برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      22

    • تعداد محتوا

      9,419


  2. alala

    alala

    Editorial Board


    • امتیاز

      14

    • تعداد محتوا

      5,269


  3. worior

    worior

    Administrators


    • امتیاز

      14

    • تعداد محتوا

      8,704


  4. MOHAMMAD

    MOHAMMAD

    Airforce


    • امتیاز

      9

    • تعداد محتوا

      3,705



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on چهارشنبه, 1 بهمن 1399 در پست ها

  1. 3 پسندیده شده
    بمب افکن اچ-20 ، واقعیت یا آرزو برای نیروی هوایی چین نیروی هوایی ارتش آزادیبخش چین ، در جریان انتشار یک ویدئوی تبلیغاتی برای جذب نیرو که در 5 ژانویه 2021 در معرض دید همگان قرار گرفت ، از نمونه مفهومی بمب افکن استراتژیک نسل بعد خود که هم اکنون با شناسه H-20 شناخته می شود رونمایی نمود . درواقع ، ثانیه های آخر این ویدئو ، تصویری رایانه ای از آنچه که به نظر می رسد یک بمب افکن پنهانکار بزرگ است ، را نشان می دهد که در پوشش پارچه ای سفید قرار دارد و تنها بخش جلویی آن قابل مشاهده است . پس از آن ، با کنار رفتن این پوشش پارچه ای ، تصویر بر روی کلاه خلبان بازتاب از نمای جانبی پیدا می کند . درصورتی که این ویدئو ، مبنای تحلیل قرار گیرد ، بمب افکن بعدی نیروی هوایی چین ، بصورت یک بال پرنده ، در ابعادی بسیار بزرگتر ، شباهت بسیار زیادی به پرنده بدون سرنشین GJ-11 خواهد داشت که هم اکنون در خدمت ارتش این کشور قرار دارد. کارشناسان نظامی براین باورند که برنامه فناوری پنهاکاری چین ، هم اکنون به موازات فناوری شرکتهای آمریکایی ، به جلو در حال حرکت است و در حالی که نیروی هوایی آمریکا ، برنامه B-21 را دنبال می کند ، نیروی هوایی ارتش چین نیز قدم های نخستین را برای تولید چنین بمب افکن برداشته است . بدین ترتیب ، بمب افکن احتمالی اچ-20 به نخستین هواگرد رزمی با برد بین قاره ای تبدیل خواهد شد و پیش بینی میشود که این بمب افکن تا قبل از پایان سال 2022 ، به نمایش درآید ، هر چند ظاهر فیزیکی آن ، تا این لحظه (ژانویه 2021) همچنان پنهان مانده است . در حال حاضر ، نیروی هوایی ارتش روسیه و ایالات متحده ، تنها سازمان های مسلحی هستند که بمب افکن های هسته ای با برد بین قاره ای را بصورت عملیاتی در اختیار دارند ، اگر چه اوکراین نیز در دهه نودمیلادی بمدت بسیار کوتاه ، چنین زرادخانه ای را در اختیار داشت و حتی خبرهایی مبنی بر خرید انها توسط چین منتشر شده بود که با مخالفت غرب ، به سرانجامی نرسید . با این وجود ، نیروی هوایی چین ، هم اکنون بیشتر از 270 فروند بمب افکن اچ-6 را بصورت عملیاتی در اختیار دارد که در کلاس بمب افکن های میانبرد قابل طبقه بندی بوده و برد بین قاره ای ندارند . در هرحال ، هنوز مشخص نیست که آیا اچ-20 برای مقاصدی فراتر از بازدارندگی استفاده خواهد شد یا اینکه نقش های افزون تری نظیر تانکر سوخت رسان یا نظارتی و جنگ الکترونیک را هم بر عهده خواهد گرفت ؟!! این احتمال وجود دارد که نیروی هوایی این کشور ، با تعریف ماموریتهای تاکتیکی برای اچ-20 ، این بمب افکنها را به موشکهای کروز ضد کشتی مسلح نماید .اما با توجه به اینکه ممکن است بمب افکن جدید ، از نسخه اچ-6 بزرگتر باشد ، احتمالا جایگزین نمونه های قدیمی نخواهد شد و به جای آن ، نقش مکمل را بازی خواهد نمود که درست مشابه راهبرد نیروی هوایی روسیه ، در بکارگیری همزمان بمب افکن دوربرد توپولف-160 در کنار نسخه های مدرنیزه شده توپولف-22 ام است . مترجم : MR9 /صرفاً برای میلیتاری پی نوشت : 1- بن پایه 2- همه تصاویر به جز سومین و آخرین عکس ، کانسپت آرت هایی هستند از بمب افکن اچ -20 . آخرین تصویر از ویدئوی جذب نیروی نیروی هوایی ارتش چین اقتباس شده است
  2. 3 پسندیده شده
    مهمات توپخانه ایی و هدایت شونده لیزری بصیر /کراسنوپل https://www.aparat.com/v/otecU
  3. 3 پسندیده شده
    پیرامون شلیک موشک بالستیک به عمق دریای عمان برای زدن کشتی. روی موشک ها به نظر نمیاد حسگری قرار داده باشن دست کم در سجیل ها اینطوری بود. ولی بیایید فکر کنیم که جستجوگری هست و میتونه هدفی رو تشخیص بده، مشکلات کار چیه؟؛ - سرعت متوسط این موشک ها رو 8000 کیلومتر در ساعت یا بر 60 دقیقه در نظر بگیریم، ایضا سرعت شروع جستجو تا اصابت. - سرعت کشتی هدف که مثلا ناوهواپیمابر هسته ای هست رو بگیریم 60 کیلومتر (سرعت اعلامی حداکثر 56 کیلومتر) - موشک رو به فاصله 2000 کیلومتری شلیک میکنیم. - حدود 20 دقیقه طول میکشه تا به هدف برسه. - اگر ناو هدف 20 دقیقه با سرعت 60 کیلومتر حرکت کرده باشه، حدود 15 کیلومتر جابجا شده، یعنی شعاع جستجو و تغییر مسیر برای موشک میشود 15 کیلومتر: بنابراین طول وتر این مثلث میشه زمانی که باید جستجوگر کار تعیین موقعیت فرود رو انجام بده. که بین موقعیتی حدود 0 تا 30 کیلومتر خواهد بود یعنی نزدیکترین که میشه همون مسیر پیش بینی شده و دورترین که میشه بیشترین مسیری که باید پرواز کرد. و اگر همین ارتفاع 30 کیلومتر آغاز جستجو باشه یه چیزی حدود 42 کیلومتر حداکثر مسیر اضافه پروازی هست که باید طی بشه. البته در خط مستقیم و بصورت کمانی مقداری بیشتر میشه. نکته : در هر ورود به جو یه دوره خاموشی هست که بخاطر حرارت بالا ایجاد میشه. مثلا شاتل از ارتفاع حدود 80 تا 40 کیلومتری خاموشی یا بلک اوت داره و هیچ سیگنالی نمیتونه بفرسته یا بگیره که دلیلش همون پلاسما هست. کلیک کنید. با توجه به ارتفاع رهگیری 30 کیلومتر و سرعت مذکور؛ جستجوگر زمانی در حدود 4 ثانیه برای رهگیری و تغییر مسیر داره. مگر اینکه بخواد از ارتفاع بالای جو و قبل از ورود جستجو رو انجام بده. که تقریبا مشکلاتی در زمین حرارت نداره. ولی نیاز به سنسور های بسیار قدرتمند و گرانی خواهد داشت که مثلا از ارتفاع 100 کیلومتری هدف رو رهگیری کنند. ولی اگر شروع رهگیری از همون 30 کیلومتر در کسری از یک صدم ثانیه اولاز 4ثانیه باید جستجوگر باز بشه، هدف رو ببینه و موقعیت هدف تشخیص بده، سپس در همین زمان باقی مانده وقت داره که در قطر دایره از 0 تا 30 کیلومتر تغییر مسیر بده - در این 4 ثانیه ناوهواپیمابر حداکثر 66 متر جابجا شده. و با توجه به اینکه عرض ناوی مثل نیمیتز 77 متره و طولش بیش از 330 متر. احتملا اگر موشک موفق بشه فرایند رو طی کنه میتونه به ناو برسه. به همین خاطر پیشنهاد میشه که موشک برای اینکه هدر نره! سرجنگی هواسوز داشته باشه، یعنی در ارتفاعی حدود 10 تا 15 متر از سطح آب منفجر بشه. از نظر حرارتی و حرفهایی که در این مورد زده میشه. مدیریت سرعت باعث کنترل حرارت میشه. میزان حرارتی که ماشین ورود به جو باهاش روبرو هست بین +2400 تا حدود 600 درجه است. اگر جسم وارد شونده به جو یکدفعه از ارتفاع 100 کیلومتری به عمق 50 کیلومتری بدون کنترل سرعت شیرجه بزنه و بخواد بعدا مسیرش رو درست کنه با حرارت های بسیار زیادی مواجه میشه این برای شاتل حدود 1500 درجه است. در حالت پر شتاب برای اینکه در این ارتفاع و این شکل و سرعت ورود به جو ، حفاظ جستجوگرتون باید از موادی مثل " ایترولوکس" Yttralox باشه. که فکر کنم انحصارا ریتون میسازه و جنرال الکتریک اختراعش کرده و برای شیشه های لیزر پر انرژی استفاده میشه. این شیشه یا ساختار شفاف مقدار بسیار کمی از بین رفتن انرژی داره و تا 2200 درجه هم تحمل میکنه. و مکانیزم سرجنگی باید طوری عمل کنه در همون ارتفاع 30 کیلومتر از نوک موشک جدا بشه و اجازه دیدن به سنسور بده. https://en.wikipedia.org/wiki/Yttralox - pyrex تا 500 درجه جواب میده - سرامیک های شیشه ای هست که تا 1200 درجه جواب میدن. بخصوص اونهایی که روی درب کوره های ذوب نصب میشن. - اگر دنبال کیفیت باشید از سافایر میشه استفاده کرد که برای اف 35 استفاده شده و البته تا 600 درجه عملیاتی جواب میده، و لحظه ای میشه سر جستجوگر رو باز کرد که به دمای عملیاتی 600 درجه رسیده باشد. - در جستجوی یه چیز به صرفه باشید، کوارتز هست که بصورت طولانی در حرارت 1160 درجه جواب میده. و تا 1300 درجه هم رو در لحظاتی تحمل میکنه. همه این موارد وابسته به این هست که چطور ورود به جو رو کنترل میکنید و اینکه برد کشف جستجوگر چقدر هست. خود سیکر رو میشود در نیتروژن گذاشت. و اینکه این نیتروژن آنچنان مهم نیست! که تنظیم دما در پایه سنسور مهمه، اما دما رو در سطح میکرون و روی پایه سنسور چطور تنظیم میکنند؟ راه دیگر هدایت: و اونم اینه که هدف رو بجایی اینکه بدیم موشک شناسایی کنه یه وسیله دیگه برامون این کار رو انجام بده مثل؛ ماهواره، آواکس، رادارهوابرد ،یه موشک موقعیت یاب دیگه، رادار ماورا افق موشک یه دوره خاموشی داره موقع ورود به جو، و ظاهرا نمیشه بهش چیزی رو بسادگی مخابره کرد یا ازش دریافت کرد. اما قبل و بعد از اون میشه دو بار مسیر تصحیح کرد. بعبارتی دیگر موقعیت جدید بهش داد که خارج از اون مقدار محاسبه شده اولیه که بالاتر گفتم نیست. فقط اینجا نکته ای که وجود داره اینه که دیگه در موشک سنسور حرارتی وجود ندارد. حالت دیگر هم رادار هست. و برای اینکار به نظر میرسه تا ماخ 7 مشکلی نباشه.
  4. 2 پسندیده شده
    دقیقاً برای همین هست که ایران حتی برای ماهواره‌بر های خودش (شما بخونید قاره پیما) داره میره به سمت سوخت جامد. شما تصور کن موشکهایی با برد 5500 تا 7000 کیلومتر که تماماً سوخت جامد هستند و نه بصورت سیلویی، بلکه بشکل مزرعه موشکی در کنیسترهای لاک و مهر و بدون نفوذ رطوبت و شرایط نامناسب محیطی، در زیر زمین نگهداری میشن، ببین چه بازدارندگی‌ای ایجاد میکنه!
  5. 2 پسندیده شده
    اینو من نمیگم، برو ببین تو رنج موشکهای بالستیکی که آپوگی1 شون 800 کیلومتره، بردشون چقدره.... و اتفاقاً آپوگی سجیل رسماً اعلام شده که 800 کیلومتره، و این یعنی...... ضمن اینکه یه فیلم چند روز پیش برای اولین بار از شهید طهرانی مقدم اومد بیرون که مال سال 85 بود و اونجا ایشون تلویحاً دستیابی به قاره‌پیما رو تصریح میکنه.... پی‌نویس: 1- آپوگی یا Apogee به بالاترین نقطه (یا همون نقطه‌ی اوج) که موشک بالستیک در زمان پروازش بهش میرسه گفته میشه.
  6. 2 پسندیده شده
    شاید به تاپیک بی ربط باشه ولی فکر میکنم تبدیل سرمایه ارزی بخصوص دلار که یک سرمایه کاغذی و بدون پشتوانه است خیلی بهتر است برای عربستان بخصوص تبدیل این واحد بدون پشتوانه به شهر ها و برج ها نیروگاه های سبز و شهر های بدون هزینه نگهداری بخصوص برای عربستانی که مزه توریست زیر دندانش هست و این مورد نفع زیادی بردن و اینکه همیشه که نفت ندارن !! داره ثروت را سرمایه گذاری میکنه تو کشور خودش بجای اینکه مثلا سهام شرکتهای خارجی را بخره پول را توی کشور خودش میخ میکنه به زمین بخصوص عربستان در اون قسمت از کشورش شهر مهمی نداره و محافظت از تمامیت ارضی را هم در پی داره خود ما هم توسعه سواحل مکران را در دستور کار داریم ولی بودجه نداریم!! عربستان ثروتش را اگه به طلا و سهام شرکتهای خارجی تبدیل کنه ممکنه با خطرات تحریم و یا حمله خارجی در آینده روبرو بشه چون غرب خزانه های پر را از قدیم ایام تخلیه میکرده! مثالش تخلیه ذخیره نقره چین توسط انگلیسی ها !! پس حداقل عقل ناچیز من میگه افزایش قدرت نظامی و شهر سازی کار فوق‌العاده‌ای هست البته دوست عزیز موازی این طرح ها عربستان در صنعت و بخصوص مصالح ساختماتی مواد معدنی و مواد غذایی و حتی کشاورزی در حال توسعه هست !! و تک بعدی نیست حتی در سالهای اخیر به صنعت اتمی و نظامی و تحقیقات فضایی هم اهمیت داده بر خلاف دید از بالا و زبور دیدن دشمن که همیشه کار دستمون داده من انتقادم به خودمونه!
  7. 1 پسندیده شده
    درست می‌فرمایید، ولی هنر این هست که هرچیزی را به عکس خودش تبدیل کنی، فکر کنم این جمله مال سان تزو یا یکی دیگه از استراتژیستهای بزرگ نظامی دنیا باشه که میگه شما باید بتونید نقطه قوت دشمنتون رو به نقطه ضعفش تبدیل کنید. این سیستم‌ها سنسورهای بسیار گران‌قیمت و حساسی دارند، چون باید بتونن یک انتشار ضعیف را از فاصله‌ی بسیار دور ببینن و درست هم تشخیص بدهند. همین موضوع نقطه ضعف اونها هم هست؛ چرا؟ چون همیشه که فضای عراق و افغانستان و سودان رو پایش نمی‌کنن، باید سراغ چین و ایران و روسیه هم بروند، و در سالهای اخیر مکرر شکایت آمریکایی‌ها رو شنیدیم که میگن چینی‌ها با لیزر برای ماهواره‌هاشون ایجاد مزاحمت میکنن و به سنسورهای اونها آسیب زدند. ایران هم که اخیراً یکی از مقامات دفاعی دستیابی به لیزر پدافندی رو اعلام کرد، خب کشوری که لیزر پدافندی کوتاه برد بسازه، می تونه لیزر اذیت کننده‌ی ماهواره (و حتی کور کننده هم) بسازه. و اینطوری میشه که این ماهواره ها در زمان عبور از فضای برخی کشورها باید دریچه‌ی لنزهاشون رو ببندند. اتفاقاً لیزرهای پدافندی معمولاً در طیف مادون قرمز هم فعال هستند.
  8. 1 پسندیده شده
    و در تکمیل فرمایش شما، حتی همون بکارگیری پهپادهای شناسایی رزمی مجهز به بمب در موقعیتهای زیاد هم باید در جایی باشه که مطلقاً پدافند مدیوم رنج نداشته باشه (چه شبکه و چه سینگل) و میدونیم چنین چیزی در مورد ایران یک جوک محض هست، چون حتی اگه تمام شبکه تبادل اطلاعات پدافند ایران هم از کار بیفته، از روز اول تمامی سیستم‌های پدافندی ایرانی طوری طراحی میشن که بصورت سینگل بتونن کارشونو انجام بدن.... و حتی خیلی‌هاشون بصورت سینگل و غیرفعال، که این آخری ترکیب مرگباری برای گشتهای CAP (چه سرنشین‌دار و چه UAV) هست. و نمونه کوچکش رو در یمن دیدیم که مرتب پهپادهای مسلح سعودی و اماراتی را با موشکهای زمین به هوای غیرفعال و غیرمتصل به یک شبکه‌ی اطلاع‌رسانیِ یکپارچه، میکشن پایین. و بردن پهپادهای رزمی ارتفاع متوسط به جایی که سوم خرداد و 15 خرداد و انواع موشک صیاد و حتی تور ام یکهای بهینه شده (در خصوص ارتفاع دسترسی) داره، خودکشی محض هست.
  9. 1 پسندیده شده
    در تأیید صحبت شما، صدام هیچ اراده‌ای برای نبرد با آمریکایی‌ها نداشت، هیچ. حتی در زمانی که فنسرها برای فرار به ایران می‌اومدن در یک مورد اف 15 ها با موشکهای راداری به فنسر حمله‌ور میشن.... نتیجه برای اف 15 ها اسفبار بود! فنسر فقط با اتکای به جنگ الکترونیک خودش 3 تا موشک راداری اف 15 ها رو به چوخ داد و به سلامت در ایران نشست....
  10. 1 پسندیده شده
    بر اساس پیشرفت علم الکترونیک و آویونیک. چیزی که زمان آلمان نازی در حال تاتا تی‌تی کردن بود تازه، و الان به جایی رسیده که با یه رَزبری‌پای چه کارها که نمیشه کرد.....
  11. 1 پسندیده شده
    این سوال شما رو با یه سوال متقابل میشه جواب داد: یه هواپیما می‌خواد بلند شه و بره 2000 کیلومتر اونطرفتر رو با 20 تا اس دی بی 2 با برد به قول شما 150 تا بزنه و بیاد، این کار چه هزینه‌هایی داره؟ اولاً شما باید چنین هواپیمایی داشته باشید، برای این کار باید بتونید اونو بخرید، طبعاً یه دونه هم به شما نمیفروشن، حداقل باید برای 10 تا 15 تا بسُلفید. (البته اگر اساساً از نظر سیاسی «بتونید» چنین خریدی انجام بدید و مثل ایران و کوبا و کره شمالی و .... نباشید) ثانیاً باید تعدادی خلبان برای اونها تربیت کنید، برای این پرنده ها به حداقل 3 برابر خلبان نیاز دارید. ثالثاً برای این خلبانها باید تعهد خدمت ایجاد بشه و متقابلا بکارگیری بشن و برای 30 سال بهشون حقوق بدید (به اضافه بیمه و بازنشستگی و ....) اگر هم مردند یا کشته شدند باید تا آخر عمر بازماندگان به اونها حقوق و سوریس و خدمات بدید. رابعاً خب این خلبانها «آدم» هستند و نیارهای تفریحی و رفاهی و .... دارند، پس نیاز به خدمات جنبی (مثل باشگاه افسران) دارید. خامساً این هواپیماها حداقل 30 سال عمر دارند، برای تمام طول عمرشون باید هزینه‌های نگهداری و تعمیر را تقبل کنید (که کارشناسان میگن هر رقمی که پول خرید هواپیماست، اونو ضرب در 5 کنید تا هزینه‌های نگهداری و تعمیر پرنده در طول عمرش بدست بیاد). سادساً برای هر ساعت پرواز هزینه‌ی دهها هزار دلاری را متقبل بشید. سابعاً برای این پرنده‌ها نیاز به فرودگاه، تاسیسات زمینی، سوخت و پرسنل زمینی و حقوق و بیمه و بازنشستگی و..... دارید، هزینه‌ی هریک را حساب کنید. و احتمالا یه سری هزینه دیگه که الان به ذهنم نمیرسه. اما جواب قسمتی که با رنگ نارنجی مشخص کردم: برای اینکار یه موشک خرمشهر با یک عدد لانچر و 5-7 نفر نیروی پشتیبانی لازم دارید.
  12. 1 پسندیده شده
    صبحت های پدر موشکی ایران در ۱۴ سال قبل برای کسانی که باور ندارن تمام خاک امریکا در تیررس موشکهای ماست / تمام https://www.youtube.com/watch?v=6MEelcPFL6c&pbjreload=101
  13. 1 پسندیده شده
    البته این برد 5500 کیلومتری یه برد استراتژیک هست و اهداف بازدارندگی بخصوص روانی داره تا تاکتیکی. و در برابر دشمنی در سطح ناتو با غیر از بالستیک محقق نمیشه. مگر اینکه به یه توان هوایی در سطح ناتو برسیم! که حتی روسیه و چین هم دست و پا بزنن بهش نمیرسن. - هر حمله ای با نیروی هوایی ساعتها طول میکشه، و حمله لو میره، - شبکه راداری عظیم ناتو رو باید دفع کنید و با حجم وسیعی پدافند روبرو هستید. - بنابراین حمله باید ترکیبی باشه مثلا با کروز و بمب افکن و با جنگنده اسکورت بشه - خیلی پیچیده و پرهزینه خواهد بود و در طول مسیر ممکنه حمله بسادگی دفع بشه و یا حتی کروز ها رو رهگیری و منهدم کنند این موارد رو در مورد خوب و بد نیروی هوایی نگفتم. در مورد اینکه هر حمله عمقی در این سطح در اقدام اول و حتی پاسخ دوم لاجرم موشکی هست. بنابراین بازدارندگی متعارف برای ما واجبه! حتی اگر سرجنگی اتمی نداشته باشیم. اما چقدر بازدارندگی متعارف؟! با چقدر هزینه؟ مثلا چندتا به اروپا بزنیم! بازدارنده هستیم؟ - از جنبه روانی یکی هم موثره حتی متعارف باشه و از جنبه اتمی بازهم یکی موثره حتی اگر 2 کیلوتن باشه! - ولی از جنبه تاکتیکی برای حمله هسته ای به اروپا بالای 200 کلاهک نیازه، و اونم در مقادیر بالا. که هزینه اش خیلی زیاد هست! خیلی خیلی زیاد. و البته چون هیچ وقت جراتی برای استفاده از سلاح هسته ای نیست! بکار نمیاد. - موشک متعارف رو میشه زد و عواقبی در همون سطح دریافت کرد. بنابراین موشک متعارف از دید بنده چون قابلیت استفاده داره اونم بدون نگرانی، بازدارنده تر هست. روشهای مختلفی هم وجود داره، تعداد بر اساس اهداف نظامی راهبردی، تعداد بر اساس پایتخت ها و شهرها، تعداد بر اساس متوقف کردن متقابل موشک های هسته ایشون، تعداد بر اساس ضربت متقابل انتقامی به یکی دو کشور مهم و ... قیمت ماهواره بر سیمرغ که از نظر فنی مشابه همین UNHA2 و یا تایپودونگ 2 هست و مورد بحث این تاپیک، حدود 3.5 میلیون دلار اعلام کردن: https://www.tasnimnews.com/fa/news/1399/01/03/2228364/گزارش-تسنیم-ــ-1-سیمرغ-چگونه-متولد-شد-ماهواره-بر-3-5میلیون-دلاری-با-آرمان-های-بزرگ البته سیمرغ مراحل دوم و سوم به مراتب پیچیده ای داره، و موتور سلمان بسیار هزینه ها رو کم میکنه. اما اگر بخواهیم هزینه مرحله اول رو تخمین بزنیم کمتر از نیمی از قیمت کل موشک باید باشه. مثلا حدود 40 تا 60 درصد که میشه حدود 1.4 تا 2.1 میلیون دلار و این به تخمین قیمتی قبلی من در حدود 700 هزار دلار بودن یه شهاب 3 نزدیک هست. و قیمت 2.5 میلیون دلار برای حدود 4000 تا 5500 کیلومتر خودش یه موفقیت اقتصادی-نظامی بسیار قابل توجه محسوب میشه. اما اگر بخواهیم دست آمریکا در اروپا رو ببندیم، به حدود 10 پایگاه اصلی که در حمله سوریه شرکت داشتن پاسخ بدیم میتونه یه مبنای طراحی عددی باشه؛ 10 پایگاه، هر پایگاه هوایی دست کم 60 اصابت میشه 600 موشک که بقول دوستان 60 درصد خطا و گذر از پدافند رو هم حساب کنیم، میشه حدود 960 موشک، سرجمع 1000 فروند. و قیمتی میشه حدود 2.5 تا نهایتا 3 میلیارد دلار معادل قیمت حدود 40 فروند جنگنده. اما با یه قابلیت بسیار جالب! اونم اینه که هر موقع به پرتاب فضایی نیاز داشتید میتونه مرحله اول هر پرتابی باشه. این مقدار قطعا بازدارندگی تاکتیکی رو هم ایجاد میکنه، ولی دشواری های بسیاری برای شلیک وجود داره، چون موشک بزرگی از نظر ابعاد هست و عمدتا باید از لانچرهای ثابت شلیک بشه، زمان سوختگیری بسیار بیشتری داره. بنابراین لازم هست که درصدی رو هم به سوخت جامد اختصاص بدید.
  14. 1 پسندیده شده
    من مطالعه ای در این مورد نداشتم.ولی یه مقایسه ای هست که میشه فهمید. اونم تقریبا یکی بودن مرحله اول دو ماهواره بر سیمرغ و "یونها" یا اونها 2 کره شمالی هست. Unha2 حدود 200 کیلوگرم محموله داشته. سیمرغ محموله اش که 150 کیلوگرم بوده. اما چیزی که بسیار جالب توجه هست اینه که مرحله اول موشک کره شمالی بعد از جدا شدن، در فاصله 3850 کیلومتری از محل پرتاب به دریا سقوط کرده. این یعنی موشک مرحله اول بقدری قدرتمند بوده که دو مرحله دیگه و محموله 200 کیلویی به نزدیکی مدار بفرسته. یه رقمی در حدود چند تن و خودش هم به فاصله مذکور سقوط کنه. پس میتونیم این نتیجه رو بگیریم که برد خام مرحله اول این موشک بیش از 4000 کیلومتر هست. .
  15. 1 پسندیده شده
    از اونجایی که زدن دیگو گارسیا از نظر فنی یعنی زدن بخش اعظمی از اروپا، ایران حساسیتی ایجاد نمیکنه که البته بی معنی هست. و البته این اشتباه بسیار بزرگی بوده که قبل از برجام برد موشک ها رو به 5500 نرسوندیم. میتونستیم با این کار اروپا متعهد جدی نگهداریم. و الان هم لازمه که اگر مذاکره ای بخواد صورت بگیره ابتدا به لحاظ فنی این توانایی زدن اروپا با کروز و بالستیک اثبات بشه و ICBM هم دست کم رونمایی بشه و بعد مذاکره صورت بگیره. مذاکره بدون اینها یعنی شکست مجدد. ولی چون مذاکره با موشک میانبرد 5.5k میتونه ایران رو در رنج اروپا نگه داره برای آمریکا مفید هست که ایران جلوتر نره، و از طرفی برای ایران هم وسیله ای میشه برای متعهد نگاه داشتن اروپایی ها. در غیر این صورت باید سر 300 کیلومتر مذاکره کنیم/. در ضمن، برای زدن اروپا بهترین کار نصب پرتابه هایپرسونیک روی موجودی فعلی هست.
  16. 1 پسندیده شده
    یه تاریخچه مختصر از برنامه موشکی ایران: به نقل از منابع غربی: ایران خرید اسکاد از کره شمالی رو در حوالی 1985 شروع کرده. اون موقع هیچ حریفی نداشتن این اسکادها، پاتریوت سیستم نوپا و ناشناخته ای بوده و بعد اثبات کرد که قابلیت آنچنانی در برابر اسکاد نداشته. و احتمالا نتایج پاتریوت در 1991 صنعت دفاعی ایران رو متقاعد کرده این یک سلاح استراتژیک و متوقف ناشدنی هست. در اون زمان موشک کروز هنوز پدیده طبیعی جنگ شناخته نمیشده(1985) ایران در دهه 90 و حتی تا سال 2000 موشک میخرید، جمعا چیزی حدود 300 فروند خانواده اسکاد و از سال 2000 خط تولید شهاب 3 رو ایران با نرخ تولید سالی 70 فروند راه اندازی میکنه.جالبتر اینکه دقیقا در 2001 ایران در مورد موشک کروز هم به نتیجه مشابهی میرسه و از اکراین موشک کروز میانبرد خ 55 خریداری میکنه و این احتمالا بخاطر موفقیت موشک های کروز در حمله آمریکا به عراق بوده. یه محاسبه کیلویی؛ اگر همون نرخ تولید 70 فروند در سال رو ثابت نگه داشته باشن و هنوز خط فعال باشه، ایران باید حدود 1700 موشک در اندازه شهاب 3 تولید کرده باشه که همگی باید به سطح عماد ارتقا پیدا کرده باشن. موشک نودونگ 1990 معرفی شد واگر این موشک رو پایه شهاب در نظر بگیریم حدود 10 یا 9 سال طول کشیده که ایران به خط تولید موشک برسه. و اگر کلید زدن این داستان موشکی رو بگذاریم 1991 و فشارهای روانی وارد شده به صنایع دفاع و نیروهای مسلح برای تدارک دیدن در برابر آمریکا، حدود 9 سال باید منطقی باشه برای دستیابی به یک خط تولید. همین مقدار رو برای کروز خا 55 ملاک بگذاریم که در 2001 تحویل ایران شده و البته ایران در موردش تنها بوده و باید مهندسی معکوس میکرده، حدود 9 سال یعنی 2010 میشه و البته اولین سومار 2012 رونمایی شده. که یعنی یه 2 سالی هم مهندسی معکوس زمانبرده، از طرفی تکنولوژی موشکهای کروز هم با سری نور تا حدود زیادی بدست اومده بود. بنابراین اگر همین پایه سالی 70 فروند رو نه بصورت صنعتی بلکه نظامی ملاک سفارش تولید قرار بدیم، ایران باید حدود 560 فروند کروز میانبرد ساخته باشه. یعنی بعبارتی دیگر در رنج 1700 کیلومتر ما حدود تقریبی : 600 فروند کروز. 1700 فروند بالستیک. باید داشته باشیم و تنها دشمن استراتژیکی که برای زدنش به برد بالای 1000 در ابتدای این برنامه ها برای تعریف عددی پروژه نیاز بوده اسراییل هست. فکر میکنم سوخت مایع در رنج 250+1500-250 در فروند 2000 باید متوقف بشه. و همین مقدار هم احتمالا کروز ساخته بشه. اما دشمنان تهدیدات منطقه ای ما عمدتا در رنج زیر 1000 متوقف میشن یعنی حدود 700 کیلومتر. و به این دلیل که این فاصله نزدیک هست. نیاز به واکنش فوق سریع داره، موشک های سوخت جامد در این مسافت بسیار رعدآسا عمل میکنند، یعنی اگر واکنشمون رو بدقت تنظیم کرده باشیم دشمنی در همسایگی رو قبل از پایان عملیات هواییش منکوب میکنند. و شاید قبل از اینکه جنگنده هاشون از آسمان ما خارج بشه. بنابراین تولیدات موشکی در برد 700 تا 1000 بیشتر به نظر میرسه در معرض جایگزینی با توان نیروی هوایی یا تکمیل کننده اون باشن. چون بیشترین ماموریت های هوایی مربوط به این برد هست.
  17. 1 پسندیده شده
    با سلام خدمت همه دوستان گرامی اگر وقایعی که منجر به ترور شهید سلیمانی شد را بررسی کنیم به این نتیجه می رسیم که نوعی بی محابایی و جسارت در رفتار ایران پیدا شده بود که در نهایت به دستکم گرفته شدن آمریکا رسید . به نظر می رسد به خصوص پس از شکار پهپاد ترایتون و واکنش ترامپ نظام به این نتیجه رسیده بود که ترامپ علی رغم سر و صدای زیاد اهل گزینه های نظامی نیست به همین دلیل عملیات هایی نظیر توقیف نفت کش انگلیسی در برابر توقیف گریس وان و عملیات های علیه مواضع نیروهای آمریکایی در عراق انجام شد که در نهایت به پاسخ آمریکایی ها علیه مواضع حشد الشعبی رسید که پس از آن شاهد اشغال سفارت آمریکا در منطقه سبز بغداد و انتشار فیلم دیوار نوشته های قاسم سلیمانی توسط افراد حشد الشعبی بودیم . ترور سردار سلیمانی در واقع نظام را با وضعیتی روبرو کرد که پیش بینی نکرده بود و خلاف تحلیل های جاری در نظام بود و وضعیتی را ایجاد کرد که برای نظام پیش بینی نشده بود و راهبرد و پلنی برای آن در نظر نداشتیم . تازه آن موقع بود که مثلا آقای محسن رضایی با لباس سپاه در گفتگوی ویژه خبری حضور یافت و از مردم خواست برای انتقام عجله نکنند زیرا مقدمات کار باید فراهم شود و بانک های اهداف به روز شود و غیره که فیلم آن نیز از صدا و سیما پخش شد . در صورتی چنانچه نظام قصد بالا بردن سطح تنش با آمریکایی ها را داشت باید خود را برای هر وضعیتی آماده می کرد . علی رغم تبلیغات انجام شده در تمام مانورها و رزمایشها در خصوص انجام عملیاتهای آفندی و پدافندی در فضای اخلال راداری و مخابراتی سنگین و راهبردهای اعلام شده مهلک ترین اشتباه توسط واحدی انجام شد که اتفاقا باید آماده ترین و با تجربه ترین پرسنل در آن حضور داشته باشند و از بیشترین میزان تمرین و آمادگی روانی برخوردار باشند . البته تا خود انسان در معرکه حضور نداشته باشد نمی تواند قضاوت صحیحی در مورد شرایط داشته باشد . به هر حال خلاصه مطلب اینکه ما به نوعی در بازی آمریکایی ها گرفتار شدیم که اثرات آن تا به امروز ادامه دارد . خواسته یا ناخواسته بسیاری از تحلیل ها و پیش فرضهای ما غلط از آب در آمد و همین دست به عصا شدن ما منجر به وقایعی شد که امروز در مرزهای شمالی و شمال غربی کشور شاهد هستیم . این وقایع و خسارت سنگین آن مانند خیلی وقایع دیگر گذشت و تنها عبرتهای آن می تواند چراغ راه آینده باشد .
  18. 1 پسندیده شده
    منبع: https://twitter.com/iran313a/status/1299777327807725572/photo/2 توی عکس اول یه هواپیما هم اون پشت هست...
  19. 1 پسندیده شده
    تنها خبر خوب مصاحبه فرمانده نیروی هوایی با شبکه دوم ، 19 بهمن 1398 تشکیل تیم آکروجت با جتهای "کوثر"
  20. 1 پسندیده شده
    ارتش ، سپاه و سال اول جنگ ، روحیه رزمی یا سخت افزار ، مساله این است https://www.aparat.com/v/aKOkd
  21. 1 پسندیده شده
    اینکه با یک سقوط بساط ساخت هواپیما را برچینند بیش از حکمت و درایت در نظر من به خیانت و جلب نظر اجنبی با تخرخر می‌آید باید پای پروژه می‌ایستادند و مشکلات را حل می‌کردند، بدون ریسک و هزینه و زحمت که نمیشه هواپیماساز شد
  22. 1 پسندیده شده
  23. 1 پسندیده شده
    رضاکیانی موحد ‏ خدمت در نیروی دریایی رایزوتاناکا در سال 1892 در شهری که امروزه یاماگوچی نامیده می شود به دنیا آمد. تاناکا در سال 1913 از دوره چهل و یکم آکادمی نیروی دریایی سلطنتی ژاپن فارغ التحصیل شد و به خدمت در رزمناوهای آزوما، نبردناو آکی و رزمناو نیشین منصوب شد. تاناکا پس از ارتقا به درجه ستوانیاری به رزمناو کاساگی و نبردناو کنگو فرستاده شد. تاناکا برای فراگیری دوره ابتدایی توپخانه دریایی و اژدر سالهای 1916 و 1917 به سرکلاس درس بازگشت و پس از آن به ناوشکن هاتسوشیمو فرستاده شد. دوره عالی اژدر در سالهای 1919 و 1920 آموزش او را تکمیل کرد و از او یک متخصص اژدر ساخت. بین سالهای 1921 و 1923 ستوان تاناکا به عنوان افسر اجرایی به زیردریایی کاراساکی فرستاده شد. در دسامبر 1925 تاناکا افسر اجرایی و آموزگار مدرسه اژدر نیروی دریایی ژاپن شد. پس از یک سال تدریس، تاناکا به ستاد منتقل شد و سالی را در پایگاه کشتی سازی کوره و یک سال دیگر را در پایگاه های اصلی نیروی دریایی گذراند. در سال 1930 تاناکا با درجه ناخداسومی به فرماندهی ناوشکن تاچیکازه منصوب شد و یک سال بعد با رسیدن به درجه ناخدادومی فرماندهی ناوشکن یوشیو به او سپرده شد. سالهای 1932 تا 1936 دوره بازگشت وی به کارهای ستادی بود ولی در سال 1937 با درجه ناخدایی دوباره به دریا بازگشت. این بار رزمناو جینتسو در اختیار او قرار گرفت. در سالهای 1938 و 1939 او به ریاست ستاد منطقه دریایی ماکو رسید و پس از آن تا نوامبر 1940 فرماندهی نبردناو کنگو به وی سپرده شد. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/250px-RaizoTanaka.jpg[/img] رایزوتاناکا ملقب به وحشت شب ستیزه چندی قبل از حمله غافلگیرکننده ژاپن به پرل هاربر، هدایت اسکادران دوم ناوشکن به ناخدا تاناکا سپرده شد و او ناوشکن جینستو را ناو سرفرماندهی خود قرار داد. با آغاز جنگ او به درجه دریاداری ارتقا پیداکرد و به همراه ناوگانش ،در مجموع 8 فروند ناوشکن، در حمله به فیلیپین و هندشرقی شرکت کرد و نبرد دریای جاوه را از سرگذراند. در روز 21 می 1942 تاناکا به همراه 11 ناوشکن تحت فرمانش در حمله به میدوی شرکت کرد اما پس از غرق شدن 4 فروند ناوهواپیمابر ژاپنی به وسیله آمریکایی ها او و دیگر کشتی های ژاپنی بدون درگیری منطقه نبرد را ترک کردند. در روز 7 آگوست 1942 متفقین در جزایر گوادال کانال نیرو پیاده کردند و حفاظت از کاروانهای کمکی ،که برای ضدحمله به مواضع متفقین به منطقه نبرد اعزام می شدند، به تاناکا و افرادش سپرده شد. در روز 25 اگوست و در طی نبرد شرق جزایر سالامون کشتی او مورد حمله یک هواپیمای آمریکایی قرارگرفت و به شدت آسیب دید. خود تاناکا مجروح شد و ناچارشد پرچم خود را به ناوشکن کاگرو انتقال دهد. تاناکا پس از چند ماه استراحت دوباره به وظیفه اصلی خود ،کمک رسانی به نیروهای ژاپن در منطقه گوادال کانال، بازگشت. توکیواکسپرس با برتری هوایی که متفقین در این منقطه کسب کردند ستاد نیروی دریایی ژاپن تصمیم گرفت که به جای کشتی های بزرگ و کند تدارکاتی از کشتی های جنگی سریع و به صورت شبانه برای تجدید قوا و تأمین تدارکات نیروهای خود استفاده کند. با این تمهید شانس هواپیماهای آمریکایی برای کشف و انهدام ناوگان ژاپن کاهش پیدامی کرد. تاناکا به عنوان فرمانده این ناوگان کمک رسانی ،که کمی بعد به وسیله آمریکایی ها "توکیواکسپرس" نام گرفت، انتخاب شد. به دلیل اینکه این کشتی های رزمی امکان تخلیه بار نداشتند قرارشد تا محموله ها در بسته های بزرگ ضدآب قرارگرفته و به یکدیگر بسته شوند. با نزدیک شدن کشتی ها به ساحل بسته ها را مانند یک قطار در آب رها می کردند تا سربازان ژاپنی آنها را از آب بگیرند. وحشت شب شب 30 نوامبر 1942 شبی تاریک و بدون ماه بود با دریایی کاملا آرام که حداکثر دید به 11 کیلومتر بالغ می شد. نبردی که در همین شب آرام اتفاق افتاد سبب شد تا تاناکا در میان سربازان دشمن به عنوان "وحشت شب" شناخته شود. تاناکا به همراه کشتی هایش از سمت شمال غربی به سوی جزیره گوادال کانال به راه افتادند و در ساعت 21:40 جزیره ساوو در دیدرس او قرارگرفت. ناوشکنهای ژاپنی در یک خط قرار داشتند و با فاصله 600متر از یکدیگر به سمت جنوب حرکت می کردند. ترتیب آنها عبارت بود از تاکانامی، اویاشیو، کوروشیو، کاگرو، ماکینامی، ناگانامی و کاواکازه و سوزوکازه. تاناکا ناوشکن ناگانامی را به عنوان کشتی سرفرماندهی انتخاب کرده بود. هم زمان گروه رزمی-67 نیروی دریایی آمریکا به فرماندهی دریابان رایت از سمت شرق کانال لنگووارد منطقه شد. کشتی های تحت فرمان رایت عبارت بودند از ناوشکنهای فلچر، پرکینز، مائوری، درایتون و رزمناوهای مینیاپولیس، نیواورلئان، پنساکولا، هونولولو، نورث هامپتون، لامسون و لاردنر. ناوشکنها ،به عنوان پیش قراول، 3700متر جلوتر از ستون رزمناوها حرکت می کردند درحالیکه هر رزمناو در صف خود از رزمناو بعدی 900 متر فاصله داشت. در ساعت 22:40 ناوگان ژاپن از جنوب جزیره ساوو گذشت و به 5 کیلومتری گوادال کانال رسید. در این هنگام ناوشکنهای تاناکا سرعت خود را کم کردند تا برای تخلیه بارشان آماده شوند. تاکانامی در حدود 2 کیلومتر جلوتر و به سمت دریا ایستاده تا مراقب اوضاع باشد. در همین زمان گروه رزمی-67 از کانال لنگو وارد تنگه آیرون باتوم شد و با سرعت 20 گره دریایی به سمت جزیره ساوو حرکت کرد. ناوشکنهای آمریکایی نسبت به رزمناوها به ساحل نزدیک تر بودند. در ساعت 23:06 کشتی های آمریکایی در نزدیکی دماغه اسپرنس ناوگان ژاپن را با رادار خود کشف کردند. در این زمان فاصله دو ناوگان از یکدیگر به 21 کیلومتر رسیده بود. ناوشکنهای آمریکایی به صف رزمناوها بازگشتند و حرکت خود را به سمت ساوو ادامه دادند. در این زمان کشتی های تاناکا به دو گروه تقسیم شده بودند و آماده می شدند تا محموله خود را در آب رهاکنند. ناگانامی، کاواکازه و سوزوکازه به نزدیک دوماریف رفتند و ماکینامی، کاگرو، اویاشیو و کوروشیو در نزدیک تاسافاروناگا موضع گرفتند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_Battle_of_tassafaronga_map.jpg[/img] نقشه نبرد در ساعت 23:12 دیده بان تاکانامی توانست ستون کشتی های دشمن را ببیند. حضور ناوگان آمریکا به سرعت توسط دیگر دیگر کشتی های ژاپنی تأیید شد. آمریکایی ها عنصر غافلگیری را در حمله از دست دادند. در ساعت 23:14 فلچر با تاکانامی تماس راداری برقرارکرد. یک دقیقه بعد ناخدای فلچر و فرمانده ناوشکنهای آمریکایی ،ویلیام کول، از رایت اجازه خواست تا حمله را آغازکند. پس از دو دقیقه رایت جواب داد که ناوگان دشمن هنوز در فاصله ای دور قراردارد ولی کول پاسخ داد که فاصله را برای آغازحمله مناسب می داند. 2 دقیقه تا دریافت پاسخ رایت طول کشید و در همین زمان ناوشکنهای ژاپنی از برد اژدرهای آمریکایی خارج شدند. در ساعت 23:16 تاناکا ،پس از لغو عملیات تخلیه، فرمان تاریخی خود را صادرکرد:"همه کشتی ها با هم حمله کنید." در ساعت 23:20 ناوشکنهای فلچر، پرکینز و ترایتون جمعا 20 اژدر به سمت ناوگان تاناکا شلیک کردند. مائوری که دارای رادار جستجوی سطحی نبود از شلیک خود داری کرد. همزمان با ناوشکنها، رایت به رزمناوهایش دستور آتش داد. در ساعت 23:21 مینیاپولیس با شلیک توپهایش حمله توپخانه ای به اسکادران دوم ناوشکن را آغازکرد و این امر توسط بقیه رزمناوهای آمریکایی تکرارشد. ناوشکنهای تحت فرمان کول شروع به شلیک منور کردند تا منطقه هدف را برای هدفگیری توپخانه رزمناوهایشان روشن کنند. چون تاکانامی نزدیک ترین کشتی به ناوگان آمریکا بود مورد بیشترین حمله قرارگرفت. تاکانامی تمام اژدرهایش را به سمت کشتی های آمریکایی شلیک کرد ولی اندکی بعد ،خود، مورد هدف قرارگرفت و 4 دقیقه بعد از وضعیت عملیاتی خارج شد. بقیه کشتی های ژاپنی ، که بیشترشان توسط آمریکایی ها کشف نشده بودند، سرعتشان را افزاش دادند و آماده پاسخ دادن به حمله آمریکایی ها شدند. تمام اژدرهای آمریکایی ها به خطا رفتند. ناگانامی به سمت راست چرخید و پس از شلیک توپهایش با دود استتار منطقه را پوشش داد. کشتی های پشت سرش ، کاواکازه و سوزوکازه به سمت چپ چرخیدند. در ساعت 23:23 سوزوکازه اژدرهایش را به سمت آمریکایی ها شلیک کرد و کمی بعد ناگانامی و کاواکازه نیز به او پیوستند. در همین زمان، 4 ناوشکن ژاپنی که در جلو صف قرارداشتند مسیرخود را به سمت ساحل گودال کانال ادامه دادند و اجازه دادند تا رزمناوهای رایت از کنارشان و در مسیر مخالف عبور کنند. در ساعت 23:28 کوروشیو 4 و ایاشیو 8 فروند اژدرخود را به سمت رزمناوهای آمریکایی شلیک کردند و پس از دور زدن با سرعت فرارکردند. رزمناوها به دنبال ناوشکنها ژاپنی افتادند و ناخواسته در مسیر 44 اژدر ژاپنی قرارگرفتند که به سرعت به سمتشان حرکت می کردند. در ساعت 23:27 درحالیکه مینیاپولیس نهمین شلیک خود را انجام می داد و رایت آماده می شد تا مسیر کشتی هایش را عوض کند 2 اژدر به جلوی مینیاپولیس اصابت کردند. سینه کشتی با زاویه 70 درجه به دریا فرورفت و کشتی از کنترل خارج شد و توقف کرد. 37 نفر در این انفجارها کشته شدند. کمتر از یک دقیقه بعد یک اژدر به نیواورلئان خورد و سینه کشتی را از بین برد. نیواورلئان به پهلوی راست غلتید و هدایت و ارتباطاتش را از دست داد. 183 نفر نیز در نیواورلئان کشته شدند. پنساکولا پس از نیوارولئان قرارداشت. کاپیتان پنساکولا با مشاهده بلایی که بر سر مینیاپولیس و نیواورلئان آمد تصمیم گرفت تا از سمت چپ آن دو عبور کند و دوباره به مسیر خود بازگردد. در ساعت 23:29 یک اژدر به میانه بدنه پنساکولا اصابت کرد و 125 دریانورد آمریکایی را از بین برد. کشتی 13 درجه به پهلو غلتید و از حرکت بازماند. هونولولو کشتی بعدی در صف رزمناوها بود. کاپیتان هونولولو سعی کرد با حداکثر سرعت از مینیاپولیس و نیواورلئان عبورکند اما اینبار از سمت راست آنها. هونولولو سرعت خود را تا 20 گره دریایی افزایش داد و با اجرای یک مانور پیچ در پیچ ،در حالیکه توپهایش هنوز به سمت ناوگان ژاپن شلیک می کردند، توانست منطقه خطر را رد کند. نورث هامپتون پشت سر هونولولو حرکت می کرد. کاپیتان نورث هامپتون نیز مسیر هونولولو را در پیش گرفت ولی به سرعت رزمناوش اضافه نکرد. در نتیجه، در ساعت 23:48 و پس از بازگشت نورث هامپتون به مسیر اولیه اش 2 اژدر شلیک شده توسط کاواکازه در میانه بدنه اش نشستند. کشتی غرق در آتش شد و 50 نفر از مردانش را در همان ضربه اول از دست داد. آخرین کشتی های ناوگان رایت رزمناوهای لامسون ولاردنر بودند که نتوانستند هدفی را پیداکنند چون به دلیل اشتباه در تشخیص شعله مسلسلهای نیواورلئان از منطقه نبرد خارج شدند. ناوشکنهای کول پس از اینکه با سرعت تمام یک دور کامل دور جزیره ساوو زدند به منطقه نبرد بازگشتند اما زمانی سررسیدند که زد و خورد پایان گرفته بود. در ساعت 23:44 تاناکا به کشتی هایش دستور داد از هم جداشوند و منطقه نبرد را ترک کنند. همانطور که ناوشکنهای ژاپنی از کنار ساحل گوادال کانال می گذشتند کوروشیو و کاگرو 8 اژدر دیگر به سمت کشتی های آمریکایی شلیک کردند که هیچ کدام به هدف اصابت نکرد. هنگامی که تاکانامی به بیسیم جواب نداد تاناکا دستور داد تا اویاشیو و کوروشیو به کمکش بشتابند. آنها در ساعت 1 بامداد به محل تاکانامی شعله ور رسیدند اما به دلیل حضور ناوگان آمریکا مجبور شدند بازگردند. تاکانامی تنها کشتی ژاپنی بود که در این نبرد مورد اصابت قرارگرفت و درنهایت غرق شد. از 248 خدمه تاکانامی 48 نفر نجات پیداکردند که 19 نفر آنها به اسارت درآمدند. نورث هامپتون در ساعت 3:40 دقیقه در 6 کیلومتری ساحل غرق شد و فلچر و درایتون توانستند 773 بازمانده آن را نجات دهند. مینیاپولیس، نیواورلئان و پنساکولا تا مدتها از وضعیت عملیاتی خارج شدند و تعمیر آنها بین 9 ماه تا یکسال به طول انجامید. رایت با وجود شکست تاکتیکی توانست جلوی کمک رسانی تاناکا را به نیروی های مستقر در گوادال کانال سدکند هرچند که برای این امر بهای گزافیا پرداخت کرد. در روزسوم دسامبر دوباره تاناکا با 10 فروند ناوشکن کاروانی به راه انداخت و 1500 بسته تجهیزات در آبهای ساحلی رها کرد اما قبل از اینکه سربازان ژاپنی موفق شوند بسته ها را از آب بگیرند هواپیماهای آمریکایی آنها را به مسلسل بستند و تنها 310 بسته به دست ژاپنی ها رسید. 4 روز بعد قایقهای اژدرافکن آمریکایی سومین تلاش ژاپنی ها را برای کمک رسانی به همقطارانشان با شکست روبروکردند. نیروی دریایی ژاپن به فرمانده نیروهای مستقر در جزیره اطلاع داد که به دلیل خطرات موجود کمک رسانی به گوادال کانال را متوقف می کند اما پس از اعتراض ژنرال ایمامورا راضی شد تا یک کاروان دیگر را به جزیره ارسال کند. در شب 11 دسامبر و در آخرین کوشش نیروی دریایی ژاپن، تانکا هدایت کاروانی شامل 11 ناوشکن را برعهده گرفت. 5 فروند قایق اژدرافکن آمریکایی ناوشکن فرماندهی او ،تروزوکی، را یافتند و به اژدربستند. در نتیجه این حمله تاناکا مجروح شد. فردای آن روز نیروی دریایی ژاپن تمام تلاشهایش را برای کمک رسانی به جزیره متوقف کرد و در انتهای همان ماه تصمیم گرفته شد تا تمامی سربازان ژاپنی از گوادال کانال تخلیه شوند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/2WWwrightC.jpg[/img] دریابان رایت پس از نبرد نبرد تاسافارونگا یکی از بدترین شکستهای نیروی دریایی آمریکا در طول تاریخ اش بوده است. باوجود این، رایت به دلیل شجاعت در طی عملیات به مدال صلیب نیروی دریایی دست پیداکرد. او در گزارش خود پس از عملیات ادعاکرد که 4 فروند ناوشکن ژاپنی را غرق کرده و به 2 فروند دیگر آسیب واردساخته است. فرمانده اش ،دریاسالارهاسلی، در زیر گزارش او از شلیک زودهنگام اژدرهای ناوشکنهای آمریکایی شکوه کرد و بیان کرد که این ناوشکنها به جای دور زدن جزیره باید به کمک رزمناوها می آمدند. تاناکا در گزارش خود ادعا کرد که یک فروند نبردناو و 2 رزمناو دشمن را غرق کرده است. این شکست سبب شد تا ناوگان اقیانوس آرام آمریکا به فکر عوض کردن تاکتیکهایش بیافتد و به صورت جدی به بهبود اژدرهایش مشغول شود. آمریکایی ها درباره برد و قدرت اژدرهای ژاپنی چیزی نمی دانستند و رایت ادعا کرده بود که کشتی هایش هدف اژدر زیردریایی های ژاپنی قرارگرفته اند چرا که باور نداشت اژدرهای ژاپنی بتوانند از چنین فاصله ای شلیک شده باشند. در حقیقت، ژاپنی ها سالها قبل از آغازجنگ با تحقیق درباره وضعیت نیروی دریایی طرفین به این نتیجه رسیده بودند که به دلیل تعداد بیشتر ناوهای سنگین آمریکایی باید برای حفظ تعادل در برابر آنها به راهکاری مناسب دست پیداکنند. در نتیجه، آنها کار بر روی اژدرهایی را شروع کردند که بعدها در دنیای غرب با نام "نیزه بلند" معروف شدند. این اژدرها بردی تقریبا دو برابر اژدرهای استاندارد نیروی دریایی آمریکا داشتند و برای مقابله با نبردناوهای آمریکایی در فواصل دور طراحی و ساخته شده بودند. تنها یک سال پس از شکست در تاسافارونگا بود که آمریکایی ها به اطلاعاتی درباره نیزه بلند و قدرت مخرب آن دست پیداکردند. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_USS_Minneapolis_after_Tassafaronga.jpg[/img] مینیاپولیس پس از نبرد. سینه کشته به کلی در هم شکسته شده است. پایان راه تاناکا چند روز پس از مجروحیت به سنگاپور منتقل شد و در سال 1943 او را به برمه فرستادند. او دیگر تا انتهای جنگ دیگر به عنوان یک فرمانده دریا را ندید. پس از پایان جنگ تاناکا درباره پیروزی اش چنین گفت:" من شنیده ام که نخبگان نیروی دریایی آمریکا فرماندهی من در آن شب را ستوده اند. من خود را سزاوار چنین افتخاری نمی یابم. این مهارت بی نظیر و از خودگذشتگی مردان من بود که چنین پیروزی را برای ما به ارمغان آورد." در روز 15 اکتبر 1944 تاناکا به درجه دریابانی رسید و یک سال پس از تسلیم ژاپن به متفقین بازنشسته شد. وحشت شبهای دریانوردان آمریکایی در روز 9 جولای 1967 در سن 77 سالگی درگذشت. [img]http://gallery.military.ir/albums/userpics/normal_Kawakaze-1.jpg[/img] ناوشکن کاواکازه نویسنده :رضاکیانی موحد منبع ماهنامه جنگ افزار شماره 57 صفحات 70-73
  24. 1 پسندیده شده
    رشته تخصصی من اژدر نیست ولی فکر کنم یه جورایی داشتن روی یه پیشرانه متفاوت کار می کردند. همون جور که در متن آمد به دلیل برتری عددی ناوهای آمریکایی ژاپنی ها تصمیم گرفتند با ساخت اژدرهای حسابی و بردبلند این برتری عددی دشمن رو به حداقل برسونند.شما جلوی این عکس رو به دقت نیگا کن. از سینه کشتی هیچی باقی نمونده. اگه 4 -5 تا از این اژدرها به ناوهواپیمابر هم بخوره اون رو می فرسته ته دریا. نکته اساسی درباره این نبرد نقش اطلاعات قبل از هر عملیاتیه. اگه آمریکایی ها اطلاعات درست و حسابی درباره این اژدرها داشتند مطمئنا به این راحتی غافلگیر نمیشدند. چون هم برتری عددی داشتند و هم برد توپهای یه رزمناو با برد توپهای ناوشکن اصلا قابل مقایسه نیست. اینه که سن تزو می گه: اگه خودت و دشمنت رو بشناسی 100 درصد جنگ رو بردی. اگه خودت رو بشناسی و دشمن رو نشناسی شانست 50 درصد می شه و اگه هر دو رو نشناسی در انتظار شکست باش. در زمینه نبرد ایوجیما شرمنده. من بیشتر مطالعاتم درباره جنگ جهانی دوم در زمینه جنگهای دریایی پاسیفیک و مشخصا نبرد کورال سی و میدوی هست. اگه چیز دندون گیری دستم اومد در خدمت هستیم.
  25. 0 پسندیده شده
    چرا نمیشه، البته در حد آزمایشگاهی هم چنین کاری کردند (پرتاب ام کا 84 از سی 130)، ولی متاسفانه بعد از قضایای ایران 140 نرفتن دنبال نسخه جنگ دریایی اون، والا به راحتی با اون میشد 2 تا سومار/هویزه/خا55 برد در برد مناسب رها کرد و برگشت. البته الان دیگه با توجه به اینکه ناوهای هواپیمابرشون (اصلی ترین مزاحمین در سر راه رسیدن حاملهای کروز ما به برد شلیک موشکهاشون) باید تا فاصله 2000 کیلومتری عقب بشینن، یک کریدور امن برای سوخوها/فانتومها بوجود میاد.