برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 8 مهر 1402 در پست ها
-
2 پسندیده شدهبه نام خداوند بخشنده و مهربان مقدمه: خبرنگار به آرامی تاریخ اکتبر1980 را بر روی برگه ای که در دست داشت یاداشت می کند تا آماده مصاحبه با یکی از نامی ترین مشاهیر تاریخ هندوستان گردد. مدتی از آغاز جنگ ایران و عراق گذشته و این اتفاق سوژه ای مناسب برای طرح سوالی جنجالی بود. خبرنگار از وی می پرسد، نظرتان در رابطه با حمله عراق به ایران چیست؟ سام در پاسخ می گوید: "حیف از آن خاک پاک که مورد تعرض نظامی قرار گیرد. بروید و ببینید پشت سر این حمله کدام قدرت جهانی قرار دارد و چه می خواهد، جنگ ادامه سیاست است. افسوس که پیر شده ام وگرنه به ایران می رفتم و داوطلبانه در دفاع از سرزمین نیاکانم شرکت می جستم." فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا اجداد وی در قرن دوم هجری با فشار روز افزون حاکمان مسلمان رو به رو شدند. قوانین سفت و سخت بر زندگی زرتشتیان باقی مانده در ایران جاری بود. برقراری نظام مالیاتی ظالمانه امان همه را بریده بود و چاره ای جز فرار برای آن ها باقی نمی گذاشت. تعداد زیادی از زرتشتیان از شهرهای مختلف ابتدا به ناچار به خراسان کوچ کردند. که با ادامه فشارها مسیر هندوستان را در پیش گرفته اند. بخش بزرگی از این کوچ کنندگان ساکن شهر ساری بودند( طبق گفته منابع) آنها با آتش مقدس خود که بهرام نام داشت سفر مخاطره آمیزی را در پیش گرفتند و بعد از حوادث گوناگون و مدتی مدید به شهر گجرات رسیدند. گجرات در هند از نظر آب و هوایی شباهت فراوانی به شهر ساری داشت. ساری بعلت نزدیکی به دریای مازندران آب و هوای معتدل و زمین های حاصل خیز و سر سبزی دارد. شباهت های گجرات به دل مهاجرین نشست. نماینده ای از طرف پارسیان به نزد فرماندار گجرات رفت. فرماندار با شروطی آنها را پذیرفت که مهمترین آنها گذاشتن سلاح بر زمین و هماهنگی با پوشش لباس و زبان محلی بود. آنها چون ترس جان داشتند پذیرفتند. با این حال سعی بر این کردند که همواره با یکدیگر ازدواج کنند و آداب اصیل ایرانیان که تمامی آنها از درست نیتی و صداقت ریشه می گرفت را سر لوحه جامعه خود قرار دهند. آنها محل سکونت خود را نوساری ( ساری جدید) نامیدند تا هرگز خاک مادری را فراموش نکنند. بعد گذشت قرن ها، پارسیان موفق ترین و متحد ترین قوم در بین تمام اقوام کشور هزار طائفه هندوستان هستند. در دل این قوم فرزندی به دنیا آمد که پدرش وی را سام نام نهاد. وی فرزند پنجم خانواده بود و از همان کودکی استعدادی شکوفا از خود نشان می داد . پدرش همواره از او می خواست که مانند خودش پزشک شود. ولی سام در جواب می گفت: من یک پارسی هستم و مردان پارسی سپاهی گری را بر پیشه های دیگر ترجیح می دهند و من باید افسر شوم. در سال 1931 کمیته دانشگاه نظامی هند طرح ایجاد یک نیروی منظم نظامی را با جذب جوانان 18 تا 20 سال آغاز می کند. برای قبولی در این دانشگاه در سال 1932 کنکوری برگذار می شود که سام هرمز جمشید در آن جز 15 رتبه اول می گردد. وی بعنوان بخشی از اولین دانشجویان دانشگاه نظامی هند انتخاب می شود. در این دانشگاه فقط 22 نفر توانستند شرایط مدنظر خدمتی را به پایان برسانند که یکی از آنها سام بود. سام توانست در 1 فوریه 1935 با درجه ستوان دومی از این دانشکده فارغ التحصیل شود. در آن سال ها نیروهای هندی تازه آموزش دیده قبل از اعزام به یک واحد هندی، ابتدا به یک هنگ انگلیسی می پیوستند. در نتیجه سام به گردان دوم رویال اسکاتلندی مستقر در لاهور پیوست و بعد ها به هنگ دوازدهم مرزی مستقر در برمه اعزام شد. وی را بعلت تسلط بر چند زبان هندی و انگلیسی و ... بعنوان مترجم بکار گرفتند. سام هرمز در ایام جوانی سربازان هندی در جنگ برمه و مقابله با ژاپن در 1942 با آغاز حملات ژاپن به مناطق تحت سلطه انگلیس در جنوب شرق آسیا و نزدیکی آنها به شبه قاره هند خطر جدی اصلی ترین مستعمره امپراطوری بریتانیا را تهدید می کرد، در آن روز ها کمبود در تعداد افسران بیداد می کرد. تقدیر با سام همراه شده بود. وی در آنجا بعلت لیاقت بسیاری که از خود نشان میداد به درجه سرگردی موقت دست یافت. وی به آرزویش نزدیک شده بود و به فرماندهی هنگ "گورخا" رسیده بود. این هنگ همان هنگی است که ضد حملات علیه ارتش سلطنتی ژاپن را آغاز کرد. در طی نبرد بر سر تپه های پاگودا هنگ گورخا با یک ضد حمله شدید توانست نیروهای ژاپنی را پس بزند. به هنگ سام آسیب 50 درصدی وارد شده اما او به هدفش رسیده است. سام در این نبرد به شدت زخمی شد. سرلشکر دیوید کاوان فرمانده لشکر 17 پیاده با مشاهده نبرد و شجاعت هنگ گورخا با شتاب به سوی سام حرکت کرد و از ترس آنکه مبادا سام بمیرد مدال نظامی خود را به سام بست و گفت به یک فرد مرده نمی توان مدال نظامی داد! بعدها با انتشار این خبر در روزنامه لندن کسب مدال توسط سرگرد هندی رسمی شد. بدن مجروح سام به دست یک پزشک استرالیایی سپرده شد. پزشک با دیدن شدت جراحت، عمل را نپذیرفت ولی با تهدید هم رزم سام، بسوی او بازگشت و پرسید چه بر سرش آمده؟ در همان لحظات سام بهوش آمد و در پاسخ گفت یک قاطر به من لگد زده است. پزشک تحت تاثیر شوخ طبعی وی قرار گرفت و جان وی را نجات داد و هفت گلوله از ریه و کبد و کلیه های وی خارج کرد! بخش بزرگی از روده های وی برداشته شد. خطر از بیخ گوش سام عبور کرده بوده. در جنگ جهانی دوم سام هرمز در درگیری های متعددی شرکت کرد و در سال 1944 به درجه سرهنگ دومی نائل آمد. پس از تسلیم بی قید و شرط ژاپن وی سرپرست خلع سلاح 60هزار اسیر جنگی ژاپنی شد. وی چنان خوب از عهده مسئولیتش بر آمد که حتی یک گزارش بی انضباطی در اردوگاهش ثبت نشد. جهت مشاهده تصویر بزرگتر بر روی آن کلیک کنید با استقلال هندوستان در سال 1947، پاکستان هم برنامه ی استقلال خود را دنبال می کرد. سام هرمز که بعد جنگ دوره های جدیدی را گذرانده بود کمک شایانی به تشکیل ارتش هند جدید کرد. در همین گیر و دار در 22 اکتبر نیروهای پاکستانی به کشمیر نفوذ کرده و دومل و مظفر آباد را تسخیر کردند. فردای آن روز مهاراجا هاری سینگ، حاکم ایالت جامو و کشمیر از هند درخواست کمک کرد. صبح روز 27 اکتبر نیروهای هندی به منطقه اعزام شدند و شهر سیرناگر درست قبل از رسیدن نیروهای پاکستانی بدست نیروهای هندی افتاد. با آغاز ضد حملات هند، پاکستانی ها دچارصدمات جدی شدند. که در نهایت جنگ بدون نتیجه قطعی به پایان رسید.این جنگ ریشه ای بر دشمنی بی پایان هند و پاکستان شد. در سال ۱۹۶۱ که خطر تصرف «لاداخ» از سوی چین احساس می شد، سام هرمز جمشید در مقاله ای از سیاست های «کریشنا منون» وزیر دفاع وقت هند انتقاد کرد و علنا نوشت که منون از فنون نظامی بی اطلاع است یا سوءنیت دارد. به همین دلیل هنگامی که در سال ۱۹۶۲ نیروهای هندی در لاداخ از برابر چینیان گریختند او را مامور جبهه کردند و سام که درجه ژنرالی داشت در فرمانی خطاب به نظامیان تحت فرمان خود نوشت: می دانید که من یک پارسی ام و عقب نشینی در ذات ما گناه است. بنابراین، جز با دستور کتبی هرگونه عقب نشینی ممنوع است و مرتکب به دادگاه صحرایی فرستاده خواهد شد و تا من زنده باشم دستور عقب نشینی داده نخواهد شد. با همین فرمان، هندیان ایستادند و اراضی بیشتری را از دست ندادند.( پارارگراف از روزنامه اعتماد) این نبرد ها نشان دادند که باید نیروی نظامی قدرتمندی را در مقابل پاکستان و چین توسعه داد و البته هند در نتیجه ی آن به سرعت ارتشی بزرگ را فراهم کرد که اولین درگیری تمام عیار جدید آن در در 1965 و نبرد کشمیر رخ داد که با پیروزی قاطع هند همراه شد. نقشه ای از موجودیت پاکستان شرقی و محور های درگیری در 1970 اعتراضات بر سر خودمختاری پاکستان شرقی(بنگلادش) شدت گرفت. آن زمان بنگلادش بخشی از پاکستان بود. این سرزمین 1600 کیلومتر از خاک اصلی پاکستان فاصله داشت و پاکستان تمام تدارکاتش به این بخش از خاکش را از طریق دریا میرساند. با شدت گیری ناراضیتی و اعتراضات، پاکستان دست به ایجاد یک قحطی و فشار اقتصادی ساختگی زد تا شاید مردم این ناحیه زیر فشار ساکت شوند. اما این رفتار دولت پاکستان نتیجه عکس می دهد. پاکستانی ها تمام این اتفاقات را زیر سر هند می دانند. در مارس 1971 پاکستان یک کارزار شدید را برای مهار جدائی طلبان آغاز میکند. با اعزام تعداد زیادی نیروی امنیتی به پاکستانی شرقی یک حکومت پلیسی مخوف برقرار می شود. در نتیجه این تندروی، هزاران نفر از اهالی پاکستان شرقی جان خود را از دست می دهند. در این بین ده میلیون نفر به بنگال غربی پناهنده شدند. بنگال غربی تحت نفوذ هند قرار داشت. هند در آن سال ها با رکود اقتصادی دست و پنجه نرم می کرد و این تعداد پناهنده تیرخلاصی بر پیکرش بود. در نتیجه در هند تصمیم بر این گرفته شد که از تشکیل دولت مستقل بنگال حمایت شود. جنگ حتمی به نظر می رسید. بدبینی در بین طرفین به حد اعلای خود رسیده بود و همه حرف از جنگ می زدند. طی جلسه کابینه نخست وزیر ایندیرا گاندی از سام هرمز که آن روز ها ریاست ستاد ارتش را بر عهده داشت پرسید که آیا می شود هم اکنون با پاکستان وارد جنگ شد؟ سام پاسخ داد هم اکنون اکثر یگان ها در دیگر نقاط مستقر هستند و همچنین تعداد بسیار کمی تانک در منطقه مستقر است. وی همچنین به بارش های موسمی پیش رو اشاره کرد که تدارکات جنگ را ناممکن می کرد. وی پس از ترک جلسه درخواست استعفا داد که نخست وزیر آن را نپذیرفت و در عوض از اون مشاوره خواست. سام گفت اگر به من اجازه دهید تا جنگ را با شرایط خودم مدیریت کنم و تاریخ آغاز جنگ با من باشد می توانم پیروزی را برایتان به ارمغان بیاورم. گاندی موافقت کرد. پس از آن روز سام هرمز به دنبال برنامه ریزی استراتژی خود رفت. ارتش دست به مقدمه چینی های گسترده ای زد. هند دست به آموزش یک گروه بزرگ از شبه نظامیان ملی گرای بنگال زد. حدود سه تیپ از نیرو ها آموزش دیدند و 75هزار نفر هم مسلح شدند. این نیرو ها وظیفه ی اجرای عملیات پارتیزانی و آزار دادن نیروهای پاکستانی را بر عهده داشتند که در ابتدای جنگ بصورت موثر مورد استفاده قرار گرفتند. تعداد زیادی از یگان ها به منطقه منتقل شدند. پاکستانی ها در 3 دسامبر 1971 با مشاهده تحرکات هند که جنگ را حتمی می دیدند دست به اجرای یک حمله پیش دستانه زدند. پاکستان به تقلید از اسرائیل دست به حمله هوایی گسترده علیه 11 پایگاه غربی هند زد با این تفاوت که بر خلاف روند جنگ شش روزه، نتوانست به نیروی هوایی هند آسیب جدی وارد کند. روز بعد نیروی هوایی و دریایی هند عملیات گسترده ای را در دو جبهه شرقی و غربی آغاز کرد. هند با یک حمله شبانه دریایی با قایق های اوسا چند کشتی نظامی و غیر نظامی مستقر در کراچی را مورد هدف قرار داد. ناوهای هواپیمابر هندی نقش پر رنگی در پیروزی دریایی و اجرای محاصره ی پاکستان شرقی داشتند. اوضاع در پاکستان شرقی برای دولت مرکزی رو به وخامت می رفت. نیروی دریایی هند بنگلادش را محاصره کرده بودند و بدین طریق تنها راه ارتباطی پاکستان با پاکستان شرقی بسته شد. بخش بزرگی از شناور های پاکستان مستقر در بنگلادش مورد هدف قرار گرفتند. نیروی دریایی پاکستان به کل فلج شده بود. نیروی هوایی هند هم در طی آن چند روز چهار هزار سورتی پرواز انجام داد. این تعداد حمله هوایی در آن روز ها کم نظیر بود. در نتیجه حملات وحشتناک نیروی هوایی هند، دشمن بر روی زمین کاملا فلج شد. پاکستان سعی در باز کردن جبهه ای جدید در کشمیر کرد که نتیجه ای نگرفت. جنگ برای پاکستان فاجعه بار بود. پاکستان این بار هم آغاز گر جنگ بود اما به کل آبروی خود را از دست می داد. با قطعنامه سازمان ملل نیروهای دوطرف موظف بر اجرای آتش بس و بازگشت نیروهایشان به مرزها شدند. اما پاکستان برای همیشه پاکستان شرقی را از دست داد. این جنگ یک موفقیت بسیار بزرگ در کارنامه سام هرمز جمشید منکشا بود. اولین پیام رادیویی منکشا در 9 دسامبر 1971 به سربازان پاکستانی: "نیروهای هندی شما را محاصره کرده اند. نیروی هوایی شما نابود شده است. شما هیچ امیدی به کمک آنها ندارید. بنادر مسدود شده اند. هیچ کس از دریا نمی تواند به شما برسد. شما کیش مات شده اید. همه ی مردم آماده انتقام ظلمی هستند که شما مرتکب شده اید. چرا می خواهید زندگی تان را هدر دهید؟ آیا شما نمی خواهید به خانه و نزد فرزندانتان بروید؟ وقت را از دست ندهید و سلاحتان را بر زمین بگذارید. زمین گذاشتن سلاح شما مایه شرمساری نیست." لحظه تسلیم درنهایت بعد روز ها جنگ در 16 دسامبر 1971 تسلیم نامه رسمی توسط سپهبد امیر عبدالله خان نیازی امضا شد و جنگ سوم هند و پاکستان به پایان رسید. سام هرمز دستور منع غارت و تجاوز را داد و بر لزوم حفظ احترام و دوری از بیگم ها (زنان به زبان هندی) تاکید کرد. همه سربازان سام را می شناختند و می دانستند که نمی توانند از دستوراتش سر پیچی کنند. از طرف سام جمله ای نقل شده که خطاب به سربازان گفته: وقتی یک زن مسلمان را می بینید، دستان خود را در جیب بگذارید و به سام فکر کنید! رفتار سام هرمز آنقدر با اسرا خوب بود که به نماد دلسوزی در برابر اسرا تبدیل شد. او برای اسرا قرآن تهیه می کند. می گذارد مراسم های خود را بر گذار کنند و تبادل نامه با خانواده هایشان انجام میدهد. نیروهای هندی با پرچم هندوستان در بنگلادش . .پس از جنگ گاندی تصمیم گرفت که به وی درجه فیلد مارشالی بدهد ولی با مخالفت باقی نظامیان همراه شد. سام در 1972 بازنشسته می شد با این حال دوره خدمت وی 6 ماه دیگر تمدید گردید. در نهایت در 1 ژانویه 1973 وی به درجه فیلد مارشال ارتقاء یافت. فیلد مارشال سام هرمز پس از قریب به چهار دهه فعالیت در 15 ژانویه 1973 از خدمت فعال بازنشسته شد. پس از خدمت به استادی دانشکده ی افسری پرداخت. در دوران پسا خدمت شدیدا مورد هجمه ی جریانات رقیب و برخی همکاران سابق قرار گرفت. عده ای وی را نژاد پرست و حتی ضد یهود نام نهادند. با این حواشی کمی از ارزش های این اسطوره نظامی نادیده گرفته شد. وی با اینکه فیلد مارشال بود اما حقوق کامل دریافت نمی کرد. در سال 2007 پس از 30 سال در دوره ریاست جمهوری عبدالکلام 13 میلیون پوند به او اعطا شد که جبران حقوق معوقه اش در این سال ها باشد. فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا در ساعت 12:30 روز 27 ژانویه 2008 بر اثر بیماری ذات الریه درگذشت. آخرین جمله ای که از وی شنیده شد، این بود: "من خوبم " وی در مجاورت قبر همسرش در قبرستان پارسیان اوتی به خاک سپرده شد. از او دو دختر و سه نوه به یادگار مانده است. پرتره ای از فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا آخرین سردار پارسی نویسنده: Navard پیوست: این مقاله اولین نوشتار با جزئیاتی است که در رابطه فیلد مارشال سام هرمز جمشید منکشا در وب پارسی نوشته شده است. این مطلب برای انجمن military.ir تهیه شده و هر گونه برداشت از آن با ذکر منبع و نام نویسنده بلامانع است. منبع: 1-روزنامه اعتماد مورخ ۱۳۸۵/۰۴/۱۰ 2 - کتاب صد جنگ بزرگ تاریخ(علی غفوری) 3- https://en.wikipedia.org/wiki/Sam_Manekshaw 4-
-
2 پسندیده شدهتصاویر جدید از قایق های کلاس ذوالفقار نیروی دریایی ونزوئلا
-
2 پسندیده شدهبسم ا.. دویست و پنجاهمین شکارهوایی سرگرد گرهارد باکهورن در حالی که خدمه زمینی به وی کمک می کند تا کلاه پروازی را از روی سر بازکند دراین پرواز ، وی دویست و پنجاهمین شکار هوایی خود را با نصب پلاکاردی زیر بخش آسمانه جنگنده مسراشمیت بی اف-109 ، جشن می گیرد
-
2 پسندیده شدهبسم ا.. اگر یک بمب روی برلین بیافتد ، می توانید مرا "مایر" (شهردار/ دهاتی ) صدا کنید ! در سپتامبر 1939 رایشمارشال گورینگ طی یک سخنرانی در جمع افسران ارشد لوفتوافه و پس از اعلام جنگ به فرانسه و بریتانیا و قرار گرفتن منطقه صنعتی روهر در برد بمب افکن های متفقین ، به آنها اطمینان داد که " هیچ بمب افکنی از متفقین نمی تواند وارد فضای هوایی این مجموعه بشود و اگر کسی توانست به روهر حمله کند ، نام من ، گورینگ نیست و می توانید من را مایر ( شهردار/ دهاتی ) صدا کنید " درواقع ، نام خانوادگی مایر در آلمان یک اسم رایج بشمار می رود و این نقل قول تا جایی ادامه پیدا کرد که در برخی منابع ، بصورت " اگر کسی توانست به برلین حمله کند ، نام من ، گورینگ نیست و می توانید من را مایر ( شهردار/ دهاتی ) صدا کنید " نیز درآمد . با این حال در واقع امر ، بمب افکن های متفقین در نهایت به روهر و سپس برلین حمله کردند و این دلیل کافی بود که آلمانی ها علیرغم حس طنز بسیار پایین ، پس از بصدا درآمدن صدای آژیر حمله هوایی ، میان اشارات طعنه آمیز نسبت به این مساله ، لقب " ترومپت مایر " را نیز بکار برند . پی نوشت : 1- حالا تحلیل های دوستان هم دارد بتدریج تنه به تنه هرمان گورینگ می زند و ظاهرا از تاریخ هم قرار نیست درس بگیریم !!!! 2--استفاده از مطالب برگردان شده به پارسی در انجمن میلیتاری ، براساس قاعده " رعایت اخلاق علمی " منوط به ذکر دقیق منبع است . امیدواریم مدعیان رعایت اخلاق ( بخصوص رسانه های مدعی ارزشمداری ) بدون احساس شرمندگی از رفرنس قرار گرفتن بزرگترین مرجع مباحث نظامی در ایران ، از مطالب استفاده نمایند .
-
2 پسندیده شدهبا سلام شهدا را ياد كنيم با يك ذكر صلوات شهید علیرضا کریمایی بازسازی پچ : MR9
-
1 پسندیده شدهناگفته هایی از پاکسازی میادین مین باقی مانده از جنگ تحمیلی علی اکبر سلیمانی معاون مهندسی و پدافند غیر عامل وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در نشست خبری در پاسخ به پرسشی درباره میزان اراضی آلوده به مین و مواد منفجره به جا مانده از جنگ در استانهای مرزی غرب و جنوب غرب کشور گفت: پس از پایان هشت سال دفاع مقدس حدود 4 میلیون و دویست هزار هکتار از اراضی 5 استان مرزی غربی جنوب غربی کشور آلوده به انواع مین و مواد منفجره به جا مانده از جنگ شد. وی با اشاره به وضعیت مین زدایی در کشور اظهار کرد: حدود هزار و ۲۰۰ کیلومتر از مرز مشترک خشکی با عراق به بیش از ۲۰ میلیون انواع مین و مواد منفجره باقیمانده از جنگ آلوده شد که بلافاصله در همان سال ۱۳۶۷ فعالیت های مین زدایی و رفع آلودگی از مواد منفجره از شهرهای مرزی آغاز گردید. از سال ۶۷ تا سال ۸۲، عملیات پاکسازی توسط ارتش و سپاه و تحت مسئولیت وزارت کشور انجام شد تا اینکه پیرو مصوبه هیئت دولت، این امر خطیر به وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح سپرده شد. معاون مهندسی و پدافند غیر عامل وزارت دفاع ادامه داد: این وزارتخانه در انتهای سال ۱۳۸۴ با تاسیس مرکز مین زدایی بصورت تخصصی این امر را پیگیری نمود. مرکز مین زدایی نیز از بدو تاسیس تا کنون بیش از ۲ میلیون انواع مین و نزدیک به یک میلیون انواع مهمات عمل نکرده از جمله بمب ها، گلولهها، خمپاره ها و نارنجک ها را کشف و منهدم نموده است. لینک خبر و توضیحات تکمیلی : https://www.farsnews.ir/news/14000116000496/پاکسازی-۹۵-درصد-از-اراضی-آلوده-به-مین-کشور-بیش-از-۳-میلیون-مین-و در مورد ورود شرکتهای خصوصی به وادی مین روبی در ایران باید این نکته را ذکر کنم که شرکتهایی که توسط بازنشستگان متخصص در امر پاکسازی میادین مین تاسیس شده اند بصورت پیمانکاری اقدام به پاکسازی میادین مین میکنند . در این مورد در سالهای قبل فیلم مستندی نیز توسط سیمای جمهوری اسلامی ایران ساخته و در تلویزیون پخش شده است . این روال در برهه ای بسیار فراگیر شد و متاسفانه باعث ورود برخی گروههای غیر متخصص در این زمینه شد که باعث سوانحی برای افراد غیر نظامی شد . مثلا در یک مورد ، کرانه یکی از جاده های منتهی به شهر اهواز به یک شرکت پیمانکاری برای پاکسازی سپرده شد و بعد از پایان کار و عدم نظارت مناسب بر صحت انجام پاکسازی کامل محدوده ، یک تریلی که برای توقف کوتاه در کناره جاده در حال پارک کردن بود به روی مین ضد تانک مدفون در زمین رفت و راننده آن به شهادت رسید ! بعد ازین ماجرا و اتفاقات مشابه ، برونسپاری پاکسازی میادین مین کنترل شده تر انجام گرفت و در پایان کار مسئول بخش پاکسازی موظف میشد تا با اتوموبیل غیر حفاظت شده در تمامی محدود بصورت موزائیکی رانندگی کند تا ناظرین مجاب به تایید صحت کار پاکسازی شوند ! فیلم سینمایی به نام پدر ساخته ابراهیم حاتمی کیا هم به نوعی در زمینه ماجرا اشاره به همین موضوع و عدم پاکسازی درست میادین مین توسط این گروهها داشت که البته بعد از تدوین اولیه ، اشاره مستقیم به شرکتها از فیلم حذف گردید !
-
1 پسندیده شدهتصویری از انتقال جاده ای لانچرهای عمودی ناو شهید سلیمانی همان طور که مشخص است این لانچر بدون نام ابعاد بسیار بزرگی دارد. ( از کفی تریلی حامل بزرگ تر است ) ابعاد احتمالی آن با توجه به اینکه مدل دقیق کفی مشخص نیست، با دقت کمی اندازه گیری شده و قابل استناد نمی باشد. عرض و طول و ارتفاع این لانچر به ترتیب در حدود 1.9 در 3.6 در 12.5 متر بدست آمده که از تمام لانچرهای شناخته شده به جز لانچر کره ای K-vls mod 2 بزرگ تر است.( حتی بلند تر از لانچر کره ای بنظر میرسد. ) ابعاد در هر سیلو هم 1.1 در 1.1 متر بدست آمده که برای امر پدافندی بیش از حد بزرگ است. اینکه دقیقا چه موشکی قرار است این لانچر پرتاب شود مشخص نیست ولی با این ابعاد پتانسیل بالایی برای پرتاب طیف وسیعی از موشک ها را دارا میباشد. لانچر K-vls mod 2 ساخت کره جنوبی لانچر UKSK ساخت روسیه برای تسلیحات تهاجمی لانچر های A43 - A50 - A70 اروپایی خانواده لانچر MK-41 آمریکایی
-
1 پسندیده شدهیک موج افتاده در صنعت ساخت کشتی نظامی ایران که هر چقدر ممکن باشه موشک های برد بلند بیشتری روی کشتی ها و ناوچه ها نصب بشن. این روش به اعتقاد بنده درست نیست. باید دید هدف ساخت ناو یا کشتی فوق چی هست. وقتی یک ناوچه یا قایق موشک انداز به هدف دفاع ساحلی و حضور در خلیج فارس یا نواحی شمالی دریای عمان طراحی شده نیاز به موشک بلند بلند ندارد. چه بالستیک، چه پدافندی. چون می تواند تحت پوشش پدافند های برد بلند ساحلی قرار بگیرد. بالستیک برد بلند هم نیاز نیست از قایق موشک اندازی مثل شهید سلیمانی شلیک شود می تواند از سایت های ساحلی شلیک شود. ناوچه یا قایق موشک انداز شهید سلیمانی با توجه به ابعاد آن مناسب دریاهای دور دست نیست. حتی ناوچه های کلاس موج نیز برای این منظور کوچک هستند. به اعتقاد بنده ناوچه شهید سلیمانی ایده ال برای دفاع ساحلی و جنگ در دریای محدود خلیج پارس است. این ناوچه باید بیشتر به موشک های پدافندی کوتاه برد و حداکثر میان برد تجهیز شود و همچنین موشک های ضد کشتی حداکثر تا برذ 100(یا 200). دفاع برد بلند چه ضد کشتی چه ضد هواپیما توسط سایت های ساحلی انجام شود. یک دسته ناوشکن با ابعاد 5 یا 6 هزار تن به بالا نیز برای حضور در اقیانوس هند و دریاهای دور دست طراحی شوند که به موشک های دوربرد تری مجهز باشند. از نظر من کلاس موج نیز می تواند تولیدش متوقف شود. چون برای دفاع ساحلی بزرگ و برای حضور در دریاهای دوردست کوچک است.
-
1 پسندیده شدهبا تشکر از خبر خوبتون پیرو پستی که سال گذشته در این مورد ارسال کردم اگر ناوچه های کلاس سلیمانی رو بصورت ناوگروه چهار فروندی ساماندهی کنیم ، با الحاق این سه فروند ان شاء الله نخستین ناوگروه رو از مجموعه مورد نظر خواهیم داشت. البته ناوچه های موجود از نظر چیدمان تسلیحاتی و تجهیزاتی با موارد پیشنهادی تفاوت دارند ، اما همین که بتوانیم از این ناوچه ها بصورت ناوگروه استفاده کنیم باعث افزایش قابل توجه ظرفیت عملیاتی خواهد شد. برای نیروی دریایی سپاه که وظیفه تامین امنیت خلیج پارس تا تنگه هرمز را در اختیار دارد ، با فرض نیاز به عملیاتی بودن همزمان دو ناوگروه ، دو ناوگروه ذخیره هم در بنادر لازم است که در مجموع به 16 فروند ناوچه نیاز می باشد اگر هم ناوگروه ها رو سه فروندی در نظر بگیریم ، در مجموع به 12 فروند ناوچه نیاز خواهیم داشت که این مورد رو پیشنهاد نمیکنم و ناوگروه چهار فروندی از نظر ظرفیت عملیاتی و بقاپذیری در سطح بالاتری قرار میگیرد اما برای نیروی دریایی ارتش همیشه قهرمان یک کلاس سنگین تر از کلاس سلیمانی برای نیروی دریایی ارتش گزینه بسیار مناسبی است که بدنه آن را بجای آلومینیوم از فولاد کشتی سازی بسازند ، از این کلاس سنگین تر می توان برای پوشش سواحل جنوبی کشور تا عمق اقیانوس هند استفاده کرد برای ارتش نیز اگر همزمان به سه ناوگروه عملیاتی احتیاج داشته باشیم باید سه ناوگروه ذخیره هم در نظر بگیریم که در این صورت باید بین 18 الی 24 فروند از این کلاس سنگین تر فرضی ساخته شود. البته درباره ضرورت بکارگیری چنین ناوچه ای در نیروی دریایی ارتش باید بحث تخصصی انجام شود و احتمال دارد که ناوچه های کلاسیک چند هزار تنی به نسبت از کارایی و ظرفیت عملیاتی بهتری برخوردار باشند. در این صورت میتوان با ساخت یک نمونه بزرگتر از کلاس موج که طول آن به میزان 20 الی 25 درصد افزایش داشته باشد و عرض آن را هم برای افزایش پایداری و فضای داخلی به میزان 50 درصد افزایش دهیم ، یک ناو محافظ بسیار خوبی طراحی کرده و بسازیم که با توجه به نوع طراحی بین 2500 الی 3500 تن وزن خواهد داشت که همزمان میتواند از یک آشیانه ثابت بالگرد به اضافه سیستم های تسلیحاتی عمود پرتاب برخوردار باشد. با افزایش تهدیدات جدید که شامل پهپادها + شهپادها + هوش مصنوعی + موشک های بالستیک و کروز می باشد ، در آینده ای نزدیک یک ناو جنگی مجبور است همزمان با تعداد زیادی تهدید و بصورت 360 درجه ای درگیر شود که همین موضوع بقاپذیری ناوهای سنگین را با سوال اساسی مواجه می کند ؟ آیا این ناوها هم به سرنوشت ناو موسکوا دچار خواهند شد ؟ یا با نصب و بکارگیری سامانه های بیشتر دفاعی و اخلاگر این ناوها می توانند در برابر تهدیدات جدید همچنان مقاومت کرده و به عملیات خود ادامه دهند ؟ پاسخ اصلی در زمان جنگ مشخص میشود ، اما برای کشورهایی مثل ما که در منابع مالی دچار محدودیت هستیم ، رفتن به سمت نیروی دریایی مجهز به ناوهای سبک تر و سریع تر با قابلیت شبکه شدن و اجرای جنگ هوشمند شبکه ای گزینه به مراتب کم ریسک تری می باشد. در همین خصوص ناوچه های کلاس سلیمانی و کلاس موج و کلاسی سنگین تر از موج اگر در تعداد کافی ساخته شوند می توانند قدرت دریایی کشور را به میزان بسیار بیشتری از زمانی که تنها چند فروند ناو سنگین ده هزار تنی یا بیشتر داشته باشیم افزایش دهند.
-
1 پسندیده شدهدر خصوص هواپیمای مسافربری جت در مجموع دو طرح کلان وجود دارد طرح اصلی و مهم همین طرح هواپیمای جت 72 نفره است که با ارتقا ، بروزرسانی و تغییراتی روی دم ، بال ها ، بدنه و پیشران ایران 140 اجرایی خواهد شد طرح نشدی نیست ،، به لحاظ طراحی تیم متخصصی که پروژه سیمرغ و تغییرات گسترده در بخش انتهای این هواپیما را به شکل موفقی انجام دادند احتمالا از پس پروژه جدید هم برخواهند امد کابین هواپیما و سیستمهای الکترونیکی متعلق به ایران 140 است اما بحث تامین موتور توربوفن چالش اصلی این هواپیما خواهد بود ، این طرح چندین سال پیش با نام هواپیمای 68 نفره معرفی و در مشخصات ان به موتور 12هزار پوندی (54kn) اشاره شده بود که توانی تقریبا یک سوم موتور cfm-56 دارد ،، خب فعلا مشخص نیست که قرار هست این موتور را از روسیه بخریم یا از اوکراین بلند کنیم یا خودمان بسازیم اما به هرحال در موتورهای داخلی موتور رولز رویس Tay Mk 620 هواپیمای فوکر100 با تراست 13800 پوند میتواند گزینه مناسبی برای مهندسی معکوس باشد تیر ماه سال گذشته تست های تونل باد این هواپیما در دانشگاه امیرکبیر اغاز شد و با صحبت هایی که سال گذشته رئیس جمهور بعد از بازدید از مجموعه هسا داشتند بنظر این پروژه فعال و روبه جلو است اگر بودجه مورد نیاز این پروژه تامین و حمایت ها صورت بگیرد احتمالا در انتهای همین دهه یک هواپیمای خوب مسافری در اختیار داشته باشیم تصویر فتوشاپ شده از این هواپیما اما طرح کلان دیگر طرح هواپیمای جت 150 نفره است که موتور cfm-56 با تراست 35هزار پوند(150kn ) برای ان در نظر گرفته شده است خیلی کوتاه باید گفت که پروژه بسیار سنگین و پرهزینه است طرح در مراحل مقدماتی متوقف شده و در مقطع فعلی نمیتوان روی ان حساب کرد ،، درصورتی که طرح جت کوچکتر در همین دهه به نتیجه برسد احتمالا فازهای بعدی این پروژه هم فعال شود که در این صورت میتوان در بازه زمانی 1410 الی 1420 به این پروژه امیدوار بود ان شاالله
-
1 پسندیده شدهوزارت دفاع یک بسته ی ارتقای چیفتن را برای صادرات قرار داده: ارتقاء تانک چیفتین از همه مهمتر موارد زیر را فراهم می کند: ● افزایش نسبت توان به وزن ● افزایش قدرت مانور ● نیروگاه یکپارچه و سهولت در تعویض و نگهداری ● امکان استفاده از سیستم استارت پنوماتیک (هوای فشرده) ● نصب سیستم پیش گرمایش ● اصلاح سیستم کلاچ ● طراحی سیستم ترمز جدید ● طراحی و نصب سیستم دودکش امکان پشتیبانی از قطعات یدکی، سهولت نگهداری، دانش فنی تعمیر جزئیات:
-
1 پسندیده شدهعکس جدید از ناو دوم کلاس شهید سلیمانی: اسم این ناو را شهید حسن باقری گذاشتند. اسم ناو سوم را هم شهید صیاد شیرازی گذاشتند که هنوز عکسی از آن گذاشته نشده. یک تصویر از داخل ناو شهید سلیمانی: گذاشتن رادار جدید روی ناو شهید سلیمانی: احتمالا رادار پدافند نواب هست
-
1 پسندیده شدهمشخصات کامل موتور توربوفن جهش 700 اولین موتور توربوفن بومی ایران در کلاس نسل چهارم مشخصات: _وزن : حدود 140 کیلوگرم _توانایی ایجاد 700 کیلوگرم تراست _قابل نصب بر روی پرنده های تا وزن 4000 کیلوگرم _امکان تأمین رانش وسائل پروازی برای عملکرد در ارتفاع حدود 60000 پا یا 18300 متر _دارای دو محور _دارای پره های توربین تک بلوری _دارای زمان بین دو تعمیر اساسی و قابلیت اطمینان بسیار بالا _مصرف سوخت در حدود 13.77 گرم بر هر ثانیه
-
1 پسندیده شدهبه نظر بهترین توپ برای این شناور توپ ۵۷ میلیمتر بوفورس مارک ۳ هست که هم وزن و جثه قابل قبولی برای این شناور داره و هم قدرت آتش خوبی بر علیه اهداف دریایی و هوایی به ناو میده. توپ MK110-57 بوفورس البته ما این توپ رو در اختیار نداریم ولی ما کابر توپ ۵۷ روسیZSU57-2 اس ۶۰ هستیم که میتوان اون رو جهت ساخت یک توپ دریایی برای شناور هایی در این رده توسعه داد البته هزینه توسعه دادن این توپ و اینکه ما تولید کننده اون نیستیم مقداری بعیده به سمتش بریم ولی به نظر بهترین گزینه هست. توپ بهمن ۵۷ بر اساسZSU 57-2 گزینه بعدی توپ ۴۰ میلیمتر دریایی بوفورس هست که ما هم کاربر اون هستیم و هم اون رو با نام فتح تولید میکنیم (طبق اعلام) توپ فتح ۴۰ نمونه داخلی توپ L70 بوفورس ۴۰ میلیمتر با توجه به اینکه این توپ در ایران تولیدش بومی سازی شده اگر با تجهیز اون به سیستم های اپتیک و رادار اتومات شود گزینه بهتری نسبت به توپ ۳۰ میلیمتری نصب شده بر روی شناور به نظر میرسه و قدرت آتش بالاتری با ناو خواهد داد. و گزینه دیگر هم توپ گاتلینگ سامانه کمند هست که اگر توانایی خوبی در برابر اهداف دریایی و سطحی داشته باشه میتونه یک گزینه بهتر نسبت به توپ ۳۰ میلیمتر نصب شده باشه. کما اینکه میتونه به کمک دیگر گاتلینگ های ۲۰ میلیمتری ناو دفاع نقطه ای شناور رو نفوذ ناپذیر تر کنه.
-
1 پسندیده شدهیادی کنیم از این برنامه هواپیمای ترابری سبک که توسط هسا و ... ترسیم شده بود. بنظرم مرحله اول با سیمرغ به واقعیت پیوسته و اگر واقعا با توسعه یا سرهم کردن چنین پیشران محبوب و پیچیده ای در داخل طرف باشیم که با توجه به سوابق مپنا دور از ذهن هم نیست، یک گام مهم برداشته شده. اما بنظرم تا اظهار نظر رسمی مپنا باید صبر کرد. در گذشته اظهار نظر مشابهی در مورد پیشران هوایی فوق الذکر صورت گرفته بود که توسط مپنا تکذیب شد. تاکسی سیمرغ
-
1 پسندیده شدهژنرال مکنزی در مورد حمله به آرامکو یک مصاحبه ی جدید کرده و جزئیات بیشتری از این حمله را فاش کرده: به گفته ی او از پهپادهایی در این حمله استفاده شده که با ارتفاع خیلی کم پرواز میکردند و مدام نوع پرواز و جهتشان را عوض میکردند،. مارپیچی حرکت میکردند و حتی فضا را دور میزدند تا به هدف رسیدند. اپراتورهای رادار توانسته بودند چیز هایی را در رادار ببینند ولی متوجه نشدند که یک حمله هست ونتوانستند این علامت ها را تفسیرش کنند!!! و اینکه پاتریوت ها برای زدن پهپادها توانایی خوبی ندارند وحتی خود این پاتریوت ها هم در حمله پهپادی در خطر هستند. و حتی اگر بتوانند این پهپادها را بزنند از لحاظ هزینه ی موشک پاتریوت و هزینه پهپاد یک باخت هست. از پهپادها و موشک های ایران هم دوباره تمجدید کرده و گفته مانند جواهرات تاج ایران هستند.
-
1 پسندیده شدهاقدام ارتش در توقیف نفت کش حامل نفت آمریکا در واقع اقدامی بوده در پاسخ به توقیف 5 روز پیش محموله یک نفت کش که حاوی نفت ایران بوده در نزدیکی آب های آفریقای جنوبی. تیت فور تت! جالبه رسانه های غربی برای توقیف نفت ایران از عنوان حکم قانونی دادگاه آمریکایی! نام میبرند و در برابر اقدام ایران از توقیف غیرقانونی و تنش زا و مخاطره امیز و خلاف قوانین بین المللی!! یکبار عنوان شد ایران حتی به قیمت رویارویی باید هر اقدام اینچنینی آمریکا و غرب در توقیف محموله های نفتیش را بلافاصله و فوری جواب بده. اگر روند توقیف نفت ایران مثل مثلا حملات صهیونیستها به سوریه تبدیل به موردی عادی بشه طبیعتا تحریم ها به اهداف صد در دصدی خودشون خواهند رسید. ایران نه تنها با توقیف بلکه باید با اقدامات موازی دیگه هم پاسخ بده چون فقط توقیف کافی نیست و ممکنه آمریکا با تغییراتی این امکان را از ایران سلب کنه و ازش به عنوان اتفاقا موردی برای افزایش حضورش استفاده کنه. ایران باید در جبهات دیگه پاسخ تندی به هرگونه اقدام علیه دزدی از منابع و منافع کشور را بده. ( جالبه در اینجا قاعدتا باید دیگه اون ظاهر سازی آمریکا و مزدوران رسانه ایش هم کمرنگ میشه چون دزدی مستقیم از جیب ثروت ملی مردم و کشور هست. ( هرچند وقاحت و دروغگوییشون حدی نداره و شرم و حیا هم ندارند. این وفتها نفت را نه متعلق به مردم ایران که متعلق به جمهوری اسلامی تفسیر میکنند. موقعی که بحث فروش میشه به چین و فلانجا ناگها تبدیل به نفت مردم میشه که چرا با تخفیف میفروشید بدون اشاره به اینکه چه کسی تحریم کرده فروش را اصلا ) ) پ ن: بعد 12 سناتور در عین بی شرمی بعد از اقدام ایران نامه میزنند که ایران پررو شده و هر چه داره ضبط کنید. و به روی خودشون هم نیاوردند و نمیارند که امریکا چند روز پیش از اون محموله نفت ایران را توقیف و سرقت کرده اون هم در اب های بین المللی. اگر اقدام ارتش ایران نبود و رسانه ها درز نمیدادند ماجرا را اصلا صداش را هم درنیاورده بودند. البته این سناتورها فاش کردند که حدود 280 میلیون دلار نفت ایران الان در توقیف امریکا و استانه مصادره هست.البته به نظر برخی از این محموله ها با توقیف نفت برخی نفت کش ها در دو سه سال گذشته جبران شدند. ایران باید روند دزدی از ثروت کشور و دارایی های مردم را در ابهای ازاد به بهانه حکم فلان قاضی فلان دهات آمریکا برای فلان وحشی درب و داغون شده که در گوشه ای از دنیا ذیل مثلا ارتش قلدر امریکا داشته جنایت میکرده را متوقف کنه با تمام توان. اوج وقاحت و قلدری را در این بیانیه مشاهده میکنیم.تنها چند روز پس از دزدی دریایی و توقیف نفت ایران با این وقاحت دارند تهدید هم میکنند و دم از قانون و ازادی دریانوردی و ... میزنند. جالبه خودشون اشاره کرده اقدام ما که در ابهای منطقه ای بوده تازه نه بین المللی. ایران چند روز پیش رسیدگی به شاکیان پرونده شهدای مرتبط با داعش و غیره را در شکایتی علیه آمریکا استماع کرد در دادگاه داخلی و غرامت تعیین کرد. باید این حکم ها افزایش پیدا کنه و من بعد هر توقیف اموال کشور توسط حکم همین دادگاه ها در اقدامی متقابل توقیف بشند. پ ن2: با تهدیدات اینچنینی تقویت ناوگان دریایی از واجبات هست. حتی بالگردی. هم ناوهای بزرگ و هم بالگردها وجودشون در زمان به اصطلاح صلح برای ماموریت های اینچنینی لازم هست. در زمان این عملیات حداقل 4 یا 5 فروند هواگرد آمریکایی ( غیر از جنگنده ها ) در منطقه بودند و شناورها بدون سرنشین هاشون هم به کنار که البته در اینده میتونند برای کشتی های جنگی ما که وارد چنینی عملیاتی بشند مزاحمت و حتی خطر ایجاد کنند تا یا کند کنند و شناورهای ائتلاف برسند یا حادثه ای رقم بزنند. همچنین تقویت نیروی هوایی و پدافندی برای پوشش عملیات ها هم لازمه. حتی میشه به شکل آشکاری تسلیحات ساحل پایه را به شکل ثابت داشت که در چنین مواقعی در خط ساحلی فعال بشند با ظاهرسازی آشکار تا دشمن در مخیلش فکر غلط نکنه.
-
1 پسندیده شدهبه احتمال زیاد این فانتوم های پروژه ی دوران که در پایگاه زیرزمینی عقاب 44 بودند نوع به روز شده ی فانتوم های ایران هستند و اویونیک و رادار جدید دارند به همین دلیل مهمات و موشک های جدید داشتند.
-
1 پسندیده شدهبا سلام بینید در روی کاغذ و در مقیاس آزمایشگاهی بله موفق شدیم توفیقاتی حاصل کنیم منتها کشاندن آن ها به وادی مقیاس صنعتی کمی دشوار هست و گلوگاهی که ما در اون درچار مشکل هستیم متالوژی و تولید مواد هست. مشکل بعدی نداشتن خودباوری و جرات طراحی بومی بدون الگو گیری از جنگنده های شرقی و غربی است تا کنون هرچه طراحی کردیم عینا و یا درصد بالایی مشابه غربی ها و شرقی هاست در حال حاضر می توان تایگر ها را به کوثر ارتقا داد اما موردی که در این بین دیده می شود بسیار زیاد است حجم تنوع تسلیحاتی پایین دارد قدرت موتور به نسبت پایین هست مخازن سوخت ظرفیت کمی دارند قابلیت سوختگیری هوائی ندارد جنگنده سبک وزن هست و توانائی صرف پشتیبانی رزمی زمینی دارد با محدود توان هوا به هوا با خستگی سازه و بادی استراکچر در طول این سال ها دست و پنجه نرم می کنند دماغه کوچک اجازه ی نصب رادار قدرتمند را به آن نمی دهد.
-
1 پسندیده شدهاین بنده خدا که سردار رشید هندوهای گاو پرست بوده!!! حالا به غیر از این صحبت های بی ارزش که شد زرتشتی های هند دو گروه اصلی دارند: اولی Parsis یا پارسی ها دومی Irani یا ایرانی ها زرتشتی های هند حدود 100 هزار نفر هستند و با توجه به تحقیقات تاریخی و ژنتیکی که انجام شده این افراد اکثرا از مرکز ایران(یزد و کرمان و... ) به هند مهاجرت کردند. پارسی ها چندین قرن قبل به هند مهاجرت کردند و افراد ثروتمند و مشهوری در هند هستند. از جمله ی این افراد "فردی مرکوری" (خواننده ی مشهور) و خانواده ی ثروتمند تاتا هستند. خانواده ی ایرانی نام خانوادگی irani دارند و اکثرا در دوران قاجار به هند مهاجرت کردند. این لیست زرتشتی های مشهور هند هست: https://en.m.wikipedia.org/wiki/List_of_Parsis
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان میلیتاریست عزیز گردان ضد زره گردان نهم سپاه تهران (گردان ضد زره) مجهز به موشک های ضد زره دراگون پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند.
-
1 پسندیده شدهشهید رضا خرمی - محل شهادت سوریه ارتش مصر (صحرای سینا ) سلاحی که در دست این شهید دیده می شود ، یک قبضه AKM مجهز به نارنجک انداز ام-203 است که احتمالا از نمونه های تولید شده در مصر یا بلغارستان بشمار می رود
-
1 پسندیده شدهقلعه ای در آسمان !!! فیلم قلعه ای در آسمان از محصولات سینمایی بی بی سی (2014) ، مخاطب را به اواسط دهه سی میلادی ، درست در قلب مسلح سازی مجدد ارتش آلمان و بخصوص توسعه توان هوایی لوفت وافه می برد که با حساسیت وزارت جنگ بریتانیا ، مسئولان این وزارت ، بسرعت با تشکیل یک کمیته مشترک جدید ، درصدد هستند تا با بررسی فناوری های موجود ، توان مقابله به مثل را در برابر هجوم احتمالی آلمانها بدست آورند . در این میان ، رابرت واتسون وات و همکارانش بعنوان مجموعه از هواشناسان با ارائه یک ایده جدید ، نوعی ردیاب رادیویی ( که امروز با عنوان رادار شناخته میشود ) را به وزارت جنگ معرفی می کنند . این فیلم شرح بسیار ساده از مشکلات ایجاد شده برای تولید اولین رادار در دنیاست که با بودجه اندک ، مشکلات خانوادگی و حتی روند اخلال آمیز کمیته های مشابه در وزرات جنگ بریتانیا را به تصویر می کشد . بااین وصف ، واتسون و همکارانش تا سال 1939 نخستین سامانه راداری دنیا را در امتداد سواحل جنوب شرقی انگلستان توسعه دادند که قرار بود در سال 1940 و در جریان نبرد بریتانیا ، این کشور را از حمله آلمانها نجات دهد با این حال ، حتی یک رسانه حرفه ای نظیر بی بی سی در میان محصولات داستانی -مستند خود اشتباهات جالب توجهی را نیز نموده است . بعنوان مثال ، در سکانس های آغازین و براساس نریشن فیلم که سال 1935 را شرح میدهد ، عکسی از یکفروند جنگنده- بمب افکن یونکرس JU-87 اشتوکا به چشم می خورد که براساس تصویر فوق الذکر از گونه G این هواگرد می باشد ( مسلح به دو قبضه توپ 37 م.م ضد تانک ) . نکته جالب اینجاست که JU-87G ، پس از شروع حملات زرهی وسیع ارتش سرخ در جبهه شرقی به سال 1943 مجدد وارد خدمت شد ، در حالی که عکس فوق ، وضعیت نیروی هوایی آلمان را درسال 1935 شرح می دهد !!!!! بااین حال دیدن این فیلم و بررسی مشکلات بوجود آمده بر سر راه تولید اولین رادار در انگلستان ، در جای خود جالب توجه به نظر می رسد
-
1 پسندیده شدهدرباب رقابت میان فناوری و تاکتیک در صحنه نبرد مدرن " اما به مانند تجربیات بدست آمده از جنگهای پیشین ، انچه که واضح و عیان به نظر میرسد ، شکاف عمیقی میان فرماندهانی که قابلیت اداره یک عملیات رزمی را دارند (استفاده بهینه از تاکتیک ) با فرماندهانی که تنها به جنگ افزارهای جدید مسلح هستند ، وجود دارد که روز به روز در حال گسترده شدن است. پی نوشت : 1- منبع : رزم زرهی ، دکترین ، استراتژی ، تاکتیک و تاریخچه ( در حال تدوین / منتشر نشده)
-
1 پسندیده شدهبا سلام: تصویر یک فروند F14A نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران تقدیم به دوستاران میلیتاری