برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 7 شهریور 1400 در همه مناطق
-
2 پسندیده شدهسلام علیکم این ایده کشتی های هوایی (بعنوان تانکر سوخت رسان با پایایی رزمی بالا یا حامل رادار) با توجه به وسعت کشور ، ایده ای هست که باید بیشتر روی آن فکر کرد (بلحاظ نقاط قوت و ضعف و کارکرد عملیاتی ) چند سال پیش (2005) هم یک چنین چیزی رصد شد که در نوع خودش جالب بود..
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا با سلام عراق در طی جنگ با ایران (سال های 1980 الی 1988 میلادی) پروژه های تسلیحاتی مختلفی را جهت افزایش توان نظامی خود به اجرا درآورد که البته شماری از آن ها به جهت طولانی شدن روند توسعه و تولید و بروز برخی مشکلات هیچگاه در جنگ با ایران مورد استفاده قرار نگرفتند و بلکه هیچگاه عملیاتی نشدند. یکی از این پروژه ها ، پروژه سیستم توپخانه ای خودکششی پیشرفته بود که از سال 1987 و در خلال جنگ ایران کلید خورد. مغز متفکر این پروژه کسی نبود جز دکتر جرالد وینسنت بول. جرالد بول کانادایی متخصص سیستم های توپخانه ای و پرتابه های بالستیک بود ، وی را بزرگترین متخصص توپخانه دنیا میدانند که ابداعاتش مسیر تازه ای در زمینه توسعه و ساخت سیستم های توپخانه ای ایجاد کرد.عراق مدت کوتاهی پس از تحمیل جنگ به ایران و در اوایل سال 1981 ، دکتر بول را به منظور مشاوره و همکاری در زمینه توسعه و تقویت قوای توپخانه ای (و بعضا موشکی) به این کشور دعوت کرد. بول که همکاری با عراق را فرصتی جهت پیاده سازی و تحقق بخشی پروژه های توپخانه ای بلند پروازنه خود میدید ، این همکاری را پذیرفت و عازم بغداد شد. در ابتدای کار عراقی ها از مشاوره بول در جهت خرید تجهیزات توپخانه ای بهره جستند که یکی از نتایج آن خرید سیستم توپخانه ای کششی GC-45 بود که توسط صنایع تحقیقات فضایی بول (SRC) در دهه هفتاد میلادی طراحی شده بود. اما آنچه که عراقی ها از بول انتظار داشتند و ایضا حاصلی که بول از همکاری با عراقی ها در نظر داشت ، چیزی به مراتب بیشتر و فراتر بود. عراق در اواسط دهه هشتاد (در خلال جنگ با ایران) سطح همکاری با بول را به میزان قابل توجهی افزایش داده و وی را از جایگاه مشاوره به عنوان سر طراح و مسئول ارشد برخی از مهمترین پروژه های توپخانه ای و موشکی خود ارتقا داد. همکاری بول با عراق در زمینه توپخانه ای به مراتب گسترده تر از پروژه های موشکی بود که بول در آن ها عمدتا به عنوان اصلاح گر طرح وارد میشد. دکتر بول از 1981 تا زمان ترورش در سال 1990 نزدیک به یک دهه با صنایع دفاعی عراق در زمینه توپخانه و بعضا موشکی همکاری داشت که حاصل آن پروژه های بلند پروازانه ای همچون ابر توپ دوربرد بابل بود.علاوه بر این، بول در یک پروژه مهم توپخانه ای عراق نیز نقش کلیدی را ایفا کرد و آن پروژه ی سیستم توپخانه ای خودکششی پیشرفته عراق بود که در دو فاز دنبال شد. این پروژه چندین هدف را دنبال میکرد ، هدف اول دستیابی عراق به یک سیستم توپخانه ای خودکششی با شاسی چرخ دار و با تحرک بالا بود. در دهه هشتاد سیستم های توپخانه ای خودکششی با شاسی چرخ دار مورد توجه قرار گرفتند و طرح هایی همچون هویتزر G6 از آفریقای جنوبی و DANA از چکسلواکی ارائه شدند. هدف دوم ایجاد زیر ساخت های لازم و فراهم آوردن کانال های ارتباطی مناسب و همکاری با شرکای تکنولوژیکی جهت تولید این سیستم در داخل عراق بود. اما هدف سوم که برخی آن را مهمترین هدف عراق از توسعه سیستم توپخانه ای خودکششی پیشرفته میدانند ، رقابت و مقابله توپخانه ای با ایران بود. ایران از دوره حکومت شاهنشاهی ، توپ های 203 میلیمتری ام 110 (موسوم به 8 اینچی) را در اختیار داشت ، در کنار آن پس از انقلاب و در خلال جنگ تحمیلی نیز نسبت به خرید هویتزرهای 170 میلیمتری کوکسان از کره شمالی اقدام کرد که دست برتری از جهت توپخانه ای برای ایران فراهم میکردند. برد بلند کوکسان و گلوله های مخرب ام ۱۱۰ ، ضربه نیرومند پنجه توپخانه ایران بر پیکره ارتش متجاوز بحثی بودند که عراقی ها را بر آن داشت تا سیستم های توپخانه ای نوینی برای رقابت و مقابله با آن تدارک ببینند و نقش و جایگاه بالاتری برای توپخانه در نظر بگیرند. دکتر بول کانادایی کسی بود که به منظور پیشبرد این هدف توسط عراقی ها به کار گرفته شد و به عنوان طراح اصلی و مسئول ارشد پروژه سیستم های توپخانه ای خودکششی پیشرفته عراق منصوب گردید. کوکسان در خدمت رزمندگان اسلام این پروژه در دو فاز دنبال شد که حاصل آن دو سیستم توپخانه ای خودکششی با شاسی چرخ دار با نام الفاو و المجنون بود.جهت ساخت این هویتزرها به پلتفرم چرخ داری با پیکربندی مناسب نیاز بود ، بول پاسخ را در هویتزر G6 آفریقای جنوبی یافت. بول در پروژه طراحی این هویتزر با صنایع Denel آفریقای جنوبی همکاری داشت و طرح آن را جهت الگوبرداری به منظور ساخت هویتزر عراقی مناسب دید.شاسی هویتزر G6 با پیکبرندی 6×6 توسط صنایع Alvis OMC تولید میشد ، طرح مشابهی از این شاسی تهیه و جهت ساخت شاسی برای دو هویتزر عراقی به صنایع اسپانیایی Tribiland ارائه گردید که در نهایت به ساخت یک شاسی پر تحرک با سیستم های به روز همچون سیستم کنترل مرکزی تورم تایر ها منجر شد. هویتزر G6 ساخت لوله توپ ، تثبیت کننده و سیستم کنترل آتش و سلاح نیز به شرکت های فرانسوی واگذار گردید. پیشرانه مورد نیاز جهت شاسی ها نیز با توان 560 اسب بخار از شرکت مرسدس بنز آلمان تامین میشد. در نهایت تمامی قطعات جهت یکپارچه سازی و ساخت نمونه اولیه به اسپانیا منتقل میشدند. برخلاف تصور ، نمونه های اولیه هویتزهای الفاو و المجنون نه در عراق بلکه در یک کشور اروپایی به ساخت رسیدند و جهت رونمایی به عراق منتقل شدند. پس از پایان روند طراحی در سال 1987 ، ساخت پیش نمونه هویتزر المجنون از سال 1988 آغاز و تا سال 1989 پایان یافت و در نمایشگاه تسلیحاتی بغداد در همان سال رونمایی گردید. المجنون به یک قبضه توپ 155 میلیمتری (استاندارد ناتو) مجهز بود. لوله این توپ در حدود 8 متر طول داشت (با تعداد خان 48) و از امکان تغییر زاویه به میزان 72+ درجه در جهت عمودی برخوردار بود (بعلاوه زاویه گردش 40 درجه ای برجک توپ به طرفین).این توپ دو نوع مهمات افزایش برد یافته با نام ERFB و ERFB-BB شلیک میکرد که این مهمات توسط دکتر بول توسعه یافته بودند. مهمات ERFB (مخفف تمام کالیبر افزایش برد یافته یا Extended Range Full Bore) دارای برد 30.2 کیلومتر و مهمات ERFB-BB (مخفف تمام کالیبر افزایش برد یافته - بیس بلید یا Extended Range Full Bore-Base Bleed) دارای برد 38.8 کیلومتر بودند. المجنون وزن پرتابه این مهمات در حدود 43 الی 45 کیلوگرم و سرعت دهانه آن ها (muzzle velocity) به ترتیب 900 و 889 متر بر ثانیه بود. هویتزر المجنون امکان اجرای آتش موقت با نرخ 4 گلوله بر دقیقه یا اجرای آتش ممتد با نرخ ثابت یک گلوله بر دقیقه را داشت. به جهت برخورداری از شاسی چرخ دار با پیکربندی 8×8 ، المجنون از قابلیت های مناسبی در عبور از مناطق ناهموار برخوردار بود ضمن آنکه امکان دستیابی به سرعت بالای 90 کیلومتر بر ساعت در حرکت در جاده و 60 الی 70 کیلومتر بر ساعت در مسیر های خارج از جاده را داشت. در حقیقت یکی از مهمترین ویژگی های این هویتزر تحرک و قابلیت انتقال آن بود. المجنون 12 متر طول ، 3.5 متر عرض ، 3.6 متر ارتفاع و 43 تن وزن داشت. طرح دوم در پروژه سیستم توپخانه ای خودکششی پیشرفته عراق ، هویتزر الفاو بود که یک سیستم توپخانه ای برد بلند با کالیبر بالا محسوب میشد. طراحی و ساخت الفاو از سال 1988 آغاز و تا سال 1990 پایان یافت. این هویتزر از جهت شاسی مشابه المجنون بود با این تفاوت که از یک قبضه توپ 210 میلیمتری بهره میبرد. این توپ به طول 11 متر (تعداد خان 64) ، از قابلیت حرکت در زوایای عمودی تا 55+ درجه برخوردار بود و مهمات ERFB و ERFB-BBبا پرتابه هایی به وزن 109.4 کیلوگرمی را شلیک میکرد. مهمات مورد استفاده این هویتزر به ترتیب دارای برد 45 الی 57 کیلومتر و سرعت دهانه 997 و 992 متر بر ثانیه بودند. از نظر نرخ اتش ، هویتزر الفاو مشابه هویتزر المجنون و قادر به شلیک موقت با نرخ آتش 4 گلوله در دقیقه و شلیک مداوم با نرخ اتش ثابت یک گلوله در دقیقه بود.هویتزر الفاو در حدود 15 متر طول ، 3.5 متر عرض ، 3.6 متر عرض و 48 تن وزن داشت. لازم به ذکر است که هر دو هویتزر الفاو و المجنون از قابلیت اجرای اتش به صورت مستقیم (Direct Fire) برخوردار بودند و بدین منظور سیستم هدفگیری ویژه ای برای آن ها تعبیه شده بود (در سمت چپ بخش جلویی برجک و دارای یک درب محافظ). یکی از اهداف عراق در ساخت این دو هویتزر همانطور که پیشتر گفته شد رقابت توپخانه ای با توپ های برد بلند و کالیبر بالای ایران بود اما روند زمانبر طراحی و ساخت هویتزرها و ایضا پایان جنگ هشت ساله با ایران در سال 1988 موجب گردید که عراقی ها از نیل به این هدف باز بمانند. الفاو جرالد بول ، سر طراح و مسئول اصلی پروژه هویتزرهای الفاو و المجنون ، پس از تکمیل روند توسعه این توپ ها و ساخت نمونه اولیه ، به دنبال توسعه انواع مهمات نامتعارف شیمیایی و بیولوژیکی و ارائه قابلیت شلیک این مهمات برای آن ها بود و حتی طرح هایی جهت استفاده از مهمات هدایت پذیر (که در آن روزگار طرحی نواورانه بود) را در ذهن داشت که در نهایت با ترور و مرگش در سال 1990 تمامی این طرح ها به فراموشی سپرده شد. عراقی ها برنامه تولید هویتزرهای الفاو و المجنون را در اواسط دهه نود میلادی در نظر داشتند اما جریاناتی مانع از تحقق این برنامه شد. مهمترین آن تهاجم عراق به کویت در سال 1990 و به تبع آن تحریم تسلیحاتی عراق و قطع همکاری طرف های تکنولوژیکی آن بود. هر چند عراقی ها تولید الفاو و المجنون در داخل عراق و از طریق ایجاد زیر ساخت های لازم را در نظر داشتند اما در نهایت شماری از اجزای کلیدی توپ ها از طرف های تکنولوژیکی غربی تامین میشد که همین مسئله به پاشنه آشیل پروژه توپخانه ای عراق تبدیل شد و در نهایت با قطع همکاری طرف های تکنولوژیکی اروپایی ، عراق از ادامه پروژه بازماند. البته بنا بر گفته برخی منابع ، عراقی ها امکان تامین قطعات اصلی یا نمونه مشابه هویتزر المجنون از طریق بازار سیاه را داشتند چرا که این هویتزر از کالیبر و تجهیزات استاندارد برخوردار بود ، با این وجود مدرک یا سندی از تلاش عراق برای تهیه تجهیزات از بازار سیاه و ادامه پروژه المجنون در دست نیست که البته دلیل عدم این کار به احتمال زیاد مشکلات مالی عراق پس از جنگ با ایران و کویت و هزینه بالاتر در تامین قطعات از بازار سیاه بوده است. در نهایت یک الی دو پیش نمونه (عمدتا بر ساخت یک نمونه تاکید است) از هویتزر الفاو و المجنون به تولید رسید که از سرنوشت الفاو خبری در دست نیست. المجنون اخرین بار در جریان تهاجم آمریکا به عراق در یکی از انبارهای ارتش عراق به صورت اوراق دیده شده و یحتمل جهت نگهداری در موزه های نظامی غرب به خارج از عراق منتقل شده است (هر چند تاکنون در موزه نظامی رویت نشده). پروژه الفاو و المجنون را با وجود تمام قابلیت ها میتوان پروژه ای ناکام و بی حاصل دانست چرا که به هیچ یک از اهدافی که از پیش تعیین شده بود دست نیافت و هیچ گاه در قالب عملیاتی در نیامد. سرنوشت المجنون نویسنده و مترجم : سینا نوریخانی هرگونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری مجاز است
-
1 پسندیده شدهتصویری از تانک M48A3 متعلق به ارتش اسرائیل که در نبردی به نام سلطان یعقوب در سال1982 به غنیمت ارتش سوریه درامده است در این تصویر کارشناسان شوروی نیز مشاهده میشوند که برای بازدید از این تانک خصوصا زره واکنشی ERA که توسط اسرائیل بر روی ان نصب شده است در کنار ان ایستاده اند.
-
1 پسندیده شدهزره کوبهای ارتش عربی سوریه زره کوب SU-100 ارتش سوریه از جمله دارایی های ارتش عربی سوریه در سلسله نبردها با رژیم صهیونیستی، زره کوب ها بودند. براساس منابع، ارتش سوریه 3 نوع زره کوب در زمان جنگ با اسرائیل در خدمت داشته است که شامل 1- زره کوب StuG III ساخت آلمان نازی2- زره کوب Jagdpanzer IV ساخت آلمان نازی 3- زره کوب SU-100 ساخت شوروی زره کوبهای StuG III و Jagdpanzer IV از جمله تجهیزات ساخت آلمان نازی بودند که در طول جنگ جهانی دوم در اروپا و شوروی حضور داشتند. بعد ازپایان یافتن جنگ جهانی دوم هنوز تعدادی از این زره کوب ها در کشورهای مانند چکسلواکی، فرانسه، نروژ، یوگسلاوی و شوروی وجود داشتند. بخشی از این زره کوبهای به جای مانده از آلمان نازی توسط کشورهای پیروز جنگ مانند شوروی به ارتش عربی سوریه به عنوان یک همپیمان اهدا شد. با شروع جنگ شش روزه ارتش سوریه، زره کوب های المانی به همراه دیگر تجهیزات نظامی خود را در ارتفاعات جولان مستقر کرد. که با حمله اسرائیل به این منطقه تمامی زره کوبهای آلمانی ارتش سوریه از بین رفت و تعدادی از زره کوبهای StuG III به دست ارتش اسرائیل افتاد. استفاده از زره کوبها در موقعیت های ثابت از جمله دلایل ناکارآمدی انها در نبرد با اسرائیل بود. ارتش سوریه اخرین کاربر این زره کوبها بود و اخرین نبرد انها بعد از جنگ جهانی دوم نبرد شش روزه بوده است. زره کوب های StuG III مسلح به توپ 7.5 سانتی متری KwK 40 و زره کوبهای Jagdpanzer IV مسلح به توپ 7.5 سانتی متری KwK 42 و توپ 7.5 سانتی متری KwK 42 بودند. احتمالا ارتش سوریه 28 دستگاه زره کوب StuG III Ausf. G و 6 دستگاه زره کوب Jagdpanzer IV در دو مدل با توپ های KwK 42 و KwK 42 را در اختیار داشته است. رژه زره کوبهای StuG III Ausf. G ارتش سوریه برخی از زره کوبها StuG III ارتش سوریه در بخش دهلیز فرماندهی مجهز به مسلسل احتمالا مدل MG 34 بودند خدمه سوری زره کوب StuG III زره کوب های StuG III منهدم شده و یا رها شدی ارتش سوریه در جولان زره کوب Jagdpanzer IV ارتش سوریه زره کوب Jagdpanzer IV ارتش سوریه در منطقه جولان علاوه بر زره کوبهای المانی ارتش سوریه مجهز به 80 دستگاه زره کوب SU-100 بود که انها را از شوروی تحویل گرفته بود. ارتش سوریه از این زره کوب ها هم در نبرد شش روزه و هم در نبرد یوم الکیپور استفاده کرد. علاوه بر سوریه در نبرد یوم الکیپور مصری ها نیز از زره کوبهای SU-100 بر علیه نیروهای اسرائیلی استفاده میکردند. زره کوبهای SU-100 مسلح به توپ 100 میلیمتری D-10S بودند. زره کوب SU-100 ارتش سوریه ستون های زرهی درهم شکسته شده ی ارتش سوریه در نبرد یوم الکیپور
-
1 پسندیده شدهتاریخچه خودروهای دفاع شیمیایی نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی https://www.aparat.com/v/KaPMh
-
1 پسندیده شدهشبیه ساز پیشرانه تانک آبرامز این شبیه ساز برای اشنایی بیشتر سربازان با نحوه عملکرد پیشرانه تانک ابرامز ساخته شده است. این شبیه ساز به سربازها اجازه میدهد قبل از کار با تانک واقعی دید کاملی از عملکرد پیشرانه تانک به شکل زنده داشته باشند. در حقیقت سربازان در این شبیه ساز به همان پیشرانه توربین گازی اصلی تانک ابرامز دسترسی های دارند. یک مربی با کمک مانیتورها به شکل کامل بر وضعیت سربازان در داخل شبیه ساز و پیشرانه نظارت دارد. ویژگی منحصر بفرد این شبیه ساز اشنا کردن سربازان با بخش تعمیر ونگهدار پیشرانه تانک آبرامز است. این شبیه ساز میتواند 80 اشکال و نقص در پیشرانه تانک را شبیه سازی کند در نتیجه سربازان در حال اموزش دانش کافی برای عیب یابی و تعمیر تانک را کسب میکنند تا در موقعیت های رزمی به سرعت اشکال در پیشرانه تانک را رفع کنند. این شبیه ساز یکی از جدید ترین شبیه سازها برای آمورش سربازان در ارتش امریکا است به طوری که اولین نمونه ان در سال 2019 به دانشکده زرهی جورجیا تحویل داده شد. https://www.aparat.com/v/LgZCl
-
1 پسندیده شدهارتش ، سپاه و سال اول جنگ ، روحیه رزمی یا سخت افزار ، مساله این است https://www.aparat.com/v/aKOkd
-
1 پسندیده شدهباد آورده یک ستوان نیروی زمینی ارتش ایالات متحده در جنگ دوم جهانی ، در حال بررسی عملکرد یک قبضه سلاح هجومی stg-44 آلمانی با لوله خمیده ( کروام لوف /krummlauf) ارتش ایالات متحده ، بعدها این فناوری را بر روی سلاح انفرادی M-3 گریس گان نیز مورد استفاده قرار داد .
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدر این ویدیو، تغییرات نقشه اروپا از آغاز تا انتهای جنگ جهانی دوم نمایش داده شده است. خیلی فوق العاده بود. توصیه می کنم، این ویدیو را حتما تماشا کنید.
-
1 پسندیده شدهکارشناس نظامی، سردبیر مجله دفاع ملی ایگور کرووتچنکو معتقد است : پاسخ روسیه به عقب نشینی از پیمان حذف موشک های میان برد و برد کوتاه تر می تواند مجدداً پروژه های موشکی و قطار موشک جنگی و تقویت دفاع هوایی در مرزهای غربی این کشور را احیا کند.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهتکنولوژی های همگرا در آموزش نظامی محققان فناوری بر این باورند که تحولی که علوم و فناوری های همگرا ایجاد خواهد کرد به مراتب بزرگ تر از تحولی است که ماشین بخار و انقلاب صنعتی در زندگی بشر ایجاد نمود. همگرایی علوم ازنظر فناورانه بسیار جذاب بوده و تحولاتی در زندگی بشر ایجاد خواهد کرد که هم اکنون صحبت کردن در مورد آن ها همانند داستان های علمی تخیلی می ماند. ولی این تحولات آثار اجتماعی و فرهنگی به همراه خواهند داشت که هنوز برای ما ناشناخته است . ترکیب فناوریهای نوین همگرا به ادغام سینرژیتیکی چهار فناوری نانو، بیو، اطلاعات و علوم شناختی اشاره دارد (NBIC) که هرکدام از این چهار فناوری با سرعت زیادی در حال رشد و توسعه هستند و می توانند یکدیگر را برای رسیدن به هدف مشترک توانمند میسازند. در آموزش و تمرینات نظامی این هم گرایی تکنولوژی های نانو (Nano) ، بیو(Bio) ، اطلاعات (Information) و شناختی (Cognitive) ، توسعه یک مرکز یادگیری مجازی ارزان را امکان پذیر می سازد تا حالت های یادگیری فردی (صوتی ، تصویری و لمسی) را برای افراد سفارشی کرده و بهترین محیط سفارشی برای کسب سریع دانش را ایجاد نماییم . نقش تکنولوژی های همگرا (Converging Technologies) در آموزش نظامی نانو : نانو تکنولوژی این عمل را برای دستیاران آموزش کم هزینه و نسبتا ارزان نگه می دارد. می توان یک محیط آموزش واقعیت مجازی را متناسب با حالتهای یادگیری فرد پیش بینی کرد ، از زمینههای تحریک فرد استفاده کرد و هر گونه شرمندگی در مورد اشتباهات را کاهش داد . تبادل اطلاعات با کامپیوتر میتواند کاملا تعاملی باشد (شامل گفتار ، مشاهده و حرکت) . نانو ابزارها برای ذخیره انواع اطلاعات یا تصاویر لازم و پردازش آن اطلاعات در بازه های زمانی میلی ثانیه برای تعامل در زمان واقعی ضروری است. بیو : بیوتکنولوژی برای ایجاد بازخورد در وضعیت فردی و حفظ و نگهداری آن مهم می باشد . اطلاعات : فناوری اطلاعات باید نرم افزاری را توسعه دهد تا پردازش و نمایش بسیار سریع اطلاعات را میسر سازد. از آنجایی که آموزش نظامی باید شامل روابط تیمی باشد ، در نهایت این نرم افزار باید تعامل بین طرف های مختلف را در خود جای دهد. نوآوری ها همچنین برای فعال کردن دستورالعملهای مبتنی بر واقعیت افزوده مورد نیاز هستند که به موجب آن یک فرد ممکن است نمایشی از اطلاعات را در زمان واقعی (realtime) داشته باشد تا بتواند برای او ردیفی از اقدامات تعمیر و نگهداری را به نمایش بگذارد. شناختی : یادگیری موثر باید با درک فرآیند شناختی آغاز شود. افراد دارای حالت های یادگیری متفاوتی هستند (شفاهی، بصری، لمسی) . همچنین آن ها به محرک های مختلف (فرد درمقابل گروه) و زمینههای مختلف (ورزشی برای مذکر، اجتماعی برای مونث) واکنش میدهند تا از دو قالب کلیشه ای استفاده کنند. حافظه انسانی و فرآیندهای تصمیم گیری به فرآیندهای بیوشیمیایی وابسته هستند. درک بهتر از این فرایندها ممکن است منجر به افزایش تیزفهمی و به یاد آوری بیشتر شود . منابع : مرکز راهبردی فناوری های همگرا معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری http://nbic.isti.ir CONVERGING TECHNOLOGIES FOR IMPROVING HUMAN PERFORMANCE - Mihail C. Roco , William Sims Bainbridge - Springer Science+Business Media Dordrecht ترجمه و گردآوری صرفا برای میلیتاری
-
1 پسندیده شدهروایت شهید حسن باقری ، فرمانده وقت اطلاعات نیروی زمینی سپاه از وضعیت فرماندهی در جبهه ها ( اشاره ای به نتایج بدست آمده در مسابقات بیاتلون تانک روسیه -2019 ) ما برایمان شهید دادن در شناسایی سخت شده، ولی خیلی راحت شده که ۳۰۰ جنازه را در عملیات وسط معرکه بگذاریم و عقب برگردیم. کارکردن قبل از عملیات خیلی سخت شده، اما تلفات دادن در داخل عملیات خیلی ساده شده و هیچ به روی خودمان هم نمیآوریم. هنوز مطالب این عملیات به صورت کامل در داخل مردم منعکس نشده است، الان اگر داخل مردم بروید، سرشان علامت سؤال است که جنازه بچههای ما کجاست. بروید شهرتان تا ببینید چه خبر است؟ پدر و مادرها برای جنازه بچههایشان ارزش قائلند، اما بعد از شهادتش، برای زخمی شدن، معلول شدن و قطعه قطعه شدنشان تحمل میکنند. اما برای آنها ارزش قائلند. اوایل جنگ بچههای تبریز در دهلاویه ۷۰ تا شهید دادند. خدا شاهد است که همه تنشان میلرزید. حالا هزار تا، دو هزار تا، سه هزار تا، اصلاً انگار نه انگار. اگر فردا بهمان بگویند ۱۰۰ هزار تا، انگار یک با هزار فرقی ندارد. https://www.aparat.com/v/W6y5K
-
1 پسندیده شدهریشه انگلیسی تاریخ نظامی به شکل عجیبی با تاکتیکهای فریب و استتار پیوند محکمی بر قرار نموده ، تا جایی که می توان گفت که جزیی ناگسستنی از نبرد بشمار می آید . در این میان ، ارتش بریتانیا بدلیل موقعیت خاصی که در جنگ اول و پس از آن در جنگ دوم جهانی بدان گرفتار آمده بود، یکی از پیشگامان استفاده از این خدعه ها بشمار می آید . شاید یکی از مشهورترین افسران این ارتش در ابداع این تاکتیکها در شمال آفریقا و سپس در حمله به نرماندی ، سرتیپ دادلی ورانگل کلارک (Dudley Wrangel Clarke) بشمار می آید که در کنار ماموریت اصلی اش ، نام وی با یگان های رنجر ارتش ایالات متحده نیز پیوند خورده است . داستان کلارک و ارتش آمریکا از 14 ژانویه 1941 آغاز می شود ، جایی که وی برای فریب ارتش های مشترک آلمان و ایتالیا در مدیترانه ، با فرستاده ویژه روزولت ، سرهنگ ویلیام دونوان ( ملقب به بیل وحشی ) رییس وقت دفتر خدمات استراتژیک (OSS) ملاقات نمود تا طرح خود را برای استفاده از واحدهای کماندو تازه تشکیل شده ارتش سلطنتی در شمال آفریقا با وی مطرح کند . او با استفاده از بک گراند شخصی در علاقه به فیلم های وسترن ،به دونوان پیشنهاد داد تا براساس فیلمی وسترن با عنوان " گذرگاه شرقی " که در آن اسپنسر تریسی ،در نقش رهبر یک گروه بزن بهادر آمریکایی با عنوان ROGERS RANGERS را ایفا مینمود ، عنوان واحدهای تازه تشکیل آمریکایی را "رنجر" نامگذاری کنند . بدین ترتیب ، اولین یگان رنجر در ارتش ایالات متحده به شیوه جدید در ماه مه 1942 ایجاد گردید . صرفاً برای میلیتاری /MR9
-
1 پسندیده شدهسه ژنرال دائمی روسیه پرتره ای از نبرد اسمولنسک وسعت روسیه نزدیک به 17 میلیون کیلومتر مربع ( در دوران اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ، 22 میلیون کیلومتر مربع ) است که به دو بخش آسیایی و اروپایی تقسیم می گردد . با این وصف ، وسعت این کشور ، در کنار سرمای استخوان سوز زمستان های مشهور آن تا کنون حداقل دو ارتش بزرگ تاریخ نظامی ( گراند آرمه و ورماخت ) را چون هیولایی سپید ، به درون خود کشیده و از میان برده است . در سال 1812 ، ناپلئون بناپارت ، ارتش کبیر ( گراند آرمه ) خود را که مورخین استعداد سازمانی این نیرو را تا 500000 نفر تخمین می زدند و یگانهای آن از ملیتهای فرانسوی ، آلمانی ، لهستانی ، ایتالیایی و سایر کشورهای اروپایی که روابط حسنه ای با فرانسه داشتند ، تشکیل میشد ، بسیج نمود تا روسیه را بعنوان کلید امپراتوری ، فتح کند. این عملیات تهاجمی چند ماه به طول انجامید و حتی به اشغال مسکو نیز منجر شد ، اما بدلایل مختلف این حضور چندان دوام نیاورد و وی مجبور به عقب نشینی گردید. مشهور است که از این ارتش پانصدهزار نفری ، تنها 95000 نفر به ویلنا ( لهستان ) رسیدند . چیزی در حدود 120 سال بعد ، درست در همان روزی که فرانسوی ها عازم فتح روسیه شدند ، ورماخت دست به یک عملیات تهاجمی سراسری در طول مرزهای مشترک با اتحاد شوروی زد . وقتی افسران ستاد ارتش به هیتلر هشدار دادند که اشغال روسیه ممکن است طول کشیده و سرمای زمستان تحرک واحدهای رزمی را متوقف خواهد کرد ، وی پاسخ داد که "عامل موتور" این مشکل را حل نموده است . اما پیش بینی ها به تقریب درست از آب درآمد و با اولین برف زمستانی ، جاده ها لغزنده شد ، با شدت گرفتن سرما ، موتور خودروها و زره پوش ها یخ زد و قطعات توپخانه در اجرای آتشباری به مشکل برخورد نمود و این بار از ارتش 3000000نفری آلمان ، تنها عده ای معدود موفق به بازگشت شدند . به همین دلیل ، مشهور است که روسیه ، 3 ژنرال معروف دارد که در سراسر تاریخ ، از این کشور محافظت نموده اند ، این سه ژنرال مشهور دسامبر ، ژانویه و فوریه (اواسط آذر تا اواسط اسفند) نام دارند . در این سه ماه ، ریزش برف و شدت سرما به حداکثر خود میرسد و فقط بومیان این کشور تحمل زندگی در شرایط ناگوار را در اختیار دارند .
-
1 پسندیده شدهداده نمای بیستمین سالگرد شهادت امیر سرافراز ارتش ، سپهبد شهید صیاد شیرازی 1378-1398
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم برگی ناشناخته از دفتر تاریخ مقدمه : با عرض سلام ادب و احترام و تبریک سال نو خدمت دوستان گرامی امروز دوست دارم شما را به یک شخصیت تاریخی ایرانی ارمنی تبار آشنا کنم که کمتر شناخته شده است .... هایک پزشکیان بیوگرافی : هایک پزشکیان متولد تبریز در سال 1887 از پدری ارمنی تبار و مادری ایرانی که هر دو پیشه معلمی داشتند بود هایک پزشکیان در دوران نوجوانی خود به روسیه رفت و در دانشگاه تفلیس مشغول به تحصیل شد و فعالیت های سوسیالیستی خود را شهر تفلیس به عنوان یک روزنامه نگار آغاز کرد و به خاطر فعالیت های سیاسی خود به 5 سال زندان محکوم شد اما با آغاز جنگ جهانی اول در سال 1914 برای خدمت سربازی در ارتش امپراطوری روسیه فراخوانده شد . هایک به خاطر پیشینه سیاسی خود به جبهه روسیه - عثمانی اعزام شد و در آنجا به خاطر نشان دادن شجاعت نشان ستاره فرمانده گردان و نشان سنت جورج و سنت آنا به او اعطا شد . وی از اسارت ترک ها در حالی که به شدت زخمی بود گریخت در زمانی که انقلاب اکتبر در حال وقوع بود . در هنگام جنگ جهانی اول هایک به درجه سروانی رسید او پیش از انقلاب اکتبر روسیه به یک بلشویک تبدیل شده بود و وی به عنوان یک فرمانده نظامی در جریان جنگ داخلی روسیه به مقابله با قزاق های شورشی و لژیون چک ها یا همان چک های سفید پرداخت . در جریان جنگ شوروی لهستان سال 1920 هایک پزشکیان به عنوان فرمانده سپاه سوم سواره نظام در عقب راندن نیروهای لهستانی به ورشو به مارشال توخاچفسکی کمک شایانی کرد اما در جریان ضد حمله نیروهایی لهستانی در اطراف ورشو ارتش چهارم که سپاه سوم هایک جزئی از آن بود محاصره شد . او پس تعدادی ضد خورد سر انجام موفق به شکستن محاصره شد و خود و سپاه سوم خود را به سمت پروس شرقی رهبری کرد و در نهایت در حالی که سپاهیان لهستانی در تعقیب او و سپاهش بودند از مرز لهستان - آلمان رد شد و وارد خاک آلمان شد . دولت آلمان او را در کمپ سایزویدل در نزدیکی برلین بازداشت کرد . او در سال های بعد فرماندهی لشکر چهارم سوار را بر عهده داشت که گئورگی ژوکوف که در آن زمان به عنوان یک سرهنگ و فرمانده یک هنگ سواره نظام را بود در کتاب خاطرات خود با نام مارشال پیروزی از او به خوبی یاد می کند . او در نهایت در سال 1935 از تمام پست های نظامی سیاسی خود اخراج و توسط سازمان امنیت دستگیر و توسط دیوان عالی شوروی به جرم ایجاد کردن یک سازمان فاشیست در ارتش سرخ و تلاش بر کودتا و ترور استالین به مرگ توسط جوخه آتش محکوم شد . پایان پ.ن : 1. امیدوارم که لذت برده باشید مثبت فراموش نشه 2. مطالب بنده از این زمان به بعد هایلایت نخواهد شد به علت اینکه ممکن است با بروزرسانی سایت فرم مطالب از بین برورد . صرفا برای میلیتاری ترجمه : amirhosaingh بن پایه : https://en.wikipedia.org/wiki/Hayk_Bzhishkyan
-
1 پسندیده شدهنوترون های سریع عبری بدلیل اینکه ارتش های پیمان ورشو در و بویژه اتحاد شوروی آنقدر عظیم بود و شمار یگانهای زرهی اش به مراتب بیشتر از غرب بشمار می رفت ، برنامه ریزان تاکتیکی ناتو هیچ راهی نمی دیدند که نیروهای به مراتب کوچکترشان بتوانند بدون توسل به جنگ افزارهای هسته ای ، حملات ارتش سرخ را به اروپای غربی پاسخ دهند . در حقیقت ، در تمام آینده نگاری های ناتو برای دفاع از آلمان و بویژه شکاف حساس فولدا ( FULDA GAP) ، استفاده از سلاح های هسته ای ( بویژه جنگ افزارهای تاکتیکی به مانند موشکهای سطح به سطح MGM-52 لنس ،مسلح به کلاهکهای نوترونی ) در حد سه تا 10 روز پس از نخستین حمله احتمالی شوروی ، پیش بینی شده بود ، اما اگر از این چنین تسلیحاتی ( جنگ افزارهای هسته ای ) استفاده می شد ، قسمت اعظم آلمان غربی ( در جریان جنگ سرد ) که ناتو ملزم به دفاع از آن بود ، از میان می رفت . سلاح اصلی برای شلیک این جنگ افزار ، سامانه موشکی زمین به زمین تاکتیکی MGM-52 LANCE بشمار می آمد که بر روی شاسی نفربر M-113 مستقر شده بود . ارتش ایالات متحده این سامانه موشکی را در دوران جنگ سرد در راستای دکترین نبرد هوا زمینی و بطور عمده برای مقابله با ستون های زرهی ارتش سرخ طراحی و به کار گرفته بود و حتی بخشی از یگان موشکی مستقر در آلمان غربی که به این موشکها مجهز می بود ،از کلاهک های هسته ای و نوترونی استفاده می نمود . به کارگیری این سامانه توسط ارتش این رژیم نیز درحقیقت پاسخی بود به وجود یگانهای موشکی اعراب که به واحدهای موشکی زمین به زمین SS-1 SCUD مجهز شده بودند . با این وجود هیچ گزارشی مبنی بر استفاده از این موشکها در جریان جنگهای اعراب واسراییل منتشر نشده است . هرچند شایعاتی مبنی بر مسلح شدن این موشکها به کلاهکهای نامتعارف وجود دارد . صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهFP-45 Liberator کمی بعد از اینکه ایالاتمتحده وارد جنگ جهانی دوم شد، کمیته مشترک جنگ روانی شروع به جستجو راهی برای حمایت از مبارزان مقاومت در کشورهای اشغال شده نمود . نتیجه این جستجو سلاح FP-45 بود که می شد به ارزانی در قلمرو دشمن آن را تولید کرد و یا از آسمان برای نیروی های مقاومت ارسال نمود . نظریه این بود که مبارزان مقاومت از طپانچه های ساده برای ترور نیروهای دشمن استفاده کنند و سپس سلاحهای آنها را بگیرند . این سلاح ها همچنین یک اثر روانی داشتند، زیرا این فکر که هر شهروند ممکن است مسلح به یک "Liberator" باشد، ترس را در قلب سربازان اشغالگر خواهد انداخت . ایالات متحده بین ماه های ژوئن و اوت 1942، 1 میلیون FP-45 تولید کرد، اما این اسلحه ها در هنگام عمل موفق نبودند . فرماندهان نیروهای متفقین و افسران اطلاعاتی فهمیدند که این طپانچه ها غیر کاربردی هستند و جنگجویان مقاومت اروپایی تمایل داشتند که از "Sten" که یک مسلسل نیمه اتوماتیک بریتانیایی می باشد استفاده کنند . حدود یکصد هزارLiberator به چین و تعداد کمتری از آن به فیلیپین و بعد ها یونان ارسال شدند . همچنین دومین محموله بزرگ به تعداد دویست هزار عدد به کلکته هندوستان ، چهل هزار عدد به سریلانکا ، و چهل و چهار هزار عدد هم به برمه فرستاده شدند اما هیچ مدرکی در مورد نحوه استفاده گسترده یا موثر آنها وجود ندارد . FP-45 های باقیمانده هم تبدیل به کالاهای کلکسیونی شدند و مدل هایی از آن که هنوز کار می کنند گهگاه با قیمت بیشتراز 2000 دلار فروخته می شوند . ویدئو نحوه عملکرد این سلاح صرفاً برای میلیتاری / بن پایه ها : History - Special Operations - American Shooting Journal
-
1 پسندیده شدهتاریخچه واحد شتر سوار آمریکا اسب اولین نوع حمل و نقل ارتش در طول قرن ۱۹ بود، اما اگر به خاطر عدم ماندگاری نیروهای شترسوار آمریکایی نبود، ممکن بود اوضاع بسیار متفاوت باشد. این تجربه باورنکردنی در سال ۱۸۵۶ بعد از آن شروع شد که جفرسون دیویس یک گله از چندین شتر از شمال آفریقا و ترکیه وارد آمریکا کرد. دیویس معتقد بود که "کشتیهای بیابان" در آب و هوای خشک مناطق تازه کشفشده در جنوب غربی آمریکا رشد خواهند کرد و به نظر میرسد که آزمایش های ابتدایی و تامین این گله نظریه او را تقویت کرد . به اعتقاد دیویس شتر ها می توانستند انقلابی در امور نظامی ایجاد کنند . شترها میتوانستند روزها بدون آب حرکت کنند، بارهای سنگین را به راحتی حمل نمایند و زمینهای ناهموار را بهتر از قاطرها و اسبها بپیمایند و برخلاف اسب ها و قاطر ها که از غذاهای مشخصی می خوردند ، شترها از هر چیزی که در کنار جاده می رویید استفاده می کردند . یکی از نقشهبردارانی که در ابتدا به شترها بدبین بود پس از اینکه یک سفر به مرز آریزونا و کالیفرنیا ، با این حیوانات انجام داد آنها را "حیوانات نجیب و سودمند" نامید . اما شترها آن حیوانات شگفت انگیزی که دیویس می گفت نبودند . در حالی که به نظر میرسید آنها در تئوری مناسب هستند ، در عمل، این حیوانات بار ثابتی را به دوش میگرفتند وسربازان نمیدانستند که چگونه شترها را کنترل کنند . براساس یک گزارش، سربازان کنفدراسیون میخواستند که از شر واحد شتر ها خلاص شوند، به طوری که گاهی آنها را از صخره به پایین هل می دادند. اما در حالی که دراستقامت شتر ها شکی نبود جنگ داخلی آمریکا به خدمت این حیوانات پایان بخشید . فرمانده ارتش علاقه خود را به این ساز و برگ از دست داد و در نهایت پس از رسیدن دیویس به ریاست جمهوری ، با رفتاری طعنه آمیز پایگاه او ، در کمپ ورد تکزاس را تحت کنترل خود درآورد . ارتش دیگر هرگز سوار شتر نشد و پس از پایان جنگ داخلی، تلاش نکرد تا آنها را بازگرداند. بسیاری از شترهای باقیمانده نیز بعدها به حراج گذاشته شدند تا برای سیرک و استفاده شهروندان عادی به کار گرفته شوند . برخی دیگر رها شده و در دهه 1940 تعدادی از نسل های آنها در طبیعت مشاهده شدند . صرفاً برای میلیتاری / منابع : History - The SITREP Military Blog
-
1 پسندیده شدهزره پوش چرخدار ضد شورش BPDM توسعه دهنده : "NGO "Boom" Tula ایده اولیه طراحی و توسعه این زره پوش چرخدار روسی ، به شکل ویژه برای محافظت از پایگاه های موشکی ثابت و همچنین اسکورت سکوهای متحرک شلیک موشکهای استراتژیک ارتش روسیه فدرال صورت پذیرفت که به شکل طبیعی ، توجه بیش از اندازه روسها در بالابردن ایمنی این سایتها را به نمایش می گذاشت . پیکربندی اصلی این سخت افزار ، از سال 1999 و براساس نفربر چرخدار BTR-80 آغاز گردید . بااین وصف بدلایل نامشخصی ، این برنامه متوقف و توسعه یک گونه پیشرفته تر با شناسه "Typhoon-M" از روی نمونه BTR-82 در یک بازه زمانی 5 ساله ( 2012-2007) در دستور کار قرار گرفت . هر چند بدلیل قابلیتهای فراتر از انتظار ، شرکت غیردولتی "Boom" از ابتدای سال 2011 بطور کامل پروژه را با شناسه BPDM دردست گرفت . در اوت سال 2013 ، وزارت دفاع روسیه به شکل رسمی اعلام نمود که نخستین نمونه عملیاتی از خودروی رزمی BPDM Typhoon-M وارد سازمان رزم لشکر موشکی گارد شده و بتدریج آموزشهای اضافی برای آشنایی پرسنل حفاظتی و همچنین واحدهای ضد خرابکاری ارائه خواهد شد . صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهتاکتیک ( 3 ) - رخنه (نفوذ ) براساس تعاریف استاندارد ، تاکتیک رخنه ( نفوذ ) ، یکی از روشهای دستیابی واحدهای تکور به عقبه دشمن بدون روبرو شدن با ساختار و شبکه دفاعی از پیش آماده آن بشمار می آید . در این تاکتیک پوششی ، واحدهای مهاجم ، با شناسایی ضعیف ترین نقطه دفاعی حریف و تمرکز بخش محدودی از عناصر رزمی موجود ، یک ضربه شدید را با هدف درهم شکستن شبکه دفاعی نیروی مدافع ، وارد نموده و با هدف قطع راه عقب نشینی ، عقبه دشمن را در اختیار می گیرند . با این وصف ، اجرای موفقیت آمیز تاکتیک رخنه ( نفوذ ) در تمام حالات ، نیازمند استفاده کامل از اصل غافلگیری ( با هدف جلوگیری از کشف سمت اصلی تهاجم ) و خودداری از هر گونه درگیری ، قبل از وارد کردن ضربه اصلی خواهد بود . با این حال ، از آنجایی که نیروی مورد استفاده برای اجرای این تاکتیک ، در مقایسه با یک تک جبهه ای ، محدود بشمارمی رود ، اجرای این تاکتیک در شرایط طبیعی ، به ندرت می تواند باعث فروپاشی کامل خط دفاعی دشمن گردد ، به همین دلیل ، فرمانده میدان می بایست از این تاکتیک در ترکیب با سایر مانورهای رزمی ، استفاده نماید . در یک برآورد جامع ، تاکتیک نفوذ ، بیشتر در زمین هایی با طبیعت خشن که موجب کاهش دید مدافع و بالتبع کاهش آتش می گردد ، با موفقیت بیشتر همراه است . پی نوشت : شاید برجسته ترین مثال استفاده از تاکتیک رخنه ، عملیات خیبر ( اسفند 1362) در جزایر مجنون جنوبی و شمالی محسوب میشود که علیرغم غافلگیری و موفقیت اولیه ، بدلایل مختلف ، به اهداف نهایی طراحی شده دست پیدا نکرد . صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهبا سلام در حدود 12 یا 14 سال پیش ، یکفروند پرنده ترابری AN-124 در طول چند پرواز ، یک سامانه کامل s-300 را به ایالات متحده انتقال داد ( از بلاروس یا اوکراین ) ، در نتیجه فروش این سامانه به مصر یا یونان یا هرکشور دیگری ، زیاد مهم نخواهد بود. هرچند این خبر زیاد بازتاب رسانه ای نداشت ، اما ظاهرا" مجلات تخصصی نظامی غربی ، روی این مساله خیلی مانور دادند . آمریکایی ها هم سالهاست دارند روی نقاط قوت ضعف این سیستم کار می کنند . اصولا" پس از جنگ سرد ، دسترسی ایالات متحده به سخت افزارها روسی ، راحت تر صورت می گیرد . حالا با واسطه یا بی واسطه . در مورد خرید سلاح ( ظاهرا" تنها گزینه پیش روی ما برای خرید سلاح روسیه خواهد بود ) ، بدقولی و .... ، فقط 50 درصد ماجراست . 50 درصد دیگر ، عزیزانی هستند که برای تصمیم گیری در مورد خرید سلاح کار کارشناسی می کنند و علاوه برآن ، کسانی هم هستند که برای خرید سلاح تشریف می برند برای روسیه . بعنوان مثال ، نشود آن شکلی دوستان بروند به روسیه برای خرید سلاح ، اطلاعاتشان از ماهیت و کیفیت سلاح ها به شکلی باشد که طرف مقابل در مورد میزان اطلاعات خریدار از سلاح های روسی ، دچار تردید شود .( ماجرای دیدار هیئت ایرانی با گورباچف بعد از جنگ )
-
1 پسندیده شدهما سفارت انگلستان رو اشغال کردیم که قسمتی از خاکش هست ! نیروی های انگلیسی رو باز داشت کردیم ، هواپیمای امریکایی رو نشوندیم و پهپادهاشون رو زدیم ، حالا نمیگم که حزب الله عراق چه بلایی سر آمریکا آورد توی عراق و چه عملیاتهایی انجام داد ، ناتو کجا بود ؟! که حالا بخواد بواسطه رد و بدل شدن آتش به کمک ترکیه بیاد !