siavash75

Members
  • تعداد محتوا

    1,777
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    9

تمامی ارسال های siavash75

  1. siavash75

    گزارش مشکلات سایت

    100 درصد اشتباه تایپی است مجید جان، انشاءالله به زودی برطرف می شه... ممنون از اینکه اطلاع دادی :rose: :rose: :rose:
  2. بسم الله الرحمن الرحیم تانک M48 Patton یکی از اولین تانک های اصلی میدان نبرد ایالات متحده است که در همین کشور نیز طراحی شده است. بعد از جنگ جهانی دوم تصمیم بر این گرفته شد تا از ساختن انواع مختلف تانک خودداری شود و در عوض یک تانک وظیفه ی تانک های سبک، متوسط و سنگین را انجام دهد. به همین دلیل به آنها تانکهای اصلی میدان نبرد (MBT) گرفته می شود. این تانک جزء سه تانکی است که نام ژنرال آمریکایی، جورج اس پاتون را یدک می کشد که یکی از فرماندهان آمریکا در طی جنگ جهانی دوم بود و همینطور جزء اولین کسانی در آمریکا بود که به صورت همه جانبه موافق حضور تانک در میدان نبرد بود. تانک M48 یکی از نسخه های ارتقاء یافته ی تانک M47 Patton بود. این تانک تا زمانی که تانک مشهور M60 به میدان نیامده بود، یکه تاز زرهی آمریکا به شمار می رفت. اما وقتی که تانک M60 ساخته شد، با M48 ها جایگزین شدند و در جنگ ویتنام نیز به صورت رزرو برای تفنگداران نیروی دریایی قرار گرفته شد. این تانک در مقیاس گسترده توسط آمریکا و متحدانش در NATO در طی جنگ سرد مورد استفاده قرار گرفت و این تانک و همینطور M60 از نماد های جنگ سرد آمریکا در زمینه ی زرهی به شمار می روند. تانک M48 در حال بارگیری در سال 1959 زمانی که ایالات متحده، از M47 ها و M4 Sherman استفاده می کرد، تانک M48 به این منظور ساخته شد تا جایگزین این دو نسخه باشد. روی هم رفته، کارشناسان و طراحان برای ساخت M48، تانک M47 مورد بازبینی اساسی قرار دادند تا نسخه ی جدید تر، قوی تر و بهتر ساخته شود و می توان گفت که M48 را از نو طراحی کردند. تانکهای M48A5 تا دهه ی 80 میلادی در آمریکا به صورت رزرو باقی ماندند و در برخی دیگر از کشور ها از این تانک به صورت عملیاتی در ارتش هایشان استفاده می کردند، اما در آن زمان آمریکا روی تانکهای M48 توپ مدرن 90 میلیمتری را نصب می کرد که یکی از جدید ترین توپ های آن زمان به شمار می رفت. تانک M48A5 که بروز رسانی های زیادی روی آن نصب شده بود، به نسخه ی استاندارد توپ 105 میلیمتری تانک M60 مجهز شد که به همین خاطر آمریکا آن را تا چندین سال به صورت رزرو نگهداری کرد. ارتش ترکیه یکی از کشور هایی است که بیشترین تعداد دستگاه M48 Patton را نگهداری می کند. ارتش ترکیه با دارا بودن بیش از 1400 دستگاه تانک M48 بهینه سازی شده، یکی از بزرگترین دارندگان این تانک است که 1000 دستگاه از آن را مرحله به مرحله از دور خارج کرد و به صورت ذخیره آن ها را نگهداری کرد و مابقی آنها را به خودرو های بازیابی زرهی تبدیل کرد. M48 در یک نگاه تانک M48 در بیشتری نقطه ی تانک دارای 120 میلیمتر زره می باشد که حفاظت نسبتا مناسبی را برای تانک فراهم می کند. البته در نسخه های بروز شده حفاظت زرهی تانک تا حدود زیادی بیشتر شد. توپ اصلی یک T54 90 میلیمتری است که برای M48A3 T41 و برای M48A5 نسخه ی جدید تر M68 105 میلیمتری مورد استفاده قرار گرفت. البته اینها به عنوان توپ اصلی روی تانک نصب می شدند و سلاح های ثانویه نیز یک کالیبر 50 برونینگ M2 به عنوان سلاح فرمانده و یک کالیبر 30 میلیمتری M73 نیز به صورت هم محور با توپ نصب می شد. موتور Continental AVSI-1790-6 V12 که با هوا خنک می شد و Twin Turbo گازروغن بود که قادر به تولید 810 اسب می باشد. البته این موتور نسبت به نسخه ی قدیمی قدرتمند تر است و نسخه ی قدیمی Continental AVDS-1790-2 V12 است که می تواند 710 اسب بخار قدرت تولید کند. یک سیستم انتقال قدرت CD-850-4A or -4B با دو دنده به جلو و یک دنده به عقب این تانک را هدایت می کند. سیستم تعلیق Torsion Bar شاسی و سایر متعلقات را روی خود نگهداری می کند. باک تانک نیز 200 گالن آمریکا است که موجب می گردد تانک M48 به 462 کیلومتر برد عملیاتی دست یابد. تانک M48A5 قادر است تا به نهایت سرعت 48 کیلومتر دست یابد. تانک M-48A5 تاریخچه در 27 فوریه سال 1951، OTCM پروژه ی #33791 (کد پروژه) ساخت تانک جدیدی را آغاز کرد که دارای توپ جدید و قوی تری همچون توپ 90 میلیمتری T-48 بود(پیشوند T با X جایگزین شد، به خاطر اینکه بعد ها سری تانک M60 آن را انتخاب کرد). به علت مهم بودن کار و همینطور جدید تر بودن نسبت به M46 و M47، تانک M48 می بایست حساسیت های فرآوانی روی آن صورت می گرفت. به همین دلیل برجک تانک خالت نیم کره ی خاصی داشت و از دو تانک سلف خود متمایز بود. طراحی جدید بدنه و همینطور بهینه سازی سیستم تعلیق از دیگر تغییرات این نسخه به شمار می رفت. در بدنه ی تانک، بخش مسلسلچی حذف شده بود و خدمه به 4 نفر کاهش یافت. این تغییرات موجب می شد تا خود به خود جزء لیست نسل اولین تانکهای اصلی میدان نبرد فرار بگیرد. در دوم آوریل 1953، کمیته ی تجهیزات تاکتیکی و تکنیکی آمریکا استاندارد #34765 را که از آخرین ارتقاء های تانک M48 به شمار می رفت، سفارش داد. از سال 1952 الی 1959، یعنی حدود 7 سال، آمریکا قریب به 12 هزار نسخه از این تانک را ساخت. بعد از آن، تانک M48A2C ساخته شد که با یک موتور قدرتمند گازروغن 12 سیلندر در کنار موتور کمکی 8 سیلندر مجهز می شد. (این نسخه را Little Joe نامیدند). موتور گازروغن برد عملیاتی تانک را بسیار محدود و اندک می کرد و همینطور زمانی که تانک مورد هدف قرار می گرفت، مستعد انفجار مهیب می شد. در نتیجه این نسخه غیرقابل اعتماد نامیده شد و برخی از نسخه های ساخته شده به جنگ اسرائیل با اعراب ارسال شدند. این نسخه اشکالات بسیار زیادی داشت. از جمله اینکه برجک وضعیت مناسبی نداشت، یعنی با اولین نفوذ منفجر می شد و خدمه را از بین می برد. همینطور خطوط هیدرولیکی نیز اوضاع خوبی نداشتند و با نشتی همراه می شدند. این تانک به علت اینکه از استاندارد های مناسبی بهره نمی برد، خدمه اش آن را توپ آتشین نامیدند. زیرا ممکن بود در هر شرایط نامناسبی منفجر شود. همین موارد موجب شد تا آمریکا در آغاز 1959، نسخه ی M48A3 را منتشر کند که دارای ویژگی های جدید و بهتری بود. مانند نصب پاور پلنت دیزلی و M48 های دیزلی تا سال 1968 در خدمت آمریکا باقی ماندند و پس از آن به صورت رزرو یا ذخیره در آمدند، اما دیگر کشور ها آن ها را تا 1975 نگهداری کردند، مانند آلمان غربی که به صورت گسترده در لکشر 124 پانزر از آنها استفاده می کرد. M48A3 در فوریه سال 1963ريال ارتش آمریکا پذیرفت که 600 دستگاه تانک M48 Patton به نسخه ی استاندارد سازی شده ی M48A3 تبدیل شوند. در سال بعد، یعنی 1964، سپاه تفنگداران نیروی دریایی 419 دستگاه تانک ارتقاء یافته را دریافت کردند. مدل A3 با موتور دیزل تولید می شد. در این موتور مکانیزم سوخت و ساز بهینه شده بود و مشکل های قبلی همگی برطرف شده بودند. تانکهای ارتقاء یافته را آمریکا برای جنگ ویتنام نیز استفاده کرد. به دلیل اینکه این تانک ها با جدیدترین تجهیزات روز آن زمان تجهیز شده بودند، آمریکا در کنار M60 ها نیز از M48A3 استفاده می کرد، غلطک های تثبیت سازی نیز می توانستند در طرفین در اندازه های 3 یا 5 عدد مورد استفاده قرار گیرند. M48A5 M48A5 در اواسط دهه ی 70 میلادی، نسخه ی M48A5 از سوی ارتش آمریکا پذیرفته شد و قرار شد تا در این توسعه از توپ سنگین 105 میلیمتری استفاده گردد. برخی از مولفه های این تانک ها بهینه سازی شدند و در عمل می توانستند به سرعت تانک M60 نیز دستیابند. ویژگی های لجتستیکی تانک M48A5 نیز بهبود یافت تا در میدان نبرد پشتیبانی از آنها آسان تر شود. اغلب تانک های M48 ایالات متحده بروزرسانی A5 را دریافت کردند و همگی به این نسخه تبدیل شدند. در اواسط دهه ی 90 میلادی، همه ی مدل های تانک M48 Patton از خدمت ایالات متحده ی آمریکا خارج و با تانک های جدید جایگزین شدند. البته هنوز نیز خبری هایی مبتنی بر استفاده ی برخی کشور ها از مدل های مختلف تانک M48 به گوش می رسد که یا از آنها استفاده می کنند و یا آنها را به صورت ذخیره در اختیار دارند. تاریخچه ی نبرد یک دستگاه تانک Zippo در ویتنام ،سال 1968 ----M67A1 جنگ ویتنام از تانک M48 به صورت گسترده ای در جنگ ویتنام استفاده شد. تقریبا حدود 600 دستگاه تانک M48 در این نبرد برای ارتش آمریکا خدمت کرد. نسخه های ابتدایی این تانک تا سال 1965 در استفاده ی گردان اول و سوم تانک تفنگداران ایالات متحده بودند. گردان پنجم تانک نیز بعد ها به این تانک ها مجهز شدند. مابقی تانک ها به سه بخش تقسیم شده و به ارتش ویتنام جنوبی در اختیار آمریکا که به گردان 1-77 زرهی در DMZ، گردان 1-69 زرهی در مرکز Highlands و گردان 2-34 زرهی در دلتای می کنگ تحول داده شد. تقریبا به هر گردان 77 دستگاه تانک تعلق گرفت. همچنین تانک های M48 نیز در اختیار اسکادران سواره نظام زرهی در ویتنام قرار گرفتند تا آنها را با M551 Sheridan که برای اهداف زرهی، تهاجمی و شناسایی مورد استفاده قرار می گرفت، جایگزین شوند. تانکهای M48A3 به صورت گسترده در اختیار یگان سواره نظام زرهی قرار گرفتند، البته M67A1 آتشزا (با اسم مستعار Zippo) همین M48 های مورد استفاده در ویتنام بودند. تانک M48 Patton تنها یک تانک نبود که صرفا برای تخریب از آن استفاده شود، بلکه جنگ افزاری بود که در طئوری جنگ نقش تانک ها را کاملا عوض کرد و فصل نوینی را در تعریف تانک آغاز کرد. زمانی که آمریکا نبردش را در ویتنام به پایان رساند و تصمیم گرفت تا نیرو هایش را از این کشور خارج کند، تصمیم گرفت تا وظیفه ی هدایت کشور را به دست نیرو های ویتنام جنوبی بسپارد، به همین منظور تانکهای M48A3 را به خدمت ارتش ویتنام درآورد که اختصارا (ARVN) نامیده می شوند و یگان بیستم تانک این کشور به تانکهای جدید M48A3 مجهز شده بودند. در آن زمان ارتش جمهوری ویتنام از تانکهای M41 Walker Bulldog استفاده می کرد. پس از آن، ویتنام شمالی (NVA) به تانکهای T-54 و PT-76 شوروی مجهز شد، در حالی که ویتنام جنوبی از M41 و M48 استفاده می کرد. در 23 آوریل سال 1972، نیرو های یگان بیستم تانک ویتنام جنوبی به وسیله ی تیم توپخانه ی ارتش ویتنام شمالی مورد حمله قرار گرفت، نیرو های ویتنام شمالی به سلاح موشک انداز مالیوتکا که ناتو آن را Sagger نامید، در طی آن نبرد یک دستگاه M48A3 و یک نفربر M113 ارتش ویتنام جنوبی نابود شد. این اولین باری بود که از این موشک های ضد تانک استفاده می کرد. درست یک سال بعد، در طی نبرد یوم کیپور از این موشک به صورت گسترده استفاده شد. تانک M-48 Patton متعلق به تفنگداران نیروی دریایی آمریکا در جنگ ویتنام تانکهای M48 Patton به صورت تخصصی در زمینه های توپخانه نیز مورد استفاده قرار می گرفتند. یکی از همین موارد، نقش پشتیبانی توپخانه ای در نبرد ویتنام بود. با این وجود تعداد کمی از این تانک ها در میدان نبرد توانستند آنگونه که باید به نقش خود بپردازند. یکی از آنها در گردان 1-69 زرهی آمریکا یک تانک PT-76 سبک را که در لشگر سواره نظام زرهی 202 ویتنام شمالی بود را در Ben Het Camp در مارس 1969 نابود کرد. تانکهای M48 از لحاظ حفاظتی در وظعیت مناسبی به سر می بردند. زره آنها می توانست در برابر گلوله ی سلاح های کوچک، مین ها و راکت های RPG مقاومت کند. تانکهای M48 و M41 ویتنام جنوبی عملکرد مناسبی را از خود به نمایش گذاشتند. این تانکها در نبرد های مختلفی شرکن کردند، تانکهای زیادی از جمله T-54 و T-34 را نابود کردند که از افتخارات تاریخ عملیاتی این تانک محسوب می گردد. با وجود این مسائل، کنگره ی آمریکا از ارسال سوخت و مهمات برای تانکهای ویتنام جنوبی خودداری کرد کرد و ارتش ویتنام جنوبی نیز پس از پایان جنگ در سال 1975 آنها را به حال خود رها کردند. نبرد های هند و پاکستان تانکهای M47 و M48 توسط پاکستانی ها در نبرد هایی که با هند داشتند، علیه تانک های سنتوریون و M4 هندی مورد استفاده قرار گرفتند. در طی نبرد هند و پاکستان در سال 1965 نتایج خوبی برای تانکهای پاکستانی گزاش شد. در Rann of Kutch تانکهای پاکستانی توانستند با یک استراتژی مناسب حمله ی سنگینی علیه نیرو های هندی داشته باشند و آنها را به عقب نشینی وادار کنند. در کشمیر و پنجاب نیز تانک ها به صورت واقعی تست و آزمایش شدند و قابلیت هایشان شناسایی شد. در طی نبرد Grand Slam، تانکهای پاکستانی تواسنتد با حمله ی برق آسا خطوط تانکهای هندی را بشکنند و آنها را از هم جدا کنند. تانکهای پاکستانی همگی Patton نبودند، بلکه بدنه را پاتون ها تشکیل می دادند که با پشتیبانی تانک های دیگر آنها نیز عملیات اصلی را انجام می دادند. در طی یک نبرد در ASAL Uttar حدود 97 دستگاه تانک پاکستانی از بین رفت که تعداد زیادی از آنها پاتون بودند. بعد از آن نیز پاکستان در یک نبرد با نام Chawinda توانست از تانک های پاتون به خوبی استفاده کند که نتیجه ی آن جنگ نیز رضایت بخش گزارش شد. البته همگی این نبرد ها با همراهی تانک های پاتون صورت گرفته، چه بسا در صورت استفاده از تانک های شوروی که در آن زمان پاکستان به T-54 ها مجهز بود اینقدر در پیروزی هایشان تاثیر گذار نبود. در نبرد سال 1971 میان هند و پاکستان درگیری سهمگینی رخ داد که برای تانک های پاتون عملکرد خوبی ثبت شد. در سال 1965، یک دسته تانک به رهبری تانکهای پاتون از Chamb عبور کردند بدون اینکه هیچ تلفاتی گزارش شود. در یک نبرد دیگر، یک ستون از تانکها با موفقیت توانستند خطوط تانکهای پیشرفته ی هندی را در هم شکافند. با تحلیل عملکرد های این تانکها، ارتش پاکستان تانکهای پاتون را به صورت گسترده توسط ارتش اش مورد استفاده قرار داد. اما در نبرد Asal Uttar عملکرد آنها افتضاح گزارش شد و رهبران پاکستان مدام آن را نکوهش می کردند. البته ایالات متحده نیز تحقیقاتی در رابطه با این تانکها یعنی M48 Patton در آسیا انجام داد که نتیجه ی آن این بود که تانکهای M48 می توانند در برابر توپ 20 Pounder سنتوریون حرفی برای گفتن داشته باشند و به نوعی نسبت به آنها برتری داشته باشند تانکهای M48 در جنگ 6 روزه ی اعراب علیه اسرائیل نیز به کار گرفته شدند که نتایج جالبی را در بر داشتند. در بخشی از صحرای سینا، تانکهای M48 اسرائیل با توپ های L7 105 میلیمتری مجهز شدند که توانستند علیه T-34 ها و SU-100 های ارتش مصر به صورت خارق العاده ای تاثیر گذار باشند. این تانکها در دومین نبرد Abu- Ageila مورد استفاده قرار گرفتند، اما آنگونه که نتایج نشان میدهد تانکهای M48 چندان موفق نبودند. زیرا تعدادی از پاتون های اردن توسط M4 شرمن اسرائیل مورد هدف قرار گرفتند. در بررسی های فنی صورت گرفته توسط کارشناسان و طراحان آمریکایی، تانکهای M48 نسبت به M4 برتری بسیار بیشتری دارند، یعنی تانکهای M48 می توانند 1 کیلومتر بیشتر از M4 های شرمن برد داشته باشند، زره تانکهای M48 نیز بسیار قوی تر هستند، اما توپ های 105 میلیمتری تانکهای M4 شرمن اسرائیل که گلوله های HEAT را شلیک می کرد، حتی می توانست در برابر T-62 ها نیز خطرناک باشد. همین خطرناک بودن موجب شد تا شوروی در پاسخ به موفق بودن تانکهای M48، تانکهای T-62 را بسازد، امریکا نیز M60 ساخت. اردن نتوانست آنگونه که باید از تانکهای پاتون استفاده کند، اسرائیل حدود 100 دستگاه تانک M48A1 اردن را به غنیمت گرفت که تا بعد از جنگ نیز از آنها استفاده می کرد. تانک غنیمتی m48 در موزه ای در اسرائیل البته نبرد های دگیری نیز در خاور میانه رخ داد که M48 به رویارویی با تانک های ساخت شوروی و دیگر کشور ها پرداخته و عملکرد موفق آنها موجب شد تا آمریکا M60 را بسازد. البته هرچقدر که این تانک ها نیز موفق باشند، باز هم نقاظ ضعف آنها توسط دشمن شناسایی می شوند و علیه به کار گیرنده آن نقاط ضعف را مورد استفاده قرار می دهند. همینطور تانکها به خودی خود قدرتمند نخواهند بود. بلکه استراتژی که رهبران و فرماندهان برای جنگ اتخاذ می کنند نیز تاثیر گذار است و در عوض کردن نتیجه ی جنگ بسیار می تواند مولفه ی کلیدی به شمار رود. تانک M48 منهدم شده توسط نیروی هوایی آمریکا در جهت آزمایش موشک ماوریک January 1978، با تشکر از Commandant تانک پل گذار ارتش آلمان با شاسی M48 تانک مین روب با شاسی M48پ استفاده کنندگان این تانک در دنیا با رنگ آبی پررنگ و استفاده کنندگان سابق با رنگ آبی فیروزه ای منبع http://en.wikipedia.org/wiki/M48_Patton نویسنده و ترجمه: سیاوش سلطان ویس Military.IR Copyright تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
  3. ایران چندین نوع تانک داره! T-55، سفیر74، تی 72z، تی 72 اس و ام، ام 60، ذوالفقار و...   در ضمن سبلان ارتقا تانک M47M هست، نه M48 ، بعدش توی این ارتقاء یه توپ 105 میلیمتری به تانک اضافه شده و موتور هم کمی سبک تر شده! در عوض برد عملیاتی و سرعت تانک بیشتر شده! خیلی آش دهن سوزی نیست! متاسفانه ما نه توی ساخت تانک توانایی داریم و نه توی ارتقا!
  4. بسم الله الرحمن الرحیم       در دهه ی ۸۰ میلادی، ایالات متحده ی آمریکا در خواست طراحی اسلحه ی دستی (پیستول) جدیدی را مطرح کرد تا با تولید انبوه آن، با کلت m1911 و اسمیت & ویسون .۳۸ تعویض نماید. دپارتمان دفاعی آمریکا تصمیم گرفت اسلحه ی جدیدی بسازد با تمامی استاندارد های روز دنیا تا در هر ۵ نیروی نظامی اش آن اسلحه را به صورت سازمانی به خدمت بگیرد. این پنج نیرو شامل ارتش ایالات متحده، سپاه تفنگداران نیروی دریایی، نیروی دریایی، نیروی هوایی و پدافند موشکی استراتژیکی نیروی هوایی می باشد و پیستول جدید در این ۵ بخش به صورت سلاح سازمانی مطرح می شد. سرانجام شرکت ایتالیایی برتا اسلحه ی کمری Beretta 92FS که نسخه ی نظامی اش ۹۲F بود را به آمریکا معرفی کرد. مکانیزم عملکرد این سلاح به مراتب خیلی بیشتر از کلت، صنایع اسلحه سازی ملی، هکلر کخ، SIG Sauer، Smith & Wesson و اشتایر بود و بسیار مورد استقبال نیرو های نظامی آمریکایی واقع شد. در سال ۱۹۸۵، ایالات متحده ی آمریکا نسخه ی ۹۲FS برتا را با نام M9 به عنوان سلاح سازمانی نیرو های مسلح ایالات متحده ی آمریکا انتخاب کرد و به سرعت به تمامی نیرو های تحویل داده شد. وقتی M9 با نسخه ی پیشین سلاح سازمانی آمریکا یعنی M1911 مقایسه می شد، عملکردی بهتر و روان تر نسبت به آن داشت، زیرا هم فناوری جدیدتری داشت و هم اینکه از استاندارد های روز دنیا بر خوردار بود. این سلاح در اغلب قریب به اتفاق جنگ های آمریکا از دهه ی ۸۰ میلادی به بعد شرکت داشته و نتایج خوب و مثبتی برای آن گزارش شده است، مانند پاناما، عملیات طوفان صحرا، نبرد های یوگسلاوی، عراق و افغانستان. سلاح M9 به بسیاری از کشور های متحد آمریکا ارسال شد و هنوز نیز در حال استفاده است. البته آمریکا هم اکنون در نظر دارد که آن را با طراحی جدید تری تولید کند و با نسخه های پیشین جایگزین کند. شایان ذکر است که آمریکا نسخه های در حال حاضر این سلاح تا ۲۰۱۷ در خدمت باقی می مانند.   اسلحه ی M9 دارای گلوله های با شارژ باروت ۹×۱۹ mm پارابلوم است که در استاندارد ناتو برای سلاح های کمری به صورت متدال درآمده که همه ی طراحان از آن به عنوان مرجع استفاده می کنند. با وجود این استاندارد، برخی از نیرو های نظامی آمریکایی از این میزان ناراضی هستند و چندان مایل به کار کردن با مهمات جدید نیستند. در برخی از مقایسات صورت گرفته M9 با M1911، شارژ باروت ۴۵ACP در مواردی قوی تر بود و M9 کمی ضعیف تر عمل کرد. اسلحه ی M9 دارای پس زنی بسیار کوتاه و همینطور ماشه ی دو زمانه (Double Action) است. با وجود دو زمانه بودن ماشه، می توان با حالت Single Action نیز شلیک کرد. لوله ی سلاح با مواد خاصی کروم اندود شده است. کروم ماده ای است که به سلاح ها و یا تجهیزات نظامی اضافه می کنند تا مانع از زنگ زدگی و همینطور فرسودگی آنها شود. همچنین کروم اندود کردن به طول عمر سلاح نیز می افزاید. علاوه بر ویژگی های فوق، کروم کردن سلاح از داغ شدن بیش از حد آن جلوگیری می کند و می توان خشاب های بیشتری شلیک کرد. جالب است بدانید که نرخ اعتماد پذیری بالای این سلاح، به M9 اجازه می دهد تا بدون استراحت ۱۷٫۵۰۰ گلوله را شلیک کند، این درحالی است که نیرو های آمریکایی تنها به قابلیت ۵ هزار گلوله بدون استراحت احتیاج دارند. طراحی سلاح به گونه ای است که می تواند توسط هر دو دست چپ و راست مورد استفاده قرار گیرد. در هر دو سمت اسلحه یک ضامن قرار دارد که روی حالت های مختلف قرار می گیرد. این ضامن می تواند اسلحه را قفل کند یا مکانیزمش را تغییر دهد. شاسی که برای خارج کردن خشاب از اسلحه روی دسته ی M9 تعبیه شده، می توان هم از سمت چپ و هم از سمت راست از آن استفاده کرد. با تمامی این ویژگی ها، M9 کمی سنگین است و نگه داشتن آن در دست بسیار خسته کننده است. برخی از سربازان می گویند که نگه داشتن آن در دست کمی سخت است و شلیک کردن با آن مهارت زیادی می طلبد. یک کلید ایمنی نیز روی اسلحه قرار دارد، علاوه بر آن یک عامل ایمنی دیگر نیز درون خود اسلحه است و تا زمانی که ماشه به سمت عقب فشار داده نشود ، مانع از جلو رفتن ماشه می شود.   اسلحه ی M9 در کنار کلت M1911 سلاح کمری M9 از یک خشاب دو بخشی ۱۵ گلوله ای تغذیه می کند و ظرفیت آن تقریبا ۲ برابر اسلحه ی M1911 است. بسیاری از مولفه های مربوط به خشاب نیز به طرز ویژه ای بهبود یافته اند تا بتوان از آنها نهایت استفاده را برد. همانند اغلب اسلحه ها، یک حالت نشانه روی روی M9 نصب شده که با استفاده از آن، شخصی که از سلاح استفاده می کند، هدف گیری دقیق تری دارد. همچنین میزان درصد بر خورد گلوله با هدف را بیشتر می کند. البته باید گفت که میزان برد مفیدی که این سلاح روی هدفش تاثیر می گذارد، ۵۰ متر است.   مکانیزم سلاح کمری M9 دارای عقب نشینی کوتاه، نیمه خودکار، تک حالته و دو حالته که از یک خشاب 15 تایی استفاده می کند و دکمه ی آزاد کردن خشاب قابلیت این را دارد که در هر دو طرف سلاح قرار گیرد. این خاصیت بیشتر برای استفاده از هر دو دست چپ و راست برای اسلحه تعبیه شده است، یعنی افراد راست دست و چپ دست هیچ محدودیتی در استفاده از کنترلر های برتا M9 ندارند و با هر یک از دست ها می توان آنها را هدایت کرد. اسلحه ی M9 با یک کیف چرمی M12 بیانچی پوشیده می شود، البته از دیگر کیف ها نیز هنگام فروش این سلاح استفاده می شود اما نسخه ای که برای ایالات متحده فرستاده می شود با این نوع کیف است. ویژگی های خاص M9 برتا عبارت اند از: طراحی کم نقص سلاح موجب شده است تا 100 درصد قطعات آن به راحتی و بدون هیچ گونه دردسری تعویض شوند. محافظ ماشه به گونه ای طراحی شده است تا زمان هدف گیری انگشت روی آن قرار گیرد، این کار موجب می گردد تا هدف گیری دقیق تر شود. کروم اندود کردن زیاد اسلحه که از زنگ زدی اسلحه جلو گیری می کند و در کاهش بسیار زیاد دمای آن تاثیر گذار است. پوشش جدید روی دسته یا لغزش گیر اسلحه Bruniton نام دارد که اسلحه را در برابر رطوبت و گرمای زیاد، و همینطور زنگ زدی محفوظ نگه می دارد. علاوه بر آن مانع از لیز خوردن سلاح در دست می شود  و عرق کردن دست موجب سر خوردن آن نمی گردد.     از دیگر ویژگی های این سلاح وجود پشت دستی مناسب و چکش مانند است که مانع از افتادن و تکان خوردن سلاح می گردد. همانطور که گفته شد، تیر اندازی با این سلاح کمی سخت است، اما این قسمت به گونه ای طراحی شده که دست استفاده کننده کاملا در پشت آن قرار می گیرد و زمانی که سلاح پشت سر هم شلیک می کند، مانع از تکان های شدید به عقب می شود. این ویژگی زمانی که سربازان ارتش به صورت آزمایشی از این سلاح استفاده می کردند، در حین آزمایشات به عنوان نکات مثبت ذکر شد.   در سال 2006 یک بروز رسانی برای M9 منتشر شد که M9A1 نام گرفت. در این بروز رسانی برای اسلحه ی جدید یک ریل پیکاتینی زیر اسلحه و جلوی محافظت ماشه قرار گرفت که می توان روی آن تجهیزات جانبی از قبیل چراغ قوه، لیزر و دیگر وسایل ضروری مورد نیاز را روی آن نصب نمود. سلاح جدید تهاجمی تر بود و وضعیت خشاب گذاری در آن بهینه تر شده بود، یعنی عمل خشاب گذاری سریعتر و بهتر از قبل صورت می گرفت. پوشش و لایه ی جدید نصب شده روی سلاح به اسم Physical Vapor Deposition یا به اختصار PVD، مانع از رطوبت و یا خوردگی اسلحه می شد، همچنین در هوای بسیار گرم نیز بدون هیچ مشکلی مسلح می شد، البته شایان  ذکر است که شن و ماسه نیز روی این پوشش هیچ تاثیری ندارند و مخصوص مناطق بیابانی و کوهستانی مانند عراق و افغانستان است. از لحاظ مکانیزم امنیتی سلاح، شرکت سازنده تدابیر بسیار ظریفی اندیشیده که می توان به عنوان بهترین حالت امنیتی سلاح نام برد. اول اینکه این سلاح زمانی که توسط ضامن در حالت امن قرار می گیرد، به هیچ وجه تا زمانی که از آن حالت خارج نگردد، شلیک نمی کند. ضامن امنیت نیز در هر دو طرف سلاح قرار دارد. یک ضامن امنیت دیگر نیز درون اسلحه به کار برده می شود و عملکردش به گونه ای است که تا زمانی که ماشه چکانده نشود (به صورت قطعی به سمت عقب فشار داده نگردد)، به هیچ وجه تکان نمی خورد. این ضامن ها بیشتر برای راحتی هرچی بیشتر استفاده کننده است و مانند سلاح های دیگر با کوچکترین اشاره ای، شلیک نمی کنند، مگر آنکه واقعا ماشه فشرده شود.   چالش برتا M9 اوایل که این سلاح وارد نیرو های مسلح ایالات متحده شد، در سال 1987 یک سری گزارشات از سوی سازمان حسابداری و حسابررسی عمومی ارتش ارائه شد که مواردی همچون شکستن پشتی اسلحه ای برتا M9 مدل SB که یکی از نیرو های ویژه ی تفنگداران دریایی هنگام کار با اسلحه، آن قسمت شکسته بود. بعد از آن دو مورد شکستی دیگر در آزمایشات مربوط به این سلاح گزارش شد که در هر دو گزارشات نسخه های نظامی و نسخه های غیر نظامی نیز مشاهده می شد در حالی که هر دو مدل اسلحه، با یک پوشش ساخته شده بودند و بعد از تحقیقات و تفحص بسیار زیاد، دریافتند که وجود و رخ دادن چنین مشکلاتی ناشی از فشار بیش از حد و اندازه ی ناتو به شرکت اسلحه سازی برتای ایتالیا بوده و این شرکت ملزم به رعایت استاندارد های NATO به صورت فراتر از انتظار شده و همین دلیل موجب شده تا مشکلات متعددی از سلاح رخ دهد. بعد از مشاهده این گونه مشکلات، ارتش آمریکا تصمیم گرفت تا تغییراتی در سلاح اعمال نماید که پس از آنها، مشکلات به طرز چشمگیری کاهش یافتند.       سربازان آمریکایی در حال کار با سلاح کمری M9   در ماه دسامبر سال 2006، مرکز تحقیقات و آنالیز نیروی دریایی گزارشی منتشر کرد مبتنی بر استفاده ی ایالات متحده ی آمریکا از سلاح های کمری در نبرد های معاصر که بسیار جالب و قابل توجه بود. این مرکز، از 2.608 نفر از سربازانی که پس از 12 ماه از جنگ عراق و افغانستان بازگشته بودند، نظرسنجی بسیار گسترده ای دریافت کرد. در این نظرسنجی، تنها افرادی که در طی جنگ با سلاح خود شلیک کرده بودند و شلیک هایشان اغلب به سمت اهداف دشمن بوده است، حق شرکت کردن داشتند. 161 نفر با اسلحه ی M9 برتا مسلح شده بودند که 6 درصد نظرسنجی را تشکیل میدادند. 58 درصد دیگر از استفاده کنندگان این اسلحه (98 نفر) از عملکرد آن بسیار راضی بودند که پایین ترین میزان رضایت در این بررسی بود.   48 درصد از افراد که معادل 77 نفر بودند، از عملکرد مهمات این اسلحه ناراضی بودند. 64 درصد معادل 103 نفر از کیفیت سلاح مانند اندازه و وزنش راضی بودند. کاربران اسلحه ی M9 یکی از پایین ترین سطوح رضایت را در میان کارایی اسلحه ها (تعداد سلاح هایی که در نظر سنجی وجود داشتند) دارا بود که این آمار معادل 76 درصد (122 نفر) میزان رضایتیشان در مورد قدرت تخریب، 66 درصد (106 نفر) برد سلاح و 88 درصد نیز (142 نفر) نرخ آتش سلاح را عنوان کردند. 48 درصد از استفاده کنندگان M9 که معادل 77 نفر است میزان نارضایتشان را در مورد افزودن وسایل اضافی به سلاح عنوان کردند، 26 درصد از استفاده کنندگان معادل 42 نفر نارضایتشان را از توقف بی موقع اسلحه عنوان کردند، 62 درصد از افرادی که نارضایتشان در مورد توقف سلاح بود، دلیل آن را جمع و جور بودن زیادی و عدم دقت سلاح پس از شلیک دوباره بود، یعنی بعد از شلیک یک گلوله به سمت هدف، می بایست مهارت شلیک کننده خیلی زیاد باشد تا بتواند دوباره هدف را درست مورد اصابت قرار دهد. در این میان تنها 45 درصد از افراد معادل 72 نفر عدم خشاب گذاری کامل را به صورت مشکل گزارش کرده بودند.         83 درصد از افراد که معادل 134 نفر است، گزارش کردند که در میدان نبرد، اسلحه شان هیچگاه نیاز به تعمیر پیدا نکرد. 46 درصد که معادل 74 نفر از افراد می شود بر این باور بودند که این اسلحه امنیت کافی را ندارد و اینکه عملکردش زمانی که در اختیار آنها بود، اصلا مناسب نبوده است (به این دلیل که عمدتا سلاح را برای تعمیر و نگهداری به اسلحه خانه نسپرده اند). 63 درصد از افراد معادل 101 نفر از این سلاح بسیار راضی بودند، زیرا آنها جزء نیرو های ویژه ی نیروی دریای بوده اند و در طول مدتی که سلاح در اختیارشان بوده است، شکستگی پیدا نکرده و مهم تر از آن احتیاج به تعمیر نداشته است. با وجود تمامی ویژگی های این سلاح، متاسفانه یکی از پایین ترین سطوح اعتماد پذیری و محبوبیت مربوط به M9 برتا در میان سربازان آمریکایی است که اغلب آنها درخواست ارتقاء آن را داشته اند و خیلی ها نیز دوباره به 45 ACP بازگشته اند و برخی نیز سفارش اسلحه ی جدیدی را داده اند.   در سال 2007، تعدادی از استفاده کنندگان این سلاح در مورد میزان تخریب و بازدارندگی هدف اعتراض کردند که در این زمینه قدرت پایین دارد و پیشنهاد کردند که از فشنگ قوی تری در عوض 9 میلیمتری پارابلوم استفاده کنند، اما به علت کنوانسیون Hague (عقد شده در سال 1899 و 1907) محدودیتی در ساخت گلوله ها وجود دارد که سلاح های جنگی را از استفاده ی گلوله های بزرگ تر منع می کند.   ایالات متحده ی آمریکا از خشاب های خریداری شده از برتا راضی نبود. به همین دلیل با شرکت Airtronic قراردادی اخذ کرد تا به عنوان کارخانه ی تامین کننده ی خشاب، وسایل مورد نیاز این اسلحه را تولید کند. دلیل این انتخاب این بود که شرکت Check-Mate خشاب های M9 را با کیفیت پایین تری تولید می کرد. با این وجود هنوز خشاب های چک مت نیز به برخی از کشور ها صادر می شوند. قبل از چک مت کمپانی ایتالیایی Mec-Gar وظیفه ی تولید خشاب های آمریکایی را بر عهده داشت. هم اکنون Airtonic خشاب ها را تولید می کند که شباهت زیادی به Mec-Gar دارد، زیرا خشاب های ساخت چک مت مشکلات نسبتا زیادی داشتند و خیلی قابل اعتماد نبودند. شرکت Airtonic در طول خدمتش در ارتش ایالات متحده ی آمریکا، به میزان 22 میلیون دلار تجهیزات و لوازم جانبی اسلحه به ارتش فروخت.               نویسنده و ترجمه: سیاوش سلطان ویس Military.IR Copyright تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
  5. مگه نمی دونی؟ اگه نمی دونی بدون، این آقا شهید ***** هستن، احترام بگذارید!
  6. هر عقل سلیم و آگاهی بدون تعصب می تونه تشخیص بده که اجسام ساخته ی بشر دارای نقص های بی شماری هستند که مغز تکامل یافته ی ما (به نظر خودمون) هنوز به درکش نرسیده!   نمیدونم فیلم Patton رو دیدین یا خیر! اما در اون فیلم پاتون به مشاورش میگه نیرو هارو برای حمله به آلمان آماده کن! مشاورش میگه قربان در اطراف آلمان خطوط دفاعی بسیار مستحکمی وجود داره! چطور می خواین اونا رو نابود کنید؟ پاتون میگه ما پهنه ی سواحل و کوهستان ها رو تصرف کردیم! ساخته ی بشر که اسباب بازی محسوب میشه!!!   دوست خوب و یا احتمالا دوستان خوب! که خودتون رو در راه شوروی آلمان و یا آمریکا و یا هر کشور دیگه ای به فنا میدین! خدا به شما عقل داده! البته باید ازش استفاده کنید و اونو به صورت آکبند نگه ندارین! می تونید با استفاده از این عقل بخونید! نعمت خیلی بزرگیه که توانایی خوندن رو دارید! پس ناشکر نباشید! شما می تونید تانکی که این دوست خوبمون بهش اشاره کرده رو اطلاعاتش رو مورد تجزیه و تحلیل قرار بدین! تانک T-72 مدل s مقالات بی شماری چه به فارسی و چه به انگلیسی در موردش وجود داره! همینطور تانک لئوپارد 1! می تونید با چند ساعت فسفر سوزوندن با یه محاسبات خیلی ساده تشخیص بدین که چی بهتره! روسیه خدا نیست! همینطور آمریکا! پس تا کسی میگه مثلا این تانک در خدمت ایران که 30 40 سال قدمت داره و باید در موزه ی آثار باستانی نگهداری بشه سریع بهتون بر نخوره که بعله! این آقا داره کشور امام زمان رو زیر سوال می بره! دوست عزیز! تانک تی 72 در ایران داره استفاده میشه! ترکیه داره لئوپارد 2NG رو استفاده می کنه! اینا با هم زمین تا آسمان تفاوت دارن! هر چقدر هم که توانایی داشته باشین اما این تجهیزاته که حرف اول رو میزنه! کشور ترکیه می فهمه داره چی کار می کنه! کشور ترکیه می فهمه که باید در این موقع در این شرایط کاملا مجهز باشه! کشور ترکیه می فهمه که داعش در کنار کشورش داره می جنگه و هرچقدر هم که حمایتش بکنه اما ممکنه که به خودش هم حمله بکنه! اما کشور ما اینو نمی فهمه یا نمی خواد که بفهمه! کشور ما هنوز توی کلاه خود سربازش مونده! کشور ما هنوز داره کلاشینکف اسقاطی رو استفاده می کنه! کشور ما هنوز داره از جیپ های زمان جنگ ویتنام استفاده می کنه! کشور ما داره از هواپیمای خطوط هواپیمایی افغانستان استفاده می کنه! کشور ما هنوز نفهمیده داعش کیه! کشور ما هنوز فکر می کنه داعش دمپایی می پوشه! خدا می تونست روی سر امام حسین (ع) باران بریزه! اما نریخت! می تونست حجتش رو از دست شیطان نجات بده! اما نداد! چرا؟ چون می خواست سرنوشتش رو خودش رقم بزنه! چون می خواست بفهمونه که دنیا روی حساب و کتابه! درسته، خداوند گفته به هر کسی که بخواد بدون حساب و کتاب روزی میده! اما نه به احمق ها.   خیلی خواستم سکوت کنم و چیزی ننویسم! اما اون ابله هایی که توی تفکر گندیده ی خودشون موندن بفهمن که اگه خودشون رو درست نکنن قائله رو باختن!   یا علی!
  7. لئوپارد های 1 ترکیه رو ببینید، تانکهای ایران رو هم ببیند! آخه یارو برگشته می گه شما چی سرت میشه؟ T-72 های ما یه چیزایی دارن که الان رو نمی کنن! اشکال نداره! بگید! کنتور که نمی اندازه!!!
  8. بله، من متولد سال 75 هستم! ببینید، این جمله رو با دقت بخونید!!! چون هر کس چنین تصوری داشته باشه نامزد جایزه تکامل معکوس داروین خواهد بود. ایشون اول حرفشون نوشتند چون! یعنی در صورتی که شما منظورتون این هست، این نظریه در مورد شما صدق می کنه.   آیا واقعا نظر شما اینه؟
  9. ایشون به شما توهین نکرد! این شما هستین که دارین سعی می کنید که این برداشت رو داشته باشین!   کاملا هم صریح گفتند و جای هیچگونه شک و شبهه ای باقی نمی مونه! تمام! دیگه هم این موضوع مسخره رو ادامه ندین که منجر به اخراج شما از این تاپیک میشه
  10. یعنی شما هم خود اسکبار جهانی بیاد بگه این بابا کلا فازش یه چیز دیگست باز هم افرادی مثل شما هستند که بگن: کار کار صهیونیستاس!
  11. مهران جان منظورم شما نبودی داداش، منظورم دیگران بودند، شما کارت درسته :rose: :rose: :rose: :rose:
  12. لکلرک مجهز به سیستم حفاظت فعال Galix هست
  13. خواهشا از ارتشی و یا هر انجمن و یا وبسایت دیگه ای که می شناسید نه اینجا و در هیچ کجای این انجمن لینک قرار ندهید! مطلب مورد بحثی دارید می تونید مطرح کنید و در غیر اینصورت با این اعضا هماهنگ کنید جهت تهیه مطلبی مناسب http://www.military.ir/forums/index.php?app=members&section=view&module=list&filter=21
  14. ممنون، نه خیر، من اصالتا کرد هستم و توی کردستان هم زندگی می کنم!!!! بعدش من گفتم که سایت دیدبانی رو SAGEM ساخته
  15. باز هم سپاسگزارم!     چندتا تصویر از تست این تانک! (فکر کنم تصاویر رو از تاپیکی که سینا خان ایجاد کرده اند برداشتم! چون توی سیستم بود :D )            
  16. بسیار ممنونم، امین و مهدی عزیز!   سینا جان عمدا اون کلمات رو به انگلیسی نوشتم که جمله بندی ضایع نشه، بسیار بسیار ممنونم ازت :rose: :rose: :rose:
  17. بسم الله الرحمن الرحیم         علاقه مندان به مباحث زرهی با تانک لُکلِر (بیشتر اوقات لکلرک خوانده می شود، اما شیوه ی صحیح آن لُکلِر است) فرانسه آشنا هستند. تانک MBT یا تانک اصلی میدان نبرد فرانسه، AMX Leclerc توسط صنایع سنگین کمپانی ژیات ساخته شد که بعد ها این کار به وسیله ی Nexter فرانسه انجام شد. نام تانک Leclerc برگرفته از ژنرال پر افتخار فرانسوی Philippe Leclerc de Hauteclocque که در طی حادثه ی رانندگی در پاریس، زمانی که فرمانده ی لشکر دوم زرهی ارتش آزاد فرانسه در جنگ جهانی دوم بود، در سن 45 سالگی درگذشت.   تانک Leclerc از زمانی که ساخته شد، به وسیله ی ارتش فرانسه و همینطور نیروی زمینی امارت متحده ی عربی به کار گرفته شد. این تانک در سال 1991 وارد خط تولید انبوه شد و سال 1992 اولین تحویل آنها به ارتش بود که با تانک های AMX 30 جایگزین شدند. اکنون که از زمان ساخت و تولید این تانک می گذرد و به نوعی در حال حاضر تولید نمی شود، فرانسه 406 دستگاه و امارات نیز 388 دستگاه از آن را در حال خدمت دارد. در سال 2001 این تانک قیمتی برابر با 6 میلیون یورو داشت که در زمان خودش یکی از گران ترین تانک های دنیا محسوب می شد. در اتحادیه اروپا، Leclerc تنها تانکی بود که چنین قیمتی داشت و در سال 2014، تانک K2 Black Panther کره ی جنوبی همگان را شگفت زده کرد و با قیمت نجومی اش رکود Leclerc را شکست.     ژنرال فیلیپ لکلرک   تاریخچه ی ساخت در سال 1964، در فرانسه پروژه ای ایجاد شد تا در طی آن طراحان و متخصصان تانک بتوانند با مطالعه و تحقیق، یک جایگزین بسیار عالی و بی نقص برای تانک های AMX 30 انتخاب کنند و نام آن انتخاب موتور مناسب بود. بعد از آن در سال 1971، زمانی که فرانسوی ها تانک AMX 30 را با تانک نسل جدید روس ها مقایسه می کردند، تصمیم گرفتند تا با بررسی اساسی آن، خط تولید آن را در کشور راه اندازی کنند. در سال 1975 کمیته ای تشکیل شد که در سال 1977 با لیست بلند بالایی از مشخصات این تانک ها، آنها را مورد بررسی قرار داد. در فوریه ی 1980، برنامه ای برای جمهوری فدرال آلمان ارسال شد که د ر طی آن فرانسه آلمان را به همکاری مشترک در پروژه ی Napoleon I دعوت می کرد که در فرانسه نام ناپلئون 1 گرفت و در آلمان با نام Kampfpanzer III شناخته شد. طراحی های نسبتا خوبی در مورد این تانک صورت گرفت اما به لحاظ پیکره بندی و همینطور برخی از قسمت های اساسی تانک دارای نقص های بسیاری بودند که در دسامبر 1982 پروژه را کنسل کرد. فرانسوی ها تصمیم گرفتند تا خود یک تانک اصلی میدان نبرد طراحی کنند که با شروع توسعه آن را EPC نامیدند. فرانسوی ها با خرید تسلیحاتی همچون M1 Abrams، Leopard 2 و یا مرکاوا مخالف بودند و تصمیم داشتند روی این کار مطالعات اساسی و مهمی صورت بگیرد تا کار طراحی تانک بدون مشکل صورت بگیرد.     در تضاد با اغلب پروژه ها و برنامه هایی که غرب آنها را به عنوان مرجع ساخت MBT در دنیا رواح میداد، این تانک بیشتر توجه اش به حفاظت فعال در کنار حفاظت غیر فعال سراسری بود که تا حدود بسیار زیادی تلفات و همینطور خسارت های این تانک در میدان نبرد را کاهش می داد. در کنار چنین حفاظتی، سیستم کنترل آتش این تانک و همینطور قابلیت تحرک و جابجایی اش یکی از بزرگترین مزیت های تانک Leclerc به شمار می آیند که سیستم کنترل آتش قادر است تا چندین وظیفه را به صورت هم زمان انجام دهد. البته با وجود چنین امکاناتی، طراحی چنین سیستمی از قبل وجود داشته است، اما فرانسه با دوبرابر کردن حفاظت تانک در برابر با گلوله های انرژی جنبشی، توانسته در سطح کلاس 50 تن تانک های اصلی میدان نبرد حال حاضر دنیا به رتبه ی خوبی دست یابد. دیگر ویژگی این تانک قابلیت مقابله ی 400 میلیمتری در برابر گلوله های RHA می باشد که بالاترین میزان حفاظت در برابر خرج گود ها را دارد.   زمانی که طرحی برای اجرا شدن آماده باشد، وجود یک سرمایه گذار بسیار موثر است. زیرا با تامین بودجه ی مورد نیاز، می توان هرچه سریعتر طرح را آماده ی تولید کرد. امارات متحده ی عربی نیز با مشارکت در این طرح قیمت تمام شده ی این تانک را کمتر کرد تا بتواند تعداد زیادی از آنها را سفارش دهد. 436 دستگاه از این تانک از سوی امارات متحده ی عربی و فرانسه نیز برای ارتش خودش 426 دستگاه Leclerc را سفارش داد.     در سال 1986، پروژه ی ساخت تانک با نام "Leclerc" آغاز گردید و 6 نمونه ی اولیه در همان ابتدا ساخته شد. پس از 4 سال آزمایش میدانی و تخصصی این تانک توسط کارشناسان، تصمیم گرفته شد تا در سال 1990 اولین سری این تانک در چهار دستگاه ساخته شود. این 4 دستگاه را کمپانی ژیات برای تست میدانی در کشور ها و آب و هوا های مختلف ساخت تا بتواند نتایج حاصله از استفاده ی Leclerc در مناطق مختلف را بررسی کند. در مرحله ی دوم 17 دستگاه ساخته شد که در این سری برخی از ویژگی های تانک و برجک ارتقاء یافتند و همینطور میزان زره به کار رفته در بدنه نیز افزایش یافت. البته در سیستم تعلیق و پیشرانه ی تانک های سری دوم خطا های قابل ملاحظه ای رخ داد و به سرعت بازنشست شدند. در مرحله ی سوم از ساخت تانک ها، اشکالات و خطا های سری قبل برطرف شدند و ویژگی های زیادی به تانک اضافه شد. البته ساخت این تانک و همینطور مزایای به کار بردن آن، دکترین نظامی فرانسه را مجبور به بازنگری در تصمیمات کرد و آنها را وادار کرد تا یک سری از دستورات و پیشبینی ها را بر اساس این تانک قدرتمند تغییر دهند.   هرچه که مراحل تولید تانک بالاتر می رفت، کیفیت محصولات نیز بیشتر می شد. مراحل 4 و 5 نیز با عملکردی بهتر نسبت به نسخه های سلف خود بودند و مشکلاتی که در زمینه ی پیشرانه و موتور تانک وجود داشت، از بین رفتند و این تانک ها هم اکنون در حال خدمت می باشند. البته لازم به ذکر است که اواخر دهه ی 90 میلادی آماده سازی های مفصلی روی این تانک ها صورت گرفت که فرانسه حاضر شد تا چندین سال بعد نیز آنها را به عنوان آماده به خدمت نگهداری کند. سری اول تا مرحله ی پنجم منتشر شد، در سری دوم مرحله ی ششم از ساخت تانک ها بود که ویژگی مدرن و جدیدی همچون سیستم کنترل و تشخیص آب و هوا در سمت راست عقب برجک افزوده شد. در مرحله ی هفتم، تانک هایی که وارد خط تولید شدند، در نسخه ی فرماندهی سیستم انتقال قدرت بهبود یافته و همینطور سیستم مدیریت میدان نبرد که اطلاعات لحظه به لحظه را از نفرات و واحد های درگیری در صحنه جمع آوری می کرد و به تانک فرماندهی گزارش می داد. در مرحله ی هشتم از ساهت Leclerc سیستم های الکترونیکی مدرنیزه و در مرحله ی نهم سایت های دیدیبانی حرارتی ATHOS با SAGEM که دارای کیفیت و وضوح بالاتری بودند، جایگزین شدند.     پس از آنکه 9 مرحله کامل شدند، تمامی نسخه های پیشین طی یک برنامه ای از سال 2005 به نسخه ی شماره 9 تبدیل شدند و این برنامه مدرنیزاسیون های تانک Leclerc نام گرفت. در سال 2004 مرحله ی 10 نیز ساخته شد که دارای سیستم های قوی و مدرنی بود. سیستم اطلاع رسانی جدیدی که روی این تانک نصب شده بود توانایی جمع آوری ریز اطلاعات از میدان نبرد و همینطور تفکیک دوست از دشمن را داشت و می توانست تمامی خودرو ها، تانک ها و نفربر هایی که در صحنه ی جنگ حضور داشتند را شناسایی کند. همینطور در این نسخه یک کیت اضافی زرهی به تانک افزوده شد که حفاظت زرهی آن را تا حد بسیار زیادی بالا می برد. از نسخه ی شماره 10، 96 دستگاه ساخته شد که جزء سری سوم به شمار می رفت. در سال 2007 می بایست 355 دستگاه تانک عملیاتی می شد که 320 تعداد از آنها به 4 هنگ تحویل داده شد. به هر هنگ 80 دستگاه تانک Leclerc تعلق می گرفت.   در سال 2010، ارتش فرانسه آماری از تانک هایش منتشر کرد که در طی آن اعلام کرد که از 4 هنگی که تانک Leclerc به انها تعلق گرفته، در هر هنگ از 60 دستگاه استفاده می شود و در مجموع 240 دستگاه به صورت عملیاتی در هر 4 هنگ مورد استفاده قرار می گرفت. البته یک سال بعد نیز وزارت دفاع فرانسه آماری را منتشر کرد که در سال 2011 مجموعا 254 دستگاه از تانک های Leclerc در خاک این کشور عملیاتی بودند. این چهار هنگ شامل: اولین هنگ 7th Armoured Brigade مستقر در Verdun، بخشی از تیپ هفتم زرهی دومین هنگ 4e Régiment de Dragons مستقر در carnoux-en-Provence، بخشی از تیپ هفتم زرهی سومین هنگ 12e Régiment de Cuirassiers مستقر در Olivet، بخشی از تیپ دوم زرهی چهارمین هنگ 501e Régiment de Chars de Combat مستقر در Mourmelon-le-Grand، بخشی از تیپ دوم زرهی   طراحی   جنگ افزار تانک Leclerc با یک توپ بدون خان CN120-26 که 120 میلیمتری ساخت کمپانی ژیات است، مجهز می شود. این توپ توانایی شلیک تمامی گلوله های ساخته شده با استاندارد ناتو را دارد و با توپ هایی مانند توپ تانک M1 Abrams، Leopard 2 و ... گلوله های مشترکی دارد اما در آزمایشات فقط با گلوله ها و مهمات ساخته شده ی فرانسوی این توپ تست شد. در توپ مورد استفاده روی تانک Leclerc، به جای استفاده از Bore Evacuator، از سیستم های پوشاننده ی حرارتی با استفاده از کپرسور های مخصوص تخلیه هوا استفاه می کرد که 1 تن سبک تر از توپ 120 میلیمتری رینمتال است. استفاده از بارگذار مخصوص برای این توپ که به صورت اختصاصی و ویژه برای تانک Leclerc طراحی شده است نیز یکی از نقاط قوت این توپ است، همچنین با نصب بارگذار خودکار، خدمه از 4 نفر به 3 نفر با حذف بارگذار کاهش می یابد. برجک این تانک نیز برای استفاده از سیستم بارگذار بهینه سازی شده است، به همین دلیل با مشکلات دیگر تانک هایی که از بارگذار خودکار استفاده می کنند همراه نیست و سیستم بارگذار خودکار این تانک، آن را حل کرده است. این بارگذار قابلیت این را دارد که در هر دقیقه 12 گلوله شلیک کند و 22 گلوله نیز در بارگذار دخیره شود، همینطور توانایی شلیک 6 نوع گلوله ی متفاوت را نیز داراست که می تواند هر کدام را که بخواهد انتخاب کند اما زمانی که گلوله برای بارگذاری انتخاب شد، امکان تعویض آن وجود ندارد و این مسئله ای رایج در اغلب بارگذار هاست. از متداول ترین گلوله هایی که این توپ قادر به شلیک آنهاست می توان APFSDF و HEAT شلیک کند. البته علاوه بر 22 گلوله، 18 گلوله نیز به صورت ذخیره نگهداری می شود و در مجموع 40 گلوله با خود حمل می کند. این تانک قادر است تا در هنگام حرکت حتی با سرعت 50 کیلومتر در ساعت نیز شلیک کند و هدفی را در فاصله ی 4 کیلومتری مورد اصابت قرار دهد. توپ این تانک در رنج کالیبر 52 قرار دارد که با اغلب توپ های به کار رفته در تانک های هم نسل خویش متفاوت است و سرعت دهانه ی فوق العاده بالایی به گلوله می بخشد.     توپ GIAT CN120-26/52 در سمت راست Bore evacuator در سمت چپ   مکانیزم قرار گیری سلاح ثانویه در این تانک با دیگر تانک های ناتو متفاوت است. تانک Leclerc از یک مسلسل 12.7 میلیمتر هم محور با توپ استفاده می کند و از یک مسلسل هدایت خودکار 7.62 میلیمتری روی برجک برای نابود کردن اهداف بهره می برد. بیشتر تانک های ناتو از یک مسلسل 7.62 هم محور با توپ و یک مسلسل 7.62 نصب شده روی برجک استفاده می کنند و تانک M1 Abrams آمریکایی از 3 مسلسل، 1 عدد 7.62 هم محور با توپ و 2 عدد روی سقف که یکی 12.7 میلیمتری و دیگری 7.62 میلیمتری که مسلسل 12.7 میلیمتری برای نابود سازی اهداف پرنده ی هوای به کار می رود.   نمای بسته ای از جلوی این تانک که مسلسل 12.7 میلیمتری در کنار توپ اصلی به وضوح قابل مشاهده است   حفاظت این تانک برای حفاظت از خود، به یک سیستم حفاظت GALIX که ساخت ژیات است مجهز می شود که در صورت نیاز از نارنجک های دودزایی استفاده می کند که بر روی برجک قرار گرفته و با تشخیص این سیستم، نارنجک های دودزا نیز به سمت اطراف پرتاب می شوند.   بدنه و برجک تانک Leclerc از استیل جوش داده شده به همراه زره ماژولار طراحی شده است تا هر زمانی که لازم باشد، زره جدا شود و با دیگیری تعویض گردد. ممکن است در میدان نبرد، قسمتی از زره آسیب ببیند، با استفاده از خاصیت ماژولار بودن آن، می توان در لحظه آن را جدا کرد و با نسخه ی سالم تعویض نمود. همچنین قابلیت تعویض آن با نسخه های جدیدتر را فراهم می کند. در اواخر دهه ی 70 میلادی با آمدن نسل جدید زره های تانک به اسم چابهام برای تانک ها طراحی شد که به صورت ویژه برای مقابله سلاح های استفاده کننده از Hollow Charges ساخته شده بود. فرانسه نیز به فکر ساختن زره جدید افتاد که بعد از آن با طراحی زره کامپوزیتی اش که هم توانایی مقابله با Hollow Charges و Sabot را داشت و پس از مدرنیزاسیون هایی که رویش صورت گرفت، از مرحله ی سوم روی تانک های Leclerc نصب شدند. در این زره از کامپوزیت و تیتانیون استفاده شده است که در طرفین تانک و همینطور در برخی نقاط روی برجک، از بلوک های زرهی ERA نیز استفاده می شود.     سیستم کنترل آتش و دیداری آخرین 96 دستگاه AMX XL Leclerc تولید شده مجهز به سیستم مدیریت میدان نبرد دیجیتال که دارای سیستم ارتباطی نیز بود، با اسم ICONE TIS شد. این سیستم به نوعی جدیدترین سیستم های مدیریت میدان نبرد به شمار می رفت که در نسخه های فرماندهی این سیستم قوی تر بود. البته از سال 2009 تصمیم گرفت شده که تمامی نسخه های تانک Leclerc به سیستم ICONE BMS مجهز شدند.       تانک هایی که جدید تولید شدند، مجهز به سایت دیدبانی HL-60 SAGEM توپچی شدند. این سایت در روز با کانال X3.3 و X10 درشت نمایی انجام می دهد (نسخه ی اماراتی X14 است). سایت دیدبانی دید در شب با اندازه های X3، X6، X10 و X20 بزرگنمایی انجام می دهند. با نصب چنین سایت های دیدبانی، هیچ گونه نسخه ی پشتیبانی یا ثانویه ای نصب نشد. همچنین روی این تانک مسافت یاب لیزری Nd:YAG نصب می شود. فرمانده ی تانک می تواند از طریق 7 پریسکوپ مخصوص و سایت دیدبانی پانارومیک HL-70  بیرون و اطراف تانک را به خوبی مشاهده نماید. پریسکوپ فرمانده یعنی HL-70 با قسمت دید در روز می تواند X2.5 و X10 بزرگنمایی داشته باشد. در کانال دید در شب نیز این مقدار X2.5 است. در سری XXI و امارات، نسخه های فرماندهی با HL-80 مجهز می شوند که روی سقف برجک نصب می شوند. این سایت توانایی زوم X2.5 و X10 (زوم الکترونیکی X2 است) برای دید حرارتی است و نسخه ی مسافت یاب لیزری نیز Nd:YAG است. هر دو سایت دیدبانی توانایی علامت گذاری نیمه خودکار اهداف را دارند. با تلفیق سایت دیدبانی توپچی و سایت دیدبانی پانارومیک فرمانده، تانک Leclerc قابلیت استفاده از حالت Hunter Killer را به خدمه می دهد.   سیستم دیجیتالی کنترل آتش تانک می تواند هم در صفحه کنترل فرمانده و هم در صفحه کنترل توپچی مورد استفاده قرار گیرد و در لحظه و بلادرنگ اطلاعات دقیق از وظعیت تمام سنسور های تانک و همینطور سایت های دیدبانی شامل سایت SAVAN 20 توپچی که توسط SAGEM توسعه داده شده است، ارائه دهد.     سایت دیدبانی پانارومیک فرمانده         نیروی محرکه   تانک Leclerc از پیشرانه و سیستم انتقال قدرت بسیار قدرتمندی بهره می برد. یک موتور 8 سیلندر V-8X-1500  Hyperbar دیزل که توانایی تولید 1500 اسب بخار قدرت دارد  به همراه سیستم انتقال قدرت خودکار SESM ESM500 این تانک بزرگ را به حرکت در می آورد. سیستم انتقال قدرت تانک 5 دنده به سمت جلو  و 2 دنده به سمت عقب دارد. حداکثر سرعتی که این تانک می تواند برود 72 کیلومتر در جاده و 55 کیلومتر در جاده های صحرایی و یا به اصطلاح Cross Country می باشد. البته مقدار 88 کیلومتر بر ساعت نیز برای این تانک در جاده ثبت شده است. میزان ظرفیت باک 1300 لیتر است که می توان با افزودن باک اضافی آن را به 1700 لیتر ارتقاء داد که میزان 550 کیلومتر برد عملیاتی مفید بدون مخازن اضافی و مقدار 650 کیلومتر با استفاده از مخازن اضافه شونده می باشد. سیستم Hyper Bar یک مکانیزم یکپارچه Tuvbomeca TM 307B درون موتور به وجود می آورند که در صورتی که هم توربوشارژر و هم APU روشن باشند، یک واحد تامین انرژی ثانویه به وجود می آید و زمانی که موتور خاموش است، می توان از آن برای روشن کردن سیستم های تانک استفاده کرد.   زمانی که تانک به صورت کاملا مسلح است، وزن آن 56 تن است، تانک Leclerc یکی از سبک ترین تانک های اصلی میدان نبرد در دنیاست، این وزن کم موجب می شود تا چابکی و چالاکی تانک بالا برود و بتواند با مصرف کمترین انرژی و نیرو به راحتی جابجا شود و با تولید 27 اسب بخار در هر تن از تانک های غربی نیز سریعتر است. همین ویژگی موجب شده است تا Leclerc از سریعترین تانک های نسل سوم تانک ها باشد، به طوریکه سرعت آن از 0 تا 32 کیلومتر بر ساعت، تنها 6 ثانیه طول می کشد.     اگزوز یا خروجی موتور تانک در عقب و در سمت چپ قرار گرفته است و با یک سری دستگاه خنک کننده، از گرمای آن می کاهد و موجب می شود تا در دستگاه های حرارتی دیده نشود. سیستم انتقال قدرت تانک، یک سیستم هیدرومکانیکی است که دارای 5 دنده به جلو و 2 دنده به عقب است. همانطور که گفتم میزان ظرفیت باک اصلی تانک 1300 لیتر است که با شیوه ی بسیار ماهرانه ای از لحاظ حفاظت زرهی پوشیده شده است تا از انفجار آن جلوگیری شود. دو باک به میزان هر یک 200 لیتر نیز می توانند در بخش عقب برجک نصب شوند منتها باید قبل از اینکه وارد صحنه ی درگیری شوند، از تانک باز شوند تا در هنگام چرخش برجک مورد اصابت واقع نشوند.   نبرد هایی که این تانک در آنها شرکت داشته است از زمانیکه تانک Leclerc عملیاتی شده است، یعنی از سال 1992 تا کنون که بعد از نبرد خلیج فارس است، این تانک در هیچ گونه منطقه ی جنگی قرار نگرفته است. البته یک سری موارد است که نمی توان به آنها گفت منطقه ی جنگی اما این تانک ها در آنجا حضور داشته اند، مانند نبرد کوزوو که 15 دستگاه تانک در آن کشور قرار گرفت، ماموریت های صلح طلبانه در جنوب لبنان و یک سری موارد دیگر که به صورت دقیق از حضور این تانک به عنوان صحنه ی درگیری صحبتی به میان نیامده است. البته در سال 2013 نیز 13 دستگاه تانک Leclerc به همراه صلحبان های سازمان ملل متحد در لبنان حضور یافتند.     تانک ساخته شده برای امارات در سمت راست تانک حافظ صلح سازمان ملل       منبع http://en.wikipedia.org/wiki/AMX_Leclerc http://fr.wikipedia.org/wiki/Char_AMX_Leclerc   نویسنده و ترجمه: سیاوش سلطان ویس Military.ir Copyright تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
  18. بهتر نبود توی تاپیک مباحث سوریه و یا عراق ارسالش می کردین؟
  19. بسم الله الرحمن الرحیم هویتزر خودکششی 2A3 Kondensator 2P روسیه یکی از توپ های 406 میلیمتری ساخت این کشور است که توسط صنایع سنگین کمپانی GRAU طراحی و ساخته شده است. نشان صنایع تسلیحات سازی GRAU هویتزر 2A3 در اصل فلسفه ی ساختش به زمان جنگ سرد بر می گردد که فرماندهان ارتش شوروی در پاسخ به دکترین Pentomic Division نوین ایالات متحده به جهت استفاده از گلوله های اتمی برای استفاده در بخش توپخانه، هویتزر 2A3 را ساختند. آمریکا با استفاده از توپ M65 که در سال 1952 ساخته شده بود، در سال 1953 در آلمان تحت بررسی قرار گرفت تا آن را بروزرسانی کنند. شوروی نیز پروژه ای را در کشورش آغاز کرد که در طی آن هویتزر خودکششی 406 میلیمتری ساخته می شد و قادر بود تا پرتابه های اتمی را نیز شلیک کند. بر روی این محصول کد Objekt 271 قرار گرفت. وزن این هویتزر 46 تن است و دارای 8 نفر خدمه است. کالیبر توپش نیز 406 میلیمتر (16) اینچ است و می تواند در هر دقیقه 5 گلوله را شلیک کند. حداکثر برد مفید گلوله های این توپ 24 کیلومتر است. صنایع طراحی و تولید ادوات سنگین Grabin این توپ را در سال 1955 به تولید رساند. با استفاده از شاسی Objekt 271 که در کمپانی Kotlin در لنینگراد طراحی شده بود، مجهز شد که سرانجام پس از یک سال تلاش طراحان، هویتزر 2A3 در سال 1956 در صنایع سنگین Kirov لنینگراد به اتمام رسید. در آن سال فقط 4 خودرو ساخته شد تا تحت بررسی و آزمایش قرار گیرد. غرب برای اولین بار این توپ را در رژه ی سال 1957 ارتش سرخ مشاهده کرد. سلاح جدید شوروی در این رژه به نمایش در آمد و بسیاری از غربی ها گفتند که آنها ماکت هستند و هدف شوروی از این کار فرفتن افکار عمومی برای مقاصد بازدارندگی است. هویتزر 2A3 دارای عمر خدمتی بسیار کمی بود و در اصل مدت زمان زیادی را در سرویس نگذراند. به دنبال تست ها و آزمایش های مختلف از این سلاح، تصمیم گرفتند تا آن را برای مقاصد توپخانه ای فوق سنگین فرماندهی به صورت رزرو قرار دهند. این توپ ها مدتی در سرویس ماندند و سر انجام پس از اصلاحات نظامی که در شوروی توسط نیکیتا خورشچف بر روی ارتش صورت گرفت، سیستم ها و راکت های جدیدی وارد بدنه ی ارتش شوروی شد و برخی از تانک های سنگین نیز به آتش پدافندی مجهز شدند. هر 4 توپ ساخته شده ی 2A3 شوروی در دهه ی 60 میلادی بازنشسته شدند. یکی از این توپ ها برای نمایش عمومی به صورت ساکن در موزه ی مرکزی فرماندهی نیرو های مسلح مسکو به نمایش در آمد. منبع http://en.wikipedia.org/wiki/2A3_Kondensator_2P نویسنده و ترجمه: سیاوش سلطان ویس Military.IR Copyright تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
  20. در درگیری هایی که در مرز ها رخ داده این اتفاق افتاده، جنگ بوده، منتها فقط به صورت درگیری های کوچک
  21. سلام، خیلی ممنون، این تصویر مربوط به انفجار تانک M48 ایرانی توسط ماوریک عراقی در جنگ ایران و عراق هستش، حتی توی منبعی هم که ذکر کردید این موضوع عنوان شده
  22. :applause: :applause: :applause: بسیار عالی، یاد این جمله افتادم: کسانی که تاریخ نمی خونن، مجبورن تا صفحه به صفحه ی اون رو تکرار کنند.
  23. siavash75

    عملیات ربات ها زیر زمین !

    به نظر من ایده ی اولیه اش به روس ها بر میگرده! زمانیکه آلمان داشت مثل خوره روسیه رو می پیمود، روس ها هم اومد یه سگ هایی تربیت کردن که با دیدن تانک برن زیرش قرار بگیرن و بعد از اون مواد منفجره رو منفجر کنن، اما متاسفانه در مواقعی که از این سگ ها استفاده می کردن، چون با تانک های روسی آموزش می دیدن، به جای رفتن زیر تانک های آلمانی، میرفتن زیر تانک های خودی قرار می گرفتن.   فکر کنم پدر تفکر ربات های نظامی باشه! (البته من نظرم رو گفتم و نظر دیگر دوستان برای من مهم و ارزشمنده)
  24. نوشته خرج گود... مطمئنی؟