hamed_713

Members
  • تعداد محتوا

    1,575
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

تمامی ارسال های hamed_713

  1. hamed_713

    معرفي قسمت های مختلف ناو:

    تصاویری از مراحل ساخت ناو هواپیمابر جورج بوش که در سال ۲۰۰۸ به نیروی دریایی ایالات متحده تحویل داده خواهد شد.این اخرین ناو(دهم) از سری نیمیتز است که در حال ساخت می باشد. [align=center] [/align] ارتفاع کلی: ۲۲۴ پا به اندازه یک ساختمان ۲۴ طبقه حجم اب جابه جا شده توسط ناو: ۹۷۰۰۰ تن مساحت کلی عرشه پروازی: ۸/۱ هکتار طول عرشه پروازی: ۳۳۳ متر عرض عرشه پروازی: ۷۸ متر گنجایش ذخیره سوخت هواپیما ها: ۵/۱۲ میلیون لیتر تعداد تلفن ها در داخل ناو: بیشتر از ۲۵۰۰ دستگاه تعداد تلویزیون ها در داخل ناو: بیشتر از ۳۰۰۰ دستگاه طول کلی سیم کشیهای داخلی: بیشتر از ۱۶۰۰ کیلومتر حجم ذخیره سازی غذای منجمد یا خشک: برای ۶۰۰۰ نفر در ۷۰ روز تعداد دندان پزشکان: ۵ نفر تعداد پزشکان: ۶ نفر تعداد تخت ها: ۵۳ تخت منبع:http://mosallah.blogfa.com/author-mosallah.asp x
  2. hamed_713

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    وجود ارتشهاي مجهز و قدرتمندي چون ايران(بعد از انقلاب) و عراق(ديكتاتوري صدام) مي توانست خطر بزرگي رو براي اسراييل ايجاد كند در نتيجه براي تضعيف اين دو قدرت منتيج به جنگ ايران و عراق شد.جنگ ايران و عراق هم به تاريخ پيوست.همه هم مي دونند كه چه كسي حماقت شروع اون رو انجام داد و مسول جنايات اون كي بود. حالاكه ما داريم راه خودمون رو به سوي پيشرفت طي مي كنيم(ان شا الله). تا جايي كه وظايف ديني ما ايجاد مي كنه از خجالتشون در اومديم حالا كه نمي فهمن بذار درجا بزنن و از ما بدشون بياد.اينقدر فحش بدن تا جونشون دربياد.ما نيازي به اين قوم فلك زده نداريم كه براي ما ناز هم مي كنن. icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  3. hamed_713

    موشك زنيت (ZENIT)....!

    بسيار بسيار عالي بود. icon_cheesygrin
  4. اين قوم نفرين شده شايد هيچ وقت روزهاي خوش را در كشورشان نبينند.ما هم به عنوان وظيفه اسلامي در حدود مقدورات از اونها حمايت كرديم.حالا كه خودشون بندگي و سرسپردگي مي خوان به درك.از قديم گفتن خلايق را هر چه لايق. icon_cheesygrin
  5. hamed_713

    جهت‌یابی

    یافتن جهت‌های جغرافیایی را جهت‌یابی گویند. جهت‌یابی در بسیاری از موارد کاربرد دارد. برای نمونه وقتی در کوهستان، جنگل، دشت یا بیابان گم شده باشید، با دانستن جهت‌های جغرافیایی، می‌توانید به مکان مورد نظرتان برسید. یکی از استفاده‌های مسلمانان از جهت‌یابی، یافتن قبله برای نماز خواندن و ذبح حیوانات است. کوهنوردان، نظامیان، جنگل‌بانان و ... هم به دانستن روش‌های جهت‌یابی نیازمندند. هرچند امروزه با وسایلی مانند قطب‌نما یا GPS می‌توان به راحتی و با دقت بسیار زیاد جهت جغرافیایی را مشخص کرد، در نبود ابزار، دانستن روش‌های دیگر جهت‌یابی مفید و کاراست. جهت‌های اصلی و فرعی [align=center][/align] جهت‌های جغرافیایی، که شمال با رنگ قرمز مشخص شده اگر رو به شمال بایستیم، سمت راست‌مان مشرق (شرق، باختر)، سمت چپ‌مان مغرب (غرب، خاور) و پشت سرمان جنوب است. این چهار جهت را جهت‌های اصلی می‌نامند. بین هر دو جهت اصلی یک جهت فرعی وجود دارد. مثلا نیمساز جهت‌های شمال و شرق، جهت شمالِ شرقی (شمالِ شرق) را مشخص می‌کند. با دانستن یکی از جهت‌ها، بقیه‌ی جهت‌ها را می‌توان به سادگی مشخص نمود. مثلاً اگر به سوی شمال ایستاده باشید، دست راست شما شرق، دست چپ شما غرب، و پشت سر شما جنوب است. روش‌های جهت‌یابی برخی روش‌های جهت‌یابی مخصوص روز، و برخی ویژه‌ی شب اند. برخی روش‌ها هم در همه‌ی مواقع کارا هستند. توجه شود که: بسیاری از این روش‌ها کاملاً دقیق نیستند و صرفاً جهت‌های اصلی را به صورت تقریبی‌ مشخص می‌کنند. برای جهت‌های دقیق باید از قطب‌نما استفاده کرد، و میل مغناطیسی و انحراف مغناطیسی آن را هم در نظر داشت. آن‌چه گفته می‌شود اکثراً مربوط به نیمکره‌ی شمالی است؛ به طور دقیق‌تر، بالای 23.5 درجه(بالای مدار رأس السرطان). در نیم‌کره‌ی جنوبی در برخی روش‌ها ممکن است جهت شمال و جنوب برعکس آن‌چه گفته می‌شود باشد. روش‌های جهت‌یابی در روز جهت‌یابی با سمت خورشید 1- خورشید صبح تقریباً از سمت شرق طلوع می‌کند، و شب تقریباً در سمت غرب غروب می‌کند. این مطلب فقط در اول بهار و پاییز صحیح است؛ یعنی‌ در اولین روز بهار و پاییز خورشید دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب می‌کند، ولی در زمان‌های دیگر، محل طلوع و غروب خورشید نسبت به مشرق و مغرب مقداری انحراف دارد. در تابستان طلوع و غروب خورشید شمالی‌تر از شرق و غرب است، و در زمستان جنوبی‌تر از شرق و غرب می‌باشد. در اول تابستان و زمستان، محل طلوع و غروب خورشید حداقل حدود 23.5 درجه با محل دقیق شرق و غرب فاصله دارد، که این خطا به هیچ وجه قابل چشم پوشی‌ نیست. در واقع از آن‌جا که موقعیت دقیق خورشید با توجه به فصل و عرض جغرافیایی متغیر است، این روش نسبتاً غیردقیق است. تنها جایی که خورشید همیشه دقیقاً از شرق طلوع و در غرب غروب می‌کند، استواست. 2- در نیمکره‌ی شمالی زمین، در زمان ظهر شرعی خورشید همیشه دقیقاً در جهت جنوب است و سایه‌ی اجسام رو به شمال می‌افتد. ظهر شرعی یا ظهر نجومی در موقعیت جغرافیایی شما، دقیقاً هنگامی است که خورشید به بالاترین نقطه‌ی خود در آسمان می‌رسد. در این زمان، سایه‌ی شاخص به حداقل خود در روز می‌رسد، و پس از آن دوباره افزایش می‌یابد؛ همان زمان اذان ظهر. برای دانستن زمان ظهر شرعی می‌توانید به روزنامه‌ها مراجعه کنید یا منتظر صدای اذان ظهر باشید. ظهر شرعی حدوداً نیمه‌ی بین طلوع آفتاب و غروب آفتاب است. 3- حرکت خورشید از شرق به غرب است؛ و این هم می‌تواند روشی برای یافتن جهت‌های جغرافیایی باشد. هت‌یابی با سایه‌ی چوب(شاخص) شاخص، چوب یا میله‌ای نسبتاً صاف و راست است (مثلا شاخه‌ی نسبتا صافی از یک درخت به طول مثلا یک متر) که به طور عمودی در زمینی مسطح و هموار و افقی(تراز و میزان) فرو شده است. روش اول: نوک(انتهای) سایه‌ی شاخص روی زمین را [مثلا با یک سنگ] علامت‌گذاری می‌کنیم. مدتی (مثلاً ده-بیست دقیقه بعد، یا بیشتر) صبر می‌کنیم تا نوک سایه چند سانتیمتر جابه‌جا شود. حال محل جدید سایه‌ی شاخص (که تغییر مکان داده است) را علامت‌گذاری می‌نماییم. حال اگر این دو نقطه را با خطی به هم وصل کنیم، جهت شرق-غرب را مشخص می‌کند. نقطه‌ی علامت‌گذاری اول سمت غرب، و نقطه‌ی دوم سمت شرق را نشان می‌دهد. یعنی اگر طوری بایستیم که پای چپ‌مان را روی نقطه‌ی اول و پای راستمان را روی نقطه‌ی دوم بگذاریم، روبروی‌مان شمال را نشان می‌دهد، و رو به خورشید (پشت سرمان) جنوب است. از آن‌جا که جهت ظاهری حرکت خورشید در آسمان از شرق به غرب است، جهت حرکت سایه‌ی خورشید بر روی زمین از غرب به شرق خواهد بود. یعنی در نیم‌کره‌ی شمالی سایه‌ها ساعتگرد می‌چرخند. هر چه از استوا دورتر بشویم، از دقت پاسخ در این روش کاسته می‌شود. یعنی در مناطق قطبی (عرض جغرافیایی بالاتر از 60 درجه) استفاده از آن توصیه نمی‌شود. در شب‌های مهتابی هم از این روش می‌توان استفاده کرد: به جای خورشید از ماه استفاده کنید. [align=center] [/align] روش دوم(دقیق‌تر): محل سایه‌ی شاخص را زمانی پیش از ظهر علامت گذاری می‌کنیم. دایره‌ یا کمانی به مرکز محل شاخص و به شعاع محل علامت‌گذاری شده می‌کشیم. سایه به تدریج که به سمت شرق می‌رود کوتاه‌تر می‌شود، در ظهر به کوتاه‌ترین اندازه‌اش می‌رسد، و بعداز ظهر به تدریج بلندتر می‌گردد. هر گاه بعد از ظهر سایه‌ی شاخص از روی کمان گذشت (یعنی سایه‌ی شاخص هم‌اندازه‌ی پیش از ظهرش شد) آن‌جا را به عنوان نقطه‌ی دوم علامت‌گذاری می‌کنیم. مانند روش پیشین، این نقطه سمت شرق و نقطه‌ی پیشین سمت غرب را نشان می‌دهد. در واقع هر دو نقطه سایه‌ی هم‌فاصله از شاخص، امتداد شرق-غرب را مشخص می‌کنند. با این‌که روش پیشین نسبتاً دقیق است، این روش دقیق‌تر است؛ البته وقت بیشتری برای آن لازم است. برای کشیدن کمان مثلا طنابی(مانند بند کفش، نخ دندان) را انتخاب کنید. یک طرف طناب را به شاخص ببندید، و طرف دیگرش را به یک جسم تیز؛ به شکلی که وقتی طناب را می‌کشید دقیقاً به محل علامت‌گذاری شده برسد. نیم‌دایره‌ای روی زمین با جسم تیز رسم کنید. وقتی سایه‌ی شاخص به حداقل اندازه‌ی خود می‌رسد(در ظهر شرعی)، این سایه سمت جنوب را نشان می‌دهد (بالای 23.5 درجه). [align=center][/align] جهت‌یابی با ساعت عقربه‌دار ساعت مچی معمولی(آنالوگ، عقربه‌ای) را به حالت افقی طوری در کف دست نگه می‌داریم که عقربه‌ی ساعت‌شمار به سمت خورشید اشاره کند. در این حالت، نیمسازِ زاویه‌ای که عقربه‌ی ساعت‌شمار با عدد 12 ساعت می‌سازد(زاویه‌ی کوچکتر، نه بزرگتر)، جهت جنوب را نشان می‌دهد. یعنی مثلا اگر چوب‌کبریتی را [به طور افقی] در نیمه‌ی راه میان عقربه‌ی ساعت‌شمار و عدد 12 ساعت قرار دهید، به طور شمالی-جنوبی قرار گرفته‌است. نکات : این که گفته شد عقربه‌ی کوچک ساعت به سمت خورشید اشاره کند، یعنی این‌که اگر شاخصی [مثلا چوب‌کبریت] ای که در مرکز ساعت قرار دهیم، سایه‌اش موازی با عقربه‌ی ساعت‌شمار و در جهت مقابل آن باشد. یا این‌که سایه‌ی عقربه‌ی ساعت‌شمار درست در زیر خود عقربه قرار گیرد. یا مثلاً اگر چوبی ده-پانزده سانتیمتری را در زمین به‌طور عمودی قرار دهیم، ساعت روی زمین به شکلی قرار گرفته باشد که عقربه‌ی ساعت‌شمارش موازی با سایه‌ی چوب باشد. نیمساز، خطی است که یک زاویه را به دو قسمت مساوی تقسیم می‌کند. در واقع باید میان عقربه‌ی ساعت‌شمار و 12 را بیابید و با خطی فرضی به مرکز ساعت وصل نمایید. دلیل این‌که زاویه(ی بین عقربه‌ی ساعت‌شمار و 12) را نصف می‌کنیم این است که: وقتی خوشید یک بار دور زمین می‌چرخد، ساعت ما دو دور می‌چرخد(دو تا 12 ساعت). یعنی گرچه روز 24 ساعت است(و یک دور کامل را در 24 ساعت طی می‌کند)، ساعت‌های ما یک دور کامل را در 12 ساعت طی می‌نماید. اگر ساعت 24 ساعته‌ای می‌داشتید، که دور آن به 24 قسمت مساوی تقسیم شده بود، هر گاه عقربه‌ی ساعت‌شمار را رو به خورشید می‌گرفتید عدد 12 ساعت همیشه جهت جنوب را نشان می‌داد. این روش وقتی سمت صحیح را نشان می‌دهد، که ساعت مورد نظر درست تنظیم شده باشد. یعنی اگر در بهار و تابستان ساعت‌ها را نسبت به ساعت استاندارد یک‌ساعت جلو می‌برند، ما باید آن را تصحیح کنیم(ابتدا ساعت‌مان را یک ساعت عقب ببریم سپس روش را اِعمال کنیم؛ یا نیمساز عقربه‌ی ساعت‌شمار را [به جای 12] با 1 حساب کنید). همچنین در همه‌ی سطح یک کشور معمولا ساعت یکسانی وجود دارد، که مثلا در ایران حدود یک ساعت متغیر است(ایران تقریباً بین دو نصف‌النهار قرار دارد؛ لذا ظهر شرعی در شرق و غرب ایران حدوداً یک ساعت فاصله دارد.) ساعت صحیح هر مکان همان ساعتی است که هنگام ظهر شرعی در آن در طول سال، اطراف ساعت 12 ظهر است. در واقع برای تعیین دقیق جهت‌های جغرافیایی ساعت باید طوری تنظیم باشد که هنگام ظهر شرعی ساعت 12 را نشان دهد. روش ساعت مچی تا 24 درجه امکان خطا دارد. برای دقت بیشتر باید از آن در عرض جغرافیایی بین 40 و 60 درجه [شمالی یا جنوبی] استفاده شود؛ هر چند در عرض جغرافیایی 5/23 تا 5/66 درجه [شمالی یا جنوبی]نتیجه‌اش قابل قبول است.(البته در نیم‌کرده‌ی جنوبی جهت شمال و جنوب برعکس است.) در واقع هر چه به استوا نزدیک‌تر شویم، از دقت این روش کاسته می‌شود. ضمناً هر چه زمان به کار بردن این روش به ظهر شرعی نزدیک‌تر باشد، نتیجه‌ی آن دقیق‌تر خواهد بود. (کشور ایران دارای عرض جغرافیایی بین 36 و 39 درجه‌ی شمالی است.) اگر مطمئن نیستید کدام طرف شمال است و کدام طرف جنوب، به یاد بیاورید که خورشید از شرق بر می‌خیزد، در غرب می‌نشیند، و در ظهر سمت جنوب است. توجه کنید که اگر این روش را در هنگام ظهر شرعی (یعنی ساعت 12) اجرا کنیم، جهت عقربه‌ی ساعت‌شمار خود به سوی جنوب است. یعنی مانند همان روش «جهت‌یابی با سمت خورشید»، که گفتیم خورشید در ظهر شرعی به سمت جنوب است. اگر از ساعت دیجیتال استفاده می‌کنید، می‌توانید ساعت عقربه‌داری را روی یک کاغذ یا روی زمین بکشید (دور دایره‌ای از 1 تا 12 بنویسید، و عقربه‌ی ساعت‌شمار را هم بکشید)، و سپس از روش بالا استفاده کنید. حتی وقتی هوا آفتابی نیست و خورشید به راحتی دیده نمی‌شود هم گاه سایه‌ی خوشید را می‌توان دید. اگر یک چوب‌کبریت را عمود نگه دارید، سایه‌ی آن برعکس جهت خورشید می‌افتد. به شکل عکس، اگر جهت‌های جغرافیایی را بدانیم، می‌توانیم زمان را در روز بدانیم. با همین روش ساعت‌های خورشیدی در گذشته ساخته می‌شدند. برای ساخت آن باید نیم‌دایره‌ای را روی زمین به طرف شمال رسم کنیم و از 6 تا 18 به شکلی شماره‌گذاری نماییم که عدد 12 آن رو به شمال، عدد 6 در سمت غرب و عدد 18 در سمت شرق باشد. حال اگر شاخصی در مرکز دایره قرار دهیم، سایه‌ی شاخص به منزله‌ی عقربه‌ی ساعت‌شمار ساعت است. چنین ساعتی کاملا دقیق نیست. ساعت‌های آفتابی‌ای ساخته شده است که دقت بسیاری دارند روش‌های جهت‌یابی در شب جهت‌یابی با ستاره‌ی قطبی [align=center][/align] از آن‌جا که ستاره‌ها به محور ستاره‌ی قطبی در آسمان می‌چرخند، ممکن است پیاله‌ی دب اکبر را صحیح یا وارون یا به پهلو ببینید؛ و همچنین دیگر صورت‌های فلکی را در نیم‌کره‌ی شمالی زمین ستاره‌ی قطبی با تقریب بسیاری خوبی(حدود 0.7 درجه خطا) جهت شمال جغرافیایی (و نه شمال مغناطیسی) را نشان می‌دهد؛ یعنی اگر رو به آن بایستیم، رو به شمال خواهیم بود. برای یافتن ستاره‌ی قطبی روش‌های مختلفی وجود دارد: به وسیله‌ی مجموعه ستارگان «دبّ اکبر»: صورت فلکی دبّ اکبر شامل هفت ستاره‌است که به شکل ملاقه قرار گرفته‌اند: چهار ستاره‌ی آن تشکیل یک ذوزنقه را می‌دهند، و سه ستاره‌ی دیگر مانند یک دنباله در ادامه‌ی ذوزنقه قرار گرفته‌اند. هر گاه دو ستاره‌ای که لبه‌ی بیرونی ملاقه را تشکیل می‌دهند(دو ستاره‌ی قاعده‌ی کوچک ذوزنقه؛ لبه‌ی پیاله‌ی ملاقه؛ محلی که آب از آن‌جا می‌ریزد) را [با خطی فرضی] به هم وصل کنیم، و 5 برابر فاصله‌ی میان دو ستاره، به سمت جلو ادامه دهیم، به ستاره‌ی قطبی می‌رسیم. به وسیله‌ی مجموعه ستاره‌های «ذات‌الکرسی»: صورت فلکی ذات‌الکرسی شامل 5 ستاره است که به شکل W یا M قرار گرفته‌اند. هرگاه (مطابق شکل) ستاره‌ی وسط W (رأس زاویه‌ی وسطی) را حدود 5 برابرِِ «فاصله‌ی آن نسبت به ستاره‌های اطراف» به سوی جلو ادامه دهیم، به ستاره‌ی قطبی می‌رسیم. نکات : صورت‌های فلکی ذات‌الکرسی و دبّ اکبر نسبت به ستاره‌ی قطبی تقریبا روبه‌روی یکدیگر، و دور ستاره‌ی قطبی خلاف جهت عقربه‌های ساعت می‌چرخند. این دو صورت فلکی هیچ‌گاه غروب نمی‌کنند. این دو همیشه در یک شب صاف قابل رؤیت اند. ولی اگر یکی از آن‌ها پشت کوه پنهان بود، با دیگری می‌توان ستاره‌ی قطبی را یافت. فاصله‌ی هر کدام از این دو صورت فلکی تا ستاره‌ی قطبی تقریباً برابر است. ستاره‌ی قطبی، خود آخرین ستاره‌ی دسته‌ی ملاقه‌ی صورت فلکی ملاقه‌ای شکل «دبّ اصغر» است. برخی ستاره‌های دبّ اصغر چندان پرنور نیستند، و گاه ممکن است به راحتی دیده نشوند. اگر برای یافتن ستاره‌ها در آسمان از ستاره‌یاب(افلاک‌نما) استفاده می‌کنید، به‌خاطر داشته باشید که ستاره‌یاب‌ها موقعیت ستاره‌ها را در زمان، تاریخ و موقعیت جغرافیایی(طول و عرض جغرافیایی) خاصی نشان می‌دهند. زمین دور محوری فرضی که از شمال و جنوب کره‌ی زمین می‌گذرد می‌چرخد. این چرخش زمین موجب می‌شود که ما تصور کنیم همه‌ی ستاره‌های آسمان حول محوری می‌چرخند(حرکت ظاهری دارند)، که در محل محور گردش آن‌ها ستاره‌ی قطبی می‌درخشد؛ ستاره‌ی پرنوری که در راستای محور گردش زمین قرار داد، و بدین دلیل در آسمان ثابت به نظر می‌رسد. هر چه از استوا به سوی قطب شمال برویم، ستاره‌ی قطبی در آسمان بالاتر (در ارتفاع بیشتر) دیده می‌شود. یعنی ستاره‌ی قطبی در استوا (عرض جغرافیایی 0 درجه) تقریبا در افق دیده می‌شود، و در قطب شمال(عرض جغرافیایی 90 درجه) تقریباً بالای سر(سرسو، سمت‌الرّأس، رأس‌القدم) دیده می‌شود. بالاتر از عرض جغرافیایی 70 درجه‌ی شمالی عملا نمی‌توان با ستاره‌ی قطبی شمال را پیدا کرد. در شب هم می‌توان به وسیله‌ی ستاره‌ی قطبی و دب اکبر زمان را تشخیص داد؛ همان‌طور که در مدخل ساعت ستاره‌ای آمده است. جهت‌یابی با هلال ماه [align=center][/align] در زمان قرص کامل نمی‌توان از این روش استفاده کرد اگر به دلیل وجود ابر یا درختان نمی‌توانید ستاره‌ها را ببینید، می‌توانید از ماه برای جهت‌یابی استفاده کنید. ماه به شکل هلال باریکی تولد می‌یابد، و در نیمه‌های ماه قمری به قرص کامل تبدیل می‌شود، و سپس در جهت مقابل هلالی می‌شود. در نیمه‌ی اول ماه‌های قمری قسمت خارجی ماه (تحدب و کوژی ماه، برآمدگی و برجستگی ماه) مانند پیکانی جهت غرب را نشان می‌دهد. در نیمه‌ی دوم ماه‌های قمری، تحدب ماه به سمت مشرق است. این روش جهت‌یابی چندان دقیق نیست، ولی حداقل راه‌نمایی تقریبی را فراهم می‌سازد. اگر خطی از بالای هلال به پایین آن وصل کنیم و ادامه دهیم، در نیمه‌ی اول ماه قمری شکل p و در نیمه‌ی دوم شکل q خواهد داشت. کره‌ی ماه در نیمه‌ی اول ماه‌های قمری پیش از غروب آفتاب طلوع می‌کند، و در نیمه‌ی دوم پس از غروب، تا پایان ماه که پس از نیمه‌شب طلوع می‌نماید. پیدا کردن جنوب توسط ماه: اگر خطی فرضی میان دو نوک(تیزی) هلال ماه رسم کرده و آن را تا زمین ادامه دهید، تقاطع امتداد این خط با افق، نقطه جنوب را [در نیم‌کره‌ی شمالی زمین] نشان می‌دهد. وقتی ماه به صورت قرص کامل است، می‌توان به کمک حرکت ظاهری ماه -که از مشرق به طرف مغرب است- جهت‌یابی کرد. [align=center] [/align] روش‌های دیگر جهت‌یابی در شب حرکت ظاهری ماه در آسمان از شرق به غرب است. خوشه پروین: دسته‌اى (حدود ده تا پانزده عدد) ستاره، به شکل خوشه انگور، در یک جا مجتمع هستند که به آن مجموعه خوشه‌ی پروین می‌گویند. این ستارگان مانند خورشید از شرق به طرف غرب در حرکتند، ولى در همه حال دُمِ آن‌ها به طرف مشرق است. ستارگان بادبادکی: حدود هفت -هشت ستاره در آسمان وجود دارد که به شکل بادبادک یا علامت سوال می‌باشند. این ستارگان نیز از شرق به غرب حرکت می‌کنند، و در همه حال دنباله بادبادکى آنها بطرف جنوب است. کهکشان راه شیری توده‌ی عظیمی از انبوه ستارگان است که تقریباً از شمال شرقی به جنوب غربی امتداد یافته است. در شمال شرقی این راه باریک است، و هر چه به سمت جنوب غربی می‌رود، پهن‌تر می‌شود. هر چه به آخر شب نزدیک‌تر می‌شویم، قسمت پهن راه شیری به طرف مغرب منحرف می‌شود. روش‌های جهت‌یابی، قابل استفاده در روز و شب [align=center] [/align] خودتان هم می‌توانید با یک نقشه‌ی خاورمیانه و یک نقاله زاویه‌ی بین شمال و قبله را به روش نشان داده شده در شکل بیابید جهت‌یابی با قبله اگر جهت قبله را بدانیم، می‌توانیم شمال را تشخیص دهیم. مثلا اگر در تهران 37 درجه از جنوب سمت به غرب متمایل شویم (یعنی حدوداً جنوب غربی)، به طرف قبله ایستاده‌ایم. پس هرگاه جهت قبله را بدانیم، اگر 37 درجه از سمت قبله در جهت عقربه‌های ساعت بچرخیم، به طرف جنوب ایستاده‌ایم، و اگر 143 درجه (37-180) در خلاف جهت عقربه‌های ساعت بچرخیم، به طرف شمال ایستاده‌ایم. قبله را از راه‌های مختلفی می‌توان یافت: قبله‌نما: دقیق‌ترین روش تعیین قبله، به‌وسیله‌ی قبله‌نماست، که آن هم با یک قطب‌نما انجام می‌گیرد؛ و اگر ما قطب‌نما داشته باشیم، با آن قطب را مشخص می‌کنیم! محراب مسجد: محراب مساجد به طرف قبله است. در نمازخانه‌ها هم معمولاً جهت قبله مشخص شده است. بر خلاف تصور برخی، پای مرده در قبر رو به قبله نیست. بلکه پای محتضر (کسی که نزدیک به مرگ است) را رو به قبله می‌کنند. ولی مرده را طوری روی دست راست می‌خوابانند که بدنش رو به قبله باشد [align=center][/align] * قبرستان: مرده را در قبر روی دست راست، به سمت قبله می‌خوابانند. پس اگر شما طوری ایستاده باشید که نوشته‌های سنگ قبر را به درستی می‌خوانید، سمت چپ‌تان قبله است. دستشویی: از آن‌جا که قضای حاجت رو به قبله نباید باشد، معمولا توالت‌ها را عمود بر قبله می‌سازند. این هم -در جایی که اصول اسلامی ساخت رعایت شده- می‌تواند کمک‌کار باشد. جهت‌یابی با قطب‌نمای دست‌ساز [align=center][/align] اگر قطب‌نمایی به همراه نداشتید، ولی اتفاقاً یک سوزن یا میخ کوچک در جیبتان یافتید، این روش کمک‌کار شما در ساخت یک قطب‌نما خواهد بود. البته احتمال استفاده از آن در شرایط واقعی کم است، ولی انجام آن کاری سرگرم‌کننده است. با مالش دادن یک سوزن فقط در یک جهت به آهن‌ربا -یا حتی احتمالاً چاقوی خودتان-، یا مالیدن آن فقط در یک جهت به پارچه‌ی ابریشمی یا پنبه‌ای، سوزنْ مغناطیسی یا قطبی می‌شود؛ مانند سوزن قطب‌نما. (مثلا با ۳0 بار مالش دادن سوزن به آهنربا از طرف خودتان به سمت بیرون، سوزن به اندازه‌ی کافی خاصیت آهنربایی پیدا می‌کند. همچنین مالش سر سوزن از پایین به بالا بر پارچه‌ی ابریشمی باعث می‌شود که سر سوزن نقطه شمال را نشان دهد). حتی می‌توانید آن‌را در یک جهت میان موهای سر خود بکشید. توجه کنید که همیشه فقط در یک جهت مالش دهید. حال اگر آن‌را روی یک چوب‌پنبه یا پوشال کوچک قرار دهید(سوزن را به چوب‌پنبه چسب بزنید، یا درون آن فرو کنید؛ یا در دو طرف سوزن چوب‌پنبه‌هایی کوچک فرو کنید)، و روی آب (آب راکد یا ظرفی پر از آب) شناور نمایید، مانند یک قطب‌نما عمل می‌کند، و سر سوزن رو به شمال می‌چرخد. برای این‌که سمت شمال و جنوب سوزن را اشتباه نکنید، این نکته را در نظر بگیرید که -در نیمکره‌ی شمالی زمین- آن سمت قطب‌نما که تقریبا رو به خورشید و ماه است، سمت جنوب است، زیرا آن‌ها در قسمت جنوبی آسمان قرار دارند. همچنین می‌توانید سوزن را با یک آهنربا امتحان کنید، و سپس سمت شمال را با علامتی روی آن مشخص نمایید. روش دیگر ساخت آهنربا این است که یک میله یا سوزن آهنی یا فولادی را در جهت میدان مغناطیسی زمین تراز کنیم، و سپس آن‌را حرارت داده یا بر آن ضربه وارد کنیم. حال اگر این آهنربا را روی سطحی با اصطکاک کم قرار دهیم (روی یک تکه چوب کوچک در آب شناور سازید، یا مثلا سوزن را با یک ریسمان غیرفلزی آویزان(معلق) نمایید) قطب‌نمای ما کار می‌کند؛ یعنی میله آن‌قدر می‌چرخد تا در راستای میدان مغناطیسی زمین (شمالی-جنوبی) قرار گیرد. مغناطیسی کردن سوزن با باتری: اگر سیمی را دور سوزن بپیچانید و برای چند دقیقه سر سیم را به ته باتری وصل کنید، سوزن مغناطیسی می‌شود. به دلیل کشش سطحی آب، می‌توان سوزن را به تنهایی روی سطح آن شناور کرد. مثلا می‌توان سوزن را روی کاغذی گذاشت، و کاغذ را روی آب گذاشت. اگر کاغذ روی آب بماند که بهتر، و اگر کاغذ در آب فرو برود احتمالاً سوزن روی آب باقی می‌ماند. اگر سوزن را با گریس یا روغنی غیرقابل‌حل در آب چرب کنید (مثلا با مالش سوزن به موهای خود سوزن را چرب نمایید)، کار آسان‌تر خواهد شد. چرب بودن سوزن سبب می‌شود که سوزن روی سطح آب شناور بماند. جهت‌یابی با نشانه‌های طبیعی هرگونه‌ای از درختان برش‌ها و خصوصیات خاصّ خود را دارد. باد و آفتاب بر درختان تأثیر می‌گذارند و این سرنخی است برای محاسبه جهت شمال-جنوب. این روش‌ها خیلی قابل اطمینان نیستند. مثلاً «باد غالب» ممکن است حالت عادی را به طور قابل‌ملاحظه‌ای تغییر دهد و باعث تغییر و انحراف آن شود. همچنین در جنگل‌های انبوه -به دلیل عدم نفوذ و رسوخ آفتاب درون آن‌ها- برخی روش‌ها کارا نخواهند بود. اگر از علامت‌های طبیعی استفاده می‌کنید، برای تصمیم‌گیری، باید هر چند تا علامت مختلف را که می‌توانید پیدا کنید. بسیاری از روش‌های زیر بر اساس آفتاب هستند: در نیمکره‌ی شمالی زمین، جهت رو به جنوب در معرض آفتاب بیشتری است. تابش خورشید رشد شاخه‌ها و برگ‌ها را زیاد می‌کند. 1- جهت‌یابی با خزه‌ها و گلسنگ‌ها: سمت شمالی درختان و تخته‌سنگ‌ها، گلسنگ‌ها و خزه‌های بیشتری دارد؛ چرا که نمناک‌تر و مرطوب‌تر از سمت جنوبی آن‌هاست. خزه در جایی رشد می‌کند که دارای سایه و آب زیادی باشد؛ محل‌های خنک و نمناک. تنه‌ی درختان در سمت شمالی سایه و رطوبت بیشتری دارد، و در نتیجه خزه‌ها معمولا بیشتر در این سمت می‌رویند. این روش همیشه نتیجه‌ی درست به ما نمی‌دهد. 1) هرچند سمت شمالی در سایه‌ی بیشتری است، ولی لزوماً رطوبت سمت شمال بیشتر نیست؛ و برای رشد خزه‌ها رطوبت مهم‌تر از سایه است(جایی که رطوبت در آن‌جا بیشتر ماندگار است). 2) گاه ممکن است درختان و پوشش گیاهی مجاور طرف دیگر درخت را هم سایه کند. 3) در یک اقلیم بارانی(جنگل‌ها و بیشه‌های مرطوب) ممکن است همه طرف درخت نمناک باشد(یعنی خزه دور برخی درختان در همه‌طرف رشد کرده؛ البته معمولاً در جهت جنوب بیشتر رشد کرده‌است). 4) ممکن است باد مانع رشد خزه در طرف شمالی درخت شود. 5) در مناطق خشک هم که اصلاً خزه‌ای وجود ندارد! ضمناً در نظر داشته باشید که معمولاً خزه در جهت نور آفتاب(جنوب) خرمایی رنگ است و در مکان‌های سایه و مرطوب سبز یا طوسی رنگ. 2- جهت‌یابی با درختان: از آن‌جا که سمت شمالی درختان در معرض آفتاب کمتری است، درختان در این سمت‌شان شاخ‌وبرگ کمتری دارند. به دلیل آن‌که آفتاب بیشتر از سمت جنوب می‌تابد، درختان جنوب بهتر و بیشتر رشد می‌کنند. وجود درختانی مانند صنوبر سیاه و سفید، راش، بلوط، درختان آزاد، شاه بلوط هندی، افرا نروژی و درخت اقاقیا صحت این مسئله را ثابت می‌کند. این درخت‌ها در جنوب بیشتر دیده می‌شوند. پوست درختان قدیمی در سمت رو به آفتاب(جنوب) معمولاً نازک‌تر است. پوسیده بودن یک طرف از اکثر درختان جنگل، جهت شمال را به ما نشان می‌دهد؛ سمت پوسیده شمال است. به خاطر نوع تابش خورشید، شاخه‌های جنوبی اکثر درختان افقی‌تر و شاخه‌های شمالی عمودی‌ترند. در کوه‌های سنگی، کاج‌های انحناپذیر در شیب جنوبی، و صنوبرهای انگلمان در شیب شمالی می‌رویند. معمولاً درختان برگ ریز در شیب‌های جنوبی تپه‌ها می‌رویند و سراشیب‌های شمالی همیشه سبز است. زمینِ اطراف ریشه‌ی درختان، به سمت جنوب سست‌تر و توخالی‌تر از قسمت شمالی است. پس زمین به سمت شمال سفت‌تر بوده و به خشکی زمین جنوبی نیست. رشد پوشش گیاهی در سمت جنوبی تپه‌ها بیشتر از سمت شمالی خواهد بود. [align=center][/align] توجه کنید که: به درختی نگاه کنید که ریشه‌اش در زمین باشد، نه به کنده‌ای که بریده شده و بر زمین افتاده! 3- جهت‌یابی با تنه‌ی درختان بریده‌شده: اگر مقطع درخت بریده‌شده‌اى را نگاه کنید، تعدادى دایره‌ی هم مرکز را مشاهده خواهید کرد، که هر یک از آنها نشان یک سال عمر درخت می‌باشد. درختى که بطور دائم آفتاب به تنه‌اش بتابد، دایره‌هاى نشاندهنده عمر آن درخت در یک سمت به هم نزدیک‌تر شده و در سمت دیگر از هم دور خواهند بود. سمتی که فاصله خطوط حلقه‌های سنی درخت به هم نزدیک‌تر باشد سمت شمال را مشخص می‌کند، و سمتی که خطوط حلقه‌های سنی از هم فاصله‌ی بیشتری داشته باشد سمت جنوب را نشان می‌دهد؛ به علت تابش زیاد آفتاب و رشد شدیدتر آن. 4- جهت‌یابی به کمک گل‌ها و گیاهان: گیاهان، و گل‌های درختان تمایل دارند رو به آفتاب قرار بگیرند؛ یعنی جنوب یا شرق. برخی گیاهان برای جهت‌یابی اشتهار یافته‌اند. مثلاً در امریکا گُلی وجود دارد که همیشه جهت‌گیری شمالی-جنوبی دارد (رشد برگهایش به سمت خط شمال- جنوب است) و آن را «گیاه قطب‌نما(یا Compass Plant)» و یا «رُزینوید(Rosinweed)» می‌خوانند. نام علمی آن «سیلفیوم لاکینیاتوم» (Silphium laciniatum) است، و مسافران اولیه‌ی این سرزمین از این گیاه برای جهت‌یابی استفاده می‌کرده‌اند. اکالیپتوس استرالیایی هم گیاهی جهت‌یاب است. این گیاه که در سرزمین‌های گرم و خشک می‌روید، برگ‌هایش رو به شمال یا جنوب است. همچنین درختی به نام «نخل رهنوردان([ یا Traveler’s Palm])» وجود دارد که محور شاخه‌هایش شرقی-غربی اند. همان‌طور که گفته شد، این که کدام طرف شرق است و کدام طرف غرب، یا کدام یک از طرفین شمال یا جنوب است را می‌توان با توجه به سمت خورشید و ماه در آسمان یا روش‌های دیگر یافت -ماه و خورشید تقریباً در سمت جنوبی آسمان قرار دارند. 5- جهت‌یابی به کمک باد غالب: بادها را از جهتی که می‌وزند، نام‌گذاری می‌کنند مانند باد شمالی از شمال. هر منطقه‌ای باد غالب و برجسته‌ای دارد که در فصل خاص یا گاهی در تمام فصول حکمفرماست. باد غالب، باد خاصی است که وزش آن طولانی‌تر بوده و در جهت خاصی می‌وزد. با دانستن جهت بادهای غالب می‌توانید چهار جهت اصلی را تشخیص دهید. معمولاً نام باد را از جهتی که وزیده‌است، نام‌گذاری می‌کنند. مثلاً باد شمال یعنی بادی که از شمال به سمت جنوب می‌وزد. برای جهت‌یابی به کمک باد غالب، 1) ابتدا باید جهت باد غالب منطقه را دانست. 2) سپس باید در جایی که هستیم جهت باد غالب را تشخیص دهیم. برای نمونه، اگر بدانیم که در منطقه‌ی ما باد غالب از شرق می‌وزد، و ضمناً جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم، طرف منشأ باد شرق خواهد بود؛ که با دانستن شرق، دیگر جهت‌های اصلی هم به سادگی یافته می‌شوند. نکته‌ی اول: اگر جهت باد غالب منطقه‌تان را نمی‌دانید، اطلاعات زیر ممکن است کمک‌کار باشد: در نواحی معتدل، باد غالب از غرب می‌وزد. (در هر دو نیم کره شمالی و جنوبی) در نواحی گرمسیری، باد غالب بین مناطق شمال شرقی و جنوب شرقی جریان دارد. در نواحی استوایی، باد غالب معمولاً از سمت شرق می‌وزد. نکته‌ی دوم: جهت باد غالب منطقه را تشخیص دهیم: در هر منطقه‌ای باد غالب ویژگی‌های خاص خود را دارد؛ مثل درجه حرارت، رطوبت و سرعت که در فصول مختلف تغییر می‌کند. باد غالب بر رشد درختان و گیاهان، جهت جمع شدن برف‌های باد آورنده و در جهت علف‌های بلند تأثیرگذار است. در واقع باد غالب بیشترین تأثیر را بر روی جهت پوشش گیاهی، برف، ماسه یا دیگر اشیای روی سطح زمین دارد. الف)درختان: جهت خم شدن اغلب درختان منطقه نشان دهنده جهت وزش باد غالب منطقه است. برای نمونه اگر درختان به طرف شمال منحرف و متمایل شده‌اند، باد غالب محتملا از سمت جنوب وزیده‌است. اثر دیگری که باد غالب بر درختان دارد این است که: در جهتی که از وزش باد در امان است، شاخ و برگ بیشتری رشد کرده‌است. در واقع باد ممکن است با صدمه زدن یا خشک کردن شاخه های جوان، رشد درخت را کند یا متوقف کند. معمولاً وزش باد، باعث کند شدن رشد درختان می‌شود؛ برعکسِ خورشید، که رشد شاخه‌ها و برگ‌ها را زیاد می‌کند. در زمستان باد غالب معمولاً با برف و تگرگ همراه است، که باعث شکستن شاخه‌های جوان می‌شود. درختی که برای تعیین جهت استفاده می‌شود، باید در محلی باز و وسیع باشد. نباید در پناه تپه، درختان دیگر یا ساختمانها باشد. چند تا از درختان نزدیک به هم را مورد آزمایش قرار دهید. مطمئن شوید که درختان هرس نشده باشند. از آن‌جا که درختان تحت تأثیر عوامل زیادی هستند، و باید یافته‌های خود را با مشاهده‌ی درختان متعددی در همسایگی یکدیگر تأیید کنید. ب)ماسه و برف: امواج ماسه در بیابان‌ها، و امواج پستی-بلندی‌های برف در مناطق قطبی جهت باد را نشان می‌دهند. البته گاه به خاطر آن‌که این موج‌ها خیلی کوچک‌اند و از چند سانتی‌متر تجاوز نمی‌کنند، برای یافتن باد غالب نمی‌توانند کمک‌کار باشند، زیرا می‌توانند با هر باد تند موضعی به سرعت تشکیل شوند. در بیابان‌ها انواع مختلف تلماسه‌ها وجود دارند، که شکل آن‌ها جهت باد غالب را نمایان می‌سازد؛ همچنین در مورد تل‌یخ‌های قطب: در مناطقی که به شدت پوشیده از برف‌اند، باد غالب توده‌های برف را می‌راند و آن‌ها را تبدیل به تل‌های برآمده‌ای می‌سازد. این تل‌ها از چند سانتی‌متر تا یک متر ارتفاع دارند، و موازی باد غالب تشکیل می‌شوند. در واقع برف از لحاظ فیزیکی شبیه ماسه عمل می‌کند. ج) نسیم: برخی مناطق الگوی حرکت جریان هوایشان نوسان بیشتری نسبت به جاهای دیگر دارد. مثلا مردم کنار ساحل یا نسیم دریا مأنوس‌اند. معمولا بعدازظهرها نسیم مداومی از طرف دریا می‌وزد. در شب هم معمولا جهت نسیم برعکس می‌شود و از خشکی به سمت دریا می‌وزد. نسیم مشابهی در دره‌ها و کوه‌ها می‌وزد: در روز نسیمی از دره به سمت بالای کوه وزیدن می‌گیرد؛ و در شب برعکس، نسیم از بالا به سمت دره می‌وزد. اگر -مثلاً به کمک نقشه- بدانیم که دریا یا کوه (یا ساحل یا دره) در کدام جهت‌مان است، می‌توانیم جهت‌های اصلی را بیابیم. د) هوای گرم و سرد: در نیم‌کره‌ی شمالی زمین هوایی که از شمال می‌آید معمولاً سردتر از هوایی است که از جنوب می‌آید(بادهای شمالی از بادهای جنوبی سردتر است). هـ) سایر موارد: اگر گمان می‌کنید که بادی که در لحظه می‌وزد باد غالب منطقه است، می‌توانید به درختان در مسیر باد نگاه کنید. با نگاه به نوک درختان می‌توانید جهت باد را بفهمید. می‌توانید به تغییر جهت ابرها دقت کنید؛ به‌ویژه ابرهای بلندی که توسط بادهای غالب آورده می‌شوند. در روی دریا و اقیانوس‌ها بادهای غالب دارای ویژگی‌ها و ابرهای خاص خود هستند. 6- جهت‌یابی به کمک رودخانه‌ها: بسیاری از رودها و نهرها در نیم‌کره‌ی شمالی زمین رو به جنوب سرازیرند، یعنی رو به استوا. این روند عمومی رودهاست، ولی همیشه درست نیست. مثلا رود نیل -که تماماً در نیم‌کره‌ی شمالی است- به سوی شمال جریان دارد و به مدیترانه می‌ریزد. 7- جهت‌یابی به کمک حیوانات و حشرات: مورچه‌ها خاکِ لانه‌ی خود را به سمت جنوب یا شرق می‌ریزند. مورچه‌ها چنین می‌کنند تا در هنگام روز خاکریز‌شان به عنوان سایه‌بانی برایشان عمل کند، تا راحت‌تر کار خود را انجام دهند. مورچه‌ها خانه‌های خود(مورتپه‌ها) را بر روی شیب‌های جنوب شرقی می‌سازند؛ زیرا خورشید در پاییز و زمستان بیشتر به این قسمت‌ها می‌تابد. آن‌ها مورتپه‌های خود را نزدیک درختان و صخره‌های جنوبی و جنوب شرقی بنا می‌کنند. اگر شما در کنار برکه یا دریاچه‌ای باشید که پرندگان، ماهیان یا دوزیستان در حال تولیدمثل هستند، در نظر داشته باشید که آن‌ها معمولاً ترجیح می‌دهند در سمت غربی زاد و ولد (تولیدمثل و پرورش) نمایند. دارکوب(شانه‌به‌سر) معمولا حفره‌هایش را در سمت شرقی درخت حفر می‌کند. سنجاب‌ها هم معمولاً در سوراخ‌های سمت شرقیِ درختان خانه و لانه می‌گزینند. منبع:http://www.centralclubs.com/viewtopic.php?t=41648
  6. hamed_713

    جهت‌یابی

    جهت يابي در دوره هاي كماندويي(تكاور) از تخصصهاييه كه آموزش اون مورد توجه مي باشد.دانستن علم جهت يابي براي هر كسي در هر شرايطي مفيده.اگر از دوستان تكنيكهاي ديگه اي رو مي دونن يا تجربه كردن تقاضا مي كنم كه اون رو براي افزايش بنيه و بار علمي كاربران عزيزسايت ارايه كنند. باتشكر. icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  7. hamed_713

    لافايت:محافظ نامرئي

    برنامه تسليحاتي اعراب به چه سمتي داره پيش ميره؟اسلحه هايي كه براي استفاده كردن از اونها در شرايط بحراني و عدم پشتيباني با مشكل مواجه هستند.پول نفتي كه در سرزمين اسلام هست بايد در چه جهتي صرف بشه؟چه كسي پاسخ اين سهل انگاري و حماقت اعراب را به آيندگان خواهد داد؟ icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  8. hamed_713

    اخبار برتر نظامی

    مسکو،17 اردیبهشت، خبرگزاری «نووستی»/ 10 فروند رزمناو آمریكایی، انگلیسی، آلمانی و فرانسوی در اقدامی غیرمنتظره، بدون اطلاع قبلی به سواحل سوریه و لبنان نزدیك شدند. به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از هفته‌نامه "الكفاح‌العربی" شب جمعه گذشته، 10 فروند رزمناو آمریكا، انگلیسی، آلمانی و فرانسوی، جمعه اخیر بدون اعلام قبلی و با اعلام حالت آماده‌باش امنیتی كامل در كانال سوئز، دریای سرخ عبور را پشت سرگذاشتند تا به ناوگان دریایی آمریكا و3 رزمناو آمریكایی بپیوندند كه جمعه دو هفته پیش وارد دریای مدیترانه شده بودند. این نشریه لبنانی نوشت: "9 فروند رزمناو آمریكایی، انگلیسی و آلمانی به اضافه یك ناو هواپیمابر فرانسوی، صبح جمعه از طریق كانال سوئز وارد دریای مدیترانه شدند كه این اقدام از لحاظ تمامی معیارهای نظامی و استراتژیك، نه‌تنها یك اقدام كاملاً غیر عادی به شمار می‌آید بلكه نوعی خروج ازروند طبیعی اعزام نیرو است زیرا سابقه نداشته كه آمریكا، فرانسه، انگلیس و آلمان همزمان اقدام به اعزام رزمناو به سواحل سوریه و لبنان كنند". به نوشته این هفته‌نامه، اعزام این رزمناوها با هدف تقویت ناوگان دائمی آمریكا در سواحل لبنان و سوریه و نیز پشتیبانی از نیروهای دریایی اعزامی كشورهای اروپایی در لبنان كه در قالب نیروهای "یونیفل" انجام وظیفه می‌كنند، صورت گرفته است. این گزارش حاكی است، این ناوگان چندملیتی كه "ناوگان كاروان جنوب" نام یافته است، شامل ناوشكن‌های آمریكایی "جرج لیچ" به گنجایش 4000 تـُن، "كارنی" به گنجایش 9000 تن، "اُسكار هوستون" به گنجایش 9000 تن و ناو امدادی آمریكایی "ساكاجیا" به گنجایش 46000 تن، دو ناوشكن انگلیسی "منچستر" به گنجایش 5000 تن و "وینیستون چرچیل" به گنجایش 9000 تن، ناوشكن‌های آلمانی "كونلن" به گنجایش 6000 تن و "هامبورگ" به گنجایش 7000 تن، ناو امدادی آلمانی "برلین" به گنجایش 20000 تن و "ناو غول‌پیكر فرانسوی "ژاندارك" به گنجایش 16000 تُن است. این گزارش می‌افزاید: "جزئیات بیشتر حاكی از این است كه این ناوگان، علاوه بر رزمناوهای مزبور، شامل 40 كشتی باربری و یك نفتكش نیز هست". این اقدام مشكوك كشورهای غربی در حالی انجام می‌گیرد كه "دیوید وولش" معاون وزیر امور خارجه آمریكا در سفر اخیر خود به بیروت، تأكید كرده بود كه تابستانی داغ درانتظار لبنان است كه این اظهار نظر، واكنش شدید حزب‌الله لبنان را در بر داشت و علاوه بر این، برخی گزارش‌های غربی، از تلاش آمریكا برای تحت فشار قرار دادن دولت سوریه حكایت دارد.
  9. مقاله جالبيه. ممنون icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  10. [align=center][/align] نیروی هوایی آمریکا در افغانستان سیستم چتر نجات کامپیوتری JPADS (Joint Precision Airdrop System) که تامین کننده فرود بار با وزن چند تن از ارتفاع بالا با دقت بسیار بالا را دارد، در افغانستان آزمایش می کند. Popular Mechanics گزارش می دهد که چترهای جدید از سوی هواپیماهای ترابری-نظامی استراتژیکی С-17 Globemaster برای تامین تجهیزاتی نیروی های زمینی که در مناطق دورافتاده مستقر شده اند مورد استفاده قرار می گیرد. لزوم استفاده از تجهیزات بسیار گران قیمت به خاطر اوضاع حاد کنونی در افغانستان است که بعلت کوهستانی و صعب العبور بودن مناطق این کشور، موانعی بر سر راه انتقال محموله ها از طریق زمینی فراهم ساخته است. در حال حاضر با کمک هواپیماهای С-17 Globemaster و چترهای JPADS بیش از 140 تن محموله های مختلف در دسترس نیروهای آمریکایی قرار گرفته است. استفاده از این روش انتقال تجهیزاتی از اوت سال 2006 آغاز گشته است. امسال قرار است در افغانستان آزمایش سیستم های چتر نجات با محموله های 5 تنی آغاز گردد. بر اساس اطلاعات طراحان JPADS، پیش از این در خاک آمریکا محموله هایی به وزن 13,5 تن نیز آزمایش شده است. چترهای JPADS به سیستم هدایت با کمک GPS و موتورهای مخصوصی مجهز شده که تنظیم کننده کشش طناب های چتر است. پرتاب محموله های می تواند از ارتفاع امن 7,5 کیلومتری انجام شود. در همین حال میزان انحراف از محل مورد نظر در حدود چند صد متر است.
  11. hamed_713

    اخبار برتر نظامی

    تحويل موشکهاي فاووريت روسيه به چين [align=center] [/align] تابستان امسال روسيه چهار موشک ضد هوايي اس.300 پي.ام.يو-2 «فاووريت»‌ با برد دويست کيلومتر را به چين تحويل مي دهد. به نوشته روزنامه اينترنتي روسي ايزوستيا قرارداد اين معامله در ماه اوت سال دو هزارو چهار بين شرکت روس ابارون اکسپورت روسيه و وزارت دفاع چين امضا شد و پکن در ماه ژوييه سال گذشته محموله نخست را که شامل چهار موشک بود از روسيه دريافت کرد. بنا بر اين گزارش چين از سال نود و سه دوازده موشک ضد هوايي سي-300 ديگر هم از روسيه دريافت کرده و به اين ترتيب در حال حاضر 20 موشک ضد هوايي در ترکيب سپر دفاع ضد موشکي اين کشور قرار دارد که بيشتر انها در سواحل گذرگاه تايوان مستقر شده اند و علاوه بر اين مراکز صنعتي و دولتي اين کشور را در پکن، شانگهاي و دايال پوشش مي دهند. گفتني است موشکهاي فاووريت که در کارخانه الماس-آنتي روسيه توليد مي شوند براي محافظت از مراکز مهم دولتي، اقتصادي و نظامي در برابر موشکهاي بالدار راهبردي، تاکتيکي و حملات هوايي در نظر گرفته شده اند و سرعت انها به دو هزارو هشتصد متر در ثانيه مي رسد.
  12. اين هم اف 16 icon_cheesygrin [align=center][/align] [align=center][/align]
  13. hamed_713

    دیوار صوتی

    با تشكر از مطلب خوب شما. با اجازه من هم با يه يه زبون ساده تر تكميلش مي كنم. منظور از دیوار صوتی سرعت امواج صوتی در محیطی که در آن در حال حرکت است. در سطح دریا و در دمای 22 درجه امواج صوتی با سرعت 345 متر بر ثانیه یا 1240 کیلو متر بر ثانیه متنشر می شود که این سرعت بستگی به دما و فشار دارد و هر چه دما و فشار کاهش و در حقیقت هر چه ارتفاع بیشتر شود سرعت صوت کم میشود. سرعت صوت در دریا و زیر آب به دلیل تراکم زیاد مولکولهای هوا بیشتر است جبهه های موج چیست؟ این جبهه ها دقیقا مثل کره های تشکیل شده روی آب هنگام انداختن شیء است این کره ها مانند منبع صوتی هستند که یک پالس در ثانیه در فضا پخش می کنند که این پالسها به صورت لایه های کروی از هوای پرفشار که همراه با سرعت صوت بزرگتر می شوند هستند. هواپیماها از نظر سرعت و نزدیکی به سر عت صوت به چند دسته تقسیم می شوند: SubSonic هواپیماهایی هستند که سرعتشون زیر سرعت صوت هست. Transonic هواپیماهایی که سرعتشون نزدیک به سر عت صوت هست. Sonic هواپیماهایی که سرعتشون دقیقا برابر سرعت صوت می باشد. Supersonic هواپیماهایی که سرعتشون بالاتز از سرعت صوت هست.Hypersonic هواپیماهایی که سرعتشون خیلی بالاتر از سوعت صوت هست. ماخ چیست؟ به حد اکثر سرعت صوت در ارتفاع معین ماخ گفته می شود که به صورت Mach هم نوشته می شود. در هواپیماها از دو نوع واحد سرعت استفاده می شود Mach و Knots که سرعت 1/0 ماخ برابر با سرعتی حدود 120Km/h هست و سرعت 950Km/h برابر 9/0 ماخ هست هر Knots هم سرعتی معادل 1820 متر دارد. واما علت تشکیل شدن توده سفید به دلیل به دام افتادن قطرات آب بین دو سطح پر فشار هوا است. با نزدیک شدن به سرعت صوت امواج ضربه ای یا Shock wave بر روی قسمت بال شروع می شودکه سرعت لازم برای این امواج برابر ماخ بهرانی Critical mach است این امواج حالتی مانند کوبیده شدن بر روی بالها بوجود می آورد که این حالت ممکن است باعث خارج شدن کنترل از دست خلبان آن باشد اما بعد از شکستن دیوار صوت این حالت از بین رفته و کنترل هواپیما به حالی عادی باز می گردد. تا قبل از سرعت صوت هر موجی که از سوی هواپیما تولید شده از آن دور می شود و اثر بر هواپیما نخواهد گذاشت اما با نزدیک شدن به سرعت صوت امواج فرصت دور شدن از لبه بال هواپیما را نداشته و چون سرعت هواپیما برابر سرعت صوت است صدای تولید شده از هواپیما در هر لحظه جمع می شود و پس از گذشتن از سرعت صوت با صدای مهیبی همراه خواهد بود [align=center][/align] اين هم عكسهاي چاک ییگر [align=center] [/align]
  14. اينها هم بد نيستند. icon_cheesygrin [align=center] [/align]
  15. اين چندتا نقشه ديگه از فانتوم [align=center][align=left] [/align][/align]
  16. جالبه.اين اولين باره كه مي شنوم در جنگ ما ميگ 27 شوروي رو زديم.به هرحال در آن شرايط حساس كار شجاعانه اي بوده. icon_cheesygrin
  17. اولين بار اين كار رو اسراييليها انجام دادند.و از فانتوم به عنوان سوخت رسان استفاده كردند. icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  18. جنگ هاي آينده با بكارگيري كامپيوتر انجام مي شود و فناوري نوين اطلاع رساني هر چه بيشتر در خدمت ارتش ها قرار خواهد گرفت. براي سربازان آينده، جنگ بدون كامپيوتر بي معني است و چرخ بال ها، تانك ها، نفربرها و حتي تجهيزات سبك و فردي سربازان هرچه بيشتر الكترونيكي خواهند شد. سربازان آينده در زمان وقوع يك جنگ حقيقي، با فناوري پيشرفته اطلاع رساني، سيستم هاي ويديويي و اينترنت لحظه به لحظه از جايگاه خود، موقعيت دشمن را زير نظر مي گيرند. به عنوان مثال، نخستين نمونه هاي بكارگيري چنين روش هايي در جريان جنگ بالكان و جنگ دوم خليج فارس صورت گرفت. جنگ نوین الکترونیک در عصر صنعتي عامل برتري جنگ بهره گيري از سلاحهاي كشتار جمعي و سامانه هاي مخابراتي و همچنين استفاده موثر از C3I همراه با تلفات انساني زياد و سرعت عمل كم بود. در جنگهاي پيشرفته امروزي، ارتشي موفق است كه از سيستمهاي الكترونيكي كمال استفاده را ببرد. با پيشرفت سلاح ها و سيستمهاي الكترونيكي شاخه اي در علوم ايجاد شده است كه بدون اغراق در معادلات نظامي دنيا جزء پارامترهاي تعيين كننده است. اگرچه علم الكترونيك از همان آغاز در جنگ افزارهاي نظامي مورد استفاده قرار مي گرفت اما امروز شاخه اي خاص با نام جنگ الكترونيكي بوجود آمده است. بخشی از جنگ الكترونيكي بهره برداري از طيف الكترومغناطيسي منتشر شده توسط دشمن براي پي بردن به اهداف، توانايي ها و در نهايت استفاده از نقاط ضعف براي ضربه زدن به سيستمهاي تسليحاتي و مخابراتي دشمن و همزمان استفاده از همان طيف براي دستيابي به مقاصد خود مي باشد... به واقع در عصر اطلاعات، اقتدار اطلاعاتي است كه موجب تفوق و برتري جنگي خواهد بود. بنابراين طراحان نظامي به دنبال بهره گيري موثر از سامانه هاي فرماندهي و كنترل مبتني بر نظامهاي اطلاعاتي و شبكه هاي رايانه‌يي ( C4I ) مي باشند. فناوري اطلاعات كه شامل نظام هاي اطلاعاتي، رايانه اي و مخابراتي است، نقش مهمي در سامانه C4I ايفا مي‌كند. در تعاريف ارائه شده براي فناوري اطلاعات به سه جز اصلي جستجو و جمع آوري اطلاعات، پردازش و تحليل اطلاعات و انتقال اطلاعات اشاره شده است. بدون شك اين هر سه جزئی از اركان C4I محسوب مي شوند. جمع آوري اطلاعات با بهره گيري از سنسورها و رادارهاي متعدد انجام مي شود. رايانه ها به همراه ساير تجهيزات سخت و نرم افزاري وظيفه پردازش، دسته يندي، تحليل اطلاعات و كمك به فرماندهان جهت تصميم گيري را بعهده دارند؛ همچنين از ادوات ارتباطي براي انتقال اطلاعات استفاده مي‌شود. نتیجه ای که از مطالب ذکر شده تاکنون بدست می آبد، توجه را به تاثيرات عميق فناوري اطلاعات بر جنبه‌هاي مختلف جوامع، جلب میکند. در واقع تاثیر فن آوری اطلاعات بر هر يك از سازمانها و نهادهاي دولتي و خصوصي اعم از اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و نظامي واضح است. در جهان امروز شكاف ديجيتالي بين كشورهاي شمال و جنوب پديدار گشته است، مسلما بي توجهي بيشتر به اين مهم موجبات عقب ماندگي غير قابل جبران از قافله جهاني را بدنبال خواهد داشت. گسترش انقلاب اطلاعات درجهان، عملیات تهاجمی، نظامی و تاکتیک های جنگی را متحول کرده است. به صورتی که برای نابودی یا مغلوب یا تضعیف نمودن دشمن دیگر نیاز به جنگ های بزرگ و خونین وفرسایشی نیست. بلکه های جنگهای اطلاعاتی به تنهایی یا به همراهی عملیات های نظامی کوچک نیز قابلیت وارد نمودن صدمات و لطمات زیاد به دشمن را دارا می باشند.... جنگ اطلاعاتی عبارت است از استفاده از شبکه های الکترونیکی برای تخریب و یا از کار انداختن اطلاعات دیجیتالی و غیر عملیاتی کردن زیر ساخت های اطلاعاتی که می تواند علیه یک جامعه یا نیروی نظامی باشد. جنگ اطلاعاتی با توجه به نوع هدف و نحوه عملکرد به دو گونه قابل تصور است. - جنگ سایبر نتیک (CYBERneticWARfare) - جنگ شبکه ای (NETworkWARfare) پر واضح است که این دو گونه ی جنگ و عملیات آن چنان در هم تنیده شده اند که نمی توان آنها را جدا از هم بررسی کرد. این نوع از جنگ ها نیز (در موضع جنگ اطلاعاتی) با هدف از هم گسیختن سیستم‌های اطلاعاتی و مخابراتی، سیستم‌های کنترل و فرماندهی، ارتباطات، خبرگیری و جاسوسی نیروی نظامی دشمن و غیرعملیاتی کردن آنها در صحنه نبرد و یا در حالت عادی صورت می‌گیرد. در 19 ژانویه 1991 در جریان یک یورش هوایی به بغداد، نیروی دریایی ایالات متحده موشکها کروز «تام هاوک»را برای حمل چیزی که نشریه ی «اخبار دفاعی»آن را به عنوان «گروه تازه ای از کلاهکهای بسیار محرمانه و غیر هسته ای با جهش الکترو مغناطیسی »توصیف کرد به کار گرفتتا سیستمهای الکترونیکی عراق را مختل و یا نابود سازد. این گونه جنگ افزار ها خسارت فیزیکی آشکاری به بهر نمی آورند اما میتوانند اجزاء رادار، شبکه های الکترونیکی و کامپیو تری را "بسوزاند". «لازم به توضیح میدانم که: هرچه قطعات الکترونیکی پیشرفته تر میشوند و کوچک تر میشوند، امواج الکترو مغناطیسی با فرکانس پایین تر و شدت کمتری لازم است تا در کارشان اختلال ایجاد کند و استفاده از "بمب های الکترومغناطیسی" به عنوان یکی از اجزای جدا نشدنی در کنار کلاهکهای اتمی و... هم اکنون مد نظر است و هم اکنون استفاده میشود تا قبل از و یا هم زمان با انفجار بمب تمام قطعات الکترونیکی و ارتباطات مخابراتی مختل شده و مثلا اگر هلیکوپتری و.. در حال پرواز باشد و یا موشکی از سپر دفاعی ضدهوایی به سمت موشک مهاجم شلیک شود در کارش اختلال ایجاد میشود و نابود میشود» اهمیت برتري اطلاعاتي در جنگ شبکه ای و سایبرنتیک توانمندي گردآوري، پردازش و انتشار جريان بي‌وقفه‌اي از اطلاعات، ضمن بهره‌گيري يا جلوگيري از توانايي رقيب در انجام همان كار. حاصل این امور برتری اطلاعاتی خواهد بود. اطلاعات، پردازش اطلاعات و شبكه‌هاي ارتباطي، هسته اصلي تمامي فعاليت‌هاي نظامي اکنون به شمار مي‌آيند. در طول تاريخ فرماندهان نظامي به برتري اطلاعاتي همواره به عنوان يكي از عوامل موثر در كسب پيروزي نگريسته‌اند. با اين همه ”انقلاب اطلاعاتي“ كنوني، نه تنها در حال ايجاد تغييرات کمی در محيط‌های اطلاعاتی است بلکه باعث تغييرات کيفی در محيط اطلاعاتی نيز می گردد به طوری که ما به واسطه ی این انقلاب اطلاعاتی شاهد تغييرات ژرفي در نحوه انجام عمليات‌هاي نظامي خواهيم بود. در حقيقت، توانمندي‌های اطلاعاتي چنان با سرعت در حال پيشرفت است كه هر لحظه امکان تولید توانایی های جدید دركسب ايده‌ها، تدوين مفاهيم عملياتي و توسعه ظرفيت ارزيابي نتايج، وجود دارد. هر چند كه هدف دستيابي به برتري اطلاعاتي تغيير نخواهد کرد، ماهيت، حوزه و قوانين حركت، مستمراً در حال تغييرات بنيادين است. تغييرات كيفی در محيط اطلاعاتي، شالوده مفهومی ”برتري اطلاعاتي“ را از مرز جمع‌آوری اطلاعاتِ بيشتر يا حتی بهتر فراتر مي‌برد. عبارت "برتري" بر حالت يا وضعيت، عدم ‌تعادل به نفع يكي از طرفين دلالت مي‌كند. برتري اطلاعاتي از طبيعتی گذرا برخوردار مي‌باشد و بايد به وسيله نيروي مشترك و از طريق اجراي عمليات اطلاعاتي ايجاد و حفظ شود. با وجود اين، ايجاد برتري اطلاعاتي به خودي خود هدف محسوب نمي گردد. برتري اطلاعاتي تنها زماني كه به نحو كارآمدي به دانش و تصميمات برتر تبديل گردد، برای نیروها ”مزيتی رقابتی“ فراهم خواهد کرد. نيروي مشترك بايد قادر باشد تا از اطلاعاتِ برترِ مبدل‌شده به ”دانش برتر“، در جهت رسيدن به ”برتري تصميم‌گيري“ بهره گيرد (تصميم‌گيري بهتر و اجراي سريع‌تر آن نسبت به رقبا؛ يا در موقعيت‌هاي غير رزمي، تصميم‌گيري با سرعتي كه به نيرو امكان مي‌دهد تا به شكل‌دهي يك موقعيت يا واكنش در برابر تغييرات و انجام ماموريت خود بپردازد). برتري تصميم‌گيري به خودي خود از برتري اطلاعاتي ناشي نمي‌گردد، بلكه تطابق سازماني و دكترين، آموزش و تجربيات مربوطه و وجود سازوکارها و ابزار فرماندهي و كنترل مناسب نيز مورد نياز مي‌باشد. محيط اطلاعاتي به گروهي از افراد, سازمان‌ها و سيستم‌هايي اطلاق میشود که به جمع‌آوري، پردازش و انتشار اطلاعات مي‌پردازند (كه البته شامل خود اطلاعات هم مي‌شود). تکامل فناوري اطلاعات، بصورتي فزاينده، به ما امكان مي‌دهد تا به كمك مجموعه‌اي جامع از منابع اطلاعاتي پيشرفته، نظارت و مراقبت و شناسايي در يك عمليات اطلاعاتي كاملاَ هماهنگ و همگام، به يكپارچگي اشکال سنتي عمليات اطلاعاتي بپردازيم. متغيرهاي اصلي عمليات اطلاعاتي عبارتند از: • تعريف و معناي چندبعدي ”اطلاعات“ : هدف، سلاح، منبع و يا قلمرو عمليات • سطح اقدام و تاثير مورد نظر: تاكتيكي، عملياتي و استراتژيك يا تركيبي از همه اين‌ها • هدف از عمليات: تامين اطلاعات، مديريت فريبكارانه، تسلط بر ميدان جنگ، جنگ‌هاي فرماندهي و كنترل، اخلال سيستمي و يا تخريب سيستمي برتری از لحاظ اطلاعات و دانش میتواند باعث پیروزی در جنگ شود، اما این برتری بی اندازه شکننده است. مونرو می گوید(مونرو نویسنده یک کتاب برجسته در باره ی جنگ الکترونیک با نام«the quick and the dead» و عضو گروه نویسندگان "اخبار دفاعی" که یک هفته نامه ی معتبر است.) در گذشته وقتی شما پنج هزار تانک داشتید و دشمنان شما فقط یک هزار تانک، ممکن بود پنج به یک برتری داشته باشید. در حالی که در جنگ اطلاعات شما میتوانید برتری، صد به یک داشته باشید، در حالی که ممکن است این برتری در گرو یک "فیوز" یا یک دورغ باشد برای پاسداری از توانایی شما در برابر کسانی که میخواهند آنرا از شما سلب کنند. دلیل اصلی این شکنندگی آن است که دانش به عنوان یک منبع با منابع دیگر فرق دارد. دانش پایان ناپذیر است، میتواند هم زمان از دوطرف به کار گرفته شود، و تک بعدی نیست. این بدان معنی است که دادن اندکی اطلاعات درست میتواند بهره ی استراتژیک یا تاکتیکی هنگفتی به بار آورد;در عین حالی که دریغ کردن اطلاعاتی جزئی میتواند آثار فاجعه آمیزی بر جای گذارد. البته که، یک راه جایگزین برای بدست آوردن دانش ارزشمند، جاسوسی و فعالیتهای اطلاعاتی است. بدیهی است که کسب اطلاعات برای «جنگ –دانش پایه»به هر مفهومی، جنبهی اساسی دارد. تکنو لوژی اطلاعاتی نظامی، سیستمهای کامپیوتری از هر نوع و در هر اندازه قابل تصور را در بر می گیرد. ماهیت، توضیع، ظرفیت، قابلیت کاربرد و انعطاف پذیری چینین سیستمهایی، از جمله پیوندهای آنها با رادار، سیستمهای پدافند هوایی، و شبکه های ماهواره ای و مخابراتی، ارتشهای پیش رفته را از یکدیگر متمایز خواهد ساخت. در "جنگ خلیج"سخت افزارها ستارهایی در شب بودند، اما «ستاره ی» واقعی نرم افزارها ی ناپیدایی بودند که اطلاعات را برسی، تحلیل و توضیع می کردند در حالی که هیچ تماشاگر تلویزیونی نویسندگان این نرم افزارها را نمی دیدند. نرم افزارها و دانش نرم افزاری در حال دگرگون کردن موازنه نظامی در جهان است و جهان به سمت تولید ارتشهای دانش پایه براساس نرم افزار میرود. امروزه دستگاه و دستاوردی که بیش از همه به حساب میآید، نرم افزاری است که برای ساختن نرم افزار دیگری که به نوبه ی خود برای تولید نرم افزار بعدی، آنهم برای تولید و ساخت نرم افزار تازه ای ضروری است، کاربرد دارد زیرا که جریان تبدیل داده ها به اطلاعات و دانش قابل استفاده، عمدتابر این نرم افزار متکی است. (ساخت سیستم های عامل بهتر- ساخت پروگرامر نرم افزارهای بهتر تحت سیستم عامل ساخته شده جدید و در نتیجه ساخت نرمافزارهای با کارایی بهتر توسط همان پروگرامر ی که روی سیستم عامل نسب شده است) اهمیت تولید مکانهای مناسب برای دانش دانش حتی اگر بدست آید و پرورده شود، در دست ها یا سرهای نامناسب در زمان نامناسب بی فایده است. از این این رو راههای توزیع و دانش از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. ارتباط در واقع اصطلاحی است برای شبکه ها، و نوع شبکه هایی که بر پا میشود و کسانی که در این شبکه ها جای میگیرند و کسانی که در این شبکه ها جای میگیرند، از جمله مسایلی است که مهمترین ملاحضات استراتژیک پیوند دارد. ژنرالهای موج سومی میدانند ارتشی که بهترین آموزش را ببیند، با بیشترین سرعت بیاموزد و بیشترین اطلاعات را داشته باشد، تیغ برنده ای دارد که میتواند بسیاری از کمبودها را جبران کند. دانش جایگزین قطعی دیگر منابع است. ژنرالهای زیرک این نکته را خوب درک میکنند که پیروزی در جنگ رو پرده مانند پیروزی در میدانهای جنگ از اهمیت ویژه ای برخوردار است. (پرده ی سیمولیتور- پرده ی سینما- تلویزیون و.... ) از جمله چیزهایی که ارتشها می پراکنند، اطلاعات فریبنده، اطلاعات وارونه، مطالب تبلیغی، واقعیت «هر گاه به سود باشد» و صورتهای نیرومند ذهنی از راه رسانه ها- بواقع یعنی دانش در کنار ضد دانش-. بواقع هیچ استراتژی دانشی بدونه یک مولفه ی غایی و چهارم کامل نیست- یعنی پاسداری از سرمایه ی دانش خود در برابر هجوم دشمن - زیرا شمشیر دانش دولبه است; میتواند برای حمله به کار رود، و حریف را حتی پیش از نخستین خیزش نابود کند. اما همچنین میتواند همان دستی را که میگردانتش قطع و نابود کند. جنگ خاموش (غیر نظامی ها به عنوان سربازان نرم) شورای ملی تحقیقات آمریکا در گزارشی تحت عنوان«رایانه ها در خطر» اعلام میکند: «تروریست فردا ممکن است بتواند با یک صفحه کلید بیش از یک بمب خسارت وارد کند» در مورد ویروسهای کامپیوتری که می توانند داده هارا نابود کنند زیاد حرف زده شده است. این ویروسها و کرمها (تروژنها) می توانند پیامهای دروغین الغا کنند و سوابق را تغییر دهند و با جستجو کردن اطلاعات و انتقال دادن آنها به حریف دست به جاسوسی بزنند. اگر این ویروسها به شبکه های مناسب و مد نظرشان دست پیدا کنند دست کم از لحاظ تئوری میتوانند جنگ افزارها را تجهیز کنند، آنها را خنثی کنند و یا نشانه گیری شان را تغییر دهند. «همه گی مان به یاد داریم که همین سال گذشته یک جوان آمریکایی فقط از طریق خرید اینترنتی توانسته بود اجزاء یک موشک نسبتا فوق مدرن را خریداری کند که مانند توپ در رسانه ها صدا کرد.» کوتاه سخت در این مبحث، یک استراتژی جامع در زمینه ی دانش نظامی باید به چهار کار ویژه ی اصلی یعنی–اکتساب، عمل آوری، توزیع و حفاظت- بپردازد. در واقع همه ی اینها به هم بستگی دارد. سیستم های اطلاعات، برای عمل آوری، با همه ی این کارویژه ها سر و کار پیدا میکنند. به واقع که جدا کردن ارتباطات از کامپیوتر ممکن نیست و حفاظت سیستم دانش نظامی مستلزم تامین ضد اطلاعات است. دیگر اینکه، برتری در جنگهای شبکه ای و سایبرنتیک مستلزم وجود اطلاعات فوق العاده روشن و تکنیک های تازه و کامپیوتری برای کسب آنهاست. سخن "کنت دو مارانژ (count de marenches) (قبلا یک رئیس سازمان اطلاعات فرانسه بوده است) درست به نظر می رسد:«دقت اطلاعات شخصی میتواند مهم تر (کارآمدتر) از تسلیحات هدایت شونده ی دقیق باشد» پافشاری در جنگهای دوران صنعتی بر گردآوری اطلاعات به شکل انبوه با ابزارهای تکنولوژیک، به از کار افتادن تحلیل منجر شد. آنقدر "پوشال" از راه گیرنده ها، ماهواره ها و دستگاههای مسافت یابی و ناو بری صوتی«سونارها» Sound navigation and ranging)) فراهم آمد که پیدا کردن «گندم»مخلوط با آن دشوار بود. در واقع تحلیل گران به واسطه ی حجم انبوه داده ها قادر نبودند از پس«گرفته ها»برآیند و آن را به صورت اطلاعات بهنگام و مفید در آورند. در واقع این امر نتیجه ی تاکید بر کمیت به جای کیفیت بوده است. در واقع در سیستمهای قدیمی به علت طبقه بندی و دسته بندی بیش از حد اطلاعات حتی "محصول تحلیلی" با کیفیت بسیار بالا اکثرا در زمان مناسب به دست شخص مورد نظر نمی رسید. در واقع این سیستمها قادر به انتقال «درست و به هنگام»اطلاعات به دست کسانی که بیشترین نیاز را به ان دارند نبودند. کا ری که در دوران فرامدرن صورت گرفته، افزایش انفجار آمیز مقدار اطلاعات (از جمله اطلاعات گمراه کننده) در حال گردش در سرتاسر جهان بوده است. انقلاب کامپیوتری، چند برابر شدن ماهواره ها، گسترش دستگاههای تکثیر داده ها، گسترش شبکه های الکترونیکی بویژه اینترنت، و ماهواره های پخش مستقیم و انبوهی از دیگر تکنولوژی های بررسی و پخش اطلاعات، جریان وسیع و جاری از اطلاعات و داده ها و دانش را پدید آورده که اینک به اقیانوس پهناوری از پندارها، نمادها، آمارها، کلمات، و اصوات میریزد و پیوسته در حال گسترش است. مطمئنا در چنین وضعی مهمترین ابزار برای انتخاب و برگزیدن بهترین ها استفاده از سیستم تحلیل گری است که علاوه بر داشتن سرعت لازم، اطلاعات را با کیفیت برتر دسته بندی وارائه نماید و در دست رسته هایی که مورد نیازشان است قرار دهد. نقش بی بدیل ماهواره ها برای عدم حضور فیزیکی طراحي سيستم هاي پيشرفته تصويربرداري ماهواره اي با قابليت هاي برتر و توانمندي بالاي نظارت، به عنوان يك پيشرفت بزرگ علمي و عرصه توسعه فناوري هاي ارتباطي محسوب مي شوند. بنابر اين نمي توان از نظر دور داشت كه كشورهاي پيشرفته و صاحب فناوري ساخت ماهواره به دنبال به دست آوردن امكانات گسترده تر در بهره گيري از فضا به منظور برتري هاي اطلاعاتي بر ديگر كشورها هستند. در اين ميان سنجش از دور به عنوان علمي با گستره وسيع قادر است با بهره گيري از ماهواره ها به اندازه گيري و ارزيابي عوارض بر روي زمين، هوا و دريا بدون حضور فيزيكي بپردازد. سنجش از دور در آغاز در انحصار اهداف نظامي و امنيتي بود كه با پايان جنگ سرد در اختيار اهداف صلح جويانه نيز قرار گرفت. در واقع ماهواره ها را بايد مولود مبارك جنگ و نظامي گري دانست، مولودي كه رفته رفته در حوزه هاي غيرنظامي كارآمد و ارزشمند شد و اكنون به عنوان ابزار جادويي براي برتري هاي همه جانبه اطلاعاتي كشورهاي صاحب اين فناوري و پيروزي بدون جنگ در جهان مطرح است. اما مشكل كشورهاي توسعه نيافته در بهره برداري از اين فناوري هزينه بالاي دسترسي و بهره برداري از آنست كه سبب شده اين كشورها به سيستم هاي كشورهاي پيشرفته وابسته باشند. در همين حال و با رشد فناوري فضايي و مينياتوري شدن اين سيستم ها، دسترسي ارزان به فضا ممكن شده و بسياري از كشورهاي در حال توسعه را بر آن داشته كه با توسعه ماهواره هايي با قابليت هاي ارزان تر سيستم ملي سنجش از دور خود را گسترش دهند. تامين ارتباط مخابراتي اضطراري در زمان جنگ گرچه 60 درصد ماهواره هاي ساخته شده , جنبه نظامي دارند, كه اين اهميت استفاده ازماهواره را در كاربرد نظامي آن روشن مي كند, هنوز مطالب زيادي در مورد آنها منتشر نشده است ماهواره هاي نظامي، اطلاعات بسيار دقيق و مفيدي راجع به زاغه هاي مهمات در زير زمين , مقر تانكها و خودروهاي نظامي , محل استقرار نيروها, مراكز تجمع و آرايش و جابه جايي نيروها و تعداد آنها را به طور تقريبي جمع آوري وبه مراكز مشخصي مي فرستند.. درجريان جنگ خليج فارس ,ماهواره هاي "جاسوسي عكاسي آمريكا" بيش از12 باردر روز از قلمرو فضايي عراق عبورمي كردند ودرهر عبور, صدهاعكس و تصويرازاوضاع گوناگون اين كشور در اختيار فرماندهان نظامي قرار مي دادند. اين عكسها از طريق ماهواره هاي مخابراتي. نظامي خاصي به منطقه نبرد فرستاده و در آنجا توسط گيرنده هاي متحرك دريافت مي شد. تا این قسمت از بحث دیدم که دنیای جنگ از آنجایی که "یک دستگاه فاکس " به عنوان خرج اضافه و وسیله ای اضافی در جنگ تلقی میشد چگونه به جایی رسید که گیرنده های ماهواره ای (gps- pda) و کامپیوترها و... به جنگ راه پیدا کرد و به عنوان وسیله ای عادی در جنگ ها (- جنگ کره - جنگ خلیج و جنگهای اخیر عراق و افغانستان و.... ) به کار گرفته شد. منبع: سایت - باشگاه اندیشه نويسنده: حسین - اژدر
  19. آلات معرفي شده در قسمت سوم از پركاربردترين آلات دقيق در پرواز مي باشد. در اکثر هواپیماها، شش نشان دهنده اصلی وجود دارد که با استفاده از این شش نشان دهنده، می توانیم بیشتر اطلاعات لازم برای ادامه پروازمان را به دست بیاوریم. 1- نشان دهنده سرعت هوایی هواپیما یا Air Speed Indicator [align=center] [/align] این وسیله، سرعت هواپیما را نسبت به محیط اطراف آن محاسبه می کند که بر حسب نات درجه بندی شده است. شاید از خود سوال کنید که رنگ مختلف موجود در آن چه کاربردی دارند؟ رنگ سفید، نشان دهنده محدوده مجاز سرعت برای پرواز با فلپ است. رنگ سبز، محدوده مجاز سرعت برای پرواز بدون فلپ را نشان می دهد. رنگ زرد به محدوده سرعتی اشاره دارد که در صورت پرواز با این سرعت احتمال آسیب دیدن بدنه و بال های هواپیما زیاد است. 2- نشان دهنده وضعیت هواپیما نسبت به افق یا Attitude Indicator [align=center][/align] این نشان دهنده عبارت است از یک کره که در داخل محیط نشان دهنده به گونه ای می چرخد که همیشه یک سمت آن موازی و روی خط افق قرار دارد. این نشان دهنده به دو بخش آبی که نشان دهنده وضعیت بالاتر از افق یا آسمان می باشد و قسمت قهوه ای که نشان دهنده پایین تر از سطح افق یا زمین است تقسیم شده است. دو خط نارنجی وسط، در حقیقت هواپیمای شماست که وضعیتش نسبت به افق تغییر می کند. این نشان دهنده به صورت هر پنج درجه یک خط کوچک تقسیم بندی شده است که از روی آن می توانید زاویه صعود یا نزول خود را بدست آورید. همچنین با این وسیله می توانید زاویه دورزدن یا به اصطلاح Bank Angle خود را نیز محاسبه نمایید 3- نشان دهنده ارتفاع سنج یا Altimeter [align=center][/align] این نشان دهنده یکی از اساسی ترین نشان دهنده های وضعیت پرواز است که در اختیار خلبان می باشد. این نشان دهنده، ارتفاع هواپیما را از سطح دریا اندازه گیری کرده و نمایش می دهد. ارتفاع سنج برحسب فوت درجه بندی شده است. برای خواندن آن، می بایست عقربه کوچک هر عددی را نشان داد، آن عدد را ضرب در هزار کرده و عددی را که عقربه بزرگ نشان می دهد، ضرب در صد نمایید. بدین گونه ارتفاع شما بر حسب فوت به دست می آید. 4- نمایش دهنده دورزدن هواپیما یا Turn Indicator [align=center] [/align] این نمایش دهنده چیزی شبیه Attitude Indicator است، با این تفاوت که این نمایش دهنده تنها میزان غلتش بالها به چپ یا راست را نشان می دهد و توانایی نمایش زاویه صعود و نزول هواپیما را ندارد. 5- نشان دهنده جهت پرواز یا Heading [align=center][/align] نشان دهنده جهت پرواز نیز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است، چرا که جهت پرواز شما را نشان می دهد و در حقیقت یک قطب نمای بسیار دقیق است. شیوه جهت یابی با این نشان دهنده بدین گونه است که جهت های مختلف در یک پرواز، به 360 جهت یا مسیر تقسیم می شوند که در این حالت، عدد 0 یا 360 جهت شمال، عدد 90 شرق، عدد 180 جنوب و عدد 270 غرب را نشان می دهد. درجه های بین این درجه های اصلی، می توانند برای جهت یابی دقیق تر به کار روند. در نشان دهنده جهت پرواز دماغه هواپیمای سفید کوچک، عددی را نشان می دهد که این عدد در حقیقت همان جهت پرواز شماست. 6- نشان دهنده نرخ صعود یا نزول یا Vertical Speed Indicator [align=center][/align] این نشان دهنده که معمولا در زیر ارتفاع سنج قرار دارد، می تواند نقش بسیار مهمی را در آگاهی نسبت ارتفاعی که خلبان در آن قرار دارد ایفا کنند. این نشان دهنده، نشان می دهد که هواپیمای شما در هر دقیقه چند فوت صعود یا نزول می کند که دانستن این مسئله، مثلاً برای کاهش ارتفاع برای یک فرود، به منظور نشستن به موقع در ابتدای باند بسیار مهم است. VSI یا همین نشان دهنده، بر حسب فوت درجه بندی شده است. به منظور آگاهی از نرخ صعود یا نزولتان، عددی را که عقربه نشان می دهد ضرب در صد نمایید و البته جهت عقربه را نیز در نظر بگیرید. اگر عقربه رو به بالا باشد، شما مساوی آن عدد در دقیقه صعود کرده و اگر عقربه رو به پایین باشد، شما مساوی آن عدد ارتفاع از دست می دهید. گردآوري:hamed_713
  20. بعيد مي دونم كه در يك ناو براي دفاع از پشت سر هيچ تمهيدي ديده نشده باشه. icon_cheesygrin :oops: icon_cheesygrin
  21. اگر از صدام يك روز حمايت نمي شد در جنگ با مشكل مواجه مي شد.عملا يك درصد كمكهاي غرب به صدام اگر به ايران مي رسيد طومار جنگ پيچيده مي شد. icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  22. در كل خيلي بد هم نيست.ولي ظاهرش قشنگه. icon_cheesygrin
  23. hamed_713

    نقش عمده ی (0,1) در جنگهاي جدید

    كامپيوترهاي كوانتومي قادرند در زماني كمتر از يك صدم ثانيه پيچيده ترين رمزها را كشف كنند. icon_cheesygrin
  24. به بخش الكترونيك هواپيما مراجعه كن.قسمت اول و دوم اونجاست. icon_cheesygrin icon_cheesygrin
  25. من يه تاپيك راجع به هواپيماهاي بال متغير سويچ بلند ايجاد كردم.اگه به دردت مي خوره يه سري بزن. icon_cheesygrin