برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 9 خرداد 1403 در همه مناطق
-
1 پسندیده شدهقدرت نمایی ترکیه در لیبی خبرهای عجیبی از لیبی به گوش می رسد. خبری که می تواند شکل میدان های نبرد امروزی رو متحول سازد. اخبار از لیبی نشان میدهد ترکیه به عنوان اولین کشور در تاریخ با یک سلاح لیزری در یک میدان نبرد واقعی یک هدف واقعی (یک پهپاد چینی مدل Wing Loong II متعلق به نیروهای ژنرال حفتر) را نابود کرده است. هنوز جزئیات کاملی از این خبر منتشر نشده است اما در صورت صحت آن گام تاریخی برای ورود سلاح های لیزری به میدان نبرد به حساب می آید و نشان میدهد زمان ورود سلاح های لیزری به میدان نبرد بسیار نزدیک خواهد بود. در صورت صحت خبر ترکیه اولین کشور است که در یک نبرد واقعی از سلاح لیزری استفاده کرده است و پهپاد چینی مدل Wing Loong II اولین شکار سلاح لیزری است. مظنون اصلی در این ماجرا سیستم لیزری ضد پهپادی ساخت شرکت Aselsan ترکیه است.
-
1 پسندیده شدهبسم الله........ 7مرداد1398 حمله هوایی نیروهای دولت وفاق به فرودگاه الجفره . در این حمله دو همواپیما ایلوشن 76 و یک جنگنده سوخو 22 منهدم گردید . گزارش شده حمله توسط پهپادهای اهدایی ترکیه صورت گرفته است اما این احتملا هم میرود که ال 39 های دولت وفاق حمله را ترتیب داده اند نیروهای خلیفه در پاسخ به این حمله فرودگاه مصراته را بمباران کردند . در این حمله آشیانه های پهپاداهی دولت وفاق ویک سامانه دفاع هوایی هدف قرار گرفت . اخیر 5 اشیانه جدید احتملا برای پهپاد در این فرودگاه احداث شده است فرار یک جنگنده سبک ال 39 لیبیایی به تونس / دو طرف از قبول مالکیت این جنگنده سرباز زده اند
-
1 پسندیده شدهکاتیوشاست؟ این آتش عقبه واقعا فجیع هست: در مقایسه: http://weaponsystems.net/weaponsystem/HH06 - AT-15 Spinger (9M123).html
-
1 پسندیده شدهبسم الله................ 13اردیبهشت 1398 وضعیت نظامی حومه طرابلس تصرف السبیعه توسط نیروهای وفاق ملی / پیشروی نیروهای حفتر در فورجان حملات قوای خلیفه برای قطع کردن جاده عزیزه به السوانی که در صورت موفقیت مسیر تدارکی به السبیعه مسدود میشود هفته پیش اعلام شد که کشتی ایرانی شهرکردحامل بار مشکوک و ناشناخته در بندر مصراته توقیف شده است . این کشتی از بندر بورگاس بلغارستان به سمت لیبی بارگیری کرده . دو روز پیش فیلمی منتسب به این کشتی منتشر شده که حامل مهمات است ولی با توجه به کانتیر بر بودن این کشتی ممکن است کلپ منتشر شده جعلی باشد . اخیر هم اعلام شده این کشتی حامل مهمات خریداری شده ترکیه از بلغارستان بوده . البته دولت ترکیه سابقه خرید سلاح از کشورهای شرق اروپا از جمله بلغارستان را برای تروریستهای سوری دارد که یکی از سلاح های شاخص خریداری شده موشکهای ضد زره فاگوت بوده است -------------------------- هفته گذشته نیروهای خلیفه حفتر یک میراژ دولت وفاق رو سرنگون کرده اند . بعد از چند روز برخی منابع با توجه با آرم کم رنگی که در دم هواپیما نقش بسته است اعلام کرده اند این هواپیما یکی از دو میراژ خود قوای حفتر است که به اشتباه سرنگون شده . اما بعد دو روز کلیپی از میراژهای حفتر منتشر شد که صحیح و سالم هستند
-
1 پسندیده شدهبسم الله................ 4 اردیبهشت 1398 نیروهای دولت وفاق ملی بعد متوقف کردن پیشروی نیروهای حفتر در منطقه عین زاره (20 کیلومتری طرابلس) تا حدودی از لاک دفاعی خارج شده وحملات خود را شروع کرده اند . در مرحله نخست با چند ضد حمله مواضع خود را عین زاره تثبت کرده حملات قوای حفتر به السوانی را دفع و مجدا این منطقه را باز پس گرفته بعد از آن موفق شدن بر العزیزه تسلط پیدا کنند دیروز همچنین این نیروها منطقه الحاره یا الهیره را پاکسازی کردن تا با تحت فشار قرار دادن غریان بخشی از عقبه نیروهای حفتر در حومه طرابلس را تهدید کنند . چند گردان کمکی از سوی قوای خلیفه در حال ارسال به منطقه هستن بنا بر برخی از گزارشات قوای حفتر 5 دستگاه تانک در منطقه الحاره از دست دادن ( انهدام یا غنیمت ) ادوات به غنیمت گرفته ویا منهدم شده قوای خلیفه در سایر نقاط سرنگون شدن جنگنده میراژ نیروهای وفاق توسط قوای حفتر بعد از حمله هوایی ناکام به یک پایگاه هوایی ورود به خدمت چند جنگنده میگ 23 قوای حفتر بعد از اورهال ( گفتن یک اسکادران ولی با ظرفیت چند تا رو اعلام نکردن)
-
1 پسندیده شدهیک فروند جنگنده میگ ۲۳ نیروهای حفتر در حومه طرابلس سرنگون شد. خلبان این جنگنده نیز به اسارات درآمده. این هواپیما توسط موشک دوش پرتاب احتمالا از نوع سام مورد هدف قرار گرفته تصویری منتشر شده از دو چتر در حال فرود. احتمال داده میشه جنگنده از نوع آموزشی و دو کابینه بوده ...... اصلاحیه جنگنده مورد هدف قرار گرفته یک فروند میگ ۲۱ احتمالا از نوع دو کابینه بوده
-
1 پسندیده شدهبسم الله................ 18 فروردین 1398 نیروهای خلیفه حفتر به صورت کامل فرودگاه طرابلس را تصرف کرده ودر حال فشار آوردن برای ورود به شهرکهای حومه ایی طرابلس هستن . با توجه به ویدئو های منتشر شده درگیریها در حومه عین زاره در جریانه و تقریبا فاصله تا شهر 18 کیلومتراست . نیروهای زیادی در حال ارسال به حومه طرابلس هستن تا حمله نهایی آغاز شود . نیروهای وفاق ملی هم در حال جمع کردن متقابل نیرو خود برای شروع ضد حمله و متوقف کردن پیشروی خلیفه حفتر هستن فرودگاه طرابلس و پل منتهی به شهر طرابلس ارسال نیروهای بیشتر به همراه اسکورت هوایی به سمت طرابلس + خودرو منهدم شده نیروهای خلیفه فرود نیروهای چتر باز خلیفه حفتر در پشت خطوط نیروهای وفاق ملی البته از نوع آدمک برای ترساندن این نیروها ( راحت میشد یک عملیات واقعی رو به این ترتیب انجام داد. اول ادمکها در مکان فریب و بعد نیروی اصلی در مکان اصلی . در درگیریهای گذشته در جنگ دوم و حتی جنگ خودمون از این اقدامات میشد البته در اونجاها معمولا اسرا رو پایین میریختن . به نقل از یک افسر اسیر بعثی ارتش عراق در سال اول جنگ در حومه دزفول از این روش استفاده کرد البته تنها منبع هم همین اسیره بود چون هیج جای دیگه تا حالا به این موضوع برخورد نکردم )
-
1 پسندیده شدهبسم الله............... 7 بهمن 1397 کشته شدن دو تن از نیروهای حافظ صلح سازمان ملل در حمله شورشیان در کشور مالی به نظر میرسد خودرو زرهی Bastion نیروهای حافظ صلح علاوه بر سلاح های سبک هدف گلوله آر پی جی قرار گرفته است
-
1 پسندیده شدهپاسخ به سئوال شما دو جنبه دارد ، جنبه سیاسی و جنبه نظامی . وارد جنبه سیاسی نمی شوم ، چون این مساله برای خودش داستان جداگانه ای دارد ، اما بلحاظ نظامی : طرح ریزی و اجرای استراتژی دفاع متحرک عراق بقدری پیچیده بشمار می رفت که حتی تا کنون نیز بخش عمده ای از این راهبرد ، دچار ابهامات جدی است . نقشه فوق ، برآورد اینجانب از حرکات شطرنجی ارتش بعث عراق در جریان استراتژی دفاع متحرک در اواخر سال 1364 واوایل 1365 است . براساس تئوری ژنرال استاری ، اصل اساسی در اجرای راهبرد دفاع متحرک ، " نبودن در همه جا و در عین حال بودن در همه نقاط درگیری است " ، بدین معنی که هر ارتشی برای دست یابی به موفقیت می بایست علاوه بر درگیر کردن واحدهای دشمن در طول جبهه نبرد ، "ذهن فرماندهان دشمن " را نیز نسبت به جهت و هدف اصلی تهاجم گمراه نماید . پی نوشت : 1- ظاهرا" ارتش عراق در این زمینه موفقیت هایی را در بازه زمانی اجرای استراتژی دفاع متحرک بدست آورده بود . 2- استراتژی یکم سان تزو هم چنین بود : در تاریکی و سایه حرکت کن، سرزمینهای جدا افتاده را اشغال کن، پنهان شدن پشت پرده، فقط بدگمانی ها را زیادمی کند. برای پایین آوردن گارد دشمن، باید قصد واقعی خود را زیر نقاب فعّالیتهای روزانه پنهان کنی. بدین معنی که مشاوران نظامی و استراتژیست های ارتش عراق ، با اجرای تک های ایذایی در طول جبهه با ایران ، بخصوص در غرب ، قصد و نیّت خودشون را از سمت تک اصلی ، در جنوب پنهان کرده و با عقب کشیدن یگانهای نخبه (گارد ریاست جمهوری ) و سازماندهی مجدد و اجرای آموزشهای رزم ترکیبی ، عملا" ما را فریب دادند .
-
1 پسندیده شدهبخش بیست و نهم : مدتها قبل از این حمله ، اخبار و شواهد فراوانی درباره تقویت یگانهای عراقی در منطقه عمومی حاج عمران ( منطقع عملیاتی والفجر2) به مسئولان می رسید که همگی حاکی از آمادگی ارتش عراق برای حمله بود . سرهنگ " تصوری" ، فرمانده تیپ 4 لشکر 64 ارومیه ، که مسئولیت پدافند منطقه را برعهده داشت ، در جلسه ای با جانشین نیروی زمینی سپاه ( رحیم صفوی ) و سرهنگ جمالی ، جانشین نیروی زمینی ارتش ، در این باره چنین گفت : " اخباری که در طی 10 تا 15 روز اخیر به لشکر می رسید ، حاکی از تجمع نیروهای دشمن شامل هوانیروز ، یگانهای ارتش و " جاش " ها در این منطقه بود ، بطوریکه در حدود 10 قبل از حمله به ما اطلاع دادند که 80 فروند بالگرد در فرودگاه " دیانا" مستقر شده و علاوه بر آتشبارهای موجود ، 100 قبضه توپ جدید نیز به سازمان رزم عراق اضافه شده است . " علیرغم وجود این اطلاعات ، بازهم واحدهای خودی دچار غافلگیری شده و ارتش عراق موفق شد تا به کارگیری 7 تیپ پیاده ، 2 تیپ زرهی / مکانیزه و یک گردان کماندویی ، شهر را تصرف کند . عراقی ها با تصرف مهران ، تبلیغات فراوانی را به راه انداخته و با هیاهو اعلام کردند که تا پایان جنگ ، قصد ماندن در این شهر را دارند . در همین راستا ، رادیو عراق که یکی از مهمترین ابزارهای حزب بعث بشمار می آمد ، در گزارشی اعلام کرد : " ارتش ایران را در تمامی جبهه ها از شمال تا جنوب مورد حمله و سرکوب قرار می دهیم و بزرگترین ضایعات و خسارات را به آنها وارد می کنیم . هیچ تجمع و تراکمی را بدون ضربت و سرکوب باقی نمی گذاریم ." در این زمان ، عراق پس از این عملیات احساس کرد ، شکست سنگینش در فاو ، جبران شده و توازن را در جبهه ها برقرار کرده است . به همین دلیل ، سعدون حمادی ، رییس وقت مجلس عراق پس از سقوط مهران در نطقی چنین گفت : " سیاست جدید عراق ، خاتمه دادن به جنگ ، برقراری صلح ، مبادله اسرا، عقب نشینی دو طرف به مرزهای بین المللی ، ایجاد راه حل جامع و عادلانه براساس حفظ حقوق دو طرف و عدم دخالت در امور یکدیگر را تسریع خواهد نمود . " تأثيرات استراتژي دفاع متحرک : هرچند ارزيابيهاي خودي از توان دشمن نشان دهنده اين بود که حرکتهاي عراق در قالب اين استراتژي مدت بيشتري ادامه يابد، اما با ضربه اي کاري که در مهران به دشمن وارد شد، اين استراتژي پايان يافت و در عمل، عراق آن را کنار گذاشت با اين حال، در همين مدت کوتاه، آثاري به جا گذاشت که مهم ترين آن به شکل زير است: الف) آثار منفي استراتژي دفاع متحرک عراق - تعويق عمليات محدود: زماني تهاجمات دشمن در قالب استراتژي دفاع متحرک آغاز شد و ادامه يافت که مسؤولان نيروي زميني سپاه مشغول طرح ريزي عمليات در مناطق سکوهاي البکر و العمیه ، بين اروند و جاده البحار در منطقه والفجر8، شاخ شميران و سد دربنديخان و ... بودند. حملات دشمن افزون براينکه فرصت ادامه طرح ريزي را از نيروهاي خودي سلب کرد، بلکه نيروهايي را هم که به منظور انجام اين عمليات ها در نظر گرفته شده بود، را بخود جلب نمود . براي نمونه، هنگامي که فرمانده وقت لشکر نصر، براي آماده کردن زمينه عمليات به طرف منطقه دربنديخان در حرکت بود، به او خبر داده شد که دشمن به مهران حمله کرده است و بايد نيروهايش را براي مقابله با دشمن در اين منطقه به کارگيرد. -تأثير بر عمليات گسترده: پيش از آغاز استراتژي دفاع متحرک عراق، افزون بر طرح ريزي عمليات محدود، کار طرح ريزي عمليات گسترده نيز آغاز شده بود، اما با اوج گيري تهاجمات دشمن و اشتغال فرماندهي به اين مسئله فرصت کمتري براي طرح ريزي عمليات گسترده اختصاص يافت. - ايجاد اضطراب و انفعال: دشمن با اجراي استراتژي دفاع متحرک توانست، ما را براي چند ماه در حالت اضطراب و انفعال قراردهد. به نحوي که هر لحظه نگران و منتظر حمله دشمن در يکي از مناطق بوديم، فرمانده قرارگاه خاتم الانبياء، اين دوره را بدترين وضعيت سال 1360 مي داند. همچنين، فرمانده وقت نيروي زميني سپاه در جمع فرماندهان قرارگاه ها و يگان هاي سپاه در مورد اين دوره مي گويد: "از هنگامي که عراق اين استراتژي را ترسيم کرده، براي هيچ يک از ماها خواب باقي نگذاشته است؛ چرا که همه مرتب زنگ مي زنند چرا به ما نيرو نمي دهيد درحالي که توان ما محدود است و ما مرتبا زنگ مي زنيم که چي شد‚ عراق حمله کرد، حمله نکرد‚ اگر بخواهيم با اين روند کار را ادامه دهيم، قطعا، بدانيد که روزهاي سخت تر و بدتري در انتظار ماست". برادر شمخاني براي مسؤولان قرارگاه ها و يگان هاي سپاه وضعيتي را که با تهاجمات دشمن در آن قرار گرفته ايم، چنين ترسيم مي کند: "مجموعه اقدامات دشمن توان تصميم گيري را از ما سلب کرده است و اگر بخواهيم به اين شکل ادامه دهيم، اين مبنايي براي فعال شدن دشمن و منفعل شدن ما مي شود". در بين فرماندهان سپاه، بيشترين نگرانيها در مورد منطقه والفجر 8 ديده مي شد و غالب نظرها بر اين بود که دشمن قصد فريب داشته و با اين تهاجمات مي کوشد توان ما را کاهش و مواضع خودي در منطقه فاو را سست کند تا در موقع مناسب، به اين منطقه حمله کند. اين موضوع در تمامي تصميم گيري ها مدنظر قرار مي گرفت. جانشين نيروي زميني سپاه در جلسه بحث طرح مانور عمليات بازپسگيري مهران، نگراني خود را چنين ابراز مي کند: "با توجه به افزايش آتش توپخانه دشمن و "سکوت او در منطقه فاو"، موضوع احتمال حمله دشمن به فاو نگران کننده است و با توجه به تجمع ما در منطقه مهران و کاهش يگان ها و نيروها درمنطقه فاو، دشمن متوجه کاهش ترافیک بي سيمي ما در اين منطقه مي باشد و اين موضوع، که دشمن در اين منطقه، هيچ افزايش نيرو نداده، نگراني ما را تشديد کرده است، به ويژه اينکه مسئله فاو مسئله خيلي مهمي براي جمهوري اسلامي است. اگر ما عمليات مهران را آغاز کرديم و دشمن در فاو عمليات را شروع کرد، چه بايد بکنيم‚ من از يگان ها مي پرسم اگر لازم شد به منطقه فاو بياييد چه مقدار وقت لازم است، مي گويند: "چهار روز". ب) آثار مثبت استراتژي دفاع متحرک عراق - آشکار شدن ضعف توان افندي در نزد مسئولان: آشکار شدن ضعف يگان هاي پدافندي در برابر تهاجمات دشمن، مسؤولان نظام را به تجديد نظر در چگونگي فرماندهي جنگ وادار کرد. فرمانده نيروي زميني ارتش تعويض و فرمانده کل سپاه به عنوان قائم مقام فرمانده کل جنگ (آقاي هاشمي) انتخاب شد؛ موضوعي که نشانه اي از آشکار شدن ضرورت ايجاد تغييراتي در فرماندهي و مديريت عالي جنگ در آن مقطع زماني بود. -پی بردن مسؤولان به ضعف توان نظامي خودي: موفقيت دشمن در شکست خطوط پدافندي و در انفعال قراردادن ما، نخست، پذيرفتن لزوم گسترش سازمان و بالا بردن توان رزمي سپاه را در نزد مسؤولان موجب شد، که از مدت ها پيش،فرمانده سپاه آن را مطرح مي کرد. دوم آنکه، اقداماتي را براي برطرف کردن ضعف خطوط پدافندي، ضعف اطلاعاتي و اين قبيل امور را باعث شد. سوم اينکه، بار ديگر لزوم به دست آوردن آمادگي مقابله با دشمن در چند منطقه را به طور هم زمان، ياد آور شد. -پی بردن حاميان رژيم عراق به ناتواني آفندي دشمن در زمين: دفاع متحرک عراق در حالي آغاز شد که دشمن ضربه سختي را در عمليات والفجر 8 متحمل شده بود و خنثي سازي آثار شکست سياسي نظامي اين عمليات، از اهداف اصلي اين استراتژي شمرده مي شد، اما با ضربه سخت ديگري که در عمليات کربلا (فتح مهران) به دشمن وارد شد، موفقيتهاي نخستين، نيز خنثي شد و حاميان رژيم عراق دريافتند که اين رژيم در زمين نه توانايي پدافند کاملا مطمئن دارد، نه توانايي آفند. در یک جمع بندی ، یکی از مهمترین عوامل موفقیتهای ارتش عراق ، ایجاد تحرک در میان یگانهای مکانیزه اش بشمار می رفت . به اعتقاد برخی از کارشناسان نظامی ، عراق برای اجرای استراتژی دفاع متحرک خود ، که عمدتا" بر استفاده از یگانهای زرهی قرار داشت ، با انتقال سریع ۱۵۰ دستگاه تانک T-72 که در زمان خود از مدرنترین تانکها بشمار رفته و جنگ افزارهای ضد زره موجود در سازمان رزم واحدهای خودی ، عمدتا" بر روی آن تاثیری نداشتند (مگر از فواصل خیلی نزدیک و اصابت به نقاط خاص) عملا" یگانهای " سبک اسلحه " مدافع را غافلگیر نموده و آنها را وادار به عقب نشینی می نمودند . ارتش عراق ، برای این منظور ، ۱۵۰ دستگاه تانکبر " فاون " آلمانی هم تدارک دیده بود و در هر نقطهای که نیروهای ایرانی اقدام به آفند میکردند بلافاصله تانکها را با استفاده از تانکبرهای فوق الذکر ، به نقطه درگیری میرسانند. البته این مساله عمدتا" بدلیل کار مهندسی شدیدی بود که ارتش عراق در طول جنگ و با هدف تسریع پشتیبانی از یگانهای درگیر خود ، به اجرا در آورده و با ایجاد راهها و اتوبانهای متعدد در شرق عراق، موجب جابهجایی بسیار سریع و مؤثر یگان های مکانیزه می گردید ، در حالی که خطوط ارتباطی ایران در استانهای غربی چنین ویژگیهایی را نداشتند. موثر بودن این شیوه تا جایی بود که گاهی اوقات فاصله نقطه آفند تا محل استقرار تانکها بیش از ۲۰۰ کیلومتر فاصله داشت ، اما واحدهای عراقی سریعاً و طی حداکثر سه ساعت خودشان را به محل درگیری رسانده و باعث غافلگیری شدید نیروهای ایرانی میشدند به طوری که در اولین مواجهههای رزمندگان با این تاکتیک ، تلفات بالایی به نیروهای ایرانی وارد می آمد. نمونه هایی از تانکبرهای " فاون " آلمانی که ارتش عراق براساس تجارب بدست آمده در جریان جنگ 1967 و 1973 با رژیم صهیونیستی و به منظور بهبود تحرک یگان های خود در جنگ با ایران مورد استفاده قرار می داد . پی نوشت : 1- بدلیل عدم وجود تصاویر مرتبط با دوره زمانی مورد بحث ، این عکسها ، عمدتا" مربوط با جنگ خلیج پارس (1991) می باشد. 2- انشا... با یک فاصله زمانی نسبتا" طولانی و اگر عمری باقی ماند ، این موضوع با بررسی دقیق استفاده عراق از این راهبرد در مقطع پایانی جنگ و پس از آن کاربرد نمونه تکامل یافته آن توسط ارتش ایالات متحده در جنگ خلیج پارس ، ادامه خواهد داشت .
-
1 پسندیده شدهبخش بیست و هشتم : هجوم دشمن به مهران (1365/2/27) : هجوم دشمن به مهران نقطه اوج اين سلسله از تحرکات رژيم عراق بود. با موفقيتي که دشمن در اين حمله به دست آورد، جرئت يافت اتخاذ استراتژي جديد دفاع متحرک را رسما اعلام کند. عراق در تبليغات خود مي کوشيد اين پيروزي را همانند پيروزي رزمندگان اسلام در عمليات والفجر 8 قلمداد کند؛ از اين رو، مدعي بود تنها در مقابل عقب نشيني جمهوري اسلامي از مناطق اشغال شده عراق و مشخصا فاو ، مهران را باز پس خواهد داد. به هنگام هجوم عراق به منطقه مهران، لشکر 64 خرم آباد و تيپ 4 لشکر 21 حمزه در مجموع با نيرويي به استعداد 6 گردان پياده و 2 گردان زرهي پدافند از اين منطقه را بر عهده داشتند، سپاه پس از مشاهده شواهدي از تک عراق، دو گردان از تيپهاي امير المومنين(ع) و مسلم بن عقيل را به عنوان احتياط نزديک در تنگه گنجانچم و بيش از يک گردان از نيروهاي لشکر نصر را به عنوان احتياط دور ، در ايلام مستقر کرد. در ساعت 1 بامداد روز1365/2/27 ، دشمن هجوم خود را با اجراي آتش تهيه سنگين از دو محور ارتفاعات قلاويزان و منطقه نمه کلان بو آغاز کرد و به دليل آماده نبودن نيروهاي پدافندکننده به سرعت پيشروي و شهر مهران، آباديهاي اطراف، تعدادي از ارتفاعات و جاده ها را اشغال نمود. پس از آغاز حمله دشمن، افزون بر تيپهاي مسلم بن عقيل و اميرالمومنين(ع) و لشکر نصر، که در احتياط منطقه بودند و در روز 1365/2/28 در منطقه نمه کلان بو با دشمن درگير شدند، سپاه يگان هاي جديدي را نيز به منطقه وارد کرد. اما يگان هاي سپاه به همراه برخي از يگان هاي ارتشي پس از چند روز نبرد موفق شدند افزون بر سد کردن پيشروي دشمن،تعدادي از ارتفاعات منطقه را آزاد کنند. در مجموع، در اين منطقه، دشمن در طي ده روز جنگ، 9 تيپ پياده - زرهي و مکانيزه و يک گردان کماندويي وارد عمل کرد و با پشت سرگذاشتن شهر مهران و تصرف ارتفاعات قلاويزان و تپه هاي غلامي و باغ کشاورزي، تا پشت جاده کمربندي مهران، يعني تا بيست کيلومتري عمق خاک جمهوري اسلامي ايران، پيشروي کرده و در آنجا، مستقر شود. طي هجوم دشمن، سپاه در مجموع، هجده گردان نيرو را وارد عمل کرد که طي اين مدت، از برادران سپاه 70 نفر شهيد، 666 نفر مجروح، 133 نفر مفقود و 8 نفر اسير شدند. همچنين، در جريان تک دشمن، از نيروهاي ارتش حدود 400 نفر اسير، 98 نفر مفقود، 180 نفر مجروح و 9نفر شهيد شدند که غالبا، به تيپ 4 لشکر حمزه متعلق بودند. افزون بر آن، بيشتر تجهيزات و سلاح هاي سبک و سنگين، از جمله توپ هاي 203 ميلي متري و تعداد زيادي تانک و نفربر و خودروي يگان هاي پدافند کننده به هنگام عقب نشيني به جاي ماند و به دست دشمن افتاد. دشمن با فيلمبرداري از اسيران و غنيمتهاي به دست آمده تبليغات زيادي را انجام داد. در واقع، نمايشگاهي از غنيمتها تشکيل داد و فيلم آن را از تلويزيون پخش کرد. همچنين، چندين بار اسيران را در حالات مختلف نشسته، در حال حرکت، سوار و پياده شدن از ماشين به نمايش گذاشت. ادامه دارد .........................
-
1 پسندیده شدهاین داستان حاج حسین خرازی است شاید برای شما جالب باشد به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس (باشگاه توانا)، در منطقه شلمچه به ما مأموریت ساخت یک سنگر بزرگ با حلقههای بتونی پیش ساخته داده شده بود. حلقههای پیش ساخته بتونی را به وسیله تریلر و کمرشکن تا فاصلهای از خط مقدم میآوردند و ادامه راهنمایی آنها تا محل سنگر به عهده ما بود. به رانندهها نگفته بودند که باید تا خط مقدم بیایند. تا محلی که باید حلقهها را تحویل میدادند، آتش دشمن وجود نداشت، اما هر چه آنها را به طرف منطقه درگیری میبردیم، بر تعداد گولهها افزوده میشد. رانندهها میترسیدند و ما با دردسر و مکافات آنها را به محل میبردیم. هر تریلر یک حلقه بیشتر نمیآورد و پایین گذاشتن حلقههای بتنی هم دردسر داشت. جرثقیل نداشتیم. برای بیل لودر یک قلاب ساخته بودیم و حلقهها را به وسیله بیل لودر پایین میگذاشتیم! پانزده روز طول کشید تا توانستیم پانزده حلقه بتونی را به محل سنگر ببریم. محل سنگر در خاک عراق و بعد از سنگرهای نونی شکل عراقیها بود. برای ساخت سنگر، منطقهای را به اندازه کافی خاکبرداری کردیم، حلقهها را کنار هم قرار دادیم و چند متر خاک روی آن ریختیم. سنگر خوبی شد. همان سنگری که بعدها حاج حسین خرازی نزدیک آن به شهادت رسید. منطقه در تصرف ما بود، اما نیروهای دشمن حاضر به از دست دادن آن نبودند. عملیات حالت فرسایشی به خود گرفته بود و انرژی و رمقی برای لشکر 14 امام حسین(ع) باقی نمانده بود. یک شب من و حاج محسن حسینی در سنگر نشسته بودیم که حاج حسین خرازی وارد شد و پرسید: «از بچههای مهندسی چند نفر اینجا هستند؟» گفتیم: «ما دو نفر در به در و بیچاره!» حاجی لبخند زد و گفت: «امشب میخوام بریم جلو!» از حرف او تعجب کردیم. ما هیچگونه امکانات پیشروی نداشتیم. حاج محسن که آدم شوخی بود، بلند شد و گفت: «میخوای ما رو به کشتن بدی؟! تو که از درد زن و بچه سر درنمیآری!» خلاصه همراه حاج حسین سوار یک ماشین تویوتای لندکروز نو شدیم و حرکت کردیم! این تویوتا را همان روز به حاج حسین خرازی داده بودند. خرازی ما را به یک سنگر تصرف شده عراقی برد که سنگر فرماندهی عراق در منطقه شلمچه بود. یک سنگر مجهز و مجلل زیرزمینی که مبل هم داشت. سنگر در عمق زمین ساخته شده و قطر بتون آن حدود یک متر بود. روی آن را با چندین متر خاک پوشانده و روی خاکها قلوهسنگهای بزرگی قرار داده بودند! وقتی وارد این هتل زیرزمینی شدیم، شخصی به نام جاسم که کویتیالاصل بود، از طریق بیسیم مشغول شنود فرکانسهای عراقیها بود. حاج حسین گفت: «جاسم کسی رو دم دست داری؟! جاسم خندهای کرد و گفت: «ژنرال ماهر عبدالرشید!» ماهر عبدالرشید از فرماندهان معروف ارتش عراق و فکر میکنم فرمانده سپاه هفتم بود! حاج حسین گفت: «بارکالله، بارکالله! خب، چه خبر؟!» جاسم جواب داد: «میخواهد عقب برود. سه شب است که نخوابیده و دارد نیروهای خود را برای عقبنشینی آماده میکند.» حاجی خرازی با لبخند ملیحی گفت: «نمیذاریم بره! مثل من که به خط اومدم، اون هم باید بیاد و بمونه.» جاسم گفت: «چطوری؟!» حاجی گفت: «بهش پیغام بده بگو: قال الحسین خرازی...» جاسم گفت: «نه حاجی این کار و نکن! من با این همه زحمت به شبکه بیسیم آنها نفوذ کردهام! بر اوضاع اونها مسلطم! فرکانسهای آنها را کشف کردهام. حیفه!» حاجی گفت: «همین که گفتم!» جاسم با تردید روی فرکانس بیسیمچی ژنرال رفت و به عربی گفت: «بسمالله الرحمن الرحیم، قال الحسین خرازی...» بیسیمچی عراقی با شنیدن اسم خرازی و فهمیدن اینکه فرکانس او لو رفته، شروع به ناسزاگویی کرد و جاسم با شنیدن آن فحشها رنگ از رویش پرید و بیسیم را قطع کرد! حاجی پرسید: «چی میگفت؟!» جاسم گفت: «داشت ناسزا میگفت!» حاجی خرازی دست در جیب خود کرد و یک واکمن کوچک درآورد و گفت: «نوار قرآن براش بذار و بگو منطق شما اونه و منطق ما این!» جاسم دوباره بیسیم را روشن کرد و نوار را گذاشت! بیسیمچی عراقی فرصت گوش دادن به قرآن را نداشت. سیستم بیسیم آنها به هم ریخته بود و فرماندهان عراقی مشغول فحش دادن به هم بودند. ما هم برای مدتی به دعوای فرماندهان عراقی گوش دادیم و کلی لذت بردیم. ژنرال ماهر عبدالرشید که متوجه دعوای فرماندهان خود شده بود، از بیسیمچی پرسید: «چی شده؟!» بیسیمچی گفت: «یک نفر ایرانی وارد فرکانس ما شده و میگوید، من از «خرازی» برای ماهر پیام دارم!» ماهر گفت: «پس چرا نمیگذارید پیغامش را بدهد!» بیسیمچی عراقی به زبان فارسی به جاسم گفت: «ای ایرانی! اگر پیغامی برای «ماهر» داری بگو! او آماده شنیدن است!» تازه متوجه شدیم، بیسیمچی عراقی هم فارسی بلد است! خرازی به جاسم گفت: «به او بگو خط اول تو را گرفتم، خط دوم تو را هم گرفتم. خط سوم تو را هم گرفتم، خط چهارم تو را هم گرفتم، خط پنجم تو را هم گرفتم، سنگرهای مجهز نونی تو را هم گرفتم. هیچ مانعی جلوی من نیست؛ امشب میخواهم بیایم به شهر بصره و تو را ببینم!» جاسم پیام را داد و بیسیمچی و ماهر عبدالرشید هول کردند! ماهر پرسید: «میخواهی بیایی چه کار کنی یا چه بگویی؟!» خرازی جواب داد: «یک پای تو را قطع کردم. میخواهم پای دیگرت را هم قطع کنم!» ماهر جواب داد: بیا! من هم یک دست تو را قطع کردم، دومی را هم قطع میکنم!» خرازی گفت: «باشد! وعده ما امشب در میدان شهر بصره» با این پیغام، اوضاع نیروهای عراقی به هم ریخت. ژنرال ماهر عبدالرشید که واقعاً از تصور سقوط شهر بصره ترسیده بود، تمام چینشی را که قبل از آن برای عقبنشینی انجام داده بود، به هم زد! حاجی خرازی بسیار آرام بود و در حالی که لبخندی بر لب داشت، به ما دو نفر گفت: «نماز خواندهاید؟» گفتیم: «بله!» پرسید: «چیزی خوردهاید؟» گفتیم: «بله!» گفت: «من خستهام، شما هم خسته شدین، پس بخوابین!» گفتیم: «با این کاری که شما انجام دادید، مگر میگذارند کسی امشب بخوابد؟!» وقتی قبل از مکالمه با ماهر عبدالرشید به طرف آن سنگر میآمدیم، عراقیها مثل نقل و نبات گلوله روی منطقه میریختند، اما وقتی میخواستیم بخوابیم، حجم آتش آنها دهها برابر شده بود و آن شب به قدری روی منطقه شلمچه گلوله ریختند که در طول تاریخ جنگ تا آن زمان و حتی بعد از آن بیسابقه بود. اما سنگر ما کاملاً امن بود. به راحتی خوابیدیم و اتفاقاً خوب هم خوابمان برد! فردا صبح که بیرون آمدیم، دیدیم بدنه تویوتای حاج حسین از ترکش و خمپاره مثل آبکش سوراخ سوراخ شده است. وقتی حاجی بیدار شد، با او وارد بحث شدیم که: «حکمت این کار دیشب چه بود؟» حاجی گفت: «ما در این منطقه نیرو و امکانات نداشتیم. مهمات هم نداشتیم. این کار را کردم تا آنها تحریم شوند و منطقه را زیر آتش بگیرند و دستکم به اندازه یک هفته عملیات، مهمات خود را هدر بدهند!» بعدها جاسم براساس مطالبی که از بیسیم شنیده بود، میگفت: «آن شب انبارهای مهمات عراقیها خالی شده بود و به قدری کمبود مهمات داشتند که تا دمیدن صبح، مهمات داخل تریلرها را مستقیم به کنار توپها و خمپارهاندازها میبردند و مصرف میکردند.» http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13910330000460 http://mahdi110r.blogfa.com/post/238
-
1 پسندیده شدهبخش بیست و هفتم : هجوم دشمن به منطقه حاج عمران: از آنجا که براساس شواهد به دست آمده در ارديبهشت ماه سال 1365، دشمن خود را براي حمله در منطقه حاج عمران آماده مي کرد، نيروهاي خودي، تدابير پيش گيرانه اي را در اين منطقه، که توسط تيپ 4 جمعی لشکر 64 ارومیه پدافند مي شد، انجام دادند. بدين صورت که تيپ شهيد بروجردي، تيپ ويژه شهدا و چند گردان جندالله، از يگان هاي سپاه، مأمور تقويت اين منطقه شدند. با این حال ، دشمن از نخستين دقيقه هاي روز بامداد 1365/2/24، آتش تهيه سنگيني را روي ارتفاعات شهيد صدر، تپه شهدا، ارتفاع 2519 ، کدو و سرسول اجرا و در ساعت 5 بامداد، هجوم خود را آغاز کرد. با وجود آتش سنگين و فشار زياد نيروهاي دشمن، استقامت بي نظير نيروهاي مستقر در خط، افزون بر اينکه مانع از نفوذ گسترده دشمن در نخستين ساعتهاي درگيري شد، تلفات زيادي را نيز به دشمن وارد آورد. اما دشمن با اجراي آتش سنگين توپخانه / تانک و وارد کردن نيرو و پشتيباني از طريق بالگرد و هلي برن نيرو مي کوشيد عمليات را ادامه دهد و به رغم تلفات وارد شده، منطقه مورد نظر را تصرف کند؛ از اين رو، با وجود آنکه تنها در دو روز نخست عمليات، در اثر اجراي آتش خودي 17 فروند بالگرد حامل نيرو و امکانات دشمن سقوط کرد، اما عراق همچنان، به ادامه تک و تقويت نيروهايش پافشاري مي کرد و در نهايت، در روز نخست، دشمن موفق به تصرف ارتفاعات 2435 (شهيد صدر) و 2519 (گردمند) شد. به دنبال تصرف اين دو ارتفاع ، طبیعی بود که قرارگاه نجف اقدامات متعددي را براي بازپسگيري آنها انجام دهد . بنابراین در نخستين ساعتهاي بامداد روز 1365/2/25 ، (شب دوم عمليات)، تيپ شهدا روي ارتفاع 2519 و تيپ شهيد بروجردي روي ارتفاع شهيد صدر وارد عمل شد و علیرغم تحمل تحميل تلفات و ضايعات سنگين به دشمن، نتوانست ارتفاعات مزبور را باز پس بگيرد. تلاش براي بازپسگيري اين ارتفاعات شب بعد نيز تکرار شد. در اين شب، تيپ شهيد بروجردي که ديگر نيروي رزمي در اختيار نداشت، بار ديگر با به کار گرفتن گردان جندالله خوي در ساعت 2:55 بامداد روز 1365/2/26، با هدف تصرف ارتفاع شهيد صدر وارد عمل شد. اين نيروها که با آتش توپخانه و تانک پشتيباني مي شدند، حدود بيست دقيقه پس از آغاز عمليات موفق شد ارتفاع شهيد صدر را تصرف کند، اما آتش شديد دشمن، نرسيدن مهمات کافي، نرسيدن نيروي کمکي و روشن شدن هوا ، باعث شد تا یگانهای سپاه نتوانند روي اين ارتفاع دوام بياورند و مواضع خود را تثبيت کنند؛ بنابراين، در ساعت 4:30، اعلام شد که نيروهاي خودي مواضع تصرف شده را به سمت عقب ترک کنند. پس از اين اقدام، تيپ شهدا مأمور تصرف ارتفاع 2519 شد. بدين ترتيب، قائم مقام اين تيپ با جمع آوري باقي مانده نيروهاي بسيجي و کادرهاي ستادي خود، يک گردان تشکيل داد (که عصاره نهايي اين تيپ بود) و در ساعت 1:30بامداد روز 1365/2/29، با هدف تصرف ارتفاع 2519 از دو محور وارد عمل شد. در آغاز، نيروها با موفقيت پيشروي کردند. این نیروها در محور راست، هفتاد نفر و در محور چپ، چهل نفر از نيروهاي دشمن را به اسارت خود در آوردند و در ادامه عمليات، تلاش زيادي براي الحاق دو محور و در نتيجه، تصرف ارتفاع 2519، صورت گرفت، اما در اثر روشن شدن هوا و آتش شديد دشمن نيروهاي عمل کننده موفق به الحاق نشدند و عمليات ناموفق ماند. در اين عمليات، يک گردان از تيپ 57 ابوالفضل(ع) که در احتياط نزديک بود، بنا به نياز، وارد عمل شد، اما براثر آتش سنگين توپخانه دشمن، ضرباتي بر آن وارد آمد و فرمانده اين گردان به همراه سه فرمانده گروهان آن به شهادت رسيدند. در اين مرحله از عمليات، به رغم عدم دست يابي به هدف، نيروهاي خودي توانستند تلفات سنگيني را به دشمن وارد آورند و فرمانده تيپ 433 پياده همراه با تعداد زيادي از نيروهاي عراقي کشته شدند و بيش از صد نفر از نيروهاي دشمن به اسارت در آمدند. یکی از نقاط قوت ارتش عراق در جریان اجرای استراتژی دفاع متحرک ، یگان های توپخانه این نیرو بشمار می آمدند . پس از اينکه تيپ شهدا طي دوبار عمليات، نتوانست ارتفاع 2519 را پس بگيرد، تيپ 57 ابوالفضل(ع) مأمور اين کار شد. اين تيپ از حدود نيمه شب 1365/2/29 ، از سه محور به ارتفاع 2519 حمله نمود و با موفقيتهايي که به دست آورد، توانست خود را به هدف نزديک کند، اما آتش سنگين توپخانه تلفات زيادي به نيروهاي عمل کننده وارد آورد و آتش يکي از تيربارهاي دشمن مانع از الحاق محورها شد. تلاش رزمندگان براي انهدام تير بارها نیز به موفقيت نرسيدو در نتيجه، با روشن شدن هوا فرماندهي تيپ 57 به نيروها دستور داد که به مواضع قبلي خود برگردند. در روز 1365/3/1، در حالي که تيپ 57 آماده مي شد تا با اتکا به استقرار نيروهاي خودي روي تپه شهدا به ارتفاع شهيد صدر حمله کند، ناگهان، در ساعت 05:6 صبح، خبر رخنه دشمن برروي تپه شهدا گزارش شد و به دنبال آن مشخص گرديد که نيروهاي خودي (شامل برادران ارتش و سپاه) پس از 9 روز مقاومت ايثارگرانه بي نظير به اجبار، تپه شهدا را تخليه و به عقب بازگشته اند. نقشه عملیاتی منطقه حاج عمران ارتفاعات و خطوط تماس یگان های ایرانی و عراقی اما آزاد سازي ارتفاع شهيد صدر با پاتک دشمن و استقرار نيروهاي دشمن روي تپه شهدا راه کار آزادسازي ارتفاع شهيد صدر مشکل تر نمود. با وجود اين، تيپ 57 در ساعت 2 بامداد روز 1365/3/2، عمليات خود را براي باز پسگيري اين ارتفاع آغاز کرد و پس از پانزده ساعت فعاليت، اعلام کرد که مواضع دشمن سقوط کرده و ارتفاع شهيد صدر به تصرف نيروهاي خودي درآمده است. در اين حمله، بيش از هشتصد نفر از قواي دشمن کشته و زخمي و 34 نفر اسير شدند، اما بيش از دو ساعت از آزادسازي اين ارتفاع مهم نگذشته بود که نيروهاي دشمن با پشتيباني آتش شديد توپخانه، فشار بر نيروهاي خودي را شدت بخشيدند و مقاومت رزمندگان براي حفظ ارتفاع شهيد صدر با ادامه و تشديد آتش سنگين و متمرکز دشمن شکسته شد و نيروهاي خودي در ساعت 14 به اجبار، از اين ارتفاع پايين آمدند که بلافاصله، نيروهاي دشمن روي آن مستقر شدند . در مجموع، طي ده روز درگيري در منطقه حاج عمران، نيروهاي خودي به دليل آمادگي قبلي و با استقامت و مقاومت بي نظير و تحمل ضايعات موفق شدند از نفوذ گسترده نيروهاي دشمن و تسلط کامل آنها بر منطقه، جلوگيري کنند و تلفات سنگيني را به دشمن وارد کنند. دشمن نيز با استفاده از آتش سنگين، به کار گرفتن تعداد زيادي بالگرد براي رساندن نيرو و امکانات و به کارگيري حجم گسترده آنها توانست ارتفاعات 2435 (شهيد صدر)، 2519 و تپه شهدا را تصرف کند. طي اين مدت، افزون بر نیروهایی که پيش از هجوم دشمن در منطقه مستقر بودند، تيپ 57 ابوالفضل، تيپ قدس و چند گردان جندالله سپاه و چند گردان از تيپ 3 لشکر 64 ارتش نيز براي تقويت به منطقه وارد شدند و به مقابله با دشمن پرداختند. طبق آمارهاي ده روز نخست عمليات، از برادران سپاه دست کم، 281 نفر شهيد و 352 نفر مفقود الاثر و از برادران ارتش 153 نفر شهيد و 150 نفر مفقود الاثر شدند که مفقود الاثرها غالبا، شهيدان به جا مانده بودند. در اين هجوم، دشمن حدود 26 گردان پياده و امکانات بسيار زيادي را به کار گرفت و طبق برآوردها حدود، سه هزار نفر تلفات داشت. در اين منطقه، برخلاف موارد قبلي بين ارتش و سپاه هماهنگي بسيار خوبي وجود داشت و نيروهاي ادغامي آنها در خطوط پدافندي به خوبي عمل کردند. تلاش هاي تيپ 4 لشکر 64 ارتش در اين درگيري ها چشم گير بود و آنها پابه پاي نيروهاي سپاه در مقابل هجوم دشمن مقاومت کردند. ادامه دارد ...........
-
1 پسندیده شدهبا سلام جناب deth عزیز ، تحلیل گران ارتش ایالات متحده ، بر خلاف ما ، مسائل حاشیه ای را مبنای تحلیل های خودشون قرار نمی دهند . آنها از مسیرها و راه های متفاوت ، اطلاعات لازم را جمع آوری و با تجربیات خودشون ترکیب کرده و نهایتا" یک تحلیل جامع را ارئه می کنند . مشکل اساسی ما این هست که تک بعدی به مفاهیم نگاه می کنیم و تحلیل های ما هم از همین جا دچار اشکالات جدی می گردد . بنده کتاب ذیل را معرفی می کنم ، نقل قول از ایشان ، راجع به دشمنان ایالات متحده ( همه کشورهایی که پتانسیل ایجاد خطر برای ایالات متحده را دارند ) گفته شده و جنابعالی هم آن را به تمام کشورهایی که به شکلی و در سطح ویژه خود با این کشور مشکل دارند ، تعمیم دهید FUTURE WARFARE ANTHOLOGY ROBERT H . SCALES US ARMY COLLEGE 2001 این پاراگراف هم از ایشان : " اگر چه در 20 تا 25 سال آینده دیگر کسی برای رقابت با ما به خرید ناو گروه های رزمی هواپیمابر (CBG) تسلیحات پیشرفته پیاده نظام و جنگنده های رادار گریز مبادرت نمی کند ، اما تهدید آینده ، از این هم که هست ، خطرناکتر خواهد شد . من در سفرهایی که از سال 1998 تا 2001 ، به نقاط مختلف جهان داشته ام شاهد این مساله بوده ام که بسیاری از رقبای آینده ما این نکات را بخوبی دریافته اند . آنها نقاط ضعف ما را بطور کامل مطالعه نموده و با استفاده از فناوری محدودی که در اختیار دارند ( به مانند موشکهای کروز ارزان قیمت ، ایجاد شبکه پدافندی توزیع شده و بدون گره ، توانایی مین گذاری در آب و خشکی و..... ، به خوبی و در مسیر صحیحی استفاده خواهد نمود . در این صورت با یک رویکرد تک بعدی نمی توان با آن روبرو شد و برای غلبه برآن باید رویکردهای خاص خود را داشته باشیم . برای شکست دشمن باید اراده وی را برای جنگیدن درهم بشکنیم و اگر این کار را با استفاده از قدرت آتش خود انجام دهیم ، در این صورت به جای شکست اراده دشمن ، آن را هرچه بیشتر تقویت می کنیم . همانگونه که انگلیسی ها در لندن ، آلمان ها در برلین و مردم ویتنام شمالی در هانوی آن را تجربه کردند " نکته بسیار هیجان انگیز این کتاب این است که مقدمه این کتاب را ژنرال دن استاری ( مراجعه شود به صفحه نخست این تاپیک ) تالیف کرده است . فکر کنم به اندازه کافی روشن باشد . بنابراین در صورت امکان بحث را خاتمه داده و به یک تاپیک دیگر موکول کنیم . :rose:
-
1 پسندیده شدهبا سلام در ارتباط با پست فوق ، سرلشکر رابرت .اچ . اسکیلز به نقل از کلازه ویتس ، پاسخ شما را بسیار صریح داده است . گوینده سطور ذیل ، 3 سال فرمانده دانشکده جنگ نیروی زمینی ارتش ایالات متحده بود ، بدین معنی که برآورد آنها از توان دشمنانشان ( فارغ از محاسبات کمی دوران جنگ سرد که جنابعالی روی آن پافشاری می کنید- یعنی تعداد تانک و توپخانه و شناور که البته بسیار با اهمیت و تاثیر گذار هستند ، اما همه ماجرا بشمار نمی روند ) براساس اطلاعاتی است که بطور مرتب توسط 47 دستگاه اطلاعاتی جمع آوری و آنالیزمی شود ، است . " به هر ترتیب ، جنگ ،یک کنش زنده علیه یک توده مرده نیست ، بلکه درگیری همیشه میان دو نیروی زنده است ( اصولا" اگر مقاومتی نباشد ، جنگی درجریان نخواهد بود ).به دیگر سخن ، جنگ یک تعامل بشمار می رود . اگر دشمن خود را از میدان به در نکنیم ، باید از آن بترسیم که او این کار را با ما بکند . بنابراین ، کنترل کاملا" دست ما نیست ، او ، همانقدر که شرایط را بر ما تحمیل می کند ، که ما بر او تحمیل می کنیم . بطور مسلم ، قدرت آتش ( یکی از نقاط قوت ارتش ایالات متحده ) بلحاظ تاثیراتش می تواند دشمن را زمین گیر کند ، اما تاثیرات فلج کننده آن قطعا" زود گذر خواهد بود و دشمن می تواند در طول "زمان" خود را با آن وفق داده و حتی قادر خواهد با تا راه های سازنده ای برای کاهش تاثیرات مخرب آن نیز بیابد . سطور فوق ، در ارتباط با همه دشمنان ایالات متحده صدق می کند ، خواه این دشمن برادر کیم شما باشد (چون جنابعالی فرمودید ، در حالی که بنده چنین اعتقادی ندارم ) ، چه روسها باشند و چه چینی ها و چه ما. در ارتباط با نیروهای مسلح خودمان هم ، بنده ادعا نکردم که ما چنین و چنان هستیم ، شکست ناپذیریم و .... ،ما نواقص ، اشکالات ، کمبودها و سایر موارد را زیاد داریم ، ولی اینکه فکر کنیم ، کاملا" دست و پا بسته هستیم هم قبول ندارم . اگر به پست های قبلی هم با دقت نگاهی بفرمایید ، کاملا" نظر بنده را متوجه خواهید شد : بطور کلی برآورد ارتش ایالات متحده از دشمنان احتمالی اش تا سال 2025، بر فرض های ذیل استوار است : 1- دشمنان ایالات متحده "سعی نمی کنند" تا مجددا" جهان دو قطبی جنگ سرد را احیاء کنند 2- دشمنان ایالات متحده "تلاش نمی کنند " تا بلحاظ سیستمهای تسلیحاتی با آمریکا رقابت کنند ( این یعنی ایجاد برابری کمی و سخت افزاری غیر قابل تصور خواهد بود ،
-
1 پسندیده شدهبا سلام جناب gama عزیز بنده دسترسی اطلاعاتی آنچنانی ندارم که بتوانم یک استراتژی مشخص را خدمت شما ارائه دهم ، چون پاسخ به پرسش شما ، نیاز به اطلاعاتی دارد که بطور مثال در محدوده دسترسی اطلاعاتی اعضای شورای امنیت ملی یا فرماندهی کل قوا است . بنابراین وقتی بنده اطلاعات کاملی از وضعیت کشور ندارم ، حق مشخص کردن یک راهبرد که مد نظر شماست را هم ندارم و در این زمینه مدعی هم نیستم . بنده صرفا" براساس اطلاعات موجود از منابع آشکار ، اوضاع را با توجه به محدوده اطلاعاتی خودم تحلیل می کنم . در نتیجه پاسخ به پرسش نخست شما از صلاحیت اطلاعاتی بنده خارج خواهد بود . اما در مورد سیستم دفاع ضد موشکی که فرمودید ، نظر بنده با توجه به موارد پیش گفته شده ، بدین شکل خواهد بود : 1- وجود فناوری های لازم برای ایجاد یک شبکه گسترده راداری و پیش اخطار زمین پایه ، هواپایه ( به مانند آواکس ) و دریاپایه 2- وجود فناوری های لازم برای تولید موشکهای ویژه این ماموریت 3- وجود زیر بسترهای علمی در سطح دانشگاه های کشور 4 - اعتماد به بخش خصوصی برای ورود به صنعت نظامی کشور ( کاری که در ایالات متحده از 40 تا 50 سال پیش یا بیشتر شروع شد و موثر بودن خودش را هم نشان داد ) 5- وجود یک سیستم اقتصادی بومی و پویا ( که ما فاقد هر دوی آن هستیم ) 6- وجود سرمایه گذاری های هدفمند در حوزه دفاعی 7- وجود مدیریت های سالم در بدنه سیستم دفاعی کشور و دوری از هر گونه حاشیه هایی که صرفا" به ساختار دفاعی کشور آسیب می زند . 8- وجود آینده نگری در ساختار نیروهای مسلح ( که متاسفانه علیرغم تبلیغات فراوان ، هنوز نشانه قابل لمسی ، حداقل بنده ، مشاهده نکردم ، هر چند وضعیت نیروی دریایی ، شاید به مراتب بهتر از دو نیروی دیگر است ) 8- وجود و یا ظهور نسلی از فرماندهان نظامی که ضرورتهای میادین نبرد مدرن را درک کرده و به دور از هر گونه سرسختی و نگاه های سنتی و محافظه کارانه ، در قالب چهارچوبهای قابل انعطاف ، بتوانند ، ساختار نیروهای مسلح را از این حال خمودگی و سستی و رکود بیرون آورده تا دیگر شاهد نواقص و کمبودها نباشیم . پی نوشت : در این حالت هست که دیگر کسی به وجود و به کارگیری جنگنده های 40 ساله در سازمان رزم نیروی هوایی افتخار نخواهد کرد .
-
1 پسندیده شدهبا سلام ضمن تشکر از توجه شما به این موضوع : حقیقتا" کار برروی استراتژی نبرد هوا-زمینی که نسخه نخست آزمایشی آن ( به اعتقاد اینجانب) از سوی عراق و با کمک کارشناسان غربی در جنگ تحمیلی مورد استفاده قرار گرفت بسیار سخت است . بطوریکه سردار درودیان ، ( طی گفتگوهایی که بعلت علاقه اینجانب نسبت به ابعاد نظامی جنگ ( در کنار ابعاد سیاسی و معنوی دفاع مقدس ) با ایشان داشتم ، تاکید می کردند که تا کنون بیشتر به جنبه سیاسی دفاع مقدس پرداخته شده و سایر جنبه های آن تاکنون ( حداقل در سطح جامعه و نه در جلسات خصوصی) تشریح نشده است . 1- در پاسخ به پرسش نخست شما باید گفت که اجرای این سلسله تحرکات ابتدا در جبهه غرب و در اواخر جنگ در جبهه جنوب انجام گرفت ، بنابراین ، شاید منطقه تحت پوشش آواکس ها ، در حالی که در قسمت جنوب خلیج فارس پرواز می نمودند ( با توجه به برد 300 کیلومتری رادار آواکس ) به محورهای غربی کشور نمی رسید و این مساله بیشتر در مورد جبهه ها جنوب صدق می نمود ( البته این برداشت بنده است و ممکن است صحیح نباشد ) 2 - در مورد ترکیب موفق زوج تامکت/ فونیکس در برابر پرنده سیاه هم باید گفت در هیچکدام از منابع غربی ( در حدود 5 سال هست که بعنوان یک موضوع فرعی در مورد پروازهای شناسایی پرنده سیاه بر فراز ایران مشغول جستجو هستم ) چنین مطلبی ثبت نشده و بنده فقط بر اساس مصاحبه مدیرعامل محترم وقت "هسا" ( یک پاراگراف 10 خطی در مورد اهمیت نیروی هوایی و ساختار پدافند هوایی ) این تحلیل را داشتم ، بنابراین اینکه چرا تامکت های ما موفق به رهگیری یا انهدام این پرنده ها نشدند ، چند نکته به ذهن بنده می رسد : 1- تا آنجایی که بنده اطلاع دارم ،خلبانان تامکت برای مقابله با فاکس بتهای عراقی ( بدلیل نداشتن جی سوت ویژه ارتفاع بالا) همواره با مشکلات زیادی روبرو بودند که این مساله در مستند مشهور شبکه پرس تی وی ، بارها ذکر شده بود . خوب طبیعی است برای رهگیر بلاک برد می بایست مانورهای سنگین رزمی را در ارتفاع بالا اجرا نمود که طبیعتا" بدلیل نداشتن این پوشش و همچنین درگیری شدید این اسکادران ها با نیروی هوایی قدرتمند عراق ، و همچنین وجود نقاط کور راداری در زمان جنگ ( نمونه بارز این نقاط کور حملات نیروی هوایی عراق به نیروگاه نکاء مازندران ) و درگیر بودن ذهن فرماندهان پدافند و خلبانان برای دفع تجاوز پرنده های عراقی ، این امر ممکن نبود . 2- علاوه بر آن ، برنامه ریزان نظامی نیروی هوایی ایالات متحده با توجه به تجربیات بر گرفته از پروازهای شناسایی بر فراز جمهوری خلق چین و همچنین کره شمالی و اتحاد شوروی ، بخوبی از اینکه از چه مسیرهایی می بایست پروازهای خود را انجام دهند ، آگاه بودند . در کنار آن بدلیل وجود تحریم ها ، بطور طبیعی ، پروازهای تامکت با محدودیت مواجه شده بود و می بایست از این پرنده های راهبردی در مواقع ضروری استفاده می گردید . 3- البته شاید هم این پرنده ها شناسایی شده باشند ( طبق گفته همین مقام ) اما بدلیل عدم وجود جنگ افزار مناسب ، نتوانسته باشیم ، آن را مورد اصابت قرار داده و فقط نظاره گر پروازهای شناسایی آن بودیم . البته این مساله مسبوق به سابقه است و در اواخر دهه 50 و اوایل دهه 60 میلادی ، حداقل 20 تا 30پرواز شناسایی توسط نیروی هوایی آمریکا توسط پرنده های u-2 بر فراز اتحاد شوروی صورت گرفت و روسها بدلیل نداشتن سلاح پدافندی مناسب ، قادر نبودند آن را مورد اصابت قرار دهند و فقط در خفا ، به آمریکایی ها اعتراض می کردند و طبیعتا" آمریکایی ها هم آن را تکذیب می کردند و فقط در یکم ماه مه 1960 بود که وقتی روسها با نسخه های نخستین موشک سام-2 ، پرنده گری پاورز را هدف قرار دادند ، مشخص شد که چنین پروازهایی صورت می گرفته است 4- در مورد فرموده دوست عزیز جناب deserthawk هم عرض کنم که کاملا" صحیح می فرمایند . البته متاسفانه بنده دست تنها هستم و این مجموعه زرهی هم بد جوری بنده را به ورطه یک چاه عمیق فرستاده که خلاصی از آن ممکن نیست :whew: ، چرا که بیشتر از 250 پروپوزال درباره موضوعات کلیدی حوزه نظامی در راهبردی تهیه کردم که یکی از آنها بررسی همزمان دو موضوع بسیار مهم تاکتیک های airland battle و air sea battle بشمار می رود که در این مورد بیش از 25 عنوان جزوات آموزشی پنتاگون و نظرات و دیدگاه های مختلف را جمع آوری نموده و امیدوارم پس از پایان مجموعه رزم زرهی و پس از آ ن کار برروی کتاب iraqi fighters ، بتوانم روی این دو موضوع بسیار جالب و جذاب کار کنم .
-
1 پسندیده شدهبخش بیست و ششم : هجوم دشمن به فکه: ساعت 5 صبح روز 1365/2/10، دشمن با اجراي آتش تهيه بسيار سنگين، هجوم به منطقه فکه را آغاز کرد و پس از ساعتي، از خاکريز خود، که در فاصله 5 کيلومتري خط اول پدافندي خودي قرار داشت، حرکت کرد و حدود ساعت 8 صبح، در سه محور، در جبهه اي به طول 20 تا 25 کيلومتر به خاکريز نيروهاي خودي رسيد. خطوط خودي در هر سه محور شکسته شد و دشمن به خاکريز نيروهاي خودي وارد و تا ساعت 11 صبح به پيشروي خود ادامه داد و طي سه ساعت بيش از هفت کيلومتر پيشروي نمود. در اين حمله، تعدادي از نيروهاي ايراني اسير شدند و تلويزيون بغداد آنها را به معرض نمايش گذاشت. افزون بر آن، تعداد زيادي تانک و نفربر و امکانات تيپ 1 زرهي لشکر 16 نيز به غنيمت دشمن درآمد. حدود ظهر همين روز، خبر حمله عراق در منطقه فکه به قرارگاه نيروي زميني سپاه رسيد و فرمانده نيروي زميني سپاه براي جلوگيري از پيشروي دشمن و باز پسگيري مناطق اشغالي تيپ سيدالشهدا(ع) را به منطقه اعزام و ارسال برخي از امکانات را آغاز کرد. پس از تهيه طرح حمله، در شب 1365/2/13، تيپ 10 سيدالشهدا(ع) ، با هفت گردان نيرو، يک گردان تانک و يک گردان ضد زره به دشمن حمله کرد. با توجه به تجمع بيش از حد نيروهاي دشمن در منطقه و غافل گيري آنها، دشمن تلفات بسياري را متحمل شد و امکانات زيادي از آنها از بين رفت. در جريان اين حمله، چهار گردان از نيروهاي اين تيپ وارد عمل شدند و توانستند به سرعت، به اهداف و مواضع قبلي دست يابند، اما به دليل گستردگي منطقه و وجود نيروهاي زياد دشمن، موفق به الحاق نشدند و سرانجام، به علت وجود دو رخنه دشمن که نيروهاي خودي را تهديد مي کرد، فرمانده اين تيپ به نيروها دستور عقب نشيني داد. در نتيجه اين عمليات، تعداد زيادي از نيروها و امکانات دشمن منهدم شد و در نهايت، از پيشروي دشمن جلوگيري به عمل آمد. در اين عمليات، از تيپ سيدالشهدا(ع) حدود هفتاد تن شهيد و سيصد تن مجروح گردید. در نهايت، دشمن به علت نرسيدن به اهداف تعيين شده در اين منطقه و منطقه پيچ انگيزه، نامناسب بودن خط جديد متصرفي و لزوم صرف نيروي زياد، از مناطق تصرف شده در فکه طي حمله روز 1365/10/2، عقب نشيني کرد و به قسمتي از اهداف خود، يعني بهره برداري سياسي و تبليغاتي (گرفتن و نشان دادن اسيران، غنيمتها و .. بسنده نمود. تهاجم ارتش بعث عراق به منطقه دربندیخان ، در راستای استراتژی دفاع متحرک تک دشمن در منطقه پيچ انگيزه: بعدازظهر روز 1365/2/18، دشمن در محور فکه، با تحرکات زيادي تظاهر به تک کرد، اما تک اصلي در منطقه پيچ انگيزه بود، در ساعت 4:30 بامداد 1365/2/19، نيروهاي عراقي در منطقه پيچ انگيزه، به محور بجليه، يعني خط پدافندي تيپ 3 لشکر 16 (ارتش) حمله کردند و حرکت خود را به طرف پاسگاه ربوط و خط پدافندي تيپ 2 اين لشکر، ادامه دادند. با اجراي آتش توپخانه و آغاز تک دشمن نيروهاي پدافند کننده عقب نشيني مي کنند. اوايل روز 1365/2/19، سرهنگ جمالي، جانشين فرمانده نيروي زميني ارتش، همراه چند تن از معاونان اين نيرو به قرارگاه نيروي زميني سپاه آمدند و از هجوم دشمن به منطقه پيچ انگيزه خبر دادند و از خطر محاصره نيروهاي يکي از تيپهاي پدافند کننده و احتمال دست يابي دشمن به جاده کنار رودخانه دويرج، به شدت ابراز نگراني کردند. بدين ترتيب، فرمانده کل سپاه و مسؤولان نيروي زميني سپاه براي سد پيشروي دشمن اقداماتي را آغاز کردند؛ بنابراين، به تيپ سيدالشهدا(ع) و لشکر علي ابن ابي طالب(ع) که احتياط کلي منطقه بودند، دستور حرکت داده شد. با رسيدن يک گروهان از تيپ سيدالشهدا(ع) در ساعت 8:15 صبح، محور شرهاني حفظ و با رسيدن دومين گروهان از نيروهاي اين تيپ در ساعت 10 صبح، خط تيپ 3 ترميم شد و حدود دوازده تانک از دشمن منهدم گردید و چند نفر از نيروهاي دشمن به اسارت در آمدند. به دنبال ترميم خط تيپ 3، تيپ 2 اعلام کرد فشار سنگيني روي آنهاست و دشمن از خط ژاندارمري و گردان قدس و گردان 125 به طرف پاسگاه ربوط در حرکت است و گردان 114 از تيپ 2 لشکر16 در حالي که گردان هاي هم جوار آن عقب نشيني کرده اند، همچنان، به مقاومت ادامه مي دهد، اين در حالي بود که نفربرهاي دشمن ازتپه ماهورها بالا آمده بودند و دشمن آتش مختصر و پراکنده اي را اجرا مي کرد. بدين ترتيب، سازمان تيپ 2 به هم ريخته بود، فرمانده گردان 114، معاون و تعدادي از افسران آن شهيد شده بودند و فرماندهان ديگر گردان ها به دستورات فرمانده تيپ چندان توجهي نداشتند؛ توپخانه تحت امر اين تيپ چند لحظه پس از شکسته شدن خط، بدون اطلاع عقب نشيني کرده بود و پس از شکست خط، تقريبا هيچ آتشي عليه دشمن به کار گرفته نمي شد، با افزايش فشار و پيشروي دشمن، فرمانده لشکر 16 براي جلوگيري از محاصره شدن و به اسارت درآمدن نيروهاي گردان 114 که همچنان، مقاومت مي کردند، به اين گردان دستور عقب نشيني داد. نيروهاي لشکر علي ابن ابي طالب (ع) که با دريافت دستور، حرکت خود را آغاز کرده بودند، نزديک ظهر، به حدود پل يازين (يکي از دو پل مهم منطقه) رسيدند، در حالی که درهمين زمان، نيروهاي دشمن نيز به نزديکي پل يا زهرا (پل مهم ديگر منطقه) رسيده بودند. با استقرار نيروهاي لشکر علي ابن ابي طالب(ع) روي تپه ماهورها و شليک آر.پي.جي ها به طرف دشمن و آغاز فعاليت تانک هاي خودي،نيروهاي دشمن با مشاهده نيروهاي بسيجي و حرکت تانک ها و با توجه به دست نيافتن به مواضع محکم پدافندي، در ساعت 12:50 به اجبار عقب نشيني کردند. به دنبال آن، نيروهاي لشکر سيدالشهدا(ع) و لشکر علي ابن ابي طالب(ع) تا حد ممکن، جلو رفتند و با تشکيل خط پدافندي جديد، در آن، مستقر شدند، همچنين، يکي از گردان هاي باقي مانده تيپ 2 لشکر 16 در اين خط مستقر شد. با سد شدن پيشروي نيروهاي عراق از سوي دو لشکرسيدالشهدا(ع) و علي ابن ابي طالب(ع)، دشمن از رسيدن به هدف مهم خود، يعني دست يابي به سلسله جبال حمرين مأيوس شد. طبق اسناد به دست آمده از نيروهاي دشمن، سپاه چهارم عراق مأموريت يافته بود اين سلسله ارتفاعات (حمرين) را اشغال کند، خط الرأس جغرافيايي جبال حمرين مرز مشترک ايران و عراق است و هر نيرويي که روي آن مستقر شود، منطقه خاک عراق را زير سلطه ديد و تير خود دارد. پس از مشخص شدن اهداف دشمن در حمله مزبور، نيروي زميني سپاه براي مقابله با دشمن و بازپسگيري منطقه اشغالي وارد عمل شد و پس از بررسيهايي، که از دشمن و منطقه عملياتي به عمل آمد، قرار شد لشکر وليعصر(عج) با شش گردان نيرو و لشکر فجر با چهار گردان نيرو در محورهاي اصلي عمليات اقدام کنند و هدف عمليات، يعني خاکريز قبلي لشکر 16 را تأمين کنند و در ضمن تيپ الغدير و تيپ سيدالشهدا(ع) و لشکر حضرت رسول هر يک به استعداد دو گروهان نيرو و ادوات و زرهي براي تقويت آن وارد عمل شوند. در ساعت 23 مورخ 1365/2/23، عمليات در سه محور آغاز شد و در نخستين لحظه ها، نيروهاي عمل کننده، خط دشمن را شکستند، در مواضع آنها، نفوذ کرده و در وضعيت مناسبي قرار گرفتند، اما به تدريج مشخص شد که براي دفع دشمن حاضر در منطقه، نيروي کيفي بيشتري لازم است و بدون حضور قبلي و شناسايي مواضع دشمن امکان موفقيت کمتر است. در واقع، آنها در وضعيتي بودند که پاک سازي کامل منطقه و الحاق امکان پذير نبود؛ بنابراين، با قطعي شدن عدم توفيق نيروهاي خودي در پاک سازي کامل و الحاق، دستور عقب نشيني داده نشد. در نتيجه اين عمليات، پانزده دستگاه تانک و نفربر عراقي منهدم و چهارصد نفر از افراد دشمن کشته و مجروح شدند، هر چند در مجموع، تلفات و خسارات نيروهاي خودي هم کمتر از تلفات دشمن نبود. ادامه دارد .....................................
-
1 پسندیده شدهبا سلام سئوال بسیار خوبی بود ، بسیار متشکرم در ارتباط با مفهوم که فرمودید باید گفت که ارتش ایالات متحده دو سناریوی عمده برای اجرای این راهبرد در اختیار دارد ، یک نبرد با ارتشی همتراز و متقارن با خود ( که شاید وجود ان بعید باشد ) و دوم ارتشی که بلحاظ توان راهبردی ، تاکتیکال و تکنیکال از این ارتش پایین تر باشد . سناریوی نخست که محتمل نیست ، پس در ارتباط با سناریوی دوم صحبت می کنیم 1- ارتش ایالات متحده مانند هر ارتش دیگری از اصول 9 گانه یا 12 گانه جنگ پیروی می کند ، اصل نخست و سوم این اصول ، شامل مفاهیم سادگی و غافلگیری است ، اما این اصول با مفهومی که ما امروز با عنوان فناوری می نامیم عجین شده و علاوه برآن دکترین جدیدی که تحت عنوان " دکترین عملیات مشترک" شناخته می شود . در دکترین عملیات مشترک ، همه بخش های واحدهای مهاجم یا مدافع می بایست با یکدیگر عمل کنند و هر گونه هرج ومرج (که ویژگی هر عملیات نظامی است ) غیر قابل قبول خواهد بود . 2- سئوال دوم شما یکی از مهمترین اشکالات این دکترین است ، چرا که با توجه به وسعت منطقه نبرد برای ایالات متحده که تمام محیط کره زمین را دربر می گیرد و اینکه در هر منطقه با نوعی متفاوت از دشمن روبروست ، خطوط مواصلاتی ، پشتیبانی و...طولانی تر شده و به مانند ارتش ناپلئون "گراند آرمه " بدلیل طولانی شدن خطوط پشتیبانی در یک جنگ فراگیر با یک یا چند دشمن جدی ( ونه به مانند افغانستان یا عراق ) بطور قطع ( علیرغم پیشرفتهای جدی در حمل و نقل هوایی ) دچار مشکلات خواهد شد . این مشکلی است که ژنرال استاری ، خود به آن معترف بود . 3- یکی از زیر مجموعه های دکترین نبرد هوا- زمینی ، استفاده از تسلیحات هوشمند در حملات موسوم به " حملات جراحی شده" که امروز با عنوان حمله با تسلیحات هدایت دقیق یا همان توانایی نقطه زنی شناخته می شود ، بشمار می آید . خوب ، وقتی ارتشی توانایی اجرای حملات محدود ولی با درصد اصابت و تخریب بالا در اختیار دارد ، سعی خواهد کرد تا جنگ یا نبرد به صورت فرسایشی درنیاید . این مشکلی بود که روس ها و آمریکایی ها در افغانستان و ارتش ایالات متحده در عراق با ان دست و پنجه نرم می نمود ، چرا که حریف ، پس از نابودی ارتش منظم ، رو به استفاده از تاکتیکهای نامتقارن و یا تاکتیکهای ناهمتراز روی آورد . 4- این دکترین به مانند همه دکترین های نظامی ، دارای نقاط قوت و ضعف است . ولی نکته ای که حداقل بنده را درپاسخ به این پرسش شما ، دچار محدودیت می نماید ،در درجه نخست : عدم وجود اطلاعات جدید در مورد نسخه های جدید این دکترین و در نتیجه عدم اطلاع از برطرف شدن نقاط ضعف آن در جنگ نخست خلیج فارس و حتی نتایجی که ارتش آمریکا از استفاده عراق از این راهبرد در جنگ با ایران بدست اورد ، می باشد و در درجه دوم ، گستردگی بیش از اندازه مفاهیم مرتبط با این دکترین ، یعنی نقش نیروی هوایی و زیر مجموعه آن، نقش نیروی زمینی و زیر مجموعه آن ، نقش نیروی دریایی و زیر مجموعه آن ، نقش حوزه جدید سایبر و زیر مجموعه آن و تقسیم کاری جدیدی که در ارتش ایالات متحده میان نیروی انسانی و تجهیزات وجود دارد ، می باشد . البته در پایان این مجموعه ، مختصری در مورد ضعف هاو قوتهای این دکترین مطالبی آورده خواهد شد . متشکرم
-
1 پسندیده شدهبخش بیست و سوم : " عنصر منتظر در جنگ ، همیشه بازنده خواهد بود " آغاز تهاجم : اجرای استراتژی دفاع متحرک در عمل : با ایجاد زمینه سازی های لازم و طرح ریزی یک عملیات دقیق ،در تاریخ 1364/12/15 ، واحدهای ارتش عراق ، در حالی که توسط واحدهای هوابرد و بالگردهای رزمی پشتیبانی می شدند ، با به کارگیری یگانهای زرهی !!!!!! ( عجیب بودن به کارگیری تانک در نواحی کوهستانی ، در حالی که می دانیم واحدهای زرهی در ارتفاعات چه محدودیتهایی دارند - تجربه روس ها در افغانستان و چچن ، تجربه متفقین در جنوب ایتالیا و تجربه ارتش رژیم صهیونیستی در جولان ) به منطقه "چوارتا" و ارتفاعات پر برف "کچل " و " ناصر " هجوم بردند . نیروهای تیپ 57 ابوالفضل (سپاه) که بر روی این ارتفاعات استقرار داشتند ، در حدود 24 ساعت در برابر هجوم دشمن مقاومت کرده ولی بدلیل سردی بیش از حد هوا ، عدم وجود عقبه ، نرسیدن مهمات ، پشتیبانی و امکانات ، با دستور قرارگاه نجف ، عقب نشینی کردند . بدین ترتیب در نخستین مرحله اجرای استراتژی دفاع متحرک ، لجمن منطقه ، از آخرین حد پیشروی نیروهای خودی در عملیات والفجر 9 ( ارتفاعات کانی مانگا و لری ) بیرون آمد و به پشت "چم گوگاسور " منتهی شد . به دنبال درخواست هاي قبلي فرماندهي قرارگاه نجف و با پيش آمدن چنين وضعيتي، طي چند جلسه، فرماندهان نيروي زميني سپاه و ارتش و قرارگاه نجف وضعيت اين منطقه را بررسي کردند و قرار شد اين منطقه کلا" تحويل نيروي زميني ارتش شود؛ بنابراين، طي ابلاغيه اي، از تاريخ 1364/12/18 پدافند منطقه به عهده يگان هايي از تيپ 55 هوابرد و لشکر 77 گذاشته شد، ضمن اينکه چند گروهان هم از نيروهاي سپاه در اختيار اين يگان ها قرار گرفت. با این حال ، پس از این جابه جایی ، یگانهای دشمن در شب 1364/12/20 ، از محور سمت راست ارتفاعات " پیلینگ سور " مجددا" دست به حمله زدند . با شروع آتش تهیه دشمن ، نیروهایی که بر روی این ارتفاعات مستقر بودند ، بسرعت عقب نشینی کرده ، اما بعد از مدتی و زمانی که مشخص شد ، این تهاجم ، ماهیتی ایذایی داشته ، واحدهای خودی ، مجددا" در منطقه مستقر شدند . اما در نیمه شب 1364/12/23 ، دشمن بطور همزمان از سه محور به این ارتفاعات حمله برده و براحتی موفق شدند تا اهداف خود را تصرف کنند . اگر چه چند گروهان ارتش و سپاه بخوبی مقاومت کردند ، اما جو عمومی عقب نشینی نیروها باعث شد تا از این نیروها نیز کاری ساخته نباشد و زمانی که این نیروها در خطر محاصره شدن بودند ، مجبور به عقب نشینی شدند . با این عقب نشینی ، و سقوط ارتفاعات پیلینگ سور و موبرا ، خطر سقوط و محاصره نیروهای موجود بر روی ارتفاعات " ممی خلان" نیز وجودداشت . البته علیرغم وجود یک جاده که در دست نیروهای خودی بود ، ظاهرا" این امکان برای دشمن وجود نداشت ، اما قرارگاه تاکتیکی ارتش بفوریت دستور عقب نشینی به گردان مستقر بر روی این ارتفاعات را داد و بالتبع واحدهای سپاه نیز که منطقه را خالی از نیرو دیدند، با جمع آوری امکانات و تجهیزات ، عقب نشینی نمودند . ادامه دارد ................
-
1 پسندیده شدهبا سلام- ضمن عذر خواهی از دوستان بابت تاخیر در ادامه این تاپیک بابت "ماه مبارک رمضان" و درگیریهای بنده در امور روزمره ، سعی می کنم تا بتدریج سایر قسمتهای این مجموعه را خدمت دوستان ارائه کنم : بخش نوزدهم : در ادامه این تاپیک ، تحلیل فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه ، برادر شمخانی در ارتباط با وضعیت یگانهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در آستانه به کار گیری راهبرد دفاع متحرک توسط ارتش عراق ارائه می گردد : گردانهاي آزاد (گردانهايي که مأموريت پدافندي ندارند) تمامي يگان هاي سپاه را 31 گردان اعلام مي کند که با 96 گرداني که مشغول پدافند در نقاط مهم اند، در واقع، کمتر از نصف نيروهاي لازم براي جلوگيري از شکستن خطوط پدافندي در اختيار سپاه است. اين وضعيت در شرايطي است که حرکت جديد عراق به اوج خود رسيده و در 1365/2/27به مهران حمله و آن را به اشغال خود در آورده است. افزون بر مسئله نيرو، مشکل کمبود امکانات و مهمات از مشکلات اساسي يگان هاي سپاه است. هنوز جاي گزيني وسايل و تسليحات منهدم شده و مهمات مصرفي در عمليات والفجر 8 که بيشتر توان يگان ها را گرفت، امکان پذير نشده است. تمامي فرماندهان و مسؤولان يگان ها از کمبود امکانات و مهمات ناراضي اند و مقدم بر همه، کمبود وانت تويوتا ومهمات خمپاره و ادوات است. ضعف اطلاعاتي خودي و توان دشمن در اين زمينه (اصل مهم در تمامی نبردها ،یعنی داشتن برتری اطلاعاتی بر دشمن ) با وجود اينکه مناطق احتمالي حمله دشمن براي فرماندهان نظامي مشخص بود، اما تحرک زياد نيروهاي دشمن، که در غالب مناطق پدافندي به صورت طرح فرعي عليه ما اجرا مي شد و فقدان اطلاعات کافي و دقيق از دشمن موجب شد که فرماندهي نيروهاي خودي نتواند تصميم لازم را براي مقابله با حملات دشمن بگيرد. بدين ترتيب، فقدان اطلاعات کافي، شکسته شدن خط خودي و در انفعال قرار گرفتن ما در مقابله با دشمن را باعث گردید . . فرمانده وقت نيروي زميني سپاه اين ضعف را چنين بيان مي کند: " توان اطلاعاتي ما از دشمن، تنها به ميزاني است که با چشم مي بينيم يا از طريق دستگاه شنود مي شنويم و اين شايد 25درصد يک کار اطلاعاتي است و ما 75درصد نسبت به تحرک دشمن کوريم . به همين دليل، دشمن هنگامي که مي خواهد نيروي ما را در نقطه اي جمع کند و در نقطه ديگري حمله کند، چهار دموکرات را به خانه هاي فلان روستا مي فرستد تا بگويند عراق قصد حمله دارد. ما همين را مبناي حمله مي گيريم و دستور تجمع نيرو مي دهيم يا کافي است در يک نقطه ميدان مين باز کند يا تجمع نيرو دهد، آن وقت ما، آنرا علامت يک حمله تصور مي کنيم، حال آنکه هيچ يک از اينها، به تنهايي از قطعيت اجراي يک عمليات حکايت نمي کند" همچنين، وي در سمينار مسؤولان نيروي زميني، قرارگاه ها و يگان ها در اين مورد اظهار کرد: "اگر مجموعه تلکسهايي که در ارتباط با تحرکات دشمن به نوعي خواهان واکنش ما بوده است، بررسي شود، مي توان ديد که پنج برابر توان کنوني سپاه نيز توان پاسخ گويي به اين درخواستها و توقعات را ندارد؛ موضوعي که از ضعف اطلاعاتي ناشي مي شود. دشمن يک سيم خاردار را برمي دارد و ما آن را دلیل بر حمله مي گيريم، دشمن يک تجمع نيروي واقعي يا فرعي مي دهد و ما آن را دليلي بر عمليات مي گيريم، پناهنده مي فرستد، ما آن را دليل بر حمله سريع عراق در آينده مي گيريم. مجموعه اقدامات دشمن توان تصميم گيري را از ما سلب کرده است و اگر به اين شکل ادامه دهيم، بهترين مبنا براي فعال شدن دشمن و منفعل شدن ما فراهم شده است". از طرف ديگر، دشمن طي چندين سال جنگ کوشيد تا به شکلهاي مختلف توان اطلاعاتي خود را بالا ببرد، به ويژه پس از آزادي خرمشهر که حالت پدافندي به خود گرفت و براي جلوگيري از شکستن خطوط خود و ناکام ماندن حملات ما به اطلاعات کافي و دقيق از وضعيت جبهه هاي ما نياز داشت . ادامه دارد ......................
-
1 پسندیده شده[quote name='MR9' timestamp='1404145598' post='389403'] با سلام - ضمنتشکر از توجه شما : " [size=5][font=arial,helvetica,sans-serif][color=#EC2424]به اين ترتيب، در مجموع، حدود[/color][color=#0000cd] [size=6]280 -250[/size][/color][color=#EC2424] گردان لازم است؛ بنابراين، بايد روند اعزام نيروها به صورتي باشد که هر سه ماه، 280 گردان نيروي رزمي، يعني [/color][color=#006400]1000[/color][color=#EC2424]نفر، براي ما فرستاده شود[/color][/font][/size]" 250 تا 280 گردان به استعداد رزمی 1000 نفر یا نفر10000( شاید نویسنده اشتباه کرده و یا استعداد گردان های رزمی ما اینقدر کوچک بوده است ) بنده طبق کتاب دارم پیش می روم .در صورت امکان دوستان صاحب نظر راهنمایی بفرمایند . [/quote] احتمالا منظور نویسنده ، استعداد رزمی هر گردان 1000 نفر بوده www.mardankhak.blogfa.com/post-26.aspx
-
1 پسندیده شدهبخش شانزدهم : به هر صورت ، برابر گزارشهای موجود (برآورد سازمانهای اطلاعاتی فرانسه ) ، بدنبال تقویت توان رزمی و دفاعی عراق ، استعداد رزمی ارتش این کشور به شرح ذیل می بود : 1- پنج لشکر زرهی شامل لشکرهای سوم ، ششم ، دهم ، دوازدهم و هفدهم 2- سه تیپ زرهی مستقل شامل تیپ های یکم ، دوم و دهم گارد ریاست جمهوری 3- دو لشکر مکانیزه شامل لشکرهای یکم و پنجم 4- پنج لشکر پیاده شامل لشکرهای دوم ، چهارم ، هفتم ، هشتم و یازدهم 5- هفتاد تیپ مستقل پیاده که در رده احتیاط قرار داشتند . 6- پانزده لشکر که پس از آغاز تهاجم به ایران در سازمان رزم این نیرو موجود بود و شامل لشکرهای 14، 15، 18، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 26، 27، 28، 31و 35 می گردید . لشکرهای زرهی و مکانیزه در قالب 120 گردان تانک و نفربر به استعداد هر گردان 45 تا 50 دستگاه تانک که این یگانها در مجموع 5400 تا 6000 دستگاه تانک و انواع نفربرهای شرقی و غربی را در اختیار داشتند . بنابر برآوردهای موجود ، ارتش عراق از توانایی های زیر برخوردار بود : 1- دشمن در هرزمان توانایی جابه جایی 3 لشکر پیاده را در هر منطقه دارد . آنها قادرند ، یک تیپ پیاده را در عرض 24 ساعت جابه جا کنند . و یک تیپ زرهی را در عرض 72 ساعت از غرب به جنوب یا بالعکس منتقل نمایند . 2- دشمن در هرزمان دارای 5 لشکر مکانیزه و زرهی است که در عرض 4 تا 5 روز قابلیت مانور و جابه جایی سریع دارد . 3- دشمن در هر زمان توانایی آزاد سازی 40 گردان توپخانه را دارد که در یک منطقه تمامی آتشبارهای این 40 گردان را در یک جا جمع کرده و در یک نقطه متمرکز کند . 4- دشمن توانایی یک ماه بمباران و فشار هوایی را ( به مانند آنچه که در عملیات بدر اتفاق افتاد) را دارد . 5- دشمن توانایی طراحی و اداره دو عملیات همزمان به وسعت 3 تا 4 لشکر را خواهد داشت . 6- در صورت اجرای عملیات تهاجمی توسط نیروهای ایرانی با استعداد رزمی 100 گردان پیاده ، دشمن قادر است تا با 300 گردان پیاده از خود دفاع کند . ( این برآورد در 1364/2/25 توسط سردار سرلشکر غلامعلی رشید - البته در منبع ، ایشان با عنوان برادر غلامعلی رشید معرفی شده اند - ارائه شده بود ) بطور کلی از این برآورد اطلاعاتی دونکته بسیار مهم را می توان در مورد ارتش عراق استباط نمود : -- ارتش عراق از زمان آغاز جنگ در سال 1359 تا سال 1364 علیرغم تحمل تلفات شدید در نیروی انسانی و تجهیزات موفق شده بود تا سازمان رزم خود را گسترش دهد . -- برخلاف تبلیغات در مورد ناتوانی های ارتش عراق ، سازمان رزم این نیرو از تحرک فوق العاده ای برخوردار می بود . ادامه دارد ....................
-
1 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم ضمن تشکر از جنابعالی بابت توجه و دقت نظر شما . البته در پاسخ به پرسش جنابعالی عرض کنم که این موضوعی که فرمودید ، شاید از صلاحیت علمی بنده خارج باشد ، چون به هرحال نظرات در این زمینه فراوان است و بعضی هم در حوزه تاریخ نظامی معتقدند که ایالات متحده اصولا" در جریان جنگ ویتنام اصلا" شکست نخورد . بخش عمده ای از این قبیل عزیزان ، بر اساس تئوری دومینو استدلال می نمایند که هدف این کشور از دخالت در ویتنام جلوگیری از گسترش کمونیسم در جنوب شرقی آسیا بوده و این جنگ ، هرچند به بهای زیاد ، موجب شده است تا کمونیست ها قادر نباشند تا بیشتر از این به گسترش ایدئولوژیک خود در این حوزه ژئوپلیتیکی ادامه دهند .( هرچند اساسا" این مساله موضوع بحث ما نیست . ) ولی سعی می کنم در حد بضاعت علمی پرسش شما را پاسخ دهم ( هرچند این مساله یک موضوع بشدت جذاب برای کار پژوهشی است و همکاری دسته جمعی را می طلبد و به تنهایی نمی توان آن را انجام داد ) بگذریم . در ارتباط با پرسش حضرتعالی ، چند نکته را باید عرض کنم : 1- ایالات متحده در حالی وارد جنگ ویتنام شد که هنوز غرور ناشی از غلبه بر آلمان نازی در جنگ دوم جهانی و شکست ارتش کره شمالی در سال 1953 در بدنه افسران ارشد این کشور وجود داشت . آنها با تکیه بر قدرت آتش بالا ( یک نیروی هوایی قدرتمند ، یگانهای زرهی انبوه ، قدرت اطلاعاتی بالا - یعنی برتری در کسب اطلاعات از دشمن در زمینه های متفاوت - و مهم تر از همه ، بالا بودن روحیه پرسنل ) گمان می کردند که به راحتی قادرند تا ارتش فاقد توان نظامی کلاسیک ویتنام شمالی را از میان بردارند ) 2- تجربه فرانسوی ها در استحکامات دین بین فو ( کتاب خاطرات ژنرال جیاپ را حتما" مطالعه کنید ) پیش روی ارتش ایالات متحده بود و آنها کاملا" تاکتیکهای ارتش ویتنام شمالی را در مضمحل کردن فرانسوی ها در استحکامات فوق را به عینه دیده بودند. 3- از آنسو ، ویتنام شمالی نیز که از کمک های روسها و بعضا" چینی ها بهره می برد ، در جریان نبرد علیه نیروهای اشغالگر ژاپنی و بعدا" فرانسوی تجارب کلاسیک نسبتا" خوبی کسب کرده بودند . 4- ارتش ایالات متحده در زمان ورود به ویتنام به مانند شرکتهایی نظیر جنرال موتورز و IBM ( البته در دهه 1960و 70) بطور کامل برای درگیر شدن بر اساس جنگ موج دومی سازماندهی شده بود و به مانند این شرکتها برای اجرای عملیات انبوه و متمرکز و خطی ( که شاخصه آن وجود صرفا" ارتباط از بالا به پایین بود ) سازماندهی و تجهیز می گردید . وجود این رابطه بالا به پایین ، قدرت انعطاف پذیری و تصمیم گیری فرماندهان مستقر در صحنه رزم ( فرماندهای میدانی ) را بشدت پایین می آورد ، بدین معنی که انتخاب هر هدف برای اجرای آتشباری توپخانه و یا بمباران اهداف تاکتیکی و حتی بمباران های راهبردی توسط بمب افکن های بی -52 صرفا" توسط فرماندهان رده بالا صورت می گرفت و اولویت بندی اهداف بعهده فرماندهان میدانی نبود ، بنابراین گاهی اهدافی زیر آتش توپخانه قرار می گرفت و یا توسط بمب افکن های تاکتیکی ( مثل فانتوم ها و تاندر چیف ها و ...) بمباران می شد که هیچ ارزش نظامی نداشت . 5- این ارتش دارای نظام بوروکراسی سنگینی بود و درگیری هایی که بر سر اقتدار و تسلط یک نیرو در میدان نبرد میان نیروهای زمینی ، هوایی ، دریایی و سپاه تفنگداران در می گرفت و وجود رقابت شدید میان فرماندهان آنها ، تقریبا" ساختار رزمی آن را از هم گسیخته بود . این بدین معنی است که سلسله مراتب اداری ارتش آنچنان پیچیده و تصمیم گیری آنچنان کند بود که ، عملا" یگانهای رزمی این ارتش قادر نبودند به حملات نامتقارن پارتیزان های در ست و به موقع (REAL TIME) پاسخ دهند . این مساله بتدریج موجب کاهش روحیه ارتش می گردید . از سویی دیگر رقابتی که بطور همیشگی میان نیروهای چهارگانه ارتش ایالات متحده وجود داشت و دارد ، ( نیروی هوایی ، زمینی ، دریایی و سپاه تفنگداران ) موجب می گرید تا آفت اجرای عملیاتهای موازی گریبان گیر این ساختار گردد . بعنوان مثال ، نیروی هوایی معتقد بود که عملیات واحدهای هوانیروز ارتش ( یگانهای مجهز به بالگردهای هیویی و کبرا ) به همراه اسکادرانهای هواپیماهای سپاه تفنگداران و پرنده های موجود در ناوهای هواپیمابر مستقر در سواحل ویتنام می بایست تحت نظر و فرماندهی نیروی هوایی قرار گیرند تا برای بمباران اهداف ، تداخل بوجود نیاید ، اما تا پایان جنگ ، ارتش ایالات متحده موفق نشد تا این سه نیرو را بطور هماهنگ به کار گیرد . البته عملیات ها با هماهنگی صورت می گرفت ولی چون در انتخاب اهداف عمدتا" میان فرماندهان اختلاف وجود داشت ، نتیجه موثری گرفته نمی شد . ( البته این بدین معنی نیست که نیروی هوایی آمریکا در طول جنگ ویتنام دست و پا بسته باشد ) 6- با این حال در ابتدای جنگ ویتنام بدلیل اینکه ارتش ویتنام شمالی درصدد بود تا بطور متقارن مقابل ارتش ایالات متحده صف آرایی نماید ، در مقابله با برتری آتش ، برتری اطلاعاتی و برتری روحی ارتش ایالات متحده تقریبا" متلاشی شد ( مثلا" در همین مجموعه ای که من در حال ترجمه هستم ، در طول چند سال جنگ در ویتنام فقط یک برخورد نسبتا" مهم زرهی میان تانکهای ام-60 ، ام-24 آمریکایی و زره پوشهای پی تی -76 و تانکهای تی -55 ویتنام شمالی درگرفت که منجر به نابودی تمام زره پوش های ویتنامی در مقابل انهدام فقط دو دستگاه ام-24 و یک دستگاه ام -60 آمریکایی گردید ) 7- بطور کلی شاخصه ارتش های موج دومی ( به مانند نیروهای مسلح ما ) تکیه بر آتش انبوه ( تعداد زیاد تانک ، تعداد زیاد قبضه های توپخانه و .... ) است . ارتش ایالات متحده در زمان جنگ ویتنام و براساس تجربه جنگ دوم ، براین عقیده بود که صرفا" برخورداری از این عامل موجب برتری رزمی این ارتش خواهد شد ، اما زمانی که ارتش ویتنام شمالی استراتژی خود را تغییر داد ، عملا" برتری هوایی و برتری در آتش آمریکایی ها کمرنگ گردید و این مساله بتدریج در موقعیتهای مختلف ، نقاط ضعف خود را نشان داد . 8- در حقیقت ، جنگ ویتنام بطور مستقیم از کاخ سفید و بواسطه استفاده از تجهیزات ارتباطی بیسیم اداره می گردید و ریس جمهور گاهی شخصا" هدفهای بمباران را انتخاب می نمود . این مساله در کنار آفت های سیاسی ، یک نقطه ضعف مهم برای ارتش بشمار می آمد . یعنی اهداف برای بمباران ، اجرای تک های زمینی و .... به دور از واقعیت های موجود طرح ریزی و انتخاب می شد . 9- تمام این مسائل موجب گردید ( البته نکاتی هم وجود دارد الان در ذهنم نیست و بتدریج خدمتتان عرض می کنم چون محدوده پرسش حضرتعالی بسیار وسیع است) تا ارتش موج دومی ایالات متحده بدلایل مختلف از جمله : - انعطاف ناپذیر بودن ساختار سلسله مراتب فرماندهی - انعطاف ناپذیر بودن فرماندهان میدانی - عدم وجود فناوری مناسب برای مقابله با نبردهای نامتقارن - نامناسب بودن محیط جغرافیایی درگیری ( وجود جنگل های انبوه ) - غرور ناشی از نبردهای گذشته - دست کم گرفتن فناوری های ارسالی روسها به ویتنام ( سامانه های سام- 2، سام-3 ، توپهای ضد هوایی اس-60، و... ) - تاکتیکهای هوشمندانه فرماندهان ارتش ویتنام شمالی ( به مانند ژنرال جیاپ ) به قول ژنرال استاری ، دچار یک تجربه نکبت بار در ویتنام گردد. سرهنگ چارلی بکویث ( موسس یگان دلتا ) در کتاب خاطرات خود با عنوان ( از پلی می تا طبس) که به فارسی هم ترجمه شده ، بخوبی این نقاط ضعف را در ویتنام برشمرده است که اگر عمری باقی موند و زنده بودیم و اینترنت هم سرجای خودش بود و داعش هم این طرفها نیومد ، آن را خلاصه می کنم و خدمتتون ارائه . . با این وصف اگر مجددا" ابهامی وجود دارد ، بنده در خدمت هستم ( البته پرسش جنابعالی می بایست یک مقدار دقیقتر باشد )
-
1 پسندیده شدهبخش سیزدهم : با این وصف ، تحولات صحنه جهانی و در کنار پیشرفت سریع فناوری های نظامی در عرصه های مختلف آنقدر شتاب یافته است که اصلاحات در آموزه های نظامی که در گذشته در هر 40 تا 50 سال اتفاق می افتاد در حال حاضر می بایست در هر دوسال انجام گیرد . در آخرین نسخه دکترین نبرد هوا زمینی ، بر انطباق پذیری (VERSATILITY) ، یعنی توانایی ارتش در جابه جایی سریع از یک نوع نبرد به نوعی دیگر ، ، تاکید بسیار دارد . کانون تمرکز این ارتش از محل درگیری های جنگ سرد در اروپا به تمام نفاط جهان و از ایده آرایش واحدهای نظامی در روبروی دشمن (FORWARD DEPLOYMENT) ، یعنی استقرار یگانهای نظامی در نزدیک مناطق دارای توان بالقوه برخورد ، به این ایده که نیروی های مستقر در ایالات متحده بتوانند بشکل سریع به هر نقطه از کره زمین ( یعنی استراتژی دفاع فراقاره ای ) ، انتقال یابند ، تغییر می کند . این آموزه به جای مشغول کردن ذهن افسران نظامی به خطر جنگ جهانی با اتحاد شوروی سابق ، بر مقتضیات و حوادث منطقه ای تاکید می ورزد .این آموزه با دقت تمام توضیح خواهد داد که ارتش ایالات متحده در برابر مردم آمریکا مسئول بوده و مردم انتظار یک پیروزی سریع و با حداقل تلفات را داشته و در غیر اینصورت این حق برای آنها محفوظ است که هرگاه این شرایط نقض گردد ، در پشتیبانی خود از ارتش تجدید نظر نمایند . در اینجا مبحث مختصر در ارتباط با نبرد هوا زمینی خاتمه پیدا می نماید - با این حال دوستان اگر نظرات خود را بفرمایند آماده پاسخ گویی هستم و در ادامه چگونگی اجرای غیر رسمی نسخه اولیه این آموزه ، یعنی دفاع متحرک در جنگ تحمیلی و پس از آن اجرای رسمی آن در جنگ دوم خلیج فارس مورد بحث قرار می گیرد .