alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,269
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    144

تمامی ارسال های alala

  1. بله، فکر کنم دیگه مشخص هست همه روی برخی مسائل به خاطر بحثها و استدلالهای زیاد صورت گرفته در انجمن متفق هستیم. ولی به نظرم همچنان یک گسستی وجود داره در مورد دلایل وضعیت فعلی و برخی مثل من همچنان معتقدیم علاوه بر نگاه مدیریتی و کلان نمیشه تجربیات موردی قبل از انقلاب را با تجربیات جاری و ساری ترکها ( بدون هیچگونه وقفه و مشکل و کارشکنی ) مقایسه کرد. برای همین اصل مقایسه غلط هست چون کاربران جوان تر همین را مبنا قرار میدند و نتایج فعلی دو کشور را مقایسه میکنند بدون توجه به واقعیات صحنه. همه میدونیم در شرایط انقلاب جدای خود انقلاب که به معنای دگرگونی وسیع هست ما ناگهان وسط اون چند مورد تجربه جدید اولا شرکای خارجی ترک کردند پروژه ها را، ثانیا بسیاری از کارکنان و نیروهای دخیل هم پراکنده شدند در گوشه گوشه جهان، بعد هم وضعیت مدیریتی کشور تا ثبات پیدا کنه مواجه شدند نیروهای نظامی با یک جنگ وسیع و از همون ابتدا تقریبا تحریم مستقیم تسلیحاتی ( چه برسه به راه اندازی و ایجاد خطوط تولید در اون مقطع ) و بعد هم تحریم های اقتصادی ادامه دار و تهدیدات نسبت به سایر کشورها برای عدم همکاری با ایران که خب غرب کاملا تقریبا از دسترس خطوط مونتاژ و تولید خارج شد و حتی شرق هم تمایل داشت که اگر نه کارخانه بلکه سلاحی هم میفروشه مخفیانه باشه. در این اثنا یکی دو مقطع کوتاه گشایشی شاید وجود داشت که نهایتا منجر به تعدادی خرید محدود اون هم باز به خاطر زمان کوتاهش مشکل در حتی پشتیبانی همان ابزارها شد چه برسه به یک خط مونتاژ و کارخانه که پیش نیازها و نیازهای چندین ساله و دهه ای داره. به هر حال اگر اون فقدان طرح/پلان جامع نیروی هوایی هم نبود نمیشد منکر این خلا در کشور خودمون شد و اصلا قابل مقایسه با ترکها نبودیم. یعنی تجربیاتی که ترکها به مرور، مستمر (این امر بسیار مهم هست)، کامل و با شراکت وسیع طی سالیان دراز کسب کردند نه تجربیات نابالغ ما که همون ابتدای نوزادیش با ده ها حادثه عظیم روبرو شد و بعد هم که کلا هیچکس حاضر نشد مایحتاج این نوزاد را که ابتدا نیاز خارجی داشت را تامین کنه.
  2. خط تولید/مونتاژ پهپاد آکینجی را دیدم مدام از خودم سوال میکردم این خط تولید مجهز و حساب شده نمیتونه ناگهان سربرآورده باشه. حالا با این تصاویر مشخص هست که از کجا آب میخوره. علاوه بر شباهت بسیار زیاد دو مرکز مشخصه که وام گرفته شده از این تجربه هست. به هر حال عجیب نیست، ترکیه صنعت فعلیش هم بر پایه ی صنعت مونتاژ شکل گرفته در کشورش رشد کرد. به هر حال وقتی یک خط مونتاژ کامل برات ایجاد و تجهیز میشه ( توسط متخصصان خبره امر ) یعنی مسیر زیادی را جهش کردی و کافی است چند سالی ( البته باهوش ) اون خط را اداره کنی. تقریبا به اصول مسلط خواهی شد. البته هرچند منکر نقصها و بعضا شیوه های مدیریتی غلط نمیشه شد ولی در دفاع از عزیزان زحمتکش خودمون باید گفت ما هیچ وقت تقریبا به جز چند مورد محدود و ناقص فرصت چنین تجربیات گرانبهایی را نداشتیم. شاید اون خط مونتاژ ما حاصل همین نقص هست. نه تجربه اندوزی مستقیم توسط خطوط مونتاژ و نه غیرمستقیم و امکان فراگیریش از منابه دست اول (مثلا کارآموزی و تجربه گذرانی در شرکتهای خارج از کشور )
  3. جبهات خیلی گسترده هستند. ما هم فکر کنم بعد از حملات مداوم به پایگاه هامون و پاکسازی نسبی داعش از بیابان های دیرالزور و پایان عملیاتهای رسمی نیروی متمرکز پهپادی نداریم ( برای چنین پشتیبانی ای نیاز به چند پایگاه مجهز و چند ده فروند پهپاد و کلی امکانات لجستیکی هست، تنها به یکی از پایگاه های امریکا در منطقه دقت کنیم متوجه میشیم تازه ماموریت روتین خاصی هم ندارند ولی علاوه بر انبوه نیروهای هوایی چه تعداد لجستیک و امکانات پهپادی مستقر دارند برای عملیات های گهگاهیشون ) میمونه روسها که اونها هم در عملیاتهای پهپادی چندان گسترده نیستند در سوریه، هوایی هم که هزینه هاش به نظر مانع میشه از گشت زنی مداوم روی جبهات گسترده. پس نهایتا چاره کار ( اون هم فقط در جبهات کاملا درگیر و غافلگیریها و شبیخونها بماند ) چند واحد توپخانه پشتیبان هر خط یا همون امکانات اشاره شده محدود هست، یعنی موانع فیزیکی یا استقرار واحد زرهی و ضدزرهی در جای مناسب ( فراموش نکنیم در بحث هزینه ها تروریستها با حمایت بی پایان قطر و ترکیه و حتی شاید غرب وضع بهتری از جبهه مقاومت کاملا تحریم اون هم با فشار بی پایان و رصد کامل برای عدم انتقال پول و نفت و تجهیزات دارند ) اونطور که از خاطرات میشه فهمید و اون یک عصری که همه اینجا سپری کردیم از لحظه خبر محاصره تعدادی از بچه های سپاه تا خبرهای تدریجی و بعد هم خبر شهادت نیروها و حتی اگر اشتباه نکنم برادر یکی از دوستان میلیتاری، خان طومان برای ما معنای دیگه ای داره. فکر کنم هنوز هم اگر تفحص بشه پیکر چند نفر از شهدا اگر منتقل نشده باشند هنوز در خان طومان باقی است.
  4. واقعیتش اینه که سردار داشت کار غیرممکنی را با دستان خالی انجام میداد. خود امریکایی ها هم اذعان مستقیم کردند که ( هوک تروریست ) جایزگینی سردار به خاطر ویژگی های شخصیتی و کارکردیش کار سختی برای ایران هست. تشکیل و گسترسش و همچنین مقاومت و پیوستگی گروه هایی را به مساحت یک قاره تقریبا برقرار کردن ( با افکار مختلف و هزینه های واقعا ناچیز در برابر هزینه های دشمن و از همه مهمتر در برابر برنامه های پشت سر هم تقریبا تمام جهان و منطقه ضد این گروه های به هم پیوسته تا حدی که از ترور و جنگ نظامی گرفته تا رسانه و اخلال امنیتی و تحریمهای کمرشکن و تهدیدات و تطمیعات مختلف را شامل میشد ) کار غیرممکنی مینمود. اون هم خودش همیشه وسط صحنه. جنگ 33 روزه و در یک مساحت کم زیر بمباران فرشی دشمن، محاصره 360 درجه غزه و حضور درش، ده سال جنگ عراق و زیر اشغال دشمن در یک جهنم واقعی و بعد هم جهنم سوریه با تمام تکفیریهای جهان انتقالی ترکیش ایرلاین!! و رفقا و همه و همه یعنی جایگزینی سردار به همین راحتی ها هم نیست. در مقابل، این شخصیت مرموزی که رسانه های جهان داشتند در برابر سردار یک قهرمان و ضدقهرمان ترتیب میدادند نهایت کارهاش ترورها و دسیسه چینی هاش (به داستان سرایی رسانه ها) هست که هرچند هم بخواهیم براش اعتبار قائل بشیم اصولا ابزار و قدرت و سیستم های اطلاعاتی کشورهای مختلف و پول و سرمایه و پشت گرمی به سازمان های بین المللی و علاوه بر ابرقدرتی کشور خودش در اختیار داشتن صدها پایگاه در منطقه و ده ها کشور مطیع اوامرش اصولا فرد چندان خاصی هم نیمخواد برای پیش برد برنامه هایی که به عنوان رزومه براش یاد میشه. با این اقیانوس های منابع احتمالا هرکس دیگه ای کار سختی پیش رو نداره. به هر حال زیاد اسیر رسانه های خارجی نباید شد. اینکه دوباره داستان های اینچنینی ساز کنند و بعد ناگهان ققنوس وار!! از دل خاکستری بیرون بیارنش که نه خیر!! قهرمان (!) هنوز زندست. تیپیک هالیوود. به درک واصل بشه بهتر و یک جانی کمتر ولی نشه هم تفاوتی در میدان نبرد ما با آمریکا نمیکنه. برنامه ما کلانتر از این اشخاص هست.
  5. والا چیزی که تمام در رزومه این شخص ذکر میکنند نهایتا تبدیلش میکنه به یک آدمکش جانی و نه بیشتر. اعتبار اضافی بهش میبخشند. نشستن پشت یک ماشین کشتار مجهز و دستور ترور افرادی که در روز و شب بدون هیچ پوشش حفاظتی خاصی در عمق مناطق تحت تسلط خودشون در حال تردد آشکار هستند را صادر کردن همچین مهارت و هوش خاصی نمیخواد. به قول خودشون برنامه های ترور را نهایتا اون هم در حالت کارفرمایی و نه به پیمانکاری خودش اجرا میکنه. بود و نبودش هم به حال ما فرق نمیکنه. رسانه های غربی خیلی دوست دارند داستان سرایی و قهرمان سازی کنند ولی نهایتا این هم نباشه یکی دیگه دستورات کاخ سفید را برای اجرا به نیروهای پشت میز پهپاد و جنگنده نشین منتقل میکنه.
  6. جناب حیدری در تاپیک دیگری اشاره خوبی داشتند. حالا مشخص و واضح هست که ترور سردار سلیمانی یکی از پیش نیازهای رونمایی از طرح صهیونیستی معامله قرن بوده. طرحی که به طور قطع به یقین توسط لابی صهیونیستی و حتی احتمالا پیش شرط برخی کشورهای عربی چون سعودیها (برای پذیرفتن و تبلیغ طرح و وادار کردن کشورهای دیگه عربی برای پذیرشش) که شاید گمان میکنند ضربات دردناکی از سردار در یمن (به ترور موازی در یمن دقت کنیم ) خورده بودند به مرور و طی این چند سال به ترامپ تروریست القا شد و ترامپ هم که یکی از مورد علاقه ترین طرح هاش از ابتدا همین طرح بود که مدام به عقب میفتاد رونمایی ازش ( به عنوان طرحی که با ایجاد صلح باعث میشه اسمش در یک جبهه دیگه از تاریخ ماندگار بشه و احتمالا بهش نوبل صلح هم بدند! ) حالا فرض میکنه که با احتمال موفقیت این طرح بیشتر شده و کمتر امکانش هست که گروه های مقاومت با فرماندهی سردار سلیمانی فعالیتهاشون باعث بشه شکست بخوره.
  7. با توجه به نبود اجساد میشه پیش بینی کرد عملیات امداد و نجات را توسط بالگردها انجام دادند قبل از رسیدن نیروهای محلی؟ به هر حال موندن جنازه ها در داستان طالبان هم از بعد اطلاعاتی و هم از بعد حیثیتی به ضررشون هست. فعلا هم که اصلا بیانیه رسمی و اعلام رسمی وجود نداره. یک تکذیب غیررسمی هم که همون ابتدا کردند که هیچ پرنده ای نه خودشون و نه ناتو از دست نداده. ( برای طرف غربی توجیه این دروغ ها هم بسیار ساده است: به علت حفظ اسرار نظامی و جان نظامیان کشورمان ما مجبور به کتمان بخشی از حقایق یا تغییر واقعیات در آن مقطع زمانی بودیم. تازه تمام جهان هم براشون هورا میکشند که چقدر حرفه ای و پروفشنال و امنیتی! عمل میکنند )
  8. نکته دیگه ای که وجود داره این هست که با شلیک مدام گلوله های سبک و متوسط به نظر تمرکز نیروهای ارتش را به هم میریزند و این باعث میشه هم در توجه به عامل انتحاری و مسیرش و هم هدف قرار دادنش و هم عقب نشینی درست دچار مشکل بشند (یکسری نیروها رسما به سمت مسیر عامل انتحاری عقب نشینی میکنند هرچند به نظر عامل انتحاری چون مسیرش را بسته میبینه قبل از ورود به مقر منفجر میشه ) باید دقیق تر شد ولی اینجاست که یک واحد زرهی ایمن در برابر گلوله های سبک و متوسط در جایگاه مطمئن (بیشتر باشه بهتر ) یا یک واحد ضد زره در موقعیت مناسب و امن با فاصله و دید مناسب نسبت به خط مقدم نیروها در آرایش نیروها در خطوط مقدم خودش را نشون میده. (در نبود حمایت هوایی و حتی توپخانه ای گوش به فرمان و لحظه ای )
  9. به نظر در مورد معامله قرن هم نکته درستی است. با توجه به اطلاعات وسیعتر دشمن قطعا ارتباطات وسیع سردار ( خصوصا با احساس خطری که از بهبود روابط حماس با ایران حس میکردند طی یک سال اخیر و چند سفر مهم و فراغت از سوریه ) با گروه های فلسطینی مشخص بود و شاید یکی از مهمترین موانع سخت در برابر عواقب احتمالی معامله قرن را تحرکات مقاومت میدونستند که این رسما به تحریکات اسراییل از طریق تیم ایدئولوژیک حاضر در کاخ سفید و در راسش پمپئو سندیت میبخشه در تحریک به ترور سردار. در مورد سه ضلع پیش شرط آمریکا در مذاکرات یعنی منطقه، موشک، هسته ای هم ما از مدتها پیش مقابله عام را شاهد بودیم شامل ترور در اون دو حوزه (سردار طهرانی و دانشمندان هسته ای) که البته در چارچوب عملیاتهای صهیونیستها قرار میگرفت و در حوزه مقاومت تحلیل شد که جسارت و آمادگی انجام این یک ترور خاص را ندشات که باز هم با یک برنامه روانی احتمالا (طولانی و پیاده شده روی ترامپ به مرور) در این دوره اون را به دولت ایالات متحده سپرد. پس اگر پشت پرده تمام این ماجراها را صهیونیستها بدونیم ( با سمپاتهای آمریکایی/صهیونیستیشون که در دولت فعلی پررنگترین حضور را دارند ) ماجرا در ادامه تلاشهای این سالیانشون هست و دولتهای امریکایی تنها به عنوان ابزار براشون کاربرد دارند. هدف تضعیف ایران تا براندازی کامل ایران فعلی از درون/ یا بیرون هست و برای همین ذیل این تحلیل مذاکره و توافق و غیره قصه ای بیش نیست. نهایتا حتی مذاکره مدنظر ترامپ هم در برنامه بزرگتر صهیونیستها یک تاکتیک برای گرفتن ابزار قدرت ایران ( موشک، پتانسیل هسته ای و گروه های مقاومت منطقه ای است ) برای زدن ضربه نهایی. ( ترور سردار در وانفسای فشار سیاسی/امنیتی/اقتصادی 98 مثل ترور شهید طهرانی در وانفسای خلا امنیتی 88 برای از کار انداختن کارخانه مقاومت منطقه ای به تقلید از هدف اون مقطع یعنی از کار انداختن کارخانه موشکی بوده ) * ولی به نظرم همچنان این وسط یک ابهام بزرگ وجود داره. «عاملی» که سبب شد «تصمیم» ترور حاج قاسم عملی بشه چه موردی بوده. در این مدت چه چیز تغییر کرد که ترامپی که از پاسخ به سرنگونی پهپاد هم با فضاحت زیاد شانه خالی کرد ناگهان خودش را در مقام قبول ریسک ترور ده شخصیت مقاومت و دو فرمانده اصلی اون و در راسش فرمانده عالی رتبه نظامی ایران قرار داده و نه تنها خرق عادتی در تاریخ اخیر آمریکا کرده ( ترور مستقیم یک مسئول نظامی، سیاسی، ملی یک کشور در خاک کشور همسایه و در یک دعوت رسمی و پس از خروج از فرودگاه) بلکه مسئولیتش را رسما و طی یک بیانیه رسمی پنتاگون بر عهده هم گرفته.
  10. تمام ابعاد دیگه ماجرا و این دست اظهارات و سیاست ورزی به کنار. الان ترامپ تروریست متعاقب تروری که دستورش را داده در چند جبهه نیاز به پیشروی داره که با دستان خودمون در حال تقدیم بهش هستیم: 1.ترامپ نیاز داره از بار و فشار حقوقی و رسانه ای و سیاسی دستور مستقیم ترور یک شخصیت رسمی کشوری دیگه شانه خالی کنه ( به راحتی این اظهارات و قاپیدنشون توسط ترامپ باعث میشه اینطور جلوه کنه که ما خودمون هم پذیرفتیم که ترور چندان هم عجیب نبوده(!) و یک موضوع عادی محسوب میشه ) 2.ترامپ نیاز داره نشون بده که این اقدامش نه تنها باعث بدتر شدن اوضاع و به خطر افتادن منافع امریکا نشده بلکه حتی موجب رامتر شدن ایران و تمایل به مذاکره شده پس اقدام مهم و درستی بوده ( کاش الاقل برخی مسئولان در رسانه ها سکوت کنند اگر نمیتونند حق خون و تحقیری که از ترور سردار متحمل شدیم را کاهش بدند بماند که دارند افزایشش هم میدند) 3.ترامپ نیاز داره که جنبه قلدری و ابرقدرتی آمریکا و استفاده از زور هرجایی که لازم باشه را به مردم کشور خودش در وهله اول و بعد به جهان نشون بده (اظهارات اینچنین باعث میشه در هدفش مبنی بر وحشت آفرینی با القای ترس مقامات ایرانی موفق ظاهربشه) 4. نهایتا ترامپ نیاز داره ماجرای اصل و فرع را جاشون را عوض ( با پاس گلهای داخلی به خوبی داریم بهش کمک میکنیم، از جایگاه یک متهم به جایگاه یک طلبکار نقل مکان کنه و تصمیمش را یک تصمیم شجاعانه موفقیت آمیز هراس افکن که بحث مذاکره را بلد و برجسته کرده جا بزنه) پ ن: ده ها بار به اظهارات مقامات نظامی/اقتصادی/سیاسی/انقلابی/اجتماعی خرده گرفتیم و خواهیم گرفت که یک مقام باید پخته و در زمان و مکان مناسب یک حرفی بزنه تا موجب سوء استفاده قرار نگیره، حالا چطور انتظار داریم با این هجمه رسانه ای غرب و امپراطوری در اختیار و برد بلند هر توییت ترامپ تروریست و تاثیر اولش بر افکار عمومی و القای مطلبی که توییت اون تروریست هدفش را داشت را با چند تکذیبیه خنثی کنیم؟ چطور انتظار داریم در پی القای این مطلب توسط دشمن، مقامات دیگر کشورها را به محکومیت ترور یک مسئول بلندپایه خودمون ترغیب کنیم یا حمایت افکار عمومی را جلب کنیم. طوری رفتار کنیم که انگار هیچ اتفاق خاصی نیفتاده و شرایط قبل ترور عین شرایط بعد از ترور هست ( هر چه قدر هم تکذیب بشه برداشت ترامپ از سخنان وزیر ما ولی نهایتا این مفهوم که در صحبتها وجود داشت و قابل تکذیب نیست، لااقل این صحبتها را میشه گذاشت برای چند ماه دیگه! الان تنها باید حول اقدام تروریستی طرف مقابل تمرکز کرد نه اینکه گل به خودی زد. )
  11. در مورد موشک ضد ماهواره حتی در زمره یک سلاح استراتژیک بحث های زیادی کردیم. به نظر از چند منظر نیاز اساسی کشور ما محسوب میشه. هم تکیه بسیار شدید و منافع بی نظیر! دشمن فعلی ما از ماهواره ها که ضد ما در حیطه اطلاعاتی، جاسوسی، امنیتی، رسانه ای، نظامی داره استفاده میکنه. و در یک جنگ پیش رو خصوصا خط مقدم نبردهاش علیه ما خواهند بود که وظیفه محوله از بسیاری از نیروها (هوایی، دریایی، زمینی و ...) رابر عهده خواهد گرفت تا هدایت و راهبریشون کنه. حالا به نظر در یک واقع بینی با پیشرفتهای موشکی این سلاح برای ما (به نسبت سایر سلاح ها) قابل دسترس تر هست و علاوه بر استفاده گرم و سخت از اون میتونه به عنوان یک سلاح بازدارنده قوی محسوب بشه. میلیاردها دلار هزینه فضایی و همچنین خطرات متعاقب ناشی از اون در حوزه در خطر قرار گرفتن سایر ماهواره های در مدار حتی برای اقتصاد جهانی بازدارندگی مناسبی ایجاد میکنه که ممکنه دشمن را در معادلات پیشاجنگ و حین جنگ و پساجنگش به تامل بیشتری وادار کنه تا لااقل مثل مورد ترور اخیر انقدر ساده نگیره یک جنگ پیش رو را. تنها نکته عدم قدرت سیاسی کشور هست ( مثلا وتو و حمایت وتویی) در مورد موشک ضد ماهواره چین، غربی ها به نظر در یک برنامه هماهنگ هنوز هم در مذمت اقدام چین و خطرات زباله های فضایی و شمارش هر روزشون و عبور از چند کیلومتری فلان قمر و ماهواره و ... دارند مطلب تولید میکنند به شکل انبوه ( هر چند در دوره ای بیشتر مذمتشون حول مذمت نظامی کردن فضا توسط چین بود که حتی امریکا ملامت میکرد که فضا برای صلح هست ولی حالا با دستور مستقیم ترامپ تروریست برای نظامی کردن فضا به شکلی! حالا این حربه لااقل در دست سیاستمداران آمریکایی نیست ) ، نتیجه اینکه هرگونه آسیب اقتصادی کشورها (ماهواره هاشون برای مثال یا بدتر اتفاق برای ایستگاه فضایی ) مشخص هست که چه هجمه ای علیه کشور را رقم میزنه و حتی مخاطرات اقتصادی و ضبط دارایی ها و اموال ( قاعدتا امریکا و غرب و قدرتهای شرق این نگرانی را ندارند، هر وقت احساس کنند نیاز هست چنین خواهند کرد علیه کشوری و ماهواره ها و فضاش و کسی هم قدرت مقابله حتی رسانه ای نداره چه برسه اقتصادی ) حالا باید سنجید در یک نبرد مرگ و زندگی و برای بازدارندگی باید از این امر ترسید یا خیر؟ قاعدتا اون بحث سلاح کشتار جمعی در این مورد دیگه وجود ندارد و ماجرا چندان پیچیده نیست. هزینه ای که غرب کرده در فضا هم سرمایه بزرگی است که ریسک به خطر افتادنش براشون گران تموم میشه. حالا ما اگر توان مقابله نرم (سلاح های پسیو اصطلاحا یا حتی لیزری و سایبری ) داشته باشیم که اصلا لحظه ای درنگ جایز نیست برای ارتقا دانش و توانمندیش ولی حتما باید فکر کنیم به جنبه بازدارندگی تعداد مشخصی موشک ضدماهواره که دشمن را حسابی وادار به تغییر تاکتیکهاش میکنه الاقل اگر نگیم یک بازدارندگی اساسی ایجاد مکینه ( برای دشمنی چون ایالات متحده و سرزمین دور از دسترسش شاید تنها موردی که منافع ملیش را به معنای واقعی کلمه بشه مورد تهدید قرار داد جوریکه مردمانش هم حسش کنند و طعم تلخش را بچشند شاید این مورد باشه ( هرچند در یک نبرد نهایی منظور هست )
  12. از منظر شخصی حتی صحبت از مذاکره با رییس جمهور تروریست فعلی آمریکا را نمیشه توجیه کرد. یک دستور مستقیم ترور با هدف قرار دادن بلندپایه ترین مسئول نظامی و دومین فرد یک کشور را داده، به صراحت هم مسئولیتش را پذیرفته و رسما حالا در هر جایگاهی تروریست قلمداد میشه. ایران و مسئولان سیاسیش نهایتا میتونند (اگر خیلی مشتاق هستند در دوره تیم تروریستی فعلی کاخ سفید و به قولی راه دیگه ای جز این بلد نیستند) صحبت از یک توافق چند جانبه کنند با بازگشت کامل طرف های زیربرجام زده به برجام و شرایط پیش از این و به قول ظریف جبران خسارت ها ولی اصولا هرگونه مذاکره دوجانبه در حضور هر یک از اعضای این تیم تروریستی ( ترامپ، پمپئو، اسپر، میلی و هوک ) و خصوصا شخص ترامپ به عنوان آمر اصلی ترور قاسم سلیمانی نه تنها از دیدگاه سیاسی/نظامی یک شکست و افتضاح کامل محسوب میشه بلکه سقوط حیثیتی و شخصیتی و اخلاقی و تاریخی هم برای گروهی که این رویکرد را دنبال میکنه هم محسوب میشه. اشاره شد برای منافع مردمان کشور و کشور هست که راه کامل بسته نمیشه چون حتما دوباره بخشی خواهند بود که مردم و سختیهاشون را وجه المصالحه قرار میدند برای تحمیل یک انحطاط اخلاقی/سیاسی/حیثیتی و توجیه مذاکره با تروریستها ( که تازه از موضع ضعف دم از مذاکره نمیزنند بلکه با کمال وقاحت پس از ترور برای تحمیل تحقیرهای بیشتر در سه حوزه سیاسی و نظامی و علمی اون هم زیر سایه منتهای رذالت تهدید مقام اول کشور به تروری مشابه، ادعای مذاکره میکنند و گویی همونطور که در صحبتهاشون اشاره میکنند ما باید برای این فتح باب مذاکره (ترور حاج قاسم) ازشون متشکر هم باشیم که مانع را برداشتند) - پس مذاکره در چارچوب برجام با نمایندگان سطح پایینتر (بدون حضور مستقیم پمپئو برای مثال در جلسات مستقیم) بعد از بازگشت کامل آمریکا به برجام و جبران خسارتها نهایت عقب نشینی ما ( البته با شرمندگی از خون شهدای ترور اخیر ) میتونه در نظر گرفته بشه در این امر.
  13. یکی از اهداف ترور سردار این میتونه باشه که شاید اطلاع پیدا کرده بودند برای نزدیک به انتخابات آمریکا ما ممکنه دست به حرکتی در حوزه مقاومت بزنیم (مثلا در سوریه و البته تحریک دشمن و بهانه مناسب) که ترامپ را در وضعیت سختی قرار بده. برای همین حساب کردند اگر راس مقاومت نباشه ایران این پلن را اجرا نمیکنه که بسیار براشون میتونست خطرناک باشه. هم ایران را از وضعیت انفعال رها میکرد و هم در جبهات تحریم و تهدید و سیاست و خصوصا انتخابات امریکا بسیار موثر میتونست باشه. یک نکته اینکه شوربختانه همون رفتاری که میتونه یکی از دلایل تسهیل ترور سردار تلقی بشه در حوزه سیاست داخلی ما معطوف به خارج ( ده ها زیان دیگش در حوزه اقتصادی و سیاسی و نظامی به کنار ) حالا با رویکردی فاجعه بارتر داره رخ نشون میده. عجیب نخواهد بود برخی تحلیل کنند که گویی طیفی در داخل هم اتفاقا "حاج قاسم" را مانعی میدید که برای مذاکره مستقیم با ترامپ باید برداشته میشد. ( حالا یا تنها ذهنیتی که ناخودآگاه سیگنال اشتباه هم به دشمن برای گرفتن این تصمیم فرستاد یا حتی تلاشهای غیررسمی و دادن سیگنالهای مستقیم)
  14. نکته اینجاست افکار عمومی - خصوصا ما - فکر میکنند جهان غرب جهانی ذاتی توام با راستگویی و صداقت و رفتار همراه با ملایمت! هست. فراموش کردند و میکنند اگر تک تک کشورهای به ظاهر متمدن غربی در موقعیتی گرفتار بشند که موجودیتشون به خطر بیفته ولو بسیار بسیار جزئی به نحوی از انحای حتی غیرمستقیم ( حالا بماند که با تهدیدات مستقیم به خطر بندازنش ) چنان سیمایی از خودشون نشون میدند که قبل از اینکه فرصت باور کردنش را پیدا کنیم افسانه خواهیم خوندشون لابد! کشورهایی که بدون هیچ خطر و تهدید آیندگانی حتی, در عین حال اون خوی و روی وحشی خودشون را در جنگهای به اصطلاح پیشگیرانه به خاورمیانه نگون بخت و مردمانش چنان چشاندند که همه بفهمند حتی تحمل نمیکنند حس خطر را چه برسه خود خطر را. ولی این خوی و روی وحشی را با امپراطوری رسانه ای غالب ما مردمان باقی جهان کردند که گویی حقمون هست و لایقش هستیم. نکته اینجاست همین خوی و روی وحشی کافی است تا خطر موجودیتی را درون سرزمینی حسش کنند، همونجا به درجاتی به مراتب سخت تر پیادش میکنند، ولی حالا چون شرایط مطلوب را با همین جنگهای بیرون از خانه برای خانه تدارک دیدند خطری وجود نداره و روی نایسی و مهربانیشون نصیب مردمان خودشون هست و روی وحشیشون نصیب ما. چون اگر ما قربانی وحشی گریشون نباشیم ممکنه مردمان خودشون بشند پس بهتره ما قربانی باشیم. غرض اینکه کره جنوبی هم در کتگوری نایسهای غربی! یک تهدید مبهم و البته کمرنگ کره شمالی گاهی اون روهای خودش را باعث میشه نشون بده در دروغگویی و فریب و خلاف گویی و ... مثل ژاپنی که خواهیم دید فی المثل در یک جنگ احتمالی باز کلاسهای اخلاق خودش را برگزار میکنه در باب جنایات جنگی و یا کشورهای غربی ای که اتفاقا سابقه تاریخی نشون میده فقط مزخرف میبفاند در شرایط صلح.
  15. چه شب هایی بود شبهای حملات پی در پی مسلحین به مکان های محاصره شده و مقاومت نیروها. شهادت و به خاک سپردن نیروها در همون محاصره و جغرافیای محدود و فکر روحیه نیروهایی که دوستانشون را با یک دست باید دفن میکردند و با دست دیگه اسلحه به دست مراقب حملات بعدی میبودند. خط باریکی از بیمارستان کندی تا زندان حلب. مقاومت های نقطه ای، عقب نشینی های اجباری و قدم به قدم و بعد پایان های غم انگیز در سایه فشارهای بی امان مسلحین و اونوقت شمارش نیروهایی که میرسیدند به خطوط خودی ها، چه کسی زنده رسید و چه کسانی هرگز نرسیدند. خبرهای ماه های اخیر، پیروزی های ارتش سوریه در آزادسازی چنین مکان هایی همیشه یک شیرینی خاصی داشت با حس مبهمی از یادآوری این دست خاطرات. حسی که گمان میکرد ما که پشت مانیتورها بودیم ولی لابد اونهایی که وسط میدان بودند و چندین سال خون دل خوردند برای مقاومت، برای تسلیم نکردن شهرها و بعدتر برای آزاد سازیشون حتما حالا حال خوبی دارند وقتی میبینند چطور مقاومتشون بی حاصل نبود. ولی حالا هر خبر اینچنینی یک تلخی عمیق هم با خودش داره. حاج قاسم کنار تک تک این خبرها در ذهن میشینه و نبودنش را به یاد میاره. که فرمانده اصلی این مقاومت افسانه ای حالا نیست و گرفتنش از ما. بیراه نیست که دشمن در این جبهه هم کینه عمیقی داشت و بعد از رویارویی تقریبا تمام جهان با تمام امکانات و پول و رسانه و سرمایه و نفر و ابزار با قاسم سلیمانی در یکی از جبهات مقاومت یعنی سوریه، خواست حاج قاسم نباشه تا شیرینی این آزاد سازیها را لمس کنه. تا شیرینیش برای ما هم زهر بشه؛ شاید اینطور تلافی کرده باشه.
  16. با اطلاعات جدید منتشر شده به مرور به نظر نباید نقش اخیر کویت را در توطئه های ضد ایرانی ( در قالب یک کشور بی طرف ولی به شدت مضر چون اختیاری خاصه در مورد پایگاه های خارجی در خاک خودش نداره اگر همراهی عمدی را در نظر نگیریم ) فراموش کرد. در یک شروع جنگ احتمالی به نظرم ما باید به تعداد کافی موشک آماده شلیک (سیلوها) داشته باشیم که در وهله اول چند ده پایگاه امریکایی در دو کشور اشغال شده عراق و افغانستان و دو سه کشور مینیاتوری (شامل کویت، بحرین و ...) که رژیمهاشون از هیچ قدرتی برای حتی مورد مجوز گرفتن رژیم امریکا برخوردار نیستن ( به اصطلاح عددی حساب نمیشن و اختیار کشورهاشون در دستان خودشون نیست ) را بدون معطلی و بررسی مبدا خطر برای ایران بودن یا خیر مورد حمله قرار بدیم. چون بر خلاف مثلا امارات و عربستان و ترکیه که شاید سبک و سنگین کنند شرکت در جنگ احتمالی با ایران را با در اختیار گذاشتن پایگاه هاشون و از حداقل چانه زنی برای منصرف کردن استفاه از پایگاههاشون توسط امریکا هم برخوردار باشند ( فرض که خودشون شرکت نمیکنند در این تهاجم) کشورهای کویت و بحرین رسما تصمیم گیرنده نیستند در مورد پایگاه های امریکایی در خاکشون به علت اینکه اصلا ابزاری ندارند و در شرایط جنگ یک کشور کاملا در اختیار اشغال شده محسوب میشن.
  17. هوک تروریست مستقیم به یکی از اهداف اصلی ترور سردار اشاره میکنه. مطمئنا مشاوران ترامپ مدتها شاید غیرمستقیم و به طرق مختلف سیگنالهای این باور را بهش گاه و بیگاه ارسال کردند تا به تصمیم ترور سردار منجر شد. البته به نظر مورد دیگه ای هم وجود داره، سیگنالهای داخلی و خارجی با این مضمون که سردار مانع بزرگی شاید برای ایالات متحده و ترامپ هست تا ایران را مجبور کنه پای مسائل دیگه ای چون منطقه و ... هم مذاکره کنه و اگر این مانع برداشته بشه شاید ایران هم با ناامیدی از طرح های منطقه ایش/یا عدم وجود مانعی کلی ( به هر حال سردار به عنوان شخصی که برنامه منطقه ای مقاومت را بیش از بیست سال پیش میبرد و به جوانبش آگاه بود و از همه مهمتر بهش ایمان داشت مانع بزرگی برای تسلیم این برگه مقاومت بود ) راغب تر و مجبورتر به مذاکره بشه. قطعا در این میان حتی در بین کشورهای دوست و حتی برخی به ظاهر دوستان منطقه ای و مقاومت ( نه در تراز دوستان متحد و جدی مقاومت که همپیمانان تاکتیکی) هم افرادی حالا خوداگاه یا ناخوداگاه خوشحال شدند چون سردار به عنوان شخصیتی استثنایی همیشه اونها را در سایه قرار میداد و مانع پیشبرد اهداف بعضا زاویه دارشون با برنامه کلی مقاومت میشد. حالا در مورد سوریه به عنوان وزنه ایران در اون کشور ( احتمالا شادی روسها از این خلا را میشه حس کرد ) و برخی موارد دیگه بماند که نشون میده تصمیم غافلگیرانه ترور سردار چطور میتونه در نهان یک تصمیم جمعی ( لااقل با همراهی ذهنی ) دشمنان ایران و البته برخی دوستان تلقی بشه. با این مقدمه به هر حال در حال حاضر مهمترین اقدام ایران باید تقویت سپاه قدس و همچنین انسجام درونی حلقه های مقاومت باشه. فراموش نکنیم ترور سردار حالا با تغییر خطوط قرمز ( حتی اگر این تهدیدات امثال هوک تروریست نبود ) تاکتیکهای ما حتی در حوزه جا به جایی هامون در منطقه را هم تحت تاثیر قرار میده، وقتی چنین خط قرمز پررنگی رد میشه باید منتظر هر حماقت دیگه ای بود و این کار را برای ما سخت تر هم میکنه. الان سپاه قدس از همیشه بیشتر به کمک و همراهی نیاز داره برای پیشبرد برنامه هاش.
  18. با توجه به تصاویر طی حداقل 3 ساعت یک پاکسازای کامل صورت گرفته. اگر اشتباه نکنم تصاویر ساعت تقریبا 8 با تصاویر ساعت 11 ( از همون منبع پلنت ) پاکسازیها را واضح نشون میده. حالا از ساعت 2 تا ساعت 8 مشخص نیست چه تغییرات دیگه ای میتونه رخ داده باشه. اشاره شد پاکسازیها ممکنه برای بررسیها و تخمین خسارات بوده باشه یا پایش و تخمین صدمات یا اینکه واقعا اون تصویر اولیه ماهواره ای که منتشر میشده در قدم اول ( اول ساعت 11 ای منتشر شد و تازه دیروز ساعت 8 ای گویا) قرار بوده از بار روانی فشار برای پاسخ کم کنه.
  19. به نظر چند واحد برای تقویت مراکز خاص اضافه شده که مستقل عمل میکردند در مجموع تحت شرایط خاص. احتمالا به خاطر کمبود وقت و شرایط ملتهب هماهنگی برنامه ریزی شده ای در کار نبوده یا اینکه حداقل اگر بوده بنا به دلایلی رخ نداده در حین عملیات. سردار حاجی زاده لااقل در کلام گفتند تحت فرماندهی مجموعه هوافضا بوده و کامل پای قرارگاه و پدافند ارتش را کنار کشیدند.
  20. به هر حال در این شرایط سخته گفتنش ولی فراموش نکنیم حداقل در دو مقطع آمریکایی ها رسمی و غیر رسمی اعلام کردند بعد واکنش ایران حملات سایبری به ساختار پدافند ایران داشتند که موفق بوده. ما اطلاعی از نوع این حملات و شکلشون نداریم. در یک مورد عنوان شد که مراکزی به کل از چرخه خارج شدند. حالا شما فرض بگیرید: در اون ساعات اولیه هم امکان حمله سایبری و مختل سازی کلیت سیستم بوده ( حالا یا به عنوان تلافی مثل دفعات پیش یا اماده سازی حمله ای که کنسل شد بعدش یا همین ابهام در فضای حمله/عدم حمله) که خودش تبعات زیادی داره: از فشار روانی روی مجموعه، تا دستور برخورد مستقل و فوری با تهدیدات یا هم واقعا فریب فنی و اختلال فنی سیستمها طوریکه اپراتورها اشتباه کنند و اینکه فعال سازی حفره هایی که در حملات قبلی ایجاد/تعبیه/شناسایی شده بوده. حالا یا واقعا قصدی نبوده و از شانس بد این پرنده در این اثنا گرفتار شد یا اینکه در حدسی کمتر محتمل دقیقا همزمان با پرواز این پرنده ضربه زده شده ( گفتم قبلش یک پروزا ترکیش و بعدش یک ایران ایر هم بلند شده بودند و برنامه پروازها هم که در دستری عموم هست از ساعتها پیش)
  21. این را در خلال اشاره به عدم تقصیر سازمان هواپیمایی گفتند. گفتند مسیری که اونها به پرواز اعلام کرده بودند همون مسیر روتین بوده و اونها تغییری در این مسیر روتین نداده بودند و تقصیری ندارند. نکته اینجاست اشاره شد پدافند متحرک برای اون شرایط خاص اون روز در اون نقطه مستقر شده بود و با توجه به مواردیکه در بیانیه ها هست گویا یک مجموعه نظامی در امتداد اون مسیر بوده. ( اصولا با توجه به منطقه احتمالا بیش از یکی در امتداد مسیر ) ولی خب قبلا مسیرهای پروازی و چارتها مشخص بوده و هم خلبانان و هم رینگ پدافندی هم توجیه بودند ولی این پدافند متحرک گویا توجیه نبوده یا به هر حال اشتباه کرده و مسیر و امتداد و پرنده و مرکز را وارد این اشتباه کرده. در همین پروازهای و چارتها و مسیرهایی پرواز تهران و اصفهان و بوشهر و جزایر در امتداد مسیر پرواز ها صدها مجموعه حساس قرار داره ولی چون هم پدفاند منطقه و هم خلبانان مسیرها را میشناسند اتفاقی رخ نمیده ولی اگر پدافند ناآشنایی برای شرایطی خاص فوری وارد رینگ کنید که مستقل عمل کنه و به خوبی توجیه نشده یا اشتباه کرده هرچند توجیه شده بوده اینطور میشه که پرنده را تهدید فرض میکنه ( البته قطعا با اشتباه گرفتن پرنده والا باز باید کسب تکلیف میکرد مثل موردی که در تهران رخ داد)
  22. این حادثه سراسر خسارت بوده برای ایران. از هر زاویه ای که نگاه کنی و اصولا اگر تیم امنیتی کاخ سفید میخواست سناریویی بنویسه که همه چیز را در شرایط فعلی تحت الشعاع قرار بده از این ایده آل تر پیدا نمیکرد. در مورد بستن حریم هوایی کشور علاوه بر توضیحات جناب MR9 ما قبلا هم از این دست اشتباهات داشتیم. ( همه چیز تحت کنترل هست و عادی نشان دادن شرایط حتی در اوج بحران و خجالت کشیدن از برخی پروتکلهای امنیتی، مثلا در بحرانهای اجتماعی بعضا مسلحانه حیت در نقاط خاص اعلام منع رفت آمد و محدودیت که درسته وجهه خوشایندی نداره ولی همه چیز وجهه نیست ) اصولا پرواز هم یک پرواز با منشا داخلی و ابعاد بین المللی و مسافرین داخلی بوده که اتفاقا باز تبعات این حادثه را برای افکار عمومی کشور ما سخت تر میکنه هرچند مسافران دیگه باز هم اتفاقا بر سخت تر شدن ابعاد ماجرا و تبعاتش برای ما میفزایه. مسافرین هم که میبینیم از همه طیف بودند و مذهبی و غیرمذهبی هم نداشته. نیم اساعت بعد و قبل این ماجرا هم چند پرنده دیگه از جمله ایران ایر و ترکیش بلند شدند که شاید در مسیر پروازی به مقصد اوکراین این اشتباه رخ داده. اصولا اگر فرض بگیریم نخبگانی درون هواپیما بودند که با سردار ارتباط داشتند ( حتی در راستای فرض محال عملیاتی سپاه در حالیکه سردار از این تصاویر زیاد داره با افراد خصوصا مذهبی در مراسم های مختلف) اتفاقا باید بریم سراغ همون سناریوی توطئه چون اگر برآورد هزینه/فایده باشه تقریبا تمام و مطلق هزینه های این اتفاق برای ما بوده و فایده هاش برای آمریکا.در اینصورت مثلا یک حمله سایبری یا جنگال به واحد پدافند مستقر و سرنگونی ناخواسته این پرنده خاص ( قطعا یک پرواز داخلی تبعات و ابعاد محدودتری در بعد رسانه ای جهانی داشت) توسط پدافند خودی هم فایده های فعلی را داشت و هم یک ترور هدفمند دیگه افراد به اصطلاح فرضا دیدار کننده با سردار. ولی خب فرضی است که هیچ کس سراغش نمیره چون قرائن متقنی براش نیست هر چند در هزینه/فایده قابل توجیه است، سناریوی "عمدی/غیرعمدی" که نه تنها حتی یک دلیل منطقی و حتی ساده براش نیست بلکه در بحث هزینه/فایده هم کاملا توجیه ناپذیره.
  23. بله دیگه، تو همون ماجرای بررسیها باید بهش پرداخته بشه و اصولا اگر برخورد نشه که یعنی یک قسمت از درس دوباره به غلط تکرار میشه. ولی منظورم اینه اون اپراتور با توجه به شواهد و احتمالات و اطلاعات قبلی هم که داریم ( عملکرد مستقل در صورت لزوم ) نهایتا زیر بار شدید روانی و شرایط حساس کشور در اون لحظات و هر لحظه احتمال مواجهه با جنگ افزاری که هیچوقت باهاش تا به حال روبرو نشده بوده و مسئولیت بزرگی که بر دوشش بوده (احتمالات دیگه هم قطعا باید بررسی بشه ولی ما با حسن نیت فعلا بررسی میکینم خود نفر را ) یک خطای انسانی را مرتکب شده ولی گفتم در این سناریو آخرین مقصر ماجرا اون هست. چه کسی تصمیم گرفته حریم هوایی کشور در اون شرایط حساس همچنان باز باشه و از همه بدتر اجازه برخواست به یک هواپیمای غیرنظامی را بده (چند ساعت تاخیر یا کنسلی مگر چه قدر هزینه داشت؟) چه کسی بر طرح ریزی عملیات و سناریوهای پیش رو نظارت داشته و همچنان اصرار بر باز بودن حریم هوایی کشور داشته؟ مسئول هماهنگی واحدها؟ و ... همه اینها باید مورد بررسی قرار بگیره و مشکل و مبداءش روشن بشه و بعد که روشن شد به عوامل انسانی ماجرا بپردازند در برابر مسئولیتی که در قبال جان مسافرین وجود داره والا که رویه ها حتما باید اصلاح بشند برای دفعات بعد که قطعا این آخرین بار نخواهد بود چنین موقعیتی.
  24. پاکسازیها طبق تصاویر به معنای واقعی کلمه پاکسازی بودند. یعنی اواربرداری و تمیز کردن محوطه ها که اون ابهام اولیه که چرا پس برخورد موشک اینطور تمیز و شیک خرابی به بار آورده را تایید میکنه. و در حقیقت تصاویر شیک تری بودند تصاویر اولیه ماهواره ای که منتشر شدند تا تصاویر بعد و اگر این بخواد معنی ای داشته باشه درست در جهت خلاف ماجراست. حالا ممکنه این پاکسازیها برای گرفتن شوک اولیه ماجرا بوده باشه ( چرا منبع انتشار اولیه تصاویر همون تصاویر ساعت زودتر را نمایش نداده بود و بعد از چند روز اون تصاویر صبح زود منتشر شد؟) یا اینکه طی براورد خسارات و بررسی های اولیه بوده که این تغییرات رخ داده و قصدی وجود نداشته. ولی در نهایت ابهام اولیه که در اینجا با دوستان بهش پرداخته شد که تصاویر اولیه ماهواره ای مشکوک هست و برخورد موشکها نمیتونه در وهله اول چنین تمیز و آنکادر شده باشه حدس درستی بود و تصاویر در اصل ماجرا چیزی که در ابتدا رخ داده بود را نشون نمیداد. اگر ادعای خلاف این خصوصا ادعای فوق یعنی توافقات پشت پرده قابل اثبات هست با توجه به اون تصاویر، اتفاقا تصاویر در دسترس هست و کاملا میشه بررسیشون کرد که آیا حقیقت داره یا خیر؟
  25. همونطور که اشاره شد باید در دو بعد جدی بحث بشه. یکی خود حادثه و یکی هم مدیریت حادثه یا بحران ( حالا بعد رسانه ایش که به این ختم شد و تبعات زیادی داره ولی بعد فنی ماجرا هم جای خود هست) یک مورد دیگه اینه الان پدافند در یک موقعیت متزلزل قرار نگیره. قطعا بررسی ها باید انجام بشند و اصلاح رویه ها صورت بگیره ولی از لحاظ عملیاتی با توجه به شرایط ما و دشمن یک تاکتیکی وجود داشت ( قطع ارتباط واحدهای عملیاتی در حمله سایبری یا جنگال دشمن و عملکرد مستقل واحدها) که حالا با این حادثه مورد بحث قرار میگیره. طبیعتا یک تاکتیک ضروری است و در این حادثه هم با توجه به ساعت واقعه اگر حریم هوایی کشور برای حتی 12 ساعت هم بسته میشد یا اجازه پرواز از مبدا برخی فرودگاه ها داده نمیشد و لغو میشدند شرایط حفظ میشد. ولی نکته اینجاست در شرایط حاضر پدافند خیلی محتاط میشه و دشمن ممکنه از همین ترس ذاتی نفوذ کرده در بدنه پدافند در موقعیتی مناسب ( هر چه نزدیکتر به این واقعه ) بهره خودش را ببره. از بعد روانی هم نیروهای پدافندی نیاز به یک بازسازی دارند. مثال آدم مار گزیده از ریسمون سیاه و سفید هم میترسه برای چنین موقعیتی است. هم در بعد فرماندهی پدافند و هم اپراتورها.