alala

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    5,269
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    144

تمامی ارسال های alala

  1. امروز حمله موشکی به ریاض خبرش منتشر شد. فرودگاه ریاض هم برای ساعاتی پروازها را دایورت! کرده بود به دمام. هرچند از تعداد حملات بسیار کاسته شده ولی سعودیها به نظر با تقویت تجهیزات و مشاوره ها و احتمالا حضور مستشاران اخیرا در مواجهه هم با پهپادها و هم موشکهای محدود داخل اراضی سعودی توفیقاتی داشتند. پهپادها معمولا نزدیک مرز هدف قرار گرفته میشند (مدتی برای ضعف پدافند راه حل پرهزینه گشتهای مدام جنگنده ها را انتخاب کرده بودند، نمی دونم حالا هم همون هست یا سامانه جدیدی به خدمت گرفتند) و موشکها هم که اینچنین وقتی تک فروندی شلیک میشند میبینیم که دو موشک احتمالا پاتریوت روانه شدند و یکی اصابت کرده احتمالا و دومی هم کاری نداشته. میتونه برعکس باشه یعنی اولی خطا کرده و دومی خورده ولی چون زمان ثبت تصویر مشخص نیست نمیشه دقیق گفت. (هرچند چون در یکی از تصاویر رد دود موشکی که عبور کرده به نظر ضعیف تر هست شاید بشه این فرض را کرد که موشکی بوده که اول شلیک شده و خطا داشته و موشک دوم موفق به اصابت شده) پ ن: خب دیروز طی یک تحول عجیب و جدید یک گروه ناشناس عراقی ادعا کرد اولا انصارالله نبود (انصارالله رسما تکذیب کرد) و من بودم و ثانیا موشک نبود و پهپاد بود. در صورت صحت ادعا باید دید طرف سعودی دروغ گفته بالستیک بوده یا توان تشخیص را نداشته که چی را زده؟!
  2. چیزی که ذهن را به خودش مشغول میکنه اینه که ما توان بررسی این حملات را داریم؟ رادارهای داخلی ما در حداکثر برد قدیرها که برای پرنده ها نهایتا تا نزدیک مرزهای سوریه و حتی میشه گفت تا نیمه عراق برای پرنده های غیرپنهانکار پاسخگو هستند. رادار مرموز سپهر هم مشخص نیست توانش در کشف پرنده های رادارگریز و غیررادارگریز چقدر هست. از طرفی در عراق که راداری وجود نداره برای سرویس به ما و در سوریه هم راداری باقی نزاشته و هرگونه استقرار یک رادار مناسب برای تحت نظر گرفتن تحرکات هوایی را دشمن منهدم میکنه. تنها میشه امید داشت به مجموعه اس-300 واقع در مصیاف اون هم اگر فعال باشه (شلیک موشک و مقابله مثل همین چند سال ازش نخواستیم لااقل اجازه داده شده باشه که رادارهاش فعال باشه و در مرحله بعد نیروهای ارتش سوریه و چه بهتر مقاومت به داده هاش دسترسی داشته باشند) عکس تزئینی: رادارهای متحرک، نیمه متحرک، ثابت لاکهید مارتین اگر چنین توانی وجود داشت در این مدت از حملات صهیونیستها اطلاعات ارزشمندی میشد کسب کرد ولی نکته نگران کننده ای که وجود داره اینه در رابطه با حملات پشت سر هم به عراق در مقطعی که توسط صهیونیستها انجام شد؛ اگر ما اطلاعاتی از این حملات داشتیم با افشاکردنشون به جناح غربگرا و آمریکایی داخل عراق میشد فشار مضاعفی وارد کرد (چون امریکا با ابهام در این مسئله و بروز ندادن اطلاعات با اینکه کنترل هوایی در عراق در دستانش هست و دولت عراق هم به خاطر در اختیار نداشتن آسمان کاملا مسکوت گذاشتند ماجرا را) ولی وقتی هیچ اطلاعاتی از جانب ما حتی اشاره نشد احتمالش این هست توان راداری ما نهایتا تا عمق 300 کم داخل عراق شاید بتونه پرنده های اونهم غیرردارگریز را تشخیص بده. یک طور این ضعف باید برطرف بشه. بهترینش هم نصب رادار در سوریه است که البته امکانش نیست متاسفانه و باید فکر دیگه ای کرد. یا یک رادار بسیار پرقدرت تر در داخل با تمرکز به سمت غرب فقط یا یک راه دیگه. توجه بشه نیاز به راداری است که تا حد امکان امکان تشخیص و تعقیب پرنده های رادارگریز را داشته باشه و هم پرتابه هاشون را تا در وضعیت اشفته ترافیک هوایی نظامی منطقه دقیقا منشا حملات مشخص باشند و بشند.
  3. شرکت هندی ideaForge قرار دادی 20 میلیون دلاری برای تحویل تعدادی نامعلوم پهپاد هیبریدی Switch با ارتش هند امضا کرد. این پهپاد با وزن 6.5k و دارای مداومت پروازی 120 دقیقه تا شعاع 15 کیلومتری است. نکته جالب شباهتش با پهپاد پلیکان ماست.
  4. تقریبا همینطوره. برای ما نقش بازدارندگی موشک ها خصوصا در بازه ای که نیاز داشتیم خیلی سریع یک بازدارندگی حداقلی ایجاد کنیم ( و سریعترین و به صرفه ترین مسیر طبیعتا موشک بود ) نقش پررنگی بود و بوده. در مورد صهیونیستها هم دقت کنیم که تحلیلگرشون نمیگه نیروی هوایی حتی قدمی متوقف یا کند بشه، میگه نیاز هست تنوع بخشی صورت بگیره و امکان حملات زمینی هم فراهم باشه در حالیکه به شدت هر روز بر توانایی های نیروی هوایی هم اضافه میکنیم. ولی اصل حرفش این هست الان با وجود تعدد جبهاتی که موشک شلیک ممکنه بکنند در جنگهای اینده فقط تکیه بر نیروی هوایی (هر چه قدر هم قدرتمند) ممکنه پاشنه آشیل بشه.
  5. من در پرانتز یک چیز بگم! یکی از تحلیلگران صهیونیست در مقاله اخیرش تعداد موشکهای ایران را 1100 اعلام کرده بود. قاعدتا منظورش موشکهای بالستیک در رنج سرزمین های اشغالی است یعنی بالای 1800 تا 2000 . و بر این مبنا البته نقد کرده بود به وزارت جنگشون که بیش از حد روی نیروی هوایی تکیه کردیم و باید در کنارش به سمت توسعه نیروی موشکی زمین به زمین بریم. پ ن: اون ها هم انگار این بحث ما را اونجا دارند ولی بالعکس. هرچند شرایط ما با شرایط دست و دلبازانه اونها در هر زمینه ای که عشقشون بکشه تقریبا، مشابه نیست. اونها کافیه اراده کنند: پول و بستر و فناوری و حتی طرح آماده براشون ریخته!
  6. چقدر عجیب؟! نقد همیشه مقبول هست. چه در جایگاه مدعی نیستیم بلکه در جایگاه انتقادی هستیم تنها. (در هر مسئله ای) نکته دیگه در مورد این خلط مبحث تاریخی است حالا: تحیملات سیاسی بر اقتصاد ایران؛ هرگونه مقایسه اقتصاد ایران را با کشورهای با شرایط طبیعی هم کاملا غیرممکن میکنه و هم کاملا غیرعلمی و غیردقیق پیش میبره. نمیخوام به بدیهیات اشاره کنم باز دوباره ولی شما همین فرمان را فی المثل در مورد ترکیه در چهل سال اخیر (یکی از اولینهاش تحریم سرمایه گذاری بر ستون اقتصاد ما یعنی صنعت نفت و گاز را شما فرض بگیرید چهل سال پیش بر صنعت خودروسازی و گردشگری ترکیه تحمیل شده بود. باقی موارد ده پانزده سال اخیر که هرکدومش یک تیر خلاص به اقتصاد هر کشوری میتونست باشه بماند) منطبق کنید تا بشه اقتصاد دو کشور را تازه مقایسه کرد. بماند که باز ما علاوه بر تحریمها در تحمیلهای سیاسی یک سری تحمیلهای مشروع و عرفی و تاریخی (ارثبری یک سلسله جکومت کاملا ورشکسته و یک جنگ ویرانگر هشت ساله در ابتدای یک انقلاب که خودش مثل یک زلزله کل بنیانهای اقتصادی را درنوردیده و ...) هم داشتیم (که در یک مورد صنعت گردشگری ما هیچگاه نمیتونه شبیه صنعت گردشگری مرسوم جهان باشه) ولی اگر بحث سیاسی است و اینکه این تحمیلات در چه موضعی قرار میگیرند که خب جداگانه باید در تاپیک سیاست بحثش کرد نه اقتصاد. شما اگر توان جدا کردن این "تحمیلات" و اثرگذاریش بر اقتصاد ایران را داشته باشی تازه میشه در مورد کیفیت مدیریت اقتصادی ایران بحث کرد و مقایسش کرد طبیعتا. این هم به این معنا نیست که وضعیت نمیشد بهتر از این باشه. این بحث خارج از موضوعه وقتی فاکتورهای دخیل مشابه نیستند در بحث ابتدایی این بحث وقتی قابل انجام هست که یک شخص به طور دقیق اثرات و عوارض تحریم ها را بتونه مشخص کنه بر اقتصاد ایران تا بشه عملکرد مابقیش را نقد کنیم (در مقام مقایسه البته) اگر هم اعتقاد داره که تحریمها هیچ اثری نداشته و ترکیه مثلا اگر به جای ما بود و ما به جای ترکیه ما باز همینجا بودیم و ترکیه هم هم اینجایی که الان هست خب بحثش جداست.. بهتره منتقل بشه بحث به تاپیک ولی: خب در مورد پروژه نئوم بیشتر باید بررسی کنیم. پروژه نئوم در ایران و ترکیه و سعودی و قطر و سنگاپور و ... هرجای دیگه ای بود از مناظر مختلف! حتما قابل نقد و ایراد هست شدیدا به صورت فنی. اولا توجه کنید این هزینه کلان (تازه پیش بینی اونموقع این رقم بود) را بن سلمان که تو جیبش نیست برداره بزاره سر سفره. همون ابتدا متوسل شد به استقراض خارجی برای پیشبرد طرح به خاطر بحران خزانه. و نکته بدیهی و ساده این ماجرا این هست که هر طرح اقتصادی خصوصا در این سطح کلان لپ لپ نیست که شما سر دو سال رسیدن به قدرت و دیدن به روایتی نقشه گوگل ارث! و چند مشاور درگوشی خارجی یکهو تصمیم بگیری هواش کنی. اون هم با ایده های بچگانه ای چون شهر رباتیک و الودگی صوتی صفر و ماه مصنوعی و اصلاح نژآد ژنتیکی ساکنان و از این دست گزاره های آسیموفی! یک طرح اقتصادی چنین کلان نیاز به سالها مطالعه و مشاوره و نیازسنجی داره. تازه حتما که باید شما ببینید بسترها و پتانسیلها را و بعد نوع سرمایه گذاری را انتخاب کنید. همین حالا عربستان در طول ساحل دریای سرخ کلی جزیره به علاوه تیران و صنافیر را داره که رهاشون کرده و کلی مکان دیگه قابل سرمایه گذاری متوازن و البته اقتصادی تر و با ریسک کمتر. باید حجم اقتصاد عربستان را دید و بعد هم سرمایه گذاری ده ساله در چنین پروژ های را هم با رقم ابتدایی 500 می د. (توجه دارید که بحث سیاسی نیست، عربستان نباشه، ایران باشه، ایران نباشه پاکستان باشه یا آمریکا و فرانسه) ایده پردازی برای یک طرح اقتصادی یک چیز هست ولی فورس و اجبار به عملی کردن 500 میلیارد سرمایه گذاری در عرض ده سال به این شکل و ابعاد در صنعت شهرسازی و معماری را نیاز به عقل سلیم هم حتی نیست تا متوجه بشیم (نمیگم شکست چون پیشگو نیستم) ولی بازدهی اقتصادی مطلوبی نمیتونه داشته باشه با توجه به تجربیات و پتانسیلهای عربستان و ... اون هم نه از روی حدس و گمان که بررسی مولفه های ذکر شده برای این پروژه. (در ایران بود حتما باید یک کمپین مگر از روی جنازه من تشکیل میدادیم) سواحل مکران هم اگر قرار بود مثلا دولت قصد کنه که بله من در عرض 5 سال 200 میلیارد دلار خرج میکنم تا یک کیش! جدید ایجاد کنم برای جذب سرمایه گذاری یک حماقت بود، طرح توسعه سواحل مکران یک طرح تدریجی بر بستر توسعه زیرساختها و بنادر و اسکله ها و تولید و صنعت هست مثل روال عادی توسعه شهرهای مهم دنیا. هیچ شهری در دنیا حتی دوبی با "تصمیم" یک شبه و فورس مالی اینچنین عظیم به شهرهای فعلی تبدیل نشدند بلکه نتیجه توسعه تدریجی بودند. در مورد روند توسعه و هزینه ها و حضور شرکتهای متعدد خارجی و استقراض و ... هم که اشاره کردم. من نشانه ای از فروش مثلا اوراق قرضه سعودی در امریکا ندیدم (به عنوان یکی از بزرگترین سرمایه گذاری ها که اتفاقا اخیرا شاهد انتقال سرمایه بیشتری هم بودیم) چون به نظرم پیشنهاد دهنده این طرح در مقام ابتدایی حواسش هست موجب تضعیف دلار و سرمایه گذاری در کشور خودش نشه. تصویر بالا یکی از فازهای توسعه و ایده های مطرح هست. "زمین گلف" !! که اجرایی هم شده زودتر در کنار فرودگاه شهر. آیا زمین گلف مثلا حتی تمام پیش بینی ها براش محقق بشه که کل گلف بازان عالم را جمع کنه با توجه به مطالعات جغرافیای و اقلیمی و ... در این وسعت بهترین انتخاب بوده؟ یا فرضا اقلیم مناسب توسعه شهری به منظور گردشگری هست؟ در دوبی میدونید حتما خیلی از پروژه های بلندپروازانه معمارانه که شرکت های مطرح معماری با سرو صدا ساختند الان نهایتا یک یادمان! معمارانه هستند نه یک طرح موفق کارکردی. مثل برج خلیفه. بازهم تکرار میکنم بحث بازدهی مطرح هست اینجا والا که بله دوبی بسیار خوشگل هست! (در نظر بگیرید دوبی اصلا قابل مقایسه نیست چون در زمان خودش از خلا منطقه به نفع خودش به عنوان بارانداز تجاری و هاب منطقه استفاده کرده (وقتی جنگ دو بندر مطرح خرمشهر و فاو را کلا محو کرد و بعد هم هزینه ها هیچوقت اجازه بازیابی سایر بنادر را نداد ) و در اصل بندر دوبی شد هسته پیشرفت شهر دوبی نه بالعکس. نهایتا هم اختیار دارید، بدون هزینه نگهداری؟! نیروگاه سبز و ساختمان صفر انرژی و شهر بی هزینه فعلا چیزی شبیه به افسانه است. شیا شما الان در اقلیم تهران مثلا در یک واحد محدود بتونی یک ساختمان مثلا صفر انرژی طراحی و اجرا کنی ولی همه متخصصین امر میدونند نه تنها به صرفه نیست ( نسبت هزینه/فایده) بلکه حتی در اقلیمی مثل تهران هزینه نگهداری چنین اکوسیستمی! به مراتب سخت تر! از هزینه احداثش هست. بماند شهری که مبتنی بر انواع ماشین آلات پیچیده و تکنولوژی و تخیلات فناورانه قرار هست به عنوان یکی از اولین تجربیات ساخته بشه چقدر چالش های مالی و فنی در پیش رو داره و چقدر و چقدر هزینه های کمرشکن نگه داری چنین ابرپروژه ای خواهد بود. در پایان هزینه های این طرح عنوان شده و یک مقیاسی در دست هست. شما به عنوان یک مطلع از هزینه های عربستان در سایر بخش ها اگر رقم و عددی هم دارید لطفا بفرمایید تا ببینیم این نقد ما وارد هست که توسعه نامتوازن در این طرح و ایده دیده میشه یا خیر؟! زبون دیدن و نگاه از بالا هم که ممکنه از واژه ها برداشت شده باشه قطعا کاملا قابل الصاق هست چون به وطر واضح محور بحث ما یک دیکتاتور خودرای به نام "بن سلمان" بود. همه کاره ی یک پروژه در سن سی سالگی. در ایران هم فرضا (گویا مورد علاقه دسوتان هست حتما ارجاع به داخل داشته باشیم) اگر فردی با این مختصات عمل کنه حتما باید به دید نقد و حتی تحقیر باید بهش نگاه کرد. اصل بر سر تسلط ما بر کلیت این پروژه و ایندش نیست، اصل بر سر موارد محدودی است که ما میتونیم فارغ از ماهیت یک پروژه در محل دانش محدود خودمون نقدش کنیم: اولیش هم دیدن دخالت یک تیم بسیار بزرگ و سالها سبک و سنگین کردن برای یک اجرای پروژه در چنین سطحی هست تا بعدتر مورادی که به نظرمون اشتباه هست. از زمین گلف در یک کشور کم آب به این وسعت تا ایده هایی که مناسب یک کشور ثروتمند اون هم امتحان هرچند سال یکبار هستند نه همه با هم در یک طرح برای یک کشور تاز ابتدای راه. (مقایسه کنید با ایده های مشابه به صورت البته موردی: اسپیس ایکس، خودروهای برقی و خودران، هوش مصنوعی و ... که پس از سالها مطالعه و برنامه ریزی و ازمون و خطا در یک مقیاس کوچک به سمت تجاری سازیشون میرند نه بهمن وار و یکهویی!) میدونم باز کسی نمیخونه متون طولانی را پس خلاصش مکینم در دو گزینه: 1.پروژه نئوم یک طرح مطالعه شده و دقیق و منطبق بر پتانسیلهای جغرافیایی/فرهنگی/تاریخی/زیرساختی/مالی/اقلیمی/اجتماعی است که امکان موفقیتش بیش از 50 درصد هست. 2.پروژه نئوم یک طرح با ریسک بالا و مطالعات کم و محدود و طبق شواهد متاثر از یک خودرایی فردی است که شانس موفقیتش زیر 50 درصد هست. (منظور از موفقیت بازدهی نسبت به سرمایه گذاری است والا که ممکن هست پس فردا سالی چند میلیارد درامد داشته باشه ولی به نسبت رقم اورده باید دید بازده را طبیعتا) تمام این بحث سر انتخاب یکی از این گزینه ها بود و هست. حالا فرقی نمیکنه در ایران هم دوستان میتونند موردی را انتخاب کنند و نقد کنند حتما.
  7. بحث در مورد استقلال خصوصا در چند حوزه نظامی پیشرونده و حیاتی است. یکیش همین حوزه هوایی که حالا حالاها با نسل های پی در پی داستانش ادامه داره و رقابت ابرقدرتها هم. و داریم در مورد هندی حرف میزنیم که تقریبا تمام فاکتورها را برای تبدیل شدن به یک قدرت داره. بماند که کره جنوبی که داره در این مسیر تلاش میکنه هدفش قطعا با هدف هند یکسان نیست چون بسیاری از فاکتورهای تبدیل شدن به یک قدرت را نداره در سطح ابرقدرتها. برای استقلال در چنین حوزه ای یکی از مهمترین موضوعات، موضوع "طراحی" است. اگر هند وارد این فاز نشه از صفر (ولو برخی قطعات به کار رفته در طرح نهاییش خارجی باشه که قطعا به مرور اونها را هم جایگزین میکنه) قطعا هرچه قدر هم پرنده بیاره مونتاژ کنه و خط تولید انبوه براش راه بندازه و حتی اگر خط تولید کامل را بخره نمیتونه آنچنان که نیاز آینده این مسیر هست پا به پای طرح های آینده و رقابت در این عرصه پیش بره. بله کمکش میکنه ولی اگر میخواد در آینده در بازار رقابت طرح مستقل داشته باشه با تمام انعطاف هاش باید در این مسیر گام برداره حتی افتان و خیزان. حالا نمیدونم چقدر درسته این مصداق چون تفاوتها زیاده ولی مثلا در حوزه هنر این خیلی نمود داره. شما میتونید بهترین کپی کار آثار بزرگان باشید ولی تا وقتی از فاز صفر یعنی مطالعات و ایده پردازی و طراحی ( ولو ایده هم گرفته باشید از اینور و اونر ولی اون را به زبان خودتون بیان میکنید طبیعتا در طرح خودتون) خودتون کاری را استارت نزدنید و به سرانجام نرسونید اسمتون را نمیشه هنرمند گذاشت به مفهوم "خاص" هنرمند. بحث ما هم این هست. هند نیاز داره در جهان پیش رو یک "هنرمند" قلمداد بشه تا روش حساب کنند نه یک "هنرورز!"
  8. پروژه نئوم را یادتون رفت. حداقل برآورد سرمایه گذاری در ابتدا 500 میلیارد دلار از صندوق توسعه عربستان بوده. شرکتهای دخیل هم اکثرا آمریکایی و پروژه کامل دست اونها حتی در هیئت مشاور. پروژه هم به اسم ساخت یک شهر برای جذب سرمایه و تجارت جهان و کلی حرف قلمبه سلمبه و یک جورهایی جایگزین دوبی در سطحی بسیار فراتر. نکته اینجا نیست که چنین پروژه ای میتونه موفق بشه یا خیر. نکته اینجاست آیا کشوری در قامت عربستان با این همه عقب افتادگی های صنعتی و تکنولوژیکی نیاز به500 برج و آسمانخراش و کلی پروژه ابرقهرمانی مثل تاکسی پرنده و ماه مصنوعی و پارک ژوراسیک و یک ابرشهر رویایی داره برای درامدزایی با این همه هزینه؟ راه کم ریسکتر و مناسبتری نبود برای آینده نگری؟ مملکت هم که ارث پسر باباست و منتقد هم سر و کارش با اره! هرچی فکر میکنی میگی اون داستان بزرگ کردن این پسر گل بابا از نطفگی! توسط دایه یهودی کلش یک پروژه درازمدت بوده تا برسوننش به اینجا تا هم شیرکاکائو سیاست ازش بدوشند هم شیر مالی و اقتصادی تا قطره آخر رس ملک سعودی. حالا هی بگن توهم توطئه دارید و دچار دایی جان ناپلئونگی! هستید و لورنس عربستان هم قصه است!
  9. صهیونیستها برای بار چندم در چند هفته اخیر اعلام نگرانی کردند از انصارالله و قدرتش در یمن. استقرار سامانه های دفاعی در ایلات را هم که شاهد بودیم و البته کم کم این ناله های پربسامدشون پررنگ تر هم خواهد شد (نافشون را با ناله و عجز و لابه بریدند در حالیکه با توحش در حال حمله به زمین و زمان هستند و کشتار ملتهای منطقه . البته تاکتیک قدیمیشون هست) اصلا اصل تروریستی قلمداد کردن انصارالله همه گمان میکنند به خاطر گاو شیرده سعودی بوده ولی مطمئنا هزینه هاش را با این ادعا از سعودی ها گرفتند ولی هدف مثل همیشه برای حفاظت از صهیونیستها توسط امریکا و تعهد سفت و سختشون برای تضعیف هر تهدیدی ضد این رژیم بوده. ولی اینجا ما بحث تضعیف را نداریم، همانطور که سعودیها خیلی بی شرمانه و البته آشکار اعلام میکنند تمام جهان اذعان داره این عمل تنها دستاوردش بستن همون راه های محدود رساندن غذا و دارو به یمن هست و اتفاقا هدف هم قحطی و نسل کشی کامل هست. یعنی وقتی تهدیدی ماهیتی برای صهیونیستها وجود داشته باشه و پس از 5 سال گزینه نظامی و البته مرگ و زجر و قحطی و گرسنگی دادن تدریجی هم جواب نده بهتر هست که یک نسل کشی تمام عیار برای سریعتر خشکاندن از ریشه یک ملت را امتحان کنند. فعلا تصمیم جنگ یمن نه به خاطر سعودیها که اتفاقا به خاطر صهیونیستها با آمریکاست و نسل کشی سریع و کامل را به جای نسل کشی تدریجی انتخاب کردند چون در جبهات زمینی فعلا به اون خواست هاشون نرسیدند.
  10. حداقلش تجربه تکنولوژیک و تولید صنعتی سلاحی که در صنعت هوایی فعلا امکان تولیدش را دارند از ابتدا. هیچ کشوری نمیتونه از وسط ماجرا شروع کنه اگر میخواد در آینده سطحی از استقلال را داشته باشه.گاهی حتما باید چرخ را از ابتدا اختراع کنی ولو 50 درصدی! برای ما این استقلال اجباری است و تحمیلی و عقلانی البته ولی برای هند ناگزیر از اونجایی که کشوری است که به دنبال سری میان سر قدرتهاست. هیچ کس یک قدرت وابسته را قدرت حساب نمیکنه حالا هر چه قدر هم که میخواد اسیر مولفه ها (جمعیت، جغرافیا، صنعت و ...) را داشته باشه.
  11. تحلیلی بر فرعیات رزمایش تهاجمی موشکی و پهپادی پیامبراعظم-۱۵ نیروی هوافضا سپاه خب رزمایش برگزار شد و مثل همیشه واکنش های مختلفی در پی داشت. این تحلیل یک تحلیل بر مبنای فرضیات و برخی حدسیات هست برای یک دید گسترده تر. هرچند ممکنه در استاتوس بحث شده باشه موارد که خب من اطلاعی ندارم ازشون. اگر نکته تکمیلی یا اصلاحی وجود داشت دوستان میتونند اضافه کنند و البته حب و بغضهای برخی افراد به اصطلاح کارشناس اونور آبی هم واقعا نوبر هست در برخورد با کشوری که با دستان خالی و تقریبا هیچ داره از صفر همه چیز را پیش میبره. خب در رزمایش پیامبر اعظم-15 و مرحله اولش ما شاهد تصاویری از 8 موشک بودیم به همراه لانچر. به نظر با توجه به تفاوت لانچرها 4 موشک دزفول و 4 موشک ذوالفقار. (اینطور در نظر میگیریم) ولی در ادامه تصاویر میبینیم که شلیک ها 13 موشک بود. که با کمی دقت متوجه میشیم احتمالا لانچرها و محل شلیک زلزالها نمایش داده نشد در حالیکه در همون نزدیکی و پشت یک تپه تقریبا همزمان با شلیک موشکهای هشت گانه با کلاهک جداشونده اونها هم شلیک میشند. پایین سمت چپ مشخص هست محل شلیکها، هر چند تصویر دیگه ای هم هست که واضح نشون میده از یک زاویه دیگه ولی خب به نظرم مشخص هست این موضوع و نیاز به جستجوی بیشتر نیست. خب اثر شلیک 13 موشک را هم ببینیم: ولی نکته مهم مقصد این موشکها هست. به نظرم واضح هست که یک مقصد برای زلزالها بود. ولی این حدس من هست که برای 4 موشک دزفول و 4 موشک ذوالفقار دو مقصد را شاهد بودیم. خط سیر موشکها را ببینیم. دو مقصد که واضح هست. سمت راست زلزالها ولی سمت چپ دو مقصد برای دو برد 1000 و 700 کم خانواده فاتح با کلاهک جداشونده به نظر میشه در نظر گرفت. حالا اهمیتش کجاست؟ ما تصاویر برخورد دو مقصد را شاهد بودیم. یک مقصد مثل یک مبدا که نمایش داده نشد (یعنی مبدا شلیک زلزالها) در تصاویر تلویزیونی نبود. میتونه دلایل مختلفی داشته باشه. از عشقشون کشیدن! تا نرسیدن تصاویر به تدوین یا همانطور که بارها گفته شده که بخشی از رزمایشها (پول مفت نداریم که رزمایشهامون فقط برای نمایش باشند) هیچوقت برای عموم نمایش داده نمیشند چون محل تمرین تاکتیکها یا ابزارهای خاصی هستند، به همین سبب مبدا زلزالها و مقصد احتمالا ذوالفقارها (چرا دزفول نه؟ چون مقصد دزفول با خطای بیشتری همراه بود که برای برد بیشتر قابل قبولتر هست) نمایش داده نشد تعمدا. نگاهی به مقصد زلزالها که اصابت دقیقی داشت و البته مشخص بود موشکها کامل بودند و نه سر جدا شونده بندازیم حالا مقصد احتمالا دزفولها که چهار برخورد داشتیم و البته شده بود محل تئوریهای امثال اون کارشناسان بیبیسی و بزم و شادیشون که چرا سانتی مترها را رعایت نکردند (اگر پس فردا سانتی متر رعایت بشه به نانومتر میرسند و نهایتا میگن چرا موشک قبل از رسیدن به محل اصابت هدف را نابود نکرد!!! ) که کنار مقصد پهپادهای انتحاری بود. و این تصویر مایه خوشحالی کارشناسان به اصطلاح نظامی ملکه! پیر. با این که اهداف فقط چند متر در چند متر بودند اون دو موشک برای هدف که اتفاقا بغل هم فرود اومدند فقط شاید خطایی بیش از ده متر داشتند ولی به هر حال درون مقصد فرود اومدند منتها نه دقیقا روی سیبل که اون هم در یک رزمایش تمرینی وقتی تصاویر با این کیفیت منتشر میشه حتما هدفی مهمتر از سیبل زنی مدنظر بوده از اونجا که اهداف هم نه مثل اهداف پهپادها از شکل سخت که از شکل نرم انتخاب شده بودند شاید برای بررسی ده ها فاکتور دیگه. در مورد مرحله دوم و وجود چند فروند موشک اماده شلیک از جمله سجیلها که شلیکهاشون را ندیدیم و نمایش داده نشد برای عموم و تاکید بر "تمرین" هم مشخصا روالی طی شده که جزء قسمت های مکتوم رزمایش باقی خواهد موند تا به وقتش. در نهایت حتما که یک دست مریزاد به متخصصان دست تنهای مظلوم ولی پرتلاش و جسور صنعت دفاعی ایران وجود داره که از همون ابتدا زیر تمسخر و توهین و تحقیر قدم به قدم پیش میرند. زیر ترور و بدون پول و امکانات و با خرابکاریهای صنعتی و قطعه ای و محروم از تجربه جهانی و حتی مغزهای پرورش یافته در این سرزمین و حتی هجمه های داخلیون متوهم از "موشک اخه!" که هر طور که میتونند تو کارشون میزارند و دریغ از اینکه حتی یک روایت رسانه ای در معرفیشون وجود داشته باشه و درا وج گمنامی تازه درشت گویی های این اقایون سیاسی و رسانه هاشون را هم باید تحمل کنند. و اینکه فراموشت نمی کنیم سردار - نه خودت را و نه قاتلت را ... برای شادی روح همه شهدای این مسیر الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم
  12. 18 ژانویه 2015 سوریه - قنیطره شهید محمدعلی الله دادی - فرمانده ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی - از فرماندهان مقاومت اسلامی الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم و أهلِک عَدُوَّهُم منَ الجنِّ و الإنس منَ الاوّلینَ و الآخِرین  از فرماندهان هشت سال دفاع مقدس - از فرماندهان مقاومت - از یاران شهید حاج قاسم سلیمانی شهادت با ترور مستقیم رژیم صهیونیستی در قنیطره سوریه به همراه جمعی از فرماندهان مقاومت لبنانی
  13. 18 ژانویه 2015 سوریه - قنیطره شهید جهاد مغنیه - شهید مبارز مقاومت - از فرماندهان جوان جبهه جولان سوریه الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم و أهلِک عَدُوَّهُم منَ الجنِّ و الإنس منَ الاوّلینَ و الآخِرین  فرزند شهید عماد مغنیه فرمانده مقاومت و کابوس رژیم صهیونیستی - فرزند شهادت - حزب الله لبنان شهادت بوسیله ترور مستقیم رژیم صهیونیستی در قنیطره سوریه به همراه جمعی از فرماندهان مقاومت لبنانی و ایرانی پسر و پدر
  14. 29 دی 1392 سوریه - دمشق شهید محمودرضا بیضایی - شهید مدافع حرم - از مدافعان حرم حضرت زینب (س) الَّلهُمَّ صلِّ عَلی مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّد و عجِّل فَرَجَهُم و أهلِک عَدُوَّهُم منَ الجنِّ و الإنس منَ الاوّلینَ و الآخِرین مجاهد تبریزی مدافع حرم - از پیش قراولان اعزام به جبهات شام - از مدافعان شکستن محاصره حرم حضرت زینب (س) شهادت توسط تله تکفیری های تحت حمایت مستقیم ترکیه و عربستان و جبهه کفر در قاسمیه دمشق
  15. و از دلایل دیگه چرایی رونمایی فوری و حتی ناقص ناوبندرهای سپاه و ارتش. حجم توطئه و هجمه و حملات به مقاومت به قدری زیاد هست و به قدری متنوع و در جغرافیای گسترده و حمایت منابع مالی/اطلاعاتی/نظامی/لجستیکی/جغرافیایی/انسانی عظیم که حتی نمیشه حدس زد دقیق از چه طرفی ضربات وارد میشند. تمام اینها در حالی است که تنها و تنها یک ایران تا بیخ گلو تحریم اقتصادی و جغرافیایی است و چند گروه کوچک مقاومت. همین و همین تازه اگر کارشکنی ها و خیانت های داخلی و ضربات و جاسوسان و مزدوران داخلی را حساب نکنیم. حالا سوریه که با چنگ و دندان و رشادت و فداکاریهای بی شمار حفظ شد ولی همین سوریه با وجود جنگ و ویرانی و حفظ زوری تروریستهای اردوغان و کردها و تنف توسط امریکا و غرب و تحریمهای سزار و عدم اجازه به بازسازی و تحت حملات مدام اسراییل و آمریکا همین سوخت را هم اجازه نمیدند بهش برسه تا شده با قحطی و ویرانی (دقیقا مثل یمن شده ولو با نسل کشی خیلی شیک و آشکار) هرطور شده نیست و نابودش کنند. (حتی تصور سوریه تحت حکومت النصره و تکفیریها به نیابت از اردوغان و وضعیت نامعلوم لبنان و عراق (احتمالا کاملا دگرگون شده و عراق شاید حتی تحت اشغال داعش و رو به سمت مرزهای ایران) تن را به لرزه درمیاره در حالیکه یک مورد اذربایجان و موفقیت اردوغان دیدیم چه خطرات و مخاطراتی برای آینده ایران ترسیم کرده چه برسه گلوی ما در مسیر به لبنان و عراق و مدیترانه در دستان اردوغان قرار میگرفت کامل و سگ های هارش از مدیترانه گرفته تا لب مرز کرمانشاه و خوزستان رجز میخوندند برای ما و هم پیمانمون در لبنان همانطور که در مرزهای شمال غرب میخوندند)
  16. قطعا موضع من از نگاه سرزنش یا ناامیدی یا غرزدن نیست. ولی تا زمانیکه ما پاسخ حداقلی (چون پاسخ متناسب برای این فقدان هرگز برای ما وجود نخواهد داشت مگر دو مورد مشخص) به این امر ندیم این عواقب لفظی ادامه خواهد داشت. اگر پاسخی وجود داشته باشه که هم این "افتخار" لفظی را شرمآگین کنه و هم عواقب آینده را گوشزد کنه شاید دیگه چنین زخم زبانها و داغهای مکرر که ترور رسانه ای و ذهنی بعد از ترور فیزیکی هستند را شاهد نباشیم. زمان از دست رفت در مرحله ای، من حکمت حمله به عین الاسد را نمیدونم و شاید در اون برهه پرهیز از یک جنگ حتمی (هرچند شواهد نشون میده ایران برای جنگ آماده بود* و احتمال قوی میداد که با پاسخ روبرو میشه همون حرکت حداقلیش هم) یک اتفاق بود. ولی کشته شدن حداقل چند ده سرباز آمریکایی آشکارا( هنوز پرنده امریکایی در افغانستان یک احتمالا پاسخ غیرآشکار محسوب میشه که سر و ته ماجرا هم خیلی سریع بسته شد در خود امریکا و رسانه هاش تا بتونند همچنان این ترور رسانه ای و ذهنی را پیش ببرند به عنوان امتیاز دولت ترامپ چون اگر اون بیشتر گشوده میشد و ثابت میشد پاسخ بوده اینچنین دیگه نمیشد به ترور سردار افتخار کرد چون هزینه جانی براش منظور شده بود) موجب میشد به این راحتی مدام این زخم جان تکرار نشه. انشاء الله که به وقتش و به عملش. *در یک مستند افسر آمریکایی میگه ما آماده باش بودیم کلا در طول اون یک هفته و بنابراین همه نیروها در پناهگاه ها متسقر بودند و فقط گشت هایی توسط ارشد پایگاه برقرار بود که سرکشی میکرد با خودرو و .. و اون شب هم ساعت دو آژیر به صدا دراومد و به فاصله نیم ساعت ساعت دو سی چهار (من ساعت را فراموش کردم ولی مهم فاصله 34 دقیقه هست) اولین موشک برخورد کرد که اتفاقا یکیش به فاصله نزدیک خودروی افسر گشت در محوطه خورده بوده که موجب اسیبش هم شد (همون ضربه مغزی احتمالا)
  17. در یکی از این برنامه های روابط عمومی طورانه بعد از رزمایش ها یک افسر ارتشی داشت توضیحاتی برای سردار باقری میداد که جالب بود. در اشاره به شلیک موشک آذرخش از کرار اشاره کرد که تجهیز به تیربار برای شلیک اخطار هست و در مرحله بعد شلیک موشک. (در حقیقت تیربار برای مقابله نیست) نکته مهم دیگه اشاره به موشک هایی بود که در حال اماده سازی هستند برای کرار، از جمله از موشکی اسم برد به نام "موشک مجید" . اهمیتش از این منظر هست که ما قبلا اشاره به یک سامانه برد کوتاه پدافندی داشتیم به نام مجید. میشه احتمال داد که در حقیقت اسم این سامانه میتونه همون عقاب یا یکی از اسامی دیگه ای باشه که تا به حال برای پدافند برد کوتاه ذکر شده و این اطلاق مجید به سامانه بردکوتاه در حقیقت اشاره به موشک این سامانه داشته. اگر این فرض صحیح باشه سامانه باید سامانه چابکی باشه چون موشکش موشک بسیار جمع و جوری است ظاهرا.
  18. جبهه نهایی داره شکل میگیره. و این جبهه باید نفاقی درش نباشه. ترکیه هم به این زودی ها اگر قرار بر جبهه حقیقی باشه به این جناح خیلی واضح تر از حالا خواهد پیوست به عنوان یکی از آخرین منافقان باقی مانده
  19. مرحله اول رزمایش پیامبر اعظم (ص) ۱۵ با اجرای عملیات ترکیبی موشکی و پهپادی نیروی هوافضای سپاه در منطقه عمومی کویر مرکزی ایران برگزار شد.
  20. فوریت طرح مشخص بود. حتی فراتر از فوریت بود نیاز ایران که مجبور کرد واقعا کار فوق العاده ای مجموعه ارتش در این زمان کوتاه و به عنوان اولین تجربه انجام بده. همانطور که اشاره شد بعد از ماجرا یا بهتره بگیم بهانه کرونا حتی عمان به عنوان یکی از معدود بنادری که در محدوده دریای سرخ به ناوهای ایرانی اجازه پهلودهی میداد امتناع کرد و ناوگان ایرانی با تک ناو خارک شرایط بسیار سختی داشت برای ماموریت محوله در محافظت از کشتی های ایرانی که در دریای سرخ احتمالا با همکاری چندین طرف تهدید میشدند. و پرسنل خارک هم نیاز به بازیابی داشتند در کنار خود خارک که مجبور بود بازگرده برای دوره های بازیابی و چک و ... و در این وسط بازگشت ناوگان به بنادر ایران هم زمانبر بود و هم با توجه به کمبود ناوگان خلا ایجاد میکرد در مسیر حمایت از کشتی ها. همچنین در مورد یکی از پرسنل کشتی ساویز که با توجه به وضعیت حادش مجبور به اعزام به بندر جده شد اون هم در اون موقعیت فوق حساس و روابط ما و ...هم درنگ کنیم درک میکنیم چرا تاسیس یک بیمارستان کامل با تمام بخش های تخصصی برای ناوبندر مکران در نظر گرفته شده. گفته میشه ایران حتی با یکی از کشورهای حاشیه دریای سرخ برای استفاده از یک پایگاه دریایی به منظور پهلوگیری ناوگانش برای بازیابی و شارژ تجهیزات و اذوقه و سوخت به توافق نزدیک شده بود که با ورود مستقیم امریکا و عربستان اون کشور صرف نظر کرد و برای ایران شرایط سخت تر از گذشته شد. به شوخی و جدی از فواید تحریمها گفته شده، به نیمه پر لیوان نگاه کنیم شاید این مورد هم باعث بشه با تقویت ناوگان دریایی به اشکال متفاوتی که قبلا نیازش را حس نمیکردیم پس سراغش نمیرفتیم هر چه بیشتر لااقل در منطقه و همجوارش حضور داشته باشیم. یکی از جذاب ترین قسمتهای این جزیره های شناور همون نقش رله پهپادی و مدیریت مجموعه های دورایستاست برای کشوری که دسترسی به ماهواره نداره فعلا. پ ن: به یاد دارید حتما زمانی حتی سیاسیون به ظاهر با تجربه و البته یک طیف وسیع جناحی و دنباله روان رسانه ایشون تنها به خاطر اینکه طیف مقابلش عملی انجام داده بود؛ رابطه با جیبوتی را چقدر مسخره کردند در نهایت سطحی زدگی و عملکردی سخیف و تحقیر کردند؟ کشور بسیار بسیار کوچک جیبوتی منتهی در یک موقعیت استراتژیک در دهانه دریای سرخ.
  21. عربستان شده بهشت آزمایشات ایده پردازی محققان و پژوهشگران و رویادوستان غربی در حوزه های مختلف از معماری گرفته تا تکنولوژی و ... منتها به هزینه سعودیها با کار روی مخ ولیعهد جوان عربستان. رویاپردازی و پرداخت و اجرای ایده های جدید و تکنولوژیک محور اصلا چیز بدی نیست ولی مثل چند مورد در امارات که شرکتها و هنرمندان و مهندسان رویاپرداز غربی با هزینه های گزاف پروژه هایی را اجرا کردند که هیچوقت موفق به بازدهی نشد (حتما که تصویر قشنگ و شیکی از خودش به نمایش گذاشت مثل همه پروژه های بلندپروازانه) در سعودی هم به نظر اینبار بسیار بسیار سخاوتمندانه تر داره رویاهایی از اذهان مهندسان و هنرمندان غربی پیاده سازی میشه به جیب عربستان که نه اقلیم و نه مقتضیات زمانی و فرهنگی و جغرافیایی و آینده نگرانه درش دیده نشده و نهایتش یک مجموعه شیک به شدت هزینه بر بدون بازدهی موثر خواهد بود.که اگر نبود این دست پروژه ها به این شکل و مقیاس در همون بستر ایده زاییشون قبلا در غرب اجرا میشد ولی خب اونجا همه چیز حساب و کتاب داره و حسابهای مالی یک پروژه از اصلی ترین بخشهای اجرا یا عدم اجرای یک پروژه هستند.
  22. حملات بی سابقه اخیر رژیم صهیونیستی اقدامی جدی و جدید بود. میشه اون را مربوط به تحولات سیاسی ایالات متحده دونست یا یک تغییر موضع تهاجمی و رویه جدید. هدف این مطلب پرداخت به جزییات این حمله نیست. فقط اشاره به این نکته که احتمالا رصد هفته گذشته حضور انبوه تانکرهای ایالات متحده در مثلث مرزی عراق و سوریه و اردن احتمالا به این حمله و حملات مشابهش ارتباط داشته. یکی از سرراست ترین مسیرها برای رسیدن به بوکمال و میادین و دیرالزور پرواز از آسمان بی در و پیکر اردن به سمت تنف و سوخت گیری هوایی در بیابان های امن غرب عراق و سپس حمله و بازگشت از همون مسیر هست. بدون هیچ پدافند یا مانعی و در پوشش کامل پرنده های نیروی هوایی ارتش آمریکا. امکان حتی رسیدن بالای اهداف هم وجود داره و حتی نیاز به تسلیحات دورایستا هم نیست. عدم ترک سوریه و تنف و حالا پایگاه جدید امریکا در شرق اردن همه و همه تنها فقط به خاطر حمایت از صهیونیستهاست که البته براشون حیاتی است این حضور امریکا. حتی در عراق حضور امریکا براشون حیایت است، چون به تنهایی مانع استقرار هرگونه رادار و پدافند و استقلال عراق بر اسمان خودش میشه و این یک موقعیت عالی است برای پرنده های اسراییلی. نکتش اینجا که پرواز تانکرها هنوز قطع نشده و ادامه داره، علاوه بر اون در این چند روز نیروی هوایی بریتانیا با حضور چندین فروند پرنده شناسایی و اواکس که از قبرس پرواز میکنند و پس از عبور از اسمان اردن و نزدیکی تنف وارد اسمان غرب عراق میشند در مثلث معروف حضور تانکرهای امریکایی مشهود هست. (رسما یک جنگ جهانی در جریان هست علیه مقاومت به صورت پنهانی و با ابزار مدرن چندین و چند قدرت به طور مستقیم و ده ها کشور به طور غیرمستقیم و حمایت پنهان) صبح امروز در رادار یک پرنده یو2 هم از قبرس به پرواز در اومد به سمت عراق. جالبه مدتها پیش اعلام شده بود پرواز این نوع هواپیماها در منطقه کاهش پیدا کرده بود ولی همچنان معلومه حضور داره.
  23. امروز مشرق خبری گنگ گذاشته که جای دیگه ای من ندیدم و البته عکسش هم به نظر تکراری است ولی به هر حال: نکته ای که وجود داره اینه مثل همیشه شاید دوستان با خبرهای متناقضی قبلا روبرو شده باشند و عددهای مختلف که اگر عجول باشیم سریع به ضعف و اغتشاش مدیریتی و حتی دروغگویی و ... متهم میکنیم فرماندهان را ولی به نظر در این مورد یک پاسخ منطقی میتونه وجود داشته باشه. در مورد رادار قدیر ما عددهای مختلفی را شنیدیم و رونمایی های متعددی. یکی از اخرین عددها هشتمین نمونه قدیر اعلام شد به بهره برداری رسید و اینجا صحبت از چهارمین مورد شده. احتمالا دوستان هم میدونند که در واقع این تفاوت به قدیرها و رزونانس ها برمیگرده. ما از روس ها طبق شواهد چهار رادار رزونانس ان خریداری کرده بودیم با قراردادهای قبلی (تور و اس-300) مهرماه اعلام شد تا کنون سه رزونانس نصب شده. پس این خبر مشرق مربوط به رزونانس چهارم هست احتمالا (عکس البته مشخصه قدیر نیست) که در مجموع با خبر قبلی مورد قدیر میشه نهمین مورد رادار این کلاس! همراه با قدیرها. یعنی 5 قدیر ساخت ایران و 4 رزونانس روسی تا به حال نصب و عملیاتی شده. نکته مبهم همچنان سپهر هست. ما سال 91 یا 93 خبر راه اندازی یک قطاع ازش را داشتیم ولی تصویر واضحی تا حالا ندیدیم ازش و البته در یک حدسی احتمالا از خانواده همین قدیر هست با تغییراتی نه در کلاس رادارهای برد فوق بلند کیهانی مرسوم.
  24. من به نقش کره شمالی به عنوان یک "سلاح اتمی" بی دردسر برای چین و روسیه اشاره کردم. یک سلاح اتمی همیشه مهاجم و آماده که اگر اقدام اتمی هم کنه مثلا ضد غرب یا هم پیمانان عمدتا دشمنش (ژاپن و کره جنوبی و ... ) با چین و روسیه؛ اونی که در اصل ضربه اتمی زده چین و روسیه هستند ولی غرب باید در محدوده کره شمالی پاسخ بده. ابزاری که غرب در اختیار نداره. (کدوم کشور اتمی حاضره این ریسک را کنه ضد چین و روسیه و از تبعاتش هم واهمه طبیعی نداشته باشه جز کره شمالی ایزوله شده؟ ) از اینرو حمایت جدی ولی پشت پرده چین و روسیه از کره شمالی اصلا فراتر از روابط سطحیشون با ماست. برای همین پیشرفتهای عجیب و غریب کره شمالی در بحث های نظامی و یکهو پله های ترقی در اتمی و موشکی و تجهیزات را طی کردن نباید فقط به پشتکار خودشون محدود کرد که حتما البته پشت کار هم هست و از کره شمالی برمیاد با توجه به سیستم و روحیاتشون. ادعاهای زیادی وجود داره از طرف اکراینی ها و کره جنوبیها که راکتها یا موتورهای تحویل شده به روسها همونهایی است که بالکل تحویل کره شمالی شده برای استفاده در برخی قاره پیماهاش.