[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های worior

  1. با تشكر .. توي ايران هم وسيله مشابهي ساخته شده .. ولي هيچ اطلاعاتي جز يك عكس ازش نيست . http://gallery.military.ir/albums/userpics/IMG_0478~0.jpg
  2. [quote]در مورد تایگره نه سلاحها و نه اون پاد آرچر کنار دست تایگر، تو خود تایگر چی می بینید؟ [/quote]نكته خاصي جز اينكه يك اف يي مجهز به غلاف سوختگيري هست ديده نميشه ...
  3. سلام فكر نميكنم تايگر هاي نهاجا در نبردهاي آينده بتونند موثر واقع بشن و بقول خودتون جنگنده ديگري هم جز جنگنده چيني نميتونه جايگزين بشه ! ... منتهاش اون هم ... [quote]پ.ن: از اونجایی که نا محرم تو انجمن نداریم هرکی نکته ی اون عکس تایگر و فانتوم رو یافت یه ماچ از من داره. [/quote]نكته زياده ~ كلي حرف ميشه دراورد ...
  4. [quote]بله در ارتفاع 300 متری سطح زمین جریان شدید هوا وجود داره طرحی هست مبنی بر ساخت توربین هایی که با بالن به اون ارتفاع برده بشن و برق یک روستا رو به راحتی تامین کنن [/quote] اونقدري كه شما فكر ميكنين نيست . بيشتر اطراف شهر ها يك جريان تروبلانس رو به بالا هست .. طوري كه اگر يك گلايدر تور اين جريانها بيفته تا ارتفاع خيلي زيادي ميتونه بالا بره .. علتش هم برخورد دو جريان گرم درون شهر ها و سرد اطراف شهر با هم هست كه مسبب اين حركت ميشه .
  5. با تشكر از علي - يا داش علي - گوردون سابق ! يه سوال نسبتا بزرگ : ايمان به نصرت از جانب خدا باور به نفس (خود باوري و خود اتكايي) ايمان به رهبري (گاهي در نقش فرماندهي نظامي در نقش سياسي و يا مديريتي) ايمان به توان تسليحاتي و داشتن سلاح برتر ! ايمان به زندگي پس از مرگ و از خود گذشتگي ايمان به كار گروهي و حس سوسياليستي (يا همون خودكشي هاي دوركيم !) ------- همه اينها اشكالي از ايمان هست و همگي باهم در نبرد نقش ميافرينند .. حال كداميك به تنهايي منظور است ؟
  6. ممنون . شما بر سر ما منت گذاشتي .. به اين مقاله ميگن يك متن كيبرد شكن ! تحليلي بود بر استراتژي و جالب توجه . در مورد ايران ذكر اين نكته ضروريه كه آمريكا اجبارا و عقلا منتظر تغييرات در حاكميت و ايدولوژي ما خواهد ماند . و اگر جنگي رخ بده به اين خواست آمريكا و روابطش با ايران ضربه اي ميزنه كه ديگه تا 50 سال آينده جمع شدني نيست ... به همين خاطر من هم با هنري موافقم در اينكه جنگ محدودي توسط آمريكا عليه ايران نخواهد بود ! اما اين الزاما بر نبود جنگ دلالت نميكنه بلكه اين رو داره گوشزد ميكنه كه از ناحيه آمريكا چيزي رو شاهد نخواهيم بود ولي همپيماناني چون اعراب و اسراييل همگي براي انجام اين خبط بدون مشاهده ردپاي آمريكا مفيد هستن ! و ميتونند جنگ محدود نيابتي اجرا كنند ولي هر كدام محدوديتهايي دارند كه غرب داره سعي ميكنه اينها رو پوشش بده اما نتونسته موفق بشه و در نهايت كار به اينجا ميرسه كه دخالت غرب نياز ميشه .به اين خاطر كه بازدارندگي متعارف و نامتعارف ايران در برابر اين ممالك جوابگو هست . و بر اين اساس شكل منطقه ما اينطوري شده كه الان هست !.
  7. سلام و تشكر .. خود هنري هم در متن گفته كه ديگه خيال نابود كردن كامل دشمن رو بايد از سر برد ! بلكه با اين جنگ محدود كه حد و مرز مشخصي دارند و كاملا مديريت شده و از پيش برنامه ريزي شده اجرا ميشن به اهداف خاصي رسيد و معاملات سياسي رو رقم زد . ---- اين مقاله ديگري كه هنري در مورد ايران راهكار نشون ميده : مرداد ۲۳م, ۱۳۸۹ آتلانتیک /رابرت دی کاپلان/ خبر انلاین/ ترجمه : سارا معصومی کسینجر ایران را تهدیدی برای جهان در قد و قامت اتحاد جماهیر شوروی دهه پنجاه نمی داند، تصور کنیم که ایران به تسلیحات هسته ای دست یافته است. نتیجه ای که علاوه بر اعمال تحریم های سنگین و تهدید های اسرائیل برای حمله به این کشور می تواند احتمالی بسیار نزدیک به واقعیت باشد . اکنون پرسش اینجاست که آیا ایران هسته ای به همان اندازه خطرناک است که اتحاد جماهیر شوروی سابق؟ پرسش دیگر این است که ایالات متحده چگونه باید با خطر ایران ، کره شمالی و دیگر کشورهایی که به دنبال توان هسته ای برای تغییر دادن معادلات بین المللی هستند، برخورد کند؟ادامه… هنری کسینجر در این خصوص به من می گوید: ایران با تعقیب تسلیحات هسته ای ،به دنبال به دست اوردن نقشی است فراتر از قدرت خود . علاوه بر این تهران با مواجهه با قعطنامه های شورای امنیت نیز به نوعی قدرت برای خود خریده است . کسینجر در میانه سخنان خود تاکید می کند که ایران را تهدیدی برای جهان در قد و قامت اتحاد جماهیر شوروی دهه پنجاه نمی داند، حتی اگر ایران با حرکت های خود ایدئولوژی و نظم نظامی حاکم بر خاورمیانه را تغییر داده باشد. زمانی که از کسینجر سوال می کنم که آیا ایران هسته ای قابل بازدارنده گی است؟ او تاکید می کند که در مرحله نخست باید از شکل گیری ایران هسته ای حذر کرد. کسینجر تاکید می کند که ایالات متحده ابزارهای متفاوتی برای مواجهه با ایران در اختیار دارد: ایران مقابل اسرائیل، ایران مقابل اعراب اهل تسنن، ایران رویاروی مخالفان هموطن و تقابل اسلام با غرب. کسینجر تاکید می کند که هر کدام از این سناریوها می تواند در میانه تلاش های ایران برای دستیابی به تسلیحات هسته ای ، مسیر این بازی را تغییر دهد . البته تحقق هر کدام از این سناریوها می تواند خاورمیانه را گرفتار بحرانی عمیق تر از آنچه که با آن دست به گریبان است،کند. کسینجر در ادامه می افزاید که با وجود تلاش های ایران برای استفاده از این فرصت استثنایی ، منافع استراتژیک ایران باید موازی با منافع ایالات متحده حرکت می کند. ایران باید طرفدار کاهش نفوذ روسیه بر منطقه قفقاز و آسیای میانه باشد، باید از محو شدن طالبان در همسایگی خود در افغانستان استقبال کند؛ باید به دنبال برقراری صلح و ثبات در عراق باشد و باید به دنبال نقش آفرینی در منطقه و میان اهل تسنن به عنوان یک بالانس کننده قدرت باشد . حقیقت این است که از آنجا که اعراب سنی در عربستان سعودی ، امارات متحده عربی ، لبنان و مصر بودند که یازدهم سپتامبر را طراحی کردند و از آنجا که خصومت ورزی های اهل تسنن با ایالات متحده از قدیم وجود داشته و در آینده هم ادامه خواهد یافت، واشنگتن باید از قدرت شیعه قدرتمند در منطقه خاورمیانه استقبال کند . نشانه های ایدئولوژیک ، فرهنگی و جغرافیایی وجود دارد دال بر اینکه ایران در آینده ای نه چندان دور شاهد اصلاحات ایدئولوژیکی و فلسفی خواهد بود . با توجه به این پیش بینی و هزینه بالا و فرصت های اندک در صورت توسل به گزینه نظامی در مواجهه با ایران ، به نظر من محدود نگاه داشتن ایران هسته ای ، منطقی ترین گزینه برای ایالات متحده است . موفقیت این استراتژی هم به چند فاکتور منطقه ای بستگی دارد . اما فاکتور ناگزیر آن ، توانایی ایالات متحده است در تحت تاثیر قرار دادن هرگونه تلاش نظامی برای سرنگونی ایران هسته ای. کسینجر در این خصوص می گوید: من از آمریکا می خواهم که تمامی گزینه ها در قبال ایران را مورد بررسی قرار دهد. بازدارنده گی زمانی حاصل می شود که آماده گی یک طرف برای ریسک کردن بر آمادگی دیگری برتری دارد . تاثیر گذاری زمانی کمتر می شود که تمایل به دست به ریسک شدن کم است حتی اگر توانایی نظامی بالا باشد . کسینجر با استفاده از تجربیات شخصی خود به خوبی می داند که سیاست داخلی ایالات متحده تمایل به اینچنین ریسک پذیری هایی را بالا می برد .نبردهای محدود که همان جنگ هایی هستند که یک ملت به دلایل سیاسی انتخاب می کند، همواره برای امریکایی ها سخت هستند. کسینجر در این خصوص می گوید: کتاب من زمانی نوشته شد که ما جنگ کره را در قالب جنگی محدود پشت سر گذاشته و به برخی از اهداف خود هم رسیده بودیم. از زمان انتشار این کتاب، ما جنگ های محدودی در ویتنام داشتیم. در همان ویتنامی که بخشی از امریکایی ها شکست را برای پاکسازی روح کافی می دانستند. در عراق هم نبرد محدود دیگری البته با ابعاد کمتر را امتحان کردیم. در عراق ما تجربه های جدیدی آموختیم، نمی توانیم به امید استراتژی عقب نشینی نبردی را اغاز کنیم. امریکا دیگر نمی تواند در نبردی نو درگیر شود مگر آنکه از برد در آن مطمئن باشد . http://strategicreview.org/1389/05/23/اگر-هنری-کسینجر-بود،با-ایران-چه-می-کرد؟/
  8. سلام .. با تشكر از تاپيك خوبتون .. توي اون تاپيك ايرون دوم هم گفتم كه صهيونيستها سامانه جديدي رو دارن در كنار آيرون پيگيري ميكنند با عنوان ديويد اسلينگ كه به نوعي يك طرح جديد در دفاع هوايي محسوب ميشه .. كه از يك موتور دو مرحله اي و سامانه هدايت راداري و اوپتيكي همزمان بهره ميگيره . [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/David_sling_missile.jpg[/img] http://en.wikipedia.org/wiki/David's_Sling
  9. [quote] افتخار بزرگی خواهد بود برای ایران چیزی شبیه اس 300 بسازه در طی این مدت کوتاه از زیرساخت سازی تسلیحاتی در عرصه موشکی و به خصوص فناوری ارتباطی و اطلاعاتی و الکترونیکی بلاشک در صورت ساخت همچین سامانه ای گامی بسیار بزرگ جهت از بین بردن فاصله تکنولوژیکی مون برداشتیم با کشور ابرقدرت در این زمینه یعنی روسیه [/quote] با توجه به اين گفته بايد با هم متفاوت باشند.. ولي خوب ... [quote]فرمانده قرارگاه پدافند هوايي خاتم‌الانبياء (ص) عنوان كرد: در بحث درگيري و ره‌گيري هوايي علاوه بر اين كه هواپيماهاي طرح پدافندي ما توسط نهاجا بهينه شده است از سامانه‌هاي دفاعي نويني كه در بستر سپاه هست هم استفاده كرده‌ايم. سامانه اس 200 خودمان را هم بهينه كرده‌ايم كه در همين روزها اسمش را هم عوض مي‌كنيم، چون فكر مي‌كنيم ديگر آن اس 200 سابق نيست و بهينه سازي شده است. در بحث اس 300 كه موفق نشديم اين را به كشور وارد كنيم اصلا نگران نيستيم، چون سامانه‌اي بهتر با قابليت بسيار بالاتر با همكاري مراكز دانشگاهي و صنعتمان و توان علمي داخل قرارگاه توانسته‌ايم طراحي كنيم كه روند ساخت آن به نقاط مثبتي رسيده است. http://www.mashreghnews.ir/fa/news/62455/ساخت-سامانه-پدافندی-قدرتمندتر-از-اس300 [/quote]
  10. worior

    اخبار برتر نظامی

    كسي در مورد ديويد اسلينگ و عاقبت اين پروژه اطلاعي نداره ؟
  11. [quote]کرار توانایی حمل چهار موشک کروز رادار گریز رو داره !!!! [/quote] دو تا كوثر ..
  12. [quote]تنها مشکلمون فعلا نیروی هواییه و زرهی رو میتونیم با ذوالفقار حلش کنیم. اون ها خیلی روی نیروی هواییشون کار کردن و هر روز بر قدرتش اضافه میشه..... ولی ما چون تحریمیم به غیر از کار روی پروزه های داخلی کاری نمیتونیم کنیم...... [/quote] اي خدا ! مگه ميخواي ببيني تو يخچال چي كم هست بري بازار بخري !؟!
  13. [quote]دوستان یه سوال ...کسی میدونه که اس 200 میتونه b52 رو بزنه یعنی بردش میرسه.................؟؟ [/quote] ما اميدواريم اس 300 اف 16 رو بزنه ! شما ميگي بي 52 !!! .. [quote]سلام کوتاه و مختصر ؛ این یعنی چی !؟ چه کاربردی داره !؟ سطح تکنولوژیش چقدره !؟ پاسخ کوتاه و مختصر رو هم نمی پذیریم [/quote] عليكم السلام . خوب وقتي چيزي نديدم بگم چي هست ؟ صبر كنيد تا تصويري منتشر بشه چون تكنولوژي هاي متفاوتي در ساخت اين رادار ها وجود داره .
  14. با تشكر .. [quote]اگر شعله افکن ها همه خوبند چرا دیگه ازشون استفاده نمیشه؟ [/quote] الان ديگه اين تسليحات منسوخ شدند و بجاي اينها از FUEL AIR BOMB یا بعبارتی دیگر مهمات ترموباریک استفاده میشه که به مراتب خشن تر و کشنده تر هستند ...
  15. [quote]جناب وووريور اخر چي؟ امارات يا كشورهاي حوزه خليج فارس و همه كمكهاي احتمالي؟؟ بين اين دوتا زمين تا زير زمين فرق هست.. در واقع گزينه اول به تنهايي محاله و گزينه دوم محتملتر...[/quote] آقا مهدي عزيز توجه داشته باش كه وقتي ميخواي چيزي رو همون طور كه هست تحليل كني بايد ممكنات رو در نظر بگيري و تا اونجا كه اجازه ميده شرايط انجام كاري بررسي بشه . هدف من از ابتدا بيان يك ارتباط نظامي بود باتوجه به اينكه آيا امارات با اين توان نظامي ميتونه به جزاير ايراني حمله كنه يا نه . شما براي اينكه اين رو بتوني بدرستي تحليل كني نبايد ايراني باشي ! وتوان پاسخ خودت رو ملاك ناتواني دشمن قرار بدي بلكه اماراتي باش و اماراتي فكر كن تا بتوني بفهمي كه اماراتي توان چنين كاري رو داره يا نه ! اينطوري شايد بتوني به تحليل درستي از چيدمان نظامي امارات و اهدافش پي ببري .. ضمن اينكه گفتم اينها در جنگ هيچ كمبودي ندارند و درسته كه عمق استراتژيك ندارنداما از عقبه كافي در مرزهاي مشتركشون با عربستان و در درياي عمان براي تامين كالا و دور زدن ايران بهره مند هستند. بحث رو نظامي بدونين و جنگ رو در شرايط جنگي بررسي كنين نه اينكه قبل از جنگ چه خبر بوده و اينكه اگر موشك بزنيم امارات ميگه تسليم ول كن !! وقتي جنگ شروع شد به اين فكر شده حتما . حالا با اين احتساب و اينكه امارات بيخيال اقتصاد و تجارت و .... شده و از حمايت همه جانبه كافي برخوردار هست ! حالا قصد داره حمله كنه به اين جزاير . سوال من اينه كه آيا با اين توان نظاميش براش چنين چيزي ممكن هست و اگر شما اماراتي باشيد ميتونيد چنين كاري رو ممكن كنيد يا نه و براي ممكن شدنش چه چيزهايي لازم داريد و آينده اش رو چطور پيش بيني ميكنيد .
  16. عزيزان خوبه كه گفتم تعصبي تحليل نكنيد جالبه كه هيچ تحليل درستي هم ديده نشد و بيشتر شعار رواني دادين ! اصلا ايران رو ول كنيد و بجاي امارات با ايران طرف بشيد اينطور هم فكر كنيد كه هر كمبودي رو ميشه از مسير غرب و شرق بر طرف كرد و شما حمايت كشورهاي عرب رو هم داريد .
  17. در اینجا چنانکه از کتاب جنگ هسته ای و سیاست خارجی ، چاپ 1957 ،بر میآید هنری از بکار بردن سلاح هسته ای در جنگهایمحدود جانبداری میکند و میگوید (( راه عملی برای مقابله با فشارهای کرملین این است که دامنه سیاست واکنش چند مرحله ای یا واکنش قابل انعطاف را ، که به کار گیری سلاح هسته ای تاکتیکی را هم نفی نمیکند ، به جنگ های محدود بکشانیم . جنک محدود هسته ای پاسخ قاطعی است به قدرتهای جهانی هسته ای دیگر یا به هر دولن بزرگی که قادر است با تفوق بشری خود بر صاحبان تفوق تکنولوژیک غلبه کند . بدین سان هدف جنگ نه چنانکه صاحبان نظریه (( بازدارندگی گسترده )) میپندارند کوبیدن اراده دشمن است بلکه هدف بازداشتناین اراده از اقدام به تجاوز است از طریق اینکه دشمن حساب کند کفه زیانهایش بر کفه غنایمش میچربد ، و شرایط پیشنهاد شده خیلی بهتر از ادامه مقاومت است ،و اینکه به هدفهای محدودی برسد بهتر و تضمین شده تر از این است که به دنبال همه تمناهایش برود . بدین ترتیب ، جنگ محدود یک تدبیر اجرایی سیاسی حیاتی است که ایالات متحده را از وضع جمود کنونی بیرون می آورد و در عین حال یک استراتژی نظامی به او میدهد که قابل انعطاف و تطابق است و جلو باجگیری شوروی را میگیرد . اما چند سال بعد ، دست از این نظریات بر میدارد . در 1961 ، در کتاب ضرورت گزینش افقهای سیاست خارجی آمریکا ، از جنگ محدود با سلاح های معمولی پشتیبانی میکند ، و نظریه جنگ محدود هسته ای را مورد انتقاد قرار میدهد . بر اثر آن ، اختلافاتی در محافل پنتاگون بر سر ماهیت چنین جنگی بروز میکند . در همین فاصله شوروی زراد خانه خود را از سلاح های و موشک چندان می انبارد که از آمریکا بسیار فاصله میگیرد و چیزی پدید میآید که به ان (( فاصله موشکی میگویند )). افکار عمومی جهان هم بیش از پیش متوجه کنترل سلاح های هسته ای میگردد . این عوامل باعث میگردند که کسینجر در آراء خود تجدید نظر کند ، و در این باره چنین میگوید : نویسنده چند سال پیش ، یک استراتژی هسته ای پیشنهاد کرد به عنوان مناسبترین سیاست بازدارندگی در مقابل با هرگونه تهدید شوروی . در آن زمان ، چنین به نظر میرسید که آن سیاست متناسب با شرایط آن وقت باشد . همه باید میدانستند که به محض هر کشمکشی ، ایالات متحده آمریکا در بکاربردن سلاح هسته ای تردیدی به خود راه نخواهد داد . علت این پیشنهاد هم چنین سیاستی بود که میبایست برای مقابله با تفوق عددی شوروی و چین از تفوق صنعتی خویش به بالاترین حد ممکن استفاده میکردیم . گرچه هنوز هم برای جنگهای محدود آینده احتیاج به نیروهای مسلح به سلاح های هسته ای داریم ، اما عوامل و تحولات مختلف سبب شده است که رو بره نظریه جدیدی بیاوریم که به کارگیری نیروهای معمولی را جایگزین نیرهای هسته ای میکند ، بدین معنا که بار ما امری حیاتی است که شوروی یقین داشته باشد که آمریکا در صورت اقتضا تردیدی در بکار بردن سلاح هسته ای به دل راه نمیدهد . در عین حال ،باید در سالهای آینده همه کوشش خود را روی پیشرفت و تکامل نیروهای معمولی (و غیر هسته ای ) جهان آزاد بگذاریم . آنگاه می افزاید : باید نیروهای معمولی را چندان و در حدی تقویت کنیم که دیر دفاع به وسیله سلاح هسته ای تنها یکی از راه حل ها باشد و نه راه حل منحصر به فرد . بهترین وضعی که باید به ان برسیم وضعی است که در آن نیروهای معمولی ما غلبه ناپذیر باشند ، مگر به وسیله سلاح هسته ای . هیچ دلیل تکنولوژیکی هم وجود ندارد که مانع رسیدن ما به چنین وضعی شود . این وضع به دیپلماسی ما نرمش و انعطاف مورد نیازش را میبخشد و در همین حال به ما ، در مذاکرات خلع سلاح اعتماد به نفس بیشتری میدهد . باید این پندار را که شوروی از لحاظ نیروی انسانی بر ما تفوق دارد از حسابمان خارج کنیم ، زیرا جهان آزاد در کنار تفوق صنعتیش از لحاظ نیروی انسانی هم بر بلوک شوروی تفوق دارد . راه حل مشکل در تکیه کلی و اساسی بر جنگ معمولی محدود است . زیرا امکان مقید و کنترل آن خیلی بیش از احتمال کنترل و مقید کردن جنگ هسته ای محدود است و این معلول آن است که طرفین در به کار گیری از سلاح هسته ای تاکتیکی خبره نیستند و همین فقر تجربی باعث ارزیابی های غلط میشود . سرعت پیشرفت عملیات رزمی در چنین جنگی به قدری زیاد است که امکان متوقف ساختن برای مذاکره نیست ، و در نتیجه هر طرفی خود را در ظلمت بی خبری غوطه ور میبیند . همچنین مرز فاصل جنگ معمولی با جنگ هسته ای خیلی مشخصتر از مرز فاصل جنگ هسته ای تاکتیکی با جنگ هسته ای خیلی گسترده است . بالاخره این استراتژی با ماهیت دفاعی سیاست ما بیشتر سازگار است . در عین حالی که توجه کامل ما باید معطوف نیروهای معمولی باشد ، صحیح نیست که بر آنها تکیه کلی کنیم بلکه بایستی برای مقابله با پیشامد ها یک نیروی هسته ای بازدارنده در دسترسی داشته باشیم . آن بدین معناست که نیروهای معمولی ما که دارای سطح بالایی از مهارت رزمی هستند همواره زیر چتری هسته ای عمل میکنند که رکن عمده اش را یک نیروی هسته ای بازدارنده تشکیل میدهد . تا وقتی این کار انجام نگیرد ایالات متحده همچنان تسلیم باجگیری دشمن خواهد بود . باید بخاطر داشته باشیم که جنگ معمولی بهتر از جنگ هسته ای است و جنگ هسته ای محدود بهتر از جنگ هسته ای گسترده است . نیروهای معمولی از وجود نیروی هسته ای که قادر به جنگ هسته ای محدود باشد بی نیاز نیست زیرا یک جنگ هسته ای را نمیتوان مقید و محدود نگاه داشت مگر در صورتی که احتمال به کار بردن سلاح هسته ای برجا بماند و خودش همچنان امری نا مرغوب www.military.ir تلقی بشود . اگر بر این مطلب تواف داشتیم که تقویت نیروهای معمولی و نیروی بازدارندگی هر دو ضروری است ، بایستی نیروهای معمولی در حالتی دایمی باشند و نه مثل سابق که به محض شروع جنگ به زیر پرچم فرا خوانده میشدند .باید این طور باشند تا بتوانند با هر پیشامدی در هر نقطه ای مقابله کنند . البته کسانی هم هستند که میگویند نیروهای معمولی باید بتوانند هم از عهده یک جنگ معمولی بر بیایند و هم از عهده یک جنگ هسته ای . اما چنین چیزی عملی نیست .ولی لازم است نیروهای معمولی هر دو نوع جنگ را آموزش ببینند تا بتوانند خود را در عملیات برابر تهاجم هسته ای محفوظ نگاه دارند . اما به محض شروع درگیری و عملیات ف نیروهای مسلح باید یکی از انواع جنگ را برگزینند ف زیرا از لحاظ عملی ممکن نیست که از نوعی به نوع دیگر جنگ بپردازند . این ماسله وجه دیگری هم دارد و آن این است که بودن سلاح هسته یا همراه نیروهای معمولی امر به کار بردن آن را از سیطره فرماندهی خارج میسازد و جنگ معمولی را تبدیل به جنگ هسته ای میکند و هرگز نمیتوان آنرا در سیطه نگاه داشت ف گرچه دستورات اکید دایر بر عدم استعمال آن صادر گردد و مثلا گفته شود به عنوان آخرین حربه به کار رود ، اما در کشاکش نبرد و جریان عملیات چه کسی تعیین میکند که حالا وقت ( آخرین حربه ) رسیده است ؟ خلاصه کلام این است که باید نیروهای مجهز به سلاح های معمولی وجود داشته باشند و نیروهای دیگر مجهز به سلاح هسته ای به شرط اینکه هر دو نیرو متقابلا آموزش دیگری را ببینند و تخصص ان را دارا شوند اما به محض شروع نبرد ، سلاح های هسته ای را نباید به دست نیروهای معمولی داد و گرنه نیروی بازدارندگی تحت سیطره سطوح پایینتر قرار میگیرد و این به مصلحت نیست . حال که به این نتیجه رسیدیم ف لازم است مذاکرات محدود کردن سلاح های هسته ای ، نیروهای معمولی را نیز در برگیرد . این خلاصه نظریات کسینجر . درج شده در کتاب استراتژی بین الملل نوشته جلالدین فارسی 1361 (که البته تا الان این نظرات دستخوش تغییرات و اصلاحات شده اند و کمی قدیمی به نظر میرسند اما کلیت این مطالب به نظر میرسه که ارکان سیاست نظامی آمریکا رو تشکیل میدن) اين قسمت تمام شد . از عزيزان خواهش دارم كه اين مطالب رو بخونند و با توجه به اوضاع سياسي روز دنيا كه شاهدش هستند در حيطه ارزيابي و آينده نگري قرار بدن . منتظر نظرات دوستان عزيز هستم . با تشكر .
  18. [quote] اينجاست كه توضيحات وريور گرامي را مي طلبد. [/quote] [quote]اینو یه نفر توضیح بده؟؟؟ [/quote] نقطه کور و ... که خواهد داشت ! و اینکه این رادار همچنین هم از اخلال مصون نخواهد بود بطور طبیعی .. ولی به این رادار ها میگن OTH over the horizon فراتر از خط افق. و از تکنولوژی بک اسکترینگ استفاده میکنند که : پالس موج به آسمان تابیده میشه ولی بازتابهایی که در پس زمینه هستند در پشت خط افق گرفتار میشن و دیده نمیشن به همین خاطر بازتاب این امواج از روی یونوسفر گرداوری میشن تا به پشت خطافق تا فواصل دور هم دید داشته باشیم . http://en.wikipedia.org/wiki/Over-the-horizon_radar http://www.fas.org/nuke/guide/usa/airdef/an-fps-118.htm
  19. [quote]می خواستم بپرسم این محصول در بنه جنگنده ها هم کاربرد داره؟ و سوال دیگه هم اینه که به جای استفاده از فولاد در بدنه اصلی اسلحه میشه از این استفاده کرد؟ [/quote] بله و اينكه گويا به كاهش سطح مقطع هم كمك ميكنه .
  20. دوستان به نظرتون امارات با اين امكانات توانايي حمله و اشغال جزاير ايراني رو داره يا نه ؟! البته بدون تعصب و خيال پردازي قضاوت كنيد .
  21. [quote]سلام.وریور عزیز میشه توضیح بدید که بیشترین استفاده از این الیاف در صنایع نظامی در کجا میتونه باشه؟ دوستان شاید به تولید انبوه رسیده که خبرش رو اعلام میکنن.. [/quote]سلام شرمند كه پست شما دير ديدم . راستش دوستان اينقدر كاربردها رو به خوبي و مستند نشون دادند كه ديگه جاي بحثي باقي نميزاره .. اگر به يوتيوب و سايتهاي مشابه دسترسي داريد در مورد نحوه استفاده و بكارگيري فيبر كربن تحقيق كنيد كه به موارد گسترده و زيبايي برخورد ميكنيد .. تقريبا ميشه گفت در ساخت اكثر قطعات فلزي و غير فلزي ميتونه كاربرد داشته باشه .
  22. و میگوید قبل از هر چیز ، قادعده ای انکار ناپذیر وجود دارد بیدن صورت که هر جنگ معمولی که میان دو دولت صاحب سلاح هسته ای رخ دهد ممکن است تبدیل به یک جنگ هسته ای ود . این بدان معناست که هر جنگ معمولی زیر چتر جنگ هسته ا صورت میگیرد و تا وقتی چنین است باید برای احتراز از آن اماده شده . در اینجا دو مکتب هست : که یکی خواهان به کار بردن سلاح هسته ای در جنگ محدود است و دیگری خواستار اکتفا به سلاح های معمولی در چنین جنگی است . طرفداران بکار گیری سلاح هسته ای در جنگ محدود میگویند : شک نیست که اتحاد شوروی از نظر نیروی انسانی بر غرب تفوق دارد و غرب برای مقابله با این تفوق چاره ای ندارد جز توسل به برتری تکنولوژیک خویش یا به استفاده از سلاح هسته ای . چون استفاده از این گونه سلاح نیروهای دشمن را مجبور به انتشار و پخش شدن میکند و بدین ترتیب دشمن قادر نخواهد بود نیروهایش را برای شکافتن خط جبهه متمرکز کند .به کار رفتن سلاح هسته ای در میدان رزم طبعا تاکتیکهایی را که در جنگ جهانی دوم بکار میرفته تغییر خواهد داد ، زیرا منطقه عملیاتی را بکلی نابود میکند و مجبور میسازد که واحد ها کوچکتر شوند . چه ، دیگر نیازی به قدرت آتش واحدهای بزرگ نیست و اگر نیروهای مهاجم متمرکز شوند ، توسط نیروی هسته ای دشمن نابود خواهند گشت . به جای تمرکز آتش پرحجم ، احتیاج به سرعت حرکت نیرو و ساده تر شدن شئوون اداری و تدارکاتی آن است . بدین جهات ، تکیه اساسی بر روی نیروهای کوچک پرتحرک خودکفا خواهد بود ، امر که نسبت تلفات و خسارات راحتی از آنچه در جنگ جهانی دوم و زمان سلاحهای معمولی بود پایینتر خواهد اورد . استراتژی هسته ای این خصوصیات را دارد : 1- حتمی بودن پراکندگی نیرو سبب میشود که میان مقتضیات پیروزی و مقتضیات گرفتن زمین جدایی افتد . نیرو ها در چنین جنگی در واحد های کوچکتر دارای سرعت بیشتری هستند ، حال آنکه گرفتن زمین بویژه در مناطق حیاتی نیاز به تجمعات بزرگتری دارد . 2 - جنگ هسته ای همه محاسبه های دشمن را بر هم میزند ف زیرا جنگی است که دشمن عادت به آن و تجربه ای از آن ندارد و اطلاعاتش درباره آن منحصر حقایق نظری است . 3 - سبب میشود تسلطی کهwww.military.ir شوروی بر اقمارش دارد متزلزل و سست شود ، زیرا ناچار خواهد شد از نیروهای اشغالگر خویش در این کشور ها بکاهد ودین ترتیب بدل شوند به میدان جنگهای چریکی میان مردم آنها با اشغالگران روس ، و مشکلات سیاسی بوجود آید که به عنوان یک نیروی بازدارنده عمل کند . 4 - محروم ساختن خویش از سلاح های هسته ای به معنای محرومیت ما از بهره گیر از تفوق تکنولوژِی و صنعتی ماست. 5 - حال که دشمن دارای سلاح هسته ای ،باید ما هم نیروهای رزمی خویش مجهز به سلاح هسته ای کنیم . این بهتر از این است که یک نیروی رزمی مجهز به سلاح های معمولی داشته باشیم با یک نیروی هسته ای بازدارنده کاملا مصون . این حالت باز هم بار مسئولیت ما را سنیگن میسازد و هم نیروی انسای زیادی را به هدر میدهد . طرفداران اکتفا به سلاح های معمولی در جنگ محدود میگویند : به کار بردن سلاح هسته ای با طبیعت محدود سازگار نیست . زیرا اگر محدود نگاه داشتن جنگ معمولی کار دشواری باشد ، دیگر با بکاربردن سلاح هسته ای چه وظعی خواهد یافت ؟ اگر سیطره بر جنگ محدود هسته ای امری بنهایت دشوار باشد ، باز تلفات و زیان های آن سخت هنگفت است . نیروهای کوچک مجهز به سلاح هسته ای - هر حجمی داشته باشند در معرض شکست خوردن و انهدام از نیروهای معمولی خواهند بود . وانگهی ، چه کسی ادعا تواند کرد که سلاح هسته ای جایگزین نیروی انسانی است ؟واقعیت عکس این را ثابت میکند . چه ، از آنجه که تلفات یک جنگ هسته ای سرسام آور است ، به عکس آنچه که تصور میکنند ، احتیاج به نیروی انسانی بزرگتری دارد . حتی به کار رفتن سلاح هسته ای به دولتهای عقب مانده نسبت به دولتهای صنعتی امتیازی میدهد و آن اینکه اگر دولت اعقب مانده ای ضربات خود را بر مراکز صنعتی ان وارد آورد ، تلفات و خسارات بیشتری میتواند بزند. اگر نشود در جنگ های محدود سلاح هسته ای بکار برد ، وظیفه ایالات متحده آمریکاست که سیاست دفاع خود را تبدیل به سیاست تهاجمی کند تا بتواند از امتیازی که سلاح های هسته ای به مهاجم میدهد استفاده ببرد . طرفداران این مکتب در محاسن استراتژی پیشنهادی خود چنین میگویند : 1 - فرصت بیشتر و بهتری برای محدود ساختن جنگ میدهد . 2 - تفوق صنعتی اسالات متحده آمریکا را به بهترین وجه مورد استفاده قرار میدهد . 3 - کندی عملیات در جنگ معمولی برای یافتن راه حلهای سیاسی فرصت کافی میدهد . 4 - دفاع با سلاح های معمولی بهترین وسیله و روش مقاومت در برابر نیروی اشغالگر است . 5 - وقتی سیاست ایالات متحده آمریکا دفاعی باشد ، اعلان جنگ هسته ای به اتحاد شوروی واگذار میشودو این امنیت ملی را کاملا به خطر می اندازد . کسینجر نظریات این دو مکتب را مورد بحث و تحلیل قرار داده میگوید : این هر دو فقط توجهات اخلاقی طرفین جنگ را بیان میدارند و از جنبه عملی آن غافلند . اینها که میپندارند به کار نبردن سلاح هسته ای پشت پا زدن به پیشرفت است همانقدر مبالغه میکنند که آنها که میپندارند فکر جنگ هسته ای ا به مغز راه دادن پشت پا زدن به اخلاق است . هر دو طرز تفکر این حقیقت را نادیده میگیرند که مساله آنقدر ها که مربوط به حجم هدف کشمکش است ارتباط با نوع اسلحه مرد استفاده ندارد . هر چند این دو طرز تفکر تا حدی حق دارند ولی باید توجه داشته باشیم که اگر به انهدام بیش از اندازه بها بدهیم ، به هنگام اجرا در اراده ما اثر خواهد گذاشت .حال آنکه اگر به یک استراتژی معتدل برای اداره جنگ بیش از اندازه بها بدهیم شاید آنقدر خطرش را کم جلوه بدهد که باعث وقوع آن بشود . از این رو باید تهدید به بازدارندگی به اندازه ای معتدل باشد که تحمل کیفرش برای دشمن ممکن نباشد . راه حلی که باعث میشود شک و تردید دشمن در مورد ماهیت درگیری و برخورد زیاد احتمال وقوع تجاوز را کم میکند. ادامه دارد .... ــــــــــــــــــــــــ
  23. با تشكر از جناب لست وار . توي اين تصويري كه خودتون قرار داديد بمب ريزي در حالت CCIP هست که مخفف CONTINUOUSLY COMPUTED IMPACT POINT میشه در این حالت بمب ها بصورت پرتابه ای و درک زمان بندی مشخص روی هدف ریخته میشه که با دقت پایینتری نسبت به سایر حالات بمب ریزی به هدف اصابت میکنه.. البته اونقدر هم غیر دقیق نیست و میشه با این روش یک بمب مارک 82 رو روی یک تانک هم انداخت که به شرایط محیطی هم بستگی داره . توی این روش به خلبان گفته میشه که چه زاویه شیرجه سرعت حرکت ارتفاعی رو نیاز داره تا بمب به نقطه مورد نظر اصابت کنه .
  24. اين سوالات رو بايد تا خوندن تمام مطلب نگه داريد . اما اينطور كه هنري تمام جوانب رو ميخواسته بررسي كنه و راه حل پيشنهاد بده بايد بگم كه راه ديگري غير از چنين استراتژي اي در تقابل با ايران پيش روي آمريكا نيست و در زمان جنگ هم شاهد اون بوديم ! .. منتها اين نظريات روز به روز در حال پيشرفته عيب يابي و تكامل هستند و نميشه بر تمامي اركان اين استراتژي بعنوان سياست نظامي آمريكا استوار ماند اما ميتونه عمده رفتار اون رو تعبير كنه . چيزي كه اين استراتژي بيان ميكند يك جنگ اقتصادي و حساب شده با ضرر و منفعت مشخص است كه پيش از جنگ بايد محاسبه گردد ! و همين يكي از عمده ايرادات بكارگيري اين استراتژي در برابر ايران هست و همونطور كه شاهديم دستگاه سياست خارجي آمريكا ناتوان از براه انداختن جنگ محدود مدتهاست رو به تحريم و بازي با ايران آورده . هر از چندگاهي هم شاهديم كه افرادي مانند اوباما و جديدا ران پاول و خيلي از سياستمداران بازنشسته از سياست بر اساس همين استراتژي دم از ارتباط با ايران ميزنند و ... بهتره بگم اين استراتژي در جنگ نه بصورت جنگ سخت بلكه جنگ نرم بين ايران و آمريكا در جنگ هست . در ادامه نظرات اين فرد در مورد مقابله با ايران هم هست كه اگر عمري باقي بود خواهم اورد . <
  25. کسینجر آنگاه مساله بسیار مهمی را مطرح میسازد به این شکل : چون در سایه استراتژی جنگ محدود دشمن در مقایسه با جنگ گسترده در سایه خطر کمتری قرار میگیرد ، همین امر او را به اقدام به تجاو تشویق میکند . و میگوید این قابل بحث است . برای دفع این شبه و رفع این احتمال باید استراتژی جنگ محدود را بدقت بفهمیم و بدانیم که این هدف را تعقیب میکند . الف – تقویت بازدارندگی به پایه ای که اصلا وقوع تجاوزی را مانع شود . ب- در صورت شکست بازدارندگی در ایفای نقشش ، راه را به روی یک تسویه حساب مسالمت آمیز میگشاید ، پیش از آنکه نیروهای بازدارندگی عملا مداخله کنند و جنگی پیش آید . بدترین سیاستی که ممکن است پیش گرفته میتواند از از درک طبیعت جنگ محدود بوسیله افکار رایج بوجود آید. شک نیست که در سایه جنگ محدود هر یک از طرفین توانایی فنی و عملی توسعه و تصاعد بخشیدن به آن را دارد ولی ترس از چنین کاری است که سبب مقید ماند آن میشود . وانگهی ، جنگ محدود بر این پایه استوار است که مصالحه و معامله ای را صورت دهد که قبلا حساب و پیش بینی شده و از حدود معینی هم تجاوز نمیکند . علاقه یکی از طرفین به حدود کردن جنگ بیفایده است مگر اینکه در برابر ، طرف هم علاقه ی مشابه ای به همین کار داشته باشد . بنابراین ، عملی ساختن یک جنگ محدود مستلزم تمایل دو طرفه است . اگر طرفین مایل به چنین محدودیتی نباشند جنگ محدود و هدفش منتفی خواهد بود . هر قدر بکوشیم تا حجم نیروهایی که به جنگ محدود اختصاص داده ایم بیفزاییم ، دشمن همانقدر بر کوشش نظیر ان خواهد افزود . هر قدر حجم برخوردی که برای رسیدن به پیروزی لازم است بزرگتر شود و به جنگ گسترده نزدیکتر گردد ،همان قدر تمایل به کاهش آثار تجاوز آن بیشتر خواهد شد . بدین سان ، افزایش نیروی بازدارندگ ی به صورت یکی از ضروریتهای جنگ محدود در می آید . ترس از خطر گسترش جنگ سبب محدودیت طول جنگ میشود .اگر یکی از طرفین مایل به یک جنگ گسترده باشند ، احمقانه خواهد بود اگر به این شکل جنگ محدود و محلی شروع کنند ف زیرا شروع جنگ محلی و محدود به معنای هشداری است به طرف مقابل برای تفهیم این مطلب که مایل به عدم تصاعد ان است . تجربه نشان داده است که معمولا هر دو طرف آماده اند تا گذشتهایی بکنند که پاره ای از منظورهای طرفین را براورده می سازد . علی رغم همه اینها ، خطر تصاعد یافتن جنگ محدود و تبدیل آن به یک جنگ گسترده تا وقتی که هر یک از طرفین به اهداف و منظورهای طرف دیگر پی نبرده است وجود دارد . لازم این تفاهم آن است که وسیله ارتباطی برای تماس دایمی ان دو وجود داشته باشد .بالاتر از این باید تمایل مشترکی به همکاری داشته باشند . بدون چنین تمایل و علاقه مشترکی ، نمیشود تضمین کرد که جنگ در چهارچوبه محدودش ادامه پیدا کند .همچنین باید با جنگ محدود بعنوان بک مشکل استراتژیک برخورد نکرد بلکه آن را فرصتی تلقی کرد برای شروع مذاکره . با این تلقی ، جنگ محدود یک اقدام بسیار خوب است برای پرهیز از یک تصادم گسترده . اگر ما در یک جنگ محدود وارد شدیم ، بایستی آماده مذاکره باشیم تا به راه حلی برسیم ، و دیگر شعار مشهور را رها کنیم که میگوید (( باید به پیروزی نهایی رسید !)) در خوشبینی نباید تا بدانچا پیش رویم که بپنداریم جنگ محدود حلال همه مشکلات است و طور خودکار به صلح می انجامد . ارزیابی ما از جنگ محدود باید این باشد که احتمال فرصت گریز از مصایب و بلاهای مهلک را میدهد ، و بازدارندگی را به شیوه ای معتدل به تحقق میراسند . اگر هم چنین توفیقی نیافت ، یک فرصت اضافی به طرفین میدهد تا از افتاده به پرتگاه مهلکه دور شوند . بنابر این جنگ محدود گزینشی عاقلانه است از دیگر راه حلها ، گزینشی که صلح را برقرار نمیسازد اما راهی است میان انتحاری که بصورت جنگ گسترده است و تسلیمی که مترتب بر عدم امکان انجام ان است .و مستلزم مهارت روانی و سیاسی و نظامی است و همین ان را در هنگام اجرا وعمل ، سیاستی بسیار پیچیده کرده است . اما چاره ای جز پیروی ان نداریم . کسینجر تصور خویش را از جنگ محدود بر هشت اصل نهاده است : 1 – جنگ محدود جانشین (( واکنش گسترده )) نیست بلکه مکمل آن است ، بدین سان که داشتن توانایی بر واکنش گسترده مانع توسعه دایره جنگ میشود . 2 – جنگ محدود نباید بیش از حد لازم محدود باشد ، چنانکه در جنگ با کره به اشتباه چنین شد . 3 – جنگ محدود غیر هسته ای علیه دولتهای غیر هسته ای ا برای کمک به یکی از طرفین یک جنگ خانگی علیه طرف دیگر بکار رود . در چنین جنگی هیچ گونه مشکلی بوجود نمی آید . مشکلات در اداره جنگ هسته ای محدود علیه یک دولت هسته ای است یا دولت بزرگی که نیروی انسانی و جمعیت بسیار عظیمی دارد که نمیتوان در یک جنگ هسته ای مغلوب و مقهورش ساخت . 4 – اگر در یک جنگ محدود قرار است سلاحهای هسته ای بکار رود ، باید خیلی زود و در ابتدا بکار رود . 5 – بازدارندگی و منع دشمن از تجاوز مستلزم این است که یک سلسله توانایی ها با درجات متسلسلی از تاثیر در اختیار باشد به موازات ستیزه جویی ها ی گوناگونه که شوروی میکند ، به این شرط که این توانایی ها در درجه ای باشد که شوروی نتواند با آن مقابله کند مگر با دست زدن به یک جنگ گسترده . در همین حال ، باید او را از طریق توقفی که به لحاظ نیروی بازدارندگی داریم بر او مانع شویم . 6 – جنگ محدود نه تنها مستلزم وجود توانایی نظامی با درجات و مراتب متسلسل و کارساز است بلکه احتیاج به چنان دیپلماسی ای دارد که نگذارد طرف به این پندار کشانده شود که جنگ محدود جاری مقدمه ای است که برای یک جنگ علنی گسترده . ضمن اینکه باید بدانیم بدون اینکه بتوانیم هر گونه شک و تردیدی را درباره توانایی و آمادگی خویش برای ورود به جنگ گسترده آشکار ازذهن دشمن بزداییم نخواهیم توانست استراتژی جنگ محدود را بکار بندیم و بر میدان کشمکش خویش با خصم تحمیل کنیم . 7 – به همین جهت ، جنگ محدود را باید به این طریقه انجام دهیم که به طور متناوب مقادیر درجه بندی شده ای از نیروی انهدامی را بکار بریم و در خلال ان فترتهایی را برای نفس کشیدن پدید آوریم تا دشمن فرصت تماس سیاسی پیدا کند . زیرا غرض از چنین جنگی وارد آوردن ضربات پیاپی بای شکستن اراده دشمن نیست بلکه بعکس ، بایستی تکامل عملیات نظامی به گونه ای صورت گیر که در جنگ مرحله اتفاق افتد و مجال برای ارزیابی به دشمن بدهد تا پیش از شروع مرحله بعدی بتواند سود و زیانهای ادامه www.Military.ir جنگ و انجام مذاکره و معامله را بدقت بسنجد و تصمیم خویش را به یکی از ان دو بگیرد . در صورتی که دشمن به طرز مناسبی تجدید به محاسبه نکند اماده میشود تا ضربه خشن تر و سختتری را تحمل کند ، مطابق همان جدول درجه بندی بکارگیری نیرو لازم است هر سطح از نیروی دشمن با سطحی از نیروی معادل آن یا کمی بیشتر آز آن مقابله شود . اما در صورتی که نیروهای معمول (غیر اتمی) ما و دشمن هم سطح و متعادل بود ، جز با بکارگیری سلاح های هسته ای به شکل محدود نخواهیم توانست توازن نیروها را به سود خویش تغییر دهیم . 8 – ناچاریم راههای تماسی با دشمن باز کنیم و این تماس ها را حفظ نماییم نه تنها بر اینکه او را از نیات خویش آگاه سازیم بلکه برای اینکه استراتژی عمومی خویش را به او بفهمانیم تا در جریان تصاعد و تکامل عملیات رزمی و مذاکره که هر بار دومی از پی اولی می اید امر بر او واضح باشد . برای اینکه جنگ محدوده ما را به همان فایده و نتیجه ای که دلخواه ماست برساند سه چیز ضرورت دارد : الف – توانایی نیروی که جنگ محدود اختصاص یافته بر جلوگیری دشمن از اقدام به تجاوز به قصد برقراری یک وضع تازه ب- توانایی نیرویی که به یک جنگ محدود اختصاص یافته است بر قانع ساختن دشمن به این حقیقت که که در جنگ محدود جاری گرچه خطر گسترش هست ولی مقدمه ان نیست . ج - سیر پابپای جنگ محدود با یک دیپلماسی ماهرانه بر این پایه که پاسخ منحصر به فرد تجاوز یک جنگ گسترده نیست بلکه منظور این است که مذاکره برای معامله صورت گیر و کار به تسلیم بدون قید و شرط نکشد . از این رو ، در این استراتژی – استراتژی جنگ محدود – تکیه کلی بر عوامل جنگی محض زدن خطاست، زیرا هر درگیری ممکن است به تدریح دامنه پیدا کند و شعله ای افروخته گردد . لازم است دیپلماسی از فترت های آتش بس در جهت رسیدن به راه مصالحه و معامله ای استفاده کند . کسینجرسپس مساله دیگری را مطرح میسازد : که آیا جنگ محدود یک جنگ هسته ای است یا یک جنگ معمولی ! ادامه دارد ...