برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 14 آذر 1402 در پست ها
-
4 پسندیده شدهبا سلام شهدا را ياد كنيم با يك ذكر صلوات شهید علیرضا کریمایی بازسازی پچ : MR9
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا پهپاد MQ-25 بوئینگ به هواپیمای E-2D Hawkeye سوخت رسانی کرد پهپاد MQ-25 در حال سوخترسانی هوایی به هواپیمای تاکتیکی هشدار زودهنگام هوایی E-2D Hawkeye هواپیمای بدون سرنشین MQ-25 Stingray بوئینگ به هواپیمای E-2D Hawkeye فرماندهی و کنترل نیروی دریایی ایالات متحده سوخت رسانی کرد و دومین ماموریت سوخت گیری بدون سرنشین هواپیماهای ناونشین خود را به انجام رسانید. در حین پرواز آزمایشی از فرودگاه MidAmerica St. Louis در هجدهم آگوست، خلبانان اسکادران آزمایش و ارزیابی هوایی نیروی دریایی VX-20 یک ارزیابی موفقیت آمیز پشت MQ-25 T1 انجام دادند تا از عملکرد و ثبات قبل از برقراری تماس با سوختگیری سوخت هوایی T1، اظمینان حاصل کنند. E-2D در طول پرواز از ذخیره سوختگیری هوایی T1 سوخت دریافت کرد. سروان Chad Reed، مدیر برنامه هوانوردی بدون سرنشین نیروی دریایی گفت: "پس از عملیاتی شد، MQ-25 به هر پلتفرم قابل سوخت گیری، از جمله E-2 سوخت رسانی می کند.این پرواز ما را در مسیر رساندن هرچه سریع تر Stingray به ناوگان نگه می دارد، جایی که قابلیت سوخت گیری آن برد و انعطاف پذیری عملیاتی شاخه هوایی ناو حامل و گروه هجومی را تا حد زیادی افزایش می دهد." MQ-25 Stingray به اسکادران هشدار اولیه هوابرد در شاخه هوایی حامل ملحق خواهد شد، که در حال حاضر از هواپیمای E-2 C/D (که به دلیل نقش آن در مدیریت نبرد مشترک و فرماندهی و کنترل با نام مدافع یک چهارم دیجیتالی ناوگان شناخته می شود) استفاده می کند. Dave Bujold، مدیر برنامه MQ-25 بوئینگ گفت: "این پرواز های سوختگیری تاریخی مقدار قابل توجهی داده در اختیار ما می گذارد که ما آن ها را وارد مدل دیجیتالی MQ-25 می کنیم تا مطمئن شویم محصول در حال ساخت ما یک تغییر دهنده بازی برای شاخه هوایی حامل نیروی دریایی باشد." این دومین ماموریت سوخت گیری هوایی است که تیم MQ-25 تابستان امسال انجام داده است. در چهارم ژوئن، دارایی آزمایشی MQ-25 T1 اولین هواپیمای بدون سرنشین بود که به هواپیمای دیگر، یعنی سوپر هورنت نیروی دریایی ایالات متحده، سوخت رسانی کرد. هر دو پرواز در سرعت ها و ارتفاعات مرتبط با عملیات انجام شد و E-2D و F/A-18 مانورهایی را در مجاورت T1 انجام دادند. در حال حاضر بوئینگ 2 هواپیمای اولیه از هفت هواپیمای آزمایشی MQ-25 و دو مقاله آزمایش زمینی را که در حال حاضر تحت قرارداد هستند، تولید می کند. دارایی آزمایشی MQ-25 T1 متعلق به بوئینگ پیشتر از این هواپیماها است. MQ-25 از پیشرفت های مهندسی و طراحی دیجیتال مبتنی بر مدل استفاده می کند و پروازهای در حال انجام برای آزمایش طراحی و عملکرد هواپیما بسیار زودتر از برنامه های سنتی در نظر گرفته شده است. منبع
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا Boeing MQ-25 Stingray هواپیمای تانکر بدون سرنشین مبتنی بر حامل (2025) "MQ-25 "Stingray یکی از برنامه های جاری نیروی دریایی ایالات متحده برای ساخت هواپیما های بدون سرنشین تانکر سوخترسان برای خدمت در ناوگان بزرگ کشتی های هواپیمابر خود است. الزامات این برنامه شامل حداقل حجم سوخت 6350 کیلوگرم و برد پروازی 804 کیلومتر از کشتی میزبان می باشد. بوئینگ، نورثروپ گرومن، جنرال اتمیکس و لاکهید مارتین در برنامه Stingray رقابت کردند. نورثروپ گرومن در سال 2017 از رقابت کنار کشید. گرومن با پهپاد X-47B نسخه ناو هواپیمابر نشین شرکت کرده بود. نیروی دریایی امیدوار است Stingray تا میانه های این دهه (حدود سال 2025) به سطح عملیاتی برسد. در آگوست سال 2018، نیروی دریایی ایالات متحده، بوئینگ را به عنوان برنده این رقابت اعلام کرد و قراردادی 805 میلیون دلاری برای توسعه 4 هواپیمای MQ-25 تا آگوست 2024 با این شرکت بست. در دوم آپریل سال 2020، 3 فروند MQ-25 آزمایشی دیگر سفارش داده شد تا مجموع سفارش ها به 7 فروند برسد. این برنامه ممکن است تا 13 میلیارد دلار و 72 فروند پهپاد افزایش یابد. سال های 2000 شاهد انفجاری در سامانه های بدون سرنشین هوایی در حوزه نظامی بود و تعجبی ندارد که نیروی دریایی ایالات متحده از آن زمان به دنبال تانکر های هوایی بدون سرنشین برای پرواز از عرشه ناو های هواپیمابر خود باشد. پروژه ای که در ابتدا قرار بود برنامه "پهپاد نظارت و حمله هوایی برخاست از هواپیمابر" (UCLAS) باشد به "سامانه سوخت رسانی هوایی مبتنی بر ناو هواپیمابر" (CBARS) تبدیل شد. در سال 2016 برای این محصول نام "MQ-25 "Stingray انتخاب شد. طرح بوئینگ، از شاخه سری "Phantomworks" بود که تحت تاثیر کار های قبلی بوئینگ برای برنامه پهپاد رزمی UCLASS قرار گرفته است. این پهپاد جدید اولین بار در نوزدهم دسامبر سال 2017 در مراسمی با حضور خبرنگاران رونمایی شد. طراحی این پهپاد بال پرنده خمیده با لا های رو به عقب است. بال های دمی از 2 جفت سطح رو به بیرون تشکیل می شود. بخش زیرین بدنه از چرخ های سهگانه برای حرکت روی زمین استفاده می کند، هر بال اصلی یک چرخ تکی را حمل می کند اما بازوی دماغه با چرخ های دوتایی تقویت شده است. بدنه کاملا صاف است و برای حمل سامانه های اویونیک، موتور (ها) و ذخیره سوخت طراحی شده است. بال های جمع شونده در طراحی آن در نظر گرفته شده است زیرا کشتی ها فضای محدودی دارند.. برای عملیات های روی حامل MQ-25 نیاز است تا از میان عرشه شلوغ هواپیمابر حرکت کند، و از بالابر تا منجنیق برای پرتاب و از عرشه تا بالابر پس از بازگشت را طی کند. این کار نیاز به برنامه نویسی پیشرفته ای دارد. همچنین، برای خدمت در نیروی دریایی، این پهپاد بیشتر عمر خدماتی خود را در حال ماموریت روی آب خواهد بود که چالشی برای مهندسان است. فراتر از آن، کیفیت بخش هوایی نیروی دریایی، به پهپاد سازه و زیرسازه ای تقویت شده برای تحمل فشار ها، پوشش های ویژه برای مقابله با محیط های شور دریایی، توانایی عملیات در شب و روز و قلابی نگه دارند برای فرود روی عرشه ناو داده است. به تمام این ویژگی ها توانایی عملیات خودکار و انتقال سوخت هنگام کار کنار هواپیما های سرنشین را هم باید اضافه کرد. Stingray قادر به سوخت رسانی به تمام انواع هواپیما های نیروی دریایی ایالات متحده. توانایی سوخت گیری سریع و بهینه هواپیما ها توسط پهپاد های خودکار، گام مهمی برای هوانوردی نیروی دریایی است. این پهپاد ها به هواپیما هایی مثل F/A-18 مدل E و F اجازه می دهد تا برگرداندن تغییرات ذخیره سوخت خود، به فرم رزمی سابق برگردند. MQ-25 علاوه بر توانایی سوخت رسانی، نقش ISR (جاسوسی-نظارت-شناسایی) هم دارد و می تواند با حمل رادار به ناوگان اصلی کمک کند. با روی کار آمدن Stingray، برنامه نیروی دریایی برای حفظ F/A-18 و F-35 در نقش هجومی دیگر نیازی به تانکر های سرنشین دار که بر روی چاچوب هواپیما های رزمی فعلی ساخته شده، ندارد. در سال 2017 بوئینگ اعلام کرد MQ-25 در فاز های نهایی آزمایش موتور است. زمان پایان شرکت در برنامه تا روز سوم ژامویه سال 2018 بود. بوئینگ در نظر دارد تا حدود 72 فروند پهپاد MQ-2 را تا آن زمان تولید کند. نمونه اولیه شرکت بوئینگ در دسامبر سال 2017 رونمایی شد. اگرچه که این طرح از سال 2011 روی کاغد آمده و از نوامبر سال 2014 وجود داشته است.تصاویر منتشر شده در ژانویه 2018 و تصاویر رسمی در مارچ سال 2018 منتشر شدند. نمونه اولیه بوئینگ MQ-25 (به نام T1) تا سال 2018 در حال انجام آزمایش های سازگاری با ناو هواپیمابر بود. در آپریل سال 2018، اعلام شد که بوئینگ، موتور توربوفن AE3007 رولزرویس را برای نمونه اولیه پهپاد سوخترسان MQ-25 انتخاب کرده است. در فوریه سال 2019، نیروی دریایی ایالات متحده قراردادی 41.8 میلیون دلاری را برای ساخت آشیانه MQ-25 Stingray در Patuxent River (مریلند) با B.L. Halbert International منعقد کرد. در می سال 2019، اعلام شد که اولین دور پرواز های آزمایشی MQ-25 T-1 در ماه ژوئن یا جولای سال همین سال آغاز خواهد شد. در ماه ژوئن اولین پرواز آن برای میانه های سال برنامه ریزی شد. در سپتامبر سال 2019، نیروی دریایی ایالات متحده کار برروی یک نمونه توسعه ای MQ-25A را اغاز کرد. اولین پرواز آن در نوزدهم همان ماه انجام شد که 2 ساعت به طول انجامید. ورود به خدمت آن برای سال 2022 سا 2023 برنامه ریزی شد. در ماه اکتبر، آزانس اطلاعات ملی فضایی، بوئینگ را مسئول تحقیق درباره ی احتمال یکپارچه سازی پاد های چند کاربره (MMP) بوئینگ با سازه فعلی پهپاد MQ-25 کرد تا در نقش گشت دریایی در کنار هواپیمای گشتی بوئینگ P-8A پوسایدن خدمت کند. در مارس سال 2020، بررسی طراحی سامانه (SDR) پهپاد MQ-25 به پایان رسید. در ماه آپریل، سفارش خرید 3 فروند MQ-25 اضافه تر را به ارزش 84.7 میلیون دلار به بوئینگ ارائه کرد. در ماه می، بوئینگ ساخت 4 فروند از MQ-25 را برای آزمایش مهندسی شروع کرد. در ماه نوامبر، نیروی دریایی ایالات متحده، تمرینات پروازی مجازی برای پهپاد MQ-25A را آغاز کرد. در ژوئن سال 2021، یک فروند نسخه اولیه پهپاد MQ-25 با موفقیت عملیات سوخترسانی هوا به هوا را با یک هواپیما ی بوئینگ F/A-18F سوپر هورنت پشت سر گذاشت. این عملیات در چهارم ژوئن در ارتفاع 3 کیلومتری در پایگاه هوافضای میسوری انجام شد و اولین در نوع خودش بود. انتظار می رود تا سال 2025، این پهاپد عملیاتی شود. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2025 - وضعیت: تحت توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: Boeing Phantomworks (ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: ایالات متحده (برنامه ریزی شده) - نقش: نیروی دریایی (توانایی برخاست از زمین و ناو برای انجام عملیات های روی دریا در انواع نقش های دریایی هنگام پشتیبانی شدن توسط عناصر سطحی هم پیمانان)، سوخت گیری هوایی (تانکر، پلتفرم اختصاصی یا تغییر یافته برای انتقال سوخت به هواپیما های هم پیمان)، X-Plane (توسعه ای، نمونه اولیه، اثبات گر فناوری؛ این هواپیما برای نمونه سازی اولیه، اثبات فناوری، تحقیق و کسب اطلاعات توسعه داده شده است)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 16 متر - طول بال ها: 23 متردر حالت بال باز، 9.5 متر در حالت بال تا شده - ارتفاع: 3.4 متر در حالت بال باز، 4.8 متر در حالت بال تا شده - وزن: 6400 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 20000 کیلوگرم (13800 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 1 موتور توربوفن AE 3007N رولزرویس با 44 نیوتن رانش حداکثر سرعت: 620 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 12000 متر - برد: 930 کیلومتر هنگام حمل 6803 کیلوگرم سوخت - تسلیحات: ندارد. ماموریت آن فقط محدود به حمل سوخت است - نسخه ها: MQ-25 "Stringray" (سری پایه)، MQ-25A (مدل تولیدی پیشنهادی)، T1 (نمونه اولیه شرکت بوئینگ)، MQ-25 MPA (مدل پیشنهادی برای هواپیمای گشت دریایی، شامل پاد چند کاربره (MMP) شرکت بوئینگ) منبع
-
1 پسندیده شدهبسم ا... رزمایش اقتدار 1402 ارتش جمهوری اسلامی ایران مهمات هدایت شونده بصیر/کراسنوپل / هویتزر 155 م.م ام-109 https://www.aparat.com/v/BcF1r
-
1 پسندیده شدهبسم ا... جنگ روسیه - اوکراین و عملیات رسانه ای این قسمت : کُمیک بوک -3 نکته : این کمیک بوک ها با همکاری مدیریت سیاسی ستاد کل ارتش و وزارت دفاع روسیه تهیه می شود .. دقت کنید ، تولید کمیک بوک ، در ظاهر با مدیریت وزارت دفاع و ستاد کل یک کشور مضحک به نظر می رسد ولی برای جهت دهی افکار عمومی در حوزه جنگ و اقناع آنها در تمامی رده های سنی کاربرد دارد رونوشت : به ستاد کل نیروی های مسلح و وزارت دفاع ، بخصوص مدیریت تبلیغات دفاعی و عقیدتی -سیاسی ... آقایون بیدار شوید لطفا" ...!!! چقدر برای سوریه ، یمن ، دفاع مقدس ، قضیه فلسطین و .... از این کارها شده ؟!!!!!
-
1 پسندیده شدهواقعا کوادها را تا حد نمونه های سایز متوسطی لااقل میشه بومی سازی کرد به راحتی حتی. ( برای تولید با یک نرخ بسیار وسیع ) موتورهای الکتریکی و بورد و ملخ ها و سایر اجزا که در نمونه های انتحاری میتونند به ساده ترین شکل ممکن باشند. ایجاد خطوط تولید باطری ( هر چند همه اجزا در بازار شاید باشه ولی برای یک نرخ تولید بسیار بالا نیاز هست که اجزایی که میشه همه بومی سازی بشند) و ... میتونه شکل بگیره. عملا به عنوان یک تهدید موثر حتی اگر آسیب نزنند ولی مثل زنبوهای مزاحم میتونند تمرکز دشمن را بهم بریزند.
-
1 پسندیده شدهسوریها به کمک نیروی هوایی روسیه یکی از پادگانهای مسلحین را بشدت بمباران کردن به نظر در این حملات از پهپادهای سری ابابیل استفاده شده است با وجود استفاده از بمب های سقوط ازاد اما این بمبها در اصابت به هدف دقت کافی را داشته اند باز شدن پای کواد انتحاری ها به سازمان رزم ارتش سوریه کواد انتحاری ها سوری
-
1 پسندیده شدهبسم ا.. براساس داده های منتشر شده .. انطباق نسخه هوابه هوای موشک مجید با پهپاد کرار در قالب "پروژه رسول " انجام شده
-
1 پسندیده شدهدارپا تیم های شرکت کننده در برنامه Liberty Lifter را انتخاب کرده است در ماه می سال 2022، دارپا برنامه خود برای توسعه یک هواپیمای جدید به نام Liberty Lifter را اعلام کرد. این برنامه یک هواپیمای دریایی ترابری بزرگ است که با استفاده از اثر سطح، می تواند با سر خوردن روی سطح دریا مسافت های طولانی را پرواز کند. اکنون 2 شرکت با طرح های خود در این برنامه شرکت می کنند. هدف Liberty Lifter ساختن نوعی سیستم انتقال هیبریدی است که سرعت حمل و نقل هوایی را با بهره وری حمل و نقل دریایی ترکیب کند. با این که Liberty Lifter باید بتواند در ارتفاع 3000 متری مانند سایر هواپیما های دریایی پرواز کند، ولی پرواز در چند ده متری بالای موج ها (جایی که فشار زیر بال ها در برابر سطح آب نیروی رو به بالا ایجاد می کند) می تواند برد موثر هواپیما را تا 50 درصد افزایش دهد. این هواپیما باید 12 هزار کیلومتر برد داشته باشد و بتواند در شرایط دریایی سطح 4 روی سطح آب برخاست و فرود داشته باشد اما باید تا شرایط دریایی سطح 5 بتواند عملیات های روی آب را انجام دهد. همچنین این وسیله باید الزامات وزارت دفاع ایالات متحده برای حمل بیش از 100 تن محموله را طی کند. چنین وسیله ای از نظر اندازه و ظرفیت معادل هواپیمای بوئینگ C-17 Globemaster III خواهد بود. نام Liberty Lifter ایده شناور های Liberty را به یاد می آورد که بازتاب دهنده هدف دارپا برای ساخت یک هواپیما است که به راحتی و ارزانی ساخته شود. در فوریه سال 2023، دارپا قراردادی را به 2 شرکت اهدا کرد تا هواپیما های خود را بسازند. یکی از آنهاAurora Flight Sciences (زیرمجموعه بوئینگ) با همکاری Gibbs & Cox (زیرمجموعه Leidos) و ReconCraft و دیگری General Atomics Aeronautical Systems (GA-ASI)با همکاری Maritime Applied Physics Corporation است. طراحی Aurora یک هواپیمای دریایی بزرگ مرسوم است که از 8 موتور تورپوپراپ و بال هایی در سطح فوقانی استفاده می کند. طراحی جنرال اتمیکس مقداری ماجراجویانه تر است. طراحی 2 بدنه و بال پایین به همراه 12 موتور توربوشفت بیشتر شبیه طراحی اولیه دارپا است و برای پایداری روی آب و مانورپذیری بهینه سازی شده است. اما هیچ کدام از این تصاویر اطلاعاتی از بهره پروسه ساخت این هواپیما ها نمی دهند؛ که احتمالا فاکتور مهمی در تصمیم دارپا برای انتخاب یکی از آنها باشد. قرارداد اولیه فاز 1 شرکت GA-ASI حدود 8 میلیون دلار برای 6 ماه است که به همراه گزینه ای برای 12 ماه دیگر به طور بالغوه به 29 میلیون دلار می رسد. قرارداد Aurora حدود 5.6 میلیون دلار است. در ماه جولای سال 2023 دارپا امکانات طرح های اولیه 2 تیم را بررسی کرد و 21.5 میلیون دلار به GA-ASI و 19.5 میلیون دلار به Aurora اهدا کرد دارپا انتظار دارد که کار های مفهومی روی این طراحی ها حدود 6 ماه طول بکشد، و در ادامه 9 ماه برای بلوغ طراحی و بررسی اولیه طراحی در نظر گرفته شده است. سپس 3 ماه صرف شده روی برنامه ریزی تولید و بررسی برنامه ریزی آزمایش ها، اطلاعات مورد نیاز برای انتقال یکی از طراح ها به فاز دوم برنامه را می دهد. هدف اصلی ساخت یک نمونه اندازه واقعی Liberty Lifter در میانه سال 2024 است. منبع 1 منبع 2
-
1 پسندیده شدهبسم ا.. برای ثبت در تاریخ اکتبر 2023 تانک اصلی میدان نبرد مرکاوا مجهز به زره قفسی فوقانی ارتش عبری در حال آماده سازی برای حمله زمینی به باریکه غزه
-
1 پسندیده شدهسلام اف 14 فقط فونیکس حمل نمی کند ! M-61 Vulcan AIM-54 Phoenix AIM-9 Sidewinder AIM-7 Sparrow GBU-10, 12, 16 and 24 Mk-81, 82, 83 and 84 GP Bombs LANTIRN ADM-141 TALD LAU-10 pod Zuni rockets پی نوشت : با کلیک بر روی تصاویر می توانید آنها را در اندازه واقعی ببینید .
-
1 پسندیده شدهراکت های چند منظوره RPG-7 صادراتی ایران موشک های ترموباریک (TBG-7&7V) مجهز به کلاهک کالیبر 105 میلی متری هستند که برای تخریب سنگرها، تونل ها، پناهگاه های زیرزمینی، مخازن و تاسیسات سوخت و نفت، ساختمان های آجری-دیواری و بتنی و همچنین ناتوانی نیروهای پیاده در داخل آنها طراحی شده اند. قدرت تخریب کلاهک به حدی است که می تواند موجودات زنده را در فضایی به وسعت 150 متر مکعب ناتوان کند. موشک ضد نفر (OG-7) مجهز به کلاهک تکه تکه شونده کالیبر 40 میلی متری است که برای از کار انداختن اهداف پوست نرم از جمله پیاده نظام واقع در مناطق باز و بسته، سنگرها، پناهگاه ها، ساختمان های دیوار آجری و خودروهای زرهی سبک طراحی شده است. موشک ضد زره (PG-7VR) مجهز به یک کلاهک سرجنگی با کالیبر 105 میلی متری است که برای از بین بردن انواع تانک ها و خودروهای زرهی مجهز به زره واکنشی انفجاری (ERA) طراحی شده است. موشک ضد زره (PG-7V) نیز توانایی مشابهی دارد جزئیات:
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهدنا در حال به روز رسانی است ناو دنا هم اکنون در پایگاه یکم دریایی نداجا درحال تجهیز توسط متخصصان کشورمان است. احتمالا دنا به تجهیزاتی مانند موشکهای عمودپرتاب پدافند هوایی(احتمالا صیاد) و سامانه دفاع نقطهای کمند مجهز شود. همچنین تعداد موشک های ضد کشتی آن به 8 عدد افزایش پیدا کند و همچنین احتمالا کروز های ابومهدی نیز در این ناو قرار گیرد. / تسنیم
-
1 پسندیده شدهبخش هشتم بررسی آسیب پذیری ساختارهای اجتماعی و سیاسی سوریه مسائل اداری ، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی و جغرافیای فیزیکی مسائل سازمانی و اداری میراث مختصر مرزهای اجرایی از یک دوره اشغال فرانسه ، پیش زمینه ژئوپلیتیکی را برای آمریکا فراهم کرد تا تقسیم رسمی یا فدرال سوریه را دوباره زنده کند. حتی با وجود اینکه حافظه تاریخی آن زمان عمدتا در ذهن سوری های معاصر گم شده است (به جز پرچم دوران قیمومیت فرانسه که مورد استفاده تروریسم ضد دولتی است) ، این بدان معنا نیست که هیچ امکانی برای اجرای آن در آینده و توجیه تاریخی پس از آن زمان دیگر وجود ندارد. مداخله ضد تروریستی ایران و روسیه در سوریه امکان تکه تکه شدن رسمی این کشور را خنثی کرد ، اما مسابقه مداوم برای در اختیار گرفتن مناطق مهم اشغال شده توسط تروریست ها ، به این معنا است که نیرویی که این مناطق را تسخیر میکند ، بهترین کارت ها را در تعیین ترکیب داخلی پس از جنگ در این کشور نگه می دارد و امکان ایجاد یک راه حل فدرالیزه شده در سوریه را ایجاد می کند که می تواند مناطقی کاملاً مستقل از حمایت طرفداران آمریکایی ها ایجاد کند . نابرابری های اقتصادی و اجتماعی سوریه قبل از جنگ علی رغم پایبندی به قاعده جهانی که مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی توسعه می یابند ، توزیع نسبتا متعادلی از شاخصهای اجتماعی - اقتصادی داشت . با این که مناطق روستایی ، اکثر مناطق جغرافیایی این کشور را تشکیل می داد اما تنها بخشی از جمعیت در آن ها ساکن بودند و بسیاری از مردم سوریه در امتداد کریدور شمالی – جنوبی حلب ، حما ، حمص و دمشق زندگی می کردند و البته یک جمعیت مهم استراتژیک نیز در منطقه ساحلی لاذقیه استقرار داشتند . تا سال ۲۰۱۱، سوریه سال ها رشد ثابت اقتصادی را تجربه کرده بود و هیچ دلیلی وجود نداشت که باور کنیم که این موضوع می تواند برای جنگ هیبریدی علیه این کشور استفاده شود . بنابراین ، اگرچه مطمئنا نا برابری های اجتماعی - اقتصادی قبل از جنگ وجود داشت ، اما آن ها به درستی توسط دولت مدیریت می شدند (به خاطر ماهیت نیمه سوسیالیستی دولت) و این موضوع عاملی نبود که ایالات متحده بتواند از آن بهره برداری نماید . مسائل مرتبط با جغرافیای فیزیکی این مسائل مواردی بودند که بیشترین سوء استفاده از آنها برای جنگ هیبریدی علیه سوریه صورت پذیرفت. مولفه انقلاب رنگی در در کریدور های پر جمعیت غربی واقع در مناطق شمال غربی این کشور که در مورد قبل از آنها نام برده شد متمرکز بود ، در حالیکه جنگ نامنظم و چریکی نیابتی در مناطق روستایی خارج از این منطقه رشد می کرد . مقامات سوریه در ابتدا به طور واضح در برقراری تعادل بین نیازهای امنیتی شهری و روستایی دچار مشکل شده بودند (م – در برخورد با انقلاب رنگی و جنگ های چریکی تاکتیک ها اشتباه و بعضا یکسانی اتخاذ می نمودند) و پشتیبانی بی پروایی که ایالات متحده و متحدان آن در خلیج فارس از طریق ترکیه به تروریست ها وارد می کردند ، موقتاً توانست توازن نظامی را را بر هم زده و شرایط را در چند سال ابتدایی درگیری ها به بن بست برساند . در همین زمان که این اتفاق در حال به وقوع پیوستن بود و ارتش عرب سوریه هم بر روی مسائل امنیتی در امتداد کریدور جمعیتی چالش برانگیز ذکر شده متمرکز شده بود، داعش توانست پیشرفتهای سریع نظامی در دشت ها و بیابان های شرق داشته و به سرعت خلافت خود را پایه گذاری کند و شرایط را پیچیده تر نماید . ادامه دارد ...
-
1 پسندیده شدهبخش هفتم بررسی آسیب پذیری ساختارهای اجتماعی و سیاسی سوریه مسائل قومیتی ، مذهبی و تاریخی مسائل قومیتی حداقل ۹۰ درصد از جمعیت سوریه عرب هستند و 10 درصد باقیمانده هم اکثریت کرد می باشند. از دیدگاه جنگ هیبریدی ، فرض بر این است که این وضعیت می تواند برای بی ثبات کردن یک کشور به کار گرفته شود اما چندین عامل مانع رسیدن به پتانسیل مورد انتظار آمریکا از این منظرمی شدند. اول اینکه، مردم سوریه به خاطر میراث تمدنی شان و مخالفت با اسرائیل بسیار میهن پرست هستند. در نتیجه ، گرچه آشکارا تعدد افکار سیاسی فردی در بین جامعه عمدتاً تک قومیتی وجود دارد ، اما هرگز هیچ امکان واقعی وجود نداشت که آنها متمایل به ابراز خشونت علیه دولت شوند ، از این رو ، نیاز به وارد کردن تعداد زیادی تروریست و مزدوران بین المللی به میدان جنگ برای برآورده کردن این نیاز جنگ هیبریدی وجود داشت . در مورد کردها ، آنها بر خلاف همتایان ترکیه ای و عراقی خود هرگز سابقه شورش بر ضد دولت را نداشته اند و این موضوع نشان می دهد که وضعیت امور آنها در سوریه قابل مدیریت و کنترل بوده و هیچ شرایطی به آن شدتی که در رسانههای غربی بروز می داده اند وجود نداشته است . حتی اگر آن ها میتوانستند به یک گروه ضد دولتی تبدیل شوند ، نقش نسبتا کم شان در امور ملی و فاصله جغرافیایی مبهم آنها از مراکز قدرت مربوطه مانع تبدیل شدنشان به یک دارایی مهم جنگ هیبریدی می شد ، اگرچه کرد ها می توانستند یک مکمل استراتژیک موثر برای تروریست های عرب نزدیک تر به مراکز عمده جمعیتی باشند . با این وجود در ابتدا کرد ها به دمشق وفادار مانده و با دولت درگیر نشدند (م – اگر چه آمریکایی ها بعد از مدتی سعی کردند با حضور خود و مدیریت کرد ها از آنها استفاده نمایند). در مجموع ، مؤلفه های قومیتی برنامه جنگ هیبریدی ایالات متحده علیه سوریه نتوانستند از پتانسیل های پیش بینی شده خود استفاده کنند ، که این موضوع نشان می دهد که ارزیابی های اطلاعاتی قبل از جنگ به طرز فاجعه باری در دست کم گرفتن ارزیابی میهن پرستی سوری ها تحریف شده اند . مسائل مذهبی اکثریت جمعیت سوریه از اهل سنت هستند ، اما یک اقلیت علوی نیز وجود دارد که به صورت سنتی مقام های مختلف رهبری در دولت و ارتش را دارا هستند . پیش از این ماجراها این موضوع مسئله مهمی نبود اما پیش شرط های اجتماعی مدیریت شده بیرونی (در این مورد توسط کشورهای حوزه خلیج فارس) بخش هایی از مردم را به تفکر فرقه ای دچار کرده و شروع به پایه ریزی بنیان های روانشناختی برای ایجاد تنش تکفیری پس از آغاز مرحله انقلاب رنگی در اوایل سال ۲۰۱۱ کرد . پس از آن ، حتی اگر فرقه گرایی پیش از این هرگز عامل مهمی در جامعه سوریه نبوده ، و هنوز تا امروز یک نیروی اصلی محسوب نمی گردد (علیرغم تحریکات تروریستی با انگیزه های مذهبی) اما از آن بهره های دیگری از قبیل ایجاد یک فریاد بلند برای پر کردن صفوف جهادی های خارجی و پوششی قابل قبول برای ایالات متحده و متحدانش برای ادعای نماینده مردم نبودن رئیس جمهور اسد و در نتیجه سرنگونی او استفاده می شود . مسائل تاریخی تاریخ سوریه هزاران سال قدمت دارد و یکی از غنی ترین تمدن های دنیا است. در نتیجه این امر ، در شهروندان این کشور یک حس وطن پرستی (همبستگی تمدنی) ایجاد می شود که بعدها خود را به عنوان یکی از قوی ترین عناصر دفاعی در برابر جنگ هیبریدی نشان داد . واضح است که این موضوع توسط استراتژیست های آمریکایی در تحقیقات مقدماتی خود در مورد سوریه کشف شده است ، اما آنها احتمالا اهمیت این موضوع را دست کم گرفتند و فکر می کردند که میتوانند با موفقیت کشور سوریه را بی ثباتی های پیش از کودتای حافظ اسد برگردانند (م – تا پیش از حضور حافظ اسد در قدرت ، سوریه در طول 20 سال 18 فرد مختلف را در راس حکومت دیده بود ) . اما اکثریت قریب به اتفاق سوری ها به طور صادقانه از نقش خانواده اسد در ثبات و موفقیت کشور خود تقدیر کردهاند وهرگز نمی خواستند کاری انجام دهند که باعث شود کشوربه سالهای تاریک گذشته برگردد. ادامه دارد ...
-
1 پسندیده شدهبخش ششم تحلیل عوامل ژئواکونومیک جنگ هیبریدی علیه اوکراین منشا عزم آمریکا در سیطره بر اوکراین فراتر از مباحث ژئواستراتژیک است ، چرا که این اقدام با واقعیتهای ژئواکونومیک همزمان شده بود . در آن زمان با آغاز کمپین شهری که به نام EuroMaidan معروف گشت ، اوکراین توسط آمریکا مجبور به انتخاب بین اتحادیه اروپا و روسیه شد . مسکو در حال پیشبرد سه پروژه ارتباطی بین المللی چند قطبی بهم پیوسته ، شامل فروش گاز و نفت به اتحادیه اروپا ، اتحادیه اوراسیا ، و ایجاد پلی مابین سرزمین اوراسیا (به ترتیب انرژی ، نهادی و اقتصادی) بود که واشنگتن قصد داشت به هر قیمتی این پروژه ها را تضعیف نماید . با یادآوری نظریات گذشته برژینسکی در مورد اوکراین و تفسیر این نویسنده از آن ها ، جملات در حال حاضر مفهوم بسیار بیشتری پیدا می کنند چرا که بدون اوکراین به عنوان بخشی از این شبکه به هم پیوسته از پروژهها ، کل پروژه به طور قابل توجهی ضعیف تر از آن چیزی می شود که باید باشد . همانطور که به هر یک از پروژهها مربوط میشود، حذف اوکراین ازاین معادله ، مانع تجارت انرژی روسیه - اتحادیه اروپا گشته و برای هر دو طرف عوارض غیر منتظره ای ایجاد می نماید . بازار و نیروی کار قابل ملاحظه ای را در خارج از محدوده اتحادیه تجاری اروپا رها می کند و به این ترتیب نیاز به تمرکز مجدد بر روی بلاروس که کوچک تر و از لحاظ اقتصادی کم اهمیت تر می باشد را ناگزیر می سازد ، که بدین شکل بلاروس تبدیل به یک نقطه مسدود ژئوپلیتیکی خواهد شد . آمریکا در خارج کردن اوکراین از مدار کشور های همراه روسیه ، به عنوان یک مزیت اضافی ، زنجیرهای از رخدادهای از پیش تعیین شده را به حرکت درآورد (به استثنای موضوع کریمه) که می توانست جرقه جنگ سرد جدیدی را رقم زند . آمریکا می خواست این کار را انجام دهد تا موانع به ظاهر بر طرف نشدنی بین روسیه و اتحادیه اروپا ایجاد گردد ، زیرا میدانست که معضلات امنیتی مورد انتظار (در بخشهای نظامی ، انرژی ، اقتصادی و استراتژیک) به طور چشمگیری مانع از همکاری ما بین آنها خواهد شد و اتحادیه اروپا را در برابر تبدیل شدن به قدرت تک قطبی که در حال برنامه ریزی برای آن است، آسیب پذیرتر خواهد نمود . برای حفظ جایگاه هژمونیک خود در اروپا ، ایالات متحده مجبور بود سناریویی را طراحی کند که روسیه و اتحادیه اروپا آنقدر از هم فاصله بگیرند تا آمریکایی ها بتوانند موارد زیر را به اروپاییان تحمیل نمایند : استقرار اضطراری و دائمی ناتو در شرق (وجه نظامی) صادرات LNG ایالات متحده به اتحادیه اروپا و ایجاد جذابیت های تازه مسیرهای انرژی غیر روسی مانند کریدور گازی جنوبی (وجه انرژی) مشارکت تجاری و سرمایه گذاری ما بین دو سوی اقیانوس اطلس (TTIP) و همچنین در میان سایر امتیازاتی که در این بخش به آمریکا اعطا می شود مورد دیگر این خواهد بود که برای اتحادیه اروپا امکان پذیر نباشد که موافقتنامه های تجارت آزاد (FTAs) را بدون موافقت واشنگتن (وجه اقتصادی) اجرا نماید . روی هم رفته ، این سه عامل درهم تنیده شده در نظر گرفته می شوند و به صورت متقابل به هم وابسته می باشند تا اهداف استراتژیک ایالات متحده را تقویت نمایند و به این شکل چشم انداز موفقیت را افزایش دهند . این برخورد تمدنی ما بین غرب و اوراسیا - روسیه که به صورت مصنوعی مهندسی شده و در آن ایالات متحده انتظار دارد که اتحادیه اروپا از این پس همواره از روسیه دچار ترس باشد و در نتیجه به عنوان مدافع تمدن غربی به آغوش آمریکا پناه ببرد. این یک طرح نهایی است که ایالات متحده میخواهد در اروپا ، محقق سازد زیرا اجرای موفقیت آمیز این طرح در کنار سه مؤلفه اصلی آن (جنبه های نظامی ، انرژی و اقتصادی که قبلاً شرح داده شد ) شرایطی را برای تسلط هژمونیک چند نسلی بر اروپا ایجاد خواهد نمود و از این رو احتمال تقابل تهاجمی اروپا نسبت به آمریکا را در چند دهه آینده کاهش خواهد داد . ادامه دارد ...
-
1 پسندیده شدهبخش پنجم تحلیل عوامل ژئواکونومیک جنگ هیبریدی علیه سوریه سوریه از دیدگاه استراتژی کلان1 آمریکا بسیار مهم است زیرا قرار بود پایانه نهایی خط لوله دوستی بین این کشور ، ایران و عراق ایجاد شود . این مسیر گازی به ایران این امکان را می داد تا به بازار اروپا دسترسی پیدا کند و رژیم تحریم ها علیه خود که در آن زمان توسط آمریکا ایجاد شده بود را کاملاً خنثی سازد . همزمان با این طرح ، قطر طرحی موازی با برنامه ایران برای ارسال گاز خود از طریق عربستان سعودی ، اردن و سوریه و از آنجا به اتحادیه اروپا از طریق LNG یا از طریق خاک ترکیه ایجاد نموده بود . بشار اسد رئیس جمهور سوریه این پیشنهاد را به دلیل وفاداری به متحد دیرینه اش یعنی ایران رد نمود که بهای آن جنگی بود که بعد از بهار عربی با حمایت آمریکا و دولت های حوزه خلیج فارس برای مجازات سوریه به دلیل رد این پیشنهاد و تبدیل شدن به قمر یک قطب قدرت داده شد . در صورت تکمیل شدن خط لوله دوستی ، این مسیر یکی از مهم ترین پروژههای ارتباطی جهانی می شود که با ارائه یک کریدور انرژی و سرمایه گذاری می تواند ایران را با اتحادیه اروپا مرتبط سازد و در ژئوپلیتیک منطقه ای انقلابی ایجاد نماید که این امر به ضرر مطلق ایالات متحده و متحدان آن در خلیج فارس خواهد بود و بنابراین می توانست تغییرات مهمی را در تعادل قدرت در خاورمیانه به وجود آورد . ایالات متحده با درک این تهدید حاد که خط لوله دوستی می تواند باعث از بین رفتن تسلط هژمونیک چندین ساله آمریکا بر منطقه شود ، خود را متعهد کرد تا اطمینان حاصل کند که این پروژه هرگز و به هیچ وجه تحقق نخواهد یافت و این امر یکی از دلایل ایجاد داعش در این منطقه ترانزیتی است . از این منظر، روشن تر می شود که چرا ایالات متحده ، بی ثباتی سوریه را نسبت به کشور مصر در اولویت قرار داد و در واقع مایل به صرف منابع بی شماری در راه رسیدن به این هدف و سازماندهی یک ائتلاف جهانی برای کمک به دستیابی به آن رفت . پی نوشت : بنده در گذشته در تاپیک سوریه با توجه به مطالعات شخصی ام نکاتی در رابطه به این عوامل اقتصادی بیان کرده بودم که برای ایجاد پیوستگی بین مطالب ، تحلیل خودم را هم عینا در اینجا ضمیمه مطلب می نمایم : 1. استراتژی کلان : کلان استراتژی در واقع با " یکپارچه کردن سیاست ها (سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و...) و قدرت نظامی یک ملت ، توسل و نیاز به جنگ را [برای تسهیل اهداف] غیر ضرور می نماید و یا شانس پیروزی را افزایش می دهد. توجه : برای آشنایی بیشتر با استراتژی کلان فعلا می توانید به مطلب زیر از جناب @remo مراجعه فرمایید : ادامه دارد ...
-
1 پسندیده شدهقوانین جنگ های هیبریدی بخش دوم عوامل ژئواستراتژیک و اقتصادی : قبل از پرداختن به زمینه های ژئواکونومیک جنگ هیبریدی مهم است که توضیح دهیم که ایالات متحده نیز دارای انگیزه ژئواستراتژیکی مانند به تله انداختن روسیه در یک باتلاق از پیش ساخته شده می باشد . این موضوع در نظریه برژینسکی به طور همزمان در شرق اروپا از طریق دونباس (ناحیه شرقی اوکراین و جنوب غرب روسیه) ، منطقه کوهستانی قره باغ در قفقاز و در آسیای مرکزی از طریق دره فرغانه قابل استفاده است و اگر این استراتژی از طریق تحرکات زمان دار با هم همگام شوند ، تله های سه گانه ای ایجاد می شوند که به طور دائمی برقدرت تحرک خرس بزرگ (روسیه) اثر خواهند گذاشت . در این رویکرد ماکیاولیستی همیشه خطری برای روس ها وجود خواهد داشت زیرا بر اساس واقعیت های ژئوپولیتیک غیرقابل انکار ، ایجاد شده اند و بهترین کاری که مسکو میتواند انجام دهد این است که سعی کند از شعله ور شدن همزمان این سه ناحیه در محیط پیرامونی پسا شوروی خود جلوگیری نماید و یا به سرعت و به طور صحیح به بحران های ناشی از تحریکات آمریکا در لحظه پدیدار شدن آنها پاسخ دهد . در نتیجه عوامل ژئواستراتژیک جنگ های هیبریدی از منظر ژئواکونومی ، به ویژه در مورد روسیه ، در بعضی از موارد غیر قابل توضیح هستند، اما در جهت ساخت الگویی برای بررسی بیشتر مربوط به سایر اهداف مانند چین و ایران در نظریه برژینسکی ضروری است که به این نظریه نه به عنوان یک تدبیر جنگی بلکه به جای آن بیشتر بر روی انگیزه های اقتصادی ایالات متحده درمورد هر کدام از این کشورها تمرکز کنیم . این الگو میتواند به وضوح در سوریه و اوکراین دیده شود و این قانون جنگ های هیبریدی است. تاکتیک های خاص و تکنولوژی های سیاسی مورد استفاده ، که در هر بی ثبات سازی مورد استفاده قرار می گیرند ممکن است متفاوت باشد ، اما مفهوم استراتژیک برای این اصل اساسی یکسان است. با در نظر گرفتن این هدف ، این امکان وجود دارد که از مباحث تئوریک به سمت مباحث کاربردی حرکت کرده و مسیرهای جغرافیایی پروژه های مختلف را که ایالات متحده می خواهد هدف قرار دهد را بررسی کنیم . برای واجد شرایط شدن یک هدف ، پروژه های مرتبط کننده چند جانبه فراملی مبتنی بر انرژی ، نهادی و یا اقتصادی و یا همپوشانی در میان این سه مقوله باید وجود داشته باشد ، تا احتمال بیشتری برای ایجاد یک سناریوی جنگ هیبریدی بر علیه یک کشور مشخص ، ایجاد گردد . آسیب پذیری های ساختارهای سیاسی – اجتماعی : هنگامی که ایالات متحده هدف خود را شناسایی می کند ، شروع به جستجو برای آسیب پذیری های ساختاری آن می نماید که در جنگ هیبریدی آتی مورد استفاده قرار دهد . ماهیتا ، این آسیب پذیری ها به شکل اجسام فیزیکی ای مانند نیروگاهها و جاده ها نیستند که بتوان در آنها خرابکاری انجام داد (اگر چه آنها نیز مورد توجه هستند) ، اما ویژگیهای اجتماعی - سیاسی که قرار است دستکاری شوند آنهایی هستند که بر جدایی قسمت های خاصی از مردم از بافت ملی کشور هدف تاکید دارند و در نتیجه به این شکل به انقلاب ها و شورش های مدیریت شده از خارج از کشور مشروعیت می بخشند . موارد زیر از رایج ترین آسیب های ساختاری اجتماعی - سیاسی هستند که به آماده سازی برای جنگ هیبریدی یاری می رسانند و از هر یک از آنها می توان برای یک ناحیه مشخص جغرافیایی استفاده نمود و در نتیجه هر یک از آنها به عنوان یک آهنربا برای ایجاد یک انقلاب رنگی و مقدمه ای برای تعیین حدود سرزمینی در رویکرد جنگ غیر متعارف پس از آن استفاده می شود : نژاد و قومیت دین و مذهب تاریخ مرزهای اداری نا برابری های اجتماعی - اقتصادی جغرافیای فیزیکی هر چقدر همپوشانی ما بین هر یک از این عوامل بیشتر باشد ، انرژی پتانسیل جنگ هیبریدی بیشتر می گردد و همپوشانی هر متغیر با دیگر عوامل به صورت نمایی رشد کرده و قابلیت بقای کمپین های آینده و ادامه قدرت آن را می افزاید . ادامه دارد ...
-
1 پسندیده شدهیک نکته ای که فراموش کردم در پست قبل بیان کنم این است که عامل ایجاد کننده فضای آشوب برای محدود کردن هدف ، ترس از جنگ (سایه جنگ) را ایجاد می کند تا مغز متفکر هدف در انجام اقدامات و در نتیجه شناسایی ابعاد محیط آشوبناک محتاط تر شده ، گزینه هایش کمتر گردد و یا زمان را از دست بدهد تا سیستم از هم فرو بپاشد .
-
1 پسندیده شدهسلام به نظرم رسید در چارچوب یکی از جملات مقاله اصلی ، یکسری از مفاهیم موجود در جنگ هیبریدی که در مقاله موجود نیست را یک توضیح کوچکی دهم . دوستان توجه کنند یکی از مفاهیم موجود در جنگ هیبریدی موضوع نظریه آشوب است . در اینجا دشمن با ایجاد آشوب های ناشی از اقداماتش باعث از بین رفتن نظم در سیستم هدف می شود و کار را به جایی می رساند که سیستم هدف را دچار فساد کامل کرده (از منظر عملکردی) و برای اینکه تهدید از بین رود نیاز به راه اندازی مجدد و تغییر رژیم پیدا شود . این بدان معنا است که دشمن سعی می کند فضای تصمیم را به سمت آشوبناک هدایت کند . در واقع مغز متفکر سیستم هدف نتواند روابط علی و معلولی بین پدیده ها را شناسایی نماید و با شرایط بحرانی مواجه گردد (به وقایع نگاه کرده و بسیاری از آنها را عقلانی نبیند و یا درک نکند) . در اینجا نمی توان بهترین راه حل را یافت بلکه باید به دنبال ایجاد ثبات رفت . چون زمان اندک ، شرایط بحرانی و اطلاعات از وضعیت موجود بسیار کم و یا ناموجود است باید دست به اقدام زد و تاثیر اقدامات را بر فضا مشاهده کرد و سپس با اطلاعات به دست آمده ، از محیط بی نظمی که دچارش هستیم خارج شویم . در این صورت بسیاری از اقدامات ما ، ممکن است اشتباه باشند و یا بهینه و کارا نباشند و در واقع خوراک جدیدی برای ضربه به جامعه هدف ایجاد می کنند (از طریق عملیات روانی) . در این فضا روابط خطی ، بین علت ها و معلول ها برقرار نیست و گاها علت های کوچک می توانند وقایع بزرگ خلق کنند . نکته مهم در اینجا ، در به کار گیری دینامیک های غیر خطی آشوبناک ، شناخت از سیستم هدف و بازیگران موجود در آن است . مثلا در بعد جامعه ، شبکه های اجتماعی شناخت کافی به گردانندگان آن می دهند تا بتوانند ساختار ها ، بازیگران و تعارضات را بهتر شناسایی کرده و اصول آشوب را اجرا نمایند (گاف امنیتی که در کشور ما درمواجه با شبکه های اجتماعی صورت پذیرفت در اینجا نمایان می شود) و به دلیل غیر خطی بودن و غیر قابل پیش بینی بودن برای هدف ، حلقه OODA واژگون خواهد شد و به این شکل آشوب ، چند منظوره و عمیق می شود . در حقیقت دشمن یک آشوب خلاقانه (منحصر به فرد) و مدیریت شده ایجاد می کند تا سیستم هدف را از بین ببرد . حالا یکبار دیگر جمله بالا را مطالعه کنید . همانطور که گفته شده در نظریه آشوب روابط خطی برقرار نیست یعنی شاید آشوب مدیریت شده باشد اما می تواند فضای آشوبناک را حتی برای تولید کننده آن به ارمغان آورد و این یعنی کنترل آن زمان بر و هزینه بر خواهد بود . به همین دلیل است که گفته می شود آمریکا ، جنگ های هیبریدی را هرگز در کشور متحد خود و یا درهر جایی که منافع بنیادین دارد اجرا نمی کند مگر اینکه مجبور باشد . پی نوشت بی ربط - دیگر در هیچ کار گروهی مشارکت نخواهم کرد و در چارچوب قوانین مستند شده انجمن (البته اگر روحی در کار نباشد) با رویکرد جدید در کنار دیگر دوستان فعالیت خواهم کرد . موفق باشید
-
1 پسندیده شدهسلام بحث بسیار فراتر از این حرف ها می باشد . آن سعی خواهند کرد که هرگونه شده ابزار های قدرت را از ایران سلب کنند تا بتوانند برنامه اصلی خود را پیاده نمایند که بحث غنی سازی یکی از همین ابزار های قدرت بود . قبلا مقاله ای در انجمن قرار دادم از اندیشکده بروکینز و جمله ای درون آن بود به شرح زیر : می بینید که صحبت از شکل دادن به آینده خاورمیانه هستش و ابزار های ایران که باید گرفته شود شامل جمعیت جوان و تحصیل کرده ، منابع اقتصادی متنوع و حس تاریخی ما به قدرتمند بودن و برتر بودن هستش . تنها راه سلب این موارد نا امن کردن ایران ، کم کردن تراکم جمعیتی آن و در آخر نیست کردن ایران است . همین نام ایران همواره آنها را اذیت خواهد کرد . یک نکته مهم اینکه برخلاف تصور و تبلیغات اهمیت خلیج فارس و تنگه هرمز در حال افزایش می باشد و همچنین دریای مکران و دریای کاسپین هم اهمیتشان هر روز بیشتر می گردد . در کنار اینها وزن منطقه غرب آسیا به دلایل مختلف که یکی از آنها متصل کردن آسیا ، اروپا و آفریقا به یکدیگر است در حال افزایش است . در ضمن از اهمیت نفت این منطقه نه تنها در آینده کم نخواهد شد بلکه بر ارزش آن همواره افزوده می گردد و هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد (لااقل در سه دهه آینده ) . به نظر طرحی که برای منطقه ما در نظر گرفته شده شباهت زیادی به طرح برنارد لوئیس یهودی خواهد داشت یعنی نفر سمت چپ تصویر زیر : البته افرادی نقشه زیر را به اشتباه طرح لوئیس می دانند که پندار غلطی می باشد : نقشه بالا توسط رالف پیتر در سال 2006 (Blood Borders) و در هیاهوی طرح خاورمیانه جدید ارائه شده بود که به دنیا نیامده سقط شد . اما لوئیس بعدا طرح زیر را ارائه کرد : البته تلاش هایی برای آغاز اجرای این طرح ها در منطقه کردستان عراق صورت پذیرفت که فعلا خنثی شدند (منظور این است که شواهدی دال بر درستی چنین طرح های وجود دارند) و البته کارهایی در مناطق دیگر در حال انجام است . در مورد فشار رسانه ای به نظرم در آینده با استفاده از ظرفیتی به مراتب بیشتر از زمان حال و حتی با استفاده از تعدادی چهره های ابله غربی (بخوانید سلبریتی های غربی) بر غوغای رسانه ای بر علیه ما افزوده خواهد شد . اما نکته مهم این است که تا وقتی این اوباش غربی در منطقه ما حضور دارند این منطقه و مردم آن روی آسایش را نخواهند دید همانگونه که در چند قرن اخیر ندیده اند . هر طور که شده آنها را باید از منطقه خودمان به همان جایی که از آن آمده اند بیرون کنیم و این مسئله ربطی به نوع حکومت های کشورهای منطقه ندارد . ما باید آنقدر قوی شویم تا غرب آسیا که خانه ما است را در دست خود بگیریم . یک نکته دیگر هم اینکه وقتی صحبت از جنگ هیبریدی می شود یعنی احتمال وارد شدن به فاز جنگ نظامی گسترده بسیار کم است و یا اصلا وجود ندارد . در واقع سعی می شود تا نزاع در منطقه خاکستری به سمت برخورد تمام عیار نظامی نرود . چند پست زیر مکمل های خوبی برای مطلب بالا هستند : موفق باشید پی نوشت - مطلب اصلی این موضوع به نظرم بالای 30 بخش بشود پس دوستان تحمل نمایند . در ضمن تمایل ندارم درباره مطالب ارائه شده در این پست با دوستان دیگر بحثی داشته باشم پس پیشاپیش از این دوستان طلب عفو می نمایم .
-
1 پسندیده شدهدر حال حاضر داریم با یک مثال جنگ هیبریدی یا بهتر بگم فشار هیبریدی روبرو میشیم فشارهای رسانه ای تهدید مقامات فشار اقتصادی توقیف کشتی ها و نفت کش ها تنها و تنها برای فشار و استیصال ایران و عدم غنی سازی و عقب نشینی