sorena_ir_army

VIP
  • تعداد محتوا

    1,001
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های sorena_ir_army

  1. روسيه به دنبال سپر دفاع موشكي مشترك با ايران و چين راگوزين روز گذشته در دوماي روسيه با اشاره به اين موضوع گفت كه از سوي رييس جمهوري روسيه ماموريت يافته است تا براي استقرار يك سپر موشكي جهاني به ايران و چين سفر كند. روسيه براي مقابله با سپر دفاع موشكي ناتو به دنبال استقرار يك سپر مشترك دفاعي به همراه ايران و چين است . به گزارش عصر ايران خبرگزاري روسي ريانووستي روز گذشته با اعلام اين خبر نوشت كه قرار است بدين منظور ديميتري راگوزين سفير روسيه در ناتو در ماه ژانويه سال 2012 به ايران و چين سفر كند. راگوزين روز گذشته در دوماي روسيه با اشاره به اين موضوع گفت كه از سوي رييس جمهوري روسيه ماموريت يافته است تا براي استقرار يك سپر موشكي جهاني به ايران و چين سفر كند. پيشتر نيز خبرهايي درباره احتمال استقرار يك سپر دفاع ضدموشكي مشترك بين ايران و روسيه و چين در واكنش به استقرار سپر دفاع ضد موشكي ناتو در تركيه و روماني منتشر شده بود . ايران و روسيه استقرار موشك هاي ردياب ناتو در تركيه را به عنوان تهديدي براي خود مي دانند و روسيه تهديد كرده است در صورت استقرار اين سيستم موشك هاي ميان برد اسكندر خود را در مرزهاي خود با اروپاي شرقی مستقر خواهد كرد. همچنين دميتري مدودف رييس جمهوري روسيه به ارتش و نيروهاي نظامي اين كشور دستور داده است تا طرح هاي خود را براي مقابله با اقدام آمريكا و ناتو در استقرار سپر دفاع ضد موشكي در تركيه و روماني ارايه دهند. ايران نيز تهديد كرده در صورت حمله آمريكا يا اسراييل يا ديگر كشورهاي عضو ناتو به اين كشور سيستم دفاع ضد موشكي ناتو كه در خاك تركيه استقرار يافته ازنخستين هدف هاي موشك هاي ايران خواهد بود. روسيه استقرار سپر موشكي ناتو در تركيه و شرق اروپا را نه به عنوان يك اقدام دفاعي بازدارنده بلكه به عنوان يك سياست تهاجمي عليه خود مي داند. [url=http://www.asriran.com/fa/news/191506/روسيه-به-دنبال-سپر-دفاع-موشكي-مشترك-با-ايران-و-چين]منبع[/url] [color=orange] ادغام شد . 00Amin[/color]
  2. گزارش خبری مهر / بدترین رمزهای اینترنتی جهان را بشناسید/ راههای ساختن رمز عبور ایمن انتخاب رمز عبور مناسب در فعالیتهای مختلف اینترنتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است زیرا در صورت استفاده از رمز عبور نامناسب و ضعیف، مسیر ورود هکرها به اطلاعات شخصی کاربران به سادگی باز خواهد شد. به گزارش خبرگزاری مهر، بر اساس لیست جالب توجهی که توسط پایگاه SlashData فراهم شده، در میان 25 رمز عبوری که به عنوان بدترین رمزهای عبور جهان معرفی شده اند، دومین رمز رایج "123456" است، که ساده ترین نمونه ممکن برای دستیابی هکرهایی است که تلاش دارند به ایمیل یا حسابهای فیس بوک کاربران دسترسی پیدا کنند. این پایگاه که مدیریت داده های مرتبط با رمزهای عبور را به عهده دارد لیستی از 25 نمونه از بدترین و ضعیف ترین رمزهای عبور اینترنتی را منتشر کرده است که حدس زدن و شکستن آنها برای هکرها ساده تر از نوشیدن یک لیوان آب است. از دیگر رمزهای عبوری که از رواج زیادی برخوردار بوده و در عین حال در لیست بدترین رمزهای عبور نیز قرار گرفته اند می توان به "abc123"، "iloveyou" و "monkey" اشاره کرد. ماه گذشته شبکه اجتماعی فیس بوک تایید کرد که هکرها روزانه به صدها هزار حساب کاربری این شبکه نفوذ می کنند. از میان میلیاردها ورودی که در هر 24 ساعت به این شبکه انجام می گیرد، 600 هزار هکر پنهان شده اند که تلاش دارند به پیامها، تصاویر و اطلاعات شخصی کاربران دسترسی پیدا کنند. این اولین باری است که شبکه اجتماعی فیس بوک شدت حملاتی که روزانه توسط هکرها بر روی حسابهای کاربری اش انجام می گیرند را تایید کرده و آشکار ساخته است. متخصصان امنیت می گویند از آنجایی که 30 درصد از کاربران اینترنتی از رمزهای عبور مشابهی استفاده می کنند، کنترل کل هویت مجازی آنها برای هکرها بسیار آسان می شود. فیس بوک تنها یکی از اهداف اصلی هکرها به شمار می رود، از این رو کاربران باید از امنیت بالای رمزهای عبور ایمیلها، حسابهای بانکی، و دیگر وب سایتهای خدماتی که روزانه به آنها مراجعه می کنند، اطمینان حاصل کنند. سه راهکار برای ساخت رمز عبوری ایمن 1- استفاده از حروف متفاوت از قبیل اعداد و حروف خاص و ویژه در نگارش رمز عبور می تواند تاثیر ویژه ای در ایمن ساختن رمز داشته باشد. 2- رمزهای عبور باید هشت حرفی یا بیشتر از هشت حرف باشند. استفاده از فاصله یا خط زیرین در کنار دیگر کلمه ها می تواند رمز عبوری نفوذ ناپذیر را به وجود بیاورد. 3- برای سایتهای مختلف از نام کاربری و رمز عبور یکسان استفاده نکنید. برای به خاطر سپردن نامهای کاربری و رمزها و جلوگیری از تکراری شدن آنها می توان از وب سایتهای مدیریت رمزهای عبور استفاده کرد. در ادامه لیستی از رایجترین رمزهای عبور جهان که به عنوان 25 نمونه از بدترین رمزهای عبور نیز انتخاب شده اند را مشاهده می کنید: 1- password 2- 123456 3- 12345678 4- qwerty 5- abc123 6- monkey 7- 1234567 8- letmein 9- trustno1 10- dragon 11- baseball 12- 111111 13- iloveyou 14- master 15- sunshine 16- ashley 17- bailey 18- passw0rd 19- shadow 20- 123123 21- 654321 22- superman 23- qazwsx 24- michael 25- football [url=http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1464381]منبع[/url]
  3. sorena_ir_army

    اخبار برتر نظامی

    تنها فایده ی این جنگ افزار پیشرفته حمله ی بسیار دقیق به مراکز حیاتی در سراسر کره ی زمین در کمتر از 1 ساعت است و گرنه موشک های بالستیک بسیار سریعتر و مهلک تر هستند و البته موشک های بالستیک قاره پیما دو تا ضعف بزرگ در مقابل این جنگ افزار جدید دارند: 1.دقت پایین تر نسبت به این جنگ افزار جدید 2.کلاهک بسیار قدرتمند هسته ای که باعث میشه نتوان از این موشک ها هرجایی استفاده کرد. به نظر من هدف از ساخت چنین جنگ افزاری حمله ی سریع در کمتر از 1 ساعت به هر نقطه از کره ی زمین با استفاده از یک موشک نقطه زن و البته با کلاهک متعارف یا نهایتآ هسته ای ضعیف شده است.
  4. اولین گام های ایران در ساخت توپ و موشک الکترومغناطیسی ایروسنتر ( Aerocenter.ir ) : تحلیل ها و شواهد نظامی موجود در دنیا و پروسه ی تحقیقاتی دانشمندان نظامی در بسیاری از کشورهای مختلف، یک موضوع مهم را مطرح می کنند و آن این است که در جنگ های هوایی آینده، انسان ها شاهد تکنولوژی های بسیار پیشرفته ای خواهند بود.جنگنده های فوق مانورپذیر با اگزاس های بلند که بین آن دو یک سلاح لیزری وجود دارد که قادر است هواپیمای دشمن را در فاصله ی بسیار دور منهدم سازد و ... بسم تعالی اولین گام های ایران در ساخت توپ و موشک های میان برد هوا به هوای الکترومغناطیسی تحلیل ها و شواهد نظامی موجود در دنیا و پروسه ی تحقیقاتی دانشمندان نظامی در بسیاری از کشورهای مختلف، یک موضوع مهم را مطرح می کنند و آن این است که در جنگ های هوایی آینده، انسان ها شاهد تکنولوژی های بسیار پیشرفته ای خواهند بود. جنگنده های فوق مانورپذیر با اگزاس های بلند که بین آن دو یک سلاح لیزری وجود دارد که قادر است هواپیمای دشمن را در فاصله ی بسیار دور منهدم سازد و در هاردپوینت های خود، موشک های میان بردی خواهد داشت که اگر به هواپیمای دشمن برخورد کنند، آن را نیست خواهند کرد و اگر در نزدیکی هدف منهدم شود، خلبان دشمن را مجبور به اجکت و محکوم به شکست می کنند. بله ... موشک های هوا به هوای میان برد فوق مدرنی که توانایی از کار انداختن هواپیمای دشمن را بدون برخورد با آن دارند ... این تکنولوژی چیزی نیست جز سلاح موشکی الکترومغناطیسی ... چیزی که متخصصان و پژوهشگران نظامی، آرزوی دستیابی به آن را دارند ... اما جایگاه کشور اسلامی ایران در آن زمان در کجا خواهد بود؟ آیا از این نظر، تکنولوژی ایرانی به قله ی موشک های الکترومغناطیسی دست خواهد یافت؟ و آیا هواپیماهای ایرانی به توپ های الکترونغناطیسی که دقت بسیار بالایی دارند دسترسی خواهد یافت؟ جواب سوال مسلما مثبت است. بیش از دو هفته ی پیش ... سایت خبری موفق انگلیسی زبان پرس تی وی - وابسته به صدا و سیمای جمهوری اسلامی - و خبرگزاری فارس، خبری را منتشر کردند که برخلاف اهمیت بالای آن، سر و صدای زیادی هم به دنبال نداشت. آن خبر، دستیابی متخصصان نظامی ایران به تکنولوژی تفنگ های ریلی الکترومغناطیسی بود. از ویژگی های این سلاح، سرعت بسیار بالا و عدم انحراف گلوله در فاصله ی زیاد توسط باد است. تکنولوژی ای که ایران به آن دست یافته است، گلوله های فولادی و تفنگی با نواخت 30 گلوله در دقیقه است و مدت شارژ مجدد آن 2 ثانیه است. البته این سلاح، پایه و اساس تسلیحات مدرن بعدی خواهد بود که دستیابی به آن ممکن است ده ها سال دیگر به طول انجامد اما این بسیار خوشحال کننده است که گام های نخستین این فناوری آینده در ایران هم برداشته شده است. [url=http://www.aerocenter.ir/forum/content.php?r=387-%D8%A7%D9%88%D9%84%DB%8C%D9%86-%DA%AF%D8%A7%D9%85-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%B3%D8%A7%D8%AE%D8%AA-%D8%AA%D9%88%D9%BE-%D9%88-%D9%85%D9%88%D8%B4%DA%A9-%D8%A7%D9%84%DA%A9%D8%AA%D8%B1%D9%88%D9%85%D8%BA%D9%86%D8%A7%D8%B7%DB%8C%D8%B3%DB%8C]منبع[/url] [color=orange] منتقل شد به اخبار علمی 00Amin[/color]
  5. از وقتی توی روسیه قدرت به سمت پوتین چرخیده اقدامات شجاعانه ای از کرملین می بینیم.
  6. [quote]اين موشكي كه پنتاگون ازش صحبت ميكنه و همين طور اعضاي سايت گفتن قرار بوده به زودي رونمايي بشه چقدر احتمال داره به BM25 MUSUDAN يا يه ورژن ديگه از R-27 ZYB مربوط باشه؟؟ راستي يه چيز ديگه اصلا به اين مساله توجه كرده بودين كه اين حادثه درست فرداي روز 2011.11.11 اتفاق افتاده؟؟ من اصلا آدم خرافاتي اي نيستم و به اين چيزايي كه درباره رابطه اعداد با شانس و تقدير ميگن هم هيچ اعتقادي ندارم ولي چون درباره اين روز و رابطش با ماسون ها و دروازه ستاره اي و جن و جادو جمبل يه چيزايي تو همين سايت خونده بودم آدم يه ذره به فكر فرو ميره.(ببخشيد كه بحث غير علمي و عقلاني به ميون كشيدم ولي چيزي بود كه ذهنمو راحت نميذاشت )[/quote] برادر بزرگتر شهاب 3؟؟؟؟؟
  7. sorena_ir_army

    اخبار برتر نظامی

    کروز بوده؟؟؟؟؟؟؟
  8. sorena_ir_army

    اخبار برتر نظامی

    [color=red][size=18]آمريكا: بمب 15 تني را براي حمله به ايران نساخته ايم [/size][/color] سخنگوي پنتاگون در عين حال افزود :‌" اين بمب ها به ما توان بيشتري در تخريب و نابودي كليه تاسيسات زير زميني دشمن كه در آنها سلاح هاي كشتار جمعي نگهداري مي شوند ، مي دهد ." يكي از سخنگويان وزارت دفاع آمريكا اعلام كرد كه بمب هاي جديد 15 تني ( 30 هزار پوندي) توليدي كمپاني بوئينگ براي استفاده عليه كشور خاصي از جمله ايران توليد نشده اند. به گزارش عصر ايران اخيرا شركت بوئينگ 20 عدد از اين بمب هاي مهيب را كه شش برابر بمب هاي كنوني ضد تاسيسات زير زميني ارتش امريكا قدرت دارند ، تحويل نيروي هوايي اين كشور داده است . اين بمب ها كه بر روي هواپيماهاي بمب افكن استراتژيك " بي 2 " نصب مي شوند از سپتامبر سال جاري ميلادي تحويل نيروي هوايي آمريكا شده است. جان كربي سخنگوي وزارت دفاع آمريكا ضمن اشاره به اين نكته كه ساخت اين بمب ها براي استفاده عليه كشور خاصي نيست افزود :‌"‌ما به اين بمب ها نياز داشتيم و براي همين سفارش توليد آن را داده ايم." وي در عين حال افزود :‌" اين بمب ها به ما توان بيشتري در تخريب و نابودي كليه تاسيسات زير زميني دشمن كه در آنها سلاح هاي كشتار جمعي نگهداري مي شوند ، مي دهد ." وي در پاسخ به سوالي درباره ارتباط ساخت اين بمب با موضوع حمله به تاسيسات هسته اي ايران ، گفت :‌"‌ما اين بمب را نه براي استفاده عليه كشور خاصي بلكه به دليل آنكه به آن نياز داشتيم ، ساخته ايم ." خانم مليندا مورگان يكي از سخنگويان وزارت دفاع آمريكا ( پنتاگون ) نيز اعلام كرده است كه كمپاني بوئينگ تا كنون 20 عدد از اين بمب ها را تحويل نيروي هوايي داده است . گفته مي شود اين بمب 20 فوتي قبل از انفجار توانايي نفوذ تا عمق 200 فوتي (60 متري) زير زمين را دارد . اين بمب هوشمند كه از طريق سيستم موقعيت ياب جهاني (gps ) از راه دور كنترل مي شود ، حاوي 5300 پوند ( قريب به 3 تن ) ماده انفجاري است . ديويد آلبرايت كارشناس هسته اي و مدير موسسه علوم و امنيت بين المللي در واشنگتن مي گويد ايران اخيرا با توجه به آسيب پذيري برخي تاسيسات غني سازي خود از جمله نطنز ، سانتريفيوژ هاي اين مركز را به مركز فردو در عمق 295 فوتي ( 90 متري) كوه هاي اطراف قم منتقل كرده است . بمب بتن شكن جديد آمريكا توانايي نفوذ تا عمق 200 فوتي زير زمين را دارد. منبع: http://www.asriran.com/fa/news/189805/آمريكا-بمب-15-تني-را-براي-حمله-به-ايران-نساخته-ايم
  9. افکار میهن پرستانه ی پوتین رو دوست داریم کاشکی به جای شاهان بی غیرت قبل از انقلاب یکی مثل پوتین بر کشور ما حکومت می کرد تا سال ها زیر تیغ استعمار نباشیم.
  10. خاطره زاکانی از شهید مقدم: روس ها خندیدند ولی او در حرم امام رضا(ع) موشک بهتری طراحی کرد برای دریافت موشکی فوق العاده‌ پیشرفته به روسیه رفته بودم و از ژنرال روسی خواستم تا فناوری این موشک را در اختیار ما قرار دهند که آنان خندیدند و گفتند که امکان ندارد این فناوری تنها در اختیار روسیه است. علیرضا زاکانی در همایش جبهه متحد اصولگرایان با اشاره به شهادت جمعی از پاسداران انقلاب اسلامی در جهاد خودکفایی به نقل خاطره ای از شهید مقدم پرداخت و گفت: یکی از درس آموزان و الگوهای این عرصه، شهید حسن تهرانی مقدم بود که برای من افتخار بود که مدتی در کنار وی حضور داشتم. رئیس ستاد انتخاباتی جبهه متحد اصولگرایان خاطرنشان کرد: شهید حسن تهرانی مقدم یک روز صبح و پس از نماز دست بنده را گرفت و خاطره‌ای برایم تعریف کرد؛ این شهید بزرگوار در تشریح این خاطره گفت که برای دریافت موشکی فوق العاده‌ پیشرفته به روسیه رفته بودم و از ژنرال روسی خواستم تا فناوری این موشک را در اختیار ما قرار دهند که آنان خندیدند و گفتند که امکان ندارد این فناوری تنها در اختیار روسیه است. وی افزود: شهید تهرانی مقدم در بخش دیگری از یک خاطره بازگو کرد که به آنها گفتم ما این موشک را می‌سازیم که دوباره ژنرال روسیه خندیدند و پس از بازگشت تلاش کردیم تا آن را بسازیم اما نشد اما تنها راهی که به ذهنم رسید این بود که به خدمت ثامن الحجج بروم. زاکانی خاطرنشان کرد: شهید حسن تهرانی مقدم 3 روز تمام در حرم امام رضا (ع) توسل و توجه داشت تا راهی به ذهنش برسد و در روز سوم عنایتی شد و مدلی به ذهنش رسید و احساس کرد گمشده خود را پیدا کرده است. این نماینده مجلس تصریح کرد: شهید تهرانی مقدم پس از اتمام زیارت خود بر روی دفترچه نقاشی دخترش مدل این موشک را کشید و در تهران آن را عملی کرد و این موشک بهتر از مدل روسیه بود. رئیس ستاد انتخاباتی جبهه متحد اصولگرایان تاکید کرد: این میانبرها است که ملت ایران را در راه رسیدن به اهداف بالای خود موفق می‌کند و جز در سایه وحدت نمی‌توانیم به این اهداف برسیم چنانکه شعار این گردهمایی بصیرت و وحدت در سایه ولایت است. منبع: http://www.asriran.com/fa/news/189876/خاطره-زاکانی-از-شهید-مقدم-روس-ها-خندیدند-ولی-او-در-حرم-امام-رضاع-موشک-بهتری-طراحی-کرد
  11. sorena_ir_army

    اخبار برتر نظامی

    جالبه!!!!!! عربستان داره کلکسیون سامانه های دفاع موشکی جمع اوری می کنه امارات هم در جنوب ما داره سامانه ی تاد راه اندازی می کنه بزرگترین ارتش ناتو هم در غرب کشور ما داره اولین و جدی ترین حلقه ی سپر موشکی امریکا رو تکمیل می کنه همه ی اینا هشداری جدی برای توان نظامی کشور ماست.به نظر من مسئولین نظامی ما باید به فکر طراحی دو نوع موشک استراتژیک (کروز و بالستیک) با سرعت و دقت بسیار بالا و رادارگریزی بسیار بالاتر جهت سرکوب پدافند کشورهای به اصطلاح دوست و برادر منطقه باشند. رفتارهای روسیه هم بسیار مسخره و دوگانه است.
  12. [quote][quote]من يکم نگران شدم, يکم حرفهاي مسولين بو داره! از تهديد اسراييل به انفجارات مشابه تا سخنان قاليباف و چند مسول ديگه......... نگرانم شايد جرياني شبيه سال 2007 سوريه پيش آمده باشه! انفجار درست روزي که سردار اونجا بوده ....نگرانم , اميدوارم ضربه بزرگي به توانايي موشکي ما نخورده باشه. اون دود سفيد که فقط ناشي از انفجار و سوختن سوخت جامد موشک هست ...... تست پيشران موشک هم بنظرم نميتونه باشه, چون در اين موارد همه در شلترهاي مخصوص هستند که حتي انفجار مستقيم خارج از شلتر هم آسيبي نميرسونه ....مگه سردار سايرين در هنگام تست در فضاي آزاد بودند که اين هم نشدني هست ........... در هر صورت جريان تا حدي مشکوک هست و خدا کنه "اون" نباشه.........[/quote] سلام. بحث از نگرانی گذشته برادر! دشمن تا در خونه اومده و ضربه به اين بزرگی زده؛ ولی: 1- نبايد نا اميد شد. خطوط توليد موشکهای انتقام (سری وی) در جنگ 2 جهانی به شدت بمباران شد ولی توليد آنها هيچگاه متوقف نشد؛ چون اراده قوی پشت آن بود. 2- بارها از سوی دست اندرکاران اعلام شده که محصولات دفاعی کشور شرقی ولی با کيفيت غربی هستند. از آنجايی که يکی از ويژگیهای کيفيتی محصولات غربی "داکيومنته" بودن آنها است، خوشبختانه به نظر می رسد که در کشورمان چنين روندی پيش گرفته شده و با شهادت سرداران سپاه و به ويژه دانشمند شهيد تهرانی مقدم - که درجای خود بسيار دردناک و از ديدگاه انسانی جبران ناپذير است - نبايستی نگران بروز يک توقف طولانی در روند توسعه موشکی کشور باشيم. 3- اميدوار باشيم هرچه زودتر رهبری عزيزمون جلوی فعاليت های اقتصادی نهادهای اطلاعاتی و سپاه را بصورت قاطع بگيرند تا آنها بتوانند روی وظايف ذاتی خود تمرکز کنند. 4- بايستی به وضعيت اقتصادی همه سلسله مراتب نهادهای نظامی -و نه فقط فرماندهان رده بالا- رسيدگی جدی شود تا امکان خيانت در قبال پول به حداقل کاهش پيدا کند (دوستانی که سربازی رفته اند، منظور من را بهتر متوجه می شوند). 5- بعيد می دانم موساد به تنهايی قادر به انجام چنين کاری بوده باشد. يادمون باشه که يکی از راههای ارعاب کشورهای مسلمان در بيشتر جنگها و حوادث منطقه، حمايت کامل اطلاعاتی/نظامی غرب و شرق از عوامل رژيم صهيونيستی و در پايان پيروزی حاصله را به حساب عوامل رژيم صهيونيستی و تواناييهای نداشته آنها گذاشتن بوده است تا به اين وسيله ترس مظاعفی را ميان مسلمين مستولی کنند. 6- انجام يک رزمايش موشکی در آينده نزديک می تواند ابهت نظامی ايران را دوباره مطرح و روحيه نظاميان را تقويت کند. 7- از همه مهمتر، انجام يک تصفيه انقلابی در نهادهای اطلاعاتی و وزارت اطلاعات بصورت يک واجب درآمده است؛ چه در غير اينصورت بايد در آينده نزديک شاهد ترورها و انفجارهای بيشتر و بروز پروژه های سعيد امامی-2 و ... هم باشيم. در حالی دانشمندان هسته ای کشور ترور شده و مراکز نظامی استراتژيک کشور به آسانی در معرض تهديدهای اطلاعاتی (مثل سايت فردو) و خرابکاری (انفجار اخير) قرار گرفته اند؛ وزارت اطلاعات دل خود را به فرستادن يک به اصطلاح نفوذی به ميان به اصطلاح اپوزيسيون خارج نشين خوش کرده و يک ماه تمامی رسانه ها را با خبرهای مربوط به آن اشباع می کند (در حقيقت ضعفهای وحشتناک خود را پشت چنين دستاورهای بی ارزشی پنهان می کند).[/quote] دوست عزیز قاطعانه به شما می گویم که هیچ گونه خراب کاری در کار نبوده است همانگونه که در بیانیه ی سپاه امده این حادثه تنها بر اثر یک اتفاق کوچک و ناگهانی رخ داده است.البته همانگونه که شما گفتید به علت سندسازی در فعالیت های نظامی ایران خوشبختانه مشگل جدی در روند توسعه ی فناوری موشکی کشور پیش نیامده است گرچه حادثه ی بسیار تلخی بود.
  13. شبی که بشقاب‌‌پرنده‌ها در آسمان تهران ظاهر شدند یکی از این خلبانان جت می‌گوید: از پایگاه هوایی به پرواز درآمدیم و در آسمان شهر ری بود که به دو بشقاب پرنده نورانی رسیدیم... به گزارش "ایران" افکار عمومی در امریکا کنجکاو شده از اسرار اشیای پرنده ناشناس سر در بیاورند. بسیاری از مردم با ارسال طوماری از دولت خواسته‌اند قانون سری بودن تحقیقات فضایی را لغو کند و همه را در جریان مسائل مربوط به بشقاب‌های پرنده قرار دهند. در دهه‌های چهل و پنجاه نیز با ظاهر شدن اشیای نورانی ناشناخته در آسمان ایران، بحث‌های داغی در محافل علمی کشور درگرفت و مدت‌ها کنجکاوی مردم را برانگیخته بود. یک بار واقعه عجیبی در آسمان حوالی تهران اتفاق افتاد که روزنامه‌های کیهان و اطلاعات گزارش‌های هیجان‌انگیزی درباره پرواز بشقاب‌های پرنده منتشر کردند. در این واقعه که نیمه‌های شب اتفاق افتاد چند هواپیمای جت مجهز به موشک‌ چند شیء پرنده ناشناس را در آسمان تهران تعقیب کردند که این تعقیب و گریز تا حوالی کویر قم ادامه یافت. یکی از این خلبانان جت می‌گوید: از پایگاه هوایی به پرواز درآمدیم و در آسمان شهر ری بود که به دو بشقاب پرنده نورانی رسیدیم. من و دوستان خلبانم با فاصله چندصد متری این دو شیء ناشناخته را تعقیب کردیم و هر چه سرعت می‌گرفتیم آنها هم بر سرعت‌شان می‌افزودند. این تعقیب و گریز تا حوالی دریاچه نمک قم ادامه داشت که ناگهان هر دو شیء ناشناس ناپدید شدند و به ما دستور داده شد که به پایگاه برگردیم. در سال 54 نیز عکس‌های یک جوان تهرانی که از بشقاب پرنده‌ها در تپه‌های عباس آباد تهیه کرده بود، در روزنامه‌ها چاپ شد که سبب هیجان‌ عمومی شد. ماجرا از این قرار بود: یک جوان تهرانی در سکوت و خلوت سحرگاهی پارک جنگلی عباس‌آباد با صحنه هیجان‌انگیز و تکان‌دهنده‌ای روبه‌رو می‌شود، پرواز بشقاب‌های پرنده بر فراز تپه‌های عباس‌آباد... دکتر داریوش ادیب متخصص شیمی و سنگ‌های قیمتی و صاحب تألیفات بی‌شمار علمی و یکی از کارشناسان «UFO» (اشیای پرنده ناشناخته) در پیش‌گفتار کتاب خود به نام «اسرار بشقاب‌های پرنده» می‌نویسد: در سال 1365، روزی جوانی نزد من آمد و با هیجان فراوان از حضور بشقاب‌های پرنده در محوطه پارک جنگلی عباس‌آباد تهران خبر داد. او اصرار داشت که در ساعت‌های اولیه صبح چند بشقاب پرنده در آنجا دیده و از چند شاهد نیز برای ارتباط ادعای خود نام می‌برد... با سؤال‌هایی آمیخته به ناباوری و تمسخر با او برخورد کردم و قاطعانه گفتم مقوله بشقاب‌های پرنده، ساخته و پرداخته ذهن دانشمندان امریکایی بعد از جنگ جهانی دوم است. دکتر ادیب در ادامه می‌نویسد: فردای آن روز، آن جوان با حالتی عصبی، ادعای خود را با این عبارت که «امروز هم آنها آمدند» تکرار کرد و من برای خاتمه دادن به این بحث از او خواستم برای صحت حرف‌هایش بهتر است از بشقاب‌پرنده‌ها عکس بگیرد. دکتر داریوش ادیب می‌گوید: «در دوران تحصیل در امریکا، خوانده بودم که دو روز پی‌درپی بشقاب پرنده‌ای در حوالی نقاط مهمی چون نیروگاه‌های اتمی یا مراکز رادیو تلسکوپ‌های عظیم در پرواز بودند، اما هرگز نشنیده بودم که بشقاب‌ پرنده‌ای چند روز متوالی در محلی آن هم در آسمان تپه‌های عباس‌آباد آمد و رفت کرده باشد.» دو روز بعد همان جوان با دو حلقه فیلم و در حالی که از شدت هیجان می‌لرزید، به دیدار دکتر ادیب می‌آید و با لکنت زبان می‌گوید: «آنها ... دوباره آ... مد...ند... از آن....ها فیلم گرفتم.» دکتر ادیب این گونه ادامه می‌دهد: «هنگامی که عکس‌های چاپ شده را دیدم، با وجود دلایل حیرت‌انگیزی که در آنها وجود داشت، اصالتشان باور کردنی نبود... با گذشت دو سال از این ماجرا روزی از پارک جنگلی رد می‌شدم، به تعدادی باغبان برخورد کردم و ضمن حرف زدن با آنها، ماجرای بشقاب‌پرنده را پیش کشیدم و با کمال تعجب یکی از باغبان‌ها به توصیف روزهایی پرداخت که جوان مورد بحث، بشقاب‌پرنده‌ها را در تپه‌های عباس‌آباد دیده و عکس گرفته بود.» به گفته دکتر ادیب برخی از عکس‌های جوان ایرانی همراه با تأییدیه کارشناس لابراتوار کداک در انگلیس در شماره سپتامبر 1990 مجله FSR به چاپ رسیده است. ماجرای جوان ایرانی باعث شد تا دکتر داریوش ادیب با علاقه‌مندی به بحث بشقاب‌پرنده، خود در زمره کارشناسان زبده مطالعات اشیای پرنده ناشناخته «UFO» درآید. [url=http://www.bornanews.ir/Pages/News-87250.aspx]منبع[/url]
  14. sorena_ir_army

    اخبار برتر نظامی

    روسیه به عربستان مجموعه های پدافند موشکی و بالگرد می فروشد [b]معاون شرکت تسلیحاتی 'روس آبارون اکسپورت' روسیه از مذاکرات این کشور با عربستان سعودی برای فروش مجموعه های پدافند موشکی و بالگرد نظامی خبر داد و گفت: دو کشور در آینده نزدیک قراردادی در این زمینه امضا می کنند.[/b] 'آلکساندر میخی یف' روز دوشنبه در جمع خبرنگاران اعلام کرد: روسیه و عربستان سعودی به عقد قرارداد در زمینه صادرات بالگردهای نظامی، تسلیحات پدافند موشکی نزدیک شده اند. وی بدون ذکر ارقام و نوع تسلیحاتی که روسیه قبلاً به عربستان صادر کرده است، خاطرنشان کرد: دو کشور پیشتر نیز قراردادهای تسلیحاتی امضا کرده اند که هم اکنون در دست اجرا هستند. معاون شرکت 'روس آبارون اکسپورت' خاطرنشان کرد: در زمان حاضر تلاش های گسترده ای برای عقد قراردادهای تسلیحاتی جدید با عربستان صورت می گیرد. روسیه از سال 2007 با عربستان برای فروش تسلیحات نظامی به ارزش 6 میلیارد دلار مذاکره می کند. به گزارش منابع خبری روسیه، این کشور برای فروش تسلیحات پیشرفته مانند مجموعه های پدافند موشکی 'اس-300' و 'اس-400' و تانک های 'تی-90 ' و بالگردهای 'ام-ای-35' به عربستان آمادگی دارد. [url=http://avia.ir/Nsite/FullStory/?Id=6341]منبع[/url] [color=red]با تشكر.....منتقل شد......نصير[/color]
  15. [color=red][size=18]طائب: اتفاقی بزرگ رخ می دهد[/size][/color] رئیس قرارگاه عمار با بیان اینکه یک اتفاق بزرگ بعد از شهادت سردار تهرانی مقدم رخ خواهد داد، گفت:‌ این پروژه‌ای که شهید حسن تهرانی مقدم پیگیری می‌کرد قطعاً به ثمر خواهد نشست و همه موانع نیز برطرف خواهد شد. حجت‌الاسلام والمسلمین مهدی طائب رئیس قرارگاه عمار در مراسم بزرگداشت سومین روز شهدای غدیر سپاه به سخنان برخی از دولتمردان مبنی بر به راه افتادن موج بیداری انسانی اشاره کرد و افزود: هرکه می گوید بیداری انسانی نفهمیده چه می‌گوید و باید برای آنها که به اشتباه بر روی مفهوم عدالت تاکید می کنند باید این مفهوم را توضیح دهیم. مفهوم عدالت را امام (ره) بالا برد و این فرهنگ را که قطعا انسانی است به تمام دنیا صادر کرد بنابراین این بیداری، بیداری اسلامی است. وی در ادامه به اظهارات مداخله جویانه غربی‌ها در مورد جمهوری اسلامی ایران اشاره کرد و افزود: آنها هرجا می‌روند می گویند ایران در امور کشورهایی که بیداری اسلامی در ‌آنجا به راه افتاده است دخالت کرده است که البته هم راست می‌گویند و هم دروغ. طائب با اشاره به تاثیر عمیق فرهنگی آرمان ها و شعارهای انقلاب اسلامی ملت ایران بر روی ملت های منطقه گفت: قطعا جمهوری اسلامی به عنوان الگو و یک مدل موفق نگاه ملت های منطقه را در این سه دهه به خود معطوف کرده است. رئیس قرارگاه عمار شهدای جمهوری اسلامی ایران را سپاه قدس کشور نامید و ادامه داد: سربازان امام زمان (عج) پایشان صدا ندارد و غربی‌ها هرچه نیرو روی نیرو بگذارند حریف آنها نخواهند شد چون عند ربهم یرزقون هستند. وی در بخش دیگری از سخنانش پیش‌بینی کرد: من از همین جا به شما می‌گویم که با شهادت سردار حسن تهرانی مقدم یک اتفاق بزرگ رخ خواهد داد و ما خواهیم فهمید خداوند برای چه این بزرگواران را از قفس آزاد کرد. طائب تصریح کرد: این پروژه‌ای که او پیگیری می‌کرد قطعاً به بهترین شکل به ثمر خواهد نشست و همه موانع نیز برطرف خواهد شد و خواهید دید که خدا چگونه این راه را باز خواهد کرد. منبع: http://www.fararu.com/vdciuqa3.t1aw32bcct.html
  16. با سلام خدمت دوستان بسیار دلگرم شدیم خوشبختانه تولید محصول پژوهشی جدید سپاه تنها دو هفته به تعویق افتاده که جای بسی امیدواری است،امیدوارم با رونمایی از این محصول فناورانه دنیا به عظمت قدرت ایران اسلامی بیشتر پی ببرد. جای شهدا خالی
  17. sorena_ir_army

    ایران و عراق ، جنگ موشکی 1988- 1980

    روايتي از پرتاب اولين موشک دوربرد ايران زمان شليک فرا رسيد، شمارش معکوس شروع شد. ما هم سعى کرديم در خاکريزها و تپه‏ها خود را مستقر کنيم. به چوپان‏ها گفتيم که خود و گوسفندها را حفظ کنند. هيچ بعيد نبود، موشک در جا منفجر شود. به گزارش "سياست‌نامه" امروز که جمهوري اسلامي ايران به قدرت موشکي اول منطقه تبديل شده است، جزئيات اولين عمليات موشکي ايران در سال هاي دفاع مقدس که حيرت جهانيان را بر انگيخت از زبان يکي از شاهدان عيني خواندني خواهد بود. اين شاهد امروز يکي ار اعضاي برجسته هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي است. اول وقت، جلسه مديران دانشگاه بهشتي بود.ساعت هفت صبح جلسه شروع شد. کارها مورد مشورت قرار گرفت. دستورهاى لازم داده شد. طبق برنامه بايد يک هفته در تهران مى‏ماندم و بعد دو هفته به منطقه مى‏رفتم، ولى منشى چند پيام از خلبان رستمى به من داد. مى‏خواستم به منزل بروم. ناگهان شنيدم يک ماشين از نيروى هوايى اجازه ورود به دانشگاه را دارد و با من کار دارند. فهميدم خلبان رستمى است. خبر داد: دشمن تصميم دارد تمام شهرها را بمباران کند. حتى هواپيماى دشمن به شهر مشهد رسيده است. ما هم ديگر هواپيماى مناسب براى جنگنده‏هاى جديد دشمن نداريم. ضدهوايى‏ها هم برد مناسب را نداشتند. بچه‏هاى جبهه به هواپيماى دشمن مى‏گفتند "ايران‏پيما" و به هواپيماهاى خودى مى‏گفتند "ميهن‏تور" به اين ترتيب تقريبا آسمان ايران بى‏دفاع بود. از همه بدتر، پديده جديد موشک باران تهران بود. مردم، خودجوش، شعار مى‏دادند: "موشک جواب موشک". اين خواست فطرى مردم بود. خلبان رستمى آمده بود که گروهى آماده کند که من هم جزو آن بودم تا به يک سايت موشکى برويم که براى نمونه از قبل از انقلاب چند موشک خودکشش، "اسکاد B" در آن بود. اين موشک‏ها براى نمونه از طرف روس‏ها به ايران داده شده بود. و براى اينکه آمريکا از بى‏خطر بودن آن براى اسرائيل باخبر شود، چند نمونه هم به ايران دادند، آن هم از طريق معاهده نظامى "سنتو" تا آمريکا تحريک نشود. روس‏ها و آمريکايى‏ها به کشورهاى اقمارى خود، متعادل اسلحه مى‏فروختند و براى اينکه تعادل پيمان "ورشو" و "سنتو" به هم نخورد نمونه‏اى از سلاح‏هاى راهبردى را که به کشورهاى اقمارى مى‏دادند به طرف مقابل هم مى‏دادند که اربابان از وضع يکديگر و نوکرانشان آگاه باشند. حالا چند فروند موشک در يک سايت بود که على‏القاعده قابل استفاده نبود خلبان رستمى آمده بود که امشب مرا با خود برد. دو روز از خلبان رستمى فرصت خواستم که کارهاى خود را در تهران رفع و رجوع کنم و خود را آماده کردم که به مأموريت نامعلومى بروم و آن اولين پرتاب موشک به طرف دشمن (عراق) بود. يک نقشه از "سايت" يا محوطه نظامى مورد نظر به من دادند. ديگر چيزى از مأموريت خود نمى‏دانستم. آن روز غروب بايد با يک گروه به طرف "سايت" موشکى حرکت مى‏کرديم. تنها توانستم از پدرم در کوچه خداحافظى کنم و زودتر از وقت مقرر، قبل از افطار به قرارگاه مورد نظر برسم. تقريبا تمام افراد گروه آمدند. افطارى خورديم و نماز خوانديم. يک معارفه کلى شد خلبان رستمى مسؤول گروه بود. خيلى منظم و مرتب همه سوار اتوبوس شديم. بيست نفر بوديم، و بايد در اتوبوس توجيه مى‏شديم. تقريبا نيمه‏هاى شب به همان قرارگاه خودمان رسيديم. يک ضرب به اتاق جنگ رفتيم. در اتاق جنگ ماکت منطقه جنگى قرار داشت و همه دور آن جمع شديم تا بفهميم چه کار بايد کرد. منطقه مأموريت ما خطوط شمالى جبهه بود، ولى نمى‏دانم چرا به محور ميانه آمديم. شايد بعضى از مهندسان در محور بودند که بايد با هم آشنا مى‏شديم. نيمه شب به طرف "سايت" حرکت کرديم. گروه ما خيلى کوچک شده بود. گروه‏هاى ديگر مأموريت ديگر داشتند. اکثر گروه ما مهندسى محاسبات پرتاب، الکترونيک و مکانيک بودند. چهار نفر ديگر کارگر فنى بودند، ولى ده تا مهندس را در کار عملى در جيب خود جا مى‏دادند. من هم نخودى بودم. چون رشته معمارى به درد پرتاب نمى‏خورد. خلبان رستمى هم مسوول گروه بود. همه نيروى داوطلب بوديم. تنها لباس او درجه نظامى داشت. بقيه ما لباس ساده بسيجى داشتيم. يکى از کارگران فنى به نام حاج‏آقا آل‏على خيلى شوخ و "آچار فرانسه" بود و در هيچ کار فنى، نمى‏ماند. لودر، جيپ، تانک، همه چيز تعمير مى‏کرد. بعضى از چيزها را سر هم کرده بود و ماشين مين‏کوب ساخته بود و لندرور "شنى‏دار" درست کرده بود. خيلى چيزهاى عجيب و غريب ديگر او در "مينى‏بوس" از طرح‏هاى خود صحبت مى‏کرد. ماجراى ساخت بولدزر او که زير آب کار مى‏کرد جالب بود. يکى ديگر از بچه‏ها که او هم کارگر فنى بود از ساخت هدايت امواج راديويى صحبت کرد. هواپيماى کوچک هدايت شونده، هدايت از دور جهت‏گراى توپخانه که ديده‏بان، مستقيم لوله توپ را در جهت مناسب با امواج راديويى مستقر کند. بين راه يک ايستگاه صلواتى بود. تصميم داشتيم در آنجا استراحت کنيم و شام بخوريم که همين کار را کرديم. بعد از اذان صبح، به طرف پايگاه راه افتاديم. هوا کم‏کم روشن مى‏شد. منطقه جالبى بود. پر از گوسفند. چند چوپان جوان دنبال ماشين مى‏دويدند. از پايگاه خبرى نبود. فقط چند آغل غار مانند ديدم که احساس کردم بايد با تکنيک جديد، حفارى شده باشد، ولى پر از بز و گوسفند بود. اين منطقه در کنترل ارتش بود. از جبهه فاصله زيادى داشت. چون قبلاً ماکت منطقه را ديده بودم، تجسمى از وضع پايگاه داشتم. احتمالاً پس از پيچ تندى بايد به يک در بزرگى که در دهانه يک دره بود وارد مى‏شديم. تقريبا حدسم درست بود. مردم بومى اينجا، لر و شيعه بودند. از لحاظ جغرافياى انسانى، منطقه امنى بود. مردم خيلى همکارى مى‏کردم. هيچ نفوذى و ستون پنجمى، اين دور و برها نمى‏توانست نفوذ کند. مردم عشاير اين منطقه خيلى هوشيار بودند. ناگهان يک در ورودى نظامى را که استتار بود، مشاهده کرديم. خلبان رستمى با لباس رسمى به دژبانى رفت، ناگهان در کشويى باز شد و ما با مينى‏بوس وارد شديم. چند سرباز با تفنگ، پيش‏فنگ کردند. جورى سر و صدا راه انداختند که ما همه ميخ شديم. مينى‏بوس درب و داغون ما وارد يک محوطه عظيم طبيعى شده بود که کوه‏هاى اطراف آن، مانند محوطه قرارگاه توپخانه اصفهان بود. مکانى مثل يک کاسه که دور و اطراف آن را کوه فرا گرفته و شيارهاى خوبى در هر قسمت از کوه‏ها به وجود آمده بود. داخل هر شيار تونلى زده بودند و تأسيساتى داير بود. هيچ ساختمان مصنوع بشر، در محوطه ديده نمى‏شد، مگر ورودى تونل‏ها. جلوى يکى از تونل‏ها ايستاديم. يک ستوان جلو آمد. خيلى رسمى و با جديت به خلبان رستمى سلام نظامى داد و با داد و بيداد گزارشى از وضع قرارگاه داد و خود را در خدمت اعلام کرد. ما هم با ساک‏هاى خود از مينى‏بوس پياده شديم. از لحاظ مکان‏يابى انگار طبيعت، اينجا را طراحى کرده بود که يک کاسه تمام عيار باشد و خيلى از تأسيسات را در خود جا دهد. در اصفهان هم براى توپخانه از طريق پيمان "سنتو" چنين جايى پيدا شده بود. شايد از طريق ماهواره پيدا کردن يک چنين جاهايى آسان‏تر باشد، ولى از روى عکس هوايى هم مى‏توان چنين جواهرهايى را کشف کرد. چون دستور مستقيم از فرماندهى کل قوا بود ما را تحويل رفتند. معلوم بود هيچ آثارى از انقلاب و جنگ در اينجا وجود نداشت. همه افراد با وسواس اين منطقه را تميز نگه داشته بودند. همه سربازها و درجه‏داران منظم در جاى خود منتظر دستور بودند. خلبان رستمى از ستوان خواست که به همه دستور آزاد بدهد. دستور داده شد. فقط يک خرده، پاها باز شد. هيچ فرق چندانى از نظر ما نکرد. ما نمى‏دانستيم چه کار کنيم. جو نظامى ما را گرفته بود. ما هم سيخ مقابل پرچم ايران که جلوى دفتر کار قرار داشت، ايستاده بوديم، ولى در صف نبوديم. بالاخره وارد دفتر شديم و روى صندلى نشستيم. سريع به يک تونل عظيم رفتيم که در آن يک "لانچر" خودکشش بود. مثل يک تريلر چندين چرخ که روى آن يک موشک عظيم بود يا حداقل براى من که اولين بار يک هيولا مى‏ديدم عظيم جلوه مى‏کرد. همه وسايل پرتاب داخل تريلر قرار داشت. سکو پرتاب روى تريلر قابل بالا و پايين کردن و تمام وسايل و محوطه تميز بود. جناب ستوان، يک دفترچه از تعميرات به عمل آمده روى موشک را به خلبان رستمى داد. معلوم شد چندين کارشناس از کشورهاى دوست عربى آمده و روى آن کار کرده‏اند، ولى نتوانسته‏اند کارى انجام دهند. اکثر کشورهاى عربى از بلوک شرق محسوب مى‏شدند و افراد متخصص آنان در شوروى آموزش ديده بودند. حالا نوبت ما بود که وسايل مختلف را بازرسى و تعمير کنيم. هرکس شروع کرد به "آزمايش" قسمت‏هاى مختلف هدايت و پرتاب موشک. کمترين خطايى باعث انفجار موشک در تونل مى‏شد. همه با سکوت و دقت شروع به کار کردند. محور کار، بيشتر در زمينه ابزار الکترونيکى بود. بعد از چند ساعت کار، قسمت‏هايى از "لانچر" جدا شد و در کف تونل قرار گرفت. من هم با چند سرباز مشغول نقشه‏بردارى از داخل تونل شدم تا نقشه کامل محوطه را تهيه کنم. همه کار مى‏کردند، محوطه بر خلاف قبل شلوغ پلوغ شد. همه چيز "آزمايش" و وسايلى که بايد از عقبه مى‏آمد فهرست شد. داخل تونل اصلاً نفهميديم که شب شد. اذان مغرب، ما را هوشيار کرد. اکثر بچه‏ها دست از کار کشيدند. بعد از نماز ما هم افطارى خورديم. در ماه رمضان هم شام مى‏خورديم، هم افطار و هم سحرى. چون مسافر بوديم بقيه صبحانه و ناهار هم جاى خود برقرار بود. بعضى اوقات عصرانه هم مى‏خورديم! پس از دو ساعت استراحت هم مشغول به کار شدند. در همين وقت خلبان رستمى وارد تونل شد و مرا صدا کرد. گفت: بى‏سيم تو را مى‏خواهد. بايد به ماموريت ديگرى مى‏رفتم. رفتم و بعد از چند روز با لباس خاکى و بدن عرق کرده و خاک گرفته دوباره به دروازه پايگاه وارد شدم. دژبان در را باز کرد و سلام نظامى داد. در تونل را يک سرباز باز کرد و ما هم وارد تونل شديم. وضع عجيب و غريبى بود. بچه‏ها به حدى شبانه‏روزى کار کرده بودند که وضع آن‏ها هم از من بهتر نبود: خاکى، عرق کرده و خسته. با کمال تعجب، جناب سروان هم هم‏رنگ جماعت شده بود؛ کلاه نداشت و با دمپايى اين ور و آن‏ور مى‏رفت. خلاصه بچه‏هاى بسيج اين جماعت ارتشى را خراب کرده و آن‏ها را از ريخت و قيافه انداخته بودند. اما در عوض آن‏ها همه دست به آچار بودند. قيافه همه خسته نشان مى‏داد، ولى همه خوشحال بودند. براى اينکه اولين بار بود که تمام دستگاه‏هاى الکترونيک را تعمير کرده بودند. قبلاً چند ماه، کارشناسان خارجى روى آن کار کرده بودند، ولى نتوانسته بودند آن را راه بيندازند. دو نفر از بچه‏هاى الکترونيک بر سر محاسبه پرتاب و برد موشک بر سر "تانژانت" و "کتانژانت" دعوا داشتند. يکى مى‏گفت بايد با "tg" پرتاب شود و ديگرى مى‏گفت بايد با "cotg" پرتاب شود. ما که چيزى نمى‏فهميديم. کلى محاسبات جلوى آن‏ها بود. کنار "لانچر" سفره انداخته بودند و بساط چاى هم برقرار بود. من هم بى‏نصيب نماندم. اگر وضع "تانژانت و کتانژانت" مشخص مى‏شد، سکوى پرتاب "لانچر" را بيرون مى‏برديم. طبق محاسبات اين موشک به پايتخت دشمن نمى‏رسيد. تمام محاسبات را با آخرين برد موشک به يک محوطه صنايع "ش.م.ه" دشمن که نزديک پايتخت بود، متمرکز کردند. به سختى سيصد کيلومتر را در حافظه کامپيوتر موشک ثبت کردند. اين مجموعه را کشورهاى غربى در اختيار دشمن قرار داده بودند و تقريبا در کشورهاى جهان سومى استثنايى بود. حال همه چشم‏ها به ما دوخته شده بود. مخصوصا اينکه اين مجمع صنايع نظامى در سى کيلومترى پايتخت عراق مستقر بود. همه در رويا خود را موفق مى‏ديديم، ولى دعوا روى محاسبات پرتاب و همچنين تغييرات اين چند روزه چندان قابل اطمينان نبود. شايد هم موشک در همين جا منفجر مى‏شد و همه پودر مى‏شديم. در هر صورت همه فعاليت خود را کردند. بالاخره حاج آل على پشت "لانچر" خودکششى نشست. مثل يک تريلر بزرگ بود و موشک پشت آن سوار بود. بايد آن را به محوطه مى‏رسانديم. غار، بيش از يک در کشويى آهنى ضدانفجار نداشت. آل على پشت فرمان نشست. استارت زد. دود غليظى فضا را فرا گرفت و موتور با هيبت غول‏آسايى، نعره مى‏کشيد. در کشويى باز شد. على آقا، متخصص در ماشين‏آلات سنگين بود. ديپلم داشت، ولى در کار عملى حرف نداشت. ماشين را در دنده يک گذاشت ولى صداى عجيب و غريبى از گيربکس به گوش مى‏رسيد. زود ماشين را خاموش کرد. گفت گيربکس دستکارى شده است. جناب سروان با تعجب گفت يقينا کار کارشناسان کشورهاى دوست عربى است که نه تنها وسايل الکترونيک را دستکارى مى‏کردند بلکه به گيربکس آسيب زده‏اند. بچه‏ها تصميم گرفتند اين غول را هول بدهند و يک تراکتور هم آن را بکشد تا بتوانيم به محوطه برسيم. همه دست به کار شدند. سيم بکسل، تراکتور، همه سربازها و افسرها براى کشيدن "لانچر" به محوطه بسيج شدند، حتى نگهبان‏ها. موج شعار "موشک جواب موشک" همه را فرا گرفته بود. سعى عجيبى بود. اين غول بى‏شاخ و دم راه افتاد. على آقا يا همان آل على، پشت فرمان بود. غول به نزديکى در غار رسيد. هر چه به در نزديک‏تر مى‏شد، تعجب همه بيشتر مى‏شد. با کمال تعجب "لانچر" به درگير کرد. لانچر حدود ده سانتى‏متر بزرگ‏تر از در غار بود. هيچ‏کس نمى‏دانست اين غول از چه درى وارد غار شده که حالا بيرون نمى‏رود. همه چشم‏ها به طرف من دوخته شد. من هم هر چه نقشه سايت، عکس هوايى و برداشت خود را از اين مجموعه نگاه مى‏کردم، چيزى غير از در غار به نظرم نمى‏رسيد. همه در ناباورى و يأس قرار گرفتند، ولى نمى‏دانستيم راز اين کار چيست. از جناب سروان که قبل از انقلاب در اينجا گروهبان بود، خواستم چيزى بگويد. چيزى نداشت، فقط گفت ايرانى‏ها حق داخل شدن به اينجا را نداشتند، مگر چند نفر محدود که آن‏ها هم بعد از انقلاب فرار کرده‏اند. از او خواهش کردم هر چيزى که يادش مى‏آيد بگويد. رفتيم قسمت‏هاى ديگر غار را سر زديم، ولى هر راهرويى کوچکتر بود. اولين کارى که کردم، فرض کردم از همين در که تنها در غار بود اگر موشک شليک شود چه مى‏شود. ديدم هيچ، اگر از اين محوطه کوچک موشک پرتاب شود، يقينا محوطه آسيب سختى مى‏بيند. حداقل فضايى که ما براى پرتاب نياز داشتيم، دو برابر محوطه‏اى بو دکه تمام درهاى غار به آن باز مى‏شد. پس اين در براى پرتاب موشک و احتمالاً ورود موشک به کار نرفته است. پس اين غول چگونه وارد غار شده است؟ همه شروع کردند به گشتن تا اينکه کليدى، چيزى، ابزارى، يا اتاق فرمانى پيدا شود تا قسمتى از ديواره غار از جاى خود حرکت کند. هر چه مى‏گشتيم، مأيوس‏تر مى‏شديم. ديگر نيمه‏هاى شب شده بود. "لانچر" جلو آمده بود و جاى خواب بچه‏ها را که چند شب آنجا خوابيده بودند گرفته بود. خواستند جاى تميز ديگرى پيدا کنند اما همه جا پر از روغن، ابزار و خلاصه کثيف بود و کسى هم حال تميز کردن نداشت. حتى سربازها هم "دمغ" بودند. لباس همه کثيف شده بود. هنوز دود کاميون يا لانچر از محوطه غار کاملا خارج نشده بود. بعيد بود که آمريکايى‏ها اين قدر بى‏سليقه باشند که کاميون را داخل غار روشن کنند. پس کليد کار کجاست؟ حاج آل على، ناگهان بلند به همه گفت: مردم مى‏گويند "موشک جواب موشک" شما کارى نکنيد که اين شعار تبديل شود به "پوشک جواب موشک". همه بى‏اختيار خنديدند. تصميم گرفتيم شب استراحت کنيم و در روز از بالاى کوه و محوطه و از داخل جستجو را ادامه دهيم. يک قسمتى از غار که شبکه فلزى داشت، قابل تميز کردن بود. بچه‏ها مشغول تميز کردن شدند تا حداقل کمى استراحت کنند.حالت "خوف و رجا" بود. بچه با شلنگ آب قسمت فلزى را شستند و سريع آنجا را تميز کردند. همه کار مى‏کردند. سربازها رفتند و در آسايشگاه خود و افراد اعزامى خلبان رستمى در سايت کنار موشک خوابيدند. کيسه خواب، پتو، همه چيز آماده شد. همه دراز کشيدند ولى کسى خوابش نمى‏برد. بوى خاصى پس از شستشو در محوطه پيچيد. مثل بوى پشم گوسفند بود. تصميم گرفتيم آن شب تمام چراغ‏ها را خاموش کنيم تا شايد بتوانيم بخوابيم. در آهنى غار هم باز بود و سر موشک خارج از غار. اين بدترين حالت بود، چون اگر يک بمباران انجام ميشد، موشک منفجر مى‏شد. از همه بدتر اينکه تراکتور بيرون بود و نمى‏توانستيم کاميون حامل موشک را به داخل بکشيم. تاکنون اين منطقه مورد تهاجم قرار نگرفته بود؛ ولى معلوم نبود امشب "بز نياوريم." تجسم انفجار اين مشک داخل غار باعث شد دوباره همه بلند شوند. هر چه زور زديم کاميون تکان نخورد. دنبال جايى مى‏گشيم که طناب را به آن ببنديم و با قرقره آن را بکشم. هيچ جاى مناسبى در غار پيدا نشد که قرقره را به آن نصب کنيم. ناگهان يکى از بچه‏ها که پتوى خود را روى يک دسته فلزى انداخت بود آن را به همه نشان داد، شايد فرجى باشد. پتو را کنار زديم. دوباره بچه‏ها کيسه خواب و ديگر وسايل خواب خود را از کف فلزى برداشتند و آماده شدند که طناب را به کمک چند قرقره بکشند. خوشبختانه قسمت فلزى کف غار حالت شيار و شبکه‏اى داشت و انسان روى آن سر نمى‏خورد؛ ولى قسمت‏هاى ديگر همه صاف و صيقلى بود. طناب به آرامى محکم شد و حالت کشش پيدا کرد. کاميون با موشک آرام، آرام راه افتاد. طناب از سيم بکسل بهتر بود؛ چون اگر پاره مى‏شد، حداقل جرقه يا ضربه‏اى به موشک اصابت نمى‏کرد؛ چون با هر ضربه، فاجعه‏اى رخ مى‏داد. فکر انفجار موشک ذهن همه را مشغول مى‏کرد. کاميون چند سانتى‏متر راه نيفتاده بود که ناگهان صداى مهيبى همه جا را فرا گرفت. صداى يا الله، يا على، يا ابوالفضل بلند بود و خلاصه هر کس به کسى متوسل مى‏شد. صدا همه غار را فرا گرفت. نفهميدم‏چى شد. در يک لحظه همه خود را در زمين و هوا ديديم. نفهميديم که انفجار بود يا چيز ديگر. موشک منفجر شده بود؟ طناب هم اگر پاره مى‏شد، اين قدر سر و صدا نداشت. خلاصه بعد از چند ثانيه که براى ما چند ساعت طول کشيد - و شايد در همان چند لحظه تمام خاطرات زندگى براى هرکس دوره شد - ما به زمين افتاديم و روى هم در غلتيديم. همه جا تاريک شد. تنها، نورى از محوطه به داخل غار مى‏تابيد. سکوت و سکون همه جا را فرا گرفت. فقط ناله بعضى از دوستان به گوش مى‏رسيد. نمى‏دانستيم چه اتفاقى افتاده است. سربازان که در آسايشگاه بودند با صداى مهيبى که شنيده شد به طرف غار آمدند. هرکس چراغ قوه‏اى داشت. نمى‏دانستيم مرده‏ايم يا زنده؛ ولى درد، به ما فهماند که زنده‏ايم. پاى چوبى من درآمده بود و نمى‏دانستم کجا افتاده و حتى خودم کجا هستم. بوى تعفن خاصى به مشام مى‏رسيد. ناگهان احساس کردم تعداد زيادى گاو و گوسفند نعره زنان در حال فرارند. نمى‏دانم رويا بود يا نه؛ ولى بوى پشکل و پشم مشام ما را مى‏آزرد. آرام آرام يکديگر را صدا کرديم. يکى از سربازان فيوزهاى برق را دوباره راه انداخت. چراغ‏ها و پروژکتورها روشن شدند. خودمان را در وضع عجيبى ديديم. موشک در آرامش خوابيده بود؛ ولى بچه‏ها در گودالى افتاده بودند که در انتهاى آن صداى گاو و گوسفند به گوش مى‏رسيد. همه ما را بالا آوردند. پاى چوبى من هم پيدا شد. هنوز سر و وضع خود را تميز نکرده بوديم که ناگهان همه تکبير گفتند، سربازها که خيلى جوان بودند پايکوبى مى‏کردند. غلغله‏اى بود. تازه فهميديم چى شده بود. با خدا باش، خدا با توست. دستگيره‏اى که طناب به آن وصل شده بود در واقع اهرم يک "رمپ" فلزى بود که وصل مى‏شد به يک تونل با پيچ سى درجه که از آن تونل موشک‏ها را وارد غار اصلى يا "شيلتر" مى‏کردند. انتهاى غار بعد از پيچ هم يک در فلزى داشت، که بعد از انقلاب از تورفتگى آن براى آغل گوسفندان استفاده مى‏کردند و آن طرف کوه بود. به عبارتى موشک از خارج محوطه آن طرف کوه وارد مى‏شد و از رمپ بالا مى‏آمد و در ايستگاه نگهدارى مى‏شد و از در جلو افراد و وسايل تعمير و نگهدارى را وارد مى‏کردند؛ چون ورود موشک‏ها يک بار انجام شده و ديگر خارج نشده بود، ورودى اصلى بعدها توسط چوپان‏ها کور شده بود. مخصوصا بعد از انقلاب که بيشتر جنبه نگهدارى موشک براى ارتش مطرح بود تا استفاده از آن. حالا اين راه کشف شده بود. متأسفانه آنهايى که فرار کرده بودند تمام نقشه‏هاى مجموعه را منهدم کرده يا با خود برده بودند. خوشبختانه با اين عمل، حداقل پنج فروند موشک آماده مى‏شد که از اين محوطه خارج شود و شايد هم مى‏توانستيم آن‏ها را شليک کنيم. ديگر کسى خوابش نمى‏برد. همه گروه مجبور بوديم حمام برويم. سربازها با جان و دل به ما خدمت مى‏کردند. آن‏ها شروع کردند به تميز کردن "رمپ" و رسيدن به در فلزى، که گوسفندها از آن فرار کرده بودند و چوپان‏ها در دل شب دنبال آن‏ها مى‏گشتند. تصميم داشتيم که وقتى هوا روشن شد در فلزى را باز کرده و محوطه را تميز کنيم. ما هم آن شب را در آسايشگاه خوابيديم. جناب سروان با سربازانش محوطه کار را تميز کردند. به حدى هيجان‏زده بودم که با تمام خستگى صبح سحر آماده کار شدم. سحرى و صبحانه به هم وصل شد. هوا که روشن شد با يک موتور سوار حرکت کردم که ورودى‏هاى خارج از محوطه را بازرسى کنم. عملاً براى شناسايى کامل ورودى، من مشغول هماهنگى شدم. کارها را تقسيم کردم. عده‏اى از داخل مشغول تميز کردن شدند، من هم از بيرون مشغول شناسايى شدم. يکى از ورودى‏ها از ديواره سنگى پر شده بود. معلوم بود چوپانان محلى براى اينکه ورودى را تا مرز در فلزى براى گوسفندان قابل استفاده کنند، يک ديواره سنگى جلوى غار کشيده‏اند و يک ورودى کوچک براى گوسفندان ايجاد کرده بودند. عملاً بعد از انقلاب محوطه بيرون بى‏استفاده افتاده بود و ارتش بيشتر از داخل پايگاه محافظت مى‏کرد. مردم هم احساس مى‏کردند تا در ورودى که از جنس فلز بود براى استفاده شخصى اشکالى ندارد. وقتى به آغل گوسفندان يا به عبارتى ورودى اصلى غار رسيدم، هنوز خيلى از گوسفندان پراکنده و چوپانان با سختى دنبال آن‏ها بودند. شايد همين حالت گوسفنددارى بود که دشمن احساس مى‏کرد اين پايگاه تخليه شده است و به آن کارى نداشت. نفوذ ستون پنجم هم به اين ارتفاعات سخت بود. تازه مردم بومى اينجا با ما بودند و سخت از اطراف محافظت مى‏کردند. مى‏دانستند امنيت پايگاه براى آن‏ها هم مهم است. مسوولان پايگاه هم فقط از داخل محافظت مى‏کردند و نيازى به بيرون نبود. اصلاً فکر نمى‏کردند ماشين‏آلات سنگين مثل "لانچر" بايد از اين قسمت حرکت کند. وقتى وارد غار شديم با چراغ قوه اطراف را نگاه کرديم. حدود دو متر کف غار از کود گوسفندان بالا آمده بود. خيلى کثيف و تاريک بود و بوى مشمئزکننده‏اى به مشام مى‏رسيد. تا ساق پا در کف فرو مى‏رفتيم. پس از گذشت حدود بيست متر با يک پيچ نزديک به سى درجه به در فلزى رسيديم. در قابل باز شدن نبود. بايد از کف خاکبردارى مى‏شد و تقريبا حجم آن هم زياد بود. همين وقت خلبان رستمى با جناب سروان با عده‏اى از افراد در يک وانت به ما رسيدند. به خلبان رستمى طرح خود را گفتم. سريع دو دستگاه لودر آوردند. طبق نقشه‏اى که سريع براى آنها کشيديم، يک لودر در قسمت مناسبى از کوه، مشغول کندن آغل براى گوسفندان شد و لودر ديگر به جان ديوار تيغه‏اى و کف غار افتاد که مملو از پشکل بود. عده‏اى ديگر هم از داخل، محوطه را تميز مى‏کردند. تا عصر يک نفس کار شد. حداقل گوسفندها، خانه جديد پيدا کردند. چوپان‏ها هم راضى بودند. ما هم شروع کرديم به تعمير سيستم‏هاى برق و تأسيسات حرکتى که با سيم بکسل بود. نزديک‏هاى غروب پس از روغن‏کارى "وينچ" و درها سيستم برقى را راه انداختيم. در زوزه‏کشان باز شد. محوطه داخل غار با آن طرف کوه ارتباط برقرار کرد. ديگر نياز نبود مسافت پانصد متر را دور بزنيم و به داخل پايگاه برويم. از اين راه راحت اياب و ذهاب مى‏کرديم. همه چيز براى بيرون آوردن موشک آماده شد. فقط مشکل دنده‏هاى موتور بود که بتواند روى پاى خود بيرون بيايد. از آل على هم خبرى نبود. از ديشب تا کنون از او خبرى نبود. تصميم گرفتم با تمام نيروى انسانى و به کمک چند وانت "لانچر" را به بيرون بکشيم. تقريبا کار خطرناکى بود؛ چون اگر يک سيم بکسل پاره مى‏شد يا حرکت اصطکاکى پيش مى‏آمد، احتمال انفجار موشک خيلى زياد بود. منتظر تاريکى شب شديم که در پوشش شب اين کار انجام شد. شايد ماهواره دشمن به اين منطقه حساس شده باشد و يا پروازهاى شناسايى، مشکلاتى براى ما ايجاد کنند. در هر صورت، لانچر بايد از يک تونل يا چند پيچ حدود سى درجه عبور مى‏کرد. اين پيچ و خم‏ها براى آن بود که اگر در جلوى در غار انفجارى به وجود آيد، موج به داخل غار نفوذ نکند. عده‏اى از افراد روزه بودند و افطار کردند. ما هم به آن‏ها کمک کرديم. بعد از نماز جماعت کار ما شروع شد. همه زير لب دعاهايى را که مى‏دانستند زمزمه مى‏کردند و کار در سکوت انجام مى‏شد. بايد کار با حوصله و دقت انجام مى‏گرفت. مجبور بوديم موتور را روشن کنيم که بوستر ترمز در سرازيرى رمپ کمک کند. سکوت محوطه با دود غليظ و سر و صداى موتور و اگزوز شکسته شد. عده‏اى هول مى‏دادند و يک وانت هم مى‏کشيد. لانچر آرام آرام راه افتاد. الحمدلله ترمزها، خوب کار مى‏کردند. با هزار بدبختى لانچر از رمپ سرازير شد و پايين آن آرام گرفت. سريع موتور را خاموش کردند؛ چون دود همه را خفه مى‏کرد. هواکش‏ها کار نمى‏کردند. ما هم وقت تعمير آن‏ها را نداشتيم. بايد با دست و وانت، موشک را مى‏کشيديم. حدود دو ساعت طول کشيد تا ما به اولين پيچ تونل رسيديم؛ چون اگر عجله مى‏کرديم و بدنه موشک به جايى مى‏خورد، کار همه ساخته بود. حالا اگر به بيرون محوطه مى‏رفتيم تازه بايد آن را به يک فضاى مسطح مى‏برديم تا شليک انجام شود. همه خسته شده و حالت عصبى پيدا کرده بودند. دوباره دستور استراحت داده شد. کار خطرناکى بود. در وقت استراحت در محوطه بيرون پايگاه تجمع کرديم. براى احتياط چند موتور سوار مسلح گشت مى‏زدند تا از خطر احتمالى پايگاه را محفوظ دارند. اين اولين ارتباط داخل و خارج پايگاه بود و نفرات ما براى گشت‏زنى کم بود. بچه‏ها بيرون نشسته بودند. معلوم نبود اين همه زحمت به نتيجه برسد يا نه؛ ولى کسى به روى خودش نمى‏آورد. بايد اين قدم اول برداشته مى‏شد تا مراحل بعدى طى مى‏شد. زير آسمان پرستاره بودن و چاى داغ، ما را از حال و هواى جنگ دور کرده بود و هر کس چيزى مى‏گفت و بقيه مى‏خنديدند. در همين اوقات، چراغ يک ماشين از پايين دره ديده شد که به بالا مى‏آيد. بچه‏ها در قسمت‏هاى مختلف جاده موضع گرفتند. آخر اين وقت شب اياب و ذهاب خطرناک بود. ستون پنجم هم مى‏دانست که با چراغ روشن نيايد؛ اما شايد کلکى در کار باشد. چراغ قوه‏ها هم خاموش شد و منتظر مانديم. چند پيچ ديگر مانده بود که چند نفر از بچه‏ها جلو رفتند تا ماشين از آن‏ها رد شود و آن‏ها از پشت و ما هم از جلو ماشين را محاصره کنيم. تقريبا ماشين به ده مترى ما رسيد. يکى از سربازان با صداى مهيبى "ايست" داد. يک نفر هم کنار جاده به طرف ماشين "قراول" رفت. از عقب هم به او ايست دادند. راننده فهميد از چند طرف محاصره است. کاملاً غافلگير شد. سکوت همه جا را فرا گرفت. دستور داده شد که راننده پياده شود. ظاهرا کس ديگرى با او نبود. يک نفر با چراغ قوه و اسلحه به طرف او رفت. وقتى نور به صورت راننده افتاد، بنده خدا زبانش بند آمده بود و او کسى جز حاج آل على نبود. فکر کرد پايگاه دست دشمن افتاده است. بعد از احوال‏پرسى، به او يک ليوان چاى دادند. گفت: اينجا چه کار مى‏کنيد؟ و چرا اين بساط را پهن کرديد؟ وقتى ماجرا را فهميد که لانچر تقريبا اول تونل است و تا آنجا را کشيديم، گفت سريع دست به کار شويد. من از کارخانه تراکتورسازى تبريز نمونه‏هايى را پيدا کرده‏ام که ان‏شاءالله به کار ما بيايد. بنده خدا معلوم بود بدون خواب، يک نفس در کار بوده و خود را به ما رسانده است. همه سريع به طرف لانچر رفتند. جا خيلى تنگ بود. نه مى‏توانستيم عقب برويم و نه جلو. خلاصه، گيربکس را پايين آوردند و دوباره جا زدند و موتور را روشن کردند. تقريبا نيمه‏هاى شب کار تمام شد. دود غليظى در تونل پيچيد. همه از دور و بر "لانچر" فاصله گرفتند. فقط آل‏على پشت فرمان نشسته بود. دنده ماشين به سختى با صداى گوشخراشى جا رفت. لانچر روى پاى خودش حرکت مى‏کرد. با تمام دودى که راه انداخته بود غرشکنان عقب مى‏رفت؛ چون بايد از "رمپ" پايين مى‏آمديم، لازم بود همين طور عقب عقب از تونل خارج شويم. سعى مى‏کرديم با پروژکتورهاى سيار آل على را هدايت کنيم. بعضى از بچه‏ها ماسک ضدگاز زدند. بعد از حدود نيم ساعت لانچر با ته از غار بيرون آمد. همه تکبير گفتند. بيچاره آل على عين زغالى‏ها شده بود. خلبان رستمى روى موتور به او گفت دنبالش بيايد. حالا لانچر با دنده دو حرکت مى‏کرد. مثل يک کاميون معمولى قدرت "مانور" داشت. خيلى سريع به يک محوطه باز رسيديم. جهت کلى موشک رو به هدفى بود که از پيش تعيين شده بود. حالا بچه‏هاى الکترونيک مشغول به کار شدند. همه چيز سريع پيش مى‏رفت. تصميم گرفتيم اول صبح عمليات را آغاز کنيم تا هوا روشن شود و بچه‏ها با دقت بيشتر بتوانند جهت‏يابى کنند. صبح چوپانان ديدند يک مجسمه ابوالهول جلوى آن‏ها سبز شده است. حتى گوسفندها هم "بر و بر" ما را نگاه مى‏کردند. همه آنها سحر به صحرا مى‏رفتند. هر چه نيرو داشتيم دور لانچر مستقر کرديم. يک تور استتار هم احتياطا روى آن انداختيم. چند ضدهوايى روى وانت گذاشتند و دور و اطراف گشت مى‏دادند. قبلاً خلبان رستمى با فرماندهى هماهنگ کرده بود که نيروهاى نفوذى ما در نزديکى هدف مستقر شوند و ما را از اصابت موشک باخبر کنند. تهران هم در انتظار بود. هدف هم مهم بود: زرادخانه "ش.م.ر". فقط صداى قلب خود را مى‏شنيديم و صداى بع بع گوسفندها را. بچه‏هاى الکترونيک روى کاغذها و اعداد و ارقام غرق بودند. زمان شليک فرا رسيد، شمارش معکوس شروع شد. ما هم سعى کرديم در خاکريزها و تپه‏ها خود را مستقر کنيم. به چوپان‏ها گفتيم که خود و گوسفندها را حفظ کنند. هيچ بعيد نبود، موشک در جا منفجر شود. وقتى دستور آتش داده شد، صدا مهيبى با آتش زياد و گرد و خاک بسيار محوطه را فرا گرفت. ناخودآگاه همه سر خود را در دو دست گرفتيم و درازکش خوابيديم. نمى‏دانم چقدر طول کشيد؛ ولى احساس کرديم صداى موشک لحظه به لحظه از ما دورتر مى‏شود و در دود و گرد و غبار مى‏توانستيم آتش عقب آن را ببينيم. هرکس دوربينى داشت، با آن نگاه مى‏کرد. موشک رفت؛ ولى کجا؟ همه منتظر خبر بوديم. بى‏سيم با "وزوز" زياد مشغول به کار بود. خبرها با رمز رد و بدل مى‏شد. حالا منتظر نيروهاى نفوذى خود در دل خاک دشمن بوديم. سريع لانچر را به داخل پايگاه آورديم. درها سريع بسته شد. نگهبان‏ها به سر پست خود رفتند و ما هم در اتاق بى‏سيم پايگاه مستقر شديم تا از نتيجه کار خود باخبر شويم. تقريبا نيم ساعت شد؛ ولى خبرى نشد. نيروهاى نفوذى ما، هيچ خبرى از موشک ندادند. کم کم اين احساس به ما دست داد که شايد موشک فرارکرده. با ايستگاه‏هاى ديگر خود در عمق خاک دشمن تماس گرفتيم، آن‏ها هم خبرى نداشتند. ديگر نااميد شده بوديم. معلوم نبود موشک کجا فرار کرده که هيچ‏کس از آن خبر نداشت. بچه‏هاى الکترونيک باز هم شروع به دعوا کردند. يکى گفت چرا "تانژانت" نگذاشته، حالا ديدى چى شد؟ از خستگى همه خوابيديم. وضع همه درب و داغون بود. هر کس گوشه‏اى افتاد. ديگر اميد ما از اطلاع‏رسانى عوامل نفوذى در عمق خاک دشمن قطع شد. به غير از نگهبانان همه بيهوش شدند. چند روز کار طاقت‏فرسا و آخر هم هيچ. نزديک ظهر بود. در حالت خواب و بيدارى بوديم. ناگهان بلندگوى پايگاه صداى مارش نظامى را از راديوى ايران پخش کرد. هر وقت اين مارش زده مى‏شد و گوينده مى‏گفت "شنوندگان عزيز، شنوندگان عزيز" همه مى‏فهميديم عمليات پيروزمندانه‏اى رخ داده است؛ اما اين بار گوينده شورش را در آورده بود. هى مى‏گفت: "شنوندگان عزيز، شنوندگان عزيز"؛ ولى اصل خبر را نمى‏داد. تقريبا همه بيدار شديم؛ ولى حال بلند شدن نداشتيم. حتما خبر مهمى بود. معلوم بود پيروزى بزرگى است. ما که شکست خورديم حداقل يک پيروزى بزرگ درد ما را کم مى‏کرد. همه زير پتو ول مى‏خورديم تا اين گوينده چيزى بگويد. جان ما را به لب رساند. بى‏سيم ما که خفه شده بود و از ديده‏بان‏هاى نفوذى خودى خبرى نمى‏رسيد. تقريبا ارتباط ما قطع شده بود. فقط صداى راديو جاذبه داشت. ناگهان از راديو خبر رسيد که ايران براى اولين بار موفق شد که قلب پايتخت دشمن را هدف موشک قرار دهد! معلوم شد يک يگان موشکى ديگر به موازى ما وارد عمل شده بود و آن‏قدر خود را نزديک جبهه رسانده که توانسته بود با دقت مرکز حساس پايتخت را هدف بگيرد. دقت عمل فوق‏العاده بالا بود. يک موشک با دقت زايدالوصفى که بايد از فن‏آورى بالايى برخوردار باشد، به بزرگ‏ترين و مرتفع‏ترين بانک در پايتخت دشمن اصابت کرده و آن را منهدم کرده بود. شايد بچه‏ها از قسمت‏هاى ديگر به فن‏آورى هدايت ليزرى دست يافته‏اند. همه از جا پريديم. تکبير گفتيم. مهم نبود ما باشيم يا ديگرى. مهم اين بود که دشمن بازداشته شود تا با موشک به شهرهاى ما حمله نکند. معلوم بود، اينجا سر کار بوده‏ايم. بى‏انصاف‏ها نگفتند که جاى ديگر اين فن‏آورى پيشرفته را در اختيار دارند و ما را اين قدر به دردسر انداختند. شايد هم ما براى رد گم کردن دشمن بايد فعال مى‏شديم تا جاى ديگر عمل کنند؛ ولى از مسوولان ستاد اين همه پيچيدگى و ضريب هوش بعيد بود، ولى حالا که شد، ما هم اعتماد به نفس بيشترى به دست آورديم که خلاصه تهران هم کارى کرد؛ چون در جبهه عملاً هر چه بود در خطوط اول بود و ستادهاى مرکزى فقط هورا مى‏کشيدند و ما هم لنگ مى‏کرديم و اين بار برعکسش شد. بچه‏ها جاهاى خواب خود را جمع کردند. همه به هم تبريک مى‏گفتند. من به خلبان رستمى گفتم اگر اجازه بدهيد من به تهران بروم. تقريبا اکثر بچه‏ها مى‏خواستند برگردند. چند فروند موشک ديگر در پايگاه بود که مى‏توانستند روى لانچر نصب کنند و براى کار ايذايى استفاده شود؛ ولى ديگر به ما نيازى نبود. تقريبا آماده شديم که برگرديم. ناگهان بى‏سيم به صدا درآمد. بى‏سيم‏چى هاج و واج بود. گوشى را به خلبان رستمى داد. يکى از دوستان نزديک در تهران بود، به خلبان تبريک مى‏گفت. حتما درجه و ترفيع گرفته بود. شايد هم بچه‏اش دنيا آمده بود؛ ولى خانمش هفت‏ماهه بود! شايد بچه عجله داشت. ناگهان خلبان غش کرد! اين ديگر چه خوشى است که خلبان غش کند؟ زبانش بند آمد. با "تته، پته" به ما گفت که موشک ما تا پايتخت رفته و به بانک مرکزى خورده است. ما به جاى غش کردن، عين مجسمه به همديگر نگاه مى‏کرديم. سکوت عجيبى بود. معلوم شد، موشک فرار کرده و از برد عادى خود حدود چهل کيلومتر بيشتر رفته است. حاج آل على با صداى بلند آيه ۱۷ سوره انفال را خواند که "خداوند تير را پرتاب کرد"، حالا بايد گفت که: "خداوند موشک را پرتاب کرد نه شما". آرامش خاصى بر همه مستولى شد. احساس مى‏کردند همه چيزمان خدايى است، حتى شادى نمى‏کرديم. احساس مى‏کرديم آنقدر خدايى شده‏ايم که به شادى نيازى نيست. همه با آرامش رفتيم که دومين موشک را براى پرتاب آماده کنيم. بعد از مدتى به خودمان آمديم. کم‏کم، احساس قدرت مى‏کرديم. چهار فروند موشک ديگر داشتيم. دنياى سرمايه‏دارى و کمونيست‏ها هر دو به توافق رسيدند که ايران را سخت محاصره اقتصادى کنند تا قطعنامه ۵۹۸ را بپذيرد. ايران هم صفت دنياى سرمايه‏دارى را مى‏دانست که طالب جنگ‏هاى کنترل شده و کوتاه مدت است نه جنگى که پايان آن در دست آن‏ها نباشد. ايران مى‏خواست جنگ را طولانى کند و اين براى جهان سرمايه‏دارى که در مناطق نفت‏خيز احتياج به کنترل داشت ضرر زيادى بود. کسى هم فکر نمى‏کرد ايران بتواند اين همه تحمل جنگ را داشته باشد و طولانى‏ترين جنگ معاصر را تحمل کند. با آنکه توان داشتيم که موشک را به قيمت خوب از واسطه‏ها بخريم؛ ولى به ما نمى‏دادند. دنياى سرمايه‏دارى گونه‏اى است که اگر پايش پيش بيايد براى پول به همه چيز خيانت مى‏کنند. به شرط آنکه اسمشان رد نشود. خيلى‏ها زيرآبى به ما خبر مى‏رساندند. همه چيز براى ما قابل استفاده بود. از موتور قايق‏هاى ورزشى تا موشک؛ اما پرتاب اولين موشک ايران باعث شد تا ولوله‏اى در غرب بيفتد . پرتاب موشک چنان سر و صدايى ايجاد کرده بود که همه فکر کردند قدرت جديدى به ما موشک داده است. همين امر باعث شد که از بلوک‏هاى مختلف به ما موشک بدهند و ما هم به جاى ادامه ساخت شروع به خريد کرديم و اين امر باعث شد راحتى خريد را به سختى ساخت ترجيح دهيم. در هر صورت جنگ به مرحله جديدى رسيد و ما به موشک‏هاى متنوعى دست يافتيم. يقينا هم غرب سعى داشت فن‏آورى پيشرفته‏ترى را به دشمن بدهد، به ويژه تجهيزات خطرناک "ش.م.ر". [url=http://jahannews.com/vdcdzk0fjyt0ns6.2a2y.html]منبع[/url]
  18. گزارش مشرق از یک توانمندی افتخار آمیز دیگر تجهیز پرنده های ایران به «چشمان عقاب» +عکس كاربرد این سامانه نصب بر انواع پرنده هاي با و بدون سرنشين، نصب بر انواع شناورها و وسايل متحرك شناسائي به عنوان ابزار شناسایی و مراقبت هوايي و دريايي است. همچنین استفاده جهت لينك با سلاح و همراستايي با آن که روی بالگرد بل209 کبرا با موفقیت آ‍زمايش شده است و هدفگیری برای شليك در روز و شب باHelmet (کلاه پرواز خلبان) و قابلیت استفاده به عنوان سر جستجوگر(seeker) تصويري موشك نیز از جمله قابلیت های این سامانه است. به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، آگاهی از موقعیت در صحنه نبرد از دیرباز یکی از مهمترین نیازهای پیشبرد عملیات بوده و امروزه روش های متعددی برای کسب اطلاعات لازم توسعه داده شده است. یکی از این راه ها بکارگیری وسایل پروازی به عنوان سکوی متحرک تصویربرداری است. اینکار به مرور باعث بوجود آمدن سامانه هایی برای تصویربرداری هرچه بهتر شده است که در اینجا به یک نوع از این تجهیزات اشاره می کنیم. سکوهای تصویربرداری هوایی با توجه به استقرار بر روی هواگردها با مشکلات ناشی از تأثیر شرایط پروازی بر روی تصاویر ارسالی روبرو هستند. از اینرو تلاش های زیادی برای رفع این مشکلات شده است. بکارگیری پایدارسازهای ژیروسکوپی برای مستهلک کردن حرکت های ناخواسته وارد شونده به سامانه یکی از روشهای مؤثر است که سامانه های امروزی به آنها مجهز هستند. البته در نمونه های دریایی این سامانه های الکترواپتیکی نیز از این روش بهره برداری شده است. با اضافه کردن امکاناتی که فناوری تحلیل تصویر در اختیار انسان قرار می دهد قابلیت های سکوهای تصویربرداری هوایی بسیار افزایش می یابد از جمله توانایی تشخیص خودکار اهداف تعریف شده و ردگیری اهداف ثابت و متحرک که این سامانه ها را به وسایل بسیار ارزشمندی تبدیل کرده است. همچنین کمک به هدفگیری سلاح ها و جهت گیری دوربین و سکو با توجه به حرکت های سر و حتی چشم کاربر نیز از امکانات نمونه های پیشرفته این سامانه ها است. برای بررسی تأثیرات این سامانه در پرواز بالگرد در مأموریت شناسایی می توان به آسودگی بیشتر خلبان برای اجرای مانورهای پروازی با توجه به قفل کردن دوربین سامانه بر روی هدف و همچنین پوشش دادن منطقه وسیعتری با توجه به قابلیت زوم دوربین ها اشاره کرد. در پهپادها نیز در صورت ورود پرنده به جریانات جوی نامطلوب چنین سامانه ای باعث می شود تا کمترین تأثیرات و لرزش ها به دوربین منتقل شده و کیفیت مطلوب تصویر برداری حفظ شود. همچنین با قفل کردن دوربین سامانه بر روی منطقه یا هدف خاصی پرنده دارنده آن می تواند به تغییر مسیر در صورت لزوم اقدام کرده و یا در صورت ضرورت به پرواز در مسیر خاصی از بابت زیر نظر بودن هدف نگرانی نداشته باشد. این ویژگی شاید در هواگردهایی مانند ایران-140 دریایی بسیار مفید باشد و حتماً نمونه ای از این سامانه ها را در هواپیمای مذکور خواهیم دید. چند نمونه از سامانه های پایدار شده در کشورمان ساخته شده است که از نظر قابلیتها و مشخصات عملکردی کاملاً با نمونه های خارجی قابل مقایسه هستند.در تصویر زیر یک سکوی پایدار شده ساخت شرکت های خارجی و تصویر گرفته شده از نمونه نصب شونده بر روی ادوات سطحی از آن را مشاهده می کنیم که تشخیص اهداف و قفل کردن روی یکی از آنها مشخص است. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/9/106380_203.jpg در معرفی نمونه های داخلی ابتدا با سامانه ای که با نام «EOG» معرفی شده است آشنا می شویم. «EOG» يك سامانه پايدار شده ژيروسكوپي با دو محور پايداري است كه در مدل هاي مختلف طراحي و ساخته شده و بر روي بالگردهاي متعددي از جمله بل209 و 214 و 205، شينوك، ميل171 و ... و پرنده هاي بدون سرنشين مانند ابابيل نصب شده است. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/9/106379_887.jpg نمونه های مختلف ایرانی از ويژگي های آن می توان به بهره گيري از فناوري DIRECT DRIVE و ژيروسكوپ هاي بسيار دقيق اشاره کرد که دقت پايداري بالايي را حاصل نموده است. قابليت نصب دوربين هاي حرارتي سرد شونده و فاصله ياب ليزري eye safe و بکارگيري ردگير تصويري قدرتمند TR-SHZ، که آن هم از محصولات صنایع داخلی است از ويژگي هاي منحصر به فرد اين سامانه به شمار می رود. همچنين از پايدارسازي تصويري هم علاوه بر پايدارسازي ژيروسكوپي استفاده مي شود. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/9/106376_417.jpg سامانه اپتیکی پایدار شده زیر بدنه بالگرد هجومی کبرا به گزارش مشرق، كاربرد این سامانه نصب بر انواع پرنده هاي با و بدون سرنشين، نصب بر انواع شناورها و وسايل متحرك شناسائي به عنوان ابزار شناسایی و مراقبت هوايي و دريايي است. همچنین استفاده جهت لينك با سلاح و همراستايي با آن که روی بالگرد بل209 کبرا با موفقیت آ‍زمايش شده است و هدفگیری برای شليك در روز و شب باHelmet (کلاه پرواز خلبان) و قابلیت استفاده به عنوان سر جستجوگر(seeker) تصويري موشك نیز از جمله قابلیت های این سامانه است. مکانیابی اهداف، ردگیری خودکار اهداف و ارتباط با نمایشگر نقشه متحرک از دیگر قابلیت های آن است. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/9/106375_689.jpg سامانه اپتیکی هماهنگ شده با کلاه خلبان بالگرد در زمینه مشخصات فني آن می توان به پايداري ژيروسكوپي با دقت بالا در دو محور، قابليت نصب ماژولار دوربين هاي حرارتي سردشونده و غير سردشونده و فاصله ياب ليزري، جرم 15 تا 40 کیلو گرم بسته به امکانات اضافی و نوع دوربين، قطر کمتر از 450 میلیمتر و محدوده حركت 360 درجه افقي پيوسته و 220 درجه عمودي اشاره کرد. سکوی هوایی پایدارشده ژیرسکوپی عقاب1 این سامانه یک مجموعه 300 میلیمتری کوچک از وسیله معرفی شده است که در دو محور به صورت ژیروسکوپی پایدار شده و پایداری تصویری بهتر از 0.5 میلی رادیان دارد و برای بالگردها و هواپیماهای بدون سرنشین در مأموریت نظارت بر مرز و میدان نبرد، شناسایی و جستجو و نجات به کار می آید. این سامانه یک دوربین پرقدرت با لنزی با قابلیت زوم نزدیک به 30 برابر را با یک دوربین جلونگر فروسرخ و یک مسافت یاب لیزری بکار می گیرد تا سامانه ای با کارکرد دوگانه روزانه و شبانه بوجود آید. تصاویر معمولی و فروسرخ در نمایشگر نصب شده در کابین نمایش داده می شوند. نمادهای لازم برای استفاده بهتر از تصاویر در عملیات توسط یک پردازشگر سازنده این نمادها بر روی تصاویر قرار داده می شود. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/9/106378_596.jpg یک نمونه از سامانه های ایرانی که با دسته جهت دهی می شود ویژگی های اصلی این سامانه نظارت روزانه و شبانه با کارایی بالا، حرکت 360 درجه در افق، جرم کم 15 تا 40 کیلوگرم، ارتباط داده ای با سامانه کنترل آتش، توانایی بهسازی تصویر، قابلیت تطبیق دادن تصاویر، توانایی ردیابی اهداف است. از قابلیت های دیگر آن باید پردازشگر تصویر، ارسال بیدرنگ تصاویر به ایستگاه زمینی، ارسال و دریافت داده ها و ثبت کننده دیجیتال تصاویر و مسافت یاب لیزری تا برد حدود 20 کیلومتر را نام ببریم. این سامانه توانایی دوران 100- تا 120+ درجه در بلندا، دمای کاری 20- تا 55+ درجه سانتیگراد، زوم اپتیکال 26 و زوم دیجیتال 12 برابر و کنترلی ساده برای دوربین داشته و امکان بکارگیری نمایشگرهای 5.8 تا 17 اینچی همراه آن وجود دارد. نمونه دیگری از این نوع سامانه ها نیز با قطر 250 میلیمتر و جرم 13 تا 18 کیلوگرم، مسافت یابی لیزری 80 تا 10هزار متر و و برخی مشخصات یکسان با نمونه های معرفی شده در بالا که احتمالاً به دلیل استفاده از دوربین مشابه است توسط بخش خصوص تولید شده. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/9/106377_248.jpg نمونه تولید شده در بخش خصوصی بهره گیری از چنین سامانه هایی خصوصاً با قابلیت های افزوده در زمینه هدف گیری و ارتباط با سامانه کنترل آتش بر روی بالگردهای پرتعداد کشورمان علاوه بر هواپیماهای بدون سرنشین به افزایش قابل توجه کارایی این ناوگان و توانایی اجرای مأموریت های متنوع در شرایط مختلف انجامیده است که حاصل تلاش متخصصان داخلی کشور و عزم آنان برای دستیابی به بهترین سامانه ها است. [url=http://www.mashreghnews.ir/fa/news/76360/تجهیز-پرنده-های-ایران-به-چشمان-عقاب-عکس]منبع[/url] [color=orange] تصاویر به لینک تبدیل شد.! منتقل شد به اخبار نظامی 00Amin[/color]
  19. [quote]اخبار مربوط به ماهواره ها را مرور مي كردم كه به نكته اي برخورد كردم. "هيتنا" در خبري با عنوان "جاده ناهموار فضايي شدن" نوشته است كه ماهواره رصد بر خلاف انتظار فقط 18 روز در مدار فعال بود. به هيچ سند يا نكته اي كه نشان بدهد كه اين موضوع را از كجا آورده هم اشاره اي نكرده است. (و البته با جستجويي كه انجام دادم، تنها خبرگزاري است كه اين خبر را درج كرده است) [align=justify] متاسفانه ساخت این ماهواره ها در شرایط و فضایی صورت گرفت که محدودیت در انتخاب پرتابگر به مدار، مانع از پرتاب این ماهواره ها به ارتفاع بالا می شد و قرار گرفتن ماهواره در ارتفاع کم موجب کاهش عمر مداری آن می گردد که در یکی از آخرین نمونه های آن [b]ماهواره رصد بر خلاف انتظار فقط 18 روز در مدار فعال بود. [/b]هرچند علم ماهواره برها جزء علوم فوق فناوری به حساب می آید ولی سرمایه گذاری در این بخش می تواند موجب افزایش توان موشکی کشور در زمینه های نظامی و غیرنظامی شود. ضمن اینکه با پیشرفت ماهواره برها می توان محموله را در ارتفاع بالاتری قرار داد که این خود می تواند به افزایش عمر مداری ماهواره ها کمک نماید. بعنوان نمونه چندی پیش رئیس دانشگاه صنعتی شریف در مصاحبه ای اعلام کرد که ماهواره این دانشگاه با هدف قرار گرفتن در ارتفاع 36000 کیلومتری از سطح زمین طراحی و ساخته شده . این ماهواره زمانی پرتاب خواهد شد که ظرفیت پرتاب ماهواره به این ارتفاع در کشور فراهم شود. یکی از راه هایی که در کوتاه مدت قابل اجراست پرتاب ماهواره به مدار پایینی زمین و سپس انتقال آن به مدارهای بالایی بوسیله مانورهای مداری می باشد. اقدامی که علاوه بر هزینه بیشتر قابلیت اطمینان کمتری نیز دارد، چراکه بیشتر وزن ابتدایی ماهواره را سوخت آن اشغال خواهد کرد. با توجه به اینکه صنایع موشکی کشور به طور کامل در انحصار بخش های نظامی می باشد و این بخش ها نیز تمایلی به طراحی و ساخت راکت های فضایی با هدف حمل محموله به فضا را ندارند، انتظار نمی رود پیشرفتی در این زمینه یعنی ساخت ماهوار برها صورت گیرد. [color=olive]سه شنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۰[/color] هيتنا http://www.hitna.ir/5296-fa.html[/align][/quote] اتفاقآ صنایع دفاع تمام تلاش خود را می کند تا بتواند ماهواره برهای قدرتمندتر برای قرار دادن اجرام سنگین تر و در ارتفاعی بالاتر را طراحی کند و در یک برنامه ی 5 ساله که یک سالی هم از ان می گذرد این برنامه را دنبال می کند.من نمی دانم چرا هیتنا به دنبال سیاه نمایی است.
  20. با سلام خدمت دوستان حادثه ی بسیار دردناکی بود که ما در ان یکی از دانشمندان بزرگ جهاد خودکفایی سپاه رو از دست دادیم و من وقتی خبر شهادت سردار تهرانی مقدم رو شنیدم واقعآ بغض کردم.ان شاالله به برکت خون شهدای این حادثه شاهد پیشرفت بیشتر نیروهای نظامی و افزایش بازدارندگی کشور عزیزمان خواهیم بود.در مورد ایجاد این حادثه هم باید بگویم که این حادثه بر اثر یک اتفاق یا سهل انگاری رخ داده است و نه چیز دیگری فقط در همین حد کافی است که برخی ها بدانند. از سایر دوستان (مثل جناب ops) خواهشمندم اگر اطلاعاتی دارند ان را به هیچ عنوان در سایت بازگو نکنند. سردار تهرانی مقدم خاری بود در چشمان دشمنان اسلام و ایران و چه بسیارند این گونه خارها در ایران سردار روح تو و همرزمانت شاد مرگ بر خائن و مرگ بر اسرائیل
  21. حال از همین جریکوی 3 ام بگذریم اسرائیل سال هاست که توانایی حمله ی هسته ای به کشور ما رو داره و این موضوع باعث میشه که ما علاوه بر قدرت کلاسیک بر قدرت هسته ایمان هم بیفزاییم.
  22. موفقیت محققان کشور برای افزایش ذخیره داده‌ها با فناوری نانو پژوهشگران ایرانی با همکاری پژوهشگران انگلیسی و بلژیکی طی اجرای پروژه پژوهشی موفق به افزایش تراکم ذخیره داده ها به کمک نانو لایه مغناطیسی شدند. به گزارش خبرگزاری مهر، دکتر فرزاد نصیرپوری - عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی سهند تبریز با بیان اینکه این طرح با هدف ساخت ادوات حافظه مغناطیسی با استفاده از معماری سه بعدی از یک نانو لایه فرومغناطیسی اجرایی شد، گفت: در این پژوهش ساختارهای چند وجهی سه بعدی با استفاده از روش لایه نشانی الکتروشیمیایی ساخته شده و خواص مغناطیسی یک ساختار سه بعدی به طور منفرد مورد مطالعه قرار گرفت. وی با اشاره به نحوه اجرای این طرح خاطر نشان کرد: نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان داد که منحنی های "مغناطش" ساختار سه بعدی فرو مغناطیسی، نشان‌دهنده پله های تیز است و هر یک از این پله ها می تواند برای ذخیره 2 بیت مغناطیسی استفاده شود. نصیری پور به بیان مزایای این پژوهش پرداخت و ادامه داد: سهولت ساخت، ارزان بودن روش لایه نشانی، افزایش حالت های مغناطیسی برای ذخیره و استفاده از مکانیزم گردابی مغناطیسی از مزایای این کار پروژه است. عضو هیئت علمی دانشگاه صنعتی سهند تبریز همچنین با اشاره به مراحل بعدی این طرح، اضافه کرد: مینیاتوری سازی معماری ساختارهای سه بعدی و اندازه گیری خواص مغناطیسی گام بعدی این تحقیقات است. [url=http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1453806]منبع[/url]
  23. تصاویر/بازدیدرهبرانقلاب ازدانشگاه امام‌علی(ع) مراسم تحلیف و دانش اموختگی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108594_558.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108595_101.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108596_510.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108597_958.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108598_382.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108599_850.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108600_378.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108601_619.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108602_984.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108603_717.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108604_358.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108605_772.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108606_691.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108607_210.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108608_746.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108609_392.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108610_639.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108611_832.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108612_532.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108613_840.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108614_925.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108615_716.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108616_473.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108617_716.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108618_813.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108619_507.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108620_870.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108621_397.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108622_482.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108623_137.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108624_106.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108625_283.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108626_880.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108627_148.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108628_186.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108629_450.jpg http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1390/8/19/108630_252.jpg [url=http://www.mashreghnews.ir/fa/news/78459/تصاویربازدیدرهبرانقلاب-ازدانشگاه-امام‌علیع]منبع[/url] [color=orange] تصاویر به لینک تبدیل شد ! منتقل شد به بخش جنگ 00Amin[/color]
  24. sorena_ir_army

    GPS Jammer ساخت ایران ( عکس )

    GPS jammer +Glonas jammer