برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 19 مهر 1399 در پست ها
-
5 پسندیده شدهبسمه تعالی چهلمین سال دفاع مقدس و گام دوم انقلاب اسلامی چکیده : با توجه به وضعیت نظامی ایران در آغاز انقلاب دشمنان ایران گمان می کردند که با استفاده از این فرصت می توانند طی مدت کوتاهی بخش های وسیعی از خاک ایران را اشغال کرده، و حتی حکومت مرکزی را به سقوط بکشانند . اگر دوعامل اصلی یک نیروی مسلح را شامل ابزار و تجهیزات و نیروی انسانی بدانیم ؛ بایستی اذعان نمود که در ابتدای انقلاب و در شرایط تحمیل جنگ هردو عامل به شدت ضربه خورده بود ولی پژوهش در تاریخ دفاع مقدس آشکار میسازد که در اینجا نه صرفا تجهیزات و نه صرفا مجهادت های شجاعانه نیرو های انسانی مشارکت کننده در دفاع مقدس، بلکه فرماندهی جهادی فرماندهان جوان و مخلص انقلابی بود که آنچه از تجهیزات قابل استفاده و در اختیار بود را در یک سو و در سوی دیگر نیروی سربازان دلیر ایران اسلامی را در اختیار گرفته و در جنگی نابرابر و تحت تحریم دشمن بعثی را به پشت مرز های بین المللی رانده و نواحی اشغال شده را آزاد کردند. این جهاد مخلصانه تا آنجا ادامه یافت که پس از 8 سال تحریم اقتصادی و نظامی شدید و نیز دخالت مستقیم و غیر مستقیم کشور های منطقه ای و فرامنطقه ای به نفع عراق، از ساز و برگ جنگی مورد نیاز چیزی که برای جنگ قابل اتکا باشد، آنچنان که در نامه محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران ایران، مورد نیاز بودن آنها قید شده بود، باقی نمانده بود؛ و نیز استفاده گسترده دشمن از تسلیحات شیمیایی و وارد آمدن تلفات انسانی پر شمار بر گرده توان نظامی ایران سنگینی می کرد، و ناچار به پذیرش قطع نامه تن دادیم. در سال های پس از جنگ نیز با ادامه تحریم ها و فشار های سیاسی از یک سو و از سوی دیگر توان محدود اقتصادی در دسترس جهت بازسازی نظامی توان ایران، باز این مدیریت و فرماندهی جهادی این عزیزان بودن که راه گشای مشکلات شد و با بهره گیری از روش های غیر کلاسیک و با حداقل ممکن هزینه به توان نظامی ایران جان تازه ای بخشیده و دژ بازدارندگی نظامی ایران را مستحکم ساختند. در این مسیر ایران به توفیقات قابل توجه و کم نظیری در سطح جهانی دست یافت که از آن جمله می توان به پیشرفت های صورت گرفته در حوزه موشکی و سامانه های بی سرنشین اشاره کرد. البته در سال های اخیر و با مساله ی برجام شاهد بروز شکاف هایی در دیواره های بازدارندگی نظامی ایران بوده ایم که موضوعی فراتر از بحث یادداشت جاری، و خود محل بحث در گزارش دیگری ست. در طی دهه های بعدی تا بدین جا که 4 دهه از آغاز دفاع مقدس گذشته و وارد دومین سال از گام دوم انقلاب اسلامی شده ایم، ما شاهد حداقل تغییرات نسلی در راس هرم قوای نظامی ایران بوده ایم به نحوی که می توان گفت در طی 4 دهه گذشته همین نسل از جوانی تا میان سالی و اکنون در سنین بیش از 60 و حتی 70 سالگی سکان امور را در اختیار داشته اند و با پشت صف نگه داشتن نسل بعدی در فرماندهان نظامی دچار رکود نسلی شده ایم. در واقع خود آن نسل فرماندهان جوان سال های جنگ قصه ی خویش را که خود قهرمانان اصلی آن بوده اند را فراموش کرده و عموما در پس از سال های مجاهدت های انقلابی و ساختار شکنی های شجاعانه به حفظ 4 دهه رکود نسلی رسیده اند. در آستانه ی گام دوم انقلاب اسلامی و با توجه به منویات رهبری در بیانیه گام دوم , شاید بتوان گفت که توجه به مساله تغییر نسل میتواند مهم ترین درس دفاع مقدس در آستانه چهل سالگی دفاع مقدس به عنوان یکی از بزرگترین و افتخار آمیز ترین اتفاقات تاریخ ایران باشد . البته مهم ترین مساله در مورد تغییر نسلی همان گونه که در مقاله توضیح داده شده است نه تنها جوان گرایی در سازمان و سپردن امور به جوانان بلکه انجام مطالعات و طراحی مدلی برای مدیریت این روند است تا مشکلاتی چون خویش سالاری و عدم شایسته سالاری که در روند تغییر نسل در هر سازمانی , در کمین است اتفاق نیفتد . ........................................................................................................ قسمت اول : وضعیت نظامی ایران در آغاز انقلاب به معنای واقعی کلمه آشفته بود.در نقاط متعددی گروه های تروریستی و تجزیه طلب درگیری های مسلحانه گسترده ای به راه انداخته بودند. در ساختار فرماندهی ارتش بسیاری از پست ها خالی مانده بود. هزاران مستشار آمریکایی که به عنوان آموزش با ارتش ایران همکاری میکردند با وقوع انقلاب از کشور اخراج شده بودند، تعداد زیادی از فرماندهان نظامی فرار کرده، بازنشسته شده یا برکنار شده بودند، نظام سربازگیری ناکارا شده بود و بخشی از نیروهای نظامی کشور درگیر ناآرامیهای داخلی شده بودند. به علاوه برخی مصوبات دولت موقت همچون ضرورت خدمت نیروهای ارتشی در زادگاهشان و نیز اعطای مجوز استعفا به افسران ارتش باعث شد ارتش نتواند از بسیاری قابلیتهای خود استفاده کند. در این بین سپاه پاسداران نیز نیرویی تازهتأسیس متشکل از جوانان بود که امکانات و توانایی لازم برای جنگ را نداشت. فرماندهان رده بالای سپاه را غالباً جوانان کم تجربه تشکیل میدادند که از اصول کلاسیک رزم بیاطلاع، و فاقد هر گونه سابقه و تجربه ای در میادین رزم کلاسیک بودند. تجهیزات نظامی از نظر نگه داری، تامین قطعات یدکی و آموزش وضعیت ضعیفی داشت. از این میان می توان به وضعیت لشکر 92 زرهی اشاره کرد که استعداد پرسنلی آن به 20 درصد تقلیل یافته بود. دشمن گمان می کرد با استفاده از این فرصت می تواند طی مدت کوتاهی بخش های وسیعی از خاک ایران را اشغال کرده، و حتی حکومت مرکزی را به سقوط بکشاند در اینجا نه صرفا تجهیزات و نه صرفا مجهادت های شجاعانه نیرو های انسانی مشارکت کننده در دفاع مقدس، بلکه فرماندهی جهادی فرماندهان جوان و مخلص انقلابی بود که آنچه از تجهیزات قابل استفاده و در اختیار بود را در یک سو و در سوی دیگر نیروی سربازان دلیر ایران اسلامی را در اختیار گرفته و در جنگی نابرابر و تحت تحریم دشمن بعثی را به پشت مرز های بین المللی رانده و نواحی اشغال شده را آزاد کردند. این جهاد مخلصانه تا آنجا ادامه یافت که پس از 8 سال تحریم اقتصادی و نظامی شدید و نیز دخالت مستقیم و غیر مستقیم کشور های منطقه ای و فرامنطقه ای به نفع عراق، از ساز و برگ جنگی مورد نیاز چیزی که برای جنگ قابل اتکا باشد، آنچنان که در نامه محسن رضایی، فرمانده وقت سپاه پاسداران ایران، مورد نیاز بودن آنها قید شده بود، باقی نمانده بود؛ و نیز استفاده گسترده دشمن از تسلیحات شیمیایی و وارد آمدن تلفات انسانی پر شمار بر گرده توان نظامی ایران سنگینی می کرد، و ناچار به پذیرش قطع نامه تن دادیم. در سال های پس از جنگ نیز با ادامه تحریم ها و فشار های سیاسی از یک سو و از سوی دیگر توان محدود اقتصادی در دسترس جهت بازسازی نظامی توان ایران، باز این مدیریت و فرماندهی جهادی این عزیزان بودن که راه گشای مشکلات شد و با بهره گیری از روش های غیر کلاسیک و با حداقل ممکن هزینه به توان نظامی ایران جان تازه ای بخشیده و دژ بازدارندگی نظامی ایران را مستحکم ساختند. در این مسیر ایران به توفیقات قابل توجه و کم نظیری در سطح جهانی دست یافت که از آن جمله می توان به پیشرفت های صورت گرفته در حوزه موشکی و سامانه های بی سرنشین اشاره کرد. البته در سال های اخیر شاهد بروز ترک ها و تبعات آن در دیواره های بازدارندگی نظامی ایران بوده ایم که موضوعی فراتر از بحث یادداشت جاری، و خود محل بحث در گزارش دیگری ست. در طی دهه های بعدی تا بدین جا که 4 دهه از آغاز دفاع مقدس گذشته و وارد دومین سال از گام دوم انقلاب اسلامی شده ایم، ما شاهد حداقل تغییرات نسلی در راس هرم قوای نظامی ایران بوده ایم به نحوی که می توان گفت در طی 4 دهه گذشته همین نسل از جوانی تا میان سالی و اکنون در سنین بیش از 60 و حتی 70 سالگی سکان امور را در اختیار داشته اند و با پشت صف نگه داشتن نسل بعدی در فرماندهان نظامی دچار رکود نسلی شده ایم. در واقع خود آن نسل فرماندهان جوان سال های جنگ قصه ی خویش را که خود قهرمانان اصلی آن بوده اند را فراموش کرده و عموما در پس از سال های مجاهدت های انقلابی و ساختار شکنی های شجاعانه به حفظ 4 دهه رکود نسلی منتهی به ایام پیری و محافظه کاری رسیده اند. فرماندهانی که در زمان جنگ تحمیلی به رغم سن بسیار کم و عدم داشتن سوابق آکادمیک یا میدانی رزمی درخور توجه مورد اعتماد امام خمینی (ره) قرار گرفته و مسئولیت سنگین اداره و فرماندهی جنگ را عهده دار شدند. به عنوان مثال سید یحیی رحیم صفوی در آغاز جنگ 28 ساله، محسن رضایی 26 ساله، علی شمخانی 25 ساله، و علی صیاد شیرازی 36 ساله بود. علاوه بر این می توان از دهه ها فرمانده دیگر با سنین کمتر از 30 سال نام برد که عهده دار فرماندهی جنگ در سطوح مختلف شدند: «محمود کاوه» را میتوان یکی از جوانترین فرماندهان دفاع مقدس دانست. او در شرایطی فرماندهی «تیپ ویژه شهدا» را بر عهده گرفت که تنها ۲۱ سال سن داشت. محمود کاوه پیش از آنکه اول مرداد ۱۳۶۱ به فرماندهی تیپ ویژه شهدا برسد، از ۱۵ خرداد ۱۳۵۸ مربی آموزش نظامی، از سوم شهریور ۱۳۵۹ مسئول محافظان بیت امام خمینی رحمةاللهعلیه و از ۴ آبان ۱۳۵۹ مربی آموزش نظامی در پادگان کرمانشاه تیپ ویژه شهدا بود. او همچنین در در سال ۱۳۶۵ فرمانده لشکر ویژه شهدا شد. تیپ ویژه شهدا از کلیدیترین یگانهای سپاه بود و موفقیتها و عملیاتهای کمنظیر آن با فرماندهی کاوه باعث شد به لشکر ارتقا یابد. «یونس زنگیآبادی» در سال ۱۳۶۰ و تنها یک سال پس از آغاز جنگ به عضویت سپاه پاسداران در آمد و شجاعت و دلیری او باعث شد در حالی که تنها ۲۱ سال داشت از سوی سردار قاسم سلیمانی فرمانده لشکر ۴۱ ثارالله، به فرماندهی تیپ امام حسین علیهالسلام برسد. او که در سال ۱۳۴۰ در زنگیآباد کرمان متولد شده بود، ۲۵ دی ۱۳۶۵ در عملیات کربلای ۵، زمانی که تنها ۲۵ سال داشت، در شلمچه به شهادت رسید. «مهدی زینالدین» که در سال ۱۳۳۸ در تهران متولد شده بود، پس از انقلاب اسلامی و با تاسیس سپاه پاسداران، به واحد اطلاعات آن پیوست و تا پیش از آغاز جنگ تحمیلی در تبریز و قم به فعالیتهای مختلف پرداخت. با آغاز جنگ، به همراه یک گروه ۱۰۰ نفره برای گذراندن آموزشهای کوتاهمدت به جبههها رفت. او از همان ابتدای جنگ و در حالی که تنها ۲۱ سال سن داشت، توانست مسئول واحد شناسایی و پس از آن مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران در دزفول و سوسنگرد شود و چندی بعد به فرماندهی لشکر علی ابن ابیطالب علیهالسلام منصوب شد. مهدی زینالدین که یکی از خوشفکرترین و جوانترین فرماندهان دفاع مقدس بود، سرانجام ۲۷ آبان ۱۳۶۳ در شرایطی که همراه با برادرش مجید با هدف شناسایی مناطق جنگی از کرمانشاه به سردشت میرفت، با گروههای مسلح جداییطلب غرب کشور درگیر شد و در حالی به همراه برادرش به شهادت رسید که تنها ۲۵ سال داشت. علیرضا موحد دانش یکی دیگر از فرماندهان سپاه پاسداران بود که در عملیاتهای فتحالمبین، والفجر یک و والفجر دو حضور چشمگیر داشت. او که در سال ۱۳۳۴ در تهران متولد شد، پس از پیروزی انقلاب ابتدا در کمیته انقلاب اسلامی شمیران به فعالیت پرداخت و در فروردین ۱۳۵۸ به سپاه پاسداران پیوست و ابتدا به پاسداران بیت امام خمینی رحمةاللهعلیه پیوست. شهید موحد دانش پس از آغاز ناآرامیهای کردستان رهسپار غرب کشور شد و در چند عملیات برای مقابله با نیروهای جداییطلب حضور یافت. او از ابتدای دفاع مقدس تا دی ۱۳۵۹ به همراه محمد جهانآرا به شناسایی مواضع دشمن در خرمشهر مشغول بود و پس از آن جانشین محسن وزوایی در عملیات بازیدراز ۲ شد. یک دست او در عملیات بازیدراز ۳ در شهریور ۱۳۶۰ قطع شد. شهید موحد دانش پس از آن معاون گردان حبیب بن مظاهر در تیپ ۲۷ محمد رسول الله را بر عهده گرفت. با اتمام عملیات بیتالمقدس به همراه نیروهای «محمد رسول الله» به لبنان اعزام شد و پس از بازگشت در شهریور ۱۳۶۱ با حکم محسن رضایی فرمانده کل سپاه، فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا را عهدهدار شد. علیرضا موحد دانش در عملیات والفجر یک دوباره مجروح شد و سرانجام ۱۳ مرداد ۱۳۶۲ در جریان عملیات والفجر دو در منطقه حاج عمران، به شهادت رسید. بنابر برخی خاطرههای همرزمانش، در حالی که به شدت زخمی شده بود، خود را به سنگر عراقیها رساند و سیم ارتباطی آنها با عقبهشان را با دندان جوید و قطع کرد و در همین حال بود که گلولهباران نیروهای بعثی، منجر به شهادت او در ۲۸ سالگی شد. سردار سرلشکر احمد کاظمی یکی دیگر از فرماندهانی است که در سالهای جوانی به نقشآفرینی در جبهههای جنگ علیه رژیم بعث عراق پرداخت. او در ابتدای پیروزی انقلاب برای مقابله با دشمنان داخلی انقلاب در اوایل ۱۳۵۹ به کردستان رفت. او که جزء اولین اعضای سپاه پاسداران بود، به همراه یک گروه ۵۰ نفره در آبادان حضور یافت؛ گروهی که پس از مدتی لشکر زرهی ۸ نجف اشرف به فرماندهی احمد کاظمی شد و صدها تانک و نفربر و ماشینآلات جنگی از نیروهای عراقی به غنیمت گرفت. دو سال فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان و ۶ سال فرماندهی لشکر ۸ نجف اشرف از سمتهای او در جنگ تحمیلی و همچنین یک سال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین علیهالسلام، ۷ سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا و قرارگاه رمضان و همچنین ۵ سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه، بخشی از مسئولیتهای او بوده است. حاج احمد کاظمی از ناحیه پا، دست و کمر بارها مجروح شد و انگشت دستش نیز قطع شده بود. علاوه بر چند مورد بالا، جوانان برومند و شجاع دیگری هم بودهاند که در جریان ۸ سال دفاع مقدس مایه عزت و سربلندی ملت ایران شدند. نزدیک به ۳۰ تن از فرماندهان جنگ را میتوان برشمرد که بین سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۳۰ متولد شدند و سالهای جوانی خود را در جبههها سپری کردند؛ از «سیدحسین علمالهدی» که در سال ۱۳۳۷ متولد شد و در ۲۲ سالگی در عملیات نصر با اصابت همزمان سه گلوله تانک به شهادت رسید، تا «حسین خرازی» که در سال ۱۳۳۶ در اصفهان زاده شد، مسئول اسلحهخانه کمیته انقلاب در زمان پیروزی انقلاب بود و لشکر پیاده ۱۴ امام حسین اصفهان را تاسیس کرد و سرانجام ۷ اسفند ۱۳۶۵ در ۲۹ سالگی در عملیات کربلای ۵ به شهادت رسید. «محمدعلی جعفری» فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نیز یکی از جوانترین فرماندهان دفاع مقدس بوده است. فرماندهی قرارگاه غرب، فرماندهی قرارگاه نجف، فرماندهی تیپهای عاشورا و معاونت سپاه شوشتر از مسئولیتهای او بوده است. او که خرداد ۱۳۶۰ به سپاه پاسداران پیوست، از ۲۴ سالگی در جبههها حضور یافت و در عملیاتهای کربلای ۴ و ۵ جانباز شد. «شهید حاج قاسم سلیمانی» یکی دیگر از فرماندهان جوان جنگ تحمیلی بوده که در ۲۰ اسفند ۱۳۳۵متولد شده و در عملیاتهای فتح فاو، کربلای ۴ و ۵ و همچنین تک شلمچه حضور داشته است. او که در ابتدای انقلاب برای مبارزه با جداییطلبان به مهاباد رفته بود، پس از بازگشت به ریاست پادگان قدس سپاه در کرمان منصوب شد و با آغاز جنگ به آموزش چندین گردان از سپاهیان کرمان میپردازد. سردار سلیمانی پس از جنگ به مبارزه با اشرار در کرمان پرداخت و از سال ۱۳۷۶ همزمان با اوجگیری طالبان در افغانستان به فرماندهی نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد. «علی شمخانی» دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، از پایهگذاران سپاه پاسداران و فرمانده سپاه در استان خوزستان بود در آغاز جنگ تحمیلی ۲۵ سال داشت و پس از پایان جنگ با انتقال به ارتش، به فرماندهی نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی منصوب شد. «محمدباقر قالیباف» هم در سال ١٣٦١ در حالی که تنها ۲۱ سال سن داشت ،به عنوان فرمانده تیپ امام رضا(ع) و یک سال بعد در جایگاه فرمانده لشکر ٥ نصر خراسان انتخاب شد. «حسین دهقان» وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، «محمدابراهیم همت» فرمانده لشکر محمد رسولالله، «حمید باکری» جانشین لشکر ۳۱ عاشورا، «حسن باقری» قائممقام فرمانده نیروی زمینی سپاه، «محسن رضایی» فرمانده سپاه پاسداران در دوران جنگ تحمیلی، «مهدی باکری» فرمانده لشکر ۳۱ عاشورا، «سید محسن صفوی» فرمانده قرارگاه صراط المستقیم، «محمد بروجردی» فرمانده سپاه کردستان و «محمد جهانآرا» که شکست حصر آبادان مرهون تلاش و مجاهدات او و یارانش بود، همگی فرماندهانی بودند که در ابتدای آغاز جنگ تحمیلی ۲۵ تا ۲۶ ساله بودند. غلامعلی رشید، احمد متوسلیان، سیدیحیی رحیم صفوی، سیدعطاءالله صالحی، نورعلی شوشتری، داوود کریمی، علی صیاد شیرازی و عبدالحسین برونسی هم از زمره فرماندهانی بودند که در آغاز دفاع مقدس ۲۷ تا ۳۸ ساله بودند. [1] مساله تغییر نسل را شاید بتوان از جمله مسائلی دانست که به شکل اجتناب ناپذیر و با تولد و ورود نیرو های جوان به عنوان ورودی های جدید از سطوح پایین سیستم از سویی و بازنشستگی، از کار افتادگی و یا فوت نیروهای مسن سیستم در سطوح بالا اتفاق می افتد. اما فراتر از رویداد های طبیعی چون تولد ها و مرگ ها، مساله تغییر نسل، آمادگی برای آن و حتی لزوم آن بسیار حائز اهمیت است، و نیازمند آن است که فراتر از امری اجتناب ناپذیر به دست طبیعت، به عنوان فرایندی برنامه ریزی شده، سیستمی و سازمان یافته و متناسب با نیاز های عملیاتی، توانایی ها و نقاط ضعف موجود به پیش برده شود. به ویژه آنکه با سرعت گرفتن تحولات خصوصا در عرصه علم و فناوری و تاثیر قاطعی که بر مناسبات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و نظامی دنیا می گذارد، خصوصیات، رفتار ها و قابلیت های هر نسل نسبت به نسل قبلی با تفاوت های بزرگتری تمییز پیدا می کند، و هم زمان عدم ناسازگاری های نسل قبلی با موقعیت های موجود و پیشرو، که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران در سطوح فرماندهی به حتی 3 نسل قبل نیز می رسد و از ثبات چند دهه ای برخوردار بوده است، عمیق تر و اساسی تر شده و می تواند منجر به بروز ناکارآمدی های عمده ای شود. این امر آسیب هایی را در پی داشته و خواهد داشت که در ادامه به آن اشاره می شود. همان طور که پیشتر گفته شد موضوع تغییر نسل از 2 جهت ورود نسل جدید جوان در پایه سیستم و لزوم تغییر نسل پیشین که در سطوح فرماندهی در راس سیستم که در محدوده سنی 60 سال یا بیشتر قرار دارند، تاثیرگذار و حایز اهمیت می باشد. وردی های جدید از نسل جدید از یک سو چالش های فرهنگی، اجتماعی و ... نسل خود را به همراه خود وارد سازمان رزم قوای مسلح می سازند، از سوی دیگر چالش هایی را نیز در باب تعامل و فرماندهی فرماندهان که با این نسل دارای شکاف نسلی هستند به همراه دارند که هر چه این شکاف نسلی خصوصا از جنبه های فناورانه، آموزشی و اجتماعی شدید تر باشد، چالش های حادتری را در پی خواهد داشت. در سطح بالا دستانه نیز رکود نسلی و بیگانگی با مسائل و چالش های روز دنیا ناهمگونی شناختی و ضعف در پاسخ گویی و عمل در حوزه چالش های جدید را به همراه دارد که بسیار نمونه ها از آن دیده ایم. البته مساله شیفت نسلی نه تنها در قوای مسلح ایران که در تمامی ارتش های دنیا به یکی از مسائل کلیدی وضعیت حال و آینده تبدیل شده است و مطالعات و بررسی های گسترده ای حول آن انجام گرفته است، در ایران اما این مساله به جهت رکود 4 دهه ای نسلی این بحران حاد تر شده است. تئوری نسل ها پیشنهاد می کند که تفاوت های موجود در داخل هر یک از نسل ها و میان هر نسل، قابل تمایز است و دیدگاه های مشترک را تعریف می کند[2]. اکثر پژوهشگران در مورد نظریه نسل ها بر نحوه گروه بندی نسل ها اتفاق نظر دارند. تئوریسین های نسل ها گروه های نسلی را بر حسب بازه زمانی تولدشان دسته بندی می کنند. رویداد های مهم که بر فرهنگ ما تاثیر می گذراند، همانند به پایان رسیدن جنگ جهانی دوم، اثر جدا کننده ای میان نسل ها می گذارند. این رویداد های تغییر دهنده فرهنگ متشکل از باور های مشترکی ست که از گروهی از ارزش ها و نرم ها ساخته شده اند. ارزش های هر گروه عموما همگن هستند و بر اساس رویداد هایی ست که در دوره زندگی اعضای آن گروه رخ داده است وآنها به صورت شناختی و احساسی با آن تعامل داشته اند –به ویژه رویداد های مربوط به جنبش های اجتماعی- کاربرد فناوری، استاندارد های آموزشی، فعالیت ها، حرفه ها، و روابط نسبت به کار، خانواده، ارزش ها، ایده ها، و زمان[3]. به طور خلاصه اعضای هر نسل دارای رفتار، باور ها و آمال مشترکی هستند. البته سال های جدا کننده ی این گروه های نسلی در نزد تمامی پژوهشگران نظریه نسل ها الزاما دقیقا یکسان نیست و بعضا تفاوت هایی دیده می شود. به خواست خدا ادامه دارد . [1] https://www.mehrnews.com/news/2408509/%D8%AC%D9%86%DA%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%A7-20-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B2%DB%8C%D8%B1-26-%D8%B3%D8%A7%D9%84 [2] Craig A. Triscari, “Generational Differences in the Officer” [3] Twenge and Campbell
-
4 پسندیده شدهبخش دوم : نسل شبکه آخرین نسلی که اولین گروه از جوانان آن در حال ورود به عرصه های مختلف حرفه ای در اجتماع می باشد نسل شبکه است. این نسل اگرچه با توجه به تفاوت های فرهنگی، مذهبی و جغرافیایی در جای جای دنیا تفاوت هایی در خصوصیات خود در مناطق مختلف دنیا با دیکدیگر دارند، اما با توجه به ویژگی اساسی معرف آنها، که شبکه و عصر اطلاعات و زندگی در دهکده جهانی ست، دارای ویژگی های مشترک و مشابه فراوانی بسیار فراتر از تفاوت های خود هستند. در پژوهشی ویژگی های این نسل در جامعه آمریکا این چنین توصیف شده است: در طی دوران حیات جوان آنها، نسل شبکه از طریق پیشرفت انفجاری در فناوری، بی ثباتی اقتصادی، خشونت عمومی و اجتماعی رو به افزایش، و جنبش های عدالت جویی شکل گرفته است.[1] تلاطم های سیاسی 2 دهه اخیر آمریکا – که در ایران نیز با علل متفاوتی اجتماع با آن دست به گریبان بود- تاثیر شدیدی بر روی این نسل گذاشته است. حتی بزرگسال ترین افراد نسل شبکه دنیا را پیش از حوادث 11 سپتامبر به یاد نمی آروند. آنها کشور خود را در ظاهر مبارزه با تروریسم، همواره درگیر جنگ های مختلف در خاطر دارند. بزرگ شدن نسل شبکه همراه با طلوع رنسانس دیجیتال بود. این نسل آنچنان به اطلاعات و فناوری دسترسی دارد، که هیچ نسلی تا پیش از این نداشته است. آنها همراه تلفن های هوشمند و دسترسی به شبکه اینترنت باند پهن جهانی دوران رشد خود را گذرانده اند.[2] هر جیزی که آنها میل به دانستن آن داشته اند تنها تا فشردن یک کلیک با آنها فاصله داشته است. این ترکیب قدرتمند از اطلاعات و سرعت خود را در پرسنل ارتشی جوانی نشان داده است که پاسخ فوری و تعامل دائمی را ترجیح می دهند. آنها مایل هستند اطلاعات به صورت دیداری ارائه شود و می تواند چند کار را به صورت هم زمان به پیش ببرند. اما این ارتباطات موبایلی پیشرفته هزینه ها و معایبی نیز به همراه داشته است. این امر می تواند موجب کاهش تعاملات فیزیکی، افزایش تعاملات افراطی، کاهش تمرکز به دلیل چند وظیفگی، حواس پرتی، و نرم های اجتماعی غیر معمول شود.[3] نسل شبکه حجم عظیمی از اطلاعات را به سرعت می بلعد، اما در عین حال نسبت به موضوعاتی که پیامد هایش را درک نمی کنند به سرعت علاقه خود را از دست می دهند.[4] برای یک افسر غیر سازمانی از نسل شبکه نادرست خواهد بود که در جایی دوری و به دور از دسترسی به شبکه قرار داشته باشد، چرا که آنها انگیزه دارند از طریق توانایی هایشان در سازمان شان یا در جهان تاثیر گذار بوده و موفق باشند.[5] قابلیت های نسل شبکه شامل اتصال سراسری، اطلاعات، و تعامل می باشد. آنها از نظر روانی احساس نیاز به متصل بودن به کاری را دارند که در حال انجام اش هستند. بسیار بیشتر از آنچه نسل پیش از آنها چنین احساس نیازی داشت. آنها مایل اند چرایی و چگونگی کاری که در حال انجام اش هستند را بدانند. اگر آنها احساس کنند که در حال ایجاد تغییری در سازمان نیستند، یا رهبر کاری آنان متوجه ارزش تلاش های آنان نیست، به سرعت به دنبال جای دیگری خواهند بود تا در آنجا تفاوتی ایجاد کنند[6]. آنها مایل اند خودشان مستقیما چیزها را بفهمند و درک کنند، تا آنکه یک ناظر بالای سر برای حتی کوچکترین امور داشته باشند که تک تک راه حل ها را به آنها دیکته کند، که فلسفه فرماندهی ماموریت ارتش این چنین است[7]. بخشی از این میل به حل مشکلات جهان بدین جهت است که آنها تمایل دارند راه های خلاقانه ای را برای حل مشکلات امتحان کنند که تا پیش از آن آزموده نشده اند. نسل شبکه از اینکه خود شخصا چیزی را با کمک اینترنت بیاموزد لذت می برد و در برابر فناوری های نوین احساس راحتی بی مانندی دارد. آنها با اتکا به خود با راهنمایی های کوچکی از سوی اعضای ارشد پژوهش در مورد موضوعات را شروع می کنند، و هم رده ها و ارشد های خود را به عنوان منابعی می بینند که می توانند در اجرای تلاش هایشان از آنها کمک بگیرند[8]. نسل شبکه همچنین مخیر بودن را ارزش می نهد. این ترجیح الزاما به این معنی نیست که باید انتخاب های زیادی وجود داشته باشد تا از میانشان یکی را برگزینند، بلکه بیشتر درباره ی این است که فردیت و خلاقیتشان را بروز دهند[9]. به جهت میل محرکه برای تغییر دنیا، نسل شبکه بیشتر در تظاهرات ها، راهپیمایی ها، و مبارزات برای تغییرات اجتماعی شرکت می کنند[10]. آنها ترسی از کار سخت ندارند، اما می خواهند تلاش هایشان دیده شود و تغییری ایجاد کند. در حوزه ی کار آفرینی، "اگر می خواهید درگیر نسل شبکه شوید، مطمئن شوید که به فردیت آنها احترام می گذارید به همان اندازه که عملکرد و تلاش شان را به رسمیت می شناسید." [11] در پژوهشی در باب همین موضوع در مورد ارتش ایالات متحده به قلم رابرت فارمر[12] آمده است: ارتش ایالات متحده در حال حاضر متشکل از 4 نسل است: نسل بومر[13] (1946-64)، نسل X [14] (1965-80)، نسل Y [15] (1981-2000)، و نسل Z [16] (کسانی که از سال 2001 به بعد متولد شده اند)[17]. هر یک از این گروه ها دارای ارزش های منحصر به فردی ست که بر نحوه درک آنان نسبت به مسائل، استفاده، و واگرایی نسبت به ارزش های ارتش تاثیر می گذارد. به طور قابل ملاحظه ای، ارزش های هر نسل می تواند جهت پیشبینی پاسخ های هریک از گروه های نسلی بکار رود، لذا واکنش های آنها قابل پیشبینی و یا قابل تخفیف یا شدت بخشی برای رسیدن به انسجام بیشتر در واحد رزمی، افزایش درک فردی و گروهی، و کمتر دامن زدن به نزاع های فردی ست. به طور ویژه این پژوهش می پرسد، "چگونه رهبران نظامی می توانند روابط منفی میان ارزش های نسلی هر یک از نسل ها و ارزش های نظامی را کاهش دهند در عین اینکه بتوانند از تراز مثبت این ارزش ها برای افزایش قابلیت ها و توان اعمال قدرت نظامی در افق 2050 بهره برند؟"[18] ارزش های نسلی ارزش های مقامات اجرایی کشوری و رهبران قوه مقننه معمولا به اهداف استراتژیک ملی گره خورده اند. بر اساس اسناد بالادستی کشورها که بر قوانین جزئی بر اساس آن بنیان نهاده شده ; رهبران در تلاش هستند آن انگاره ای را بتراشند که تصویر مجسم آمال ملی و عقیدتی باشد. اهداف استراتژیک , وضعیت نهایی حرکتی هستند که رویکرد عملیاتی از آن مشتق می شود، و بر روی شکاف میان وضعیت فعلی و وضعیت مورد نظر پلی ایجاد می کنند[19]. ارزش ها در طی زمان تغییر می کنند و منابع زیادی روی آنها تاثیر می گذراند. از این روی تصمیم سازان بینشی می سازند تا همزمان که فرمان حرکت کشور را به سمت آن هدف در دست دارند، وضعیت پایانی را همواره در افق آن نگاه دارند. آنچنان که تصمیم سازی تحت تاثیر فرهنگ تصمیم سازان قرار دارد، فرهنگ ارتش و نیروهای مسلح نیز بر فرهنگ تصمیم سازان تاثیر می گذراد. اگر ارزش های نیروی مسلح با کسانی که توسط آن تصمیمات یا فرمان ها تاثیر می پذیرند مشترک نباشد، آن تصمیمات یا فرمان ها امکان معنی و مفهوم یافتن را پیدا نمی کنند. اگر زیردستان تصمیم یا فرمان را درک نکنند، چندان محتمل نیست که نسبت به آن تعهدی پیدا کنند و تنها با آن انطباق پیدا می کنند. محیط عملیاتی امروز بر پیچیدگی و کنترل غیر متمرکز تحت مفهوم فرماندهی ماموریت، ارزش می نهد، که نیازمند تعهد سربازان به جای تطبیق و پذیرش زیردستانه آنان است[20]. بنابراین پل زنی میان شکاف های نسلی به منظور ایجاد درک مشترک از ارزش های ارتش به منظور بر قراری نظم مناسب و دیسیپلین لازم در نیروی مسلح امروزی لازم و حیاتی ست. ارزش های نسل ها قابل تعریف است و تصویری واضح از اینکه چگونه –به عنوان یک گروه- افراد رفتار خواهند کرد، پرورش خواهند یافت، و انتظار پاداش خواهند داشت، به دست می دهد. پژوهش در رفتار نسل ها تمایزات بارزی را در بین نسل های مختلف نشان می دهد. [21] در یکی دیگر از پژوهش های صورت گرفته چالش های مساله شکاف نسلی این چنین بر شمرده شده است: یک مشکل در مورد نصیحت هایی که در باب به خدمت گیری و رهبری نسل جوان در گفته می شود، وجود دارد: نسل هزاره دیگر نسلی نیست که ارتش نیاز داشته باشد در مورد آنها تمرکز کند. هزاره ی جدیدی ها –کسانی که ما بین 1980 تا 1996 متولد شده اند- در حال پیوستن به ارتش نیستند؛ آنها خود ارتش هستند! تا سال 2015 حدود 72 درصد از پرسنل فعال ارتش را نسل هزاره تشکیل می دادند. در واقع حتی در سال گذشته تعداد زیادی از این نسل هزاره ای ها می توانستند با 20 سال سابقه خدمت بازنشسته شوند. کسانی که به تازگی برای ورود به خدمت ثبت نام کرده اند در حال گذراندن دوره های آموزشی ای هستند که ارزش زمانی که صرف آنها می کنند را ندارد و متناسب نسل جدید نیستند. این ها آموزش های نسل جدید نیستند: نسل شبکه نسل شبکه که اعضای آن به عنوان NetGens نیز شناخته می شوند، شامل افرادی می شود که در و پس از 1997 متولد شده اند. در کشور های اروپایی , ژاپن و آمریکا تا سال 2015 این نسل جمعیتی بالغ بر 70 میلیون نفر را تشکیل می دادند. در این سال مسن ترین افراد این نسل 21 ساله می شدند. در حال حاضر نسل شبکه ای ها بخش قابل توجهی از جمعیت استخدامی ارتش را تشکیل می دهند که شامل 15 درصد از نیروی وظیفه نام نویسی کرده در سپاه تفنگداران دریایی[22] می باشد. این نسل جدید از نظر فکری بیشتر برای خطر ها و عدم قطعیت ها آمادگی دارد، و سرشار از اراده و اعتماد به نفس می باشد، اما در عین حال به طرز منحصر به فردی شکننده می باشد. نیروهای مسلح نیازمند سر سختی ذهنی بیشتری فراتر از آنچه نسل شبکه در زمان ورود به ارتش در اختیار دارند، می باشد. نسل شبکه اطلاعات را به روش متفاوتی دریافت می کنند، خود را در درجه اول به عنوان اشخاص منحصر به فرد و نه جزئی از اجتماع می بینند، و ارزش کمتری برای رویه های سنتی قائل هستند. این نیرو های تازه استخدام شده در حال دگرگونی چالش های نیروی انسانی هستند که ارتش با آنها مواجه است. امروزه بخش عمده ای از ارتشی های نسل هزاره ای مجبورند روش های ارتباطی و آموزشی خود در برابر افراد نسل شبکه را تغییر دهند، تا بتوانند از آنها جنگجو یانی بسازند که بتوانند بر فشار های شدید مناقشات مسلحانه چیره شوند. [23] نسل های متفاوت با مدل ارزشی نیروهای مسلح به نحو متفاوتی تعامل می کنند. محققین، اندیشگران امور نظامی، و فرماندهان تیپ دیدگاه های متفاوتی در این باب دارند که چه چیز مهم است و چرا. علاوه بر این، انسان ها بر اساس نظرات و عقایدشان، جهان بینی و شغل شان، به مفاهیم اهمیت و ارزش می دهند. برای مثال اندیشگران ممکن است به تمامیت و یکپارچگی بیشترین اهمیت را بدهند، حال آنکه فرماندهان تیپ بالاترین ارزش را ازان وظیفه بدانند. زمانی که در مورد تئوری نسل ها و اهمیت آن مطالعه می کنیم، هدف درجه اول انطباق تمامی اعضای قوای مسلح اعم از سپاه، ارتش، وزارت دفاع، و نیروی انتظامی با مدل ارزشی انقلاب اسلامی، تبدیل به برترین امور می شود. از آنجایی که همه پرسنلی که وارد نیروهای مسلح شده اند قوانین، ارزش ها و اصول مشخصی را که در برابر آنان قرار گرفته را درک می کنند، عملکرد قوای مسلح در کلیت آن، فردیت افراد را کم ارزش نمی کند یا تجانس گروهی را از بین نمی برد. با تغییر کردن افرادی که تصمیمات را اتخاذ می کنند، به همین ترتیب تعابیر و تفاسیر از اطلاعات و استاندارد های پیاده سازی نیز دچار تغییر می شود. در ساختار ارتش های جهان معمولا نسل جوان جایگاه های سطوح پایینی، نسل میان سال در سطوح میانی، و نسل مسن تر در سنین 50 و بالاتر سطوح عالی فرماندهی را عهده دار هستند. در قوای مسلح ایران اما پس از انقلاب اسلامی ساختار فرماندهی ارتش در سطوح عالی و میانی به کلی دچار تغییرات اساسی شد، سپاه نیز نیرویی بود که اساسا به تازگی تاسیس شده بود و آنچنان که پیشتر ذکر شد عموم فرماندهان رده بالای آن جوانانی کم سن و سال بودند. در اینجا مدل سنتی ساختار سنی نیروهای مسلح دستخوش تغییر شد که این تغییرات و اخلاص و جسارت این فرماندهان البته برکات فراوانی به همراه داشت. با گذشت ایام و گذشت بیش از 30 سال از پایان جنگ اما ما شاهد یک رکود نسلی بوده ایم، رکود نسلی که نسل جوان و میان سالی که در صف ارتقای جایگاه بوده اند را نیز در هرم فرماندهی رسوب داده و بعضا حتی به سن بازنشستگی رسانده. این مساله به نوبه خود مستعد آن است که این نسل را نیز تحت محافظه کاری شدیدی که خود دست به گریبان آن بوده، به بازتولید بحران رکود نسلی سوق دهد. واژه "بحران" تعمدا و آگاهانه از آن روی بکار رفته است که به معنای واقعی کلمه این مساله مستعد آن است که منجر به ایجاد ناکارآمدی های عمده و تهدیدات در سطح امنیت ملی شود. به خواست خدا ادامه دارد . [1] Seemiller & Grace, 2017 [2] Patel, 2017 [3] Green 2019 [4] Heitzman, 2018 [5] Mercurio, 2017 [6] Rampton, 2017 [7] Department of the Army, 2012 [8] Seemiller & Grace, 2017 [9] Bridges, 2015 [10] Weise, 2019 [11] Patel, 2016, para. 16 [12] Robert M. Farmer [13] Boomer [14] baby buster, slacker, or Gen X [15] echo boomer, Generation Y, or generation next [16] در برخی طبقه بندی ها شامل نسل هزاره سوم و نسل شبکه [17] Cameron B. Caine, Generational Differences in Workplace Ethics: A Supplemental Report of the 2011 [18] Col John P. McDonnell, “National Strategic Planning: Linking DIMEFIL/PMESII to a Theory of Victory” [19] Department of Defense. ADP 3-0, 1. [20] Scott Borerud. “An Overview of Ethical Philosophy” [21] How Can the United States Army Leverage the Strengths of Three Disparate Generations to Fight and Win the Nation’s Wars? [22] Marine Corps [23]https://warontherocks.com/2018/03/how-the-network-generation-is-changing-the-millennial-military/
-
2 پسندیده شدهخبرهایی حول محور ورود ارتش آذربایجان به شهر جبرئیل و بازپسگیری این شهر توسط ارتش ارمنستان به گوش میرسه. به نظر میرسه ارتش آذربایجان رودست بدی خورده و تلفاتی (احتملا زیاد) رو هم متحمل شده. از اون سمت روسیه اعلام کرده که اگر آذربایجان به خاک ارمنستان حمله کنه، دولت روسیه با توجه به معاهدات دفاعی فیمابین ناچار به مداخله خواهد شد؛ با این پشتوانه ارتش ارمنستان به شهرهای آذربایجان حمله میکنه و خیالش از بابت امنیت شهرهای خودش راحته! ویدئوهای خبری: حمله به دو سوله بزرگ محل دپوی موقت سوخت و ملزومات ارتش آذربایجان توسط توپخانه ارتش ارمنستان https://aparat.com/v/mbsWT وزارت دفاع ارمنستان تصاویری از لحظه ساقط شدن یک فروند هواپیمای احتمالا بی سرنشین آذربایجان را منتشر نمود. https://aparat.com/v/RMS1l حمله پهپادی ارتش آذربایجان با استفاده از پهپادهای انتحاری به ادوات ارتش ارمنستان https://aparat.com/v/1hJQi ستون کامیونهای آذربایجانی در راه منطقه جرئیل هدف کمین نیروهای ارمنستانی قرار گرفته است. https://aparat.com/v/WY67p فیلمی از حمله راکتی ارمنیها به شهر گنجه آذربایجان https://aparat.com/v/HTlbi حملات توپخانهای ارتش ارمنستان به مواضع ارتش آذربایجان و انهدام یک عراده توپ D20 این کشور https://aparat.com/v/9rsGI خودروهای به جامانده از ارتش ارمنستان حین عقب نشنی از شهر جبرئیل که به دست نیروهای آذربایجانی غنیمت گرفته شده https://aparat.com/v/h2I0O تصاویر: برای تصاویر عنوان و توضیحات قرار دادم، امیدوارم که کار کنه! پنج تصویر اول مربوط به کمین هست. این دو تصویر هم مربوط به عکس یادگاری نیروهای حمله کننده به جبرئیل بعد از ورود به شهر هست که متنی رو مرتبط با این تصاویر از یک کانال تلگرامی قرار میدم: منبع متن فوق: https://t.me/syriankhabar/18401 تصاویر و فیلمهای برگرفته از کانال تلگرامی زیر میباشند. https://t.me/Partisan2015
-
1 پسندیده شدهنزدیک به شش سال حضور مستمر و ارسال پنجهزار پست در میلیتاری که در واقع نزدیک به 88 درصد آن را پستهای برگردان شده به پارسی / تالیفی و تحلیلی را تشکیل میدهد ، بلحاظ زمانی ، بسیارسریع سپری شد . بطور قطع ، این دوره زمانی با فرازو فرودهای بسیاری همراه بود که در جای خود می بایست مورد نقد و بررسی قرار گیرد . با این وصف ، به همین بهانه و براساس بررسی های انجام گرفته در آرشیو میلیتاری ، مطلبی که می تواند در آینده با استفاده از منابع افزون تر ، گسترش نیز پیدا کند ، در دست تهیه قرار گرفت که به شکل غافلگیر کننده ای با حملات شبه نظامیان حوثی به تاسیسات نفتی عربستان سعودی مصادف شد . گر چه ادعایی در کامل بودن آن وجود ندارد ولی قابلیت مناسبی برای تبدیل شدن به بستری آکادمیک به منظور بررسی دقیق تر شبکه دفاع هوایی ارتش سلطنتی عربستان سعودی در اختیار دارد . مقدمه : ارتش ایالات متحده ، در جریان طراحی نقشه بمباران استراتژیک ژاپن در سالهای پایانی جنگ دوم جهانی پس از بررسی های طولانی شیوه های رزم میان دو طرف درگیر ، به این نتیجه رسیده بود که اولین هدف تمامی فرماندهان حاضر در صحنه نبرد ( چه فرماندهان ژاپنی و چه فرماندهان متفقین ) ، حصول اطمینان از کنترل آسمان به نفع نیروی خودی است . نزدیک به چهل و پنج سال بعد ، در آستانه جنگ دوم خلیچ پارس ، ژنرال مالیکوف ، فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش شوروی نیز براین اعتقاد قرار داشت که این جنگ مفهوم برتری هوایی را چه برای ارتشی که این برتری را بدست آورد و چه ارتشی که این برتری را از دست داد ، به گونه ای متفاوت تعریف نمود . کلیات : از یک نظر ، هدف از اجرای عملیات ضد هوایی پدافندی ( defensive counter air/DCA ) حفاظت از نیروهای خودی و موقعیت های استراتژیک در برابر حملات هوایی و موشکی دشمن خواهد بود که در اصطلاح با واژه پدافند هوایی ( counter-air defence ) نیز مورد شناسایی قرار می گیرد ، در ادبیات نظامی به دو گونه کاملا متفاوت دفاع عامل و غیر عامل قابل تقسیم بندی است . با این وصف ، تمامی تاکتیکهای مربوط به عملیات ضد هوایی پدافندی ، 2 هدف اصلی را دنبال می کند : 1-از میان بردن و خنثی سازی تمامی تهدیدات / حملات هوایی و موشکی دشمن 2-کاهش تاثیر مخرب روانی و فیزیکی این گونه حملات بر واحدهای خودی معماری سلسله مراتبی شبکه دفاع هوایی با توجه به این دو هدف ، اصول و پایه اصلی عملیات ضد هوایی پدافندی ، شامل مفاهیمی نظیر تشخیص ، شناسایی ، رهگیری و نابودی تهدیدات هوایی – موشکی دشمن است . طبیعتا" عملیات ضد هوایی پدافندی را می توان در قالبی استاندارد ، بصورت نمایش واکنش مناسب با هدف گرفتن ابتکار عمل از دشمن بواسطه اجرای تاکتیکهای کنترل آتش و تقسیم فضای دفاعی به مناطق هوایی مشخص ( AADC/Area AirDefence Command) مورد تعریف قرار داد . به شکل خلاصه ، مجموعه عملیات ضد هوایی پدافندی نیازمند وجود یا دسترسی به اطلاعات رزمی منسجم بر پایه توانمندی های دفاعی / هجومی و همچنین برآوردهای مستدل در خصوص روشها ، تاکتیکها و داده های مربوط به سامانه های تسلیحاتی خودی و دشمن است که آن را می توان در چهارچوب مفهومی آماده سازی اطلاعاتی میدان نبرد ( IPB/ Intelligence Preparation Of The Battle space) مورد بازشناسی قرار داد . با توجه به موارد پیش گفته ، مهم ترین بخش در ساختار یک شبکه دفاع هوایی را می توان "مرکز عملیات هوایی" (AOC/Air Operation Center) دانست که در آن ، هواگردهای نظامی ، سامانه های پیش اخطار پایش ، هدایت و عملیاتی می شوند . این مرکز ، عنصر اصلی سامانه کنترل هوایی و نماینده اصلی مرکز هماهنگی منطقه ای بوده و بواسطه آن می توان عملیات هوایی ، زیرسیستم های پدافند زمین پایه در بردهای مختلف را تحت یک فرمان قرار داد . این مرکز بدلیل برخورداری از تجهیزات و پرسنل مرتبط ، می تواند طراحی ، هدایت و انجام عملیات پدافندی را در منطقه نبرد بر عهده گرفته و با استفاده از داده های بدست آمده از منابع مختلف می تواند حریم هوایی خودی را کنترل نماید . سپر صحرا : بررسی شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی پادشاهی عربستان سعودی (المملکة العربیة السعودیة) با مساحتی در حدود 2149690 کیلومتر مربع ، با قرار گرفتن در رده سیزدهم وسیع ترین کشورها ، بزرگترین واحد سیاسی در غرب آسیا بشمار می رود که بخش عمده شبه جزیره عربستان را دربر گرفتهاست و از شمال با عراق ، اردن و کویت ، از سوی شرق با امارات متحده عربی ، قطر و خلیج فارس و از جنوب شرقی با عمان ، از جنوب با یمن و از سوی غرب با ساحل دریای سرخ هممرز است. با این وصف ، حملات شبه نظامیان حوثی به زیرساختهای نفتی این کشور در سپتامبر 2019 موجب شد تا ساختار و شبکه دفاع هوایی این کشور زیر ذره بین رفته و بررسی آن در کانون توجهات قرار گیرد. تغییر پارادایمیک برای سپر صحرا: ایده اولیه ایجاد شبکه دفاع هوایی مستقل از نیروی هوایی در سازمان رزم ارتش پادشاهی عربستان سعودی به سال 1966 ( یکسال قبل از دومین جنگ اعراب و اسراییل در سال 1967 ) با ورود سپهبد خالد بن سلطان (ستوان وقت ) باز می گردد . با سازماندهی این فرماندهی ( نیروی پدافند هوایی سلطنتی سعودی / RSADF) بعنوان یک نیروی مستقل که معادل نیروهای هوایی، زمینی ، دریایی بود ، یک تغییر ساختاری عمیق در ارتش این کشور پدید آمد ، بدین معنی که شبکه دفاع هوایی این کشور دیگر بعنوان زیر مجموعه نیروی زمینی ارتش سلطنتی (RSLF) محسوب نمی شد . به اعتقاد مورخان نظامی ، انگیزه ایجاد این تغییر را می توان در سیالیت تهدیدات موجود بر علیه این کشور تحلیل نمود . نگرانی سطح ارشد تصمیم گیر در ارتش عربستان از گسترش تسلیحات کشتار جمعی و حامل های این نوع جنگ افزارها ( موشکهای بالستیک ، هواپیما و... ) منجر به تغییرات گسترده در افق دید فرماندهان ارتش شده و بالتبع راه کارهای خنثی شدن این تهدیدات مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت که در نهایت به تولد پدافند هوایی ارتش سلطنتی منجر گردید . خالدبن سلطان سپهبد خالد بن سلطان در کتاب خود با عنوان A WARRIOR OF DESERT در خصوص چرایی تشکیل نیروی چهارم می نویسد : " مساحت کشور سعودی بیشتر از2 میلیون کیلومتر مربع بود و اتکاء صرف بر نیروی زمینی برای دفاع از آن ، به هیچ عنوان عاقلانه به نظر نمی رسید ، به همین دلیل درسال 1974 طرحی رابه منظور جدایی نیروی دفاع هوایی از نیروی زمینی ارائه ودر آن خواستارشدم تا شبکه دفاع هوایی عربستان می بایست مستقل از سه نیروی دیگر وارد عمل شود و این یک مسالع ضروری و پر اهمیت است . تلاش ها برای ایجاد این استقلال نیرویی نهایتا" در سال 1983 به ثمر نشست " علیرغم وجود تهدیدات پیش گفته ، تفکیک یگان های پدافند هوایی از نیروی زمینی و تبدیل شدن آنها به یک نیروی مستقل نزدیک به 20 سال ( اواسط دهه هشتاد میلادی ) بطول انجامید تا شاخه چهارم از ارتش عربستان ، ماموریت و مسئولیت حفاظت از فضای هوایی این کشور را با استفاده از سامانه های زمین پایه بر عهده گیرد. فرماندهی این نیرو در ابتدای امر به امیر خالد بن سلطان آل سعود ، فرزند وزیر وقت دفاع و نیروی هوایی سپرده شد و پس از 4 سال بررسی های اولیه ، نیروی تازه متولد شده به 5 زیرشاخه G1، G2،G3،G4و G5 تقسیم گردید و ستاد مرکزی آن برای ایجاد هماهنگی میان بخش های عملیاتی ، لجستیکی به ریاض ( پایتخت عربستان ) منتقل شد . علاوه براین ، بدلیل تغییر تهدیدات ، بخصوص برای حفاظت از این ستاد در برابر حملات موشکی ، یک مجموعه پیشرفته در سال 2004 تاسیس و همه پرسنل و تجهیزات کنترل و فرماندهی در آن استقرار یافت . این نیرو تا ابتدای دهه نود میلادی با در اختیار داشتن 4000 پرسنل ، 33 آتشبار دفاع هوایی موشکی را در سازمان رزم خود می دید که از این تعداد 16 آتشبار با مسلح شدن به 128 سامانه MIM-23 I-HAWK با برد 40 کیلومتر ، حفاظت از ریاض ، راس التنوره ، ظهران ، جده و همچنین پایگاه های هوایی این کشور شامل خمیس موشیت (Khamis Mushayt) ، حفر الباطن ( Hafar al Batin) و تبوک ( Taube) و همچنین تاسیسات استراتژیک نفتی در استان های شرقی این کشور را بر عهده داشت . هفده آتشبار باقی مانده که خط دوم پدافندی عربستان سعودی را تشکیل میداد ، 68 سامانه متحرک شاهین (Shahine) بابرد 16 کیلومتر را در برمی گرفت . این سامانه که در واقع نوع بهبود یافته و متحرک سازی شده سیستم فرانسوی کروتال (Crotale) نصب شده برروی شاسی AMX-30SA بشمارمی رفت ، ماموریت داشت تا از میادین نفتی و سایر تاسیسات حیاتی ، بسته به موقعیت و شرایط زمانی دفاع کند ، در حالی 73 سامانه شاهین دیگر ، بعنوان سیستم های دفاع هوایی ثابت ، مورد استفاده قرار می گرفتند . با توجه به گستره و موقعیت سرزمینی عربستان ، تمامی آتشبارهای موجود شامل سامانه های I-HAWK و شاهین با متصل شدن به سامانه کنترل و هشدار زودهنگام هوابرد ( AWACS) ، سامانه فرماندهی و کنترل سپر صلح ( Peace Shield command and control system) را پدید آوردند . ضمن اینکه شبکه دفاع هوایی عربستان برای اجرای ماموریتهای دفاع هوایی نزدیک به سامانه های توپخانه ای خودکششی 20 م.م و 30م.م ولکان (Vulcan ) که بر روی شاسی فرانسوی AMX-30SA قرار گرفته بود ، نیز مسلح گردید . اگر چه شبکه دفاع هوایی این کشور با در اختیار داشتن سامانه های موشکی برد بلند و توپخانه ای کوتاه برد ، قابلیت دفاع از حوزه سرزمینی خود را داشت ، اما برای افزایش قابلیتها و ارتقاء ضریب حفاظت ، بکارگیری سیستم های دفاع هوایی موشکی کوتاهبرد ( SHORAD) و همچنین میانبرد ( HIMAD) را نیز در دستور کار خود قرار داد . ورود این سیستم های جدید ، موجبات تغییرات افزون تر در حوزه های پشتیبانی و آموزش شده تا شبکه دفاع هوایی این کشور بتواند با تهدیدات موجود و خطراتی که در دهه های آینده ممکن است پدید آید ، مقابله نماید . در حوزه لجستیک ، دفاع هوایی ارتش سلطنتی زیرساختهای مطلوبی را برای آموزش و تربیت پرسنل وظیفه و افسران در سطوح مختلف فراهم نموده است . ستاد این نیرو که در ریاض قرار دارد ، مسئولیت اصلی طرح ریزی و عملیاتی نمودن برنامه های تصویب شده برای شش زیرشاخه ( فرماندهی دفاع هوایی ) پادشاهی سعودی را بر عهده دارد . از سویی دیگر ، جده (Jeddah) خانه اصلی دانشکده دفاع هوایی (Air Defense Forces Institute /(ADFI ، زیرساختهای تعمیر و نگهداری ، پشتیبانی فنی ، تاسیسات آموزشی پرسنل جدید الورود پدافند و در نهایت بستر اصلی آموزشی سامانه های تسلیحاتی محسوب می گردد . در دانشکده دفاع هوایی عربستان ، دروس پایه برای آموزش افسران و درجه داران پدافند در دو سطح مقدماتی و پیشرفته ارائه شده است . این دانشکده که مطابق با الگوی آکادمی های معتبر نظامی در ایالات متحده ایجاد شده ، برای افسران دفاع هوایی ، یک دوره 3 ساله را در نظر گرفته که به فارغ التحصیلان ، مدرک معادل لیسانس در حوزه مطالعات نظامی اعطاء می نماید . به اعتقاد کارشناسان نظامی ، مرکز پشتیبانی و تعمیر و نگهداری مستقر در جده ، یکی از تاسیسات پیشرفته این نیرو بشمارمی آید که تمامی امور مربوط به به روز نگاه داشتن شبکه دفاع هوایی عربستان را برعهده دارد . این مرکز به سه بخش تاسیسات (آمادگاه ) سامانه های موشکی ، آمادگاه یکپارچه سازی و در نهایت آمادگاه پشتیبانی فنی تقسیم می گردد. در این میان ، آمادگاه پشتیبانی فنی این نیرو ، مجموعه ای از تاسیسات چند میلیون دلاری است که ماموریت و وظیفه نگهداری از ذخیره موشکهای دفاع هوایی را بر عهده داشته ، بدون آنکه نیازبه ارسال آنها به کشور سازنده ( ایالات متحده ) باشد ، که این خود صرفه جویی قابل توجهی را فراهم مینماید . دومین مجموعه (تاسیسات-آمادگاه سامانه های موشکی /TRMF/ Theater Readiness Missile Facility ) نیز ترکیبی از زاغه های ذخیره سازی مهمات موشکی و طیف متنوعی از مهمات استاندارد مورد استفاده پدافند هوایی بشمارمی رود که در نقاط مختلف این کشور برای کاربردهای مشخص ، ایجاد گردیده است ، در حالی که آمادگاه یکپارچه سازی نیز بطور همزمان مسئولیت بررسی نهایی آمادگی سامانه های تسلیحاتی ، یکپارچه سازی و درنهایت ارتقاء گردان های دفاع هوایی ، قبل از استقرار در محل تعیین شده را بر عهده دارد . تمامی این مجموعه ها نیز توسط مرکز پشتیبانی فنی پدافند هوایی که به شکل مستقیم با شبکه فرماندهی و کنترل این نیرو مرتبط است ، حمایت می گردد . به گفته تحلیلگران نظامی ، هدف اصلی از ایجاد چنین ساختاری ، ادغام کلیه سامانه های در دسترسی در یک مرکز فرماندهی و اطلاعات ( CIC / command and information center ) است . با این وصف ، چندگانگی فرهنگی میان پرسنل بومی و مشاوران نظامی خارجی در نیروی پدافند هوایی سعودی ، موجبات پدید آمدن شکافهایی شد که این امر با اعزام اولین دسته از پرسنل ارتش این کشور به دانشکده دفاع هوایی توپخانه ای سنت بار بارا(air defense and artillery fraternal organization ) به منظور بهبود درک شیوه های خدمات- محور به تقریب برطرف گردید . با توجه به این امر ، نقش مشاوران دفاع هوایی در اجرای صحیح ماموریتهای محوله به این نیرو از اهمیت بسیارزیادی برخوردار می بود . نمونه بارز این تلاش مشترک میان شبکه دفاع هوایی عربستان سعودی و ناظران نظامی خارجی را می توان در برنامه ریزی ، هماهنگی و تکمیل پروژه فروش سیستم دفاع هوایی FIM-92 STINGER مشاهده نمود ، چرا که برای خرید این سامانه تسلیحاتی ، می بایست یک فرهنگ پشتیبانی مشترک میان نیروی دریایی سلطنتی ،ستاد فرماندهی شبکه دفاع هوایی سلطنتی ، وزارت دفاع و نیروی هوایی ایجاد می گردید . اهمیت این تلاش پس از واقعه 11 سپتامبر 2001 مشخص شد ، چرا که این اطمینان بوجود آمد که هیچکدام از موشکهای استینگر فروخته شده در اختیار شبه نظامیان مسلح قرار نگرفته است . از سویی دیگر ، اجرای برنامه های آموزشی ضمن خدمت از سوی ستاد پدافند هوایی برای افسران این نیرو از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است . بخش عمده ای از افسران پدافند هوایی سعودی به چند زبان مسلط بوده ، چرا که بخش عمده ای ازآنها در دانشکده های نظامی ایالات متحده آموزش دیده بودند ، هر چند پس از 11 سپتامبر 2001 ، روند اعزام دانشجو با افت بسیار زیادی مواجه شد . پی نوشت : 1- ادامه دارد ........... 2-منابع در انتهای مقاله درج خواهد شد . 3- تشکر فراوان از سه دوست عزیز جناب @bds110@ ، mehran55@ ، warrior بابت راهنمایی های گسترده 4- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهدر حال حاضر بهترین شرایط برای آدربایجان فراهم بود، ارمنستانو خوب غافلگیر کردن، برتری تجهیزاتی داشتن، پهپادای ترکیه و اسراییلی خون نیروهای ارمنی رو توی شیشه کرده بود، عملکرد روسیه و ایران هم که به نفع آدربایجان بود، ترکیه هم که تمام قد حمایت میکنه و نیروهای زبده ای هم به جبهات به نفع آدربایجان تزریق شده بود و ارمنستانم که درگیر مشکلات داخلی و اقتصادی بود! اگه با این شرایط نتونه قره باغ رو پس بگیره پس میخواد چجوری پس بگیره؟؟؟
-
1 پسندیده شدهبعد از شوخی و خنده به قول دوستان برگردیم سر بحث.... این مستند بی بی سی رو گفتم که دوست داشتم توی تاپیک جداگانه ای بررسی کنیم ولی مدیران سایت تصمیم دارن که اینجا ادامه بدیم پس بد نیست که برگردیم بهش... این مستند اصلا یکی از عیب و ایرادای اساسی عنوان ش هست که اصلا مشکوکه : کودتای خزنده... کودتا به وضعیتی میگن که یه سیستمی داره به صورت مشروع و قانونی کار خودش رو انجام می ده... بعد یه آدم یا یه سری آدمی میان و به صورت غیر قانونی و به زور اون سیستم رو برمی دارن و سیستم خودشون رو میارن سر کار(تعریف لغت نامه ای نبود)... حالا وقتی که بی بی سی از لفظ کودتا در عنوان مستندش استفاده می کنه یعنی از قبل داره ذهن بیننده رو بایاس می کنه به این صورت که یه سازمانی بوده به اسم سپاه. بعد این سازمان رو یک سری ادم اومدن و یواش یواش مهره های خودشون رو توش چیده ن بعد در یک حرکت تدریجی به صورت غیرقانونی کنترل سپاه رو از دست کسانی که به صورت مشروع مسئول و فرمانده بودن درآوردن.... خوب این تحلیل با واقعیتهای تاریخی اصلا جور نیست.... من می دونم که توی ایران هر کسی که مسئول میشه خوب دوست و رفیقهاش رو با خودش میاره... در تمام ادوار تاریخی این مسئله استاندارد مدیریتی تاریخ بوده که بررسی علت ش رو می ذاریم یه فرصت بهتر... اما اینکه به بیننده القا کنیم که محسن رضایی کسانی مثل ذوالقدر و رحیم صفوی و شمخانی رو به صورت غیر قانونی و یواشکی اورده تا به تدریج کنترل اهرمهای قدرت رو در دست بگیره خیلی با اسناد و شواهد جور نیست... ما میدونیم که آقای رضایی با حکم رسمی و مستقیم امام خمینی (ره) فرمانده ی سپاه شد. یعنی این حرکت خزنده و فلان و بهمان نبود. زیر زیرکی نبود... بعدش هم با اختیاراتی که داشته برداشته آشناهاش رو در پست های مختلف سپاه گذاشته.... ولی بی بی سی داره میگه که تمام این حرکتها یه حرکت حساب شده بوده که محسن رضایی و باندش بخوان آقای منتظری رو سرنگون کنند در حالیکه در اون زمان که این نوار ضبط شده آقای منتظری هنوز جانشین رهبری نشده بود. آقای منتظری تازه در سال 64 بود که جانشین آقای خمینی شد. حالا این چه جور کودتایی هست که نه تنها به نتیجه نرسید بلکه نتیجه ی برعکس داد رو من دیگه سردرنمیارم.... یعنی اگر هدف باند محسن رضایی دورنگه داشتن آقای منتظری از حکومت بوده که نه تنها موفق نشدند بلکه برعکس ایشان به بالاترین مقام (بعد از رهبری) هم رسیدند.... اگر هم هدف بی بی سی این بود که القا کنه که باند محسن رضایی قصد داشته بقیه ی سران سپاه رو حذف کنه بازهم به این عمل کودتا نمیگن چه خزنده و چه پرنده و چه جهنده... محسن رضایی با اختیارات فرماندهی که داشته می تونسته هر تغییراتی رو در سازمان زیر دستش اعمال بکنه و کرده... حالا اگر یک سری رو کنار گذاشته و یا به حاشیه رونده شاید از بی مدیریتی یا بی سلیقگی بوده ولی قطعا اسمش کودتا نیست... بازهم مسائلی هست که اگر به ذهنم برسه میام همین جا مینویسم.... منتظر نظر دوستان هستم
-
1 پسندیده شدهآقا گمنام شصت و یکی داری؟ ۱۸ ساله، سومار... فیلم: https://aparat.com/v/8Qfoi تصویر شهید بهروز صبوری اطلاعات بیشتر: https://b2n.ir/302757
-
1 پسندیده شدهبسم ا... """" با احترام به همه کاربران ، تمامی پستهای غیر مرتبط با تاپیک به بایگانی منتقل شدند ، بدون هیچ تعارفی ، هر کدام از دو طرف ماجرا ، شروع کننده مجدد بحثهای غیر مرتبط با محوریت بررسی نظامی جنگ جدید در قره باغ باشند ، با جریمه های مشخص شده روبرو میشوند """"" وضعیت جغرافیای نبرد در قفقاز جنوبی -هفتم اکتبر 2020 (ادامه پست قبل) در ادامه وقایع نبرد میان یگانهای آذری- ارمنی به تاریخ هفتم اکتبر 2020 ، عناصر رزمی دوطرف ،تبادل آتش سنگین توپخانه ای را در دستور کار خود قرار دادند . از یک طرف وزارت دفاع آذربایجان مدعی است که واحدهای ارمنی ، شهرهای تارتار ، بردا ، اقدم ، آژی آباد ، فیزولی و جبرائیل را زیر آتش خود دارد ولی تا کنون تلفاتی از این بمباران ها اعلام نشده ، که این امر بدلیل قرار گیری این شهرها در خط مقدم درگیری و تخلیه ساکنان ان به محض شروع درگیری هاست . با این وصف ، برخی منابع آذری مدعی اند که این گلوله باران تا کنون جان 27 غیر نظامی را گرفته و موجبات زخمی شدن 141 نفر را فراهم نموده و تاکنون 376 باب خانه و 63 زیرساخت شهری ازمیان رفته اند . علیرغم اتهامات وارده از سوی آذربایجان مبنی بر هدف قراردادن مناطق غیر نظامی ، یگانهای توپخانه ارتش های مشترک ترک ، اقدام به اجرای آتش شدید بر علیه شهر "شوشی" که هم اکنون در اختیار نیروهای ارمنی است نموده و براساس تصاویر منتشره از سوی منابع ارمنستانی ، شدت خسارات به بافت مسکونی و تاسیسات شهری بسیار قابل توجه به نظر می رسد . به گفته منابع ارمنی ، از زمان آغاز نبرد تا کنون حداقل 21 غیر نظامی ارمنی براثر اجرای آتشباری توپخانه کشته و بیشتر از 90 نفر دیگر نیز زخمی شده اند . براساس مشاهدات موجود بدلیل آماده نبودن دو طرف برای اجرای آتش بس ، این امکان وجود دارد که نبرد همچنان ادامه پیدا کند و جان غیر نظامیان بیشتری را بگیرد . از سویی دیگر ، آرایک هاروتییان ، رییس جمهوری خودخوانده آرتساخ مدعی است که یگانهای رزمی تحت فرمان وی یک ضد حمله سراسری را بر علیه یگانهای آذری در دست اقدام دارد و ویدیویی از عقب نشینی یگانهای آذربایجانی از مواضع دفاعی خود نیز منتشر نموده است . به ادعای وی ، واحدهای رزمی آرتساخ بخشی از مناطق اشغالی توسط واحدهای آذری را بازپس گرفته و بخصوص محاصره موقعیتی که دران 19 سرباز ارمنی گرفتار شده و تا کنون ان را حفظ کرده بودند نیز شکسته شده است . همزمان ، وزارت دفاع ارمنستان با انتشار ویدئویی ، مدعی است که در محور جبرائیل ، واحدهای ترک به عقب برانده شده اند و پاشینیان نیز در مصاحبه ای ادعای ایراد ضربه خرد کننده به نیروهای آذری را نموده است ، اما طرف اذری این مدعی را تکذیب نموده ولی ارتش ارمنستان ، بطور مسلسل وار مشغول انتشار ویدئوها و تصاویر کشته های ارتش های مشترک ترک است که به شکل خاص ، اجساد سربازان اذری در کنار یک دستگاه تانک رها شده که به گفته ارتش ارمنستان ، موضعی است که اخیرا بازپس گرفته شده به شکل عمومی به نمایش گذاشته شده است . نیروهای ارتش آذربایجان نیز براساس پیشرویهای روزهای گذشته مدعی اند که تلفات سنگینی را به یگانهای ارتش ارمنستان وارد نموده اند . نیروهای ارمنی نیز با وارد کردن صدها دواطلب جدید ، درصدد عقب راندن نیروهای ترک هستند که امری به نسبت بعید به نظر می رسد . با این حال ، بمب خبری روز هفتم جنگ ، از سوی روزنامه نیویورک تایمز با انتشار تصاویر ماهواره ای جدیدی منفجر شد . در این تصاویر ، حداقل یک فروند جنگنده اف-16 و یک فروند هواپیمای باری سی ان - 235 نیروی هوایی ترکیه به وضوح قابل مشاهده است که شایعه دخالت ترکیه را در این جنگ را که از روز سوم اکتبر منتشر شده بود را تقویت می کند وزارت دفاع ارمنستان در 27 سپتامبر 2020 ، ترکیه را متهم به دخالت در روند جنگ متهم نمود تا جایی که این مدعا با ساقط شدن یک فروند جنگنده سوخو-25 نیروی هوایی ارمنستان ( یا جمهوری ارتساخ ) به حقیقت پیوست . 5 روز بعد ، واحدهای موشکی ارمنی ، یک حمله شدید را به فرودگاه شهر گنجه ترتیب دادند که به گفته وزارت دفاع این کشور ، موقعیت استقرار تجهیزاتی نیروی هوایی ترکیه را هدف قرار داد . ترکیه ضمن پشتیبانی همه جانبه از ارتش آذربایجان ، صدها نیروی شورشی سوری را به قفقاز جنوبی منتقل نموده تا در جنگ علیه ارمنستان ، ارتش آذربایجان را همراهی نمایند . به نظر می رسد که نقش آنکارا در درگیریهای قفقاز جنوبی ، بیشتر از آن چیزی است که قبلا تصور می شد . ویدئوی روند آماری جنگ تا روز پنجم درگیری ها https://www.aparat.com/v/oP8mt پی نوشت : منابع : 1 2 3
-
1 پسندیده شدهبه نام خداوند بخشنده و مهربان تهاجم مارک آنتوان به ایران مقدمه: در این نوشته به صورت مختصر به شرح هجوم مارک آنتوان به خاک ایران پرداخته می شود. نبردی که باعث تثبیت و یکپارچگی دولت اشکانیان بعنوان یک حکومت ملی می گردد. نبرد مذکور همواره زیر سایه نبرد معروف حران به فرماندهی سردار سورنا قرار دارد و این در حالیست که این نبرد جز سرنوشت ساز ترین رخدادهای تاریخی این مرز بوم است. دنیا مات و مبهوت قدرتی تازه تاسیس به نام روم است. شمشیر رومی به دورترین سرزمین های اروپا و سواحل مدیترانه رسیده و هیچ کس یارای مقابله با آن را ندارد. ژولیوس سزار با تثبیت قدرت در پی تدارک انتقامی سخت از ایرانیان است. 16 سال قبل (53 پیش از میلاد) رومیان به فرماندهی کراسوس سردار نامی رومی در جنگ با سپاهیان اشکانی به فرماندهی سورنا شکست فاجعه باری را متحمل شده اند. حران(کاره) قتلگاه کراسوس و پسرش گردید. کراسوس با دست کم گرفتن مدافعین اشکانی، با قوایی متشکل 35 هزار لژیون و 4 هزار سواره نظام و 4 هزار سوار نظام سبک اسلحه راهی ایران شد. نیروهای دو سپاه در جنوب شرقی ترکیه یا همان حران به یکدیگر رسیدند. کراسوس در مقابل خود سدی سواره متشکل از 9هزار سوار کماندار و 1000 کاتافراکت می دید. این عدد فقط کمی از تعداد سواره نظام رومی بیشتر بود. سیاهی لشکر پارتی آنقدر کوچک بود که وسوسه را به دل هر سپاهی می توانست راه دهد. پارتیان در سوارکاری و تیراندازی زبان زد و در شرق رزم آورانی پر آوازه بودند. آنها دردوره ی مهرداد بزرگ بر پایه تاکتیک منحصر به فردشان توانستند بخش بزرگی از ایران شهر را از دست سلوکیان و کشور های نو ساخته شرقی چون باختر در بیاورند. جنگ های فرسایشی پارتیان برای بازیابی مرزها در دوران پسا اشغال به یک تلاقی تاریخی و سرنوشت ساز در مقابل قدرت اول غرب آن روزگار یعنی روم رسیده بود. با آغاز نبرد در حران سوار نظام ایرانی با زد و خوردهای سنگین و سبک خطوط دشمن را درگیر خود کردند. در نهایت در یکی از این زد و خوردها سپاهیان ایران به عقب نشینی وانمود کردند. کراسوس با مشاهده عقب نشینی سواران پارتی دستور حمله همه جانبه سواره نظام خود را داد تا نیروهای مقابلش را برای همیشه سرکوب کند. اما از بخت بد کراسوس، این تاکتیک خاص سپاهیان سورنا بود. نام این تاکتیک قیقاج است. قیقاج به این صورت است که سواران سبک اسلحه کماندار وانمود به فرار می کردند تا اینکه انبوهی از نیروهای دشمن بسویشان روانه شوند آنگاه بر روی اسب هایشان روی برگردانده و نیروهای دشمن را به تیر می دوختند. سواره نظام کراسوس که درتعقیب سوارن پارتی بودند از بارش تیرهای سواران کماندار مانند برگ پاییزی بر زمین می افتادند و طولی نکشید که بطور کامل نابود شدند. لژیون رومی که حال بی پناه شده بود مورد تاخت سوارم سپاهیان سورنا قرار گرفت. در پایان این جنگ سر و دست کراسوس و پسرش توسط سورنا به پادشاه اشکانی ارد دوم پیشکش می شود. این درحالی بود که 20 هزار سپاهی رومی کشته و 10 هزار نفر اسیر شده بودند. عقاب های معروف رومی بدست ایرانیان افتاد و این در حالیست که کشتگان ایرانی به زحمت به چند صد نفر می رسید. این گزارش بی سابقه ترین شکست رومی ها تا آن روزگارست! صدای این شکست زبان به زبان در روم می چرخید. رومیان حال یک همسایه جدید پیدا کرده بودند. با این تفاوت که این همسایه در حد و اندازه خود روم بود. در کمال ناباوری سردار پر آوازه این نبرد در نتیجه سوظن ارد کشته میشود. تا دوران پر شکوهی با این فرمانده دلیر تجربه نشود. نقشه سرزمین های آن روزگار که اکثرا در این نبرد نقش ایفا کردند تمام این پیش زمینه ها دلایل قانع کننده ای برای شخص ژولیوس سزار بود که به ایران حمله کند اما عجل به سزار مهلت برآوردن این بلند پروازی را نداد. و در حالی که بزرگترین ارتش تاریخ روم را گردآوری کرده بود فقط سه روز مانده به اعزام نبرد توسط سناتور ها ترور میشود. جمهوری روم در حال تغییر بود. عصر جمهوری روم به عصر امپراطوری روم نزدیک می شد. در روم هم زمان سه دیکتاتور قدرت را در دست گرفته بودند که یک حکومت ائتلافی و گروهی را رهبری می کردند. یکی از این افراد مارک آنتوان دوست و یار وفادار سزار بود. مارک آنتوان برای اینکه از رقبا عقب نماند بعد چهار سال از مرگ سزار زمینه چینی حمله به ایران را ترتیب می دهد. آنتوان نواحی شرقی روم را در اختیار و بر مصر تسلط داشت. و در ثروت و هیبت و ورزیدگی ارتش بر باقی سرداران برتری یافته بود. تصمیم آنتوان بر این بود که با ارتشی چند برابر بزرگتر از کراسوس به جنگ ایران برود و البته هرگز در پی سواران فرار کرده پارتی هم نرود. وی توانست 16 لژیون بزرگ رومی که شامل 60 تا 70 هزار نیروی ورزیده و زبده بود گرد هم بیاورد. این نیرو توسط 10 هزار اسب سوار و 20 هزار نیروی ذخیره پشتیبانی میشد . پادشاه ارمنستان ارتاوسدس هم در این جنگ متحد انتوان شده و با 13 هزار سوار و پیاده او را همراهی می کرد. این پشتیبانی با مشاهده قدرت درخور روم بوجود آمد و به طریقی از روی استیصال صورت گرفت که در ادامه جنگ تاثیر خود را می گذارد. تصویر سمت راست ارتاوسدس و تصویر سمت چپ مارک آنتوان سپاه عظیم رومی در 36 پیش از میلاد به فرات می رسد اما دفاع سرسختانه ایرانیان آنهارا وادار می کند به ارمنستان بازگردند. با توجه به تجربیات رومی ها از شکست های قبلی در بین النهرین و با توجه به این تفکر که مرکزیت دفاع ایران در آن سرحدات است تصمیم بر این گرفته می شود که در یک حمله سریع شهر پراسیا که پایتخت آذربایجان(آتروپاتکان) یا همان ماد کوچک است را به تسخیر درآورند. فرهاد چهارم پادشاه وقت ایران با خواندن دست متحدین به این شهر رفته و رهبری دفاع از این دژ محکم را برعهده میگیرد. رومی ها مدت زیادی را قبل شروع جنگ و در ایام تابستان صرف ساختن تسلیحات محاصره کرده و روزهای طلایی را دست داده بودند. برای جبران این زمان از دست رفته با پیشنهاد ارتاوسدس این تسلیحات رها می شوند تا سرعت رسیدن به پراسیا را دو چندان کنند. تصور آنتوان بر این بود که این شهر بی دفاع و بی حفاظ مستحکم است اما آنتوان با رسیدن به این شهر متوجه می شود که اشتباه کرده و این شهر از دژ مستحکمی برخورد است و این محاصره بدون ابزار دژگیری بی نتیجه می ماند. به این علت عده ای از نفرات را مامور می کند تا به نیروها و تسلیحات رها شده بپیوندند و به سرعت راه میدان نبرد در پراسیا در پیش بگیرند. این نیرو ها با رسیدن به مقصد مورد نظر با اجساد هزاران رومی رو به رو می شوند و از آلات محاصره چیزی جز تیکه های چوب سوخته مشاهده نمی کنند. معلوم می شود که ایرانیان در نخستین ضربه کاری خود این تجهیزات را نابود کرده اند. با رسیدن خبر به اردوگاه روم نیروهای ارمنی متوجه می شوند که عاقبتی جز یک شکست دیگر در پیش نیست. در نتیجه میدان نبرد را ترک می کنند . اما مارک آنتوان در یک اشتباه مرگبار به محاصره دژ مذکور ادامه می دهد به این امید که گذر زمان و کمبود مواد غذایی ایرانیان را وادار به تسلیم کند اما این گونه نمی شود. فرهاد چهارم پادشاه اشکانی ایرانیان از آغاز محاصره تاکتیک ثابت و مداومی را در پیش گرفتند. آنها روز و شب به دسته های سیورسات رومی حمله می کردند و رومی ها به ناچار استعداد این دسته ها را به دو هزار نفر و حتی بیشتر افزایش میدادند که باز راه به جایی نمی برد. در اقدام بعدی نیروهای ایران هر چه بدستشان می رسید را می سوزاندند تا به دست رومیان نیوفتد. با توجه به بزرگ بودن سپاه روم و نیاز مبرم سواره نظام بزرگ این ارتش به علیق به سرعت رومیان با مشکل روبه رو شدند. آنتوان متوجه شد که به سرنوشت کراسوس دچار شده است و به ناچار راه فرار را در پیش میگیرد. وی ابتدا سعی کرد که به سوریه برود ولی با سپاهی بزرگ از نیروهای اشکانی رو به رو می شود. وی به ناچار به سوی شمال عقب نشینی کرد تا به ارمنستان برود. از این لحظه دیگر شب و روزی نبود که ایرانی ها به سپاه روم حمله نکنند. چنان عرصه بر سپاه رومی تنگ شد که از بیم حمله پارتیان حتی از ارسال دسته جات آذوقه به روستاهای اطراف باز ماندند. رومیان به هر جا قدم می گذاشتند با زمین ها بی آب و علف و علیق رو به رو می شدند. آنتوان گمان می برد که پاییز آذربایجان مانند روم طولانی است و در آن دما تغیر چندانی نمی کند. ولی ناگهان متوجه میشود که زمستان آذربایجان بسیار زودتر از انتظار فرا رسیده است. زمین ها پوشیده از برف شده و برودت هوا سختی کار را دو چندان می کند. بسیاری از رومیان بر اثر سرمازدگی جان میدهند. در همین حال بیماری تیفوس و اسهال خونی در بین نیروهای رومی شایع میشود و حتی سردار رومی به اسهال خونی مبتلا می گردد. رومیان در برابر این مصائب هیچ راه و چاره ای نمی دیدند. در نهایت بعد گذر روز ها و تلفات بسیار، آنتوان به ارمنستان می رسد. آنها با گذر از رود ارس نفسی راحت میکشند. گفته شده رومیان بعد گذر از آذربایجان هم دیگر را در آغوش گرفتند و زمین را می بوسیدند مانند کسانی که سال ها از وطن خود دور بوده اند. آنها می توانند کمی استراحت کنند اما از ترس خیانت پادشاه ارمنستان قبل از بهار ادامه راه می دهند. آنها مجبور به گذر از کوه های تورروس بین آذربایجان و ارمنستان آن روزگار شدند. رومیان در روز نخست حمله 40هزار سوار به همراه آورده بودند و این در حالی بود که بعد گذر از این کوه ها حتی یک اسب هم به همراه نداشتند. بیش از 32 هزار نفر از نیروهای متحد کشته می شوند این در حالی است که فقط 5هزار ایرانی در برابر این تعداد کشته شده اند.مارک آنتوان نهایت در بهار به سوریه می رسد. این در حالی است که از ارتش بزرگش چیزی جز نابودی دیده نمی شود. در تاریخ نظامی این عقب نشینی با عقب نشینی فاجعه بار ناپلئون بناپارت در روسیه قابل مقایسه است. این جنگ یک پیروزی بزرگ برای ایران و پادشاهی فرهاد چهارم و هم یک لکه ننگ فراموش نشدنی در تاریخ روم بود. نتیجه: آنتوان در کمتر از 20 سال بعد از کراسوس از ایرانیان شکست سنگینی می خورد تا برای رومیان ثابت شود در شرق با یک دشمن ضعف روبه رو نیستند. آنها متوجه شدند با یک دولت قدرتمند رو به رو هستند که روش خود را برای جنگیدن دارد. در نتیجه پس از این نبرد به فکر مقابله با آن افتادند. چندی بعد مارک آنتوان و همسرش کلئوپاترا پس از شکست پی در پی از اگستوس خودکشی می کنند و اگستوس زمامدار روم می شود و راه صلح با ایران را در پیش میگیرد. مارک آنتوان با شکست از پارت ها در روم از عرش به فرش می رسد. رومیان برای شکست دادن ایرانیان و تسلط بر ارمنستان و آذربایجان و قفقاز و سوریه 600 سال جنگیدند اما به نتیجه قاطع دست نیافتند. تا اینکه درنهایت امپراطوری ایران پس از سال ها و در یک جنگ 18 ساله به دست اعراب مسلمان فرومی پاشد و بر اثر حمله اعراب به سرزمین های رومی این امپراطوری هم بتدریج در جهان به حاشیه رفته و منقرض می شود. "این مطلب برای انجمن mililtary.ir نوشته شده و استفاده از آن با ذکر نام انجمن و نویسنده بلامانع است." نویسنده: Navard منابع: 1-ایران پیش از اسلام (حسن پیرنیا) 2-صد جنگ بزرگ تاریخ(علی غفوری) 3-تاریخ پلوتارک 4-تاریخ تمدن ایران(کاوه فرخ) 5-https://it.wikipedia.org/wiki/Marco_Antonio
-
1 پسندیده شدهدوستانی که اینجا تورک تورک میکنن بدونن ما هم آذری هستیم و و از پدر و مادر ترک آذری بدنیا اومدیم ولی وطنمون ایرانه و همونطور که برای این کشور شهید دادیم(چند شهید از خانواده ما تقدیم ایران شده)بازم اگه نیاز باشه جان ناقابلمون رو تقدیم خاک کشورمون میکنیم... اگه به شرایط اعتراض دارید انتقاد و اعتراض کنید ولی خیانت به کشوری که توش بدنیا اومدی و از امکانات و امنیتش استفاده کردی قابل بخشش نیست.
-
1 پسندیده شدهتورک ایرانت برای همون جنگ ایرانت؟این لحن پان ترکی شما رو بقیه بقول شما 30میلیون آذری ایران دارند؟همسایه شمالی عملا و علنا در حق کشور مادری خودش خیانت و توطئه می کنه.اگه قرار به خاک ناموسه تمامی مناطق جدا شده 200سال اخیر خاک ناموس ایرانه مگر بقیه اقوام ایرانی کم شهید دادند؟چرا از میهن مادری طلبکارید؟چه شده این ملت رو؟ایران یک کشور با اقوام کردی آذری بلوچی فارس مازنی گیلک عرب ارمنی و....که با هم یک هویت به نام ایران رو بوجود آوردن این طور تیشه به ریشه ملی و میهنی خودمون زدن جز زبونی و تحقیر هیچ عایدی دیگه ای نداره .
-
1 پسندیده شدهما یه زبان داریم به نام زبان ترکی و مردمانی به اون زبان سخن می گن خواه در ایران و خواه در کشورهای دیگه ولی لزوما هر کس به زبان ترکی حرف بزنه ترک نژاد نیست بلکه میتونه ترک باشه و یا آذری. حتی من بین مردمان شاهسوند کردنژاد هم دیدم که زبونش ترکی بوده تبار ترک ها انگار ریشه های مشترکی با اقوام مغولی داره و سلجوقیان و غزنویان و هم قرابت نژادی باهاشون داشتند اگر شهرهایی که این گونه نژاد رو دارن رو نام ببرم میتونیم به مردمان ترکمن استان گلستان و... یا مردمان ساکن در استان خراسان به ویژه خراسان شمالی اشاره کرد در مورد مردمان آذری که از ساکنین قدیم ساتراپ آتروپاتن که از قدیمی ترین ایالت های ایران زمین بود، بودند می تونیم همین مردمان آذربایجان غربی و شرقی و... رو نام برد سه ایالت بزرگ کردستان، آتروپاتن و ارمنستان از ایالت های کلیدی تشکیل دهنده حکومت ماها و بعدتر هخامنشیان و از قدیمی ترین مردمان ایران زمین بودند. این اختلاط مردمان و پیچش زبان و نژاد با گذر زمان و ترکیب مردمان یک کشور امری طبیعیه و مزیت یا برتری یا ضعف محسوب نمیشه. مردمان این سرزمین ها ورای زبانشون چه نژادی ترک داشته باشن و چه آذری شهروند ایران زمین محسوب میشن و محترم. ما با یک کشور روبرو نیستیم ما با تفکر خزنده ای روبرو هستیم با نام علی اف که پشت ترکیه و پاکستان پناه گرفته و یه سری جنگجوی داعشی رو اجیر کرده تا به هدفش برسه. پهپادهاش ترکیه ای و اسرائیلیه، هماهنگی امور نظامی معلومه با ترکیه و اسرائیله . این عین بلاییه که از لیبی شروع شد و تا عراقو در بر گرفت. در مورد این کشمکش هم همین است و اگر به سمت ایران بیان چندین کشور و با چندین پلن مختلف به سمت ما میان تا غافلگیر بشیم و نتونیم واکنش درستی داشته باشیم. حرف از اسلام می زنن ولی وابسته به اسرائیلن که دشمن اسلام و تشیعه حرف از تشیع و کشور اهل بیت میزنن ولی این جنگجویان وحشی که اتفاقا افکاری برعکس شیعه رو دارن رو نادیده می گیرن آذربایجان شده ملعبه دست دیکتاتور اردوغان که عطش قدرت و گسترش نفوذشو داره و منطقه خاورمیانه رو به خاک و خون کشونده با این تروریست پروری اش جدایی طلبهای کرد و حمایت از مسلحین و مردم مظلوم تحت ستم دولت بشار اسد!؟ این موارد چه ربطی به اردوغان داره؟ کردها در شمال سوریه از قدیم ساکن بودند و اردوغان مگر در حال حاضر در مناطقی که از کردها اشغال کرده یا ادلب قصدی جز ژنوساید و برهم زدن ترکیب جمعیتی داره؟ اس دیکتاتور و ظالم . این موارد به اردوغان مربوط نمیشه که از راه پروراندن داعش میخواد کارشو پیش ببره. اتفاقا این دخالت نابجای اردوغان و کشورهای عربی ، سهم مردمان سنی و کرد در اداره کشور سوریه رو از بین برد و طوری شد که فعلا سرکوب افراطی گری واجب تره تا تقسیم کیک قدرت سوریه بین اقوام مختلف و مشارکت اونها در امور سیاسی. در مورد مشکلات داخلی فکر کنم هر ایرانی دلسوز و واقع گرایی این مشکلات رو ببینه و نیازی هم به گفتگو نیست. در مورد بدبینی، بدبینی یا خوش بینی من دیدم به تاریخه که هی تکرار میشه وقایعش و این ماجرای آذربایجان رو شبیه تشکیل کشور منحوس اسرائیل و حوادث بیداری اسلامی/بهار عربی می بینم که به چه فجایعی ختم شد. ساده انگار نیستم که این ماجرا رو کشمکش بین دو کشور ارمنستان و آذربایجان ببینم بلکه دستی فتنه انداز رو ورای این موارد می بینم که با طرح هر روزه این مسائل ارضی، نژادی و مذهبی سعی در بالا بردن اختلاف در بین مردمان کشورهای اسلامی و... داره. برای من مهم ایران زمین و سربلندی و ثباتشه و نمیخوام حادثه ای به مانند دوران دفاع مقدس مارو درگیر خودش کنه.
-
1 پسندیده شدهاونها رو نمیدونم اما این رو میدونم که در ورزشگاه هفتاد هزاری نفری یادگار امام تبریز همین حدود نفر جوان بصورت همزمان با علامت شیطان و بوزقورد شعارهای تجزیه طلبانه و نفرت افکانه و ضد ایرانی سر میدند و چندین برابر این تعداد هم در شهرهای دیگر استان هستند حالا دیگه خودتون نیروهاشون رو حساب کنید، همچنین لطفا به من در رابطه با ندونستن اوضاع آذربایجان تذکر نفرمایید من متولد آذربایجان غربی و ساکن تبریز آذربایجان شرقی و آذری هستم از خیلی سالها پیش هم دارم ۲۴ ساعته کانالهای تلوزیونی این کشورها رو می بینم و به زبان ترکی استانبولی و لهجه باکویی هم تسلط کامل دارم هر روز هم کانالهای یوتوب و اینیستای این دو کشور رو رصد میکنم و اخبار جنگ رو از طریق اونها پیگیری میکنم ... پس حتما یک چیزهایی می بینم و میشنوم و تجربه هایی کسب کردم که حق دارم تا به این حد نگران باشم.
-
1 پسندیده شدهاین چند وقته تبلیغ خیلی خیلی خوبی شد برای بیرقدار که مطمئنا روی سایر محصولات نظامی ترکها خاصه پهپادهای در دست توسعه مثل آکینجی هم اثرش را میزاره. کشورهای پیشرفته قاعدتا میرند به سمت تولید در این حوزه ولی کشورهای کمتر توسعه یافته که تعداد زیادیشون هم حوزه نفوذ ترکیه هستند ترغیب میشند برای خرید که خب ترکها سود بسیار خوبی میبرند و تزریق میکنند در صنایع نظامیشون و یک جهش را شاهد خواهیم بود در این حوزه براشون. تنها یک سرشکستگی بزرگ برای بیرقدار با ورود یک سلاح موثر میتونه این روند را کمی تضعیف کنه. ولی به هر حال تمام این سه جنگ یک بازاریابی محسوب میشدند برای ترکها در کنار دستاوردها. همزمان در سوریه ما از مدتها پیش این حوزه را فتح کردیم ولی ایران به چند دلیل خیلی آشکار هیچوقت تبلیغاتی* که ترکها با انتشار تصاویر کردند را نمیتونست انجام بده. ایران نه از لحاظ سیاسی و نه از لحاظ رسانه ای در وضعیتی نبود که کشتار و یا نابودی تعداد زیادی از مسلحین را اینطور جار بزنه چون به ضررش قطعا تموم میشد. گفته شد که این تازه در کنار موضوع اصلی بود که ما هیچوقت به اندازه یک چندم توان ترکها پهپادهامون را وارد سوریه به دلایل مختلف نکردیم. ولی از همین ورود محدود هم مطئنا فیلمهای زیادی در اختیار هست که شاید برای مدتها فقط روی حافظه دیسکها مکتوم باقی بمونه. * تو آذربایجان روی مونیتورهای تبلیغاتی میدانها و خیابانها تصاویر شکار بیرقدارها پخش میشه. (همزمان هم توی تلویزیونشون پاکت سیمان ایرانی را خبیثانه نشون میدند و القا میکنند که ایران در حال کمک به ارمنستان هست و خب مغزهای زنگ زده هم بدون سوال از اصل موضوع و پیشینه صادراتی کشور چیزی که بهشون القا میشه را دریافت میکنند و این وسط تجار ما ناله میکنند که مرز به روی کالای ایرانی غیرممنوعه حتی مثل پتو بسته شده و بازار صادراتی رشد یافته ما به ارمنستان متوقف شده و جالبه اتفاقا به نظرتون چه کسی در حال پر کردن این خلا هست؟! بله! ترکیه طرفدار آذربایجان! - همون اردوغان مثلا طرفدار فلسطین دارای بیشترین روابط تجاری با اسراییل را همینجا هم میبینیم ولی خب مغزهای زنگ زده متعصب حتما باید توسط یک نفری کنترل بشند)
-
1 پسندیده شدههر راهبردی برای آغاز جنگ، نیازمند راهبردی برای خروج و پایان جنگ هم هست؛ بعد از این جنگ، برنده به نحوی پاشینیان خواهد بود. پاشینیان حمایت های غربی و مسیحی رو جذب میکنه. خودش رو پلیس ضد تروریسم و ضد اسلامگرایی در منطقه قفقاز معرفی میکنه. پاشینیان میتونه جنگنده و موشک بخره. از آمریکا، روسیه و حتی فرانسه و... نیروی هواییش رو قدرتمند خواهد کرد و ایضا نیروی پهپادی و موشکی و حتی پدافندی. ارمنستان حجم بسیار پدافند کوتاه برد و میانبرد خواهد خرید. آذربایجان مجبور به خرید مجدد از اسراییل خواهد بود وچون تسلیحاتش رو علیه یک دولت مسیحی بکار گرفته، اسراییل هم بشدت تحت فشار قرار خواهد گرفت که چیزی نفروشند. بنابراین تنها کسی که برای آذربایجان میمونه ترکیه است. آذربایجان با این شرایط قادر به خرید جنگنده نخواهد بود، زرهی زیادی از دست داده و باید نیروی زمینی رو احیا کنه. آذربایجان به سمت حفظ قدرت تهاجمی با استفاده از تولید یا خرید موشک های بیشتر خواهد رفت. مگر اینکه این الهام بتونه سیاست جذب رو در روابط خارجی احیا کنه. روابطش رو با ایران و روسیه اصلاح کنه تا به یه عمق راهبردی امنیتی مناسب برسه. با این وجود مسیر آینده آذربایجان ناخواسته مقداری موشکی شدن هست. و چون ارمنستان جنگنده های بیشتری میخره، پدافند قدرتمندتری نیاز خواهد داشت. آینده بازار قفقاز: پانتسیر اس 400 تورم 2 اس 350 بوک حجم وسیعی تجهیزات ECM/ESM
-
1 پسندیده شدهاین شعار دو دولت یک ملتی که انداخته تو دهان اذری ها یک روز کار دستشون میده. آخرشم میگه دو ملت یک کشور! البته باز اون بحران هویتی و له شدگی عزت نفس آذریها نسبت به ترکیه وجود داره. یک خودباختگی کامل در برابر ترکیه که البته به پیشرفتهای ترکها برمیگرده قاعدتا.
-
1 پسندیده شدهحالا اون امامان جمعه سیاس که بیانیه مشترک دادند بیان و از کشور اهل بیت به اصطلاح خودشون دفاع کنند.
-
1 پسندیده شدهامروز تو ارمنستان نجنگیم، فردا باید تو تبریز و زنجان و قزوین و کرج بجنگیم.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهتصویر تانک های ارتش روسیه ( به ترتیب از چپ به راست: تانک تی-72 بی3 مدل 2016، تانک تی-80 بی وی ام، تانک تی-90 ام و تانک ارماتا تی-14) به همراه خودرو رزمی پیاده نظام تی-15 تصویر با کیفیت تر از 3 تانک تی-72 بی3 مدل 2016، تانک تی-80 بی وی ام و تانک تی-90 ام ( البته دقت تصاویر 100 درصد نیست چون از کنار هم قرار دادن چند عکس مختلف درست شده است)
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهزمانی که می فهمی جناب کیم هم عقلانیت بیشتری در کارهاش داره و با شعار دادن کمتر ، داره بهتر از ما در همه ی زمینه های نظامی عمل می کنه .
-
1 پسندیده شدهبخش سوم ... تحلیل شبکه دفاع هوایی وموشکی ارتش عربستان سعودی : محدوده تحلیل شده تحت پوشش واحدهای سام شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان سعودی قرمز : سامانه دفاع هوایی پاتریوت . پک-2 زرد : سامانه دفاع هوایی پاتریوت . پک-3 نارنجی : سامانه دفاع هوایی هاوک آبی : سامانه دفاع هوایی تاد با رصد سیر تکوین شبکه پدافندی ارتش سعودی ، برخی ناظران نظامی معتقدند که ساختار دفاع هوایی این کشور ، پس از نزدیک به دو دهه سرمایه گذاری سنگین ، در ضعیف ترین حالت ممکن قرار گرفته است .براساس وقایع پیش آمده از انتهای دهه هفتاد میلادی ( 1979) تا حال حاضر ، می توان چنین تحلیل نمود که آینده روابط میان ایران و عربستان بعنوان دو قدرت منطقه ای ، در هاله ای از ابهام قرار دارد ، اما چیزی که میتوان به شکل قاطعانه بیان نمود این است که این ارتباط دوستانه به نظر نمی رسد . با این وصف ، انتشار اطلاعات مربوط به تسلیح عربستان به سامانه پاتریوت پک-3 و تاد ، موجب شد تا تحلیل تازه ای برای تشریح قابلیتهای پدافند هوایی سعودی صورت پذیرد . پدافند هوایی سعودی درسال 2014 : پوشش شبکه دفاع هوایی عربستان - 2014 اگر چه بخش عمده از توجهات به شبکه دفاع هوایی سعودی پس از حمله غافلگیر کننده شبه نظامیان حوثی به تاسیسات نفتی سعودی ، باز می گردد، اما بدلایل مختلف از جمله تغییرات ایجاد شده در ساختار نیرویی پدافند هوایی عربستان پس از مداخله این کشور در یمن ، می بایست فرآینده بررسی از سال 2014 میلادی آغاز شود . تنها تغییر سخت افزاری عمده پس از حمله به یمن ، ورود سامانه های پاتریوت پک3 به سازمان رزم شبکه پدافندی ارتش عربستان می باشد و این بدان معناست که بلحاظ کیفی ، قابلیتهای پک3 را میتوان در ردیف توانایی های عملیاتی این نیرو حساب نمود . بخش عمده ای از سیستم ها در نقاط اقتصادی راهبردی عربستان بویژه در ظهران و الجوبیل ( Dhahran and Al Jubail) متمرکز شده و بدلیل حضور گسترده هاوک در این کشور ، بنیاد دفاعی مستحکمی را شاهد هستیم . قابلیتهای ضد بالستیک برای پدافند هوایی عربستان در سال 2014 : شبکه دفاع ضد موشکی ارتش سعودی - 2014 شیوه استقرار سامانه های دفاع هوایی ارتش عربستان با هدف مقابله به حملات موشکی در سال 2014 ، متراکم تر از وضعیت فعلی به سال 2019 قابل ارزیابی است . بخش عمده ای از این تجهیزات در اطراف حوزه غنی دمام (oil-rich Dammam) در ساحل خلیج فارس ، دو سیستم در حومه ریاض و تنها یک سایت در فرماندهی دفاع هوایی تبوک ، استقرار یافته بود که میزبان یکی از مهمترین پایگاه های هوایی عربستان سعودی است . اما با توجه به اینکه بخش عمده ای از این سامانه ها ، در ردیف پک.2 قرار داشته و عملکرد به نسبت ضعیف این سیستمها در برابر موشکهای کند تر و مسلح به کلاهکهای تک پیکانه اسکاد عراقی ، تحلیلگر را به این نتیجه می رساند که این سیستمها ، در برابر موشکهای سریعتر و مسلح به کلاهکهای چند پیکانه میانبردی نظیر ذوالفقار و عماد ، بیلان غیر قابل اطمینانی را به نمایش خواهند گذاشت . با این وصف ، برنامه سعودی برای خرید سامانه های تخصصی ضد بالستیک نظیر تاد و نسخه پک3 پاتریوت می تواند شرایط را کمی تا قسمتی ، بهبود بخشد . وضعیت دفاع هوایی سعودی از ابتدای 2019 : از انتهای سال 2018 به این سو (سپتامبر 2019 ) بدلیل بحرانی شدن جنگ با انصارا... ، ماموریت اصلی محوله به شبکه دفاع هوایی سعودی بر روی رهگیری موشکهای بالستیک یمنی متمرکز گردید تا در درجه نخست از برد تبلیغاتی و در درجه دوم از شدت خسارات وارده کاسته شود . با این وصف ، بررسی تصاویر بروز رسانی شده گوگل ارث نشان میدهد که پدافندی سعودی بلحاظ در اختیار داشتن سامانه های پاتریوت در مضیقه کامل بسر برده و براساس این تصاویر ، تنها 5 سیستم بطور کامل عملیاتی و در اختیار شبکه قرار دارد. ورود به این وضعیت را می توان ترکیبی از عوامل مختلف ارزیابی نمود ، تا جایی که به گفته ناظران نظامی ، احتمالا کاهش غیر منتظره کمیت پاتریوت ها می تواند بدلیل خارج شدن آتشبارهای به منظور ارتقاء از استاندارد پک-2 به پک-3 باشد . البته دسته دیگری از کارشناسان معتقدند که این امر بعید است ، چرا که برنامه بروزرسانی معمولا برای همه سامانه ها و به شکل همزمان صورت می پذیرد. با این حال ، عوامل ذیل ممکن است در کاهش کمی پاتریوتها دخیل باشند : 1- درک و برداشت اشتباه فرماندهان ارشد سعودی از تهدیدات منطقه ای بویژه توان بالستیکی انصارا... 2- انتقال آتشبار های پاتریوت به مواضع جدید که هنوز مورد شناسایی قرار نگرفته اند . علیرغم وجود نظرات خوشبینانه و بدبینانه ، این امر نیز محتمل به نظر میرسد که بدلیل افزایش تنشها در منطقه ، پدافند سعودی بتدریج پاتریوتهای ذخیره شده خود را مجدد فعال نمایند ، ضمن اینکه با توجه به بازه 2-3 ماهه بروزرسانی گوگل ارث ، این روند را باید مورد بررسی قرار داد . پوشش سامانه هاوک شبکه دفاع هوایی سعودی -2019 اما وضعیت فعلی پدافندی عربستان ، کل ساختار نظامی این کشور را دربرابر سیل احتمالی موشکهای بالستیک ایرانی بسیار آسیب پذیر می نماید ، چنانکه اطلاعات موجود از کاراکترهای پاتریوت نشان می دهد ، کارایی ثبت شده این سیستم در برابر موشکهای بالستیک تنها 20 کیلومتر است . با توجه به این مساله که بخش عمده ای از زیرساختهای راهبردی سعودی بویژه ترمینال نفتی راس التنوره ( بعنوان پایانه اصلی صادرات نفت و قابلیت صادرات 6.5 میلیون بشکه نفت در روز و ذخیره 33 میلیون بشکه اضافی ) در استانهای شرقی این کشور قرار دارد ، کاهش سطح فعالیت پاتریوت ، زنگ خطر جدی برای سعودی ها است . علاوه بر راس التنوره ، ترمینال الجمیعه (Ju'aymah) نیز تنها با یک آتشبار پاتریوت محافظت میشود و ترمینال ینبوع (Yanbu) مستقر در ساحل دریای سرخ ( غرب عربستان ) با ظرفیت بارگیری 6.6 میلیون بشکه در روز و ظرفیت ذخیره 12.5 میلیون بشکه، در برابر حملات احتمالی بالستیکی آسیب پذیری بالایی را به نمایش می گذارد . مضاف بر ترمینالهای نفتی ، بخش عمده ای از پایگاه های هوایی سعودی در برابر حملات موشکی بلادفاع محسوب میشوند . محل استقرار نخستین سایت دفاع هوایی پاتریوت . پک-3 ، مکه . اوت 2018 با این وصف ، شبکه دفاع هوایی ارتش عربستان ، ثبات بیشتری در برابر حملات هوایی متعارف از خود به نمایش خواهد گذاشت ، چرا که درست به مانند شبکه دفاع هوایی ایران ، سعودی ها نیز برای دفاع زمین پایه از فضای هوایی خود به تعداد قابل توجهی سامانه های بهینه سازی شده برد متوسط هاوک و بخشی از توان سیستم های پاتریوت ( با 160 کیلومتر برد موثر بر علیه جتهای رزمی که قابلیت شلیک مهمات دورایستا را دراختیار دارند ) اتکاء داشته ، ضمن اینکه بر خلاف ایران ، ارتش سعودی از قابلیت دفاع هوایی هواپایه به مراتب قدرتمند تری ( شامل جتهای رزمی F-15C/D ، F-15SA ، تایفون ) در کنار پشتیبانی همه جانبه هواگردهای پیش اخطار آواکس برخوردار است . تحلیل سامانه های دفاع هوایی به تفکیک گونه های در حال خدمت : سامانه دفاع هوایی I-HAWK ، تعداد در حال خدمت : 19 آتشبار ستون فقرات شبکه دفاع هوایی سعودی ، همچنان از سامانه های برد متوسط هاوک برای حفاظت با کمترین هزینه از نقاط حیاتی این کشور تشکیل میشود ، با این تفاوت که نسخه عملیاتی فعلی ، از گونه I با برد 45 کیلومتر است که توانایی چندانی در هدف قرار دادن موشکهای بالستیک ندارد . این سیستم برای محافظت از زیرساختهای نظامی و اقتصادی ، در گستره شبه جزیره پراکنده شده ، اما این نقاط صرفا" به نقاطی محدود می شود که حضور پاتریوت در آن ، یا بصرفه نبوده و یا اینکه تهدید کافی برای توجیه حضور پاتریوت در آنجا وجود نداشته باشد . این مناطق شامل شهر جده ، تعداد انگشت شماری از پایگاه های هوایی ، شهرک نظامی ملک خالد ( King Khalid Military City / KKMC ، یک شهر بزرگ با جمعیت 65000 نفری که توسط ارتش ایالات متحده در جریان عملیات طوفان صحرا ساخته شد ) می باشد . شاید علت عدم قرار گرفتن این اهداف در اولویت شماره یک پدافندی ، ناشی از این تحلیل سعودی ها باشد که ایرانی ها در زمان جنگ ، احتمالا این اهداف را در معرض موشکهای خود قرار نمی دهند . اما شهر جده ، مهمترین هدف نظامی موجود ، بعنوان خانه اصلی نیروی دریایی سعودی ، احتمالا برای موشکهای مهاجم ، هدف سختی خواهد بود ، به همین دلیل ، در اولویت دفاعی قرار نگرفته است . علاوه براین ، پایگاه های هوایی موجود درشمال و جنوب شبه جزیره ، از اهمیت چندانی برخوردار نبوده و در مقایسه ، اهداف به مراتب مهمتری در تیررس ایرانی ها وجود دارد . در عوض، استراتژی سعودی بر ایجاد پوشش دفاعی مستحکم با استفاده از پاتریوت در مناطق با اهمیت نظامی افزون تر، استوار شده و استقرار سامانه های هاوک نیز بعنوان دفاع هوایی عمومی صورت می پذیرد . سامانه دفاع هوایی پاتریوت ، تعداد در حال خدمت : 16 آتشبار دستان بلند شبکه دفاع هوایی سعودی ، سامانه ها بروزرسانی شده پاتریوت .پک.2 است که تنها سیستم دفاعی دوربرد این کشور بحساب می آید . براساس اطلاعات منتشر شده از تستهای ناتو ، این سیستم میتواند اهداف هوایی را در برد 160 کیلومتری و اهداف بالستیک را در بردی نزدیک به 15-20 کیلومتری رهگیری و منهدم نماید ، در نتیجه به نظر می رسد که حتی با فرض اینکه نیروی هوایی ایران تا قبل از آغاز درگیری احتمالی ، قابلیتهای آفندی غیر منتظره ای را در اختیار بگیرد ، ارتش سعودی ، حتی بدون ورود نیروی هوایی قدرتمند خود به صحنه درگیری ، پتانسیل تدافعی قابل توجهی را به نمایش می گذارد . با این وصف ، بیلان عملکرد پاتریوتهای سعودی در برابر موشکهای بالستیک برکان-2 شبه نظامیان حوثی آنچنان ضعیف بوده که در مقایسه ، با فرض شرایط برابر رزمی ، موشکهای بالستیک ایرانی ، بدلیل مسلح بودن به کلاهکهای قدرتمند تر ، تهدید به مراتب جدی تر بشمارمی آیند . در همین راستا درصد انهدام (probability of kill) پاتریوت پک.2 در برابر انبوه موشکهای بالستیک ایرانی ، به مراتب کمتر ارزیابی میشود ، به همین دلیل ، ارتش سعودی بسمت خرید و استقرار سامانه های تاد گرفت . با این وصف ، می بایست با این طرز تفکر خطرناک که آمریکایی ها و روس ها با امضاء پیمان ABM در جستجوی شرایط خاص جهت جلوگیری از سرعت گرفتن رقابت میان موشکهای قاره پیما (ICBM) و سامانه های ضد بالستیک ( ABM) بودند ، بشدت مقابله نمود ، چرا که هرکدام از این دو ابرقدرت ، هدفی جز حفظ پتانسیل بازدارندگی خود و جلوگیری از قدرت گرفتن حریف نداشتند ، حتی پس از خروج ایالات متحده از پیمان ABM در سال 2002 ، تحلیل روسها براین مساله استوار بود که راهبرد آمریکایی ها ، از میان بردن توان بازدارندگی سنتی روسها است . در نتیجه ، ایران نیز در برابر استراتژی سعودی می بایست بر همین روند عمل نماید ، بویژه اینکه انگیزه و تمایل سعودی برای مداخله در یمن ، همچنان حفظ شده و نشانه ای از کاهش در آن دیده نمی شود . پوشش دفاع ضد موشکی شبکه دفاع هوایی سعودی -2014 آبی : پایگاه هوایی سبز: تاسیسات اقتصادی قهوه ای : تاسیسات نیروی دریایی قابلیت تعامل سامانه دفاع هوایی هاوک - پاتریوت : اگر چه دو سیستم دفاع هوایی هاوک و پاتریوت ، متعلق به دو نسل کاملا" متفاوت از سیستم های دفاع هوایی بشمار می روند ، اما هر دو سیستم ، به گونه ای طراحی شده اند که با ایجاد ارتباط متقابل میان آنها ، هدف اصلی ، یعنی افزایش تاثیر متقابل در شبکه دفاع هوایی ، بویژه زمانی که هر دو سیستم ماموریت حفاظت از یک منطقه را بر عهده می گیرند ، برآورده شود . در این روش ، با اضافه شدن یک نرم افزار استاندارد به سیستم های پایش هر دو سامانه ، این قابلیت در اختیار فرمانده دفاع هوایی قرار می گیرد تا هر دو واحد آتش پاتریوت و هاوک را تحت یک فرمان در مرکز هماهنگی اطلاعات ( ICC) پاتریوت در آورد . این نرم افزار اضافه شده ، به گونه ای برنامه ریزی شد تا برد موثر هاوک ، شناسایی هدف ، اولویت بندی تهدید و تفکیک اهداف به شکل خودکار انجام شده و با آنالیز وضعیت هدف و سامانه های فعال ، کم هزینه ترین و موثرترین سامانه را برای ارائه واکنش متقابل ، آماده نماید . سامانه دفاع هوایی شاهین : در نقشه های ارائه شده بر مبنای تصاویر گوگل ارث ، برد سامانه های شاهین به ثبت رسیده که نشان از طبقه بندی سیستم فوق در رده سامانه های موشکی کوتاهبرد است. این سیستم ، در واقع نوع خاصی از سامانه فرانسوی کروتال بشمارمی رود که بانصب 6 تیر موشک برروی شاسی زره پوش AMX-30 برای محیط عربستان بازطراحی شده واین قابلیت را برای پدافند عربستان فراهم می کند تا موشکهای کروز را رهگیری نماید ، اما بدلایل مختلف ، تعداد کمتری از آن در وضعیت عملیاتی قرار دارد اما ، کاربرد موشکهای کروز پیشرفته تری نظیر هویزه که در ماه های اخیر توسط ایران رونمایی شد ، خطر به مراتب افزون تری برای شاهین های سعودی خواهد بود . عملیات آفندی واحدهای پهپادی یمنی بر علیه زیرساختهای نفتی عربستان سعودی : 14 سپتامبر 2019 برای شبکه دفاع هوایی عربستان سعودی ، روز تیره و تلخی محسوب میشد ، چرا که واحدهای نظامی شبه نظامیان حوثی یک عملیات تهاجمی موفقیت آمیز و غافلگیرانه را بر علیه تاسیسات نفتی یکی از بزرگترین تولید کنندگان نفت در مقیاس جهانی در کارنامه خود به ثبت رسانده ، در حالی که این حمله ، به نوعی دوربرد ترین عملیات آفندی است که حوثی های یمن با استفاده از راهبرد رزم نامتقارن تا کنون بدان دست زده اند . براساس گزارشهایی که تاکنون منتشر شده ( 16 سپتامبر 2019) این عملیات تهاجمی با استفاده از 10 فروند هواگرد بدون سرنشین سبک انجام شده که هزینه تولید هرکدام ازآنها کمتراز 20000 دلار ارزیابی میشود ،، در حالی قرار گرفتن این پتانسیل در کنار توانایی های بالستیک یمنی ها ، قابلیت رزمی روزافزون حوثی های یمن را در برابر عربستان به نمایش می گذارد . به اعقتقاد ناظران بحران یمن ، ائتلاف انصارا... از گروه های ملی گرا و مذهبی یمنی تشکیل شده که مهمترین گروه در میان آنها ، حوثی ها هستند که از مارس 2015 وارد یک نبرد سنگین با ارتش عربستان سعودی و تعدادی از کشورهای شمال آفریقا و حاشیه جنوبی خلیج پارس شدند ، در حالی که حکومت ریاض به طیف متنوع و گسترده ای از تسلیحات نظامی دسترسی دارد و از پشتیبانی کشورهای غربی ( فرانسه ، ایالات متحده و ... ) برخوردار بوده ، اما استفاده یمنی ها از تاکتیکهای نامتقارن موجب شد تا بتدریج موقعیت نظامی این مجموعه در برابر ائتلاف عربی – غربی تقویت گردد . به گفته تحلیلگران نظامی ، هزینه حمله انجام شده از سوی یمنی ها برای اقتصاد بشدت وابسته به نفت عربستان سعودی بیشتر از 300 میلیون دلار با توجه به تعلیق ظرفیت 5.7 میلیون بشکه تولیدی این کشور برآورد میشود . با این حال هنوز ارزش خسارات وارد شده به تاسیسات نفتی عربستان بصورت دقیق محاسبه نشده ، اما به گفته برخی ناظران به میلیاردها دلار بالغ خواهد شد . چنین شرایطی ، در کنار هزینه های سنگین جنگ در یمن ، روند سراشیبی قیمت نفت در بازارهای جهانی ( در ماه های اخیر ) اضافه باری برای اقتصاد بحران زده عربستان بشمار آمده و این برای حاکمان ریاض خبر بسیار ناگواری به نظر می رسد ، چرا که گزینه پایان دادن به جنگ در یمن بتدریج برای آنها جدی تر خواهد شد ، بویژه اینکه تا کنون ، ایالات متحده یکی از جدی ترین حامیان عملیات نظامی عربستان محسوب میشد و به همین دلیل واشنگتن تلاش زیادی برای برگرداندن توجهات بسوی ایران با استناد به اتهامات وارده در زمینه کمک های تسلیحاتی در دستور کار خود قرار داده بود . اگر چه این حملات بدلیل غافلگیری ایجاد شده ، تاثیر قابل توجهی بر ماهیت تصمیم گیری عربستان در کوتاه مدت خواهد داشت ، اما افزایش قیمت نفت ، بشدت در تضاد با منافع تعریف شده کشورهای غربی بوده واین به احتمال زیاد باعث میشود تا کمک کشورهای مذکور برای افزایش حملات به یمن بیشتر شده تا درآینده از وقوع این حملات جلوگیری شود . با این وصف ، حملات پهپادی به زیر ساختهای نفتی عربستان سعودی ، پیامدهای بسیار مهمی بر کشورهای رقیب این کشور خواهد داشت . بدین معنی که افزایش قیمت نفت ، تقویت اقتصاد کشورهایی نظیر ایران ، روسیه و ونزوئلا که بشدت به درآمدهای حاصله ازآن وابسته هستند و دراین زمینه زیرتحریم های شدید غرب قرار گرفته اند را بدنبال خواهد داشت . پی نوشت : 1- ادامه دارد ........... 2-منابع در انتهای مقاله درج خواهد شد . 3- تشکر فراوان از سه دوست عزیز جناب @bds110@ ، mehran55@ ، warrior بابت راهنمایی های گسترده 4- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهبخش دوم : مدرنیزه سازی شبکه دفاع هوایی سلطنتی عربستان سعودی : علیرغم تمامی مشکلات و فراز و نشیبهای موجود ، جنگ افزارهای سازمانی شبکه پدافند هوایی ارتش عربستان سعودی از تنوع قابل توجهی برخوردار است . این نیرو ، از سامانه های دفاع هوایی توپخانه ای متحرک ، سیستم های دفاع هوایی موشکی کوتاه برد ومیانبردی استفاده می کند که توسط فرانسه یا ایالات متحده تولید شده و برای پشتیبانی از این ترکیب پیچیده ، یک مرکز عملیات دفاع هوایی( Air Defense Operations Center /ADOC) که در هر شش بخش فرماندهی از مراکز دفاع هوایی این کشور بوجود آمده است . بااین وصف ، بدلیل گسترش تهدیدات ، تلاش های برنامه ریزی شده ای در ساختار پدافند هوایی این ارتش بعنوان اولویت شماره یک ، صورت پذیرفت . بخش عمده ای از سامانه های این نیرو در اواسط دهه هشتاد واوایل دهه نود از فروشندگانی در ایالات متحده ، اروپا و آسیا خریداری شده که این تنوع در حوزه های پشتیبانی و نوسازی می تواند در آینده بر عملکرد نیرو تاثیر گذار باشد . این در حالی است که سامانه ای تسلیحاتی فوق الذکر به صورت همه جانبه برای پشتیبانی از مانور یگان ها در دو سطح کوتاهبرد ، میانبرد مورد استفاده قرار می گیرد و به همین دلیل ترکیب از آنها را می توان در فرماندهی های 6 گانه نیرو یافت . ساختار سلسله مراتبی نظامی در ارتش سلطنتی عربستان سعودی در همین راستا ، با پایان یافتن عمر خدمتی نسل نخست سامانه های دفاع هوایی کوتاهبرد دوش پرتاب ، برنامه ریزی های لازم برای خرید سیستم فرانسوی میسترال (Mistral) که یک سامانه دوش پرتاب قابل حمل توسط نفر بود صورت گرفته و بعنوان یک سامانه جدید در سازمان رزم نیرو پذیرفته شد . در حوزه سامانه های کوتاهبرد سنگین تری نظیر کروتال / شاهین نیز وضعیت بر همین قراربود . این نیرو از اواخر دسامبر 2006 برای جایگزینی سیستم قدیمی خود ، قراردادی را با شرکت اروپایی MBDA برای خرید مسیترال-2 منعقد نمود . با این حال نخستین نیروی دریافت کننده این سیستم جدید ، یگانهای دفاع هوایی گارد ملی عربستان سعودی ( Saudi Arabian National Guard /SANG) بوده و پس ازآن ، واحدهای پدافند هوایی این سیستم را به سازمان رزم خود اضافه می کنند . سامانه میسترال در ردیف سیستم های دفاع هوایی کوتاهبرد برای مقابله با اهداف پروازی مافوق صوت در ارتفاع 3000 متری قرار دارد که در دو نوع میسترال یک ( گونه پایه ) و میسترال 2 ( نمونه ارتقاء یافته) تولید شده است . تهدیدات موجود بر علیه سامانه های راداری زمین پایه این موشک که تا کنون برای 25 ارتش و به تعداد 15000 تیر تولید شده از سوی گاردملی عربستان سعودی به شکل اختصاصی با نصب بر روی شاسی مرسدس یونیماگ 5000 ( Unimog 5000) به شرکت فرانسوی lohr سفارش داده شد . اگر چه اطلاعات به نسبت محدودی از این سیستم منتشر شده ، اما گفته می شود که قابلیت کشف 15 هدف را در کمتر از 15 ثانیه در اختیار کاربرانش قرار میدهد . از سویی دیگر ، شرکتهای آمریکایی نیز در بازار پرسود و جذاب تسلیحاتی عربستان ، مشارکت فعالی دارند و در این میان ، شرکت تسلیحاتی ریتئون بدلیل وجود رابطه دیرینه با پادشاعی سعودی ( نزدیک به 45 سال و از زمان خرید سیستم هاوک ) در صدر آنها قرار دارد . به همین دلیل در اوایل دهه نود میلادی ، زمینه برای خرید سامانه های جدید تر پاترویت ( MIM-104) فراهم شد که نقش بسیار مهمی در حفاظت از تاسیسات حیاتی سعودی ایفا نمود . نظرسنجی در حوزه تهدیدات موجود بر علیه سامانه های راداری زمین پایه علاوه براین ، ریتئون ماموریت حیاتی تر ارائه خدمات ، آموزش و تامین قطعات یدکی برای شبکه دفاع هوایی عربستان را بر عهده دارد و بر خلاف سایر پیمانکاران دفاعی که بصورت مقطعی دراین کشور حضور دارند ، نمایندگی خود را با استخدام اتباع سعودی ایجاد نموده است .در حوزه بهبود سیستم های قدیمی ، ریتئون موفق شد تا برنامه ارتقاء سامانه موشکی هاوک را به استاندارد PIP در اختیار بگیرد که در جریان این برنامه ، زیرسیستم های اکتساب هدف ، بهبود قابلیتهای رادار و همچنین افزایش ارتباط فرمان دهی به کلاهک موشک برای سامانه هاوک ، کاملا" به استاندارد های روز تبدیل گردید . دارایی های شبکه دفاع هوایی ارتش سلطنتی عربستان سعودی قبل از امضاء قرارداد خرید سامانه ای پاتریوت برای تجهیز شبکه دفاع هوایی سعودی در اوایل دهه نود میلادی ، تردید های بسیار زیادی در خصوص نیازمندی ارتش این کشور به سامانه ای پیشرفته تری نسبت به هاوک و شاهین وجود داشت ، اما روند جنگ ایران و عراق و پس ازآن بحران کویت ، نشان داد که عربستان سعودی و بویزه واحدهای آمریکایی مستقر در این کشور بشدت به یک سامانه مدرن تر برای پاسخگویی به تهدیدات جدید ، از جمله گسترش قابلیتهای بالستیکی کشورهایی نظیر ایران و عراق نیازمند خواهند بود و سامانه فوق الذکر می تواند شکاف میان هاوک های موجود با نیاز فوق الذکر را بخوبی پر نماید. بدین ترتیب ، علیرغم مخالفت هایی که برای تحویل این سامانه های پیشرفته به یک کشور جهان سوم ایجاد شد ، قرار داد اولیه فروش پاتریوت به عربستان در سال 1992 به امضاء طرفین رسید . بدین ترتیب ، پس از حصول توافق ، سعودی ها در مرحله اول ، 12 واحد پاتریوت را بهمراه پشتیبانی رزمی بسیار گران قیمت و سایر تجهیزات مورد نیاز را تحویل گرفتند ، در حالی که بطور همزمان ، کویت 6 سامانه از همین نوع را به همراه 6 آتشبار هاوک و موشکهای مرتبط را خریداری نمودند . رادار AN/TPS-43 در حوزه ستادی ، فرماندهی دفاع هوایی سعودی نیز با ورود سامانه های جدید ، دستخوش تغییرات جدید شد که این بهینه سازی به فرماندهان پدافند امکان میداد تا تمامی سامانه های موجود را در چهارچوب یک سیستم کنترل و فرماندهی ادغام نمایند که نهایتا" در سال 2003 و پس از آزمون های سخت گیرانه ، صدور گواهینامه های مرتبط ، تکمیل گردید . بااین وصف ، علیرغم اینکه در میانه دهه 90 میلادی ، سازمان رزم پدافند هوایی سعودی سامانه های تسلیحاتی پیشرفته ای را به دارایی های خود اضافه نمود ، اما پیشرفتهای بعدی مستلزم تامین منابع مالی بیشتر و ایجاد محیط منحصر بفردی برای ادامه همکاری های نظامی با پیمانکاران طرف قرارداد ، بخصوص شرکتهای آمریکایی بود . برای نیل به این هدف ، می بایست تغییرات الزام آوری در ماهیت این روابط صورت می پذیرفت تا برنامه ریزی ها و پاسخگویی به این مشکلات با مشکلات کمتری همراه گردد . به همین منظور مشاوران نظامی حاضر در این نیرو ، به فرماندهان سعودی پیشنهاداتی را برای تغییر روند در تلاشهای فرهنگی ، نظامی و ایجاد درگرگونی های گسترده در شبکه پشتیبانی ارائه نمودند که این امر پس از واقعه 11 سپتامبر 2001 سرعت بیشتری بخود گرفت . از جمله این تغییرات ، لغو گسترده دوره های آموزشی در ایالات متحده برای پرسنل سعودی و توسعه یک مکانیزم بومی دفاع از خود برای نیروی هوایی عربستان بود . رادار AN/FPS-117 علاوه براین ، تغییر برنامه حضور پرسنل آمریکایی در عربستان و چرخشی نمودن آن ( هر 4 ماه ) و محدود کردن حضور مشاوران نظامی دفاع هوایی آمریکایی به 2 سال موجب شد تا روند تحولات برنامه ریزی شده با آرامش بیشتر ، در عین اتکاء افزون تر به قابلیتهای بومی این کشور به جلو حرکت نماید .همزمان با این تحولات ، ریتئون با توجه به سابقه قبلی در فروش سامانه های دفاع هوایی ، در 21 ژوئن 2011 یک قرار فروش مستقیم به ارزش 1.7 میلیارد دلار برای تحویل نسخه پک3 پاترویت را به ارتش عربستان به امضاء رساند که شامل سخت افزارهای زمینی ، یک بسته کامل آموزشی برای پرسنل عرب و ارتقاء سامانه های پشتیبانی می گردید . تام کندی (Tom Kennedy) رییس وقت دپارتمان سیستم های دفاعی هوایی یکپارچه (IDS) ریتئون در این زمینه ، تام کندی (Tom Kennedy) رییس وقت دپارتمان سیستم های دفاعی هوایی یکپارچه (IDS) ریتئون معتقد بود که این قرارداد اعتماد به نفس جدیدی به این شرکت برای سرمایه گذاری افزون تر جهت توسعه فناوری پاتریوت داده و این مساله در کنار حضور 45 ساله ریتئون در عربستان سعودی ، جذابیت قرار داد را بیشتر نموده است . با این وصف ، بدلیل حساسیتهای منطقه ای ، این قرارداد تحت نظارت شدید مدیریت مرکزی ریتئون مستقر در ماساچوست منعقد شد . در همین راستا ، آژانس همکاری های امنیتی – دفاعی در گزارش مورخ 26 نوامبر 2012 خطاب به کنگره ، در حوزه فروش احتمالی سامانه های دفاعی و خدمات فنی به عربستان اعلام نمود که ریتئون برای بهینه سازی عمر رزمی سیستم های سعودی به استاندارد پک-2 ( MIM-104D) ، موشکهای پیشرفته تر ، تجهیزات مرتبط ، آموزش و پشتیبانی لجستیکی به ازاء هر واحد ، 130 میلیون دلار مجوزهای لازم را کسب نموده است . این درحالی بود که دولت سعودی در درخواست خود ، تقاضاهای بیشتری از جمله نوسازی تجهیزات موجود ، تحویل قطعات یدکی بیشتر ، تجهیزات پشتیبانی و اسیر عناصر مرتبط با پشتیبانی لجستیکی در بازه های طولانی تر را ارائه نموده بود . درصورتی که این اقلام بطور کامل تحویل داده میشد ، شبکه دفاع هوایی سعودی می توانست بازه کاربرد سامانه های موجود را برای 12 سال دیگر تمدید نماید . رادار تایپ91 مارکونی / طائف ، عربستان بدین ترتیب تا سال 2019 و براساس محاسبات انجام شده ، شبکه دفاع هوایی ارتش سعودی ، چیزی در حدود 88 دستگاه پرتابگر پاتریوت را در سازمان رزم خود ، بعنوان موجودی استفاده می کند که مرزهای شمالی این کشور را تحت پوشش قرار میدهد . از این تعداد ، 36 سامانه به استاندارد پک2 و بقیه به استاندارد پک3 ارتقاء پیدا کردند ، در حالی که براساس آخرین اخبار ، واشنگتن با درخواست این پادشاهی مبنی بر ارتقاء 16 مجموعه موشکی پاتریوت ( دو آتشبار ) در کنار تحویل 96 تیر موشک جدید به استاندارد پک3 موافقت نموده است . علیرغم تمامی بر نامه های فوق الذکر ، از ابتدای سال 2012 ، مذاکراتی میان عربستان و شرکت لاکهید – مارتین برای خرید سامانه پدافند هوایی مرحله پایانی برد بلند ( Terminal High Altitude Area Defense/THAAD ) صورت پذیرفت که این مذاکرات در نهایت در مورخ 5 مارس 2015 با موافقت پنتاگون برای فروش این سیستم با موفقیت به سرانجام رسید . این قرارداد که ارزشی برابر 15 میلیارد دلار داشته و در مرحله نخست 946 میلیون دلار از سوی خریدار به فروشنده پرداخت گردید ، بعنوان بخشی از یک معامله 110 میلیارد دلاری که درسال 2017 میان ریاض و واشنگتن به امضاء رسید ، محسوب می شد . این معامله مسیر را برای تحویل 44 دستگاه پرتابگر ، مهمات و تجهیزات مرتبط با THAAD تسهیل نمود . با این حال ، حملات کروز/پهپادی به تاسیسات نفتی شرق عربستان در 14 سپتامبر 2019 شبهات بسیاری را درخصوص کیفیت عملکرد شبکه دفاع هوایی عربستان که به سامانه های آمریکایی و تاکتیک های استاندارد مسلح شده است ، پدید آورد . به اعتقاد برخی ناظران ، پاتریوت های سعودی که برای محافظت از تاسیسات کلیدی این دولت خریداری شده بود ، برای مقابله با شلیک موشکهای کروز طراحی نشده و تصاویر موجود از موقعیتهای اصابت در پالایشگاه بقیق و میدانهای نفتی خصیص حاکی از آن است که تنها سامانه های شاهین و تعداد انگشت شماری از توپخانه ضد هوایی در این موقعیتها استقرار داشتند ، در حالی که هیچکدام از این دو سامانه قابلیت مقابله با موشکهای کروز را در اختیار ندارند . مایکل دویتمسن ( Michael Duitsman) محقق مرکز تحقیقات منع گسترش تسلیحات مستقر در مونتری ( کالیفرنیا ) در این خصوص خاطر نشان می کند " تصاویر مربوط به چند روز قبل از حمله حاکی از آن بود که مواضع دفاع هوایی مستقر در جنوب غربی و جنوب شرقی ، خالی از سامانه های دفاعی بوده ، هر چند درصورت وجود سیستم های دفاعی " که احتمالا از گونه های قدیمی بشمارنیزمی آمدند " عملا" انتظار واکنش موثر از سوی شبکه دفاع هوایی سعودی نمی رفت . همزمان با این اظهارنظرها ، وزیر امورخارجه آمریکا نیز بر این اعتقاد قرار داشت که در گذشته ، موفقیت این گونه حملات ، کمتر ارزیابی شده بود ، اما این حمله به شیوه ای متفاوت صورت پذیرفته و نیازمند بررسی های بیشتر است . از سویی دیگر ، ست جونز (Seth Jones) محقق ارشد مرکز مطالعات راهبردی بین المللی نیز معتقد است که آسیب پذیری زیرساختهای عربستان سعودی به گونه ای است که دفاع از آن غیر ممکن به نظر میرسد ، سعودی آنچنان در مقابل حملات به شیوه که اجرا گردید ، آسیب پذیر است که حداکثر تلاش های دفاعی هم برای رفع آن کافی نخواهد بود . به اعتقاد وی ، بهترین راهبردی که سعودی می بایست آن را دنبال کند ، ایجاد بازدارندگی است ، بصورتی که اطمینان حاصل شود ایران هزینه حملات این چنینی را خواهدپرداخت . شبکه دفاع هوایی یکپارچه سپر صلح ارتش سعودی : ارتش عربستان سعودی از ابتدای ایده پردازی ایجاد یک شاخه مستقل برای شبکه دفاع هوایی زمین پایه خود ، بدنبال یکپارچه سازی همه سیستم های موجود و فراهم نمودن پتانسیل ثانویه برای شبکه فوق الذکر با هدف جذب سامانه های پیشرفته تر در آینده بود ، به همین منظور طراحی و ایجاد یک سامانه پیشرفته کنترل ، فرماندهی ، ارتباطات و کسب خبر ( C3I) برای نیروی هوایی سلطنتی سعودی (RSAF) در دستور کار قرار گرفت . در یک نگاه کلان ، ساختار سپر صلح سعودی ، با هدف ایجاد یک بستر مشترک به منظور اجرای عملیات هماهنگ میان نیروی زمینی سلطنتی ( RSLF) ، نیروی دریایی سلطنتی ( RSNF) و نیروی پدافند هوایی سلطنتی ( RSADF) ایجادگردید . بنیاد این شبکه دفاعی ، از 17 دستگاه رادار ، یک فرماندهی عملیات مرکزی ، 5 فرماندهی بعنوان زیر مجموعه فرماندهی اصلی ، خطوط ارتباطی نظامی میان این 6 فرماندهی ، خطوط ارتباطی به فرماندهی دفاع ملی به منظور هماهنگی جهت کنترل و عبور هواگردهای نظامی و غیر نظامی است . فرماندهی مرکزی سپر صلح در ریاض مستقر بوده و بواسطه شبکه ارتباطی پیش گفته با فرماندهی های پنج گانه مستقر در الخرج ، تبوک ، خمیش موشیت ، ظهران و ریف مرتبط میشود . کل سامانه سپر صلح تا سپتامبر 2019 شامل 146 سایت و بیشتر از 1600 مدار مخابراتی است .براساس اطلاعات موجود ، رادارهای خریداری شده برای شبکه سپر صلح شامل 17 دستگاه رادار زمین پایه 3 بعدی دوربرد کنترل از راه دور AN/FPS-117 در کنار سامانه های مخابراتی زمینی- هوایی است که به یک شبکه ارتباطات راه دور متصل است . اطلاعات دریافت شده توسط این رادارها در کنار استقرارحداقل 6 دستگاه رادار تاکتیکی نورثروپ-گرومن AN/TPS-43 بعلاوه داده های بدست آمده از ناوگان 10 فروندی پیش اخطار هوابرد آواکس نیروی هوایی ( AWACS) به مراکز مربوطه برای تجزیه و تحلیل ارسال می گردد ، در حالی که به شکل همزمان ، رادارهای AN/TPS-43 مربوط به سامانه موشکی I-HAWK و سامانه های راداری نیروی دریایی سلطنتی نیز با این شبکه یکپارچه شده است . اگر چه برنامه سپر صلح در اوایل دهه هشتاد میلادی معرفی شد ، اما آغاز برنامه بدلایل فنی و سیاسی تا سال 1985 به تاخیر افتاد . با این وصف ، همزمان با اوج گیری جنگ ایران و عراق ، تدارکات مربوط به شبکه سپر صلح در قالب برنامه فروش خارجی ( FMS) بخش الکترونیک (ESD) مدیریت نیروی هوایی ارتش ایالات متحده کلید خورد . بر همین اساس ، شرکت هیوز ( Hughes) که اکنون در قالب مجتمع نظامی ریتئون فعالیت می کند ، قراردادی به ارزش 837 میلیون دلار را با عربستان برای تکمیل برنامه به امضاء رساند . طبق برنامه ریزی های اولیه ، قرار بود تا ساختار اصلی سپر صلح تنها در عرض 54 ماه به بهره برداری برسد که به اعتقاد بسیاری از ناظران ، امری غیرممکن بشمار می رفت ، در حالی که بعدها و پس از بررسی های متعدد ، این بازه زمانی به 116 ماه افزایش پیدا نمود . اما بر خلاف پیش بینی ها ، ریتئون موفق شد در کمتر از مدت تخمینی نخستین ، یعنی تنها در عرض 47 ماه با هزینه ای برابر با 5.6 میلیارد دلار سپر صلح را فعال و برنامه تعمیر و نگهداری و توسعه مداوم آن را طراحی نماید . براساس قراردادی که میان طرفین به امضاء رسید ، ریتئون 17 دستگاه رادار ثابت باند – ال جنرال الکتریک FPS-117 ، یعنی مشابه رادارهای مورد استفاده نیروی هوایی آمریکا در آلاسکا (برنامه SEEK IGLOO ) را در محدوده سرزمینی عربستان نصب نمود . این رادارها بلحاظ کیفیت عملکرد در شرایط بد آب و هوایی ، مقاومت در برابر اخلال ، طراحی مدارهای الکترونیکی با قابلیت تنظیم مجدد رایانه ای به گونه ای بودند که بدانها امکان می داد با کمترین نیازمندی به تعمیر و نگهداری روزانه ، عمل کنند . این رادارها بدلیل استفاده از فناوری آنتن های آرایه فازی ، می تواند اجسام پروازی را بصورت 3 بعدی آشکار نموده ، ضمن اینکه با استقرار سامانه های فوق همراستای خطوط مرزی سعودی ، در واقع جایگزینی مطمئن برای رادارهای قدیمی تر مارکونی 40T2 بحساب آیند ،در حالی که قادرند بعنوان پشتیبانی مطمئن برای شش دستگاه رادار TPS-43 برای اجرای ماموریتهای کنترلر رهگیر زمینی ( GCI ) نیز در نظر گرفته شوند. با توجه به شرایط بوجود آمده در این سال ، در اواخر سال 1985 عربستان به منظور تکمیل شبکه کنترل ، فرماندهی ، ارتباطات و کسب خبر (C3I) سپر صلح ، قراردادی با یک کنسرسیوم بزرگ به رهبری بوئینگ منعقد نمود . هدف اصلی این برنامه ، ایجاد پیوند میان داده های بدست آمده توسط سامانه های راداری هواپایه (E-3) ، رادارهای دفاع هوایی زمین پایه ، جتهای نیروی هوایی و شبکه دفاع هوایی موشکی ( شامل آتشبارهای I-HAWK) بشمارمی رفت که می بایست در نهایت پوشش کاملی بر فراز خلیج پارس ، دریای سرخ و یمن فراهم آورد . با این وصف ، 5 سال پس از اعلام این خبر ، در حالی هیوز بعنوان برنده این مناقصه (1991) معرفی شد که کل پروژه با 5 سال تاخیر مواجه شده بود . گزارش این تاخیر جنجال بزرگی در ایالات متحده برپا کرد تا جایی که نیروی هوایی مجبور شد تا کار گروهی متشکل از 8 وکیل دادگستری و بیش از 300 پرسنل ستادی را برای حل و فصل بزرگترین پرونده قرارداد دولتی فروش خارجی که بر علیه ارتش در دادگاه های فدرال تشکیل شده بود بکارگیرد.این تیم ترکیبی شامل عناصر نظامی و غیر نظامی ، چهار سال و نیم بر روی ابعاد مختلف این پرونده کار نموده و درنهایت پس از پرداخت 300 میلیون دلار غرامت ، موفق به بستن آن شدند . علیرغم تمامی این حواشی ، استقرار کامل سامانه سپر صلح به نیروی هوایی سعودی این امکان را می داد که داده های جمع آوری شده از ایستگاه های زمین پایه و هواپایه خود را با ایجاد بسترهای خاصی بخوبی مدیریت نماید . این بستر ، شامل یک مرکز فرماندهی اصلی ، شش مرکز فرماندهی منطقه ای ، رادارهای دوربرد و تاسیسات جمع آوری داده پایش از راه دور می شد که بواسطه عقد یک قرارداد مستقیم میان ریتئون و نیروی هوایی فراهم گردید . از سویی دیگر ، عربستان سعودی با دور زدن پنتاگون بعنوان یک عامل واسطه ای ، سعی نمود تا بطور مسقیم با شرکتهای آمریکایی وارد معامله شود ، بطوریکه در یک اقدام بی سابقه ، ارتش این کشور برای تکمیل سامانه سپر صلح و همچنین دستیابی به تجهیزات پشتیبانی و ایجاد زمینه برای ارتقاء فناوری سامانه های موجود ، در سال 1998 قراردادی 300 میلیون دلاری با ریتئون منعقد نمود . علاوه براین ، برنامه بروزرسانی رادارهای شبکه سپر صلح درسال 2002 ( که در اوت 2003 لغو شد ) در واقع قراردادی متعلق به نیروی هوایی ارتش ایالات متحده جهت تعیین پتانسیل ریتئون برای برآورده نمودن تقاضاهای روزافزون سعودی جهت خرید سلاح ( فروش خارجی سلاح وزارت دفاع ایالات متحده ) ، بخصوص رادارهای دفاع هوایی AN/FPS-117 بشمار می رفت . با این حال ، سختگیری های مربوط به فروش خارجی با سرازیر شدن سیل دلارهای سعودی ، بتدریج رنگ باخت ، چرا که هر 17 دستگاه رادار فوق الذکر برای ارائه عملکرد بهتر ، به استاندارد V.3 ارتقاء پیدا کردند . این گونه بهبود یافته که همچنان یک سامانه کسب داده سه بعدی باند ال بشمار می رفت ، قابلیتهای به مراتب پیشرفته تری را نسبت به اسلاف خود داشت ، ضمن اینکه گزینه به روزرسانی این تجهیزات از گونه رادارهای نظارت متعارف ( Surveillance Radar / SSR ) به رادارهای نظارت مونوپالس ( Monopulse SSR /MSSR ) و همچنین تبدیل همه سامانه های موجود به استاندارد Mode-4 و درآینده Mode-S نیز پیش بینی شده بود . براساس قرار داد های منعقد شده و بند های مربوط به سند نیازمندیهای سیستمی ( SRD) که بعنوان بخشی از پیشنهادات مطرح شده در درخواست نهایی خریدار ( RFP) قابل طبقه بندی است ، پیمانکاران نظامی خارجی ماموریت پیدا خواهند کرد که کلیه خدمات مهندسی را برای ساخت ، نصب و تحویل رادارهای بروزرسانی شده نیروی هوایی و همچنین آموزش پرسنل در حوزه تعمیر و نگهداری را ارائه نمایند . مجموعه پیمانکاران طرف قرارداد موظف خواهند بود تا کلیه قطعات ، ابزارها ، تجهیزات آزمایشگاهی را به نیروی هوایی تحویل داده تا عملکرد هر 17 رادار فروخته شده تضمین گردد . با توجه به مفاد پیش گفته شده ، آخرین مرحله تکمیل برنامه درسال 2003 به پایان رسید و نهایتا" سپر صلح به یک شبکه دفاع هوایی با سرعت واکنش بالا برای نیروی هوایی سعودی ( RSAF) مبدل شد . به اعتقاد ناظران نظامی ، بستر اصلی سپر صلح شامل یک شبکه پرسرعت انتقال داده ( HSN) بعنوان ستون ارتباطی سیستم کنترل ، فرماندهی ، رایانه و اطلاعات (C4I) بوده که از 7 گِرِه اصلی ، استفاده از اطلاعات بروزشده ستکام برای 17 رادار خریداری و بروز شده تشکیل می گردد . با توجه به استقرار مرکز کنترل اصلی در ریاض و مجموعه پشتیبانی در جده ، گره های اصلی برای اتصال باقی مانده گره ها به پایگاه عملیاتی اصلی ( MOB/ Main Operations Bases ) در این دوشهر واقع شده اند . این دو مرکز ، درواقع ترمینال اصلی (E1) بشمارمیروند تا مابقی مراکز شامل خمیث موشیت ، طائف ، تبوک و ظهران به یکدیگر متصل شوند . علاوه برسامانه های C4I سپر صلح سعودی در هر پایگاه هوایی به مجموعه ای از پیشرفته ترین دفاتر منطقه ای متصل میشود که وظیفه تحلیل داد ه های منطقه ای بدست آمده از سایتهای راداری را بر عهده دارد . این مجموع ها که شامل 3 سایت در مرزهای شرقی ، 5 سایت در مرزهای شمالی و 3 سایت در مرزهای غربی است ، که برای برآورده نمودن نیازمندی های ساختار C4I نیروی هوایی به یک شبکه ارتباطی با باند پهن که سرعت و ایمنی بالاتری دارد ( WIDE AERA NETWORK /WAN) مجهز شده می گردد ، هرچند بدلیل تقاضاهای روزافزون نیروی هوایی برای دسترسی به سرعت بالاتر ، پیش بینی های لازم برای ارتقاء قابلیتهای فعلی صورت پذیرفته است . شبکه ای که قرار است در آینده وارد چرخه رزمی نیروی هوایی گردد ، معماری اولیه C4I نیروی هوایی در حفظ کرده ، اما اتصالات فیبر نوری برای اتصال پایگاه های هوایی به یکدیگر ، افزایش سرعت ارتباطات ماهواره ای ( SATCOM) و همچنین شبکه مخابراتی غیر نظامی سعودی بطور کامل تعویض شده و قابلیتهایی فراتر از امکانات فعلی در دسترس قرار خواهد گرفت . به گفته برخی تحلیلگران نظامی ، شبکه ایجاد شده برای نیروی هوایی و دفاع هوایی عربستان قابلیت پشتیبانی 1000/100/10 مگابایت بر ثانیه برای سویچ کردن داده ها در شبکه های محلی ( LAN) را داشته ، ضمن اینکه رمز گذاری شبکه و سرعت بالای انتقال داده ها تضمین شده است . در کنار این قابلیتها ، سامانه های جدید بکار گرفته شده در این شبکه ، امکان برگزاری ویدئو-کنفرانس ها (VTC) را بوجود آورده با ذکر این نکته که سامانه های قدیمی تر با سیستم های جدید هماهنگ شده تا از صرف هزینه های اضافی جلوگیری بعمل آید . پی نوشت : 1- ادامه دارد ........... 2-منابع در انتهای مقاله درج خواهد شد . 3- تشکر فراوان از سه دوست عزیز جناب @bds110@ ، mehran55@ ، warrior بابت راهنمایی های گسترده 4- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9