برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on پنجشنبه, 11 دی 1399 در پست ها
-
5 پسندیده شدهSLAM موشکی از جهنم موشک مافوق صوت SLAM مخفف (Supersonic Low Altitude Missile) موشکی کروز ساخت امریکا و با قابلیت پرواز در ارتفاع پایین برای مخفی شدن از دید رادار های دشمن و با پیشرانه هسته ای بود که قادر به حمل تا ۲۶ بمب هیدروژنی میبود که در واقع موشک به یک بمب افکن خودکار تبدیل میشد. پروژه در سال ۱۹۵۵ آغاز گردید و در سال ۱۹۶۴ ملغی شد. دلیل ملغی شدن پروژه پیشرفت موشک های بالستیک قاره پیما و همچنین بروزتر شدن رادارهای زمینی بود که پنهان شدن موشک از رادارها را با پرواز درارتفاع پایین مشکل میساخت. پروژه با وجود تست های موفق هرگز به مرحله عملیاتی بودن نرسید تا در سال ۱۹۶۴ کنار گذاشته شد. نکته ای که باعث اهمیت این پروژه میگردید استفاده از پیشرانه هسته ای برای موشک بود که کاملا طرحی انقلابی حتی تا امروز بشمار می اید. موشک SLAM یک سلاح روز نابودی به تمام معنا بود. موشک به یک موتور رم جت با پیشرانه هسته ای مجهز بود. موشک نخست توسط بوسترهای سوخت جامد عادی شلیک میشد و بعد از رسیدن به سرعت مورد نیاز برای بکار افتادن موتور رم جت، راکتور کوچکی که در موتور نصب گردیده بود بکار می افتاد و موشک را در مسیر خود به پیش میراند. استفاده از راکتور هسته ای موشک را قادر میساخت تا برای چند ماه با سرعت مافوق و در ارتفاع پایین و بدور از چشم رادارهای دشمن بروی قلمروی دشمن به پرواز ادامه دهد. موشک قادر بود تا مسافتی در حدود ۱۸۲ هزار کیلومتر را با کمک پیرانه هسته ای خود بپیماید. موشک قادر به حمل ۱۶ تا ۲۶ بمب هیدروژنی بود که آنرا قادر میساخت تا اهداف از پیش مشخص شده را در خاک دشمن نابود سازد. موشک در زمان رسیدن به بالای هدف یکی از ۲۶ بمب هیدروژنی خود را بروی اهداف پرتاب میکرد. شبح مرگ میتوانست تا ماهها به پرواز و حمله به اهداف بر فراز خاک دشمن را ادامه دهد. خطر موشک تنها محدود به ۲۶ بمب هیدروژنی ای که حمل میکرد نمیشد. راهی برای فرار وجود ندارد سرنوشت محتوم خویش را بپذیرد! موشک SLAM یک سلاح جهنمی و مخوف ترین سلاحی بود که بشر طراحی تا به امروز طراحی کرده است! حتی اگر شما از انفجار ۲۶ بمب هیدروژنی که موشک حمل میکرد در ۲۶ هدف مختلف جان سالم بدر میبردید، این فرشته مرگ باز هم گزینه های جالبی برای پایان زندگی شما ارایه میداد. راکتور موشک به دلیل نیاز به سبک و کوچک بودن بدون صفحه های محافظ در برابر تشعشع ناشی از کار راکتور ساخته شده بود و از آنجایی که موشک در ارتفاع پایین و حدود ۳۰۰ متر از سطح زمین پرواز میکرد، تشعشع گاما و نوترون راکتور، کسانی را که در زیر مسیر پرواز موشک قرار داشتند رو در طول مسیر پرواز از بین میبرد! همچنین خروجی هوای موشک که آلوده به مواد رادیو اکتیو بود تهدید جدی بر ضد افراد دشمن بود که در مسیر پرواز موشک قرار داشتند! هفته ها پرواز این موشک نه چندان کوچک مافوق صوت در ارتفاع پایین به دلیل شکاندن مدام دیوار صوتی موجب آسیب های شدید در شهر های مسیر پرواز میگردید. شدت شوک ناشی از پرواز مافوق صوت پرنده ای در این ابعاد و با سرعت ۴ ماخ و در ارتفاع ۳۰۰ متری موجب آسیب شدید به افراد و ساختمان هایی میشد که در زیر مسیر پرواز قرار داشتند. اگر آنقدر خوش اقبال بودید که از انفجار ۲۶ بمب هیدروژنی و تشعشع و صدای پرنده جان سالم بدر ببرید، این فرشته مرگ خستگی ناپذیر بعد از هفته ها پرواز به مانند یک لاشخور که منتظر مرگ شکارهای خود است با تمام شدن سوخت هسته ای خود در نهایت سقوط میکند و شما میتوانید بعد از چند هفته جهنمی نفسی راحت بکشید، اما این تمام قدرت شیطانی این موشک نبود!! فرشته مرگ حتی در مرگ خود نیز برای شما گزینه مرگ دیگری را در نظر گرفته بود! با افت قدرت راکتور موشک در چند ماه، موشک در نهایت سرنگون میشد که از قبل قابل برنامه ریزی برای سرنگونی بروی شهرها و مراکز تجمع دشمن بود. در صورت سقوط، محدوده سقوط کاملا به مواد رادیو اکتیو حاصل از خرد شدن راکتور تا مساحت بالایی آلوده میشد و بدین گونه پرنده مرگ حتی در پس از مرگ خود نیز از دشمن تلفات میگرفت. موشک SLAM در حقیقت ۳۰ گزینه برای چگونه مردن را در پیش روی شما میگذاشت که با خیال راحت میتوانید یکی از آنها را انتخاب کنید! در واقع شلیک یه فروند از موشک جهنمی برای نابودی دشمن کافی و حتی بیش تر از کافی بود. همه اینها موشک SLAM را به ترسناک ترین سلاح طراحی شده توسط بشر تبدیل میساخت. موشک SLAM از اولین موشک های کروز تماما خودکار بود. فناوری راداری ترکام برای شناخت و جهت یابی موشک از روی عوارض زمین آنرا به موشکی دقیق و قابل اطمینان تبدیل ساخته بود. شمای کلی موشک SLAM پیشرانه موشک بر اساس پیشرانه رم جت طراحی شده بود. موتور رم جت گونه ای از موتور جت میباشد که هیچ قطعه متحرکی ندارد. برخلاف موتور های جت معمولی، رم جت قادر به کار از سرعت صفر نیست. بلکه نخست باید به کمک موتور جانبی یا بوستر راکتی سوخت جامد پرنده به سرعتی در حدود چند صد کیلومتر در ساعت برسد تا فشار هوای جلوی موشک به حد کافی برای روشن شدن موتور رم جت برسد. در چنین سرعتی هوای از ورودی موتور وارد شده و بخاطر شکل خاص ورودی هوا فشرده شده و با سوخت ترکیب میگردد و گازهای داغ با فشار از نازل موتور خارج میگردد. موتور رم جت قادر به دستیابی به سرعت بالاتر از سرعت صوت براحتی میباشد. موشک توسط ۴ کانارد متحرک که در جلوی موشک نصب شده بودند مسیر خود را کنترل میکرد. نمای کلی یک موتور رم جت با پیشرانه شیمیایی. هوا از ورودی موتور وارد و سپس فشرده و با سوخت ترکیب میگردد و گازهای داغ از نازل موشک خارج میگردند. پروژه پلوتون در سال ۱۹۵۷ تلاش های برای ساخت موتور رم جت برای موشک SLAM که بجای سوخت فسیلی از سوخت هسته ای استفاده کند تحت نام پروژه پلوتن Project Pluto آغاز گردید و آزمایشگاه Lawrence Radiation Laboratory آنرا پی گیری نمود. هدف ساخت موتور رم جت با پیشرانه هسته ای بود. در این موتور به مانند رم جت های معمولی هوا از جلوی موتور وارد میگشت و پس از فشرده شدن توسط گرمای حاصل از شکافت اورانیوم در راکتور به دمای هزاران درجه میرسید و گازهای داغ با فشار از نازل موتور خارج میگشت و بدین گونه نیروی محرکه تامین میگردید. موشک در نهایت قادر به دستیابی به سرعت ۴.۲ ماخ بود. شمای کلی موتور رم جت موشک ساخت موتور با پیشرانه هسته ای ایده ای کاملا جدید بود که نیاز به مواد و طراحی کاملا انقلابی داشت که تا ان زمان سابقه نداشت. به منظور تحمل حرارت بالای راکتور میبایست سرامیک های جدید ساخته میشد. راکتور از صدها قطعه سوخت اتمی که به صورت سرامیک در آمده بودند و تقریبا در اندازه یک مداد ساخته شده بود تشکیل میشد. بدین منظور قراردادی برای ساخت ۵۰۰ هزار میله سوختی با کمپانی Coors Porcelain Company بسته شد. مشخصات راکتور از این قرار بود: قطر کلی 145.41 سانتی متر. ارتفاع کلی 163.16 سانتی متر. قطر هسته راکتور 119.98 سانتی متر. ارتفاع راکتور 128.778 سانتی متر. توان نهایی راکتور: ۶۰۰ مگا وات. راکتور در کل حاوی حدود ۶۰ کیلوگرم سوخت از نوع اورانیوم بود. سلول های سوختی راکتور از نوعی سرامیک ویژه (refractory ceramic) از جنس اکسید برلیوم ساخته شده بود که در دمای بالا استقامت خود را حفظ مینمود. علاوه بر اکسید برلیوم این سرامیک حاوی اکسید اورانیم به عنوان سوخت راکتور و همچنین مقداری کمی اکسید زیرکونیوم برای افزایش مقاومت سلول های سوختی بود. سلول های سوختی به صورت استوانه های شش وجهی تو خالی با طول 10.16 و قطر بیرونی ۷ میلیمتر بودند. قطر کانال تو خالی داخل هر سلول حدود ۵ میلیمتر بود. توخالی بودن سلول ها و کانال داخل ان به منظور عبور هوای ورودی موتور و گرم کردن آن بود. در مجموع هسته راکتور از 465,000 سلول سوختی تشکیل میشد که این سلول های قرار گیری در کنار هم ۲۷۰۰ کانال عبور هوا را تشکیل میدادند. راکتور در هنگام کار به دمایی حدود ۱۲۷۷ درجه سانتی گراد میرسید و هوای ورودی تا این دما گرم میشد. هسته مرکزی راکتور موشک با سلول های سوختی سرامیکی. به دلیل نیاز به سوار شدن راکتور بروی پرنده میبایست از وزن آن کاسته میشد در نتیجه راکتور فاقد پوشش های بتنی و سربی معمول در راکتور های معمولی بود. طبق محاسبات میزان نوترون ها آزاد شده از شکافت در راکتور در دماغه موشک چیزی حدود 7×1014 نوترون برای هر سانتی متر مربع از فضا بود. همچنین میزان تابش اشعه گاما بالا بود. میزان بالای تابش نوترونی و گاما در کار دستگاهای الکترونیک حساس ناوبری موشک ایجاد اشکال مینمود که بدین منظور مدارات الکترونیکی موشک در برابر تابش مقاوم سازی (radiation hardening) گردیدند. مشخصات کلی موشک SLAM طول: ۲۶ متر. قطر: ۱.۵ متر. وزن: ۲۷۵۴۰ کیلوگرم. سقت پروازی:۱۰۷۰۰ متر. برد: در ارتفاع ۳۰۰ متری ۲۱ هزار کیلومتر. در ارتفاع ۹۰۰۰ متری ۱۸۲ هزار کیلومتر. سرعت: ۴ ماخ. تسلیحات: قادر به مسلح شدن به ۲۶ بمب هیدروژنی. در تاریخ ۱۴ می ۱۹۶۱ نخستین موتور هسته ای رم جت جهان با نام "Tory-IIA" که بروی یک واگن راه آهن سوار شده بود در Nevada Test Site برای چند ثانیه برای نخستین بار شروع بکار کرد. ۳ سال بعد موتور ارتقا یافته با نام "Tory-IIC" برای ۵ دقیقه با تمام قدرت آزمایش گردید و توانست به توان ۵۱۳ مگاوات و تراست ۳۵ هزار پوند دست یابد. موتور Tory II-C موتور Tory II-A تست ها با موفقیت کامل همراه بود. درست زمانی که بنظر میرسید پروژه آماده عملیاتی شدن هست در سال ۱۹۶۴ پنتاگون پروژه را ملغی اعلام کرد. دلایل پنتاگون برای لغو این پروژه عبارت بود از نخست ایده ساخت چنین سلاح مخربی بسیار خطرناک و تحریک آمیز بود. تحریک آمیز و خطرناک از ان جهت که در صورت ساخت، شوروی نیز دست به ساخت سلاحی مشابهی بزند. با توجه به قدرت ویرانگر این سلاح و اینکه در ان زمان دفاع خاصی در برابر آن وجود نداشت، ساخت چنین سلاحی از طرف شوروی کار رو بر خود امریکا نیز سخت میکرد. دوم اینکه با توجه به پیشرفت در زمینه فناوری بالستیک. کلاهک های اتمی موشک های بالستیک راه حال آسانتر و کم خطرتری از از یک موشک با پیشرانه هسته ای ارائه میدادند. در نهایت پروژه در تاریخ ۱ جولای ۱۹۶۴ به بایگانی فرستاده شد. کلیپی از نحوه کار موشک http://www.aparat.com/v/CESDs [aparat]CESDs[/aparat] از یوتوب: https://www.youtube.com/watch?v=w_SCuPId8KA منابع ۱، ۲، ۳ ۴ کپی با ذکر منبع: سایت میلیتاری اشتوکا
-
3 پسندیده شدهجالبه سال آخر احمدی نژاد رونمایی شد ، سال آخر روحانی هم دوباره رونمایی می شه ، احتمالا سال آخر ریاست رئیس جمهوری بعدی برای بار سوم رونمایی میشه ...
-
3 پسندیده شدهبا سپاس از جناب اشتوکا بابت تاپیک مفیدشون واقعا دهه 50 میلادی رو میشه دهه جنون اتمی نامگذاری کرد. در ان سالها دکترین چه غربی چه شرقی کاملا بر مبنای محو حریف از نقشه و نابودی بخش اعظمی از کره زمین بود! در این دکترین خشن بخش اصلی نیروی هوایی بمب افکن هایی بودند که قرار بود محموله اتمی خود را در فراز آسمان دشمن رها کنند و جنگنده ها عموما برای رهگیری بمب افکن های با مانورپذیری پایین در ارتفاع بالا و یا انجام حملات هسته ای تاکتیکی ساخته میشدن و حمل سلاح متعارف الویت پایین تری داشت این پافشاری برای حمل سلاح اتمی گاهی بر کل شکل و ایرودینامیک جنگنده تاثیر می گذاشت (برای مثال F-107) در ان سال ها تقریبا نوع اتمی هر سلاحی در زاردخانه های شرق و غرب پیدا میشد، از مین های اتمی برای جلوگیری از حمله زرهی شوروی تا موشک های ضد کشتی و اژدر های اتمی که در سواحل کوبا چیزی نمانده بود شلیک یکی از همین اژدرها از زیردریایی شوروی آغازگر جنگ جهانی سوم شود. استفاده از راکت های هوا به هوا (برای مثال AIR-2) و موشک های هوا به هوا با سرجنگی اتمی برای نابودی دسته های پروازی دشمن عادی بود. چنین واکنش خشن و قاطعی که در ادبیات دکترین امریکا «انتقام گسترده» خوانده می شد احتمالا تنها در مقابل ارتشی مثل شوروی قابل استفاده بود. در دهه 60 افرادی مثل مک نامارا به درستی متوجه شدند که تهدیدات آینده جنگ های محدود تری خواهند بود که نیازمند دکترین انعطاف پذیرتری است که به آن نام «واکنش انعطاف پذیر» دادند (پیش بینی آینده یعنی این :winking: ) و حوادث دهه های بعد درستی این پیش بینی رو اثبات کردند. البته در کنار این پیشرفت هایی که در دهه 60 در ساخت موشک های بالستیک حاصل شد نیز باعث شد بخشی از وظایف اتمی از دوش نیروی هوایی برداشته شود و نقش های متعارف تری به عهده بگیرد اما برگردیم به موضوع تاپیک . . . ایده پیشرانه با انرژی اتمی در زمان ساخت این موشک ایده جدیدی نبود. در واقع ایده موتور اتمی حتی قبل از تشکیل نیروی هوایی امریکا (USAF) پیگیری می شد. در سال 1946 نیروی هوایی ارتش امریکا (USAAF) خواستار بمب افکنی با موتور توربوجت اتمی شد. چند سال بعد این ایده در شوروی و حتی بریتانیا هم دنبال شد. (دقت کنید 70 سال پیش این ها به چه چیز هایی فکر می کردند تا بهتر متوجه شکاف تکنولوژیک بشوید) درباره هواپیماهای اتمی نمیدونم در فروم تاپیکی هست یا خیر ولی برای اولین بار به زبان فارسی مقالاتی در شماره های 10 تا 12 مجله هواپیما به چاپ رسید که بسیار جالب بود. از میان همه این طرح ها مدلی تغییر یافته از بمب افکن B-36 با پیشرانه اتمی ساخته شد و 47 سورتی پرواز آزمایشی انجام داد که دست کم 21 مورد آنها راکتور محمول هواپیما روشن بود اگرچه در هیچ کدام از این پرواز ها راکتور تامین نیروی پیشران را به عهده نداشت و صرفا برای آزمایش سپر حفاظت از تشعشعات خدمه بود. در شوروی هم این موضوع دنبال شد و حتی راکتوری قابل حمل توسط Tu-95 ساخته شد. در بریتانیا این موضوع از کاغذ طراحی فراتر نرفت و در نهایت هیچ کدام از سه کشور موفق به رفع قابل توجیه مشکلات و خطرات ااین روش نشدند. این هم تصاویری از طرح های هواپیمای اتمی شوروی http://www.fantastic-plastic.com/RussianABomberPage.htm http://www.oldmodelkits.com/blog/wordpress/wp-content/uploads/2013/11/av-week-scan.jpg این هم مدل پیشنهادی NX-2 کانویر http://for91days.com/photos/Idaho/Arco%20Atomic%20City/Nuclear-Powered-Plane.jpg نوآوری که موشک SLAM داشت نه در ایده بلکه نوع موتور بود که برای اولین بار ایده ساخت موتور اتمی از نوع «رمجت» مطرح شد
-
2 پسندیده شدهدوباره این را می پرسم: بر پایه چه بازخوردها و چه داده های راستی آزمون شده ای ما خود را بهتر و داناتر از آلمان نازی [راهبَر، سازنده، و کاربر اصلی نیروی موشکی غیر هسته ای] می بینیم؟ چرا آلمان نازی همزمان با پیشبرد برنامه موشکی خود، پیشرفته ترین جنگنده های جهان را نیز تولید می کرد؟ چرا پس از آن نیز تمامی کشورهای دارای نیروی موشکی (آمریکا، شوروی [روسیه]، هند، چین، پاکستان،...) تولید کننده جنگنده هم هستند؟ حتی اخیرا” ادعا شده کره شمالی نیز دهها میگ ۲۹ را به ناوگان خود اضافه کرده که البته مشخص نیست مهندسی معکوس بوده یا چیز دیگری. چندبار و در پستهای دیگر هم عرض شده که در فضای بسته اطلاعاتی کشور که هزینه واقعی (نه ادعایی) تولید، نگهداری، و شلیک یک فروند موشک خانواده شهاب ۳ یا فاتح ۱۱۰ در دسترس نیست، چگونه پی در پی در تمامی پستها نیروی هوایی را پر هزینه و نیروی موشکی را کم هزینه می بینیم؟ یک فروند فانتوم-۲ یا فنسر در یک تازش هوایی توانایی رساندن چندین تن بمب و موشک به هدف را دارد، یعنی برابر با چندین و چند موشک زمین به زمین! این هواپیماها حتی اگر هم در جریان مأموریت سرنگون شوند بازهم ضربه سنگینتری را به هدف وارد خواهند نمود. روشهای تولید صنعتی و کاهش هزینه های تولید یکمحصول صنعتی کم و بیش همانند هستند و اگر در ایران ادعا شده که هزینه تمام شده موشکهای بالستیک یک دهم نرخ متعارف جهان است، همین کاهش باید در تولید انبوه جنگنده ای مثل اف ۵ هم به دست آید، حالا کمی بیشتر یا کمتر. در جریان رونمایی از اف ۵ های بروزآوری شده (کوثر) اعلام شد که این بروزرسانی معادل ۱۶ میلیون دلار صرفه جویی ارزی برای کشور به دنبال داشته که کمابیش نزدیک ارقامی است که از منابع دیگر نیز برای جنگنده های هم رده در جهان به دست می آید. به بیان دیگر، عدد اعلام شده اصلا” پَرت نیست. آیا چنین عددی برای یک موشک کلاس فاتح ۱۱۰ وجود دارد؟ یک اف ۵ معادل چهار کلاهک موشک فاتح ۱۱۰ را می تواند در یک سورتی پرواز با خود حمل کند.
-
2 پسندیده شدهفکر مقابله ی متعارف یا حتی نا متعارف با یک قدرت نظامی و اقتصادی در خارج از منطقه رو بدون داشتن اقتصادی که حداقل بتونه به اندازه ی یک سوم اقتصاد دشمن ، ثروت تولید کنه رو از سرتون بیرون کنید . در بهترین حالت جنگ تبدیل یک نبرد فرسایشی می شه که در اون هر کی زودتر منابع مالیش تموم بشه ، شکست می خوره . ( حالا اگر دو کشور همسایه باشند یا در یک منطقه باشند ، باز می شه امیدی به تاکتیک های نظامی و نوابغ نظامی داشت که مثلا خطوط دشمن رو در یک جبهه بشکند و در عمق خاک و مواضع دشمن نفوذ کنند ، ولی برای قدرت های فرا منطقه ای ، چنین چیزی غیر قابل تصور هست ... اصلا یکی از دلایلی که بریتانیای کبیر یا روس ها مقابله باهاشون اینهمه سخت بود ، همین در دسترس نبودن و عمق استراتژیکشون بود ) عراق اگر 3000 تا جنگنده ی آماده هم می داشت ، تا زمانی که مرزهاش به مرزهای امپراطوری هخامنشیان + ساسانیان ( از جنوب ) نمی رسید و به صورت دریایی استراتژی Anti Access رو اجرا نمی کرد و به عمق خاک آمریکا حمله نمی کرد ، در یک جنگ فرسایشی 6 ماهه از آمریکا و متحدان اروپایی شکست می خورد چون اقتصادش توان مقابله با این ها رو نداشت . امام علی ع یک جمله داره ، در 90 درصد جنگ های دنیا همین یک جمله مشخص کننده ی پیروز جنگ بوده : « خوار شد کسی که در خانه با دشمن جنگید »
-
2 پسندیده شدهبحث دقت موشک های الان با زمان جنگ جهانی دوم قابل مقایسه نیست هر چند سیستم های دفاع ضد موشکی هم به موازات دقت موشک ها پیشرفت کردند این هواپیما می تونه 1000 کیلومتر پرواز کنه اگر هم بخواد می تونه سوختگیری هوایی بکنه به برد بسیار بیشترهم برسه بیاید 20 تا بمب اس دی بی با برد 150کیلومتر شلیک کنه و برگرده حالا شما فکرکنید این حمله قراره با موشک هایی با برد 2000 کیلومتر انجام بشه چقدر لانچر و پشتیبانی می خواد
-
2 پسندیده شدهبسم الله........ دوم دی ماه 1399 خودرو زرهی شده بآس 1 ساخت رزمندگان مقاومت . در نگاه اول این زرهپوش به خودرو ایرنی رویین تن شباهت دارد سرنگون شدن پهپاد شناسایی رزمی ch4 ارتش عربستان توسط رزمندگان مقاومت در استان مارب یمن
-
2 پسندیده شدهبسم ا... وقتی دائم عرض میشود این سه قلوهای افسانه ای برای صنعت دفاعی / هوایی نه ارزش قائل هستند و نه آبرویی برای آن گذاشتند ، مثالش این هست .. یک کاربر ژاپنی ، ساکن کالیفرنیای جنوبی ، کامنت خبرگزاری سوپر حرفه ای فارس نیوز را ریتوئیت کرده ، داخل متن ، حرف فانتوم هست ، عکس مخاطب را ارجاع میدهد به تامکت ... حالا این بنده خدا خیلی محترمانه کامنتش این هست نقل به مضمون " تصویر کار شده ، تامکت هست اما در متن به فانتوم ارجاع داده شده . ایران اکنون به مکانی مقدس تبدیل شده است !!!!! یعنی در یک خبرگزاری با تمام ادعاها در خصوص کشف توطئه ها و انحرافها و ... ، یک نفر خبرنگار حوزه دفاعی پیدا نمیشد که می گفت بابا ، وقتی خبر کار می کنید ، از این همه عکس مرتبط در وب برای آگاهی مخاطب استفاده کنید !!!!! حالا که رانت اطلاعاتی و ...... دارید برای دسترسی به تجهیزات نیروهای مسلح ، حفاظت اطلاعات و ... هم کلاً بیلمیرم (نمی تونه بفهمه) . حداقل عکس مرتبط کار کنید . این برای یک خبرگزاری مایه تاسف هست که کنترلی روی خروجی محتوایی که تولید می کند، ندارد پی نوشت : سردبیر محترم دفاعی مشرق ، فارس ، تسنیم .. بالا غیرتاً در روند تولید محتوای دفاعی ، بازنگری کنید ...
-
2 پسندیده شدهتبلیغ اشتباه جابجایی مرزهای علوم هنوز 20 دقیقه از یادآوری کم کاری در خصوص حفظ فرهنگ شهید سلیمانی نگذشته که باز یک اشتباه فرهنگی دیگر رو شاهد هستیم به نقل از توییتر اشکالات موجود در اشکال علمی این تمبر >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> پیشتر در مقاله " عدم تولید محتوا آغاز اشتباه است " به بررسی سکون بخش های خبری و فرهنگی در این نبرد رسانه ای پرداخته شد و نشان داده شد این سکون چه ضدتبلیغاتی را در پی دارد و این تصاویر یادآور این اشتباهات است : با تشکر از برادر @bds110 بابت ذکر این اشتباه تبلیغاتی
-
1 پسندیده شدهجالب است خودتان جواب خودتان را می دهید! عراق چون می دانست در برابر آمریکا برتری هوایی ندارد از ناوگان هوایی بمب افکن خود جهت ضربه زدن به آمریکا و متحدانش استفاده نکرد. چون می دانست بدون برتری هوایی احتمال تلفات بالا خواهد بود. جالب تر این که در مواجهه با کویت چون برتری هوایی داشت، از نیروی هوایی خود نیز بهره برد! در مورد هزینه واقعی تمام شده موشکهای ایرانی، تا زمانی که این موشکها به یک کشور مستقل و در قراردادی شفاف صادر نشده باشد، نمی توان بهای درست آنها را دریافت. حرف بی پایه و اساس در نت زیاد است.
-
1 پسندیده شدهبخش تحقیقات و صنایع الکترونیک ما یک بخش راهبردی هست در نتیجه با قیمت بالا هم باید تولید بومی داشته باشد از سمت دیگر از نظر زمان و از نظر هزینه بخش هوایی ما مشکل جدی دارد در مورد نیروی هوایی ایران یک پیشنهاد وجود دارد که بر مبنای راهبرد اسرائیل هست که با یک یادآوری در مورد کارهای انجام شده در ایران بهتر می توان این راهبرد را درک کرد تهیه پلت فرم مکانیکی شامل بدنه، سیستم کنترل و موتور جنگنده و تجهیز ویا ارتقا با کمک تجهیزات الکترونیک و راداری ایرانی به بیان دیگر جنگنده چابک خریداری شود و از نظر الکترونیکی ارتقا داده شود انتخاب های ایران برای جنگنده شامل سوخو 30، جی 10 و جی 15 که از نظر چابکی مکانیکی نمره خوبی میگیرند و در صورت ارتقا رادار و جنگ الکترونیک توانایی به هم زدن بخشی از طرح های نیروی هوایی آمریکا را خواهند داشت بویژه در موج اول نبرد سوخو 30 روسی جی 10 چین جی 15 چین نباید قضیه رو صفر یا یک نگاه کرد، بلکه باید مزیت ها رو دید و بر اساس نیاز آینده جسارت و تصمیم گیر کرد مسلم بدونید که در نبرد آینده ما در برخورد اول با سید روبرو می شویم و باید از پس این چالش بر بیاییم و چالش جنگ الکترونیک و جمینگ با موشک قابل پاسخ و جواب نیست و باید اساسی این چالش رو حل و به فرصت تبدیل کنیم جت EA-18G در نتیجه وقتی در مورد نیروی هوایی صحبت می کنیم باید یادمون باشه بخش جنگ الکترونیک راهبردی و اساسی بوده و باید در کشور به هر قیمتی توسعه پیدا کند و از پس اسرائیل و آمریکا بر بیاید شاید بتوان خرید پلت فرم هواپیما از حالت مکانیکی را از خارج توجیه کرد ولی تولید و سرمایه گذاری بر روی بخش الکترونیک در هر حساب و کتابی توجیه دارد و خوشبختانه نیروی هوایی سپاه شدیدا در پی مقابله با این چالش هست و تجربه جمینگ در آخوندک و جمینگ در سوریه نباید برگ برنده دشمن باشد
-
1 پسندیده شدهاسرائیل کار دیگری کرد که بر مبنای صرفه اقتصادی بود قسمت هایی که زیرساخت هزینه بر میخواستن رو تهیه کرد و بعد سامانه های راداری، کنترل اتش و جنگ الکترونیک رو در اسرائیل توسعه و بهبود داد برای همین شما یک اف 16 یا اف 15 می بینید که تنها از نظر مکانیکی با نمونه امریکایی مشابه هستن برای همین تقابل ارزش هزینه تولید و ارزش راهبردی کالا
-
1 پسندیده شدهسلام، درست این است که هیچ کدام از این گروه جنگ افزارها جانشین کامل دیگری نیستند. ولی در این میان، نیروی هوایی - به ویژه برتری هوایی و توانایی رهگیری - سرآمد همه این سه نیرو (هوایی، موشکی، پدافند) است؛ چرا که هیچ کدام از دو نیروی دیگر بدون داشتن برتری هوایی در جنگ امکان عملیات درازمدت را نخواهند داشت. اگر نیروی هوایی ما دارای شمار مناسبی جنگنده رهگیر و برتری هوایی باشد، نیروی هوایی دشمن هدف قطعا” تلفات بسیار زیادی برای دستیابی به برتری هوایی در آسمان کشور خواهد داد. ایران که نه از دیدگاه روشهای تولید صنعتی، نه دانش و فناوری، نه پشتکار، نه نوآوری، و نه روحیه وطن پرستی (ناسیونالیسم) از آلمان نازی یعنی نخستین کشوری که بکارگیری موشک را را وارد راهبرد جنگی خود کرد پیشرفته تر نیست. پس چرا می اندیشیم که ما بهتر از راهبر، سازنده و کاربر اصلی می دانیم؟ آلمان نازی همزمان با پیشبرد برنامه های موشکی (هم بالستیک و هم کروز و هم پدافند) پیشرفته ترین جنگنده های جهان را طراحی و تولید می کرد. به بیان دیگر، برنامه یکی را برای پیشبرد برنامه دیگری سرکوب نکرده بود. همچنین تأثیر پذیری نیروی موشکی را در بکارگیری همزمان شمار بسیار زیادی از موشک می دانست. البته با وجود اینکه چندین هزار موشک وی-۱ (کروز) و وی-۲ (بالستیک) در کمتر از یکسال شلیک شد، برنامه برای شلیک چند برابری و شمار بسیار بیشتری بود! خوب چرا این راهکار شلیک چندبرابری که شاید می توانست درنگی در شکست آلمان بیاندازد هیچگاه به سرانجام نرسید؟ =» زیرا که کارخانجات تولید و سرهم نمودن این موشکها چندین بار با هواپیماهای دشمن بمباران و سرانجام یکی از این بمبارانها کار خود را کرد و برنامه تولید موشکی را بسیار کُند کرد! از سوی دیگر جالب است که برنامه پیشبرد نیروی موشکی در آلمان دقیقا” زمانی جدی گرفته شد که آلمانها برتری هوایی در آسمان دشمن را از دست داده بودند و یگانهای بمب افکن دوربرد لوفت وافه در تازش های هوایی خود به انگلستان با شکست کامل روبرو شده بودند (کتاب خاطرات آدولف گالاند را بخوانید). کارخانجات تولید موشک (آفندی و پدافندی) بدون داشتن برتری هوایی در کوتاهترین زمان از سوی نیروی هوایی دشمن نابود خواهند شد، حتی اگر خود موشکها و سامانه های پرتاب آنها در سراسر کشور پخش شده باشند. درباره بودجه هم خواهش می کنم، التماس می کنم با توجه به رانت ها، دزدی ها و اختلاس های حکومتیان و نیز نوسان گیری های آنها از بهای طلا، ارز، نفت، بورس، ... دیگر کمبود آن را بهانه ای برای سرکوب نیروی هوایی کشور مطرح نکنیم. بخشی از همین چپاول سراسری اخیر زیر نام دلار ۴۲۰۰ تومانی جهانگیری برای نوسازی و بازسازی نیروی هوایی کافی بود.
-
1 پسندیده شدهتوسعه دانش با استفاده از دانش و سپس سودآور بودن دانش 3 مفهوم مجزاست اروپایی ها مقدار زیادی دانش و علوم مختلف تولید میکنند بسیار زیاد اما این تولید علم به اندازه اونچیزی که در چین و یا آمریکا هست سودآور نیست و به تولید سرمایه منجر نمیشه، در ایران هم به همین شکله با اینکه مقدار زیادی علم تولید میشه اما سرمایه ای تولید نمیشه و حتی سود این تولید علم به کشورهای دیگه میرسه. اینکه دانش ساخت هواپیما رو داشته باشید تا هواپیماساز بودن فرقش در همون نکته ای هست که گفتم؛ ساخت یک وسیله به قیمت های 7.5 میلیون تا 1.7 میلیون دلار. اسراییل هم جنگنده ای تولید نکرده! یک دستکاری و کپی از میراژ با موتور فانتوم هست. این کار رو خیلی از کشورها کردن. ولی نتونستن از این سطح فراتر برن و اونچیزی هم که تولید کردن در واقع دامنه ای از یک محصول قبلا تولید انبوه شده بود. یه نمونه هند و جنگنده تجاس. هندی ها مجبور به پرداخت حدود 7 میلیارد دلار برای 83 فروند تجاس نوع یک شدن. یعنی 84 میلیون دلار برای هر جنگنده و همه میدونیم که این تجاس در برابر سوخوی 35 با همین قیمت هیچ چیزی نیست و میدانیم که ارزانتر از هند جایی دیگری نمیشه چیزی تولید کرد. اگر برگردیم به مثال موشک ما اون 50 میلیون دلار رو پرداخت کردیم. نه 550 میلیون دلار و سپس 7 میلیارد دلار برای کل برنامه. و باهاش اف 5 ساختیم که اصلا هیچ نادونی رو نمیتونیم باهاش راضی به خرید کنیم. بنابراین برای جنگنده ساز شدن باید یه برنامه چند ده میلیارد دلاری و یه زیرساخت سالی دست کم 24 فروند داشت.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهحتما مطلع شدید چند روز پیش دولت کاظمی در کنار تمام اقدامات دوپهلوش، ناگهان با دلیل مضحک کرونای انگلیسی مرزهاش به سمت هشت کشور از جمله انگلیس و ایران! را بست. تعجب اینجا بود که در مورد مرزهای دیگر همسایگان از جمله ترکیه که قطعا پروازهای بیشمار بین المللی حتی با انگلستان داره چنین تصمیمی اتخاذ نشده بود. هرچند میشد حدس زد این موضع با دستور آمریکا و مربوط به روزهای مصادف با سالگرد شهادت سردار بود تا رفت و آمد ایرانیان و مشخصا برخی به گمان خودشون تهدیدها بود مشخصا و برای همین بازه اون هم از قبل تعیین شده بود که از فلان تاریخ تا مثلا فلان تاریخ. فعلا گویا این محدودیت برای ایران برداشته شده. باید دید کاظمی گمان میکنه به پشتوانه آمریکا و البته استراتژی خاص ایران که قبلا هم سابقه داشته مهره را واگذار کرده و کناری نشسته داره تعبییر به ضعف میکنه و میخواد همچنان خوش رقصی کنه برای آمریکا و منافع و استقلال عراق و مردمانش را به کشور اشغالگر دودستی تقدیم کنه یا نهایتا خودش را از ارباب بندگی کشور اشغالگر خارج میکنه و به عنوان یک کشور مستقل وارد مراودا با همسایه هاش بدون تاثیرپذیری از قدرت خارجی میشه. قطعا حذف سردار؛ کاظمی و امریکا را به این ظن انداخته که اوضاع با نخست وزیران قبلی متفاوت خواهد بود ولی من یادم نمیره حتی مالکی هم زمانی که به قدرت رسید به نظر میرسید مواضع و گفتارش ضد ایران هست تا حدودی و به همین ترتیب عبادی و حتی مهدی ولی زمان مشخص کننده بود.
-
1 پسندیده شده- دوره های آنلاین دانشگاه های برتر جهان از MIT گرفته تا شریف به هر زبانی - اطلاعات پایه، هند بوک، استانداردها و بسیاری از مستندات فنی در اینترنت موجود است و با مبالغی بسیار اندک بصورت دیجیتال در اختیار ماست - بسیاری از متریال و دستگاه ها بصورت تجاری در بازار هست و در بازار سیاه کمی گران تر - راهکارهای مدیرتی بصورت باران در کتاب فروشی های ایران یافت می شود - دستورالعمل ها ، گایدلاین ها، برنامه های راهبردی و استراتژیک خود امریکا در اینترنت یافت می شود - جوانان ما در عمل نشان داده اند که باهوش و در پی چالش هستن و ... پس تقریبا به 80 درصد منابع لازم دسترسی داریم / ولی جواب نمی گیریم ، مشکل کجاست؟ همه مواد آشپزی هست، حتی کتاب آشپزی هم هست پس چرا یا غذا سوخته هست؟ یا نپخته و یا ....؟؟ برای مثال این چند کتاب هندبوک با یک دقیقه سرچ از سایت آمریکایی بدست اومدن لینک مادر https://www.faa.gov/regulations_policies/handbooks_manuals/aircraft/ کتاب Instrument Procedures Handbook https://www.faa.gov/regulations_policies/handbooks_manuals/aviation/instrument_procedures_handbook/media/faa-h-8083-16b.pdf یا کتاب AIRPLANE FLYING HANDBOOK http://large.stanford.edu/courses/2013/ph240/eller1/docs/FAA-H-8083-3B.pdf یا کتاب ROTORCRAFT FLYING HANDBOOK https://www.faa.gov/regulations_policies/handbooks_manuals/aircraft/media/faa-h-8083-21.pdf بله فرق داره، ولی شاید بتوان گفت نظریه انگل و میزبان زیر مجموعه و ابزار صبر استراتژیک باشد (قوانین مدیریتی و تفکری بحث نظامی و غیرنظامی ندارد بلکه در اینجا ما اونها رو با مثال های نظامی نشون میدیم) یک مشکلی که ما به شدت داریم نگاه تک بعدی به مسائل هست که باعث میشه عدم توازن در کارها داشته باشیم و نتونیم از بصورت بهینه میوه را برداشت کنیم ممنون از لطفتون این تاپیک و امثال آن دنبال منظم کردن افکار و ایده ها برا دستیابی به یک راهبرد مشخص و رو به جلو هست یک بحثی با دوستان سر تفکر انتقادی داشتیم تفکر انتقادی برخلاف اسمش از انتقاد شروع میشه و به یک راهکار جدید و بهتر ختم میشه ولی ما فقط انتقاد اولش رو بلدیم و تلاش نمی کنیم این تفکر رو ادامه بدیم تا به جواب برسه در تفکر انتقادی بسیاری از ایده از زمان عبور می کنند برای مثال گفته میشه که اگر فلان مجوز یا فلان دستگاه را داشته باشیم می توانیم فلان کار را بکنیم تفکر انتقادی میگه فرض کن دستگاه تو کارخانه هست یا مجوز تو دفتره، گام بعدیت چیه ؟ و برنامه ات چیه؟ و همینجوری جلو میره تا نشون بده کدوم فرض ها واقعی است و کدام توهم در مورد راه بهینه برای ایران در ساخت جنگنده دو تا مقاله نوشتیم اولویت بندی در توسعه دانش ساخت هواپیما >>>>>>>>>>>>> توسعه بهینه مبتنی بر عملکرد و نیاز میدانی و در خصوص مسیر ساخت مبتنی بر واقعیت هم بحث شد >>>> روش ایران در مورد ساخت جنگنده است در مورد نگاه ساخت مجدد چرخ هم نوشتیم چرا می توانیم موشک تولید کنیم ولی خودرو سازی ما منجر به پراید می شود؟ >>>>>>>> انتقال فناوری ممکن است یا باید تمام خودمان چرخ را بسازیم؟ قسمت دوم >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> خب با این توضیحات، انتقال فناوری ممکن است یا باید تمام خودمان چرخ را بسازیم؟ هنر تفکیک موضوعات در طراحی و ساخت >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> تفکیک بین تولید علم، تولید فناوری، تولید صنعتی ولی اینکه اسرائیلی ها و آمریکایی ها چه روش هایی را برای مدیریت استفاده می کنند خلاصه و کاربردی در این مقاله اوردم خودکفایی و امنیت تولید >>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>>> تقابلی بزرگ بین تولید بومی و همکاری تجاری فکر کنم داستان خرگوش و لاک پشت رو شنیده باشید اگر پایداری و استقامت لاک پشت رو داشته باشیم مطمئن باشید از خرگوش جلو می زنیم در مورد تلاش یک تصویر گویایی همه چیز هست. ذره ای تلاش بیشتر می تواند تاثیرات فرای ذهن ما بگذارد. یه مثال می زنم که برای همه ما پیش اومده: آخر شب وقتی یه بخش از کارهامون میمونه و و میگیم بذار فردا انجامش میدیم، همون یه ذره کار کل زمان فردامون رو خراب میکنه
-
1 پسندیده شدهمتاسفانه برخی در ایران برای دشمن شعور قائل نیستند در صورتی که تمام این بازی هایی مثل گاوربازی و انگل و میربان را بهتر از ما بلد هستند رییس ستاد مشترک اتش امریکا فارغ التحصیل دانشگاه پریستون هست پرینستون ششمین دانشگاه معتبر جهان هست و دانشمندانی مثل انیشتین در او دانشگاه درس دادند ادامه تحصیلش هم در mit یوده دشمن ما بسیار با هوش هست
-
1 پسندیده شدهبسم ا.... فراموش نمی کنیم ............. نخستین سالگرد شهادت امیر سرتیپ دوم خلبان شهید ، محمدرضا رحمانی https://www.aparat.com/v/TvEjV
-
1 پسندیده شدهمردم عادی آگاه تر از هر قشری شاید تا 20 سال پیش زیاد می شنیدیم که می گفتند مردم رو به چه تفکر سیاسی!!!!، مردم باید پیرو بخش روشنفکر جامعه باشند. بعدها گفته شد که انقلاب 57 هم تنها یک هیجان زودگذر و دیوانه بار بود که مردم انجام دادند و باید آن را به قشر نخبه (Elite) می سپردند. در ادامه مردم با نظریه های قشر نخبه تحلیل شدن و در سال 76، 84 و 88 جواب این تحلیل ها همه غلط شد. ابتدا گفتن که چوب خشک هم جلوی اصول گراها می برد بعدا گفتن چوب خشک جلوی هاشمی برنده می شود ولی ناگهان سال 88 اتفاقاتی افتاد که هنوز نظریه ها در موردش به تناقض می رسند. راحت ترین جواب شاید تقلب بود ولی هیچکس نخواست فکر کند که شاید مردم عامه بر خلاف نظریه های تحصیل کرده اصلاح طلب یا اصولگرا رای می دهند. کسی حتی با خود فکر نکرد که بسیاری از این نظریه ها بعد از رویداد ساخته شدن ، یعنی پیدا کردن یک راه حل بعد از حل معما. جالب بود که آن موقع برای طنز پردازها مشخص بود که اگر X می برد چه گفته می شود و اگر Y می برد چه گفته می شد ... تشییع مردمی اوج داستان این تضاد تئوری ها در دو رویداد تشعیع و خاکسپاری حضرت امام خمینی (ره) و شهید قاسم سلیمانی می تواند دید. دو اتفاقی که همه تئوری های پیش بینی را بهم زد و همه را غافلگیر کرد ، عده ای سعی کردن سوار موج شوند و عده ای هم ان را به رفتار خالی از فکر تشبیه کردن. مشخص هست که هیچ کس حاضر نبود بپذیرد که شاید مردم درست عمل می کنند و این قشر نخبه هست که بدلیل دور بودن از مردم دچار توهمی سنگین شده است. مردم به دنبال مدیرانی و رهبرانی هستند که با مردم باشند و صدا و درد آنها را بشنوند و آن وقت است که قدرت یک ملت خودش را تمام و کمال نشان می دهد و هیچ مشکلی چه مواجه با دشمنی قوی و چه مواجه با مشکل اقتصادی توان رویارویی با این نیروی مردم را نخواهد داشت. به قول دوستی مشکل خیلی از سیاستمدارهای ما این هست که اصل ساده مردمی بودن در انقلاب 57 را فراموش کردند ، و فقط هر چند زمانی ، فقط با از دست رفتن چنین افرادی ، دوباره به یادشون می اید که قضیه از چه قرارهست. مروری بر ده روز اول ترور ناجوانمردانه حاج قاسم صبح جمعه بسیاری از مردم با این خبر بیدار شدند: قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس در حمله یک پهپاد آمریکایی کشته (شهید) شد. اولین نکته: وقتی انتشار خبر اول در دست شبکه خارجی بیفتد هر طوری که دلش بخواهد منتشر و پخش می کند برای مثال استفاده از لفظ کشته به جای شهید ---------------------------------------------------------------------------- شوک بسیار سنگینی بود، غرور ملی شکسته شده بود. مراسم تشییع در هم شهر ها با حضور گسترده برگزار شد و همه مردم خواستار انتقام سخت بودند. اینجا سوال اول مطرح شد؟ چرا مردم برای سلیمانی اینگونه به خیابان امدند ؟ چرا کسانی که 22 بهمن به خیابان نمی امدند ناگهان پرشور وارد شدند و از زبانشان شنیده می شد ما فقط به خاطر سلیمانی اومدیم؟ پاسخ ها را در مردمی بودن سردار می تواند دید. اینکه بی ریا بود و اهل شعار نبود و مثل بقیه مسئولان نسبت به مردم بی تفاوت نبود و از بالا با انها برخورد نمی کرد. ------------------------------------------------------------------------------------- وقتی مردم یک صدا در پی انتقام سخت بودند بعضی مسئولین می گفتند که لطفا ما را تحت فشار قرار ندهید شواهد نشان می داد که هم گارد آمریکا در مقابل هر حمله بسته است و نه ایران توان پاسخ مشابه را دارد اینجا سوال دوم مطرح شد؟ آیا درخواست مردم مبنی بر انتقام احساسی و اشتباه بود؟ آیا مردم واقف بر شرایط کشور بودند؟ ایا مردم فراموش کرده اند که در زمان عباس میرزا همین خواست نابجا سبب جنگ با روسیه و قرارداد ترکمانچای شد؟ پاسخ این بود چگونه حاج قاسم دست خالی اسرائیل را در لبنان شکست داد و داعش را در سوریه نابود کرد؟ تفکر حاج قاسم می تواند ------------------------------------------------------------------------------------------------- در تشییع در مشهد بچه های سایت گزارش دادن فشار جمعیت به حدی بوده که آینه ماشین ها شکسته است و خطر کشته در باقی شهرها باید جدی گرفته شود که این نکته به چشم مسئولان نیامد و در کرمان اولین حادثه با فوت چندین هموطن بدلیل نبود امکانات و فشار جمعیت رخ داد. اینجا سوال سوم مطرح شد؟ مسئولانی که به سعودی ها بابت مرگ زائرین ایراد وارد می کردند چرا نتوانستند مراسم این چنین را مدیریت کنند؟ این همه مسئول در صحنه هستند ولی همه صحنه را رها کرده و فقط جلوی دوربین هستند؟ پاسخ این بود که حاج قاسم اهل دیده شدن نبود بلکه دنبال حل مشکلات مردم بود و حال که او نبود مدیریت بر روی زمین ماند ------------------------------------------------------------------------------------- حمله موشکی به عین الاسد انجام شد ، مقامات نظامی ایران مدعی تلفات بالا در عین الاسد بودن و امریکایی ها مدعی عدم وجود حتی یک زخمی افکار عمومی در دوگانگی بود تا اینکه شبکه های خبری بیگانه اعلام کردن هواپیمای ساقط شده تولسط پدافند ایران سرنگون شده و دو روز مقامات هواپیمایی ایران با اطمینان رد می کردند. در این شرایط افکار عمومی دوباره دوپاره شد عده ای رد و عده ای این بحث را تایید می کردند و در صبح روز شنبه بیانیه ستاد مشترک بیرون آمد. اون روز کسانی که ادعا شبکه های بیگانه را تایید می کردند می گفتند دیدید این مسئولین دروغ میگن، و مخالفین این ادعا یا دچار تردید شده بودند یا از نظر مباحثه ای قفل شده بودند. اینجا سوال چهارم مطرح شد؟ چرا مسئولان باید اینطوری اطلاعات غلط به مردم دهند و ما باید از شبکه های خارجی خبر درست را بشنویم؟ چرا این مساله در برجام هم تکرار شد و اخبار درست از شبکه های غربی شنیده می شد؟ آیا باید به خاطر مسئولانی که با مردم صادق نیستن و مردم را محرم نمی دانند هزینه دهیم؟ وقتی مسئولان در مورد هواپیما دروغ گفته اند آیا نمی توان گفت در مورد کشته ها هم دروغ گفته باشند؟ پاسخ این بود که حاج قاسم آدم خوب و مردمی بود و به همین خاطر دوستش داشتیم ولی این دلیل نمی شود که به نام حاج قاسم ما را فریب دهند در تمام این ده روز مشخص بود که حاج قاسم فرقی اساسی با دیگر مسئولین داشت مردمی بودن، افتادگی، صداقت و کمک به مردم در روز حادثه تا ابد او را به از یک قهرمان ملی به یک اسطوره و غرور ملی تبدیل کرد. این در حالی بود که بسیاری در تلاش بودند با نمایش و ریا در چشم مردم خودی نشان دهند ولی به گواهی دوران تاریخ مردم آنها را به فراموشی سپردند. برخلاف همه انتظارها، حضرت امام (ره) با نوشیدن جام زهر نه فقط جلوی مردم مقامش کاسته نشد بلکه عزتش بیشتر شد. و به حق که عزت از آن خداست و بس نمونه ای از خلقیات شهید سلیمانی: ------------------------------------------------ شاید فیلم خروج اثر ابراهیم حاتمی کیا بهترین اثر در مورد نگاه مردم به مسئولین باشد که بعد از تماشای آن خیلی از کسانی که حتی نظر منفی نسبت به وی داشتند گفتند حرف دل همه ما را زده است. بویژه رفتار فرمانداری که به جای گوش دادن به دادخواهی کشاورزان به دنبال عکس زیرتابوت شهید است یا مشاور رئیس جمهوری که بیشتر در پی پاک کردن صورت مساله هست تا حل درد کشاورزان
-
1 پسندیده شدهتجربیات شنیداری از یک مدیر - قسمت اول بهترین کتاب های مدیریتی تجربیات مدیرانی هست که توانستن یک پروژه را به ثمر برسانن و در مسیر پروژه مشکلاتی را حل کردن که با حساب دو دوتا چهارتا قابل حل نبود در این جا گه گاه به یک تجربه از این دست می پردازیم چگونه بدون بودجه می توان تولید کرد؟ "در شرکتی که مشغول بودم که مبنای شرکت تولید تجهیزات و سیستم دقیق، گران و خاص بود ولی بدلیل مشکلات علارغم نیاز بازار گفت دیگر پولی برای خرید نبود و باقی منابع شرکت نیز بدلیل پروژه ای بلندپروازنه توسط مدیریت از بین رفته بود به قول مدیر شرکت "آب نقدینگی فرونشست و مشکلاتی ترسناک از آب سر بر آوردن " شرکت در آستانه برشکستگی قرار گرفته بود و بسته شدن شرکت در چند ماه بعد یک اتفاق مسلم بود که کسی آن را نمی پذیرفت. همراه با مدیریت اجرا تصمیم گرفتیم به جای انتظار برای معجزه و کمک از خارج شرکت، از انفعال خارج شویم و نگاهمان به نحوه تولید را تغییر دهیم درحالی که این نظر برخلاف نظر نیمی از سهامدارها بود. پیشنهاد این بود که به جای انتظار برای قرارداد و پیگیری تولید به سراغ بازارهایی برویم که پول نقد داشتند و امکان ارائه خدمات (شامل تعمیرات و ارتقا) با قیمت های کم ولی نقد ممکن بود. در ابتدا سخت بود چون ابزارهای مرتبط متناسب با ساخت و تولید تدارک دیده شده بود و دانش تعمیرات و ارتقا از جنسی غیر از دانش ساخت بود. ولی مجبور بودیم و سقوط شرکت به معنی اخراج و قطع شدن حقوق ها بود. ------->>>>> پس شروع کردیم همچون بچه ای که راه رفتن را می خواست یاد بگیرد و مدام زمین میخوردیم اما ظرف یک سال 70 درصد وسایل تکمیل و دانش لازم کامل شد و بعد از 6 ماه درآمد افزایش یافت و هزینه های جاری و حقوق ها برابر شدند. در این میان بین تجهیزاتی همچون میز تست ساخته شد قیمت این میز تست در بازار 300 هزار دلار بود ولی بخش مهندسی شرکت مدعی بود که با مبلغ 170 هزار دلار آن را خواهیم ساخت. ولی بودجه ای برای اینکار نبود تا اینکه مدیر کارخانه ابتکار عمل را بدست گرفت. وی با کمک با نیروهای کارخانه و با ضایعات و اهن آلات و سیستم های ابزاردقیق دستگاه های از رده خارج کارخانه، با مبلغ 1 هزار دلار ساخت و در اولین کار خدماتی مبلغ 60 هزار دلار درآمد ایجاد کرد. تیم مهندسی که مخالف این روش بودن این دستگاه را مایه آبروریزی شرکت و زباله آهنی خطاب می کردن و میگفتن اتصالات و قطعاتی که شما استفاده کردید از کارخونه بوده و قیمت یک جز آن 15 هزار دلار است. پاسخ کارخانه این بود :قطعه و تجهیزی که در زیر آفتاب و باران رها شده و درحال زنگ زدن هست 1 دلار ارزش ندارد، و اگر اکنون ارزشمند شده و نو به نظر می آید به خاطر زحمتی هست که نیروهای کارخانه بر روی آن کشیده اند. همچون لباس سیندرلا که موش ها با استفاده از تکه پارچه های دورریز درست کرده بودند. --------->>>> با توسعه تعمیرات کم کم بازار ساخت قطعات کوچک و یدکی پیشنهاد شد که خود میدان بزرگی از فرصت ها بود. بعد از گذشت همه این مشکلات باز هم مسخره میشویم و گفته می شود این روش ها گدایی هست ولی این بار یک نکته وجود داره از هنگامی که مهندسی کارخانه حقوقش را از درآمد کارخانه بدست می آورد مجبور به اجرای خواسته های کارخانه مطابق با نیاز شده است و مجبور است درخواست های اجرایی را علارغم تمایلش انجام دهد ------------------------------------ این یک مثال واقعی مال شرایط حال حاضر هست یعنی تغییر تفکر و نگاهی متفاوت به داشته ها میتونه قوه محرک بشه و خیلی از مشکلات رو راحت و ارزان تر حل کنه در حال حاضر صنایع کشور بویژه دفاعی ما کلی دستگاه و تجهیزات داره، کلی نیروی حقوق بگیر داره، کلی ادوات از رده خارج داره و یک نیاز بسیار بزرگ و کمی فوری خب به نظر شما آیا نمیشه 50 درصد نیاز رو تو این شرایط سخت با همین نیرو و تجهیزات رها شده رفع و تامین کرد؟؟ فقط مدیر دلسوز میخواد، مدیری که بعد تایم کار بره دنبال قطعه ، رفع نیاز و ایجاد فرصت مدیری که وقتی حقوق کم میاد بگه به نیروها بدید و بعد من میگیرم مدیری که از زمان زندگیش بگذره مدیری که حرف بخوره ولی پای هدفش و راهش بمونه به نظر بهترین مثال این خاطره مدیریتی، سایت میلیتاری هست که بدون بودجه دولتی و تنها با زحمت علاقه مندانی بی ادعا در حال تولید مجله ناورد است. ادامه دارد ... با تشکر از تمامی زحمت کشان مجله ناوراد @MR9 @worior @HRA @remo @aminor @seyedmohammad و همه دوستانی که پشت پرده فعال هستند که یک الگو در اقتصاد مقاومتی است.
-
1 پسندیده شدهشما شرایط رو متعادل در نظر نگرفتی، جنگی و معطوف به تغییر در نتایج جنگ در نظر گرفتی. شرط موازنه نظامی، وجود صلح متکی بر وحشت از عواقب استفاده از ابزار نظامی هست. اما اینکه یک کشور ضعیف که نمیتونه به سطح برابری با حریفش برسه بتونه یه نقطه ضعف موثر پیدا کنه، خارج از مسئله موازنه است. چرا که کشور ضعیف در موازنه نبوده، و کشور دارای قدرت برتر خودش رو در تفوق کامل میدیده و حس میکرده نیازی به حمله نداره، یا بدلایلی نخواسته حمله کنه چون به اندازه کافی خودش رو بازدارنده حس کرده. این فناورانه و بخشی هست نه کلی. این مطابق تعریف از توازن بازدارنده اشتباه هست. بازدارندگی باید بتونه حریف رو از هر اقدامی بازدارد. برای همین شما در برابر هر ابزارش باید یک موازنه برقرار کنید. اما خوب دقت کنید که این موازنه هیچ وقت برقرار نمیشود. حتی در نتیجه گیری های شما هم این مشخصه. و حتی زمانی که هم همه حس میکنند چنین بازدارندگی از طریق موازنه قوا برقرار شده است، این خطر اشتباه محاسباتی سرجاش باقیه... بنابراین باید به فکر راه هایی غیر از موازنه بود. مثلا داشتن سرعت عمل بیشتر در واکنش. یا اقدامات پیش هنگام... کشیدن یا حتی نکشیدن بهنگام اسلحه.
-
1 پسندیده شدهسپاس از راهنمایی بابت درک بهتر مطلب . برگشتم و دوباره و سه باره اصل تئوری را مرور کردم . بعضی نکات را بهتر دریافتم . مطابق با فرمایش اساس را بر موازنه نظامی در نظر میگیریم. ستون و اساس بحث را میتوان در جمله ذیل آورد : پس قائدتا باید این برداشت شود که : کشور های ضعیف الزاما نیازی به موازنه ندارند و صرف یافتن نقطه ظعفی موثر از حریف و ضربه ای کارا به آن میتوانند نتیجه جنگ را تغییر دهند. این دیدگاه کاملا صحیح است . اما به نظر میرسد این مطلب نظریه موازنه را رد نخواهد کرد بلکه در درون آن جای خواهد گرفت. - چنانچه کشور ضعیف به این مهم دست پیدا کند به مولفه ای دست پیدا کرده که برآیند کلی ایشان را بالا برده و توانسته است موازنه را برقرار نماید. - پایگاه مردمی چه برای داعش باشد یا طالبان یا ایران یا یمن یک مولفه قدرت هست و داشتن آن ایضا سبب پیروزی اینها در مخاصمه هایشان شده نه صرفا داشتن استینگر . پس بازهم در درون تئوری برقراری موازنه جای می گیرند. - اساس موازنه سیال هست و مدام در حال از دست رفتن و به دست آمدن. - تفوق قدرت هوایی آلمان با کشف رادار توسط انگلیس از دست رفت و موازنه نظامی در آن مقطع و آن مولفه برقرار گردید . و ایضا به کرات به دست آمد و از دست رفت. همانطور که بیان فرمودید بدیهی است که پیدا کردن نقاط ظعفی موثر از حریف هم دشواری زیادی خواهد داشت و به سادگی بدست نخواهد آمد . و قطعا تایید می فرمائید در صورت انفعال و عدم رسیدگی به ضعفهای خویش چه بسا موثر هم واقع نشود . عرضم را جمع بندی می کنم : - موازنه تعادل برآیند مولفه های قدرت طرفین است. - قابل محاسبه و سنجش است. - سیال و مدام تغییر پذیر است. - پیدا شدن ضعف هر طرف تفوق یا موازنه اش را بر هم میزند . - محاسبه و تصور اشتباه هر طرف از نقاط ضعف خودش و حریفش است که ممکن است او را به شکست بکشاند. - وقتی ضعف حریف که اول برای شما مشخص شود و دوم توان و ابزار ضربه به آن را داشته باشید این شما را با او متوازن می کند یا حتی برتری می دهند و دلیلی برای رد اساس موازنه نیست. در پایان سپاس از شما برادر فاضل بابت ایجاد این تاپیک و راهنمایی و صبوری با این حقیر
-
1 پسندیده شدهدر سوریه همکاری با القاعده در سومالی مقابله با القاعده! فقط از اردوغان برمیاد. البته داره عاقلانه رفتار میکنه، همین حالا هم با تمام خدماتش به القاعده در سوریه گاهی القاعده جفتک میندازه و برای همین دوست نداره در کل منطقه قدرت القاعده زیاد بشه چون القاعده سوریه ممکنه اونوقت فکرهای دیگه ای در سر داشته باشه جز مزدوری برای ترکیه و اجرای فرامین (بماند از روز اول تا تنها کشوری بود که رسما با داعش همکاری رفاقتانه داشت از مبادلات اقتصادی تا نظامی و لجستیکی و اگر نبود الان معذوریتها باز بدش نمیاد برای توازن قوا بین القاعده و داعش از هر دو حمایت کنه) البته یک بخش دیگش به رقابتش با امارات برمیگرده در منطقه. امارات در کشورهای آفریقایی خصوصا در مجاورت دریای سرخ و تنگه عدن سرمایه گذاری وسیعی کرده و همین امروز هم قبایل شبوه یک تظارهات بزرگ در حمایت از جنوبی ها و امارات (فکر کنم تصاویر بن زاید بود در دستانشون) داشتند ضد صالح. حساب کنیدجیبوتی و جنوب یمن و جزیره سقطری و اریتره و سودان و همپیمانی با مصر چه قدرتی برای امارات در اون منطقه ایجاد کرده. کم و زیاد تو هر کدوم سرمایه گذاری داشته و جایی مثل جنوب یمن و جزایرش که کاملا در اختیار گرفته. دقیقا هم به شیوه خود ترکها در سوریه و تلاشش در عراق و لبنان با ترکمن ها.
-
1 پسندیده شدهخلاصه اش اینه که در یک نظام موازنه اگر برای مثال: ایران 400 تا بالستیک خالی کنه روی تلاویو، اسراییل میخواد گزینه سامسون رو فعال کنه؟! ایران هم در برابر اونقدری امکانات جاهای مختلف داره که بعد از گزینه سامسون هم به جنگ ادامه بده، ولی اسراییل نابود خواهد شد. این امر نه در یک نبرد مفهومی ساده برای بقا و یاجنگ آخر الزمانی باید بهش پرداخته. این مفهوم رو اگر در ذات خود موازنه بهش نگاه کنید، نشون میده که گزینه سامسون عملا کاربردی نیست! مگر اینکه پیشدستانه باشه، موازنه موشکی ایران هم کاربردی نیست مگر اینکه پیشدستانه باشه. پس نتیجه میگیریم که موازنه وجود معنی داری در یک سطح استراتژیک نسبت به پیش دستی نداره و این قدرت اقدام اول یا پیش دستانه هست که اهمیت داره. و در برابر غافلگیر نشدن که تقریبا ناممکن هست.