MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,675
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,384

تمامی ارسال های MR9

  1. سلام علیکم تحلیل بسیار ارزشمندی هست .متشکرم این جمله جنابعالی را در قالب مفاهیم تئوریک رزم روانی ،می شود با مفهوم " انگاره سازی" هم تعریف کرد . بدین صورت که دشمن سعی می کند تا در رسانه ها ( "مدیا" در مفهوم عام) یک فضای ساختگی ایجاد کند که این برداشت ضرورتاً با فضای واقعی منطبق نیست . سابقه استفاده حوزه تمدنی غرب از این مساله زیاد نیست ( احتمالاً از اواخر جنگ دوم ، جنگ سرد و بعد از 11 سپتامبر ) ولی در این زمینه بشدت حرفه ای هستند . این هم یک تاکتیک شناخته شده هست در جنگ روانی که به آن " اسطوره سازی " هم می گویند . که در یک تعریف بسیار کوتاه میشود آن را بصورت " یک رابطه خیالی را به جای یک رابطه واقعی دانستن " تعریف کرد . به نظرم زیاد در جمهوری اسلامی کارائی ندارد ( چه در حوزه تمدنی و چه در حوزه دینی ) که این را میشود نقطه قوت ما دانست . ( قضیه " ریگی " را مجدداً مرور کنید ) شعور و درک سیاسی قاطبه مردم ایران ، بسیار بالاست ( صرف نظر از اختلاف سلیقه سیاسی که اگر در مسیر خودش قرار بگیرد ، اتفاقاً موجبات رشد را فراهم می کند ) و این مدیون سابقه تمدنی و تجارب تلخی هست که داشتیم . با این حال اگر حافظه تاریخی ما ایرانی ها یک مقدار قوی تر می بود ، شاید ، وضعیت به مراتب بهتر ارزیابی می شد . قطعاً همین طور هست . البته فقر تجهیزاتی همچنان وجود دارد ( علیرغم خرید تجهیزات چینی ) ولی در این زمینه نسبت به شرایط دهه 70 و 80 شمسی یک مقداری بهبود پیدا کرده ولی هنوز کم تجربگی در زمینه برخورد غیر مهلک وجود دارد که باید فرماندهان میدانی بیشتر در این زمینه توجیه شوند . به نظرم یک قاعده کلی وجود دارد " هیچ کسی ، کامل نیست " قطعا و بلاشک نقدهای بسیار بسیار جدی در حوزه های مختلف اداره جامعه امروز ایران وجود دارد ، مفاسد لجام گسیخته شدند ، کنترل و نظارت در حداقل میزان خودش قرار دارد ، ولی این را هم باید در نظر داشت که مسیر نقد درست ، مسیر اعتراض درست ، با ان چیزی که در 72 ساعت نخست مشاهده شده ، متفاوت خواهد بود . البته این را هم باید در نظر داشت که نظام سیاسی موظف هست مسیر نقد را درچهارچوب موازین ایجاد کند که علی الظاهر در این زمینه کارنامه بسیار ضعیفی وجود دارد . البته امیدواریم که این مسیر با توجه به اتفاقات تلخ 78 ، 88 و 96 ، ایجاد شود . این مساله هم بطور مستقیم به نحوه مدیریت روانی جامعه ( که مسئول مستقیم آن رسانه ملی هست ) مربوط می شود . نظر شخصی بنده این هست ، تا زمانی که بودجه رسانه از طرف دولت وقت ( حالا با هر گرایش سیاسی ) تامین می شود ، نباید انتظار داشت که چنین اتفاقی رُخ دهد . رسانه مستقل بلحاظ مالی ، برای برنامه ریزی در این خصوص ، دست بازتری دارد و میشود کارهای ارزشمندی را در قالب خورا ک فرهنگی در اختیار جامعه قرار داد. پی نوشت : این چند روز ، نظرات محترمانه و با سعه صدر دوستان را مطالعه کردم ، جالب هست که نبض جامعه را میشود در یک رسانه با بُرد " میلیتاری " هم اندازه گرفت . آرزو می کردم که این مسیر همچنان ادامه پیدا کند که مخاطب با هر سلیقه سیاسی ، از این مطالب استفاده کند .
  2. با سلام "قدرت دریایی یا قدرت هوایی" مساله این است !!!!!! با ورود هواپیما به سازمان رزم ارتشها در اواخر جنگ نخست جهانی و بخصوص ارتش ایالات متحده ، همواره یک جنگ قدرت پنهان و در عین حال بسیار پر شدت ، میان نیروی زمینی ( بعنوان نخستین سازمان مسلح بکار گیرنده هواپیما در قالب سپاه هوایی نیروی زمینی ) و نیروی دریایی ، بعنوان یک نیروی مسلح قدیمی و در عین حال پر نفوذ در سلسله مراتب فرماندهی ، وجود داشت و هریک می کوشیدند تا با راندن حریف به گوشه رینگ مبارزه ، بیشتین بودجه و توجهات را بخود جلب کنند . در این میان ، سرهنگ ویلیام میچل ، بعنوان یکی از پرشورترین هواداران قدرت هوایی ، برای اثبات تاثیر گذاری این نیروی جدید ( نیروی هوایی ) نسبت به نیروی دریایی ، علیرغم مخالفت شدید فرماندهان پرنفوذ نیروی دریایی ، آزمایشی را به سال 1921 ترتیب داد که موجب وحشت و نگرانی عمیق سلسله مراتب نظامی در نیروی دریایی شد . در ژوییه 1921 ، شناور رزمی "اس .ام. اس اوستفریزلند " ( Helgoland class )که از نبرد ژوتلند (1916) جان سالم به دربرده و پس از شکست آلمان تسلیم نیروی دریایی آمریکا شده بود ، توسط ویلیام میچل ، بعنوان یک هدف برای پرنده های رزمی سپاه هوایی ، انتخاب شد . بمب افکن ها مامور شدند تا حداقل در دو "راید " به این شناور ( که در آن زمان در دهانه ویرجینیا شناور بود ) حمله کرده و آن را با استفاده از 2000 پاوند مهمات غرق کنند . این ماموریت طبق برنامه ریزی های قبلی ، انجام شد و می توان گفت که این رویداد آغازی بر افول نسبی نفود نیروی دریایی در تصمیم گیری های راهبردی دولت ها مستقر در واشنگتن گردید.
  3. با سلام پــــــــدر بــــــزرگ از یک نظر ، می توان گفت که پدربزرگ آنچه که " توپهای تهاجمی " ( ASSAULT GUN) نامیده میشود ، توپ تهاجمی STUG III بشمار می آید که نخستین نمونه آن در مارس 1941 از خط تولید خارج گشت . تصویر فوق که در حومه شهر "ماریوپُل " ( روسیه ) به تاریخ اکتبر 1941 گرفته شده ، یکی از نخستین نمونه های این زره پوش را به نمایش گذاشته که ظهور آن ، تقریباً موجبات پدید آمدن یک انقلاب در تاکتیکهای ورماخت را فراهم آورد . تا پیش از این ، تنها دفاع موثر در برابر واحدهای زرهی دشمن ، کاربرد توپهای مشهور سری PAK-38 و جنگ افزارهای نیمه متحرک 88 م.م. بود ، اما با معرفی این ماشین ها که براساس پلت فرم تانک مشهور پانزر-3 طراحی گشته بودند ، مفهوم جدیدی وارد ادبیات رزم زرهی گردید وآن مفهوم "زره کوب" بشمار می آید . پی نوشت : به دوربین " خرگوشی" موجود دراین زره کوب که برای هدفیابی و هدایت آتش کاربرد داشت ، دقت کنید . اگر چه این فناوری در مقایسه با تهدیدات موجود در آن زمان ، بسیار پیشرفته می نمود ، اما بی حفاظ بودن خدمه این تجهیزات ، آسیب پذیری خدمه را در یک رزم نزدیک بسیار افزایش می داد .
  4. با سلام شاهین های آتلانتیک شمالی سروان ( سرگرد بعدی ) ، هرمن فیشر ، فرماندهی وقت اسکادران شناسایی Fernaufklärungsgruppe 5 ، تابستان سال 1943تا پایان جنگ وی یکی از باتجربه ترین و کار آزموده ترین فرماندهان اسکادران شناسایی لوفت وافه که در آن زمان به پرنده های دورپرواز یونکرس JU-290 A.3 مجهز می بود ، بشمار می آمد ، چنانکه سرفرماندهی OKW به پاس خدمات ارزشمند وی در شناسایی کاروان های تجاری متفقین در آتلانتیک شمالی و نقش راهبردی این یگان در ایراد خسارتهای جبران ناپذیر به ناوگان سطحی بریتانیا ، در یکسال موفق شد تا دو نشان Ehrenpokal و Deutsche Kreuz را کسب نماید . به اعتقاد برخی مورخین نظامی ، نقش این اسکادران ها ، هنوز بطور کامل برای عموم تشریح نشده است .
  5. از اواخر دهه چهل که دوستان دیروز تبدیل به دشمنان ایدئولوژیک امروز شدند ، تب ضد کمونیستی در ایالات متحده چنان زیاد شد که در هر اتفاقی یک توطئه کمونیستی دیده میشد ( شخصیت ژنرال جک رپر را در فیلم دکتر استرنج لاو بررسی کنید ) . روسها ، با اشاره عموژوزف ( که دُم پیپ معروفش در جریان کنفرانس یالتا روی شرق اسیا قرار گرفت ) ، قرار شد تا با هماهنگی چینی ها ، کل شبه جزیره کره ، ویتنام را ضمیمه امپراتوری خودشان کنند که به شکل خلاصه این مساله در آمریکا به استراتژی دومینو شهرت پیدا کرد ( سقوط یک کشور در این منطقه موجبات سقوط بقیه به دامن پُر مهر و عطوفت !!!!!! کمونیسم را فراهم می کرد ) در نتیجه اول فرانسوی ها که به شکل سنتی در هندوچین قدرت درجه یک (البته با بال و پر ریخته شده در جنگ دوم ) محسوب میشدند ، ژنرال دی کاستری را به این کشور اعزام کردند ( به فیلم "فرمان گمشده " مراجعه شود ) ولی این بنده خدا در دین بین فو شکست خورد و اسیر شد . بعد آمریکایی های وارد شدند که نتیجه ان هم مشخص هست ( حالا اینکه امریکایی شکست خوردند یا خیر بحث وجدل وجود دارد ) نکته : بحث شکست را میشود در دو بخش شکست نظامی و شکست راهبردی بررسی کرد . اینکه پیشروی روسها در شرق اسیا متوقف شد ( در شبه جزیره کره به کره شمالی و در ویتنام به ویتنام شمالی و بعد از آن ویتنام که این کشور اخیر خودش بعد از جنگ با برادر بزرگترش ، جمهوری خلق چین اختلاف پیدا کرد و...... ) خودش یک مسیر بررسی جداست و دوم شکست نظامی که شاید بواسطه فرار غیر قابل تکرار انها از سایگون مشهور شده . با این حال ویتنام هم در حوزه سیاسی و هم در حوزه نظامی برای امریکایی ها یک نقطه عطف بود که با عدم موفقیت در حوزه نظامی همراه شد . به نظرم مهمترین درس ویتنام ، خالی شدن باد غرور ارتش امریکا ناشی از پیروزی در جنگ دوم و جنگ کره بود . این مساله اثر خودش را بخوبی در عملیات طوفان صحرا نشان داد ، چیزی که در بررسی های راهبردی ،به آن تجربه نکبت بار ارتش در ویتنام گفته می شود و نتیجه ان افزایش روحیه خودکاوی (SELF-ANALYSIS) در این سازمان مسلح پی نوشت : حقیقتا نمیشود این سئوال را در چند پاراگراف توضیح داد ولی این مطلب شاید بهتر نوشته شده باشد حمله به " تان هوا " - نخستین ماموریت موفق مهمات هوشمند
  6. دوست عزیز ، کاربر محترم ، مبحث ما به هیچ وجهی سیاسی نیست و دولتی را هم نشانه نگرفته . دولت حسن روحانی به همان اندازه مقصر هست که دولت محمود احمدی نژاد ، دولت سید محمد خاتمی و دولت مرحوم هاشمی . ما در اینجا با فلسفه نظامی ، نوع نگاه فرماندهان به قدرت دفاعی سرو کار داریم . در خصوص بودجه و بودجه نویسی هم عرض کنم که یک واحد سیاسی با توجه به اهمیت بحث دفاعی که به امنیت ملی مرتبط هست ، اگر شده از غذای مردم کم کند ، باید ساختار دفاعی خودش را تقویت کند ( این در بدترین حالت فرض شده ) کل بحث ما در اینجاست که اگر نوع نگاه ، ساختار دفاعی ، در بهینه ترین شکل ممکن قرار داشته باشد ،بودجه محدود ( n دلار یا n ریال ) را میشود به بهترین شیوه ممکن خرج کرد. مثال بارز آن هم ستاد کل ارتش آلمان بعد از جنگ نخست ( تروپن آمت / اداره سربازان ) به فرماندهی ژنرال فون زکت هست . بودجه ارتش آلمان از 1919 تا 1933 ، در حداقل ممکن خودش قرار داشت و کمیسیون کنترل متفقین ، هر سال ، لیست افسران رسمی را کنترل می کردند تا قدرت نظامی آلمانی ها از آنچه که در پیمان ورسای آمده بود ، تجاوز نکند . حالا ماهیت نگاه تروپن آمت در آن زمان با ظهور افسران خوش فکری نظیر گودریان ، فریتز فروم ، لودویک بک ( البته تاحدودی ) و.... به شکلی بود که حتی در سالهای بحرانی جمهوری وایمار ، ارتش ( رایشسوهر ) ساختار خودش را مجدداً سازماندهی کرد ، طرح های کهنه و از رده خارج جنگ اول را دور ریخت ، با تفکرات کهنه ستاد ارتش امپراتوری جنگید و در نهایت چیزی را بوجود آورد که همه ان را مطالعه کردند . حالا به لطف انقلاب ، سررشته امور به دست خودمان هست ، نباید با ساختارهای دست و پاگیر دهه چهل شمسی ، خودمان ، به دست خودمان ، برای خودمان ، محدودیت ایجاد کنیم . شرایط ما که بدتر از شرایط آلمانی ها در سال 1918 که نیست . نیروی انسانی آماده و تحصیل کرده که هست ، حداقل زیرساختهای لازم را هم که داریم ، حالا چرا نباید از این فرصت استفاده کنیم تا شهریور 1320 یا شهریور 1359 مجدداً تکرار نشود ؟؟ تمام حرف ما این هست که داریم زمان ارزشمند را از دست می دهیم امیدوارم این مساله را درک بفرمایید
  7. سلام علیکم دقیقاً به نکته بسیار جالب توجهی اشاره فرمودید ، نزدیک به یک دهه هست که مفهوم بازدارندگی هوشمند smart deterrence وارد ادبیات علوم راهبردی شده ، حالا چرا ما بعنوان یک موجودیت سیاسی در آسیای جنوب غربی ، به این توجه نداریم ، دانشگاههای ما در سطوح خُرد و کلان برای توسعه این مفهوم و تبدیل آن از سطح تئوریک به مفاهیم اجرایی ، تلاشی نمی کنند ، جای تعجب بسیار دارد دقیقاً ، حال چرا ما با توجه به تجارب ارزشمند در دوران انقلاب و بعد دفاع مقدس ( که نمونه هایش اظهر من الشمس هست ) در فراهم کردن زیرساختها برای مردم ، دچار پس رفت شدید شدیم ؟؟ آیا این واقعیت نیست که هرزمان به مردم اعتماد شد ، نتایج درخشانی در تاریخ این کشور ثبت شد؟؟ به همین ترتیب ، اگر به شرکتهای دانش بنیان غیر دولتی ( تاکید بنده روی غیر دولتی هست ) در حوزه دفاعی ( چه در سطح تئوری و مدل سازی ) و چه در سطح توبلید سخت افزار بهای بیشتری داده شود ، به نظر شما این مساله برای مجموعه نیروهای مسلح نتایج بهتری نخواهد داشت ؟؟؟ دقیقاً - اما سئوال اینجاست که چرا وجود این ، آموزشهای در ارتش با روحیه انقلابی برآمده از ایجاد یک سازمان نظامی جدید التاسیس ( سپاه ) ، ترکیب نشد ( به شکل بهینه ) که بشود بهترین نتیجه را از آن گرفت ؟؟!!! دقیقا" - سئوال اینجاست که چرا در سایر ارتشها ، ( حداقل در سطح دانشگاه افسری ) ، همیشه بهترین نیروها( بلحاظ مشخصات فیزیکی و روحی ) گزینش می شوند ( در سالهای قبل از انقلاب و به اعتراف افسران ارشد بازنشسته فعلی ، دبیرستان نظام ، محل شناسایی نخبگان نظامی بود ) ، در حالی که در حال حاضر ، این استانداردهای (غیر از نیروی هوایی و مقداری در نیروی دریایی ) به پایین ترین سطح ممکن نزول کرده ؟؟؟ دقیقاً . به نظر شما ، عزم ، اراده و حتی نیازمندی برای تغییر سیستم واکنشی فعلی به یک سیستم آینده نگر که تهدیدات را حداقل برای 50 سال پیش بینی و برای آن برنامه ریزی کند ، وجود دارد ؟؟؟ آیا به نظر جنابعالی ، تجربه رزمی از عملیات طوفان صحرا (1991) تا حال حاضر در افغانستان ، عراق ، سوریه ، یمن و حتی جنگ بالکان ، برای بهینه سازی ساختار ستاد کل و بعه تبع آن ساختار نیروهای مسلح ، کافی نیست ؟؟؟ و در نهایت ، چرا ساختار فعلی نیروهای مسلح ، از میدان دادن به نیروهای جوان و با انگیزه به شکل واقعی ( و نه نمایشی ) خودداری می کند ؟؟ چرا هیچ عزم و اراده ای برای جمع آوری و تدوین تجارب ارزشمند رزمی از پرسنل بازنشسته و فعال وجود ندارد ؟؟ چرا این شکل موارد همیشه با مفاهیمی نظیر محرمانه ، طبقه بندی و نظایر آن ، به گوشه بایگانی ها رانده میشود ؟؟؟ و این که چرا ، این "چراهای متعدد "، پاسخی ندارد ؟؟؟ متشکرم
  8. سلام علیکم و رحمت ا... از پست جنابعالی ، استاد گرامی EMP بسیار استفاده کردیم . با این وصف ، نکته بسیار مهمی که در فرمایشات شما بود ( واژه های رنگی شده ) ، بیشتر باید روی آن متمرکز شد ، معمولاً برای طرح ریزی یک الگو جهت اتخاذ یک استراتژی نظامی مشخص که در شرایط گوناگون ، از انعطاف پذیری کافی برخوردار باشد ، سناریوهای مختلفی را در نظر می گیرند . این سناریوها که یک چهارچوب مشخص هم بلحاظ علمی دارند ( الگوی فون ریبینز ، شوارتز ، گوده و روبلات و... ) بر یک درک درست از شرایط پایه گذاری شده ، حالا بحث اصلی و فارغ از حواشی سیاسی ، این هست که چرا وضعیت به گونه ای جلو رفته که این کاهش موازنه بازدارندگی بوجود آمده ؟ً!!!!! به نظر حضرتعالی ، در یک شرایط نرمال و طبیعی ، کمبود چه چیز هایی باعث شده تا استراتژی نظامی یک سازمان مسلح ( دراینجا ستاد کل نیروهای مسلح ) ، بصورت تک متغییری درآید و این عدم توازن را به چه شکل میشود تبیین کرد ؟؟؟
  9. با سلام موشکهای هوا به هوای مادون قرمز جنگ افزاری برای تمام دوران باورود پیشرانه های جت به عرصه رزم هوایی از اواخر جنگ دوم جهانی ، تقریباً تمامی کارشناسان این حوزه بدنبال طراحی و تولید جنگ افزاری بودند تا تاخت و تاز جتهای رزمی در پهنه آسمان را تا حد قابل قبولی محدود نمایند . از یک نظر ظهور توپهای با نواخت تیر بالا ، یک راه حل موقت بشمار می آمد ، با این حال جنگ کره نشان داد که دوران استفاده از چنین تسلیحاتی در رزم هوایی ( البته به تنهایی ) بسرآمده و باید در جستجوی راه حل جدیدی بود . به شکل خلاصه ، این نیازمندی ، موجب ظهور مهمات جدیدی شد که اکنون موشکهای هوا به هوای مادون قرمز نامیده میشود. با این وصف ، بخش جستجوگر موشکهای مادون قرمز ، برای عملکرد بهینه ، نیازمند به استفاده از مواد شیمیایی خاصی داشت که قادر باشد تا نسبت به تشعشع حرارتی خروجی پیشرانه های جت ، واکنش مناسبی داشته باشد . تا حال حاضر ، در تولید بخش جستجوگر موشکهای مادون قرمز بطور معمول از دو ماده شیمیایی سولفید سرب و ایندیوم آنتی مونید استفاده می گردد که عملکرد آن در طول موجی در حدود 3 میکرومتر ( در صورت استفاده از سولفید سرب ) و 6 میکرومتر ( درصورت کاربرد ایندیوم آنتی مونید ) صورت می پذیرد . بدین ترتیب ، طبق یک قاعده کلی ، درجریان وقوع یک رزم هوایی نزدیک ، هر چه هدف ، سرعت بیشتری داشته باشد ، ردیابی و انهدام آن ، آسان تر خواهد بود . صرفا" برای میلیتاری / MR9
  10. سلام علیکم هرکه را افزون خبر --- جانش فزون فرود شبح صحرای نقب ورود نخستین جنگنده پنهانکار نسل پنجم به آسیای جنوب غربی پی نوشت : 1- ارتباط با مدیر فنی محترم انجمن که میّسر نیست ( علیرغم ارسال پیام های پی درپی) ، و بدلیل مشکلات فنی موجود در گالری ، امکان ارسال اخبار وجود ندارد ..... !!!! 2- فرآیندی که پیش روی ماست ، بخوبی نشاندهنده اهمیت نیروی هوایی بعنوان یک نیروی سیّال و متحرک هجومی است . پاشنه آشیلی که ظاهراً هیچ برنامه ای برای پوشش دادن آن وجود ندارد . امیدواریم که این پاشنه آشیل در زمان بحران موجبات فاجعه را فراهم نیاورد .
  11. درباب چرایی عدم حمله مستقیم به بغداد در طول جنگ تحمیلی درخصوص اینکه چرا فلش اصلی حملات ما قبل از بسته شدن راه کار عملیات آفندی در جنوب ، بسمت غرب نرفت ، دلایل متعددی وجود دارد که هنوز پاشنه آشیل ماست . توپوگرافی مرز ایران به خط مستقیم تا بغداد،یک محیط کاملاً جلگه ای و بدون ناهمواری عمده بود ، در نتیجه اجرای عملیات آفندی در یک محیط باز نیازمند : 1 - وجود نیروی زرهی کاملا آماده ( که مشخصاً بخش اصلی توان زرهی ما در عملیات نصر زمین گیر شد و هرگز تا آخر جنگ و حتی در حال حاضر کمر راست نکرد ) 2- وجود پشتیبانی هوایی ( بالگرد و جتهای رزمی ) در یک مقیاس قابل توجه ( که این مورد هم بدلیل تلفات غیر قابل جبران در شش ماهه نخست جنگ ، غیر قابل دسترس بشمار می رفت ) 3- نیروی پیاده آموزش دیده که بتواند بلافاصله پس از پیشروی در عمق خطوط دشمن ، بسرعت حالت تدافعی گرفته و در مقابل ضد حملات احتمالی دست به مقاومت زده تا برای مراحل بعدی پیشروی آماده شود،بود .علاوه براین : 1- نزدیک به 30 سال بعد از جنگ، هنوز روحیه تدافعی غیر قابل باور ارتش عراق ، درست در زمانی که ما وارد خاک عراق شدیم ، تبیین و تشریح نشده 2- حمایتهای آشکار اطلاعاتی ایالات متحده از بغداد(بصورت کمکهای شنود رادیویی " ایستگاه CIA در ترکیه " و تصاویر ماهواره ای -به اذعان وفیق السامرایی ) 3- قدرت گرفتن نیروی هوایی عراق برای اجرای ماموریتهای پشتیبانی نزدیک از پیاده نظام و زرهی 4- رشد بی سابقه توان زرهی ارتش عراق و توانایی اجرای عملیات نظامی به شکل همزمان در چند محور ( بخصوص از انتهای سال 63 تا آخر جنگ ) و چند مورد دیگر ( عمدتاً مربوط به مسائل داخل کشور ) اجرای چنین نظریه ای را بطور کامل غیر ممکن کرده بود . نقشه ستاد ارتش در زمان پهلوی دوم هم درست در زمانی بود که نیروی هوایی ، زمینی نگرانی در مورد قطعات یدکی و جایگزینی سخت افزار نداشتند و قطعاً حساب جامعی بر روی پشتیبانی سیاسی ایالات متحده و کشورهای پیمان سنتو وجود داشت . ضمناً تمامی اصول رزم کلاسیک ، پیشروی در زمین باز ، بدون تامین جناحین محور پیشروی را رد می کند . در جنگ نخست ، پیشروی بدین شکل در نواحی صاف و بدون عارضه وجود داشت ولی به محض ورود " سیم خاردار" و " تیربار" همه معادلات بر هم خورد و افزایش تلفات باعث گردید تا فکر دیگری برای نفوذ به داخل خطوط دفاعی دشمن گردد .
  12. سلام علیکم علت اینکه باید این همه هزینه کنیم تا چنین غلافی برای بالگردها و پهپادها تولید شود ، تجربیات رزمی واحدهای نیروی زمینی سپاه در "عملیات خیبر ( جایی که بالگردها و پرنده های سبک عراقی با غلافهای راکت انداز مشابه " روسی " مسیر تدارکات ما را در برخی مواقع قطع می کردند // "ارتفاعات جاسوسان" (که این تجارب حداقل بعد از 4 تا10 ساعت مصاحبه حضوری با دوستانی که در این عملیات شرکت داشتند ، ثبت و ضبط شده )، مستقیماً خلاء وجود جنگ افزارهای هدایت شونده ای در این رده ، برای سرکوب دشمن که در یک توپوگرافی پیچیده در غرب کشور حضور داشتند ، در لابه لای صحبتهای این نیروها وجود داشت . یک مدت بعد هم جنگ داخلی سوریه و مقابله با خودروهای زره پوش شده شورشیان سوری که در شب و روز به نیروهای ارتش سوریه و مقاومت و حتی مردم عادی تلفات وارد می کردند و می کنند ، نیاز به این سلاح را بطور کامل نشان داد . پی نوشت : این که بارها و به شیوه های مختلف گفته می شود که توجه به تجربیات رزمی گذشته ، کار کردن در حوزه تاریخ نظامی ، ورود مراکز علمی نیروهای مسلح با هدف چاپ و گسترش کتابها در این حوزه ، نیاز ضروری هم پرسنل جوان و هم فرماندهان مُسن تر هست و اینکه طبقه بندی کردن همه چیز (حتی مواردی که در نشریات خارجی چاپ می شود ) صرفاً ضربه از داخل به نیروهای مسلح محسوب میشود . دقیقاً به همین علت بشمار می رود.
  13. سلام علیکم استفاده از تجارب دیگران ، مسیر بسیار بهتری را بلحاظ طراحی برای ما ایجاد می کند غلاف توسعه داده شده برای راکتهای هدایت لیزری هیدرا کالیبر 70 م.م توسط شرکت " تالس " پی نوشت : شرکتهای تسلیحاتی غیر دولتی (غربی / شرقی ) برای بازاریابی و فروش محصولات ، در کنار استفاده از فناوریهای جدید و افزایش مرگباری سلاح ، دو مفهوم دیگر ، یعنی " استفاده از یک شناسه متناسب " و همچنین " ظاهر و ارگونومی " را هم مدنظر قرار می دهند . نتیجه طبیعی و بلافصل این وضعیت ، این هست که برای ما بعنوان سازنده سلاح ( با هر کیفیت و کمیتی ) بسیار پراهمیت خواهد بود که این سه مفهوم در کنار هم مورد توجه قرار گیرد .
  14. سلام باز هم گُلی به گوشه جمال این خلبان غیرتمند که با وجود یک تفاوت فناوری 4 دهه ای ، سر به سر هورنت امریکایی گذاشته . وقتی خلبان نیرو انقدر جسارت دارد که با این شرایط ، جت امریکایی را رهگیری کند ( بر فرض صحّت این ویدئو) ببینید وقتی نیروی هوایی بازسازی شود ، چقدر اعتماد به نفس جمعی پرسنل نیرو افزایش پیدا می کند . هر چند چنین برداشتی در سطوح ارشد نیروهای مسلح وجود ندارد ( مگر خلاف این وضعیت به شکل عملی اثبات شود )
  15. سلام علیکم یک نکته در خصوص فرموده شما و بحث بنده در این تاپیک هم تمام . دوستانی که قصد دارند بدانند موستانگ از بدو شروع چه بود و بعد چه شد ،پیشنهاد می کنم این کتاب را مطالعه کنند موستانگ ، اسب وحشی قرن بیستم
  16. تا اینجا ، یعنی استفاده از پرنده های با پیشرانه توربوپراپ ان هم فقط در ماموریتهای پشتیبانی سبک رزمی ، بله ، چون ارزان تر هست (درست همان کاری عراق در زمان جنگ در جزایر مجنون علیه ما بکار برد و تلفات هم از ما گرفت ) این بخش خیر ، چون عاقلانه نیست و مایه مضحکه همه خواهیم شد چنین چیزی تا الان اثبات نشده و تا زمانی که طرح های رونمایی شده در گذشته تعیین تکلیف نشده و عملیاتی نشود ( صاعقه ، آذرخش ، شفق ، کوثر و... ) به هیچ صورتی روی این مساله نمی شود مانور داد و بیشتر در حد ادعا ارزیابی می شود . بحث سوریه یک مثال بود از یک مشکل بزرگتر . دشمنان ما صرفاً بصورت نیابتی نمی جنگند و تهدید مستقیم هم داریم
  17. خوب ، حالا شد ، باید درست مفهوم را می رساندید . ------ اینکه چرا ما دنبال این طرح ها نمی رویم ، سئوالی هست که دراین چندسال بارها به ان سئوال پاسخ داده شده ، و آن اولویت گذاری در حوزه سیاست دفاعی ماست . بارها در خصوص مضرات راهبرد دفاعی تک پایه ، رشد نامتوازن دفاعی و مضرات ان بحث شده و باید به مطالب ان مراجعه بفرمایید .
  18. یک مقدار تاریخ را با دقت بیشتری مطالعه کنید ، فاجعه جنگ 67 برای مصر ، دقیقاً نقطه اوج و بهترین مثال از کاربرد نیروی هوایی بود ، هست و خواهد بود . یک غافلگیری به تمام معنای اطلاعاتی ، وجود یک نیروی هوایی آماده و پای کار ، خلبان های آموزش دیده در شرایط عملیاتی ، شبکه تعمیر و نگهداری قابل توجه ، انعطاف پذیری سازمانی و تاکتیکی و ..... که همگی در IAF جمع شده بود . این دقیقاً نقض مثال شماست . مطمئن هستم که دست روی هر جنگی از سال 1915 تا حال حاضر بگذارید ، هیچ عملیات موفقی را پیدا نمی کنید که در آن نیروی هوایی حضور نداشته باشد . برعکس ، در همین بازه ، مجدداً هیچ عملیاتی را پیدا نمی کنید که در آن موشکهای بالستیک ، نقش سلاح تعیین کننده را در سرنوشت جنگ داشته باشد . دوست عزیز ، نیروی هوایی ، ماهیتاً نیرویی نیست که روی زمین حضور داشته باشد ( مخصوصاً در زمان جنگ ) . ساختار اطلاعاتی هر کشوری ، نشانه های بروز بحران را قبل از آشکار شدن ، باید تشخیص دهد و خودش را آماده کند و قطعاً نیروی هوایی بعنوان یک عامل بازدارنده / مهاجم ، به شکل خودکار تمامی دستورالعمل های از پیش تعیین شده را اجرا می کند ( شامل اجرای پدافند غیر عامل ، پراکنده کردن سخت افزارها ، استفاده از دیکوی ها و ... و... ) ضمنا این به شرطی است که شما قادر باشید تا حریف را غافلگیر کنید و با توجه به سابقه بسیار بسیار مشعشع ما در هوشیار کردن حریف ( مراجعه کنید به خاطرات وفیق السامرایی /مارشال ابوغزاله و کردزمن ) ، این مساله در مجموع منتفی است . (( شاید استفاده از عنصر غافلگیری ، تنها در یک عملیات ، آن هم در والفجر 8 به شکل کامل اجرا شد که نتیجه آن هم بطور کامل مشاهده کردیم و موفقیت را هم بدست آوردیم ) وضعیت نیروی هوایی سوریه مشخص بوده و هست . هیچ نیرویی ، تاکید می کنم ، هیچ نیرویی در حال حاضر وجود ندارد که در "حین جنگ " بتواند استراتژی و ساختار خودش را بسرعت تغییر دهد مگر اینکه از قبل بحران را پیش بینی کند . نیروی هوایی سوریه برای مقابله با IAF ایجاد شد و صد البته بیلان بسیار بسیار جالب توجه آن هم ثبت شده ( یک قلم آن ، شاهکار از دست دادن 60 فروند جت رزمی در یک بازه 10 روزه ) بود همه اینها نیازمند ، پول ، وجود ارتباط با کشور دارنده این فناوری ها ، وجود دیپلماسی دفاعی موثر ، ساختار دفاعی منعطف و عدم وجود موازی کاری هاست . اگر این موارد را در سوریه مشاهده کردید ، رفرنس معرفی کنید تا بررسی شود حتی اگر بر فرض محال ، یک درصد هم این مساله ممکن بود ، برای اجرای حملات موثر ، نیازمند یک برنامه ریزی دقیق ، کسب اطلاعات برخط از مواضع دشمن ، وجود زیرساختهای امن اطلاعاتی مناسب برای توزیع اطلاعات میان سلسله مراتب فرماندهی و واحدهای عمل کننده و... و... بود که سوری ها فاقد آن بودند ولی برعکس ، روسها با دراختیار داشتن تجربه جنگ افغانستان و چچن ، حداقل شرایط را داشتند و الان هم دارند آن را توسعه می دهند . در حدود 20 سال پیش ، درمجله صنایع هوایی ، بخشی بود به اسم " پاسخ به نامه ها " در یکی از این شماره ها ، خواننده ای سئوال کرده بود که آیا میشود از پرنده های جنگ دوم برای حفاظت از آسمان کشور استفاده کرد ؟ پاسخ این بود " سطح و ماهیت تهدید ، نسبت به 70 سال پیش ، به اندازه هفتاد سال تغییر کرده و بالتبع ابزار و تجهیزات هم متناسب با تهدید باید باشد . " البته اگر بنده بودم ، اصولاً به سئوال پاسخ نمی دادم ، چون منطق نظامی که سهل هست ، منطق عادی هم در پاسخ به این سئوال کم خواهد آورد " در نتیجه توصیه می کنم این مساله را جای دیگری مطرح نکنید !!!! نکته : برای ایجاد یک تصور ذهنی از رزم میان پرنده های رزمی جنگ دوم و جتهای رزمی کنونی ، پیشنهاد می کنم حتما" فیلم شمارش معکوس نهایی " را مشاهده بفرمایید تامکت در برابر زیرو همین یک جمله ، نشان می دهد که سررشته ای ازاین مسائل ندارید نصب مهمات هدایت لیزری روی اشتوکا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یک نفر آمده و این مساله را تفسیر کند ، " قلب بنده از کار افتاد " اما بعنوان یک مرور تاریخی ، " هانس اولریش رودل ، در کتاب خاطرات خودش به عینه بیان نمود که پس از مسلح شدن اشتوکا به توپهای 75 م.م ضد زره ، این پرنده اگر چه قدرت اتش بیشتری پیدا کرد ولی به یک هدف آسان برای شکاری های روسی در جبهه شرقی تبدیل شد " پی نوشت : 1- وقتی صحبت اشتوکا شد ، یک لحظه یاد این مساله افتادم . چند سال پیش یک تصویری از جبهه شورشیان سوری پخش شد که مسلحین از سلاح MP-44 ورماخت برای جنگ استفاده می کردند ، بعد تصویری از تی-34 منتشر شد و در یک غافلگیری تمام عیار ، یک قبضه توپ کوهستانی آلمانی در حال اجرای آتش نیز مشاهده گردید . همان زمان با یکی از دوستان بسیار عزیز صحبت می کردیم ، خطاب به ایشان عرض شد که تا چند وقت دیگر ، لشکر اس اس داس رایش هم با تمام ساز و برگ تجهیزات بعلاوه تمامی پروژه های نیمه تمام ورماخت ( ازجمله پروژه سوپر تانک ماوس ) در سوریه خواهد بود . در نتیجه تحلیل شد که چرا نباید آرشیو شخصی بنده از چنین تجهیزاتی خالی باشد. چون ممکن هست یک روزی شاهد حضور واحدهای ورماخت در سرزمین همسایه ما باشیم 2- البته مطالعه در حوزه فناوری و کار کردن روی آنها بسیار خوب هست ولی اطلاع داشته باشید که برای یک تحلیل درست باید روی 4 عامل ( دکترین ها ، استراتژی ها ، تاکتیک ها و در آخر فناوری ) مسلط باشید تا یک تحلیل جامع و مانع پدید آید . البته همانطور که قبلاً عرض شد ، وقتی ذائقه یک جامعه در حد دعوای چپ و راست نگاه داشته شده و متوقف شود ،، انتظار نباید داشت که فراتر از آن ، مورد بررسی و تحلیل قراربگیرد
  19. چنین تفکری ، حتی در دوران جنگ سرد هم وجود نداشت ، نشانه بارز آن هم سرمایه گذاری هر دو طرف درگیر روی موشکهای بالستیک قاره پیما با سرهای جنگی چندگانه بود ولی تفاوت آنها با ما دراین هست که به شکل جالب توجهی ، ما سعی داریم با پروپاگاندای ناشیانه ، ضعف شدید مدیریتی در ساختار نیروهای مسلح را پوشش دهیم واین باعث تعجب تحلیلگران منصف حوزه دفاع و امنیت هست . جایی که با مقایسه پیمایش شناورهای پرسرعت آمریکایی و ایرانی ، این قصد وجود دارد که دشمن را ضعیف و بدون توان عکس العمل معرفی کنند ولی هیچ تحلیلی درخصوص برتری هوایی دشمن در پهنه خلیج فارس گفته نمی شود ، چون باب طبع دوستان در مجموعه نیروهای مسلح نیست . البته این دوستان قطعاً ضربات خرد کننده نیروی هوایی عراق را در بازه زمانی اواخر 1364 تا 24 ساعت قبل از قبول قطعنامه از منتهی الیه جزیره لارک تا دهانه فاو و از دهانه فاو تا پل ارتباطی مرزی بین ایران و ترکیه را فراموش نکردند که وقتی الان به آرشیو روزنامه ها و لابه لای صحبتهای این عزیزان مراجعه می کنیم ، عمق فاجعه را متوجه می شویم . جالب اینجاست که این ضربات ، از سوی نیرویی وارد شده که همگان مدیریت کنترل - فرماندهی و فرآیند انتخاب هدف آن را به بدترین شکل ممکن ارزیابی می کنند. علاوه براین ، هنوز صدای شکستن دیوار صوتی برفراز پایتخت کشور ( تهران ) توسط فاکس بتهای عراقی از گوش ها بیرون نرفته ، هنوز بمباران کارخانه های تولید آلومنییوم اراک ومجموعه صنعتی های این استان که فقط در یک بمباران بیشتر از 250 شهید مهندس و کارگر را روی دست ما گذاشت ، فراموش نشده .... مجدداً آماری را که قبلاً ارائه شده مرور می کنیم روند حملات موشکی عراق به ایران روند حملات موشکی ایران به عراق تعداد حملات هوایی عراق به ایران به ستون مربوط به سال 64 ، 65 و 66 دقت کنید و آن را با مطالبی که در همین تاپیک خدمت دوستان عرض شد ، مقایسه بفرمایید تعداد حملات هوایی ارتش عراق به ایران به تفکیک شهرها . تلفات ایران در جریان حملات هوایی پی نوشت : 1- زبان آمار ، گویا ترین ابزار برای مخاطب هوشمند و اهل مطالعه و بررسی هست . 2- بر خلاف نظرات رسمی ، باید مرتب این مفاهیم که در جمهوری اسلامی در حال فراموش شدن هست را به نسل جوان یاد آوری کرد که اسیر یکسری تحلیلهای آنچنانی نشود و بعد از قرار گرفتن در مناصب و پستهای گلوگاهی ، بتواند براساس واقعیات تصمیم گیری کند و نه براساس آرزوها و تصورات . 3- این پست را مجدداً مطالعه کنید بیلان حملات موشکی عراق 4- نیروی موشکی ، بعنوان مکمل نیروی هوایی تحلیل میشود ، نه جایگزین آن ( تفکری که در حال حاضر در مجموعه های تصمیم ساز دفاعی وجود دارد )
  20. با این تفسیر، نیروی هوایی سوریه ، به تنهایی ، در حالی که مسلح به جتهای رزمی دهه 60 و70 بود می توانست ، براحتی شورشی های مسلح را سرکوب کند ولی اینکه بعد از 3 سال ، بالاجبار روسها وارد سوریه شدند تا نیروی هوایی از رده خارج سوریه را یک تکانی داده و بعنوان یک بازیگر جدی ، مطرح و مدعی شوند ، را دوستان به چه شکل توجیه می کنند ؟؟؟ در حالی که ما بعنوان پشتیبان شماره یک دولت سوریه ، بدلیل عدم وجود چنین قدرتی ، عملا صحنه را به رقیب واگذار کردیم . منظور شما از اشتوگا ، همان پرنده ملخدار پشتیبانی نزدیک المانی هست ؟؟ ( یونکرس 87؟؟؟؟) در مورد توکانوها ، هم مساله را به نظرات دوستان واگذار می کنم ، چون منطق مستدلی پشت این مساله نیست . ( هم بلحاظ تعداد موجود و هم تسلیحات قابل استفاده روی ان )
  21. نکته نخست : گرفتاری ما ایرانی ها این هست که به شکل دائم از گذشته حرف می زنیم ، از افتخارات و ابداعات سلسله های گوناگون ، ولی بعد که به زمان حال می رسیم که ایها الناس ، ای ملت با پیشینه 25 قرن تمدن ایرانی و 14 قرن تمدن دینی ، چرا وضعیت دانشگاه ها و رشد علمی و مهاجرت نخبگان و ... این شکل شده ، چرا در حوزه تئوری نظامی هنوز استخوان بندی ایین نامه ها و سیلابس های درسی دانشکده های نظامی ما ، بعد از 4 دهه هنوز از روی نمونه های امریکایی و روسی و بریتانیایی نوشته شده (که چاره ای هم نیست چون 40 سال هست که هنوز تسلیحات امریکایی و روسی را می خریم و استفاده می کنیم ) ، جوابی ندارند ، چون 40 سال هست که در حوزه تئوری درجا زدیم . حتماً اطلاع دارید که در زمان جنگ ، با پرتاب پفک نمیشد جلوی گردانهای تانک تی-72 روسی ، میراژ های فرانسوی ، موشکهای هدایت لیزری روسی / آمریکایی ، مهمات ضدرادار فرانسوی ، مهمات آهنی مارک-82 آمریکایی ، مهمات خوشه ای شیلیایی ، اگزوستهای فرانسوی و .... را گرفت . به همین دلیل دفتر خرید تسلیحات ایران در پایتخت دولت فخیمه انگلیس ، نیازها را لیست می کرد تا از دلالهای آمریکایی ، اسراییلی ، بریتانیایی ، پرتقالی و..... موشکهای هاوک ، تاو ، سایدویندر ، باطری فونیکس ، اسپارو ، غلاف جنگ الکترونیک ، قطعات بال ، پره کمپرسور موتور جت ، لامپ رادار ، تایر هواپیما ، مجموعه های کامل رادار فانتوم ، توپخانه ، مهمات تانک ، باروت ( یک قلمش از افریقای جنوبی و اسپانیا که همزمان به عراق هم می فروختند ) ، موشک هارپون و صدها قلم دیگر خریداری شود . و تازه دوستان مدعی هستند که در جنگ هیچ کمکی دریافت نمی کردند . ولی بعد وقتی سابقه ارتباط نظامی ما با مثلاً کره جنوبی بررسی میشود که تا چه اندازه ذخیره موشکهای هاوک ما در جنگ مدیون انهاست یا تا چه اندازه فعال بودن گردانهای F-4D ما به قطعات ارسالی از طرف انها بستگی داشت و اینکه چرا با قطع کمکها ، فعالیت نیروی هوایی یک مرتبه در یک مقطعی در سال 65 و66 افت کرد ، دوستان پاسخی ندارند . اطلاع دارید که فقط با یک قلم اختلاس مستطاب " خاوری " می شد وضعیت نیروی هوایی را از زمین تا اسمان زیر رو کرد !!!!! حالا سررشته اختلاسها در سالهای بعد از انقلاب را که از فاضل خداداد شروع شد و به زنجانی و شهرام جزایری و چند مورد دیگر ختم شد ، اشاره نمی کنم !!!! در نتیجه پول را بهانه نکنید ، مشکل از جای دیگری است . منبع را در خصوص قیمت موشک سوخت مایع ( صرف نظر از دردسرهای نگهداری و ذخیره موشک و سوخت آن را باید ذکر بفرمایید ) البته این درصورتی هست که دشمن ما دو عدد گوش دراز روی سر خودش دربیاوردکه در زمان بحران ، اقدامات احتیاطی را بعمل نیاورده و جتهای گران قیمت همین شکلی روی رمپ فرودگاه ها بدون حفاظ رها شده باشند . ( البته دوستان در رسانه ملی تخصص خاصی در این زمینه پیدا کردند ) اگر جنگ به همین راحتی باشد ، پس این همه بودجه برای تربیت سرباز و افسر و برگزاری دوره های عالی جنگ و رونمایی های متعدد و تلاش برای بکارگیری دوباره جتهای فراری عراقی و تولید پهپاد و ... به چه منظوری هزینه می شود ؟؟؟ دشمن هم که بر خلاف دهه شصت ، یکی نخواهد بود و توان هوایی و دریایی کشورهای عضو ناتو و غیره و ذالک درست در کنار گوش ما مستقر میشوند ، همین شکلی دست روی دست گذاشته و به ما اجازه می دهند تا روزانه 20 ، 40 ، 50 تیرموشک شلیک کنیم و هیچ عکس العملی هم نشان نخواهند داد. اطلاع دارید که متحدین در جنگ 1991 ، تیم های شکار اسکاد ( SCUD HUNTING) زمینی و هوایی را تشکیل داده بودند که ماموریت انها به شکل خاص پیدا کردن و شکار اسکادهای عراق بود !!! تورنادو GR-4 نیروی هوایی سلطنتی دوست عزیز ، مشکل ارزیابی شما این هست که بیش از حد ، تحلیل های بخش دفاع و امنیت یکسری سایتهای خبری معلوم الحال را مطالعه می کنید . یک مقدار شعاع دید را باز کنید ، متوجه میشوید که دشمن بر خلاف تحلیلهای دوستان در رسانه ملی ، آنچنان دست بسته نیست . این حضرات بیشتر از 300 سال جنگ و خونریزی را در سابقه دارند و چنان ازهم و دیگران آدم کشتند که در این زمینه حرفه ای شدند . برای جنگ و شکست این دشمن حرفه ای ، باید حرفه ای شد و حرفه ای شدن هم با حرف و بلوف بوجود نمی آید. تمرین ، آموزش ، تجدید نظر در متون آموزشی ، ایجاد یک فضای باز برای نقد منصفانه ، پرهیز از اغراق وصدها عامل دیگر در این زمینه دخیل هست . پی نوشت : 1- ژنرال اسوالد لوتز در مقدمه کتاب مشهور " ارابه های زرهی !!! هشدار " ( نوشته هانس گودریان ) یک جمله عجیب ولی جالب توجه دارد " آنچه از گذشته باقی مانده ، بدون شک باید تغییر کند " 2- حقیقتاً تعجب می کنم ، نسل ما اینترنت و جامعیت اطلاعات را به شکل امروز در اختیار نداشت و اگر تحلیل اشتباهی هم وجود داشته باشد به همین دلیل هست ولی نسل امروز که با اینترنت بزرگ شده ، حاضر نیست حداقل یک جستجوکوچک در میان هزاران برگ سند منتشر شده از جنگ ایران و عراق از منابع داخلی و خارجی را انجام دهد که این شکلی اسیر تحلیل های انچنانی نشود . دیروز یک سندی را از یک سرگرد امریکایی مطالعه می کردم که یک تحلیل جامع 50 صفحه ای را از ماهیت عملیات نظامی ایران نوشته بود ، همین 50 صفحه ، اگر چه از سمت دشمن ما نوشته شده ولی به شکل عجیبی با نقدهایی که امروز به ساختار نظامی ما وارد هست ، مطابقت دارد . حالا سئوال بنده این هست ، کدام مرجع نظامی در کشور ما ساختاری مناسب برای تولید چنین محتواهایی را برای روشن کردن افکار عمومی در اختیار دارد ؟؟
  22. MR9

    IRGCASF&SU-22

    با سلام سوخو-22 ام-4 های نیروی هوا- فضای سپاه ( فیترهای سابق نیروی هوایی ارتش بعث ) با غلافهای سوخت گیری میراژ /تابستان 96 این جتهای عراقی ، حداقل در دوسال آخر جنگ نقش بسیار مهمی را در بمباران شهرهای مرزی و خطوط تماس ، بخصوص در جریان بازپس گیری جزایر مجنون بازی کردند ولی دوسال بعد ، گونه های ارتقاء یافته ان به دلایلی که تاکنون مبهم به نظر می رسد ( علیرغم حرف و حدیثهای فراوان ) به ایران منتقل شدند .
  23. سلام علیکم استراتژی تکّه تکّه کردن واحدهای سیاسی منطقه و تبدیل آنها به مجموعه ای از کشورهای بلحاظ مساحت کوچک ، بلحاظ امنیتی بی ثبات ، بلحاظ اقتصادی وابسته ، بلحاظ فرهنگی ناهمگون که برای تضعیف واحدهای اطراف خودشان ، دائماً مجبور خواهند شد تا منابع مالی و انسانی ارزشمندی که می بایست صرف توسعه و رشد شود را مصروف خرید تسلیحات و .... کنند ، سالهاست در دستور کار اندیشکده های حوزه تمدنی غرب قرار دارد و قابل کتمان هم نیست ( نظریه مشهور هانتیگتون و انتقال قدرت از حوزه تمدنی غرب به شرق و مواردی از این دست . اما سئوال مهم در اینجاست ( و قطعاً مهمتر از استراتژی حریف هم به نظر می رسد ) که آیا زمینه های لازم در کشورهایی نظیر ما برای به اصطلاح مقابله با این وضعیت ، وجود دارد ؟؟؟ به نظرم پاسخ منفی خواهد بود . ساختار علمی ، نوع نگاه به نسل جدید ، کانالیزه کردن اذهان به مباحث نازل و کم ارزشی نظیر رقابتهای حزبی راست و چپ و مواردی از این دست ، بطور کامل جلوی پرورش آنچه که " افکار راهبردی " در سطوح مختلف جامعه امروز را ما را بطور کامل سد کرده ، از همه مهمتر ، مشکلات عدیده اقتصادی ، روحیه مناسبی برای پژوهشگران این حوزه باقی نگذاشته که با فراغ بال ، روی این مباحث تمرکز کرده و در نظریه ها و تئوری های جدید را در سطوح دانشگاهی و حتی عموم جامعه مطرح کنند . در نتیجه ، نخست باید شیوه فعلی را اصلاح کنیم تا راه برای فکرهای جدیدتر باز شود و البته این تازه اول کار هست .
  24. سلام علیکم به استناد تبصره چهار بند 5 از قوانین تاپیکهای تحولات ، بند 9 از قوانین بروزرسانی و بند 3 از قوانین کلی انجمن کاربر ip2020 مشمول جریمه های مشخص شده گردید.
  25. بحث و تحلیل سیاسی/ اقتصادی ، نظامی ، امنیتی از ابتدا هم ممنوع نبوده ، قانون را درست مطالعه کنید ، پیش بینی های لازم کاملا براساس بررسی حداقل 3000 صفحه استاتوس ( سابق) و تاپیکهای هسته ای و موضوعاتی که از قبل در انجمن رخ داده و کدورت و دشمنی ایجاد کرده صورت گرفته . قوانین بخش بروز رسانی کاربران