امتیاز دادن به این موضوع:

Recommended Posts


يك شركت آمريكايي ساخت هواپيما اعلام كرد مقام‌هاي اسراييلي تمايل دارند يكصد هواپيماي جنگي از نوع اف - ۳۵جديد را خريداري كنند.
روزنامه اسراييلي معاريو روز پنج شنبه با اعلام اين خبر افزود، برخي مديران شركت لاكهيد مارتين به تازگي به تل‌آويو سفر كرده‌اند تا با اليعايزر شكيدي فرمانده نيروي هوايي اسراييل و برخي مقام‌هاي عالي رتبه ارتش اسراييل درباره اين معامله گفت و گو كنند.
بر پايه اين خبر، هواپيماهاي اف ۳۵كه جديدترين در نوع خود است ، هواپيماي جنگي اصلي در نيروي هوايي آمريكا در آينده خواهد بود.
روزنامه ياد شده نوشت : اگر اين معامله صورت گيرد، نيروي هوايي ارتش اسراييل ، اولين هواپيما از اين نوع را در سال۲۰۱۴ميلادي دريافت خواهد كرد.
آمريكاطي سالهاي گذشته هر سال ميلياردها دلار كمك بلاعوض به سردمداران اسراييلي اهدا كرده كه بخش مهمي از آنها در قالب انواع تجهيزات پيشرفته نظامي ، سلاح‌هاي جديد و غير متعارف بوده است.
بخشي از اين سلاحها را اسراييل در جنگ اخير خود عليه لبنان استفاده كرد و هزاران تن از مردم بي‌گناه اين كشور را با آنها به خاك و خون كشيد.

irna.ir

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تصویر

جنگنده ي F.35 (با اسم آزمايشي x.35) نتيجه ي مناقصه ي جنگنده ي ضربتي مشترك(JSF) با اسم كامل(Joint Strike Fighter) مي باشد اما كليات طرح JSF به سالهاي 86 تا 91 باز ميگردد كه در آن زمان به دنبال اعلام نياز نيروي دريايي و هوايي براي جنگنده اي كم هزينه با كارايي بالا(و همچنين كم پيدا) براي جايگذيني جنگنده هاي F.14 و F.16 و F.18 شكل گزفت(البته از همان ابتدا برنامه ريزي براي سه مدل از اين جنگنده بود كه در ادامه خواهيد خواند) در ابتدا سه گروه براي اين پروژه اعلام آمادگي كردند شامله 1.لاكهيد مارتين 2.بويينگ 3.تركيب مكدانل داگلاس و نورثوپ گرومن به همراه هوافضاي انگليس البته گروه سوم بدليل ور شكست شدن مكدانل داگلاس از ميدان خارج شد و تنها گرومن توانست در طرح شريك شود و اين اولين بار بود كه يك هوا پيما براي سه نيرو طراحي مي شد(نيروي هوايي دريايي و سپاه تفنگداران دريايي) در سال 98 هر دو شركت بويينگ و لاكهيد اقدام به نمايش پيش نمونه هاي خود نمودند X-32 مربوط به بويينگ معروف به قورباقه ي چاق(اصلا جنگنده ي خوش استيلي نبود) و طرح X-35 شركت لاكهيد كه در نهايت لاكهيد بدليل برتري هاي طرح پيشنهادي مناقصه را برد اما دلايل برتري:طرح فن متحرك لاكهيد بسيار بهتر از طرح توليد مستقيم نيرو در X-32 و اما ديگر دلايل ريسك فني طرح لاكهيد كمتر بود هزينه ي نگهداري كمتر و قدرت رانش بيشتر دانست
اما ويژگي هاي خود جنگنده F.35 قرار است در سه مدل ساخته گردد
مدل A كه براي نيروي هوايي در نظر گرفته شده و جنگنده اي باقابليت پروازي عاديست و قرار است جايگزين فالكن (F.16) و A.10 گردد
مدل B كه براي سپاه تفنگداران دريايي(USMC) طراحي شده و داراي برد زياد و قابليت نشست و برخواست كوتاه براي جايگزيني هايير در نظر است
مدل C كه براي نيروي دريايي (USN) و نيروهاي انگليسي در نظر گرفته شده كه دارايي قابليت ناو نشيني و نشست و برخواست كوتاه است
در مورد كم پيدايي جنگندهي F.35 بجز در مدلB بدليل عدم نياز جنگنده اي كم پيداستاز اصول كم پيدايي اين جنگنده مي توان به اسستفده از بدنه ي تقريبا يك پارچه اشاره كرد بدين معني كه ساختار بال با بدنه يكپارچه است بو بداخل بدنه فرو مي رود(برخلاف جنگنده هاي كنوني)در بدنه ي F.35 به ميزان قابل توجهي از مواد مركب استفاده گرديده كه اين به صرف هزينه ي كمتر و نگهداري آسانتر كمك مينمايد پسگرايي بال و دم نسبت به لبه ي جلويي 35 درجه و نسبت به لبه ي عقبي 15 درجه است سكانهاي عمودي ثابت هواپيما داراي پسگرايي تا 35 درجه و انحراف تا 25 درجه هستند(بعد از مدتها يك جنگندهي مدرن بر سلطه ي بيش از 50 ساله ي بالهاي پسگرا خاتمه داد)
اما موتور اين جنگنده از موتور F.119 ساخت شركت پرات اندويتني استفده مي كند نكته جالب در مورد اين موتورها اين است كه با وجود فناوري پيشرفته و كارآمد آن، قيمت پايين تري نسبت به موتورهاي ديگر دارد و نگهداري آن نيز راحتر است هركدام از موتورها نيروي پيشراني به اندازه 15420 كيلوگرم و با استفاده از پس سوز (afterburner) اين نيرو به 22675 كيلوگرم مي رسد.
ساخت رادار F-35 را بخش سيستم هاي الكتريكي شركت نورثروپ گرومن عهده دار است و براي اين كار شركت گرومن دست به گسترش رادار APG-77 زده است و با مدرن كردن آن اميدوار است كه هوشمندترين رادار در حال حاضر راطراحي كند البته هيچگاه از توانايي هاي كامل اين رادار در انواع صادراتي استفاده نخواهد شد(شمار انتنهايي رادار از 62 براي رپتور به 21 براي F-35 كاهش يافته) گفته ميشود F-35 به تجيزات داخلي الكترونيك يكپارچه مجهز است(همانند رپتور) كه براي كاهش هزينه ها در تمام جنگنده ها از تجيزات استاندار استفاده خواهد شدهمچنين اين جنگنده به همراه رادار خود از سامانه ي SA براي هرچه راحت تر كردن كنترل رادار بهره ميبرد كه اين سامانه وضعيت آسمان نبرد دستورات و اجازه ي شليك موشكها و اسكن زميني و... را اجام مي دهد و گذارش مي نمايداز ديگر سامانه ها ميتوان به سامانه ي جلونگر فروسرخ كه به منظور پرواز در ارتفاع پايين و آشكار سازي عوارض زميني و پدافن هاي دشمن استفاده مي شود نام برد
اما تسليحات F-35 داراي يك محفضه ي جنگ افزاري در زير بدنه است كه براي منظور هاي كم پيداييست در صورت عدم لزوممي تواند از آويزگه هاي زير بال نيز بهره ببرد
در بعد كوتاه برد از موشكهاي رايج سايد وايندر (احتمالا در دو مدل X و M )استفاده خواهد كرد و در بعد ميانبرد از امرام استفاده ميكند(احتمالا از مدل C كه از يك جستجو گر چند طيفي براي ردگيري موشكهاي كروز كم پيدا بهره ميبرد)
اما تسليحات اصلي جنگنده (چون وضيفه ي اصلي اين جنگنده نقش هجومي و ضربتيست)از انواع -55/78/87 CBU(اين ها بمب هاي خوشه اي با قدرت انفجاري ار حداقل22 كيلوگرم اين بمب ها بمب هاي هوا انفجاري هستند و قبل از رسيدن به زمين منفجر ميشوند و تاثير هولناكي بر روي وصايل زرهي و بخصوص نفرات پياده دارن چيزي شبيه مين در روي زمين بقدر وحشتناك هستند كه از آنها براي پاكسازي ميادين مين استفاده ميشود) تا بمب هاي هدايت دقيق (GBU) و درنهايت يكي از هولناك ترين بمب ها بمب هاي سري JADAM (مانند سري GBU) اين بمب ها تركش شونده براي منظور ها تهاجمي مستقيم استفاده ميشوند و درنهايت بمب هاي DAACM كه براي تهاجم عليه فرودگاه ها كاربرد دارند و انواع موشكهاي هوابه زمين باضافه ي يك توپ 27 ميليمتري ماوزر در نمونه هاي عادي و درنمونه هاي عمود پرواز از توپ هاي غلافدار استفاده ميكند
درنهايت طبق برنامه ريزي ها قرار است مدل هاي A درسال ۲۰۱۱ ميلادي با قيمت ۴۰ ميليون دلار به فروش برسند و مدل CوB نيز در سال 2012 وارد خدمت شوند به هر حال اين نويد تولد آينده ي جنگنده هاي نوين است



مقايسه ي F-35 با F-22 ربتور

بسياري معتقدند اين دو جنگنده بسيار به هم شبيه هستند اما تفاوتها و شباهتها وروديهاي هواي كناري (بعدا تغييراتي كرد) دماغه و بال ذوذنقه اي و سكان عمودي دم مشابه هستند ولي از نظر كلي با وجودي كه رادار F-35 برداشتي با ماهيتي نا معلوم از رادار رپتور است تنها 40 تا 50 دصد توانايي آن راداراست و از نظر پنهانكاري اگر ما رپتور را يك توپ بيسبال در نظر بگيريم F-35 حكم توپ فوتبال را دارد و بازتاب راداريش بيشتر است
در مديريت جنگ هاي نوين قرار است هر F-35 بتواند نقش 2 جنگنده ي F/A.18 را بخوبي ايفا كنددر حالي كه حداقل دو فروند F-35 براي ايفاي نقش يك رپتور نياز است

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جالب است بدانيد فرانسه و انگليس طرح ناوهاي هواپيمابر خود را بر روي استفاده از اين جنگنده قرار داده اند.
احتمالا كشورهاي اروپايي از ساخت جنگنده اي در اين حد نا اميد شده اند. :D

دو ناو آينده انگليس: HMS Queen Elizabeth و HMS Prince of Wales



تصویر


همچنين طرح اسپانيا براي ناو هواپيمابر كوچك.

تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
دستت درد نكند. لطفا منبع را هم ذكر كن؟ :D

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
می توان گفت که جدیدترین هواپیمای نظامی آمریکا، همان جنگنده مشترک عمود پرواز F-35 JSF است. این جنگنده دارای برنامه ای مشترک بوده و مشترکاً توسط شرکت های نورث روپ گرومن، BAE سیستمز، پرات اند ویتنی و رولزرویس اداره می شد. http://garfieldridge.typepad.com/photos/uncategorized/jsf.jpg جنگنده (Joint Strike Fighter ) . جنگنده ایست چندماموریته که برای عملیات هوا به زمین بهینه سازی شده و ماموریت هوا به هوا، اصولاً ماموریت ثانویه وی به شمار می آید. اگر به تصاویر این هواپیما دقت کنید، می بینید که این هواپیما تا حدود زیادی به جنگنده F/A-22 Raptor شباهت دارد و طرح کلی آن مشابه این هواپیما بوده و هم چنین تا حدود زیادی نیز از فناوری های مشترکی بهره می جویند. این هواپیما، در پاسخ به نیاز به هواپیمایی که قابلیت پرواز عمودی را داشته باشد، در مرحله طراحی قرار گرفت، چرا که هواپیمایی که بتواند عمودی از زمین برخیزد، دارای فرسایش قطعات پایین تر و بالاتر از همه طول باند کمتر می باشد که آن را به وسیله ی بهینه ای برای برخاست از روی ناوهای هواپیمابر و همچنین فرود بر روی آن ها می کند. برای انجام این مهم، این هواپیمای پیشرفته تک موتوره، از سیستم وکتورد تراست یا کشش منحرف شده بهره می جوید، یعنی ابتداً همانند موتورهای توربوپراپ نیروی موتور ابتدا به یک جعبه دنده برای کاهش دور انتقال یافته سپس به یک فن یا پنکه عمود بر سطح زمین منتقل می شود. این پنکه نیروی مورد نیاز هواپیما را برای برخاستن تا یک ارتفاع مطمئن تامین کرده و پس از آن، به تدریج قدرت موتور بیش تر به سمت خروجی موتور متوجه شده و از قدرت لیفت فن کاسته می شود و هواپیما به جلو رانده می شود. در سیستم قدرت این هواپیما، برای برخاست، ابتدا دریچه ای زیر و بالای کابین خلبان باز شده و از آن جا لیفت فن هوا را با سرعت زیاد از بالا به سمت پایین پمپاژ می کند. همزمان با این کار، خروجی انتهایی موتور نیز به سمت پایین برگشته و نیروی تراست رو به پایین تولید می کند. این دو محل تولید نیرو، بالانس هواپیما یا تعادل آن را نیز بر قرار می سازند. http://www.armedforces.co.uk/raf/listings/rafjsfb.jpg http://www.jsf.mil/images/gallery/cdp/lockheed/x35c/cdp_loc_cv_007.jpg این هواپیما، بسته به موتوری که روی آن نصب می گردد، دارای بردی بین 2,000 تا 3,000 کیلومتر و حداکثر سرعتی معادل 8/1 ماخ خواهد بود. این هواپیما، قادر است با بیشینه وزنی حدود 22 تن عملیات برخاست یا تیک آف را انجام دهد. البته در گونه دریایی یا ناونشین این هواپیما، که مدل B یا C می تواند باشد، تغییراتی برای توانایی لندینگ یا نشست بر روی ناو از جمله بزرگتر کردن بالها و افزایش سطح فلپ ها و همچنین تغییراتی نیز در موتور آن حاصل می گردد. این هواپیما، برای حمل تسلیحات خود از دو محفظه داخلی و چهار پایلون خارجی استفاده می کند. هر یک از محفظه ها، قابلیت حمل دو موشک یا بمب یا هر سلاح دیگر را دارند و مقرهای خارجی نیز به همین ترتیب می توانند لود شوند. تقریباً در تمامی مدل های این هواپیما، تسلیحات یکسانی به کار رفته و تغییرات تنها در قسمت راداری و سیستم های پیچیده برخاست و نشست صورت می پذیرد. از این جنگنده، تعداد بسیار فراوانی، یعنی حدود 3,000 فروند سفارش داده شده که حدود 1,700 فروند آن برای نیروی هوایی و بقیه برای نیروهای دریایی و ناوگان های آنان خواهد بود. با تمام اوصاف، انتظار می رود که این هواپیما در سال 2008 وارد خدمت شود، یعنی همان سالی که پرنده رویایی اف-14 تامکت بازنشسته و برای همیشه به موزه های هوایی سپرده خواهد شد. منبع:http://air.blogfa.com

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
جنگنده F35 ملقب با صاعقه 2 يك جنگنده همه كاره

تصویر

تصویر

تصویر

جنگنده F35 ملقب با صاعقه 2 يك جنگنده همه كاره از طرحي مشترك توسط دو شركت بزرگ هواپيما سازي آمريكا به منظور ضربه زدن سريع به دشمن طراحي و در نهايت توسط شركت Pratt & Whitney ساخته مي شود . اين هواپيما بعد از پرواز اوليه نامزد گرديد كه در سالهاي آينده 70 تا 90 درصد قدرت نيروي هوايي و درياي امريكا را در اختيار بگيرد . كل طرح ريزي اوليه اين هواپيما برداشتي متفاوت از جنگنده F22 مي باشد . تمامي مدلها مجهز به دوربين مادون قرمز ، سيستم كنترل كننده موشكهاي هوابه هوا و هوابه زمين ، سيستم حمل بمب هاي فوق پيشرفته ليزري هدايت شونده و دستگاه فوق پيشرفته جنگ الكترونيك و سيستم لود مهمات مي باشند . البته ذكر شده كه قابليت نصب و حمل جنگ افزارهاي فوق پيشرفته را دارا مي باشد كه از ذكر نام آنها خودداري شده است .
تنها اشكالي كه كارشناسان از اين هواپيما گرفته اند اين بود كه هر مدل صرفا براي منظوري خاص طراحي گرديده كه در پاسخ مي توان گفت با توجه به تنوع مشخصات هر مدل امكان بكارگيري همه موارد در يك مدل تقريبا غير ممكن است . لازم به ذكر است اولين پرواز اين هواپيما بصورت آزمايشي در تاريخ 24 اكتبر سال 2000 مي باشد و تا بحال فقط پرواز مدلهاي آزمايشي با نامهاي X35 انجام پذيرفته است و پيش بيني شده اولين پرواز رسمي آن البته فقط مدل A تا پايان سال 2006 انجام گيرد .


مراسم افتتاحيه در 24 اكتبر 2000
تصویر

سيستم منحصر به فرد لود مهمات

تصویر

نمايي از ساختمان سه مدل

تصویر

مدل A :
اين مدل به سفارش نيروي هوايي امريكا ساخته شده است نيروي هوايي امريكا بعد از بررسي هاي متعدد برروي جنگنده f22 طرحي را ارائه نمود كه در آن علاوه بر اينكه مشكلات و معايب f22 رفع گرديده بود قابليتهاي جديدي در آن در نظر گرفته شده بود اين طرح اوليه توسط دو شركت كه ذكر شده بررسي و بعد از تغييراتي به وزارت دفاع امريكا عودت داده شد كه پس از تصويب كار ساخت شروع گرديد . در اين مدل با تغييراتي كه در بدنه آن داده شده مشكلات جنگهاي هوابه هوا درهواپيماهاي F15 و F22 كاملا رفع گرديده است و بطور كلي اين هواپيما مدل ارتقاء يافته F16 مي باشد .
اين مدل از سوي وزارت دفاع امريكا بعنوان تنها مدل قابل صادر انتخاب گرديد و مقرر شد با حذف يكسري از دستگاههاي ناوبري اصلي در دو درجه 2 و 3 با قيمت پايه 45 ميليون دلار صادر گردد . بعد از اعلام اين خبر كشورهاي ايتاليا – هلند – اسرائيل – استراليا – كانادا – دانمارك – تركيه – نروژ و سنگاپور سفارشات خود را براي خريد مدل درجه 2 اين هواپيما ارائه كردند كه دولت امريكا با درخواست كشورهاي ايتاليا و هلند موافق نكرد و به آنها مدل درجه 3 را پيشنهاد كرد البته لازم مي دانم كه ذكر كنم منظور از درجه 2 يا 3 ضعف يا عدم كيفيت نمي باشد بلكه صرفا بخاطر نوع دستگاه هاي حذف شده از روي آنها مي باشد. پيش بيني مي شود تحويل آن به بعد از سال 2008 مي باشد .

نمايي زيبا از مدل A

تصویر

تصویر


مدل B :
هواپيمايي با قابليت پرواز در ارتفاع كم با سرعت بسيار بالا مي باشد و در حالت افقي هم امكان پرواز و نشستن در باندهايي با طول كم را نيز دارا مي باشد . مهمترين ويژگي اين مدل فوق العاده عمود پرواز بودن آن است بطوري كه عنوان شده جايگزين كاملي براي هواپيماي قديمي هرير AV-8B و هواپيماي هرير 2 مي باشد و پيش بيني مي شود در آينده اي نزديك با توجه به روابط خوب امريكا با انگلستان در اختيار اين كشور نيز قرارگيرد . F35B داراي موتور توربوفني بسيار قوي با قابليت نشستن و برخاستن در زمينهاي ناهموار مي باشد كه انتقال دادن ستون اصلي اين هواپيما به عقب آن اين قابليت را ايجاد نموده و همچنين از ديگر تغييراتي كه در آن داده شده انتقال سيستم ناوبري آن به عقب هواپيما اشاره كرد . از ديگر قابليت هاي اين مدل مي توان به جانمايي تانركهاي سوخت آن را در كنار موتوربالابرنده اشاره كنيم كه دسترسي به آن را نسبت به مدلهاي ديگر آسان تر نموده است . قدرت اصلي اين هواپيما توسط همان موتورتوربو فن و به شكل منحصر به فردي تامين مي گردد بطوري كه با تعبيه يك لوله خرطوي شكل اين امكان را فراهم آورده تا در هنگام بلند شدن به صورت عمودي همزمان بصورت افقي حركت كرده و بلافاصله به خود حالت جنگي بگيرد كه اين قابليتي بود كه مدتهاست نيروي دريايي امريكا جهت استفاده در ناوهاي جنگلي خود به آن نياز داشت . متاسفانه اين مدل از F35 مشكلاتي از جمله پرداخت هزينه هاي گزاف براي نگهداري و هر پرواز و سنگيني وزن دارد كه البته اين بخاطر استفاده از سيستمهاي بسيار پيشرفته مي باشد كه همين امر باعث سنگين شدن و هزينه نگهداري بالا آن شده است كه اين يكي از معايب اصلي آن مي باشد . مهندسين در تلاشند تا سيستمي را طراحي كنند كه علاوه بركاهش هزينه هاي گزاف نگهداري اندازه اين مدل تغيير و درنتيجه وزن آنرا كاهش دهند .

تصویر

تصویر

مدل C :
مي توان به جرات گفت كه تمام مشخصاتي كه بايد يك جنگنده كامل داشته باشد اين هواپيما داراست جنگنده اي فوق العاده چه از لحاظ طراحي چه از لحاظ حمل تجهيزات . اين هواپيما كه براي خدمت در نيروي دريايي امريكا ( البته نه بطور صرف ) طراحي و ساخته شده است از بين مدلهاي ساخته شده f35 تنها اين مدل به غلطك حمال مجهز گرديد . مدل C مدل را مي توان مدل ارتقاء يافته جنگنده F18-E\F دانست . يكي از قابليت هاي مهم اين هواپيما شركت در تك هاي انفجاري شبانه مي باشد كه مي تواند با حداقل امكان ردگيري توسط راداهاي دشمن نفوذ كرده هدف را منهدم و بازگردد . مدل C را مي توان مدل ارتقاء يافته اي درنظر گرفته كه بسياري از معايب جنگنده هاي قبل از آن در آن برطرف شده كه از جمله مي توان به 35 درصد افزايش بال اشاره كرد كه سبب شده كه سوخت بيشتري حمل كرده و درحالي كه هواپيما مسلح و سنگين است با سرعت بالا در ارتفاع كم حركت كند . استفاده از تيغه دماغه بزرگتر و سكان و سطح پروازي بهتر ، قابليت تا شدن بالها ، اصلاح كردن سيستم كنترل و نيرومند كردن ارابه فرود نسبت به مدلهاي ديگرF35 را مي توان نام برد . در اين مدل دستگاه پيشرفته كنترل موشك در جنگهاي هوابه هوا بكار رفته است از ديگر قابليتهاي اين هواپيماي منحصر به فرد مي توان سيستم فرود خودكار و طراحي و نصب سيستم فوق پيشرفته اژدرانداز اشاره كرد اين سيستم به صورتي طراحي گرديده كه خلبان قادر به كنترل اژدر شليك شده خود مي باشد
تصویر

تصویر

اولين پرواز :
24 اكتبر 2000 مدل X35A
16 دسامبر 2000 مدل X35C
23 جون 2001 مدل X35B

پيش بيني پرواز مدلهاي اصلي :
اواخر سال 2006 مدل A
سال 2007 مدل B

عرضه به بازار :
مدل A در سال 2011
مدلهاي B و C سال 2012


سرنشين :
1 نفر در هر سه مدل

قيمت پيش بيني شده :
45 ميليون دلار مدل A
60 ميليون دلار مدل B
55 ميليون دلار مدل C

ابعاد :

طول :

15/4 متر در مدلهاي A , B
15/5 متر در مدل C

عرض :

10/7 متر در مدلهاي A , B
13/1 متر در مدل C

ارتفاع :

4/4 متر در مدلهاي A , B
4/7 متر در مدل C

مساحت بال :

42/7 متر مربع در مدلهاي A , B
57/6 مترمربع در مدل C


وزن :
9980 كيلوگرم در مدل A
10660 كيلوگرم در مدل B
10885 كيلوگرم در مدل C

حداكثر وزن در هنگام برخاستن :
22680 كيلوگرم در مدل A


ظرفيت باك :
8390 كيلوگرم در مدل A
6045 كيلوگرم در مدل B
8900 كيلوگرم در مدل C


حداكثر وزن مهمات قابل حمل :
5895 كيلوگرم در مدل A
4990 كيلوگرم در مدل B
7710 كيلوگرم در مدل C

موتور :

يك موتور توربوفن F135 ساخت Pratt & Whitney در هر سه مدل
يك انتقال دهنده قدرت توربوفني ساخت Rolls-Royce/Allison در مدل B


شعاع عملياتي :
2890 كيلومتر در مدل A
2000 كيلومتر در مدل B
3000 كيلومتر در مدل C


تسليهات :
يك مسلسل 25 ميلي متري داخلي GAU-12 cannon در مدل A و يك مسلسل 25 ميلي متري خارجي GAU-12 gun pod با محفظه خارجي
دو جايگاه داخلي نصب مهمات در طرفين بدنه و 3 جايگاه جداشونده در زير هر بال

موشكهاي هوابه هوا قابل حمل : AIM-120C AMRAAM, AIM-132 ASRAAM در محفظه و AIM-9X Sidewinder, AIM-120B/C AMRAAM در زير بال

موشكهاي هوا به زمين قابل حمل : AGM-154 JSOW, Brimstone در محفظه و AGM-65 Maverick, AGM-88 HARM, AGM-158 JASSM, Storm Shadow در زير بال

بمب هاي قابل حمل : 87/89 CBU-103/104/105 WCMD , BU-12 Paveway laser-guided,GBU-31/32/38 JDAM,CBU در محفظه و GBU-10/12/16/24 Paveway laser-guided, GBU-31 JDAM, Mk 82/83/84 GP, CBU-99/100 Rockeye II cluster در زير بال
تصویر
رادار :
AN/APG-81 AESA Radar در هر سه مدل
دوربين مادون قرمز AN/AAQ-37 در هر سه مدل
دوربين نشانه روي الكترونيك بر روي هدف در هر سه مدل

رادار پيشرفته F35
تصویر

طراحي فوق العاده كاسكت خلبان
تصویر

موتور پيشرفته مدل B
تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
بايد از آرش تشكر كنم و اضافه كنم آمريكا قصد فروش اين هواپيما رو به طور گسترده داره. از جمله نروژ انگلستان و از همه مهم تر براي ما تركيه قرار داد هايي رو با ايلات متحده بستن.البته تمام سرمايه گذارها روي اين هواپيما هم اونو دريافت ميكنن و تعداد زيادي از كشورها به زودي از وجودش بهره ميبرن...
100 فروند F-35 از سال 2014 به تركها تحويل ميشه كه ميتونه توازن قدرتو تو منطقه از بين ببره... icon_frown
تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

تصویر

تصویر

تصویر

[F-35 فاقد HUD است و از HMDS (نمايشگر روي كلاه) كه بسيار كارآمدتر است استفاده ميكند]

تصویر

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر
تفاوت و سادگي و در عين حال كارآمد بودن اين كابين براي كسي جالب نبود؟؟ icon_wink

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

چه حالي ميده با اين هواپيما پرواز كني! به اين ميگن جنگندهicon_wink راستي نمايشگر رادرش كو!!؟

به اشتراک گذاشتن این پست


لینک به پست
اشتراک در سایت های دیگر

ایجاد یک حساب کاربری و یا به سیستم وارد شوید برای ارسال نظر

کاربر محترم برای ارسال نظر نیاز به یک حساب کاربری دارید.

ایجاد یک حساب کاربری

ثبت نام برای یک حساب کاربری جدید در انجمن ها بسیار ساده است!

ثبت نام کاربر جدید

ورود به حساب کاربری

در حال حاضر می خواهید به حساب کاربری خود وارد شوید؟ برای ورود کلیک کنید

ورود به سیستم

  • مطالب مشابه

    • توسط parsneet
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      تاپیک حاضر با محوریت پوشش خبر ها و اطلاعات مسابقات نظامی برگزار شده در ایران و همچنین شرکت تیم های ایرانی در سایر مسابقات بین المللی نظامی می باشد .
       
      مقدمه :
      مسابقات نظامی هر ساله در سراسر جهان با شرکت پرسنل نظامی ( به صورت داخلی و یا بین المللی ) برگزار می گردد . این گونه مسابقات علی رقم اینکه از قواعد و استاندارد متحدی برخوردار نیستند ( منظور نبودن کمیته جامع و قوانین واحده بین المللی در رشته های تخصصی می باشد ) اما تا حدودی پیرو قواعد و ضوابط برگزاری رزمایش های نظامی هستند . ( البته تیم های ورزشی و مسابقات ارتش های جهان (CISM) تا حدودی متفاوت از سایر مسابقات تخصصی هستند که در ذیل به آن اشاره خواهد گردید )
      اساساً هدف از برگزاری این گونه مسابقات تخصصی بالا بردن آمادگی پرسنل و ایجاد حس رقابت و افزایش انگیزش پرسنل نظامی جهت فراگیری مهارت های تخصصی است . و همچنین سنجش توانمندی پرسنل در مقایسه با واحد های مشابه در ارگان های نظامی داخلی و یا ارتش های خارجی دیگر است . پس تا حدودی می توان بیان کرد که تیم های شرکت کننده ( در مسابقات بین المللی ) عموماً از بین کشور های دوست و یا هم پیمان ( و یا حداقل غیر متخاصم ) انتخاب می شوند و برای سنجش توانایی های تخصصی شان گرد هم می آیند . و همچنین حتی گاهی می تواند بیان گر همسویی کشور های شرکت کنند و حامل پیام های خاص برای ارتش های رقیب شان نیز باشند .
       
       
       
      تاریخچه :
      می توان به نوعی اولین مسابقات نظامی ( با تاکید و اولویت دادن به پرسنل نظامی ) را به یونان باستان نسب داد . در رویدادی جشن گونه که عموما" ( و نه اختصاصاً ) پرسنل نظامی در آن شرکت می کردند تا آمادگی جسمانی و مهارت های کار با سلاح در رقابت با حریفان را بسنجند . در ادامه و ظهور امپراطوری روم باستان این نوع مسابقات چهره خشن تر و جدی تری به خود گرفت به گونه ای که مکان های اختصاصی مانند کلوزیوم (Colosseum) و همچنین شرکت کنندگان مخصوص بنام گلادیاتور (Gladiator) برای شرکت در آن تربیت می گردیدند .
      این مسابقات شرحی مفصل دارد ولی به اختصار : برگزاری آن در قرون مختلف تکامل یافته و عموماً شرکت کنندگان آن از بین سربازان قوای شکست خورده در جنگ با امپراطوری روم انتخاب می شدند و در بین خیل عظیم از این سربازان که در مسابقات محلی و ایالات های مستعمره روم برگذار می شد برگزیدگان ( که یقیناً تعداد کمی از آنان بودند) می توانستند آزادی خود را به دست آورند . ولی جنگجویانی نیز بودند که به خاطر بدست آوردن پول و یا شهرت نسبت به شرکت در این مسابقات خونین اقدام می کردند . این مسابقات که به خشونت بی پروا و ضد انسانی اش معروف گشته بود بدون فایده هم البته نبود . ( البته فواید آن از دید فرماندهان نظامی ) باید اشاره کرد که تمامی این مسابقات به نبرد های خونین تن به تن اختصاص نداشت بلکه اکثر این رویداد ها به باز سازی نبرد های روم در مقابل دشمنانش مختص می شد ( یقیناً آن نبردهای که در آن پیروز گردیده بودند تا خاطرات ، تکنیک های رزم و قهرمانان آن را مرور و زنده نگاه دارند ) عده ای از سربازان لباس های قوای دشمن را بر تن می کردند و سربازانی دیگر که نقش نیروهای رومی را داشتند با بکارگیری ارابه و اسب و سلاح های آن دوران در چندین پرده که گاهی تا چند روز نیز ادامه می یافت آن نبرد خاص را باز سازی می کردند . از نحوه یورش قوای مهاجم گرفته تا نبرد های تن به تن ، عبور از رودخانه ، یورش سواره نظام ، محاصره قلعه ها و یقیناً نمایش پیروز مندانه و دلاورانه ارتش رومی بر حریف خود !
       
      در عصر جدید ایده مسابقات نظامی بعد از پایان جنگ جهانی اول شکل گرفت . در سال 1919 پس از جنگ جهانی اول ، بازی های بین متفقین توسط شورای ورزشی نیروهای متفقین ژنرال جان پرشینگ سازماندهی شد و 1500 ورزشکار از 18 کشور را گرد هم آورد تا در 24 رشته ورزشی به رقابت بپردازند. این رویداد در Joinville-le-Pont فرانسه برگزار شد . و طی سالهای بعد در ماه مه 1946 ، پس از جنگ جهانی دوم ، شورای ورزشی نیروهای متفقین توسط سرهنگ هانری دبروس و پنج‌گانه المپیک توسط سرگرد رائول مولت احیا شد و در  7 تا 8 سپتامبر همان سال دومین بازی‌های بین متفقین در برلین (در المپیاستادیون , محل برگزاری بازی های المپیک 1936) برگزار شد .
       


      چند ماه بعد، با پایان دادن به شورای ورزش نیروهای متفقین ، سرهنگ دبروس و سرگرد مولت مسابقات ارتش های جهان (CISM) را در 18 فوریه 1948 تأسیس کردند . اعضای موسس آن بلژیک ، دانمارک ، فرانسه ، لوکزامبورگ و هلند بودند . در سال 1950، آرژانتین و مصر به عضویت آن درآمدند. در سال 1951 ایالات متحده به آن پیوست . در سال 1952 عراق ، لبنان ، پاکستان و سوریه و دو سال بعد برزیل به عضویت آن درآمدند . و همچنین کانادا در سال 1985 وارد آن شد . سپس در سال 1991 با پایان جنگ سرد سازمان رقیب پیمان ورشو کمیته ورزش ارتش متفقین (SKDA) با CISM ادغام شد و خبر از پیوستن 31 کشور و عضو جدید و سایر کشورهای مرتبط با بلوک شوروی را داد. این پیشرفت سریع منجر به رسمیت شناختن توسط نهادهای بین المللی از جمله IOC شد. قبل از سال 1995 CISM هر سال 15 تا 20 مسابقات جهانی را برگزار می کرد. از سال 1995  CISM هر چهار سال یک بار بازی های جهانی نظامی را که یک رویداد چند ورزشی است با شرکت نمایندگانی از ارتشهای 127 کشور دنیا سازماندهی می کند .
       
       

       
      رویدادها
      برگزاری مسابقات مرتبط با ارتش های جهان طیف متنوعی را در بر می گیرد و بلوک های سیاسی و جغرافیایی متعدد سعی در برگزاری رویدادهای مشابه زیادی جهت بالا بردن مهارت پرسنل خود دارند . اما به نوعی اهداف برگزاری این چنین مسابقاتی تنها به بالا بردن مهارت ها محدود نمی گردد . بلکه برپایی نمایشگاه های تخصصی تجهیزات تیراندازی و حتی ماشین آلات زرهی و تسلیحات انفرادی و البسه نظامی و ... در حاشیه این مسابقات بیان گر این است که این رویدادها مکانی است تا برنامه ریزان و دست اندرکاران نظامی کشور های مختلف به عرضه و کسب اطلاعات و سنجش آمادگی قوای نظامی پیرامونی خود اقدام نمایند .
       
      به برخی از این رویدادها می توان به اختصار اشاره کرد مانند :
      - مسابقات بین المللی پنج گانه ورزشی ( تیراندازی سرعت و دقت ، میدان موانع ، شنا ۵۰ متر با مانع ، دو صحرانوردی ۸ کیلومتر و پرتاب نارنجک )
      - مسابقات بین المللی نظامی پهپادی ارتش های جهان
      - مسابقات بین‌المللی نظامی غواصی در عمق
      - مسابقات بین‌المللی نظامی جهت یابی
      - مسابقات بین‌المللی نظامی بیاتلون زرهی روسیه
      - مسابقات سراسری امنیت سایبری در آمریکا
      و ...
       

      بازتاب و آثار
      برای بیان تاثیر حضور بین المللی تیم های نظامی و ترتیب دادن این چنین مسابقاتی منعکس کردن دیدگاه بعضی از تحلیل گران غربی شاید مفید باشد به عنوان نمونه :
      «واشنگتن فری بیکن» «جوزف هومیر» تحلیلگر امنیت ملی : روسیه و چین در نمایش قدرت به آمریکا قصد شرکت در یک بازی‌های بین‌المللی در آمریکای لاتین ( ونزوئلا ) تحت عنوان « تک تیرانداز مرز » را دارند . این  بازی‌های نظامی یکی از واضح ترین نشانه‌ها  از شکل گیری یک ائتلاف ضد ایالات متحده در آمریکای لاتین است. روسیه و متحدانش ( ایران و چین ) با حضور در این مسابقات نظامی در ونزوئلا در حال نمایش قدرت هستند . با عادی سازی تحرکات نظامی دشمنان ایالات متحده در دریای کارائیب ، ما در معرض خطر در آمریکای لاتین هستیم .
       
       
      در حال حاضر به نظر می رسد که برگزاری این گونه مسابقات در بین نیرو های نظامی منطقه ای و جهانی در حال افزایش هست . مسابقاتی که هم در رشته های عمومی ( آمادگی جسمانی و ورزشی ) و هم رشته های تخصصی ( تیر اندازی ، زرهی و توپخانه ، پهپادی و ... ) با حضور تیم های چندگانه به جدیت پیگیری می شود . قطعا انتخاب تیم های ورزیده در این گونه رقابت ها باعث افزایش اعتماد به نفس پرسنل و همچنین تبلیغات مثبت برای نیرو های نظامی ما نیز خواهد گردید  . همچنین برگزاری مسابقات کشوری و درون مرزی برای ما موجبات حس رقابت و افزایش انگیزش سازمانی را برای نیروهای مسلح ما در پی خواهد داشت . انشالله 
       

       
       
       
      بن پایه :
      https://www.milsport.one/cism/members-nations
      https://www.ilsf.org/about/recognition/cism/
      https://armedforcessports.defense.gov/CISM/Military-World-Games/
      https://en.wikipedia.org/wiki/Colosseum
      https://freebeacon.com/national-security/iran-russia-china-to-run-war-drills-in-latin-america/
       
      گرد آوری جهت انجمن میلیتاری
       
       
    • توسط amirarsalankhan
      بمب افكن تهاجمي نسل بعد، LRS-B
       
                                 
       
       
      بمب افكن نسل بعد ( NGB، قبلا به نام بمب افكن 2018 شناخته مي شد ) يك برنامه به منظور توسعه يك بمب افكن جديد براي نيروي هوايي ايالات متحده بود. NGB قرار بود تا در حدود سال 2018 و به عنوان يك بمب افكن پنهانكار، مادون صوت، برد متوسط و با قابليت متوسط حمل سلاح وارد خدمت شود و به تدريج جايگزين بمب افكن هاي پير و پا به سن گذاشته (  B-52 Stratofortress  و B-1 Lancer ) گردد. ولي برنامه توسعه NGB با ظهور طرح بمب افكن دور برد تهاجمي سنگين ايالات متحده به فراموشي سپرده شد.
       
         
       
      اين اتفاق زماني افتاد كه در ژوئن 2010 سپهبد Breedlove  در مصاحبه اي بيان كرد كه اصطلاح بمب افكن نسل بعد مرده و از اين به بعد نيروي هوايي بر روي طراحي بمب افكن هاي دور برد تهاجمي كار خواهد كرد كه در آن از سيستم هاي به كار رفته در جنگده هاي F-22 و F-35 استفاده خواهد شد تا بمب افكني مقرون به صرفه و با قابليت هاي استثنايي هر دو جنگنده فوق جهت انجام ماموريت ها طراحي و توليد گردد.
       
             
       
       
      بمب افكن دور برد تهاجمي (Long Range Strike Bomber)
      برنامه توسعه بمب افكن دور برد تهاجمي ( LRS-B ) به معناي واقعي كلمه پنهانكار است! و اطلاعات خيلي كمي از آن منتشر شده است ولي اهميت آن را به خوبي مي توان در رفتار پنتاگون و شركاي صنعتي بزرگ آن احساس كرد.بسياري از كارشناسان معتقدند كه برنامه توسعه اين بمب افكن ساختار نيروي هوايي ايلات متحده را در 20 سال آينده شكل خواهد داد و هر شركتي كه برنده مناقصه توليد اين بمب افكن شود پول پارو خواهد كرد و بازنده نيز مي تواند مطمئن باشد كه جايگاهي در آينده هوانوردي نظامي ايلات متحده نخواهد داشت مگر ان كه معجزه اي كند!
      هر چند امروزه لاكهيد ماريتن به لطف پروژه F-35 آينده خود را در صنعت هوانوردي نظامي ايالات متحده تضمين كرده است و بويينگ نيز به مدد توليدات هوانوردي غير نظامي خود مي تواند از اين بحران عبور كند و تنها نورث روپ است كه چاره اي ندارد و  بايد اين مناقصه را برنده شود تا بتواند با خيال راحت به آينده خود فكر كند
      شناخته ها و ناشناخته ها
      پيش بيني شده 80 تا 100 فروند از اين بمب افكن جديد جايگزين ناوگان فعلي بمب افكن هاي ايالات متحده شود.  
      پنهانكار بودن ،قابليت حمل سلاح هاي هسته ايو داراي بودن هر دو حالت پروازي سرنشين دار و بي سرنشين از الزامات طراحي LRS-B است.قيمت تعيين شده براي هر فروند بمب افكن جديد 550 ميليون دلار در سال 2010 پيش بيني شده و قرار است به جهت كم كردن هزينه ها از فناوري موجود در طراحي ان استفاده شود ولي ساختار طراحي آن بايد به شكلي باشد كه بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز استفاده كند.دو رقيب اصلي در طراحي اين بمب افكن يكي كمپاني  Northrop Grumman, با سابقه طراحي بمب افكن پنهانكار و گرانقيمت B-2 است و ديگري مشاركت كمپاني هاي بويينگ و لاكهيد مارتين با سابقه طراحي جنگنده هاي F-22 و F-35 .همچنين پيش بيني مي شود در اواسط دهه 2020 اولين پروازهاي اين بمب افكن انجام شود.طبق حدس هايي كه كارشناسان مي زنند نيروي هوايي آمريكا به دنبال يك بمب افكن در اندازه اي حدودا نصف B-2 است كه از دو موتور F-135 همانند F-35 سود ببرد.
       
                                              
                                         
                                          پيشران F-135 Pratt  & Whitney
       
      الان همه شما ميگوييد اين كه خيلي كوچيكه، خب مسلما بايد بزرگتر بشه ولي با صحبتي كه رابرت گيتس وزير سابق دفاع انجام داد و به اعضاي كنگره گفت كه قيمت هر فروند 550 ميليون دلار ميشود راه را بر روي بزرگتر شدن اين بمب افكن فعلا بست. و اين نگراني را در بين كارشناسان به وجود آورد كه هر شركتي كه بتواند با حداقل آيتم هاي اساسي يك بمب افكن توليد كند برنده اين مناقصه خواهد بود بدون توجه به نيازهاي اساسي نبردهاي آينده.بنابراين يكسري الزامات از سوي كارشناسان هوانوردي نظامي جهت توسعه LRS-B  پيشنهاد شده است :
      پنهانكاري
      امروزه ميدانيم كه 80 درصد قابليت پنهانكاري به شكل و طراحي هواپيما بستگي دارد و فقط 20 درصد به مواد و تكنولوزي پيشرفته به كار رفته در آن وابسته است. كه همين 20 درصد هم بيشترين هزينه را به خود اختصاص مي دهد. پس يايد تعادل خوبي را بين اين دو بخش برقرار كرد تا هزينه هاي طراحي و توسعه سرسام اور نباشد.
      تعمير و نگهداري
      استفاده از مواد جاذب امواج رادار ساخته شده مي تواند نگهداري اين بمب افكن را بسيار راحت تر كند تا استفاده از موادي كه در لبه تكنولوژي روز قرار دارند و بسيار گران قيمت خواهند بود و نگهداريشان نيز بسيار مشكل است.ولي پلت فرم طراحي نيز بايد به شكلي باشد كه اين پرنده بتواند در 50 سال آينده آسمان ها را همچنان تسخير كند و پذيراي مواد جديد و تكنولوژي هاي نوين نيز باشد.
      قابليت حمل بمب هاي هسته اي
      تصميم گيري در اين مورد بايد همين الان صورت بگيرد، هر چند نيروي هوايي علاقه دارد تا چند سال بعد از توليد بمب افكن ها مجوز حمل سلاح هاي هسته اي را براي آنها صادر كند ولي با توجه به پيشرفت هاي سريع در صنعت هوانوردي نظامي از الان اين پرنده بايد طوري طراحي شود كه حداقل نيمي از آنها از ابتدا قابليت حمل بمب هاي هسته اي و هيدروژني را داشته باشند. و توانايي بازدارندگي ايالات متحده را همچنان حفط كنند.
      كنار گذاشتن طرز فكر شواليه تنها!
      بسياري از مردم فكر مي كنند كه پنهانكاري يعني يك جنگنده پنهانكار به تنهايي و با شجاعت به مانند يك شواليه به مواضع دشمن حمله مي كند و تمامي آنها را نابود ميسازد!! از الان بايد اين تفكر را دور ريخت و يك برنامه جامع جهت حملات پر تعداد بمب افكن هاي نسل بعد در نظر گرفت و تمام سناريوهاي موجود و تهديدات لازم را در آنها پيش بيني كرد تا قدرت واقعي بمب افكن ها و تاثير آنها بر روي مواضع دشمن مشخص شود.
      ساخت يك بمب افكن، نه فقط يك پلت فرم صرف
      در سال هاي بعد LRS-B تنها بمب افكن سنگين ايالات متحده خواهد بود. پس بايد به شكلي طراحي شود كه قابليت باز طراحي بسياري از قسمت هاي آن وجود داشته باشد و بتواند از تكنولوژي هاي آينده نيز به خوبي بهره مند شود. همچنين LRS-B بايد بتواند ماموريت هاي دريايي را نيز به خوبي ماموريت هاي زميني انجام دهد.
      نگه داشتن خلبان در كابين
      با وجود داشتن فناوري پروازهاي بي سرنشين اما ما نبايد در دام اين صحبت ها بيافتيم كه LRS-B بايد تنها قابليت بي سرنشين داشته باشد!، نداشتن خلبان در ميدان نبرد يعني نداشتن حس مسئوليت پذيري و ابتكارات لحظه اي نمي توان از جذابيت هاي فراوان پرنده هاي بي سرنشين گذشت ولي يك بمب افكن سنگين بي سرنشي نياز به حمايت زميني بسيار بيشتري از بي سرنشين هاي فعلي دارد كه اين خود هزينه ها را بسيار بالاتر مي برد.مورد بعدي قابليت ضعيف بي سرنشين ها در سوخت گيري هاي هوايي است كه در حين ماموريت هاي يك بمب افكن دوربرد الزامي است و يك خلبان در هر شرايط آب و هوايي يا زماني به راحتي آن را انجام مي دهد.و در آخر فكر كنيد كه يك بي سرنشين بخواهد بمب هسته اي نيز با خود حمل كند، خيلي فكر خوبي نيست و حتي كابوس آور نيز هست. هر چند خيلي ها فكر ميكنند بهتر بمب هاي هسته اي را به دست بي سرنشين ها سپرد!
      فراموش نكردن چيزهاي كوچك
      بايد فضاي كافي براي خلبان در پروازهاي طولاني در نظر گرفت تا اعصابش راحت باشد و تحت فشارهاي جسمي قرار نگيرد. اين مورد حتما بايد لحاظ شود و سعي شود از تجربه B-2 در اين مورد درس گرفته شود.
      در ژانويه 2011 نيروي هوايي فهرستي كوتاه از اهداف مورد نظر خود را براي بمب افكن تهاجمي منتشر كرد
      اهداف طراحي در نظر گفته شده براي يروژه LRS-B در ژانويه 2011
      كل هزينه پروژه نبايد از 40 تا 50 ميليارد دلار بيشتر باشد سرعت مادون صوت حداكثر بردي پروازي بيشتر از 9250 كيلومتر مداومت پروازي 50 تا 100 ساعت براي پروارهاي بي سرنشين قابليت بقا در حملات روزانه به مواضع دشمن با وجو د قدرتمند ترين دفاع هوايي موجود  
      در پايان تصاويري از طرح هاي مفهومي اراده شده توسط سه كمپاني معظم شركت كننده در اين مناقصه
       
                       
                                                           
       طرح پيشنهادي كمپاني نورث روپ گرومن
       
       
       
       
                      
                                                                              
       طرح پيشنهادي كمپاني لاكهيد
       
       
       
       
       
                         
                                           
        طرح پيشنهادي كمپاني بويينگ
       
       
      حال بايد منتظر ماند و ديد كه در چند ماه آينده مقامات نيروي هوايي كدام يك از طرح هاي پيشنهادي را براي آينده توان هوايي ايالات متحده انتخاب خواهند كرد.
      نظر شما چيست؟
      كم و كاستي بود  دوستان به بزرگواري خودتون ببخشيد، تقديم به ارواح طيبه شهداي مرزباني ناجا در حادثه اخير نگور
      با تشكر فراوان از دوست و استاد گرامي جناب 7mmt به جهت پيشنهاد اين موضوع و كمك هاي بسيارشان
      تهيه شده توسط امير ارسلان رهسپار ، فقط براي ميليتاري
       
       
      منابع :
      http://en.wikipedia.org/wiki/Next-Generation_Bomber
       
      http://www.defensenews.com/story/defense/air-space/strike/2015/01/18/air-force-bomber-industry/21805275/
       
      http://defensetech.org/2014/09/15/air-force-plans-major-step-in-long-range-strike-bomber-program/
       
      http://breakingdefense.com/2014/09/b-2-pilots-lessons-for-lrsb-americas-new-bomber/
    • توسط MR9
      بسم الله الرحمن الرحیم
       
      سرکوب پدافند هوایی دشمن
        (Suppression of Enemy Air Defenses /SEAD)
       

       
       وایلدویزل / استاندارد 
       
      یکی از ماموریتهای اصلی واحدهای پروازی نیروی هوایی پس از ظهورسه عنصرجدید در نبردهای معاصر (رادار/ توپخانه ضدهوایی هدایت راداری و نهایتا" موشکهای هدایت شونده زمین به هوا)، کنترل و ازکارانداختن و نابودی این  سامانه ها  می باشد . بررسی دقیق نبردهای به وقوع پیوسته پس از جنگ دوم جهانی نشان می دهد که هرکدام از این نبردها ، جنبه های نوینی از فناوری را با بکارگیری تجهیزات ، تسلیحات و تاکتیک ها به نمایش گذاشته و نشان داده اند که گاهی استفاده از  وجودبرتری کمی تسلیحات غیر پیشرفته در مقابل برتری کیفی تسلیحات پیشرفته و یا برعکس ، پیروزی های نظامی خیره کننده ای را به ارمغان آورده است. در کنار این مساله و به موازات افزایش توانایی های رزمی یک سامانه تسلیحاتی ،توسعه تاکتیکهای مورد نیاز نیز یک اصل غیر قابل اجتناب بشمار می رود . در چنین شرایطی ، سامانه های پدافند هوایی نیز از این قاعده مستثنی نبوده ، چــنانکه این نوع از سیستم های جــــنگ افــــزاری می بایست دارای قابلیت های پدافندی مناسبی باشند تا درمرحله آغازین تهاجم دشمن ، بتوانند ایمنی مناطق مسکونی ، مراکز ثقل سیاسی، نظامی و اقتصادی را از گزند بمباران و آسیب حفظ نمایند و با ایجاد لطمات عمده به پیکره و استخوان بندی قدرت هوایی دشمن ، باعث لغو ماموریت های تهاجمی وبه احتمال زیاد تغییر نتیجه جنگ شوند . بنابراین، به صورت طبیعی ،  نیروی هوایی مهاجم سعی خواهد نمود تا تهاجم خود را با انجام ماموریت های سرکوب پدافند هوایی آغاز نماید . برهمین اساس و بنا به تعریف وزارت دفاع ایالات متحده ، سرکوبی پدافند هوایی دشمن عبارتند از :
       
      " انجام هرگونه فعالیتی به منظور خنثی سازی ، نابود سازی و ایجاد اختلال موقت یا دائم در سامانه های پدافند هوایی زمین و دریاپایه دشمن بوسیله تجهیزات مخرب یا اخلالگرها "
       

       
       
      جنگنده / بمب افکن F-105G ، یکی از مهمترین جنگ افزارهای ارتش ایالات متحده برای مقابله با آتشبارهای سام ارتش ویتنام شمالی بشمارمی آمد .
       

       
      جنگنده / بمب افکن F-4G  در حال تیک آف از فرودگاهی در عربستان
      در حالی که برای اجرای ماموریت SEAD ، به مهمات متنوعی شامل مشکهای هوا به زمین ماوریک و مهمات ضد تشعشع شرایک و غلاف جنگ الکترونیک مجهز شده است .
       
       

       
       
      ارتش ایالات متحده برای ایجاد برتری هوایی بر فراز منطقه نبرد ، تاکید زیادی بر استفاده از اسکادارن های وایلد ویزل دارد .
      تصویر فوق یکفروند جنگنده / بمب افکن A-7E را بر روی عرشه فوقانی ناو هواپیمابر USS AMERICA نشان میدهد که برای اجرای عملیات بر علیه آتشبارهای دفاع هوایی لیبی (عملیات دره الدورادو ) آماده می شود . به نظر می رسد پرنده فوق برای اجرای این ماموریت به مهمات ضد رادار شرایک و مهمات هوابه زمین راک آی مارک II مجهز شده است .
       

       
       
      ارتش های اروپایی نیز پس از مشاهده تاثیر تسلیحات ضد رادار ، بسرعت خود را به قابلیت های ضد رادار مجهز نمودند .
      تصویر فوق یک فروند تورنادو ECR نیروی هوایی آلمان را که به مهمات ضدرادار هارم مجهز شده است را نشان میدهد
       

       
       
      مهمات ضد تشعشع AGM-88 HARM، جنگنده / بمب افکنF/A-18 C
       

       
       
      نیروی هوایی بریتانیا ، به شکل وسیعی از مهمات ضد رادار درسازمان رزم نیروی هوایی خود بهره می برد .
      تصویر فوق ، یک تیر موشک ضد تشعشع آلارم را بروی یکفروند جنگنده/ بمب افکن تورنادو GR4 نشان می دهد .
       

       
       
      در حال حاضر پرنده ویژه نیروی هوایی ارتش ایالات متحده برای اجرای ماموریتهای سرکوب پدافند هوایی ، جنگنده/بمب افکن F-16 CJ بشمار می آید .
       
      پرنده فوق ، یکفروند F-16 CJ بلاک 50 سری D است که برای اجرای ماموریت SEAD ، به طیف متنوعی از مهمات شامل ، AIM-120 آمرام ، AIM-9 M سایدویندر در جایگاه های دو وهشت  ، مهمات ضد رادار AGM-88 هارم در جایگاه های سه و هفت ، و برای هدفیابی به یک غلاف AN/ASQ-213 ، مسلح شده است .
      با این حال و براساس نظرات خلبانان شرکت کننده در جنگ ویتنام ، قابلیتهای تاندرچیف و فانتوم به مراتب افزون تر از این نمونه فالکون بشمار می آمد .
       
       
      نویسنده و مترجم : کارشناس ارشد جغرافیای سیاسی - MR9
      Military.ir Copyright
      تمامی حقوق برای انجمن میلیتاری محفوظ است
      منابع  :
      1- Davis, Larry and Menard, David, Republic F-105 Thunderchief
      2- Bill Siuru, Bill Holder-General Dynamics F-16 Fighting Falcon
      3-F-4 PHANTOM II IN ACTION
      4- "MODERN MILITARY AIRCRAFT "THUD"
      5- A-7 IN ACTION
      6- ویکی
      7- مطالعات شخصی اینجانب از منابع گوناگون
    • توسط jotter
      گاهی به پهپادهای پرتاب شونده از زیردریایی
      با توجه به توان و کارایی اثبات شده زیر دریایی های پنهان کار و بومی ایران، مجهز شدن این تجهیزات به پرنده های بدون سرنشین کابوسی برای نیروهای بیگانه حاضر در منطقه خواهد بود.
      به گزارش گروه دفاع و امنیت مشرق، پرنده های بدون سرنشین در نقش های مختلف از جمله شناسایی، جاسوسی و اکتشاف، جنگ افزار های برگزیده ارتش های امروز دنیا هستند که دارای جایگاهی تسخیر ناشدنی در جنگ های مدرن می باشند.
      مزیت بدون سرنشین بودن، در کنار ویژگی های کوچکی، سبکی و ارزانی و همین طور قابلیت اطمینان پذیری بالا، به این وسایل امکان می دهد تا بیشتر از هر وسیله دیگری برای مقاصد گفته شده مناسبت داشته باشند. هر چند که پهپاد ها، در حین انجام ماموریت بسیار کارآمدند، ولی در برخی از اوقات، استفاده از آنها به دلیل بعد مسافت و همین طور بزرگی و گستردگی تاسیسات پرتاب و بازیافت و ایستگاه زمینی، مشکلاتی را پیش روی می آورد که از آن جمله می توان به آسیب پذیری تاسیسات در مقابل آتش احتمالی دشمن، ایجاد خطر برای گروه انجام عملیات و همین طور لو رفتن محل استقرار نیروهای خودی اشاره کرد. با توجه به این موضوع اگر بتوان پهپادها را به شکلی مخفیانه وکار آمد و در فاصله مناسب از دشمن دریافت و بازیافت کرد، بالا رفتن قابلیت اطمینان پذیری پیش و پس از انجام عملیات، کارایی وسیله را دو چندان خواهد ساخت و از این طرف دیگر نیروهای خودی نیز از ایمنی کافی برخوردار خوهند بود. گزینه ای که قادر است تمام این نیازمندیها را برآورده کند، واگذار کردن نقش پرتاب و بازیافت و همین طور ایستگاه کنترل زمینی به زیر دریایی هایی است که قادرند به شکلی رادار گریز وارد آب های دشمن شوند.
      در این مقاله به تلاش های صورت گرفته برای توسعه این دسته از پهپاد ها در نقاط مختلف جهان و معرفی نمونه های ساخته شده و طرح های در دست توسعه از آنها می پردازیم:

      *پهپاد تک ماو
      پژوهشگران در سال 2005موفق به تولید پهپادی شدند که با قرار گرفتن در یک لوله می تواند،از زیر دریایی های رها شده و با رسیدن به سطح آب، پرواز کند. این پروژه که با پشتیبانی نیروی دریایی ایالات متحده انجام کرفته است،توسط پژوهشگران شرکت سامانه های اسپاوار به اجرا در آمده است. این پهپاد با قرار گرفتن در یک لوله سر بسته، به کمک یک گوی شناور از عمق 40 پایی به سطح آب رسیده و شناور می شود. در داخل لوله ساز و کارری تعبیه شده است که برای پرتاب کردن پهپاد، سرعت اولیه لازم رابه آن می دهد. پرنده بدون سرنشینی که در این سامانه مورد استفاده قرار گرفته است، یک ریز پهپاد تک ماو است که بالهای آن برای امکان پذیری قرار گرفتن در داخل لوله تا می شوند. گوی شناور در سطح آب که به وسیلهی یک سیم با زیر دریایی ارتباط دارد، در نقش ایستگاه کنترل زمینی آن نیز ظاهر می شود. همین طور وظایف فرمان و کنترل را پیش از پرتاب می توان با خالی کردن هوای داخل این بویه، آن را به زیر آب کشیده و با زیر دیایی به خارج از منطقه عملیات جابه جا کرد. پرنده بدون سرنشین به کار رفته نیز پس از انجام عملیات در داخل دریا سقوط خواهد نمود.
      پهپاد تک ماو که توسط نیروهای اشغال گر امریکایی در عراق مورد استفاده قرار گرفته استف قاد به پرواز با سرعتی معادل 80 کیلونتر بر ساعت بوده و تا 30 دقیقه می تواند پرواز خودگردان انجام دهد . تک ماو توسط شرکت پژوهش های کاربردی واقع در آلبوکرک، نیومکزیکو طراحی و ساخته شده است. ویژگی های طراحی این وسیله به شکلی است که با پرتاب شدن از زیر دریایی های سرنشین دار و بدون سرنشین همخوانی خوبی دارد.

      *پهپاد اسکن ایگل
      پژوهشگران در سال 2006 نسخه ای از پهپاد اسن ایگل را طراحی کرده اند که قابلیت پرتاب شدن از هواپیما را دارد. این نسخه جدید به طوری تغییر یافته است تا بتواند از محفظه بمب هواپیماهای بمب افکن و یا زیر دریایی و همین طور از لوله اژدرمانندی زیر دریایی ها شلیک می شود، پرتابرگردد. برای بازیافت این وسیله می توان از شنورهای سطح آب و یا گارد ساحلی استفاده کرد.همین طور می توان لوله هایی که پهپاد از آن پرتاب می شوند را از راه دور غرق کرد.
      لوله اژدر مانند کوچک پس از پرتاب شدن از زیر دریایی به سطح آب آمده و پهپاد اسکن ایگل را پس از باز شدن بال های آن تا ارتفاعی پرتاب می کندکه پرنده بتواند به پرواز خود ادامه دهد. پهپاد اسکن ایگل که 40 پوند وزن دارد قادر است ماموریت هایی را تا 20 ساعت به انجام برسناد. شعاع عملیاتی این وسیله از زیر دریایی تقریبا برابر با شعاع عملیاتی آن در صورت هدایت از سطح زمین است.

      *پهپاد وولانس
      در ماه گذشته، پژوهشگران آلمانی با استفاده از طرح موجود علاءالدین، پهپادی را طراحی کرده اند که به جای پرتاب به کمک دستف می تواند از ساز و کاری که در برجک دیده بانی زیر دریایی تعبیه شده، پرتبا گردد. دست کم می توان سه عدد از پرنده های بدون سرنشین وولانس رابا قرار دادن در محفظه های بسته در زیر دریایی، نگهداری کرد. این پرنده ا بوسیله ی پرتاب کننده هایی تا شونده پرتاب می شوند که در برجک دیده بانی زیر دریایی های پرسکوپ دار قرار گرفته اند. از طرف دیگر می توان به جای استفاده از پریسکوپ و یا پرتاب کننده های پهپاد وولانسف از مسلسل در این مکان استفاده کرد.
      برای پرتاب پهپاد وولانس، لازم است زیردریایی به عمق استفاده از پریسکوپ وارد شده و دریچه برجک خود را باز کند. در این صورت پرتاب کننده هواپیما که به شکلی جالب هواپیمای با بالهای تا شده را به همراه دارد، از هم باز شده و این وسیله ی کوچک را پرتاب می کند. پس از انجام این کار دریچه برجک بسته شده و خلبان پرنده با فرو رفتن زیر دریایی در زیر آب، ‌به کنترل آن می پردازد. برای برقراری ارتباط ، آنتنی بلند از بدنه زیر دریایی خارج شده و وظیفه ی ارسال فرامین و دریافت داده ها را انجام می دهد. در این روش نیازی به بازیافت کردن تجهیزات پرتاب کننده پرنده نیست و از طرف دیگر، سرعت عمل نیز بسیار بالاست. مشکل موجود در این طرح، ضرورت بالا آمدن زیر دریایی به عمق پیرسکوپ است.
      پهپاد وولانس به مانند علاء الدین قادر است تا پیش از خالی شدن باتری ها، تا یک ساعت عملیات انجام دهد. از جایی که تنها راه بازیافت پرنده بازگشت زیر دریایی به سطح اب است، این سامانه را می توان یک بار مصرف تلقی کرد. سرعت بیشینه وولانس90 کیلومتر در ساعت است که اغلب به دلیل خارج شدن از خط دید، در طول یک ساعت می تواند تا شعاع 30 کیلومتری از زیر دریایی مادر دور شود. این وسیله برای زیر دریایی هایی که در آنها مورد ساتفاده قرار می گیرد، یک برگ برنده به شمار می آید، چرا که زیر دریایی ها در هنگام فرو رفتن در زیر آب اطلاعی از دنیای اطراف خود ندارند. همینطور به دلیل سرعت کم، زیر دریایی های غیر اتمی در زیر اب قادر نیستند، دشمنان خود را در محیط اطراف شناسایی کرده و برای مقابله سریع و مؤثر با آنها درست به انجام کاری بزنند.با مجهز شدن زیر دریایی ها به این وسایل، امکان تبدیل شدن آنها به جنگ افزار هایی هراس انگیز وجود خواهد داشت.
      هر چند که پهپاد های وولانس تقریبا غیر قابل ردگیری هستند، ولی به دلیل فرو فرستاده شدن تصاویر ویدئویی در باند سی توسط این وسایل به زیردریایی ، امکان به خطر افتادن زیر دریایی مادر وجود خواهد داشت. بالگرد های ضد زیر دریایی مدرن امروزی با استفاده از سامانه های سونار خود قادر خواهند بود با استفاده از این امواج ، این زیر دریایی ها را به اسانی مورد هدف قرار دهند.

      *پهپاد کورمورنت
      در سالهای گذشته، طراحی و ساخت پهپادی در دارپا مورد توجه قرار گرفته است که قادر است پس از پرتاب از زیر دریایی و انجام عملیات، بازیافت شده و دوباره مورد استفاده قرار گیرد. طرح اولیه این پهپاد دگردیسی پذیر که کورمورنت نام دارد، توسط مهندسان شرکت لاکهید مارتین داده شده است.
      نقاط حساس این پرنده از جمله ورودی های هوایی آن در هنگام پرتاب توسط روکشهایی انعطاف پذیر آب بندی می شوند. برای جلوگیری از پاره شدن این پوشش، درون بدنه پهپاد،با نیتروژن تحت فشار قرار می گیرد. این پرنده از لوله های پرتاب موشک های بالستیک قاره پیما نظیر ترایدنت قابل پرتاب بوده و از پس از پرتاب بر روی سطح آب شناور خواهد شد. با جدا شدن روکش های محافظ سوراخ های بدنه در سطح آب، موتور جت به کار خواهد افتاد و پرنده به تدریج از سطح آب جدا خوهد گشت. پس از انجام عملیات می توان پرنده را بوسیله شناور شدن در سطح آب و یا استفاده از چتر بازیافت کرد.
      این پرنده را می توان برای مقاصد شناسایی و یا تهاجمی به کار گرفت که با توجه به محموله ای که برای آن در نظر گرفته، مشخص می گردد. بدنه این وسیله از تیتانیوم ساخته می شود که علاوه بر مقاوم بودن در برابر خوردگی، می تواند در برابر شلیک شدن موشک از حفره داخل آن نیز از خود پایداری نشان دهد. بر خلاف موشکهای بالستیک که محل اختفای یزر دریایی مادر را بر ملا می کنند، این وسیله باعث لو رفتن ایستگاه زمینی خود نخواهد شد.
      نکته جالب درباره بازیافت این وسیله استفاده از یک ربات زیر دریایی است که بر زیبایی کار و در عین حال پیچیدگی آن می افزاید. انجام اولین آزمایش ها در مورد امکان پذیری ساخت چنین وسیله ای در اواخر سال 2008 آغاز خواهد گردید.

      تحلیل
      جایگاه پهپاد های پرتاب شونده از زیر دریایی در راهبرد دفاعی جمهوری اسلامی
      با توجه به تهدیدات روز افزون دشمنان خارجی و از طرف دیگر فزونی گرفتن توان علمی و فنی کشور مان در زمینه نظامی و غیر نظامی، استفاده از جنگ افزار های پیشرفته و غافل گیر کننده مسلما قنشی کلیدی در به هم زدن محاسبات دشمنان از منظر پیش گیری و همین طور زمین گیر کردن آنها در صورت حمله احتمالی خواهد داشت. خمان گونه که گفته شد، ویژگی پنهان کاری زیر دریایی ها در ترکیب با مزیت های فوق العاده پرنده های بدون سرنشین، کلید حل بسیاری از مشکلات موجود در عملیات های شناسایی و جاسوسی است. با توجه به توان و کارایی اثبات شده زیر دریایی های پنهان کار و بومی ایران، مجهز شدن این تجهیزات به پرنده های بدون سرنشین می تواند کابوسی برای نیروهای بیگانه حاضر در منطقه تبدیل گردد و کار را برای حضور آنان در این مناطق به مراتب مشکل تر کند.
      با توجه به این موضوع دامنه شناسایی و جاسوسی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی به یک باره گسترش چشم گیری خواهد بافت، به طوری که بنا به تحلیل کارشناسان امنیتی غوغاسالار رژیم صهیونیستی «حتی استفاده از گزینه دریایی مدیترانه نیر در اقدام تلافی جویانه ایران در برابر تهاجم احتمالی، وجود خواهد داشت.»
      از طرف دیگر با توجه به توسعه فناوری یاد شده، استفاده از آن در آب های سرزمینی ایران زنگ خطری برای مسئولان امر خواهد بود،‌ چرا که در صورت پیش بینی نکردن این امکان و مقابله پیشاپیش با آن،‌ امکان هر گونه درز اطلاعاتی از تاسیسات ساحلی و فرا ساحلی وجود خواهد داشت.
      شایان ذکر است که جاسوسی به کمک پرنده های بدون سرنشین کوچک بسیار موثرتر از تصویر برداری هایی که از منابع ماهواره ای انجام می گیرد خواهد بود. هر چند که دشمن در موقعیتی نیست که توانایی حمله از پهپادهایی با این ویژگی را داشته باشد، ولی در راهبرد دفاعی آینده جمهوری اسلامی باید، حضور احتمالی این وسایل را هم پایه جنگ افزارهایی چون موشک های کروز دور برد، جدی گرفت.
      منبع:
      www.globalsecurity.com
      www.theregister.co.uk
      www.strategypage.com
      http://mashreghnews.ir/NSite/FullStory/News/?Id=14040
    • توسط MR9
      فکور90 ، در اصل ، یک پروژه داخلی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران (IRIAF)  بشمار می رفت که تاریخ آغاز آن به اوایل دهه نخست قرن بیست و یکم ( 2000 میلادی ) برمی گردد . به اعتقاد برخی ، در آن زمان هیچ  موشک هوا به هوای عملیاتی AIM-54A فونیکس در فهرست موجودی نیرو وجود نداشت ، در نتیجه  متخصصان نیروی هوایی پیشنهاد دادند  تا قطعات و اجزاء فونیکس ها را با قطعات موشکهای تغییر یافته هاوک ( پروژه سجیل ) بهبود دهند و موشکهای موجود را بحالت عملیاتی بازگردانند .
      با کلید خوردن این پروژه ، به شکل همزمان نیروی هوایی یک قرارداد همکاری را با صنایع شهید بابایی وابسته به وزارت دفاع و پشتبانی نیرو های مسلح با هدف بازگرداندن چند تیر موشک فونیکس بحالت عملیاتی در یک بازه زمانی یکساله (2007-2006) به امضاء رساندند  و برای اطمینان از صحت کار ، چند کارشناس بازنشسته فنی نیروی هوایی ارتش نیز به این پروژه پیوسته و این ایده دنبال شد.
      براساس گزارشهای تایید نشده ، در اوایل کار ، موشکهای از رده خارج فونیکس با استفاده از جستجوگر موشک MIM-23B دوباره عملیاتی شدند . با این حال ، در سالهای بعد (2009-2008) ، زمانی که صنایع شهید بابایی ، یک نسخه بهبود یافته از موشک پدافند هوایی MIM-23B را با رادار و اویونیک جدید برای نیروی هوایی توسعه داد ، این ایده برای کارشناسان بوجود آمد که تمامی موشکهای فونیکس باقی مانده را با اویونیک جدید و رادار موشک شلمچه ، ( نسخه بهبود یافته MIM-23B) به حالت عملیاتی درآورند .
      این موشک با موفقیت کامل مابین سالهای 2009 تا 2010 آزمایش شد ، اما علی الظاهر  در خط تولید انبوه قرار نگرفت . نسخه جدید سجیل / شلمچه  با جستجوگر و اویونیک پیشرفته با شناسه سجیل هوابرد برای تجهیز تامکتهای نیروی هوایی ، فانتوم ومیراژهای اف-یک در حال توسعه است .
      پی نوشت : 
      این تحلیل ، صرفاً یک نظر بشمار می رود و نه تایید و نه رد می گردد . با این حال امیدواریم نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ، بیش از پیش ، از قابلیتهای تدافعی ، تهاجمی برخوردار گردد . 
  • مرور توسط کاربر    0 کاربر

    هیچ کاربر عضوی،در حال مشاهده این صفحه نیست.