برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on یکشنبه, 27 مهر 1399 در پست ها
-
12 پسندیده شدهسلام و عرض ادب خدمت دوستان و همراهان میلیتاری در مورد موتور خوشه ایی مورد اشاره ، زمان برای پیدا کردن تصویر بهتر و یا از نمای دیگری از اون تو فضای مجازی اختصاص دادم ، اما به جز این تصویر که یه مقدار نمای بهتری داره ، تصویر بهتری موجود نبود . بنابراین تا بازگشایی پارک ملی هوافضا به روی مردم عادی و تا رسیدن دست حقیر و یا دیگر دوستان به اون مجموعه و تهیه ی تصاویر دلخواه ، تصویر بهتری نمیشه پیدا کرد . تصاویر شما هم ، اگر اشتباه نکنم همون موتور خوشه ایی سیمرغ هست که برادر عزیز و مطلعمون جناب bds110 به درستی بهش اشاره کردن . البته این تصویر شما کمک میکنه که دید بهتری به اون موتور پیدا کنیم خصوصا در مورد بازوهای بیرونی اتصال موتور به بدنه ی زیرین موشک ( در نمونه ی نمایشی بازوهای داخلی رو حذف کردن ) . تصور بنده این بوده که هر بازوی مثلثی شکل مربوط به یک موتور و بازوی بعدی مشترک با موتور بعدی هست و اون موتور 9 بازو داره . اما با جستجوی بیشتر متوجه شدم که هر موتور در قسمت بیرونی تعداد 2 بازوی اختصاصی داره و کل مجموعه ی نمایشی 8 بازو ، بنابراین اون موتور بایستی موتور خوشه ایی 4 موتوره ی سیمرغ باشه و اگر شما هم مثل بنده اون رو 6 موتوره تصور کردین بایستی عرض کنم که هر دو با خطای دیدی که از تصویر نامناسب ایجاد شده به اشتباه افتادیم ، اما اگر نظرتون از ابتدا این بوده که اون موتور خوشه ایی 4 موتوره بوده ، نظرتون درست بوده و اشتباه از حقیر . در کل از دوستان و علاقمندانی که زمان با ارزش خودشون رو صرف کردن ، پست حقیر رو مطالعه کردن و بر اساس اشتباه ناخواسته ی بنده دچار اشتباه شدن عذر خواهی میکنم ، امیدوارم حلال بفرمایید . ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------ قسمت دوم برای اینکه دوستان وقت میزارن و به این ارسال حقیر مراجعه میکنن ، یکمقداری از مطالبی رو که قرار بوده ارسال کنم و امکانش پیش نیومده اینجا قرار میدم تا دست کم این ارسال ارزش مطالعه توسط دوستان رو داشته باشه . ____________________________________________________________________________________________________________________________ پرتابگرهای ایرانی در فضای باز مجموعه ی پارک ملی هوافضا تعداد 4 پرتابگر موشک قرار داره که یکی مربوط به ماهواره بر قاصد و 3 عدد دیگه مربوط به موشک زمین به زمین هست . میان اون 3 عدد پرتابگر ، پرتابگر دوم از سمت راست ، با تفاوت های جالبی که با پرتابگر سمت راستی خودش یعنی ماز 543 داره ، نگاه آدم رو جلب میکنه . ( برای اینکه بیشتر توضیح بدم نیاز هست به روزهای جنگ و مستندی که با نام خط مقدم از اون دوران و تلاش ها و مشکلات اولیه ی پیش روی صنعت موشکی داشته سری بزنیم ) پرتابگر داخلی ( میشه گفت تصویر نایاب از اولین پرتابگر ساخت داخل ) تصویر بالا ( احتمالا ) مربوط هست به زمانی هست که تعداد پرتابگر موشک اسکاد کشورمون کم بوده و نیاز موجود رو برطرف نمیکرده ، بنابراین عزیزان صنعت موشکی سعی کرده بودن با نزدیک ترین حامل ( از لحاظ ابعاد و کارایی ) که موجود بوده و نگاه به پرتابگر اصلی اون زمان کشورمون ( ماز 543 ) پرتابگر وطنی بسازن . این پرتابگر بر اساس شاسی جرثقیل میان وزن 8 در 4 ( به این معنی که این خودرو 4 محور داره اما دو محورش _ محورهای عقبی ، دارای دیفرانسیل هست که بتونه خودرو رو حرکت بده و دو محور بعدی _ جلویی ، بدون دیفرانسیل هستن که وظیفه ی حمل بار و فرمان پذیری دارن ) موجود توی کشورمون ساخته شده. از نمونه های احتمالی موجود که در رژه های سالهای پیشین نشان داده شده بود . ( با توجه به سطح تغییرات و تصاویر به شدت محدود، نمیشه سازنده ی شاسی مورد استفاده رو شناخت و معرفی کرد ) یکی از مشکلاتی که این پرتابگر وطنی داشت برمیگرده به شاسی مورد استفاده ی اون که 8 در 4 هست و همینطور برد کم موشک های اسکاد خریداری شده در اون زمان . اگر به گفته های فرماندهان در زمان جنگ دقت کنیم برد اسکادهای موجود حول و حوش 300 ( کمی کمتر و یا بیشتر ) کیلومتر بوده که برای هدف قرار دادن شهر های مهم دشمن کشورمون در اون زمان یعنی عراق ، نیاز بوده که تیم پرتاب کننده با اون پرتابگر تا حد ممکن به مرز عراق نزدیک بشن . دوستان مستحضر هستن که مرز کشورمون با عراق در قسمت غربی کشورمون قرار داره و نزدیک ترین مسیر شلیک به بغداد هم از سمت کردستان قابل دسترسی هست . محیط مرزی اون قسمت عموما محیط خشنی هست ( کوهستانی ، سنگلاخی ، پر از شیب و ... ) همینطور دست کم در 6 ماهه ی دوم سال که بارش هایی گاه و بیگاهی رو شاهد هستیم ، مشکلات تحرک وسایل نقلیه در اون محیط بیشتر و بیشتر میشه . فراموش نکنیم " محیط خشن ابدا اجازه ی عرض اندام به پرتابگری که دارای وزن بیش از حد ، تایر های نامناسب ، قدرت موتور پایین ، گیربکس بدون داشتن دنده هایی با ضرایب مناسب _ سنگین ، نداشتن قفل دیفرانسیل به صورت عرضی و قفل دیفرانسیل ها به صورت طولی ، سیستم تعلیق مناسب با بار و شرایط تعریف شده ی آفرود ، همینطور تمام متحرک نبودن محورها ، رو نخواهد داد " . ناگفته پیداست که احتمال گیر کردن و یا چپ کردن حامل های بدون حساب و کتاب بسیار زیاد هست و در شرایط جنگی به از دست رفتن حامل ، محموله و تیم پرتاب منجر خواهد شد که همین مسئله باعث کنار رفتن این حامل وطنی پس از ضرورت زمان جنگ شده . اما پرتابگر زمین به زمین که در موردش صحبت شد ( با نام احتمالی خیبر ) در نگاه اول اگر به جزئیات دقت نکنیم این حامل رو با ماز 543 اشتباه میگیریم ، اما بعد از دقت به جزئیاتی مثل شیشه های کناری کشویی ، سپر جلو با چراغ های پر تعداد و متفاوت ، فاصله ی بسیار کم اول و دوم همینطور محور سوم و چهارم از همدیگه ، زاویه ی رو به عقب رفته ی شیشه های جلوی کابین . تمامی موارد مذکور در ماز 543 متفاوت بوده و نکاتی دیگر که از حوصله ی مطالعه کنندگان خارج هست . پرتابگر ماز 543 ( تصویر زیر برای مقایسه با لانچر وطنی بالا هست ، نوع موشک متفاوت هست و خارج از بحث ) نمونه و یا از نمونه های اولیه ی این حامل پس از ساخت و قبل از رنگ آمیزی نهایی در این قسمت میتونید مجموعه ی موتور رو شاهد باشید که مشخصا تعویض شده ( نوع موتور مشخص نیست ، احتمالا از موتورهای تجاری خودروهای سنگین استفاده شده) حامل وطنی بر اساس قطعات ماز 537 شکل گرفته ( این حامل برای حمل ونقل ادوات زرهی طراحی و ساخته و عموما استفاده میشده ) ماز 537 در ایران _ در زمان جنگ تحمیلی ( مربوط به خریدهای پهلوی دوم از شوروی سابق ) حاج حسن و تیم همراهشون در کنار پرتابگر ساخته شده پرتابگر های دو قسمتی پرتابگر عراقی موشک بالستیک به صورت تریلر و با استفاده از کشنده ی 6 در 4 محبوب آن دوران اسکانیا 112 اچ البته صحبت هایی در مورد به کارگیری دانشمندان صنایع نظامی عراق وجود داره ، اما نظر شخصی حقیر در این مورد بر این هست : زمانی که ما تونستیم پرتابگر ماز 543 رو که با آسیب های عمدی از دور خارج شده به خط پرتاب برگردونیم و پرتابگرهای پیچیده تری مثل خیبر رو به مرحله ی عمل برسونیم ، دسته کم بایستی میتونستیم از عهده ی ساخت این ایده یا طرح که به نسبت ساده تر ساده تر هست بر بیایم ، حتی اگر ایده رو از تصاویر یا فیلمهای اون نمایشگاه عراقی گرفته باشیم . البته اگر همکاری ایی هم صورت گرفته باشه نه نادرست بوده و نه مشکلی داره چراکه مهم این هست که صنایع نظامی کشورمون تونسته این نیاز رو رفع کنه . به قول یکی از دوستان انجمن " در زمان جنگ کسی نمیپرسه سلاح دست شما ساخت کجاست ، در اصل کارایی اون سلاح مهم هست " و الباقی مباحث حاشیه ایی مال فضایی غیر از فضای واقعی هست . نمای کلی از پرتابگرهای در حال خدمت کشورمون میشه به سادگی دید که این پرتابگر تقسیم و ساده سازی شده به 2 بخش اصلی . بخش اول بخش کشنده ی اون هست که بسته به وزن پرتابگر بایستی توان مناسبی داشته باشه و همینطور اینکه بایستی برای بالا بردن توان کششی خودش حتما 6 در 6 باشه . بخش دوم به شکل کفی تریلی هست و مجموعه های هیدرولیکی برپا کننده ی موشک و ... ، همچنین هدایت آتش رو به عهده داره . این طرح نقاط مثبت و منفی ایی داره که میشه از نقاط مثبت به این نکته اشاره کرد : 1_ کشور به تولید کننده ، مشخصا محدودیتی در ساخت و به کارگیری این نوع پرتابگر نداره و این امکان رو به دست میاره که بتونه تعداد زیادی از قسمت پرتابگر ( که بیشتر شبیه کفی تریلی هست ) رو تولید کرده و برای آینده دپو کنه . 2_ برای بارگیری های اضطراری هم میشه قسمت دومی که شلیک رو انجام داده رو به صورت خالی تحویل بده و به سرعت پرتابگر بارگیری شده ی بعدی رو دریافت و حرکت کنه . 3_ برای زمان هایی که کشور در حاات صلح قرار داره ، کشنده ی این مجموعه و بنابر نیاز میتونه در قسمت های مورد نیاز اون نیرو خدمت رسانی کنه . 4_ در صورت آسیب دیدگی ( محدود و قابل کنترل ) پرتابگر میشه پرتابگر رو سریعتر تعویض کرد . 5_ هزینه ی تعمیر و نگهداری کشنده هم با توجه به غیر اختصاصی بودن اون پایین تر هست . 6_ با توجه به اینکه برد موشک های تولیدی کشورمون به حد مناسبی رسیده ، این پرتابگر میتونه از راه ها_ خیابان ها و مناطق از پیش تعیین و آماده شده موجود استفاده کنه . درکل شاید دیگه نیاز نباشه این پرتابگر به محیط های خشن وارد بشه . 7 _ با توجه به توانایی ساختی که بوجود اومده ، براحتی میشه برای موشک های مختلف سوخت مایع و یا جامد حال و آینده پرتابگر مختص اونها رو ساخت . 8_ با توجه به ساخت داخل بودن بیشتر تجهیزات ، تعمیر ونگهداری از این پرتابگر ها به نسبت ساده هست . نکات منفی 1_ اگر یک زمانی قرار به پراکندگی این نوع پرتابگرها در محیط های خشن بشه ، این نوع پرتابگر مشخصا دچار مشکل تو محیط های آفرود میشه . 2_ با توجه به اینکه تنها کشنده هست که پرتابگر رو حرکت میده ، اگر یک زمانی قرار به تحرک در محیط های یخ زده ، گلی و یا هردو + با شیب زیاد باشه ، در مورد موشک های دوربرد تر که متعاقبا پرتابگر سنگین تری دارن شاید دچار مشکل بشه ، ولو این مشکل با تجربه ی راننده قابل حل باشه . سالن مونتاژ پرتابگرهای وطنی دو تصویر زیر مربوط به مجموعه ی برپاگر پرتابگر هستند دو تصویر زیر مربوط به قسمت انتهایی برپاگر پرتابگر + جک هیدرولیکی تلسکوپی اون مجموعه هستن . در ضمن میتونید منحرف کننده های گاز و شعله ی خارج شده از موتور موشک به طرفین رو در این قسمت مشاهده کنید از مزایای ساخت این نوع پرتابگر ، همونطور که اشاره شد توانایی ساخت _ تحویل دهی _ دپو با تعداد بالای اون هست توانایی ساخت برای انواع موشک ها با ابعاد مختلف ( در اینجا مربوط به موشک خرمشهر هست که قطر بیشتر اما طول کمتری داره ) برای شرایط خشن زمستانی ناشی از بارندگی برف و باران ( گل و شل ) این محیط رو در زمستان تصور بفرمایید دو تصویر پایینی مرتبط هست به پرتابگر موشک شهاب 3 به همراه یار همیشگی خودش کشنده ی بنز 6 در 6 تیتان پرتابگر موشک سوخت جامد سجیل به همراه کشنده ی بروز تر بنز خودش در دو تصویر زیر ، در رزمایش ها این حجم از خودرو ، افراد و شلوغی که برای آماده سازی قبل از شلیک ، کنار پرتابگر ها جمع میشن آدم رو نگران میکنه ، امیدوارم که درون رزمایشها یکمقداری بیشتر شرایط واقعی نبرد احتمالی رو تمرین کنن پرتابگر موشک سری قدر تعداد قابل توجه این نوع پرتابگرها در رژه ی نیروهای مسلح تصویر زیبا از پرتابگر سجیل تصویر جالب از پرتابگر موشک سوخت مایع قیام پرتابگر های راکت های توپخانه ایی و سوخت جامد در زمان جنگ و به شکل غنیمتی به پرتابگر " 9 کی 52 لونا " و راکت سوخت مایع سری فراگ عراقی دست پیدا کردیم ( اگر اشتباه نکنم به کمک هوانیروز و خلبانان جان بر کف کبرا که با اون سامانه درگیر شده بودن ) که مشخصا از محصولات نظامی شوروی بود . خودروی حامل اون پرتابگر ، خودروی 8 در 8 زیل 135 بود که دارای دو محور فرمان پذیر در ابتدا و انتهای خودرو بود و 2 محور باربر در میان خودرو . اون پرتابگر برای آزمون ها و ... مورد استفاده قرار گرفت و راکت سوخت مایع اون هم با حذف پیچیدگی های غیر ضرور برای ساخت راکت های سوخت جامد توپخانه ایی استفاده شد ،همینطور خودروی حامل هم با کامیون های تجاری در دسترس جایگزین شد . کامیون تجاری 6 در4 بنز 2624 در نقش حامل پرتابگر راکت نازئات رژه ی پرتابگرهای سری نازئات ساخت راکت ها هم با خانواده ی نازعات شروع شد و بعد مدتی به سری توانمند تر زلزال ها رسید . نمونه احتمالی آزمایشی زلزال ، بر روی پرتابگر غنیمتی پرتابگر 6 در6 بنز و راکت توپخانه ایی زلزال پرتابگرهای سه فروندی زمینی (احتمالا مربوط به آزمایشات مورد نیاز ) نمونه ی پرتابگر 3 فروندی متحرک پرتابگری برای فاتح 110 پس از ساخت و به خدمت گرفتن راکت زلزال و متعاقب نیازی که برای انهدام دقیق اهداف بوجود اومده بود ، تلاش برای ساخت موشک هدایت شونده بر اساس توانایی ها و موجودی های در دسترس انجام شد که نتیجه اش رو میشه تو موشک سوخت جامد تک مرحله ایی فاتح 110 مشاهده کرد . نمونه های اولیه و در خدمت که الان هم موجود هستند و در حال خدمت بر اساس پرتابگر سری زلزال کاربری شدن ، اما با توجه به هدایت پذیر بودن موشک و همچنین عدم نیاز به ریل پرتاب بلندی که اون خانواده ی پرتابگر استفاده میکرد ، تلاش برای ساخت پرتابگر جدید شروع شد . از نمونه های اولیه و در حال خدمت پرتابگر فاتح 110 پرتابگری در دسترس پرتابگر موشک پدافندی " اچ کیو 2 گاید لاین " چینی ساخته شده بر اساس سام2 شوروی سابق پرتابگر سام 2 کشورمون در زمان جنگ تحمیلی این سامانه ی پدافندی رو دریافت کرده بود ، این مجموعه از نمونه های تولیدی چین و بر اساس سام 2 روسی هست ، نمونه های تولیدی چین با نام اچ کیو 2 گاید لاین شناخته میشن . به نظر برای آزمایشات ثانویه ی موشک فاتح از پرتابگر خانواده ی سام 2 استفاده شده . فاتح 110 بر روی پرتابگر خانواده ی سام 2 نمونه پرتابگر به روز و تکی خانواده ی فاتح که بر اساس پرتابگر سام 2 اما با تغیرات بسیار ساخته شد ( میشه گفت به جز ریل پرتاب و اونهم در ظاهر ، هیچ شباهتی ، حتی در مکانیزم برپاگر با پرتابگر سام 2 نداره ) که میتونن پذیرای خانواده ی موشکی فاتح باشن البته مثل اینکه مسئله ی هدایت راکت ها در جهت عکس جریان به خانواده ی راکت های زلزال در حال بازگشت هست پرتابگر 6 در 6 ان . جی بنز مربوط به موشک خلیج فارس با توجه به نیازی که بوجود آمد و توان مناسب حامل های به روز تر ، همینطور وزن مناسب مجموع موشک و پرتابگر برای ساخت پرتابگر 2 فروندی ، خانواده ی موشک های فاتح پرتابگر 2 فروندی رو هم به خدمت گرفتن پرتابگر 2 فروندی بر اساس شاسی تجاری کامیون 6 در6 موجود ( نام و مدل 2 کامیون زیر برای آسیب ندیدن نیروهای مسلح آورده نمیشود ) پرتابگر 2 فروندی خانواده ی فاتح براساس شاسی کامیون 8 در 8 تجاری در دسترس استفاده از پرتابگر 2 فروندی برای موشک های خاص تر خانواده ی فاتح پرتابگر سیلوهای زیر زمینی کمتر شخصی وجود داره که از سیلوخای زیرزمینی و شهرهای موشکی کشورمون خبر نداشته باشه . طبق تصاویر موجود پرتابگری که در این سیلوها و محفظه ی پرتاب اون قرار داره نمونه ایی از پرتابگرهای مرسوم و مورد استفاده در پرتابگرهای متحرک موشک های بالستیک هست که بنا به نیاز دچار تغییراتی شده تا بتونه در محیط و شرایط جدید خدمت کنه . به نظر درب ورودی محفظه ی پرتاب به صورت ضد انفجار هست و به صورت دو درب جداگانه ی کشویی ساخته شده . درب اول که مزین به پرچم کشور عزیزمون هست و درب دوم که منقش به آرم سپاه هست پرتابگر در حال برپاکردن موشک قیام پازل تصویر در مورد بارگذاری موشک قیام بر پرتابگر ثابت سیلو در مرحله ی شارژ موشک قیام در این تصویر میشه مشاهده کرد پس از تزریق سوخت و اکسید کننده به موشک ، با کمک پرتاب گر موشک رو برپا کردن و آماده ی شلیک در این تصویر میشه مشترک بودن این نوع پرتابگر با پرتابگرهای متحرک موجود رو دید سیلو در زمان باز شدن دریچه ی شلیک سخن پایانی اگرچه همیشه کاستی هایی وجود خواهد داشت اما چیزی که مشخص هست از این بعد ، یعنی طراحی ، ساخت ، به کارگیری ، نگهداری و تعمیر مشکلی رو پیش روی صنعت دفاعی کشورمون نمیشه دید . انشا ا... در اینده هم بتونیم برای زیردریایی های بزرگترمون پرتابگر اختصاصی موشک های بالستیک بسازیم و کاربری کنیم . از این تصویر میشه تنوع و تکثر پرتابگرهای راکت ها و موشک های مایل پرتاب تولیدی کشورمون مشاهده کرد از این تصویر هم میشه تنوع و تکثر رو در مورد موشک های قائم پرتاب تولیدی کشورمون مشاهده کرد تصویر جالبی از تیم موشکی کشورمون ، سفر کرده به سوریه برای فراگیری تخصص کاربری و شلیک موشک اسکاد در زمان جنگ تحمیلی و پایان بخش این موضوع که مطمعنا علاقمندان زیادی به دنبالش بودن و یا اون رو در گذسته تماشا کردن ، مجموعه مستندی هست که در ابتدای مطلب خدمت دوستان عرض شد . مستند خط مقدم قسمت اول https://www.aparat.com/v/tiBsg قسمت دوم https://www.aparat.com/v/WaJ1u قسمت سوم https://www.aparat.com/v/GeJgt قسمت چهارم https://www.aparat.com/v/wEQ3J قسمت پنجم https://www.aparat.com/v/CkQX9 قسمت ششم https://www.aparat.com/v/kbHUu نسخه ی کامل https://www.aparat.com/v/pA6Pw پایان شادی ارواح طیبه ی شهدای جنگ تحمیلی ، صنایع موشکی و همینطور سلامتی دست اندرکاران صنایع دفاعی کشورمون که خالصانه و در راه حق زحمت کشیدند و میکشند صلواتی عنایت بفرمایید . پ ن : این مطلب اختصاصا برای سایت وزین میلیتاری تهیه شده است ، اما استفاده از آن با ذکر نام میلیتاری و یا لینک دادن به مرجع باعث خوشهالی است . این مطلب براساس اطلاعات شخصی حقیر و با استفاده از تصاویر موجود در فضای مجازی ایجاد شده ، بنابراین احتمال وجود خطا و یا اشتباه در آن دور از ذهن نیست . برای دیدن تصاویر با ابعاد واقعی ، روی تصاویر کلیک بفرمایید .
-
3 پسندیده شدهبه نقشه ایران نگاه کنید https://uupload.ir/files/gklr_ekc1-f9wmaesyk_.jpeg https://uupload.ir/files/vflc_nnnn.jpg ======= تصاویر خارج از گالری بصورت لینک ... همه تصاویر و متن را در یک پست قرار بدید .
-
3 پسندیده شدهمعنی ضرب المثل مار در آستین پروردن در عالم سیاست! کار درست زیاد سخت نیست. از یک سوراخ دوباره گزیده نشین...
-
3 پسندیده شدهمنصور حقیقت پور،مستشار نظامی سابق ایران در باکو و مشاور نظامی حیدرعلی اف حقیقت پور: ایران در جنگ قراباغ یک هواپیما پر از مهمات به آذربایجان داد/ باکو ٣۰ میلیون دلار از باب تسلیحات جنگ قراباغ به ایران بدهکار است / ما نجاتشان دادیم و الا ارمنستان حتی باکو را هم میگرفت. آنهایی که در باکو نشستهاند و علیه دولت عالیه ایران تبلیغات منفی میکنند نه خودشان و نه اعضای خانوادهشان، هیچکدام در جنگ شرکت نکردند، اما ماشین من در جنگ قرهباغ روی مین رفت و تکهتکه شد. ما در باکو ۶۵۰۰ تن نیرو تربیت کردند. آن روزها سربازها را درخیابانهای باکو به خط میکردیم و مردم باکو شاهدند. اگر ایران توسط من آن هواپیمای پر از مین و آن سلاحها را به «روشن جوادف» نمیداد، ارمنی ها بقیهی مناطق را هم میگرفتند. اگر ایران (هلال احمر) توسط من «١۰۰هزار آواره» قراباغ را در ایمیشلی اسکان نمی داد، آب و غذایشان را تامین نمی کرد و امنیت شان را فراهم نمیکرد، همین آوارهها میرفتند کاخ ریاست جمهوری را بر سر حیدر علیاف خراب میکردند. ادامه در لینک زیر http://www.azariha.org/بایگانی/item/1979-حقیقت-پور-ایران-در-جنگ-قراباغ-یک-هواپیما-پر-از-مهمات-به-آذربایجان-داد-باکو-30-میلیون-دلار-از-باب-تسلیحات-جنگ-قراباغ-به-ایران-بدهکار-است
-
3 پسندیده شدهبسم الله........ 25مهر 1399 بازدید وزیر راه از صنایع هواپیما سازی ایران (هسا) در اصفهان وزیر راه و شهرسازی در این سفر از هواپیمای ترابری تاکتیکی ایران ۱۴۰، خط تولید هواپیما تی – ۹۰ و کوثر، مرکز و تست طراحی اقدام و سامانههای هوایی، هواپیمایی ایران ۱۴۰ و هواپیمای آتشنشان و شبیهساز پرواز در شرکت صنایع هواپیماسازی ایران بازدید کرد
-
3 پسندیده شدهبه نام خدا کمندی نو برای شکار کرکس ها در روزهایی که سیل اخبار جنگ قره باغ جاری بود یک رونمایی مهم صورت گرفت که به آن کمتر پرداخته شد. همانطور که در بنر می بینید صحبت از سامانه کمند زمین پایه شده است. کمند همان گاتلینگ ۶ لول ۳۰ میلیمتری است که در ایران به اسم فتح شناخته می شود. فتح (AK630) در سال های اخیر بر روی برخی از شناور های ایران نصب شده بود. علاوه بر این سامانه کمند به رادار باند X با توان کاوش ۳۶۰ درجه تجهیز شده که توان کشف اهداف کروز تا برد ۴ کیلومتر را دارد. همچنین این سامانه قابلیت رهگیری در حین جستجو ۵۰ هدف و رهگیری دقیق چهار هدف همزمان و توان درگیری اطمینان پذیر با دو هدف را دارد. که برای کار کرد هم زمان موشک و توپ ضروری است. بخشی از سامانه های الکتراپتیک نسخه دریاپایه که قابلیت استفاده در نسخه زمین پایه را دارد. پیشبینی ساخت نسخه هایی با برد رهگیری بیش از ۷۰ کیلومتر در ایران قابل پیشبینی و مشهود است. موشک آذرخش بر پایه سایدوایندر ساخته شده است. در گذشته نسخه ضد تانک این موشک هم برای بالگرد های ایران ساخته شده بود. سایدوایندر در نسخه زمین پایه دارای برد ۴ کیومتر است و با توجه به تغییرات احتمالی میتوان برد بیشتری را برای آن متصور بود. اما حالا چرا ایران با وجود سامانه هایی چون سپر و عقاب روی آورده به این سامانه!؟ به نظر قصد بر این است که این سلاح بصورت خیلی خاص برای مقرهای بسیار استراتژیک یا پایگاه ها در آخرین سپر دفاعی استفاده شود. و چه بسا با توجه به عملکرد دو گانه موشک آذرخش از آن بعنوان پدافند همراه یگان های زمینی برای نابودی بخشی از مهمات سبک و بمب ها و پرتابه های مهاجم استفاده شود. در کاربرد دریایی اضافه شدن موشک آذرخش میتوان کمک شایانی به استفاده از کمند در قایق های موشک انداز همچون پیکان و سپر و ...کند. حال سوال این است که آیا کمند راه سی و سی رم را خواهد رفت؟!
-
3 پسندیده شدهدر سال 2003 ایالات متحده آمریکا با کمک ائتلاف توانست عراق را اشغال کند. اما وضعیت عراقی که برای دومین بار توسط نیرو های ایالات متحده و همپیمانانش شکست خورده بود با وضعیت عراق 1991متفاوت بود. نیروهای امریکایی قرار بود این کشور را اشغال کنند و نیروهای نظامی خود را برای مدت طولانی در عراق نگه دارند علاوه بر این نیرو های چریکی و بعضا ترویستی نسبت به گذشته قدرتمند تر شده بودند. به همین سبب با شروع درگیری ها بین نیروهای چریک عراقی و ائتلاف ، ادوات زرهی و ماشین های نظامی ایالات متحده در میدان نبرد شهری ضعف های خود را نشان دادند. خودرو های هاموی و کامیون های نظامی که برای جابه جایی نیروها و لجستیک در کشور عراق مورد استفاده قرار می گرفتند عملکرد ضعیفی از خود برجای گذاشتند .عراقی ها با استفاده از تسلیحاتی که در اختیار داشتند به خصوص با کمک تک تیرانداز ها و ار پی جی زن ها به کاروان های نظامی ائتلاف حمله می کردند و سربازان را در داخل خودرو های نظامی شکار می کرند و می کشتند. در ماه مارس سال 2003 یک واحد تعمیر و نگهداری در ناصریه عراق کمین می خورد، در این کمین 11 سرباز امریکایی کشته و 5 سرباز دیگر از جمله سرباز زن جسیکا لینچ اسیر نیروهای عراقی میشوند. اما اوضاع وقتی برای ایالات متحده وخیم تر شد که درگیری ها در ماه آوریل در عراق آغازشد. ازجمله عوامل افزایش درگیری ها در عراق افزایش کشتار غیر نظامی ها به دست ائتلاف و در خواست سید مقتدی صدر برای جهاد علیه نیروهای متجاورگر بود. در تاریخ 4 آوریل 2004 نیروهای جیش المهدی حملات گسترده ای را در نجف، کوفه، کوت، و شهرک صدر ترتیب دادند. در کمین های شهرعراق هشت سرباز امریکایی کشته وبیش 51 نفر زخمی شدند. بزرگترین کمین در این درگیری ها در تاریخ 9 آوریل در اطراف فرودگاه بغداد رخ داد. کاروان سوختی متعلق به دسته 13 ام پشتیبانی فرمانده ای ارتش آمریکا متشکل از 30 خودرو در نزدیکی فرودگاه بغداد در حال حرکت بود. نیرو های چریک با کمک خمپاره اندازها ، آر پی جی زن ها و تیراندازی های شدید کاروان سوختی را زیر اتش شدید گرفتند. در اخر 26 عدد از کامیون های حمل سوخت و خودرو های نظامی از بین رفتند و در مجموع 12 نفر از کاروان شامل 2 سرباز آمریکایی، 7 راننده کامیون خصوصی آمریکایی و 3 راننده کامیون عراقی کشته شدند. یک سرباز به نام کیت متیو و راننده کامیون امریکایی توماس همیل توسط نیروهای چریک ربوده شدند.توماس همیل موفق به فرار شد اما کیت متیو توسط نیروهای چریک اعدام شد. بعد از این حادثه سرتیپ جیمز چمبرز ، فرمانده دسته 13 ام پشتیبانی فرمانده ای ارتش آمریکا ، نسبت به رعایت نکردن استاندار ها، نظیر طویل بودن طول کاروان ها لجستیک انتقاد فراوانی داشت. اسکورت کاروان های لجستیک در شهر های عراق عموما به وسیله کامیون های مسلح و خودرو های هاموی انجام می شد. خودرو هاموی خصوصا مدل های نظیر ام998 ، ام 1165 به علت ضعف در پوشش کامل خدمه در عراق عملکرد ضعیفی داشتند. تصویر سمت راست کیت متیو که بوسیله چریک های عراقی کشته شد بعدها در امریکا خیابانی به اسم او گذاشته شد - تصویر سمت چپ جسیکا لینچ که بعد از اسارتش توسط نیرو های امریکایی نجات پیدا کرد. بعد از جدی شدن درگیری ها در عراق ، نیرو های آمریکایی تمایل پیدا کردند تا خودرو های نظامیشان را، خود در عراق ارتقا بدهند. در این بین نیروهای امریکایی از تخته سه لایی ، الیاف و روکش کولار ، فلزهای اوراق شده ، شیشه های ضد گلوله ، کیسه شن و... استفاده می کردند و بدنه ، درب ها ، شیشه ها را تقویت می کردند. حتی بعضی کشور های حاضر در عراق نیز از این شیوه برای تقویت بدنه ی خودرو های خود بهره می گرفتند. در یک نمونه سربازان مجارستانی با کمک جلیقه های ضد گلوله بدنه یک خودرو معمولی مرسدس بنز کلاس G را تقویت کردند. این نوع تقویت زره خودرو های نظامی بین سربازان به نام "hillbilly armor" زره مرد جنگلی و یا در مواردی که با کمک عراقی ها ساخته می شد به نام زره حاجی معروف "hajji armour" بود. در کل به این نوع زره ؛ زره های اصلاح شده نیز گفته میشود که برای بهبود مقاومت خودرو ها از ضایعات و مواد دور ریختنی استفاده می شود. البته استفاده از این نوع زره ها مربوط به جنگ های دوم جهانی و ویتنام بود. در جنگ ویتنام نیز لجستیک ارتش ایالات متحده آمریکا توسط گروه های چریکی ویت کنگ تهدید می شدند که با کمک کامیون های مسلح کاروان های لجستیکی خود را حمایت می کردند. این کامیون ها در جنگ ویتنام با جوش دادن صفحات فلزی و نصب مسلسل ها ساخته می شدند. در جنگ عراق نیز دوباره کامیون های مسلح با زره های اصلاح شده به میدان نبرد بازگشتند. کامیون های مسلح M985 HEMTT یکی از معروف ترین درعین حال مخوفترین کامیون های مسلح ارتش ایالات متحده در عراق بود. کامیون های مسلح سری HEMTT کامیون های مسلح سری HETS هاموی ها مجهز به زره های hillbilly بروی هاموی نوشته شده است "مد مکس" که به فیلم اکشن با همین نام اشاره دارد.در این فیلم نیز خودرو ها ظاهر عجیبی دارند. این کامیون به شدت مسلح بود و به 3 مسلسل ام-2 و دو نارنجک انداز ام کا 2 مجهز بود. کامیون های مسلح علاوه بر توانایی جابه جایی لجستیک قادر بودن کاروان های نظامی ولجستیکی را نیز پوشش دهند. مدل های مختلف هاموی و کامیون های نظامی نظیر M923 و PLS نیز با زره های اصلاح شده قویت می شدند تا جان خدمه را حفظ کنند. در ماه آوریل سال 2004 ، فرماندهان گروه 375 ام ذخیره ارتش آمریکا و گردان 812 ام حمل و نقل با هم یک واحد موقت ویژه به نام گروه کامیون های مسلح در کمپ نویستار کویت تشکیل دادند.این گروه شامل 35 خودرو هاموی به علاوه 5 کامیون M939 بود . تمامی خودور های این گروه به زره های hillbilly و مسلسل های 12.7 میلیمتری مجهز شدند. با این حال نیروهای ذخیره گروه های مختلف در ارتش و نیروهای گارد ملی ایالات متحده آمریکا که حفاظت کاروان ها را تامین می کردند باعث شد گروه کامیون های مسلح غیر فعال گردد. ( گروه کامیون های مسلح در ماه آوریل 2005 منحل شد)، اما مشکل نیرو زمینی ارتش ایالات متحده آمریکا در عراق به مرور برای فرماندهان بلند مرتبه و سران پنتاگن در حال اشکار شدن بود. انتقاد درباره استفاده از زره های اصلاح شده و نرسیدگی به خودرو های نیروهای زمینی در ایالات متحده رو به افزایش بود. در 8 دسامبر 2004 در کمپ بیوری در کویت یک سرباز آمریکایی به نام توماسون ویلسون از وزیر دفاع وقت دونالد رامسفلد در مورد نیاز به زره های بازیافتی از آهن های اوراقی پرسید. سوال او با تشویق و همراهی2300 نفر از همقطارانش که درمحل حضور داشتند مواجه شد. ویلسون پرسید : چرا سربازان ما باید سرتاسر محل های دفن زباله های محلی را برای پیدا کردن فلزهای اوراقی و شیشه های ضد گلوله برای بهبود زره خودرهای شان بگردند؟ چرا منابع به آسانی در دسترس ما قرار نمی گیرد؟ رامسفلد پاسخ داد: "مسئله پول نیست. مسئله در رابطه با ارتش دلخواه نیست. مسئله تولید و توانایی انجام آن است. همانطور که می دانید، شما با ارتشی که دارید به جنگ می روید - و نه ارتشی که ممکن است بخواهید و یا مایلید در زمانی دیگر داشته باشید. شما می توانید تمام زره های جهان را روی یک تانک داشته باشید و (باز هم) منفجر شود ... ". همچنین رامسفلد بعدا اعتراف کرد که قبل از جنگ عراق ، ساخت کیت های حفاظتی در تعداد کم در هر سال تولید می شده است. اما جنجال در مورد زره های خودرو های آمریکا در حال گسترش در آمریکا بود. سرهنگ جان زیمرمن وکیل مدافع نظامی اعلام کرده بود که از 300 خودروی موجود در واحدی که ویلسون در آن خدمت می کند ، 95 درصد آن فاقد زره مناسب هستند. در 13 اکتبر سال 2004 ، نیروهای ذخیره ارتش آمریکایی که برای جابه جایی کامیون های سوختی در بغداد انتخاب شده بودند از این کار سربازدند. آنها می گفتند برای اسکورت این کاروان سوختی هیچ نیروی در اختیار ما قرار ندادند، همچنین تمامی کامیون های این کاروان فاقد زره مناسب هستند. در سال 2004 ایالات متحده در افغانستان کیت های JDAM را برای دقیق شدن بمب های نیروهوایی خریداری کرد، در این مورد منتقد نظامی بیل آرکین این سوال را مطرح که : اگر سران پنتاگون می تواند این کیت ها را برای بمب ها تهیه کنند ، چرا نمی تواند کاری برای خودرو های زرهی وجان سربازان انجام دهند. اما بالاخره در 9 دسامبر 2004، رئیس جمهور جورج دبلیو بوش در پاسخ به این حوادث، گفت که نگرانی های ابراز شده مورد توجه قرار می گیرد. ولی در ادامه در 10 دسامیر 2004 ، مارتی میهان عضو کنگره و کمیته خدمات نیروهای مسلح با انتشار بیانه ای به شدت از دولت بوش و پنتاگون انتقاد کرد. او در بیانه اش اشاره کرده بود کمبود وسایل نقلیه زره پوش را به عنوان " مرکز ثقل در معرض خطر" ارتش امریکا در عراق، و فقدان آمادگی برای تاکتیک های چریکی مانند استقرار مواد منفجره دست ساز را به عنوان "علائم هجوم سراسیمه به جنگ" توصیف کرد. تصویر سمت راست : توماسون ویلسون در حال پرسش از وزیر دفاع تصویر سمت چپ : کاریکاتوری انتقادی از وضعیت خودرو های زرهی در عراق مدل های مختلف کامیون های مسلح در عراق بعد از این جنجال سیاسی دولت بوش تصمیم گرفت تا به طور ناگهانی سرعت تولید و تحویل کیت های حفاظتی برای خودروهای هاموی و کامیون های نظامی را سرعت ببخشد. کیت های حفاظتی هاموی ها در سال 2003 شامل کیت های ASK ،FRAG 5 و FRAG 6 بودند. برای کامیون های سری FMTV نیز بسته های حفاظتی ساخته و به عراق فرستاده شد. وارد شدن این بسته های حفاظتی تا سال 2015 به عراق ادامه داشت. همچنین آزمایشگاه ملی لارنس لیورمور بروی کامیون M939 بسته های حفاظتی نصب کرد و یک کامیون مسلح با سطح حفاظتی بالا به نام " اسب اهنین " ساخت. اما با وجود نصب کیت های حفاظتی بروی هاموی ها و بعضا کامیون ها هنوز مشکل نیروهای موجود در عراق حل نشده بود. از طرفی نصب این کیت ها به شدت باعث افزایش وزن خودرو ها می شد که علاوه بر افزایش وزن، به شاسی و سیستم تعلیق ماشین ها فشار وارد می کرد در نتیجه تحرک پذیری خودرو به شدت کاهش پیدا می کرد. اما مشکل اصلی و حل نشده در عراق بمب های کنارجاده ای بود. به گفته منابع آمریکایی فقط در سال 2004 حدود 300 بمب های کنارجاده ای باعث صدمه زدن به کاروان های نظامی شده بود.در چهار ماه اول سال 2006 فقط 67 از سربازان آمریکایی در خودرو های هاموی خود کشته شدند. کیت های حفاظت هاموی شاید قابلیت مقاومت در برابر بمب های با قدرت کم را داشتند اما در مقابل بمب های کنارجاده ای قدرتمند حرفی برای گفتن نداشتند. طراحی بدنه هاموی ها نیز دچار مشکل ساختاری بود که در مقابل بمب های کنارجاده ای آسیب پذیر بود. در مواقعی نیز بمب های کنارجاده ای موجب می شدند درب های خودرو قفل بشوند و خدمه و سرنشینان نتواند از داخل خودروی خود خارج شوند. البته ارتش آمریکا برای این مشکل نیز راه حلی داشت ایالات متحده آمریکا برای پایان دادن به این مشکل خودرو های مقاوم در برابر مین ( امرپ) را وارد ارتش خود کرد. با اینکه امرپ ها هزینه اولیه تولید بالا و هزینه نگهداری بالا نظیر مصرف سوخت زیاد نسبت به هاموی ها داشتند ولی ارتش آمریکا مجاب شد که برای کاهش تلفات نیروهای خود امرپ ها را جایگزین هاموی های خود بکند. در سال 2007 ارتش ایالات متحده به طور رسمی اعلائم کرد که قصد دارد که به جای خودرو های هاموی و کامیون مسلح از امرپ ها استفاده کند. اشغال عراق نشان برای نبردهای شهری وجود خودرو های نظامی با قابلیت حفاظت بالا به چه میزان حیاتی هستند که می تواند از تلفات نیروهای نظامی بکاهند. با پایان یافتن اشغال عراق اما هنوز در جنگ های اخیر در لیبی ، اوکراین ، سوریه و عراق استفاده از زره های اصلاح شده بسیار رواج دارد و نمونه های فراوان آن هنوز یافت می شود. استفاده از زره های hillbilly برای نیرو های چریک و یا نیروهای دولتی که در زیر فشار جنگ فرصت توسعه و استفاده از کیت های حفاظتی و یا ساخت خودروهای نظامی جدید را ندارند مناسب و کاربردی می باشد و یک گزینه طلایی برای آنها است. ولی کشور های که از جنگ دور هستند باید به یاد داشته باشند در صورت از دست رفتن فرصت برای بهبود وضعیت خودروهای نظامی خود در طول حوادث باید هزینه جبران ناپذیری را پرداخت کنند. در چهار ماه اول سال 2006 فقط 67 از سربازان آمریکایی در خودرو های هاموی خود کشته شدند. اسب آهنین در عراق در یک حمله توسط بمب های کنار جاده ای اسب آهنین صدمه می بیند اما تمامی خدمه آن سالم می ماند. اما به طور کلی فرماندهان ارتش امریکا از عملکرد کامیون های مسلح راضی نبودند. منابع: http://europe.newsweek.com/hillbilly-armor-123095?rm=eu https://en.wikipedia.org/wiki/Gun_truck https://en.wikipedia.org/wiki/Improvised_vehicle_armour#Iraq_War مترجم و گردآورنده :Crash نقل با ذکر نام میلیتاری و مترجم بلامانع است.
-
3 پسندیده شدهبخش اول تصاویر زره های Hillbilly ایجاد حفاظت با کمک جعبه مهمات بخش جلویی بدنه با بسته ی حفاظتی استاندار پوشیده است اما در بخش عقبی از زره های Hillbilly استفاده شده است اسب های آهنین !
-
2 پسندیده شدهبه نام خدا تقدیم به بچه های میلیتاری بحث فرمانده خوب و بد که پیش می آید همه چشمها متوجه فرماندهانی می شوند که حملات جانانه ای به دشمن کرده اند. اصولا مردم عادی فرمانده خوب را فرمانده پیروز در حمله می دانند. اما بعضی از اهل فن فرمانده خوب را نه در زمان پیشروی بلکه در زمان عقب نشینی پیدا می کند. زمانی که فشار دشمن زیاد می شود و مشکلات لجستیکی و کمبود مهمات نفرات را فرسوده می کنند، اگر یک فرمانده بتواند ورق را برگرداند هنرکرده است. از آن مشکل تر موقعی است که یک فرمانده در تله افتاده و از هر طرف دشمن او را احاطه کرده است. در این زمان آشوب میدان نبرد به حداکثر می رسد، خطوط خودی و دشمن درهم و برهم می شوند، روحیه سربازان و افسران به حداقل می رسد و تنها یک فرمانده برجسته است که در چنین اوضاعی می تواند کنترل را به دست بگیرد و نیروهایش را به ساحل نجات برساند. در جنگ 8 ساله ایران و عراق بارها شاهد بودیم که فرماندهان طرفین حملات خوبی را بر علیه دشمن اجرا می کردند و به پیروزی می رساندند اما من هیچ گاه به یاد نمی آورم که فرمانده ای توانسته باشد نیروی خود را از حلقه ی محاصره به سلامت خارج کند. در بیشتر موارد نیروهای مدافع تا آخرین گلوله ی خود را شلیک می کردند و پس از آن یا کشته می شدند و یا به اسارت در می آمدند. در فاز نهایی عملیات الی بیت المقدس آشکار بود که نگه داشتن خرمشهر دیگر خیالی بیش نیست ولی فرماندهی عالی عراق با سرسختی نیروهایش را در خرمشهر نگه داشت، با اینکه فرصت داشت که آنها را قبل از حمله ایران از خرمشهر خارج کند. نتیجه این نبرد برای عراقی ها صدها کشته و هزاران اسیر بود. از سوی دیگر، مشابه همین اتفاق برای مدافعین ایرانی در جزایر مجنون افتاد و ایران سرانجام با دادن تلفات سنگینی ناچار شد تا مجنون را واگذار کند. اما شاید مشهورترین نمونه ی تاریخی از چنین اشتباهاتی محاصره و اسارت تمامی ارتش ششم ورماخت در طی نبرد استالینگراد بود. در روز 19 فوریه 1942 در حالیکه ارتش ششم، به رهبری ژنرال فون پاولوس، سرگرم درگیریهای کوچه به کوچه در استالینگراد بود فلشهای ارتش سرخ از شمال و جنوب استالینگراد از رود دن و ولگا گذشتند و دو ارتش رومانیایی را که جناحین ارتش ششم را نگه داشته بودند در هم شکستند و در انتها با نفوذی عمیق به پشت مواضع ارتش ششم آن را در محاصره ی خود گرفتند. فون پاولوس کاملا در لاک دفاعی فرو رفت و منفعلانه رفتار کرد. هیتلر به ژنرال فون مانشتاین دستور داد تا با گروه ارتش تازه سر و سازمان داده اش به کمک ارتش ششم برود و حلقه محاصره را بشکند. در روز 12 دسامبر فون مانشتاین ضد حمله خود را به خطوط روسها آغاز کرد اما با مقاومت سرسختانه روسها تنها توانست تا نیروهایش را به 50 کیلومتری استالینگراد برساند. فون پاولوس برای دست به دست دادن به فون مانشتاین از جایش تکان نخورد و در نهایت روسها در حدود 250 هزار سرباز و افسر ارتش ششم را به اسارت و در حدود 100 دستگاه تانک و 200 قبضه توپ را به غنیمت گرفتند. فون پاولوس. عملیات اورانوس و محاصره ارتش ششم. فون مانتشاین. از سوی دیگر در همان روز 12 دسامبر و مقارن با ضدحمله فون مانشتاین روسها عملیات زحل کوچک را اجرا کردند تا با رسیدن به خارکوف ارتباط گروه ارتش A مستقر در قفقاز را با عقبه ی خود قطع کنند. در آن زمان دفاع از ساحل غربی رود دن، در جبهه ای به طول 230 کیلومتر، برعهده ارتش هشتم ایتالیا بود. مأموریت اصلی این ارتش پوشش مرکز گروه ارتش B بود. بنا بر طرح دفاعی متحدین، دفاع از غرب بلگوگراد بر عهده ی یک سپاه از واحدهای رزمی ارتش هشتم ایتالیا گذشته شده بود به نام سپاه آلپی. سپاه آلپی سپاهی بود شامل سه لشکر پیاده کوهستانی و یک لشکر پیاده. این سپاه تشکیل شده بود از لشکر سوم جولیا، لشکر دوم تریدنتینا و لشکر چهارم کونیزه. لشکر پیاده ی 156ام ویچنزا به عنوان نیروی احتیاط در اختیار سپاه آلپی قرار داشت. لشکرهای پیاده کوهستان آلپی گل سرسبد نیروهای ایتالیایی در جبهه شرق تشکیل بودند. مواضع واحدهای رزمی متحدین در شمال استالینگراد در تابستان 1942. منقطه عملیاتی اورانوس و زحل کوچک در نبرد استالینگراد. روسها در اولین گام از عملیات زحل کوچک از جناح چپ سپاه آلپی با ارتشهای اول و سوم گارد خود به سپاه دوم ارتش هشتم ایتالیا زدند و پس از دو هفته زرهی روسها واحدهای عمدتا پیاده نظام ایتالیایی را جارو کرد. سپاه دوم در آشوب فرو رفت و در طی یک عقب نشینی درهم و برهم قسمت عمده ای از سربازانش را از دست داد. در روز 13 ژانویه 1943 روسها با گروه ارتش ورونژ به ارتش دوم مجارستان در شمال غربی سپاه آلپی تاختند و پس از آن از سمت جنوب سپاه آلپی با ارتش 24ام ورماخت درگیر شدند و آن را پس زدند. هرچند که تا اینجا سپاه آلپی تقریبا دست نخورده مانده بود اما جناحین راست و چپ آن به طول 200 کیلومتر به دست روسها افتاده بود. کار روسها که با جناحین سپاه آلپی تمام شد فشار خود را متوجه لشکرهای این سپاه کردند. فشار روسها از شرق و خطر بسته شدن در تله در غرب سبب شد تا فرمانده ی سپاه آلپی، ژنرال ناسکی، در شامگاه 17 ژانویه فرمان عقب نشینی عمومی را برای دو روز بعد صادر کند. همزمان با عقب نشینی ایتالیایی ها بعضی از عناصر پیشروی روسها با کمک پارتیزانهای روس موانعی در مسیر عقب نشینی سپاه آلپی ایجاد کرده بودند و عملا این سپاه در محاصره روسها قرار داشت. مسیر تقریبی عقب نشینی سپاه آلپی با رنگ قرمز مشخص شده است. در این زمان لشکرهای جولیا و کونیزه به شدت از روسها ضربه خورده بودند و سازمان رزم آنها از هم پاشیده بود. جولیا، در جناح چپ سپاه آلپی عقب نشینی خود را از همان روز 17ژانویه شروع کرد. واحدهای باقیمانده از لشکرهای کونیزه و ویچنزا در روز 19 عقب نشینی کردند. ایتالیایی ها به همراه فراریان لشکرهای مجار و آلمانی سعی کردند با پشتیبانی چند دستگاه تانک و زرهپوشی که برایشان باقی مانده بود خود را به خطوط آلمان در نزدیک خارکوف برسانند. کنترل عقب نشینی از دست ژنرال ناسکی خارج شد و قرارشد که تریدنتینا، که تقریبا دست نخورده مانده بود، در نوک ستون ایتالیایی ها قرار بگیرد و راه را برایشان باز کند. فرمانده ی تریدنتینا کهنه سربازی از جنگ جهانی اول بود به نام سرتیپ لوئیجی ریوربری. در همین نقطه از نبرد استالینگراد بود که این فرمانده ایتالیایی خوش درخشید و مهارت خود را در فرماندهی نشان داد. لوئیجی ریوربری. ریوربری در سال 1913 با درجه ستوان دومی به لیبی اعزام شد. در طول جنگ جهانی اول با هنگ 7ام آلپی جنگید و به سه مدال نقره، یک نشان صلیب و نشان نظامی ساووی رسید. پس از پایان جنگ، ریوربری در لشکر 2ام آلپی خدمت کرد و در سال 1926 به درجه سرهنگ دومی رسید. لوئیجی در سال 1935 سرهنگ تمام و فرمانده ی هنگ 67ام پیاده نظام شد. در سال 1939 وی رئیس ستاد واحد ترابری ارتش شد و در سال 1939 به درجه سرتیپی ارتقا یافت. در زمان ورود ایتالیا به جنگ جهانی دوم لوئیجی فرمانده سپاه 26ام در آلبانی شد. در سال 1942، درحالیکه لوئیجی به فرماندهی لشکر تریدنتینا رسیده بود، به جبهه روسیه اعزام شد. محبت وی نسبت به زیردستانش وفاداری و فداکاری آنها را تضمین کرده بود. اکنون ریوربری در برابر بزرگترین چالش دوران حرفه ای خود قرار گرفته بود. در حدود 40 هزار نفر باقیمانده از 61 هزار نفر سربازان سپاه آلپی چشم امید به او داشتند و انتظار داشتند که ریوربری بتواند آنها را به سلامت از حلقه محاصره روسها نجات دهد. درجه حرارت منفی 40 درجه استپهای روسیه و حملات چریکی روسها بزرگترین موانع سپاه آلپی در این عقب نشینی 200 کیلومتری بودند. جانمایی لشکرهای سپاه آلپی و مسیر عقب نشینی آنها تا نزدیک بلگوگراد. یک روز پس از عقب نشینی سراسری سپاه آلپی، ایتالیایی ها در نزدیک دهکده پوستایلی به مواضع دفاعی روسها برخورد کردند. تریدنتینا با حمله مواضع روسها را در هم شکست اما افراد دیگر لشکرها از تریدنتینا جدا افتادند و به یک موضع دفاعی دیگر روسها برخورد کردند. در زد و خوردی که در روز 23 ژانویه درگرفت تلفات زیادی بر ایتالیایی ها وارد شد. این زد و خورد فاصله ی لشکرهای باقیمانده سپاه آلپی را از تریدنتینا و واحدهای آلمانی بیشتر کرد. ایتالیایی ها به غیر از مشکلات یک عقب نشینی نامنظم با همرزمان سابق خود هم به مشکل برخوردند. روحیه پایین سربازان بارها سبب شد که نزاع بین ایتالیایی ها و آلمانها بر سر استفاده از تعداد محدود وسایل نقلیه باقیمانده دربگیرد. تصویری از عقب نشینی گسترده سربازان ایتالیایی. در صبح روز 26 ژانویه ، طلایه داران لشکر تریدنتینا به دهکده نیکولایفکا رسیدند، جاییکه خونین ترین درگیری بین ایتالیایی ها و روسها در طی عقب نشینی سپاه آلپی درگرفت. این دهکده توسط لشکر 48ام تفنگداران گارد، با استعداد حدودا 6000 نفر، اشغال شده بود. روسها به خاکریز راه آهن در دو طرف روستا پشت داده بودند. ژنرال ناسکی در ساعت 9:30 فرمان حمله سراسری را صادرکرد و هنگ 6ام آلپی به ظرفیت سه گردان، گردان مهندسی تریدنتینا، گروه توپخانه کوهستانی از هنگ دوم توپخانه کوهستان و سه دستگاه اشتورمگشاتز-3 آلمانی حمله سراسری را به خطوط دفاعی روسها آغاز کردند. تا حوالی ظهر ایتالیایی ها به حاشیه روستا رسیده بودند. در این زمان ژنرال جولیو مارتینات، رئیس ستاد سپاه آلپی، در رأس هنگ 5ام آلپی با استعداد سه گردان و باقیمانده عناصر هنگ دوم توپخانه کوهستان و بقایای لشکر جولیا به کمک هنگ 6ام آمد. ژنرال مارتینات در طی این نبرد کشته شد و فرماندهی آنچه که از واحدهای رزمی ایتالیایی باقیمانده بود بر گردن لوئیجی افتاد. با غروب آفتاب پیاده نظام کوهستان هنوز در حال تقلا برای عبور از خطوط تقویت شده روسها بود. لوئیجی دیگر زمان آنچنانی نداشت لذا خودش سوار بر تانک شد و فریاد کشید: تریدنتینا به پیش! او دستور داد تا نیروهایش به قلب دشمن بزنند و با جنگ تن به تن مقاومت آنها را در هم بشکنند. ریوربری قبل از آغاز شب توانست که راه خود را به سمت غرب بازکند. نبرد نیکولایفکا هرچند که نقطه اوجی برای تقویت روحیه سپاه آلپی بود اما پایان این ماراتون سهمگین نبود. باقیمانده افراد لشکر جولیا دو روز بعد به دام روسها افتادند و تقریبا همگی آنها اسیر شدند. در همین روز باقیمانده افراد لشکر کونیزه زیر حمله سواره نظام قزاق قرارگرفتند و از پای درآمدند. امیلیو باتیستی، اومبرتو ریکاگنو، اتولدو پاسکولینی، به ترتیب فرماندهان کونیزه، جولیا و ویچنزا، همگی اسیر شدند. صف اسرای ایتالیایی در چنگال روسها پس از نبرد استالینگراد. بسیاری از این اسرا در طی راهپیمایی های طولانی در اثر سرما و گرسنگی فوت کردند و تنها عده اندکی از آنها به ایتالیا بازگشتند. اولین عناصر سپاه آلپی در روز اول فوریه به مواضع دفاعی آلمان در اطراف خارکوف رسیدند. با تمام زحماتی که لوئیجی برای نجات سپاه آلپی کشید نتایج همچنان خرد کننده بودند: لشکر چهارم کونینزه در طی عقب نشینی کاملا نابود شد. از 15 هزار نفر پرسنل لشکر سوم جولیا تنها 1200 نفر نجات یافتند و از 15 هزار نفر پرسنل لشکر دوم تریدنیتنا 4250 نفر. لشکر ویچنزا در آغاز حمله شوروی 10500 نفر در اختیار داشت که 7760 نفر از آنها در طی عقب نشینی کشته شدند. در مجموع سپاه آلپی از 57 هزار نفر پرسنل خود در حدود 34 هزار نفر را از دست داد و 9،400 نفر زخمی برایش به جای ماند. از مجموع سربازان آلمانی و مجارستانی که با ایتالیایی ها در حال عقب نشینی بودند در حدود 550 نفر نجات یافتند. این سربازان در طی 15 روز توانستند 200 کیلومتر عقب نشینی کنند درحالیکه 22 بار با نیروهای دشمن درگیر شدند و سرمای شب به 40- درجه می رسید. قسمت عمده ای از تلفاتی که ایتالیایی ها وارد شد در اثر سرما، گرسنگی و خستگی بود. تنها یک روز بعد مقاومت ارتش ششم در استالینگراد هم به انتها رسید و فون پاولوس به همراه افراد ستادش تسلیم شدند. لوئیجی ریوربری شاید تنها فرمانده ی قوای محور بود که در طی فاجعه استالینگراد توانست نیروهایش را به سلامت از حلقه محاصره روسها خارج کند. او به دلیل دلاوری هایش در این نبرد مدال طلایی گرفت. اما حرکت اعجاز انگیز لوئیجی چندان به مذاق متحد قدرتمند ایتالیا خوش نیامد. ریوربری پس از بازگشت به ایتالیا توسط آلمانی ها دستگیر شد و در یک اردوگاه اسرای جنگی در پوزن زندانی شد. او برای فرار از این وضعیت اعلام کرد که می خواهد به دولت دست نشانده ی موسیلینی در شمال ایتالیا بپیوندد. آلمانها لوئیجی را آزاد کردند و او را برای مدیریت یک پادگان آموزشی به ویتل فرانسه فرستادند. طولی نکشید که ریوربری با نیروهای مقاومت تماس گرفت تا بتواند از چنگال نازیها فرار کند. وقتی آلمانی ها این موضوع را فهمیدند، او را دوباره به اردوگاه اسرای جنگی فرستادند و در نهایت او پس از تسلیم آلمان به دست روس ها افتاد. لوئیجی سرانجام در سپتامبر 1945 به ایتالیا بازگشت و در سال 1947 به درجه ی سپهبدی ارتقا یافت. او به عنوان یک فاشیست از ارتش پاکسازی شد و در عوض به عنوان مدیرعامل یک شرکت صابون سازی و تولید لوازم آرایشی مشغول به کار شد. وی چند کتاب در مورد نبردهای ایتالیا در جبهه شرق نوشت. در روز 22 ژوئن 1954، لوئیجی دچار حمله قلبی شد و با سقوط از پله های خانه اش فوت کرد. اسطوره ی پیاده نظام آلپی این گونه فوت کرد ولی خاطره ای از شهامت و قدرت خود را به عنوان یک فرمانده برجای گذاشت. ریوربری تنها فرمانده ی متحدین بود که در نبرد استالینگراد توانست از حلقه محاصره روسها فرار کند و قسمت عمده ای از نیروهایش را به همراه خود به عقب ببرد. ترجمه و تألیف رضا کیانی موحد منابع https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Nikolayevka https://it.wikipedia.org/wiki/Luigi_Reverberi https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Uranus https://en.wikipedia.org/wiki/Erich_von_Manstein https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Winter_Storm https://en.wikipedia.org/wiki/Operation_Little_Saturn https://en.wikipedia.org/wiki/Ostrogozhsk–Rossosh_Offensive https://it.wikipedia.org/wiki/Offensiva_Ostrogožsk-Rossoš' https://it.wikipedia.org/wiki/2ª_Divisione_alpina_"Tridentina" https://it.wikipedia.org/wiki/Battaglia_di_Nikolaevka https://en.wikipedia.org/wiki/Battle_of_Nikolayevka https://ru.wikipedia.org/wiki/Бой_под_Николаевкой https://it.wikipedia.org/wiki/Seconda_battaglia_difensiva_del_Don
-
2 پسندیده شدهاحتراما خواندن این لینک به دوستان انجمن توصیه میشه تا واقعا معنای ناسپاسی و مار در آستین پروراندن رو درک کنن. پیشاپیش عذرمیخوام بابت رسم الخط غلط متن و ادعاهای واهی این متن ولی جهت روشنگری که با چه عقایدی روبرو هستیم خوندنش جالبه. سردار ایرانی که برای ارمنستان جاسوسی می کرد!
-
2 پسندیده شدهحالا تا اینجا ( الهام امروز گفت فضولی را هم گرفتند ) منطقه کمی هموار و بدون پوشش گیاهی بود. ولی بقیه مناطق خصوصا با وضعیت جوی پیش رو هم از پوشش گیاهی مناسبی برخوردار هست و هم اینکه به خاطر کوهستانی بودن اون منطقه مه آلودگی پدیده ای معمول خواهد بود. ارمنی ها لااقل باید داشته های زرهیشون را نجات میدادند و در مناطق با پوشش گیاهی حفظش میکردند (حتی اگر مجبور به عقب نشینی تاکتیکی میشدند ) تا در پیشروی ضربات خودشون را بزنند. مثل اون کمین فرم ال روزهای ابتدایی ر یک جاده که تعداد زیادی نیروی آذربایجانی را به کشتن داد. ارمنی ها حالا که نه ابزار دفاع در مقابل بیرقدارها را دارند و نه توان زرهی و پیاده مناسب و توان تهاجمیشون هم اندک هست مجبور هستند شیوه جنگ چریکی را پیش بگیرند ولی مشخص نیست از هم پاشیده شده یا دولت ارمنستان نمیخواد چون سازماندهی میتونه از فضای امن خاک ارمنستان صورت بگیره. ایجاد گروه های چابک ضدزره چند نفره و کمین در کوهستان تنها راه باقی مونده براشون هست. از هر تجمعی هم باید پرهیز کنند و تمام ادوات را هم استتار کامل. هرچند در فیلمها هست سربازان باقیماندشون عمدتا سالمنانی هستند که فراخونده شدند یا داوطلب شدند و از طرفی رساندن آذوقه به گروه های از هم دور افتاده با توجه به تسلط بیرقدار ها در اسمان و زدن هر کامیون و ماشینی در جاده ها خیلی سخت شده براشون. پ ن: جبهه مقاومت باید هر چه زودتر پادزهر بیرقدار را پیدا کنه. ما در سوریه یا حتی در آینده شاید عراق با اردوغان و بیرقدارهاش کارهای زیادی خواهیم داشت. قطعا صهیونیستها در یک هماهنگی حتی شاید غیرمحسوس من بعد سعی میکنند هرچه بیشتر پدافند کوتاه برد سوریه و مفاومت را بزنند تا در یک همکاری دو طرفه در آینده اردوغان موضع قویتری داشته باشه. باید به راه های دیگه ای هم فکر کرد غیر از فقط پدافند.
-
2 پسندیده شدهبسم ا... یادی کنیم از این پست در آذر سال 1398 ظاهرا روی هرچیزی که در میلیتاری متمرکز شدیم ، چندماه بعدش ، خبری از آن منتشر شده !!!! حداقل خبر خوبی هست که انتقادات را دوستان رصد می کنند انشا.. بالاخره این سد بشکند و نمونه های گشت دریایی ان را هم قبل از پایان عمر ، رصد کنیم
-
2 پسندیده شدهجای یه چنین چیزی خالی هست آواکس بالن
-
2 پسندیده شدهاژدهای آتشین سرخ برفراز سرزمین پارس آیا جی-10 نقطه پایانی بر 4دهه توقف بروزرسانی ناوگان نیروی هوایی ایران خواهد شد ؟ براساس آنچه که در برنامه جامع اقدام مشترک ( برجام / JCPOA ) یا به اصطلاح عامه ، "توافق هسته ای" پیش بینی شده است ، اکتبر 2020 ، تحریم های تسلیحاتی سازمان ملل در خصوص خریدهای نظامی تهران به پایان خواهد رسید و این مساله بدان معنا خواهد بود که این کشور پس از این تاریخ می تواند به طیف گوناگونی از تسلیحات تهاجمی شامل شناورهای رزمی و جتهای جنگی را دسترسی داشته باشد . بدین ترتیب ، پس از یک دهه انتظار ، احتمالا" تهران تا پایان سال 2021 حداقل سفارش یک کلاس از جتهای جنگنده را اعلام خواهد کرد . این در حالی است که مقامات ارشد نظامی ایرانی در اوساط 2010 برای نیل به ایجاد یک تعادل منطقی در توازن نظامی منطقه ای ،درصدد بود تا جنگنده سنگین سوخو-30 را بخدمت گیرد و در حالی ناوگان نیروی هوایی خود را بروزرسانی نماید که پس از انقلاب 1979 و قطع همه روابط نظامی با ایالات متحده و جنگ 8 ساله ، عملا" فرصت مطلوبی برای بازسازی نیروی هوایی فراهم نگردید . انتخاب آشکار ؟!!!!! میگ-35 ، میگ-29 بدین ترتیب ، اگر نیروی هوایی ایران موفق شود ، جت رزمی سوخو-30 را بخدمت گیرد ، در دو حوزه برد و پایایی رزمی یک جهش را بخود خواهد دید و به ارتش این کشور اجازه می دهد تا در خاورمیانه و محدوده فراتر از آن ، پس از چهاردهه ، بار دیگر به یک وزنه قابل توجه رزمی تبدیل گردد ،در حالی که گمانه زنی های جدی دیگری در خصوص برنامه های این نیرو برای خرید سوخو-57 نیز به گوش می رسد . با تمامی این اوصاف ، برخی ناظران براین باورند که ایران ، به احتمال زیاد ، به موازات مذاکرات برای خرید سوخو-30 ، گوشه چشمی به یک جنگنده سبک تر و در عین حال پیش رفته تر وبا برد کوتاه تری دارد که بتواندآن را با هزینه عملیاتی کمتری بکار گیرد . علاوه براین ، شایعاتی نیز در جریان است که نیروی هوایی ایران با توجه به اینکه از ابتدای دهه 90 میلادی ، یکی از کاربران میگ-29 محسوب میشود ، براین قصد قرار دارد تا یک جنگنده میان وزن با پیشرانه های دوقلو ( میگ-35) یا جت رزمی تک موتوره J-10C را بعنوان جنگنده های نسل ++4 که به ترتیب در ژوئن 2019 و مارس 2018 وارد خدمت شده اند را بعنوان مکمل سوخو-30 وارد خدمت نماید . با توجه به این پیشینه ، برخی تحلیلگران نظامی بر این اعتقادند که در رقابت میان میگ-35 وجی -10 به منظور تعیین یک مکمل برای سوخو-30 ، گونه بهسازی شده فالکروم ، در عین اینکه نسبت به رقیب چینی خود سنگین تر است ، اما رادار قدرتمندتری را با خود حمل خواهد نمود ، قدرت مانور بیشتری داشته و در سرعت و ارتفاع بیشتری قادر است وارد عملیات شود . مضاف براین ، مسلح شدن میگ-35 به موشک R-37M با برد 400 کیلومتر ( 398- 150 کیلومتر ) در مقایسه با برد300 کیلومتری تقریبی PL-15 جت J-10C قابلیت های بیشتری را در اختیار تهران قرار خواهد داد . اما هر جت روسی و چینی ، به رادارهای AESA و خروجی های موتور بردار رانش سه بعدی مجهزبوده و با درصد بالاتری می توانند با شبکه پدافند هوایی ایران یکپارچه شوند . هر چند جی -10 بلحاظ عملیاتی ، ارزان تر خواهد بود و احتمالا" برخی قابلیتهای پنهانکاری را نیز در اختیار خواهد داشت ولی بلحاظ برد رادار و پایایی رزمی ، در سطح پایین تری نسبت به جنگنده روسی قرار می گیرد . اگر چه تاثیر روندها و بده- بستانهای سیاسی بر خرید جنگنده های رزمی توسط ایران تاثیر گذار به نظر می رسد ، اما میگ-35 را میتوان انتخاب آشکار نیروی هوایی ایران بشمار آورد . علیرغم انکه فالکروم ارتقاء یافته روسی ، هزینه عملیاتی بالاتری را طلب می کند ، اما امتیاز نصب موشک R-37M ، به معنای وجود برد شکار 2 برابری نسبت به مهمات عملیاتی موجود در منطقه خاورمیانه است ، چرا که بخش اعظمی از کشورهای منطقه ای و رقیب جمهوری اسلامی ایران ، به مهمات استاندارد AIM-120C با برد 105 کیلومتر بوده و تعدادی ازآنها نیز درآستانه خرید مهمات AIM-120D با برد 180 کیلومتر هستند که با توجه به این ارقام و سابقه درخشان نیروی هوایی ایران در استفاده از مهمات برد بلند در عملیات رزمی واقعی ( ترکیب تکرار ناشدنی فینیکس / تامکت .م ) و همچنین تجربه غیر قابل باور تکنسین های نیروی هوایی ایران در تعمیر ونگهداری ناوگان MIG-29A های خریداری شده در دهه نود میلادی ، مزیت آشکاری را فراهم مینماید . ضمن اینکه با خرید این جنگنده ، نخست در هزینه های آموزشی صرفه جویی قابل توجهی صورت گیرد و دوم اینکه نیاز به پرداخت پول برای ایجاد زیرساختهای جدید برای جتهای امتحان پس نداده چینی وجود نداشته باشد . با وجود همه این مزیتها ، این احتمال وجود دارد که نیروی هوایی ایران ، در نهایت بسمت خرید J-10C برود ، چرا که نیروی های مسلح ایران ، به تقریب خاطره خوشایندی از اتحاد شوروی و سپس روسیه در خصوص فروش سلاح ندارند ، چرا که تجربه نشان داده که سیاست فروش سلاح روسها در خاورمیانه ، بشدت تحت تاثیر لابیهای طرفدار غرب و بخصوص اسراییل قرار دارد . از جمله این موارد میتوان به فریز شدن خرید تعداد بیشتری MIG-29A و احتمالا MIG-31 در اوایل دهه نود میلادی ، توقف فروش سامانه اس-300 در اوایل سال 2010 ( با دستور مستقیم دیمیتری مدودف ) تحت فشار غرب ، نام برد ، این خاطره ناخوشایند ، تا جایی در میان جامعه ایران نفوذ نموده که به گزارش برخی مطبوعات داخلی ایران ، روسها به احتمال بسیار زیاد ، کدهای حساس سامانه اس -300 را در اختیار اسراییل قرار داده است که این به شکل خودکار ، روند حمله احتمالی نیروی هوایی اسراییل به ایران را تسهیل خواهد کرد . از نظر ایرانی ها ، درصورت خرید موشکهای R-37M چه چیزی مانع ازآن خواهد شد که روسها ، شیوه های استفاده از این سلاح را بر علیه جتهای عبری ، در اختیار تل آویو ، قرار ندهد ؟!!!!!! رقبای سرسخت سمت راست : R-37 سمت چپ : PL-15 گذشته از اطمینان ایرانی ها به چین بعنوان کشور قابل اطمینان در حوزه تامین سلاح ( البته نویسنده ظاهرا مطالعه عمیقی در خصوص خریدهای نظامی ایران از چین ندارد . م ) ، مزیتهای خرید جنگنده چینی ، بخصوص وضعیت موشک PL-15 عامل مهمی در خرید جی-10 خواهد بود . مهمات PL-15 درسطح گسترده ای ، در مقایسه با موشک روسی،بصورت عملیاتی بکار گرفته شده و سرمایه گذاری افزون تری از سوی ارتش چین برای توسعه این موشک صورت پذیرفته است . این بدان معناست که درصورت انتخاب J-10C ، گزینه خرید موشکهای پیشرفته تر برای تهران ، باز خواهد بود . مضاف براین ، خرید جی-10 می تواند دست نیروی هوایی ایران را برای خرید جتهای سنگینتری نظیر سوخو-35 یا سوخو-57 ، بازتر نموده و این بدان معناست که ناوگان جنگنده های عملیاتی نیروی هوایی ایران ، تنوع بیشتری خواهد یافت ( البته این مساله ، چالش های لجستیکی افزون تری را نیز بدنبال دارد .م ) ، بویژه اینکه حداقل تا تاریخ انتشار این تحلیل ، چین برنامه ای برای صادرات جنگنده سنگین خود ندارد و این بدان معناست که تطبیق عملیاتی جتهای روسی و چینی ، سخت تر خواهد شد . از سویی دیگر ، خرید جی-10 می تواند نزدیکی بیشتر روابط سیاسی و دفاعی ایران و چین را فراهم آورد و این به نوبه خود ، احتمالا موجبات افزایش سرمایه گذاری چین در اقتصاد ایران و بطور طبیعی ، پشتیبانی سیاسی بیشتری از سوی چین را فراهم آورد . بنابراین ، خرید جی-10 مسیر سرمایه گذاری بیشتر چینی ها در ایران پیش بینی میشود ، ضمن اینکه می توان چنین حدس زد که با توجه به مزیتهای ایران در منطقه ، جریان همکاری های قطعا" یکطرفه نخواهد شد . ایران به نوبه خود می تواند هزینه خریدهای خود را با تحویل نفت یامنابع دیگر تامین کند ، کاری که به احتمال زیاد ، انجام آن با روسیه ، به مراتب سخت تر خواهد بود . در مجموع ، اگر تهران قصد داشته باشد ، ماهیت خرید راهبردی اش ، از روسیه باشد ( جتهای سنگین و سامانه های دفاع هوایی پیشرفته تر ) ، جی-10سی ، از شانس بالایی برای تامین نیازمندی های نیروی هوایی ایران در میان مدت به یک جنگنده سبک یا میان وزن نسل ++4 برخوردار خواهد بود . پی نوشت : 1- بن پایه صرفاً برای میلیتاری / مترجم MR9
-
2 پسندیده شدهسوخو-35 تک پیشرانه ...!!!!!! اعلام آمادگی چین برای صادرات نسل ++4 جت رزمی J-10C در تازه ترین دست اندازی چینی ها به بازار پرسود صادرات جتهای رزمی ، شرکت صنایع هوایی این کشور ، با اعلام آمادگی برای صدور نسل++4 جت رزمی J-10C برای نخستین بار قرار است یک پیکربندی پیشرفته رزمی را به مشتریان خارجی علاقه مند عرضه می کند . این درحالی است که بخش عمده از ناوگان رزمی فعلی نیروی هوایی ارتش خلق چین را جتهای سنگین تر دو موتوره J-16 و J-20 تشکیل میدهد ، هواگرد J-10 بیشتر بعنوان یک جت مکمل سبکتر و کمتر تخصصی با هزینه عملیاتی پایین تر است که سالهاست در دست توسعه قرار دارد . پیشرانه AL-31FN برهمین اساس آخرین گونه معرفی شده از خانواده جی-10در آوریل 2018 وارد خدمت گردید ، در حالی که آخرین دستاوردهای بومی چینی شامل یک رادار قدرتمند AESA ، استفاده از مواد مرکب در ساختار سازه هوایی برای کاهش سطح مقطع ، موشکهای برد بلند PL-15 با گونه ای قدرتمندتر از پیشرانه WS-10 ( احتمالا یک گونه چینی از پیشرانه روسی AL-31FN ) پیوند خورده که به گفته ناظران نظامی ، احتمالا با در اختیار داشتن خروجی بّردار رانش ،از مانورپذیری بیشتری نسبت به اسلاف خود برخوردار خواهد بود . نمای برش خورده جی-10 بی به همین دلیل برخی تحلیلگران حوزه هوایی معتقدند که این نمونه را می توان یا جتهای روسی سوخو-35 و جت برتری هوایی J-11D مقایسه نمود ، در حالی که ازفناوری های بسیار پیشرفته تری در یک بدنه کوچکتر و مانورپذیرتر استفاده می نماید . از سویی دیگر ، برخی از ناظران براین اعتقادند که این جت چینی درآینده به رقیبی بسیار قدرتمند برای جتهای تک موتوره F-16V ، میتسوبیشی F-2 و شاهکار سوئدی GREPEN.E تبدیل خواهد شد ، در حالی که از پایداری پروازی افزون تر ، سقف پرواز بالاتر ، مهمات دوربرد و همچنین اویونیک ، حسگرها و سامانه های جنگ الکترونیک برخوردار است . علت توجه به این جت چینی از آنجا ناشی میشود که کمیته دفاعی کنگره ایالات متحده در گزارشی ، این احتمال را مطرح نموده که جی-10سی می تواند با کمترین هزینه عملیاتی ، با جتهای پرهزینه تر رقیب که بلحاظ وزنی سنگین تر بوده و به شکل تخصصی برای رزم هوایی توسعه پیدا کرده اند ، مقابله کند . در این گزارش تاکید بسیار خاصی برروی جت F-15 نیروی هوایی ایالات متحده بعنوان مهمترین تهدید از سوی جی-10 های چینی شده است . گونه پنهانکار JF-17 علاوه براین ، چینی ها تا سال 2020 گونه بلاک+4 از جت رزمی JF-17 را برای صادرات عرضه خواهند کرد ونیروی هوایی پاکستان ، هم اکنون بعنوان مشتری نخست این گونه بعنوان یک جت رزمی پنهانکار تک موتوره که برای عرضه در بازار جهانی سلاح خواهد بود ، معرفی شده است . آرت ورک از نمونه جی-10 نیروی هوایی ایران بااین اوصاف ، جی-10 سی بعنوان جنگنده پیشرفته خط مقدم نیروی هوایی ارتش چین ، به شکل قابل توجهی در یک رده بالاتر بلحاظ وزنی و فناوری های بکار رفته قرار دارد . به همین دلیل ، ترکیبی از هزینه عملیاتی پایین و فناوریهای پیشرفته میتواند یک پیشنهاد جذاب برای مشتریان خارجی باشد ، بخصوص اینکه نیروی هوایی ایران در گذشته یکی از علاقه مندان جدی این جت رزمی برای نوسازی ناوگان رزمی اش از ابتدای سال 2021 بشمارمی آمد. اف-16 وی ... یکی از رقبای سرسخت جی -10 برای بازار سلاح جنوب شرق آسیا براساس گزارشهای منتشرشده ،نیروی هوایی پاکستان نیز درصدد است تا یک مکمل سنگین تر برای جتهای JF-17 خود تهیه کند و برای نیل به این هدف در گذشته به گونه J-10A ابزار علاقه نموده بود ،اما با توجه به مزیتهای J-10C ، احتمالا" این نمونه را سفارش خواهد داد . علاقه غیر متعارف ارتش چین برای صادرات گونه C جت جی-10 بویژه در سپتامبر 2019 با اعزام این جنگنده ها به تایلند برای شرکت در تمرینات مشترک با نیروی هوای این کشور ، به اوج خود رسید و ناظران براین باور بودند که این نشانه مهمی در تلاش چینی ها برای فروش سلاح به بازار جنوب شرق آسیا خواهد بود . بااین وصف ، انتخاب تایلند بعنوان نقطه شروع بازیابی جی-10 سی را میتوان در نوع خریدهای نظامی این کشور درسالهای اخیر دانست ، جایی که به صورت فزاینده ، اتکاء به تسلیحات شرقی ارزان قیمت و پیشرفته بیشتر می گردد .. طرح پیشنهادی اضافه شدن مخازن سوخت تطبیقی (Conformal Fuel Tanks) برای جی-10 سی با توجه به تلاش چین برای صادرات نمونه C این جنگنده ، این پیکربندی چینی می بایست وارد یک رقابت جدی با سایر جتهای سبک و میان وزن موجود در بازار نظیر میگ-35 ، اف-35 ، اف-16 وی و نمونه های ارزانتر JF-17 بلاک 3 شود . اما یک نکته در این میان قابل توجه است و آن اینکه آیا نمونه های صادراتی به سامانه های بردار رانش مجهز خواهند شد یا خیر و اینکه در صورت سفارش این گزینه از سوی خریدار ، آیا در قیمت تمام شده تاثیری از خود برجای می گذارد یا خیر ؟؟ پی نوشت : 1- تجمیع تاپیکهای موازی مربوط به جی-10 ... دهم آبان سال یکهزار و سیصد و نود و هشت خورشیدی 2- ظاهرا چینی ها علت خاصی را برای صدور این محصول دارند و آن تنوع تسلیحات محمول این جت هست ، به شکلی که جی-10 سی برای ایفای نقش سرکوب دفاع هوایی به مهمات YJ-91 ، و برای ایفای نقش دفاع هوایی به مهمات PL-8 ، و درنهایت غلاف های ECM پیشرفته مجهز می شود . بن پایه
-
2 پسندیده شدهضمن سلام و تشکر از مطلب خوبت علیرضا جان :rose: برنامه تقویت خودروهای غیر زرهی آمریکا در عراق و افغانستان خودش یک مثنوی چند هزار بیتی هست این برنامه که تحت عنوان برنامه مستحکم سازی خودرو (vehicle Hardening program) در اکتبر 2003 جهت ایجاد سطوح حفاظتی در خودروهای محافظت نشده ارتش امریکا کلید خورد شامل سه سطح حفاظتی (level I/II/III) بود که هر کدوم یک سطح از حفاظت در برابر خودروها رو تامین میکردند (حالا این سه سطح دقیقا چه تهدیداتی رو شامل میشد دیگه واردش نمیشم).در مرحله اول این پروژه برای محافظت از خودروها کلید زده شده اما در نهایت به ساخت کامیون ها و خودروهای مسلح موسوم به Gun Truck ختم گردید ، خودروهایی که بعضا علاوه بر قابلیت حمل محموله از قابلیت دفاع و حتی تهاجم هم برخوردار بودند. البته متریال لازم برای این برنامه آنقدرها هم که تصور میشه از مراکز اوراق و امثالهم تامین نشد بلکه مقادیر زیادی صفحات فولاد هاردوکس و آرموکس برای این منظور تهیه شد به عنوان مثال میشه تامین ده ها تن صفحات فولادی هاردوکس 400 و 450 از شرکت سوئدی SSAB اشاره کرد که هر ساله در حدود 500000 تن ورق فولاد هاردوکس تولید و بیش از 90 درصد اون رو صادر میکرد. این شرکت همچنین ورق های فولادی آرموکس 370 تی ، 440 تی ، 500 تی، 560 تی و 600 تی را نیز برای ارتش امریکا تامین میکرد بخش قابل توجهی از خودروهای امریکایی در عراق و افغانستان از طریق این صفحات به شکل محافظت شده درآمدند. خودروی هاموی (مدل ام 1097 آ 2 دارای سطح سوم حفاظت از طریق صفحات هاردوکس 400) نمونه ای از کامیون ام 109 آ2 مجهز به صفحات فولادی هاردوکس 400 و دارای سطح سوم حفاظتی در مجموع از اکتبر سال 2003 تا دسامبر سال 2004 در حدود 22500 دستگاه از خودروهای ارتش آمریکا در عراق و افغانستان در سطوح اول (26 درصد خودروها) ، دوم (56 درصد) و سوم (18 درصد) حفاظتی ارتقا داده شدند. حالا این مسئله صرف نظر از پروژه سنگین امرپ های آمریکا بود که بماند. البته عمده خودروهایی که به شکل محافظت شده درامدند (از جمله انواع مدل های هاموی) از سطوح پایین تر حفاظتی نسبت به امرپ ها برخوردار بودند وحفاظت محدودی خصوصا در برابر بمب های کنار جاده ای داشتند (که البته در متن فوق هم اشاراتی شد) بودجه ای که برای برنامه مستحکم سازی خودروها در ارتش ایالات متحده در نظر گرفته شد در حدود 4.1 میلیارد دلار بود و بخش های مختلفی را شامل میشد. از جمله موارد حفاظتی همچون سیستم پشتیبانی زره بدن (یا اختصارا V-BASS) که در حقیقت یک جلیقه ضد گلوله بود که به جای بدن راننده و دیگر سرنشینان ، بر روی صندلی ها سوار میشد. هر کدام از این جلیقه ها که حدود 28 کیلوگرم وزن داشتند در آن زمان در حدود 1800 دلار برای ارتش امریکا هزینه در برداشتند.تا ماه دسامبر سال 2003 به تعداد 110 جلیقه به واحد های ارتش امریکا در عراق تحویل شد و .......... http://www.google.com/patents/US6793291 به هر میزان که امریکایی ها از ابتدای برنامه فاصله میگرفتند ، ارتقای سطح حفاظت خودروها نیز به صورت حرفه ای تر و بهتری انجام میشد. هر چند در ابتدای برنامه افزایش حفاظت خودروها به صورت ابتدایی و توسط واحد های میدانی صورت میگیرفت اما در ادامه بسته های حفاظتی مناسب برای خودروهای مختلف ساخته شد از جمله بسته بقای زرهی (Armor Survivability Kit یا اختصارا ASK) یا بسته زرهی قابل حذف و جداسازی (Armored demountable kit یا اختصارا HArD) و .......برای هاموی ، بسته های CPK (بسته حفاظت خدمه یا Crew Protection Kit) برای کامیون های FMTV و HEMTT و ......... هاموی مدل ام 998 آ1 مجهز به بسته حفاظتی HArD (با افزایش وزنی در حدود 520 کیلوگرم شامل صفحات حفاظتی تحتانی ، جانبی و ..........) هاموی مدل ام 998 آ1 مجهز به بسته حفاظتی ASK کامیون FMTV M1083A1 مجهز به بسته حفاظت خدمه (در بخش کابین) و ایضا صفحات حفاظتی فولادی در بخش بار کامیون FMTV M1078A1 مجهز به بسته حفاظت خدمه (سطح سوم حفاظتی) M977 HEMTT مجهز به بسته حفاظتی کابین خودروی تعمیراتی M984 مجهز به بسته حفاظت خدمه تانکبر M1070 مجهز به صفحات حفاظتی هاردوکس450 ارتش آمریکا به مراتب سریع تر از اکثریت ارتش ها در جهان خودش رو با شرایط امروزی تطبیق میده و راهکارهایی برای مقابله با تهدیدات روز ارائه میکنه و شاهدش هستیم که آمریکا در مقوله استفاده از خودروهای محافظت شده در جهان از جمله پیشگامان هست (در کنار آفریقای جنوبی و ..............) نمونه هایی از کامیون های مسلح موسوم به Gun Truck ارتش امریکا (کامیون های مسلح زره پوش از جمله تجهیزاتی بودند که در چچن توسط روس ها نیز مورد استفاده قرار گرفتند)
-
1 پسندیده شدهمقدمه : هانس گودریان ( 1954- 1888 ) ، ملقب به هانس سریع ( Schneller Heinz ) یکی از مشهورترین ژنرال های ورماخت بشمار می آید که نامش در تاریخ نظامی عصر مدرن ، با استخوان بندی یگان های نیروی زمینی ( واحدهای زرهی ) به شکل عجیبی عجین شده تا جایی که یکی از جوان ترین ، مشهورترین و در عین حال از اخرین فرماندهان واحدهای پانزر در جنگ دوم جهانی ، ژنرال ژنرال اتو فون مانتوفیل روایت جالبی از فرمانده ارشدش ، دارد: """"" او گودریان بود ، در آغاز یکّه و تنها ، اما او بود که تانک و کاربردش را بعنوان یک سلاح ارزشمند رزمی به ارتش شناساند . این کار ، مطمئناً از ستاد کل ارتش برنمی آمد ، باید گفت ، نام و مُهر شخصیت وی به مفهوم واقعی کلمه بر بدنه این سلاح حک شده است و حقیقتاً ، این جنگ افزار ، موفقیت عملیاتی خود را به او مدیون است .""""" راست : اتو فون مانتوفل چپ : هانس گودریان شروع طوفان : در میانه جنگ دوم جهانی ، کمیسیون تولید تانک به سرپرستی ژنرال هانس گودریان به منظور پر کردن شکاف ایجاد شده حاصل از روند طولانی طراحی ، تولید انبوه و تحویل سوپرتانک 1944 ((پانتر )) به ارتش توصیه کرد تا بر روی آنچه که درآن زمان ، توپهای تهاجمی ( assault guns ) نامیده می شد متمرکز شده و طرح های موجود را به نمونه های ارتقاء یافته ، تبدیل کند. برای نیل به این هدف ، چیزی در حدود 120 دستگاه پانزر-3 از گونه F با مسلح شدن به یک قبضه توپ 75 م.م L/43 به سال 1942 وارد خدمت شد ، به همین دلیل برخی مورخان براین عقیده اند که ارتش در آن زمان ، تمایل بیشتری برای توسعه یک توپ تهاجمی در قالب خودروی ویژه پشتیبانی از پیاده نظام در مقایسه با یک زره کوب نشان می داد . زره کوب اشتوگ-3 سری جی راست : نمای روبرو چپ : بخش نگهداری مهمات با توجه به این مساله ،براساس یک قاعده نانوشته ، هر اندازه درازای لوله توپ بیشتر می بود ، تاثیر کاربرد مهمات شدید الانفجار کاهش می یافت ولی از دید افسران واحدهای پیاده ، این معامله به نسبت قابل قبول می آمد ، به همین دلیل گونه Sturmgeschütz IIIG پس از مسلح شدن به یک قبضه توپ 75 م.م L-48 بصورت غیر قابل باوری از سوی این واحدها مورد استقبال قرار گرفت . برد موثر توپ فوق الذکر ( PAK-43) به بیشتر از 7000 فوت می رسید که دراین فاصله قابلیت نفوذ به درون زرهی به ضخامت 100 م.م با شیب 30درجه را در اختیار کاربر می گذاشت . در واقع ، زره کوب اشتوگ-3 با نیم رخ بسیار کوتاه و بهبود ضخامت زره های بخش جلویی با اضافه شدن زره هایی به ضخامت 80 م.م و همچنین با قرار گرفتن در کلاس وزنی کمتر از 25 تن ، انقلابی اساسی را در واحدهای زرهی و پیاده ارتش آلمان در جنگ دوم ایجاد نمود . این طرح چنان برای ورماخت جذاب شد که بعدها با اضافه شدن یک قبضه توپ کالیبر 105 م.م به شاسی فوق الذکر ، یک توپ خودکششی ابداع گردید که بنا بر برخی ملاحضات ، به هر گردان سه قبضه این توپها تعلق گرفت تا پوشش آتش کافی برای پشتیبانی از پیاده نظام فراهم گردد . اشتوگ-3 جی . ایتالیا - 1943 بدین سان ، فرزند ناتنی واحدهای زرهی ارتش ، اکنون درست در پیشانی یگانهای رزمی قرار گرفته بود و تا ماه مه 1941 ، نزدیک به 19 گردان مستقل از این توپهای تهاجمی (زره کوب) تشکیل شد . دوسال بعد ، یعنی در سال 1943 این تعداد به دو برابر یعنی حدود 38 گردان مستقل رسید و برای پشتیبانی از عملیات پیاده نظام در قالب یگانهای کوچک بطور مداوم جابه جا میشد . اهمیت این جنگ افزار به نسبت انقلابی در میان واحدهای نیروی زمینی چنان افزایش یافت که پس از کسب تجارت ذیقیمت در نبردهای گسترده ، افسران پیاده نظام برای انهدام توان زرهی دشمن و همچنین اجرای ضد حملات ، به شکل خاص بر روی این واحدها حساب جداگانه ای باز می کردند . از سویی دیگر ، توپهای تهاجمی جدید ، در مقایسه با تانکهای متعارف ، از هزینه طراحی وتولید کمتری برخوردار بودند ، چرا که مکانیزم پیچیده وگران قیمت برجک گردان در آنها وجود نداشت ، تولید انبوه آن به نسبت ساده تر بود واین برای صنایع زمان جنگ آلمان که نیروی انسانی با مهارت کمتر شامل کارگران خارجی ، اسرای جنگی را در برمی گرفت ، یک گزینه جذاب بشمارمی رفت . پانزر-4 علیرغم معرفی طرح های گوناگون و متنوع زرهی ، اسب کاری و استخوان بندی واحدهای زرهی ورماخت تا پایان جنگ دوم جهانی بشمار می رفت همزمان با افزایش جذابیت توپهای تهاجمی برای ارتش ، روند تولید تانک بتدریج دچار رکود میشد . بعنوان مثال ، از رده خارج بودن تانکهای پانزر-3 آنقدر واضح شده بود که خط تولید آن بعنوان یک خودروی رزمی سرعت به تکمیل یک شاسی برای نصب توپ تبدیل گردید . از سویی دیگر ، در اکتبر سال 1942 تولید پانزر-4 به 100 دستگاه در ماه کاهش پیدا کرد به همین دلیل در همان زمان ، ستاد کل ارتش پیشنهاد داد تا برنامه تولید انبوه پانزر-4 بعنون اسب کاری واحدهای زرهی متوقف و در عوض همه منابع برای تولید سریعتر پانترها و تایگر ها متمرکز گردد . اما در کمال تعجب ، شرکتهای قدیمی تری نظیر پورشه و پیمانکاران فرعی تولید تانک از همان ابتدای امر با این تصمیم به مشکل برخوردند . دلیل این امر را نیز می توان به محافظه کاری بیش از حد صنعت خودروسازی آلمان مرتبط نمود . موقعیت قرارگیری مهمات پانزر-3 سری اف از طرفی دیگر ، طراحان غیر نظامی خودروهای زرهی سنگین ،به شکل نامتناسبی ، شیفته یافتن راه حل برای چالشهای مربوط به مدلهای جدید ارتش نظیر تایگر و پانتر شده بودند و از دید آنها ، حل مشکلات فنی این سخت افزارها می بایست به گونه ای جلو می رفت که حتی در شرایط سخت نیز امکان تعمیرات صحرایی برای ارتش فراهم گردد . راست : نمای گرافیکی تانک پانزر3 سری اف چپ : پانزر3 سری اف .. جمعی هنگ پانزدهم زرهی ، لشکر 11 پانزر .. روسیه با توجه به این پیچیدگی بیش از حد روند طراحی و تولید تانک درآلمان ، تا سال 1942 یک هم افزایی با رویه منفی میان دوصنعت هم خانواده تولید خودرو و تانک ایجاد گردید و هر کدام ازاین دو در تلاش بود تا به شیوه مخصوص به خود که تصویرگر پیشگام بودن را در اختیار مشتری قرار میداد ، فرآیند تولید را به پیش ببرد . درواقع ، پیش از جریانات فوق الذکر ، دخالت سرفرماندهی ارتش در روند اعلام نیازمندی و طراحی خودروهای زرهی بسیار محدود بود و بیشتر بصورت یکسری توصیه ها و پیشنهادات عمدتا" منطق صورت می پذیرفت . بعنوان مثال ، براساس درخواست شخص هیتلر ، یکی از شرکتهای پیمانکاری موفق شد تا از ترکیب شاسی تانک پانزر-3 با توپ L-71 کالیبر 88 م.م که عمدتا" برای تانک تایگر توسعه یافته بود ، توپ خودکشی هامل را به نیروی زمینی تحویل دهد . راست : فوریه 1943 ... نمونه پروتوتایپ توپ خودکششی هامل در جریان یک بازدید به هیتلر نشان داده می شود . نمونه های اولیه این توپ به فشار شکن دهانه مجهز بودند ولی در نمونه های بعدی تصمیم گرفته شده تا این قطعه حذف گردد . در این زمینه ، گرچه شاسی مورد استفاده ، به گونه ای بود که آسیب پذیری قابل توجهی را در برابر آتش تانکهای پیاده نظام یا توپهای تهاجمی دشمن نشان میداد ، اما توپ قدرتمند و دوربرد 88 م.م با سرعت دهانه بالا پتانسیل بالایی به اندازه 50 درصد سازمان رزمی یک گردان ضد زره را به کاربر ارائه می داد و با تصویب تولید حداقل 500 دستگاه از این توپ ، قدرت تهاجمی و تدافعی ورماخت تا حد قابل قبولی افزایش پیدا می نمود . توپ تهاجمی فردیناند که بعدها با لقب "فیل" ( الفانت ) وارد خدمت شد ، در واقع پاسخی ناخواسته / خواسته به بدنه و سامانه رانشی پورشه به منظور تولید یک زره کوب سنگین مسلح به توپ 88 م.م بود و بدلیل شرایط جنگ ، بسرعت نزدیک به 90 دستگاه ازاین زره کوب تولید و در بهار سال 1943 در یک هنگ مستقل زرهی سازماندهی شدند . این خودروی زرهی ، بدون برجگ گردان ، در بهترین حالت ، یک تانک تایگر ناقص بشمارمی رفت که همان مشکلات فنی و بدون هیچ مزیت قابل توجه را ارائه میداد ، ضمن اینکه با وزنی در حدود 65 تن ، بلحاظ ابعاد تفاوتی با تایگر نداشت . علاوه براین ، حذف غیرضروری تیربار که برای دفاع از خود درمیدان نبرد بسیار اهمیت داشت ، موجب گردید که روسها در جبهه شرقی ، با هرنوع سلاح ضد زرهی که درسازمان رزمی آنها وجود داشت ( بخصوص در عملیات کورسک ) به تهدید قابل توجهی برای این هیولاهای فلزی تبدیل شوند . راست : نمای گرافیکی زره کوب 65 تنی ورماخت چپ : نمای درونی موقعیت قرار گیری مهمات زره کوب فردیناند اگرچه براساس تحلیل فوق الذکر ، این سخت افزارهای زرهی بیلان قابل توجهی را از خود برجای نگذاشتند ، اما ترکیب توپ88 م.م و شاسی تانک های متعارف ، تنها پیش مقدمه ای برای معرفی طرح های آینده بشمارمی رفت . ،به همین دلیل ، وی در ژوئن 1942 ، به فردیناند پورشه اجازه داد تا طراحی یک تانک فوق سنگین را کلید بزند که در نهایت با شناسه کنایه آمیز موش ( Mouse) در تاریخ خودروهای زرهی شناخته می شود . ماوس . فیل سفید هیتلر در جنگ ، گرچه روی کاغذ به تقریب رقیبی نداشت ، اما بدلایل مختلف ، سرنوشت محتومی در انتظارش بود !! موقعیت نگهداری مهمات مورد استفاده در پانزر-8 ماوس بر اساس اطلاعات موجود ، زره بخش جلویی این ابرتانک ، به 10 اینچ ( 25 سانتی متر ) می رسید و در حالی به یک توپ 6 اینچی (150 م.م ) مسلح شده بود که وزن هرپرتابه آن به 150 پاوند می رسید و در طرح نهایی ، وزن عملیاتی آن 188 تن ثبت شده بود که می بایست با سرعت جاده ای 12.5 مایل در ساعت وارد صحنه رزمی شود .صرف نظر از هزینه و پیچیدگی های طراحی ، تکمیل دو نمونه نخست این ابرتانک بیشتر از یکسال بطول انجامید . با این حال ، در عدم تاثیر رزمی این ابرتانک آلمانی بعنوان یک جنگ افزار زرهی بر روی روند جنگ و همچنین اتلاف منابع مادی و مهارت مهندسی اختصاص داده شده به این پروژه به تقریب هیچ شکی وجود ندارد ، با این وجود ، ابرتانک ماوس ، نشانه ای فراموش ناشدنی از نیروی زرهی ورماخت در جنگ دوم جهانی بشمار میرفت . بدین معنی که صرف نظر از حمایت مستقیم هیتلر ، ماوس درواقع نشان دهنده مسابقه ای میان برتری فنی و نیازهای رزمی میدان نبرد بشمار می رفت . پانزر4-سری اچ روسیه .. زمستان سال 1943 مضاف براین ، افزایش اندازه تانک بصورت خودکار ، تاثیر قابل توجی را بر روی میزان تحرک و قابلیت اطمینان رزمی این خودرو برجای گذاشت که این خود نیز بخوبی نشاندهنده فلسفه طراحی خودروهای زرهی و سلاح در آن زمان بود . اما با ورود جنگ به سال 1943 و سخت تر شدن شرایط نبرد در جبهه شرقی ، تکنیسن های آلمانی با تغییر رویکرد از حوزه مهندسی به علم مواد درصدد بودند تا راه حل مناسبی را برای غلبه بر مشکلات کاربرد واحدهای زرهی در جنگ پیدا نمایند . با تمامی این تفاسیر ، داستان طراحی وتولید ماوس ، در زمان خود ، روندی طولانی و نفس گیر محسوب میشد که در آن ترکیبی از تنش های میان نهادی ، پیچیدگی های فنی مربوط به ایجاد خط تولید و درنهایت کاهش توان رزمی ورماخت باعث گردید تا برخی کارشناسان (نظامیان ) نزدیک به سرفرماندهی عالی ارتش خواستار تعیین یک داور ( نظیر هانس گودریان ) برای رفع مشکلات پیش آمده شدند . در این خصوص ، گودریان ، ماوقع یک ملاقات خصوصی با هیتلر در 20 فوریه 1943 با محوریت برطرف کردن سوء تفاهامات متعدد در این خصوص را شرح می دهد که با تعیین یکسری شروط ، موجبات وسوسه سرفرماندهی عالی ارتش را فراهم نمود . براساس انچه که در تاریخ نظامی ورماخت به ثبت رسیده ، پی نوشت : 1- ادامه دارد ................. 2- برای اینکه بدونید چرا ورماخت در طول جنگ دوم جهانی علیرغم ارائه طرح های فوق العاده زرهی ، همیشه دچار مشکل بود ، این تاپیک را دنبال کنید ................. 2- استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند . برگردان به پارسی ، اختصاصی برای بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ( MILITARY.IR) مترجم : MR9
-
1 پسندیده شدهموشک بالستیک اسکاد بی با کلاهکی نزدیک به یک تن یک بلوک شهری را به شکلی نسبتا کاملا نابود کرده است. حملات پهپادی بی امان آذربایجان علیه استحکامات و نفرات پیاده ارتش ارمنستان به شدیدترین شکل ممکن از روز گذشته تا حالا اتفاق افتاده. نکته عجیب تمام فیلم هایی که تا حالا دیدیم؛ درس نگرفتن طرف ارمنستانی است. نیروهای ارمنی با اینکه میدانند پهپادها تجمعات یا ادوات بدون استتار و بدون اختفا را براحتی میزنند . ولی باز اصرار بر روش ناکار امد خود میکنند. ارتش سوریه در نبرد اخیر ادلب با تمام ضعف هایی که از آن سراغ داریم. به نسبت خودش را با نبرد وقف داد. و بخش بزرگی از امکاناتش را به مکان های مسقف انتقال داد. یا نیروها بگونه ای خاص ارایش دیدند که تلفات حمله هوایی حداقل شود. و این را بگذارید کنار پوشش نسبی پدافند هوایی و نیروی هوایی سوریه تا متوجه شوید چقدر ارمنستان فاجعه بار عمل کرده است. ارتش سوریه در آن شرایط دشوار که تعداد پهپادهای مهاجم بعلت همسایگی با ترکیه دوچندان بود باز به حملاتش ادامه و شهر کلیدی سراقب را به تصرف دراورد. و حملات هوایی و موشکی علیه نیروهای اصلی ترکیه در ادلب انجام داد تا طرف مقابل هم پای میز مذاکره بیاید.
-
1 پسندیده شدهغیر از بخش اپتیکی که اسپانیایی بود به گمانم و احتمالا موتور، چه بخشی باقی میمونه که وارداتی باشه؟ ارتباطی؟ سیستم کنترل و مرکز هدایت؟ در یک قرارداد 130 میلیون دلاری احتمالا بیش از بیست بیرقدار به اذربایجان فروخته ( البته قریب به یقین همین پهپادها هستند که اپراتورهای ترک در داخل خاک اذربایجان دارند کنترل میکنند و بعد جنگ هرچی باقی میمونه واگذار میشه ) و اکراین هم یک قرارداد برای خرید 40 فروند منعقد کرده گویا.
-
1 پسندیده شدهنگرانی از وضعیت اقلیتهای قومی جمهوری آذربایجان در جنگ قره باغ گروههای مختلف منتسب به اقوام بومی ایرانی و قفقازی در جمهوری آذربایجان نگرانی شدید خود را از استفادۀ ارتش این کشور از ظرفیت اقلیتهای قومی در جنگ قراباغ اعلام کردهاند. «اسماعیل شعباناف» رهبر یکی از گروههای تالشیِ در تبعید اعلام کرده است که کشتهشدن شمار زیادی از تالشها که به گفتۀ وی به اکراه در جنگ حاضر میشوند، موجب کاهش جمعیت این گروه قومی خواهد شد. بنا بر ادعای این گروهها، نزدیک به 50 درصد کشتههای جنگ اخیر از میان تالشها، تاتها و لزگیها بودهاند. خبرنگار سایت «تالش مدیا» در لنکران در روزهای نخستِ جنگ گزارش داده بود که جوانهای تالش برای اعزام به جبهه، با زور از خانوادههای خود جدا میشوند و وضعیت تراژیکی در این زمینه به وجود آمده است اقوام بومی ایرانی و قفقازی که در جمهوری آذربایجان تحت فشار قرار دارند اکنون باید در خطوط مقدم جبهههای جنگ حاضر شوند که به دلیل استقرار نیروهای ارمنی در قراباغ کوهستانی در موقعیت بالادست، با تلفات سنگینی مواجه شدهاند. بسیاری از این سربازها کمسن و سال نیز هستند و فاقد آموزشهای کافی برای نبرد سنگین میباشند. بنا بر ادعای این گروهها، نزدیک به 50 درصد کشتههای جنگ اخیر از میان تالشها، تاتها و لزگیها بودهاند گروههای طرفدار اقلیتهای قومی در جمهوری آذربایجان با انتشار تصاویر و نامهای این افراد، در روزهای گذشته نشان دادهاند که بیشتر سربازان قربانی جنگ قراباغ از میان اقلیتهای قومی بودهاند. حضور تالشها و سایر اقلیتها در خط مقدم و قربانی شدن آنها ممکن است بخشی از یک روند برنامهریزیشده برای تقلیل جمعیت آنها باشد. https://www.entekhab.ir/fa/news/579201/نگرانی-از-وضعیت-اقلیتهای-قومی-جمهوری-آذربایجان-در-جنگ-قره-باغ
-
1 پسندیده شدهآتشبس نقض شده و جنگ ادامه داره، البته شاید نه به شدت قبل! عکسها سقوط یک فروند پهپاد هاروپ (ساخت اسراییل) در پارسآباد مغان اردبیل سلطان آکیف اوغلو سرهنگ ارتش آذربایجان در نبرد قرهباغ کشته شد. تخریب یک باب خانه در ایران در اثر اصابت خمپاره جنگ قره باغ/ روستای «پرویز خانلو»ی شهرستان خداآفرین (آذربایجان شرقی) / عصرتبریز باقی مانده لاشه موشک توچکا در اطراف شهر گنجه پیدا شد که نشان میدهد ارمنستان شب گذشته از این موشک برای هدف قرار دادن شهر گنجه استفاده نموده است. تصاویر بیشتر از آثار اصابت موشک بالستیک اسکاد یا توچکای شلیک شده توسط ارتش ارمنستان به شهر گنجه آذربایجان اصابت موشک اسکاد ارمنستاتی به شهر گنجه آذربایجان/ طبق گفته طرف آذربایجانی طی این حمله پنج نفر کشته شده و سی نفر زخمی شده اند. ویدئوها لحظه سرنگون شدن و برخورد به زمین هواپیمای An 2 ارتش آذربایجان https://aparat.com/v/spoub تخلیه اجساد در جنگ قره باغ https://aparat.com/v/Kxkvq لحظه هدف قرار گرفتن پهپاد ارمنستانی https://aparat.com/v/8lJXO تلفات سنگین ارتش ارمنستان https://aparat.com/v/lUGyX حملات پهپاد های ارتش آذربایجان به نفرات و تجمعات ارتش ارمنستان https://aparat.com/v/5ZdGr ادامه حملات پهپادی به ارتش ارمنستان https://aparat.com/v/z6Rfj تمامی عکسها، ویدئوها و متنها از کانال تلگرامی زیر برداشته شدهاند: @Partisan2015
-
1 پسندیده شدهکلا همه مشکلات نظام ما در این چهل و چند ساله تقصیر دولت روحانیه حتی مشکلات زمان جنگ و اوایل انقلاب!
-
1 پسندیده شدهسلام و درود بر شما دوست جوان.... من اصلا درباره ی نیروهای مسلح بحث نکردم... بحث نفوذ ایران در منطقه شد من هم گفتم که نفوذ با بریز و بپاش و مزدور استخدام کردن به دست نمیاد.... ربطی داشت حرف من مثلا به سپاه یا ارتش؟؟؟؟ این یه سیاست کلان هست که داره از طرف جمهوری اسلامی اعمال میشه و در نظام جهانی بهش میگن دخالت در امور داخلی کشورهای دیگه.... اگر هم کسی به سمت حرم معصومین یا حضرت زینب شلیک کرده به بنده و شما ربطی نداره.... شما اول توی ذهنت دو تا مسئله رو جدا کن آیا شما به نظامی که الان در دنیا حاکم هست و هر دولتی را مسئول و نماینده ی مردم کشورش میدونه پایبند هستی یا مثل کمونیستها می گی درباره ی تمام تحولات همه ی کشورهای دنیا مسئولی؟ اگر به روش اول پایبند هستی باید بدونی که هر کشوری مردمی داره و مردم داخل همون کشور هستن ک باید تعیین بکنند داخل کشورشون کی حاکم باشه و مرزهای این حکمرانی تا کجاس؟ اگر م نه و فکر می کنی چون شیعه هستی باید دربرابر هر بلایی که در هر جای دنیا سر هر شیعه ای میاد واکنش نشون بدی مشکلی نیست: بازهم دمت م گرم ولی ترجیح ت چیه؟ ترجیح میدی دولت بیاید از مناطق محرومی مثل مناطق شما محرومیت زدایی کنه و جاده و بیمارستان بزنه یا بره توی جنوب لبنان بیمارستان جاده بزنه؟ شما ترجیح می دی اونجا که الان هستی دولت کارخونه بزنه یا جنوب لبنان؟ شما هم شیعه ای دیگه... مگه نباس از شیعیان دفاع بکنیم؟ الان داعشی سر شیعه رو توی عراق ببره بده ولی اگه جوون شیعه در داخل ایران که روی دریای نفت زندگی می ک نه از سر نداری به فحشا و دزدی و قاقچاق روی بیاره خوبه؟ خدا رو خوش میاد؟ دولت و نظام دارن از جون جوونهای شیعه توی عراق دفاع می کنند... او کی دمشون هم گرم... اما کی داره از تو دفاع میکنه؟ توی جون شیعه زندگی نداری؟ احتیاجات نداری؟... دوستان ت چظور؟؟؟ فامیل؟ زندگی نمیخوان؟ کار؟ آسایش؟ بهداشت؟ بیمه؟... حرف من اینه در ضمن من بچه تهرونم ولی دارم توی استان بوشهر کار می کنم... اینجا از نظر ثروت دومین استان ثروتمند ایران (بعد از خوزستان) هست ولی متاسفانه هرچی نفت داره از اینجا استخراج میشه می ره تهرون... نصفش صرف بچه مایه دارها و آقازاده ها میشه... نصف دیگه شم میره برای حوثی ها و افغانیا و حشد الشعبی و.... و در نتیجه در بوشهر (که مرکز استان هست) روزی 4-5 ساعت آب هست و بقیه ساعتها آب قطعه.... حالا شما ببین این مرکز استانه... توی مناطق محروم خودت حساب بکن ببین چه خبره ؟ انشالله هم در دل محرومیت نخواهید مرد... به امید خدا یه روزی این کشور به دست آدمهایی مثل شما اداره خواهد شد که دلشون برای محرمین می سوزه و سعی می کنند که نقاط محروم کشور روی توی اولویتهایشون بذارن نه نقاط محروم کشورهای دیگه رو
-
1 پسندیده شدهمن واقعا کف می کنم با این استدلالهای شما.... البته ریشه ش میدونم کجاس و در نهایت فرقی هم نمیکنه... ببین عزیز دل یا شما توی فرمانیه زندگی می کنی و باستی هیلز یا توی خارج از کشور... اگرنه توی اخبار می خوندی که دو سه هفته قبل رئیس آگاهی تهران صحبت کرده و گفته آمار دزدی رفته بالا و متاسفانه 50درصد دزدی ها مال کسانی هست که اولین بار دارن سرقت می کنن... یعنی طرف یه شغل شرافتمندانه و نسبتا قابل قبول داشته ولی کم کم اوضاع مالی ش به قدری هم ریخته که ناچار به سرقت شده: https://www.mardomsalari.ir/news/133255/پنجاه-درصد-سارقان-امسال-بار-اولی-هستند http://www.baharnews.ir/news/224469/افزایش-سارقان-بی-سابقه-باید و این خودش یعنی عدم امنیت.... الان همین الان برو توی سایتهایی که فیلمهای دوربین مدار بسته می ذارن ببین چند تا خفت گیری می بینی... جمهوری اسلامی در حالی که هنوز یه داعشی یه فشنگ به سمت ایران شلیک نکرده بود شروع کرد به یه عملیات نظامی گسترده در شمال عراق بعد بهش می گی این همه هزینه برامون امنیت آورده؟ چه جوری اون وقت؟ در این باره یه تاپیک جداگانه درست کنید مفصلا بحث می کنیم پس خدا به دادتون برسه.... همین الان مقتدی صدر که با پول ایران شد متقدی صدر برامون شاخ شده وای به حال اون روز که شما ترسیم کردی بنده ی خدا خود سیدحسن نصرالله می فرماید که ما همه مهمات و اسلحه و لباس و لجستیکمون از ایران میاد بعد شما می گی خودکفا شدن؟ نه بابا! با کدوم کارخونه شون؟ یعنی اینکه مثلا در فلان نماز جمعه مقام معظم رهبری (که اون زمان رئیس جمهور بودن) اگر چیزی گفتن می شه دست دوم؟ یا مثلا سخنرانی شهید رجایی در سازمان ملل؟ بابا ای ولله.... شما یه کتاب در مورد روش تحقیق در تاریخ بنویس... حیفه این استانداردهای شما رو بقیه مردم جهان نخونند.... والله من دیگه حرفی ندارم به شما دوستان بزنم... این که هدف ایران از جنگ و ادامه ی اون چی بود از دید من همین جا تموم شده.... شما بعدا کتابهایی رو که درباره ی تاریخ جنگ نوشتی اینجا بذار که ما هم مستفیض بشیم از نظر شما اقتصاد به امنیت ربطی نداره؟ عجب! شما هم یه کتاب بنویس در این باره... من واقعا نمی تونم هضم بکنم.... یعنی واقعا دیگه کف کردم از این همه بصیرت.. ای ولله اره منم همین رو میگم ولی این هزینه رو باس داخل کشور بکنید که توی سیستان و بلوچستان امثال ریگی ها رشد نکنند... البته مردم سیستان و بلوچستان و رنجهایی که میکشند (و البته بقیه ی جاهای محروم) نباید هم برای شما و دوستان شما مهم باشه... شما فعلا فکر کله ی خودت باش که از گردن ت جدا نشه.... بالاخره مردم نقاط محروم کشور هم خدایی دارن کلیشه های مزخرف صدا و سیما... اگر این همه خرج کردیم پس چطور یارو یوهویی اومد وسط تهران بمب گذاشت و به مجلس حمله کرد؟ چطور به رژه ی اهواز حمله کرد؟ چون شما به اصطلاح بازدارندگی کردید؟ عجب! نمردیم و بازدارندگی رو هم دیدیم... اصلا کی گفته که داعش قرار بوده بیاد سمت ایران؟ بر اساس کدوم سند شما این حرف رو می زنید؟ سخنرانی ها و نوارهای ابوبکر بغدادی؟ اطلاعاتی که دوستان تون از استخبارات عراق فرستادند؟ اطلاعاتی که از پایگاه سیا در بغداد گرفتید؟ نخیر برادر... همه ی استدلال شمابر میگرده به پروپاگاندای صدا و سیما که اگر ما نبودیم عراق از دست رفته بود...
-
1 پسندیده شدهبا سلام رویای دارپا برای ایجاد زیرساختهای 100 گیگابایتی به منظور ارتقاء تبادل داده میان واحدهای ارتش محققان آژانس تحقیقات پیشرفته دفاعی (DARPA) براین عقیده اند که توسعه و ارتقاء ارتباطات بی سیم که ستون فقرات ارتشها بشمار می روند سریعتر و قوی تر از گذشته ممکن خواهد بود و باید ادامه یابد . براساس اطلاعات منتشر شده ، فاز نخست این پروژه قابلیت انتقال 100 گیگابایت اطلاعات در ثانیه را خواهد داشت که بودجه آن تایید شده و انتظار می رود تا سال آینده میلادی ، توسعه آن پایان یافته و وارد مرحله عملیاتی گردد . برای عناصر پیاده نظام مستقر برروی زمین ، ایجاد زیرساختهای تبادل اطلاعات 100 گیگابایتی ، یک افزایش بسیار قابل توجه ( بیشتر از ظرفیت انتقال اطلاعات بی سیم های فعلی ) را ایجاد می نماید . تد وودوارد مدیر برنامه " 100G" می گوید : در یک مقایسه ، اطلاعاتی که بواسطه لینکهای بی سیم فعلی منتقل می شوند ، می توانند حجمی در حدود 1 تا 10 گیگابایت را در یک فاصله زمانی کوتاه منتقل نمایند ولی سیستم های آینده ، با حجمی در حدود 10 برابر ظرفیت فعلی ، بدون شک یک انقلاب اطلاعاتی در ارتش محسوب می شوند . برنامه موسوم به " 100G" در اصل ، بدنبال راههایی است تا با ایجاد زیربسترهای لازم ، ارتباطات واحدهای مختلف ارتش را تا ارتفاع 60000 پایی و در یک شعاع 200کیلومتری (در هوا/ زمین و دریا ) بهبود دهد . به شکل کُلی ، این فناوری ، اولویت شماره یک ارتش برای دستیابی به شبکه های مخابراتی با سرعت و امنیت بالاست . در مرحله اول ، محققان با بهبود تکنیکهای موجود برای استفاده کارآمد تر از پهنای باند ، روی یک مدولاسیون کاملاً ارتقاء یافته هدف گذاری نموده اند . وودوارد براین عقیده است که با بهبود نسبت سیگنال به نویز ، ظرفیت لگاریتمی موجود بهبود خواهد یافت و روند انتقال اطلاعات در یک فاصله زمانی مشخص نیز افزایش می یابد . در یک روش دیگر ، دارپا قصد دارد تا استفاده از یک فناوری ویژه (line-of-sight spatial multiplexing) ظرفیت یک کانال مخابراتی را متناسب با تعداد آنتن ها به شکل موثری افزایش و این فناوری را با روش مدولاسیون فوق الذکر ترکیب نموده و از این طریق به قابلیتهای کامل پروژه " 100G" دست یابد . این فناوری به شکل غیر قابل باوری ، می تواند به عناصر درگیر در میدان نبرد اجازه دهد تا حتی در صورت قطع ارتباطات سیمی ، ارتباط خود را با سلسله مراتب رزمی حفظ نمایند . در واقع ، محققان دارپا می گویند ، عناصر رزمی متصل به این شبکه مخابراتی بدلیل استفاده از پهنای باند فوق العاده ، به هیچ عنوان با مشکلات سیستم های قدیمی مورد استفاده در عملیات رزمی در افغانستان روبرو نخواهند شد . (1) به گفته این محققان ، دارپا براین سعی خواهد بود تا پروژه " 100G" با زیرساختهای فعلی ارتش ، تطبیق یابد ، اما روند بطور کامل تغییر خواهد نمود . تستهایی که اخیراً انجام گرفته ، نتایج مثبت فوق العاده ای را نشان می دهد . مدیر این پروژه در دارپا " آراتی پرابهاکر" در جریان جلسه توجیهی با نمایندگان کمیته فرعی دفاعی مجلس نمایندگان می گوید : روندی که تاکنون پشت سر گذاشته ما را به سطح مناسبی به منظور دستیابی به هدف کلی پروژه رسانده است . وی در توضیح این روندچنین تشریح نمود که عناصر درگیر این پروژه در دارپا ، روی چند مدولاسیون موج میلیمتری و انتقال داده ها کار می کنند . علیرغم هدفگذاری نظامی برای این پروژه ، محققان ، با اعتماد به نفسی کامل ، براین عقیده اند که نتایج بدست آمده ، بصورت بالقوه کاربردهای غیر نظامی نظیر انتقال سریع فایل های تصویری با وضوح بسیار بالا ، را خواهدداشت . براساس خبرهای غیر رسمی ، فاز دوم این پروژه بتدریج آغاز خواهد شد و فاز یکم نیز بسته به نیاز نیروهای مسلح ، تا اواخر 2017 ، عملیاتی خواهد شد . پی نوشت : (1) - گفته می شود درجریان عملیات موسوم به " آزادی پایدار" ، حجم اطلاعات بدست آمده از میدان نبرد دریک بازه زمانی کوتاه ، آنچنان افزایش یافت که شبکه مخابراتی و لینکهای انتقال داده ای ارتش آمریکا قادر به پاسخگویی نبود ( تنها در حوزه نیروی هوایی ، اطلاعات آنلاین مربوط به هدفها با تاخیر به واحدهای رزمی می رسید و این در برخی موارد ، موجب می شد تا هواپیماها و بالگردها با تاخیر زیاد ، اهداف مشخص شده را بمباران نمایند ) 2- جایگاه شبکه مخابراتی با سیم و بی سیم در حوزه " فاوا" در نیروهای مسلح ما تا چه اندازه اهمیت داشته و بدان پراخته می شود ؟؟؟ صرفاً برای میلیتاری / مترجم : MR9