[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های RezaKiani

  1. مرسی سعید جان از توضیحت. اگر از بدنه تی-55 استفاده کرده اند پس چرانوشتی که بی ام پی 4 هستش؟ :|
  2. گرفتم آقا حامد. مرسی از توضیحتوون. فکر کنم نیروی دریایی آمریکا هم چندتا از جنگنده های A6 خودش رو برای اینکار اختصاص داده بود. اون اوایل هم انگلستان از بوکانیرهاش به هم دیگه سوخترسانی می کردولی همون جور که خودت نوشتی فکر کنم این جور سوختگیری فقط برای یه عملیات تاکتیکی به درد بخوره.
  3. آقا بابی تحلیل قشنگی کردن ولی به نظر من اشتباهه. یعنی درگیری های مرزی روسیه با بعضی از کشورهایی که قبلا جزئی از خاک شوروی بودند با درگیری ایران و آمریکا و رابطه ایران و روسیه 3 تا موضوع جداهستند. اما درباره روسیه: از نظر ژئواستراتژی و ژئوپولوتیک روسیه به عنوان یه قدرت جهانی یه سری نیازهای امنیتی داره. یکی از این نیازهای امنیتی داشتن یه سری کشورهای حاشیه ای هستش که در برابر تهاجم خارجی به صورت یه سپر عمل کنند و ضربه این تهاجم را بگیرند. این مسئله در تاریخ همیشه بوده و کشورهای بزرگ سعی می کردند که بین خودشون همیشه دوتاکشور حائل قرار بدند. بین ایران و روم در زمان حمله اعراب 2 تا کشور عربی بودند در منطقه جنوب عراق که اسمشون یادم نیس. با از بین رفتن هر دو کشور ایران به سرعت سقوط کرد و روم مجبور شد تا شامات را خالی کنه. بین ایران و مغول هم یه کشوری بود که وقتی توسط چنگیز سقوط کرد ایران و مغول هم مرز شدند و ..... روسیه تا حالا چند بار مورد تهاجمهای بزرگ قرارگرفته که این کشور رو تا مرز سقوط پی برده. اولیش تهاجم مغول در قرن 12و 13 میلادی. دومیش تهاجم ناپلئون تا خود مسکو. سومیش تهاجم آلمان در جنگ جهانی اول که تا اوکراین از شوروی سابق منفک شد و اگر آلمان در انتهای جنگ شکست نخورده بود اوکراین رو از دست داده بود. آخرینش هم حمله هتیلر. اینه که روسیه همیشه بعد از جنگ جهانی دوم دوست داشته که کشورهای پیرامونش رو به عنوان یه سپر به کار ببره تا دوباره مورد تهاجم خارجی قرار نگیره. واسه همین کشورهای پیمان ورشو شدند حیات خلوت روسیه و هر حرکتی به سوی غرب در این کشورها به سرعت و با خشونت سرکوب شدند. حالا پس از به قدرت رسیدن پوتین ما همین دیدگاه رو در مورد امنیت می بینیم که در روسیه تقویت شده. باید به خاطر داشته باشید که پوتین خودش از اعضا ارشد کا گ ب بوده و با همین دیدگاه امنیتی بزرگ شده. الان روسیه چندسالیه که از نظر امنیتی احساس خطر می کنه. ناتو هر روز به سمت شرق گسترش پیدا می کنه و این مسئله در ضمیر ناخودآگاه رهبران روسیه این مسئله رو متبادر می کنه که خطر تهاجم نظامی داره به کشورشون نزدیک میشه. واسه همین هست که می بینید دوباره مثه دوران جنگ سرد روسیه از اهرمهای نظامی درباره کشورهایی گریز از مرکز دارند داره استفاده می کنه. به هرحال به نظر من استراتژی ناتو و مخصوصا آمریکا درباره روسیه اشتباهه . این کشورها باید روسیه رو به عنوان یه قدرت بزرگ به رسمیت بشناسند و نیازهای امنیتی اون رو درک کنند. گذشت زمان ثابت خواهد کرد که غرب در این تهاجم پنهانش بیشتر از روسیه ضرر خواهد کرد. روسیه با ثبات و در صلح ضامن ثبات و صلح در تمام جهانه طولانی شد ببخشید.
  4. "تومویوکی یاماشیتا" ( 山下 奉文) در سال 1885 و در جزیره "شیکوکو"ی ژاپن به دنیا آمد. پدر او یک پزشک محلی بود. یاماشیتا در سال 1908 از آکادمی نیروی زمینی فارغ التحصیل شد و در سال 1916 وارد دانشکده جنگ نیروی زمینی شد. او در همان سال با دختر ژنرال بازنشسته ای با نام خانوادگی "ناگایاما" ازدواج کرد. یاماشیتا و همسرش هیچگاه بچه دار نشدند. یاماشیتا پس از اینکه سالهای 1919 تا 1921 را به عنوان وابسته نظامی ژاپن در وین گذارند به ژاپن بازگشت و به ستاد کل نیروی زمینی پیوست. در سال 1937 و زمانی که "منچوری" به اشغال ژاپن درآمد، یاماشیتا با درجه سپهبدی فرمانده ارتش ژاپن در مرز منچوری و شوروی سابق شد. در دورانی که دشمنی با غرب و چین تنها حرفی بود که در جامعه ژاپن خریدارداشت یاماشیتا اصرار داشت که ژاپن به معارضات خود با چین پایان دهد و با بریتانیا و آمریکا رابطه ای صلح آمیز برقرارکند. اما کابینه جنگ طلب ژاپن تنها به فکر گسترش حوزه نفوذ ژاپن بود و در نتیجه ژاپن را غرق در بحران جنگ با چین کرد. گام اول؛ ببر گرسنه ناخنهایش را تیز می کند. در دسامبر سال 1940 یاماشیتا به سرپرستی یک هیئت ویژه نظامی منصوب شد. این هیئت از طریق خط راه آهن روسیه برای بازدید از آلمان نازی و ایتالیا به اروپا رفت. او و همراهانش 5 ماه در این دو کشور بودند و از تمام تاسیسات نظامی و صنعتی این دو کشور دیدن کردند. یاماشیتا متوجه عقب ماندگی های ژاپن در صنایع نظامی شد. او پس از بازگشت در گزارشی ذکر کرد که با توجه به شرایط موجود، ژاپن باید حداقل 4 سال را صرف توسعه صنعتی خود کند و سپس با کشورهای غربی وارد جنگ شود ولی بازهم برای شنیدن حرفهای او در کابینه جنگ طلب ژاپن گوش شنوایی وجود نداشت. یکی دیگر از مطالعات یاماشیتا در اروپا بررسی کامل تاکتیکهای جنگ مدرن و مخصوصا حملات برق آسای ارتش هیتلر بود. یاماشیتا به همراه خود 200 متخصص نظامی آلمانی را به ژاپن آورد. کمی بعد، یاماشیتا پایه گذار حملات برق آسا در نیروی زمینی ژاپن و بزرگترین فرمانده این نیرو شد. ژنرال یاماشیتا ملقب به ببر مالایا گام دوم؛ ببر گرسنه به داخل جنگل می خزد. یاماشیتا در سال 1941 به فرماندهی ارتش بیست و پنجم منصوب شد و مامور شد که به حضور بریتانیا در شبه جزیره مالایا خاتمه دهد. در آن زمان متصرفات فرانسه در ویتنام به تصرف ژاپن درآمده بود و ویتنام سرپل نیروهای ژاپن درجنوب شرق آسیا محسوب می شد. ژاپن از تصرف مالایا 3 هدف عمده داشت. اولین هدف دسترسی به منابع طبیعی این کشور -خصوصا کائوچو- بود. هدف دوم این بود که مالایا به عنوان یک سکوی پرش برای حمله به هندوستان درآید. آخرین هدف ژاپن از اشغال مالایا، قطع کردن راه ارتباطی برمه بود که از طریق آن بریتانیا به نیروهای چینی کمک می رساند. یاماشیتا در روز 8 دسامبر -یک روز پس از حمله غافلگیرانه دریاسالار "یاماماتو" به پرل هاربر- با یک حمله آبی-خاکی تهاجم خود را به مالایا آغاز کرد. ژاپنی ها در یک نقطه ساحل غربی مالزی و دو نقطه از ساحل غربی تایلند پیاده شدند. واحدهایی که در خاک مالزی پیاده شده بودند از کنار ساحل حرکتشان را به سمت جنوب آغازکردند. ژاپن قبل از تجاوز به مالایا امپراطوری تایلند را مجبور کرده بود که برای حمله به مالایا اجازه استفاده از خاک تایلند را به ارتش ژاپن بدهد. درنتیجه این توافق، نیروهای ژاپنی که در تایلند پیاده شده بودند از دو سو به سمت مالایا سرازیر شدند. قسمتی از آنها با گذشتن از عرض شبه جزیره و حرکت به سمت غرب به شهر "آلورستار" حمله بردند و گروه دوم به مرکز مالایا یورش بردند. حال ببر مالایا چنگالهایش را -که 3 ستون جداگانه از نیروی زمینی ژاپن بودند- در پیکر شکارش فروکرده بود و آنها را از سمت شمال شبه جزیره مالایا به جنوب می راند. مسیر نیروهای تحت فرمان یاماشیتا از لحظه پیاده شدن در ساحل مالزی و تایلند تا زمان رسیدن به سنگاپور. ژاپنی ها در ابتدا با مقاومت سپاه سوم ارتش هندوستان و چند گردان بریتانیایی روبرو شدند ولی توانستند به سرعت آنها را از یکدیگر جداکرده و وادار به تسلیم کنند. نیروهای ژاپن در این مرحله از جنگ دارای چند برتری نسبت به مدافعین بودند. ژاپن کنترل آسمان منطقه را در اختیارگرفته بود، کهنه سربازان کارکشته ای داشت که در جنگ با چین تجربه رزمی زیادی اندوخته بودند و مهمتر از همه دارای نیروی زرهی بودند. در زمان آغاز حمله ژاپن به آسیای جنوب شرقی، متفقین حتی یک دستگاه تانک در تمامی منطقه نداشتند. این برتری ها به علاوه فرماندهی درخشان یاماشیتا سبب شد تا مدافعین بریتانیایی و دیگر متفقین آنها به سرعت مجبور به عقب نشینی شوند. یاماشیتا در تهاجم به تایلند و مالایا تاکتیکهای جنگ در جنگل را توسعه داد و توانست تنها در عرض 10 هفته نیروهای بریتانیا را از مالایا بیرون بریزد. در روز 10 دسامبر حمله هوایی ژاپن به نبردناو "شاهزاده ولز" و رزمناو "ریپالس" منجر به غرق شدن پیشرفته ترین کشتی جنگی بریتانیا شد. این مصیبت بزرگترین شوک را برای مدافعین انگلیسی دربرداشت و روحیه آنان را کاملا درهم کوبید. نیروهای ژاپنی حرکت خود به سوی جنوب را با 3 ستون جداگانه ادامه دادند. کوآلالامپور در روز 11 ژانویه سال 1942 سقوط کرد و مهاجمین به 200 کیلومتری شمال سنگاپور رسیدند. در روز 14 ژانویه مهاجمین به استان جنوبی "جوهرو" رسیدند و برای اولین بار مورد ضدحمله قرارگرفتند. سرلشکر "گوردون بنت" -فرماند لشکر هشتم استرالیا- باعث شد تا یاماشیتا عقب نشینی تاکتیکی کرده و سعی کند تا از پهلو به مدافعین حمله کند. در نبرد خونباری که روز پس از آن درگرفت تیپ ضعیف 45 هندی توسط حمله جناحی ژاپنی ها از هم پاشیده شد و تمامی فرماندهان آن کشته شدند. هندی ها که داشتند ارتباط خود را با دیگر واحدها از دست می دادند با پشتیبانی واحدهای استرالیایی شروع به عقب نشینی کردند. هنگامی که مدافعین به پل "پاریت سولانگ" رسیدند آن را در دست ژاپنی ها دیدند. آنها زخمی های خود را برجای گذاشتند و افراد سالم به جنگل زدند تا بلکه بتوانند حلقه محاصره را بشکنند. در روز 20 ژانویه یک تهاجم آبی-خاکی دیگر از سوی دریا آخرین خط دفاعی مدافعین را در معرض سقوط قرارداد. 7 روز بعد ژنرال "ویول" -فرمانده کل نیروهای متفقین در آسیا- دستور عقب نشینی باقیمانده نیروهایش را به جزیره سنگاپور را صادرکرد. در روز 31 ژانویه آخرین واحد متفقین به سنگاپور عقب نشینی کرد و پلی که سنگاپور را به خاک مالایا متصل می کرد پشت سر خود منفجر کرد. در عرض کمتر از 2 ماه، 50000 نفر از سربازان متفقین کشته یا اسیر شدند و یاماشیتا با حملات برق آسای خود به آستانه سنگاپور گام نهاد. در آن زمان سنگاپور پس از هونگ کونگ دومین یاقوت قیمتی امپراطوری بریتانیا در شرق دور به حساب می آمد. گام سوم؛ ببر بر روی طعمه اش می پرد. بریتانیا به دلایل سیاسی در سال 1938 و قبل از آغاز جنگ جهانی دوم تصمیم گرفته بود که سنگاپور را به بزرگترین پایگاه دریایی جهان تبدیل کند و در این راه 400 میلیون دلار هزینه کرد. توپهای دریایی 15 اینچی مستقر شده در سنگاپور می توانستند هر جنبنده ای را تا شعاع 50 کیلومتری بندرسنگاپور نابود کنند. برای استراتژیستهای متفقین از دست رفتن سنگاپور به معنی از دست دادن کنترل اندونزی، استرالیا، نیوزلند و فیلیپین بود. توپ افسانه ای 15 اینچی مستقر در سنگاپور. نیروی زمینی سلطنتی در دژ تسخیرناپذیر سنگاپور موضع گرفتند و منتظر تهاجم ببر مالایا شدند. به دلیل جنگلهای انبوه و غیرقابل عبوری که شمال جزیره را پوشانده بود مدافعین منتظر تهاجم نیروی دریایی ژاپن به همراه یک عملیات آبی-خاکی از سمت جنوب بودند ولی ببر گرینه مالایا که دست حریف را خوانده بود دم به تله نداد و برای فتح سنگاپور راه سخت تر را انتخاب کرد. یاماشیتا ضربه خود را از جایی وارد آورد که ژنرال "پرسیوال" انگلیسی انتظار آن را نداشت. در این مرحله از نبرد 36000 نفر از سربازان ژاپن در برابر 85000 نفر از نیروهای متفقین قرارگرفتند. توپهای 15 اینچی بندر برای مقابله با کشتی های جنگی دشمن به گلوله های ضدزره مجهز شده بودند و این گلوله ها برای مقابله با پیاده نظام کارایی را نداشتند. مسیر هجوم نیروهای یاماشیتا از دل جنگل به مدافعین میقر در شمال جزیره سنگاپور با فلش سیاه مشخص شده است. یاماشیتا قبل از شروع نبرد اطلاعات مناسبی از موقعیت واحدهای مدافعین به دست آورده بود. در روز سوم فوریه آتشباری توپخانه و حملات هوایی ژاپن به سنگاپور آغازشد. ژنرال آرتور پرسیوال رقیب ببرمالایا اولین موج حمله سربازان ژاپن در ساعت 8:30 روز 8 فوریه از جانب شمال غربی جزیره آغازشد. در نهایت، تهاجم هوا-زمینی به این نقطه موجب قطع شدن ارتباط بین دو تیپ استرالیایی شد. صبح فردا بیشتر مدافعین فرارکرده یا اسیر شده بودند. نبردهای هوایی در آن روز باعث شد تا از روز 9 فوریه دیگر هیچ هواپیمای متفقین نتواند بر فراز سنگاپور پرواز کند. هواپیماهای جدید ژاپنی برتری خود را بر هواپیماهای از مد افتاده متفقین به رخ می کشیدند. در روز 9 فوریه 1942، حملات یاماشیتا از سمت جنوب غربی جزیره آغازشد و مدافعین تیپ 44 هند را به عقب راند. در ساعت 10 همان روز حمله لشکر گارد سلطنتی ژاپن به مواضع تیپ 27 استرالیا در شمال آغازشد. با وجود تلفات سنگینی که ژاپنی ها داشتند توانستند یک سرپل در جزیره به دست آوردند. اندکی بعد، تانکهای آبی-خاکی لشکر گاردسلطنتی ژاپن با عبور از آب به "کارانجی" هجوم بردند و توانستند تیپ بیست و دوم را دور برنند و لشکر یازدهم هند را از پایگاه دریایی جداکنند. در روز 11 فوریه نیروهای ژاپنی مهمات و سوخت خود را به اتمام رسانده بودند و تنها یک فشار لازم بود تا آنها را با شکست مواجه کند. یاماشیتا که وضعیت وخیم سربازانش را دریافته بود تصمیم گرفت بلوف تاریخی خود را اجرا کند. او با ژنرال پرسیوال تماس گرفت و از وی خواست تا "از این مقاومت بی معنی و ناامید کننده دست بردارد." ژاپنی ها توانستند انبارهای سوخت و مهمات مدافعین را در "بوکیت تیماه" بگیرند و ذخایر آب آنها را کنترل کنند. در روز 13 فوریه فرماندهان متفقین به ژنرال پرسیوال پیشنهاد دادند تا تسلیم شوند. در روز 15 فوریه مدافعین تمام ذخایر خود را به انتها رسانده بوند و پرسیوال به ناچار جلسه ای با افسران ارشد خود برگذارکرد. پرسیوال به مقرفرماندهی یاماشیتا رفت و درساعت 17:15 مدافعین تسلیم نیروهای ژاپنی شدند. این تسلیم بزرگترین تسلیم نیروهای بریتانیا در طول جنگ دوم جهانی و همچنین تمام تاریخ بوده است. سقوط سنگاپور بزرگترین شوک را برای متفقین درپی داشت. پس از دو ماه زد و خورد یاماشیتا با نیروهای بریتانیا و متحدینش در مالایا، او توانست در حدود 200000 نفر از سربازان دشمن را اسیر کند. 15فوریه 1942ژنرال پرسیوال با به دست گرفتن پرچم سفید برای مذاکره به نزد ببر مالایا می رود. "تمام آنچه من از شما می خواهم بشنوم تنها یک کلمه است؛ بله یا خیر." با این جمله یاماشیتا از پرسیوال تقاضا می کند که بدون قید و شرط تسلیم شود. پرسیوال دست به دهان برده و به میز می نگرد. سربازان تحت فرمان یاماشیتا دست به جنایات جنگی زیادی در سنگاپور زدند. بعضی اعتقاد دارند که ببر مالایا شخصا مسئول این جنایات بوده است و برای جلوگیری از آنها کاری انجام نداده است اما تعدادی نیز اعتقاد دارند که او افسری که دستور این کشتارها را صادرکرده بود اعدام کرد و شخصا از بازماندگان معذرت خواست. گام چهارم؛ ببر را به کنامش تبعید می کنند. اما این پیروزی برای ژنرال یاماشیتا پایانی بیش نبود. "توجو" -نخست وزیر وقت ژاپن- و تعدادی دیگر از افسران بلندپایه ارتش امپراطوری به محبوبیت یاماشیتا در بین دیگر نظامیان و مردم حسادت می ورزیدند و او را در سال 1942 به عنوان مسئول آموزش تاکتیکهای جدید رزمی به منچوری فرستادند. دلیل ستاد کل برای این جابجایی آن بود که درگیریهای مرزی با شوروی سابق ممکن است که به یک جنگ تمام عیار تبدیل شود و در این شرایط خطیر که ژاپن درگیر جنگ زمینی با چینی ها است باید که بهترین افراد ارتش امپراطوری در منچوری خدمت کنند. البته این امر بهانه ای بیش نبود چرا که هیئت حاکمه ژاپن قبل از تعرض ژاپن به آسیای جنوب شرقی با استالین پیمان عدم تعرضی به مدت 5 سال امضا کرده بود. با وجود برخی درگیری های مرزی با روسها در ناحیه منچوری، هر دو طرف با خویشتن داری سعی می کردند از رویارویی نظامی کامل با یکدیگر جلوگیری کنند. یاماشیتا تا سال 1944 در منچوری ماند. گام پنجم؛ توان ببر زخمی به انتها می رسد. پس از اینکه ورق جنگ به ضرر ژاپن برگشت و آمریکایی ها به سمت فیلیپین خیز برداشتند ستاد کل ارتش به یاد ببر مالایا افتاد و او را پس از ارتقا درجه برای جلوگیری از سیل آمریکایی ها به فیلیپین فرستادند اما دیگر کسی در ژاپن یارای مقاومت دربرابر این سیل را نداشت. ژنرال داگلاس مک آرتور فرمانده نیروهای آمریکایی درنبردهای اقیانوس آرام درحال پیاده شدن در ساحل لیت به همراه افراد ستادش. یاماشیتا در روز 11 اکتبر1994 وارد فیلیپین شد و در اولین گام سعی کرد که وضعیت 262000 سرباز ارتش چهاردهم ژاپن را سروسامانی بدهد و آنها را در 3 موضع دفاعی مستقر کند. در روز 17 اکتبر 1944 آمریکایی ها با 701 فروند کشتی به جزیره "لیت" حمله کردند و 3 روز بعد توانستند نیرویی به استعداد 4 لشکر را در شرق آن جزیره پیاده کنند. در روز 31 دسامبر همان سال با سقوط لیت ژاپن یکی از بزرگترین پایگاه های دریایی و هوایی خود را در مرکز مجمع الجزایر فیلیپین از دست داد. در روز 15 دسامبر و در جریان کشاکش نبرد لیت، آمریکایی ها درجزیره "میندرو" -درجنوب مانیل و نزدیکی آن- پیاده شدند. در روز 9 ژانویه 1945 نیروهای آمریکا در جنوبی ترین نقطه خلیج "لینگاین" در جزیره "لوزان" -که بزرگترین و اصلی ترین جزیره در میان جزایر فیلیپین است- نیرو پیاده کردند. 175000 سرباز آمریکایی در عرض 20 روز توانستند خود را به 40 مایلی شمال غربی مانیل برسانند. از دیگر سو، طی دو عملیات آبی-خاکی دیگر "مک آرتور" شروع به پیاده کردن نیرو در جنوب مانیل و شبه جزیره "باتاآن" کرد. بدین سان، مانیل از دو سو تحت فشار قرارگرفت. ارتش چهاردهم یاماشیتا به پشت کوه هایی که در میانه جزیره لوزان سربرآورده بودند عقب نشست و مانیل را تخلیه کرد اما دریابان "سانجی ایوابوچی" به همراه 16000 ملوان خود دوباره مانیل را تصرف کرد. ایوابوچی بر خلاف دستور یاماشیتا شهر را به میدان نبرد تبدیل کرد و در اثر اقدامات او 100000 غیرنظامی فیلیپینی جان باختند. عاقبت مانیل در سوم مارس سقوط کرد. آمریکا در عملیات حمله به فیلیپین 10 لشکر و چند هنگ مستقل را بکارگرفت که از مجموع سربازانش درشمال آفریقا و ایتالیا بیشتربود. یاماشیتا در جلسه بازجویی. یاماشیتا در دادگاه نظامی درمیان وکلای مدافع اش. یاماشیتا 50000 سربازی را که برایش باقیمانده بود در "کینانگان" جمع کرد و سعی کرد تا با تاکتیکهای تاخیری جلوی پیشروی بیشتر ارتش مک آرتور را بگیرد اما حقیقت این بود که او دیگر هیچ شانسی برای موفقیت نداشت. در این مرحله از جنگ، دریا و آسمان در اختیار آمریکایی ها بود واو نه می توانست به خاک ژاپن عقب نشینی کند و نه کمکی از ژاپن دریافت کند. با اینهمه، او تا زمانی که امپراطور در رادیوی توکیو فرمان تسلیم بدون قید و شرط ژاپن را به ارتش این کشور صادرکرد در برابر مهاجمین آمریکایی مقاومت کرد. پس از آن، یاماشیتا خود و نیروهایش را به ژنرال "آرتور پرسیوال" و ژنرال "جوناتان واین رایت" تسلیم کرد. او برخلاف بیشتر امرای ژاپنی خودکشی نکرد و دراینباره گفت:" اگر من خودکشی می کردم چه بسا که فرد دیگری را به جای من به محاکمه می کشیدند و مجازات می کردند." در نهایت، آخرین عملیاتی که یاماشیتا رهبری کرد به قیمت جان 336000 سرباز ژاپنی تمام شد. آخرین گام؛ ببر بر زمین می افتد. پس از پایان جنگ، یاماشیتا در دادگاه جنایات جنگی آمریکایی ها محاکمه شد. اتهام اصلی او قتل عام مردم غیرنظامی فیلیپین بود ولی در اصل بریتانیایی ها که خاطره شکست تحقیرآمیز سنگاپور را از یادنبرده بودند به پسرعموهای خود فشارمی آوردند که یاماشیتا را محاکمه کنند. آش به قدری شور شده بود که "ویلیام اوداگلاس" -قاضی دیوان عالی آمریکا- درباره این محاکمه گفت:" کارهایی را که اینها کردند -هرچه که باشد- نامش را نمی توان عدالت گذاشت." بسیاری ببر مالایا را بیگناه می دانستند. آنها می گفتند که در زمان قتل عام مانیل فرمانده نیروهای ژاپنی در مانیل بر عهده دریابان ایوابوچی بوده است. به علاوه، یاماشیتا به دلیل نابود شدن شبکه مخابراتی اش توسط آمریکایی ها عملا نمی توانسته است بر نیروهایش فرماندهی موثری اعمال کند. پس ازپایان محاکمه درخواست بخشودگی یاماشیتا برای پرزیدنت "ترومن" فرستاده شد اما او پای خود را از ماجرا کنارکشید و تصمیم گیری را به دادگاه نظامی واگذارکرد. یاماشیتا در 23 فوریه 1946 و در یک اردوگاه اسرا در نزدیک مانیل به دارآویخته شد تا شیرپیر استعمار نفسی به راحتی بکشد. آخرین سخنان یاماشیتا قبل از اعدام این چنین بود: " همانگونه که در دادگاه عالی مانیل نیز گفتم، من از تمام توانم استفاده کردم و پس از مرگ به خاطر اعمالی که انجام داده ام در برابر خدایان شرمسار نیستم. اما اگر شما اصراردارید که من هیچ کنترلی بر ارتشم نداشتم باید بگویم که پاسخی برای شما ندارم چرا که این طبیعت من است. حال، دادگاه جنایات جنگی در مانیل برپا شده است و من آرزو دارم که از لطف شما برخوردارشوم. من می دانم که شما همیشه قضاوتی بردبارانه و حق مدار دارید. هنگامی که من در مانیل بازجویی می شدم رفتار خوبی با من می شد. این رفتار ناشی از طبیعت پاک افسران شما بود که همیشه سعی داشتند از من حفاظت کنند. من حتی پس ازمرگ هم خوبی های آنها را ازیاد نخواهم برد. من از جلادانم شرمسار نیستم. از خدایان برایشان طلب برکت می کنم. لطفا تشکر من را به وکلای مدافعم برسانید." منبع مجله جنگ افزار نویسنده رضاکیانی موحد
  5. فرض کنید طی عملیاتی یک مامور اطلاعاتی به ناگهان مجبور می شود به عنوان پوشش به صورت یک فروشنده لوازم الکترونیک درآید. تلفنی به یک حامی مشغول در کار الکترونیک می تواند منجر به انتقال سریع 50 دستگاه تلویزیون، 200 دستگاه ویدئو و هر چیز لازم دیگری باشد که از انبار او به محل مورد نظر مامور اطلاعاتی شود و انباری با 3 تا 4 میلیون دلار جنس در آن فراهم آید. از آنجا که اکثر فعالیتهای موساد در اروپا صورت می گیرد، ممکن است لازم آید یک رابط آدرسی در آمریکای شمالی به کسی ارائه کند. بنابر این عده ای از حامیان نیز از راه در اختیار گذاشتن آدرس و شماره تلفن کمک می کنند و اگر یک مامور اطلاعاتی مجبور بهدادن آدرس یا شماره تلفن باشد، می تواند از شماره تلفن آنها استفاده کند. هنگامی که یک حامی نامه ای دریافت می کند و یا به او تلفن می شود، می داند که بلافاصله چه باید بکند. برخی از حامیان فعال در زمینه تجارت، بیست نفر کارمند دارند که به تلفنها جواب می دهند، نامه ها را ماشین می کنند، پیامهای فاکس را به دستگاه می دهند و می توانند مورد استفاده موساد واقع شوند. جالب اینجا است که 60 درصد کار پاسخ دادن به تلفن در این شرکتها پاسخ به تلفنهای مربوط به موساد است. در غیر این صورت کار چندانی برای آنها باقی نمی ماند. نکته ای در مورد این روش وجود دارد: موساد به اینکه در صورت برملا شدن جریان چه صدمه ای به موقعیت یهودیان ساکن در سایر کشورها می شود اهمیتی نمی دهد. اگر کسی در این مورد چیزی بپرسد جواب این است که؛ "بدترین چیزی که ممکن است بر سر این یهودیان بیاید چیست؟ همه شان به اسرائیل خواهند آمد و چه بهتر." رابطهای اطلاعاتی مستقر در ایستگاه های مسئولیت ارتباط با حامیان را نیز دارند و آن گروه از حامیان که خیلی فعال هستند هر سه ماه یکبار توسط رابط ملاقات می شوند. این به این معنی است که هر رابط باید روزانه بین 2 تا 4 ملاقات رودررو داشته باشد و طبیعتا تعداد زیادی مکالمه تلفنی نیز بین آنها صورت می گیرد. این روش به موساد اجازه میدهد تشکیلات خود را بسیار محدود سازد. به همین دلیل است که مثلا یک ایستگاه "کاگ ب" یکصد نفر را به کار می گیرد درحالیکه ایستگاه مشابه موساد تنها به 6-7 نفر پرسنل نیازمند است. کسانی که فکر می کنند از آنجا که موساد در کشورهای هدف(کشورهای عربی) ایستگاهی ندارد و بنابر این از این نظر ضعیف است اشتباه می کنند. مثلا ایالات متحده ایستگاهی در مسکو دارد و روسها هم در واشنگتن و نیویورک ایستگاهی دارند، اما اسرائیل ایستگاهی در دمشق ندارد. این گونه افراد این نکته را مدنظر قرارنمی دهند که برای موساد تمامی جهان خارج از مرزهای اسرائیل و ازجمله آمریکا و اروپا در شمار کشورهای هدف هستند. بیشتر کشورهای عربی سلاح های مورد نیازشان را خودشان تولید نمی کنند. به عنوان مثال، دانشکده های نظامی سطح بالا ندارند. اگر قرار باشد یک دیپلمات سوری را استخدام کنیم، اجباری به این نیست که اجیر کردنش در دمشق صورت بگیرد. این کار را می توان در پاریس انجام داد. اگر قرار باشد اطلاعاتی پیرامون یک نوع موشک ارتش سوریه به دست آید، می توان اطلاعات را در پاریس، لندن، یا آمریکا به دست آورد که این موشک در آنجا ساخته شده است. اطلاعاتی که می توان در مورد عربستان از زیر زبان آمریکایی ها بیرون کشید بسیار بیشتر از اطلاعاتی است که در خود عربستان قابل کسب است. سعودی ها چه دارند؟ هواپیمای آواکس؛ اما این هواپیما از نوع بوئینگ می باشد که آمریکایی است. پس به سعودی ها کاری نداریم. به یاد دارم تنها استخدامی که در رابطه با عربستان سعودی در دوران خدمت من در موساد صورت گرفت، استخدام یک وابسته در سفارت ژاپن بود. همه اش همین. اگر هم بناباشد سراغ کارمندان عالیرتبه برویم باید دانست این گونه افراد در انگلستان و آمریکا تحصیل می کنند. خلبانان اعراب در انگلستان، فرانسه و آمریکا تعلیم می بینند و دوره های آموزشی کوماندو هایشان در ایتالیا و فرانسه برگذارمی شود. در این کشورها می توان اعراب را اجیر کرد. کاری است آسانتر ودارای خطر اندک.
  6. متن کامل مجله رو تایپ کردم برای دوستان قدیمی ترین زیردریایی جهان از زیر آب خارج شد این زیردریایی 69 سال در زیر آب مانده بود. نام آن هولند I است و در سال 1901 به وسیله یک مهندس ایرلندی ساخته شده و به آب انداخته شده بود و از اولین زیردریایی های بود که به موتور بنزینی مجهز گردیده بود. لازم به توضیه است که ا«وقت هنوز موتور دیزل ساخته نشده بود. شش نفر سرنشین به همراه سه موش سفید سوار این زیردریایی می شدند و در زیر آب حرکت می نمودند. اگر در زیر آب مقدار بخار بنزین و یا مونوکسید کربن زیا می شد این سه موش عکس العمل نشان می دادند و سرنشینان متوجه می شدند و برای پاک کردن هوا روی آب می آمدند. در آن زمان بزرگترین خطر برای زیردریایی ها همان بخار بنزین و مونوکسید کربن بود. این سه حیوان هم نقش دستگاه اعلام خطر را بازی می کردند. به هر حال این زیردریایی مدت 10 سال در خدمت نیروی دریایی انگلستان در سواحل آبهای ساحلی خدمت نمود تا آنکه در یکی از عملیات غرق شد و بعد از 69 سال توسط غواصان کشف گردید و ماموران نجات آن را با زحمات زیاد واز طریق زیردریا به ساحل بندر پلیموت کشیدند و در آنجا با احتیاط تمام از آب خارج ساختند. حالا این زیردریایی در موزه "وریال ناوی" انگلستان جا خوش کرده است واما آنچه تعجب دانشمندان را برانگیخته است آن است که این زیردریایی با وجود اینکه مدت 69 سال زیردریای مانده بوده دچار زنگ زدگی و پوسیدگی نگردیده و همچنان سالم و محکم است. علت آن است که بدنه زیردریایی از آهن بسیار خوب آتشکاری شده و تجهیزات آن از جنس مس و برنج ساخت شده بودند.
  7. حق با شماس اقا سعید . رضا کیانی بازهم بی دقته کرده. ولی درنهایت من هم با شما موافقم که آمریکا و انگلیس در نبردهای زمینی خیلی بد و ناشیانه و آماتوری عمل کردند. البته انگلیسی ها باز بهتر بودند ولی فرمانده کل که آیزنهاور بوده تا قبل از جنگ جهانی دوم حتی فرماندهی یه لشکر رو هم نداشته.(تا اونجا که من خوندم) درباره عملیات فریب که در نرماندی انجام شد یه کتاب قدیمی هست به نام "حصاری از فریب" 2 جلدی و هر جلد تقریبا 700 صفحه هر کدام از دوستان که این کتابو دید سلام رضاکیانی رو هم بشه برسونه.
  8. فرزین جان از کجا می دونی که اینها رو برای مقابله با ایران خریدند. بعدش هم همین ارتش اردن در جنگ 6 روزه که اسرائیل دمار از جمال عبدالناصر درآورد بهترین عملکرد رو در بین ارتشهای عربی داشت. شما از کجا فهمیدید که اینها آدم جنگ نیستند؟ کتاب تاریخ جدیدی دستت رسیده بده ما هم بخونیم صواب داره. :|
  9. حامد جان درست خوندم یا اشتباه کردم؟ نوشتی که اینها رو اسرائیل در سال 1360 یعنی 3 سال بعد از انقلاب به ایران داده؟ لطفا بیشتر توضیح بده. :|
  10. فکر کنم بدنه تی-55 رو بکار گرفته باشند.
  11. همون جور که دوستمون گفتند این یه پهپاده مافوق صوته که در دهه 70 بر اساس هواپیمای جاسوسی پرنده سیاه ساخته شد. در کل 4 تا پرواز کرده که فکر کنم 3 تاش منجر به سقوط شد.
  12. بحث کردن درباره این عملیات نه یه تاپیک بلکه هزاران صفحه کاغذ احتیاج داره. 1- عملیات آماده سازی برای این عملیات توسط چرچیل در اولین روزی که چرچیل به نخست وزیری رسید یعنی حدود 4 سال قبل از این عملیات آغازشد. چرچیل می دونست که باید یه روزی در خاک اروپا نیرو پیاده کنه و از همون اول دستور ساخت وسایلی چون لندینگ کرافت رو صادر کرد. چرچیل یه تجربه خیلی افتضاح در عملیات های آبی-خاکی در زمان جنگ جهانی اول داشت. بله شکست گالی پولی از ترکها سبب شد تا این بار با دقت بیشتری نقشه بریزه/ 2- بزرگترین ضعف آلمانها کشف شدن ارتباطات رادیویی رمز ورماخت بود. یه دستگاه رمز کننده به نام انیگما وجود داشت که آلمان ازش برای رمز کردن پیامها استفاده می کرد. قبل از جنگ تعدادی از ریاضی دانهای لهستانی تونستند این رمز را تا حدودی بشکنند. آلن تورینگ انگلیسی هم پس از حمله آلمان به لهستان با کمک این ریاضی دانها یه دستگاه اختراع کرد که می تونست رمز مخابرات انیگما رو بشکنه. این پروژه اسمش اولترا بود و بزرگترین منبع اطلاعاتی متفقین محسوب می شد و تا سالها پس از جنگ هیچ کس از اون خبر نداشت. در زمانی که آلمان دست به تحرکات نظامی می زد اطلاعات چرچیل از خیلی از فرماندهان آلمانی مستقر در جبهه بیشتر بود. 3- حدود 2 سال قبل از این عملیات یه عملیات آبی-خاکی آزمایشی در ساحل دیپ اجرا شد که متفقین می خواستند یه شهر رو به مدت یه روز اشغال کنند وبعدش به دریا بازگردند. این عملیات قرار بود نقاط ضعف و قدرت آلمان و همین طور بریتانیا و آمریکا رو نشون بده. درباره اش یه سریال توی تلویزیون خودمون نشون دادند. با استفاده از تجربه این عملیات دیپ بود که بعدها عملیات آبی-خاکی نرماندی برنامه ریزی شد. 4- آمریکا و انگلیس قبل از حمله به نرماندی یه چندتا عملیات آبی-خاکی اجرا کردند تا نیروی هتیلر رو تا اونجا که می تونند تضعیف کنند به ترتیب تاریخ: عملیات پیاده شدن در شمال آفریقا، عملیات اشغال سیسیل، عملیات اشغال یونان، پیاده شدن در خاک ایتالیا و حرکت به سمت شمال ایتالیا. مجموعه این عملیات هم باعث افزایش تجربه نیروها می شد و هم اینکه مدافعین رو در نقاط مختلف اروپا پراکنده می کرد. 5- هیتلر یه جاسوس توی انگلیس داشت که این جاسوس ارتباطش توسط بیسیم بوده و بزرگترین منبع اطلاعاتی هیتلر محسوب می شده. این بابا گیر افتاد و با استفاده از بیسیمش به هتیلتر پیام داده شده که عملیات پیاده شدن متفقین در کاله انجام می شه.(کجا خوندمش یادم نیس) 6- قبل از عملیات نرماندی ارتش مقاومت فرانسه با خرابکاری در خطوط تلفن و تلگراف و راه آهن کار مدافعین رو تا حد زیادی سخت کرده بود. زمانی که عملیات آغاز شد و روزهای پس از اون عملا ارتباط موثر بین نیروهای آلمانی از بین رفته بود. 7 - عملیات فریب گسترده ای که قبل از عملیات نرماندی انجام گرفت به قدری کامل بود که حتی پس از حمله به نرماندی هیتلر فکر می کرد که این حمله یه حمله ایذایی هستش و حمله اصلی قراره که چند روز بعد از کاله انجام بشه. 8- در زمان انجام این عملیات آلمان تقریبا نیروی هوایی موثری در خاک فرانسه نداشت و برتری هوایی به صورت مطلق با متفقین بود. 9- آقا سعید فرمودند که آلمانها چند بار تونستند متفقین رو شکست بدهند. برادر جان فقط یه شکست عمده در کارنامه نیروهای آنگلو-آمریکایی بود اونهم عملیات مارکت گاردن برای گرفتن اون 3 تا پل بود. بیشتر اشتباه هم از جانب برنامه ریزی بد خود متفقین بود. البته نمی خوام قدرت آلمانها رو زیر سوال ببرم ولی توان آلمان به صورت زیادی در اون مرحله از جنگ کم شده بود. بسیاری از لشکرهای آلمانی استعدادی در حد تیپ داشتند و در حد و اندازه یه لشکر واقعی نبودند. برای هیتلر فقط کمیت و آمار مهم بود. بسیاری از لشکرهایی که بهشون استناد می شه در حقیقت از خورد شدن چند لشکر دیگه سازماندهی شده بودند. 10- اینکه نوشتید آمریکا با 100 هزار تا تانک حمله کرد غیر منطقی هستش . کل تولید تانک و ادوات زرهی آمریکا در جنگ جهانی دوم در حدود 130 هزار تا هستش که یه مقدار زیادی ش رو به دیگران قرض داده بود(25هزار تا فقط به انگلیس) . یه تعداد زیادی هم در جبهه های دیگه مثه ایتالیا و شمال آفریقا و اقیانوس آرام مشغول بودند. تازه برای حمل اینهمه تانک احتیاج به کشتی های خیلی بیشتری هست. 11- اینکه مهاجمین سرپلی که گرفتند عرض و طولش چقدر بوده مهم نیس. مهم اینه که بالاخره تونستند اون رو وسعت بدهندو پس از محکم کردن جای پاشون به سمت شرق و جنوب حرکت کنند. اطلاعاتی که در زیر نوشتم از کتاب درآمدی بر جنگ سرد نوشته جاناتان ادلمن انتشارات امیرکبیر هستش: آمریکا 50 درصد نیروی انسانی خودش (12میلیون) رو در نیروی دریایی به کار گرفته بود.(یعنی ارزش کمتری برای نیروی زمینی قائل شده بودند.) 40 درصد نیروهای جنگی جبهه غرب را انگلیس و فرانسه تامین کرده بودند. تعداد لشکر های آلمان در جبهه غرب 58 تا با کیفیت پایین تر از جبهه شرق . اصولا جبهه غرب به صورت استراحتگاه و محل سازماندهی دوباره لشکرهای جبهه شرق به کار می رفته. در روز دی-دی از 58 لشکر فقط 24 لشکر در حد لشکرهای جبهه شرق بودند. نیروهای عمل کننده در روز دی :19 لشکر از آمریکا؛ 17 لشکر از انگلیس و کشورهای اقمارش؛ 2 لشکر از فرانسه و لهستان. هواپیماهای متفقین 11هزار در برابر 500 فروند هواپیمای آلمانی طول جبهه ای که آلمان باید با 58 لشکر نگداری می کرد 3000 مایل بود یعنی هر لشکر باید از 50 مایل خط ساحلی دفاع می کرد. تلفات متفقین در روز اول 9هزار نفر نیروهای مستقر شده در روز اول 132 هزار نفر چتربازان پیاده شده در ساحل 16 هزار نفر نیروی پیاده شده تا اول ژویئه 1944 بیش از 1 میلیون نفر؛ تدارکات 1.500 هزارتن؛ وسایل نقلیه 177 هزار دستگاه.(می بینید که با آمار 100 تانکی آقا سعید خیلی جور نیس) به هرحال در کل من فکر می کنم که آمریکا و انگلیس با توجه به ضعفهای آلمان در نبردهای زمینی خیلی آماتوری و ضعیف بودند و همون جور که آقا سعید گفتند از این همه لشکر و نیرو انتظار بیشتر از این می رفت. شاید علتش این بوده که کلا آمریکایی ها از تلفات انسانی واهمه دارند و بیشتر کارشون رو گذاشته بودند روی نیروی هوایی و زرهی. آمریکا برای فتح راین تا رو د الب تنها 9000 نفر تلفات داد در صورتیکه ارتش سرخ در نبرد برلین در حدود 305 هزار نفر تلفات داده بود. به هرحال
  13. ظاهرا این هواپیما از روی هواپیمای کونکورد روسی یا توپولوف 144 ساخته شده. بعدش هم که بلک جک ساخته شد این طرح رو گذاشتن کنار. ولی خداوکیلی این بلک جک بمب افکنه ها. آدم حال می کنه عکسشو می بینه. مثه این یکی بی قواره نیس.
  14. امروزه، فرانسه و ایتالیا تنها کشورهایی هستند که برای ساخت شناورهای نظامی آینده دست همکاری به سوی یکدیگر دراز کرده اند. پس از موفقیت این دو کشور در ساخت شناورهای کلاس افق، حال این دو کشور طراحی و ساخت شناورهای پیشرفته تر کلاس فِرم را در دستور دارند. لازم به ذکر است که هر کشور بنابر نیازهای عملیاتی خود از سیستمها و تسلیحات متفاوتی در شناورهایش بهره گیری می کند. ناوچه افق ناوچه های کلاس افق یک پروژه مشترک بین المللی به منظور تولید نسل جدیدی از ناوچه های ضدهوایی است. این پروژه با همکاری کشورهای بریتانیا، فرانسه و ایتالیا آغاز شد ولی فرانسه و ایتالیا ناچار شدند که این پروژه را بدون همکاری بریتانیا به انجام رسانند. پروژه افق پس از لغوشدن ناوچه "ان اف آر90" توسط سه کشور فوق آغازشد. هدف از ساخت ناوچه های کلاس افق حفاظت از سواحل خودی، پوشش در برابر حملات موشکی به ناوگان خودی و اسکورت ناوهای هواپیمابر بود. قرار بود این شناورها بتوانند مدتهای طولانی را در دریا سرکنند بدون آنکه نیاز به تجدید سوخت و آذوقه داشته باشند. بلافاصله پس از آغاز کار، مشکلات و اختلافات پدیدار شدند. فرانسه نیاز به ناوچه ای با توانایی عملیات پدافندهوایی داشت تا به عنوان محافظ در کنار ناوهواپیمابر "شارل دوگل" حضورداشته باشد ولی نیازی در بکارگیری موشکهای برد بلند توسط این ناوچه را نمی دید چرا که شارل دوگل با تکیه بر هواپیماهایش توانایی دفاع از حریم هوایی خود در فواصل دور را داشت. ایتالیا نیز به دلیل این که خواستار بکارگیری این ناوچه ها در آبهای ساحلی خود و تحت چترحمایتی نیروی هوایی بود به موشکهای پدافندهوایی کوتاه برد بسنده کرده بود. اما نیازهای نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا فراتر از اینها بود. نیروی دریایی سلطنتی به شناوری با قابلیت پیشروی و عملیات در آبهای دشمن نیاز داشت. قرارشد تا با نصب رادارهای چندمنظوره امپار بر روی شناورهای ایتالیا و فرانسه و نصب رادارهای تواناتر سامپسون بر روی نمونه های بریتانیایی این مشکل حل شود. رادار سامپسون توانایی رهگیری تعداد اهداف بیشتری را دارا بود و برد بیشتری داشت و می توانست اهدافی که در ارتفاع پایین پرواز می کنند را نیز به دقت آشکارکند. در سال 1995 با تجمع شرکتهای دارای تکنولوژی بالا از هر سه کشور یک شرکت چندملیتی تشکیل شد تا عهده دار ساخت شناورهای جدید شود. در دوره بین سالهای 1995 و 1996 توافقها باعث تغییر در نیازمندی ها شد و مشکلات فنی سبب شد تا تحویل شناورهای به سال 2006 موکول شود. در سال 1997 یک اختلاف دیگر در بکارگیری سیستم پرتاب موشک عمودی آشکارشد. فرانسه و ایتالیا تصمیم داشتند که از سیستم اروپایی "پامز" (برای آشنایی بیشتر با سیستم پامز به قسمت ششم این سری مقالات (شناورهای تایپ 45) مراجعه شود)برای شلیک موشکهای پدافند هوایی "آستر" استفاده کند درحالیکه بریتانیا قصد داشت تا از سیستم موشک انداز آمریکایی "مارک 41" بهره گیری کند. مارک 41 علاوه بر شلیک موشکهای آستر توانایی شلیک موشکهای کروز را نیز داشت. در نهایت تیم طراح شناور، موشک انداز "پامز" را بر مارک 41 آمریکایی ترجیح داد. اندکی بعد، فرانسه و ایتالیا به دلیل محدودیتهای مالی هرکدام 2 سفارش خود را پس گرفتند و سفارش هر کشور به 2 فروند کاهش یافت. در روز 26 آوریل 1999 بریتانیا اعلام کرد که از پروژه افق پاپس کشیده است. بریتانیا ناوشکنهای تایپ 45 خود را به سیستم موشک انداز "پامز" مسلح کرد و شرکایش را به حال خویش گذاشت. اولین شناور از کلاس افق ناوچه "فوربین" نام داشت و متعلق به نیروی دریایی فرانسه بود. فوربین در روز 10 مارس 2005 به آب انداخته شد. فرانسه علاوه بر فوربین "شوالیه پاول" را نیز در دست ساخت داشت و تصمیم گرفته بود تا برای جایگزینی ناوچه های کلاس "کاسارد" خود 2 فروند شناور دیگر سفارش دهد اما کمی بعد با چرخش به سمت ناوچه های مدرن تر "فرم" از این سفارش منصرف شد. نیروی دریایی ایتالیا نیز دو شناور "آندره آدوریا" و "سیاو دولیو" را در دست ساخت دارد. سیستم پیشرانه شناورهای افق ترکیبی از توربینهای گازی و موتورهای دیزل است. توربینهای گازی این شناور از نوع "ال ام 2500" جنرال الکتریک است که شرکت "آویو" آنها را تحت لیسانس و در داخل ایتالیا تولید می کند. قلب سیستم فرماندهی و هدایت شناورهای کلاس افق سیستم اطلاعات رزمی "سنیت 8" است که توسط یک تیم مشترک از دو کشور توسعه یافته است. یک سیستم ارتباطی مجتمع نیز مشترکا توسط "تالس" فرانسه و "مارکنی" ایتالیا ساخته شده است. دو لینک 11 و یک لینک پرظرفیت 16 ارتباطات ناوچه های افق را تامین می کنند. "سلکس" ایتالیا و "ساژم" فرانسه یک سیستم ناوبری یکپارچه شناور را ساخته اند. هدایت آتش توپهای 76 میلیمتری اصلی توسط سلکس ساخته شده است. یک سیستم جستجو و رهگیری مادون قرمز ساخت ساژم نیز هدایت آتش این توپها را تکمیل می کند. سلاح اصلی شناورهای افق موشک انداز چندتایی پامز است. این سیستم توسط کشورهای فرانسه، ایتالیا و بریتانیا تکمیل شده است و می تواند موشکهای آستر 30 آستر 15 را توسط یک پرتاب کننده عمودی 48 سلولی شلیک کند. این موشک انداز عمودی "سیلور" نام گرفته است. موشک انداز سیلور می تواند در هر ثانیه حداکثر شش فروند موشک شلیک کند. موشکهای آستر دارای یک رادار دوپلر فعال بوده و همچنین از اطلاعات رادار خود شناور نیز تغذیه می شوند. حداکثر برد موشک آستر 30 برابر با 100 کیلومتر و برای آستر 15 تا 30 کیلومتر می باشد. شناورهای سفارش ایتالیا دارای دو موشک انداز چهارلوله "تسئو" برای شلیک موشکهای سطح به سطح دریایی "اتومات" هستند. محل نصب موشک اندازها در طرفین شناور و بین دکلهای اصلی است. سه قبضه توپ 76 میلیمتری "اتومرالا" در جلو و عقب شناور نصب شده اند و دو قبضه توپ ضدهوایی در طرفین بدنه برای حفاظت شناور قرارگرفته اند. علاوه بر اینها، هر شناور افق دارای دو قبضه اژدرافکن برای شلیک اژدرهای سبک "ام یو 90" می باشد. برد این اژدرها با حداکثر سرعت 12 کیلومتر می باشد. تجهیزات جنگ الکترونیکی بکارگرفته شده در ناوچه های افق از آخرین نوآوریهای تکنولوژیکی برخوردار هستند. اجزا جمع آوری اطلاعات (ESM (Electronic Support Measures))دارای دقت و حساسیت بالایی هستند و از سیگنالهای دیجیتال استفاده می کنند. وسایل مقابله با جنگ الکترونیک بر اساس تکنولوژی آرایه فازی ساخته شده است و مشخصات آن عبارتند از قدرت بالا، عکس العمل سریع، توانایی درگیری همزمان با چند هدف، برنامه ریزی شده برای بهره گیری از روشهای منطقی یا غیرمنطقی ایجاد اختلال. شناورهای متعلق به نیروی دریایی فرانسه از سیستم پرتاب فریبنده ساخت ساژم استفاده می کند. این سیستم شامل دو پرتاب کننده هم محور است که می توانند 12 فریبنده مخصوص مقابله با موشکهای هدایت راداری، مادون قرمز و تعقیب کننده صدا را شلیک کنند. شناورهای ایتالیایی از پرتاب کننده فریبنده ساخت اتومرالا-سلکس استفاده می کند که می تواند به شلیک فریبنده برای گمراه کردن موشکهای هدایت راداری یا مادون قرمز بپردازد. سیستم دفاع در برابر اژدر شناورهای افق "اسلَت" نام دارد که قبلا در ناوهواپیمابر شارل دوگل و ناوهواپیمابر ایتالیایی "گاریباردی" بکارگرفته شده اند. رادار اصلی شناورهای افق رادار "امپار" است که وظیفه اولیه آن تغذیه اطلاعاتی موشکهای آستر می باشد. آنتن این رادار بر روی دکل جلویی شناور نصب گردیده شده است. یک رادار جستجوی سطح/هوای سه بعدی "اس 1850 ام" ساخت مشترک شرکتهای تالس و سلکس بر روی دکل عقبی شناور نصب شده است. این رادار قبلا در شناورهای تیپ 45 بریتانیا نیز بکارگرفته شده است. علاوه بر رادارهای فوق، شناورهای افق دارای یک رادار جستجوی سطحی، یک رادار ناوبری و ادوات تشخیص دوست از دشمن نیز می باشند که همه این تجهیزات توسط شرکت سلکس ساخته شده اند. عرشه پرواز شناورهای افق در قسمت پاشنه کشتی قرارگرفته است و می تواند یک فروند هلیکوپتر به وزن 10 تن را تحمل کند. سیستم تثبیت کننده حرکت شناور به هواگردها اجازه می دهند تا در دریای مواج و طوفانی نیز به سلامت عملیات نشست و برخواست را انجام دهند. پس از پایان پروژه افق، فرانسه و ایتالیا با تکیه بر تجربیات مشترک و با بکارگیری همان تیم مشترک ساخت شناورهای افق برای توسعه ناوچه چند منظوره "فرم" استفاده کردند. مشخصات تاریخ سفارش اکتبر2000 تاریخ شروع پروژه 2002 تاریخ به آب انداختن 2005(ناوچه فوربین) تاریخ به خدمت گرفته شدن ژوئن 2008 وزن کامل 6700 تن طول 153 متر عرض 20.3متر آبخور 5.4 متر پیشرانه 2 دستگاه توربین گازی جنرال الکتریک هر یک به توان 43 مگاوات؛2 موتور دیزل پیلستیک به توان 8.6 مگاوات ؛2 محور متصل به 2 پروانه 5 پره حداکثر سرعت 29گره دریایی برد 7000 گره دریایی با سرعت 18 گره دریایی خدمه 230 نفر هلیکوپتر 1 فروند هلیکوپتر ان اچ90 یا ای اچ 101 مسلح شده به موشکهای ضدکشتی و اژدر تجهیزات الکترونیک رادار آرایه فازی چندمنظوره امپار؛رادار اخطار زودهنگام؛پرتاب کننده فریبنده ان جی دی اس(فرانسه)؛پرتاب کننده فریبنده اسکلار-اچ(ایتالیا)؛دستگاه اختلال در رادار دشمن؛دستگاه اختلال در بیسیم دشمن؛سونار؛سیستم ضداژدر اسلت تسلیحات موشک انداز 8تایی اگزوست (فرانسه) ؛2 قبضه توپ سوپرراپید 76 میلیمتری(فرانسه)؛ 2قبضه موشک انداز تسئومارک 2(ایتالیا)؛3 قبضه توپ سوپرراپید 76 میلیمتری (ایتالیا)؛2 قبضه توپ 20 یا 25 میلیمتری ضدهوایی(همه نمونه ها)؛سیستم موشک انداز پامز شامل موشک انداز چندلوله عمودی آستر 30 یا آستر15(همه نمونه ها)؛2 قبضه اژدرافکن دولوله(همه نمونه ها) قایق و دیگر شناورها 1فروند قایق ادو؛1 فروند قایق 20 نفره افرک؛1 فروند هاریکن 733 ناوچه فرم ناوچه های کلاس فرم (به زبان ایتالیایی: Frigata Europea Multi-Missione)) یا به زبان فرانسوی (Frégate multi-mission) FREMM) بر اساس یک طرح مشترک بین کشورهای فرانسه و ایتالیا ساخته خواهندشد. قرار است که فرانسه 17 فروند و ایتالیا 13 فروند از این شناورها را در اختیار بگیرند. این شناورها قادر خواهند بود تا در ماموریتهای پدافند هوایی و ضدزیردریایی شرکت کنند. فرانسه گونه ای از این شناورها را سفارش داده است که با بهره گیری از موشکهای کروز توانایی حمله به اعماق خاک دشمن را نیز دارا است. پیمانکاران اصلی این پروژه عبارتند از شرکت "آرماریس" فرانسه و "اوریزونته سیستمی ناوالی" از کشور ایتالیا. هر دو شرکت در طراحی و ساخت سیستمهای اصلی و نظامی شناورهای فرم نقش فعالی برعهده دارند و هر دو در ساخت شناورهای کلاس افق نیز شرکت داشتند. قرارداد اولیه ساخت این شناورهادر نوامبر 2005 امضاشد. در اولین قرارداد، ساخت 6 فروند شناور ضدزیردریایی و 2 فروند شناور برای حمله به خاک دشمن برای نیروی دریایی فرانسه درنظرگرفته شده است. درنهایت، شناورهای ضدزیردریایی نیروی دریایی فرانسه به 8 فروند و شناورهای تهاجم زمینی این نیروی به 9 فروندافزایش خواهندیافت. تحویل این شناورها از سال 2011 تا 2016 به طول خواهد انجامید. با سرعت گرفتن پروژه، ساخت هر شناور به زمانی در حدود 7 ماه کاهش خواهش یافت. در ماه می 2006 قرارداد ساخت دو شناور اولیه کشور ایتالیا امضاشد. قرار شده است که در سال 2012 اولین شناور تحویل نیروی دریایی ایتالیا شود. در سال 2007 مراکش اعلام کرد که یک فروند از این شناورها را برای پیوستن به نیروی دریایی خود سفارش داده است. پیکربندی شناورهای کلاس فرم برای رسیدن به بهترین کارآیی عملیاتی، تعمیرات ونگهداری و به روزرسانی در آینده طراحی شده است. طراحی یکپارچه توانسته است فضای مشترک عرشه ها، موتورخانه و مسیرهای رفت و آمد را افزایش دهد. برای اینکه بتوان عملیات تعمیراتی را در اسلکه بهتر انجام داد در پاشنه شناور یک در بزرگ بارگیری تعبیه شده است که ابزار و تجهیزات را می توان از طریق آن به یک راهرو پهن انتقال داد. پانلهایی که در پل فرماندهی کشتی نصب شده اند می توانند انواع گوناگونی از وظایف مانند ارتباطات، ناوبری و هدایت شناور را برعهده بگیرند. همچنین سیستمهای نصب شده بر روی پل فرماندهی به گونه ای هستند که خدمه آن می توانند تمام سیستمهای داخلی شناور را مدیریت و هدایت کنند. این امر برای آگاهی از وضعیت امنیتی و همکاری با دیگر خدمه کشتی درنظرگرفته شده است. شناورهای هر دو کشور از توربینهای گازی به همراه دو شفت و دو پروانه برای حرکت خود استفاده می کنند. شناورهای فرم از توربینهای گازی مشابه توربینهای نصب شده در شناورهای کلاس افق استفاده می کنند. حداکثر سرعت شناورها 27 گره دریایی است. در هنگام اجرای عملیات ضدزیردریایی، شناور می تواند برای کاهش سر و صدا از موتورهای الکتریکی برای حرکت استفاده کند. در این حالت، حداکثر سرعت شناور تا 15 گره دریایی کاهش می یابد. یک سیستم انتقال نیروی گردان می تواند برای مانورهای دقیق، پهلوگیری، حرکت در بندر و غیر از اینها بکارگرفته شود. شرکت تالس مسئول توسعه و تغذیه سیستمهای مراقبت و ارتباطی شناورهای فرانسوی است. این سیستمهای عبارتند از سیستم جستجو و رهگیر مادون قرمز "آرتمیز" و رادار مراقبت و کنترل آتش سه بعدی "هرکول" که برای پدافندهوایی شناور بکار می رود. برد رادار هرکول در برابر اهداف هواگرد 250 کیلومتر و در برابر موشکهای کروز 80 کیلومتر است. سیستم هدایت نبرد شناورهای فرم ساخت شرکتهای "دی سی ان" و تالس بوده و بر اساس یک شبکه پرسرعت کار می کند. این سیستم قابل ارتقا بوده و می قادر است تا سلاح هایی که در آینده به شناور اضافه می شوند را به راحتی مدیریت کند. استانداردهای ارتباطی ناتو مانند لینک 11، لینک 16 و لینک 22 و "جی ست" به شناورهای فرم اجازه می دهند تا به راحتی با دیگر شناورهای عضو پیمان ناتو به تبادل اطلاعات و همکاری بپردازند. ارتباطات داخلی شامل وسایل ارسال پیام، تلفنهای عادی و بیسیم، تلویزیونهای مداربسته و اینترنت می شود. برای شناورهای فرم یک سیستم جنگ الکترونیک یکپارچه توسط شرکت تالس تدارک دیده شده است. ساژم نیز در حال ساخت نسل جدیدی از فریبنده ها برای شناورهای فرم می باشد. نمونه های شناور فرم که برای ایتالیا ساخته خواهند شد برای دفاع هوایی به موشکهای آستر15 مسلح شده اند. این شناورها همچنین از موشک انداز ایتالیایی تسئو مارک 2 برای شلیک موشکهای ضدکشتی "کف دریا" استفاده می کند. این موشک انداز از سیستم هدایت مجتمع استفاده می کند و برد موشکهای آن بالغ بر 55 کیلومتر است. تصمیم گرفته شده است تا در شناورهایی صادراتی از موشک انداز اتومات مارک 2 استفاده شود. نیروی دریایی ایتالیا 4 فروند شناور ضدزیردریایی و 6 فروند شناور چندمنظوره از کلاس فرم دریافت خواهد کرد. این شناورها جایگزین ناوچه های کلاس "مائستراله" و ناوچه های "لوپو" خواهند شد. این شناورها به سیستم ضدزیردریایی "میلاس" مجهز خواهد شد. میلاس یک سیستم برای مقابله با زیردریایی ها در تمام وضعیتهای هوا می باشد و توسط شرکت "ام بی دی آ" ساخته شده است. میلاس در حقیقت گونه ای از موشک انداز تسئو مارک 2 می باشد که با اژدرهای سبکی مانند "ام یو 90" مسلح شده است. این اژدرها برای مقابله با زیردریایی های شکارچی ساخته شده اند. محل زیردریایی توسط سونار شناور یا ادواتی چون سونارهای سوار بر هلیکوپتر شناسایی می شود. شناورهای فرم که به نیروی دریایی فرانسه تحویل خواهند شد در دو نمونه ساخته خواهند شد. نمونه هجومی به موشکهای کروز، اژدر و موشکهای پدافند هوایی مسلح خواهد شد. نمونه دیگر، ناوچه ضدزیردریایی است که به جای موشک کروز به سونارهای فعالی مجهز شده است که به دنبال شناور یدک کشیده خواهند شد. این شناورها جایگزین ناوچه های قدیمی کلاس "تورویل"، ناوچه های کلاس "جورج لگوس" و ناوچه های "تیپ آ69" خواهند شد. شناورهای فرم نیروی دریایی فرانسه به نسل سوم موشکهای ضدکشتی اگزوست مسلح شده اند. این موشکها بردی بیشتری نسبت به اگزوست های قبلی دارند و سیستم ناوبری پیشرفته آنها توانایی حملات ساحلی را نیز به آنها داده است. شرکت ام بی دی آ -که سازنده موشکهای اگزوست و آستر است- در حال تولید یک پرتاب کننده عمودی برای موشکهای کروز است که در سال 2011 به خدمت گرفته خواهد شد و توانایی حمله به خشکی را برای شناورهای فرم فراهم می سازد. این شرکت برنده مناقصه ای شده است که بر اساس آن باید در ژانویه گذشته اولین محموله 50 فروندی موشک کروز دریایی "اسکالپ" (این موشک در بریتانیا استورم شادو نامیده می شود و نمونه هواپرتاب آن قبلا توسط نیروی هوایی سلطنتی بریتانیا، فرانسه و ایتالیا بکارگرفته شده است) را تحویل نیروی دریایی فرانسه می داد. موشکهای اسکالپ از هدایت اینرسیایی در طول مسیر استفاده می کنند و در مرحله آخر پرواز می توانند از روش هدایت الکترو-اپتیک بهره گیری کنند. برد نمونه های این موشک کروز که برای نیروی دریایی سفارش داده شده اند بیش از 1000 کیلومتر است. موشک اسکالپ از موشک انداز عمودی سیلور -ساخت دی سی ان- پرتاب می شود. شناورهای فرم فرانسوی از توپهای سوپرراپید 76/62 ساخت اوتومرالا استفاده می کنند. این توپها از یک دستگاه نشانه روی الکترو-اپتیک فرمان می گیرند. به علاوه این توپ را می توان از طریق پل فرماندهی نیز هدایت و شلیک کرد. 4 قبضه مسلسل 12.7 میلیمتری وظیفه حفاظت شناور را در برابر اهداف در فاصله نزدیک بر عهده دارند. ناوچه های فرم دارای یک سکوی پرواز و یک آشیانه هلیکوپتر در پاشنه خود هستند. یک سیستم ارتباطی اضطراری و کنترل از راه دور هلیکوپتر برای موارد بحرانی بر روی شناورها نصب شده اند. نمونه های هجومی فرم به پهپادهای تاکتیکی مجهز شده اند. این شناورها می توانند پهپادهای پرتاب شده از سایتهای زمینی یا دیگر شناورها را نیز هدایت کنند. فرم اولین شناور اروپایی است که به صورت استاندارد از پهپاد استفاده خواهدکرد. مشخصات تاریخ سفارش 2005 تاریخ شروع پروژه ؟ تاریخ به آب انداختن ؟ تاریخ به خدمت گرفته شدن 2011 وزن کامل 5800 تن طول 137 متر عرض 19متر آبخور 5 متر پیشرانه 2 دستگاه توربین گازی ال ام 2500 هر یک به توان 32 مگاوات؛4 دیزل ژنراتور هر یک به توان 2.1 مگاوات؛2 محور متصل به 2 پروانه حداکثر سرعت 27گره دریایی؛15 گره دریایی در حالت سکوت برد 6000 گره دریایی خدمه 108 نفر هلیکوپتر 1 یا 2 فروند هلیکوپتر ان اچ 90 ؛توانایی حمل هلیکوپتر ئی اچ 101(ایتالیا) تجهیزات الکترونیک رادار هرکولس(فرانسه)؛رادار امپار (ایتالیا)؛سونار شناور (ضدزیردریایی) تسلیحات موشک انداز 8تایی اگزوست (فرانسه هر دو نمونه)؛توپ 127 میلیمتری اتوبرتا با برد 120 کیلومتر( تهاجم زمینی فرانسه)؛موشک کروز دریایی اسکالپ (تهاجم زمینی فرانسه)؛موشک انداز تسئومارک 2(ایتالیا هر دو نمونه)؛موشک انداز ضدزیردریایی میلاس(ضدزیردریایی ایتالیا)؛2 قبضه توپ سوپرراپید 76میلیمتری (تمام نمونه ها)؛4 قبضه توپ 12.7 میلیمتری ضدهوایی؛سیستم موشک انداز پامز شامل موشک انداز چندلوله عمودی و موشکهای آستر 30 یا آستر15(تمام نمونه ها)؛2 قبضه اژدرافکن دولوله (تمام نمونه ها) قایق و دیگر شناورها ؟ افق فوربین منبع مجله جنگ افزار نویسنده رضاکیانی موحد
  15. راستش مطالب رو همون جور ارائه کردم که در مجله ارائه شده. دوستان می تونند اون رو توی فایل ورد کپی پیست کنند وبعد سر فرصت بخونندش. هدف من هم بیشتر دوستانی هستش که در خارج از کشور زندگی می کنند و به مجله دسترسی مستقیم ندارند. به هر حال چشم بعدی ها رو جداجدا تاپیک می کنم. رضا
  16. جدیدا رسم شده اروپایی ها شناورهای بزرک می سازند ولی اسمهای کوچک روش می ذارند. همین شناور از نظر اندازه و وزن تقریبا در حد یه ناوشکن هستش ولی به صورت رسمی به عنوان یه ناوچه معرفی شده. ناوچه های مشترک ایتالیا-فرانسه به نام کلاس فرم و کلاس افق هم تقریبا همین حالت رو دارند. حالا علتش چیه خدا عالمه.
  17. سیادت 400 ساله بریتانیا بر نیمی از جهان به دست نیامد مگر به واسطه قدرت دریایی آن کشور. نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا نیز -به همراه دیگر قدرتهای دریایی- خود را برای ورود به قرن جدید و نیازهای نظامی آن آماده می سازد. تا کنون جایگزینی ناوشکنهای قدیمی تایپ 42 به وسیله ناوشکنهای مدرن تایپ 45 قطعی شده است اما برای جایگزینی ناوچه های تایپ 22 و تایپ 23 هنوز شناوری درنظرگرفته نشده است. بریتانیا نیز مانند آمریکا هنوز گزینه نهایی خود را برای نبردهای فردا انتخاب نکرده است. ناوشکن تایپ 45 ناوشکن های تایپ 45 به نام ناوهای کلاس دی یا کلاس دارینگ نیز شناخته می شوند و مدرنترین شناورهای رزمی نیروی دریایی سلطنتی به حساب می آیند. انتظار می رود که اولین آنها -اچ ام اس دارینگ- در سال 2009 عملیاتی شود. لرد اول دریاداری -دریاسالار سر آلن وست- پس از به آب انداختن دارین اظهار داشت که این ناو تواناترین ناوشکن نیروی دریایی بریتانیا تا کنون بوده است. این شناور بزرگترین ناو اسکورت ساخته شده توسط بریتانیا از 50 سال پیش تا به حال است و گفته می شود که قدرت آتش یک فروند شناور تایپ 45 از تمامی شناورهای قدیمی تایپ 42 بیشتر است. تا به امروز، ساخت 6 فروند شناور جدید قطعی شده است و انتظار می رود که پس از سال 2009 جمعا 8 شناور از این کلاس وارد خدمت نیروی دریایی سلطنتی شوند. در ابتدای دهه 90 بریتانیا نیاز به یافتن جایگزین برای ناوشکنهای تیپ 42 خود را احساس کرد. بریتانیا با 7 کشور دیگر عضو ناتو به بررسی ساخت یک شناور مشترک -پروژه "ان اف آر 90"- پرداختند. کمی بعد، پروژه ان اف آر 90 لغو شد. پس از آن، بریتانیا به همراه فرانسه و ایتالیا پروژه "افق" را آغازکردند که به دلیل نیازهای عملیاتی متفاوت این سه کشور، بریتانیا از آن پروژه هم پای پس کشید و به تنهایی ساخت شناور مورد نیاز خود را پیگیری کرد. در نوامبر سال 1999 شرکت مارکونی به عنوان مقاطعه کار اول ساخت تایپ 45 برگزیده شد. 7 روز بعد صنایع هوافضای بریتانیا و مارکونی به هم پیوستند و غولی به نام "بی آ ئی سیستمز" را تشکیل دادند. ساخت تایپ 45 تحت مدیریت شرکت جدید ادامه یافت. تایپ 45 به صورت معنی داری از ناوهای قدیمی تایپ 42 بزرگتر هستند. تناژ این کشتی تقریبا 1.5 برابر ناوهای کلاس تایپ 42 است ولی با این وجود، خدمه تایپ 45 در حدود 100 نفر از خدمه تایپ 42 کمتر است. این کاهش شگفت انگیز به دلیل استفاده از سیستمهای کامپیوتری و خودکار در اداره تایپ 45 می باشد. نفرات کمتر و اندازه بزرگتر به معنی اتاقهای بزرگتر و راحت تر برای خدمه شناور می باشد. درضمن، می توان 60 تفنگدار دریایی را به همراه تجهیزاتشان در تایپ 45 حمل کرد. بدنه این ناو برای کاهش سطح مقطع راداری تطبیق داده شده است. در طراحی تایپ 45 سعی شده است که قطعات موجود بر روی عرشه ناوهای سنتی به درون بدنه منتقل شوند. زوایای بدنه به گونه ای طراحی شده اند که کمترین میزان امواج رادار را به سمت منبع امواج بازگردانند. تایپ 45 در زمینه طرح بدنه آشکارا تحت تاثیر لافایت فرانسوی بوده است. بدنه تایپ 45 به صورت مشترک توسط بی آ ئی سیستمز و "وی تی گروپ" ساخته شده است. هر کدام از این دو شرکت مسئول ساخت قسمتهای متفاوتی از بدنه هستند. درنهایت 6 ماجول بزرگ جداگانه ساخته شدند و پس از حمل به حوضچه خشک به یکدیگر مونتاژ شدند. تایپ 45 شناوری است که اختصاصا برای دفاع هوایی ساخته شده است و ماموریت آن بر اساس نیازهای عملیاتی ناتو پس از پایان جنگ سرد تعریف شده است. تجهیزات الکترونیکی و موشکهای نصب شده بر روی این شناور به آن اجازه درگیری با هواگردهای دشمن را در فاصله نزدیک و یا دور می دهند. قلب این تجهیزات دفاعی یک طرح مشترک ایتالیایی-فرانسوی-بریتانیایی به نام "پامز" است. پامز از یک رادار رهگیر سامپسون برای یافتن اهداف و هدایت آتش استفاده می کند. اطلاعات جمع آوری شده توسط این رادار یک موشک انداز 48 سلولی سیلور -مجهز به موشکهای آستر- را تغذیه می کند. پامز می تواند چندین موشک را در یک لحظه هدایت کند. موشک انداز سیلور نیز به گونه ای ساخته شده است که در آینده می توان از موشکهای پیشرفته تر در آن بهره گرفت. گفته می شود که رادار سامپسون می تواند هواگردی به اندازه توپ بیس بال و با سرعت 3 برابر صوت را رهگیری کند. تایپ 45 به موشکهای کروز مسلح نشده است ولی ظرفیت کشتی به اندازه ای زیاد است که در صورت نیاز به سادگی می توان آن را به موشکهای کروز مسلح ساخت. به علاوه می توان تایپ 45 را به موشکهای ضدکشتی هارپون نیز مسلح کرد. دارینگ توانست در طی یک آزمایش در آگوست سال 2007 در طی 70 ثانیه به سرعت 29 گره دریایی دست پیداکند. مشخصات تاریخ سفارش ؟ تاریخ شروع پروژه مارس 2003 تاریخ به آب انداختن اول فوریه 2006 تاریخ به خدمت گرفته شدن 2008-2009 وزن کامل 7350 تن طول 152.4 متر عرض 21.2متر آبخور 5 متر پیشرانه 2 توربین گازی رولزرویس/نورث روپ گرومن هر یک به توان 21.5 مگاوات؛2 موتور الکتریکی هر یک به توان 20 مگاوات؛2 محور متصل به 2 پروانه که به صورت خودکار سرعت آنها کنترل می شود. سرعت 29+ گره دریایی برد 7000 گره دریایی با سرعت اقتصادی خدمه 190 نفر هلیکوپتر 1 فروند هلیکوپتر لینکس مسلح شده به موشکهای ضدکشتی و اژدر یا 1 فروند هلیکوپتر مرلین تجهیزات الکترونیک پرتاب کننده فریبنده ضدموشک سیگنات؛فریبنده ضداژدر اس اس تی دی اس؛رادار چند منظوره رهگیر سامپسون؛رادار مراقبت سه بعدی برد بلند اس 1850ام؛سونار ام اف اس 7000؛ تسلیحات موشک انداز 48 سلولی سیلور؛2 قبضه توپ 20 میلیمتری ولکان فالانکس یا 2 قبضه توپ ضدهوایی 30 میلیمتری اورلیکن؛1 قبضه توپ دریایی 114 میلیمتری مارک 8 آر وی تریتون در انتهای قرن بیستم نیروی دریایی سلطنتی پروژه "شناورهای رزمی آینده" را برای جایگزینی ناوچه های تیپ22 و تیپ 23 خود ارائه داد. قرار بود که شناورهای جدید به صورت شناورهایی چند منظوره طراحی و ساخته شوند ولی به صورت مشخص از توان ضدزیردریایی قویتری برخوردار باشند. شناور آزمایشی آر وی تریتون پاسخی به این برنامه بود. هزینه پروژه توسط آژانس ارزیابی و تحقیقات دفاعی (QinetiQ که معمولا DERA نیز نامیده می شود)تامین شد. در آگوست 1998 وزارت دفاع مقاطعه ساخت شناور جدید را به شرکت "واسپور ثورنیکرافت" واگذارکرد. تریتون نام خدای دریاها است که یک نیزه 3 شاخه مشخصه او است و چون شناور آزمایشی جدید از یک طرح 3 تکه (Trimaran بدنه ساخته شده از 3 قسمت که بیشتر در کشتی های تفریحی و ورزشی استفاده می شود)بهره گرفته بود نام تریتون را بر آن نهادند. تریتون بزرگترین تریماران ساخته شده در جهان است که پیشرانه آن را موتورهای درون سوز تامین می کنند. تریتون در سال 2000 به آب انداخته شد و در سال 2001 تحت یک سری آزمایشهای سخت قرارگرفت تا ثابت شود که می توان بدنه تریماران را با موفقیت در شناورهای بزرگ جنگی بکارگرفت. بزرگترین مسئله برای نیروی دریایی نحوه پهلوگیری این شناور جدید در بندرگاه ها و یا درکنار دیگر شناورهای سنتی نیروی دریایی بود. نیروی دریایی تا کنون چنین تجربه ای را از سرنگذرانده بود. علاوه بر آن، برای اولین بار عملیات نشست و برخاست هلیکوپتر از عرشه یک تریماران بر روی شناور تریتون انجام گرفت. وزارت دفاع ایالات متحده نیز از نزدیک شاهد آزمایشهای متحد اروپایی خود بود. تریتون در یک مانور به همراه شناورهای گارد ساحلی آمریکا شرکت کرده است. یکی از آزمایشهای که بر روی تریتون انجام شد آزمایش رسیدن به سرعتهای گوناگون در وضعیتهای مختلف دریا بود. یک سیستم تعادل خودکار وظیفه حفظ تعادل شناور را در دریای متلاطم برعهده دارد. تریتون با موفقیت آزمایشهای تجدید آذوقه در میان دریا، بارگیری کامل و یدک کشیدن قایقهای کوچک را از سرگذراند. تریتون ثابت کرد که می تواند به تمام توانایی های یک شناور با بدنه سنتی دست پیداکند. پس از پایان این سفر، تریتون برای دیگر تکنولوژی های بکارگرفته شده در ساختمانش از جمله پروانه های کامپوزیتی دوباره به دریا بازگشت. این پروانه ها 2.9 متر قطر داشتند و نسبت به پروانه های معمولی بکاررفته در شناورهای سنتی وزن کمتری داشتند. این امر، لرزش و در نتیجه سروصدای حاصله از چرخش پروانه در آب را کمتر می کند. خروجی اگزوز موتورها از بین قسمتهای بدنه و به گونه ای خارج می شود که توانایی موشکهای مادون قرمز برای هدف قراردادن شناور به حداقل برسد. مانند دیگر شناورهای قرن آینده توانایی حرکت پنهان از عناصر اساسی طراحی تریتون بود. آشیانه تریتون می تواند یک فروند هلیکوپتر لینکس یا پهپادهای کوچک را در خود جای دهد. پس از لغو شدن پروژه "شناورهای رزمی آینده" توسط نیروی دریایی سلطنتی تریتون به شرکت "گاردلاین مارین ساینس لیمتد" فروخته شد تا به عنوان یک کشتی تحقیقاتی چند منظوره در زمینه اقیانوس شناسی بکاررود. تریتون به سنسورها و ادوات نقشه برداری و ناوبری جدیدی مجهز شد. تریتون برای به هوافرستادن یک بالون آزمایشی به عنوان سکوی پرواز انتخاب شد. این غول هلیومی به ارتفاع آسمان خراش امپایر استیت بود و قراربود که با 2 خدمه به ارتفاع 132000 پا صعودکرده و رکورد ارتفاع بالونهای سرنشین دار را بشکند. این کوشش در سپتامبر 2003 شکست خورد. در دسامبر 2006 تریتون طبق یک قرارداد به استرالیا داده شد تا برای نگهبانی آبهای ساحلی شمال استرالیا بکارگرفته شود. تریتون به 2 قبضه مسلسل کالیبر 50 مسلح شد و 28 افسر نظامی هدایت آن را برعهده گرفتند. تریتون در میانه ژانویه 2007 به استرالیا رسید. مزیتهای یک بدنه تریماران به بدنه سنتی را می تواند در موارد زیر دانست: قیمت کمتر، سطح مقطع راداری کمتر، سرعت بیشتر، پایداری بیشتر، ظرفیت بیشتر. این گونه شناورها را می توان برای ماموریتهای گوناگونی مانند گشت ساحلی، حمل بار و حمل هواگردهای کوچک پنهان بکارگرفت. نیروی دریایی سلطنتی برای جایگزینی ناوچه های تایپ 22 و تایپ 23 اکنون 3 پروژه را در دست دارد که به صورت موازی بر روی توسعه آنها کارمی شود. شاید که یک نمونه چندمنظوره از ناوشکنهای تایپ 45 برای رسیدن به این هدف در آینده ساخته شود. مشخصات تاریخ سفارش 1998 تاریخ شروع پروژه ؟ تاریخ به آب انداختن می 2000 تاریخ به خدمت گرفته شدن آگوست 2000 وزن کامل 2236 تن طول 98.7متر عرض 22.5 متر آبخور 3متر پیشرانه 2 ژنراتور دیزل به توان 2 مگاوات و 2 موتور الکتریکی هر یک به توان 350 کیلووات سرعت 18 گره دریایی برد نامعلوم خدمه 12 نفر هلیکوپتر 1 فروند هلیکوپتر لینکس تجهیزات الکترونیک تجهیزات ناوبری مارین بریجمستر ساخت نورث روپ/گرومن؛2 رادار اس و ایکس؛2 گیرنده جی پی اس؛تجهیزات ارتباطات ماهواره ای؛سونار تسلیحات ندارد 1- عرشه پرواز هلیکوپتر 2- رادار ناوبری 3- رادار بردبلند جستجوی سطح/هوا 4- دکل ارتباطی 5- مسلسل سبک 6- رادار چندمنظوره کنترل آتش 7- سیستم کنترل آتش 8- موشک انداز 48 سلول عمودی 9- توپ سینه کشتی 10- سونار نسبت اندازه شناورهای قدیمی تایپ 42 در برابر شناورهای تایپ 45 در پایین تصویر دیده می شود. اچ ام اس دارین تریتون منبع مجله جنگ افزار نویسنده رضا کیانی موحد
  18. حق با آقا سعید هستش. میگ 21 در رده خودش جنگنده پرقدرتی بود و هنوز هم به نوعی هستش (البته اگر آپ تو دیتش کننند) . در داگ فایت هم به راحتی از پس فانتوم بر میومد (البته اگر خلبان قابلی داشت) همین هواپیماها رو در فاصله جنگ 1967 و 1973 شوروی به عنوان قرض به نیروی هوایی مصر داد تا رهگیری خاک مصر رو انجام بدهند و با موفقیت تونستند جلوی نفوذ جتهای اسرائیلی رو به داخل خاک مصر بگیرند. بزرگترین مشکل این هواپیماها ی روسی به نظر من خلبانشونه چون بیشتر تاکتیکهای رزم هوایی روسها وابسته به کنترل کننده زمینی هستش و این دست خلبان رو می بنده. البته شایدم نظر من اشتباه باشه. دوستان اگر نظری دارند لطف کنند بنویسند. هرچه که هست فعلا ما یه چند اسکادارانی از این میگها داریم و باهاشون حال می کنیم.
  19. دست درد نکنه عزیز! کسی هست که بدونه این موشکهای عکس دوم و عکس یکی مونده به آخر اسمشون چیه و به چه کاری میان؟
  20. خروجی موتورش جوری ساخته شده که زاویه اش تغییر می کنه. الان هم فکر کنم در انگلیس از رده خارج شده و قراره اف35 جاشو بگیره. نکته جالب درباره اش اینه که در جنگ فالکند هیچ کدومشون در داگ فایت سقوط نکردند.
  21. شناورها ی فعال 156 فروند ناوهواپیما بر فعال 1 فروند کلاس سنتائور ناوشکن 8 فروند کلاس دهلی 3 فروند کلاس راجپوت 5 فروند ناوچه 13 فروند کلاس شیوالیک 1 فروند کلاس تالوار 3 فروند کلاس براهماپوترا 3 فروند کلاس گوداواری 3 فروند کلاس نیلگری 3 فروند کورت 24 فروند(ناوچه سبک) زیردریایی هسته ای 1 فروند از کلاس چاکرا زیردریایی متعاارف 16 فروند کشتی آبی خاکی 22 فروند قایق گشتی 26 فروند مین جمع کن 13 فروند تانکر 10 فروند کشتی شناسایی 8 فروند کشتی آموزش 2 فروند کشتی تحقیقاتی 1 فروند کشتی بادبادنی آموزشی 2 فروند با یه چندتایی یدک کش و این حرفا کشتی در حال ساخت 35 فروند 2 فروند هواپیمابر 1 فروند ناوشکن 5 فروند ناوچه 1فروند کوروت 1 فروند زیردریایی هسته ای 1فروند زیردریایی متعارف 1 فروند کشتی آبی خاکی با یه چند تا شناور کوچک دیگه کشتی ها ی درحال برنامه ریزی تقریبا 50 فروند نیروی هوادریا انواع هواپیماها مانند میگ29، هاریر، توپولوف95، ایلوشین38، دورنیر228، انواع هلیکوپتر مانند سی کینگ، تراو، آلویت3، کاموف28، کاموف31، میل می 2 تسلیحات موشکهای بالستیک پتاب شوند ه از زیردریایی ساگاریکا و آگنی3(درحال توسعه) موشک بالستیک پریتویل3 موشک ضدکشتی کروز از انواع مختلف مانند براهموس، کلاب، اس اس ان-25، استایکس، سی ایگل، نیربهای(در حال توسعه) موشک هوا به هوا: دربی موشک زمین به هوا انواع مختلف مانند: باراک، سام 17، سام 19، سام 11، سام 5 دریایی، ایگلا اژرد انواع مختلف مانند: شینا، آ244 اس، آپی آر2، تایپ53-65و ..... توپ: * A-190(E)100mm * AK-100 100mm * AK-176 76mm gun * AK-76/60 76mm gun * Twin mount gun (76mm) * OTO Melera Rapid 76mm gun * Mk.6 Vickers 114mm gun * Bofors 40mm/57mm/60mm guns * Oerlikon 20mm gun (for Patrol Boats) پدافند هوایی * AK-630 * AK-230 * CADS-N-1 Kashtan موشک ضدزیردریایی * RBU-6000 * RBU-6000 (RPK-8) * RBU-12000 (UDAV-1) * RBU-1000 * GSh-30 اطلاعات تکمیلی در http://indiannavy.nic.in/
  22. آقا جان میشه اسم این نقاط و اینکه کجای جهان قرار دارند رو هم بنویسی!
  23. فرض می کنیم برای بمباران عمق خاک دشمن دارید با یه هوپیمای ضربتی یا بمب افکن پرواز می کنید. دشمن هم توسط هواپیماهای فلانکر خودش می خواهد شما رو رهگیری کنه. در یه همچی وضعیتی دوست داشتید که خلبان چه هواپیمایی بودید؟ سوخو24،اف117، فانتوم، بی 1 ، بلک جک........ لطف کنید با دلیل انتخاب خودتون رو تشریح کنید.
  24. 36 استراتژی عبارت است از 36 ضرب المثل چینی درباره تاکتیکهای جنگی. آنها 36 سناریو از جنگهای باستانی چین را بیان می کنند که در افسانه های تاریخی دوران دولتهای جنگجو و دوره سه پادشاهی نفوذ داشته اند. آنها، بیشتر از اینکه متون نوشته شده باشند، سینه به سینه نقل شده اند و بسیاری از نویسنده ها سعی در مقایسه این عبارتهای گوناگون در تاریخ نقلی چین گرده اند. چینی ها می گویند:" تنها 36 استراتژی در زیر سقف آسمان وجود دارد." به این معنی که تمام استراتژیهای نبردهای مدرن و باستانی، نوعی از این 36 استراتژی اصلی هستند. براستی که، شباهت بسیاری بین نبردهای استراتژیک غربی و این 36 اصل وجود دارد. 36 استراتژی را می توان به سن تزو نسبت داد ولی این امر درست نیست، زیرا سن تزو در دوره بهار و پاییز در چین می زیست، درحالیکه اغلب این ضرب المثلها به دوران تاریخی بعد از بهار و پاییز تعلق دارند. برخلاف هنر جنگیدن که کتابی درباره تاکتیک است، 36 استراتژی بیشتر به استراتژی می پردازد. دوستان اگر می توانند مثالهای تاریخی این استراتژیها رو بنویسند خیلی خوب می شه.... بخش اوّل: استراتژیهای برنده استراتژی1: آسمان را دربرابر دریا فریب ده. در تاریکی و سایه حرکت کن، سرزمینهای جدا افتاده را اشغال کن، پنهان شدن پشت پرده، فقط بدگمانی ها را زیادمی کند. برای پایین آوردن گارد دشمن، باید قصد واقعی خود را زیر نقاب فعّالیتهای روزانه پنهان کنی. استراتژی 2: جابلقا را محاصره کن تا جابلسا را نجات دهی. هنگامی که دشمن بسیار قوی است و مستقیم حمله می کند، به جایی که برایش مهم است حمله ببر. بدان که وی نمی تواند در همه چیز برتر باشد. در جایی، شکافی در زره وجود دارد، در عوض می توان به یک نقطه ضعف حمله کرد. به عبارتی دیگر، ممکن است که سعی کنی به خویشاوندان حمله کنی تا روحیه وی را تضعیف کنی. استراتژی3: با چاقوی قرضی بکش. با استفاده از قدرت دیگران حمله کن تا قدرت تو تحلیل نرود و از نیروی خود استفاده نکنی. هر متّحدی را فریب ده تا به دشمنت حمله برد، به یک صاحب منصب رشوه بده تا خائن شود یا از قدرت حریف در برابر خودش استفاده کن. استراتژی4: درحالیکه انرژی خود را ذخیره می کنی، دشمن را مجبور کن تا خودش را خسته کند. انتخاب زمان و مکان نبرد، یک برتری است. اینگونه تو می دانی که کجا و کی نبرد آغاز می شود، درحالیکه دشمنت نمی داند. دشمن را تشویق کن تا انرژی خود را صرف درخواستهای بیهوده کند، درحالیکه تو داری انرژی خود را ذخیره می کنی. وقتی که خسته و گیج شد با انرژِی و عزم حمله کن. استراتژی 5: از فرصت آتش سوزی برای دستبرد زدن به دیگران استفاده کن.(خانه در حال سوختن را غارت کن.) هنگامی که کشوری را درگیرهای داخلی عاجز کرده اند، مرض و قحطی مردمش را مستأصل کرده اند، فساد و جنایت حکمفرما شده اند، آنگاه نمی تواند در برابر تهدیدات خارجی مقابله کند. این زمان، زمان حمله است. استراتژی6: وانمود کن که به شرق حمله می کنی و سپس به غرب حمله کن. در هر نبردی، عنصر غافلگیری می تواند یک برتری را پایمال کند. حتی هنگامی که با دشمن رودررو هستی، حمله به جایی که او انتظار ندارد، می تواند غافلگیر کننده باشد. برای این امر، باید که با فریب، یک انگیزه در فکر او بسازی. بخش دوّم: استراتژی های رودررویی با دشمن استراتژی 7: از هیچ چیز، همه چیز بساز. از یک فریب دوباره استفاده کن. به اوّلی واکنش نشان داده می شود و اغلب نتیجه دوّمی بهتراست، اما دشمن در برابر سوّمی دودل خواهد شد. بنابر این، فریب سوّمی حمله واقعی است که دشمن را با گارد پایین غافلگیر می کند. استراتژی 8: شاهراه را بازسازی کن تا راه خراب را بگیری. با دو نیروی همگرا به دشمن حمله کن. اوّلی حمله ای مستقیم، آشکار و برای اینکه دشمن دفاعش را آماده کند. دوّمی غیرمستقیم، گمراه کننده، دشمن انتظار آن را ندارد و باعث می شود که در آخرین لحظه نیرویش را تقسیم کند. این امر، آنها را در گیجی و بدبختی رها می کند. استراتژی9: نظاره کن که آتش در میان خانه شعله می کشد. ورود به صحنه نبرد را به تاخیر بینداز تا دیگر بازیگران از نبرد در برابر هم خسته شوند. آنگاه باتمام قدرت وارد شو و ابتکار را در دست گیر. استراتژی10: چاقو با یک لبخند غلاف می شود. دشمن را با مورد لطف قرار دادن طلسم کن. هنگامی که از اعتمادش بهره بردی، پنهانی برعلیه او حرکت کن. استراتژی11: درخت آلو، قربانی درخت هلو می شود. (برای نگه داشتن طلا، نقره را بده.) برای رسیدن به اهداف بلندمدّت شرایطی پیش می آید که باید موضاعات کوتاه مدّت را رها کنی. این استراتژی قربانی کردن است که به موجب آن شخصی دیگر به پیامدهایی تن می دهد که دیگران نمی دهند. استراتژی12: بزغاله را در طول راه بدزد.(فرصت دله دزدی را از دست نده.) درحالیکه نقشه هایت را انجام می دهی به قدری انعطاف پذیر باش تا از هر فرصتی که ظاهر می شود بتوانی بهره بری، هر چند که کوچک باشد. برای خود، با هر دستبردی سودمند باش، هر چند که بی اهمیّت باشد. بخش سوّم: حملات استراتژیک استراتژی 13: با سنگ زدن به علفهای اطراف مار، او را از جا بپران. وقتی که نمی توانی نقشه های حریف را کشف کنی، حمله ای کوتاه کن و واکنش دشمن را ملاحظه کن. رفتار او، استراتژی او را فاش خواهد کرد. استراتژی14: جسدی دیگر قرض کن تا قلب را زنده کنی. مؤسّسه، تکنولوژی یا روشی را که فراموش شده یا لورفته بکارگیر و آن را برای مقاصد خود اختصاص بده. بعضی چیزها از گذشته را به وسیلۀ دادن مقصدی جدید یا تفسیری مجدد زنده کن و افکار قدیمی، آداب و رسوم و سنتها را به زندگی بیاور. استراتژی15: ببر را فریب ده تا کنامش را ترک کند. هرگز به دشمنی که به خاطر موقعیّتش برتری دارد، مستقیم حمله نکن. در عوض، او را تطمیع کن تا محلش را ترک کند. بدین ترتیب او را از منبع قدرتش جداکن. استراتژی16: به منظور گرفتن همه، باید به یکی اجازه داد فرارکند. حیوانی که در گوشه گیرافتاده است، اغلب؛ آخرین حمله ناامیدانه اش را انجام می دهد. برای جلوگیری از این امر، به دشمن اجازه بده تا باور کند که هنوز راهی برای رهایی دارد. توسط آرزوی فرار، حمله اش تعدیل می شود. هنگامی که در پایان آزادی، ثابت شد که امکان فرار فریب بوده است، روحیه اش نابود می شود و بدون جنگ تسلیم خواهد شد. استراتژی17: برای گرفتن یابو خسته یک آجر بیانداز. یک تله آماده کن. سپس با استفاده از طعمه دشمن را به سمت تله ات جلب کن. در جنگ، طعمه فرصتی برای سودبردن است. در زندگی، طعمه فرصتی است برای رسیدن به توانگری، قدرت یا سکس. استراتژی18: با اسیر کردن رؤسا، دشمن را شکست بده. اگر ارتش دشمن قوی است امّا فقط توسط پول یا تهدید به گرد فرمانده خود جمع شده اند، فرمانده آنان را هدف گیر. اگر فرمانده را بزنی، بقیه ارتش یا ناپدید می شوند یا به سمت تو می آیند. به هرحال، اگر آنها به خاطر وفا داری گرد او آمده اند مراقب باش! زیرا ارتش او می تواند برای انتقام خون او به جنگ ادامه دهد. بخش چهارم: استراتژی های هرج ومرج استراتژی19: هیزم را از زیر دیگ درآور.(دسته را از تبر خارج کن.) وقتی با دشمنی قوی مواجه می شوی، باید ابتدا او را با تحلیل بردن زیرساختها و حمله به منابعش تضعیف کنی. استراتژی20: ماهی گرفتن از آب گل آلود. قبل از درگیری با نیروهای دشمنت، برای تضعیف آگاهی و قوه تصمیم گیری او، آشفته اش ساز. اعمال غیرمعمول، عجیب و غیر مترقّبه انجام بده تا بدگمانی اش را برانگیخته کنی و فکرش را مغشوش کنی. دشمن مختل شده همچنین آسیب پذیر است. استراتژی21: نمودهای اشتباه دشمن را گمراه می کند. هنگامی که در خطرشکست هستی و تنها بخت تو، فرار و دوباره نیرو جمع کردن است، باید نیرنگ بزنی. درحالیکه تمرکز دشمن بر آن نیرنگ است، به صورت نهان، نیروهایت را فقط با ترک خطوط پشت خط مقدمت خارج کن. استراتژی22: برای گرفتن دزد در را ببند. اگر شانس این را داری که تمام دشمن را اسیر کنی، پس باید که آن را به وسیله به پایان بردن سریع جنگ به انجام رسانی. به دشمنت اجازه بده تا گیاهان و غلات را برای نبردهای آینده نجات دهد. اما اگر موفق به فرار شدند، در تعاقبشان هشیار باش. استراتژی23: درحالیکه به همسایه ات حمله می بری با کشورهای دوردست، دوستانه رفتار کن. این مسئله واضح است که ملتهای همجوار دشمن هم اند در حالیکه ملتهای دور از هم، بهترین متّحدین را می سازند. هنگامی که در یک زمینه قوی ترین هستی، بزرگترین تهدید از ناحیه دوّمین قدرت در همان زمینه است نه قوی ترین در دیگرزمینه ها. استراتژی24: برای فتح سرعندیب گذرگاهی امن به دست آورید. برای حمله به یک دشمن مشترک از متّحدینت منابعشان را قرض کن. هنگامی که دشمن شکست خورد، آن منابع را بر علیه متّحدی که برای اوّلین بار تو را در مضیقه قرار داد، بکاربر. بخش پنجم: استراتژیهای پیوسته استراتژی25: دکلها را با چوبهای فاسد عوض کن. آرایش نظامی دشمن را به هم بزن، در روشهای عملیّات آنها دخالت کن، قواعدی که آنها دنبال می کنند عوض کن، مخالف استانداردهای آموزشی آنها رفتار کن. بدین وسیله، ستونهای تکیه گاه آنها برداشته می شوند، حلقه های اتّصالی که گروهی از مردان را تبدیل به گروهی جنگجو می کنند. استراتژی26: به توت اشاره کن و اقاقیا را نفرین کن. انضباط داشته باش ، هدایت کن، به دیگران هشدار ده، از مقایسه و تشریح استفاده کن. بدون نام گذاری مستقیم نامها، آن اتهامات، بدون آشکار کردن همدستی در جرایم نمی توانند تلافی شوند. استراتژی27: وانمود کن یک خوکی تا ببر را بخوری. پشت نقاب یک احمق، یک مست، یا دیوانه پنهان شو تا در مورد منظور و انگیزه خود دشمن را آشفته کنی. دشمنت را در مورد توانایی هایت تا هنگامی که اطمینان یابد فریب بده، آنگاه گاردش را پایین می آورد. سپس می توانی حمله کنی. استراتژی28: هنگامی که دشمن بالای بام رفت نردبان را از زیر پایش بکش. با طعمه دادن و نیرنگ دشمن را به زمنیهای سخت بکشانید. سپس خطوط ارتباطی و راه فرارش را قطع کنید. برای فرار باید در دو جبهه بجنگد، نیروهای تو و نیروهای طبیعت. استراتژی29: با شکوفه های عوضی، درخت را بپوشانید. اتصال شکوفه های گل ابریشم به یک درخت خشک شده، بیننده را به این اشتباه می اندازد که درخت هنوز سالم است. درمیان این تزویر و تغییرقیافه دادن، چیزهای کم تعداد را پرتعداد نشان ده، چیزهای بی خطر را خطرناک و بی مصرفها را قابل استفاده. استراتژی30: جای میزبان و مهمان را عوض کن. بوسیله نفوذ به اردوگاه دشمن زیر نقاب همکاری، تسلیم شدن یا صلح دشمن را ازدرون شکست بده. این راهی است که می توانی ضعفهای او را کشف کنی و آنگاه، هنگامی که آسوده است، مستقیم به منبع قدرتش ضربت بزنی. بخش ششم: استراتژیهای شکست استراتژی31: تلۀ زیبا.(تلۀ ظریف، از یک زن برای به دام انداختن یک مرد استفاده کن.) زنان زیبا را به سمت دشمن بفرست تا موجب نزاع در اردوگاه او شود. این استراتژی می تواند در 3 سطح انجام شود. اول، فرمانروا شیفته زیبارویی می شود که موجب اهمال او در وظایفش می گردد و هوشیاری او را کاهش می دهد. دوم، مردان بارگاه شروع می کنند به نشان دادن رفتار خشن که اختلاف های کوچک بازمانده از عملیات و روحیه جنگی را برانگیخته می کند. سوم، دیگر زنان بارگاه بوسیله حسادت و غبطه خوردن برانگیخته می شوند و شروع میکنند به کشیدن نقشه توطئه که وضعیّت را بدتر می کند. استراتژی32: دژ خالی.(تلۀ فکری، دژی را خالی کن تا دشمن فکر کند که در آن پر از تله است.) وقتی که دشمن در تعداد دست بالا را دارد و وضعیّت تو بگونه ای است که انتظار داری هر لحظه مورد حمله قرار بگیری، تمام بهانه های آمادگی رزمی کنار بگذار و اتّفاقی عمل کن. مگر اینکه دشمن توصیف دقیقی از وضعیّت این رفتار غیرمعمول تو داشته باشد که بدگمانی اش را بیدار کند. اگر شانس بیاوری، ممکن است که از حمله منصرف شود. استراتژی33: اجازه بده تا جاسوس بی دقّت دشمن در اردوگاه او اختلاف اندازد.(از جاسوس دشمن استفاده کن تا اطّلاعات دروغین را پراکنده کند.) توانایی جنگیدن دشمن را توسط اختلافات پنهانی بین او و دوستان، متّحدین، مشاوران، خانواده، فرماندهان، سربازان و مردمش کاهش بده. درحالیکه او گرفتار رفع کردن ستیزه های داخلی است توانایی او در حمله یا دفاع کاهش می یابد. استراتژی34: به خود ضربه ای بزن تا اطمینان دشمن را جلب کنی.(خود را طعمه قرار ده.) وانمود کردن آسیب دیدگی دو کاربرد احتمالی دارد. اوّل، دشمن آرام می شود تا گاردش را پایین بیاورد و بیشتر از این به تو به چشم تهدید نگاه نکند. دوّم، راهی است که توسط وانمود کردن آسیب دیدگی از یک دشمن مشترک، مورد توجه دشمن قرار بگیری. استراتژی35: هرگز بر یک استراتژی تکیه نکن. باید در مسائل مهم باید از چند استراتژی همزمان استفاده کرد. چند طرح عملیّاتی را بر روی یک برنامه کلّی قرار بده، در این صورت اگر یکی از آنها خراب شد می توانی هنوز چند برنامه دیگر داشته باشی. استراتژی36: اگر همه اینها کارگر نبود عقب نشینی کن. خارج از تمام اینها، این معروفترین ضرب المثل 36 استراتژی است. این اصل در زبان چینی جاودان شده است که:" در 36 استراتژی، فرارکردن از همه بهتر است." اگر آشکار شد که مسیر جریان عملیات به شکست منتهی می شود، عقب نشینی کن و نیرویت را بازسازی کن. هنگامی که باخته ای تنها سه انتخاب داری: محاصره، مصالحه و فرار. محاصره شکست نهایی است، مصالحه نیمه شکست ولی فرار، شکست نیست. وقتی که شکست نخورده ای، هنوز بختی داری.