Skyhawk

VIP
  • تعداد محتوا

    5,789
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    35

تمامی ارسال های Skyhawk

  1. گزارش جديد مركز مطالعات راهبردي و بين‌الملل آمريكا درباره ايران (5) لغو همكاري‌ صنعتي-نظامي با ايران،ضرري 13 ميليارد دلاري براي روسيه است خبرگزاري فارس: مركز مطالعات راهبردي و بين‌الملل آمريكا در تازه ترين گزارش خود با اشاره به تلاش ايران براي تقويت سامانه‌ پدافند موشكي و قراردادهاي تهران با مسكو در اين ارتباط،عنوان كرد كه لغو اين همكاري‌ها ميلياردها دلار به روسيه ضرر وارد مي‌كند. به گزارش خبرگزاري فارس، مركز مطالعات راهبردي و بين‌الملل آمريكا (CSIS) به تازگي گزارشي را درباره ايران به قلم "آنتوني كوردزمن " رياست اين مركز منتشر كرده است. اين گزارش تحت عنوان "ايران، خليج فارس و رقابت راهبردي " گزينه‌هاي مختلفي را در رابطه با موضوع ايران، خليج فارس و رقابت استراتژيك در منطقه خليج فارس مورد بررسي قرار مي‌دهد. در اين گزارش به بررسي مقايسه‌اي توانمندي زميني، دريايي و هوايي و پدافندي ايران و كشورهاي منطقه پرداخته شده و به قابليت‌هاي ايران در دفاع از تاسيسات حساس دربرابر حملات احتمالي هوايي مي‌پردازد. اين گزارش، روسيه را يكي از منابع اصلي تقويت توان نظامي ايران در بعد هوايي و پدافند هوايي مطرح مي‌كند و مي‌افزايد كه بدقولي روسيه در تامين اين تسليحات موجب لغو بيشتر همكاري‌هاي نظامي-صنعتي بين تهران و مسكو شده و برآوردها حاكي از آن است كه اين امر 13 ميليارد دلار ضرر به روسيه وارد مي كند. خبرگزاري فارس با توجه به حساسيت موضوع اقدام به تهيه و ترجمه اين گزارش كرده است.برخي تعابير نادرست و افراطي مطرح شده در اين گزارش براي حفظ اصالت ترجمه است. بخش چهارم اين گزارش به شرح زير است: توانايي‌هاي هوايي و موشكي ايران - حملات هوايي دقيق به تاسيسات حساس، يورش يا حمله‌اي همه‌جانبه به آنها - حملات موشكي ناگهاني به اهداف منطقه‌اي، احتمال وارد كردن تلفات هدفمند و با دقت بالا - تنوع در جنگ نفت‌كش‌ها بسان سال‌هاي 1987 الي 1988 - يورش به تاسيسات ساحلي و نزديك به ساحل - حملات به نفتكش‌ها و اهداف دريايي - حملات به تاسيسات همپيمانان آمريكا - استفاده از هواپيماهاي بدون سرنشين و ديگر سامانه‌ها پرتابي اما با وجود اين تهديدات موارد زير را بايد در نظر داشت: - احتمال بروز اين تهديدات در آينده نزديك اندك است - خطر مداخله نيرو‌هاي آمريكايي و همپيمانانش وجود دارد - توان اعمال اينگونه تهديدات محدود و مداومت آن اندك است - اهداف راهبردي نامشخصي به همراه دارند قواي هوايي ايران - استعداد نيروي هوايي ايران 25 هزار الي 35 هزار نفر است - شمار جنگنده‌هاي ايران حدود 312 فروند است - 40 الي 60 درصد از اين جنگنده‌ها توان انجام ماموريت محدود داشته يا فاقد اين توان هستند و بسياري از آنها چنان قديمي و از نظر لجستيكي ضعيف هستند كه نمي‌توانند تعداد بالاي سورتي پروازي به صورت بلندمدت داشته باشند. - نيروي هوايي ايران متكي به شمار زيادي از هواپيماهايي است كه در زمان شاه خريداري شدند. كمتر از 44 جنگنده اف‌14، 20 اف‌ 5 بي، 64 اف 4 دي و اف 4 اي، بيش از 60 اف‌5 اي و اف 5 اف. با اين حال در كل حدود 60 درصد از كل هواپيماهاي آن در طول سه دهه گذشته به صورت محدود در داخل كشور مدرنيزه شدند. - ديگر جنگنده‌هاي عمده ايران عبارتند از 30 جنگنده سوخوي 24 ام كي، 35 ميگ 29، 13 سوخوي 25 كي ساخت روسيه، 10 ميراژ F1E، 24 جنگنده اف‌7 ام ساخت چين. بعلاوه هواپيماهاي عراقي كه در طي جنگ خليج فارس در ايران فرود آمدند. سوخوي 24 اس و ميگ‌هاي 29 نيز از نمونه‌اي اوليه صادراتي روسيه بودند كه از قابليت‌هاي هوايي كمتري برخوردار هستند. - ايران برخي از جنگنده‌هاي خود را تغيير و ارتقاء داد، به موشك‌هاي مدرن روسي هوا به هوا و سطح به هوا دست پيدا كرد، موشك‌هاي ضدكشتي چيني در اختيار دارد و تلاش كرده است كه جنگنده‌هاي اف‌14 خود را به موشك‌هاي "هاوك " IHawk مجهز سازد تا توانايي نبرد هوا به هواي دور برد را داشته باشند و ناتواني در به كارگيري موشك‌هاي دوربرد هوا به هواي فونيكس را جبران كنند. - ايران توانسته است كه هواپيماهاي بدون سرنشين خود را بسازد و به دنبال توليد جنگنده‌هاي ساخت داخل صاعقه و آذرخش است. - گزارش‌هاي متعددي دال بر اين امر است كه ايران شمار زيادي از جنگنده‌هاي مدرن روسي و چيني را خريداري كرده اما اين گزارش‌ها تاكنون به تاييد نرسيده‌اند. خريد‌هاي ايران با توجه به تحريم‌هاي سازمان ملل متحد به شدت محدود شده‌اند. تازه‌ترين تحولات در نيروي هوايي ايران 4 ژوئيه 2010 - نيروي هوايي ايران به دنبال استقرار هواپيماهاي بدون سرنشين خود در امتداد مرزهاي كشور است - بنا بر گزارش‌هاي منتشر شده در ايران، معاون فرماندهي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران، امير مجيد پيرهادي اعلام كرد: ما به دنبال تجهيز همه پايگاه‌هاي هوايي مركزي كشور به هواپيماهاي بدون سرنشين دوربرد هستيم اما فعلا تجهيز پايگاه‌هاي مرزي در اولويت قرار دارد. - پيرهادي ادامه داد: همه پايگاه‌هاي مرزي در غرب و جنوب ايران تا پايان تابستان به هواپيماهاي بدون سرنشين مجهز خواهند شد... هم‌اكنون ماموريت‌هاي اطلاعاتي و جمع‌آوري اطلاعات و شناسايي به اين نوع از هواپيماهاي بدون سرنشين داده شده است و ارتش جمهوري اسلامي ايران در نظر دارد از هواپيماهاي بدون سرنشين متعددي براي ماموريت‌هاي رزمي، شناسايي،‌ اختلال و ارتباطات بهره گيرد. - گزارش‌هاي ديگري نيز حاكي از آن است كه ايران خط توليد دو نوع از هواپيماهاي بدون سرنشين را، يكي با قابليت بمب‌افكني و ديگري با قابليت انجام ماموريت‌هاي شناسايي، آغاز كرده است: * هواپيماهاي مدرن بدون سرنشين رعد و نذير داراي توانمندي انجام ماموريت‌هاي دوربرد شناسايي، گشت‌زني، تهاجم و بمباران با دقت بالا هستند. * هواپيماي بدون سرنشين "رعد " كه هواپيمايي براي ماموريت‌هاي تهاجمي و بمباران است داراي توانمندي نابود كردن اهداف از معين شده با ضريب دقت بالا است. - خبرگزاري فارس گزارش داد كه ايران با موفقيت هواپيماهاي بدون سرنشين رادارگريز خود كه داراي قابليت بمب‌افكني هستند در ژوئن سال گذشته آزمايش كرد. همچنين در سال 2008، صنايع دفاعي ايران خط توليد دو نوع از جنگنده‌هاي ساخت داخل يعني صاعقه و آذرخش را راه‌اندازي كرد. 2 اوت 2010 - ژنرال اميرحسن چيت‌فروش اعلام كرد كه ايران در نظر دارد سامانه‌هاي راداري جديدي بر روي جنگنده‌هاي مختلف موجود در همه پايگاه‌هاي نيروي هوايي سراسر كشور نصب كند. - به گفته اين فرمانده، همه جنگنده‌هاي كشور به پيشرفته‌ترين سامانه‌اي مجهزشده‌اند كه به آنها امكان فعاليت در شب مي‌دهد. - فرمانده قرارگاه پدافند هوايي خاتم‌الانبياء، امير احمد ميقاني نيز اعلام كرد: افتخار داريم اعلام كنيم كه ما به خودكفايي در توليد انواع مختلف رادارهاي با بردها و طول موج‌هاي مختلف مورد نياز كشور نايل آمده‌ايم. - علاوه بر اين، ژنرال احمد وحيدي، وزير دفاع ايران اعلام كرد كه سامانه‌هاي راداري كشور قادر به ردگيري هر هدف هوايي هستند. - وحيدي گفت: امروزه ما داراي رادارهاي درياپايه و زمين پايه و رادارهايي هستيم كه قادرند اهداف پروازي گوناگون در طول موج‌هاي مختلف و ارتفاع مختلف را شناسايي كنند. 5 اوت 2010 - گزارش‌هاي رسانه‌اي ايران حاكي از اين است كه جنگنده‌هاي ايران در طول يك هفته رزمايش هوايي خود عمليات آماده سازي و استقرار سيستم‌هاي تسليحاتي را آزمايش كردند. - جنگنده‌هايي كه در اين مانور به كار رفتند از نوع اف‌ 4، اف 5،‌ اف7 و سوخوي 24 بودند. - ايران اعلام مي‌كند كه در رزمايش چهار مرحله‌اي خود مدرن‌ترين تسليحات را به كار گرفته و آزمايش كرده‌اند و از جديدترين تاكتيك‌هاي رزم هوايي و ديگر شيوه‌هاي درگيري بهره گرفته است. - بررسي مقايسه اي قدرت هوايي كشورهاي منطقه در سال 2010 آمار برگرفته از موسسه بين‌المللي مطالعات راهبردي IISS، گزارش توازن نظامي و نشريه جينز Jane's ايران: داراي 312 هواپيما از قبيل 35 ميگ 29، 13 سوخوي 25، 30 سوخوي 24، 44 اف‌14، 65 اف4 دي/اي، 3 صاعقه عربستان سعودي: داراي 280 هواپيما از قبيل 4 جنگنده تايفون 2،‌ 15 تايفون اي‌دي‌وي، 85 تورنادو اي‌دي‌اس، 70 اف15 اس، 84 اف 15 سي/دي بحرين: داراي 33 هواپيما از قبيل 21 هواپيماي اف 16 كويت: داراي 50 هواپيما از قبيل 39 جنگنده اف 18 عمان: داراي 64 هواپيما از قبيل 12 جنگده اف 16 قطر: داراي 18 هواپيما از قبيل 12 ميراژ 2000 امارات عربي متحده: داراي 184 هواپيما از قبيل 62 جنگنده ميراژ 2000، 85 جنگنده اف 18 يمن: داراي 79 هواپيما از قبيل 18 جنگنده ميگ 29، 30 جنگنده سوخي 20 و 22 قواي پدافند زمين به هواي ايران - تنها سامانه پدافندي زمين به هواي مدرن ايران سامانه‌هاي دوش‌پرتاب كوتاه برد و حدود 30 موشك كوتاه برد پدافند تور-ام است كه براي دفاع نقطه‌اي مناسب هستند. - ديگر سامانه‌هاي پدافند هوايي ايران شامل 30 پدافند كوتاه برد دولول Rapier و 15 پدافند Tigercat است كه توان عملياتي كنوني آنها نامعلوم است. - موشك‌هاي زمين به هواي با برد بلند ايران شامل بيش از 150 موشك هاوك ساخت آمريكا، 45 اس‌اي-2 ساخت روسيه، 10 اس‌اي-5 ساخت روسيه و تعدادي موشك سي‌اس‌اي-1 ساخت چين كه مدلي از پدافند اس‌اي-2 روسيه هستند و همگي قديمي‌اند. - مدرنيزه كردن محدودي سيستم‌هاي فرماندهي و كنترل و سيستم‌هاي راداري، اما دربرابر اقدامات ضدالكترونيك و موشك‌هاي ضدتشعشع آسيب‌پذيرند. - تنها گزينه‌اي مدرن براي سامانه‌هاي پدافند سطح به هوا و دستيابي به توانمندي‌هاي بالاتر مانند موشك‌هاي بالستيك ضد موشك‌هاي تاكتيكي دستيابي به موشك‌هاي اس‌300 روسيه يا اس 400 است كه سامانه‌هاي راداري سي3 به همراه دارند. - روسيه بعد از تصويب شدن قطعنامه سازمان ملل ، در ژوئيه امسال اعلام كرد كه اين موشك‌ها را تاكنون به ايران نفروخته است. تازه‌ترين تحولات در پدافند هوايي و موشك‌هاي سطح به هواي ايران 21 آوريل 2010 - احمد وحيدي، وزير دفاع ايران اعلام كرد كه موشك‌هاي پدافندي مرصاد ايران كه نخستين موشك‌هاي پدافند هوايي بردمتوسط اين كشور به شمار مي روند، قابليت پرواز تا ارتفاع 20 كيلومتري و برد 40 كيلومتر را دارا هستند. - موشك‌هاي مرصاد مي‌توانند هرهواپيماي مدرني را كه در ارتفاع متوسط يا پايين پرواز مي‌كنند مورد اصابت قرار دهند. - اين موشك‌ها بسيار پيشرفته‌تر از موشك‌هاي هاوك ساخت آمريكا بوده و مجهز به ردگيري راداري و سيستم‌هاي پيشرفته و پيچيده نرم‌افزاي و سخت‌افزاي هستند. - به گفته وزير دفاع ايران، موشك‌هاي مرصاد توليد انبوه موشك‌هاي مرصاد هم‌اكنون در وزارت دفاع جمهوري اسلامي ايران آغاز شده‌اند و طي سال جاري تحويل نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران خواهند شد. 2 مي 2010 - سردار وحيدي اعلام كرد نسخه به روز شده از سيستم موشكي ضد موشك كروز توسط ايران توليد شده است - گزارش‌هاي منتشر شده در ايران حاكي است: كارشناسان ايران با موفقيت سامانه پدافندي كوتاه‌بردي ساخته‌اند كه مي‌تواند در هر دقيقه 4 هزار گلوله شليك كند - سردار وحيدي همچنين اعلام كرد: وزارت دفاع ايران هم اكنون در حال كار بر روي سامانه‌هاي مختلف پدافندي كوتاه‌برد، ميان‌برد و دوربرد است. 25 ژوئيه 2010 - جانشين فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، سردار حسين سلامي ، گفت: ما به نقطه بي‌پايان در افزايش شمار موشك‌هاي بالستيك رسيده‌ايم. - به گزارش رسانه‌هاي ايران: سازمان هوافضاي وزارت دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح ايران به دستاوردهاي بزرگي در طراحي و توليد موشك‌هاي سطح به سطح سوخت جامد سجيل، موشك‌هاي بالستيك دوربرد شهاب 3 كه داراي برد 2 هزار كيلومتر است و همچنين موشك‌هاي زلزال و فاتح دست يافته است. - وزير دفاع ايران نيز اعلام كرد: سامانه پدافند هوايي مصباح 1 براي مقابله با حملات هوايي و انواع مختلف هواپيماها طراحي و ساخته شده‌ است. - وحيدي افزود كه "سپرپدافندي مصباح 1 قادر به رهگيري و هدف‌گيري هواپيماهاي بدون سرنشين است ". 2 اوت 2010 - گزارش رسانه‌هاي اسرائيل از نگراني اسرائيل از پرتاب يك ماهواره جاسوسي از سوي ايران با قابليت نظارت بر سرزمين‌هاي اشغالي حكايت دارد. - دولت ايران اعلام كرد كه قصد دارد ماهواره جديدي با نام "رصد " به فضا پرتاب كند. - مدير مركز تحقيقات فضايي و هواپيماي بدون سرنشين در موسسه فيشر اعلام كرد كه "بايد با دقت فراوان ماهواره‌برهايي را رصد كرد كه مي توانند ماهواره به هوا حمل كنند زيرا تفاوتي ميان توانمندي ايران در توليد ماهواره‌بر و موشك‌هاي بالستيك نمي‌توان قايل شد. - مدير اين موسسه همچنين افزود: اگر پرتاب اين ماهواره با ماهواره‌بر جديدي صورت گيرد كه در فوريه امسال توسط ايران به نمايش درآمد و داراي 4 موتور هستند، اين امر نشان مي‌دهد ايران توانايي پرتاب‌ موشك‌هاي با برد قاره‌اي (قاره‌پيما) را دارا است. 4 اوت 2010 - گزارش‌هاي رسانه‌اي حاكي از آن است كه ايران به 4 آتشبار از موشك‌هاي اس‌300 دست پدا كرده كه دو آتش‌بار از بلاروس و 2 نمونه ديگر از محلي نامعلوم تامين شده‌اند. - روسيه در سال 2007 قراردادي را براي فروش اين موشك‌ها به ايران امضا كرد اما از آن زمان به بعد اين موشك‌ها را به دلايل مختلف فني و همچنين تازه‌ترين آن يعني قطعنامه جديد سازمان ملل متحد،‌ تحويل نداده است. - پيشرفته‌ترين مدل از موشك‌هاي اس‌300 قادر هستند كه هواپيماها،‌ موشك‌هاي كروز و موشك‌هاي بالستيك را در بردي 144 كيلومتري و ارتفاع 90 هزار پايي (27 كيلومتري) هدف قرار دهند. - تاييده‌اي دال بر تحويل يا توان عملياتي اين موشك‌ها در دست نيست و هيچ نشانه‌اي از شمار و قابليت اين سيستم‌ها در كار نيست. اظهارات روس‌ها درباره ضررهاي ناشي از قراردادهاي تسليحاتي با ايران گزارش سوم اوت خبرگزاري ريانووستي روسيه به نقل از يك كارشناس روس درباره جزئيات خسارات وارده به روسيه ناشي از لغو قراردادهاي نظامي با ايران: روسيه در نتيجه منتفي شدن همكاري‌هاي فني و نظامي با ايران ممكن است 11 الي 13 ميليارد دلار از دست بدهد. "ايگور كوروچنكو " يكي از تحليلگران مركز تحليل تجارت تسليحاتي (TsAMTO) به ريانووستي گفت كه سودمندترين بخش‌هاي همكاري‌هاي نظامي-صنعتي روسيه و ايران سامانه‌هاي ضدهوايي است. دراواخر سال 2007، قراردادي ميان تهران و مسكو امضاء شد كه به موجب آن روسيه 5 گردان از سيستم‌هاي پدافند موشكي اس‌300 پي‌ام يو-1 به ارزش 800 ميليون دلار را به ايران مي‌داد. اگر اين قرارداد لغو شده باشد، مسكو مجبور خواهد بود جريمه‌اي براي زيرپانهادن تعهدات خود كه معادل 10 درصد از ارزش كل قرارداد است به ايران پرداخت كند. از اين رو كل مبلغ ضرر روسيه در لغو قرارداد تامين سيستم‌ها به 900 ميليون دلار بالغ مي‌شود. علاوه بر اين، ايران به عنوان يكي از مشتريان موشك‌هاي ضدهوايي ميان برد "Buk-M2E " است تا به وسيله آن زنجيره‌ پدافند هوايي كشور را تقويت سازد. كارشناسان شمار موشك‌هاي "بوك " را كه مي‌تواند در اين قرارداد به ايران فروخته شود 18 الي 36 موشك عنوان كرده‌اند. سودي كه در اين قرارداد كسب مي شود معادل 250 الي 500 ميليون دلار تخمين زده مي‌شود. در ژانويه سال 2007، ‌روسيه تحويل 29 سامانه موشكي تور ام-1 را كه موشكي پدافندي برد كوتاه است به ارزش 700 ميليون دلار تكميل كرد. اين موشك‌ها اكنون براي پوشش پدافند هوايي بيشتر مناطق مهم و حساس نظامي ايران در برابر حملات احتمالي هوايي ايران به كار گرفته شده‌اند. اگر روسيه قطعات يدكي اين نوع از موشك‌ها را به ايران ندهد از اين بابت حدود 50 الي 80 ميليون دلار ضرر خواهد كرد. تهران پيش از اين قصد خود را براي خريد 1000 سامانه پدافند هوايي دوش‌پرتاب "ايگلا " Igla روسيه اعلام كرده بود. ارزش اين ميزان سلاح مي تواند به 500 ميليون دلار باشد. طرف ايراني همچنين تمايل خود را براي خريد رادارهاي گاما-دي‌اي و كاستا-2اي2 Kasta-2E2 اعلام كرده است. در اين صورت نيز روسيه 100 الي 200 ميليون دلار را از دست خواهد داد. از اين رو بنا به گفته كوروچنكو متوقف ماندن همكاري نظامي و صنعتي با ايران تنها در بخش پدافند هوايي موجب خواهد شد كه روسيه 1.8 تا 2.2 ميليارد دلار درآمد را از دست دهد. برآورد مركز تحليل تجارت تسليحاتي در سال 2010 الي 2025 نيز خسارات مشابهي بخاطر توقف همكاري نظامي-صنعتي با ايران در بخش نيروي دريايي به روسيه وارد خواهد شد كه به 2.2 الي 3.2 ميليارد دلار مي‌رسد. در بخش هواپيمايي نيز اين خسارت معادل 3.4 الي 3.7 ميليارد دلار خواهد بود و در بخش نيروي زميني نيز ميزان ضرر وارده به روسيه 2.1 الي 205 ميليارد دلار بوده و در بخش بالگردها نيز مسكو 1.1 ميليارد دلار ضرر خواهد كرد. اين در حالي است كه ضرر انحلال همكاري فضاي ايران و روسيه نيز به 200 ميليون دلار مي رسد، ضمن اين كه لغو ارسال قطعات يدكي تجهيزات فروخته شده به ايران نيز ضرري 200 الي 250 ميليون دلاري متوجه مسكو خواهد كرد. ادامه دارد... http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8906260345
  2. [url=http://www.centralclubs.com/topic-t37651.html] چگونه اولين اف 22 آمريكا مورد هدف قرار گرفت؟[/url]
  3. [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/iran-monitor-mil-17.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_iran-monitor-mil-17.jpg[/img][/url] http://gallery.military.ir/albums/userpics/iran-monitor-mil-17.jpg سلام لینک کار نمیکنه
  4. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/80_890621_L600.jpg[/img] از خبر گذاری فارس
  5. سلام یکی دو روز قبل در برنامه راز گزارش خبر نگار بی بی سی رو نشون میداد که می گفت برج شماره 7 سقوط کرده در حالی که برج شماره 7 در پشت خبر نگار سالم و سرجاش بود و بعد از 10الی 17 دقیقه سقوط کرد .این نشون میده که از قبل مشخص بود که قراره این برج سقوط کنه . خبرنگار نادان 10 الی 17 دقیقه قبل گزارشی رو که از قبل آماده کرده بودن به روی آنتن فرستاده بود در ضمن در فیلم نشون میداد که قبل از سقوط یکی از برج ها انفجارهایی در چندین طبقه رخ داد که تشخیصش دشوار بود
  6. http://gallery.military.ir/albums/userpics/IMG_0508.jpg معاون وزیر دفاع : ایران ساخت سامانه پدافند هوایی را پیگیری می کند معاون وزیر دفاع با اشاره به حجم حضور نیروهای نظامی آمریکا در منطقه و تهدید های ناشی از این حضور گفت: در چنین شرایطی طبیعی است جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با این تهدید ها آمادگی کامل داشته باشد. محمد اسلامی در گفتگو با شبکه خبری العالم تاکید کرد: ایران به طور مستقل ساخت سامانه پدافند هوایی را جهت پاسخگویی به نیازهای کشور از گذشته آغاز کرده و تامین نیازهای خود را در این زمینه در دستور کار دارد و در ماه های آینده به بهره برداری رسیده و برای دفاع در اختیار نیروهای مسلح قرار خواهد گرفت .اسلامی با اشاره به جنگ الکترونیک خاطر نشان کرد:سیستم هوشیاری نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران به راحتی قادر است به هر پرنده و جنبنده ای که بخواهد به حریم کشور نزدیک شود از دور دست با قاطعیت و اقتدار تذکر دهد بنابر این دشمنان در هر وضعیتی قرار بگیند با هوشیاری ما مواجه میشوند. وی به همپوشانی حوزه هوشیاری و جنگ الکترونیک اشاره کرد و افزود: هوشیاری ما در این عرصه قابل اعتماد است نیروهای مسلح ما را مسلط نگاه می دارند و ریشه اختلال ها را شناسایی میکنند. مهاون وزیر دفاع در ادامه گفت: محصولات صنایع دفاعی ایران متقاضیان زیادی در اقصی نقاط دنیا دارد و با توجه به سیاست های جمهوری اسلامی ایران در قالب تبادلات رسمی بادولت ها بر اساس ضوابط و با قیمت های کاملا رقابتی در اختیار کشورهای متقاضی قرار میگیرد. اسلامی خاطر نشان کرد : صادرات ما کاملا شفاف و به رغم تحریم هایی که با آن روبه رو هستیم یک جریان زنده و پویا است. منبع : روزنامه ایران شماره 4584 صفحه2 2 شهریور 1389
  7. http://gallery.military.ir/albums/userpics/16-a.jpg
  8. Skyhawk

    نيروي هوايي اوكراين(UAf)

    http://gallery.military.ir/albums/userpics/023%7E0.gif http://gallery.military.ir/albums/userpics/025%7E0.gif http://gallery.military.ir/albums/userpics/032%7E0.gif http://gallery.military.ir/albums/userpics/0131%7E0.jpg
  9. Skyhawk

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    خطاب به مدير كل آژانس بين‌المللي انرژي اتمي نگاشته شد نامه ايران درباره درخواست ممنوعيت تهديد حمله به تاسيسات هسته‌اي خبرگزاري فارس: نماينده ايران در آژانس بين‌المللي انرژي اتمي در نامه‌اي رسمي خواستار قرار دادن بندي مبني بر ممنوعيت تهديد حمله به تاسيسات هسته‌اي در دستور كار كنفرانس سالانه آژانس اتمي شده است. به گزارش فارس، "علي اصغر سلطانيه " نماينده ايران در آژانس بين‌المللي انرژي اتمي با بيان اينكه جمهوري اسلامي در نامه‌اي خطاب به مدير كل آژانس اين درخواست ممنوعيت تهديد تاسيسات هسته‌اي ايران را مطرح كرده است گفت: ايران در اين نامه رسما درخواست كرده كه بندي با اين عنوان در كنفرانس سالانه آژانس مورد بررسي قرار گيرد. وي بر ضرورت بررسي اين موضوع در كنفرانس سالانه آژانس تاكيد كرد و افزود: حفاظت اين تاسيسات از اهم موضوعات است و طي آئين‌نامه دلايل مورد نياز براي بررسي اين موضوع به كليه اعضاء نوشته شده است. سلطانيه يادآوري كرد كه جمهوري اسلامي ايران در سال 1990 نيز قطعنامه‌اي در اين زمينه به كنفرانس سالانه آژانس ارايه كرد كه به شماره 533 در اسناد آژانس به ثبت رسيده است. وي تاكيد كرد كه در آن قطعنامه نيز حمله به تاسيسات هسته‌اي و يا حتي تهديد به آن مغاير اساسنامه آژانس و قوانين بين‌المللي تلقي شده است. متن نامه نماينده دائم ايران در آژانس بين المللي انرژي اتمي به شرح زير است: 1- پيشرفت پايدار و كاربرد استفاده از انرژي هسته‌اي تا حد بسيار زيادي به مديريت سالم و امن انرژي هسته‌اي بستگي دارد. 2- حوادث يا رخدادهايي همچون حمله نظامي به تأسيسات هسته‌اي، بر بينش عمومي و متعاقب آن حمايت بيشتر آنها از گسترش استفاده‌هاي مفيد از انرژي هسته‌اي تأثير شديدي خواهد گذاشت. 3- حادثه "چرنوبيل " اين درس را به ما داد كه مواد راديواكتيو مرزهاي بين‌المللي نمي‌شناسند، بنا بر اين انتشار هرگونه مواد راديواكتيو چه به صورت تصادفي و چه به صورت عمدي، كه در مورد دوم به واسطه حمله تروريستي يا حمله نظامي صورت مي‌گيرد، پيامدهاي راديولوژيكي ناگواري خواهد داشت. 4- از زماني كه آژانس بين‌المللي انرژي اتمي به وجود آمد، هم با حوادث هسته‌اي و هم با حملات نظامي عليه تأسيسات هسته‌اي مواجه بوده است. در مورد اول مطالعات جامع و گسترده فني و بررسي‌هاي بسياري توسط كارشناسان ارشد سراسر دنيا صورت گرفت اما فضاي سياسي حمله به تأسيسات هسته‌اي مانع از بررسي واقعي آژانس از تأسيسات هسته‌اي مي‌شود. 5- قطعنامه GC(XXIX)/RES/444 اعلام مي‌كند كه هرگونه حمله نظامي و يا هرگونه تهديد عليه تأسيسات هسته‌اي كشوري كه اهداف صلح‌آميز را دنبال مي‌كند، نقض قوانين منشور سازمان ملل و قوانين بين‌المللي و همچنين قانون آژانس است. 6- قطعنامه CG(XXXI)/RES/475 بيانگر اين مطلب است كه از اين واقعيت آگاه باشيد كه حمله نظامي به تأسيسات هسته‌اي مي‌تواند منجر به انتشار راديواكتيو شود كه پيامدهاي شديدي را در درون و فراسوي مرزهاي كشوري كه مورد حمله قرار گرفته است به دنبال خواهد داشت. 7- قطعنامه CG (XXXIV)/RES/533 سال 1990 نشان مي‌دهد كه هرگونه حمله نظامي يا تهديد نظامي عليه تأسيسات هسته‌اي كشوري كه هدفي صلح‌آميز داشته باشد خواه اين تأسيسات در حال فعاليت و يا خواه در دست ساخت باشد منجر به ايجاد موقعيتي خواهد شد كه شوراي امنيت سازمان ملل مجبور مي‌شود تا مطابق با مفاد منشور سازمان ملل عمل كند. 8- با در نظر گرفتن توسعه گسترده كاربردهاي هسته‌اي در سراسر جهان از زمان تصويب آخرين قطعنامه در دو دهه پيش، كه شامل بيش از 400 نيروگاه هسته‌اي، 300 رآكتور تحقيقاتي و چندين تأسيسات شامل مقادير گسترده‌اي از مواد راديواكتيو مي‌شود، نياز فوري است تا اقداماتي براي جلوگيري از هرگونه حمله نظامي يا تهديد به حمله عليه تأسيسات هسته‌اي در حال فعاليت يا در دست ساخت، انجام گيرد. حداقل انتظار جامعه بين‌الملل از آژانس بين‌المللي انرژي اتمي، به عنوان مناسب‌ترين سازمان در اين خصوص، اين است كه قطعنامه‌اي را براساس تصميمات گذشته و پيشرفت‌هاي جديد به تصويب برساند. 9- اهميت ايمني، امنيت و محافظت فيزيكي از مواد هسته‌اي و تأسيسات هسته‌اي در نظر گرفته شود. 10- براساس حقايقي كه در بالا مطرح شد و همچنين بر طبق بند 13 از مقررات "روند كنفرانس عمومي "، درخواستي براي گنجاندن بندي مبني بر ممنوعيت حمله و يا تهديد حمله به تاسيسات هسته‌اي در دستور كار كنفرانس سالانه آژانس قرار گيرد. منبع : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8805220265
  10. Skyhawk

    REZONANS-N

    REZONANS-N رادار خطر زودهنگام اهداف هوایی استیلث [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/REZONANS-N_radar.JPG[/img] رادار رزونانس (تشدید) N یک رادار اتوماتیک شده ی منسجم چند منظوره نظارت آرایه فازی می باشد که سیار و متحرک هست و از بازتاب امواج رزونانسی با طول موج متریک استفاده می کند. رادار برای دیدبانی فضای هوایی, برای بدست آوردن, شناسایی و اندازه گیری با حداکثر دقت و مشخصه های پروازی از یک برد وسیع موجود و اهداف هوایی آینده در فواصل دور و ارتفاعات بالا شامل کروز قابل مشاهده در ارتفاع پایین و موشک های بالستیک و هواپیماهای مافوق صوت بعلاوه استیلث ها خصوصا" , در جامینگ (گرفتگی ) شدید و محیط ناهنجار و به هم ریخته طراحی شده است. همچنین رادار مطابق فرمان به صورت خودکار و غیر خودکار به کار گرفته می شود.این ردار در کاربرد های غیر نظامی/ نمونه های نظامی گوناگون, سیستم های دفاع موشکی غیر استراتژیک و سیستم های کنترل نیز کاربرد دارد. مشخصات: طول موج باند: متریک (VHF-UHF ) برد: 10 تا 1100 کیلومتر ارتفاع: بیش از 100 کیلومتر گردش رادار: 360 درجه زاویه: 1.5 تا 80 درجه توانایی کشف جنگنده در رنج: 350 کیلومتری مختصات دقت اندازگیری در حداقل: زاویه:1.5 درجه آزیموت:1.5 درجه سرعت: 1 تا 1.5 متر بر ثاینه سیکل آپدیت اطلاعات: 1 تا 10 ثایه شمار اهداف رهگیری شده : فراتر از 500 هدف مشخصه MTBF یا زمان میانگین مابین نقص: 1500 ساعت نوشته ی: سامان [url=http://www.centralclubs.com/rezonans-t65173.html]منبع[/url] اینم یک فیل پی دی اف کم حجم در مورد 6 رادار روسی به زبان انگلیسی . دوستان اگه میتونن ترجمه کنند . [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/air_def_49-53.pdf]دانلود[/url]
  11. Protivnik-GE رادار برد بلند کاشف [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/g3qs9l4n046ep7gxbaig.jpg[/img] رادار پریتونیک GE برای تهیه اطلاعات دقیق موقعیت هواپیما برای کنترل تاکتیکی دفاع هوایی در برد بلند طراحی شده است.این رادار توسط کمپانی NNIIRT ساخته شده و با نام دیگر 59N6-E یا 59H6-E نیز شناخته می شود.رادار سه بعدی متحرک برای کمک و مواظبت ناوبری پشتیبانی هوایی نزدیک و ضد عملکرد های هوایی نیز استفاده می شود.این رادار توسط موسسه تحقیقات علوم مهندسی رادیوی Nizhny Novgorod (NNIIRT ) در روسیه توسعه داد شد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/lqkimdibyabp84plcr.jpg[/img] تمام سیستم بر روی دور ترایلر نیمه سوار شده است و برد عملیاتی در حدود 600 کیلومـــتر را در بر می گیرد.رادار یک درجه عالی از فرایند سنجش خودکار و کیفیت بالا تحت اقدام متقابل شدید را دارد.رابط مناسب برای هر سیستم کنترل اتوماتیک و رادار کنترل ترافیک هوایی کمکی, پردازش دادهای مسیر هوایی آنجا هستند. از مشخصه های این رادار می توان به امکانات عیب شناسی اتوماتیک, مانیتورینگ (نظارت) و سیستم عیب جو (کشف نقص) اشاره کرد.حالت خودکار عملکرد نیز امکان پذیر هست.پوشش جستجوی هوایی از رادار به ارتفاع 200 کیلومتری امتداد پیدا می کند و این رادار می تواند ماهوارهای درون مدار نزدیک را پیدا کند. همه اطلاعات لازم خارجی, از یک نمایشگر موقعیت نقشه سه رنگ تصویر عالی به شکل دیجیتال باز خوانی می شود. 20 پرتوی مدادی Pencil-beams آنتن آرایه فازی شده, ارتفاع را 45 درجه کامل پوشش می دهد. رادار برای افزایش دقت برد و وضوح و دریافت یک حفاظت موثر بر علیه جامینگ نویز( اختلال گرفتگی) از پالس های فشرده استفاده می کند. رادار از یک پردازشگر زمان بندی پرتوی تطبیق پذیر (اداپتیو) توسط 10 کانال گیرنده اضافه استفاده می کند. نحوه عملکرد زیرمجموعه های مشابه ، به واسطه کمک در ذخیره سازی اجزا و لوازم یدکی ، یک روش آسان برای مراقبت و نگهداری فراهم می سازد. Protivnik-GE” در حول و حوش 1990 تولید شد.آن کارایی و تاثیر شبکه دفاع هوایی نیروی هوایی و دفاع های هجوم هوایی ارتش بالا می برد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/xc4edjyopld44a3grkv8.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/avrn4xxwh8rtqb3az5dj.jpg[/img] مشخصات: فرکانس: باند D پهنای پالس: 64 میکرو ثاینه برابر 15.62 کیلوهرتز برد نمایش داده شده: 270 ناتیکال مایل برابر با 486 کیلومتر موفقیت بر اسکن: 1 به 3 گردش آنتن: 5 و 10 ثانیه محدوده اندازه گیری ارتفاع: حداقل 50 متر و حداکثر 200 کیلومتر دقت اندازه گیری: در برد: 50 متر در ارتفاع: 350 متر آزیموت: 10 کمان دقیقه نرخ خروجی اطلاعات: 10 ثانیه مشخصه MTBF : حداقل 1000 ساعت!! خدمه: 2 نفر منبــــع اصلی: pvo.guns.ru ترجمه شده به انگلیسی در: http://www.radartutorial.eu/19.kartei/karte117.en.html نوشته: SAMAN.M.S منبع : http://www.centralclubs.com/topic-t65131.html#p261008
  12. http://www.downloadbound.com/download/3d-kit-builder-f22-raptor-4.12-crack.html http://www.filefixation.com/download/3d-kit-builder-f22-raptor-4.12-2010-crack.html اگه تونستی کرک رو از لینک های بالا دانلود کن و فایل رو در یک سایت آپلود کن آدرسشو بذار . یا اگه تونستی ثبت نام کنی نام کاربری و رمز رو به من بده دانلودش میکنم و در گالری سایت آپلود میکنم.
  13. http://www.downloadbound.com/download/3d-kit-builder-f22-raptor-4.12-crack.html http://www.filefixation.com/download/3d-kit-builder-f22-raptor-4.12-2010-crack.html این لینک های کرکشه ولی ثبت نام میخواد
  14. ممنون من چند مدت پیش این عکس رو دیدم ولی نتونستم نرم افزارو پیداکنم. این برنامه پولیه و کد میخواد کدشو دارید؟ ورژنش 4.12 هست اینم یک تعداد از این نرم افزار ها http://getabest.com/search/3d-kit-builder-extreme-4/
  15. خلبان نصيرزاده در گفتگوي تفصيلي با فارس اعلام كرد: پرواز نسل جديد جنگنده‌هاي F 14 با رادار ايراني و موتور ارتقاء يافته [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/A0832086.jpg[/img] خبرگزاري فارس: معاون هماهنگ كننده نيروي هوايي ارتش، جنگنده‌هاي امروز اين نيرو همچون اف 14 را يك هواپيماي كاملا متحول شده توصيف كرد و گفت: نسل جديد جنگنده‌هاي F 14 با رادار ايراني و موتور ارتقاء يافته در حال پرواز است. "امروز نيروى هوائى شما با نيروى هوائى اول انقلاب قابل مقايسه نيست. مهارتهاى امروز شما، توانائى‌هاى امروز شما، تجهيزات امروز شما، پيشرفتهاى نيروى انسانى، ابتكارهاى گوناگون، با اول انقلاب قابل مقايسه نيست؛ با 20 سال قبل هم قابل مقايسه نيست. " اين جملات بخشي از فرمايشات رهبر معظم انقلاب در ديدار 19 بهمن ماه سال گذشته است. معاون هماهنگ كننده فرمانده نيروي هوايي ارتش در گفتگوي تفصيلي با فارس، تلاش كرد بخشهايي را از مصاديق اين تاكيدات فرمانده معظم كل قوا بيان كند. امير خلبان عزيرنصيرزاده كه از رويش‌هاي نيروي هوايي پس از انقلاب محسوب مي‌شود، از جمله خلبانان مجرب و متخصص ارتش بوده كه از 14 شهريورماه سال 88، مسئوليت معاونت هماهنگ كننده نهاجا را بر عهده دارد. وي در بخش ابتدايي سخنان خود، به نقش نيروي هوايي در پيروزي انقلاب اشاره و بيعت تاريخي همافران با امام راحل را از جمله ضربات نهايي بر پيكر رژيم طاغوت توصيف كرد. وي يادآور شد: پس از انقلاب نيز نيروي هوايي فعاليت تاثيرگذار و موفقي در 8 سال دفاع مقدس داشت و در مرحله بازسازي، آموزش و انتقال تجربه به نسل‌هاي بعدي نيز خودكفا بوده و در حقيقت در اوج شكوفايي قرار دارد. * هيچ اميد و توقعي به تامين قطعات و تجهيزات از خارج نداريم نصيرزاده با اشاره به برنامه‌ريزي گسترده استكبار براي نيروي هوايي ارتش در پيش از انقلاب گفت: بواسطه اين سرمايه‌گذاري كشورهاي استكباري، بيشترين تجهيزات ما همين امروز هم از بهترين‌هاي دنيا است چون كشورهاي استكباري برنامه خاصي براي نيروي هوايي پيش از انقلاب داشتند و به همين دليل تجهيزات خوبي را در اختيار اين نيرو قرار دادند كه امروز نيز از آنها بهره مي‌بريم. وي ادامه داد: در زمينه بازسازي تجهيزات علاوه بر اينكه سعي مي كنيم تا اين امر به بهترين نحو صورت گيرد، بايد بيشترين بهره‌وري را نيز داشته باشيم تا بتوانيم تجهيزات مورد نظر را خودمان طراحي و مطابق با استانداردهاي روز دنيا و مطابق با فرايندي كه در كشورهاي پيشرفته دنبال مي‌شود، بسازيم. معاون هماهنگ‌كننده نيروي هوايي ارتش خاطر نشان كرد: با وجود تهديدات هميشگي و تحريم‌هاي مختلف عليه كشورمان، توجه ويژه به موضوع خودكفايي و استقلال از ديگر كشورها براي ما مهم خواهد بود چرا كه هيچ اميد و توقعي به تامين قطعات و تجهيزات از بيرون نداريم. * به كاربردن واژه "فرسوده " در خصوص هواپيماها درست نيست وي همچنين با اشاره به تدبير حكيمانه رهبر معظم انقلاب مبني بر "عمردهي انقلابي به تجهيزات نظامي "، افزود: سياست استكبار در آن زمان اين گونه بود كه عمر مشخصي را براي قطعات تعيين مي‌كردند تا بتوانند از اين طريق هر چه بيشتر درآمد نفتي ايران را به غارت ببرند چرا كه پس از بروز ايراد در قطعات، آنها تعمير نمي‌شدند بلكه مي‌بايست قطعه را عوض كرد و اين در حالي است كه اين عمر قانوني، واقعي نبود. معاون هماهنگ‌كننده نيروي هوايي ارتش تصريح كرد: اصولا به كاربردن واژه "فرسوده " در خصوص هواپيماهاي نيروي هوايي درست نيست چرا كه اين جنگنده‌ها مدام در حال اورهال و بهينه‌شدن هستند. نصيرزاده ادامه داد: فرمايش مقام معظم رهبري مبني بر عمر‌دهي انقلابي به تجهيزات به اين معناست كه بايد همواره اين تجهيزات را بازنگري، اورهال و بهينه كنيم و اگر سيستمي نياز به ارتقاء داشت، يك عمر قانوني ديگر براي آن تعريف شود. * ساخت رادار ايراني و موتور بهينه‌سازي شده براي جنگنده‌هاي ايراني وي با تاكيد بر اينكه ما امروز هواپيماهاي خارج از چرخه نداريم، افزود: در حقيقت مي‌توان گفت كه قالب هواپيماها همان قالب گذشته است اما تمام محتوا شامل سيستم‌ها و قطعات آن دائماً بهينه‌سازي شده و ارتقاء مي‌يابد. براي مثال بمب قاصد كه بر روي همين هواپيماها نصب شده، در حقيقت توانمندي يك بمب نسل جديد و هوشمند است كه قبلا امكان نصب روي هواپيماهاي ما را نداشت اما امروز به اين توان دست پيدا كرده‌ايم. معاون هماهنگ‌كننده نيروي هوايي ارتش با اشاره ارتقا تجهيزات و توانمندي هاي صورت گرفته بر روي انواع جنگنده هاي نيروي هوايي گفت: در حقيقت مي‌توان گفت ما امروز نسل جديد جنگ‌هاي F14 را در اختيار داريم كه رادار آن توسط متخصصان داخلي خودمان ارتقاء داده شده است. نصيرزاده تصريح كرد: از آنجا كه ساخت اين رادار توسط نيروهاي خودمان صورت گرفته و اكنون نيز روي اين جنگنده رهگير نصب است، بنابراين مرتبا مي‌توانيم آن را ارتقاء دهيم و در كنار موتور آن، مي شود گفت كه اين جنگنده نيروي هوايي، نسل جديدي از آن هواپيماي قبلي است. وي همچنين با اشاره به توانمندي‌هاي متخصصان نيروي هوايي در بعد ساخت قطعات موتور هواپيما، اظهار داشت: امروز حركت خود را براي ساخت موتور هواپيما به طور كامل شروع كرده‌ايم و به نتايج قابل قبولي نيز رسيده‌ايم كه انشاء در موقع لازم، اطلاع‌رساني مي‌شود. معاون هماهنگ‌كننده نيروي هوايي ارتش تاكيد كرد: اقدامات ما دقيقا مطابق با استانداردهاي روز دنيا است و اين در حالي است كه بسياري از كشورها اين قبيل كارها را به كشورهاي ديگر واگذار مي‌كنند. براي مثال انواع جنگنده‌هاي كشورهايي مانند لهستان، بلغارستان و تركيه كه نمونه‌هاي آن در ايران نيز موجود است توسط رژيم صهيونيستي بهينه مي‌شوند. نصيرزاده ادامه داد: البته اين كار يعني واگذاري بهينه‌سازي تجهيزات به كشورهاي ديگر يك روش مرسوم در دنياست اما ما نيازي به اين امر نداريم. * به سمت شعار "يك بمب براي يك هدف " حركت مي‌كنيم وي به طراحي و ساخت جنگنده بومي صاعقه به عنوان يك نمونه كاملا داخلي اشاره كرد و افزود: تمام مراحل طراحي، ساخت و توليد انبوه اين جنگنده در داخل كشور صورت گرفته و همانطور كه در اخبار نيز منتشر شد اولين يگان آن در پايگاه دوم شكاري تشكيل شده است. معاون هماهنگ‌كننده نيروي هوايي ارتش تصريح كرد: در فرايند بكارگيري هواپيماها، نيازمندي‌ها دائما منعكس مي‌شود و مي‌توان گفت كه قطعا در آينده شاهد ساخت نسل‌هاي جديدي از جنگده صاعقه خواهيم بود. نصيرزاده با تاكيد بر عزم كاركنان نيروي هوايي ارتش براي تحقق چشم‌انداز 20 ساله كه فرمانده معظم كل قوا طراحي شده است، يكي از سرفصل‌هاي مهم اين برنامه را خودكفايي محض مطابق با علم روز دنيا دانست و گفت: در عرصه‌هاي مختلف علمي خصوصا در زمينه الكترونيك روز به روز شاهد ارتقاء علوم هستيم كه بايد براي رسيدن به خودكفايي و بي‌نيازي از ديگر كشورها، روز به روز توان علمي خود را افزايش دهيم. معاون هماهنگ‌كننده نيروي هوايي ارتش همچنين هوشمندسازي و افزايش برد را يكي از نكات مهم در بحث مهمات هوا به زمين ارزيابي كرد و افزود: اگر در گذشته يك هدف توسط چندين بمب نابود مي‌شد امروز بايد به سمت شعار "يك بمب براي يك هدف " حركت كنيم. نصيرزاده خاطرنشان كرد: امروز ما به اين مهم دست يافتيم و تست موفق پروژه قاصد نيز در همين راستا بود اما بايد كاري كنيم تا برد آن بيشتر شود. وي با بيان اينكه بايد تلاش كنيم تا مهمات‌هاي ما از زواياي مختلف قابل شليك باشد، ادامه داد: در زمينه مهمات هوا به هوا نيز تلاش موفقيت‌هاي فراواني داشته‌ايم هرچند بايد توجه داشت كه وقتي موضوع تسليحات دورزن مطرح مي‌شود، اهميت مهمات هوا به هوا كمتر خواهد شد ولي با اين حال ما در اين زمينه و خصوصاً در زمينه ارتقاء برد رادارها تلاش خودمان را مي‌كنيم كه يكي از نمونه هاي آن ارتقاء رادار جنگنده‌هاي F14 و F4 است. * اطلاعات دقيق دستگيري ريگي تا سالها منتشر نخواهد شد معاون هماهنگ‌كننده نيروي هوايي ارتش در بخش ديگري از گفتگوي خود به عمليات موفق و افتخارآميز دستگيري عبدالمالك ريگي در آسمان كشورمان توسط جنگنده‌هاي نيروي هوايي ارتش اشاره كرد و در اين باره گفت: در تمام دنيا رسم بر اين است كه سيستم‌هاي اطلاعاتي، شگردهاي خود را تا سالهاي متمادي توضيح نمي‌دهند چرا كه اين يك اشتباه محسوب مي‌شود كه شما توانمندي‌هاي خود را در معرض ديد دشمنان بگذاريد، لذا گاهي در اين زمينه مسائل انحرافي نيز براي فريب دشمن مطرح مي‌شود. نصيرزاده افزود: همين امر كه جمهوري اسلامي توانست يك فرد شرور را دستگير و از پيش روي ملت ايران بردارند يك عمل بسيار مهم بود. هر چند معتقديم اين فرد به تنهايي اهميتي نداشت اما اين عمل نشان داد كه جمهوري اسلامي ايران براي هر گونه مقابله با كساني كه به دشمني با ملت ايران مي‌پردازند، بيدار است. وي به توضيح مختصري در اين باره اكتفا كرد و اگفت: بايد توجه داشته باشيم كه اگر جنگنده‌هاي نيروي هوايي كمي ديرتر و يا زودتر وارد عمل مي‌شدند، احتمال داشت تا هواپيماي حامل ريگي از كشور خارج شود. معاون هماهنگ‌كننده نيروي هوايي ارتش با بيان اينكه بايد به گونه‌اي عمل مي‌شد كه قوانين بين‌المللي زيرپا گذاشته نشود، تصريح كرد: بايد توجه داشته باشيم كه هميشه هدف قرار دادن متجاوز بسيار آسان‌تر از نشاندن يك هواپيماي ناشناس است و نيروي هوايي به اين عمليات خود افتخار مي‌كند. * رژه 29 فروردين نماد آمادگي كامل ارتش نصيرزاده 29 فروردين را يك روز بزرگ براي ارتش جمهوري اسلامي ايران دانست و خاطرنشان كرد: در مقطعي از اوايل انقلاب عده‌اي ضد انقلاب شعار انحلال ارتش را مطرح كردند و فضا به گونه‌اي بود كه عده‌اي از انقلابيون هم با اين شعار موافق بودند اما پيام حكيمانه امام خميني(ره) باعث شد تا اين امر صورت نگيرد و بعدها در دفاع مقدس اين بصيرت بلند امام(ره) معلوم شد و ارتش از اين امتحان سخت سربلند بيرون آمد. وي همچنين رژه باشكوه 29 فروردين را نشان دادن اقتدار نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي ايران ارزيابي كرد و افزود: يك رژه خوب وقتي شكل مي‌گيرد كه نيروهاي ما در آمادگي كامل به سر ببرند و نيروي هوايي نيز در اين مراسم حضوري مناسب داشت. نصيرزاده هدف و تكليف اصلي نيروهاي مسلح را دفاع از تماميت ارضي كشور و جهاد در ركاب نايب امام زمان(عج) عنوان كرد و گفت: يك نيروي نظامي همواره بايد احساس تهديد كند و به همين واسطه ما در طول سال هميشه آماده هستيم و رزمايش‌هاي مختلف نيز به منظور تمرين حفظ آمادگي و نشان دادن قدرت نيروهاي مسلح كشورمان به دشمنان است. * احتمالاً ستاد نيروي هوايي چند متري عقب‌نشيني خواهد داشت وي در خصوص خروج پادگان نيروي هوايي از تهران نيز گفت: مصوبه‌اي كه قبلا تصويب شده اين بود كه پادگان‌هاي نظامي از داخل شهرها بيرون بروند اما اين يك پروسه طولاني و سخت است چرا كه اين پادگان‌ها داراي تجهيزات پيچيده و مختلفي هستند كه ابتدا بايد مكان مناسب براي انتقال آنها و همچنين منتقل كردن اين تجهيزات صورت بگيرد كه البته متولي اصلي اين كار ستاد كل نيروهاي مسلح است. نصيرزاده تاكيد كرد: در خصوص تعريض خيابان پيروزي نيز احتمالاً ستاد نيروي هوايي چند متري عقب‌نشيني خواهد داشت كه اين امر در حال بررسي است. * گفتگو از مهدي بختياري منبع : http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=8901270531 [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/7_890128_L600.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_7_890128_L600.jpg[/img][/url] http://gallery.military.ir/albums/userpics/7_890128_L600.jpg [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/6_890128_L600.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_6_890128_L600.jpg[/img][/url] http://gallery.military.ir/albums/userpics/6_890128_L600.jpg
  16. اگر دقت کرده باشید دوتا رادار جدید دیده میشه http://gallery.military.ir/albums/userpics/013.JPG http://gallery.military.ir/albums/userpics/7_8901221113_L600.jpg http://gallery.military.ir/albums/userpics/8_8901221113_L600.jpg http://gallery.military.ir/albums/userpics/9_8901221113_L600.jpg
  17. http://www.farsnews.com/plarg.php?nn=M607750.jpg شهيد امير سپهبد علي صياد شيرازي در گوشه تصوير شهيد مهدي باكري (فرمانده لشكر عاشورا) ديده مي شود فقط نتونستم آپلودش کنم شهيد باكري از نگاه سرلشكر شهيد صياد شيرازي توفيقي نصيبم شد كه يادي از همرزمان سلحشور و بسيار شايسته خطه آذربايجان بكنم. برادراني كه ياد و خاطره شان از ذهن ما محو نمي‌شود و هميشه با ياد آوري مجاهدت‌ها و ايثار گري‌هايشان ضمن اين كه الهام مي‌گيريم و درس خودمان را يادآوري مي‌كنيم، از آن سجاياي آنها، فرصت خوبي است براي اينكه بتوانيم ياد و خاطره آنها را در جامعه اسلامي مان زنده نگه داريم و به نسل جوانمان منتقل كنيم. من امروز مي‌خواهم از سرداران سلحشور جبهه‌هاي جنگ حق بر عليه باطل و خاطراتي را كه از آنها دارم اينجا يادي بكنم تا انشاء الله دين خودم را اداء كرده باشيم. اولين سلحشوري كه يادش مي‌كنم سردار سرلشكر شهيد پاسدار مهدي باكري است كه من واقعاً به وجود او در زمان حياتش افتخار مي‌كردم و امروز هم از يادش افتخار مي‌كنم كه او چگونه در آن صحنه‌هاي نبرد، هم از ياران و همرزمان خوب ما بود و هم اينكه قوتي بود و قدرتي بود براي جبهه حق براي سركوبي دشمنان اسلام. دو خاطره خوب از ايشان دارم كه هميشه از فرصت‌ها استفاده و يادآوري مي‌كنم. يك خاطره زماني بود كه من مسئوليت گرفته بودم براي آزاد‌سازي دو شهر اوشنويه و بوكان در شمالغرب ايران. البته اين مرحله دومي بود كه من به منطقه شمالغرب (كردستان) مي‌رفتم و مسئوليت فرماندهي منطقه را از جمهوري اسلامي به من واگذار كرده بودند. وقتي كه من وارد اروميه شدم، چون قبلاً به شهر نيامده بودم آشنايي لازم را هم با منطقه نداشتم و هم با آن نيروهايي كه مي‌خواستند با ما همكاري بكنند از ارتش و سپاه، بايد آشنا مي‌شدم. به من خبر دادند كه يكي از برادران سپاه مي‌خواهد با شما ملاقات كند. گفتم كي هستند؟ گفتند آقايي به نام باكري. ديدم يك جوان با تواضع و با اخلاص كه از همان اول كه من ديدمش، در قلبم مهر و محبتش جاي گرفت و احساس كردم كه اين چهره خيلي چهره ساخته و پرداخته‌اي است، سابقه‌اش را نمي‌دانستم حتي اسمش را آنجا شنيدم. ايشان گفت كه من مطالبي دارم راجع به آمادگي خودمان براي عمليات كه مي‌خواستم بگويم. گفتم بفرماييد من در خدمت شما هستم. ايشان آمدند و از روي نقشه‌اي كه داشتيم، شروع كردند وضع منطقه را گفتن، بعد من متوجه شدم مسئوليت ايشان فرمانده عمليات آنجا بود از طرف سپاه. گفت من الان تمامي امكانات را براي عمليات‌آماده دارم، منهاي اينكه مهمات ندارم و خمپاره و حتي سلاح‌هاي سبك هم نداريم، اگر اينها را به من واگذار كنيد، من از همين فردا آماده ام براي همكاري با شما براي عمليات. من از يك طرف قلبم خيلي قوت آمده بود كه خدا را شكر، ما تا به صحنه آمديم اين طوري اعلام آمادگي مي‌كنند از يك طرف هم خودم نگران بودم كه كسي غير از من، بخواهد فرماندهي بكند بر صحنه. اين شخص بايد صحنه را بشناسد و به سازمانش كاملاً آشنا باشد از اين نظر ما به ايشان گفتيم كه براي شما امكان پذير است كه شش روز به ما مهلت بدهيد تا در اين مدت من خودم را آماده بكنم؟ واقعاً اين بايد در تاريخ ثبت شود و روي آن كارشناس‌هاي نظامي بيايند تحليل بكنند كه آيا ممكن است مثلاً در صحنه‌اي فرمانده نه رده بالاتر بيايد از فرمانده رده پائين‌تر مهلت بگيرد تا آماده شود براي عمليات؟ به هر صورت براي من كه پيش آمده بود ضمن اينكه براي من كوچكترين چيزي براي اين‌كه نگران بشوم. وجود نداشت خيلي خوشحال بودم كه اينچنين وضعي پيش آمد كه من بايد خودم را آماده كنم براي عمليات. گفتم شش روز به من فقط مهلت بده من برويم يكانها را بشناسم يك خرده هم شناسايي كنم و بعد انشاءالله براي عمليات آماده شويم ايشان هم با تواضع قبول كرد. بلافاصله روز بعد هم من دستور واگذاري مهمات را به ايشان دادم كه لشكر 64 اروميه به ايشان مهمات بدهند، تا آن موقع هم هنوز ارتباطي بين ارتش و سپاه بر قرار نشده بود. من احساس كردم كه اينها نسبت به هم بيگانه‌اند چون اينچنين وضعي و فرصتي پيش نيامده بود. ارتشي‌ها اول يك مقدار يكه خوردند كه مهمات را واگذار كنيم به خارج از ارتش؟ گفتيم بله. اين كار تكرار شده و اين كار را بكنيد. آنها هم چون اطاعت داشتند و مطمئن بودند كه خوب ما دستورمان دستور رسمي است بلافاصله عمل كردند. شهيد باكري هم آماده شد براي عمليات و تقريباً فكر مي‌كنم او داشت لحظه شماري مي‌كرد براي اين كه عمليات شروع بشود. ما هم رفتيم با سرعت در آن پادگان‌هاي پيرانشهر و جلديان و خود نقده، نيروهاي ارتش را سازمانشان را آماده كرديم و هم نيروهاي انتظامي را كه آن موقع ژاندارمري بود آماده كرديم. بعد طرح عمليات را با كمك شهيد باكري با هم ريختيم. ديديم كه سه تا محور روشن مي‌تواند باشد. يكي محور زيوه به طرف اشنويه، يكي محور نقده به طرف اشنويه و يكي هم محور جلديان و صوفيان به طرف اشنويه، سه محور را تفكيك كرديم. فرماندهي محور شمال را كه زيوه بود دادم به شهيد باكري، محور نقده را دادم به ژاندارمري و محور جلديان به طرف صوفيان و اشنويه را هم داديم به لشكر 64، كه يك تيپشان در آنجا بود. اينها هماهنگ حمله كردند. در مدت چند ساعت من ديدم محور شمال كارش تمام شد. يعني شهيد باكري با سرعت آمد قسمت شمال اشنويه را كه ارتفاعات سركوب داشت همه را اشغال كرد و از شمال مسلط شد به شهر. منتها چون از نظر نظامي كافي نبود بايستي از طرفين الحاق مي‌كردند. من به ايشان گفتم شما همين جا باش تا من آن دو تا محور ديگر را آماده كنم كه به لطف خدا در عرض سه روز اين كار انجام شد. سه تا محور به هم متصل شدند و الحاق پيدا كردند و شهر محاصره شد و شهيد باكري با احتياط رفت داخل و كار شهر را تمام كرد. يعني پاكسازي كرد و شهر را به دست سپاه داديم و اين مأموريت حساس سرافرازانه در عرض نه روز تمام شد. خداوند كمك كرد و ما با كمك برادران ديگر آن منطقه را آزاد كرديم. جمعاً 44 روزه مأموريت ما در شمالغرب تمام شد كه من ديگر بعد آمدم به جبهه‌هاي جنوب با مسئوليت فرماندهي نيروي زميني، شهيد مهدي باكري نمونه‌اي بود از يك سلحشوري كه به صورت طبيعي خداوند به ايشان توفيق داده بود روحيه مجاهدت داشته باشد، روحيه اخلاص و تقواي علمي داشته باشد و در صحنه زندگيش براي خدا، خالصانه آماده شود، بجنگد و يك همرزم ارتشي كه پيدا مي‌كند مثل ما، و آن ارتشي در منطقه‌اي فرماندهي دارد ومي خواهد به او برنامه بدهد، او به اين ارتشي برنامه مي‌دهد يعني اينقدر مهياي عمليات است كه بايستي فرمانده رده بالا از رده پائين فرصت بگيرد و مهلت بگيرد براي اين كه خودش را آماده كند براي هدايت عمليات. روحش شاد و يادش گرامي باد انشاء الله. نكته دوم و خاطره دوم از شهيد باكري، مربوط است به جبهه جنوب. ديگر باكري براي ما شناخته شده بود چون كاملاً يكي از فرماندهان خوب و شايسته سپاه بود و دائماً در سازمان رزمي كه ما در عمليات‌هاي مختلف داشتيم ايشان حضور و شركت داشت در هر عملياتي شهيد باكري وظيفه خودش را به نحو احسن انجام مي‌داد و از مشخصات بارزش عميق بودن در كارش بود. البته من تا سال‌ها نمي‌دانستم كه ايشان تحصيلات عالي داشت و مهندس و آدم تحصيل كرده‌اي بود. من نمي‌دانستم اينقدر اين آدم تواضع داشت كه اصلاً خودش را رو نكرده بود. ما او را با اخلاص پسنديده و يك آدم موفق ديده بوديم، نظامي خوب مي‌شناختيمش، خودش را خوب آماده مي‌كرد براي عمليات، ما تا همين قدر شناخت داشتيم به ايشان. درعمليات بدر كه دنباله عمليات خيبر بود، من توفيق داشتم كه از نزديك هم كار آموزشي مي‌كردم براي نيروها و هم مسئوليت خودم را در قرارگاه كربلا داشتم، با همرزم عزيزم سردار سرلشكر پاسدار رضايي همكاري داشتم. اين صحنه خيلي حساس بود. چارچوب كار براي عمليات اين بود كه مابايستي در ادامه عمليات خيبر از داخل هور العظيم رو به غرب پيش روي مي‌كرديم، از يك بخش از آب مي‌گذشتيم و خودمان را به خاكريزهاي دشمن مي‌رسانديم و بعد پيشروي مان را تا رودخانه دجله ادامه مي‌داديم. از دجله بايد عبور مي‌كرديم و به اتوبان العماره و به بصره مي‌رسيديم و اتوبان را پاكسازي مي‌كرديم. نيروهاي ضربتي را با هليكوپتر وارد مي‌كرديم و يك بخش از نيرويمان مي‌رفت به طرف شمال، به طرف العماره تا العزيز و يك بخش از نيروهايمان هم بايد به طرف جنوب مي‌آمد تا القرنه. در اين محدوده ما بايستي منطقه را آزاد و پاكسازي و يك فرصت بسيار خوبي را در قلب دشمن براي منهدم كردن نيروهاي متجاوز متجاوز پيدا بكنيم. اين طرح ما بود. در زمان كوتاهي كه مثلاً حدود 10 يا 11 شب كه عمليات شروع شد، يك ساعت هم نكشيد،‌رزمندگان خط را شكستند خودشان را به دجله رساندند و اين نيروها از لشكر‌هاي موفق، لشكر 31 عاشورا بودند كه فرماندهي اش با شهيد باكري بود. من يادم هست اولين دستوري كه صادر كرديم براي عبور از دجله به لشكر 31 عاشورا بود. اين لشكر بايد عبور مي‌كرد و در اين عبور خود شهيد باكري در صف اول رفته بود به جلو. يعني با آن تركيب اول كه بايد مي‌رفتند آن طرف و سرپل را مي‌گرفتند، رفته بود و با نيروهاي دشمن درگير شده بود. ايشان از ناحيه پيشاني تير خورد و همان جا شهيد شد. ايشان را مي‌آورند داخل قايق كه برش گرداند به طرف ساحل و برسانند به عقب. در بين راه قايقش را مي‌زنند و مفقود الاثر مي‌شود. قايق را آب مي‌برد به هر صورت شهيد باكري به ظاهر در بين ما نيست. ولي خداي او هست، رزمندگاني كه او را مي‌شناختند هستند، من رزمنده كوچك و سرباز كوچك اسلام هم دارم از ايشان صحبت مي‌كنم و بدين ترتيب راه و رسم او از بين نرفته است. در نهايت بگويم كه شهيد باكري نمونه و اسوه اخلاص بود، نمونه تقوا و با توكل به خدا بود. براي آن مأموريت‌هايي كه به عهده اش مي‌گذاشتند، با اخلاق و رفتارش و مديريت و فرماندهي نفوذ مي‌كرد در دل پاسداران جوان، بسيجيان ارزشمند، و از طرفي با ارتشياني كه در عمليات با هم ادغام مي‌شدند و مي‌خواستند عمليات انجام بدهد. من از فرماندهاني كه خيلي ذكر خيرش را مي‌شنيدم كه هماهنگ بود با ارتشي‌ها، شهيد باكري بود. بعضي از فرماندهان ارتش رقابت مي‌كردند و مي‌گفتند ما با ايشان مي‌خواهيم باشيم در عمليات. البته ايشان با مطالعه كار مي‌كرد با همان تحصيلات عاليه خوبي كه داشت. معلوم بود بهره‌برداري مي‌كرد و در ادغام‌هايي كه بين ارتش و سپاه انجام مي‌شد، هماهنگي خيلي خوبي داشت. او چهره موفقي بود، يعني از رزمندگان واقعاً موفق جبهه‌هاي نبرد شهيد باكري بود كه باز هم روحش شاد و يادش گرامي باد. ‏ لينک خبر: http://www.ettelaat.com/new/index.asp?fname=2009\\09\\09-02\\16-14-32.htm منبع خبر: اطلاعات زمان خبر: يکشنبه 29 آذر 1388
  18. سلام این لینک ها درمورد سیستم کنترل بردار رانشه (TVC (Thrust Vector control http://spaceflightsy...erStage/Thrust/ http://en.wikipedia....hrust_vectoring اینا هم عکس ها یی از انواع TVC Thrust Vector contro X-31 l http://gallery.milit...ctor_X-31-2.jpg اینم مطالبی در موردش : http://en.wikipedia.org/wiki/X-31 اینم F-18 HARV http://gallery.milit...rpics/fig09.jpg http://gallery.milit...s/F-18_HARV.jpg http://gallery.milit...ics/f18harv.jpg http://gallery.milit...mp_7a681be6.jpg http://gallery.milit..._TVC_Poster.jpg http://gallery.milit.../TVC_Layout.jpg http://gallery.milit...mp_fa9506f2.jpg http://gallery.milit...erpics/1599.jpg اینم انیمیشنی از نحوه عملکرد سیستم کنترل بردار رانش http://gallery.milit...tup&cat=0&pos=4 اینم یک فایل exe هست که متاسفانه آپلود نشد این فایل اجرائی در حقیقت نقشه سیستم کنترل بردار رانشه که عملکرد اون رو هم نشون میده به صورت عملی. http://spaceflightsy...videos/TVC6.exe
  19. Skyhawk

    پیل حرارتی

    مقدمه پیلهای حرارتی مهمترین جزء باتری حرارتی به شمار می‌آیند. باتریهای حرارتی ، باتریهایی هستند که بخاطر دارا بودن یک سری ویژگیهای منحصر به فرد ، برای استفاده در اهداف نظامی کاملا مناسب می‌باشند. در این مقاله پیلهای حرارتی معرفی و طبقه بندی می‌شوند. سپس اجزای پیلهای حرارتی شامل آند ، کاتد و الکترولیت این پیلها و مواد تشکیل دهنده آنها معرفی می‌شود. باتری حرارتی یک منبع تولید کننده جریان الکتریکی است که به علت دارا بودن چگالی جریان بالا و قابلیت اطمینان زیاد و عمر طولانی ، به منظور تأمین جریان الکتریکی مورد نیاز در سلاحهای نظامی بکار می‌روند. این جریان الکتریکی بوسیله تعدادی پیل تولید می‌شود. بر حسب اینکه جریان مصرفی مورد نیاز چقدر باشد، تعداد پیلها ، نحو ه آرایش آنها به صورت سری یا موازی و نیز ابعاد الکترودها متفاوت خواهد بود. http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/4/40/Thermalbattery.jpg ساختمان پیل هر پیل از سه بخش اصلی و سه بخش فرعی تشکیل شده است. اجزای اصلی عبارتند از: کاتد (قطب منفی) ، الکترولیت و آند (قطب مثبت). اجزای فرعی نیز عبارتند از جمع کننده جریان قطب مثبت ، جمع کننده جریان قطب منفی و منابع گرمایی. برخلاف سایر پیلهای شیمیایی که دارای الکترولیت مایع هستند، در پیلهای حرارتی ، الکترولیت در دمای محیط ، جامد و غیر هادی است، لذا در شرایط معمولی پیل غیر فعال خواهد بود. اما زمانی که الکترولیت به صورت مذاب در آید، یونیزه می‌شود و هدایت الکتریکی بسیار زیادی پیدا می‌کند. ابن عامل باعث می‌شود تا واکنش الکتروشیمیایی بین آند و کاتد برقرار شود و جریان الکتریکی در پیل تولید گردد. این جریان توسط جمع کننده‌ها انتقال می‌یابد. الکترولیت زمانی به صورت مذاب در می‌آید که تا دمایی بالاتر از نقطه ذوبش گرم شود. این گرما از طریق منابع گرمایی موجود در لابلای پیلها تأمین می‌شود. طبقه بندی پیلهای حرارتی پیلهای حرارتی انواع گوناگونی دارند؛ اما می‌توان بطور کلی آنها را به دو دسته پیلهای لیتیومی و پیلهای کلسیومی تقسیم نمود. طیف گسترده‌ای از مواد به منظور ساخت اجزای پیل مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ ولی نحوه انتخاب آنها باید به گونه‌ای باشد که بتواند بر حسب نیاز ، بهترین سطح ولتاژ و جریان را تأمین نماید. در پیلهای لیتیومی از لیتیم و ترکیبات آن و در پیلهای کلسیومی از کلسیم و ترکیبات آن برای ساخت قطعات اصلی پیل استفاده می‌گردد. محدوده ولتاژ قابل تأمین توسط هر پیل در حدود 1.5 تا 3.5 ولت است. http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/6/67/battery2.JPG پیلهای لیتیومی آند در این پیلها ابتدا از لیتیوم خالص به عنوان آند استفاده می‌شد؛ اما استفاده از این ماده مشکلاتی را به همراه داشت. لیتیوم خالص بیش از اندازه فعال است و کار کردن با آن آسان نیست. از طرفی دارای نقطه ذوب پایینی است و در دمای 181 درجه سانتیگراد ذوب می‌شود. در نتیجه در درجه حرارت عملکرد پیل ، به صورت مذاب در می‌آمد و می‌تواند به سمت بیرون نشت پیدا کرده و باعث اتصال کوتاه شدن پیل می‌گردید. به همین دلیل مجبور بودند لیتیوم مذاب را بوسیله یک قطعه اسفنجی مهار نمایند که این کار نیز مشکلاتی را به همراه داشت. لذا دیگر از لیتیوم خالص برای اند استفاده نمی شود، بلکه از آلیاژهای لیتیوم مانند لیتیوم- آلومینیوم و لیتیوم - سیلسیوم برای این منظور استفاده می‌شود. این کار مزایای زیادی دارد: از جمله اینکه نقطه ذوب را افزایش می‌دهد. به گونه‌ای که در درجه حرارت عملکرد پیل ، آند می‌تواند پایداری حرارتی خود را حفظ نماید. از سوی دیگر ساخت و کاربردی کردن آن آسانتر است. بر طبق نمودار فازی لیتیوم - سیلیسیوم ، با افزایش درصد سیلیسیم در آلیاژ ، نقطه ذوب ترکیب حاصل افزایش می‌یابد. بهترین حالت به ازای ترکیب 33 درصد لیتیوم و 67 درصد سیلیسیوم بدست می‌آید که دارای نقطه ذوب 760 درجه است. اما از آنجا که مقدار لیتیوم موجود در این ترکیب کم ایست. برای استفاده به عنوان آند چندان مناسب نیست. برطبق نمودار ، ترکیب 44 درصد لیتیوم و 56 درصد سیلیسیوم مناسبترین آند است؛ چرا که دارای نقطه ذوب 730 درجه است و میزان فعالیت آن نیز به اندازه کافی می‌باشد. الکترولیت بطور معمول از نمکهای هالیدی فلزات قلیایی برای ساخت الکترولیت استفاده می‌شود. این کار بخاطر قابلیت هدایت الکتریکی بسیار بالای این نمکها در حالت مذاب است. نقطه ذوب هر یک از این نمکها بالاست. در صورتی که الکترولیت باید دارای نقطه ذوب به نسبت پایینی باشد تا تأمین گرمای لازم برای رسیدن به نقطه ذوب آسان باشد. به همین دلیل از ترکیب یوتکتیک دوگانه یا سه گانه این نمکها استفاده می‌شود. ترکیب یوتکتیک به ترکیبی گفته می‌شود که کمینه نقطه ذوب را به ازای درصد معینی از اجزای تشکیل دهنده‌اش دارا باشد. در پیلهای حرارتی بطور معمول از ترکیب یوتکتیک کلریدهای لیتیوم و پتاسیم به عنوان الکترولیت استفاده می‌شود. نقطه ذوب هر یک از این دو ماده به ترتیب 614 و 790 درجه سانتیگراد است. در حالی که نقطه ذوب ترکیب یوتکتیک آنها برابر با 352 درجه سانتیگراد است. در درجه حرارت عملکرد پیل ، الکترولیت به صورت مذاب در می‌آید و ممکن است به بیرون نشت پیدا کند و از آنجا که هادی است، می‌تواند باعث اتصال کوتاه پیل گردد. به منظور جلوگیری از این پدیده ، مقدار معینی از ماده‌ای که نقطه ذوب بالایی داشته و از لحاظ شیمیایی نیز با اجزای پیل سازگار باشد را بدان می‌افزایند. بطور معمول از اکسیدهای دیر گداز برای این منظور استفاده می‌شود. در بیشتر پیلهای لیتیومی اکسید منیزیم بکار برده می‌شود که در واقع به عنوان یک چسب عمل می‌کند و در نقطه ذوب الکترولیت ، آن را به صورت خمیری شکل در آورده و از جاری شدن آن جلوگیری می‌کند. کاتد طیف گسترده‌ای از مواد به عنوان کاتد در پیلهای لیتیومی مورد استفاده قرار می‌گیرند. اما بیشتر از سولفیدهای فلزی نظیر سولفید آهن ، بی سولفید آهن ، سولفید مس و بی سولفید کبالت برای این منظور استفاده می‌شود. مهمترین مشخصه مواد فعال کاتد این است که دارای پایداری حرارتی باشد تا در دمای عملکرد پیل دچار تجزیه یا تغییر فاز نشود. از این مواد بی سولفید آهن بخاطر خواص الکتروشیمیایی مطلوب ، سهولت دسترسی و ارزان بودن ، بیشتر استفاده می‌شود. بی سولفید آهن که نام تجارتی آن پیریت است به دو صورت طبیعی و سنتزی یافت می‌شود. پیریت طبیعی خلوص بالایی ندارد، اما به روش سنتزی می‌توان به درجه خلوص بالای 99 درصد نیز دست یافت که این نوع پیریت را پیریت سنتزی می‌نامند. استفاده از پیریت طبیعی به عنوان ماده فعال کاتد در پیلهای حرارتی بطور معمول مشکلاتی را به همراه دارد، زیرا ناخالصیهای موجود در آن ممکن است باعث بروز برخی واکنشهای ناخواسته گردد. به همین دلیل قبل از استفاده باید آن را خالص کرد. برای این منظور دو روش عمده وجود دارد که عبارتند از شناور سازی و استخراج جامد - مایع. ناخالصیهای عمده‌ای که در پیریت طبیعی ممکن است وجود داشته باشد عبارتند از ناخالصیهای اکسید آهن ، ناخالصیهای اکسید آهن و سولفات آهن از فرآیند لیچینگ با حلال اسید اسید کلریدریک و برای حذف ناخالصیهای اکسیدهای فلزی از فرآیند لیچینگ با حلال اسید فلوئوریدریک استفاده می‌گردد. در روش شناور سازی از حلال تترابرومو اتان استفاده می‌شود. با انجام عملیات تخلیص ، درجه خلوص پیریت طبیعی به بالای 99 درصد رسیده و برای استفاده در پیلهای حرارتی آماده می‌شود. http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/3/30/battery1.JPG پیلهای کلسیومی آند در این پیلها ، آند از جنس فلز کلسیم خالص است. آند و جمع کننده آن به هم متصل می‌شوند، که مجموعه این دو را دو فلزی می‌نامند. برای اتصال آند بر روی جمع کننده و ساخت دو فلزی دو روش عمده وجود دارد. در روش اول که بیشتر بکار می‌رود. کلسیم به صورت ورق ساخته می‌شود و سپس به روش نقطه جوش یا سایر روشهای مکانیکی نظیر پرس ، پرچ و غیره به جمع کننده متصل می‌شود. روش دوم لایه نشانی است. برای لایه نشانی کلسیم بر روی جمع کننده ، از روش تبخیر تحت خلا استفاده می‌شود. کاتد و الکترولیت در پیلهای کلسیومی از موادی نظیر کرومات کلسیم ، کرومات پتاسیم ، دی کرومات پتاسیم ، کرومات سرب و اکسید تنگستن به عنوان مواد فعال کاتد استفاده می‌شود. از میان مواد یاد شده ، کرومات کلسیم بیشتری مصرف را دارد، اگر چه هدایت الکتریکی بالایی ندارد. به همین دلیل در پیلهای کلسیومی از الکترولیت مجزا استفاده نمی‌شود، بلکه ترکیبی از مواد کاتد ، الکترولیت و پیوند دهنده بکار برده می‌شود که آن را دی ای بی می‌نامند. ماده‌ای که به عنوان الکترولیت مصرف می‌شود. همان ترکیب یوتکتیک کلریدهای لیتیوم و پتاسیم است که در پیلهای لیتیومی نیز بکار برده می‌شود؛ با این تفاوت که در اینجا به جای پیوند دهنده اکسید منیزیم از سیلکا استفاده می‌شود. زیرا پیوند دهنده استفاده شده در پیلهای لیتیومی با واکنشهای شیمیایی صورت گرفته در پیلهای کلسیومی سازگار نیست. شیوه عملکرد درجه حرارت عملکرد پیل بستگی به نوع الکترولیت استفاده شده دارد. هر قدر الکترولیت مورد استفاده نقطه ذوب پایین‌تری داشته باشد، پیل زودتر شروع به کار خواهد کرد و زمان فعال شدن آن کوتاه‌تر خواهد بود. پس از ذوب تا الکترولیت مجموعه واکنشهای الکتروشیمیایی بین آند و کاتد رخ می‌دهد. این گرما توسط مواد پیروتکتیک اطراف و لابه‌لای پیلها تأمین می‌گردد. برای آزاد شدن گرمای ناشی از سوختن این مواد باید یک زنجیره آتش فعال گردد. برای این منظور ابتدا با اعمال یک پالس الکتریکی یا مکانیکی چاشنیهای باتری فعال می‌شود و مواد پیروتکنیکی موجود در اطراف پیلها بر اثر آن می‌سوزند. این مواد که دارای سرعت سوزش بالایی هستند، سبب فعال شدن منابع گرمایی موجود در لابه‌لای پیلها می‌شوند. گرمای ناشی از اشتغال این منابع به گونه‌ای محاسبه می‌گردد که بتواند عملکرد باتری را برای مدت زمان مورد نیاز تضمین نماید. ساخت پیل برای ساخت پیل از فناوری پیلهای نازک استفاده می‌شود. مطابق این روش هر یک از مواد مربوط به اجزای پیل به صورت یک قرص با ابعاد مورد نیاز و ضخامت کم ساخته می‌شوند. با توجه به اینکه سطح ولتاژ پیلهای کلسیومی به میزان 0.5 ولت بالاتر از پیلهای لیتیومی است، لذا سامانه لیتیومی نیاز به تعداد پیلهای بیشتری دارد تا بتواند سطح ولتاژ معینی را تولید نماید. از سوی دیگر در سامانه لیتیومی ، برخلاف سامانه کلسیومی ، باید یک لایه جدا کننده بین آند و کاتد بکار رود تا از واکنش مستقیم بین این دو و در نتیجه اتصال کوتاه شدن پیل جلوگیری نماید. به همین دلیل ضخامت پیلهای لیتیومی افزایش می‌یابد. لذا استفاده از فناوری پیلهای نازک می‌تواند امکان تولید پیل با کمترین ابعاد را فراهم سازد. در این روش مواد اولیه که به صورت یک پودر با دانه بندی معین هستند، بوسیله روش پرس سرد به قرصهایی با ابعاد مورد نیاز تبدیل می‌شوند. در روشهای پیشرفته‌تر از پرسهای هیدرولیک برای این منظور استفاده می‌شود. قالب مورد استفاده برای ساخت هر یک از اجزای پیل بر مبنای ابعاد قرصها طراحی می‌شوند. فشار اعمال شده برای پرس قرصها باید متناسب با ضخامت قرص و چگالی ظاهری آن باشد. پس از ساخت قرصها ، با اتصال آنها می‌توان به یک پیل واحد دست یافت. آزمایش پیل پس از ساخت پیل ، برای پی بردن به نحوه رفتار تخلیه آن و نیز برای اطمینان از عملکرد صحیح مواد شیمیایی و فرمولاسیون آنها و فرآیند آماده سازی ، لازم است نسبت به آزمایش پیل اقدام شود. در صورتی که نتیجه آزمایش مثبت باشد، فرآیند ساخت مورد تأیید خواهد بود، در غیر این صورت باید تمامی مراحل ساخت و آماده سازی مورد بررسی قرار گیرد تا مشکل رفع گردد. برای آزمایش پیل ، روشهای متعددی وجود دارد؛ اما بهترین روش زمانی بدست می‌آید که تعداد متغیرهای مؤثر کمینه گردد. متغیرهایی که می‌توانند بر روی جریان خروجی پیل تأثیر داشته باشند عبارتند از: میزان فشار روی پیل ، دمای مرکز پیل ، مدت زمان جریان کشی ، شدت افزایشی دما ، شدت افت گرما ، مقدار مقاومت بار موجود در سر راه پیل ، دقت تجهیزات بکار رفته ، دقت کاربر و غیره. جمع بندی پیلهای حرارتی به علت دارا بودن ویژگیهای منحصر به فرد و داشتن مزیتهای فراوان نسبت به سایر پیلهای الکتروشیمیایی ، مناسبترین عامل تولید کننده جریان الکتریکی برای کاربردهای نظامی می‌باشند. از سوی دیگر به علت وجود پیچیدگیها و ظرافتهای خاص ، ساخت این نوع پیلها بسادگی امکان پذیر نیست. کلیه مراحل عمل سنتز مواد اولیه ، ساخت اجزای پیل ، اتصال و آزمایش پیل دارای ارزش و اهمیت زیادی است تا فرآیند تولید پیل از درصد باتریهای حرارتی را تشکیل می‌دهند. این باتریها در طیف گسترده‌ای از کاربردهای نظامی نظیر موشکها ، بمبها ، هواپیماها ، سامانه‌های اضطراری و حتی ماهواره‌ها و سفینه‌های فضایی مورد استفاده واقع می‌شوند. http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%d9%be%db%8c%d9%84+%d8%ad%d8%b1%d8%a7%d8%b1%d8%aa%db%8c&SSOReturnPage=Check&Rand=0 مراجع * Richard w.Bild, “Analysis of oxygen in Li-Si alloys”,IEEE transactions on nuclear science. Vol.NS-28,No.2,April 1981. * Chiaki Iwakura, Noriyuki Isobe.Hideo Tamura,”Preparation of iron disulfide and it,s use for Iithium batterie,s”,Osaka university, japan,1982. * Steven Dallek,”Kinetics and purity of thermal battery materials”,Naval Surface Weapons Center,MD 20903-50000. * Praful V.Dand,K.K.Press,G.R.Wisniewski,”Studies on Ca & Li systems for thermal battery application”, KDISCORE,Inc, Cockeysville,Maryland,U.S.A. * Clifford G Wagner,David Jacobs,”Thin cell thermal battery development”,General Electric Company,florida 33540. * Alan Arthur Schneider,George C.Bowser,”Thermal battery having iron pyrite depolarizer”,U.S.Patent No.4,119,769,Oct.10,1978. * Robert P.Clark,Kenneth R.Grothans,”Thermal battery having protectively coated calcium anode”, U.S.Patent No.3,527,615,Sep.8,1970. * T.L.asloge,E.E.Hellstrom,”Molticomponent phase diagram for battery applications”.Sandia National Laboratiories.
  20. سازمان صنايع هوافضا یکی ازاهداف مهم انقلاب اسلامی نیل به خود اتکایی در زمینه های مختلف،از جمله خودکفایی در بخش صنایع دفاعی می باشد. در کوران جنگ تحمیلی و در ابتدای سال 1376 به منظور مقابله با تهدیدات موشکی و حملات ناجوانمردانه دشمن به مناطق مسکونی،صنعت جدید موشکی با دست توانای جوانان مومن و متخصص کشور پایه گذاری شد. آنچه که به عنوان صنعت موشکی در حال حاضر در کشور وجود دارد حاصل تلاش های پرارزش این نیروهای جان برکف بوده که به ندای رهبر کبیر انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) جهت پشتیبانی از جبهه های نبرد حق علیه باطل لبیک گفتند. صنعت موشکی در حالی رشد سریع و صعودی خود را آغاز کرد که هیچیک از قدرت های برتر دنیا حاضر به همکاری با ایران در این زمینه نبود و تنها توکل بر خدا و اتکاء به دانش و تجربه داخلی موجب شکل گیری آن گردید. در این میان موشک های ضد تانک تاو و مالیوتکا اولین دستاورد این اقدام ملی بود که پس از آن موشک های زمین به زمین شهاب 1و2 و همچنین راکت های توپخانه ای فجر 1و2و3و5، نازعات 6و10 و دیگر راکت ها و موشک ها به عرصه تولیدات موشکی پای گذاشتند. در اواخر سال 1377 به لحاظ اهمیت خاص صنعت موشکی در میان صنایع تسلیحاتی،عنوان سازمان صنایع هوافضا ضروری تشخیص داده شد. در حال حاضر با بومی شدن بسیاری از فن آوری های مطرح در صنایع موشکی،کشور ما گام های اساسی به سمت خوداتکایی را بر داشته است. تحقیقات،طراحی،گسترش علوم پایه ای جهت دار،کاربردی و توسعه ای، تولید،ساخت،خرید،فروش و پشتیبانی در زمینه فن آوری های مربوط به انواع محصولات موشکی و صنایع فضایی در سطح جهانی،جهت تامین نیازمندی های دفاعی و ایجاد قابلیت های بازدارندگی برای دفاع از کیان و حاکمیت نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران از مهمترین ماموریت های این سازمان می باشد. توانمندیهای فنی،صنعتی و نظامی: *ریخته گری قطعات دقیق،فولادها و آلومینیوم منیزیم،دایکاست،تزریق پلاستیک قطعات متنوع و قطعات تفلونی و ترمو پلاستیک. *تولید لاستیک،قطعات کامپوزیت(پلی استر،پوکسی)و قطعات باکالیت با ماشین آلات دقیق و منحصر بفرد. *پرسکاری قطعات دقیق شیر فرمینگ،فلوفرمینگ،اکسترود آلیاژهای آلومینیوم و فولاد بصورت افقی و عمودی،اسپینیگ قطعات فلزی بروشهای سرد و گرم. *تولید انواع فنرهای فشاری،پیچشی،مخروطی،تخت،کششی و... *تولید قطعات دقیق ماشینکاری با ماشین های CNC و (NC فرزکاری و تراشکاری)،اسپارک،وایرکات. *سنگ زنی قطعات گرد و تخت و ابزار سازی و ابزار تیزکنی. *تولید انواع چرخ دنده های صنعتی با ماشین های مخصوص. *تولید قالب های فلزی و غیر فلزی برای تولید قطعات دقیق. *عملیات پوشش کاری آندایزینگ،گالوانیزه،خشن کاری،کرم سخت،آبکاری قلع و طلا. *جوشکاری MIGو TIG و درز جوش قطعات فولادی و آلومینیمی. *عملیات حرارتی انواع قطعات صنعتی فولادی(تمپرینگ،سختکاری،تنش زدایی،کربوراسیون جامدو...)و آلومینیمی(آنیل،محول و پیر سختی،تنش زدایی و ...) *کوره های تحت خلاء برای عملیات حرارتی قطعات دقیق. *میکروسکوپ الکترونی و نوری برای تشخیص و آنالیز مواد کوانتومتری. *RAY-،متالوگرافی،سختی سنجی قطعات فلزی و پلیمری و CMM و تجهیزات کامل اندازه گیری ابعادی ایستگاههای تست کششی،شرایط محیطی،ضربه،شوک های حرارتی،پاشش نمک. *مرکز کالیبراسیون جریان مایعات،ارتعاشات و اکوستیک نیرو و فشار. *تولید گیربکس و دیفرانسیل خودروهای سواری و دها توانمندیهای دیگر در زمینه های تکنولوژیهای مخابرات و الکترونیک،شیمی و... جوان و نوپا بودن صنایع موشکی و عدم کمک خارجی در خصوص دستیابی به فن آوری پیشرفته در زمینه طراحی و ساخت موشک سبب شد،که با استعانت از خداوند متعال و تلاش بی وقفه مدیران و متخصصان صنایع دفاعی کشور بتوانیم به تکنولوژی ساخت و تولید انواع موشک ها دست یابیم که اهم آن عبارتند از: *طراحی ساخت انواع موتورهای سوخت جامد دو پایه و مرکب برای انواع موشک های ضد تانک،زمین به زمین کوتاه برد،زمین به هوا و ... *طراحی و اجرای کارخانه تولید ریخته گری سوخت جامد مرکب(HTPBوPPG). *طراحی و ساخت انواع موتورهای سوخت مایع برای موشک های زمین به زمین برد متوسط و زمین به هوا. *طراحی و اجرای کارخانه تولید سوخت مایع. *طراحی و ساخت انواع سرجنگی با عملکردهای متفاوت برای موشک هایی با ماموریت های مختلف. *طراحی وساخت سیستم های هدایت وکنترل مشتمل بربخشهای الکترونیکی برای انواع موشک ها. *ساخت انواع سنجشگر وضعیت در موشک ها(جایروسکپ و شتاب سنج ها). *ساخت انواع ابزار دقیق(سرومکانیزم) هیدرولیکی،نیوماتیکی و الکتریکی برای انواع موشک. *شناخت و دستیابی به اطلاعات لازم و روش های متداول جهت بررسی آیرودینامیکی،قوانین پرواز و شبیه سازی پرواز انواع موشک . http://mod.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=26&Itemid=68
  21. روزنامه كيهان > شماره 19602 20/12/88 > صفحه 12 (سياسي) نگاهي به تاريخچه ناوشكن ها تاكتيك هاي ناوشكن هاي اوليه هدف اوليه ناوشكن ها محافظت در برابر ناوچه هاي اژدرافكن بود اما نيروهاي دريايي بلافاصله سرعت و انعطاف آنها را به عنوان كشتي هاي چندمنظوره مورد توجه قرار دادند. دريابان «بالدوين واكر» وظايف ناوشكن ها را براي نيروي دريايي سلطنتي انگليس چنين مشخص كرد: - پيشگيري محافظتي حمله احتمالي كشتي هاي اژدرافكن دشمن - جستجوي ساحل دشمن در مكانهايي كه امكان عبور ناوگان وجود دارد - ديدباني بندر دشمن به منظور ايجاد تزاحم در فعاليت اژدرافكن هاي دشمن و جلوگيري از پاسخگويي آنها - حمله به ناوگان دشمن اولين استفاده مهم از يك ناوشكن درحمله ويران كننده ژاپن به ناوگان روسيه در بندر آرتور (Artur) بود. اين حمله در آغاز جنگ روسيه ژاپن 1904صورت گرفت. سه دسته ناوشكن به ناوگان روسيه در بندر حمله كردند و پس از آتشباران 18 اژدرافكن به دو كشتي جنگي روسيه به شدت آسيب رساندند. ناوشكن ها و جنگ جهاني اول در طي جنگ جهاني اول گرايش دولتها به سمت و سوي ساخت ناوشكن هاي بزرگ تر با تسليحات سنگين تر بود. تعدادي از فرصت هاي حاصله براي شليك به سمت كشتي هاي جنگي غول پيكر در جنگ جهاني اول از بين مي رفت زيرا ناوشكن ها تمام اژدرهاي خود را در اولين رگبار استفاده مي كردند. كلاس هاي انگليسي «V»و W» كه در اواخر جنگ روي كار آمدند براي حل اين مشكل از دو سكوي سه اژدري در ناوشكن هاي خود استفاده كردند. نوآوري جديد ديگر توسط كلاس Fubuki ي ژاپني ها و با «نوع ويژه» وارد عرصه كشتي سازي شد. اين ناوشكن درسال 1923 طراحي و در 1928 تحويل داده شد. اولين تمركز در طراحي آن بر روي تسليحات بود. 6 تفنگ پنج اينچي و سه سكوي سه اژدري. مجموعه جديد كلاس ناوشكن ها داراي برجك هايي بود كه به منظور دفاع در برابر حملات هوايي طراحي شده بودند. در اين مدل از اژدر نوع 93، با سوخت اكسيژن و طول 61 سانتيمتر استفاده شده بود. كلاس «Hatsuharu» كه درسال 1931 طراحي شد و تسليحات اژدري را بهبود بخشيد. بدين ترتيب كه مدت گلوله گذاري مجدد را با نزديك كردن ذخيره اژدرها به 15 دقيقه رساند. عملكرد ايتاليايي ها در مديترانه براي ساخت رزمناو هاي سبك و بسيار سريع مانند كلاس «Condottieri» فرانسوي ها را برآن داشت تا طرح هاي جديدي را در ساخت ناوشكن ارائه كنند. فرانسوي ها علاقه زيادي به ناوشكن هاي بزرگ داشتند، همانند كلاس «Chacal» درسال 1922 و با وزن بيش از 2000 تن كه تفنگ هاي 130ميليمتري را حمل مي كرد. كشور آلمان در حدود سال 1930، تحت برنامه تسليحات هيتلر، مجددا رو به ساخت ناوشكن آورد. آلماني ها نيز به ساخت ناوشكن هاي عظيم الجثه علاقه داشتند اما شروع كارشان با مدل 1934 بود كه بيش از 3000 تن وزن داشت. يعني چيزي معادل كشتي هاي كوچك، ناوشكن هاي آلماني همچنين از ماشين آلات بخار فشارقوي استفاده مي كردند كه بيشتر برايشان مشكلات مكانيكي به بار مي آورد. هنگامي كه تجديد تسليحات آلمان و ژاپن فاش شد. نيروهاي دريايي انگليس و آمريكا بر روي ناوشكن هايي تمركز كردند كه ابعادشان كوچكتر اما تعدادشان بيشتر از كشورهاي ديگر باشد. انگليسي ها كلاس هاي A و B را با وزن 1400 تن ساختند كه داراي چهار عدد تفنگ 119 ميليمتري و هشت سكوي پرتاب اژدر بودند. آمريكايي ها نيز در سال 1938 كلاس «Benson» را با ابعاد مشابه طراحي كردند كه داراي پنج تفنگ پنج ميليمتري و 10 عدد سكوي پرتاب اژدر بود. جنگ دوم جهاني با شروع جنگ جهاني دوم تهديد مجدداً شروع شد. زيردريايي ها موثرتر عمل مي كردند و هواپيماها نيز از سويي تبديل به بخش مهمي از جنگ دريايي شده بودند. در نتيجه ناوشكن ها نيز براي مبارزه با اهداف جديد ضعيف بودند. لذا به تفنگ هاي ضدهوايي و رادار تسليحات ضد زيردريايي مجهز شدند. ناوشكن ها بزرگتر و چندمنظوره شده بودند. تلفات نيز در ناوشكن ها به اوج رسيده بود. همين امر باعث شد كه ضددريايي هاي ارزان تر و كوچكتر مانند رزمناو كوچك (Corvettes) و ناو فريگت توسط نيروي دريايي انگليس و آمريكا ساخته شوند. دوران پس از جنگ در اواخر سالهاي 1940 تا 50 تعدادي از ناوشكن هاي غيراتمي كه در دوران جنگ ساخته شده بودند تكميل شد. اين كشتي ها از ناوگان دوران جنگ كاملابزرگتر با تفنگ هاي كاملااتوماتيك، ماشين آلات واحد، رادار، سونار (ردياب صوتي) و سلاح هاي ضد زيردريايي مانند بودند. بعنوان مثال كلاس Daring بريتانيا، كلاس For restSherman آمريكا و كلاس Kotlin شوروي. ظهور موشك هاي ضدهوايي و موشك هاي زمين به زمين مانند Exocet در اوايل حدود سال 1960 جنگ هاي دريايي را تغيير داد. ناوشكن هاي موشك انداز (موشك هدايت شونده) براي حمل اين سلاح ها طراحي شدند تا در برابر تهديدهاي هوايي، زيردريايي و سطحي از ناوگان محافظت كنند. براي مثال مي توان به كلاس Kashin از شوروي، كلاس County از بريتانيا و كلاس Charles FAdams از آمريكا اشاره كرد. ناوشكن هاي مدرن ناوشكن هاي اخير انگليس داراي وزن جابجايي حدود 5000 تن هستند و به تركيبي تفنگ ها و موشك ها مسلح مي باشند مانند تفنگ هاي «MK8» 114 ميليمتري، موشك هاي دريايي «Dart» تفنگ هاي مسافت نزديك 20 ميليمتري، سيستم تسليحاتي «CIWS» و همچنين سكوي هاي پرتاپ اژدر. نيروي دريايي ايتاليا اخيرا از هر دوي ناوشكن هاي كلاس «Orizzonte» و «luigi Durand de la Penne» استفاده مي كند. نيروي دريايي كانادا نيز ناوشكن كلاس «Iroquois» را به كار انداخته است، اين ناوشكن داراي چهار هليكوپتر، ضدهوايي، و ناوشكن هاي موشك انداز است. اين ناوشكن اولين كشتي نظامي كانادايي است كه نيروي آن توسط توربين گاز تامين مي شود و داراي دو توربين است، يكي براي تامين نيروي دريانوردي و ديگري براي افزايش سرعت ناگهاني با 54 كيلومتر در ساعت (چنين آرايشي را COGOG مي نامند)، آمريكايي ها با الهام از طراحي كلاس «Iroquois» دست به ساخت كشتي كلاس «Spruance» زدند. نيروي دريايي هند سه ناوشكن كلاس «Delhi» را به كار انداخته است. اين كشتي ها مسلح به موشك هاي «35 Kh-» هستند كه داراي برد هدف 130 كيلومتر مي باشد. سيستم دفاع موشكي «Barak» بر روي كلاس «Delhi» نصب شده است و به زودي بر روي ديگر كشتي ها نيز نصب خواهد شد. اين ناوشكن ها همچنين راكت هاي «RBU-6000» را به عنوان ضد زيردريايي حمل مي كنند و داراي پنج عدد سكوي پرتاپ اژدر 533 ميليمتري مي باشند كه مي تواند «SET-65E» اژدر نوع 65-53 را پرتاپ كند. اين ناوشكن ها قادر به حمل دو هليكوپتر هستند. اخيرا نيروي دريايي ارتش چين با وجود ناوشكن كلاس «Sovremenny» سفارش تعدادي ناوشكن جديد را داده است. اين سه ناوشكن، با نام هاي كلاس «Luyang»، «Luyangll» و «Luzhou» از سال 2003 مورد استفاده قرار گرفته اند. دو تاي آخري مسلح به موشك هاي دفاعي راه دور، « 9 HQ-» از نوع بومي و «300 -S» روسي هستند. در نيروي دريايي آمريكا ناوشكن ها به عنوان محافظ ناوگان جنگ، گروه هاي مبارزه سطح آب، گروه هاي زميني خاكي و گروه هاي تجديد تداركات و سوخت مورد استفاده قرار مي گيرند. ناوشكن هايي كه اخيرا مورد استفاده آمريكا قرار دارند شامل كلاس «Arleigh Burke» هستند. ناوشكن هاي نسل آينده سري ناوشكن هاي چند كاره «DD21» و يا «Zumwalt» كه جديدا (DDX نيز نا ميده مي شود، در سال 2010 براي خدمت به نيروي دريايي آمريكا وارد عمل خواهند شد تا جايگزين ناوشكن هاي «Sprunace»، كه در نوامبر 5200 بركنار شدند، شوند. برخلاف سري هاي قبلي، ماموريت اصلي «DD21» مهيا كردن پشتيباني براي حمايت از نيروهاي زميني است. اين كلاس داراي جثه بزرگ تر و وزن بيشتر نسبت به ناوشكن هاي قديمي است. سيستم تسليحاتي آن بسيار پيشرفته و سيستم انرژي آن كاملايكپارچه است، اگرچه برنامه ساخت آن متعاقبا به دو كشتي كاهش يافته است و حداكثر براي سه كشتي سرمايه گذاري شده است. با بركناري كلاس «Spruance»، اين نيروي دريايي كلاس «Arleigh Burke» را به خدمت گرفت كه داراي توانايي هاي ضد زيردريايي پيشرفته است. كشور كانادا طي يك پروژه جايگزيني با صرف هزينه 2/5 ميليارد دلار اقدام به تعويض ناوشكن هاي كلاس «Lroquois» كرده است كه وظيفه اصلي آن پدافند هوايي منطقه مي باشد. اگرچه اين پدافند قبلاوجود نداشته اما امروزه نيروي دريايي كانادا پدافند وسيع هوايي منطقه را از قابليت هاي مركزي نيروي دريايي خود مي داند. هنگامي كه اين پروژه شروع شد، انتظار مي رفت ناوشكن هاي كانادايي تا سال 5200 نياز به تعويض داشته باشند اما حالابه نظر مي رسد تا سال 0201 مشغول به خدمت هستند. بخشي از اين طرح جايگزيني شامل ناوشكن هاي كلاس «Province» بود كه موسوم به پاسداران دريايي هستند، اما اين كار محدود به سيستم رادار فازبندي شده اي است كه سه بعدي و چندكاره است و هم اكنون در نيروي دريايي هلند و آلمان مشغول به بهينه سازي مي باشد كه به آن «رادار فازبندي شده فعال» مي گويند. منبع : http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2055805
  22. Skyhawk

    سيستم‌های موتور جت(Jet Engine System)

    استارت موتورهای جت وتوربینی برای روشن شدن یک موتور توربینی یقینا به یک آغازگر و راه انداز نیاز میباشد همانطور که برای روشن شدن یک موتور پیستونی نیاز است. ولی بین استارت یک موتور پیستونی و یک موتور توربینی تفاوت زیادی وجود دارد که به تعدادی از آنها اشاره میکنم: یک تفاوت اساسی استارت موتورهای جت با استارت موتورهای پیستونی در این است که در موتورهای پیستونی بیشترین فشار و بار وارد بر روی استارت در لحظات اول است و آن به دلیل این است که در این موتورها کافی است میل لنگ با دور متوسطی بچرخد و پیستون ها بتوانند هوا را به اندازه کمپرس کنند و موتور با قدرت خود به کار ادامه دهد. و چنانچه استارت در این موتورها خراب شود میتوان آنرا به طرق دیگر روشن کرد . یعنی استارت در این موتورها ارزش حیاتی پایینی دارد چون میتوان با هل دادن یک ماشین آنرا روشن کرد. و اما در موتورهای توربینی استارت از اهمیت بسیار بالایی برخوردار میباشد بطوریکه به هیچ وجه نمیتوان این موتورها را بدون داشتن یک استارت بکار گرفت. نکته ی مهم اینجاست که در موتورهای جت برخلاف موتورهای پیستونی بیشترین فشار و بار بر استارت قبل از قطع جرقه، زمانی است که بار وارد بر کمپرسور افزایش میابد. تفاوت اساسی دیگر که در ظاهر خود را نشان میدهد مدت زمان استارت خوردن است.در موتورهای پیستونی مدت زمان استاندارد استارت خوردن حدود 1.8 ثانیه است و در موتورهای سرحال این مقدار کمتر نیز هست که البته در مور موتورهای قدیمی بحث نمیکنم. این درحالی است که مقدار زمان لازم برای استارت خوردن یک موتور توربینی معمولی با قدرت نسبی hp 120 حدود 100 ثانیه است. البته این زمان در هر موتوری متفاوت است ولی موتور هر چه قدر کوچکتر باشد به زمان کمتری احتیاج دارد و برعکس. هدف از سیستم استارت شتاب دادن به موتوراست تا لحظه ای که توربین ها بتوانند قدرت کافی برای ادامه ی سیکل کاری موتور را تهیه کنند. به این نقطه از سرعت توربین ها "سرعت خودکفایی" میگویند. استارترها انواع مختلفی را دارند ولی همان طور که گفته شد هدف همه ی استارترها یکی است و آن رساندن دور موتور به سرعت خودکفایی و در موتورهای بدون توربین رساندن موتور به نقطه ی خودکفایی است. تهیه، انتخاب یا استفاده از استارت ها به عواملی بستگی دارد که در زیر به آنها اشاره کردم. یکی زمان استارت است که در هواپیماهای جنگی بسیار مهم است و حتی پس از رسیدن موتور به دور هرزگرد درجه حرارت گازهای اگزوز بالا میرود ولی پس از اینکه دور به 40% Max رسید درجه حرارت گازهای اگزوز باید پایین بیاید، در غیر اینصورت خلبان باید موتور را خاموش کند تا اشکال آن برطرف گردد.علت بالا رفتن درجه حرارت اگزوز در حین استارت زدن عدم وجود هوای خنک کننده بخاطر کم بودن دور کمپرسور است. زمانی که استارت زده میشود شمع ها قبل از ورود سوخت به محفظه ی احتراق شروع به جرقه زدن میکنند. چون اگر مانند موتورهای پیستونی اول مخلوط هوا و سوخت وارد شود ممکن است به"Hot start" بینجامد. Hot start استارتی است که در آن حرارت گازهای اگزوز از حد مجاز تجاوز میکند. چنانچه در زمان استارت زدن موتور روشن نشود، سوخت نسبتا زیادی (در موتورهای بزرگ) ارد محفظه ی احتراق میگردد. در اینحالت اگر دوباره استارت زده شود میتواند منجر به Hot start شود. برای جلوگیری از Hot start سیستمی کار گذاشته است که سیستم تخلیه یا Drain نامیده میشود و چنانچه موتور در استارتهای اولیه روشن نشود این سیستم سوخت داخل محفظه ی احتراق را تخلیه میکند. عامل دیگر امکان دسترسی به نیروی محرکه ی استارت است. حتی موتورهای جت کوچک مقدار جریان الکتریسیته ی زیادی برای روشن شدن احتیاج دارند. به همین نسبت موتورهای بزرگتر نیرویی بیشتر برای روشن شدن احتیاج دارند. بعضی از استارتها از جهت نیروی محرکه خودکفا هستند. به این صورت که اکثر هواپیماهای جت انرژی لازمه استارت (دور بالای موتور) را از موتورهای جت کوچکتری که برق تولید میکنند میگیرند. یا ممکن است قدرت لازم برای استارت در یک هواپیمای چند موتوره از یک موتور که روشن است گرفته شود تا بقیه ی موتورها روشن شوند ، در چنین حالتی میتوان یکی از موتورهای هواپیما را با یکی از انواع استارتها روشن کرد سپس بقیه موتورها را با نیروی این موتور روشن کرد. سومین عامل مواردی است از قبیل وزن مخصوص (نسبت وزن به گشتاور یا قدرت تولیدی)، سادگی، قابلیت اطمینان، قیمت و قابلیت تعمیر مجدد. انواع استارت برای موتورهای توربینی عبارتند از: 1 استارت الکتریکی 2. استارت الکتریکی که بعد از استارت زدن آلترناتور شود 3. استارت فشنگی یا استارت با سوخت جامد 4. استارت بادی 5. استارت با احتراق هوا و سوخت 6. استارتر با موتور هیدرولیکی 7. استارت دستی یا هندلی 8. استارتر با سوخت یک پایه چون پرداختن به توضیح تمام استارتها هم وقت گیر و هم حجیم است به اصلی ترین استارتها میپردازم و درمورد بقیه توضیح کوتاهی میدهم . چنانچه در مورد هر کدام سوال داشتید یا توضیح بیشتری خواستید آنرا در بخش نظرات بیان کنید. استارت الکتریکی منبع این نوع استارت همان طور که از نامش پیداست موتور الکتریکی است. موتور الکتریکی که در این نوع موتورها استفاده میشود دارای RPM زیادی میباشد.RPM در حالت کلی به معنای تعداد دور در دقیقه میباشد و این یکایی است که برای نشان دادن دور موتورها چه پیستونی و چه توربینی به کار برده میشود. قدرت این استارت برای گرداندن کمپرسور صرف می شود تا کمپرسور هوا را به میزان لازم کمپرس کرده و به محفظه ی احتراق بفرستد. چنانچه در استارت یک موتور توربینی قدرت و سرعت کافی موجود نباشد RPM موتور در هنگام استارت کم خواهد بود و چون دور کمپرسور کم است آن مقدار که باید هوا را فشرده کند نمیکند لذا به سرعت خودکفایی نمیرسد و موتور روشن نمیشود (راه نمی افتد). برخلاف استارت موتورهای پیستونی که پس از روشن شدن موتور از مدار اتصال به فلایویل توسط اتومات استارت جدا میشود، در این نوع از استارت موتورهای توربینی استارت تا رساندن RPM موتور به اندازه ی RPM حالت خودکفایی کار میکند. این نوع استارت توان مصرفی بسیار بالایی دارد بطوریکه بر صفحات باطریها فشار بسیاری وارد میکند لذا از این استارت در موتورهای توربینی که تعداد توربین کمتری دارند استفاده میشود. از این استارت در بیشتر موتورهایی که کاربرد صنعتی دارند به عنوان بهترین استارت استفاده میشود. شمایل نمای داخلی یک موتور که یک استارت الکتریکی بر روی آن با واسطه ی تغییر گشتاور نصب شده است. استارت فشنگی این استارت یک استوانه فشنگی شکل است که درون آن ماده ی انفجاری که ازدیاد حجم و انبساط زیادی مینماید قرار میدهند. این استارت در قسمت قبل از کمپرسور نصب میشود، مانند آنچه در شکل زیر دیده میشود. تصویر زیر یک استارت فشنگی را بطور جدا از موتور نشان میدهد. استارت بادی در این نوع استارت هوای کمپرس شده در مخزن اکسیژن که معمولا مایع میباشد همزمان با سوخت به داخل محفظه ی احتراق تزریق و محترق شده که باعث حرکت سریع توربینها میشود و بعد از دور خودکفایی سیکل کاری توسط خود موتور انجام میشود. متاسفانه به دلیل استفاده و کاربرد غلط از نام " استارت بادی" از آن تعابیر مختلفی میشود مانند: استارت بادی استارتی است که هوا را با سرعت به توربینها ( یا کمپرسورها) میزند و آنها را به گردش در می آورد که با تحقیق مطلع شدم که این تعبیر از استارت بادی در واقع استارتی است به نام استارت هیدرولیکی و در کل اینکه به نام بعضی از آنها زیاد توجه نکنید، فقط طریقه ی کار و عملکرد آنها را خوب به خاطر بسپارید چون زمانی برایتان لازم میشود. سایر استارت ها استارت با احتراق هوا و سوخت در موتورهایی بکار میرود که از سوخت های مخصوصی استفاده میکنند و در این نوع استارت موتور با اینحالت که در حال سیکل عادی است کار میکند و نمونه ی استفاده از این نوع استارت میکروجتی است که از سوخت گازی استفاده میکند. در استارت با موتور هیدرولیکی نیز هوای کمپرس شده توسط موتور هیدرولیکی به داخل محفظه ی احتراق راه میابد و در استارت هندلی نیز یک هندل با واسطه ی تغییر گشتاور به شفت اصلی متصل میشود و کمپرسور را به حرکت در می آورد. تصویر زیر یک استارتر هیدرولیکی خیلی کوچک و دست ساز را نشان میدهد که شامل یک موتور الکتریکی و یک توربین گریز از مرکز دقیقا مشابه کمپرسور گریز از مرکز میباشد و از توربین کمپرسور ساخته شده است که لوله ی خروجی آن به ورودی موتوری که قرار روشن شود وصل میشود. استارت الکتریکی هم که کاربرد زیادی در بین موتورهای صنعتی دارد اینطور است که بعد از استارت به حالت آلترناتور تغییر میکند و با نیروی موتور برق تولید میکند.استارتهایی هم وجود دارند که با تزریق سوختی مخصوص مانند هیدروژن روشن میشوند و بعد از استارت از سوخت عادی استفاده میکنند. استارتهایی که امروزه بیشتر مورد استفاده قرار میگیرند شامل استارتهای زمینی برای هواپیماها میباشند که به چند طریق عمل میکنند. یکدسته مانند استارتهای هیدرولیکی عمل می کنند و دسته ی دیگر شامل یک موتور جت کوچک تولید کننده ی برق میباشند که برق تولیدی آنها در استارت الکتریکی موتور اصلی استفاده میشود. در بعضی هواپیما ها نیز از یک موتور جت کوچک و مجزا استفاده میشود که خودش با استارت الکتریکی روشن شده و با نیروی شفت خود یا با برق تولیدی خود سایر موتورهای اصلی را روشن میکند. این هم تصویر نمای داخلی یک موتور است که متعلق به تولید کننده ی BMWاست و اگر دقت کنید میبینید که این موتور دارای استارت دستی (هندلی)است. به خاطر بسپارید که کلید ساخت یک موتور جت در استارت آن است. اگر استارت موتور شما خوب نباشد یا درست عمل نکند شما به هیچ وجه قادر به روشن کردن موتورتان نخواهید بود و دلیل آن در این است که نیروی لازم برای سیکل کاری توسط استارت تامین میشود. منبع : http://www.centralclubs.com/forum-f48/topic-t61780.html
  23. [color=darkblue] ايران به رتبه اول منطقه در حوزه نانو دست يافت ايران در حوزه نانو در سال 83 رتبه 57 را بين كشورهاي جهان داشت اما امسال به جايگاه شانزدهم جهان و رتبه اول منطقه ارتقا پيدا كرده است و پيش بيني مي شود تا سال 2015 در بين 10 كشور برتر دنيا در اين زمينه قرار گيرد. رئيس ستاد ويژه توسعه فناوري نانو در مراسم افتتاحيه بخش تحقيقات نانو فناوري پژوهشكده بيوتكنولوژي با بيان اين مطلب گفت: ستاد فناوري نانو در سال 83 تاسيس شد كه در آن زمان ما رتبه 57 را بين كشورهاي جهان داشتيم و هدف اين بود كه در سال 2015 در بين 15 كشور دنيا قرار بگيريم. سعيد سركار افزود: يكي از راه هاي رسيدن به پيشرفت، تربيت نيروي متخصص است كه در ستاد براي اين امر برنامه ريزي زيادي انجام شده و بحث هاي آموزشي حوزه نانو فناوري وارد دبيرستان ها و دانشگاه ها شده است. همچنين در حال حاضر 15 دانشگاه كشور در مقطع كارشناسي ارشد و پنج دانشگاه در مقطع دكترا در زمينه نانو فناوري دانشجو دارند. وي گفت: هدف اصلي ما توليد ثروت از نانو است و شبكه آزمايشگاه هاي نانو نيز با همين هدف ايجاد شده است. رئيس ستاد ويژه توسعه فناوري نانو خاطرنشان كرد: بحث بازار نانو در آينده در حدود يك هزار ميليارد دلار برآورد شده است كه ما بايد طبق برنامه 2 درصد اين بازار را در اختيار داشته باشيم.[/color][size=18][/size] منبع: http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1907519
  24. پروفسور علي جوان فيزيکدان نابغه آذربايجاني علي جوان دانشمند ايراني در سال 1928در تبريز متولد شد.پس از گذراندن تحصيلات در دبيرستان البرز، تحصيلات دانشگاهي خود را در دانشگاه تهران ادامه داد. سپس در سال 1948 به آمريکا مهاجرت مي‌کند و تحصيلات خود را در مقطع دکتراي فيزيک در دانشگاه کلمبيا ادامه مي‌دهد. وي در سال 1964 با درجه دانشياري به عضويت هيات علمي موسسه تکنولوژي ماساچوست (MIT)در آمد. پروفسو علي جوان استاد فيزيک انيستيتو تکنولوژي ماساچوست، يک شخص شناخته شده در زمينه ليزر و کوانتوم در جهان بوده که برنده جايزه بين المللي براي اختراع اولين ليزر گازي نيز بوده است. وي PHD خود را در رشته فيزيک در دانشگاه کلمبيا در سال 1954 تحت نظر چارلز تونز دريافت کرد. به دنبال فلوشيپ دکترا در دانشگاه کلمبيا، او به گروه هاي تحقيقاتي لابراتوار تلفن بل در نيوجرزي ملحق شد (سپتامبر 1958). در سال 1961 او به دانشگاه MIT ملحق شد. جاييکه تا اکنون مشغول تدريس و تحقيق مي باشد. [img]http://www.farhangsara.com/science/javan3.jpg[/img] پروفسور علي جوان پروفسور جوان اصول ليزر گازي را در سال 1958 پايه گذاشت، زمانيکه يک عضو گروه تحقيقاتي لابراتور بل بود. در سال 1960 موفق شد که ليزر گازي هليوم - نئون که ليزري شناخته شده مي باشد را ابداع کند. اين اختراع، اولين ليزري بود که بصورت Continuos کار مي کرد و باعث شد که در جهان جلب توجه کرده، پايه اي براي تحقيقات بيشتر در اين زمينه باشد. قبل از اين اختراع، پروفسور جوان تئوري ميزر سه سطحي را پايه گذاري کرد و اهميت همگرايي فازي را در اين وسيله ميکروويو نشان داد. اين عمل، ايده ميزر بدون پراکندگي را معرفي کرد و او بعداً اين ايده را در استفاده از اثر Raman تحريک شده، گسترش داد که نهايتاً منجر به بسط نوظهور رژيم نوري شد. او در MIT يک تحقيق بزرگ را پايه گذاري کرد که باعث ايجاد بزرگترين تحقيق ليزري در دهه هاي شصت و هفتاد ميلادي شد. بسياري از بنيان هاي اوليه در استفاده از ليزر در آنجا به وقوع پيوست. اين بنيان ها شامل؛ ابداعات زيادي در زمينه اسپکتروسکوپي ليزري بصورت Sub-Doppler ؛ اولين استفاده از ليزر براي آزمايش دقيق نسبيت و ايزوتروپي در فضا؛ ابداع تکنولوژي اندازه گيري فرکانسي دقيق در طيف نوري و اولين ساخت ساعت هاي اتوميک ليزري مي باشند. پروفسور جوان در زمينه هاي تازه تحقيق مانند پژوهش اخيرش براي جستجوي اثرات هدايت نورهاي هم جهت شونده توسط يک آنتن نوري به سوي اندازه نانو از ماده فعال است. او در تحقيقات گسترده اي از ليزرهاي پرانرژي و رادارهاي مولتي استاتيک ليزري که توسط ساعت هاي نوري دقيق کنترل مي شود، گرفته تا ليزرهاي تشخيصي پزشکي شرکت داشته است. پايان نامه هاي تحقيقاتي بسياري از دانشجويان فيزيک تحت نظر او بوده است. براي تحقيقات در زمينه ليزرهاي گازي، پروفسور جوان در سال 1964 مدال Stewart Ballentine، در سال 1966 مدال Fany & John Hertz Foundation در سال 1975 مدال Fredrick Ives و در سال 1993 مدال جهاني آلبرت انيشتين را دريافت کرد. او عضوي از آکادمي ملي علوم و آکادمي هنر و علم آمريکا و عضو افتخاري موسسه Trieste براي ترويج علوم مي باشد. در سال 1966 او به عنوان Guggeheim Fellow و در سالهاي 1979 و 1995 به عنوان Humbolt Foundation Fellow شناخته شد. به گزارش ديلي تلگراف، از صد نابغه برتر جهان که در قيد حيات هستند، علي جوان فيزيکدان ايراني(اولين سازنده ليزرگازي ) در رتبه دوازدهم و جزو ده نفر نابغه زنده جهان است. بر پايه همين گزارش نيما ارکاني ديگر فيزيکدان ايراني در رتبه سي و دوم و پرديس ثابتي، بيولوژيست ايراني در رتبه چهل و سوم است. منبع : http://www.sahand27210.parsiblog.com/606705.htm
  25. Skyhawk

    ایران و عراق ، جنگ موشکی 1988- 1980

    ارسال به دوستان روايتي از پرتاب اولين موشك دوربرد ايران در جنگ خبرگزاري فارس: زمان شليك فرا رسيد، شمارش معكوس شروع شد. ما هم سعى كرديم در خاكريزها و تپه‏ها خود را مستقر كنيم. به چوپان‏ها گفتيم كه خود و گوسفندها را حفظ كنند. هيچ بعيد نبود، موشك در جا منفجر شود. امروز كه جمهوري اسلامي ايران به قدرت موشكي اول منطقه تبديل شده است، جزئيات اولين عمليات موشكي ايران در سال هاي دفاع مقدس كه حيرت جهانيان را بر انگيخت از زبان يكي از شاهدان عيني خواندني خواهد بود. اين شاهد امروز از اساتيد برجسته دانشگاه شهيد بهشتي است. اول وقت، جلسه مديران دانشگاه بهشتي بود.ساعت هفت صبح جلسه شروع شد. كارها مورد مشورت قرار گرفت. دستورهاى لازم داده شد. طبق برنامه بايد يك هفته در تهران مى‏ماندم و بعد دو هفته به منطقه مى‏رفتم، ولى منشى چند پيام از خلبان رستمى به من داد. مى‏خواستم به منزل بروم. ناگهان شنيدم يك ماشين از نيروى هوايى اجازه ورود به دانشگاه را دارد و با من كار دارند. فهميدم خلبان رستمى است. خبر داد: دشمن تصميم دارد تمام شهرها را بمباران كند. حتى هواپيماى دشمن به شهر مشهد رسيده است. ما هم ديگر هواپيماى مناسب براى جنگنده‏هاى جديد دشمن نداريم. ضدهوايى‏ها هم برد مناسب را نداشتند. بچه‏هاى جبهه به هواپيماى دشمن مى‏گفتند "ايران‏پيما " و به هواپيماهاى خودى مى‏گفتند "ميهن‏تور " به اين ترتيب تقريبا آسمان ايران بى‏دفاع بود. از همه بدتر، پديده جديد موشك باران تهران بود. مردم، خودجوش، شعار مى‏دادند: "موشك جواب موشك ". اين خواست فطرى مردم بود. خلبان رستمى آمده بود كه گروهى آماده كند كه من هم جزو آن بودم تا به يك سايت موشكى برويم كه براى نمونه از قبل از انقلاب چند موشك خودكشش، "اسكاد B " در آن بود. اين موشك‏ها براى نمونه از طرف روس‏ها به ايران داده شده بود. و براى اينكه آمريكا از بى‏خطر بودن آن براى اسرائيل باخبر شود، چند نمونه هم به ايران دادند، آن هم از طريق معاهده نظامى "سنتو " تا آمريكا تحريك نشود. روس‏ها و آمريكايى‏ها به كشورهاى اقمارى خود، متعادل اسلحه مى‏فروختند و براى اينكه تعادل پيمان "ورشو " و "سنتو " به هم نخورد نمونه‏اى از سلاح‏هاى راهبردى را كه به كشورهاى اقمارى مى‏دادند به طرف مقابل هم مى‏دادند كه اربابان از وضع يكديگر و نوكرانشان آگاه باشند. حالا چند فروند موشك در يك سايت بود كه على‏القاعده قابل استفاده نبود خلبان رستمى آمده بود كه امشب مرا با خود برد. دو روز از خلبان رستمى فرصت خواستم كه كارهاى خود را در تهران رفع و رجوع كنم و خود را آماده كردم كه به مأموريت نامعلومى بروم و آن اولين پرتاب موشك به طرف دشمن (عراق) بود. يك نقشه از "سايت " يا محوطه نظامى مورد نظر به من دادند. ديگر چيزى از مأموريت خود نمى‏دانستم. آن روز غروب بايد با يك گروه به طرف "سايت " موشكى حركت مى‏كرديم. تنها توانستم از پدرم در كوچه خداحافظى كنم و زودتر از وقت مقرر، قبل از افطار به قرارگاه مورد نظر برسم. تقريبا تمام افراد گروه آمدند. افطارى خورديم و نماز خوانديم. يك معارفه كلى شد خلبان رستمى مسؤول گروه بود. خيلى منظم و مرتب همه سوار اتوبوس شديم. بيست نفر بوديم، و بايد در اتوبوس توجيه مى‏شديم. تقريبا نيمه‏هاى شب به همان قرارگاه خودمان رسيديم. يك ضرب به اتاق جنگ رفتيم. در اتاق جنگ ماكت منطقه جنگى قرار داشت و همه دور آن جمع شديم تا بفهميم چه كار بايد كرد. منطقه مأموريت ما خطوط شمالى جبهه بود، ولى نمى‏دانم چرا به محور ميانه آمديم. شايد بعضى از مهندسان در محور بودند كه بايد با هم آشنا مى‏شديم. نيمه شب به طرف "سايت " حركت كرديم. گروه ما خيلى كوچك شده بود. گروه‏هاى ديگر مأموريت ديگر داشتند. اكثر گروه ما مهندسى محاسبات پرتاب، الكترونيك و مكانيك بودند. چهار نفر ديگر كارگر فنى بودند، ولى ده تا مهندس را در كار عملى در جيب خود جا مى‏دادند. من هم نخودى بودم. چون رشته معمارى به درد پرتاب نمى‏خورد. خلبان رستمى هم مسوول گروه بود. همه نيروى داوطلب بوديم. تنها لباس او درجه نظامى داشت. بقيه ما لباس ساده بسيجى داشتيم. يكى از كارگران فنى به نام حاج‏آقا آل‏على خيلى شوخ و "آچار فرانسه " بود و در هيچ كار فنى، نمى‏ماند. لودر، جيپ، تانك، همه چيز تعمير مى‏كرد. بعضى از چيزها را سر هم كرده بود و ماشين مين‏كوب ساخته بود و لندرور "شنى‏دار " درست كرده بود. خيلى چيزهاى عجيب و غريب ديگر او در "مينى‏بوس " از طرح‏هاى خود صحبت مى‏كرد. ماجراى ساخت بولدزر او كه زير آب كار مى‏كرد جالب بود. يكى ديگر از بچه‏ها كه او هم كارگر فنى بود از ساخت هدايت امواج راديويى صحبت كرد. هواپيماى كوچك هدايت شونده، هدايت از دور جهت‏گراى توپخانه كه ديده‏بان، مستقيم لوله توپ را در جهت مناسب با امواج راديويى مستقر كند. بين راه يك ايستگاه صلواتى بود. تصميم داشتيم در آنجا استراحت كنيم و شام بخوريم كه همين كار را كرديم. بعد از اذان صبح، به طرف پايگاه راه افتاديم. هوا كم‏كم روشن مى‏شد. منطقه جالبى بود. پر از گوسفند. چند چوپان جوان دنبال ماشين مى‏دويدند. از پايگاه خبرى نبود. فقط چند آغل غار مانند ديدم كه احساس كردم بايد با تكنيك جديد، حفارى شده باشد، ولى پر از بز و گوسفند بود. اين منطقه در كنترل ارتش بود. از جبهه فاصله زيادى داشت. چون قبلاً ماكت منطقه را ديده بودم، تجسمى از وضع پايگاه داشتم. احتمالاً پس از پيچ تندى بايد به يك در بزرگى كه در دهانه يك دره بود وارد مى‏شديم. تقريبا حدسم درست بود. مردم بومى اينجا، لر و شيعه بودند. از لحاظ جغرافياى انسانى، منطقه امنى بود. مردم خيلى همكارى مى‏كردم. هيچ نفوذى و ستون پنجمى، اين دور و برها نمى‏توانست نفوذ كند. مردم عشاير اين منطقه خيلى هوشيار بودند. ناگهان يك در ورودى نظامى را كه استتار بود، مشاهده كرديم. خلبان رستمى با لباس رسمى به دژبانى رفت، ناگهان در كشويى باز شد و ما با مينى‏بوس وارد شديم. چند سرباز با تفنگ، پيش‏فنگ كردند. جورى سر و صدا راه انداختند كه ما همه ميخ شديم. مينى‏بوس درب و داغون ما وارد يك محوطه عظيم طبيعى شده بود كه كوه‏هاى اطراف آن، مانند محوطه قرارگاه توپخانه اصفهان بود. مكانى مثل يك كاسه كه دور و اطراف آن را كوه فرا گرفته و شيارهاى خوبى در هر قسمت از كوه‏ها به وجود آمده بود. داخل هر شيار تونلى زده بودند و تأسيساتى داير بود. هيچ ساختمان مصنوع بشر، در محوطه ديده نمى‏شد، مگر ورودى تونل‏ها. جلوى يكى از تونل‏ها ايستاديم. يك ستوان جلو آمد. خيلى رسمى و با جديت به خلبان رستمى سلام نظامى داد و با داد و بيداد گزارشى از وضع قرارگاه داد و خود را در خدمت اعلام كرد. ما هم با ساك‏هاى خود از مينى‏بوس پياده شديم. از لحاظ مكان‏يابى انگار طبيعت، اينجا را طراحى كرده بود كه يك كاسه تمام عيار باشد و خيلى از تأسيسات را در خود جا دهد. در اصفهان هم براى توپخانه از طريق پيمان "سنتو " چنين جايى پيدا شده بود. شايد از طريق ماهواره پيدا كردن يك چنين جاهايى آسان‏تر باشد، ولى از روى عكس هوايى هم مى‏توان چنين جواهرهايى را كشف كرد. چون دستور مستقيم از فرماندهى كل قوا بود ما را تحويل رفتند. معلوم بود هيچ آثارى از انقلاب و جنگ در اينجا وجود نداشت. همه افراد با وسواس اين منطقه را تميز نگه داشته بودند. همه سربازها و درجه‏داران منظم در جاى خود منتظر دستور بودند. خلبان رستمى از ستوان خواست كه به همه دستور آزاد بدهد. دستور داده شد. فقط يك خرده، پاها باز شد. هيچ فرق چندانى از نظر ما نكرد. ما نمى‏دانستيم چه كار كنيم. جو نظامى ما را گرفته بود. ما هم سيخ مقابل پرچم ايران كه جلوى دفتر كار قرار داشت، ايستاده بوديم، ولى در صف نبوديم. بالاخره وارد دفتر شديم و روى صندلى نشستيم. سريع به يك تونل عظيم رفتيم كه در آن يك "لانچر " خودكشش بود. مثل يك تريلر چندين چرخ كه روى آن يك موشك عظيم بود يا حداقل براى من كه اولين بار يك هيولا مى‏ديدم عظيم جلوه مى‏كرد. همه وسايل پرتاب داخل تريلر قرار داشت. سكو پرتاب روى تريلر قابل بالا و پايين كردن و تمام وسايل و محوطه تميز بود. جناب ستوان، يك دفترچه از تعميرات به عمل آمده روى موشك را به خلبان رستمى داد. معلوم شد چندين كارشناس از كشورهاى دوست عربى آمده و روى آن كار كرده‏اند، ولى نتوانسته‏اند كارى انجام دهند. اكثر كشورهاى عربى از بلوك شرق محسوب مى‏شدند و افراد متخصص آنان در شوروى آموزش ديده بودند. حالا نوبت ما بود كه وسايل مختلف را بازرسى و تعمير كنيم. هركس شروع كرد به "آزمايش " قسمت‏هاى مختلف هدايت و پرتاب موشك. كمترين خطايى باعث انفجار موشك در تونل مى‏شد. همه با سكوت و دقت شروع به كار كردند. محور كار، بيشتر در زمينه ابزار الكترونيكى بود. بعد از چند ساعت كار، قسمت‏هايى از "لانچر " جدا شد و در كف تونل قرار گرفت. من هم با چند سرباز مشغول نقشه‏بردارى از داخل تونل شدم تا نقشه كامل محوطه را تهيه كنم. همه كار مى‏كردند، محوطه بر خلاف قبل شلوغ پلوغ شد. همه چيز "آزمايش " و وسايلى كه بايد از عقبه مى‏آمد فهرست شد. داخل تونل اصلاً نفهميديم كه شب شد. اذان مغرب، ما را هوشيار كرد. اكثر بچه‏ها دست از كار كشيدند. بعد از نماز ما هم افطارى خورديم. در ماه رمضان هم شام مى‏خورديم، هم افطار و هم سحرى. چون مسافر بوديم بقيه صبحانه و ناهار هم جاى خود برقرار بود. بعضى اوقات عصرانه هم مى‏خورديم! پس از دو ساعت استراحت هم مشغول به كار شدند. در همين وقت خلبان رستمى وارد تونل شد و مرا صدا كرد. گفت: بى‏سيم تو را مى‏خواهد. بايد به ماموريت ديگرى مى‏رفتم. رفتم و بعد از چند روز با لباس خاكى و بدن عرق كرده و خاك گرفته دوباره به دروازه پايگاه وارد شدم. دژبان در را باز كرد و سلام نظامى داد. در تونل را يك سرباز باز كرد و ما هم وارد تونل شديم. وضع عجيب و غريبى بود. بچه‏ها به حدى شبانه‏روزى كار كرده بودند كه وضع آن‏ها هم از من بهتر نبود: خاكى، عرق كرده و خسته. با كمال تعجب، جناب سروان هم هم‏رنگ جماعت شده بود؛ كلاه نداشت و با دمپايى اين ور و آن‏ور مى‏رفت. خلاصه بچه‏هاى بسيج اين جماعت ارتشى را خراب كرده و آن‏ها را از ريخت و قيافه انداخته بودند. اما در عوض آن‏ها همه دست به آچار بودند. قيافه همه خسته نشان مى‏داد، ولى همه خوشحال بودند. براى اينكه اولين بار بود كه تمام دستگاه‏هاى الكترونيك را تعمير كرده بودند. قبلاً چند ماه، كارشناسان خارجى روى آن كار كرده بودند، ولى نتوانسته بودند آن را راه بيندازند. دو نفر از بچه‏هاى الكترونيك بر سر محاسبه پرتاب و برد موشك بر سر "تانژانت " و "كتانژانت " دعوا داشتند. يكى مى‏گفت بايد با "tg " پرتاب شود و ديگرى مى‏گفت بايد با "cotg " پرتاب شود. ما كه چيزى نمى‏فهميديم. كلى محاسبات جلوى آن‏ها بود. كنار "لانچر " سفره انداخته بودند و بساط چاى هم برقرار بود. من هم بى‏نصيب نماندم. اگر وضع "تانژانت و كتانژانت " مشخص مى‏شد، سكوى پرتاب "لانچر " را بيرون مى‏برديم. طبق محاسبات اين موشك به پايتخت دشمن نمى‏رسيد. تمام محاسبات را با آخرين برد موشك به يك محوطه صنايع "ش.م.ه " دشمن كه نزديك پايتخت بود، متمركز كردند. به سختى سيصد كيلومتر را در حافظه كامپيوتر موشك ثبت كردند. اين مجموعه را كشورهاى غربى در اختيار دشمن قرار داده بودند و تقريبا در كشورهاى جهان سومى استثنايى بود. حال همه چشم‏ها به ما دوخته شده بود. مخصوصا اينكه اين مجمع صنايع نظامى در سى كيلومترى پايتخت عراق مستقر بود. همه در رويا خود را موفق مى‏ديديم، ولى دعوا روى محاسبات پرتاب و همچنين تغييرات اين چند روزه چندان قابل اطمينان نبود. شايد هم موشك در همين جا منفجر مى‏شد و همه پودر مى‏شديم. در هر صورت همه فعاليت خود را كردند. بالاخره حاج آل على پشت "لانچر " خودكششى نشست. مثل يك تريلر بزرگ بود و موشك پشت آن سوار بود. بايد آن را به محوطه مى‏رسانديم. غار، بيش از يك در كشويى آهنى ضدانفجار نداشت. آل على پشت فرمان نشست. استارت زد. دود غليظى فضا را فرا گرفت و موتور با هيبت غول‏آسايى، نعره مى‏كشيد. در كشويى باز شد. على آقا، متخصص در ماشين‏آلات سنگين بود. ديپلم داشت، ولى در كار عملى حرف نداشت. ماشين را در دنده يك گذاشت ولى صداى عجيب و غريبى از گيربكس به گوش مى‏رسيد. زود ماشين را خاموش كرد. گفت گيربكس دستكارى شده است. جناب سروان با تعجب گفت يقينا كار كارشناسان كشورهاى دوست عربى است كه نه تنها وسايل الكترونيك را دستكارى مى‏كردند بلكه به گيربكس آسيب زده‏اند. بچه‏ها تصميم گرفتند اين غول را هول بدهند و يك تراكتور هم آن را بكشد تا بتوانيم به محوطه برسيم. همه دست به كار شدند. سيم بكسل، تراكتور، همه سربازها و افسرها براى كشيدن "لانچر " به محوطه بسيج شدند، حتى نگهبان‏ها. موج شعار "موشك جواب موشك " همه را فرا گرفته بود. سعى عجيبى بود. اين غول بى‏شاخ و دم راه افتاد. على آقا يا همان آل على، پشت فرمان بود. غول به نزديكى در غار رسيد. هر چه به در نزديك‏تر مى‏شد، تعجب همه بيشتر مى‏شد. با كمال تعجب "لانچر " به درگير كرد. لانچر حدود ده سانتى‏متر بزرگ‏تر از در غار بود. هيچ‏كس نمى‏دانست اين غول از چه درى وارد غار شده كه حالا بيرون نمى‏رود. همه چشم‏ها به طرف من دوخته شد. من هم هر چه نقشه سايت، عكس هوايى و برداشت خود را از اين مجموعه نگاه مى‏كردم، چيزى غير از در غار به نظرم نمى‏رسيد. همه در ناباورى و يأس قرار گرفتند، ولى نمى‏دانستيم راز اين كار چيست. از جناب سروان كه قبل از انقلاب در اينجا گروهبان بود، خواستم چيزى بگويد. چيزى نداشت، فقط گفت ايرانى‏ها حق داخل شدن به اينجا را نداشتند، مگر چند نفر محدود كه آن‏ها هم بعد از انقلاب فرار كرده‏اند. از او خواهش كردم هر چيزى كه يادش مى‏آيد بگويد. رفتيم قسمت‏هاى ديگر غار را سر زديم، ولى هر راهرويى كوچكتر بود. اولين كارى كه كردم، فرض كردم از همين در كه تنها در غار بود اگر موشك شليك شود چه مى‏شود. ديدم هيچ، اگر از اين محوطه كوچك موشك پرتاب شود، يقينا محوطه آسيب سختى مى‏بيند. حداقل فضايى كه ما براى پرتاب نياز داشتيم، دو برابر محوطه‏اى بو دكه تمام درهاى غار به آن باز مى‏شد. پس اين در براى پرتاب موشك و احتمالاً ورود موشك به كار نرفته است. پس اين غول چگونه وارد غار شده است؟ همه شروع كردند به گشتن تا اينكه كليدى، چيزى، ابزارى، يا اتاق فرمانى پيدا شود تا قسمتى از ديواره غار از جاى خود حركت كند. هر چه مى‏گشتيم، مأيوس‏تر مى‏شديم. ديگر نيمه‏هاى شب شده بود. "لانچر " جلو آمده بود و جاى خواب بچه‏ها را كه چند شب آنجا خوابيده بودند گرفته بود. خواستند جاى تميز ديگرى پيدا كنند اما همه جا پر از روغن، ابزار و خلاصه كثيف بود و كسى هم حال تميز كردن نداشت. حتى سربازها هم "دمغ " بودند. لباس همه كثيف شده بود. هنوز دود كاميون يا لانچر از محوطه غار كاملا خارج نشده بود. بعيد بود كه آمريكايى‏ها اين قدر بى‏سليقه باشند كه كاميون را داخل غار روشن كنند. پس كليد كار كجاست؟ حاج آل على، ناگهان بلند به همه گفت: مردم مى‏گويند "موشك جواب موشك " شما كارى نكنيد كه اين شعار تبديل شود به "پوشك جواب موشك ". همه بى‏اختيار خنديدند. تصميم گرفتيم شب استراحت كنيم و در روز از بالاى كوه و محوطه و از داخل جستجو را ادامه دهيم. يك قسمتى از غار كه شبكه فلزى داشت، قابل تميز كردن بود. بچه‏ها مشغول تميز كردن شدند تا حداقل كمى استراحت كنند.حالت "خوف و رجا " بود. بچه با شلنگ آب قسمت فلزى را شستند و سريع آنجا را تميز كردند. همه كار مى‏كردند. سربازها رفتند و در آسايشگاه خود و افراد اعزامى خلبان رستمى در سايت كنار موشك خوابيدند. كيسه خواب، پتو، همه چيز آماده شد. همه دراز كشيدند ولى كسى خوابش نمى‏برد. بوى خاصى پس از شستشو در محوطه پيچيد. مثل بوى پشم گوسفند بود. تصميم گرفتيم آن شب تمام چراغ‏ها را خاموش كنيم تا شايد بتوانيم بخوابيم. در آهنى غار هم باز بود و سر موشك خارج از غار. اين بدترين حالت بود، چون اگر يك بمباران انجام ميشد، موشك منفجر مى‏شد. از همه بدتر اينكه تراكتور بيرون بود و نمى‏توانستيم كاميون حامل موشك را به داخل بكشيم. تاكنون اين منطقه مورد تهاجم قرار نگرفته بود؛ ولى معلوم نبود امشب "بز نياوريم. " تجسم انفجار اين مشك داخل غار باعث شد دوباره همه بلند شوند. هر چه زور زديم كاميون تكان نخورد. دنبال جايى مى‏گشيم كه طناب را به آن ببنديم و با قرقره آن را بكشم. هيچ جاى مناسبى در غار پيدا نشد كه قرقره را به آن نصب كنيم. ناگهان يكى از بچه‏ها كه پتوى خود را روى يك دسته فلزى انداخت بود آن را به همه نشان داد، شايد فرجى باشد. پتو را كنار زديم. دوباره بچه‏ها كيسه خواب و ديگر وسايل خواب خود را از كف فلزى برداشتند و آماده شدند كه طناب را به كمك چند قرقره بكشند. خوشبختانه قسمت فلزى كف غار حالت شيار و شبكه‏اى داشت و انسان روى آن سر نمى‏خورد؛ ولى قسمت‏هاى ديگر همه صاف و صيقلى بود. طناب به آرامى محكم شد و حالت كشش پيدا كرد. كاميون با موشك آرام، آرام راه افتاد. طناب از سيم بكسل بهتر بود؛ چون اگر پاره مى‏شد، حداقل جرقه يا ضربه‏اى به موشك اصابت نمى‏كرد؛ چون با هر ضربه، فاجعه‏اى رخ مى‏داد. فكر انفجار موشك ذهن همه را مشغول مى‏كرد. كاميون چند سانتى‏متر راه نيفتاده بود كه ناگهان صداى مهيبى همه جا را فرا گرفت. صداى يا الله، يا على، يا ابوالفضل بلند بود و خلاصه هر كس به كسى متوسل مى‏شد. صدا همه غار را فرا گرفت. نفهميدم‏چى شد. در يك لحظه همه خود را در زمين و هوا ديديم. نفهميديم كه انفجار بود يا چيز ديگر. موشك منفجر شده بود؟ طناب هم اگر پاره مى‏شد، اين قدر سر و صدا نداشت. خلاصه بعد از چند ثانيه كه براى ما چند ساعت طول كشيد - و شايد در همان چند لحظه تمام خاطرات زندگى براى هركس دوره شد - ما به زمين افتاديم و روى هم در غلتيديم. همه جا تاريك شد. تنها، نورى از محوطه به داخل غار مى‏تابيد. سكوت و سكون همه جا را فرا گرفت. فقط ناله بعضى از دوستان به گوش مى‏رسيد. نمى‏دانستيم چه اتفاقى افتاده است. سربازان كه در آسايشگاه بودند با صداى مهيبى كه شنيده شد به طرف غار آمدند. هركس چراغ قوه‏اى داشت. نمى‏دانستيم مرده‏ايم يا زنده؛ ولى درد، به ما فهماند كه زنده‏ايم. پاى چوبى من درآمده بود و نمى‏دانستم كجا افتاده و حتى خودم كجا هستم. بوى تعفن خاصى به مشام مى‏رسيد. ناگهان احساس كردم تعداد زيادى گاو و گوسفند نعره زنان در حال فرارند. نمى‏دانم رويا بود يا نه؛ ولى بوى پشكل و پشم مشام ما را مى‏آزرد. آرام آرام يكديگر را صدا كرديم. يكى از سربازان فيوزهاى برق را دوباره راه انداخت. چراغ‏ها و پروژكتورها روشن شدند. خودمان را در وضع عجيبى ديديم. موشك در آرامش خوابيده بود؛ ولى بچه‏ها در گودالى افتاده بودند كه در انتهاى آن صداى گاو و گوسفند به گوش مى‏رسيد. همه ما را بالا آوردند. پاى چوبى من هم پيدا شد. هنوز سر و وضع خود را تميز نكرده بوديم كه ناگهان همه تكبير گفتند، سربازها كه خيلى جوان بودند پايكوبى مى‏كردند. غلغله‏اى بود. تازه فهميديم چى شده بود. با خدا باش، خدا با توست. دستگيره‏اى كه طناب به آن وصل شده بود در واقع اهرم يك "رمپ " فلزى بود كه وصل مى‏شد به يك تونل با پيچ سى درجه كه از آن تونل موشك‏ها را وارد غار اصلى يا "شيلتر " مى‏كردند. انتهاى غار بعد از پيچ هم يك در فلزى داشت، كه بعد از انقلاب از تورفتگى آن براى آغل گوسفندان استفاده مى‏كردند و آن طرف كوه بود. به عبارتى موشك از خارج محوطه آن طرف كوه وارد مى‏شد و از رمپ بالا مى‏آمد و در ايستگاه نگهدارى مى‏شد و از در جلو افراد و وسايل تعمير و نگهدارى را وارد مى‏كردند؛ چون ورود موشك‏ها يك بار انجام شده و ديگر خارج نشده بود، ورودى اصلى بعدها توسط چوپان‏ها كور شده بود. مخصوصا بعد از انقلاب كه بيشتر جنبه نگهدارى موشك براى ارتش مطرح بود تا استفاده از آن. حالا اين راه كشف شده بود. متأسفانه آنهايى كه فرار كرده بودند تمام نقشه‏هاى مجموعه را منهدم كرده يا با خود برده بودند. خوشبختانه با اين عمل، حداقل پنج فروند موشك آماده مى‏شد كه از اين محوطه خارج شود و شايد هم مى‏توانستيم آن‏ها را شليك كنيم. ديگر كسى خوابش نمى‏برد. همه گروه مجبور بوديم حمام برويم. سربازها با جان و دل به ما خدمت مى‏كردند. آن‏ها شروع كردند به تميز كردن "رمپ " و رسيدن به در فلزى، كه گوسفندها از آن فرار كرده بودند و چوپان‏ها در دل شب دنبال آن‏ها مى‏گشتند. تصميم داشتيم كه وقتى هوا روشن شد در فلزى را باز كرده و محوطه را تميز كنيم. ما هم آن شب را در آسايشگاه خوابيديم. جناب سروان با سربازانش محوطه كار را تميز كردند. به حدى هيجان‏زده بودم كه با تمام خستگى صبح سحر آماده كار شدم. سحرى و صبحانه به هم وصل شد. هوا كه روشن شد با يك موتور سوار حركت كردم كه ورودى‏هاى خارج از محوطه را بازرسى كنم. عملاً براى شناسايى كامل ورودى، من مشغول هماهنگى شدم. كارها را تقسيم كردم. عده‏اى از داخل مشغول تميز كردن شدند، من هم از بيرون مشغول شناسايى شدم. يكى از ورودى‏ها از ديواره سنگى پر شده بود. معلوم بود چوپانان محلى براى اينكه ورودى را تا مرز در فلزى براى گوسفندان قابل استفاده كنند، يك ديواره سنگى جلوى غار كشيده‏اند و يك ورودى كوچك براى گوسفندان ايجاد كرده بودند. عملاً بعد از انقلاب محوطه بيرون بى‏استفاده افتاده بود و ارتش بيشتر از داخل پايگاه محافظت مى‏كرد. مردم هم احساس مى‏كردند تا در ورودى كه از جنس فلز بود براى استفاده شخصى اشكالى ندارد. وقتى به آغل گوسفندان يا به عبارتى ورودى اصلى غار رسيدم، هنوز خيلى از گوسفندان پراكنده و چوپانان با سختى دنبال آن‏ها بودند. شايد همين حالت گوسفنددارى بود كه دشمن احساس مى‏كرد اين پايگاه تخليه شده است و به آن كارى نداشت. نفوذ ستون پنجم هم به اين ارتفاعات سخت بود. تازه مردم بومى اينجا با ما بودند و سخت از اطراف محافظت مى‏كردند. مى‏دانستند امنيت پايگاه براى آن‏ها هم مهم است. مسوولان پايگاه هم فقط از داخل محافظت مى‏كردند و نيازى به بيرون نبود. اصلاً فكر نمى‏كردند ماشين‏آلات سنگين مثل "لانچر " بايد از اين قسمت حركت كند. وقتى وارد غار شديم با چراغ قوه اطراف را نگاه كرديم. حدود دو متر كف غار از كود گوسفندان بالا آمده بود. خيلى كثيف و تاريك بود و بوى مشمئزكننده‏اى به مشام مى‏رسيد. تا ساق پا در كف فرو مى‏رفتيم. پس از گذشت حدود بيست متر با يك پيچ نزديك به سى درجه به در فلزى رسيديم. در قابل باز شدن نبود. بايد از كف خاكبردارى مى‏شد و تقريبا حجم آن هم زياد بود. همين وقت خلبان رستمى با جناب سروان با عده‏اى از افراد در يك وانت به ما رسيدند. به خلبان رستمى طرح خود را گفتم. سريع دو دستگاه لودر آوردند. طبق نقشه‏اى كه سريع براى آنها كشيديم، يك لودر در قسمت مناسبى از كوه، مشغول كندن آغل براى گوسفندان شد و لودر ديگر به جان ديوار تيغه‏اى و كف غار افتاد كه مملو از پشكل بود. عده‏اى ديگر هم از داخل، محوطه را تميز مى‏كردند. تا عصر يك نفس كار شد. حداقل گوسفندها، خانه جديد پيدا كردند. چوپان‏ها هم راضى بودند. ما هم شروع كرديم به تعمير سيستم‏هاى برق و تأسيسات حركتى كه با سيم بكسل بود. نزديك‏هاى غروب پس از روغن‏كارى "وينچ " و درها سيستم برقى را راه انداختيم. در زوزه‏كشان باز شد. محوطه داخل غار با آن طرف كوه ارتباط برقرار كرد. ديگر نياز نبود مسافت پانصد متر را دور بزنيم و به داخل پايگاه برويم. از اين راه راحت اياب و ذهاب مى‏كرديم. همه چيز براى بيرون آوردن موشك آماده شد. فقط مشكل دنده‏هاى موتور بود كه بتواند روى پاى خود بيرون بيايد. از آل على هم خبرى نبود. از ديشب تا كنون از او خبرى نبود. تصميم گرفتم با تمام نيروى انسانى و به كمك چند وانت "لانچر " را به بيرون بكشيم. تقريبا كار خطرناكى بود؛ چون اگر يك سيم بكسل پاره مى‏شد يا حركت اصطكاكى پيش مى‏آمد، احتمال انفجار موشك خيلى زياد بود. منتظر تاريكى شب شديم كه در پوشش شب اين كار انجام شد. شايد ماهواره دشمن به اين منطقه حساس شده باشد و يا پروازهاى شناسايى، مشكلاتى براى ما ايجاد كنند. در هر صورت، لانچر بايد از يك تونل يا چند پيچ حدود سى درجه عبور مى‏كرد. اين پيچ و خم‏ها براى آن بود كه اگر در جلوى در غار انفجارى به وجود آيد، موج به داخل غار نفوذ نكند. عده‏اى از افراد روزه بودند و افطار كردند. ما هم به آن‏ها كمك كرديم. بعد از نماز جماعت كار ما شروع شد. همه زير لب دعاهايى را كه مى‏دانستند زمزمه مى‏كردند و كار در سكوت انجام مى‏شد. بايد كار با حوصله و دقت انجام مى‏گرفت. مجبور بوديم موتور را روشن كنيم كه بوستر ترمز در سرازيرى رمپ كمك كند. سكوت محوطه با دود غليظ و سر و صداى موتور و اگزوز شكسته شد. عده‏اى هول مى‏دادند و يك وانت هم مى‏كشيد. لانچر آرام آرام راه افتاد. الحمدلله ترمزها، خوب كار مى‏كردند. با هزار بدبختى لانچر از رمپ سرازير شد و پايين آن آرام گرفت. سريع موتور را خاموش كردند؛ چون دود همه را خفه مى‏كرد. هواكش‏ها كار نمى‏كردند. ما هم وقت تعمير آن‏ها را نداشتيم. بايد با دست و وانت، موشك را مى‏كشيديم. حدود دو ساعت طول كشيد تا ما به اولين پيچ تونل رسيديم؛ چون اگر عجله مى‏كرديم و بدنه موشك به جايى مى‏خورد، كار همه ساخته بود. حالا اگر به بيرون محوطه مى‏رفتيم تازه بايد آن را به يك فضاى مسطح مى‏برديم تا شليك انجام شود. همه خسته شده و حالت عصبى پيدا كرده بودند. دوباره دستور استراحت داده شد. كار خطرناكى بود. در وقت استراحت در محوطه بيرون پايگاه تجمع كرديم. براى احتياط چند موتور سوار مسلح گشت مى‏زدند تا از خطر احتمالى پايگاه را محفوظ دارند. اين اولين ارتباط داخل و خارج پايگاه بود و نفرات ما براى گشت‏زنى كم بود. بچه‏ها بيرون نشسته بودند. معلوم نبود اين همه زحمت به نتيجه برسد يا نه؛ ولى كسى به روى خودش نمى‏آورد. بايد اين قدم اول برداشته مى‏شد تا مراحل بعدى طى مى‏شد. زير آسمان پرستاره بودن و چاى داغ، ما را از حال و هواى جنگ دور كرده بود و هر كس چيزى مى‏گفت و بقيه مى‏خنديدند. در همين اوقات، چراغ يك ماشين از پايين دره ديده شد كه به بالا مى‏آيد. بچه‏ها در قسمت‏هاى مختلف جاده موضع گرفتند. آخر اين وقت شب اياب و ذهاب خطرناك بود. ستون پنجم هم مى‏دانست كه با چراغ روشن نيايد؛ اما شايد كلكى در كار باشد. چراغ قوه‏ها هم خاموش شد و منتظر مانديم. چند پيچ ديگر مانده بود كه چند نفر از بچه‏ها جلو رفتند تا ماشين از آن‏ها رد شود و آن‏ها از پشت و ما هم از جلو ماشين را محاصره كنيم. تقريبا ماشين به ده مترى ما رسيد. يكى از سربازان با صداى مهيبى "ايست " داد. يك نفر هم كنار جاده به طرف ماشين "قراول " رفت. از عقب هم به او ايست دادند. راننده فهميد از چند طرف محاصره است. كاملاً غافلگير شد. سكوت همه جا را فرا گرفت. دستور داده شد كه راننده پياده شود. ظاهرا كس ديگرى با او نبود. يك نفر با چراغ قوه و اسلحه به طرف او رفت. وقتى نور به صورت راننده افتاد، بنده خدا زبانش بند آمده بود و او كسى جز حاج آل على نبود. فكر كرد پايگاه دست دشمن افتاده است. بعد از احوال‏پرسى، به او يك ليوان چاى دادند. گفت: اينجا چه كار مى‏كنيد؟ و چرا اين بساط را پهن كرديد؟ وقتى ماجرا را فهميد كه لانچر تقريبا اول تونل است و تا آنجا را كشيديم، گفت سريع دست به كار شويد. من از كارخانه تراكتورسازى تبريز نمونه‏هايى را پيدا كرده‏ام كه ان‏شاءالله به كار ما بيايد. بنده خدا معلوم بود بدون خواب، يك نفس در كار بوده و خود را به ما رسانده است. همه سريع به طرف لانچر رفتند. جا خيلى تنگ بود. نه مى‏توانستيم عقب برويم و نه جلو. خلاصه، گيربكس را پايين آوردند و دوباره جا زدند و موتور را روشن كردند. تقريبا نيمه‏هاى شب كار تمام شد. دود غليظى در تونل پيچيد. همه از دور و بر "لانچر " فاصله گرفتند. فقط آل‏على پشت فرمان نشسته بود. دنده ماشين به سختى با صداى گوشخراشى جا رفت. لانچر روى پاى خودش حركت مى‏كرد. با تمام دودى كه راه انداخته بود غرشكنان عقب مى‏رفت؛ چون بايد از "رمپ " پايين مى‏آمديم، لازم بود همين طور عقب عقب از تونل خارج شويم. سعى مى‏كرديم با پروژكتورهاى سيار آل على را هدايت كنيم. بعضى از بچه‏ها ماسك ضدگاز زدند. بعد از حدود نيم ساعت لانچر با ته از غار بيرون آمد. همه تكبير گفتند. بيچاره آل على عين زغالى‏ها شده بود. خلبان رستمى روى موتور به او گفت دنبالش بيايد. حالا لانچر با دنده دو حركت مى‏كرد. مثل يك كاميون معمولى قدرت "مانور " داشت. خيلى سريع به يك محوطه باز رسيديم. جهت كلى موشك رو به هدفى بود كه از پيش تعيين شده بود. حالا بچه‏هاى الكترونيك مشغول به كار شدند. همه چيز سريع پيش مى‏رفت. تصميم گرفتيم اول صبح عمليات را آغاز كنيم تا هوا روشن شود و بچه‏ها با دقت بيشتر بتوانند جهت‏يابى كنند. صبح چوپانان ديدند يك مجسمه ابوالهول جلوى آن‏ها سبز شده است. حتى گوسفندها هم "بر و بر " ما را نگاه مى‏كردند. همه آنها سحر به صحرا مى‏رفتند. هر چه نيرو داشتيم دور لانچر مستقر كرديم. يك تور استتار هم احتياطا روى آن انداختيم. چند ضدهوايى روى وانت گذاشتند و دور و اطراف گشت مى‏دادند. قبلاً خلبان رستمى با فرماندهى هماهنگ كرده بود كه نيروهاى نفوذى ما در نزديكى هدف مستقر شوند و ما را از اصابت موشك باخبر كنند. تهران هم در انتظار بود. هدف هم مهم بود: زرادخانه "ش.م.ر ". فقط صداى قلب خود را مى‏شنيديم و صداى بع بع گوسفندها را. بچه‏هاى الكترونيك روى كاغذها و اعداد و ارقام غرق بودند. زمان شليك فرا رسيد، شمارش معكوس شروع شد. ما هم سعى كرديم در خاكريزها و تپه‏ها خود را مستقر كنيم. به چوپان‏ها گفتيم كه خود و گوسفندها را حفظ كنند. هيچ بعيد نبود، موشك در جا منفجر شود. وقتى دستور آتش داده شد، صدا مهيبى با آتش زياد و گرد و خاك بسيار محوطه را فرا گرفت. ناخودآگاه همه سر خود را در دو دست گرفتيم و درازكش خوابيديم. نمى‏دانم چقدر طول كشيد؛ ولى احساس كرديم صداى موشك لحظه به لحظه از ما دورتر مى‏شود و در دود و گرد و غبار مى‏توانستيم آتش عقب آن را ببينيم. هركس دوربينى داشت، با آن نگاه مى‏كرد. موشك رفت؛ ولى كجا؟ همه منتظر خبر بوديم. بى‏سيم با "وزوز " زياد مشغول به كار بود. خبرها با رمز رد و بدل مى‏شد. حالا منتظر نيروهاى نفوذى خود در دل خاك دشمن بوديم. سريع لانچر را به داخل پايگاه آورديم. درها سريع بسته شد. نگهبان‏ها به سر پست خود رفتند و ما هم در اتاق بى‏سيم پايگاه مستقر شديم تا از نتيجه كار خود باخبر شويم. تقريبا نيم ساعت شد؛ ولى خبرى نشد. نيروهاى نفوذى ما، هيچ خبرى از موشك ندادند. كم كم اين احساس به ما دست داد كه شايد موشك فراركرده. با ايستگاه‏هاى ديگر خود در عمق خاك دشمن تماس گرفتيم، آن‏ها هم خبرى نداشتند. ديگر نااميد شده بوديم. معلوم نبود موشك كجا فرار كرده كه هيچ‏كس از آن خبر نداشت. بچه‏هاى الكترونيك باز هم شروع به دعوا كردند. يكى گفت چرا "تانژانت " نگذاشته، حالا ديدى چى شد؟ از خستگى همه خوابيديم. وضع همه درب و داغون بود. هر كس گوشه‏اى افتاد. ديگر اميد ما از اطلاع‏رسانى عوامل نفوذى در عمق خاك دشمن قطع شد. به غير از نگهبانان همه بيهوش شدند. چند روز كار طاقت‏فرسا و آخر هم هيچ. نزديك ظهر بود. در حالت خواب و بيدارى بوديم. ناگهان بلندگوى پايگاه صداى مارش نظامى را از راديوى ايران پخش كرد. هر وقت اين مارش زده مى‏شد و گوينده مى‏گفت "شنوندگان عزيز، شنوندگان عزيز " همه مى‏فهميديم عمليات پيروزمندانه‏اى رخ داده است؛ اما اين بار گوينده شورش را در آورده بود. هى مى‏گفت: "شنوندگان عزيز، شنوندگان عزيز "؛ ولى اصل خبر را نمى‏داد. تقريبا همه بيدار شديم؛ ولى حال بلند شدن نداشتيم. حتما خبر مهمى بود. معلوم بود پيروزى بزرگى است. ما كه شكست خورديم حداقل يك پيروزى بزرگ درد ما را كم مى‏كرد. همه زير پتو ول مى‏خورديم تا اين گوينده چيزى بگويد. جان ما را به لب رساند. بى‏سيم ما كه خفه شده بود و از ديده‏بان‏هاى نفوذى خودى خبرى نمى‏رسيد. تقريبا ارتباط ما قطع شده بود. فقط صداى راديو جاذبه داشت. ناگهان از راديو خبر رسيد كه ايران براى اولين بار موفق شد كه قلب پايتخت دشمن را هدف موشك قرار دهد! معلوم شد يك يگان موشكى ديگر به موازى ما وارد عمل شده بود و آن‏قدر خود را نزديك جبهه رسانده كه توانسته بود با دقت مركز حساس پايتخت را هدف بگيرد. دقت عمل فوق‏العاده بالا بود. يك موشك با دقت زايدالوصفى كه بايد از فن‏آورى بالايى برخوردار باشد، به بزرگ‏ترين و مرتفع‏ترين بانك در پايتخت دشمن اصابت كرده و آن را منهدم كرده بود. شايد بچه‏ها از قسمت‏هاى ديگر به فن‏آورى هدايت ليزرى دست يافته‏اند. همه از جا پريديم. تكبير گفتيم. مهم نبود ما باشيم يا ديگرى. مهم اين بود كه دشمن بازداشته شود تا با موشك به شهرهاى ما حمله نكند. معلوم بود، اينجا سر كار بوده‏ايم. بى‏انصاف‏ها نگفتند كه جاى ديگر اين فن‏آورى پيشرفته را در اختيار دارند و ما را اين قدر به دردسر انداختند. شايد هم ما براى رد گم كردن دشمن بايد فعال مى‏شديم تا جاى ديگر عمل كنند؛ ولى از مسوولان ستاد اين همه پيچيدگى و ضريب هوش بعيد بود، ولى حالا كه شد، ما هم اعتماد به نفس بيشترى به دست آورديم كه خلاصه تهران هم كارى كرد؛ چون در جبهه عملاً هر چه بود در خطوط اول بود و ستادهاى مركزى فقط هورا مى‏كشيدند و ما هم لنگ مى‏كرديم و اين بار برعكسش شد. بچه‏ها جاهاى خواب خود را جمع كردند. همه به هم تبريك مى‏گفتند. من به خلبان رستمى گفتم اگر اجازه بدهيد من به تهران بروم. تقريبا اكثر بچه‏ها مى‏خواستند برگردند. چند فروند موشك ديگر در پايگاه بود كه مى‏توانستند روى لانچر نصب كنند و براى كار ايذايى استفاده شود؛ ولى ديگر به ما نيازى نبود. تقريبا آماده شديم كه برگرديم. ناگهان بى‏سيم به صدا درآمد. بى‏سيم‏چى هاج و واج بود. گوشى را به خلبان رستمى داد. يكى از دوستان نزديك در تهران بود، به خلبان تبريك مى‏گفت. حتما درجه و ترفيع گرفته بود. شايد هم بچه‏اش دنيا آمده بود؛ ولى خانمش هفت‏ماهه بود! شايد بچه عجله داشت. ناگهان خلبان غش كرد! اين ديگر چه خوشى است كه خلبان غش كند؟ زبانش بند آمد. با "تته، پته " به ما گفت كه موشك ما تا پايتخت رفته و به بانك مركزى خورده است. ما به جاى غش كردن، عين مجسمه به همديگر نگاه مى‏كرديم. سكوت عجيبى بود. معلوم شد، موشك فرار كرده و از برد عادى خود حدود چهل كيلومتر بيشتر رفته است. حاج آل على با صداى بلند آيه 17 سوره انفال را خواند كه "خداوند تير را پرتاب كرد "، حالا بايد گفت كه: "خداوند موشك را پرتاب كرد نه شما ". آرامش خاصى بر همه مستولى شد. احساس مى‏كردند همه چيزمان خدايى است، حتى شادى نمى‏كرديم. احساس مى‏كرديم آنقدر خدايى شده‏ايم كه به شادى نيازى نيست. همه با آرامش رفتيم كه دومين موشك را براى پرتاب آماده كنيم. بعد از مدتى به خودمان آمديم. كم‏كم، احساس قدرت مى‏كرديم. چهار فروند موشك ديگر داشتيم. دنياى سرمايه‏دارى و كمونيست‏ها هر دو به توافق رسيدند كه ايران را سخت محاصره اقتصادى كنند تا قطعنامه 598 را بپذيرد. ايران هم صفت دنياى سرمايه‏دارى را مى‏دانست كه طالب جنگ‏هاى كنترل شده و كوتاه مدت است نه جنگى كه پايان آن در دست آن‏ها نباشد. ايران مى‏خواست جنگ را طولانى كند و اين براى جهان سرمايه‏دارى كه در مناطق نفت‏خيز احتياج به كنترل داشت ضرر زيادى بود. كسى هم فكر نمى‏كرد ايران بتواند اين همه تحمل جنگ را داشته باشد و طولانى‏ترين جنگ معاصر را تحمل كند. با آنكه توان داشتيم كه موشك را به قيمت خوب از واسطه‏ها بخريم؛ ولى به ما نمى‏دادند. دنياى سرمايه‏دارى گونه‏اى است كه اگر پايش پيش بيايد براى پول به همه چيز خيانت مى‏كنند. به شرط آنكه اسمشان رد نشود. خيلى‏ها زيرآبى به ما خبر مى‏رساندند. همه چيز براى ما قابل استفاده بود. از موتور قايق‏هاى ورزشى تا موشك؛ اما پرتاب اولين موشك ايران باعث شد تا ولوله‏اى در غرب بيفتد و ايران توانست از تجربه مرد چهار زنه به خوبى استفاده كند. نقل است كه مردى چهار زن داشت. روزى همه زن‏ها دست به دست هم دادند و مرد بيچاره را محاصره اقتصادى كردند و از اتاق‏هاى خود بيرون كردند. مرد بيچاره شب در حياط خوابيد؛ ولى وقت سحر خود را به داخل حوض انداخت. چنان در حوض پريد كه صداى آب تا چند خانه آن طرف‏تر شنيده شد. زن‏هاى خانه هر كدام از پنجره اتاق به حياط نگاه كردند و ديدند مرد در حال آب تنى است. فكر كردند يكى از زن‏ها خيانت كرده و مرد را به اتاق راه داده است. لذا همه سعى كردند دل مرد را به دست بياورند و او را به اتاق خود بكشانند. حال پرتاب موشك چنان سر و صدايى ايجاد كرده بود كه همه فكر كردند قدرت جديدى به ما موشك داده است. همين امر باعث شد كه از بلوك‏هاى مختلف به ما موشك بدهند و ما هم به جاى ادامه ساخت شروع به خريد كرديم و اين امر باعث شد راحتى خريد را به سختى ساخت ترجيح دهيم. در هر صورت جنگ به مرحله جديدى رسيد و ما به موشك‏هاى متنوعى دست يافتيم. يقينا هم غرب سعى داشت فن‏آورى پيشرفته‏ترى را به دشمن بدهد، به ويژه تجهيزات خطرناك "ش.م.ر ". ويژه نامه فارس در هفته دفاع مقدس منبع : http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8707140603 [size=18][/size]