امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

اگر میگ25های عراق را در نظر نگیریم تقریبا اف4 توانایی مقابله با تمام جنگنده های دشمن را داشت و حتی در برابر میراژ اف1 پیروزیهایی بدست آورده بود. البته اگر ما اف14 نداشتیم قطعا به مشکلات بزرگی بر میخوردیم ولی با نبود آن نیز تنها با اف4 میشد کارهای بزرگی انجام داد و از آسمان کشور دفاع کرد.

بله حرف شما درست ولي همون ميگ هاي 25 كه بودن بدون تامكت كافي بود عراق چند ميگ 25 بيشتر وارد كنه تا نيروي هوايي ايرن خرد بشه و اگه تايگر و فانتوم كاري كردن فقط به پشتوانه ي تامكت بود مثل عمليات سلطان من به تامكت راي ميدم . applause

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
یک چیز رو فراموش کردید. حتی آقا سعید. اگه تامکت نبود نفتی هم نبود. عملیات تو عمق عراق هم نبود و در کل فانتوم و تایگری هم نبود. ما اگه شاهرگمون که همون نفت بود قطع میشد بازنده جنگ بودیم. یادتون باشه فانتوم های ما و تایگر های ما بدون پوشش هوایی تامکت هیچی نبودند. 2 تا فانتوم که از پس 4 تا میگ 21 بر نمیومدن ولی میگ ها تا متوجه میشدند اف 14 رو هوا است میگفتند الفرار و فانتوم ها هم بمبارانشون رو میکردند. این وسط فقط پدافند های هوایی برای فانتوم ها در دسر ایجاد میکرد سال نو مبارک Mr.Fox

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ولي به نظرمن ما بهترين گزينه خريد سوخي30وميگ35(ميگ29 ovt)به همراه ميگ31اين تركيب واقا تركيب مرگ باري مي تونه باشه وقتي برداررانشم روي ميگ35وسوخي30نثب بشه همه ايناروميشه خريد به شرطي كه يك مقداري منافيه روسيه را درنظربگيرم(يكمي حال بديم بهشون) :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به نظر من موثر ترين جنگنده ما Tomcat بود. تامكت موازنه قوا را به نفع ما تغيير داد. هميشه اين شاه را لعنت مي كنم كه تو كه خريدي چرا همان موقع زودتر و بيشتر نخريدي. البته فانتوم اسب كاري نيروي هوايي بود. ولي برتري هوايي بدست تامكت بدست آمد. تركيب AGW-9/AIM-54 هنوز هم مهلك است اگر كمبود قطعه رادار تامكت در جنگ نبود نيروي هوايي اجازه ورود يك هواپيماي عراقي را هم نمي داد. حال اينكه با كمبود قطعه هم وقتي عراقي ها علايم رادار تامكت را دريافت مي كردند مسيرشان را به غرب تغيير مي دادند. يا علي

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من f14را انتخاب مي كنم چون اگر f14نبودن با اون رادار قدت مندشون نيروي هوايي اول جنگ توي بددردسري مي افتاد :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من میگم f-4 از همه بهتر بود چون بزرگترين حملات زميني با استفاده از اين هواپيما انجام شد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با سلام به نظر شما دوستان ایران از نظر نیروی هوایی به چه جنگنده هایی نیاز داره . بودجه ما خیلی کم هست پس قدرت ساخت جنگنده هایی قابل مقایسه با اف 18 یا سوخو رو نداریم . ولی ناوگان هوایی ما بسیار قدیمی و کهنه است . و من فکر نمی کنم بتونیم در مقابل حملات آمریکا نیروی هوایی ما کاری کنه چون جنگنده های بهتری نیاز داریم .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مثل اینکه حرف تو کله هیچکی نمیره.بابا نگران بودجه نباشید. ما بیشتر از هر چیز به رهگیر احتیاج داریم. چون ایلات متحده اصل حمله اش از هوا است نه زمین. هر جای این سایت صحبت میشه میگید احتمالاً با حمله هوایی گسترده شروع میکنه. او ل پاکسازی میکنه بعد نیروی زمینی میفرسته. خوب ما زمین رو با موشک هامون تغضیه میکنیم. فقط ضعفمون(اینجور که همه شما میگین) تو نیرو هوایی است و بمباران شدن نیرو ها که با رهگیر مشکل حل میشه. همین. بمب افکن نمیخواهیم بلکه تعداد زیادی رهگیر , هواپیما های ما قدیمی شده و دیگر هیچ. Mr.Fox

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با تشكر از نظرات ارزشمند همه دوستان . به نظر اين حقير از آنجاپيكه دكترين نظامي ما بر اساس پدافند و سپس بر اساس آفند طرح ريزي شده ما اول بايد توان دفاعي و بازدارندگيمونو بالا ببريم و براي اين كار هم مي تونيم رهگيرميگ 31 بخريم سيستمهاي موشكي پدافند هواپي پيشرفته تهيه كنيم و البته به روز آوري توان تامكتها را انجام بديم علاوه بر اون تقويت توان پشتيباني هوايي از نيروي زميني توسط سوخوها با خريد انواع اين هواپيماها ضروريه و سپس براي آفند نيز توليد موشكهاي زمين به زمين دور برد كه با دقت بالا بتونه به راحتي هر نقطه اي رو در اسراييل و يا هر كشور متخاصم ديگه اي رو در منطقه مورد هدف قرار بده بايد اضافه كنم استفاده از موشك دور برد براي دستيابي و انهدام هدفهاي فرا مرزي از هواپيما با توجه به هزينه كمتر موشك و اينكه ما خودمون توان توليد آنها را درايم بهتره علاوه بر اينكه منكر توانيهاي هواپيماهاي بمب افكن مخصوصا جنگنده بمب افكن هم نيستم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
سلام به دوستان من نظراتم را با چگونگي يك حمله احتمالي به كشور مطرح ميكنم. دشمن براي شروع حمله بايد يك حمله پيش دستانه را انجام دهد تا ادامه كار براي شروع حمله گسترده آماده شود. ابتدا حمله به اهداف داراي اولويت اول مانند پدافند هوايي موثر-فرودگاههاي موثر و ستاد فرماندهي ارتش و مناطقي كه توانايي عمليات واكنش سريع( مانند موشكهاي دوربرد ) و حتي سركوب دفاع هوايي بر عليه كشور مهاجم است. بعد از دستيابي به هدف اول كه لزوم هدف دوم و ديگر اهداف است دشمن حمله گسترده هوايي خود را آغاز خواهد كرد و جنگنده بمب افكنهاي و بمب افكنها سنگين براي ............. گسيل مي شوند. حال امكانات دشمن براي شروع حمله. 1- موشكها كروز : موشكهايي با برد بيش از 1500 كيلومتر و سطح مقطع راداري كمتر از 1 متر مربع توانايي پرواز در ارتفاع زير 60 متر از سطح زمين و در زير خط رادار با سرعت كمتر 1ز 900كيلومتر بر ساعت پرواز مي كند. (البته اين موضوع براي رادارهاي ماورا ئ افق صادق نيست)و ميتوانند بوسيله ويزگي هاي خاص خود پدافند هوايي را فلج و منهدم كند. البته يك نقطه ضعف دارد سرعت كم و عدم مانور پذيري براي فرار... كه اگر به شناسايي موقع شود مي توان آنها را به راحتي منهدم كرد. 2- F-117 و B-1 :اين دو هواپيما با استفاده از خاصيت پنهان كاري خود به منطق نزديك شده و حمله به اهداف داراي اولويت اول را آغاز ميكند. اما نقطه ضعف آنها هم سرعت پايين و عدم قابليت مانور پذيري مناسب است . كه اگر به موقع شناسايي شود به راحتي منهدم ميشوند. 3- B-2: اين هواپيماي 1/1 ميليارد دلاري فقط براي حمله به اهداف داراي اولويت بالا طراحي شده است . كه با استفاده از خاصيت پنهان كاري عجيبش و همچنين بمبهاي JDAM حملات به نقصي را بر عليه اهداف از پيش تعيين شده اش درارتفاع بالا انجام مي دهد.( البته اگر فرصت عرض اندام را پيدا كند) اما نقطه ضعف آن هم سرعت پايين در حدود 800 كيلومتر و عدم مانور پذيري مناسب مي باشد كه اگر به موقع شناسايي شود منهدم ميشود كه خود به تنهايي بار رواني بالايي را دارد.(1/1 ميليرد دلار پودر) 4- استفاده از موشكهاي HARM: اين موشكها براي انهدام پدافند هوايي( از نوع فعال) طراحي شده است و معمولا بردي بين 70 تا 150 كيلومتر را دارد و با سرعتي بالاتر از سه ماخ به سوي هدفش روانه ميشود كه اگر اين موضوع اتفق بيفتد پدافند هوايي شانس كمي براي بقا خواهد داشت. نقطه ضعف اين موضوع اين است كه هواپيماي مورد نظر بايد خود را در محدوده برد موشك برساند و رادار هم روشن باشد. خوب اگر رادار دوربرد بالاتر از 300 كيلومتر را داشته باشيم احتياجي به روشن كردن رادار با برد متوسط نداريم. 5- جنگ هوايي براي باز كردن راه بمب افكن ها: فقط اين را بگويم كه اگر شما از فاصله 500 كيليومتر متوجه چگونگي آرايش نظامي دشمن و تعداد ونوع آنها بشويد به راحتي ميتوان جنگنده هاي مناسب دفاع هوايي را برگزيد و آنها را براي دفاع به منطقه مورد نظر فرستاد. 6- F-22 F-35: هنوز وارد خدمت موثر نشده اند . اما اگر در فاصله مناسب رهگيري شوند ميتوان آنها را بوسيله جنگ افزار هاي ضد استليث منهدم كرد. 7- X-45C هنوز مورد بررسي است اما احتمالا عملكردي مشابه B-2 دارند اما بدون سرنشين. براي شناسايي موثر 3 راه داريم. 1- استفاده از رادار هاي ماورا افق ( البته اين رادار ها بسيار گرانقيمت و استراتزيك هستند) 2- استفاده از ماهواره هاي شناسايي و راداري 3- استغاده از آواكسهاي مناسب به همراه هواپيماهاي رهگير داراي تسليحات دوربرد و ضد استليث 1-F-14 2- MIG-31BM 3- SU-27SM/30MK2/35/37 4- شفق 2 ( فعلا اين گزينه را در نظر نمي گيريم) خوب فكر كنم تنها گزينه موجود استفاده از آواكس باشد به همراه F-14 باشد. البته آواكسهايي كه در انها از رادار آرايه فازي برتري محسوس تري به رادار هاي چركان مكانيكي سنتي را دارد. كه با توجه به دستيابي كشوربه اين نوع رادارهاي پيشرفته ميتوان گزينه مناسب تري براي ساخت در داخل مطرح كرد. ( باز هم مي گويم اين اسلحه ميتوان سرنوشت يك جنگ وحتي كشوري را رقم بزند) خيلي زياد بود نه اما در دفاع از آواكس لازم بود. منتظر نظرات منطقي شما هستم. ITNOG ............................................................................. چشمان من باز است دشمن من پشت سرم ايستادست خيال خام دارد بياييد دامهاي من آمادست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1) 10 تا آواكش A-50 2) 250 تا F-22 Raptor 3) 100 تا F-35 4) 300 تا F-16 (از هر مدل به تعداد لازم) 5)250 تا F-18 سوپر هورنت 6)400 تا F-15 7)10 تا B-2 8) 20 تا B-52 :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

A-50 با استفاده از سیستم دیتالینک قادر به هدایت همزمان 50 هواپیما است. با استفاده از این آواکس ما قادر خواهیم بود همزمان سه اسکادران هوایی را کنترل و به میدان نبرد اعزام کنیم. در پوشش آواکس این 50 فروند جنگنده اگر فرض کنیم از نوع میگ29 باشند توانایی درگیری با تعداد تا سه برابر خود جنگنده مهاجم را دارند



سعيد جان اولا بايد در نظر بگيريم كه دشمن احتمالي ما يعني امريكا يا اسراعيل هم مجهز به اواكس هاي قدرتمندي هستند و براي يك در گيري هيچ وقت ميگ 29 نمي تونه با سه برابر تعداد خودش در گير بشه چون براي اين كار نيازه تا قبل از اينكه هواپيماي دشمن روي شما قفل كنه اون رو منهدم كنيد ... خوب البته اين كار شدني هستش ولي نه با ميگ 29 بلكه مثلا با ميگ 31 يا سوخو 30 .....


بلي البته اگر هواپيماي دشمن F-22 نباشد چون قبل از اينكه شما اين هواپيما را روي صفحه رادار ميگ 31 icon_cheesygrin خود ببينيد، او روي شما قفل كرده وموشكش دارد به سوي شما ميايد :mrgreen: :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.