برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on شنبه, 25 فروردین 1403 در پست ها
-
1 پسندیده شدهامروز علاوه بر تجهیز شدن سهند به سامانه ی کمند از تجهیز شدن سهند به سامانه ی پدافندی آرمان هم رونمایی شد. طبق تصاویر سهند به 4 موشک صیاد 3 و یک بسته ی 4 تایی موشک برد کوتاه مجهز هست که توانایی حفاظت از ناو را به میزان خوبی افزایش میدهد. باید دید که در بقیه ی ناو های کلاس موج و الوند هم امکان قرار دادن این پدافند وجود دارد یا نه که در صورتی که این ناو ها مجهز به صیاد 3 بشوند مشکل اصلی این ناو ها به حد قابل قبولی برطرف میشود. موشک برد کوتاه سامانه : احتمالا با قراردهی چهار موشک کنار هم، در یکی از محفظه ها قرار میگیرند. موشک: موشک عمودپرتاب صیاد-۳ اف (SD3 F) برد: ۱۲۰ کیلومتر ارتفاع درگیری: ۲۷ کیلومتر طول: ۶/۱ متر قطر: ۴۰ سانتیمتر وزن: ۱۰۰۰ کیلوگرم سرعت: ۴/۵ – ۵/۱ ماخ
-
1 پسندیده شدهتصاویر خط تولید پهپادهای شاهد 136 در تاتارستان روسیه این پهپاد با نام گرانیوم (گل شمعدانی) در حال تولید و استفاده میباشد.
-
1 پسندیده شدهبا سلامی گرم و دوباره به دوستان عزیز میلیتاریست. جولان جوانمرد؛ در اولین برخورد با این اسم به نظر می آید با کتابی درباره جوانمردی یک پهلوان یا قهرمان مواجهیم. ولی نویسنده در مقدمه کتاب اشاره می کند که کتاب درباره جوانمردی احمد خالدی یکی از مدیران میانی و ارشد جمهوری اسلامی است. از همینجا نوع نگاه نویسنده به سوژه و تلفیق آن با مفهوم جوانمردی جالب به نظر می آید. کتاب در دوبخش کلی دوران مدیریت، با عنوان یک مدیر، و زندگی خانوادگی و دوستانه احمد خالدی با عنوان یک شریک، یک رفیق خاطرات شفاهی او را روایت می کند. با وجود راویان متعدد، که بیش از 40 نفر اند، خاطرات با دقت و سلیقه مناسب کنار هم چیده شده اند و قلم نویسنده هم در پردازش روایتها کتاب را روان و خوش خوان کرده است. از دیگر ویژگی های کتاب تنوع گرایش سیاسی راویان است. هرچند وزنه اصولگرایان در میان راویان بیشتر است ولی اصلاح طلبان و چپها هم حضور پررنگ و مهمی دارند. مثلا علی آیت اللهی که از عناصر جبهه مشارکت سابق است، از دوستان نزدیک خالدی است. این مساله باعث شده احمد خالدی از زوایای مختلف مورد دقت و بررسی قرار گیرد و مخاطب با یک روایت یک طرفه مواجه نباشد. جولان جوانمرد جولان جوانمرد، تاریخ شفاهی مرحوم احمد خالدی به روایت دوستان و خانواده اش است. احمد خالدی متولد سال 1334 در شهر یزد است. دوران دانشجویی او مصادف است با آغاز مبارزات انقلابیون علیه حکومت پهلوی. خالدی در رشته مهندسی صنایع دانشگاه علم و صنعت تحصیل کرده و همراه با سایر مبارزین مسلمان آن زمان وارد جریانات انقلابی می شود. کتاب پس از روایت این دوره از زندگی احمد خالدی به مسئولیتهای او پس از انقلاب اسلامی می پردازد. ابتدا مدت کوتاهی در رادیو بوده و سپس به کمیته های انقلاب اسلامی می رود. از آنجا همراه با مرحوم مهدوی کنی به دانشگاه امام صادق رفته و به عنوان مدیر آموزشی دانشگاه سنگ بنای دانشگاه را از هیچ برپا می کند. در این دوره علاوه بر روایت اقدامات آموزشی که برای تاسیس یک دانشگاه لازم است، خاطراتی از مواجهه خالدی با انواع امکانات و رانتها و تسهیلات ویژه ای که به او پیشنهاد می شده نیز روایت می شود. از آنجایی که دانشگاه امام صادق محل رجوع مسئولین نظام و فرزندانشان بوده، توقعات زیادی از خالدی به عنوان مدیر آموزشی دانشگاه مطرح بوده که همگی با دست رد خالدی مواجه شده است. در یکی از خاطرات این مقطع می خوانیم: «آقای خالدی در برابر سفارشهای خارج از قانونِ بزرگان و مسئولان نظام برای ورود فرزندانشان به دانشگاه، به شدت می ایستاد. فکر میکنم سال 63 بود. آقای منتظری آن زمان عضو هیئت مؤسس دانشگاه امام صادق و قائم مقام رهبری بود. پسر آقای منتظری در کنکور شرکت کرد؛ ولی نمره لازم را به دست نیاورد. پدرش به حاج آقا مهدوی گفته بود: «اگه می شه اغماضی کنین تا احمد قبول بشه.» آقای مهدوی ارجاع داد به آقای خالدی و او هم بررسی کرد و دید فاصله اش خیلی زیاد است و حتی حدنصابِ نمره پایه ای را هم که بشود برای مصاحبه دعوتش کنند نیاورده. خالدی قبول نکرد و به آقای مهدوی گفت: «ایشون ردّه.»» به نظر می رسد از همین دوران دانشگاه امام صادق است که کم کم نام خالدی به عنوان مدیری غیرقابل نفوذ و قانون گرا شناخته می شود. مقطع بعدی، ورود احمد خالدی به وزارت صنعت است. جایی که در سمت مسئول دفتر و مدیرکل حوزه وزارتی وزیر صنعت وقت، محمدرضا نعمت زاده، نقش آفرینی می کند. در این دوره ابتکارات خالدی به عنوان یک مسئول دفتر به چشم می آید و در خاطر همکارانش جای گرفته است. بعد از مدت حدود 2 سال به وزارت بازرگانی می رود. شاید بتوان گفت این دوره، مهمترین دوره زندگی مدیریتی خالدی است. اینجا هم ابتدا مدیرکل حوزه وزارتی است ولی بعد از بروز بحران ارزی و تورمی در دولت دوم مرحوم هاشمی رفسنجانی رئیس سازمان نظارت و بازرسی بر قیمت کالا و خدمات می شود. از لحظه تاسیس یک سازمان تا مدیریت و گسترش آن و پیگیری و رسیدن به اهداف تاسیس اش در این فصل در قالب خاطراتی از دوستان و همکاران احمد خالدی روایت می شود. درواقع سبک مدیریتی خالدی در زمینه های مختلف از جذب و گزینش نیرو تا پرورش نیروی انسانی و نظارت بر نیروها و ارگانها و مقابله با رانت و فساد و فشارهای بیرونی و … همگی در این فصل با جزئیات مرور می شود. خالدی در این مقطع با دانه درشتها و نهادهای امنیتی پرقدرت درگیر می شود که شرح خاطرات آن در کتاب خواندنی است. ماجرای خروج خالدی از این سازمان و مشاغل قبلی و بعدی اش، به طورکلی در کتاب سربسته اشاره شده است. به نظر می رسد باتوجه به روحیه فسادستیزی و عدم کوتاه آمدن خالدی در برابر هرگونه فشار و لابی و تهدید منجر به خروج او از سازمانها می شده است. یکی دیگر از مقاطع مهم کتاب، مدیریت احمد خالدی در موسسه سروش است. موسسه ای که وابسته به سازمان صداوسیما و به نوعی تبدیل به یک حیات خلوت شده بود. در بخشی از این فصل تحت عنوان «وقتی سیب سرخ سروش تمام شد»، می خوانیم: «سروش یک ویرانه به تمام معنا بود. دکتر خیلی کار داشت. من قبل از او آمدم و دقیق می دانستم چه خبر است. به بهانه خصوصی سازیِ سیستمِ توزیعِ سروش، معاونت بازرگانی را حذف، عده ای از نیروهایش را تعدیل و یک شرکت تعاونی خصولتی تأسیس کردند. به نام «شرکت تعاونی کارکنان سروش ». برخی از مدیران سروش هم استعفا دادند و رفتند به این شرکت. این شرکت تعاونی آرم سروش را یدک می کشید و در ساختمان سروش مستقر بود؛ ولی اصلا دولتی نبود. این شرکت باید کفالت توزیع کتاب های سروش را عهده دار می شد؛ اما چون آدم کاردانی بالاسر قضیه نداشت، تبدیل شدند به یکسری آدمهای کلاهبردار….» شرح این کلاهبرداری ها و اقدامات خالدی در برابر آنها و سروسامان دادن به موسسه سروش به طور مفصل در خاطرات راویان کتاب آمده است. بعد از سروش، در مقطع دولت اول محمود احمدی نژاد به عنوان گزینه پیشنهادی وزارت بازرگانی مطرح می شود ولی با لابی برخی نمایندگان در مجلس از لیست وزرا حذف شده و وزیر بعدی او را به عنوان مشاور ارشد خود برمی گزیند! چند سال پس از این ماجرا، خالدی وارد یکی دیگر از مقاطع مهم مدیریتی خود یعنی معاون اقتصادی دبیر شورای عالی امنیت ملی می شود. دوره ای که همزمان با تحریم های سخت آمریکا علیه ایران است. بُعد جوانگرایی، کار کارشناسی، پیگیری فولادین خالدی در این دوره بیش از پیش بروز می کند. هرچند به دلیل مسائل امنیتی به نظر می رسد برخی خاطرات در این فصل اصلاح و تعدیل شده باشد ولی ناگفته های مهمی از دور زدن و مقابله با تحریمها دارد. آخرین فصل از بخش زندگی مدیریتی خالدی به دوران وزارت نفت برمیگردد. زمانی که خالدی معاون بین الملل وزیر نفت است. در این دوره علاوه بر خاطراتی از ویژگی های مدیریتی و مقابله با تحریم نفت، داستانی جالب از خالدی جریان دارد که مربوط می شود به مسئول دفترش یعنی فاطمه مشایخی. این داستان به ویژگی اهمیت و تکریم نیروی انسانی در نگاه خالدی می پردازد که مشایخی آن را به خوبی روایت کرده است. بخش دوم کتاب خاطراتی از زندگی خانوادگی و دوستانه خالدی است. در این بخش خاطرات مهم و جذابی از رفتار خالدی با همسر و فرزندانش روایت می شود. با وجود مشغله زیاد خالدی، اینکه چگونه با خانواده تعامل می کرده و در تربیت فرزندانش نقش ایفا می کرده جای سوال دارد. نویسنده در این بخش سعی کرده به این پرسش پاسخ دهد و ابعاد زندگی یک مدیر ارشد در جمهوری اسلامی را از این جهت روشن کند. قسمت پایانی کتاب خاطرات محفل دوستانه ای است که هر هفته بین خالدی و جمعی از رفقایش از دهه 60 تا سال 96 که به رحمت خدا رفت، برپا بود. در این بخش نیز ویژگی های دیگری از خالدی که در دوره همی های دوستانه بیشتر بروز دارد و دیده می شود روایت شده است. در بخشی از کتاب که تصویری از روحیه جوانمردی دکتر احمد خالدی به نمایش می گذارد می خوانیم: «طبع بلندی داشت. وقتی می رفت خرید، سعی می کرد چیزی که برای خانه اش می خرد به نسبت ضعیف باشد. می گفت: «این کارگری که اینجا داره کار می کنه، این مغازه داری که به هر حال این میوه رو آورده، ا گه من این میوه های ضعیفش رو ازش نخرم، شب باید بریزه دور. من اینها رو میخرم. سالم هاش رو بچه ها می خورن. لکدارها رو هم خودم میخورم.» هرچند در فضای وب و اینترنت چندان مطلب و تصویری از خالدی یافت نمی شود ولی انتهای هربخش، تصاویر و اسناد قابل توجهی از خالدی گویاسازی و برای اولین بار منتشر شده است. پ.ن : دوستانی که پسندیدند مثبت را فراموش نکنند. .
-
1 پسندیده شدهزیردریایی بدون سرنشین آمریکایی به غنیمت یمن درآمد غواص های انصارالله یمن توانستند یک زیردریایی بدون سرنشین رموس 600 آمریکا را سالم به غنیمت بگیرند. این زیردریایی پیشرفته برای جمع آوری اطلاعات به کار گرفته میشود.
-
1 پسندیده شدهلنست ایرانی تصویر یک پهپاد جدید ایرانی مجهز به کاونده و موتور الکتریکی مشابه با پهپاد لنست روسیه معنی لنست = چاقوی جراحی
-
1 پسندیده شدهبسم ا.. در باب اهمیت رسانه ویلیام رندولف هرست از نخستین موسسان روزنامه های زنجیره ای در ایالات متحده خطاب به عکاسان خبری ... " شما تصویر فراهم کنید ، من جنگ بوجود می آورم "
-
1 پسندیده شدهتولید انبوه قایق های پدافندی، اولویت حیاتی سازمان رزم دریایی سپاه باید اولویت اصلی نیروی دریایی سپاه، ساخت تعداد زیادی از قایق های پدافندی باشه. باید همه ی دسته های قایق های تندرو ایران در خلیج فارس دارای قایق پدافندی باشند وگرنه نمونه اش را در یمن همین چند وقت پیش دیدیم که بالگرد آمریکایی قایق یمنی ها را زد و 10 نفر به شهادت رسیدند. قایق های مجهز به سامانه ی پدافندی نواب و کوثر تا الان رونمایی شدند که باید هر چه سریع تر به تعداد انبوه وارد سازمان رزم نیروهای سپاه و یمن و... بشوند.
-
1 پسندیده شدهتصاویر تجهیزات الحاق شده به نیروی دریایی سپاه
-
1 پسندیده شدهسردار تنگسیری در این مراسم با اشاره به ویژگی های ناو ابومهدی اظهار داشت: این شناور توانایی 14 روز دریانوردی و 2 هزار مایل دریایی با قابلیت رادارگریز در مقابل رادارهای دشمن را دارد. وی ادامه داد: این شناور با از 4 موتور پیش رونده قادر است در امواجی در فورس 6 دریامانی و در فورس 5 عملیات را انجام دهد و با بدنه جدید در داخل کشور طراحی و ساخته شده است. تنگسیری درخصوص دستاورهای دیگر این مراسم گفت: درخصوص پوشش هوایی، موشکهای کوثر را روی شناورهای کلاس طارق و عاشورا نصب کردیم. وی اظهار داشت: همچنین شناور طارق که تا الان راکت انداز بود به موشک با برد 180 کیلومتر مجهز شده است. قابلیت حمل و فرود و برخواست پهپاد عمودپرواز (VTOL) و امکان پرتاپ پهپاد رزمی در روز و شب از دیگر قابلیتهای این شناور است. این شناور برای دفاع هوایی و مقابله با اهداف متخاصم، مجهز به سامانه کشف و رهگیری و پرتابگرهای دریاپایه و سامانههای خودکار و نیمه خودکار توپهای 20 میلیمتر و 30 میلیمتر است. شناور شهید ابومهدی المهندس برای انهدام اهداف سطی متخاصم نیز مجهز به پرتابگر موشکهای کروز سطح به سطح ترکیبی (از 35 تا 750 کیلومتر) است. این شناور مجهز به فضای پزشکی و تجهیزات کامل امدادی است. فرمانده نیروی دریایی سپاه افزود: موشکهای کوثر روی شناور عاشورا با رادار 3 بعدی با بردهای مختلف قادر است در فواصل بسیار بالا هواپیماها و بالگردها و موشکهای کروز دشمن را مورد هدف قرار دهد. وی با بیان اینکه امروز الحاق شناورهای شناسایی را هم داریم، گفت: همچنین شناورهای با سرعت بالا و اژدرافکن از دیگر موارد الحاقی امروز است. تسلیحات ناو شهید ابومهدی: ۶ فروند موشک کروز ضد کشتی ۸ فروند موشک پدافندی کوتاه برد کوثر دو قبضه گاتلینگ عاصفه توپ ۳۰ میلی متری
-
1 پسندیده شدهتصاویر کشتی منهدم شده در اقیانوس هند ادعا شده که این کشتی توسط پهپاد انتحاری شلیک شده از سمت ایران ، هدف قرار گرفته شده ، اما بر طبق تصاویر زیر این ادعا که انفجار کشتی توسط پهپاد بوده ، زیر سوال میره . در تصاویر بوضوح مشخصه که لبه های ورق پاره شده ی کشتی از داخل به سمت بیرون و در شعاع انفجار خمیده شده اند و این نشون دهنده یک انفجار داخلی در کشتی بوده !
-
1 پسندیده شدهبسم ا... پهپاد شاهین /سنجر برد اعلامی : حدود 85 کیلومتر پی نوشت : یک چیزی در این نمونه تازه رونمایی شده آدم را قلقلک میدهد که به آن فکر کنیم .. شکل ماهیواره این پهپاد و پرتاب کننده اش اصلا به نمونه های قبلی شباهت ندارد .. به نظر از یک پیکربندی خاص برای یک کاربرد متفاوت الگو گرفته در مقیاس کوچکتر ... حالا آن چی هست .. حدسی که به واقعیت نزدیک باشد ، نمی شود ارائه داد
-
1 پسندیده شدهحمله ی یمن به کشتی اسرائیلی از فاصله ی 2000 کیلومتری یمن به کشتی تجاری اسرائیلی در اقیانوس هند حمله کرده است. نکته ی مهم این حمله فاصله ی بسیار زیاد 2000 کیلومتری این کشتی از یمن میباشد. قبلا نیز یمن اولین استفاده موفق موشک بالستیک ضد کشتی در یک درگیری را به نام خود ثبت کرده بود.
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهآیا تانک ها هنوز جایی در بین جنگ افزارهای مدرن دارند؟ مقاله اصلی : ? Do tanks still have a place in modern warfare نویسنده : Nilay Syam منبع : CGTN 20-Sep-2019 نبرد سومه ( Somme ) یکی از خونینترین کارزارهای جنگ جهانی اول و بزرگترین عملیات در جبهه غرب بود که در طی آن بیش از یک میلیون سرباز آلمانی و کشورهای متحد ، کشته یا مجروح شدند . در میان وحشت آن عملیات ، سلاح جدیدی متولد شد که میدان جنگ را برای بقیه قرن بیستم و تا به امروز تعریف کرد . اولین حضور این سلاح در 15 سپتامبر 1916 توسط مارک یک بریتانیایی ، " سواره نظام دوران مدرن " ( the cavalry of modern times ) ، صورت گرفت . با این که این سلاح در آن روز تا ثیر کمی داشت ولی چیزی که در ادامه اتفاق افتاد ، ظهور یک سازه بسیار کشنده بود که میتوانست شوک و وحشت ایجاد کند ، دفاع دشمن را تحت تأثیر قرار دهد و مسافتهای وسیعی را در عرض چند ساعت طی کند . تانک بریتانیایی Mark I در نبرد سومه در سال 1916 با این حال، یک قرن بعد، جهان تغییر کرده است و تسلیحات جنگی نیز باید تکامل یابند ، این باعث می شود شرکتهای تسلیحاتی و ژنرالها مجبور به تجدید نظر در مورد نقش خودروهای زرهی خود شوند . ایان مین ( Ian Maine ) ، دستیار مدیر موزه ارتش ملی لندن ، فکر میکند که اکنون توانایی بسیار فوق العاده تانک برای تسلط بر صحنه نبرد تا حدودی کمرنگ شده است : " از آنجایی که اصول جنگ مدرن تغییر کرده است ، تانک ها دیگر نمی توانند به تنهایی عمل کنند . آنها اکنون باید بخشی از یک مجموعه تسلیحاتی گسترده تر و متنوع تر باشند که همگام با سایر سیستم ها در یک محیط بسیار پیچیده و سخت کار می کنند." پادشاه جنگ : تانک ها قدرت واقعی خود را در جنگ جهانی دوم به نمایش گذاشتند ، زمانی که انبوه زرهی آلمانی با استفاده از تاکتیک بلیتزکریگ ( Blitzkrieg ) ( جنگ رعد آسا ) بیشتر اروپا و بخش هایی از شمال آفریقا را به تصرف درآوردند . این تاکتیک منجر به درگیریهای شدید در فرانسه، بلژیک و اروپای شرقی شد ، از جمله نبرد معروف کورسک در غرب روسیه، که تقریباً 6000 تانک آلمانی و شوروی در آن شرکت داشتند . تانکهای میدان نبرد : حرکت رو به جلو پس از جنگ جهانی دوم ، تانکها دوباره با موفقیت در آسیا و خاورمیانه به کار گرفته شدند ، زمانی که در طی جنگ شش روزه بر علیه مصر و سوریه در سال 1967، زرهی اسراییل به سرعت از صحرای سینا عبور کرد . البته این توانایی برای مدت طولانی بدون چالش باقی نماند ؛ در جنگ رمضان ، اکتبر 1973 ، صدها تانک اسرائیلی منهدم شده بودند در حالی که بدنه آنها پر از سیم های هدایت موشک های ضد تانکی ( ATGM ) بود . این موشکها را مصر از اتحاد جماهیر شوروی تهیه کرده بود . پادشاه جنگ سرانجام با حریف خود روبرو شده بود : نیروهای پیاده نظام مجهز به پرتابه های مرگبار و نسبتاً ارزان ضد تانک . جنگ رمضان یک شوک واضح بود و باعث به راه افتادن بحث های شدیدی شد : آیا تانک منسوخ شده است ؟ این یک سوال مهم بود . جک واتلینگ ( Jack Watling ) ، محقق موسسه رویال یونایتد سرویس ( Royal United Services ) میگوید: مدتی است بحثهایی مطرح می شوند مبنی بر این که به صورت فزاینده ای تانکها در حال منسوخ شدن هستند . اساس این بحثها بر این پایه استوار است که اکنون موشکهای هدایت پذیر ضد تانک ( ATGMs ) به قدری موثر هستند که ایجاد سطح حفاظتی مورد نیاز در برابر آنها یک تانک را به قدری سنگین می کند که قادر به حرکت عملیاتی در فواصل مربوطه نباشند . علاوه بر این هر چقدر وسایل نقلیه به سیستمهای پیشرفتهتر وابسته میشوند، توانایی تعمیر آنها در میدان کاهش مییابد. به دلیل این افزایش هزینه ، بسیاری از کشورها به دنبال کاهش ناوگان تانکهای خود به نفع خودروهای حمل موشک با محافظت کمتر هستند . تانک اصلی میدان نبرد مدرن : علیرغم تردیدهای افزاینده ای که در مورد ادامه موجودیت تانک وجود دارد ، تانک اصلی میدان نبرد ( MBT ) همچنان ستون فقرات نیروهای مکانیزه است . یکی از مقامات شرکت نکستر سیستم ( Nexeter Systems ) که تانک فرانسوی لکلرک (Leclerc ) را تولید می کند، می گوید : " بعضی ها ممکن است فکر کنند که تانک اصلی میدان نبرد در آینده کاربردی نخواهد داشت، اما اگر از من بپرسید، فکر می کنم همچنان برای سالیان درازی بعد از این هم پادشاه میدان نبرد باقی خواهد ماند. البته، فناوریها و نوآوریهای جدیدی برای تطبیق با شرایط روز به آن اضافه خواهد شد ولی وضعیت تانک در میدان نبرد بدون تغییر باقی خواهد ماند " . در واقع فن آوری تانک، به سرعت در محدوده های مختلف تکامل یافته است . امروزه تانک اصلی میدان نبرد مدرن با مدل های قبلی تفاوت بسیاری پیدا کرده است و می تواند طیف وسیعی از ماموریت ها را در روز و شب یا در فضاهای باز و شهری انجام دهد ، با سرعت بیش از 70 کیلومتر در ساعت حرکت کند و بیش از 400 کیلومتر را پوشش دهد . با اتکا به حسگرهای دارای تکنولوژی بالا ، سیستمهای هدف گیری پیشرفته و تصویرسازهای حرارتی دید وسیع ، توپ اصلی قادر به شلیک گلولههای ضد زره و موشک است . مسلسل ها هم می توانند با اهداف هوایی و نزدیک درگیر شوند . سیستم تعلیق بهبود یافته ، بخش خدمه تقویت شده و زره کامپوزیتی سبک وزن برای انحراف آتش اکنون به عنوان یک استاندارد تبدیل شده اند .توانایی مبارزه در یک محیط آلوده هسته ای، بیولوژیکی و شیمیایی هم الان در این استانداردها جای گرفته است . تانکها را جدای از نقش آنها برای شلیک مستقیم ، می توان برای عملیات های مختلفی مانند پاکسازی میدان مین و موانع ، کشف بمب های کنار جاده ای ، شناسایی ، جمع آوری اطلاعات و پوشش ارتباطات ، تجهیز کرد . توجه ویژه ای به طراحی تانک ها به منظور کاهش اثر راداری آنها هم شده است . نیاز به استقرار سریع به این معنی است که وزن آنها باید کاهش یابد تا هواپیماهای باری و هلیکوپترها قابلیت بلند کردن و جابجایی آنها را داشته باشند . با توجه به این که درگیری های غیر متعارف به طور فزاینده ای جایگزین جنگ های کلاسیک بین کشورها می شوند ، به عنوان مکمل انواع تانکهای سبک تر در کنار تانک های سنگین قرار می گیرند تا بتوانند در مناطق شهری به پیاده نظام کمک کنند ، پشتیبانی آتش برایشان فراهم کنند و سربازان را به محل نبرد حمل کنند . سم آلتینسیک ( Cem Altinisik ) ، سخنگوی FNSS ، یک تولید کننده خودروهای زرهی ترکیه ، که سازنده تانک وزن متوسط کاپلان است ، می گوید: " تانک ها باید خود را با جنگ های هیبریدی و جنگ در مناطق شهری وفق دهند . اینجاست که تانک متوسط وارد می شود . با توجه به وزن سبک و تحرک بالا ، می تواند بیشتر نقش های محول شده به یک تانک اصلی میدان نبرد را انجام دهد و پشتیبانی آتش نزدیک را برای پیاده نظام فراهم کند " . نسل بعدی تانک : با تغییر دورنما و دستاورد درگیریهای نظامی ، کارشناسان آیندهای را پیشبینی میکنند که حملات سریع و قاطع با استفاده از تجهیزات الکترونیکی ، سایبری و فضایی توانایی از بین بردن زیرساختهای حیاتی مانند ارتباطات ، خدمات شهری و حمل و نقل را با هدف کور کردن دشمن داشته یاشد و در نتیجه آن دشمن دیگر قادر به مبارزه نباشد . تانک های مدرن می توانند انواع مهمات از جمله موشک را شلیک کنند با میل پیدا کردن توجهات به طرف اهداف راهبردی و فناوریهای پیشرفته مانند روبوتیک ، هوش مصنوعی و پهپادهای خودمختار ، منطق پشت حفظ ساختارهای زرهی قدیمی بار دیگر زیر سوال رفته است . معرفی بالگردهای بشدت مسلح و پهپادهای انتحاری ، مسائل را پیچیده تر کرد . جنگ های ترکیبی و شورشهای کم شدت هم به این ترکیب اضافه شده است . در همان زمانی که نکات مربوط به کارآیی تانک ها مطرح می شود ، بسیاری از کشورها در حال تدوین برنامه هایی برای تانک های نسل بعدی هستند . خودروهای جنگی آینده که انتظار می رود در 10 تا 15 سال آینده رونمایی شوند، ممکن است مفهوم متفاوتی از تانک را ارائه کند که با آنچه که ما امروزه فکر می کنیم کاملا فرق داشته یاشد . با تغییرات احتمالی ، از کاربرد سلاحهای انرژی مستقیم ( direct energy weapons ) که میتواند اهداف را از فواصل دور منهدم کنند ، استفاده از یک یا دو نفر خدمه و به اشتراک گذاشتن دادهها برای هدایت عملیات فوجی با "وهپاد" ها ( وسیله هدایت پذیر از دور ) ( drone ) و استفاده از پوشش حرارتی و محیطی برای استتار ، تانک آینده هیچ شباهتی به نسل های پیشین خود نخواهد داشت . با مجهزشدن تانک به حسگرها و اخلالگرهای فعال ، در هنگام عملیات و درگیری همزمان با چندین دشمن در زمین و هوا ، این وسیله در برابر حملات الکترونیک و سایبری هم غیرقابل نفوذ خواهد بود . خودروی جنگی آینده با توجه به قدرت فوق العاده ای که در میدان جنگ عرضه می کند ، قرار است به عنوان یک ماشین جنگی انعطاف پذیرتر و قوی تری ظاهر شود که قادر به عملیات در هر نوع زمینی است . واتلینگ ( Watling ) فکر میکند برای نوشتن آگهی درگذشت تانک اصلی میدان نبرد که در دهههای آینده به عنوان نوک نیزه برای ساختارهای زرهی عمل خواهد کرد ، ممکن است خیلی زود باشد . از نظر طراحی برای تانک اصلی میدان نبرد ، ما شاهد دو روند متفاوت هستیم . طرح هایی مانند آرماتا روسی از افزایش زره ، دفاع فعال و افزایش اندازه بهره می برند . سایر کشورها برای کاهش نیاز به حفاظت و در نتیجه افزایش سرعت و قدرت آتش ، به دنبال ساخت سیستم های خودمختار یا کنترل از راه دور هستند .
-
1 پسندیده شدهقسمتی از یک مقاله : مقاله اصلی : Iran’s Gray Zone Strategy: Cornerstone of its Asymmetric Way of War نویسنده : Michael Eisenstadt تاریخ : March 19, 2021 قسمت سوم : درس هایی از رویارویی های گذشته ایران و آمریکا ( ادامه ) مقابله با فشار حداکثری ایالات متحده (2019–2021) : در ماه مه 2018 ، ترامپ اعلام کرد که ایالات متحده از توافق هسته ای سال 2015 با ایران خارج می شود و در عوض سیاست " فشار حداکثری " ( maximum pressure ) را دنبال می کند . سیاست جدید به دنبال تحمیل هزینه های اقتصادی غیرقابل تحمل بر ایران از طریق تحریم ها و در عین حال جلوگیری از حملات مرگبار به کارکنان و منافع ایالات متحده بود . هدف مورد انتظار سیاست جدید این بود که تهران را وادار کند تا فعالیت های زیانبار خود را کنار بگذارد و در مورد توافق جدیدی مذاکره کند که طیفی از مسائل هسته ای ، منطقه ای و نظامی که در برجام به آنها پرداخته نشده است، در آن قرار بگیرد . تهران ابتدا با خویشتنداری پاسخ داد چون امیدوار بود اتحادیه اروپا تحریم های آمریکا را نادیده بگیرد ولی وقتی مشخص شد که این اتفاق نخواهد افتاد و پس از اینکه واشنگتن گامهای بیشتری برای تشدید تحریمها و فروپاشی اقتصاد ایران برداشت ، تهران در ماه می 2019 کارزار ضدفشاری را برای وادار کردن ایالات متحده به کاهش یا لغو این تحریمها و تشویق بقیه کشورهای دنیا به ندیده گرفتن آنها آغاز کرد . این کمپین ضدفشار شامل فعالیتهای منطقه خاکستری بود که در حوزههای مختلف ، در امتداد خطوط عملیاتی متعدد و در عرصههای جغرافیایی متنوع صورت می گرفت . از جمله آنها حملات ناشناس به نفتکشها در خلیج فارس ، زیرساختهای پتروشیمی در عربستان سعودی ، عملیات سایبری ، حملات نیابتی به نیروها و تاسیسات ایالات متحده در عراق و نقض فزاینده محدودیت های برجام در مورد برنامه هسته ای ایران بود . تهران به تدریج حملاتش علیه منافع آمریکا و متحدانش در منطقه را ، از ساده به پیچیده و از حملات غیر کشنده به مرگبار تبدیل کرد . حملات اولیه این کشور به انتقال و زیرساختهای نفتی ، از جمله حملات با مین های چسبان به نفتکشها در ماه مه و ژوئن 2019 و حمله با پهپاد و موشک کروز به زیرساختهای نفتی عربستان در سپتامبر همان سال ، باعث نشد که ایالات متحده تحریمها را کاهش بدهد یا اقدام به پاسخ نظامی بکند . البته ایالات متحده به همراه چند کشور دیگر متحد خود ، حضور نظامی خود در منطقه را تقویت کرد . فقط در یک مورد گزارش شده است که ایالات متحده به سرنگونی یکی از پهپادهای خود در ژوئن با یک حمله سایبری پاسخ داد . با توجه به این که حملات ایران باعث مقابله بسیاری از کشورهایی شد که وابسته به نفت خلیج فارس بودند ، ولی این مقابله ها به سرعت متوقف شد چون نیروهای دریایی ایران تعدادی تانکر نفتی خارجی را در خلیج فارس ، به عنوان بخشی از کارزار ضدفشار خود توقیف کرد . البته این کار تاثیر بسیار کمی در مقابل سیاست فشار حداکثری داشت ( ؟ ) . بعد از توقف حملات به نفت درخلیج فارس ، در نوامبر و دسامبر 2019 ، ایران حملات راکتی توسط نیروهای نیابتی خود در عراق را افزایش داد . این امر منجر به کشته شدن یک پیمانکار آمریکایی شد و در مقابل ایالات متحده حملات نظامی علیه تأسیسات کتائب حزب الله در عراق و سوریه انجام داد . در این حملات 25 شبه نظامی کشته شدند . این اتفاق منجر به برگزاری تظاهرات خشونت آمیز توسط نگروههای طرفدار ایران در مقابل سفارت آمریکا در بغداد شد . واکنش آمریکا به این اتفاق منجر به حمله پهپادی آمریکا در 3 ژانویه شد که ( سردار ) قاسم سلیمانی از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و ابومهدی المهندس فرمانده کتائب حزب الله ( ؟ ) را به شهادت رساند . ایران 5 روز بعد با شلیک 16 موشک به پایگاه هوایی الاسد در عراق پاسخ داد که تلفات جانی نداشت ولی بیش از صد نظامی آمریکایی دچار ضربه خفیف مغزی ( concussion ) شدند . اطلاعات مناسب و هشدار از پیش فرستاده شده ایران به عراق مبنی بر اینکه حمله در حال انجام است ، پرسنل آمریکایی را قادر ساخت که قبل از حمله بهپناهگاه بروند . پس از آن بود که ایالات متحده و ایران تمایل خود را به کاهش تنش را هم به صورت علنی و هم از طریق کانال های پشتیبان ، نشان دادند . با اینکه تهران به طور مستقیم ادامه نداد ولی نیروهای نیابتی اش در عراق ، حملات موشکی آزار دهنده را برای هفته های متعددی پس از آن افزایش دادند . مسوولیت برخی از این حملات توسط گروههای جدید ناشناخته ای به گردن گرفته می شد تا درجه بیشتری از ایجاد بلاتکلیفی و قابلیت انکار ، برای ایران و گروههای نیابتی اش فراهم شود . در یک افزایش دیگر در حملات راکتی انجام شده توسط گروههای نیابتی در ماه مارس ، سه سرباز ائتلاف (دو آمریکایی و یک انگلیسی) کشته شدند و دور دیگری از حملات ایالات متحده به تأسیسات کتائب حزب الله در عراق انجام شد . نیروهای نیابتی ایران دوباره حملات با راکتی و بمبهای کنار جاده ای را علیه کاروانهای آمریکا در ژوئیه تا سپتامبر 2020 افزایش دادند . این حملات در اکتبر کاهش چشمگیری پیدا کرد . به نظر می رسید علت احتمالی این کاهش ، جلوگیری از ایجاد بهانه ای برای ترامپ بود تا نتواند برای ضربه زدن به ایران ، درست قبل از انتخابات آمریکا در نوامبر ، اقدام کند . وجود درگیری بین آمریکا و ایران ممکن بود باعث ایجاد برتری برای ترامپ در پای صندوق های رای شود . تعداد کم دیگری از حملات موشکی بین اکتبر 2020 و پایان موثر سیاست " فشار حداکثری" ایالات متحده ، با انتقال قدرت به دولت جو بایدن، در ژانویه 2021 رخ داد . تهران به عنوان بخشی از کارزار ضدفشار خود ، فعالیتهای جاسوسی سایبری و نفوذ شبکهای را تشدید کرد ، این کار شاید برای هموار کردن راه برای حملات آینده و نشان دادن توانایی اش برای پاسخ به حمله ایالات متحده در حوزه سایبری یا فیزیکی بود . ایران همچنان به عملیات مداوم نفوذ سایبری ادامه داد تا بتواند سیاستهای ایالات متحده را بی اعتبار کند . همچنین عملیاتی را برای تضعیف اعتبار انتخابات ریاست جمهوری 2020 ایالات متحده آغاز کرد . در ادامه ایران در دفعات متعدد محدودیتهای مختلف برجام را در مورد برنامه هستهای خود زیر پا گذاشت و به خودش اجازه داد تا مقادیر اورانیوم با غنای پایین کافی برای ساخت دو بمب ( در زمان نگارش مقاله ) – البته در صورت غنیسازی بالاتر و تولید سلاح - انباشته کند. اگرچه تهران نتوانست واشنگتن را وادار به کاهش یا لغو تحریم ها یا تمام نیروهایش را ازعراق و خاورمیانه خارج کند ولی عدم پاسخ ایالات متحده به تعدادی از اقدامات ایران در خلیج فارس و عراق ، وجهه آمریکا را به عنوان یک شریک مصمم و قابل اعتماد تضعیف کرد ، همزمان با این که ترور ( سردار ) قاسم سلیمانی تصویر اطمینان بخشی از اراده را برای برخی از متحدان و تصویری دلهره آوری از ناپایداری برای دیگران به نمایش گذاشت. باید اضافه کرد که در این مدت ، ایران همچنان به حمایت از متحدان حوثی خود در یمن برای جنگ با ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی و همچنین تلاش هایش برای تبدیل سوریه به سکوی پرشی برای اقدام نظامی علیه اسرائیل ادامه داد . این خطوط موازی عملیاتی هرکدام دارای سرعت عملیاتی و منطق متمایز خود بودند ، اگرچه تهران گاهی از حوثیها برای تهدید رقبای عرب خود استفاده کرده است ، ولی اسرائیل به طور فزایندهای نگران این احتمال است که ایران حوثیها را برای حمله به آنجا تشویق کند. علاوه بر این موارد ، خرابکاری آشکار اسرائیل در تأسیسات مونتاژ سانتریفیوژ در نطنز در ژوئیه 2020 و ترور محسن فخری زاده ، دانشمند ارشد تسلیحات هسته ای ایران در نوامبر، این سوال را مطرح کرد که ایران نه تنها بر علیه اسرائیل ، بلکه احتمالاً بر علیه ایالات متحده نیز تلافی خواهد کرد . لبریز شدن این پتانسیل ، نگرانیها را در مورد توانایی واشنگتن برای جدا نگه داشتن تحولات در این عرصههای عمدتاً متمایز از درگیری ایران و ایالات متحده ، به اوج رسانده است . در گذشته ، تهران اینها را به عنوان مسیرهای جداگانه در نظر می گرفت و به دنبال اجتناب از تشدید تنش همزمان با "شیطان کوچک" و "شیطان بزرگ" بود . بنابراین ترور دانشمندان هستهای خود در سالهای 2010 تا 2012 را تنها با هدف قرار دادن اهداف اسرائیلی تلافی کرد . البته احتمالا تا زمانی که ( آیت الله ) خامنه ای همیشه محتاط ، همچنان رهبر معظم انقلاب باقی بماند ، این کار ادامه خواهد داشت. از رخدادهای گذشته چندین نتیجه می توان گرفت : تعریف موفقیت در منطقه خاکستری : بازدارندگی متعارف در منطقه خاکستری چالش برانگیز است. ایران با جدیت تلاش می کند خطوط قرمز ایالات متحده را از بین ببرد یا آنها را دور بزند و از عدم تقارن در انگیزه طرفهای مقابل برای پیشبرد برنامه خود برضد وضعیت موجود استفاده کند . به همین دلیل ایالات متحده نمی تواند از همه فعالیت های زیانبار ایران جلوگیری کند . موفقیت عبارت است از بازداشتن ایران در استفاده از قوی ترین قابلیت هایش تا در نتیجه مجبور به استفاده از ابزارهای کمتر موثر شود . ایران ثبات استراتژیک و انعطافپذیری تاکتیکی نشان میدهد : تهران نزدیک به 40 سال است که بر همان روش قدیمی تکیه کرده است . تهران به صورت پی در پی خطوط قرمز آمریکا را آزمایش میکند یا تلاش میکند تا خطوط قرمز آمریکا را دور بزند ، اگر چه ممکن است در مواجهه با پاسخ قاطعانه ، رویکرد خاصی را کنار بگذارد ولی به زودی به دنبال ابزارهای جایگزین برای دستیابی به اهداف خود میرود . اگر این اهداف بسیار پرهزینه شوند ، ممکن است از آن اهداف چشم پوشی کند ولی چنین تصمیمی به ارزیابی اش از انگیزه واشنگتن ، تحمل ریسک و تمایل به تحمل هزینه ها توسط خودش بستگی دارد . البته گاهی اوقات برای حفظ خطوط قرمز خود از زور استفاده می کند . ایران اقدام غیرمستقیم و ابهام را ترجیح میدهد ولی در صورت لزوم آشکارا عمل میکند : اگرچه تهران معمولا اقدام غیرمستقیم و ابهام را ترجیح میدهد ولی واکنشش به ترور هدفمند قاسم سلیمانی نشان میدهد که حاضر است منطقه خاکستری را ترک کند و در صورت عبور از خطوط قرمز خودش ، به شکل آشکار عمل کند . البته این انحراف از سیاست نیست ، برای چندین دهه، تهران تاکید کرد که برای مثال در پاسخ به حمله به زیرساختهای هستهایاش ، زرادخانه موشکیاش «پاسخی کوبنده» علیه دشمنانش ارائه خواهد کرد . اقدام آشکار همواره بخشی از کارنامه نظامی ایران بوده است . پذیرش استراتژی منطقه خاکستری مانع از فعالیت های آشکار و نسبت داده شده ، زمانی که در خدمت منافع ایران باشد ، نیست. ایالات متحده باید به طور مداوم پاسخ دهد و تعادل بهتری بین خویشتن داری و جسارت ایجاد کند : خویشتن داری ایالات متحده و عدم ثبات در پاسخ به آزمایش و سنجش های صورت گرفته ، اغلب اعتبار ایالات متحده را تضعیف کرده و ایران را به سوی چالش های بیشتری کشانده است که نتیجه آن بسیاری از نتایجی است که سیاستگذاران امیدوار به اجتناب از آنها هستند . ترس اغراق آمیز از تشدید تنش ها اغلب مقامات آمریکایی را از واکنش موثر به اقدامات تهران باز می دارد با این حال ، مواقعی وجود داشته است که جسارت نتیجه داده است : عملیات آخوندک باعث شد که در اواخر جنگ ایران و عراق ، ایران به طور چشمگیری حملاتش را به کشتی های بی طرف در خلیج فارس کاهش دهد ، در مقابل ترور ( سردار ) قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس باعث شد ایران و نیروهای نیابتی اش در عراق ، دو نفر از اپراتورهای با استعداد و شاید غیرقابل جایگزینی را حذف کنند ، البته این کارباعث شد کسانی که در عراق مخالف ایران و نفوذ آن بودند، جسورتر شوند . از سوی دیگر، گاهی احتیاط هم لازم است : خویشتن داری آمریکا در پی انتقامجویی ایران در ترور( سردار ) قاسم سلیمانی به کاهش تنش کمک کرد. همچنان ادامه دارد ...
-
1 پسندیده شدهقسمتی از یک مقاله : مقاله اصلی : Iran’s Gray Zone Strategy: Cornerstone of its Asymmetric Way of War نویسنده : Michael Eisenstadt تاریخ : March 19, 2021 قسمت دوم : درس هایی از رویارویی های گذشته ایران و آمریکا رویکرد ایران در منطقه خاکستری به همراه درگیری گاه به گاه در اقدامات آشکار نظامی ، جلوه ای از دوره های گذشته تنش و رویارویی بین ایالات متحده و ایران را به نمایش می گذارد . این موارد شامل عملیات تغییر پرچم ایالات متحده در خلیج فارس در طول جنگ ایران و عراق ، کمک های مرگبار ایران به گروه های شبه نظامی شیعه که در برابر اشغال عراق پس از سال 2003 توسط آمریکا "مقاومت می کردند " و کارزارهای فشار/ رفع فشاری که قبل از توافق هسته ای 2015 با ایران (برنامه جامع اقدام مشترک یا برجام) بود و بعد از آن با خروج ایالات متحده از برجام در سال 2018 ادامه یافت . عملیات تغییر پرچم در خلیج فارس (1987-1988) : در پاسخ به حملات قایقهای کوچک ایران به کشتیهای بیطرف در مراحل آخر جنگ ایران و عراق ، ایالات متحده عملیات اراده جدی ( Earnest Will ) را در ژوئیه 1987 برای اسکورت نفتکشهای کویتی با پرچم تغییر یافته در خلیج فارس آغاز کرد . با شروع عملیات، دولت ریگان نسبت به حمله به کاروان های عبوری از تنگه هرمز با موشک های کرم ابریشم ، به ایران هشدار داد . دولت ریگان تصور میکرد که حضور ناوگروه جنگی هواپیمابر یواساس کیتی هاوک ( USS Kitty Hawk ) در منطثه از اقدامات متقابل ایران جلوگیری میکند. با این که راه اندازی عملیات اسکورت کاروانها ، باعث شد تهران به طور چشمگیری حملات قایق های کوچک خود را کاهش دهد ، ولی در مقابل به سرعت و به طور غیرمستقیم ایالات متحده به چالش کشیده شد : در عملیات اسکورت اولین کاروان ، نفتکش بریجتون ( Bridgeton ) به یک مین مخفی برخورد کرد و آسیب دید . به دلیل خسارات محدود ، کمبود تلفات و تمایل به اجتناب از تشدید تنش ، ایالات متحده پاسخی نداد . در ادامه ، طی چند ماه یعد ، تهران هم حملات قایقهای کوچک و هم عملیات مین گذاری خود را افزایش داد . در سپتامبر 1987، نیروهای آمریکایی یک کشتی ایرانی به نام ایران اجر را در حال مین گذاری در آب های بین المللی توقیف کردند. آنها کشتی را غرق کردند و خدمه آن را بازداشت کردند . ماه بعد، نیروهای ایرانی دو موشک کرم ابریشم ( Silkworm missiles ) را به سمت یک نفتکش با پرچم تغییر یافته در آب های کویت شلیک کردند . اقدام به حمله دور از تنگه هرمز ، عبور از خط قرمز آمریکا محسوب می شد . به احتمال زیاد مهاجمان برای پنهان کردن نقش خود ، موشکهای به غنیمت گرفته شده کرم ابریشم عراقی را از شبه جزیره فاو که در آن موقع در اشغال ایران بود ، شلیک کرده بودند . در مقابل ایالات متحده با انهدام دو سکوی نفتی ایران که از آنها برای پشتیبانی حملات استفاده می شد، پاسخ داد . ایران با حمله دوباره توسط موشک کرم ابریشم به پایانه های نفتی کویت تلافی کرد، که البته موشک شلیک شده به اشتباه به یک لنج طعمه گذاشته شده در بندر برخورد کرد . زمانی که تهران عملیات مین گذاری دیگری را در فوریه 1988 آغاز کرد ، واشنگتن قوانین و تاکتیکهای تهاجمیتری را اتخاذ کرد . دو ماه بعد ، ناوشکن ساموئل رابرتز ( USS Samuel B. Roberts ) با مین برخورد کرد و این اتفاق باعث شد تا نیروی دریایی آمریکا دو سکوی نفتی دیگر ایران را که برای پشتیبانی از عملیات استفاده میشد ، نابود کند . در پاسخ ، نیروهای دریایی ایران با چندین کشتی جنگی آمریکا درگیر شد که منجر به اتفاق افتادن عملیات آخوندک ( Praying Mantis ) توسط ارتش آمریکا شد . در جریان این اقدام نیروی دریایی آمریکا ، یک قایق موشک انداز ، یک ناوچه ناوچه و یک قایق کوچک ایرانی را غرق کرد . همچنین به یک ناوچه و چندین قایق کوچک دیگر ایران هم که علی رغم احتمال بعید موفقیت ، همچنان به درگیری ادامه می دادند ، آسیب زد . این حادثه پایان عملیات مین گذاری ایران بود و با برگشت وضعیت جنگ زمینی به ضرر ایران ، حملات به کشتیرانی در طی ادامه جنگ به شدت کاهش یافت . در ژوئیه 1988، طی یکی از عملیات های دریایی که کاملا نادر بودند ، ناو یو اس اس وینسنس ( USS Vincennes ) به طور تصادفی ( ؟ ) یک هواپیمای مسافربری ایرباس ایرانی را به علت شناسایی اشتباه ( ؟ ) به عنوان جت جنگنده ، هدف قرار داد و سرنگون کرد . همه 290 سرنشین هواپیما کشته شدند . البته ایران معتقد بود که این یک اقدام عمدی بوده است. این تصور که ایالات متحده از طرف عراق وارد جنگ شده است ، باعث شد تهران به جنگ پایان دهد . در مجموع ، ایران با مداخله ایالات متحده منصرف نشد و با خویشتن داری آمریکا ، جسورتر شد . تهران با استفاده از ابزارهای غیرمستقیم (میادین مین دریایی ) ایالات متحده را به چالش کشید ، خطوط قرمز ایالات متحده را با پرتاب موشک به کشتیهای تعویض پرچم شده ئر جایی که تحت اسکورت نبودند ، دور زد و حملات به کشتیهای بدون اسکورت را که بخشی از عملیات تعویض پرچم نبودند ، افزایش داد . تهران تا پس از عملیات آخوندک که هزینههای گزافی را در آن متحمل شد ، عقب نشینی نکرد . با این حال ، مداخله ایالات متحده از حملات مستقیم به کاروانها جلوگیری کرد ، ایران را مجبور کرد به تاکتیکهای کمتر مؤثری تکیه کند و به نتیجه رسیدن یک راهحل دیپلماتیک برای جنگ ایران و عراق کمک کرد ( البته این کار با همزمانی یک سری پیروزیهای ویرانگر عراق در روی زمین امکانپذیر شد ) . جنگ نیابتی علیه نیروهای آمریکایی در عراق (2003-2011) : در طول اشغال عراق توسط آمریکا، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ، شبهنظامیان عراقی و گروههای شورشی را آموزش داد ، مسلح کرد و تأمین مالی کرد . این گروهها بیش از 600 سرباز آمریکایی را در عراق کشتند . تهران ظاهرا امیدوار بود که نیروهای آمریکایی را محدود کند ، اشتهای آمریکا را برای ماجراجوییهای نظامی بیشتر منطقهای کاهش دهد و به نیروهای نیابتیاش کمک کند تا در نهایت ایالات متحده را از عراق بیرون برانند . از آنجایی که نیروهای آمریکایی در همسایگی ایران مستقر شده بودند و خطربسیار بالا بود ، ایران مایل بود ریسک قابل توجهی را متحمل شود . در مقابل ، واشنگتن هم به دنبال ایجاد اختلال در تلاش های تهران همزمان با اجتناب از تشدید تنش بود ، بنابراین عموماً با خویشتن داری عمل می کرد . ارتش آمریکا به طور مرتب از جابجایی و تحویل محمولههای تسلیحاتی ایران جلوگیری میکرد و پس از ارسال یک یادداشت اخطار که مورد توجه قرار نگرفت ، مجموعهای از عملیاتها را برای بازداشت عوامل ارشد نیروی قدس آغاز کرد : دو نفر در بغداد (دسامبر 2006) ، پنج نفر در اربیل (ژانویه 2007) و یک نفر دیگر در سلیمانیه (سپتامبر 2007) . یک عامل حزب الله که برای ایران کار می کرد نیز بازداشت شد (ژوئیه 2007). این بازداشتها باعث شد که ایران به دنبال مذاکره مستقیم با نمایندگان آمریکا در بغداد باشد که ظاهرا بینتیجه بود و باعث شد که نیروی قدس بهطور چشمگیری فعالیت خود در عراق را کاهش دهد ، البته فعالیتها در آنجا را متوقف نکرد . ایالات متحده همچنین در چندین نوبت با ارسال پیام خصوصی تهدید کرد که به حملات گروه های طرفدار ایران، از جمله حملات موشکی به سفارت آمریکا در بغداد در آوریل 2008 و علیه چندین پایگاه نظامی آمریکا در عراق در ژوئن 2011 (که منجر به کشته شدن 15 سرباز آمریکایی شد) ، پاسخ نظامی خواهد داد . در هر دو مورد ، حملات پس از هشدارهای شدید ایالات متحده متوقف شد . در مجموع ، تلاش های واشنگتن برای محدود کردن حمایت ایران از نیروهای نیابتی اش درعراق تنها نتایج اندکی به بار آورد . بازداشت عوامل نیروی قدس ، تهران را وادار کرد تا شیوه کار خود را تغییر دهد و در این میان کمی هم انگیزه برای تجدید دیپلماسی ایجاد شد . تهدیدهای بی سر و صدا به پاسخ نظامی در دو مورد باعث شد که ایران از ادامه درگیری خودداری کند ولی اقدامات ایالات متحده در نهایت نتوانست حمایت تهران از حملات به نیروهای آمریکایی را متوقف کند یا محدودیتی برای رشد نفوذ ایران در عراق به وجود یباورد . علاوه بر این ، تهران هیچ تلاشی برای پنهان کردن نقش خود نکرد : به عنوان مثال در تسلیحاتی که توسط ایران برای گروههای شیعه شبهنظامی ارسال می شد ، اغلب آرمها و پلاکهای اطلاعات سازنده حفظ میشد . بلاتکلیفی ایجاد شده توسط اقدامات نیابتی ظاهراً برای ایران مهمتر از انکار بود ، سیستم به درستی محاسبه کرده بود که حتی زمانی که حمایت ایران مشهود باشد ، ایالات متحده به عملیاتهای نیابتی پاسخ نظامی نخواهد داد . کارزارهای فشار ناهمگون (2010–2012) : با توجه به ادامه فعالیتهای هستهای ایران و سرپیچی از 12 قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که بین سالهای 2006 و 2010 به تصویب رسیده بود ، ایالات متحده ، اسرائیل و اتحادیه اروپا فشارها را برای توقف این فعالیتها از طریق اجبار و دیپلماسی آغاز کردند و ایالات متحده و اسرائیل که از سال 2007 کارزار مشترک حملات سایبری علیه برنامه هسته ای ایران را آغاز کرده بودند ، فعالیت های خود را تا سال 2010 افزایش دادند . در ادامه اسرائیل بین سال های 2010 تا 2012 نیم دوجین از دانشمندان هسته ای ایران را ترور کرد و در عین حال تهدید به حمله پیشدستانه برعلیه زیرساخت های هسته ای ایران را هم انجام داد . ایالات متحده حضور نظامی خود را در خلیج فارس تقویت کرد ( حضور تقریباً ثابت دو ناو گروه هواپیمابر تهاجمی در منطقه بین سالهای 2010 تا 2012 ) و برای مقابله با پیامدهای احتمالی حمله اسرائیل ،عملیات پهپادهای خود را بر فراز ایران تشدید کرد . همزمان با آن و شاید مهمتر از همه ، واشنگتن و اتحادیه اروپا تحریمهای شدیدی را علیه بانک مرکزی و بخش نفت ایران در سالهای 2011 و 2012 اعمال کردند. ایران به همان شکل پاسخ داد و در عین حال از اقداماتی که میتوانست آتش درگیری گستردهتری را ایجاد کند ، خودداری کرد . حملات سایبری به موسسات مالی ایالات متحده (2012-2013) و غول نفتی عربستان سعودی آرامکو (2012) ، برنامه ریزی حملاتی علیه دیپلمات های اسرائیلی در تلافی قتل دانشمندان ایرانی (2012)، تلاش برای سرنگونی پهپادهای آمریکایی در خلیج فارس (2012– 2013) و در کنار آن برنامه هسته ای خود را با افزایش تعداد سانتریفیوژهای فعال و ذخایر اورانیوم غنی شده خود تسریع بخشید . این کارزارهای فشار یک یه یک انجام شده با دیگر کارزارهای مخفی ، جنگهای در سایه ، و درگیریهای آشکاری که در بسیاری از موارد پیش از بحران هستهای بود ، در هم آمیخت ، مواردی مثل درگیری اسرائیل و حزبالله ، رقابت ژئوپلیتیکی بین عربستان سعودی و ایران و جنگ داخلی سوریه . درگیر شدن بسیاری از بازیگرانی که به طور مستقل یا در هماهنگی با هم فعالیت می کردند ، باعث شد پتانسیل گذر ناخواسته از خطوط و تشدید ناخواسته افزایش پیدا کند . البته تنش ها در نهایت کاهش یافت چون آغاز تحریم های ایالات متحده و اتحادیه اروپا باعث شد مذاکرات هسته ای شتاب بیشتری بگیرد . در مقابل اقدامات مخفیانه و کارزارهای فشار نظامی بر علیه برنامه هستهای ایران کاهش یافت ، این تحریمها بود که در نهایت ایران را به پای میز مذاکره کشاند و منجر به انعقاد برجام در جولای 2015 شد. با این حال مشکلات موجود در این قرارداد به ترامپ کمک کرد تا تصمیم به خروج از آن را بگیرد و دوباره مسیر برای یک کارزار فشار/ضدفشار دیگر هموار شد . ادامه دارد ... قسمت اول مقاله : استراتژی منطقه خاکستری ایران
-
1 پسندیده شدهقسمتی از یک مقاله : مقاله اصلی : Iran’s Gray Zone Strategy: Cornerstone of its Asymmetric Way of War نویسنده : Michael Eisenstadt تاریخ : March 19, 2021 قسمت اول : استراتژی منطقه خاکستری ایران عناصر اصلی راهبرد منطقه خاکستری ایران شامل تعدادی عنصر اصلی است : (1) انعطاف پذیری تاکتیکی، ثبات راهبردی (2) جهت دار نبودن، ابهام و صبر (3) مقابله به مثل ، رعایت تناسب و کاربرد سنجیده قدرت (4) طولانی کردن درگیری ها به جای تشدید آنها (5) تنظیم گام و فاصله فعالیتها (6) تنوع و گسترش گزینه ها (7) جدا سازی و محصور کردن دشمنان در ادامه به هر یک از این موارد با جزئیات بیشتری می پردازیم . انعطاف پذیری تاکتیکی، ثبات راهبردی : هنگامی که تهران یک جهت راهبردی خاص را شروع می کند ، منحرف کردن آنها از مسیر خود اغلب دشوار است . محدودیتها را بررسی و آزمایش میکند ، سپس در صورت مواجهه با پاسخ محکم عقبنشینی ( به صورت موقت ) میکند ؛ سپس چالش را در زمان و مکان دیگرو در شرایط مطلوبتری دوباره احیا میکند . از سوی دیگر ، اگر پاسخ قاطعانه ای دریافت نکند ، اغلب رفتار جسورانه تری را انجام می دهد . به عنوان مثال ، ایران در ژانویه 2012 پس از تحریمهای جدید ایالات متحده و اتحادیه اروپا از تهدیدات خود مبنی بر بستن تنگه هرمز عقب نشینی کرد ، این زمانی بود که واشنگتن هشدار داد که انجام این کار عبور از خط قرمز آمریکا است ، با این حال زمانی که واشنگتن معافیتهای تحریمی صادرات نفت تهران را در ماه مه 2019 به حالت تعلیق درآورد تا صادرات نفت ایران را به صفر برساند ، ایران دست به اقدام نظامی شدیدی کرد . به صفر رساندن صادرات نفت ایران گذر از خط قرمز دیرینه ایران بود و قبلا ایران تهدید کرده بود که اگر نتواند نفت صادر کند، هیچ کشور دیگر در خلیج فارس هم قادر به صادرات نفت نخواهد بود . این کار با حملات به حمل و نقل و زیرساخت نفت کشورهای حاشیه خلیج فارس صورت گرفت و پس از آنکه ایالات متحده و متحدانش در پاسخ به این حملات ، حضور دریایی خود در خلیج فارس را تقویت کردند ، ایران با احتیاط حملات راکتی توسط گروههای نیابتی اش در عراق را افزایش داد که در طی آن یک آمریکایی در دسامبر 2019 کشته شد . جهت دار نبودن، ابهام و صبر : تهران برای عملیات در خاک خارجی اغلب از ابزارهای غیرمستقیم (مثلاً مین، بمب های کنار جاده ای و موشک) و گروههای نیابتی (مثلاً حزب الله لبنان، کتائب حزب الله عراق و تا حدی حوثی های یمن ) استفاده می کند ، با این کار به هدف ایجاد ابهام ، کنار ماندن از ماجرا و جلوگیری از درگیری واضح با دشمن می رسد . این ابهام ایجاد می شود تا در مورد نقش عامل اصلی شک و تردید ایجاد شود ، گمانه زنی ها را در مورد احتمال مقصر بودن عناصر یاغی سیستم در موضوع رخ داده را افزایش دهد و یک ظاهر سازی برای بیرون ماندن از عوارض درگیری ایجاد کند . از آنجایی که ایران اقدام غیرمستقیم را ترجیح می دهد و به دنبال ایجاد مزیت از طریق دستاوردهای فزاینده و انباشته شده است و برای اجرای این رویکرد نیازمند صبر است . علاوه بر این ، به نظر میرسد قسمتی از دلیل ترجیح تهران برای استفاده از نیروهای نیابتی ، ریشه در یک نگرش مبتنی بر توطئه دارد که بر اساس آن تصور میشود دشمنان فراگیرش از نیروهای نیابتی و عواملشان بر علیه ایران استفاده میکنند و این امر باعث میشود که به همان شکل پاسخ بدهد . مقابله به مثل ، رعایت تناسب و کاربرد سنجیده قدرت : تهران عموماً از قدرت به شکل سنجیده استفاده میکند و در سطح وسیعی متناسب با چالش تهدید ایجاد شده ، پاسخ میدهد . این کار را برای کسب مشروعیت برای اقدامات انجام شده ، قابل پیش بینی تر بودن نتایج آن ( در نتیجه محدود کردن احتمال اشتباه در محاسبه ) و ایجاد بازدارندگی انجام می دهد . به همین دلیل بود که در طول جنگ با عراق ، ایران به حملات به صنعت نفت خود با حمله به کشتیرانی در خلیج فارس پاسخ داد ، حملات هوایی به تهران را با حملات موشکی به بغداد و جنگ شیمیایی عراق با تهدید به انجام حملات شیمیایی توسط خود جواب داد ( ؟ ) . از سال 2010 تا 2012، ایران به حملات سایبری انجام شده به برنامه هستهای و صنعت نفت خود ، تحریمهای مالی وضع شده برعلیهش ، و ترور دانشمندان هستهای اش را با حملات سایبری به مؤسسات مالی ایالات متحده و آرامکو عربستان و با نقشه حمله به دیپلماتهای اسرائیلی در گرجستان ، هند ، تایلند و چند جای دیگر پاسخ داد . اخیراً ، ایران به تلاشهای دولت ترامپ برای به صفر رساندن صادرات نفت خود با حمله توسط مینهای چسبان به چهار نفتکش خارجی که در سواحل امارات لنگر انداخته بودند و تحریم بزرگترین شرکت پتروشیمی خود را با حمله توسط مینهای چسبان به دو تانکر خارجی حامل محصولات پتروشیمی در تنگه هرمز ، پاسخ داد . طولانی کردن درگیری ها به جای تشدید آنها : ترجیح تهران برای استفاده از راهبردهای غیرمستقیم و استفاده سنجیده (به مفهوم محدود) از قدرت تضمین می کند که معمولا درگیری هایی که در آن دخالت می کند ،طولانی بشوند . با این کار امکان بهره برداری از برانگیختن ناهمگونی هایی که معتقد است در این مبارزات طولانی به او برتری میدهند ، را فراهم می کند و در حالی که عموماً با نقاط قوت دشمنانش بازی میکند ، از تشدید تنش جلوگیری کند . بنابراین، تهران در مبارزات چندین دهه اخیر خود علیه نفوذ ایالات متحده در خاورمیانه ، برای به تحلیل بردن توان آمریکا ، از حملات نیروهای نیابتی به افراد و منافع ایالات متحده حمایت کرده است (برای مثال، بمب گذاری پادگان تفنگداران دریایی ایالات متحده در سال 1983، بمب گذاری برج خوبر در سال 1996 و ارائه تسلیحات به شورشیان شیعه عراقی که از سال 2003 تا 2011 با نیروهای آمریکایی در عراق می جنگیدند ) . تلاشهای تهران برای تضعیف اسرائیل نیز روش مشابهی است که شامل ایجاد صبورانه و در طی چندین دهه نیروهای نیابتی و افزایش تواناییهای میروهای شرکای نظامی در لبنان (حزبالله)، غزه (حماس و جهاد اسلامی فلسطین) و اخیراً سوریه است ، جایی که نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران حملات مستقیم را به اسراییل صورت می دهد . این مورد نشان می دهد که تهران گاهی برای حمله به دشمنانش از منطقه خاکستری خارج می شود . تنظیم گام و فاصله فعالیتها : تهران با احتیاط گام فعالیتهای خود را – چینش آنها از نظر زمان و مکان – تنظیم می کند تا از ایجاد احساس اضطرار بی مورد یا تصور اغراقآمیز از تهدید در ذهن تصمیمگیرندگان خارجی جلوگیری کند . این کار انجام می شود تا آنها واکنش بیش از حدی انجام ندهند و رویدادها از کنترل خارج نشود. (البته گام بندی فعالیت ها ممکن است تا حدی تحت تأثیر خواسته های همگانی ، برنامه ریزی های نظامی و ملاحظات لجستیکی هم قرار بگیرد . ) گام بندی فعالیت ها همچنین ممکن است فشار روی طرفهای مقابل را برای اقدام کاهش دهد و به برخی از تصمیم گیرندگان خارجی امید بدهد که ندادن پاسخ نظامی به اقدامات ایران ، منجر به کاهش تنش خواهد شد . ممکن است هفتهها یا ماهها بین فعالیتهای ایران در کارزار ادامهدار منطقه خاکستری یا قبل از پاسخ ایران به اقدامات طرفهای مقابل ، فاصله بیفتد . بنابراین، در کارزار مقابله تهران علیه سیاست "فشار حداکثری" دولت ترامپ ، فعالیتهای انجام شده در فواصل زمانی مختلف، در امتداد چندین خط عملیاتی ، در حوزههای مختلف و عرصههای عملیاتی جغرافیایی متنوع اتفاق افتاده است (حملات مینهای چسبان در خلیج فارس، حملات موشکی انجام شده در عراق، حملات پهپادی و موشک های کروز در عربستان سعودی، و عملیات سایبری علیه بیشتر دشمنان این کشور). تنوع و گسترش گزینه ها : تهران یک بازیگر سازگار شونده است که در صورت نیاز راهبرد منطقه خاکستری خود را وفق می دهد . برای این منظور در عرصههای مختلف درگیری ، در هر دو حوزه فیزیکی و سایبری ، مجموعه ابزار متنوعی را برای ارائه مجموعهای از گزینههای غیرکشنده و کشنده ، به شکلی که باعث تشدید عمودی درگیری نشود ، ایجاد کرده است . به همین خاطر این توانایی را دارد تا رویکرد خود را با دشمنان و شرایط تطبیق دهد . جدا سازی و محصور کردن دشمنان : دخالت ایران در فعالیتهای انکارپذیر و غیر قابل تایید همراه با نشان دادن احتمال تشدید درگیری ، اغلب باعث ایجاد اختلاف میان سیاستگذاران در کشورهای متخاصم میشود و باعث بروز دو دستگی در سیستم این دولتها می شود . به همین شکل بود که در مورد چگونگی واکنش به بمب گذاری برج های خوبر در ژوئن 1996 در عربستان سعودی ، بحث های ناخوشایندی در دولت کلینتون به راه افتاد . به همین ترتیب ، حملات ایران در خلیج فارس از ماه مه تا ژوئن 2019، اصطکاک بین دونالد ترامپ ، رئیس جمهور جنگ گریز (؟) و جان بولتون ، مشاور امنیت ملی جنگ طلب او را تشدید کرد و در نهایت به خروج بولتن از دولت کمک کرد . تهران با همین روش تلاش می کند تا در ائتلاف های دشمنانش شکاف ایجاد کند . در واکنش به سیاست فشار حداکثری دولت ترامپ ، تهران نفتکشهای چند متحد آمریکا را توقیف کرد و این امر عدم تمایل واشنگتن برای دفاع از آنها را برجسته کرد . در نهایت، تهران به دنبال محاصره طرفهای مقابل با گروههای نیابتی است . از این رو حمایت تهران از حزبالله لبنان و حماس در غزه ، همراه با تلاشهایش برای ایجاد ارتش شبهنظامی شیعه در سوریه ، برای تهدید اسرائیل به ویرانی توسط راکتها ،موشکها و پهپادها انجام می شود . فراهم کردن موشک و پهپاد توسط ایران برای حملات حوثیها به عربستان سعودی و امارات متحده عربی هم با انگیزههای مشابهی انجام میشود . ادامه دارد ...
-
1 پسندیده شدهتانک مرده است! ... زنده باد تانک ! ارزش پایدار تیم های زرهی ترکیبی در قرن بیست و یکم مقاله اصلی : The Tank Is Dead … Long Live the Tank نویسندگان : Maj. Gen. Curtis A. Buzzard, U.S. Army ، Brig. Gen. Thomas M. Feltey, U.S. Army , Lt. Col. John M. Nimmons, U.S. Army , Maj. Austin T. Schwartz, U.S. Army , Dr. Robert S. Cameron منبع : Military Review November-December 2023 قسمت دوم : نماد قدرت ملی : تانک در زمان جنگ جهانی اول به این علت به وجود آمد تا امکان مانور در یک محیط تاکتیکی انباشته از خندق ها ، سنگرهای زیر زمینی ، موانع مصنوعی و مسلسل ها را به وجود بیاورد . در خلال جنگ جهانی دوم ، تانکها که در ساختار زرهی نیروهای ترکیبی سازماندهی شده بودند ، ثابت کردند که میتوانند نمود قدرت ملی باشند و آن را همراه با پیامدهای راهبردی اش به نمایش بگذارند . در سال 1939 ، لشکرهای پانزر آلمان نقش اصلی را در نابودی لهستان ایفا کردند . سال بعد، همان آرایش رزمی فرانسه را فقط در شش هفته وادار به تسلیم کرد و باعث شد آلمان به عنوان قدرت برتر زمینی اروپا تبدیل شود . موفقیت های بعدی بدست آمده توسط نیروهای زرهی آمریکا ، بریتانیا و شوروی در صحنه های عملیاتی مدیترانه ، اروپا و اقیانوس آرام این موفقیت های اولیه جنگ را تحت تاثیر قرار داد و شکست قدرت های محور و تغییر اساسی در موازنه قدرت جهانی را تضمین کرد . در دوران بلافاصله پس از جنگ، کشورهای نوظهور ارزش تانک ها را به عنوان نمادهای قدرت ملی درک کردند. اسرائیل ، هند ، پاکستان ، کره شمالی و جمهوری خلق چین همگی با استفاده از مجموعه تجربیات زرهی زمان جنگ ، نیروهای زرهی خودشان را ساختند . یکی از واحدهای لشکر 12 پانزر اس اس در فرانسه ، مارس 1944 در دهه های پس از جنگ جهانی دوم، تانک نشان دهنده قدرت نظامی و پشتیبان نوآوری های دیپلماتیک بود . در سالهای اولیه تشکیل ناتو ، تانکهای آمریکایی ، ارتش چندین کشور عضو اتحادیه را تجهیز کردند ؛ همچنین این تانکها به اجزای اصلی دفاع ملی اسرائیل ، پاکستان و تایوان هم تبدیل شدند . موفقیت تانک آبرامز در جنگ اول خلیج فارس منجر به فروش آن به کویت و عربستان سعودی شد و خرید اخیر لهستان از جدیدترین نسخه تانک آبرامز تضمین می کند که توانایی رزم زمینی این متحد هم به طور قابل توجهی ارتقا یابد که در آینده توسط خرید موازی تانک پلنگ سیاه K2 کره جنوبی محکم تر هم خواهد شد . به همین ترتیب اتحاد جماهیر شوروی هم مرتبا به کشورهای اقماری اش تانک می فروخت تا توانایی نظامی آنها را تقویت کند، تابع بودن آنها را تشویق کند و محرک فعالیت اقتصادی داخلی خودش هم باشد . در نتیجه تانک ها و خودروهای زرهی شوروی بسیاری از ارتش های امروزی را تجهیز کردند. جنگ کنونی در اوکراین تجهیزات ساخت روسیه را در گود مبارزه و روبروی هم قرار داده است . ستونی از تانکهای لشکر 3 زرهی M60A3 در کاروانی در نزدیکی رمپ خروجی پایگاه هوایی سمباخ در جمهوری فدرال آلمان ، 26 آوریل 1982 امروزه چین بزرگترین ناوگان تانک را در منطقه هند و اقیانوس آرام ( Indo-Pacific region ) دارد . نوآوری ها و به روزآوری های در حال انجام شامل ارتقای مدل های قدیمی تانک و توسعه طرح های جدید است . چین همچنین از تانک های خود برای حمایت از روابط بین المللی خود استفاده می کند . معاملات تجاری که در آن چین برای کسب منافع اقتصادی ، کمکهای نظامی پیشنهاد می کند ، اغلب شامل تانک می شود . آنها تانک هایی را به طور اختصاصی برای صادرات تولید می کنند . کامبوج ، کره شمالی ، میانمار ، تایلند و ویتنام همگی تعداد قابل توجهی تانک چینی را در نیروهای مسلح خود دارند . علاوه بر این ، فروش تانک شامل پشتیبانی آموزشی و تعمیر و نگهداری است که برای پیشبرد روابط نظامی قوی تر و دسنیابی به درجاتی از قابلیت همکاری موثر است . تانکهای چینی تایپ 99 و خودروهای جنگی زرهی در رژه پیروزی چین در جنگ جهانی دوم ، 3 سپتامبر 2015 در پکن واکنش های مردمی به تسخیر یا انهدام یک تانک ، ارزش تانک را به عنوان نماد قدرت ملی بیشتر برجسته می کند . اوکراین به صورت مرتب فیلم هایی از سربازان خود در حال تخریب تانک های روسی منتشر می کند ولی چنین تصاویری تنها در صورتی به تقویت روحیه ملی کمک می کند که تانک به عنوان یک سلاح قدرتمند و مطلوب باقی بماند . خود اوکراینیها زندگی شان را به خطر می اندازند تا تانکهای روسی را تسخیر یا بازیابی کنند و آنها را در نیروهای رزمی خودشان به کار بگیرند . به شکل مشابه ، بازیگران غیردولتی مانند حزبالله [یا حماس ] هم به خاطر ارزش تبلیغاتی، به طور معمول تانکهای تسخیر شده را به عنوان غننیمت به رژه در می آورند . تانک مرکاوا تسخیر شده اسراییل توسط مبارزان حماس در مجاورت غزه ، هفتم اکتبر 2023 تانک ها همچنین حمایت قدرتمندی از ابتکارات صلح را شکل می دهند . تجهیزات جنگی آمریکا به عنوان بخشی از نیروهای حافظ صلح چند ملیتی به رهبری ناتو به بوسنی و هرزگوین اعزام شدند تا از پایبندی جناح های قومی متخاصم به توافقنامه صلح دیتون در سال 1995 تضمین شود . این اقدام شامل انتخاب عمدی لشکر یکم زرهی ایالات متحده برای رهبری عملیات نظامی معروف به عملیات کوشش مشترک ( Operation Joint Endeavor ) بود. عبور نمادین ستون زرهی از رودخانه ساوا ( Sava ) در هنگام ورود به بوسنی، تعهد ملی آمریکا به صلح را به شیوهای که توسط پیادهنظام سبک سوار بر هاموی ( HMMWVs ) امکانپذیر نبود ، نشان داد . این تانک ها بودند که توجه مردم را به خود جلب کردند و نه کامیونها ! یک تانک آبرامز از لشکر یکم زرهی ایالات متحده در حال عبور از رودخانه ساوا به بوسنی درجریان عملیات مشترک تلاش ، در دسامبر 1995 ادامه دارد ... .
-
1 پسندیده شده
-
1 پسندیده شدهشهادت 7 نفر از نیروهای حشد شعبی در حمله آمریکا بعد از حمله ی نیروهای مقاومت عراق با موشک بالستیک کوتاه برد به پایگاه نظامیان آمریکایی در عین الاسد که موجب زخمی شدن 10 تروریست آمریکایی شد، پهپادهای آمریکا به مواضع حشد شعبی در جرف النصر حمله کردند که موجب شهادت 7 نیروی مقاومت عراقی شد.
-
1 پسندیده شدهمتن اخبار اصلی تو این مایه ها بود که یه یارویی داره یک موتور پالس جت می سازه تو اوکراین. ( که تمام بچه های گرایش پیشران موقع خوندن لونوار و همفری و اینا همین کارو با چند متر لوله تو حیاط دانشگاه می سازن) ایده ی خودشم اینه که ببیندن روی هایمارس تا بردش دوبرابر بشه.بعد بر اساس همین تلاش یارو ،پوستر کروز طراحی کردن و سناریوی سوارم با سروصدای زیاد چیدن و الخ. حقا که زرشک!
-
1 پسندیده شدهاتفاقا وقتی به لیست تذکرات و اخطار هایی که گرفتم و دلایلشون نگاه میکنم، مصطفی و واریور و جناب رضا بهترین دلایل و مورد قبول ترین ها هستن... این دو گرامی در چند تاپیک با من به بحث میپرداختن، بعد پاسخ های من رو پاک میکردن و نهایتا حرف های خودشون رو تکرار میکردن!! بعدشم که وقتی میدیدن دارم جواب میدم، میزدن بنم میکردن!!!! چیزی حدود ۱ ماه تا ۱.۵ ماه رو به خاطر همین مسئله توسط جناب چکا بن شدم... به نظرم کار خوبی کردن که از مدیریت کناره گیری کردن، چرا که مدیریت جایی هست که باید یکسان با همه برخورد بشه... نه اینکه یک طیف نظرات رو پالایش کنیم اونم با ابزارهایی مثل پاک کردن پست، تاپیک! یا بن کردن های طولانی مدت.... ۳ تاپیکم رو سر همین قضیه پاک کردم.... نهایتا دیگه لزومی به کدورت نیست... صرفا به عنوان یک نظر مخالف بهشون نگاه میشه نه به عنوان ادمینی که به زور سعی میکنه تاپیک ها، صرفا شامل مطالب از طیف فکری خودشون باشه! :) البته قصد نداشتم چنین پیامی رو منتشر بکنم، ولی با توجه به پست جناب ارمین حیدری که نظرشون رو فرمودن، خواستم به عنوان یکی از اعضا منم نظرم رو داده باشم... بنابراین بابت این پست که به قولی نفرت افکنیه! عذرخواهی میکنم!
-
1 پسندیده شدهاین دو عزیز در مدیریت سایت خیلی زحمت کشیده اند و باتوجه به مشکلاتی که خودم دیده ام نمره بالایی می گیرند و شنیدن این خبر برایم ناراحت کننده است امیدوارم در نظرشان تجدید نظر کنند که باعث خوشحالی می شود به هرحال جا دارد از صمیم قلب از زحمات این دوستان تشکر کنم
-
1 پسندیده شدهبا سلام بسم الله الرحمن الرحیم یا ایُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اِذَا لَقیتُم فِئَهً فَاثبتُوا وَ ذکُرُوا اللهَ کَثیراَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ. آیه شریفه 45 از سوره مبارکه انفال ای کسانی که ایمان آورده اید هنگامی که با گروهی برخورد می کنید، استوارباشید و خدا را بسیار یاد کنید تا شاید رستگار شوید "بسیار کوتاه و مختصر " بنده کمتر دوستان را مورد خطاب قرار می دهم ، با این حال ، اگر دو دوست عزیز ، جناب چکا و جناب اسکای هاوک ، برای دوستان خودشان ، احترام قائل هستند ، بدون توجه به گذشته ، مسئولیتی را که برعهده شان گذاشته شده ادامه دهند . والسلام - ارادتمند -MR9 پی نوشت : این جمله هم نخست یادآوری برای بنده و سپس سایر دوستان : آرمانخواهی انسان ، مستلزم صبر بر رنجهاست ، پس برادر خوبم ، برای جانبازی در راه آرمانها ، یاد بگیر که در این سیّاره رنج ، صبورترین انسان ها باشی .
-
1 پسندیده شدهانگليس عددي نيست كه بخواد در سوريه دخالت نظامي بكنه و اين ادعا رو فقط امكان پذير دونسته .. ولي اونچه كه مهمه لفظ تهديد هست ... قبلا توي اون تاپيك تظاهرات در كشورهاي عربي گفته بودم كه اسد بدنبال حفظ شرايط دروني سوريه از ايجاد جنگ داخلي مثل ليبي هست و به همين خاطر دست به خشونت زده ! . همين تهديدات كافيه تا دولت سوريه رو وادار كنه براي رفع تهديد و تبديل شدن اون به درگيري خارجي هر چه سريعتر در سركوب مخالفين خشانت بيشتري به خرج بده !! ..
