برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      52

    • تعداد محتوا

      9,419


  2. bds110

    bds110

    Editorial Board


    • امتیاز

      13

    • تعداد محتوا

      1,259


  3. mehdipersian

    • امتیاز

      7

    • تعداد محتوا

      3,146


  4. aminf14

    aminf14

    Editorial Board


    • امتیاز

      5

    • تعداد محتوا

      1,400



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on دوشنبه, 13 مرداد 1399 در پست ها

  1. 3 پسندیده شده
    آیا ماشین جنگی ایالات متحده باید نگران باشد ؟!!!! گمانه زنی های جدی در خصوص تسلیح بمب افکن های تاکتیکی H-6N به موشکهای بالستیک هواپرتاب "قاتل ناوهواپیمابر " پکن : در نوامبر 2019 ، نشریه چینی موسوم به " Modern Ships " ، طرحی دیجیتالی را به چاپ رساند که در آن یک تیر موشک بالستیک ضد کشتی ناشناس برروی یک فروند از آخرین گونه بمب افکن میان وزن H-6N نصب شده بود . به گفته تحلیلگران نظامی ، این رویداد ، درواقع امر ، واکنشی از سوی ارتش چین به روند رو به رشد مخاصمه در شمال شرقی آسیا ، بخصوص ، حضور پرشدت ناوگان نیروی دریایی ایالات متحده محسوب می گردید . بااین وصف ، طرح دیجیتالی فوق الذکر ، براساس تجربیات قبلی ، نمونه ای بزرگتر از موشکهای خانواده اسکاد روسی یا خانواده موشکهای آمریکایی MGM-140 بشمارمی آمد و برخی گمانه زنی ها ، این پرتابه ناشناس را نسخه ای مشتق شده و بزرگتر از موشک چینی DF-21D دانستند . سامانه موشکی زمین به زمین تاکتیکی MGM-140 ناظران براین باورند که موشک جدید چینی درواقع نوعی پرتابه سوخت جامد فشرده شده بلحاظ طراحی است و گرچه در مقایسه با موشکهای "قاتل ناوهواپیمابر " زمین پایه ، کوچکتر به نظر می رسد اما بدلیل استفاده از سوختهای ترکیبی جدید و هواپرتاب بودن ، انرژی پتانسیل جنبشی و گرانشی قابل توجهی را برای حمله به اهداف بزرگی نظیر ناوگروه های هواپیمابر خواهد داشت . علاوه براین ، گونه N از بمب افکن H-6 نیروی دریایی/ هوایی چین نیز به شکل انحصاری بعنوان یک پیکربندی رزمی برای حمل موشکهای بالستیک تغییر نقش یافته ، بهسازی های مشخصی را بخود دیده و بدلیل تطبیق پذیری ، قابلیت اطمینان رزمی و سهولت تعمیر و نگهداری ، گرچه درسال 1959 اولین پرواز خود را انجام داده است ، اما ، به احتمال زیاد همچنان درسالهای پس از 2020 نیز به ماموریتهای محوله خود ، ادامه می دهد . با توجه به تمامی این موارد ، ظاهرا ارتش آزادیبخش خلق چین ، سرمایه گذاری سنگینی بر روی توسعه سلاح های پیشرفته ضد کشتی شامل پرتابه های کروز YJ-18 ، YJ-100 ، و گونه در دست طراحی YJ-XX برای ناوشکن های جدید نیروی دریایی تا موشکهای بالستیک DF-21D و گونه ضد شناور DF-26 که دومی بعنوان یک موشک میان برد شناخته شده و توانایی انهدام اهداف دریایی را در بیشتر مناطق شرق و جنوب و شرقی آسیا را دارد ، را هدفگذاری نموده است . در حوزه موشکهای بالستیک ، ارتش چین بسرعت در حال بهبود توانایی های گونه DF-21D در حوزه تحرک ( به منظور افزایش بقاء پذیری ) و همچنین حوزه برد بوده و و علاوه براین ، با معرفی پهپادهای شناسایی خانواده WZ-8 ، پتانسیل هدفگیری اهداف در دریا را برای خود ، حداقل بر روی کاغذ ، را افزایش می دهد . در واقع امر ، این سلاح بالستیک هواپایه به ارتش چین اجازه میدهد تا شناورهای رزمی سنگین نظیر ناوهای هواپیمابر ، ناوشکنها و ... را در فواصل دور مورد هدف قرار دهد و این مستقیما" به معنای تقویت قابلیتهای منع دسترسی حریف در شرق آسیا محسوب خواهد شد . در نتیجه ، اضافه شدن بمب افکن های مسلح به پرتابه های بالستیک به نیروی دریایی / هوایی ، به معنای خطر بیشتر برای ناوگان دریایی مهاجم/ مهاجمان احتمالی است . گزارشهای اطلاعاتی موجود نشان میدهد که عملیاتی شدن کامل ناوگان بمب افکن های H-6N میتواند پتانسیل یک عملیات آفندی به مراتب موثرتر و بزرگتر را برای این کشور به ارمغان آورد . پی نوشت : 1- منبع 2- خوب هست دقت به استراتژی ارتش چین بعنوان یک قدرت هسته ای و تمرکز آنها بر روی افزایش قابلیتهای مرگ آور متعارف بعنوان ابزار نخست برای پاسخ متقابل به دشمن . 3- برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR)
  2. 2 پسندیده شده
    بسم ا... یک اصل بدون خدشه و شبهه ای از جنگ دوم خلیج فارس به این طرف ، صحنه نبرد را تعریف کرده که هیچ سیستم تسلیحاتی ثابتی ، از گزند انهدام مصون نیست ، بعنوان مثال ، عراق در سال 91 مجموعه ای از سکوهای ثابت و متحرک شلیک موشک را در اختیار داشت که قرار بود موج اول ضربه متقابل را اجرا کند ، ولی در همون یکهفته اول ، با وجود انهدام تمامی سکوهای شلیک ثابت اسکاد ، تمامی لانچرهای متحرک ، همیشه آماده شلیک بودند و تا 2003 هم به نسبت آمادگی خودشون را حفظ کردند . تمامی ساختار نیروهای مسلح ما ، از کوچک کردن یگانها ، تا قضیه موشکها بطور کامل باید متحرک باشد تا قابلیت جابه جایی سریع را در کمترین زمان ممکن داشته باشند ، با توجه به 2.5 تا 3 برابر بودن خاک ایران نسبت به عراق ، نیروی هوایی احتمالی ائتلاف در نظر اول کار بسیار مشکلی برای پیدا کردن سکوهای متحرک ما خواهد داشت و این یعنی پوئن مثبت برای ما . هر چند مزیت این پوئن مثبت با بازسازی نیروی هوایی ، چندبرابر خواهد شد و حداقل کشورهای حاشیه جنوب خلیج فارس ، ترکیه و ... کمتر جلوی ما عرض اندام می کنند
  3. 2 پسندیده شده
    چگونه یک جنگنده برتری هوایی به یک جنگنده/ بمب افکن ضربتی دوربرد تبدیل شد  بخش دوم و پایانی بنابراین ، برنامه ارتقاء ایگل به گونه E و تسلیح آن به مهمات هوا به زمین و همچنین سامانه های هدف یابی و شلیک ، در کنار ویژگی ذاتی ایگل در حمل مهمات هوا به هوا ، بدان اجازه می داد تا بدون اسکورت اضافی ، ماموریتهای محوله را با ضریب اطمینان پذیری بیشتر ، اجرا نماید . رادار APG-70 در این خصوص ، گل سرسبد این ارتقاء ، مجهز نمودن ایگل به رادار APG-70 محسوب میشد که به خدمه اجازه میداد تا اهداف زمینی را در فواصل طولانی ردگیری و شناسایی نماید ، در عین اینکه گونه E یک جت رزمی دو سرنشینه نیز بود و با اضافه شدن افسر تسلیحات ، بار کاری خلبان و فرمانده هواپیما ، برای تمرکز برروی هدایت هواپیما ، کاهش پیدا میکرد ، ضمن اینکه بر خلاف گونه های قدیمی تر جتهای دوسرنشینه آمریکایی که خدمه کابین دوم ، از تجهیزات لازم برای هدایت هواپیما برخوردار نمی بود ، هر دو خدمه F-15E با در اختیار داشتن اهرم قدرت و همچنین سکان اصلی ، می توانستند ، در موقع لزوم ، هدایت ایگل را بدست گیرند . از سویی دیگر ، ایگل ارتقاء یافته ، برای اجرای حملات هوا به زمین در ارتفاع پایین با مهمات متعارف و همچنین جنگ افزارهای هدایت شونده ، به غلاف لانتیرن (low-altitude navigation and targeting infrared for night - LANTIRN) مسلح می شد که به خدمه اجازه می داد تا در همه گونه شرایط آب و هوایی و حتی در شب ، اهداف را با دقت بالایی مورد اصابت قرار دهد . علاوه براین ، یکی از ارزشمند ترین زیرسیستم های مورد استفاده در ایگل بروزرسانی شده ، رادار تعقیب عوارض زمین تطبیق یافته با خلبان خودکار بود که به این جت رزمی اجازه میداد تا در کمترین ارتفاع ممکن با هدف پنهان شدن از دید رادارهای دفاع هوایی و سامانه های موشکی زمین به هوا به عمق قلمرو دشمن وارد شده و با کمترین ریسک ممکن ، ماموریت محوله را به انجام رساند . مجموعه این دو ویژگی ، در کنار استفاده از دو پیشرانه قدرتمند و توانایی حمل مهمات قابل توجه ، ایگل را به یک پیکربندی ضربتی قدرتمند تبدیل نمود که همچنان ( البته بصورت محدودتر ) توانمندی های رزم هوایی خود را حفظ نموده است . شکار اسکاد دهه نود میلادی ، برای اسکادران های ایگل ، موقعیت استثنایی محسوب میشد ، چرا که برای اولین بار ، نسخه های بهبود یافته F-15 برای انهدام سکوهای شلیک متحرک Scud-B عراق و همچنین از کارانداختن فرودگاه های راهبردی نیروی هوایی ( البته پس از سرکوب کامل شبکه دفاع هوایی این کشور . م ) مورد استفاده قرار گرفتند . مضاف براینکه گزارشهایی در دست است که نشان می دهد ، دسته های پروازی ایگل ، برای انهدام ستون های زرهی نیروی زمینی ارتش عراق و همچنین موقعیتهای مشکوک به حضور صدام ، نیزوارد عمل شده اند . با توجه به موفقیتهای بدست آمده در این جنگ ( علیرغم تلفات ثبت شده برای این جت رزمی .م ) ، بتدریج ، گردان های ایگل نیروی هوایی ، به یک دارایی ارزشمند برای ارتش تبدیل و حتی سایر کشورها نیز برای ارتقاء ایگل های موجود یا خرید تعداد بیشتری از این هواگرد رزمی ، اظهار علاقه نمودند تا جایی که گفته میشود نیروی هوایی اسراییل ، در ازای عدم واکنش به شلیک موشکهای اسکاد از سوی عراق ، حداقل 25 فروند گونه Strike Eagles را دریافت نمود . نیروی هوایی عربستان سعودی نیز ناوگان قابل توجهی از ایگلهای بهبود یافته را در اختیار دارد که برخی معتقدند توانمندی های مشابه گونه های فروخته شده به IAF را بخود می بیند و تا کنون به شکل عملیاتی در یمن وارد عمل شده است . درشرق آسیا ، نیروی هوایی کره جنوبی نزدیک به 60 فروند از گونه F-15K Slam Eagle را در حالی بخدمت گرفته که برخی معتقدند 40 درصد از اجزاء این هواگرد رزمی در صنایع سنگین این کشور تولید شده ، ضمن آنکه سنگاپور و قطر نیز درخواست خود را برای سفارش گونه های پیشرفته تر F-15SG و F-15QA به شرکت سازنده ارائه نموده اند . راست ( F-15SG ) و چپ ( F-15QA ) علیرغم تمامی این موارد ، هنوز انواع اولیه ایگل ، در خدمت نیروی هوایی ارتش ایالات متحده قرار دارد و این بدلیل کمبود هواگردهای برتری هوایی در سازمان رزم نیروی هوایی از ابتدای دهه 70 میلادی در مقایسه با جتهای ضربتی است. علت این امر را می توان در این تحلیل جستجو نمود که نیروی هوایی ارتش ایالات متحده از پایان جنگ ویتنام تا کنون در حوزه برتری هوایی ، با هماورد قابل توجهی مواجه نشده ، در حالی که در تمامی این سالها ، ماهیت مداخله نظامی این کشور، نیاز به جتهای ضربتی هوا به زمین را همواره پیش روی افسران مستقر در پنتاگون قرار داده است . FB-22 STRIK RAPTOR در مجموع ، نیروی هوایی ارتش ایالات متحده ، اولین نیرویی بشمارمی آید که یک پیکربندی ویژه برتری هوایی را به یک جنگنده تهاجمی تبدیل نمود و موفقیت در این برنامه ، بطور قطع عامل انگیزشی بسیار قدرتمندی برای سایر کشورها جهت دنبال نمودن پروژه های مشابه تحلیل میشود . بعنوان مثال ، برنامه FB-22 STRIK RAPTOR یک گونه متمایز از جت برتری هوایی اف-22 محسوب میشد که بدلیل هزینه های بسیار بالا هرگز دنبال نگردید ، هرچند به نوعی در ادامه برنامه F-15E قرارداشت . در عین حال ، نیروی هوایی روسیه نیز با معرفی جت Su-34 ، که نمونه تهاجمی سوخو-27 بشمارمی آید ، و همچنین چین با معرفی گونه J-16 که گونه با قابلیتهای تهاجم زمینی J-11 است ، به نوعی دنباله رو فلسفه نیروی هوایی ایالات متحده بودند . طبیعی است که با توجه به اینکه سه کشورفوق ، تنها تولید کنندگان جتهای برتری هوایی در معنای خاص خود ، محسوب میشوند ، سرمایه گذاری برای تبدیل سخت افزارهای نامبرده به جتهای ضربتی بردبلند ، نشان دهنده موفقیت آمیز بودن این فلسفه دارد ، چنانکه اثبات شده که هزینه توسعه این برنامه ها ، به مراتب کمتر از هزینه طراحی یک سامانه جدید است . در نهایت ، موفقیت F-15E در صحنه عملیات رزمی ، جریانی را پدید آورد که امکان گسترش آن به نسل پنجم و ششم جتهای رزمی را فراهم آورده است . برخی از ناظران نظامی معتقدند که گرچه برنامه FB-22 لغو گردید ، اما روسها درصدند تا در دهه آینده ، براساس پیکربندی سوخو-57 ، یک هواگرد تهاجمی با شناسه 'Su-64 یا با نامی مشابه را به دنیای هواگردهای رزمی معرفی نمایند ، همانطور که انتظار می رود تا چینی ها نیز توسعه گونه تهاجمی j-20 را در دستور کارخود قراردهند . بن پایه صرفا" برای میلیتاری / مترجم MR9
  4. 1 پسندیده شده
    بله. قبلا بسیار در مورد مزیت لانچرهای متحرک بحث کردیم و به درستی هم به مزیت هاشون اشاره شده. چه تجربیات تاریخی و چه روند منطقی ملاحظات ولی چند نکته در میان هست و این جدای از بحث تدارک دیده شدن تعداد قابل توجه و مشخصی لانچر ضروری و مورد نیاز متحرک کشور تا حد امکان و توان کشور هست، در حقیقت داریم برای عبور بعد از این مرحله صحبت میکنیم: 1.نکته اول افزوده شدن تیراژ موشکهای ما، تعداد لانچرهای متحرک ما و همچنین بحث انبار داری این مجموعه بزرگ هست که خودش چند نکته را به میون میاره بحثش را: الف. در بحث هزینه ها به هر حال لانچرهای متحرک با توجه به فشار شدید اقتصادی بر کشور هزینه های خاص خودش را طلب میکنه. ب. در بحث انبارداری با توجه به توان بالای اطلاعاتی دشمن و متاسفانه بحث خائنین و خرابکارها و نفوذیهای متعدد در کشور و همچنین توان غافلگیرانه دشمن دپوی تعداد زیادی موشک یا لانچر در نقاط متمرکز بسیار خطرناک هست. ج.قطعا استفاده تدریجی از لانچرهای متحرک متعدد برای ما یک امتیاز هست ولی اصل غافلگیرانه و ضربه اول تنها با تکیه بر استقرار زمانبر هر واحد متحرک هم پرهزینه و هم کند هست. 2.در مورد لانچرهای ثابت ما از مجموعه ای پراکنده صحبت میکنیم با توجه به وسعت خاک و البته تعدد پایگاه های دشمن که هر کدوم یک هدف مشروع محسوب میشه ( به شدت پراکنده یعنی فرضا یک مجموعه 30 تایی لانچر مایل پرتاب نشانه رفته به سکمت یک هدف مشخص؛ در وسعت زیادی و در نقاط مختلفی از کشور به طوریکه مثلا هر دو فروند در شعاع مشخصی که خطر انهدام با یک برخورد را از بین ببره استقرار پیدا می کنند و تنوع موشکی به ما این امکان را میده که در نقاط مختلف موشکهایی با بردهای مختلف به سمت اهداف چند گانه نشانه بریم. حالا دشمن مجبوره مثلا در این حالت برای هر لانچر دو تایی یا تکی (بسته به هزینه برای هر لانچر ثابت، اگر کم بود یک موشک و اگر بحث کاهش هزینه ها بود دو موشک مثلا) یک شلیک انجام بده که در یک مجموعه فرضا حداقل 300 تایی تعداد زیادیشون شلیک شدند) 3. ما در مورد لانچرهای ثابت کم حجم مایل پرتاب مخفی صحبت میکنیم. حتی تعداد بسیاریشون با توجه به امکان کشف (هرچند کاملا مدفون باشند) میتونند فیک و فریب باشند که با توجه به نوع چیدمان و شکل مجموعه انتخابی در دوره های زمانی مختلف با جا به جایی موشکها بین لانچرهای خالی پرتعداد امکان محاسبه لود بودن هر مجموعه را برای دشمن کاهش بدیم. (فرضا ما 3000 مجموعه! ثابت به صورت همین لانچرهای کم هزینه لوله ای در نظر میگیریم و در دوره های زمانی مختلف همزمان با بازدید دوره ای موشکها و بررسی صحت عملکردشون اونها را جا به جا میکنیم در این مجموعه عظیم ثابت که میتونه به این شکل باشه یا لانچرهای یمنی ها هیدرولیکی جعبه ای با روشهایی برای کاهش هزینه ها) 4.ما از مجموعه سوخت جامد موشکهای جمع و جور کم هزینه مختص پایگاه های نزدیک به خاک کشور صحبت میکنیم که منظور از به کارگیریشون در موج اول یعنی استفاده از خطوط ارتباطی مثلا فیبر نوری یا واحدهای ارتباطی دیگه با این مجموعه ها که در صورت اولین اقدام جدی دشمن علیه خاک یا مجموعه از کشور که یک تهاجم قلمداد بشه در همون ساعت اول اولین برخورد موشکهای دشمن بتونه یک واحد یا چند واحدش شلیک خودش را انجام بدند ( بسته به حجم حمله دشمن ) - حالا اگر مثلا موج اول حمله دشمن یک عملیات وسیع موشکی ضد همین مجموعه های ثابت ما باشه باز با توجه به توان تهاجمی دشمن تعداد زیادی از این مجموعه توان شلیک را خواهند داشت ( اشاره شد در سرریز موشکی و تعداد بسیار زیاد واحدهای فریب از این مجموعه ) 5.نهایتا بیشتر بازدارندگی این مجموعه عظیم و تهاجمی و اقدام متقابل در برابر استقرار واحد های پدافندی دشمن مدنظر هست اون هم در صورت عبور از یک حجم مشخصی از واحدهای متحرک در تعداد. نهایتا هم در بحث انبارداری یک تنوع و پراکنش و امنیتی ایجاد میشه (با توجه به سوخت جامد بودن) و هم در بحث تکثیر در واحد سطح و توان دشمن به استقرار واحدهای بیشتر برای یک تهاجم جدی که خودش برای دشمن ریسکها و برای ما امکاناتی را فراهم میکنه حتی در حد اطلاع یافتن پیش از موعد از تلاش دشمن برای تهاجم پ ن: به هر حال خود این راهبرد هم در بطن خودش ضعفها و خلاها و چالش هایی را پدید میاره که لازمه بهش توجه بشه. از کنترل این تعداد واحد آماده شلیک و بازرسی ها و به روز نگاه داشتن ها و هزینه های سایتهای استقرار و ... پ ن2: در نظر داشته باشیم این مجموعه مورد اشاره با توجه به مکان مشخص و جهت گیری از پیش تعیین شده و همچنین پایگاه های ثابت دشمن؛ برای کم کردن هزینه ها (با توجه به فاصله برخی پایگاه های دشمن) میتونه ترکیبی از موشک و راکتهای ما باشه. ما تعداد زیادی راکت از خانواده فجر و نازعات و ... داریم که در لانچرهای دو تایی و چند تایی میتونه به صورت ثابت و مدفون مستقر بشه.
  5. 1 پسندیده شده
    این تیتری بود که سی و چند سال پیش دایره المعارف علمی اسلحه برای معرفی موشکهای LGM-118 پیس کیپر انتخاب کرده بود ... به نظر و یکی از احتمالات ممکن هست سپاه برای کاهش هزینه های مربوط به ساخت سیلو های کامل که در زمان جنگ ، یک بار مصرف هستند و بعد از شلیک اول یا دوم ، هدف قرار می گیرند ، یک مینی پیس کیپیر را برای موشکهای زیر 1000 کیلومترش طراحی کرده ( البته صرفا" یک احتمال هست ) البته بالاخره یک جایی هوشمندی نشون دادند و بخشی از پیکربندی شلیک را پشت خاکریز پنهان کردند تا جزییات حداقل از روی عکس در اختیار دشمن قرار نگیرد !
  6. 1 پسندیده شده
    بسم الله........ 8مرداد 1399 تصاویری از رزمایش پیامبر اعظم
  7. 1 پسندیده شده
    بسم ا... اصل رزمایش این هست عملیات جنگنده های سپاه خارج از رینگ پدافندی/ برد بمب های یاسین به ۱۰۰ کیلومتر افزایش یافت
  8. 1 پسندیده شده
    نوشته ای که نوشتید پر از کلید واژه های مهم و اساسی بود نداشتن کلمه درستی نیست اول تربیت نکردن هست دوم عدم اجازه رشد ویا بکارگیری افراد مستعد - در مورد تربیت نیرو نخبه و مدیر قابل و علاقه مند انجام کاری های مورد علاقه یکی از کلید های موفقیت در زندگی هست هر انسانی مستعد هست و استعداد خاصی دارد مهم ایجاد انگیزش و حمایت برای پیمودن این مسیر هست متاسفانه در کل جامعه ما معیاری مثل پول و ... را بر پیگیری علاقه اولویت بالا می دهیم جمله : برو پزشکی برو مهندسی پول توش هست و .... خیلی آشنا هست و معمولا افراد کمی در این مسیر شکوفا می شوند همه این ها یعنی ضعف در آموزش و تربیت افراد در جامعه، خانواده و سیستم آموزشی - در مورد عدم رشد و بکارگیری افراد مستعد این مشکل همانطور که گفتید اول فساد و دوم ضعف سیستم در شناسایی نخبه ها هست این مسائل در غرب و امریکا هم بوده است ولی با کمک مبنا گذاری بر بهره وری و نتیجه کار به افراد نمره دهی کرده و افراد نخبه را مشخص می کردند و در مقابل فساد با ایجاد شفافیت و محدودیت برای مقامات بالا با انتصاب های غیر منطقی مقابله می کردند این روند ها کند ولی مهم هست انجام کار سیستمی و تغییرات انقلابی همیشه تغییرات بزرگ محصول تلاش آدم های علاقمند و پیگیر بوده است از مغز متفکر موشکی آلمان ( و بعد در آمریکا) فون براوون گرفته تا در شوروی و همچنین تهرانی مقدم در ایران ( مستند space race ) رو نگاه کنید معمولا چنین تغییراتی موانعی دارد که فقط ایمان و علاقه از پس آن بر می آید جوامع پس از حصول موفقیت برای ادامه روند سیستمی متعادل طراحی می کنند تا انقلاب جدید حفظ شود ، به بیان دیگر شما دو نیرو دارید، نیروی خط شکن و نیروی ثبیت گر هرکدام کاربردش با دیگری متفاوت هست ولی لازم و ملزوم هم هستن برای مثال دانشگاه ها و مدارس نتیجه یک انقلاب آموزشی در دو صده اخیر بود ولی هرچند وقت پس از تثبیت جهش و تغییر دیگری به سوی آینده نیاز هست پس ظهور افرادی چون ستاری یک فرآیند منطقی هست ولی به نسبت دیگر کشورها کمتر رخ می دهد که علت کم بودن این اتفاق باید دیده شود
  9. 1 پسندیده شده
    افزایش قابلیتهای رزم دریایی اژدهای سرخ تسلیح جتهای دریاپایه J-15 به موشکهای کروز YJ-91 نیروی دریایی جوان چین بشدت در حال برنامه ریزی برای افزایش قابلیتهای رزمی ضد شناور خود برای مقابله با تهدیدات موجود در حوزه ژئو استراتژیک شرق آسیا است . براساس اخبار منتشر شده ، نیروی دریایی ارتش آزادیبخش چین ( PLA) بتدریج و براساس برنامه ریزی قبلی ، قصد دارد تا تمامی جنگنده های برتری هوایی مستقر در سکوهای شناور رزمی فعلی ( لیائو لینگ / شاندونگ ) و آینده خود را به موشکهای کروز ضد کشتی YJ-91 مسلح کند . جت رزمی برتری هوایی/ ضد شناور J-15 این درحالی است که جتهای نامبرده برای ایفای نقش برتری هوایی محلی و دوربرد به تسلیحات هوا به هوای پیشرفته ای مسلح شده ، اما اضافه شدن پرتابه های کروز ضد کشتی به وینگهای مستقر روی این ناوهای هواپیمابر ، قابلیت ضد کشتی نیروی دریایی این کشور را بصورت وحشت آوری افزایش میدهد . راست : J-11D چپ : J-11B به اعتقاد ناظران نظامی ، برد رزمی قابل توجه جی-15 در کنار قابلیت حمل تسلیحات متنوع و همچنین حسگرهای پیشرفته باعث شده تا این ترکیب جنگ افزاری ، تبدیل به یک کارت برنده قدرتمند برای نیروی دریایی ارتش چین گردد . راست : لیائولینگ ... چپ : شاندونگ جت رزمی جی-15 برای نخستین بار در سال 2012 وارد سازمان رزم نیروی هوایی چین شد و در حال حاضر بیشتر از 100 فروند از این جنگنده چینی تولید و به ترتیب 24 و 36 فروند از انها بر روی دو ناوهواپیمابر فعال نیروی دریایی این کشور ( لیائولینگ و شاندونگ ) عملیاتی هستند . درواقع ، جی-15 یک گونه برگرفته از جت برتری هوایی J-11B بشمارمی رود که از سال 1998 وارد خدمت فعال گردید ، اما جی-15 در مقایسه با سلف خود ، به سامانه های پیشرفته تر اویونیک و جنگ الکترونیک مجهز شده است . تحلیل گران نظامی براین اعتقاد قرار دارند که ارتش چین در نظر دارد تا یک نمونه پیشرفته تر از جی-15 با قابلیتهای ++4 ( قابل مقایسه با نمونه J-11D نیروی هوایی ) را در اختیار اسکادرانهای نیروی دریایی قرار دهد . به گفته این کارشناسان ، نمونه جدید فوق الذکر ، ازیک ساختار سازه ای جدید که در آن درصد بیشتری از مواد مرکب به کار رفته بهره می برد ، ضمن اینکه الزاما" می بایست به یک رادار AESA ، پیشرانه های قدرتمند تر ، سامانه بُردار رانش و طیف وسیعی از مهمات پیشرفته مسلح گردد . از بالا به پایین : وای جی-12 ، خا-31 پی و هارم از سویی دیگر ، موشک کروز YJ-91 بعنوان یک گونه مشتق شده از موشک روسی KH-31 با بردی درحدود 65-50 کیلومتر از اواخر دهه نود میلادی وارد سازمان رزم نیروی دریایی چین شد که بدلیل دقت بسیار بالا ، حتی درصورت عمل نکردن کلاهک انفجاری می تواند ضربه سختی به شناور هدف وارد کند . براساس اطلاعات موجود ، کروز چینی می تواند یک کلاهک جنگی به وزن 165 کیلوگرم را باسرعتی در حدود 4.5 ماخ در ارتفاع 5/1 متری سطح آب به سوی هدف منتقل نماید که این مساله ، رهگیری مسیر پروازی آن را حتی با سامانه جدید ، با مشکلات زیادی روبرو می نماید . با توجه به اینکه گونه روسی ، درو اقع یک پرتابه ضد تشعشع بشمارمی رفت ، به احتمال زیاد ، نیروی دریایی چین ، با تغییر در سامانه هدایتی آن ، قابلیت ضد کشتی جدیدی را بخود اضافه نموده است . JH-7/ YJ-12 در مقایسه اولیه ، موشک فوق ، پیچیدگی کمتری نسبت به مهمات YJ-12 که در سال 2015 وارد خدمت گردید و هم اکنون توسط بمب افکن های H-6 و جتهای JH-7می توان حمل و بکار گرفته شود ، دارد ، بااین وصف ، گونه YJ-91 را میتوان معادل نمونه KH-31P روسی و AGM-88 هارم آمریکایی دانست ،اما نکته پرابهام ماجرا در این است که آیا ارتش چین ، قصدی برای تبدیل این نمونه به سلاحی برای حمله اهداف زمینی دارد یا خیر ؟!!!! انتشار خبر مسلح شدن جتهای J-15 به موشک کروز فوق ، تنها اندکی پس از خبر تبدیل وضعیت ناو لیائو لینگ از ناو آموزشی به شناور رزمی و تقریبا" همزمان با ورود ناو هواپیمابر شاندونگ به خط مقدم نبرد ، رسانه ای گردید . پی نوشت : 1- عامل توسعه رزمی متوازن ارتش چین بطور دقیق چه چیزی ممکن هست باشد ؟؟ برنامه ریزی ؟؟ سرمایه گذاری ؟؟ پیش بینی گستره تهدید در آینده ؟؟ مدیریت اصولی ؟؟ دیپلماسی دفاعی موفق؟ همکاری نظامی دو یا چند جانبه ؟ 2- نکته جالبی وجود دارد ، ارتش چین بعنوان یکی از بزرگترین قدرتهای موشکی فعلی ، بسرعت قابلیتهای هوایی دریاپایه و زمین پایه خودش را تقویت می کند ، به یک دلیل مشخص ، نیروی هوایی سرنشین دار ، غیر قابل حذف یا نادیده گرفته شدن هست . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) MR9
  10. 1 پسندیده شده
    فصل اول : پیش زمینه قسمت دوم American Horror وحشت آمریکایی جهش تکنولوژیک ناگهانی متحدین در ژوئن سال 1944 کاملاً آشکار بود ، هنگامی که دو P-38 نیروی هوایی ارتش ایالات متحده (USAAF) و یک de Havilland Mosquito نیروی هوایی سلطنتی (RAF) به طور رمز آلودی توسط یک هواگرد نازی ساقط شد . یکی از جنگنده های متفقین از این درگیری جان سالم به در برد و به انگلیس بازگشت. توصیفات خلبانان باور نکردنی بود و خبر از ظهور نسل جدید جنگنده میداد ، جنگنده های بدون پروانه ، عصر جت . با ظاهر کردن عکس های گرفته شده از جت جنگنده Messerschmitt Me 262 که از دوربین دماغه تفنگ جنگنده های متفقین گرفته شده بود ، بهت و حیرت بر چهره فرماندهان ناوگان هوایی متفقین آشکار شد. تقریباً در همین زمان ، گزارشات ناخوشایند دیگری از هواگردی مثلثی شکل ، دارای پیشران راکتی به نام Me 163 Komet دریافت شد. عکس گرفته شده از Me-262 و Me-163 Messerschmitt Me 262 اولین جت جنگنده عملیاتی تاریخ چند روز پس از آغاز عملیات Overlord ، هنری هارلی آرنولد فرمانده کل نیروهای هوایی ارتش ایالات متحد متوجه شد كه ایالات متحده و متحدانش به هیچ وجه جهان را در توسعه هوانوردی نظامی رهبری نمی كنند. ژنرال آرنولد تصمیم گرفته بود كه نیروی هوایی ارتش بتواند بسیاری از پیشرفتهای تکنولوژیک رو کسب کند.ولی ژنرال آرنولد باید از چیزی اطمینان می یافت.همین بود که بزرگترین اتفاق در صنعت هوانوردی نظامی آمریکا رقم خورد. در میان دانشمندان و متفکران هوایی آنروز ، دکتر تئودور فون کارمان ( Theodore von Kármán) متخصص آیرودینامیک (پدر علم پرواز فراصوت ) مجارستانی که به امید جلوگیری از پیشرفت ناسیونالیسم و نازیسم ، از اروپا به آمریکا منتقل شده بود با چند افسر نیروی هوایی ارتش ، از جمله آرنولد آشنا شده بود. از زمان اولین ملاقات آنها در انستیتوی فناوری کالیفرنیا (CalTech) در اوایل دهه 1930 ، آرنولد شاهد مهارت های استاد در استفاده از معادلات ریاضی برای حل مشکلات پیچیده آیرودینامیکی بود.اعتماد آرنولد به کارمان هنگامی که در برنامه CalTech بدون تردید به سخت ترین پروژه ها رسیدگی میکرد ، جلب شد. در اوایل سال 1943 ، بخش مهندسی تجربی فرماندهی مواد نیروی هوایی ارتش ایالات متحده گزارشهای فون کارمان را که بر اساس منابع اطلاعاتی انگلیس منتشر کرد که موشک های آلمانی را قادر به دستیابی به پیمایش بیش از 100 مایل معرفی کرد.کارمان هم از نظر تخصص و هم از نظر شناخت توانایی آلمان ها در هوانوردی بهترین گزینه بود. دکتر تئودور فون کارمان ژنرال آرنولد در جلسه ای فوق العاده محرمانه در باند فرودگاه La Guardia نیویورک ، با کارمان ملاقات کرد.آرنولد راننده کارمان را مرخص کرد و سپس با کارمان از نگرانی های خود در مورد آینده نیروی هوایی آمریكا سخن گفت و تعجب كرد كه چگونه پیشرانه جت ، رادار ، موشك و سایر ابزار ها می تواند آینده را تحت تأثیر قرار دهد. زمانی که کارمان از آرنولد سوال کرد دقیقا ازاو چه میخواهد تا انجام دهد ، ژنرال به او گفت كه می خواهد به پنتاگون برود ، گروهی از بهترین دانشمندان را با هم جمع كرده و برای پنجاه سال آینده یك طرح برای تحقیقات هوایی تهیه كند.اما تنها این مورد نبود ، آرنولد از تأثیر خود بر کارمان استفاده کرد و وی را متقاعد کرد که هدایت یک کارگروه از دانشمندان را برای ارزیابی داده ها و آزمایشگاه های هوایی تسخیر شده آلمانی برای نیروی هوایی ارتش به عهده بگیرد.هردو به تفاهم رسیدن که به دست آوردن فناوری های آلمان نازی می تواند به معنای رهبری در سالهای پس از جنگ باشد.تیم فون کارمان از این رو یکی از چندین گروه مستقل نظامی انگلیس ، فرانسوی ، روسی و آمریکایی بود که سرتاسر کشور ویران شده آلمان را می گشتند ، اغلب ساعت ها پشت خط مقدم بودن و هرکدام قصد داشتند که اولین نفری باشند که به اسناد ، تجهیزات و افراد دسترسی پیدا میکنند. برای انجام مأموریت خود ، کارمان در 23 اکتبر 1944 رسماً مشاور AAF (Army Air Forces) در امور علمی شد. قسمتی به نام گروه مشاوره علمی (SAG). آرنولد در 7 نوامبر دستورالعملهای رسمی و کتبی را تهیه کرد و توافقنامه LaGuardia را تحکیم کرد ، نامه ای چهار صفحه ای که مرزهای گزارش گروه کارمانی را تعیین می کند.در ادامه ژنرال هنری آرنولد موفق به تصویب یک عملیات سری گشت که آینده نیروی هوایی آمریکا را متحول نمود .عملیاتی تحت عنوان Operation Lusty برای جمع آوری فناوری هواپیمایی پیشرفته و مخفی آلمان . کلمه Lusty در واقع مخفف عبارت Luftwaffe Secret Technology است. در ژانویه سال 1945 ، تیم دستچین شده ی کارمان از سی و یک دانشمند برجسته برای شروع کاری که آرنولد به آنها دستور داده بود ، در واشنگتن حاضر شدند. در همان ابتدا کارمان با مخالفت در برابر برخی از اعضای گروه - به عنوان مثال ، یک انگلیسی ، سر ویلیام هاثورن ، مواجهه شد. سرهنگ Glantzberg، معاون نظامی کارمان ، اعتراض خود را مبنی بر وجود هر "خارجی" در این گروه ابراز کرد. کارمان به سرهنگ یادآوری می کرد که آرنولد بهترین افراد را بدون توجه به ریشه آنها می خواهد . سرانجام Glantzberg با ناراحتی قبول کرد و اظهار داشت که ... بریتانیا ، از متحدین ما هستند.کارمان همچنین اصرار داشت که یک افسر نیروی دریایی را به گروه اضافه کند ، ویلیام بولای (دانشجوی سابق کالتک). وقتی سرهنگ بیان کرد که استاد بیش ازاندازه پیش رفته ، کرمان با این سؤال ساده پاسخ سرهنگ را داد که : "اما سرهنگ ، نیروی دریایی هم مطمئناً از متحدین ما هستند؟" جلسات گروه مشاوره علمی (SAG) در هفته های اول مارس و آوریل برگزار شد ، تحقیقات اساسی انجام گرفت و قالب کلی گزارش را نهایی کردند. کرمان تأکید کرد که این جلسات دارای یک هدف سه گانه است: SAG به دنبال راه هایی برای تضمین "بینش علمی در نیروی هوایی" است . علاقه دانشمندان آمریکایی به آینده نیروی هوایی را تضمین می کند. ضرورت و اهمیت ، وجود یک نیروی هوایی قوی را برای مردم آمریكا تببین میکند. در 22 آوریل 1945 ، USAAF اهداف اطلاعاتی و فنی را در یک سازمان رزم مشترک ، به نام لشگر بهره برداری (Exploitation Division) با کد عملیاتی "Lusty" ترکیب کرد.عملیات Lusty با هدف بهره برداری از اسناد علمی، امکانات تحقیقاتی ، هواپیماها و دانشمندان اسیر شده آلمانی آغاز شد. این عملیات دو تیم داشت.تیم اول تحت رهبری سرهنگ خلبان آزمایش هارولد واتسون ،با ترکیبی ازخلبانان وظیفه جمع آوری هواپیماها و تسلیحات هوایی بود. تیم دوم یا همان تیم کارمان ، دانشمندانی بودند که اسناد و مراکز تحقیقاتی را جمع آوری میکردند . مدتی نگذشت که تیم سرهنگ واتسون نام مستعار "Whizzers " را بدست آورد ، زیرا در اصل اولین واحد جت در تاریخ هواپیمایی آمریکا بود.در کمال تعجب ، روابط کاری دو دشمن سابق بسیار خوب بود. Whizzers به زودی تعدادی از خلبانان آزمایش Luftwaffe ، مکانیک ها و کارمندان Messerschmitt نیز را به تیم اضافه کرد. با پیشرفت متفقین در بهار 1945 به اروپا ، تیم کارمان ، آزمایشگاه های آلمانی را زیرو رو کرد.که در پست قبل شرحش آمده. کارمان و تعدادی از اعضای تیمش در موسسه LFA تصویری دراماتیک از استاد سابق کارمان ، L. Prandtl ، که به اسارت متفقین درامده البته رقابت بین دیگر سرویس های ارتش آمریکا در تاراج اسناد و تسلیحات آلمانی وجود داشت. به طور مثال تیم های بهره برداری نیروی دریایی به سرعت اطلاعات سخت افزاری و فنی را در جعبه های بزرگ جمع آوری و آنها را جز دارایی "نیروی دریایی ایالات متحده" معرفی میکردند. و تیم های نیروی زمینی ، جعبه های نیروی دریایی را در جعبه های بزرگتر می ریختند و آنها را به "نیروی زمینی ایالات متحده" منتقل می کردند. دکتر Millikan از دانشمندان هوانوردی بعد از بازگشت از اروپا گزارش کرد : انگلیسی ها در مورد موسسه LFA صحبت می کنند. می بینید که در سرزمین های اشغالی انگلیس است. ما آن را داشتیم ، سپس انگلیسی ها وارد شدند و آن را به دست گرفتند و صحبت آن است که انجا را به عنوان یک مؤسسه بریتانیایی اداره کنند. من فکر میکنم کمی خطرناک باشد. فکر می کنم ما نمی خواهیم چنین مراکز تحقیقاتی بزرگی در آلمان باقی بمانند و باید آنها را بیرون بکشیم یا آنها را منفجر کنیم.واضح است ، اگرچه در گزارش Millikan کاملاً پنهان است ، بین بریتانیایی ها و آمریکایی ها درگیری هایی - اگر نه فیزیکی ، پس ایدئولوژیک - رخ داده است. البته حرکت بریتانیایی های قابل درک است ، LFA در صدر لیست آنها قرار داشت . ولی آنها کمی دیر رسیدن.به قول مسئول تیم بهره بردار بریتانیایی:"ما به شرایط سختی رسیدیم. وقتی ما به منطقه ای میرسیدیم ، آنجا کاملاً در حال جابجایی بود" .آمریکایی ها در حالی که در LFA بودند ، تجهیزات را از زیر بینی انگلیس به سرقت برده بودند. تا 10 مه 1945 متفقین صنعت آلمان را به ارزش تقریبی 320 میلیارد RM تخریب کرده بودند. با این حال ، همه امکانات ساخت هواپیمایی نابود نشده بود. استالین به خوبی از فرصت های خود برای استفاده از تخصص فنی آلمان به نفع ارتش شوروی پس از جنگ آگاه بود. 65 درصد از صنعت هوانوردی آلمان با امکانات تحقیق و تولید خود در هنگام نبرد ارتش سرخ به سمت غرب ، به دست اتحاد جماهیر شوروی افتاد. غارت فنی اولویت اول را داشت. غنیمتی های کارمان طی عملیات Seahorse همگی به خاک آمریکا منتقل شد. اگرچه سایر شرکتهای آمریکایی به طور همزمان به این اطلاعات دسترسی پیدا کردند ، اما بوئینگ توانست بیشترین بهره را از تحقیقات جنجالی ببرد، زیرا 750 هزار دلار در تونل باد خود سرمایه گذاری کرده بود، که می توانست سرعت باد را تا 0.975 ماخ تولید کند که از سرعت هواپیما ها در آن زمان خیلی بیشتر بود.غیر از این حضور مهندسان شرکت بویینگ در تیم کارمان یک امتیاز طلایی بود. دسترسی فوری به دانش موسسات LFA و AVA پس از جنگ جهانی دوم برای شروع اولین نسل هواپیماهای جاسوسی ، نظامی و مسافربری در ایالات متحده ، مانند B-47، F-86 B-52، B-707، DC-8 بسیار مهم بود. بعدها طی عملیات Project Paperclip شاخص ترین افراد علمی و صنعتی آلمان نازی به خاک آمریکا منتقل شدند. گروهی از 104 دانشمند موشکی آلمان نازی، در پایگاه Fort Bliss تگزاس پ.ن : دوستان شاید سوال کنند ، B-747 چه ربطی به این پست ها داره ، در هر پست شما با تاثیر افراد ، ساختار ها ، رویداد ها و فرهنگی آشنا میشد که منجر به ساخت B-747 شدوحجم انباشته تجربه صنعتی و علمی کشورهای پیشرو را درک خواهید کرد فقط کافیه به سال های رویداد ها بیشتر دقت کنید.........
  11. 1 پسندیده شده
    نیروی دریایی چین وثبت رکوردی تازه در جهان به اب انداختن 23 شناور جنگی در یک سال شاید تا قبل از پایان جنگ جهانی دوم ساخت شناورهای سنگین در تعداد بالا و در زمان کوتاه بارها توسط کشورهایی نظیر امریکا انجام میشد اما در زمان حال کمتر کشوری دست به چنین اقدامی زده است.چند روز پیش و در 26 دسامبر 2019 چین مراسم ورود به خدمت ششمین ناوشکن تایپ 055 و همچنین بیست و سومین ناوشکن تایپ 052D در تاسیسات کشتی سازی دالیان این کشور را رسما انجام داد وبا اضافه کردن این دو ناوشکن تعداد ناوشکن های اضافه شده ارتش چین به عدد 9 در سال 2019 رسیده است. ناوشکن تایپ 055 با وزن 10 هزار تنی گامی بلند از جانب چین در ساخت ناوشکن های مدرن و رده اول در سطح جهان بوده است این شناور با تجهیز به 112 سیلوی عمود پرتاب موشک قادر به شلیک انواع موشک های کروز ضد کشتی و برد بلند وهمچنین موشک های دفاع هوایی و ضد زیردریایی میباشد.به غیر از یک ناوشکن 055 که در همین اواخر تحویل داده شده بود یک تایپ 055 در سپتامبر امسال در شانگهای به اب انداخته شده بود ومجموع ناوشکن های ساخته شده این کلاس در سال جاری به عدد 2 رسیده است در 23 فوریه سال میلادی جاری چین هفدهمین ناوشکن کلاس تایپ 052D خود را در تاسیسات جیاننانگ واقع در شهر شانگهای به اب اندخت علاوه بر این ناوشکن در اوریل امسال یک ناوشکن دیگر از همین نوع در این تاسیسات یه خدمت رسمی ورود پیدا کرده بود.در می سال 2019 هم چینی ها دو ناوشکن 052D در دالیان به اب انداخته بودند.در مجموع با دو ناوشکن 052D که در شانگهای به خدمت گرفته شده بود ارتش چین 7 ناوشکن از این نوع را فقط در سال 2019 به مجموع نیروهای تحت فرمان خود اضافه کرد و تعداد کلی این ناوشکن ها را به عدد 23 رساند. چین همچنین یک ناو بالگرد بر ابی وخاکی سنگین تایپ 075 را که اولین ناو ساخته شده از این کلاس میباشد را در 25 سپتامبر به اب انداخت این شناور سنگین ترین شناور چینی بعد از ناوهای هواپیماب چینی میباشد.این ناو 40 هزار تنی قابلیت حمل 30 بالگرد تهاجمی را دارا میباشد ارتش چین ساخت دو فروند از این کلاس تا دو سال دیگر را برنامه ریزی کرده است چینی ها در سال میلادی جاری یک ناو بالگرد بر ابی و خاکی تایپ 071 را به خدمت گرفتند این ناو با 25 هزار تن وزن بزرگترین شناور رزمی چین پس از ناوهای هواپیمابر چینی و شناور تایپ 075 میباشداین ناو قابلیت حمل 15 خودرو زرهی مانند تانک تایپ 99 و یا حمل 900 تفنگدار دریایی را دارا میباشد نیروی دریایی چین برنامه ساخت 6 شناور از این نوع را دارد که تاکنون 4 فروند ان ساخته شده است. علاوه بر شناورهای ذکر شده این کشور در سال 2019 دوازده فروند ناوچه تایپ 056 را به خدمت گرفت این ناوچه سبک که در کلاس Corvette طبقه بندی شده است با وزن 1500 تنی مسلح به 4 موشک ضد کشتی YJ-83 با برد 180 کیلومتر و 8 موشک ضد هوایی TY-90 با برد 9 کیلومتر میباشد. برنامه به خدمت گرفتن 60 فروند از این شناور وجود داردو تا هم اکنون 26 فروند ان محقق شده است.
  12. 1 پسندیده شده
    به نام خدا آیا امریکا باید از بمب افکن پنهان کار جدید چین بترسد؟ ایالات متحده در حال از دست دادن موقعیت خود در اسیای شرقی است. در اکتبر 2018، رسانه دولت چین اعلام کرد که نیروی هوایی ارتش ازادی بخش چین ( PLAAF ) در رژه ی سال 2019 از بمب افکن پنهان کار جدید خود با نام H-20 رونمایی خواهد کرد. اخبار منتشر شده قبلی از توسعه H-20 توسط شرکت های تبلیغاتی هالیوودی مورد تمسخر قرار گرفته بود. به عنوان نمونه، شرکت هوانوردی Xi’an در می 2018 ویدئویی را منتشر کرد که از تبلیغات بمب افکن پنهان کار B-21 شرکت نورثروپ گرومن الگو برداری شده بود. مدتی بعد، تصویری از یک بمب افکن جدید در یکی از جشنواره های PLAAF منتشر شد. همه این موارد 2 سال بعد از این بود که ژنرال Ma Xiaotian رسما وجود این بمب افکن را اعلام کرد. اگر 0H-2 برد و قابلیت های پنهان کار نسبت داده شده به آن را داشته باشد، می تواند با حملات هوایی غافلگیر کننده به پایگاه ها و ناوگان امریکا در منطقه اقیانوس آرام محاسبات بین امریکا و چین را دگرگون کند. تنها سه کشور در دنیا هم منابع و هم ضرورت توسعه بمب افکن های استراتژیک که قابلیت حمله به اهداف در سرتاسر کره زمین را داشته باشند در اختیار دارند: امریکا، روسیه و چین. با توجه به سابقه نابودی اقتدار حکومت چین بر اثر حملات دریایی (جنگ های تریاک ،در 1839 انگلستان با چین وارد جنگ شد زیرا دولت چین قاچاق مواد مخدر به این کشور را ممنوع کرده بود) بمب افکن های استراتژیک برای چین منطقی و معقول به نظر می رسند زیرا با توجه به چالش رو به رو شده از طرف امریکا، پکن تسلط خود بر نیمه غربی اقیانوس ارام را برای امنیت خود حیاتی می داند. هر دو قدرت 5 تا 6 هزار مایل دریایی از یکدیگر فاصله دارند- و امریکا در 100 سال گذشته مشغول توسعه ی شبکه ای از جزیره ها همچون Guam، پایگاه های نظامی خارجی در اسیای شرقی و توسعه ناوهای هواپیمابر خود بوده است. تولید کننده H-20، شرکت هوانوردی Xi’an است که بکب افکن های جت استراتژیک H-6 را نیز تولید می کند، بمب افکنی که از مدل TU-16 شوروی مربوط به دهه 1950 تولید شده و به تازگی با سیستم های مدرن اویونیک (الکترونیک هواپیما)، قابلیت سوخت گیری هوایی، و در مدل های H-6K و H-6J به موشک های کروز مجهز شده است. پکن به اسانی می توانست جانشینی برای این مدل بمب افکن تولید کند، مدلی چهار موتوره همچون هواپیماهای باربری مجهز به سوخت و موشک های دوربرد که اصلا قرار نبود به هدف نزدیک شود تا مورد اصابت قرار گیرد. Andreas Rupprecht گزارش می دهد که چین قصد توسعه یک بمب افکن سوپر سونیک همانند مدل های اواخر جنگ سرد B-1 امریکایی و یا TU-160 روسی با نام JH-XX را داشته است. این مدل قابلیت حمل زیاد بمب با سرعت بالا در ارتفاع کم را داشت و تا حدودی نیز پنهان کار بود. این دیدگاه در مقابل جنگنده های مدرن و سیستم های دفاع هوایی اواخر قرن بیستم بسیار آسیب پذیر بود. یک مجله چینی بر روی جلد خود تصویری از مفهوم بمب افکن JH-XX را در سال 2013 منتشر کرده بود، اما به نظر می رسد که این پروژه کنار گذاشته شده است. به جای این بمب افکن، PLAAF تصمیم گرفت تا دیدگاه جاه طلبانه تری را دنبال کند: یک بمب افکن تمام بال پنهانکار با سرعت کمتر همچون B-2 و B-21 که قرار است در آینده وارد خدمت شود. مزیت قابل توجه بمب افکن های تمام بال این است که احتمال شناسایی آنها توسط رادارهای باند کوتاه-همچون E-2 Hawkeye نیروی دریایی -بسیار کمتر است. این نوع رادارهای باند کوتاه در شناسایی جنگنده هایی که قابلیت پنهان کاری کمی دارند بسیار موثر عمل می کنند. در حالی که توسعه تکنولوژی هواپیمای پنهان کار چین در جنگنده های پنهان کار J-20 و J-31 پیش نیازی برای پروژه H-20 بود، توسعه هواپیمای باربری Y-20 توسط شرکت Xi’an نیز یکی از این پیش نیاز ها بوده است. Y-20 توانایی این شرکت در ساخت هواپیمای بزرگ برد بلند که از کامپیوترهای مدرن استفاده می کرد، ساخت بدنه با دقت بیشتر، استفاده از تکنولوژی های جدید که در تولید انبوه سطح بیرونی هواپیمای پنهان کار مورد استفاده قرا می گیرد را به اثبات رساند. بنابر تحقیقی که توسط Rick Joe در The Diplomat (مجله اینترنتی بین المللی که به پوشش مباحث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در منطقه اسیایی اقیانوس ارام می پردازد و در واشنگتن واقع شده است) منتشر شد، مطبوعات چین در اوایل 2010 شروع به گمانه زنی ها خود در مورد H-20 کردند. از ویژگی های نامبرده شده این بمب افکن می توان به چهار موتور توربوفن پس سوز WS-10A تایهانگ در بالای سطج بال به شکل S اشاره کرد. لازم به ذکر است که موتورهای WS-10 مشکلات اساس بسیاری داشته است اما چین تلاش خود برای تولید جنگنده هایی با این موتور را متوقف نکرده است. انتظار می رود تا این بمب افکن استراتزیک جدید بردی حدود 5.000 مایلی بدون سوخت گیری هوایی و قابلیت حمل بمب بین 10 تن H-6 و 23 تن B-2 را داشته باشد. این امر بدین دلیل است که طبق گزارشات H-20 طراحی شده است تا اهدافی در "حلقه دوم جزیره" ها از سرزمین اصلی چین را هدف قرار دهد که شامل پایگاه های امریکا در ژاپن، گوام، فیلیپین و .....است. حلقه سوم جزیره ها برای چین شامل هاوایی و سواحل استرالیا می باشد. در درگیری بین امریکا و چین، بهترین راه برای خنثی کردن قدرت نیروی هوایی امریکا نابودی آن بر روی زمین خصوصا در ساعات اولیه درگیری است. در حالی که موشک های بالستیک و بمب افکن های H-6 با استفاده از موشک های برد بلند می توانند به این هدف نایل ایند، اما با اخطار مناسب این گزینه ها مستعد شناسایی و رهگیری هستند. یک بمب افکن پنهان کار می تواند قبل از رهاسازی تسلیحات بسیار بیشتر به ناوهای هواپیمابر و پایگاه های هوایی نزدیک شود و فرصت کمی برای عکس العمل به سیستم های دفاعی دهد. یک حمله هوایی اولیه می تواند بر رادارهای دفاعی متمرکز باشد و راه را برای موج بعدی حملات توسط هواپیماهایی با پنهان کاری کمتر را باز کند. احتمالا H-20 قابلیت حمل تسلیحات هسته ای را نیز خواهد داشت و به چین مجموعه ی سه گانه ی زیردریایی ها، موشک های بالستیک و بمب افکن های هسته ای را خواهد داد. اگر چه H-6 بمب افکن هسته ای اصلی چین بود، اما این بمب فکن ها دیگر برای حملات هسته ای طراحی نمی شوند اما اگر حمله هوایی هسته ای با موشک های کروز یا بالستیک صورت گیرد می توان از این بمب افکن ها نیز استفاده کرد. پکن نگران است تا مبادا توانایی های دفاع موشکی محدود امریکا قابلیت مقابله مناسب با زرادخانه موشک های بالستیک قاره پیما کوچک و موشک های بالستیک پرتاب شده از زیردریایی را پیدا کنند. پیوستن یک بمب افکن پنهانکار جدید که در یک حمله هسته ای به سختی می توان آن را متوقف کرد و دفاع امریکا اماده مقابله با آن نیستند، در بازدارندگی هسته ای چین تاثیر مثبت دارد. برخی مطبوعات چینی ادعا می کنند که H-20 به عنوان یک پلتفرم کنترل و فرماندهی و شبکه مراقبت و شناسایی همانند- F-35 های امریکایی- نیز عمل می کند. این مسئله معقول است زیرا چین زرادخانه متنوعی از موشک های هواپایه، زمین پایه و دریاپایه را توسعه داده است، اما شبکه قوی و قدرتمند مراقبت و شناسایی در اختیار ندارد تا یک زنجیره کشتار تشکیل دهد تا این موشک ها را به سمت اهداف دوربرد هدایت کند. از نظر تئوری، یک H-20 می تواند در خط مقدم باشد و بالای موقعیت پایگاه های دریایی دشمن شناسایی کند و اطلاعات اهداف مورد نظر را به به پلتفورم های آتش در صد ها یا حتی هزاران مایل دورتر ارسال کند. H-20 را می توان به عنوان حمل کننده تسلیحات الکترونیکی نیز استفاده کرد. محبوبیت رو به افزایش H-20 موید این نکته است که نیروی هوایی چین باور دارد که این بمب افکن به زودی آماده نمایش به عموم می شود. وقتی به نمایش عموم درآید، تحلیگران سراغ ابعاد آن می روند تا بفهمند واقعا چه قدر پنهان کارا است، آنها به دنبال یک پاشنه آشیل در شناسایی راداری آن همچون خروجی موتور و تثبیت کننده های دم می روند. با این وجود، تحلیلگران خارجی نمی توانند یک ارزیابی کلی از این بمب افکن ارائه دهند زیرا کیفیت مواد جاذب امواج رادار به کار برده شده در سطح بیرونی ان و ظرافت ساخت آن تاثیر زیادی در شناسایی راداری آن دارد. لازم به ذکر است که یک H-20 که قصد دارد بدون سر و صدا وارد حریم رادارهای جست و جوی برد بلندی که در منطقه اقیانوس ارام پخش شده شود تا موشک های کروز CJ-10K خود را با برد بیش از 900 مایل را شلیک کند به آن حد از پنهان کاری در مقایسه با جنگنده های F-35 نیاز ندارد که لازم است تا به حریم هوایی بسیار حفاظت شده دشمن نفوذ کنند و بمب هایی با قطر کم و برد 70 مایل را شلیک کند. مترجم: محمد رجبعلی منبع: https://nationalinterest.org/blog/buzz/should-america-fear-chinese-h-20-stealth-bomber-102187
  13. 1 پسندیده شده
    به نام خدا آیا موشک های جدید DF-26 چین تهدیدی جدی برای ناوهای هواپیمابر امریکا هستند؟ سال گذشته، رسانه دولتی چین اعلام کرد که یک گردان جدید از موشک های بالستیک با برد متوسط (IRBM) بسیار پیشرفته را وارد خدمت کرده است. این گردان جدید به موشک های بالستیک میان برد دانگ فنگ 26 DF-26)) مجهز شده اند. تصاویر منتشر شده از رسانه چین حداقل 22 لانچر پرتاب متحرک همراه با خدمه را نشان می دهد. اما ما از این موشک ها چه می دانیم؟ طبق گزارش سایت Missile Threat، DF-26 یک موشک بالستیک میانبرد دو مرحله ای سوخت جامد متحرک است. Missile Threat اشاره می کند که طبق اظهارات منابع چینی "این موشک 14 متر طول، 1.4 متر قطر و وزن پرتاب آن نیز 20.000 کیلوگرم است". برد این موشک بین سه تا چهار هزار کیلومتر تخمین زده می شود. این بدین معنی است که DF-26 گوام-مرکز اصلی عملیات های نظامی امریکا در اقیانوس ارام غربی-را تهدید می کند. در واقع، DF-26، اولین موشک بالستیک متعارف چین است که قادر است گوام را تهدید کند. چین برای اولین بار DF-26 را در رژه نظامی سال 2015 رونمایی کرد. سال گذشته نیز در یک مانور نظامی تهاجمی بزرگ مورد استفاده قرار گرفت که خود زیرمجموعه ی موشک های بزرگتر بود. یک منبع آگاه در دولت امریکا که خواست نامش فاش نشود افزود:" در رزمایش سال گذشته، نیروی موشکی استراتژیک ارتش چین (PLARF)، چهار موشک باللستیک برد متوسط DF-26C، ده موشک بالستیک برد متوسط DF-16A و شش موشک کروز زمین پای CJ-10 شلیک کرد". این رزمایش شبیه سازی حمله به سیستم های دفاع موشکی و هواپیماهای امریکایی بر روی زمین بود. زمانی که چین برای اولین بار در سال 2015 از این موشک رونمایی کرد، رسانه دولت چین اعلام کرد که DF-26 کلاهک های متعارف و هسته ای ضد کشتی حمل خواهد کرد. کمی بعد این مسئله توسط پنتاگون نیز تایید شد. وزارت دفاع امریکا در جدیدترین ارزیابی خود از توان نظامی چین عقیده دارد که: "در سال 2016 چین موشک های DF-26 را به خدمت گرفت، موشک هایی که قابلیت حملات هسته ای و متعارف دقیق بر علیه اهداف زمینی و حملات متعارف دقیق بر علیه اعداف دریایی در اقیانوس ارام غربی را داراند". با این اوصاف، DF-26 دقیقا با دکترین نیروی هسته ای و متعارف چین هماهنگ است. صرف نظر از زرادخانه هسته ای، چین در سالهای اخیر اقدام به ایجاد نیرویی متحرک تر با قابلیت بقای بیشتر نموده است. بنابر گزارش مرکز مطالعات استراتژیک RAND:"در سالهای اخیر چین خود را به یک نیروی هسته ای متحرک تبدیل کرده است". بنابر گزارش Ankit Panda در سایت The Diplomat، چین یک موشک بالستیک هسته ای با قابلیت پرتاب از هواپیما بر اساس DF-21 را آزمایش نموده است. یک نیروی متحرک و مقاوم، "سیاست عدم استفاده از تسلیحات هسته ای برای اولین بار"چین را قابل قبول تر و موثر تر می کند، زیرا بیجینگ توانایی مقاومت بهتری در برابر یک حمله اول هسته ای دارد. در همین حال، دقت بیشتر موشک های هدایت شونده (بمب هدایت دقیق یا موشک های هوشمند، بمب یا موشکی است که پس از پرتاب کنترل شده تا دقیقا به یک هدف خاص برخورد نماید تا از خسارت دیدن نقاط و چیزهای دیگری به غیر از هدف جلوگیری شود.) همچون DF-21 و DF-26 قابلیت نبرد هسته ای بهتری به چین می دهد. داشتن موشک های دو منظوره ادامه دهنده الگوی بیجینگ در ترکیب نیروهای هسته ای و متعارف است. موشک های DF-26 با کلاهک های متعارف، توانایی چین در نابودی پایگاه های امریکا در منطقه را افزایش می دهد، تهدیدی که دست کم گرفته شده است. گزارش منتشر شده از سوی مرکز New American Security بر این باور است که:"بزرگترین تهدید برای منافع حیاتی امریکا در منطقه اسیا می تواند موردی باشد که توجه کمی به سوی خود جلب کرده است: توانایی رو به گسترش نیروهای موشکی چین در تهدید پایگاه های امریکا در منطقه". نویسندگان این گزارش-توماس شوگارت و خاویر گونزالس-حمله اولیه چین به پایگاه های امریکا در ژاپن را شبیه سازی کردند. نتیجه این شبیه سازی برای امریکا فاجعه بار بود:"هرگونه مرکز فرماندهی اصلی ثابت و مراکز پشتیبانی هدف قرار گرفته" و "تقریبا تمامی کشتی های امریکایی مستقر در بنادر ژاپن با موشکهای بالستیک هدف قرار گرفته بود". شبیه سازی این دو نویسنده نشان داد که اغلب باند های نظامی نیز مورد حمله قرار خواهد گرفت و نیروی هوایی امریکا در ژاپن را زمینگیر خواهد کرد. موشک DF-26 توانایی چین برای حمله ای مشابه این شبیه سازی به گوام-پایگاهی که تقریبا چهار هزار نیروی نظامی امریکا در آن مستقر هستند- را نیز افزایش خواهد داد. به منظور جلوگیری از مداخله امریکا در درگیری بین چین و یکی از همسایگان خود –به احتمال بسیار زیاد تایوان- بیجینگ نابودی کامل تجهیزات نظامی امریکا در منطقه را مد نظر قرار خواهد داد. توانایی چین در حمله به مناطقی که نزدیک به سرزمین اصلی خود است، به مراتب بیشتر از آن قابلیتی است که در حمله به گوام در اختیار دارد. احتمالا در مطبوعات غرب، موشک های ضد کشتی DF-26 توجه زیادی را به سمت خود جلب خواهند کرد. موشک DF-21D-که نمونه ضدکشتی از این موشک است-توانسته است عناوین خبری زیادی را در توانایی خود در غرق ناوهای هواپیمابر امریکا به دست اورد. برد بیشتر DF-21 می تواند ناوهای هواپیمابر امریکا را مجبور به عملیات در محدوده بسیار دورتر از اولین حلقه از شبه جزیره های اصلی چین (first island chain) کند. اما هنوز توانایی موشک ها در عمل مورد بحث و سوال است. بنا بر اظهارات اندرو اریکسون:"محدودیت های چین در شناسایی-حمله، در کنار تکامل اقدامات متقابل امریکا و متحدانش باعث تردید در کارایی عمملیاتی موشکهای DF-21 شده است. بدون شک چین سخت در تلاش است تا قابلیت مقابله با امریکا در منطقه را به دست آورد. حتی اگر امریکا از توانایی غرق ناوهای هواپیمابرش توسط چین اطمینان ندشته باشد، ممکن است تصمیم بگیرد تا ریسک از دست دادن آنها را به جان نخرد. شاید این دقیقا همان چیزی است که چین بر آن سرمایه گذاری می کند. مترجم: محمد رجبعلی منبع: https://nationalinterest.org/blog/buzz/behold-chinas-df-26-missile-real-threat-us-navy-aircraft-carriers-87441 استفاده با ذکر منبع بلامانع است.
  14. 1 پسندیده شده
    به نام خدا جمهوری خلق چین از اولین پهپاد بمب افکن در دنیا رونمایی می کند و امریکا هیچ راهی برای مقابله با آن ندارد. دولت چین اولین پهپاد بمب افکن پیشرفته خود و البته اولین در دنیا را با نام شمشیر تیز (sharp sword) رونمایی کرده است که قادر است مدت طولانی تری به پرواز ادامه دهد و بدون شناسایی توسط سیستم های راداری دشمن اهداف مورد نظر را با دقت بالا مورد اصابت قرار دهد. طبق گزارشات این پهپاد قادر است تا سیستم های دفاعی امریکا را درهم بشکند. در رژه روز ملی چین به تاریخ اول اکتبر، زمانی که رئیس جمهور ژیجین پین اعلام کرد:"هیچ نیرویی نمی تواند مردم چین و اراده آنها در پیشرفت را متوقف کند" از این پهپاد رونمایی شد. علاوه بر این پهپاد، از موشک های بالستیک قاره پیمای DF-41 رونمایی شد که می توانند چندین کلاهک هسته ای حمل کرده و هر نقطه ای از خاک امریکا را ظرف 30 دقیقه مورد اصابت قرار دهند. این پهپاد شبیه پریدیتور امریکایی است که از سال 1995 تاکنون مورد استفاده قرار می گیرد، اما طراحی بال آن و حذف مواردی همچون خروجی موتور توانایی رادار گریزی آن را بسیار افزایش داده است. این حقیقت که پهپاد از خلبان استفاده نمی کند نیز بدین معنا است که می تواند ساعت ها و شاید روزها در بالای حریم هوایی هدف پرواز کند بدون آنکه نگرانی از بابت خستگی خلبان و خطای انسانی داشته باشد. با این پهپاد چین قادر است تا ناوهای هواپیمابر یا دیگر کشتی های جنگی امریکا را با دقت بالا مورد اصابت قرار دهد تا جلوی دخالت امریکا در یک درگیری منطقه ای را بگیرد. زمانی که این پهپاد به طور کامل وارد خدمت شود، می تواند به عنوان ابزار تغییر معادله نبرد به نفع چین عمل کند زیرا قادر است تا ناوهای هواپیمابر هسته ای امریکا را به راحتی منهدم کند. بنا به گزارشات موجود، چین در سال 2013 نمونه اولیه (پروتوتایپ) از این پهپاد را به پرواز درآرده بود. طبق گزارشات، از اوایل سال 2000 کار ساخت آن شروع شده است و حداکثر وزن ان هنگام برخاست 200 تن و قابلیت حمل 45 تن مهمات را دارا است. قایبیت حمل مهمات هسته ای و پرتاب چهار موشک کروز رادار گریز یا هایپر سونیک را دارد. طبق گزارش وزارت دفاع امریکا از پیشرفت های نظامی چین که در ماه اگوست منتشر شد، 8.500 کیلومتر برد دارد اما عده ای باور دارند برد آن 12.000 کیلومتر است که در صورت صحیح بودن قابلیت حمله به هاوایی را به آن می دهد. کارشناسان بر این باورند که هدف چین از ساخت چنین پهپادی، پایان برتری نظامی امریکا در غرب اقیانوس ارام است و انتظار دارند تا این پهپاد از سال 2025 وارد خدمت شود. سرلشکر کای ژیجون-سخنگوی وزارت دفاع چین-اعلام کرد که در این رژه 150.000 سرباز، بیش از 160 هواپیما و 580 ادوات نظامی مورد استفاده قرار گرفت. تجهیزات جدید را می توان نشانه ای کلیدی از پیشرفت تکنولوژی تجهیزات نظامی چین دانست، حوزه ای که در آن چین تا مدت ها عقب مانده بود و بر طراحی های از رده خارج شوروی سابق متکی بود. در حال حاضر چین، دومین بودجه نظامی بزرگ دنیا را بعد از امریکا در اختیار دارد اما با این حال بسیار از امریکا عقب است. در سال 2018، امرکیا 649 میلیارد دلار صرف بودجه نظامی خویش کرد و این در حالی است که چین 250 میلیارد دلار صرف کرده است. طی سالیان گذشته، در حالی که امریکا در افغانستان و عراق درگیر ولخرجی بوده است، چین بودجه نظامی خود را 83 درصد افزایش داده است. تاثیر این افزایش را می توان در این رژه در خیابان های بیجینگ مشاهده کرد. در بین سالهای 2009 تا 2018، چین بیشترین افزایش بودجه نظامی را بعد از امریکا داشته است. این در حالی است که چین نیروهای کمتری در خارج از مرزهی خود مستقر کرده است که این امر اجازه می دهد تا بودجه بیشتری صرف تحقیق و توسعه کند. بنا به اظهارات سم راگویم، مدیر برنامه امنیت بین الملل در انستیتو لوی (Lowy Institute)، "چین به دنبال تقویت حضور دریایی خود است". وی افزود: "چین به دنبال یک نیروی دریایی است تا زمانی که امریکایی ها منطقه اقیانوس آرام آسیا را ترک کردند، بتواند از تسلط دریایی خود در این منطقه دفاع کند ". "قدرت امریکا به شدت بر مبنای نیروی دریایی این کشور شکل گرفته است، و چین می خواهد تاثیر حضور امریکا در منطقه را خنثی کند و از نیروی دریایی خود استفاده کند تا امتیازات مد نظر خود را به دست آورد". در سال های اخیر تنش بین چین و امریکا بالا بوده است زیرا چین ادعای مالکیت قسمت اعظمی از دریای جنوب چین را دارد، در حالی که ویتنام، فیلیپین، مالزی، اندونزی، تایوان و برونئی نیز ادعای مالکیت این مناطق را دارند. در زمان برگزاری رژه، امریکا نیز بیکار ننشته و تجهیزات جدید خود را آزمایش کرد. نیروی دریایی امریکا جدیدترین جزء از زنجیره قدرت آتش خود را در آبهای گوام آزمایش کرد. ناو USS Gabrielle Giffords یک موشک کروز را شلیک کرد که شناسایی آن در راداد بسیار مشکل است و قابلیت مانور خوب برای فرار از دفاع دشمن را دارا است. این موشک کروز به سمت یک ناو قدیمی امریکایی شلیک شد که به این منطقه برده شده بود تا نقش هدف برای این ازمایش را ایفا کند. این مسئله نشان از پیشرفت مهم در تلاش های نظامی امریکا دارد زیرا ناو Giffords اولین کشتی دریایی امریکا است که به موشک هجومی دریایی مسلح می شود، کارشناسان معتقدند که این مسئله به تعادل در منطقه اقیانوس ارام منجر می شود، منطقه ای که چین در حال افزایش و تقویت زرادخانه خود است. باید دید با ورود این پهپاد بمب افکن به سازمان رزم ارتش چین، و احتمالا ورود، پرواز و گشت زنی در مناطق دریایی جنوب و شاید بر فراز ناوهای امریکایی، شاهد چه پاسخ و واکنشی از سوی امریکا خواهیم بود؟ مترجم: محمد رجبعلی استفاده با دکر منبع بلا مانع است. منبع: https://www.thesun.co.uk/news/10077394/china-worlds-first-stealth-armed-drone-us-defence/ https://www.express.co.uk/news/world/1187507/world-war-3-china-us-donald-trump-xi-jinping-weapon-sharp-sword-spt https://www.businessinsider.com/chinas-new-stealth-bomber-could-be-a-game-changer-in-the-pacific-2018-10?r=US&IR=T
  15. 1 پسندیده شده
    طوفان شرقی از نوع تایوانی اعلام برنامه های جدید نیروی هوایی تایوان برای توسعه توان رزمی ضربه سنگین به ناوگان میراژ-2000 فرانسوی به نفع فالکون های آمریکایی براساس اطلاعات منتشر در رسانه ها ، نیروی هوایی ارتش تایوان طی یک درخواست رسمی ، سفارش حداقل 70 فروند جنگنده نسل چهار F-16V تک موتوره چند ماموریته را به ایالات متحده اعلام نموده است . در حال حاضر ، نیروی هوایی این کشور ، از چهار گونه هواگرد رزمی در قالب 6 اسکادران ، شامل دو اسکادران ترکیبی جنگنده بومی F-CK چینگ-کو و F-16A ، دو اسکادران جتهای فرانسوی میراژ-2000 و دو اسکادران جنگنده های اف-5 تایگر-2 ( که در داخل این کشور مونتاژ شده اند ) ، استفاده می کند . بااین وصف ، تایوان در دهه گذشته ، تمام توان خود را برای مقابله با گسترش روز افزون توان رزمی نیروی هوایی ارتش خلق چین که ناوگان هوایی آن با ورود جتهای برتری هوایی جدید روسی نظیر Su-30MKK و همچنین جتهای نسل پنجم بومی J-20 قدرت بیشتری یافته ، بواسطه ارتقاء بومی هواگردهای رزمی موجود به استاندارد جتهای نسل چهار متمرکز نموده است . Sky Sword II به اعتقاد ناظران نظامی ، نیروی هوایی تایوان ، با توجه به افزایش سطح تهدیدات نظامی از سوی ارتش چین در نهایت امر به این نتیجه رسید که بهترین گزینه برای روزآمد سازی ناوگان جتهای رزمی نیروی هوایی ، جت تک موتوره چند ماموریته F-16V است که پیکربندی آن برای نخستین بار به سال 2015 معرفی گردید و شرکت سازنده نیز در همان زمان براین مدعی قرار داشت که بخش اعظمی از زیرسیستم های نسخه V در حقیقت امر با زیرسیستم های جت نسل پنجم اف-35 قابل مقایسه است . اف-16 های بلاک20 نیروی هوایی تایوان در جریان تمرینات مشترک برفراز صحرای آریزونا با توجه به این مساله ، میتوان چنین تحلیل نمود که F-16V یک گونه بسیار پیشرفته و فراتراز انتظار در مقایسه با نمونه A که از سال 1978 ( نزدیک به 41 سال قبل ) در خدمت نیروی هوایی تایوان قرار دارد ، خواهد بود . نسخه V فالکون ، طبق اطلاعات موجود ، به یک رادار AESA و سامانه های جنگ الکترونیک بسیار پیشرفته مجهز است که بصورت بالقوه میتواند به مهمات دوربرد AIM-120D نیز مسلح گردد و این به معنای افزایش توانمندی های رزم هوایی برای کاربران آن است . این وضعیت ، زمانی جالبتر به نظر میرسد که مقامات ارشد این کشور اعلام نموده اند که بدلایل مختلف ، هیچ قصدی برای جایگزینی یا ارتقاء جتهای فرانسوی ( میراژ 2000 ) نداشته و همانطور که در گذشته پیش بینی میشد ، خرید این جنگنده فرانسوی ، صرفا" برای توسعه کمّی سازمان رزم نیروی هوایی صورت پذیرفته بود . این درحالی است که میراژ-2000 نیروی هوایی تایوان ، پیش ازاین و ازابتدای دهه نود میلادی و با منسوخ شدن تایگرها ، به هواگرد مهمی در ارتش این کشور تبدیل شده بود ، با این حال نرخ سوانح این جت فرانسوی و انتشار گزارشهای مستمر در خصوص سقوط میراژ ، بدلایل مختلف از جمله وضعیت آب و هوایی نامناسب ، نشان میداد که نرخ پایداری به مراتب کمتری در مقایسه با جتهای بومی یا همتایان آمریکایی در اختیار دارد . ناوگان فالکونهای تایوانی ، تعداد و بلوک های تحویلی طبیعی است که تمایل تایپه به خرید گونه V از جت اف-16 نشان آز آمادگی این کشور برای بازنشسته نمودن تمامی میراژهای عملیاتی در آینده نزدیک و کاهش تنوع هواگردهای رزمی با ورود تعداد بیشتری فالکون دارد . برخی از تحلیلگران معتقدند که یکی از دلایل عدم سرمایه گذاری برای ارتقاء میراژها ، پشتیبانی ناقص و نامطلوب فرانسه و خدمات گران قیمت اعلام شده از سوی شرکت سازنده است . ضمن اینکه ماهیت طراحی پیکربندی میراژ به گونه ای است که فرآیند ارتقاء آن را بسیار دشوار ساخته تا جایی برخی از افسران نیروی هوایی تایوان براین اعتقاد قراردارند که ناوگان میراژهای فرانسوی ، با یک فاصله زیاد ، قابلیت اطمینان پذیری کمتری در مقایسه با جتهای سبک تر و ساده تر تایگر این نیرو را به نمایش می گذارند . علاوه براین ، تحلیلگران نظامی معتقدند که مهمات هوابه هوای MICA ( مورد استفاده در میراژهای فرانسوی ) در زمینه های گوناگون، قابلیت رقابت برابری با موشک هوا به هوای بومی Sky Sword II ( قابل حمل توسط جت بومی چینگ-کو ) و همچنین موشک هوابه هوای AIM-120C ( قابل حمل توسط ناوگان فالکونهای تایوانی ) را ندارد . با این حال ، درصورتی که این نیرو ، برنامه ای برای تطبیق موشکهای هوا به هوای بومی خود با ناوگان میراژ-2000 را داشته باشد ، به احتمال زیاد ، این مساله ، نقش تعیین کننده ای در افزایش طول عمر عملیاتی این جنگنده در سازمان رزم ارتش این کشور بازی خواهد نمود . با توجه به تمامی این شرایط ، درصورت عدم موفقیت تایوان در دریافت جت نسل پنجم F-35B ، بطورطبیعی ، خرید گونه F-16V یک گزینه بسیار ایده آل برای ارتش این کشور برای دفاع هوایی از جزایر دورافتاده خود بوده و به احتمال بسیار زیاد ، با تحویل همه سفارشها ، فالکون به ستون فقرات نیروی هوایی تایوان تبدیل خواهد شد ، ضمن اینکه بستر مناسب برای ارتقاء تمامی ناوگان F-16A این نیرو ( حتی باهزینه های بسیار زیاد ) نیز فراهم خواهد شد . در مجموع ، هرچند فالکون های سفارشی تایوانی ، در مقایسه با ناوگان نیروی فعلی نیروی هوایی چین ، پنهانکاری کمتر ، ارتفاع پروازی پایین تر ، قابلیت حمل مهمات کمتری را ارائه می دهند ، اما ارتقاء همه پیکربندی های موجود این نیرو به استاندارد های جدید ، توان پدافندی ارتش این کشور را به مراتب افزایش خواهد داد . بن پایه پی نوشت : جنوب و شرق آسیا ، آبستن حوادث مهمی است ، تحلیل را از همین حالا باید شروع کرد صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
  16. 1 پسندیده شده
    نکته نخست : گرفتاری ما ایرانی ها این هست که به شکل دائم از گذشته حرف می زنیم ، از افتخارات و ابداعات سلسله های گوناگون ، ولی بعد که به زمان حال می رسیم که ایها الناس ، ای ملت با پیشینه 25 قرن تمدن ایرانی و 14 قرن تمدن دینی ، چرا وضعیت دانشگاه ها و رشد علمی و مهاجرت نخبگان و ... این شکل شده ، چرا در حوزه تئوری نظامی هنوز استخوان بندی ایین نامه ها و سیلابس های درسی دانشکده های نظامی ما ، بعد از 4 دهه هنوز از روی نمونه های امریکایی و روسی و بریتانیایی نوشته شده (که چاره ای هم نیست چون 40 سال هست که هنوز تسلیحات امریکایی و روسی را می خریم و استفاده می کنیم ) ، جوابی ندارند ، چون 40 سال هست که در حوزه تئوری درجا زدیم . حتماً اطلاع دارید که در زمان جنگ ، با پرتاب پفک نمیشد جلوی گردانهای تانک تی-72 روسی ، میراژ های فرانسوی ، موشکهای هدایت لیزری روسی / آمریکایی ، مهمات ضدرادار فرانسوی ، مهمات آهنی مارک-82 آمریکایی ، مهمات خوشه ای شیلیایی ، اگزوستهای فرانسوی و .... را گرفت . به همین دلیل دفتر خرید تسلیحات ایران در پایتخت دولت فخیمه انگلیس ، نیازها را لیست می کرد تا از دلالهای آمریکایی ، اسراییلی ، بریتانیایی ، پرتقالی و..... موشکهای هاوک ، تاو ، سایدویندر ، باطری فونیکس ، اسپارو ، غلاف جنگ الکترونیک ، قطعات بال ، پره کمپرسور موتور جت ، لامپ رادار ، تایر هواپیما ، مجموعه های کامل رادار فانتوم ، توپخانه ، مهمات تانک ، باروت ( یک قلمش از افریقای جنوبی و اسپانیا که همزمان به عراق هم می فروختند ) ، موشک هارپون و صدها قلم دیگر خریداری شود . و تازه دوستان مدعی هستند که در جنگ هیچ کمکی دریافت نمی کردند . ولی بعد وقتی سابقه ارتباط نظامی ما با مثلاً کره جنوبی بررسی میشود که تا چه اندازه ذخیره موشکهای هاوک ما در جنگ مدیون انهاست یا تا چه اندازه فعال بودن گردانهای F-4D ما به قطعات ارسالی از طرف انها بستگی داشت و اینکه چرا با قطع کمکها ، فعالیت نیروی هوایی یک مرتبه در یک مقطعی در سال 65 و66 افت کرد ، دوستان پاسخی ندارند . اطلاع دارید که فقط با یک قلم اختلاس مستطاب " خاوری " می شد وضعیت نیروی هوایی را از زمین تا اسمان زیر رو کرد !!!!! حالا سررشته اختلاسها در سالهای بعد از انقلاب را که از فاضل خداداد شروع شد و به زنجانی و شهرام جزایری و چند مورد دیگر ختم شد ، اشاره نمی کنم !!!! در نتیجه پول را بهانه نکنید ، مشکل از جای دیگری است . منبع را در خصوص قیمت موشک سوخت مایع ( صرف نظر از دردسرهای نگهداری و ذخیره موشک و سوخت آن را باید ذکر بفرمایید ) البته این درصورتی هست که دشمن ما دو عدد گوش دراز روی سر خودش دربیاوردکه در زمان بحران ، اقدامات احتیاطی را بعمل نیاورده و جتهای گران قیمت همین شکلی روی رمپ فرودگاه ها بدون حفاظ رها شده باشند . ( البته دوستان در رسانه ملی تخصص خاصی در این زمینه پیدا کردند ) اگر جنگ به همین راحتی باشد ، پس این همه بودجه برای تربیت سرباز و افسر و برگزاری دوره های عالی جنگ و رونمایی های متعدد و تلاش برای بکارگیری دوباره جتهای فراری عراقی و تولید پهپاد و ... به چه منظوری هزینه می شود ؟؟؟ دشمن هم که بر خلاف دهه شصت ، یکی نخواهد بود و توان هوایی و دریایی کشورهای عضو ناتو و غیره و ذالک درست در کنار گوش ما مستقر میشوند ، همین شکلی دست روی دست گذاشته و به ما اجازه می دهند تا روزانه 20 ، 40 ، 50 تیرموشک شلیک کنیم و هیچ عکس العملی هم نشان نخواهند داد. اطلاع دارید که متحدین در جنگ 1991 ، تیم های شکار اسکاد ( SCUD HUNTING) زمینی و هوایی را تشکیل داده بودند که ماموریت انها به شکل خاص پیدا کردن و شکار اسکادهای عراق بود !!! تورنادو GR-4 نیروی هوایی سلطنتی دوست عزیز ، مشکل ارزیابی شما این هست که بیش از حد ، تحلیل های بخش دفاع و امنیت یکسری سایتهای خبری معلوم الحال را مطالعه می کنید . یک مقدار شعاع دید را باز کنید ، متوجه میشوید که دشمن بر خلاف تحلیلهای دوستان در رسانه ملی ، آنچنان دست بسته نیست . این حضرات بیشتر از 300 سال جنگ و خونریزی را در سابقه دارند و چنان ازهم و دیگران آدم کشتند که در این زمینه حرفه ای شدند . برای جنگ و شکست این دشمن حرفه ای ، باید حرفه ای شد و حرفه ای شدن هم با حرف و بلوف بوجود نمی آید. تمرین ، آموزش ، تجدید نظر در متون آموزشی ، ایجاد یک فضای باز برای نقد منصفانه ، پرهیز از اغراق وصدها عامل دیگر در این زمینه دخیل هست . پی نوشت : 1- ژنرال اسوالد لوتز در مقدمه کتاب مشهور " ارابه های زرهی !!! هشدار " ( نوشته هانس گودریان ) یک جمله عجیب ولی جالب توجه دارد " آنچه از گذشته باقی مانده ، بدون شک باید تغییر کند " 2- حقیقتاً تعجب می کنم ، نسل ما اینترنت و جامعیت اطلاعات را به شکل امروز در اختیار نداشت و اگر تحلیل اشتباهی هم وجود داشته باشد به همین دلیل هست ولی نسل امروز که با اینترنت بزرگ شده ، حاضر نیست حداقل یک جستجوکوچک در میان هزاران برگ سند منتشر شده از جنگ ایران و عراق از منابع داخلی و خارجی را انجام دهد که این شکلی اسیر تحلیل های انچنانی نشود . دیروز یک سندی را از یک سرگرد امریکایی مطالعه می کردم که یک تحلیل جامع 50 صفحه ای را از ماهیت عملیات نظامی ایران نوشته بود ، همین 50 صفحه ، اگر چه از سمت دشمن ما نوشته شده ولی به شکل عجیبی با نقدهایی که امروز به ساختار نظامی ما وارد هست ، مطابقت دارد . حالا سئوال بنده این هست ، کدام مرجع نظامی در کشور ما ساختاری مناسب برای تولید چنین محتواهایی را برای روشن کردن افکار عمومی در اختیار دارد ؟؟
  17. 1 پسندیده شده
    هووختشره شاید بسیاری از ما، نام هووخشتره را شنیده باشیم. ولی نه به واسطه ی شخصیت تاریخی وی، بلکه به دلیل نامی طنز در مجموعه ای طنز که از قضا زان پس این نام همه جا به عنوان نامی طنز و تمسخر آمیز بکار گرفته شد. اگرچه بودند تاریخ دان ها و اساتید این رشته که به این مجموعه اعتراضی داشته باشند، لکن عدم اطلاع و آگاهی بسیاری از مردم از تاریخ کشور و یکی از بزرگترین و اثرگذارترین پادشاهان این سرزمین، باعث شد این اعتراضات اندک تأثیری نداشته باشد. این شد که امروز اگر نامی از هووشختره آورده شود، بی گمان لبخندی روی لبان مخاطب نقش بسته و در انتظار موضوع و سخنی طنز هستند. حال آنکه هووخشتره، اولین پادشاهی بود که توانست حکومتی سراسری بر ایران داشته باشد و می توان گفت معمار امپراطوری ایران باستان بود. ---------------------------------------------------------------- این نوشتار، اولین اثر از سلسله نوشتارهایی است درخصوص تاریخ ایران باستان و معرفی پادشاهان، جنگ ها و نقش ایشان در پیشرفت یا پسرفت این سرزمین. امید است این مطالب، نقشی هرچند کوچک در ترمیم ضعف دانش عمیق تاریخی این سرزمین داشته باشد. =========================================================================== قسمت اول هووخشتره، نوه ی دیااُکو (اولین پادشاه مادها) و فرزند فرورتیش (فرزند و جانشین دیااُکو)، سومین پادشاه مادها و شهیرترین و مقتدرترین آن ها بود. هووخشتره، اولین پادشاهی بود که توانست سراسر ایران را متحد و یکپارچه ساخته و زیر لوای پادشاهی ماد درآورد. وی کسی بود که سلسله ی آشور را از میان برداشته و خطر حملات دائمی آشور را برای همیشه از این سرزمین برطرف ساخت. ارتشی منظم ساخت. سواره نظام قدرتمندی را پدید آورد. با حیلت و زیرکی و قتل بسیاری از فرماندهان نظامی سکاها، تا مدت ها خطر نظامی ایشان را از ایران دور نمود و با نبوپولاسار، پادشاه بابلی (کسی که پس از دو قرن توانست بابلیان را از اسارت آشور برهاند) پیمان اتحاد برقرار ساخت. پادشاهی که 40 سال بر این سرزمین حکومت نمود. اما شناخت و درک کامل از کارهایی که هووخشتره کرد امکان پذیر نیست، مگر آنکه نگاهی به تاریخ تشکیل حکومت ماد و پادشاهان پیشین وی و میراثی که بر جای گذاشته اند داشته باشیم. موسس پادشاهی ماد – دیااُکو دیااُکو (Deioces یا به نوشته یونانی ها Dēiokēs) فرزند فرورتیش و نخستین کسی بود که مادها را متحد ساخت و پادشاهی مستقل تشکیل داد. حکومتی که 53 سال به طول انجامید. در گذشته، مادها بصورت قبیله ای و جدای از هم زندگی می کردند و هر دهکده ی مادی، حاکم مخصوص به خود را داشت. اما خطرات و حملات مداوم امپراطوری آشور، ایشان را بر آن داشت که از میان خود پادشاهی را برگزیده و قوای خود را متمرکز نمایند. در این زمان، دیااُکو بدل به فردی سرشناس در بین مادها گردیده بود. کسی که برای اولین بار و با ابتکار خود، در دوره ی بی قانونی مادها، عدالت را در دهکده ی خود برقرار نموده بود و مردم از همه جا برای دادخواهی و عدالت خواهی نزد وی می آمدند. عملکرد دیااُکو منجر به برقراری نظم و امنیت در منطقه شده بود. اینجا بود که وی از فرصت برای صعود به قدرت استفاده نموده و با طرح قبلی خود، به مردم اعلام نمود به دلیل خستگی و مشغله ی کار و سنگین بودن وظیفه و بالا بودن تقاضاها و انتظارات (و لابد خالی بودن دست و نداشتن امکانات!)، تصمیم به استعفاء نموده است و خانه نشینی را برگزید. طولی نکشید که بی قانونی، دزدی و اغتشاش، مجدداً سراسر منطقه را فرا گرفت و از طرف دیگر، خطر آشورها بیش از پیش مردم و قبایل مادی را نگران ساخت. مردم چاره ای ندیدند جز اتحاد و تنها گزینه ای که به اذهان خطور نمود، کسی نبود جز دیااُکو. دیااُکو که نیک می دانست حکومت نوپای وی چندان قادر به قدرتنمایی و خودنمایی بین رقبای قدرتمند در ایران و بالاخص امپراطوری آشور در همسایگی ایشان (در نینوا؛ همان جایی که امروز داعش آن را تحت کنترل قرار دارد) نیست، تصمیم گرفت با برقراری ارتباط بین قدرت های بزرگ منطقه، کمترین حساسیت را برانگیخته و از این فرصت برای تقویت حکومت خود استفاده نماید. به همین منظور هر از چندی با یکی از پادشاهان و قدرت ها، ارتباط برقرار ساخته و حکومت خود را تحت حمایت ایشان در می آورد و سپس مستقل می گردید. اولین حکومت نیز مناییان بودند و حتی در نوشته های آشوری آن عصر، دیااُکو را «حاکمی از جانب ماننا» خواندند. وی هگمتانه را بنا نمود و آن را مرکز پادشاهی خود قرار داد که بسیاری آن را همان همدان امروزی می دانند. اما کم کم آوازه ی حکومت وی به گوش امپراطوری آشور رسیده بود و سارگون دوم (پادشاه مقتدر آشور و جد بزرگ آشور بانیپال؛ مقتدرترین پادشاه آشوری) تصمیم گرفت تا قبل از آنکه دیااُکو بدل به تهدیدی برای حکومتش گردد، خود ختم قائله نماید. «وی در انتظار بهانه ای نشسته بود و البته اتحاد دیااُکو با روسای اول؛ شاه اورارتو (که بعلت اتحاد اولوسونو؛ پادشاه مناییان با امپراطوری آشور و سارگون دوم، با ایشان دشمن گشته و حتی نبردی نیز انجام داده بودند.)، بهترین محرک برای اقدام هرچه سریعتر بود. سرانجام در سال715 قبل از میلاد و در پی نبرد آشور با منائیان (که زمانی حکومت مادی دیااُکو را تحت حمایت خود قرار داده بودند) که با مادها نژادی مشترک داشتند، آشور وارد سرزمین مادها گردید و به بهانه ی تعقیب و تنبیه متجاوز و خاتمه دادن به آنچه وی «هرج و مرج» می نامید، این سرزمین را به تصرف خویش درآورد (گویی از همان گذشته، مبارزه با تروریسم و ناامنی، بهترین بهانه برای کشتار، کشورگشایی و یا نفوذ در منطقه ی خاورمیانه بوده است.). اما سارگون دوم، با پادشاهان پیشین و پسین خود (بویژه با جانشین آتی خود، آشور بانیپال) تفاوت هایی داشت و همین تفاوت موجب شد سر دیااُکو همچنان بر گردن وی استوار مانده و تنها تبعید به حمات (که قرن ها بعد، به دلیل رخداد بزرگترین شورش و کشتار (بین 20 تا 40 هزار نفر طبق گفته ی منابع مختلف) تا آن زمان توسط حافظ اسد (پدر بشار اسد) به شهرتی جهانی رسید)، نصیب دیااُکو و خانواده ی وی؛ منجمله فرورتیش، پسر و جانشین وی گردید. تبعیدی که هم برای پدر محاسن فراوانی داشت (که مهمترین آن همان زنده ماندن وی و برقراری ارتباط حسنه با امپراطوری آشور و راحت نمودن خیال ایشان از اینکه زین پس دست از پا خطا نمی کند) و هم پسر. بسیاری از اصلاحات و تصمیماتی که فرورتیش گرفت، ریشه در همین زیستن زیر سایه ی آشوریان بود. اما با خلاء قدرتی که از نبود دیااُکو بوجود آمد، مجدداً دزدی و اغتشاش و هرج و مرج سرزمین مادها را فرا گرفت و کنترل کار برای آشوریان دشوار گردید. به همین سبب ایشان تصمیم گرفتند دیااُکو (که حال مطمئن بودند می تواند دست نشانده ای خوب و سربه زیر برای آشوریان باشد) را آزاد نمودند و اینبار نیز مادها از سراسر منطقه گرد وی آمده و باز وی را به مقام پادشاهی برگزیدند. البته دیااُکو نیز تعهد نمود که خراج گزار مطمئنی برای آشوریان بوده و ارتش خود را نیز پشتیبان ارتش آشور نماید. از آن سال تا پایان عمر دیااُکو، مادها بیشتر در ثبات سپری کردند. دیااُکو در سال 675 قبل از میلاد، از دنیا رفت و حکومت به فرزند وی، فرورتیش رسید. حکومتی که البته برخلاف نام پرطمطراق خود، شباهت چندانی به یک پادشاهی پیشرفته نداشت و بیشتر مجموعه ای بود برای برقراری امنیت منطقه ای و حل و فصل نمودن دعاوی و مشکلات مردم. فرورتیش، برای آنکه ایران، خانه ی خوبان شود، خون دل ها باید می خورد و کارهای بسیاری برای انجام داشت ...! ادامه دارد ...! پایان قسمت اول تمام حقوق این نوشته متعلق به military.ir میباشد و کپی از آن تنها با ذکر نام military.ir درج لینک صفحه بلامانع است. لازم به ذکر است کپی بدون ذکر منبع مخالف شرع و مرام پژوهشگری است .
  18. 1 پسندیده شده
    [font="Times New Roman","serif"][size=4]برای بیشتر مردم ،به ویژه در غرب، فرود انسان بر روی ماه توسط سفاین فضایی آپولو نشان دهنده ی اکتشاف ماه است. به هرحال، باید به خاطر داشت که شوروی (سابق) یک برنامه ی اکتشافی روبوتیک پیشرفته در سطح ماه داشت و حتی برای فرود انسان بر روی ماه نیز برنامه ریزی کرده بود. [/size][/font] [b][font="Times New Roman","serif"][size=4]قسمت اول : فاش شدن اسرار[/size][/font][/b] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در 19 آگوست 1989 روزنامه ی ایزوستیا بسیاری از سرنخهای پروازهای فضایی روسها را فاش کرد که با وجود تأکید زیاد مخالفان، روسها در دهه ی 60 سعی داشته اند تا انسان را زودتر از آمریکایی ها بر سطح ماه فرودآورند. مقاله ی ایزوستیا "چگونه به ماه پرواز نکردیم" نام داشت و شور زیادی در میان بسیاری از دانشمندان فضایی غرب ایجاد کرد. این مقاله تقطه ی عطف مهمی در گلاسنوست گورباچف بود. برای اولین بار، هزاران مهندسی که در برنامه ی ماه نوردی روسها حضور داشتند توانستند موفقیتها و شکستهایشان را در معرض دید دیگران بگذارند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]دو ماه بعد، در 27 نوامبر 1989، متخصصینی از دانشگاه ام.آی.تی اولین مدارک را درباره ی برنامه ی ماه نوردی روسها یافتند. در یک انبار انیستیتوی هوانوردی مسکو ، یک کالج پیشرو در روسیه، آنها ماه نشین حشره سان خود را نمایش دادند. جهانیان ماه نورد آپولوی آمریکایی ها را 20 سال قبل دیده بودند و حالا دست کم می توانستند به رقیب روسی آن هم نیم نگاهی بیاندازند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]شل شدن چفت و بستهای امنیتی روسها اطلاعات بیشتری را درباره ی برنامه های ماه نوردی روسها آشکار کرد. ایزوستیا به کمبودهای مالی، چشم و همچشمی هایی که نیروی انسانی روسها را در دفاتر طراحی گوناگون پخش و پلا کردند، تغییر سیاستهای کلان و اشکالات فنی ترسناک اشاره کرد. ماه نورد غبار گرفته ی روسها در مسکو هیچ نشانه ای از اینکه روسها 4 سال بعد از آمریکایی ها به ماه رفته باشند برخود نداشت. فضانوردان آپولو به زمین بازگشتند. اما هنوز بسیاری از تکنولوژی های مدرن روسی که سبب شکست برنامه ی ماه نوردی روسها شده است فاش نشده اند. سهل گیری روسها در مسائل امنیتی اطلاعات جدید بیشتری را درباره ی برنامه ی ماه نوردی آنها پس از بازگشت آخرین سفینه ی آپولو به زمین افشا کرده است. آنچه فاش نشده است این نکته است که بسیاری از تکنولوژیهای مدرن فضایی روسها در همان برنامه ی شکست خورده ریشه داشته اند.[/size][/font] [b][font="Times New Roman","serif"][size=4]قسمت دوم: رویای کورولیف[/size][/font][/b] [font="Times New Roman","serif"][size=4]اطلاعات محرمانه ی 1989 به صورت غیرعمدی در 30 امین سالگرد کلیدخوردن برنامه ی ماه نوردی روسها فاش شدند. در روز دوم ژانویه 1959 سفینه ی لونا-1 ،که "رویا" هم نامیده می شود، از کنار ماه گذشت تا به عنوان اولین ساخته ی بشر به گرد خورشید بچرخد. در 13 سپتابر 1959 لونا-2 در سطح ماه سقوط کرد تا اولین ساخته ی بشر بر روی ماه باشد. در روز ششم اکتبر 1959 لونا-3 اولین عکس را از سمت تاریک ماه گرفت.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]کسی که پشت این برنامه ها بود سرگئی کورولیف ، سر طراح برجسته ی روسها و مدیر دفتر طراحی ویژه ی شماره 1 بود. کورولیف مغز متفکر پروژه ی اسپوتنیک-1 ، اولین ماهواره ی ساخت بشر، بود که در روز چهارم اکتبر 1957 به مدار زمین فرستاده شد. با بزرگنمایی موفقیت اسپوتنیک او در روز 28 ژانویه 1958 برای خروشچف نامه ای نوشت و او را به پرواز به ماه قبل از آمریکایی ها ترغیب کرد. خروشچف بلافاصله با او موافقت کرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]اسپوتنیک توسط یک موشک آر-7 اصلاح شده به مدار زمین رفت. برای رسیدن به ماه یک ماهواره به قدرت بیشتری از قدرت موشک آر-7 نیاز داشت. یک راه حل این بود که با اضافه کردن مخازن سوخت و موتورهای نصب شده بر روی آنها قدرت موشک را اضافه کرد. هر کدام از این مخازن و موتورها یک "مرحله" نامیده می شوند. کرولویف به والنتین گلوشکو ،مدیر دفتر طراحی راکتهای آزمایشگاه دینامیک گاز، نزدیک شد تا یک مرحله به موشک آر-7 اضافه کنند. گلوشکو خوستار یک مرحله ی ابتکاری بود که از سوخت جدیدی استفاده می کرد که در هنگام مخلوط شدن محترق می شد. کورولیف در این فکر بود که تکنولوژی جدید سبب تأخیر در پروژه می شود و به دنبال استفاده از مرحله ای بود که از سوختهای شناخته شده ی موجود استفاده کند. گلوشکو بودجه ی کورولیف را رد کرد و کورولیف او را سرزنش کرد و در عوض سراغ دفتر طراحی رفت که تجربه ی کمتری در ساخت موشک داشت. کورولیف توانست در عرض 9 ماه به مرحله ی بعدی موشک خود دست پیداکند در حالی که طرح گلوشکو تا یک سال بعد آماده نشده بود.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در حالیکه آمریکایی ها به خاطر کورولیف مسابقه را تا به اینجا باخته بودند مسابقه ی فرستادن ماهواره به ماه آغاز شد و در نهایت این مسابقه به فرستادن انسان به مدار زمین کشیده شد. در روز 12 آوریل 1961 یوری گاگارین سوار بر وستوک-1 آمریکایی ها را کیش مات کرد. در روز 25 می 1961،در یک سخنرانی معروف در کنگره، کندی اعلام کرد که: اکنون زمان این فرارسیده است که گام های بلندتری برداشته شود... زمان این رسیده است که این کشور نقش پیشروی خود را در اکتشافات فضایی بازی کند که در بسیاری از موارد کلید برتری آتی ما در سطح زمین خواهد بود... من باور دارد که این کشور می تواند خود را به این اهداف برساند قبل از اینکه این دهه به پایان خود برسد انسانی را بر روی کره ی ماه فرود آورد و به سلامت به زمین بازگرداند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]مقامات شوروی نکات مهم سخنرانی کندی را جدی نگرفتند. به هرحال، کورولیف فرصتی یافت تا درگیر رقابت بر سر ماه با آمریکایی ها بشود. در دهم مارس 1962 او یک پرواز فضایی سرنشین دار به گرد ماه را بدون اینکه فضاپیما در مدار ماه قرار بگیرد یا بر روی آن فرود بیاید برنامه ریزی کرد. قرار بود که 3 موشک آر-7 متوالی فضاپیما را به مدار زمین ببرند. هر 3 مرحله ی موشک به هم وصل می شدند و به سفیه ی سایوز متصل می شدند. فضاپیمای سایوز یک فضاپیمای 3 نفره بود که شامل یک ماجول استوانه ای خدماتی با یک موتور موشکی، یک کپسول فرود مجهز سپر حرارتی و یک ماجول کروی به عنوان فضای زندگی اضافی بود. در می 1963 کورولیف یک نقشه ی دیگر طراحی کرد. این نقشه شامل یک فضاپیمای سایوز و یک موشک یک مرحله ای بود که در فضا توسط تانکرهای روباتیک سوختگیری می شد. پروازهای دوگانه ی وستوک (وستوک 3 و 4 در آگوست 1962 و وستوک 5 و6 در ژوئن 1963) شامل عناصری بود که برای نقشه ی کورولیف حیاتی بودند. این پروازها شامل فضاپیماهایی بودند که پشت سر هم پرتاب شدند و با موفقیت به هم نزدیک شدند. مأموریتهای وستوک رسانه های غربی را درباره ی گزارش قریب الوقوع بودن سفر روسها به ماه آشفته کرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]فرود آمدن انسان بر روی ماه، چالش بزرگتری بود که به موشکی قدرتمندتر از آر-7 نیاز داشت. دفتر طراحی کورولیف طراحی اولیه ی چنین راکتی را در سال 1956 شروع کرده بود. در مارس 1960 کورولیف طرح اولیه ی یک موشک چند مرحله ای به نام ان-1 را ارائه کرد. در 23 ژوئن 1960 دولت شوروی اجازه ی توسعه ی موشک ان-1 را که قرار بود 50 تن را به مدار زمین ببرد صادرکرد. کورولیف فکر می کرد که از دو موشک ان-1 به علاوه ی یک موشک آر-7 برای بردن فضانوردان به ماه استفاده کند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]گلوشکو از ساختن موتورهای موشک ان-1 سرباز زد. کورولیف می خواست که در موتور ان-1 کروزن را با اکسیژن مایع بسوزاند اما گلوشکو با سماجت به سوختهایی که در هنگام ترکیب محترق می شوند چسبیده بود. در اول اکتبر 1960 کورولیف از طراح موتورهایی هوایی ،نیکولای کوزنتسوف، برای ساخت موتورهای ان-1 کمک گرفت. دشمنی بین کورولیف و گلوشکو سرطراحان روس را به دودستگی کشاند و سبب تأخیر در برنامه ی فضایی آنها شد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]اختلاف بین گلوشکو و کورولیف نه تنها سبب شکاف بین روسها شد بلکه سرعت برنامه ی ماه نوردی آنها را نیز کم کرد. ولادیمیر چلومی ،سرطراح دفتر طراحی ویژه ی 52 جاه طلبی های خود را داشت. او پسر خروشچف را در لیست کارکنانش داشت که به او فرصت نزدیک شدن به رهبر شوروی را می داد که کورولیف نیز از آن محروم بود. برنامه ی ماه نوردی چلومی به دنبال یک موشک بزرگ ،که بعدها موشک پروتن نامیده شد، بود تا یک سفینه ی سرنشین دار به نام کپسول ال.کا را به مدار ماه ببرد. این نقشه نیازی به ملاقات یا الحاق در مدار زمین ،که نقطه ضعف اصلی برنامه ی کورولیف بود، نداشت. در میانه ی 1964 دولت شوروی با موشک چلومی و سایوز کورولیف موافقت کرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در مارس 1964 دفتر کورولیف جزئیات طرح موشک ان-1 را که می توانست 75 تن را به مدار زمین ببرد کامل کرد اما خروشچف علاقه ی کمی به این برنامه نشان داد و پول کمی برای آن تهیه کرد. در سوم آگوست 1964 در تلاش برای آماده کردن یک برنامه ی ماه نوردی با استفاده از یک موشک بدون ملاقات یا الحاق در مدار، کورولیف توانایی حمل بار موشک ان-1 را تا 92 تن افزایش داد. طراحان او برای هر کیلوگرم وزنی که به وزن بار ان-1 افزودند 50 تا 60 روبل پاداش گرفتند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]ترکیب کمبود بودجه و شکاف بین گلوشکو و کورولیف در شکست طرح نهایی موشک ان-1 نقشی محوری بازی کرد. اولین مرحله ی موشک شامل 30 موتور ، 30 احتمال برای شکست، بود. کورولیف از موتورهای کوچک استفاده کرده بود چون ساخت و آزمایش آنها ساده تر و ارزان تر از چند موتور بزرگ بود. در یک تصمیم شوم کورولیف تصمیم گرفت که مرحله ی اول نباید به عنوان یک واحد آزمایش شود زیرا هزینه ی این آزمایش خیلی زیاد بود. او بر یک سیستم خودکار داخلی به نام "کورد: برای کشف خطا و خاموش کردن موتورها قبل از منفجر شدن شان تکیه کرد. هزینه ی این میانبرد هنگامی که آزمایش پروازی ان-1 در سال 1969 شروع شد خود را نشان داد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در اکتبر 1964 خروشچف از قدرت کنار گذاشته شد. برای کورولیف این نشانه ای بود مبنی بر اینکه آرزویش درباره ی فرستادن انسان به ماه به خود او واگذار خواهد شد. در ماه دسامبر ، 3 سال پس از تصویب طرح آمریکایی ها، یک کمیسیون دولتی ،که توسط متحد کورولیف مستیسلاو کلدیش رئیس آکادمی علوم شوروی هدایت می شد، طرح کورولیف برای فرود انسان بر ماه را تصویب کرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]نقشه ی کورولیف فرستادن دو فضانورد با یک سفینه ی لوک ،که از سفینه ی سایوز مشتق شده بود، به مدار زمین توسط یک موشک 3 مرحله ای ان-1 بود. یک مرحله ی چهارم لوک را به پیش می راند، یک مرحله ی پنجم به نام بلاک-دی و یک سفینه ی فرود به نام ال.کا ( با کپسول ساخت چلومی به همین نام اشتباه نشود) به سمت ماه می رفت. موتور بلاک-دی باید سرعت لوک و ال.کا را در مدار ماه می گرفت. سپس یک فضانورد باید در فضا از لوک به ال.کا می رفت بلاک- دی و ال.کا را از لوک جدا می کرد و با استفاده از موتور بلاک-دی به سوی ماه می رفت. پس از اینکه بلاک-دی سوختش را به آخر می رساند ال.کا باید جدا می شد و با استفاده از موتور خود بر سطح ماه می نشست. فضانورد باید سنگهای ماه را برمی داشت و پرچم شوروی را بر سطح ماه نصب می کرد. همچنین برای کم کردن وزن، موتور ماه نشین به گونه ای طراحی شده بود که ال.کا را به مدار ماه برگرداند تا با لوک الحاق کند. فضانورد باید دوباره به لوک بازمی گشت و ال.کا را رها می کرد و سپس لوک موشکهایش را برای بازگشت به زمین روشن می کرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در سپتامبر 1965 چلومی و کورولیف توافق کردند تا کپسول مشکل دار ال.کا ساخت چلومی را با فضاپیمای ال-1 ساخت کورولیف عوض کنند. ال-1 یک سایوز بدون ماجول مداری در جلوی آن بود. توجیه کورولیف این بود که توسعه ی یک سفینه ی جداگانه غیر از مشکل اصلی (فرود بر سطح ماه) غیرمعقول است. ال-1 باید مدار زمین را توسط آخرین مرحله ی موشک ان-1 ترک می کرد. در 15 دسامبر 1965 طرح ماه نورد جدید به نام یو.آر.500کا-ال-1 تصویب شد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در سال 1966 بالاخره برنامه ی ماه نوردی روسها بر روی غلطک افتاد. اما در روز 14 ژانویه 1966 یک عمل جراحی کوچک بر روی کورولیف یک تومور بزرگ در شکم کورولیف را آشکار کرد. پیشگام بزرگ فضانوردی مرد و معاونش واسیلی میشین جانشین او شد.[/size][/font] [b][font="Times New Roman","serif"][size=4]قسمت سوم: بدون کورولیف[/size][/font][/b] [font="Times New Roman","serif"][size=4]درحالیکه روسها هنوز از ضربه ای که در اثرفقدان کورولیف گیج بودند به اولین موفقیت در برنامه ی ماه نوردی خود رسیدند: در روز سوم فوریه 1966سفیه ی لونا-9 به عنوان اولین ساخته ی بشر بر روی ماه فرود آمد و عکسهایی از سطح ماه به زمین ارسال کرد. این سفینه ی 100 کیلوگرمی ثابت کرد که ،همانطور که انتظار می رفت، فضانوردان در غبار سطح ماه فرونخواهند رفت. با وجود این موفقیت، برنامه ی روسها هنوز از آمریکایی ها عقب تر بود. در سال 1966 آمریکایی ها چند مأموریت بدون سرنشین ،به نام برنامه ی جیمینی، را کامل کردند که برای آزمایش تکنولوژی و تکنیکهای برنامه ی ماه نوردی آمریکا طراحی شده بود. روسها پاسخ ضعیفی به ده پرواز جیمینی دادند؛ دو پرواز وسخود.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]به هرحال، در روز 27 ژانویه 1967 برنامه ی ماه نوردی آمریکایی ها با تراژدی روبرو شد. آپولو-1 بر روی سکوی پرواز آتش گرفت و 3 سرنشین درون آن کشته شدند. قرار بود که در میانه ی فوریه همان سال آنها ماجول فرماندهی آپولو را در مدار زمین آزمایش کنند. ناسا پروازهای سرنشین دار خود را تا کامل شدن تحقیقات درباره ی این فاجعه متوقف کرد. رهبران روسیه در فاجعه ی آپولو-1 فرصتی دیدند تا عقب ماندگی خود را جبران کنند. آنها دستور دادند تا موشک ان-1 در اواخر سال 1967 آزمایش شود و برنامه ی فرستادن انسان به ماه در اواخر سال 1968 اجرا شود. [/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]به هرحال، تیر روسها دو ماه بعد به سنگ خورد. در روز 23 آوریل 1967 ولادیمیر کوماروف در درون سفینه ی سایوز-1 نشست. تقریبا بلافاصله سفینه ی او دچار چندین مشکل شد و در نتیجه برنامه ی ملاقات و الحاق با سایوز-2 در مدار لغوشد. در طی بازگشت اجباری به زمین چتر سفیه باز نشد؛ سایوز-1 سقوط کرد و کوماروف در درون آن کشته شد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در روز نهم نوامبر 1967 ناسا آپولو-4 ، اولین پرواز بدون سرنشین با موشک ساترن-5، را به فضا فرستاد. موشک غول پیکر بدون اشکال کار کرد و یک ماجول فرماندهی آپولو را در مدار قرار داد. سفینه در مدار بازگشت از ماه قرارگرفت تا سپر حرارتی و چترهایش آزمایش شود و به سلامتی در دریا فرود آمد. این آزمایش صحت برنامه ی ماه نوردی آمریکایی ها را ،که با وجود فاجعه ی آپولو-1 بیشتر بر اهدافشان تمرکز کرده بودند و منابع بیشتری برای برنامه ی خود تهیه کرده بودند، تأیید کرد. در روزهای بعدی دولت شووری برنامه ی آزمایش موشک ان-1 را تا اواخر سال 1968 عقب انداخت.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]تأخیر در برنامه ی موشک ان-1 بدان معنی بود که چشم امید روسها به سفینه ی ماه نشین دوخته شده است. به هرحال، سفینه ی ال-1 نیز مشکلات خاص خود را داشت. در مارس 1968 اولین سفینه ی بدون سرنشین ال-1 ،به نام زوند-4، در حال بازگشت به جو زمین از بین رفت. در ماه سپتامبر 1968 زوند-5 بدون سرنشین به دور ماه گشت و عکسهایی از آن به زمین فرستاد اما در اقیانوس هند سقوط کرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]برنامه ی ماه نوردی آمریکایی ها در اکتبر 1968 دوباره از سرگرفته شد و واتلر شیرا، دان ایسل و والت کانینگهام ماجول فرماندهی آپولو-7 را به مدت 7 روز در مدار زمین آزمایش کردند. کمی بعد ناسا اعلان کرد که آپولو-8 به مدار ماه فرستاده خواهند شد و شوکی به روسها واردکرد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]زوند-6 پس از پرواز به گرد ماه (17 نوامبر 1967) سقوط کرد. با وجود این شکست، فضانوردان روس با شجاعت به مقامات این کشور اعلام کردند که حاضرند به صورت داوطلبانه با سفینه ی زوند-7 پرواز کنند تا از آپولو-8 جلوبزنند. کرملین از ترس اینکه شکست زوند-7 اسباب خجالت شوروی در جهان شود درخواست آنها را رد کردند. در شب کریسمس 1968 فرانک بورمان، جیمز لول و ولیام آندرس با سفینه ی آپولو-8 ده بار به دور ماه چرخیدند. آنها اولین انسانهایی بودند که از موشک ساترن-5 سواری گرفتند و به دور ماه چرخیدند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]روسها پروژه ی ال-1 بایگانی کردند و تمام منابعشان را در پروژه ی ان-1ال-3 بکار گرفتند به امید اینکه در آخرین لحظه آمریکایی ها به اشکال برخورد کنند و آنها بتوانند در رقابت بر سر ماه پیروز شوند. در روز 16 ژانویه 1969 سفینه های سایوز-4 و 5 در مدار زمین الحاق کردند. آلکسی یلیسیف و یوگنی خرونوف لباسهای فضایی شان را پوشیدند و بین دو سفینه جابجا شدند تا ثابت کنند که جابجا شدن بین دو سفینه در فضا مطابق با پروژه ی ان-1-ال-3 امکان پذیر است.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]اندکی پس از بازگشت آنها به زمین اولین موشک ان-1 به سکوی پرواز منتقل شد و شمارش معکوس 28 روزه برای یک پرواز آزمایشی بدون سرنشین شروع شد. در روز 21 فوریه 1969 مرحله ای اول ان-1 روشن شد و به آهستگی موشک 2700 تنی را از سکوی پرتاب بلندکرد. لرزشهای ناشی از کارکرد موتورها لوله های سوخت را در هم شکست و آتش سوزی آغازشد. 69 ثانیه بعد سیستم کورد موتورها را خاموش کرد. موشک در 50 کیلومتری نقطه ی پرواز به زمین خورد. در روز سوم جولای 1969 ، 3 هفته قبل از پرواز برنامه ریزی شده ی آپولو-11، روسها دومین موشک ان-1 را پرتاب کردند. یک پمپ اکسیژن مایع منفجر شد و آتش سوزی آغازشد، کورد موتورهای موشک را خاموش کرد و ان-1 بر روی سکوی پرتابش سقوط کرد و منفجر شد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]روسها می دانستند که اولین پرواز آمریکایی ها برای فرود بر روی ماه ،آپولو-11، برای میانه ی 1969 برنامه ریزی شده است. با اینکه آرزوی روسها برای پرواز سرنشین دار بر باد رفته بود هنوز امید داشتند که افتخار آپولو را بدزدند. در روز 13 جولای روسها سفینه ی روباتیک لونا-15 را برای جمع آوری خاک ماه و بازگرداندن آن به زمین به فضا فرستادند. 3 روز بعد آپولو-11 به فضا پرتاب شد. در روز 20 جولای 1969 نیل آرمسترانگ و ادوین الدرین با ماجول ماه نشین عقاب بر روی سطح ماه فرود آمدند. در روز 21 جولای لونا-15 به سطح ماه سقوط کرد و نابود شد و دست آخر این آپولو-11 بود که توانست خاک ماه را به زمین بازگرداند.[/size][/font] [b][font="Times New Roman","serif"][size=4]قسمت چهارم: گذشته ی مدفون[/size][/font][/b] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در نوامبر 1969 روسها گروه های طراح برنامه ی مخفی خود برای سفر به ماه را منحل کردند. رهبران شوروی در انظار اظهار کردند که هیچ برنامه ای برای فرود آوردن انسان بر روی ماه نداشته اند. به علاوه، آنها ادعا کردند که سفینه های روباتیک آنها می تواند اطلاعات علمی بیشتری نسبت به آپولو جمع آوری کند بدون اینکه زندگی کسی را به خطر بیاندازد. همانطور که بعدتر ثابت شد در روز 12 سپتامبر 1970 لونا-16 به عنوان اولین پرواز روباتیک موفق به ماه رفت و از 15 نوامبر 1970 تا 4 اکتبر 1971 روبات چرخدار لونخود-1 به اکتشاف سطح ماه پرداخت.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]به هرحال، بعضی از مهندسین روسی هنوز امیدواربودند تا فضانوردانشان را در حال قدم زدن بر روی ماه ببینند. جانشین کورولیف ،میشین، تصمیم گرفت که با ایجاد یک پایگاه دائم در مدار ماه تا سال 1980 از آپولو پیشی بگیرد. برنامه ی ان-1ال-3 به دو پرتاب موشک ان-1 ،یک موشک برای ارسال ماه نشین به مدار ماه و دیگری برای پرتاب مرحله ی فرود، برای هر سفر نیاز داشت. ماه نشین و مرحله ی فرود باید در مدار ماه الحاق می کردند سپس مرحله باید موشکهایش را روشن می کرد تا ماه نشین را تا سطح ماه پایین بیاورد. مرحله باید سوختش را به آخر می رساند و جدا می شد و سپس موتور ماه نشین باید فرود را به آخر می رساند. در سال 1972 شورای سرطراحان با برنامه ی میشین موافقت کرد مشروط به اینکه موشک ان-1به موفقیت برسد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در روز 27 ژوئن 1971 سومین موشک ان-1 یک پرواز بدون سرنشین را شروع کرد. عکس العمل گردابی 30 موتور مرحله ی اول موشک سبب شد تا موشک به دور خود بچرخد. محموله ی موشک از موشک جداشد و در نزدیکی سکوی پرتاب سقوط کرد. موشک به پروازش ادامه داد و 20 کیلومتر آن سوتر بر زمین افتاد. یک دهانه به قطر 30 متر در اثر انفجار موشک در زمین ایجادشد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]چهارمین آزمایش موشک ان-1 در 23 نوامبر 1972 با انفجار مرحله ی اول تنها چند ثانیه قبل از روشن شدن مرحله ی دوم به آخر رسید. شکستهای مکرر در یک موشک جدید غیرمعمول نبود اما پشتیبانی دولت از موشک ان-1 در حال تحلیل رفتن بود و کم کم مخالفت با ان-1 در شورای سرطراحان توسط رقیب قدیمی کورولیف ،گلوشکو، پامی گرفت.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در روز 7 دسامبر 1972 آپولو-17 آخرین مأموریت ماه نوردی قرن بیستم را آغازکرد. اوجن کرنان و هاریسون اشمیت در روز 11 دسامبر بر سطح ماه فرود آمدند. در طی دو روز آنها محوطه ای بزرگتر از آنچه را که لونخود-1 در طی 11 ماه پیموده بود زیرپا گذاشتند. در روز 19 دسامبر آنها در اقیانوس آرام فرود آمدند و 100 برابر بیش از آنچه که روسها در 3 پرواز موفق خود از ماه به زمین آورده بودند با خود همراه داشتند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]در می 1974 گلوشکو میشین را از سر طراحی سفینه های سرنشین دار برکنار کرد. اگرچه آزمایش دیگری برای ماه آگوست برنامه ریزی شده بود اما گلوشکو فورا آزمایش موشک ان-1 را معلق کرد. در مارس 1976 گلوشکو پروژه ی ان-1 را لغو کرد و دستور داد تا تمام سخت افزارهای ساخته شده برای پروژه ی ان-1ال-3 معدوم شوند. 6 موشک ان-1 باقی مانده تفکیک شدند. بازدیدکنندگان پایگاه فضایی بایکونور در قزاقستان می توانند پوسته های موشک، محوطه های پارکینگ و دیگر ساختمانهایی را که برای ان-1 ساخته شد ببینند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]میشین به عنوان استاد در انیستیوی هوانوردی مسکو مشغول به کار شد. وی از نفوذش برای نگهداشتن یک ماه نشین ال.کا ،همان که اساتید دانشگاه ام.آی.تی در سال 1989 دیدند، استفاده کرد. پس از آشکار شدن برنامه های ماه نوردی روسها در سال 1989 او به منتقد رک و بی پرده ی گلوشکو و سیاستهای فضایی شوروی تبدیل شد.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]سخت افزارهای برنامه ی ماه نوردی شووری به منظور بازتابش تغییرات دوران رقابتهای دو ابرقدرت بر سر ماه فعال نگه داشته شده اند. موشک پروتن با مرحله ی بلاک-دی ،که برای پروژه ی ان-1ال-3 طراحی شدند، اکنون ماهواره های تجاری را به فضا می برند. سایوز ،که در اصل به عنوان یک سفینه ی ماه نورد طراحی شد، از سال 1971 تا به امروز ده ها تن از مردم کشورهای مختلف و روسیه را به فضا برده است. سفاین فضایی سایوز به عنوان فضاپیما و سفینه ی نجات برای آمریکایی ها، کانادایی ها، روسها، اروپایی ها و ژاپنی هایی که در ایستگاه فضایی بین المللی کار می کنند به کار می روند.[/size][/font] [font="Times New Roman","serif"][size=4]منبع: [/size][/font] http://wars-and-history.mihanblog.com/post/721 [b][font="Times New Roman","serif"][size=4]دیوید اس.اف. پروتری[/size][/font][/b] [b][font="Times New Roman","serif"][size=4]مترجم رضاکیانی موحد[/size][/font][/b]
  19. 1 پسندیده شده
    قسمت چهارم ... ماموریت دریایی   دولت ( نظام جمهوری اسلامی )  ایران ماموریت حفاظت از خلیج فارس را به نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واگذار کرد ، حال آنکه نیرو های دریایی و هوایی ایران موظف به حراست و تامین امنیت تنگه هرمز و دریای عمان شده بودند . تحت راهبرد جدید ( جمهوری اسلامی ایران) ، نیروی هوایی به تقویت و افزایش قابلیت ها و توان رزمی پایگاه دهم ( مشرف بر دریای عمان) به وسیله تجهیز این پایگاه به تعدادی از اف 4 دی های موجود روی آورده بود . در این هنگام پایگاه نهم تاکتیکی اف 4 ئی ها را به منظور انجام عملیات هشدار واکنش سریع (QRA) گماشته و محیا ساخته بود ، حال آنکه میراژ های F-1 به منظور شکل گیری یک اسکادارن جدید در این پایگاه اختصاص یافته بودند .   F-4D در پایگاه یکم تاکتیکی ( مهرآباد ) به شماره سریال 6714-3 و میراژ 6205-3 . آن ها عازم دزفول بودند که هر دو بعدا" در نمایشگاه هوایی همان پایگاه (وحدتی) در ایران شرکت کردند .   فروند میراژ آماده عملیات به تاریخ 10 ام تا 16 ام ماه می سال 2010 میلادی در پایگاه تاکتیکی دهم به منظور شرکت در رزمایش دریایی بر فراز دریایی عمان که ولایت 89 نامیده شده بود استقرار یافتند . در آن زمان به استثنای میراژ F-1 بی کیو 3 ( F1BQ-3 ) به شماره سریال 6407-3 ، 4 فروند میراژ عملیاتی دیگر در شرایط غیر استاندارد و سر رسید عمر عملیاتی نگهداری می شدند . تیم اورهال میراژ F-1 مشهد در روند بازسازی دو فروند میراژ F-1 ایی کیو 6 ( F1EQ-6 ) به شماره سریال های 6209-3 و 6210-3 تجدید نظر کرده و آنان را مسترد ساخت .اتمام برنامه اورهال به علت محدودیت های اعمال شده از سوی سازمان ملل متحد در پی تحریم های واصله از سوی این سازمان علیه ایران ، به تاخیر افتاد . این درحالی بود که شرکت صنایع هواپیما سازی ایران هنوز حتی قادر به تهیه تایر های میراژ های 6205-3 و 6403-3 هم نبود ، در حالی که سه فروند میراژ دیگر به شماره سریال های 6201-3 ، 6203-3 و 6204-3 از همدان به منظور بازسازی و طی دوره اورهال به شرکت صنایع هواپیما سازی ایران منتقل شده بودند .     در یکم دسامبر 2013 ، دو فروند میراژ اف 1 ایی کیو 6 ( F1EQ-6 ) به شماره سریال 6210-3 و بی کیو 3 به شماره سریال 6407-3 ، که از نوع بومی پایلون های داخلی آلکان همراه با تانک های سوختی رها شدنی به ظرفیت 275 گالن (1014 لیتر) برای اولین بار در پرواز بدون توقف 882 مایلی (1420 کیلومتری) از پایگاه دهم تاکتیکی (برادران دلحامد) مستقر در کنارک به سوی پایگاه یکم تاکتیکی شهید لشگری در تهران ، استفاده می کنند . هر دو جت به منظور بازسازی به تهران و شرکت صنایع هواپیمایی ایران مراجعه کرده بودند . پس از شکست های پیاپی شرکت صنایع هواپیمایی ایران در بدست آوردن قطعات یدکی شامل چتر ترمز ، پایلون ها ، لانچر ها و حتی موتورهای اسنکما آتار 9 کی 50 پروژه میراژ بسته شد تا در سال 2010 ملغی گردد .   نخستین میراژ بازسای شده توسط شرکت صنایع هواپیمایی ایران دلال های متعددی در آپریل 2011 یافته شد ، پس از آن که پروژه معلق شده بود ، توافق نامه ای توسط شرکت صنایع هواپیمایی ایران با این دلالان به منظور تهیه قطعات یدکی ضروری شامل 50 دستگاه موتور توربوجت آتار 9 کی 50 به امضا رسیده بود . شرکت صنایع هواپیمایی ایران بودجه مورد نیاز را دریافت کرده و محموله ای از 14 دستگاه موتور را به همراه قطعات یدکی ضروری سفارش داد ، که آن هم از فرانسه ، آفریقای جنوبی و لیبی وارد شد .     یک نما از مجتمع شرکت صنایع هواپیمایی ایران ، کارگاه شماره 1 در میانه سال 2011 میلادی ، تمامی هواپیما های نمایش داده شده مورد بازسازی قرار گرفته و مجددا" به نیروی هوایی ایران پیوستند . میراژF-1 دو سرنشینه 6403-3 ، هنگامی که میراژ F-1 ایی کیو 1 ( F1EQ-1 ) به شماره سریال 6202-3 در سال های دهه 1990 میلادی در پایگاه سوم تاکتیکی دیده شده بود رنگ استتار قدیمی آبی/ خاکستری را تن پوش خود داشت . شرکت صنایع هواپیمایی ایران حالا قادر بود که با دقت پروژه را مجددا" فعال کند ، متخصص فنی بازنشسته میراژ اف 1 در نیروی هوایی ایران به نام سرهنگ جی و تیم او بر روی میراژ 6205-3 کارکرده و این هواگرد در دسامبر 2011 آماده چک های تاکسی شد . جت 6205-3 نخستین پرواز بازبینی کاربردی [فنی] خود را در 10ام ژانویه 2012 به انجام رساند . عنقریب پس از تیک آف سرهنگ اچ متوجه قفل بودن الویتور ها (سکان های افقی) حین پرواز شد در حالی تنها در ارتفاع 300 پایی (91 متری) قرار داشت ، او در ادامه مجبور به انجام فرود اضطراری در فرودگاه مهرآباد شد . پس از قفل شدن الویتور ها سرهنگ اچ از زبانه های تِرایم برای صعود و فرود ارتفاع خود به منظور بالا و پایین راندن هواپیما استفاده کرد . دلیل بروز این حادثه نقص فنی [عملکرد ناقص] سامانه خلبان خودکار عنوان شده است .      میراژ F-1 ایی کیو 6 ( F1EQ-6 ) به شماره سریال 6212-3 (سابق 4651) در 16 اکتبر 1993 ملبس به رنگ استتار خاکستری تیره نخستین پرواز خود را در دستان سرهنگ بهروز نقدی در پایگاه پایگاه سوم تاکتیکی به انجام رساند . اف 1 نامبرده هم اکنون در حال گذراندن بازسازی در مشهد است .   11 روز بعد هواپیمای مورد نظر تست های فنی پروازی دیگری را به انجام رسانده و در نهایت با موفقیت همه آن ها را پشت سر گذاشت . این میراژ می توانست هم اکنون در حال آماده سای برای مرحله بعدی تست ها شامل اریابی پایلون ها و تانک های رها شدنی سوخت باشد .   ادامه دارد ...... منبع ترجمه
  20. 1 پسندیده شده
      قسمت سوم :    ***   بازگشت به زندگی  در ماه فبریه سال 2008 سر فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران دستوری را مبنی بر حضور و مشارکت [این نیرو] در رژه روز ارتش آن سال ایران از ستاد کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران دریافت کرد . در آن زمان نیروی هوایی ایران در حال آماده سازی تعداد 140 فروند هواگرد شامل میراژ های اف 1 بود . در مقیاس کوچک 3 فروند میراژ اف 1 به شماره سریال های 6215-3 ، 6405-3 که میراژ 6405-3 برای بازسازی انتخاب شده بود . 4 نفر از خلبانان اف 5 از اسکادران تاکتیکی 27 ام انتخاب شده و فرصت آشنایی و آموش پروازی کوتاهی با میراژ در قالب یک گروه کوچک پروای در مشهد ، برای آنان گذاشته شد ! سه فروند میراژ در 17 ام آپریل 2008 در رژه شرکت کردند ، [که] خلبانان در اثر مه آلودگی هوا در پایگاه یکم تاکتیکی میدان دید خود را از دست داده و در کنار آن به علت خرابی و قابل استفاده نبودن سامانه ناوبری داخلی (آی ان اس) مجبور به انجام فرود اضطراری در فرودگاه بین المللی [امام] خمینی در جنوب تهران شدند . پس از این حادثه فرماندهان نیروی هوایی حالا درک کرده بودند که اگر قصد بازگردانی میراژ ها را به چرخه عملیاتی دارند ، این هواگرد ها [میراژها] نیاز به تعمییرات اساسی دارند . بدین منظور نیروی هوایی ایران درخواست بازگردانی و تعمییرات اساسی میراژ ها را در آپریل 2008 به شرکت صنایع هواپیمایی این کشور ارائه کرد ، [در این راستا] پروژه جدیدی تعریف شده و نام پروژه حبیبی را به خود گرفت . [گفتنی است] پیش از این تعمییرات اساسی و بازسازی یک فروند از میراژ های اف 1 بی کیو 3 به شماره سریال 6407-3 در مشهد شروع شده بود . در 25 ام نوامبر 2008 و در مرحله پایانی عقد قرارد بین نیروی هوایی و صنایع هواپیمایی ایران ، نخستین بار دو فروند میراژ [یکی] اف 1 ایی کیو 4 به شماره سریال 6205-3 (پیشین 4500 نیروی هوایی عراق) و [دیگری] اف 1 بی کیو 3 به شماره سریال 6403-3 از شیلتر های پایگاه مبدا خودشان ، پایگاه سوم [بعد از خروج از خدمت میراژ ها در این پایگاه ها نگهداری می شدند] به شرکت صنایع هواپیمایی ایران از طیق جاده [حمل با کشنده] انتقال داده شدند . یک تیم از مهندسین و تکنسین های شرکت صنایع هواپیمایی ایران که شامل تعدادی از پرسونل تعییر و نگهداری بازنشته اف 4 هم می شد موظف شده بودند تا به دقت یک استاندارد متمرکز را طی پروژه برای تعمییرات اساسی هواگرد ها به پیش برده و توسعه دهند . [در این هنگام] مدیرعامل شرکت هواپیمایی ایران درخواستی را به منظور بی خطر و ایمن سازی انجام پروژه برای سرژ داسو مدیر عامل گروه داسو [شرکت سازنده میراژ] ارسال کرد . با این حال به دلیل بروز مشکلات مالی انجام پروژه حبیبی به تاخیر افتاده بود ، اگرچه نخستین بودجه در سال 2010 به پروژه حبیبی اختصاص داده شد [اما] داسو هرگز کمک های فنی را برای شرکت صنایع هواپیمایی ایران فراهم نکرد . نخستین میراژ اف 1 تعمییر اساسی شده بصورت بومی در مارس 2009 و توسط نیروی هوایی در پایگاه مشهد کامل شد . در این نقطه حالا نیروی هوایی تعداد 5 فروند میراژ مناسب برای پرواز به شماره سریال های 6213-3 ، 6215-3 ، 6405-3 ، 6406-3 ، 6407-3 را در اختیار داشت سپس معاونت عملیات نیروی هوایی ایران تصمیم گرفت که تمام میراژ های اف 1 را به پایگاه دهم تاکتیکی مستقر در کنارک (چابهار) منتقل و مستقر کند .   پایان قسمت سوم ... ادامه دارد    منبع ترجمه : زیرون
  21. 1 پسندیده شده
    بسم الله الرحمن الرحیم در روزهای آغازین پروازهای فضایی برنامه های فضایی ایالات متحده و اتحاد شوروی بسیار با توسعه موشک های ICBM در هم تنیده شده بود. این وسایل برای این طراحی شده بودند تا بتوانند کلاهک های هسته ای را در مسافت زیادی حمل کنند و هیچ نقطه ای از کره زمین را از تهدید حمله هسته ای در امان نگه ندارند. به هر حال تکنولوژی های پیشگام برای این سلاح های جنگی هدف دومی را نیز دنبال می کرد و آن فراهم آوردن اولین راکت ها برای اکتشافات فضایی بود.   موشک R-7 اولین موشک فضایی اتحاد شوروی   در حقیقت پروازهای اولیه اسپوتنیک و یوری گاگارین در اتحاد شوروی همانند نمونه آمریکاییشان مانند اکسپلورر-1 و جان گلن ، همه مرتبط با توسعه موشک های بالستیک بود. وسیله پرتاب اولیه اتحاد شوروی در آن زمان راکت R-7 بود که نمونه های بهبود یافته آن حتی تا امروز نیز موشک پروازهای فضایی روسیه را تشکیل می دهند. راکت R-7 در اساس از یک موشک ICBM تحت مدیریت سرگئی کورولف طراح راکتی برجسته آن زمان توسعه یافته بود. راکت R-7 بطور موفقیت آمیزی بین سال های 1957 تا 1959 چندین تست پروازی را طی کرد که برخی از آنها شامل فرستادن دوسفینه اولیه شوروی به مدار بودند.   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/93938526662485075932.jpg][/url]   موشک R-7 حامل ماهواره اسپوتنیک   با اینکه تنها 4 نمونه از راکت R-7 از سال 1960 تا 1968 به عنوان موشک بالستیک تست شدند ولی طراحی اصلی آن برای استفاده در برنامه های فضایی روسیه باقی ماند. نمونه های جدیدتر R-7 همچنان به پرتاب ادامه دادند و این نمونه نرخ موفقیت نزدیک به 98% را در 1600 پرتاب تا سال 2000 بدست آورد. با این حال در رقابت با آن یک طراحی راکت نیز توسط دستیار سابق کورولف به نام میخاییل یانگل در اوایل 1950 توسعه یافت. این راکت جدید با نام R-16 یک ICBM قویتری نسبت به نمونه R-7 بود. به دلیل آنکه موشک R-7 نیاز به اکسیژن مایع به عنوان پیشران داشت و مخزن نگهداری و سیستم های سوخت رسانی آن پیچیده بودند، برای مقاصد نظامی عملی به نظر نمی رسید. در مقابل موشک ICBM R-16 به گونه ای طراحی شده بود که از سوختهایی استفاده کند که نگهداری آن آسانتر باشد و به موشک زمان پاسخ بسیار سریعتری را بدهد.   موشک R-16 در سیلو آماده پرتاب   سوخت موشک R-16 دی متیل هیدرازین غیر متقارن (UDMH) بود. از آنجایی که موشک R-16 برای شوروی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود نظارت پروژه به مارشال توپخانه میتروفان ندلین (Mitrofan Ivanovich Nedelin) فرمانده نیروهای موشکی استراتژیک شوروی (نیروی موشک های هسته ای) سپرده شد. تحت مدیریت مارشال ندلین تیم طراحی به سختی کار می کرد تا اولین راکت R-16 را هرچه زودتر آماده کند. اگرچه در پیشرفت کار برخی مشکلات تکنیکی حل نشده باقی مانده بود یانگل سرطراح تیم، با اکراه با پرتاب اولین موشک در سپتامبر 1960 از مرکز تست برد که اکنون جزئی از مرکز پرتاب های فضایی بایکونور است موافقت کرد. هم ندلین و هم یانگل می خواستند تا با پرتاب موفقیت آمیز موشک R-16 پیش از 7 نوامبر سالگرد انقلاب بولشویکی نظر نیکیتا خروشچف را به خود جلب کنند.      مارشال ندلین فرمانده نیروهای موشکی استراتژیک شوروی   با این وجود مشکلات تکنیکی مربوط به سیستم کنترل پروازی تا هنگام تست های آمادگی ادامه داشت. با وجود این مشکلات در 21 اکتبر راکت از مرکز مونتاژ به سمت مرکز پرتاب موشک در مکانی که منطقه 41 نامیده می شد حرکت داده شد. در این نقطه رساندن سوخت سمی و به شدت خورنده پیشران به راکت آغاز شد. پروتکل های ایمنی تاکید می کرد که همه پرسنل غیر ضروری باید در طول عملیات سوخت رسانی و پرتاب مکان آن را ترک می کردند. به هر حال ندلین این مقررات را نادیده گرفت و در حدود 150 پرسنل عادی و نظامی نیز بنابر دستور او در آن مکان قرار داشتند. در ادامه مراحل آماده سازی مشکلاتی مانند نشتی سوخت و مشکلات الکتریکی پدیدار شد. در 23 اکتبر تعدادی از نقص های الکتریکی اتفاق افتاد که باعث شد پمپاژ سوخت به درستی صورت نگیرد. راکت باید پیش از تعمیر از سوخت خالی می شد ولی مارشال ندلین از این کار خودداری کرد چون این کار باعث تاخیر زیادی در پرتاب می شد. او اصرار کرد که متخصصان در حالی که هنوز سوخت در داخل راکت قرار داشت اقدام به تعمیر آن کنند.   قسمت موتور موشک R-16   تعمیرات تا روز بعد ادامه یافت و ندلین تقاضا کرد که برای فهمیدن آنچه در حال روی دادن است به کنار پد پرتاب برود. به همراه ندلین و دستیارانش ، یانگل و تعدادی از مقامات نیز به محل پد برده شدند تا شخصا بصورت مستقیم عملیات پیش از پرتاب را ملاحظه کنند. حضور افراد با نفوذ و قدرتمند استرس زیادی را بر کارگران تعمیرکار اعمال کرد و شرایط وقتی بدتر شد که مسکو درخواست کرد که پرتاب هر چه سریعتر انجام شود. تست های و عملیات های بسیاری بطور همزمان انجام شد و دستورالعمل های ایمنی به علت صرفه جویی در زمان نادیده گرفته شد. مهمترین اشتباه در دستگاهی به نام برنامه ریزی کننده توزیع جریان (PTR) اتفاق افتاد که سیستم های مختلف را در راکت فعال می کرد. به دنبال انجام یک تست دستگاه PTR بطور اشتباهی در مکانی اشتباه قرار گرفت. این اشتباه منجر به این شد که باتری ها و سوخت راکت فعال شوند که این بدین معنی بود که تنها یک شیر کوچک از روشن شدن موتورهای راکت جلوگیری می کرد. هنگامی که یک تکنسین بطور اتفاقی PTR را ریست کرد آخرین حفاظت نیز از بین رفت و حوادث وحشتناک بعدی به دنبال آن اتفاق افتادند.   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/29304839863130711761.jpg][/url] موشک R-16  آماده پرتاب از بایکونور   در ساعت 6:45 صبح در محل پرتاب که حدود 250 نفر پرسنل و بازدید کننده حضور داشتند مرحله دوم از موتور راکتی R-16 روشن شد. آتش بلافاصله به محفظه سوخت قسمت اول سرایت کرد و باعث یک انفجار عظیم شد که به پاشش مواد شیمیایی اسیدی به مجموعه پرتاب منجر شد.   انفجار موشک R-16   خوش شانس ترین افراد کسانی بودند که بلافاصله بعد از انفجار راکت کشته شدند. بقیه بسیار آهسته تر جان دادند و در حالی که تلاش داشتند از امواج دوزخی فرار کنند کشته شدند. بسیاری از افرادی نیز که فرصت فرار از آتش را داشتند بر اثر خفگی ناشی از گازهای مسموم تولید شده از سوختن ترکیب سوختی کشته شدند. انفجار های عظیم برای مدت 20 ثانیه محل نقطه پرتاب را به لرزه در آورد و آتش سوزی های بعدی برای مدت 2 ساعت ادامه یافت. شعله آن از 50 کیلومتری محل قابل مشاهده بود.   میخاییل یانگل طراح اصلی پروژه R-16   زندگی یانگل و تعداد کمی از مسئولان رده بالا به علت اینکه آنها دقایقی قبل از آن برای استراحت به یک پناهگاه رفته بودند نجات یافت ولی بسیاری دیگر شامل تعدادی از پیشگامان برنامه فضانوردی شوروی آنقدر خوش شانس نبودند و کشته شدند. در میان آنها افراد زیر به چشم می خورند. مارشال میتروفان ندلین فرمانده نیروهای استراتژیک موشکی شوروی بوریس کونوپلوف سر طراح سیستم کنترل R-16 لو گریشین معاون کمیته دولتی برای تکنولوژی های دفاعی سرهنگ نوسوف فرمانده پایگاه پرتاب هوایی بایکونور که شخصا اسپوتنیک را در سال 1957 پرتاب کرده بود سرهنگ نیکلای پروکوف معاون فرماندهی مدیریت تجهیزات و نیروهای موشکی تیوراتام گریگوریانتس فرمانده مدیریت تست های R-16 اوگینی اوستاشو فرمانده مدیریت پروژه تست های R-7 که برای اسپوتنیک پوسترهای راکتی را ساخته بود. کونتسوسکوی و برلین دو تن از معاونان یانگل و مدیران تست بالافاصله بعد از این تراژدی کمیته ای به فرمان نیکیتا خروشچف و به رهبری لئونید برژنف برای بررسی آن تشکیل شد. این کمیته در نهایت مرگ 90 نفر را اعلام کرد که از این تعداد 74 نفر در انفجار اولیه کشته شده بودند و شامل 57 نفر نظامی و 17 غیر نظامی می شدند. 49 نفر مجروح شدند که 16 نفر بعدا بر اثر شدت جراحات جان خود را از دست دادند. 2 نفر نیز از خفگی کشته شدند که آمار نهایی را به 92 نفر رساندند. به هر حال آمار واقعی کشته شدگان به صورت یک راز باقی ماند.   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/55901805161137339278.jpg][/url] سوختن افراد در آتش ناشی از انفجار ت حقیقات اخیر مرگ حدود 200 نفر را پیش بینی می کند. بهترین تخمین ها مرگ حدود 122 نفر را محاسبه کرده اند. این آمار شامل 74 نفر کشته شده در اثر انفجار و 48 نفر در اثر جراحات ناشی از سوختگی یا مواد شیمیایی است. در تعیین علت اصلی فاجعه کمیته تشکیل شده گزارش داد که : علت اصلی حادثه از طراحی سیستم کنترل است که بدون برنامه ریزی عملیاتی به شیرهای کنترل EPKV-08 اجازه روشن شدن موتور اصلی مرحله دوم موشک را پیش از پرتاب داده است. این اشکال در تست های قبلی کشف نشده بود. اگر پیکره بندی دوباره این قطعه به خوبی صورت گرفته بود از آتش گرفتن موشک می توانست جلوگیری شود. در نهایت برای پیشرفت برنامه R-16 این کمیته تست های شدیدی را برای سیستم کنترل توصیه کرد و یک ارزیابی دوباره برای بهبود دستورالعمل های ایمنی آن را در نظر گرفت. محل پرتاب بعد از دو هفته تعمیر شد و برنامه تست ها تا نوامبر از سر گرفته شد. برخلاف خوشبینی ها پرتاب بعدی تا فوریه 1961 انجام نشد و در نهایت بعد از پرتاب در هوا نابود شد. به علت کشته شدن بسیاری از مسئولان پروژه برنامه R-16 تا ژوئن 1963 که برای خدمت نظامی مناسب تشخیص داده شد ادامه یافت.   [url=http://gallery.military.ir/albums/userpics/10058/51884482443018550338.jpg][/url] موشک R-16 عملیاتی آماده پرتاب   یکی از جنبه های مهم از فاجعه ندلین این است که چگونه اتحاد شوروی توانست این حادثه را پوشش دهد. مارشال ندلین هنوز نیز به علت خدماتش در جنگ جهانی دوم به عنوان یک قهرمان در نظر مردم روسیه شناخته می شود. مرگ او به عنوان حادثه سقوط هواپیما توضیح داده شد. اقوام کشته شدگان فاجعه به علت واقعی مرگ عزیزانشان آگاهی نیافتند. دولت های غربی نیز به جز نکات مبهمی که از خائنین بدست می آمد چیزی از این واقعه متوجه نشدند و این حادثه تنها با سقوط کمونیسم در 1990 برای عموم فاش شد. امروزه مکان سایت 41 خالی و متروکه در گوشه ای از بایکونور قرار دارد. مکان پرتاب موشک بعد از انفجار R-16 و بقایای آن در ادامه دو فیلم درباره این حادثه تقدیم دوستان خواهد شد ویدئو اول با حجم 3 مگابایت صحنه های انفجار و سوختن افراد را در این حادثه نشان می دهد. ویدئو دوم با حجم 3.5 مگابایت گزارش کوتاه کانال هیستوری از این فاجعه را نشان می دهد.   منابع   http://www.aerospaceweb.org/question/spacecraft/q0179.shtml http://en.wikipedia.org/wiki/Nedelin_catastrophe   همه حقوق متعلق به گردآورنده و مترجم و وبسایت میلیتاری می باشد.
  22. 1 پسندیده شده
    همانطور که در متن آورده شده است فرار زویف در 20 می 1989 اتفاق افتاد یعنی 1 سال پیش از اینکه اتحاد دو آلمان بطور کامل در 3 اکتبر 1990 بیافتد. بطور مسلم ایالت متحده چنین ثروت باد آورده ای را رها نمی کرد به امید اینکه بعدها از اتحاد دو آلمان بتواند به مسائل فنی فولکروم و نقاط ضعف آن دست بیابد. در تصاویر یکی مانده به آخری و مخصوصا تصویر آخر به وضوح دیدار زویف با خلیانان آمریکایی و بطور عجیبی با دو تن که شکارچی فولکروم های عراقی بوده اند آورده شده است که با اندکی تامل می توان به همکاری زویف با آنها پی برد. در تصویر هشتم زویف در روی ناوهواپیمابر آبراهام لینکلن دیده می شود که نشان از اعتماد زیاد و خدمات زیاد وی دارد. (در صورت نیاز به منبع تصاویر اصل منبع که کتاب خود زویف است به خدمت دوستان ارائه می گردد)
  23. 1 پسندیده شده
    [right]هه هه هه[/right] [right]اینایی که من می بینم غیر از اینکه بدنش دست پلیس تا قاچاقچی های سوخت رو بگیرن به هیچ دردی نمی خوره[/right] [right]اون عکسی که طرف آرپی جی داره نگاه کنید. اگر پشت سریاش رو خاکستر نکنه شانس اوردن[/right] [right]صحبت بحرین رفتن و برگشتن نیست که دوستان[/right] [right]صحبت سر زنده رفتن و زنده برگشتنه[/right] [right]و گرنه توی هر دریایی کوسه ی آدم خور پیدا می شه[/right] [right]اگر قایقهایی با این ابعاد و ظرفیت توی جنگ واقعی به درد می خوردن چرا ژاپن و المان توی جنگ جهانی دوم ازشون استفاده نکردن؟ عقلشون کمتر از ما بوده؟[/right] [right]تازه همون قایقهایی که توی عملیات آخوندک شرکت کردن بازده و خروجی عملیاتشون چی بود؟ چیکار کردن که اینها بخوان بکنن[/right] [right]اگر قرار باشه تحت حمایت یه ناو بزرگتر برن عملیات چرا چند تا ناو 2000 تنی رو با ظرفیت بیشتر نفرستیم عملیات[/right]
  24. 1 پسندیده شده
    [quote name='b2hh' timestamp='1404733802' post='391084'] سلام خسته نباشین در تصویر اول میخواستم بدونم اون4تا مشکی که جلوی قایق هستن چین؟ مین؟؟؟ [/quote] همین مین های دریایی هستن که داریم روشون بحث میکنیم ! ممکنه سیاه رنگ نباشنا تصاویر از reza4087 : [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10158/1~9.jpg[/IMG][/center] [center][IMG]http://gallery.military.ir/albums/userpics/10158/2~8.jpg[/IMG][/center]
  25. -1 پسندیده شده
    این رزمایش و تاکتیک ها هم در ادامه ی همون مدیریت داخلی و ظاهر سازی و پر ادعا هست وگرنه از 400 سال پیش که سلاح های گرم متداول شدند ، از لحاظ تاکتیکی و تکنولوژیک ، هدف اکثریت مطلق فرماندهان نظامی دنیا ، این شد که سلاح هایی داشته باشند که از فاصله ی دور و با دقت زیاد ، دشمن رو مورد هدف قرار بده و از بین ببره و ترجیح می دهند که فاصله ی خود و دشمن رو بیشتر کنند ... کاری به مسائل فنی ندارم ولی کافیه ی چهارتا لیزر قدرتمند با توان « کور کردن » روی ناو بگذارند و با یک تیم 4 نفره ی دانشجویی و یک بودجه ی 20 هزار دلاری سیستمی بسازند تا بتونه به صورت خودکار قایق ها رو شناسایی کنه و پرتو های لیزرهای کور کننده رو به سمت سربازان درون قایق بفرسته ... داشتم در مورد تاکتیک های جنگی آمریکا یک کلیپ عامیانه می دیدم ... داخلش گفت که فرماندهان نظامی روسیه بعد از جنگ اول خلیج فارس اعلان کردند که تنها راهی که می شه مانع از نفوذ آمریکا به خاک روسیه شد ، استفاده از « سلاح هسته ای » هست ... دکترین جنگ موزائیکی ایالات متحده ی امریکا https://www.youtube.com/watch?v=mQ9QhyY59ro این از روسیه که میراث دار 50 سال صنایع نظامی و تجهیزات نظامی شوروی و دومین کشور از نظر داشتن تسلیحات متعارف بر روی زمین بود و حتی حالا هم ما آرزوی داشتن تجهیزات به روز شده ی دهه ی 1980 روسیه رو داریم ... این که فکر کنید ایران با تجهیزات از رده خارج 1970 می تونه جلوی آمریکا رو با سلاح های متعارف بگیره ، یک ساده لوحی هست ( اگر نگم خیانته )