saman_777

استراتژی دفاع مسطح ( موزائیکی ) / ضربه دوم ،ساختار و سطح پاسخ نامحدود به تهدیدات نظامی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote][quote]اكثر دوستان دوست دارند و فكر مي كنند كه بيرون شهر بايد درگير شد ولي چگونه؟؟؟؟ [/quote]
یه بار دیگه اخبار و تصاویر رزمایش زمینی سپاه رو ببین تا حساب کار دستت بیاد :cry:[/quote]

من بايد ليست تمام شهرهاي مرزي تا عمق 100 كيلومتري رو بدم تا دوستان اينقدر گير به توان زرهي كشور ندن، مي دونيد چند شهر و روستا رو شامل ميشه،(بر منكر توانايي هاي ما ....، ولي كسي هم نمي تونه بگه كه ما مي توانيم تمام شهرهاي مرزي و غير مرزي مون رو كاملا پشتيباني كنيم**پشتيباني كه بتواند در برابر ارتش يك به اصطاح ابر قدرت با ايستد**)

[quote]دوستان لطفا یه بار دیگه روی نقشه بوشهر تمرکز بفرمایید و نظرتون رو درباره سناریو آغاز حمله دشمن با بهره گیری از تهاجم گسترده گروه های آفندی هلیکوپترهای نظامی پیشرفته و چابک (بر فرض مثال آپاچی) مطرح کنید این البته مقدمه یک حمله سر تا سری به شهره[/quote]

خود شما مي تونيد شروع كنيد.
طرح براي جلوگيري از ورود به شهر بوشهر
مي دونيد كه بوشهر يك جاده خروجي دارد و دشمن مي تواند با از بين بردن آن شما رو به محاسره كامل در بياورد
اينجاست كه بايد از توانايي هاي تيپ هاي مستقر در استان فارس مثل تيپ تكاوران كازرون بهره جست
به نظر من دشمن تا چنين چيزهايي در پشت سر دارد هرگز نمي تواند رو به محاصره بوشهر بياورد و دقيقا اينجا محلي است كه مي تواند بهترين ارتش هاي دنيا رو مغلوب كند(پشت سر فارس و جلو هم بوشهر با همه تجهيزاتش، محاصره اي بسيار ناپايدار)

[quote]بابا اين چه قياسه كه بعضي از دوستان دارن اخه
دشمن همه چي داره و ما براي دفاع از شهرمون فقط كلاشينكف داريم؟؟؟؟؟؟؟؟هيچ كدوم از سلاح هاي ما عمل نميكنه مال دشمن عمل ميكنه؟؟؟؟؟؟اينجوري كه نميشه.يه دفعه بگين كشورو گرفتن خلاص.[/quote]

ما نه خود كوچك ميبينيم و نه دشمن رو هيولاي بي شاخ و دم و روين تن
بلكه خود را محدود و دشمن خود را هيولا كه هست ولي اين هيولا 33 است به ما نشان داده كه بسيار آسيب پذير است

پس ما مي توانيم حتي با محدوديت هاي خود چشم اين غول بي شاخ و دم را در بياريم ولي بايد مواظب لگد هايش هم باشيم كه بخشي از اين به توانايي محدود ما و و برخي به خصوصيات جسه و قدرت او بر مي گردد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
عالی شد جناب HHL حالا میشه وارد آنالیز یه سناریو کامل شد ... خوب سناریو حمله از این قراره: (1) 72 ساعت اول طرح اشغال: حملات موشکی کروز و اجرای آتش توپخانه دوربرد، (2) از 12 ساعت تا 24 ساعت دوم طرح اشغال: پروازهای شناسایی پهپادها برای رهگیری و تهیه نقشه تفصیلی مواضع مدافعان شهر و احتمالا تحرکات نیروهای پشتیبانی، (3) از 48 ساعت تا 72 ساعت سوم طرح اشغال: حمله با بهره گیری از حداقل 10 گردان پروازی آپاچی ... حالا لطفا تا اینجا رو شما بررسی بفرمایید: با در نظر گرفتن تمام امکاناتی که مدافعان ایرانی در خود شهر در اختیار دارن و همینطور نیروی پشتیبانی که ایران می تونه بکار بگیره و صد البته پاسخ های اولیه ای که نیروی دشمن در لحظات اولیه آغاز تهاجم دریافت میکنه چون من اینو در نظر نگرفتم و عذر می خوام اگر خیلی ناشیانه بنظر میرسه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]مگه سوسنگرد در ناحیه بیابانی نیست؟؟ مگه در اونجا شهید چمران به صورت نامتقان نمیجنگید؟؟[/quote]
فرق اون موقع با حالا اينه كه لااقل اون موقع مي شد تو بيابون از خاكريز و امثالهم استفاده كرد ولي الان اگه از خاكريز تو بحث دفاع حرف بزني بهت مي خندند

و اما جناب patriot1979

من الان ميام ميگم وقتي كه ارتشي چون آمريكا بخواد به اين مرحله برسه بايد از سد نيروي دريايي ما كاملا گذشته باشه تا بتونه اين عمليات ها رو پي پي انجام بده و از توان بلقوه اين سلاح ها كه گفتين بهره ببره

دوستان انگ وطن فروشي و ترسو و مرده و هزار انگ ديگه به ما مي چسبونند

به نظرت چي كار كنيم؟؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
حالا من از دوستان خواهش میکنم اجازه بدن این مدلسازی پیش بره باور کنید بحث رو این سناریوها می تونه کلی آموزنده باشه
اتفاقا ما از این طریق می تونیم نقاط ضعف دشمن رو بهتر بشناسیم
جناب HHL
لطفا ادامه بدید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]عالی شد جناب HHL حالا میشه وارد آنالیز یه سناریو کامل شد ... خوب سناریو حمله از این قراره: (1) 72 ساعت اول طرح اشغال: حملات موشکی کروز و اجرای آتش توپخانه دوربرد، (2) از 12 ساعت تا 24 ساعت دوم طرح اشغال: پروازهای شناسایی پهپادها برای رهگیری و تهیه نقشه تفصیلی مواضع مدافعان شهر و احتمالا تحرکات نیروهای پشتیبانی، (3) از 48 ساعت تا 72 ساعت سوم طرح اشغال: حمله با بهره گیری از حداقل 10 گردان پروازی آپاچی ... حالا لطفا تا اینجا رو شما بررسی بفرمایید: با در نظر گرفتن تمام امکاناتی که مدافعان ایرانی در خود شهر در اختیار دارن و همینطور نیروی پشتیبانی که ایران می تونه بکار بگیره و صد البته پاسخ های اولیه ای که نیروی دشمن در لحظات اولیه آغاز تهاجم دریافت میکنه چون من اینو در نظر نگرفتم و عذر می خوام اگر خیلی ناشیانه بنظر میرسه.
[/quote]
ما این فرض رو در نظر میگیریم که نیروی دریایی ایران کاملا نابود شده!!! خوبه جناب HHL
50 درصد حمله های که توسط موشک های کروز انجام شده به وسیله ی جنگ الکترونیک و پدافند های 8 لول مستقر در مراکز حساس دفع شد
اما عملا فرود گاه بوشهر کارایی خودشو از دست داده
پهباد ها توسط دیده بان ها شناسایی و نابود میشن

اینجاست که درگیری اصلی شروع میشه!!!
اگه نیرو های ما درون شهر مستقر باشن عملا حمله کننده کاری نمیتونه از پیش ببره!
یگان های مجهز به دوشپرتاب که در شهر مستقر هستن به راحتی میتونن برای آپاچی هایی که به شهر نزدیک میشن جهنمی درست کنن!


پاتریوت جان یه نگاه به این بنداز
[url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/bo1.jpg][img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/thumb_bo1.jpg[/img][/url]

هاورگرافت های حمل کننده ی نیرو و تانک با پشتیبانی هلیکوپتر های آپاچی و هواپیما های A10 به شهر نزدیک میشن!!
دشمن هم هم زمان نیروهاشو هلی برن میکنه!!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بچه ها خیلی خوبه که داریم روی یه سناریو کار می کنیم واقعا برای من بی سواد آموزنده است جدی میگم ...
سالم جان نقشه ای که به من نشون دادی خیلی جالب و حاوی نکات جزیی زیادیه: بخصوص برای درک عمیق مبدا یا مبادی حمله زمینی (اعم از ویژه و زرهی) و همچنین کریدورهای امن برای گردان های آپاچی یانکی ها

خوب حالا بیاید رو این نکته تمرکز کنیم: از کاربری خارج شدن فرودگاه بوشهر ...
این یک موضوع بسیار مهم و موضوع دوم: بیاید فرض رو بر این می گیریم که 50% نیروی پدافند هوایی ما هم در مقابل نابود شده و الان بوشهر هست و نیروی دشمن که دستور اشغال شهر رو به هر قیمتی می خواد اجرا کنه و نیروی مدافع شهر و زمان سر رسیدن نیروهای پشتیبانی رو با فرض قدرت متوسط یانکی ها در به تاخیر انداختن حرکت نیروی پشتیبانی (چون حتما چنین مواردی رو پیش بینی می کنن) یا زمینگیر کردنشون رو بین 5 روز تا یک هفته در نظر بگیرید.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نقشه ايران كه فقط برخي شهرهاي بزرگ تر مرزي درش هست

r1899cg8xkx07t09mktw_thumb.jpg

خدا ميدونه ما چقدر شهر مرزي داريم كه بايد از خير دفاعشون در شرايط حمله گسترده اين چنيني بگذريم

دشمن اگه بخواهد به ايران حمله كنه اونم از نوع حمله اي كه بخواهد مركز كشور رو بگيره و نظام كشور رو ساقط كنه نياز به حمله نظامي براي گرفتن و حضور در مناطق مختلف داره

پايگاه مختلفي در شهر بوشهر مستقرند از پايگاه هوايي تا دريايي و زميني و پدافندي

شهر بوشهر

تصاوير ماهواره اي از شهر بوشهر
yhquxyb2j9jx9mffxctx_thumb.jpg

f78fbkmhnu5gxlwpwc_thumb.jpg

soacqemm5as4qn5v2sfi_thumb.jpg

a3lbr0se21mhgeiwel2_thumb.jpg

o5737zofxxlsbzlz8ihw_thumb.jpg

51nqp2sndvrfjpcd5_thumb.jpg

نقشه استان بوشهر
nwh5zgi8vxrotrb92n6_thumb.jpg

u5ee6y87kipmmhbz8oa2_thumb.jpg

chy7owdeoij0lsaw6hxu_thumb.jpg

f7toixlxjhhmqcre5k4a_thumb.gif

dr6h1w0na9ehf3egx747_thumb.jpg



الحمدالله الان تو كوهاي اطراف دشتستان پايگاه موشكي زدن و به نظر من مي تونه در اين شرايط شديدا به كمك بوشهر بياد

ارتشي مثل ارتش آمريكا اول سعي مي كنه با تكنوژي هاي مدرن و مخفي و از كم خرج ترينش شروع مي كنه، و سعي در منهدم كردن و از كار انداختن تجهيزاتي كه براي نيروي راهبردي خودش كه نيروي هوايي و دريايي باشه كه خطر محسوب ميشن، مثل سامانه پدافندموشكي و يا از بين بردن رادار ها.

بعد با استفاده از بمباران به وسيله بمب افكنهاي كم آسيب پذير تر شروع به بمباران مناطق حساس شهر ميكنه تا از توان رزمي واحدهايي موشكي و پدافندي رو از بين ببره و زمينه رو براي ورود بمب افكن هايي مثل b-2، b-52 ، A-10... آماده كنه تا پايگاهايي مثل پايگاه ششم شكاري دوم دريايي ارتش و يكم دريايي سپاه و تيپ امام جعفر صادق رو از به عبارتي شخم بزنه و نيروهاي نظامي شهر رو غربال كنه.

و تنها راه ارتباطي رو يادمون نره كه از اولين جاهاست بايد دود بشه

بعد نوبت واحد هاي كوچك تر ميرسه كه با هلي كوپتر هاي آپاچي و و از اين دست سلاح ها و استقرار مداوم نيروي هوايي در منطقه شروع به از بين بردن اين قسمت مي كنند، قطعا در اين بين تلفات هم مي دهند، سبك و يا سنگينش رو ما فعلا كاري نداريم چون اونها تا اين مرحله رو نگزونند وارد مرحله بعد نمي شن و دوباره شروع به بمباران و شخم زدن شهر مي كنند.

اين رو همين جا بگم تا اينها مطمئن نشن كه يك فازي رو با موفقيت پشت سر گذاشتن و منطقه براي ورود برخي تجهيزات امنيت نداره به همان فاز قبلي ادامه مي دن و هرگز وارد فاز بعدي نمي شن تا امنيت لازم حاصل بشه

اما اين رو مي دونند كه شهر رو هر جوري هم كه بمبارون كنند نمي تونند با سيستم هايي مثل هلي برن و پياده كردن چتر باز وارد شهر بشن و اين نياز به ورود نيروي زميني و تانكهاي پيشرفته دارن و تشكيل جبهه زميني داره

پس اونا بايد يه جوري وارد خاك ايران بشن و در منطقه اي امن مستقر بشن تا در برابر آتش توپخانه موشكي ايران در امام باشند، پس كجا بهتر از شهرهاي كوچك چون امكان اينكه نيروهاي ايراني رو سر مردم خودشون بمب بريزند بسيار كمه و اگه بخواهند اين كار رو هم انجام بدهند چيز زيادي عايدشون نمي شه

پس بهترين شهر و نزديك ترين شهرها به بوشهر در شمال گناوه(البته شهر بندر ريگ**22 كيلومتري جنوب شهر گناوه** هم هست ولي چيزي نيست كه بشه حتي يك يگان زرهي رو هم تو خودش جا بده) است و در جنوب هم دلوار
البته توي جزيره هايي كه در قسمت شمال بوشهر هستن هم ميشه اما نه .. يعني اونها اينقدر اومدن كه برن تو يه جزيره ساكن بشن اينقدر البته براي نيروهاي هلي برن كننده مي تونه جايي خوبي باشن

حالا يك ارتش تا دندان مسلح است و شهرهايي كوچك مثل گناوه و دلوار
البته شهرگناوه فاصله اش خيلي بيشتر و ناهموار تره نسبت به دلوار ولي دلوار كوچك و نسبت به شهر بوشهر در ماكن بهتري جا مي گيره
و مي رسد نسيمي كه حيات در دست اوست

تنها نيروي نظامي در اين دو شهر فقط يك ناحيه بسيج سپاه استو تقريبا 20 افسر و درجه دار

حالا چقدر سپاه اين ناحيه ها مي تونه سلاح جمع كنه و بسيجيان مي تونند خودشون رو آماده كنند كه بتونند به حساب اين يانكي ها برسند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من یک طرحی دارم به صورت شکل زیر که تصرف شهر بوشهر را راحت می کند
از یک سو در نظر بگیرید که هر چه منطقه نظامی بیشتر باشد دست دشمن برای ریختن آتش و استفاده از سلاح های سنگین باز تر است

http://s2.picofile.com/file/7292987204/bo1dd.jpg

در گام اول حمله به خارک و قطع صادرات نفت ایران به کل و ایجاد پایگاه در نزدیکی ایران و ایجاد جا پای ورود

در گام دوم حمله به دو گردن و قطع شبه جزیره مانند بوشهر با عقبه و به محاصره بردن کامل شهر
در ادامه با ایجاد یک پایگاه موقت در دایره آبی راه برای حمله بیشتر باز می شود
و در دو نقطه 1 و 2 امکان آوردن توپخانه و ریختن آتش ارزان بر روی شهر امکان پذیر می شود و راه برای ورود به شهر باز می شود


راه مقابله در گام اول حفظ خارک و ایجاد پوشش دفاعی هوایی سنگین در این جزیره
در مرحله دوم گردن و دروازه منطقه شبه جزیره می بایست آماده در گیری با نیروی هوایی و دریایی دشمن باشد تا شهر به محاصره نرود
این جا بحث دفاع از بیرون شهر اهمیت می یابد که سلاح کنترل از راه دور، موشک طوفان و مشابه، توپخانه و گلوله های بصیر به شدت کارایی دارند
فرض نکنید دشمن تلفات نمی دهد در حالی که با فتح بوشهر رسما تهران تحت فشار خرد کننده ای روانی قرار می گیرد

یه سوال بوشهر را درست انتخاب کرده ام دیگه؟
یا بوشهر آنجا نیست؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوب حالا که سناریو مورد بحث ما به اینجا رسید من یه سوال مهم دارم:
نقش نیروی موشکی دوربرد ما اینجا چی میشه؟ ...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
موشک های فعال ما در شهر اجازه نزدیک شدن ناو ها را به سمت شهر نمی دهند تا شهر بکوبند
از همین رو دشمن با محاصره شهر و آوردن توپخانه به دو نقطه 1 و 2 جبران این نقص را میکند
در کل موشک های موجود در شهر از کار افتاده اند

تازه دشمن یک راه در محاصره باز می کند تا سربازان تسلیم و مردم از شهر خارج شوند البته بدون سلاح و تا منطقه ای بدون خطر برای دشمن
تا راحت تر شهر را بگیرم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
آرمین جان منظور فراتر از این برد هست که شما می فرمایید، یعنی اینکه بتونیم در بردهای 800 تا 1000 کیلومتری نیروهای دشمن رو زیر آتش شدید موشک بگیریم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جناب حيدي مي خواهيد نزديك بوشهر اونم در برد موشك ها و توپخانه نيروهاي داخل منطقه دشتستان كه حداكثر فاصله پايگاه شما تا سايت هاي موشكي در كوه هاي دشتستان ميشه حدودا 100كيلومتر

و بعد اون پايگاهي كه در جنوب بوشهر قرار دادين مي دونيد اونجا محل جزر و مد درياست.

اگه به بوشهر آومده باشي حتي جاده خروجي و وروديش اين طرف و اون طرفش آب درياست

ولي پايگاه توي جزيره شايد بشه ولي اون فلشي كه از جزيره زده بيرون اون فلش درست رو منطقه دوم دريايي ارتشه

قسمت اخر هم كه رسيدي به پايگاه هوايي در صورتي كه دو طرف اين پايگاه اصل شهر بوشهر رو تشكيل مي ده و پايگاه بعد بمباران شايد چيز بدرد بخوري توش نمونه باشه

و اگر هم به سلامت به اون نقطه 1و2 برسيد و بخواهيد شهر رو محاصره كنيد نيروهاي كه از استان فارس عازم منطقه ميشن پدرتون رو در ميارن

به نظر من فكر هلي برن مستقيم به بوشهر رو از كله مبارك بيرون كنيد
مگر اينكه يه توله اتم كوچولو تو بوشهر .......

[quote]یه سوال بوشهر را درست انتخاب کرده ام دیگه؟
یا بوشهر آنجا نیست؟[/quote]
بله بوشهر همين شبه جزيره است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چقدر بدجنس هستید شما دو تا! خوب جواب منم بدید دیگه!
بقیه دوستان هم که اصلا انگار نه انگار ... فقط ما سه نفر هستیم و بس!
منتظرم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]خوب حالا که سناریو مورد بحث ما به اینجا رسید من یه سوال مهم دارم:
نقش نیروی موشکی دوربرد ما اینجا چی میشه؟ ...
[/quote]

[quote]آرمین جان منظور فراتر از این برد هست که شما می فرمایید، یعنی اینکه بتونیم در بردهای 800 تا 1000 کیلومتری نیروهای دشمن رو زیر آتش شدید موشک بگیریم
[/quote]

اگر سامانه موشكي در كوه هاي دشتستان و استان فارس در نظر بگيريم، فاصله بوشهر تا اين مكان ها بين 100 تا 150كيلومتره حالا اگه 350 كليومترهم طول خليج فارس رو بهش اضافه كنيم حداكثرش بشه 500 كيلومتر ديگه نيازي به 800 و 1000 كيلومتري هم نيست

مگه همش اونها به ما مي تونن تلفات وارد كنند، اين جا ميدونه جنگ ها!!!!!

و يا مگه موشكهاي ما همشون بايد صاف بخورن تو ملاج ناوهاي هواپيمابرشون

[quote]چقدر بدجنس هستید شما دو تا! خوب جواب منم بدید دیگه!
بقیه دوستان هم که اصلا انگار نه انگار ... فقط ما سه نفر هستیم و بس!
منتظرم[/quote]

تا بوشهري هاي سايت بيان ببينن چه بلايي سر شهرشون ما اورديم اون موقع حالمون رو حتما جا ميارن :oops: :coffee: :whew:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]آرمین جان منظور فراتر از این برد هست که شما می فرمایید، یعنی اینکه بتونیم در بردهای 800 تا 1000 کیلومتری نیروهای دشمن رو زیر آتش شدید موشک بگیریم[/quote]

فرض بر این است که نیروی دریایی آمریکا توانسته موشک های ما را منحرف کند پس حمله ما در این زمینه شکست خورده است
اما باز دشمن نمی تواند زیاد نزدیک سواحل شود و تا مرز بین المللی ناو های خود را نگه می دارد
تا قدرت و فرصت انحراف موشک های ما را داشته باشد

تازه فرض بر شکست طرح های حملاتی ماست و الان نوبت حمله دشمن است تا تهران را زیر فشار بگذارد


[quote]جناب حيدي مي خواهيد نزديك بوشهر اونم در برد موشك ها و توپخانه نيروهاي داخل منطقه دشتستان كه حداكثر فاصله پايگاه شما تا سايت هاي موشكي در كوه هاي دشتستان ميشه حدودا 100كيلومتر

و بعد اون پايگاهي كه در جنوب بوشهر قرار دادين مي دونيد اونجا محل جزر و مد درياست.

اگه به بوشهر آومده باشي حتي جاده خروجي و وروديش اين طرف و اون طرفش آب درياست

ولي پايگاه توي جزيره شايد بشه ولي اون فلشي كه از جزيره زده بيرون اون فلش درست رو منطقه دوم دريايي ارتشه

قسمت اخر هم كه رسيدي به پايگاه هوايي در صورتي كه دو طرف اين پايگاه اصل شهر بوشهر رو تشكيل مي ده و پايگاه بعد بمباران شايد چيز بدرد بخوري توش نمونه باشه

و اگر هم به سلامت به اون نقطه 1و2 برسيد و بخواهيد شهر رو محاصره كنيد نيروهاي كه از استان فارس عازم منطقه ميشن پدرتون رو در ميارن

به نظر من فكر هلي برن مستقيم به بوشهر رو از كله مبارك بيرون كنيد
مگر اينكه يه توله اتم كوچولو تو بوشهر .......
[/quote]

مرحله ی اول حمله من به خارک بود تا نقطه ی خوبی برای حمله به بوشهر ایجاد کنم
و در صورت عدم سقوط خارک دشمن بازی ناپلئونی اجرا می کند و خطر شکستش بالا می رود

وقتی دشمن خارک را گرفت فرصت تهاجم به نیرو های ما را از هوا پیدا می کند و شهر را می کوبد و امکان پیاده سازی را فراهم می کند
چیزی شبیه حمله به جزایر ژاپن البته بخش حمله به ساحل
اهمیت خارک این جا مشخص می شود که نیروی هوایی دشمن مدام در منطقه حمایت شدید برای زمین ایجاد می کند
و راه را تا حدی برای نیروی زمینی باز می کند
در این بین بمب افکن ها مدام شهر را می زنند و رحمی نمی کنند و هواپیماهای آ 10 و اف 16 و ... خط اول دفاع از این محاصره در برابر نیروی حمله کننده از سمت فارس و شمال می باشند
و با توجه به بیابان حمله گسترده برای ایران راحت نمی باشد

هدف تنها گرفتن بوشهر است نه اینکه چیزی از آن به غنیمت بگیری
بوشهر سقوطش شبیه زمان قاجار و حمله انگلیس به این شهر و فشار بر روی تهران است

اصلا فکر هلی برن داخل شهر نکردم چرا که نیرو های ایرانی مجهز به موشک های دوش پرتاب هستند و هلیکوپترهای آمریکا قدرت مانور پیدا نمی کنند
به خاطر همین استفاده از توپخانه و گلوله های هوشمند جایگزین هلیکوپتر های آپاچی می شود

هلی برن تنها برای تقویت نیروها در دو جای پای شبه جزیره استفاده می شود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط LostSky
      منفک شده از تاپیک جامع نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 
      1399/10/23 خورشیدی
       
      =================
       
       
       
      پروژه ناو بندر کار بسیار داره و در آینده نزدیک نباید انتظار رونمایی داشته باشیم.
       
      این پروژه تغییر اساسی و تبدیل یک ابر تانکر نفتکش به یک ناوبندر نظامی با قابلیت ها و امکانات فراوان هست.
      یک نفتکش دارای مخازن بسیار بزرگ ذخیره نفت هست که باید به کلی تغییر کنه و دارای بخش های متعدد نگهداری و انبار داری و اسکان و غیره خواهد شد.
      از طرفی کار بخش اضافه کردن روسازه جدید جهت آشیانه های بالگرد و بخش های وابسته که همین الان هم بخشیش مشخصه اجرا شده.
      بخش تسلیحات و رادارها و دیگر سامانه های مخابراتی و غیره هم زمان بسیار بالایی خواهد گرفت.
      با وجود سرعت بسیار پایین ساخت فریگیت های کلاس موج و همچنین اعلام زمانهای به آب اندازی و عملیاتی کردن این شناورها که بارها به عقب افتاده بسیار بعید هست که این شناور عظیم به این زودی ها حتی جهت تست به آب انداخته بشه ، مگر اینکه نیرو به شدت روی این پروژه تمدکز هزینه و انرژی بزاره تا زودتر به نتیجه برسه.
      البته با روند مشاهده شده به نظر میاد که اینگونه باشه و فرماندهان نیرو خواهان الحاق سریع یک شناور بزرگ و دوربرد جهت پشتیبانی همه جانبه ناوگروه های اعزامی به مناطق دوردست هستند و روند فعلاً با سرعت خوبی دارد پیش میرود.
    • توسط worior
      یک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن
      مقدمه
      یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟
      اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد.  مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند.
      تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند.
       تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است.
      تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود،  بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند.
      راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند،  فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است.
      یک سطح راهکنشی نظامی
      مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند.
       مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به  سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر.
      اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی
      آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود.
      بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟!
      -          ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟
      -          ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟
      -          دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟
      -          دادن پاسخی بسیار قوی؟
      -          تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟
      جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟!
      با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد.
       
       
      تست دریایی راکت ASROC   با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی 
      تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/
       
      انتخاب مقادیر جذاب
      مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند.
      -          نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند.
      -          دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند.
      احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی  و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است.
      -          از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند
      -          رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا
      -          امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد.
      -          برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند.
      -          در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند.
      در مثال دریا
      با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند.
      3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که  راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست.

       
      مسیری که باید طی شود
      واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند  منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛
      -          نخست یک بمب تحقیقاتی.
      -          سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار.
      -          در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه.
      -           در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ...
      -          و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف.
      با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد.
      مشکل ذخیره اولیه
      هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است.
      بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد:
      1.       پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد.
      2.       سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید.
      3.       توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود.
      4.       گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن.
      تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته  ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت.

      مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای
      نتیجه گیری
      یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد.
      یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛
      - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد،
      - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد،
      - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت،
      و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد.
      مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای:
       
       
      وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای
       
      تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir
      استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

      چند روز پیش مطلبی در تاپیک "ایران و کره شمالی ، موشکهای بالستیک و همکاری هسته ای " به یکی از دوستان پاسخی بدین مضمون ارائه کردم :
      "برادر عزیز به نکته بسیار جالبی اشاره فرمودید - مساله ای بارها بنده در مواقع و مناسبتهای مختلف چه در این انجمن و چه در کلاسهای خودم مطرح کرده ام این است که ما در کشور خودمون ( ممکن بعضی خوششون بیاد و بعضی هم ناراحت شوند ) چیزی به اسم تینک تانک های (think tank) هایی که بشینند و 20 ، 30 ، 50 و یا 100 سال آینده را بررسی کنند، نداریم . با تمام احترامی که برای مسئولین قائلم اما تمام زور ما ایجاد یک برنامه ریزی 20 ساله است . تازه همین برنامه هم دستخوش باند بازی های سیاسی و اعمال سلیقه دولتهای مختلف می شه و عملا" چیزی از آن برای اجرا باقی نمونه . من تمایلی ندارم که فقط نیمه خالی لیوان را ببینم ولی متاسفانه ( هرچند بکاربردن واژه متاسفانه در کارهای پژوهشی درست نیست ) چنین چیزی به معنی واقعی کلمه در کشور ما وجود ندارد . مثلا" نویسنده مشهور آلوین تافلر ( که سه گانه مشهورش جنگ و ضد جنگ ، شوک آینده و موج سوم) یک فیوچرلوژیست ( آینده شناس) و برخلاف افواه عمومی که معتقدند ایشان یک جامعه شناس بشمار می رود . من توصیه می کنم شما و دوستان حتما" کتاب جنگ و ضد جنگ ایشان را که در دهه 80 یا 90 نوشته شده را بخوانید و آن را با شرایط الان مقایسه کنید . من خودم بیشتر از 15 بار این کتاب رو خوندم و هرمرتبه که می خونمش چیز بیشتری یاد می گیرم . در حالی که تینک تانک های که در حوزه تمدنی غرب وجود دارند مثل ( رند ، چتم هاوس ، بروکینز و .... ) کارشون صرفا" برای 150 سال آینده است . شاید اگر عمری باقی موند در این زمینه یک تاپیک جامع بزنم ."
       
      بنابراین تصمیم گرفتم که به تدریج اگر خدا خواست اندیشکده های مهم حوزه تمدنی غرب را خدمت عزیزان معرفی کنم ، امیدوارم برای اعضای محترم مفید به فایده واقع گردد و دریچه ای باشد برای اینکه ما در حوزه تمدنی اسلام با الگو برداری و دوری از تقلید ناشیانه و کورکورانه و با بومی سازی چنین مراکزی ، گام بسوی طرح ریزی های راهبردی برای آینده برداریم ، انشا ا... .
      در ضمن عزیزانی که این مطالب را پی گیری می نمایند حتما" نظرات خود را (مثبت یا منفی ) اعلام کنند - باتشکر
       
       
      =============================================================================================================

      بخش یکم :
      اندیشکده بروکینگز

       
       

       
       
      مؤسسه بروکینگز یک اندیشکده آمریکایی است که مقر آن در واشنگتن است. مؤسسه بروکینگز که یکی از قدیمی‌ترین اندیشکده‌های واشنگتن است در امر تحقیقات و آموزش علوم اجتماعی، اصول اقتصاد، سیاست‌گذاری شهری، مدیریت دولتی، سیاست خارجی، اقتصاد جهانی و توسعه، فعالیت دارد. این اندیشکده در گزارش برترین اندیشکده‌های جهان در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ که از سوی دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شده، به عنوان بانفوذترین اندیشکده جهان معرفی شد.
      رسالت عنوان شده این مؤسسه “فراهم ساختن نظریه‌ها و توصیه‌های جدید و عملی است که سه هدف را پیش می‌برند: تقویت دموکراسی از نوع آمریکایی؛ پدید آوردن رفاه اقتصادی – اجتماعی، امنیت و فرصت‌های مختلف برای تمام آمریکایی‌ها؛ ایجاد نظام بین‌المللی بازتر، امن‌تر و مرفه‌تر، همراه با همکاری‌های بیشتر.
      مؤسسه بروکینگز می‌گوید اندیشمندان و اعضایش “دیدگاه‌های مختلفی” دارند و خود را یک مؤسسه غیرحزبی می‌داند، اما رسانه‌ها اغلب این مؤسسه را ” لیبرالی متمایل به میانه‌روها ” یا “میانه‌رو” توصیف می‌کنند. در یک تحلیل دانشگاهی که بر سوابق کنگره بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ انجام شد، مشخص شد که سیاستمداران محافظه‌کار تقریباً به اندازه سیاستمداران لیبرال به بروکینگز مراجعه داشته‌اند، و این مؤسسه در مقیاس ۱۰۰-۱ که در آن ۱۰۰ به معنای لیبرال‌ترین امتیاز است، امتیاز ۵۳ را کسب کرده است. در همین بررسی مشخص شد بروکینگز اندیشکده‌ای است که سیاستمداران و رسانه‌های آمریکا بیشترین نقل قول را از آن دارند.

      - موضع سیاسی
      بروکینگز به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خود را یک مؤسسه مستقل و غیرحزبی می‌داند. بررسی‌ای که در سال ۲۰۱۱ در مورد مبالغ اهدایی کارمندان این مؤسسه بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ انجام شد نشان داد ۶/۹۷% مبالغ اهدایی سیاسی کارمندان بروکینگز به دموکرات‌ها داده‌شده‌اند و بنابراین بروکینگز را به عنوان مؤسسه‌ای لیبرال توصیف کرد. اما در یک پژوهش دانشگاهی که در سال ۲۰۰۵ انجام شد نتیجه‌گیری شد این مؤسسه میانه‌رو است چون در سوابق کنگره از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ سیاستمداران لیبرال و محافظه‌کار تقریباً به یک اندازه به عنوان یک مرجع موثق به بروکینگز رجوع داشته‌اند. روزنامه واشنگتن‌پست مؤسسه بروکینگز را میانه‌رو و لیبرال توصیف کرده است. لس‌آنجلس تایمز قبل از این‌که اعلام کند به نظرش چنین برچسب‌هایی اهمیت ندارند بروکینگز را متمایل به لیبرال‌ها و میانه‌رو توصیف می‌کرد. در سال ۱۹۷۷ مجله تایم، بروکینگز را با عنوان “اندیشکده ممتاز لیبرال کشور” توصیف کرد. نیوزویک این اندیشکده را میانه‌رو می‌داند اما پولتیکو از عبارت میانه‌رو-چپ‌گرا استفاده کرده است. به علاوه گروه جناح چپی ناظر رسانه‌ها به نام بی‌طرفی و صحت گزارش، این مؤسسه را محافظه‌کار می‌داند.
      اما بعضی لیبرال‌ها استدلال می‌کنند علیرغم این‌که این مؤسسه به میانه‌روی متمایل به چپ بودن شهرت دارد، اندیشمندان سیاست خارجی بروکینگز بیش از حد از سیاست‌های دولت بوش در خارج از آمریکا حمایت می‌کردند. متیو ایگلسیاس به عنوان یک وبلاگ‌نویس لیبرال عنوان کرده است مایکل اوهانلون که از اندیشمندان بروکینگز است اغلب با اندیشمندان سازمان‌های محافظه‌کار مانند انجمن امریکن انترپرایز، ویکلی استاندارد و پروژه‌ای برای قرن جدید آمریکایی موافق است. به‌همین صورت، بنجامین ویتس مدیر تحقیقات بروکینگز عضو کارگروه حقوق و امنیت ملی انستیتو هوور محافظه‌کار است. اندیشمندان بروکینگز از جمله مک کلیلان مارک، رون هاسکینز و مارتین ایندیک در دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه خدمت کرده‌اند.
      اعضای هیئت‌امنای بروکینگز اغلب دموکرات‌های سرشناسی مانند لورا تیسون مشاور ارشد اقتصادی کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون هستند اما چند جمهوری‌خواه میانه‌رو مانند کنت دوبرستین رئیس سابق امور ستادی در دوره رونالد ریگان نیز عضو این هیئت می‌باشند.

      تاریخچه
      ۱۹۷۹-۱۹۱۶
      بروکینگز در سال ۱۹۱۶ با عنوان مؤسسه تحقیقات دولتی (IGR) تأسیس شد و رسالت آنعبارت بود از “تبدیل شدن به اولین سازمان خصوصی ویژه تحلیل موضوعات سیاست عمومی در سطح ملی”. رابرت اس بروکینگز (۱۹۳۲-۱۸۵۰) که فردی بشردوست بود این مؤسسه را تأسیس کرد. او در ابتدا منابع مالی شکل‌گیری سه سازمان را تأمین می‌کرد: مؤسسه تحقیقات دولتی، مؤسسه اقتصاد، و دفتر آموزش فارغ‌التحصیلان رابرت بروکینگز که وابسته دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس بود. این سه مؤسسه در ۸ دسامبر ۱۹۲۷ ادغام شدند و مؤسسه بروکینگز شکل گرفت.
      در دوران بحران بزرگ، اقتصاددانان بروکینگز پژوهش گسترده‌ای را با مأموریت یافتن از فرانکلین روزولت رئیس‌جمهور وقت انجام دادند تا علل ریشه‌ای رکود را پیدا کنند. هارولد مولتون اولین رئیس بروکینگز و دیگر اندیشمندان بروکینگز بعدها رهبری مخالفت با سیاست جدید (برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سال‌های بعد از بحران بزرگ در امریکا که در آن کمک به کشاورزی، بازنشستگی و بیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است) را به عهده گرفتند چون فکر می‌کردند چنین اقداماتی مانع بهبود اقتصادی می‌شوند. با ورود به جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۱، محققان بروکینگز با مجموعه‌ای از تحقیقات در مورد تجهیزات قوا توجه خود را به کمک به دولت معطوف کردند.
      در سال ۱۹۴۸ از بروکینگز خواسته شد طرحی برای مدیریت برنامه بهبود اروپا ارائه کند. طرح سازمان‌دهی حاصل تضمین می‌کرد طرح مارشال به دقت و بر مبنایی منظم و عملی اجرا شود.
      در سال ۱۹۵۲ رابرت کالکینز به عنوان رئیس مؤسسه بروکینگز جانشین مولتون شد. او کمک‌های مالی از بنیادهای راکفلر و فورد دریافت کرد که باعث تقویت بنیه مالی مؤسسه شدند. او سازمان را حول مطالعات اقتصادی، مطالعات مدیریت دولتی و برنامه‌های سیاست خارجی سازمان‌دهی کرد. در سال ۱۹۵۷ این مؤسسه از خیابان جکسون به یک مرکز تحقیقات جدید در نزدیکی دوپونت سیرکل در واشنگتن انتقال پیدا کرد.
      کرمیت گوردون در سال ۱۹۶۷ به ریاست بروکینگز رسید. او از بررسی گزینه‌های برنامه بودجه فدرال را در سال ۱۹۶۹ با عنوان “تعیین اولویت‌های ملی” شروع کرد. او برنامه مطالعات سیاست خارجی را نیز توسعه داد تا تحقیقات در حوزه دفاع و امنیت ملی را دربربگیرد. پس از انتخاب ریچارد نیکسون به ریاست‌جمهوری در سال ۱۹۶۸، رابطه بین مؤسسه بروکینگز و کاخ سفید بدتر شد؛ چاراز کولسون مشاور ارشد نیکسون زمانی پیشنهاد سوزاندن و از بین بردن این مؤسسه را مطرح کرد. اما در تمام دهه ۱۹۷۰ به بروکینگز قراردادهای تحقیقات فدرالی بیشتر از حد توان مؤسسه پیشنهاد می‌شد.

      2009-1980
      در دهه ۱۹۸۰، این مؤسسه با محیط رقابتی و از نظر ایدئولوژیکی پرباری مواجه شد. نیاز به کاهش کسری بودجه فدرال و نیز بررسی مشکلات ناکارآمدی دولت و امنیت ملی موضوع تحقیق بسیار مهمی شدند.بروس مک لاری چهارمین رئیس بروکینگز، مرکز آموزش سیاست عمومی را نیز برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور توسعه مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی تأسیس کرد.
      در سال ۱۹۹۵، مایکل آرماکوست پنجمین رئیس‌جمهور مؤسسه بروکینگز شد و هدایت تلاش برای متمرکز ساختن رسالت مؤسسه در آستانه قرن بیست و یکم را به عهده گرفت. بروکینگز با هدایت آرماکوست چند مرکز تحقیقات بین‌رشته‌ای را ایجاد کرد، مانند مرکز سیاست شهری و کلان‌شهری (که در حال حاضر نام آن برنامه سیاست کلان‌شهری به ریاست بروس جی. کاتز است) که مشکلات شهرها و کلان‌شهرها را مورد توجه قرار می‌داد، و مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا که متخصصان را از کشورهای مختلف آسیایی برای بررسی مسائل منطقه‌ای گردهم آورد.
      استروب تالبوت در سال ۲۰۰۲ رئیس بروکینگز شد. مدت کوتاهی پس از آن، بروکینگز مرکز سیاست خاورمیانه سابان و مرکز جان آل. تورنتون چین را راه انداخت. در اکتبر ۲۰۰۶، بروکینگز تأسیس مرکز بروکینگز-تسینگهوا در پکن را اعلام کرد. در جولای ۲۰۰۷، این مؤسسه ایجاد مرکز اصلاحات خدمات درمانی انگلبرگ به رهبری مارک مک کللان (McClellan) و در اکتبر ۲۰۰۷ ایجاد مرکز بروکینگز دوحه در قطر به رهبری هادی امیر را اعلام کرد.

      - انتشارات
      بروکینگز به عنوان یک مؤسسه، گزارشی سالانه منتشر می‌کند. انتشارات مؤسسه بروکینگز کتاب‌ها و مجله‌هایی را از تحقیقات خود مؤسسه و از نویسندگان خارج مؤسسه منتشر می‌کند. کتاب‌ها و مجله‌هایی که توسط بروکینگز منتشر می‌شوند عبارت‌اند از مقالات فعالیت اقتصادی بروکینگز، آمریکای رها: انقلاب بوش در سیاست خارجی، جهان‌هراسی: مقابله با ترس از تجارت آزاد، هند: قدرت نوظهور، از چشم‌های آن‌ها، تسخیر شاه‌راه، توده‌ها در پرواز و بن‌بست از جمله این نشریات هستند. به علاوه کتاب‌ها، مقالات، گزارشات، یادداشت‌های سیاسی و شرح عقاید توسط برنامه‌های تحقیقاتی، مراکز، پروژه‌ها و عمدتاً توسط متخصصان بروکینگز تهیه می‌شوند.

      - نفوذ سیاسی
      تاریخچه بروکینگز به سال ۱۹۱۶ برمی‌گردد و از آن زمان به ایجاد سازمان ملل متحد، طرح مارشال، و اداره بودجه کنگره کمک کرده و بر سیاست‌های قانون‌زدایی، اصلاحات گسترده مالیاتی، اصلاحات رفاهی، و کمک‌های خارجی تأثیر داشته است. در رده‌بندی سالانه اندیشکده‌ها که توسط فارن پالیسی منتشر می‌شود بروکینگز اولین اندیشکده آمریکا است و در رده‌بندی جهانی اندیشکده‌ها نیز اولین رتبه را دارد. از بین ۲۰۰ اندیشکده برتر آمریکا، تحقیقات مؤسسه بروکینگز به بیشترین میزان در رسانه‌ها عنوان می‌شوند. در یک ارزیابی که در سال ۱۹۹۷ بین اعضای کنگره انجام شد، بروکینگز بین ۲۷ اندیشکده رتبه دوم تأثیرگذاری و رتبه اول اعتبار را به دست آورد. علاوه بر این، بروکینگز و محققان آن در کار خود خیلی به تأثیرگذاری بر جهت ایدئولوژیکی ملت توجه ندارند بلکه مایل‌اند محققانی با صلاحیت مستحکم دانشگاهی داشته باشند. بروکینگز به همراه شورای روابط خارجی و موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی، معمولاً یکی از صاحب‌نفوذترین نهادهای سیاسی در آمریکا در نظر گرفته می‌شود.

      - مرکز سیاست خاورمیانه سابان
      در سال ۲۰۰۲ مؤسسه بروکینگز، مرکز سیاست خاورمیانه سابان را برای ترویج درک بهتر گزینه‌های سیاسی مقابل تصمیم‌گیرندگان آمریکایی در خاورمیانه تأسیس کرد. مدیریت این مرکز را تامارا کافمن ویتس به عهده دارد.

      - مرکز بروکینگز دوحه
      مرکز بروکینگز دوحه که در قطر واقع است تحقیقات مستقل سیاست‌محور را در مورد موضوعات اجتماعی-اقتصادی و ژئوپلیتیکی که کشورها و جوامع غالباً مسلمان‌نشین با آن‌ها مواجه هستند انجام می‌دهد؛ از جمله این موضوعات رابطه با آمریکا است. این مرکز به طور رسمی توسط شیخ حامد بن جاسم بن جبر آل‌ثانی، نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ افتتاح شد. مدیر این مرکز سلمان شیخ است.
      مرکز بروکینگز دوحه در راستای رسالت خود تحقیقات و برنامه‌ریزی‌هایی را انجام می‌دهد که عناصر کلیدی تجارت، مدیریت دولتی، جامعه مدنی، رسانه‌ها و دانشگاهیان را در موضوعات مهم سیاست عمومی در حوزه‌های اصلی زیر درگیر می‌کنند: (i) دموکراتیک کردن، اصلاحات سیاسی و سیاست عمومی؛ (ii) قدرت‌های نوظهور در خاورمیانه؛ (iii) مناقشات و فرایندهای صلح در منطقه.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم
      هدف ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم (۲۱CDI) ایجاد تحقیقات، تحلیل و توسعه‌ای است که به سه موضوع اصلی می‌پردازند: آینده جنگ، آینده نیازها و اولویت‌های دفاعی آمریکا، و آینده سیستم دفاعی آمریکا.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم از اطلاعات حاصل از مراکز منطقه، از جمله مرکز آمریکا و اروپا، مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا، مرکز تورنتون چین، و مرکز سیاست خاورمیانه سابان استفاده می‌کند و این کار ادغام اطلاعات منطقه را امکان‌پذیر ساخته است.
      پی. دبلیو. سینگر نویسنده کتاب سیم‌کشی برای جنگ به عنوان مدیر ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم، و مایکل ای. اوهانلون به عنوان مدیر تحقیقات کار می‌کنند. استفان پی. کوهن محقق ارشد و وندا فلبا-براون نیز با ۲۱CDI همکاری دارند.

      - آموزش اجرایی بروکینگز
      در دوران ریاست بروس مک‌لاری بر بروکینگز در دهه ۱۹۸۰، مرکز آموزش سیاست عمومی (CPPE) برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور گسترش مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی ایجاد شد. در سال ۲۰۰۵، نام این مرکز به مرکز آموزش اجرایی بروکینگز (BCEE) تغییر داده شد و با شروع به کار دانشکده کسب‌وکار الین در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، این نام کوتاه شده و به آموزش اجرایی بروکینگز (BEE) تغییر پیدا کرد.

      - تأمین‌کنندگان مالی
      در پایان سال ۲۰۰۴ مؤسسه بروکینگز دارائی‌هایی به ارزش ۲۵۸ میلیون دلار داشت و ۷/۳۹ میلیون دلار هزینه می‌کرد. بودجه این مؤسسه در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۸۰ میلیون دلار افزایش پیدا کرده بود. بزرگ‌ترین تأمین‌کنندگان مالی آن عبارت‌اند از بنیاد فورد، بنیاد گیتس، سناتور دیان فینشتاین و همسرش ریچارد سی. بلوم، بانک آمریکا، اکسون موبیل، تراست خیریه پیو، بنیاد مک‌آرتور، شرکت کارنگی، و دولت‌های آمریکا، انگلیس، ژاپن، قطر، جمهوری خلق چین و کلمبیا.

      - ساختمان‌ها
      ساختمان اصلی این مؤسسه در سال ۱۹۵۹ در خیابان ۱۷۷۵ ماساچوست ساخته شد. در سال ۲۰۰۹، بروکینگز ساختمانی را در آن طرف خیابان خرید؛ این ساختمان یک خانه مجلل بود که در سال ۱۹۲۲ توسط خانواده اینگالس براساس طراحی جول هنری دسیبور ساخته شده بود. این ساختمان در حال حاضر دفتر رئیس مؤسسه بروکینگز را در خود جای داده است.

      پایان
      منبع :http://www.eshraf.ir/1522/
    • توسط hamedof
      سلام خدمت دوستان میلیتاری ! با توجه به اینکه سامانه باک توسط آقا سینا معرفی شده ولی من مطلبی در مورد محافظ رادارهای سیستم باک چیزی ندیدم تصمیم گرفتم که نحوه محافظت سیستم باک توسط روسیه رو برای دوستان شرح بدم . سعی می کنم خلاصه و مفید بنویسم .








      همیشه سامانه های راداری فعال در معرض هدف قرار گرفتن موشک های ضد راداری نظیر KH-58 و AGM-88 HARM قرار داشته اند ، بدین منظور شرکت Almaz-Antey روسیه به این فکر افتاد تا برای حفاظت از سیستم های راداری سامانه های پدافند هوایی خود نظیر BUK سامانه ای را طراحی کند تا قابلیت انهدام موشک های ضد رادار را درست در لحظه ی قبل از برخورد دارا باشد .


      بدین منظور این شرکت سامانه ی Gazetchik را طراحی کرد .

      این سیستم متشکل از 4 قسمت اصلی می باشد .





      قسمت اول یک آشکار ساز مستقل از رادار می باشد که وظیفه کشف موشک های ARM را دارد.
      قسمت دوم دیکوی های فرکانس رادیویی فعال هستند .
      قسمت سوم قسمت نیز بخش اقدامات پسیو سامانه به وسیله ی chaff ها و aerosols است .(معمولا 3-4 عدد پرتابگر وجود دارد که تا زاویه 90 درجه از جلو و با دید 360 درجه چف ها قابل پرتاب هستند)
      آخرین قسمت این سامانه هم قسمت ارتباطی با رادارهای محفاظت شده و یا مرکز فرماندهی می باشد .






      نحوه ی کار:

      زمانی که یک ARM به رادار نزدیک میشود ، آشکارساز سامانه شروع به هشدار دادن به مرکز کنترل می کند . سپس مرکز فرماندهی دیکوی های راداری را برای منحرف سازی موشک ایجاد می کند و درست چند ثانیه قبل از برخورد موشک به رادار chaff ها و aerosols از طریق محفظه های به سمت موشک شلیک میشوند و درست روبروی موشک منفجر میشوند و باعث انحراف موشک به پایین میشوند و اینگونه رادارها جان سالم به در می برند ، البته اگر حتی 1-2 ثانیه چف ها دیر شلیک شوند امکان نابودی خود سامانه ضد ARM نیز وجود دارد چون در فاصله بسیار نزدیک به سامانه قرار می گیرند .

      این هم چند عکس از نحوه ی نابودی ARM . (داخل کلیپ این موشک از یک عدد اف 22 شلیک میشود و بعد از اینکه موشک نابود می شود سامانه باک 8 عدد موشک به سمت اف 22 ها شلیک می کنند و هر 3 آن ها رو به درک واصل می کند )




      روی تصویر کلیک کنید تا با بزرنگمایی بیشتری نحوه مقابله رو ببینید...









      فقط برای میلیتاری


      ترجمه : hamedof


      استفاده از مطلب با ذکر نام مترجم و سایت میلیتاری بلامانع است


      منابع:
      http://militaryforce...n-6-98-669.html
      http://pvo.guns.ru/rtv/gazetchik.htm
      http://articles.jane...Federation.html

      *************************
      با تشکر از شما.منتقل شد.
      OPS
    • توسط karmania20152015
      بسم الله الرحمن الرحیم 
      بر فراز کوزوو
       
      عملیات ناتو بر فراز اسمان کوزوو درس هایی تاریخی برای هر علاقه مند به مباحث پدافند دارد ذکر این نکته لازم است بررسی این بخش از تاریخ باعث بروز سوتفاهم هایی نیز شده است ریشه این سوتفاهم ها در تعداد بسیار کم پرنده منهدم شده سرنشین دار از جمله جنگنده ها توسط پدافند هوایی صربها( در مقایسه با تعداد پروازهای انجام گرفته طرف مقابل) و از جهت دیگر نادیده گرفتن همزمان این نکته یعنی قدیمی بودن بخش بزرگی از دارایی پدافندی هوایی صربها میباشد. البته نکاتی مانند مجهز بودن بخشی از این دارایی به سیستم های اپتیکی وحراراتی IR و ناچار شدن تمامی پرنده های ائتلاف به پرواز  در ارتفاع بالای 10,000 ft و یا تلفات نسبتا بالای پهبادهای شناسایی ائتلاف ( بالای 47 فروند) از جمله مواردی هستند که بررسی این بخش از تاریخ نظامی را هیجان انگیزتر میسازد.
      سازمان پدافند هوایی صربستان متشکل از تجهیزات معمول شوروی در دهه 70 الی 80 میلادی بود بخش رو به کاهشی از این تجهیزات شامل سامانه سام-2 بود و تعداد کمی سامانه سام-3 Pechora که به تازگی مدرنیزه نیز شده بودند از دارایی های با ارزش این ارتش به حساب می امد.پیش از شروع جنگ داخلی یوگسلاوی فرماندهی پدافند این کشور دارای 6 باتری سام-2 بود که شامل 40 لانچر تک ریل بود جالب است بدانید تا اوایل سال 1999 تنها 3 باتری از این سامانه عملیاتی و اماده جنگ بود.همچنین 14 باتری سام-3 با 60 لانچر چهار فروندی نیز از  تجهیزات دیگر  یوگسلاوی بود که حدود 50 لانچر عملیاتی تا سال 1999 موجود بود. 
      دفاع هوایی میدانی این نیرو نیز شامل چهار باتری از سامانه سام-6 بود که دوتای انها توسط صربها در منطقه کوزوو مستقر شده بودند تا قبل از شروع جنگ داخلی 70 درصد از این سامانه اماده عملیات بود که این رقم به 25 درصد در طول جنگ داخلی در سال 1999 رسیده بود.این دارایی شامل شش رادار مستقل 1S91 نیز بود که هر رادار چهار لانچر را تغذیه می کرد.که همین امر انعطاف پذیری این سامانه را تا حد زیادی  کم کرده بود.
      در بخش پدافندی کوتاه برد تجهیزات  شامل سامانه های سام-9و سام-10 و سام-13 بود که البته بخش بزرگی از ان سام-9 بود شامل 113 لانچر ان در دهه 70 میلادی تحویل یوگسلاوی شده بود.وحتی موشک نیز تحت لیسانس در داخل کشور تولید شده بود.علاوه بران 17 سامانه سام-13 نیز که نسبتا مدرن تر نیز بودند در دهه80 تحویل این کشور شده بود که برخلاف  سام-9 از قابلیت تفکیک هدف از فریب دهنده های حرارتی نیز برخوردار بود.در کنار این سامانه ها صربها در تلاشی داخلی موشکهای هوا- هوا حرارتی ساخت شوروی از جمله موشکهای ار73 و ار 60  را نیز در قالب سامانه های زمین به هوا  برروی ارتفاعات مهم تحت عنوان Pracka  (تیرکمان)استفاده میکردند و حتی بعدها ادعای موفقیت موشک ار73 در انهدام هدف نیز اعلام شد که البته اسناد قابل دفاعی برای ان منتشر نشد.
      پایان بخش-1

      نصب موشکهای ار73( تصویر بالا) و ار 60 (تصویر پائین) روی خوردو زرهی Praga M53/59  توسط مرکز تحقیقات دفاعی و مرکز تست نیروی هوایی یوگسلاوی 

      منابع http://pvo.guns.ru/russia/index5.htm
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.