najaf47

Moderators
  • تعداد محتوا

    1,267
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    5

تمامی ارسال های najaf47

  1. [quote]پس عجب اوضاعي بوده اونجا ماشالله مثل اينکه نشونه گيري و گرا دادنشون هم بدک نبوده !!! چه بلايي سر اون رزمنده زخمي اومد ? همين جور ادامه بديد نوشتن خاطراتتون رو, از بچه هاي رزمنده هم اگه کسي هست تو سايت شروع کنه. هم براي ما آموزندست هم جالب ... ما که سير نميشيم هرچي ميخونيم ,ميگم شما خود فاو هم بوديد ? توفيق شيميايي هاي صدام هم پيدا کرديد ? راستي هواپيما هم زديد ? ضد هوايي استينگري چيزي ? در مورد قناصه چي ها هم بنويسيد ...[/quote] بسمه تعالی با سلام [color=blue]اون زخمی هم بعد به عقب منتقل شد و فکر کنم که بعدها شنیدم که یه مدت [b]فرمانده گردان شهادت[/b] لشکر بود [b](((((که کارشون همونطور که از اسمش پیداست باز کردن راه های خیلی سخت و یا نبرد نابرابر با تانکها و یا باز کردن میدونهای مین غیر منتظره و یا شکستن حلقه های محاصره و خلاصه هر چی کار خفن که باید با از خود گذشتگی منحصر به فرد تر از گردانها و تیپ های دیگه لشکر بر میومد رو انجام میدادن و توو این راه ها بیشترشون شهید میشدن و همه شون دونسته و با اراده و ایمان مثال زدنیشون به این گردان ویژه میرفتن و از حیث آمادگی و فشار کار نظامی هم برجسته بودند و فشار کار و تمرینشون هم از بقیه گردانها بیشتر و سخت تر بود بطوریکه هر کسی نمیتونست تووشون دوام بیاره مگر ایمان و از جان گذشتگی منحصر به فرد تری داشت. چون میدونست که یقیناً توو این گردان دیر یا زود شهید میشه. یعنی توو این گردان احتمال شهادت بیش از گردانهای دیگه بود. اون هم گفتم بخاطر ماموریتهای مهم و صعب و تقریباً غیر ممکنی که بهشون محوّل میشد وگرنه همونطور که گفتم چندین بار و شما هم بحمدالله خوب میدونین مرگ و زندگی حقیقتاً دست اون بالایی هاست و خداست که چک همه رو قبول میکنه و یا برگشت میزنه.......)))))[/b] و شنیدم که همون موقع ها شهید شده. بچه خوب و باصفایی بود. اصلیتش هم از برادرای ترک آذری زبان بود. و خیلی با حال و نورانی بود.......[/color] [color=indigo]همونطور که توو پست های قبلی هم گفتم بله. توو فاو هم توفیق حضور داشتم. و ابتدا تیربارچی دسته شهید حسین کردبچه توو گروهان شهید بهشتی (که فرمانده اش رفیق قدیمیم از زمان گردان کمیل ، شهید محمود پیر بداغی بود) گردان مالک اشتر تیپ یک عمار لشکر 27 محمد رسول الله(ص) تهرون بودم. که بعدها رفتم واحد ا. ع لشکر با چند تن از دوستام. توو این عملیات بود که به تنهایی فکر کنم حد اقل دو بار از شش بار ( که بعنوان مجروحیت شیمیایی مستند توو بنیاد هست.) شیمیایی شدن هامو توو این عملیات شدم. این شش باری که میگم و ثبت شده بغیر از مواردیه که نتونسته بود حالمو کامل بگیره و نذاره که دوباره برم خط ، هست . و این شش بار دیگه شدید بود.... و ما رو یه جورایی کلّه پا کرد که همین حالا هم دارم در حال درمان هستم و بعضی از دوستان سایت هم میدونن و علت اینکه شمال زندگی میکنم هم همین بوده که پزشکان بنیاد منو فرستادن اینجا.... تا درمانم موثرتر باشه..........بگذریم..... عملیاتهای خیبر و بدر و والفجر هشت توو فاو شش هفت بار همونطور که اشاره کردم خفن شیمیایی شدم که بیشترش با گاز خردل بود و یه مورد عامل خون و یک یا دوموردش هم عامل اعصاب......با تاول زا هم غیر مستقیم حال و حولی کردیم.....توو والفجر ده و بیت المقدس های دو چهار و پنج و شش و هفت هم یه نیمچه بگی نگی با شیمیایی سلام و اوغور بخیر داشتیم که خب حساب ( و ثبت توو بنیاد) نشده.... ترکش هم یه چند تایی بی نصیب بالاخره نبودیم و نموندیم توو اون شش سال بحمدالله و یه چند تایی.... داریم خدارو شکر........ خب موج انفجار هم که دِسِر جنگ بود و الی ماشاءالله بحمدالله داشتیم که فقط یک بار خیلی..... شدیدش.... توو بنیاد ثبته! وگرنه خیلی از موارد بود که با اینکه سر درد و سر گیجه و حالت تهوع(گلاب به روتون) و .....بخاطر موج انفجار .....داشتیم [i]ولی تحمل میکردیم و از اورژانس و بیمارستان و زیر دست امدادگرا( که بهشون بیشتر میگفتیم دکتر دو زاری ) دو دره میکردیم و برمیگشتیم خط پیش دوستامون. البته توو خیلی از شیمیایی شدن هامون و حتی ترکش خوردن هامون هم همینطوری الحمد لله رومون زیاد بود و از رو نمیرفتیم و دودره میکردیم از زیر دست طایفه سفید پوش و برمیگشتیم (با هر جون کندنی که بود) خط پیش رفیقامون. بگذزیم[/i]....[/color] [color=darkblue]در مورد هواپیما ... اونم که سقوط کنه و بیافته... نه... ولی دوستام زدند.. جنگنده هم زدند.... ولی حقیر یک بار توو فاو همون محور ام القصر که خط بودیم با تیربار گرینوفم به سمت یه دونه از اون [size=18][b]هواپیما ملخی های [/b][/size]عراقی که میومدن برای بمب باران نزدیک و گلوله باران خط های مقدممون شلیک کردم که چون ارتفاعش خیلی پایین بود(شایدحدود سی، چهل متری زمین) میدیدم که تیر ها به بدنه اش میخورد ولی خب سقوط نکرد و رفت...... حتی با یه 14.5 تک لول غنیمتی هم که توو خط متروک مونده بود یه بار دیگه سمت همین هواپیماهای مسخره [b]( آخه عین این هواپیماهای جنگ جهانی دوم بود و عین اونا صدای قار قارکی داشت!)[/b]ولی خیلی خفن و خطرناک بودند ،شلیک کردم ولی با اینکه یه تعدادیش هم بهش خورد ولی لاکردار سقوط نکرد! (اینطوری نبینین ها... لامصّب خیلی سگ جون بود).[/color] [color=blue]حتی یادمه توو عملیات خیبر توو جزیره هم این لاکردارا میومدن و خیلی ما رو اذیت کردن که اونجا خوب الآن یادم افتاد [/color][color=darkred]که یکی از بچه هامون از توو یه چاله سنگر توو شیب کنار جاده روی هور که از پل طلائیه میرفت سمت عراق و[/color] [b][color=olive]بچه های ما دو طرف این جاده به صورت صف پشت هم !!! روبرو با خط عراق بودن !!!! [/b][/color][color=green][size=18][i]و کنارش هم یه مشت نی و بقیه دریاچه هور بود با یه قبضه آر پی جی 7 یکیشون رو زد !!!!.... ولی خب... خودش بخاطر اینکه از چاله سنگر به سمت هوایی شلیک کرده بود متاسفانه با آتیش عقبه خود آر پی جی 7 شدیداً تا سینه سوخت و به شهادت رسید....[/color][/size][/i][size=24][color=indigo][i]چاره ای نبود... آخه امکانات و پشتیبانی مقدور نبود و خطوط مقدم ما هم همونطور که اشاره کردم اصلاً با هیچ تاکتیک متعارف جنگ نظامی روز ( و حتی امروز) دنیا نمیخوند و خدا خودش میدونه که بچه هامون فقط و فقط با گوشت و پوست و استخونشون جزیره مجنون رو گرفتند و نگه داشتند و ثبتش کردند....[/size][/color][/i] یا علی مدد.....
  2. [quote]درست میگی رفیق...اینجوری بری جلو تا یک ربع دیگه به ما هم رحم نمیکنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بعدشم بمیرم واست که همه منابعت داخلیه.....پاش بیفته ..........هم میخونم... بده آدم مطلب روزو بخونه؟؟؟؟؟ عجیب واسم !از شما بعیده!!!! پیغمبر عزیز ما یه اسرای جنگی میگفتند به سربازان ما درس بدهید بعد آزادید...والا از شما بعید بود.[/quote] [quote]منابع این کاربر کاملا خبر رو صحیح ذکر کرده بودند. اینم منبع داخلی: روسیه درباره اس 300 :‌ از غرامت خبری نیست / فقط پولتان را پس می دهیم سرگئی چمزوف مدیرکل شرکت دولتی صادرات تسلیحاتی روسیه روز پنجشنبه 15 مهر گفت: روسیه پول موشک‌های اس 300 را به ایران پس می‌دهد. به گزارش واحد مرکزی خبر به نقل از رویترز، مسکو در نظر دارد مبلغ پرداختی ایران برای سامانه موشکی اس 300 که حدود هشتصد میلیون دلار است را به این کشور پرداخت کند. دیمیتری مدودف رئیس جمهور روسیه ماه گذشته میلادی تحویل سامانه موشکی اس سیصد به ایران را ممنوع اعلام کرد منبع: http://www.asriran.com/fa/news/139440 مبینیم که روس ها یک ریال هم غرامت نمیدهند و طبق معمول دولت ما شده هالو![/quote] بسمه تعالی با سلام دوستان عزیز! ظاهراً شما یادتون رفته که " حق گرفتنی است " و ما ایرونی ها هم توو این زمینه که حقمون رو بگیریم اصلاً حاضر نیستیم کوتاه بیایم و روو مون هم زیاده.....و کم هم نمیاریم. (سابقه سی ساله مون رو که دارین توو این زمینه خدا روشکر) حالا شما وایستا و تماشا کن ببین چیجوری حقمون رو میگیریم. و اگه توو پیچ و خم مصالح منطقه ای و سیاسی گرفتار نشه خوبم میگیریم. و اگه ندن چند برابرش رو همچین هزینه توو کاسه شون میره که نادم و پشیمون بشن. ظاهراً اونها هنوز این مردم بعد از انقلاب اسلامی ایران رو خوب نشناختن و هنوز فکر میکنن که ایرانیها همون هالوهای زمان جنگ بولشویکها و جنگ جهانی اول و دومن و ایران هم همون ایران!!!!! خب وقتی بقول معروف" کپسول گاز خورد توو سرشون " خواهند فهمید آخه بد بختی این منبع داخلیتون هم همچی بگی نگی بدجوری یه وقتهایی تهش باد میده.....!!!! یا علی مدد.
  3. [quote]نجف جان جدا قضيه اهن پاره ها چي بوده؟؟يعني جنگنده ها يا بمب افكناشونو با اخن قراضه لود ميكردن؟؟[/quote] [quote]يه کم در مورد اين سه راه مرگ شهادت توضيح ميديد نجف جان , تو خيلي از خاطرات رزمنده ها ديدم اصلا کجا بود چرا بهش ميگفتم سه راهي ?? در کدوم عمليات ? و چرا انقدر خطرناک بود ? و عراقي ها روش ديد داشتن ? گويا تلفات اونجا زياد داديم, حتي خوندم آتش مستقيم تانک هم بوده ? يه کم از اونجا بنويسيد و اگه خاطره اي ازش داريد ... حالا اون تير آهن و آهن قراضه ها موثر هم بودند ??? [/quote] بسمه تعالی با سلام اول در مورد اون آهن پاره های کذایی که خودم شاهدشون بودم بارها.... بگم که برای ما هم جای سوال داشت به نظر میومد که شاید با اونها میخواستن یه سری شاخص توو مناطقی که بمباران میکنن بزارن چون حجم بمبارانهاشون بسیار بسیار زیاد و وتوصیف نشدنی بود! و اینطوری شاید میخواستن محلهایی که مهمتره براشون و با هواپیماهای شناساییشون که دایماً در رفت و آمد بودن مشخصتر کنن و یا ببینن که اگه کمتر از اونی که میخواستن بمبارون شده بیشتر بهشون حال بدن! فکر نمیکنم که قصد دیگه ای داشتن. چون اون مناطق که آهن پاره بارون میشد رو بعد از دقایقی تا میتونستن شخم میزدن! اما در مورد سه راه شهادت....توو عملیات والفجر هشت سه راه شهادت محل سه راهی بود که یکراهش به محور فاو- البحار میرفت و یک راهش به جاده و محور فاو- بصره و یک راهش هم به محور و جاده فاو - ام القصر که میومد به سر سه راه خور عبدالله که سر این سه راهی پایگاه موشکی سوم عراقیا بود (سایت موشکی) یه طرفش خور عبدالله بود که مرز آبی بین عراق و کویت در روبروی جزیره بوبیان کویت بود( که مامن اصلی نیرو دریایی عراق شده بود بعد از رشادتها و نبرد پیروزمندانه نیرودریایی ما که دخل نیرو دریایی عراق رو اورده بودند) و یه راهش هم به ام القصر و نهرش و جاده ناصریه منتهی میشد و یه طرفش هم ؟ چون توو این یکی من نرفتم که بدونم این سه را سه راهی اصلی مواصلاتی محورهای عملیات بود که ازش تدارکات و تجهیزات و بالطبع حمل مجروحین و شهدا انجام میشد. بخاطر همین زیر آتیش شدید دشمن بود. اما در کربلای پنج هم سه راه شهادت ، سه راه اصلی مواصلاتی محورهای عملیات برای تدارکات و پشتیبانی نیروها بود که از یه طرف به کانال کنار دریاچه ماهی که یه طرفش حتی تانکهای عراق هم مشرف بودند و از محورهای بسیار سخت عملیات بود که برای نگه داشتنش خیلی زحمت و مشقت کشیدیم و تلفات دادیم که اگر بدست دشمن میافتاد اونوقت راحت قیچی میشدیم((( کاری که توو بیت المقدس 7 توو سال 67 اتفاق افتاد و ما متاسفانه قیچی شدیم و نهایت مجبور شدیم بکشیم عقب...)))). یه طرفش راهی بود که خب میومدیم و از جاده اصلی آسفالته شلمچه منشق شده بود، بود و یه راه دیگه که در جهت عکس محور کانل ماهی بود و به روبروی پتروشیمی بصره منتهی میشد بود. دشمن هم اکثراً از تانکفارما ها و مخازن ایستاده اون پتروشیمی برای دیده بانی بر اون محورها و تسلط دید استفاده میکرد و دیگه اونزمان بیشتر هم از دوربینهای قوی و هوشمند و دیجیتال برای دیده بانی بهره میبرد! که حتی وقتی اون جایگاه ها و دکل های دیده بانی مورد اصابت و هدف ما قرار میگرفت بدون هیچگونه نگرانی بلافاصله اقدام به مرمت دوباره اش میکرد و مثل ما نبود که اگه یه دکل و یا پست دیده بانی مون رو میزدند و بچه های دیده بان هامون که خدایی خیلی با تجربه و کار کشته هم شده بودن عزای جایگزین کردنشون با نیروهای همسطحشون در تجربه داشته باشیم! پیچ مرگ هم در همین راستای جادی محور روبروی پترو شیمی بود.که فعلاً یه خاطره از اونجا رو که برای خود حقیر اونجا رخ داده رو براتون میگم: یادمه یکبار یه روز عراقیا توو جنب و جوش حمله بودن که فرمانده هامون منو صدا زدن و مامریت پیدا کردیم که بریم اون طرف پیچ مرگ و یه قبضه خمپاره 60 بکاریم اونجا و یه سری تانک و ... که تقریباً اونجا کمیسیون گرفته بودن رو بهشون یه حالی بدیم که حقیر با یکی از مسئول گروهان هامون رفتم تا محل جاگذاری قبضه رو شناسایی و مشخص کنم. وقتی رفتیم و جا رو مشخص کردم برگشتیم که قبضه و مهمات لازم رو به همراه بچه های ادواتمون ببریم وقتیسر ابتدای اون پیچ کذایی رسیدیم ... یهو من دیدم رو لبه خاکریز سمت چپی جاده یه جرقّه.... و متعاقبش بوووووم ..... و دود و خاک بسیار زیاد و شدید که حاکی از اصابت خمپاره حداقل 82 میلیمتری داشت تنها به فاصله ده دوازده متریمون خورد...( چون این پیچ درست توو محل پیچش که طولی به تقریب 50 متر داشت و دوباره جاده به موازات خط ما و عراق میشد، درست روبروی و در دید کامل دشمن بود ). دشمن تحرک ما رو دیده بود و چه سریع هم اقدام کرد... بگذریم... حقیر و اون بنده خدا برادر فکر کنم پاریاب اسمش بود اگه اشتباه نکنم ، با اینکه موتورمون در حال حرکت بود و داشتیم با سرعت عبور میکردیم خودمون رو از پشت موتور پرت کردیم یه طرف و خیز " ایکی ثانیه" رفتیم ولی خب من یهو توو اون گرد و حاک دیدم یه چیزی( که یک ترکش نسبتاً بزرگ و بقول ما بچه های جنگ" کفِ دستی") با سرعت و صدای فِررررررر اومد و شاپالاقی خورد توو زانوی اون بنده خدا که جلو تر از من خوابیده بود و خلاصه دخلشو یه جورایی اورد یه سنگر عراقی که بدست ما افتاده بود هم همون دو سه متری ما بود که بردیمش توو اون سنگر و من بیچاره مجبور شدم که از وسط دشت کنار اون پیچ و مسیر که از مین هم بی نصیب نبود و پُر بود از چاله چوله های گلوله خمپاره ا که خورده بود اونجا و اون دشت رو تقریباً کاملاً سیاه کرده بود و از بین حجم گلوله ها و انفجارهای پی در پی عبور کنم( چون دیگه اون پیچ محل امنی برا عبور نبود) و خودمو به بچه ها برسونم تا بریم و ماموریتمون رو به انجام برسونیم. خلاصه با هر طرفندی که بود و سلام و صلوات رسیدم و بچه ها رو پس از یه وقفه ای که آتیششون سبکتر شد و یکهو غافلگیرانه از اون پیچ لعنتی رد کردیم و اتفقاً یه حال اساسی هم به اون مجلس تانکها و نفربراشون دادیم که یه تانک و یه جیپشون رو هم زدیم و بقیه دِ فرار...... ولی خب هر وقت خواستیم از اونجا عبور کنیم باز یه مشکلاتی مثل همین دست پیش میومد و خیلای از بچه هامون علی الخصوص اون بچه هایی که توو سنگرای اون محل بودند شهید و مجروح میشدند و ما چاره ای نداشتیم جز نگهداشتن اون موضع . چون اونجا هم برای ما و هم برای عراقیا همهم بود و اگه از دست میرفت اونموقع از این طرف چپ پهلو میدادیم و یپدیگه یحتمل قیچی میشدیم . ولی خدایی کانال ماهی و محور سنگر نونی ها یه کربلایی بود که بیا ببین و نامردا بیشتر فشارشون هم اونجا بود و نمیخواستن که ما به اون سنگر نونی ها که مثل یک دژ بود و رو یه تپه بلندی که خودشون با لودراشون درست کرده بودن بود و اغلبشون هم بتُنی بود و اینطوری کاملاً به بچه های ما موقع عملیات اشراف داشتن....رو بگیریم و خدا میدونه که بچه ها با چه رشادت و جانفشانی عجیب و شجاعت مثال زدنی تونستن این سنگرها و دژها رو ازشون بگیرن و مشرف هم در بعضی جاهای خط بهشون بشن. واسه همین میخواستن که اینا رو پس بگیرن و بعد هم از دو طرف یعنی یه طرف سمت جلوی این سنگر نونی ها و طرف دیگه هم از پهلوی کانال ماهی و دریاچه فشار میاوردن فشار اوردنی......!!!!! که مقاومت و پایداری جانانه بچه ها بیچاره شون کرد...... یا علی مدد.
  4. [quote][quote] ميگن تجهيزاتمون به طور خيلي از آنها كمتر بود درسته؟[/quote] یچیزی اونورتر از کمتر.پدرم میگه روزی 4 تا خمپاره بهشون جیره میداده.خودتون حساب بقیشو بکنین دیگه. اما راجع به اون حرف نجف عزیز که گفت بعد از زدن دو تا تانک عراقی دیگه خبری از آتش پشتیبانی نبود باید بگم این حرفتون یکم برام عجیبه.پدر من تو یک شب که عراقیها حمله کرده بودن و خاطرش رو قبلا گفتم یه نکته رو بعدا بهم گفت که با این حرفتون جور در نمیاد.پدر من تو همون شب به تنهایی 970 گلوله خمپاره رو هدایت کرده بود.اینو از خودش در نیاورد،فردای حمله عراقیها از پایگاه این آمار رو بهشون داده بودن.تو روزهایی عادی همون 4 تا خمپاره رو اجازه داشته هدایت کنه،اما اون شب چون دشمن داشته میومده دیگه جیره و اجازه شلیک و اینجور چیزها معنی نمیده.قصدم توهین به شما نیست،اما جوابی که اون مسئول توپخانه بهتون داده بوده یکم عجیبه.یعنی مهمات داشته و استفاده نمیکرده؟[/quote] [size=18]بسمه تعالی با سلام Guardian جان. اول اینکه پدر بزرگوار شما نگفته که توو کدوم عملیات؟ بعد هم شا و و بعضی از دوستان اگه متن پست قبلی حقیر رو یه بار دیگه بخونین و دقت کنین میبینین که عملیاتهایی هم ذکر کردم که آتش پشتیبانی ما همسطح عراقیا و در تعدادی دیگه هم بیشتر هم به نظر اومده ولی تعدادش معدود بوده و بیشتر 8 سال جنگ چه موقع عملیاتها و چه زمان پدافند و خطوط پدافندی آتش پشتیبانی توپخانه ای اونها خیلی خیلی بیشتر از ما بوده . بحدی که اصلاً اتش ما در حد اونها درحد صفر بود. دوم اینکه بنا بر گفته پدر بزرگوارتون هم چنانچه ازشون بپرسی حد اکثر بیست دیده بان فعال ممکنه در اون محور کار میکردند که اگر میانگین تخمینی بگیریم و بعد جمع گلوله هایی که هدایت کردن رو هم حساب کنیم اصلاً عددی که بدست میاد در برابر عدد گلوله های دشمن که تنها با چند دقیقه دقت و حضور در اونجا حاصل میشد قابل مقایسه و حتی گفتن نیست! این مطلبی که خدمتتون مبگم رو سردار شهید همت بعد از عملیات والفجر یک طی یک سخنرانی در میدان صبحگاه پادگان دوکوهه (عقبه لشکر 27 محمد رسول الله(ص) و همچنین در نماز جمعه تهران که بعد از اون عملیات بوده جناب محسن رضایی گفتند که فقط و فقط .... تعداد قبضه های توپ عراق در عملیات والفجر یک [b]" 1200 قبضه توپ "[/b] بوده!!!! که اگه با مهمات بی حساب کتاب عراقیا در اون عملیات که خودم شاهدش بودم خوب دقت کنین میبینی که چه خبر بوده!!! حالا تازه به این 1200 قبضه توپ باید تعداد هزاران قبضه انواع خمپاره: 60،82،120میلیمتری و کاتیوشا و مینی کاتیوشا وحملات تانکهای بیشمار و هلی کوپترها و جنگنده های عراقی رو هم اضافه کنید!! بعد تازه میشه به یه تصور نزدیک رسید. خدا شاهده خود حقر در یک شرایطی یک محدوده 400 متر مربعی (20 در 20) رو در نظر گرفتم و با شمردن و گفتن شماره یک.... در این محدوده بیش از 50 گلوله خمپاره زمین خورد!!!! حالا خودتون قضاوت کنین.....این فقط محدود به این عملیات نبود در خیلی از عملیاتها بخصوص عملیاتهای بزرگ هم همینطور و شاید به مراتب شدیدتر هم بود. بطور مثال خوب یادمه توو والفجر هشت توو فاو اصلاً گدپذشتن از سه راه شهادت بطور وصف نشدنی طی روزهای ابتدایی عملیات غیر ممکن بود. و یا کنار کارخونه نمک توو محور فاو- ام القصر که خود حقیر با همرزمام (گردان مالک) مستقر بودیم وحشتناک بود آتیش عراقیا که گفتن کلمه وحشتناک فقط مال یه دقیقه اش بود....! یا عملیات بزرگ خیبر که توو پل طلائیه _با گردان زهیر ) واویلا و کربلایی بود و بحدی حجم آتیش عقبه دشمن بالا بود که وصف شدنی نیست و هر لحظه دنبال جا عوض کردن بودیم تا از رگبار گلوله های کاتیوشا و خمپاره دشمن که مثل کالیبر هواپیما روی زمین میخورد در امون بمونیم!!!!! و یا در بدر و ..... کدومشو بگم که هر یکی از اون یکی شرایط آتیش عقبه دشمن وحشتناکتر بود! توو کربلای 5 که نگو.... هر بار که از سه راه شهادت و کنار کانال ماهی و پیچ مرگ رد میشدیم کلّی آیت الکرسی و ذکر و وجعلنا.... میخوندیم که از دید و گلوله های دشمن در امان بمونیم....... یا کربلای یک توو مهران..... خدا میدونه چه کربلایی بود..... تازه توو والفجر هشت فاو و کربلای پنج اصلاً فشار بیحد و حصر جنگنده های عراقی رو نمیشه فراموش کرد که پنج دقیقه به پنج دقیقه شاید حدود سی یا چهل فروند جنگنده و به همراه چند تا بمب افکن توپولوف بالا سرمون بود و زمین و زمان رو شخم میزد و دست آخر هم بعضاً از زدن شیمیایی هم غافل نمیشد....! [i]انقدر شرایط توو این عملیاتها سخت میشد که بچه ها جُک درست کرده بودن!!! که دوتا شو برای عوض شدن جوّ اگه براتون بگم بد نباشه![/i] [color=indigo]البته قبلش همینجا از دوستانی که در سایت هستن و ملیت افغانی داشته یا بهشون نسبتی دارن صمیمانه عذر میخام آخه اون موقع ها که اینقدر برادران افغانی با ایرانی ها قاطی نبودن... بگذریم... [/color]گفتم که هواپیماهای توپولوف عراق میومد بمباران عقبه ما.... خب چشمتون روز بد نبینه چنان بمب میریختن که بی52 رو میزدن جیب بغلشون... اصلاً انگار تمومی نداشت بمباشون.... حتی در مواقعی آت و آشغال و خرت و پرت های آهنی مثل ریل راه آهن ( که یکیش خورد توو کانتینر حمام جهاد فارس و مای بیچاره که از خط اومده بودیم و رفته بودیم اونجا که یه دوش بگیریم ، خورد و ما دست از پا درازتر برگشتیم مقر گردان توو خسرو آباد (همون گراز آباد فاو) و تیر آهن و کاپوت و درب صندوق عقب و درب ماشین و .... هم میریخت..... [b]خب همون موقع بود که بین بچه ها این جُک پیچید که این بمب افکن های توپولوف چندتا کارگر افغانی استخدام کردن و بهشون چندتا بیل دادن و اونا هم با بیل این بمب ها رو میرزن توو سر ما..... [/b] [i]یا وقتی آتیش عقبه عراقیا خیلی سنگین و غیر قابل تحمل میشد این جُک بین بچه ها رایج شد که [/i]:[b] فرمانده ها مون که دیدن آتیش توپخانه و ادوات عراقیا وحشتناک رو سر بچه ها میرزه یه دسته از نیروها رو مامور کردن که برَن نفوذ کنن توو خط توخانه شون و ببینن که چه خبره و چی شده که اینطوری دارن زمین و زمان رو شخم میزنن! . بچه ها هم میرن و وقتی میرسن به خط توخانه و خمپاره های عراقی میبینن با تعجب که چند تا کارگر افغانی هی همینطور دارن گلوله میریزن توو خمپاره ها...! وقتی که بچه ها میگیرنشون و میگن: لاکردارا... دارین چی کار میکنین؟؟؟ اون بیچاره ها هم میگن ما چه میدونیم ! این بعثیای نامرد به ما گفتن که تووی این [color=red]لوله ها[/color] رو پُر کنین!!!! ما هم هرچی از این [color=red]سنگهای عجیب غریب![/color] میریزیم توو [color=red]این لوله ها ![/color] لا مصّب پُر نمیشه که !!! [/b][/size] خلاصه اینطوری بود دیگه....... [i][size=9]خداییش همینطوری مارو بدجوری بردین توو اون روزای فراموش نشدنی زندیگیم که هی با گفتن بعضی خاطراتم باز زوایای دیگه ای که یادم رفته... هی یادم میافته.....[/size][/i]
  5. [quote]رادیو فردا..ریانووستی..گازتا..بررسی استراتژیک...دیپلماسی ایرانی...بازم خواستید هست[/quote] بسمه تعالی با سلام عجب.....!!!! اینها منابع معتبرن دیگه؟؟؟؟!!!! پس فکر کنم رادیو منافق و رژیم صهیونیستی و بی بی سی فارسی و دویچه وله آلمان رو از قلم انداختی!!!!! ظاهراً منابع دشمنان معتبر ترن واسه شما. [b] [color=red]بعد هم از این منابع که گفتین ، قوانین سایت رو دوباره عنایت کنین مطالعه بفرمایین که ممنوعه خبر درج کردن....[/color][/b] یا علی مدد.
  6. [quote]اما آیا نمونه چینی از نظر کیفیت و کاربرد ، دقیقا مشابه نمونه روسی S - 300 است ؟؟؟[/quote] بسمه تعالی با سلام اول باید ببینیم که صحت و سقم قضیه چقدره.... بعد هم شاید روسها با انتشار این دست خبرهای معلوم نیست راست در صدد گل آلود کردن آب و بر هم زدن فضا برای اینکه ایران نتونه از چین هم این سامانه ها رو تهیه کنه نباشه.....؟ یا علی مدد.
  7. [quote]تشکر.. 100% کذب میباشد.هرچی تا حالا داده از این به بعد هم ............................. یک روز پس از آن‌که وزیر دفاع ایران از مذاکره و رایزنی با مقام‌های روسی برای تحویل سامانه دفاعی موشک‌های اس-‌ ۳۰۰ خبر داد، روسیه اعلام کرد که این کشور در ازای تعلیق قرارداد با ایران، مبلغ ۱۶۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار پیش پرداخت جمهوری اسلامی را پس خواهد داد. سرگئی چمزوف، مدیر مجتمع دولتی فناوری روسیه روز پنجشنبه، ۱۵ مهرماه اعلام کرد که روسیه در نظر دارد در ازای خودداری این کشور از تحویل سامانه‌های پدافندی اس- ۳۰۰ به جمهوری اسلامی، حدود ۱۶۶ میلیون و ۸۰۰ هزار دلار را که ایران به عنوان پیش‌پرداخت خرید این سامانه‌های موشکی به روسیه ارسال کرده بود را پس بدهد. وی گفته است: «ما باید تمام مبلغ را به آن‌ها بازگردانیم… البته آن‌ها (جمهوری اسلامی) خیلی خشنود نیستند ولی ما چاره دیگری نداشتیم.»آقای چمزوف همچنین اعلام کرد که روسیه در حال گردآوری تمامی اسناد لازم برای پرداخت این مبلغ است و تصریح کرد که به نظر نمی‌رسد مسکو بتواند تمام این مبلغ را تا پایان سال جاری میلادی به ایران پس بدهد. در پی امضای قراردادی در سال ۲۰۰۵ میان ایران و روسیه، مسکو متعهد شد که دست کم پنج سامانه پدافندی اس- ۳۰۰ را در سال ۲۰۰۷ به ایران تحویل دهد که این وعده بارها به دلایل مختلف به تأخیر افتاد. به دنبال تصویب چهارمین قطعنامه تحریمی علیه جمهوری اسلامی ایران، روسیه و ایالات متحده که همواره مخالف ارسال جنگ افزار از سوی روسیه به ایران بودند، بیش از گذشته روسیه را برای خودداری از فروش سلاح به ایران تحت فشار قرار دادند.در نهایت و در تاریخ ۳۱ شهریورماه، ژنرال نیکلای ماکاروف، رئیس ستاد نیروهای مسلح روسیه، تحویل سامانه پدافندی اس-۳۰۰ به ایران را ناقض تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل علیه جمهوری اسلامی دانست و اعلام کرد که مسکو از تحویل این موشک به ایران خودداری خواهد کرد.همزمان با این اظهارات دمیتری مدودیف، رئیس جمهور روسیه نیز با صدور فرمانی، تحویل سامانه اس-۳۰۰ و سایر جنگ‌افزارها به ایران را ممنوع اعلام کرد.به دنبال خودداری روسیه از تحویل سامانه اس- ۳۰۰ به ایران، مقامات جمهوری اسلامی این تصمیم روسیه را مورد انتقاد قرار داده و رامین مهمانپرست، وزیر امور خارجه ایران در تاریخ ۶ مهرماه ضمن اشاره به این‌که قطعنامه شورای امنیت شامل سلاح‌های پدافندی نمی شود، گفت: «میان ما و دولت روسیه قراردادی امضاء شده است و تعهد دو طرف مشخص است. بنابراین بر اساس آن قرار داد و تعهد عمل خواهد شد… منافع بلند مدت روسیه با وارد شدن به بازی‌های آمریکایی تأمین نخواهد شد.»همچنین احمدی وحیدی، وزیر دفاع جمهوری اسلامی ایران نیز، روز چهارشنبه با انتقاد از این تصمیم روسیه، خودداری این کشور از تحویل موشک‌های اس- ۳۰۰ به ایران را «خلاف مفاد قرارداد دو کشور» دانست.بر اساس یکی از بندهای قطعنامه ۱۹۲۹ شورای امنیت سازمان ملل که روسیه نیز به آن رأی مثبت داده است، صادرات تانک، وسایل نقلیه زرهی، سامانه‌های پرتاب توپ با کالیبر بالا، هواپیماهای جنگی، هلی‌کوپترهای تهاجمی، رزمناو، موشک یا سامانه‌های موشکی به ایران ممنوع شده است.سامانه دفاعى اس – ۳۰۰ که ایران در سال‌های اخیر تلاش‌های زیادی برای خریداری آن از روسیه انجام داده، قادر است تا شعاع ۱۵۰ کیلومترى با شناسایی و رهگیرى موشک هاى بالستیک، کروز و هواپیماهاى پروازى در ارتفاع کم آنها را مورد هدف قرار داده و منهدم کند.ایران از سوى غرب متهم به دنبال کردن برنامه ساخت سلاح هسته اى است و کشورهاى آمریکا و اسرائیل گفته اند که در برخورد با این برنامه، تمام گزینه ها از جمله برخورد نظامى در دستور کار قرار دارد که در پاسخ نیز ایران هشدار داده است که با هرگونه حمله‌ای به شدت مقابله خواهد کرد.[/quote] [b][color=red]بسمه تعالی با سلام لطفاً هیچ مطلبی بدون ذکر منبع و سند معتبر درج نکنید..... یا علی مدد.[/color][/b]
  8. بسمه تعالی با سلام [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/630eafd.jpg[/img] [b]يک روزنامه روسي با انتقاد از دولت متبوع خود به خاطر از دست دادن بازار ايران در موضوع سامانه اس300 گفت: به زودي چين اين سامانه ها را در اختيار ايران قرار مي دهد و بازار ايران را از آن خود خواهد کرد. [/b] به گزارش مشرق، مهر به نقل از روزنامه ترود روسيه نوشت: روسيه که از صدور سامانه‌‌هاي اس-300 به ايران امتناع کرد، بازار ايران را از دست داده است و الان چين به تدريج وارد اين بازار مي‌شود. روزنامه ترود مدعي شد که پکن به تهران پيشنهاد کرد سامانه چيني شبيه به اس-300 را بخرد. به نوشته اين روزنامه چند روز بعد از 22 سپتامبر که مدودف رئيس جمهور فدراسيون روسيه فرمان خود را درباره منع صدور اس-300 به ايران امضا کرد، تهران از پکن پيشنهاد فروش سامانه شبيه ضد هوايي را دريافت کرد. اين روزنامه مدعي شد اين پيشنهاد از طريق مجاري وزارتخانه‌‌هاي دفاع دو کشور منتقل شد که دولت‌هاي ايران و چين هنوز آن را علني نکرده‌اند. منبع: [url=http://www.mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=9053]مشرق نیوز[/url]
  9. بسمه تعالی با سلام باید هم غرامت بده. آخه هر کی خربزه آمریکایی کوفت میکنه.... باید پای لرزش هم وایسته. یا علی مدد.
  10. najaf47

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    بسمه تعالی با سلام به نظر باید نیروهای امنیتی و اطلاعاتی کشور در خصوص امنیت کردستان یه راهکار مدوّن و موثر بکار ببندند و یکبار برای همیشه این غائله " پژاک " رو مختومه کنند. بزودی در این خصوص اخبار خوب و جدیدی خواهیم شنید انشاءالله. یا علی مدد.
  11. بسمه تعالی با سلام [size=18][color=red]روایت عکاس جنگ عراقي از عاقبت شوم سرتیپ فوزی بعثی در دشمني‌ با امام‌حسين(ع)‌ و عزادارانش دراين ‌دنيا که شب عاشورا هیئت عزاداری در حسینیه آبادان گلوله باران کرد[/color] [color=brown](خدا لعنتشکنه و عذابشو زیادتر کنه در دو دنیا)[/color] [/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_1673016962234131881012046661364511383242.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/18_8906241355_L600.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/17911183112132125611141301205695165180181.jpg[/img] [size=18]عبد بطّاط خبرنگار و عکاس جنگي عراقي داستان غم انگيز عاقبت شوم سرتيپ عراقي که عزادارن امام حسين(ع) را در حسينيه آبادان به توپ بست، را منتشر کرد. [/size] به گزارش مشرق، ويژه نامه دفاع مقدس همشهري نوشت: عبد بطّاط خبرنگار و عکاس جنگي عراقي بوده است که در سال‌هاي جنگ به همراه يگان‌هاي ارتش عراق به عکاسي مي‌پرداخته است. او در سال 1994 با سرتيپ فوزي السعد در بغداد ملاقاتي داشته است که مطالب زير حاصل آن ديدار است. سرتيب فوزي السعد فرمانده توپخانه مستقر در السيبه بود. او مسئول به توپ بستن حسينيه آبادان در شب عاشورا است. وقتي دستور آتش‌ توپخانه از بغداد آمد، سرتيب احمد علوان سرپيچي کرد. او همان روز با يک جيپ به عقبه منتقل شد و به زندان افتاد. پس از او سرتيپ فوزي السعد فرماندهي توپخان را به عهده گرفت. خبر اين بود که هنگام نماز مغرب بخش اعظمي از نيروهاي ايراني براي اقامه نماز مغرب و عزاداري در شب عاشورا در حسينيه اجتماع خواهند کرد. آبادان در محاصره عراقي‌ها بود. عبد گفت: من آنجا بودم. بعد از خلع سرتيب احمد علوان کسي جرأت سرپيچي نداشت. همه مي‌دانستند که به توپ بستن حسينيه آن هم هنگام اقامه نماز کاري غير انساني و غير شرعي است. با اين حال سرتيب جانشين دستور آتش را صادر کرد و حسينيه دقيقاً در هنگام نماز مغرب و در شب عاشوراي سال 1981 (1360)به توپ بسته شد. خبري که نيروهاي نفوذي عراق دادند حاکي از آن بود که گلوله‌باران توپخانه باعث شهادت و زخمي شدن بيش از 200 نفر در آن شب شد. عبد گفت: سالها از جنگ گذشت. مي‌خواستم بدانم سرتيب فوزي کجاست و چه مي‌کند. آدرس او را در بغداد و در منطقه‌اي فقيرنشين در حومه شهر پيدا کردم و به سراغش رفتم. شنيده بودم که او بيمار است. وقتي او را ديدم باور کردني نبود. دو پاي او قطع شده بود و دست راستش از کتف کنده شده بود. انگار دست راستش را همراه با بخشي از سينه‌ تراشيده بودند. مرا که ديد زار زار مثل بچه گريه کرد. مي‌خواستم از او بپرسم آن حادثه در شب عاشورا را يادت هست. اما او خودش بلافاصله قبل از هر سؤالي گفت: آن شب را يادت هست؟ 13 سال است با اين وضع تاوان يک دستور و به توپ بستن حسينيه را مي‌دهم. عبد گفت: برايم عجيب بود که او در فقر کاملي به سر مي‌برد. منبع: [url=http://mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=7914]مشرق نیوز[/url]
  12. [quote][quote]اقا نجف يه سوال؟ من كه سنم قد نميده ميگن تجهيزاتمون به طور خيلي از آنها كمتر بود درسته؟[/quote] بسمه تعالی با سلام دوست عزیز متاسفانه باید بگم بله.، اول از بابت انواع سلاح در صحنه نبرد . اون هم با تفاوت فاحش.یعنی خط اول که صحنه نبرد روبرو و عملیات بود و خط دوم ،که خط استقرار نیروهای پشتیبان خط اول و نیز بعضی از ادوات مانند خمپاره های 81 و 82 و 120 میلیمتری و 107 مستقر بودن البته با محدودیت و کمبود بسیار بسیار شدید در مورد مهمات لازمشون ((((در بیشتر عملیاتها و درگیری های آفندی و پدافندی دفاع مقدس حجم آتش پشتیبانی ما از دشمن خیلی خیلی کمتر بود بجز چند عملیات که همسطح و در چند عملیات انگشت شمار هم شاید حجم آتیش ما یه کم بیشتر بود مثل والفجر هشت تووی فاو و کربلای یک و پنج و هشت و والفجر ده و بیت المقدسهای دو و چهار و پنج و شش و هفت و مرصاد. البته این مطالبی که عرض کردم بیشتر نظر تجربی خود حقیر که در صحنه های عملیاتها«« شاید بیش از سی عملیات آفندی و پدافندی»» حضور داشتم و این طور برداشت کردم هست و نه اینکه آمار دقیقی از تعداد قبضه ها و مهماتشون در این عملیاتهایی که نام بردم داشته باشم)))) بطور مثال در والفجر مقدماتی که اولین عملیاتی بود که حقیر توفیق حضور پیدا کردم چه اون موقع و چه الآن که بهش فکر میکنم میبینم آتش چندانی از سوی ما روی عراقیا نبود و شاید چند مورد بصورت موردی یادم میاد که دیدم. ویا در والفجر یک خوب یادمه که وقتی در زدن تانک های تی 72 و 74 و 76 عراقی به مشکل شدید خوردیم و دیدیم آر پی جی بهشون کارگر نیست درخواست آتش توپخانه کردیم و گراهای لازم رو هم گرفتیم که آتشبار توپخانه ما پس از چند شلیک محدود که یادمه دو دستگاه تی 72 رو زدند ساکت شد . و ما پشت بیسیم ازشون پرسیدیم که چی شد؟ چرا آتیشتون رو قطع کردین؟! که بهمون گفتن [b]ما فقط به اندازه زدن روزی دو گلوله سهمیه بیشتر نداریم ![/b] این تنها یه گوشه اش بود. بقول معروف [b]تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل...[/b] عملیاتهای قبل از والفجر یک یعنی اواسط و ابتدای سال 61 و تا ابتدای جنگ هم همین مشکل بود. خط سوم هم از یگانهای توپخانه و آتشبارهای سنگین شکل گرفته بود که عقبه اصلی تدارکات و بهداری و بیمارستانهای صحرایی در این خط بود و خط چهارم هم بیشتر یگانها و لشکرهای پشتیبانی لشکر حاضر در خط اول و دوم و سوم. بود به همراه احیاناً پایگاه های هوانیروز و قرارگاه ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح. از بابت تجهیزات تدارکاتی و بهداری و آمبولانس و درمانی و پزشکی علی رغم همه محدودیتها و کمبود امکانات بالقوه ، واقعاً برو بچه های پشتیبانی و تدارکات و بهداری و آمبولانس و درمانی با ایثار و از خود گذشتگی و تلاش و ایمان وصف ناشدنی با همون امکانات کم، کارو جدیّت و جانفشانی های بینظیری در تاریخ دفاع مقدس این مرز و بوم ثبت کردند. که یاد همه شان گرامی باد..... یا علی مدد.[/quote] بسمه تعالی با سلام [size=18][color=darkblue]شرمنده دوستان که توو پست قبلیم یه مطالبی جا افتاد که دیدم اگه بخوام دوباره توو متن قبلی با ویرایش بزارمشون ممکنه از نظر بعضی دوستان که اون پست رو خوندن مخفی بمونه برا همین توو این پست میگمشون:[/color][/size] [b]این رو یادم رفت که بگم تووی خط اول و صحنه اصلی نبرد و عملیات که حقیر بیشتر در اونجا حضور داشتم سلاح سنگین ما خدا میدونه آر پی جی 7 بود و نارنجک دستی!! یه دو یا حداکثر سه قبضه خمپاره 60 به همراه حداکثر بیست تا گلوله هم اگه میشد بهش سلاح سنگین گفت. خب علت محدودیت تعداد گلوله های 60 هم این بود که همون تعداد رو هم خمپاره چی هامون با خودشون تونسته بودن بیارن. البته یه چیز دیگه هم بود...البته غنیمتی و بجا مونده از برادرای مزدور بعثی.... اون هم تعداد معتنابهی نارنجک تفنگی کلاشینکف!!!. که البته ما متاسفانه رابط لوله کلاشینکف و حتی تیربار گرینوف(PKM) رو هم نداشتیم. چون خوبه این رو هم بدونین که نارنجک تفنگی کلاش و گرینوف رو میشه با یه فبضه سلاح از یکی از این دو سلاح هم استفاده کرد. چون داخل هر نارنجک تفنگی دو عدد فشنگ گازی(مخصوص شلیک نارنجک تفنگی) بود که وقتی درپوش پلاستیکی انتهای نارنجک رو در میاوردی یک عدد فشنگ گازی کلاش(7.62 در 39) روی درب تعبیه شده بود و یک عدد فشنگ گازی گرینوف (کالیبر7.62در 54)هم در یک مُشمّای کوچیک که داخل لوله مشبک نارنجک بود هم در میاوردی که میشد این نارنجکها رو هم با کلاش و هم با گرینوف زد ولی باید رابط لوله که به جای شعله پوششون بسته میشد رو میداشتی که ما متاسفانه نداشتیم..... ولی خب با ابتکار و مُخ ایرونی که توو دنیا تکه... یه فکری بخاطرمون رسید و اومدیم از بچه های گردان 101 تیپ 84 خرم آباد ارتش که همونطور که گفتم توو این عملیات با ما ادغام شده بودند کمک گرفتیم و اومدیم با اسلحه ژ-3 خودمون این نارنجک ها رو بر سر اون نامردای عراقی شلیک کردیم....!!! جالب این بود که من قبلها از این جور نارنجک تفنگیهای کلاش رو با خود کلاشینکف شلیک کرده بودم که میشد حتی اون نارنجک رو رو هوا تا خوردن توو سر دشمن با چشم رصد و تعقیب کرد ولی وقتی این نارجک های کلاشینکف رو با اسلحه ژ-3 خودمون که عراقیا بهش خدایی میگفتن توپ دستی!!! زدیم اصلاً و ابداً رصد کردن و تعقیبش با چشم ممکن نبود و هر کاری که کردیم نشد که ببینیمش!!! چون بخاطر قدرت گلوله و باروت ژ-3 سرعت نارنجک وحشتناک بالا رفته و سرسام آور شده بود و بُردش هم تقریباً دوبرابر!!! ...بگذریم... حالا خوبه بدونین که توو اون هیری بیری که فشنگ گازی ژ-3(کالیبر 7.62در 51) نداشتیم پس چیجوری نارنجک ها رو شلیک کردیم. میگم حالا.... اومدیم فشنگ جنگی ژ-3 رو مَرمی اون رو در اوردیم و به جاش فیلتر سیگار عراقی که شاید بیشترین چیزی بود که اون نامردا توو کانال جا گذاشته بودن، گذاشتیم البته یه مقدار کمی هم از باروت تووی پوکه گلوله رو هم کمش کردیم.... و این جوری نارنجک تفنگی های کلاش هم اگه بشه بهش سلاح سنگین گفت!!! (که نمیشه) استفاده کردیم و با ژ3 زدیمشون توو سر دشمن.... [/b] [size=18][color=indigo]این بود کُل سلاح و تجهیزات سنگین ما توو اون عملیات. [/color][/size] [b]مهماتهای گرینوف و کلاش هم خب برادرای مزدور عراقی برامون یه مقدار معتنابهی گذاشته بودن که اونهم تا یکی دو روز آخر ته کشید و فشنگ ژ-3 و گلوله آر پی جی و نارنجک دستی هم از همون اول در مضیغه بودیم چون به محض شروع عملیات انقدر حجم آتیش دشمن روی بچه ها و پشت خط و جاده مواصلاتی به خط زیاد بود که تا پنج شش روز هیچی... هیچی ... چه مهمات و چه نیرو و چه آب و آذوقه و... هیچی نرسید.... و ما به عنایت الهی و به کَرَم آقامون مهدی فاطمه ارواحنا فداهما دوام آوردیم [/b][size=18][color=blue]تا روز ششم که هم از عقب یه چیزهایی رسید و هم برادران مزدور همونطور که گفتم توو متن خاطره.... با یه فروند میل 17 اشتباهی مارو با همرزمای مزدورشون عوضی گرفتن و یه سری پنیر هلندی کنسروی یکنفره و نون باگت و خیار سبز اشتباهی هدیه دادند... ! که ما هم ازشون تشکر ویژه کردیم!! و حقیر به مدد امام عصر(عج) ،عنایات الهی و کمک همرزمام تونستم ازش قدردانی بخصوص کرده و با گرینوف" غنیمتی" که داشتم، تشکر کنم ازش .که سوراخهای نامه تشکرم رو خدا میدونه رو بدنه اش میدیدم چون همش بیش از بیست یا حداکثر سی متر ارتفاع نداشت!(خب گفتم که ما رو اشتباه گرفته بود... چون کانال چهارم رو که بغل ما که توو کانال سوم بودیم رو عراقیا گرفته بودند بیچاره خلبانه یه کانال اشتباه وایستاد که البته از هم بیش از چند مترهم فاصله نداشت ولی برای اینکه محموله اش سالم زمین بیافته مجبور بود که تا این سطح پایین بیاد از طرفی هم بیچاره مطمئن بود که روی خودی وایستاده...! توقع اینطوری و پیشبینی این رو نکرده بود که... به هر حال گلوله هامو همونطور که با چشم تعقیب میکردم از بدنه و پهلوش تا به سمت دُمش که دیدم یهو آتیش و دود از دُمش بلند شد و صدای موتورش زیادتر و تیزتر شد( که قاطی و همراه شد با صدای تکبیر ما) و شروع کرد مثل فرفره دور خودش چرخیدن و به سمت زمین اومدن ... اومد از رو سر ما رد شد و رفت افتاد وسط میدون مین پشت سرمون گُرُمپ... و خورد زمین و چند... تیکه و آتیش و .... رووتووتووو [/size][/color] [quote]عجب!!!!!!واقعا روزی 2 تا واسه ی توپخانه پس میشه جنگ ایران و عراق رو این طوری نام گذاری کرد(جنگ خون در برابر آتش) من فکر میکردم کمبود تجهیزات این قدر محسوس نباشه با توجه به اینکه بودجه ی جنگ ما حدود نصف عراق بود توی کل 8 سال البته باید به این هم توجه کرد که شاید قیمت 1 فشنگ واسه ما برابر 1 کلاش واسه اونا بود[/quote] بله ninos عزیز . جنگ ما بواقع همونطوری که امام راحل (ره) فرمودند و رهبر عزیزمون هم بهش صحّه گذاشتن در امتداد قیام سرخ و نبرد نابرابر سیّد و سالار شهیدان آقا ابا عبدالله(ع) و شهدای کربلا " جنگ و پیروزی خون بر شمشیر " بود که رزمندگان اسلام هم به تأسّی از آن ارباب عالمین و یاران باوفایش با نیّت خالصانه به جبهه های جهاد حق علیه باطل که اول و اهم و ارجح و مهمشون تنها دفاع از اسلام و قرآن و انقلاب اسلامی که نمونه مستقر اسلام ناب محمدی(ص) بود شتافتند که خب در کنار این مهم نیّت دفاع از کیان میهن نیز بود که تازه ، این میهن فَبها المراد ملّتمون دیگر میهن اسلامی هم شده بود و این نیز لحاظ بود که بقول معروف: [b]چونکه صد آمد ....نود هم پیش ماست....[/b]. چه آنکه اگر این میهن و این کیان نبود اصلاً انقلاب اسلامی خاستگاهی پیدا نمیکرد که مقدّر الهی این شود" انقلاب اسلامی ایران" و این مقدّر الهی بود که بر پارسیان منّت نهاده شد که طریق راست و حقّه الهی و دین حق اسلام حقیقی به دست با کفایتشان در این سرزمین گسترده شده و عَلَم این نهضت حقیقی اسلامی در این مرز وبوم افراشته گردد و قطب و مرکز توجه همه خداجویان و حقیقت طلبان و مستضعفان عالم شود. چه اینکه همین پارسیان باز در تاریخ اسلام علمدار حفاظت از اسلام ناب بوده و در طول تاریخ بیش ازیکهزار و چهارصد ساله اسلام با تمام وجود و ما لم یملک خویش و خون و خوندل های وصف ناشدنی دفتر نورانی احکام و شرایع واقع اسلام را پاس داشته و به دست با کفایت علما و مردم دینمدار و الهی قرن معاصر رساندند و الحق که اینان نیز این امانت را نه تنها بخوبی پاس داشتند بلکه باعث شکوفایی آن شده و بسیاری ار حدود و شرایع که قرنها متروک و مترود و از یادها رفته بود را نیز زنده کردند و قبله حرکت و بیداری ملتهای مظلوم و مستضعف و تحت ظلم و سلطه و سیطره استکبار شدندکه این نبود مگر به یک دلیل قاطع و بارز و مبرهن....که در حدیث قدسی خدای متعال به زبان جبرئیل به رسولش(ص) فرمود:" ولایة علیّ بن ابی طالب حصنی فمن دَخَلَ حصنی اَمَنَ مِن عذابی" [b]پس همه مان جا دارد عرضه داریم که:[color=olive] الحمد لله الذی جعلنا مِن المُتمسکین بولایة مولینا و مقتدانا و امامنا و ابانا امیر المومنین علیّ بن ابی طالب(ع) بحول و قوّة بی بی حضرت زهرا سلام الله علیها[/color][/b] [b][color=green]یا علی مدد.[/color][color=blue]نجف47[/color][/b]
  13. [quote]اقا نجف يه سوال؟ من كه سنم قد نميده ميگن تجهيزاتمون به طور خيلي از آنها كمتر بود درسته؟[/quote] بسمه تعالی با سلام دوست عزیز متاسفانه باید بگم بله.، اول از بابت انواع سلاح در صحنه نبرد . اون هم با تفاوت فاحش.یعنی خط اول که صحنه نبرد روبرو و عملیات بود و خط دوم ،که خط استقرار نیروهای پشتیبان خط اول و نیز بعضی از ادوات مانند خمپاره های 81 و 82 و 120 میلیمتری و 107 مستقر بودن البته با محدودیت و کمبود بسیار بسیار شدید در مورد مهمات لازمشون ((((در بیشتر عملیاتها و درگیری های آفندی و پدافندی دفاع مقدس حجم آتش پشتیبانی ما از دشمن خیلی خیلی کمتر بود بجز چند عملیات که همسطح و در چند عملیات انگشت شمار هم شاید حجم آتیش ما یه کم بیشتر بود مثل والفجر هشت تووی فاو و کربلای یک و پنج و هشت و والفجر ده و بیت المقدسهای دو و چهار و پنج و شش و هفت و مرصاد. البته این مطالبی که عرض کردم بیشتر نظر تجربی خود حقیر که در صحنه های عملیاتها«« شاید بیش از سی عملیات آفندی و پدافندی»» حضور داشتم و این طور برداشت کردم هست و نه اینکه آمار دقیقی از تعداد قبضه ها و مهماتشون در این عملیاتهایی که نام بردم داشته باشم)))) بطور مثال در والفجر مقدماتی که اولین عملیاتی بود که حقر توفیق حضور پیدا کردم چه اون موقع و چه الآن که بهش فکر میکنم میبینم آتش چندانی از سوی ما روی عراقیا نبود و شاید چند مورد بصورت موردی یادم میاد که دیدم. ویا در والفجر یک خوب یادمه که وقتی در زدن تانک های تی 72 و 74 و 76 عراقی به مشکل شدید خوردیم و دیدیم آر پی جی بهشون کارگر نیست درخواست آتش توپخانه کردیم و گراهای لازم رو هم گرفتیم که آتشبار توپخانه ما پس از چند شلیک محدود که یادمه دو دستگاه تی 72 رو زدند ساکت شد . و ما پشت بیسیم ازشون پرسیدیم که چی شد؟ چرا آتیشتون رو قطع کردین؟! که بهمون گفتن [b]ما فقط به اندازه زدن روزی دو گلوله سهمیه بیشتر نداریم ![/b] این تنها یه گوشه اش بود. بقول معروف [b]تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مُجمل...[/b] عملیاتهای قبل از والفجر یک یعنی اواسط و ابتدای سال 61 و تا ابتدای جنگ هم همین مشکل بود. خط سوم هم از یگانهای توپخانه و آتشبارهای سنگین شکل گرفته بود که عقبه اصلی تدارکات و بهداری و بیمارستانهای صحرایی در این خط بود و خط چهارم هم بیشتر یگانها و لشکرهای پشتیبانی لشکر حاضر در خط اول و دوم و سوم. بود به همراه احیاناً پایگاه های هوانیروز و قرارگاه ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح. از بابت تجهیزات تدارکاتی و بهداری و آمبولانس و درمانی و پزشکی علی رغم همه محدودیتها و کمبود امکانات بالقوه ، واقعاً برو بچه های پشتیبانی و تدارکات و بهداری و آمبولانس و درمانی با ایثار و از خود گذشتگی و تلاش و ایمان وصف ناشدنی با همون امکانات کم، کارو جدیّت و جانفشانی های بینظیری در تاریخ دفاع مقدس این مرز و بوم ثبت کردند. که یاد همه شان گرامی باد..... یا علی مدد.
  14. بسمه تعالی با سلام [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/500_0_Files_PhotoGallery_1_1179_1.jpg[/img] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/96_faza_Fixd%7E0.jpg[/img] [b][color=blue]آخرین وضعیت ماهواره های کشور/[/color][/b] [size=24][color=green]ایران تاسال 99 فضانورد به فضا می‌فرستد/ زمان پرتاب ماهواره رصد1 و زهره[/color][/size] [size=18][color=darkblue]تاسیس آزمایشگاه فضایی و پایگاه پرتاب، طراحی ماهواره مخابراتی رادیوتلویزیونی، پرتاب ماهواره مشترک با کشورهای اسلامی، پرتاب ماهواره رصد1 تا پایان سال، پرتاب ماهواره زهره تا 4 سال آتی و اعزام فضانورد تا 10 سال آینده از محورهای برنامه فضایی ایران اعلام شد. [/color][/size] به گزارش خبرنگار مهر، محمد مردانی صبح امروز سه شنبه در نشست خبری به مناسبت هفته جهانی فضا با اشاره به موضوعات فوق بر کاربرد فناوریهای فضایی همچون کاربردهای مخابراتی، رسانه ای، مدیریت بلایای طبیعی، هواشناسی، زمین شناسی و منابع آب تاکید کرد و در تشریح رویکرد بلندمدت کشور در این حوزه گفت: با توجه به رقابت سنگین کشورهای جهان در حوزه فناوری فضایی، ایران چشم انداز 20 ساله ای را برای ورود به این عرصه ترسیم کرده است و در سال 85 نیز برنامه 10 ساله فضایی کشور به تصویب هیئت وزیران رسید. وی با اشاره به تدوین سند جامع توسعه علوم و فناوری بخش فضایی کشور و تشکیل سازمان فضایی و جهت گیری کشور در ارتقا این جایگاه ادامه داد: دستیابی به علوم، فناوریهای نوین، زیرساختها و صنایع پیشرفته فضایی با حداکثر استفاده از توان ملی، منطقه ای و بین المللی از مهمترین برنامه ها و اهداف بخش فضایی کشور است. مردانی با بیان اینکه توسعه کاربردها و خدمات فضایی مطابق با استانداردهای بین المللی و دستیابی به موقعیتهای موثر در این حوزه از دیگر برنامه های این بخش است به برنامه های کلان حوزه فضایی کشور اشاره کرد و افزود: در برنامه های تحقیقاتی و دانشی بحث پژوهشهای فضایی و تحقیقاتی و طراحی و ساخت ماهواره های دانشجویی با کاربری تحقیقاتی را در برنامه داریم که برخی از پروژه های آن در مرحله نهایی است. وی با اشاره به ایجاد زیرساختها برای تحقیقات فضایی در کشور گفت: تاسیس آزمایشگاه ملی فضایی و پایگاه پرتاب از جمله زیرساختهای مدنظر است تا مدارگردها و اجرام فضایی در این محیطها تست و آزمایش شود. [b]ماهواره های در دست اقدام سازمان فضایی [/b] معاون فناوری فضایی سازمان فضایی ایران از طراحی و ساخت ماهواره های سنجش از دور و ماهواره های مخابراتی رادیو تلویزیونی به عنوان اهداف کلان این بخش نام برد و گفت: ایجاد مرکز هدایت و کنترل عملیات فضایی، طراحی و ساخت ایستگاه سنجش از دور، پرتاب ماهواره مشترک با کشورهای اسلامی و کشورهای منطقه آسیا/ اقیانوسیه در برنامه دیده شده است. وی با بیان اینکه ماهواره سنجش از دور برای برنامه 10 ساله کشور دیده شده و هم اکنون فاز اول آن به اتمام رسیده است خاطرنشان کرد: در مورد ماهواره مخابراتی و رادیو تلویزیونی نیز قراردادهایی منعقد شده و کار طراحی آن آغاز شده است. مردانی با تاکید بر استفاده از تمامی ظرفیتهای علمی تحقیقاتی کشور برای توسعه دانش فضایی و همکاری تنگاتنگ با کشورهای منطقه آسیا اقیانوسیه گفت: در سالهای آینده ماهواره ای با 9 کشور عضو سازمان منطقه ای آسیا اقیانوسیه به طور مشترک پرتاب می شود و همچنین ماهواره مشترک ایران با کشورهای اسلامی در حال ساخت است. مردانی از طراحی و تاسیس پایگاههای جدید ملی پرتاب ماهواره به عنوان یکی از اقدامات اساسی ایران خبر داد و گفت: ایران جزء معدود کشورهای صاحب دانش پرتاب ماهواره است و توانایی و قابلیتهای بومی ملی بسیاری دارد. [b]اعزام انسان به فضا تا 10 سال دیگر[/b] وی با اشاره به برنامه های طراحی و ساخت ماهواره برهای جدید برای اعزام انسان و طراحی، ساخت و پرتاب راکت های کاوش قبل از اعزام انسان به فضا گفت: طبق دستور رئیس جمهوری و انجام مطالعات اولیه برنامه اعزام فضانورد در یک برنامه زمان بندی 10 ساله انجام خواهد شد. مردانی با تاکید بر اینکه این پروژه به تصویب رسیده و طراحی کلان آن نیز انجام شده است اضافه کرد: مطالعات اولیه اعزام فضانورد توسط دانشگاههای کشور انجام شده و به سازمان فضایی ارسال شده که این سازمان در حال طراحی و اجرای فاز اولیه آن است. معاون سازمان فضایی ایران با بیان اینکه ظرفیت طراحی و ساخت ماهواره در کشور ایجاد شده و به اذعان کشورهای صاحب تکنولوژی فضایی، ایران توانایی بسیاری در این عرصه دارد افزود: در سالهای آتی بسیاری از دستاوردهای طراحی و ساخت ماهواره های و آزمایشگاههای کشور در این حوزه عملیاتی خواهد شد. [b]سازمان فضایی زیرمجموعه نهاد ریاست جمهوری می شود [/b] مردانی با اشاره به احداث و راه اندازی ایستگاههای زمینی در 8 نقطه کشور که دو نقطه آن در دست بهره برداری است در مورد بحث ارتقای سازمان فضایی ایران و منفک شدن آن از مجموعه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات گفت: این موضوع در شورایعالی اداری مطرح شده و پیشنهاداتی مبنی بر ارتقای سازمان فضایی و منفک شدن آن از وزارت ارتباطات مطرح شده اما برای اجرا باید مصوبات قانونی آن طی و ابلاغ شود. وی با بیان اینکه طبق این پیشنهاد سازمان فضایی ایران در زیرمجموعه نهاد ریاست جمهوری قرار می گیرد افزود: اما این موضوع تاکنون به شورایعالی فضایی اعلام و ابلاغ نشده است. [b]ماهواره زهره ملی می شود [/b] معاون سازمان فضایی ایران در مورد آخرین وضعیت ماهواره زهره که از اوایل انقلاب در دستور کار ساخت و پرتاب قرار گرفته بود، گفت: ماهواره زهره را به عنوان یک ماهواره ملی بومی در کشور انجام خواهیم داد که قرارداد این پروژه نیز منعقد شده است. وی با بیان اینکه نزدیک به 50 مجموعه کاندید انجام زیرسیستم های این ماهواره هستند گفت: ماهواره زهره یک پروژه یک بعدی نخواهد بود و چندین ماهواره با ویژگیهای مختلف را در خود جای می دهد و طبق زمان بندی درنظر گرفته شده حداکثر تا 4 سال آینده پرتاب می شود. مردانی در مورد قرارداد پرتاب این ماهواره با کشورهای دیگر گفت: قرارداد اولیه لغو شد و زهره تبدیل به مجموعه ای از ماهواره ها با قابلیت های مختلف شد که با اراده ملی و فکر و ساخت ایرانی در حال ساخت است. وی در مورد اجاره مدارهای فضایی نیز گفت: تاکنون ایران سه موقعیت مداری در ارتفاع 36 هزار کیلومتری داشته که اجاره بخشی از این مدارها تمدید شده و بخشی دیگر نیز در حال تمدید است. همچنین ایران درحال ثبت موقعیت جدید است. [b]پرتاب ماهواره رصد 1 تا پایان امسال [/b] معاون سازمان فضایی ایران در پاسخ به سئوال خبرنگار مهر در مورد آخرین وضعیت ماهواره "رصد 1" نیز گفت: طراحی و ساخت ماهواره رصد 1 به اتمام رسیده و تستهای آن در حال انجام است که با احتساب حدود 4 ماه زمان برای تست های آن پیش بینی می شود این ماهواره تا پایان سال طبق گفته وزیر ارتباطات به فضا پرتاب شود. وی افزود: ماهواره رصد 1 نوعی ماهواره کوچک سنجش از دور است که قرار است برخی قابلیتهای دیگر همچون کاربردهای تحقیقاتی نیز به آن افزوده شود. [b]اتمام تدوین سند جامع هوا فضا اوایل سال آینده [/b] مردانی در پاسخ به سوال دیگر خبرنگار مهر مبنی بر تدوین و تهیه سند جامع هوافضای کشور نیز گفت: این سند از سوی پژوهشگاه هوافضا تدوین به دولت ارسال شد که بار دیگر برای انجام برخی اصلاحات در دستور کار پژوهشگاه هوا فضا قرار گرفته است. پیش بینی می شود با انجام این اصلاحات تا پایان امسال و حداکثر اوایل سال آینده این سند آماده شود که تصویب ان می تواند رویکردهای جدیدتری را برای حوزه فضایی کشور به همراه داشته باشد. وی در مورد مشارکت ایران در ساخت ماهواره محمد 1 که قرار است از سوی کشورهای اسلامی طراحی و پرتاب شود، افزود: این ایده خوبی است که در حال بررسی این طرح و امکان مشارکت در آن هستیم که با بررسی ابعاد مختلف آن چنانچه موضوع به صلاح کشور بود آمادگی خود را اعلام می کنیم. منبع: [url=http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=1164648]مهر نیوز[/url]
  15. najaf47

    اسکیت برد ویژه نظامی DTV Shredder

    بسمه تعالی با سلام با تشکر از کلنل عزیز بابت زحمتی که کشیدن. دستت درد نکنه.[size=7] خداییش امین جان این مطالب تاپ و نایاب رو خوب روو هوا میزنی و شکار میکنی ها....بزنم به تخته....[/size] برای حمل مجروح فکر نکنم کارایی چندانی داشته باشه. [b]البته برای حمله به مجروح شاید....[/b] آخه حمل ونقل یک مجروح بسته به شرایط اون زخمی و شرایط میدان نبرد داره و همیطوری نیست که.... مثلاً اگه بحوان یه زخمی رو صدها متر توو یک یا چند تا کانال حمل کنن که نمیشه با این وسیله کاری کرد. اگه هم در بخشی از میدان نبرد بخواذ این کار رو بکنه هم باید هوشمند باشه (البته بازم دقیق نمیشه بهش اعتماد کرد چون در اون صورت احتمال اینکه حافظه اش و یا هاردش توو شرایط نبرد قاطی کنه هست اون وقت بیا و درستش کن.... یه وقت دیدی مجروح بیچاره رو برد وسط میدون مین........و فاتحه...... و یا اشتباهی بردش یه راست طرف دشمن......که در اون صورت هم .......فاتحهههه........ ولی به هر حال ممکنه بعضی اوقات علی الخصوص پشت جبهه و توو اردوگاهها برای تدارکات و لجستیک فایده هایی داشته باشه. یا علی مدد.
  16. [quote]برادر عزیز. حاج حسین هم که نیومده، به شهید همت خرده بگیره. کسی به حاج همت برچسب نزده که. گفته شما چرا اومدید، بین این همه مطلب، یه همچین چیزی رو مطرح کردی.؟؟؟ حالا، من به طرز تهیه خبر هم شک دارم. این خبرگزاریه، خیلی خلاصه اش کرده، شاید سر و ته ماجرا هم زده باشه. مشروحش که در اختیار ما نیست. من هم گفتم، موافق نیستم با این حرفش. اما نباید به خاطر یه همچین حرفی، شروع کنیم به تهمت زدن به ایشون. و همه ی محاسن ایشون رو زیر سوال ببریم.[/quote] بسمه تعالی با سلام رضا جان ببین پیشنهاد میکنم که پست قبلیمو دوباره بخون(چون احتمال میدم که وقتی ویرایشش میکردم نتونستی کامل بخونیش) حقیر هم گفتم که" [b]به طور کلّی قبول دارم که واقعاً بعضی از زوایای دفاع مقدس و بعضی از سجایای اخلاقی و محسّنات اخلاقی و رفتاری رزمندگان دفاع مقدس و فرماندهان رو فعلاً نمیشه گفت اون هم بخاطر تفاوت سطح درک و معرفت مردمه و اینکه متاسفانه زمینه شناخت این جور مسائل رو در مردم ایجاد نکردیم و یا بهتر بگم توو این بیست سال گذشته نذاشتن که ایجاد کنیم حالا چرا؟ بماند...!.[/b] بعد هم در مورد این خبرگزاری باهات موافقم. در آخر رضا جان، امیدوارم که اون سردار بزرگوار انشاءالله همونطوری باشه که شما میگین.(که غیر از این هم انتظار نیست) [quote]اگه نجف عزيز موافقت فرمودن، اسم تاپيك رو تغيير داده و تاپيك رو به صورت مجموعه خاطرات شهيد همت، درمياريم.[/quote] مصطفی جان ایرادی نداره. چرا که نه.خوبم هست. [quote]برداشت از اين مطلب به ديدگاه خواننده بستگي داره.بچه هاي سايت به داشتن چنين افتخاراتي كه خاكي ترين ستاره هاي عالم هستن افتخار ميكنن و اين خاطره اوج فروتني و بي ريايي سردار شهيد حاج همت رو نشون ميده اما مطمپن باشيد از ديد كساني كه اوج و عمق اين مطلب و مطالب اينگونه رو نميگيرن هيچ معنايي نداره و ازش سوء تعبيير ميشه. [/quote] مهدی جان . خب حقیر هم همین رو گفتم. و منظورم خدا میدونه شما و رضا جان نبود. بلکه کسانی که با اون پست های بودار خواستن از آب گل آلود ماهی بگیرن.... در تایید صحبت های شما و آقا رضا و آقا مصطفی حالا فعلاً اینجا کاری نداریم که این سایت معلوم الحال تابناک که خدا یا هدایتش کنه یا درشو تخته... دنبال چی بوده...مهم اینه که ما بیشتر به عظمت وجودی سرداران بی بدیل انقلاب اسلامی تمرکز و توجه کنیم.و انشاءالله همه مون رهرو اون عزیزان ، موقر و خاکی و متین باشیم.که: [b]افتادگی آموز اگر طالب فیضی......... هرگز نخورد آب زمینی که بلند است [/b] یا علی مدد.
  17. [quote] سلام. نجف جان. بنده ابا دارم، که این جملات رو در جواب شما بنویسم. اما .... فکر نمیکنید کمی تند رفتید؟ شما خوب میدونید که در ابتدای تشکیل لشگر 27، این طیف بچه های همدان( شهید شهبازی و همین حاج حسین همدانی و ....) یکی از اصلی ترین، قوای تشکیل دهنده ی لشگر 27 بودند. و قطعا امثال حاج حسین همدانی حاج همت رو کم نمیشناسند. [b]البته بنده شخصا مخالف این حرفش بودم. کاری ندارم.[/b] اما این مطالبی که به ایشون نسبت دادید، اصلا در شان ایشون نیست. بنده حاج حسین رو میشناسم و می بینمش. اصلا اینطوری نیست که شما میفرمایید عزیز جان.حاج حسین اتفاقا جزو یکی از با اخلاص ترین فرمانده های باقی مونده از جنگه.[/quote] بسمه تعالی با سلام رضا جان. این رو در نظر داشته باش که همه ما باقیمونده های زمان جنگ که لقب .... و سردار و .... یدک میکشیم انتظار بیشتری از ما هست که در صحبتها و اظهار نظر هامون دقت عمل بیشتری داشته باشیم که موجب ایجاد شبهه نشه. بعد هم حقیر هم به طور کلّی قبول دارم که واقعاً بعضی از زوایای دفاع مقدس و بعضی از سجایای اخلاقی و محسّنات اخلاقی و رفتاری رزمندگان دفاع مقدس و فرماندهان رو فعلاً نمیشه گفت اون هم بخاطر تفاوت سطح درک و معرفت مردمه و اینکه متاسفانه زمینه شناخت این جور مسائل رو در مردم ایجاد نکردیم و یا بهتر بگم توو این بیست سال گذشته نذاشتن که ایجاد کنیم [b]حالا چرا؟ بماند...!.[/b] ولی این طرز برخورد و زیر سوال بردن اصل مطلب که در مورد سردار بی بدیل لشکر 27 هست اصلاً قابل تحمل نیست تازه اونهم از جانب کسی که زمانی در لشکر، خودش اون بزرگوار رو درک کرده و به هر حال خودش هم کم و بیش پیرو همین سلوک بوده. در مورد شناخت ایشون شاید گفتن اینکه من هم ایشون رو خوب میشناسم و شاید ایشون هم به هاکذا خالی از لطف نباشه. و از زمان جنگ توو لشکر و بعد از جنگ هم توو سپاه و نیرو زمینی و لشکر 27. علی الخصوص زمانی که ایشون فرمانده لشکر 27 بود که با اومدن شهید مهتدی که از دوستان و فرماندهان گردان حقیر در لشکر در زمان جنگ بود ایشون رفت و پس از شهادت حاج سعید مهتدی که همراه حاج احمد کاظمی توو حادثه آنتونوف سپاه شهید شدن دوباره اومد شد فرمانده لشکر که با تقسیمات جدید سپاه در کشور ایشون شد فرمانده سپاه محمد رسول الله تهران(یعنی همون لشکر27 به سپاه ارتقاء یافت). در مورد شناخت حاج همت هم که فکر نمیکنم که احتیاج به توضیح واضحات باشه که حقیر هم از تقریباً اوایل تشکیل لشکر27 اون بزرگوار رو میشناسم و اتفاقاً بخاطر همین براشفتم چون خوب میدونم و دیدم که اون بزرگوار چقدر افتادگی و متانت در مقابل بسیجیها و رزمندگان اسلام داشت و همیشه خودش رو پایینتر از اونها میدونست و خادم اونها وهمیشه شدیداً مراقب هوای نفسش بود که اسیر تکبّر و خود بزرگ بینی نشه اصلاً خدا میدونه که اون شهید بزرگوار خودش رو سپاهی و فرمانده و ... نمیدونست . بلکه خودش رو بسیجی میدونست و به این بارها و بارها افتخار کرد و به همه هم اعلام میکرد. [size=18][color=green]این یکی از صحبتهای اون بزرگواره::: [/color][/size] [color=brown]زمان بازرگان به ما بر چسب چريک زدند! [/color] [color=red]زمان بني صدر هم برچسب منافق![/color] [color=indigo]الان هم بر چسپ خشک مقدسي و تحجر![/color] [color=olive]هر قدمي که در راه خدا و بندگان مستضعف او برداشتيم ،برچسب بارمان کردند.[/color] [color=darkblue]حالا روزي ده برچسب دشت مي کنيم ،[/color] [color=blue] اما بسيجيان دلسرد نباشيد[/color] [size=18][color=olive]حاشا که بچه بسيجي ميدان را خالي کند…[/color][/size] .و بیشتر از این ناراحتم که خود حاج حسین هم این مطالبی که من گفتم رو هم خوب میدونه و با این حال اینطوری موضع گرفته!!! خب حالا شما بگو این موضع گرفتن ایشون با اینکه میدونه شهید همت چقدر افتاده و موقّر بودن یعنی که چی؟؟؟!!! شما دقت کن به ادامه مطلب که حقیر نوشتم. در مورد شهید بزرگوار میثم شکوری که بین بسیجیها معروف بود به[b]برادر میثم[/b] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/shahid-meisam.gif[/img] این تنها گوشه ای از سجایای اخلاقی اون بزرگوار و باقی فرماندهان دفاع مقدس و هاکذا شهید همت بود. برادر میثم مردی بود اهل تقوی و اهل شعار نبود. وقتی دستور سینه خیز میداد اول خودش پیراهنش رو در میاورد و لخت میشد و اونوقت روی خار و سنگ ها و بدترین جاهایی که زمین سخت بود سینه خیز میرفت و بعد بسیجیها رو ملزم به سینه خیز میکرد در صورتی که اونها با لباس سینه خیز میرفتند.... به هر حال ما باقیمونده های جنگ که لقب سردار و ... یدک میکشیم بیش از همه باید همونطور که مراقب انقلاب و نظام و ارزشهای دفاع مقدس هستیم باید اونها رو از تحریف و شائبه و ... هم حفظ کنیم. نه اینکه منکر یه سری واقعیات ارزشی هم بشیم. یا علی مدد. =======================================================================================================-------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- [quote]اگه قبول کنیم که ایشون جلوی تنبیه یک سرباز را توی جبهه گرفته باید تعجب کرد ، همه میدونیم که توی جنگ و کلا توی سیستم نظامی میگن تنبیه برای همه ، تشویق برای یک نفر.... چرا ؟ چون تنبیه برای کار اشتباه یک امر اجتناب ناپذیره ، چه بسا یک اشتباه ساده یک سرباز توی میدان نبرد اصلی میتونه کل یک عملیات را لو بده و .... منظور سردار هم این بوده که برفرض درست بودن این مطلب مگه مطلب در مورد جنگ قحطی بوده که باید صاف این یه کار حال بهم زن را برای نشون دادن اخلاق و رفتار شهید همیت تیتر کنید بزنید ؟ کم مطالب کاملا مستند از اخلاق و رفتار و رشادتها توی 8 سال جنگ مگه هست ؟[/quote] جناب joker (به نظرت اسمت مورد منکراتی نداره؟؟؟!!!!) شما خواهشاً در مورد اینکه سردار چه منظوری داشته تفسیر به رای نکن و از آب گل آلود ماهی نگیر.....! تنبیهات بچه های بسیج و سپاه از اون تنبیهاتی که شما تووی ارتش شنیدی یا دیدی یا که خوندی خیلی تفاوت داشت. بعضیشون شدیدتر و بعضیشون هم شاید راحت تر. چون اساساً ماهیت بسیج و سپاه با ارتش متفاوت بود و اونها نیروی ارزشی بودن که خودشون با عشق و اراده خودشون برای حفظ انقلاب و اسلام و نظام و کشور و داوطلبانه اومده بودند عضو شده بودن و با عشق واراده و تصمیم خودشون میموندند و با همین عشق و ایمان بود که سخت ترین شرایط جنگ رو تحمل کردند و در سخت ترین شراط جنگی قرار گرفتن و با همه این اوصاف اون همه ایثار و رشادت از خودشون ثبت کردن.اونها از سر بیکاری و یا علاقه به نظامیگری و نظامی بازی و قدرت[b]((((قدیما همه مردم این اعتقاد رو داشتن که هر کی نظامیه حالا در هر رده ای، قدرت و نفوذش در مملکت از دیگران بیشتره که واقعاً نظام طاغوت شاهنشاهی این طور کرده بود و اینطور جا انداخته بود که خود حقیر با اینکه وقتی انقلاب شد سال 57 ده یازده سالم بیشتر نبود ولی قبل انقلاب رو خوب یادمه و مواردی هم برای خونواده خودمون رخ داده بود که این مطلب رو به عین دیده بودم))))[/b] نبود که اومده باشن توو این نهادها (اونموقع سپاه و بسیج نهاد بودن نه یک نیروی نظامی صرف) .برای همین تنبیهاتش هم کاملاً بر موازین شرعی و اسلامی و اخلاقی بودو نه اینکه نظامی صرف. شما کار شهید شکوری(برادر میثم) رو که توو پست قبلیم گفتم رو هم لابد کاری حال به هم زن میدونی دیگه؟؟؟!!! به این دیدگاهها باید تاسف خورد که اصل قضیه رو نمیگیرین اونوقت میرین دنبال چه افکاری....!! پس شما این روایت که وجود مقدس حضرت رسول (ص) با یارانشون در غزوه حنین بعلت کمبود آذوقه یکعدد خرما رو همگی در دهانشون مقداری میمکیدند و بعد به نفر بعدی میدادن رو هم نعوذاً بالله کاری حال به هم زن میدونی؟؟؟!!!!!! در صورتی که اون عزیزان که بحق مجاهدین فی سبیل الله بودند اصلاً به این جور سوسول بازیها فکر هم نمیکردن . چون اگه میخواستن به این چیزا فکر کنن اصلاً جبهه نمیومدند چون جبهه پُر بود از کمبود وسایل رفاه و راحتی بهداشتی و آذوقه و آب و...(علی الخصوص زمان عملیاتها). اما اونها براشون اولویتها چیزهای دیگه ای بود که ظاهراً شما ازشون بی اطلاعی عزیز.اگر غیر این بود مصداق آیه کریمه"یقاتلون فی سبیله صفّاً کانّهم بنیانٌ مرصوص" نمیشدند. و همگی ید واحده و صفها و دیوار آهنین که چون زنجیر به هم متصل بودند نمیشدند. و نمیتونستن مواقع مجروحیت و شهادت به هم دست بزنن که مبادا مریضی چیزی بهشون سرایت کنه!!!! شما ظاهراً همه چیز رو از عینک و دریچه چشم خودت میبینی و بهش استناد هم میکنی و نه بر اساس داشته های اطلاعاتی و آگاهیت!!! پس خواهشاً اگه در این امور، نظرات مغرضانه و بودار خط و خط بازی ندی....... حتم بدون کسی بازخواستت نمیکنه..... یا علی مدد.
  18. [quote]انتقاد سردار همدانی از «چرندیات» کیهان[/quote] بسمه تعالی با سلام این یعنی که چی؟!!!!.... واقعاً باید تاسف خورد به حال بعضی از سرداران باقی مونده از دوران دفاع مقدس که ظاهراً بدجوری توو مسئولیتهای اجرایی و مقام و سیاست بازی غرق شدن بطوریکه از شنیدن منویات اخلاقی الهی فرماندهان آن دوران بی بدیل که خودشون( و خودمون) هم آراسته بهش بودن به هم میریزند و وحشت میکنن!!!!!! خب همینه دیگه. وقتی آدم گذشته اش که هدیه الهی بوده رو فراموش کنه و بدتر اینکه بخاطر مقام و سیاست بازی(بقول خودشون مصلحت اندیشی!) خودش رو به فراموشی بزنه بهر از این هم نباید انتظار داشت که بگه....لابد میترسه که (با توجه با اینکه میشناسندش که اون زمان دفاع مقدس هم حضور داشته) حقیقت اخلاق فرماندهی رزمندگان اسلام که به دور از هرگونه خود بینی و تکبّر و غرور بوده برای مردم محرز و ملموس بشه و اونها رو با اون فرماندهان شهید و بی بدیل سپاه اسلام مقایسه کنن و اونوقته که گندش در بیاد......... بهتره این دوستان که خیلیهاشون با حقیر همرزم بودن و من میشناسمشون و میدونم بعضاً الآن وضعشون چیه بجای تخطئه واقعیات ، خودشون رو اصلاح کنن.و گذشته شونو فراموش نکنن چون همه مون فردا باید در محضر خدا و اهل بیت(ع) و شهدا و امام راحل(ره) جواب همرزمامون رو بدیم. سوال اینه که آیا این سجایای اخلاقی ( افتادگی و حُجب و بدور از عُجب و تکبر بودن)که خدایی فرماندهان ما بهشون متمسّک و متزیّن بودند، چرنده؟؟؟!!!!! یا اینکه این حرفهای بی مسئولانه ما که برای فرار از قضاوت مردم و مقایسه فعل امروز ما با زمان حضور دفاع مقدسمون و پی بردن به تفاوتهای از زمین تا آسمان ما؟؟؟!!! حالا ما که خودمون از این نمونه افتادگی و خاکی بودن و متانت فرماندهان زمان دفاع مقدس بارها و بارها شاهد بودیم باید چیکار کنیم؟؟؟!!! باید بگیم نه چیزی ندیدیم و اونهایی که دیدیم چرنده؟؟؟!!!!!! مثال برای یک نمونه که شاهد بودیم چطوری میشه کار سردار شهید میثم شکوری که از مربیان سرشناس تاکتیک بچه بسیجیهای زمان جنگ توو پادگان امام حسین(ع) بود بسادگی عبور کرد؟؟؟!! که روز آخر آموزش بچه ها همه رو توو کلاس به خط میکرد و میگفت پاهاشون رو چه با پوتین و چه بی پوتین بذارن رو میزها و بعد خم میشد و کف پا و پوتین بسیجیها رو میبوسید و صورتش رو به کف پا و پوتینشون میمالید فراموش کنیم ؟؟؟؟!!! و یا هر موقع که توو حین آموزش دستور سینه خیز میداد برای اینکه فرق و فاصله ای بین خودش و بچه ها نباشه اول خودش میخوابید و سینه خیز میرفت تازه اونهم به صورتی که پیراهنش رو هم در آورده بود تا سختی کار برای خودش بیشتر از بچه ها باشه رو ندید انگاشت؟؟!!!!! واقعاً اون عزیزان کجا بودن و ما امروز به کجا رسیدیم........!!!!! انشاءالله به کَرَم امام عصر(عج) خدای محمد(ص) عاقبت همه مون رو ختم به خیر کنه...... یا علی مدد.
  19. [quote]ممنون جناب نجف یک سوالی برام پیش آمد: در اون زمان که عملیات در شب بوده شما تجهیزات دید در شب که نداشتید ، چجوری میجنگیدید؟ از روی آتش اونها گرا میگرفتید؟ منور مینداختید؟ چکار میکردید؟[/quote] بسمه تعالی با سلام اول از عنایت و لطف همه دوستان تشکر ویژه میکنم. و از همه ممنونم. حقیر خودم رو لایق این همه لطف دوستان نمیدونم. امیدوارم که رهرو خوبی برای دوستان شهیدمون باشیم... بلیز جان سوال خوبی کردی که لازمه بابتش توضیح بدم. معمولاً شبهای عملیات اونی که مهاجمه تمام سعیش اینه که از تاریکی شب بخوبی استفاده کنه و دشمن رو غافلگیر. و اونی که به دفاع وادار میشه بیشتر برای روشن کردن صحنه نبرد و بهتر کردن وضعیت دید خودش اقدام میکنه که در این صورت برای مهاجم هم طبعاً وضعیت دید در شب عالی میشه . این مقدمه کلی رو گفتم که راحت تر مطلب روشن بشه. در تمام عملیاتهایی که حقیر حضور داشتم و به عینه تجربه کردم(28 تا عملیات در طول شش سال حضوری که داشتم) با آغاز عملیات و تهاجم نیروهای ما عراقیا با هلی کوپتر و یا هواپیما اقدام به زدن منوّر خوشه ای میکردن . اون هم به تعداد زیاد در پهنه آسمان تمام محور های صحنه نبرد. این توضیح رو لازم میدونم که بگم که هر منور خوشه ای تشکیل شده بود از تعداد حدود(کمی زیاد وکم) 50 منور بزرگ و بسیار قوی و نورانی (با نور نارنجی شبیه همین چراغهای بلوارها و خیابانها که از بخار سدیم هستش) که به هم متصل بودند و فکر کنم علاوه بر اینکه هر خوشه چتر جدا داشته یه چتر بزرگ همه گیر هم داشتن و به مدت قریب به یک ساعت طول میکشید تا پایین بیان و خاموش بشن. جالبه که بدونین از این دسته منورهای خوشه ای 50 عددی ، وقتی آسمون صحنه نبرد و عملیات رو نگاه میکردی تا چشم کار میکرد پُر بود و اگه تخمین میزدی شاید بیش از صد تا از این منور های 50 تایی زده بودن که شاید باور نکنین ولی منطقه رو مثل روز روشن میکرد( اگر بخوام خوب براتون تداعیش کنم باید بگم که مثل اینکه برید زیر یدونه از این چراغهای خیابونی بخار سدیم (از اون بزرگاش) و درست موقعی که زیرش هستین وضعیت دیدتون چطوریه؟ همونطوری.) در ضمن حتماً ادامه خاطره از والفجر یک رو انشاءالله بزودی برای دوستان مینویسم که از شرمندگیتون یه جوری در بیام...... یا علی مدد.
  20. بسمه تعالی با سلام آقا اصلاً هم ارتششون پفکی و پخمه نبود بلکه نامرد و بی دین و بی شرف بود((نمود دینداری،بیداری و ایستادن جلوی ظلم محرز ظالمه و نه فکر دنیا و جون خودشون بودن. نمود دینداری عمل به تکلیف شرعی و الهی در مقابل ظالمینه و بصیرت واقعی داشتن در تشخیص حق و باطل.به فرمایش گهربار آقا سید الشهدا(ع) در روز عاشورا که فرمودند: " وَ اِن کانَ دین جَدّی محمداً(ص) الّا بقَتلی فَیاسیوف خُذینی " یعنی:" اگر دین جدّم محمد(ص) جز با کشته شدن من، پایدار میماند ، پس ای شمشیرها مرا دریابید..... " و این شعاری بود که رزمندگان اسلام به واقع به آن عمل کردند به نیت دفاع از انقلاب و نظام مقدس اسلامی)) بارها شد که خود حقیر میدیدم که نامردا تا آخرین فشنگشون رو شلیک میکنن و وقتی تیرشون و مهماتشون ته میکشید و میدیدن که توو تله ما هستن اون موقع از توو سوراخاشون میومدن بیرون و میگفتن:" الدّخیل خمینی" و اسیر میشدن تا به زندگی نکبت بارشون باز چند صباحی ادامه بدن. الآن هم مطمئناً یه سریشون توو عراق جزء همون بعثی هایی هستن که دارن باقی مردم رو قتل و عام میکنن و نمیذارن تا دولت مردمی پا بگیره و هنوز به نوکریشون برای آمریکایی ها ادامه میدن برا همین نامردیشون اندک بچه های ما که ظرفیت و ایمان و تقیّدشون به اندازه بقیه نبود و از طرفی زخم خورده داغ دوستان و بچه محل هاشون بودن وقتی اینطور میدیدن که اون نامردا بچه ها ی ما رو اونطور قتل و عام میکنن و تا تیرشون تموم نمیشه تسلیم نمیشن وقتی میگرفتنشون همونجا دخلشون رو میاوردن. دوستان گرامی ،تازه هدف بعضی از فیلما و یا بیاناتی که در مورد دفاع مقدس شده این نبوده که بگن اون نامردا ضعیف و پخمه بودن، بلکه هدفشون این بوده که بگن بچه های ما نترس و با اراده پولادی و محکم و قوی بودن که خدا گواهه همین طور بود. شهادت طلبی بچه های ما که بخاطر هدف مقدسشون بود عامل برتری ما به اون نامردا که از مردن بدجوری میترسیدن و هدف والایی هم نداشتن بود. برداشت بعضی از عزیزان هم به این برمیگرده که متاسفانه خوب رزمندگان اسلام رو نشناختن و البته گناه اول متوجه من و امثال منه که با اون بچه ها بودیم ولی توو شناسوندنشون به نسلهای بعدمون قصور و کوتاهی کردیم.... که امیدواریم خدای تعالی و و جود مقدس حضرت امام زمان حجة بن الحسن ارواحنا فداه و دوستان نسل دومی و سومی و شهدا و امام راحل(ره) و... ما رو حلال کنن. خب یه ایراد هم به دوستانیست که پیگیر این مطلب که برگ زرین و بسیار مهمی در تاریخ اسلام و تناریخ کشور عزیزمون ایران هست نبوده و نشدند.که امیدوارم بیشتر در این مورد از شاهدان زنده بازخواست کنن. که شناخت اون عزیزان بی بدیل چراغ راه آینده جوانان و آینده داران و آتیه سازان این مرز و بوم خواهد بود انشاءالله. یا علی مدد.
  21. najaf47

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    بسمه نعالي با سلام اي بابا..... اين كشور ... اون كشور..... يعني چي؟!! بابا هدفش مشخصه ديگه. اونهم ايران و سوريه و.... دشمناي اسراپيل غاصب. اصلاً ظاهراً بعضی مسئولین کشور و مسئولین صنایع علی الخصوص صنایع مهم و مسئولین وزارت علوم و فن آوری اطلاعات و بخش مربوطه اش خواب خوابند و انگار نه انگار که رهبر عزیزمون بارها و بارها امسال تاکید کردند و هشدار دادند که باید مراقب حملات و تهدیدات دشمن چه در عرصه جنگ نرم و چه سخت بود اونوقت آقایون اعلام میکنن که دیر متوجه حمله این ویروس کذایی شدن!! واقعاً که!!! معلومه که چقدر حرفهای رهبر عزیز رو جدی گرفته و میگیرن و ولایت پذیری دارن!!! نخير.... ظاهراً بقول شاعر: [size=18][color=red]گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله من..... آنکه البتّه به جایی نرسد فریادست[/color][/size] فقط به عنایت آقامون امام زمان مهدی فاطمه ارواحنا فداهما، خدای محمد(ص) به دادمون برسه با این حواس جمعیشون...!!!!یه وقت ببینیم حمله نظامی کردن و آقایون بگن دیر فهمیدیم..... [size=24][color=olive]یا علی مددی.[/color][/size]
  22. [quote] فنآوری الکترونیکی هدایت شناور سطحی و زیر سطحی شامل دو نوع رادار ساحلی،[/quote] [quote] رادار تقرب فرودگاهی،[/quote] [quote][size=24][color=red]رادار پدافند هوایی بردبلند،[/color][/size][/quote] [quote]سیستم های جنگ الکترونیکی رهگیری، [/quote] بسمه تعالی با سلام از این رادار پدافند هوایی برد بلند مشخصات و مختصاتی نگفته . عکسی ازشون هم هنوز در رسانه ها منعکس نشده ! یعنی منظور از پدافند هوایی میتونه پدافند موشکی باشه؟؟؟!! یا نه مشخصاً منظورش آتشبارهای پدافند هوایی بوده؟؟؟!!! i_dont't_know یا علی مدد.
  23. بسمه تعالي با سلام sokuteasemuni جان دست گُلت درد نكنه. زحمت اوفتادي.... خسته نباشی. انشاءالله همیشه دست پر و خوش خبر باشی. یا علی مدد.
  24. najaf47

    اخبار عمومی منطقه و جهان

    بسمه تعالی با سلام چرا که نه.... از این صهیونیستهای مادر به خطا حتماً برمیاد.... علی الخصوص که هم از نظر روایی قضیه تایید شده و هم از نظر تجارب تاریخیمون که هر کجای عالم که فتنه ای بپا شده زیر سر این صهیونیستها و یهود بنی اسرائیله ... اصلاً ناف این عوضیا رو با فتنه بُریدن.... خدا نسلشونو از رو زمین برداره که اصل فساد و فتنه روی زمینن. یا علی مدد.
  25. najaf47

    خاطرات جنگ تحميلي (تصويري)

    بسمه تعالي با سلام [size=18][color=indigo]و... تصاويري از اين حقير كمترين جامونده از خيل شهيدان از دوران دفاع مقدس.....(ببخشيد كه بازم بايد حقیر رو تحمل كنيد... )[/color][/size] [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/scan0006%7E0.jpg[/img] تصويري از اين حقير كمترين در اثناي عمليات بدر كه در اردوگاه عقبه گردان فاتحان خيبر تيپ 20 زرهي مستقل رمضان تهران(كه بعداً با لشكر 27 محمد رسول الله(ص) تهران ادغام شد و شد تيپ زرهي لشكر 27). در همین جا بود که یک بار شدیداً شیمیایی شدم اونم با گاز خردل.... [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/scan0067.jpg[/img] حقیر و شهید اکبر مهین بابایی(برادر صیغه ای این حقیر). در منطقه عملیاتی بدر. در اثنای عملیات بدر [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/scan0027.jpg[/img] شهید اکبر مهین بابایی(برادر صیغه ای این حقیر). . عملیات بدر « این عکس رو خودم ازش گرفتم» [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/1_8907031487_L600.jpg[/img] شهید اکبر مهین بابایی (برادر صیغه ای این حقیر) نفر زیر دست شهید حاج حسین اسکندرلو(فرمانده گردان اینجانب در عملیات خیبر). همونی که نوک تیربارش معلومه [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/scan0008%7E0.jpg[/img] حقیر(نفر کنار) در تابستان 1364. توپخانه 63 خاتم الانبیای تهران . در اثنای عملیات عاشورای چهار.مکان سه راه بدر در منطقه عملیاتی هور العظیم(منطقه عملیاتی بدر) [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/scan0070.jpg[/img] خود حقیر در تابستان 1364 در حال شلیک توپ 130 میلیمتری نیمه اتوماتیک چینی.. توپخانه 63 خاتم الانبیای تهران . در اثنای عملیات عاشورای چهار.مکان سه راه بدر در منطقه عملیاتی هور العظیم(منطقه عملیاتی بدر) [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/scan0059.jpg[/img] تصویر این حقیر در تابستان 1363 نفر اول ایستاده از راست(همون که کلاه هوابردی سرشه) کنار سردار رضا بهشتی و تنی چند از دوستان رزمنده کنار تانک تی 72 غنیمتی [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/scan0085.jpg[/img] این هم تصویر این حقیر در سال 1361 قبل از عملیات والفجر مقدماتی (حدوداً 15 ساله بودم) [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86_%DA%A9%D9%85%DB%8C%D9%84_%D9%81%D8%B1%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%8662_%D8%AD%D8%B1%DA%A9%D8%AA_%D8%A8%D8%B1%D8%A7_%D8%B9%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%A7%D8%AA_%D9%88%D8%A7%D9%84%D9%81%D8%AC%D8%B11.jpg[/img] این هم تصویرخود حقیر. در حال عزیمت به عملیات والفجر یک . این عکس رو بچه های روابط عمومی سپاه تهران از گردانمون (کمیل لشکر 27) گرفتن و حدود ده روز پیش بعد از بیش از 27 سال در بخش مقاومت و حماسه خبرگزاری فارس منتشر شده بود که حقیر اونجا دیدمش و رفتم اصلشون رو هم ازشون گرفتم. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/001%7E7.jpg[/img] اینم اصل عکس حقیر که از خبرگزاری فارس گرفتم. ببخشد که سرتون رو درد اوردم... یا علی مدد.نجف47