Recommended Posts

12 hours قبل , meysam62 گفت:

اولا113000 هزار میلیارد نبود..و 11300 میلیارد بود...یعنی یک دهم..مبلغ اعلامی شما..دوما..90 درصد سپرده گزاران زیر 20 میلیون بودن..کسی که پس انداز 20 میلیونی داره..اصلا نمیداند سفته بازی..و..روابط اقتصادی چیست..  مهمترین علت افزایش نرخ ارز...افزایش 400..500 هزار میلیاردی نقدینگی ..بخاطر دادن..سودهای بانکی..بدون..منطق و..نهان سازی اثرات ان در صورت مالی بانک هابود..بلایی ..که سود 22 تا 25 درصدی بانک ها بر اقتصاد و فرهنگ اقتصادی مردم اوردند...پوتین سر  گروزنی در نیاورد..بازار های کالاهای سرمایه ایی عمومی ایران محدودند..به ملک..دلار..طلا.....نقدینگی افسار کسیخته فعلی..بادش به هر کدام بخوره زیر و روش میکنه..نمونش..اپارتمان در غرب تهران از 650 میلیون..رسید به 1/1 میلیارد....نکته دیگه در گرانی ارز..بخاطر داستان..مالیات بر ارزش افزوده در دبی بود..ایران در تحریم دلار قرار داره..و..بشدت..مشکل تامین اسکناس داریم..در تهاتر ..مشکلی .نیست...بلکه در تهیه اسکناس .مشکل اساسی داریم...  

.....

با سلام

کلا هدف من این نبود تمامی عوامل موثر بر تغییرات نرخ ارز در ایران را ذکر کنم. دوستمان سوالی مطرح کرده بودند  من هم در حد وسع خودم نکاتی را گفتم.

در مورد عدد حق با شماست.

اما در مورد اینکه گفتید 90 درصد زیر 20 میلیون تومان  هستند. خود این آمار دقیق و رسمی نیست و ثانیا هیچ جای اقتصاد نمیتونید پیدا کنید منظور از سفته باز کسی است که سرمایه کلان داشته باشد. سفته باز کسی است که قصد دارد صرفا با سرمایه‌گذاری در امور غیرتولیدی و بخصوص در دارایی هایی که ریسک بیشتری دارند کسب درآمد کند (با هدف پس انداز صرف متفاوت است). اون دوستان به فرض 1 میلیون هم داشته باشند، وقتی بخواهند یک بیسکویت بخرند 10 بار به تاریخ و قیمتش نگاه میکنند، قابل قبول نیست که بگیم اطلاع نداشتند موسسات غیرمجاز هستند و ..... البته نمیشه منکر مشکل ساختاری در حاکمیت و قوانین کشور بود که موسساتی بدون کسب  مجوز از بانک مرکزی بتوانند در چرخه اقتصادی وارد شوند.

در مورد سود سپرده‌های بانکی گفتید. هیچ جای دنیا شما نمیتوانید نرخ بهره حقیقی را منفی کنید. وقتی نرخ تورم بیشتر از نرخ بهره سپرده باشد نرخ حقیقی بهره منفی میشود و مشکلات زیادی بوجود میآورد که سیستم در هم گسیخته بانکی ما نتیجه این مساله است. افراد حاضرند با نرخ بهره 30 درصد هم وام بگیرند چون ارزش آتی پول کم میشود و مقرون به صرفه هست. بنابراین سود بانکی در ایران زیاد نبوده است (سود تابعی از نرخ تورم و نرخ ریسک اقتصادی و عایدی سایر بازارهاست).

فرمایش داشتید نرخ مالیات ارزش افزوده بر معاملات دلار در دوبی عامل افزایش هست. این نرخ حداکثر به اندازه خودش میتواند باعث افزایش قیمت دلار شود (حداکثر 10 درصد).

 

قیمت دلار در بلندمدت دست دولت نیست. دولت فقط میتواند در کوتاه مدت مانع افزایش دلار شود. ولی پس از مدتی به دلیل تفاوت نرخ تورم ایران و آمریکا شکاف قیمتی افزای شپیدا می‌کند و دولت دیگر قادر به کنترل آن نیست و جهش قیمتی خواهد داشت.

دولتها تنها در زمانی که اجازه نمی دهند دلار تعدیل سالیانه خودش را داشته باشد مقصرند.

دولت کنونی هم هیچ انگیزه درآمدی از دلار ندارد چون درآمد ارزی به اندازه کافی دارد.

فرمودید باید اینها را گذاشت سینه دیوار. این رویکرد مال آدمهاییه که از واقعیات و کارکردهای اقتصادی بیخبرند. مطمئنا آقای سیف هم اینجا بود و کس دیگری رئیس بود میگفت باید اینو بزاری سینه دیوار و بزارید من رئیس باشم. در ضمن بانک مرکزی ایران جز غیر مستقل ترین بانکهای دنیاستو استقلال واقعی ندارد.

 

بابت منحرف شدن بحث تاپیک هم معذرت میخوام. ولی یکی از مهمترین تهدیدات ایران تهدید دید کوتاه مدت مدیریت است و چرخه های اقتصاد سیاسی است. باید تعیین راهبرد و تعتیین مسیر در اختیار قوه مجریه نباشد و نهادهای مستقل (مستقل به معنای واقعی) و مراکز تفکر تعیین کننده مسیر باشند.

همون موقع که آقای رئیس جمهور قصد کاهش نرخ بهره را داشت بسیاری از دوستان هشدار این روزها را داده بودند.

 

 

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

جاسوس های اخیر بازداشتی گویا یک دهه در حال جاسوسی بودند اون هم از نقاط حساس نظامی و خصوصا موشکی. در قالب پروژه های زیست محیطی و نصب دوربینها در اطراف سایتهای موشکی و انتقال اطلاعات ترددها و ... به عوامل اطلاعاتی موساد و سیا و البته برخی اطلاعات دیگه از منابع کشور و تحلیل ها و ...

همونطور که میدونید احتمالا؛ مثلا در پروژه حفاظت از یوز یا برخی گونه های در حال انقراض از چندین سال پیش شروع شد به نصب دوربین های تله ای. یکی از زیستگاه های مهم حفاظت شده هم مثلا در مواردی کویر سمنان بود که خب ما دارای پایگاه های مختلف شناخته شده و نشده ای هستیم و در این مورد لازم نبوده حتما پایگاه تحت نظر گرفته بشه بلکه مسیرهای منتهی به پایگاه ها و تردد و نوع تردد و میزان ترددها هم میتونسته از لحاظ اطلاعاتی ارزشمند باشه و گویا دوربین هایی در قالب این پروژه نصب می کردند که البته شکل کار کاملا علمی بوده و حتی برخی عوامل اطلاعاتی آمریکایی در قالب دانشمند دخیل در پروژه رفت و آمد هم داشتند به کشور.

 

حالا این را بزارید در کنار مقاله گاردین که خیلی مفصل هست و در رابطه با جاسوسی سازمان سیا در قالب برگزاری کنفرانس های علمی است که در قسمتیش اشاره شده با برگزاری کنفرانس هایی خاص مثلا به دانشمندان هسته ای نزدیک می شدند و در مراحل بعدتر شروع می کردند به تطمیع در مواردی چون اخذ اقامت برای خانواده و پذیرش از دانشگاه های مطرح که حتی اشاره شده بود در یک مورد دانشگاه ام آی تی را تحت فشار گذاشتند تا بر خلاف قوانینش به یکی از این جاسوس ها که درخواست پذیرش از این دانشگاه خاص را داشته بدون روال عادی پذیرش بده.

یا در موردی دانشمندی که دو تا به پا داشته و نمیتونستند بهش نزدیک بشند از طریق مسموم سازی غذاشون در آشپزخانه سرو غذای کنفرانس به دانشمند نزدیک شدند و برای ما مثال واضحش دانشمند سازمان هسته ای دارای اقامت سوئد بوده که گویا هویت دانشمندان ترور شده را در بخشی از جاسوسی هاش مثلا منتقل کرده بود.

 

 

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تیلرسون برکنار شد و یکی از دلایلش برجام بود و حالا پنتاگون در توضیح به سنا معتقده که برجام توافق خوبیست! :blink:

امیدوارم لجستیک دشمن قابل مانیتور و قابل انهدام باشد. 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بر 24 بهمن 1396 در 20:54 , alala گفت:

جاسوس های اخیر بازداشتی گویا یک دهه در حال جاسوسی بودند اون هم از نقاط حساس نظامی و خصوصا موشکی. در قالب پروژه های زیست محیطی و نصب دوربینها در اطراف سایتهای موشکی و انتقال اطلاعات ترددها و ... به عوامل اطلاعاتی موساد و سیا و البته برخی اطلاعات دیگه از منابع کشور و تحلیل ها و ...

همونطور که میدونید احتمالا؛ مثلا در پروژه حفاظت از یوز یا برخی گونه های در حال انقراض از چندین سال پیش شروع شد به نصب دوربین های تله ای. یکی از زیستگاه های مهم حفاظت شده هم مثلا در مواردی کویر سمنان بود که خب ما دارای پایگاه های مختلف شناخته شده و نشده ای هستیم و در این مورد لازم نبوده حتما پایگاه تحت نظر گرفته بشه بلکه مسیرهای منتهی به پایگاه ها و تردد و نوع تردد و میزان ترددها هم میتونسته از لحاظ اطلاعاتی ارزشمند باشه و گویا دوربین هایی در قالب این پروژه نصب می کردند که البته شکل کار کاملا علمی بوده و حتی برخی عوامل اطلاعاتی آمریکایی در قالب دانشمند دخیل در پروژه رفت و آمد هم داشتند به کشور.

 

حالا این را بزارید در کنار مقاله گاردین که خیلی مفصل هست و در رابطه با جاسوسی سازمان سیا در قالب برگزاری کنفرانس های علمی است که در قسمتیش اشاره شده با برگزاری کنفرانس هایی خاص مثلا به دانشمندان هسته ای نزدیک می شدند و در مراحل بعدتر شروع می کردند به تطمیع در مواردی چون اخذ اقامت برای خانواده و پذیرش از دانشگاه های مطرح که حتی اشاره شده بود در یک مورد دانشگاه ام آی تی را تحت فشار گذاشتند تا بر خلاف قوانینش به یکی از این جاسوس ها که درخواست پذیرش از این دانشگاه خاص را داشته بدون روال عادی پذیرش بده.

یا در موردی دانشمندی که دو تا به پا داشته و نمیتونستند بهش نزدیک بشند از طریق مسموم سازی غذاشون در آشپزخانه سرو غذای کنفرانس به دانشمند نزدیک شدند و برای ما مثال واضحش دانشمند سازمان هسته ای دارای اقامت سوئد بوده که گویا هویت دانشمندان ترور شده را در بخشی از جاسوسی هاش مثلا منتقل کرده بود.

 

 

جالب ترين كاري كه انجام دادن 

دادن بورس هاي تحصيلي بود 

به فرد بورس تو بهترين دانشگاه ها رو ميدادن و طرف رو از ايران خارج ميكردن 

هم ديگه اون طرف در إيران نبود و هم اينكه ديگه برأي امريكا تحقيق مي كرد 

تصاحب اينده يك فرد بود اين روش 

در مقابل ما هم با أشكال تراشي برأي نخبگان به اين روش كمك كرديم 

 

واقعيت اينه كه با همه محدوديت هاي كه ترامپ گذاشته هنوز ادم هاي كاربلد و يا سرمايه دار ميتونن بصورت بورس يا هر شكل خوبي برن أقامت امريكا رو بگيرن 

اينطوري هم سرمايه مالي و سرمايه معنوي ما از بين ميره 

 

در زمينه نفرات محيط زيستي كه بازداشت شده نميشه إظهار نظر قطعي كرد و فعلا به نظر مراجع بايد اعتماد كرد ولي رفتار مسئولين اطلاعاتي در اين پرونده فاجعه بوده و تو جامعه اين أفراد به عنوان مظلوم دارن شناخته ميشن 

مستند صدا و سيما هم به شدت تو اين ذهنيت منفي در مردم امر تاثير داشت ولي حيف كه هيچ كي متوجه نيست 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

این ویدیوی اخیر که نشان می دهد اف ۱۸ های امریکایی به حریم هوایی کشور وارد شده و در حال پرواز روی جهرم هستند که حقیقت ندارد؟؟

https://youtu.be/piNm_EYE96E

 

ویرایش شده در توسط Brave_Heart

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 hours قبل , Brave_Heart گفت:

این ویدیوی اخیر که نشان می دهد اف ۱۸ های امریکایی به حریم هوایی کشور وارد شده و در حال پرواز روی جهرم هستند که حقیقت ندارد؟؟

https://youtu.be/piNm_EYE96E

 

توی رسانه ها چنین خبری انعکاس پیدا نکرده ... فکر هم نکنم آمریکا چنین ریسکی رو در چنین شرایطی انجام بده ... تجربه ی اسرائیل نشون داده که حتی اس 200 هم می تونند جنگنده ها رو بزنند ...

ویرایش شده در توسط Ghalam

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 hours قبل , Brave_Heart گفت:

این ویدیوی اخیر که نشان می دهد اف ۱۸ های امریکایی به حریم هوایی کشور وارد شده و در حال پرواز روی جهرم هستند که حقیقت ندارد؟؟

https://youtu.be/piNm_EYE96E

 

سلام برادر این بازی ویدیویی هست . اسمش هم ARMA3 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با توجه به حرف های جدید ترامپ در پاسخ به خبرنگاران به نظر میرسه که خروج آمریکا از برجام قطعیه.

به دلیل محدودیت هایی که در برجام اعمال شد و اطلاعاتی که بدست اومده آمریکا کاملا از وزن پاسخ احتمالی ما در زمینه هسته ای مطلع هست.

در کنار از سرگیری فعالیت های هسته ای باید در سطوح دیگر هم به این اقدام آمریکا پاسخ داد.

امیدوارم که در طول این سالها فارغ از قرارداد برجام تامین بودجه پروژه هایی مانند ماهواره بر سوخت جامد قائم انجام شده باشه و در مدت کوتاهی بشه این ماهواره بر رو پرتاب کرد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
35 minutes قبل , Skyhawk گفت:

با توجه به حرف های جدید ترامپ در پاسخ به خبرنگاران به نظر میرسه که خروج آمریکا از برجام قطعیه.

به دلیل محدودیت هایی که در برجام اعمال شد و اطلاعاتی که بدست اومده آمریکا کاملا از وزن پاسخ احتمالی ما در زمینه هسته ای مطلع هست.

در کنار از سرگیری فعالیت های هسته ای باید در سطوح دیگر هم به این اقدام آمریکا پاسخ داد.

امیدوارم که در طول این سالها فارغ از قرارداد برجام تامین بودجه پروژه هایی مانند ماهواره بر سوخت جامد قائم انجام شده باشه و در مدت کوتاهی بشه این ماهواره بر رو پرتاب کرد.

سلام

باز هم عجله می کنید ، کمی صبر کنید . شمشیر دموکلس تا زمانی کاربرد دارد که آویزان باشد :) .

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
27 minutes قبل , oldmagina گفت:

سلام

باز هم عجله می کنید ، کمی صبر کنید . شمشیر دموکلس تا زمانی کاربرد دارد که آویزان باشد :) .

 

این شمشیر خیلی وقته که تا دسته ...!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
1 ساعت پیش, Skyhawk گفت:

با توجه به حرف های جدید ترامپ در پاسخ به خبرنگاران به نظر میرسه که خروج آمریکا از برجام قطعیه.

به نظرم برجام همین الان هم ایده آل هست برای آمریکا. یعنی حفظش به همین صورت. تحریم های بانکی پابرجا و این یعنی اکثر مشکلات اقتصادی تحریم های سابق هم پابرجا. تهدید که منجر به عدم سرمایه گذاری در کشور میشه. مشکلات ریز و درشت پشت پرده که توسط غرب بر خلاف برجام اعمال میشه. تحریم های جدید به مرور. پشت پا زدن به بسیاری از تعهداتی که به خاطر عدم برداشتن برخی تحریم ها شکل میگیره مثل قضیه فاینانس ها و خرید هواپیما و تامین قطعات صنعتی با کاربرد دوگانه و اشکال تراشی در پیشرفت هسته ای ( نیروگاه اراک و تعهد چین و بحث آب سنگین و خرید کیک زرد از قزاقستان و کارشکنی انگلستان و ... ) همه در برابر طلبکاری روزافزون و بدهکار شدن مدام ایران با وجود تمام این نقض تعهداتت که ما را از مرحله طلبکاری بابت انجام تعهدات و زیر پا گذاشتن تعهدات غرب به یک بدهکار و به دنبال تلاش برای عدم خروج ترامپ از برجام تبدیل کرده یعنی موفقیت برای آمریکا.

حالا تمام اینها را بزارید کنار اینکه برای عدم خروج ترامپ غرب به قول جناب روحانی داره از جیب ما خرج اضافی هم میکنه که یک توافق جانبی به قول مکرون با چهار بند هم ضمیمه کنه که یعنی تحریم و تهدید جدید و حتی شاید در آینده مضاعف تر.

 

با این تفاسیر و صحبت هایی از این دست: ««کریستوفر فورد» مشاور امنیت بین الملل وزیر امور خارجه آمریکا اظهار داشت که آمریکا قصد ندارد توافق هسته ای با ایران را بازنگری کند، اما می خواهد تا بندهای بیشتری به آن اضافه کند.» اگر اتفاق جدیدی نیفته همین رویکرد را دنبال میکنند. یعنی عدم خروج از برجام فعلی ولی پیشبرد بحث بالا هر چند زیرپوستی و با همراهی آشکار و پنهان غرب که برای ما خسارت بارتر هست از خروج از برجام ترامپ ( برجام با وضعیتی که فعلا داره مثلا بهش عمل میشه توسط غرب و آمریکا )

 

تبصره: مگر اینکه لابی نتانیاهو برای سوق دادن ترامپ به جنگ با ایران ( در نهایت تمام این نمایش ها و مثلا قبل از پایان دور اول ترامپ ) جدی باشه و اصلا برنامه تضعیف ایران ( که الان بهترین حالتش هست با وضعیت فعلی برجام و تعهدات جدیدی که مکرون میگه ) نباشه و یک ضربه مستقیم با استفاده از فرصت حضور ترامپ در قدرت توسط برخی لابی ها باشه. ( بله ترامپ به نظر به جنگ و درگیری نیروهای آمریکایی علاقه ای نداره، شرایط خاص هست و برخی مسائل دیگه ولی برخی لابی ها شاید تا مدت ها چنین فرصتی دیگه گیرشون نیاد )

 

شاهد مثال هایی میشه از این برنامه آمریکا با نزدیک شدن به موعد تایید در رسانه ها کم کم دید:

نقل قول

«برایان هوک» رئیس اداره سیاست گذاری وزارت امور خارجه آمریکا: قصد ما رسیدگی به کاستی‌های توافق هسته‌ای با ایران است و آنگونه که خواست رئیس جمهوری (دونالد ترامپ) است، در چند ماه گذشته به طور مداوم برای دستیابی به توافقی مکمل با هدف پوشش مشکلات بسیار توافق فعلی، با آلمان، انگلیس و فرانسه همکاری کرده‌ایم.

نقل قول

فورد، دستیار وزارت امور خارجه آمریکا در امور امنیت بین‌الملل و منع گسترش سلاح اتمی در حاشیه کنفرانس منع تکثیر هسته ای در ژنو به خبرنگاران گفت: ما به دنبال توافق مکملی هستیم که به کمک آن محدودیت‌ها، شرایط، پارامترها یا هر آن چه که اسمش را بگذارید را به آن اضافه کنیم که بتوان به صورت موثرتری چالش‌های موجود را پاسخ داد.

نقل قول

مکرون گفت که با ترامپ در مورد یک توافق جدید صحبت کرده است که به موجب آن، آمریکا و اروپا به نگرانی های فراتر از برنامه هسته ای ایران، خواهند پرداخت.

 

ویرایش شده در توسط alala
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
18 minutes قبل , alala گفت:

به نظرم برجام همین الان هم ایده آل هست برای آمریکا. یعنی حفظش به همین صورت. تحریم های بانکی پابرجا و این یعنی اکثر مشکلات اقتصادی تحریم های سابق هم پابرجا. تهدید که منجر به عدم سرمایه گذاری در کشور میشه. مشکلات ریز و درشت پشت پرده که توسط غرب بر خلاف برجام اعمال میشه. تحریم های جدید به مرور. پشت پا زدن به بسیاری از تعهداتی که به خاطر عدم برداشتن برخی تحریم ها شکل میگیره مثل قضیه فاینانس ها و خرید هواپیما و تامین قطعات صنعتی با کاربرد دوگانه و اشکال تراشی در پیشرفت هسته ای ( نیروگاه اراک و تعهد چین و بحث آب سنگین و خرید کیک زرد از قزاقستان و کارشکنی انگلستان و ... ) همه در برابر طلبکاری روزافزون و بدهکار شدن مدام ایران با وجود تمام این نقض تعهداتت که ما را از مرحله طلبکاری بابت انجام تعهدات و زیر پا گذاشتن تعهدات غرب به یک بدهکار و به دنبال تلاش برای عدم خروج ترامپ از برجام تبدیل کرده یعنی موفقیت برای آمریکا.

حالا تمام اینها را بزارید کنار اینکه برای عدم خروج ترامپ غرب به قول جناب روحانی داره از جیب ما خرج اضافی هم میکنه که یک توافق جانبی به قول مکرون با چهار بند هم ضمیمه کنه که یعنی تحریم و تهدید جدید و حتی شاید در آینده مضاعف تر.

 

با این تفاسیر و صحبت هایی از این دست: ««کریستوفر فورد» مشاور امنیت بین الملل وزیر امور خارجه آمریکا اظهار داشت که آمریکا قصد ندارد توافق هسته ای با ایران را بازنگری کند، اما می خواهد تا بندهای بیشتری به آن اضافه کند.» اگر اتفاق جدیدی نیفته همین رویکرد را دنبال میکنند. یعنی عدم خروج از برجام فعلی ولی پیشبرد بحث بالا هر چند زیرپوستی و با همراهی آشکار و پنهان غرب که برای ما خسارت بارتر هست از خروج از برجام ترامپ ( برجام با وضعیتی که فعلا داره مثلا بهش عمل میشه توسط غرب و آمریکا )

 

تبصره: مگر اینکه لابی نتانیاهو برای سوق دادن ترامپ به جنگ با ایران ( در نهایت تمام این نمایش ها و مثلا قبل از پایان دور اول ترامپ ) جدی باشه و اصلا برنامه تضعیف ایران ( که الان بهترین حالتش هست با وضعیت فعلی برجام و تعهدات جدیدی که مکرون میگه ) نباشه و یک ضربه مستقیم با استفاده از فرصت حضور ترامپ در قدرت توسط برخی لابی ها باشه. ( بله ترامپ به نظر به جنگ و درگیری نیروهای آمریکایی علاقه ای نداره، شرایط خاص هست و برخی مسائل دیگه ولی برخی لابی ها شاید تا مدت ها چنین فرصتی دیگه گیرشون نیاد )

 

شاهد مثال هایی میشه از این برنامه آمریکا با نزدیک شدن به موعد تایید در رسانه ها کم کم دید:

 

آمریکا با برجام به دنبال آتش بس با ایران نبود.

و اساسا برجام رو اگر به صورت بلند مدت نگاه کنیم چیز خاصی برای آمریکا نداره(هرچند برای ما هم سود خاصی نداشته و حتی خیلی هم نتونسته در آگاه سازی افکار عمومی تاثیرگذار باشه)اما میتونه به دستمایه ای برای بحران سازی در ایران تبدیل بشه.

روند قضیه هم همین رو نشون میده که ابتدا فتح الفتوح جلوه داده شد و الان مردم از وضعیت پیش اومده سرخورده شدند! 

شروط آمریکا برای ادامه برجام برای ما قابل پذیرش نیست و از طرفی بعید هم هست که بعد اینهمه جار و جنجال ترامپ کاری انجام نده و برجام به همین صورت ادامه پیدا کنه!

بنابراین احتمالا با لغو یکجانبه برجام در پی بحران سازی در جامعه ایران خواهند بود  در ابتدا هم اروپائی ها در عین همراهی با آمریکا نقش میانجی گری برای برگشت به مذاکره و توافقات جدید رو ایفاء خواهند کرد.

 

 

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
40 minutes قبل , Skyhawk گفت:

آمریکا با برجام به دنبال آتش بس با ایران نبود.

قطعا همینطوره ولی خب برنامشون اینطور صراحتا تاختن به دیگر ابزارهای قدرت ایران هم نبود. والا که فراموش نمی کنیم برخی تحریم های بعد برجام و عدم عمل به تعهدات از همون دولت اوباما شروع شد ولی در برجام به هر حال ما با «آمریکا» طرف هستیم و نه اونطور که برخی روزنامه های وطنی تبلیغ میکنند با ترامپ و اوباما! برجام با یک کشور امضا شد در این وجهش نه با شخصی از اون کشور.

نقل قول

و اساسا برجام رو اگر به صورت بلند مدت نگاه کنیم چیز خاصی برای آمریکا نداره(هرچند برای ما هم سود خاصی نداشته و حتی خیلی هم نتونسته در آگاه سازی افکار عمومی تاثیرگذار باشه)اما میتونه به دستمایه ای برای بحران سازی در ایران تبدیل بشه.

ولی با این موضوع اگر منظورتون را درست متوجه شده باشم مخالفم. برجام هم عایدی بسیاری برای غرب داشت و هم اینکه راه های بیشتری در مقابلش گذاشت برای ادامه فرآیند فشار ( برجام به عنوان چیزی که امضا شد و نه یک پکیج مذاکراتی، اگر این متن نواقصش برطرف میشد، تضمین های لازم دیده میشد، بندهاش متوازن بود و گام به گام، به برخی بندها دقیق تر پرداخته میشد و برخی بندها را به نظر با بی دقتی اجازه نمیداد طرف غربی به عنوان ابزار فشار درش قرار بده ( منظور قطعنامه هم هست که تکمیل کننده و به قول مقامات ایرانی تضمین مشروعیت جهانی این توافق بود ) و از همه مهمتر یکی از شاخص ترین و محتمل ترین اشکالات پیش روش ( بحث تخطی یک طرف ) کاملا به ضرر ما نگاشته نمیشد ( با توجه به اینکه مدام عنوان میشه در این توافق به آمریکا اعتماد نکردیم ) بله یک پیروزی برای ما ( کلیتش ) و یک پیروزی! برای غرب می بود ( به هر حال پمپئو همین چند روز پیش اعتراف کرد صریحا میدونستند ایران همون موقع هم به دنبال بمب نیست و حتی الان با خروج ترامپ هم سراغش نمیره ( همینقدر مطمئن ) / برای ما به این خاطر که در حالیکه سراغ بمب نبودیم بهانه را میگرفتیم و از فشار خلاص میشدیم و برای طرف غرب هم به این خاطر که به هر حال میدونست ما سراغ بمب نیستیم ولی با یک توافق تحمیلی امتیاز های بیشتری میگرفت ( محدودیت، نظارت، دخالت و تخریب بخشی از توان هسته ای )

 

در مورد بحران سازی هم به نظرم البته با همراهی تاسف بار طیفی داخلی کاملا تا همین حالا هم بهش دست پیدا کرده و با روندی که احتمالش را دادم بیشتر هم به دست میارند. افکار عمومی متاثر از بازیگردانان جناحی را ببینید. در روزنامه ها بیشتر از اینکه بحث مذمت آمریکا در نقض تعهداتش را شاهد باشیم و اثبات گزینه بی اعتمادی به این کشور و لزوم اقدامات هوشمندانه تر مبتنی بر قدرت داخلی شاهد هر روز یک تئوری مذکره ای جدید هستیم ( موشک، سوریه، حزب الله و ... ) و در افکار عمومی این را اتفاقا کاملا کاشتند که مشکل نه ترامپ که ایرانه که به درخواست های جدید ترامپ ( ولو در حد مذاکره ) پاسخ نمیده! و با افزایش فشار ها ( با عدم خروج ترامپ از برجام ) دقیقا ایران را بیشتر مقصر ناقص اجرا شدن برجام جا خواهند زد و بحران آفرینی ها را با بدتر شدن اوضاع اقتصادی دامن میزنند. ( در صورتیکه با خروج ترامپ گزینه مقصر همش ایران هست کمی توجیهش سخت تر میشه هر چند ابایی نخواهند داشت از توجیهش مطمئنا )

 

نقل قول

از طرفی بعید هم هست که بعد اینهمه جار و جنجال ترامپ کاری انجام نده و برجام به همین صورت ادامه پیدا کنه!

این یکی از مواردی هست که پیش بینی را سخت میکنه. هر چند شاید کودکانه به نظر برسه ولی ترامپ به عنوان یک شومن نیاز داره ظاهر را حفظ بکنه. برای همین اون مواردی که گذاشتم و فقط برای دیروز و امروز بود از سمت مشاوران تیم سیاست خارجی آمریکا به نظر میرسونه دنبال راهی هستند که روشی محترمانه! هم برای پرستیژ تهدیدگر ترامپ و هم حفظ برجام به همین صورت با توافقات تکمیلی( در حقیقت با صحبت های مکرون جالبه انگار گویی مشکل ایران اینه فرمت زیبایی شناسانه!! دستخط برجام بهم نخوره والا اگر در صفحات! برجام چیزی ننویسند و پشت برگه چیزی بنویسند مشکل حل میشه ) دیگه پیدا کنند.

  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
3 hours قبل , Skyhawk گفت:

با توجه به حرف های جدید ترامپ در پاسخ به خبرنگاران به نظر میرسه که خروج آمریکا از برجام قطعیه.

به دلیل محدودیت هایی که در برجام اعمال شد و اطلاعاتی که بدست اومده آمریکا کاملا از وزن پاسخ احتمالی ما در زمینه هسته ای مطلع هست.

در کنار از سرگیری فعالیت های هسته ای باید در سطوح دیگر هم به این اقدام آمریکا پاسخ داد.

امیدوارم که در طول این سالها فارغ از قرارداد برجام تامین بودجه پروژه هایی مانند ماهواره بر سوخت جامد قائم انجام شده باشه و در مدت کوتاهی بشه این ماهواره بر رو پرتاب کرد.

خیلی نمیشه روی این حرفهای ترامپ حساب باز کرد؛ ممکنه همش یه بازی برای امتیاز گیری بیشتر از ایران باشه و اصلا خروج از برجام تو برنامه شون نباشه. هم سنگشون مفته هم گنجشک، وگرنه برجامی که توی پساش با گونی پول بیاد توی مملکت که...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سیایت پدرو متدر نزارد امرور به حرغی مبرنن فودا حوف خودشونو نقض میکنن ترامپ لی سرو پایی بیش نیست

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
مهمان
این موضوع نسبت به پاسخ بیشتر بسته شده است.

  • مطالب مشابه

    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط farmandekoll
      F-117 نایت هاوک (شاهین تاریکی) نخستین هواپیمای عملیاتی است که به منظور استفاده از فناوری پنهانکاری طراحی شد. طراحی منحصر بفرد این هواپیمای تک سرنشینه تواناییهای استثنایی را به این هواپیمای تهاجمی می افزاید. اندازه این هواپیما در حدود F-15 ایگل می باشد که دو موتور توربو فن F404 که هرکدام نیرویی معادل 48 کیلو نیوتون (10800 پوند) ایجاد می کنند دارد. هم چنین دارای کنترل با سیم می باشد. قابلیت سوختگیری هوایی برد نایت هاوک را افزوده و آن را به یک سلاح بازدارنده و ترساننده ی ایالات متحده تبدیل کرده است. توانایی حمل انواع سلاح ها با سیستمهای ناوبری و حمله یکپارچه و سیستمهای الکترونیک پروازی ( اویونیک) موثر بودن این هواپیما را در عملیات مختلف اثبات می کند و بار کاری خلبان را کم می کند. کشیدن نقشه های با جزییات ریز برای عملیات روی نقاط با پدافند سنگین و قوی با استفاده از سیستم طراحی نقشه خودکار به ارزشهای این هواپیمای منحصر بفرد می افزاید.اولین F-117 در سال 1982 تحویل داده شد و آخرین تحویل در سال 1990 بود. تصمیم تولید F-117 در سال 1978 گرفته شد. اولین پرواز آن در سال 1981 انجام شد.

      جزییات :


      وظیفه : هواپیمای تهاجمی پنهانکار

      سازنده : لاکهید

      استفاده کننده : نیروی هوایی ایالات متحده

      موتور : دو موتور توربو فن بدون پس سوز F404-GE-F1D2 با قدرت 48 کیلو نیوتن (10800پوند)

      ابعاد : طول 10.08 متر، ارتفاع 3.78 متر، دهنه بال 13.20 متر

      اوزان: وزن خالی آن 13.381 کیلوگرم برآورد شده است، حداکثر وزن برخاست 13.814 کیلوگرم

      اجرا : حداکثر سرعت 0.98 ماخ یا 1040 کیلومتر بر ساعت(656 مایل بر ساعت)، سقف پرواز 15.240 متر برآورد شده است ( 50000 پا)

      سلاحها : تا 2268 کیلوگرم (5000 پوند) انواع بمب های هدایت شونده، موشکهای هوا به زمین، موشکهای زد رادار یا موشکهای هوا به هوای AIM-9 که در یک جایگاه درونی حمل می شوند.




    • توسط onin
      در ۲۵ فوريه ۵(۱۹۲۵ اسفند ۱۳۰۴) اولين خلبان ايراني كه كلنل احمدخان نخجوان نام داشت يك هواپيماي برژت -۱۹ را با پرچم و نشان ايران از فرانسه به پايگاه قلعه مرغي تهران پرواز داد. كلنل نخجوان در فرانسه دوره ديده بود و فقط ۲۰۰ ساعت پرواز داشت. بدين ترتيب در اين تاريخ اولين هواپيماي نيروي هوايي ايران با خلباني يك ايراني مرزهاي بين المللي را درنورديد و به فضاي پروازي ايران رسيد. در اين زمان ديگر خلبانان ايراني تحت نظارت يك استاد خلبان آلماني به نام «شفر» در ايران دوره مي ديدند. خريد هواپيما قسمت آسان كار بود. آموزش خلبانان براي پرواز كردن با آنها، نفرات پشتيباني زميني براي نگهداري و تعمير آنها و ساختن فرودگاه ها قسمت سخت كار بود كه زمان هم مي برد. در همين دوره زماني نيروي هوايي ايران از قالب يك اداره كوچك در ستاد فرماندهي ارتش خارج شده و به يك نيروي جداگانه تبديل شده بود كه «نيروي هوايي ارتش شاهنشاهي ايران» نام گرفته بود؛ اولين فرمانده نيروي هوايي ايران هم كسي نبود به جز كلنل احمدخان نخجوان. در سال ۱۹۲۴ (۱۳۰۳) اولين گروه از دانشجويان دوره خلباني و تكنسين پرواز به روسيه و فرانسه فرستاده شدند. بعدها در سال ۱۹۲۹ (۱۳۰۸) ايران ۱۵ خلبان داشت كه شش نفر از آنها در مدرسه پرواز ايستر فرانسه و ۹ نفر ديگر در مدرسه پرواز سباستوپول روسيه آموزش خلباني ديده بودند. در اين سال IIAF مخفف Imperial Iranian Air Force داراي ۳۳ فروند هواپيما از ۹ مدل مختلف بود. طي ۱۵ سال به يعني تا آغاز جنگ جهاني دوم بيش از ۳۰۰ هواپيما از ۱۸ مدل مختلف در اختيارنيروي هوايي ايران بود. در همان زمان هشت پايگاه هوايي كه مدارس آموزش خلباني و يك مركز آموزش تعميرات و نگهداري را شامل مي شدند ساخته شده بود. يك كارخانه مونتاژ هواپيما به نام «شهباز» هم ساخته شده بود كه قادر بود سه مدل مختلف هواپيما را مونتاژ كند. در سال ۱۹۴۱ (سوم شهريور ۱۳۲۰) بي طرفي ايران در جنگ جهاني دوم نقض شد و نيروهاي هوايي و دريايي انگليس و روسيه از شمال و جنوب به ايران حمله كردند. نيروي هوايي جوان ايران كه به تازگي به ساختن ساختارهاي اساسي خود مشغول شده بود، تحت هيچ شرايطي توانايي رويارويي با اين نيروي عظيم و توانمند را نداشت. با اين وجود تعدادي از پرسنل جوان اين نيرو تصميم به مقابله با بيگانه گرفتند و با كنترل پادگان قلعه مرغي دو هواپيما از اين پادگان به خلباني سروان وثيق و استوار شوشتري كه با شليك ضدهوايي مواجه شده و به ناچار آسمان تهران را ترك كردند. نيروهاي ائتلاف انگليس و روسيه كنترل دو پايگاه هوايي ايران را در دست گرفتند. آنها به ترتيب در مهرآباد و قلعه مرغي مستقر شدند. از نيروي هوايي جوان ايران تقريباً هيچ چيز باقي نماند. پس از پايان جنگ ارتش بريتانيا ايران را ترك گفت اما ارتش روسيه از ترك ايران سر باز مي زد و كنترل شمال ايران را در اختيار داشت. سه ماه پس از اين اتفاق نيروهاي سرخ روسيه ايران را ترك گفتند. پس از اين نيروي هوايي ايران هميشه به عنوان نيروي برتر در خاورميانه شناخته مي شود. موقعيت استراتژيك ايران توسط آمريكا ناديده گرفته نشد و آمريكا از اوايل دهه ۱۹۶۰ شروع به فروش تعداد زيادي از هواپيماهاي پيشرفته خود به ايران كرد. در سال ۱۹۶۵ ميلادي ايران اولين هواپيماجت خود با نام اف - ۸۴ جي جت ثاندر دريافت كرد. در سال ۱۹۶۵ هواپيماهاي اف-۵ فريدم توسط ايران خريداري شدند و به دنبال آن در سال ۱۹۶۸ اف-۴ فانتوم هم به ايران فروخته شد. در سال ۱۹۷۰ ايران داراي قوي ترين نيروي نظامي در منطقه بود. قبول فروش هواپيماهاي فوق پيشرفته اف-۱۴ اي تام كت به همراه موشك هاي پيشرفته اي آي ام - ۵۴ فينيكس از سوي آمريكا به ايران نشان دهنده روابط بسيار گرم بين ايران و آمريكا بود. در پي وقوع انقلاب اسلامي در سال ۱۹۷۹ دكترين و استراتژي نظامي ايران تغيير يافت و ايران ديگر به خريد تسليحات پيشرفته و گرانقيمت علاقه نشان نداد و همين باعث ايجاد نوعي تغيير قدرت در منطقه شد. ايران ديگر نه تنها دوست صميمي آمريكا نبود، كه به خاطر سياست هاي امپرياليستي و ضد انساني آمريكايي به دشمن اصلي آن تبديل شد. آمريكا و ديگر كشورهاي غربي تحريمي نظامي عليه ايران اتخاذ كردند. كمك هاي آمريكا قطع شده بود و نيروي هوايي ايران از فرار و بركناري افسران زمان شاه رنج مي برد كه همين امر به پايين آمدن سطح سرويس دهي در نيروي هوايي منجر شده بود. به دليل تحريم تسليحاتي ايران و نرسيدن قطعات مورد نياز، آمار عملياتي نيروي هوايي ايران سريعاً رو به كاهش بود. پس از انقلاب نيروي هوايي به «نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران» كه خود ارتشيان به آن «نهاجا» مي گويند تغيير نام داد. نام انگليسي آن هم Islamic Republic of Iran Air Force است كه به اختصار IRIAF خوانده مي شود. در همين اوضاع و احوال عراق با مناسب يافتن فرصت درصدد برآمد تا با حمله به ايران قسمت هاي وسيعي از خاك ايران را ضميمه قلمرو خود كند؛ به همين خاطر در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰ (۳۱ شهريور ۱۳۵۹) با يورشي عظيم به خاك ايران از طريق هوا، زمين و دريا جنگ تحميلي هشت ساله را عليه ايران آغاز كرد. جنگ با حمله هوايي نيروهاي عراقي به شش پايگاه نيروي هوايي ايران و چهار پادگان آغاز شد و همزمان چند لشكر و تيپ مستقل عراق در چهار محور از طول ۷۰۰ كيلومتر مرز مشترك با ايران به عمق خاك ايران يورش بردند. اولين حمله هوايي عراق چندان موفقيت آميز نبود. دلايل آن را مي توان به برنامه ريزي ناكافي و نادرست عمليات، نداشتن اطلاعات كافي از اهداف و استفاده نامناسب از بمب هاي جي پي(بمب هايي كه هدف خاصي ندارند و براي انهدام كلي به كار مي روند) برشمرد. در مهرآباد يك هواپيماي اف-۴ اي در هنگام جابه جايي براي در امان ماندن از حملات دشمن دچار سانحه شد و از همدان هم گزارش هايي در مورد خسارت يك فروند اف-۴ رسيد. اولين عمليات هوايي ايران در پاسخ اين حمله و بلافاصله پس از آن در خاك عراق موفقيت آميز بود. در اين عمليات چهار فروند هواپيماي اف-۴ به پايگاه دريايي الشعبيه در نزديكي بندر ام القصر حمله بردند. اين چهار فروند هواپيما كه ۴۵۰ كيلوگرم بمب بر سر اين پايگاه ريختند عمليات خود را از پايگاه بوشهر شروع كردند. در ميان اهداف چندباطري موشك ضد كشتي وجود داشت. اين عمليات تلافي جويانه نيروي هوايي ايران به قدري سريع بود كه خط پدافند عراق در طول مسير پرواز دچار غافلگيري شده بود. روز بعد در عملياتي غيرقابل باور ۱۴۰ فروند از جنگنده ها و جنگنده بمب افكن هاي ايران به ويژه اف-۴ و اف-۵هاي پايگاه هاي بوشهر، همدان و تبريز توانستند با نفوذ خود به خاك عراق تلفات سنگيني به پايگاه ها و تاسيسات نظامي عراق وارد كنند. در اولين روزهاي جنگ چندين حمله هوايي ديگر به تاسيسات نظامي عراق از قبيل ام القصر انجام شد. در يكي از اين حملات دو فروند اف-۴ كه هر كدام شش بمب جي پي ۳۴۰ كيلوگرمي حمل مي كردند به تاسيسات نظامي دريايي و كشتي هاي موشك انداز عراق حمله بردند. در حدود ۲۰ دقيقه بعد يك فروند هواپيماي آر اف-۴ اي عكس هاي شناسايي از منطقه گرفت كه نشان مي داد كشتي ها و تاسيسات بندري دچار صدمات و خسارات سنگيني شده اند. تاكتيك كلي در طول انجام چنين عمليات هايي رسيدن به هدف از راههاي مختلف، انجام يك پاپ -آپ بيش از رسيدن به هدف و شيرجه زدن روي هدف براي انهدام آن است. در هنگام بازگشت دو اف-۴ يكي از آنها توسط يك موشك سام مورد اصابت قرار گرفت كه باعث آسيب ديدن برخي از سيستم هاي آن شد اما همچنان مي توانست پرواز كند. اما آتش خاموش كن ها كار نكردند و بال راست - محل اصابت موشك - آتش گرفت. باند فرود نزديك ترين پايگاه هوايي هم به دليل هجوم اوليه ارتش عراق براي فرود مناسب نبود و به همين خاطر مجبور به فرود در يك باند ناآماده با سرعت بالا شد. چرخ ها تركيدند و هواپيما در حالي كه سرنشينان آن اجكت كرده بودند از انتهاي باند خارج شد. بعدها اين هواپيما با تعويض بال و ديگر تعميرات دوباره به جنگنده هاي مورد استفاده در جنگ پيوست. اين تعويض بال كه اولين بار در ايران انجام مي شد را مي توان نقطه آغاز انجام كارهاي غيرممكن در نيروي هوايي دانست. در اولين ماههاي جنگ «نهاجا» تلاش هاي خود را به جلوگيري پيشرفت نيروي زميني ارتش عراق معطوف كرده بود. جنگنده هاي ايراني براي اين كار با استفاده از راكت هاي ضد زره دانه به دانه تانك ها و زره پوش هاي عراق را شكار مي كردند و حتي گاهي اوقات تا ارتفاع سه تا چهار متر زمين هم پايين مي آمدند. در مقابل عراق هم از هواپيماهاي ميگ-۲۱ و ميگ-۲۳ براي پوشش نيروي زميني خود استفاده مي كرد كه اين پوشش به ناچار منجر به درگيري هوايي بين ايران و عراق مي شد كه مي توان پيروزي هاي ايران در اين زمينه را بيشتر از عراق دانست. مخصوصاً در اوايل جنگ كه آنها در مقابل هواپيماهاي اف-۱۴ ايران توانايي انجام هيچ عملي را نداشتند كه در اواخر جنگ با خريد ميراژ اف-۱ از فرانسه توانستند كمي جنگ هاي هوايي را متعادل كنند. جنگ تحميلي عليه ايران علاوه بر خسارات و تلفات جانبي بسيار، دستاوردهاي ارزنده اي براي نيروي هوايي ايران داشت. نيروي هوايي در اين هشت سال توانست به تكنولوژي ساخت بسياري از قطعات مورد نياز خود دست يابد و در برخي موارد به خودكفايي برسد.
    • توسط onin
      http://www.pinetreeline.org/planes/B-52-10.jpg هواپیمای بمب افکن B-52، بمب افکنی دور برد و در کلاس سنگین وزن است که می تواند گونه های مختلفی از ماموریت ها را به انجام برساند. این هواپیما قادر به پرواز در سرعت های بسیار بالا، البته زیر سرعت صوت و در ارتفاع بالغ بر 50,000 پا پرواز بوده و توانایی حمل بمب های هسته ای یا اتمی و همچنین بمب های معمولی را نیز دارد. http://www.saceliteguard.com/images/B-52 H dropping M-117 750 pound bombs.jpg هواپیمای بی 52 برای مدت بیش از 35 سال تنها بمب افکن دارای سرنشین سنگین وزن ایالات متحده بوده است. این بمب افکن، قادر به پرتاب و شلیک بیشتر سلاح های موجود است و حتی بدین صورت، بیم آن می رود که پس از به روز ساختن سیستم های اویانیکی و پیشرانه ها و دیگر قمست های آن، این هواپیما تا سال 2045 نیز در خدمت باشد. البته این بمب افکن آمریکایی را BUFF که مخفف عبارت Big Ugly Fat Fellow و به معنای مرد چاق گنده زشت است، نیز می نامند. اولین مدل هواپیمای بی 52 در سال 1954، اولین پرواز خود را انجام داده و مدل B آن نیز در سال 1955 وارد خدمت گشت. به طور کلی 744 بمب افکن بی 52 ساخته شده و آخرین گونه آن نیز که مدل H نامیده می شود، در سال 1962 تحویل شد. این بمب افکن استراتژیکی، دارای بردی برابر با 14,162 کیلومتر است که از این رو، هواپیمایی میان قاره ای یا کانتیننتال گفته می شود. البته این برد، در حالت بدون سوخت گیری هوا به هوا اندازه گیری شده است، و در غیر این صورت، برد این هواپیما، با سوخت گیری هوا به هوا می تواند نا محدود باشد. در این هواپیما، از مدل جی به بعد تغییراتی در شکل بدنه مانند کوتاه تر شدن سکان عمودی یا همان پایدار کننده عمودی آن داده شد. http://www.militarypictures.info/d/294-3/B-52.jpg این بمب افکن سنگین ساخت شرکت بوئینگ بوده و از هشت موتور توربوفن پرات اند ویتنی TF-33 هر یک با قدرت کشش بیش از 7000 کیلوگرم بهره می برد. بالاترین سرعتی که این هواپیما قادر به دستیابی به آن است، حدود 0/8 ماخ بوده که معادل 650 مایل بر ساعت نیز می باشد. هدایت این هواپیمای بمب افکن بر عهده 5 خدمه بوده که سیستم صندلی خدمه ها، از توانایی اجکت یا پرتاب کردن در مواقع خطر نیز برخودار است. لازم به ذکر است که قیمت تمام شده این هواپیمای غول پیکر، حدود هفتاد و چهار میلیون دلار می باشد.
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.