saman_777

استراتژی دفاع مسطح ( موزائیکی ) / ضربه دوم ،ساختار و سطح پاسخ نامحدود به تهدیدات نظامی

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

جناب arminheidari شما مي خواهيد نزديك يك شهر ميدان مين و بدتر از آن تله كار بزاريد

نيروهايي كه بيرون هستند احيانا نياز به يك جان پناه ندارند

و بعد اينكه شما فكر مي كنيد كه نيروي نظامي چون امريكا همين جوري گله وار تانك ها و يگان هاي زرهيش رو يهويي راه ميندازه و برو دست خدا به همراهت
نه...... اونا تا صد دور يك منطقه اي رو اسكن نكنند كه واردش نمي شن
مگه ندارن كه بخوان اين جوري وارد يه مطقه اي بشن و يا ما اونا رو .... فرض كرديم

مي خواهيد با يك ماكت يك ارتش مثل آمريكا رو گول بزنيد يا خودمان را؟؟؟
[quote]
نیروی شما باید وقت بسیار صرف کند و تنها به سراغ شهر بزرگ می رود شهر بزرگ هم برای فتح شدن نیاز به عقب دارد و عقبه امنی وجود ندارد [/quote]

عقبه امن مناطق گرفته شده قبلي و مخصوصا شهرهاي قبلي مي تواند باشد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]جناب worior

ميشه اين قسمت رو بيشتر توضيح بديد
[quote]- سپاه و ارتش توی بیابون با دشمن روبرو میشن اما نه به یکباره بلکه چند مرحله ای ؛ بصورت توپخانه موشکی و ... ؛
[/quote]

من يكي خيلي دوست دارم بدونم توي بيابون چگونه مي خواهيم با چنين دشمني رو به رو بشيم(البته بايد فكر برگشت رو هم بكنيم)

[/quote]
اول این رو باید دونست که در جنگ باید کشته داد ، دادن تلفات برای مهار دشمن امری بدیهیه و راهکار دفاعی ما و هر کشوری هم از اینکه چنین تلفاتی رو بده هیچ ابایی نداره ..
درگیری خارج از شهر ها وابسته به اطلاعات و سازماندهی هست ؛ یعنی از قبل باید بدونید که زرهی دشمن در کجا مستقر هست و داره از کجا وارد میشه ؛ در شرایط (دفاعی) نمیشه همه چیز رو دقیق پیشبینی کرد و تکیه بر نیروهای مستقل و سازماندهی گروه های کوچک هست ؛ مثل پاراگلایدر کایت موتور دار پهباد های انتحاری و ... ؛

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/2_8909021683_L600.jpg[/img]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/21_8909021683_L600.jpg[/img]

در اصل این وسایل پیش از رسیدن دشمن مستقر میشن و منطقه رو به مین آلوده میکنند ؛ یا تک تیر اندازها و واحدهای ضد تانک رو مستقر میکنند ..

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/19_8909021683_L600.jpg[/img]

این وسایل به نظر ساده ؛ براحتی قابل دید نیستن ؛ وقتی تعدادشون زیاد باشه و فاصله هم دور باشه نمیشه با نیروی زرهی زمین پیش از استقرارشون باهاشون مقابله کرد ؛ حین حمله در حرکتند و اسیر موشک نخواهند شد ؛ و براحتی واحد های ضد تانک رو مستقر میکنند ؛ و این قابلیت رو دارند که با استفاده از پوشش های استتار مناسب از دید بدون سرنشین ها مخفی بمونند ضمن اینکه بدون سرنشین ها هم در صورت مشاهده کردنشون کاری جز خبر دادن نمیتونند انجام بدن ؛ و دشمن هم راهی به غیر از استفاده از هلیکوپتر و چندتا هاموی یا امرپ نداره که اینها هم در برابر همونها تدارک دیدن ؛

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/Untitled-1%7E20.jpg[/img]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/7d7xifzy0puue4fh98z4.jpeg[/img]

این تک تیراندازان متوسط 2 کیلومتر رو میتونند بزنند و گلوله هاشون برای زدن هاموی ها از فواصل نزدیک کافی هست ؛ دهها واحد سبک خمپاره انداز ؛ موشک انداز ضد تانک برد بلند مثل کورنت و یا اینکه همین نیروها میتونند بدون عملیات گرم و فقط با علامت گذاری و با استفاده از توپهای متحرک 155 مستقر در مناطق حفاظت شده یه حال اساسی به زرهی های دشمن بدن ... مسلمه که وقتی این ها دارن کار خودشون میکنند آتش تهیه ای باید وجود داشته باشه که دشمن از تمرکز کافی برای مقابله با واحد های زمینی ناتوان بمونه ؛
[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/131946625_PhotoL%7E0.jpg[/img]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/ssylf4473emnvazebztq%7E0.jpeg[/img]

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/96004_467.jpg[/img]




در مورد اینکه آیا دشمن میتونه مقابل توپخانه موشکی ما از نیروی هواییش استفاده هم رجوع کنین به موفقیت اسراییل در جنوب لبنان !! که با تکیه بر نیروی هوایی و هم زمینی و هم توپخانه نتونست این آتش باری ارزان قیمت مداوم و کاری رو خنثی کنه ؛ که علل فراوانی داشت منجمله این ؛

واقعا نمیشه گفت که این موشکها کجا هستن ؛ اگر به زیر موشکها دقت کنین زیر سازی شدن و تا پیش از لحظه شلیک زیر استتار های چادری و عوارض طبیعی جهت اختفا از دید رادارهای هوایی منجمله جی استار و .. ضمنا ثابتند و حرکت نمیکنند بردشون رو هم که خودتون بهتر میدونین ؛ تصور قایم کردن 122 میلیمتری که خیلی ساده تر و راحتتر از این حرفهاست ؛ چرا که هم سیار هستند و هم زمانی شناخته میشن که کار خودشون رو انجام دادن ..

[img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/114258906_PhotoL%7E0.jpg[/img]



همه موارد فوق در شهره ها هم قابل استفاده است .
مسلما تکیه ما تنها بر موارد فوق نیست ؛ اما زمان حملات گسترده و پاسخ های گسترده با نیروی زرهی فراوان گذشته و هیچ کشوری توانایی انجام چنین جنگی رو نداره بخصوص در زمانی که وسعت منطقه درگیری زیاد باشه و ناهموار کوهستانی ؛ ..

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]جناب arminheidari شما مي خواهيد نزديك يك شهر ميدان مين و بدتر از آن تله كار بزاريد [/quote]

میدان مین نه اما امکان نصب بمب های کنترل از راه دور و ایجاد گروه هایی برای این منظور
هر نقطه حتی بعد از پاکسازی خطر دارد

[quote]نيروهايي كه بيرون هستند احيانا نياز به يك جان پناه ندارند

و بعد اينكه شما فكر مي كنيد كه نيروي نظامي چون امريكا همين جوري گله وار تانك ها و يگان هاي زرهيش رو يهويي راه ميندازه و برو دست خدا به همراهت
نه...... اونا تا صد دور يك منطقه اي رو اسكن نكنند كه واردش نمي شن
مگه ندارن كه بخوان اين جوري وارد يه مطقه اي بشن و يا ما اونا رو .... فرض كرديم [/quote]

من دقیقا مثال رزمایش اخیر سپاه را می زنم که با ترکیب تانک مدل و قابل حرکت ایجاد شدید نا امنی می کند
مطمئنا یک لشکر سرش را پایین نمی اندازد و بیاد چند تا تانک با حمایت هوایی و پیاده می آیند همین با یک گروه کمین کوچک یا سلاح کنترل از راه دور می شود کلی تلفات گرفت
اما تلفات پراکنده، بزن درو چیزی مثل افغانستان

آمریکا که نمی تواند تمام کشور اسکن کند و هر سرباز برای ما مانند تانک می ماند
هر درگیری ایجاد تاخیر می کند و می تواند تلفات بگیرد

[quote]عقبه امن مناطق گرفته شده قبلي و مخصوصا شهرهاي قبلي مي تواند باشد[/quote]

این بحث من است همه جا هستیم و هر سرباز در کمین خودش که چند جا هست مانند یک تانک می ماند


[quote]بحث اینه یک نیروی نیرومند(مثلا آمریکا) رسیده کنار یه شهری (مثلا بندر عباس)(چون احتمال گرفتن بندر عباس بسیار زیاد تر از تهران) حالا ما زورمون بهش نمیرسه و نیروهای ما جنگ میدانی کلاسیک باختیم اون ها هم نیروهاشون هیلیبورن کردن و رسیدن به شهر (بندر عباس ) حالا باید در این وضعیت خارج از شهر جنگید یا داخل شهر وقتی در حالت عادی توانشو نداریم [/quote]

[b]طبق گفته دوستمان فقط روی شهر بندرعباس بحث کنیم بهتر نتیجه می گیریم[/b]
برای ورود به شهر دیواره دریایی شهر مطمئنا خط اول است که کوبیده می شود ، حاشیه های شهر هم که برای محاصره هستند
پس قبل از ورود دشمن به خشکی باید تلفات گرفت، هلی برن با موشک دوشپرتاب برای دشمن سخت است مگر در غفلت ما صورت گیرد
ناوهای دشمن را قبل از کاری مورد هدف قرار داد
پدافند هوایی باید از شهر و مدافعان دفاع کند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بستگی به منطقه داره . اگر در خوزستان که من هم اهل خوزستان هستم بخوای از شهر دفاع کنی بهتر است اینکار رو در شهر بکنی چراکه خارج از شهر ها مخوصا در خوزستان منطقه کاملا خشت سیز کاملا صاف صاف هم هست / برای یافتن پناهگاه یا مقابله با بالگرد های تهاجمی دچار مشکل خواهی شد اما اگر در یاسوج و خرم آباد و کلاردشت بطوری که بتونی از موقعیت جغرافیایی و طبیعی این مناطق استفاده کنی می تونی در خارج از شهر دفاع کنی .

ایران مثل عراق نیست و همچنین مثل افغانستان بدلیل وضعیتی آب و هوایی و جغرافی ایران برای هر استان یک طرح دفاعی دفاع از شهر باید ریخت .

برای مقابله با حملات بالگرد های تهاجمی نیازمند وسیعی به سامانه متحرک ضد هوایی چون پنتسیر 1 هست . نسل جدیدی از سیستم های هدف یاب ، مانیتوری و دوربینی RAAL-V9 توسط کمپانی سازنده اپاچی معرفی شده که می تونه در فاصله 15 تا 20 کیلومتری از سطح افق و اسیان اشیای متحرک رو تحت نظر بگیره و حمله کنه و با موشک های سایدکاور هم که دیگه واویلا بنابراین خیلی بعید به نظر می رسه که اگر چنین سیستمی بر علیه ما در جنگ استفاده بشه بتونیم با موشک انداز های دوش پرتاب باهاش مقابله کنیم .

شما باید برنامه خاصی برای مقابله با ماشین هایی که دشمن بر علیه شما به کار می گیره باشی مثل آبرامز که امروزه با بدنه فانتک می تونه خیلی راحت خودش رو از دید دوربین های کولبریتر مخفی کنه .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
این جنگ افغانستان یک تجربه خوب بود برای آمریکایی ها چون با یکی از جان سخت ترین نیروهای چریکی جهان که همین طالبان باشن می جنگن .
داییم و بابام در موقعی که ایران می خواست به افغانستان حمله کن به عنوان بسیجی لب مرز بودن می گفتن حسابی لب مرز توپ خانه زد از بالا یه عده می گفتن حمله کنیم ولی بعدا تصمیم گرفتن که به افغانستان حمله نکنن چون حساب کتابا نشون می داد تعداد شهدا بسیار زیاد میشد و تا به هدف برسیم این طالبان یه حال اساسی از ما می گرفتن پشتیبانی سنگین می خواست که حتی ابر قدرت ها هم از عهده اون بر نمیان(آمریکا و شوروی)
از بچه های نیرو انتظامی شنیدم می گن اینا اینقدر جان سخت شدن باهوش شدن تو این کوه های افغانستان که هر طالب و قاچاقچی 6 تا از بچه های نیرو انتظامی رو می تونه بکشه و این کارم کردن مقابله با این آدما کار واقعا سخت و طاقت فرسایی
یا از اونایی که در کردستان بودن بپرسید که طرف می رفت از زیر زمین رد میشد از پشت بچه های بسیجی در میومد 10 نفر به رگبار میبست جنگ چریکی واقعا نیروی برتر جنگ داغون می کن و فشار روانی زیادی وارد می کنه

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]این جنگ افغانستان یک تجربه خوب بود برای آمریکایی ها چون با یکی از جان سخت ترین نیروهای چریکی جهان که همین طالبان باشن می جنگن .
داییم و بابام در موقعی که ایران می خواست به افغانستان حمله کن به عنوان بسیجی لب مرز بودن می گفتن حسابی لب مرز توپ خانه زد از بالا یه عده می گفتن حمله کنیم ولی بعدا تصمیم گرفتن که به افغانستان حمله نکنن چون حساب کتابا نشون می داد تعداد شهدا بسیار زیاد میشد و تا به هدف برسیم این طالبان یه حال اساسی از ما می گرفتن پشتیبانی سنگین می خواست که حتی ابر قدرت ها هم از عهده اون بر نمیان(آمریکا و شوروی)
از بچه های نیرو انتظامی شنیدم می گن اینا اینقدر جان سخت شدن باهوش شدن تو این کوه های افغانستان که هر طالب و قاچاقچی 6 تا از بچه های نیرو انتظامی رو می تونه بکشه و این کارم کردن مقابله با این آدما کار واقعا سخت و طاقت فرسایی
یا از اونایی که در کردستان بودن بپرسید که طرف می رفت از زیر زمین رد میشد از پشت بچه های بسیجی در میومد 10 نفر به رگبار میبست جنگ چریکی واقعا نیروی برتر جنگ داغون می کن و فشار روانی زیادی وارد می کنه[/quote]

خود ریگی از یکی از حمله هاش فیلم گرفت بود
ابتدا صبر کرد نیروی جلوی پاسگاه مرزی بخوان بعد رفت دونه دونه ...

در جنگ چریکی دشمن لحظه ای غفلت کند ضربه می خورد و نیروی حمله کننده سریع می رن سنگر دیگر مخفی می شوند

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با بیشتر حرفت موافقم :
شدت بحران در سوریه اغراق شده عمده مشکلات در حمص و حما است که از قضا با اسرائیل هم مرز است و به راحتی سلاح وارد این شهرها می شه !!
اشارت به مشکل انگلیس و آمریکا کاملا درست است یک نگاه کوتاه به برنامه های بی بی سی و اسکای بندازی راحت می بینی که روزانه توی برنامه های تحلیلی و خبری شان چقدر زیرکانه و زیرپوستی از سیاستهای آمریکا انتقاد می کنن{البته دلشون به حال دنیا نسوخته می خوان خودشان جای آمریکا را بگیرن icon_cheesygrin }
به هر حال هر چه پیش بیاد من از یک چیز مطمئن هستم جوانهای این مملکت با غیرت تر از اون هستن که اجازه بدن به قول شما این [b] یانکی ها[/b] فکر دست اندازی به خاک و آسمان و دریا ی این سرزمین را بکنن
راستی به نظرم بحران سوریه زیاد ادامه نداشته باشه{شاید یه کم خوش بینانه باشه !} امروز خبری خواندم که فرمانده به اصطلاح ارنش آزاد سوریه را گرفتن {چطوری اش بماند :cry: می دونی که!!} همه فعالیت مسلحانه هم زیر سر همین و دار و دسته اش بود

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
برادر عزیزم
فرنگی ها این آرزوی بازگشت به ایران رو به گور می برن دیگه تموم شد ... ما 33 سال پیش بیدار نشدیم و تکون نخوردیم و خون ندادیم که تاریخ رو دوباره تکرار کنیم من اطمینان دارم خود این حضرات سفیدپوست بزودی ناگزیر میشن بیان با کشورمون با احترام مذاکره کنن البته اگه بحران عمیق اقتصادی بهشون مهلت بده! حرف ما هم از اول انقلاب همین بوده احترام متقابل ... احترام متقابل که این عبارت در دنیای سیاست معنای مشخصی داره ...
پایگاه صهیونیست ها هم دوام نخواهد آورد اساسا زمان داره به خود اون سفیدهای کودن هم ثابت می کنه که چقدر توفیر بین سود دوستی با ایران و سود همراهی با صهیونیست ها که حتی مشروعیت منطقه ای هم ندارن وجود داره ... اگر قرار بود واقعیت های تاریخی رو بشه با قوطی حلبی ها پرنده (پیشرفته!) تغییر داد الان نرون و ایوان مخوف داشتن حکومت می کردن!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مطمئن باش همین الان دارن خودشان را می کشن تا ما وارد مذاکره بشیم بزار صادرات نفت به اروپا را متوقف کنیم ببین چطور التماس مذاکره می کنن

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
الان فکر کنید سوریه از دست رفت چه جایگزینی برایش وجود دارد؟؟

یا در این شرایط سریع اسراییل دوباره با روشی جدید به لبنان حمله کرد به نظرتون شرایط منطقه اماده جنگی جدیده؟؟ حمله به سوریه از طرف اسراییل به نظر بعیده ولی حماس شاید

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
نمیشه بیرون از شهر یا داخل شهر تونل های زیر زمینی حفر کرد بعدش سربازان برن توش هر تونل از یک نقطه ی منطقه در میاد اونجوری میشه صدمه زیادی به تانک های دشمن زد
مثلا یک نفر سریع از یکی از این تونل های که حفر شده میاد بیرون با ارپی چی تانک دشمنو هدف قرار بده بعد سریع برگرده تو تونل قبل از این که دشمن سرباز رو شناسایی کنه .
این جوری سربازه سالم میمونه (بزن و درو icon_cheesygrin ) اینجوری دشمن بیچاره میشه تا بیاد بفهمه از کجا ارپی چی شلیک شده از چند نقاط دیگه چنتا ارپیچی دیگه شلیک میشه
:cry:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
اول اينكه كسي علاقه نداره به اين سوال جواب بده :cry: جواب دادن به اين سوال براي درك بهتر موضوع خيلي مهمه
[color=red]
[b]آيا در برابر ارتش هايي چون آمريكا خطوط نظامي(خط هايي كه يك طرف نيروي متهاجم و در طرف ديگر مدافع) معنايي دارند يا نه؟ چرا؟[/b][/color]

و اما جناب worior

بزار من يه چند نكته رو به مطالب شما اضافه كنم

1. اين وسايلي كه شما از اونها ياد كردين محدودند، يعني اگر حمله گسترده اي به كشور صورت گرفت نمي توان در جاي جاي كشور ازشون استفاده كرد

2. حداقل نيرو لازم براي راه اندازي و استفاده سيستماتيك از اينگونه وسايل حداقل يك تيپ است.

3. تلفات تا تلفات داريم، حالا اگر من در يك جبهه متحد وارد عمل بشم و كشته بشم اين مشكلي اصلا نداره اما اگر قراره مثل يك گروهان از بسيجيان جلوي يك يگان زرهي به ايستيم با حداقل امكانات و در بدترين محيط عملياتي(محيط صاف و بياباني) به نظر شما چند دقيقه مي توان دوام آورد؟ آيا چنين تلفاتي درست است؟؟

[quote]درگیری خارج از شهر ها وابسته به اطلاعات و سازماندهی هست[/quote]
و صد درصد امكانات(با چند گلوله آر پي جي مي توان يك گاو وحشي مثل آبرامز رو كنترل كرد؟؟؟)

4. يعني ارتشي چون ارتش آمريكا اصلا به اينها فكر نمي كنه و هيچ تمهيداتي براي اين تهديده نداره ديگه!!!

وقتي اين جوري شد من يه جور سناريو برا حمله آمريكا ميگم

اول به وسيله ماهواره ها محدوده عملياتي و يك شعاع گسترده تر به مقدار كه بتوانند واحد هاي نظامي و زرهي اونها از نقطه A به نقطه B برسند رو توسط انواع ماهواره ها اسكن مي كنند.

در دومين مرحله از هلي كوپترهاي آپاچي استفاده كرده و در منطقه مشغول گشت زني ميشن، كه اگه درگيري پيش اومد، كه آپاچي خودش ميدونه چي كاركنه ولي اگر تهديد جوري بود كه اين نتونست جواب بده از يك وسيله ديگه به نام هواپيما استفاده مي كنند(نكنه ما مي خواهيم با دوش پرتاب هامون به جنگ با هواپيماهاي مدرن اونا بريم و يا توي بيابون مي خواهيم از سامانه هاي عظيم پدافندي استفاده كنيم)

اگه بخواهيم از نفرات توي چاله و چوله ها استفاده كنيم كه ديگه آبرامز و يا حتي مركاوا خودش مي دونه چي كار كنه(لطفا نگويد لبنان چه شد كه همه مي دونند حزب الله اكثرا از پوشش گياهي منطقه استفاده مي كرد ولي ما اينجا پوشش گياهي كه نداريم هيچ اگه دست به زمين هم بزنيم، زمين صداش در مياد)

و اين رو هم بگم تا اين آمريكايي ها و امثالهم مطمئن نشن كه همه سيستم هاي توپخانه اي يك منطقه رو كلا از بين بردند كه مگه مرض دارن وارد اون منطقه بشن
وسايل لازم جهت نابودي چنين چيزهايي رو هم دارند(ما هنوز هم اگه اس 300 رو روس ها بدن با جون دل مي گيريمش)

كلا ما بايد با موشك ها و ساير تجهيراتمون نزايم اين ها بتونند از همه امكاناتشون استفاده كنند و الا فرق بين يك ارتش پيشرفته با ديگران چيه!!!




[b]در ضمن به دوستان توصيه ميكنم فكر جنگ چريكي، حمله شبانه و اين جور عمليات ها رو تو بيابون صاف خدا از سرشون بيرون كنند

جنگ چريكي اصل و اساسش رو محيط مي چرخه، هر چه مي خواهيد سلاح دور و برتون جمع كنيد

يه چريك اگه نتونه خودش رو به محيط تحميل كنه مثل بلم روي آبه[/b]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دوستان اصلآ به فکر استفاده از بمب های EMP با قدرت کم در بیابان و خارج شهر بر علیه نیروهای مهاجم هستند؟

اصلآ چرا راه دور میریم؟ توان بازدارندگی این گونه سلاهها بر علیه پایگاههای نظامی امریکا یا تاسیسات حساس کشورهای حامی در منطقه چقدره؟ آیا اصلآ واسه آمریکا میصرفه به ایران حمله کنه یا نه؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]دوستان اصلآ به فکر استفاده از بمب های EMP با قدرت کم در بیابان و خارج شهر بر علیه نیروهای مهاجم هستند؟

اصلآ چرا راه دور میریم؟ توان بازدارندگی این گونه سلاهها بر علیه پایگاههای نظامی امریکا یا تاسیسات حساس کشورهای حامی در منطقه چقدره؟ آیا اصلآ واسه آمریکا میصرفه به ایران حمله کنه یا نه؟؟؟[/quote]

مگه بمب های EMP همون بمب هاي الكترومغناطيسي نيستند كه براي اخلال در سيستم برق رساني كارايي دارن

حالا تو بيابون به چه كار آيند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
با اجازه بزرگان

[quote]3. تلفات تا تلفات داريم، حالا اگر من در يك جبهه متحد وارد عمل بشم و كشته بشم اين مشكلي اصلا نداره اما اگر قراره مثل يك گروهان از بسيجيان جلوي يك يگان زرهي به ايستيم با حداقل امكانات و در بدترين محيط عملياتي(محيط صاف و بياباني) به نظر شما چند دقيقه مي توان دوام آورد؟ آيا چنين تلفاتي درست است؟؟ [/quote]

اگر طرحی در درگیری باشد باید یا نیرو با پشتیبانی باشد و از نظر هوایی امنیت داشته باشد یا [b]بزن درو[/b] باشد یا از [b]سیستم های کنترل از راه دور[/b] باشد
نیروی کمین نباید دشمن را کامل نابود کند باید از نظر روحی، کشته و زخمی و سرعت دشمن را آزار دهد

در گیری مستقیم و کلاسیک با آمریکا بدون دفاع هوایی قوی خودکشی است

[quote](با چند گلوله آر پي جي مي توان يك گاو وحشي مثل آبرامز رو كنترل كرد؟؟؟)[/quote]

موشک های ضد تانک طوفان است که می تواند کنترل از راه دور شود
بمب های کنار جاده ای ، تله ، تک تیر انداز، شبیخون و...

[quote]اول به وسيله ماهواره ها محدوده عملياتي و يك شعاع گسترده تر به مقدار كه بتوانند واحد هاي نظامي و زرهي اونها از نقطه A به نقطه B برسند رو توسط انواع ماهواره ها اسكن مي كنند. [/quote]

اسکن هم محدودیت دارد و همجا را نمی شود اسکن کرد ، نیرو هم که از کمین و پناهگاه مخفی اش بیرون نمی آید
برای دشمن تازه اهداف تقلبی می توان گذاشت که کم کم خسته شود و یا کند شود

[quote]در دومين مرحله از هلي كوپترهاي آپاچي استفاده كرده و در منطقه مشغول گشت زني ميشن،[/quote]

آپاچی هم هلیکوپتر است و موشک دوش پرتاب از پشت آن را آسیب پذیر می کند یا حداقل قدرت مانورش را می گیرد

[quote] وسيله ديگه به نام هواپيما استفاده مي كنند[/quote]

باز وسایل منترل از راه دور خوب جواب می دهد
مثلا موشک طوفان با شلیک از راه دور یا خمپاره انداز بصیر بصورت بزن و درو و دیدبان هدایت می کند

[quote]اگه بخواهيم از نفرات توي چاله و چوله ها استفاده كنيم كه ديگه آبرامز و يا حتي مركاوا خودش مي دونه چي كار كنه(لطفا نگويد لبنان چه شد كه همه مي دونند حزب الله اكثرا از پوشش گياهي منطقه استفاده مي كرد ولي ما اينجا پوشش گياهي كه نداريم هيچ اگه دست به زمين هم بزنيم، زمين صداش در مياد)[/quote]

خوبی زمین گرم ضعف سیستم های ردیاب گرما است
درست است که ماندن نیرو در چاله چوله سخت است اما جنگ است دقت نکنی می کشنت
ولی همین دشت که می گویید کلی جای قایم شدن دارد، شخص در میان شن ها می خوابد و گرمای زمین اسکن را سخت می کند و باد اثر ها را پاک می کند که سرعتش مربوط به منطقه است

[quote]جنگ چريكي اصل و اساسش رو محيط مي چرخه، هر چه مي خواهيد سلاح دور و برتون جمع كنيد [/quote]

من به عنوان یک جنوبی می گویم جنگ چریکی در همه جا امکان پذیر است و نیازش [b]ابتکار [/b]است
صحرا که دیگه عالی است و استتار خوب دیوانه کننده است

ولی حرف شما درست است ما باید در گام اول جای پای درست به دشمن ندهیم
و سیستم پدافندمان باید باقی بماند و بجنگد که مجبور به جنگ این جور نشویم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط LostSky
      منفک شده از تاپیک جامع نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 
      1399/10/23 خورشیدی
       
      =================
       
       
       
      پروژه ناو بندر کار بسیار داره و در آینده نزدیک نباید انتظار رونمایی داشته باشیم.
       
      این پروژه تغییر اساسی و تبدیل یک ابر تانکر نفتکش به یک ناوبندر نظامی با قابلیت ها و امکانات فراوان هست.
      یک نفتکش دارای مخازن بسیار بزرگ ذخیره نفت هست که باید به کلی تغییر کنه و دارای بخش های متعدد نگهداری و انبار داری و اسکان و غیره خواهد شد.
      از طرفی کار بخش اضافه کردن روسازه جدید جهت آشیانه های بالگرد و بخش های وابسته که همین الان هم بخشیش مشخصه اجرا شده.
      بخش تسلیحات و رادارها و دیگر سامانه های مخابراتی و غیره هم زمان بسیار بالایی خواهد گرفت.
      با وجود سرعت بسیار پایین ساخت فریگیت های کلاس موج و همچنین اعلام زمانهای به آب اندازی و عملیاتی کردن این شناورها که بارها به عقب افتاده بسیار بعید هست که این شناور عظیم به این زودی ها حتی جهت تست به آب انداخته بشه ، مگر اینکه نیرو به شدت روی این پروژه تمدکز هزینه و انرژی بزاره تا زودتر به نتیجه برسه.
      البته با روند مشاهده شده به نظر میاد که اینگونه باشه و فرماندهان نیرو خواهان الحاق سریع یک شناور بزرگ و دوربرد جهت پشتیبانی همه جانبه ناوگروه های اعزامی به مناطق دوردست هستند و روند فعلاً با سرعت خوبی دارد پیش میرود.
    • توسط worior
      یک مبتدی هسته ای، مسئله ای به بهانه 0.1 کیلوتن به منتهی 10 مگاتن
      مقدمه
      یک تیتر متناقض نما برای برانگیختن سوال در این مورد که یک تازه کار هسته ای چگونه باید شروع کند، در برنامه خود به چند کیلوتن قدرت نیاز دارد؟
      اینکه در یک برنامه هسته ای در مراحل ابتدایی از اینکه از چه بمبی و چه هدف گذاری در تهیه ذخایر هسته ای میبایست بهره مند بود، تعاریف مشخصی وجود ندارد، جز 3 تز معروف که برای تولید هر سلاحی بکار میروند؛ "تولید برای زمان استفاده" و تز دیگر "تولید بر اساس مقابله با دیگری" و "تولید برای مکان استفاده یا هدف"، راهکار نظام مند دیگری وجود ندارد.  مشخص نیست چه موقع این 3 روش حدود خود و حدود نیاز هر کشوری با برنامه هسته ای را مرتفع میکنند.
      تولید بر اساس مقابله با دیگری حتی در تعداد بسیار کم نیز توجیه کافی دارد. و کافی است که رقیب بداند در تهاجم هسته ای خویش با پاسخ هسته ای مبهمی از نظر ابعاد و تعداد، روبرو خواهد شد و یا اینکه میبایست دست کم یک ضربه اتمی متقابل به انتخاب حریف را تحمل کند. ضربه ای که در هر شرایطی با هر مقداری دردناک خواهد بود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای فقط بدرد کشورهایی میخورد که نمیخواهند زیر ترس و حسرت هسته ای باقی بمانند، متوانند برنامه خود را بخوبی پنهان نگاه دارند، و قصد ندارند حجم ذخایر هسته ای خود را افزایش داده و یا ابعاد استفاده را از نظر زمان و مکان پیچیده سازند، آنها همچین سلاح هسته ای را بعنوان یک راهبرد اجرایی فراتر از امر موازنه در نظر نگرفته اند.
       تولید بر اساس زمان استفاده یک امر منحصر به فرد است، مثلا تعدادی بمب موجود باشد که اگر لازم شد روزی مثلا در آخرالزمان استفاده شود! این راهکار نیز هم از نظر اجرایی مبهم است و هم منتهی به یک حد نهایی بی معنی یعنی روز مبادای غیرممکن آن کشور منوط میشود، چنین برنامه ای نبودش بهتر از بودن آن است.
      تولید بر اساس راهکار مکان استفاده نیز از نظر عددی دچار ابهام میشود. اگر دو کشور چین و هند یکدیگر را از این نظر مورد سنجش قرار دهند و برای هر هدفی که مورد نیاز اقدام هسته ای می بیننند، سلاح هسته ای با توان مشخصی بسازند، تعداد اهداف زیاد خواهد بود و هم اینکه مسائل بسیاری نظیر شیوه نگهداری، میزان لازم، استراتژی انتخاب و شلیک و ... پدید میآورند، ممکن بمب هایی که بر اساس مکان استفاده طراحی میشوند، به نحوی محدود شوند که هیچ وقت ارزش بهره گیری نیابند. مثلا بمبی به اندازه پایتخت یک کشور تدارک دیده شود،  بزرگ در حد 5 مگاتن، و چون پدافند دشمن موثر است، تعداد متناسبی در برابر آن ساخته شود، مواد هسته ای فراوانی همراه با پیچیدگی ای نگهداری تدارک دیده شود، ولی هیچ گاه ارزشی فراتر نیابند و دو کشور بعدا با صلح هزینه گزافی به امور نظامی خود تحمیل کنند. مانند ذخایر عظیم شوروی و آمریکا که عملا بعد از جنگ سرد بلا معنی باقی مانده اند.
      راهکار دیگری که اشاره نشد، میتواند تولید صرفا تحقیقاتی باشد، به نظر میرسد سالها دو کشور آمریکا و شوروی آزمایش های اتمی را با این اهداف انجام داده اند و چنین اهدافی امروزه دیگر به معنای سابق کاربردی به نظر نمیرسد. علوم مربوط بهانفجار هسته ای به شکل وسیعی تحصیل شده اند،  فقط آن لبه پیشرو در کاهش ابعاد، کاهش عوارض و افزایش توان مورد تحقیق است که امری علمی به نظر میرسد تا نظامی و عمدتا وابسته به محاسبات کامپیوتری، شبیه سازی و تست های غیراتمی است.
      یک سطح راهکنشی نظامی
      مسیرهای ارزیابی شده توسط افراد، و نهادهای مختلف نظامی وحتی غیر نظامی در برسی گزینه های ماشه هسته ای، نمایشگر تنش زایی فزاینده هستند. استفاده از تسلیحات متعارف قدرت مند در صورت کارآمد نبودن به سمت استفاده از تسلیحات هسته ای بسیار سبک و سپس به سمت حل گره های نظامی که با بمباران متعارف و سبک هسته ای حل نمیشوند، و سپس پاسخ قویتر به حریفی که ضربه هسته ای را ارسال کرده با سلاح هسته ای قویتر تمایل دارند.
       مثلا یک استفاده سبک از سلاح هسته ای در زدن یک بتلگروپ با قدرتی معادل 0.5 کیلوتن تی ان تی، ممکن است پاسخی برابر با 5 و یا 15 کیلوتن از سوی رقیب دارنده سلاح هسته ای در موقعیتی مشابه ایجاد کند، و این فتح بابی باشد برای تنش زایی به مسیر استفاده های بزرگتر، 200 کیلوتن به یک مگاتن و یک مگاتن به  سرهای جنگی خوشه ای هسته ای و بیشتر.
      اقیانوس بعنوان بستر آزاد استفاده از تسلیحات اتمی
      آثار استفاده از تسلیحات هسته ای در سطح دریا بسیار متفاوت از استفاده در خشکی است.روسیه، چین، آمریکا هر یک ناوگان دریایی بسیار عظیمی دارند، و میتوانند با یک ضربه هسته ای تمام آنچه دشمنشان در برابرشان قرار داده است را در دریا منهدم کنند، ناوها به درون اوقیانوس غرق میشوند و آثار رادیواکتیو نیز بسیار کم و شاید محو میشود، آب دریا یکی از بهترین جاذب های تشعشعات رادیو اکتیو است و اگر از بمب های هیدروژنی استفاده شود، بدلیل مصرف شدن حجم بالایی از خرج اورانیوم یا پلوتونیومی، آثار تهاجم هسته ای بسیار کمتر خواهد بود. ولیکن هر استفاده از سلاح هسته ای در سطح خشکی مصائب بی پایانی بجای خواهد گذاشت. با وجود سیستم حمل و نقل جدید، یه انفجار هسته ای قوی که شهری را آلوده کند حتی از طریق حمل و نقل بار و یا حتی مسافرت افراد نیز میتواند آلودگی خود را منتقل کند، انتقال از مسیر هوا جای خود دارد. به محاسبه ای استفاده از یک بمب 1مگاتنی علیه فردو که باعث از بین رفتن مواد هسته ای شود، ممکن است آثار رادیواکتیو آن حتی در مرز و هند و چین مشاهده شود.
      بنابراین با وجود کاهش عقلایی استفاده از تسلیحات اتمی در سطح خشکی، همچنان استفاده از این تسلیحات در سطح دریا توجیه پذیر است. بخصوص برای همه کشورهایی که تحت تاثیر سیاست ناوگان جنگی دشمنان خود قرار گرفته اند. یک سلاح هسته ای سبک میتوانند پایان دهنده بسیار توجیه پذیر برای آغاز جنگی از سوی دریا باشد، اما پاسخ آن چه میتواند باشد؟!
      -          ادامه استفاده از تسلیحات سبک؟
      -          ماندن بر پایه اصول اخلاقی همزمان با پاسخی بسیار قویتر بصورت متعارف؟
      -          دادن پاسخ برابر و انتظار بی خیال شدن حریف؟
      -          دادن پاسخی بسیار قوی؟
      -          تسلیم شدن و ندادن هیچ پاسخی؟
      جنگ احتمالات خود را دارد، بعید است کشوری مثل آمریکا 3 ناو هواپیمابر خود را در اثر یک انفجار هسته ای در سطح دریا در یک تهاجم احتمالی در تنگه تایوان از سوی چین، منهدم شده ببیند، و از اقدام متقابلی قدرتمند تر و وسیع تر بهره نگیرد، سایر پاسخ ها مبتنی بر شیوه جنگ بازی و یا احتمالا بعدی هستند، اما چه کسی قادر است بدرستی پیش بینی کند؟ انتخاب استفاده از تسلیحات اتمی به هوش مصنوعی و مدلهای پیش بینی مبتنی بر روانسنجی رهبران واگذار خواهد شد؟!
      با این وجود آنچه مشخص است این کیلوتن نیست که تایین میکند، اقدام بعدی بمب اتمی استراتژیک بشد، یا ماشین روز قیامت، در مثال بالا آمریکا د برابر پایتخت چین را با چندمگاتن هدف قرارداده و البته پاسخ مشابهی هم دریافت کند! این موارد در کتاب کاهن و دیگران بخوبی بحث شده اند. اما استفاده اولیه از این تسلیحات یک انتخاب مبتن بر دوئل هسته ای هستند، استفاده کننده قطعا با سطحی از پیروزی روبرو خواهد شد که میبایست عواقب آن را بپذیرد.
       
       
      تست دریایی راکت ASROC   با قدرت 10 کیلوتن 1962میلادی 
      تصویر از Hans M. Kristensen برگرفته شده از fas.org/
       
      انتخاب مقادیر جذاب
      مقادیر زیر 1 کیلوتن جذابیت های بسیاری دارند.
      -          نخست اینکه سطح پاسخ هسته ای را بسیار محدود نگاه میدارند.
      -          دریافت کننده پاسخ هسته ای میداند که اگر وارد مقادیر بیشتر شود در واقع خسارت بعدی خود را ممکن است بیشتر کند و در هم سطح از پاسخ باقی میماند.
      احتمال استفاده از یک سلاح هسته ای تاکتیکی در این ابعاد بسیار زیاد است، بخصوص ابعاد تنبیهی  و یا تاکتیکی آن بشدت از نظر نظامی قابل قبول است.
      -          از طرفی دشواری های تولیدی آن بیشتر است اما مواد رادیواکتیو کمتری نیاز دارد، و کشورهایی با حجم تولید اورانیوم پایین و تکنولوژی های سطح پایین تر براحتی میتوانند انتظارات هسته ای خود را بدین شکل برآورده سازند
      -          رهگیری انفجارات و آزمایشات در این حد مقداری دشوار است و کشورهای با وسع کم هممیتوانند چنین تسلیحاتی را بیازمایند. بخصوص در سطح دریا
      -          امکان تولید انبوه و استفاده انبوه از آنان وجود دارد.
      -          برای کشورهایی که دارای ابهام هسته ای یا برنامه اقدام سریع هسته ای شرایط بحران دارند، بسادگی دستیافتنی هستند.
      -          در صورت استفاده از این تسلیحات در خشکی، یک بمب یک کیلوتن، همان اثری را دارد که یک بمب 10 کیلوتن خواهد داشت، این بمب ها به هر جا اصابت کنند، آنجا تا مدتها بلااستفاده خواهد ماند.
      در مثال دریا
      با توجه به موارد فوق میتوان ارزیابی کرد که بمب کم توان هسته ای اما در تعداد مناسب بسیار از نظر راهبردی کارگشا تر است تا بمب های با توان بالا. اما شعاع انهدام این بمب ها آنچنان ابعاد کافی ندارد که بتوان با یک بمب در یک فاصله امن از پدافند دریایی کار را تمام شده دید. بلکه انفجار حتما میبایست در مجاور ناو و در محدوده حداکثر 500 متری اتفاق بی افتد. بنابراین چنین تسلیحاتی میبایست کارآمدی خود را به گونه های راهبردی تضمین کنند. بدین منظور در اقدام راهکنشی 6 کلاهک هسته ای 0.5 کیلوتنی میبایست کنار 3 کلاهک پیشگام 300 کیلوتنی به فاصله 10 کیلومتری و یا یک بمب 1 مگاتنی به فاصله 20 کیلومتری شلیک شوند.
      3 انفجار 300 کیلوتن در فاصله ای خارج دسترس پدافند ناوگان دشمن، میتوانند شوکی تولید کنند که  راهگشای 6 انفجار 0.5 کیلوتنی باشند و این شرایط امکان انهدام یک ناوگان سه فروندی از ناوهای هواپیمابر دشمن فرضی را فراهم آورد. بنابراین بدیهی است که از منظر تولید تسلیحات اتمی، تعداد بیشتری بمب کوچک و یا کم اثر تولید شود، سپس از بمب های قویتر در تعداد کمتر بهره جست.

       
      مسیری که باید طی شود
      واقعا نمیدانیم اگر بخواهیم برنامه نظامی هسته ای داشته باشیم، از کجا شروع کنیم و کجا تمام کنیم. چه سناریویی برای زمان و مکان استفاده انتخاب کنیم، چه نقاطی چه میزان قدرت تخریب هسته ای لازم دارند. چقدر سلاح داشتن بازدارندگی را تامین میکند، تسلیحات حامل سلاح هسته ای یک مسئلله هستند، پدافند هسته ای مسئله ای دیگری، تحقیقات هسته ای همینطور. اما یک روند  منطقی برای همه تازه کارهای هسته ای الزاما میبایست طی شود؛
      -          نخست یک بمب تحقیقاتی.
      -          سپس کوچک سازی و بزرگ سازی قدرت انفجار.
      -          در ادامه کاستن از عوارض انفجارو ایجاد انفجار بهینه.
      -           در میانه راه طراحی های مناسب با تسلیحات حامل. کروز، بالستیک، بمب افکن، اژدر و ...
      -          و در پایان راه تولید، تازه آغاز دوره بی پایان نگهداری پر هزینه و پیچیده تسلیحات هسته ای برای استفاده در زمان ها و مکان ها و برد های مختلف.
      با توجه به مثال بالا یک تازه کار هسته ای، برای مدیریت هزینه و مدیریت زمان و مکان دستیابی به سلاح هسته، یا دستیابی به قابلیت فرار هسته ای طرح و برنامه دقیقی داشته باشد.
      مشکل ذخیره اولیه
      هیچ حجمی از ذخایر هسته ای اولیه نمیتواند بازدارندگی لازم را ایجاد کند، بخصوص در زمانی که دشمن خاصی وجود داشته باشد که بتواند میزان پیشرفت، تعداد کلاهک و مکان های تولید را بدقت شناسایی کرده و در ابتدای راه آنرا از کار بی اندازد. وجود چند کلاهک محدود نه تنها بازدارنده نیست، بلکه مسبب آغاز تهاجم، تغییر مسیر به تهاجم هسته ای و در نهایت شکست خوردن دارنده تازه کار است.
      بنابراین یک تازه کار هسته ای 4 راه دارد:
      1.       پنهانکاری؛ برنامه خود را تا رسیدن به ظرفیت مطلوب بازدارنده، از نظر عددی و توانی پنهان نگاه دارد.
      2.       سیاست؛ از ابزارهای سیاسی برای ممانعت از اقدام علیه برنامه هسته ای خود بهره جوید.
      3.       توان نظامی متعارف؛ بقدری در حوزه تسلیحات متعارف و سرعت رسیدن به حد مطلوب موثر عمل کند که فرصت اقدام از دشمن گرفته شود.
      4.       گروگان گیری؛ هسته ای. تهدید استفاده از نخستین سلاح های ساخته شده علیه نزدیک ترین شهر یا پایتخت دشمن.
      تقریبا بسیاری از کشورهای دارنده سلاح هسته ای پس از آمریکا بصورت ترکیبی هر 4 راه فوق را تا آنجا که توانسته اند همزمان پیگیری کرده اند. اسراییل از گزینه های 1 و 2 و 4 بخوبی بهره جسته است. هند و پاکستان، از هر 4 گزینه بهره جسته اند، همینطور کره شمالی که نتوانست برنامه هسته ای خود را پنهان کند و از ابزار سیاسی کافی برای چانه زنی بهره مند نبود توانست بخوبی از گزینه سوم و چهارم بهره گیری کند. آنها ابتدا به توان متعارف موشکی و توپخانه ای بلند برد بسیار وسیعی دست یافتند، که متعاقبا از تهاجم علیه تاسیسات هسته ای خود ممانعت کافی به عمل می آورد، سپس بعد از توسعه متعارف، پایتخت و شهرهای کره جنوبی که دیگر در برابر تهاجم موشکی انبوه راه برای مقابله نداشتند را گروگان گرفتند، به نحوی که حتی استقرار سامانه پدافند موشکی تاد نیز عملا مثمر ثمر به نظر نمی رسید. کشورهایی مثل لیبی و عراق نتوانستند از هیچ از یک 4 گزینه فوق بهره مند شوند، عراق که برنامه هسته ای خود را شروع کرد بلافاصه با تهاجم اسراییل مواجه شد و از آنجا توان نظامی متعارف کافی نداشت، از طرفی نتوانست از ابزارهای سیاسی و دیگر گزینه ها بهره گیری کند شکست را پذیرفت و به یک انتقام گیری سطحی از اسراییل اکتفا نمئد. ایران نیز آگاهانه بدونه انتخاب هیچ یک از مسیر های فوق برنامه نظامی هسته  ای را در حد دانش آن محدود و سپس رها ساخت.

      مسیریابی چگونگی توسعه و کاهش تنش هسته ای
      نتیجه گیری
      یک تازه کار هسته ای میبایست، به دست کم یکصد کلاهک هسته ای با قابلیت ارسال از طرق مختلف دست پیدا کند. و این تعداد با فهم از راهبرد زمان و مکان استفاده پس از دستیابی پنهانی به ذخایر اولیه قابل تنظیم از نظر تقسیم مواد هسته ای و قدرت مورد در تعداد خواهد بود. با این وجود دستیابی پنهانی به این حجم از کلاهک هسته ای که قابل نصب بر روی موشک باشد در زمانی کوتاه امری ناممکن به نظر میرسد.
      یک معادله؛ اگر 10 بمب یک مگاتنی وجود داشته باشند، آنها ماشین روز قیامت یک کشور اتمی با برنامه محدود هستند، و اگر 30 کلاهک 300 کیلوتنی به آن اضافه کنیم، توان هسته آن کشور به سطح راهبردی ارتقا پیدا میکند، و اگر حدود 70 تا 100 کلاهک از زیر یک تا حداکثر 5 کیلوتن وجود داشته باشد برنامه تاکتیکی آن تقریبا کامل شده است. به موازنه راهبردی، و توان تاکتیکی مناسب نیز دست پیدا کرده. اما به محض شروع اولین آزمایش با آنچنان حجمه سیاسی، اقتصادی و تلاش های نظامی مواجه میشود که ممکن است شانس دستیابی کامل به برنامه فوق را از دست بدهد. بنابراین در 4 گزینه فوق؛
      - پنهانکاری محدودیت عملیاتی بالایی دارد،
      - گروگانگیری نیز عواقب سیاسی و اخلاقی وسیعی دارد،
      - ظرفیت بازدارنده متعارف نیز هزینه های بسیار بالایی در برخواهد داشت،
      و نمیتوان این ظرفیت را با وجود برنامه هسته ای آشکار یا حتی پنهان تا حد یک قدرت جهانی شدن بسرعت و با هزینه های کم ارتقا داد، بنابراین "سرعت" در دستیابی به حجم بالای مواد هسته ای برای دستیابی به ظرفیت مناسب تولید بمب مهمترین و قابل ملاحظه ترین فاکتور دستیابی به سلاح هسته ای است. و این برنامه به محض آشکار شدن یک گزینه در برابر مخالفان آن برنامه میگذارد، ممانعت پیش از آنکه دور شود.
      بنابراین سیاست ابهام هسته ای نه تنها در عمل ناکارا به نظر میرسد بلکه موجبات تهاجم را نیز فراهم می آورد. و در برابر یک اقدام زودهنگام علیه برنامه هسته ای کشور تازه کار، وی باید با تمام توان برای سقوط اخلاقی و زدن ضربت متقابل با هر روشی، منجمله بمب های کثیف، شیمیایی، میکروبی و ... آماده باشد.
      مسیر زمانی دستیابی به بازدارندگی هسته ای:
       
       
      وضعیت پیش روی یک مبتدی هسته ای
       
      تهیه شده برای میلیتاری worior@military.ir
      استفاده از مطلب و ایده ها تنها با درج آدرس سایت مجاز است
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم

      چند روز پیش مطلبی در تاپیک "ایران و کره شمالی ، موشکهای بالستیک و همکاری هسته ای " به یکی از دوستان پاسخی بدین مضمون ارائه کردم :
      "برادر عزیز به نکته بسیار جالبی اشاره فرمودید - مساله ای بارها بنده در مواقع و مناسبتهای مختلف چه در این انجمن و چه در کلاسهای خودم مطرح کرده ام این است که ما در کشور خودمون ( ممکن بعضی خوششون بیاد و بعضی هم ناراحت شوند ) چیزی به اسم تینک تانک های (think tank) هایی که بشینند و 20 ، 30 ، 50 و یا 100 سال آینده را بررسی کنند، نداریم . با تمام احترامی که برای مسئولین قائلم اما تمام زور ما ایجاد یک برنامه ریزی 20 ساله است . تازه همین برنامه هم دستخوش باند بازی های سیاسی و اعمال سلیقه دولتهای مختلف می شه و عملا" چیزی از آن برای اجرا باقی نمونه . من تمایلی ندارم که فقط نیمه خالی لیوان را ببینم ولی متاسفانه ( هرچند بکاربردن واژه متاسفانه در کارهای پژوهشی درست نیست ) چنین چیزی به معنی واقعی کلمه در کشور ما وجود ندارد . مثلا" نویسنده مشهور آلوین تافلر ( که سه گانه مشهورش جنگ و ضد جنگ ، شوک آینده و موج سوم) یک فیوچرلوژیست ( آینده شناس) و برخلاف افواه عمومی که معتقدند ایشان یک جامعه شناس بشمار می رود . من توصیه می کنم شما و دوستان حتما" کتاب جنگ و ضد جنگ ایشان را که در دهه 80 یا 90 نوشته شده را بخوانید و آن را با شرایط الان مقایسه کنید . من خودم بیشتر از 15 بار این کتاب رو خوندم و هرمرتبه که می خونمش چیز بیشتری یاد می گیرم . در حالی که تینک تانک های که در حوزه تمدنی غرب وجود دارند مثل ( رند ، چتم هاوس ، بروکینز و .... ) کارشون صرفا" برای 150 سال آینده است . شاید اگر عمری باقی موند در این زمینه یک تاپیک جامع بزنم ."
       
      بنابراین تصمیم گرفتم که به تدریج اگر خدا خواست اندیشکده های مهم حوزه تمدنی غرب را خدمت عزیزان معرفی کنم ، امیدوارم برای اعضای محترم مفید به فایده واقع گردد و دریچه ای باشد برای اینکه ما در حوزه تمدنی اسلام با الگو برداری و دوری از تقلید ناشیانه و کورکورانه و با بومی سازی چنین مراکزی ، گام بسوی طرح ریزی های راهبردی برای آینده برداریم ، انشا ا... .
      در ضمن عزیزانی که این مطالب را پی گیری می نمایند حتما" نظرات خود را (مثبت یا منفی ) اعلام کنند - باتشکر
       
       
      =============================================================================================================

      بخش یکم :
      اندیشکده بروکینگز

       
       

       
       
      مؤسسه بروکینگز یک اندیشکده آمریکایی است که مقر آن در واشنگتن است. مؤسسه بروکینگز که یکی از قدیمی‌ترین اندیشکده‌های واشنگتن است در امر تحقیقات و آموزش علوم اجتماعی، اصول اقتصاد، سیاست‌گذاری شهری، مدیریت دولتی، سیاست خارجی، اقتصاد جهانی و توسعه، فعالیت دارد. این اندیشکده در گزارش برترین اندیشکده‌های جهان در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ که از سوی دانشگاه پنسیلوانیا منتشر شده، به عنوان بانفوذترین اندیشکده جهان معرفی شد.
      رسالت عنوان شده این مؤسسه “فراهم ساختن نظریه‌ها و توصیه‌های جدید و عملی است که سه هدف را پیش می‌برند: تقویت دموکراسی از نوع آمریکایی؛ پدید آوردن رفاه اقتصادی – اجتماعی، امنیت و فرصت‌های مختلف برای تمام آمریکایی‌ها؛ ایجاد نظام بین‌المللی بازتر، امن‌تر و مرفه‌تر، همراه با همکاری‌های بیشتر.
      مؤسسه بروکینگز می‌گوید اندیشمندان و اعضایش “دیدگاه‌های مختلفی” دارند و خود را یک مؤسسه غیرحزبی می‌داند، اما رسانه‌ها اغلب این مؤسسه را ” لیبرالی متمایل به میانه‌روها ” یا “میانه‌رو” توصیف می‌کنند. در یک تحلیل دانشگاهی که بر سوابق کنگره بین سال‌های ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ انجام شد، مشخص شد که سیاستمداران محافظه‌کار تقریباً به اندازه سیاستمداران لیبرال به بروکینگز مراجعه داشته‌اند، و این مؤسسه در مقیاس ۱۰۰-۱ که در آن ۱۰۰ به معنای لیبرال‌ترین امتیاز است، امتیاز ۵۳ را کسب کرده است. در همین بررسی مشخص شد بروکینگز اندیشکده‌ای است که سیاستمداران و رسانه‌های آمریکا بیشترین نقل قول را از آن دارند.

      - موضع سیاسی
      بروکینگز به عنوان یک سازمان غیرانتفاعی خود را یک مؤسسه مستقل و غیرحزبی می‌داند. بررسی‌ای که در سال ۲۰۱۱ در مورد مبالغ اهدایی کارمندان این مؤسسه بین سال‌های ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰ انجام شد نشان داد ۶/۹۷% مبالغ اهدایی سیاسی کارمندان بروکینگز به دموکرات‌ها داده‌شده‌اند و بنابراین بروکینگز را به عنوان مؤسسه‌ای لیبرال توصیف کرد. اما در یک پژوهش دانشگاهی که در سال ۲۰۰۵ انجام شد نتیجه‌گیری شد این مؤسسه میانه‌رو است چون در سوابق کنگره از سال ۱۹۹۳ تا ۲۰۰۲ سیاستمداران لیبرال و محافظه‌کار تقریباً به یک اندازه به عنوان یک مرجع موثق به بروکینگز رجوع داشته‌اند. روزنامه واشنگتن‌پست مؤسسه بروکینگز را میانه‌رو و لیبرال توصیف کرده است. لس‌آنجلس تایمز قبل از این‌که اعلام کند به نظرش چنین برچسب‌هایی اهمیت ندارند بروکینگز را متمایل به لیبرال‌ها و میانه‌رو توصیف می‌کرد. در سال ۱۹۷۷ مجله تایم، بروکینگز را با عنوان “اندیشکده ممتاز لیبرال کشور” توصیف کرد. نیوزویک این اندیشکده را میانه‌رو می‌داند اما پولتیکو از عبارت میانه‌رو-چپ‌گرا استفاده کرده است. به علاوه گروه جناح چپی ناظر رسانه‌ها به نام بی‌طرفی و صحت گزارش، این مؤسسه را محافظه‌کار می‌داند.
      اما بعضی لیبرال‌ها استدلال می‌کنند علیرغم این‌که این مؤسسه به میانه‌روی متمایل به چپ بودن شهرت دارد، اندیشمندان سیاست خارجی بروکینگز بیش از حد از سیاست‌های دولت بوش در خارج از آمریکا حمایت می‌کردند. متیو ایگلسیاس به عنوان یک وبلاگ‌نویس لیبرال عنوان کرده است مایکل اوهانلون که از اندیشمندان بروکینگز است اغلب با اندیشمندان سازمان‌های محافظه‌کار مانند انجمن امریکن انترپرایز، ویکلی استاندارد و پروژه‌ای برای قرن جدید آمریکایی موافق است. به‌همین صورت، بنجامین ویتس مدیر تحقیقات بروکینگز عضو کارگروه حقوق و امنیت ملی انستیتو هوور محافظه‌کار است. اندیشمندان بروکینگز از جمله مک کلیلان مارک، رون هاسکینز و مارتین ایندیک در دولت‌های دموکرات و جمهوری‌خواه خدمت کرده‌اند.
      اعضای هیئت‌امنای بروکینگز اغلب دموکرات‌های سرشناسی مانند لورا تیسون مشاور ارشد اقتصادی کاخ سفید در دوره ریاست جمهوری بیل کلینتون هستند اما چند جمهوری‌خواه میانه‌رو مانند کنت دوبرستین رئیس سابق امور ستادی در دوره رونالد ریگان نیز عضو این هیئت می‌باشند.

      تاریخچه
      ۱۹۷۹-۱۹۱۶
      بروکینگز در سال ۱۹۱۶ با عنوان مؤسسه تحقیقات دولتی (IGR) تأسیس شد و رسالت آنعبارت بود از “تبدیل شدن به اولین سازمان خصوصی ویژه تحلیل موضوعات سیاست عمومی در سطح ملی”. رابرت اس بروکینگز (۱۹۳۲-۱۸۵۰) که فردی بشردوست بود این مؤسسه را تأسیس کرد. او در ابتدا منابع مالی شکل‌گیری سه سازمان را تأمین می‌کرد: مؤسسه تحقیقات دولتی، مؤسسه اقتصاد، و دفتر آموزش فارغ‌التحصیلان رابرت بروکینگز که وابسته دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس بود. این سه مؤسسه در ۸ دسامبر ۱۹۲۷ ادغام شدند و مؤسسه بروکینگز شکل گرفت.
      در دوران بحران بزرگ، اقتصاددانان بروکینگز پژوهش گسترده‌ای را با مأموریت یافتن از فرانکلین روزولت رئیس‌جمهور وقت انجام دادند تا علل ریشه‌ای رکود را پیدا کنند. هارولد مولتون اولین رئیس بروکینگز و دیگر اندیشمندان بروکینگز بعدها رهبری مخالفت با سیاست جدید (برنامه توسعه اقتصادی فرانکلین روزولت پس از سال‌های بعد از بحران بزرگ در امریکا که در آن کمک به کشاورزی، بازنشستگی و بیمه بیکاری و غیره گنجانیده شده است) را به عهده گرفتند چون فکر می‌کردند چنین اقداماتی مانع بهبود اقتصادی می‌شوند. با ورود به جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۱، محققان بروکینگز با مجموعه‌ای از تحقیقات در مورد تجهیزات قوا توجه خود را به کمک به دولت معطوف کردند.
      در سال ۱۹۴۸ از بروکینگز خواسته شد طرحی برای مدیریت برنامه بهبود اروپا ارائه کند. طرح سازمان‌دهی حاصل تضمین می‌کرد طرح مارشال به دقت و بر مبنایی منظم و عملی اجرا شود.
      در سال ۱۹۵۲ رابرت کالکینز به عنوان رئیس مؤسسه بروکینگز جانشین مولتون شد. او کمک‌های مالی از بنیادهای راکفلر و فورد دریافت کرد که باعث تقویت بنیه مالی مؤسسه شدند. او سازمان را حول مطالعات اقتصادی، مطالعات مدیریت دولتی و برنامه‌های سیاست خارجی سازمان‌دهی کرد. در سال ۱۹۵۷ این مؤسسه از خیابان جکسون به یک مرکز تحقیقات جدید در نزدیکی دوپونت سیرکل در واشنگتن انتقال پیدا کرد.
      کرمیت گوردون در سال ۱۹۶۷ به ریاست بروکینگز رسید. او از بررسی گزینه‌های برنامه بودجه فدرال را در سال ۱۹۶۹ با عنوان “تعیین اولویت‌های ملی” شروع کرد. او برنامه مطالعات سیاست خارجی را نیز توسعه داد تا تحقیقات در حوزه دفاع و امنیت ملی را دربربگیرد. پس از انتخاب ریچارد نیکسون به ریاست‌جمهوری در سال ۱۹۶۸، رابطه بین مؤسسه بروکینگز و کاخ سفید بدتر شد؛ چاراز کولسون مشاور ارشد نیکسون زمانی پیشنهاد سوزاندن و از بین بردن این مؤسسه را مطرح کرد. اما در تمام دهه ۱۹۷۰ به بروکینگز قراردادهای تحقیقات فدرالی بیشتر از حد توان مؤسسه پیشنهاد می‌شد.

      2009-1980
      در دهه ۱۹۸۰، این مؤسسه با محیط رقابتی و از نظر ایدئولوژیکی پرباری مواجه شد. نیاز به کاهش کسری بودجه فدرال و نیز بررسی مشکلات ناکارآمدی دولت و امنیت ملی موضوع تحقیق بسیار مهمی شدند.بروس مک لاری چهارمین رئیس بروکینگز، مرکز آموزش سیاست عمومی را نیز برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور توسعه مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی تأسیس کرد.
      در سال ۱۹۹۵، مایکل آرماکوست پنجمین رئیس‌جمهور مؤسسه بروکینگز شد و هدایت تلاش برای متمرکز ساختن رسالت مؤسسه در آستانه قرن بیست و یکم را به عهده گرفت. بروکینگز با هدایت آرماکوست چند مرکز تحقیقات بین‌رشته‌ای را ایجاد کرد، مانند مرکز سیاست شهری و کلان‌شهری (که در حال حاضر نام آن برنامه سیاست کلان‌شهری به ریاست بروس جی. کاتز است) که مشکلات شهرها و کلان‌شهرها را مورد توجه قرار می‌داد، و مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا که متخصصان را از کشورهای مختلف آسیایی برای بررسی مسائل منطقه‌ای گردهم آورد.
      استروب تالبوت در سال ۲۰۰۲ رئیس بروکینگز شد. مدت کوتاهی پس از آن، بروکینگز مرکز سیاست خاورمیانه سابان و مرکز جان آل. تورنتون چین را راه انداخت. در اکتبر ۲۰۰۶، بروکینگز تأسیس مرکز بروکینگز-تسینگهوا در پکن را اعلام کرد. در جولای ۲۰۰۷، این مؤسسه ایجاد مرکز اصلاحات خدمات درمانی انگلبرگ به رهبری مارک مک کللان (McClellan) و در اکتبر ۲۰۰۷ ایجاد مرکز بروکینگز دوحه در قطر به رهبری هادی امیر را اعلام کرد.

      - انتشارات
      بروکینگز به عنوان یک مؤسسه، گزارشی سالانه منتشر می‌کند. انتشارات مؤسسه بروکینگز کتاب‌ها و مجله‌هایی را از تحقیقات خود مؤسسه و از نویسندگان خارج مؤسسه منتشر می‌کند. کتاب‌ها و مجله‌هایی که توسط بروکینگز منتشر می‌شوند عبارت‌اند از مقالات فعالیت اقتصادی بروکینگز، آمریکای رها: انقلاب بوش در سیاست خارجی، جهان‌هراسی: مقابله با ترس از تجارت آزاد، هند: قدرت نوظهور، از چشم‌های آن‌ها، تسخیر شاه‌راه، توده‌ها در پرواز و بن‌بست از جمله این نشریات هستند. به علاوه کتاب‌ها، مقالات، گزارشات، یادداشت‌های سیاسی و شرح عقاید توسط برنامه‌های تحقیقاتی، مراکز، پروژه‌ها و عمدتاً توسط متخصصان بروکینگز تهیه می‌شوند.

      - نفوذ سیاسی
      تاریخچه بروکینگز به سال ۱۹۱۶ برمی‌گردد و از آن زمان به ایجاد سازمان ملل متحد، طرح مارشال، و اداره بودجه کنگره کمک کرده و بر سیاست‌های قانون‌زدایی، اصلاحات گسترده مالیاتی، اصلاحات رفاهی، و کمک‌های خارجی تأثیر داشته است. در رده‌بندی سالانه اندیشکده‌ها که توسط فارن پالیسی منتشر می‌شود بروکینگز اولین اندیشکده آمریکا است و در رده‌بندی جهانی اندیشکده‌ها نیز اولین رتبه را دارد. از بین ۲۰۰ اندیشکده برتر آمریکا، تحقیقات مؤسسه بروکینگز به بیشترین میزان در رسانه‌ها عنوان می‌شوند. در یک ارزیابی که در سال ۱۹۹۷ بین اعضای کنگره انجام شد، بروکینگز بین ۲۷ اندیشکده رتبه دوم تأثیرگذاری و رتبه اول اعتبار را به دست آورد. علاوه بر این، بروکینگز و محققان آن در کار خود خیلی به تأثیرگذاری بر جهت ایدئولوژیکی ملت توجه ندارند بلکه مایل‌اند محققانی با صلاحیت مستحکم دانشگاهی داشته باشند. بروکینگز به همراه شورای روابط خارجی و موقوفه کارنگی برای صلح بین‌المللی، معمولاً یکی از صاحب‌نفوذترین نهادهای سیاسی در آمریکا در نظر گرفته می‌شود.

      - مرکز سیاست خاورمیانه سابان
      در سال ۲۰۰۲ مؤسسه بروکینگز، مرکز سیاست خاورمیانه سابان را برای ترویج درک بهتر گزینه‌های سیاسی مقابل تصمیم‌گیرندگان آمریکایی در خاورمیانه تأسیس کرد. مدیریت این مرکز را تامارا کافمن ویتس به عهده دارد.

      - مرکز بروکینگز دوحه
      مرکز بروکینگز دوحه که در قطر واقع است تحقیقات مستقل سیاست‌محور را در مورد موضوعات اجتماعی-اقتصادی و ژئوپلیتیکی که کشورها و جوامع غالباً مسلمان‌نشین با آن‌ها مواجه هستند انجام می‌دهد؛ از جمله این موضوعات رابطه با آمریکا است. این مرکز به طور رسمی توسط شیخ حامد بن جاسم بن جبر آل‌ثانی، نخست‌وزیر و وزیر امور خارجه قطر در ۱۷ فوریه ۲۰۰۸ افتتاح شد. مدیر این مرکز سلمان شیخ است.
      مرکز بروکینگز دوحه در راستای رسالت خود تحقیقات و برنامه‌ریزی‌هایی را انجام می‌دهد که عناصر کلیدی تجارت، مدیریت دولتی، جامعه مدنی، رسانه‌ها و دانشگاهیان را در موضوعات مهم سیاست عمومی در حوزه‌های اصلی زیر درگیر می‌کنند: (i) دموکراتیک کردن، اصلاحات سیاسی و سیاست عمومی؛ (ii) قدرت‌های نوظهور در خاورمیانه؛ (iii) مناقشات و فرایندهای صلح در منطقه.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم
      هدف ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم (۲۱CDI) ایجاد تحقیقات، تحلیل و توسعه‌ای است که به سه موضوع اصلی می‌پردازند: آینده جنگ، آینده نیازها و اولویت‌های دفاعی آمریکا، و آینده سیستم دفاعی آمریکا.
      ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم از اطلاعات حاصل از مراکز منطقه، از جمله مرکز آمریکا و اروپا، مرکز مطالعات سیاست شمال شرقی آسیا، مرکز تورنتون چین، و مرکز سیاست خاورمیانه سابان استفاده می‌کند و این کار ادغام اطلاعات منطقه را امکان‌پذیر ساخته است.
      پی. دبلیو. سینگر نویسنده کتاب سیم‌کشی برای جنگ به عنوان مدیر ابتکار دفاعی قرن بیست و یکم، و مایکل ای. اوهانلون به عنوان مدیر تحقیقات کار می‌کنند. استفان پی. کوهن محقق ارشد و وندا فلبا-براون نیز با ۲۱CDI همکاری دارند.

      - آموزش اجرایی بروکینگز
      در دوران ریاست بروس مک‌لاری بر بروکینگز در دهه ۱۹۸۰، مرکز آموزش سیاست عمومی (CPPE) برای برگزاری کنفرانس‌های کارگاهی و گردهمائی‌های عمومی به منظور گسترش مخاطبین برنامه‌های تحقیقاتی ایجاد شد. در سال ۲۰۰۵، نام این مرکز به مرکز آموزش اجرایی بروکینگز (BCEE) تغییر داده شد و با شروع به کار دانشکده کسب‌وکار الین در دانشگاه واشنگتن در سنت لوئیس، این نام کوتاه شده و به آموزش اجرایی بروکینگز (BEE) تغییر پیدا کرد.

      - تأمین‌کنندگان مالی
      در پایان سال ۲۰۰۴ مؤسسه بروکینگز دارائی‌هایی به ارزش ۲۵۸ میلیون دلار داشت و ۷/۳۹ میلیون دلار هزینه می‌کرد. بودجه این مؤسسه در سال ۲۰۰۹ به بیش از ۸۰ میلیون دلار افزایش پیدا کرده بود. بزرگ‌ترین تأمین‌کنندگان مالی آن عبارت‌اند از بنیاد فورد، بنیاد گیتس، سناتور دیان فینشتاین و همسرش ریچارد سی. بلوم، بانک آمریکا، اکسون موبیل، تراست خیریه پیو، بنیاد مک‌آرتور، شرکت کارنگی، و دولت‌های آمریکا، انگلیس، ژاپن، قطر، جمهوری خلق چین و کلمبیا.

      - ساختمان‌ها
      ساختمان اصلی این مؤسسه در سال ۱۹۵۹ در خیابان ۱۷۷۵ ماساچوست ساخته شد. در سال ۲۰۰۹، بروکینگز ساختمانی را در آن طرف خیابان خرید؛ این ساختمان یک خانه مجلل بود که در سال ۱۹۲۲ توسط خانواده اینگالس براساس طراحی جول هنری دسیبور ساخته شده بود. این ساختمان در حال حاضر دفتر رئیس مؤسسه بروکینگز را در خود جای داده است.

      پایان
      منبع :http://www.eshraf.ir/1522/
    • توسط hamedof
      سلام خدمت دوستان میلیتاری ! با توجه به اینکه سامانه باک توسط آقا سینا معرفی شده ولی من مطلبی در مورد محافظ رادارهای سیستم باک چیزی ندیدم تصمیم گرفتم که نحوه محافظت سیستم باک توسط روسیه رو برای دوستان شرح بدم . سعی می کنم خلاصه و مفید بنویسم .








      همیشه سامانه های راداری فعال در معرض هدف قرار گرفتن موشک های ضد راداری نظیر KH-58 و AGM-88 HARM قرار داشته اند ، بدین منظور شرکت Almaz-Antey روسیه به این فکر افتاد تا برای حفاظت از سیستم های راداری سامانه های پدافند هوایی خود نظیر BUK سامانه ای را طراحی کند تا قابلیت انهدام موشک های ضد رادار را درست در لحظه ی قبل از برخورد دارا باشد .


      بدین منظور این شرکت سامانه ی Gazetchik را طراحی کرد .

      این سیستم متشکل از 4 قسمت اصلی می باشد .





      قسمت اول یک آشکار ساز مستقل از رادار می باشد که وظیفه کشف موشک های ARM را دارد.
      قسمت دوم دیکوی های فرکانس رادیویی فعال هستند .
      قسمت سوم قسمت نیز بخش اقدامات پسیو سامانه به وسیله ی chaff ها و aerosols است .(معمولا 3-4 عدد پرتابگر وجود دارد که تا زاویه 90 درجه از جلو و با دید 360 درجه چف ها قابل پرتاب هستند)
      آخرین قسمت این سامانه هم قسمت ارتباطی با رادارهای محفاظت شده و یا مرکز فرماندهی می باشد .






      نحوه ی کار:

      زمانی که یک ARM به رادار نزدیک میشود ، آشکارساز سامانه شروع به هشدار دادن به مرکز کنترل می کند . سپس مرکز فرماندهی دیکوی های راداری را برای منحرف سازی موشک ایجاد می کند و درست چند ثانیه قبل از برخورد موشک به رادار chaff ها و aerosols از طریق محفظه های به سمت موشک شلیک میشوند و درست روبروی موشک منفجر میشوند و باعث انحراف موشک به پایین میشوند و اینگونه رادارها جان سالم به در می برند ، البته اگر حتی 1-2 ثانیه چف ها دیر شلیک شوند امکان نابودی خود سامانه ضد ARM نیز وجود دارد چون در فاصله بسیار نزدیک به سامانه قرار می گیرند .

      این هم چند عکس از نحوه ی نابودی ARM . (داخل کلیپ این موشک از یک عدد اف 22 شلیک میشود و بعد از اینکه موشک نابود می شود سامانه باک 8 عدد موشک به سمت اف 22 ها شلیک می کنند و هر 3 آن ها رو به درک واصل می کند )




      روی تصویر کلیک کنید تا با بزرنگمایی بیشتری نحوه مقابله رو ببینید...









      فقط برای میلیتاری


      ترجمه : hamedof


      استفاده از مطلب با ذکر نام مترجم و سایت میلیتاری بلامانع است


      منابع:
      http://militaryforce...n-6-98-669.html
      http://pvo.guns.ru/rtv/gazetchik.htm
      http://articles.jane...Federation.html

      *************************
      با تشکر از شما.منتقل شد.
      OPS
    • توسط karmania20152015
      بسم الله الرحمن الرحیم 
      بر فراز کوزوو
       
      عملیات ناتو بر فراز اسمان کوزوو درس هایی تاریخی برای هر علاقه مند به مباحث پدافند دارد ذکر این نکته لازم است بررسی این بخش از تاریخ باعث بروز سوتفاهم هایی نیز شده است ریشه این سوتفاهم ها در تعداد بسیار کم پرنده منهدم شده سرنشین دار از جمله جنگنده ها توسط پدافند هوایی صربها( در مقایسه با تعداد پروازهای انجام گرفته طرف مقابل) و از جهت دیگر نادیده گرفتن همزمان این نکته یعنی قدیمی بودن بخش بزرگی از دارایی پدافندی هوایی صربها میباشد. البته نکاتی مانند مجهز بودن بخشی از این دارایی به سیستم های اپتیکی وحراراتی IR و ناچار شدن تمامی پرنده های ائتلاف به پرواز  در ارتفاع بالای 10,000 ft و یا تلفات نسبتا بالای پهبادهای شناسایی ائتلاف ( بالای 47 فروند) از جمله مواردی هستند که بررسی این بخش از تاریخ نظامی را هیجان انگیزتر میسازد.
      سازمان پدافند هوایی صربستان متشکل از تجهیزات معمول شوروی در دهه 70 الی 80 میلادی بود بخش رو به کاهشی از این تجهیزات شامل سامانه سام-2 بود و تعداد کمی سامانه سام-3 Pechora که به تازگی مدرنیزه نیز شده بودند از دارایی های با ارزش این ارتش به حساب می امد.پیش از شروع جنگ داخلی یوگسلاوی فرماندهی پدافند این کشور دارای 6 باتری سام-2 بود که شامل 40 لانچر تک ریل بود جالب است بدانید تا اوایل سال 1999 تنها 3 باتری از این سامانه عملیاتی و اماده جنگ بود.همچنین 14 باتری سام-3 با 60 لانچر چهار فروندی نیز از  تجهیزات دیگر  یوگسلاوی بود که حدود 50 لانچر عملیاتی تا سال 1999 موجود بود. 
      دفاع هوایی میدانی این نیرو نیز شامل چهار باتری از سامانه سام-6 بود که دوتای انها توسط صربها در منطقه کوزوو مستقر شده بودند تا قبل از شروع جنگ داخلی 70 درصد از این سامانه اماده عملیات بود که این رقم به 25 درصد در طول جنگ داخلی در سال 1999 رسیده بود.این دارایی شامل شش رادار مستقل 1S91 نیز بود که هر رادار چهار لانچر را تغذیه می کرد.که همین امر انعطاف پذیری این سامانه را تا حد زیادی  کم کرده بود.
      در بخش پدافندی کوتاه برد تجهیزات  شامل سامانه های سام-9و سام-10 و سام-13 بود که البته بخش بزرگی از ان سام-9 بود شامل 113 لانچر ان در دهه 70 میلادی تحویل یوگسلاوی شده بود.وحتی موشک نیز تحت لیسانس در داخل کشور تولید شده بود.علاوه بران 17 سامانه سام-13 نیز که نسبتا مدرن تر نیز بودند در دهه80 تحویل این کشور شده بود که برخلاف  سام-9 از قابلیت تفکیک هدف از فریب دهنده های حرارتی نیز برخوردار بود.در کنار این سامانه ها صربها در تلاشی داخلی موشکهای هوا- هوا حرارتی ساخت شوروی از جمله موشکهای ار73 و ار 60  را نیز در قالب سامانه های زمین به هوا  برروی ارتفاعات مهم تحت عنوان Pracka  (تیرکمان)استفاده میکردند و حتی بعدها ادعای موفقیت موشک ار73 در انهدام هدف نیز اعلام شد که البته اسناد قابل دفاعی برای ان منتشر نشد.
      پایان بخش-1

      نصب موشکهای ار73( تصویر بالا) و ار 60 (تصویر پائین) روی خوردو زرهی Praga M53/59  توسط مرکز تحقیقات دفاعی و مرکز تست نیروی هوایی یوگسلاوی 

      منابع http://pvo.guns.ru/russia/index5.htm
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.