امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

[quote] درسته حق دارين. لبنان تشريف نياوردين كه تاكتيك ببينين.
يكي از نمونه تاكتيكهاي حزب الله براي از كار انداختن پيشروي تانكها هدف قرار دادن پريسكوپ و دوربين راننده تانك بود كه با تك تيراندازهاي استتار شده اين كار انجام شد. در مرحله بعد هدف گيري دوربين خدمه اتش و فرمانده بود . با اين كار هدف قرار گرفتن تانك با موشك راحتتر بود.

بيشترين ضربه رو مركاوا از موشكهاي گرون قيمت نخورد. تغييراتي در يك سلاح باعث شد در فواصل نزديك بتونن ضربه رو وارد كنن.
حزب الله قبلا با بدست اوردن نقشه كامل مركاوا -4 تونست دوربين ها رو شناسائي كنه. شما اسم اين رو تاكتيك نميذارين ؟
اگر تاكتيك نيست اين حركت چي ميتونه باشه.

اي كاش ميشد از سلاحي كه استفاده كردن نامي برده بشه تا متوجه بشين كه واقعا كار حزب الله يك شاهكار تمام عيار بود. شاهكاري كه هلي كوپترهاي شناسائي و ماهواره هاي جاسوسي نتونستن موقعيت اين رزمندگان رو تشخيص بدن. [/quote]
آقا شما مشکلتون با من چیه؟
چکار کنم که بیخیال ما بشید؟
[size=7](دارم میگم تو متن چیزی از تاکتیک های حزب ا... ننوشته بود ایشون ور میداره لیچار بار ما میکنه!)[/size]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چرا برادر حزب الله تاکتیک داشت خوب هم داشت .
1- تاکتیک استتار ، اختفاء و پوشش یک پای ثابت حتی ارتش های کلاسیکه چه برسه به پارتیزانی(زنده با میهنم...) بارها سربازهای اسرائیلی بیان کردن ما با لشگر ارواح می جنگیم و چیزی نمی بینیم که بهش تبراندازی کنیم ، راننده تانکهای اونها حتی حضور کسی رو در اطراف تانک و همچنین ابزارهای دقیق اونها چیزی رو تشخیص ندادن و فقط انفجار رو به یاد دارن در ضمن این تانکها به یک سیستم الکترومغناطیسی مسلح هستن که می تونه راکتها رو منحرف کنه البته نمی دونم توی جنگ به اون مسلح بود یا نه.
شما می گی استتار و اختفا که چیزی نیست اتفاقا با همین تاکتیک می شه یک گروهان یک تیپ رو فلج کنه من اینو بهش اعتقاد دارم.
یک تک تیرانداز می تونه جلوی یک گروهان رو بگیره و انارو لت و پار کنه و اگز فاصله بیشتر از 500 متر هم باشه شناسایی اونا با چشم غیر مسلح ممکن نیست (در این فاصله یک انسان در حالت ایستاده مثل یک خط باریم دیده می شه اونم اگر جای فرد رو بدونین و گرنه اگر روی زمین بخوابه بعیده دیده بشه این تو حالت عادیه حالا اگر استتار و اختفا و پوشش رو هم رعایت کنه که شناسایی غیر ممکن می شه)یک تک تیرانداز خوب می تونه حتی از 1000 متری هدف رو بزنه .
شما فکر می کنی دارن راداره و سونارهای فردی می سازن و در عراق و افغانستان به کار می گیرن و روی تانک و تجهیزاتشون هم می زارن تا در همون شلیک اول تک تیرانداز بتونن جاش رو پیدا کنن.
در عملیات کمین یکی از اصول همین اصول هستن شاید قابل باور کردن براتون نباشه که چند نفر یک گروهان رو می تونن از بین ببرن .
این تاکتیک در تمام دوره های نظامی تدریس و ارزش خاصی در رزم داره. حالا اگر در کنار رعایت این موارد از لباسهای مخصوص هم استفاده کرد در نهایت می شه جنگ با اشباح.

2- شما فکر می کنین حتما حزب الله از کورنت استفاده کرده من با اطمینان می گم نه اگر هم بوده در حد بسیار کمی بوده و در این جنگ بیشتر از مالیوتکا استفاده کردن یک موشکی ما همون به قول شما عهد بوق و بعد می گین ار پی جی 29 خوب این سلاح یک راکته و برای شلیک حداکثر از فاصله 200 تا 300 متری باید اقدام کرد حالا با این تجهیزات چطور در شرایطی که زمین و سمان در چتر دید دشمن هست فردی می تونه به این فاصله از تانکی برسه من اینرو مصداق ایه ما بر چشم انها پرده ای افکندیم و انها نمی بینند می دونم و به این هم می گن تاکتیک .
کلیپهایی در اینترنت هست نگاه کنین که هم تو شب و روز و عصر تانک ها هدف گرفته شدن این خیلی خنده داره بگیم که فقط طلوع مورد هدف قرار گرفتن تازه این افتاب سحری دید چشمی رو از بین می بره بقیه تجهیزات چه جوری هیچ تحرکی رو گزارش ندادن ، ماهواره ها و هواپیماهای بدون و با سرنشین چطور نتونستن چیزی رو رسد کنن.
مالیوتکا از چند صد متر بالاتر رو فقط با تمرین بسیار می شه به هدف زد با اون هدایت خط دید چشمی اونم به دقیقا یک جای خاص به نظر من ترور شهید مغنیه(رفیع الله درجات) برای اسرائیل یک پیروزی بود هر چند اونا فکر کردن قضیه تمومه ولی خدا برای مومنین عمادهای دیگه ای هم به وجود می اره.
هدف قرار دادن یک تانک با ار پی جی اونم تانکی که حرکت موش رو هم تشخیص می ده رو دیگه نمی دونم باید چی تفسیر کنیم خودکشی یا.... ولی شما به امار شهدای حزب الله نگاه کنین حدود 200 نفر.

3- جنگ نا متقارنی که توسط ایران پایه گذاری شده هدفش همینه که نقاط ضعف دشمن رو بدون دیده شدن مورد هدف قرار داد و اگر هم بفهمن که نهایتش برای اون مجاهد شهادته .
جنگ نامتقارن خودش یک تاکتیک هست و یکی از شاخصه های اون بودن در همه جا و نبودن در همه جاست دشمن پیشروی می کنه و پاکسازی هم می کنه خوب طبق اصول جنگ کلاسیک مسئله تمام شدست اما یکدفعه خودشون رو وسط خطر می بینن.

4- ایمان خیلی مهمه برادر من برای حداقل دو مورد که الان به ذهن من می رسه.1) برای ادامه جنگ در صورت طولانی شدن اگر عامل روجیه نباشه نهایت شکست خواهد بود. و این موضوع رو با کارهایی مثل ایجاد حس میهن پرستی ، نژاد پرستی ، ارمانگرایی ، احساسات دینی و مذهبی غرور و خود بزرگ کنی در نیروها انجام می شه اما فقط عامل دینی می تونه دوام واقعی داشته باشه کما اینکه می بینیم که مثلا جنگ های صلیبی با همین شکل سالها به طول کشید و اگر عامل دیگه ای بود شاید این جنگ ها هم مثل تمام جنگ های دیگه چند ماهه یا چند ساله تمام می شه نمونه های اون زیاده و من چون وقت نیست ادامه نمی دم .
بوش می اد می گه جنگ صلیبی ما شروع شده چرا چون می دونه باید یک جنگ طولانی در پیش بگیره که ادامه اون جز با ایجاد حس ازادی و میهن گرایی در سایه مسیحیت نمی شه اون رو اداره کرد و در طرف مقابل هم کشورهای هدفشون عامل روانی قوی به نام اسلام در اختیار دارن و هم اینکه تمام مردم مسیحی اروپا رو با خودش همراه کنه و اینجور وانمود کنه که این جنگ جنگ امریکا نیست جنگ تمام مسیحیت با مسلملنهای وحشی ، تروریست و ادم کش هست.2) فرد و سربازی که روحیه و ایمان و ارمان نداشته باشه اگر شما به جای ام 16 بهشون سلاح لیزری که می تونه تانک رو هم بشکافه بهش بدین جز تسلیم یا فرار و یا نهایتا یک درگیری ناشیانه و نابودی چیزی در انتظارش نیست اون تانک رو هم یک فرد می رونه که ممکنه با شلیک یک گلوله کلاش هم به تانکش بیاد پایین و بگه اقا ما تسلیم فقط امان بدین .
کماندوهای تیپ معظم گولانی که فقط یا خودشون رو خراب می کردن و با شلوار خیس زرد بر می گشتن عقب یا اصلا سرپیچی می کردن و جلو نمی رفتن اگر هم می رفتن می بینین که از پشت تیر می خورن حالا ارزش این حرف مولا مشخص می شه که ایشون به پشتش زره نمی بست و می گفت من به دشمنم پشت نمی کنم که زره به پشت ببندم.

5- تمام راکتهایی که حزب الله شلیک می کرد از نوع کاتیوشا بود و بردی حداکثر 40 کیلومتری دارن و با چند تا پرنده بی سرنشین می شه منطقه وسیعی رو تحت نظر گرفت پس چه جوریه که لانچرهای حزب الله دیده نمی شدن و بعد از شلیک هم ناپدید می شدن این فقط به خاطر تاکتیکی که از قبل توسط حزب الله طراحی شده بود.
با همین راکتها اسرائیلی ها مجبور شده بودن همیشه مثل موش کور تو سنگرهای زیر زمینی زندگی کنن و این یعنی بلوکه کردن توان دشمن توی سنگرها.
من رو ببخشین که زیادی حرف زدم

ان حزب الله هم الغالبون...

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
خلاصش میکنم روحیه شهادت طلبی + تجهیزات مناسب + اموزش صحیح + تاکتیک مناسب و برنامه ریزی شده برای دفع حملات ..... عامل اصلی در پیروزی حزب الله به شمار میاید . :mrgreen:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]رايش مارشال عزيز از شما اين حرف بعيد بود. از حزب الله و شخص سيد حسن نصر الله كاهي رو كوه كرده بودن در ارتش اسرائيل كميته وينو گراد تشكيل نميشد كه به مدت 1 سال علل شكست رو پيدا كنن و مسببين رو مجازات كنن.
خود اسرائيل گزارش كميته رو شرم اور توصيف كرده اونوقت ما ايرانيها .....؟؟!!! [/quote]

جناب آرماني عزيز.منظور من توهين به دلاوران حزب‌الله نبود.قصد داشتم بگم كوچك شمردن

دشمن فقط از ارزش كار حزب الله كم ميكنه.براي مثال اگر تو دعوا من از پس يه بچه بربيام كه كار

خاصي نكردم.حالا اگر از پس محمدعلي كلي بر اومدم بايد افتخار كنم.ولي ما داريم اصل برتري

تانك مركاوا رو زير سوال ميبريم.يعني با كوچك شمردن دشمن داريم تلاش حزب الله رو بيهوده

نشون ميديم.متاسفانه بجاي اينكه خودمون تانكي در حد مركاوا-4 يا حتي آبرامز بسازيم،داريم

ارزش طراحي و تكنولوژي رقبا رو زير سوال ميبريم كه اصلا صحيح نيست.

من هيچ وقت حتي فكر توهين به سيد حسن نصرالله و حزب الله رو هم به ذهنم راه ندادم و

برخلاف برخي دوستان كه هنوز در حال و هواي نه غزه نه لبنان هستن،اين تاپيك رو محلي براي

عقده گشايي قرار ندادم.

[quote]خلاصش میکنم روحیه شهادت طلبی + تجهیزات مناسب + اموزش صحیح + تاکتیک مناسب و برنامه ریزی شده برای دفع حملات ..... عامل اصلی در پیروزی حزب الله به شمار میاید[/quote]

دقيقا نظرم همين بود.
  • Upvote 1

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
من با نظر رایش مارشال موافقم، تانک مرکاوا در واقع یکی از بهترین و مدرنترین تانکهای جهانه (اگر شماره یک نباشه)، پیروزی بر این تانک به هر نحوی یک افتخار بزرگ به حساب میاد و نشان از قدرت نیروی مدافع داره، حالا شما در نظر بگیر که نیروی مدافع یک نیروی شبه نظامی باشه که دارای محدودیتها و کمبود امکانات مختلفی هم هست، این ارزش کار انجام شده رو باز هم بالاتر میبره.

دست کم گرفتن تانک مرکاوا و ناچیز شمردن اون بطور غیر مستقیم ارزش کار حزب ا... رو تحت الشعاع قرار میده و کم میکنه. البته هر سلاحی (از جمله تانکها) نقطه ضعف خاص خودش رو داره ولی شناسایی و استفاده از این نقطه ضعف خودش یک هنر بزرگه، اگر یک زمان همین یگانهای تانک مرکاوا با ارتشهای عربی متکی بر پان-عربیسم و دارای تانکهای چلنجر و ام1آ و ضد تانکهای اونها (که دارای کورنت هم هستن) روبرو بشه آنوقت میشه بهتر به ارزش کار حزب ا... و میزان تاثیرگزاری قدرت ایمان در صحنه نبرد پی برد.

تنها یک مورد، اونهم اینکه در نوع سلاح بکار رفته برای متوقف/منهدم کردن تانکها هنوز اختلاف نظر هست، بطور نمونه در یکی از معروفترین ویدئوها مربوط به درگیری نیروهای ضد تانک حزب ا... با مرکاوا، موشک بکار رفته علی رغم ادعا بنظر نمیرسه که کرنت باشه، من چه در این سایت، چه در تالارهای گفتگوی دیگه نظرات بسیاری دیدم که بیان میکردن در این ویدئو موشک شلیک شده به سمت تانک مرکاوا از نوع مالیوتکاست و مقامات نظامی رژیم صهیونیستی تنها برای توجیه صدمات ادعا میکنن که با کورنت مورد حمله قرار گرفتن، البته این تنها یک نظره و من اصراری بر درست بودن اون ندارم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]جناب آرماني عزيز.منظور من توهين به دلاوران حزب‌الله نبود.قصد داشتم بگم كوچك شمردن

دشمن فقط از ارزش كار حزب الله كم ميكنه.براي مثال اگر تو دعوا من از پس يه بچه بربيام كه كار

خاصي نكردم.حالا اگر از پس محمدعلي كلي بر اومدم بايد افتخار كنم.ولي ما داريم اصل برتري

تانك مركاوا رو زير سوال ميبريم.يعني با كوچك شمردن دشمن داريم تلاش حزب الله رو بيهوده

نشون ميديم.متاسفانه بجاي اينكه خودمون تانكي در حد مركاوا-4 يا حتي آبرامز بسازيم،داريم

ارزش طراحي و تكنولوژي رقبا رو زير سوال ميبريم كه اصلا صحيح نيست. [/quote]

خواهش ميكنم مارشال عزيز. نگفتم توهين كردي ولي با توجه به اطلاعات خوبي كه ازت سراغ دارم انتظار بيشتري بود.
هيچكس شكي در تواناييهاي تانك مركاوا نداره و نخواهد داشت ولي شناخت نقاط ضعف يه سيستم تقريبا كاملي و ضربه زدن به همون نقطه نيازمند اشراف كامل بر ساختار و استفاده بهينه از سلاحهايي كه به نظر ما تكنولوژي اون عقب مونده و فاقد كارائي هست.

مطالبي رو برات اماده كرده بودم كه قسمت نشد ديدار حاصل بشه ولي تا همين اندازه ميتونم بگم كارگاههاي متعلق به ساخت تسليحات حزب الله موفق شد با دستكاري سلاحهاي دهه گذشته روسي سلاحي كارامد بر عليه مركاوا بسازه. شايد هم از طراحان ما هم كمكي گرفته باشه. تا همين حد ميدونم كه موشك ميلان رو در اختيار نداشتند.

اگر انشاالله توفيقي حاصل شد و سفري به لبنان داشته باشين متوجه سيستم عجيب حزب الله خواهيد شد. اينكه امريكا مرتبا فشار مياره و با ارسال تسليحات سعي ميكنه ارتش لبنان رو مدرنيزه كنه بي دليل نيست.

گردانهايي از دلاور مردان حزب الله هست كه چنان اموزشهاي سخت و جانفرسا رو طي ميكنن و از نظر قواي جسمي فوق العاده ورزيده هستند. اگر به اين مردان نگاه كنين ايمان واقعي به كاري كه انجام ميدن رو متوجه ميشين. سيستم مخابراتي و اطلاعاتي كه جاي خودش رو داره.

عزيزي كه سفري به جنوب لبنان داشت تعريف ميكرد كه از طريق منابع اطلاعاتي متوجه حضور تيم ترور اسرائيل در يكي از روستاها ميشن. سريعا ايست و بازرسي تشكيل ميدن و دو نفر از نيروها كه اشنائي كاملي به لهجه هاي مختلف لبناني دارن در ايست از ماشينها مقصد و نوع كارشون رو ميپرسن.
ماشين حامل تيم ترور با لباس محلي و پلاك محلي به ايست ميرسه و از روي لهجه متوجه ميشن كه نيروهاي موساد هستن كه به عربي صحبت ميكنن.
روستائيان تعريف ميكردن كه مرداني رو ديدن كه چنان استتار كرده بودن كه تا لحظه شليك متوجه حضورشون نشدن . ماشين حامل تيم ترور به رگبار بسته ميشه و بلافاصله منطقه رو تخليه ميكنن.
شب هنگام هلي كوپترهاي اسرائيلي براي بردن بقاياي اين افراد به اون منطقه ميرسن.

غرض از گفتن اين مطلب اين هست كه اعضاي حزب الله سواي تسليحات اموزشهاي كافي رو ميبينن و صرفا داشتن موشكهاي پيشرفته عامل پيروزي نبرد 33 روزه نبوده.
ايمان بخدا و اعتقاد به هدفي كه دارن كمك بزرگي به پيشرفتشون ميكنه. چيزي كه ما در ايران هر روز بيشتر از روز قبل در حال از دست دادن هستيم.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]تنها یک مورد، اونهم اینکه در نوع سلاح بکار رفته برای متوقف/منهدم کردن تانکها هنوز اختلاف نظر هست، بطور نمونه در یکی از معروفترین ویدئوها مربوط به درگیری نیروهای ضد تانک حزب ا... با مرکاوا، موشک بکار رفته علی رغم ادعا بنظر نمیرسه که کرنت باشه، من چه در این سایت، چه در تالارهای گفتگوی دیگه نظرات بسیاری دیدم که بیان میکردن در این ویدئو موشک شلیک شده به سمت تانک مرکاوا از نوع مالیوتکاست و مقامات نظامی رژیم صهیونیستی تنها برای توجیه صدمات ادعا میکنن که با کورنت مورد حمله قرار گرفتن، البته این تنها یک نظره و من اصراری بر درست بودن اون ندارم.[/quote]حزب الله هر موشکی رو که بهش دادن استفاده کرده به همین خاطر طیف وسیع موشک های ضد تانک رو میبینید که قسمتیشون تاو هستند کورنت متیس و ... به نظر میاد علتش خرید های ریز و درشت از بازار سیاه باشه .

به هر تانک چند تا موشک خورده ! و معلوم نیست که کدوم تانک رو منهدم کرده ! ...


و این میتونه یک دلیل دیگه هم داشته باشه اونهم تست اقسام مختلف سلاح روی تانک اسراییلی که ببینن کدومش بهتر جواب میده ...

ولی بیشتر از همه آر پی جی 29 و تاو باید باشند .

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]گفتگوی دیگه نظرات بسیاری دیدم که بیان میکردن در این ویدئو موشک شلیک شده به سمت تانک مرکاوا از نوع مالیوتکاست و مقامات نظامی رژیم صهیونیستی تنها برای توجیه صدمات ادعا میکنن که با کورنت مورد حمله قرار گرفتن، البته این تنها یک نظره و من اصراری بر درست بودن اون ندارم.
[/quote]

گريپين جان

خدمت دوستان عرض كردم نه كورنت هست نه ميلان نه .....
ماليوتكا هم نيست. دستكاريهايي در سلاحهاي ديگه روسيه و بالا بردن قدرت انفجاري و تغيير شكلش باعث بدست اوردن يك موشك ساده ولي كارامد شد. احتمال ميدم ايران هم در حال ادامه اين تغييرات هست.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
هرچه هست موشک سازمانی متعارفی نیست و اگر هم باشد باید یک نوع خلاقیت و نوع اوری درش به کار گرفته شده باشه ! چه از لحاظ فنی و چه از روش و نوع به کار گیری .....

وگرنه در ساخت و به کارگیری تانکهاشون، اسراییلها خوب موشکهای سازمانی و متعارف رومیشناسند ...!

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
به هر حال حتی اعمال اون تغییرات هم کار بسیار مشکلی هست که اینم خودش دلیلی بر سازمان منظم و در عین حال علمی حزب الله است وگرنه تمام کشورها و گروها هم همین کار رو می کردن .
کما اینکه من این رو شنیدم (فقط شنیده ام) که در جنگ خودمون هم برای زدن بعضی از زره های تانک بچه های بسیجی به راکت ار پی جی ها گونی کنفی می پیچیدن.

به هر حال پیدا کردن نقطه ضعف یک سلاحی مثل مرکاوا بسیار توان علمی و فنی بالایی می خواد و به شما قول می دم اگر همین تانک مرکاوا با ابرامز و لئوپارد و چلنجر برخورد نظامی داشته باشه درصد موفقیت بالاتری داره.

در بعضی از موارد مثل زره و الکترونیک و تجهیزات دفاعی و شناسایی یک سر و گردن از ابرامز هم بالاتره و با توجه به این امکانات می تونه سریعتر توانائیهاشو به کار بگیره.

کاشکی باز این اعراب یک تکونی می خوردن تا اسرائیل کلک کل این تسلیحات خریداری شدشونو می ریخت تو سطل زباله تا بفهم کل پولشونو دور ریختن و ما هم می فهمیدیم مرکاوا واقعا یعنی چی و مجاهدهای حزب الله چه کار بزرگی کردن.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue][quote][b]با تشكر از نويسنده محترم و دقت نظر DASHALI.[/b]
يه سوالي داشتم و اون اينكه :آيا زره خارجي اين تانك ازparticulate composites ها ساخته مي شه يا از fiber composite ها ؟
كسي اطلاعات جامعي در اين خصوص داره‌ icon_wink[/quote]


زره کامپوزیتی مرکاوا بیشتر شبیه به fiber composite است . طرح زره مرکاوا ، یک طرح کاملا ابتکاری است ( نه مثل آبرامز که زره آن از زره چابهام تانک چلنجر 2 انگلیسی تقلید شده است) طرح زره مرکاوا بسیار شبیه به طرح زره IW - PS ساخت رژیم صهیونیستی است. در ساختمان این زره از لایه های مدولار فولاد ، لایه های سرامیک ، لایه های پلاستیک های سیلیکون مانند (به جای استفاده از زره های واکنشگر) لایه های کولار استفاده شده است . مرکاوا از نظر مقاومت زرهی ( کل تانک ) رتبه اول جهانی را دارا می باشد.

[quote]
فقط چیزی که برای من تعجب داره چرا زره واکنشی انفجاری من روی مرکاوا نمی بینم یا من تشخیص نمی دم [/quote]


در ساختمان زره مرکاوا به جای استفاده از زره های واکنشگر از یک زره لایه ای پلاستیکی سیلیکون مانند استفاده شده است . این لایه بسیار قوی ( غیر انفجاری ، مدولار ) در واقع کار زره های واکنش گر را انجام می دهد .[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[quote]يكي از دوستانم گفته بود كه مركاوا توسط يك ايراني به نام ميركاوه طرااحي شده؟لطفا شايعه درست نشه.آيا واقعيت داره؟ [/quote]

!!! icon_wink
مرکاوا در زیان عبری معنی ارابه خدایان یا همچین معنی رو میده و میرکاوه هم سر کاری بوده ! big_grin

[quote]كه چي بشه عزيزم ؟؟

اگه منظورت ساخته كه ما همون تي 72 رو نتونستيم توليد كنيم هنوز كه هنوزه ذ - 3 مشكل داره ![/quote]

الان جوابتو بدم همه میگن آتیش بیار معرکه شدی و باز درگیری شروع کردی ! آخه این حرفه که میزنی ؟ یکم فکر کن بعد اون تراوشات ذهنیت رو بده بیرون ! یعنی چی ما هنوز که هنوزه نتونستیم تی 72 رو تولید کنیم ؟؟؟؟؟ شما مدیر تیم طراحی ذوالفقار 3 هستی که میگی مشکل داره ؟ شما میفهمی ساخت یک تانک چقدر سخته که با دو تا جمله کل دستاوردهای بچه های این مملکت رو زیر سوال میبری ؟ با پست دادن الکی درجت نمیره بالا ( البته از لحاظ ظاهری ، آره ) ولی از لحاظ علمی همه پستت رو به عنوان پست های بی محتوا و پوچ میبینن ! icon_eek از ما گفتن بــــــــــــــــــــــود ! icon_eek


دوستان یادتون نره همین طور که سیستم های دفاع فعال دارن وارد میدون میشن موشک های ضد تانک هم دارن تغییر میکنن و نسل های جدید به میدون میاد ! :evil:

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

با تشکر از آقا رضای عزیز.

ظاهر امر نشان می دهد که به جز قسمت استابلایزر ، مکان دیگری بر روی تانک مورد اصابت موشک قرار نگرفته است. چرا که تقریبا همه جای تانک

( به جز قسمت جلوی برجک و محل نصب استابلایزر ) سالم است

و هیچ اثری از برخورد موشک به این تانک دیده نمی شود. شاید نقص فنی باعث شده باشد که این تانک را به وسیله بولدوزر بکسل کنند . والله اعلم .

======================


راستی دوستان ،
تصاویری از پوزیشن افراد در داخل تانک مرکاوا مارک 4 تهیه کردم ،
ببینید:


فرمانده تانک

thumb_0202.jpg



گانر تانک

thumb_MerkavaInterior%7E0.jpg



لودر تانک

thumb_Merkava60mmAutoMortar.jpg



راننده تانک

thumb_MerkavaIVLoader%7E0.jpg

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

[align=center]با سلام خدمت دوستان کلیپی از تانک قدرتمند مرکاوا مارک 4 رو تقدیم شما میکنم

1_%281%29%7E77.jpg1_%282%29%7E78.jpg
1_%283%29%7E76.jpg1_%284%29%7E76.jpg
1_%286%29%7E72.jpg1_%287%29%7E65.jpg
1_%289%29%7E43.jpg1_%288%29%7E57.jpg

three_screens.jpg[/align]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=darkblue]سینا جان دستت درد نکنه.

منتقل شد.[/color]

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط Phantom3
      موشکDelilah یک موشک الکترو اپتیکال می باشد که در اسرائیل و توسط صنایع نظامی این رژیم (IMI) به منظور هدف قرار دادن اهداف متحرک و غیر متحرک ساخته شده است.موشک Delilah نام سری موشک های گوناگون اسرائیل می باشد که توسط IMI ساخته شده اند.این موشک در اصل به عنوان یک تله هوایی ساخته شده بود، اما در دهه 1990 نوع تهاجمی و ضربتی از این موشک عرضه شد که توسط F-16 ها و F-4E های آپگرید شده ، که نقش جنگنده های هجومی را ایفا می کردند ، استفاده می شد.نوع ضد رادار این موشک از نوع هواپرتاب می باشد. این گونه از نیمه دهه 60 میلادی وارد خدمت شد. وظیفه این نمونه یافتن سایت های راداری در هنگامی بود که این رادار ها در حال کار بودند و با این کار آنها را یافته و نابود می کرد.

      Delilah-1
      این گونه از نوع هواپرتاب می باشد و در رده موشک های کروز قرار می گیرد . این موشک دارای یک موتور توربو جت بود و این موتور توربوجت به آن این امکان را می داد تا با درنگ کردن درست به خوبی هدف قرار دادن اهداف متحرک ، اهداف با استتار بسیار خوب را نیز مورد هدف قرار دهد.که این ویژگی این موشک را به یک موشک ایده آل برای نابودی سایت های سام تبدیل کرده است.این موشک دارای بردی برابر 150 کیلومتر است و توانایی نابود اهداف ، چه دریایی و چه زمینی را دارد.هدایت خودکار به کار رفته درآن به خوبی سیستم های هدایتی INS/GPS می باشد که به موشک امکان انجام ماموریت های خود اتکا را می دهد.این موشک توانایی تطبیق با سرهای جنگی گوناگون را دارد و نیز می تواند توسط بسیاری از هواگرد ها حمل شود.این موشک توانایی شلیک از هواگردها ، بالگردها یا لانچر های زمینی را دارد. اندازه جمع و جور این موشک به آن این امکان را می دهد که توسط بالگردهای سیکورسکی UH-60A و SH-60B حمل شود.این موشک سر جنگی کوچک ولی موثر حمل می کند که به آن امکان هدف قرار دادن و نابودی اهداف با کمترین خطر را می دهد.این موشک نخستین بار توسط اسرائیل در جولای و آگوست 2006 ، یعنی درجنگ با لبنان، استفاده شد.این موشک در این جنگ توسط F-16D پرتاب می شد.



       
       
       
      Delilah-2
      این موشک با سرمایه گزاری چین درحال توسعه و ساخت توسط اسرائیل می باشد .این موشک از موتور Bet Shemesh Sorek 4 استفاده می کند که تراستی معادل 800 پوند ایجاد می کند. این ویژگی به موشک این امکان را می دهد که برد بیشتر و سر جنگی بزرگتری داشته باشد.




      Delilah-GL
      این موشک یک موشک زمین پرتاب می باشد که در اصل نوع تغییر یافته موشک کروز Delilah است و بردی معادل 250 کیلومتر دارد که ممکن است برد واقعی آن نباشد ، یعنی امکان دارد این موشک بردی بیش از 300 کیلومتر داشته باشد .
      این موشک با سر انفجاری متعارف 30 کیلوگرمی مسلح می شود اما توانایی حمل انواع دیگری را نیز دارد. این موشک توسط GPS هدایت می شود و توانایی گشت در منطقه جنگی را قبل از تایید هدف دارد.

      مترجم :Phantom3
      استفاده از این مطلب تنها با ذکر نام مترجم و لینک به سایت Military.ir مجاز می باشد.
    • توسط worior
      بسمه تعالی
       
       
      عین الاسد، پایگاهی که باید انهدام کامل را تجربه میکرد.
       

       
       
      مقدمه
      آنچه پیوسته در اخبار و تحلیل های غربی پیرامون ایران میخوانیم، بدون غلو کردن، این است که ایران در منطقه پروکسی هایی دارد که از دید آنها هم تروریست و آدم کش هایی خون آشامند، که به صغیر و کبیر، نظامی و غیر نظامی رحم نمیکنند، گویی که این تروریست ها مدتی در فضا زندگی میکرده اند و ایران این بیگانگان فضایی را برای مقابله با ایالات متحده که در همسایگی خودش قرار دارد به کره زمین آورده  و حق حاکمیت این کشور در همسایگی خویش در ایالت های عراق و افغانستان و ولات عربی خلیج فارس را نقض نموده است. بنابراین لازم است تا با اقدامات بی ثبات کننده رژیمی که خود نیز بر ایالت ایران به غضب و با خشونت و تروریسم حاکم شده و البته با همین پروکسی های تروریست اش بشدت مقابله نمود، آنهم با هر ابزاری، اقتصادی، نظامی، فرهنگی، سیاسی و ... گذشته از این دلایل بسیار محکم برای مقابله با ایران و شیعیان!، آمریکا دلایل اقتصادی محکمتری برای حفاظت از ایالت عراق دارد و آنهم نفت است که به حساب بنده با صادرات حدودا سالانه 80 میلیارد دلار نفت توسط عراق، این کشور اگر تمام فروش نفت خود را به ایالات متحده واگذار کند، میتواند هزینه 7 هزار میلیارد دلاری که آمریکا برای حفظ امنیت مردمش در عراق کرده جبران کند، البته پس از 90 سال.
      با این کمدی سیاه در مقدمه، سری به واقعیت های نظامی روی زمین بزنیم، موقعیت جئو استراتژیک عین الاسد. پایگاهی در مرکز عراق، 160 کیلومتری غرب بغداد در استان الانبار و در فاصله 300 کیلومتری از مرز ایران، با عنوان اصلی عربی القاعده الجوی القادسیه. یکی از 5 ابر پایگاه هوایی عراق در زمان صدام که در سال 1975 و با درس گرفتن از نبردهای اسراییل و اعراب بدست پیمانکاران یوگوسلاویایی با هزینه 280 میلیون دلار آمریکا ساخته شد. از خصوصیات این پایگاه مجهز بودن آن به شلتر های نگهدارنده هواپیما در برابر بمباران هوایی و پیشرفته ترین هواپیمای وقت یعنی میگ های 25 ساخت شوروی بود.
      در جنگ 2003 آمریکا بر علیه عراق، این پایگاه توسط نیروهای استرالیایی ائتلاف اشغال شد، و تا 2011 تبدیل به بزرگترین پایگاه نظامی نیروهای ائتلاف آمریکایی در غرب بغداد گشت. علت این امر نزدیکی به بغداد، قرارگیری در پشت رودخانه فرات، نزدیکی به مرز سوریه و همچنین وجود امکانات فراوان رفاهی در آن یاد شده است، در کنار نظامیان آمریکایی این پایگاه محلی برای نشست و برخاست ایرفورس وان، یا همان هواپیمایی اختصاصی دولت فدرال آمریکا که برای جابجایی ریاست جمهوری استفاده میشود بوده است. این پایگاه پذیرای روئسای جمهور و وزرای آمریکایی، جرج بوش، اوباما، ترامپ، جان بولتون، رابرت گیتس، کاندولیزا رایس، پیتر پیس، و از همه اینها مهمتر چاک نوریس وملانیا ترامپ بجای فرودگاه بین المللی بغداد بوده است. ترامپ در پرواز مخفیانه خود به این فرودگاه از ناراحتی رفیق قلدرش بولتون بخاطر خاموش کردن همه چراغ هوای هواپیما و بستن همه پنجره ها شکوه نموده.
      در زمان جنگ عراق این پایگاه محل استقرار نیروی اعزامی تکاوران دریایی دوم آمریکا به همراه چند اسکادران هوایی بود و تا سال سپتامبر  2011  که آخرین نیروهای بجا مانده از آن تخلیه شدند، عملا در آن سال بسته شد. تا اینکه مجدد در سال 2014 و شکل گیری ائتلاف آمریکایی مقابله با داعش، فعالیت این پایگاه با استقرار تکاوران دریایی آمریکا به همراه جنگنده های اف 18 مجددا آغاز شد و تاکنون ادامه دارد.
       
      چرایی اهمیت این پایگاه از نظر نظامی
      اهمیت اصلی این پایگاه که از لحاظ جئو استراتژی نظامی کمتر به آن پرداخته شده است، قرار گیری آن در مرکز یک حمله احتمالی از سوی رژیم صهیونیستی به سمت ایران است، آنقدر نزدیک به مرکز که اگر خطی راستی از تهران تا تلاویو بکشیم از روی این پایگاه عبور خواهد کرد:
       

       
      در همه نقشه ها و تحلیل های مختلفی در سراسر نت از تحلیل گران و اندیشکده مختلف مطالعات نظامی و راهبردی بدست آوردم، همین خط که کوتاه ترین مسیر ممکن است به عنوان کریدور اصلی پرواز جنگنده های صهیونیستی به سمت ایران و بالعکس مسیر پاسخ احتمالی از سوی ایران بدان اشاره شده است.
      حمله ای که در بسیاری از سناریوها موفقیت آمیز بودن آن به حضور تعداد وسیعی از هواگردهای رادار گریز، بمب افکن های بزرگ همراه با بمب های سنگرشکن و یا حملات با استفاده از موشک های بالستیک با سرهای جنگی هسته ای کم توان براورد شده است. ایالات متحده خود نیز در تهمید برای حمله احتمالی به تاسیسات هسته ایران، اشکال مختلفی از تسلیحات سنگر شکن مانند بمب 2.5تنی GBU-28  و بمب سنگین 13 تنی MOAB برای نفوذ به عمق 40 متری و بونکر های زیر زمینی طراحی کرده است، رها سازی چنین بمب های بسیار سنگینی مستلزم حضور بمب افکن در نزدیکی اهداف زمینی بصورت پنهانکار یا در نهایت اسکورت و پشتیبانی هوایی با تعداد بسیاری از جنگنده های مختلف به منظور ایجاد امنیت هوایی برای مهاجمین و انهدام همزمان شبکه های پدافندی ایران است. این حمله با این وسعت برای سرزمین های اشغالی که در فاصله 1300 کیلومتری در خط مستقیم از مرزهای ایران قراردارند (دست کم نزدیک به 3 تا 5 هزار کیلومتر عملیات پروازی یک هواگرد) حجم عظیمی از عملیات هوایی، شناسایی، سوخترسانی، پشتیبانی و همچنین امداد و نجات خلبانان در دوردست احتیاج دارد و بدین منظور زیرساخت های بسیاری در اطراف ایران برای پوشش چنین حمله ای نیاز است تا در صورت بروز نقص فنی، اقدام تقابلی پدافند و نیروی هوایی ایران در تعقیب و ضربه متقابل، تمهیدات لازم را پیش بینی کرده باشد.
       

       
      در یک اقدام هوایی برای طرح ریزی عملیات، مسافت نخستین فاکتوری است که به آن توجه میشود، مسافت و مسیر پرواز تعیین کننده میزان و چگونگی مدیریت مصرف سوخت و سوخترسانی، مقدار مهمات قابل حمل و میزان سنگینی وزن جت ها، پیچیدگی عملیات جمینگ و طرح و نقشه های مختلف برای مسیرهای هوایی ست. بدیهی است که یک حمله موفق بهتر است با کمترین میزان سوخت برای هر هواپیما و حجم مهمات زیاد، با تعداد کمتری از هواپیما تعداد کمتری از پرواز و مسیری کوتاه تر انجام شود. پرواز دسته های بزرگ، امکان غافلگیری را از بین میبرد، احتمال موفقیت پدافند حریف و تلفات هواگرد های مهاجم را بیشتر میکند، از طرفی مسافت های طولانی به مقدار سوخت بسیار بیشتری نیامندند که سبب میشود تا چند مرحله سوختگیری هوایی و در هر مرحله افزایش ریسک اتفاق افتد. مسیر طولانی و سوخت زیاد باعث قابلیت کمتری در حجم و تعداد بمب ها نسبت به هر جنگنده و یا بمب افکن می شود و احتمال موفقیت حمله را کمتر کرده و تعداد پروازهای لازم را بیشتر میکند. اگر به تجربه های نیروی هوایی بنگریم، نزدیک ترین تجربه در دسترس عملیات غرور آفرین حمله به اچ 3 توسط نیروی هوایی ایران در یک پرواز 3500 کیلومتری ست. گفتنی ست رادارهای پدافند عراق به مدت 67 دقیقه جنگنده های ایران را در کنسول های خود مشاهده کرده اند، اگر عراقی ها و ترکها جنگنده های ایران را بجای یکدیگر اشتباه نگرفته بودند، هر لحظه نیروی هوایی عراق یا ترکیه میتوانست جلوی ادامه حمله و یا بازگشت جنگنده ها به مبدا خود را بگیرد و تلفات سنگینی به نیروی هوایی کشورمان نیز وارد کند. فرماندهان وقت نیروی هوایی ایران بدلیل طولانی بودن مسیر پرواز، پایگاه هوایی پالمیرا در سوریه را به عنوان موقعیت اضطراری برای فرار جنگنده ها در صورت وقوع اقدام متقابل عراق در بستن مسیر بازگشت و یا بروز نقص فنی تدارک دیده بودند. سوخترسان های ایرانی از فرودگاه دمشق برخاستند تا در ارتفاع 100 متری از سطح زمین که مشابه ارتفاع پروازی یک موشک کروز است دوبار در رفت و برگشت در فاصله مرزهای هوایی عراق و سوریه به فانتوم های ایرانی سوخترسانی کنند، چنین عملیات پیچیده و بی نظیری که در دنیا تکرار نشده است،  با استفاده از 4 مرتبه سوخترسانی، 2 مرتبه در دور دست و خاک دشمن، دو مرتبه در آسمان ایران (ارومیه) به همراه عملیات الکترونیک و فریب هوایی وسیع برای گول زدن پدافند و نیروی هوایی عراق و ترکیه انجام شد.
       
      نقشه عملیات هوایی H3
       

       
       
      مشابه همین تمهیدات نیز برای هر حمله هوایی، نیاز است، گرچه جنگنده های امروزی نسبت به دهه 60 از بهره وری و قابلیت حمل سوخت بسیار بهتری بهره مند هستند، منجمله جنگنده های رژیم صهیونیستی، افزون بر آن امکانات پنهانکاری و تقابل الکترونیک پیشرفته تری را در اختیار دارند، و چنین مزایایی باعث میشود تا بتوانند از مسیر های کوتاه تر و مستقیم تر طرح عملیات را پیاده سازی کنند. اما همچنان تمهیدات برون مرزی نظیر پایگاه های هوایی و موقعیت های سوختگیری هوایی و شناسایی هوابرد در نزدیکی مرزهای ایران برای صهیونیست ها در صورت طراحی یک حمله به تاسیسات هسته ای ایران الزامی است و هیچ عملیاتی بدون پیش بینی چنین امکاناتی اجرایی نخواهد بود.
      اما چرا از دید من عین الاسد، در چنین حمله ای نقش بسیار وسیعی میتواند داشته باشد، موارد بسیاری را میتوان برشمرد، نخست، پشتیبانی هوایی، نظیر همان نقشی که پایگاه هوایی پالمیرا و فرودگاه دمشق در فراهم آوردن امکان نشست و برخاست اضطراری برای ایران در حمله به اچ3 فراهم آورد، دوم بستن دست ایران در تعقیب جنگنده های صهیونیست در آسمان عراق، سوم مشارکت مستقیم در حمله به تاسیسات هسته ای ایران بدلیل نزدیکی بسیار به مرزهای ایران در صورتی که آمریکا بخواهد خودش اقدام کند، چهارم ایجاد امکان رهگیری موشک های بالستیک شلیک شده از سوی ایران و فراهم ساختن هشدار زودهنگام برای اسراییل و یا حتی اقدام پدافندی علیه موشک های بالستیک و کروز ایران، فراهم آوردن عملیات فریب همانند همان اقدامی که ایران در فریب پدافند ونیروی هوایی عراق با استفاده از جنگنده های اف 14 در مشغول کردن فرودگاه بغداد و حمله با استفاده از اف5 ها برای زدن تاسیسات نفت کرکوک صورت داد، تا تصمیم گیران ارتش عراق نسبت به نوع تهاجم ایران به خطا بیفتند و اسکادران های بمب افکن اف 4 ایرانی بتوانند خود را به دوردست ترین پایگاه هوایی در مرز با اردن برسانند.
      و اما بیاییم و به تصاویر و نقشه های تحلیل گران غربی در مورد امکان پذیری حمله اسراییل از خاک سرزمین های اشغالی به ایران و کریدورهای پروازی بنگریم، کوتاه ترین و یا مسیر اصلی از عین الاسد میگذرد:
       


      در تصویر فوق CENTRAL ROUTE به دقت از بالای عین الاسد عبور میکند
       
       


       
       
       
       
       
       
       چرا آمریکا نباید در عین الاسد باقی بماند
      سوای جنبه های نظامی که ناامنی فراوانی برای کشورمان ایجاد کرده است، باقی ماندن آمریکا در عین الاسد به منظور مقابله با داعش البته دروغی بیش نیست، ایالات متحده یک پایگاه پهپادی عظیم در عین الاسد برای کشتار بی حساب مردم خاورمیانه و تامین امنیت اسراییل، ایجاد کرده اند. آنها از این پایگاه ها اقدام سیاسی خود در منطقه به ابزارهای نظامی تضمین میکنند، این پایگاه ها را باید ابزارهای لازم در جهت تشکیل طرح خاورمیانه بزرگ و تجزیه عراق و ایران بدانیم. هم اکنون به اذعان بسیاری از اندیشمندان، منجمله تحلیل گران برخی اندیشکده های آمریکایی، آنها لازم میدانند تا بلوک سنی-کردی و تجزیه عراق را صرفا به بهانه واهی مقابله با ایران شکل دهند، اما این آشکار است که آنها به دنبال قتل عام مردم منطقه، بخصوص مسلمانان خاورمیانه بدست یکدیگر و توسعه بیشتر اختلافات قومی و مذهبی صرفا برای امنیت اسراییل و وابستگان سیاسی خود در حکومت های غیر مردمی بخصوص پادشاهی های عربی هستند. سیاست مدیریت اختلافات برای حفظ جایگاه خود بعنوان پلیس باغ وحشی که حق اصلی استفاده از هرگونه قوه قهریه را برای خود تصور میکند. با استفاده از پکیج های نظامی-اقتصادی در اقساط نفتی بلند مدت. با ادعای تامین صلح، از بمباران هوایی و سازمان های امنیتی نظامی  یا همان  PMCs های خود برای تعمیق خشونت و تروریسم بهره گیری می کنند، این روشن است که کشتن مردم هیچ گاه راه حلی برای تروریسم نبوده و به توسعه و ترویج خوی انتقام دامن خواهد زد، بدیهی ست این انتقام و تروریسمی که بی دلیل توسط آمریکا شعله ور شده است، متوجه سیاستمداران وابسته و نظامیان آمریکایی خواهد بود همانهایی که در قوانینشان بدون محاکمه مردم را کشته و اقدام متقابل مردم مظلوم خاورمیانه در برابر خود را تروریسم قلمداد میکنند.

       
      در همان ابتدای شروع جنگ جنوب افغانستان پس از حملات یازده سپتامبر، عملیاتی در آسمان پاکستان توسط پهپادهایی که از عربستان! برخاسته بودند انجام شد، آنزمان برای من قابل پیش بینی بود که آمریکا القاعده را در سراسر خاورمیانه، از افغانستان تا یمن و عراق و سوریه و ... هر جا که بتواند برچسب تروریسم بزند تسری داده و خودش با پهپاد آن را دنبال خواهد کرد، در فاصله سالهای 2004 تا 2013 آمریکا با وجود اعتراض های بسیاری از مردم افغانستان و پاکستان، بیش از 375 حمله پهپادی انجام داده که به کشته شدن 2561 نفر مطابق با آمارهای اعلام شده رسمی منتهی شده، از سال 2002 تا 2013 نیز مشابه همین حملات پهپادی 99 مورد در یمن نیز صورت گرفته که به کشته شدن 552 نفر انجامیده، در سومالی، سوریه، عراق، و ... نیز چنین حملاتی انجام شده است، در تمامی این ترورهای هوایی غیر نظامیان بسیاری نیز کشته شده اند، مطابق با برخی آمارهای رسمی، در بیش از 6700 حمله پهپادی آمریکا در خاورمیانه رقمی بالغ بر 12هزار نفر ترور شده اند که دست کم 1200 نفر آنها غیر نظامی و از این میان نزدیک به 400 نفر کودک بوده اند. مبرهن است که هیچ یک از این ترورهای هوایی یا حکم مرگ های آمریکایی با استفاده از محکومیت قضایی متهمان صورت نگرفته است. تا کنون فقط در دو دولت اوباما و ترامپ 900 حمله پهپادی منجر به ترور انجام شده است، آنهم بر سر مردمی که حتی برای دفاع از خود شاید قادر به خواندن و نوشتن شکواییه نباشند چه رسد به پیگیری در سازمانهای بین المللی و کنوانسیون های حقوق بشر.
      از همه موارد فوق که بگذریم، ترور یک شخصیت رسمی نظامی، و نفر دوم جمهوری اسلامی ایران، از نظر محبوبیت در میان مردم، در کشوری ثالث و در زمان صلح با زیرپا گذاشتن تمام قواعد و رسوم بین المللی در حقوق دیپلماتیک، بیانگر آن است که این هیولای ترور هوایی دیگر حد و مرزی برای خود نمیشناسد. اگر امروز به فکر مقابله همه جانبه با فناوری تروریسم بی حد و حصر آمریکا در خاورمیانه نباشیم، باید منتظر روزگاری بمانیم که تمامی نخبگان، دانشمندان و حتی مردم عادی کشور ما ایران نیز منتظر بمبی باشند که پهپادهای آمریکایی از آسمان بر سرشان بی اندازد و در عوض بگوید آخ اشتباه شد، یا اینکه مشکوک بودیم!. 

       
       
      و برای آنهایی که باور ندارند حملات پهپادی ایالات متحده در سراسر خاورمیانه ربطی به ایران ندارد:
       

       
      نویسنده WORIOR 
      اقتباس یا درج مطلب تنها با ذکر نام نویسنده و آدرس سایت مجاز است.
      تقدیم به ارواح پاک شهدای مقاومت.
       
       
    • توسط alexandre
      دیمونا (در عبری: דימונה) نام یکی از شهرهای کشور اسرائیل است که در استان جنوبی اسرائیل و در صحرای نگب قرار گرفته است. شهر دیمونا در حدود ۳۴٬۰۰۰ نفر جمعیت دارد(شهر دیمونا، مرکز یهودیان سیاه‌پوستی است که اکثرا از اتیوپی به اسرائیل مهاجرت کرده‌اند).
      مرکز تحقیقات اتمی نگب و نیروگاه اتمی دیمونا در ده کیلومتری جنوب شهر دیمونا قرار دارد
      -----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

      اين تاپيك براي بررسي چگونگي حمله ايران به نيروگاه اتمي ديمونا در صورت آغاز جنگ بين ايران و ر‍ژيم اشغالگر ايجاد شده(دوستان فرض را بر اين بگذارند كه مسئولين ما به خاطر روند جنگ و بررسي تمامي مسائل تصميم به اين كار گرفتند)

      موارد كليدي كه مي توان مطرح كرد ميزان تاثيرات چنين اقدامي براي اسرائيل و تاكتيك هاي پيش روي ايران كه در انتها به موفقيت در عمليات فوق منجر بشود.(خرابكاري داخلي – حملات موشكي – بمباران هوايي و ...)
      منتظر ديدگاه دوستان اهل نظر هستم
      تاپيك مرتبط:
      آيا رژيم صهيونيستي توان حمله به تاسيسات اتمي بوشهر را دارد(تحليل اعضا)
    • توسط EBRAHIM
      پس از جنگ جهانی دوم و با کاهش قدرت کشورهای انگلیس و فرانسه انها نیروهای حود را از بخش هایی از خاورمیانه و از جمله سوریه خارج کردند. با خارج شدن نیروهای بیگانه و پس از فارغ التحصیل شدن اولین سری خلبانان اموزش دیده در مدرسه پرواز(در انگلستان) در سال 1948 نیروی هوایی این کشور تاسیس شد.

      در سال 1950 دو کشور سوریه و مصر در صدد ان شدند تا در هم ادغام شده و ایالات جموری عربی(United Arab Republic) را پایه ریزی کنند. در نتیجه این تصمیم نیروی هوایی سوریه شروع به رشد کرد این نیرو با استخدام پرسنل بیشتر و به خدمت در اوردن هواپیماهای بیشتر توان خود را افزایش داد. با این حال حافظ اسد( رییس جمهور سابق سوریه) تنها به این قرارداد اکتفا نکرد و سوریه در پیمان ورشو نیز عضو شد. هدف از این اقدام نزدیک تر شدن هر چه بیشتر به اتحاد جماهیر شوروی( سابق) بود. پس از این اقدام سیل تسلیحات روسی وارد ارتش سوریه شد که نیروی هوایی این کشور نیز از این موضوع مستثنی نماند.

      علی رغم دریافت این امکانات نیروی هوایی سوریه هیچ وقت در مقابل نیروی هوایی اسراییل خوش اقبال نبود( چه از لحاظ مهارت خلبانان و چه از لحاظ توانمندی)
      در جنگ 6 روزه نیروی هوایی سوریه مرتب از نیروی هوایی اسراییل شکست میخورد و در نهایت نیز دو سوم نیروی خود را از دست داد و مجبور شد از بعضی از پایگاه های خود عقب نشینی کند. شکست نیروی هوایی سوریه بعدها زمینه ساز شکست نیروی زمینی این کشور شد و جنگ را به نفع اسراییل به پایان رساند.
      در جنگ یوم کپور نیروی های مصری و سوری در ابتدا با موفقیت هایی رسیدند ولی مجددا نیروی هوایی اسراییل توانست بر نیروی هوایی سوریه غلبه کند و نتیجه جنگ مجددا به نفع اسراییل رقم خورد. پس از پایان این جنگ نیروی هوایی این کشور همچنان از تسلیحات روسی استفاده کرد. در حالیکه نیروی هوایی مصر از تجهیزات روسی ناامید شده و به تجهیز خود به وسیله تجهیزات غربی روی اورد.

      در جریان این جنگ نیروی هوایی پاکستان 16 نفر از خلبانان خود را به سوریه و مصر فرستاد تا در این جنگ از انها پشتیبانی کند. ولی زمانی که این خلبانان رسیدند مصر قرارداد اتش بس را امضا کرده بود. با این حال سوریه همچنان به جنگ ادامه میداد. 8 تن از خلبانان پاکستانی پروازهای جنگی خود را با هواپیماهای Mig-21 اغاز کردند. اولین موفقیت خلبانان پاکستانی توسط خلبان ستار علوی (Sattar Alvi) به دست امد. وی موفق شد در یک نبرد هوایی یکی از میراژهای اسراییلی را نابود کند. به خاطر این اقدام او دولت سوریه از او تقدیر به عمل اورد. خلبانان عراقی در جریان جنگ یوم کپور موفق شدند تعدادی F-4 Phantom اسراییلی را نیز نابود کنند. هیچ یک از خلبانان پاکستانی در این جنگ کشته نشدند و انها هیچ هواپیمایی را از دست ندادند. با این حال این خلبانان موفق ترین خلبانان نیروی هوایی سوریه نبودند و خلبانان البانیایی و چکسلواکیایی و بلغاری که در خدمت نیروی هوایی سوریه بودند موفق شدند تعداد بیشتری هواپیمای اسراییلی را ساقط کنند
      خلبانان پاکستانی و البانیایی و چکسلواکیایی و بلغاری تا سال 1976 در نیروی هوایی سوریه باقی ماندند و به تربیت خلبانان سوری و اموختن هنر رزم در هوا به انان مشغول بودند.

      این اموزش ها به همراه خرید تجهیزات جدید باعث شد تا نیروی هوایی سوریه در جنگ لبنان(1980) موفق تر عمل کند :
      87 هواپیمای از دست رفته در مقابل نابودی 64 فروند هواپیمای اسراییلی.
      نیروی هوایی سوریه بعد از جنگ لبنان نیز به تجهیز خود به وسیله تجهیزات شرقی ادامه داد. پس از این جنگ اطلاعات کمی در مورد این نیرو منتشر شده و حتی در مورد تعداد بعضی از مدل ها هم تردید وجود دارد. اما بعضی از اخبار که اعلام شده اند نشان میدهد نیروی هوایی این کشور تعدادی MIG-29 , Su-24 خریداری کرده است. همچنین گزارشاتی وجود دارد که از تمایل دمشق به خرید Su-27 حکایت دارد. اخرین و شاید مهمترین خرید این نیرو نیز سفارش 8 فروند رهگیر Mig-31 است.

      پایگاه های هوایی نظامی سوریه
      1-Abu ad Duhor
      2-Afis
      3-Al Qusayr
      4-An Nasiriya
      5-As Suwayda
      6-Dumayr
      7-Hamah
      8-Jirah
      9-Khalkhalah
      10-Marj As Sultan
      11-Marj Ruhayyil
      12-Minakh
      13-Qabr as Sitt
      14-Saiqal
      15-Shayrat
      16-Tiyas
      متاسفانه نتونستم اطلاعات خوبی در مورد این پایگاه ها به دست بیارم. به همین دلیل فقط به بیان نام اونها بسنده میکنم

      دارایی های نیروی هوایی سوریه:

      متاسفانه عکسی از هواپیماهای این کشور در اختیار ندارم...دوستانی که دارند ارسال کنند.

      جنگنده ها:
      Mikoyan-Gurevich MiG-29:
      مجموعا 56 فروند( مدل B: چهل و دو فروند و مدل SMT: چهارده فروند)

      Mikoyan-Gurevich MiG-23:
      173 فروند

      Mikoyan-Gurevich MiG-25:
      37 فروند

      Mikoyan-Gurevich MiG-21:
      142 فروند

      هواپیماهای پشتیبانی زمینی:
      Sukhoi Su-24
      20 فروند

      Sukhoi Su-22
      50 فروند

      هواپیماهای اموزشی:
      Aero L-39 Albatros
      23 فروند

      MBB 223 Flamingo:
      35فروند

      MFI-17 Mushshak:


      6 فروند


      هواپیماهای ترابری و VIP:
      Antonov An-26:
      4 فروند

      Ilyushin Il-76:
      4 فروند

      Dassault Falcon 20:
      2 فروند

      Dassault Falcon 900:
      1 فروند

      Tupolev Tu-134:
      4 فروند

      Yakovlev Yak-40:
      6 فروند

      هلیکوپتر های هجومی:
      Mil Mi-24:
      46 فروند

      Aérospatiale SA-341 Gazelle:
      42 فروند

      Mil Mi-2:
      20 فروند


      هلیکوپترهای ترابری:


      Mil Mi-8:
      55فروند

      Mil Mi-17:
      45 فروند

      موشک ها:

      هوا به هوا:
      Vympel AA-2 Atoll
      Bisnovat AA-6 Acrid (بازنشسته شده است)
      Vympel AA-7 Apex
      Molniya AA-8 Aphid
      Vympel AA-9 Amos (برای MIG-31 های سفارش داده شده است/ هنوز تحویل نشده است)
      Vympel AA-10 Alamo

      هوا به زمین:
      Zvezda AS-7 Kerry
      Zvezda AS-10 Karen
      Raduga AS-11 Kilter
      Zvezda AS-12 Kegler
      Molniya AS-14 Kedge
      Euromissile HOT


      زمین به هوا(SAM
      Lavochkin SA-2 Guideline:
      275 لانچر

      Isayev SA-3 Goa:
      143 لانچر(در حال ارتقا یافتن هستند)

      Almaz SA-5 Gammon:
      48 لانچر

      SA-7 Grail
      200 لانچر

      SA-8 Gecko :
      60 لانچر

      ___________
      منبع: دانشجو
       
    • توسط Nestor
      تولد و كودكي به سال 1332 ه.ش در خانواده‌اي مومن و مذهبي در يكي از محلات جنوب شهر تهران به دنيا آمد. دوران تحصيل ابتدايي خود را در دبستان اسلامي «مصطفوي» به پايان برد. ضمن تحصيل، به پدرش كه در بازار به شغل شيريني فروشي اشتغال داشت، كمك مي‌كرد. احمد در همان سال هاي نوجواني با شركت فعال در هيات هاي مذهبي و كلاس هاي قرآن در مساجد جنوب شهر، از ظلم و جنايات رژيم منحوس پهلوي آگاه شد و با سن و سال كمي كه داشت قدم به ميدان مبارزه با طاغوت گذاشت. پس از پايان دوره ابتدايي، در هنرستان صنعتي، شبانه به تحصيل ادامه داد و در سال 1351 موفق به اخذ ديپلم گرديد. سپس به خدمت سربازي اعزام شد و در شيراز دوره تخصصي تانك را گذراند و پس از آن، به سرپل ذهاب اعزام شد. فعاليت سياسي – مذهبي او در دوران سربازي، فردي مذهبي و مومن بود و در بحث ها، مخالفت خود را با رژيم ستمشاهي بيان مي‌كرد. پس از اتمام خدمت سربازي، در يك شركت تاسيساتي خصوصي استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرم‌آباد منتقل گرديد و به فعاليت هاي سياسي- تبليغي خود ادامه داد. تا اينكه پس از مدت ها تعقيب و گريز، در سال 1354 توسط اكيپي از كميته مشترك ضدخرابكاري ساواك دستگير و روانه زندان شد و مدت پنج ماه را در زندان مخوف فلك‌الافلاك خرم‌آباد در سلولي انفرادي گذراند. به روايت همرزمانش، با وجود تحمل شكنجه‌هاي جسمي و روحي فراوان، حسرت شنيدن يك آخ را هم بر دل سياه مزدوران ساواك گذاشت، تا اينكه او را به بند عمومي منتقل كردند و حدود نه ماه را نيز در آنجا گذراند و با بالاگرفتن موج انقلاب اسلامي از زندان آزاد گرديد و به آغوش ملت بازگشت. پس از آزادي، در شروع قيام هاي خونين قم و تبريز در سال 1356، نقش رابط و هماهنگ كننده تظاهرات را در محلات جنوبي تهران عهده‌دار شد و رابطه‌اي تنگاتنگ با حركت هاي مكتبي محافل دانشجويي و روحانيت مبارز تهران داشت. با شدت يافتن روند نهضت اسلامي و رويارويي مردم با مزدوران طاغوت، بارها تا پاي شهادت پيش رفت و در روزهاي 21 و 22 بهمن ماه 1357 تلاش و ايثار چشمگيري از خود نشان داد. با پيروزي معجزه آساي انقلاب اسلامي، مسئوليت تشكيل كميته انقلاب اسلامي محل خويش را عهده ‌دار شد. پس از شكل گيري سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به اين ارگان پيوست و دوشادوش ساير همرزمانش با حداقل امكانات موجود به سازماندهي نيروها همت گماشت. مبارزه با ضدانقلاب در كردستان پس از شروع قائله كردستان در اسفندماه سال 1357 به همراه 66 تن از همرزمانش داوطلبانه عازم بوكان شد و به دليل ابتكار عمل هوشيارانه و فرماندهي قاطع خود توانست كليه اشرار مسلح را متواري كند و منطقه را از لوث وجود ضدانقلابيون كه در راس آنها دمكرات ها قرار داشتند، پاكسازي نمايد. او پس از تثبيت مواضع نيروهاي انقلاب در بوكان، به شهرهاي سقز و بانه رفت.. در ابتداي ورود به شهر بانه، به تلافي كمين ناجوانمردانه‌اي كه ضدانقلابيون به نيروهاي ستون ارتش زده بودند، طي يك عمليات دقيق ضدكمين خسارات سنگيني به آنان وارد آورد كه در اين نبرد، چهارصد اسير و دويست كشته از ضدانقلاب برجاي ماند. پس از آن به همراه گروهي از رزمندگان از جمله معاون خود (شهيد محمد توسلي) براي فتح سنندج راهي اين شهر شد. ستون تحت فرماندهي او از سمت راست شهر، حلقه محاصره ضدانقلاب را در هم شكست و به همراه سرداران رشيدي چون محمد بروجردي و اصغر وصالي، سنندج را آزاد نمود و كمر تجزيه‌طلبان را شكست. در زمستان سال 1358 به او ماموريت داده شد تا جاده پاوه – كرمانشاه را كه در تصرف ضدانقلاب بود، آزاد كند. عمليات با فرماندهي او و همكاري سپاه پاوه شروع و با موفقيت كامل به انجام رسيد و ايشان به همراه ساير برادران، وارد شهر پاوه شدند. پس از مدتي، با حكم شهيد بروجردي، به فرماندهي سپاه پاوه منصوب گرديد. آزادسازي شهر مريوان اوايل خرداد 1359 ماموريت آزادسازي شهرستان مريوان كه در تصرف گروهك هاي محارب بود، به وي محول شد. تسلط ضد انقلاب در مريوان به گونه‌اي بود كه از پادگان اين شهر مي‌توانستند افرادي را كه در سطح شهر تردد مي‌كردند شمارش كنند. به همين دليل، به محض نشستن هليكوپتر در محوطه باند فرود، حاج احمد و همراهانش زير آتش همه‌جانبه دشمن قرار مي گيرند. حاج احمد پس از ورود به شهر و سازماندهي نيروها، با يورشي سهمگين و برق‌آسا توانست شهر مريوان و مناطق اطراف آن را از لوث وجود گروهك ها پاك نموده و در اين شهر استقرار يابد. از همين زمان بود كه مسئوليت فرماندهي سپاه مريوان به عهده ايشان گذاشته شد و بلافاصله به اتفاق شهداي بزرگواري چون حاج عباس كريمي، سيد محمدرضا دستواره، رضا چراغي، حسين قوجه‌اي، حسين زماني، محسن نوراني و عليرضا ناهيدي به پاكسازي مواضع مزدوران استكبار اعم از كومله، دمكرات و رزگاري پرداخت. ترس و وحشتي كه از او بر دل سياه ضدانقلابيون نشسته بود به حدي بود كه به قول يكي از همرزمانش، هر وقت به ضدانقلاب خبر مي‌رسيد كه حاج احمد قصد حمله به آنها را دارد، قواي ضدانقلاب، فرار را بر قرار ترجيح مي‌دادند و مانند روباه از معركه مي‌گريختند. آزادسازي ارتفاعات دزلي مشرف بر شهر پنجوين عراق كه در حكم سرپل نفوذ عناصر ضدانقلاب به خاك ايران اسلامي بود، را بايد از ديگر دست‌آوردهاي مهارت رزمي قاطعانه حاج احمد و گروه اندك همرزمش در كردستان دانست. جالب آنكه بني‌صدر ملعون به شدت از هرگونه امدادرساني لجستيكي به نيروهاي سپاه در كردستان (از جمله مريوان) خودداري مي‌كرد و حتي دستور اكيد و مكتوب داده بود تا به سپاه مريوان حتي يك فشنگ هم تحويل داده نشود و بدين گونه حاج احمد در چنين وضع دشواري به نبرد مظلومانه سرگرم بود. پس از حذف باند بني‌صدر از دستگاه اجرايي كشور – در دي ماه 1360 و در شب 27 رجب، مصادف با بعثت حضرت رسول اكرم(ص) – عمليات سرنوشت ‌ساز محمدرسول‌الله(ص) از دو محور مريوان و پاوه بر روي منطقه خرمال توسط حاج احمد و شهيد حاج همت رهبري شد كه در اين محور، رزمندگان اسلام به مرزهاي بين‌المللي رسيدند. اين عمليات در حقيقت سنگ بناي تاسيس تيپ 27 حضرت رسول(ص) به شمار مي‌رود. شركت در دفاع مقدس حاج احمد در سال 1360 پس از بازگشت از مراسم حج، ماموريت يافت تا رزم بي‌امان خود را در جبهه‌هاي جنوب ادامه دهد. او از طرف سردار فرماندهي كل سپاه مامور شد با بكارگيري برادران سپاه مريوان و پاوه تيپ محمدرسول‌الله(ص) – كه بعدها به لشكر تبديل شد – را تشكيل دهد و فرماندهي تيپ مذكور را نيز خود به عهده گيرد. بدين ترتيب به فاصله كوتاهي حاج احمد و ساير سرداران نامي كردستان در معيت شهيد بروجردي راهي جبهه‌هاي جنوب شدند تا تدابير نوين دفاعي كشور، نظام فرهنگي يگان هاي رزمي منظم و مكانيزه سپاه در جنوب را سامان بخشيده و آزادسازي مناطق اشغالي خوزستان را سرعت بخشند. رزمندگان تيپ 27 محمدرسول‌الله(ص) براي ورود به مصاف فتح‌المبين پس از طي يك دوره فشرده آموزشي توسط حاج احمد، خود را آماده كردند و در شب دوم فروردين ماه سال 1360 در محور دشت عباس (چنانه) وارد عرصه پيكار شدند و در اين نبرد پيروزمند نقش اساسي ايفا كردند. پس از مدتي زمينه اجراي عمليات بيت‌المقدس در دستور كار يگان هاي رزمي قرار گرفت. حاج احمد علاوه بر مسئوليت خطير فرماندهي تيپ، در تمامي ماموريت هاي شناسايي شركت داشت و با نفوذ به قلب مواضع دشمن از نزديك راه‌ كارهاي مناسب عمليات را شناسايي مي‌كرد. در شب دهم ارديبهشت ماه سال 1361 عمليات بيت‌المقدس آغاز شد و رزمندگان اسلام به فرماندهي حاج احمد از دو محور به مواضع دشمن يورش بردند. نقطه آغاز عمليات، منطقه دارخوين به سمت جاده اهواز – خرمشهر بود كه با عبور نيروها از ورود متلاطم كارون به سمت دژ مارد جهت‌دهي شده بود. با وجود حجم سنگين آتش كور و بي‌وقفه يگان هاي توپخانه ارتش بعث عراق، رزمندگان اسلام توانستند نيروهاي دشمن را در اين محورها زمين‌گير كنند و كليه پاتك هاي آنها را دفع نمايند. يكي از فرماندهان عملياتي جنگ در مورد نقش حساس ايشان در عمليات بيت‌المقدس مي‌گويد: اگر فرماندهي قاطع و عمل به موقع در بعد از ظهر روز اول عمليات بيت‌المقدس روي جاده اهواز – خرمشهر حاج احمد نبود عمليات به مشكلات زيادي برخورد مي‌كرد. او در همان‌جا اسلحه كلاشينكف خود را به دست گرفت و تا مرز شهادت ايستادگي كرد و رزمندگان نيز با تأسي به او مقاومت بسياري از خود نشان دادند كه در نهايت جاده اهواز – خرمشهر حفظ شد. او به رغم جراحت وخيمي كه از ناحيه پا داشت حاضر به ترك ميدان نبرد نشد و با صلابت و اقتدار تمام از دژهاي مستحكم و ميادين متعدد مين، نيروهايش را عبور داد و در نهايت ساعت 11 صبح روز سوم خردادماه سال 1361 رزم‌آوران تيپ 27 حضرت رسول(ص) با جلوداري سردار حاج احمد متوسليان در كنار ساير يگانهاي سپاه به خاك مطهر خرمشهر قدم نهادند. ايشان در عصر همان روز طي سخنان كوتاهي خطاب به دريادلان بسيجي در برابر مسجد جامع خرمشهر چنين گفت: همه عزيزان ما كه تا امروز در خوزستان غوطه‌ور شده و به شهادت رسيده‌اند براي حفظ اسلام عزيز بوده هرچند داغ فراقشان جگر ما را سوزاند، اما خدا را شكر كه بالاخره توانستيم امروز با آزادي خرمشهر قلب اماممان را شاد كنيم. در پي آزادسازي خرمشهر، حاج احمد در معيت ساير سرداران فتح خرمشهر به محضر فرمانده كل قوا حضرت امام خميني(ره) مشرف شدند. در آن ديدار حضرت امام خميني(ره) اين سرداران دلاور، به ويژه حاج احمد را به گرمي مورد تفقد خاص خويش قرار دادند. حضور در لبنان هنوز طعم شيرين فتح خرمشهر را در ذائقه‌اش احساس مي‌كرد كه خبر تلخ تهاجم ارتش صهيونيستي به خاك لبنان را شنيد. او در اواخر خرداد سال 1361 طي ماموريتي به همراه يك هيات عالي‌رتبه ديپلماتيك از مسئولين سياسي – نظامي كشورمان راهي سوريه شد تا راه هاي مساعدت به مردم مظلوم و بي‌دفاع لبنان را بررسي نمايد. ويژگي هاي اخلاقي آگاهي و شناخت بالاي ايشان در مسائل سياسي – اجتماعي از جمله خصوصيات بارز اين سردار بزرگوار بود. در تدبير و تصميم‌گيري هايش دقت‌نظر داشت. ضمن قاطعيت در كار، بر دل ها فرماندهي مي‌كرد و همواره در بطن مشكلات حضور داشت. به همين دليل، در سخت‌ترين شرايط،‌كسي او را تنها نمي‌گذاشت. امكاناتي را بيشتر از نيروهاي تحت امر خود، به خدمت نمي‌گرفت. به رغم برخورد قاطعانه در امر فرماندهي،‌ از عاطفه بالايي برخوردار بود. علاوه بر فرماندهي، در كارهاي جمعي مانند ساختن سنگر، نظافت محيط، شستن ظروف و ... با پرسنل تحت امر همراهي مي‌كرد. علاقه به مطالعه و بحث پيرامون اخبار و رويدادها، از خصوصيات ديگر او بود. در مواقع مقتضي در جمع صميمي همرزمانش پيرامون مسائل اعتقادي بحث مي‌نمود. حاج احمد نسبت به شهدا و خانواده‌هاي محترمشان احترام خاصي قايل بود و در هر فرصتي به مزار شهدا مي‌رفت و براي رسيدگي به معضلات و حوائج خانواده‌هاي اين عزيزان تلاش مي‌كرد و در غم فراق همرزمانش مي‌سوخت. نقل مي‌كنند: هنگامي كه بر مزار شهيد جهان‌آرا حاضر مي‌شد، آن‌چنان از خود بي‌خود مي‌شد كه تا ساعت ها بي‌وقفه اشك مي‌ريخت و با روح بلند او نجوا مي‌كرد. برادر ديگري نقل مي‌كند: شبي در جوار مرقد مطهر حضرت زينب(س) تا صبح به گريه و نماز مشغول بود. حوالي سحر به سيمايي بشاش و لبي خندان به سوي همسفرانش آمد و در پاسخ به سئوال دوستانش كه خوشحالي او را جويا شده بودند، گفته بود: از سر شب داشتم در فراق برادران شهيدم، مخصوصاً شهيد محمد توسلي اشك مي‌ريختم. به عمه سادات متوسل شدم، تا بلكه ايشان در كارم عنايتي فرمايند. چند لحظه پيش ناگهان ديدم يك پيرمرد نوراني با محاسني سفيد و لباس بسيجي بر تن، كنارم آمد و ايستاد و گفت: پسرم! بي‌تابي نكن، لحظه اجابت دعايت نزديك شده است. نحوه اسارت در چهاردهم تير سال 1361، اتومبيل هيات نمايندگي ديپلماتيك كشورمان حين ورود به شهر بيروت و در هنگام عبور از پست ايست و بازرسي،‌مزدوران حزب فالانژ اتومبيل را متوقف و چهار سرنشين خودرو مزبور به رغم مصونيت ديپلماتيك – توسط آدم‌ربايان دست‌نشانده رژيم تروريستي تل‌آويو گروگان گرفته شده و پس از شكنجه و بازجويي، به نظاميان اسرائيلي تحويل گرديدند،‌كه از سرنوشت آنان تاكنون اطلاعي در دست نيست. درحالي كه همرزمان آن مهاجر الي‌الله، مشتاقانه چشم به راه هستند تا خبري از او و همرزمانش برسد... منبع : سايت ساجد
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.