را ملحق شدن به هند تعیین کرد.مهاراجه موافقت کرد و دولت هند پیوستن این ایالت به هند را به رسمیت شناخت و نیروهای خود را برای دفاع از ایالت اعزام کرد. لازم به ذکر است که داوطلبان حزب "گفت و گوی ملی جامو و کشمیر" ارتش هند را در بیرون راندن مهاجمان پشتو یاری کردند. پاکستان بر این عقیده بود که مهاراجه کشمیر حق کمک خواستن از ارتش هند را نداشت، زیرا مهاراجه یک حاکم حقیقی نبود و صرفا دست نشانده انگلیس بود که بعد از پیروزی انگلیس بر رانجیت سینگ حکومت را به دست گرفته بود و قبل از آن سمت "مهاراجه کشمیر" وجود نداشت.از این رو پاکستان تصمیم به اقدام گرفت ولی فرمانده وقت ارتش ژنرال سر داگلاس گریسی ، دستور محمد علی جناح ، فرمانده کل و رهبر پاکستان را مبنی بر ارسال نیرو به کشمیر نپذیرفت. محمد علی جناح گریسی نافرمانی خود را با بیان این مطلب توجیه کرد که نیروهای هندی که کشمیر را اشغال کرده اند، مانند نیروهای پاکستانی، نسبت به شاه جورج چهارم –که شاه هند و پاکستان نیز محسوب میشد - سوگند وفاداری خورده اند و بنابراین او نمیتوانست با نیروهای هندی وارد درگیری شود. پاکستان در نهایت نیروهایش را به کشمیر فرستاد ولی تا آن زمان نیروهای هندی تقریبا 2/3 ناحیه را تحت کنترل گرفته بودند.مناطق "گیلگیت" و "باتیستان" توسط پیشاهنگ های گیلگیت و پیشاهنگ های چیترال از ایالت چیترال (یکی از ایالت های شاهزاده نشین که در 6 اکتبر1947 به پاکستان پیوسته بود) برای پاکستان تصرف شدند. داگلاس گریسی مراحل نبرد تهاجم اولیه : نیروهای دولتی مستقر در مناطق مرزی اطراف مظفرآباد و دومِل بسرعت از قبایل مسلح شکست خوردند (برخی نیروهای دولت مسلمان مسلح شده و به آنها پیوستند) و راه مرکز ایالت باز شد. در میان مهاجمان، بسیاری از سربازان ارتش پاکستان خود را در قالب قبایل مسلح جا زده بودند. ارتش پاکستان نیز از مهاجمان حمایت تدارکاتی بعمل آورد اما قبایل مهاجم به جای پیشروی بسوی سرینگر پیش از آنکه نیروهای دولتی بتوانند به ساماندهی یا تقویت خود بپردازند، در شهرهای تصرف شده منطقه مرزی باقی ماندند و به غارت و جنایت علیه ساکنان این شهرها پرداختند. نیروهای هند در دره پونچ به دو شهر تحت محاصره عقب نشینی کردند. عملیات هند در دره کشمیر پس از اشغال این نواحی ، هند اقدام به هلی برن نیرو و تجهیزات به سرینگر کرد و نظامیان هند با تقویت نیروهای ایالتی و ایجاد خط دفاعی قبایل مسلح را در حومه شهر شکست دادند که واحدهای زرهی هند طی این دفاع موفقیت آمیز نیروهای مهاجم را قیچی کردند. نیروهای هندی همچنین قبایل مسلح را تا شهرهای بارامولا و یوری تعقیب و پس از در هم شکستن شان این دو شهر را بازپس گرفتند . نیروهای دولتی در دره پونچ همچنان در محاصره قبایل مسلح بودند. در گیلگیت، نیروهای شبه نظامی دولتی به نام سازمان پیشاهنگی گیلگیت به نیروهای قبیله ای پیوستند که در نتیجه این منطقه به کنترل کامل مهاجمین درآمد. همچنین نیروهایی از ایالت چیترال که حکمران محلی اش، مهتر چیترال، به پاکستان گریخته بود، به قبایل مسلح ملحق شدند. دفاع هند از دره کشمیر 27 اکتبر الی 7 نوامبر سال 1947 تلاش برای ارسال و استقرار نیرو در پونچ و سقوط میرپور نیروهای هند تعقیب نیروهای قبیله ای را پس از تصرف مجدد یوری و بارامولا متوقف کردند و در تلاش برای تقویت مواضع در پونچ یک ستون پشتیبانی را بسوی جنوب گسیل داشتند اما در هم شکستن محاصره برغم رسیدن نیروی کمکی به پونچ همچنان میسر نبود. دیگر ستون پشتیبانی به کولتی رسید و پادگان آن شهر و سایر شهرهای مجاور را تخلیه کرد اما فقدان قدرت لازم برای دفاع از شهر مجبور به ترک ناحیه شد و همزمان، میرپوردر 25 نوامبر1947 به کنترل قبایل مسلح درآمد. تلاش برای ارسال و استقرار نیرو در پونچ 18 الی 26 نوامبر سقوط جانگِر و حمله به نائوشِرا و یوری قبایل مسلح پس از حمله به جانگِر و اشغال آن منطقه در حملات خود به نائوشِرا و یوری ناکام ماندند. عملیات کوچک هند در جنوب تثبیت کنترل آن کشور را بر منطقه چامب در پی داشت. حضور پرتعداد تر نظامیان هندی سبب برقراری توازن در خط مقدم نبرد در این مرحله از جنگ شد.[/font][/color][/right] سقوط جانگِر و حمله به نائوشِرا و یوری 25 نوامبر سال 1947 الی 6 فوریه سال 1948 عملیات ویجی : ضد حمله در جانگِر قوای هند برای تصرف جانگِر و راجائوری دست به ضد حمله زدند. قبایل مسلح در دره کشمیر به حملات خود به پادگان یوری ادامه دادند و در شمال، اسکاردو به محاصره نیروهای سازمان پیشاهنگی گیلگیت درآمد. ضد حمله در جانگِر 7 فوریه الی 1 مه سال 1948 حملات نظامی بهاری هند در جانگِر، قوای هند در برابر ضد حمله های متعدد با پشتیبانی همه جانبه نیروهای مسلح پاکستان مقاومت نشان دادند. در دره کشمیر، ارتش هند پس از حمله شهر تیتوِیل را تصرف کرد. در شمال، قوای سازمان پیشاهنگی گلگت پیشروی خوبی در ارتفاعات هیمالیا داشت و با نفوذ در خطوط دفاعی هند شهر «لِه» به محاصره خود درآورد، شهر کارجیل را تصرف کرد و ستون پشتیبانی راهی ناحیه اسکاردو را نیز در هم شکست و منهدم ساخت. حملات بهاری هند 1 الی 19 مه سال 1948 عملیات گلاب و اراضه ارتش هند برای تصرف کارِن و گوآریس (عملیات اراضه) حملات خود را در دره کشمیر بسوی شمال ادامه داد و ضدحمله پاکستان را در تیتوِیل دفع کرد. در منطقه جامو، نیروهای هندی تحت محاصره پس از شکست حصر پونچ موفق شدند دیگر بار و بطور موقت با بیرون از حلقه محاصره ارتباط برقرار کنند. قوای دولت محلی کشمیر توانست در برابر حمله نیروهای سازمان پیشاهنگی گیلگیت به اسکاردو مقاومت و پیشروی شان را بسوی شهر «لِه» در دره سند متوقف کند. در ماه اوت، نیروهای چیترال به فرماندهی متاع الملک اسکاردو را محاصره و با پشتیبانی توپخانه آن شهر را تصرف کردند که به قوای سازمان پیشاهنگی گیلگیت امکان داد تا براحتی بسوی لاداخ پیشروی کنند. عملیات گلاب و اراضه 19 مه الی 14 اوت 1948 عملیات گاومیش مقاله مرجع: تحرکات نظامی در لاداخ (1948) خطوط مقدم نبرد طی این مدت آرام تر بنظر می رسید. محاصره پونچ ادامه داشت و حمله تیپ 77 هوابرد (تیپ آتال) نیز برای تصرف زوجیلا با شکست مواجه شد. سپس ژنرال کاریاپا نام عملیات اردک (نام عملیات پیشین) را به عملیات جدید گاومیش تغییر داد. قطعات تانک های سبک ام-5 استوارت اوراق شده متعلق به هنگ هفتم سواره نظام از سرینگر و بوسیله کابل نقاله بین دو پل منتقل شدند و همزمان دو واحد مهندسی رزمی ارتش هند نیز راه مالرو منطقه زوجیلا را به مسیر مناسب خودروهای نظامی مبدل کردند. این تیپ در حمله ای غافلگیرانه در روز نخست نوامبر با حمایت زرهی دو هنگ توپخانه پاندر 25 و یک هنگ توپخانه هویتزر سبک کوهستان معبری گشود و قبایل مسلح و نیروهای پاکستان را تا ماتایان و بعد دِراس به عقب راند و سرانجام در 24 نوامبر در کارجیل به نیروهای هند که از «لِه» پیشروی کرده بودند پیوست و این در حالی بود که قوای حریف در فرجام در شمال و بسوی اسکاردو عقب نشینی کردند. عملیات اردک 15 اوت الی 1 نوامبر سال 1948 عملیات آسان اتصال پونچ مقاله مرجع: تحرکات نظامی در پونچ (1948) ابتکار عمل نظامی در پونچ حالا بدست هند افتاده بود و محاصره منطقه پس از گذشت بیش از یک سال شکسته شد و نیروهای سازمان پیشاهنگی گلگت نیز که قبلا پیشروهای خوبی در ارتفاعات هیمالیا داشتند سرانجام شکست را پذیرا شدند و قوای هند تا شهر کارجیل به تعقیب شان پرداختند که کمبود آذوقه مانع از ادامه تعقیب شد. گذرگاه زوجیلا نیز به کمک تانک ها (که بکارگیری شان در ارتفاعات غیرممکن تصور می شد) و شهر دِراس بازپس گرفته شد. اتصال پونچ 1 الی 26 نوامبر سال 1948 تحرکات سیاسی برای برقراری آتش بس نخست وزیر هند، جواهر لعل نهرو، در این مرحله از جنگ خواهان مداخله سازمان ملل متحد و آتش بس تحت نظارت این سازمان در 31 دسامبر 1948 آغاز شد. چند روز پیش از آتش بس، ضد حمله نیروهای پاکستانی موجب قطع جاده بین یوری و پونچ شد. پس از مذاکرات طولانی، آتش بس مورد موافقت دو کشور قرار گرفت و به اجرا در آمد. شرایط آتش بس بر اساس قطعنامه 13 اوت 1948 سازمان ملل متحد، توسط این سازمان در 5 ژانویه 1949 به تصویب رسید که پاکستان را ملزم به عقب نشینی کلیه نیروهای نظامی و شبه نظامی اش از مرزها می کرد و در همان حال به هند اجازه می داد حداقل نیروی لازم را برای حفظ نظم و امنیت در آن ایالت نگاه دارد. طبق همین شرایط، قرار بود تا همه پرسی برای تعیین آینده این سرزمین برگزار شود. در مجموع 1500 سرباز از هر طرف مخاصمه طی جنگ کشته شدند و پاکستان نیز حدود دو پنجم خاک کشمیر از جمله پنج قله از چهارده قله 8 هزار متری جهان را بدست آورد و هند نیز سه پنجم باقی مانده از خاک کشمیر را که شامل پرجمعیت ترین و حاصلخیزترین مناطق آن ایالت است در کنترل خود نگاه داشت. خط آتش بس 27 نوامبر الی 31 دسامبر سال 1948 تلفات وخسارت ها هند : 1500 کشته و 3500 مجروح پاکستان : 6000 کشته و نزدیک به 14000 مجروح مترجمان : Goebbels (سینا نوریخانی) ، HAJJ_ABBAS (علیرضا ماستری فراهانی)،patriot1979 هرگونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری و مترجمان مجاز است منبع http://en.wikipedia.org/wiki/Indo-Pakistani_War_of_1947