mamad

تاپیک جامع سرلشکرشهیدعلی صیاد شیرازی (عکس ، خاطره ، فیلم و ..)

امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts

باسلام انصافا اين كتاب كتاب فوق العاده قشنگي درباره شهيد صياداست.اگروقت كرديدحتما مطالعه اش كنيد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

سرتیپ دوم بازنشسته نشاط افشاری

نان و پنیر

ایشان شب‌های اول هر ماه همرزمان و افراد مخلص زمان جنگ را به منزل خود دعوت می‌کرد و با نان و پنیر از آنان پذیرایی می‌نمود. همچنین هر هفته در جلسات درس اخلاق حوزه علمیه چیذر شرکت می‌کرد و از آن فیض معنوی می‌برد

با لباس بسیجی

وقتی بنی‌صدر از دادن درجه تشویقی او خودداری کرد، وی به مرکز بسیج آمد و با لباس بسیجی به خدمت ادامه داد و در همان حال با افسران هم خدمتی‌اش، اطلاعات مناطق مختلف جنگی را جمع‌آوری می‌کرد و به فرماندهان دلسوز و خالص می‌رساند

همنشینی با بسیجیان

قبل از فتح خرمشهر برای بازرسی به منطقه رفته بودیم. بسیجیان عزیز نسبت به شهید صیاد علاقه زیادی نشان دادند و او در حالی که روی زمین نشسته بود به من گفت: من از اخلاص این بچه‌ها و روی خاک نشستن در کنار آنها بیشترین لذت را می‌برم چون اینها ارزش هستند


سرهنگ غلامحسین دربندی


شخصیت چند بعدی

شهید صیاد جامع همه صفات حسنه بود. ما کم داریم کسانی را که هم از نظر تقوا و عرفان در حد بسیار بالایی باشند و هم از نظر دکترین، دانش و تدبیر نظامی نمونه باشند. ایشان تمام این صفات را با هم داشت. اگر در شب، شما عبادت‌های ایشان را می‌دیدید، می‌گفتید که یک زاهد به تمام معناست. در روز اگر ایشان را در اتاق جنگ می‌دیدید که پشت بی‌سیم، چگونه تدابیر عملیاتی را ابلاغ می‌کردند، می‌گفتید که یک نظامی و یک امیر سرافراز است.

شاگرد اول در آمریکا

در سال ۱۳۵۲ ایشان را برای طی دوره تخصصی «هواسنجی بالستیک» به آمریکا می‌فرستند. در آنجا علاوه بر دانشجویان خارجی ه از کشورهای دیگر حضور داشتند دانشجویان آمریکایی هم تحصیل می‌کردند، طبیعتاً درس‌ها و آموزش‌ها، همگی به زبان انگلیسی بود. در پایان دوره، وقتی که ارزیابی می‌کردند نمرات را می‌دادند و می‌خواستند مراسم فارغ‌التحصیلی را برگزار کنند، همه اساتید آمریکایی به این نتیجه رسیده بودند که حتماً از بین آمریکایی‌ها دانشجویی ممتاز را انتخاب کنند، چون انتقال مفاهیم برای آنها آسانتر بوده و کتب انگلیسی را نیز بهتر مطالعه کرده‌اند، اما با نهایت تعجب می‌بینند که نمرات «علی صیاد شیرازی» از همه دانشجویان بالاتر است، لذا نام ایشان به عنوان دانشجوی برتر اعلام می‌شود.

داخل قطار دانشجویان

در سفری که به اتفاق دانشجویان در خدمت ایشان بودیم، حتی برای اوقات اضافی دانشجویان هم برنامه‌ریزی کرده بودند به این صورت که سؤالاتی تستی تهیه کرده و به دانشجویان می‌دادند تا از اوقات به ظاهر بی‌استفاده کمال استفاده را بنمایند. ضمن اینکه اساتید معارف جنگ و فرماندهان همراهمان را به کوپه‌های قطار راهنمایی می‌کردند تا با دانشجویان بحث و مناظره حضوری داشته باشند. با این همه، داخل قطار هم ساعتی را به عنوان ساعت خاموشی در نظر گرفته بودند و آنجا نیز منش نظامی را رعایت می‌کردند


سرلشکر علی شهبازی

مقاوم در برابر سختی‌ها

ساده زندگی می‌کرد، نمازشب او ترک نمی‌شد. بسیار باگذشت بود. اهل تکبر و ریا نبود و برخوردی برادرانه و صمیمانه داشت. تابع محض ولایت بود و در نمازهایش در هنگام قنوت رهبر انقلاب را دعا می‌کرد، انس بسیار خوب و صمیمانه‌ای با قرآن و دعا داشت. همیشه با وضو بود، برای کوچکترین کار شخصی تا بزرگترین کار مسؤولیتی، برنامه‌ریزی و نظم دقیق داشت. در مقابل مشکلات، سختی‌ها و ناروایی‌ها بسیار خونسرد و آرام بود و با توکل خالصانه‌ای به خداوند به دنبال راه چاره می‌رفت. سعی می‌کرد بی‌مهری‌ها را با محبت و دعا پاسخ بدهد.

مناجات حزین نیمه شب

غروب یکی از روزهای سرد و زمستانی سال ۶۹ شهید صیاد شیرازی برای بازدید به قرارگاه بیرجند آمد. قرار بود صبح روز بعد به اتفاق سردار ابوالفتحی مرز را بازدید کنند. آن زمان شهید صیاد رئیس بازرسی فرماندهی کل قوا بود و درجه سرتیپی داشت. بازدید قرارگاه تمام شد. شب، اتاق دفتر فرماندهی را برای استراحت این میهمان عزیز در نظر گرفتیم. من و سردار ابوالفتحی هنوز در دفتر مشغول کار بودیم. ساعت یک نیمه شب بود که حاجی یک دفعه گفت: طاهریان! یک لحظه گوش کن! هر دو سکوت کردیم. صوت حزینی از اتاق شهید صیاد می‌آمد آنقدر زیبا و عارفانه با خدا مناجات و راز و نیاز می‌کرد که از صدای مناجاتش، اشک در چشمان هردونفرمان حلقه زده بود. صبح، وقتی او از اتاق بیرون آمد تا همراه حاجی عازم بازدید نوار مرزی شوند، انگار تمام آرامش و شادابی مناجات دیشب، در چشمانش نشسته بود.

خستگی را نمی‌شناخت

همه هستی و توان خود را وقف انقلاب و اسلام کرده بود، وقتی به او گفتند؛ چرا اینقدر کم استراحت می‌کنید و شب و روز در تلاش و کار و کوشش هستید؟ پاسخ دادند: وقت برای خوابیدن زیاد است و برای خدمت کردن کم، باید تمام وقت خود را برای خدمت به اسلام بگذاریم، لذا خداوند لطف می‌کند و به هیچ‌وجه خسته نمی‌شوم.

قبل از انقلاب

این شهید بزرگوار پیش از پیروزی انقلاب اسلامی با تشکیل هسته‌های مقاومت در به ثمر رساندن انقلاب تلاش بسیاری کرد و پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و آغاز جنگ تحمیلی به عنوان افسری شایسته و فرماندهی مؤثر در عملیات گوناگون جبهه‌های دفاع مقدس شرکت کرد.







دوستانی که میخوان کتاب در کمین گل سرخ (زندگی نامه شهید صیاد با محوریت بر بعد نظامی ) به ادرس زیر مراجعه کنند

http://shahid-sayyad.ir/dar-kamine-gole-sorkh-sayad-shirazi.pdf

منبع
www.shahid-sayyad.ir

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ممنون و تشکر از برادر aminor
واقعا شخصیت بالای شهید صیاد یک شخصیتی هستش که هر چقدر دربارش تحقیق بشه کمه شخصیتی که رهبر و مولاش به هنگام رسیدن بر سر تابوتش بوسه ای میزنی تا به این صورت از شخصیت صیاد تجلیل بشه ...
یا وقتی که صبح همون فردا که شهید رو دفن کردن خانوادش میرن و میبینن که مولاش قبلاز خانواده بر سر قبرش حاضره و اظهار میکنه که دلم برای صیادم تنگ شده بود همگی نشان از شخصیت بی پایان شهید صیاد داره.
خدایا خودت بندگان گنه کاره مثل من رو به خاطر شهید صیاد شیرازی بیامرز. بازم برادر تشکر از پست مفید و به مو قعت. یا علی

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بسمه تعالی

با سلام

إِنَّ اللّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ فَيَقْتُلُونَ وَيُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْرَاةِ وَالإِنجِيلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَى بِعَهْدِهِ مِنَ اللّهِ فَاسْتَبْشِرُواْ بِبَيْعِكُمُ الَّذِي بَايَعْتُم بِهِ وَذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ(توبه111)
خدا از مومنان جان‌ها و مال‌هایشان را خرید، تا بهشت از آنان باشد که در راه خدا جنگ می كنند چه بكشند چه كشته شوند . وعده‌ای كه خدا در تورات و انجیل و قرآن داده است به حق به عهده اوست و چه كسی بهتر از خدا به عهد خود وفا خواهد كرد بدین خرید و فروش كه كرده‌اید شاد باشید كه این كام یابی و رستگاری بزرگ است .

خدای سبحان به کرَم بی بی مون حضرت زهرا(س) درجات این شهید بزرگوار رو متعالی فرماید که الحق و الانصاف گوهری نایاب بود در سپاه و ارتش اسلام ناب و سربازی فداکار برای انقلاب عزیز اسلامی و امید است که اسوه باشد برای همرزمان و جوانان مومن ایران اسلامی.


آقا و مولامون وجود مقدس امیرالمؤمنین علیه افضل الصلوة السلام و ارواحنا فداه چه زیبا میفرمایند:


«اَلا حُرُّ يَدَع هذهِ اللّماظَةَ لِاهلِها؟ اِنّهُ لَيسَ لِاَنفُسِکُم ثَمَنٌ اِلا الجَنَّةُ فَلا تَبيعُوها اِلا بِها.»

آيا هيچ آزاده‌اي نيست که اين نيم خورده (یعنی دنيا) را براي اهلش واگذارد؟

يقينا بهاي وجود شما چيزي جز بهشت نيست. پس خود را جز به بهشت نفروشيد!


یا علی مدد.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
ایشان فرمانده مورد علاقه من در زمان دفاع مقدس است و زمان شهادتش خیلی ناراحت شدم
یکی از دوستان که قبل از انقلاب ایشان را می شناخت می گفت هرگز نمازش قضا نمی شد و کارهایش و عبادتش واقعا برای خدا و از روی اخلاص بود
علارغم این که گاهی برایش دردسر می شد

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
انقلاب بیش از هرچیز برای ما یك ابتلای الهی و یك آزمایش تاریخی و اجتماعی است و در جریان این ابتلا باید رنج، محرومیت، مصایب و ناملایمات را با آغوش باز بپذیریم و در برابر آشوبها و فتنه‌ها با خلوص و شهامت بایستیم و از طولانی شدن این ابتلا و افزایش سختیها و ناملایمات نهراسیم، زیرا علاوه بر اینكه خود را از قید آلودگیهای شركین و وابستگیها، پاك و خالص می‌كنیم،

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
چرا دشمن تصمیم به شهادت صیاد شیرازی گرفت؟/ صیاد شیرازی اهل معامله نبود/ديدگان من از ديدارش محروم است ولي او شاهد و من مشهود او هستم


آنچه كه موجب تأسف و تأثر من شد فقدان يك چهرة‌ نوراني است؛ كه سال‌ها پيش‌روی من در اين جلسه شرکت می‏کرد. او با دقت تمام گوش می‏کرد و مطالب را هم ثبت و ضبط مي‌كرد و گاهي هم به من مراجعه مي‌كرد و سؤال می‏پرسید. ما ایشان را از دست دادیم و براي هميشه در دنيا از ديدارش محروم شدم.گروه فرهنگی ـ شهید سپهبد علی صیاد شیرازی صبح روز 21 فروردین سال 1378 بدست عوامل منافقین در مقابل منزل خود ترور شد و به شهادت رسید. نام صیاد شیرازی از دوره جنگ با وظیفه شناسی، تکلیف‌گرایی، ولایتمداری، تواضع و دین‌داری عجین شده بود و یکی از شاگردان ثابت جلسات اخلاق حضرت آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی نیز بود.



بولتن نیوز در سالروز شهادت صیاد شیرازی، بیانات منتشر نشده‌ای از آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی را که یک هفته پس از وقوع شهادت ایراد شده است، منتشر می‌کند:

«وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ‏ الْخَوْفِ‏ وَ الْجُوعِ‏ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين الَّذينَ‏ إِذا أَصابَتْهُمْ‏ مُصيبَةٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُون‏»؛[1]


آنچه كه موجب تأسف و تأثر من شد فقدان يك چهرة‌ نوراني است؛ كه سال‌ها پيش‌روی من در اين جلسه شرکت می‏کرد. او با دقت تمام گوش می‏کرد و مطالب را هم ثبت و ضبط مي‌كرد و گاهي هم به من مراجعه مي‌كرد و سؤال می‏پرسید. ما ایشان را از دست دادیم و براي هميشه در دنيا از ديدارش محروم شدم. شهيد صياد شيرازي(رضوان‏الله‏تعالی‏علیه) به عالم ارواح و انوار پيوست و به هدف خلقتش رسيد و او « عِنْدَ رَبِّهِمْ‏ يُرْزَقُون‏»[2] است. طبق موازيني كه ما در دست داريم، ارواح نوراني اينها در نشئه برزخ، انقطاع كلي از اين عالم ندارند. آنها با آن اموری که مورد علاقه‏شان است یک نوع رابطه برقرار مي‌كنند. لذا اگر ادّعا كنم كه روح منوّرش با توجه به علاقۀ شديدی که به اين جلسات داشت، الآن در این جلسه حضور دارد، گزاف نگفته‌ام. ديدگان برزخي من از ديدارش محروم است. ولي او شاهد و من مشهود او هستم. در صورتی که در گذشته من شاهد او بودم و او مشهود بود. او شهيد است و من محروم. بايد اين تعبير را باور كنیم که «عَاشَ‏ سَعِيداً وَ مَاتَ‏ شَهِيدا».[3]

اين حادثه مرا در يك وادي تفكر فرو برد كه چه شده است كه دشمنان اسلام نظير اين افراد را هدف قرار مي‌دهند؟ من نسبت به تاريخ صدر اسلام در ذهنم یک سیر اجمالی كردم و حوادث نظير اين حادثه را پيش كشيدم و روي آن تأمل كردم. به اين نتيجه رسيدم که دلیل اينکه این‌گونه افراد، هدف دشمنان اسلام قرار مي‌گيرند اين است كه اينها افراد مؤثّر و كارآيي در دفاع از حريم اسلام هستند و از طرفی دیگر قابل معامله نيستند و نمي‌شود با اينها معامله كرد. به تعبير ديگر به هيچ‏وجه قابل خريدن نيستند.



من یک مرور گذرايي بر تاريخ صدر اسلام کردم و ديدم كه كساني هستند كه اينها نامشان در تاريخ اسلام به عنوان صحابة پيغمبر ثبت و ضبط شده است، ولي اهل معامله بودند. مثلاً در زمان معاويه، كه شيطان بزرگ آن عصر بود، طلحه‌ها و زبيرها بودند که چه بسا سوابق مصاحبتي زيادی هم با پیغمبر و حتّی امیرالمؤمنین داشتند ولی سرانجام معامله و مبايعه كردند و در باب سوداگري افتادند. البتّه برخی با پول معامله می‌کردند، چه کم و چه زیاد، بعضی هم با پست و مقام از اسلام دست می‌کشیدند. حتّي برخی از آنان حاضر شدند نسبت به بعضی از مسائل اسلامي تحریف کنند و روایاتی را جعل کنند. این مسائلی که من می‏گویم مسائلی كلي است و کسانی كه اهل تاريخ و رجال هستند می‏فهمند که من چه مي‌گویم. یک دسته از این افراد نه تنها نسبت احادیث تحریف و جعلیاتی داشتند، حتّي نسبت به آيات می‏خواستند که تحریف ایجاد کنند. يكي از آن افراد، ثمره‏بن‏جندب است كه نام این شخص را به عنوان صحابه‌اي از پیغمبر اکرم مي‌نويسند و قضایای او با پيغمبر اكرم در تاريخ هست. همچنین قضایای او با معاويه که او با ثمره وارد معامله‏گري می‏شود که باید در مسائل قرآن تحریف ایجاد کند كه به عنوان مثال نعوذبالله آیه‏ای که مصداق بارزش ابن‏ملجم است را به علي(عليه‏السلام) نسبت بدهد و آيه‌اي را كه مصداق بارزش علي(عليه السلام)‌ و در شأن وی نازل گردیده است که معروف به آیة «ليله‌المبيت» است، ‏را به ابن‏ملجم نسبت دهد. «‌وَ مِنَ‏ النَّاسِ‏ مَنْ‏ يُعْجِبُكَ قَوْلُهُ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ يُشْهِدُ اللَّهَ عَلى‏ ما في‏ قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ وَ إِذا تَوَلَّى‏ سَعى‏ فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فيها وَ يُهْلِكَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا يُحِبُّ الْفَساد وَ إِذا قيلَ‏ لَهُ‏ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَ لَبِئْسَ الْمِهاد»؛[4] از جملۀ مردم كساني هستند كه از نظر گفتار و چاپلوسي و تملق‌گویی، تو را به شگفت مي‌آورند و خدا را گواه مي‌گيرند كه راست مي‌گويند درحالی كه دروغ مي‌گویند و در عين حال با حق دشمنند و به‌دنبال ضربه زدن به دین الهی‌اند و... مصداق بارز این آیات ابن‌ملجم است که معاویه می‌خواست ثمره بگوید دربارۀ علی نازل شده است. معاویه به ثمره‏بن‏جندب می‏گوید كه بگو این آيه‌ای كه در شأن علي(عليه‌السلام)‌ نازل شده است؛ «وَ مِنَ‏ النَّاسِ‏ مَنْ‏ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِباد»؛[5] كه مربوط به ليله‌المبيت است، درباره ابن‌ملجم است.

ابن‌أبی‌الحدید این قضیه‏ای را که تعریف کردم نقل می‏کند و می‌گوید: زمانی که ثمره می‌خواست دستمزدش را بگیرد، با معاویه سر قیمت بحثش شد. اول معاويه به او مي‌گوید که هزار درهم مي‌دهم، ثمره می‏گوید که نه خیلی کم است. سپس معاویه می‏گوید که صد هزار درهم و همین‏طور بالا می‏رود دويست هزار و سيصد هزار، تا اینکه به چهارصد هزار درهم می‏رسد و ثمره قبول می‌کند. سپس ثمره به عنوان صحابي پیغمبر در میان مردم می‌آید و حدیث جعل می‌کند.

در تاريخ راجع‌به به درك واصل شدن ثمره، اختلاف وجود دارد که سال پنجاه و هفت بود يا پنجاه و هشت بود يا پنجاه و نه يا شصت بود. ولی ابن‏ابي‏الحديد مي‌گوید اين شخص از آن كساني بود كه در واقعة كربلا هم بود و جزو سپاه عبيدالله‏بن‏زياد در لشکر یزید شرکت کرد و و زمانی که حسين(عليه‌السلام) به سمت كربلا می‏آمد، مردم را بر عليه حسين(عليه‌السلام) تحريص مي‌كرد. من نمی‏خواهم که تاریخ بگویم، من اهل تاريخ نيستم. فقط براي روشن شدن مطلب مي‌گویم که دشمن روی چه عناصری دست می‌گذارد و با آن‌ها معامله می‌کند.



دشمن از اين افراد خوفي نداشتند. چرا؟ چون اينها مانعی بر سر راه آنان محسوب نمی‏شدند و انسان‏های معامله‏گری بودند و خلاصه اینکه مبلغ را كم و زياد می‏کردند و كنار می‏آمدند و سازش می‏کردند. آنها از كساني بيم دارند كه اهل معامله نيستند! اينها را مانع مي‌بينند و مي‌خواهند که از سر راهشان بردارند. لذا معاويه(لعنت‏الله‏علیه) اين خبيث، با حجرها و رُشيدها چه‌ كرد؟! هر کاری کرد، نتوانست که با اینها كنار بياید. او حاضر بود که همه‏گونه با اینها سازش کند ولی اينها سازش‌گر نبودند. وقتی معاویه حكومت بصره را برای مدت شش ماه به زياد‏بن‏ابيه واگذار كرد و او در این مدّت آن‌طور که در تاريخ ثبت شده، هشت هزار شيعة علي(علیه‏السلام) را كشت. امثال حجرها و رشیدها برای دنیاداران مانع بر سر راه اهداف شيطاني اين‏ها هستند ولی کسانی مانند ثمره‏بن‏جندب، افرادی سازش‏کار هستند و خطری برای دشمن ندارند.

خب در اينجا اين مطلب مطرح می‏شود که چرا اينها معامله نمي‌كنند؟ چرا نرمش و سازش نمي‌كنند؟ جواب ساده و همگاني آن این است که در هر معامله‌اي انسان بايد كالايي داشته باشد، اگر كسي دستش خالي از كالا باشد، آیا این شخص مي‌تواند معامله کند؟ معامله در جایی است که من چيزي داشته باشم تا بتوانم عرضه كنم. حالا ارزان يا گران بفروشم. آیا كسي که چيزي در دست ندارد مي‌تواند که معامله کند؟ نه‌اينكه نمي‌تواند، بلکه نمی‌خواهد. اينها كساني بودند كه آنچه را كه داشتند، قبلاً پيش فروش كرده بودند و دیگر چيزي نداشتند. مثل اين است كه يك مشتري سراغ جنسي بیاید و بگوید که فلاني اين جنس چیست؟ در جواب بگوییم که ما قبلاً این جنس را فروختيم و پولش را هم گرفتيم. اينكه این اشخاص، اهل مبايعه نبودند برای این است که چیزی در دست نداشتند و نمی‌خواستند جنس پیش‌فروش شده خود را به دیگری بدهند.

خداوند در سورة توبه می‏فرماید: «إِنَ‏ اللَّهَ‏ اشْتَرى‏ مِنَ‏ الْمُؤْمِنينَ‏ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ»؛ برخی مؤمنین همه چیزشان را در إزای بهشت به خداوند فروخته‌اند، «يُقاتِلُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ»؛ اينها در راه خداوند جهاد مي‌كنند، مي‌كشند و كشته مي‌شوند، «وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى‏ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيم»؛[6] همه چیزشان را پيش فروش كردند و دیگر هيچي ندارند. اهل معامله نيستند چون قبلاً فروختند و به تعبير ساده، پولش را هم گرفتند. بعد خداوند این اشخاص را توصيف مي‌كند، «التَّائِبُونَ‏ الْعابِدُونَ‏ الْحامِدُونَ السَّائِحُونَ الرَّاكِعُونَ السَّاجِدُونَ الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الْحافِظُونَ لِحُدُودِ اللَّهِ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنين»؛[7] اينها سست‌عنصر نيستند، بلکه افرادی پاك‌باخته و صادق هستند که آنچه را که داشتند در طبق اخلاص گذاشتند. تاريخ هم گوياي همين مطلب است.

من چند نمونه گفتم كه یک مقدار مسائل برای شما روشن‏تر شود. وقتی که به صدر اسلام هم مراجعه كردم همين بوده است و غیر از این هم نباید باشد. اين افرادي كه در زمرة صحابه هستند را مراجعه کنید، در تاريخ هم شده است که اینها همه چیزشان را در طبق اخلاص گذاشته‏ بودند. ‌ امّا بعد از پيغمبر اكثر آن افراد معامله كردند. داستان كربلا[8] و اين وقايع و حوادث تاريخي، در اسلام گوياي همين معنا است.

اين‏طور نبود كه كفّار از بیرون بیایند و مزاحم مسلمين شوند. اصلاً بعد از آنكه اسلام گسترش پيدا كرد، ما چنین مزاحمت‌هايي را از جانب کفّار نداشتیم. آنچه كه بود از داخل بود. يعني كساني كه بر سر سفره اسلام و نظام اسلامي تغذيه مي‌كردند، همان‏ها بودند که مزاحم مسلمین می‏شدند. همان‏ها اين ضربه‌ها را مي‌زدند. اصحاب علي(علیه‏السلام) در اقليّت بود. شما ببینید کسانی كه در تاريخ مطرح بودند و با اين معامله‌گرها درگير بودند، چه كشيدند؟! «کالجبل الراسخ لا يحرك العواصف»؛ كه من تعبير قرآني كردم که پيش فروش كرده بودند.

در رواياتي كه از علي (علیه‏السلام) نقل شده است که حضرت می‏فرماید: ممکن است براي شما ثمنهايي قرار بدهند، اما مواظب باشید که خود را ارزان نفروشید. خودتان را به پول و رياست نفروشيد، مواظب باشید! کسانی که خودشان را می‏فروشند خودفروش هستند. بعضی‌ها خود را به پايين‌تنه می‌فروشند، برخی به پول و برخی به مقام! امّا بدبخت‏تر از همه کسانی هستند که خود را برای دنیای دیگری می‌فروشند؛ مثل ابن‌ملجم.

تو گران قیمت هستی. مشتري تو خداست. ارزش تو جنّت است، «إِنَ‏ لِأَنْفُسِكُمْ‏ أَثْمَاناً فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِالْجَنَّة»؛[9] براي جانهاي شما ثمنهاي مختلفی وجود دارد. هم رياست، هم پول، همه چيز مي‌شود، امّا مواظب باش و خود را جز به بهشت نفروش! «أَلَا إِنَّهُ‏ لَيْسَ‏ لِأَنْفُسِكُمْ‏ ثَمَنٌ‏ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا»؛[10] چقدر زيبا مي‌گوید! هان آگاه باش براي جانهاي شما ثمني جز بهشت نيست، پس آنها را مگر به بهشت نفروشيد. خودت را به خدا بفروش. بگذار که مشتريت خدا باشد. بگذار که خداوند تو را بخرد.

ولي چه كنيم که اين صحنه‌هاي دردناك تاريخ كه پيش مي‌آید، برای همين خودفروشي‌ها است. وقتی مسلم‌بن‌عقيل می‌آید و وارد کوفه می‏شود نزدیک به دوازده هزار نامه به حسين(علیه‏السلام) نوشته و ارسال شده بود. امّا شعار و حرف فراوان است امّا مرد عمل کم است. «يُعجِبك قولهُ»؛[11] امّا عمل نمی‌کنند.

من در يك قطعة تاريخي ديدم كه وقتی عبيدالله (لعنت‏الله‏علیه) وارد كوفه شد، مردم او را نشناختند و مردم خيال كردند که امام حسين (علیه‏السلام) آمده است. ‌غوغايي به پا شد. صورتش را بسته بود. يك نفر رو کرد به او و گفت که: ای پسر پيغمبر ما چهل هزار نفر هستیم که با مسلم بيعت كرديم و همه آماده هستیم. ده‌ها هزار نفر با مسلم بيعت كردند، امّا بعد چه شد؟ وقتي بنا شد معامله که شود، اشراف كوفه را دعوت كرد و برای فریب مردم راه‏های مختلفی را پیش کشید. كار به جايي رسید كه وقتی مسلم وارد مسجد كوفه می‏شود و نمازش را می‏خواند و می‏بیند که سي نفر بیشتر همراه او نیستند. مسجد كوفه‌اي كه مملو از جمعيت بود. بعد در تاريخ دارد که نماز که تمام شد، خواست بيرون بیاید دید که در صحن مسجد ده‌ نفر شدند. از در مسجد که بیرون آمد نگاه كرد و دید که یک نفر هم نيست. بحث چه بود؟ همین بود که معامله كردند. هر کسی یک‏طور امتحان می‏شود. «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ‏ الْخَوْفِ‏ وَ الْجُوعِ‏ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرين».[12]






--------------------------------------------------------------------------------

[1]. سورة بقره آیات 155و156

[2]. سورة آل عمران آیة 169

[3]. بحار الأنوار، ج‏ 50، ص 215

[4]. سورة بقره آیات 204 تا 206

[5]. سورة بقره آیة 207

[6]. سورة توبه آیة 111

[7]. سورة توبه آیة 112

[8]. ان‏شاءالله بحثم در آینده راجع‏به آزمايشهاي الهي است که می‏رسیم. این بحث را به مناسبت ايّام انتخاب كردم. گفتم شاید بيش از ده سال گذشته این بحث را مطرح کردم ولي مطرح کردن دوبارة بحث چه بسا مفيد فایده باشد.

[9]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 168

[10]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 232

[11]. سورة بقره آیة 204

[12]. سورة بقره آیات 155و

لينک خبر : http://www.bultannews.com/fa/news/134824/چرا-دشمن-تصمیم-به-شهادت-صیاد-شیرازی-گرفت-صیاد-شیرازی-اهل-معامله-نبودديدگان-من-از-ديدارش-محروم-است-ولي-او-شاهد-و-من-مشهود-او-هستم
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
گاهی اوقات فکر میکنم اگه من اون زمان بودم و اون خوف حکومت ابن زیاد و اون دو رنگی مردم کوفه که تاثیر گذار بود،واقعا اجازه میداد پشت سر مسلم نماز بخونم؟اجازه میداد برم جزو معدودی از اون 72 نفر و جایی برم که میدونستم اخرش جز کشته شدن نیست؟خودمون رو راحت گول نزنیم.بنظرم بسیااااارر جرات و مردونگی و ایمان میخواسته.مثل صیاد شیرازی بودن خیلی سخت هستش.مثل شوشتری بودن اسون نیست.خدا مارو جزو این دسته از انسانها قرار بده انشاالله.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دیروز چهاردهمین سالگرد شهادت امیر ارتش اسلام سپهبد علی صیاد شیرازی بود92/1/21 . یادش همیشه گرامی باد


دانلود کتاب صیاد دل ها

[url="http://www.aja.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=News&CategoryID=2456a1b9-cc59-46f2-b716-b5361f324905&WebPartID=389a2db6-a709-4004-b6b0-4f66ba190115&ID=4e430d6d-7940-4a5e-94fa-330596deb9a4"]http://www.aja.ir/po...fa-330596deb9a4[/url]

دانلود کتاب آرام تر از همیشه

[url="http://www.aja.ir/portal/Home/ShowPage.aspx?Object=News&CategoryID=2456a1b9-cc59-46f2-b716-b5361f324905&WebPartID=389a2db6-a709-4004-b6b0-4f66ba190115&ID=c3150f1d-c45f-4d6d-a80f-5a91dbd80065"]http://www.aja.ir/po...0f-5a91dbd80065[/url]


از مدیران سایت هم به خاطر بالا اوردن یک تاپیک قدیمی پوزش می خوام . نخواستم یک تاپیک جدید (تکراری ) رو ایجاد کنم

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
کتاب فوق العاده زیبایی است برای دوستانی که به این سبک کتب علاقه دارند.تاکید میکنم حتما بخونیدش.

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
[color=#800080]گروه حماسه و مقاومت [url="http://www.farsnews.com"]خبرگزاری فارس[/url][/color]- زمستان سرد و سختی بود و مدام برف و باران می‌بارید. وضعیت عبور و مرور، حالت خاصی داشت. در روز خودرو نمی‌توانست عبور کند. از بس گل و لای بود به جای پوتین‌ها که درگل و لای گیر می‌کردند از چکمه‌های بلند باغبانی که همه کمک مردمی بود استفاه می‌کردیم.

[url="http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/01/19/13910119000108_PhotoA.jpg"]http://media.farsnew...0108_PhotoA.jpg[/url]


یکی دیگر از مشکلات ما سوخت بود که در آن نقطه کور به سختی به دست می‌آمد. جیره سربازان نیز مشکل دیگر ما بود. تا آنجایی که مقدور بود جیره را خشکه از ارتش دریافت می‌کردیم. ارتش به ما چندین تن برنج و روغن و گوشت می‌داد اما مشکل ما حمل آن‌ها بود.
شب در تاریکی یکی برای این که از شلیک دشمن در امان باشیم این اقلام را شبانه‌ به دوش سربازها از کوه‌های سخت عبور می‌دادیم و بعد به وسیله جیپ یا خودروهای آیفا که همه روسی بودند عبور می‌دادیم که اکثراً مورد اصابت گلوله قرار می‌گرفتند و از بین می‌رفتند.
برای آوردن سوخت نیز دردسر داشتیم؛ ارتش در آن زمان تانکرهایی داشت که سه تانکر بغل هم و روی هم نصب شده بود که در هر قسمت آن نفت و بنزین و گازوئیل می‌ریختیم. ما این تانکرهای 20 هزار لیتری را زیر تپه‌ها مدفون کرده بودیم که اگر گلوله هم خورد منفجر نشود. حدود چهار یا پنج متر خاک روی این تانکرها بود و بغل تپه را شکافته بودیم و سوختی که به سنگرها می‌رساندیم با پیت‌های بیست لیتری و توسط سرباز آورده می‌شد که آن هم سختی خود را داشت.
از طرفی آشپزخانه ما درست زیر هدف دشمن بود. هر بار که سربازها برای دریافت غذا مراجعه می‌کردند دشمن دقیق می‌دید و با مینی کاتیوشا یا سلاح‌های دیگر همان جا را مورد هدف قرار می‌داد و تلفات سنگین بود. ناچار شدم به این وضعیت خاتمه دهم و فکری اساسی بکنم. دوباره به حاجی عباسی زنگ زدم و گفتم: حاجی‌جان، من برای هزار نفر قوری و کتری و قاشق و چنگال و ظروف می‌خواهم.
با خنده گفت: این‌ها را برای چه می‌خواهی؟ مهمانی دارید؟
گفتم: هر وقت کمک را رساندی متوجه می‌شوی!
یک هفته طول نکشید که حاجی عباسی وسایل مورد نیاز و چراغ‌های خوراک‌پزی را به ما رساند. به هر سنگر یک چراغ والور رسید که هم می‌توانستند روی آن آشپزی کنند و هم سنگر را گرم نگه می‌داشت، به علاوه یک کتری، قوری، قابلمه و تعدادی قاشق و بشقاب رویی...
روزانه به هر سنگر مقداری برنج با سیب زمینی و مواد خوراکی دیگری می‌دادیم که خودشان آشپزی کنند. روزهای اول با سیب زمینی غذا درست می‌کردند چون راحت بود. به هر جهت کم کم به آشپزی وارد شدند و نیاز آن‌ها را وادار به آموزش کرد.
مشکل دیگر ما نان بود که می‌بایست نان را از سنندج برای ما می‌‌آوردند که تا به دست ما می‌رسید بیات شده و کپک می‌زد. باز هم از حاجی عباسی کمک گرفتم. از او خواستم تلبمه‌‌های مثل چراغ پریموس هست و تابه‌های بزرگی که به آن ساج می‌گفتند، برای ما تهیه کند.
مثل همیشه خیلی زمان نبرد که حاجی عباسی مهربان و خداشناس همه را برای ما تهیه کرد و ما در داخل منطقه نبرد یک خبازخانه زیر یک ارتفاع بنا کردیم و لوله‌کشی کردیم که از این تلمبه‌ها با فشار نفت استفاده می‌کردیم و مسیر آن را ارتفاع دادیم. تعدادی سرباز از گروهان که در نانوایی کار کرده بودند جمع کردم.
روزهای اول خمیری تحویل می‌دادند با گلی که زمین می‌زدند، خیلی تفاوت نداشت ولی کم کم این کار را یاد گرفتند و روی ساج‌ها نان می‌پختند.
ما حسابی خودکفا شده بودیم و بیرون از دشت پنجون هیچ کاری نداشتیم که تلفات بدهیم. بعدازظهر ساعت چهار در عقب یگان دژبان گذاشته بودم و راه را می‌بستیم، حتی درجه‌‌دار و افسری که می‌خواست به گروهان ارکان در شرق دشت پنجوین برود اگر تا چهار نرفته بود دیگر اجازه خروج نداشتند، چون دشمن کمین نشسته بود و اکثر هنگام خروج راه را به اشتباه می‌رفتند که یا مجروح یا اسیر می‌شدند. من در آن زمان آن جا در حدود 20 تا 30 اسیر دادم.
تعدادی از سربازان شمالی را که از جنگیدن در خط خارج کرده بودم کارشان ماهی‌گیری شده بود. از سنندج تورهای ماهیگیری خریده بودند و در تاریکی شب تور را به آب می‌انداختند که تا مورد هدف دشمن قرار نگیرند.
رودخانه‌ای که در آن ماهیگیری می‌کردند اسمش قزلچه بود و مال عراق چون ما 160 کیلومتر داخل خاک دشمن بودیم. صبح‌های زود که تور را از آب می‌کشیدند آن قدر ماهی گرفته بودند که به هر سنگر دو، سه ماهی می‌رسید.
یک روز بعدازظهر به من ابلاغ شد که فرمانده نیروی زمینی صیاد شیرازی وارد منطقه شده و خیلی سریع برای احترام نزد ایشان رفتم که با اخلاق نیکویی که داشتند به سنگر من آمدند، چون وقت ظهر بود ابتدا نماز خواندیم.
دو برادر پاسدار هم همراه او بودند، صحبت آنها درباره ارتفاعی بود که پشت سر واحد من قرار داشت. دقیقاً 1904 متر ارتفاع از سطح دریا داشت و قصد حمله به آن ارتفاع را داشتند، گفتم: برادر، ما در دانشکده نظامی می‌خوانیم هرگاه که قرار است حمله‌ای صورت بگیرد باید به پنج سؤال جواب دهیم، که یکی از آن عملیات آینده را تسهیل می‌کند؛ حالا شما چه می‌خواهید و قصد شما از این حمله چیست؟
- ما می‌خواهیم جاده سلیمانیه را در اختیار بگیریم.
نقشه را جلوی دستش گذاشتم و گفتم:
- می‌توانی این نقشه را بخوانی.
- بله...
- این ارتفاعی که شما می‌خواهید به آن حمله کنید چه قدر است؟
- 1904 متر
- و ارتفاع پشت سری آن چه قدر است؟
- 1906، دو متر هم که چیزی نیست.
- ازنگاه نظامی‌ها دو متر یعنی این که روی طبقه اول یک ساختمان یک تیربار بگذارید و همه بدون اسلحه و پیاده‌روی آسفالت بودن و خوب این تیربار همه این‌ها را درو می‌کند.
- خوب پس تکلیف چیست؟
صیاد شیرازی در بحث ما شرکت نمی‌کرد و فقط حکم شنونده را داشت، به برادر پاسدار جواب دادم: من به ارتفاع مورد نظر شما حمله می‌‌کنم ولی یک ساعت می‌توانم نگاهش دارم چون بیش از یک ساعت نمی‌توانیم این ارتفاع را نگه داریم، چون ارتفاع بلند‌تری بالای سر آن هست و دو متر خیلی ارتفاع است.
صیاد شیرازی لبخند بر لب گفت: این قدر عجله نکنید، کمی صبر داشته باشید. من گرسنه‌ام شده، ناهار دارید؟
سریع امربر را فرستادم ناهار را بیاورد، از اتفاق غذای آن روز ما ماهی کباب بود. شهید سرافراز صیاد شیرازی تا نگاهش به ماهی انداخت اخم‌هایش درهم رفت و گفت: فرستادید از سنندج بخرند؟ بگو این را ببرند،برای ما غذای سرباز بیاورند.
گفتم:‌قربان! خوشبختانه امروز تمام سربازان از همین غذا تناول می‌کنند.
به گفته‌ام اعتماد نکرد و یکی از محافظین خود را فرستاد که ببیند سربازان دیگر چه غذایی می‌خوردند. طولی نکشید که محافظ با یک تکه ماهی کباب شده برگشت و گفت: آنها روی آتش ماهی کباب می‌کردند، می‌خوردند. غیر از ماهی هم غذایی دیگری نداشتند.
شهید صیاد گفت: صبوری، جریان این ماهی چیه؟ ما در برنامه‌ ارتش ماهی نداریم.
در حین خوردن ناهار همه را برای او بازگو کردم، از آشپزی سربازها گرفته تا پختن نان و گرفتن ماهی. لبخند رضایت‌بخشی بر لب آورد.
یک هفته پس از آن ماجرا حمله آغاز شد ولی متأسفانه عملیات ما موفقیت‌آمیز نبود و با تلفات خیلی سنگینی همراه بود که بعدها پیکر شهدا تخلیه و به داخل کشور آورده شد.
در آن روزها فکرم مشغول این بود که عراقی‌ها با چه وسیله‌ای برای پرسنل خود آذوقه می‌آوردند، چون آنها هم مثل ما شرایط خوبی نداشتند و جاده آسفالت دره میانه را ما بسته بودیم و نمی‌توانستند از آنجا بیایند. هربار که با دوربین دشمن را زیر نظر می‌گرفتم می‌دیدم که ظهرها به سربازان ناهار نمی‌دهد و شب هم فقط یک ساندویچ، در حالی که ما سه وعده را کامل به سربازانمان غذای گرم می‌دادیم.
برای من جای سؤال داشت که این ساندویچ‌ها از کجا برای این‌ها می‌رسد چون آنها مثل ما خودکفا نبودند. بالأخره طاقت نیاوردم و به یکی از افرادم که بچه زبلی بود گفتم: سرگروهبان، برو در منطقه شناسایی کن عراقی‌ها با چه وسیله‌ای برای پرسنل خود آذوقه می‌برند و اصلاً از چه راهی می‌روند.
بعد از چند روز شناسایی گفت: قربان، عراقی‌ها با قاطر آذوقه را به پرسنل خود می‌رسانند. نزدیک ده شیخ لطیف، عراقی‌ قاطرها را آنجا می‌بندند و بارشان را تحویل می‌دهند و بعد از دو سه ساعت استراحت قاطرها را می‌بندند و بعد حرکت می‌کنند.
تصمیم گرفتم هر طور شده یک گروه تشکیل دهم که بفرستم قاطرها را به غنیمت بگیرند. موضوع را با ستوان حسین یاسینی در میان نهادم و به سرگروهبان گفتم که محل استقرار دقیق قاطرها را بگوید و دوباره آنها را برای بازدید فرستادم البته این بار با دقت بیشتر. پس از شناسایی از منطقه پنج سرباز دیگر به گروه آنها اضافه کردم و دقیق جای آر.پی.جی زن‌ها و تیربارها را مشخص کردند. ده سرباز را نیز مأمور کردیم بتوانند قاطرها را تیمار کنند و حرکت دهند.
مأموریت را برای شب گذاشتیم که خطر آن کمتر بود. بعد از صحبت‌های لازم یک گروه از افراد ورزیده را نیز اسکورت آنها کردیم. همه را از زیر قرآن رد کردیم و من با نگرانی در کمین، منتظر برگشت آنها بودم. بیشتر بچه‌های گروه از دهات و ترکمن بودند.
پس از یک ساعت انتظار پر از اضطراب فرماندهی گشتی به من اطلاع داد که قاطرها بازگشتند و بچه‌ها سوار...
دل توی دلم نبود و مدام از خداوند و ائمه اطهار (ع) کمک می‌طلبیدم که برای این عزیزان اتفاقی نیافتد و سالم به قرارگاه برگردند.
به یاری خداوند قبل از روشنی هوا برگشتند و از کمینی که من بودم عبور کردند. تازه آن موقع بود که نفس راحتی کشیدم. با دیدن قاطرها تازه به این موضوع فکر کردم که جو و علوفه از کجا بیاوریم. چند نفر از بچه‌‌ها را فرستادیم که بوته‌های خشک شده را بکنند و موقت به آنها بدهیم، بعد با بی‌سیم به کرمانشاه اطلاع دادیم که ده قاطر به غنیمت گرفتیم که زبان بسته‌ها نیاز به جیره دارند و برای ما جو و یونجه بفرستند. تقاضای یک دامپزشک کردیم چون نیاز به معاینه داشتند که معلوم شود مریض نیستند.
قاطرها در آن کوه و کمر حکم بهترین آیفاهای روسی را برای ما داشتند که می‌توانستیم از آن به بهترین نوع استفاده کنیم.
با بالا آمدن خورشید و روشنی روز به سراغ قاطرها رفتم روی کپل‌های آن مهر خورده بود که متعلق به کدام لشکر و تیپ عراق هستند. از آن تاریخ به بعد قاطرها حکم وسیله نقلیه را برای ما پیدا کردند و تمام آذوقه و مواد سوخت را با آنها جابه‌جا می‌کردیم و به راحتی به قرارگاه می‌رساندیم.
بعد از گذشت مدتی که از آن منطقه عوض شدیم قاطرها را بار دو کانکس کردم و به سومار آوردم، اما در آمادگاه سومار هیچ کس زیر بار قاطرها نرفت و حاضر نبودند آنها را تحویل بگیرند در آخر ناچار شدم همه را رها کنم...

[b]سرتیپ جانباز رضا صبوری زاده[/b]

http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13920613001415
  • Like 1
  • Upvote 13

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

داده نگاشت از سپهبد شهید علی صیاد شیرازی

473799B3-A61B-42B6-820E-2F6A9E7D4016.jpe

شهادت 21 فروردین 1378

ویرایش شده در توسط mehdipersian
  • Like 1
  • Upvote 5

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط FLANKER
      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385294.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385295.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385335.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385333.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385300.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385309.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385302.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385304.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385306.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385307.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385334.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385336.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385337.jpg

      http://www.farsnews.net/plarg.php?nn=M385338.jpg
    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط GHIAM
      با استفاده از طول استند موشک فاتح، تونستم ابعاد موشک فتح را به دست بیاورم. موشک فتح دارای طول 6.5 متر و قطر 40 سانتیمتر است. این موشک نسبت به فاتح110 حدودا 2.30متر کوتاهتر و 20 سانتیمتر قطر کمتری دارد.  
      هیچ گونه اطلاعاتی از جنس موتور و جنس بدنه موشک وجود ندارد. اما احتمالا فتح موشکی با وزن 800-900 کیلوگرم، برد  200 - 300 کیلومتر و سرجنگی 150-200 کیلوگرمی باشد. به نظر میر‌سد سپاه قرار است این موشک را جایگزین نسخه های اولیه فاتح 110 کند. هرچند سرجنگی سبکتری نسبت به فاتح دارد برای زدن اهداف نرم از جمله زیرساخت‌های نفتی، مراکز صنعتی، اهداف غیرمقاوم نظامی و ... بسیار موثر است. 
      با توجه به ابعاد و وزن موشک فتح، می‌توان 4 تیره از این موشک را مانند فجر 5 از روی حامل IVECO پرتاب کرد.  
       

       
       

       

       
       
       
    • توسط mehdipersian
      شناور شهید باقری به بالگرد، موشک و پهپاد مجهز خواهد شد 
      فرمانده نیروی دریایی سپاه:

      شناور شهید باقری که در آینده ساخت آن به اتمام می‌رسد، علاوه بر داشتن یک ناوگروه در داخل خود، باند پرواز هم دارد که پهپاد می‌تواند از روی آن حرکت کرده و به پرواز درآید و در بازگشت هم می‌تواند بر روی آن بنشیند.
      شناور شهید باقری با ۲۴۰ متر طول و ۲۱ متر ارتفاع، مجهز به بالگرد، موشک و پهپاد است.
      این شناور به گونه‌ای در حال ساخت است که از روی عرشه آن حدود ۶۰ پهپاد می‌تواند پرواز کند و بنشیند.
      وستانیوز
       
    • توسط mehdipersian
      مرداد گذشته، یک ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه برای ایران از پایگاه فضایی بایکونور پرتاب شد و انتظار می‌رود سه ماهواره دیگر نیز در سال‌های آینده به فضا پرتاب شوند. همچنین شواهد قانع‌کننده‌ای وجود دارد که نشان می‌دهد یک شرکت روسی در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی برای ایران است که در سال 2024 در مدار زمین ثابت قرار می‌گیرد.
       
      ماهواره ی خیام:

       
       
      مرداد 1394، ایران با دو شرکت روسی در مورد پرتاب ماهواره سنجش از دور ساخت روسیه که توسط ایران اداره می شود، به توافق اولیه دست یافت. ماهواره ایرانی در 18 مرداد 1401 به وسیله ی شرکت روس کاسموس به فضا پرتاب شد. 
       
      مشخصات فنی ماهواره:

      مشخصات فنی ماهواره توسط روسیه و ایران اعلام نشده است ولی می توان از یک حق اختراع منتشر شده توسط شرکت NPK Barl در مرداد 1401 اطلاعات جدیدی بدست آورد. این طرح یک ماهواره سنجش از دور با وضوح بالا را توصیف می کند که دقیقاً شبیه خیام است. دارای یک گذرگاه شش ضلعی و چهار پنل خورشیدی است که با زاویه 45 درجه نسبت به محور طولی ماهواره به سمت پایین امتداد دارند. 
       
      محموله یک تلسکوپ کورش(Korsch) با پنج عنصر نوری است. تلسکوپ کورش یک تلسکوپ آناستیگمات سه آینه ای فشرده است که میدان دید وسیعی را ارائه می دهد. این تلسکوپ تصویربرداری را در یک کانال پانکروماتیک و چهار کانال چند طیفی (نزدیک مادون قرمز، قرمز، سبز و آبی) ارائه می دهد. سه پیکربندی ممکن برای تلسکوپ ارائه شده است که همگی با نسبت کانونی f/11.53 (نسبت کانونی تقسیم فاصله کانونی بر دیافراگم است)میباشند. مقادیر سه پیکربندی عبارتند از:
       
      دهانه / فاصله کانونی
      0.535 متر6.17 متر
      0.75 متر8.65 متر
      1.1 متر12.68 متر
       
      در اولین پیکربندی که در شکل زیر نشان داده شده است، وزن تلسکوپ 125 کیلوگرم و طول آن 1.8 متر است.
       

       
      دو پیکربندی دیگر منجر به گذرگاه طولانی‌تر می‌شود، اما نیازی به تغییر در جعبه‌های الکترونیکی محموله و آرایه‌های پیکسل CCD ایجاد نمیکند. این تلسکوپ از یک آرایه کانونی کروی و نه مسطح برای کمک به جلوگیری از لکه دار شدن تصاویر استفاده می کند. یک آرایه اسکن الکترونیکی داده‌ها را در باند X با سرعت‌های 480 مگابیت تا 1.5 گیگابیت بر ثانیه به زمین ارسال می‌کند (نرخ بالاتری نسبت به گزارش NPK Barl در فوریه 2021 ).
       
      سازنده محموله نوری مشخص نیست، اما برخلاف تخصص این شرکت در سیستم های زمینی می تواند خود NPK Barl باشد. طی نمایشگاهی در سال 2019، این شرکت تلسکوپ سنجش از دور را به نمایش گذاشت که انتظار می‌رفت ظرف دو سال آینده به فضا پرواز کند. گزارش شده است که وزن آن تنها 46 کیلوگرم است و همچنین کوچکتر از نمونه ثبت اختراع به نظر می رسد، اما تنها ماهواره میزبان ممکنی که در حال حاضر برای آن قابل شناسایی است، خیام است. احتمالاً تنها یک بخش از تلسکوپ به نمایش گذاشته شده است. 

       
      در یکی از نقشه‌های همراه با حق ثبت اختراع(پتنت) ، ماهواره در بالای طبقه فرگات در داخل محفظه محموله موشک سایوز-2-1a قرار دارد (که نشان می‌دهد پرتاب اولیه به وسیله ی این ماهواره بر به جای سایوز-2-1b سنگین تر بود).
       
       اگرچه پتنت‌ها به ندرت به پروژه‌هایی اشاره می‌کنند که به آن‌ها مربوط می‌شود، اما در اینجا ماهواره در واقع متعلق به پروژه 505 نشان داده شده است. همانطور که در نقاشی زیر مشاهده می‌شود، ماهواره‌ها به اندازه‌ای کوچک هستند که سه عدد از آنها در داخل دماغه قرار گیرند.
       
       
       
      کاربرد خیام:
       
      به طور رسمی، خیام تنها کاربردهای غیرنظامی در زمینه هایی مانند کشاورزی، مدیریت منابع طبیعی و نظارت بر محیط زیست خواهد داشت. مدت کوتاهی پس از پرتاب، رئیس سازمان فضایی ایران مدعی شد خیام به دلیل اندازه کوچکش نمی تواند به عنوان یک ماهواره جاسوسی استفاده شود. با این حال، وضوح زمینی گزارش شده آن (0.73 متر) برای انجام کارهای شناسایی ارزشمند کافی است. 
       
      مرکز کنترل ماموریت خیام:
       

       
       
      به گزارش اخبار ایران، مرکز کنترل ماموریت خیام در مرکز فضایی ماهدشت که تقریباً در 60 کیلومتری غرب تهران و نرسیده به شهر کرج قرار دارد. این مرکز در اوایل دهه 1970 برای دریافت اطلاعات از ماهواره های سنجش از دور خارجی تأسیس شد که اولین آنها ماهواره های لندست ایالات متحده بود. همانطور که در تصاویر Google Earth مشاهده می شود، ساخت یک ساختمان جدید در این سایت حدود آوریل 2020 آغاز شد و اکنون کامل شده است. احتمالاً در گزارش تلویزیون ایران که پس از پرتاب خیام از مرکز کنترل مأموریت پخش شد، دو آنتن سهموی در شمال شرقی ساختمان جدید دیده می‌شود.
       

       
      همکاری های روسی/ایرانی بعدی:
       
      خیام پیش بینی می شود حداقل پنج سال فعالیت داشته باشد و قرار است در سال های آینده ماهواره های بیشتری نیز به آن ملحق شوند. پس از پرتاب، حسن سالاریه اعلام کرد که ایران سه ماهواره دیگر از همین نوع را سفارش داده است و افزود: اولین ماهواره در مجموع 40 میلیون دلار هزینه داشته است.
       
      به نظر می رسد که همکاری فضایی بین روسیه و ایران اکنون فراتر از حوزه سنجش از دور است. در هفته‌های اخیر شواهدی به دست آمده است که روسیه در حال ساخت یک ماهواره ارتباطی زمین‌ایستا برای ایران با نام اکواتور (به روسی به معنای «استوا») است. این نام برای اولین بار در سال 2020 در بیوگرافی مختصری از متخصص ISS Reshetnev، تولید کننده پیشرو روسیه در ماهواره های ارتباطی مستقر در نزدیکی کراسنویارسک در سیبری ظاهر شد. در کنار آن بسیاری دیگر از پروژه ها نیز به آن اشاره شد که این شخص در آن مشارکت داشته است و جزئیات بیشتری ارائه نشده است.
       

       
      ایران در نهایت قصد دارد ماهواره‌های ارتباطی زمین‌ایستا را با استفاده از پرتاب‌کننده‌های بومی پرتاب کند، اما به‌نظر نمی‌رسد ماهواره‌هایی که در آینده قابل پیش‌بینی به فضا پرتاب می‌شوند، قادر به قرار دادن محموله با این ویژگی در این نوع مدار باشند. بنابراین، این کشور احتمالاً برای پر کردن جای خالی باقیمانده نیز به روسیه متکی خواهد بود. اگر معامله‌های دیگری در این زمینه هنوز وجود داشته باشد، پشت درهای بسته انجام شده است. 
       
      ________________________________________
      تلخیص و ترجمه از mehdi persian برای میلیتاری
      ________________________________________
      منبع:
      https://www.thespacereview.com/article/4475/1
       
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.