برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      19

    • تعداد محتوا

      9,427


  2. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      11

    • تعداد محتوا

      3,109


  3. remo

    remo

    Scientific Pal


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      347


  4. MA5

    MA5

    Members


    • امتیاز

      7

    • تعداد محتوا

      704



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on جمعه, 10 آبان 1398 در پست ها

  1. 15 پسندیده شده
    بخش دوم : ارتباط آمریکایی از نوع سوم !!! نیروی هوایی ارتش سرخ و عملیات رزمی برفراز افغانستان : بخش عمده ای از حملات از پیش برنامه ریزی نشده واحدهای سبک اسلحه هوابرد ارتش سرخ با استفاده از بالگردهای ترابری و توپدار هوانیروز این ارتش صورت می پذیرفت ، جایی که کوهستان های سر بفلک کشیده افغانستان مانع جدی برای ورود یگانهای نیروی زمینی میشد بخش عمده ای از مورخان نظامی بر این اعتقاد قرار دارند که عملیات جنگی اتحاد شوروی و ارتش دولتی افغانستان به استثنای مراحل اولیه ورود و اشغال افغانستان ، در دو حوزه ماهیت و هدف ، کاملا جنبه تدافعی داشت . این دسته از کارشناسان معتقدند که هدف روسها ، بوضوح کنترل افغانستان بواسطه اشغال سرزمینی ، تعریف و به اجرا درآمد و بخش عمده ای از نبردها میان روسها و مجاهدین در جریان اجرای عملیات کمین و ضد کمین و یا عملیات آفندی برای پاکسازی خطوط کنترل (LOC) و تامین امنیت آنها صورت گرفت . به همین دلیل ، پس از تثبیت امنیت در پایتخت ، فرماندهی ارتش سرخ در افغانستان دست به ایجاد مجموعه گسترده ای از پادگانها و پستهای دیده بانی دژمانند دفاعی که شبکه متراکمی از میدان های موانع ، شامل کاشت نزدیک به 30 میلیون مین ، سیم های خاردار برق دار ، مین های فشاری ، حسگرهای زمینی ، بشکه های انفجاری ( فوگاز ) را شامل می شد زد و حتی برای محدود نمودن قابلیت مانور و تحرک پذیری واحدهای کوچک رزمی مجاهدین ، اقدام به مین ریزی هوایی برای ایجاد میدان های مین پراکنده نمود . ارتش سرخ در کریسمس 1979 زمانی وارد افغانستان شد که امیدواری بسیار زیادی برای محقق شدن وصیتنامه پتر کبیر برای نزدیک شدن به کناره آبهای گرم وجود داشت این اقدامات بالتبع تاثیر گذار بود ، چرا که در سراسر درگیری ها ، هیچ کدام از استحکامات دفاعی روسها یا قوای دولتی به اشغال کامل مجاهدین در نیامد ، ضمن اینکه گرچه واحدهای ارتش شوروی و ارتش افغانستان به شکل فیزیکی از هم تفکیک شده بودند ، اما عملیات رزمی در اغلب موارد بصورت مشترک انجام میشد . از راست : گوست آوراکوتوس ( افسر ارشد CIA) ، جوانا هرینگ ( دیپلمات ، تاجر و فعال سیاسی ) و سناتور چارلی ویلسون سه ضلع اصلی تسلیح مجاهدین افغان به سامانه استینگر اما تجربه سالهای نخست به روسها یاد داد که پادگان های استراتژیک موجود در افغانستان می بایست بطور کامل تحت کنترل عملیاتی واحدهای روسی باشد و اگر تعداد پرسنل ارتش دولتی افغانستان بیشتر می بود ، اما در ماموریتهای بااهمیت ، کنترل و فرماندهی کاملا تحث اختیار فرمانده روسی قرار داشت و در اغلب موارد ، ارتش افغانستان بعنوان واحدهای جلودار و یگانهای روسی بعنوان عناصر دنبال پشتیبان ، وارد عمل میشدند . هر چند با پیشرفت عملیات نظامی ، روسها بتدریج یگانهای موتوری ، مکانیزه – زرهی به همراه یگانهای پشتیبانی سبک هوایی و اسپتسناز را نیز بکار گرفتند . پراگندگی کاربرد سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب 2007-1970 افغانستان ، قفقاز و جنوب آفریقا نقاط بحران خیزی که بیشترین تجربه رزمی این سامانه ها در ان به وقوع پیوست با این حال ، استخوان بندی عملیات ارتش شوروی در افغانستان ، واحدهای سبک اسلحه اسپتسناز بشمارمی رفت و بعنوان یگانهای سبک هوابرد شناسایی –رزمی که به شیوه یگانهای رنجر ارتش ایالات متحده سازماندهی شده بودند ، اجرای ماموریتهای خطرناکی نظیر ضد کمین یا عملیات تعاقبی در کوهستان را بر عهده داشتند . بیلان نبرد در افغانستان بخوبی نشان میدهد که عملیات نظامی در منظرهای کوهستانی نیازمند واحدهای سبک است که می بایست از پشتیبانی هوایی مطلوب و آتش توپخانه انعطاف پذیر برخودار باشد . اما در مجموع ، هم واحدهای روسی و هم واحدهای ارتش دولتی افغان در زمان اجرای عملیات آفندی ، بشدت به پشتیبانی هوایی نزدیک ( CAS) وابسته بودند ، تا جایی که ستون های نظامی روسی می بایست پس از اجرای عملیات شناسایی و انهدام مواضع مشکوک توسط بالگردها و هواگردهای بال ثابت ، وارد مناطق کوهستانی و صعب العبور شده و حتی در این شرایط نیز برنامه ریزی های دقیقی برای اجرای آتشباری توپخانه وجود داشت . با این اوصاف ، تا قبل از ورود استینگر به صحنه عملیات نظامی در افغانستان ، واحدهای بالگردی و بال ثابت روسها ، حاکم مطلق میدان نبرد محسوب می شدند ، اما شرایط از اواخر سال 1986 بتدریج تغییر نمود . سامانه دفاع هوایی دوش پرتاب بلوپایپ بریتانیایی ، یکی از گزینه های شبکه قاچاق سلاح به واحدهای عرب- افغان ( به سرکردگی اسامه بن لادن و شبکه کُنام انصار ) برای مقابله با برتری همه جانبه هوایی ارتش سرخ بشما می رفت ،اما بدلیل پیچیدگی های فنی و قیمت بالا ، به شکل گسترده وارد عملیات رزمی در افغانستان نشد ( تصویر متعلق به واحدهای ارتش بریتانیاست ) ارتباط آمریکایی ، تسلیح مجاهدین افغان به استینگر : در میانه های سال 1984 ، با شدت گرفتن نبردها میان گروه های افغانی و ارتش سرخ ، بویژه در نزدیکی پایگاه های اصلی روسها ( بگرام و قندهار ) تعدادی از سامانه های سام-7 روسی در اختیار مجاهدین قرار گرفت . این مساله در آغاز چندان مورد توجه نبود ، اما با افزایش نقش آفرینی بن لادن در جنگ با اتحاد شوروی ، وی فرماندهان ارشد افغان را برای در اختیار گرفتن سامانه های دفاع هوایی کوتاه برد قابل حمل توسط پیاده نظام ، متقاعد نمود و همزمان کوشید تا به محموله بزرگی از این سامانه ها دست پیدا کند ، اما نمونه های اولیه سام-7 تاثیر آنچنانی بر عملکرد نیروی هوایی ارتش سرخ برجای نگذاشتند ، به همین سبب ، او برآن شد تا موشکهای دفاع هوایی بریتانیایی بلوپایپ را در مقیاس گسترده بکار گیرد ، اما بلوپایپهای انگلیسی گرچه عملکرد بهتری در مقایسه با استرلاهای روسی به نمایش گذاشتند ، اما حجم سامانه و قیمت رو به افزایش و تعمیرو نگهداری آن به مرور موجبات نارضایتی افغان ها را فراهم آورد . در همین زمان ، سازمان اطلاعات مرکزی ایالات متحده (CIA) وارد عمل شد و تعداد قابل توجهی از این موشکها رادر اختیار افغان ها قرار داد . نیش زنبور بر کالبد خرس روسی : ورود سیستم دفاع هوایی کوتاهبرد قابل حمل توسط پیاده نظام FIM-92 استینگر به صحنه عملیات رزمی در افغانستان ، بر خلاف انتظارات اولیه ، بلافصله شرایط جنگ را تغییر داد . به تقریب ، 30 روز پس از تحویل اولین محموله از موشکهای استینگر ، نخستین قربانی توسط مجاهدین افغان به زیر کشیده شد و این موجب شد تا پروازهای رزمی به شکل موقت ، متوقف شود و تنها پس از در دستور کار قرار گرفن اقدامات تامینی و متقابل ، فرمان دور جدیدی از حملات هوایی صادر گردید ، اما این بار ، قرار نبود تا نیروی هوایی ارتش سرخ ، یکه تاز عرصه نبرد باشد ، چرا که سیاهه تلفات روسها بتدریج رو به فزونی گرفت . در آنسوی خطوط نبرد ، مجاهدین افغان با تحویل گسترده موشکهای استینگر در تاکتیکهای شلیک ، نوآوری های را در عرصه عمل به نمایش گذاشتند ، چنانکه با اجرای کمین درکریدورهای شناخته شده هوایی در حومه فرودگاه های نظامی ، حمله غافلگیرانه خود را به هواگردهای ترابری غول پیکر روسی آغاز نموده و یا اینکه برای وارد کردن جتهای پشتیبانی نزدیک روسی به محدود برد موشکهای استینگر ، تله گذاری می نمودند . با این وصف ، در پاسخ به این تاکتیکها ، خلبانهای نیروی هوایی ارتش سرخ و ارتش دولتی افغانستان شروع به اجرای تمرینات فشرده برای پرواز در ارتفاع بسیار پایین یا بسیار بالا نموده تا با کشاندن سامانه های استینگر به ارتفاعات ، زمینه لازم برای نابودی این سامانه ها با آتش بالگردهای هجومی را فراهم آورند .اما تاثیر گذاری استینگر بر روند عملیات نظامی در افغانستان ، فراتر از تاکتیکهای مقابله به مثل روسها بود ، چرا که مجاهدین در پوشش ایجاد شده توسط استینگرها ، بتدریج از اوت 1986 میزان دپوی تسلیحاتی خود را بلحاظ کمی و کیفی ، تا 10 برابر افزایش داده بودند . این روند تا ژانویه 1989 برای روسها به مراتب ، فاجعه بار ترشد ، چرا که تناوب و کیفیت حملات مجاهدین به تدریج افزایش یافته و میزان موفقیت افغان ها در قطع ارتباط پادگانهای ارتش شوروی در سراسر افغانستان با مراکز فرماندهی افزون تر میشد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............. 2- منابع در انتهای مطلب معرفی خواهد شد ... 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  2. 11 پسندیده شده
    بسم الله........ 10 مهر 1398 از هفته پیش ارتش سوریه چندین حملات گسترده را به ارتفاعات اطراف روستای کبانی ترتیب داده . هر بار هم راتش موفق به پیشروی شده اما در تثبیت مواضع ناموفق و مجبور به عقب نشینی میشود . اکثر فشارها بروی ارتفاع زویقات متمرکز شده جایی که زرهی لشکر گارد موفق شد ارتفاع را تصرف کنند اما با حملات موشکها و راکتهای ضد زره و هجوم نیروهای پیاده مخالفین مواجه و با از دست دادن نزدیک به 6 زرهپوش و اسیب چند دستگاه دیگر در طول یک هفته ارتفاع را تخلیه کرده . مخالفین رقمهای بالای را مثل همیشه از تلفات ارتش اعلام میکنند اما تا این لحظه اسامی 18 تا 20 نفر از شهدای سوری منتشر شده مخالفین هم 25 تا 30 نفر تلفات داده اند . ارتش در طول این چند ماه بصورت دوره ایی این منطقه را مورد حمله قرار میدهد اما ناکام بوده علت اصلی ان هم استفاده مناسب مسلحین از عواض زمین بوده . گروههای مسلحدر راس انها جماعت ترکستانی به جایی برپا کردن مواضع بروی ارتفاع و در شیار ها و گودال ها و غار های حفر شده درضد شیب پناه گرفته و در هنگام حملات هوایی و توپخانه ایی در این سنگرهای مستقر شده و با شروع حملات زرهی ارتش سنگرهای را ترک ضربات خود را وارد وسریعا پناه گرفته . با توجه به حرکت زرهی ارتش بروی خط راس جغرافیایی مسلحین از ارتفاعات اطراف با سلاحهای ضد زره این ادوات را مورد حمله قرار داده و هر حمله را باشکست روبرو میکنند نکته : در تصویر زیر دو زرهپوش ارتش منهدم شده دو تانک و یک خودروی ریکاروی ( احتمالا ) برای تخلیه ادوات از کار افتاده ومجروحین وارد ارتفاعات شده که احتمالا یکی از تانکهای پوشش دهند (سمت چپ تصویر ) از ناحیه شنی مورد اصابت قرار گفته اما دو زرهپوش دیه همچنان به فعالیت خود ادامه میدن از پنج روز پیش با حملات شبه نظامیان وابسته به ترکیه به مواضع نیروهای وابسته به ارتش سوریه در اطراف تل تمر نخستین رویارویی بین نیروهای دوطرف در شمال سوریه رخ داد البته نه ترکهاو نه قوای اصلی ارتش سوریه تا حد امکان از ارسال تجهیزات سنگین و اتش باری توپخانه های خود بروی منطقه خودداری کرده . در دور نخست درگیریها 6 شبه نظامی و یک نیروی سوری کشته شدن اما در دفعات بعدی 6 سوری و 3 شبه نظامی جان خود را از دست داده واین درگیریها با پیشروی شبه نظامیان ادامه پیدا کرده که در نهایت نزدیک 18 سوری به اسارت درامدن (برخی منابع از وجود غیر نظامیان سوری در میان این افراد سخن کفته اند ) ارتش حداقل 4 روستای دیگر در غرب تل تمر را هم برای ندادن تلفات تخلیه کرده است اما همچنان در تل تمر مستقر بوده ساعاتی پیش هم یک ستون جدید از ارتش وارد تل تمر شده . ارتش ترکیه این 18 سوری را دقایقی پیش تحویل روسها دادند ارسال نفربرهای برادلی امریکایی برای اولین بار به سوریه به بهانه حافظت از تاسیسات نفتی نمونه ایی از اتش زدن لاستیک ومواد اتش زا برای مختل کردن فعالیتهای جت ها وپهپادهای ترکیه ایی
  3. 5 پسندیده شده
    با سلام ' نظز بنده عکس نظر شماست چرا؟ 1 _ در شرایطی دقیقا مثل الان با سبک کار شما به بهانه ارتباط باصنایع نظامی کل صنعت ما تحریم میشه 2_ وقتی گستردگی کار بالا میره هرج و مرج زیاد میشه و هرج و مرج بهترین بستر برای نفوذ و یا خراب کاری هست 3_ در صنایعی مثل خودرو سازی و کیفیت پلتفرم مابسیار ضعیف هستیم وگرنه این وضعیت تعرفه های گمرکی برای واردات خودرو خارجی نبود. 4_ هزینه ساخت طرح چند برابرمیشه ، سایپا رایگان برای شما کارنمیکنه. اما راه حل چیست؟ ایجاد یک سری شرکت که بر قسمت خاصی از تکنولوژی نظامی تسلط داشته باشند و به هر شرکت که زیر مجموعه دولت هست اهدافی را مشخص کنند مثلا مپنا باید یک موتور پیشران جنگنده بسازد صا ایران وظیفه نمایشگر ها را برعهده بگیرد ، صنایع بنی هاشم لاستیک ایکس رادار ایگرگ بخش صندلی وغیره دقت کنید همه باید شرکت تخصصی باشند .
  4. 3 پسندیده شده
    نمونه جدید پهپاد «فرپاد» در اختیار یکان‌های عملیاتی ارتش قرار گرفت امیر سرتیپ کیومرث حیدری، درباره آخرین دستاوردهای سازمان جهاد خودکفایی این نیرو در حوزه طراحی و ساخت سامانه‌های پهپادی، گفت: نیروی زمینی ارتش نمونه جدیدی از پهپاد دست‌پرتاب «فرپاد» را ساخته و در اختیار یکان‌های عملیاتی قرار داده و این سامانه پهپادی دیگر در حوزه تحقیقاتی نیست، چراکه تست‌های میدانی آن انجام شده است و در حوزه عملیاتی در اختیار یکان‌های این نیرو قرار گرفته است. فرمانده نیروی زمینی ارتش با بیان اینکه این پهپاد دست‌پرتاب در حوزه شناسایی و مراقبت از خطوط مرزی و سایر عملیات‌های مرتبط مورد استفاده قرار می‌گیرد، گفت: از پهپاد فرپاد در راستای تجهیز تیپ‌های متحرک هجومی و واکنش سریع و یکان‌های اطلاعاتی استفاده می‌شود. وی با تاکید بر اینکه پهپاد فرپاد مجهز به سامانه خلبان خودکار و ایستگاه زمینی قابل حمل است، افزود: این پهپاد در حوزه جنگ الکترونیک نیز از قابلیت‌های لازم برخوردار بوده و همچنین توانایی کشف اهداف به صورت تصویری را دارد. حیدری افزود: نیروی زمینی ارتش در حوزه پهپاد سابقه طولایی دارد و امروز از انواع سامانه‌های پهپادی از جمله سامانه‌های پهپادی رادارگریز و پهپاد با قابلیت پرواز در شب و شناسایی و رزمی برخوردار است.
  5. 2 پسندیده شده
    خوبه چند نکته درمقایسه با موتور قبلی که داشتیم و جوابش رو هم پس داده بود یعنی طلوع4 میکنم نکات جالب مصرف سوخت مصرف ویژه حدود 0.058 در هر ثانیه که حدودا میشه 0.1276 پونددر ثانیه به ازای هر نیوتن یا مصرف سوخت ویژه معادل با 1.24 پوند به ازای هر پوند رانش به دست میاد (موتور رانش کلی معادل با 1650نیوتن یا 370 پوند داره) درمقایسه با موتور طلوع 4 که مصرف سوخت ویژه اش 1.3 کیلوگرم به ازای هر daN هست که میشه حدود 0.286 کبلوگرم به ازای هر نیوتن رانش یا 1.27 پوند به ازای هر پوند این موارد و واحدها رو گفتم که هرکس با هر مقیاسی راحتتره و تو ذهنش هست سنجش کنه مصرف به مقدار ناچیزی کمتر شده عمر دومین نکته اس که با توجه به اینکه موتور دوم کوچکتر شده و خنک سازی سختتره و هم میزان airflow کمتره اما عمر 50 ساعتی داره که در مقایسه با موتور طلوع 20 ساعتی رقم خوبیه مقایسه ای هم با موتور tj100 هم بخوام بکنم هرچند عمر این موتور رو نمیدونم اما موتور tj100 مصرف ویژه 1.13 پوند در هر پوند رانش داره هرچند موتور ما حتی از موتور tj150 هم توان بیشتری داره
  6. 2 پسندیده شده
    با سلام بعد از مدت ها بحث سر احتمالات ساخت و ساز تسلیحات داره شروع میشه و بنده هم بسیار علاقمند هستم این بحث ادامه پیدا کنه . دوست عزیزمون در مورد ساخت یک جنگنده سنگین بر اساس تامکت صحبت کردند که بنده حدود دو سال پیش بهش اشاره کردم . باید قبول کنیم با توجه به قدرت موشکی ما و متحدانمون و پراکندگی شبه نظامیان ما در سرتا سر خاورمیانه، ما میتوانیم نیاز های خود در جهت بمباران اهداف را براورده کنیم پس در این جهت فشاری بر ما وارد نیست اما در بحث تصاحب آسمان ما حرفی برای گفتن نداریم ، لذا داشتن یک رهگیر از واجبات است بنابر این اصلاح و تقویت کامل تامکت ها میتواند جان تازه ای به نیروی هوایی بدهد. سبک طراحی جنگنده در جهان در حال حاضر تقریبا ۳ گانه هست ، دسته اول سبک شرقی مانند روسیه دسته دوم سبک غربی مانند آمریکا و دسته اخر جنگنده های اروپایی مانند رافائل و یورو تایفون و ساب. پلتفرم جنگنده های شرقی متاسفانه چندان مناسب برای ارتقا به یک جنگنده رادار گریز نیستند و اگر به نوع دماغه و انحلال بدنه توجه کنید متوجه این امر می شوید ، با علم بر همین موضوع روس ها و چینی ها در پلتفرم جنگنده های نسل پنج خود از سبک طراحی آمریکایی استفاده کرده اند. بنابر این با توجه به اینکه ما مدت طولانیی بر روی تامکت ها تعمیرات سنگین انجام داده ایم و به تمام نقص ها و نقات قوت آن آشنا هستیم می توانیم با بهبود طراحی آن و بهبود پیشران ها و سطح مقطع آن و همچنین رادار آن به یک رهگیر فوق العاده دست پیدا کنیم ، هرچند اگر سن بالای تامکت ها و نبود تجهیزات را چشم پوشی کنیم تامکت در حال حاضر بر بسیاری از جنگنده ها برتری دارد . نسل تامکت نباید منقرض شود و بهترین کار، اصلاح آن و بهبود شرایطش و ساخت یک رهگیر همه فن حریف هست.
  7. 2 پسندیده شده
    بعضی وقت ها با سر زدن به سایت نظراتی رو میبینم که با خودم میگم همین که مثل قبل هر روز به سایت سر نمیزنم کار درستی بوده! تا کی قراره از هر چیزی رو که رونمایی میشه انتظار قابلیت رزم اف 22 رو داشته باشید؟! یکی از اصلی ترین مشکلات نهاجا البته در کنار هزاران مشکل دیگه این بود که بعد از بونانزا و پی سی 7، جت آموزشی اختصاصی برای پر کردن خلا بین هواپیمای ملخی و جنگنده نبود. بالاجبار نهاجا مجبور شد تعدادی از اف 5 های b رو عملیاتی نگه داره و نقشی مشابه نقشی که تی 38 در آموزش خلبان های نیروی هوایی امریکا ایفا میکنه رو به اف 5 B بسپره. و البته تعداد این فریدوم فایترها به هیچ وجه در حد کافی نبود که نهاجا رو مجبور کرد تعداد انگشت شمار موجود از اف 5 های A خودش رو تحت پروژه ی سیمرغ دو کابین و تبدیل به مدل B کنه. باز هم تعداد کافی نبود لذا نهاجا مجبور شد که تعدادی از خلبان ها رو برای اموزش به کشورهای دیگه مثل پاکستان و... بفرسته. این خلبان ها در کشورهای میزبان تاکتیک های نبرد اون کشورهارو یاد نمیگیرن و فقط با پرواز با جت هایی مثل k-8 مرحله upt رو طی میکنن و به کشور برمیگشتن. لذا پول زیادی صرف میشد در عین حال که تاکتیک های رزمی هم اموزش داده نمیشد. اولین تلاش برای رفع این مشکل با شفق به نتیجه نرسید و به دلیل نبودن موتور و ... عملا پروژه شفق در اون زمان تموم شده به حساب میومد. تلاش ها برای خرید جنگنده خارجی مثل یاک 130 هم به هیچ جایی نمیرسید که نهاجا دست به طراحی کوثر 88 زد. این جت تو مرحله اول که فقط اموزشی بود بر مبنای قطعات موجود اف 5 A و B تعریف شد. موتور، ارابه فرود، اویونیک، کاکپیت، قطعات بسیاری از سیستم ها مثل هیدرولیک و ... مستقیما از قطعات جنگنده مذکور تامین میشد. هیچ ایرادی هم به قضیه نیست چون در صورت موفقیت طرح قطعات به خط تولید داخل میرفت و در صورت عدم موفقیت (که احتمالش هم کم نبود) هزینه و زمان اضافی صرف ساخت سیستم های جدید انجام نگرفته بود. شکر خدا که پروژه به نتیجه رسید و در ادامه خوشبختانه یا متاسفانه برای تولید انبوه و ساخت نمونه پروازی همکاری با وزارت دفاع شروع شد. تا زمانی هم که خرید جنگنده جدید انجام بشه (که هیچوقت نمیشه) و یا پروژه هایی که برای ارتقای اویونیک جنگنده های موجود در دست انجامه به نتیجه برسه، یاسین با کاکپیت انالوگ و بدون hud و ... تولید میشه. موتور جی 85 - 13 به تعداد مناسب در داخل باید موجود باشه و بعیده برای نمونه اموزشی سراغ جی 85 - 21 یا همون اوج برن. این نمونه اولی هم که پروازش رو نمایش دادن ساده ترین نمونه پروازی بود که حتی قابلیت جمع شدن ارابه فرود نداشت و ... تنها مورد نگرانی وزن خالی این جت بود که بر اساس اطلاعات منتشر شده در ماکس 2017 چندصد کیلو نسبت به جت های مشابه مثل میگ at یا casa 101 بیشتر بود. که به حمدلله طبق اطلاعات منتشره در ماکس 2019 در نمونه دوم با وجود کامل شدن زیرسیستم ها وزن 700 کیلو کاهش داشته نسبت به نمونه اول. اگر قرار بر توسعه نمونه رزمی باشه تفاوت هایی با این نمونه خواهد داشت. اینکه توپ به دماغه اضافه خواهد شد، دو سر بال ریل پرتاب سایدوایندر و زیر هر بال دو هاردپوینت وجود خواهد داشت (این الزامات به اصلاح و تقویت سازه بال منجر خواهد شد و بال فعلی رو نمیشه استفاده کرد) و از موتور اوج بدون قسمت پس سوز استفاده خواهد کرد و ... برای رسیدن به یاسین زحمت زیادی کشیده شده و حتی خون داده شده. خاطره شکستن بال تذرو و شهادت خلبانش از هیچکس پوشیده نیست. یاسین اولین جت طراحی ایران هست که فعلا تمام تست های پروازی خودش رو به سلامت انجام داده و ان شاالله با تولیدش یکی از بزرگترین مشکلات نیروی هوایی مملکت رو کاملا رفع میکنه. اولین گام بعد از سال ها با موفقیت برداشته شده و ایراداتی هم که وجود داره مثل عدم وجود fbw و ... هم قابل برطرف شدنه. جدای از عملیاتی شدن یا نشدن قاهر، ان شاالله پرواز اون رو هم که قبلا انجام شده نشون بدن تا شیرینی این موفقیت دوچندان بشه
  8. 2 پسندیده شده
    طرف ( مسول نظامی ما ) می گه ما یرای یاسین می خواستیم موتور بخریم ، بهمون نفروختن .... بعد دوستان گمانه زنی در مورد تولید تحت لیسانس یا انتقال فناوری موتور توربوفن میگ ۲۹ و سوخو ۳۵ می کنند ؟! فازتون چیه ؟!
  9. 2 پسندیده شده
    پهپاد شاهد 123 در فرودگاهی در سودان و ظاهرا ساخت باند پروازی در غرب کشور برای عملیات پهپادی در عراق و سوریه
  10. 1 پسندیده شده
    مقدمه مترجم : در فضای وب پارسی ، بخصوص ان دسته از کاربرانی که در حوزه دفاعی قلم می زنند ، رویکردی مشخص با تمرکز خاص بر روی سخت افزار رزمی وجود دارد ، در حالی که گستره دانش نظامی ، فراتر از آنچه که مطلوب ذائقه مخاطبان است به نظرمی رسد ، با این وصف ، در زمان بررسی مراجع معتبر نظامی ، با مقاله ای روبرو شدم که عملکرد ارتش سرخ در افغانستان را از دید یک نظامی متخصص آمریکایی مورد بررسی قرار داده بود . این مقاله با ادبیات رسمی و بدون زوائد ژورنالیستی به رشته تحریر درآمده و تحلیل کاملا نظامی را در اختیار مخاطب قرار می دهد . منظره عمومی دره پنج شیر در افغانستان وجود ارتفاعات سر به فلک کشیده در افغانستان ، چالشی جدی برای جتهای پشتیبانی نزدیک و بالگردهای توپدار روسی بشمار می آمد مقدمه به نقل از نویسنده مقاله : در اوایل سال 1990 میلادی ، دانشکده توپخانه دفاع هوایی ارتش ایالات متحده ، فرصت مطالعاتی منحصر به فردی را در اختیار من نهاد تا درسهای برگرفته از کاربرد سامانه دفاع هوایی دوش پرتاب استینگر ( FIM-92) را براساس حقایق میدان نبرد مورد بررسی قرار دهم . در ان زمان ، بعنوان سرگرد نیروی زمینی ، عضو گروهی از مربیان ارتش بودم که برای مصاحبه در خصوص ثبت تجربیات رزمی این سیستم دفاع هوایی دوش پرتاب که در دهه هشتاد میلادی توسط مجاهدین افغان بر علیه نیروی هوایی و هوانیروز ارتش سرخ شوروی به کار رفت ، به ارتفاعات سر به فلک کشیده هندوکش در افغانستان اعزام شدم . با این وصف ، سطور پیش رو ، روایت دست اولی از نقش سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب در ایجاد فضای لازم برای فرمانده میدان نبرد با هدف افزایش آزادی عمل و همچنین دستیابی و حفظ ابتکار عمل تاکتیکی در مواجهه با نیروی مهاجمی که به نسبت از برتری هوایی کامل برخوردار است ، را ارائه می نماید . مروری کوتاه بر تاریخچه رزمی در افغانستان : هنگامی که ارتش سرخ در سال 1979 میلادی وارد افغانستان شدند ، اولویت شماره یک آنها ، تثبیت جمهوری کمونیستی افغانستان بود تا حکومت مرکزی کابل با آسودگی خیال ، ارتش افغانستان را رودرروی مجاهدین افغان قرار دهد . بدین ترتیب ، اجرای یک یک سلسله عملیات نظامی کلاسیک از سوی روسها که به اشغال مراکز شهری و نقاط کلیدی ارتباطی این کشور منتهی شد ، موجب گردید تا عکس العمل مجاهدین افغان از اجرای عملیات منظم شهری ، به ایجاد کمین در امتداد شبکه اصلی جاده ای این کشور کوهستانی محدود گردد . اما با معرفی سامانه دفاع هوایی استینگر ، پتانسیل ایجاد چالش برای برتری هوایی روسها در اختیار افغان ها قرار گرفت و به انها امکان داد تا تسلیحات آفندی شلیک مستقیم و غیر مستقیم را بر علیه روسها ، بدون نگرانی عمده از حملات هوایی ارتش سرخ ، بکار گیرند . بدین ترتیب ، مجاهدین مسلح به تسلیحات مناسب ، با اجرای مستمر و متناوب حملات ایذایی ابتدا مراکز نظامی ارتش دولتی و سپس پایگاه های نظامی ارتش شوروی را منزوی نموده و سپس با تحمیل شرایط جنگ به شکل نظام مند ، موجبات کاهش کمّی این مراکز را که تعداد آنها تا آن زمان روبه افزایش بود ، فراهم نمودند . افغانستان ، کشوری با جغرافیای کوهستانی و خشن که در طول تاریخ برای هر مهاجمی به یک چالش مبدل گردید شرایط اقلیمی و جغرافیایی : افغانستان بلحاظ جغرافیایی ، یک کشور کوهستانی محصور در خشکی است که بلحاظ مساحت با ایالت تکزاس ایالات متحده ، قابل مقایسه خواهد بود . این کشور از شمال با اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ( در زمان نگارش متن ، اتحاد شوروی هنوز دچار فروپاشی نشده بود ) ، در شرق با ایران ، از جنوب و جنوب غرب با پاکستان و در شمال شرقی نیز با جمهوری خلق چین همسایه است . بیشتر از 80 درصد از اراضی این کشور را اقلیم بیابانی و نیمه بیابانی تشکیل میدهد و به همین علت ، تنها 20 درصد از مساحت آن قابل کشت و زرع است . به همین دلیل ، افغانستان همواره تابستان های گرم و خشک و زمستانهای بسیار سردی را تجربه می نماید ، در حالی که رشته کوه های پامیر و هندوکش بعنوان "بام" افغانستان ، برآن مسلط هستند . اما این وضعیت در همه جای این کشور یکسان نیست ، چرا که جغرافیای افغانستان به شکل خاص متشکل از تعداد بیشماری از ارتفاعات و استپ هایی است که در برخی نقاط ارتفاع آنها به 5000 متر نیز میرسد . در مجموع ، طبیعت خشن افغانستان در طول تاریخ ، همواره مهاجمان خارجی را با چالش های بسیاری مواجه ساخته است . حفیظ ا... امین ( سمت راست ) و ببرک کارمل ( سمت چپ ) وضعیت میدان نبرد در دهه هشتاد میلادی : در دسامبر 1979 اوضاع سیاسی افغانستان ، از دید پولیت بورو بسیار ناامید کننده بشمارمی رفت ، چرا که دولت مارکسیستی جمهوری دموکراتیک افغاستان به مرز فروپاشی کامل نزدیک می شد . مقاومت مجاهدین در حومه پایتخت این کشور بتدریج نمودهای بیشتری پیدا می نمود و مسلحین ، کنترل 18 استان ( ولایت ) از 27 استان افغانستان را در دست داشتند . میزان ناامیدی روسها از حکومت کابل تا بدانجا بود که حتی رییس دولت وقت ( حفیظ ا... امین ) نیز بعنوان مهره ای موثر در سپهر سیاسی افغانستان بحساب نمی آمد ، هر چند این وضعیت یک طرف بود ، چرا که "امین" اعتقاد راسخی به پشتیبانی روسها برای حفظ قدرت داشت . وضعیت آنچنان نابهنجار تحلیل میشد که به تعبیر یک مقام ارشد وقت کرملین ، " دولت افغاستان در آستانه تجزیه کامل قرار داشت و نابودی انقلاب سوسیالیستی افغانستان بدون کمک و پشتیبانی بین المللی اجتناب ناپذیر مینمود " بااین وصف ، پس از آنکه " امین " از سه برنامه ترور ، جان سالم به در برد ، اتحاد جماهیر شوروی به این نتیجه رسید که زمان دفاع از علائق روسها در افغانستان ، فرا رسیده است . حمله ارتش سرخ به افغانستان ، دسامبر 1979 میلادی آغاز ماجرا : خرس روسی در کوهستان سرانجام در شب کریسمس 1979 ، همزمان با افزایش تب انقلابی در همسایه شرقی ( ایران ) ، ارتش سرخ اتحاد جماهیر شوروی به افغانستان حمله برد . در ابتدای امر ، عناصری از واحدهای 103 و 105 هوابرد ، جمعی لشکر گارد ( اسپتسناز ) در فرودگاه کابل فرود آمدند و همزمان ، یگانهایی از همین لشکر تاسیسات پایگاه هوایی بگرام ( در نزدیکی کابل ) ، در حالی که یگانهای نیروی زمینی بسرعت مشغول تصرف پایگاه هوایی شیندند و قندهار ( غرب و جنوب افغانستان ) را به اشغال خود در آوردند . بعد از تثبیت موقت شرایط ، عناصر ترابری هوایی 5000 سرباز روسی را به فرودگاه کابل منتقل نموده و و تنها 24 ساعت پس از این رویدادها ، نخستین لشکر پیاده/ مکانیزه ارتش سرخ وارد افغانستان شد . در مجموع تا نخستین روزهای ژانویه 1979 ، 50 هزار سرباز ارتش سرخ ، خود را آماده می کردند تا بر این کشور کوهستانی با طبیعتی خشن ، مسلط شوند و این گام مهمی برای نزدیک شدن شوروی به ابهای گرم اقیانوس هند بشمارمی رفت . در این میان ، رییس جمهور " امین" با یک شبه کودتا از کار برکنار و ببرک کارمل جایگزین وی گردید و این بدان معنا بود مخالفت کمتری از سوی دولت کابل در خصوص حضور نظامی ارتش سرخ صورت می گرفت و علاوه برآن ، به نظر می رسید که اتحاد شوروی ، علیرغم انتقادات بین المللی کنترل شده ، به اهداف خود دست یافته است . چالش جدید برای ارتش سرخ : مجاهدین افغان " مجاهدین " اصطلاحی که در اسلام از کلمه " جهاد" بر گرفته شده و به معنای " جنگجویان مقدس" است ، در واقع یک سنت بسیاری قدیمی در میان بافت قبیله نشین افغانستان محسوب میشود . از یک نظر ، زمین خشن و بافت ناهموار و کوهستانی افغانستان ، قرن هاست که ساکنان این حوزه جغرافیایی را بصورت گروه های جدا افتاده کوچک تبدیل نموده و به همین دلیل ، محافظت از قبیله ، و زمین های متعلق به آن از اهمیت بسیار ویژه ای برخوردار است . علاوه براین ، افغان ها تیراندازان بسیار ماهری بوده و مهارت در استفاده از سلاح ، بخشی از میراث اجتماعی – فرهنگی آنها بشمار می رود . نکته جالب اینجاست که این جامعه مسلح ، علاقه مندی بسیاری زیادی به سلاح های مستقیم زن (DIRECT- FIRE) داشته و کمتر راغب به نگهداری و کاربرد تسلیحات منحنی زنی نظیر خمپاره اندازها که تاثیر آن بخوبی قابل مشاهده نیست ، هستند . با این وصف ، تا قبل از ورود استینگر به صحنه عملیات رزمی ، نیروی هوایی شوروی و افغانستان بدون هیچ مزاحمتی وارد صحنه نبرد شده و با آزادی عمل دست به اجرای حملات هوا به زمین و پیاده نمودن واحدهای هوابرد می نمودند . اهمیت این مساله در اینجا بود که با در اختیار داشتن مزیت شناسایی هوایی و کاربرد جتهای بال ثابت توسط نیروهای دولتی ، سازمان رزم مجاهدین افغان برای اجرای حملات ایذایی بسیار محدود ( حداکثر 70 تا 75 نیرو ) می شد . علاوه براین ، افغان ها بالاجبار می بایست پایگاه های تدارکاتی خود را در فواصل بسیاری دورتری از مراکز شهری و روستایی و در میان کوه ها و غارهای عمیق با هدف حفظ توان رزم ایجاد نمایند و حملات از پیش برنامه ریزی شده آنها نیز تنها به شبیخون های متناوب و کمین های جاده ای که اثرات محدودی را برجای می گذاشت ، منحصر می گشت . از سویی دیگر ، با منظم شدن توالی حملات مجاهدین ، اجرای حملات هوایی از سوی روسها نیز کُشنده تر میشد ، تا جایی که حملات ایذایی و حتی شبانه مجاهدین بدلیل ترس از عکس العمل جتهای پشتیبانی نزدیک نیروی هوایی ارتش سرخ ، همواره با احتیاط صورت می پذیرفت . این مساله برای افغان ها بتدریج به یک چالش غیر قابل دفاع تبدیل شد ، تا جایی که یکی از فرماندهان ارشد این نیروها ، حملات نیروی هوایی ارتش سرخ در قالب عملیات پشتیبانی نزدیک را " پاسخی کاملا اتوماتیک " به هر حمله نیروهایش ارزیابی می نمود . اما برنامه ریزان نظامی افغان یا بعبارت بهتر ، مستشاران نظامی مستقر در پاکستان برای محدود کردن آسیب پذیری واحدهای زمینی مجاهدین در برابر حملات هوایی روسها ، به این نتیجه رسیدند که بهترین شیوه موجود ، تدوین تاکتیکهای "آتش متقابل " خواهد بود ، اما تا قبل از سپتامبر 1986 محدوده برد آتش افغان ها با کاربرد تسلیحاتی نظیر تیربارهای سنگین 12.7 م.م و 14.5 م.م ، RPG-2 و RPG-7 و تسلیحات کوچک به 300 تا 400 متر محدود میشد و بدلیل برتری ارتش سرخ در حوزه "آتش " به تقریب تمامی حملات مجاهدین منجر به تلفات زیاد می گردید . علاوه براین ، حمله د ر فواصل بیشتر از 500 متر نیز خطرات مضاعفی را بدنبال داشت ، بدین معنی که اگر عناصر مسلح افغان وارد رزم نزدیک با روسها می شدند ، بالگردهای روسی با آتش تیربار و راکتهای 57 م.م بشدت پاسخ میدادند ولی درصورت ورود به فضای باز ، جتهای بال ثابت نیروی هوایی شوروی ، با کاربرد مهمات ناپالم و مهمات آهنی متعارف که تاثیر تاکتیکی افزون تری برجای می نهاد ، تلفات زیادی بر مجاهدین وارد مینمودند . پی نوشت : 1- ادامه دارد ............. 2- منابع در انتهای مطلب معرفی خواهد شد ... 3- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
  11. 1 پسندیده شده
    من قبلا برای ساخت جنگنده پیشنهاد داده بودم که برای ساخت جنگنده باید از ظرفیت صنعتی کل کشور استفاده بشه یعنی با قطعه قطعه کردن و سپردن بخش های مختلف یک جنگنده به صنایع کشور کار تولید را از خطوط صنایع مختلف آغاز کنیم و دانشگاههای تراز اول کشور و شرکت های دانش بنیان را برای پشتیبانی و ارتقای محصول با این صنایع پیوند بزنیم با این کار هزینه گزاف تولید جنگنده و خط تولید جداگانه آن را کاهش می دهیم به عنوان مثال صنایع خوروساز می توانند بدنه و شاسی ، صنایع الکتریکی زیرسیستم های الکتریکی و آیونیک ، صنعت نمایشگر های تصویری برای ساخت نمایشگرهای کابین و صنایع شیشه سازی و لاستیک برای شیشه کابین و لاستیک جنگنده و برای ساخت موتور جنگنده استفاده از تمام ظرفیت موتور سازی صنایع مختلف اعم از خودرو سبک و سنگین و صنعت لکوموتیو و نیروگاهی با یک کارگروه مشترک ، در آخر هم یک خط ویژه زیر نظر متخصصین وزارت دفاع برای مونتاژ قطعات مختلف جنگنده که صنایع تولید کردند با این کار ما می توانیم انواع محصولات نظامی از جمله جنگنده ، بالگرد ، تانک و خودرو زرهی و ناو جنگی با سهولت و سرعت بیشتری تولید کنیم و از آن طرف بودجه هنگفت نظامی را که در وزارت دفاع به هدر می رود را وارد چرخه اقتصادی کشور میکنیم و در نتیجه امنیت و شکوفایی اقتصادی را در کنار هم خواهیم داشت
  12. 1 پسندیده شده
    فضای جمع شدن ارابه فرود دماغه پرچ شده برای ارابه فرود عقب اصلا دری برای باز و بسته شدن محفظه ها قرار داده نشده نمونه اول صرفا یک نمونه ساده برای انجام تست های تاکسی و پروازهای اولیه هست. نمونه دوم تکمیل و دارای همه زیرسیستم ها خواهد بود
  13. 1 پسندیده شده
    این هم یکی از اسناد صریح. در ادامه جزییات این تخصیص بودجه را هم گفته که یک بخشیش اختصاص به اقلیتهایی است که تحت آزار و اذیت (!) ایران هستند. تصور میکنید از جندالله به اصطلاح سنی گرفته تا گروه هایی که بلوچ خودش را معرفی میکنند و بهاییان حالا وارد سیاست شده و کردهای شمال غرب پژاک و الاحوازیه و شاید پان ترکیستها همه را با شعبده بازی میتونه در این بازه قرار بده. جالبه یک نفوذ طبیعی (نفوذ ایران در عراق و لبنان و یمن ) را با بودجه و پول به صورت آشوب کنترل شده به قول خودشون و آسیب به مردمان عراق و لبنان و حتی با تهدید جنگ داخلی و در یمن توسط بمب! می خوان از بین ببرند. حالا نتیجه اگر کشتار بود و جنگ و اغتشاش به اونها چه 11 هزار کیلومتر اونورتر.
  14. 1 پسندیده شده
    نيروهاي دموكراتيك سوريه يا همون كردها موافقت اوليه خود رو براي پيوست به ارتش و حمله به نيروهاي ترك و حفاظت از مرزهاي سوريه اعلام كردن ولي شرط گذاشتن كه قبلش مذاكرات بايد صورت بگيره و نيروهاي ما نبايد مستقل به ارتش بپيوندن بلكه بايد نيروي دموكراتيك بصورت كلي پذيرفته بشه و عملا امتيازات و اختياراتي داشته باشه كه همه رو منوط به مذاكره كرده از اون سمت ترك دارن فشار ميارن تا مناطق بيشتري بگيرن نيروهاي دموكراتيك هنوز تو جو حمايت امريكا هستن و معلوم نيست اين موافقت هست يا پيشنهاد مذاكره ولي در كل پذيرش اين نيروها بصورت جمعي منطقي هست ولي بايد شرايط محكمي گذاشته بشه براي مثال ١- نيروي نظامي از سياسي جدا بشه و نيروهاي نظامي كرد حق دخالت در سياست رو نداشته باشن ٢- بيشتر نيروها به بخش هاي انتظامي منتقل بشن و امنيت داخلي رو برقرار كنن جايي كه با مردم در ارتباط هستن و سلاح هاي سنگين رو به ارتش بدن ٣- نيروهايي كه براي نبرد با تروريست ها و ترك ها داوطلب هستن تحت فرماندهي ارتش باشن ٤- تمامي ارضي سوريه به رسميت شناخته بشه ٥- ليست پول ها واريزي و افراد رو شفاف كنن و بدون هماهنگى با دولت مركزي كمك مالي از خارجي ها نگيرن
  15. 1 پسندیده شده
    موضوع هسته ای برای ج.ا شد مثل شتری که توی گل گیر کرده ولی نه جرات پس رفتن داره ، نه اراده‌ای برای پیش رفتن .... اگه همون ده سال پیش بمب اتم رو می ساختند تا حالا به نتیجه رسیده بودیم ، نهایتش جنگ می شد .... الآن در حالی که غرب و اعراب هیچ هزینه ای نمی دهند ، ما اقتصادمون نابود شده ولی پیرمردهای تصمیم گیر عملا براشون این فاجعه اقتصادی مهم نیست در نهایت هم این فاجعه اقتصادی منجر به آشوب می شه و بعد قضیه می ره ذیل اصل « حفظ نظام » و نه تنها هسته ای بلکه در سایر زمینه ها هم امتیاز می دهند در حالیکه دشمن راه رو فهمیده و به فشارش ادامه می ده ... ج.ا از درون فاسد شده و این سیستم با این حجم بالای فساد نه جرات پیش رفتن داره و نه جرات پا پس کشیدن .... نتیجه سکون معلومه ... فروپاشی ...‌
  16. 1 پسندیده شده
    داداش شکر میون کلام جفتتون ولی نه کاری به فروش تسلیحات به ایران دارم و نه اینکه توجه داشته باشیم هممون ما خیلی از مواد اولیه رو چه به صورت خام و یا محصول نداریم ولی یکم امیدوار تر به قضیه ها نگاه کنید دوست عزیز اولین تانک شووروی اگه اشتباه نکنم با استفاده از خربد طرح های میلیون دلاری از طراح های اوروپایی بود .... انسان به امید زنده است .... یا علی
  17. 1 پسندیده شده
    شما می خوای ما موتورهایی رو مهندسی معکوس کنیم که خودمون نداریمیشون ..... مپنا هم اگه اینکاره بچد ، نا حالا کاری می کرد
  18. 1 پسندیده شده
    دونالد ترامپ توییت زده که همین الان چیز بزرگی اتفاق افتاد. کاخ سفید هم گفته ساعت ۹ صبح به وقت واشنگتن (۴:۳۰ عصر به وقت تهران) «بیانیه‌ای مهم» صادر می کند. باتوجه به اخباری که رسیده ابوبکر بغدادی کشته شده است به نقل از فارس پیشتر برخی منابع محلی گزارش داده بودند که بالگردهای آمریکایی اواخر وقت شنبه به منطقه‌ای در نزدیکی شهرک «باریشا» در شمال ادلب حمله کرده‌اند. بر اساس گزارش‌های تأییدنشده، بین ۶ تا ۸ بالگرد آمریکایی در این عملیات مشارکت داشته‌اند. بعد از ورود نیروهای آمریکایی به محل استقرار البغدادی، درگیری مختصری اتفاق افتاده و سپس البغدادی با منفجر کردن جلیقه انفجاری‌اش، خودش را کشته است. هنگام این عملیات خانواده البغدادی نیز در محل حضور داشته‌اند و تصور می‌شود که دو همسر سرکرده داعش هم بر اثر انفجار کشته شده‌اند. https://www.farsnews.com/news/13980805000023/%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%B2%D9%88%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A8%DA%A9%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%BA%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF
  19. 1 پسندیده شده
    به شخصه جناب روحانی من! را که خسته کرده از نقد به تکرار همون اشتباهات قبلی ( قاعدتا با تصور و تحلیل و زاویه نگاه امثال من از اشتباه )، با همون تاکتیک و با همون اهداف ( سیاسی و نه منافع ملی ( نظر شخصی )) و در یک موقعیت بسیار پیچیده و تنها با یک ادبیات عوام پسندانه. تاختن به نقدهای اصولی منتقدین به تصویب FATF و پالرمو با ادبیات سیاسی متهم فرضی! و پرخاشگرانه و حواله به جهنمانه که شما میخواید مردم بدبخت بشند، به مردم میگم یک روزی چه کسانی خواهان بدبختیشون هستند، شما خواستار تقابل صرف با دنیا هستید، شما دشمن تعامل با دنیا هستید و اگر امضا نکنیم متهم(!) به پولشویی میشیم و ... و گویا مثلا حالا که سراغ مذاکره موشکی نمیریم متهم به یاغی گری نمیشیم، یا مذاکره سر موجودیت حزب الله را نمیپذیریم متهم به حمایت از تروریسیم نمیشیم یا چه و چه و گویا متهم نشدن توسط دشمن دلیل قانع کننده ای است در برابر صدها مقاله و نقدی که ( با وضعیت سیاسی کارگروه تامین مالی تروریسم و فشارهای سیاست زده و غیر فنیشون ) وارد میشه به اینکه پذیرفتن این موضوع با وضعیت فعلی اعضا و درخواستها و تحریم ها ضد کشور چیزی جز هزینه نداره برای کشور. دیروز ارشیوی بررسی میشد که جناب ظریف در جلسه ای با منتقدین برجام ( قبل از تصویب کامل ) در مقابل نقدهای فنی که اعلام میکردند با توجه به ادبیات و بندهای فرضی اگر آمریکا در دوره فعلی یا بعدی از برجام خارج شد ما چی در دست داریم و اصلا چه کار میتونیم بکنیم و هیچ چیزی در دست نخواهیم داشت جناب ظریف به صراحت و با قطعیت اعلام می کنند (خیالتون راحت ): " اولا تحریم های قبلی حاصل ده سال کار بود و وقتی برجام منعقد بشه ( به قول خودشون ساختار تحریم ها فرو بپاشه ) دوباره زمان زیادی نیاز هست تا برقرار بشه ( چیزی که منتقدین میگفتند اینطور نیست و اونها با یک چرخش قلم دوباره همه تحریم ها را باز میگردونند اتفاقا به این خاطر که امریکا ساختار تحریم ها را حفظ میکنه و کرده ) و بعد با اطمینان دوباره کری و قطعنامه سازمان ملل با یک قطعیت جدی تر که، چی فکر کردید، آمریکا و رییس جمهور بعدش کل تحریم ها را برگردونه، تو دنیا کی هست که اجراشون کنه" بدبختی ماجرای برجام ( نه ماهیت و اصل توافق با طرف مقابل بلکه ادبیات فنی و تخصصی و پیش بینی ها و ایرادات و گافها و کمبودهای برجام ( خسته شدیم از بس این مغالطه جناب سیاسیون را مجبور شدیم تفکیک کنیم) این بود که این اشتباهات ( این مورد مثلا در ساده ترین شکلش یک خطای فاحش و مرگبار در تحلیل و پیش بینی دستگاه سیاسی و وزارت امور خارجه کشور هست در مورد اینده که خب قاعدتا وقتی پیش بینی این بوده و تحلیل این بوده هیچ راهکاری در نظر گرفته نشده در برجام طبیعتا ) به جای ثبت و درس گیری با قدرت رسانه ای و هیاهوی سیاست زده طرف مسئول به جای عبرت همچنان معجزه ی کاملا بی نقص که فقط کج بودن زمین و شانس بد و توطئه مخالفان ( تاسف اور هست که جناب رییس جمهور همچنان فروپاشی برجام را نه از مشکلات توافق و ایرادات و اطمینان بیش از حد به طرف مقابل و صدها عامل و اشتباه فنی که موردی موهوم مثل نزاشتند از مزایای برجام استفاده کنیم میدونند و من همچنان منتظر مقاله ای هستم که با ذکر مصادیق و با سند روشن کنه دقیقا کجای برجام موردی مخالفان انجام دادند که باعث شد ترامپ ازش خارج بشه یا ما نتونیم از مزایای برجام استفاده کنیم؟!) غالب شده و میشه به افکار عمومی و همین هست که دوباره داریم همون مسیر را به شکلی دیگه طی میکنیم. پ ن: متاسفم حتی چنین ذهنیتی دارم ( ولی شواهد و قرائن و پیشینه و تجربیات گذشته این حس را تقویت میکنه ) ولی با مطالعه مجموعه نقدها به پالرمو و ... و توضحیات موافقین و برداشت این نکته که واقعا در وضعیت فعلی و با توجه به شروط جدی غرب برای تحمیل پالرمو و تلاش امریکا و از همه مهمتر به قول خود موافقین بدون هیچگونه تضمینی از نتیجه کار و این نکته که به قول خودشون نهایتا باعث میشه اوضاع بدتر نشه ( و این را هم دقیق توضیح نمیدند که بدتر از وضعیت فعلی دقیقا چه هست و لااقل چند استدلال بیارن که اتفاقا تصویب پالرمو و ارائه اطلاعات مالی کشور در وضعیت فعلی ( تحریم و نه شرایط عادی ) بیشتر باعث ضرر کشور نمیشه* ) احتمالا حاکمیت موافقت نخواهد کرد این درخواست دولت را پس میشه نتیجه گرفت این فضاسازی متاسفانه با علم به نتیجه تصمیم مجموعه کارشناسی حاکمیت بیشتر برای این هست از فردای وارد شدن ایران به لیست سیاه این نهاد، بهانه های بسیار واضح و دم دستی و آسان وجود خواهد داشت که هر نقد به روند اجرایی کشور، کاستی ها، سوء مدیریت ها، وادادگی های سیاسی در مسائل دیگری چون موشکی و منطقه ای و رها کردن اقتصاد کشور و بدتر شدن اوضاع معیشتی بسیار راحت حواله بشه به : « اگر گذاشته بودید پالرمو را تصویب کنیم و شرایطش را اجرا حتما وضعیت بهتر بود و تمام مشکلات برجام و تحریم ها و توطئه دشمن و کاستی های مدیریتی و حتی موارد ماقبل پالرمو ( حافظ افکار عمومی کوتاه هست و فضاسازی هم آسان ) همه و همه فقط به این مورد مربوط میشه و پس اصلا به ما ربطی نداره مشکلات و تازه بهترین ترفند برای بهره برداری در انتخابات* هم هست چون نقدهای بسیاری که در مورد برجام و شیوه مدیریت ارزی و بانکی کشور و مقابله با تحریم ها و چه و چه وجود داره و طرف مقابل باید پاسخگو باشه همه حواله داده میشه به گزاره مشهور : " اگر گذاشته بودید همه کار را درست میکردیم" * بحث اصلا انتخابات نیست و طرفهای درگیرش، بلکه بحث قربانی کردن منافع ملی به پای سیاست و قدرت هست. ( در مورد طرف مقابل هم صادق هست، خوب هست هر موردی که دیده میشه و بشه که طرفی با خیانت به منافع ملی درصدد هست مثلا با ضربه به دولت یا فعالیتهای اقتصادی و تمهیدات ضدتحریمی و تصمیمات صحیح مدیریتی اش باعث بشه دولت شکست بخوره تا فردا روزی در انتخابات سرکوفتش بزنه که موفق نبودی یا نقدی کنه که صحیح نباشه و دقیق همینجا عنوان بشه تا لااقل شناختها دقیق بشند برای افراد این انجمن ) پ ن 2: همونطور که حدس زده میشد آمریکا هم وارد قضیه لوایح پالرمو و FATF شد تلویحا به نوعی. قبلا ما تنها تمایل و فشار پمپئو را شاهد بودیم برای تصویب این لوایح توسط ایران و حالا آمریکا ( احتمالا با شنیدن زمزمه های اختلاف در ایران ) وزرات خزانه داری را مکلف کرده با تهدید، یک نهاد جدید ایجاد کنه برای رصد پولشویی در ایران و توصیه به شرکتهای آمریکایی برای مبادله با ایران ( گویا قبلا اصلا مبادله ای وجود داشته ) - به نظر بیشتر یک حرکت برای جریان داخلی است تا با اسناد به این قبیل فشارها کشور را در معرض یک تهدید موهوم ( وقتی تا این حد تحریم هستیم چرا باید ترسی از عدم مبادله به خاطر پولشویی داشته باشیم، توجه داشته باشیم عمده مبادلات ما الان پنهان (برای دور زدن تحریمها) و طبق قوانین خارجی غیرقانونی است ) معرفی کنند . در شرایط عادی کمتر نگرانی برای تصویب این لوایح شاید وجود داشت ولی در حال حاضر چرا باید یک تحمیل جدید اون هم دقیقا در راستای سد کردن همین مبادلات پنهان فعلی را (تقریبا) بپذیریم اون هم بدون هیچ امتیازی ( فرض بگیریم این شرط اروپا بوده در برجام حتی )
  20. 1 پسندیده شده
    Df17میتونه الگوی مناسبی برای کلاهکهای جداشونده با دقت بالا و ظاهرا قدرت تخریب بهتر از ایده های وطنی باشه هر چند خدا رو شکر در این زمینه پیشرفتهای خوبی شده ولی این نوع کلاهک با شکل خاص که در فاز نهایی دارد فکر میکنم دارای پرواز پهبادی با داشتن بالچه های کنترلی بزرگ رسیدن به هدف رو با اطمینان بالاتری انجام میده و در کل طرح مناسبی برای الگوبرداری تلقی خواهد شد. البته اگر درست متوجه شده باشم موشک هایپر سونیک معرفی شد و فکر میکنم منظور پرواز کروز با سرعت مافوق صوت در فاز نهایی باشه در این صورت داشتن موتور مافوق صوت میتونه گلوگاه باشه. دوستان اهل فن در صورت اشکال مطلب تصحیح بفرمایید.متشکرم
  21. 1 پسندیده شده
    ردپای "قدس 1" در تهران بیش از یک هفته از حملات به تاسیسات آرامکو در ابقیق و خریص می‌گذرد. گرچه ابهامات بسیار زیادی در مورد این حمله وجود دارد، اکنون اطلاعات بیشتری در مورد تسلیحات بکار رفته در حمله حوثی ها موجود است. عربستان سعودی در یک کنفرانس خبری بقایای 18 فروند پهپاد و هفت موشک کروز را که به سمت این دو تاسیسات نفتی شلیک شده بود به نمایش گذاشت. با وجود اینکه عربستان هنوز این موشک‌های کروز را به عنوان موشک‌های کروز ایرانی "یاعلی" معرفی می‌کند اما بقایای بدنه و موتورهای TJ100 ساخت کشور چک، نشان می‌دهد نوع موشک به کارگرفته شده شباهت زیادی با موشک "قدس1" حوثی‌ها دارد. رمز و رازهایی در مورد قدس1 وجود دارد. طراحی کلی آن، پیشران و زمینه سیاسی، همه‌ی آن‌ها به ایران به عنوان منشا این موشک اشاره دارند اما هنوز هیچ اثری از آن را در ایران ندیده‌ایم یا حداقل این طور به نظر می‌رسد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فوریه 2018 در دانشگاه امام حسین (ع) نمایشگاهی از دستاوردهای صنعتی دفاعی خود برگزار کرد که توسط اعضای این دانشگاه ساخته بود. در بخشی از این نمایشگاه، تلوزیون ایران چندین مدل تونل باد را نشان داد این مدل‌ها عبارت بودند از: سیستم های موشکی صیاد، موشک بالستیک ذوالفقار، یک کروز ضد کشتی و یک موشک کروز که یادآور موشک کروز "یاعلی" است. و در آخر مدل تونل باد کروزی دیگر که شباهت چشمگیری به "قدس 1" دارد. از آنجا که سومار و قدس1 در طراحی کلی کاملا شبیه هم هستند (گرچه از نظر اندازه بسیار متفاوت هستند) می توان فرض کرد که صرفا شبیه به موشک معروف سومار ساخته شده است. با این حال نگاه دقیق‌تر به برخی از ویژگی‌های مدل تونل باد نشان می‌دهد که این موشک شباهت بیشتری به قدس 1 دارد. اولین نکته‌ای که باید در نظر گرفت موقعیت بال است. سومار از بال‌های میانی تاشونده استفاده می‌کند اما قدس1 درای بالهای‌ ثابتی است که در پایین بدنه موشک قرار داد. (ظاهرا حوثی‌ها موشک را به صورت وارونه به نمایش گذاشته‌اند.) این ویژگی که در دنیای موشک‌های کروز بسیار نادر است در مدل تونل باید نیز قابل مشاهده است. یکی دیگر از تفاوت‌های بسیار مهم بین سومار و قدس در شکل انتهایی بدنه دو موشک است. قسمت عقب بدنه سومار گرد است اما انتهای موشک قدس1 شبیه به تیوبی است که به یک مخروط کوتاه منتهی می‌شود. باز هم مدل تونل باد به قدس 1 نزدیکتر است تا سومار. حتی اگر انتهای آن کمی پهن تر از موشک حوثی‌ها به نظر برسد. دماغه دو موشک نیز از لحاظ شکل متفاوت هستند سومار دارای دماغه کاملا گرد است اما قدس 1 از دماغه ای تیز برخوردار است. . به دلیل وضوح پایین فیلم‌های موجود از مدل تونل باد نمی‌توان با اطمینان بالا قضاوت کرد اما به نظر می‌رسد دماغه مدل تونل باد به قدس1 نزدیکتر است نسبت به سومار. این شباهت‌های گسترده نشان‌دهنده‌ی این است قدس 1 یکی از کروزهای زمین به زمین سپاه پاسداران است که حوثی‌ها آن را ساخت یمنی معرفی کرده‌اند. با توجه به نبودن تصاویر کامل قدس 1 از روبرو و بدون داشتن زاویه، اجبارا دو عکس را که از زاویه روبرو و تقریبا بدون هیچ زاویه‌ای گرفته شده بود در هم ادغام کردم تا طول موشک به دست آید. با توجه به قطر 34 سانتی متری قدس 1 برای طول آن، عدد 440 سانتی متر به دست ‌آمد که این عدد بسیار نزدیک به UAV Kent 2.0 با اندازه 436 سانتی متر می‌باشد. البته این اختلاف 4 سانتی متری قابل چشم پوشی است. تفاوت اصلی بین قدس 1 و UAV Kent 2.0 همان اختلاف در محل نصب بالهاست. که در بالا در حین بررسی تفاوتها بین سومار و قدس 1 ذکر شد. با تشکر از جناب bds110 بابت ارائه منبع
  22. 1 پسندیده شده
    دیجیتال شدن رادار و همکاری ایران با چین از اون مواردی بود که هیچ کس در موردش صحبت نمی کرد و فقط در این لینک و بعضی حرف های درگوشی شنیدیم که بیشتر اشاره بودن تا بیان ابعاد موضوع مسلما دیجیتالی کردن رادار باعث کاهش وزن و ابعاد، افزایش قدرت پردازش، قابلیت شناسایی اهداف بیشتر و افزودن توانمندی های دیگر را در پی دارد از سمت دیگر به محض روشن شدن رادار جنگنده، دشمن متوجه حضور اون شده و همه تسلیحاتش به اون سمت متمایل میشن پس رادار در شرایطی باید امواج بفرسته که دشمن حضورش رو فهمیده باشه یا زدن جنگنده یا فراری دادن او فوری باشه مسلما داشتن گزینه پسیو خیلی مهم هست ولی اینکه بشه اون رو در کنار توانمندی اف 14 قرار داد مهم است اولین و ساده ترین کار مسلما استفاده از رادار زمینی هست که با توجه به شبکه فیبرنوری میشه انتن های تهران مختصات های دریافتی از رادارهای جنوب رو به اف 14 بدن و برای لانچ اماده کنن ، این امر باعث کاهش احتمال لو رفتن و شکل نیمه پسیو می شود حالا هر اقدامی که بشه توانمندی و خاموشی جنگنده رو بالا ببره برای ما برد میشه ولی ایراد تصحیحات موشک فونیکس قبل از فاز نهایی هست اون رو چطور انجام داد بدون لو رفتن شلیک ؟
  23. 1 پسندیده شده
    پیشرفت هر منطقه ای درسته به دولت هم وابسته است !   اما!   پیشرفت اصلی باید توسط مردم همون منطقه انجام بگیره ... . یک مثال براتون میزنم : چرا اصفهان یکی از قطب های صنعتی ایرانه ؟ چون مردم شهر کلا رو پیشرفت شهر واقعا حساسند ! مردمش کمتر دلشون میخواد فرضا برند تهران زندگی کنند ! خیلی هاشون دنبال اینند که شهرشون توسعه پیدا کنه،‌این خواست عمومی به همراه عمل گرا بودنشون نتیجه در این داره که دانشگاه صنعتی اصفهان میاد تو لیست ۱۰۰ دانشگاه برتر زیر ۵۰ سال قدمت (امسال برای اولین بار بود... رتبه ۹۲ و از ایران دیگه فقط شریف رو داریم با رتبه ۲۷) .   نتیجش این میشه که کلی پژوهشکده و شرکت دانش بنیان کنار دانشگاه صنعتیش قرار دارند ! و چرخ صنعت این شهر رو میگردونند... .   حالا درسته چون اصفهان از قدیم یه شهر بزرگ ایران بوده و شرایطش از خیلی لحاظ بهتره به خیلی شهرهای دیگه ولی! یک مسئله ای که بهش توجه نمیشه اینه که یک عده ای این طرف اون طرف فقط ادعاهای مثلا کردستان بزرگ می کنند ! ولی عملی در جهت بزرگ سازی انجام نمیدهند !   همون اقلیم هم اگه آمریکا پشتش نبود و منابع کشور عراق (که جکی دیگه بیش نیست) رو تنهایی استفاده نمی کرد وضعش خیلی دیدنی میشد... .   بحث اقتصاد هر منطقه بستگی به مردم اون منطقه داره ! تبریز چرا به اون گستردگیه؟ به خاطر مردم آذربایجان که روی شهر و خطشون تعصب دارند و میخواند پیشرفت کنه.. تهران که بیشتر سیاسیه ... اصفهان رو که گفتم... شیراز دلیلش باز خود مردم هستند که خیلی براشون شیراز اهمیت داره ! و... همون آمریکاش هم همینطور بوده ! شهر های شمالیش از قدیم شهر های لوکسی محسوب می شده اند و در حالیکه در جنوبش کلا برده داری بوده و هفتیر کشی و ... دلیلش هم به افراد مناطق مختلف مربوط میشه !     دولت وظیفه داره زیرساخت های لازم رو ایجاد کنه و صنایع سنگین رو. به طور کلی هر آنچه برای پیشرفت یک واحد کشاورزی صنعتی لازمه .   یک مثال براتون میزنم،‌فولاد اهواز بود اگه اشتباه نکنم؟!این مرکز چندین سال به بازدهی نرسیده بود تا اینکه این مرکز توسط فولاد مبارکه اصفهان خریداری شد (کلش یا سهام دار شد،‌ماجرا رو یادم نیست دقیق) و تغییراتی در اون واحد انجام شد و بعد از ۶ یا ۸ سال به بازدهی رسید !   یکی از کارهایی که حالا میشه انجام داد دقیقا وضع مشابه با این واحد فولاده ... . یعنی شرکت های بزرگی که در شهر های صنعتی وجود دارند رو دولت بهشون تسهیلاتی بده تا واحدهای تولیدی در شهر های دور دست هم با توجه به ظرفیت هر منطقه ایجاد کنند... .وقتی این واحد های تابعه در شهر های دوردست ایجاد بشه هم مردم اون منطقه سر کار میروند و هم اینکه با مالیات این کارخانجات میشه شهرهای اون مناطق رو تا حدودی بازسازی کرد... .   همه چیز به ما مردم بستگی داره ! دولت یک مشوقه و یا هشدار دهنده !
  24. 1 پسندیده شده
    با سلام    بامواره  ( فلات ایران ) محدوده ای است از "گره کار" پامیر در شمال شرقی ، تا گره کار قفقاز در شمال غربی ، و از دشتهای سند و پنج آب ( و نه پنجاب )  و خلیچ پارس ( و نه خلیج فارس ) تا دشتهای میان رودان ( بین االنهرین )  گسترش می یابد .    دیواره های این دژ غول آسا ، در شمال ، شامل رشته کوه های البرز و هندوکش ، در غرب و جنوب رشته ارتفاعات زاگرس و در شرق ارتفاعات سلیمان بشمار می رود .    بر خلاف سایر حوزه های جغرافیایی ، فضای یکپارچه  بامواره مرکزی ایران  موجب ایجاد یک فرهنگ خاص در این موقعیت شده است که  آنچه که سایر واحدهای جغرافیایی اطراف فاقد آن هستند (  یعنی هویت ملی ایرانی / اسلامی ) موجب تمایز آنها با سایر ملل شده است .  اگر چه در طول بازه زمانی پیدایش این هویت ، فراز و نشیبهای زیادی وجود داشته ، اما بامواره مرکزی ایران هرگز تجزیه نخواهد شد به دلایل زیر :   1-  سابقه کهن :( به معنای استمرار و تداوم تاریخی دولت در این محدوده ) ( سال 726 قبل از میلاد ، نخستین دولت ، " دولت ماد" به مرکزیت هگمتانه ( همدان فعلی )    -- با توجه به این نکته که فقط در دوره های کوتاه  گسل ( فاصله زمانی انتقال از یک حکومت مقتدر به حکومت مقتدر بعدی ، حکومت مرکزی قدرتمندی نداشته )   2-  زبان : ( زبان پارسی ، ابزار ارتباط متقابل اکثریت سکنه بامواره مرکزی ایران بشمار می رود - و مثال بارز وحدت در عین کثرت )   3- دین و مذهب (  یکی از عوامل بنیادین ملت سازی در بامواره مرکزی ایران ، مذهب شیعه است و این مساله عمدتاً با دو عامل تقویت می شود ،   الف: در اقلیت بودن شیعه در جهان اسلام   ب: گسترش جغرافیایی مناطق استقرار شیعیان در سطح کشور و در اکثر مناطق پیرامونی بامواره به غیر از برخی مناطق  شرقی ، شمال غربی ، جنوب شرقی که به مسلمانان اهل سنت اختصاص دارد که در شرق حنفی مذهب و در غرب ، شافعی مذهب هستند .    4- نژاد و قومیت : بطور خلاصه ، آگاهی از نژاد و قومیت ، یک عامل منسجم کننده و یک مکانیسم تعادلی در همبستگی ملی ایرانیان در آمده است .   5- ساختارهای فرهنگی ویژه :  شامل آثار ادبی ، هنر ، آثار باستانی ، مفاخر ملی ، آداب و رسوم و....    6- آرمان سیاسی : که وجه شاخصه آن ، ملی گرایی  منطقی ( پایدار )  که بر خصلتهای بنیادین یک ملت شکل  گرفته باشد  ( و نه  افکار ناسیونالیستی افراطی )  است    7- تهدیدات بیرونی  : در بازه زمانی پیدایش ایران ، 444 جنگ روی داده است ( عددی جالبی است ، درست به اندازه  تعداد روزهایی که به اصطلاح دیپلماتهای آمریکایی در ایران مشغول میل نمودن آب خنک بودند )  که از این تعداد ، 212 بار ، ایرانیان به دیگران حمله بردند و 233 بار در مقام دفاع از جغرافیای ایران برآمدند . / نمونه بارز این عامل هم در دفاع مقدس عیان شده است .          محدوده بامواره ایران و بامواره مرکزی و فرآیند جدا شدن سرزمین هایی که بر اساس  نادانی و بی لیاقتی از سرزمین اصلی جدا شدند .       محدوده گستره زبانی ( رنگ نارنجی )     با توجه به این عوامل ، بامواره مرکزی ایران ، هرگز تجزیه نخواهد شد .    اما در یک صورت این اتفاق خواهد افتاد :   وجود اکثریت ناآگاه و اقلّیتی خائن      پی نوشت :    البته بابت این نوشتار عذر خواهی می کنم ، ولی تجزیه طلبی ، آن هم در یک گستره بزرگی به نام ایران و با وجود تجربه های درد آور تاریخی ، کثیف ترین شکل ممکن  خیانت ، بشمار می رود .
  25. -1 پسندیده شده
      رئیس جمهور اومد ایلام، گفتن جناب رئیس جمهور کارخونه‌ای پالایشگاهی چیزی توی ایلام که کار ایجاد کنه.... ان حضرت فرمود: مردم ایلام بهتره کشاورزی و دام داری کنن و به کارخونه و صنعت نیازی ندارن...   شما توی ایلام کارخونه‌ی فولاد زدی و کسی نیومده کار بکنه؟؟؟ شما توی ایلام یا کردستان کارخونه‌ی فلان زدی و کسی نیومده همکاری کنه؟؟؟؟   نخیر! :) همه‌ی شهرهایی که فرمودی پیشرفت کردن، دلیلش اینه که از قدیم الایام پادشاه و این صحبتا داشتن برا خودشون و به شهرهاشون رسیده...   نهایتا در سیستم فعلی دارای مساجد و مراکز مذهبی  بزرگ، یا دارای سیاستمداران قدرتمند هستن که براشون کار و سرمایه جذب بکنه....   اینکه کردستان و بلوچستان هیچ مسئولیت حکومتی بخصوصی ندارن، نتیجتا باعث میشه که کسی زورش نرسه براشون چیزی بیاره به این مناطق...   نهایتا این متن  سراسر توهین به مردم شهرهای عقب گذاشته‌ی کشور هستن و کل مردم رو به بی‌غیرتی متهم میکنه....   مردمی که صبح تا شب، توی گرما و سرمای شدید، توی بی‌امکاناتی مطلق!، توی فشار زیاد صبح تا شب دارن کار میکنن... زحمت میکشن و به هیچ جایی نمی‌رسن... شما برو میزان مشارکت مردم ناامید این استان ها در انتخابات های هر سال رو ببین... چقدر تلاش برای اینکه نشون بدن طرفدار نظام هستن و چقدر تلاش برای فرستادن شخص بهتر به مجلس ولی هر بار فقط متوجه میشن که اینا همه از پیش تایین شدست و نماینده‌هایی انتخاب شده توسط شورای نگهبان هیچ کدوم حتی نیم ساعت بعد از انتخاب به عنوان نماینده تو استان نمی‌مونن و میرن تهران... مدیران غیر بومی، و ....   این استان ها حتی فرصت تلاش کردن هم ندارن!! اثار باستانی چند هزار ساله همینجوری وله... حتی جاده هم نداره... حتی تابلو هم نداره! :)کلی گردشگر داره بدون متولی که ازش پول در بیاره...   چرا؟ چون کل بودجه‌ی استان‌ها اندازه‌ی پول تو جیبی جاهای  دیگه‌ست...     پیشرفت ترک‌ها و فارس ها، صرفا به دلیل داشتن قدرت سیاسی هست و بس...تبریزی که تنهایی اندازه‌ی کل کردستان نماینده داره تو مجلس....!!! :)