برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 7 مرداد 1398 در همه مناطق
-
12 پسندیده شدهشب گذشته گروه رزمی نمر برخلاف معمول که در روشنایی روز یا اول صبح حملات را آغاز میکرد. در تاریکی شب مواضع مسلحین در منطقه تل ملح را مورد حمله قرار داد. تروریستها که غافلگیر شده بودن بعد از ساعتی مجبور به عقب نشینی شده با سقوط تل ملح مسلحین حاضر در منطقه جبین برای جلوگیری از محاصره شدن این منطقه را هم تخلیه کردن ارتش ساعاتی پیش پاکسازی جبین را هم اعلام کرد تل ملح و جبین نزدیک شصت روز پیش در حمله تروریستها سقوط کرد و اگر دخالت نیروهای نمر نبود مسلحین شاید کفر نبوده را هم در طول این مدت تصرف کرده بودن لازم به ذکر است چهار حمله ارتش سوریه به این دو منطقه پیش از این با شکست مواجه شده بود هر چند مسلحین هم برای حفظ این مناطق بهای سنگینی پرداخت کردن
-
12 پسندیده شدهنکته جالب توجه در مورد امرپ های M-ATV نیروهای ائتلاف سعودی در یمن این است که به تازگی آنها به نارنجک های دودزا در بخش جلوی خود مجهز شده اند. کمین های متعدد و موفق نیروهای حوثی بر علیه نیروهای ائتلاف سعودی به یک چالش برای نیروهای متخاصم سعودی تبدیل شده است. به نظر می رسد نارنجک های دودزا بر روی امرپ های M-ATV به این علت بر روی آنها نصب شده است تا به نیروهای گرفتار کمک کند از کمین و آتش نیروهای حوثی با اطمینان بالاتری فرار کنند.
-
9 پسندیده شدهبسم الله........ 7مرداد1398 تخلیه بمبهای سقوط آزاد ارسالی از روسیه در بندر طرطوس
-
7 پسندیده شدهبسم الله........ 7مرداد1398 حمله هوایی نیروهای دولت وفاق به فرودگاه الجفره . در این حمله دو همواپیما ایلوشن 76 و یک جنگنده سوخو 22 منهدم گردید . گزارش شده حمله توسط پهپادهای اهدایی ترکیه صورت گرفته است اما این احتملا هم میرود که ال 39 های دولت وفاق حمله را ترتیب داده اند نیروهای خلیفه در پاسخ به این حمله فرودگاه مصراته را بمباران کردند . در این حمله آشیانه های پهپاداهی دولت وفاق ویک سامانه دفاع هوایی هدف قرار گرفت . اخیر 5 اشیانه جدید احتملا برای پهپاد در این فرودگاه احداث شده است فرار یک جنگنده سبک ال 39 لیبیایی به تونس / دو طرف از قبول مالکیت این جنگنده سرباز زده اند
-
5 پسندیده شدهسلام علیکم بله میشود 22 تیپ رزمی 136 نفری !!!!!!!!!!!!!!!!!!! علتش هم کامل مشخص هست ، بدلیل محدودیت شدید در جمع اوری نیروی انسانی برای منافقین در فاصله کوتاه بین عملیات چلچراغ و فروغ جاویدان ، سرکرده این گروهک برای بالا نشان دادن کمیت سازمان رزمی برای ناظران ، عنوان تیپ را برای گروه های رزمی ایجاد شده در نظر گرفت در حالی که همه اطلاع دارند ، استعداد رزمی یک تیپ رزمی ( شامل دو هنگ ) در حال استاندارد ، بین 3000 تا 6000 نفر هست . پی نوشت : به نقل از کتاب "سازمان مجاهدین خلق ، 1384-1344" ، جلد سوم ، صفحه 290 : در منابع داخلی سازمان ، هر تیپ رزمی ، 250 نیروی رزمی داشت که بتدریج با تطمیع و فریب تعدادی از اسرای ایرانی در سراسر عراق و همچنین سمپاتهای مستقر در اروپا ، این رقم در عملیات آفتاب ( 8 فروردین 67 . منطقه عمومی فکه ) به 15 تیپ رسید . در بازه زمانی فروردین 67 تا مرداد با کم کردن استعداد سازمانی هر تیپ از 250 نفر به 130 تا 136 نفر ، به اصطلاح واژه " دهان پُرکُن" 22 تیپ رزمی برای شاخه نظامی منافقین ، ایجاد شد که این خودش از لحظات طنز در تاریخ نظامی هست . البته برای متوهم هایی که شعار " از مهران تا تهران " انها تبدیل به " از لیبرتی به آلبانی " شد ، اصولا چنین کارهایی بعید نیست !!!!!
-
5 پسندیده شدهقسمت دهم از ترجمه سند توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین واشنگتن برای به ثمر رساندن این کلان استراتژی ، باید سیاست های زیر را اجرا کند : تقویت نیروی نظامی ایالات متحده ایالات متحده باید در ظرفیت های دفاعی خود ، مخصوصا برای شکست دادن توانایی منع دسترسی (anti-access) چین سرمایه گذاری کند، و از اعمال قدرت (Power projection خود حتی در برابر مقاومت متمرکز پکن استفاده نماید .در حال حاضر, مولفه نظامی دولت اوباما برای تقویت تصویر قدرت در آسیا کوچک است: اضافه کردن چهارمین زیردریایی تهاجمی (Attack submarine) به گوام , گردش 2500 تفنگدار دریایی (منظور نیروی گردشی سپاه تفنگداران - Marine Rotational Force هست ) در داروین (Darwin) استرالیا ; بکار گیری تعداد کمی از کشتیهای رزمی ساحلی (LCS - Littoral combat ship) در سنگاپور; پیشرفت های جزئی در تکنولوژی , جاسوسی و دفاع موشکی; و افزایش نیروی دریایی ایالات متحده در آسیا از 50 به 60 درصد در بلند مدت.هیچ کشوری در آسیا، یا دسته کم چین، افزایش نظامی آمریکا در آسیا را جدی نمیگیرد، مگر اینکه آمریکا گامهای محکم و جامع زیر را بردارد: کنگره باید کلاهبرداریها را حذف کند و بودجه دفاعی ایالات متحده را به میزان قابل توجهی افزایش دهد. کاخ سفید باید با کنگره در مورد بازنگری معقول و معنادار بودجه دفاعی و تخصیص نیرو کار کند. در غیر این صورت ، محرکهای داخلی هزینه (غرامت و حقوق) در بودجه ، هر گونه افزایش معقول بودجه را تحت شعاع قرار میدهند. تعادل هستهای موجود بین ایالاتمتحده و چین باید حفظ شود، چرا که برای وضعیت ایالاتمتحده در آسیا حیاتی است. واشنگتن باید توانایی های نظامی ایالات متحده را به سمت از بین بردن توانایی منع دسترسی - تحدید منطقه ای (A2/AD) چین به خصوص در مناطقی که ایالات متحده از مزایای آن استفاده می کند با کمک وسایل نقلیه بدون سرنشین پنهانکار برد بلند و نبرد زیرسطحی هدایت کند. واشنگتن باید بر آزادی کشتیرانی و پروازهای عبوری (overflight) ، از جمله در مناطق اقتصادی ، برای کشتی ها و هواپیماهای نظامی و غیر نظامی تاکید کند و به طور مناسب پکن را به چالش بکشد اگر این هنجار ها نقض شوند . واشنگتن باید توانایی و ظرفیت نظامی خود را برای بهبود قابلیت همکاری با هم پیمانان در آسیا به منظور کمک به کشورهای منطقه برای توسعه ظرفیتهای منع دسترسی - تحدید منطقه ای (A2/AD) خود در برابر چین ، افزایش دهد. واشنگتن باید تقویت شبکه دفاع موشکی ایالات متحده در اقیانوس آرام را برای حمایت از متحدان تسریع کند . واشنگتن باید تلاشها برای حفاظت از حوزه فضایی خود را هنگامیکه در حال توسعه یک جایگزین هوایی برای ارتباطات حجم بالا است، افزایش دهد . واشنگتن باید نیروی دریایی و هوایی ایالات متحده را در دریاهای چین جنوبی و شرقی تقویت کند. واشنگتن باید میزان و مدت تمرینات دریایی را با کشورهای حوزه دریای چین جنوبی افزایش دهد. نمونه یک منع دسترسی - تحدید منطقه ای A2/AD چگالی مسیر ها و حجم تجارت دریایی (به حجم تجارت دریای چین جنوبی و شرقی توجه شود) روند افزایش حجم سطحی و زیر سطحی منطقه به تفکیک کلاس ناوگان دریایی چین پیاده سازی سیاست های سایبری موثر ایالات متحده طی دهه گذشته حملات سایبری دائمی چین را به مراکز دولتی ، زیرساخت های حیاتی وتجاری را تحمل کرده است. تقریبا هیچ کاری برای توقف این حملات سایبری صورت نگرفت . به وضوح رویکرد "نام ببر و رسوا کن" (name and shame) نسبت به چین به وضوح شکست خورده است. اعلام جرم ایالات متحده بر علیه پنج افسر ارتش آزادی بخش ( PLA ) هیچ تاثیری بر جاسوسی سایبری چین نداشته است.استراتژی سایبری وزارت دفاع منتشر شده در سال ۲۰۱۱ ، یک دکترین جدید با عنوان واکنش هم طراز را مطرح نمود ، مبتنی بر اینکه هر اقدام مخرب در حوزه سایبر می تواند پاسخی هم ارز در حوزه دیگر دریافت نماید. ولی چین با هیچکدام ازین اقدامات هم طراز مواجه نشد.چنین انفعالی از سوی ایالات متحده باید پایان یابد، به خصوص به این دلیل که هیچ راهی برای رسیدن به یک توافق امنیتی قابل اطمینان با چین وجود ندارد. ایالات متحده باید سیاست های سایبری زیر را پیاده سازی کند: افزایش هزینه های چین در برابر مزایایی که ازین حملات سایبری کسب میکند. یک نقطه شروع خوب به پیشنهاد کمیسیون Blair-Huntsman افزایش تعرفه بر کالاهای چین است. افزایش توانایی های تهاجمی سایبری برای متوقف کردن رهبران چین در استفاده از حملات سایبری علیه ایالات متحده و شرکای آن در منطقه. بهبود امنیت سایبری ایالات متحده ادامه یابد. امنيت فضای سايبر نيازمند اقدام کنگره است ، از جمله یک قانون برای تنظیم به اشتراک گذاری اطلاعات بین سازمان های اطلاعاتی و دنیای حقوقی . تصویب قوانین مربوطه در کنگره، مانند قانون حفاظت از امنیت اطلاعات سایبری، به شرکتها اجازه میدهد تا به سرعت اطلاعات مربوط به تهدیدهای سایبری را با یکدیگر و دولت بدون ترس از اقامه دعوی به اشتراک بگذارند. اعلامیه برای 5 افسر ارتش چین اعلامیه مشابه برای افراد ایرانی دانلود دانلود دانلود ادامه دارد . . . .
-
4 پسندیده شدهزندان نا امیدی ؛ تسلیم عامل کشتار سربازان امریکا جنگ کره نوعی جدیدی از فشار بر اسرای جنگی را معرفی نمود. نرخ مرگ و میر در کمپ های اسرای جنگی در کره شمالی عدد باور نکردنی 38 درصد بود – بیشترین میزان در تاریخ نظامی ایالات متحده چیزی که فهم این اعداد را دشوار میکند این است که محل اسکان ، آب و غذای کافی در اختیار تمام اسرای جنگی قرار داشت واکثر آن ها شکنجه های فیزیکی نشده بودند (چیزی که در جنگ های قبلی شایع بود) بازداشتگاه های سربازان امریکایی کمپ هایی بود که بنابر استاندارد های معمول ظالمانه و یا غیر عادی نبودند ، اسرا سرپناه ، آب و غدای کافی در اختیار داشتند. آن ها در معرض شکنجه های فیزیکی معمول هم نبودند، در حقیقت شکنجه های فیزیکی در اردوگاه های اسرا در کره شمالی از هر اردوگاه اسرای جنگی دیگری در تاریخ جنگ های بزرگ کمتر بود پس چه چیزی در این کمپ ها باعث مرگ و میر این همه سرباز امریکایی می شد؟ چه چیزی برای سربازان جنگی آموزش دیده چنین ویرانگر بود؟ اسرای امریکایی درون حصاری از سیم های خاردار نبوده و سربازان مسلح کمپ ها را محاصره نکرده بود ؛ با این وجود هیچ سربازی هرگز برای فرار تلاش نکرد ؛ علاوه بر این این مردان بار ها سلسله مراتب (نظامی) را نقض و مقابل یکدیگر قرار گرفتند و گاهی روابط نزدیکی با زندانبانان کره ای بر قرار میکردند هنگامی که بازماندگان (از کمپ ها) به گروه صلیب سرخ در ژاپن تحویل شدند ، به آن ها فرصت تماس تلفنی با عزیزانشان داده شد که خبر زنده بودنشان را به اطلاع ان ها برسانند، اما تعداد بسیار کمی زحمت تماس به خود دادنند این سربازان پس از بازگشت به خانه هیچ دوستی و رابطه ای با یکدیگر ادامه ندادند. ویلیام . ای . مایر پس از جنگ کره ، سرگرد (دکتر) ویلیام ای مایر که بعد ها رییس (فرمانده) روانشناسی ارتش امریکا شد ، روی 1000 اسیر جنگی امریکایی در کمپ های کره شمالی در اسارت بوده اند مطالعه نمود او مشخصا به به آزمایش یکی از مخرب ترین و موثر ترین موارد عملیات روانی ثبت شده علاقمند بود ، موردی که باعث ویرانی افراد میشد دکتر ویلیام مایر یک بیماری جدید در میان اسرای جنگی کره کشف کرد – یک سندرم نا امیدی فراگیر و شدید که آن را (میراسموس Mirasmus) یا فقدان مقاومت و انفعال شدید تعریف نمود سربازان به آن میگفتند (بیماری تسلیم) Give up-itis [اصطلاح (تسلیم) افرادی را توصیف می کند که با ایجاد بی خیالی مفرط به فشار های روانی واکنش می دهند ، امید را از دست داده با چشم پوشی از میل به بقا بدون هیچ علت طبیعی (فیزیولوژی) می میرند] چطور ممکن بود امید کاملا از قلب سربازان رفته باشد؟ برای نا امید کردن افراد از زندگی از چهار روش استفاده میشد اول جاسوسی از بقیه تشویق میشد اگر کسی جاسوسی بقیه را میکرد کره ای ها به او جوایزی مثل شیرینی و یا سیگار می دادند نکته شگفت انگیز این بود که نه متخلف (لو رفته) و نه گزارش دهنده تنبیه نمی شدند ، نیت حقیقی این بود که اعتماد بین همرزمان از بین برود دوم انتقاد شدید از خود ترویج میشد ، زندانبانان گروه های کوچکی تشکیل می دادند که سربازان نه فقط به کار های بدی که کرده اند ، بلکه به کار های خوبی هم که می توانستند انجام بدهند ولی شکست خورده اند اعتراف کنند این اعتراف برای کره ای ها نبود ، بخاطر نابود شدن عزت نفس بین سربازان امریکایی بود تکنیک سوم شکستن وفاداری به دیگران بود خصوصا به رهبران و کشور اینکار برای شکستن روحیه کار گروهی و همکاری و جایگزینی آن با انزوا و علاقه به منافع شخصی بود در یک مورد گزارش شد که 40 نفر در مقابل بیرون انداختن سه نفر از سربازان بیمار از کلبه توسط یک زندانی بد خلق ، هیچ کاری نکردند تا آنها از سرما بین بروند وقتی از ایشان سوال شد چرا کاری نکردید پاسخ دادند: چون کار ما نبود (به ما ربطی نداشت) http://www.angelfire.com/art2/koreanwar_pow/pow-15.JPG چهارم آخرین طرح ویرانگر این بود که زمانی که سربازان زیر آواری از احساسات منفی هستند همه حمایت های مثبت احساسی از ایشان دریغ میشد اگر سربازی نامه ای حمایتگرانه (دلگرم کننده) از خانه دریافت میکرد زندانبانان آن را نگه میداشتند ، در مقابل هر خبر بدی مثل مرگ عزیزان یا خبر ترک همسرانشان سریعا تحویل داده میشد ، این تضعیف روحیه دائمی و ثابت ایجاد یک نا امیدی از افراد مورد علاقه ، کشور و حتی ایمان مذهبی میشد این که سربازی در کلبه ها سرگردان و نا امید دیده شود و تصمیم بگیرد که تلاش برای بقا هیچ سودی ندارد اصلا غیر عادی نبود. او تنها به گوشه ای رفته ، می نشیند و پتویی روی سر میکشد و ظرف دو روز او مرده بود اگر سربازان کتک میخوردند ، یا به صورت آن ها آب دهان پرتاب میشد عصبانی میشدند . خشم به آنها انگیزه بقا می داد ، اما در نبود انگیزه سربازان به سادگی می مردند ، حتی اگر توجیه پزشکی برای مرگ آنها وجود نداشت صرف نظر از موارد جزئی شکنجه فیزیکی ، میراسموس نرخ مرگ کلی سربازان در کمپ های اسارت در کره شمالی را به عدد شگفت انگیز 38% رساند ؛ بالاترین میزان مرگ در بین اسرای جنگی در تاریخ ایالات متحده شگفت انگیز تر اینکه نیمی از این سربازان بسادگی بخاطر تسلیم شدن (بیماری تسلیم) مردند آنها کاملا در حصر بودند ، هم فیزیکی و هم ذهنی چکیده ای از پ.ن: حساب نگارخانه میلیتاری ندارم ، لطفا تصاویر منتقل شود
-
2 پسندیده شدهبسم الله الرحمن الرحیم از ویکی پدیا : " اراده ، به شوق شدید تحقق فعل اطلاق میشود.خواستن و اراده، آن قدر مهم است که گفته شده، خواستن، توانستن است." به طور کلی، «اراده» ، ظرفیت کلی داشتن چنان خواستههایی است که عمل قاطعانه بر مبنای آنها شکل میگیرد. این موضوع به یک کلیشه تبدیل شدهاست که در قرن بیست و یکم هیچ رابطه ای مهمتر از رابطه بین ایالاتمتحده و چین نیست .مانند بسیاری از کلیشههای دیگر، این جمله درست است اما خیلی مفید نیست ، چون در مورد ماهیت رابطه ، چیز کمی میگوید و یا بهتر است بگوییم اصلا نمیگوید.در این تاپیک قصد داریم اسناد و تحلیل های مهم این جنگ اراده ها رو خدمت دوستان ترجمه و ارائه بدیم.متن زیر معرفی و بررسی اولبن سند و مهمترین سند در مقابله امریکا با چین هست که به صورت پیش درامد تاپیک اورده شده.ترجمه سند در پست های بعدی خدمت دوستان ارائه میشه. در سال 2015 مرحله تازه ای در محافل سیاست خارجی آمریکا بر سر رسیدن به یک سیاست تهاجمی در قبال چین توسط آخرین گزارش منتشر شده اندیشکده شورای روابط خارجی امریکا آغاز شد.این گزارش با عنوان " بازبینی استراتژی کلان آمریکا نسبت به چین " ( Revising US Grand Strategy Toward China ), چیزی کمتر از یک دستور کار برای جنگ نیست. این گزارش به مبحثی اشاره میکند که در طول جنگ جهانی دوم مطرح شدهاست ، یعنی ،کلان استراتژی (Grand Strategy) .کلان استراتژی درواقع با " یکپارچه کردن سیاست ها (سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و...) و قدرت نظامی یک ملت ، توسل و نیاز به جنگ را [برای تسهیل اهداف] غیر ضرور می نماید و یا شانس پیروزی را افزایش می دهد. موضوع اصلی گزارش این است که سلطه جهانی آمریکا به واسطه رشد مستمر چین مورد تهدید است و این روند باید توسط ابزارهای اقتصادی , دیپلماتیک و نظامی معکوس شود .به طور قابلتوجهی , در ابتدای گزارش , نویسندگان آن به راهنمای برنامهریزی دفاعی پنتاگون در سال 1992 اشاره کرده اند که در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی ایجاد شد و اصرار داشت استراتژی آمریکا باید بر روی ممانعت از ظهور هر رقیب جهانی احتمالی در آینده تمرکز کند . نویسندگان ادعا میکنند چین یک " کلان استراتژی " برای سلطه منطقهای و در نهایت سلطه جهانی دارد و روشن میکنند که تهدیدی جدی برای آمریکا است که از رشد اقتصادی چین در نظام بینالمللی کنونی ناشی میشود . لحن این گزارش یادآور تحلیلی است که در ابتدای سال ۱۹۰۷ توسط مقام ارشد دفتر وزارت امور خارجه بریتانیا ، ایر کرو (Eyre Crowe) در مورد تهدیدات روبه رشد آلمان و تاثیر آن بر بریتانیا نگاشته شد. با اینکه چین یک قدرت امپریالیستی مثل آلمان نیست ، اما افزایش قدرت اقتصادی آن موقعیت آمریکا را تضعیف میکند .طبق این گزارش : " از آنجا که تلاش آمریکا برای ادغام چین در نظم بینالمللی لیبرالی ، تهدیدات جدیدی مقابل سلطه آمریکا در آسیا ایجاد کردهاست و میتواند در نهایت منجر به یک چالش مهم در سلطه جهانی آمریکا شود، واشنگتن به یک استراتژی کلان در برابر چین نیاز دارد تا به برقراری سلطه خود کمک کند .تکرار سیاست جنگ سرد مبتنی بر " سد نفوذ " (Containment) دیگر ممکن نیست زیرا بر اساس سیاست های اقتدارگرا و توسعه طلبی اتحاد جماهیر شوروی بود، اما رشد اقتصادی چین با جهانی شدن اقتصاد و ادغام چین در بازارهای جهانی مرتبط است. پوستری از استراتژی سد نفوذ این ادعا تایید مستقیمی از تحلیل مارکسیستی است که ریشه جنگ در شیوه عملکرد خود نظام کاپیتالیسم قرار دارد.چین در چارچوب بازار جهانی فعالیت کردهاست که حداقل توسط آمریکا تاسیس نشده است.اما این ادغام به خودی خود برتری ایالاتمتحده را تضعیف کردهاست .در این گزارش گفته شدهاست : حمایت ایالاتمتحده از ورود چین به سیستم تجارت جهانی باعث ایجاد وضعیت ناهنجاری شده که در آن واشنگتن به تسریع رشد اقتصادی پکن کمک کردهاست و به همین ترتیب موجب ظهور یک رقیب ژئوپولتیک شد.بر این اساس , در پیشبرد عوامل اصلی یک " استراتژی کلان " آمریکایی , نویسندگان تمرکز قابلتوجهی در مسائل اقتصادی دارند . به عنوان بخشی از طرح احیا اقتصادی , آمریکا باید : مجموعه جدیدی از روابط تجاری در آسیا که چین را نادیده می گیرد ایجاد و ابزارهای موثر برای مقابله با استفاده گسترده چین از ابزارهای ژئواکونومیک در آسیا و در مشارکت با متحدین و شرکای آمریکا و فراتر از آن طراحی کند . ایجاد یک مکانیزم جدید کنترل فنآوری در برابر چین . پیمان تجاری اقیانوس آرام یا شراکت ترنس-پسیفیک(TPP) ، که در حال حاضر چین را نادیده می گیرد و پیمان تجاری و سرمایهگذاری ترنس-آتلانتیک (TTIP ) بین اتحادیهٔ اروپا و ایالات متحده امریکا در دوران اوباما مطرح شد و طبق گزارش از الزامات محدود کردن چین است . عدم ارائه آن به شدت استراتژی کلان ایالات متحده را تضعیف خواهد کرد.قرارداد TPP باعث نزدیک شدن کشورهای همسایه چین به آمریکا و کاهش وابستگی آنها به تجارت با چین میشود و در نتیجه قدرت چین در روابط تجاری کاهش میابد. تراز تجاری منفی امریکا در مقابل چین و اتحادیه اروپا تمرکز این گزارش در مورد مسائل اقتصادی به هیچ وجه نمایانگر کاهش معیارهای نظامی نیست. برعکس، نویسندگان اقدامات نظامی مفصلی را تعریف می کنند. پیشنهادات این گزارش عبارتند از گسترش روابط امنیتی ایالات متحده و ژاپن برای پوشش همه آسیا، ارتقا ارتش ژاپن, همسو کردن ژاپن با مفاهیمی مانند نبرد هوا - دریایی (Air - Sea battle)، حمله گسترده به امکانات نظامی در سرزمین اصلی چین و افزایش همکاری با ژاپن در مورد دفاع موشکی (BMD) است. سیستمهای ضد موشکی برای یک استراتژی تهاجم اولیه حیاتی محسوب میشوند چون هدف آن این است که هر گونه اقدام تلافی جویانه را خنثی کند.در کره جنوبی، افزایش ظرفیت BMD و همچنین یک استراتژی جامع به همراه ژاپن برای "تغییر رژیم" در کره شمالی، مورد نیاز است. استرالیا به عنوان «لنگر جنوبی» روابط ایالات متحده در اقیانوس آرام توصیف شده است. این گزارش خواستار استفاده از پایگاه نیروی دریایی استرلینگ در غرب استرالیا برای حمایت از "ساختار نیروی دریایی ایالات متحده در منطقه است." ایالات متحده و استرالیا باید در امر شناسایی ، ناوگان بدون سرنشین را در جزایر کوکوس استرالیا در اقیانوس هند مستقرکنند و "دو کشور باید با هم کار کنند تا سریع تر بتوانند مزیت های بالقوه استرالیا در دفاع موشکی را شناسایی کنند. " تسلیحات هسته ای هند باید به عنوان یک "دارایی" در موازنه قدرت دیده شود، و همکاری نظامی ایالات متحده و هند باید افزایش یابد. نقش اندونزی در تمرینات نظامی مشترک باید گسترش یابد، تمرینات دریایی با ویتنام تقویت شده و فیلیپین باید طیف وسیعی از توانایی های دفاعی را توسعه دهد. در جبهه سیاسی این گزارش ، ایالات متحده باید "دیپلماسی سطح بالا" (high - level diplomacy) را با چین برای کاهش "تنش های شدید ذاتی" شروع کند تا به متحدان و دوستان خود در آسیا و دیگر نقاط اطمینان دهد هدف آن اجتناب از مقابله با چین است. منشا این تناقض آشکار، در بخش مهمی از محرک جنگ آمریکا و تهاجم در جبهه ایدئولوژیک قرار دارد. هدف "دیپلماسی سطح بالا" و حتی سرمایهگذاریهای مشترک احتمالی با چین در برخی موارد، تولید تبلیغات دروغین است که علت جنگ، تقصیر دشمن آمریکا است - در این مورد قاطعیت و پرخاشگری چین. راه اندازی تبلیغات دروغین عنصر اصلی آغاز فعالیت نظامی آمریکا بودهاست، یعنی از اواخر قرن ۱۹ زمانی که تبدیل به یک قدرت امپریالیستی شد تاکنون . در واقع, این گزارش به طور خاص هر گونه سازش با چین را رد میکند. در نتیجه نویسندگان آمده : در اینجا چشمانداز واقعی مطلقا ایجاد اعتماد بنیادین, همزیستی مسالمتآمیز, " درک متقابل ", " یک شراکت استراتژیک " یا " نوع جدیدی از روابط " بین ایالاتمتحده و چین نیست. " دانلود سند سایت معرفی و شرح سند : https://www.wsws.org/en/articles/2015/05/02/chin-m02.html
-
2 پسندیده شده
-
2 پسندیده شدهسلام در مورد بی 52، زمانی قرار بود بی 58 جایگزین این پرنده که یکی از نماد های جنگ سرذ هست بشه، اینکه خود بی 58 و چند نسل بعدش منجمله بی 2، قراره بازنشست بشن ولی پرچم سالار هنوز بالاست و قرار هست تازه تعدادی از حال رزرو به وضعیت عملیاتی تغییر پیدا کنن کالا داستان دیگری هست، که به طور خلاصه در ۳ عامل میشه بیان کرد، اول بحث اعتماد پذیری بالای این پرنده، دوم مزیت هایی تعمییر نگه داری و هزینه های عملیاتی که برا نیرو هوایی داره،منجمله قطعات یدکی موجود و البته ساده تر بودن ساختار پرنده، سوم مزیت های قابل توجه این پرنده به عنوان یک بستر لانچ هواپایه که باعث شده تعدادی از پروژه های ناسا هم بر بستر این پرنده پیاذه بشه. البته بنده از اونجایی که از مدت ها قبل از اینکه بی 21 اسم گذاری و یا کد گذاری بشه، و پروژه هنوز در مرحله بررسی طرح های مفهومی بود و اساسا در فضای وب فارسی کمتر کسی اسم LRS-B (سرواژه عبارت بمب افکن ضربتی دور برد) براش آشنا بود به اتفاق امیر ارسلان عزیز که زحمت تاپیک رو کشیدن رو این موضوع کار کردم، و اتفاقا منابع وسیعی مورد بررسی قرار گرفت، لذا اندک آشنایی با مختصات این پروژه دارم، اما پارادوکسی که برای شما پیش اومده از اونجا ست که همون طور که دوستان اشاره کردند ما در دنیای قطعیات مطلق 0 و 1 زندگی نمی کنیم، البته که در طراحی این پرنده اختفا و کم پیدایی اصل مهمی بوده، ولی در عین حال به این معنی نیست که با پرنده ای اساسا ناپبدا و حامل تیر غیب طرف باشیم، در عین حال فاکتور دیگه که به موازات مساله استیلث وجود داره هزینه هست، شما هرچه در نمودار رادار گریزی بیشتر جلو برید، هم زمان در نمودار هزینه به صورت نمایی بیشتر بالا هم میرید، از طرف دیگه ورود چنین پرنده ای به عمق محدوده حفاظت شده خصم قبل از سرکوب پدافند امری ست بسیار پر ریسک، خصوصا وقتی با پرنده ای بسیار بزرگ، با سرعت مادون صوت و مانورپذیری محدود مواجه هستیم، کما اینکه از بی 2 نیز چنین استفاده ای نشد، در عین حال بنا هم نیست هر پدافند محدودی از دورترین فواصل پشت خطوط مرزی بتونه این پرنده رو رهگیری و سرنگون کنه، با این اوصاف بر می گردیم به همون نمودار رادار گریزی و هزینه، نقطه ی بالانس رو باید کجای نمودار گذاشت؟ جایی که بیشترین هزینه رو داریم، که طبعا به کاهش تیراژ می انجامه که به طور ثانویه باعث افزایش هزینه های عملیاتی و نگهداری میشه و البته شانس بیشتری برای نفوذ در مناطق حفاظت شده داره یا این نقطه ی بالانس رو آنچنان که در اطلاعات و صحبت های موجود پیرامون پروژه دیده میشد و در پست قبل هم مورد اشاره قرار گرفت، با تعدیل پروژه از پرنده ای رادیکال و به شدت گرون قیمت، پروژه رو به مسیری هدایت کنیم که ضمن برخورداری از قابلیت های نسباتا مناسب رادارگریزی بشه تعداد بیستری ازش عملیاتی کرد و سر پروژه نیاد آن بلایی که بر سر اسپریت اومد! در نهایت مجددا توصیه به مطالعه ی تاپیک "طالع نحس" می کنم برای درک بهتر زمینه های این پروژه با تشکر از توجه شما
-
2 پسندیده شدهقسمت نهم از ترجمه سند توصیه هایی برای استراتژی کلان ایالات متحده در برابر چین واشنگتن برای به ثمر رساندن این کلان استراتژی ، باید سیاست های زیر را اجرا کند : احیای اقتصاد ایالات متحده هیچ چیزی بهتر از رشد اقتصادی قوی در آمریکا ،این استراتژی را جلو نمی برد . این باید اولویت اول رئیس جمهور و کنگره جدید باشد. گسترش شبکه های تجاری در آسیا راه اندازی پیمان تجاری اقیانوس آرام (TPP). این پیمان که تا همین اواخر توسط دولت اوباما پیگیری شد نه به عنوان پاسخی ژئواکانومیک در برابر افزایش قدرت اقتصادی چین و جبر ژئوپولیتیکی موجود در آسیا, بلکه به عنوان یک تیر خلاص بر نشست دوره ای سازمان تجارت جهانی (WTO) در دوحه مطرح شدهاست. اگر چه TPP مزایای نامتقارن اقتصادی چین را نسبت به کشورهای آسیایی پاک نخواهد کرد، ولی نشان می دهد که ایالات متحده مصمم است که در زمین بازی اقتصادی آسیا رقابت کند.در همین راستا, کلان استراتژی بدون پیگیری TPP , به شدت تضعیف خواهد شد. بنابراین میبایست یک فشار گسترده توسط کاخ سفید برای تصویب فوری آن در کنگره آغاز گردد که شامل دادن اختیار در ارتقا تجارت شود.(ترامپ با عدم پیروی از این رویکرد آمریکا را از تمامی این پیمانها خارج کرد) بسیاری از عناصر تعامل اقتصادی ایالات متحده و چین منافع ملی ایالات متحده را تامین می کنند که باید تقویت شوند. با این حال، باید با چالش های مداوم پکن در برابر سیستم تجارت جهانی با یک واکنش واحد از سمت دموکراسیهای صنعتی (Industrial democracy) که توسط ایالاتمتحده رهبری میشوند مقابله کرد.واشنگتن همچنین باید پکن تحت فشار قرار دهد تا ارز یوان را با ارزش واقعی بازار خود عرضه کند. اتخاذ سیاست های موثر برای مقابله با استفاده گسترده چین از ابزارهای ژئواکانومیک در آسیا و جهان. در طول تاریخ هرگز ، یک حکومت مثل چین مستقیما کنترل این مقدار از ثروت را بر عهده نداشته است . پس تعجب برانگیز نیست که با افزایش قدرت اقتصادی ، پکن تمایل برای استفاده از این قدرت برای پیشبرد اهداف ژئوپولیتیک را در دستور کار قرار دهد. چین اغلب به درستی به عنوان یک کارشناس پیشرو ژئواکانومی در جهان توصیف میشود.در این گزارش، ژئواکانومی «استفاده از ابزارهای اقتصادی برای اهداف ژئوپولیتیک » تعریف شده است. در این مورد سیاستهای ژئواکانومیک جبری چین نسبت به ژاپن، کشورهای آسهآن ، استرالیا، و دیگران، بدون هیچ واکنش سیاسی جدی از جانب آمریکا صورت پذیرفته . بنابراین یک رویکرد سیاست خارجی ژئواکانومیک مستلزم این ابتکارها خواهد بود: اتحادهای آسیایی - آمریکایی باید برای اقدامات ژئواکانومیک تهاجمی و دفاعی دوباره راه اندازی شوند. تمرکز شدید اتحاد باید به استفاده از ژئواکانومیک به عنوان ابزار سیاسی-نظامی معطوف باشد. دولت باید یک سیاست ژئواکانومیک بلندمدت برای مقابله با چین اتخاذ کند و با استفاده از قدرت پایدار و مثبت اقتصاد، نوآوری و شبکه های آمریکا اقدام به جذب کشورهای آسیایی و مقابله با فشار اجباری چین بر همسایگان خود به گونه ای که همواره مبتنی بر قواعد سیستم بینالمللی و به وضوح در راستای منافع ملی ایالاتمتحده ، دوستان و هم پیمانان آن باشد. انقلاب انرژی ایالات متحده باید از طریق برداشتن محدودیت هایی برای تامین گاز و نفت متحدان و دوستان خود ، به دستاورد ژئوپلیتیک پایدار در آسیا تبدیل شود. ایالات متحده در حال حاضر بزرگترین تولید کننده نفت خام جهان است درصد تفکیکی صادرات نفت خام امریکا - سال 2017 کشورهای اسیایی در صدر مقصد های صادراتی نفت خام و گاز مایع آمریکا یک رژیم جدید کنترل فناوری در مقابل پکن ایجاد کنید. واشنگتن باید توجه بیشتری به محدود کردن دسترسی چین به سلاحهای پیشرفته و فنآوریهای حیاتی نظامی داشته باشد.اگر چه ایالاتمتحده قطعاً باید غرب را در گسترش تجارت بینالمللی هدایت کند, اما این سیاست نباید باعث تضعیف قدرت آمریکا شود و در توانایی واشنگتن برای اجرای تعهد اساسی خود ، تضمین امنیت آسیا و جهان خدشه وارد کند و چالشی همچون چین را برآورده سازد.مزیت تجاری با چین "نباید این ابهام را ایجاد کند که جهانیسازی منجر به افزایش دسترسی پکن به تسلیحات پیشرفته و عوامل مرتبط با آن از جمله تکنولوژی باکارایی دوگانه ( Dual-use technology ) میشود. چنین برداشت هایی میتواند هر گونه موفقیت آمریکا در متعادل کردن رشد چین را با عواقب قاطع و خطرناکی روبه رو و تضعیف کند. امروزه واضح است که چنین تکنولوژی هایی تنها در ایالات متحده در دسترس نیستند؛ آنها در بسیاری از کشورها، به ویژه متحدان اروپایی و آسیایی واشنگتن، پیدا میشوند. ایالات متحده باید این کشورها را تشویق کند تا یک رویکرد هماهنگ را برای محدود کردن دسترسی چین به تمام فن آوری ها، از جمله تکنولوژی باکارایی دوگانه ، که می تواند باعث «آسیب های استراتژیک سطح بالا» شود، اتخاذ کنند. واشنگتن برای ایجاد یک رژیم کنترل فناوری جدید ، باید به گفتگوی فوری با متحدان و دوستان خود بپردازد. بدیهی است که انجام این کار آسان نخواهد بود، اما این تلاش باید بلافاصله صورت گیرد. ادامه دارد.... احتمالا قطع صاردات نفت ایران به کشورهای اسیایی رو میشه در راستای کمک به سیاست"تامین انرژی متحدان امریکا توسط خوده آمریکا" قرار داد.
-
2 پسندیده شدهقسمت هشتم از ترجمه سند استراتژی کلان ایالات متحده در قبال چین و منافع ملی آمریکا وظیفه اصلی که استراتژی کلان با آن مواجهه است , انطباق با چالش اساسی رشد روز افزون چین می باشد . همگرایی , رویکرد غالب ایالات متحده نسبت به چین ،که از سال 1970 به شدت دنبال شد بدون شک به ظهور چین به عنوان رقیب قدرتمند آینده آمریکا کمک کردهاست . هیچ یک از گزینه هایی که معمولا در بحث های واشنگتن و جاهای دیگر مطرح می شود در مورد چگونگی واکنش به قدرت رو به رشد چین و حفظ برتری آمریکا برای یک چرخه طولانی دیگر در سیاست بینالملل اظهار نظر نمیکنند.این جایگزینها که شامل پذیرفتن و مشارکت با چین و پذیرش پکن از طریق یک نوع گروه دوجانبه (G۲)، یا پذیرفتن چین به مثابه شوروی است، همه محدودیتهای شدیدی از دیدگاه منافع ملی آمریکا دارند و در واقع هدف بزرگتر یعنی تقویت برتری واشنگتن در سیستم جهانی را تضعیف میکنند. هیچ مبنای بهتری برای تجزیه و تحلیل و فرموله کردن استراتژی کلان آمریکا در قبال چین بهتر از اتصال مستقیم این استراتژی به منافع ملی حیاتی آمریکا وجود ندارد - شرایطی که برای حفاظت و ارتقای بقا و رفاه آمریکاییها در یک کشور آزاد و ایمن ضروری است. منافع ملی و حیاتی ایالاتمتحده به شرح زیر است: پیشگیری ، بازداری ، و کاهش تهدیدات متعارف و غیر متعارف به آمریکا و مناطق تحت تصرف آمریکا. حفظ تعادل قدرت در اروپا و آسیا که صلح و ثبات را از طریق ادامه نقش رهبری آمریکا و ائتلاف های آمریکا حمایت میکند. جلوگیری از استفاده و کاهش انتشار سلاحهای هستهای و سلاحهای دیگر کشتار جمعی(WMD) ، و جلوگیری از تکثیر سیستمهای پرتاب میان برد و دوربرد برای سلاحهای هستهای ؛ ارتقای سلامت اقتصاد بینالملل ، بازارهای انرژی و محیطزیست . چالش چین برای منافع ملی ایالات متحده اگرچه واشنگتن به دنبال همراه کردن پکن با خود در رابطه با موضوعات عدم اشاعه، امنیت انرژی ، اقتصاد و محیطزیست بینالمللی است ، توجه اولیه و جدی آمریکا به این منافع ملی باید معطوف به تلاش سیستماتیک چین برای اخلال در مورد دوم از منافع ملی ذکر شده در بالا باشد. اگر چین موفق به تضعیف توازن قدرت در آسیا ، تضعیف قدرت سیستم ائتلاف آمریکا در آسیا و در نهایت قرارگیری به جای ایالاتمتحده به عنوان رهبر آسیا شود ، درها را بر روی توانایی چین به منظور تضعیف موارد اول و سوم در طول زمان را باز میکند . همانطور که قبلا ً اشاره شد ، پکن به دنبال دستیابی به این اهداف است: تصرف جایگاه ایالاتمتحده به عنوان قدرت اول در آسیا ; تضعیف سیستم ائتلاف آمریکا در آسیا ; تخریب ذهنیت کشورهای آسیایی در مورد اعتبار , قابل اطمینان بودن و در قدرت ماندن ایالات متحده ; استفاده از قدرت اقتصادی برای نزدیکتر کردن کشورهای آسیایی به اولویتهای سیاست ژئوپولیتیکی جمهوری خلق چین ; افزایش توانایی نظامی جمهوری خلق چین برای تقویت بازدارندگی در برابر مداخله نظامی آمریكا در منطقه ; ایجاد شک و تردید در مدل اقتصادی ایالات متحده؛ اطمینان ازین که ارزشهای دموکراتیک ایالات متحده ، منجر به کاهش قدرت داخلی حزب کمونیست چین (CCP) نگردد؛ اجتناب از یک مواجهه بزرگ با ایالات متحده در دهه آینده؛ شی جین پینگ رئیسجمهور جمهوری خلق چین در کنفرانس تعامل و اعتمادسازی آسیا (CICA) در اوایل سال 2014 به هدف تضعیف تعادل قدرت در آسیا اظهار داشت که "مشکلات آسیا در نهایت باید توسط آسیا حل و فصل شود و امنیت آسیا در نهایت باید توسط آسیایی ها تامین شود". ظرفیت ایالات متحده در مواجهه با این چالش های سیستماتیک ژئواکونومیک، نظامی و دیپلماتیک چین به منظور برتری بر ایالاتمتحده در آسیا، نظم بینالملل را برای دهههای آینده شکل خواهد داد. نوع ارتباط کشورهای آسیا-اقیانوسیه با آمریکا و چین (سبز با هردو ارتباط دارند) دایره متحدان چین در اطراف هند تغییر تجارت کشورهای اسیایی به سمت چین ( برحسب درصد GDP ) فروش تسلیحات امریکا و چین در بازار آسیا پاسخ استراتژی کلان ایالات متحده به اهداف استراتژیک چین ایالاتمتحده باید در مواجهه با چین , به صورت استراتژیک فعال شود و کمتر نگران این موضوع باشد که چگونه این رویکرد ممکن است در پکن ارزیابی شود . جمهوری خلق چین ظاهرا ً متقاعد شده است که واشنگتن سیاست مهار در دستور کار دارد . میبایست پیکربندی مجدد استراتژی کلان آمریکا علیه چین در چهار مسیر زیر به طور اصولی پیاده سازی شود: ایالاتمتحده باید اقتصاد خود را در خانه احیا کند،و یک مجموعه جدید از روابط تجاری در آسیا تعریف کند که چین را نادیده بگیرد، از سیاست های موثر برای مقابله با استفاده گسترده چین از ابزارهای ژئواکانومی در آسیا استفاده کند، در همکاری با متحدان آمریکا و شرکای همفکر، یک مکانیزم جدید کنترل تکنولوژی در مقابل چین ایجاد کند . آمریکا باید در تواناییها و ظرفیتهای دفاعی خود سرمایهگذاری کند تا قابلیتهای ضد دسترسی (anti-access) در حال ظهور چین را شکست دهد و امکان اعمال قدرت (Power projection) علیه پکن را فراهم آورد . ایالات متحده باید مجموعه جدیدی از روابط و مشارکت های استراتژیک قابل اطمینان را در سراسر منطقه هند و اقیانوس آرام تقویت کند، اما فراتر از آن و به عنوان یک سیاست مشخص، تقویت توانایی های کشورهای آسیایی برای مقابله با چین به طور مستقل و ایجاد گونه های جدیدی از همکاری استراتژیک در داخل آسیا (کشورهایی که همیشه درگیر نیستن) که به طور سیستماتیک توسط ایالات متحده پشتیبانی می شود در دستور کار قرار دهد. آمریکا باید دیپلماسی سطح بالا با چین را به منظور خنثی کردن تنشهای ذاتی و عمیق بین دو کشور که استراتژی کلان ناسازگاری با هم دارند دنبال کند تا به هم پیمانان و دوستان آمریکا در آسیا اطمینان دهد که هدف آن اجتناب از روبارویی با چین است. علی رغم آشفتگی در خاورمیانه و تنش با روسیه، رییس جمهور باید برای مدیریت بزرگترین چالش استراتژیک ایالات متحده در دهه های آتی یعنی افزایش قدرت چین تمرکز نماید و همیشه انگشت اش به سمت استراتژی کلان ایالات متحده در قبال چین اشاره کند ، باید جلسات چهره به چهره بسیار بیشتری با رهبران آسیا و سران اتحادیه اروپا در این مورد برگزار کند . مذاکرات دوجانبه چهل و پنج دقیقه ای با همتایان آسیایی در حاشیه جلسات بین المللی برای انجام این کار کافی نیست. همین مساله در مورد کنگره نیز صادق است، که یک عنصر ضروری در برخورد با قدرت چین در دراز مدت است. احزاب و مطبوعات ، کنگره را نخواهند بخشید ، اگر به طور گسترده تأثیر افزایش قدرت چین در مورد منافع ایالات متحده را نادیده بگیرد. نقش کنگره در حفظ یک کلان استراتژی موفق در قبال چین، عمدتا در سه حوزه ظاهر می شود: دادن اختیارات به رئیس جمهور در زمینه تجاری، به طوری که او بتواند سریعا پیمان تجاری اقیانوس آرام(TPP) رابه پایان برساند. اصلاح و ارائه بودجههای دفاعی لازم برای حفظ اعمال قدرت (Power projection) آمریکا و ایجاد یک سیستم اتحاد آسیایی معتبر ، مقامات آمریکایی را به طور مداوم در مورد افزایش قدرت چین پاسخو نگه دارد. ادامه دارد . . . . پ.ن : از تفاوت ایران و چین فاکتور بگیرید و جای چین در بالا ایران رو قرار بدید .... کلان استراتژی و ماادراک کلان استراتژی
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهسلام علیکم بحث عملیات مرصاد ( به تعبیر منافقین ، فروغ جاویدان ) را باید از چند ماه جلوتر ( 29 خرداد 67 ) بررسی کرد . ارتش عراق بعد از کربلای 5 یک برآوردی داشت که واحدهای ایرانی بعد از هر حمله نیمه گسترده یا گسترده بسرعت توان رزمی خودشون را از دست میدهند ( محسن رضایی ، مرجع : اگر درست یادم باشد ، کتاب جنگ درسال 65 یا جزوه منتشر نشده دفتر سیاسی سپاه ) با این پیش فرض ، بعد از عدم الفتح عملیات بیت المقدس 7 ( شلمچه / 5 ضلعی ) ، عناصر رزمی منافقین به استعداد 22 تیپ ( نزدیک به 3000 نفر ) به خطوط پدافندی لشکر 16 زرهی و 11 امیرالمومنین (ع) حمله کردند . نیروی هوایی عراق هم با 530 سورتی پرواز ، پشتیبانی هوایی را بر عهده داشت ( عملیات چلچراغ ) بیلان این حمله که بنا برخی گفته ها ، به شکلی فاجعه بار بود که عناصر منافقین تا ستاد لشکر هم پیشروی کرده بودند ( طول محور پیشروی 50 کیلومتر و عمق منطقه مورد تهاجم 30 کیلومتر بود ) شامل 44 دستگاه تانک ، 38 نفربرزرهی ،30 قبضه توپ و 3400 قبضه سلاح سبک بود که به غنیمت منافقین درآمد ، 2777 نیروی خودی( اکثرا سرباز وظیفه ) هم اسیر شدند . حالا اگر خلاصه وار وقایع را بررسی کنیم : 1- دوم ، نهم و بیست وچهارم تیر 67 ، حمله سراسری ارتش عراق به تاسیسات نفتی ایران 2- قضیه نامه برای تامین نیازهای جنگ به مرحوم امام (ره) 3- حمله سراسری ارتش عراق به جزایر مجنون ( 4 تیر 67 ) 4- حمله سراسری ارتش عراق در غرب ( 7 تیر 67 ) 5- ساقط شدن ایرباس ( 12 تیر 67 ) 6- تخلیه حلبچه ( 20 تیر 67 ) 7- حمله به مواضع نیروی زمینی ارتش ( لشکر 21 حمزه ) ، زبیدات ، شرهانی ، جبل حمرین ، عین خوش ، موسیان تا جنوب دهلران ( نزدیک به 1500 مایل مربع ) با استفاده از یک تیپ زرهی ( غنیمت 92 دستگاه تانک ، 60 نفربر زرهی ، 130 قبضه توپ ، 187 قبضه خمپاره انداز ، 448 دستگاه خودرو خودی بدست دشمن ) چیفتن غنیمتی منافقین این را بگذارید در کنار سردرگمی عامه مردم و نیروی های نظامی از پذیرش قطعنامه 598 و بطور قطع غافلگیری شبکه اطلاعاتی خودی از تحرکات منافقین ... بخش عمده ای از واحدهای رزمی سپاه همزمان با این رویداد در جنوب حضور داشتند ( بر اساس یک تقسیم بندی از سال 65 ، سپاه برای عملیات آفندی وارد عمل میشد و بعد از تصرف و تامین منطقه ، خط به واحدهای پدافندی ارتش تحویل می شد ، علت تلفات ارتش به همین دلیل هست ) طبیعتا در زمان شروع آفند منافقین ، بدلیل غافلگیری اطلاعاتی ، عملا نیروی سازمان یافته در منطقه حضور نداشت ( به استثنای نیروهای یگانی حاضر در منطقه ) شرایط نیروی هوایی در 24 ماه منتهی به پایان جنگ به صورتی نبود که برتری هوایی مطلقی ایجاد شده باشد ، ضمن اینکه نیروی هوایی عراق با تعداد نامشخص سورتی پروازی ( میگ-23 و میراژ اف-یک ، پوشش هوایی کاملی را ایجاد کرده بودند که حتی منتهی به بمباران پایگاه سوم شکاری همدان و پادگان لشکر 28 سنندج با مهمات خوشه ای شد . اشتباه نبود ، حماقت سیاسی بود که بدنبال آن برآورد غلط نظامی هم ایجاد شد . ( وقتی بارها یاد آوری میشود که در برآورد قدرت دشمن ، به مانند وضعیت رسانه ای فعلی ما ، نباید دشمن را در هر سطح ، مکان و زمان دست کم گرفت ، به دلیل وجود همین تجارب هست // دقت کنید که اگر درست به یاد داشته باشم ، رجوی ملعون ، در مستند " گرگها " گفته بود " صاحبخانه (صدام ) ما را جواب کرده " !!!!!!!!!!!!!!!!!! ) تصور می کنم این رسانه ها برای تصحیح روند حرکتی که دارند بیشتر باید روی جنبه تحلیل نظامی این وقایع مانور داشته باشند تا جنبه ای فرعی دیگر ... https://www.aparat.com/v/FkOXe قطعا" نیازمند کار گسترده ای هست ولی اجمالا": عملیات نظامی چه درشکل آفندی و چه در شکل پدافندی ( در سطح پایین تر ) معادل هرج و مرج هست ، یعنی قرار نیست هر چیزی که در نقشه طراحی شده ، مو به مو روی زمین عملیات پیاده شود . طبیعتا" فرمانده ای که بیشترین انعطاف پذیری رزمی را داشته باشد ، در محیط هرج و مرج ، عملکرد بهتری دارد . با توجه به شرایطی که بیان شد ، عملکرد خودی را رصد کنید : 9 صبح 5 مرداد 67 : اولین واکنش ما از سمت دو تا نیروی حاضر در منطقه شروع شد ( گردان روح ا... جمعی لشکر 27 با هدایت سرتیپ شهید علی یاری از ارتش + یک گردان از لشکر بدر ) و بعد از مدت کوتاه ، 4 گردان از تیپ12 قائم (عج) سمنان + عناصری از سپاه ولی امر و بعداز آنها ، یگانهایی از لشکر 71 وقتی اوضاع بتدریج تثبیت شد ....... شناسایی هوایی هم صورت گرفت ، هوانیروز و نیروی هوایی هم وارد عمل شدند و ..... ضمن اینکه در مجموع عملکرد ما در مرصاد ، با توجه به وضعیتی که وجود داشت ، بلحاظ نظامی ، قابل قبول هست ، دلیل علمی اش هم این هست که فرمانده یگان مدافع بعد از حضور در منطقه عملیاتی ، سه ماموریت مهم دارد : 1- متوقف کردن و سپس انهدام سازمان رزمی واحدهای مهاجم ( توقف منافقین پشت تنگه مرصاد ) 2- غافلگیر کردن واحدهای مهاجم ( دور زدن و بستن عقبه منافقین و همزمان اجرای حملات هوا به زمین برای زمینگیر کردن ستون مکانیزه ) 3- محدود کردن گزینه فرماندهی دشمن به دو راه کار عقب نشینی یا انهدام کامل توان رزمی ===== کل طرح ریزی عملیاتی منافقین ، اگر سخنرانی سردسته این گروهک را در جریان جلسه توجیهی قبل از حمله را مبناء قرار بدهیم ( که فایل ویدئویی اش ظاهرا موجود هست ) ، روی مفهوم " فلج کردن ، شوک ، مرعوب سازی ، آسیب زدن و نابود کردن " واحدهای مدافع قرار داشت که البته درس عبرتی برای ما هست که برای وقایع آینده ، عکس العمل سد کننده ( بلاکینگ پوزیشن ) مطلوب تری را به نمایش بگذاریم .
-
1 پسندیده شدهبسم الله.......... 5مرداد 1398 انهدام نفربر ارتش عربستان در استان جیزان (احتمالا برادلی) https://www.aparat.com/v/LFwyg https://www.aparat.com/v/oDXeE https://www.aparat.com/v/NkB60 https://www.aparat.com/v/9GzKX
-
1 پسندیده شدهقسمت هفتم از ترجمه سند غفلت استراتژیک برخی به تاریخ اشاره میکنند و استدلال میکنند که رقابت استراتژیک بین ابر قدرت بالفعل و ابر قدرت بالقوه اجتنابناپذیر است. بعضی دیگر چنین پیشبینی را با تاکید بر تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در دو کشور و همچنین نفوذ سازنده دیپلماسی و حکومت داری به چالش میکشند. نتیجه گیری نویسندگان این گزارش Robert D. Blackwill و Ashley J. Tellis ، به طور قابلتوجهی به نخستین گزاره بالا نزدیک است.آنها عنوان میکنند ، "چین مهمترین رقیب ایالاتمتحده برای دهههای آینده خواهد بود، و احتمال یک رقابت استراتژیک بلندمدت بین پکن و واشنگتن زیاد است".آنها همچنین استدلال می کنند که چین با ورود به بازار آزاد و نظم لیبرالی به "بازیگر ذینفع مسئولی" که بسیاری در ایالات متحده به آن امید داشتند تبدیل نشده است. برعکس، Blackwill و Tellis چین را به عنوان کشوری که یک کلان استراتژی به هدف افزایش کنترل بر داخل و خارج از مرزهها ، تحکیم جایگاه خود در نظام بینالمللی و جایگزینی با ایالاتمتحده برای تسلط بر آسیا طرح ریزی کرده ، تلقی میکنند. در یک کار قدیمی که در اوایل جنگ جهانی دوم منتشر شد، Edward Meade Earle در کتاب "طراحان استراتژی مدرن : تفکر نظامی از ماکیاولی تا هیتلر" ، کلان استراتژی را "هنر کنترل و استفاده از منابع یک ملت ، به منظور تامین منافع حیاتی کشور ، علیه دشمنان بالفعل ، بالقوه یا احتمالی تعریف کرد" ...او با تشریح این ایده، استدلال کرد که وجود این "بالاترین نوع استراتژی" به این دلیل است که " سیاستها و قدرت نظامی یک ملت را به صورتی یکپارچه می نماید، که [برای تحصیل منافع] توسل و نیاز به جنگ را غیر ضرور و یا شانس پیروزی در آن را افزایش می دهد". در آخر Earle به درستی نتیجهگیری کرد که " کلان استراتژی نه تنها یک مفهوم در زمان جنگ نیست بلکه یک عنصر ذاتی در کشورداری است."اگر چه بسیاری پس از او تغییراتی را در این مفهوم ارائه کرده اند، ولی تعریفی عاقلانه تر و جامع تر از این برای کلان استراتژی ارائه نشده است. ایالات متحده از زمان شکل گیری خود به طور پیوسته دنبال یک استراتژی کلان برای دستیابی و حفظ برتری بر رقبای مختلف بوده است، ابتدا در قاره آمریکای شمالی، سپس در نیمکره غربی و نهایت در سطح جهانی.در طول جنگ سرد، این استراتژی در شکل " سد نفوذ " (Containment) آشکار شد، که چشمانداز منسجمی بود از اینکه ایالاتمتحده چگونه میتواند با استفاده از برتری سیستماتیک خود ، امنیت امریکا ، متحدانش و در نهایت شکست حریف خود یعنی اتحاد جماهیر شوروی را تضمین کند.همانطور که ملوین لفلر (Melvyn Leffler) بیان کرده است ، "اهداف کلیدی سد نفوذ (Containment) محدود کردن نفوذ و قدرت شوروی و ایدئولوژی کمونیستی بود. با این حال، سد نفوذ هرگز یک استراتژی دفاعی نبود؛ بلکه میتوان آن را به عنوان یک ابزار برای پیروزی جنگ سرد در نظر گرفت " سیاست های گوناگونی از جمله محدود کردن عمدی اتحاد جماهیر شوروی در اتصال به مراکز مهم اقتصاد جهانی، حفظ یک مجموعه گوناگون و گاه متضاد از "موافقت نامه های امنیتی " و ائتلاف ها ، پیگیری مبارزات ایدئولوژیک ضد کمونیسیتی در سراسر جهان به منظور محکوم کردن دولت شوروی و سیاست های آن و حفظ برتری صنعتی و تکنولوژیکی ایالات متحده با موفقیت به سرانجام رسید تا واشنگتن وارد عصر جدیدی از رقابت ژئوپولیتیک بشود. پس از پیروزی آمریکا در جنگ سرد و منحل شدن استراتژی " سد نفوذ " (Containment) ، سیاست گذاران ایالاتمتحده برای مفهوم سازی یک استراتژی کلان تلاش کردند که تمایل بیشتری برای حمایت از نظم جهانی لیبرالی در دوران پس از جنگ سرد ایجاد کند.(منظور مغلوب کردن رقبا با وارد کردنشون به نظام لیبرالی و تغییر خودبه خودی رقبا به عنصری خنثی بواسطه رعایت دستورالعملهای نظام لیبرال). اگرچه وزارت دفاع در طول ریاست جورج اچ دابلیو بوش (بوش پدر) با رد این استراتژی ادعا کرد که " استراتژی کنونی باید بر جلوگیری از ظهور هرگونه رقیب بالقوه در آینده متمرکز شود " - همان استراتژی موفقی که اتحاد جماهیر شوروی را ساقط کرد - در آن زمان تردید وجود داشت که آیا این سند منعکسکننده سیاست شخص بوش است یا خیر . در هر صورت ، آگاهانه یا عامدانه هیچ مدیریتی در واشنگتن چنین رویکردی را دنبال نکرد . در مقابل ، یک سری از مدیران به بهانه فروپاشی شوروی ، به اجرای سیاستهایی ادامه دادهاند که در واقع ظهور رقبای جدید مانند چین را امکان پذیر کرد. از آنجا که تلاش آمریکا برای " ادغام " چین در نظم جهانی لیبرال ، تهدیدات جدیدی را نسبت به سلطه آمریکا در آسیا ایجاد کرده که در نهایت منجر به یک چالش مهم در برتری آمریکا در سطح جهانی میشود - واشنگتن نیاز به یک کلان استراتژی جدید در قبال چین دارد که به جای ادامه دادن به این افزایش برتری ، بر مهار قدرت چین تمرکز داشته باشد.اما این استراتژی به دلیل واقعیتهای کنونی جهانی شدن نمیتواند بر پایه همان استراتژی " سد نفوذ " ضد شوروی ، بنا شود ، همچنین نمی توان بسادگی سیاست کلی جهانی سازی را محدود کرد . بنابراین باید تغییرات اساسی در سیاست کنونی اعمال شود تا خطرات توسعه اقتصادی و نظامی چین برای منافع آمریکا در آسیا و در سطح جهانی را محدود کند . نویسندگان این گزارش سیاستی را پیشنهاد میکنند که تاکید کمتری بر حمایت و همکاری و تاکید بیشتری بر فشار و رقابت دارد . درواقع "محاصره کمتر و مبارزه فعالانه تر" .این تغییرات ، قلب یک استراتژی متعادل ساز را تشکیل می دهند ، که میگوید: حفظ سلطه ایالات متحده در سیستم جهانی باید به عنوان هدف اصلی استراتژی کلان ایالات متحده در قرن بیست و یکم باقی بماند. حفظ این وضعیت در مواجه با افزایش قدرت چین، به احیای اقتصاد ایالات متحده ،برای پرورش نوآوری هایی که مزیت های نامتقارن اقتصادی نسبت به دیگران ایجاد میکند،انعقاد توافقنامه تجاری ترجیحی میان دوستان و متحدان ایالات متحده برای افزایش سود دوجانبه خود از طریق ابزارهایی که به طور آگاهانه چین را حذف می کنند؛ ایجاد مجدد یک رژیم کنترل تکنولوژی که شامل متحدان ایالات متحده است که مانع از دستیابی چین به توانایی های نظامی و استراتژیک شود، نیاز دارد .در حالی که همه(امریکا و متحدان امریکا) به کار با چین به طریق مختلف ادامه میدهند (که نباید در تضاد با تامین منافع ملی ایالات متحده باشند) امریکا میبایست اقدام به هماهنگ ساختن ظرفیت های سیاسی دوستان و متحدان ایالات متحده در اطراف چین و بهبود توانایی نیروهای نظامی ایالاتمتحده در امتداد سرزمین حاشیه یا Rimland نماید. مقایسه مفهوم Rimland جان اسپایکمن و Heartland جان مکیندر در این استراتژی تعادلی (balancing strategy) با اینکه ایالاتمتحده و هم پیمانانش به طور دیپلماتیک و اقتصادی به تعامل با چین ادامه میدهند به عمد عواملی را به کار گرفته میشود که توانایی چین برای سواستفاده از قدرت رو به رشد خود را محدود میسازد. تنها فروپاشی چین واشنگتن را از اقدام به تعدیل سیستماتیک پکن آزاد خواهد کرد, چرا که حتی یک چین میانه رو هم خطرات این کشور برای ایالات متحده در آسیا و فراتر از آن را از بین نخواهد برد. ادامه دارد . . . .
-
1 پسندیده شدهبسم الله........ 1 مرداد 1398 دفع پنچمین حمله گسترده مخالفین به شهرک قصابیه در حومه کفر نبوده منابع مسلحین درباره این حمله سکوت محض اختیار کرده اند اما منابع سوری تصاویری از چندین خودرو زرهی منهدم شده پخش کرده اند علاوه بر این موارد اعلام کرده اند دو نفربر و یک تانک را هم منهدم کرده اند . آمار تلفات مسلحین در این حمله حداقل 20 و حداکثر 40 کشته است سوریها اسامی 2 شهید خود را منتشر کرده اند بیشتر تصاویر با توجه به متلاشی وسوخته شدن نمایش داده نمیشود نکته جالب انهدام یک خودرو زرهی هامر در این درگیریهاست /این خودرو را از داعش ویا از رزمدنگان مقاومت در العیس حلب به غنیمت گرفته شده بود تصاوری از حملات هوایی سوریها به اداوت -زرهپوشها و مراکز تجمع مسلحین کلیپ های مربوطه https://www.aparat.com/v/s76N9 https://www.aparat.com/v/iBNVZ https://www.aparat.com/v/N56T8 شکار دو خودرو ترابری یک تانک و یک توپ خودکشیی وزیدکا ارتش سوریه تانکهای ارتش سوریه از دید مخالفین در شمال لاذقیه + انفجار مین بر سر راه خودرو LMV نیروهای روس در دیرالزور دیروز در سوریه دو طرف مناطق غیر نظامی همه دیگه رو بشدت مورد حمله قرار دادن تاکنون 17 نفردر مناطق تحت کنترل دولت و بیش از 30 نفر در مناطق تحت کنترل مخالفین کشته شدن
-
1 پسندیده شدهقسمت ششم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین هدف چهارم - پیوند بین المللی ( Cement International) تمایل حزب کمونیست چین (CCP) برای حفظ نظم داخلی و به حداکثر رساندن قدرت جامع ملی ، توسط عنصر نهایی هدف استراتژیک اش افزایش یافته است : چین به عنوان یک بازیگر مرکزی در نظام بین الملل حتی قبل از انقلاب کمونیستی در سال 1949، چشم اندازهای تضمین شده ای برای تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ داشت ، همانگونه که در شورای امنیت سازمان ملل متحد (UNSC) قادر به استفاده از حق وتو بود. پس از آنکه ریچارد نیکسون رییس جمهور و کیسینجر وزیر امور خارجه آمریكا ، روابط با مائو در سال 1971 را تقویت كرد، نقش چین در میان نخبگان جهانی - یعنی آن دسته از كشورهایی كه مسئول نظارت بر نظم بین المللی بودند - به صورت یکپارچه به رژیم کمونیست منتقل شد.اگر چه این برتری نمادین, زمانی که چین از نظر اقتصادی, هنوز در شرایط ضعیف بود توخالی به نظر میرسید , اما هنوز به لحاظ استراتژیک ، بحرانی بود، زیرا اطمینان حاصل شد که هیچ تصمیم اساسی در مورد شورای امنیت بدون رضایت چین نمی توان انجام داد. اکنون که چین به یک قدرت اقتصادی پایدار تبدیل شده است، عزم پکن برای جلوگیری از هرگونه توسعه این نهاد (شورای امنیت سازمان ملل) که میتواند برتری دیرینه خود در منطقه و جهان را کمرنگ کند، برجسته شدهاست . با این حال, حتی فراتر ازعضویت در شورای امنیت, قابلیتهای مادی رشد چین تضمین کردهاند که اساساً در همه نهادهای نظم جهانی بازیگر مهمی است و جای تعجب نیست که به دنبال افزایش قدرت در این نهادها باشد - برای مثال در صندوق بین المللی پول (IMF) و بانک جهانی (IBRD) - برای هدایت عملیاتها به سمت خدمت به اهداف خود چه در نهاد های کاربردی و چه در نهاد های منطقه ای است . چین در واقع "جهانی شدهاست" و به دنبال ایفای نقش فعال در تضمین این امر است که قوانین ارائهشده در این سازمانها نه تنها منافع اش را تضعیف نمیکنند بلکه آنها را پیش میبرند. در انجام این کار ، رفتارهای چین مشابه سایر قدرتهای پیشین در سیاست بینالمللی هستند. کشورهای معروف به G4 nations که از بخت بیشتر برای دریافت حق وتو برخوردارند (هند و ژاپن از رقبای منطقه ای چین) مقایسه شاخص های کشورهای دارای حق وتو و G4 nations با این وجود ، امروزه مشارکت گسترده چین در نهادهای بینالمللی یک بازخورد ترکیبی ایجاد کردهاست . در برخی موارد ، فعالیتهای چین برای نظم جهانی مفید بودهاست ، اما در بسیاری از موارد پکن ، عدم تمایل خود را به هزینه کرد برای کمک به حاکمیت جهانی را به نمایش گذاشتهاست. چین علیرغم دارا بودن دومین اقتصاد بزرگ و بودجه نظامی قابل توجه , به طور کلی یک استراتژی انتقال بار مسئولیت (strategy of burden shifting) را اتخاذ کردهاست و اصرار دارد که ایالاتمتحده و دیگران هزینههای اقدامات عمومی جهانی را متقبل شوند.حتی چین با سواستفاده از چالشهایش به عنوان یک "کشور در حال توسعه" برای به حداکثر رساندن قدرت ملی خود توقع متحمل شدن هزینه ها توسط دیگر بازیگران، از جانب چین را دارد. هنگامی که نهادهای بین المللی به منافع چین خدمت نکنند، دولت چین تلاش می کند تا جایگزین ها را ایجاد یا تقویت کند، به ویژه آنهایی که ایالات متحده را نادیده می گیرند. به عنوان مثال، چین در تلاش است تا همکاران و همسایگان منطقه ای خود را به پیمان های اقتصادی از جمله: بریکس (BRICS) که رقیب نظام بین المللی لیبرال هست، بانک توسعه جدید (NDB) که به طور گسترده جایگزینی است برای بانک جهانی و صندوق بین المللی پول؛ پیمان اقتصادی منطقه ای جامع (RCEP) ؛ اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا (ASEAN) ؛ منطقه تجارت آزاد (FTA) که چین به شدت از آن حمایت می کند ؛ بانک سرمایه گذاری زیرساخت آسیایی (AIIB) (رقیب بانک توسعه آسیایی) ؛ و تفاهمنامه تجاری آسیا-پاسیفیک (APTA) (که چین را به همسایگانش در آسیا نزدیکتر می کند) ؛ متصل کند. در دیگر نقاط جهان، پکن تشکیل انجمن بین المللی همکاری چین و آفریقا، مجمع همکاری چین-عرب و مجموعهای از نهادهای مشابه را آغاز کردهاست که موقعیت چین را ارتقا و استانداردهای تعریف شده سازمان هایی مثل سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) ، بانک جهانی و دیگر موسسات بینالمللی را تضعیف کردهاست. کشورهای عضو پیمان بریکس بنابراین، شخصیت مشارکت بین المللی پکن، نشان می دهد که تعهد آن نسبت به نظم فعلی به طور قابلتوجهی ابزاری است. چین در این زمینه تا حدی به فعالیت میپردازد که منافع مادی یا جایگاهی را دریافت کند، اما هیچ تعهد بنیادی برای حمایت از این سیستم فراتر از منافعی که متحمل میشود ندارد. این نباید تعجب برانگیز باشد زیرا، همانطور که کیسینجر خاطر نشان کرد ، چین هنوز در حال وفق دادن خود به عضویت در یک سیستم بین المللی است که در غیابش طراحی شده و اساسا در توسعه برنامه هایش سهمی نداشته ". هنگامی که همه چیز در نظر گرفته شود، این دوسویه گرایی در نهایت منافع ملی آمریکا را تضعیف میکند و مهمتر از آن استوار کردن استراتژی یکپارچه سازی فعلی امریکا بر این فرض اشتباه است که: ورود چین به نظم لیبرال در دراز مدت به پشتیبانی رژیم از آن خواهد انجامید که منجر به اجتناب از تهدید علیه قیم اصلی آن, ایالاتمتحده میشود. از آنجا که این دو انتظار تحقق نیافته است، ظهور چین به عنوان یک قدرت عظیم جدید، چشمانداز نگرانکنندهای برای ایالاتمتحده در چند سال آینده ترسیم خواهد کرد. رشد اقتصادی چین به طور قابلتوجهی بیشتر از مشارکت آن در نظام تجارت چند جانبه و نظم لیبرال بینالمللی ناشی میشود، اما توسعه نظامی آن، استراتژی اقتصادی پکن را در تضاد با هدف سیاسی اش یعنی تهدید ایالاتمتحده ، قیم اصلی "وابستگی جهانی" قرار دادهاست. در حال حاضر، چین هیچ عجلهای برای پرداختن به این ابهام ندارد، آگاه است که شرکای تجاری اش در فشار آوردن روی پکن به دلیل پتانسیل زیانهای اقتصادی که ممکن است رخ دهد تردید دارند. با توجه به این محاسبه، رهبران چین به این نتیجه رسیدهاند که کشور آنها میتواند از تجارت بین المللی بهره مند شود بدون آنکه مجبور باشد مصالحه ای برای اختلافات موجود با کشورهای آسیایی انجام دهد و یا آنها برای تضعیف قدرت آمریکا در آسیا ترغیب کند. چین تا زمانی که ایالات متحده "وابستگی جهانی" را که فعلا روابط اقتصادی ایالات متحده و چین را تعریف می کند، تغییر ندهد، به حفظ نظم فعلی محتاج است. چین هنوز هم به دنبال همکاری با ایالات متحده است .از آنجایی که چین دریافته که تلاش خود برای دستیابی به قدرت جامع ملی هنوز ناقص است، در تلاش است تا از رویارویی با ایالات متحده یا سیستم بین المللی در آینده نزدیک جلوگیری کند. در عوض، پکن قصد دارد روابط خود را با تمام شرکای جهانی اش و به ویژه واشنگتن را تقویت کند،و امیدوار است که افزایش سریع آن و تمرکز بر تجارت و سیاست بین الملل، دیگران را مجبور سازد که به طور فزاینده ای به سلطه چین احترام بگذارند. اگر چین با موفقیت بالا بیاید , به طور کامل تجهیز خواهد شد تا از حقوق خود با زور و با هزینهای کمتر از آنچه امروز می پردازد , محافظت کند, با توجه به اینکه هنوز هم نسبتاً ضعیف است و متکی به مزایای تجارت و وابستگی متقابل جهانی است. حجم تجارت چین و امریکا به تفکیک سبد بنابراین ، نتیجهگیری بنیادی برای آمریکا این است که دیگر چین منافع خود را برای تبدیل شدن به یک " کشور تجاری " تعریف نمیکند و مهم نیست که برای حل تنشهای بین استراتژی اقتصادی و ژئوپلیتیک اش . چه نتیجهای حاصل خواهد شد.در عوض ، چین حرکت به سمت تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ با مجموعه ای کامل از قابلیتهای سیاسی و نظامی را ادامه خواهد داد ، که همگی معطوف به بازپسگیری سلطه آسیایی خود از ایالاتمتحده ، به عنوان مقدمهای برای سلطه جهانی در آینده است . پ.ن : خب بخش تحلیل کلان استراتژی چین تموم شد ، ادامه سند به تببین کلان استراتژی امریکا در برابر چین میپردازه ...انشالله در اینده خدمتتون ترجمه میشه... در جواب یکی از دوستان که پرسیده بود چه نیازی به این ترجمه بلند بالا هست باید بگم که اگر کلیت این پست هارو خونده باشید، درک کردید که : کشورها برای نیل به چشم اندازی که برای خودشون ترسیم میکنن نیاز به طرح یک کلان استراتژی دارند ، که باعث بشه اقداماتشون در تمام زمینه های سیاسی ، اقتصادی ، نظامی ، فرهنگی و.... همسو و تقویت کنندی دیگر زمینه ها باشد.چیزی که در ایران عزیز اسلامی به شدت بهش احتیاج داریم. هدف بعدی این بود که چون ارزش این سند در سیاست های امریکا خیلی بالاست ، مارو با بالاترین سطح تحلیل استراتژی دشمن و تبیین استراتژی بر ضد اون آشنا میکنه. برای اشنایی با اندیشکده شورای روابط خارجی
-
1 پسندیده شدهقوانین جنگ های هیبریدی بخش دوم عوامل ژئواستراتژیک و اقتصادی : قبل از پرداختن به زمینه های ژئواکونومیک جنگ هیبریدی مهم است که توضیح دهیم که ایالات متحده نیز دارای انگیزه ژئواستراتژیکی مانند به تله انداختن روسیه در یک باتلاق از پیش ساخته شده می باشد . این موضوع در نظریه برژینسکی به طور همزمان در شرق اروپا از طریق دونباس (ناحیه شرقی اوکراین و جنوب غرب روسیه) ، منطقه کوهستانی قره باغ در قفقاز و در آسیای مرکزی از طریق دره فرغانه قابل استفاده است و اگر این استراتژی از طریق تحرکات زمان دار با هم همگام شوند ، تله های سه گانه ای ایجاد می شوند که به طور دائمی برقدرت تحرک خرس بزرگ (روسیه) اثر خواهند گذاشت . در این رویکرد ماکیاولیستی همیشه خطری برای روس ها وجود خواهد داشت زیرا بر اساس واقعیت های ژئوپولیتیک غیرقابل انکار ، ایجاد شده اند و بهترین کاری که مسکو میتواند انجام دهد این است که سعی کند از شعله ور شدن همزمان این سه ناحیه در محیط پیرامونی پسا شوروی خود جلوگیری نماید و یا به سرعت و به طور صحیح به بحران های ناشی از تحریکات آمریکا در لحظه پدیدار شدن آنها پاسخ دهد . در نتیجه عوامل ژئواستراتژیک جنگ های هیبریدی از منظر ژئواکونومی ، به ویژه در مورد روسیه ، در بعضی از موارد غیر قابل توضیح هستند، اما در جهت ساخت الگویی برای بررسی بیشتر مربوط به سایر اهداف مانند چین و ایران در نظریه برژینسکی ضروری است که به این نظریه نه به عنوان یک تدبیر جنگی بلکه به جای آن بیشتر بر روی انگیزه های اقتصادی ایالات متحده درمورد هر کدام از این کشورها تمرکز کنیم . این الگو میتواند به وضوح در سوریه و اوکراین دیده شود و این قانون جنگ های هیبریدی است. تاکتیک های خاص و تکنولوژی های سیاسی مورد استفاده ، که در هر بی ثبات سازی مورد استفاده قرار می گیرند ممکن است متفاوت باشد ، اما مفهوم استراتژیک برای این اصل اساسی یکسان است. با در نظر گرفتن این هدف ، این امکان وجود دارد که از مباحث تئوریک به سمت مباحث کاربردی حرکت کرده و مسیرهای جغرافیایی پروژه های مختلف را که ایالات متحده می خواهد هدف قرار دهد را بررسی کنیم . برای واجد شرایط شدن یک هدف ، پروژه های مرتبط کننده چند جانبه فراملی مبتنی بر انرژی ، نهادی و یا اقتصادی و یا همپوشانی در میان این سه مقوله باید وجود داشته باشد ، تا احتمال بیشتری برای ایجاد یک سناریوی جنگ هیبریدی بر علیه یک کشور مشخص ، ایجاد گردد . آسیب پذیری های ساختارهای سیاسی – اجتماعی : هنگامی که ایالات متحده هدف خود را شناسایی می کند ، شروع به جستجو برای آسیب پذیری های ساختاری آن می نماید که در جنگ هیبریدی آتی مورد استفاده قرار دهد . ماهیتا ، این آسیب پذیری ها به شکل اجسام فیزیکی ای مانند نیروگاهها و جاده ها نیستند که بتوان در آنها خرابکاری انجام داد (اگر چه آنها نیز مورد توجه هستند) ، اما ویژگیهای اجتماعی - سیاسی که قرار است دستکاری شوند آنهایی هستند که بر جدایی قسمت های خاصی از مردم از بافت ملی کشور هدف تاکید دارند و در نتیجه به این شکل به انقلاب ها و شورش های مدیریت شده از خارج از کشور مشروعیت می بخشند . موارد زیر از رایج ترین آسیب های ساختاری اجتماعی - سیاسی هستند که به آماده سازی برای جنگ هیبریدی یاری می رسانند و از هر یک از آنها می توان برای یک ناحیه مشخص جغرافیایی استفاده نمود و در نتیجه هر یک از آنها به عنوان یک آهنربا برای ایجاد یک انقلاب رنگی و مقدمه ای برای تعیین حدود سرزمینی در رویکرد جنگ غیر متعارف پس از آن استفاده می شود : نژاد و قومیت دین و مذهب تاریخ مرزهای اداری نا برابری های اجتماعی - اقتصادی جغرافیای فیزیکی هر چقدر همپوشانی ما بین هر یک از این عوامل بیشتر باشد ، انرژی پتانسیل جنگ هیبریدی بیشتر می گردد و همپوشانی هر متغیر با دیگر عوامل به صورت نمایی رشد کرده و قابلیت بقای کمپین های آینده و ادامه قدرت آن را می افزاید . ادامه دارد ...
-
1 پسندیده شدهقسمت چهارم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین هدف دوم- حفظ رشد اقتصادی بالا حفظ نظم داخلی مهمترین هدف امروز ، حزب کمونیست چین (CCP) است . اما حفظ و تداوم بلامنازع حکومت کمونیستی , نیاز به هدف عملیاتی دوم دارد : حفظ رشد بالای اقتصادی که برای حفظ نظم اجتماعی ضروری است . از زمان تاسیس دولت کمونیستی , رشد اقتصاد چین به هدف سیاسی مهمی بدل شد . پس از این همه , مائو تسهتونگ هیچ شکی نداشت که قدرت سیاسی نه تنها با انحصار قدرت رشد میکند بلکه اساسا ً پایههای مادی دارد.با این حال , متاسفانه استراتژی جمعگرایی (Collectivism) مائو نتوانست به سطوح بالایی از رشد دست یابد و اقدامات فریبکارانه سیاسی او تنها مانع توسعه بیشتر چین شد. تا زمانی که مائو زنده ماند , شخصیت برجسته او و سیاست های بی رحمانه اش به ویژه خشونت افراطی PLA و گارد سرخ (CRG) اطمینان داد که حزب کمونیست چین برای حفظ قدرت به خاطر عملکرد ضعیف اقتصادی در رنج است. با این حال، از آغاز دوره اصلاحات تحت رهبری ، پدر چین مدرن دنگ ژیائوپینگ Deng Xiaoping ، میزان بالای رشد اقتصادی اجتنابناپذیر شدهاست. در غیاب رهبران کاریزماتیک مانند مائو و ژیائوپینگ، رشد اقتصادی برای حفظ مشروعیت حزب کمونیست حتی برای رئیسجمهوری شاهانه فعلی چین، شی جین پینگ "Xi Jinping" مهم شدهاست.با اصلاحات در بازار که در سال ۱۹۷۸ آغاز شد ، نیاز به رشد اقتصادی بالا تشدید شد چون تنها نقطه تمایز حزب رو به زوالی است که پیشتاز سوسیالیسم هست . دیگر هیچ چیز خاصی در مورد حزب وجود ندارد ، به جز اینکه این حزب تنها دارنده قدرت سیاسی در چین است. دنگ ژیائوپینگ ملقب به معمار اصلاحات و پدر چین مدرن چرا پاسخ به این مورد باید به طور دائم دشوار باقی بماند و حزب به دنبال منحرف کردن این سوال از طریق عمل به وعده رشد بالا و پایدار اقتصادی به عنوان جدیدترین توجیه برای ادامه حکومت باشد. این استراتژی برای مقابله با کاهش مشروعیت سیاسی از طریق عملکرد چشمگیر اقتصادی ، چهره قرارداد اجتماعی جدید چین را به تصویر کشیده است: این حزب از طریق سیاستهای اقتصادی اش ، وعده افزایش استانداردهای زندگی برای مردم چین و افزایش آزادیهای فردی ( نه سیاسی ) در قبال پذیرش بلامنازع حاکمیت حزب کمونیست را میدهد. هر چند در نهایت ممکن است مردم چین به حمایت از رژیم پایان دهند ، اما در حال حاضر ، این استراتژی به نظر موفقیتآمیز میرسد چرا که دولت نظم و کنترل را به عنوان ، اساسی برای حفظ رشد بالای اقتصادی که موجب رفاه شهروندان میشود توجیه میکند . بنابراین توده مردم و حزب به یک همزیستی نامسالمت آمیز وادار میشوند که قدرت و حاکمیت و ثبات رژیم را تامین میکند - این رابطه ،رهبران چین را وادار به حفظ روابط قوی اقتصادی با جهان میکند تا از حفاظت و پیگیری مطالبات و حقوق بینالمللی کشور به عنوان موفقیت سیاسی در خانه بهره برداری کند. بنابراین هدف حفظ رشد بالای اقتصادی , دلیل اقتصادی و هم سیاسی دارد. اولی از برنامه توسعه چین صحبت میکند ( اهمیت بالا کشیدن تعداد زیادی از مردم از فقر و غنی کردن جمعیت با سریعترین نرخ ممکن) در حالی که دومی به وسیله این حقیقت که توسعه سریع اقتصادی منجر به مشروعیت سیاسی حزب کمونیست میشود , منابع در دسترس خود را برای اهداف داخلی و جهانی (مثل نظامیگری) افزایش میدهد تا جایگاه خود را در عرصه بینالمللی ارتقا دهد . روش چین برای تولید رشد بالای اقتصادی نیز متمایز بودهاست . پکن بازارهای آزاد محدودی در چین با آزادسازی ارزش کالا و نیروی کار بغیر از ارزش سایر عوامل مانند زمین , سرمایه و انرژی ایجاد کرد که تحت نظارت یک دولت مقتدر فعالیت میکردند. از آنجا که بسیاری از شرکتهای خارجی در چین در این طرح سرمایهگذاری کردند ، تولید کالاهای مصرفی و صنعتی اصولا ً به قصد صادرات انجام و چین به " کارگاه جدید جهان " بدل شد. این مدل اقتصادی تولید برای بازارهای خارجی به آرامی در حال تغییر است : امروزه با افزایش توجه به مصرف کنندگان داخلی چین ، رشد تاسیس شرکتهای خصوصی افزایش یافته , درواقع این یک نوع سرمایه داری کنترل شده (controlled capitalism) بود که رشد چین را به طور بی سابقه ای افزایش داد و به این ترتیب پکن توانست رویکرد خودش که شامل : اصلاحات تدریجی, نوآوری و آزمایش, رشد صادرات محور , سرمایه داری تحت سلطه دولتی و سیاستهای اقتدارگرا بود را به تصویر بکشد .و به عنوان جایگزین برتر ، رویکرد بازار های آزاد آمریکا معرفی کند. بحران مالی جهانی سال 2007-2008 در مورد روشهای مدیریت اقتصادی واشنگتن تردیدهایی را مطرح کرد و فرصت جدیدی را برای نقد لیبرال دموکراسی و بازارهای آزاد به چینی ها داد. پایان بازار آزاد : چه کسی جنگ بین دولت ها و شرکت ها را می برد؟(برای دریافت کتاب کلیک کنید) اگرچه این جذابیت , پایداری و توانایی صادراتی به اصطلاح "مدل پکن" به دلایل متعدد مشکوک هستند , اما واقعیت این است که تا کنون این رویکرد به خوبی به چین خدمت کردهاست . این مدل ,برای پکن درامد مازاد کلان ( به شکل ذخایر ارزی خارجی ) به ارمغان اورد و به طور قابلتوجهی قابلیتهای تکنولوژیکی اش را ( به لطف هر دو جنبه قانونی و غیر قانونی کسب مالکیت دانش اختصاصی ) افزایش داد , و از همه مهمتر اقتصادی جهانی و گسترده را به چین هدیه کرد.اگرچه این توسعه , رشد ثروت و رفاه را در سطح جهان به وجود آوردهاست , اما عواقب استراتژیک دلسرد کننده ای را ایجاد کردهاست . بسیاری از شرکای تجاری چین , به ویژه همسایگان کوچکتر آن , به صورت نامتقارن به چین وابسته شده اند . یکپارچگی اقتصادی چین دستاوردهای نسبی بالاتری حتی با شرکای تجاری بزرگی مانند ایالاتمتحده - نه در مفهوم محدود معاملات تجاری ، بلکه در مفهوم استراتژیک بزرگتر که رشد کلی بسیار سریع آن است ایجاد کردهاست . حمایت آمریکا از ورود چین به سیستم تجارت جهانی این دید را ایجاد کردهاست که واشنگتن به تسریع رشد اقتصادی پکن کمک کردهاست به همین ترتیب موجب ظهور یک رقیب ژئوپولتیک شد. سرعت رشد اقتصادی چین و آمریکا در بازه 20 ساله علاوه بر این، روابط اقتصادی رو به رشد چین، در میان شرکای تجاری ، حوزه های مختلف داخلی را تقویت و تشویق می کند تا منافع بخشی خود را که اغلب با منافع ملی کشورشان در رابطه با چین در تضاد است ، دنبال کنند. در نهایت این یکپارچگی اقتصادی ، ادراکات رهبران بسیاری از شرکای تجاری چین را به گونه ای شکل داده که موجب نگرانی آنها در مورد وابستگی و آسیب پذیری آنها نسبت به چین شده است. حتی اگر گاهی اوقات چنین نگرانی هایی اغراق آمیز باشد، مقاومت آنها در برابر ترغیب یا فشار چین تضعیف می شود. با توجه به این نتایج، نباید تعجب برانگیز باشد که پکن آگاهانه در تلاش است با استفاده از قدرت اقتصادی رو به رشد خود از به چالش کشیده شدن منافع ژئوپلیتیک اش توسط همسایگان آسیایی جلوگیری کند ، و همچنین سیستم ائتلاف امریکایی در آسیا را تضعیف کند. تعهد پکن برای حفظ رشد بالای اقتصادی از طریق عمیقتر شدن وابستگی متقابل بینالمللی ، نه تنها باعث افزایش درآمد داخلی خواهد شد که رضایت جمعیت بیشتری از مردم خود را کسب کند و دولت قدرتمندتری نیز داشته باشد، بلکه منافع خارجی نیز با ایجاد رابطه نظامی و محترمانه با همسایگان اش طوری سامان می یابد که از هرگونه مخالفت سیاسی با چین که منجر یه زیان اقتصادی آنها می شود خود داری میکنند.این منافع حتی با کاهش رشد اقتصادی چین در طول زمان نیز ادامه خواهد یافت - همانطور که به ناچار قدرت مادی پکن و نرخ رشد نسبی آن نسبت به همسایگان خود برتر باقی میماند. ادامه دارد ......
-
1 پسندیده شدهقسمت سوم از ترجمه سند اهداف عملیاتی جمهوری خلق چین پکن برای افزایش کنترل بر جامعه و به حداکثر رساندن قابلیتهای کلی کشور نسبت به رقبای خارجی ، به طور مداوم چهار هدف عملیاتی خاص را از زمان انقلاب کمونیستی دنبال کردهاست، اگرچه ابزار مورد استفاده برای رسیدن به این اهداف در طول زمان تغییر کردهاست : هدف اول - حفظ نظم (ثبات) داخلی مرد تانکی - تظاهرات میدان تیانآنمن 1989 اولين و مهمترين هدفي که رهبران چين از زمان ايجاد حکومت مدرن چين دنبال مي کنند، حفظ نظم داخلي بوده است.اگر چه این پیگیری قاطع در حفظ نظم داخلی ریشه در منافع حزب کمونیست چین (CCP) دارد، اما از فوبیا عمیق چینی یعنی " هرج و مرج اجتماعی و تکهتکه شدن و فروپاشی سیاسی" که معمولاً "هر لحظه امکان وقوع" آن دیده میشود و اغلب با [ترس شدید از] تجاوز و مداخله خارجی همراه است، نشات گرفته است. به دلیل اختلافات دیرینه داخلی که انگیزه ای برای دخالت خارجی و حتی تهاجم فراهم میکند، حاکمان چین به دنبال سرکوب تمامی ناآرامی سیاسی هستند، این ناآرامی ها به طور فزایندهای با توسل به ملی گرایی مرتفع، و در صورت لزوم با توسل به زور ، سرکوب میشوند. تظاهرات دانشجویان در میدان تیان ان من در سال 1989 در دوران معاصر، تثبیت نظم داخلی به دلیل پیشرفت اقتصادی اخیر چین به شدت حاد و دچار تناقض است.رشد بالا اقتصادی منجر به تمایل به گسترش آزادی های شخصی شده است، اما رژیم با محدود کردن آزادی بیان در عرصه های مختلف پاسخ داده است.از طرفی رشد سریع اقتصادی به طور چشمگیری ، نابرابری های اجتماعی را افزایش داده و در حال بالا بردن درگیری های اجتماعی و فساد در سطح ملی است.در نتیجه، همان ابزاری که افزایش رشد چین در نظام جهانی را تسریع کردهاست، مشروعیت داخلی حزب کمونیست چین (CCP) را تضعیف نموده و خشم سیاسی علیه پکن به خصوص در مناطق اقلیت قومی ، افزایش یافته. نقشه قومیت ها و تجزیه طلب های چین علیرغم موفقیت اقتصادی درخشان چین، رهبری آن راه حل آسانی برای چالش های فعلی یعنی حاکمیت و مشروعیت ندارد. تسلیم قدرت به نفع دموکراسی واقعی برای رژیم کمونیستی غیر قابل تصور است، مبارزه با فساد اداری، طرح حکومت به بوسیله قانون (Rule by law) به جای حاکمیت قانون (Rule of law) ، افزایش استفاده از متون کلاسیک و تلاش برای افزایش اعتبار سنت و تأکید رو به رشد ترویج ایدئولوژیک ارزش های چینی و رویای چینی (Chinese Dream) بر حول محور تجدید حیات ملی (Rejuvenation) ، بهبود معیشت مردم، رفاه، ساختن یک جامعه بهتر و تقویت قوای نظامی و تحریک ملی گرایی همه و همه ، هنوز بحران مشروعیت حزب کمونیست چین (CCP) را حل نکرده است . حاکمان کمونیست چین با کمپین های تحت حمایت آمریکا مثل دفاع از دموکراسی، حاکمیت قانون و اقلیت ها که همه در پکن دیده می شوند به مثابه تلاش های ظریف و پنهان در جهت تحریک تجزیه طلبی و مهندسی تغییر رژیم برخورد میکنند. و برای اطمینان از اینکه این ارزش ها و سیاست های دموکراتیک آمریکا قدرت حزب کمونیست چین (CCP) را تحت تأثیر قرار ندهد، حاکمان چینی یک کمپین ایدئولوژیک چندجانبه که شامل دفاع جدی از حاکمیت و رد هرگونه منافع خارجی در امور داخلی کشور ، تشدید نظارت بر گروه های مظنون داخلی و سازمان های مردم نهاد (NGOs) که در چین فعالیت می کنند برپا کرده اند و تلاش های تبلیغاتی متمرکزی را برای تقویت ملی گرایی و بسیج حمایت عمومی برای دفاع از رژیم و دولت به کار گرفته اند. اما در زیر این تلاشها مشت آهنین نهفتهاست . با توجه به نگرانیهای عمیق حزب کمونیست چین برای بقای خود در میان ناآرامیهای اخیر اقتصادی و اجتماعی در چین , این حزب به طور مستمر قابلیت خود را برای اعمال فشار داخلی گسترش دادهاست , تا جایی که بودجه امنیتی داخلی اش , که پلیس مسلح خلق ( PAP )نمونه آن است , بزرگتر از ارتش آزادیبخش خلق ( PLA ) است . واضح است که امنیت داخلی با امنیت خارجی رقابت می کند و حتی می تواند آن را از بین ببرد. با پیچیدهتر شدن اوضاع ، ترس از نوع واکنش ارتش این حزب در موقعیت ناجور دفاع از نمایندگان ادعا شده مردم ، علیه خشم خود مردم است - معمایی وحشتناک که می تواند مانند رویداد میدان تیان آن من انفجاری باشد. پلیس مسلح خلق ( PAP ) ادامه دارد ......
-
1 پسندیده شدهتمرین مشترک تانک آبرامز M1A2 با هواپیمای پشتیبانی نزدیک A10 C تاندربولت ۲ در مرکز آموزش فورت ایروین کالفرنیا
-
1 پسندیده شدهاین که میگفتن فکور همون هاگ هست پس درست بود مقصود هم دیگه حتما فونیکس هست
-
-1 پسندیده شدهبه نظر من که با دستیابی به سوخت جدیدی که حدود 2 سال پیش کشف کردن دارن تمام تجهیزات را با اون ست میکنند وبردشان را افزایش میدهند پاینده باد ایران .مرگ بر روسیه
-
-1 پسندیده شدهسامانه مقصود، احتمالا هم موشک رو در بر میگیره هم رادار هواپیما رو. احتمالا همون نسخه ایرانی رادار AWG تامکت و طراحی یک موشک بر مبنای اون رو شامل میشه