برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on جمعه, 19 اردیبهشت 1399 در پست ها
-
8 پسندیده شدهدومین اژدهای پنهانکار سال 2020!!!! جدیدترین جنگنده J-31 با استتار رسمی نیروی هوایی چین براساس تازه ترین تصاویر منتشرشده ، جنگنده نسل پنجم شنیانگ جی-31 پس از سالها ،برای اولین بار با استتار رسمی نیروی هوایی ارتش آزادیبخش چین ( PLAAF) در رصد چشمان کنجکاو ناظران نظامی قرار گرفت و با توجه به چهارچوب رفتاری نیروی هوایی این کشور ، برخی براین اعتقادند که جی-31 ، بصورت عملیاتی وارد خدمت شده است . این جنگنده دو موتوره با شناسه FC-31 نیز شناخته میشود ، لقب معینی را از سوی نیروی هوایی چین بخود نمی بیند ،اما پس از معرفی جنگنده سنگین جی-20 ، دومین هواگرد رزمی با قابلیتهای پنهانکاری در کلاس میان وزن محسوب می شود که در سال جاری میلادی (2020) به مرحله تولید نمونه اولیه رسیده است . پیش ازاین ، نیروی هوایی چین با معرفی جی-20 در مارس 2017 ، در کنار اف-35 و اف- 22 ارتش ایالات متحده ،به تنها دارنده جنگنده های پنهانکار مبدل گردید . در این میان ، بر خلاف جی-20 که توسط یک شرکت دولتی و منحصرا" برای خدمت در نیروی هوایی چین توسعه پیدا نمود ، آینده جی-31 با قطعیت کمتری روبرو است . با توجه به این امر ، برای مدتهای طولانی این مساله که آیا فرماندهان نیروی هوایی چین اصولاتمایلی برای بخدمت گیری این هواگرد داشته یاخیر و اینکه جی-31 صرفا" برای بازارصادراتی تولید شده ، برای ناظران نظامی مشخص نبود ، در حالی که به شکل همزمان ، احتمال توسعه این هواپیما به یک نمونه دریاپایه بعنوان مکملی برای جنگنده برتری هوایی جی-15 نیز بارها مطرح گردید . با وجود همه احتمالات ، این مساله که آیا جی-31 وارد سازمان رزم نیروی هوایی چین خواهد شد یا خیر را میتوان به کلاس وزنی این جنگنده نیز مرتبط دانست . جی-31 با توجه به کاراکترهای منتشرشده آن ، یک هواگرد رزمی میان وزن بشمار می رود و توجه به این واقعیت که نیروی هوایی چین با قرار گرفتن در ردیف دارنده دومین ناوگان جتهای رزمی و بزرگترین ناوگان جنگنده ای رزمی سنگین ، تا قبل از معرفی جی-31 ، فاقد هواگردهای رزمی میان وزن بود ، خود جای ابهام بزرگی را ایجاد می نمود . بنابراین ، در حالی که جایگاه جی-20 در نیروی هوایی چین مشخص بوده و تثبیت شده و میتواند براحتی جایگزین نمونه های قدیمی تر نسل چهار نظیر سوخو-27 و جی-11 گردد ، جت رزمی جی-31 برای جایگزینی جنگنده های سبک وزن این نیرو نظیر جی -7 و J-10A ، مقداری گران قیمت به نظر می رسد ، ضمن اینکه در بدو امر ، کارشناسان معتقدند که قابلیت جایگزینی جتهای جی-11 را نیز نخواهند داشت . با این وصف ، در حالی که روسیه و ایالات متحده با تولید تعداد قابل توجهی از جنگنده های چند ماموریته میان وزن خود نظیر میگ-29 واف-18 بازار تسلیحاتی را در اختیار دارند ، نیروی هوایی چین در این حوزه ، عملا" حرفی برای گفتن نخواهد داشت . بدین ترتیب ، در حالی که ماهیت دقیق برنامه جی-31 یا ماموریتهای محوله به آن ، هنوز در پرده ای از ابهام قرار دارد ، این احتمال دوراز ذهن نخواهد بود که نیروی هوایی چین درصدد است تا جی-31 را بطور کامل جایگزین اسکادران های رهگیر J-8II عملیاتی نموده و یک هواگرد جدید مجهز به حسگرهای پیشرفته تر ومسلح به مهمات موثرتری نظیر PL-15 را بخدمت گیرد . به اعتقاد تحلیلگران نظامی ، احتمال دیگری که برای جی-31 حدس زده میشود ، وجود یک برنامه آینده نگرانه تر برای گسترش کمّی ناوگان نیروی هوایی چین وایجاد اسکادران های جدید در این نیرو است . در هرصورت ، ورود جی-31 به سازمان رزم نیروی هوایی چین موجب شده تا این نیرو حداقل ، سه خانواده اصلی در حوزه پیشرانه های نظامی را در خدمت داشته باشد . نسل نخست شامل پیشرانه WP-7 برای جنگنده های قدیمی تر J-7 ، J-8 ، و نسل دوم پیشرانه های WS-10 و AL-31 برای هواگردهای J-16 ، J-15 ، J-11 ، J-10 و J-20 است . با توجه به قابلیتهای تعریف شده برای جی-31 ، هیچکدام از این پیشرانه ها ، با این جنگنده سازگار نیست ، چنانکه استفاده از WP-7 برای پیکربندی دوموتوره جی-31 بسیار ضعیف بوده و پیشرانه های WS-10 و AL-31 نیز تناسبی با این هواگرد ندارند . در نتیجه ، نیروی هوایی چین می بایست یک کلاس جدید از موتورهای هوایی را برای این جنگنده در نظر گیرد که این خود نیز فشار مضاعف لجستیکی را برPLA تحمیل خواهد نمود. پی نوشت : 1- تا این لحظه ( 27 اسفند 98 ) انجمن میلیتاری فاقد تاپیک اختصاصی برای جی-31 بود ، علیرغم چنین مساله ای ، با تجمیع تمامی پستهای مرتبط در انجمن ، تاپیک اختصاصی برای این هواگرد ایجاد شد . 2- بن پایه صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
3 پسندیده شدهتاریخچه و توسعه ابتدای کار سامانه نشانه گیر بمب نوردن Norden sight توسط شخصی به نام کارل نوردن طراحی شد. نوردن در سال 1904 در رشته مهندسی کشتی سازی از سوئیس فارغ التحصیل شده و در سال 1911 به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرد. وی ابتدا به شرکت معظم Sperry Gyroscope ملحق شد تا بر روی پایدارکننده های ژیروسکوپ کشتی ها کار کند سپس به عنوان مشاور برای نیروی دریایی مشغول به کار شد، نوردن بر روی طراحی یک منجنیق برای پرتاب بمب پرنده flying bomb کار کرد که هیچ وقت عملیاتی نشد ولی نیروی دریایی را با تخصص نوردن در کار با پایدارکننده های ژیروسکوپ آشنا کرد. سامانه های نشانه گیر بمب bombsight از جنگ جهانی اول پیشرفت سریعی داشتند و پیشرفته ترین سایت در آن زمان course setting bombsight یا CSBS بود. این سامانه یک ماشین حساب مکانیکی بزرگ mechanical calculator بود که مستقیما با استفاده از سه میله فلزی بلند که ارایش مثلثی داشتند،مثلث باد wind triangle را شبیه سازی میکرد. وتر این مثلث مسیری را که باید هواپیما طی میکرد تا در حضور باد دقیقا بالای سر هدف خود حاضر شود را نشان میداد که قبل از ظهور CSBS محاسبه این مسیر بسیار مشکل بود. تقریبا تمام نیروهای هوایی مطرح آن زمان ورژنی از CSBS را برای خود توسعه دادند. نیروی دریایی ایالات متحده US Navy و ارتش ایالات متحدهUS Army هم از نسخه ای طراحی شده توسط Georges Estoppey به نام D-series استفاده میکردند. یکی از مشکلات اساسی در بمباران ها ، تراز کردن هواپیما به گونه ای بود تا سایت نشانه روی مستقیما یه سمت پایین باشد ، حتی کمترین خطا در تراز کردن باعث کاهش شدید دقت بمباران میشد. بنابراین نیروی دریایی شروع به توسعه پایدارکننده های ژیروسکوپی نمود تا در مدل های متنوع سایت های نشانه روی استفاده کند، از نوردن خواسته شد تا بر روی ساخت پایدار کننده ژیروسکوپ برای سامانه نشانه گیر بمب Mark III کار کند. بمب انداز در حال استفاده از CSBS اولین سامانه نشانه گیر بمب طراحی شده سامانه نشانه گیر CSBS به خوبی قادر بود زاویه پرواز مناسب با توجه به باد را اندازه گیری کند اما از آنجا که CSBS یک سامانه نشانه گیر بمب بود، به سمت پایین و بیرون هواپیما نگاه میکرد، توسط خلبان قابل استفاده نبود و خدمه مخصوص به خود، هدف یاب bomb aimers را داشت. در بمب افکن های اولیه هدف یاب در جلوی خلبان قرار داشته و با استفاده از علائم دست خلبان را برای اصلاح مسیر راهنمایی میکردند ولی با بزرگتر شدن بمب افکن ها ، خلبان و هدف یاب ( در بیشتر مدل ها) از هم جدا شدند که برای حل این مشکل دستگاهی به نام نشانگر مسیر خلبان pilot direction indicator یا PDI ساخته شد. این دستگاه شامل یک جفت نشان گر عقربه ای بود که یکی از آنها مقابل هدف یاب و دیگری در مقابل خلبان قرار داشت ، وی با استفاده از کلید هایی مکان عقربه را تغییر میداد و این عمل در دستگاه مقابل خلبان کپی میشد بدین ترتیب مسیر درست برای خلبان مشخص میشد. تلاش اولیه نوردن برای بهبود سامانه های نشانه روی، یک ارتقا بر روی PDI بود. ایده نوردن این بود که با حذف کردن کلید هایی که نشان گر عقربه ای را کنترل میکردند از کل سامانه به عناون نشانگر استفاده کند او پیشنهاد داد که یک تلسکوپ کم توان را به یک ژیروسکوپ متصل کنند که باعث میشد تلسکوپ در یک سمت azimuth باقی بماند و با حرکت هواپیما دچار خطا نشود. بمب انداز با حرکت دادن تلسکوپ ان را روی هدف نگه میداشت و این حرکت باعث precess در ژیروسکوپ میشد که PDI را به صورت خودکار به حرکت در آورده و خلبان هم مانند گذشته PDI را دنبال میکرد. برای پرتاب بمب ، نوردن از ایده رایج در سایر سامانه های نشانه گیر بمب استفاده میکرد ، مفهوم "فاصله برابر" equal distance ، به تجربه ثابت شده بود که زمان مورد نیاز برای حرکت بر فراز زمین در یک فاصله مشخص تقریبا ثابت است چرا که باد در یک بازه زمانی کوتاه تغییر چندانی نمیکند. در صورتی که شما میتوانستید مسافت روی زمین را با دقت تشخیص دهید، زمان بندی عبور از روی آن مسافت اطلاعات لازم برای زمان دقیق پرتاب بمب را به شما میداد. در نسخه نوردن، بمب انداز bombardier زمانی را که انتظار میرفت تا بمب از ارتفاعی که بمب افکن در ان قرار داشت به زمین سقوط کند را در یک شمارنده معکوس وارد میکرد و منتظر میماند تا هدف با نشانه گیر سامانه بمب انداز crosshair داخل تلسکوپ در یک ردیف قرار بگیرد. وقتی هدف از نشانه گیر داخل تلسکوپ عبور میکرد، زمان سنج را فعال کرده و تلسکوپ را روی محور عمودی آن میچرخاند تا کماکان هدف را در دید داشته باشد ، این حرکت از طریق یک سیستم چرخ دنده ای به نشانه گیر دوم متصل میشد و آن را را با دو برابر سرعت نشانه گیر اولی حرکت میداد، بمب انداز به حرکت دادن تلسکوپ ادامه میداد تا زمان سنج به اتمام برسد، الان ضربدر دوم در زاویه هدف گیری صحیح قرار داشت و هنگامی که هدف از نشانه گیر دوم میگذشت بمب انداخته میشد. اولین پیش نمونه که در نیروی دریایی به نام Mark XI شناخته میشد در سال 1924 در اختیار مرکز تست این نیرو در ویرجینیا قرار گرفت. نتایج ناامید کننده بود، دایره خطا CEP (دایره ای که 50 درصد بمب های انداخته شده در آن سقوط میکنند) 34 متر در ارتفاع فقط 910 متری بود یعنی خطای آن نسبت به ارتفاع 3.6 درصد بود که از سیستم های همان موقع هم بدتر بود به علاوه بمب انداز ها از پیچیدگی آن شکایت میکردند. نوردن به طور خستگی ناپذیری بر روی رفع مشکلات طرح کار کرد و در سال 1928 دقت آن تا 2 درصد نسبت به ارتفاع بهبود داد که برای دفتر تشریفات نیروی دریایی کافی بود تا 348000 دلار برای این دستگاه سرمایه گذاری کند. نوردن به عنوان فردی پرخاشگر و زودرنج شناخته میشد، او روزانه 16 ساعت کار میکرد و به بقیه اهمبتی نمیداد ، افسران نیروی دریایی لقب پیرمرد انفجاری Old Man Dynamite را برای او انتخاب کرده بودند. در زمان کار بر روی طرح ، نیروی دریایی پیشنهاد کرد، نوردن شریکی بگیرد و کارهای مربوط به تجارت را به او واگذار کند و خودش بر روی بخش مهندسی کار تمرکز کند. آنها سرهنگ سابق ارتش تئودور بارف Theodore Barth را پیشنهاد کردند، مهندسی که در طول جنگ جهانی اول مسئول تولید انبوه ماسک گاز بود، این ترکیب بسیار خوب جواب داد چرا که بارف دارای ویژگی های بود که نوردن فاقد آن بود، خوش صحبتی و دیپلماسی و توانایی تجارت ، این دو به دوستانی صمیمی تبدیل شدند. نمونه اولیه سامانه نشانه گیر بمب Mark XI جلب توجه ارتش ایالات متحده در سال 1927 وزارت جنگ ایالات متحده آمریکا United States Department of War اجازه استفاده از یک پل بر روی رودخانه پی دی در شمال کالیفرنیا را برای تمرین بمباران صادر کرد. سد جدیدی بر روی رودخانه در حال احداث بود و این پل به هر حال زیر آب میرفت! اسکادران اول شناسایی 1st Reconnaissance Squadron مجهز به بمب افکن های Keystone LB-5 در یک بازه 5 روزه ، با 20 مأموریت پروازی در طول روز در شرایط جوی خوب و ارتفاع 1800 تا 2400 متر به پل مورد نظر حمله کردند ، بلاخره در روز آخر مأموریت موفق شدند قسمت میانی پل را منهدم کنند. نتایج بسیار ناامید کننده بود. در همان زمانی که این آزمایش در جریان بود، ژنرال جیمز فچت James Fechet جایگزین ژنرال ماسون پاتریک Mason Patrick در سپاه هوایی نیروی زمینی ارتش ایالات متحده USAAC شد. وی گزارشی از نتایج این آزمایش دریافت کرد و در 6 ژانویه 1928 یادداشتی طولانی به سرتیپ Brigadier General ویلیام گیلمور ، رئیس بخش مواد در Wright Field نوشت که با این جمله آغاز شده بود: "هر اندازه که بر روی اهمیت بمب سایت دقیق تأکید کنم کم است! چرا که موفقیت یک اسکادران بمب افکن در اجرای مأموریت خود برای نابودی یک هدف کاملا وابسته به دقت آن است." وی خواستار ارائه اطلاعات در مورد تمام بمب سایت های موجود در Wright Field و همینطور جدیدترین طرح های سایت های نشانه روی نیروی دریایی شد. زمانی که این درخواست مطرح شد پروژه Mark XI به حدی محرمانه بود که گیلمور از وجود آن اطلاع نداشت. با کاهش سطح محرمانگی Mark XI در سال 1929 ارتش از وجود آن مطلع شد و در سال 1931 بلاخره موفق شد نمونه ای از ان را خریداری کند. در طول تست های آتی که بر روی Mark XI انجام شد ، ارتش به نتایجی مشابه نیروی دریایی دست پیدا کرد، سایت دقت قابل قبولی داشت ولی پیچیدگی زیاد، استفاده از آن را سخت میکرد. ارتش تصمیم گرفت بر روی جلو بردن پروژه های خود( جایگزینی بمب سایت های برداری قدیمی با روش همزمان synchronous زاویه مناسب پرتاب بمب) متمرکز شود. بمب سایت کاملا خودکار در حالی که طراحی Mk. XI به اتمام رسیده بود ، نیروی دریایی از تلاش های ارتش برای توسعه بمب سایت همزمان! synchronous bombsight مطلع شد و از نوردن خواست بر روی آن کار کند. نوردن ابتدا در مورد کارایی این روش شک داشت ولی نیروی دریایی برای اجرای این طرح مصر بود ، آنها قرارداد جدیدی را در سال 1929 به نوردن پیشنهاد کردند ، نوردن در آن سال به خانه پدری خود در زوریخ بازگشت و در سال 1930 با یک نمونه اولیه به آمریکا بازگشت ، ستوان فردریک انتوایست Lieutenant Frederick Entwistl ، رئیس توسعه بمب سایت نیروی دریایی این طرح را انقلابی توصیف کرد. نمونه کامل بمب سایت جدید Mark XV در سال 1931 تولید شد و در طول تست ها ثابت شد که تمام مشکلات Mk. XI در این طرح برطرف شده است. Mark XV با پرتاب بمب از ارتفاع 1200 متری دایره خطای 11 متر را ثبت کرد ، در حالی که اخرین ورژن های Mk. XI 17 متر دایره خطا داشتند همچنین در یک بمباران که 80 بمب از چندین بمب افکن از ارتفاعی بیشتر از 1200 متر پرتاب شد، دایره خطای 23 متر را ثبت کرد. در اکتبر 1931 Mark ⅩⅤ 50 درصد بمب های خود را بر روی یک هدف ثابت( ناو USS Pennsylvania )فرو رویخت، در حالی که در بمباران با هواپیمایی مشابه که از Mark Ⅺ استفاده میکرد، تنها 20 درصد بمب ها اصابت کرد. همچنین Mark ⅩⅤ کاربری بسیار ساده تری نسبت به اسلاف خود داشت. بمب انداز کافی بود هدف را در اپتیک پیدا کرده و اصلاحات لازم را با حرکت دادن دو چرخ کنترلی ( مشابه چرخ خیاطی قدیمی) انجام دهد. دیگر نیازی به محاسبات پیچیده و جدول های اندازه گیری نبود. تمام محاسبات به صورت خودکار و به وسیله یک wheel-and-disc calculator داخلی انجام میشد، این کامپیوتر اولیه 6 ثانیه زمان نیاز داشت تا محاسبات مربوطه را انجام دهد در حالی که برای Mk. XI 50 ثانیه طول میکشید تا سرعت زمینی Ground speed را اندازه گیری کند. به طور کلی در طول بمباران زمان مورد نیاز برای پرتاب بمب bomb run حدود 30 ثانیه بود. با تمام موفقیت ها این طرح مشکلات جدی هم داشت، در درجه اول پلتفرم ژیروسکوپ باید قبل از استفاده چندین بار تراز spirit levels میشد، از آن بدتر ژیروسکوپ محدودیت حرکتی داشت و در صورتی که هواپیما از یک حدی بیشتر مایل (شیبدار) میشد، از کار افتاده و باید از ابتدا تنظیم میشد، فرایندی که 8 دقیقه طول میکشید، علاوه بر این، مشکلات کوچک دیگری نیز وجود داشتند. ژیروسکوپ از موتور الکتریکی جریان مستقیم استفاده میکرد که جاروبک های ان در بازه های زمانی کوتاه پوشیده شده و اجزای داخلی سایت را پر از گرده ی کربن میکرد دیگر اینکه موقعیت دسته های کنترل به صورتی بود که بمب انداز تنها میتوانست نشانه گیر را به صورت بالا به پایین و چپ به راست تغییر دهد ( اصلاحات به صورت مثلا بالا و چپ ممکن نبود) ولی با تمام این مشکلات، Mark XV کماکان بسیار بهتر از طرح های قبلی بود و نیروی دریایی دستور تولید انبوه آن را صادر کرد. شرکت نوردن توسط نیروی دریایی خریداری شده و با یک قرارداد اختصاصی ، سامانه های نشانه گیر بمب مورد نیاز آن ها را تأمین میکرد. در سال 1934 ، ارتش هم سامانه نشانه گیر نوردن را (با کد M-1) برای بمب افکن های خود انتخاب کرد. به هر حال ارتش به دلیل قرارداد اختصاصی نوردن با نیروی دریایی باید سامانه ها را از آنها خریداری میکرد که نه تنها به دلیل رقابت های دو نیرو، ازار دهنده بود بلکه ارتش نیازمند تغییراتی بر روی سامانه های نشانه گیر بمب برای تطبیق با بمب افکن های سریعتر خود بود. ولی نیروی دریایی علاقه ای به تغییرات مورد نظر ارتش نداشت و اجازه تولید نمونه های اصلاح شده را نمیداد. اوضاع بدتر هم شد ، شرکت نوردن به سختی میتوانست سفارش های خود نیروی دریایی را تأمین کند و در ژانویه 1936 نیروی دریایی فروش بمب سایت ها را به ارتش متوقف کرد. سامانه نشانه گیر بمب Mark XV خلبان خودکار Mk. XV در ابتدا از همان PDI مورد استفاده در mk. Ⅺ بهره میبرد، در طول زمان مشخص شد که خلبان به سختی میتواند هواپیما را به اندازه کافی پایدار نگه دارد تا سامانه نشانه گیر بمب به دقت بهینه خود برسد. برای حل این مشکل نوردن یک خلبان مکانکی خودکار به نام Stabilized Bombing Approach Equipment یا SBAE ،که به بمب سایت متصل میشد، را توسعه داد، در واقع این سیستم یک خلبان خودکار واقعی نبود و نمیتوانست هواپیما را به تنهایی هدایت کند، SBAE با بررسی جریان باد و توربولانس، تغییرات جهت مناسب برای پرتاب بمب bomb run را بسیار دقیق تر از خلبان انسانی محاسبه میکرد. در سال 1937 با ادامه پیدا کردن مشکلات ارتش برای تأمین سامانه نشانه گیر بمب نوردن، شرکت Sperry Gyroscope مأمور شد تا راه حلی برای این مشکل بیابد. مدل های اولیه ساخت این شرکت در آزمایشات غیر قابل اطمینان ظاهر شدند با این وجود کار بر روی آنها ادامه پیدا کرد و بسیاری از این مشکلات یک به یک رفع میشدند. در سال 1937 Orland Esval ژیروسکوپی را معرفی کرد که با استفاده از یک موتور جریان متناوب، میتوانست به چرخش 30000 دور بر دقیقه دست یابد (در مقایسه تنها 7200 برای نوردن) در نتیجه اینرسی سیستم به طور قابل توجهی بهبود پیدا کرد، موتور جریان متناوب سه فاز القائی استفاده شده در این نسخه ، مشکل گرده های کربنی تولید شده به وسیله جاروبک های ذغالی را هم بر طرف میکرد. Carl Frische سیستمی را طراحی کرد که به طور خودکار ، پلتفرم را تراز میکرد و بدین ترتیب مشکل زمان بر بودن تراز پلتفرم را در بمب سایت های نوردن حل شد. اورلند اسوال و کارل فریش با همکاری یکدیگر مدل جدیدی را طراحی کرده و ژیروسکوپ دومی را به پلتفرم اضافه کردند تا تغییر جهت heading changes را کنترل کند. مدل جدید Sperry S-1 نامیده شد. سامانه اهی نشانه گیر بمب نوردنی که قبلا تحویل گرفته شده بودند برای بمب افکن های B-17 استفاده شدند و از Sperry S-1 برای تجهیز بمب افکن های B-24E ، استفاده شد. Sperry Gyroscope هچنین در حال کار بر روی یک خلبان خودکار کاملا الکترونیکی به نام A-5 بود که در هر سه جهات پایدار شده بود، این سیستم در طول آزمایشات بهترین نتایج را کسب کرد. با ترکیب کردن بمب سایت S-1 با خلبان خودکار A-5 ، سیستمی به دست آمد که مشابه SBAE بود ولی بسیار سریع تر عکس العمل نشان میداد. تریکب S-1 و A-5 چنان ارتش را تحت تأثیر قرار داد که در سال 1941 دستور ساخت یک کارخانه 186000 متر مربعی را برای تولید این محصول صادر کرد، همچنین اعلام شد تمام بمب افکن هایی که در آینده ساخته خواهند شد باید به خلبان خودکار A-5 مجهز شوند ولی این اجازه داده شد که بر حسب تدارکات موجود از بمب سایت های سری M (نوردن) با S-1 استفاده شود. Sperry S-1 پنل خلبان خودکار A-5 علاقه مندی بریتانیا ، مأموریت تیزارد Tizard در سال 1938 ، اطلاعات مربوط به سامانه نشانه گیر نوردن به سلسله مراتب فرماندهی نیروی هوایی سلطنتی رسیده و به خوبی برای آنها شناخته شده بود. بریتانیایی ها مشغول توسعه سامانه ای مشابه با نوردن به نام بمب سایت اتوماتیک! Automatic Bomb Sight اما تجربیات نبرد در سال 1939 نشان داد که سامانه نیازمند پایدار شدن است، انگلیسی ها مشغول کار بر روی Stabilized Automatic Bomb Sight SABS خودشان بودند که تا 1940 در دسترس قرار نمیگرفت. در حالی که برخلاف نوردن فاقد خلبان خودکار بود و حتی در آب و هوای مناسب هم به سختی میتوانست با نتایج نوردن برابری کند. بنابراین خریداری کردن سامانه نشانه گیر بمب نوردن در اولویت قرار گرفت. اولین تلاش RAF در سال 1938 توسط نیروی دریایی رد شد، Edgar Ludlow-Hewitt فرمانده RAF Bomber Command از وزارت هوانوردی Air Ministry تقاضای کمک کرد. انها به George Pirie وابسته نیروی هوایی در واشنگتن نامه نوشتند و توصیه کردند که به نیروی دریایی آمریکا پیشنهاد در اختیار قرار دادن اطلاعات SABS بریتانیی در مقابل نوردن را بدهد. Pirie جواب داد که این راه را امتحان کرده و به او گفته شده است که ارتش ، پروانه ساخت نوردن را در اختیار ندارد و حقوق محصول در اختیار نیروی دریایی است اوضاع بدتر هم شد ، در ژولای همان سال جسد یک air observer فرانسوی در یک بمب افکن سقوط کرده Douglas Aircraft Company پیدا شد که باعث شد تا روزولت فرمان ممنوعیت تبادل اطلاعات نظامی را با قدرت های خارجی صادر کند. شش ماه بعد ، بعد از اینکه تغییراتی در فرماندهی Bureau of Aeronautics نیروی دریایی داده شد ، از Pirie خواسته شد تا دوباره برای نوردن به نیروی دریایی درخواست بدهد و این بار تکنولوژی های بریتانیایی بیشتری را برای معامله عرضه کند. به هر حال Pirie متوجه شد که نوردن بیشتر به یک مسأله سیاسی تبدیل شده تا فنی ، در حالی که نیروی دریایی بر محرمانه بودن نوردن تأکید داشت ، مسائل مربوط به آن به طور هفتگی در جلسات عمومی کنگره مطرح شده و مورد بحث قرار میگرفت. تمایل نیروی هوایی سلطنتی RAF برای به دست آوردن نوردن فزونی پیدا کرد، زمانی که از Pirie دعوت شد تا در یک نمایش هوایی در Fort Benning که قرار بود بمب افکن ها رزم ناو هدفی را بمباران کنند، شرکت کند. (توصیف pirie از این نمایش هوایی): در 1:27 هنگامی که همه مشغول نگاه کردن به آسمان برای پیدا کردن B-17 ها بودند، ناگهان یک بمب 300 پوندی به عرشه رزم ناو برخورد کرد و حتی بعد از آن 30 ثانیه طول کشید تا B-17 را در ارتفاع 3700 متری مشاهده کردند. 3 فروند B-17 دیگر نیز هدف خود را مورد اصابت قرار دادند. سپس ده ها فروند بمب افکن Douglas B-18 Bolo در یک دور بمباران ، بیشتر بمب های خود را در یک فضای تعیین شده 550 متر مربعی فرو ریختند. تغییر دیگری در مدیریت Bureau of Aeronautics باعث شد تا روابط نیروی دریایی با بریتانیایی ها دوستانه تر بشود ولی کماکان هیچ کس حاضر نبود تا وارد درگیری های سیاسی برای آزاد کردن نوردن بشود. افسران ارشد نیروی دریایی این نگرانی را داشتند که اگر نوردن را در اختیار بریتانیا قرار دهند خطر اینکه به دست آلمان ها بیافتد افزایش میابد و ناوگان دریایی آمریکا در معرض خطر قرار میگیرد. وزارت هوانوردی بریتانیا کماکان به Pirie برای به دست آوردن نوردن فشار می آورد، تا اینکه وی اعلام کرد که به هیچ وجه موفق نخواهد شد و توصیه کرد که بریتانیا از طریق بالاترین کانال های دیپلماتیک خود ، عمل کند. جواب آمریکا به این تلاش ها منفی بود. وقتی گزارش هایی به دست بریتانیا رسید که نتایج نوردن ، 3 تا 4 بار بهتر از بمب سایت های خود آن هاست ، نرخ را بالاتر هم بردند و پیشنهاد معاوضه نوردنبا رادار را دادند که این هم رد شد. کار به جایی رسید که خود نخست وزیر Neville Chamberlain ، شخصا به روزولت نامه نوشته و درخواست خرید نوردن را داد. باز هم آمریکائیها رد کردند. با رد کردن های امریکا بیشتر سیاسی بود تا فنی ولی نگرانی های نیروی دریایی در مورد محرمانگی هم مهم بودند، آمریکاییها تکرار میکردند که تنها در صورتی حاضر به در اختیار قرار دادن نوردن هستند که بریتانیایی ها ثابت کنند ، تکنولوژی نوردن ، حداقل در مفاهیم پایه یک دانش مشترک است پس نیازی به نگرانی بابت دسترسی آلمان ها بدان وجود ندارد ولی بریتانیا نمیتوانست آن ها را قانع کنند ، حتی بعد از اینکه پیشنهاد دادند که بمب افکن های خود را به انواع دستگاه های خود انفجاری مجهز کنند. در زمستان 1939 سلسله مقالاتی با دقت قابل قبول در مورد مفاهیم پاییه ای بمب سایت نوردن در مجلات محبوب آمریکا منتشر شد. نیروی دریایی دچار شوک شد وقتی وقتی متوجه شدند که این اطلاعات از سپاه هوایی ارتش درز پیدا کرده، بریتانیایی ها انتظار داشتند که با این اتفاق ،نوردن به عنوان دانش عمومی شناخته شده و حساسیت نیروی دریایی روی آن کاهش یابد که نه تنها این اتفاق نیافتاد بلکه نیروی دریایی سطح محرمانه بودن سامانه را بالاتر برده و جلوی هرگونه درز اطلاعات فنی ان را گرفتند. این سلسله اتفاقات باعث رشد گرایشات ضد آمریکایی در وزارت هوانوردی و نیروی دریایی بریتانیا شد و آنها نیز به نوبه خود جلوی اشتراک اطلاعات طرح های نظامی بریتانیا با آمریکا را گرفتند، به عنوان مثال جدیدترین سیستم ASDIC . تا سال 1940 تمام مبادلات اطلاعات فنی مابین ایلات متحده و بریتانیا به بن بست رسیده بود. برای عبور از این بن بست، Henry Tizard ، Archibald Hill را به آمریکا فرستاد تا توانایی های فنی و تکنولوژی آمریکا را بررسی کند تا بهتر تشخیص دهند که آمریکاییها مایل به معاوضه چه تکنولوژی هایی هستند، این تلاش ها در نهایت به مأموریت تیزارد Tizard Mission در اگوست 1940 منجر شد ، از قضا همزمان با طرح ریزی این مأموریت ،آمریکاییها، نوردن را از لیست موارد مورد بحث برای معاوضه حذف کردند، شخص روزولت اشاره کرد که این اقدام بیشتر به دلایل سیاسی صورت گرفته است، تیزارد در دستیابی به نوردن ناموفق بود ولی توانست اطلاعات مربوط به ابعاد خارجی و جزئیات سوار کردن بمب سایت بر روی بمب افکن ها را به دست بیاورد تا در آینده در صورتی که بریتانیا به این طرح دست پیدا کرد به راحتی قادر به نصب آن بر روی بمب افکن های خود باشد. سامانه نشانه گیر بمب خودکار پایدار شده ، ساخت بریتانیا جرج کلارک پیر ناکام عرصه به دست آوردن نوردن! مشکلات تولید و استاندارد سازی ارتش تبدیل کردن آزمایشگاه مهندسی نوردن در نیویورک به کارخانه تولید انبوه، پروسه زمان بری بود. قبل از شروع جنگ، صنعتگران ماهری که عموما مهاجران آلمانی و ایتالیایی بودند بیشتر قطعات دستگاه 2000 قطعه ای نوردن را به صورت کارگاهی تولید میکردند بین سال های 1932 تا 1938، شرکت تنها 121 بمب سایت را در سال تولید میکرد. یک سال بعد از حمله به پرل هاربر ، نوردن، 6900 بمب سایت تولید کرد که 75 درصد آنها به نیروی دریایی رسید. وقتی نوردن از قرارداد بین ارتش و شرکت Sperry با خبر شد ، تئودور بارف جلسه ای را با حضور ارتش و نیروی دریایی در کارخانه نوردن در نیویورک ترتیب داد. بارف بیشنهاد داد که یک کارخانه جدید صرفا برای تأمین نیاز ارتش تأسیس شود، که نیروی دریایی آن را رد کرد. ارتش پیشنهاد کرد که نوردن ، بمب سایت خود را با خلبان خودکار sperry A-5 تطبیق دهد که اینبار بارف آن را رد کرد. در واقع نوردن فعالانه تلاش میکرد تا سامانه نشانه گیر بمبش قابل انطباق با A-5 نباشد. بلاخره در سال 1942 شرکت Honeywell Regulator با موفقیت ویژگی های SBAE نوردن با خلبان خودکار A-5 را ترکیب کند و محصولی را بسازد که در ارتش به عنوان Automatic Flight Control Equipment یا (AFCE) شناخته شد. چندی بعد شناسه C-1 را برای دستگاه انتخاب کردند. با اتصال نوردن به هواپیما دارای خلبان خودکار ، بمب انداز این امکان را پیدا میکرد تا تغیررات جزئی را در حرکت هواپیما ،در طول بمباران ، اعمال کند. در سال 1943 ، نیروی دریایی اعلام کرد که مازاد نیاز خود، از این سامانه در اختیار دارد و کل خط تولید را به سپاه هوایی نیروی زمینی ارتش واگذار کردند. در حالی که ارتش بیشتر از 100 میلیون دلار در کارخانه های بمب سایت sperry سرمایه گذاری کرده بود، سپاه هوایی ارتش اعلام کرد که نوردن های سری M در دقت ، اطمینان پذیری و طراحی بسیار برتر از تولیدات sperry هستند. تا نوامبر 1943 قرارداد های شرکت sperry لغو شدند. تا چند ماه بعد که تولید کاملا متوقف شد ، 5563 دستگاه ، سامانه نشانه گیر بمب-خلبان خودکار sperry ساخته شد که بیشتر انها بر وی بمب افکن های B-24 Liberator نصب شدند. رسیدن خط تولید نوردن به حداکثر ظرفیت تا پاسخگوی نیازهای ارتش باشد چندین سال زمان میبرد. ارتش موفق شد خط تولید شرکت Victor Technology و Remington Rand را برای افزایش سرعت تولید به دست بیاورد. طعنه آمیز اینکه در طول این بازه زمانی ، نیروی دریایی، نوردن را رها کرد تا به بمباران شیرجه ای Dive bombing روی بیاورد. با کاهش تقاضا ، نوردن و پیمانکارانش ، 72000 سامانه نشانه گیر بمب M-9را ،به قیمت 8800 دلار، فقط برای سپاه هوایی ارتش تولید کرده بودند. ادامه دارد... با تشکر از جناب MR9 بابت معرفی منبع
-
3 پسندیده شدهالان آخرین چیزی که بر اساس مصاحبه اخیر امیر رستگاری رئیس سازمان صنایع دریایی وزارت دفاع در 15 فروردین مشخص شده اینه که خود وزارت دفاع یک پروژه ناوشکن 6000 تنی با بدنه تریماران داره که احتمالا یا اسم پروژش نگین هست یا اسم یکی از محصولاتش که بنده تصور می کنم اسم پروژش باشه. ضمن این که ارتش هم از وزارت دفاع خواسته یک شناور با بدنه تریماران بر اساس پلتفرم موج بسازه که وزنش در حدود 2000 تن میشه که احتمالا همون 2200 تنی که قبلا صحبتش شد، و این پروژه هم احتمالا همون موج 6 هست که قبلا صحبتش شده بود. پس فعلا میشه دوتا شناور رزمی با بدنه تریماران: 1- ناوشکن 6000 تنی نگین 2- فریگیت 2200 تنی مبتنی بر پلتفرم موج
-
2 پسندیده شدهآخرش معادله حل شد. این چند روز کلی گشتم دنبال صحبتهای فرمانده نیروی دریایی تا سر از این پروژه ها در بیارم. در مورد موج 6 که به اسم پروژه سفینه نامگذاری شده این شناور 2200 تن وزن و بیش از 100 متر طول داره و از نوع سه بدنه هست. شناورهای بعدی تا 3000 تن می رسند که طبق تصویر نسخه 3000 تنی با نام پروژه هرمز یک ناو پشتیبانی نیمه سنگین هست که علاوه بر حمل دو بالگرد یا یک بالگرد و دو پهپاد سجیل، 96 سیلوی عمود پرتاب، 4 سامانه کمند، یک توپ 76 میلیمتری و لانچرهای مایل پرتاب برای موشکهای کروز/پدافندی داره. ناو آموزشی خلیج فارس هم تکلیفش معلوم شد طول 207 متر و وزن 5000 تن. پروژه نگین هم که گفته شده 5000 تا7000 تن وزن داره و جای دیگه امیر خانزادری وزن این ناوشکن رو 7000 تن اعلام کرده.
-
2 پسندیده شدهاین شیار ها که حاصل عمل آرایش شیاری یا fluting میباشد در واقع جدا سازی بخشی از سطح لوله هستند که دلایلی متنوعی جهت اجراش وجود داره مثل: ۱-کاهش وزن جزعی ۲- برخورد بیشتر هوا با لوله در نتیجه خنک شدن بهتر و گیر های کمتر و ... تا حالا این کار بصورت خیلی محدود روی سلاح های تک تیرانداز و تیربار ها انجام شده اونم نه بصورت گسترده. و دلیل این استفاده غیرگسترده در سطح دنیا هم با تست های میدانی بدست آمده! شیار عمر لوله را به شدت پایین میاورد. دقت یک سلاح با نواخت بالا را کم میکند و صد البته انچه بسیار مهم است عمل fluting بسیار پر هزینه و خاص است! این عمل تا آنجا مفید است که با لوله با کیفیت رو به رو باشید که عمر لوله حفظ شود و در این صورت شما یک سلاح مناسب تر از باقی سلاح ها خواهید داشت. اما این مطلب باعث گران تر شدن طرح خیلی گران قبلی میشود. و برای سلاحی که قرار است به تعداد زیاد دست کم ۳ میلیون قبضه ساخته شود توجیه اقتصادی ندارد. نکته قابل تامل عمر اعلام شده این سلاح است که رقم ۶ هزار شلیک ذکر شده که مصداق حرف من هستش. این عدد گویای استفاده از متریال ضعیف در سلاح مصاف است. برای مثال اسلحه HK416 قابلیت ۲۰ هزار شلیک را دارد که نزدیک به ۴ برابر اختلاف با سلاح ایرانی است! که البته باید بگم که این عدد به سلاح M4امریکایی نزدیک است.که جنبه مثبت قضیه را نشان میدهد. احتمالا دلیل این عمر پایین در کنار طراحی مناسب این سلاح همین fluting باشد. در آخر مصاف سلاح مناسبی برای نیاز فعلی است ولی احتمال دارد در یگان های ویژه سلاح های دیگری هم ورود کنند. مصاف بعنوان یک سلاح ملی یاید تیراژ ملی داشته باشد تا بهره اقتصادی داشته باشیم. اعم مطلب اینه که ایران همچین سلاحی را در داخل تولید کند حال تنها یا با همکاری توفیق نمیکند. یک حرف در پرانتز با دوستان : (ما دو نوع پاسخ و تحقیق و نگرش داریم. یک پاسخ عقلی و دیگری پاسخ تجربی(علمی). پاسخ عقلی حاصل عملکرد عقل هستش مثل احساسات و مکاشفات و ... که البته در بعضی علوم مفیده؛ مانند علوم انسانی و ادبیات و ... اما نوع پاسخ و نگرش دیگر تجربی و علمی است که در علوم دیگر مانند مهندسی مثل البتهنجوم و صنایع هوایی و تسلیحات نظامی نقش پر رنگی دارد. اینکه بگیم نه مگه میشه ایران این کارو کنه دقیقا مشابه حرفایی است که در باقی این وب اتفاق میوفته! که اکثرا احساسی هستند( پاسخ عقلی) این که دلایل ارتباط منفی ترکیه رو گوشزد میکنید. بخاطر داشته باشید ترکیه یکی از کشورهایی است که در تمام این سال های تحریم در دور زدنش به ما کمک کرد. خطوط انتقال گاز رو هم که نیاز به توضیح نداره. در لیبی همه طرف خلیفه حفتر و گرفتن ایران و ترکیه طرف دولت وفاق گرفتن! ترکیه در سوریه علیه ما جنگید ولی تنها کشوری بود که حوادث ابان رو به ایران هشدار داد!!! ولی امیدوارم تمام دوستان همانطور که نیمه پر لیوان را میبینند؛ نیمه خالی رو هم ببینند تا بحث مثبت ادامه پیدا کنه نه بحث منفی و بقولی جدال!)
-
2 پسندیده شدهپروژه هرمز برنامه بلندپروازانه نیروی دریایی ایران برای توسعه ناوشکن های پنهانکار نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، در بیست و هشتم نوامبر 2019 ، از ماک-آپ مقیاس کوچک یک نمونه ناوشکن پنهانکار آینده خود که هم اکنون با شناسه " هرمز" شناخته میشود ، رونمایی نمود . برخی کارشناسان براین باورند که پروژه هرمز ، ادامه سلسله تلاش های شبکه تحقیقات دفاعی نیروهای مسلح ایران برای توسعه فناوری سخت افزارهای پنهانکار است که در گذشته با برنامه هایی نظیر قاهر313 و مجموعه متنوعی از سامانه های موشکی کروز با قابلیت شلیک از زیرسطحی و پرنده های بدون سرنشین پیوند خورده است . تایپ 052D براساس اطلاعات موجود ، این ناوشکن در کلاس 3000 تن بوده که در مقایسه می توان نمونه ایرانی را با تناژی در حدود 50 درصد ، با پیکربندی های رزمی شناور نظیر 052D چینی و همچنین شناورهای کلاس آرلی بورک نیروی دریایی ارتش ایالات متحده قرار داد . با این حال ، برخی براین اعتقاد قرار دارند که این پروژه بومی ، با توجه به تناژ اعلامی ، شاید در ردیف استاندارد موجود برای " ناوشکن" ها قرار نگیرد ، اما قابلیتهایی که از سوی کارشناسان در خصوص این برنامه ، گمانه زنی شده ، به تقریب ، فراتر از پتانسیل رزمی فعلی این نیرو قرار خواهد گرفت . سلول های شلیک عمودی مارک 41 شناور های رزمی کلاس آرلی بروک این دسته از تحلیلگران معتقدند که پروژه هرمز به احتمال زیاد ، توانایی دستیابی به سرعت 40 گره را داشته و این درکنار طراحی خاص بدنه با پتانسیل پنهانکاری و زرادخانه ای شامل 96 سلول پرتاب عمودی برای استقرار موشکهای سطح به هوا و کروز ( شامل گونه های ضد کشتی و حتی ضد اهداف زمینی . م ) درصورت تولید در کمیت مناسب، می تواند یک جهش غیر قابل تصور برای نیروی دریایی ایران برای دستییابی به قابلیتهای آفندی ، فراتر از یک نیروی دریایی ساحلی ( نیروی دریایی سبز ) بشمار رود . کلاس لیتورال ( سمت راست ) - پروژه هرمز ( سمت چپ ) بااین وصف ، در حالی که کلاس چینی 052D تنها 64 سلول و کلاس آرلی بروک ، 90 سلول را در سازه خود جای می دهد ، را میتوان بدین گونه تحلیل نمود که اندازه کوچکتر و بالتبع برد کوتاهتر موشک های کروز ایرانی ( بعنوان مثال قرار گرفتن در کلاس موشکهای DK-10A ) موجب شده تا تعداد سلول های گونه ایرانی کمیت بیشتری را به نمایش گذارد . این موشکها در هنگام قرارگیری در بخش درونی شناور ، بصورت چهارتایی دریک سلول قرار خواهند گرفت . با این وصف ، به احتمال بسیار زیاد ، قدرت آتش واقعی این شناور رزمی ، درصورت ورود بخدمت ، در حد 24 تیر موشک در ابعاد موشک استاندارد خواهد بود و این با توجه به تجربه محدود ایران در طراحی و ساخت شناورهای بزرگ رزمی ، اگر چه کم ولی به نسبت قابل توجه است . پرتابه کروز قادر (سی-802 ) ، سومین موشک از بالا سامانه دفاع نزدیک کمند به اعتقاد ناظران نظامی ، با وجود احتمال بسیار زیاد در استفاده از موشکهای دفاع هوایی بومی نظیر "باور " یا برنامه " خرداد" ، پروژه هرمز قادر خواهد بود تا موشکهای کروز ضد کشتی سی-802 که تحت امتیاز چین با شناسه "قادر" تولید می شود را نیز به کار برد . برخی ناظران نیز با توجه به تناژ 3000 تن اعلامی ، طراحی بومی ایران را با شناورهای رزمی کلاس لیتورال مقایسه می کنند . پروژه هرمز برای دفاع نزدیک دربرابر تهدیدات ضد کشتی و هواپایه ، احتمالا به گونه مشابه سامانه فالانکس یا معادل روسی آن ( با شناسه " کمند " ) ، یک رادار آرایه فازی و همچنین عرشه پرواز با قابلیت پذیرش 2 فروند بالگرد مسلح میشود . اما همچنان هزینه ساخت این شناور نامشخص به نظر میرسد ، که با توجه به کمیت بودجه دفاعی ایران ، برخی معتقدند که نمونه ایرانی ، می تواند قیمتی در حدود معادل آمریکایی آن داشته باشد . اما وضعیت بودجه دفاعی ایران و تنگناهای مالی ایجاد شده برای این کشور و وجود اولویتهای مهمتری نظیر نوسازی شبکه دفاع هوایی موجب خواهد شد این برنامه با تاخیرهای مشخصی روبرو گردد . پی نوشت : 1- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . 2- ادغام پستهای ارسال شده با محوریت پروژه هرمز ، دوازدهم دی ماه سال یکهزار و سیصدو نود و هشت خورشیدی برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR)
-
2 پسندیده شدهجنگنده Shengyahg J-31: این جنگنده توسط شرکت هواپیماسازی شنگیانگ جمهوری خلق چین در حال ساخت و توسعه میباشد. این جنگنده یک جنگنده ی چندمنظوره رادارگریز که اولین پرواز خود را در 31 اکتبر 2012 انجام داد و اکنون در حال طی کردن تستهای پروازی خود میباشد. تا کنون دو پروتوتایپ از این جنگنده ساخته شده است. گزارشهایی منتشر شده است مبنی بر اینکه لقب این جنگنده (GyrFalcon) و یا (FalconHawk) خواهد شد.ااطلاعات اندکی راجع به ویژگیهای این جنگنده منتشر شده است از جمله: طول جنگنده= 16.9 متر _ طول دهانه دو بال= 11.5 متر _ ارتفاع= 4.8 متر و تعداد خلبان = ا نفر
-
1 پسندیده شدهمقدمه : با اولین شلیک موشک وی-2 به قلب فضا در اکتبر 1942 ، عرصه جدیدی به صحنه نبرد اضافه شد ، با این حال توسعه فناوری نظامی در فضا را میتوان عاملی موثر در ایجاد تغییرات شگرف در ماهیت رزم مانوری بحساب آورد . تغییر صحنه عملیات نظامی در فضا ، همزمان با کاهش قابل توجه و ناگهانی درهزینه های مربوط به دسترسی به مدارهای ماوراء جو و همچنین توسعه سریع ماهواره های کوچکتر و ارزان تر برای ایجاد مجموعه حسگرهای پایش عملیات نظامی ، قابلیتی فراتر از ماهواره های بزرگتر و گران قیمت تر را در اختیار ارتش ها ، نسبت به گذشته ، قرار خواهد داد . سرعت شگرف این تحولات و پیامدهای قطعی آن بر عملیات رزمی در آینده موضوعی است که جامعه کارشناسان رو به گسترش فضایی در سازمان های نظامی تلاش می کند تا قبل از ایجاد تهدید ، فرآیند توسعه این قابلیتهای جدید در حوزه فضایی را درک کرده و تغیرات سازمانی ناشی از این امر را بخصوص در حوزه جنگ مانوری مورد بررسی عمیق قرار دهد . با توجه به این موضوع پراهمیت ، قابلیتهای فضا پایه موجود تاثیر قابل توجهی را بر تاکتیکهای رزم زرهی مدرن در دو سطح تاکتیکی و عملیاتی برجای گذاشته است. از یکسو ، ارتباطات راه دور ، دسترسی به شبکه های مخابرات نظامی ، استفاده گسترده از سامانه موقعیت یابی جهانی (GPS) و درنهایت مخابرات رمز گذاری شده ، سرفصل های مهم این حوزه بشمار آمده و از سویی دیگر نیز کاربرد این پتانسیل در حوزه هایی با اهمیت کمتر نظیر عملیات ضد شورش نیز امکان پذیر گردیده است ،اما پرکاربردترین ماموریت محوله به حسگرهای فضاپایه را می توان در جنگ سرد و ماهواره های مجهز به حسگرهای مادن قرمز برای تشخیص زمان شلیک موشکهای بالستیک و همچنین رهگیری گونه های بالستیک تاکتیکی بر علیه واحدهای زمینی جستجو کرد . در مجموع ، برای یک آینده قابل پیش بینی ، قابلیتهای فوق الذکر ، البته در پهنای باند بیشتر و دقت افزون تر همچنان به پشتیبانی از عملیات رزمی ادامه خواهند داد . با این وصف ، یکی از مهمترین پیشرفتهایی که فناوری فضایی برای افزایش عملکرد مطلوب واحدهای زرهی پدید آورده ، قابلیت استفاده از تصاویر ماهواره ای در زمان واقعی (near-real-time satellite imagery) بخصوص بر علیه دشمنی است که از این پتانسیل محروم است . غافلگیری با ضربه به جناحین : از یک نظر ، نقطه شروع استفاده از حسگرهای فضاپایه را می توان با آغاز جنگ نخست خلیج پارس که در جریان آن ، واحدهای ارتش ایالات متحده با ایراد یک ضربه شدید به جناحین یگانهای عراقی ، مدافعان را غافلگیر نموده و بسرعت بر آنها غلبه نمودند، همزمان دانست . ارتش عراق که تحت حملات شدید هوایی قرار داشت ، ناگهان با ضربه غافلگیرکننده واحدهای زرهی ائتلاف در جناحین خود روبرو شد که این موجبات یک فاجعه نظامی را برای سرفرماندهی ارتش بعث فراهم آورد . اما نکته اصلی در این مساله نهفته بود که موفقیت این مانور ، مدیون چند عامل مهم ، از جمله فناوری های جدید بخدمت گرفته شده ، بود . از یکسو ، سامانه مکان یاب جهانی (GPS) تازه به دنیای فناوری نظامی وارد شده بود و به یگان های رزمی اجازه میداد تا در صحنه عملیاتی باز ( صحرا ) با دقت بیشتری دست به عمل زنند و از سویی دیگر به فرماندهان ائتلاف ، بخصوص رسته آماد و پشتیبانی ( لجستیک ) امکان می داد تا بدون نگرانی از آتش دشمن ، ذخیره سوخت و سایر سامانه های لجستیکی را بدون آنکه نیازی به هزینه کرد بیش از اندازه منابع داشته باشند ، موقعیت یابی و مستقر سازند . با این وجود ، شاید مهمترین عامل موفقیت در افزایش و تاثیر گذاری واحدهای ائتلاف در این جنگ را می توان در پتانسیل این نیرو در محرمانه نگاه داشتن نقل و انتقالات و به معنای تخصصی ، "تحرک" این یگان ها از دید نیروهای عراقی دانست . فرماندهان ائتلاف با ایجاد پایش شدید هوایی ، مسیر هرگونه اجرای عملیات شناسایی هوایی از سوی ارتش عراق را مسدود نمودند ، چرا که حتی اجرای یک سورتی ( پرانه ) پرواز شناسایی از سوی نیروی هوایی عراق در ارتفاع ، برد و گستره مشخص می توانست نیات ارتش ائتلاف را در حوزه محورهای عملیات آفندی ، افشاء کرده و متقابلا" ارتش عراق قادر می ساخت تا با تغییر سازمان رزم واحدهای خط مقدم خود ، تدابیر مناسبی برای حفظ جناحین خود از ضربه زرهی مهاجمان ، بیاندیشد. در این میان ، برخی تحلیلگران براین اعتقاد قرار دارند که حتی در صورت اطلاع ارتش عراق از محورهای عملیاتی ائتلاف ، بسیار بعید بود که توان رزمی کافی برای جلوگیری از موفقیت نزد مدافعان ، موجود بوده باشد ، اما یقینا" دستیابی به اطلاعات ، هر چند محدود و مختصر ، می توانست هزینه پیروزی را برای مهاجمان ، افزایش دهد . در واقع ، بسیار بعید به نظر می رسد که ضربه کاری و موفقیت خیره کننده ارتش ائتلاف ، که بر قابلیتهای فضاپایه ، قرار داشت و صورتبندی بسیار بزرگتر مدافع را فریب داد ، بدون این ستون اصلی ، قابل تکرار باشد . شیوه اجرای مانور توسط واحدهای رزمی درمقیاس گروهان و گردان که به هردلیلی ممکن بود از صورتبندی اصلی جدا شوند را می توان با تدبیر درست ، جبران نمود ، اما بدون وجود نظارت دائم بر صورتبندی اصلی ، دستیابی به موفقیت در چنین صحنه های از منازعه ، تقریبا" امکان پذیر نبود . از سویی دیگر، نیروی هوایی ایالات متحده بدلیل ماهیت ماموریت خود ، گرچه پتانسیل زیادی برای ایجاد برتری هوایی محلی و جلوگیری از اجرای عملیات شناسایی توسط هواگردهای سرنشین دار یا بدون سرنشین در اختیار داشت ، اما واضح بود که فاقد توانایی جلوگیری از عبور ماهواره های دشمن از فراز منطقه نبرد بوده و این به معنای یک شکاف عمیق دربکارگیری اصل غافلگیری توسط فرماندهان محسوب می گردید . به معنای روشن تر ، درصورت برخورداری عراق از قابلیتهای فضاپایه ، بطور قطع ، ضربه قاطع طوفان صحرا ، هرگز قابلیت اجرایی شدن پیدا نمی نمود . به همین دلیل ، تکثیر گسترده ماهواره های سنجش از دور که می بایست بستر لازم برای تولید تصاویر دقیق ماهواره ای در اندازه ها و کیفیتهای متفاوتی را پدید آورد ، پارادایم " پشتیبانی فضایی " و به تبع آن ، تاثیر حسگرهای فضا پایه بر ماهیت رزم مانوری را به صورت چشمگیری دچار دگرگونی عمیقی نموده است . سامانه مکان یاب جهانی راست : 1990 چپ : آزمون های اولیه 1978 با این وصف ، ارتش ایالات متحده تا همین اواخر ، به استفاده از تصاویر ماهواره ای در عملیات رزمی چندان تمایلی نداشت ، چرا که تاثیر آن را در سطوح تاکتیکی و عملیاتی ، ناکافی ارزیابی می نمود ، به همین دلیل صرفا" تعداد مشخص و محدودی از ماهواره های تصویر برداری مستقر در مدار لئو (LEO) که قابلیت تصویر برداری از بخش های محدودی از کره زمین را ارائه می کردند ، در اختیار این نیروها قرار داشت ، در حالی که برخلاف ماهواره های مستقر در مدار ژئوسنکرون (GEO) که نسبت به زمین در نقطه ثابتی قرار دارند ، ماهواره های مدار لئو (LEO) در ارتفاعی میان 250 تا 400 مایلی مستقر هستند که هر 90 تا 120 دقیقه ، یکبار به دور زمین چرخیده و به همین دلیل انعطاف پذیری بیشتری به ماهواره های موجود در ارتفاع 22300 مایلی که تقریبا" سرعت چرخشی مشابه با سرعت چرخش سیاره داشته و با کمی اغراق ، نسبت به خط استوا ، روی نقطه ثابتی قرار دارند ، به کاربر ارائه می کنند . با این وصف ، علیرغم مزیتهای بی شمار ، ماهواره های مستقر در مدار GEO برای اجرای عملیات تصویر برداری تاکتیکی غیر مفیدترین ابزار بشمار می آید ، به همین دلیل ماهواره هایی که برای نظارت بر صحنه عملیات رزمی به فضا ارسال میشوند ، عمدتا" در مدارهای پایین تر قرار داده می شوند و به همین دلیل نیز در هر زمان ، صرفا" می توانند بخشی از سطح زمین را مورد شناسایی قرار دهند . بطور طبیعی ، جایگیری در ارتفاع مداری پایین در کنار هزینه های مرتبط با تولید و اعزام این سخت افزارها به فضا ، سودمندی تاکتیکی محدودی را فراهم می کند ، چرا که صرفا" امکان تصویر برداری یک محدوده کوچک را در روز فراهم می نماید . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهاین ناوشکن یعنی هرمز از نظر طراحی و امکانات در حد بهترین ناوشکن های روز چین مثلا مشابه و کوچک شده ناوشکن type 52 D است. و حتی از نظر قدرت اتش نزدیک به ناوشکن های روز امریکا است. که کاملا مشخص میکنه دست چین در ساخت این ناوشکن دخیل است. ان هم مشخص میکنه که چین کاملا روی ایران به عنوان متحد نظامی داره حساب میکنه. وگرنه حاضر نمی شد تکنولوژی ناوشکن روز خود را به ایران منتقل کند. نهایتا می امد و کاری که برای پاکستان کرد یعنی ناوشکن کلاس ذولفقار که ان هم در حد ناوشکن های کلاس موج است و یا حداکثر یکی دو کلاس بالاتر برای ما میکرد. چین دارد به تقویت توان دریایی ما کمک میکند. دست چین در پروژه های اخیر ناوشکن و زیردریایی ما دیده میشود. هدف چین تقویت سیادت دریایی ایران به منظور حفظ امنیت انرژی خود که عمدتا از خلیج فارس تامین میشود است. احتمالا بعدا قصد فروش هواپیما حتی j20 یا j31 را به ما دارد. فراموش نمی کنیم که فرمانده نیروی هوایی مدتی پیش اعلام کرد در اینده نزدیک هواپیماهای نسل 5 به نهاجا اضافه میشود. "معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی ارتش همچنین از الحاق جنگندههای نسل ۵ به نهاجا در آینده نزدیک خبر داد و گفت: مردم عزیزمان مطمئن باشند به حول و قوه الهی این نسل از جنگندهها را به نمایش خواهیم گذاشت و آمادگی داریم تا در ادامه راه شهدا و در راستای اجرای منویات مقام عظمای ولایت با قدرت از آسمان کشورمان دفاع کنیم. https://www.mashreghnews.ir/news/927869/جنگنده-های-نسل۵-به-نهاجا-می-پیوندند" این نسل 5 از کجا قرار است بیاید. روسیه که اس 300 را به زور به ما داد. توان داخلی ما هم که فعلا کوثر است. پس چطور فرمانده نهاجا چنین با اطمینان صحبت میکند. چین و امریکا به شدت در حال تقابل هستند. و چین روی ما از نظر تامین امنیت انرژی خود حساب میکند. بیخود نیست که پمپو و ترامپ سر تحریم تسلیحاتی ایران انقدر تلاش میکنند. حتی مجلس نمایندگان با اکثریت دموکرات امریکا نیز به کمک ترامپ امده اند. حتی اگر سیاست های ترامپ گونه امریکا ادامه یابد احتمالا یک بلوک نظامی در شرق تشکیل میگردد که چین و ایران و شاید روسیه اعضای ان هستند.
-
1 پسندیده شدهبرحسب یاد آوری جدی بودن ماجرا ... احمق شمردن دشمن ، حماقت سرباز جنگی است . اسکندر مقدونی
-
1 پسندیده شدهتوپ متحرک پشتیبانی پیاده نظام یکی از مشکلات لاینحل ارتشها در جنگ دوم جهانی ، برخورداری از آتش توپخانه بصورت مستمر بشمار می رفت . با توجه به اینکه گسترش واحدهای تانک و پیاده- مکانیزه در این جنگ در مقایسه با نبردهای پیش از این ، یک جهش غیر قابل مقایسه را بخود میدید و توجه به اینکه توپخانه کلاسیک ، علیرغم تغییر ماهیت به واحدهای آتشباری نیمه متحرک ، قابلیت پیشروی پا به پای عناصر متحرک نظیر یگان های تانک را نداشت ، ورماخت بعنوان پیشگام و مبدع رزم مانوری ، کاربرد توپخانه متحرک را در دستور کار خود قرار داد . بر همین اساس ، صنعت نظامی آلمان با بررسی شاسی های زرهی موجود برای تبدیل به عنصر آتشباری متحرک ، از پیکربندی پانزر-4 ، در حالی که یک قبضه توپ 150 م.م StuH 43 L/12 روی آن نصب شده بود ، استفاده می نمود . تصویر فوق ، نخستین 5 دستگاه از 40 دستگاه سفارش داده شده به شرکت وینا آرسنال ، ( 12 ماه مه 1943 ) را به نمایش گذاشته است . توپ با بدنه تیره تر ، به رنگ زمینه اصلی ( پرایمر ) ملبس ، در حالی که خودروی نزدیک به دوربین ، به صفحات زرهی جانبی با ضخامت 50م.م مجهز شده و در حال تبدیل شدن به نمونه استاندارد تحویلی است . صرفاً برای میلیتاری /مترجم MR9
-
1 پسندیده شدهنیروی زمینی سپاه کلا تفکر خاص خودشو داره جایی که بشه پهپاد و هلی کوپتر جایی هم که نشه با توپخانه بشدت منطقه رو مورد عنایت قرار میده که البته اصلشم همینه هالیوود که نیس برن بزنن صاف کنن خطم بر ندارن خصوصا در ارتفاعات خفن که تو ایران کم هم نیستن
-
1 پسندیده شدهاکثر ردات ها خطای پارالکسی بسیار زیادی دارن که در فواصل بالای پنجاه متر بدردنخور میشن بهترین سایت هدفگیری که مناسب باشه دوربین های با میدان دید زیاد که از.۰۵ تا۴ برابر بزرگنمایی دارند و بخوبی نیاز یک نیروی پیاده رو کاور میکنن تکنولوژی خاصی هم نداره همین صاایران خودمون هم میتونه بزنه کما اینکه دوربین اشمیت اند بندرpm2 با کیفیت خوب کپی کرده
-
1 پسندیده شدهسوریه حفره های اطلاعاتی بسیار زیادی داره ، برای همین کار کردن با حزب الله ، انصارالله ، گروه های کوچک عراقی راحت تره ...
-
1 پسندیده شدهاینکه فرض بر این بگیریم همه کارها رو به نحو احسنت انجام دادیم واسرائیل زمین خالی رو هدف قرار میده اونم با توانایی خوب اطلاعاتی که دارند و همچنین باوجود انتشارتصاویر کشته ها وخسارات وانفجارهای بزرگ بعد هر حمله معنی خوش خیالی و کوچه علی چپ هست نه بیشتر
-
1 پسندیده شده(تصاویر) نظامیان آسیبدیده در حمله ایران به عینالاسد
-
1 پسندیده شدهمطلب زیر از کتاب خط مقدم برداشت شده است : حسن آقا رویش را برگرداند سمت پنجره . ابرهای ضخیم مثل لحاف پنبه ای زیر هواپیما پهن شده بودند . منظره ای برای دیدن وجود نداشت .احتمالا نزدیکی تبریز بودند . همان جا که دفعه پیش با شفیع زاده اوج گرفتن فانتوم ها را تماشا کرده بودند . آن روز به فکر گرفتن توپ های اتریشی و اضافه کردن چند کیلومتر ناقابل به برد توپ های موجود بود . تمام تلاششان این بود که بتواند با توپخانه به داد جنگ برسد و از فشار دشمن کم کند . هیچ فکرش را نمی کرد که کمتر از سه ماه دیگر سلاحی با برد سیصد کیلومتر ذهنش را به خود مشغول خواهد کرد و برای یادگیری استفاده از آن دوباره از مرز ایران خواهد گذشت . اوایل سال 60 که برای اولین بار وارد آبادان شد ، کارهای زیادی می توانست بکند . هم از تخریب چیزهایی می دانست هم کار با اسلحه و جنگ شهری را در جبهه غرب یاد گرفته بود . اما مستقیما رفت سراغ خمپاره . می گفت : ما از تو سوراخ کوچیک این ژ3 هیچ وقت نمی توانیم پیروز شویم . آن روزها خمپاره مهم ترین سلاحی بود که سپاه داشت .آن هم نه به وفور ! در کل آبادان در حال محاصره ، شاید سه تیم خمپاره بیشتر نبود . یکی بچه های تبریز که مهدی باکری و حسن شفیع زاده و چند نفر دیگر بودند و خمپاره 120 میلی متری داشتند . یکی بچه های اصفهان بودند و یکی هم بچه های آقای سرخیلی در شرق بهمنشیر . گلوله اش را هم به طور سهمیه ای از ارتش می گرفتند . روزی یک عدد! حسن آقا رفته بود توی گروه تبریزی ها . آن روزها شفیع زاده دست تنها بود . هیچ وقت فراموش نمی کرد که شفیع زاده با چه وسواسی آن یک گلوله سهمیه روزانه را پرتاب می کرد . برای یک گلوله یک روز تمام از این سر خط تا آن سر خط می رفت می آمد . از دیدگاه های مختلف دیده بانی می کرد تا عاقبت بتواند یک هدف مشخص و مهم را پیدا کند و مطمئن باشد که 100 درصد قرار است نابودش کند . در آن شرایط نه تنها خود حسن آقا که هیچ کدام از مسئولان سپاه هم تصور نمی کردند که روزی سپاه توپ و توپخانه و در کل سلاح سنگین داشته باشد . ولی حالا بعد از سه سال و نیم که از آن روزها می گذشت ، حسن آقا بچه هایش را می برد تا طرز کار سلاحی را یاد بگیرند که سیصد کیلومتر آن طرف تر را هدف می گرفت ... پ ن - فکر کنید اگر در آن زمان شبکه های مجازی (توئیتر ، اینستاگرام و ...) وجود داشت در این مورد چه مطالبی در آنها قرار می گرفت !؟
-
1 پسندیده شدهقابل پیش بینی بود ... فقط لجاجت بی جا که منجر به تلفات و هزینه ی زیاد شده ، مانع بود ... این هزینه ی « صبر استراتژیک » رو توی داخل خرج می کردیم ، احتمالا می تونستیم یکی یا چند مورد از اینها رو به سر انجام برسونیم پروژه ی توربو فن جی 90 ارتقاء تمام تی 72 ها به استاندارد « کرار » تکمیل و تولید انبوه چندین گردان باور 373 و سامانه ی 15 خرداد ساخت ICBM تولید انبوه جت آموزشی یاسین و ... همانطور که در تایپک دیگه ای گفتم ، متاسفانه فرماندهان نظامی و تصمیم گیران نظامی ما ، روی هزینه و فایده کارها و اقداماتشون فکر زیادی نمی کنند ...
-
1 پسندیده شده3 تا خشاب 20 تایی از دو تا خشاب 30 تایی بهتره . در زمان درگیری با پژاک در قندیل ، تعداد از نیروهای ما به خاطر تمام کردن گلوله شهید شدن ... یادمه در کلیپ منتشر شده که از جلسه ی توجیهی گروهان فتح یاسوج برگزار کردند ، فرمانده روی حفظ گلوله ها و رگبار نکردن تاکید ویژه داشت ... یک نیروی رزمی نهایتا 200 تا 300 گلوله با خودش حمل کنه که اگه در تعداد خشاب های زیاد باشه ، باعث می شه با هر خشاب عوض کردن ، استرس تمام کردن گلوله ها بهش وارد بشه و دقت بیشتری در استفاده از مهماتش کنه . چیزی که نبودش حس می شه ، وجود خشاب های سبک کامپوزیتی با بدنه ی شفاف هست که هم سبک ترند و هم به علت شفاف بودن بدنه ، می شه از بیرو تعداد گلوله های موجود رو دید . https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/f/f5/20131223_G28_Afghanistan.jpg/800px-20131223_G28_Afghanistan.jpg Red Dot هم برای درگیری های زیر 300 متر از هر چیزی بهتره و کار باهاش راحت تر ... https://canislatrans.en.made-in-china.com/product/jXzEDhalaQAs/China-6061-Aluminum-Folding-Reflex-Red-DOT-Sight-with-Mount-HK2-0123.html سایت جالبیه ، می تونید تولیدات نظامی رو با قیمت خرده فروشی مشاهده کنید . این « نشانک سرخ » که قیمت خرده فروشیش حدودا 28 دلاره ، احتمالا با خرید انبوه زیر 20 دلار در بیاد، با 2 میلیون دلار می شه 100 هزارتاش رو خرید و این رو در اختیار تمامی تکاوران ارتش داد . این تجهیز قیمت چندانی نداره ولی به شدت کارایی نیرو رو بالا می بره و تعداد شلیک های انجام شده ی اون رو کاهش می ده که در نهایت باعث کاهش هزینه ی گلوله های شلیک شده می شه ... حالا اگه جون 10 تا نیرو رو هم در سال به خاطر این حفظ بشه یعنی نیرو نیازی نداره دیه 10 تا نیرو به همراه مزایای شهادت و حقوق به وارثان رو بده . از لحاظ مالی هم حساب کنیم ، هر نیروی شهید شده ی کادری چیزی حدود 500 میلیون خرج دست نیرو می گذاره ، 10 تا نیرو می شوند 5 میلیارد تومان ... با یک حساب کتاب ساده می شه فهمید خرید تجهیزات رزمی اضافه ( لباس خوب ، سلاح خوب ، جلیقه ی ضد گلوله ، کلاه خودهای مناسب و ... ) با اینکه هزینه ی چندانی نداره ولی باعث می شه صدمات جانی به نیرو کم بشه و از لحاظ مالی در بلند مدت هم به نفع نیرو خواهد بود به خصوص اگه نا امنی رخ بده و نیرو مجبور به واکنش و ورود به درگیری بشه ... مثلا توی یک ماه اگه 20 نیرو به خاطر نداشتن جلیقه ی ضد گلوله شهید بشوند ، نیرو باید 10 میلیارد تومان هزینه کنه در حالی که اگه قیمت هر جلیقه ی ضد گلوله رو 20 میلیون در نظر بگیریم ، با همون 10 میلیارد تومان می شه 500 تا جلیقه ی ضد گلوله خرید و یک گروهان رو مجهز کرد ، اینطور هم تلفات کم می شه ، هم قابلیت واکنش نیروها بیشتر می شه و هم نیرو احساس می کنه که برای فرماندهانش ارزش داره و اعتماد به نفسش بالاتر می ره . متاسفانه نیروهای مسلح ما و فرماندهان نظامی ما ، مدیریت مالی هم ندارند وگرنه اگه کمی به این قضایا فکر کنند ، می فهمند که این تجهیزات به زعم خودشون سوسول بازی ، در واقع سرمایه گذاری روی نیرو هست و در دراز مدت ، هزینه های سر بار نیرو رو کاهش می ده . در این کلیپ هم برای درگیری با پژاک هست می بینید که اکثرا به صورت تک تیر در حال شلیک هستند ... البته نداشتن تجهیزات ایمنی مناسب هم جای تاسف داره ، به خصوص کلاه خود که از همه چیز مهمتره .. https://www.aparat.com/v/6zVFp/درگیری_سپاه_با_پژاک_(قسمت_اول)
-
1 پسندیده شدهاگر حوزه امنیت ملی را بصورت یکپارچه تحلیل می فرمودید ، عینا" کپی تحلیلهای توییتری را ذکر نمی فرمودید (در این مورد بیشتر صحبت می کنیم ) مزیت میلیتاری ، ثبت تحلیلها است ... اگر احیانا" نیازباشد ، موارد افزون تری از نقدهای جنابعالی به نیروهای مسلح هست که میشود ارائه داد دقت بفرمایید که این نقدهای شما ( موارد رنگی شده ) چه موضوعی را دارد به مخاطب منتقل می کند ، علتش چی هست و راه کارش چی باید باشد . پی نوشت : حوزه سیاست ، بسیار عمیق تر از آنی هست که بشود براساس موج سواری رسانه ای آن را تحلیل کرد
-
1 پسندیده شده، خوب ، مشخصا" این تحلیل های شما نیست ، به ضرس قاطع و بدون شک این موارد تحت تاثیر جو رسانه ای بعد از آن توئیت معروف سفیر چین و با توجه به بک گراند شلوغ بازی های سالهای گذشته و شعارهای مرگ بر چین و روسیه ، و اتکاء بر حافظه تاریخی از رفتار روسیه و چین بیان شده و به نوعی تکرار صحبتهای دیگران هست و دارای سوء گیری شدید ، طبیعتا" هر اندازه سعی شود پاسخ مستدل ارائه شود ، به نظرم فایده ای ندارد ، ولی براساس روندی که از گذشته دارم ، این مرجع را برای شناخت مفهوم دیپلماسی معرفی می کنم بقیه مواردی که فرمودید هم در چهارچوب تحلیل نظامی نیست ولی اگر به پست قبلی مراجعه بفرمایید ، عرض شد که اگر درها را ببندیم ، آه و ناله های سوزناک و جگر خراش در نقد وضعیت دفاعی ( که گاهی برای برخی تبدیل به یک معضل روان شناختی شده ) را چه کار باید بکنیم و یا اینکه شاید رونمایی های پی درپی که صرفا" برای خوش کردن دل ملت اجرا می شد از یادها رفته !!!!!!! پی نوشت : 1- برای اینکه یک مقدار ذهن شما گسترش پیدا کند ، شما را ارجاع میدهم به صحبت یک بنده خدایی که معتقد بود ، ما در زمان جنگ این قابلیت را داشتیم که کشورهای بی طرف را در وضعیت مخاصمه با عراق ، بی طرف نگه داریم ولی این کار را نکردیم .. حالا یک عده ای که حافظه تاریخی آنها ، بسیار کوتاه مدت هست ، همین روند را دارند تکرار می کنند ولی خوشبختانه ، آدم های عاقل هنوز حضور دارند . 2- البته امروز که بررسی میکردم ، مجموع پستهای شما در حداقل 5 سال اخیر ، در نقدهای سخت به وضعیت نابهنجار نیروهای مسلح در حوزه های مختلف ، بلحاظ کمیت ، جالب توجه بود ، حالا که فرض بر محال ، یک مسیری برای بازسازی باز شده ، همه به فکر غرور ملی ودفاع از آن افتادند ؟؟؟؟
-
1 پسندیده شدهبسم الله........ 9 اردیبهشت 1399 وضعیت لیبی نیروهای دولت وفاق بعد از تصرف نوار ساحلی لیبی در غرب طرابلس در ادامه حملات خود به سمت شهرک وفرودگاه ترهونه یورش برده و موفق شدن منطقه سوق الجمعه را تصرف کنند هر چند با رسیدن نیروهای کمکی به قوای حفتر از شدت حملات نیروهای وفاق کاسته شده وتقریبا در هفته گذشته بجز محدود پیشروی نیروهای خلیفه تحرک خاصی در این محور رخ نداده است . برخلاف هیاهو رسانه های طرفدار نیروهای وفاق از جمله الجزیره و رسانه های ترکیه ایی حداقل فاصله خطوط درگیری با شهرک ترهونه بین 20 تا 25 کیلومتر گزارش شده است در ده روز گذشته چهار گزارش از سرنگون شدن پهپادهای ارتش ترکیه در لیبی منتشر شده که تصاویر دو فروند از آنها پخش شده است با افزایش حضور ترکیه در لیبی به نظر میرسد امارات هم سطح حضور خود در لیبی افزایش داده . تصاویری از ارسال یک یا چند سامانه ضد هوایی پانتسیر اماراتی به همراه سرنگون شدن پهپاد (احتمالا)وینگ لونگ و پراواز این پهپاد به صورت مسلح بر فراز آسمان لیبی حمله هوایی نیروهای حفتر به داعش یا قوای وفاق + گلوله جدید آرپی جی به نام 7/23 حمله داعش به ارتش مصر در صحرای سینا سقوط یک بالگرد میل 17 ارتش مصر در مناطق مرزی با لیبی
-
1 پسندیده شدههمیشه در منابع غربی گفته میشه که نور و قادر تحت لیسانس چین ساخته میشه. برای ساخت نور موشک C802 مهندسی معکوس شده ولی تحت لیسانس ساخته نمیشود. موتور ان طلوع 4 بوده که خود چینی ها هم انرا از یک طرح فرانسوس مهندسی معکوس کرده اند. الان در موشک های ما از موتور طلوع 5 استفاده میشود که فکر میکنم از اضافه کردن یک مرحله به کمپرسور طلوع 4 و افزایش نسبت فشار حاصل شده و یک طرح ایرانی به حساب می اید. در مورد تناژ ناو های ایرانی به نظر من این بستگی به این دارد که نیروی دریایی چه هدفی را دنبال کند. اگر هدف خلیج فارس باش به نظر من این دریا با توجه به عرض کم ان اصلا مناسب برای ناوهای جنگی نیست. با استفاده از پرتابگرهای ساحلی موشکی اعم از پدافندی و ضد کشتی و رادارهای ساحلی و شناورهای تندرو میتوان کل انرا پوشش داد. ناوهای 3000 تنی در کلاس هرمز مناسب و کافی برای تسلط بر دریای عمان و شمال اقیانوس هند هستند. ناوهای سنگین تر مثلا 7000 تن یا بالاتر به مانند ناوهای امریکایی مناسب برای اقیانوس و ارسال ناو به مناطق بسیار دور از سرزمین مادر هستند که ناو پشتیبانی ندارد و باید مجهز به موشک های دوربرد و حتی امکانات حمله به سرزمین دشمن باشد. ظاهرا نداجا در بلند مدت دنبال چنین هدفی است. ولی من فکر میکنم حتی در صورت ساخت ناوشکن های سنگین بدون ناو هواپیما بر ان ناو هر چقدر هم مجهز باشد در مناطق دور دست اسیب پذیر است. تناژ مناسب برای نیروی دریایی ایران همان ناوهایی در حد 3000 تن یعنی هرمز است مگر زمانیکه ناوهواپیما بر و هواپیماهای مناسب داشته باشیم. البته حتی این کلاس از ناوها هم در مناطق نزدیک به سواحل ایران بدون یک نیروی هوایی قدرتمند اسیب پذیر هستند که امیدواریم تا زمان ساخت این ناوها، نهاجا نیز تکان جدی خورده باشد.
-
1 پسندیده شدهبا دقت بیشتر معلوم شد که ناو پشتیبانی نیمه سنگین با تریماران 3000 تنی پروژه هرمز تفاوت داره. پروژه هرمز داری 96 سیلوی پرتاب موشک، پرتابگرهای عمودی کروز/پدافند، 4 سامانه کمند، توپ 76 میلی متری و دو آشیانه بالگرد هست. که ماکتش رو نشون دادند . اما ناو پشتیبانی هنوز در مرحله طرح اولیه هست که روی بنر تصویر گرافیگی ناو مشاهده میشه. با توجه به عمر سازه ناو پشتیبانی خارک و همچنین کمبود در این زمینه خصوصا آماده شدن سایر موجها و اعزام به نقاط مختلف اقیانوسی نیاز با داشتن ناو پشتیبانی رو بیشتر میکنه و به همین دلیل نیروی دریایی تصمیم به ساخت ناو پشتیبانی کرده. پس حالا پروژه های نیروی دریایی افزایش پیدا کرد: 1- سفینه 2200 تنی 2- هرمز 3000 تنی- 3- خلیج فارس 5000 تنی 4- نگین 7000 تنی 5- ناو پشتیبانی نیمه سنگین 6- نسل جدید هاورکرافتها 7- زیردریایی 3200 تنی بعثت 8- پهپاد توربوجت دو موتوره سجیل
-
1 پسندیده شدهوقتی این جنگنده های رادار گریز!!! و فوق مدرن!!! چین رو میبینم یاد کپی های این موجودات از گوشی های اپل و نوکیا میفتم! قیافه مو نمیزنه توی ویترین تمیز و وسوسه انگیز با یک دهم قیمت واقعی! ولی فقط وقتی خریدیش میفهمی چه کلاه گشادی سرت رفته و فقط یک پوسته خوشکل خریدی که البته اونشم تا دو هفته بعدش دیگه نمیشه نگاش کرد. غرب با میلیاردها دلار سرمایه گذاری به زور دو تا پروژه رادار گریز به سرانجام رسونده اونوقت چین با اون سطح تکنولوژیش و کیفیت کارش 6 ماهی یک طرح رو به پرواز در میاره. به نظر من اینا همش یک دروغ بزرگه دقیقا مثل خودروهاش و گوشی هاش!
