برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 5 آبان 1398 در پست ها
-
4 پسندیده شدهدونالد ترامپ توییت زده که همین الان چیز بزرگی اتفاق افتاد. کاخ سفید هم گفته ساعت ۹ صبح به وقت واشنگتن (۴:۳۰ عصر به وقت تهران) «بیانیهای مهم» صادر می کند. باتوجه به اخباری که رسیده ابوبکر بغدادی کشته شده است به نقل از فارس پیشتر برخی منابع محلی گزارش داده بودند که بالگردهای آمریکایی اواخر وقت شنبه به منطقهای در نزدیکی شهرک «باریشا» در شمال ادلب حمله کردهاند. بر اساس گزارشهای تأییدنشده، بین ۶ تا ۸ بالگرد آمریکایی در این عملیات مشارکت داشتهاند. بعد از ورود نیروهای آمریکایی به محل استقرار البغدادی، درگیری مختصری اتفاق افتاده و سپس البغدادی با منفجر کردن جلیقه انفجاریاش، خودش را کشته است. هنگام این عملیات خانواده البغدادی نیز در محل حضور داشتهاند و تصور میشود که دو همسر سرکرده داعش هم بر اثر انفجار کشته شدهاند. https://www.farsnews.com/news/13980805000023/%D9%86%DB%8C%D9%88%D8%B2%D9%88%DB%8C%DA%A9-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A8%DA%A9%D8%B1-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D8%BA%D8%AF%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%DA%A9%D8%B4%D8%AA%D9%87-%D8%B4%D8%AF
-
4 پسندیده شدهجالبه حتی وارد قامشلی دوباره شدند و نه فقط چاههای نفت دیالزور در جنوب منطقه. حالا نفربرهای امریکایی جلوی بنرهای بشار اسد و پرچم کشور سوریه تردد میکنند. کاملا مشخصه پشیمون شدند (کردنشون) و دوباره برگشتند. احتمالا باید شاهد بازیهای محول شده به تروریستهایی امثال مظلوم! کوبانی هم باشیم برای عقب روندن ارتش سوریه از نقاطی که بهش وارد شده بود. جالبه از مذاکره با شخصیتی حرف میزنند برخی افراد در کشور که یک مورد تصمیم بسیار بسیار ساده تر و از مدتها پیش اعلام کرده و قول داده شده به رای دهندگانش برای جا به جایی 1000 نیرو در سوریه و با دو بار اقدام براش را حتی نمیتونه به سرانجام برسونه تنها و تنها به خاطر بخش بسیار بسیار کوچیکی از منافع لابی فشار درون حاکمیتی امریکا و صهیونیستها. بعد انتظار دارند سر موضوع پیچیده ای چون هسته ای/موشکی/منطقه ای با ابعاد تقریبا بی نهایت و منافع حیاتی برای صهیونیستها ( که اساسا بر خلاف امریکا هدفش در مورد ایران یک توافق نیست چون موجودیت ایران فعلی را برای خودش خطر میبینه ) با یک گفتگوی ساده و عکس سه در چهار مشکلات حل بشه و تازه ترامپ فرداش زیر فشار زیر توافقاتش هم نزنه.
-
3 پسندیده شده
-
3 پسندیده شدههمیشه برام سوال بوده که ایران نخواسته یا اینکه نتونسته با شکار سرکردگان تروریست ها مثل بغدادی و جولانی تبلیغات رسانه ای کنه و امتیازاتی برای آینده جمع آوری کنه !
-
2 پسندیده شدهدر مورد جواب کامل اگه اینجا امکانش نیست یا رغبتی برای انتشارش نداری اونو پخ کن تا از فرمایشت استفاده کنم. در مورد دو مثال شما مثلا ساسانیان و افشاریان فکر کنم صرفا جنگ های 26 ساله با بیزانس و یا گستردگی زمینی منظور شماست وگرنه در دوره های مختلفی دولت ساسانی تحت تاثیر افکار شرقی و یا مسیحی بودیم و نفوذ خاصی نداشتیم که هیچ بلکه ارمنستان که همسایه ما بود رو هم با افراطی گری دینی تقدیم بیزانس کردیم. حقیقتش به نظر میرسه این سلاح هسته ای برای شما جنبه نوستالژیک داشته باشه که در هر بحثی احتمالا به اون ارجاع میدید بحثو وگرنه به نظر من راهکار فساد سیستمی، نبود دموکراسی، ندادن میدان به افکار کارشناسان و همچنین تکثر آرا، شفافیت و پاسخگویی به افکار عمومیه . اگر ما در کشورمون بتونیم یه الگوی خوب کشورداری رو پیاده کنیم ناخوداگاه به سمت نفوذ داشتن افکارمون بر روی همسایه ها میریم. اشتراکاتی مثل نژاد مشترک با کردها و یا اشتراکات مذهبی با اعراب شیعه مذهب برای همزیستی بهتره تا در مواقع حساس اونها تبدیل به دشمن ما نشن. اینکه بخواهیم متحدی تمام قد و دارای اشتراکات فراوانی داشته باشیم با برنامه و رویه های کنونی ما اصلا امکانش نیست و حتی خیلی المان ها هم در دست ما نیست و بر میگرده به ویژگی های دموگرافیک مردمان عراق.
-
2 پسندیده شدهعراق، سوریه، لبنان و .. هر کدوم موارد جداگانه ای هستند و سیاست گذاری جداگانه ای رو می طلبه. اگه سوریه حضور تمام قد مارو طلب می کنه، لبنان حضور ما در پرده از تدبیر و تعامل رو نیاز داره. در عراق ما باید نهایت احتیاط رو به کار بگیریم. عناصر تاثیر گذاری مثل حشد الشعبی و مراسم عظیمی مثل بزرگداشت یاد و خاطره امام حسین و شهدای کربلا و بعد از اون گردهمایی بی نظیر اربعین فرصتی برای تاثیر گذاری تدریجی بر روی این منطقه هست. منطقه کردستان و به خصوص حزب اتحاد میهنی هم وجود داره که در صورت پیگیری از دیرباز متحدی برای ایران بوده ولی در کنار اینها باید یادمون باشه تمرکز و فعالیت زیاد در عراق میتونه نتیجه عکسی داشته باشه درست مثل قضیه فعالیت آونگ گونه عربستان در لبنان که یه بار روابط رو قطع و شهروندانشو به خروج از لبنان فرا می خونه، یه بار نخست وزیر لبنان بازداشت میکنه یه بار حامی جریاناتیه و پولی رو در اونجا سرازیر میکنه و در نهایت این افراط در عمل باعث شده نه تنها در میان مردمان لبنان محبوبیتی نداشته باشه بلکه احزاب 14 مارس مثل عروسکی در دستان عربستان نشون داده و با کاهش اقبال عمومی روبرو بشن. در عراق هم ما چند سال قبل جنگی خانمان سوز را با رژیم بعثی پشت سر گذاشتیم و ریشه های تاریخی اختلاف هنوز وجود داره و حتی با مکر خناثان خارجی و یا بی تدبیری امثال ولایتی و یونسی و در عراق مقتدی صدر در اظهار نظر و بولد شدن نقش ایران در عراق ممکنه نمونه خاموشش که برچیده شن نفوذ ایران در عراقه رخ بده. عراق خواسته یا ناخواسته محل ام افکنی قدرت های مزور خارجیه. در این بلوا همون سکوت ما بهتره چون تا ما سیاست سکوت رو در پیش بگیریم و بزاریم زمان بعضی چیزا رو حل کنه نمی تونن از کلمات و سخنان ما بر علیه خودمون استفاده کنند و کاری رو که با 7 هزار میلیارد نتونستن انجام بدن رو با این موارد پوشش بدن.
-
2 پسندیده شدهباید به صورت متراکم با بمب های آتش زا و به درخواست دولت سوریه ، تمامی چاه های نفتی که در اختیار دولت سوریه نیستند رو با پهپاد های انتحاری بزنیم ....
-
2 پسندیده شدهتهش داستان تفنگداران امريكايي در لبنان تكرار ميشه
-
2 پسندیده شدهعکس ماهوارهای روسیه از قاچاق نفت سوریه تحت حفاظت ارتش آمریکا وزارت دفاع روسیه ضمن انتشار تصاویر ماهوارهای از قاچاق نفت سوریه تحت حفاظت نظامیان آمریکایی قبل و بعد از شکست داعش، حضور نظامیان آمریکایی در مناطق نفتی سوریه را «راهزنی بینالمللی» خواند. مسکو مواضع اخیر واشنگتن درباره علت اعلامی آمریکا برای حضور نظامیانش در سوریه، یعنی به منظور حفاظت از میادین نفتی این کشور در برابر «تروریستهای داعش» را رد کرده و با تصاویری ماهوارهای ثابت کرده که نفت سوریه تحت حفاظت آمریکاییها قاچاق میشود. به نوشته خبرگزاری «اسپوتینگ»، سخنگوی وزارت دفاع روسیه به اظهارات اخیر «مارک اسپر» وزیر دفاع آمریکا درباره حضور تعدادی از نظامیان آمریکایی در شرق سوریه به منظور ممانعت از تسلط داعش بر میادین نفتی را عاری از حقیقت خواند و طبق تصاویری ماهوارهای که از دخالت نظامیان آمریکا در قاچاق نفت سوریه منتشر کرده، این ادعا را زیر سوال برد. «ایگور کوناشنکوف» با اشاره به هدف ادعایی آمریکا برای «حفاظت از میادین نفتی شرق سوریه در برابر داعش» گفت: «آنچه اکنون واشنگتن با غصب و کنترل نظامی میادین نفتی شرق سوریه انجام میدهد، راهزنی بینالمللی است». این مقام روس افزود: «ذخایر نفتی و دیگر منابع زیرزمینی سوریه تنها به جمهوری عربی سوریه متعلق است و هیچ تعلقی به تروریستهای داعشی یا حفاظتکنندگان آمریکاییِ تروریستهای داعش ندارد». به گفته کوناشنکوف، «نه قوانین بینالمللی و نه قانون خود آمریکا توجیهکننده هدف اعلامی نظامیان آمریکا برای حفاظت از ذخایر سوریه و جدا کردن آنها از مردم و کشور سوریه نیست». سخنگوی وزارت دفاع روسیه با رد مواضع واشنگتن درباره حضور نظامیان این کشور در میادین نفتی شرقی سوریه به منظور اطمینان از دست نیافتن داعش به این میادین، تصاویر ماهوارهای از دخالت نظامیان آمریکایی در زمینه قاچاق نفت سوریه به دیگر کشورها چه قبل از شکست «خلافت داعش» و چه بعد از شکست این تروریستها منتشر کرده است. طبق این تصاویر، قاچاق نفت سوریه با کاروانی از کامیونها و تانکرها تحت حفاظت نظامیان و شرکتهای خصوص نظامی آمریکایی دیده میشود. وزارت دفاع روسیه اعلام کرد: «تصاویر اطلاعاتی فضایی نشان داد که به طور فعالانهای، نفت سوریه تحت محافظت نظامیان آمریکایی استخراج و به طور گستردهای به خارج از سوریه صادر شده است».
-
1 پسندیده شدهدر مورد عملیات بغدادی گفته میشه به یک روایت دیگه مبدا عملیات از عراق و پایگاه عین الاسد بوده بر خلاف اناتولی که میگه اینجرلیک بوده. اسپر میگه 8 بالگرد و 100 (کمی زیاد نیست؟) نیروی ویژه امریکایی شرکت داشتند و ترامپ هم میگه فقط یک سگ نیروهای ویژه زخمی شده وقتی رفته تو تونل دنبال بغدادی! از طرفی ترامپ میگه داشتیم با کیفیت اچ دی! عملیات را میدیدم و خیلی خوب بود و واضح و تازه اخر عملیات که بغدادی تو تونل گیر کرده بود مثل ترسوها جیغ میکشید و باید فیلمش را پنتاگون منتشر کنه تا مردم ببینن اون یک قهرمان نبود و یک ترسو بود و ... ولی یک ابهام وجود داره، کسی که از ترس جیغ میکشه آیا جسارت منفجر کردن جلیقه انتحاری را داره؟ اصولا ترس ( بنا به روایت ترامپ باید از کشته شدن باشه دیگه ) پس چطور کسی که از مردن میترسه جلیقش را منفجر کرده؟ فرض روایت ترامپ! داشته برای بچه هاش فریاد میکشیده که اینجا بچه هست و شلیک نکنید؟ ( جلیقه را منفجر نکرده پس و جلیقه ای شاید در کار نبوده و امریکایی ها بدون توجه همه را با هم کشتند و نمیخواستند زنده دستگیر بشه ولو با کشته شدن بچه ها و یا شایدم اشتباه نیروهای امریکایی در حین عملیات) - داشته فریاد رجز میکشیده ( که جیغ ترس ترامپ درست نیست پس )
-
1 پسندیده شدهیک جواب کامل برات نوشته بودم ، ولی گذشت ... خلاصه بگم ، هر کشوری با توجه به شرایطی که داره ، در هر دوره ی تاریخی یک حوزه ی نفوذ مشخصی می تونه داشته باشه ، اگه صاحب منصبان اون کشور بخواهند بیش از توان اون کشور ، نفوذش رو گسترش بدهند ، در نهایت فرو می پاشه ، نمونه ی عینی در تاریخ ایران می شه ، ساسانیان در زمان خسرو پرویز و افشاریان در زمان نادرشاه .... ایران فعلی در بهترین حالت باید خودش رو مجهز به سلاح هسته ای کنه و مرزهاش رو نگهبانی کنه و در کنارش بتونه رفاه مردم خودش رو بیشتر کنه وگرنه شکر خدا نه اروپایی ها به خاطر ادعاهای درشت ما حاضرند با ما تجارت کنند که بخواهیم در مدیترانه پایگاه داشته باشیم ! نه اعراب از ما خوششون می آید و نه روس ها می خواهند ما بیش از این قدرت بگیریم ، و نه چینی ها دلشون می خواهند کسی در خاورمیانه قدرت غالب باشه تا در آینده منافعشون به هم نخوره .... در نهایت باید بگم ... جمهوری اسلامی داره با این طرز حکومت داری کردن و این همه فساد اقتصادی ، داره جوری ریشه های تشیع رو در ایران می زنه که هیچ کسی نمی تونست این کار رو کنه ...
-
1 پسندیده شدهدر مورد قسمت اول فکر کنم شما چه دو پست قبلی و نظرم در چت روم رو با دقت نخوندی . چون تقریبا همین صحبت هارو عرض کردم. کاری به جزئیات ندارم ولی کلیات این صحبتتونو قبول دارم و اگه نیاز باشه در ادامه بهش می پردازم. در مورد سوال چون خاورمیانه جز جهان سومه و کشورهایی با ضریب پایینی از دموکراسی، تکثر آرا، شفافیت مالی، رقابت سالم در زمینه سیاسی ، اقتصادی ونداشتن الگوی سالم حکومت داری و مبتنی بر پاسخ دهی به افکار عمومی داره ولی لزوم نفوذ ما زمینه برای ایجاد فساد نیست چون رقبای ما هم در این زمینه بهتر نیستند و نحوه حمایت اونها از احزاب صرفا باعث ظهور یک دولت تحصیلدار میشه و بس. مثلا همین مقتصدی صدر چه زمانی که تحت حمایت نظام جمهوری اسلامی بو و چه در حال حاضر که در مسیر عکسش حرکت میکنه دارای رفتاری واحد بود یعنی میل به تصاحب قدرت. اما روی سخن من این موارد نبود و بهتره کمی ژرف تر فکر کنیم در مورد خیزش های در دنیای کشورهای عرب زبان: اینکه اصولا این خیزش ها اصیل هستند تا تحت القای بیگانگان یا رسانه ها یا کانون های ثروت و قدرت، آیا اصلا راس مشخصی برای این اعتراضات وجود داره و یا حرکت هایی گنگ هستند؟ آیا صرفا برای مقابله با خودکامه شخص یا حزبی هستند و یا نه دارای برنامه ای برای بعد از سقوط قدرت فعلی هستند و کشورشون رو در آغوش هرج و مرج ول نمی کنند؟ آیا معترضین خودشون علت پیدایش نابسامانی ها و به دنبال اون اعتراضات نیستند؟ این سوالات به نظرم باید باعث بشه کمی با احتیاط بیشتری نسبت به تحرکات شکل گرفته در کشورهای عرب زبان اظهار نظر و یا دخالت کنیم چون ممکنه سرمایه گذاری ما نه تنها باعث رهاوردی برای ما نشه بلکه باعث بسیج شدن افکار و حرکات بر ضد ما بشه. نمونه اش قضایای مصر که روی کار آمدن اخوان المسلمین که بنا بر پیش فرض جکومت ایران باعث پیوستگی بیشتری نسبت به مبارک نسبت به حکومت ایران میشد نه تنها این امر رخ نداد بلکه ضرر و هزینه های زیادی هم برای ایران به همراه داشت.
-
1 پسندیده شدهطبق اخباری که داره منتشر میشه یک سناریو محتمل هست، اطلاع موقعیت بغدادی هدیه اردوغان به ترامپ بوده برای همراهی باهاش در شمال سوریه. اگر شکل گیری داعش را از نطفه و مسببانش را کنار بزاریم فعلا ولی هیچ شکی نیست که ترکیه بیشترین نقش را در همکاری های نظامی/لجستیکی/اقتصادی/نفتی با داعش داشت. اصولا وقتی مرزهای شمالی سوریه در اختیار داعش بود و همسایه ترکیه بودند کوچکترین تنشی نداشتند و ما شاهد تردد راحت داعشی ها برای پیوستن به این گروه از طریق ترکیه بودیم، مبادله نفت و فروشش به ترکیه بسیار راحت و با اسناد فراوان و تصاویر بیشمار ( موقعی که روسها با ترکها تنش داشتند ) منتشر شد. حالا هم با نفوذ وسیع سازمان اطلاعات ترکیه در ادلب، تقریبا حضور کامل نیروهای تحت امر ترکیه در این منطقه و حتی حضور خود ترکها این سخت هست که امریکایی که اصلا در این منطقه حضور نداره را مسبب این عملیات بدونیم در بعد اطلاعاتیش. حالا این را بزارید کنار این نفوذ و حضور وسیع ترکیه در ادلب و کنترل کامل اموری که با ترکها و تروریستهای تحت فرمانش هست و همچنین تشکر ترامپ از ترکیه و اعلامیه ترکیه مبنی بر کمک به این عملیات تا متوجه بشیم اردوغان این بی نوای! تروریست را ( بغدادی ) مدتها بوده که در آب نمک حفظ کرده بوده برای یک معامله و چیزی که در این مرحله ترامپ به شدت بهش نیاز داشت را با گرفتن شمال سوریه بهش تقدیم کرد. ( به محاق بردن اخبار استیضاح، رونمایی از یک دستاورد بزرگ ضد تروریستی، تاییده برای عبارت پرتکرار "من داعش را شکست دادم"، توجیه خروج از سوریه (که البته نزاشتند خود این تصمیم عملی بشه کامل ولی ادعاش را داره ترامپ و تو هر توییتش هم اشاره میکنه برای توجیه که البته مردم بدونید نفت ارزشش را داره بمونیم بیشتر) و ...)
-
1 پسندیده شدهسناريو صدام هست و نتيجه اش هم خوب نيست راهكار فلج كردن نيروهاي امريكايي هست يه نيمچه حمله هيبريدي همانطور كه از مناطقي مثل لبنان فرار كردن ——- ترامپ با قادر بازي تلاش كرد يك ترس از عواقب حمله به امريكايي ها ايجاد كنه ولي خرس بزرگ حريف زنبور نيست
-
1 پسندیده شدهمسئولین اقلیم کردستان در گذرگاه مرزی پرویز خان میان اقلیم و ایران اعلام کرده اند که از فردا پنج شنبه 2 آبان / 24 اکتبر، شهروندان اقلیم، می توانند بدون دریافت ویزا به ایران سفر کنند و مدت اقامت آنان در ایران یک ماه خواهد بود. http://kurdpress.com/details.aspx?id=165409 خبر بسیار عالی. بهترین فرصت برای ترمیم روابط با کردهای منطقه.
-
1 پسندیده شدهنه مناطق زیادی رو تصرف نکرد ولی باعث شد مناطق زیادی رو کردها تخلیه و تقدیم ارتش سوریه کنن الان مرزهای سمت شمال راه رو بر خیلی از بازی های تروریست ها می بنده سوریه هم داره آماده میشه حمله دیگه ای به ادلب انجام بده و این منطقه رو آزاد کنه در صورت موفقیت تروریست ها به مرز ها کوچ کرده و فضای سیاسی رو از دست میدن احتمالا مناطقی تا مدتها دست تروریست های ترکی بماند ولی ریشه بحران جمع میشه مثل بخش هایی از اکراین که دست روسها مونده و اکراین کاری نمیتون بکنه
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا با سلام عراق در طی جنگ با ایران (سال های 1980 الی 1988 میلادی) پروژه های تسلیحاتی مختلفی را جهت افزایش توان نظامی خود به اجرا درآورد که البته شماری از آن ها به جهت طولانی شدن روند توسعه و تولید و بروز برخی مشکلات هیچگاه در جنگ با ایران مورد استفاده قرار نگرفتند و بلکه هیچگاه عملیاتی نشدند. یکی از این پروژه ها ، پروژه سیستم توپخانه ای خودکششی پیشرفته بود که از سال 1987 و در خلال جنگ ایران کلید خورد. مغز متفکر این پروژه کسی نبود جز دکتر جرالد وینسنت بول. جرالد بول کانادایی متخصص سیستم های توپخانه ای و پرتابه های بالستیک بود ، وی را بزرگترین متخصص توپخانه دنیا میدانند که ابداعاتش مسیر تازه ای در زمینه توسعه و ساخت سیستم های توپخانه ای ایجاد کرد.عراق مدت کوتاهی پس از تحمیل جنگ به ایران و در اوایل سال 1981 ، دکتر بول را به منظور مشاوره و همکاری در زمینه توسعه و تقویت قوای توپخانه ای (و بعضا موشکی) به این کشور دعوت کرد. بول که همکاری با عراق را فرصتی جهت پیاده سازی و تحقق بخشی پروژه های توپخانه ای بلند پروازنه خود میدید ، این همکاری را پذیرفت و عازم بغداد شد. در ابتدای کار عراقی ها از مشاوره بول در جهت خرید تجهیزات توپخانه ای بهره جستند که یکی از نتایج آن خرید سیستم توپخانه ای کششی GC-45 بود که توسط صنایع تحقیقات فضایی بول (SRC) در دهه هفتاد میلادی طراحی شده بود. اما آنچه که عراقی ها از بول انتظار داشتند و ایضا حاصلی که بول از همکاری با عراقی ها در نظر داشت ، چیزی به مراتب بیشتر و فراتر بود. عراق در اواسط دهه هشتاد (در خلال جنگ با ایران) سطح همکاری با بول را به میزان قابل توجهی افزایش داده و وی را از جایگاه مشاوره به عنوان سر طراح و مسئول ارشد برخی از مهمترین پروژه های توپخانه ای و موشکی خود ارتقا داد. همکاری بول با عراق در زمینه توپخانه ای به مراتب گسترده تر از پروژه های موشکی بود که بول در آن ها عمدتا به عنوان اصلاح گر طرح وارد میشد. دکتر بول از 1981 تا زمان ترورش در سال 1990 نزدیک به یک دهه با صنایع دفاعی عراق در زمینه توپخانه و بعضا موشکی همکاری داشت که حاصل آن پروژه های بلند پروازانه ای همچون ابر توپ دوربرد بابل بود.علاوه بر این، بول در یک پروژه مهم توپخانه ای عراق نیز نقش کلیدی را ایفا کرد و آن پروژه ی سیستم توپخانه ای خودکششی پیشرفته عراق بود که در دو فاز دنبال شد. این پروژه چندین هدف را دنبال میکرد ، هدف اول دستیابی عراق به یک سیستم توپخانه ای خودکششی با شاسی چرخ دار و با تحرک بالا بود. در دهه هشتاد سیستم های توپخانه ای خودکششی با شاسی چرخ دار مورد توجه قرار گرفتند و طرح هایی همچون هویتزر G6 از آفریقای جنوبی و DANA از چکسلواکی ارائه شدند. هدف دوم ایجاد زیر ساخت های لازم و فراهم آوردن کانال های ارتباطی مناسب و همکاری با شرکای تکنولوژیکی جهت تولید این سیستم در داخل عراق بود. اما هدف سوم که برخی آن را مهمترین هدف عراق از توسعه سیستم توپخانه ای خودکششی پیشرفته میدانند ، رقابت و مقابله توپخانه ای با ایران بود. ایران از دوره حکومت شاهنشاهی ، توپ های 203 میلیمتری ام 110 (موسوم به 8 اینچی) را در اختیار داشت ، در کنار آن پس از انقلاب و در خلال جنگ تحمیلی نیز نسبت به خرید هویتزرهای 170 میلیمتری کوکسان از کره شمالی اقدام کرد که دست برتری از جهت توپخانه ای برای ایران فراهم میکردند. برد بلند کوکسان و گلوله های مخرب ام ۱۱۰ ، ضربه نیرومند پنجه توپخانه ایران بر پیکره ارتش متجاوز بحثی بودند که عراقی ها را بر آن داشت تا سیستم های توپخانه ای نوینی برای رقابت و مقابله با آن تدارک ببینند و نقش و جایگاه بالاتری برای توپخانه در نظر بگیرند. دکتر بول کانادایی کسی بود که به منظور پیشبرد این هدف توسط عراقی ها به کار گرفته شد و به عنوان طراح اصلی و مسئول ارشد پروژه سیستم های توپخانه ای خودکششی پیشرفته عراق منصوب گردید. کوکسان در خدمت رزمندگان اسلام این پروژه در دو فاز دنبال شد که حاصل آن دو سیستم توپخانه ای خودکششی با شاسی چرخ دار با نام الفاو و المجنون بود.جهت ساخت این هویتزرها به پلتفرم چرخ داری با پیکربندی مناسب نیاز بود ، بول پاسخ را در هویتزر G6 آفریقای جنوبی یافت. بول در پروژه طراحی این هویتزر با صنایع Denel آفریقای جنوبی همکاری داشت و طرح آن را جهت الگوبرداری به منظور ساخت هویتزر عراقی مناسب دید.شاسی هویتزر G6 با پیکبرندی 6×6 توسط صنایع Alvis OMC تولید میشد ، طرح مشابهی از این شاسی تهیه و جهت ساخت شاسی برای دو هویتزر عراقی به صنایع اسپانیایی Tribiland ارائه گردید که در نهایت به ساخت یک شاسی پر تحرک با سیستم های به روز همچون سیستم کنترل مرکزی تورم تایر ها منجر شد. هویتزر G6 ساخت لوله توپ ، تثبیت کننده و سیستم کنترل آتش و سلاح نیز به شرکت های فرانسوی واگذار گردید. پیشرانه مورد نیاز جهت شاسی ها نیز با توان 560 اسب بخار از شرکت مرسدس بنز آلمان تامین میشد. در نهایت تمامی قطعات جهت یکپارچه سازی و ساخت نمونه اولیه به اسپانیا منتقل میشدند. برخلاف تصور ، نمونه های اولیه هویتزهای الفاو و المجنون نه در عراق بلکه در یک کشور اروپایی به ساخت رسیدند و جهت رونمایی به عراق منتقل شدند. پس از پایان روند طراحی در سال 1987 ، ساخت پیش نمونه هویتزر المجنون از سال 1988 آغاز و تا سال 1989 پایان یافت و در نمایشگاه تسلیحاتی بغداد در همان سال رونمایی گردید. المجنون به یک قبضه توپ 155 میلیمتری (استاندارد ناتو) مجهز بود. لوله این توپ در حدود 8 متر طول داشت (با تعداد خان 48) و از امکان تغییر زاویه به میزان 72+ درجه در جهت عمودی برخوردار بود (بعلاوه زاویه گردش 40 درجه ای برجک توپ به طرفین).این توپ دو نوع مهمات افزایش برد یافته با نام ERFB و ERFB-BB شلیک میکرد که این مهمات توسط دکتر بول توسعه یافته بودند. مهمات ERFB (مخفف تمام کالیبر افزایش برد یافته یا Extended Range Full Bore) دارای برد 30.2 کیلومتر و مهمات ERFB-BB (مخفف تمام کالیبر افزایش برد یافته - بیس بلید یا Extended Range Full Bore-Base Bleed) دارای برد 38.8 کیلومتر بودند. المجنون وزن پرتابه این مهمات در حدود 43 الی 45 کیلوگرم و سرعت دهانه آن ها (muzzle velocity) به ترتیب 900 و 889 متر بر ثانیه بود. هویتزر المجنون امکان اجرای آتش موقت با نرخ 4 گلوله بر دقیقه یا اجرای آتش ممتد با نرخ ثابت یک گلوله بر دقیقه را داشت. به جهت برخورداری از شاسی چرخ دار با پیکربندی 8×8 ، المجنون از قابلیت های مناسبی در عبور از مناطق ناهموار برخوردار بود ضمن آنکه امکان دستیابی به سرعت بالای 90 کیلومتر بر ساعت در حرکت در جاده و 60 الی 70 کیلومتر بر ساعت در مسیر های خارج از جاده را داشت. در حقیقت یکی از مهمترین ویژگی های این هویتزر تحرک و قابلیت انتقال آن بود. المجنون 12 متر طول ، 3.5 متر عرض ، 3.6 متر ارتفاع و 43 تن وزن داشت. طرح دوم در پروژه سیستم توپخانه ای خودکششی پیشرفته عراق ، هویتزر الفاو بود که یک سیستم توپخانه ای برد بلند با کالیبر بالا محسوب میشد. طراحی و ساخت الفاو از سال 1988 آغاز و تا سال 1990 پایان یافت. این هویتزر از جهت شاسی مشابه المجنون بود با این تفاوت که از یک قبضه توپ 210 میلیمتری بهره میبرد. این توپ به طول 11 متر (تعداد خان 64) ، از قابلیت حرکت در زوایای عمودی تا 55+ درجه برخوردار بود و مهمات ERFB و ERFB-BBبا پرتابه هایی به وزن 109.4 کیلوگرمی را شلیک میکرد. مهمات مورد استفاده این هویتزر به ترتیب دارای برد 45 الی 57 کیلومتر و سرعت دهانه 997 و 992 متر بر ثانیه بودند. از نظر نرخ اتش ، هویتزر الفاو مشابه هویتزر المجنون و قادر به شلیک موقت با نرخ آتش 4 گلوله در دقیقه و شلیک مداوم با نرخ اتش ثابت یک گلوله در دقیقه بود.هویتزر الفاو در حدود 15 متر طول ، 3.5 متر عرض ، 3.6 متر عرض و 48 تن وزن داشت. لازم به ذکر است که هر دو هویتزر الفاو و المجنون از قابلیت اجرای اتش به صورت مستقیم (Direct Fire) برخوردار بودند و بدین منظور سیستم هدفگیری ویژه ای برای آن ها تعبیه شده بود (در سمت چپ بخش جلویی برجک و دارای یک درب محافظ). یکی از اهداف عراق در ساخت این دو هویتزر همانطور که پیشتر گفته شد رقابت توپخانه ای با توپ های برد بلند و کالیبر بالای ایران بود اما روند زمانبر طراحی و ساخت هویتزرها و ایضا پایان جنگ هشت ساله با ایران در سال 1988 موجب گردید که عراقی ها از نیل به این هدف باز بمانند. الفاو جرالد بول ، سر طراح و مسئول اصلی پروژه هویتزرهای الفاو و المجنون ، پس از تکمیل روند توسعه این توپ ها و ساخت نمونه اولیه ، به دنبال توسعه انواع مهمات نامتعارف شیمیایی و بیولوژیکی و ارائه قابلیت شلیک این مهمات برای آن ها بود و حتی طرح هایی جهت استفاده از مهمات هدایت پذیر (که در آن روزگار طرحی نواورانه بود) را در ذهن داشت که در نهایت با ترور و مرگش در سال 1990 تمامی این طرح ها به فراموشی سپرده شد. عراقی ها برنامه تولید هویتزرهای الفاو و المجنون را در اواسط دهه نود میلادی در نظر داشتند اما جریاناتی مانع از تحقق این برنامه شد. مهمترین آن تهاجم عراق به کویت در سال 1990 و به تبع آن تحریم تسلیحاتی عراق و قطع همکاری طرف های تکنولوژیکی آن بود. هر چند عراقی ها تولید الفاو و المجنون در داخل عراق و از طریق ایجاد زیر ساخت های لازم را در نظر داشتند اما در نهایت شماری از اجزای کلیدی توپ ها از طرف های تکنولوژیکی غربی تامین میشد که همین مسئله به پاشنه آشیل پروژه توپخانه ای عراق تبدیل شد و در نهایت با قطع همکاری طرف های تکنولوژیکی اروپایی ، عراق از ادامه پروژه بازماند. البته بنا بر گفته برخی منابع ، عراقی ها امکان تامین قطعات اصلی یا نمونه مشابه هویتزر المجنون از طریق بازار سیاه را داشتند چرا که این هویتزر از کالیبر و تجهیزات استاندارد برخوردار بود ، با این وجود مدرک یا سندی از تلاش عراق برای تهیه تجهیزات از بازار سیاه و ادامه پروژه المجنون در دست نیست که البته دلیل عدم این کار به احتمال زیاد مشکلات مالی عراق پس از جنگ با ایران و کویت و هزینه بالاتر در تامین قطعات از بازار سیاه بوده است. در نهایت یک الی دو پیش نمونه (عمدتا بر ساخت یک نمونه تاکید است) از هویتزر الفاو و المجنون به تولید رسید که از سرنوشت الفاو خبری در دست نیست. المجنون اخرین بار در جریان تهاجم آمریکا به عراق در یکی از انبارهای ارتش عراق به صورت اوراق دیده شده و یحتمل جهت نگهداری در موزه های نظامی غرب به خارج از عراق منتقل شده است (هر چند تاکنون در موزه نظامی رویت نشده). پروژه الفاو و المجنون را با وجود تمام قابلیت ها میتوان پروژه ای ناکام و بی حاصل دانست چرا که به هیچ یک از اهدافی که از پیش تعیین شده بود دست نیافت و هیچ گاه در قالب عملیاتی در نیامد. سرنوشت المجنون نویسنده و مترجم : سینا نوریخانی هرگونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری مجاز است
-
1 پسندیده شدهبا سلام البته این نظر شخصی هست ، ولی بعید می دونم ساختار نشانه روی خاصی داشته باشد ( با توجه به ماهیت مهماتی که قرار بود در فاصله 1000 کیلومتری شلیک کند ) با این حال ، فورسایت ( که البته زیاد موثق نیست ) مطلب جالبی را عنوان کرده که برای تغییر زاویه توپ ، تمامی لوله ها می بایست از هم جدا و سپس در زاویه مورد نظر مونتاژ می شد ( که مستلزم صرف هفته ها وقت بود ) در ارتباط با مکان ساخت توپ هم به شکل تعجب آوری ، گفته می شود که در لابه لای ارتفاعات حمرین ( نزدیک مرز ایران ) ( 34 درجه و 30 دقیقه شمالی و 44 درجه و 30 دقیقه شرقی ) قرار بود تا مستقر شود پی نوشت : 1- اگر چه حزب بعث عراق ، دشمن خونی کشور ما بشمار می آمد ، اما یک مساله قطعی بود ، روند شتابان ایجاد زیرساختهای نظامی ( البته به قیمت از هم پاشیده شدن زیرساختهای اقتصادی ) ، به شکل نگران کننده ای ، برای ما یک تهدید بشمار می آمد . باشد که درسهای لازم فراگرفته شده باشد . 2- علاوه براین ، انصافاً ساختار پیچیده ای برای ساخت تسلیحات گوناگون تدارک دیده شده بود ، وقتی به عمق شبکه صنایع تسلیحاتی عراق ، وارد می شویم ، انسان ، از شدت سرعت رشد این صنایع ، دچار تعجب می شد .
-
1 پسندیده شدهبا سلام چه کسی جرال بول را از میان برد ؟ دکتر جرالد بول ، اولین فرد از سمت چپ هنگامی که خانم مونیک جامین ، در عصر روز 22 مارس 1990 ، جرالد بول را به خانه اش می برد، اصلاً در مورد او نگرانی نداشت ،. جامین دستیار شخصی جرالد بول در دفتر SRS در بروکسل ( بلژیک) بشمار می رفت . وی ، با پیاده کردن جرالد بول در اوکله ( حومه بروکسل ) ، فولکس واگن خود بشماره ANB399 ، را به پارکینگ برد تا در آنجا پارک کند . اما زمانی که وی برای تحویل اسناد جامانده دکتر بول ، بسوی آپارتمانش رفت ، وی را مرده یافت . نمای شماتیک سوپر توپ بابل یک ناشناس ، دو گلوله به پشت گردن و سه گلوله به سایر نقاط بدنش شلیک کرد ( روش استاندارد اطلاعات خارجی رژیم صهیونیستی ) . صحنه ترور کاملاً دست نخورده بود چرا که کیف دستی بول حاوی 20 هزار دلار پول ، در کنار جسد وی قرار داشت و مشخص بود که قتل بدلیل دزدی صورت نگرفته است ( در عرف سیستم های اطلاعاتی ، این روش ، به مثابه یک کارت ویزیت شمرده می شود ، به شکلی که در مورد سرمنشاء کننده این کار هیچ شکی وجود نداشته باشد ) بخشی از لوله توپ بابل در موزه داکسفورد بریتانیا این بخش از لوله توپ ، جزء آخرین محموله هایی بود که در گمرک بریتانیا توقیف شد ترور جرال بول ، موجی از نگرانی را در میان محافل تسلیحاتی مرتبط با عراق بوجود آورد . در همان ایام ، " آمازیا بارام " ، کارشناس مسائل عراق در دانشگاه حیفا ، اعتقاد داشت : " کسی که جرالد بول را ترور کرد ، یک چیز را خوب می دانست ، با شلیک یک گلوله ، می توان به عمر یک پروژه بزرگ خاتمه داد ، آن هم پروژه ای تهدید کننده ........... " بخشی از قطعات مکانیسم عقب نشینی سوپر توپ بابل مایک والاس ( مجری برنامه 60 دقیقه ) ، در ارتباط با این حادثه ، چنین اعتقادی داشت : " ساختار اطلاعاتی ا.س. ر.ا.ی.ی.ل ، دلایل قانع کننده ای برای این قتل داشت . آنها با این کار می خواستند به افراد دخیل در پروژه های تسلیحاتی عراق درسی بیاموزند " با عراق همکاری کن ، یک روز هم کسی گلوله ای در مغزت شلیک خواهد کرد " بخشی از قطعات باقی مانده توپ بابل در یک پادگان ارتش عراق ( سال 2006 ) پی نوشت : 1- قصد داشتم تحلیلی در این زمینه و ارتباط آن با شهدای هسته ای بنویسم ، ولی بدلایل مختلف ، فعلاً دست نگه داشتم تا پازل اطلاعاتی در این زمینه تکمیل شود . 2- برای شادی روح این شهدای عزیز ، یک فاتحه قرائت بفرمایید .
-
1 پسندیده شدهبا سلام توپ پاریس نقاطی در شهر پاریس که توسط این توپ گلوله باران شد نسخه جنگ دوم توپ پاریس زیر دریایی کلاس I-400 که مهمترین ماموریت آن ، مسدود کردن آبراهه پاناما بود . در مورد ابر توپ بابل مطالب ضد و نقیض زیاد هست که برخی باورپذیر و برخی غیر قابل باورند با این حال ، جناب death در گذشته ، مطلبی را کار کردند که تکمیل کننده مطلب جناب گوبلز هست توپ بابل این هم نسخه چینی سوپر توپ http://ir.sputniknews.com/persian.ruvr.ru/2013_12_03/125340774/
-
1 پسندیده شدهبا تشکر و اجازه از صاحب تاپیک نمونه کوچکتر پروژه بابل اجزای نمونه بزرگتر این توپ از دید بازرسان سازمان ملل پرتابه احتمالی نمونه کوچکتر شلیک نمونه بچه بابل بقایای نمونه بچه بابل در حال حاضر این سلاح هرچند از لحاظ تکنولوژیکی کاری بزرگ به شمار می رفت ولی از لحاظ نظامی ارزش زیادی نداشت. دستگاه پرتاب بدون هیچ محافظی به راحتی می توانست توسط موشک های کروز و حمله هوایی و حتی عملیات خرابکارانه از بین برود. در واقع این طرح همانطور که دوستان نیز بیان کرده اند بیشتر برای انتقال محموله های کوچک به مدارهای پایینی جو مناسب بود که می توانست این کار را با قیمت پایینی انجام دهد. اگر دوستان لطف کنند در مورد نشانه روی این توپ توضیح دهند متشکر خواهم بود. متوجه نشدم چطور این نمونه با اینکه بر روی کوه ثابت شده بود، به سمت هدف نشانه روی می شد.
-
1 پسندیده شدهبه نام خدا با سلام پیشتر در تاپیک " الفاو و المجنون ، دوقلوهای توپخانه ای عراق " با دو پروژه توپخانه ای عراق و مغز متفکر پشت آن ها ، دکتر جرالد بول آشنا شدیم .در این مقاله به یکی دیگر از پروژه های توپخانه ای عراق با نام " بابل" پرداخته میشود و ایضا آشنایی بیشتری با جرالد بول و علاقه مندی های وی در زمینه توپخانه ای داده خواهد شد. دکتر بول به عنوان یک متخصص توپخانه و پرتابه های بالستیک ، به تکنولوژی توپخانه ای آلمان نازی و ابرتوپ ها و پروژه های بلند پروازانه آن همچون توپ V3 به شدت علاقه مند بود و معتقد بود که سیستم های توپخانه ای را میتوان در کاربرد های غیر رزمی همچون پرتاب محموله به مدار زمین مورد استفاده قرار داد و این سیستم ها را رقیبی ارزان قیمت برای پرتابگرهای موشکی میدانست. جرالد بول بول در راستای دستیابی به هدف ساخت ابر توپی که قادر به قرار دادن یک محموله در مدار زمین باشد ، تحقیقات گسترده ای را انجام داد و در این مسیر مهمترین مانع بر سر ساخت و عملیاتی سازی یک چنین سیستمی را نبود یک پشتیبان مالی یافت. جنگ ایران با عراق و دعوت عراق از بول برای همکاری در زمینه توپخانه ، بهترین فرصت برای وی جهت تحقق اهدافش بود. بول بدین منظور پروژه ابر توپ برد بلند را به مقامات عراقی و شخص صدام حسین ارائه کرد که امکان هدف قراردادن اهدافی از دشمن از عمق خاک عراق را داشت. توپ V3 آلمان نازی با استقبال مقامات عراقی از پروژه پیشنهادی بول، در ماه مارس سال 1988 قراردادی به ارزش 25 میلیون دلار جهت ساخت سه ابر توپ با وی منعقد شد. از این سه ابر توپ دو عدد در ابعاد کامل و کالیبر 1000 میلیمتر تحت نام "پروژه بابل" و سومین توپ نمونه ای کوچک تر و آزمایشی در کالیبر 350 میلیمتر تحت نام پروژه "بچه بابل" بود. بزرگترین ضعف این ابر توپ ها ، ساکن بودن آن ها و در نتیجه سهولت در هدفگیری و آسیب پذیری آن ها بود. مسلما بول به عنوان یک کارشناس نخبه توپخانه از این مسئله با خبر بود اما با استفاده از بلند پروازی مقامات عراقی پروژه ای را به آن ها ارائه کرد که بیش از برخورداری از ارزش عملیاتی و قابلیت رزمی برای عراقی ها ، بستری برای توسعه تکنولوژی های مورد نیاز برای توپ های فضایی (با قابلیت انتقال محموله به مدار زمین) شخص بول و تیم همکارش بود. از ماه مارس 1988 تا زمان تهاجم به کویت در سال 1990 ، جرالد بول پروژه طراحی و ساخت سه ابرتوپ مورد نظرعراقی ها را دنبال میکرد. دو توپ اصلی پروژه بابل در صورت ساخت ، با استفاده از 9 تن خرج ویژه قابلیت شلیک یک پرتابه 600 کیلوگرمی به مسافتی در حدود 1000 کیلومتر را داشتند.در صورت استفاده از پرتابه های ویژه حامل با وزن 2000 کیلوگرم ، توپ های بابل از قابلیت قرار دادن محموله ای 200 کیلوگرمی در مدار پایینی زمین با هزینه ای در حدود 600 دلار برای هر کیلوگرم محموله برخوردار بودند. پروژه بابل با نام گذاری پوششی PC-2 (مخفف Petrochemical Complex-2 یا مجتمع پتروشیمی شماره 2) در عراق شناخته میشد. مدیریت پروژه بر عهده یک مهندس انگلیسی با نام کریستوفر کاولی بود که از همکاران بول به شمار میرفت. پروژه بابل تحت نظارت کامل سازمان های اطلاعاتی و جاسوسی امریکا و بریتانیا دنبال میشد و غربی ها از انجام این پروژه در عراق و جوانب مختلف آن اطلاع کامل داشته و با آن همکاری میکردند. همکاری با عراق در چنین پروژه بلند پروازنه ای صرفا به دلیل موقعیت عراق در رویارویی با ایران محقق شده بود در غیر اینصورت همکاری غربی ها با یک چنین پروژه ای دور از ذهن به نظر میرسید چنانکه پس از تهاجم عراق به کویت ، ورق برگشته و همکاری کامل غرب با عراق در این پروژه به مقابله شدید بدل شد. ابر توپ پروژه بابل دارای لوله ای به طول 156 متر در کالیبر 1000 میلیمتر بود. این لوله همچون ابر توپ آلمانی V3 از بخش های مختلف تشکیل میشد که شامل 26 قطعه شش متری بود.این 26 قطعه در مجموع 1510 تن وزن داشتند که با افزودن چهار سیلندر 220 تنی مکانیزم عقب نشینی توپ و ایضا خزانه 165 تنی آن ، وزن توپ به 2555 تن میرسید. نیروی عقب نشینی یا لگد این توپ در زمان شلیک حدود 27000 تن بود و لرزه ای ایجاد میکرد که همچون لرزه ناشی از انفجار یک بمب اتمی در داخل زمین ، در بخش های مختلف جهان قابل ثبت بود. این توپ امکان شلیک پرتابه ای به وزن 600 کیلوگرم در برد 1000 کیلومتر را داشت که بارها از برد یک سیستم توپخانه ای معمول بیشتر بود. پیش از ساخت ابر توپ پروژه بابل ، قرار بر این شد که یک توپ آزمایشی با ابعاد کوچکتر و برد کمتر تحت پروژه ای با نام بچه بابل ساخته شود تا به منظور توسعه و آزمایش فناوری های مورد نیاز برای ساخت نمونه بزرگتر مورد استفاده قرار گیرد.ساخت این توپ در ماه مه سال 1988 در منطقه جبل حمرین در 145 کیلومتری شمال بغداد به پایان رسید. توپ بچه بابل توپ بچه بابل با طول لوله 45 متر و کالیبر 350 میلیمتر در حدود 102 تن وزن داشت و در دامنه یک تپه با زاویه 45 درجه قرار داده شده بود. انتظار میرفت که این توپ به بردی در حدود 750 کیلومتر دست یابد و در چندین عملیات شامل گلوله باران برد بلند مواضع دشمن با گلوله های بیولوژیک و شیمیایی وتوسعه فناوری ضد ماهواره با ساخت یک پرتابه ویژه با قابلیت انهدام ماهواره مورد استفاده قرار گیرد (مورد دوم نیازمند پرتابه های ویژه ای بود که صرفا در حد طرح بر روی کاغذ باقی ماند). ساخت قطعات توپ بابل و نمونه کوچکتر آن بچه بابل با سفارش عراق در بریتانیا صورت گرفت. تولید قطعات سازنده لوله این توپ در صنایع بریتانیایی تحت عنوان تولید لوله انتقال نفت برای مجتمع پتروشیمی شماره 2 عراق انجام شد که در حقیقت پوششی برای مخفی ماندن کار بود. در سال 1990 دو حادثه موجبات ایجاد وقفه و در نهایت توقف پروژه بابل شد. اولین حادثه ترور مغز متفکر این پروژه ، دکتر جرالد بول بود که در 22 مارس سال 1990 صورت گرفت. هر چند هیچ گروه یا دولتی مسئولیت این ترور را بر عهده نگرفت اما گمان میرود که این ترور توسط اسرائیل صورت گرفته باشد. البته دلیل ترور حضور بول در پروژه های توپخانه ای عراق همچون بابل نبود بلکه دلیل مهمتری داشت و آن مشاوره بول برای اطلاح طرح های موشکی عراق بود که میتوانست تهدیدی برای اسرائیل باشد. قطعه ای از توپ بابل با حذف بول از پروژه بابل این پروژه مغز متفکر و هدایتگر اصلی خود را از دست داد و دچار وقفه شد. دومین حادثه تهاجم عراق به کویت در دوم اوت سال 1990 بود که موجبات اعمال تحریم بر عراق ، قطع همکاری های تکنولوژیکی طرف غربی در پروژه بابل و ورود به روند مقابله با آن شد. سه هفته پس از ترور جرالد بول ، بریتانیا از ارائه هشت قطعه آخر از لوله توپ بابل به عراق سر باز زده و آن ها را مصادره نمود در نتیجه این پروژه متوقف گردید و تلاش های عراق برای تکمیل اولین ابر توپ بابل با برد 1000 کیلومتر به شکست انجامید. پس از حمله عراق به کویت که به شکست عراق از نیروهای ائتلاف ختم گردید ، سازمان ملل متحد و شورای امنیت علاوه بر تحریم های اقتصادی و نظامی ، برنامه ای ویژه را جهت انهدام توپ 350 میلیمتری بچه بابل بر عراق تحمیل کردند که این برنامه به جز انهدام توپ بچه بابل شامل از بین بردن قطعات توپ 1000 میلیمتری بابل شامل 44 قطعه تحویلی از لوله توپ و 4 سیلندر ویژه مکانیزم عقب نشینی توپ در کنار خرج های ویژه پرتاب آن نیز میشد. عراقی ها در مجموع در حدود 11 الی 12 تن از خرج های ویژه پرتاب توپ بابل را نابود کردند. پس از اجرای این برنامه عراق اعلام کرد که دیگر در هیچ یک از سطوح مطالعات مواد مورد نیاز ، طراحی ، ساخت و توسعه ابر توپ های برد بلند و مهمات مورد استفاده آن ها فعالیتی ندارد. این مسئله در حالی از سوی عراق مطرح شد که تحقیقات انجام شده توسط سازمان ملل در سپتامبر سال 1995 آشکار ساخت که عراق پس از سال 1990 نیز همچنان به دنبال توسعه بومی یک ابر توپ در کالیبر 600 میلیمتر بوده و پروژه ابر توپ های عراق با مرگ جرالد بول همراه با وی نمرده است. هر چند که در نهایت با وجود مشکلات تکنولوژیکی (ساخت برخی قطعات همچون لوله) و مالی ، عراق هرگز موفق به ساخت و عملیاتی سازی ابر توپ دیگری نشد و در رویای آن باقی ماند. نویسنده و مترجم : سینا نوریخانی هرگونه برداشت از این مطلب صرفا با ذکر نام وبسایت میلیتاری مجاز است
-
0 پسندیده شدهاعراب عراقی اصولا از ایران و ایرانی بدشون میآید و نفرتی که آنها از ما دارند و خود بزرگ بینیشون نسبت به ایرانی ها از سایر اعراب نسبت به ما، بیشتر است ... شما نمی تونی نفرت قومی تاریخی رو با جریانی مثل اربعین برطرف کنی و یا با تعریف چندتا داستان انتخاب شده، سر خودت و دنیا رو فریب بدهی که یعنی اعراب عراقی خیلی از ایران خوششان میآید ..... البته یک سوال کلی وجود داره که چرا هر کشوری که جمهوری اسلامی درش نفوذ داره، اون کشور جزء فاسد ترین کشورها از نظر اقتصادی هست !؟ و سطح زندگی مردمش بسیار پائین میباشد !؟ یک مثلی از قدیم الایام هست که می گه : آیینه چون نقش تو بنمود راست _ خود شکن، آیینه شکستن خطاست
-
-1 پسندیده شده
-
-1 پسندیده شدهخب که چی !؟ برای همه ی کشورها ، گروهک ها و سرانشون چیزی جزء مهره های بازی نیستند که در نهایت باید برای منافع کشور هدف ، فدا بشوند .... البته به جزء یک کشور خاص ...