برترین های انجمن

  1. Navard

    Navard

    VIP


    • امتیاز

      8

    • تعداد محتوا

      1,030


  2. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      6

    • تعداد محتوا

      9,399


  3. scorpion57

    scorpion57

    Editorial Board


    • امتیاز

      3

    • تعداد محتوا

      1,108


  4. worior

    worior

    Administrators


    • امتیاز

      2

    • تعداد محتوا

      8,700



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 10 فروردین 1404 در همه مناطق

  1. 3 پسندیده شده
    بسم ا.. فانتوم نیروی هوایی ایران مسلح به سایدویندر/اسپارو گردان مستقر در بوشهر ( طرح آرواره کوسه روی دماغه ) که احتمالا برای نقش رهگیری مورد استفاده قرار می گیرد
  2. 2 پسندیده شده
    همین شهرها و انبارها رو یمنم داره و موشک هاشو اونجا نگه میداره موشک ضد ناو و پهپاد و موشک دوهزار کیلومتریم داره فقط پدافند نداره که خود ماهم در این باب بشدت ضعف داریم ..مهم تکنولوژی بکار رفته در تجهیزاته که هنوز ما به اون حدش نرسیدیم..قدرت تخریب ..فرار از پدافند ..دقت اصابت
  3. 1 پسندیده شده
    همانطور که خودتون فرمایش کردید مسئله فناوری به کار رفته، قدرت تخریب و دقت در اصابت، قدرت مقابله با جنگ الکترونیک است، و چیزی که بنده از نیرویهای نظامی یمن مشاهده کردم چه در زمینه موشک های دفاعی ضدکشتی و چه سامانه های دفاع ساحلی و چه پهپاد و موشک های بالستیک در این لول نیست یا فاقد اونها هستند و علتش رو هم مسائل اقتصادی میدونم چون تهیه این ملزومات نظامی به صورت به روز و در حد دشمنان نیاز به بودجه فراوانی داره که از توان کشور فقیری مثل یمن خارجه مثلا هر تیره از موشک یاخونت قیمتی بین 500 تا 800 هزار دلار داره گر اینکه یمن بتونه معادل بومی شو رونمایی کنه که بعیده. در مورد شیرمردان یمنی که چه در زمینه خلاقیت استفاده از ملزومات جنگی و چه شجاعت در کاربرد اونها در کشورهای عربی زبان متحد ما مثال زدنی و قابل ستایش اند بحث فراوانه و ای کاش شرایط ما و حتی خود یمن از نظر اقتصادی و داشتن زمان کافی طوری می بود که میتونستن در زمینه های یاد شده مهیا بشن در اونوقت میتونستن به سختی دشمن رو تحت فشار قرار بدن.
  4. 1 پسندیده شده
    گفته میشه تا ۱۵۰۰ سال پیش بقایایی ازش وجود داشته . در روایت های اسلامی هم به نقل از کتاب هایی که ان زمان بوده و الان نیستند به این دریاچه اشاره کردن که برای مثال در چند نسل قبل این دریا دیده شده! حتی روایتی هست که خشک شدن این دریاچه رو به یکی از نشانه های تولد پیامبر اسلام ربط دادن. اما مشخصا در دوران پسا اسلامی اثری از این دریاچه نیست. احتمالا در دوره اشکانی این دریاچه با حداکثر ظرفیتش وجود داشت و رود های معروف و متعددی بهش می‌ریخت اما تصور شخصی بنده هست با خشک سال وحشتناک و بی سابقه ای که در دوره پیروز یکم ساسانی رخ داد و سال های متوالی طول کشید این دریاچه با توجه به کم آب شدن رود های تغذیه کننده اش و همینطور به علت حضور در مدار راس السرطان و گرمای زیاد رو به خشکی رفت. هنوز دو دریاچه ی کوچک از بقایای همین دریاچه بزرگ هنوز در این مناطق وجود داره. و خلاصه صد حیف . وجود این دریاچه به اقلیم ایران کمک زیادی میکرد. در ترانزیت هم می‌تونست کم شایانی کنه.
  5. 1 پسندیده شده
    از اتفاقات عجیب و تلخ تاریخ ما خشک شدن دریاچه بزرگی در مرکز ایران به نام دریاچه ساوه است. این دریاچه تا۱۵۰۰ سال قبل و بخصوص در اوایل حکومت ساسانی و حکومت اشکانی وجود داشته و حتی در کتاب اوستا هم از اون یاد شده. شاید خنده دار بنظر برسه اما روزگاری کاشان و قم و ورامین شهر های ساحلی بودند و احتمالا هدف از ساخت این شهر ها هم همین موضوع بوده. گزارش های متعدد تاریخی از وجود این دریا و رونق دریانوردی و ماهیگیری و ... در آن صحبت به میان آوردند و حتی گفته میشه یکی از پادشاهان پارسی (روایت پس از اسلامی هست . اسم کیخسرو آورده شده) در کنار این دریاچه کوشکی ساخته! شناور هایی هم در این دریاچه فعال بودند که با توجه به وسعتش کاملا منطقی هم هست. این دریاچه بقایای دریای باستانی تیتیس بودند که هزاران سال قبل به چند دریای کاسپین و سیاه و ارال و و ارومیه و همین دریاچه ساوه تقسیم شد! زمانی که اقوام آریایی از سه قوم معروف پا به ایران گذاشتند با کشوری پر آب و با دریاچه های متعدد در مناطق مختلف و البته با چراگاه ها و جنگل های انبوه رو به رو شدند که روایت های تاریخی به این موضوع اشاره میکنند. ایران باستان تا اواسط دوره ساسانی هیچ شباهتی به ایران الان نداشت که یک کشور غالبا بیابانی محسوب میشود. این چنین بود که کشور ظرفیت امپراطوری در یک بازه زمانی طولانی را پیدا کرد.
  6. 1 پسندیده شده
    بسم ا... مسراشمیت خوش شانس این جنگنده مسراشمیت بی اف-109 به هدایت گونتر سرافیم از خلبانان لوفت وافه در بیست و چهارم مارس 1943 در نزدیکی Rørvik نروژ گم شد. خلبان آلمانی که در یک سازند سه فروندی مشغول گشت هوایی بود در پیشرانه دچار مشکل گردید و فرود موفقیت آمیزی را روی آب در دریای شمال جزیره جردینگا داشت تا توسط ماهیگیران محلی نجات پیدا کند . این پرنده مشهور شصت و هفت سال بعد ، به سال 2010 در کف این آبدره کشف و پس از بازسازی ، اینک در موزه ملی هوانوردی نروژ نگهداری می شود
  7. 1 پسندیده شده
    بسم ا... شرکت فنلاندی پاتریا ، از نمونه اولیه سامانه توپخانه خودکششی 155 میلی متری ARVE جدید خود رونمایی کرد. این سامانه توپخانه ای جدید دارای بردی تا 40 کیلومتر، قابلیت شلیک سه گلوله در 15 ثانیه و بارگیری مجدد و هدف گیری دستی است. پی نوشت : استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند. 
  8. 1 پسندیده شده
    ویژگی های پهپاد انتحاری ژوبین (فاتح) طول: ۱۲۰ سانتیمتر طول‌بال: ۱۴۰ سانتیمتر موتور: الکتریکی برد: ۲۰ کیلومتر ارتفاع پروازی: ۲۰۰ متر مداومت پروازی: ۳۰ دقیقه وزن: ۶/۳ کیلوگرم وزن سرجنگی: ۵۰۰ گرم نوع سرجنگی: ماژولار
  9. 1 پسندیده شده
    بسیج صنعتی شوروی در جنگ جهانی دوم: شاسی همه کاره تانک T-34 برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آنها کلیک (لمس) کنید (تصاویر سیاه سفید رنگی شده اند) صنعت شوروی در حین جنگ جهانی دوم مثالی در خور از خدمت‌گیری تمامی امکانات یک کشور در خدمت جنگ است. صنایع غیر نظامی شوروی بطور گسترده در ساخت تسلیحات مختلف ورود کردند، هر چند این بسیج تنها به کارخانجات خلاصه نمیشد و دستگاه تبلیغات و سیستم حمل و نقل شوروی و ... نیز کمک شایانی به آن کردند. طبق اعلام منابع گوناگون، شوروی در طی جنگ جهانی دوم در مجموع توانست ۴۸۹,۹۰۰ عراده توپ و ۱۳۶,۸۰۰ فروند هواپیما و۱۰۲,۵۰۰ فروند تانک و دیگر تسلیحات خودکششی تولید کند. همچنین آنها تعداد ۹,۶۰۰ عراده توپ و ۱۸,۷۵۳ فروند هواپیما و ۱۱,۷۵۶ فروند تانک و توپ های خودکششی از آمریکا و بریتانیا دریافت کردند. در اینجا هم مانند مقاله بالا بخش زرهی را معیار قیاس قرار میدهیم. اتحاد جماهیر شوروی قبل از ورود به جنگ در تاریخ ۱ ژوئن ۱۹۴۱ دارای ۲۵,۴۸۱ فروند خودروی زرهی بود که اکثرا در همان سال های اول جنگ نابود شدند. و رقمی که در پاراگراف بالا آمده خود نشانه آستانه توانایی یک بسیج صنعتی در تولیدات جنگی در سال های بعد است آن هم در زمانی که بسیاری از کارخانجات این اتحادیه به ناچار کیلومتر ها جا به جا شدند و یک وقفه طولانی در تولید ایجاد گردید. در ادامه به مثالی از بخش تولیدات زرهی شوروی و مرتبط با پارگراف زیر از مقاله جنگ های طولانی و بسیج صنعتی پرداخته خواهد شد: شاسی همه کاره تانک T-34 تانک T-28 یک تانک روسی بود که قبل از جنگ در تعداد محدودی ساخته شد ولی این تانک راه را بر تولید تانک های دیگر و البته سرشناس جنگ جهانی دوم از جمله تانک T-34 باز کرد. بر روی شاسی تانک T-34 در ابتدا یک برجک با توپ ۷۶ میلی متری قرار گرفت و این تانک در مقابل اولین تانک های آلمانی وارد شده به خاک شوروی خوش درخشید تا اینکه با ورود تانک های جدید آلمانی همچون تایگر و پانزر۵، توپ این تانک از خود ضعف هایی از جمله در بحث نفوذ و سرعت بارگذاری و برد موثر نشان داد. در ابتدا این تانک به یک توپ ۷۶ میلی‌متری با سرعت بالاتر دست یافت، و در نهایت با یک تفنگ ۸۵ میلی‌متری در یک برجک بزرگ‌تر ارتقا پیدا کرد. این ارتقا به نام T-34/85 نامیده شد که در سال ۱۹۴۵ وارد خدمت گردید و نقش موثری در ماه های پایانی جنگ داشت. تانک های بدون برجک و بقولی زره کوب های SU-85 و SU-100 همگی حاصل نصب توپ های سنگین تر بر روی شاسی T-34 بودند. زره کوب su-85 به توپ ۸۵ میلیمتری d-5 مجهز شد که بعد ها همین توپ بر روی T-34/85 نصب گردید و همین امر باعث شد که خط تولیدش زود بسته شود، و بعدها توپ ۱۰۰ میلیمتری D-10 بر روی شاسی T-34 نصب گردید و حاصل این ترکیب زره کوب SU-100 بود که در ماموریت های ضدتانک برتری آتش و زره بر تانک های آلمانی داشت. جالب اینجاست که این توپ هم در نهایت به تانک های T-54 و T-55 به ارث رسید‌ که خود تاثیر عمیق بستر بودن تانکT-34 بر خانواده تانک های سری T روسی را نشان دهد. در نقش دیگر برای شاسی تانک T-34 یک هویتزر 122 میلی متری M-30 بر روی آن قرار گرفت تا حاصل توپ خودکششیSU-122 باشد. نکته اینجاست که یکی بودن شاسی و قطعات باعث تولید راحت و پر تعداد و کم هزینه در صنایع زرهی شوروی میشد. در حقیقت صنعت جنگی شوروی در ساخت شاسی این تانک ها از قطعات تجاری استفاده میکرد که سر هم کردن آن برای افراد مبتدی هم آسان بود و این باعث میشد تا صنایع مختلف و حتی نا مربوط هم بتوانند به کمک صنایع اصلی آمده و در تولید آن نقش داشته باشند یا حتی آن را بسازند. شاسی سبک این ظرفیت را ایجاد کرد تا از پیشران های شبه تجاری اصلاح شده در تانک استفاده کنند و صنایع کوچک و حتی کارگاه ها بتوانند بدون نیاز به جرثقیل ها و ابزارهای سنگین دیگر آن ها را بسازند و روی هم سوار کنند. چیزی که برای ادوات در کلاس سنگین تر امکان پذیر نبود و ناچارا نیاز به امکانات صنعتی گسترده برای تولیدات سنگین بود که این خود سبب کاهش تولید می گردید همان چیزی که در طرف مقابله آلمانی ها را رنج می برد. تفاوت دیدگاه سبب شد که برخی صنایع نامربوط در شوروی همچون تراکتور سازی ها تعداد تانک مشابهی با برخی از کارخانه های آلمان در دوران اوج این صنایع تولید تولید کنند. و در آخر هم شاسی این تانک و البته خود تانک T-34 به پر تیراژ ترین تانک جنگ تبدیل شود و سیل کمیت و کیفیت قابل تحمل آن توانست صنعت پیچیده رایش سوم را غرق کند. هر گونه برداشت از این مطلب با ذکر نام نویسنده و سایت بلامانع است منبع۱ منبع۲
  10. 1 پسندیده شده
    جنگ های طولانی و بسیج صنعتی: آیا صنایع نظامی مانند جنگ جهانی دوم خواهند بود؟ جنگ‌های طولانی مستلزم بسیج صنعتی هستند، و وقتی استراتژیست‌ها و برنامه‌ریزان به این کلمات فکر می‌کنند، به جنگ جهانی دوم و همه چیزهایی که در پی آن روی داد می رسند. در جنگ جهانی دوم صنایع غیرنظامی به کمک صنایع نظامی آمدند و بحث تولید انبوه در بعضی مواقع کیفیت را به چالش کشید. توانایی پشتیبانی طولانی از نیروهای نظامی در آن زمان جامه عمل پوشید و در نهایت ارتش‌های بزرگ و با تجهیزات کامل را تغذیه می کرد. اما یک جنگ طولانی در حال حاضر کاملاً متفاوت خواهد بود. یک نبرد شدید پس از حدود ۹ ماه، نیروهای مسلح ایالات متحده را به چیزی شبیه ارتش یک قدرت منطقه ای تبدیل خواهد کرد. برای مثال ارتش آمریکا به صنایع نظامی این کشور خرید های فناورانه و پیچیده ای را سفارش میدهد که از اشتراکات کمی با صنایع غیر نظامی برخورداند. در حقیقت دولت ایالات متحده به طور جدی در مورد بسیج صنعتی فکر نکرده است. برای بزرگنمایی تصاویر بر روی آنها کلیک(لمس)کنید مشکل اساسی اینجاست که جنگ‌های بزرگ علیه قدرت های نظامی همتا، سلاح‌ها و مهمات را با سرعتی بسیار فراتر از آنچه که صنعت نظامی شکننده ایالات متحده می‌تواند تولید کند مصرف خواهدکرد. صنایع نظامی آمریکا برای زمان صلح ساخته شده اند، نه تولید انبوه در زمان جنگ! زیرا حفظ ظرفیت بلااستفاده برای ایجاد یک بسیج صنعتی بسیار هزینه بر است. کنگره و پنتاگون بر این باورند که تسلیحات نظامی همینطور هم به اندازه کافی هزینه بر هستند و نباید برای چیزی که ممکن است هرگز مورد استفاده قرار نگیرد هزینه ای پرداخت کرد. برای مثال به بخش زرهی نگاهی می اندازیم، هر چند این موضوع در مورد دیگر تسلیحات نیز صادق است. ارتش آمریکا دارای 15 تیپ زرهی علمیاتی و ذخیره است که در مجموع حدود 1300 تانک در آنها (90 تانک در هر تیپ) وجود دارد. در پشت این تانک‌های «عملیاتی» حدود هزار تانک دیگر در واحدهای آموزشی، تعمیر و نگهداری و تحقیق و توسعه قرار دارند. و صدها فروند دیگر در گورستان "Boneyard" در شرایط گوناگون نگهداری می شوند. پیش بینی احتمال یک جنگ فرسایشی سخت است، چون چنین جنگ هایی خوشبختانه نادر هستند اما می‌توانیم نگاهی اجمالی به آن‌ها بیندازیم. به عنوان مثال، در جنگ سال 1973، اسرائیلی ها 400 تانک از 1700 تانک خود را از دست دادند، که نرخی در حدود 1.1 درصد در روز برای 20 روز نبرد داشت. در طرف مقابل ارتش های عربی به مراتب تانک های بیشتری از دست دادند. در نبرد بزرگ تانک ها در کورسک در سال 1943 که باعث تلفات بسیار زیاد بخش زرهی شد، طرف آلمانی بصورت روزانه 14 درصد از تانک های خود را در طی دو هفته نبرد و یا به بیان دیگر 110 درصد از نیروی اولیه خود را از دست داد. البته لازم به ذکر است که این نبرد یک درگیری کوتاه اما با شدت غیرعادی بود. در جنگ جهانی دوم بطور میانگین گردان های پیاده نظام ایالات متحده در خط مقدم، روزانه 2.6 درصد از پرسنل خود را حتی بدون درگیری شدید از دست می دادند. بنابراین منطقی است که فرض کنیم که یک درگیری شدید با قدرتی همتا می تواند حدود 1 درصد از نیروی زرهی امریکا را در هر روز از بین ببرد. این شامل تلفات در میدان نبرد، رها شدن در هنگام عقب نشینی، آسیب دیدن در مسیر و دیگر سوانح است. در نتیجه با درگیر شدن تمام 15 تیپ ، نیروی زرهی به طور متوسط 13 تانک در روز یا 390 تانک در ماه از دست خواهد داد. تیپ های زرهی با استفاده از تانک‌های بخش تعمیر و نگهداری و پایگاه های آموزشی می‌توانند تا حدود دو ماه با قدرت کامل به نبرد ادامه دهند. پس از آن، نیرو ها به طور پیوسته با کاهش استعداد رو به رو میشوند: 74 درصد در ماه چهارم (960 تانک) 55 درصد در ماه پنجم (715 تانک) 41 درصد در ماه ششم (533 تانک) تا ماه دهم، این عدد به 158 تانک کاهش می یابد که این تعداد تنها برابر با استعداد دو تیپ زرهی آمریکاست! آیا بسیج صنعتی جایگزینی دارد؟ بله، اما کافی نیست. ایالات متحده در سال‌های اخیر تنها 20 تا 60 تانک در سال ساخته است (که در واقع آن ها هم بروز رسانی نسخه های قدیمی بوده اند). در نهایت، طبق اسناد بودجه ارتش آمریکا، تولید تانک می تواند به 28 فروند در ماه افزایش یابد. به عبارت دیگر، هنگامی که به طور کامل بسیج در بخش صنعت نظامی اعمال شود، تولید تانک های جایگزین در هر ماه به حدود تلفات تانک ها در دو روز نبرد میرسد! با گنجاندن این تانک های اضافی در محاسبات قبلی میتوان یک ماه دیگر به جدول زمانی جنگیدن با کمیت و کیفیت مناسب اضافه کرد. با صرف زمان و هزینه بیشتر توسط صنایع نظامی (در این مورد جنرال دینامیکس) می تواند تولید را بیشتر هم گسترش دهد اما راه طولانی در پیش خواهد بود. اما چه باید کرد؟ ابتدا ایالات متحده باید تجهیزات را از گورستان "Boneyard" خارج کند، آن ها را قابل استفاده کرده و به میدان نبرد بفرستد. برای تانک ها، این به معنای استفاده از تمام M-1A1 های قدیمی، نسخه دیجیتال نشده بدون کنترل آتش و زره ارتقا یافته و رایانه های یکپارچه نسخه فعلی M-1A2SEP است. در نهایت M-1 های اصلی از اوایل دهه 1980 با توپ 105 میلی متری کوچکتر به جای توپ 120 میلی متری فعلی به میدان جنگ با رقیبی همتا خواهند رفت که البته این دشمن همتا توانسته است به تانک های با کیفیت تر خودی آسیب وارد کند و آن ها را از صحنه نبرد حذف کند و در نتیجه ممکن است تلفات تصاعدی شود. دیگر زمان یا توانی برای ارتقاء به جدیدترین نسخه وجود نخواهد داشت. صنایع دولتی و شرکت های خصوصی در امر تعمیر خسارات جنگی و ساخت تانک های جدید غرق خواهند شد. استفاده از چنین تجهیزات قدیمی برخلاف رویه 50 ساله است که در آن ارتش ایالات متحده تنها با مدرن ترین تجهیزات جنگیده است. با این حال در طرف دیگر جنگ، دشمنان هم با فرسایش مشابهی مواجه خواهند شد و آن ها نیز به بحران کمیت در برابر کیفیت خواهند رسید. به عبارت دیگر، در یک درگیری فرضی در اروپا، تانک‌های ایالات متحده دیگر با کثرت تانک‌های مدرن روسی مانند T-90s مواجه نمی‌شدند، بلکه در مقابل تانک‌های قدیمی‌تری مانند T-80s یا T-72s بصورت عمده قرار می گرفتند. بنابراین یک مبارزه همتراز خواهد بود. به طور همزمان، تدارکات باید به بخش غیرنظامی گسیل شوند و آنچه را که می شود در صنایع غیر نظامی تطبیق داد را آماده تولید کرد. تطبیق به معنای تغییر تولیدات غیرنظامی به تولیدات با مشخصات نظامی نیست، زیرا این امر بیش از حد طول کشیده و هزینه سرسام آور دارد. در جنگ جهانی دوم، بسیج صنعتی سال‌ها طول کشید و با دستورات جنگی دولت های فرانسه و بریتانیا در سال 1938 شروع شد اما تا سال 1944 تجهیزات مورد نیاز کافی برای مقابله با آلمان و ژاپن فراهم نگردید. در سال اول جنگ جهانی دوم تولیدات بسیار کم بود و در سال دوم تولیدات کمتر از حد نیاز بود. و در سال سوم تقریباً تمام چیزی که مورد نیاز بود تولید شد و در سال چهارم، بیشتر از آنچه که مورد نیاز نیروهای نظامی بود تولید گردید. انطباق در چنین شرایطی به معنای همراه کردن تولیدات صنایع غیر نظامی با تولیدات نظامی است. برخی از تجهیزات "غیر نظامی" ممکن است نسبتاً سریعتر تولید شوند. برای مثال، تولید امرپ ها، طی یک سال در طول جنگ عراق افزایش یافت. این انطباق همچنین در مورد دکترین و فرماندهی میدان نبرد نیز باید اعمال شود. باید توجه شود پس از ۶ یا ۸ ماه نبرد، وسیله نقلیه اصلی ارتش دیگر امرپ است نه دیگر ابزار های زرهی که تا آن روز مورد استفاده قرار میگرفت، که این با توجه به خالی شدن ذخایر زرهی مورد اشاره قطعا بهتر از هیچ است. در نهایت، آمریکا باید هر چیزی را که می‌تواند از بازار آزاد جهانی بخرد (مانند کاری که ایران در صنایع نظامی خود انجام می دهد) کاری که ارتش ایالات متحده از زمان جنگ جهانی اول، وقتی که فرانسوی‌ها نیروهای اعزامی آمریکا را تجهیز می کردند، صورت نگرفته است. با این حال چنین چیزی در سوابق جنگی بسیاری از کشورهای دیگر وجود دارد. هنگامی که بریتانیا در سال 1983 جزایر فالکلند را بازپس گرفت، ایالات متحده مهمات آن را فراهم کرد. زمانی که عراق و ایران از سال 1980 تا 1988 هشت سال مبارزه فرسایشی داشتند، هر دو بازار جهانی را به شدت جستجو کردند تا هر کجا که می توانستند تجهیزات نظامی پیدا کنند. بنابراین زمانی که صنعت ایالات متحده قادر به تولید تجهیزات به تعداد مورد نیاز نباشد، ایالات متحده نیز باید همین کاری کند که دیگران رفته اند. از آنجا که متحدان ناتو ممکن است خودشان درگیر شوند، ایالات متحده میتواند از برخی کشور های غیر دشمن همچون برزیل کمک بگیرد که دارای صنعت تسلیحاتی خوبی است. همینطور اقدامات افراطی دیگر مانند خرید تانک های مصری و مراکشی، میتواند گزینه خوبی باشد(چنین اتفاقی برای اوکراین رخ داد. زمانی که غربی ها برای اوکراین از دیگر کشور ها تسلیحات شرقی و متناسب با ساختار نظامی این کشور خریداری کردند). این احمقانه به نظر می رسد، اما آنها تانک های آمریکایی زیادی دارند که می توانند به سرعت در ارتش ایالات متحده گنجانده شوند.) (نظر ناورد: اجتناب از جنگ های گسترده و یا با چند محور و حفظ تعدادی از متحدین با توان تولید بالا در شرایط صلح و دور از جنگ میتواند برای چنین وضعیتی مناسب باشد. برای مثال طبق اخبار رایج جنگ اوکراین به نقل از منابع خارجی، ایران و کره شمالی و چین به روس ها از طرق مختلف کمک صنعتی و تسلیحاتی کردند. در طرف اوکراینی نیز چنین چیزی دیده شد) سرمایه گذاری چند میلیارد دلاری در زمان صلح در ظرفیت بسیج صنعتی، در چنین جنگی میتواند بخش تولیدات نظامی را نجات دهد. با این حال، صنایع و مقامات نظامی هرگز مایل به انجام این کار نبوده اند، زیرا بودجه های نظامی محدود هستند و نگهداری از امکاناتی که قرار است خاک بخورد خود هزینه بسیار زیادی دارد و پرورش نیروی مجرب برای هیچی خود مکافات بزرگتری است. و حفظ این نیرو کار راحتی نیست. (چنین اتفاقی برای صنایع کشتی سازی آمریکا به وقوع پیوسته است. با توجه به غیر فعال شدن بخش زیادی از صنایع کشتی جنگی سازی در نبود تولید جدید در دهه های اخیر با کمبود نیروی کار متخصص رو به رو گردید و از این نظر آمریکا را از چین عقب انداخته است). یک دوره طولانی هشدار استراتژیک، همانطور که در جنگ جهانی دوم اتفاق افتاد، ایجاد چنین بسیجی را تسهیل می کند، اما بعید است که در جنگ آینده چنین فرصتی وجود داشته باشد. آمریکایی ها در سال ۱۹۴۲ پا به میدان نبرد جنگ جهانی دوم گذاشتند و در نتیجه سه سال فرصت کافی برای افزایش ظرفیت تولید و همسان سازی تسلیحات و آموزش ها و فرماندهی و تاکتیک ها با میدان نبرد نوین آن زمان را پیدا کردند و وقتی وارد کارزار شدند در صنعت و توان نظامی یک سرو گردن از رقبا پیشی گرفتند. نتیجه گیری: اولین قدم تشخیص مشکل است. این همان جایی است که آمریکا امروز گیر کرده، علیرغم اینکه این یک مشکل شناخته شده است اما فکر کردن به یک جنگ طولانی بسیار عجیب بنظر می رسد. فرماندهان نظامی احتمالاً تجهیز نیروهای آمریکایی به تجهیزات قدیمی‌تر، خارجی یا کم‌توان‌تر را اشتباه و حتی غیراخلاقی می‌دانند. ممکن است هیچ انتخابی در یک جنگ تمام عیار واقعا وجود نداشته باشد. این تغییر طرز فکر فرماندهان بزرگترین چالش در بسیج صنعتی آینده خواهد بود. گام بعدی، ساختن طرح هایی است که با طیف وسیعی از شرایط بسیج صنعتی متناسب باشد، زیرا احتمال سنجی و ماهیت جنگ های طولانی بسیار نامشخص است. و در نهایت، وزارت دفاع باید دستکم مقدار کمی در ظرفیت بسیج صنعتی سرمایه‌گذاری کند اما همین سرمایه‌گذاری‌ کم هم باید واقع‌گرایانه باشند. به عنوان مثال، می تواند گلوگاه های تولید را با مقداری سرمایه گذاری اولیه کاهش دهد‌. انبار های ذخیره سازی سلاح می توانند اطمینان حاصل کنند که تجهیزات ذخیره شده به شدت خراب نمی شوند تا در مواقع اضطراری دوباره مورد استفاده قرار گیرند. در پایان، سرمایه گذاری هوشمندانه و برنامه ریزی واقع بینانه می تواند آسیب پذیری استراتژیک را به یک مزیت استراتژیک نسبت به رقیبانی تبدیل کند که برای آن راهکاری نیاندیشیده اند. هر برداشتی از این مطلب با ذکر نام گرداورنده و سایت بلامانع است. منبع
  11. 1 پسندیده شده
    فرصت ویرایش پست تمام شد اینها رو اینجا اضافه می کنم خلاصه ای از محصولات نیمه هادی هوش مصنوعی کره جنوبی(دو غول بزرگ و سایر استارت آپهای فابلس) گروه های نیمه هادی صنعتی طرف قرارداد با دانشگاه ها دانشگاه های کره جنوبی قابلیت های تحقیقاتی درجه یک در زمینه نیمه هادی های هوش مصنوعی را از خودنشان می دهند. همانطور که در شکل بالا نشان داده شده است ، نتایج خوبی از این تحقیقات قوی در معماری و طراحی شتابدهنده هوش مصنوعی، سیستم‌های هوش مصنوعی در مقیاس سرور، تراشه‌های پردازش در حافظه به دست می‌آیند. آنها مقالات بسیاری را در کنفرانس ها و مجلات سطح بالا، مانند کنفرانس بین المللی مدارهای حالت جامد، سمپوزیوم بین المللی در معماری کامپیوتر، سمپوزیوم بین المللی IEEE/ACM در ریزمعماری، و مجله IEEE مدارهای حالت جامد منتشر می کنند. مرکز آموزش طراحی آی سی (IDEC) قهرمان گمنام صنعت نیمه هادی کره جنوبی است که به دانشگاه ها کمک می کند تا تحقیقات در زمینه طراحی تراشه را دنبال کنند (هزینه این تحقیقات بسیار بالاست) دولت به شدت بر پرورش نیروی انسانی با کیفیت بالا برای صنعت نیمه هادی متمرکز است. بر اساس یک نظرسنجی که نشان می دهد حداقل 270000 نفر برای حفظ صنعت در 10 سال آینده مورد نیاز خواهند بود، دولت قصد دارد تا سال 2030 150000 متخصص بیشتر نیمه هادی ها را در همه سطوح (دانشکده های راهنمایی، مدارس کارشناسی و مقاطع تحصیلات تکمیلی) پرورش دهد. همچنین برای ایجاد مراکز تحقیقاتی جدید و بخش‌های دانشگاهی به منظور توسعه محققان و کارشناسان توانمند در زمینه نیمه‌رساناها. برنامه ریزی می کند
  12. 1 پسندیده شده
    با توجه به وسعت و همه گیری کاربرد تلفنهای همراه علی الخصوص هوشمند وچالشهای جدیدی که از این طریق متوجه میدان های جنگ شده این مقاله به نظرم جالب اومد تلفن همراهم رو منفجر کن یک گزارش از چالش های ردیابی تلفن های همراه در میدان جنگ جاری در اوکراین. احتمالاً اولین جنگ "گوشی های هوشمند"، درگیری های جاری در اوکراین اتفاق افتاده و نقش مهمی که این دستگاه ها همچنان در این جنگ ایفا می کنند و در آینده نیز ایفا خواهند کرد. در سطح نظامی، تلفن‌های هوشمند می‌توانند جایگزین مفیدی جهت ارتباطات تاکتیکی برای فرستنده‌های گیرنده نظامی باشند. تلفن‌های هوشمند به مردم اجازه می‌دهند در تماس باشند یا از اینترنت استفاده کنند، زمانی که زیر ساختهای ارتباطات راه دور معمولی ممکن است در اثر جنگ آسیب ببیند یا در دسترس نباشد. گزارشی که در ماه فوریه توسط ENEA منتشر شد ، نگاهی دقیق به سؤالات پیرامون استفاده از تلفن های همراه در میدان جنگ و یا نزدیکی آن دارد. در ژانویه 2023، ارتش روسیه سیگنال‌های تلفن همراه نیروهای روسی را دلیل حمله ارتش اوکراین به یک هدف در ماکییوکا در جنوب شرقی اوکراین دانست که در آن تعداد زیادی از نیروهای روسیه کشته شدند. گزارش ENEA بررسی می کند، اینکه آیا این سیگنال ها دلیل مکان یابی نیروهای روسی توسط اوکراینیها بوده اند یا خیر. آیا از طریق تلفنم من رو پیدا می کنی؟ مطالعه ENEA می‌گوید که سیگنال‌های تلفن همراه را می‌توان از طریق سنجش فرکانس رادیویی غیرفعال پیدا کرد اما جهت یابی رویکرد پیچیده تری است که شامل ایستگاه ردیابی است. ایستگاه با تلفن ارتباط برقرار می کند و سیگنالی را به عنوان پاسخ تولید می کند. هنگامی که این سیگنال تولید می شود، می توان آن را مکان یابی کرد. این رویکرد همچنین به Communications Intelligence (COMINT) (واحد اطلاعات ارتباطات)اجازه می دهد تا جزئیات تلفن مورد نظر مانند شماره کارت سیم کارت (شناسه موبایل مشترک) را بازیابی کنند. گمان می رود سیستم Leer-3 ارتش روسیه از روش جهت یاب فعال استفاده کند. روس ها از سیستم Leer-3 - متشکل از دو پهپاد و یک کامیون فرماندهی - به عنوان وسیله ای برای مکان یابی نیروهای اوکراینی استفاده می کنند.این سیستم می تواند بیش از 2000 تلفن را در برد 3.7 مایلی انتخاب کند و به طور بالقوه امکان یافتن تعداد زیادی از مواضع دشمن را فراهم کند. بازیابی مکان از طریق شبکه های رادیویی روش سومی است که در مقاله ENEA به اون اشاره شده است. یک ردیاب مکان دستورات اندازه گیری رادیویی را به هر تلفن همراهی که ردیابی می شود ارسال می کند. معمولاً این کار توسط شبکه‌ها برای اطمینان از کیفیت و بهبود عملکرد ارتباط انجام می‌شود. از طریق محاسبات خاص ریاضی، با بازیابی محلی از طریق شبکه های رادیویی می تواند مکان تلفن همراه را مشخص کنند. هک وسیله دیگری برای مکان یابی گوشی است. ردیابی فعال شبکه اطلاعات موقعیت مکانی تلفن های متصل به هر شبکه تلفن همراه خاص را استخراج می کند. به طور خاص، پروتکل Signaling System-7 (SS7) که مسیریابی ترافیک و صورتحساب را کنترل می کند، مورد سوء استفاده قرار می گیرد. با دسترسی به پروتکل‌های SS7 امکان یافتن و ردیابی مشترکین در شبکه وجود دارد. به همین ترتیب، هک اپراتور تلفن همراه می‌تواند از طریق باگهای شبکه ارتباطی اطلاعات موقعیت مکانی مشترک را مورد سوء استفاده قرار دهد. همچنین می‌توان بدافزار را به تلفن‌های همراه وارد کرد که سپس برای ردیابی دستگاه استفاده می‌شود، باید گوشیم رو تو خونه می گذاشتم! کاتال مک‌دید، افسر ارشد فناوری ENEA و یکی از نویسندگان گزارش می‌گوید: افزایش استفاده از موبایل و به طور کلی ارتباطات تجاری توسط نیروهای نظامی یک چالش ست کنترل دستگاه های تلفن همراه باید تا حد امکان انجام شود، یعنی از دستگاه های تلفن همراه باید محدود و با تدابیر امنیتی استفاده شود. شبکه‌های تلفن همراه در حال حاضر مراکز ثقل در جنگ‌های معاصر و آینده و به‌عنوان اهدافی هستند که می‌توان از آنها برای تعیین مکان سربازان، مختل کردن ارتباطات و اختلال در روحیه استفاده کرد. در کنار مکان یابی جغرافیایی، حملات الکترونیکی علیه ارتباطات بی سیم می تواند ارتش را از ارتباطات تاکتیکی جایگزین محروم کند. بهره‌برداری از شبکه‌های بی سیم برای انتشار ترافیک نادرست، گمراه‌کننده یا تضعیف‌کننده می‌تواند تأثیر روانی قدرتمندی داشته باشد. با انعکاس این اهمیت، شبکه‌های سلولی (ارتباطات سیار)(مثل همراه اول)در جنگ اوکراین «توسط هر دو طرف ایمن‌تر و انعطاف‌پذیرتر شده‌اند، این اتصال بهبودیافته تا مرز و در بسیاری از موارد در میدان جنگ وجود داشته است». تأثیری که جنگ در اوکراین بر شبکه‌های تلفن همراه می‌گذارد، همینطور بالعکس، تأثیری بسیار فراتر از صحنه عملیات است. به اصطلاح پروتکل‌های سلولی نسل پنجم (5G) توسط ارتش‌ها برای تقویت ارتباطات در میدان جنگ و خارج از آن مورد استقبال قرار می‌گیرند. غیرنظامیان نیز باید توجه داشته باشند. شبکه های سلولی که همه ما به آنها تکیه می کنیم، اهداف ارزشمندی در صلح و همچنین جنگ هستند. باید آسیب پذیری های خودمان را درک کنیم. مجموعه دیگری از آسیب پذیری ها نه از تلفن ها، بلکه به رفتار سربازانی که از آنها استفاده می کنند مربوط می شود. شاید آنها موفق به استفاده از دستگاه های خود بدون هدف قرار گرفتن توسط پهپاد یا موشک شوند ولی متوجه نیستند که دشمن به تماس های آنها گوش می دهد. پیامدهای این امر همیشه بلافاصله آشکار نمی شودشاید آن‌ها اهداف آنقدر ارزشمندی نباشند که فوراً موشکی به سمت آن‌ها حواله کنند، اما ممکن است آنقدر ارزشمند باشند که بتوان اطلاعات را ردیابی کرد. یک آسیب پذیری دیگر وجود دارد که اغلب می تواند کشنده باشد - کسالت. با طولانی شدن جنگ است. هنگامی که محققان در سال 2017 با سربازان خط مقدم در دونباس مصاحبه کردند، متوجه شدند که آنها معمولاً با وجود آگاهی از خطرات، از تلفن های خود استفاده می کنند. یکی به محققان گفت: وقتی سربازها برای روزها و حتی هفته‌ها بدون هیچ کاری در گودال‌ها و سنگرها می‌نشینند،از بی حوصلگی کارهای خود سرانه ای می کنند و پروتکلهای امنیتی رو نادیده می گیرند دستور ارتش اوکراین 1. سیم کارت خود را در خانه بگذارید. 2. بهترین مکان برای دریافت سیم کارت در خود منطقه درگیری است. 3. اگر قصد تماس تلفنی دارید، حداقل 400-500 متر از مواضع تیم فاصله بگیرید. 4. تنها راه نروید، یک دوست مسلح را با خود ببرید تا شما را پوشش دهد 5. بهترین مکان برای برقراری تماس تلفنی، مکان هایی است که افراد غیرنظامی زیادی در آن حضور دارند، ترجیحاً در شهرهایی که اخیراً آزاد شده اند. 6. همیشه گوشی خود را خاموش نگه دارید. زندگی شما به آن بستگی دارد. موشک Grad به کل تیم شما ضربه می زند. 7. کدها یا کارت های شارژ را از افراد محلی قبول نکنید. زن جوانی که از روستای همسایه برای شما کارت شارژ آورده است ممکن است برای دشمن کار کند. در حال حاضر FSB و SBU باید حجم عظیمی از داده ها را برای شناسایی تلفن های همراه مردم خودمان و دشمن پردازش کنند. کار آنها را آسان نکنید. 8. مراقب رفقای خود باشید – یکی از دوستان به نامزدش زنگ می زند و یک ساعت بعد موقعیت شما گلوله باران یا مورد حمله قرار می گیرد. 9. به یاد داشته باشید، دشمن بدون توجه به اینکه از کدام سیم کارت یا اپراتور مخابراتی استفاده می کنید، می تواند به مکالمات شما گوش دهد. سلام زحمت انتقال تصاویر به گالری رو تقبل بفرمایید ممنون منابع https://www.armadainternational.com/2024/03/war-in-ukraine-cellphone-use-electronic-warfare/ https://news.sky.com/story/ukraine-war-mobile-networks-being-weaponised-to-target-troops-on-both-sides-of-conflict-12577595
  13. 1 پسندیده شده
    بخش سوم و پایانی ساختار شبکه پدافند هوایی ارتش اوکراین / مارس 2023 آبی فیروزه ای : سامانه NASAMS . برآورد اولیه تعداد تحویلی : 11 آتشبار قرمز : سامانه هاوک . برآورد اولیه تعداد تحویلی : 6 آتشبار سبز: سامانه IRIS-T . برآورد اولیه تعداد تحویلی : 4 آتشبار زرد رنگ : دو آتشبار Patriot و یک آتشبار SAMP/T نکته : اوکراینی ها و برخی میل بلاگرهای روسی مدعی هستند که حداقل یکی از دوآتشبار پاتریوت به شکل متحرک در نزدیک خطوط مقدم مورد استفاده قرار می گیرد و به احتمال بسیار زیاد سرنگونی حداقل یکفروند ای وکس آ-50 روسی این سامانه متحرک هست از سویی دیگر برخی میل بلاگرهای روسی نیز مدعی هستند که حداقل یک آتشبار ( به احتمال زیاد یک پرتابگر ) از همین نمونه متحرک هدف قرار داده شده است درواقع امر ، مفهوم COMAO برای ارتش هایی نظیر ایالات متحده و کشورهای عضو ناتو برای عملیات در محیط نبرد هوایی یک مولفه بسیار بااهمیت محسوب می شود. ناتو براساس زیرمولفه های این مفهوم ، قابلیت های متنوع هواگردهای عملیاتی کشورهای عضو نظیر جنگنده ها ، بمب افکن ها ، ای وکس ها ، سوخترسان های هوایی ، پرنده های پشتیبانی الکترونیکی را بصورت بسته های مجزا و درعین حال هماهنگ با هم درمی آورد که بسیار توانمندتر از واحدهای هوایی ارتش های عضو بصورت جداگانه است . بعنوان مثال ، یک COMAO ناتو در هفته نخست عملیات نظامی علیه دشمن و شبکه پدافند هوایی وی ممکن است ترکیبی از جتهای ضربتی و رهگیرها را بکارگیرد که به شکل همزمان دشمن را وادار به روشن کردن رادارهای خود کرده و همچنین با استفاده از پرنده ها و تسلیحات ضد رادار ( اف-16 سی جی ، جتهای جنگ الکترونیک گراولر و اف-35 ای ) بدانها حمله ور می شود. نمونه یک COMAO تاکتیکی ناتو در جریان بمباران یوگسلاوی جتهای جنگ الکترونیک /اخلالگر پراولر و جنگنده های سرکو دفاع هوایی اف-16 سی جی جتهای اف-15 بعنوان تاپ کاور دسته پیشرو جتهای اف-16 حامل بمب بعنوان موج نخست حامل بمب و درنهایت جنگنده های اف-18 و تورنادو جی آر4 بعنوان موج دوم پرنده های حامل بمب این مجموعه برای فعال شدن بصورت تمرکز هواگردها در یک نقطه مشخص ، اجرای ماموریت ، بازگشت ایمن ، سوخت گیری هوایی گسترده درفاصله ایمن از شبکه پدافند هوایی دشمن عمل می کند که داده های مورد نیاز برای آنها توسط پیش اخطارهای هوابرد تامین می گردد. ازآنجایی که چنین شیوه ای باید بصورت متمرکز برنامه ریزی شود ، همه کشورها موظف هستند تا بطور مرتب فرآیندهای استاندارد آن را بصورت عملی تمرین کنند . زیرساخت اجرای چنین تمرین هایی در قالب COMAO تعریف می شود و در طی آن خدمه هوایی و زمینی لازم برای اجرای تاکتیک های پیچیده آن ، تحت آموزش های دقیقی قرار می گیرند ، بنابراین خلبانان باید به شکل مستمر پروازهای پیچیده ای را تمرین کنند و محاسبات پیچیده ای نظیر میزان مصرف سوخت ، ارتباطات رمز گذاری شده و تصمیمات تاکتیکی حین عملیات را با فرض قطع هرگونه ارتباط با مراکز فرماندهی به انجام رسانند. مجموعه مهارتهایی که ذکرآن رفت چیزی نیست که بتوان آن را بسرعت آموخت یا تکمیل کرد زمانی که زیرساختهای آن در نیروی هوایی مربوطه وجود نداشته باشد. نیروی هوایی ارتش شوروی سابق و سپس نیروی هوایی روسیه به شکل کلاسیک یک نیروی مبتنی بر هدایت کاربر GCI یا کنترلر زمینی رهگیر است در این دکترین ، خلبان رهگیر و بمب افکن تنها براساس دستورات کاربر مستقر در پشت صفحه رادار تمامی مراحل برخاست ، تقرب بسوی هدف ، بمباران / رهگیری و فرود را انجام میدهد بعبارت بهتر ، خلبانان رزمی در ساختار آموزشی ارتش شوروی سابق / روسیه استقلال عمل کمتری را در صحنه رزمی در اختیار دارند بنابراین ، به زبان ساده نیروی هوایی روسیه به خلبانان خود آموزش نداده که به روشی مستقل و متمرکز بر ماموریت نظیر آنچه که در نیروی هوایی سلطنتی یا نیروی هوایی فرانسه دست به اجرای ماموریت بزنند. درعوض ، به خلبان روسی یاد داده شده که برای اجرای همه مراحل پروازی شامل برخاستن از روی باند ، تا اوجگیری ، اجرای مانور ، شلیک موشک و حتی خروج از منطقه نبرد ، به شکل متمرکز زیرنظر کنترلر زمینی عمل نمایند. در نتیجه هنگامی که عملیات تهاجمی مسکو در داخل خاک اوکراین آغاز شد ، نه مهارت های حرفه ای پرواز نزد خلبانان وجود داشت و نه درک کافی میان فرماندهان نظامی نیروی هوایی روسیه دیده می شد که بتوانند مولفه های COMAO را به منظور تسهیل عملیات سرکوب/ انهدام شبکه پدافند هوایی اوکراین اجرا کنند . درعوض ، جنگنده های روسی برای اجرای ماموریتهای گشت هوایی رزمی (CAP) به پرواز در می آمدند ، مهمات محمول خود را رها کرده و به پایگاه مبداء بازمی گشتند و در بهترین حالت ، شاهد پروازهای زوجی جتهای پشتیبانی هوایی بودیم که برای ضربه زدن به نقاط حیاتی به شکل انفرادی اعزام می شدند. با توجه به مواردی که بیان شد ، ناتوانی روسها در اجرای مولفه های COMAO و به تبع آن عدم موفقیت کامل در اجرای ماموریتهای سرکوب / انهدام شبکه دفاع هوایی اوکراین نمی بایست برای تحلیلگران غربی مساله ای غافلگیرکننده باشد چرا که ارتش شوروی و سپس ارتش روسیه برای دهه هاست که بر روی ساختار دفاع هوایی یکپارچه زمینی خود به منظور کنترل آسمان منطقه نبرد در یک درگیری احتمالی با ناتو تکیه دارد و مسکو با بررسی تجارت ثبت شده عملکرد نیروی هوایی کشورهای غربی از طوفان صحرا تا لیبی تلاش کرده تا سازمان رزمی خود را به گونه ای اولویت بندی کند که مانع از نفوذ جتهای مهاجم به آسمان خودی گردد در حالی که ناتو از پایان جنگ سرد تا کنون سرمایه گذاری بسیار محدودی را برای افزایش قابلیتهای نفوذ خود به درون این شبکه صورت داده است. راست : غلاف اسنایپر چپ : غلاف لایتینینگ بدین ترتیب ، محدودیتهای نیروی هوایی روسیه در حوزه هایی نظیر اجرای ماموریتهای پشتیبانی نزدیک هوایی و همچنین ماموریتهای ممانعت هوایی با توجه به کمبود فزاینده مهمات هدایت دقیق و همچنین سامانه های هدایت ماهواره ای گلوناس/ جی پی اس نباید چندان برای تحلیلگران غافلگیر کننده باشد. درواقع نیروی هوایی کشورهای غربی با توسعه غلاف های هدفگیری نظیر اسنایپر یا لایتینینگ-3 به شکل خاص تاکتیک های پشتیبانی نزدیک هوایی خود را بهبود بخشیده اند تا امکان شناسایی ، کشف و تعیین موقعیت را از یک فاصله و ارتفاع معین برای خود فراهم کنند تا همواره خارج از برد موثر سامانه های دفاع هوایی روسها قرار گیرند ولی روسها تا امروز کمتر به سراغ چنین فناوری هایی رفته اند و طبیعتاً فقدان چنین قابلیتی نزد روسها باعث بروز مشکلات زیادی شده و می شود. راست : غلاف SLOT-25 چپ : غلاف PLATAN سوخو-34 بعنوان مثال ، یک جت دوموتوره با قابلیتهای بالای هوابه زمین نظیر سوخو-34 با وجود دراختیار داشتن یک غلاف الکترواپتیکی جمع شونده لیزری با شناسه PLATAN تنها یک دید بسیار محدود روبه جلو را در اختیار خلبان قرار می دهد که فاقد سامانه های حرارتی دید درشب یا آب و هوای بد است . علاوه براین ، محدودبودن زاویه دید این غلاف ، توان تمرکز بصری ( زوم ) محدود تری را نسبت به نمونه های غربی فراهم می آورد و این خلبانان فولبک را مجبور می کند تا برای انهدام دقیق هدف ، بیشتر به آن نزدیک شوند که این به شکل طبیعی ، بار کاری و مسیر پروازی که باید طی شود را افزایش می دهد . این مساله برای جتهای سوخو-35 و سوخو-30 اس ام ، شرایط نابهنجارتری را به نمایش می گذارد چرا که خلبانان روسی برای اجرای حملات دقیق تنها می توانند روی مهمات هدایت ماهواره ای تکیه کنند و عدم وجود غلافهای الکترواپتیکی یا مادون قرمز می تواند محدودیتهای بسیار جدی را برای آنها پدید آورد. از سویی دیگر ، حسگرهای موجود برای مهمات محمول این جنگنده ها نیز بدلیل محدودیت های وزنی ، حجمی و همچنین فناوری امکان جایگزینی با غلافهای مستقل را نداشته و عملکرد بسیار پائین تری را نسبت به نمونه هایی نظیر PLATAN یا SOLT-25 به نمایش می گذارند . اکنون سئوال این است که چرا نیروی هوایی روسیه عملکردی متفاوت را در صحنه جنگ سوریه از خود نشان داد ؟ پاسخ به این سئوال دراین واقعیت نهفته است که درسوریه ، جتهای روسی می توانستند عملیات بمباران خود را خارج از برد موثر سامانه های دفاع هوایی دوش پرتاب انجام دهند و این فرصت خوبی را در اختیار خلبان می گذاشت تا هدف را سرفرصت کشف کرده و با فراغ بال اقدام به بمباران آن نماید. حتی در چنین شرایطی نیز نیروی هوایی روسیه صرفاً از مهمات سقوط آزاد استفاده می کرد و اهداف نیز تنها ماهیت ثابت داشته و به حومه شهرهای محاصره شده ، محدود می شدند. علاوه براین ، گروه های شورشی سوری ، توانایی تسلط بر هوا را نداشته و تلاش آنها برای حفظ زمین زیر بمباران شدید نیروی هوایی روسیه به شکل مستمر با شکست روبرو می شد. ولی دراوکراین ناتوانی روسها در از میان بردن سامانه های دوش پرتاب متحرک مانع از آن شد که جتهای رزمی فراتر از خطوط مقدم و در عقبه ارتش اوکراین وارد عمل شوند و آسیب پذیری شدید جنگنده های روسی که می بایست در ارتفاع پائین علیه اهداف مورد نظر وارد عمل می شدند باعث شد تا خطرپذیری چنین ماموریتهای افزایش پیدا کند. درواقع ، خدمه بی تجربه روسی ، درحالی که غلاف های هدفگیری پیشرفته ای در اختیار نداشتند ، می بایست تنها بر روی داده های جمع آوری شده از پهپادها ، عوامل اطلاعاتی داخل ارتش اوکراین تکیه کرده یا تنها مبادرت به شلیک راکتهای آزادپرتاب برای انهدام اتفاقی اهداف مورد نظر ، آن هم تنها در امتداد خطوط مقدم می نمودند. بخش قابل توجهی از این محدودیتها نه از مشکلات ذاتی فناوری پیشرفته روسی بلکه از این واقعیت ناشی می شود که ارتش روسیه از دهه ها قبل تنها به اجرای آتش انبوه توپخانه ، اعزام دسته های بزرگ زرهی و آتش پیاده در سطح تاکتیکی و عملیاتی میدان نبرد تکیه داشته و برخلاف غربی ها ، سرمایه گذاری چندانی روی حسگرها ، تسلیحات و آموزش خلبانان خود صورت نداده است ( ارتش های غربی پس از دهه ها استفاده از نیروی هوایی بعنوان یک نیروی ضدشورش ، از یک مقطع زمانی به بعد دکترین نیروی هوایی خود را تغییر دادند و همین مساله موجب تغییرات گسترده در حسگرها ، مهمات و آموزش آنها شد ) که این درمجموع نشان میدهد که ضعف روسها در اجرای ماموریتهای پشتیبانی نزدیک هوایی نمی بایست چندان برای غربی ها غافلگیر کننده باشد. 3- چشم انداز تهدید نیروی هوایی روسیه در میان و بلند مدت با توجه به مواردی که پیش از این مورد بررسی قرار گرفت ، اکنون باید در ارزیابی قابلیتهای نیروی هوایی ارتش روسیه در برابر دارایی های رزمی نیروی هوایی اوکراین این مساله باید مورد توجه قرار گیرد که چرا شاخه هوایی ارتش روسیه هنوز تاثیر قابل توجهی را بر روند عملیات زمینی نگذاشته است . اولین و مهمترین عامل موجود ، عدم موفقیت روسها در ایجاد برتری هوایی بر فراز صحنه نبرد و درعمق خطوط دفاعی ارتش اوکراین است که می توان اکنون چنین وضعیتی را به فقدان مولفه هایی نظیر COMAO و ارائه ترکیب مناسبی از سرکوب/ انهدام پدافند هوایی ارتش کیف و درنهایت فعال بودن سامانه های متحرک دفاع هوایی اوکراین مربوط دانست . این وضعیت از آنجایی اهمیت دارد که آیا اوکراین می تواند همچنان پوشش دفاع هوایی خود را در برابر حملات روسها حفظ کند یا خیر . ارتش اوکراین تعداد قابل توجهی از سامانه های سام-11 و سام-8 خود را از دست داده که بیشترناشی از حملات پهپادی ، توپخانه ای و حتی بالستیکی است در حالی که میزان مصرف بالای مهمات برای رهگیری مستمر پهپادها ، پرنده های بال ثابت ، بالگردها و بالستیک های روسی باعث شده تا پایداری شبکه دفاعی هوایی این کشور بشدت به کمک های نظامی غربی وابستگی پیدا کند . دومین عاملی که باید بدان توجه داشت ، اختلاف فاحش میان فناوری و کمیت نیروی هوایی ارتش روسیه و ارتش اوکراین است در حالی که بررسی عملیات روسها درسوریه نشان میدهد که اگر نیروی هوایی روسیه بتواند شرایط اجرای پرانه های رزمی را در ارتفاع متوسط بدست آورد ، امکان حملات سنگین و غیرقابل توقف علیه مواضع ثابت ، شهرها و زیرساختهای حیاتی دشمن را در اختیار داشته و این بدان معناست که نیروی هوایی روسیه همچنان یک خطرقابل توجه برای ارتش اوکراین بشمار می آید .درواقع نیروی هوایی روسیه با حفظ و ارتقاء روند فعلی بتدریج حملات بیشتری را برعلیه عقبه ارتش اوکراین و دپوهای تسلیحاتی اوکراین اجرا خواهد کرد ولی اگر اوکراین بتواند پوشش فعلی دفاع هوایی خود را حفظ کند ، احتمال اینکه نیروی هوایی روسیه بتواند تغییری در روند جنگ ایجاد کند ، بسیار کم خواهد بود. رادار 48Ya6-K1 سومین مولفه قابل توجه برای بررسی ، تهدید نیروی هوایی روسیه علیه ناتو است که به گفته بخش قابل توجهی از کارشناسان اطلاعاتی این پیمان همچنان بدون تغییر باقی مانده است . بدین ترتیب ، دو عامل کلیدی روسها در ایجاد برتری هوایی برفراز خاک خود و همچنین تقویت شبکه دفاع هوایی این کشور که در جنگ اوکراین به شکل کاملا موثری عمل کرده اند ، می تواند همچنان برای ناتو دردسرآفرین باشد. بدین ترتیب باید این واقعیت را قبول نمود که سامانه های دفاع هوایی ارتش روسیه زمانی که بصورت یک شبکه یکپارچه عمل می کنند ، بسیار کُشنده بوده و این مساله بخصوص در خصوص شلیک های دوربرد سامانه اس-400 علیه جتهای اوکراینی درحال پرواز در ارتفاع کم تا هدایت جتهای خودی با استفاده از رادارهای 48Ya6-K1 تا حضور سامانه های سام-17 و 15 که به یک تهدید جدی برای پهپادها و بالگردهای اوکراینی تبدیل شده اند مصداق دارد . بدین سبب ، نیروی هوایی کشورهای ناتو باید بازنگری بسیار جدی را در حوزه قابلیتهای سرکوب/انهدام دفاع هوایی علیه سامانه های متحرک روسها را دردستور کار خود قرار دهند. چهارمین عامل پراهمیت ، بیلان موشکهای کروز هوا و دریاپایه ، ناوگان بمب افکن های دوربرد ، بالستیک های اسکندر است که بیش از گذشته باید مورد توجه ارتش های ناتو قرار گیرد. با این بیلان ، اکنون تهدید موشکهای کروز روسی به یک خطر جدید تبدیل شده که با اضافه شدن هایپرسونیکهای هواپایه رسماً زنگ هشداری برای ناتو محسوب می گردد. این دارایی ها به مسکو اجازه می دهد تا پایگاه های هوایی و زیرساختهای استراتژیک غرب را با مهمات هدایت دقیق که فاقد پدافند هوایی موثری هستند را پس از دهه ها برتری هوایی بی چون و چرای ارتش های عضو ناتو مورد هدف قرار دهند که این مساله در جریان حملات زمستانی نیروی هوایی روسیه علیه زیرساختهای انرژی اوکراین بخوبی مشاهده گردید. این بمباران ها ذخایر روسها را تا حدود زیادی خالی کرده ولی اکنون ارتش روسیه می تواند ماهانه 6 تیر موشک بالستیک اسکندر و حدود 40 تیر موشک کروز را تولید کند و اگر تحریم های غرب نیز لحاظ شود ، مسکو می تواند تنها در عرض چند سال دوباره به وضعیت قبل از فوریه 2022 بازگردد. ولی اگر این تحریم ها موثر واقع شوند میتوان امیدوار بود که روسها نتوانند به موقع توان خود را بازیابند ولی اگر چین وارد معادله فوق گردد ، وضعیت برای غرب چندان امیدوارکننده نخواهد بود. پنجمین مساله ای که باید بدان توجه نمود ، ناوگان جنگنده- رهگیرها ، بمب افکن ها ، جتهای ضربتی و بالگردهای ارتش روسیه است که براساس تجربه اوکراین کارایی آنها در اجرای موثر عملیات سرکوب/ انهدام پدافند هوایی چندان جالب توجه نیست و تقریبا به شکل قطعی امکان دستیابی به برتری هوایی در یک نبرد رودرو با نیروی هوایی ارتش های غربی را ندارند ولی این مساله پیش از فوریه 2022 نیز نزد سازمان های اطلاعات نظامی غربی مشخص شده بود و بعید است که روسها بتوانند در یک آینده نزدیک این وضعیت را معکوس کنند چراکه اصلاح روند پیشین تنها به اضافه شدن قابلیت های COMAO ، آموزش های پایه های خلبان ها و زمان کافی جهت ارتقاء مهارت های حرفه ای خواهد داشت ولی در حال حاضر تهدید جدی نیروی هوایی روسیه ، توان ضربتی دوربرد آن است که تا حد بسیار زیادی در اوکراین موثر واقع شده و ضربات قابل توجهی را به ساختار نظامی اوکراین وارد کرده است. ششمین موردی که باید آن را در تحلیل ها حساب کرد ، علیرغم اینکه روسها ضعف های بسیار زیادی در حوزه های برنامه ریزی تاکتیکی و تبدیل آن به راهکارهای استراتژیک از خود نشان داده اند ، توان بالای نیروی زمینی این کشور در برابر وارد آمدن خسارات سنگین و مهارت حرفه ای آنها در متمرکز کردن آتش توپخانه و همچنین سطح حرفه ای قابل توجه در اجرای جنگ الکترونیک هنگام تهاجم یا دفاع است . بدین ترتیب ، در یک تخاصم جبهه ای بزرگ درآینده بر سرزمین های مورد مناقشه با ناتو ، روسها برای وارد کردن ضربات غیرقابل جبران ، چندان به مقابله با نیروی هوایی ارتش های غربی نیاز ندارند ، بلکه با تقویت شبکه پدافند هوایی خود و ترکیب آن با آتش سنگین توپخانه و درنهایت تهدید هسته ای میتوانند تا حدودی موفقیت های خود را تضمین کنند در نتیجه نیروی هوایی روسیه تنها یک نیروی مستقر در پشت شبکه دفاع هوایی خواهد بود تا با اجرای گشت های هوایی رزمی امکان حضور بمب افکن های حامل مهمات دوربرد ، اجرای آتش توپخانه سنگین را داشته باشد . تا اینجای متن ، خبری از مفهوم COMAO روسی نبود ولی ظاهرا از انتهای 2023 تا امروز میل بلاگرهای غربی به این نتیجه رسیده اند که روسها هم COMAO مخصوص به خود را توسعه داده اند به گفته این دسته از تحلیلگران ، نیروی هوایی روسیه با استفاده ترکیبی از جتهای سوخو-35/سوخو-34 ( و احتمالا سوخو-35 ) مسلح به موشکهای ضدرادار خا-58 یو و پرنده های حامل مهمات سری فاب ( سقوط آزاد و هدایت شونده ) علیه شبکه دفاع هوایی ارتش اوکراین یااهداف بشدت محافظت شده وارد عمل می شوند این صورتبندی ها توسط پرنده های پیش اخطار آ-50 پشتیبانی می شود که نقش کنترلر هوایی هواپایه را ایفا می کنند. ( ظاهرا نیروی هوایی روسیه از انتهای 2023 دسته های تهاجمی سوخو-34 حامل بمب را با اسکورت سوخو-35 های ضدرادار یا رهگیر به نبرد اعزام می کند ) در بلند مدت ، یک سئوال مهم پیش روی نیروی هوایی روسیه می ماند و آن ، احتمال ارسال فناوری حسگرهای پیشرفته ، مهمات و موشکهای هوابه هوا به محض اتمام عملیات رزمی دراوکراین از سوی چین به مسکو است . اگرچه وقوع چنین احتمالی باید پس از یکسری تغییرات بزرگ در روابط بین دوکشور امکان پذیر گردد ولی احتمال وابستگی روسیه به چین در حوزه نظامی مقداری دور از ذهن است ولی از دید چین ، وجود یک روسیه قوی بلحاظ نظامی ، تمرکز غرب را از بیجینگ دورتر می کند . درمجموع صنعت دفاعی روسیه با وجود تحریم ها به مدرن سازی سامانه های خود ادامه خواهد داد و نیروی هوایی روسیه نیز به جای سرمایه گذاری روی پهپادهای سنگین ، سوخو-57 یا بمب افکن پک-دا همچنان روی بهینه سازی ناوگان میگ-31 ، خانواده فلانکر ، سوخو-34 متمرکز خواهد بود. پی نوشت : 1- منبع : برگردان متن کامل گزارش مرکز تجزیه و تحلیل ایالات متحده ، واحد برنامه ریزی ، سیاست گذاری و استراتژی / مدیریت برنامه ریزی پژوهشی / آرلینگتون کانتی ، ویرجینیا / نیروی دریایی ارتش ایالات متحده 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی درانجمن میلیتاری،براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی" منوط به ذکر دقیق منبع است.امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند