alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,269
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    144

تمامی ارسال های alala

  1. این ویدئوی اعلام نامه توسط ترامپ جدای از متن خبر هست. ویدئو را که میبینیم با لحن یک آدم مستاصل بی حوصله مردد روبرو هستیم که خبرنگار زن فاکس بیزنس خیلی راحت حرف تو دهنش میزاره ( نه اینکه نظر ترامپ چیز دیگه ایه، منظور اینکه ترامپ رو هواست کلا و مسیری را میره که مجری پیش میبره ) و گزاره هاش را اون کامل میکنه. جایی که ترامپ میگه ایرانی ها خوبن. مجری زن میگه البته رهبرشون نه! ترامپم میگه اره اونا ادم کش ان و مردم اعتراض کردن و اینا کشتن و ال و بل. و مجری زن تاکید میکنه رهبرشون نه. جالبه مجری زن یه جایی میگه شما به خمینی ( تلفظ اشتباه هم نبود بنده خدا اصلا پرته از ماجرا و قیافه مضحکش هم کنتراست جالبی ایجاد کرده که خیلی با اعتماد به نفس داره مصاحبه را هدایت میکنه ) بعد در ادامه میگه نامه فرستادی؟ ترامپ میگه اره. میگه کی؟ ترامپ بدون مقاومت میگه دیروز و بعد مجری زن میگه و توش نوشتی که بهتره که مذاکره کنید؟ ترامپم میگه آره .... حالا این تفاوت لحن و متن جالبه برای ما که اخبار را دنبال میکنیم به عنوان یک چیز کلی که واقعا گاهی یک متن ر چه قدرم دقیق باشه فضای ماجرا و شاید در نتیجه واقعیت را منتقل میکنه از شرایط و دوم اینکه خط به هم پیوسته داخلی و خارجی که در یک چیز مشترک هستند: اگر رهبری قبول نکنه پس ایشون مقصر هست چون ترامپ دیگه همه!!! کار کرده ( رسانه همینه، به همین راتی و مضحکی القای مفهوم میکنه. حالا دیگه جزییات مهم نیست، برجام و خواسته های ترامپ و زورگویی و ... هیچ چیز مهم نیست. همه چیز برای گزاره از قبل اماده شده مهیاست. ) پ ن: برخی معتقدند سخنان متاسفانه بی سیاست و در بهترین حالت ناشی از سادگی ( سعی میکنم حرمت مسئولان را رعایت کنم نه اینکه قصدم توهین باشه ولی واقعا اون یکی واژه معنای مدنظرم را دقیق میرسونه بدون قصد توهین که به کار نمیبرمش ) رئیس جمهور در جلسه استیضاح تیم آمریکا را به این نتیجه رسوند که پاس گل را به گل تبدیل کنه و شد ماجرای این فضاسازی نامه. تعارف نداریم پس از سلسله اتفاقات 1403 در زدن شخصیت های مقاومت، حالا به عنوان یکی از اصلی ترین ستون های پیش روی استکبار زدن رهبری به هر شیوه ای جز اهداف اصلی است. و وقتی رئیس جمهور با دونستن فضای رسانه ای و افکار عمومی و جنگ توی این حوزه برمیگرده میگه من موافق مذاکرم ولی رهبری میگه نه، پس منم فلان ... عملا تمام تیرها را با شدت بیشتری به سمت ایشون هدایت میکنه ... پ ن: ساعتی بعد از سخنان رهبری کاخ سفید در بیانیه ای اعلام کرد: "امیدواریم ایران مردم و منافع عالی خود را بالاتر از تروریسم قرار دهد. " این یعنی صحبت های رهبری یک پیش بینی یا تحلیل نبوده بلکه آمریکا همین اول کار اصلا صورت مسئله هسته ای را کنار گذاشته و توقعات و پیش شرط های فراتری از هسته ای را مطرح کرده. توی بیانیه از تروریسم یاد شده که همه مواردی که رهبری گفتند از افراد و گروه های تحت حمایت تا سیاست های منطقه ای و سلاح های متعارف را در برمیگیره. ببینیم فردا توجیه گران قهار این مورد را چطور در روزنامه ها و سایتهاشون و اینستاگرام( خجالت آور هستند برخی بعد مدتها مثلا دانشگاه الان صبح تا شب توی اینستا مستقیم و غیرمستقیم هستند) توجیه میکنند. پ ن2: سند دوم در رابطه با اینکه رهبری دقیق به هدف زدند. دونه دونه از سوراخ ها بیرون میان. حداقل فایده اینه که توپ را رهبری به زمین آمریکا انداخته و حالا اونها عملا دارند اعتراف میکنند که بله منظورمون از مذاکره اصولا بحث موشک ها و متحدان منطقه ای ایران هست. هرچند وقیحانی داریم که الان باز در تیم آمریکا یک قدم جلوتر خواهند اومد و خواهند گفت چه عیبی داره حالا بریم سر اینها هم مذاکره کنیم.
  2. وزیر خارجه قطر به نظر بعد ماجرای سوریه و نقش حداقلیش که اونم بیشتر به سمت اسقاطیل بود و رفقاش ( عملا همه کار را خود حماس کرد تا دشمن را وادار به توافق ها کنه ) در مارای فلسطین، اعتماد به نفس زیادی پیدا کرده جایی که با غرور از اختلافش با ایران طی 14 سال سر سوریه میگه و باقی ماجراها در حالیکه یادش رفته وقتی عربستان یک حرکت کوچیک کرد با محاصره عملا از زندگی داشت ساقط میشد و کمک ایران بود بهش یک مسیر تنفس داد؛ ولی به هر حال بهتره آدرس غلط نده! آب های خلیج فارس و ماهی هاش در صورت حمله به ایران با همکاری پایاه های آمریکایی در قطر و بحرین تنها چیزهایی نیستند که آلوده میشن! و در معرض خطر قرار میگیرن!! گاو صندوق قطر و آکواریوم های! حوزه خلیج فارس زودتر از ماهی های خلیج فارس دچار آسیب خواهند شد اگر تصمیمی نگیرند که بعید هست بگیرند. تقریبا به طور قطع به یقین مشخص هست که آمریکا از پایگاه های نظامیش در این کشورها بدون نظر خواستن از این کشورها نامحدود استفاده میکنه و اصولا اینها در مقام خواستن یا نخواستن از آمریکا نیستند. اصولا آمریکا چه در اردن، چه بحرین، چه کویت، چه عراق، چه قطر آدم حساب نمیکنه حاکمانش را که برای یک عملیات نظامی از پایگاه های نظامی مستعمراتش حتی اطلاع بده چه برسه اجازه بگیره. بنابراین برای این ها میمونه یا به حضور نظامی آمریکا پایان بدند که ترس ها و بزدلی هاشون چه از دشمنان تخیلی و چه از آمریکا اجازه نمیده یا اینکه تلاش کنند جنگی رخ نده حالا با باج و ... والا اگر اون جنگ نهایی رخ بده منطقه همه با هم غرق میشه تا جهان را هم در بعد انرژی تا حدی که میتونیم غرق کنیم.
  3. با توجه به اخبار و تجربه گذشته و زمزمه هایی که ترامپ از پوتین خواسته واسطه بشه و تجربه ناموفق آبه ی مرحوم! به نظرم اگر نامه ای تدارک دیده شده باشه احتمالا ترامپ این بار اصرار خواهد کرد شخص پوتین به ایران بیاره. برای ترامپ این ایده آل هست چون پوتین به هر حال با توجه به خصوصا شرایط فعلی و توافقنامه ها با ایران و تحریم ها و روابطی که با ایران داره و البته اظهاراتش در مورد رهبر انقلاب؛ گزینه مطلوبی است که احتمال کنف شدنش کمتر هست ولی از طرفی پویت نطبیعتا در نقش یک نامه رسان ابدا دوست نداره ظاهر بشه و این احتمال بعید هست مگر اون طرف نیازش به ترامپ و اصطلاحا لطفی که ترامپ بهش مکینه بستگی داره؛ باید دید این اتفاق چطور ممکنه رخ بده اگر روسیه قرار هست واسطه بشه. به نظرم اگر روسیه باشه سعی میکنه قبلش ببینه پاسخ ایران چی هست قبل از این که مسئولیتش را بپذیره. البته بستگی داره طرف آمریکایی هم این چقدر بازیش هست و چقدر جدی. همین حالا هم به نظر یک جریان داخلی ( قربون رئیس جمهور برم هم که کلا فکر میکنم سادگی در حد افراطی! چیز خوبیه در حالیکه در مقام مسئول و سیاستمدار در قبال کشور برای بهره گیری از هوش و سیاس بودن وظیفه ای بر عهده داره ) همراه با جریان خارجی ( حالا هم شاید حتی شخص ترامپ ) دارند بازی ای را ترتیب میدند که قبل فشار حداکثری و پیوست اجتماعیش همه چیز را گردن رهبر انقلاب بندازن و ایشون را مقصر جلوه بدن با توجه به اینکه موع ایشون را میدونند.
  4. جنگ شوخی نیست و تزهای همینطوری هم واقع بینانه نیستند ولی: در صورت حمله آمریکا و مشارکت احتمالا قطعی پایگاه هایی چون العدید قطر که در همین چند سال گذشته هم به محور مقاومت و ایران ضربات متعددی مستقیم یا غیرمستقیم وارد کردند، تعارف را باید کنار گذاشت. این مشکل ما نیست که کشوری چون قطر بواسطه هر چیزی که اسمش را میخواهیم بزاریم ( کوچکی، احساس اعتماد به استکبار، عدم داشتن دوستان قبال اعتماد ( تکیه بر ترکیه و آمریکا به جای ایران که میتونست دوستی واقعی باشه و یا هر چیز دیگه ای ... ) و ترس و ... ) پای آمریکا را به کشورش باز کرده و عملا یک سکوی تهاجم و تهدید براش در مقابله با یک کشور دوست ترتیب داده و تا حالا هم با همه ضرباتی که از این ناحیه خوردیم باز پاسخی ندادیم؛ در صورت حمله مستقیم به منافع و خاک کشورمون هم بنشینیم بی عرضگی یا بزدلی بقیه را تحمل کنیم. با این دست سحنان پوچ و بیهوده هم کسی نمیتونه خودش را مبرا کنه از سهمش در تهاجم احتمالی با ایران؛ در یک تهاجم احتمالی در گام اول پاسخ ایران که مناطق نظامی مشارکت کننده ( اسقاطیل که بدیهی است و دیفالت ماجرا ) هدف اول هستند، در فاز بعدی که احتمالا زیرساختهای ایران هدف قرار میگیرن زیرساختهای کشورهای مشارکت کننده به هر نحوی، باید اولیت باشند. گاز و نفت منطقه همراه گاز و نفت ما حتما باید بسوزه.
  5. بحث های زرد و تابع روز و موقعیت سیاسی فضای مجازی را کنار بزاریم ولی یک چیز از دل تمام این حواشی بعضا زرد قابل اعتنا است و نمیشه نادیده اش گرفت به شرطی که با قضاوت بر این دیدگاه هایی که مثل غبار دورش را گرفتند سراغش نریم: مثال جولانی هم از اون عبرت هایی است که درس میده و ثابت میکنه اگر عقب نشینی کنی نه تنها چیزی عایدت نمیشه بلکه خسارت محض برات باقی میمونه. جولانی حتی اگر مصاحبه دیروزش هم نبود که وقتی خبرنگار ازش سوال کرد که در برابر تجاوزگری اسقاطیل چه کار میکنید؟ جواب داد اون داره از موقعیت متزلزل تغییر نظام استفاده میکنه و پیشروی میکنه و در برابر اصرار خبرنگار گفت حالا الان نمیتونیم بگیم چه کار میکنیم ( عملا مشخص بود اصلا پاسخی نداره و پاسخش همون اطلاعاتی که درز میکنه از سیستم جدید: 1. موضع نگیرید 2. کاری نداشته باشید 3. سعی کنید خودتون را بی طرف نشون بدید 4. عصبانیشون نکنید 5. اعتماد جلب کنید. 6. بچه خوبی باشید 7. حتی سیگنال به رسمیت شناختن بدید 8. عقب نشینی کنید مدام 9. علیهش حرفی نزنید و ... ) خلاصه با این توجیه ( طبیعتا صندلی مفت و کاخ خوشگل و احتمال کشته شدن راحت در یک بمباران هوایی اجازه نمیده حتی به غیر این فکر کنه والا کشور و امکانات و تجهیزاتش که دارند هر روز به یغما میرن و نابود میشن و قابل بازگشت هم نیست بسیاریش ) که حالا بعدا درستش میکنیم و الان نباید عصبانیش کرد و بزارید اول تثبیت کنیم بعدا تصمیم میگیریم و نباید سرشاخ شد با دشمن قوی و این حرفها نتیجش شد اینی که جلوی چشممون هست. اسقاطیل هر بار که یک واکنش ضعیف به یک تجاوزش دید گسترده تر کرد تا رسید به عملا دخالت داخلی و حمایت از تجزیه طلبی بعد از الحاق سرزمین. حالا حساب کنیم که جولانی همون اول یک موضع قاطع میگرفت و تقابل را پیش میگرفت. ( پیش خودش گمان میکرد که اونوقت این قربان صدقه ها و قطار اروپایی ها و آمریکایی ها را طبیعتا در کشورش شاهد نخواهد بود که گمان میکنه هر کدومش میخیه بر تثبیت جایگاهی که رویاش را هم نمیدید روزی ) خسارتش از الان ( برای سرزمینی که به ره حال اگر ضربه هم میخورد ولی ضربه میزد و میجنگید و اصولا اونوقت مثل الان یک تجاوز و تجزیه رسمی را شاهد نبودیم و اسمش جنگ بود که جاری بود زخمش و رسمی نمیشد مثل الان که هر روز هم طرف بیشترش را بخواد) بیشتر میبود؟! مطلقا خیر! اگر خسارت را کمی حساب نکنیم. نمیخوام در مورد لبنان این مثال را بسط بدم چون اطلاعاتم از اون مقطع کامل نیست مثل همه و به درایت جناب سید اعتماد کامل دارم و تنها از باب فشارهای احتمالی*که ایشون تحمل میکردند چون اطلاع ندارم پس در ادامه این گزینه را هم مطرح میکنم که شاید اگر حزب الله هم ابتدا وارد تقابل میشد ( هر چند به نظرم جامعه لبنان شاید آمادگیش را نداشت و اونوقت از لحاظ سیاسی حزب الله ضربه سختی میخورد و طبیعتا حالا که دیکته نوشته شده خیلی راحته قضاوت کنیم چرا فلان کار شد فلان کار نشد. این تنها یک نظر ناقصه ) خسارت ها کمتر میشد در برابر این دشمن وحشی که دستش همه جوره بازه. خلاصه یک قدم عقب نشینی در برابر این دشمن قطعا مساوی با باخت هست. به نظرم تجربیات در این مورد هیچ شکی باقی نگذاشتند. پ ن1: در مورد جولانی فکر کنید درا ون مقطع پیروزی انقلاب که صدام حمله کرد و درد اخل هم گروهک ها و در مرزها تجزیه طلبان کشور را در لبه پرتگاه نگه داشته بودند ایران ( البته قیاس مع الفارق هست با این جنایتکار و انقلاب عاریه اش که بیشتر خارجی بود تا داخلی و یک جنگ نظامی و داخلی بود که بعد ویرانی کشور حاصل شد با دخالت همه طرف های خارجی و خصوصا عملا ترکیه که الان کشور دستش هست ) میگفت که حالا به خاطر تجاوز یک دیوانه موقعیت انقلابمون که هنوز تثبیت نشده را به خطر نندازیم و رابطه مون را با اعراب خراب نکنیم و به ترسشون از فرقه گرایی که تبلیغ میشد با پیروزی انقلاب اسلامی دامن نزنیم و حالا بعدا یک کاریش میکنیم با مذاکره و ... پ ن2: اون موقعیت که همه زمزمه ها از پاسخ هماهنگ جبهه مقاومت خبر میداد ولی سید بعد از چند روز ظاهر شد در تلویزیون و گفت ما تصمیم گرفتیم که یک جانبه پاسخ خودمون را داشته باشیم و حالا بعدا در مورد دلایلش شاید صحبت کنیم. ( که هرگز فرصت نشد ) جز ابهامات این نبرد بود که نشون میداد برخی موانع وجود داره. حالا ممکنه اصلا از سمت ایران نبوده و فرض بگیریم از سمت سوریه بوده که ملاحظاتی داشته بابت کشورش یا هر چیز دیگه ای ولی خب نکته ای بود ...
  6. با تمام محدودیت های عملیاتی و مالی ما. با تمام توطئه های تقریبا کل جهان و منطقه. با تمام ضعف های حکومت سوریه، با تمام نفرت پراکنی ها و عملیات های روانی و رسانه ای که مردم سوریه را علیه ما میکرد با بحث های عربی/عجمی/سنی/شیعی و ... ولی حالا با این شرایط مشخص میشه وزن ایران حامی سوریه کجا بود و حالا وزن ترکیه حامی سوریه. با اینکه طی این مدت تقریبا از امریکا گرفته تا اروپا سریع نماینده هاشون را برای اعلام وفاداری ( فقط ایران نباشه اینها دست بوسی خود شیطان هم میرن القاعده و داعش بماند ) فرستادن و حمایت تام و تمام از حکومت مستقر کردن و تحریم ها را لغو کرد اروپا و اعراب منطقه همه سرازیر کردن سیل کمکها و حمایتها و ... را ولی اسقاطیل از هیچکدوم از اینها واهمه و ترسی نداره و حسابی نمیبره. اینه تفاوت ایران که درسته ضربه میخورد و تحت فشار بود بنا به شرایط خاص ولی تا وقتی حضور داشت دشمن جرات اقداماتی که در این یکی دو ماهه را کرده در حد یک دهمش را هم نداشت. از نابودی تمام زیرساختها تا پیشروی زمینی و اعلام حمایت علنی از گروهی و تعیین تکلیف. تازه گفتم دست ما بسته بود. خود خروج ما در عرض چند روز نشون داد که واقعا ما نه زیرساختی داشتیم و نه حمایت مستحکمی از سمت حکومت مستقر م نگیم بلکه حلقه های میانیش که نمونش را درشهادت سردارمون در حلب دیدیم روزهای اخر. کارشکنی مدام حزب بعث هم که اینا اونجا زبانزد بود. با دست خالی چند نفر مستشار با فرماندهی چند هزار نیروی بدون امکانات و مقر و حمایت خاصی ولی سوریه را از شر این شر منطقه حفظ کرده بودند تا حدودی. حالا قیاس کنید با ترکیه ای که در حد کلامم جرات نمیکنه چیزی بگه جدی چه برسه بخواد خودش و نیروهاش را برای دفاع از سوریه سازماندهی کنه.
  7. به نظرم این نه یک تهدید که یک فرمان بود. عملا مشخصا با این غلظت یک اعلام رویکرد جدید هم بود که شاید به پشت پرده معاملات با ترامپ و نتانیاهو ( سر سوریه و کردها) برمیگرده و احتمالا در حوزه اقتصادی هم اثراتش را خواهیم دید/ آثار امنیتیش هم به نظرم خیلی زود نمایان شده و در چند جبهه پی گرفته خواهد شد. در جنوب شرق بواسطه ارتباطات تکفیریهای تحت لوای جولانی ( شادی های برخی در جنوب شرق ایرن و همسایگانش از پیروزی جولانی نشان از اترابطات قبلی یا آینده داشت ) و در شمال غرب مهاجرین از شمال سوریه که ماموریتشون اونجا تموم شده به سمت مرزهای شمال غربی. ترکیه حالا با تصرف سوریه و افسار به اوجالان راهش را برای برنامه های آتی با رویکردی تهاجمی باز میبینه. فراموش نکنیم در مورد سوریه هم بهانه جویی های خطر امنیتی و مواردی از این دست را درمورد سوریه انقدر تکرار کرد تا توجیه کنه اقداماتش را. اصولا بعد 7 اکتبر و نداشتن انگیزه و توان برای گذشتن از سود تجارت و روابط با اسقاطیل و کمرنگ شدن نقشش در این حوزه و پررنگ شدن نقش مقاومت ( ولو با شهادت های بسیار که نقشش را به هر حال برجسته تر کرد ) حالا دنبال بهانه ای است شاید برای جبران و از اونجا که در مورد ترامپ و نتانیابو کرنش کامل داره سعی داره با ضربه زدن به ایران اصولا این تک مورد حامی مقاومت را از دور خارج کنه تا باز بتونه با همین دستگاه فریبش به عنوان حامی فلسطین ( نه برای اهداف عملی بلکه برای اهداف تحمیق مسلمانان و نقش سلطانی اردوغان ) شناخته بشه تنها. حالا البته این تنها یکی از محورها و به شکل ساده سازی شده هست. بر خلاف ما که حالا به دلایل مختلف از جمله فشار تحریم های غرب با رویکرد ترکیه مقابله نکردیم تا رسید به سقوط سوریه و حالا سوریه دست ترکهاست ولی اونها از همون اول برای نگه داشتن این لقمه ارزشمند دارند چنگ و دندان نشون میدند. پ ن: یک تحلیل دیگه اینه که ترکیه نمیخواد کیک سوریه را تقسیم کنه. براش جذابه که اعراب خرج بازسازی سوریه را بدند و شرکتهای ترک هم سودش را ببرند ولی با توجه به سفر امیرقطر و روس ها به ایران و صحبت هایی حول سوریه شاید ترکیه با سیگنال تهدید میخواد به ایران بگه سر تقسیم سوریه بین ترکیه و اعراب طرف اعراب نایسته و اجازه بده ترکیه برنامه هاش را پیش ببره. ترکیه برای سوریه برنامه های زیادی داره. یک کشور ویران و تحت نفوذ و سلطه و بدهکار به ترکیه ( بابت حمایتش از مزدورهایی که کشور را ویران کردند ) بهترین لقمه هست. مناب نفت و گاز شمال شرقش، مسیرش که میتونه آرزوهای گاز قطری و حتی اسقاطیلی را به ترکیه به ثمر بشونه. مسیرهای ترانزیتی از اسقاطیل به اروپا. زمین های کشاورزی مرغوب حوزه پایین سدهایی که انقدر آب دارند که زمین های ترکیه کفافشون را نمیده. بازسازی ویرانی ها که شرکت های ترک را برای چند دهه فعال نگه میداره و ... برای همین مثل کفتاری که لقمه ای چرب گیرش اومده چنگال هاش را داره به هر طرف پرت میکنه از همین ابتدا تا کسی جلو نیاد.
  8. احتمالا دوستان قبلا بحث در موردش کردند در استاتوس ولی جناب سرهنگ یک گزارش یک دقیقه ای دادند به سردار رشید در رزمایش همینطوری از چندین سامانه به تنهایی رونمایی کردند کلامی جالبه هیچکدومشون قبلا رونمایی نشده ولی به نظر در مدار استفاده هستند حالا در هر مرحله ای که هستند. خصوصا مجید که خب زیاد ازش شنیدیم. و البته کاشف 99* هم به نظرم کاملا مشخصه از مدتها پیش از رونمایی در مدار استفاده بوده و در این دو رزمایش هم حضور جدی داشت و نکته قابل توجه اشاره به برد 30 کیلومتریش بود در حالیکه به طور رسمی 12 کیلومتر اعلام شده بود. * هر جا اسم کاشف میاد از کروز هم صحبت میشه. اینجا هم سرهنگ اشاره کردند یک هدف با ار سی 1. و البته سرعت دو ماخ و موشک کروز را از فاصله 30 کم تشخیص میده و از قابلیت لینک شدنش با سامانه مجید و گتلینگ! و .. گفت. به به نظر به عنوان یک مکمل فوق متحرک! برای سیستمهای ضدکروز توسعه داده شده. شاید برای افزایش قدرت کشف یا مکمل کشف وقتی برخی رادارها دچار آسیب میشند یا استقرار سریع نقطه ای در یک محل. حالا با جمیع اطلاعات بالا یک برداشت شخصی من این هست با توجه به شکل رونمایی کاشف، ظاهر به نظر تکمیل نشده و تولید ضربتی اون که بلافاصله هم در دو رزمایش حضور جدی داشت مربوط به یک واقعه و تلاش برای رفع نقص و فقدان جدی است: حادثه پرنده اکراینی و ضعف سامانه های کوتاه برد در کاربری مستقل و در صورت قطع ارتباطشون با مرکز خصوصا نسبت به اهداف کروز و کم ارتفاع. به نظرم کاشف برای پوشش این ضعف که با ماجرای پرنده اکراینی نمود پیدا کرد و شاید حفره پنهان مانده بزرگی بود توسعه داده شده به صورت ضربتی که در شرایط مشابه کمک کننده کاربر سامانه ها باشه که اون خطا در شرایط مشابه حتی اگر برخی زیرسامانه ها به درستی عمل نکردند یا کاربر خطایی کرد؛ دقت واکنش را بالاتر ببره.
  9. سوال اینجاست با این تحولات و وادادگی مطلق زلنسکی الان اون سرباز خط مقدم اکراین با چه انگیزه ای داره میجنگه؟ میگه خب اینا که دارند توافق میکنن، از خاک هم که چشم پوشی کرده، متحدین هم که میگن باید توافق کنید و حمایتی در کار نخواهد بود و مناطق اشغالی را هم باید بدید بره، خب یک ماه دو ماه دیگه هم که میگن این اتفاق میفته، پس من چرا الان باید کشته بشم برای مسیری که مشخص کردن؟!
  10. یه آف تاپیک بزارم حالا که به پیجرها و پدافند غیرعامل اشاره شد: تمجدیهای ترامپ و حالا معاونینش در امور منطقه و جهان از عملیات پیجرها و اینکه در تاریخ جهان ثبت خواهد شد و اصولا لذتی که ازش بردند و میبرند این خطر بسیار جدی تر برای ما کرده که با راهنمایی و هدایت موساد یا با پشتیبانی آمریکا از موساد عملیاتی مشابه ولی بسیار وسیع تر در ایران طراحی بشه. اسقایل کافی است روی موج شهرت طلبی و کار خاص کردن ترامپ سوار بشه و کم کم در گوش توسط اطرافیانش مجاب کنه که یک عملیات بزرگ شبیه پیجرها اسم اون را هم در تاریخ ثبت خواهد کرد و باعث بشه این بار عملیاتی بسیار بزرگتر طراحی بشه. دسترسی ایالات متده به دریاها و محموله ها و بنادر کشورها و ... صدها برابر موساد و اسقاطیل هست. این مورد شبیه مورد ترور سردار هست. توی اون هم زمزمه های مدام ترور یکی از قدرتمندترین افراد خاورمیانه حتما تو گوش این ابله مدام خوانده شد و بهش گفته شد که اسمت را در تاریخ ثبت کن با کشتن سلیمانی. #هشدار
  11. توی یکی از مصاحبه های اخیر در پاسخ به ادعاهای دشمن اعلام شد که پس از حمله در استفاده و چینش سامانه ها تغییراتی داشتیم با توجه به درس های حوادث اخیر. این با تصاویری که از جا به جایی ها توی سایت های پدافندی داشتیم همخوان هست. چیزی که دشمن و برخی اون را به حساب نابودی پدافند میزارن در حالیکه با توجه به حضور برخی سامانه ها در مکان هایی که قبلا نبودند ( پس از حمله ) بحث جا به جایی را پر رنگ تر میکنه ولو با اسیب دیدن یا در معرض تهدید دیدن چند سایت.
  12. سلام لاذقیه ممکنه به علت حضور روس ه در محدوده و یک معامله (با اسقاطیل) هدف قرار نگرفته باشه؟! ( برای روس ها خوبه که نشون بدند حضورشون میتونه باعث حفظ بخشی از ابزارها حتی برای تروریستها بشه ) بعد در مورد سرنوشت باستیون ها خبری منتشر نشده؟ اگر در سوریه بوده باشند احتمالا نابود شدند در حملات هوایی چون میشه حدس زد یکی از اهداف اصلی بودند.
  13. در تصاویر اخیر رژیم باکو در مرزها در حال احداث پایگاه های زیرزمینی به نظر فرماندهی هست. همه اطلاع داریم این رژیم در حوزه برنامه ریزی بلند مدت نظامی کاملا تحت عمل اسقاطیل داره عمل میکنه و اصولا وقتی سراغ پایگاه زیرزمینی نظامی رفته مشخصه داره از تجربیات و مشورت های چه کسی استفاده میکنه. حواسمون باشه ما هم نیاز داریم پایگاه های ایمن در مرز را تقویت و احداث کنیم. ما با رژیم باکو تسویه حساب های زیادی داریم به وقتش. خیلی زیاد...
  14. توی خبرگزاری مهر که حرفهای شاهدین محلی را بازتاب داده یکی دو نفر عنوان کردند گویا هواپیما در آسمان آتیش گرفته بوده و خلبان هم تمام سعش را کرده با توجه به نقطه برخورد که محل منطقه مسکونی بوده روی باقت مسکونی سقوط نکنه.
  15. اصولا بخش اطلاعاتی هم باید بسیار قوی باشه در مورد این تاسیسات. افراد زیادی تردد دارند و به راحتی هم میتونند شناسایی بشند و تجربه نطنز و برقگار خائنش جلوی چشممون هست. هر چه تصویر بیشتر نشون میدیم یا با کار اطلاعاتی خودشون و نفوذی های احتمالی مثل مصیاف نقشه کلی برای حتی یک عملیات نفوذ و خرباکاری هم براشون روشن تر میشه. این پایگاه ها بای حتما قرارگاه های مطمئنی در داخل و خارج و دسترسی های مناسبی از برخی پایگاه های محلی داشته باشند تا مثل مصیاف بمبران مستمر مراکز پشتیبانی باعث بی دفاع موندن پایگاه ها نشه که یه گروه خرابکار اموزش دیده داخلی هم حتی بتونن بهش نفوذ کنند. مورد بعدی بحث پایگاه فرماندهی حزب الله هست در ضاحیه. باید بررسی بشه چطور لو رفت. و بعدش پایگاه مشابهی که سید عزیز هاشم صفی الدین در اون بودند. اصولا بخش اطلاعات برای کف روش های چگونگی تشخیص و ترور رزندگان در جاده های لبنان بعد در آپارتمان های بیروت و بعد مرکز فرماندهی حزب الله و ماجرای پیجرها باید همه چیز را روشن کنه اول.
  16. تاکید مدام رهبری به رسانه بی دلیل نیست. واقعا رسانه در جنگ ها گاهی از سخت افزار نظامی هم موثر تر هست. در پسا و پیشا جنگ که عملا یکه تازه. در مورد سوریه دو مطلب در مورد فضای مجازی و رسانه ها در مورد سوریه: 1. اردوغان و رسانه های ترک بعد از زندان که با گزراش خبرنگار ابله! سی ان ان کمی آسیب وارد شد به پروپاگانداش رفتند سراغ گورهای جمعی. رسانه های رسمی تر با احتیاط از گورهای با قدمت چند ده ساله میگن ولی رسانه های ترک و عربی و همراه در متر به متر سوریه در حال کشف گروهای جمعی هستند. به هر حال در سوریه گورهای جمعی شاید وجود داشته باشه جدیدا هم ولی گزراش ها یا تصاویرش مبهم هست و فقط یک مشت زمین کنده شده یا به نظر مکان هایی هستند که اجساد جنگ داخلی که بعضا گاهی در شرایط جنگی دفن میشدند را تحریف میکنند. جالبه برخی از این گروها در اطراف دمشق و ادلب مناطقی بودند که طولانی مدت تا قبل از ازاد سازی دست خود تروریستها بوده ولی نکته اینجاست که حجم خبر و عکس و روایتی که ترک ها و ترک ساخته ها بیرون میدند به قدری مثل یک سیل هست که مگه میشه سوال و ابهامی گذاشت جلوی ادعاهاشون. 2.نکته دوم اون پیرمرد به نظر ایرانی در سوریه است. جناب @aminor این خبرنگار ملعون تررویستها را بهتر میشناسند و میتونند بهمون بگند از کی فعال هست، ولی نکته ای که داره تنفر عمیقش از ایران مثل تقریبا رفقای دیگش هست. ولی در مورد این ویدئوی به شدت وایرال شده که حالا اطلاعی از صحت و سقم و جزئیاتش در این تاپیک لااقل نیست نکته اینجاست که واکنش های تقریبا منفی زیادی را بین عرب ها و در فضای مجازی ( بخشی که کاملا با تروریستها همراه نیستند) ایجاد کرد و چیزی که برجسته شد شجاعت پیرمرد و منطق اسلامیش و ازا ون طرف تحقیرها و توهین های خبرنگار تروریستها و اطرافیانش نسبت به این پیرمرد بود. بعضا به میثم تمار تشبیهش کردند پیرمرد را و از خبرنگار سوری انتقاد کردند. به نظر بعد این موج تروریستهای رسانه ای سوری که اردوغان بهشون خوب یاد داده شاید با همکارهای قطری سریع یک موج مقابل درست کردند از شباهت پیرمرد و سردار سلامی و اینکه سردار سلامی را گرفتیم! و حتی رسانه های رسمی انگلیسی و عربی هم وارد شدند برای مثلا صحت سنجی و برخی تروریستها هم جشن گرفتند که شکار بزرگ کردیم و البته به نظرم مشخصا برای از بین بردن اون خرابکاریا ولیه بود به شکل هوشمندانه. و اما پینوشت که شاید مهمتر از اصل مطلب باشه: این یک برداشت کلی و سطحی است ولی همکاری عمیقی که بین رسانه های انگلیسی و ترک خصوصا رسانه های زردتر انگلیسی وجود داره نمیدونم ارتباطی به روابط گرم تجاری انگلیسی ها با ترکیه داره یا نه ولی به نظرم روابط ترک ها با انگلیسی ها از جنس دیگه ای است. روابطی که بعدها شاید جزئیات شوکه کننده ای ازش رونمایی بشه در هم افزایی های پنهان این دو کشور. تقاطع رسانه های دو کشور و هم پوشانیهاشون فرضا در مورد قضیه سوریه در موضوعات مختلفش طبیعی نیست! و اما یک مسئله بسیار مهم دیگه باز با منشا ترکیه: همه از کلاه سفیدها و نقششون در سوریه و فضاسازی ها اطلاع داریم. به عنوان یکی از منابع تحریم های سوریه. حالا در شبکه های اجتماعی با همون جادوی رسانه کلیدواژه سوریه مملو از تصاویری است از گروه های عمدتا جوان شبیه اعضای احزاب ترکی ( منظورم در حجا و پوشش خانم ها تا رفتارهاشون هست ) در قالب ان جی اوها به اصطلاح یا گروه های سازماندهی شده ای با لباس های یکسان و جلیقه هایی مثلا که هر کدوم اسمی هم انتخاب کردند برای خودشون ( جوانان فلان سوری - دختران بهمان سوری و ...) و در حال رنگ آمیزی دیوراها و خط کشی خیابان ها و شستن معابر و کاشت گیاهان و درختان و ... هستند. ترکیه با همین رسانه و همین سازماندهی کردن گروه های مختلف یکی از موفق ترین روندها را در پیش برد اهداف نرمش داره در کشورها. حالا هم که سرازیر کردن پول و برق و نفت قطر و اعراب در همین چند ماهه قرار هست یک بهشت از سوریه پسا اسد درست کنند تا فعلا روایت غرب درست دربیاد که بیایید زیر یوغ ما و بهشت را تو این دنیا ببینید ( ترکیه این وسط خدمات میده و پولش را چند برابر از همین عرب ها میگیره و میدونه هر پولی هم که بیاد برای خدمت و کالا مستقیم میاد دست خودش برای همین اردوغان چند روز پیش از قراردادهای چاق و چله بازسازی سوریه داشت تعریف میکرد و جشن گرفته بود، پول غرب و عرب و سوری ها همه سرازیر به ترکیه برای کالا و خدمات ) پ ن: حقوق ها را دولت تررویستی سوریه 4 برابر کرده. بیش از یک میلیون کارمند داره سوریه که اگر فرض بگیریم نفری 100 دلار فقط حقوق میگرفتند الان باید رقمی معادل 400 دلار دولتشون بهشون حقوق بده ماهی. از کجا دقیقا میاد این پول؟! تو اینن زمان کم؟ جز بانک قطری اردوغان و تروریستها؟!
  17. در مورد عملیات هاشون از پیجرها گرفته تا ترورها داده های ضد و نقیض زیادی منتشر میکنند. بعضا گاهی کاملا متناقض. به نظرم اصولا مصاحبه اون ماسک زده ی! موساد با سی بی اس و باقی گزارش های روزنامه های عبری که همه تقریبا تحت نظر موساد فعالیت امنیتی دارند برای ردگم کنی و پراکندگی و آشفتگی در داده هاست. طوری در ترکیب و تقاطع و تضاد و تشابه کلی داده بیرون میدند که عملا هیچ شکل واضحی نشه ترسیم کرد برای عملیات هاشون. در این مورد مسئول حزب الله چند روز پیش گفت که محل حضور سید اتاق عملیات حزب الله بوده و سید در طول جنگ از همین نقطه داشته گویا جنگ را هدایت میکرده. مسئله و تفاوت نسبت به 2006 این بود چون این جنگ طولانی شد و حزب الله به حمایت از فلسطین یک سال بود وارد این معرکه شده بود عملا اسقاطیل فرصت بسیار زیادی داشت که حتی بدون نفوذی محل های مورد استفاده حزب الله در ضاحیه و جغرافیای بسیار محدودی که برای هر مترش گماشته از آوارگان سوری تا خود لبنانی ها گذاشته بود کشف کنه. مدام بر آلوده سازی انواع پیجر و بیسیم و حتی باطری های خورشیدی و .. تاکید میکنند که از اونجا که حزب الله اطلاع نداشت فقط رد زنی چند تا از اینها همراه نیروها میتونست محل تقریبی را بده بهشون ( اگر فرض کنیم زیرزمین ارتباطشون قطع میشد ) و باقی کار هم با انواع سنسورها و مزدورها. بدبین کردن نیروهای حزب الله بهم الان براشون خیلی نون و اب داره والا بیکار نبودند بیان سوراخ سنبه ی عملیات های سریشون را برای عموم منتشر کنند. هرچند همه احتمال ها را باید داد ولی به قول فینکلشتیان یهودی اگر یه صهیونیست به من بگه الان روزه باز پنجره را باز میکنم خودم چک میکنم.
  18. من بعد ( و به مرور مقرهای سابق ) همه ی تاسیسات نظامی و زیرساختی ممکن واقعا باید بره زیرزمین. حتی باید نیروگاهها و مخازن سوخت و کارخانه های حیاتی و شده تاسیسات تولید و ... بخش هایی که قابلیت ذخیره سازی سوخت دارند و خودشون یک منبع انفجار هستند مثل منابع بتنی آب ها برند زیر زمین. پدافند عامل در توزیع گسترده واحدهای تولید بنزین و تولید برق باید رعایت بشه هر چند بهره وری بیاد پایین. نکته جالب اینه صهیونیستها با این همه پدافند و حمایت چند روز پیش درخواست بودجه فوری کردند برای اینکه تاسیسات حیاتیشون را ببرند زیرزمین چون متوجه شدند در حملات موشکی و پهپادی تاسیسات روی زمین در این دوره زمونه همیشه در معرض خطر هست و خوردن و نخوردنش سر یه پهاد بیشتر و کمتره. برای ما که مشخصه وقتی دشمن توانایی داره هر جا را میخواد و هر وقت خواست میتونه بزنه. پس عملا چاره ای نداریم. پ ن: قدر کوهستان های وسیع و عوارض متعدد خدادادی را باید بدونیم. در تونل سازی هم خدا را شکر تجربه خوبی داریم. فقط باید مراقب تجهیزات و ابزارهای آلوده بود که توی هر تونلی که میسازیم یک بمب ساعتی کار نزارند.
  19. الان مسئله اینه که وقتی رئیس سرویس اطلاعات اکراین بر علیه منافع ایران صریحا میگه اقدام کردیم و باز هم میکنیم و به سقوط اسد کمک کردیم و باز هم عملیات میکنیم و بعد اتحادیه اروپا و غرب هم پیش پیش ما را برای کار نکرده! تحریم کردند، ما هم حق داریم از خودمون به شیوه خودمون دفاع کنیم از جمله متوجه کردن تهدید و خطر اکراین علیه خودمون و منافعمون با مشغول کردنشون در جبهه خودشون.
  20. واکنش وزارت خارجه باکو از همین رو به نظر منفعلانه و این بار تدافعی بود: ایران نباید آذری های اردبیل را بر هم تبارهاشون بشوروونه!! ( حالا جدای از اینکه یک وطن نمیتونه مردم علیه خودش را علیه مردم خودش بشورونه، چیزی که اتفاق افتاده مرور واقعیات ضد نفوذی های یهود و نوعثمانی در دل آذری های اصیل هست ) - همین نشون میده که نباید مدام دفاع کرد و گارد دفاعی شدات. باید حمله کرد و موقعیت تهاجمی داشت بر علیه دشمن وقیح و نادان که گمان میکنه اتفاقی افتاده. این بحث قبل در مورد کلام رهبری را باز تاکید میکنم چون میبینیم در لبنان هم حالا ارتش خفت زده اش به جای همون وظیفه حداقلیش که خود فرانسه و امریکا و اسقاطیل براش دیدند بره مستقر بشه در مکان هایی که بهش گفتند اونجا از ترس حتی با اجازه طرف مقابل هم جا زده چون صهیونیستها قصد تحقیرش را دارند و اومده ریخته فرودگاه بیروت کیف زن و بچه مسافر ایرانی را میگرده که دلار برای حزب الله نیاورده باشه. ( جالبه شبکه الحدث عربستان ظهر خبر میزنه و اینا شب گوش به فرمان وارد عمل میشند و حالا یکی ندونه فکر میکنه خبر زده ایران موشک فرستاده، در حالیکه دنبال دلار کیف و جیب مردم بودند ) خلاصه رهبری به نظرم اشارشون به اینه در موقعیت فعلی سیگنال ترس و ضعف موجب جری تر شدن دشمن هم میشه. پرونده ها را ببینیم بعد خصوصا شهادت سید حسن نصرالله که عمود خیمه مقاومت در منطقه بود و از هر طرف حالا کفتارها ریختند بیرون چون به نظرم تنها و تنها حضور سید بود از زاویه ای که ترس را در دل اینها گذاشته بود و حالا با نبود سید همه از هر سوراخی زدند بیرون. عراق و حشد با اشاره رهبری مشخصا معلومه در بین عراقی ها هم جدی است ( متاسفانه بخشی از عراقی ها هم از سقوط بشار اسد به همین دلیل خوشحالند ) - یمن دارند مصر را میشکند به یمدان چون بهانه اش را برای مردمش داره، در لبنان ضد حزب الله دارند به خیال خودشون گام های نهایی را برمیدارند و در قفقاز به نوعی و به همین ترتیب تا برسند به مرزهای و داخل کشور. پ ن: با تمام خطرات و این روزها اثراتی که میبینیم میفهمیم تازه که جبهه سوریه چقدر در تقویت امنیت هم داخل ایران و هم هم پیمانان ایران نقش داشته و چقدر حیاتی بوده که حتی با هزینه بیشتر 2011 حاج قاسم وارد بشه و حفظ کنه این جبهه را. اون موقع حتی گاهی خودی ها هم شک میکردند که چه نیازی به سوریه است و لی الان داره اثر دومینو وارش مشخص بشه اهمین حفظ سوریه.
  21. دوباره ترکیه یک اقدام کرد و دست بالا را به زعم خودشون در دست دارند و بهانه جویی ها و جفتک انداختن های رژیم باکو برای احتمالا سهم خواهی در منطقه شروع شد. خدا آیت الله عاملی را حفظ کنه که هر گونه توهین و تهدید را هم به جان میخره ولی همچنان در میدان هست. بعد رژیمی که هر روز از رسانه گرفته تا مجلسش علیه ایران در حال مزخرف گویی هست نگران واقعیت های مرور شده، شده. پ ن: چند سخنرانی اخیر رهبری بعد تغییر نظام سوریه را که آدم میبینه یک تفکر خاصی به نظر رهبری مدنظر دارند. بر خلاف خیلی از شاید حزب اللهی هم حتی که معتقدند الان باید فیتیله را کشید پایین و با دولت جدید سوریه به نوعی تعامل کرد و گارد دفاعی داشت و اونا دست بالاتر را دارند و الان ممکن هست مسائلی که غیرممکن به نظر میرسه عنوان بشه شرایط را پیچیده تر کنه ( واقعا از بین بچه حزب اللهی هم به نظرم وقتی رهبری گفتند جوانان سوری یک روز کشورشون را پس خواهند گرفت توی دلشون گفتند که سوریه از دست رفته و چطور این محال، ممکن هست دوباره؟! ) ولی رهبری در سخنانشون نسبت به تروریستهای حاکم در سوریه هیچ عقب نشینی ای نداشتند و صریحا همچنان واقعیت را ( نه شاید به زعم برخی ها مصلحت را ) عنوان میکنند. در مورد رژیم باکو و ترکیه هم به نظر باید همین فرمان را گرفت. در مورد سوریه هم به نظر شاید رهبری نظرشون این هست عقب نشینی در برابر این تروریستهای حالا پوست روباه به تن کرده نه تنها باعث نمیشه امتیازی بدند بلکه اونها را جری تر میکنه که برنامه هاشون را جلوتر هم بیارن و حتی شاید احساس خطر میکنند اگر ضعف ما را با گفتمان ضعف آلود احساس کنند ممکنه در همین پوست روباه هم تعدی به حرم و منافع ایران در سوریه و بعدش داخل مرزهامون داشته باشند و برای همین از موضع بالا و برخورد با قضایایسوریه برخورد میکنند/ این درسی است برای همه ما
  22. در این مدت مدام دیدیم که برخی انشاء الله نگران! از بدهی های سوریه و مسائلی از این دست به ایران بودند که طبق قوانین حقوقی کشور باید نبال کنه و ربطی به ماجراهای دیگه نداره. هرچند کاملا مشاهده کردیم که قانون جنگل الان حکمفرماست و قوانین بین المللی پشیزی ارزش ندارند و به خواست و تهدید قدرتها تغییر میکنند یا متوقف میشند ولی خب مسیر را باید رفت. اما وقتی مدام از بدهی ها میگیم نباید نقش سوریه را در کمک به ایران در مقاطع مختلف و گذشتن از منافع مادی و سیاسی که میشه گفت حتی از دلایل سرنگونی نظام سوریه بود گذشته. همه از خط نفت عراق و گذشتن سوریه از اون و منافعش به قیمت متهم شدن به خیانت از اعراب و بستن مسیر تجارت نفت عراق اطلاع داریم. ( هر چه قدرم اون موقع در شرایط خطیر جنگ ما به ازای مادی گرفته باشه که بعید میدونم به اندازه منافعش از فقط ترانزیت اون نفت بوده باشه و من اطلاعی ندارم و فقط به عنوان حتمال مطرح میکنم ولی بحث سیاسی و کمک به ایران در زمینه اقتصاد عراق و تحت فشار قرار گرفتن صدام در زمان خطرناک جنگ که همه علیه ما بودند و ... به عدد مادی قابل محاسبه نیست، حالا فرض کنید مثل باقی اعراب نه تنها به خاطر ما دشمنی عرب ها و غرب را با خودش نمیخرید بلکه مثل ترکها و کویت و سعودی به عراق کمک هم میکرد به عنوان خط لجتسیک جایگزین عراق در خلیج فارس از مدیترانه ) همین مورد در مورد آرزوی دیرینه قطر و ترکیه مبنی بر احداث خط گاز از قطر به ترکیه و تامین گاز اروپا در 2010 و از طریق خاک سوریه هم مطرح بود که بشار اسد مخالفت کرد و طرح به محاق رفت و شاید اگه گفت یکی از دلایل کینه جویی اردوغان نسبت به سوریه بود بیراه نباشه ( اون سالهای اخر گپ و گفت صمیمی خانوادگی اردوغان را ببینیم با بشار اسد و تغییر ناگهانیش به حمایت از آزادی! در سوریه ) و حالا دوباره این طرح که به شدت برداشت قطر از پارس جنوبی و تبدیل شدن ترکیه به هاب گازی منطقه را در پی داره تبدیل به جشن و سرور ترکیه ای ها شده. اگر منصف باشیم باید بپذیریم یکی از دلایل اصلی دشمنی اعراب و ترکیه با سوریه و بشار اسد همین رها نکردن اردوگاه ایران با هر کیفیتی که بگیم بود.
  23. دیدار نمایندگان احزاب کردی ترکیه با اوجالان در زندان شاید بی ربط به حوادث شمال سوریه نباشه. گفته میشه اوجالان با انحلال پ ک ک موافقت کرده. باید دید ترکیه از قدرت سرکوب کردها در شمال سوریه داره در داخل ترکیه به عنوان برگ برنده ای استفاده میکنه و معامله ای در کاره؟ البته مطمئنا الان هم معامله ای در کار بشه کردها و اوجالان هم مطئن باشند ترکیه روزی زیرش خواهد زد. ترکیه یاد گرفته چطور به طور تاکتیکی از برگ های منطقه ای و جهانی برای کسب نفود م ومنفعت استفاده کنه در هر مرحله و بعد با پشت پا زدن به یه تعهد بره سراغ بازی بعدی.
  24. ترکیه با حفظ جولانی و بهانه تشکیلات موقت برای طراحی قانون اساسی در این یکی دو سال پیش رو تقریبا تمام منویاتش را در سوریه پیاده میکنه. از وابستگی اقتصادی کامل سوریه و زیرساختهاش و تحمیل شرکت های مهندسی ترکیه در بخش های حیاتی سوریه شامل نفت و گاز گرفته تا ترسیم مرزها به نفع خودش برای تصاحب سهم گاز احتمالی سوریه در مدیترانه و در اختیار گرفتن قوای امنیتی و نظامی سوریه و پی ریزی بر اساس عوامل میت که بعد از تشکیل دولت جدید حتی تحت نفوذ ترک ها باشه و نهایتا کنترل مرزها و موضوعات مربوطه تا برگ چانه زنی با صهیونیستها و آمریکا و همسایگانش داشته باشه. از این جهت همونطور که میبینیم جولانی در اجرای یکی از اوامر ترکیه یعنی تغییر بافت جمعیتی خصوصا منطقه حلب با دادن تابعیت سوری به ترکهای ایوغور و ترکستان و قفقازی حتی عجله داره برای اجرای دستورات. حالا حتی میشه شک کرد که بمباران عجیب ثبت احوال سوریه - هدفی غریب بین بمباران های سوریه توسط اسقاطیل - واقعا کار اسقاطیل بوده یا ترک ها؟!! کشتار اقلیت ها و اضافه کردن افراد خاری با تابعیت جدید از مزایای ویرانی ثبت احوال و اصولا از رده خارج شدنش ( بر خلاف سایر ادارات که کارشون را فوری شروع کردند ) برای مدتی است. در بین اسامی ما به طور خاص تابعیت های دیگه را نمیبینیم. در سوریه از هفتاد و دو ملت! میجنگیدند و اصولا بقای برخی تکفیری ها در تعریف یک تکفیرشده! هست. اشاره شد به همکاری ها و مراودات دو طرف افغانستان و سوریه با میانداری ترکیه (رژیم باکو در نقش تامین کننده ) برای تابعیت و اسکان برخی تکفیری ها در مرزهای شرقی ایران به عوان وطن و مقصد جدید. این را بزاریم در کنار سیل پول و تجهیزات و اعتبار و دارایی که داره به سمت سوریه سرازیر میشه. جالبه آلمان تازه یادش افتاده زیرساختهای سوریه تخریب شده در جنگ قبلی و مردم در فشار هستند و از تامین یک کمک فوری 60 میلیون دلاری خبر داد. وزرای بحرین و کویت و عربستان بلافاصله اعلام آمادگی کردند برای کمک به تروریستهای مستقر سوری. قطر که یاز به تعریف نیست چطور به بانک ترکیه برای دستیابی به اهدافش تبدیل شده. آمریکا و کشورهای غربی هم عجله دارند برای نمایش اینکه اگر از محور مقاومت خارج بشید ولو در دستان یک تروریست وضعتنون حتما بهتر میشه ( تحریم تا خرتناق و کمک فوری در مقابل ) حتی اکراین جنگ زده که خودش در حال گدایی مدام هست با وزیر خارجش چندین تن آرد برای سوریه ارسال کرد. مشخصه که با رفع تحریم ها و این حجم از کمک وضعیت سوریه در کوتاه مدت لااقل بهبود چشمگیری پیدا میکنه. جالبه به نظرم ترکیه که در اوایل از جیب عربستان و امارات و کشورهای غربی و راوپایی ( با برگ مهاجران ) سوریه را تخریب و بعدم گروه های تروریستی را تاسیس کرد نه اون موقع یک قرون از جیبش خرج میکرد و نه حالا و تازه بزرگترین منتفع پول های سرازیر فعلی هم باز ترکیه خواهد بود چون نهایتا همه سرازیر میشند به ترکیه برای واردات کالای ترک.
  25. با توجه به تایید رسانه های صهیونیستی در دومین حمله و دفع حمله هم صهیونیستها از تاد استفاده کردند. در حمله سوم به نوعی پس از اولین استفاده از تاد که دیشب رخ داد و خبرها ضد و نقیض هست که یک موشک بوده یا دو موشک هنوز مشخص نیست از چه سامانه ای استفاده شده ولی جمله خارج از حریم سرزمین های اشغالی تکرار شده در صورتیکه بقایای موشک ها همچنان در داخل سرزمین های اشغالی سقوط کردند بعضا. میشه حدس زد صهیونیستها همچنان ریسک نمیکنند و از دارایی موشک های تاد اهدایی آمریکا به دلایل مختلف استفاده میکنند از جمله اینکه حالا درسته هزینه های پیکان هم معمولا توسط آمریکا به نوعی پوشش داده میشه ولی از اونجا که کل این مجموعه در اختیار نیروهای عملیاتی آمریکاست خودش هم مجبور هست جایگزین کنه. البته از طرفی برای آمریکایی هم تجربه خوبی است. اون افسر در شلیک اول که فریاد میزد 18 سال منتظر همچین روزی بودم نشون میده که این دارایی ها چقدر استراتژیک و حیاتی است برای آمریکا.