[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های MR9

  1.   در بدترین حالت ، باید از کویت خارج می شدند . چون تقریبا" هیچ شانسی برای یک دفاع  سیستماتیک در مقابل رزم متحرک و مانوری ائتلاف که از قدرت هوایی نسبتا" برتری هم برخوردار بودند ،  نداشتند .   یا در یک حالت دیگر ، باید با استفاده از فرصت ششماهه تا شروع عملیات طوفان صحرا و قبل از آنکه نیروهای" سپر صحرا " تکمیل می شدند ، ریسک را قبول کرده و دست به یک حمله بزرگ با استعداد یک سپاه ( ترجیحا" سپاه گارد )  می زدند تا آرایش رزمی ائتلاف به هم ریخته و با توجه به شرایط خاص منطقه  در آن زمان ، آمریکایی ها را وادار می کردند تا  در نقشه های خودشان تجدید نظر کنند . هر قدر این جنگ بیشتر طول می کشید و تلفات افزایش پیدا می کرد ، به همان نسبت احتمال وقوع موارد پیش بینی نشده بیشتر می شد .    البته این کار  بصورت محدود در " الخفجی " اجرا شد ، ولی در این زمان ، نیروی هوایی ائتلاف به اندازه ای هوشیار شده و سطح آمادگی رزمی اش زیاد شده بود که عراق بدون وجود یک نیروی هوایی ( حداقل با توان عددی برابر ) قادر نبود تا دست به اجرای عملیات تهاجمی بزند ( دقیقا" ماجرای حمله متفقین به خاک اصلی اروپا و تاخیر لشکرهای زرهی اس اس برای حمله به سرپل های تصرف شده توسط متفقین در نرماندی )   این مساله ، یعنی اهمیت داشتن " زمان " در اجرای عملیات رزمی .   البته همه اینها فقط فرضیاتی است که با توجه به اطلاعات منتشر شده از این جنگ ، بیان شده ، والا اگر احتمالات دیگری به این فرضیات وارد شود ، شاید نتیجه گیری ها به صورت دیگری درآید . 
  2.     با سلام به نظرم شروع کار از این سئوال آغاز می شود :   1- دکترین رزمی ارتش مدافع چی هست ؟؟ ( دکترین رزمی تدافعی ، دکترین رزمی تهاجمی یا دکترین رزمی ترکیبی )   2- در مرجله دوم ، انتخاب استراتژی  با توجه به مولفه های بومی ( استراتژی تهاجمی ، تدافعی یا ترکیبی ) یا در یک نگاه دیگر ( متقارن ، نامتقارن ، همتراز ، ناهمتراز ، یا ترکیبی )    3- در مرحله سوم  انجام طرح ریزی تاکتیکی    4- توسعه فناوری مورد نیاز    البته  هر کدام از موارد بالا ، دارای چند صد زیر مجموعه هستند که باید در جای خودشون بررسی شوند . ( مثلا" طرز تفکر ، پیشینه علمی ، سطح سواد فرماندهان در رده های مختلف از فرمانده دسته تا فرمانده سپاه )    تا زمانی که شما یک دید 360 درجه و کامل از ساختار رزمی ارتش مدافع نداشته باشید ، امکان پیشنهاد در هریک از موارد بالا غیر ممکن هست .      بعنان مثال ، دست اندرکاران طراحی و توسعه تانک ذوالفقار باید به سئوالات زیر پاسخ دهند :   1- دکترین رزمی  ارتش استفاده کننده از این تانک چه ماهیتی دارد ؟؟   2- با توجه به دکترین رزمی ، چه نوع استراتژی طراحی شده که تانک ذوالفقار برآن مبنا طراحی شده ؟؟   3- بعد از شناخت استراتژی ، حالا تاکتیک های جدید طراحی شده برای استفاده از این تانک در محیط های رزمی جدید ( مثلا" ناهمتراز ) انجام شده ؟؟؟   4- سرآخر ، فناوری های لازم برای تولید یک تانک براساس دکترین ، استراتژی و در نهایت تاکتیک ها چه ماهیتی دارد ؟؟   تازه در این مرحله است که باید متوجه شویم که اصولا" چه تانکی مد نظر ماست تا فناوری مرتبط به آن را توسعه  دهیم .   متاسفانه این سیر منطقی ، برعکس عمل می شود ، بدین معنا که نخست فناوری توسعه پیدا می کند ، بعد به دنبال تاکتیک ، استراتژی و دکترین می رویم .
  3.     1- بنده کمتر از امتیاز منفی استفاده می کنم ، ولی چون جنابعالی ، حداقل 24 ساعت بعد از ارسال آخرین پست بنده در این تاپیک و بدون ادله مناسب و منطقی ، و ظاهرا" از روی لجاجت  ، از امتیار منفی بدون دلیل استفاده کردید ، بنده هم مجبور به واکنش شدم . شما هم همچنان فکر بفرمایید که دوران تانک تمام شده .   2- جنابعالی جدول  زمان بندی و order of battle  عملیات طوفان صحرا را مطالعه بفرمایید و بعد در این خصوص اظهار نظر بفرمایید .   3- بنده از یگان زرهی ( و نه صرفا" تانک) تعریف نکردم ، صرفا" در پاسخ به پرسش غیر معمول شما که از بدو شروع استفاده از تانک بعنوان یک سلاح همواره از پایان یافتن دوره آن سخن گفته شده ، عرض کردم که دوران تانک به پایان نرسیده .   4- حالا چرا شما حماقت صدام را به پای پایان یافتن دوران تانک گذاشتید ؟   5- همین واحدها را نیروهای ائتلاف هم داشتند ، ( به تعداد کمتر ) اما چون برآورد بطور نسبی درستی از تاکتیکهای احمقانه ارتش عراق ودر راس آن صدام داشتند ، با یک برنامه ریزی درست ، استفاده منطقی از واحدهای زرهی ، کاربرد درست قدرت هوایی و وجود طرح ریزان نظامی که واقعیتها را در راس برنامه ریزی های خودشون قرار داده بودند بعلاوه اجرای عملی دکترین رزم مشترک ( دادن اهمیت یکسان به  همه رسته ها از لجستیک تا نیروی هوایی ) چنان بلایی بر سر ارتش صدام آوردند که فقط باید دیدگاه های ژنرالهای عراقی را مطالعه بفرمایید تا متوجه شوید که اساسا" جنگ به چه معناست .   6- به نظر بنده ، همین عملیات ، در حقیقت به مثابه اولین کاربرد تانک در جنگ به سال 1916 ، یک انقلاب در استفاده از یگان زرهی در جنگ بود و از این پس باید تاریخچه استفاده از تانک را به دوران قبل و بعد از عملیات طوفان صحرا تقسیم کرد .   7- اساسا" مفهوم جنگ را هم می توان به دوران قبل و پس از عملیات طوفان صحرا تقسیم کرد .   8-  همانطور که همواره معتقد بوده و هستم ، نگاه به جنگ ، صرفا" از دریچه فناوری، تحلیلگر را دچار اشتباه می کند . بررسی یک جنگ باید در چهارچوب چهار مفهوم " دکترین ، استراتژی ، تاکتیک و نهایتا" فناوری " صورت گیرد .   در تاپیک آیا تانک به پایان دوران رسیده  از تانک تعریف میکردی الان برعکس می گی به نظرت چیکار میکردن پدافند اول جنگ خاموش شده بود.    ارتشی که فاقد پدافند هوایی در سه سطح کوتاهبرد ، میانبرد و دوربرد موثر باشد ، برای خودش بی جا می کند وارد جنگ با کشوری می شود که بلحاظ قدرت هوایی از آن برتر هست . این گفته شما ، مصداق حال و روز ورماخت در سالهای آخر جنگ جهانی دوم بود . زمانی که لوفت وافه دیگر درهوا نقش پررنگی نداشت ، یگانهای زرهی ورماخت ، بطور مرتب توسط جنگنده های پشتیبانی نزدیک بریتانیا و ایالات متحده مورد حمله قرار می گرفتند و قبل از رسیدنم به خط مقدم یا در حال عقب نشینی منهدم می شدند ( مثال بارز این مورد : جیب فالایز )   به قول ژنرال حمدانی ، صدام شاید در حوزه تاکتیک ، ( آن هم به شکل سنتی )  می توانست عرض اندام کند ،( قدرت ارتش مبتنی بر ساختار عشیره ای و قبیله ای )  اما در سطح راهبردی ، فاقد دانش مورد نظر بود و همین مساله موجب نابودی اش شد .   9- وقتی وابسته نظامی اتحاد شوروی در عراق به مسئول وقت اطلاعات نظامی ارتش عراق هشدار داد که عراقی ها نمی توانند با آتشبارهای قدیمی سام-2 ،3 و6 وارد جنگ با ائتلاف شوند ، فاتحه ارتش صدام خوانده شده بود و نیازی هم نبود که در این میان واحدهای زرهی را مقصر بدانیم . نیروی زمینی ( شامل پیاده/ زرهی / توپخانه / مهندسی / لجستیک  و... ) بدون پوشش هوایی و پدافند ، یک یگان شکست خورده است بدون اینکه اصلا" وارد جنگی شود .   10- نقل قول (چرچیل )   در هر جنگی ، تنها دو راه برای پیروزی وجود دارد ، تحمل تلفات و اجرای مانورهای رزمی ( مورد اول عراق ، مورد دوم ائتلاف )   اما هرچه یک فرمانده نظامی ، با کفایت تر باشد ، بیشتر دست به اجرای مانور خواهد زد و کمتر نیاز به تحمل یا وارد آوردن تلفات خواهد شد .   11- نقل قول :   کلازه ویتس بر این اعتقاد بود که یکی از طرفین درگیر در یک جنگ ، زمانی می تواند از تاثیرات قدرت آتش حاصل از اجرای یک نبرد مانوری بهره لازم را فراگیرد که توان دشمن بعلت سردرگمی روانی نیروهای رزمی اش ، تضعیف شده باشد . اختلال روانی حاصل به تمامی یگانهای شکست خورده سرایت کرده و درنهایت موجب فلج شدن دشمن خواهد شد .   ( کاری که ائتلاف با کاربرد صحیح قدرت آتش اجرا نمود ، جنگ را بر خلاف تصور صدام به یک جنگ مانوری تبدیل کرد ، ارتش صدام را با استفاده از قدرت هوایی فلج کرد و در نهایت  بدون دغدغه ، سراغ زرهی این ارتش رفت و مثل بیرون کشیدن علف های هرز از خاک ، تک تک تانکهای عراقی ها را از بین برد )   12- نقل قول : (آندره بوفر)   یک فرمانده نظامی موفق ، برای رسیدن به پیروزی نظامی ، همواره می بایست دو اصل را مد نظر قرار داده و رعایت نماید :   1- یک فرمانده نظامی هوشمند  تا زمانی که بر دشمن برتری دارد ، باید از برتری اش استفاده کرده و هدف خود را پیش ببرد ( کاری که ائتلاف کرد )   2- یک فرمانده نظامی هوشمند ، باید برای خود و نیروی هایش ، آزادی عمل قائل باشد و در استراتژی خود ، انعطاف پذیری های تاکتیکی را لحاظ نماید . ( کاری که ائتلاف کرد )   13- نقل قول :   ژنرال سپاه تفنگداران ، فرمانده وقت لشکر یکم سپاه تفنگداران در جنگ 2003   دوراه برای یادگیری وجود دارد :   1- یا باید از تاریخ آموخت   2- یا از پر شدن کیسه های حمل جسد سربازان ( حماقتی که از صدام سر زد )       14- نقل قول :   ژنرال متیو ریجوی ، فرمانده وقت لشکر 82 هوابرد ارتش ایالات متحده ، سیسیل ، 1944   وی در ارتباط با تجارب  و درسهای گرفته شده ارتش ایالات متحده از جنگ کره (1953-1950)  چنین اعتقاد داشت :   " من جدا" براین اعتقاد هستم که ما نیاز خواهیم داشت تا درسهای گرفته شده از جنگهای گذشته را مجددا" و بارها مرور کنیم ، تا مبادا این تجربیات ، تکرار شوند ، چرا که تکرار اشتباهات ، موجب پرداخت هزینه های بسیاری خواهد شد . "   ( تجربه ای که ائتلاف داشت و استفاده کرد و نتیجه اش را هم دید )   ( صدام دچار حماقت شد و هزینه اش را هم با نابودی و اعدام پرداخت )       15- یک مثال کلاسیک از نبرد موج سومی ( ترکیب فریب اطلاعاتی و اجرای مانور دورانی )     فریب یگان های عراقی مستقر در کویت  با اجرای تک ایذایی از سمت دریا و جنوب کویت و اجرای تک اصلی  حمله از جناح غربی     به گفته وفیق السامرایی : بستن در جبهه بر روی یگان های عراقی   واکنش صدام به این گفته : مگر درب صندوقچه است که روی آن را به ما ببندند . :mrgreen:     حماقت ، حماقت و حماقت ، تانک ( بعنوان عنصراصلی جنگ متحرک و مانوری ) بدون پوشش هوایی و پدافند هوایی متحرک ،دریک زمین باز ،  مساوی است با تابوت فلزی   در حالی که همین یگان ها در صورت برخورداری از پوشش هوایی و پدافند هوایی مناسب ، یک کابوس برای واحدهای مدافع محسوب می شوند .     جنگ با نیروهای ائتلاف در حالی که نیروهای ائتلاف از برتری نزدیک به مطلق هوایی برخوردار بودند . دفن کردن تانک ( بعنوان عنصر اصلی جنگ متحرک و مانوری ) در بیابان ،  بدون پوشش هوایی  و پدافند هوایی مناسب ، مساوی است با نابودی مطلق     بدون شرح   ( مطالعه سطور بالا )     عقب نشینی بدون وجود پوشش هوایی و پدافند مناسب       عقب نشینی بدون وجود پوشش هوایی و پدافند مناسب       در نهایت :   بر خلاف تصور بعضی ، دوره تانک و یا بعبارت بهتر یگان های زرهی ، تمام نشده ، اما به احتمال 99/99 درصد ، دوره حماقت به سبک صدام باید تمام شده باشد .
  4. با سلام    به اعتقاد بنده ، اوکراین بشدت از موقعیت جغرافیایی خودش در قرن بیست و یکم ضربه خورده و می خورد ، اوکراین یکی از 22موقعیت دروازه ای دنیاست .   1- ترانزیت هشتاد درصدي گاز طبیعی   2- ترانزیت  هفتاد و پنج درصدي نفت خام صادراتی روسیه از اوکراین به 28 کشور عضو اتحادیه اروپا   3- بازار مصرف 48 میلیون نفري اوکراین براي محصولات اروپاي غربی   4- اوکراین دروازه غشای امنیتی روسیه است ( خارج نزدیک روسیه ) که  بعد از فروپاشی  اتحاد شوروی  ،  یکی از مهم ترین حفره های امنیتی برای روس ها ست ( خارج کردن سلاح های هسته ای و از بین بردن سیستماتیک بمب افکن های به ارث برده شده از دوران اتحاد شوروی و در اختیار گرفتن ناوگان کریمه )    5- اوکراین از منابع غنی برخودار است ( زمانی انبار غله اروپا  بوده )  6- دارای جمعیتی کارآزموده است  ( بلحاظ کیفی )  7-جغرافیای جمعیت دارای جایگاه بالایی است ( بلحاظ کمی )    تمام این موارد ، اوکراین را  بلحاظ ژئوپلتیک و چه از منظر ژئو استراتژیک و ژئو اکونومیک مهم کرده . لذا باید بگوییم  جایگاه اوکراین ویژه است.        حالا اگر این کشور بدست سیاستمدارانی متمایل به غرب بیافتد ، ( از دید روسها ) و اینها قادر باشند تا تا زمینه همگرایی ملی  و احساسات ناسیونالیستی را افزایش دهند :   1- میتواند برای روسیه نه تنها خطرناک از نظر زمانی باشد،   2- به الگویی برای تمایل دیگر کشورهای منطقه به سمت تمایلات غربی تبدیل شوند . ( مثل روسیه سفید که بشدت مستعد بشمار می رود )    تمام رفتار کج دار و مریض روسها در قضیه اوکراین به همین مساله برمی گردد که آنها نمی توانند نفوذ غرب در حیاط خلوت خودشون تحمل کنند . این را اضافه کنید که ناتو تمایل زیادی برای متصل کردن حلقه محاصره جدید روسیه  به سبک جنگ سرد را  از طریق ایجاد نفوذ سیستماتیک به کشورهای حوزه قفقاز ، و سپس آسیای مرکزی و اتصال آنها از طریق افغانستان به پاکستان دارند .    این یعنی مهار سه کشور مشکل ساز به شکل همزمان ( استراتژی مهار سه جانبه )    1- روسها ( از طریق اعمال فشار بواسطه کشورهای حوزه قفقاز و آسیای مرکزی  2- ایرانی ها ( از طریق قطع ارتباط این کشور با روسیه و حضور جدی در چهار گوشه این کشور ) 3- چینی ها ( از طریق حضور در افغانستان و تحریک ایالت سین کیانگ )        حلقه مفقوده گسترش ناتو به شرق ، اوکراین هست و اگر  روسها در این قضیه کوتاه بیایند ، نه فقط خودشان ، بلکه چینی ها و ما هم ضرر می کنیم ، به دلایل مختلف . چون ناتو در حال حاضر به صورت غیر محسوس در آسیای مرکزی(ماناس و کارشی خان ) حضور دارد ، در افغانستان هم که یک پیمان امنیتی بلند مدت وجود داشته و پاکستان هم الی ماشا... دربست بلحاظ نظامی و سیاسی ( و هسته ای - راکتور هسته ای کاهوتا ) در اختیار این کشور هست . حالا اگر اوکراین از حلقه کمربند امنیتی روسها جدا شود ، هم چینی ها و هم روسها و هم ما ، باید به موارد خطرناکتری فکر کنیم .     آمریکایی ها برای حضور دراین مناطق سه اصلاح نظامی دارند :   قرارگاه های عملیاتی خط مقدم  (FOS)   قرار گاه های عملیاتی اصلی (MOB)   موقعیتهای امنیتی مشترک ( CSL )    که حضور ناتو در هر کشوری مترادف هست با ایجاد این مفاهیم بصورت عملی .
  5. با سلام   دوستان دقت کنند ، مباحث تکنیکی ( فناورانه )  بلحاظ اولویت بررسی در آخرین مرحله قرار دارد .  این نتیجه ناشی از  ، تفکر و برآورد غلط فرماندهان عراقی در مورد توانایی نظامی ائتلاف ، بود ، والا ، عراق (اگر اشتباه نکرده باشم ) بیشتر از 5000 دستگاه تانک و نفربر زرهی در اختیار داشت و طبق اطلاعات منتشر شده در همان زمان ، این تعداد از تعداد تانکهای پیمان ناتو در دهه 80 بیشتر بود .   این فرماندهان ( طبق گفته خودشان ) انتظار جنگی فرسایشی به مانند جنگ با ایران را در ذهن داشتند . بعنوان مثال ، فرمانده یکی از گردان های آمریکایی که در نوک پیکان تهاجم قرار داشت ، به یاد می آورد که در سنگرهای بتونی واحدهای گارد ریاست جمهوری ، انبارهای بزرگ غذا ، یخچال ها و لوازم لوکس ( مثل مبل و میز و... ) وجود داشت که نشاندهنده این بود که اینها اساسا" فکر یک حمله سریع را نداشتند .   وقتی فرماندهانی که سواد چندان نظامی نداشتند ( به غیر از تعداد محدود ) یگانهای زرهی خودشون را در صحرا پراکنده می کنند ، بدون اینکه متوجه شوند که در یک منطقه باز و بدون پدافند هوایی مطمئن ، پخش کردن تانکها و نفرات ، در مقابل دشمنی که برتری مطلق هوایی را دارد ، حماقت محض است ، خوب ، چنین نتایجی را هم باید انتظار داشته باشیم . اگر غیر از این بود ، جای تعجب داشت .
  6. با سلام   احیانا" از بیلان این تانکها در چچن اطلاعاتی وجود دارد ؟ ( درصورتی که استفاده شده باشند )
  7.     به احتمال 99 درصد ، همان IL-76 MD عراقی بود که یکدستگاه رادار فرانسوی چرخان " تایگر " روی آن نصب شده بود .( البته در مورد نوع رادار شک دارم ، ولی هواپیما همان ایلوشین بود ) 
  8.   با سلام خدمت دوستان و تشکر از جناب desert hawk   تصویر نخست و دوم مربوط به غلاف چف/ فلیر sicomor  بشمار می رود که قرار بود میراژهای عراقی بدان مجهز شوند ولی از تحویل کامل آن اطلاعات کاملی وجود ندارد .    تصویر سوم هم  مهمات هدایت لیزری SAMP400 فرانسوی است که احتمالا" توسط اسکادران 81 نیروی هوایی عراق علیه راکتور اتمی در حال ساخت بوشهر استفاده گردید . 
  9. با سلام درپاسخ به پرسش شما باید گفت ، یک بنده خدایی همین سئوال را به گونه ای دیگر ازحسین کامل ( داماد صدام ) هم پرسید . اصل سئوال این بود ، که چرا اصلا" هواپیماها به ایران فرستاده شدند ؟؟ در ارتباط با این سئوال ، حسین کامل ، فقط یک جواب داشت " سئوالاتی را که سر آدم را به درد می آورد ، نپرسید " ( منبع : کتاب ویرانه دروازه شرقی ، سپهبد سابق ، وفیق السامرایی ) پی نوشت : البته ، در این ارتباط ، می شود به اندازه یک کتاب مطلب نوشت .
  10.   بله - فرموده شما کاملا" صحیح است . اما همانطور که مشخص است ، مشکل را از دیدگاه ژنرال عراقی عرض کردم و احتمالا" آنها ، زاویه دید محدودی داشتند که فقط برد توپ اصلی را در نظر گرفتند و  به فرموده شما ، سیستمهای کنترل آتش و مهمات مناسب را اصلا" محاسبه نکرده بوند .    حتی بنده معتقدم که نه تنها برد کم توپ و نبود سیستم های کنترل آتش و تجهیزات دید درشب ، بلکه آموزش سطح پایین خدمه عراقی  ( بر اساس  تحلیل های آژانس اطلاعات دفاعی ایالات متحده - DIA) هم مزید برعلت شد که چنین نتیجه ای رقم خورد .    سپهبد عبید محمد الکعبی ، فرمانده وقت نیروی دریایی عراق از سال 1982 تا 1988 چنین اعتقاد داشت که پیروزی های محدود عراق در سال 1988 ، آنقدر صدام را بخود مغرور نموده بود که قادر نبود تا فاصله فناورانه میان ارتش موج دومی عراق را با ارتش  آمریکا که تازه تبدیل به یک ارتش موج سومی شده بود ، درک کند .    بنابراین ، همه این مسائل ( در اینجا حوزه زرهی ) دست به دست هم داد تا  یک قتل عام دسته جمعی از یگان های زرهی ارتش عراق که در جنگ با ما نقطه قوت این ارتش محسوب می شد ، صورت گیرد و در همان زمان ، آمریکایی ها ، با کلمات حاکی از استهزاء ، شکار تانکهای عراقی با عنوان " عملیات تانک پرانی " نامگذاری کنند .
  11. با سلام خدمت دوستان        تاریخ سیاسی / نظامی جنگ های گذشته ممکن است عینا" تکرار نشود ، اما این جنگها ، عینا" هم قافیه خواهند بود   مارک تواین 
  12.   با سلام  برد بیشتر سلاح منظور هست ؟؟   اگر مقصود شما برد توپ اصلی تی-72 باشد ، یکی از مشکلات تی-72 های عراقی دربرابر آبرامزهای آمریکایی درسال 1991 ، برد کم آن (ظاهرا" 5000 متر) دربرابر برد 8000 متری توپ اصلی آبرامز بود .    ظاهرا" ژنرال رائد مجید حمدانی ، چند شب قبل از حمله به کویت ، جلسه ای مفصل با صدام سر همین قضیه داشت که نزدیک بود سرش را هم در این جلسه از دست بدهد ، اما صدام قبول نکرد و حتی حسین کامل ( داماد صدام ) در یک ادعای عجیب ، معتقد بود آبرامزهای آمریکایی آنقدر سنگین هستند که در رمل های بیابانهای جنوب عراق متوقف خواهند شد . ولی  درعمل ، نتیجه دیگری رقم خورد .
  13.   با سلام   احتمالا" منظور ماجرای سرقت نقشه های میراژ3 فرانسوی با تمام جزییات از سوئیس و طراحی جنگنده کفیر هست . تا جایی که گفته میشود همه جزییات ، شامل محل دقیق علائم استاندارد بدنه هواپیمای فرانسوی ،در نقشه ها موجود بوده .       میراژ-3     کفیر C.1
  14. با سلام از لطف دوستان بی نهایت سپاسگذارم ، اما همانطور که عرض کردم ،براساس اطلاعات موجود ، این هواپما توسط پهلوی دوم خریداری شد و  پس از مدتی بهره برداری ( اینکه کجا و چگونه ، متاسفانه اطلاعی ندارم )به یک شرکت فرانسوی فروخته شد و ظاهرا" این شرکت هم پس از مدتی آن را از رده پروازی کنار گذاشت . متاسفانه اطلاعات بیشتری وجود نداشت که تقدیم کنم ، با این حال به محض دریافت اطلاعات تکمیلی ، آن را تقدیم خواهم کرد . متشکرم :rose: :rose:
  15. با سلام مجدد :         دوستان دقت کنند ، تصویرفوق ، بخشی از پاورپوینت اینجانب در حوزه مفهومی " قدرت ملی - قدرت نظامی " بشمار می رود .    در حوزه مهارتهای نظامی که شاخصه اصلی یک سازمان مسلح بشمار می رود ، دو عنصر قابل بررسی است :    1- منابع راهبردی  2- توان مندی های تبدیل    ، مفهوم توانمندی تبدیل ، بطور کامل در تصویر فوق تشریح شده ، حالا صرف نظر از گرایش سیاسی  هر کدام از ما ، کدام از یک موارد فوق الذکر ، در نیروهای مسلح ما بطور کامل و سیستماتیک ، به مانند ارتشهای پیشرفته وجود دارد ؟؟   بنده ، حداقل بر اساس اطلاعات موجود در منابع آشکار ، سطح هرکدام از آنها را محاسبه کردم ( براساس استانداردهای متعارف ) و در کمال تاسف ، نتایج خوبی را بدست نیاوردم .    اعتقاد دارم ، نیروهای مسلح ما ، باید از برخی تفکرات قدیمی و منسوخ ، دست بر داشته ، طرح درسهای قدیمی را بتدریج حذف کرده و دانشجویان را در هر سه سطح ( درجه داری ، افسری . دافوس ) با مفاهیم جدید و به روز آشنا کند .    این مسیر ، صرفا" با تبلیغات طی نمی شود . ما باید قبول کنیم که در برخی نقاط دارای ضعف هستیم و هر زمان این ضعف را قبول کردیم ، این مساله نقطه امیدی برای پیشرفت خواهد بود .   این جمله هم از شهید بزرگوار ، حسن باقری که تمام مطلب را در یک پاراگراف فرمودند و نیازی به تفسیر هم نخواهد داشت :   «اين جنگ فرصت‌هاي طلايي بسياري را جهت رشد استعدادها به ما داده است. نيروهاي ما با توجه به بُعد انقلابي كه دارند و چشم و گوش بسته تابع قانون‌هاي از خارج آمده نيستند، مي‌توانند از قالب‌هاي پيش ساخته خارج شوند و با فكر سازنده خويش، روش‌هايي را ابداع كنند كه دشمن نخواهد توانست به‌سادگي به‌دفاع در مقابل آن‌ها برخيزد.»   تا زمانی که از قالب های از پیش ساخته خارج نشویم ، وضعیت به همین منوال خواهد بود .
  16. با سلام خدمت دوستان    چهار مفهوم دکترین های رزمی ، استراتژی های نظامی ، تاکتیک های طراحی شده و در نهایت فناوری ، به مانند دانه های  زنجیری هستند که  با  پیوند نیرومندی به اسم  دانش نظامی به هم متصل شده اند . بنابراین ، جداسازی و بررسی آنها بصورت تفکیک شده امکان ندارد و اگر صورت بگیرد ، بطور مسلم نتیجه حاصله هم نادرست خواهد بود . زمانی که در تفکر کلان ( سطح دکترینال  و بنا به تجربیات دفاع مقدس)  اعتقادی به زرهی وجود نداشته باشد ، این مساله بصورن دومینو وار ، به سایر سطوح منتقل خواهد شد  . بدین معنی که در سطح استراتژی ، تقویت توان زرهی براساس یک برنامه نظام مند ، صورت نمی گیرد ، به همان سطح ، تمرینات تاکتیکی جدی گرفته نمیشود و یا در بهترین شرایط ، همان تاکتیکهای قدیمی مرور خواهد شد و به همین ترتیب ، وقتی نیاز در سطوح بالاتر ، برآورده نشد ، بالتبع ، در سطح فناوری ( تکنیکی ) چیزی دیده نمی شود . این مساله صرفا" از روی تصاویر هم می توان برداشت نمود .  متاسفانه موارد متعددی در این زمینه وجود دارد که به یک دلیل مهم (  سوء استفاده دشمن ) قابل ذکر نیست ( و این مساله ارتباطی هم به داشتن روابط ویژه با اعضای نیروهای مسلح هم  ندارد ) .      وقتی کیفیت رزمایش ها داخلی با نیروهای مسلح هم سطح  ،و یا رده پایین تر کشورهای دیگر ، صرفا" مقایسه ظاهری می شود ،  تفاوت ها بخوبی آشکار است . این تفاوت چه در مفاهیم  ساده ای مثل یونیفرم  پرسنل تا سلاح انفرادی و موارد دیگر کاملا" روشن است .    در مورد توان هوایی هم نباید بیشتر صحبت کرد ، چرا که وقتی با پرسنل در سطح  درجه .... ، هم صحبت می شوید و انتقادها را می شنوید ، صرفا" موجب تاسف می شود .    نوع خرید ها و توجه و اهمیتی که در سایر سطوح نیروهای مسلح دیده می شود ، ( غیر از  صنایع موشکی )  نشان دهنده این است که ما صرفا" روی توان موشکی خودمون تمرکز کردیم  و تجارب گذشته نشان می دهد که   ایجاد بازدارندگی بواسطه تمرکز بر روی  یک سلاح یا یک نیرو ، برای کشوری به مانند ما که با طیف وسیعی از تهدیدات ، از ارتفاع 80 هزار پا تا زیر سطح و... روبروست ، مسلما" به صلاح نخواهد بود .    همه ما ، اقتدار نیروهای مسلح را خواستاریم و شکی در آن نیست ، اما راه رسیدن به این اقتدار ، از نقد صحیح می گذرد .    متاسفانه در سطوح مختلف و به روشهای گوناگون ، صرفا" با تبلیغات روبرو هستیم ( علیرغم کارهای بزرگی که صورت گرفته) و بدتر از این مساله ، حتی در مواردی ، تبلیغات دفاعی ما هم  به جای موثر نشان دادن توانایی ها ، موجب تضعیف توان دفاعی می شود . نمونه های این مساله در کمال تاسف ، زیاد است و چون انتقاد صحیح دیده یا شنیده نمی شود ، همچنان ادامه پیدا می کند .    اشکالات تبلیغات دفاعی ما جای بررسی زیادی دارد ، اما برای اینکه بدانیم ، چرا در زمان حاضر بدین گونه عمل می شود ، باید کتاب " نگاهی  به 8 سال جنگ تبلیغاتی " مطالعه شود .   حداقل بنده  ، منکر پیشرفتها ، نبودم ،  نیستم و نخواهم بود و با ریشخند کردن نیروهای مسلح هم بشدت مخالفم ، اما برای تعالی نیروهای مسلح  ، معتقدم که باید نقد درست و بدون  حب و بغض را بشنوند و بنابر مقتضیات نیروهای مسلح ، بدان عمل کنند . 
  17. با سلام خدمت دوستان    ارتش ایران / تانک چیفتن         بنابرگفته ارتشبد سابق ، حسین فردوست ( ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، جلد نخست ، ص246) ، در جریان یک معامله اسلحه با بریتانیا ، پهلوی دوم ، دستور خرید 2000 دستگاه تانک چیفتن را صادر نمود . در آنزمان ، پیشرانه تانک را صنایع موتور سازی ایالات متحده و بدنه تانک را که بخش اصلی قیمت تانک را تشکیل می داد ، بریتانیا تولید می نمود . لذا سود اصلی به جیب انگلیسی ها می رفت . وابسته نظامی ارتش ایالات متحده در ایران ، زیر پای فریدون جم ( رییس ستاد ارتش ) نشست و ازمعایب تانک چیفتن داد سخن راند و جم را با خود هم عقیده نمود . جم نیز در ملاقات با پهلوی دوم ،  عیوب چیفتن را تشریح نمود و با خرید آن ، مخالفت کرد .    ولی پهلوی دوم ، بر نظر خود اصرار کرد و گفت : " این معامله انجام خواهد شد ، چه بخواهید و چه نخواهید .   فریدون جم ، هم پاسخ داد که : اگر اینطور هست ، وجود من در این پست ( ریاست ستاد ارتش )، چه فایده ای دارد ؟؟   پی نوشت :   البته تصویر گرافیکی فوق ، مربوط به استاندارد شیر-2  بشمار می رود که هیچگاه به ایران تحویل نشد 
  18.    با سلام    حداقل در این زمان ، کاری به درست یا غلط بودن استراتژی روسها ندارم ، چون صرفا" زمان مشخص کننده نتیجه خواهد بود ، مثل چچن    اما ، تمامی جمهوری های جنوب و جنوب غربی  روسیه و کشورهای همجوار آن ، در چهارچوب " خارج نزدیک " روسها قرار می گیرند  و هر گونه دست اندازی به این حوزه ، واکنش جدی روسها را ، حتی به قیمت فدا کردن روابط با غرب و اتحادیه اروپا ، در پی خواهد داشت .    چه کسی تصور می کرد ، روسها بلافاصله پس از فروپاشی ، با تحمل تلفات و اجرای تاکتیکهای خشونت بار  و کشتار نظامی و غیر نظامی ،  از جدایی چچن جلوگیری کنند ؟؟    پس ، هر کسی که فکر کند  ، " خرس شمال" ، به راحتی کوتاه می آید ، اشتباه مهلکی را مرتکب شده ، آن هم  در شرایطی که از دست رفتن اوکراین ، مساوی با از دست رفتن موقعیت دفاعی مسکو .    
  19.   در مورد بخش نخست فرموده شما ، نظری ندارم ، چون برداشت افراد از فساد ، آن هم فساد سیاسی ، متفاوت هست .شاید منظور شما  ، سلیقه سیاسی ،باشد که  متاسفانه حرف اول را می زند و این برای جامعه علمی کشور فاجعه است . هم در این دولت ، هم در دولت قبلی و دولتهای قبل از آن ، بطور نسبی وجود داشته و تعارفی هم در این زمینه وجود ندارد . بحث سازمان فضایی هم در همین مقوله قابل بررسی است و بنده تمایلی برای ورود به این بحث ندارم .   اما در مورد جمله ای که نقل قول کردم ، بله ، با شما موافقم . ( ارتقاء علمی بدون وارد شدن به حاشیه که صرفا" هدر دادن زمان ارزشمند هست )   اما برادر عزیز :   هرسخن جایی و هر نکته مقامی دارد .
  20.   با سلام   جناب mo313   بنده از بک گراند ذهنی شما اطلاع ندارم ،ولی علت ضدیت شما باچنین مفاهیمی را متوجه  نمی شوم .   اگر منظور شما ، انتقاد از عدم توجه جدی به مفهوم پژوهش هست ، خوب ، می توانید با عبارات بهتری ، منظور را برسانید . چیزی که بنده هم آن را تایید می کنم . اما ارتباط بین مراسم عاشورای حسینی و صفر بودن ایندکس یک استاد تمام را متوجه نمیشوم .   اگر این دوتا را از هم منفک کنید ، شاید منظور شما بهتر درک شود.   این شکل ارتقاء ها ،نه در 8 سال اخیر و نه در 8 سال آینده ، بلکه از همان ابتدا در جامعه دانشگاهی وجود داشته ، دارد و خواهد داشت و در آن شکی نیست . خیلی ها را می شناسم که در حوزه نظامی ، تفاوت بین xو y را نمی دونند ،ولی ادعای کارشناس نظامی شدن هم دارند و اتفاقا" این شکل آدمها را بیشتر تحویل می گیرند .   حداقل بنده ، با بعضی از اینها سر وکله زدم ، ولی مصداق " نرود میخ آهنین در سنگ"  نتیجه این سرو کله زدن ها بود .   بنابراین، به جای اینکه ، خودم را اذیت کنم ، وقت ارزشمند را صرف ارتقاء علمی می کنم . درست است که برای بنده ، مدرک تحصیلی بالاتر  و شغل  مناسب ،  آینده و.... ندارد . ولی حداقل ، از لذت" بیشتر  یادگرفتن" ، بهره می برم .
  21.     با سلام   دوست عزیز جناب mo313   بخشی از فرموده های شما صحیح است و بنده آنها را تایید می کنم . در اینکه در کشور ما ، نوع نگاه به ایده پردازان و مبتکران ، نگاه  نادرستی است و همه چیز از کانال بخشهای کند و از کار افتاده  دولتی عبور می کند ، تصمیم گیری ها به سبک قرن نوزدهم صورت می گیرد و.... . همه این موارد صحیح است . بنده دغدغه شما را درک می کنم و به آن احترام می گذارم .   اما با این جمله شما مخالفم که فرمودید : وضعیت دانشگاههای کشور به مراتب بهتر از زمان آقای احمدی نژاد هست و این یک دلیل واضح داره، تشکل های سیاسی قارچی تا حد زیادی از دانشگاه جمع شدند.   وضعیت دانشگاه های ما هیچ تغییری نکرده ، متاسفانه . همان رویه غلط و اشتباهی که وجود داشته ، همچنان ادامه دارد . نوع نگاه ها به مقوله پژوهش ، نگاه حزبی و سیاسی است تا نگاه علمی . ( از هر دوجناح موجود و در این مساله تعارفی هم وجود ندارد ) حداقل بنده به شکل مستقیم این مساله حس می کنم و این برای کشوری که عقب ماندگی فراوانی در حوزه های مختلف دارد ، یک فاجعه  بزرگ است . اما حقیر شمردن را هم قبول ندارم . ( البته شاید منظور جنابعالی را اشتباه متوجه شده باشم در این زمینه )   یک مثال ( البته در حوزه هسته ای ) - البته از دوستان عذر خواهی می کنم بابت انحراف از موضوع )   بنده ، علیرغم انتقادات شدیدی که به نحوه تفکر دولت سازندگی داشتم و دارم ، اما بعضی از عملکردهایی که در این دوره وجود داشت را آینده نگر و مثبت ارزیابی می کنم . بعنوان مثال ،  در اوایل دهه 70 شمسی ،  بیشتر از 500 متخصص ایرانی  در حوزه های مختلف انرژی هسته ای ، که در خارج از کشور مشغول کار وتحصیل یودند ، به کشور دعوت شده ، و صنعتی که اکنون شاهد آن هستیم ، ثمره ،همین آینده نگری است . ( این گفته ، در یکی از شماره های مجله همشهری دیپلماتیک ، که ترجمه شده از مجله فارن افرز بوده چاپ شده ) .   بنده ، در تاپیک ، http://www.military.ir/forums/topic/26373-%D8%B2%D8%B1%D9%87%DB%8C-%D8%BA%D8%B1%D8%A8%DB%8C-%DB%8C%D8%A7-%D8%B2%D8%B1%D9%87%DB%8C-%D8%B4%D8%B1%D9%82%DB%8C%D8%9F-%D9%85%D8%B3%D8%A6%D9%84%D9%87-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B3%D8%AA/page-2#entry435593 ، خدمت دوستان عرض کردم ، تا زمانی که تفکر موجود در نهادهای تصمیم گر و تصمیم ساز ، عوض نشود ، همچنان شاهد این رویه هستیم .    نوع نگاه به مقوله هایی نظیر پژوهش ، فناوری ، پیشرفت ، توسعه متوازن و همه جانبه و.... ، در کشور ما  ، نگاه متعادلی نیست . اما قرار هم نیست که همه چیز را منکر شویم .
  22. با سلام خدمت دوستان          ژنرال متیو ریجوی ، فرمانده وقت لشکر 82 هوابرد ارتش ایالات متحده ، سیسیل ، 1944   وی در ارتباط با تجارب  و درسهای گرفته شده ارتش ایالات متحده از جنگ کره (1953-1950)  چنین اعتقاد داشت :   " من جدا" براین اعتقاد هستم که ما نیاز خواهیم داشت تا درسهای گرفته شده از جنگهای گذشته را مجددا" و بارها مرور کنیم ، تا مبادا این تجربیات ، تکرار شوند ، چرا که تکرار اشتباهات ، موجب پرداخت هزینه های بسیاری خواهد شد . "
  23. با سلام    ضمن تشکر از جناب گوبلز    البته باید دوستان می بایست توجه کنند که در مرحله نخست ، بحث تکنیکال یا فنی زیاد در اولویت نخواهد بود ، در هر حوزه ای از علوم نظامی ، حالا در اینجا ، حوزه زرهی ، باید تفکر موجود بتدریج تغییر کند . تا زمانی که دکترین تغییر نکند و یا ارتقاء نیابد ، بهترین طرح ها ، جز یک سری کلمات روی کاغذ ، چیز دیگری نیستند . عزیزان دست اندر کار در حوزه هایی نظیر مرکز بررسی های راهبردی نیروی های مسلح  ( اگر چنین چیزی در چارت نیروهای مسلح وجود داشته باشد ) باید  در حوزه نظامی ، از چهارچوب دفاع مقدس بیرون آمده و درک کنند که ماهیت جنگ ، دیگر به مانند دهه 80 یا دهه 90 میلادی و یا دهه نخست قرن بیست و یکم نیست . جنگی که در آن ، دو خاکریز وجود داشته باشد که دوطرف به سبک جنگ جهانی اول ، درگیر نبردهای پرتلفات و فرسایشی شوند .    ( البته این مساله ، صرفا" در حوزه فنی ماجراست ، و موارد مربوط به شیوه جنگ که مبتنی بر مفاهیم دینی  است را دربر نمی گیرد .)    تمام  منظور بنده در این عبارت نهفته است که یک سازمان نظامی باید آینده نگر باشد ، اگر چنین چیزی در یک نیروی مسلح وجود داشت ، طرح های درسی دانشکده های نظامی ( در همه سطوح شامل   درجه داری ، افسری و دافوس )  ، نحوه تفکر فرماندهان ، به تبع آن ، دکترین ها ، استراتژی ها و تاکتیک ها ، همواره به روز خواهند بود و نتیجه طبیعی این چنین فرآیندی ، این مساله است  که فرماندهان ، نیاز به تغییرات مداوم را در سازمان رزم خود همواره حس خواهند کرد و این آغاز فرآیند توجه به مبحث فنی موضوع خواهد بود .    دوستان می بایست به این مساله دقت کنند که یک سازمان نظامی در گذشته چگونه بوده ، در حال حاضر چگونه است و از همه مهمتر ، اینکه در آینده چگونه می بایست باشد .    این هم ، بخشی از پاورپوینت های اینجانب در ارتباط با مبحث ، " سازمان نظامی " در گذشته ، حال و آینده       
  24. با سلام خدمت دوستان عزیز نبردهای مدرن ، بویژه پس از آغاز جنگ نخست خلیج پارس (1991) ، با یک ویژگی عمده ، یعنی اجرای حملات محدود ، اما دقیق و به اصطلاح جراحی شده ، شناخته می شوند . تاثیر این حملات بر ساختارهای دفاعی ارتش های مورد تهاجم ، همچنان در حال بررسی و تجزیه و تحلیل است . با این حال ، حملات نیروی هوایی ارتش ایالات متحده در حمله به پناهگاه های سخت سازی شده (HAS) ارتش عراق درسال 1991 ، در کنار دکترین نظامی موج دومی نیروی هوایی این کشور و سلسله مراتب غیر قابل انعطاف ، موجب گردید تا بخش عمده ای از توان هوایی این کشور نابود یا حداقل زمینگیر گردد و همین مساله ، سایر ارتشها را به در اختیار داشتن چنین تسلیحاتی علاقمند ساخت . علیرغم اینکه پناهگاه های سخت سازی شده نیروی هوایی ارتش عراق در بالاترین استاندارد ممکن طراحی و ساخته شده بود ، اما این ساختارها ، در برابر مهمات 2000 پاوندی GBU-27 که توسط پرنده های تهاجمی F-117 نایت هاوک مورد استفاده قرار می گرفت ، حرفی برای گفتن نداشتند . مهمترین ویژگی اصلی این مهمات دقیق که آن را از نمونه های پیشین خود متمایز می ساخت ، مورد اصابت قرار دادن هدف مورد نظر ، بدون خسارتهای جانبی بود ، به درب ورودی این پناهگاه ها دقت کنید که چگونه براثر شدت انفجار ناشی از مهمات 2000 پاوندی در درون هدف ، از جای خود در آمده و به بیرون پرتاب شده اند .