sasasasa

VIP
  • تعداد محتوا

    790
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های sasasasa

  1. وزیر دفاع روسیه: در جریان خروج آمریکا از افغانستان بیش از 100 موشک هدایت شونده ضد تانک آمریکایی جاولین دست طالبان افتاده که بیشتر از تعداد موشک های جاولین ارتش اوکراین است. سوال 1: اصلا آمریکایی ها چرا آنقدر جاولین برده بودند افغانستان؟ مگه طالبان تانک داره؟ سوال 2: باور کنیم این کارهای آمریکا غیرعمدی بوده؟ باید منتظر بود و دید چه برنامه ای برای ما و منطقه چیده اند
  2. سلام با تایید صحبت های جناب archersarash که در واقعیت بعید است یک سیستم پدافندی هر چقدر لایه به لایه و مدرن باشد بدون کمک یک نیروی هوایی مدرن بتواند در برابر یک نیروی هوایی مدرن دیگر مقاومت کند. به نظر من اصولا هر استراتژی که بر مبنای دفاع مطلق باشد حتما شکست می خورد. مهمترین عامل این است که شما بتوانید با حملات گسترده زیرساخت های تهاجمی طرف مقابل را نابود کنید. این یک مسئله دو طرفه است. به نظر من در چنین جنگی، طرفی غالب است که بتواند با حملات گسترده، در فاصله کوتاه تری توان تهاجمی طرف مقابل را نابود کند. پدافند به نظر من فقط می تواند این نقش را بازی کند که با مقاومت در برابر تهاجم حریف فرصت بیشتری به یگان های تهاجمی بدهد. اگر طبیعتا یک نیروی هوایی مدرن نیز داشته باشیم این فرصت بیشتر می شود تا یگان های موشکی و پهبادی و هوایی بتوانند پایگاه های موشکی هوایی دریایی و تاسیسات زیربنایی طرف مقابل را نابود کند. به عنوان مثال اگر زمانی ما با امریکا درگیر شویم در هر صورت پدافند ما نابود می شود زیرا نمی توان در برابر حملات گسترده هوایی و کروز دشمن مقاومت کرد ولی باید بگونه ای باشد که قبل از این ما هم به صورت گسترده با حملات بالستیک کروز و پهبادی کل پایگاه ها و تاسیسات نفتی و حتی ناوهای هواپیمابر رو مورد تهاجم قرار داده باشیم. پدافند میتواند این تایم را به ما بدهد. البته قرار دادن موشک های بالستیک در پایگاه های زیرزمینی مخفی به هدف افزایش این تایم است. قابل پیش بینی است که امریکا اقدام به شلیک کروز از هواپیماهای بی 52 خواهد کرد. این هواپیماها از پایگاه های دور از دسترس ما به پرواز در می ایند و از فاصله دور از دسترس پدافند ما اقدام به شلیک خواهند کرد. هواپیماهای سوخت رسان در فاصله دور از دسترس پدافند ما مستقر خواهند شد و جنگنده ها بعد از گرفتن سوخت وارد فضای ما میشوند. با داشتن پدافندهای بسیار دوربرد مثل اس 400 میتوان این فاصله امن را زیاد کرد. در اینجا اگر ما مجهز به جنگنده هایی با موشک های هوا به هوای دوربرد باشیم می توان(در صورتیکه فرودگاه های ما نابود نشده باشند) به این بی 52 ها و سوخت رسان ها حمله کرد. به نظر من یکی از عوامل بازدارنده ما همین بوده یعنی آمریکایی ها می دانند تا بخواهند پدافند و توان تهاجمی ما را نابود کنند ضربات بزرگی هم خود انها هم تاسیسات نفتی کشورهای عربی خورده اند. و طبیعتا اقتصاد جهانی دچار لطمه بزرگی خواهد شد. در رابطه با کشورهای دیگر مانند عربستان، امارات و حتی ترکیه با وجود انکه برتری هوایی اشکاری بر ما دارند ما می توانیم با حملات گسترده بالستیک کل باند ها و فرودگاه های انها را از بین برده و عملا نیروی هوایی های انها را زمینگیر کنیم.
  3. البته قبول دارم این دسته از حرف ها را نباید جدی گرفت ولی به هر حال تعدادی از مشخصه های اس 400 از جمله سرعت ، برد و حداکثر ارتفاع درگیری موشک ها، برد رادارها تعداد و نوع رادارها، انواع موشک های قابل استفاده(دور برد-میان برد- کوتاه برد)، حداکثر تعداد هدف قابلیت درگیر شدن و....اعلام شده و اگر گفته شود باور در حد اس 400 و یا بهتر است منظور در این نوع زمینه ها است. یکی دیگر از اهداف رسیدن به دانش کولد لانچ مشابه اس 300 و 400 است. البته برتری باور نسبت به اس 400 در این زمینه ها بعید به نظر می رسد حتی رسیدن به آن هم دور از دسترس است. ولی به هر حال هدف نزدیک شدن به این قابلیت ها است که راه دور و درازی است. خود طراحی اس 400 توسط روس ها ثمره چندین دهه فعالیت در مورد پدافندهای دوربرد است که از اس 200 شروع و به اس 400 و 500 رسیده است.
  4. به نظر من این نیست که کارایی ان اثبات نشده باشد. بلکه اصلا نمونه اصلی هنوز ساخته نشده. نمونه ای که رونمایی شد نمونه اولیه بود نه نمونه نهایی. چون مشخصاتی که برای باور اعلام شده بود از جمله داشتن موشک در سه سطح در ان دیده نمی شد. هنوز بر روی ان دارد کار میشود. قکر هم نکنم عملیاتی شده باشد.
  5. یک جمله از مامون تو سریال امام رضا بود که به نظرم باید از طلا نوشت. در یک قسمت مامون تعدادی زندانی(فخیم زاده) را از زندان آزاد کرد و گفت به من برای مقابله با امین کمک کنید. فخیم زاده گفت برای ما امین با مامون فرقی ندارد. امین گفت فرق دارد. من حاکم خراسان هستم باید خراسانی باشد که من حاکم ان باشم. ولی امین بیاید خراسانی باقی نمی ماند. من خودم از جمهوری اسلامی رضایتی ندارم و خیلی هم مشکل دارم. ولی باز مال خود این کشور هستن. وای به حال مردمی و کشوری که برای امنیت خود به خارجی تکیه می کنند. در کشور خود ما کم نداریم ادم هایی که فکر می کنند امریکا بیاد وضع خوب میشه. وضع لیبی و عراق مایه عبرت انها نشد. شاید وضع افغانستان مایه عبرت انها بشه. الان مشکلی که در افغانستان به وجود امده احتمالا یک طرح امریکایی برای ایجاد یک ناامنی و جنگ جدید در خاورمیانه است. فقط مشکل امریکا این است که فکر نمی کرد افغانستان انقدر زود سقوط کنه و قضیه انقدر تابلو بشه. انها فکر می کردند یک سقوط تدریجی خواهد بود و مسئولیت ان هم متوجه دولت و ملت افغانستان و این وسط کشورهایی مانند ما رو هم از طریق پروپاگاندا متهم میکردند که به تروریست ها کمک کردند. عده ای هم باور میکردند که امریکا خواست افغانستان رو اباد کنه ایران و چین و روسیه و... نذاشتند. عده ای هم از جمله زشت کلام باور می کردند و در این مورد رو منبر میرفتند. ولی قضیه طوری پیش رفت که مشکلات گردن مسبب اصلی افتاد و ته مانده اعتبار امریکا هم به باد رفت.
  6. پسر احمد شاه مسعود تایید کرد که از افغانستان خارج نشده و در دره پنجشیر است. والی اسبق هرات که اسیر طالبان شده بود به ایران تحویل داده شد. به نظر میاد گرچه ایران با طالبان مطالحه کرده ولی شاید ابزارهایی هم برای روز مبادا نگه داشته. طبیعتا ایران و طالبان ذاتا با هم مشکل دارند ونمی توان برای همیشه به طالبان اعتماد کرد. شاید روزی با انها به مشکل بخوریم. بسیاری از جمله خود من تعجب میکردیم که چرا ایران جلوی طالبان ایستادگی نکرد و چرا فاطمیون رو برای مقابله اعزام نکرد. چند مانع وجود داشت. 1- فاطمیون نیروی بزرگی نیست و پتانسیل مقابله با داعش را ندارد. 2-دولت و ارتش افعانستان آمریکایی هستند و مدل سوریه که نیروهای ایران با کمک ارتش سوریه با داعش مقابله کردند در افغانستان قابل اجرا نبود 3- شوروی سابق در اثر شرکت در مسابقه های تسلیحاتی و فضایی و شرکت در مناقشه های مختلف از درون از هم پاشید. شاید امریکا دنبال همین مدل برای ایران است. اقتصاد کشور در وضعیت بدی است، کرونا بیداد می کند، مردم ناراضی هستند، در سوریه, عراق و به مقدار بیشتری در یمن ما درگیر هستیم. شرکت در یک درگیری گسترده شاید تیر خلاص برای ما باشد. مسئولین با دوراندیشی و با پیش بینی وقایع از 6 ماه پیش مذاکره با طالبان و نفوذ در این گروه را شروع کردند تا افغانستان پایگاهی برای داعش و عربستان برای ضربه زدن به ما نشود. ولی در عین حال ابزارهایی را هم برای روز مبادا نگه داشته اند چون قطعا مصالحه ما با طالبان همیشگی نمی تواند باشد. انتقال والی هرات به ایران در همین راستا است. پسر احمدشاه مسعود نیز شاید با ما هماهنگ باشد.
  7. خلاصه‌ای از اتفاقات جاری در افغانستان درست از ماه آوریل که جو بایدن اعلام کرد که نیروهای خود را تا 11 سپتامبر 2021 از خاک افغانستان خارج خواهیم کرد طالبان تحرک خود را برای تصرف ولایات و ولسوالیهای افغانستان شدت بخشید. در واقع پیشروی طالبان پس از خروج نیروهای امریکا که شباهت بسیاری به «لحظه سایگون» در ویتنام دارد، حاصل تبانی چین، امریکا و پاکستان در آوریل 2021 در دوحه میباشد.«افغانستان آینده» حاصل همکاری حامد کرزی و طالبان خواهد بود و از مسیر پاکستان به جاده ابریشم خواهد پیوست نه از طریق خط لاجورد. از طرفی دیگر این را نیز باید دانست که جنگ امروز در افغانستان، عملاً جنگ برای دو نسخه از طرح جاده ابریشم است: ترکیه که از نشست تاجیکستان در ماه مارس با حمایت اشرف غنی و ائتلاف شمال شامل تاجیکها، هزاره ها و ازبکها بدنبال خط لاجورد و دور زدن ایران و پاکستان برای اتصال به چین است و پاکستان که با حمایت از طالبان در صدد به شکست کشاندن طرح لاجورد است؛ زیرا خط لاجورد برای پاکستان یعنی کاهش ارزش ژئوپلیتیک و سود اساسی پاکستان در این است که از طریق ایران به ترکیه برسد ولی چون ترکیه نمیخواهد مزیت جغرافیایی خود را به ایران و پاکستان پیوند بزند سعی در ایجاد راه لاجورد داشت که با نپذیرفتن دعوت چاووش اوغلو از سوی طالبان بعنوان نیروی نیابتی در آوریل 2021، ابرطرح ترکیه به چالش جدی خورد. از روز نخست می 2021 که امریکاییها با تخلیه پایگاههایی همچون آنتونیک، شورابک، مایک اسپن و کابل عملاً حضورشان در صحنه افغانستان کمرنگ شد ، طالبان نیز سعی در جایگزینی نیروهایش زد. راهبرد طالبان از ماه می 2021 با خروج نظامیان امریکایی از افغانستان، مبتنی بر تمرکز تصرفات بر مناطق جنوبی و مرکزی مانند ولایات وردک و زابل بود که البته دامنه تصرفات به مناطقی چون بغلان و و ولسوالیهایی چون برکه کشیده شد. این راهبرد در ماه ژوئن به تمرکز تصرفات در ولایات شمالی تغییر یافت تا مانع از ارسال تجهیزات از تاجیکستان و ازبکستان به ائتلاف شمال بشود. ارسال تجهیزاتی که عموماً با حمایت ترکیه انجام میشد و عملاً با شکست میدانی نیروهای عطامحمدنور و دوستم طرح ترکیه نیز ناکام ماند. چین را نیز باید پیروز خروج نیروهای امریکایی از افغانستان دانست. اشرف غنی که همواره بعنوان یک نیروی غربگرا مخالف حضور چین در افغانستان بود از ماه مارس و نشست دوشنبه در تاجیکستان طرفدار برقراری روابط با چین شد ولی چین با سازش با طالبان در آوریل 2021 توانست متحد جدیدی برای خود پیدا کند. در دهه 1990 نیز چین از معدود کشورهایی بود که از طریق پاکستان سعی در برقراری ارتباط با امارت اسلامی طالبان را داشت تا جاییکه پروازهای مستقیم بین ارومچی و کابل برقرار شد. در یک دهه اخیر نیز چین به موازات مذاکرات طالبان و امریکا از آغاز دوران شی جی پینگ در صدد میانجی برای مذاکرات دولت و طالبان بوده است. عمده ترین منافع افغانستان برای چین غیر از امکان اتحاد طالبان و اویغورهای سین کیانگ و نیز ارزش جغرافیایی آن بعنوان «سوزن پرگار آسیا» که چارراه برخورد روسیه، چین،شبه قاره و ایران است؛ منابع لیتیم، مس، قلع، تیتانیوم و ... میباشد که چین برای صنایع الکترونیک بدان نیاز دارد. به دلیلی خطرناک بودن خط لاجورد حضور طالبان در افغانستان برای ایران بهتر از حضور دولت اشرف غنی است. ضمن اینکه دستگاه امنیتی دولت افغانستان که ارتباط تنگاتنگی با عربستان دارد در طول یک دهه اخیر جولان ضد ایرانی ترین گروهها بوده است: از همکاری این دستگاه با «عبدالمنان نیازی» علیه طالبان و اسکان داعش در مرز چین تا شایعات همکاری «حمدالله محب» با گروه رجوی در پایگاه شیندند علیه ایران. در کنار این همکاریهای ایران با طالبان در دو دهه اخیر ثمراتی برای ایران داشته است:ایران ضمن اینکه بوسیله طالبان حملاتی را علیه امریکا سامان داد؛ در قضایای ملاننگیالی در هرات(2015) به کمک طالبان مانع از رسیدن داعش به مرز شرقی شد. اکنون نیز طالبان با «دلار هرات» نقش زیادی در تنفس اقتصادی ایران در شرایط تحریم دارد؛ضمن اینکه قدرت گیری طالبان با زدن خط لاجورد به سود منافع ملی ایران است. برخلاف دید تویتر فارسی، بخش عمده ای از تاجیکها و هزاره های افغان علیرغم اشتراک هویتی با ایران، خود را به ترکیه نزدیکتر میدانند.(بعید می دونم اینطوری باشه. افغانی ها فارس زبان هستند. بسیار به شاهنامه علاقه دارند. بسیاری برای کار تحصیل و معالجه حداقل یکبار به ایران امده اند. سریال های ایرانی را دنبال می کنند. حتی در این کشور فوتبال ما رو پیگیری می کنند و بسیاری استقلالی و پرسپولیسی هستند بسیار ارادتمند هایده هستند..) برنامه بنیادهای فرهنگی ترکیه از گولن تا تیکا و نیز اعطای بورسیه دانشگاههای ترکیه نقش زیادی در همسویی نسل جدید تاجیک و هزاره با ترکیه داشته است. در نهایت پیروز وقایع امروز افغانستان، حامد کرزی است که ذیل طرح «دولت موقت» بدنبال ائتلاف با طالبان میباشد. طالبان امروز در کوتاه مدت به دنبال امارت اسلامی نیست بلکه میخواهد بوسیله ائتلاف با کرزی از سوی قدرتهای بزرگ شناسایی شود. کرزی پیشتر در دهه 1990 قرار بود نماینده طالبان در سازمان ملل باشد. در صفحه‌ی دوستی گرامی سوالی بنیانی مطرح شده بود که چرا در طی بیست سال پس از سرنگونی طالبان، نیروهای مدنی افغان نتوانستند به وحدت ملی و اتحاد اقوام گوناگون دست یازند . جامع ترین و تمام کننده ترین جواب را در کامنتی از یک دوست افغانستانی ذیل ان پست خواندم : پاسخ به این پرسش دردناک نیازمند بحث فراوانی است. اما اگر چند نکته بنیادی را برشماریم، اینها را می‌بینیم: ۱. آمریکا از ابتدای امر با نیت ساختن دولت-ملت نیامده بود. اگر چنین بود، با جعل رای و زورگویی، عناصر ناآشنا با افغانستان ولی مزدور به آمریکا را حاکم نمی‌ساخت. ۲. قانون اساسی و قانون انتخابات افغانستان (زیر نظر مشاوران امریکایی) طوری سامان یافت که در آن قوانین جایگاهی برای حزب سیاسی پیش‌بینی نشد. Single non-transferable vote فقط در یکی دو کشور کوچک آمریکای لاتین وجود دارد و افغانستان. این امر، به حلقهٔ حاکم قوم‌گرای پشتون در افغانستان کمک می‌کرد تا تمام قدرت را به صورت متمرکز در دست خود داشته باشد و سیاسیون این کشور نه به خاطر برنامه‌های شان که به خاطر نفوذ تباری، قومی و شخصی‌شان رای بگیرند. همین امر به امریکا کمک می‌کرد تا به جای چانه زنی با نمایندگان فکرهای گوناگون، با شخصی که در ارگ ریاست جمهوری نشسته (که آن را هم خود آمریکا به ریاست جمهوری می رساند و نه مردم افغانستان) و چند شخصیت با نفوذ قومی معامله کند. ۳. پروژهٔ ساختن دولت مرکزی نیرومند با محوریت یک قوم- آرزوی نوستالژیک نخبگان سیاسی پشتون تکنوکرات از دیر زمان به این سو بوده است. اهداف این پروژه به رییس جمهور (پشتون) «مشروعیت» می‌داد تا جلو نفوذ هر فکر و هر شخصی را بگیرد که همسو با این پروژه نیست، و این اشخاص را منزوی، حذف و حتی با توطئه نابود کند. اهمیتی هم نداشت که میزان کاردانی، وفاداری به آرمان های ملی در این اشخاص چه اندازه بود. مهمترین مسئله همانا، وفاداری به آن پروژهٔ ساختن دولت مرکزی نیرومند بر محور یک قوم یا اشخاصی بود که در راس اجرای این پروژه قرار داشتند. ۴. ارتش افغانستان با وجود دزدی‌ (هم از طرف منصب‌داران آمریکایی و هم همکاران افغانستانی‌شان) و سواستفاده از هزینه‌ای که برای ساختن آن خرج شد، نیرومند، مجهز و متناسب با رویارویی با خطر طالب بود. اما دولت مرکزی در این چند روز آخر به واحدهای ارتش در ولایت های کندز (کهندژ)، قندهار، هرات، غزنی و ولایت‌های دیگر اجازه مقاومت در برابر طالب را نمی‌داد. به واحدهایی که در برابر طالبان می‌رزمیدند، دولت مرکزی نه تنها کمک نمی‌رساند که آنها را در صورت ادامهٔ مقاومت در برابر طالب، تهدید به بمباران هوایی هم می‌کرد (این را از قول چند دوستم که در ارتش هستند، می‌گویم). ۵. والی های (استانداران) تمام ولایت‌هایی که با سقوط مواجه شدند، توسط غنی با لجاجت کم نظیر بر مردم تحمیل شدند. این والی‌ها برخاستگان از یک قوم بودند و در تهٔ دل گوشه‌ٔ چشمی به طالب و آن پروژه قوم محوری پشتونی در افغانستان داشتند. ۶. دو سه روز پیش غنی به مزار شریف، مرکز ولایت بلخ رفته بود و مهمترین هدف او از این سفر، تحمیل جمعه خان همدرد، پشتون و عضو حزب افراطی اسلامی گلبدین حکمتیار -که تفاوتی از طالبان ندارد- به عنوان والی بلخ بود. در چنین وضعیت نابسامان- منصوب کردن والی که در میان مردم منفور است کاری است که فقط از غنی قومگرا برمی‌آمد. ۷. قومگرایی کرزی و غنی، اقوام دیگر افغانستان را نیز وادار به واکنش کرد و آنها نیز به دور رهبران بی برنامه ولی کاریزماتیک اقوام شان جمع شدند و در نتیجه همگرایی ملی شکل نگرفت. ۸. جامعهٔ مدنی افغانستان از تمام آن فرماندهان خیزش های مردمی که در برابر طالب ایستادند، پشتیبانی کرد. اما نه خیزش های مردمی در غیاب تجهیزات نظامی و نه جامعهٔ مدنی در فقدان نفوذ قابل توجه در جامعه نمی‌توانستند کاری از پیش ببرند. ۹. پذیرفتنی نیست این فرضیه که آمریکا هر چه می‌توانست برای افغانستان انجام داد و این مردم افغانستان بود که باید از وطنشان دفاع می‌کرد. پذیرفتنی نیست که امریکا جامعهٔ افغانستان را نمی‌شناخت. من با چند آمریکایی مسئول ردهٔ بالا در افغانستان رو در رو صحبت داشته ام و آنها با وقوف شان بر وضع افغانستان مرا شگفت‌زده کرده بودند. امریکایی ها می‌دانستند در کجا هستند و با چه مردمی روبرویند. آنها عمد داشتند بحران «مدیریت پذیر» را در افغانستان حفظ کنند تا از افراط و بنیادگرایی دینی به عنوان ابزاری برای برنامه‌های کلان‌ترشان در منطقه در آینده بهره برداری کنند و با دادن امتیاز به پاکستان (مدیر اصلی طالب)، دلخوری های این کشور را که در بیست سال گذشتهه خاطر حمایت از طالب مورد انتقاد ادارهٔ واشنگتن قرار داشت، رفع کنند. ۱۰. افغانستان در بیست سال آخر توسط کسانی اداره شد که جز پاسپورت خارجی (ترجیحاً امریکایی) هیچ فضیلت دیگری نداشتند. قدرتمندترین فرد اداره غنی حمدالله محب کامپیوتر خوانده و در سی و دو-سه سالگی سفیر افغانستان در امریکا شد و بعد مشاور امنیت ملی. این افراد افغانستان را نمی‌شناختند. تنها پروژه‌ای که در سطح ملی دنبال می‌کردند، ساختن دولت متمرکز با محوریت یک قوم بود و درشت‌تر کردن ارقام حساب بانکی شان در بیرون از کشور. این بخشی از دشواری‌هایی بود که مردم افغانستان در این بیست سال با آن روبرو بودند و در اعتراض به اینها، جامعهٔ مدنی افغانستان سه جنبش با شکوه تبسم، روشنایی و رستاخیز تغییر را برگزار کرد و از این میان دو اعتراض به فاجعهٔ عظیمی منجر شد. یکی از فاجعه ها را پای دولت اسلامی نوشتند و دومی را خود جمهوری اسلامی افغانستان آفرید.
  8. من واقعا خیلی دوست دارم بفهمم نظام ما چه برنامه ای در برابر طالبان داره. چه توافق های پشت پرده ای صورت گرفته؟ ایا ایران با چین و پاکستان سر حمایت از طالبان توافق کرده و یا بعدا با روسیه می خواهد علیه طالبان وارد عمل شود؟ ایا قبول کنیم که ایران اجازه تشکیل یک حکومت وهابی خطرناک در کتار مرزهای خود رو میده. واقعا برای من سوال است.
  9. مطلبی که من شنیدم این است که پروژه کوثر یک پروژه مهندسی معکوس خالص بوده. یعنی کاملا پروسه کپی سازی انجام شده و فعالت های طراحی و شبیه سازی جدی روی ان انجام نشده. خود به خود تیم سازنده دارای توانایی فنی برای انجام تغییرات بر روی ان را ندارند. برعکس پروژه یاسین که کلا پروسه طراحی بر روی ان انجام شده است. بنابراین به این زودی منتظر ارتقا جدی بر روی کوثر نباشید. موتور ان هم که توربو جت است. بعضی می گویند که باید یک ورژن توربوفن از ان ساخت. به نظر من نهایتا این کار سخت تر از ساخت یک توربوفن جدید است و موتور حاصل نیز یک نسل 4 واقعی نخواهد بود. شاید بهتر باشد این هواپیما در همین حد باقی بماند و بعنوان هواپیمای اموزشی و حداکثر پشتیبانی نزدیک به کار گرفته شود و به سراغ یک پلتفرم جدید رفت مثلا خرید j10c که ظاهرا دنبال ان هم هستند. ارتقا اف 5 شاید افتابه خرج لحیم باشد. اگر واقعا خواستند انرا ارتقا دهند بهتر است فکر یک موتور جدید باشند. مثلا al222 که روی یاک 130 نصب است موتور خوبی است. برای یاسین هم گزینه خوبی است.
  10. من از حرف شما تعجب میکنم. چطور خرید از روسیه و فرانسه رو یکی میدونید. ما همین الان هم در حال امضای پیمان نظامی با روسیه هستیم. در این 30 سال بعد از جنگ به ما هواپیمای درست حسابی ندادند ولی انصافا خیلی چیزها دادند. همین پدافند ما موشک های بالستیک ما همه پایه روسی دارند ولی فرانسه متحد امریکا است خیلی داستانش فرق میکنه. مگه واقعا جمهوری اسلامی عوض بشه که یک عضو ناتو به ما سلاح بده
  11. فلسفه طراحی روس ها با امریکایی ها ظاهرا تفاوت هایی دارد. آمریکایی بیشترین تلاش را برای رادار گریزی می کنند و بعضا در طراحی بعضی از قابلیت های هواپیما از نظر مانور پذیری و غیره فدای رادار گریزی میشود. البته این مسئله کلا مشخصه نسل 5 است و نسل 5 ها بعضا از بعضی جهات مشخصات پایین تری نسبت به نسل 4 و 4+ دارند. برای همین به موازات نسل 5 نیروی هوایی های دنیا نسل 4+را هم حفظ می کنند و حتی شاید به این نسل گرایش بیشتری دارند. ظاهرا روس ها این کار را کمتر می کنند یعنی هواپیماهای انها کمتر رادار گریز است ولی توانایی های انها کمتر قربانی شده است. در مورد همین جنگنده گفته شد که قابلیت ابر مانورپذیری دارد. البته من هم مثل بسیاری تکنولوژی غرب را بیشتر قبول دارم ولی شاید در این مورد با این فلسفه طراحی روس ها بیشتر موافق باشم.
  12. حرف هایی که فرمانده نیروی هوایی گفته هم نامربوط بوده هم بیجا بوده. نیروی هوایی یک نیروی کاملا تخصصی است و فرماندهان ان در تریبون باید در امور تخصصی نیروی خود صحبت کنند ولی مطالبی هم که در مورد دغدغه های کاربران گفتید درست نبود. کی اینجا در مورد توانایی مقابله کوثر با تعدادی اف 22 صحبت کرد؟ من ندیدم اگر دیدید بفرمایید. واقعیت این است که ایران دوستان بسیار علاقمند به تقویت نهاجا هستند و این شده نوعی مطالبه ملی. برای همین کاربران معمولا با شور و اشتیاق و امیدواری در مورد نیروی هوایی و خریدهای احتمالی ان صحبت میکنند. معمولا هم از این شور و اشتیاق بگذریم بحث های تخصصی خوبی اینجا میشود.
  13. درست میفرمایید ولی به هر علت این شکست به پای پاتریوت نوشته میشه. چون در مشخصات پاتریوت هم توانایی با موشک های کروز و ... ادعا شده. حالا به هر علت و دلیل شکست های این سامانه در برابر پهبادهای یمنی برای وجه پاتریوت خوب نبوده. خود کشور ما کلکسیونی از پهبادهای سرنگون شده و یا بر زمین نشانده شده امریکایی داره که باز به هر علتی یک رزومه خوب برای پدافند ما محسوب میشه. وقتی سوابق یک سامانه را نگاه میکنن بیشتر از دلایل به تعداد شکست ها و موفقیت ها نگاه میکنن. البته کلا پهباد یک سلاح تقریبا جدید در دنیا محسوب میشه. هر سلاح جدیدی وقتی در دنیا وارد میشه ابتدا سازوکارهای مقابله با ان مشکل داذند تا این سازوکارها به تدریج توسعه پیدا کنند. مانند زمانیکه بار اول تانک وارد میادین شد و واقعا مقابله با ان سخت بود. الان تانک انقدر اسیب پذیر شده و انقدر سلاح های ضد تانک توسعه پیدا کرده اند که بعضی اعتقاد دارند دوران تانک سپری شده. پهباد هم الان کلا باهاش مقابله سخته ولی به تدریج سلاح های ضد ان توسعه پیدا میکنن
  14. من موافق هستم که سلاح های غربی بهتر هستند اصلا ارسال های اخیر من عمدتا سر این موضوع بود حالا یک قسمت به علت ضعف ذاتی تکنولوژی روسیه و یک قسمت به خاطر دانگرید کردن های بی رویه روسیه بوده. در مورد موشک پاتریوت عملکرد خوبی در برابر اسکاد های عراقی و بالستیک های یمنی داشته ولی هیچگدام از اینها سلاح های روزی نبودند. شکست اصلی عربستان جلوی حملات پهبادی بود که معروف ترین انها حمله به ارامکو بود ولی در حملات بیشماری هم پدافندهای امریکایی عربستان در برابر پهباد ها موثر نبودند. کلا خود امریکا هم به این موضوع اگاه است و حتی مدتی به دنبال گنبد اهنین بودند و اخیرا هم گفته میشه به دنبال ساخت چند سامانه ارتفاع پست هستند. در سامانه های روسی اس 200 بازنده مطلق بوده ولی اس 300 و اس 400 فکر نمی کنم به طور موثر امتحان شده باشند. یک سامانه پدافندی در یک شبکه پدافندی می تواند موثر باشد. مثلا در سوریه بعضا یک تک پدافند در جایی قرار داده میشود. طبیعتا ان پدافنند اسیب پذیر میشود حالا جه اس 300 باشد چه پاتریوت. ولی من اطلاعی ندارم که اس 300 و اس 400 در یک شبکه شکست خورده باشند
  15. امکانات نیروی هوایی ایران در زمیته دفاع هوایی به علت داشتن هواپیمای اف 14 و موشک فونیکس در زمان شروع جنگ از تکنولوژی روز دنیا جلوتر بود که البته با خرید اواکس و تعداد بیشتری اف 14 قرار بود کاملتر شود. ولی در زمینه تهاجمی در اواخر دهه 70 و اوایل دهه 80 امکاناتی در دنیا به وجود امد که ما فاقد ان بودیم و یا در حد بسیار ابتدایی از ان برخوردار بودیم. موشک های ضد رادار قلاف های اخلالگر بمب های هدایت لیزری موشک های کروز ضد کشتی و .. ما دارای قلاف های اخلال گر و بمب های هدایت لیزری بودیم ولی همگی متعلق به نسل های اولیه ان بودند. در جنگ خلبانان ما برای حمله دقیق ارتفاع کم مکردند و اقدام به پرتاب بمب می کردند در حالیکه تحت تهدید پدافند متخاصم بودند. درصورتیکه اگر امکانات لازم را می داشتند ابتدا با موشک های ضد رادار و اخلال گرهای ضد راداری اول پدافند حریف را از کار می انداختند سپس با بمب های هدایت شونده لیزری و موشک های دوربرد تر به هدف از ارتفاع بالاتر حمله میکردند. حملات ما به کشتی ها هم با استفاده از موشک های هدایت اپتیکی بود و فاقد موشکی مثل اگزوست بودیم. خلبانان ما مجبور بودند بر روی کشتی دشمن شیرجه رفته و اقدام به قفل اپتیکی و شلیک کنند. کلا نیروی هوایی ما نیروی هوایی به روزی بود ولی زمانیکه این امکانات داشت تازه در دنیا متداول می شد ارتباط ما از لحاض خرید سلاح با دنیا قطع شد و میشود گفت روش های تهاجمی ما مربوط به یک نسل پایین تر از روش های روز دنیا بود. هواپیماهای برد بلند مثل اف 111 هم نداشتیم و حمله به عمق خاک عراق مانند حمله به اچ 3 با سوختگیری های متعدد که اکثرا امکانپذیر نبود، ممکن می شد. به هر حال اینها ضعف های ما بود که همگی به وسیله ارتش شاه تشخیص داده شده بود و در صدد رفع انها بودند که انقلاب شد
  16. مشکل اف 111 که به ما ندادن مشکل برد این هواپیما بود. همین الان هم آمریکا میگه ایران نباید موشک بالستیک با برد بیش از 300 کیلومتر داشته باشه جالبه که زمان شاه هم به ما 1ف 111 که برد بالایی داشت نداد. همان شد که برای حمله به اج3 خلبانان قهرمان ما مجبور به 3 بار سوختکیری هوایی شدند. حتی من بعید میدانم به ترکیه و خیلی کشورهای دیگر هم هواپیمای برد بلند بده ظاهرا اینها را جزو سلاح های استراتژیک طبقه بندی میکنه. همین الان امریکا یک مشکل بزرگی که با ما دارد این است چرا ما میتوانیم در برد 2000 کیلومتر با بالستیک یک هدف را بزنیم. ولی در مورد اف 14 دانگریدهایی در انها بود ولی جزیی بود و ان هم شاید بیشتر برای راضی کردن کنگره امریکا بود. حتی واقعیتا اف 14 های ما نسبت به اف 14 های خود امریکا که در جنگ با عراق مشارکت داشتند عملکرد بهتری داشتند که البته شاید به علت تجربیات خلبانان ما بود. اف 4 های جی را نمی دانیم بر اساس چه محاسباتی به ما ندادند که اگر داده بودند در جنگ خیلی به کار ما می امدند
  17. اصولا زیاد از شکست سیستم های روسی شنیده ایم که یک علت ضعف تکنولوژی روسیه و یک علت هم دانگرید تسلیحات صادراتی است که در مورد میگ 29 جناب archersarash توضیحات بسیار خوبی دادند. ولی اخیرا سر اتفاقات یمن سلاح های امریکایی عربستان بخصوص پدافند شکست های بدی خوردن. حالا نمی دانیم این شکست ها به خاطر ضعف اپراتورهای عرب بود و یا چیز دیگری ولی به هر حال به پای سلاح های امریکایی نوشته شد. اف 16 های فروخته شده به عراق نیز وضعیت خوبی نداشتند و ظاهرا بسیاری از کارایی های نمونه های اصلی در انها وجود نداشت. ولی از این موارد بگذریم و یکی دو نمونه دیگر معمولا امریکا به قول معروف جنس بد دست مشتری نمیده و برخلاف روسیه تلاش میکنه وجه سلاح های امریکایی را حفظ کنه.
  18. خیلی وقت پیش من جایی خوندم در جنگنده های عراقی که به ایران پناهنده شده بودن دو فروند میگ 29 نیز بوده ولی نمونه های عراقی انقدر ضعیف بودند که نهاجا از انها به عنوان بانک قطعه استفاده کرد و انها را اوراق کرد. البته همه کشورها همین کارها را می کنند ولی روسیه ظاهرا خیلی زیاده روی میکند. نمونه میگ 29 های ایران نمونه های اصلی ولی از سری های اولیه بودند ولی روسیه حاضر به دادن قطعات و پشتیبانی و ارتقا انها نبود. این مطلب رو به نقل از یکی از دوستان که در صنعت موتورهای توربیتی صمت کار میکرد مینویسم " روس ها به ما یک نرم افزار فروخته بودند که برای طراحی پروفیل پره های کمپرسور موتور جت به کار میرفت. یک قسمت از نرم افزار موقع طراحی از اپراتور زاویه حمله و فرار هر ردیف پره را میپرسید موقع تحویل و اموزش ما پرسیدیم این زاویه ها را ما از کجا محاسبه کنیم فرد روسی گفت این اعداد را طراحان ما با تجربه ای که دارند به نرم افزار میدهند. بعدا فهمیدیم نرم افزار ناقص را به ما داده اند و این نرم افزار باید این اعداد و بسیاری اعداد ددیگر را خود محاسبه کند و نرم افزار تحویلی کاملا بلا استفاده است" در همان صها تست استند و مدارک جنگنده های امریکایی که قبل از انقلاب تحویل داده شده اند انقدر کامل هستند که بعد از 43 سال هنوز نهاجا موفق به حفظ این جنگنده ها با کمک این دستورالعمل ها شده اند. البته خوب امریکایی ها در ان زمان پول خوبی هم گرفته اند و قراردادهای ما با روسیه اعداد بسیار پایین تری داشته اند ولی به نظر من این توجیه کلاه برداری نمی شود. روس ها عملا با این اقدامات که به نظر خودشان زرنگی بوده به صنایع و اعتبار خود لطمه زده اند
  19. صرفا مربوط به این جنگنده نیست، روسیه بیشتر بازارهای صادراتی سلاح خود رو از دست داده. اگر کشوری از روسیه سلاح بخره ممکنه دچار تحریم امریکا بشه. این سیاست امریکا است که با این روش صنایع نظامی روسیه رو تضعیف کنه. چون درامد و تولید یک صنعت بیاد پایین ان صنعت از بین میره. میگ که کلا در کما است. بعضی از صنایع نظامی روسیه هم دارن تبدیل به غیر نظامی میشن. البته به نظر من خود روسیه هم خیلی مقصر است. روسیه به ایران میگ 29 داد ولی حاضر نمیشد خدمات و پشتیبانی کافی رو بده. سر اس 300 ما رو بازی داد. به عراق سلاح فروخت ولی در جنگ با امریکا ان سلاح ها خوب کار نکردن بعدا گفته شد که انها نمونه های بسیار دان گرید شده سلاح های روسی بودند. همین میگ 29 ساخت روسیه تاکنون به بسیاری از کشورها فروخته شده ولی تا کنون پیروزی هوایی کاملا تایید شده نداشته. گفته میشه نمونه های صادراتی خیلی ضعیف تر از اصلی بوده اند. همین مسئله روی اینکه کسی میگ 35 نخریده خیلی تاثیر داشته.روس ها فکر میکنن زرنگی میکنند ولی متوجه نیستن که این کارها و رندی گری ها بر روی مشتری های سلاح در دنیا تاثیر میذاره. روسیه واقعا در قد و قواره یک ابر قدرت نیست. همین اخیرا پشت ارمنستان رو به دلایلی جلوی اذربایجان خالی کرد. نوعی زرنگی و تلافی با ارمنستان ولی نتیجه این شد که نفوذ ترکیه در قفقاز و زیر گوش روسیه زیاد بشه.در سوریه به ما هم زیاد نارو زده. این کارها و شارلاتان بازی ها در بلند مدت به ضرر روسیه تمام شده و خواهد شد. در فروش سلاح فروشنده باید اعتماد مشتری ها را داشته باشد. در روابط بین الملل کشورها باید تا حد ممکن حامی متحدین خود باشند. خود ما چقدر برای متحد خود سوریه هزینه کردیم. کشور عمان سر کمک 45 سال پیش ما هنوز با ما روابط خوب دارد این مسائل در جهان مهم هستند
  20. فقط لازم نیست تمایل نشان بده باید پول رو بذاره وسط. بحث تهاتر رو ممکنه قبول نکنن. الان بسیاری جاها گفته شده که ایران درخواست یک اسکادران j10 کرده ولی تمایل داره با نفت هزینه رو پرداخت کنه. چین مردد است که این معامله رو بکنه یا نه چون ظاهرا حجم زیادی نفت انباشته کرده https://www.aninews.in/news/world/asia/china-reluctant-to-barter-j-10c-fighter-jets-with-iran-oil-or-natural-gas-military-analysts20210417160219/ الان همین گزارش در این ارتباط است که ایران مشکل پول نقد داره. همین 36 فروند که تو این مقاله نوشته ایران درخواست داده با اموزش و قطعات و موشک ها و... فکر کنم چیزی حدود 2 میلیارد دلار بشه که ظاهرا نداریم بدیم. البته من شنیدم ما مقدار زیادی پول بلوکه شده در چین داریم که معلوم نیست چرا از ان پول ها استفاده نمیشه. احتمالا مشکل با روسیه از این بیشتره چون روسیه خودش تولید کننده نفت است. و احتمالا تمایل کمتری به تهاتر با نفت داره اگر مشکل برجام حل شه این مشکل حل میشه ولی باید دید عزم یک سری خرید بزرگ مثلا در حد 10 میلیارد دلار در مسئولین هست یا دنبال خریدهای کوچک هستند. به نظر من این مسئله در تصمیم روسیه خیلی تاثیر میذاره
  21. اگر ماموریت ساخت این جنگنده هم با سوخو باشه احتمالا روسیه قصد انحلال میگ رو داره. کلا کار عاقلانه ای هم هست. در گذشته صنایع روسیه کل ارتش شوروی و پیمان ورشو رو تامین میکردند و بازارهای صادراتی زیادی مثل عراق سوریه مصر هند چین و....داشتند. الان روسیه داره بیشتر بازارهاش رو از دست میده. چین خودش صاحب صنعت شده. هند به امریکا داره خیلی نزدیک میشه. سوریه توان مالی نداره و.... نمیشه این همه صنعت رو برای فقط تامین ارتش روسیه حفظ کرد مجبور هستند صنایع رو کوچک و یا تجمیع کنند. بسیاری میگن روسیه به ایران هواپیما نمی ده. به نظر من میده چون نیاز به بازار سلاح داره ولی بستگی به وضعیت ما داره. اگه ما بخواهیم مثلا ازش 500 ملیون دلار سلاح بخریم. این عدد دردی از صنایع روسیه دوا نمی کنه فقط کاربریش برای روسیه اینه که انرا ابزاری برای چانه زنی با غرب میکنه و در نهایت با گرفتن امتیازاتی از اعراب و غرب زیر معامله میزنه. ولی اگه ما هم به مانند کشورهای دیگر درخواست یک خرید مثلا ده میلیارد دلاری بدهیم بعیده روسیه این پیشنهاد رو رد کنه چون اون هم به چنین معاملاتی نیاز داره. ممکنه عده ای بگن این عدد بالا است ولی بالا نیست. بسیاری از کشورها خریدهایی در این ابعاد دارند. برای کشوری مانند ما که سالها سلاح به خصوص هواپیما نخریده در صورت رفع تحریم باید در این حدود هزینه کنه. خود اتمی برای ما خیلی بیش از اینها هزینه داشته
  22. ببینید من هم همین رو میگم. واقعیت اینه این نسل جنگنده موفق نبوده. این نسل جنگنده در این بیست سال که از حضورش میگذره کم رنگ بوده است. تمام نیرو هوایی های دنیا هنوز اسکلت اصلی اشان پس از بیست سال هنوز بر مبنای نسل 4 و 4+ است. بقیه حرف ها توجیه این ناکامی است. برای طراحی این نسل توانایی های عملیاتی بعضا قربانی میشن و توانایی به وجود میاد و مشکلاتی ایجاد میشه که نهایت توجیه لازم رو نداره. اگر توجیه داشت ما شاهد توقف تولید f22 نبودیم بلکه شاهد ورژن های دیگری از ان بودیم. همینطور شاهد استمرار تولید اف 15 نبودیم. خود رادار گریزی هم هر روز با توسعه دانش رادار داره کم رنگ میشه.
  23. خود شما این موارد رو که ذکر کردید کافی و قانع کننده میدانید؟؟؟؟ خیلی از کشورها یک جنگنده خاص برای یک هدف خاص ساختند ولی وقتی موفق درامد از ان برای کاربردهای دیگر هم استفاده کرده اند. اف 15 و سوخو 27 و فانتوم مثال های معروف هستند. عقل هم همین را میگوید. امریکا برای حفظ برتری هوایی خود به سراغ اف 15 رفته. شما بودید به سراغ اف 22 مثلا یک ورژن ساده شده ان و ارزان شده ان نمی رفتید؟؟؟ وقتی یک پلتفرم انقدر موفق است خوب بیشتر از ان استفاده شود چرا پس این نماد را که در دهه 70 و 80 اف 14 و اف 15 بود در اختیار همه قرار داد؟؟ نقاشی های قشنگی هستند!!!!
  24. فکر میکنم جنگ یوگسلاوی و لیبی بعد از عملیاتی شدن اف 22 بود. علاوه بر این بارها برخوردهای زیادی بین جنگنده های روسی و امریکایی و حتی امریکایی و ایرانی . همچنین با کشورهای دیگر رخ داده و میدهد ولی کسی زیاد صحبتی از اف 22 نشنیده. چرا ورژن های بیشتری از این جنگنده ساخته نشد؟ مثلا به جای ساخت اف 15 های جدید یک ورژن ارزان تر از اف 22 میساختند. یا مثلا ورژن های صربتی و غیره...یا مثلا یک ورژن صادراتی که بعضی از دانش های محرمانه در ان نباشد. یک پلت فرم موفق مثل اف 15 هنوز از ان ساخته میشود. ورژن های ارزان تر گران تر رادار گریز ضربتی و... سوخو 27 هم همین شرایط را دارد سوخو 30-34-35-57 و....... مطمئن باشید اف 22 اگه انقدر پلت فرم موفقی بود الان هم به صورتی در حال تولید بود و امریکا سراغ ساخت اف 15 نمی رفت. البته من نمی گم جنگنده خوبی نیست ولی در مورد ان اغراق شده و شده سمبل برتری هوایی امریکا و میترسن انرا رو کنن و این سمبل شکسته شود