برترین های انجمن
ارسال های محبوب
Showing content with the highest reputation on سه شنبه, 10 تیر 1404 در همه مناطق
-
7 پسندیده شدهبسم ا... توپ گاتلینگ / چرخان کالیبر 12.7 م.م ساخت ایران ارائه شده در نمایشگاه MILEX-2025 برد موثر براساس مندرجات راهنمای مکتوب حدود 1500 متر و نرخ آتش 2500 تیر در دقیقه پی نوشت : ظاهرا حتی زحمت بازطراحی سه پایه هم کشیده نشده و همان سه پایه تیربار 12.7 م.م دشکا مورد استفاده قرار گرفته است ... فقدان چنین سامانه هایی برای مقابله با ریزپهپادهای مهاجم جهود به وضوح دیده شد ..
-
3 پسندیده شده
-
3 پسندیده شدهبا سلام . فارغ از درست یا غلط بودن ادعای مطرح شده ، این روزها تسویه حسابهای جناحی خیلی عادی شده و هر جناحی میخواد ماهی خودش رو ازین آب گل آلود بگیره . بنظرم تا روشن شدن اصل ماجرا نباید زیاد به این ادعا ها پرداخت . ضمنا در همین فیلم ، ادعای گوینده ( برای من ناشناس ) در مورد اینکه رافال هم چیز خاصی نیست ، مشخص میکنه این بنده خدا چیزی از جنگنده نمیدونه .
-
1 پسندیده شدهیه جمله رو آل پاچینو در پدرخوانده 2 داره که نقل به مضمون میگه: اگر تاریخ فقط یه چیز رو به ما یاد داده باشه اون اینه که میشه هر کسی رو کشت. اگر بخوام این رو به صنعت هوایی بسط بدم باید معادلشو بگیم که تاریخ هوانوردی ثابت کرده هر جنگنده ای رو میشه خرید (البته به شرطها و شروطها). دوست عزیزمون تعجب کرده که فرانسه بخواد به ما رافال بده ، در صورتی ما یه بار در زمان دولت سید محمد خاتمی فرصت اینو داشتیم که فرانسه به ما میراژ اف 1 در کنار به روزرسانی میراژ اف 1 های پناهنده رژیم بعثی بده این یعنی مثلا 24 جنگنده نو یا دست دوم بخریم و در نتیجه صاحب 48 جنگنده سرحال و در حد نو باشیم. حالا اینکه اون میاز اف 1 خودش یه جنگنده نسل سوم بود و میشد ایونیک اون رو در حد یه جنگنده نسل 4 ارتقا داد یا همین معادله که با 1 میلیارد دلار میشد کلشو مهیا کرد ( که البته در اون دوران دولت خاتمی با مشکل نقدینگی و افت قیمت نفت هم مواجه بود) و زمینه ای بشه که بعدا به سمت میراژ 2000 یا حتی طرح میراژ 4000 بریم که جنگنده ای در حد و قواره اف 15 بود. در اون زمان هم رابطه ایران و فرانسه که ژاک شیراک در راسش بود در دوران طلایی اش بود. این امر فقط مختص به فرانسه نبود و رابطه ما با آلمان هم که صدراعظمش گرهارد شرودر در شرایط خوبی بود. پس اونجا خودمون نجنبیدیم و در فرصت های دیگه در دولت های مختلف پیش اومد که از زمان و شرایط مناسب بهره نگرفتیم(شاید چون در دکترین دفاعی ما نبوده) مورد دوم همین ماجرای ایران کنترا. در اون ماجرا طرف ما دیگه فرانسه ای که از نظر تاریخی مشکلی با هم نداشتیم نبود، بلکه خود شیطان بزرگ امریکای جهانخوار با واسطه هایی از طرف رژیم صهیونیستی( اونهم بعد از بزرگترین اقدام تهاجمی ما در نیم قرن اخیر درباره ایالات متحده یعنی اشغال سفارت / لانه جاسوسی این کشور) بود که در مقابل تلاش ما برای آزادی فلان گروگان ها قطعات بی شماری از جنگنده های اف 4، اف 5 و اف 14 رو به ما تحویل داد و باعث شد ما با این جنگنده ها و همچنین تجهیز با سیستم پدافندی هاوک و موشک تاو توان تهاجمی مونو باز بیاییم و عملیات های بزرگی مثل کربلای 4 و کربلای 5 انجام بدیم. مثال جالب همین کشور نزدیک ما پاکستان، پاکستان نه سیاست باثباتی داشته و نه اقتصاد شکوفایی. مثل ما که به خاطر فناوری هسته ای تحریم شدیم این کشور هم تحریم های گسترده ای رو تجربه کرده و اگر ما بمب هسته ای نداریم پاکستان داره ولی همین پاکستان از ایالات متحده اف 16 خریداری کرد و از چین هم جنگنده های خوبی خریداری کرده. ما که الان رابطه مون با ایالات متحده و فرانسه شکرآبه همین کشور دوست و برادر پاکستان که الحق در نبرد اخیر با رژیم صهیونیستی در گفتار و رسانه تمام قد پشتیبان ما بوده بیاییم و تمام قد از تجربه هاش بهره بگیریمی چه در قالب ساخت جنگنده مشترک چه در زمینه تعاملش با کشور چین. مشکل ما فقط یک فرد یا نفر یا فلان سیاستمدار نیست، مشکل ما یه مشکل مزمن 50 ساله است که از بعد از خرید اف 14 و نبودن یگان های موشکی و همچنین وجود یک جنگنده چندمنظوره در جنگ (که در اونموقع اصلا در دنیای وجود خارجی نداشت جنگنده مولتی رول) که اینقدر متغیرهای زیادی بهش اضافه شدن که نمیشه اون رو به یک شخص یا دولت یا مرام ارجاع داد و شاید لازم باشه به آرامی از زمان خرید جنگنده اف 14 بیاییم و سیر افول نیروی هوایی رو بررسی کنیم تا به شرایط حال حاضر برسیم که ان شالله در مجال بعدی ...
-
1 پسندیده شدهحقیقت هم همین هست. اولین گلوله های سلاح انفرادی که شلیک میشود گوش شروع میکند به سوت کشیدن که تا چند روز هم سطح شنوایی کاهش پیدا میکند. این تازه مربوط به شلیک های یک سلاح انفرادی است . انفجار های مهیب میدان جنگ که کاملا شنوایی را مختل میکنند.
-
1 پسندیده شدهاز اون ور امریکا اونقدر خفنه که میتونه با نبرد سایبری کل زیرساختهای مارو بزنه زمین و به هرجا که خواست نفوذ کنه... از این ور اونقدر بدبخته که برای نفوذ به سیستمهای هوافضای ما مجبوره بروزترین پرنده اش رو که سیستمهای نظامی و سیستم اطلاعاتیش قراره تا سالها از این پرنده استفاده کنند و تکنولوژیهای مشترک با اف 35 و ب 2 داره که سرجمع میلیاردها و صدها میلیارد دلار خرجش شده رو قربانی کنه...که چی؟؟ کاش دوستان از مسیولان رده بالای امریکا بودند...چقدر خوب میشد؟؟؟ برای نفوذ به نیروی زمینی ما یه ابرامز میفرستادن برا نیرو دریایی یه ناو هواپیمابر برای نیرو هوایی یه اف 22 و...
-
1 پسندیده شدهبا سلام برای بررسی موضوع فریب استراتژیک ، تاپیک جناب واریور ، شاید محل مناسبی باشد جیمز انگلتون : زمانی که یک سازمان نظامی / اطلاعاتی ، براین تصور است که دربرابر نیرنگ دشمن آسیب ناپذیرتر از گذشته است ، بیش از هر زمان دیگری ، آسیب پذیر خواهد بود فریب در سطح استراتژیک شامل سه سطح فریب و انکار تکنیکی فریب و انکار تاکتیکی / عملیاتی فریب و انکار راهبردی 1- فریب در سطح راهبردی ، مجموعه ای از فعالیتها که دارای توالی خاصی است و برای نیل به یک منظور خاص ، توسط یک ارتش یا سازمان اطلاعاتی طراحی و به اجرا گذاشته می شود 2- فریب در سطح راهبردی ، جزء اقدامات پنهان بشمار می رود و تنها بخشی از روند با پیگیری دقیق قابل تشخیص خواهد بود . 3- فریب در سطح راهبردی ، درپی تاثیری گذاری بر ذهنیت تصمیم سازان و تصمیم گیرندگان و گمراه کردن آنهاست 4- هدف فریب در سطح راهبردی ، وادار کردن دشمن به دست زدن به کاری مورد دلخواه خواهد بود 5- نتیجه اقدام حریف، تامین منافع خودی و متضرر شدن منافع دشمن است 6- فریب در سطح استراتژیک ، هدف نیست ، بلکه ابزاری مهم است برای نیل به اهداف مشخص پی نوشت : 1- حالا این چند سطر را با شرایط چند سال اخیر ، واکنش تقریباً عجیب طرف آمریکایی در خصوص پهپادهای به غنیمت درآمده ، مقایسه آن با طرح های فریب ایالات متحده در برابر اتحادشوروی و... بگذارید . 2- کلیسای دوران انگیزاسیون هم ، گالیله را به جرم حقیقتی که برای آنها قابل باور نبود ، محاکمه کرده و محکوم به مرگ کردند ، حالا حرف کدام طرف قابل استناد هست ، گالیله یا کلیسا !!!!!
-
1 پسندیده شدهبا سلام و آرزوی قبولی طاعات و عبادات و اینکه امیدوارم در این شبهای عزیز ، بنده و دوستان را از دعای خیر فراموش نکنید و ضمن عذر خواهی بابت تاخیر در پاسخ . حقیقتاً پاسخ به پرسش بسیار دقیق شما ، بسیار مشکل هست و جا داشت تا عزیزانی که دوره های فرماندهی و ستاد را گذرانده و جزوات و کتب این دوره هار ا مطالعه کرده اند ، به این سئوال جالب پاسخ دهند ، با این حال ، بطور خلاصه و تا حد توان و محدوده اطلاعات ، خدمت شما عرض خواهم نمود : دقت کنید ، در کامنت های قبلی ، بنده همواره یک واژه را بطور مدام تکرار کردم و آن استراتژی نظامی ارتش ایالات متحده در برخورد غیر مستقیم با حریف در دو سطح راهبردی و تاکتیکی است . ارتش این کشور ، در قالب پروژه نیروی زمینی آینده ( AAN- ARMY AFTER NEXT) که جانشین پروژه قبلی این سازمان با عنوان نیروی زمینی در قرن 21 شده بود ( هر دو پروژه توسط موسسه TRADOC اجرا شده بود ) ، کلیات مربوط به پرسش جنابعالی را بیان نموده است : به اعتقاد دست اندرکاران این پروژه ، راز موفقیت دربرابر دشمنی که تاکتیک اختفاء را برگزیده است ( بعنوان مثال استقرار در شهرها ) استفاده از آتش دقیق ( حملات جراحی شده ، و فلج کردن وی تا زمانی که نیروی متحرک زمینی بتواند بطور همزمان نقاط متعددی را در سراسر مناطق اشغال شده توسط دشمن تصرف نموده و مراکز حیاتی دشمن را با استفاده از واحدهای رزمی کوچک ، مستقل در عین وجود کشندگی بالا ، به اشغال در آورد . در اینجا ، یک عنصر بسیار مهم باید مد نظر قرار گیرد و آن استفاده از عنصر زمان ، به نفع نیروی های خودی است . ( این در سطح راهبردی است ) حالا در سطح تاکتیکی ، ارتش ایالات متحده سعی خواهد کرد تا واحدهای رزمی اش در رزم نزدیک ، صرفاً تماس خودشون را با واحدهای دشمن در حدی حفظ کنند که قادر باشند تا نیروی های پراکنده دشمن را دور زده ، محاصره کنند تا در درجه اول ، از استعداد رزمی آنها اطلاع پیدا کنند . زمانی که استعداد رزمی دشمن ، تخمین زده شد ، این نیروها با پشتیبانی آتش دقیق ، اراده دشمن را از بین برده و با تقسیم آنها به سلول های کوچک ، توانایی دشمن را در بازسازی توان رزمی و تهیه لجستیک ( مهمات و غذا و کمکهای درمانی ) از بین می برد . بنابراین در رویکرد غیر مستقیم ارتش ایالات متحده " زمان" بزرگترین دشمن ارتش این کشور و بهترین دوست " دشمنان " این ارتش بشمار می رود . بطور خلاصه : 1- در میدان نبردی که صرفاً مبتنی بر آتش دقیق هست ( توجه کنید ، که واژه صرفاً بکار رفته ) ، زمان به نفع طرف مدافع هست . 2- در جنگهایی مبتنی بر قدرت آتش ( راهبرد آمریکا ) ، باید " بسرعت" پیروز شد ( تایید کننده عامل زمان و رویکرد غیر مستقیم ارتش ایالات متحده ) 3- حیاتی بودن تعیین محل دقیق دشمن و ایجاد شرایطی که کمترین تماس میان واحدهای زمینی خودی و دشمن صورت گیرد . ( تایید کننده رویکرد غیر مستقیم ) 4- مقابله با گسترش نیرویی حریف ، جداسازی و قطعه قطعه کردن واحدهایش و استفاده از آتش دقیق برای انهدام آن . بنابراین در یک جمله : اگرواحدهای ارتش ایالات متحده بتوانند بطور همزمان " قدرت آتش " و " قدرت مانور " را بکارگیرند ، به مانند این هست که یک پتوی خیس را روی یک کُپه آتش بیاندازید . تا اینجا ، بحث نبرد در فضای خارج شهری بود حالا نبرد در فضای شهری : تاریخچه نبرد در شهرها ( استالینگراد ، خرمشهر ، برلین و.... ) بخوبی اثبات می کند که شهرها ، کابوسی برای واحدهای مهاجم و بهشت واحدهای مدافع هستند . در نتیجه : 1- فضای شهری ، موجب محدودیت در مانور ارتش آمریکا خواهد شد . 2- فضای شهری تا حد زیادی ، تاثیر آتش دقیق را کاهش می دهد . 3- فضای شهری ، بار روانی پیاده نظام را دو چندان می کند بنابراین ، با توجه به اینکه یک سوم درگیری ارتش آمریکا از 1980 تا 2000 در فضای شهری رخ داده : 1- نخستین قدم برای مقابه با این مساله ، پیش دستی بر دشمن در اشغال یک شهر است ، تا جلوی استفاده دشمن از فضای شهری ، گرفته شود . 2- در صورت پیش دستی دشمن ، گزینه های مقابله به مثل محدود خواهد شد ، ( بدلیل تمایل ارتش آمریکا در کوتاه نمودن زمان درگیری ) 3- در صورت اجتناب ناپذیر بودن رویایرویی با دشمن در فضای شهری ، موارد ذیل می بایست اجرا گردد : الف - ایجاد یک حلقه فشرده و متراکم از نقاط ایست بازرسی در اطراف شهر تا ارتباط شهر با جهان خارج بطور کامل قطع گردد . ب- ایجاد کنترل شدید بر روی شریان های حیاتی ( آب/ برق/ گاز / مخابرات و.... ) ج- ایجاد پوشش 24 ساعته هوایی ( بواسطه پرنده های سرنشین دار و بدون سرنشین ) برای اجرای حملات غافلگیرانه و بدون اطلاع قبلی این فرآیند ، در حقیقت شکل مدرن " جنگ های محاصره ای " دوران قدیم بشمار می رود که البته با تجهیزات مدرن ، اجرایی می گردد . پی نوشت : این نوشتار کامل نیست ، چرا که بند بند موارد ذکر شده نیاز به تحلیل های جداگانه دارد .