برترین های انجمن

  1. MR9

    MR9

    Forum Admins


    • امتیاز

      39

    • تعداد محتوا

      9,259


  2. aminor

    aminor

    VIP


    • امتیاز

      18

    • تعداد محتوا

      3,097


  3. oldmagina

    oldmagina

    Editorial Board


    • امتیاز

      15

    • تعداد محتوا

      2,178


  4. mehdipersian

    • امتیاز

      14

    • تعداد محتوا

      3,091



ارسال های محبوب

Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 14 آذر 1402 در همه مناطق

  1. 4 پسندیده شده
    با سلام    شهدا را ياد كنيم با يك ذكر صلوات   شهید علیرضا کریمایی      بازسازی پچ : MR9
  2. 2 پسندیده شده
    به نام خدا پهپاد MQ-25 بوئینگ به هواپیمای E-2D Hawkeye سوخت رسانی کرد پهپاد MQ-25 در حال سوخترسانی هوایی به هواپیمای تاکتیکی هشدار زودهنگام هوایی E-2D Hawkeye هواپیمای بدون سرنشین MQ-25 Stingray بوئینگ به هواپیمای E-2D Hawkeye فرماندهی و کنترل نیروی دریایی ایالات متحده سوخت رسانی کرد و دومین ماموریت سوخت گیری بدون سرنشین هواپیماهای ناونشین خود را به انجام رسانید. در حین پرواز آزمایشی از فرودگاه MidAmerica St. Louis در هجدهم آگوست، خلبانان اسکادران آزمایش و ارزیابی هوایی نیروی دریایی VX-20 یک ارزیابی موفقیت آمیز پشت MQ-25 T1 انجام دادند تا از عملکرد و ثبات قبل از برقراری تماس با سوختگیری سوخت هوایی T1، اظمینان حاصل کنند. E-2D در طول پرواز از ذخیره سوختگیری هوایی T1 سوخت دریافت کرد. سروان Chad Reed، مدیر برنامه هوانوردی بدون سرنشین نیروی دریایی گفت: "پس از عملیاتی شد، MQ-25 به هر پلتفرم قابل سوخت گیری، از جمله E-2 سوخت رسانی می کند.این پرواز ما را در مسیر رساندن هرچه سریع تر Stingray به ناوگان نگه می دارد، جایی که قابلیت سوخت گیری آن برد و انعطاف پذیری عملیاتی شاخه هوایی ناو حامل و گروه هجومی را تا حد زیادی افزایش می دهد." MQ-25 Stingray به اسکادران هشدار اولیه هوابرد در شاخه هوایی حامل ملحق خواهد شد، که در حال حاضر از هواپیمای E-2 C/D (که به دلیل نقش آن در مدیریت نبرد مشترک و فرماندهی و کنترل با نام مدافع یک چهارم دیجیتالی ناوگان شناخته می شود) استفاده می کند. Dave Bujold، مدیر برنامه MQ-25 بوئینگ گفت: "این پرواز های سوختگیری تاریخی مقدار قابل توجهی داده در اختیار ما می گذارد که ما آن ها را وارد مدل دیجیتالی MQ-25 می کنیم تا مطمئن شویم محصول در حال ساخت ما یک تغییر دهنده بازی برای شاخه هوایی حامل نیروی دریایی باشد." این دومین ماموریت سوخت گیری هوایی است که تیم MQ-25 تابستان امسال انجام داده است. در چهارم ژوئن، دارایی آزمایشی MQ-25 T1 اولین هواپیمای بدون سرنشین بود که به هواپیمای دیگر، یعنی سوپر هورنت نیروی دریایی ایالات متحده، سوخت رسانی کرد. هر دو پرواز در سرعت ها و ارتفاعات مرتبط با عملیات انجام شد و E-2D و F/A-18 مانورهایی را در مجاورت T1 انجام دادند. در حال حاضر بوئینگ 2 هواپیمای اولیه از هفت هواپیمای آزمایشی MQ-25 و دو مقاله آزمایش زمینی را که در حال حاضر تحت قرارداد هستند، تولید می کند. دارایی آزمایشی MQ-25 T1 متعلق به بوئینگ پیش‌تر از این هواپیماها است. MQ-25 از پیشرفت های مهندسی و طراحی دیجیتال مبتنی بر مدل استفاده می کند و پروازهای در حال انجام برای آزمایش طراحی و عملکرد هواپیما بسیار زودتر از برنامه های سنتی در نظر گرفته شده است. منبع
  3. 2 پسندیده شده
    به نام خدا Boeing MQ-25 Stingray هواپیمای تانکر بدون سرنشین مبتنی بر حامل (2025) "MQ-25 "Stingray یکی از برنامه های جاری نیروی دریایی ایالات متحده برای ساخت هواپیما های بدون سرنشین تانکر سوخترسان برای خدمت در ناوگان بزرگ کشتی های هواپیمابر خود است. الزامات این برنامه شامل حداقل حجم سوخت 6350 کیلوگرم و برد پروازی 804 کیلومتر از کشتی میزبان می باشد. بوئینگ، نورثروپ گرومن، جنرال اتمیکس و لاکهید مارتین در برنامه Stingray رقابت کردند. نورثروپ گرومن در سال 2017 از رقابت کنار کشید. گرومن با پهپاد X-47B نسخه ناو هواپیمابر نشین شرکت کرده بود. نیروی دریایی امیدوار است Stingray تا میانه های این دهه (حدود سال 2025) به سطح عملیاتی برسد. در آگوست سال 2018، نیروی دریایی ایالات متحده، بوئینگ را به عنوان برنده این رقابت اعلام کرد و قراردادی 805 میلیون دلاری برای توسعه 4 هواپیمای MQ-25 تا آگوست 2024 با این شرکت بست. در دوم آپریل سال 2020، 3 فروند MQ-25 آزمایشی دیگر سفارش داده شد تا مجموع سفارش ها به 7 فروند برسد. این برنامه ممکن است تا 13 میلیارد دلار و 72 فروند پهپاد افزایش یابد. سال های 2000 شاهد انفجاری در سامانه های بدون سرنشین هوایی در حوزه نظامی بود و تعجبی ندارد که نیروی دریایی ایالات متحده از آن زمان به دنبال تانکر های هوایی بدون سرنشین برای پرواز از عرشه ناو های هواپیمابر خود باشد. پروژه ای که در ابتدا قرار بود برنامه "پهپاد نظارت و حمله هوایی برخاست از هواپیمابر" (UCLAS) باشد به "سامانه سوخت رسانی هوایی مبتنی بر ناو هواپیمابر" (CBARS) تبدیل شد. در سال 2016 برای این محصول نام "MQ-25 "Stingray انتخاب شد. طرح بوئینگ، از شاخه سری "Phantomworks" بود که تحت تاثیر کار های قبلی بوئینگ برای برنامه پهپاد رزمی UCLASS قرار گرفته است. این پهپاد جدید اولین بار در نوزدهم دسامبر سال 2017 در مراسمی با حضور خبرنگاران رونمایی شد. طراحی این پهپاد بال پرنده خمیده با لا های رو به عقب است. بال های دمی از 2 جفت سطح رو به بیرون تشکیل می شود. بخش زیرین بدنه از چرخ های سه‌گانه برای حرکت روی زمین استفاده می کند، هر بال اصلی یک چرخ تکی را حمل می کند اما بازوی دماغه با چرخ های دوتایی تقویت شده است. بدنه کاملا صاف است و برای حمل سامانه های اویونیک، موتور (ها) و ذخیره سوخت طراحی شده است. بال های جمع شونده در طراحی آن در نظر گرفته شده است زیرا کشتی ها فضای محدودی دارند.. برای عملیات های روی حامل MQ-25 نیاز است تا از میان عرشه شلوغ هواپیمابر حرکت کند، و از بالابر تا منجنیق برای پرتاب و از عرشه تا بالابر پس از بازگشت را طی کند. این کار نیاز به برنامه نویسی پیشرفته ای دارد. همچنین، برای خدمت در نیروی دریایی، این پهپاد بیشتر عمر خدماتی خود را در حال ماموریت روی آب خواهد بود که چالشی برای مهندسان است. فراتر از آن، کیفیت بخش هوایی نیروی دریایی، به پهپاد سازه و زیرسازه ای تقویت شده برای تحمل فشار ها، پوشش های ویژه برای مقابله با محیط های شور دریایی، توانایی عملیات در شب و روز و قلابی نگه دارند برای فرود روی عرشه ناو داده است. به تمام این ویژگی ها توانایی عملیات خودکار و انتقال سوخت هنگام کار کنار هواپیما های سرنشین را هم باید اضافه کرد. Stingray قادر به سوخت رسانی به تمام انواع هواپیما های نیروی دریایی ایالات متحده. توانایی سوخت گیری سریع و بهینه هواپیما ها توسط پهپاد های خودکار، گام مهمی برای هوانوردی نیروی دریایی است. این پهپاد ها به هواپیما هایی مثل F/A-18 مدل E و F اجازه می دهد تا برگرداندن تغییرات ذخیره سوخت خود، به فرم رزمی سابق برگردند. MQ-25 علاوه بر توانایی سوخت رسانی، نقش ISR (جاسوسی-نظارت-شناسایی) هم دارد و می تواند با حمل رادار به ناوگان اصلی کمک کند. با روی کار آمدن Stingray، برنامه نیروی دریایی برای حفظ F/A-18 و F-35 در نقش هجومی دیگر نیازی به تانکر های سرنشین دار که بر روی چاچوب هواپیما های رزمی فعلی ساخته شده، ندارد. در سال 2017 بوئینگ اعلام کرد MQ-25 در فاز های نهایی آزمایش موتور است. زمان پایان شرکت در برنامه تا روز سوم ژامویه سال 2018 بود. بوئینگ در نظر دارد تا حدود 72 فروند پهپاد MQ-2 را تا آن زمان تولید کند. نمونه اولیه شرکت بوئینگ در دسامبر سال 2017 رونمایی شد. اگرچه که این طرح از سال 2011 روی کاغد آمده و از نوامبر سال 2014 وجود داشته است.تصاویر منتشر شده در ژانویه 2018 و تصاویر رسمی در مارچ سال 2018 منتشر شدند. نمونه اولیه بوئینگ MQ-25 (به نام T1) تا سال 2018 در حال انجام آزمایش های سازگاری با ناو هواپیمابر بود. در آپریل سال 2018، اعلام شد که بوئینگ، موتور توربوفن AE3007 رولزرویس را برای نمونه اولیه پهپاد سوخترسان MQ-25 انتخاب کرده است. در فوریه سال 2019، نیروی دریایی ایالات متحده قراردادی 41.8 میلیون دلاری را برای ساخت آشیانه MQ-25 Stingray در Patuxent River (مریلند) با B.L. Halbert International منعقد کرد. در می سال 2019، اعلام شد که اولین دور پرواز های آزمایشی MQ-25 T-1 در ماه ژوئن یا جولای سال همین سال آغاز خواهد شد. در ماه ژوئن اولین پرواز آن برای میانه های سال برنامه ریزی شد. در سپتامبر سال 2019، نیروی دریایی ایالات متحده کار برروی یک نمونه توسعه ای MQ-25A را اغاز کرد. اولین پرواز آن در نوزدهم همان ماه انجام شد که 2 ساعت به طول انجامید. ورود به خدمت آن برای سال 2022 سا 2023 برنامه ریزی شد. در ماه اکتبر، آزانس اطلاعات ملی فضایی، بوئینگ را مسئول تحقیق درباره ی احتمال یکپارچه سازی پاد های چند کاربره (MMP) بوئینگ با سازه فعلی پهپاد MQ-25 کرد تا در نقش گشت دریایی در کنار هواپیمای گشتی بوئینگ P-8A پوسایدن خدمت کند. در مارس سال 2020، بررسی طراحی سامانه (SDR) پهپاد MQ-25 به پایان رسید. در ماه آپریل، سفارش خرید 3 فروند MQ-25 اضافه تر را به ارزش 84.7 میلیون دلار به بوئینگ ارائه کرد. در ماه می، بوئینگ ساخت 4 فروند از MQ-25 را برای آزمایش مهندسی شروع کرد. در ماه نوامبر، نیروی دریایی ایالات متحده، تمرینات پروازی مجازی برای پهپاد MQ-25A را آغاز کرد. در ژوئن سال 2021، یک فروند نسخه اولیه پهپاد MQ-25 با موفقیت عملیات سوخترسانی هوا به هوا را با یک هواپیما ی بوئینگ F/A-18F سوپر هورنت پشت سر گذاشت. این عملیات در چهارم ژوئن در ارتفاع 3 کیلومتری در پایگاه هوافضای میسوری انجام شد و اولین در نوع خودش بود. انتظار می رود تا سال 2025، این پهاپد عملیاتی شود. مشخصات - سال ورود به خدمت: 2025 - وضعیت: تحت توسعه - تعداد فروند ساخته شده: 1 - سازنده: Boeing Phantomworks (ایالات متحده) - کشورهای مصرف کننده: ایالات متحده (برنامه ریزی شده) - نقش: نیروی دریایی (توانایی برخاست از زمین و ناو برای انجام عملیات های روی دریا در انواع نقش های دریایی هنگام پشتیبانی شدن توسط عناصر سطحی هم پیمانان)، سوخت گیری هوایی (تانکر، پلتفرم اختصاصی یا تغییر یافته برای انتقال سوخت به هواپیما های هم پیمان)، X-Plane (توسعه ای، نمونه اولیه، اثبات گر فناوری؛ این هواپیما برای نمونه سازی اولیه، اثبات فناوری، تحقیق و کسب اطلاعات توسعه داده شده است)، توانایی های بدون سرنشین (طراحی شده با توانایی های بدون سرنشین برای ایفای انواع نقش های بالای میدان نبرد) - طول: 16 متر - طول بال ها: 23 متردر حالت بال باز، 9.5 متر در حالت بال تا شده - ارتفاع: 3.4 متر در حالت بال باز، 4.8 متر در حالت بال تا شده - وزن: 6400 کیلوگرم - حداکثر وزن برخاست: 20000 کیلوگرم (13800 کیلوگرم ظرفیت بار) – قوای محرکه: 1 موتور توربوفن AE 3007N رولزرویس با 44 نیوتن رانش حداکثر سرعت: 620 کیلومتر بر ساعت - ارتفاع پروازی: 12000 متر - برد: 930 کیلومتر هنگام حمل 6803 کیلوگرم سوخت - تسلیحات: ندارد. ماموریت آن فقط محدود به حمل سوخت است - نسخه ها: MQ-25 "Stringray" (سری پایه)، MQ-25A (مدل تولیدی پیشنهادی)، T1 (نمونه اولیه شرکت بوئینگ)، MQ-25 MPA (مدل پیشنهادی برای هواپیمای گشت دریایی، شامل پاد چند کاربره (MMP) شرکت بوئینگ) منبع
  4. 1 پسندیده شده
    قوانین جنگ های هیبریدی بخش اول جنگ های هیبریدی هدف اصلی از هر جنگ هیبریدی ، ایجاد اختلال در پروژه‌ های ارتباطی متشکل از چند قطبی های بین المللی از طریق تحریکات خارجی است که باعث ایجاد درگیری‌های هویتی (قومی ، مذهبی ، منطقه ‌ای ، سیاسی و غیره ) در داخل یک کشور هدف مرتبط کننده راه های ترانزیتی می شود . اهداف یکپارچه‌ سازی اورآسیا و پروژه‌ های راه ابریشم چین ، هدف های راهبرد جنگ هیبرید جهانی ایالات‌ متحده می باشند و این امر موجب ایجاد میادین مختلف نبرد در گستره وسیع جغرافیایی می شود . در این مطلب به شناسایی آسیب پذیری هایی که هر یک از کشورهای ترانزیتی مناطق هارتلند بزرگتر ، بالکان ، آ سه ‌آن، مسیر اقیانوسی آفریقا - آسیا و آمریکای‌ لاتین که مربوط به این نوع انقلابی جنگ های نا متقارن هستند را بررسی می کنیم . روش منحصر به فرد این مطلب شامل متغیرهای قومیتی ، مذهبی ، تاریخی ، مرزهای اجرایی ، جغرافیای فیزیکی و تفاوت های اقتصادی و اجتماعی در ایجاد تحلیل های جامع است که نشان دهنده نقاط ضعف هر کدام از کشورها در جنگ های هیبریدی هستند . هدف از انجام این کار نشان دادن ابزارهایی است که ایالات متحده می تواند به طور پیش بینی شده در بی ثبات کردن دولت های کشورهای هدف استفاده کند ، در نتیجه تصمیم گیرندگان و اذهان عمومی می توانند خود را برای مقابله با سناریوهای از پیش برنامه ریزی شده آماده نمایند . قوانین جنگ های هیبریدی جنگ هیبریدی یکی از مهم ‌ترین تحولات استراتژیکی می باشد که آمریکا تا به حال به رهبری خود انجام داده ‌است و انتظار می‌ رود گذر از انقلاب‌های رنگی به جنگ های غیرمتعارف بر روند بی ‌ثبات سازی کشورها در دهه ‌های آینده مسلط شود . آن‌هایی که با ژئوپلیتیک نا آشنا هستند ممکن است برای درک هدف های جنگ های هیبریدی به مشکل بر بخورند ، اما در واقع شناسایی مناطق و کشورهای قربانی در معرض خطر این شکل جدید از تهاجم دشوار نیست . کلید پیش ‌بینی این است که بپذیریم که جنگ‌ های هیبریدی به وسیله تحریک منازعات نامتقارن توسط یک نیروی خارجی برای خراب کاری در منافع ژئواکونومیک ایجاد می شود و شروع از این نقطه به طور قابل توجهی می تواند دقیقا مشخص کند که ممکن است در آینده کدام منطقه مورد ضربه واقع می گردد . این مجموعه با توضیح الگوهای پس زمینه جنگ های هیبریدی آغاز گشته و درک خواننده از خطوط راهبردی آن را عمیق ‌تر می ‌سازد . پس از آن، ما ثابت خواهیم کرد که چگونه چارچوب شرح‌ داده ‌شده در گذشته در طول جنگ آمریکا بر علیه سوریه و اوکراین ، اولین دو قربانی جنگ های هیبرید منطبق است . در بخش بعدی ، تمام درس هایی را که تا کنون آموخته ایم بررسی کرده و از آنها برای پیش بینی صحنه های بعدی جنگ های هیبریدی و آسیب پذیرترین عوامل ژئوپلیتیکی مورد استفاده در آنها را بررسی خواهیم نمود . سپس بر آن مناطق تمرکز خواهیم کرد و به این موضوع اشاره می کنیم که چرا آن‌ها به طور استراتژیک و اجتماعی - سیاسی آسیب ‌پذیر هستند تا قربانیان بعدی جنگ های پست مدرن آمریکا شوند. الگوسازی از جنگ های هیبریدی اولین چیزی که باید در مورد جنگ‌ های هیبریدی بدانید این است که آن‌ ها هرگز در کشور متحد آمریکا یا درهر جایی که آمریکا منافع بنیادین دارد توسط آمریکا اجرا نمی شوند . کنترل فرآیندهای هرج و مرج و آشوب که در طول برنامه های تغییر رژیم مدرن اجرا می گردند ، به صورت کامل غیر ممکن است و می‌توانند به طور بالقوه یک نوع فراز ژئوپلتیک مشابه در مقابل منافع آمریکا بوجود آورد و به همین دلیل واشنگتن سعی دارد که آنها را به طور مستقیم یا غیر مستقیم به سوی رقبای چند قطبی خود هدایت کند . به همین دلیل است که ایالات متحده هرگز جنگ هیبریدی را در جایی که منافع بزرگی برای از دست دادن دارد اجرا نمی کند ، هرچند که چنین ارزشیابی به طور همزمان ، نسبی است و می تواند به سرعت با توجه به شرایط ژئوپلیتیکی تغییر کند . با این وجود، این یک قاعده کلی است که عمدتا آمریکا منافع خود را خراب نمی کند ، مگر اینکه ایجاد زمین سوخته در طول بازسازی صحنه وسیع بازی برای آنها منفعت داشته باشد و با توجه به این امر اگر آمریکایی ها مجبور به خروج از خاورمیانه شوند بسیار محتمل است که استراتژی زمین سوخته را در عربستان سعودی پیاده کنند . اگر خدا بخواهد (خیلی) ادامه خواهد داشت ... صرفاً برای میلیتاری / بن پایه : Oriental Review
  5. 1 پسندیده شده
    نیروی دریایی ایالات متحده در نظردارد تا ایده رّد شده پهپادهای پنهانکار با قابلیت سوخت گیری هوایی را براساس پلتفرم MQ-25 توسعه دهد . این ایده که در گذشته با عنوان "پهپادهای شناسایی و نظارت هوابرد قابل استفاده بر روی ناوهای هواپیمابر" (UCLASS) شناخته می شد ، با آغاز سال 2015 میلادی ، ذیل برنامه " بررسی طرح های راهبردی " توسط پنتاگون مورد توجه قرارگرفت . با این وجود ،تغییرات پیشنهادی عموماً بر اجرای ماموریتهای نظارت و شناسایی دوربرد تاکید می نمود که بعنوان یک راه حل جهت جایگزینی جتهای سرنشین دار F/A-18 سوپرهورنت که یکی از ماموریتهای آن ، ایفای نقش سوخت رسان هوایی تاکتیکی بود ، تاکید می نمود . علاوه بر آن ، پنتاگون تمایل داشت تا نسخه RAQ-25 را بعنوان طرح پیشنهادی به نیروی دریایی ارائه کند که براساس اطلاعات منتشر شده ، نیروی دریایی ، چندان به پذیرش آن تمایلی نداشتند . مقامات ارشد نیروی دریایی ، در کنفرانس خبری این نیرو در واشنگتن به تاریخ 10 مارس 2016 ، براین نکته تاکید می ورزیدند که پهپاد MQ-25 بر خلاف تصورات پیشین ، از توانایی پنهانکاری کمتری برخوردار است ، در نتیجه براساس آنچه فرآیند پیشنهادات برای تقاضا(RFP) در حوزه تجهیزات هوایی نامیده می شود ، بازه زمانی تکمیل این پروژه طبق زمانبندی های انجام شده ، در سال 2017 صورت خواهد گرفت . براساس جدیدترین طرح های پیشنهادی ، نیروی دریایی درسال 2017 ردیف مالی لازم را در بودجه مصوب شده برای انعقاد قرار داد با پیمانکار اصلی این برنامه در سه ماهه دوم 2018 در اختیار خواهد داشت و نمونه نخست نیز در سال 2021 تحویل این نیرو می گردد .طبق اطلاعات منتشر شده ، نیروی دریایی ایالات متحده در تلاش است تا در سال مالی 2021 ، مبلغی در حدود 2160000000 دلار را برای برنامه MQ-25 از کنگره درخواست نماید که ظاهراً نخستین مرحله آن در سال مالی 2016 به مبلغ 350 میلیون دلار برای این برنامه پرداخت خواهد شد . دریاسالار جوزف مالووی ، جانشین معاونت عملیات نیروی دریایی ایالات متحده در حوزه یکپارچه سازی قابلیتها و منابع اگر چه برنامه موسوم به UCLASS براساس شواهد ، کاملاً از دستور خارج شده است ،اما پولی که کنگره برای این کار تخصیص داده بود ، هنوز قابل استفاده بشمار می رود . دریاسالار جوزف مالووی ، جانشین معاونت عملیات نیروی دریایی ایالات متحده در حوزه یکپارچه سازی قابلیتها و منابع ، براین اعتقاد است که " نیروی دریایی هماهنگی های لازم را با سنا و کنگره انجام داده است. با این وجود ، کنگره ایالات متحده برای تصویب بودجه این طرح ، نیازمند اطلاعات طبقه بندی شده از این پرنده بدون سرنشین (با قابلیت سوخت گیری و سوخت رسانی ) که علاوه بر ایفای نقش اصلی ، قادر به انجام طیف متنوعی از ماموریتهای رزمی است ، می باشد ، بویژه اینکه اخبار مربوط به آزمایشات موفقیت آمیز محصول نورثروپ /گرومن X-47B ، بعنوان جدی ترین رقیب این پروژه ، نظرات را بخود جلب نموده است . علیرغم وجود حواشی زیاد ، قانونگذاران مجلس ایالات متحده ، نیروی دریایی را برای افزودن قابلیتهای طیف گسترده ای از ماموریتهای رزمی در شرایط همه گونه آب و هوایی ، در کنار وجود قابلیت سوخت رسانی MQ-25 تحت فشار گذاشته است ،اما دریا سالار مالووی معتقد است که نکته مثبت ماجرا اینجاست که اعضای کنگره به این طرح علاقه مند شده اند . دریاسالار مالووی براین نظر است که با کاهش نیاز به وجود قابلیتهای " کم – پیدایی " ، رقبای طرح UCLASS ، نظیر نورثروپ/گرومن ، لاکهید/مارتین ، بویینگ و جنرال اتمیکز ، فرصت پیدا خواهند کرد تا در این رقابت سخت و نفس گیر شرکت نمایند . مالووی براین نکته تاکید می کند که پهپاد جدید نیروی دریایی ، قادر است ، طیف متنوعی از مهمات استاندارد هدایت شونده و غیر هدایت شونده و همچنین مخازن سوخت نیروی دریایی را حمل و پرتاب نماید ، با این وجود ، ماموریت اصلی این پهپاد ، جمع آوری اطلاعات و انهدام اهداف نخواهد بود . مقامات ارشد نیروی دریایی ایالات متحده ، هنوز درحال بررسی برای رسیدن به یک چهارچوب نهایی برای اعلام نیازمندی های خود ، پیش از آغاز مذاکرات تعیین پیمانکار در آوریل 2016 هستند . این بررسی ها ، عمدتاً توسط کارگروهی از کارشناسان برای تدوین آنچه که RFP (فرآیند پیشنهادات برای تقاضا) نامیده می شود ، صورت خواهد گرفت . به گفته دریاسالار مالووی ، چهار رقیب اصلی پروژه UCLASS ، بشدت در حال فعالیت برای در دست گرفتن این برنامه هستند ، با این وصف ، سرنوشت نهایی این برنامه درتابستان 2016 ، تعیین وضعیت خواهد شد ، چرا که برای تامین نیازهای نیروی دریایی ، با هیچ شرکتی ، تعارف وجود نخواهد داشت . اما نیروی دریایی برای این طرح ، شرایط ویژه ای تعیین نموده ، چنانکه ممکن است قابلیتهای سوخت رسانی این پهپاد ، افزایش یابد . به احتمال زیاد ، نورثروپ ، پیشنهاد خود را براساس پلتفرم X-47B ، لاکهید مارتین براساس ترکیب پلتفرم RQ-170 و فناوری F-35C تنظیم خواهند نمود . علاوه بر آن ، بویینگ با یک طرح محرمانه ناشناس و در نهایت ، جنرال اتمیکز با پروژه موسوم به Sea Avenger که برپایه پلاتفرم Predator-C توسعه پیدا نموده در این مناقصه شرکت خواهد نمود . منبع : https://www.flightglobal.com/news/articles/us-navy-descoping-stealth-requirement-for-stingray-t-423039/
  6. 1 پسندیده شده
  7. 1 پسندیده شده
    بسم ا.. براساس داده های منتشر شده .. انطباق نسخه هوابه هوای موشک مجید با پهپاد کرار در قالب "پروژه رسول " انجام شده
  8. 1 پسندیده شده
  9. 1 پسندیده شده
    "کیپا"(کلاه یهودی)برای ژنرال به جای چتری برای ژنرال
  10. 1 پسندیده شده
    بسم ا... شصت ثانیه هیجان ببینید ... به یاد خلبان شهید ، سرگرد جواد عرفانیان که در این فیلم به جای یکی از خلبانان میگ-21 نیروی هوایی عراق ، حضور داشتند https://www.aparat.com/v/9hPjb
  11. 1 پسندیده شده
    سلام اف 14 فقط فونیکس حمل نمی کند ! M-61 Vulcan AIM-54 Phoenix AIM-9 Sidewinder AIM-7 Sparrow GBU-10, 12, 16 and 24 Mk-81, 82, 83 and 84 GP Bombs LANTIRN ADM-141 TALD LAU-10 pod Zuni rockets پی نوشت : با کلیک بر روی تصاویر می توانید آنها را در اندازه واقعی ببینید .
  12. 1 پسندیده شده
  13. 1 پسندیده شده
    نیروهای ویژه ی فاتحین بسیج
  14. 1 پسندیده شده
  15. 1 پسندیده شده
    نمایشگاه دستاوردهای وزارت دفاع
  16. 1 پسندیده شده
    دنا در حال به روز رسانی است ناو دنا هم اکنون در پایگاه یکم دریایی نداجا درحال تجهیز توسط متخصصان کشورمان است. احتمالا دنا به تجهیزاتی مانند موشک‌های عمودپرتاب پدافند هوایی(احتمالا صیاد) و سامانه دفاع نقطه‌ای کمند مجهز شود. همچنین تعداد موشک های ضد کشتی آن به 8 عدد افزایش پیدا کند و همچنین احتمالا کروز های ابومهدی نیز در این ناو قرار گیرد. / تسنیم
  17. 1 پسندیده شده
    اسرائیل خطر رو به خوبی حس کرده که اینطوری به جنین زده جنین داره قلب کرانه مسلح میشه و اگر حلقه و فرآیندش تکمیل بشه دیگه کار برای اسرائیل سخت تر میشه چون بیت المقدس و تلاویو عملا میرن تو دهن مقاومت و هر درگیری کوچک یعنی تعطیلی کل کشور اگرچه جنگ نابرابری هست ولی دم سردارانی چون حاج قاسم گرم که دست مقاومت رو پر کردن که اسرائیل باید در فرودگاه تلاویو بجنگه
  18. 1 پسندیده شده
    بخش ششم تحلیل عوامل ژئواکونومیک جنگ هیبریدی علیه اوکراین منشا عزم آمریکا در سیطره بر اوکراین فراتر از مباحث ژئواستراتژیک است ، چرا که این اقدام با واقعیت‌های ژئواکونومیک همزمان شده بود . در آن زمان با آغاز کمپین شهری که به نام EuroMaidan معروف گشت ، اوکراین توسط آمریکا مجبور به انتخاب بین اتحادیه اروپا و روسیه شد . مسکو در حال پیشبرد سه پروژه ارتباطی بین المللی چند قطبی بهم پیوسته ، شامل فروش گاز و نفت به اتحادیه اروپا ، اتحادیه اوراسیا ، و ایجاد پلی مابین سرزمین اوراسیا (به ترتیب انرژی ، نهادی و اقتصادی) بود که واشنگتن قصد داشت به هر قیمتی این پروژه ها را تضعیف نماید . با یادآوری نظریات گذشته برژینسکی در مورد اوکراین و تفسیر این نویسنده از آن ها ، جملات در حال حاضر مفهوم بسیار بیشتری پیدا می کنند چرا که بدون اوکراین به عنوان بخشی از این شبکه به ‌هم‌ پیوسته از پروژه‌ها ، کل پروژه به طور قابل‌ توجهی ضعیف ‌تر از آن چیزی می شود که باید باشد . همانطور که به هر یک از پروژه‌ها مربوط می‌شود، حذف اوکراین ازاین معادله ، مانع تجارت انرژی روسیه - اتحادیه اروپا گشته و برای هر دو طرف عوارض غیر منتظره‌ ای ایجاد می ‌نماید . بازار و نیروی کار قابل ‌ملاحظه ‌ای را در خارج از محدوده اتحادیه تجاری اروپا رها می کند و به این ترتیب نیاز به تمرکز مجدد بر روی بلاروس که کوچک تر و از لحاظ اقتصادی کم‌ اهمیت تر می باشد را ناگزیر می سازد ، که بدین شکل بلاروس تبدیل به یک نقطه مسدود ژئوپلیتیکی خواهد شد . آمریکا در خارج کردن اوکراین از مدار کشور های همراه روسیه ، به عنوان یک مزیت اضافی ، زنجیره‌ای از رخدادهای از پیش تعیین شده را به حرکت درآورد (به استثنای موضوع کریمه) که می توانست جرقه جنگ سرد جدیدی را رقم زند . آمریکا می ‌خواست این کار را انجام دهد تا موانع به ظاهر بر طرف نشدنی بین روسیه و اتحادیه اروپا ایجاد گردد ، زیرا می‌دانست که معضلات امنیتی مورد انتظار (در بخش‌های نظامی ، انرژی ، اقتصادی و استراتژیک) به طور چشمگیری مانع از همکاری ما بین آن‌ها خواهد شد و اتحادیه اروپا را در برابر تبدیل شدن به قدرت تک ‌قطبی که در حال برنامه ‌ریزی برای آن است، آسیب ‌پذیرتر خواهد نمود . برای حفظ جایگاه هژمونیک خود در اروپا ، ایالات متحده مجبور بود سناریویی را طراحی کند که روسیه و اتحادیه اروپا آنقدر از هم فاصله بگیرند تا آمریکایی ها بتوانند موارد زیر را به اروپاییان تحمیل نمایند : استقرار اضطراری و دائمی ناتو در شرق (وجه نظامی) صادرات LNG ایالات متحده به اتحادیه اروپا و ایجاد جذابیت های تازه مسیرهای انرژی غیر روسی مانند کریدور گازی جنوبی (وجه انرژی) مشارکت تجاری و سرمایه گذاری ما بین دو سوی اقیانوس اطلس (TTIP) و همچنین در میان سایر امتیازاتی که در این بخش به آمریکا اعطا می‌ شود مورد دیگر این خواهد بود که برای اتحادیه اروپا امکان پذیر نباشد که موافقتنامه های تجارت آزاد (FTAs) را بدون موافقت واشنگتن (وجه اقتصادی) اجرا نماید . روی هم رفته ، این سه عامل درهم تنیده شده در نظر گرفته می ‌شوند و به صورت متقابل به هم وابسته می باشند تا اهداف استراتژیک ایالات ‌متحده را تقویت نمایند و به این شکل چشم ‌انداز موفقیت را افزایش دهند . این برخورد تمدنی ما بین غرب و اوراسیا - روسیه که به صورت مصنوعی مهندسی شده و در آن ایالات‌ متحده انتظار دارد که اتحادیه اروپا از این پس همواره از روسیه دچار ترس باشد و در نتیجه به عنوان مدافع تمدن غربی به آغوش آمریکا پناه ببرد. این یک طرح نهایی است که ایالات ‌متحده می‌خواهد در اروپا ، محقق سازد زیرا اجرای موفقیت آمیز این طرح در کنار سه مؤلفه اصلی آن (جنبه های نظامی ، انرژی و اقتصادی که قبلاً شرح داده شد ) شرایطی را برای تسلط هژمونیک چند نسلی بر اروپا ایجاد خواهد نمود و از این رو احتمال تقابل تهاجمی اروپا نسبت به آمریکا را در چند دهه آینده کاهش خواهد داد . ادامه دارد ...
  19. 1 پسندیده شده
    بخش پنجم تحلیل عوامل ژئواکونومیک جنگ هیبریدی علیه سوریه سوریه از دیدگاه استراتژی کلان1 آمریکا بسیار مهم است زیرا قرار بود پایانه نهایی خط لوله دوستی بین این کشور ، ایران و عراق ایجاد شود . این مسیر گازی به ایران این امکان را می داد تا به بازار اروپا دسترسی پیدا کند و رژیم تحریم ها علیه خود که در آن زمان توسط آمریکا ایجاد شده بود را کاملاً خنثی سازد . همزمان با این طرح ، قطر طرحی موازی با برنامه ایران برای ارسال گاز خود از طریق عربستان سعودی ، اردن و سوریه و از آنجا به اتحادیه اروپا از طریق LNG یا از طریق خاک ترکیه ایجاد نموده بود . بشار اسد رئیس جمهور سوریه این پیشنهاد را به دلیل وفاداری به متحد دیرینه اش یعنی ایران رد نمود که بهای آن جنگی بود که بعد از بهار عربی با حمایت آمریکا و دولت های حوزه خلیج فارس برای مجازات سوریه به دلیل رد این پیشنهاد و تبدیل شدن به قمر یک قطب قدرت داده شد . در صورت تکمیل شدن خط لوله دوستی ، این مسیر یکی از مهم ‌ترین پروژه‌های ارتباطی جهانی می شود که با ارائه یک کریدور انرژی و سرمایه‌ گذاری می تواند ایران را با اتحادیه اروپا مرتبط ‌سازد و در ژئوپلیتیک منطقه ‌ای انقلابی ایجاد نماید که این امر به ضرر مطلق ایالات ‌متحده و متحدان آن در خلیج فارس خواهد بود و بنابراین می توانست تغییرات مهمی را در تعادل قدرت در خاورمیانه به وجود آورد . ایالات متحده با درک این تهدید حاد که خط لوله دوستی می تواند باعث از بین رفتن تسلط هژمونیک چندین ساله آمریکا بر منطقه شود ، خود را متعهد کرد تا اطمینان حاصل کند که این پروژه هرگز و به هیچ وجه تحقق نخواهد یافت و این امر یکی از دلایل ایجاد داعش در این منطقه ترانزیتی است . از این منظر، روشن ‌تر می شود که چرا ایالات‌ متحده ، بی ‌ثباتی سوریه را نسبت به کشور مصر در اولویت قرار داد و در واقع مایل به صرف منابع بی شماری در راه رسیدن به این هدف و سازماندهی یک ائتلاف جهانی برای کمک به دستیابی به آن رفت . پی نوشت : بنده در گذشته در تاپیک سوریه با توجه به مطالعات شخصی ام نکاتی در رابطه به این عوامل اقتصادی بیان کرده بودم که برای ایجاد پیوستگی بین مطالب ، تحلیل خودم را هم عینا در اینجا ضمیمه مطلب می نمایم : 1. استراتژی کلان : کلان استراتژی در واقع با " یکپارچه کردن سیاست‌ ها (سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و...) و قدرت نظامی یک ملت ، توسل و نیاز به جنگ را [برای تسهیل اهداف] غیر ضرور می نماید و یا شانس پیروزی را افزایش می دهد. توجه : برای آشنایی بیشتر با استراتژی کلان فعلا می توانید به مطلب زیر از جناب @remo مراجعه فرمایید : ادامه دارد ...
  20. 1 پسندیده شده
    بخش چهارم نمونه های منطبق بر نظریه سوریه بعد از بهار عربی در سال 2011 ، گزینه جمهوری های عربی سکولار به طور گسترده ای در طرح زمین جنگ آمریکا وارد گشت . برای جمع ‌بندی ساختارهای استراتژیک این عملیات بزرگ ، این مفهوم برای ایالات‌ متحده آمریکا جهت کمک به گروه چند ملیتی اخوان المسلمین برای رسیدن به قدرت از الجزایر تا سوریه از طریق مجموعه ‌ای از عملیات‌های تغییر رژیم هماهنگ علیه کشورهای رقیب (سوریه) ، شرکای غیرقابل اطمینان (لیبی) و کشورهای نیابتی استراتژیک برای گذار اجتناب ‌ناپذیر رهبری (مصر، یمن) به وقوع پیوست . محیط استراتژیک حاصل قرار بود ، شبیه به اروپای شرقی دوران جنگ سرد باشد ، در حالی که هر یک از دولت ها توسط همان گروه (اخوان‌المسلمین به جای حزب کمونیست) رهبری می شدند و به صورت نیابتی توسط یک نماینده خارجی کنترل می گشتند . در این موضوع ایالات متحده به صورت رهبری از پشت پرده ، وقایع را توسط دو کشور ترکیه و قطر هدایت می نمود . این همپیمانی ایدئولوژیک سازمان ‌یافته اما ضعیف ، آن قدر در خود تناقض داشت تا از طریق تاکتیک ‌های ساده تقسیم و اداره کنترل نشود (تا بدین وسیله از سازماندهی مستقل آن علیه عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس جلوگیری شود) اما با این حال به راحتی بر نفرت فرقه ای برای بسیج نیروها بر علیه ایران و منافع منطقه ای آن دامن زد و از این طریق آن را به ابزاری بسیار انعطاف پذیر برای پیشبرد استراتژی کلان آمریکا در خاورمیانه تبدیل نمود . اما با توجه به منشاء آشوبناک این قمار ژئوپلیتیکی ، از قبل مشخص بود که عناصر آن مطابق برنامه پیش نروند و تنها تحقق نسبی این پروژه می تواند در اولین تلاش به وقوع بپیوندد ، که دقیقاً همان اتفاقی بود که مردم سوریه در برابر تهاجم جنگ هیبریدی بر علیه شان ، ایستاده و در برابر آنها مقاومت کردند و برای دفاع از دولت سکولار خود جنگیدند . می توان ادعا كرد كه سوریه می توانست به عنوان استراتژیك ترین دستاورد از بین كشورهای تحت تأثیر بهار عربی شناخته شود و این موضوع توسط جنگ هیبریدی بسیار سخت چند ساله ثابت می شود كه آمریكا علیه آن کشور انجام داد که البته این تلاش ها به شکست منجر شد . در مقایسه با سوریه ، مصر که پرجمعیت ترین کشور عربی است تنها باید با تروریسم سطح پایین مدیریت شده توسط قطر در صحرای سینا پس از سرنگونی دولت اخوان المسلمین مواجه باشد . دلیل این تناقض آشکار در اهمیت نسبی اهداف کلان استراتژیک آمریکا ناشی از عوامل ژئواکونومیک می باشد که در پشت جنگ سوریه است که در آینده بررسی خواهند شد . اوکراین عوامل ژئواستراتژیک در پشت صحنه جنگ اوکراین بسیار ساده‌ تر از آن چیزهایی است که در پشت جنگ سوریه بودند . بخشی از انگیزه سرنگونی دولت اوکراین و متعاقب آن برنامه های ضد روسی اجرا شده ، فریب دادن روسیه و ایجاد دامی برای این کشور به منظور مداخله در اوکراین و ایجاد شرایطی مانند افغانستان در سال 1979 و جنگ دومباس بود . اما واشنگتن نتوانست در این زمینه به هدف خود برسد ، با این وجود در تبدیل کل قلمرو اوکراین به سلاح ژئوپلیتیکی علیه روسیه به موفقیت هایی نایل شد . برژینسکی با کنایه می‌ گفت که بدون اوکراین ، امپراطوری اوراسیایی روسیه متوقف خواهد شد . اما او یک مفهوم کاملا متفاوتی در ذهن داشت که از منظر ژئوپلیتیکی حقایق اساسی زیادی را در خود نهفته دارد (فکر او این بود که روسیه تلاش خواهد کرد تا امپراطوری خود را در منطقه بنا کند) . امنیت ملی فدراسیون روسیه تا حد زیادی به رویداد های اوکراین مشخص می ‌شود، به خصوص که مرتبط با مرزهای گسترده غربی است و یک دولت متخاصم در کیف می تواند میزبان زیرساخت های دفاع موشکی آمریکا باشد ، که این امر در افزایش شانس ایالات ‌متحده برای خنثی سازی توانایی ضربه دوم روسیه موثر است و در نتیجه روسیه را در موضع تهدید هسته‌ ای قرار می دهد، که یک تهدید استراتژیک بزرگ برای روسیه محسوب می گردد . در واقع ، بیان دقیق تر جمله برژینسکی این است که اگر غرب موفق شود اوکراین را به یک دشمن بلند مدت برای روسیه تبدیل کند ، از آن زمان به بعد مسکو ، با یک مانع سیاسی بزرگ بر سر جاه ‌طلبی ‌های آینده خود مواجه خواهد شد . سناریوی شوم اوکراین که میزبان واحدهای دفاع موشکی ایالات‌ متحده یا ناتو است هنوز به طور کامل اجرا نشده است ، اما این کشور هنوز در حال حرکت به سوی عضویت در ناتوی در سایه Shadow NATO می باشد که به موجب آن ، بدون گرفتن تضمین رسمی برای دفاع متقابل ، اوکراین تبدیل به عضو غیر رسمی این سازمان می‌ شود . افزایش همکاری های نظامی بین کیف و واشنگتن و گسترش آن ما بین اوکراین و بلوک غرب ، براساس عملیات تهاجمی علیه منافع استراتژیک روسیه است . با این حال، این به آن اندازه که ممکن بود بد باشد نیست ، زیرا برنامه ریزان استراتژیک آمریکا با ساده انگاری فرض می کردند که پنتاگون از آن زمان به بعد می تواند کنترل کریمه به دست بگیرد و بنابراین خواهد توانست واحدهای دفاع موشکی و دیگر فناوری های بی ثبات کننده خود را درست در آستانه سرزمین روسیه قرار دهد . استدلال غلط در تفکر غربی ها در زمان آماده سازی جنگ هیبریدی این بود که روسیه در دفاع از منافع تمدنی ، بشر ‌دوستانه و ژئواستراتژیک خود در کریمه عقب خواهد نشست و یا اگر از این موضوعات عقب ننشیند ، وارد باتلاق مورد نظر برژینسکی خواهد شد ، که البته اکنون تاریخ گواه این است که آمریکایی ها وخیم ترین اشتباه محاسباتی را مرتکب شده اند . ادامه دارد ...
  21. 1 پسندیده شده
    قوانین جنگ های هیبریدی بخش دوم عوامل ژئواستراتژیک و اقتصادی : قبل از پرداختن به زمینه های ژئواکونومیک جنگ هیبریدی مهم است که توضیح دهیم که ایالات متحده نیز دارای انگیزه ژئواستراتژیکی مانند به تله انداختن روسیه در یک باتلاق از پیش ساخته شده می باشد . این موضوع در نظریه برژینسکی به طور همزمان در شرق اروپا از طریق دونباس (ناحیه شرقی اوکراین و جنوب غرب روسیه) ، منطقه کوهستانی قره باغ در قفقاز و در آسیای مرکزی از طریق دره فرغانه قابل استفاده است و اگر این استراتژی از طریق تحرکات زمان ‌دار با هم همگام شوند ، تله های سه گانه ای ایجاد می شوند که به طور دائمی برقدرت تحرک خرس بزرگ (روسیه) اثر خواهند گذاشت . در این رویکرد ماکیاولیستی همیشه خطری برای روس ها وجود خواهد داشت زیرا بر اساس واقعیت های ژئوپولیتیک غیرقابل انکار ، ایجاد شده اند و بهترین کاری که مسکو میتواند انجام دهد این است که سعی کند از شعله ور شدن همزمان این سه ناحیه در محیط پیرامونی پسا شوروی خود جلوگیری نماید و یا به سرعت و به طور صحیح به بحران های ناشی از تحریکات آمریکا در لحظه پدیدار شدن آنها پاسخ دهد . در نتیجه عوامل ژئواستراتژیک جنگ های هیبریدی از منظر ژئواکونومی ، به ویژه در مورد روسیه ، در بعضی از موارد غیر قابل توضیح هستند، اما در جهت ساخت الگویی برای بررسی بیشتر مربوط به سایر اهداف مانند چین و ایران در نظریه برژینسکی ضروری است که به این نظریه نه به عنوان یک تدبیر جنگی بلکه به جای آن بیشتر بر روی انگیزه‌ های اقتصادی ایالات ‌متحده درمورد هر کدام از این کشورها تمرکز کنیم . این الگو می‌تواند به وضوح در سوریه و اوکراین دیده شود و این قانون جنگ های هیبریدی است. تاکتیک‌ های خاص و تکنولوژی های سیاسی مورد استفاده ، که در هر بی ‌ثبات سازی مورد استفاده قرار می گیرند ممکن است متفاوت باشد ، اما مفهوم استراتژیک برای این اصل اساسی یکسان است. با در نظر گرفتن این هدف ، این امکان وجود دارد که از مباحث تئوریک به سمت مباحث کاربردی حرکت کرده و مسیرهای جغرافیایی پروژه های مختلف را که ایالات متحده می خواهد هدف قرار دهد را بررسی کنیم . برای واجد شرایط شدن یک هدف ، پروژه های مرتبط کننده چند جانبه فراملی مبتنی بر انرژی ، نهادی و یا اقتصادی و یا همپوشانی در میان این سه مقوله باید وجود داشته باشد ، تا احتمال بیشتری برای ایجاد یک سناریوی جنگ هیبریدی بر علیه یک کشور مشخص ، ایجاد گردد . آسیب پذیری های ساختارهای سیاسی – اجتماعی : هنگامی که ایالات متحده هدف خود را شناسایی می کند ، شروع به جستجو برای آسیب پذیری های ساختاری آن می نماید که در جنگ هیبریدی آتی مورد استفاده قرار دهد . ماهیتا ، این آسیب پذیری ها به شکل اجسام فیزیکی ای مانند نیروگاهها و جاده ها نیستند که بتوان در آنها خرابکاری انجام داد (اگر چه آنها نیز مورد توجه هستند) ، اما ویژگیهای اجتماعی - سیاسی که قرار است دستکاری شوند آنهایی هستند که بر جدایی قسمت های خاصی از مردم از بافت ملی کشور هدف تاکید دارند و در نتیجه به این شکل به انقلاب ها و شورش های مدیریت شده از خارج از کشور مشروعیت می بخشند . موارد زیر از رایج‌ ترین آسیب‌ های ساختاری اجتماعی - سیاسی هستند که به آماده‌ سازی برای جنگ هیبریدی یاری می رسانند و از هر یک از آنها می توان برای یک ناحیه مشخص جغرافیایی استفاده نمود و در نتیجه هر یک از آنها به عنوان یک آهنربا برای ایجاد یک انقلاب رنگی و مقدمه ای برای تعیین حدود سرزمینی در رویکرد جنگ غیر متعارف پس از آن استفاده می شود : نژاد و قومیت دین و مذهب تاریخ مرزهای اداری نا برابری‌ های اجتماعی - اقتصادی جغرافیای فیزیکی هر چقدر همپوشانی ما بین هر یک از این عوامل بیشتر باشد ، انرژی پتانسیل جنگ هیبریدی بیشتر می گردد و همپوشانی هر متغیر با دیگر عوامل به صورت نمایی رشد کرده و قابلیت بقای کمپین های آینده و ادامه قدرت آن را می افزاید . ادامه دارد ...
  22. 1 پسندیده شده
    سلام به نظرم رسید در چارچوب یکی از جملات مقاله اصلی ، یکسری از مفاهیم موجود در جنگ هیبریدی که در مقاله موجود نیست را یک توضیح کوچکی دهم . دوستان توجه کنند یکی از مفاهیم موجود در جنگ هیبریدی موضوع نظریه آشوب است . در اینجا دشمن با ایجاد آشوب های ناشی از اقداماتش باعث از بین رفتن نظم در سیستم هدف می شود و کار را به جایی می رساند که سیستم هدف را دچار فساد کامل کرده (از منظر عملکردی) و برای اینکه تهدید از بین رود نیاز به راه اندازی مجدد و تغییر رژیم پیدا شود . این بدان معنا است که دشمن سعی می کند فضای تصمیم را به سمت آشوبناک هدایت کند . در واقع مغز متفکر سیستم هدف نتواند روابط علی و معلولی بین پدیده ها را شناسایی نماید و با شرایط بحرانی مواجه گردد (به وقایع نگاه کرده و بسیاری از آنها را عقلانی نبیند و یا درک نکند) . در اینجا نمی توان بهترین راه حل را یافت بلکه باید به دنبال ایجاد ثبات رفت . چون زمان اندک ، شرایط بحرانی و اطلاعات از وضعیت موجود بسیار کم و یا ناموجود است باید دست به اقدام زد و تاثیر اقدامات را بر فضا مشاهده کرد و سپس با اطلاعات به دست آمده ، از محیط بی نظمی که دچارش هستیم خارج شویم . در این صورت بسیاری از اقدامات ما ، ممکن است اشتباه باشند و یا بهینه و کارا نباشند و در واقع خوراک جدیدی برای ضربه به جامعه هدف ایجاد می کنند (از طریق عملیات روانی) . در این فضا روابط خطی ، بین علت ها و معلول ها برقرار نیست و گاها علت های کوچک می توانند وقایع بزرگ خلق کنند . نکته مهم در اینجا ، در به کار گیری دینامیک های غیر خطی آشوبناک ، شناخت از سیستم هدف و بازیگران موجود در آن است . مثلا در بعد جامعه ، شبکه های اجتماعی شناخت کافی به گردانندگان آن می دهند تا بتوانند ساختار ها ، بازیگران و تعارضات را بهتر شناسایی کرده و اصول آشوب را اجرا نمایند (گاف امنیتی که در کشور ما درمواجه با شبکه های اجتماعی صورت پذیرفت در اینجا نمایان می شود) و به دلیل غیر خطی بودن و غیر قابل پیش بینی بودن برای هدف ، حلقه OODA واژگون خواهد شد و به این شکل آشوب ، چند منظوره و عمیق می شود . در حقیقت دشمن یک آشوب خلاقانه (منحصر به فرد) و مدیریت شده ایجاد می کند تا سیستم هدف را از بین ببرد . حالا یکبار دیگر جمله بالا را مطالعه کنید . همانطور که گفته شده در نظریه آشوب روابط خطی برقرار نیست یعنی شاید آشوب مدیریت شده باشد اما می تواند فضای آشوبناک را حتی برای تولید کننده آن به ارمغان آورد و این یعنی کنترل آن زمان بر و هزینه بر خواهد بود . به همین دلیل است که گفته می شود آمریکا ، جنگ های هیبریدی را هرگز در کشور متحد خود و یا درهر جایی که منافع بنیادین دارد اجرا نمی کند مگر اینکه مجبور باشد . پی نوشت بی ربط - دیگر در هیچ کار گروهی مشارکت نخواهم کرد و در چارچوب قوانین مستند شده انجمن (البته اگر روحی در کار نباشد) با رویکرد جدید در کنار دیگر دوستان فعالیت خواهم کرد . موفق باشید
  23. 1 پسندیده شده
    سلام بحث بسیار فراتر از این حرف ها می باشد . آن سعی خواهند کرد که هرگونه شده ابزار های قدرت را از ایران سلب کنند تا بتوانند برنامه اصلی خود را پیاده نمایند که بحث غنی سازی یکی از همین ابزار های قدرت بود . قبلا مقاله ای در انجمن قرار دادم از اندیشکده بروکینز و جمله ای درون آن بود به شرح زیر : می بینید که صحبت از شکل دادن به آینده خاورمیانه هستش و ابزار های ایران که باید گرفته شود شامل جمعیت جوان و تحصیل کرده ، منابع اقتصادی متنوع و حس تاریخی ما به قدرتمند بودن و برتر بودن هستش . تنها راه سلب این موارد نا امن کردن ایران ، کم کردن تراکم جمعیتی آن و در آخر نیست کردن ایران است . همین نام ایران همواره آنها را اذیت خواهد کرد . یک نکته مهم اینکه برخلاف تصور و تبلیغات اهمیت خلیج فارس و تنگه هرمز در حال افزایش می باشد و همچنین دریای مکران و دریای کاسپین هم اهمیتشان هر روز بیشتر می گردد . در کنار اینها وزن منطقه غرب آسیا به دلایل مختلف که یکی از آنها متصل کردن آسیا ، اروپا و آفریقا به یکدیگر است در حال افزایش است . در ضمن از اهمیت نفت این منطقه نه تنها در آینده کم نخواهد شد بلکه بر ارزش آن همواره افزوده می گردد و هیچ جایگزینی برای آن وجود ندارد (لااقل در سه دهه آینده ) . به نظر طرحی که برای منطقه ما در نظر گرفته شده شباهت زیادی به طرح برنارد لوئیس یهودی خواهد داشت یعنی نفر سمت چپ تصویر زیر : البته افرادی نقشه زیر را به اشتباه طرح لوئیس می دانند که پندار غلطی می باشد : نقشه بالا توسط رالف پیتر در سال 2006 (Blood Borders) و در هیاهوی طرح خاورمیانه جدید ارائه شده بود که به دنیا نیامده سقط شد . اما لوئیس بعدا طرح زیر را ارائه کرد : البته تلاش هایی برای آغاز اجرای این طرح ها در منطقه کردستان عراق صورت پذیرفت که فعلا خنثی شدند (منظور این است که شواهدی دال بر درستی چنین طرح های وجود دارند) و البته کارهایی در مناطق دیگر در حال انجام است . در مورد فشار رسانه ای به نظرم در آینده با استفاده از ظرفیتی به مراتب بیشتر از زمان حال و حتی با استفاده از تعدادی چهره های ابله غربی (بخوانید سلبریتی های غربی) بر غوغای رسانه ای بر علیه ما افزوده خواهد شد . اما نکته مهم این است که تا وقتی این اوباش غربی در منطقه ما حضور دارند این منطقه و مردم آن روی آسایش را نخواهند دید همانگونه که در چند قرن اخیر ندیده اند . هر طور که شده آنها را باید از منطقه خودمان به همان جایی که از آن آمده اند بیرون کنیم و این مسئله ربطی به نوع حکومت های کشورهای منطقه ندارد . ما باید آنقدر قوی شویم تا غرب آسیا که خانه ما است را در دست خود بگیریم . یک نکته دیگر هم اینکه وقتی صحبت از جنگ هیبریدی می شود یعنی احتمال وارد شدن به فاز جنگ نظامی گسترده بسیار کم است و یا اصلا وجود ندارد . در واقع سعی می شود تا نزاع در منطقه خاکستری به سمت برخورد تمام عیار نظامی نرود . چند پست زیر مکمل های خوبی برای مطلب بالا هستند : موفق باشید پی نوشت - مطلب اصلی این موضوع به نظرم بالای 30 بخش بشود پس دوستان تحمل نمایند . در ضمن تمایل ندارم درباره مطالب ارائه شده در این پست با دوستان دیگر بحثی داشته باشم پس پیشاپیش از این دوستان طلب عفو می نمایم .
  24. 1 پسندیده شده
    تمام هنر بازی بر مبنای آشفتگی و ایجاد این حس که اوضاع داره از کنترل خارج میشه استوار است چنین بازی تلاش میکنه حاکم رو به استیصال برسونه و بگه خسته شدم خب راهکار هم بر همین مبنا باید طراحی شود ما هم باید این روند رو جلو ببریم و به حالتی برسونیم که طرف مقابل حس کنه اوضاع از دستش خارج شده و اقداماتش جواب نمیده در بحث غنی سازی که هدف اونها هست به هیچ عنوان نباید کوتاه بیاییم و باید به شرایط قبل از برجام با سانتریفیوژهای نسل 6 و 8 برگردیم در بحث اقدامات تهاجمی هم تجهیز سوریه و بردن سوریه به تقابل با اسرائیل و جواب های شک آمیز که در اونها این حس ایجاد بشه که یک جنگ تمام عیار داره شکل می گیره که اول و آخرش اسرائیل در اون میسوزه ( عملا تمام راهکارهای با تهدید اسرائیل و بردن اسرائیل به لبه نابودی ختم میشه) تهدید باید به فرصت تبدیل بشه - هرکس باتحریم های آمریکا همراهی کند امنیت نخواهد داشت و کشتی های اونها توقیف میشه و یا مین های سرگردان سراغشون میاد - اقتصاد ما باید از حالت نفتی خارج و نفت فقط ابزاری برای جنگ نفتکش ها و بهم زدن سیاست دشمن استفاده بشه و عایدات اون صرف توسعه سایت های زیربنایی مثل نیروگاه های خورشیدی، آب تصفیه کن ها، توسعه تجهیزات نیروگاهی یا ماشین آلات راه سازی بشه - فروش نفت برای عربستان و امارات باید سخت بشه و نتونن نفت صادر کنن در حالی که اهداف توسط ناشناس زده میشه مین ریزی در بنادر امارات و عربستان نکته: باید خطر جنگ رو ببریم روی مرزهای رژیم اشغالگر قدس و جولان و هر حمله ای رو در حمله به اسرائیل تلافی کنیم اولش سخته ولی با کوتاه ترین و کم هزینه ترین و کم ریسک ترین راه است که جواب میده
  25. 1 پسندیده شده
          نشان HMS Defender   HMS Defender پنجمین ناوشکن کلاس Type-45 نیروی دریایی سلطنتی بریتانیا است . این ناو همچنین بزرگترین و قوی ترین ناوشکن ناوگان سلطنتی است . این شناور در جولای 2012 تحویل نیروی دریایی سلطنتی شد . پایگاه این ناو بندر پروتسموث است .   HMS Defeder پنجمین ناو کلاس Type-45 است   ناوشکن HMS Defender پس از پشت سر گذاشتن تمرین ها و آزمایش های گسترده ی دریایی در 21 مارس 2013 وارد خدمت نیروی دریایی انگلیس شد .   سایر هم خانواده های HMS Defender از کلاس Type-45 شامل : HMS Daring , HMS Dauntless , HMS Diamond , HMS Drengon است . ششمین و آخرین و ناوشکن این کلاس به نام HMS Duncan در 22 مارس 2013 تحویل نیروی دریایی بریتانیا داده شد و انتظار می رود در سال 2014 وارد خدمت شود .   ناوشکن های کلاس Type-45 که شامل HMS Defender هم می شود برای طیف وسیعی از ماموریت های دفاعی در نواحی داخلی شامل ضد دزدان دریایی ، ضد قاچاق ، کمک رسانی به هنگام فجایع ، تجسس و رزم به هنگام جنگ استفاده خواهند شد .   پایگاه این شناور بندر پورسموث است برنامه ی کلاس Type-45     خبر تولید ناوشکن های Type-45 توسط وزیر دفاع بریتانیا در جولای 2004 با هدف جایگزینی با کلاس Type-42 اعلام شد . ناوشکن های مذکور از سال 1978 در حال خدمت در نیروی دریایی سلطنتی بودند .   تعداد کشتی های سفارش شده از 12 به 6 کاهش یافت و شرکت BAE System Marine به عنوان پیمان کار اصلی ساخت این شش شناور منصوب شد .     ساخت و طراحی HMS Defender     HMS Defender دارای 152 متر طول ، 21.2 متر عرض و 5.3 متر آبخور است . وزن شناور 8000 تن است .   کمپانی BAE System در جولای 2006 بدنه ی HMS Defender را به آب انداخت و در اکتبر 2009 در Govan yard واقع در گلاسکو نصب تجهیزات آن را به پایان رساند .   در ساخت بدنه ی کشتی دو هزار و هشتصد کیلو فولاد به کار رفته و چهل تن رنگ بدنه ی آن را پوشانده است .   ساخت و ساز نهایی و ادغام سیستم ها در کارخانه ی کشتی سازی Scotstoun واقع در رودخانه ی Clyde گلاسکو انجام شد .   این ناوشکن اولین سفر دریایی خود را در اکتبر 2011 انجام داد . که هدف این سفر دریایی پشت سر گذاشتن یک سری آزمایشات برای تست سامانه های آن بود .   این آزمایش های شامل سیستم های ایمنی ، سرعت ، نیروی محرکه ، قدرت ، مانور پذیری ، ناوبری ، قدرت رزم و سلاح ها ، رادار ، سنسور و دیگر سیستم ها می شد .   ساخت این ناو در رودخانه ی Clyde صورت گرفت   اسکان ، سیستم های جنگی ، موشک ، اسلحه     این ناو ۷۷۷ کمپارتمنت و ۱۹۰ خدمه دارد که بطور میانگین به هر نفر بیش از چهار کمپارمنت میرسد . این عدد بدین معنی است که دفندر علیرغم بزرگی و حجم بالای سامانه ها بعلت استفاده از فناوری پیشرفته و سامانه های خودکار از تعداد خدمه کمتری اسنفاده میکند .   نمایی از بخش داخلی این شناور   HMS Defender با یک تفنگ 4.5MK8 کالیبر متوسط ، دو تفنگ 30MM کالیبر متوسط ، دو سامانه ی دفاع نزدیک دریایی فالانکس ، مینی گان ، سامانه ی سطح به هوای Sea Viper  و سامانه ی تسلیحات بالگرد Lynx MK8 مجهز شده است . سامانه ی سطح به هوای Sea Viper دفاع همه جانبه ای را تا شعاع 70 مایل فراهم میکند .   آزمایش های توپخانه ی این شناور در مارس 2013 به اتمام رسید   فرود بالگرد Lynx MK8 روی این شناور   HMS Defender می تواند در برابر حملات موشکی هوایی از جانب یک گروه ناو و یا ناو هواپیمابر که سرعتی فراصوت دارند از خود دفاع کند .   HMS Defender ویژگی شناسایی دوست از دشمن که توسط کمپانی Raytheon عرضه شده را نیز دارا می باشد .   سیستم مدیریت نبرد ناوشکن HMS Defender سامانه ی موشکی ضد هوایی PAAMS که توسط شرکت Europaams توسعه داده شده است را به صورت یکپارچه در خود جای داده است . سیستم مدیریت نبرد این ناوشکن توسط صنایع BAE فراهم شده است .   کمپانی BAE پیمانکار اصلی ساخت ناوشکن های کلاس Type-45 است   نیروی محرکه و عملکرد     شناور HMS Defender را دو دستگاه موتو پیشرفته ی توربینی WR-21 با سیستم سیکل گازی به جلو می راند . موتور مذکور ساخته شده توسط دو کمپانی Rolls-Royce و Northrop Grumman است .   HMS Defender می تواند با سرعت بیشتر از 30 گره دریایی دریانوردی کند . برد این شناور 7000 مایل یا به عبارت دیگر 12.964 کیلومتر است . این شناور همچنین توانایی انجام عملیات با ناو هواپیمابر ملکه الیزابت را دارد. در اکتبر 2012 بالگرد تهاجمی Lynx maritime آزمایش هایی پیرامون عملیات نجات بر روی HMS Defender انجام داده است .   برو بکس رویال نیوی :D   سونار و رادار     ناوشکن HMS Defender مجهز به رادار چند منظور برد بلند Sampson می باشد که امکان رهگیری خط سیر صد ها هدف را در هر لحظه برای ناوشکن فراهم می کند .   رادار چند منظوره ی برد بلند Sampson رو روی این شناور نصب شده است   همچنین این ناوشکن به یک سونار موج متوسط که توسط صنایع EDO و Ultra Electronics ساخته شده ، مجهز می باشد .   عکس بیشتر از HMS Defender :                     مترجم : علی جعفری با سپاس فراوان از دوستان عزیزم حبیب ( IRINavy ) و آرمان ( Commandant )   :rose: شادی روح شهیدان 8 سال دفاع مقدس صلواتی عنایت فرمایید :rose: مخصوصا شهید اکبر مختاری   تمام حقوق این نوشته متعلق به military.ir میباشد و کپی از آن تنها با ذکر نام military.ir درج لینک صفحه بلامانع است. لازم به ذکر است کپی بدون ذکر منبع مخالف شرع و مرام پژوهشگری است .