برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      61

    • تعداد محتوا

      9,420


  2. seyedmohammad

    seyedmohammad

    Scientific Pal


    • امتیاز

      25

    • تعداد محتوا

      1,290


  3. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      14

    • تعداد محتوا

      3,109


  4. OMID313

    • امتیاز

      12

    • تعداد محتوا

      82



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 20 دی 1396 در همه مناطق

  1. 3 پسندیده شده
    دلیل عقب نشینی ها و اینکه هیچ مقاوتی نمی کنند به این دلیلی است که طبق توافقات ایران روسیه و ترکیه این مناطق باید دست دولت سوریه باشه و مناطبق کاهش درگیری است از طرف دیگر نیز اردوغان داره نیرو ارسال میکنه که ادامه عملیات فرات رو انجام بده و کردها رو به عقب برونه تمامی این اتفاقات برانه ریزی شده است و کاری از دست تروریست ها بر نمیاید زیرا ترکیه حمایتی نکرده از اونها و باید عقب نشینی کنند
  2. 3 پسندیده شده
    سلام علیکم حقیقتاً دنیای جنگ افزارها ، دنیای عجیب و غریبی هست که قطعاً کسی نمی تواند ادعا کند به همه اجزاء و جوانب آن مسلط هست . با این حال ، اگر موشک R-60 مسبّب این واقعه باشد ، نباید زیاد تعجب کرد . موشک هوا به هوای R-60 تقریباً سبک ترین موشک هوا به هوای موجود در سازمان رزم نیروی هوایی ارتش سرخ بشمار می رفت که بدون نیاز به خودروهای ویژه حمل و نصب مهمات ،توسط خدمه زمینی به راحتی از درون جعبه مهمات بیرون آورده شده و روی هواپیما نصب میشد . با این حال ، گونه زمین به هوای این موشک ( اگر احتمال استفاده از R-60صحیح باشد ) یکی از جالب ترین نسخه های این موشک هست که تا حال حاضر آن را ندیده بودم این پست برای سال 1378 هست سامانه ضد هوایی 30م.م M-53/59 محصول چکسلواکی که ارتش یوگسلاوی آن را با پرتابگرهای آر-60 ترکیب کرده حالا نزدیکترین گزینه به آن چیزی که احتمالا" یمنی ها باید استفاده کرده باشند (بعنوان سکوی پرتاب آر-60) شاسی توپ ضد هوایی M-55 که برای شلیک آر-60 بهینه شده پی نوشت : این مطالب صرفاً براساس احتمال استفاده از آر-60 بیان شده
  3. 3 پسندیده شده
    فوری لحظه اصابت موشک پدافند هوایی ارتش یمن به جنگنده اف-۱۵ عربستان #سعودی بر فراز صنعا؛ اف-۱۵ به محض متوجه شدن، پس سوز را فعال و اقدام به پرتاب فلر میکند.
  4. 2 پسندیده شده
    گفته میشه دوربینی که در ویدئو یمنی ها مشاهده میشه از این نوع هست : http://www.flir.com/surveillance/display/?id=64176 ظاهرا در سال 2009 به یمن فروخته شده .
  5. 2 پسندیده شده
    انتشار تصاويري از لاشه تورنادوي منهدم شده در صعده قيافه صعودي ها و امريكايي ها و حضرات ناتو بعد از سيلي خوردن بروزترين ايگل ها و تورنادو ها مقابل پدافندي كه اصلا معلوم نيست چي چي هست ديدن داره تازه شنيده شده متخصصين شركت مك دانل داگلاس بعد از اون دو تا فلر تاثيرگذاري كه ايگل لحظه اخر از خودش ول داد سر به بيابون گذاشتن فعلا خبري ازشون در دست نيست
  6. 2 پسندیده شده
    المسیره یه فیلم جدید گذاشته از لحظه هدف قرار دادن یه جنگنده اف ۱۵ عربستانی اینبار در آسمان استان صنعا اف ۱۵ توسط یه سامانه حرارتی هدف قرار داده شده البته سرنگون نمیشه شوخی شوخی دیروز میخواستن دو جنگنده عربستانی رو سرنگون کنند دوستانی که وقت دارن فیلمش رو قرار بدن
  7. 2 پسندیده شده
    با سلام "قدرت دریایی یا قدرت هوایی" مساله این است !!!!!! با ورود هواپیما به سازمان رزم ارتشها در اواخر جنگ نخست جهانی و بخصوص ارتش ایالات متحده ، همواره یک جنگ قدرت پنهان و در عین حال بسیار پر شدت ، میان نیروی زمینی ( بعنوان نخستین سازمان مسلح بکار گیرنده هواپیما در قالب سپاه هوایی نیروی زمینی ) و نیروی دریایی ، بعنوان یک نیروی مسلح قدیمی و در عین حال پر نفوذ در سلسله مراتب فرماندهی ، وجود داشت و هریک می کوشیدند تا با راندن حریف به گوشه رینگ مبارزه ، بیشتین بودجه و توجهات را بخود جلب کنند . در این میان ، سرهنگ ویلیام میچل ، بعنوان یکی از پرشورترین هواداران قدرت هوایی ، برای اثبات تاثیر گذاری این نیروی جدید ( نیروی هوایی ) نسبت به نیروی دریایی ، علیرغم مخالفت شدید فرماندهان پرنفوذ نیروی دریایی ، آزمایشی را به سال 1921 ترتیب داد که موجب وحشت و نگرانی عمیق سلسله مراتب نظامی در نیروی دریایی شد . در ژوییه 1921 ، شناور رزمی "اس .ام. اس اوستفریزلند " ( Helgoland class )که از نبرد ژوتلند (1916) جان سالم به دربرده و پس از شکست آلمان تسلیم نیروی دریایی آمریکا شده بود ، توسط ویلیام میچل ، بعنوان یک هدف برای پرنده های رزمی سپاه هوایی ، انتخاب شد . بمب افکن ها مامور شدند تا حداقل در دو "راید " به این شناور ( که در آن زمان در دهانه ویرجینیا شناور بود ) حمله کرده و آن را با استفاده از 2000 پاوند مهمات غرق کنند . این ماموریت طبق برنامه ریزی های قبلی ، انجام شد و می توان گفت که این رویداد آغازی بر افول نسبی نفود نیروی دریایی در تصمیم گیری های راهبردی دولت ها مستقر در واشنگتن گردید.
  8. 1 پسندیده شده
    سلام خدمت دوستان. دار و دسته جولانی و رفقا خیلی سریع دارن عقب نشینی میکنن رهجان و شاکوسیه رو بدون درگیری عقب نشینی کردن در جبهه ابوظهور هم ارتش و مقاومت به 3 تا 4 کیلومتری فرودگاه رسیدن چند وقته هم که کلا فیلمی بیرون ندادن از درگیری ها یا هدف قرار دادن زرهی های ارتش و هم اینکه هیچ ضد حمله ای رو انجام ندادن بنظرتون دلیلش چی هست؟؟بمباران کمرشکن؟؟عمل به مذاکرات آستانه؟؟یا کللا نقشه دیگری دارند؟؟ .....
  9. 1 پسندیده شده
    سوریها همینجوری در حال پیشروی به سمت ابوظهور هستن دهها روستای دیگه دیروز و امروز پاکسازی شده مخالفین هم فقط دارن تماشا میکنند این مناطق بدون درگیری انچنانی تصرف شد تا فرودگاه راهی نیست بدتر از اون برای مخالفین شرق خناصره با رسیدن ارتش به ابوظهور عقب مخالفینی که در شرق خناصر هستن بشدت آسیب پذیر میشه و مخالفین مجبور به ترک این مناطق خواهند شد درست سناریو شرق سوریه در حال اجراست البته باید از سکوت و بی تحرکی مخالفین ترسید چون دهها هزار نیرو دارن و فعلا حرکت خاصی انجام ندادن
  10. 1 پسندیده شده
    ویدئو از سایت تحولات جهان اسلام : http://iswnews.com/8038/ چرا با وجود اصابت موشک سقوط نکرد ؟ به خاطر سرجنگی ضعیف موشک ؟
  11. 1 پسندیده شده
    با سلام مُشت فولادین میدان نبرد از یک نظر ، دنیای پرتابه های توپخانه ، از بدو پیدایش تا کنون و در کالیبرهای گوناگون ، بسیار متنوع بوده و این تنوع همچنان رو به گسترش است . با این وصف ، پرتابه مشهور M-549 A.1 با کالیبر 155 م.م که از نوع پرتابه های شدید الانفجار (HE) با بدنه فلزی است ، بدلیل برخورداری از خصوصیات بهینه ای نظیر دیواره نازک ، بدنه ای با درازای مناسب ، و کلاهکی فولادی با ترکش زایی بالا ، تقریباً به یک استاندارد برای تولید مهمات توپخانه تبدیل شده است . برد این پرتابه که تا 30000 متر تخمین زده میشود ،بدون آنکه تحت تاثیر چرخش و سرعت دهانه قبضه قرار گیرد ، می تواند بیشترین کارایی را از خود نشان دهد . ویژگی ترکش زایی بهینه این پرتابه ، عمدتاً بدلیل استفاده از فولادHF-1 است که با روش فورج داغ - عملیات حرارتی (HT-HF) در اقتصادی ترین شیوه ممکن تولید و در اختیار مصرف کنندگان قرار می گیرد .
  12. 1 پسندیده شده
    این وسیله بی سرنشین زیر ابی رو چند روز پیش حوثی ها در ساحل یمن به غنیمت گرفتن (احتمالا متعلق به نیروی دریایی امریکا باید باشه ) : از نوع REMUS 600 AUV ساخت شرکت Kongsberg نروژ . https://www.km.kongsberg.com/ks/web/nokbg0240.nsf/AllWeb/F0437252E45256BDC12574AD004BDD4A?OpenDocument
  13. 1 پسندیده شده
    با سلام پــــــــدر بــــــزرگ از یک نظر ، می توان گفت که پدربزرگ آنچه که " توپهای تهاجمی " ( ASSAULT GUN) نامیده میشود ، توپ تهاجمی STUG III بشمار می آید که نخستین نمونه آن در مارس 1941 از خط تولید خارج گشت . تصویر فوق که در حومه شهر "ماریوپُل " ( روسیه ) به تاریخ اکتبر 1941 گرفته شده ، یکی از نخستین نمونه های این زره پوش را به نمایش گذاشته که ظهور آن ، تقریباً موجبات پدید آمدن یک انقلاب در تاکتیکهای ورماخت را فراهم آورد . تا پیش از این ، تنها دفاع موثر در برابر واحدهای زرهی دشمن ، کاربرد توپهای مشهور سری PAK-38 و جنگ افزارهای نیمه متحرک 88 م.م. بود ، اما با معرفی این ماشین ها که براساس پلت فرم تانک مشهور پانزر-3 طراحی گشته بودند ، مفهوم جدیدی وارد ادبیات رزم زرهی گردید وآن مفهوم "زره کوب" بشمار می آید . پی نوشت : به دوربین " خرگوشی" موجود دراین زره کوب که برای هدفیابی و هدایت آتش کاربرد داشت ، دقت کنید . اگر چه این فناوری در مقایسه با تهدیدات موجود در آن زمان ، بسیار پیشرفته می نمود ، اما بی حفاظ بودن خدمه این تجهیزات ، آسیب پذیری خدمه را در یک رزم نزدیک بسیار افزایش می داد .
  14. 1 پسندیده شده
    از نیروی هوائی سوریه چه باقی مانده است ؟ پس از 5 سال جنگ ، بازوی هوائی آسیب دیده هنوز زنده است . به تاریخ : یازدهم مه 2016 نویسنده : تام کوپر ترجمه :عبدالمهدی با کمی اصلاح رضا غلامنژاد در آغاز جنگ های داخلی در سال 2011 ، نیروی هوائی ارتش سوریه از سوی اکثر ناظران خارجی " عملیاتی " عنوان می شد . اما با وجود فرسایش شدید در خلال چند سال گذشته ، هنوز به شکل غافلگیر کننده ای نشان از حیات و سر زندگی از خود بروز می دهد . اکنون سئوال منطقی اینجاست : چه چیزی از نیروی هوائی سوریه باقی مانده است ؟ از دیدگاه بیطرفانه ، جنگ داخلی در سوریه به آرامی شکل گرفت . بیشتر مدت سال 2011 و 2012 تمام افسران سنی مذهب و سایر درجات در پایگاه های خود زمینگیر و یا در عمل قفل شده بودند. بخش عمده ای از ناوگان بالگردی و هواپیماهای جنگی سوریه که تعداد آن بیش از 500 فروند تخمین زده می شود نیز زمینگیر شده بود. گونه هایی مانند میکویان MiG-23MS و MiG-25P/PDS/PU/RB و نیز بمب افکن های سوخوی Su-20 هم از سال 2000 از خدمت خارج شده بودند. حدود 50 درصد از ناوگان بالگردهای میل Mi-8/17 و MiG-21MF/bis/UM و MiG-23MF/ML و بمب افکن های سوخوی Su-22 نیز اگر نیاز به جایگزینی نداشتند ( لااقل ) نیازمند اورهال سنگین بودند . در طول مدت فوق تنها تعداد اندکی بالگرد آن هم برای ارسال نیروی کمکی و تجهیزات به پادگان ها و پایگاه هائی که ارتباط آنها توسط شورشیان با دیگر مناطق قطع شده بود مورد استفاده قرار می گرفتند. پیشروی شورشیان در اواخر جولای سال 2012 در شهر حلب و سایر شهرهای بزرگ سوریه ، نیروی هوائی را مجبور ساخت تا وارد جنگی همه جانبه شود. در بیشتر دوران نیمه دوم سال 2012 و تقریبا تمام مدت سال 2013 ، نیروی هوائی سوریه با تمام توان جنگید . جنگنده ها و بمب افکن های این نیرو مرتبا اهدافی را از سلماء در نزدیکی مرز ترکیه تا دیرالزور در شرق سوریه و از حلب تا درعا را مورد حمله قرار می دادند. نیروی هوائی سوریه به عنوان جوخه آتش رژیم ، حتی انواع هواپیماهای رهگیر خود مانند MiG-23MF, MiG-23ML و حتی MiG-29 را مجبور به انجام حملات زمینی نمود که با این حساب مجموعا 230 سورتی پرواز در روز انجام می شد. بیشترین فعالیتها برفراز منطقه دمشق و حمص بود ، جائی که از نوامبر 2012 تا آوریل 2013 حدود 2000 سورتی پرواز تنها توسط جنگنده های MiG-21bis و MiG-23BN صورت گرفت . گونه های دیگر هواپیماها نیز فعالیت چشمگیری را به خود دیدند . در واقع بر اساس نمونه های فراوان مشاهده شده ، ناوگان 19 فروندی بمب افکن های سوخوی Su-24M2 سنگین ترین فعالیت ها را در نیروی هوائی به اجراء گذاشتند . اما انجام عملیات وسیع ضرورتا خسارات سنگینی هم به دنبال داشت . بموجب دستورات حزب بعث در دمشق ، از خلبانان خواسته شده بود تا به صورت آگاهانه (؟!) غیر نظامیان را در مناطق تحت کنترل شورشیان هدف قرار دهند که این امر سبب بروز فرار گسترده از این مناطق گردید . مجموعه عوامل فوق سبب شد تا نیروی هوائی سوریه در زده های مختلف به سختی تضعیف شود . بین جولای 2012 تا جولای 2013 نیروی هوائی سوریه با از دست دادن حداقل 45 بالگرد و 30 جت جنگنده سخت ترین فرسایش را در جریان درگیری ها تجربه نمود .(( سرنگونی این هواگردها به تائیدنیرو هوایی سوریه رسیده است ). همچنین حدود 375 خلبان و یا سایر پرسنل نیروی هوائی از دست رفتند که 36 نفر از آنها باسارت درآمده و 40 نفر دیگر هم مفقود شدند . در اوایل سال 2014 تعداد هواگردهای در خدمت به زحمت به 60 بالگرد و کمتر 150 جنگنده بمب افکن می رسید که تقریبا تمام آنها یکبار دیگر به اورهال نیاز داشتند. ممانعت غربی ها از ارسال سامانه های دوش پرتاب پدافند هوائی وبرداشتن محاصره حلب در اکتبر سال 2013 در نهایت منجر به ادامه بقای نیروی هوائی بشار الاسد رئیس جمهوری سوریه گردید . در نتیجه تلفات نیروی هوائی به شکل چشمگیری کاهش یافت و امکان دسترسی مجدد به تاسیسات بسیار حیاتی تعمیر و نگهداری در پایگاه هوائی نیرب که بخشی از فرودگاه بین المللی حلب بود ، به نیروی هوائی امکان داد تا در سالهای اخیر حدود 20 هواپیما را اورهال نماید. علاوه بر این با کمک های مستشاری و مالی ایران ، تاسیسات اورهال دیگری در در سایر پایگاه های هوائی تاسیس شده است . با استفاده از هواپیماهای غیرعملیاتی و قطعات یدکی بدست آمده از آنها ، خدمه زمینی توانسته اند حدود دوجین هواپیمای کاملا عملیاتی را آماده سازند. با این اقدام نه تنها هواپیماهای از رده خارج یا از دست رفته جایگزین می شوند ، بلکه بقای نیروی هوائی ارتش سوریه به عنوان یکی از یگان های انگشت شمار وفادار به رژیم الاسد تضمین خواهد شد . تلفات هواپیماها ، چه بر روی زمین منهدم و یا در آسمان هدف قرار گرفته شوند ، غیر قابل اجتناب است علی الخصوص با توجه به اینکه استانداردهای امنیتی بدلیل ادامه نبردها و طولانی شدن آنها به نحو چشمگیری کاهش یافته است . هواپیماها اغلب با حداقل سامانه های عملیاتی خود به ماموریت اعزام می شوند . موجودی انبارهای مهمات به سطحی کاهش یافته که اکنون نیروی هوائی ارتش سوریه مجبور به استفاده از بمب های طراحی و ساخته شده بومی است که بر اساس طرح های منسوخ روسی ساخته شده اند. این بمب ها عملکرد ضعیفی را از خود برجای گذاشته اند . تعدادی از آنها منفجر نشده اند . برخی دیگر منفجر شده اند ، اما نا بهنگام و سبب نابودی هواپیماهای ارزشمند و کشته و مجروح شدن خدمه زمینی شده اند. و تعدادی از خلبانان هم دچار سهل انگاری شدند. بمب افکن Su-24MK2 ای که توسط سامانه موشکی پاتریوت PAC-2 در تاریخ 23 سپتامبر سال 2014 بر فراز بلندی های جولان سرنگون گردید سامانه جنگ الکترونیکش توانایی اقدام متقابل را نداشت(منظور نویسنده خرابی سامانه است ) ( قادر به فعال کردن سامانه جنگ الکترونیک خود نشد وبه فضای هوایی کنترل شده اسرائیل در ارتفاع های جولان پرواز کرد) دخالت نظامی روسیه در سوریه که در سپتامبر سال 2015 آغاز شد ، که این دخالت چندان دور از دهن نبودو باعث افزایش خوش بینی به آینده برای نیروی هوائی سوریه شد وهمچنین نیروهای سوری هم درس هائی از تعمیرات سنگین را آموختند زیرا حجم کار سنگین نیروهای سوریه تا حدودی کاهش یافت . در جریان 5 سال جنگ داخلی ، نیروی هوائی الاسد تلفات تائید شده ای شامل 55 هواپیما و 57 بالگرد سرنگون شده را متحمل شده بود و 51 هواپیمای دیگر هم بر روی زمین از رده خارج شدند که البته بخش عمده ای از آنها در وضعیت غیر عملیاتی قرار داشتند. اعداد فوق شامل حدود دوازده فروند L-39 ، هفت فروند MiG-23 از گونه های مختلف ، حداقل چهار فروند Su-22 و چهار فروند Su-24MK2 می شود. همچنین حداقل ده فروند MiG-21bis از گردان 679 مستقر در حماء را نیز شامل می شود. خسارات وارده به این یگان سبب شد تا نیروی هوائی ارتش سوریه اقدام به اعزام هواپیماهای دو سرنشین آموزشی MiG-21UM را به میدان نبرد اعزام و گردان جنگنده های رهگیر MiG-23ML را مجددا در حماء مستقر نماید . در وضعیتی مشابه ، استفاده گسترده از MIG-29 در نقش پشتیبانی زمینی نیروی هوائی سوریه را مجبور ساخت تا دو فروند MiG-25PDS را اورهال نموده و آنها را به وضعیتی شبه عملیاتی بازگرداند . اگرچه این هواپیماها به ندرت پرواز می کردند ، اما به صورت مداوم در پایگاه هوائی تیاس در وضعیت آلرت قرار داشتند. ظاهرا آنچه که از نیروی هوائی ارتش سوریه باقیمانده در 5 پایگاه هوائی اصلی متمرکز شده اند و هر کدام از این پایگاه ها آشیانه واحد هایی بودند که هر کدام کمتر از دوازده فروند هواپیما را شامل می شدند. سه اسکادران در حماء ، سه اسکادران در شعیرات ، چهار اسکادران در تیاس ، سه اسکادران در السین و چهار اسکادران در دمیر مستقر هستند. تعداد کمی از سایر واحدها با اندازه های کوچکتر در پایگاه های هوائی کویرس ، دیرالزور ، مرج رحیل ، بلی و خلخله مستقر هستند و در عین حال پایگاه المزه و فرودگاه بین المللی دمشق کماکان به عنوان پایگاه اصلی بالگردی و هواپیماهای ترابری محسوب می شوند . توضیحات مترجم : تمام تصاویری که مشاهده می فرمائید توسط اینجانب در متن گنجانده شده اند. هیچکدام از تصاویر موجود در متن اصلی باز نشدند . « اللهم ارزقنا زيارة الحجة بن الحسن » « لعنة الله علی عدوک یا علی »
  15. 1 پسندیده شده
    با سلام شاهین های آتلانتیک شمالی سروان ( سرگرد بعدی ) ، هرمن فیشر ، فرماندهی وقت اسکادران شناسایی Fernaufklärungsgruppe 5 ، تابستان سال 1943تا پایان جنگ وی یکی از باتجربه ترین و کار آزموده ترین فرماندهان اسکادران شناسایی لوفت وافه که در آن زمان به پرنده های دورپرواز یونکرس JU-290 A.3 مجهز می بود ، بشمار می آمد ، چنانکه سرفرماندهی OKW به پاس خدمات ارزشمند وی در شناسایی کاروان های تجاری متفقین در آتلانتیک شمالی و نقش راهبردی این یگان در ایراد خسارتهای جبران ناپذیر به ناوگان سطحی بریتانیا ، در یکسال موفق شد تا دو نشان Ehrenpokal و Deutsche Kreuz را کسب نماید . به اعتقاد برخی مورخین نظامی ، نقش این اسکادران ها ، هنوز بطور کامل برای عموم تشریح نشده است .
  16. 1 پسندیده شده
    با سلام موشکهای هوا به هوای مادون قرمز جنگ افزاری برای تمام دوران باورود پیشرانه های جت به عرصه رزم هوایی از اواخر جنگ دوم جهانی ، تقریباً تمامی کارشناسان این حوزه بدنبال طراحی و تولید جنگ افزاری بودند تا تاخت و تاز جتهای رزمی در پهنه آسمان را تا حد قابل قبولی محدود نمایند . از یک نظر ظهور توپهای با نواخت تیر بالا ، یک راه حل موقت بشمار می آمد ، با این حال جنگ کره نشان داد که دوران استفاده از چنین تسلیحاتی در رزم هوایی ( البته به تنهایی ) بسرآمده و باید در جستجوی راه حل جدیدی بود . به شکل خلاصه ، این نیازمندی ، موجب ظهور مهمات جدیدی شد که اکنون موشکهای هوا به هوای مادون قرمز نامیده میشود. با این وصف ، بخش جستجوگر موشکهای مادون قرمز ، برای عملکرد بهینه ، نیازمند به استفاده از مواد شیمیایی خاصی داشت که قادر باشد تا نسبت به تشعشع حرارتی خروجی پیشرانه های جت ، واکنش مناسبی داشته باشد . تا حال حاضر ، در تولید بخش جستجوگر موشکهای مادون قرمز بطور معمول از دو ماده شیمیایی سولفید سرب و ایندیوم آنتی مونید استفاده می گردد که عملکرد آن در طول موجی در حدود 3 میکرومتر ( در صورت استفاده از سولفید سرب ) و 6 میکرومتر ( درصورت کاربرد ایندیوم آنتی مونید ) صورت می پذیرد . بدین ترتیب ، طبق یک قاعده کلی ، درجریان وقوع یک رزم هوایی نزدیک ، هر چه هدف ، سرعت بیشتری داشته باشد ، ردیابی و انهدام آن ، آسان تر خواهد بود . صرفا" برای میلیتاری / MR9
  17. 1 پسندیده شده
    دوست عزیز این حرف های موش و گربتون منو شدید یاد سخنان استااااااااااااااااااااااااااااااااد رائفی پور میندازه برادر من این تفکر منفور بودن مسلمانان یا مسیحیان یا یهودیان هیچ چیزی غیر از نژاد پرستی نیست وضعیت هیتلر و اروپاییا هم تو نژاد پرستی مشخصه الان هدف من تطهیر یهودیان نیست در چارچوب منافع ملی ما باید به اونا نگاه کنیم پیشینه روابط ما با یهودیان به هرحال ما سال ها متحد این رژیم غاصب بودیم عملکرد و تاریخچه و منافعش هم مشخصه نمیتونم بحث رو باز کنم کاریم با رژیم غاصب ندارم ولی چیزی که مشخصه هیچ منفعت ملی در حمایت از فلسطین و لبنان عاید ما نمیشه عرب هایی که بارها دشمنیشون رو علیه ما علنی کردن حتی با وجود سیل کمک های ما دوست عزیز بحث ارمان های ایدئولوژیکی یه حرفه بحث منافع ملی که باعث رشد اقتصاد جامعه و نابودی فقر و بیکاری هست یه بحث
  18. 1 پسندیده شده
    با سلام - ضمن تشکر از جنابعالی بابت مطالعه دقیق و سئوال بسیار مهمی که مطرح فرمودید : در این ارتباط باید بگویم که فاصله میان ایجاد یک راهبرد تا به رسمیت شناختن آن ، تغییر ساختارهای واحد نظامی مورد نظر ، ایجاد ایده برای ابداع فناوری های مورد نیاز این راهبرد و در نهایت اجرای بدون نقص آنها سال ها فاصله مورد نیاز هست و خواهد بود . ژنرال استاری به عینه این مساله را ذکر می کند که اساسا" ارتش ها ، نهادهای اجتماعی بشمار می روند که بشدت در مقابل ایجاد تغییرات مقاومت می کنند و اصولا" تا زمانی که در یک موقعیت بحرانی وارد نشوند ، حاضر به اعمال تغییرات بنیادی ( انقلاب دراستراتژی نظامی ) بجای ایجاد یک رفرم ( تغییرات سطحی در ساختار رزمی ) نیستند . نمونه بارز این مساله ارتش آمریکا بشمار می رود . تا آنجایی که بنده اطلاع دارم ، ایالات متحده تا پایان جنگ ویتنام بشدت به همان دکترین رزمی قدیمی خود یعنی استفاده از حجم انبوه آتش ( حمایت هوایی و زمینی توسط واحدهای نیروی هوایی و آتشبارهای توپخانه توسط مهمات غیر هوشمند )‌ برای پشتیبانی پیاده نظام تکیه داشت چرا که این دکترین در برایر ورماخت در جنگ جهانی دوم و ارتش کره شمالی در جنگ کره (1953) جواب داده بود ، چرا که در این دو جنگ واحدهای دشمن ، یگان های منظم و کلاسیک بشمار می آمدند . اما در جنگ ویتنام و بخصوص از اواسط این جنگ ، ارتش ایالات متحده با دو مفهوم جدید مواجه شد : 1- تبدیل شدن دکترین ارتش ویتنام شمالی از نبرد کلاسیک به نبرد نامتقارن ( و نه ناهمتراز) 2- ظهور واحدهای پدافند موشکی برای دفاع از اهداف حیاتی ویتنام شمالی که توسط روسها فراهم آمده بود ( واحدهای سام- 2 ، آتشبارهای توپخانه ای و در انتهای جنگ واحدهای سام-3) در ارتباط با مورد اول ، آمریکایی ها تا زمانی که ویتنام شمالی با روش کلاسیک می جنگید ، برای شکست دادن آنها مشکل زیادی نداشتند ، چون در تعداد نیرو 10 به یک و در قدرت آتش 20 به یک از برتری فاحشی برخوردار بودند ، اما زمانی که دکترین رزمی ویتنام شمالی تغییر نمود ، دوران فاجعه بار برای آمریکایی ها آغاز گردید ( این مساله خودش یک موضوع مفصل برای پژوهش بشمار می آید ) در ارتباط با مورد دوم هم بسیار روشن است . تا قبل از وارد شدن آتشبارهای گاید لاین و میگ -21 و رادارهای پیش اخطار P-15 فلت فیس و توپخانه ضدهوایی اس- 60 به ویتنام شمالی ، نیروی هوایی آمریکا هیچ مشکلی برای اجرای تاکتیک های بمباران فرشی و شخم زدن خاک ویتنام شمالی نداشتند ، اما ورود تدریجی این سلاح ها ، بتدریج عرصه را بر نیروی هوایی آمریکا تنگ نمود ، تا جایی آمریکایی ها مجبور شدند بسرعت تسلیحات و تاکتیک های سرکوب پدافند هوایی دشمن (SEAD) را که شامل بمب افکن های تاکتیکی اف-105 تاندر چیف و موشکهای ضد تشعشع ( ضد رادار) شرایک و استاندارد( که در حقیقت نمونه هواپایه موشک سطح به هوای استاندارد) بود را وارد عرصه نبرد نمایند حتی این جنگ موجب شد تا ایالات متحده تاکتیهای بمباران متعارف خود را تغییر داده و حتی رو به استفاده از مهمات هوشمند بیاورد . بعنوان مثال در طول 4 سال آخر جنگ ، آمریکایی ها بارها سعی کردند تا به سبک جنگ جهانی دوم و با اعزام تعداد انبوه بمب افکن ها ، پل راهبردی " تان هوا" را منهدم کنند ولی علیرغم تلفات بالا ( در حدود 60 تا 90 فروند هواپیما) نتوانستند ، ولی با ورود نخستین سری مهمات هوشمند پیووی ، تنها در یک سورتی پرواز که توسط بمب افکن های تاکتیکی اف-4 فانتوم انجام گرفت ، این پل برای یکسال و نیم بلااستفاده گردید . غرض از بیان این مسایل ، این بود که متاسفانه تا یک سازمان رزمی ( مثل یک ارتش ) دچار یک فاجعه نشود ، هیچ اقدامی برای تغییر ساختارها ، فناوری ها ، تاکتیک ها و تکنیک ها ی خود بعمل نخواهد آورد . در ارتباط با بحث دفاع متحرک که نسخه آزمایشی نبرد هوا- زمینی بشمار می آید ،هم این مساله کاملا" صادق است . براساس نوشته های ژنرال استاری ، ارتش ایالات متحده فقط زمانی به این فکر افتاد که باید ساختار ، تاکتیکها ، استراتژی ها و فناوری و حتی تکنیکهای خود را تغییر دهد که با فاجعه نظامی ویتنام مواجه گردید . عین این مساله برای روسها در افغانستان و چچن تکرار گردید . در ارتباط با عراقی ها هم این مساله صدق می کند . عراق جنگ با ایران را زمانی آغاز کرد که کاملا" براساس دکترین های رزمی اتحاد شوروی سازماندهی شده بود ، یعنی تکیه بر توان زرهی که از پشتیبانی آتش توپخانه بهره می برد و در حالی که تانک ها در این ارتش صرفا" وظیفه یک توپخانه متحرک را ایفا می کردند ، پیاده نظام به همراه IFV ها به خطوط دشمن حمله میبرد . عراقیها هم تا قبل از ورود به خرمشهر از همین روش پیروی می کردند ، ولی چون در خرمشهر با نوع تازه ای از نبرد ( یعنی نبرد شهری که در آن تانک دیگر کارایی خود را تا حد زیادی از دست می داد ) روبرو شدند ،بتدریج پیاده نظام و IFV های خود را وارد عرصه کردند . بعد از اینکه عزیزان ارتش و سپاه ( با سهم مساوی از این پیروزی ) توانستند خرمشهر را آزاد کنند ، عراقی متوجه نقص موجود در دکترین روسها شده و بتدریج با استفاده از مستشاران نظامی فرانسوی ، بلژیکی ، مصری ، اردنی ، پاکستانی و نهایتا" امریکایی ، ساختار رزمی خود را بویژه در یگانهای گارد ریاست جمهوری تغییر داده و با استفاده از استراتژی دفاع متحرک ، ضرباتی را به ما وارد ساختند . البته به کارگیری این استراتژی توسط عراق و اقدامات متقابل ما بصورت محدود درکتاب ارزشمند دفتر مطالعات و تحقیقات جنگ سپاه با عنوان " جنگ در سال 65" تشریح شده است . تلفات در حدود 100 نفر بود اگر اشتباه نکنم .
  19. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت همه دوستان گرامی با سپاس پرسشی که پیش می آید این است که جهت ایجاد و توسعه یک دکترین جدید در این سطح چقدر زمان لازم است ؟ ظاهرا از اواسط جنگ ایران و عراق ما با استراتژی دفاع متحرک به عنوان آزمون دکترین مورد نظر رو برو هستیم آیا این صرفا یک آزمون محسوب می شد یا راهبرد طراحی شده در ارتش آمریکا جا افتاده بود و تنها سنجشی برای راستی آزمایی آن در جنگ ایران و عراق در نظر گرفته شد . ضمن این که به طور کامل نتیجه این راهبرد در عملیات طوفان صحرا مشاهده شد . آن زمان شنیدم تحلیل گران غربی برای شکستن خطوط دفاعی عراق در کویت با روشهای قدیمی پنجاه هزار نفر تلفات برای نیروی حمله کننده پیش بینی شده کرده بودند . در حالی که کل تلفات جنگ برای طرف غربی به هزار نفر هم نرسید .
  20. 1 پسندیده شده
    بخش هشتم : این نبرد ، با همراهی افسران علاقه مند به این موضوع آغاز گردید و استاری با نوشتن مقالات و چاپ آنها در نشریات نظامی ( که در کشور ما متاسفانه به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد ) ارتش را وادار به عکس العمل نمود . آنچه در این تلاش نقشی اساسی داشت ، مفهوم باز آزمودن (reexamination) وسواس قدیمی موجود در ارتش بود . تردید درباره مفاهیم قدیمی ، به معنای حمله به آنها ونه صرفا" ایجاد یک شبهه درباره آن در یک گستره وسیع بود ، بدین معنی که نه تنها به ایده های قدیمی حمله می شد ، بلکه یک تهاجم همه جانبه به تمامی مشاغل ، حرفه ها ، تاکتیکها ،فناوری ها و... که ایده های قدیمی برپایه آن استوار بود نیز صورت می گرفت . این مساله به معنای بازبینی و شاید تغییر کل ساختار نظامی ارتش ایالات متحده بشمار می رفت که شامل اندازه ، ترکیب و شمار واحدهای رزمی هم می بود . این تغییرات بدین معنا بود که این تحول در زمانی صورت می گرفت که دکترین نظامی اتحاد شوروی هنوز تحت تاثیر دکترین " شتاب حرکت نیروهای انبوه و نبرد مداوم زمینی (mas momentum and continue land combat) قرار داشت . بنابراین جهش بسوی نوع جدیدی از آموزه های نظامی تنها در اواخر دهه 1970 و اوایل دهه 1980 بوقوع پیوست .( نکته جالب هم این است که نخستین آزمایش غیر رسمی این دکترین ها در جنگ ایران و عراق صورت گرفت ولی برای ساختار کند و غیر قابل انعطاف ارتش عراق اساسا" چنین چیزهایی غیر قابل قبول و پذیرش بشمار می رفت ، بااینکه عراقی ها نتایج نسبتا" قابل قبولی از اجرای این دکترین ها بدست آورده بودند ) . در این دوره ، استاری نه تنها در ارتباط با موضوعات نظامی ، بلکه در باره موضوعات اقتصادی و اجتمای در ساختار ارتش ایالات متحده تغییرات زیادی را موجب گردید . وی در سال 1982 در نخستین دیدارش با آلوین تافلر چنین گفت : " تغییر ساختار محافظه کار ارتش بسیار دشوار است . از آن گذشته ارتش ایالات متحده یک نهاد موج دومی است . بدین معنی که ارتش بعنوان یک نهادی که وابسته به صنایع نظامی است مشخص می گردد و این صنایع وظیفه دارند بصورت سریال سلاح تولید کنند . ارتش توانایی افراد را در چهارچوب تجهیزات تولید شده توسط صنایع نظامی محدود می کند وبعد از آن پرسنل و سخت افزارهای نظامی را در یک جا جمع نموده تا ایالات متحده قادر باشد در یک جنگ پیروز گردد . این رهیافت ، یک رهیافت کاملا" موج دومی است و ما باید آن را به یک رهیافت موج سومی تبدیل کنیم ." با چنین قصدی ، ژنرال استاری به حمایت افسران مافوقش نیاز داشت . او حمایت ژنرال ادوارد . سی . مایر (E.C. MEYER) ( نکته جالب اینکه این فرد یک حامی جدی برای تشکیل نیروی دلتا توسط سرهنگ چارلی بکویث ، فرمانده عملیات زمینی در طبس نیز بود ) را که در آن زمان رییس ستاد ارتش بود را بدست آورد . همچنین افسرانی نظیر ژنرال دیپوی ، ژنرال آبرامز ( که تانک اصلی میدان نبرد آبرامز به نام اوست ) و... را جلب نمود . علت موافقت این افراد این بود که اینان هنوز از ضربه ویتنام خاطرات بدی داشتند و می فهمیدند که وجود تفکری تازه ، برای ارتش ایالات متحده بشدت ضروری است . استاری در ستاد خود نیز به وجود افسرانی تحصیل کرده و با تجربه نیاز داشت . افزون برآن افسرانی نظیر ژنرال ویلیام ریچاردسون و جمع کوچکی از افسران ارتش در رده سرهنگی به مانند سرهنگ ریموند هنریکس ، سرهنگ هوبا واس دوچک و سرهنگ هولدر در ستاد ارتش واقع در فوت لیون فورت ایالت کانزاس در تعریف و تدوین این آموزه به وی کمک می نمودند. ادامه دارد ..............
  21. 1 پسندیده شده
    بخش هفتم : تغییر در پنتاگون : زمانی که استاری در سال 1977 ( دوسال قبل از انقلاب اسلامی و سه سال قبل از آغاز جنگ تحمیلی ) ارتقاء مقام یافت و به سرپرستی ترادوک منصوب شد ، هنوز نیاز به نظریه ای نو و عمیق تر ، ذهن وی را بخود مشغول نموده بود . استاری همیشه به این مساله دقت می کند که برای ایده دفاع فعال و ژنرال دوپوی احترام قائل شود . وی سالها بعد چنین به یاد می آورد که در آن سال ها وی با دیدگاه ای دوپوی موافق بود اما میان آن دو بر سر مبحث دفاع در برابر تهاجم ، اختلاف نظر جدی وجود داشت . بنابراین استاری به این نتیجه رسیده بود که آنچه که لازم است نه تنها تحولی تدریجی ، بلکه بازاندیشی کامل درباره آموزه ارتش ایالات متحده از پایین به بالا بود . کوشش استاری در راه پیشبرد این بازاندیشی وی را مجبور ساخت تا با پاره ای از پیش فرض های مهم جنگ موج دومی به مبارزه برخیزد . این کار ، او را واداشت تا نقش کسی را ایفا نماید که می خواهد ، انقلابی در آموزه های نظامی ایجاد کند . یعنی به راه انداختن فرایندی نو برا تدوین نظریه جنگ موج سومی و ایجاد جهت های تازه در آن . با این حال ، تغییر دادن هر آموزه نظامی ، بدان می ماند که با پرتاب پفک ، سعی کنیم تا یک خودرو زرهی را از کار بیاندازیم ، ارتش هم به مانند هر نظام اداری عظیمی در برابر نوآوری ایستادگی می کند ، بویژه اگر تغییر بطور ضمنی به معنای پایین آوردن اعتبار واحدهای نظامی سنتی شده و نیاز به یادگیری مهارتهای تازه و تعالی بخشیدن به رقابتهای نابجای پرسنل باشد . تعریف یک آموزه جدید و جلب حمایت نیروهای مسلح و سیاستمداران و سپس اجرای عملی آنها به کمک نیروهای تربیت یافته و فناوری های مناسب ، کاری است بس عظیم و هیچ نیرویی خواه یک ژنرال ارشد باشد یا نباشد ، به تنهایی نمی تواند آن را اجرا کند . این کار به مهماتی که ایده نام دارد ، نیاز داشت .
  22. 1 پسندیده شده
    بخش ششم : دفاع فعال ( متحرک ) : استاری چنین استدلال می نمود که اگر انبوه لشکریان سوری را که به آموزه ها و تسلیحات روسی مجهز بودند ( البته این مقایسه نسبی است ) ، بتوان با نیروهای فوق العاده کمتر اسراییلی ، محاصره و متوقف نمود ، چرا ناتو نتواند با استفاده از نیروهای کمتر ، جلوی انبوه قوای شوروی و پیمان ورشو را بدون استفاده از تسلیحات اتمی بگیرد ؟؟ در حقیقت این درسها را می توان در بخشهای دیگر جهان به کار بست که بر پایه این آموزه قدیمی که فقط می توان با استفاده از انبوه نیرو به پیروزی دست یافت ، ارتشهای عظیمی را بلحاظ کمیت ایجاد کرده بودند . ارتش ایالات متحده ، که فاجعه ویتنام آن را متقاعد ساخته بود که شدیدا" به تحول نیاز دارد ، در سال 1973، فرماندهی دکترین و آموزش (TRAINING AND DOCTRINE COMMAND) یعنی TRADOC را تحت سرپرستی ژنرال ویلیام دوپوی ایجاد نمود . این مرکز در دوره جنگ سرد ، بزرگترین نظام آموزشی جهان غیر کمونیست را تحت سرپرستی خود داشت و به مسائلی همچون نظریات یادگیری و فناوری های آموزشی توجه می نمود . در سال 1976، یعنی همان موقعی که استاری به آلمان اعزام شده بود ، این مرکز یک آموزه جدید نظامی را با نام دفاع فعال یا دفاع متحرک را ارائه داد . این آموزه که تا حد زیادی از تجربه اسراییل در جنگ 1967و 1973 و ایده های استاری متاثر بود ، طرفدار عمق بخشیدن به میدان نبرد بود .یعنی به جای آنکه صرفا" به نخستین ستون نیروهای مهاجم حمله شود ، از تسلیحات دوربرد (فامد) برای از میان بردن ستون های بعدی ، عقبه دشمن و سیستم لجستیک استفاده گردد . از دید استاری ، این دکترین ، گامی در جهت درست بود . با این حال ، مساله تنها ستون دومین نیروهای دشمن نبود ، ستون های دوم و سوم و چهارم را باید چه کار کرد ؟ چرا که نیروهای روسی بلحاظ اندازه بیشتر از نیروهای سوری بودند . بنابراین ، ایده دفاع متحرک در این مرحله در باره فرایند جنگیدن به اندازه کافی دورنگری نداشت .
  23. 1 پسندیده شده
    با سلام - البته یک مقدار تامل بفرمایید تا بخش های بعدی تاپیک هم تایپ شود تا منظور بنده را بهتر متوجه بشید عزیز جان- مطلبی را که فرمودید کاملا" صحیح بود ولی همه ان نبود . بله عراق با استفاده از تانک های تی -72 و تانکبرهای مدل " فاون " آلمانی در چهار سال آخر جنگ این قابلیت را داشت تا بسرعت یگانهای رزمی خودش را بخصوص واحدهای زرهی را از شمال به جنوب و برعکس انتقال دهد و علاوه بران با ساخت سریع یک شبکه بزرگراهی به کمک آلمانی ها و بلژیکی ها ، این قابلیت بیشترشد . تا جایی که در اواخر جنگ با وجود اینکه بخش عمده ای از واحدهای زرهی ارتش عراق در غرب مستقر بود ، عراقی ها با استفاده از روشهای فریب ، بسرعت این واحدها را از غرب به جنوب منتقل و شهر فاو را که ما 75 روز ان در مقابل شدید ترین پاتکهای عراق حفظ کرده بودیم ظرف 36 ساعت از ما پس گرفت . ایده دفاع متحرک را که مبدع آن ژنرال استاری بود را در ادامه تاپیک خدمتتون ارائه می کنم .
  24. 1 پسندیده شده
    منظور شما این طرح است؟ استراتژی دفاع متحرک عراق با انتقال سریع ۱۵۰ عراده تانک تی ۷۲ روسی که در زمان خود از مدرن‌ترین تانک‌ها بود و آرپی‌جی روی زره آن اثر نداشت (مگر از فواصل خیلی نزدیک و اصابت به نقاط خاص) شروع شد، عراقی‌ها در کنار این ۱۵۰ تانک ۱۵۰ عدد تریلی تانک هم تهیه دیده بودند و در هر نقطه‌ای که نیروهای ایرانی اقدام به آفند می‌کردند بلافاصله تانک‌ها را سوار تریلی‌ها می‌کردند و به نقطه درگیری می‌رسانند، البته به خاطر وجود راه‌ها و اتوبان‌های متعدد در شرق عراق، این جابه‌جایی بسیار سریع و مؤثر انجام می‌شد، در حالی که خطوط ارتباطی ایران در استان‌های غربی چنین ویژگی‌هایی را نداشتند. گاهی اوقات فاصله نقطه آفند تا محل استقرار تانک‌ها بیش از ۲۰۰ کیلومتر بود اما عراقی‌ها سریعاً و طی حداکثر سه ساعت خودشان را به محل درگیری می‌رساندند و باعث غافلگیری شدید نیروهای ایرانی می‌شدند به طوری که در اولین مواجهه‌های رزمندگان با این تاکتیک تلفات بالایی به نیروهای ایرانی وارد آمد. برخی اوقات نیز عراقی‌ها از این تاکتیک برای آزاد کردن زمین‌های در تصرف نیروهای ایرانی استفاده می‌کردند. http://sajed.ir/detail/94041
  25. 0 پسندیده شده
    سلام. خوب یمنی ها با دمپایی معجزه کردن. جنگ رو باید از یمنی ها یاد گرفت. از اساتیدی که به امور خلبانی اگاه تر هستند تقاضا دارم یه تحلیل درباره عملکرد خلبان جنگنده f15 داشته باشن. کمی عجیب به نظر میرسید. دیگر اینکه چه گزینه های جایگزینی داشت. یا اینکه به نظر خیلی دیر متوجه موشک شده . نمیدونم یه توضیحی بدین شفاف بشیم