HRA

Editorial Board
  • تعداد محتوا

    466
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    12

تمامی ارسال های HRA

  1. سلام شما لطف دارید اما حقیقتش که اینگونه نیست بنده فقط مطالعاتی در این زمینه داشته ام . همچنین الان هم حرف ما تقریبا مشابه است اما همانگونه که عرض شد تفاوت در چگونگی ، زمان واندازه اقدامات است که طبیعی می باشد اما مهم . جا به جا کردن خطوط قرمز می تواند یکی از اهداف جنگ باشد و مطمئنا بسیار مشکل است و تقابل هایی مانند تقابل فعلی ما با آمریکایی ها برای خاتمه یافتن نیازمند همین موضوع است . به نظرم شرطی سازی هم می تواند بخشی از ماجرا باشد و نه همه آن . اگر بگوییم جنگ اراده ها فکر کنم معنا رابهتر برساند .
  2. فکر کنم منظور بنده را بد متوجه شده اید . صحبت بنده ببر سر کسب قدرت نیست بلکه درباره چگونگی ، زمان و میزان استفاده از آن است . باز هم شما را ارجاع می دهم به مطلبی که در پست قبل عنوانش را اوردم . در آنجا صحبت از تغییر خطوط قرمز دشمن کردیم و برای آن کار 4 دسته به عنوان هدف معرفی شدند . حالا در یک تقابل دو طرفه همان ها را هم برای خود ما در نظر بگیرید که اینها می شوند عوامل انسانی و اجتماعی هندسه درگیری . یعنی تمام این صحبت هایی که می شود برای خود ما هم می تواند صادق باشد (البته در ابعاد و مسائل دیگر) . بحث اصلی نباید نابودی دشمن باشد بلکه همان گونه که عرض شد باید جا به جایی در خطوط قرمز تعیین شده توسط دشمن هدف اصلی فرض گردد و سپس بر اساس آن اقدام شود .
  3. سلام واقعیت این است که در مقابل ما کشوری وجود دارد که اگر بتواند و منافعش ایجاب کند به صغیر و کبیر ما رحم نخواهد کرد و اینکه ما هم در شرایط ویژه ای قرار داریم. بحث مهم این است که ما باید به گونه ای عمل کنیم که با کمترین آسیب ممکن از این شرایط عبور کنیم . واقعا فکر نمی کنم دلیل قانع کننده ای وجود داشته باشد که ما شرایط را به سمت تقابل کامل در بالاترین شدت ببریم . این مورد در طرف مقابل هم وجود دارد البته با درجات متفاوت . در دو صفحه قبل تر در مطلب چگونگی نحوه پاسخ ایران به شهادت حاج قاسم سلیمانی مبتنی بر نبرد در منطقه خاکستری و عملیات های هیبریدی صحبت از بازدارندگی هم شد پس در آن مورد حرفی نیست . واقعیت این است که احتمال تهدید ما با سلاح هسته ای (هر چند کم) وجود دارد و دغدغه تعدادی از دوستان در این باره قابل درک است اما به نظرم حتی اگر ما به این سلاح هم دست یابیم همانگونه که قبلا هم بیان شد اعلامش هیچ دردی را از ما دوا نخواهد کرد بلکه ما باید با هوشمندی تمام از لبه پرتگاه های پیش رویمان عبور کنیم و نه با جهش های بلند نا ایمن . اما بحث اصلی اینکه آمریکا در زیر ساخت ها آسیب پذیر است (میزانش هم نامعلوم) اما اگر استفاده از این آسیب ها هوشمندانه نباشد دیگر فرقی نمی کند که آنها فروبپاشند زیرا همین ترس از استفاده دیگران از این آسیب ها است که از خوی وحشی گری آنها کاسته است و نبود این ترس شرایط را بسیار متفاوت خواهد کرد .
  4. سلام بعد از جنگ سرد و فروکش کردن تقابل ها و تهدید اتمی از روی کشور آمریکا ، آمریکایی ها دست به شناسایی دیگر آسیب پذیری های کشورشان زدند که می توانند نتایجی مشابه سلاح های هسته ای ایجاد نمایند که برای ایجاد بازدارندگی در برابر آنها استفاده از سلاح هسته ای به عنوان مجازات در دستور کارشان باشد . یکی از آن موارد که الان بحث روز محافل فکری این کشور است حمله سایبری به زیر ساخت های ایالات متحده است . یعنی آمریکایی ها در استراتژی های بازدارندگی خودشان یک حمله سایبری به زیرساخت ها را با حمله اتمی پاسخ خواهند داد ، فقط مساله شان تعیین حدود حمله سایبری است که باید با حمله اتمی پاسخ داده شود . یعنی این حمله از چه مقدار بزرگتر باشد که بخواهند واکنش شدیدی بروز دهند . با این نگاه حمله سایبری که اتفاقا ایالات متحده به شدت نسبت به آن آسیب پذیر است باید تنها به عنوان یک عامل بازدارنده در برابر اقدامات شدید تهاجمی این کشور دیده شود و نه یک اقدام اولیه ! و یا هر حمله ای که زیرساخت های این کشور را به صورت گسترده از مدار خارج نماید .
  5. روند های تکنولوژیکی در جنگ های با شدت کم اصطلاح جنگ با شدت کم (LIW) ده ها سال است که وجود دارد و با مفاهیمی از جمله جنگ در منطقه خاکستری ، اقدامات کوتاه مدت جنگی و جنگ هیبریدی هم معنا است یا همپوشانی دارد (برای آشنایی با این موضوعات می توانید به مطالب برچسب جنگ هیبریدی و این مطلب مراجعه نمایید ) . جنگ های با شدت کم ، طیف گسترده ای از فعالیت ها را در بین کشورها ، از رقابت صلح آمیز گرفته تا درگیری های زیر جنگ تمام عیار ، پوشش می دهند. همچنین اینگونه جنگ ها شامل فعالیت های بازیگران غیر دولتی می شوند که می توانند تأثیر مخربی بر زندگی روزمره شهروندان یا توانایی دولت در حفظ امنیت داشته باشند. در لیست زیر روند های تکنولوژیکی مرتبط با این گونه جنگ آورده شده است . پلتفرم های چند منظوره در دوران جنگ سرد ، نیروهای مسلح دارای پلتفرم های مخصوص برای ماموریت بودند . اما امروزه این موضوع دیگر مورد توجه قرار نمی‌گیرد زیرا نیروی انسانی کاهش ‌یافته و بودجه ها کم شده اند . در حال حاضر گرایش به سمت پلتفرم هایی است که می‌توانند گستره وسیعی از کارها را انجام دهند. به عنوان مثال بازار نسخه های مخصوص جنگ های با شدت کم از وسایل نقلیه زرهی و تانک های اصلی میدان نبرد را ارایه می‌دهد که دارای سیستم های حفاظتی با زره های اضافی ، RWS ، سیستم‌ های حفاظت فعال ، دوربین‌هایی که آگاهی موقعیتی را فراهم می آورند و سیستم‌های مدیریت انرژی الکتریکی هیبریدی و دیگر موارد مشابه ارتقا پیدا کرده ‌اند. ماژولار بودن ماژولار بودن یک ویژگی کلیدی درمرحله طراحی یک پلتفرم یا یک سیستم است . به علت اینکه تهدیدها درطول گذرزمان در حال تکامل هستند ، ماژولار بودن می‌تواند بستر لازم برای ادغام قابلیت‌های اضافی را فراهم آورد . به عنوان مثال ، یک معماری وسیله نقلیه ماژولار به کاربراین اجازه را می‌دهد تا مطابق با الزامات ماموریت ، آن را اصلاح نماید . اگر در یک محیط کم خطر ترفعالیت کند ، می‌تواند به زره وسلاح سبک تری مجهز شود تا برای مردم نگرانی کمتری ایجاد شود و درصورت وجود تهدیدات سطح بالا آن را می‌توان با عناصر اضافی تجهیز کرد و در نتیجه نیازها و هزینه پلتفرم‌های خاص برای ماموریت ها را کاهش داد . تاثیرات مشترک اقدام تکمیلی دیگری که توسط نیروهای مسلح انجام می‌شود تا تاثیرات قابلیت‌ها و توانایی ها را به حداکثر برساند یکپارچه کردن سیستم‌ها و پلتفرم ها برای اشتراک گذاری اطلاعات C4ISR و قابلیت های تهاجمی می باشد . علاوه بر این، جنگ های با شدت کم نیازمند جمع‌ آوری مجموعه بزرگی از داده ها دارد که از پایش مداوم مناطق ، از جمله مناطق غیر نظامی به دست می آیند . با این وصف ، مساله نظارت بر مناطق شهری با یک چالش قابل توجه مواجه است که در قالب داده های مزاحم برای حوزه هوش عملی تعریف می گردد (م – هوش عملی یا actionable intelligence توانایی جمع آوری داده ها ، قاعده مند کردن آنها و سپس آنالیزشان در زمان واقعی است تا بتوان شرایط را مدیریت کرد) . بنابراین C۴ISR ، بخش مهمی در این فرآیند خواهد بود. هوش مصنوعی (AI) هوش مصنوعی یک توانمند ساز و یک فناوری کلیدی در استفاده موثر از سیستم‌های بدون سرنشین به ویژه در سناریوهای پیچیده شامل تاکتیک های سوارم است . همچنین با نیاز به تجزیه و تحلیل منابع اوسینت (اطلاعات منبع باز) ، باید مقدار بیشتری از داده ها مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند. هوش مصنوعی و یادگیری ماشین، در فراهم آوردن هشدار اولیه به جامعه اطلاعاتی، به شکل کاتالیزور عمل می کنند . سیستم‌های بدون سرنشین تهدیدهای جنگ های با شدت کم نیازمند نظارت مستمر بر مناطق جغرافیایی بزرگ ، مرزها یا سرزمین اصلی هستند. سیستم‌های بدون سرنشین ، پایداری لازم را در ماموریت‌های ISR (اطلاعات ، نظارت و شناسایی) در قیاس با هزینه همتایان سرنشین دار خود فراهم می کنند . سیستم‌های بدون سرنشین می‌توانند قابلیت پلتفرم ها را گسترش داده و ویژگی تطبیق پذیری را با قیمت قابل قبولی افزایش دهند. کاهش خسارت های ثانویه جنگ با شدت کم نوعی از جنگ است که اغلب در محیط غیرنظامی رخ می‌دهد و در نتیجه پیروزی در آن بر تسخیر قلب و ذهن غیر نظامیان وابسته است. بنابراین، اگر سلاحی مورد استفاده قرار گیرد، باید با ایده وارد کردن حداقل خسارت ثانویه ممکن طراحی شود. تسلیحاتی از قبیل موشک‌ های هدایت‌ شونده دقیق می‌توانند قابلیت تخریب یک موقعیت دشمن را بدون آسیب رساندن بر یک خانه یا ایجاد تلفات غیر نظامی ایجاد کنند . صرفاً برای میلیتاری / بن پایه : Army Technology
  6. سلام تقویم 1399 : http://s11.picofile.com/file/8394146926/Navard_1399.jpg
  7. «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» نگارش مقاله زیر در روز بعد از شهادت حاج قاسم آغاز و در یک روز مانده به حمله موشکی به عین الاسد به پایان رسید که بنا به دلایلی تا امروز فرصت ارائه آن فراهم نشده بود . اکنون همان مطلب عینا در اینجا گذاشته می شود تا در معرض مداقه و نقد اساتید و کاربران اندیشمند انجمن میلیتاری قرار گیرد . چگونگی نحوه پاسخ ایران به شهادت حاج قاسم سلیمانی مبتنی بر نبرد در منطقه خاکستری و عملیات های هیبریدی در ساعات اولیه روز جمعه ، خبری در جهان مخابره گشت که مطمئنا تاثیری شگرف در وقایع آینده منطقه غرب آسیا و بلکه جهان خواهد داشت . نیروهای تروریست ارتش آمریکا در اقدامی ددمنشانه فرمانده سرافراز سپاه قدس جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت ، سپهبد حاج قاسم سلیمانی را به شهادت رساندند . مطمئننا عدم واکنش به این جنایت دشمنان را گستاخ تر می نمایاند . از سوی دیگر نحوه مواجه درست با این اقدام تروریستی می تواند جایگاه محور مقاومت را در منطقه و جهان بالا برده و وزن تاثیرگذاری آن را افزایش دهد . در این مسیر ملاحظاتی وجود دارد تا منطقه و جهان ، گرفتار عوارض وقوع یک جنگ تمام عیار نشوند . جنگی که می تواند به زیان تمام طرف های درگیر و مابقی کشورهای جهان شود . به همین دلیل طیف واکنش ها باید در ناحیه خاکستری Grey Zone صورت بپذیرد . در این نوشتار سعی بر آن است که نگاهی به نحوه پاسخ گویی ایران و محور مقاومت به این جنایت در ناحیه خاکستری با استفاده از جنگ هیبریدی داشته باشیم. مقدمه در گذشته قدرت و استفاده از آن برای رسیدن به خواسته ها و اهداف بیشتر به صورت نظامی تعریف می گشت . این بدان معنا بود که حاکمان و دولت مردان ، برای وادار کردن دشمنان در تن دادن به خواسته های مشروع و غیرمشروع شان ، سربازان را به سوی دشمن روانه کرده و سرزمین های آنها را به صورت فیزیکی و سخت تهدید می نمودند . اما با گذشت زمان و ایجاد نظام ها و ساختارهای نوین در جوامع و پیچیده تر شدن آنها ، ماهیت اعمال قدرت اشکال تازه ای به خود گرفت . در این میان انواع مختلی از جنگ ها و منازعات که هر کدام بخشی از ساختار ها را مورد هجوم خود قرار می دادند پدیدار گشتند . با گذشت زمان این نبرد ها پیچیده تر شده و روی به استفاده از ضعف ها و آسیب پذیری های ساختار های اجتماعی و توانایی تاثیر گذاری های مستقیم و غیر مستقیم آنها بر روی یکدیگر آوردند و اینگونه مفهوم جدید جنگ هیبریدی پا به عرصه وجود نهاد . جنگ هیبریدی چیست ؟ جنگ هیبریدی استفاده همزمان از چندین ابزار قدرت بر علیه آسیب پذیری های معین دشمن ، شامل طیف کاملی از توابع اجتماعی برای دستیابی به تاثیرات هم افزا می باشد . مشخصه های اصلی جنگ هیبریدی شامل موارد زیر هستند : 1. جنگ هیبریدی از مجموعه وسیعی از تکنیک ها و ابزار ها نظامی ، سیاسی ، اقتصادی ، اطلاعاتی و ... تشکیل شده است که در ارزیابی های تهدیدات سنتی دیده نمی شدند . 2. مجموعه ای از آسیب پذیری های اجتماعی را هدف قرار می دهد که در حالت سنتی ما به آنها فکر نمی کردیم . 3. ابزارها را در حالت های بدیع و نو با یکدیگر هماهنگ و منطبق می سازد . 4. جنگ هیبریدی عامدا از ابهام ، خلاقیت و درک ما از جنگ برای ایجاد حملات کمتر مشهود ، بهره برداری و استفاده می نماید . 5. این نوع نبرد بیش از انواع متداول جنگ ها ، تا زمانی که به صورت کامل به اجرا در نیامده و اثرات مخرب خود را نمایان نکرده ، قابل مشاهده نخواهد بود و به همین علت توانایی های هدف برای دفاع از خود را کاهش می دهد . در این مسیر اولین اقدام شناسایی ابزارها و حوزه های فعالیت آنها است . در این میان می توان ابزارهایی که با درصد بالایی به هم مرتبط بوده و در یک حوزه قرار می گیرند را در یک دسته قرار داد . به عنوان نمونه در حوزه نظامی می توان جنگ های متعارف سنتی ، جنگ های نامنظم و حتی اعمال تروریستی را در یک دسته قرار داد . با این رویکرد ما دو نوع جنگ هیبریدی خواهیم داشت : 1. جنگ هیبریدی همگن (+ نام حوزه مربوطه) 2. جنگ هیبریدی ناهمگن (+ نام حوزه های ترکیب شده) بر این اساس ما در جنگ هیبریدی همگن نظامی ، جنگ های متعارف سنتی ، نامنظم و عملیات های تروریستی را خواهیم داشت . به همین صورت ، جنگ هیبریدی همگن اقتصادی ، جنگ های مالی ، تجاری ، ارزی و ... را شامل می شود . نحوه عمل در جنگ هیبریدی بعد از شناسایی ابزارها ، توسط آنها بر ضعف ها و آسیب پذیری های منابع قدرت دشمن ضربه وارد می شود . ضربات باید به گونه ای باشند که ما را وارد سطح جنگ کامل ننمایند . همچنین هر ضربه به ترتیب اثراتی بر منابع دیگر قدرت دشمن می گذارد . در واقع هر عملیات هیبریدی می تواند مبتنی بر طرح ریزی و قدرت اش ، اثراتی موج مانند بر دیگر منابع قدرت دشمن داشته باشد . عملیات های بعدی هیبریدی باید به گونه ای باشند که بر اثرات اولیه ، ثانویه ، ... تا اثر نهایی موجی شکل گرفته دیگر عملیات ها منطبق شوند و سطح توابع کارکردی در اردوگاه دشمن را از حالت عادی به بحرانی و سپس اضطراری افزایش دهند . همانگونه که در نمودار به عنوان مثال دیده می شود ، یک عملیات هیبریدی نظامی در حوزه اطلاعاتی دشمن در موج اول بر حوزه های سیاسی و اطلاعاتی تاثیر گذاشته و در موج دوم زیرساخت ها را تحت تاثیر قرار داده است . به همین نحو عملیات های دیگر هیبریدی باید به گونه ای باشند که باعث هم افزایی در تاثیرات شوند و منابع دشمن را به سمت وضعیت اضطراری سوق دهند . کشتن دشمن با هزاران زخم کوچک نکته مهم در عملیات های هیبریدی این است که شناسایی نقاطی که قرار است از آنها ضربه وارد شود بسیار سخت بوده و عملیات ها تا موقعی که اجرا نشده اند و تاثیرات خود را نگذاشته اند مبهم می مانند . این ابهام به همراه تاثیرات هم افزای عملیات ها باعث می شود که دشمن به مرور زمان کنترل فکری خود را از دست داده و رو به شکست برود . در حقیقت عملیات ها مانند زخم های کوچکی هستند که بر پیکره دشمن وارد می شوند و هنگامی که به فراتر از حد توان دشمن رسیدند او را از پای در خواهند آورد . جنگ در منطقه خاکستری یکی از مفاهیمی که در این نوشتار بر روی آن شرایط را تحلیل می نماییم نبرد در منطقه خاکستری می باشد . منطقه خاکستری gray zone اغلب به عنوان فضای مفهومی بین جنگ و صلح توصیف می‌شود . واژه‌های دیگری مانند جنگ‌ های کوچک small wars ، درگیری با شدت کم low-intensity conflict و عملیات‌های نظامی غیر جنگی نیز برای توصیف درگیری‌ ها در منطقه خاکستری مورد استفاده قرار گرفته‌ اند . درگیری ها در منطقه خاکستری می تواند شامل ترکیب تکنیک های متعارف و نامنظم در کنار هم و یا کاملا مبتنی بر تاکتیک های غیر متعارف باشد . تفاوت عمده ای که جنگ هیبریدی با منازعات در منطقه خاکستری دارد این است که سطح منازعات در این منطقه می تواند فراتر از جنگ های هیبریدی رفته و وارد سطح استراتژیک گردد . در واقع ما در منطقه خاکستری می توانیم با فشار های تشدید شونده چند جانبه ، خطوط قرمز دشمن را جا به جا کرده و باز تعریف کنیم . از این منظر عملیات های هیبریدی بخشی از منازعات در منطقه خاکستری هستند . سه سطح فعالیت در منطقه خاکستری وجود دارد : 1. اقدامات تهاجمی که باید آنها را دفع و بازدارندگی ایجاد کرد 2. اقدامات میانی که باید با فعالیت هایمان آنها را سست و دلسرد کرد تا به سطح بالاتر نروند 3. اقدامات ماندگار که باید آن ها را پذیرفت اما می توان با آن ها مبارزه کرد با این مبنا توئیت های زیر در سطح 2 فعالیت های منطقه خاکستری می گنجد . آنها می خواهند ایرانی ها را سست و دلسرد کرده تا سطح اقدامات افزایش نیابد . آیا ترور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی یکی از عملیات های هیبریدی آمریکایی ها بوده است ؟ باید گفت آمریکایی ها سال هاست که بر علیه ما یک جنگ هیبریدی ناهمگن در طیف تقریبا کاملی از ابزار ها را آغاز کرده اند و به احتمال فراوان این اقدام آنها نیز در همین راستا صورت گرفته است . اما در شرایط کنونی نمی توان گفت که آیا آنها دچار یک اشتباه راهبردی در طراحی اینگونه جنگ شده اند یا همان گونه که قبل تر هم بیان شد تا این عملیات تاثیرات موجی خود را کامل نکرده و با دیگر عملیات ها تکمیل نشده است ، چرایی آن را نخواهیم فهمید و این ابهام از بین نخواهد رفت . مساله دیگر هم اینکه ، آیا آمریکایی ها یک اقدام در سطح 1 فعالیت ها در منطقه خاکستری را صورت داده اند ، تا در کنار دیگر اقداماتشان در نهایت باعث عقب نشینی ما شده و خطوط قرمز ما را جا به جا نمایند یا خیر سطح هدف گذاریشان پایین تر بوده است ؟ در هر صورت ما این اقدام آنها را یک فعالیت تهاجمی با تاثیرات استراتژیک فرض کرده ایم که باید پاسخ درستی به آن داده شود تا بتوانیم به سطحی از بازدارندگی نائل گردیم . اکنون چگونه باید عمل کرد ؟ اکنون ما باید مشخص کنیم که به چه نوع بازدارندگی می خواهیم دست یابیم . یک بازدارندگی با اعمال مجازات که در آن در آینده آمریکایی ها از ترس پاسخ های ما دست به اقدامات مشابه نزنند یا آن مدل از بازدارندگی که آنها علاوه بر ترس از پاسخ ما در مقابل خودشان موانع مختلف داخلی و بین المللی مشاهده کنند و یا در نهایت به بازدارندگی فعالانه دست یابیم تا عملا تهدیدات را جلوتر از وقوع آن خنثی نماییم . مطمئنا در این مسیر ما نباید به دنبال ایجاد بازدارندگی نوع اول یا بازدارندگی با اعمال مجازات باشیم ، زیرا در آن صورت آمریکایی ها هروقت در طرح هایشان نیاز به اقدامی که منجر به سود آنها در آینده بشود داشته باشند دست به اقدامات مشابه زده و هزینه پاسخ ما را برای رسیدن به اهداف بیشتر با کمترین دردسر پذیرا خواهند شد . البته در صحبت های فرماندهان نظامی ما در این چند روز که با اعلام اینکه پاسخ اصلی ما خارج کردن آمریکایی ها از منطقه است ، نشان می دهد که این فرماندهان هم به دنبال ایجاد بازدارندگی فعال و دور کردن جغرافیای تهدید از ما می باشند و اینگونه محیط امنیتی ما گسترش خواهد یافت . به نظر می رسد ما در راستای رسیدن به این خواسته باید عملیات های هیبریدی مان را به گونه ای طراحی نماییم تا بر 4 گروه تاثیر گذار باشد . 3 تا از این 4 گروه در چارچوب کشور آمریکا تعریف می گردند و گروه آخر در خارج از این کشور اما با قابلیت تاثیرگذاری یا مواجه با آمریکا هستند : 1. بدنه ارتش آمریکا 2. مردم و جامعه آمریکا 3. تصمیم گیران در دولت و نهاد های دیگر ایالات متحده 4. متحدان آمریکا و دیگر کشورهای تاثیر گذار جهانی علاوه بر مواردی که در بالا در باب وجود ابهام در عملیات های هیبریدی ما ، برای آمریکایی ها وجود دارد این است که آنها اکنون در مقابل یک دولت – ملت سنتی قرار ندارند و بازه کنشگران مقابلشان به پهنای محور عقیدتی مقاومت و حوزه اقدامی آنها که بر اساس توانایی های شان از آن برخوردارند می باشد . شناسایی گروه های مختلف با ساختار ها ، فرهنگ ها و توانایی های متفاوت در بستر جغرافیایی مختلف به شدت بر میزان پیچیدگی درک نوع فعالیت ها می افزاید . با این وصف ما هم باید با استفاده از این خصوصیت در نیل به اهدافمان ، کمال بهره را ببریم . نحوه تاثیر بر گروه اول – بدنه ارتش آمریکا بهترین و کارآمد ترین نوع عملیات برای اثرگذاری بر این گروه ایجاد تلفات و بالطبع آن به وجود آمدن ترس در درون این بخش از جامعه آمریکا می باشد . نکته مهم این است که این روش در گذشته کارآمدی خود را نشان داده و اکنون می تواند به عنوان عاملی برای برهم ریختگی روانی بدنه سازمان رزم ایالات متحده استفاده گردد . بهتر است بار اصلی این ماموریت بر دوش گروه های کوچک شبه نظامی که خود را مستقل از بخش های اصلی محور مقاومت نشان می دهند قرار بگیرد . این گروه ها تنها باید از عملیات های هیبریدی همگن نظامی ، برای هدف قرار دادن اهداف تکنیکی و یا واحد های تاکتیکی ارتش آمریکا استفاده نمایند . مساله مهم در اینجا این است که موج های اثرگذاری این گونه عملیات ها مطمئنا به دو گروه بعدی ، مخصوصا مردم و جامعه آمریکا خواهد رسید . نحوه تاثیر بر گروه دوم – مردم و جامعه آمریکا همان گونه که بیان شد مجموعه عملیات ها در مورد گروه اول بر این گروه هم تاثیر گذار است و ایضا عملیاتهایی که بر این گروه صورت می پذیرد بر گروه های دیگر هم اثر می گذارد . عملیات های موثر بر این گروه نباید به صورت سخت باشد . جنبه روانی مساله در اینجا بسیار مهم است . در حوزه رسانه ای ، شبکه های اجتماعی و عملیات روانی باید حس ناامیدی از نتایج برنامه های ارتش آمریکا ، بزرگ نمایی از کشته ها و شکست های آنها و در کنار آن ها اندکی چاشنی تمسخر ترس نظامیان ، می تواند جو روانی را در بخشی از جامعه آمریکا به نفع ما برگرداند . نکته مهم ، درصد استفاده از تمسخر نظامیان و قدرت ارتش آمریکا است که باید از سطحی بالاتر نرود تا غرور آنها به عنوان دارنده قوی ترین ارتش جهان را جریحه دار ننماید و اتفاقا برعکس باید این حس در آنها القا شود که طولانی تر شدن جنگ ، غرورشان را لگد مال خواهد کرد . اما مشکل مهم در این راه ضعف رسانه ای ما و وجود محدودیت هایی است که برای ما در ساختارهای شبکه های اجتماعی عمدتا غربی در محیط اینترنت وجود دارند . برای کاستن از بخشی از این محدودیت ها ، می توان قسمتی از تلاش هایمان را معطوف به جوامعی کنیم که روابط ما با آنها بهتر بوده ، آنها با آمریکایی ها دارای روابط بعضا گسترده می باشند و کشورشان از ضربه خوردن آمریکایی ها بهره مند می شود و به این شکل اثرات موجی عملیات های ما به جامعه آمریکا خواهد رسید . به عنوان مثال جوامع چین ، روسیه ، هند ، آسیای جنوب شرقی و آمریکای لاتین و بالاخص جامعه مکزیک می تواند بخشی از تاثیرات عملیات های ما را به جامعه آمریکا منتقل نمایند . نوع دیگر عملیات هایی که می توانند در این بخش مفید باشند آن دسته عملیات هایی هستند که این قابلیت را دارند که امنیت انرژی را به خطر انداخته و در نتیجه باعث افزایش قیمت ها و ایجاد اثرات ملموس در زندگی مردم شوند (این امر در آینده بیشتر مورد بحث واقع خواهد شد) . در کل ما برای این گروه باید از عملیات های هیبریدی ناهمگن روانی ، سایبری و جنگ انرژی بهره ببریم . نحوه تاثیر بر گروه سوم - تصمیم گیران در دولت و نهاد های دیگر ایالات متحده مهمترین بخشی که باید عملیات های ما آنها را مجاب به تن دادن به خواسته هایمان نماید تا خطوط قرمز خود را تغییر داده و تعدیل کنند همین گروه می باشد . در اینجا باید به گونه ای عمل شود که آنها دسترسی بر منافع خود را در پاسخ دادن به ما نبینند و در ابتدا به این نتیجه برسند که 1- پاسخ هایشان باید در حوزه بازدارندگی با اعمال مجازات صورت بگیرد و 2- نبرد را از منطقه خاکستری به سمت جنگ تمام عیار خارج نکند تا عملا در آینده خطوط قرمز خود را جا به جا نمایند . در مسیر رسیدن به این خواسته داشتن صبر ، حرکات ایذایی ، عقب نشینی های تاکتیکی ، افزایش و کاهش به موقع شدت تنش ها با یک حرکت سینوسی برای عادی شدن تبعات عقب نشینی در دشمن ، دارای اهمیت می باشند . مهمترین قسمت در اینجا تاثیر گذاشتن بر شبکه کنترل و فرماندهی آمریکایی ها است . ما باید استراتژی ای را پیاده سازی کنیم که آرامش روانی آمریکایی ها ، دائما از آن ها سلب گردد . ما این استراتژی را ضربه پنجه شیر - گازهای مورچگان می نامیم . در واقع اصل ضربات را برای ما همان مورچگان یعنی انجام حملات نامنظم چریکی برای ضربه زدن به ساختار ارتش و زیر ساخت های آمریکا در منطقه انجام می دهند . یعنی در ابتدا باید یک ضربه عملیاتی قوی به دشمن زده شود (ضربه پنجه شیر) و سپس هنگامی که تمام حواس ها به آن سمت منحرف شد ، عملیات های نامنظم گسترده و بعضا رسانه ای نشده توسط گروه های چریکی و احتمالا پهبادی برای ضربه زدن به بدنه و زیرساخت های ارتش آمریکا و حتی زیر ساخت های اقتصادی آنها انجام بپذیرند . در واقع ما دشمن را نه با پنجه شیر بلکه با گاز مورچگان از پا در خواهیم آورد . بعضا اجازه هم بدهیم که آمریکایی ها ضربات پنجه شیر ما را منفعلانه پاسخ بگویند اما کار اصلی ما در جای دیگری در حال شکل گیری است . در این راه ما باید توان آمریکایی ها در منطقه را ، بخش بندی کرده و هر بخش را با زدن هزاران زخم کوچک از پای در بیاوریم . در این استراتژی ما از ضعف آمریکایی ها ، بهترین استفاده را خواهیم برد . آمریکایی ها در پاسخ دادن به ضربه پنجه شیر ما کمترین مشکل را دارند اما آنها به دلایل مختلف در مواجه با حرکات نامنظم و چریکی دچار ضعف کارکردی می باشند ، مگر اینکه ضد استراتژی زده و دوباره گروهی مانند داعش را وارد منطقه نمایند . از سوی دیگر ما باید با استفاده از سوارم های جمعیتی نه تنها در منطقه خودمان بلکه فراتر از آن ، آمریکایی ها را ناموجه و ضد غیرنظامیان و منفور جلوه دهیم . در کنار این موضوع باید منافع اقتصادی آمریکایی ها در نقاط مختلف جهان به صورت های مختلف از تحریم مردمی گرفته تا تخریب ، مورد ضربه واقع شوند . برای رسیدن به این اهداف پیوند عملیات های هیبریدی ما برای این گروه و گروه های 2 و 4 می توانند نتایجی ملموسی برایمان ایجاد کنند . همچنین ما باید قبح عملیات بر ضد منافع آمریکا در جهان را شکسته و به گونه ای گروه های محلی دیگر را ، حتی اگر از نظر ایدئولوژیک با ما در تضاد هم باشند ، به انجام اینگونه عملیات ها تحریک نماییم . از بعد اقتصادی هم باید ارکان قدرت اقتصادی آمریکا و در راس آنها جایگاه دلار را مورد ضربه قرار دهیم . یکی از اقدامات ما می تواند مذاکره و ترغیب کشورهای بی طرف یا مقابل آمریکا برای خروج از سیستم پترو دلار باشد . حتی در صورت فراگیر شدن بحران می توانیم از قابلیت تسلط بر تنگه هرمز برای این امر استفاده نماییم . بدین منظور باید اعلام کنیم که اجازه نخواهیم داد که نفت کش های کشورهایی که در چارچوب پترودلار فعالیت می کنند از تنگه هرمز عبور نمایند . حتی اگر این عمل باعث تغییر باطنی معاملات نشود ، می تواند از بعد روانی موثر بوده و تاثیرات موجی آن بر دیگر حوزه ها را شاهد باشیم . از سوی دیگر می توانیم با استفاده از عملیات های سایبری وظایف کارکردی دولت آمریکا را مختل کرده و باعث ایجاد نارضایتی بیشتر عمومی در آن کشور شویم . نحوه تاثیر بر گروه چهارم - متحدان آمریکا و دیگر کشورهای تاثیر گذار جهانی متحدان آمریکا علی الخصوص متحدان اروپایی این کشور ، باید بدانند که نمی توانند و نباید در برابر اقدامات این آمریکا سکوت اختیار کرده و یا با آن همراهی نمایند . به نظر بهترین تهدید هیبریدی که می تواند آنها را در این مورد هوشیار کند ، تهدید خطوط انرژی شان است . اما برای اینکار باید به گونه ای عمل گردد تا کشورهای مستقل تر با کمترین آسیب مواجه شوند . شاید بهترین مکان برای انجام این عمل تهدید بر روی نفتی باشد که از طریق دریای سرخ به سمت اروپا در حال عبور است . همچنین آسیب دیدن زیر ساخت ها و منافع اقتصادی شان در منطقه که در آنها با آمریکایی ها مشارکت دارند هم راهی مناسب تلقی می گردد . از سوی دیگر برای اثرگذاری بر دیگر کشور های جهان ، استفاده از دیپلماسی فعالانه ، پیمان های دو یا چند جانبه اقتصادی ، سهیم کردن آن ها در منافع آینده خاورمیانه بدون آمریکا ، کارساز است و همزمان می توانیم از امکانات رسانه ای و فنی و اطلاعاتی آنها بهرمند شویم . در کل ما در این بخش می توانیم از عملیات های هیبریدی ناهمگن اقتصادی ، دیپلماسی ، سایبری ، نظامی و جنگ انرژی بهره ببریم . ابزارهای ما برای جلوگیری از خارج شدن درگیری از منطقه خاکستری همانطور که قبلا هم اشاره شد یک جنگ تمام عیار به نفع هیچ کس نمی باشد . حال سوال این است که ما برای جلوگیری از این موضوع از چه ابزارهایی می توانیم استفاده نماییم . به نظر یکی از مهمترین ابزارهای ما این است که با افزایش سطح تنش ها ، به توسعه فعالیت های هسته ای و افزایش ابهام در آن اقدام کنیم . در کنار این موضوع می توان به سمت بستن تنگه هرمز هم رفته و این حس را به جهان القا نماییم که در صورت بالاتر رفتن تنش ، تنگه بسته خواهد شد . یکی دیگر از مواردی که می تواند ما را در درون منطقه خاکستری نگاه دارد ، استفاده از تسلیحات جدید و یا آزمایش اینگونه تسلیحات می باشد . مواردی که به نظر می رسد بسیار تاثیر گذار هستند شامل دست یابی به موشک های بالستیک هایپرسونیک و کروز فراصوت ، موشک هایی با قابلیت هدف قرار دادن ماهواره ها در خارج از جو و همچنین قرار دادن ماهواره و یا سلاح های لیزری در فرا جو برای استفاده در جنگ های ماورا جو و آزمایش موشک های ICMB می باشد . در حقیقت یکی از عملیات های هیبریدی ما سرعت بخشیدن به توسعه دانش و سلاح های مورد نیازمان است . از سوی دیگر می توان با انجام عملیات های سایبری این فکر را در جهان القا کنیم که ما می توانیم جهان را دچار فلج سایبری نماییم . البته موارد دیگری از قبیل زیردریایی های بزرگ که دست بلند ما در آب های آبی باشند و توسعه جنگنده بومی هم وجود دارند که به نظر می رسد در کوتاه مدت قابل دست یابی نمی باشند . نتیجه گیری در این نوشتار سعی شد تا مخاطب با مفاهیمی از قبیل جنگ هیبریدی ، منطقه خاکستری آشنا شده و سپس مبتنی بر این مفاهیم دست به تحلیل وقایع اخیر و ارائه راه هایی برای پیروزی ما در نبرد های آینده داده شود . لازم به ذکر است که برای نیل به این هدف داشتن تحلیل جامع اطلاعاتی ، برنامه ریزی دقیق و سپس صبر و شکیبایی در کنار رصد محیط عملیاتی برای مشاهده اثرات موجی عملیات ها و هماهنگ کردن آنها با عملیات های جدید در کنار کنترل افکار عمومی داخل و پرهیز از اقدامات هیجانی می تواند ما را به خواسته اصلی مان یعنی خروج آمریکا از منطقه برساند . انشاالله پ ن . در پایان از برادر گرامی و استاد ارجمند جناب @MR9 که نگارش این مطلب به پیشنهاد ایشان صورت گرفت و در طول نگارش آن از راهنمایی هایشان بنده را بهره مند فرمودند تشکر می نمایم .
  8. سلام مطلبی که خدمت دوستان عرض شد ناظر به اتفاقات این چند روز نبود و به مساله از بعد وسیع تری پرداخته شده بود . اما درباره این چند روز هم هنوز ماجرا به اتمام نرسیده و باید تا پایان ماجرا صبر کرد . با این حال یک مساله درباره تببین استراتژی های یک نبرد این است که تمام حالات از قبل پیش بینی شده و برای آنها راه حل ها و پاسخ های مناسب تهیه می شود . در این مساله خاص هم به احتمال خیلی زیاد تمام واکنش های ترکیه از قبل پیش بینی شده است هر چند که درصد احتمال های وقوع آنها کم در نظر گرفته شده باشند . به نظرم همیشه اقدامات تاکتیکی را باید در یک طرح بزرگتر دید و نباید توقع داشته باشیم که جواب عملیات ها و تاکتیک های اتخاذ شده دقیقا به همان شکل داده شوند ، بلکه مهم رسیدن به اهداف خودی و جلوگیری از رسیدن دشمن به اهدافش ، از همه چیز مهمتر است . با این حال باید صبر کرد تا ببینیم عاقبت این نبرد ها چه خواهد شد .
  9. سلام یک مطلبی که وجود دارد این است که پیچیدگی وقایع و روابط در منطقه غرب آسیا و شمال (شرق) آفریقا بسیار زیاد می باشد که این موضوع هم حاصل تعامل موارد زیر است که بعضا به صورت پیوسته عمل می کنند : وجود رژیم اسرائیل و حمایت صهیونیست ها در سطح جهانی از آن منابع غنی نفت و گاز جمعیت فعال فراوان و به شدت جوان وجود یک بازار مصرفی بزرگ و مخصوصا رقابت های تسلیحاتی گسترده منابع سرزمینی فراوان اتصال دهنده سه قاره و گذر مسیر های بین المللی حمل و نقل از این منطقه رقابت ها و منازعات حقیقی و جعلی تاریخی بین گروه ها ، اقوام و کشورها ... به همین دلایل و تمایل قدرت های جهانی به حضور در این منطقه جغرافیایی ، پیچیدگی بیش از حدی در منطقه حاکم است . این پیچیدگی به گونه ای است که در بعضی از مسائل جریان های فعال در تعارض با هم قرار می گیرند و در بعضی از مسائل دیگر همراستا با یکدیگر . یعنی اگر صرفا بخواهیم وقایع را به صورت نظامی تحلیل کنیم دچار اشتباهات فاحشی خواهیم شد . در این مورد خاص شاید ما با روسیه در پاره ای از موضوعات در کنار هم باشیم اما به دلیل همان پیچیدگی ها در بعضی از موارد در تقابل با این کشور و حتی در کنار ترکیه قرار خواهیم گرفت (قبلا در همین تاپیک در این باره و در مورد خطوط انتقال گاز مطلبی خدمت دوستان عرض کرده بودم) . اینکه ما منتظر فردی باشیم که به ما خیانت نکند صرفا یک توهمی بیش نیست زیرا این ما هستیم که باید دیپلماسی خود را در حوزه های مختلف به گونه ای تعیین کنیم که هزینه های تقابل با ما را افزوده و همراهی در منافع را سودمند تر جلوه دهد (به علاوه اینکه این که آنها در صحبت و عمل مفاهیم اخلاقی را در ذیل سیاست و منافع هم می بینند) . از طرفی این منطقه جغرافیایی خود 3 زیر ناحیه اصلی و مهم خلیج فارس و حاشیه آن ، شمال آفریقا و هلال خصیب را دارد که هر کدام مسائل مربوط به خود را دارند . کشوری می تواند به صورت کامل در این منطقه تاثیر گذار باشد که بتواند در این 3 ناحیه موثر واقع شود . با این نگاه هیچکدام از کشورهای منطقه را نمی توان یک قدرت منطقه ای کامل حساب کرد (و در نتیجه بر تاثیر گذاری قدرت های فرامنطقه ای افزوده می شود) . مثلا اگر ترک ها در لیبی دخالت می کنند هم برای حضور موثر در یکی از این نواحی است تا بر وزن منطقه ای این کشور افزوده شود . اما در کل به نظر ترکیه فراتر از توانش و صرفا با تکیه بر بازی هایی که انجام می دهد تا احتمال حضور گسترده تر همین قدرت های فرامنطقه ای را بالا ببرد در حال پیش برد اهدافش (چه مشروع و چه نامشروع) می باشد اما مطمئنا این بازی آنها نمی تواند به صورت بلند مدت ادامه یابد و هر نتیجه قابل قبولی برای آنها تنها در بازه کوتاه مدت به دست خواهد آمد و با گذر زمان دولتمردان این کشور خود را وارد باتلاق توهماتشان خواهند نمود . با تشکر سلامت و سربلند باشید
  10. سلام به دلیل کمتر بودن تکذیبیه ها ترجیحم به این گزینه است . شایعات بعضی وقت ها آنقدر متنوع و گسترده می شوند که نمی شود معیارشان قرار داد (حتی معیار خیلی حداقلی) . سوال مهم این است که اینجا تعریف یقینی چیست و ملاک ایجاد یقین چه می باشد ؟
  11. گر پسوندی هستش که عمل یا وظیفه را نشان می دهد که در اینجا می شود وسیله ای که وظیفه اش رساندن چیزی است (مثل نامه رسان) .
  12. سلام با این دیدگاه می توان از ترکیبی دیگر برای ایجاد سرواژه هم استفاده کرد . یعنی به جای آب نورد از ترکیب رسانگر آبی استفاده کنیم و نتیجه بشود راهپاد ، البته شهپاد که فرمودید از تمامی این موارد بهتر می باشد ، اما جستجویی که کردم این سرواژه برای شبكه هوشمند پوشش امنيت دفاعي در دفاع سایبری هم استفاده شده است اما با این حال اگر راه دارد از شهپاد بهره ببرید بهتر است . در مورد آنهپاد مشکلی که وجود دارد تلفظ خشک آن می باشد .
  13. سلام به عنوان یک پیشنهاد که البته از قبل هم موجود بود می توان از سرواژه زهپاد برای زیر دریایی هدایت پذیر از دور بهره برد .
  14. سلام فکر کنم ذکر چند تا نکته درباره صحبت های جناب آذربرزین و جنگنده های اف 14 و اف 15 مفید باشد : صحبت های مطرح شده در فیلم را باید در بستر همان زمان ، اهداف ، استراتژی ها و امکانات موجود آن مقطع بررسی کرد . درسی که از تاریخ و صحبت های بیان شده می شود گرفت این است که همیشه نیم نگاهی به آینده و تهدیدات پیشرو و روند های تکنولوژیک و پیش بینی های وقایع آینده برای اتخاذ تصمیمات باید داشت . درباره جنگ هم باید توجه کرد که بخشی از تاکتیک ها و استراتژی ها را باید با توجه به امکانات اتخاذ کرد . یعنی اگر ما به جای اف 14 ، اف 15 داشتیم مطمئنا نحوه جنگیدنمان متفاوت میشد .
  15. سلام بخشی از گفتگوی سپهبد خلبان شاپور آذربرزین جانشین فرمانده نیروی هوایی شاهنشاهی درمورد خرید F14 و عدم خرید F15 !
  16. سلام عقب جلو نیست . شما از نرم افزاری استفاده می کنید که برای زبان هایی که از راست به چپ هستند بهینه نشده و ترتیب صفحات را به صورت زبان های از چپ به راست نشان می دهد .
  17. سلام به نظرم اگر قرار به انتخاب نام از روی نام اصلی باشد به جای همبال ، همپرش بهتر مفهوم را منتقل می کند .
  18. دیدگاه های کوتاه کارشناسان اندیشکده Rand دالیا داسا کای - مدیر سیاست های عمومی خاور میانه تهران احتمالاً حمله ایالات متحده را به عنوان یک اقدام جنگی تلقی می کند. احتمال تشدید تنش بین دو کشور از قبل زیاد بود ، اما پس از حمله شب گذشته ، تقریباً مسلم است. کای افزود : اکنون ما در یک لحظه بسیار خطرناک قرار داریم . کالین کلارک - محقق تروریسم واکنش ایران می تواند از نظر ماهیت نامتقارن باشد و این بدین معنا است که ارزش دارد حزب الله ، گروه وابسته به ایران را در لبنان و سراسر جهان تحت نظر بگیرید . کلارک همچنین خاطر نشان کرد که این وضعیت اساسا متفاوت از عواقب عملیات‌های آمریکا در ترور اسامه بن‌ لادن رهبر القاعده یا ابوبکر البغدادی رهبر داعش می باشد . در هر صورت ، ایران کشوری بسیار توانایی است ، کشوری که منابع لازم برای مقابله با حمله آمریکا با اقدامات نظامی مخرب خود را دارد. بكا واسر - تحلیلگر سیاسی و متخصص بازی جنگ ایران می تواند با حمله به اهداف نظامی آمریكایی در منطقه پاسخ دهد. وی افزود : عامل جغرافیا با استقرار ارتش آمریكا در خلیج فارس همراه نیست ، حتی اگر تمام اقدامات لازم برای محافظت از نیروها صورت گرفته باشد . جیمز دابینز - سفیر سابق ایالات متحده در اتحادیه اروپا پاسخ ایران به شهادت حاج قاسم سلیمانی تنها ایستادن و تماشا کردن نیست ، همچنین چگونگی واكنش عراق نیز بسیار مهم است. وی افزود : دشوار است كه باور كنید كه دولت عراق همچنان به استقبال نیروهای آمریكایی رفته و به اعطای مصونیت به آنها ادامه خواهد داد. ترجمه شده صرفا برای میلیتاری - بن پایه : اندیشکده Rand پی نوشت - از دوستان خواهشمندم از تکرار صحبت هایی که بارها در این موضوع بیان شده اجتناب کرده ، تا فرصت برای ارائه مطالب و تحلیل های جدید توسط دیگر کاربران فراهم شود . با تشکر
  19. برای ثبت در تاپیک تحولات عراق برای آینده تظاهرات جمعه حاکمیت عراق برای اخراج نیروهای آمریکایی از این کشور پی نوشت - به دلیل اینکه بعضی از رسانه های خاص روی این موضوع مانوری نداشتند ، در این تاپیک و همچنین بروزرسانی کمترین بحث در این مورد شده است . این برای یک محیط علمی یک نقطه ضعف است که مسیر بحث ها و توجه هاتش منشا گرفته از جریانات رسانه ای باشد تا وقایع در جریان .
  20. سلام آیا اطلاع دارید کدام بخش های این تانک تولید خود کره است و تکنولوژی کدام قسمت ها را از کشور های دیگر گرفته است ؟
  21. سلام این هم خودش بحث مطالبه گری هستش . اگر قانون درست عمل نشده باید مطالبه کرد تا عمل شود . اصلا نقش وزیر دفاع این وسط در دولت چه می باشد ! این جایگاه هم یک جایگاه نظامی است . سوال این است که چرا مطالبه گری برای روشن شدن نحوه عمل به روند های قانونی ، سیاسی کاری می شود اما نگاه بخشی به ماجرا تلاش برای یافتن حقیقت . خود بنده هم از این دولت دل خوشی ندارم اما الان اصلا بحث بنده دولت نیست ، اینجا کلیت یک ساختار مورد اتهام قرار گرفته . باید مشخص شود که اهمال کاری و اشتباهات در چه سطوحی و چگونه ایجاد شده و تا چه حد در ماجرا نقش داشته و بعد دست به اصلاح زده شود . در مورد ماجرای تاریخی مفروض هم به همین شکل است .آن بیان بیشتر از ماجرای تاریخی ، سیاسی کاری بود .
  22. سلام درباره موضوع پرواز ممنوع کردن روزنامه آرمان ملی مطلبی قرار داده بود که قرار گرفتن بخشی از آن در اینجا به بحث دوستان کمک می کند : البته این روزنامه در ادامه بیان می کند احتمالا دولت از جزئیات و زمان عملیات خبر نداشته است تا اقدام به این کار کند . البته ساعات بعد از انجام عملیات فکر کنم مساله متفاوت باشد .
  23. سلام چه اشکالی دارد برادر . بروزرسانی جای خوبی برای گشودن گره های درونی است . هر جا هم که بحث علمی شد ما استفاده می کنیم و اگر به نظرمان آن بحث علمی ایراد داشت دلایلمان را بیان خواهیم کرد .
  24. سلام من واقعا اندک اطلاعاتی در این زمینه ها دارم و آنها را هم در همین انجمن یاد گرفته ام پس اگر سوال و نظرم ساده هستش من باب همین مساله می باشد و بیشتر برای یادگیری است و نه یک نظر جدی . مساله ای که در همین یک خط نقل قول شده وجود دارد این است که قاعدتا اگر پدافند در تشخیص هواپیما دچار خطا شده و آن را کروز فرض کرده باشد نباید اجازه عبور آن از خود را بدهد . پس می شود گفت 3 دقیقه و 39 ثانیه فرصت نداشته اند و فرصتشان همان یک دقیقه و 53 ثانیه بوده است . از طرفی باید دید که هواپیما چه زمانی در رادار پدافند آشکار شده و چه زمانی آن را به عنوان یک تهدید شناسایی کرده است و با توجه به جمله زیر که در ویکی پدیا درباره رنج درگیری سامانه آمده (البته نمی دانم چقدر ویکی پدیا دقیق باشد) : قاعدتا زمان برای تصمیم گیری بسیار کمتر از 113 ثانیه مفروض بوده و اگر سعی در تماس و کسب تکلیف را هم از آن کم کنیم ، اپراتور ها برای تصمیم گیری زمان بسیار کمتری داشته اند (البته اگر فیلم پخش شده از لحظه شلیک درست باشد از روی زاویه موشک فکر کنم بشود تخمین زد که اپراتور در چه فاصله ای از هواپیما شلیک را صورت داده است) . سوال هم این است به نظر دوستان متخصص تر ، با توجه به برخواستن هواپیما از روی باند فرودگاه چه زمانی و در چه فاصله ای رادار سامانه هواپیما را آشکار کرده است ؟
  25. به نظر 2 تا از تصاویر برای انفجار در ریاض هستش . https://www.almuraba.net/news_view_4924.html/comment-page-2?cp=2 و به این ترتیب اصالت بقیه هم زیر سوال می رود .