Phantom3

تاپیک جامع حمله متفقین به ایران در جنگ دوم جهانی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

ادامه
هجوم جوانان به نظام وظیفه
مردم ایران و بخصوص آذربایجانی ها تحت تاثیر اخبار گزارش هایی که از طریق رادیو ها و مطبوعات منعکس می شد از احساسات میهن دوستی و سلحشوری زائدالوصفی برخوردار بودند و همانطورکه بارها پیش ار واقعه شهریور 1320 ‏در تاریخ ایران دیده شده است و پس از آن نیز در جریان حمله قوای متجا ور عراق در سال 1359 ‏مشاهده شد به هنگام تازش بیگانه به خاک ایران آمادگی دفاع و روحیه عالی در نهان ایرانیان به خوبی وجود دارد.
اگر دولت حاکم و برسرکار به دلایل گوناگون قادر به بهره برداری ازاین احساسات شدید میهن دوستی و روحیه سلحشوری و جانبازی نباشد، طبعاً گناه این تغافل و تساع متوجه ملت ایران نیست.
‏احمد رضوانی صحنه های درخشانی از این احساسات میهن دوستانه و روح سلحشورو و مقاومت ایرانیان را ترسیم می کند.
‏ساعت 7 صبح اداره نظام وظیفه پر از جوانان غیور آذربایجانی بودکه مرتباً به هنگ ها معرفی می شدند و جوانان با کمال عجله خود را به سربازخانه می رساندند. به افسران و سربازان احتیاط وظلیفه نیز معرفی نامه داده شد که هرکس در هر هنگی خدمت افسری خود را اتمام کرده، خویشتن را فوراً به آنجا معرفی کند. مثلاً هرکس خدمت افسری خود را در تهران یا کرمان انجام داده بود باید فوراً به آنجا عزیمت نمایند و این دستوری بود که قبل ار بسیج از طرف شاه صادر شده بود. به این جهت عده ای از افسران و سربازان احتیاط و ذخیره فوراً به گاراژها عزیمت کردند تا خویشتن را به محل های مطلوب برسانند. از طرف ستاد جنگ به تمام سربازانی که خدمت خودرا تمام کرده بودند پاکت سربسته ای داده شده بود و تاکید شده بودکه فقط حین بسیج باز نمایند.امروز پاکث مزبور را همه بارکردند به تمام وسایط نقلیه تاکید شده بودکه این سرباران را به اسرع اوقات به ناحیه مطلوبه برسانند.
‏ولی در این موقع ار طرف ستاد به شهربانی دستور داده شد که از خروج اتومبیل ها اعم از سواری و باری و مسافری مخالفت به عمل آورده و تمام اتومبیل ها را برای حمل سرباز و آذوقه به سربازخانه اعزام دارند و یک عده دیگر از وسایط نقلیه را در محوطه بازداشتگاه موقتی نگهداشته بودند و معلوم نبوت مقصد از این اقدامات چه نظری بود؟

هواپیماهای ایرانی از زمین بر نخاستند
‏در تمام مدت 3 ‏ساعت بمباران ،تمام چشم ها به آسمان بودکه از هنگ هوایی تبریز نیز سر و صدایی بلند شود و از هواپیماهایی که به خون دل تهیه شده برای دفاع شهر استفاده شود ولی گویی در این شهر اصلاً هنگ هوایی سهل است که یک هواپیما برای نمونه وجود نداشت. فقط دربعد از ظهر بود که یکی هواپیماهای ما پرواز اکتشافی کرده و یک لوله خبر! به ‏محوطه هنگ 27 ‏انداخت که فوراً به ستاد لشکر تسلیم شد {در این لوله خبر} نوشته {شده} بود روس ها می آیند.
‏با وجود اینکه مدت بک ماه بود رادیوی تهران و روزنامه ها می نوشتند که دولت شاهنشاهی فعلی مثل زمان جنگ بین المللی سابق { جنگ اول جهانی } نیست و قادر به دفاع از خود بوده و ارتش شاهنشاهی با مقتدرترین ارتشهای دنیا برابری می کند و مجهز به مدرن ترین سیستم اسلحه های جهان می باشد ، امروز فهمیدیم که علی العجاله شهر با عظمت تبریز قادر به دفع حملات هواپیماهای دشمن نبوده و در تمام شهر یک پناهگاه وجود ندارد. در ساعت 4:30 ‏میدان هواپیمایی بمباران غیر قابل استفاده شد و پنج فروند از هواپیماها به واسطه اصابت بمب آسبب دیده بودند که 4 فروند از آنها تعمیر و به طرف تهران پروازکردند و یکی به همان ترتیب ، خراب باقی مانده بود. تمام دکاکین و بازار بسته بودند ولی ادارات دولتی باز منتظر صدور دستور از تهران بودند.

‏اولین بمباران و کشته شدن 4 نفر
‏اولین بمبی که در تبریز افتاد در کوی ششکلان بود و خود اینجانب برای سقوط بمبارده که در مسیرم به سربازخانه وافع شده بود مشاهده کردم که اولی در یک حیاطی افتاده و چهار نفر را که در یک ردیف جلوی پنجره خوابیده بودند کشته و در یک باغچه دبگر سه نفر را از ببن برده بود و صحن حیاط از خون و ترکش های بمب و پشم و لحاف ها و شکسته شیشه ها پر بود.

بمب به اندازه کله قند و اشیایی که می گفتند طیاره ساقط شده است
در بسیاری از جاها بمب های کوچک که به اندازه کله قند معمولی بلکه قدری بزرگتر بود، افتاه و اصلاً نترکیده بود و در بعضی جاها ترکیده و شیشه ها را شکسته و چند نفر را مجروح کرده بود و معاینه بمب ها و اثرات آن معلوم میداشت که از سلاح های خپلی کهنه و از ده تای آنها دو تا منفجر شده بود. ارابه نعش کش شهرداری جهت بردن مجروحین و مقتولین در حرکت بود و نماینده دادستان شهرستان نیز در آن موقع باریک، مثل موقع عادی تشریفات قانونی را مجری می داشت. همچنین اظهار داشتند که یک عدد از هواپیماهای دشمن سقوط کرده است.
‏اینجانب برای اینکه از نوع هواپیما و سایر مشخصات آن و یا راننده و اسلحه آن اطلاعاتی به دست آورده و به ستاد بدهم برای معاینه هواپیمای مزبور عزیمت کردم و گفتند که طیاره مزبور در بالای مهرانرود افتاده و مردم آن را به دارالایتام حمل کوده اند. بلا فاصله در محل مزبور حاضر چیزی که به آن طیاره اطلاق می کردند عبارت از سه پارچه بود. اولی مانند سپر هواپیما و شبیه به آن بود که تقریبا دو متر طول آن بود. و دومی و سومی که دو عدد بودند استوانه شکل به طول نیم متر بودند که معلوم نبود چه جوری به زمین افتاده اند. در هیچ کدام ،جای سوراخ گلوله مسلسل یا توپ مشاهده نشد و علامتی نیز نداشتند. فقط در یک طرف سپر مهری داشت که حروف کوچک U.S.A به ان خوانده می شد.

‏معلوم نبود اصلاً اینها را به چه علت از هواپیماها پرت کرده اند و من تصور می کردم مخزن بمب بودکه پس از تمام شدن به رمین انداخته اند در هر صورت آنها را به نزدیک ترین کلانتری حمل کردیم تا جریان به ستاد گزارش و دستور شایسته داده شود.

مردم ترس نداشتند
مردم از اولین بمباران به هیچ وجه خود را ‏نباخته بودند و چون تلفات هم خیلی کم و در حدود یازده نفر و به نقاط پرجمعیت شهر بمبی فریخته بودند به این جهت مردم چندان ترس نداشتند و جوانان احضار شده با عجله تمام به سمت سربازخانه ها جهت جانفشانی و جانبازی در حرکت بودند و مادران و خواهران با یک دنیا افتخار و خواندن ادعیه فرزندان خود را مشایعت و تودیع می کردند.


ورود روس ها به مرند
‏نزدیک ظهر بودکه از مرند تلگرافی اطلاع دادند که روسها وارد شهر شدند در صورتی که هنوز سربازها از سربازخانه خارج نشده بودند. و پوتین هایی که به افراد تقسیم شده بود به پاهایشان اندازه نبود و تفنگهایی که تسلیم سربازان شده بود پر از روغن ماسلا بوده و پارچه برای تمیز کردن آن نداشتند و حتی ار مخزن تفگ نگرفته بودند.
‏بالاخره هنگ سوار را دیدیم که جلوتر از همه حرکت کردند و سپس واحدهایی ازهنگ 27 ‏به طرف ایستگاه راه آهن و چند گردان از هنگ سپهیان به طرف جاده مرند حرکت کردند.
‏فرمانده لشکر جهت بمباران بادکوبه دستورات عجیب و غریب می داد و رئیس ستاد حتی تلفونی به هنگ هوایی دستور داد که هواپیماهای ما خوبست بادکوبه را بمباران کنند. سرهنگ شیبانی می خواست عدم امکان این امر را با تلفن ثابت کند. مسلسلهای سنگین از پشت بام عمارات سربازخانه مرتباً به سوی هوایبماهای شوروی تیراندازی می کردند وگردان ضدهوایی نیزکه در کنار تلخه رود بود با فرماندهی سروان نهضتی خیلی فعالیت می نمود و سر و صدایی در رمین و آسمان راه انداخته بود.

ادامه دارد...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خسته نباشی ممنون. icon_rolleyes

استاد معتضد در یکی از برنامه هاش آماری از تسلیحات ارتش ایران در شهریور 1320 داد که در صورت عزم به مقاومت برای سالها نبرد چریکی کفایت میکرد. بیش از 600 هزار تفنگ و 8000 تیربار و 11000 سلاح کمری و 44000 نارنجک دستی میتونست ملت ایران رو تسلیح کنه و هرگز نیروهای بیگانه در ایران روی آرامش رو نمی دیدند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بله آقا سعید.
مردم ایران این عزم رو داشتند ، ولی متاسفانه حکومت کاری برای هماهنگ کردنشون نمی کرد.
هر خریدی هم که می کردند بیشتر برای سر کوب مردم بود تا نیرو های دشمن. مانند هواپیما ، که در اصل برای سرکوب عشایر خریداری شده بود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ممنون فانتوم جان مقاله جالب و خواندني بود.


مردم ایران این عزم رو داشتند



درسته ولي نه مردم عادي و نه عشاير بر عليه بيگانگان به سركردگي انگليس نجنگيدند چرا؟ چون ميخواستند كه از ظلم حكومت رهايي پيدا كنند و براشون فرقي نميكرد چگونه!
به عبارت بهتر به اينجاشون رسيده بود!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ممنون فانتوم جان مقاله جالب و خواندني بود.






درسته ولي نه مردم عادي و نه عشاير بر عليه بيگانگان به سركردگي انگليس نجنگيدند چرا؟ چون ميخواستند كه از ظلم حكومت رهايي پيدا كنند و براشون فرقي نميكرد چگونه!
به عبارت بهتر به اينجاشون رسيده بود!
مردم ایران این عزم رو داشتند



شما مردم ایران را لطفا با مردم بی غیرت سایر کشورها مقایسه نکن.

در همان شهریور خونین بسیاری از مردم ایران بوِیژه در جنوب و شمال غرب و غرب علیه نیروهای روس و انگلیس به مقابله برخواستند.

موضوع اشغال کشور ربطی به حکومت داخلی ندارد.

در همین تبریز سربازان روس جرات حرکت چند نفری در محلات رو نداشتند چون بارها با آب جوش و سنگ ازشون پذیرایی شده بود!

مردم وطن پرست حتی با دست خالی هم میتوانند در حد توان با دشمن مقابله کنند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
رضاجان این قضیه ای که شما مطرح کردید بیشتر خودشو در زمان جنگ اول جهانی نشون داد. مفتی های عثمانی در اون جنگ پشت سر هم فتوا می دادند و از مردم ایران بخصوص ناحیه آذربایجان می خواستند که برای حمایتشون اقدام کنند.اما مردم چون دست اونها رو خونده بودند و می دونستند که اینها همون هایی بودند که به خاک ایران نظر داشتند کوچکترین اعتنایی به فتوا ها شون نکردند.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در جنوب کشور وقتی مدافعان بدلیل بی عرضگی و خیانت فرماندهان شکست خوردند سربازان هندی انگلیس به تلافی حمله نادر به هند ایرانی ها رو در بشکه های نفت می انداختند! و زنده زنده در نفت خفه می کردند!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نان خشک و جیره سربازان
‏از انواع خواربار جز نان خشک چیز دیگری نبود که در ضمن توزیع اسلحه یک گرده نان نیز به هر سربازی می دادند یک عده از افسران و افراد ذخیره که در هنگهای اردبیل و رضائیه {ارومیه } و تهران خدمت کرده بودند و می بایستی طبق مقررات خود را در اسرع اوقات به هنگها معرفی کنند. به علت مصادره اتوموبیلها و عدم امکان مسافرت در حیاط ستاد گرد آمده وکسب تکلیف می کردند. بالاخره موضوع به فرماذده لشکر گزارش داده شد و دستور دادند که از محوطه ستاد خارج شوند و به هر ترتیبی باشد باید خود را به هنگهای مربوطه در اردبیل و رضائیه {ارومیه} و تهران معرفی نمایند.
‏رفقای خودمان را دیدیم که با کمال ناامیدی به طرف شهر حرکت کردند. چند کامیون از کامیون های مصادره شده در اختیار سرهنگ «جانپولاد»» گذاشته شد که برای تسریع در در حرکت به طرف خط مرند و استقرار در صوفیان استفاده نماید.
‏از مسجد مارالان یعنی محل استقرار ستاد ما آثاری و فعالیتی ندیدیم. هر کدام از روسای رکن ها به عناوینی به شهو رفته بودند و یک نفر گروهبان مستحفظ پرونده ها در جلوی مسجد قدم می زد. نفرات پیاده به واسطه نبودن وسایط حمل و نقل و پرواز هواپیماها { ی شور وی} در آسمان نتوانستند از سه چهار فرسخی شهر جلوا تر بروند و در اطراف جاده مرند به تبریز و اطراف رودخانه تلخه رود و جاهایی که ممکن بود موضع گرفت و استتار کرد موضع گرفتند و البته فرماندهان گردانها وگروهان ها نفرات خود را برداشته و بدون اینکه محل معینی را به آنها نشان دهند فقط خط مرند را نشان داده و روانه می گردیدند و آنها هم هر جا نزدیکتر بود موضع می گرفتند به طوری که‏، گروههای آخری در باغات شهر و محله حکم آباد موضع گرفته بودند.

توپ را بردارید و بروید
‏به آنشبارهای هنگ توپخانه نیزدستور داده شد که به همان خط حرکت کنند. فرمانده دسته یکی از آتشبارهای مزبور که برادر من ستوان 2 ‏سعید رضوانی بود اظها ر می داردکه صبح به محض ورود به سربازخانه دستوردادند که شما نیز یک آتشبار برداشته و به جلو بروید بدون اینکه بگویند با کی جنگ می کنیم و ماموریت و منطقه و هدفهای ما چیست و دشمن از کدام سمت و به کجا رسیده و تازه از سربازخانه بیرون آمده بودیم و توپها یی که تا حال مثل عروس نگهداشته شده و اصلآ صحرا ندیده بودند را بیرون کشیدیم. در خیابان پهلوی جلو پاساژ پهلوی، اسبها رم کرده و بندها را پاره کردند در همانجا متوقف شده و از سربازخانه کارگر آوردیم تا تعمیر آوردند و ساعت 8 ‏و نیم حرکت کردیم و به آتشبار خود پیوستیم و مشاهده کردم تو پها در وسط صحرا مانده و هواپیماهای دشمن نیز بر فراز سرما در حرک بودند و هیچ گونه آزاری به ما نمی رسانیدند و چنانکه اصلاً بمبی به سربازخانه ها نریختند، اینجا نیز با ما کاری نداشتند. در صورتی که می توانستند صبح زود سربازخانه را بمباران کنند و قضیه را خاتمه دهند یا ستون های سرباز پیاده و سواره و توپخانه را بمباران نمایند.
‏بالاخره توپها را به باغ امیر (در منتهی الیه شهر) کشیده و زیر درخت ها استتارکردیم.

تلقین اتکا به نفس و روحیه در نظامیان!

‏خود اینجانب صبح موقعی که با یکی از افسران ذخیره به هنگ سپهبان معرفی شدیم، وارد هنگ شده تا به نامه نظام نگاهی بکند نامه را پرت نموده و اظهار داشت برای مرگ معرفی نامه لازم نیست در سربازخانه باشید تا دستور از طرف فرمانده هنگ صادر شود.
‏فرمانده هنگ مشغول دادن دستورات و اعزام گروهانها بود و چنان به خود مشغول بود که در مقابل احترامات نظامی که به جا آوردیم محلی به ما نگذاشت. در هنگ مزبور من و یک نفر افسر و نفرات پنج دوره احتیاط ذخیره گرد آمدیم.

تشنه و گرسنه در لشکر
در هر هنگی جریان مفصل و جداگانه وجود داشت در هنگ اول سربازان سابقه دار و آنهایی که دو سال خدمتشان در شرف اتمام بود به جبهه اعزام شدند.
‏سپس آنهایی که پایه خدمتشان کمتر بود اعزام شدند و بالاخره سربازانی که پانزده روز بود وارد شده و هنوز تفنگ مشقی بدست نگرفته بودند و عبارت از یک گردان بودند، بدون ساز و برگ با تفنگهای سه تیره و پنج تیر شکسته روسی بدون فشنگ به جبهه نامعلوم اعزام شدند!!! فقط احضارشدگان پنج دوره در هنگ بلاتکلیف ماندند.گردان مرند نیزکه مأمور حفظ محوطه هنگ بودند به دستور فرمانده هنگ در حدود ساعت9 بعدازظهر حرکت کرد. در تمام هنگ فقط احضارشدگان پنج دوره بدون لباس و اسلحه و حتی خوراک باقی ماندند. چون آب انبار هنگ نیز تمام شده بود همه جوانان تشنه وگرسنه مانده و شب را در اتاق ها بدون روپوش خوابیدند تا فردا چه دستور برسد.

تفنگ و مسلسل در برابر تانک و زرهپوش و هواپیما
‏گفتند اولین زد و خورد رسمی در این طرف ارتفاعات یام دمیش، بین قوای موتوریزه نیروی سرخ و سواران اتفاق افتاده بود. فرمانده سواران مزبور به نظرم ستوان یکم پاکروان بود و بر طبق اطلاع که رسید از طرف سواران مزبور مقاومت سختی شده و گردنه مزبور نیز از طرف نیروی هوایی روسها سخت بمباران شد ه.
‏چون با تفنگ و مسلسل تنها ، مقاومت در برابر نیروی موتوریزه غیرممکن بود و به هیچ وجه ادوات ترفیقی نداشتند به این جهت پس از اینکه تمام فشنگهای خود را استعمال کردند و تعدادی نیز تلغات می دهند عقب نشینی می کنند. دومین برخورد در قریه صوفیان ده فرسخی تبریز بین یکی از گردانهای پیاده هنگ سپهبان و قوای موتوریزه (ارتش شور وی) بود و البته قوای موتوریزه یعنی تانکها و زره پوش ها از جاده به سمت تبریز پیش می آمدند و سربازان در ارتفاعات صوفیان موضع گرفته بودند.

‏به محض دیدن زره پوش ها شروع به تیراندازی با تفنگ و مسلسل کردند و جلوی پیشرفت آنها را تا اندازه ای گرفتند. اما زره پوش ها پبشروی کردند و در نتیجه مقاومت عده ای کشته و بقیه پس از تمام شدن فشنگ و مهمات به کوه ها و دهات متواری شدند.

فرار استاندار ، رئیس شهربانی و فرستادن خوانواده های افسران به تهران
احمد رضوانی سپس می نویسد: در شهر اتومبیل ها را گرفتند. به دروازه های شهر از طرف ستاد دستور داده شد که از خروج اتومبیلها ممانعت به عمل آید .در این گیرودار سرلشکر مطبوعی { فرمانده لشکر تبریز } اولین کاری که کرد عیال و اولاد و پدرزن خود را با اتومبیل سواری دولتی، و بعدازظهر تمام اثاث منزل خود را با دو اتومبیل باری به تهران حرکت داد.
احمد رضوانی آنگاه می نویسد که عده ای از افسران ارشد خانواده و اثثه خود را همان روز به صوب تهران حرکت دادند و این کار به دیگران نیز سرایت کرد. صبح روز دوشنبه در استانداری تبریز واقع در شمس العماره جنب و جوش غریبی بود و تمام وؤسا و ادارات در خدمت استاندار حاضر شدند و جریان نیز از طرف استانداری به نخست وزیر {علی منصور} گزارش وکسب تکلیف گردید و گفتند و بالاخره فکری به حال مردم شهر نکرده و در این روز ناگوار آقای استاندار {امان الله اردلان عزا لممالک } و پاسیار عامری رئیس شهر بانی تاسی به فرمانده لشکر کرده اثاث و خانواده خود را حرکت دادند و خودشان نیز تا غروب دوشنبه با اتومبیلهای دولتی از شهر فرار کردند و شهر را بی سرپرست گذاشتند.

پایان

منبع:تنش بزرگ
نویسنده: خسرو معتضد
استفاده از این مطلب تنها با ذکر منبع و لینک به سایت Military.ir بلامانع است.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰، ایران به اشغال نیروهای نظامی روس و انگلیس درآمد.

پس از آغاز جنگ جهانی دوم در ۹ شهریور ۱۳۱۸ برابر با اول سپتامبر ۱۹۳۹، ایران بی‌طرفی خود را اعلام کرد، اما به دلیل گستردگی مرز ایران با اتحاد جماهیر شوروی و درگیری با آلمان این بی‌طرفی ناپایدار بود. اینچنین بود که در روز ۳ شهریور ۱۳۲۰ ارتش متفقین به بهانهٔ حضور جاسوسان آلمانی وارد خاک ایران شد. نیروهای شوروی از شمال و شرق و نیروهای بریتانیایی از جنوب و غرب، از زمین و هوا به ایران حمله کردند و شهرهای سر راه را اشغال کردند و به سمت تهران آمدند. ارتش ایران به سرعت متلاشی شد. رضاشاه ناچار به استعفا شد و متفقین با انتقال سلطنت به پسر و ولیعهد او، محمدرضا موافقت کردند.

این حادثه در کشاکش جنگ دوم جهانی رخ داد و این حمله حاصل سومین تبانی ارتش سرخ شوروی و نیروهای بریتانیا بود که به زیان حاکمیت ملی و تمامیت ارضی ایران شکل می‌گرفت‌. قرن نوزدهم در پایان جنگ‌های طولانی روسیه با ایران‌، تبانی این کشور با بریتانیا علیه ناپلئون در اروپا، سبب حمایت بریتانیا از انعقاد پیمان‌های گلستان و ترکمانچای و تحمیل آن بر ایران شد. اوایل قرن بیستم نیز پیمان‌های ۱۹۰۷ و ۱۹۱۵ سبب تقسیم ایران به حوزه نفوذ دو کشور انگلیس و روسیه و زمینه‌ساز حضور نظامی آنان در ایران شد. سومین بار در جنگ دوم جهانی بود که بهانه حضور کار‌شناسان آلمانی در ایران، اشغال ایران را در پی داشت.

لحظات اولیه حمله، یعنی درست در ساعت چهار بامداد سوم شهریور، اسمیرنوف سفیر کبیر شوروی و سر ریدر بولارد وزیر مختار بریتانیا در منزل رجبعلی منصور، نخست‌وزیر وقت حضور یافته و طی یادداشتی حمله قوای خود را به کشور ابلاغ کردند. منصور متعاقباً به همراه جواد عامری، کفیل وزارت امور خارجه، به کاخ سعدآباد رفت و رضاشاه را مطلع کرد و سپس راهی مجلس شورای ملی شد و گزارش حمله نظامی روسیه و بریتانیا را به اطلاع نمایندگان مجلس رساند.

نمایندگان روس و انگلیس‌، علت این مداخله را وجود تعداد زیادی کار‌شناس آلمانی در ایران ذکر کردند که به عقیده آنان مشغول جاسوسی بودند. دخالت نظامی شوروی و انگلستان در ایران متعاقب دو اولتیماتوم مشترک روس و انگلیس در ۲۸ تیر و ۲۵ مرداد ۱۳۲۰ راجع به حضور کار‌شناسان آلمانی به وقوع پیوست‌. این حمله همچنین به فاصله سه هفته قبل از تبعید رضاشاه به خارج از کشور رخ داد. شهرهای بی‌دفاع شمال و جنوب کشور در جریان حمله هماهنگ و مشترک روس و انگلیس‌، شدیداً بمباران شدند و نیروی دریایی ایران در خلیج فارس و دریای خزر ظرف چند ساعت مضمحل شد. فرمانده نیروی دریایی نیز در‌‌ همان روز اول حمله کشته شد.

عصر روز سوم شهریور و درحالی که پیشروی قوای بریتانیا و روسیه در شمال و جنوب خاک ایران ادامه داشت‌، علی منصور با مشاهده بحرانی بودن اوضاع تصمیم به استعفا گرفت‌. دریافت خبرهای مربوط به متلاشی شدن لشکرهای تبریز، رضاییه‌، گیلان‌، اردبیل‌، مشهد و کرمانشاه سبب شد تا رضاشاه لشکرهای دو پادگان مرکزی را در اطراف تهران به حالت دفاعی مستقر سازد. در همین روز رضاشاه طی تلگرافی به روزولت، رییس جمهوری وقت امریکا از وی خواست مانع پیشروی بریتانیا و روسیه در داخل ایران شود، اما دولت امریکا با صراحت این درخواست را رد و تأکید کرد که ایالات متحده‌، هدف بریتانیا را هدف خود می‌شمارد.

غروب سوم شهریور، رضاشاه که متعاقب دریافت پاسخ دولت امریکا، امیدی به توقف حملات بریتانیا و روسیه نداشت و از جبهه‌های جنگ دوم جهانی نیز اخبار مسرت‌بخش دریافت نمی‌کرد، سربازان احتیاط ۴ دوره شامل متولدین ۱۲۹۴ تا ۱۲۹۷ را به خدمت فراخواند. او در شامگاه‌‌ همان روز، خبرهای مربوط به پیشروی قوای روس و انگلیس را به سوی تهران دریافت کرد.

روز ۵ شهریور رجبعلی منصور در جلسه فوق‌العاده هیات دولت که در حضور رضاشاه تشکیل شده بود، نومیدانه از مقام رییس‌الوزرایی استعفا داد و رضاشاه‌، مجید آهی وزیر دادگستری را مأمور تشکیل کابینه کرد، اما وی نیز از پذیرفتن این سمت امتناع ورزید و به ناچار مسئولیت نخست‌وزیری کشور به محمدعلی فروغی واگذار شد. ششم شهریور، فروغی در منزل خود با سفیران بریتانیا و روسیه راجع به ترک مخاصمه و توقف جنگ‌ مذاکره کرد. در همین نشست فروغی از نیت انگلیس‌ها برای برکناری و تبعید رضاشاه باخبر شد. در نتیجه، فردای‌‌ همان روز رضاشاه، همه اعضای خانواده‌اش به استثنای محمدرضا پهلوی ولیعهد را روانه اصفهان کرد و خود نیز روز دهم شهریور تصمیم به استعفا را به اطلاع فروغی و اعضای کابینه‌اش رساند.

در آن روز‌ها، شهرهای کشور و به ویژه تهران با کمبود نان و سایر ارزاق مورد نیاز مردم روبرو بود. کشوری که در جنگ جهانی دخالتی نداشت و بار‌ها بی‌طرفی خود را به طرفین درگیری اعلام کرده بود، بیشترین صدمات جنگ را تحمل کرد. هزاران غیرنظامی زیر بمباران شهرهای مختلف جان باختند و خسارات بسیار سنگینی به تأسیسات اقتصادی کشور و اماکن زندگی مردم وارد آمد. کشور دچار قحطی شد و مردم از لحاظ نان و ارزاق به شدت در مضیقه قرار گرفتند.

اشغال ایران محدود به قوای بریتانیا و روسیه نبود. پس از ورود امریکا به جنگ‌، عده‌ای از نظامیان آن کشور نیز وارد ایران شدند، اما استقلال و تمامیت ارضی ایران‌، نخست با امضای یک پیمان سه جانبه بین ایران، انگلیس و شوروی در بهمن ۱۳۲۰ و سپس با صدور اعلامیه‌ای که در پایان کنفرانس سران متفقین؛ روزولت‌، چرچیل و استالین در تهران منتشر شد، تضمین گردید. در پایان این کنفرانس که در آبان همین سال در تهران تشکیل شد، طرفین تعهد کردند نیروهای نظامی خود را ظرف ۶ ماه از ایران خارج کنند.

دولت شوروی قبل از خاتمه جنگ درصدد به دست آوردن امتیاز استخراج نفت در دریای شمال برآمد، اما چون با تصویب قانون منع اعطای امتیاز نفت به خارجیان در مجلس شورای ملی‌، از دریافت این امتیاز محروم شد، بنای مخالفت و ناسازگاری با دولت ایران را گذاشت و پس از خاتمه جنگ مقدمات شورش مسلحانه را در آذربایجان فراهم کرد. نیروهای شوروی از حرکت واحدهای اعزامی ارتش برای سرکوبی این شورش جلوگیری کرده و موجبات تسلط حزب دمکرات را بر آذربایجان و سپس کردستان فراهم کردند.

چندماه بعد نیروهای شوروی از تخلیه ایران در موعد مقرر خودداری کردند، اما پس از شکایت ایران به شورای امنیت و مسافرت قوام‌السلطنه، نخست‌وزیر وقت به مسکو که به امضای موافقتنامه‌ای درباره تشکیل شرکت مختلط نفت ایران و شوروی منجر شد، در اردیبهشت ۱۳۲۵ نیروهای خود را از ایران خارج کردند. حکومت خودمختار حزب دمکرات در آذربایجان و کردستان نیز بیش از ۷ ماه پس از خروج نیروهای شوروی دوام نیاورد. موافقتنامه مربوط به تشکیل شرکت مختلط نفت ایران و شوروی نیز سال بعد در مجلس رد شد.

منبع: تاریخ ایرانی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سلام بر hightech_speed عزیز،
لطفا لینک منبع را نیز بگذارید تا انتقال داده شود.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
در واقعه اشغال ایران متفقین مخصوصا انگلیسی ها یک نسل کشی تمام عیار در ایران به راه انداختن . یعنی بقول خودشون باید نسل ایرانی رو خشک میکردن

چون ایران به شیوه خانی اداره میشد و زمینهای بزرگ و ده ها و همه محصولات کشاورزی اعم از گندم و غیره توسط دهقانان تولید میشد که چون مالک ده و زمین ها خان ها بودند دهقانان سهم اندکی را بعنوان اجرت برداشته و بقیه را بابت اجاره و سهم مالکی به ملاکین میدادند .

با فرار شاه خائن و فروپاشی سریع ارتش و نبود دولت در ایران هیچ سازمانی متولی امور مردم نبود .

در این بین انگلیسی ها همه محصولات کشاورزی و خصوصا گندم را از خان ها و ملاکین خریدند و به انگلستان بردند و صرف مردم جنگ زده شون کردن . و آنچه را هم که نتوانستند ببرند آتش زدند .

اینگونه بود که یک قحطی بزرگ در ایران رخ داد و میلیونها نفر در ایران بر اثر گرسنگی جان دادند .

مورخین تعداد درگذشتگان از قحطی و بدنبال آن شیوع وبا در ایران را بین 8 تا 10 میلیون نفر ذکر کرده اند .

جمعیت ایران که در موقع اشغال 22 میلیون نفر بود پس از خروج متفقین بعد از 4 سال به 12 میلیون نفر رسید .

ما در جنگ جهانی شرکت نکردیم ولی بیشترین تلفات رو بعد از روسیه داریم . با این تفاوت که

روسها فاتح جنگ شدند و غنایم جنگ رو بردن و نصف دنیا رو چاپیدند ولی ایرانی ها با خفت و ذلت مردند و هیچ کس حتی نام کشته شدگان بر اثر قحطی رو بیاد نیاورد .

هیچ کس از آنچه بر اونها گذشت فیلمی و رمان و قصه ای درست نکرد و لذا در تاریخ دفن شدند .

نکته جالبش اینه که در گذارش فوق اومده که ایران از آمریکا درخواست کمک کرد ولی اونها بیشرمانه رد کردند و کار انگلستان رو تایید کردن . در نسل کشی ایرانی ها اونا هم سهیمن .

این نسل کشی مشابهش رو ایران هیچ وقت در تاریخ خودش سراغ نداره . ما در حمله مغولها هم اینگونه تلفات ندادیم و با خفت مردممون کشته نشدن . مغولها هم مردونگیشون با اینکه وحشی بودن بیشتر از انگلیسی ها بود . در اون دوره مغولها بعد از 20 سال جنگ تونستن ایرانو فتح کنن . ولی اونها هر جا که تسلیم شد و نجنگید رو سالم رها کردن مثل شیراز . ولی در این واقعه که ارتش ایران فقط 3 ساعت ( شجاعت شاهنشاه قدر قدرت آریا مهر رو حال کنید ) جنگید و تسلیم شد (و ارتش تسلیم و خلع سلاح شد ) ببینید با ایران چکار کردن .

عاقبت شاهنشاه و شخص اولی که با کودتا و حمایت خارجی سر کار بیاد و متکی به مردمش نباشه درس آموز هست . و عاقبت ملتی که به دیکتاتور تحت حمایت خارجی رضایت بده و امثال مدرس ها و شیخ فضل الله نوری ها رو تسلیم مسلخ کنه اینه که اینجور اشغال بشه . وعاقبت کشوری که اشغال بشه بهتر از این نیست .

در واقعه اشغال عراق توسط آمریکا هم اگه ایران و کمکش نبود کمتر از بلایی که سر ایران اومد سرش نمیومد . گرچه صدها هزار کشته تازه بعد از اشغال دادن و آمار فوت شدگان در اثر نبود دولت مرکزی قوی در اثر کمبود دارو و غذا و سوء تغذیه و عدم رسیدگی رو فقط خدا میدونه .

اما خیلی وضعشون بهتر از اون موقع ایرانه .

برای ایران باید خون گریه کرد .
  • Upvote 1
  • Downvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

نمیدونستم همچین چیزی رو :mrgreen:

به شدت متاثر شدم ... :mrgreen: :(

ممنون برای تاپیک

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خوبه این مطالب و اونایی که الان دارن سنگ آمریکا و انگلیس رو به سینه میزنن بخونن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]شجاعت شاهنشاه قدر قدرت آریا مهر رو حال کنید[/quote]


سلام

لقب اريامهر متعلق به محمد رضا شاه پهلوي بود نه رضا شاه.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشکر از تذکرتون.

سیاست ناسیونالیستی باستانگرایی رو رضا شاه به پیشنهاد فراماسون ها جایگزین اسلام میخواست بکنه و رضا شاه این سیاست رو با طراحی انگلیسی ها به اجرا در آورد . و پسرش اونو ادامه داد . برای همین سیاست باستانگرایی و القاب باستانی و اسم های باستانی و تقویم من درآوردی جدید باستانی و... رو شروع کردن

[color=red]آریا مهر[/color] و [color=red]پهلوی[/color] القابی بودند که برای [color=red]سلسله پهلوی[/color] انتخاب کردند

پدر و پسر یکی از یکی خائن تر و ترسوتر . هر دو هم با کودتای انگلیسی سر کار اومدن و حکومتشون رو مستحکم کردن ( رضا شاه با کودتا سر کار اومد و محمد رضا با کودتا حکومتش رو مستحکم کرد و تونست ادامه بده ) .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.