Navard

VIP
  • تعداد محتوا

    975
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    35

تمامی ارسال های Navard

  1. ویتکاف: برنامه غنی‌سازی هرگز نباید در ایران وجود داشته باشد، این خط قرمز ماست؛ هیچ‌گونه غنی‌سازی در نطنز، فردو و اصفهان باید برچیده شوند وی در ادامه با بیانی تهدیدآمیز افزود: این بهترین راه حل در مورد برنامه هسته ای ایران است و امیدواریم که ایران نیز همین خواسته را داشته باشد چون در غیر این صورت گزینه بدیل اصلا خوب نخواهد بود. این بهترین راه حل در مورد برنامه هسته ای ایران است و امیدواریم که ایران نیز همین خواسته را داشته باشد چون در غیر این صورت گزینه بدیل اصلا خوب نخواهد بود. اگر بتوانیم آنها (ایرانی ها) را به طور داوطلبانه وادار کنیم که از برنامه غنی‌سازی که می‌توانند در آن تا سطوح تسلیحاتی 90 درصد غنی‌سازی کنند دور کنیم، به نحوی که سانتریفیوژ نداشته باشند و موادی هم نداشته باشند که بتوان آن را تا سطح اهداف برنامه نظامی غنی‌سازی کرد، این ماندگارترین مسیر برای اطمینان از این است که ایران هرگز به سلاح هسته ای دست پیدا نخواهد کرد.ترامپ به صلح از طریق زور ایمان دارد! و معتقد است که جنگ ضرورتا به نفع ما نیست. ترامپ باور دارد که قدرت نظامی در بسیاری از موارد موثر نیست و از همین رو تلاش می‌کند مسیر گفتگو و دیپلماسی را هر بار دنبال کند. پ ن: همان سیاستی که از دوران محمد مصدق بار ها و بار ها علیه ملت ایران تکرار کردن . حرف زور و استفاده از ابزار تهدید تا ایرانی را از حق طبیعی دور کنند. یک مذاکره ای هر ده سال یکبار بگذارند و سال بعدش توافق بر روی کاغذ را پاره کنند و به هیچ تعهدی عمل نکنند. مرز های بی اعتمادی دولت ها به ایران را زیاد کنند و مردم را هم با فشار اقتصادی بیش از پیش در برابر حاکمیت و البته حق طبیعی و استقلال خودشان قرار دهند. یکبار رآکتور آب سنگین که بخش کلیدی در دفاع و بازدارندگی از این مملکت بود را بگیرند. یکبار دیگر سانتریفیوژ ها رو و بعد کل چرخه هسته ای را و در نهایت برسند به خلع سلاح زوری یا جنگ! انشالله که خیر است. منبع
  2. بازدید امیر واحدی از جنگنده جی۱۰ در بحبوحه درخشش جنگنده تک پیشران J-10C یادآوری این مطلب خالی از لطف نیست که این جنگنده زیر ذره بین نیروی هوایی ایران نیز بوده است. در نمایشگاهی در چین امیر حمید واحدی از این جنگنده بازدید کرده و در کابین هواپیما هم نشست . گزارش های متعددی هم از علاقه مندی ایران به جنگنده تاندر وجود دارد که با وجود تسلیحات هوا به هوا و رادار و سامانه های فریب و اخلال مناسب می‌تونند بسیار در دفاع از ایران نقش موثری داشته باشند. البته شخصا تصور میکنم باید تجدید نظری در موقعیت پایگاه ها و همینطور استراتژی نبرد هوایی کرد. جنگنده باید از فواصل دور تر از تیررس دشمن پرواز کنند تا در زمان عملیات های منکوب دشمن توان هوایی خفه نشود . چنین برنامه ای توسط آمریکا هم دنبال می‌شود که بدین طریق از پایگاه های دور جنگنده ها به مناطق عملیاتی فرستاده میشن و در عوض وزنه اصلی عملیات هوایی بر عهده تانکر های سوخت رسان است. پایگاهی همچون نوژه همدان یا پایگاه های این چنین که بسیار به مرز نزدیک هستند در خطر آسیب جدی قرار دارند. البته وقتی جنگنده آب با برد و مداومت محدود هم تهیه شود در چنین استراتژی مشکل ساز خواهد بود
  3. البته باید توجه کنید هر چه به رآکتور آب سنگین مرتبط است به معنای ساخت سلاح هسته ای با بازده بیشتر و اقتصادی تر است. در حقیقت آن زمان گریز معروف را از ما گرفته اند و البته خواهند گرفت. اگر کاربرد غیر نظامی مطالبی از که شب گذشته تا الان پرداخته شد را فاکتور بگیریم، رآکتور آب سنگین به جای آب سبک معمولی (H₂O)، از آب سنگین (D₂O) به عنوان کندکننده نوترون استفاده می‌کند. آب سنگین همانطور که اسمش پیداست حاوی دوتریوم است که نوترون‌ها را بدون جذب آن‌ها کند می‌کند. کند کردن سرعت نوترون‌ها سبب می‌شود تا شکافت سوختی همچون اورانیوم-۲۳۵ یا اورانیوم طبیعی به‌طور مؤثری رخ دهد. مزیت این رآکتورها نسبت به آن رآکتور هایی که از آب سبک استفاده می‌کنند این است که رآکتور آب سنگین می‌توانند با اورانیوم طبیعی غنی نشده کار کنند که این یک مزیت بسیار کلیدی است. اما حالا چه چیزی این وسط اهمیت دارد ؟رآکتور آب سنگین به شما مقادیر مطلوبی پلیتونیوم-۲۳۹ می دهد. پلیتونیوم-۲۳۹ یکی از مواد شکافت‌پذیر کلیدی برای ساخت بمب اتمی است. بنابراین، رآکتورهای آب سنگین می‌توانند برای تولید مخفیانه پلوتونیوم مناسب سلاح مورد استفاده قرار گیرند. این یکی از سریع ترین راه های دستیابی به بمب اتمی برای ایران بود و همان چیزی بود که برنامه هسته ای ایران رو بسیار موثر و خطرناک میکرد. اتفاقا نیروگاه های آب سنگین بابت قیمت تمام شده کمتر و محصولات ثانویه مفید و کاربرد های غیر نظامی و نظامی گسترده باید گسترش پیدا میکردند. برجام ضربه کاری به این بخش زد.
  4. با توجه به ادعای فاکس نیوز در رابطه با مرکز تولید تریتیوم در ایران یکی از دوستان در مورد کاربرد تریتیوم پرسید. تریتیوم ایزوتوپ هیدروژن با یک پروتون و دو نوترون است که در ساخت بمب‌های هیدروژنی نقش کلیدی دارد. در بمب های اتمی اما در بوستینگ برای افزایش قدرت انفجار استفاده میشود.تریتیوم معمولاً همراه با دوتریوم در یک مخزن کوچک با وزن های ناچیز در هسته بمب قرار می‌گیرند. در لحظه شکافت، فشار و دما به‌شدت بالا می‌رود و باعث هم‌جوشی دوتریوم و تریتیوم می‌شود.نوترون‌های با سرعت و شار بالا تولید شده و با برخورد به اورانیوم یا پلوتونیوم اطراف باعث گسترش شکافت می‌شوند. در نتیجه کاربرد اصلی مدنظر، افزایش بازده و قدرت انفجار تا چند برابر است. در حقیقت با اینکار نیاز به مقدار کسری از ماده شکافت پذیر خواهد بود. یکی از کاربرد های تریتیوم تنظیم قدرت انفجار است، در حقیقت با استفاده مناسب از تریتیوم قدرت انفجار هم تنظیم می‌شود که کاربرد مهمی در بمب های اتمی تاکتیکی دارد.
  5. https://aparat.com/v/rkahj33 نیروهای فلسطینی یک خرج انفجاری به همراه دوربین مدار بسته را در یک ساختمان کار می‌گذرند و سپس با تیراندازی نیروهای اسرائیلی را به آن ساختمان می کشانند. اسرائیل ها با علم به این شگرد فلسطینی ها ابتدا یک کواد کوپتر و سپس یک سگ را به آن ساختمان می فرستند که متوجه بسته انفجاری نمی شوند. تعدادی از سربازان اسرائیلی برای پاکسازی نهایی وارد این ساختمان می شوند که همان لحظه انفجار رخ می دهد. در اثر این انفجار دو سرباز اسرائیلی کشته می شوند. در ادامه هم صحنه ای از یک درگیری هدایت شده دیگر را شاهد هستیم . که یک تانک مرکاوا و یک بلودوزر زرهی به محلی از پیش تعیین شده کشانده می‌شوند و به سمت آن ها شلیک صورت میگیرد.
  6. این مطلب تناقض دارد. داگ فایت به معنی نبرد هوایی نیست بلکه جزی از کل هستش. وقتی دو طرف به فضای هوایی یک دیگر وارد نشدن عملا تعقیب و گریز داگ فایت هم رخ نداده و نبرد هوایی از این نوع نیست. نبرد هوایی داگ‌فایت (Dogfight) نوعی از درگیری که در فاصله نزدیک بین جنگنده‌ها رخ می‌دهد. در داگ‌فایت، هواپیماها در برد دید بصری خلبان که معمولاً کمتر از چند کیلومتر است با استفاده از مانورهای هوایی و سلاح‌هایی مانند توپ خودکار و موشک‌های حرارتی و هدایت پذیر کوتاه برد درگیر می‌شوند. نبرد های هوایی انواع مختلفی دارند که داگفایت تنها یکی از اون هاست. گونه رایج تر که در برخورد اخیر هند و پاکستان با توجه به شواهد رخ داد از نوع نبرد در برد فراتر از دید بصری(BVR - Beyond Visual Range) است. در این نوع نبرد درگیری در فاصله‌های زیاد (گاهی بیش از 100 کیلومتر) صورت میگیرد. این نوع نبرد هوایی معمولاً با استفاده از رادار و موشک‌های هدایت‌شونده راداری رخ میدن(مثل فونیکس در F-14 و یا موشک امرام). شاخصه کلیدی در نبرد های هوایی فراتر از دید در عصر حاضر در توانایی های رادار، پنهان‌کاری و جنگ الکترونیک و موشک هوا به هوا دوربرد است و مهارت خلبان در مانور اثر سابق را ندارد.
  7. تصویر ماهواره ای از دیگو گارسیا مورخ ۷ مه ۲۰۲۵ ۶ فروند بمب افکن B-2 2فروند بمب افکن B-52 ۱فروند هواپیمای ترابری C-5 ۶ فروند سوخت رسان KC-135 یک هواگرد ناشناس
  8. ساخت اولین کشتی کانتینری پاک جهان با سوخت هیدروژنی و پیشرانه بادی شرکت کشتی‌سازی آلمانی Fosen Stralsund قرار است دو کشتی کانتینری با پیشرانه بادی و سوخت هیدروژن بسازد. این کشتی‌ها ۱۰۰ متر طول و دارای ظرفیت حمل ۱۵۲ تا ۱۶۳ teu کانتینر باشند. این کشتی ها با طرح نوآورانه برای حمل کالا‌ها با سرعت بالا مناسب است. وزن این کشتی با استفاده از دکل‌های فیبر کربن مجهز به کابل‌های فیبر نوری حسگرِ فشار، کاهش پیدا می‌کند. این کشتی‌ها دارای دکل‌های پیشرانه ۶۲ متری هستند که براساس سیستم DynaRig طراحی شده است. این کشتی دارای سیستم پیل سوختی هیدروژنی است که بُرد کشتی را گسترش می‌دهد و نیروی اضافی را تأمین می‌کند. پیش‌بینی می‌شود این کشتی‌ها با استفاده از پیل‌های سوختی با برد ۱۰۴۰۰ مایل، سرعت ۱۸ گره را داشته باشند. منبع
  9. پیروزی در جنگ به عوامل متعددی بستگی دارد. سلاح بخش کوچکی از دلایل یک پیروزی نظامی است.
  10. تصاویری از جنگنده های سرنگون شده هندوستان، هر چند موارد زیر همچنان قطعی نیستند سوخو 30 MKI هندی بقایای پیشرانی با شباهت به پیشران جنگنده رافال بقایای احتمالی یک فروند میراژ ۲۰۰۰ هندی بهمراه بقایای یک موشک میکا مناطقی که لاشه جنگنده ها در آنجا پیدا شده پ ن: تصاویر فوق از محیط مجازی برداشت شده اند. مطالب مرتبط : آخرین سردار پارسی نبرد دریایی هند و پاکستان نبرد لانگ والا درسی آموزنده برای فرماندهان جنگی جنگ 1947 پاکستان و هند نزاع هند و پاکستان 1984بر سر منطقه یخبندان سیاچن
  11. درگیری هوایی فعلی را اگر در ادامه درگیری سال های گذشته بین دو کشور در نظر بگیریم . نیروی هوایی پاکستان که بر روی کاغذ از نشر کمی و کیفی ضعیف تر است موفقیت های کسب کرده که بنظرم اگر ادامه پیدا کند درس تاریخی در نبرد هوایی خواهد شد. هر چند این برخورد های محدود معیار خوبی نیستند با این حال شرایط برای دو طرف در چنین نبردی یکسان است. مسئله آموزش و فرماندهی میدان نبرد یک مسئله کلیدی است. یک شمشیر در دست یک شمشیر باز یک سلاح کشنده است و دست یک انسان آماتور هم کشندس. یکی دیگران را میکشد و آن یکی خودش را... برخورد اخیر جنگنده های چینی و روسی و اروپایی میتواند به صنعت هوایی چین اعتبار بخشی کند. در نوک پیکان جنگنده های مدرن پاکستان جی-۱۰ و تاندر قرار دارند.
  12. در رونمایی از موشک بالستیک سوخت جامد قاسم بصیر وزیر دفاع اشارات مهمی داشتند که عدم دقت موشک ها در عملیات وعده صادق را تایید و آن را بصورت غیر مستقیم مربوط به اخلال الکترونیکی و علل الخصوص اخلال جی پی اس اعلام کردند که تاییدی بر پست بالاست. «وزیر دفاع: اخیراً با استفاده از تجربیات عملیات وعده صادق 1 و 2 و تقویت نقاط ضعف، یک موشک بالستیک جدید را به طور کاملا موفق تست کردیم. هم در بحث هدایت و هم در بحث مانور برای عبور از لایه‌های پدافندی ارتقا یافته است، ان را مقاوم در برابر اخلال الکترونیک دانست و تاکید کرد که در این تست، اخلال الکترونیکی بسیار شدیدی بر علیه این موشک انجام شد و تاثیری نداشت. وی با بیان اینکه این موشک بالستیک از فاصله‌ای بیش از ۱۲۰۰ کیلومتر شلیک شد افزود، این موشک هدف خاص تعیین شده را در بین اهداف متعدد پیدا می‌کند و بدون انحراف حتی یک متر و بدون اتکا به سامانه ناوبری GPS هدف را مورد اصابت قرار می‌دهد.» راهکار اولیه همان چیزی است که در موشک قاسم بصیر دیده شد ولی خب این روش ها محدودیت هایی دارد و مهمترین آن کاهش سرعت زیاد در فاز نهایی قبل برخورد است که آن را به هدف آسانی تبدیل میکند اما در همین شرایط به قابلیت مانور آن افزوده میشود که مورد اشاره هم قرار گرفت. راهکار دوم استفاده از سامانه های مکان یاب مستقل از جی پی اس همچون مکان یاب های چینی بیدو و گلوناس روسی هستش که البته این دو کشور هم ممکن است در زمان یک درگیری با اسرائیل و آمریکا خدمات ارائه ندهند. راهکار سوم استفاده از ماهواره های مکان یاب ملی و همینطور ایجاد لینک ارتباطی ماهواره ای امن هستش. راهکار دیگر هم ترکیب INS و جی پی اس که در موشک های ما وجود داشت ولی به هر دلیلی تا این لحظه دقت کافی ارائه نداد( فیلتر کالمن). در جایی که پرواز پهپاد نشانه گذار لیزری امکان پذیر است میتوان از لیزر هم کمک گرفت. شاید گزینه ای بدبینانه ای باشد اما همانطور که در پست بالا گفته شد وقتی جی پی اس دچار مشکل میشود دقت در فیلتر کالمن یا همان ترکیب INS و جی پی اس تشدید می شود، چه بسا در شرایط بحرانی قید جی پی اس را بزنیم و بچسبیم به همان هدایت درونی دقت مطلوب و دستکم قابل اطمینان تری به ما ارائه دهد. کار بر روی ورژن های مدرن تر و ابداعی جدید هدایت درونی میتواند مفید باشد. البته این هم گفته شود اخلال در جی پی اس به معنای پایان کار استفاده از آن نیست در پست نقل و قول شده هم گفته شد که می شود اخلال (جمینگ) و فریب(spoofing) را دور زد که در پهپادی های شاهد۱۳۶ هم آن را دیدیم: استفاده از آنتن‌های جهت‌دار و هوشمند: این آنتن‌ها می‌توانند جهت دریافت سیگنال جی پی اس را کنترل کنند و سیگنال‌هایی را که از جهت‌های مشکوک (منبع اخلال) می‌آیند فیلتر کنند. استفاده از فیلتر پردازش سیگنال: این سامانه سیگنال‌های واقعی جی پی اس را از سیگنال‌های فریب تفکیک می کند. ( بر اساس ویژگی‌های فرکانس، قدرت، یا الگوی تغییر سیگنال) شناسایی و واکنش به فریب: این مورد شامل اقداماتی است که سرجنگی اخلال را تشخیص میدهد و وقتی در ترکیب اطلاعات خود نقص احساس میکند خودکار قید جی پی اس را زده و تنها با استفاده از INS ادامه مسیر را طی میکند این موشک های فعلی در صورت استفاده از یک سامانه مکان یاب جدید و یا ترکیب موارد فوق، مجدد به همان دقت سابق خود باز میگردند. ایجاد سامانه مکان یاب ملی و ارتباط ماهواره ای و ... از نان شب هم برای ما واجب تر است. از طرفی اقدامات ضد ماهواره های دشمن به معنی کاهش دقت تسلیحات آن هاست. بخصوص آن که در حال حاضر وابستگی آن ها به جی پی اس بسیار زیاد است.
  13. سلام. دوست گرامی از کف دست نمی شود مو کند. شما در دوره ای قرار دارید که حتی کشور های به اصطلاح دوست شما هم با توجه به منافع کمی بیشتر میروند قید قرار داد ها و سود کلان در فروش تسلیحات با شما را میزنند. قدرت های شرق و غرب تا همین چندی پیش یکدیگر را شریک صدا میزدند. خرید سلاح کار سختی بود و هست. به دلیل جبر زمانه تصمیم گرفته شد در برخی زمینه ها کار فشرده شود که با توجه به درآمد محدود مملکت برخی بخش های دیگر هم دچار ضعف شدند. آیا این ضعف ایراد دارد؟ بله، قطعا همینطوره . اما باید ببینید برای مثال در همین مثال جنگنده چه کشور هایی صاحب نام هستند و چه مسیری را طی کرده اند. تمام کشور های تولید کننده جنگنده جز موارد خاص به یکی دو کشور وابسته هستند. چین تا همین چندی پیش بخش های بزرگی از نیاز های هوایی خود بخصوص در بخش پیشران و متالوژی و ... را از روسیه و غرب تهیه میکرد . روس‌ها صفحات نمایشگر کاکپیت و برخی دیگر از قطعات این چنینی را از فرانسه وارد میکردند. بیش از هشتاد درصد جنگنده گریپین از تولیدات خارجی علی الخصوص آمریکایی است. در مورد جنگنده های دیگر اروپایی هم این وضع ادامه دارد و حتی صنایع سرشناسی چون داسو هم از این مسئله در امان نیست. اساسا ساخت یک جنگنده غیر مشارکتی در عصر فعلی کار پر هزینه ای است. چون برای مثال یک کارخانه از نوعی خاص از آلیاژ میسازید و فقط کاربردش تهیه آلیاژ خاص برای همین جنگنده است. یعنی فرضا کشور به دویست جنگنده نیاز دارد و هیچ کسی هم پیدا نمیشود که بیاید جنگنده شما را بخرد. آن وقت که این دویست جنگنده تولید شد باید در این کارخانه تولید کننده آلیاژ خاص را تخته کنید تا زمانی که نیاز به تولید جدید باشد چون هیچ جای دیگر استفاده نمیشود. در صنعت هوایی بخش نظامی این مورد کاملا رایج است. این وسط نیرو کاری آموزش دیده صنایع و بسیاری از صنایع مرتبط از دور خارج میشوند و این در حالی است که تولید این دویست جنگنده به مراتب از نسخه خارجی هم گران تر در میآید. خارج شدن نیروی کار از چرخه تولید بزرگترین بحران صنایع است. صنایع کشتی سازی آمریکا با همین مشکل رو به فروپاشی حرکت کرده اند. اما بعید است که این ها به راحتی در برخی خرید ها با ما کنار بیایند. و تنها باید از بازشدن پنجره های زمانی استفاده کرد. قدرت های غرب و شرق در مورد ایران درد مشترکی دارند و آن هم این است که ایران نقش یک پل میانی را در دنیا بازی میکند. اگر هارتلند اهمیت دارد، ایران قلب هارتلند است. تا زمانی که استقلال دارید و خطر احیای تمدنی در شما احساس می‌شود کشورهای دوست همینطور گوشه رینگ شما را نگه میدارند و فقط عرق شما رو خشک میکنند و دشمن هم مدام به سمت شما مشت روانه میکند. چون تو بمیری در حق ایران آن تو بمیری نیست. تاریخ این مطلب را اثبات میکند. البته کشور پس از انقلاب هر وقت پنجره ای باز شد، دست به خرید زد‌ و همینطور که می‌بینید برخی جنگنده های روسی وارد خدمت شدند. بخش زرهی و توپخانه تجهیزات جدید دریافت کرد و ارتش زیر دریایی کلاس کیلو را دریافت کرد و ..‌. ولی این پنجره مدام بسته است یا سختگیری در آن زیاد است و این صنعت چیزی نیست که بشود به راحتی و بدون کمک خارجی به آن دست پیدا کرد. موشک و پهپاد چیزی بود که این کشورها نسبت به توانایی های آن ها غفلت داشتند و شد این چیزی که می‌بینید. فشار روی آن ها زیاد نبود. البته باید گفت حفظ استقلال در نهایت کار خودش را میکند و اگر مسیری درست پیش گرفته شود نتیجه آن جایی است که کشور های مترقی طی کرده اند. حفظ استقلال در کشوری چون ویتنام با چند دهه جنگ پیاپی خانمان سوز نیز سبب شد که این کشور در بین کشور های در حال توسعه قرار بگیرد و راه برایش باز شود. چون آن را به ناچار پذیرفتند و شرایط زمانی هم ایجاب کرد که با ویتنام کنار بیاید. زمان حلال مشکلات است به شرط آنکه در صراط مستقیم باشیم. زمان دشمنی مشترک یا منافع مشترکی خلق می‌کند که آن میشود زمینه همین پذیرفته شدن! وگرنه در حال حاضر اگر ارتش واکسی بخواهیم کاری ندارد. خوزستان و آذربایجان و سیستان و ... را منطقه خود مختار اعلام کنند و همه خواست های نامشروع حریف را بپذیرند و ... آن وقت به شما خود آمریکا جنگنده می دهد که برویم پزش را بدهیم. یک عدد بسته انفجاری پتن هم درون رادار آن میگذارد برای روز مبادا! والله چنین وضعی اصلا چه نیاز به ارتش دارد. وقتی ابرو و آزادی و استقلال و شرافت ملی نباشد... پ ن: مزایای استقلال نظامی این است که اگر در عملیاتی چون وعده صادق دقت موشک زیر سوال می‌رود صنایع ملی می آید و راهکاری چون موشک قاسم بصیر می دهد. در مقام مشابه کشور های دیگری هم درگیر جنگ شدند که شاید عربستان مثال خوبی برای آن باشد. این کشور باید منتظر خواست بیگانه بماند که آیا راهکاری یک مشکل دارد یا نه . وقتی در زمان جنگ شما نیاز به کمک خارجی داشته باشید آسیب پذیر می شوید و آن ها طلب امتیاز میکنند و شما هم چون بحث مرگ و زندگی است امتیاز میدهید.
  14. کره شمالی در ناو ۵ هزار تنی چوی هیون پرتابگر های موشک ضد تانک و همینطور به احتمال پرتابگر های پهپادی قرار داده که کاربری اون ها مشخص نیست. با این حال با توجه به تاثیر عمیق تسلیحات بی سرنشین در جنگ یمن و اوکراین بنظر میرسه که نصب این تسلیحات جنبه تدافعی داشته باشند. فارغ از بحث کاربری این تسلیحات در ناو کره ای، بد نیست این ناوگان ما که تازه از خط تولید یا بازیابی خارج میشن به چنین تسلیحات دفاعی مجهز شوند تا حداقل توسط شهپاد و تسلیحات بی سرنشین کم سرعت شکار نشوند. گزینه های در دسترس بسیار هستند. در نیروی دریایی کار زیادی لازمه و خلا زیاد است...
  15. هر چند مطلب ذیل به معنی انفعال و دست روی دست گذاشتن و اتکا و قناعت به حد فعلی نیست و در گذشته بحث شد که وعده صادق چگونه و با چه تسلیحاتی صورت گرفت و علت استفاده از این تسلیحات چه بود. علت مشکل پیش آمده و راه حل هم به تفصیل مورد بحث قرار گرفت. اولین صحبت از هدف قرار دادن ناوگان دشمن در فاصله بیش از هزار کیلومتری تا جایی که حافظه بنده یاری میکند به بیش از پنج سال قبل باز میگردد که اشاره به چنین سلاحی دارد و البته نسخه بصیر در تمام خانواده فاتح ادامه یافته و حال به نسخه بصیر در موشک قاسم رسیده است. از این ها بگذریم با همه ضعف هایی که به نیروهای مسلح وارد است اما باز جای شکرش باقی است که در عصری هستیم که سلاحی می‌سازیم و آموزش را خودمان به نیروهایمان میدهیم و استراتژی و تاکتیک مختص به خودمان را طراحی میکنیم و حقوق نیروهای مان را هم توسط بانک و درآمد ایران واریز میشود. بلطف همین تسلیحات مشکوک و ناقص و هر چه اسمش را بگذاریم کشور شاهد استقلالی هست و از یک جنگ داخلی صد ساله همچون دوره پسا صفوی به دور هستش و هر روز یک کشور خارجی به یک گوشه ایران حمله نمیکند و وقتی تصمیم میگیریم از هرات در مقابل شورش دفاع کنیم با یک تهدید انگلستان دست پای ما نمی لرزد.... در دوره ی عباس میرزا پس از تلاش های بسیار زیاد این شاهزاده قاجاری نهایت ارتش ایران به عدد ۱۲۰۰۰ نفر رسید. توجه کنید آن دوره مصادف است با لشکر کشی ۵۰۰ هزار نفری ناپلئون بناپارت به روسیه. این همان ارتش کشوری که داعیه دار سپاه بزرگ نادرشاه افشار و شاه عباس و ... هستش. خیلی سریع تلاش های وی فروپاشید و امیر کبیر مجدد روی به اصلاحات آورد و نهایت تلاش آن یک ارتش ۳۰۰۰ نفری بود. دور دوره ها بعد عمق فاجعه بیشتر شد. ایران بریگارد قزاق را با کمک روس ها ساخت و در بهترین حالت عددش به ۱۰ الی ۱۲ هزار نفر رسید. فرمانده این یگان روس بود. پولش از بانک روسی می‌آمد و دستوراتش را هم از سن پطرزبورگ دریافت میکرد. روس و انگلیس سلاح را در انحصار داشتند و هر کدام ارتش خود را در ایران می پروراندند. به هیچ مستشار خارجی اجازه دخالت در بازسازی ایران را نمی‌دادند و دربار ایران پشیزی قدرت نداشت. در ادامه خلاصه ای از یک مقاله در فصلنامه بررسی کتاب ایران را قرار خواهم داد تا عمق فاجعه لمس شود. بازسازی ارتش ایران-عباس میرزا تشکیل حکومت ملی توسط آغا محمد خان قاجار پس از یک دوره طولانی هرج و مرج فراهم شد. دوره ی افشاری و زندیه در حقیقت دوره جنگ های داخلی ایران بودند و عملا در این دوره ما حکومت های ملی به معنی واقعی کلمه نداشتیم. آغامحمد خان با سرکوب تمامی رقبا و بازپسگیری بخش بزرگی از سرحدات ایران در قدم اول را محکم برداشت اما از بخت بد عمر وی کفاف نداد تا از کاردانی وی در امور نظامی بهره گرفته شود. سردودمان قاجار زمانی میمیرد که اعمال وی می‌توانست تاثیراتش حتی تا امروز بخت یک ملتی را تغییر دهد و این مصادف بود با آغاز تنش و اوج قدرت روس ها! قاجار تازه تاسیس و ایران تازه جان گرفته با کله افتاد مقابل دشمنی که تاریخ ما و دنیا مشابه آن کمتر به خود دیده! جنگ ما با روس در دوره فتحعلی شاه آغاز میشود. و از بخت بد شاهنشاه دورانش مصادف میشود با مشکلات فراوان و مرگ شاهزادگان لایق و در این بین عباس میرزا می ماند. پس از شکست اولیه در ۱۸۰۷ میلادی بر شاهزاده روشن شد که با ارتش فعلی نمی توان مقابل روس ها ایستاد. عباس میرزا با دستیابی به منابعی از عثمانی با اطلاعات نظامی غربی آشنا شد. در ابتدا تمرینات سربازان ایرانی به فراریان و زندانیان روس سپرده شد که به خدمت عباس میرزا در آمده بودند و از سال ۱۸۰۷ مربیان فرانسوی نیز در تبریز مشغول به کار شدند. بعدها با لغو قرارداد فرانسوی‌ها افسران انگلیسی اکثریت مربیان ارتش جدید ایران را تشکیل دادند اما طولی نکشید که با فشار روسیه این مربیان از کشور خارج و مربیان لهستانی و ایتالیایی و...جای آنها را گرفتند.همزمان صنایع ریخته‌گری توپ و ساخت باروت در تبریز راه‌اندازی شد. با توجه به تجربیات عباس میرزا تصور می کرد که سوار نظام ایران توانایی کافی را برخوردار است و بدین جهت تمرکز اصلاحات بر روی پیاده نظام و توپخانه قرار گرفت. تا سال ۱۸۳۱ شمار ارتش اصلاحی به ۱۲هزار سرباز و ۱۲۰۰ توپچی و یک هنگ سواره نظام رسید که در مجموع از ۱۰گردان ایرانی و دو گردان روس تشکیل میشد. به این تعداد نیروهای دیگر را هم باید اضافه کرد که مجموع ارتش ایران به ۳۲هزار نیرو میرساند. برنامه نوسازی شامل استحکامات نیز می‌شد قلعه های تبریز و خوی و اردبیل مدرن شدند و در همان دوره لباس نظامیان ایران متحدالشکل شد. با تمام این ها افکار سنتی مانع بزرگی پیش روی ارتش مدرن بود. بازسازی ارتش ایران-امیر کبیر میرزا تقی خان پس از اصلاح اقتصادی کشور مشغول اصلاحات نظامی شد زیرا معتقد بود ارتش روح کشور است و کشوری قدرتمند خواهد بود که ارتش نیرومندی داشته باشد. وقتی که به تهران آمد ارتش ایران اسما ۴۰۰۰ نفر بود که عدد واقعی آن به زحمت به ۳۰۰۰ نفر می رسید. این عدد در همان عصر هم برای کشور بزرگ و پر از نا امنی ایران یک شوخی تلخ بود! صنایع اسلحه سازی که دوران عباس میرزا بنا شده بود همه تعطیل شده بودند. امیرکبیر چون زمان عباس میرزای ولیعهد در آذربایجان سمت لشکرنویسی و پس از آن منشی‌گری نظام را بر عهده داشت و با هیاتهای نظامی انگلیس و فرانسه آشنا بود، معتقد بود که باید دست به اصلاحات نظامی در ایران بزند. اصلاحات او شامل: قوانین اخلاقی و تغییر در رفتار سربازان و عدم تعرض آنان به اموال و ناموس مردم، برقراری حقوق معین برای افسران و سربازان، ایجاد قورخانه و تهیه لباس به سبک ارتش کشور اتریش، تهیه کتبی در ارتباط با فنون نظامی، بنای ساختمان‌های توپخانه و سربازخانه و استحکاماتی در شهرها و مراکز مهم بود. امیرکبیر، مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آن‌ها و برکشیدن صاحب‌منصبان بی‌طرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بی‌فایده در نظام سازمانی را پایه‌گذاری کرد. رسم بخشیدن مناصب بی‌شغل را برانداخت و معیار ترفیع، شایستگی ایشان گشت. او معمولاً صبح‌های زود برای سرکشی و نظارت به سربازخانه‌ها می‌رفت و به‌طور جداگانه از تک تک سربازان بازجویی می‌کرد تا نحوه رفتار افسران با آنها و همچنین پرداخت حقوق آنها را بررسی کند. آنها موظف بودند تا تعلیمات نظامی تدریس کنند که چنین امری تا آن زمان بی‌سابقه بود. همچنین پزشکانی را مسئول بررسی سلامت افراد تعیین کرده بود. او برای تأمین باروت ارتش تعدادی کارگاه تولید باروت در کشور ایجاد کرد از جمله در برغان و روستای ورده او چند بار برای سرکشی به این کارگاه‌ها به این نقاط سفر کرد. مهمات‌سازی در زمان او رشد کرد و توپریزی و باروت سازی تبریز دوباره رونق گرفت. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود. در زمان عزل او ارتش ایران به ۱۳۷۲۴۸ نفر رسیده بود. تعداد هزار توپ داشت. در تهران و اصفهان بترتیب ماهی ۱۰۰۰ و ۳۰۰ تفنگ ساخته می‌شد. توجه شود که در سال ورود امیر کبیر به تهران بر روی کاغذ ارتش ایران 4 هزار نفر و در واقع 300 نیرو داشت! بازسازی ارتش ایران: تشکیل بریگارد قزاق اصلاحات امیرکبیر در ارتش با قتلش ادامه پیدا نکرد. سالها بعد، پس از اولین سفر ناصرالدین شاه به اروپا، وی تحت تأثیر مانورهای منظم و لباس زیبای ارتش های خارجی به ویژه اتریش قرار گرفت و در سفر دوم خود در سال ۱۲۹۵ ه ق زمانی که در حال سفر به قفقاز بود، با عده‌ای از نیروهای قزاق روسی که از جنگ با عثمانی‌ها برمی‌گشتند روبه رو شد، ایده اصلاح ارتش به ذهنش رسید. قزاق های که همراه ناصرالدین شاه بودند، دارای سر و وضع خوب و در سوارکاری بسیار چابک بودند. ناصرالدین شاه تحت تاثیر قرار گرفت و به گراندوک میخائیل نیکلایویچ گفت که در فکر ایجاد چنین سواره نظامی در ایران است. گراندوک به تزار روسیه پیشنهاد داد چند مربی به ایران بفرستد. الکساندر دوم تزار روسیه از این ایده استقبال کرد، چون می خواست بر ارتش ایران اثر بگذارد تعدادی از افسران قزاق به سرپرستی سرهنگ دومانتوویچ با هزار تفنگ و دو توپ به ایران فرستاد. بریگاد قزاق(کازاک) مانند سپاهیان غربی لباس پوشیده و آموزش دیده بودند و پادشاه ایران به خوبی می توانست به داشتن چنین ارتشی که دقیقاً مانند قزاق های روس است مباهات کند. استعداد این نیرو ابتدا یک هنگ بود اما سپس به بریگارد(تیپ) متشکل از ۲ فوج سواره نظام و دسته موزیک افزایش یافت. نیروهای ایرانی زیر نظر افسران روسی خدمت می کردند و حقوق و مواجب آن ها از درآمدهای گمرکات شمال ایران به بانک استقراضی روسیه تامین میشد و مدیران بانک طبق دستور سفارت روس در تهران حقوق این نیروها را پرداخت می کردند. پاولوویچ در مورد قزاق ها و دخالت روسیه در امور ایران می نویسد:حقوق و مواجب نیروهای قزاق در دست روسیه است، فرمانده آن ها طبق امر سفیر روس در تهران عمل میکند. همچنین فرمانده آن ها از پطرزبورگ اعزام میشود. وظیفه قزاق ها برقراری نظم در پایتخت و حفاظت از کاخ ها بود اما منافع روسیه این نیرو را در مواردی به سرکوب مخالفان سوق داد. پس از مشروطه و تلاش سران انقلابی برای کاهش قدرت قزاق ها، این نیرو بر علیه انقلابیون فعال شدند تا سرانجام مجلس را به فرماندهی لیاخوف روس به توپ بستند اما در نهایت شکست خورده و تهران توسط انقلابیون فتح شد. در سال ۱۲۹۴ه ق تصمیم بر توسعه قوای قزاق گرفته شد و استعداد این نیرو به ۱۰هزار نفر رسید و به مناطقی همچون مشهد،اصفهان،گیلان،مازندران و همدان گسترش یافت. منبع : تلخیصی از فصلنامه بررسی کتاب تهران- تابستان ۱۴۰۱- مقاله مروری بر تشکیل نیروهای نظامی نوین ایران - نویسنده: مسعود محمدی خبازان
  16. مطلبی که می فرمایید درست است. یادگیری ماشینی و پردازش تصویر از دهه‌ها قبل وجود داشته‌اند و هر دو از شاخه‌های مهم و زیرمجموعه‌های هوش مصنوعی محسوب می‌شوند گرچه در گذشته، تعریف‌ها و انتظارات از هوش مصنوعی متفاوت با الان بود. در گذشته، این حوزه‌ها بیشتر محدود، دستی و مبتنی بر قوانین مشخص بودند اما حالا با رشد الگوریتم‌های یادگیری عمیق این ابزارها بسیار قدرتمندتر شده‌اند در واقع، می‌توان گفت این فناوری‌ مذکور، تنها سنگ‌بنای هوش مصنوعی مدرن بودند و به همین علت بصورت کلمه مصنوعی مطرح نبودند. یک بحث تطبیق دادن روی هدفی مشخص است و چیزی مانند ترکام میشود ( تنها در لحظه پایانی) یک مورد دیگر هم هست ما در حافظه سرجنگی تصاویر نظامی و غیر نظامی را ذخیره میکنیم و خود کامپیوتر آن می آید و هدف را خودش انتخاب می‌کند و قطعا این مورد پیچیده است. این شرایط برای زمانی مناسب است که ما اطلاعات درستی از دشمن نداریم و تنها موشک و ... را به یک منطقه آلوده شلیک میکنیم. حالا بحث این که با کدام حالت طرفیم. این برای شرایط نبرد دریایی برای ما که ضعف بانک اطلاعاتی داریم میتواند مفید باشد. در حقیقت میتوان یک دسته موشک یا پهپاد را به سمت یک ناوگروه پرتاب کرد و برای آن ها اولویت بندی کرد که کدام هدف را اول بزنند. ( برای هماهنگی با چنین چیزی میشود روی به کار دیگری آورد تا یک منطقه ضد دسترسی ایجاد کرد . میتوان تا قبل از در اختیار داشتن ماهواره های شناسایی، سنسور هایی شناسایی را در آب های دور دست رها کرد و بین این ها یک شبکه ارتباطی ایجاد نمود تا در نهایت با شیر کردن بهم و ساحل متصل شوند. بدین شکل اگر شناوری از فواصل چند کیلومتری آن ها را شد با شناسایی علائم حرارتی و صوتی و لرزشی و ... آن را به ستاد فرماندهی گزارش بدهند و آن وقت با کمک چنین هوش مصنوعی سلاح به سمت آن ها پرتاب کرد)
  17. در عملیات های وعده صادق آنچه بیشتر برای اسرائیل چالش زا بود موضوع بحث کثرت پرتابه ها بود تا پارامتری همچون سرعت. البته سرعت مسئله مهمی است اما آمریکا و اسرائیل برنامه های دفاعی دارند که بطور موثری از مبدا پرواز موشک های بالستیک را شناسایی و مقابله به مثل را در زمان مناسب اجرا کنند. معروف ترین پروژه در جریان هم برنامه ماهواره ای گنبد طلایی هست که احتمالا با محوریت شرکت اسپیس ایکس انجام خواهد شد. اکثر برخورد ها در آینده در خارج از جو و در زمان مناسب صورت خواهد گرفت جایی که اصلا این مسئله سرعت بالا در درون جو به حاشیه می‌رود. کثرت پرتابه ها جایی هست که دشمن درش ضعف دارد و ضعف هم خواهد داشت. وقتی یک موشک بالستیک شلیک میشه بطور موثر برای آن دو موشک رهگیر پرتاب میشه اما این اصلا عدد قطعی نیست. سابقه داشته در حملات یمن به عربستان تا چهار موشک تادبز یک موشک نیز شلیک شده باشه! حالا حساب کنید چه تعداد موشک رهگیر با هزینه بسیار گران تر از موشک بالستیک مقابلش نیاز هستش. بحث عملیاتی خود پیچیده است حتی اگر زمینه تولید و اقتصاد چشم پوشی کنیم. باید این توان ایجاد شود که حملات گسترده و اما دقیق ادامه دار باشد. نه اینکه به چند موج اولیه خلاصه شود. مشکل موشک های مورد نظر شما عدم دقت هستند که حقیقتا جبران این ضعف کار دشواری است که در تاپیک عملیات وعده صادق کامل توضیح دادم. نه که فقط برای ما مشکل است برای هر کشور دیگری وقتی gps دچار مشکل شود سخت است. موشک که دقت نداشته باشد یعنی اینکه عملیات موفق آمیز نیست . چه در فاصله سی متری از هدف بخورد چه در فاصله پانصد متری و... در فاز اول یک موشک باید یک خطر جدی برای دشمن تلقی شود. بنظر میرسه اسرائیلی ها آگاهانه قید زدن برخی از پرتابه ها را زده اند. یعنی دیدن فلان پرتابه دارد میخورد به یک هدف پرت و تصمیم گرفتن اولویت را بگذارند برای آن موشکی که خطر جدی تری است. پس خود دقت موشک بالستیک هم برای دشمن هزینه زاست. البته این به معنی نیست که قید پرتابه های پر سرعت تر زده شود. بلکه باید استفاده بصورت ترکیبی باشد. پ ن: موشک قاسم از تولیدات وزارت دفاع است، در نتیجه وقتی نسخه اپتیکی آن رونمایی می‌شود باید توسط وزارت دفاع رونمایی شود. موشک خیبر شکن در همین رنج با مشخصات بهتر نسبت به قاسم از تولیدات صنایع موشکی هوفضای سپاه است، در نتیجه رونمایی آن توسط فرمانده سپاه و فرمانده هوا فضا سپاه صورت میگیرد. همین داستان در مورد موشک های فاتح۳۱۳ و موشک رعد ۵۰۰ ( زهیر ) وجود دارد. یکی تولید وزارت دفاع و دیگری تولید سپاه است. البته بنظر می رسد از سال های قبل چنین فناوری( با برد بیشتر) در اختیار سپاه هم بوده باشه و به هر دلیل ترجیح داده شده رونمایی نشه اما اشاراتی به آن وجود داشته
  18. تصویر ماهواره ای جدید از ناو هواپیمابر ترومن مورخ ۳ مه ۲۰۲۵ همانطور که مشخص است این ناو تا چندی پیش در فاصله نزدیک به ۹۰۰ کیلومتری از صنعا قرار داشت در پی حادثه مشکوک هفته اخیر برای این ناو و غرق شدن یک سوپر هورنت، این ناو به فاصله ۱۱۵۰ کیلومتری از صنعا عقب نشسته است.
  19. https://aparat.com/v/nmc92ui موشک بالستیک هدایت اپتیکی قاسم بصیر با برد 1300 کیلومتر وزارت دفاع ایران در ادامه اضافه کردن هدایت اپتیکی به فاز پایانی موشک های بالستیک، اینبار یک گام جلوتر رفته و با موشک حاج قاسم به برد ۱۳۰۰ کیلومتر رسیده است. در نتیجه دوربرد ترین موشک بالستیک ایران با هدایت اپتیکی رونمایی شد تا شائبه ضعف دقت موشک های ایران به حاشیه رود. همانطور که در گذشته گفته شد، اخلال گسترده جی پی اس میتواند یک علت خطای موشک های بالستیک ایران در دو عملیاتی موشکی گذشته بر علیه اسرائیل باشد. با استفاده از هدایت ترکیبی که در نهایت فاز پایانی آن توسط هدایت اپتیکی است دیگر خطا به حداقل می‌رسد. احتمالا اشارات گذشته نسبت به استفاده از هوش مصنوعی در افزایش دقت موشک های بالستیک در همین نوع سرجنگی هدایت اپتیکی باشد. هر چند هوش مصنوعی در کمک به برخی محاسبات در سرجنگی های معمولی به منظور اصلاح انحراف مسیر هم می تواند کاربرد داشته باشد اما لازم به ذکر است که در گذشته وظیفه هدایت موشک با هدایت اپتیکی با سرعت بسیار زیاد بر عهده اپراتور موشکی بود و این کار بصورت دستی صورت می‌گرفت که خود به معنی اضافه شدن خطای انسانی است. اپراتور چند ثانیه فرصت داشت تا یک فضای بسیار وسیع یک هدف کوچک را پیدا کند و موشک را به سمت آن هدایت کند. چیزی که در حملات دریایی یمنی ها هم احتمالا علت کارایی پایین بالستیک های ضد کشتی است. اما با اضافه شدن هوش مصنوعی در قفل و اصلاح مسیر پایانی در اپتیک این موشک ها میتوان دقت را به شکل چشمگیری افزایش داد. در گذشته هم تاکید شد که عملیات های وعده صادق اگر درس مهمی داشته باشد این است طرف مقابل در یک تعداد مشخص و لزوما محدودی میتواند دفاع منطبق با تهدید انجام دهد و از یک تعداد بیشتر به بعد با آسمان باز رو به رو خواهیم بود. در نتیجه اجرای مانور های زیاد و سرعت بالا جز اینکه طراحی سرجنگی را سخت و پر هزینه میکند و آمار فیل را بالا ببرد و از دقت بکاهد چیز دیگری به ارمغان نمی آورد. پس بهتر است در یک سرعت مشخص بر روی استفاده از چنین ابزار های افزایش دقتی کار شود و بر سر جنگی های تاثیرگذار با ماموریت خاص (همچون سنگر شکن و ایر براست و خوشه ای و ... ) کار شود. نشانه هایی از وجود هوش مصنوعی در هدایت این موشک
  20. متاسفانه در ایران هم چند اکانت و کانال هستند که با تصور به اینکه آمریکا همه چیز را شخم اطلاعاتی زده است می‌آیند مو به مو پایگاه های زیر زمینی را مشخص میکنند. دستکم برای طرف مقابل ممکن است یک درصد این شک وجود داشته باشد که این آیا این تأسیسات مشکوک یک تونل نظامی است و یا یک معدن یا هر چیز دیگری ! قسمت عجیب تر و بی در و پیکر بودن محیط مجازی اینجاست که سربازان پایگاه های مختلف میروند در جی پی اس خودشان و برای اماکن یک پادگان نام میگذارند. مثلا فلان ساختمان فرماندهی است، فلان ساختمان سوله است ، فلان ساختمان ترابری است و فلان ساختمان زاغه مهمات است و ... چنین چیزی روز جنگ میشود بانک اطلاعاتی دشمن. آن ها با همین محیط مجازی برای خودشان بانک اطلاعاتی می‌سازند. روزش برسد وب که دست خودشان است، یک کلمه «پایگاه» را به فارسی سرچ میکنند و کل کلمات مرتبط با «پایگاه» را که کاربران فارسی ازش استفاده کردند با هوش مصنوعی غربال میکنند و بدین طریق هم محل شناسایی میشود و هم اشخاص مهم ...
  21. ارتش دینی اسرائیل بر دشمن ناسیونالیسی اعراب پیروز شد این یک جمله از فرد معروفی است که متاسفانه هر چی فکر کردم اسمش به خاطرم نیومد. وی در دوره نبرد های اعراب و اسرائیل این حرف را زده بود که حقیقتا هم ریشه در واقعیت داشت و میشود برایش ده ها جلد کتاب نوشت. حقیقتا اعراب در مسیر اشتباهی قرار دارند. آن ها از یک قرن قبل در پاسخ به استعمار و عثمانی گری و تجاوز صهیونیست از اصل خودشان دور شدند و وارد خط فکر ملی گرایی عرب رفتند. جلال آل احمد حرف جالبی در مورد اعتقاد به خط فکری های تحمیلی از خارج دارد. می گوید غربگرایی در جهان سوم مساوی است با تنبلی و خودباختگی و تن پروری و ... در حقیقت کسی که به ناچار به یک عقیده خارجی روی آورده و کلیت ان را برای ملت تجویز می‌کند نه آن که بخشی از آن را بردارد و درون سبد بگذارد. یا این کار عملا خود و ملتش را بدون ارزش و فرهنگ میداند و خودش شکست را از اول پذیرفته. داستان ناسیونالیست عربی که امسال جمال عبدالناصر و صدام حسین و ... به جان اعراب انداختند همین است. تا یک جامعه با یک ایدئولوژی خو بگیرد و بشود یک بخشی از ژنوم آن ملت کار از کار گذشته و دشمن غدار پیروز شده و اگر در حال حاضر هم مقاومتی از اعراب در مقابل اسرائیل صورت میگیرد فارغ از ناسیونالیست عربی است و در حقیقت همین خط فکری تاریخی اعراب که اسلام باشد آن را سازمان داده است. اینطور بنظر می‌رسد که اساسا خود جریان ناسیونالیست در کل جهان سوم بخصوص در بین اعراب چیزی مشابه همین موجودیت اسرائیل است. هردو سبب و ابزار اختلاف هستند( اختلاف بینداز و حکومت کن). این ها آشی هستند که استعمار برای مردم دنیا پخته اند. یک دولت تازه تاسیس و پشتوانه تاریخی قوی در آفریقا هم میآید حرف های ناسیونالیستی میزند. کدام تاریخ کدام ریشه مدام تمدن !؟ ناسیونالیست داشت اغراق تاریخ افتخار آمیز یک ملت است. به شکست ها هیچ توجهی ندارد. تاریخ مهم و افتخار آمیز است اما نباید فیلتر شود. نتیجه می‌شود جامعه ای که ترس از شکست دارد. جامعه ای حال خود را فاجعه میداند و تنها به عقبه ی خود اتکا میکند و هیچ قدمی برای سازندگی واقعی بر نمیدارد( در نسخه اشتباه). مشکل اسد و مصر و عراق و ....قبل از این که بحث جنگی و استراتژی و ... باشد، مشکل منطقی و فلسفی و عقلی است. باید اول این مشکل حل شود که دوست کیست و دشمن کیست.
  22. مطالعه تاریخ دوره پایانی ساسانی (پسا خسرو پرویز) و دوران ابتدایی اسلام، کمک زیادی می‌کنه تا با راهکار ها و تهدیدات آشنا بشویم. وقتی جنگ تمدنی و عقیدتی می شود آن هم از دو نوع کاملا متضاد چنین چیزی ضرورت میابد. یک جنگ فراتر از ادوات نظامی و نفرات هستش و حقیقتا این مورد در همان دو قرن معروف آنقدر مشهود است که بزرگترین درس عبرت تاریخ ماست. این همان روح ثابت تاریخ است که خداوند گفته از آن عبرت بگیرید و تغییرات دیگر تنها در ظاهر هستند نه در باطن. دو کتاب خدمات متقابل ایران اسلام شهید مرتضی مطهری و کتاب دو قرن سکوت دکتر عبدالحسین زرین‌کوب در این مورد خوب هستند. دو نظر نسبتا متضاد در برابر هم قرار میگیرند و به یکدیگر پاسخ می دهند. در نهایت ضعف سیستماتیک دربار ساسانی و رانت موبدان زرتشتی و نفوذ بیش از حد فرماندهان نظامی (همچون بهرام چوبین) و طمع نوادگان شاهی (همچون شیرویه) و جامعه طبقاتی و فساد فراگیر، تمدن ایران با سابقه هفتصد سال مقاومت در برابر قدرت اول دنیا(روم) را به آنجا کشاند که مانند درختی کهنسال، اما پر از کرم، از اعرابی شکست بخورد که در حدود ده سال بود که رنگ اتحاد را دیده بودند و نه از فنون جنگی مدرن سر در میاوردند و نه در عدد با سپاه ساسانی و جمعیت ایران برابری میکردند و نه پشتوانه های دیگر سرزمینی مانند ما داشتند. کار بجایی رسیده که خود ایرانی ها (سپاهیان دیالمه و ایرانیان یمن و بحرین و...) به کمک سرداران فاتح اسلام آمدند. اسلام در طی چهار قرن بصورت تدریجی سراسر ایران رو در نوردید و بنوعی ایرانی ها خودشان تغییر مذهب و اشغال را پذیرفتند. دوره ابومسلم خراسانی و شروع خلافت عباسی با استقلال سیاسی ایرانی ها همراه بود و حتی آنجا هم ایرانیان که می‌توانستند به دوران مشابه ساسانی برگردند ( مانند آمدن اشکانی ها پس از اشغال ایران به دست مقدونی ها) ترجیح دادند خلافت رو مجدد به اعراب دیگری به نام بنی عباس تحویل دهند. حقیقتا غیر از این که مردم شاهنشاهی ساسانی از دست آن ها و نگرش و ساختار آن ها کلافه شده باشند هیچ دلیل منطقی دیگر برای آن سقوط عظیم و بی سابقه در تاریخ نمیشه پیدا کرد. در کمیت ایرانیان شاید ده به یک پیشتاز بودند و در کیفیت هم گفته شد که انگار ایرانیان قرون وسطی با جماعت بدوی رو به رو شده اند! تفاوت واقعی تنها در نحوه زندگی و عقیده دو طرف بود. کار تا آنجا پیشرفت که ایران تا 9 قرن از ذهن ها پاک شد و جز در بین خواص، ایران در خاطرها نبود و صفویان اگر نمی آمدند حتی همین الان هم تنها شبح نیمه جانی از ایران و نامش باقی مانده بود...
  23. جزیره خارک، پاشنه آشیل صادرات نفت ایران جزیره خارک به عنوان یکی از مهم‌ترین پایانه‌های نفتی ایران، نقش بسیار حیاتی در صادرات نفت کشور دارد. جزیره خارک در ضلع غربی خلیج‌فارس واقع شده و به دلیل نزدیکی به مسیرهای دریایی، ظرفیت های صادراتی ویژه ای برای نفت فراهم میکند. خارک دارای تاسیسات گسترده برای بارگیری و صادرات نفت خام است. خارک امکان صادرات انواع مختلف نفت خام و محصولات پتروشیمی را دارد، که این امر به تنوع درآمدهای صادراتی ایران کمک می‌کند. خارک یک اهرم مهم دور زدن تحریم‌های نفتی ایران است. لازم به ذکر است که در زمان جنگ ایران و عراق ۹۰درصد صادرات ایران از خارک صورت می‌گرفته و عراق هم با علم به این موضوع، ۲۸۸۰حمله به این جزیره انجام داده است. ۹۰درصد اراضی این جزیره در اختیار شرکت های نفتی است و این جزیره با نفت شناخته میشود. خلاصه اینکه این اهرم ثروت یک پاشنه آشیل بزرگ برای اقتصاد ایران است. یک جزیره دور از خاک اصلی با امکان دسترسی ایده‌آل برای دشمنان ایران، که البته در یک سال اخیر بار ها صنایع نفت ایران توسط اسرائیل و آمریکایی ها مورد تهدید قرار گرفته است. جنگ در بین جنگ ها، شگرد اسرائیلی آنچه کمتر در رابطه با نبرد اعراب و اسرائیل گفته میشود این است که همیشه اسرائیل تنور تنش ها را داغ نگه می داشته است. در بین جنگ های بزرگ همیشه مجموعه از درگیری های آگاهانه بین اسرائیل و دولت های متخاصم در جریان بوده است. در مورد آخر هم اسرائیل به مدت ۱۱ سال اهداف گسترده ای از ایران و حزب الله و دولت بشار اسد را در سوریه هدف قرار داد. تمام این ها پیش زمینه ای بودند برای تضعیف آنچه که اسرائیل از آن با عنوان اتحاد میادین یاد میکرد. در رابطه با غزه هم از سال ۲۰۰۸ و حتی قبل تر مدام اسرائیل در پی حذف تدریجی ساختار فرماندهی حماس و جهاد اسلامی بود. چنین برنامه ای در حال حاضر علیه حزب الله در خاک لبنان در جریان است. همانطور که گفته شد شرایط جنگ ما بین جنگ اتفاق تازه ای نیست و شگرد اسرائیل است. آن ها تا حد امکان به کشور های متخاصم ضربه وارد خواهند کرد تا در روز ورود کارت های بیشتری از دشمن را حذف کرده باشند. این حذف ها همواره توسط ترور و خرابکاری و درگیری های ساختگی ( تنها به منظور حذف یک هدف) و یا در ورژن سخت تر حملات مستمر به دشمن پیش برده میشود. آنچه در مورد رفتار اسرائیلی ها جلب توجه می‌کند حفظ یک سطحی از تنش و زد و خورد بصورت آگاهانه است تا دست آنها برای اقدامات فوری باز بماند. در حقیقت آن ها سطح تنش را آگاهانه بالا نگه می دارند که مانع اقدامات نظامی آن ها نشود. نمونه‌هایی از بر خورد های نظامی در بین جنگ های اعراب و اسرائیل که البته باید توجه شود که بعضا در بین درگیری های فرسایشی بعنوان یک نقطه عطف نامگذاری شده اند: 1. بحران تنگه تیران (۱۹۵۵–۱۹۵۶) قبل از جنگ سوئز، مصر مانع عبور کشتی‌های اسرائیلی از تنگه تیران شد و چندین درگیری مرزی محدود بین اسرائیل و مصر در صحرای سینا شکل گرفت. 2. جنگ آب (۱۹۶۴–۱۹۶۷) سوریه و اسرائیل بر سر منابع آب رود اردن درگیر شدند. اسرائیل پروژه‌های آبی سوریه را بمباران کرد و زد و خوردهای توپخانه‌ای و هوایی زیادی بین‌شان رخ داد. 3. نبرد سامو (۱۹۶۶) یک عملیات نظامی اسرائیل علیه روستای سامو در کرانه باختری تحت کنترل اردن، پس از حملات فداییان فلسطینی به اسرائیل. این عملیات باعث درگیری شدید بین نیروهای اسرائیلی و اردنی شد. 4. جنگ فرسایشی (۱۹۶۷–۱۹۷۰) بعد از جنگ شش روزه، مصر جنگ فرسایشی را برای بازپس‌گیری صحرای سینا آغاز کرد. این جنگ شامل حملات توپخانه‌ای، نبردهای هوایی و عملیات کماندویی محدود بود. 5. نبرد قرابه (۱۹۷۰) زد و خورد کوتاه ولی سنگین بین اسرائیل و اردن در منطقه قرابه، در جریان ناآرامی‌های سپتامبر سیاه در اردن. 6. عملیات شرید- سال ۱۹۵۵ اسرائیل در واکنش به حملات فداییان فلسطینی، حمله‌ای به مقر نیروهای مصری در خان یونس انجام داد. درگیری شدیدی بین نیروهای زمینی اسرائیل و مصر رخ داد و ده‌ها کشته به جا گذاشت. 7. نبرد هوایی (۷ آوریل ۱۹۶۷) درگیری معروف هوایی بین اسرائیل و سوریه، جایی که نیروی هوایی اسرائیل طی یک نبرد کوتاه در آسمان جولان، ۶ فروند میگ-۲۱ سوری را سرنگون کرد. این نبرد به تشدید تنش‌های منجر به جنگ شش روزه کمک کرد. 8. نبرد کرامه - مارس ۱۹۶۸ اسرائیل به کمپ‌های فداییان فلسطینی در منطقه کرامه در اردن حمله کرد. برخلاف انتظار، ارتش اردن از فلسطینی‌ها دفاع کرد و درگیری سنگینی رخ داد که هر دو طرف تلفات سنگینی دادند. 9. عملیات بوکا (۱۹۶۹) مجموعه‌ای از حملات سنگین هوایی اسرائیل علیه مواضع مصری در جبهه کانال سوئز، در خلال جنگ فرسایشی. این عملیات شامل نبردهای شدید هوایی بین میگ‌های مصری و فانتوم‌های اسرائیلی بود. 10. عملیات رودستان ( ۱۹۷۰) یک سری عملیات محدود اسرائیلی در خاک لبنان علیه مواضع چریک‌های فلسطینی (ساف)، شامل حملات هوایی و یورش کماندوها.
  24. سوخت هیدروژنی در پهپاد های انصار الله یمن (ایران) خلاصه: سازمان Confict Armament Research در محموله توقیف شده یمن سیلندر گاز هیدروژن را کشف کرده است که همراه محموله اسنادی در مورد کاربرد پهپادی آنها قرار داشت. سازمان مذکور پیشبینی می‌کند که مورد استفاده این سیلندرها در بخش پهپادی خواهد بود. این تجهیزات احتمالاً در بخش پیل‌های سوختی هیدروژنی استفاده می شوند که در ادامه توضیحات تکمیلی آنها قرار داده میشود اما باید گفت که با استفاده از این تکنولوژی توانایی حمل محموله و برد ۳ برابر پهپادهای با پیشران احتراقی میشود. این مطلب بیشتر مورد اشاره به ایران است و این محموله هم با توجه به تفاسیر منبع از مبدا ایران و چین بوده است. برای توضیح بیشتر اگر پهپاد شاهد۱۸۱ دارای برد ۱۵۰۰ کیلومتر باشد با این پیشران به برد ۴۵۰۰ کیلومتر خواهد رسید. این در حالی است که نه ابعاد آن افزایش یافته که سطح مقطع آن افزایش یابد و در نتیجه همچنان همان اندازه پنهان کار است و همینطور آثار حرارتی و صوتی آن نیز به مراتب کمتر شده است. توجه شود که پهپاد نامبرده نسخه ۶۰ درصد پهپاد RQ170 است. گزارش Confict Armament Research بازرسان میدانی سازمان تحقیقات تسلیحات جنگی (CAR) شواهدی را کشف کرده‌اند که نشان می‌دهد نیروهای انصارالله در یمن در تلاش هستند که از پیل‌های سوختی هیدروژنی برای تأمین انرژی تجهیزات بدون سرنشین خود استفاده کنند. در صورت موفقیت، این آزمایش نشان‌دهنده افزایش قابل توجه توانایی هایشان خواهد بود و به وسایل نقلیه بدون سرنشین از انواع هوایی، زمینی یا دریایی آن ها این امکان را می‌دهد که وزن بیشتری را حمل کنند و برای مدت زمان و برد بسیار طولانی‌تری نسبت به منابع انرژی متعارف (پیشران های احتراقی) طی کنند. بازرسان CAR در بندر مخا، از محموله‌ای که نیروهای دولت خود خوانده یمن در ۳ آگوست ۲۰۲۴ از یک کشتی تجاری در جنوب دریای سرخ توقیف شد، بازدید کردند. این کشتی در حال حمل محموله‌ای از کود های شیمیایی به بندر تحت کنترل حوثی‌ها بود. که نیروهای دولت خود خوانده یمن متوجه شدند که این محموله حاوی مقدار زیادی قطعات اعلام نشده برای توسعه سلاح‌های متعارف پیشرفته، همچون هواپیماهای بدون سرنشین است. موارد کشف شده صدها قطعه و باله برای استفاده در مونتاژ محلی راکت‌های هدایت‌شونده ۲۷۰ میلی‌متری کلاس بدر موتورهای توربوجت کوچک تولید شده توسط یک شرکت اروپایی ابزارهای اندازه‌گیری، تولید شده توسط شرکتی که در سال ۲۰۲۴ به دلیل ارتباط با تولید موشک‌های ایران و حوثی‌ها توسط ایالات متحده تحریم شد. صدها پهپاد تجاری رادارهای دریایی و سامانه های شناسایی تجهیزات شناسایی پهپاد و اقدامات متقابل الکترونیکی وسایل ارتباطی پیشرفته سیلندرهای هیدروژن در میان اقلام توقیف‌شده، CAR نمونه‌ای از مخازن گاز تحت فشار ۹، ۱۲ و ۲۰ لیتری محبوس در الیاف کربن را مشاهده کرد که به اشتباه به عنوان «سیلندرهای اکسیژن» برچسب‌گذاری شده بودند. اسناد کشف‌شده همراه با مخازن گاز ثابت می کنند که آن‌ها در واقع سیلندرهای هیدروژن هستند که برای استفاده در سیستم پیل سوختی پهپاد ها در نظر گرفته شده‌اند. علامت‌های ثبت‌شده روی سیلندرها و سایر اجزا نشان می‌دهد که توسط تولیدکننده های چینی متفاوت تولید شده‌اند که هر کدام در وب‌سایت های خود اینطور تبلیغ میکنند که این اقلام برای استفاده به عنوان بخشی از سیستم‌های پیل سوختی هیدروژنی در پهپادها استفاده می‌شوند. CAR اسناد مرتبط با این انتقال را بررسی کرده که به وضوح کاربری در پهپادها را نشان می دهد. نکته مهم این است که CAR ماژول‌های پشته(stack) پیل سوختی را در توقیف بندر مخا مشاهده نکرده است. چنین ماژول‌هایی گاز هیدروژن را به برق تبدیل می‌کنند و برای استفاده در این فناوری ضروری هستند. مشخص نیست که چرا این ماژول ها در محموله گنجانده نشده بودند. سازمان CAR معتقد است که برچسب‌گذاری نادرست مخازن گاز به عنوان «سیلندرهای اکسیژن» بخشی از یک تلاش عمدی برای پنهان کردن محتوا و منشأ محموله حساس است. (توضیحات اضافی: منظور از "stack" یا "پشته"، مجموعه‌ای از چندین سلول پیل سوختی است که به صورت سری یا موازی به هم متصل شده‌اند تا ولتاژ یا جریان مورد نیاز را تأمین کنند. هر سلول پیل سوختی به تنهایی فقط ولتاژ کمی (مثلاً حدود ۰.۷ ولت) تولید می‌کند. برای اینکه بتوان توان بالاتری گرفت (مثلاً چندین کیلووات)، چندین سلول را روی هم قرار می‌دهند و با صفحات جمع‌کننده (bipolar plates) به هم متصل می‌کنند. این مجموعه‌ی به هم پیوسته را می‌گویند یک "stack") پهپادها و سایر سیستم‌های بدون سرنشین که با هیدروژن کار می‌کنند، فناوری نسبتاً جدیدی هستند. اگرچه برخی از تولیدکنندگان اکنون این فناوری را به عنوان یک گزینه موجود تبلیغ می‌کنند، اما هر پهپادی که CAR آن را ثبت کرده، نه فقط در یمن بلکه در سراسر جهان با باتری‌های لیتیوم-یونی و موتورهای کوچک بنزینی یا دیزلی کار می‌کردند. در سال ۲۰۲۲، مقامات امارات متحده عربی یک مخزن گاز فیبر کربنی مشابه را از بقایای یک موشک بالستیک شلیک شده به فرودگاه بین‌المللی دبی بازیابی کردند، اما در این مورد، حوثی‌ها احتمالاً از این مخازن به عنوان بخشی از سیستم گاز تحت فشار در تسلیحات استفاده می کردند، کاربردی که هم در هواپیماها و هم در سلاح‌های هدایت‌شونده رایج است. CAR بعید می‌داند که حوثی‌ها قصد داشته باشند از گاز هیدروژن فشرده توقیف شده در مخا برای چنین اهدافی استفاده کنند. ارزیابی که توسط اطلاعات موجود در اسناد کشف شده هم تایید می‌شود. اگرچه سیلندرهای گاز هیدروژن می‌توانند برای مقاصد غیرنظامی مورد استفاده قرار گیرند، اما بر اساس توضیحات فوق، ارزیابی میشود که مخازن گاز هیدروژن توقیفی مخا به منظور تأمین انرژی سیستم‌های بدون سرنشین در نظر گرفته شده باشند. در صورت مونتاژ چنین سلاحی، می‌تواند نشانه ی پیشرفت قابل توجه از قابلیت‌های فعلی حوثی‌ها باشد. پیشران‌هایی که با پیل‌های سوختی هیدروژنی کار می‌کنند، به طور قابل توجهی بی‌صداتر از موتورهای بنزینی و دیزلی هستند و امکان پنهان‌کاری بیشتری را فراهم می‌کنند. طبق گزارش‌ها، پهپادهای هیدروژنی همچنین حداقل سه برابر برد پهپادهایی که با باتری‌های لیتیومی سنتی کار می‌کنند را ارائه می دهند.( توجه شود که پیشران الکتریکی است و منبع تامین انرژی پیل های سوختی هیدروژنی است) توضیحات اضافی: پیشرانه‌های هیدروژنی معمولاً به دو روش اصلی کار می‌کنند: ۱. پیل سوختی (Fuel Cell) در این روش، هیدروژن به عنوان سوخت وارد یک پیل سوختی می‌شود. در پیل سوختی، هیدروژن با اکسیژن هوا واکنش می‌دهد (بدون احتراق) و برق تولید می‌کند. این برق به یک موتور الکتریکی داده می‌شود که خودرو یا وسیله‌ی نقلیه را به حرکت درمی‌آورد. خروجی این فرآیند فقط بخار آب است، یعنی آلایندگی ندارد. فرآیند تولید انرژی در مراحل زیر است: ورود هیدروژن به آند پیل سوختی » جدا شدن الکترون‌های هیدروژن و حرکتشان در مدار خارجی (تولید برق)» یون‌های هیدروژن (پروتون‌ها) از الکترولیت عبور می‌کنند و در کاتد با اکسیژن ترکیب می‌شوند» تولید آب و مقدار کمی گرما. ۲. احتراق مستقیم هیدروژن در موتور درون‌سوز (Hydrogen ICE) در این روش، هیدروژن مثل بنزین در یک موتور احتراق داخلی سوزانده می‌شود. موتور شبیه موتورهای بنزینی یا دیزلی است ولی به جای بنزین از هیدروژن استفاده می‌کند. محصولات احتراق عمدتاً بخار آب هستند، اما ممکن است مقدار کمی NOx (آلاینده‌های نیتروژنی) هم تولید شود. منبع
  25. نکته جالب در مورد موشک ماهواره‌بر قائم ۱۰۰ این است که طول بسیار کمی دارد. ماهواره بر قائم ۱۰۰ دارای طول ۲۰ متر است که در نسخه نظامی به علت نبود بلوک فضایی می‌تواند کوچکتر هم شود. برای قیاس موشک شهاب ۳ در نسخه پایه خود دارای طول ۱۶/۵ متر است. این طول در دیگر موشک‌های این خانواده یعنی موشک های قدر و عماد و اعتماد و ... یشتر هم می‌شود. در نتیجه ماهواره‌بر سوخت جامد قائم ۱۰۰ در مقایسه با بسیاری از ماهواره‌برها و حتی موشک‌های قاره پیمای خارجی ابعاد کوچک و تاکتیکی دارد. در مقام مقایسه ماهواره بر قائم ۱۰۰ شباهت هایی به موشک قاره پیمای آمریکایی MGM-134 میجتمن دارد که دارای طول ۱۴ متر و وزن ۱۳.۶ تن می‌توانست یک کلاهک ۴۰۰ کیلوگرمی را به برد ۱۱/۳۰۰ کیلومتر برساند. که بطور خاص حامل یک کلاهک اتمی W87 با قدرت ۳۰۰ کیلو تن TNT بود . این موشک دقت ۹۰ متری ارائه میداد که در این برد ایده آل است. ابعاد کوچکتر و ساختار ساده تر قائم ۱۰۰ هزینه ساخت آن را هم کمتر از نمونه‌های دیگر میکند. احتمالاً در شرایط خاص و با سرجنگی کوچک برای مثال ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلوگرمی بتوان به بردی نزدیک به ۱۰ هزار کیلومتر رسید و با سبک‌سازی‌های بیشتر برد را افزایش داد. میتوان یک سرجنگی انفجار قوی و با دقت بالا توسعه داد که نیاز به ایجاد زیرساخت‌های ماهواره‌ای است و یا اینکه این موشک را به یک کلاهک اتمی مجهز کرد. اما باید توجه شود که چنین کلاهک سبکی نیاز به تست و آزمایش‌های اتمی متعددی دارد که شاید تنها کشورهای صاحب نام در این زمینه بتوانند چنین بمب کارایی را تولید کنند. با این حال انتظار می‌رود که سرقت‌های اطلاعاتی و یا کمک کشورهای دوست در زمینه بمب های هسته‌ای، بتواند این فاصله را جبران کند. صرف شلیک یک موشک حاوی کاغذ باطله و زباله نیز اثر عمیقی بر جامعه هدف خواهد گذاشت و کارش را در جلو انداختن آتش بس خواهد کرد...