Life

Members
  • تعداد محتوا

    198
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های Life

  1. [quote name='mohmohammadi21' timestamp='1352196669' post='280931'] من به جنبه های سیاسی اش نگاه میکنم چون از نظامی خیلی کم سر در میارم اگه امارات حمله کنه اگه جواب ندیم که دولت سقوط میکنه چون به کشور تعرض شده و مجلس قطعا دولت رو منحل میکنه [/quote] بعضي وقتا دوستان اينقدر سريع جواب ميدن كه خودشون هم نمي دونن چي ميگن عزيز من اينكه در صورت تعرض امارات دولت وارد جنگ نشه سقوط مي كنه يعني چي ؟ ميشه سلسله مراتب نظامي رو يكبار مرور كني و نقش رئيس دولت رو در اون مختصرا بگيد؟ ارتش و سپاه كه نيروهاي مدافع مرزهاي جغرافيايي ما هستن مستقيما تحت فرمان رهبري قرار دارند و براي تمامي شرايط احتمالي شيوه نامه هايي خاص طراحي و آماده كردند اگر تجاوزي از طرف هر كشوري صورت بگيره بدون هيچ درنگ و تاملي پاسخ متجاوز رو در همون ساعات اوليه ميدن فقط در صورت ادامه جنگ دولت به صورت پشتيباني از جبهه ها ميتونه عمل كنه نه بصورت فرماندهي نيروهاي نظامي و اما بعد به نظر من امارات اگر به تنهايي عمل كند پتانسيل شروع جنگ را دارد اما به هيچ وجه توان ادامه آن را ندارد و نيروهاي مدافع ما چه در دريا و چه در جزاير اجازه تحرك چنداني به آنها نخواهند داد در صورتي كه امارات ابتدا جنگ را آغاز نمايد ما بايد پدافند خودمون رو در دفاع از حدود جزاير متمركز كنيم و در روزهاي نخست جنگ به احتمال بسيار زياد نيروي دريايي امارات به شدت آسيب خواهد ديد و قابليت عملياتي خود را از دست خواهد داد در ادامه مشكل ما فقط نيروي هوايي امارات هست كه با انهدام باندهاي پروازي فرودگاه ها به مقدار زيادي آن هم مرتفع خواهد شد در حقيقت اگر امارات با توان نظامي فعلي خود به ما حمله كند در كمتر از 3 روز عمده توان نظامي اش را از دست خواهد داد و اما اگر قصد ما تصرف خاك امارات باشد بعد از تخريب فرودگاه هاي نظامي و سركوب كردن پدافند به وسيله موشك هاي كروز و پهپادها و سپس نيروي هوايي كار چندان سختي نيست و به دليل لجستيك نسبتا خوب موجود در نيروي هوايي و هوانيروز مي توان حجم زيادي از نيروها را در عرض 24 ساعت در خاك هدف پياده كرد اما هيچ حمله اي بدون برنامه ريزي و آماده سازي هاي اوليه انجام نخواهد شد و قطعا قبل از شروع نبرد ما از نيت امارات خبردار خواهيم شد پيشنهاد مي كنم چند كشتي بزرگ از هر نوعي باشد مهم نيست فقط هركدام ظرفيت حدود 1000 نفر به بالا را داشته باشند از قبل آماده حمل نيروهاي پيش رو كنيم و تحت پرچم كشور ثالثي روانه سرزمين دشمن سازيم در صورت موفقيت طرح به سرعت جنگ هوايي و دريايي به خاك سرزمين خصم كشيده مي شود و تمامي توان نيروهاي پدافندي جزاير و سواحل ما به حالت آفندي تغيير وضعيت مي دهند و ابتكار عمل در دستان ما خواهد بود و به علت كوچك منطقه نبرد و پشتيباني توپخانه اي سنگين از نيروها عملا نيروي هوايي و دريايي امارات راهي جز فرار يا تسليم شدن نخواهند داشت كه در اين صورت غنائم فراواني از زرادخانه هاي گسترده آنان نصيب ما خواهد شد اما حيف كه تمامي اين موارد در حد رويايي بيش نيست!
  2. جالب بود كاش ادامه پيدا كنه ظاهرا دستگاه هاي اطلاعاتي بقيه كشورها خيلي عقب بودن شايد هم روسها حفاظت بالايي داشتن!
  3. [quote name='senaps' timestamp='1349608358' post='276294'] خاک تو سر پهباد مربوطه!! اگر قرار باشه همینجوری فرتی بگیرنش که نمیشه که؟![/quote] اگه يه مقدار بيشتر دقت مي كرديد ميديد كه پهپاد مربوطه از نوع هليكوپتري بوده كه داراي سرعت چندان زيادي نيست كرار كه نبوده! [quote name='senaps' timestamp='1349608358' post='276294'] خاک بیشتر تو سر اسرائیلی ها!!این مثلا اقتدارشونه؟! ایران پهباد امریکایی رو عین کبوتر نشوند و گرفت، اونوقت اینا باید با نیروی هوایی بیان سرنگونش بکنن اونم بعد از نیم ساعت؟!! خسته نباشا واقعا![/quote] احتمالا اين زمان رو صرف كردن كه يه حركتي شبيه به كار ايران در زمينه مهار RQ170 انجام بدن اما نتونستن و اين دليلي بر عدم شناسايي نمي باشد [quote name='senaps' timestamp='1349608358' post='276294'] میگم اگر مال ایران بوده، کاش یه جوری بمبی چیزی بهش میبستن که بعد از زدنش، خودش رو بندازه رو اون تاسیسات هسته‌ای و منطقه رو رادیواکتیویته کنه بره پی کارش؟!![/quote] اون وقت بايد فاتحه لبنان و سوريه و فلسطين و اردن و چندتا كشور دور و نزديك ديگه رو هم خوند
  4. به گزارش مشرق به نقل از فارس، یادواره شهدای نبرد مستقیم این نیرو با ناوگان دریایی آمریکا با حضور خانواده شهدا و اقشار مختلف مردم در زادگاه شهدای حماسه مهرماه 1366 و با سخنرانی دریادار علی فدوی فرمانده نیروی دریایی سپاه و مدیحه سرایی صادق آهنگران برگزار شد. دریادار فدوی در این مراسم طی سخنانی نسبت به فتنه‌گری‌های آمریکا و رژیم صهیونیستی در منطقه حساس خلیج فارس و پیرامون آن هشدار داد و گفت: اگر دشمن حماقت کند و آتش جنگ دیگری را در منطقه خلیج فارس روشن کند، پاسخ ما به حماقت دشمن و اذناب او، آن قدر قاطع و کوبنده خواهد بود که حتی فرصت پشیمانی را نیز از بسیاری از آنها بگیرد. وی افزود: ما دوست نداریم تابوت هزاران سرباز آمریکایی از خلیج فارس به سمت آمریکا سرازیر شود اما اگر از دشمن حماقتی به مانند سال های 65 و 66 ببینیم، این پاسخ، تنها بخشی از چشم‌انداز نبرد آینده ما با آمریکا خواهد بود. فرمانده نیروی دریایی سپاه خاطر نشان کرد: اگر دیروز در جریان رویارویی مستقیم با آمریکا در خلیج فارس، رزمندگان دریادل ما با قایق های کوچک و با کمترین امکانات و تجهیزات توانستند فریگیت موشک انداز و مجهز میلیارد دلاری آمریکا را هدف قرار داده و متلاشی کنند، اگر ناوگروه کوچک شهید مهدوی توانست با قایق های کوچک به جا مانده از عملیات بدر و خیبر در عمق آب های خلیج فارس به مصاف ناوگان دریایی آمریکا برود و با پیشرفته ترین شناورهای دشمن مقابله کند و پیشرفته ترین هلیکوپتر دشمن را مورد هدف قرار داده و نابود کند، امروز در نیروی دریایی سپاه مجهزترین شناورها و سلاح ها در اختیار هزاران رزمنده ای قرار گرفته است که به شهید مهدوی و شهید گرد و شهید توسلی و شهید مبارکی و شهید دارا و شهید شفیعی و شهید آبسالان و شهید رییسی و شهید محمدی ها تاسی دارند. وی افزود: امروز فرزندان شهید مهدوی با بهره گیری از توانمندی های داخلی و فعال کردن ظرفیت های بومی برای ادب کردن بدخواهان و متجاوزان، شناورهای موشک اندازی را سوار می شوند و از امکانات و تجهیزات و اداواتی بهره می گیرند که غیر قابل مقایسه با گذشته و خارج از تصور دشمن است. فدوی، گفت: رزمندگان دریادل ما در نیروی دریایی سپاه نیز همگام با سایر نیروهای انقلاب، از دو فرمول اساسی به خوبی بهره گرفته اند و آن اتصال به قدرت لایزال الهی در پرتو ایمان و تقوا و دیگری بالا بردن استطاعت و توانمندی ها است. فرمانده نیروی دریایی سپاه خطاب به مردم و خانواده های شهدا افزود: فرزندان شما و ادامه دهندگان راه شهدای شما در نیروی دریایی سپاه به جرات می توانند به شما اطمینان دهند که در طی سال های طولانی پس از جنگ حتی یک روز را برای بالا بردن استطاعت و توانمندی های خود از دست نداده اند. فدوی اظهار داشت: امروز توان ما غیر قابل مقایسه با زمانی است که شهید مهدوی ها و شهید توسلی های ما به مقابله با بزرگ ترین ناوگان دریایی جهان رفتند و افتخار آفریدند. وی ادامه داد: به لطف خدا و همت فرزندان شما ملت قهرمان ایران امروز در نقطه اطمینان بخشی قرار داریم به طوری که آن چیزی که دشمن از توانمندی های ما می داند بسیار ناچیزتر از آن چیزهایی است که نمی داند. [color=#000080]فرمانده نیروی دریایی سپاه در بخش دیگری از سخنان خود، گفت: ما برای پیاده کردن فرمول قرآنی "و اعدوا لهم ماستطعتم من قوه"، در برنامه چهارم برای بالابردن سرعت و چابکی شناورهای موشک انداز خودمان برنامه ریزی کرده بودیم که سرعت آنها را به دو برابر حداکثر سرعت شناورهای آمریکایی برسانیم که به این مهم دست پیدا کردیم. فدوی خاطرنشان کرد: در برنامه پنجم بنا داریم این چالاکی و سرعت را به سه برابر حداکثر سرعت شناورهای آنان برسانیم و به لطف خدا به این توانمندنی نیز نزدیک شده ایم و این به لحاظ علمی و تخصصی و برای کسانی که نسبت به این موضوعات اشراف دارند، یک انقلاب علمی و تحول در دنیای شناورها، محسوب می شود.[/color] علی فدوی به فلسفه حضور آمریکایی ها در خلیج فارس و تاریخچه حضور نیروی دریایی سپاه اشاره کرد و گفت: در اوج عملیات های والفجر 8 در فاو و کربلای 5 در شلمچه، دنیا به یقین رسید که ایران برنده این جنگ خواهد بود و در پی این اطمینان بود که آمریکایی ها در خلیج فارس مستقیما با ما وارد جنگ شدند. وی افزود: آنها دست عراق را بازگذاشتند تا هر آنچه مربوط به ما است را بزنند و زیرساخت های اقتصادی و نفتی ما را از بین ببرند و بنا داشتند مانع از اقدام متقابل و دفاعی ایران شوند. فدوی خاطر نشان کرد: آنها در اوج عملیات کربلای 5 یعنی در زمستان 65 برای تغییر موازنه به نفع صدام و به شکست کشاندن ما وارد صحنه شدند و تعداد شناورهایشان را از دو-سه فروند به دهها فروند در منطقه خلیج فارس افزایش دادند و این عمل آنها می رفت که تاثیرگذاری وحشتناکی در جنگ به ضرر ما داشته باشد. فرمانده نیروی دریایی سپاه تصریح کرد: به دنبال دخالت مستقیم آمریکا در منطقه، در بعضی از روزهای زمستان سال 65 صادرات ما به زیر 100 هزار بشکه رسید و در حالی که قیمت نفت جهانی 18 دلار بود، نفتمان به یک سوم قیمت جهانی یعنی 6 دلار فروش می رفت و این حتی معادل هزینه استخراج نفتمان هم نمی شد. به گزارش روابط عمومی ندسا، فدوی در ادامه گفت: در چنین شرایط بود که نیروی دریایی سپاه ماموریت پیدا کرد به صورت فراگیر به صحنه خلیج فارس بیاید و روز 12 اسفند سال 65 و از وسط عملیات کربلای 5، این ماموریت مهم رسما به قرارگاه مقدم دریایی سپاه داده شد تا به خلیج فارس بیاید. وی افزود: به محض حضور در منطقه، برنامه ریزی های خود را برای مقابله با آمریکایی ها آغاز کردیم و به حول قوه الهی و باورهایی که رزمندگان دریادل ما بر آن باورها استقامت داشتند، روز اول فروردین سال 66 اولین عملیات مقابله به مثل کنار آبهای ساحلی عربستان شکل گرفت. فدوی اظهار داشت: تغییر شرایطی که دشمن برای به شکست کشاندن ما در دریا و از آنجا در جبهه ها طراحی کرده بود، ما را ناگزیر از انجام عملیات های مقابله به مثل کرده بود به طوری که بیش از 140 عملیات مقابله به مثل صورت گرفت. فرمانده نیروی دریایی سپاه در ادامه گفت: علاوه بر عملیات های ویژه ای که طراحی و اجرا گردید، 18 عملیات موشکی نیز انجام شد و همین مقابله به مثل ها، دشمن را در دستیابی به اهدافی که طراحی کرده بود، ناکام کرد. فدوی با بیان این که باور رزمندگان اسلام بر این قرار داشت که مکلف به انجام وظیفه هستند و در صورت رعایت شروطی که خدا معین کرده است، وعده های او نیز حتمی و قطعی است و نتیجه را نیز خود خدا مشخص می کند، گفت: امروز در سایه همان رشادت ها و حماسه ها است که آمریکایی ها در خلیج فارس در موضع دفاعی و انفعال قرار دارند و در همه صحنه هایی که در خلیج فارس به صورت روزانه اتفاق می افتد، این ناوها و شناورهای آمریکایی هستند که به اخطارهای قایق ها و شناورهای ما تمکین می کنند. وی افزود: امروز آمریکا با همان شناخت اندکی که از توانمندی های ما دارد و با درکی که از حساسیت منطقه خلیج فارس دارد، به مواظب ترین کشوری تبدیل شده است که تیری در خلیج فارس شلیک نشود چرا که می دانند آینده دنیا به خلیج فارس وابسته است و اگر اتفاقی در این منطقه بیفتد منافع مادی آنها که برابر با همه هستی آنها است، در معرض خطر و نابودی قرار خواهد گرفت. فرمانده نیروی دریایی سپاه با بیان این که اگر کسی به سرچشمه قدرت الهی اتصال پیدا کرد دیگر از هیچ قدرت دیگری هراس نخواهد داشت، گفت: اگر همه قدرت های مادی عالم هم یک جا جمع شوند، در برابر اراده و قدرت خدا پشیزی بیش نیستند. فدوی افزود: شرط برخورداری ما از قدرت بی نهایت خدا، عملی کردن شروطی است که خدا قرار داده است و آن تقوا پیشگی و انجام تکلیف در هر زمان و پیدا کردن بصیرتی که در هر زمانی به ما تکلیف را بشناساند و بالا بردن استطاعت و توانمندی های سخت افزاری و نرم افزاری است. وی با تشریح اهمیت حماسه ای که دریادلان نیروی دریایی سپاه در رویارویی مستقیم با شیطان بزرگ خلق کردند، گفت: بنا داریم مراسم بزرگداشت شهدای این حماسه را در سطح ملی برگزار کنیم تا باور جوانان بیشتری را ارتقا بخشیده و تثبیت نماید. فرمانده نیروی دریایی سپاه افزود: یاد و خاطره این شهدا، باورهای اعتقادی جوانان ما را به وعده های الهی دو صد چندان می کند، باوری که معتقد است اگر رزمندگان ما بر پایه اسلام باشند می توانند به جنگ ناوگان دریایی کشوری بروند که داعیه دار ابرقدرتی در جهان است و او را به استیصال وادار کنند و هیمنه ای که در پرتو غول های رسانه ای و تبلیغاتی ترسیم شده است، را در هم بشکنند. منبع : http://www.mashreghnews.ir/fa/news/160293
  5. [quote name='samalizade' timestamp='1349388247' post='275902'] بسم رب شهدا دوستان داشتم یه مطلبی میخوندم در مورد نظریه سورتمه هنری کیسینجر تو این نظریه اومده که یک سورتمه که در حاله حرکته نیاز به سگهای سورتمه داره تو این سورتمه اگه سگ اولیه گله سریعتر از بقیه حرکت کنه تعادل بهم میخوره اگه اخرین سگ هم اروم تر یا تندنر بدوه تعادل بهم میخوره حالا ماجرا شده ماجرای ترکیه ترکیه بیش از حد انتظار غرب پیشرفت کرده و به نوعی داره سریعتر از بقیه این گله میدوه حالا وقتشه که ترکیه درگیره یک جنگ بشه تا این تعادل دوباره برگرده به گله جنگ ترکیه با سوریه حتمیه طبق این نظریه. نظره اساتید چیه در این مورد ؟ [/quote] البته نظريه بالا كاملا در اين مورد صدق نمي كنه اگر ترك ها هم مايل به جنگ هم باشند باز هم عواملي هست كه به عنوان اهرم بازدارنده عمل مي كند نمونه واضحش اقتصاد تركيه هست كه داره به سرعت پله هاي ترقي رو طي مي كنه و صنعت تر كيه هم در حال پيش رفته حالا اگر تركيه وارد جنگ بشود با تمام دارايي هاي خود كه منبع اصليش صنعت توريسم هست وارد يك قمار بزرگ شده كه با چند تا موشك و بمب به مقدار زيادي سيستم اقتصاديش مختل مي شه پس مي شه پيش بيني كرد كه جنگ مورد نظر ترك ها نه يك جنگ تمام عيار بلكه صرف حملات هوايي يا سركوب هاي نيروهاي سوري و كردهاي معارض در مناطقي از خاك سوريه باشه چيزي مثل نمونه شديدتري كه توي عراق شاهد بوديم ضمن اينكه اگر آتش جنگ شعله ور بشه دولت تركيه با يك بحران اساسي از طرف ملت خودش روبرو خواهد شد و اين نكته رو هم بايد در نظر گرفت كه عوامل مخفي و ناشناخته بسياري در منطقه خاورميانه وجود دارند كه مانع از دسترسي تركها به اهدافشون خواهند شد
  6. [right]بمب هاي خوشه اي واقعا سلاح هاي وحشتناكي هستند بخصوص وقتي در مناطق شهري استفاده ميشن[/right] [right]البته نبايد اين مورد رو هم از نظر دور نگه داشت كه خطرناكترين و جنايت كار ترين كشورها اينجور كنوانسيون ها رو امضا نمي كنند پس بيخودي نبايد بخاطر هيچ و پوچ توان دفاعي كشور رو با كنوانسيون هايي كه هيچ سود و منفعتي براي ما ندارن و باعث محدوديت دشمنان ما هم نمي شن محدود كرد[/right]
  7. باعث تعجبه كه چرا پدافند عراق با وجود حمله قبلي ايران غافل گير شده و كاري از دستش بر نيومد؟ ضمنا چرا رهگيرهاي عراقي نتوانستند حركتي انجام دهند؟
  8. [right]نكته ايجاست كه دشمن ما براي تمامي اين راهكارها سناريوهاي خودش رو داره و ضمن برتري در ادوات از تجربه خيلي بيشتري هم برخوردار هست و قطعا از ستون پنجم و نيروهاي اطلاعاتي زبده اي هم برخوردار است[/right] [right]وارد شدن نيروها به چنين جنگي ممكنه حالت يكبار مصرف به نيروها بده پس بايد نيروهاي ما در كمين فرصت هاي مناسب بنشينند[/right] [right]من براي اين موضع يك راه حل پيشنهاد مي كنم كه البته با راهنمايي هاي اساتيد محترم سايت شايد بشه عملياتيش كرد ما بايد دسته ها و نفرات آموزش ديده را در بصورت خود محور در مناطق مورد نظر رها سازي كنيم ((حتي مي شود در خاك دشمن هم چنين كاري را انجام داد)) نفرات بر اساس مشاهدات خود و ارزيابي از توانمندي هايي كه دارند بدون در نظر گرفتن محدوديت هاي زماني دست به عمليات مي زنند به شكلي كه قابل پيش بيني براي نيروهاي مهاجم نباشد ضمن اينكه نيروها بايد درصد بالايي خود اتكا باشند از لحاظ حفاظت اطلاعات هم درصد بالايي مصونيت دارند شايد در ديد نخست اين شكل از عمليات شبيه كارهاي گروه هاي تروريستي جلوه كند اما با بالا گرفتن حجم عمليات هاي انجام شده در يك منطقه دشمن بشدت آسيب پذير شده از لحاظ رواني دچار خدشه مي شود و با بالارفتن تلفات و خسارات وارده در يك بازه زماني معين حال مي توان از شيوه نبرد نامتقارن عليه آن ها استفاده كرد و با حملات گسترده شبه كلاسيك ((از نظر تعداد نيروي عمل كننده و نوع تجهيزات مورد استفاده)) منطقه را به تصرف در آورد سپس پدافند منطقه را تكميل و نيروهاي مازاد را از منطقه خارج مي كنيم پدافند منطقه هم بعهده نيروهاي نامتقارن گذارده شود [/right]
  9. [right]اين خبر دور از انتظار نبود[/right] [right]به هر حال آمريكايي ها از همه پتانسيل هاي موجود براي ضربه زدن به ايران استفاده مي كنند[/right] [right]الان هم شاهد خوش رقصي اين خائنين در سوريه هستيم[/right] [right]مسئولين هم بايد مراقب باشند كه بزودي اين اشرار خبيث تحركاتشون رو شروع مي كنند بخصوص كه داريم به انتخابات رياست جمهوري نزديك ميشيم اونم توي اين وضعيت بهم ريخته اقتصادي[/right]
  10. [right]به نظر من مهمترين عنصر در جنگ نا متقارن يا نا همتراز سرباز هستش[/right] [right]سربازي كه آموزش متناسب با نوع ماموريت محوله را ديده باشه[/right] [right]انگيزه و قدرت بدني و هوش بالا را هم دارا باشه[/right] [right]در جنگ نا متقارن سرباز بايد آمادگي چندين روز بي خوابي و گرسنگي را هم داشته باشد[/right] [right]ضمن اينكه بايد توجه كنيم با چه نيرويي وارد نبرد نامتقارن مي شيم آمريكا و ناتو يا نيروهاي ضعيف تر ؟[/right]
  11. شما هنوز هزينه هاي اقتصادي جنگ رو در نظر نگرفتي اگر ما يه تعداد نيروي آموزش ديده با انگيزه در داخل كشورهاي دشمن داشته باشيم امكان انجام چنديدن عمليات رو خواهيم داشت كه با درصد موفقيت بيشتري انجام خواهند گرفت تا اينكه از موشك هاي دوربرد بخواهيم استفاه كنيم
  12. نه عزيزم تروريست مردم بي گناه ما هستند كه بايد زير گلوله باران دشمن تيكه تيكه بشن و تا سالها تاوان حماقت هاي جاه طلبانه و انحصار طلبانه غربي ها رو بدن درسته كه انفجار برج امپايراستيت شايد غير انساني به نظر بياد اما باعث ايجاد توازن وحشت ميشه كه باعث به كار افتادن مغزهاي مست والكلي سياست مداران غربي شود و احيانا باعث زودتر تمام شدن جنگ شود كه نتيجتا تلفات كمتري خواهد داشت
  13. [right][color=#FF0000][color=#000000]به گزارش گروه وبلاگستان مشرق، حسام‌الدین مطهری در وبلاگ خود [url="http://hmotahari.com/blog/"]کاغذ استنسیل [/url] داستان کوتاه جالبی نوشته که خواندن آن خالی از لطف نیست.[/color][/color][color=#FF0000][b] [/b][/color][color=#FF0000][color=#000000]در ادامه این مطلب از نظرتان می گذرد.[/color][/color] این داستان را در یک نشست و همین امروز صبح نوشته‌‌ام. و پس از آن هم دستی در آن نبرده‌ام. پیش از هر چیز خواستم آزمون و خطا کنم و نشان دهم که می‌شود به جایِ پرچم آتش زدن و از دیوارِ سفارت بالا رفتن، داستان نوشت و فیلم ساخت و جنگِ فرهنگی را با ابزارِ فرهنگ پیش بُرد. و خواستم بگویم چه‌قدر در این فضا داستان کم داریم. شاید این آزمون، کسانی را که بهتر از من می‌نویسند به نوشتن دربارهٔ رویاروییِ ایمان و کُفر ترغیب کند. و شاید بسیاری هم بگویند فلانی جنگ‌طلبِ بی‌کله‌ای است که داستان می‌نویسد. [/right] [right][color=#FF0000][b]ساعت‌هایِ آخرِ جنگ[/b][/color][/right] [right]از گیت می‌گذریم. خودرو نیم‌دور می‌زند و راننده در محوطهٔ بیتِ رهبری ترمز می‌کند. می‌جنبم تا زودتر از درِ جلو پیاده شوم. تقریباً با دکتر همزمان پیاده می‌شویم. انگار که من وجود نداشته باشم راهش را می‌گیرد و می‌رود سمتِ دفترِ رهبر. ساعت را نگاه می‌کنم: هشت و بیست و نُه دقیقه. یک دقیقه هم زودتر رسیده‌ایم. پشتِ سرم صدایِ پارکِ خودرویِ دیگری را می‌شنوم. مردد می‌مانم به عقب نگاه کنم یا دنبالِ دکتر بدوم. دنبالِ دکتر می‌دوم.[/right] [right]پیش از ما فرماندهٔ سپاه رسیده است و محافظش را می‌بینم که بیرونِ دفتر نشسته است و با کسی که نمی‌شناسمش حرف می‌زند. درِ دفتر پشتِ سرِ ما بسته می‌شود و ما می‌مانیم و اتاقِ شش متریِ انتظار. صندلی زیرِ وزنم جیر جیر می‌کند. می‌خواهم با محافظِ فرماندهٔ سپاه گپ بزنم که مردِ ناشناس می‌گوید: «مستعمل شدن. می‌خوایم بدیم ترمیم بشن.» سری تکان می‌دهم. مشغولِ سلام و علیک با محافظِ فرماندهٔ سپاهم که کسی واردِ اتاق می‌شود و فوری کلاهش را برمی‌دارد. فرماندهٔ ارتش است. شق و رق پیش می‌رود و به ما سلامِ عادی می‌دهد. جواب می‌دهم و فکر می‌کنم من شق و رق‌ترم یا او.[/right] [right] روزنامهٔ جلویِ رویم را برمی‌دارم و نگاهی بهش می‌اندازم. کنارِ عکسِ بزرگ نوشته است: «حملهٔ ناموفقِ هواپیماهایِ بدونِ سرنشینِ دشمن به مناطقِ مسکونی و بیمارستانیِ پایتخت.» و هواپیمایی در حالِ دود کردن در آسمانِ عکس پیداست. تیترِ بزرگ می‌گوید: «انهدامِ ناوِ دشمن در تنگهٔ هرمز: دستِ خدا بر گلویِ دشمن!» [/right] [right]هشت و سی و چهار دقیقه است که رئیس مجلس سر می‌رسد و محافظش را پشتِ سر می‌گذارد و داخلِ دفترِ رهبر می‌شود. چهار دقیقه تأخیر داشته است. درونِ اتاق، دور از چشم و گوشِ ما، رهبر با تلفنِ رمزدارش با کسی در حزب الله لبنان حرف می‌زند. بر خلافِ سال‌هایِ قبل که نبردِ کماندویی و چریکی در مرزهایِ اسراییل و لبنان شکل می‌گرفت، جنگ طی ماه‌هایِ اخیر به جنگِ موشکی تبدیل شده است. می‌دانم که اخیراً موشک‌هایِ تازه‌ای به دستِ حزب الله رسانده‌ایم. بی‌بی‌سی و سی‌ان‌ان این خبر را رسانه‌ای کرده‌اند اما تلویزیونِ ایران چیزی درباره‌شان نگفته است.[/right] [right] تقریباً خوابم گرفته است که رئیس جمهور پیش از همه از دفترِ رهبر بیرون می‌زند و بی‌آن‌که منتظرِ من بماند راهش را می‌گیرد و می‌رود. با لب‌هایش بازی می‌کند و می‌دانم که این یعنی عمیقاً به فکر فرورفته است. روزنامه‌ها از بی‌نانی در کشور چیزی ننوشته‌اند. دیروز نانوایی‌هایِ پایتخت عملاً تعطیل بودند و مردم بدونِ نان به خانه‌ها برگشتند. رییس جمهور تا تویِ ماشین می‌نشیند با تلفنِ رمزدارش با وزیرِ بازرگانی صحبت می‌کند و می‌پرسد: «چی شد این سیلوها؟ می‌خواید مردم گشنه بمونن؟ من یه کار نمی‌تونم به شما بسپارم؟» صدایِ وزیر را مثلِ نویزی دور می‌شنوم ولی نمی‌توانم کلماتش را تشخیص بدهم. رئیس جمهور امان نمی‌دهد و می‌گوید: «خبرِ راه افتادنش رو امروز تا ظهر می‌خوام. امروز تا ظهر.» و تلفن را قطع می‌کند. از گیت رد می‌شویم و تو خیابانِ فلسطین می‌افتیم. راننده با چهل کیلومتر سرعت خیابانِ خلوت را خلاف رو به بالا می‌رود. منتظر است رئیس جمهور بگوید مسیرِ بعدی کجاست ولی زبانش نمی‌چرخد که چیزی بپرسد. آرام می‌رود تا بلکه رئیس جمهور اشاره‌ای کند. در عینِ حال می‌ترسد رئیس جمهور بهش بتوپد که «دیر شد… بجنب.» عاقبت بر می‌گردم طرفِ رئیس جمهور و می‌پرسم: «دکتر! مقصدِ بعدی؟» - دفترِ وزیرِ اطلاعات. می‌دانم که این یعنی رئیس جمهور می‌خواهد وزیر را دربارهٔ قضیهٔ احتکارِ گندم توبیخ کند. ■■■ نهار نخورده‌ایم و ماشین هنوز از خیابان‌هایِ شهر عبور می‌کند. سعی می‌کنم برایِ رئیس جمهور توضیح بدهم که بهتر است با هلی‌کوپتر پرواز کنیم ولی رئیس جمهور رد می‌کند: «وقت ندارم وسیله عوض کنم.» رو می‌کند به راننده و می‌گوید: «گاز بده سمتِ بیت.» تلفنِ رمزدار زنگ می‌خورد و رئیس جمهور جواب می‌دهد. سلام و علیکی در کار نیست. با توپِ پر می‌پرسد: «من الآن باید بفهمم؟ رئیس جمهورم یا پشم؟» دو هواپیما از بالایِ سرمان رد می‌شوند. نمی‌دانم ایرانی‌اند یا هواپیمایِ دشمن. راننده می‌گوید: «یا علی! اینا که امریکایی‌ان.» رئیس جمهور بی‌آن‌که نگاهش کند می‌گوید: «برو کارت نباشه.» می‌فهمم که تلفن به همین دو هواپیما ربط داشته است. کمی جلوتر صدایِ چند انفجارِ پشتِ سرِ هم بلند می‌شود و یکهو ماشین‌ها می‌زنند رویِ ترمز. ماشینِ رئیس جمهور گیر افتاده و از محافظ‌هایِ پشتِ سر دور افتاده‌ایم. فکر می‌کنم چه‌جوری از آن وسط فرار کنیم که ماشینی محکم از پشت می‌کوباند به خودرویِ ما. یک لحظه گیج می‌شوم. صدایِ چند انفجارِ جدید می‌آید که از صداهایِ قبلی نزدیک‌ترند. می‌خواهم پیاده شوم که درِ ماشین محکم می‌خورد به ماشینِ کناری. رانندهٔ ماشینِ کناری دستش را تو هوا تاب می‌دهد و از پشتِ شیشه می‌گوید: «اووووی!» و بعد چشمش به رئیس جمهور می‌افتد. چشم‌هاش گرد می‌شود و بعد دست تکان می‌دهد. رئیس جمهور می‌خندد و دست تکان می‌دهد. من عصبانی‌تر می‌شوم و به راننده می‌گویم دریچهٔ سقف را باز کند. تا چشم کار می‌کند ترافیک است. باید رئیس جمهور را جوری از آن اطراف دور کنیم. تلفنِ رمزدارِ ماشین زنگ می‌خورد و رئیس جمهور جواب می‌دهد: «من که نمی‌تونم به مردم بگم چتر بگیرن رو سرشون تا موشک نخورن. تلویزیون مگه اعلام نکرده موشک بارونه؟» راننده رادیویِ ماشین را روشن می‌کند. آژیرِ قرمز پخش می‌شود و صدایی مردم را به فرار به پناهگاه‌ها می‌خواند. بعد مارش پخش می‌شود و گویندهٔ اخبار می‌گوید: «موشک‌بارانِ ناوِ امریکاییِ مستقر در خلیجِ فارس، با حملهٔ تکاورانِ نیرویِ دریاییِ سپاهِ پاسدارانِ انقلابِ اسلامی به این ناو موقتاً متوقف شده است.» بی‌آن‌که به رئیس جمهور گوش کنم تماس می‌گیرم و درخواستِ هلی‌کوپترِ پلیس می‌کنم. نیم ساعت طول می‌کشد تا هلی‌کوپتر بالایِ ساختمانی برِ خیابانِ انقلاب برسد. رئیس جمهور را بالایِ پشتِ بام می‌رسانم و سوارِ هلی‌کوپتر می‌شویم. فکر می‌کنم کاش هلی‌کوپتر هم رادیو داشت. تا بیتِ رهبری نه خبری از تلفنِ رمزدار بود نه رادیو. فقط صدایِ شلپ شلپِ بال‌هایِ هلی‌کوپتر می‌آمد و می‌شد ترافیک را دید که تا دودهایِ بلند و سیاهی که به آسمان می‌رفت ادامه داشت. انگار آتشفشانی فوران کرده بود و ترافیک، رودِ مذابش بود. در اتاقِ انتظار دوباره محافظ‌ها جمع بودند و انتظارِ آقایانِ درونِ دفترِ رهبر را می‌کشیدند. تلویزیون خاموش بود و جز روزنامه‌هایِ رویِ میز، هیچ رسانه‌ای دور و برمان نبود. تلویزیون از هفته قبل و بعد از موشک‌بارانِ سنگینِ ناوِ امریکایی مختل شده بود و برنامه‌ای پخش نمی‌کرد. در سکوت نشسته بودیم و هر کس فکری می‌کرد. کسی گفت: نیرویِ دریایی حمله به ناوِ امریکایی رو شروع کرده. پرسیدم: «نیرویِ دریایی سپاه؟» وقتی جواب داد تازه متوجه شدم محافظِ فرماندهٔ ارتش است: «نه. نیروهایِ ارتش. سپاه یه حملهٔ مقطعی کرد که مفید بود و بعدش ما ناو جماران رو بردیم جلو.» در دفترِ رهبری برایِ مرحلهٔ تازه‌ای از جنگ تصمیم‌گیری می‌شد. قبلاً ایرانی‌ها هشدار داده بودند که اگر لازم باشد می‌توانند جنگ را به درونِ خاکِ دشمن بکشانند. طی روزِ گذشته پنجاه موشکِ شهابِ سه به طرفِ تل‌آویو شلیک شده بود و حالا، صحبت از امپایراستیت بود. یک گروه بنا بود امروز دو طبقهٔ میانیِ برجِ امپایراستیت را منفجر کند. امریکا همزمان هواپیماهایش را از آذربایجان روانهٔ آسمانِ ایران می‌کرد و اگر موفق می‌شد از موشک‌هایِ ضدهواییِ ایران بگذرد، تهران را به هم می‌ریخت. در عینِ حال پیغام داده بود که آماده‌ست مذاکره کند. در اتاقِ رهبری، رؤسای نظامی و اجرایی کشور منتظرِ خبرِ امپایراستیت بودند تا جوابِ پیغامِ امریکا را بدهند. انفجار در نیویورک می‌توانست قدرتِ ایران را سرِ میزِ مذاکره بیش‌تر کند. بستنِ تنگهٔ هرمز و زیرِ آتش گرفتنِ اسرائیل تقریباً امریکا را در استفاده از پایگاه‌هایِ نظامی‌اش در اطرافِ مرزهایِ ایران مردد کرده بود. فرانسه و آلمان، امریکا را یکه و تنها گذاشته بودند و تنها انگلیس بود که از پایگاهش در افغانستان علیهِ ایران نیرویِ نظامی می‌فرستاد. جنگِ زمینی تقریباً یک کاریکاتور از جنگِ واقعی بود و این موشک‌ها بودند که تکلیفِ دو سرِ جنگ را معلوم می‌کردند. حزب الله اعلام کرده بود بعد از موشک‌بارانِ سرزمین‌هایِ اشغالی، طیِ هفتهٔ آینده وارد فلسطین خواهد شد و سراسرِ اراضیِ اشغالی را «فلسطین» خواهد نامید. در اتاقِ ... تلفنِ رمزدار زنگ خورد و کسی از کیلومترها دورتر یک جملهٔ کوتاه گفت: «امپایراستیت برجِ قشنگی بود!» سی‌ان‌ان و بی‌بی‌سی تمام برنامه‌هایِ خود را قطع کردند و مستقیماً دودی را که از امپایراستیت بلند می‌شد نمایش دادند. سی‌ان‌ان پایِ تصویر نوشته بود: «تهدیدهایِ ایران عملی شد؛ جنگی فراتر از مرزها». اما رهبر منتظرِ خبرِ دیگری از انگلستان بود تا بعد از آن به رئیس جمهور و دبیرِ شورایِ امنیتِ ملی مأموریتِ مذاکره با امریکایی‌ها را بدهد. وقتی همه مبهوتِ دودهایِ امپایراستیت بودند، ساعتی در ساختمانِ نخست‌وزیری در لندن تیک تاک می‌کرد و بمبِ کنارش را به انفجار نزدیک می‌کرد. تلفنِ اتاقِ ... دوباره زنگ خورد و این‌بار کسی از پشتِ خط گفت: «این روزها ساختمون‌هایِ خوشگلِ انگلیسی زیاد دوام ندارن!» رئیس جمهور وقتی از اتاقِ ... بیرون آمد می‌خندید و به من اشاره کرد دنبالش بروم. فرماندهٔ سپاه پشتِ سرش از اتاق بیرون آمد و چند لحظه‌ای هم‌کلام شدند. هر دو خندیدند. فکر کردم چند روز بود خندهٔ رئیس جمهور را ندیده بودم؟ تا بخواهیم برویم هلی‌کوپترِ شخصیِ رئیس جمهور سر رسیده و دیگر نیازی به هلی‌کوپترِ پلیس نیست. آن‌جا تلفنِ رمزدار همراهِ رئیس جمهور است و از این بابت مطمئنم که کارهایش را همان‌جا می‌تواند پیگیری کند و قیدِ رویِ زمین نشستن را بزند. دوباره با وزیرِ بازرگانی تماس می‌گیرد: «خبرِ خوش می‌خوام! نداری قطع کن از اتاقت برو بیرون.» وزیر چیزهایی می‌گوید که به‌نظر کمی رئیس ‌جمهور را سرِ دماغ می‌آورد ولی این را پیشِ وزیر بروز نمی‌دهد و دوباره تأکید می‌کند: «باید ظهرِ فردا ببینم نتیجه‌اش رو. مردم نون می‌خوان.» و تلفن را قطع کرد. تلفنِ دیگری می‌زند و از وزیرِ نیرو دربارهٔ بازسازیِ نیروگاهِ اتمیِ بوشهر می‌پرسد. طیِ ماه‌هایِ پیش نیروگاه تقریباً ۷۵ درصد آسیبِ جدی دیده است و زیرِ موشک‌باران از کار افتاده است. برخی از مناطقِ کشور قطعی دائمی برق دارند و تهران هم برایِ ساعاتی برق را جیره‌بندی کرده است. از جواب‌هایِ وزیر قانع نمی‌شود و برایش خط و نشان می‌کشد. «من نمی‌تونم به مردم بگم «تلاش می‌کنم» که. بجنب آقا، بجنب.» بلافاصله بعد از این‌که تلفن را قطع می‌کند، تلفن زنگ می‌خورد و خودِ رئیس جمهور جواب می‌دهد. از بیتِ رهبری‌ست و دوباره خبرِ جلسه‌ای فوری را می‌دهد. برمی‌گردیم. تا به بیت برسیم رئیس جمهور با وزیرِ امورِ خارجه کوتاه صحبت می‌کند و می‌گوید تماس با امریکایی‌ها را تا بعد از جلسه‌ام با رهبر عقب بیندازید. من حس می‌کنم چه‌قدر خسته‌ام و یادم می‌افتد ناهار نخورده‌ام. در اتاقِ انتظارِ بیتِ ... محافظِ فرماندهٔ سپاه از من می‌پرسد: «خبر رو شنیدی؟». من شانه بالا می‌اندازم و می‌گویم: «خبر که زیاده. چی رو؟» سرش را رو به همه می‌چرخاند و انگار بخواهد واکنش‌ها را ملاحظه کند، همزمان می‌گوید: «خبرِ مکّه رو.» چشم‌هام گرد می‌شود و نگاهش می‌کنم: «قضیه چیه؟» - می‌گن یکی تکیه زده به دیوارِ کعبه، گفته «انا المهدی». تو اتاق دارن دربارهٔ اعلامِ خبرش تو رادیو حرف می‌زنن.[/right] [right]منبع :http://www.mashreghnews.ir/fa/news/156171[/right] [right]مي تونست روند داستاني خيلي بهتري داشته باشه[/right] [right]بيچاره رئيس جمهور مثل راننده تاكسي ها همش توي خيابون ميگشته !!!![/right] [right]بعدش هم هلي كوپتر در زمان حمله هوايي به تهران!!!!!!!![/right]
  14. [right]به گزارش مشرق به نقل از خبرآنلاین، ظاهرا شگفتی‌های گاه‌و بی‌گاه صنعت هوایی چین به این زودی‌ها پایانی ندارد. همین چند وقت پیش بود که از احتمال رونمایی از کپی چینی اف22 صحبت کردیم. اما اکنون دیگر رسما می‌دانیم که این جنگنده جدید که فعلا جی31 نام گرفته، کپی مشخصی از اف22 و اف35 است. جالب اینکه چینی‌ها به شکل بانمکی حتی اندک تلاشی برای مخفی کردن این موضوع نکرده‌اند. جنگنده جدید چینی که رسما چند روز پیش به پرواز درآمد، از نظر ابعاد چیزی است بین اف22 رپتور و اف35 که بال‌ها و دم اف35 را به ارث برده و دماغه و کابینش هم به شدت یادآور اف22 است. زمانی که لاکهید اف35 را طراحی می‌کرد، یکی از ملزومات طرح، نشستن و برخاستن هواپیما در باند کوتاه بود؛ برای همین هم این شرکت ناچار شد فن (پروانه) بزرگی را وسط بدنه هواپیما جای دهد. همین موضوع هم محدودیت‌های زیادی برای جنگنده به وجود آورد. اما اگر قرار بود اف35 بدون این محدودیت‌ها طراحی شود، چیزی می‌شد شبیه همین جنگنده جدید چینی! http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/6/29/214623_680.jpg پهنای بال جی31 ظاهرا حدود 11.5 متر و شبیه اف35 است. بدنه کلی جنگنده نیز به وضوح از اف 22 کوچک‌تر است. بال‌ها پس‌گرایی کمتری دارند و شکل کلی آن‌ها هم برخلاف بال‌های ذوزنقه‌ای شکل اف22 پس‌گرایی لبه فرار بیشتری دارند. دم جنگنده اگرچه از رپتور کوچک‌تر است، اما ظاهر آن که شباهت زیادی به دم اف22دارد. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/6/29/214622_255.jpg این جنگنده برخلاف اف35 از دو موتور نیرو می‌گیرد. حتی بعید نیست که جنگنده از گونه اصلاح شده‌ای از موتورهای آر-دی-33 جنگنده میگ29 مثل آر-دی-93 استفاده کند؛ همان موتوری که در اصل قرار بود برای جنگنده مشترک چین و پاکستان یعنی جی‌اف17 استفاده شود. در زیر بدنه جنگنده محفظه جنگ‌افزاری درازی واقع شده که احتمالا فضای بیشتری از اف35 برای حمل سلاح در خود دارد. اما گذشته از همه این‌ها همان‌طور که پیش از این هم اشاره کردیم، به هیچ شکلی نمی‌شود جی31 را رقیب جنگنده پیشین چینی‌ها یعنی جی20 به شمار آورد. جی20 به مراتب بزرگ‌تر از جی31 طراحی شده و حتی می‌شود گفت بزرگ‌ترین جنگنده پنهان‌کاری است که می‌شود تصورش را کرد. این جنگنده تنها می‌تواند به عنوان جنگنده تهاجمی یا رهگیری دوربرد طراحی شده باشد؛ چیزی مثل ترکیب اف111 و سوخو24 یا ترکیب اف14 و میگ31؛ با این تفاوت که می‌تواند همزمان همه این‌ها باشد در عین حال هیچ کدام نباشد. نتیجه این‌که بعید نیست که جی31 جنگنده‌ای برای برتری هوایی و تهاجم سبک در کلاس اف35 و اف15 باشد؛ هرچند که هنوز نمی‌توان با قاطعیت در این مورد سخن گفت. http://www.mashreghnews.ir/files/fa/news/1391/6/29/214621_142.jpg[/right] [right][b]جی20، بزرگ‎ترین جنگنده پنهان‌کار نیروی هوایی چین[/b][/right] [right] با انتشار این تصاویر، این طور به نظر می‌رسد که جنجال چند وقت پیش سنای آمریکا بر سر سرقت اطلاعات اف35 توسط چینی‌ها چندان هم بی‌راه نبوده است. جالب اینکه این تنها فناوری‌ای نیست که چینی‌ها از آمریکایی‌ها به سرقت برده‌اند. چینی‌ها ظاهرا اطلاعات محرمانه‌ای از خروجی‌های موتور اف22 و بی2 را نیز از طریق همین جاسوس‌بازی‌های اینترنتی به سرقت برده‌اند. این‌که دقیقا اطلاعات درز کرده تا چه حد در ساخت جنگنده جدید چینی‌ها تاثیر داشته هنوز معلوم نیست؛ البته کافی است که کمی صبر کنیم تا اطلاعات بیشتری از این هواپیما منتشر شود تا بشود تحلیل‌های دقیق‌تری روی ابعاد مختلف جنگنده جدید ارائه کرد[/right] [right]منبع :http://www.mashreghnews.ir/fa/news/155678.[/right]
  15. [right]اگه عمري باقي باشه و تا 2020 زنده بمونيم بايد كلي جنگنده جديد رو بيبينيم[/right] [right]راستي بخاطر بالا رفتن سطح تكنولوژي كشورهاي مختلف و ساخت هواپيماهاي تقريبا اختصاصي بايد جنگ هاي هوايي جالبي دربگيرد كه در هر كدام هر دو طرف درگير به نوعي غافلگير ميشن[/right]
  16. Life

    گلوله بدون پوکه با فناوری ایرانی

    [right]حرفي از سلاح بكار برنده اين گلوله ها نزدن با چه سلاحي قراره اين گلوله ها شليك بشه ؟ امكان تغيير مكانيزم آتش كلاشينكف و ژ3 در مدل هاي مختلف وجود داره يا بايد سلاح جديدي براش طراحي كنن؟[/right] [right]سوال ديگه اينكه آيا مي شود پوكه را طوري طراحي كرد كه از مرمي جدا نشود يعني همراه با مرمي از لوله اسلحه خارج شده و به هدف اثابت كند؟[/right]
  17. [right]يكي لطف كنه فونتش مطلب رو تنظيم كنه خيلي ريزه[/right]
  18. [right]البته بعضي خبرها رو به عمد منتشر ميكنند و بعد سريعا يا حذف مي شه يا تكذيب ![/right] [right]اما كاركرد خودش رو داره اونا كه بايد بفهمن مي فهمن[/right]
  19. [quote name='kaftar' timestamp='1347016125' post='269585'] [quote name='arminheidari' timestamp='1347000818' post='269546'] من خاطرم هست یک مانور با امریکا بود که طی آن نیروی هوایی ایران آمریکا را شکست می دهد و زیر خط رادار به ناوهواپیمابر آمریکا نزدیک می شود کسی چیزی شنیده است؟ [/quote] فکر کنم این همون عملیاتیه که زمان شاه انجام شده! آمریکاییها میگفتن که انترپرایز های اونها قیر قابل نفوذه دفاعش!فرمانده هایما هم تصمیم میگیرن که کیفیت آموزششونو به اونا نشون بدن! برای همین یه فتو فانتوم در سکوت کامل رادیویی و راداری و ارتفاع خیلی پایین از روی این شهر شناور رد میشه و چندتا عکس یادگاری میندازه! بعد اون عکسرو نشون فرمانده های آمریکایی میدن و میگن اینه اینترپرایز نفوذ نا پذیر شما!!طرف امریکایی هم میگه که خلبانای شما واقعا آمادن(فکر کن یه درصدآماده نباشن!) اینو من توی صنایع هوایی خاطرات یه خلبان شناسایی بود که خوندمش.همون خلبانه که از روی ناو رد شد! البته جمله بندیش از من بود [/quote] خيلي جالب شد يكي لطف كنه كل جريان رو بگه
  20. [right]دوستان گرامي تقصير خودمونه[/right] [right]زيادي انتظاراتمون بالاست[/right] [right]چيه فكر كردن ارتش ايالات متحده يا روسيه داره رژه ميره كه هر سال ازش توقع رونمايي از تجهيزات جديد رو داريم ؟[/right] [right]آقايون ما با همين بودجه اندك كه براي بخش توسعه و ساخت جنگ افزار هاي جديد داريم تاهمين الان هم شاهكار كرديم اما بعضي از دوستان كم لطفي مي كنند[/right]
  21. علي جان حرف شما كاملا متين من اين سوال براي اين پرسيدم كه معتقدم اين تانك مدرن يا با همكاري امريكا ساخته شده يا آمريكا به صورت خيلي ساده به اون دسترسي داره و از طرف ديگه مدرن ترين تانك هاي موجود ما همين تي هفتاد و دوهاي بهينه سازي شده هستش كه خيلي حرف و حديث در مورد كارايي اون در مقابل نيروهاي زرهي جديد غربي هستش و از طرف ديگه اينكه فكر نكنم توپخانه ما توان اجراي چنين آتشي رو در زمان رزم به صورت پايدار رو داشته باشه
  22. علي جان واقعا گل كاشتي اما يه سوال چه جوري بايد نابودش كرد ؟ واقعا توازن زرهي رو بر هم ميزنه براي مقابله با كيفيت اين تانك چه مقدار بايد كميت زرهي رو ارتقا بديم براي مثال براي T72?
  23. از حرف تا عمل راه بسيار زيادي هست ضمن اينكه بايد اين مسئله رو در نظر داشت كه ارتش سوريه داراي نفرات و تجهيزات نسيتا مناسبي هست و بعيد مي دونم ايران بخواد دخالت زيادي در جنگ بكنه فعال شدن پيمان نظامي هم صرف آموزش و طرح ريزي عمليات هاست و ايضا ارسال تجهيزات بعيد مي دونم نيرو بفرستيم
  24. ماجراي بسيار جالبي بود فقط فكر كردن به اينكه چندين ساعت بدون كمترين تحرك بايد روي صندلي بيشيني سخته چه اينكه در حالت جنگي باشه و درگير و دار جنگ با كمبود سوخت هم مواجه بشه واقعا غيرتمندانه مقاومت كردند كاش همه متوجه چنين فداكاري هايي رو درك مي كردند