onin

Members
  • تعداد محتوا

    68
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

پست ها ارسال شده توسط onin


  1. هواپيماهاي جنگي ايران در اون زمان بنا به شرايط عملياتي و با توجه به كاراپي مورد لزوم از عهده ماموريتهاي خودشون بر آمدن. من رتبه اول رو به خلبانهاي ايراني و رتبه دوم رو به تامكتها ميدم .

  2. http://www.kilroywashere.org/09-Images/Woody/HawkerHurricane.jpg هواپیمای بریتانیایی شكاری هریکن که یک از بهترین هواپیماهای جنگی که در نبرد بریتانیا علیه آلمان نازی نقش فراوانی داشت در سال 1325 به تعداد 36 فروند خریداری شد و از طریق خرمشهر وارد ایران گردید و از آنجا به اهواز منتقل و به خدمت نیروی هوایی در آمد . هاریکن در عملیات آذربایجان در آذر ماه 1325 علیه شورشیان به کار گرفته شد . حداکثر سرعت هریکن 339 مایل در ساعت و سقف پروازش 35600 پا و برد معمولی پرواز آن به 460 مایل میرسد این هواپیما میتوانست زیر هر بال یک بمب 500 پوندی حمل کند.


  3. SVD مخفف Snaiperskaya Vintovka Dragunov به معني اسلحه دوربين دار دراگانوف . http://www.red-alliance.net/gallery/albums/Camo/SVD_web.jpg نوع : تفنگ دوربين دار اتوماتيك و نيمه اتوماتيك انفرادي كشور سازنده : اتحاديه جماهيرسوسیالیستی شوروي كاليبر : ۶۲/۷ميليمتر طول اسلحه: 1125 ميليمتر طول لوله : 620 ميليمتر وزن بدون دوربين: ۳۱/۴ كيلوگرم نواخت تير علمي : 30 تير در دقيقه دقت آتش : 2000 متر تعداد تير در خشاب : 10 تير نوع دوربين : PSO-1 همراه با روشن كننده هدف ب) مشخصات : SVD به عنوان يك اسلحه دوربين دار استاندارد ساخته نشد . در حقيقت وظيفه اصلي آن محقق كردن هدف ارتش روسيه براي افزايش برد مفيد آتش هر پياده نظام بالاتر از 600 متر و همچنين پشتيباني آتش , از نفرات خودي . SVD داراي وزن كم , نسبتا دقيق و داراي برگه نظام آتش دو وضعيتي است : تك تير و اتوماتيك . اولين آزمايش موفقيت آميز در کارخانه ایژماش روي SVD در سال 1958 انجام شد كه منجر به آن شد در سال 1963 اسلحه سازماني روسيه شود. SVD در هر شرايط قابل اطمينان است و براي جنگهاي سنگين طراحي شده است . آخرين تغييراتي كه روي SVD لحاظ شد الف) دسته چوبي جلويي آن به شكل پليمر در آمد ب) براي حمله هاي هوايي قنداق تاشو ساخته شد ج) لوله آن كوتاه تر و به 550 ميليمتر رسيد . تمام اصلاحات ياد شده در جنگهاي زيادي آزمايش شد نظير آخرين جنگ چچن و جنگ افغانستان http://www.civiliangunner.com/images/solidlerwSVD2.jpg ج) سازمان در هر دسته(جوخه) يك نفر داراي اين اسلحه است د) مهمات : SVD مي تواند از هر تير استاندارد 7/62 ميليمتري استفاده كند . ولي گلوله اصلي آن SVD Sniper-garad است كه مرمي به جنس فولاد دارد .

  4. اين تپانچه پرقدرت توسط كارخانه Magnum Research طراحي و توسط رژيم اشغالگر اسرائيل ، بهينه سازي شده است. اين سلاح كمري علاوه بر داشتن قدرتي فوق العاده ، از مكانيزم منحصر به فردي بهره مي گيرد. عمده سلاح هاي كمري ، از گلنگدن مورس كوتاه استفاده مي كنند. درحالي كه عملكرد گلنگدن اين سلاح ، توسط فشار گاز باروت صورت مي گيرد. درواقع مكانيزم گلنگدن اين سلاح ، از تفنگ M-16 اقتباس شده است. مزيت اين نوع گلنگدن در اين است كه مي توان از فشنگ هاي بسيار قدرتمندي استفاده كرد كه قبلآ تنها توسط رولورها قابل شليك بودند. http://tinypic.com/eirt3s.jpg اين سلاح ، در سه مدل ساخته شده است كه عبارتند از: Mark I : توليد اين مدل متوقف شده است.اين مدل داراي قاب آلومينيومي بوده و قادر به شليك گلوله هاي كاليبر 375/0 مگنوم و 44/0 است. Mark VII : توليد اين مدل نيز متوقف شده است. اين مدل داراي لوله 6 يا 10 اينچي (152 يا 254 ميليمتري) بوده و قادر به شليك گلوله هاي 44/0 مگنوم مي باشد. Mark XIX : اين مدل قادر به شليك گلوله هاي كاليبر 375/0 مگنوم ، 44/0 مگنوم و 50/0 مي باشد. كارخانه سازنده اين سلاح ، كاليبر 44/0 مخصوص Cor-Bon و 50/0 AE را نيز براي آن درنظر گرفته است. ولي تاكنون هيچ تپانچه اي را با دو كاليبر ذكر شده در آخر توليد نكرده است. براي تعويض كاليبر سلاح ، كافي است لوله و مكانيزم تغذيه ان را با نوع مورد نظر تعويض كنيد. طبق يك نظرسنجي ، محبوب ترين لوله هاي مورد استفاده در اين سلاح ، انواع 6 اينچي هستند. تمامي اين لوله ها ، مجهز به زائده اي مي باشند كه براي نصب دوربين درنظر گرفته شده است. http://tinypic.com/eirtj7.jpg به علت استفاده از گلوله هاي حجيم و پرقدرت در اين سلاح ، ظرفيت خشاب آن كمي كاهش پيدا كرده است. ظرفيت خشاب اين سلاح در كاليبر 375/0 مگنوم 9 تير ، در كاليبر 44/0 مگنوم 8 تير و در كاليبر 50/0 AE معادل 7 تير مي باشد. براي مقايسه ، بد نيست بدانيد ظرفيت خشاب سلاح كمري SIG-Sauer P226 ، معادل 16 تير است. صنايع اسلحه سازي اسرائيل (IMI) ، گونه مشابه اين سلاح را با نام Jericho 941 طراحي كرده است كه البته تنها در ظاهر به Desert Eagle شباهت دارد. گلنگدن اين مدل ، از نوع مورس كوتاه و ماشه آن دوزمانه مي باشد. شباهت ديگر اين بچه عقاب (!!!) با نمونه هاي اصلي ، گلوله هاي بكار رفته در آن با كاليبر 41/0 يا 41/0 AE است. همچنين مي توان گلوله هاي 9 ميليمتري Luger را در آن به كار گرفت كه براي اين كار ، تنها تغيير مورد نياز ، تعوض لوله سلاح است. دليل اين امر اين است كه گلوله هاي 41/0 AE ، همان گلوله هاي كوتاه شده 41/0 مگنوم هستند. همچنين مكانيزم گلنگدن و خزانه اين سلاح ، بر مبناي پوكه گلوله هاي 9 ميليمتري Luger ساخته شده كه كاربرد هر دو كاليبر را تنها با تعويض لوله ممكن مي سازد. درخصوص كاليبرهاي 44/0 مگنوم و 50/0 AE نيز همين مسئله صدق مي كند. تعويض اين دو كاليبر ، تنها به تعويض لوله و خشاب نياز دارد. البته به علت به كارگيري مكانيزم گلنگدن مسلح شونده با گاز باروت ، لوله اين سلاح از جنس بسيار مخصوص و گرانقيمتي ساخته مي شود كه همين امر ، تعويض كاليبر را به يك گزينه پرهزينه تبديل مي كند.

  5. یكی از اولین چیزهایی كه هر فرد مدافع یا نظامی و چریك برای جنگیدن و حتی كوهنوردی و صحرا نوردی لازم است بداند جهت یابی در هر شرایطی است. همانطور كه بسیاری از شما جهت یابی را از طریق خورشید و جهت سایه و ستارگان در دبیرستان در درس آمادگی دفاعی فرا می گیرید پس من هم از روی آن ها رد شده و برای شما شیوه های بسیار خاص و نادر جهت یابی در شرایط خاص را قرار می دهم كه حتی بعضی از آن ها به كماندوها و نیروهای ویژه آموزش داده نمی شود و دانستن آن بسیار مفید خواهد بود. بهتر است بدانید هوا همیشه آفتابی نیست و شب ها هم همیشه نور ستارگان را در اختیار ندارید. به امید قطب نما هم نباشید چون وسیله ای است خراب شدنی و بهترین كار یاد گرفتن جهت یابی است. بهترین روش جهت یابی آشنایی با اقلیم منطقه و بادهای فصلی منطقه درگیری است. مثلا برای جنگی كه فرضا با اشرار بلوچستان در گرفته اگر سربازی راهش را گم كند در فصل تابستان می تواند به راحتی جهت یابی كند بدین گونه كه در آن منطقه بادهای گرم و خشك همیشه در فصل تابستان از جنوب شرقی به شمال غربی میوزند. تنها این نكته را به خاطر داشته باشید كه در مناطق پر از گودال و كوهستانی ممكن است جهت باد در سطح زمین خلاف جهت باد باشد. پس همیشه در مورد بادهای دائمی در منطقه ای كه هستید اطلاعات كسب كنید. یكی دیگر از روش های جهت یابی كه به كماندوها آموزش داده می شود جهت یابی از روی لانه مورچه هاست. مورچه های بزرگ بیابان معروف به مورچه خاكی یا خر مورچه یا مورچه گاز گیر ( در لحجه های مختلف ) می توانند بسیار مفید باشند. با تعقیب كردن یكی از آن ها تا لانه شان بروید و ورودی آن را پیدا كنید. لانه این مورچه ها سوراخ شان اكثرا رو به شمال است. یعنی متمایل به شمال است. علت آن هم نتابیدن مستقیم نور آفتاب به داخل لونه شان است. روش بعدی شناسایی پوشش گیاهی تپه هاست. به تپه ها نگاه كنیدو سمتی كه به طرف جنوب است خشكتر و كم گیاه تر از سمتی است كه رو به شمال است. ( در دشت های ایران ) ممكن است در ابتدا فكر كنید غیر ممكن است اما با علم به این مسئله اگر به تپه ها و كوه ها نگاه كنید متوجه خواهید شد. اگر در بیابان هستید و پوشش گیاهی وجود ندارد می توانید از آفتاب جهت یابی كنید اما اگر هوا ابری شده ( به تازگی ) و می خواهید جهت یابی كنید با پیدا كردن یك تپه پر شیب در جهت های مختلف روی خاك شیب دست بگذارید و حرارت آن را بسنجید و تمام اطراف تپه را نه به صورت پیوسته...بلكه به صورت 180 درجه امتحان كنید ( ابتدا دست بگذارید سپس در سمت مقابل این كار را امتحان كنید ) نحوه جهت یابی به این صورت است كه در تپه های پر شیب طرفی كه رو به شمال است خاكش خنك تر از طرفی است كه رو به جنوب است. روش بعدی بسیار نادر است اما با اینحال در وضعیتی ممكن است ناچار باشید. اگر زنبوری دیدید به حركت آن دقت كنید. اگر مسنقیم پرواز می كرد بدانید یا به سمت لانه می رود یا به سمت گل. اما اگر در محیطی پروازی رقص مانند به نمایش می گذاشت ( دور از لانه ) در حركت آن دقیق شوید. زنبورهای در جستجوی گل در حركات مارپیچی خود برای مدتی به سمت شمال پرواز می كنند ( چند ثانیه ) بعد ناگهان چند دور دور خود می چرخند و حركت نا منظمی را آغاز می كنند و بعد از مدتی ناگهان رو به شمال می كنند و مدتی مستقیم به سمت شمال می روند و این كار را پیاپی انجام می دهند. روش دیگر از روی شناسایی پرنده های مهاجر است. در دشت های مركزی ایران به طور معمول در بهار اكثر پرنده ها از جنوب به شمال و در پاییز از شمال به جنوب پرواز می كنند ( در دسته های چند تایی ) روش بعدی هم بسیار نادر است و آن جفت گیری سمندر هاست. اكثر سمندر ها در حین جفت گیری در روز معمولا رو به جنوب با هم جفت گیری می كنند اما به خوبی این نكته هم قید شده كه این روش اصلا قابل اطمینان نیست. اگر سوسك مصری دیدید كه گلوله ای از پهن خشك را می غلتاند و با خود می برد اگر دو سوسك بودند بدانید كه ( در ایران ) به سمت غرب می روند اما اگر یك سوسك بود ممكن است به هر جهتی برود. روش دیگر از روی لانه مورچه های سرخ است. اگر لانه ای از مورچه های سرخ پیدا كردید به جهت سوراخ آن اعتماد نكنید بلكه لانه را بدون تخریب قسمت های زیرین بكنید. اگر توانستید حفره ای را كه لاروهای مورچه قرمز در آن نگهداری می شوند پیدا كنید به فاصله 50 سانت اطراف آن را كنده و سعی كنید دومین محل نگهداری لارو ها را پیدا كنید. اگر هر دو محل متعلق به 1 لانه باشند محل این 2 قسمت نگهداری لارو ها در امتداد شمال جنوب است. یعنی اگر خطی را بین 2 محل نگهداری رسم كنید آن خط امتداد شمال جنوب را نشان می دهد. روش بعدی چشیدن خاك است. اگر توانستید مسیری باقی مانده از یك جریان قدیمی آب مانند نهر یا جوب خشك شده ای را در روی یك شیب پیدا كنید ( در بیابان ) اگر خاك پایین شیب آن شور تر از خاك بالای شیب بود بدانید كه شیب به سمت جنوب است. اما اگر شورتر نبود دلیل بر به سمت شمال بودن شیب نیست. در شب یك مار صحرایی را دنبال كنید. ( بسیار مواظب باشید به آن نزدیك نشوید چون هم خطرناك است و هم اگر نزدیك شوید تغییر جهت داده تا حمله یا فرار كند ). اگر اثر مانده بر شن ناشی از حركت آن كه مانند زیگزاگ است نا متقارن بوده و شیب زیگزاگ های یك طرف ( راست ) از زیگزاگ های چپ بیشتر بود بدانید مار به سمت شرق ( طلوع آفتاب بعدی ) حركت می كرده است. اما اگر زیگزاگ حركت آن منظم بود می تواند به هر جهتی باشد.

  6. http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.


  7. بررسی عملیات هوایی حمله به H-3
    حمله هوایی به پایگاه نظامی الولید
    متهورانه ترین عملیات هوایی تاریخ جهان

     

    عملیات اچ 3 یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیاست که به نام فانتومها ثبت شده است. فانتومهای ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در 4 آوریل 1981 (فروردین 1360) پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ 3 واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بکلی نابود کردند. در مجموع بیش از 48 هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی (میگ 23، سوخو 20، تییو 16، تییو 22) بودند در این عملیات از بین رفتند. حمله به اچ 3 از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیاتهای هوایی جهان بشمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل 48 هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیاتهای نظامی جهان قرار می گیرد. این عملیات در 1981 یعنی زمانی که نیروی هوایی ایران از برتری بی چون و چرایی بر نیروی هوایی عراق برخوردار بود به انجام رسید.


    تصویر

    می دانیم که در اول مهرماه 1359، یکروز پس از آغاز جنگ و حملهی هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد نیز یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی بر فراز عراق انجام شد. این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آن یکی از منحصر بفرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم بشمار می رود. در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهای ارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد. در سال 1981 منابع اطلاعاتی ایران دریافتند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکنهای خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها بر روی باند فرودگاه به پایگاهی در دورترین نقطهی غرب این کشور منتقل ساخته است؛ به یکی از پایگاههای سه گانهی اچ 3 با نام الولید. هیچ کارشناس نظامی تا آنوقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطهی خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حملهی جنگندههای ایرانی قرار گیرد. هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه میبایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 می رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند. در تمام طول مسیر جدای از موشکهای زمین به هوا و توپهای ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامهی عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن میساختند. عبور جنگندههای ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطهی خاک این کشور مسئلهای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حملهی غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته میشد. اما در آنسوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژهی همدان آبستن یکی از رویدادهای بزرگ جنگ شد. در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی یکی از شگفت انگیزترین و جسورانه ترین حملات هوایی تاریخ پرداختند.

    [align=center]تصویر[/align]

    تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ 3 ، عملیاتهایی بود که نیروی هوایی اسرائیل در جنگهای 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طی جنگهای شش روزه، اسرائیلیها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میان برداشتند. در اکتبر 1973 نیز، طی جنگهای بیست روزه (که اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائیلی ها آنرا جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیل موفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را بر روی باند فرودگاه از میان بردارد. در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریه را در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم به پایگاههایشان بازگشتند). حال ایرانیها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانند که در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد. در طراحی عملیات به گونهای عمل شد که در وهلهی اول به یک داستان علمی، تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند. این هواپیماها باید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می­کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند. فانتومها پس از فروریختن بمبهایشان بر سر هواپیماهای عراقی میبایست از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمیگشتند. عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تا لحظهای که بر فراز اچ 3 ظاهر می شدند نباید هیچ نشانهای از یک حملهی هوایی را آشکار میکردند. در راه بازگشت مسلما عراقیها که دیگر از حمله آگاه شده بودند هواپیماهای خود را بدنبال فانتومها می فرستادند و هواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ میکردند. در تمام طول مسیر هواپیماها میبایست در ارتفاع پایین (20 تا 30 متری) پرواز می کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقهای کوهستانی تقریبا به کاری غیرممکن میماند که تنها از عهدهی خلبانانی بر میآید که دارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند. (تصور غیر ممکن بودن چنین کاری چندان دشوار نیست. در حالت رانندگی با یک اتومبیل با سرعتی معدل 200 کیلومتر بر ساعت بسیاری از مواقع راننده پس از مشاهدهی مانعی در مقابل خود به سختی می تواند از خود عکس العمل نشان دهد. زمانی که چشم انسان موفق به دیدن مانعی در برابر خود می شود و مغز دستور عکس العمل اعضای بدن را از قبیل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر روی ترمز یا ... را صادر می کند اتومبیل با سرعت 200 کیلومتری خود عملا به مانع رسیده است و برخورد اجتناب ناپذیر جلوه می کند. حال وضعیتی را تصور کنید که خلبان ناگهان با دیدن قلهای در مقابل خود سعی در بالا کشیدن هواپیما میکند. طی چند ثانیه خلبان باید هواپیما را از فراز مانع عبور دهد در حالی که با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. این توضیح می تواند دشواری پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پایین را نشان دهد).

    [align=center]تصویر[/align]

    عملیات اگر فقط همین مشکلات را هم داشت به اندازهی کافی غیرممکن به نظر می رسید اما مسئلهی دیگری وجود داشت که مهمترین چالش پیش روی عملیات بود. هیچ هواپیمایی به علت محدودیت سوخت نمی توانست چنین مسیر طولانی را رفته و بازگردد. پس در حین عملیات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ی کافی دشوار بود می بایست یک بویینگ برای رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه میشد. آیا یک بویینگ میتوانست خود را از دید رادارها مخفی کند؟ سرعت بویینگ بسیار کمتر از سرعت هواپیماهای جنگنده است بنابراین فانتومها نمی توانستند همراه این هواپیماهای غول پیکر حرکت کنند و در تمام طول مسیر از آن در برابر جنگنده های عراقی محافظت کنند، حال اگر بویینگ در هر مرحله از عملیات توسط عراقیها هدف قرار میگرفت تکلیف فانتومها چه بود؟ اصولا آیا یک بویینگ 707 شانسی برای گذشتن از مرز عراق و رسیدن به نقطهای که باید سوختگیری در آن انجام می شد را داشت و یا در همان مراحل آغاز عملیات هدف هواپیماهای رهگیر عراقی قرار میگرفت؟ طبق برنامه ریزی عملیات، پس از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید صبر میکرد تا فانتومها عملیاتشان را بر فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (که این بار دیگر عراقی هوشیار شده بودند) دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می داد. در هر مرحلهای از عملیات امکان داشت واقعهی ناخوشایندی برای هواپیمای سوخت رسان که ذاتا بیدفاع بود رخ دهد و می دانیم که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود. علیرغم تمامی این مشکلات و برغم اینکه چنین عملیات جسورانهای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجام نشده بود افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند. در نهایت پس از بررسیها و برنامهریزیهای دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید. فانتومها روز قبل، از پایگاه نوژه به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند. روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات وارد منطقهی مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستانهای این منطقه بسمت غرب عراق حرکت کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ 707 متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ریزی قبلی آماده می­شد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.

    [align=center]تصویر[/align]

    قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتی ایران که همراه مسافرین این پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابین خلبان رفتند و با خلبان هواپیما به گفتگو نشستند. خلبان نمیتوانست چیزی را که میشنود باور کند. انجام چنین کاری دیوانگی محض بود، شانس موفقیت چیزی در حد صفر جلوه می کرد و کاملا غیرممکن بنظر میرسید. طراحان عملیات با خود چه فکری کرده بودند؟ این نقشه به فیلمنامهی فیلمهای هالیوودی شباهت داشت و فقط با جادوی سینما و بر روی پردهی نقرهای امکان تحقق داشت. حتی خیالبافترین فیلمنامه نویسان هالیوودی نیز تاکنون جرات طراحی چنین عملیاتی را به خود نداده بود. او حتی بیاد نداشت که در فیلمهای سینمایی هم چنین چیزی دیده باشد. از نظر او انجام اینکار مطلقا غیرممکن بود. جدای از این مساله او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمیکرد که روزی در یک عملیات نظامی نقشی داشته باشد. اما اکنون، در کمال ناباوری خود را در بطن یکی از شگفت انگیزترین نبردهای هوایی جهان مییافت که همه چیز آن به عملکرد او بستگی داشت. دقایقی بعد بویینگ 707 هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت یکی از سرنوشتسازترین جنگهای هوایی دنیا شتافت. برنامهریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و در ساعتی مشخص هواپیمای بویینگ میباید بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق با فانتومها ملاقات میکرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاههای قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است. در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتومها در همان نقطهی پیش بینی شده روبرو شد. فانتومها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند. ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه ای ظاهر می شوند اما عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.

    این اشتباهی بود که کنترلهای زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوختگیری هوایی را انجام دادند و با شتاب به سوی هدفی رهسپار شدند که بیصبرانه انتظارشان را می­کشید. هواپیمای بویینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت رسانی به فانتومها را انجام دهد. در آنسو فانتومها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می توانستند کوچکترین حرکتی را بر روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ 3 در حرکت بودند. ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان بر فراز پایگاه ظاهر شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمی­کردند هدف هیچ نوع حملهای قرار گیرند در ابتدا بهتصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند. بر فراز پایگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند. لحظاتی بعد بمبهای چهار فانتوم اول، بصورت یک ردیف منظم بر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیهی عملیات نابود کرد. دیگر هیچ هواپیمایی نمی­توانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه­های هواپیما و توپهای ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله میکشید بدام افتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیریاش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود. فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودند اینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابه های آن به شکار سربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به اینسو و آنسو می دویدند. توپهای فانتومها با سیلی از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبندهای شلیک میکردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازانی بود که بر روی بازماندههای خرابهها افتاده بودند. فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند بسرعت صحنهی عملیات را ترک کردند.

    پشت سر آنها تلی از خاکستر بجا مانده بود که تا چند دقیقهی پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت. جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد. بر روی باند فرودگاه و در آشیانههایی که آتش از آنها زبانه می­کشید تکه پارههایی از آهن و فولاد بچشم میخورد که زمانی بر صحنهی آسمان ایران با نخوت و غرور به پرواز در میآمدند و بمب هایشان را فرو می­ریختند. تمامی آن پرنده های پر غرور که دیرزمانی باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشی شده در میان شعله های آتش به دور شدن فانتومهایی نظاره میکردند که بسوی پایگاههایشان باز میگشتند. در بازگشت، فانتومها باز به همان شیوهی پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کرده و در نقطهی موعود پس از سوختگیریِ دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند. هواپیمای سوخت رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت. قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهای ایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرار گرفت به گونهای که دیگر نمی توانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس بعنوان حسن ختام نمایش و برای تکمیل کردن کلکسیون کارهای عجیب و غریب این عملیات، در وسط جادهای اتوموبیلرو در آذربایجان غربی به زمین نشست. بقیهی هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند. در طول عملیات طی چند نوبت هواپیماهایی ایرانی برای منحرف کردن توجه عراقیها از فانتومهایی که بسمت اچ 3 در حال پرواز بودند چندین عملیات ایذایی را بر روی خاک دشمن انجام دادند. هنگام بازگشت نیز همین کار تکرار شد و هواپیماهای ایرانی با حملات ایذایی شکاریهای دشمن را بدنبال خود می­کشیدند و سپس به سمت ایران می گریختند. در ابتدا عراقیها که کاملا غافلگیر شده بودند تصور کردند که حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته است. با توجه به نزدیکی اسرائیل به اردن و اینکه در سال 1967 نیز اسرائیلیها فرودگاههای این کشور را بمباران کرده بودند احتمال اینکه حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته باشد بسیار محتملتر بنظر می رسید تا اینکه هواپیماهای ایرانی توانسته باشند چنین مسیر طولانی را طی کنند و علیرغم وجود پدافند هوایی عراق در دو نوبت بر فراز آسمان این کشور سوختگیری هوایی را انجام داده باشند.

    [align=center]تصویر[/align]

    اما پس از مدتی عراقیها دریافتند که هدف یکی از جسورانهترین عملیاتهای هوایی تاریخ جهان قرار گرفتهاند. حمله به اچ 3 در نوع خود بینظیر بود. پیش از این همانگونه که اشاره شد اسرائیلی ها در جنگهای 1967 و 1973 توانسته بودند عملیاتهای شگفت انگیزی انجام دهند اما نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که بعد مسافتی آن عملیاتها بسیار کوتاهتر از عملیات اچ 3 بود بگونهای که اسرائیلیها هیچگاه مجبور به سوختگیری هوایی در قلب خاک دشمن نبودند. در مورد حمایتهای اطلاعاتی و تکنولوژیکی امریکا از اسرائیل نیز در جنگهای 67 و 73 فقط همین نکته بس که در 1973 امریکاییها در تمام بیست روزی که جنگ ادامه داشت با برقراری یک پل هوایی از پرتغال به اسرائیل سیلی از تجهیزات جنگی و لوازم یدکی هواپیماها را بسوی اسرائیل سرازیر کردند بطوری که در همین هنگام زمانی که شش فانتوم اسرائیلی توسط موشکهای سام روسی در آسمان سوریه سرنگون شدند امریکاییها بیدرنگ این هواپیماها را جایگزین کردند تا برتری هوایی ارتش اسرائیل بر اعراب همچنان حفظ شود. اما لازم به گفتن نیست که ایران در طول جنگ همواره از پشتیبانی اطلاعاتی و تکنولوژیکی غرب محروم بود و آمریکاییها حتی لوازم یدکی هواپیماهای ساخت خودشان را نیز به ایران تحویل نمیدادند. اغراق نیست اگر این عملیات را که در زمان خود بهت و حیرت بسیاری از کارشناسان نظامی غرب را موجب شده بود یکی از شگفت انگیزترین و قاطع­ترین نبردهای هوایی جهان بدانیم.

    Air.blogfa.com

    • Like 2
    • Upvote 1

  8. تصویر

    این تیربار نارنجک انداز ، نخستین بار در سال 1960 طراحی و ساخته شد. این تیربار به زودی جای تیربارهای کالیبر 50 میلیمتری را در نیروی زمینی امریکا خواهد گرفت. در حال حاضر هم در نیروی دریایی ، یگان تفنگداران دریایی و نیروی هوایی امریکا از این سلاح استفاده می شود. تيربار نارنجک انداز 40 ميليمتري MK-19 ، با هدف اجرای آتش پرحجم و سرکوب کننده برضد نیروها و سنگرها و خودروهای سبک دشمن ، برروی خودروهای هامر ، کامیون ها و خودروهای پشتیبانی M88 نصب می شود. در عملیات طوفان صحرا ، امریکایی ها از این سلاح استفاده می کردند.

    تيربار نارنجک انداز MKI9 ، تا فاصله 1500 متری در مقابل اهداف کوچک و تا فاصله 2200 متری ، برضد اهداف بزرگ کارآمد است. نواخت تیر علمی این سلاح 60 تیر در دقیقه و نواخت تیر عملی آن 40 تیر در دقیقه است. وزن کلی این سلاح 431/54 کیلوگرم می باشد. هر جعبه مهمات این سلاح ، حاوی 48 گلوله با وزنی حدود 29 کیلوگرم است. برای اجرای آتش مؤثر در شب ، می توان دوربین دیددرشب AN/TVS-5 را بر روی این سلاح نصب کرد. مهمات استاندارد برای این تیربار نارنجک انداز ، خرج سوختار شدید چندمنظوره می باشد که قادر است در زره های ورقه ای سراسری (RHA) و بتون هایی به ضخامت 16 اینچ نفوذ کند. در عملیات های آفندی از تيربار نارنجک انداز 40 ميليمتري MK-19 ، به صورت خمپاره اندازهای 60 میلیمتری (به عنوان سلاح منحنی زن) و در اجرای آتش مستقیم ، در نقش موشک اندازهای تاو استفاده می شود. نواخت تیر این تیربار ، 350 نارنجک در دقیقه بوده و برد مؤثر آن نیز 1600 متر می باشد.

    کارکردهای فنی:
    تيربار نارنجک انداز 40 ميليمتري MK-19 ، با هوا خنک می شود. با جداسازی قطار فلزی نارنجک ، کار باز و بست سلاح آغاز می گردد. این نارنجک انداز که با گاز باروت مسلح می شود ، کاملآ خودکار بوده و خدمه آن می توانند در مسافت های کوتاه و با مهمات محدود آن را با خود حمل کنند. این سلاح می تواند طیف گسترده ای از نارنجک های 40 میلیمتری را شلیک کند. نارنجک های 40 میلیمتری دارای خرج سوختار شدید چندمنظوره M430 ، قادر هستند در زره هایی به قطر 2 اینچ نفوذ کنند. ترکش های این سلاح می تواند باعث کشته شدن افراد در فاصله 5 متری و زخمی شدن افراد در فاصله 15 متری از محل اصابت شود. متعلقات همراه این تیربار عبارتند از: بستر نصب MK64 ، MOD5 ، سه پایه M3 و دوربین دیددرشب AN/TVS-5. این تیربار را همچنین می توان بر روی برجک خودروهای زرهی و نفربرها نیز سوار کرد.


    تصویر

    مهمات:
    این تیربار نارنجک انداز ، می تواند شش نوع نارنجک شلیک نماید: نارنجک های دارای خرج سوختار شدید چندمنظوره M430I/M430A1 ، نارنجک های سوختار شدید M383 ، نارنجک های آموزشی M385I/M918 ، نارنجک های مشقی M922/M922A1.

    مشخصات فنی:
    طول سلاح: 47/109 سانتیمتر
    وزن سلاح: 92/32 کیلوگرم
    وزن جعبه حمل MK62 MOD5 : 53/9 کیلوگرم
    وزن سه پایه: 98/19 کیلوگرم
    وزن کل:43/62 کیلوگرم
    سرعت نارنجک: 69/240 متر در ثانیه
    قطر دهانه لوله: 40 میلیمتر
    برد نهایی: 2200 متر
    حداکثر برد مؤثر: 1600 متر
    سرعت چرخش مرمی: 60 دور در ثانیه
    مداومت آتش: 350 نارنجک در دقیقه
    • Upvote 1

  9. فانتوم های ایرانی پس از اسرائیل، ایران بزرگترین دارنده هواپیمای فانتوم است. جمعاً سی و دو فانتوم دی، صد و هفتاد و هفت فانتوم ئی و شانزده فروند جنگنده فانتوم مدل آر اف شناسایی با دوربین های مخصوص قبل از سقوط رژیم شاهنشاهی و قطع روابط و سرویس فانتوم ها به ایران تحویل گردید. http://images5.theimagehosting.com/irf4%20(9).jpg هواپیمای فانتوم در سال های آغازین تحویل آن شاه ایران در آن زمان، اهداف بسیار بلند پروازانه ای را در مورد تجهیز کشور خود به قدرتمند ترین کشور از نظر قدرت نظامی در حوزه خلیج فارس و خاور میانه در سر می پروراند. البته ایالات متحده نیز در اینجا منافع خود را در نظر گرفته و با تصور اینکه ایران دفاع خوبی علیه اتحاد جماهیر شوروی در آن زمان خواهد بود، شاه ایران را به طور فعالانه پشتیبانی می کرد. اولین بار، در سال شصت و هفت میلادی، سفارشی برای دریافت تعداد شانزده فانتوم دی توسط ایران به شرکت مکدانل داگلاس تسلیم گردید. سرانجام، اولین گروه فانتوم ها در 28 سپتامبر 1968 وارد ایران شدند. http://images5.theimagehosting.com/irf4%20(11).jpg خلبان پور رضائی در کنار هواپیمای فانتوم خود فانتوم های تازه تحویل شده ایرانی در بسیاری از ماموریت های رهگیری جنگنده سریع السیر میگ 25 فاکس بت که بر فراز آسمان ایران به طور غیر قانونی پرواز می نمود، شرکت جستند اما متاسفانه به دلیل سرعت بسیار بالای فاکس بت، این ماموریت ها هیچ کدام با موفقیت همراه نبودند. اولین استفاده فانتوم های ایرانی در نبرد، مربوط به کمک شاه ایران به سلطان عمان علیه شورشیان کشور او بود که در آن جنگ، یک فانتوم ایرانی با آتش زمینی سقوط نمود. بعد از مدتی دولت ایران تعداد 208 فروند فانتوم مدل ئی را نیز در ابتدای دهه هفتاد میلادی سفارش داد. تحویل این هواپیماها از سال 1971 شروع شده و تا به هنگام انقلاب ایران ادامه داشت. در این مدت، تنها 177 فروند از فانتوم های سفارش داده شده تحویل ایران شدند. پس از به پیروزی رسیدن جمهوری اسلامی ایران، دولت ایران فوراً موضعی ضد غرب به خود گرفته و در نتیجه این اقدام، دولت آمریکا تحریمی را در ارائه تسلیحات و قطعات یدکی نظامی علیه ایران برقرار نمود. 31 فانتوم باقیمانده، هرگز تحویل نشدند. بعد از آلمان، ایران بزرگترین مشتری هواپیماهای شناسایی فانتوم بود. از این نوع فانتوم، تعداد 27 فروند توسط ایران سفارش داده شد که 16 فروند آنان تحویل گردید و 11 فروند باقیمانده به دلایل سیاسی فوق الذکر، در آمریکا باقیماند. تا زمانی که شاه ایران مجبور به فرار شد، ایران دارای 188 فروند فانتوم عملیاتی بود، اگرچه تحریم آمریکا علیه ایران باعث مشکلات شدید نگهداری و سرویس این هواپیماها شده بود. http://air-weblog.persiangig.com/f-4-iriaf-(5).jpg هفت فروند فانتوم نیروی هوایی در حال برخاست همزمان از سطح باند افت و خیز های سیاسی ایجاد شده توسط انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، باعث بغرنج تر شدن مسئله شده بود، به طوری که بسیاری از خلبانان و پرسنل بسیار حرفه ای و خوب آموزش دیده ایران از آمریکا اما وفادار به شاه ایران، مجبور به ترک کشور یا تبعید شدند. در نتیجه، تا سال 1980 که عراق بعثی به ایران حمله نمود، نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران یا نهاجا، تنها سایه ای از نیرویی بود که از آن انتظار می رفت. در آن زمان، تنها 40% فانتوم های ایرانی عملیاتی و قابل پرواز موثر بودند. جنگ ایران و عراق در سال 1980 با حمله هوایی عراق به شش پایگاه هوایی ایرانی و چهار پایگاه سپاه ایران آغاز گردید. این جنگ اگرچه در رسانه های غربی به ندرت پوشش داده می شد، اما در حقیقت یک تراژدی انسانی در مقیاس وسیع بود. نیروی هوایی به دلیل عدم توانایی دو طرف در استفاده از نیروی هوایی شان به طور موثر، نقش چندان مهمی را ایفا نکرد. در ماه های آغازین جنگ، فانتوم های ایرانی عملیات های بسیاری به خوبی توانستند به درون خاک عراق و حتی حریم هوایی بغداد وی نفوذ نموده و نیروهای خود را بدین طریق پشتیبانی نمایند، اما نبردهای هوا به هوا بین جنگنده های دو کشور حتی در کل طول جنگ، بسیار به ندرت یافت می شود. در مراحل ابتدایی جنگ، ایران توانایی لازم برای پیروز شدن در اکثر نبردهای هوایی را داشت و این کار اکثراً با موشک های موثر سایدوایندر و یا مجبور کردن هواپیماهای دشمن به عقب نشینی به سوی کشورشان صورت می گرفت. اما در بیشتر اوقات، رادارهای APQ-120 هواپیماهای فانتوم ئی به دلیل کمبود قطعات یدکی قادر به انجام عملیات نبوده در نتیجه موشک های اسپارو نمی توانستند شلیک شوند. http://air-weblog.persiangig.com/f-4-iriaf-(1).jpg هواپیمای فانتوم نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران در حال شلیک موشک همانطوری که گفته شد، خلبانان ایرانی در ابتدای جنگ برتری فوق العاده ای از نظر تجربه و مهارت نسبت به خلبانان عراقی داشتند، اما با به طول انجامیدن جنگ، نیروی هوایی به تدریج خلبانان و افسران واقعاً کار آزموده ای را که در آنها شک وفادار نبودن به جمهوری اسلامی می رفت، کنار گذارده و از خلبانان دیگر مبتدی استفاده کرد. در طی 9 ماه آغازین جنگ، تخمین زده می شد که حدود 60 فروند فانتوم از بین رفته باشد یا قابل استفاده نباشد. تاثیرات تحریم نظامی آمریکا و کمبود قطعات یدکی موجب کاهش شدید تعداد فانتوم های عملیاتی گردید، به طوری که تا آغاز سال 1983 میلادی، تنها حدود 12 تا 35 فروند فانتوم قابل پرواز در خدمت نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران بود. پس از سال 1982، کشور عراق تصمیم به تجهیز نیروی هوایی کشور خویش با هواپیماها و تسلیحات تازه تر نمود که از جمله آن می توان به سوپر اتاندارد ها و میراژ های مجهز به موشک ماترا و ماژیک اشاره نمود که توسط شرکت داسو برگه تولید می شدند. در طول جنگ، گزارش های بسیاری مبنی بر ساقط شدن هواپیماهای جنگنده ایرانی بسیاری توسط موشک های ماژیک حتی در ارتفاعات بسیار پایین نیز منتشر گردید. پس از سال 1982، می توان گفت که دیگر برد مسلم در نبرد های هوایی با عراق بود و هر چه کشور عراق بیشتر از سوی غرب تجهیز می شد، قوای نیروی هوایی ایران بیشتر تحلیل می رفت. در سال های پایانی جنگ، هواپیماهای ایرانی نمی توانستند بیش از 30 تا 60 سورتی پرواز در روز داشته باشند، در حالی که تعداد سورتی پرواز های هواپیماهای عراقی، حتی گاه 600 سورتی نیز می رسید. نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران نیز دریافت که عملیاتی نگاه داشتن تمام فانتوم ها در طول جنگ، کاری بس مشکل است. فانتوم هواپیمایی بسیار پیچیده، دارای نگهداری مشکل و نیازمند 135 ساعت سرویس زمینی به ازای هر ساعت پرواز هوایی است. یک سرهنگ ایرانی در سال های بعد از جنگ اظهار کرده بود که در سال 1986، تعداد فانتوم های قابل عملیات ایران زیر 20 فروند بوده و ایران در آن زمان، دیگر دارای هیچ فانتوم شناسایی عملیاتی نبود. کشور ایران در آن زمان، به شدت نیازمند قطعات یدکی فانتوم ها بود، حتی کار به جایی رسیده بود که قطعات هواپیماهای دیگر را جدا کرده و روی هواپیماهای نیازمند قطعات یدکی نصب می کردند. کشور اسرائیل در آن زمانه به طور مخفیانه قطعات یدکی هواپیماهای فانتوم را به ایران تحویل داد. دلیل اسرائیل برای این او این بود که با تجهیز ایران، تهدید ها از جانب عراق علیه اسرائیل فروکش خواهند کرد. از سوی دیگر، ایران در آن زمان قادر بود چه به طور قانونی چه غیر قانونی قطعات یدکی را از بازار جهانی نیز تهیه کند. در 31 آگوست سال 1984، یک هواپیمای فانتوم ایرانی در خاک عربستان سقوط نمود که تحقیقت نشان داد آن هواپیما از قطعات یدکی که از اسرائیل خریداری شده بود، استفاده می کرد. http://images5.theimagehosting.com/irf4.jpg گروهی از خلبانان توانمند ایرانی همراه با هواپیمای وفادارشان در پنجم ژوئن سال 1984 میلادی، دو فانتوم ایرانی که در پی تهدید تجهیزات نفتی عربستان بر آمده بودند، توسط دو فروند هواپیمای اف-15 ایگل سی رهگیری شدند که یکی از فانتوم ها در این نبرد سقوط کرد. این برای اولین بار در تاریخ بود که یک هواپیمای ساخت شرکت مکدانل داگلاس، یک هواپیمای دیگر محصول همان شرکت را ساقط می سازد. هنگامی که در سال 1988، جنگ تحمیلی علیه ایران پایان یافت، نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران فقط تعداد معدود 12 فروند یا کمتر هواپیمای فانتوم را که هنوز قابل عملیات بودند، در اختیار داشت. در حال حاضر، پیش بینی می شود که تعداد 70 تا 75 فروند فانتوم های ایرانی هنوز قابل پرواز هستند که بیشتر آن ها را مدل فانتوم ئی تشکیل می دهند. هم اکنون، هواپیماهای فانتوم ایرانی به دلیل ناتوانی هوایی، تنها برای انجام عملیات هوا به زمین و تهاجم به مواضع زمینی و سطحی دشمن به کار می روند.

  10. هواپيماي فانتوم اف-4 يك جنگنده دو موتوره با قابليت تبديل به يك بمب افكن بود كه می توانست در هر آب و هوا و جوی به نبرد ادامه دهد. اين جنگنده قادر بود که سه نقش تاكتيكی هوايی مهم برتری هوايی، جلوگيری امكان پشتيبانی هوايی، رهگیری و بمب افکن را انجام دهد كه اين مشخصه ها را در جنوب شرقی آسيا يعنی در طی جنگ کمر شکن ويتنام نیز به عرصه عمل آورد. http://www.aerospaceweb.org/aircraft/fighter/f4/f4_09.jpg فانتوم اولين پروازش را در ماه می1958 به انجام رسانيد. اين جنگنده در حقيقت برای دفاع از ناوگان دريايی آمريكا طراحی شده بود كه نهايتاً در سال 1961 به خدمت در آمد. نيروی هوايی آمريكا فانتوم را براي پشتيبانی هوايی بسته ارزيابی و سرانجام در سال 1962 مدل مخصوص نيروی هوايی آن را به تصويب و توليد رسانيد. جنگنده فانتوم II نيروی هوايی آمريكا، موجب به كار گماشتن فانتوم مدل سی نيز شد كه نخستين پروازش را در 27 می 1963 انجام داد و تحويل اين محصول در نوامبر 1963 شروع گرديد. هواپيمای جنگنده اف-4 در نقش هوا به زمين دو بمب معمولی می توانست حمل نمايد. اف-4 همچنين قادر به انجام پرواز های شناسايی نيز بوده و در ماموريت متوقف ساختن هواپيماهای ديگر كه به ماموريت راسوي وحشی مشهور بود كاملاً موفق می نمود. توليد هواپيمای اف-4 II درسال 1979 بعد از اينكه بيش از پنج هزار فروند فانتوم II توليد گردید، یعنی به تعداد بيش از 2600 فروند برای نيروی هوايی آمريكا، در حدود 1200 فروند برای ناوگان ها و نيروی دریایی و بقيه براي كشورهای دوست كه شامل اسرائيل، ايران، يونان، اسپانيا، تركيه، كره جنوبی، آلمان غربی، استراليا ژاپن و بالاخره بريتانيای كبير می شد، تولید پايان يافت. http://www.flygplan.info/images/F-4_Phantom_II_WingWalk.jpg چنان كه می دانيم از اين جنگنده مشهور به شكلی گسترده در جنگ ويتنام استفاده گرديد. مدل های بعدی اين جنگنده به ياد ماندنی هنوز در فهرست اموال نيروي هوايی آمريكا تا سال 1990 موجود و در حال فعاليت بودند. فانتوم ها ديگر در خدمت نيروي هوايی آمريكا نمی باشند در حالی كه هنوز در اكثر كشور های ديگر به پرواز در آمده و به خدمت گرفته می شوند. جنگنده اف-4 مدل سی برای اولين بار در مي 1963 به پرواز در آمد و گارد ملی هوايی به پرواز در آوردن اف-4 سی را در ژانويه 1972 آغاز كرد. نيروی هوایی آمريكا اولين فانتوم II را در ژوئن 1978 دريافت كرد. مدل اف-4 دی با تغييرات عمده ای در بالا بردن دقت هدف گيری سلاح ها، به نيروی هوايی در سال 1966، به گارد ملی هوايی در سال 1977 و به مجموعه جنگنده های نيروی هوايی و انبار جنگنده های نيروی هوايی در سال 1980 تحويل گرديد. اولين جنگنده اف-4 ئی در اكتبر 1967 به نيروی هوايی آمريكا تحويل داده شد و متعاقباً گارد ملي هوايی نيز اولين اف-4 ئی را در سال 1985 و انبار جنگنده های نيروی هوايی در سال 1987 اولين اف-4 های خود را دريافت داشتند. http://www.flatrock.org.nz/topics/humour/assets/phantom_f_4.jpg اين مدل از اف-4 با يك مخزن سوخت اضافه، لبه حمله باريك برای افزايش قدرت مانور دهی و موتورهای بهبود يافته و يك توپ 20 ميليمتري دو لوله ای داخلی همراه سيستم كنترل آتش بهبود يافته عرضه شد. در سال 1973 اولين هواپيمای مدل اف-4 ئی همراه سيستم شناسايي هدف براي شناسايی تصويری دوربرد هوايی يا زمينی عرضه گشت. هر سيستم به طور اساسی يك دوربين تلوزيونی با عدسی كانون متغير برای شناسايی درست هدف بود و همچنين سيستمی كه پیوتک ناميده می شد، قابليت شبانه روزی تمام جوی را برای بدست آوردن و تعيين محل كردن اهداف زمينی به وسيله ليزر و سلاح های هدايت شونده به وسيله مادون قرمز را فراهم مي آورد. ديگر تغييری كه كه دراين مدل ايجاد شده بود، چند كامپيوتر ديجيتالی جدا بود كه شامل سيستم هاي شليك موشك هاي هوا به هواي سايدوايندر و اسپارو مي شد. به علاوه در مدل های ئی و جي سيستم ديجيتالی ARN-101 ناوبری، با سيستم جديد ناوبری LN-12 تعويض شده بود. با معرفي مدل های جديدتر هواپيما هاي ديگر بيشتر سيستم های توانای اف-4 فانتوم و مأموريت های آن نيز محدود شده و و مختص جلوگيري از دفاع هوايی دشمن گرديد. سرانجام فانتوم های اف-4 جی به مركز صد و نودمين اسكادران هواپيماهای بازنشسته تعمير و نگهداری گارد ملی هوايی آيدائو واگذار گرديد و بدین گونه بود که تاریخ این جنگنده ی افسانه ای جهان به پایان رسید.


  11. در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.


  12. هاورکرافت که امروزه با نام آن آشنا هستیم حدود نیم قرن، یعنی از دهه 1950 پا به عرصه وجود نهاده ، اما به دلایلی هنوز به جرگه اصلی یگان حمل و نقل نپیوسته است. دلایلی چند برای این مسئله وجود دارد. ناتوانی آن در اجرای مانورهای صحیح و سطح بسیار بالای امر تعمیر و نگهداری ان در مقایسه با اتومبیل به اندازه کافی برای عدم فایق آمدن بر این مشکلات کافی بوده است. مشکلاتی از قبیل باقی ماندن اینگونه وسایل (وسایل نقلیه مجهز به بالشتک هوا) در حواشی عرصه نوین حمل ونقل. با اینحال در طول این پنجاه سال و بعد از انتخاب اتومبیل (سواری، کامیون، وسایل نقلیه تفریحی و غیره) به عنوان ابزار استاندارد برای حمل و نقل به خوبی توانسته است با شرایط سازگار باشد. هاورکرافت وسیله ای است که بر روی هر سطحی اعم از خشکی، آب، یخ و هر چیز دیگری که بتوان هوارا با آن به تله انداخت، حرکت می کند. از هاورکرافتها به عنوان وسایل نقلیه دوزیست یاد می شود. یک هاورکرافت برای کنده شدن از روی زمین بر فشار هوا تکیه می کند. همان نیرویی که در هواپیماها و هلیکوپترها در قالب علم آیرودینامیک از آن یاد می شود یا نیروی Thrust (نیروی جلو برنده) که راکتها را از زمین می کند. هاورکرافت می تواند در ارتفاعی به میزان 5 درصد طولش حرکت کند، به عبارتی اگر طول هاورکرافت 7/4 متر باشد، به میزان 8 اینچ. مکانیزم برا در یک هاور کرافت بایستی هوای کافی ذخیره کند تا: 1. هوا را به میزان کافی در زیر هاورکرافت فشرده سازد تا بتواند وسیله را از زمین بلند کند. 2. هوای خروجی به زیر هاورکرافت را طوری ذخیره کند که همواره در داخل بالشتکها هوای کافی موجود باشد. اصول هاورکرافت: هاورکرافت یک وسیله حمل و نقل دوزیست است که بایک بالشتک محتوی هوای سبک فشرده شده پشتیبانی می شود. علیرغم اینکه اغلب از آن به عنوان یک وسیله حمل و نقل پیچیده، پردردسر و حتی عجیب و غریب یاد می شود، اما حقیقت آن است که ساختار هاورکرافت بسیار ساده است. برای فهمیدن شیوه کار هاورکرافت، لازم است بدانیم که مسئله دینامیک در وسایل پرنده بسیار دخیل تر است، تا اینکه در قایقهای و اتومبیلها باشد. با توجه به شکل زیر شما می توانید به شیوه کار یک هاور کرافت پی ببرید. هاور کرافت بر روی یک بالشتک حاوی هوا حرکت می کند. این هوا درون بالشتک به وسیله یک فن به زیر هاور کرافت فرستاده می شود. این امر باعث کنده شدن هاور کرافت از زمین می شود. مقدار این ارتفاع می تواند، با توجه به مقیاس هاورکرافت تغییر کند. مثلاً 6 اینچ تا 108 اینچ (443/2 میلی متر تا 152 میلی متر). مقدار وزنی که یک هاور کرافت می تواند جابجا کند برابر است با فشار بالشتک ضرب در مساحت زیرین هاورکرافت. برای کارآمدتر ساختن این وسیله ضروری است که از فرار کردن این هوا جلوگیری کنیم. بنابراین هوا به وسیله ابزاری به نام Skirt محدود می شود. این ها اغلب جنس پارچه ای دارند. اسکرت های هاور کرافتها برای جدا ساختن بخشهای کوچکی به نام Segment (قطعات بسیار کوچک) به کار می روند و به همین خاطر از نظر شکلی بسیار متفاوت با یکدیگر می باشند. اغلب هاور کرافتهای Neoteric از سیستم Segmented Skirt بهره می گیرند، زیرا هر کدام از این Segmentها به تنهایی قادر است هنگام عبور از موانع منعطف گردد، بنابراین هنگام عبور از سطوح ناهموار هوای بسیار کمی از دست می رود. هاورکرافت چگونه کارميكند اجزای یک هاورکرافت: 1.قسمت کنترل و کابین مسافر 2.پرانه تولید کننده نیروی برا 3.ورودی هوا 4.موتور پیشرانه 5.پروانه پیشرانه 6.رادر Rudder 7.گیربکس و موتور جلوبرنده 8.مخزن سوخت 9.رینگهای حلقوی + نازلهای هوای خروجی 10.موتور ایجاد کنده نیروی برا 11. محفظه حاوی هوا فشار هوا و نیروی برا (تاثیرات زمینی) اساس کلی کار یک هاورکرافت این است که بر روی لایه ای از هوا حرکت می کند. این کار با استفاده از یک پروانه محقق می شود که هوای بیرونی را به درون محفظه هوا می کشد و سپس آن هوا را از طریق نازلهایی که بر روی رینگهای حلقوی در سرتاسر کفه مسطح هاورکرافت سوار شده ا ند به بیرون می راند. این هوای خروجی سپس به زمین برخورد می کند و در نیتجه و آنگاه از لبه های اطراف هاورکرافت فرار می کند. استفاده از این پروانه موجب پیدایش یک ناحیه با فشار هوای کم در بالای هاورکرافت و یک ناحیه با فشار هوای بیشتر در زیر هاورکرافت می شود. این اختلاف فشار باعث تولید نیروی بالا برنده می شود. از آنجائیکه هوا درست به سمت زمین رانده می شود این حالت تاثیرات زمینی نامیده می شود. اصطکاک و هاور کرافت: اصطکاک نیرویی است که در تماس دو جسم با یکدیگر واقع می شود. اصطکاک در جهت جلوگیری از حرکت عمل می کند و قبل از اینکه جسم بتواند حرکت کند باید بر اصطکاک موجود غلبه کرد. انرژی ای را که می توان از آن برای به حرکت در آوردن وسیله استفاده کرد، در عوض برای غلبه بر اصطکاک استفاده می شود و به گرما تبدیل می شود. برای کاهش اصطکاک یک جسم باید تا حد امکان صاف و مسطح باشد، یا تلاش کنیم تا مقدار سطح در تماس با زمین به حداقل برسد. در یک هاورکرافت لایه هوای زیر وسیله و هوای خروجی وسیله را از زمین بلند می کند و این بدان معنا است که هیچ تماسی وجود ندارد و در نتیجه اصطکاک وجود ندارد. گردش پروانه ها و راندن یک هاورکرافت: هاورکرافت به وسیله یک پروانه که توسط یک موتورر تغذیه می شود، به جلو رانده می شود. پروانه هاورکرافت درست مانند پروانه هواپیما کار می کند. هر کدام از لبه های پروانه به شکل یک بال هواپیما میباشد. مادامی که پره های می چرخند، میان جلو و عقب پروانه یک اختلاف فشار هوا بوجود می آید. در نتیجه یک نیروی جلو برنده تولید می شود و هاور کرافت می تواند به جلو حرکت کند. با استفاده از رادر می توانیم جریان هوای تولید توسط پروانه را تغییر دهیم و در نتیجه هاورکرافت می تواند به سمت چپ یا راست حرکت کند. رادر در پشت پروانه قرار داد، و با کنترل گیربکس یا موتور خودش حرکت مي کند. اگر در به سمت راست چرخانده شود هاورکرافت به سمت چپ رانده می شود. راندن یک هاور کرافت در مقایسه با راندن یک ماشین یک قایق و یا یک هواپیما بسیار نادقیق تر است، زیرا در وسایل نقلیه مذکور برای حرکت بر اصطکاک با هوا، آب یا زمین استفاده می شود. یک هاور کرافت بر روی لایه ای از هوا شناور است و بنابراین چیزی وجود ندارد که به آن فشار آوریم تا بتوانیم کنترل دقیق داشته باشیم. متوقف کردن هاورکرافت (فایق آمدن بر اینرسی بدون استفاده از اصطکاک): اینرسی تمایلی است که جسم در حالت سکون، ساکن بماند، یا جسم متحرک به حرکت خود ادامه دهد. اغلب وسایل نقلیه که در حال حرکت هستند (ماشینها یا قایقها) عاقبت خواهند ایستاد، زیرا بدون صرف انرژی برای غلبه بر اصطکاک، مختوم به خودی خود به گرما تبدیل می شود و از بین می رود. از آنجائیکه هاورکرافت تماس اصطکاکی با زمین ندارد، تنها راه نگاهداشتن آن استفاده از مقاومت هوا است (تماس اصطکاکی با هوا) تنها دو راه برای متوقف کردن یا کاهش سرعت هاورکرافت وجود دارد. یکی اینکه حرکت پروانه را معکوس کنیم و دوم اینکه جریان هوای عبوری از پروانه را تغییر دهیم و در اینصورت با حرکت رو به جلوی هوا یک نیروی ترمز ایجاد کنیم.

  13. سوخو Su-37 Terminator، پایان دهنده افسانه های بی پایان!

    http://www.snaproll-.../SU37one-01.jpg

    از آنجا كه سروصداي روسها در بخش نظامي و رقابت آنان با ايالات متحده همچنان ادامه داشته و دارد،رقابت هاي داخلي بين شركت هاي بنام روسي نيز منجر شده طرحهاي مفهمومي سوخوي بيش از پيش دقيق و اقتصادي باشد.هرچند در حيطه كاري دو شركت سوخوي و ميگ با ارايه طرحهاي مشابه با نقاط نسبتاً مشترك زياد در زمينه سوخو-27 و ميگ-29 ثابت كردند براي مقابله با طرح هاي جديد بلوك غرب متحد هم اند اما مي توان رويه هركدام را بر اساس پيشينه به طور جداگانه بررسي نموده و تشخيص داد حال اين طرح نيز هرچند ملهمي از پيشينيان خود و خصوصاً Su-35 بوده اما يك خط شكن در گروه خود به حساب مي آيد چرا كه نخستين جنگنده روسي است كه از فناوري TVC يا كنترل و هدايت تغيير بردار رانش سه بعدي كه امكان تغيير درسه بعد خروجي هاي هردو موتور را در حالات مختلف،به طور همزمان يا غيرهمزمان و به طور جداگانه براي انجام مانورهاي خاص فراهم مي آورد، برخوردار است.

    http://altnet.ru/~mi...b/Su-37/Su-37(9).jpg
    سیستم تغییر بردار رانش از قابلیت های کم نظیر ترمینیتور است

    سوپر فلانكر را بايد هواپيمايي با قابليت مانوردهي فوق العاده بالا دانست هرچند اگر نگاهي به جثه سنگين و نسبتاً طويل آن بياندازيد كمي در اين مورد شك مي كنيد اما جالب اينجاست كه سوپر فلانكر با شگردي خارق العاده كه تا فرصت يافته در نمايشگاه هاي عظيم هوايي در اقصي نقاط پهنه اين كشور خودنمايي كرده و موجب بهت و حيرت عموم و حتي كارشناسان شده است مانورها و صرفاً مانوري كه تا پشت رل اين هواپيما در شبيه ساز پرواز Lock On Modern Aircraft ننشينيد به پيچيدگي آن يعني مانور كولبيت پي نخواهيد برد. در اين مانور كه عملاً در شرايط عملياتي اگر كمي بدبينانه به آن نگاه كنيم غير ممكن مي نمايد،هواپيما يك پشتك كامل 360 درجه اي در هوا مي زند و ازآنجا كه اكثر مانورهاي سنگين افت شديد سرعت و رانش را به همراه دارند،آن را به سيبلي براي دشمنان تيزبين خود بدل مي كند هرچند مهارت خلبان نيز مي تواند كمك زيادي براي بهبود سريع وضعيت و نامتعادلي جنگنده باشد و به كارش آيد اما برخي آن را به منزله اتمام كار اين جنگنده در همان نقطه از نبرد مي دانند علاوه بر اين،نمايشگاه هوايي فارن برو در سال 1996نيز عرصه درخشاني براي هنرنمايي اين جنگنده به حساب مي آمد چرا كه چشم سازندگان و طراحان روسي به استقبال خصوصاً عموم از اين جنگنده دوخته شده بود.

    http://www.suchoj.co..._Looping_12.jpg

    http://www.suchoj.co...7_Kulbit_11.jpg

    http://www.suchoj.co...37_Kobra_10.jpg

    با اين اوصاف گويي پنجره جديدي به روي دنياي حركات آكروباتيك گشوده شده بود.طراحان مطمئن روس،اين پرنده را رويايي براي شكستن ركوردهاي مرگبار مي پنداشتند و به حيات مجدد صنعت هميشه در صحنه اما ضعيف هوانوردي روسيه اميدوار بودند.هرچند ترميناتورها از اين وهله سربلند بيرون آمدند و مانور استثنايي سوپر-كبري را براي اولين بار به نام خود در كتاب ركوردهاي هوانوردي به ثبت رسانيدند، حركتي كه در آن، هواپيما ابتدا با سرعتي معادل 400 كيلومتر بر ساعت كار خود را براي استقبال از خطر آغاز مي كرد و سپس با كشيدن دسته هواپيما به طرف عقب و كاهش تراتل باعث كششي به طرف عقب با زاويه اي حدود 13۵درجه و سپس چرخش كامل به طور عمود و حفظ اين حالت به مدت 4الي 6ثانيه و سپس مجدداً با پايين آمدن دماغه و Level كردن هواپيما در سطح افق و رساندن سرعت از دست رفته به 150Km/hبدون تغيير ارتفاع و نهايتاً استفاده از سيستم تحريف جهت اعمال رانش براي تنظيم تعادل اوليه.البته با توجه به پيچيدگي ظاهري كه از لابلاي جملات فوق پيداست توصيه مي شود تا زمان دريافت گواهينامه مربوطه آن را در شبيه ساز پرواز امتحان نكنيد! زياد هم هيجان زده نشويد چرا كه در مورد هواپيمايي كه تنها چند فروند پيش نمونه از آن تهيه شده و فعلاً توليد آن تعليق و يا درواقع متوقف شده است و دليل آن نيز عدم اختصاص بودجه لازم به پروژه آزمايشي Su-37 اعلام شده و حتي دو فروند نيز با وجود تفاوت نه چنداني كه با Su-35 خود دارد در طرح اصلي اين هواپيما ادغام شده است قضاوت صحيح كمي دشوار است و از اين حيث نمي توان آينده اي براي آن متصور بود،جنگنده اي كه نخستين پرواز خود را در دوم آوريل 1996 انجام داده و از توان بالايي در زمينه پيشرانش برخورداراست به طوري كه براي توليد و تامين نيروي جلوبرندگي خود از دو موتور توربوفن AL-37FU ساخت شركت Lyulkaكه در واقع نوع ارتقا يافته AL-31F به كار رفته در مدل پايه Su-27 است، هركدام با رانشي معادل 30855پوند بهره مي برد و از سيستم Avionic والكترونيكي پيشرفته اي برخوردار است به طوري كه رادار چندحالته NO-11M ساخت شركت NIIPبا قابليت ترك و نظارت همزمان بر 15 هدف و شليك انتخابي با توجه به سيستم راداري موشك مجهز به قفل روي هدف به طور مستقل در حالت فعال يا غير فعال به آسودگي مي تواند به هدايت و مشايعت موشكهاي هوا به هواي خود نظير R-77 پرداخته و شاهد نابودي آن باشد.

    http://altnet.ru/~mi...b/Su-37/Su-37(5).jpg

    از ديگر تجهيزات پيشرفته آن مي توان به كاكپيت و صفحه آلات پيشرفته آن اشاره داشت تعجب نكنيد بله پيشرفته! البته چنانچه پیشتر گفته شد تمایل روسها به قطعات آنالوگ همچنان ادامه داشته و ردپای آنها هنوز پیداست اما در ترمیناتور اطلاعات ناوبري و تاكتيكي مورد نياز خلبان بر روي چهار نمايشگر با فناوري استفاده از كريستال مايع ،يك دستگاه صفحه نمايش تعيين شده اختصاصي نقش بسته و يك صفحه كليد گسترده براي كنترل وضعيت تجهيزات خارجي تعبيه شده است. اطلاعات مربوط به سيستمهاي اختصاصي نيز هر يك به طور همزمان با انتخاب خلبان نمايش داده مي شوند، هرچند اعتقاد بسياري بر اين است كه هنوز توانايي روس ها براي ساخت تجهيزات پيشرفته الكترونيكي در حد رقابت نيست اما اين بار شركت كرانستت سازنده قطعات Avionics اين جنگنده متفاوت ظاهر شده است.بيشترين سرعت سوپر فلنكر(در حالت روشن بودن پس سوز) به حدود 2 برابر سرعت صوت يا 2500Km/h خواهد رسيد برد گذري جنگنده در حالت Full Load به 3500 كيلومتر رسيده و 2000 كيلومتر در مقايسه با فلنكر پايه بهبود يافته است.تسليحات سوپر فلنكر، از نظر وزن كلي 18075 پوند (مقداري معادل 8200 كيلوگرم) هستند كه به نسبت هاي نابرابر بين موشكهاي هوا به هواي R-73 و R-77 ،هوا به زمين،بمب ها،راكتها و پادهاي مغشوش كننده رادار و ضد عمل الكترونيك و... تقسيم شده اند.

    http://www.ne.jp/asa...main/su37_2.gif



    *********************************
    قفل شد .

    F14AA

    • Upvote 1

  14. می گویند که در قرن بیست و یکم، هیچ گاه نباید گفت «غیر ممکن است». در این دنیای تکنولوژی و علم و صنعت که هر روز اختراعی جدید به ثبت می رسد و «غیر ممکنی» به ممکن تبدیل می گردد، باید انتظار هر نوآوری جدیدی را داشت. در صنعت هوا فضا، این نوآوری این بار، X-29 است. http://gallery.greatestjournal.com/albums/up5/315/1300315/6.jpg X-29 شبیه به هواپیمایی است که تقریباً به عقب پرواز می کند. اما اشتباه نکنید! چنین نیست. این هواپیما، از بال های رو به جلو بهره می جوید. اندیشه هواپیماهایی با بال های رو به جلو، از سال های جنگ جهانی دوم در ذهن طراحان هواپیمایی نقش بسته بود، اما محدودیت های سازه ای اجازه ساخت چنین هواپیمایی را نمی داد. بال های چنین هواپیمایی می بایست به اندازه کافی قدرتمند باشند که نیروی عظیم ناشی از جلوگرایی و مقاومت بال ها در برابر هوا را با آن سرعت، خنثی کنند. حتی آلمانی ها، هواپیمایی با بال های رو به جلو با نام Ju-287 طراحی کردند که در آن زمان به دلیل عدم وجود مواد کامپوزیتی و فناوری لازم برای به کارگیری آن ها در چنین هواپیمایی، این طرح شکست خورد. اما این طرح جالب، تا سال ها به فراموشی سپرده شد. در در اویل دهه 80، محققان مرکز هوافضایی شرکت ناسا، به تدریج حیاتی دوباره به این تفکر بخشیده و هواپیمایی را با نام X-29 متولد ساختند. http://gallery.greatestjournal.com/albums/up5/315/1300315/image.jpg هواپیمای X-29 یک هواپیما مانند تمام هواپیماهای نسل چهارم بود و شباهت های فراوانی میان این هواپیما و هواپیما های معمولی دیگر دیده می شد، اما آنچه که این هواپیما را از دیگر هواپیما ها متمایز می کرد، طراح خاص بال های رو به جلوی آن بود. طرح بال رو به جلو با ترکیب بالچه هایی در جلو یا همان کانارد ها، وسیله ای بود که بنا بر انتظار محققان ناسا، می بایست قدرتی خاص در انجام مانور در سرعت های بالا و اکثراً مافوق صوت، برای هواپیما به ارمغان آورد. از هواپیمای X-29، تنها دو فروند با نام های شماره یک و شماره دو توسط شرکت گرومن ساخته شد. هواپیمای شماره یک، نخستین پروازش را در 14 دسامبر 1984 و هواپیمای شماره 2، نخستین پروازش را در 23 می 1989 انجام داد. حال ببینیم رمز مانورپذیری بالای این جنگنده در چه بود: اگر به شکل 1 نگاه کنید، می بینید که در هواپیماهای معمولی، هوا پس از رد شدن از روی بال ها تمایل به واگرایی دارد، یعنی در قسمت پشت هواپیما به راحتی پخش می شود. در حالی که در هواپیمای X-29 عکس قضیه صادق است و هوا تمایل به رفتن به سمت ریشه بال دارد. این ویژگی باعث می شود که در مواقعی که هواپیما در حال اوجگیری با زاویه زیاد حمله است، جریان هوا روی بال کاهش آن چنانی نیافته و در نتیجه شهپر ها و دیگر اجزای کنترلی کار خود را به خوبی انجام دهند. اصلی ترین قسمتی که در X-29 وظیفه تنظیم اوج گیری هواپیما را به عهده داشت، کانارد ها یا بالچه های جلوی هواپیما بود. نوآوری دیگر در سطوح کنترلی این هواپیما، فلپ-شهپر ترکیبی این هواپیما یا Flaperons بود. فلپ-شهپرهای این هواپیما، بالچه هایی در لبه فرار این هواپیما بودند که هم در نقش فلپ برای افزایش برا و کمک به عملکرد کاناردها هم در نقش شهپرها برای دور زدن هواپیما عمل می کردند. http://gallery.greatestjournal.com/albums/up5/315/1300315/image3.jpg در ابتدای طراحی این هواپیما، مهندسان با مشکلاتی نیز مواجه شدند که از جمله آن می توان به عدم پایداری هواپیما در سرعت های زیر صوت اشاره کرد. این مشکل، با افزودن یک پردازنده مخصوص تنظیم عملکرد کاناردها و دیگر سطوح کنترلی که در هر ثانیه، 40 بار به تنظیم دوباره موقعیت کاناردها می پرداخت، رفع شد. هر یک از سه کامپیوتر مخصوصی که در هر لحظه وضعیت پرواز را چک می کردند، خود دارای کامپیوتر های پشتیبان بودند که در صورت بروز اشکال در هریک، کامپیوتر پشتیبان به کار می افتاد و وظیفه کامپیوتر معیوب را بر عهده می گرفت. در طراحی بال های X-29، از طرح بال های فرابحرانی یا Supercritical استفاده شده بود. همانطوری که می دانید، امواج ضربه ای که هنگام پرواز با سرعت صوت به وجود می آیند، باعث ایجاد پسای فراوانی می شوند. بال های فرابحرانی که سطح بالایی صاف تری دارند به تاخیر در ایجاد شدن امواج ضربه ای در سرعت صوت کمک کرده در نتیجه پسای کمتری به هواپیما وارد می شود. هواپیمای شماره دوم نیز پس از تولید، آزمایشات بسیاری را انجام داد. این هواپیما، برای آزمایش مانورپذیری هواپیما در زوایه های حمله یا همان زاویه ی اوجگیری بسیار بالا به کار گرفته شد. نتیجه های این آزمایشات، واقعاً درخشان بود، چرا که هواپیمای شماره دو، توانسته بود که در زاویه حمله 67 درجه نسبت به سطح پرواز معمولی، ویِژگی های آیرودینامیکی خود را کاملاً حفظ کند. برای درک بهتر موضوع، خوب است بدانید که بیشترین زاویه حمله ای که هواپیمای توانای F-14 تامکت می تواند در آن ویژگی های دینامیکی خود را حفظ نماید، از 37 درجه بیشتر نیست! این ویژگی بسیار عالی هواپیمای X-29 که به مدد طراحی بی نظیر بال های رو به جلو و کاناردهای آن صورت گرفته بود، تحسین همگان را برانگیخت. جالب است که این توانایی فوق العاده، بدون استفاده از فلپ های لبه حمله یا Slat های معمول در اکثر هواپیماهای امروزی یا سیستم های تغییر جهت رانش موتور به دست آمده بود. X-29 در سرعت های مافوق صوت، یک اعجوبه بود، چرا که کاهش فوق العاده پسا به لطف استفاده از بال های جلوگرا، کنترل پذیری فوق العاده با استفاده از کاناردهای بی نظیر آن و قابلیت رسیدن به 67 درجه زاویه حمله بدون از دست دادن نیروی برا واقعاً از این هواپیما یک پرنده بی همتا ساخته بود. هواپیمای X-29 یک هواپیمای تک سرنشینه است که دارای طولی معادل 14 متر و دهنه بال 8 متر است. هر دو نمونه تولید شده از X-29، به یک موتور توربوفن F404-GE-400 تجهیز شده بودند که توانایی لازم را برای انجام تست های مختلف بر روی هواپیما را فراهم می کرد. بال های این هواپیما به طور عمده ای از مواد کامپوزیتی ساخته شده اند که استحکام و سبکی وزن آن ها در این کاربرد مورد نظر است. تنها تفاوت میان نمونه شماره یک و نمونه شماره دو، وجود یک چتر کاهنده سرعت در انتهای دم هواپیمای شماره دو است که این هواپیما را از نمونه اول متمایز می سازد. سازه اصلی هواپیما نیز از آلیاژ آلومینیوم و تیتانیوم ساخته شده است که مقاومتی عالی برای رژیم های مختلف پرواز را فراهم می آورد. طراحی این هواپیما و البته موفقیت آن، وعده ای به طراحان آینده برای طراحی هواپیماهایی با قابلیت های چشمگیر بود. الهام های طرح بال های این هواپیما، به خوبی در بال های ذوزنقه ای هواپیمای نوین F-22 و بال های جلوگرای هواپیمای سوخو 47 روسی مشخص است که گشایش فصل تازه ای را در طراحی هواپیمایی نوید می دهد.

    • Upvote 1

  15. اين مسلسل ضدهوايي مانند برادر چهارلول خود ZSU-23.4 ، يكي از بعترين مسلسل هاي ضدهوايي مي باشد. مكانيزم آتش اين سلاح كه از مسلسل هاي بهينه سازي شده 2A14 بهره مي گيرد ، بسيار دقيق و بي نقص است. اين سلاح در سال 1960 وارد خدمت و توسط نيروهاي ارتش شوروي بكار گرفته شد. بيش از 20 كشور ديگر در جهان ، از اين سلاح استفاده مي كنند. مكانيزم هدفگيري اين سلاح از نوع ZAP-23 است كه براي نشانه روي به سوي اهداف هوايي ساخته شده ، ولي براي درگيري با اهداف زميني ، انواع ديگر دستگاه هاي نشانه براي آن طراحي شده است.

    [align=center]تصویر[/align]

    مكانيزم گلندگدن اين سلاح ، كاملآ مشابه سلاح هاي معمولي است و با فشار گاز باروت كار مي كند. نوار فشنگ اين سلاح ، معمولآ در دو نوع 50 و 100 تير ساخته شده و درون جعبه هاي مخصوصي كه در طرفين سلاح قرار دارند جاسازي مي شوند.
    نواخت تير اين سلاح ، حدود 2000 تير در دقيقه مي باشد (هر مسلسل 1000 تير در دقيقه). با اين سلاح مي توان با اهداف هوايي كه تا سقف 2 كيلومتري پرواز مي كنند درگير شد و آنها را با احتمال 0/023 منهدم كرد. سرعت گلوله اين سلاح در بدو خروج از لوله ، 970 متر بر ثانيه است كه خاصيت آسيب رساني گلوله را تا برد 2/5 كيلومتري تضمين مي كند.

    [align=center]تصویر[/align]

    اين سلاح به 6 نفر خدمه نياز دارد كه 2 نفر از آنها ، وظيفه نشستن در پشت سلاح را برعهده دارند. 1 نفر از خدمه ، مآمور تنظيم دستگاه نشانه روي است و ديگري متصدي شليك مسلسل هاست. 2 نفر از خدمه ، مآمور تعويض جعبه هاي فشنگ هستند. لوله هاي اين سلاح را مي توان در زماني كمتر لز 15 الي 20 دقيقه تعويض كرد. نوعي از اين سلاح را مي توان بر روي خودروهاي 4X4 يا 6X6 نصب كرد. گونه خودكشش آن نيز موجود است و براي استقرار آن بر روي زمين ، به 30 ثانيه وقت نياز داريد.