[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های MR9

  1. MR9

    قاهر F-313

    1- مشخص اهداف براساس واقعیتهای موجود " در دوره بین دو جنگ ، زمانی که اجازه تولید زیردریایی وجود نداشت ، سوئد بعنوان جایگزین درنظر گرفته شد ، منابع ، متخصصین ، فناوری منتقل شد ، کار ادامه پیدا کرد و بعد از رفع محدودیتها همه مجدد به خانه اصلی ( بندر کیل ) برگشت داده شد " در دوره بین دو جنگ( مدتی کوتاه پس از امضاء پیمان ورسای ) کل زیرساختهای قبل حمل شرکت فوکر + حداقل 200 عدد کیت هواپیمای جنگنده به هلند یا بلژیک منتقل شد تا ادامه کار در آنجا صورت بگیرد . " در دوره بین دو جنگ( مدتی کوتاه پس از امضاء پیمان ورسای ) پیمانی با روسها بسته شد که فناوری تانک در عمق خاک اتحاد شوروی به روند رو به جلوی خودش ادامه دهد 2- هماهنگی میان رده های نظامی و غیر نظامی اگر چه ستاد ارتش دیگر وجود نداشت ولی افسران آلمانی با مدیریت غیر سیاسی و تجمیع همه فکرهای خلاق با هماهنگی دولت وایمار در رسته های مختلف و تخصیص منابع محدود به پروژه های با آینده مشخص ، ( مثل تانک ، زیردریایی ، ) برای آینده برنامه ریزی کردند . نکته : البته وجود اختلاف ، واقعیتی در آن روزها بشمار میرفت ، ولی تفکیک اختلاف سیاسی با پیشبرد منافع ملی اظهر من الشمس بود . 3- توجه به جنبه تئوریک قضیه : در طول دو دهه میان دو جنگ ، آلمانی ها ، با تاکید بر بررسی تجارب گذشته ، سعی کردند تا نواقص خودشان را در حوزه استراتژی ، تاکتیک ، اول پیدا کرده و در مراحل بعد ان را تجزیه و تحلیل و بعد ان را توسعه دهند . ( بعبارت دیگر نیروهای مسلح به بهانه محدودیتهای پیمان ورسای ، " درجا" نزدندو به جلو حرکت کردند . بعنوان مثال ، در طول دهه 30 ، مباحث گسترده ای در خصوص اولویت دادن به " روحیه رزمی "( morale ) پرسنل ارتش یا اولویت دادن به مکانیزاسیون ارتش ( توجه به سخت افزار یا material ) صورت گرفت و افسران ارتش به دو دسته حامیان و مخالفان آن تقسیم شده بودند ولی در نهایت سازگاری معقولی حاصل شد . 4- توجه به جنبه های اقتصادی : تا جایی که یادم هست ، امثال " شاخت" وارد صحنه شدند تا مارک آلمان را احیاء کنند ، کمکهای سایر کشورها نظیر آمریکا ( در دوران قبل از رکود بزرگ سال 1933 ) هم تاثیر گذار بود ( مثل طرح مارشال بعد از جنگ دوم که آلمانی ها استفاده کردند ولی ما طبق معمول خیر ) نکته : مطالعه بنده در حوزه اقتصاد بسیار محدود هست ، این بخش را به سایر دوستان واگذار می کنم . 5- فرهنگ و روحیه کار : این مورد یکی از شاخصه های مردم این کشور هست و نیازی به توضیح بیشتر نیست . شناسایی مدیران کاربلد ( نظیر آلبرت اشپیر ) و تقویت مدیران بخش علمی ( نظیر فون براون ) و دادن میدان برای کار به آنها . 6- وجود روند نظام مند استعداد یابی و پرورش آنها : تا قبل از ظهور نازیسم ، وجود سازمان های پیشاهنگی و بعد از سال 1933 ، ظهور سازمان جوانان هیتلری ، روندی منظم برای پرورش نسل جدید ، انتقال فرهنگ آلمانی و بعد فرهنگ نازی را بوجود آورد . نکته : ما هم پتانسیل ارزشمندی داریم به اسم نیروی مقاومت بسیج ===== اینها نکاتی بود که علی الحساب به ذهن رسید ، همه اینها در قالب همان مبحثی که مد نظر شما قرار دارد هست " مدیریت "
  2. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم خواهش می کنم ، این شیوه در کتاب روسلر ابرهارت تا حدودی بیان شده ، و دقیقا موردی که هست که می فرمایید و بخشی از تحلیل های بنده هم ناظر به این مساله است .
  3. MR9

    قاهر F-313

    سلام مجدد برای مرور تاریخ ، به نظرم مرور خاطرات ویلی برانت ( صدراعظم آلمان پس از کنراد آدنائر ) بسیار جالب توجه هست . تحقیر ملتی که باعث نابودی 20000000 انسان شد ، آن هم برای یک دهه برای زدودن آثار نازیسم ، شاید بخشی از عدالت غیر قابل اجتناب بود . نکته پراهمیت ماجرا که در فرموده های جنابعالی هم بود ، این هست که این ملت تحقیر شده ، ظرف دو دهه بعد از جنگ با مدیریت مناسب ، به سطحی رسید که نه تنها آثاری از از جنگ در آن وجود نداشت ، بلکه پایه های پیشرفت را چنان محکم ایجاد کرد که در حال حال حاضر ، تاثیرگذاری سیاسی قابل توجهی بر جهت دهی اتحادیه اروپا ( بعنوان یکی از طرفهای برجام ) بوجود آورده . ( حالا این را با وضعیت استانهای غرب و جنوب غربی ، بخصوص عزیزان ما در خرمشهر مقایسه کنید ) این افسانه تحقیر آلمان ، در کنار افسانه محدودیت نظامی که پیشتر بیان شد ، نشان می دهد که چقدر دوست داریم مفاهیم را برعکس تحلیل کنیم . هر چند اگر هم تحقیری بود ، آلمان ها بخوبی از این شرایط استفاده کردند و بدون حتی داشتن یک قطره نفت ، به سطحی رسیدند که داریم مشاهده می کنیم . پی نوشت : 1- دوست عزیزی که کتاب برانت را در اختیار بنده گذاشت ، تاکید بسیاری داشت که این کتاب را با دقت مطالعه کن . بنده هم به دوستان پیشنهاد می کنم ، اگر این کتاب را پیدا کردند ، با دقت فصول ان را مطالعه کنند . 2- انشا... در فرصت مناسب همه پستهای نامرتبط ، برای ماندگاری به تاپیک خودش منتقل خواهد شد .
  4. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم این خودفریبی ، دارد سالهای حاد خودش را طی می کند و بتدریج فروکش می کند . پیمان ورسای و اقدامات هوشمندانه آلمان برای دور زدن آن ، یکی از نقاط اوج حوزه "فریب استراتژیک " ( کتابی با همین عنوان چاپ موسسه ابرار معاصر وجود دارد ) هست که در تاریخ به ثبت رسیده ، " در دهه 20 و 30 میلادی ، در حالی که جو ضد روسی و ضد کمونیستی آتشینی در داخل آلمان وجود داشت ، بخشی از ارتش به فرماندهی فون زکت ، برنامه مدونی را طراحی کردند برای همکاری با روسها برای دور زدن محدودیت تسلیحاتی پیمان ورسای که نقطه اوج آن ، ایجاد آموزشکاه تانک "کاما" در عمق خاک اتحاد شوروی و آموزش مشترک افسران آلمانی / روسی در رسته زرهی بود " بعد از جنگ دوم هم وضعیت برای آلمان جالب تر شد "یک نکته هم وجود دارد. این بحث محدود شدن نظامی آلمان و ژاپن هم بسیار مورد سوءاستفاده واقع شده ، در خصوص آلمان ، فقط 10 سال بعد از جنگ (1955) بوندس وهر ( ارتش آلمان ) مجدد تشکیل شد و فقط آن چیزی که بشدت جلوی آن گرفته شد ، تمایلات نازیستی جامعه آلمان بود( نازی زدایی ، آن هم بصورت یک رفرم " تغییرات سطحی " // مثل استفاده مجدد از مسئول اطلاعات نظامی ورماخت در جبهه شرقی ،ژنرال راینهارد گلن که یک ضد کمونیست دو آتشه بود ) و تمایلات ضد کمونیستی نه تنها متوقف نشد ( چیزی که المان ها ید طولانی در ان داشتند ) بلکه تشویق هم میشد . آلمان هم با زرنگی هر چه تمام تر تمام فناوری قدیمی خودش را کنار گذاشت و شروع کرد به گسترش فناوریهای دوگانه جدید که کاربرد غیر نظامی داشتند ولی با مختصر تغییری کاربرد نظامی پیدا میکردند ( تولید تانک لئوپارد یک به سال 1965 /// لئوپارد 2 سال 1979 // زیردریایی به سال 1956) ،می بینید که اصولا محدودیتی در کار نبود . فقط مسیر مقداری تغییر کرد و نتایج آن را هم بخصوص بعد از یکی شدن المان در پایان جنگ سرد تا الان داریم می بینیم که بدون شلیک یک فشنگ ، کل اروپا ( حتی یک دشمن قدیمی مثل فرانسه ) باید نظاره گر قدرت اقتصادی انها باشند که این خودش قدرت سیاسی و نظامی را هم در پی دارد ." مشکل تحلیل یکسری از دوستان همین هست . محدود شدن در دایره تنگ جناح ها .....
  5. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم بسیار جالب بود تا جایی که بررسی شده ، میزان جذب بودجه دفاعی در ساختار نیروهای مسلح ، یکی از موارد محرمانه و غیر قابل دسترسی است ، حالا این بی اطلاعی به پای عدم تحقق آن نوشته میشود ، نقطه اوج تحلیل هاست که در جای خودش ، باید در میلیتاری به ثبت برسد .
  6. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم یا ا.... ، الان که وارد شدید و بسیار هم عالی و مناسب دوستان خودشان پستهای دو طرف را رصد کنند ، واژه های بکار رفته را با دقت بررسی بفرمایند ، واکنش ها راهم مشاهده می فرمایند ، خوشبختانه ، آنقدر سعه صدر وجود دارد که هیچ پستی مخفی نشده و همه مطالب حاضر در معرض دید همه وجود دارد ، استدلال های بنده هم هست ، قضاوت با مخاطبان . سعی براین بوده که مسیر به شکلی هدایت شود که نظرات با استدلال ، بررسی گردد . خوب ، این نظر و تحلیل جنابعالی هست و در جای خودش قابل احترام ، از ابتدای مسیر تاپیکهای هسته ای تا الان ، شخصاً ادعا نکردم برجام فتح الفتوح بوده ( اگر مطلبی را در پستهای بنده با این مضمون پیدا فرمودید ، بفرمایید ، قطعاً اطلاع رسانی بفرمایید ) شاخصه اصلی تحلیل ها و مطالب بنده ، از یک نظر براساس تئوری لیدل هارت هست ، دیدن وقایع از یک سطح بالاتر و در حوزه تئوریک ، ( چون ما در اینجا ابزار عملی برای تاثیر گذاری روی روند وقایع نداریم ) حالا جنابعالی می فرمایید ، خسارت محض بوده ، محترم و ارزشمند ، بنده هم عرض می کنم خسارت و مزیت را باید براساس جایگاه جمهوری اسلامی در سلسله قدرت جهانی تبیین کرد . از گذشته تا کنون ، تبلیغات رسانه ای ما ، به بدترین شکل ممکن ، این القاء را در ما بوجود آورده و می آورد که تنها قدرت منطقه ما هستیم ، در حالی که از این خبرها نیست ، هر واحد سیاسی ، یک وزن ژئوپلیتکی ( معادل مفهومی شناسه ژئوپلیتیکی ) دارد که توانایی ( قدرت ) ان را در پیشبرد منافع ملی نشان می دهد . حالا ما یا براساس این کد عمل می کنیم ( شاخصه های این کد را نه سایر واحدها ، بلکه خودمان با قدرت سازی داخلی تعیین می کنیم در کنار عوامل جغرافیایی نظیر موقعیت استقرار جمهوری اسلامی ایران در نقشه و سایر موارد قابل بررسی است ) یا اینکه تمام فشار را برای پیشبرد منافع فراتر از قدرت فعلی قرار می دهیم که منجر به فاجعه می شود . ( مثالهای فیزیکی ان هم بسیار هست ) عینک بنده فاقد لنزهای جناحی و باندی هست ، این لنزها ، منافع ملی را در سه بازه کوتاه ، میان و بلند مدت ( در حد اطلاعات و مطالعه شخصی ) می بیند . پی نوشت : 1- این مباحث در تاپیک قاهر به نظرم زیاد جالب نیست ، این پروژه با این روند ، همانطور که در طول این 14 صفحه با شاهد و مثال تاریخی هم بررسی شد ، ابهامات ، نواقص و پیچیدگی های غیر منطقی فراوانی دارد که هنوز بدان پاسخی داده نشده ، اثبات هم شد ، اصرار بی دلیل بر اینکه این برنامه ، توجیه نظامی دارد هم غیر منطقی هست . حالا باید منتظر ماند و دید که بودجه های کلانی که مصروف این برنامه شده ، بازده رزمی واقعی ( و نه تبلیغاتی ) دارد یا خیر .. 2- امیدوارم نظرات دوستان حامی این برنامه ، درست از آب در بیاید و این پرنده را با لباس نیروی هوایی در پایگاه ها ببینیم ، ولی همین دوستان در صورت عدم وقوع این مساله ، مشخصاً باید پاسخگوی این مطلب باشند که به چه شکل ، سالها با امنیت ملی این کشور بازی شد ....... 3- بارها هم این مساله عرض شد ، هیچ دولتی ، حداقل برای بقاء خودش و سیستم منتسب به آن ، از سرمایه گذاری در بخش دفاعی کوتاهی نمی کند ، نقص تحلیل دوستان این هست که با برچشم زدن یک عینک با لنز تیره یک جناح ، قصد القاء این مطلب را دارند که: امضاء برجام = کاهش سرمایه گذاری در حوزه دفاعی و این هم مستقیم دلیل اصلی کاهش رونمایی های مشعشع گذشته هست . در حالی این مطلب بدلایل متعدد از جمله مفهوم نخست بند3 ، با واقعیت امر منطبق نیست . به قول مرحوم سپهری ، چشمها را باید شست ، جور دیگر باید دید روند بودجه دفاعی جمهوری اسلامی از 2011 تا 2016 پست بنده در اسفند 1396 و این هم در جای خودش قابل تامل هست 4- قبلاً هم عرض شده که سرخوردگی دوستان از عدم رونمایی های به شیوه سالهای گذشته قابل درک هست . این که دیگر هر برنامه بی سرانجامی بعنوان یک دستاورد معرفی نمی شود ، از یک نظر نشان می دهد که راس وزارت دفاع ، متوجه شده که خسارتهای این رونمایی ها بیشتر از مزیتهای ان هست .
  7. MR9

    قاهر F-313

    - خوب هست که از همه ادعاها به این حوزه رسیدید . مسیر خوبی هست تکلیف مشخص هست ، جمهوری اسلامی یکی از 191 واحد سیاسی دنیاست ، تعامل برخلاف نظر شما ، تسلیم نیست حتی با قدرتهای مد نظر شما ،( دلیل ان هم این هست که برداشتها از نحوه تعامل نادرست هست ) ، اگر هم در مقاطعی بالاجبار به خواسته های طرف مقابل تن دادید ( که ان را تسلیم ارزیابی می کنید ) ناشی از ضعفهای مشهود شما در حوزه اقتصاد، سیاست خارجی و سایر حوزه های اداره یک جامعه هست . تا زمانی هم که این ضعفها را قبول نفرمایید و درصدد رفع ان برنیایید ، طرف مقابل چنان از شما امتیاز می گیرد که ترکمانچای دربرابر آن هیچ هست . - نگرانی جنابعالی حقیقتاً قابل درک هست ، اینکه به مانند گذشته نمی توانید با استناد به فرموده های رهبری و یا سایر دوستان حاضر در رده های مسئولیت ، مخاطب خودتان را متوقف بفرمایید ، چون از این حربه برعلیه خودتان استفاده می شود . و درنهایت اینکه ، بعید می دانم در صلاحیت شما باشد تا تکلیف بنده رامشخص بفرمایید. شبهاتی مطرح شده ، پاسخ های جنابعالی هم عمدتاً ارتباطی به سئوالات ندارد( دلیل ان هم در پستهای قبلی بیان شد ) سایر دوستان از جمله دوست عزیز بنده جناب حیدری هم این را به شما تذکر دادند ولی ظاهراً تاثیری نداشته ، در نتیجه مناسب هست ( صرفا پیشنهاد میشود ) که در روند پاسخ گویی تجدید نظر بفرمایید . پی نوشت : این بحث را همین جا خاتمه یافته تلقی بفرمایید . چون ارتباطی به تاپیک ندارد .
  8. MR9

    قاهر F-313

    اتفاقاً شیوه ای که حداقل از میانه دهه هشتاد شمسی درپیش گرفته شد ، در ضدیت کامل با تعامل هوشمندانه ( و نه تعامل صرف ) بوده و وضعیت ساختار دفاعی ما در سطوح مختلف نیروی انسانی ، سخت افزار ، مباحث تئوریک و .... مبین همین مساله است . رونمایی هایی بی هدفی هم که صورت گرفت ، برای جبران این خلاء بود ( وقتی هیچ ارتباطی با دنیا و کشورهای صاحب فناوری وجود ندارد ، مجبورید برای پویا نشان دادن شرایط به شیوه هایی متوسل شوید که شاهد آن بودیم و خوشبختانه حداقل تا حال حاضر ، این شیوه نادرست و غلط را نمی بینیم ). برداشت نادرست و اشتباهی که بخشی از حاکمیت ( منظور حوزه های اجرایی و تصمیم گیر هست و نه سطح تصمیم ساز ) از تعامل هوشمندانه و تفسیر نادرست از تعامل به شکل تسلیم و عقب نشینی ( جو غالب رسانه ای بخشی از جریان های فکری در جمهوری اسلامی ) منجر به وضعیت فعلی شده ،برعکس بازگرداندن منطق نظامی به ساختار وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ( با تمام نقدهای جدی که به روند فعلی وجود دارد ) ، پرهیز از پروپاگاندا و حرکت در سکوت کامل خبری ، پیش بردن استراتژی منطقه ای بدون شاخ و شانه کشیدن از تریبون های رسمی ، حرکت برمبنای ظرفیت واقعی و نه ظرفیت ادعایی و سایر موارد مشابه ، بطور قطع از نقاط قوت وضعیت فعلی هست ( هر چند قبلا هم گفته شد که هیچ ارادتی به جریان فعلی فکری ، حاکم بر قوه مجریه وجود ندارد ولی کار درست را هر چند اگر به تحلیل ما چندان نزدیک نباشد، باید پذیرفت ) قطعاً اطلاع دارید که این خواب آشفته مستقیم به خود حاکمیت برمی گردد ، جدا دانستن سطوح مختلف حاکمیتی ، در حالی که قبلا تحلیل شد که تصمیم گیری در این سطح به چه شکل و با چه نوع ماهیت ارتباطی صورت می گیرد ، یک نوع فراموشی موقتی هست . ظاهرا هر زمان که تحلیل های جزیره ای از حاکمیت رصد میشود ؛ این نمودار باید یاد آوری شود به ارتباطات میان عناصر حاکمیتی دقت کنید این خواب آشفته زمانی تعبیر نخواهد شد که یاد بگیریم سایر واحدهای سیاسی در کنار جمهوری اسلامی منافع ملی خودشان را دنبال می کنند و کار هوشمندانه این هست که بدون تحمیل هزینه های سنگین به کشور ، مسیر مشخص شده را طی کنیم . تا جایی که اطلاع دارم ، رهبری ، هرگز ، تحلیل نفرمودند که پاسپورتها رابگیرند تا پیشرفت صورت بگیرد ( علیرغم احترامی که برای گوینده این مطلب قائل هستیم ) پی نوشت : ما سالها به درپیش گرفتن یک روند استاندارد موفق و تجربه شده که بومی سازی هم شده باشد ، فاصله داریم ، چون بخشی ، استفاده از تجارب دیگران را تسلیم قلمداد می کنند ، بخش دیگری هم اصولا به توان داخلی اطمینانی ندارند ( و هردوتای آنها هم صدایشان بسیار بلند هست ) ولی گروه سومی هستند که هرچند در اقلیت قرار دارند و صدایشان هم به کسی نمی رسد ولی معتقدند که اصل تعامل هوشمندانه در کنار استفاده از توان و پتانسیل واقعی داخلی ، راه گشاست . حالا این اقلیت چه زمانی میتواند حرف خودش را به کرسی بنشاند ، حقفیقتاً مشخص نیست .
  9. MR9

    قاهر F-313

    ظاهرا این شائبه برای شما پیش آمده که صرفا جنابعالی آگاهانه تحلیل می کنید و بقیه آگاهانه تحلیل نمی کنند ، توصیه می کنم تجدید نظر کنید ،چون مسیر بن بستی را در پیش گرفتید . ( حداقل با این جمله ای که ارسال کردید ) بطور دقیق ، این همانند مسیری هست که جنابعالی هر مفهوم باربط و بی ربطی را قضیه بر جام گره زدید و می زنید . تحلیل از این روشن تر با توجه به لینکهایی که در همان پست ارائه شد ، امکان پذیر نیست . البته عده ای تعامل را با تسلیم اشتباه می گیرند ، که در این صورت ، خودشان مسئول هستند و ارتباطی به مفاهیم مطرح شده ندارد .
  10. MR9

    قاهر F-313

    دریچه دید جنابعالی ، روی حوزه ای متمرکز شده که علاقه ای به ورود به ان ندارم ،نتیجتاً گفتگو با این شیوه ای که درپیش گرفتید ، فایده ای ندارد ، علی الحساب این را در نظر بگیرد که جمهوری اسلامی ایران ، فقط یکی از 190 واحد سیاسی دنیا است و نه جدا از آن . هر زمان به این نتیجه رسیدید (که البته بعید می دانم ) آن زمان نقطه آغاز گفتگوی ما است . تمام مفاهیم مرتبط با پیشرفت متوازن دفاعی و سایر حوزه ها ، به این مساله پیوند خورده و نمیشود از آن طفره رفت . این نکته جناب M-ATF صدق تحلیل بنده است . پی نوشت : 1- این بحث انتهایی ندارد ، در نتیجه به قول قدیمی ها ، عیسی به دین خود ، موسی هم به دین خود ، تنها امیدواری بنده این هست که قوه عاقله نظام ، بدون توجه به تحلیل های افراط و تفریط گونه فعلی در فضای سیاسی کشور ، مسیر درست را درپیش بگیرد . 2- البته هنوز منتظر هستیم که پروژه های متعدد قبلی ، بالاخره به یک جایی برسند . 3- رشد و توسعه متوازن نظامی 4- رشد و توسعه متوازن نظامی 5- دوستان علاقه مند مطالعه میکنند و خودشان قضاوت خواهند کرد
  11. MR9

    قاهر F-313

    بله - درست هست ، این روش استاندارد نیست ولی وضعیت ما هیچ شباهتی با کشورهایی که صاحب پروژه های نامبرده هستند ، نبوده و نیست . هر زمان که استاندارد و روند نیاز سنجی ، ایده پردازی ، طراحی و تولید ماشبیه انهاشد ، حق داریم شیوه رونمایی ورسانه ای شدن ما هم شبیه به انها باشد ، ولی با توجه به وضعیت ما ، علی الحساب شیوه گذشته هرگز به نفع ما نبوده وبیشتر تحقیر صنعت نظامی ما بوده تا تبلیغات استاندارد مطابق با شرایط ما ..... این نیاز سنجی در کشور ما شیوه درستی را دنبال نمی کند ، نمونه ان هم وجود نهادهای موازی ، برنامه های موازی ، عدم شفافیت در هدف از تعریف برنامه و ... هست حتی اگر یک نیاز سنجی درست هم ایجاد شد ( برنامه موشکی ) اصرار لجوجانه بر ادامه ان بدون توجه به سایر ابعاد وضعیت نظامی ( که توسعه متوازن نامیده میشود ) نتیجه ای جز وضعیت امروز ( دست گذاشتن دشمن روی تنها نقطه قوت سخت افزاری ما ) و اصرار بر محدود کردن ان ، ندارد . این چیزی هست که اصولا به ان دقت نمی شود عرض شد ، قطر بر خلاف ما ، تحت تحریم های کمر شکن 4 دهه ای قرار نداشته ، نیازمندی های نظامی اش با ما فرق دارد ، میزان سرمایه گذاری اش فراتراز تصورات ما هست و مشکلش با عربستان ، ابعاد پیچیده ای از روابط میان اعراب را شامل میشود که هیچ کدام شباهتی با ما ندارد . قیاس وضعیت قطر با جمهوری اسلامی کاملا اشتباه هست . فرض بر مثال ، برنامه فضایی را ادامه هم دادید ، ولی وقتی نتوانید رفاه حداقلی را برای مردم ایجاد کنید ( بدلیل عدم تعادل در اختصاص بودجه ) ان وقت حتی برنامه فضایی هم نمی تواند تهدیدات متوجه امنیت ملی ازداخل را حل کند و این در صورت عدم توجه ، تبدیل به یک فاجعه میشود که اتحاد شوروی ان را تجربه کرد ، مثالش هم در انجمن بیان شد . پی نوشت : بررسی این موضوع نیازمند توجه به همه ابعاد احتمالی است و صرفاً به وجود مزیت یا عدم مزیت شروع یا ادامه یک برنامه خاص محدود نمیشود
  12. MR9

    قاهر F-313

    سئوال اینجاست که جناب اسکای هاوک برای چه منظوری باید بازار گرمی کنند ؟؟ ایشان نه مسئول پروژه هستند و نه دست اندر کار آن ،ایده خودشان را مطرح کردند و دلایل ایشان هم نقد شد ، یعنی نهایت کاری که فعلا در میلیتاری می توانیم ان را به انجام برسانیم. حالا درست یا اشتباه بودن دلایل ایشان یا استنادات سایر دوستان را فقط گذر زمان مشخص می کند . اگر فرض بر خلاف بخش اول صحبت بنده بود ( یعنی ایشان دستی بر آتش این برنامه داشتند ) حدس جنابعالی درست بود ولی ظاهراً این شکلی نیست . این را قبلا خدمت شما عرض کردیم ، شیوه درست رونمایی رسمی از یک برنامه تسلیحاتی این هست که : 1- با توجه به شرایطی که داریم ، موجبات حساسیت بی جای دشمن را فراهم نکنیم که تمام توان تبلیغاتی و فنی اش را برای جلوگیری از ان بکار گیرد . 2- زمان صحیح رونمایی ، به اصلاح زمان بلوغ برنامه هست ، یعنی زمانی که تستها با موفقیت انجام شده و قرار هست تا سخت افزار ، کلید در دست به یگان بکارگیرنده تحویل داده شود ، زمانی که بلندگوی تبلیغاتی دشمن هر اندازه بزرگ هم باشد ، توانایی منفی جلوه دادن یا کوچک نمایی ان را نداشته باشد .
  13. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم- صبح شما بخیر فرماندهی ، از یک نظر ، چالش برانگیز ترین مساله در ساختار سلسله مراتبی یک سازمان مسلح بشمار می رود . به شکلی که می توان با بررسی این مفهوم ، سازمان های مسلح را حداقل به شش موج تقسیم نمود . با این وصف ، تفاوت میان ساختار فرماندهی یک سازمان مسلح موج دومی با ساختار فرماندهی یک سازمان مسلح موج سومی را در قالب دو شکاف اصلی بررسی نمود . 1- شکاف نخست ، تفاوت در ماهیت تفسیر از صحنه رزم آینده بشمار میرود ، جایی که به اعتقاد محققان ، نقطه گلوگاهی در انتخاب مسیر درست و نادرست قرار دارد . 2- شکاف دوم ، به شکل طبیعی ، تفاوت در ماهیت روّیه ها است ، بدین معنی که اتخاذ یک رویه درست ، بصورت نظام مند با دو سری عوامل ( برون سیستمی و درون سیستمی ) ارتباط خواهد داشت که در نهایت به اجرای صحیح یک عملیات رزمی موفق خواهد انجامید . ================================================ به این دو بخش بسیار دقت کنید 1- تفاوت در ماهیت تفسیر از صحنه رزم آینده 2- تفاوت در ماهیت روّیه ها یک ارتش موج دومی مبتنی بر کمیت ، باید به منظور تغییر ساختار ها به یک ارتش موج سومی به این شکل عمل نماید
  14. سلام تر جمه آکادمیک نظامی این تحرکات "حرکت برای اخذ تماس "که هدف اصلی ان توسعه عملیات رزمی و کسب برتری نسبت به دشمن ، قبل از وقوع رزم قطعی ( نهایی ) است در این بخش ، 2 روش برای کسب برتری وجود دارد : 1- حرکت در یک ستون ( زمانی صورت می گیرد که از گسترش رزمی دشمن اطلاعات چندانی وجود ندارد و نقطه ضعف ان ، بهره گیری دشمن از حداقل نیرو برای ایجاد حداکثر تاخیر برای واحدهای مهاجم هست ) 2- حرکت در چند ستون ( اجرای مانور در یک زمین گسترده ) / با توجه به وضعیت توپوگرافیک یمن در نقطه مورد بحث ( این روش دشمن را از چند محور مورد تهدید قرارمی دهد که باعث میشود تا مدافعان نتوانند به شکل یکسان با همه محورهای هجومی مقابله کند . نقل قول از برادر بزرگوار ، جناب mosip : 1) درگیری سنگین در سه محور جریان دارد که هدف سیطره بر نوار ساحلی است: حرض (شمال استان الحدیده) التحیتا و الجراحی (اطراف زبید) محور مقبنة ـ هجدة (شمال غربی استان تعز) پی نوشت : این شیوه ( مورد دوم ) در شکل ساده خودش توسط پاتون در جنگ دوم به کار گرفته شد و نسخه پیشرفته ان در عملیات طوفان صحرا استفاده شد . منبع : برداشت آزاد از جزوه اصول و قواعد اساسی رزم ، دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
  15. سلام علیکم برای جلوگیری از انحراف تاپیک ، همه پستهای مربوط به بحث معاملات تسلیحاتی ایران- رژیم عبری به تاپیک ویژه خودش منتقل شد "جمهوری اسلامی ایران - رژیم عبری ، " ابهام تسلیحاتی " ، روند ها و تاریخچه
  16. سلام بله ، این شکلی هم میشود این را تحلیل کرد و به ان دقت نکرده بودم بله - یک جریان عادی که مربوط ویژگی معاملات تسلیحاتی در بازار سیاه هست . هم بنده و هم جنابعالی روی چنین اطلاعاتی هست که تحلیل می کنیم . به اصطلاح ، این معاملات ، یک جریان سیاه و پرابهام هست که جز حاضرین در آن ، طرف دیگری از اصل ماجرا خبردار نمیشود . منظور بیشتر در مقایسه با سایر منابع تسلیحاتی برای تهیه موشک تاو بود و توجه به این نکته که در این منبع ، معاملات رسمی و نیمه رسمی ( اطلاعات منتشر شده از بازارسیاه تسلیحاتی ) قرار دارد و بخش عمده ای از معاملاتی که صورت گرفته و میگیرد ، ثبت نمیشود واین برای همه صادق است ، از جمله ما و اسراییل . بدین معنی که این احتمال وجود دارد ، که از منابع دیگری این موشک به تعداد بیشتر تهیه شده باشد که ثبت نشده ولی وجود داشته . بعنوان مثال در سال 1986 ، همزمان با معامله فوق الذکر ، از ایالات متحده هم چنین جنگ افزاری خریداری شده ( هردو تا " تاو و هاوک" هم مربوط به قضیه ایران - کنترا است ) که این تحلیل مرحوم هاشمی که در پستهای قبلی بیان شد را تایید می کند . اساسا فلسفه وجود میلیتاری در همین مساله ای هست که فرمودید ، محلی برای بررسی محترمانه پدیده ها ، بنده چه در فضای واقعی و چه در اینجا ، متناسب با برخورد مخاطب ، عمل می کنم ، هر اندازه وضعیت علمی تر و محترمانه تر ، علاقه برای کنکاش و مطالعه و پاسخ علمی بیشتر میشود . حالا در این میان ، نظرات سایر دوستان مطالعه میشود ، نقاط قوت و ضعف تحلیل هر دوطرف ، روشن شده و طبیعتاً مسیر برای جستجوی منابع و مطالعه افزون تر باز می گردد . این نقطه مطلوب میلیتاری هست بابت معرفی منبع ، متشکرم . شاید از 2009 تا الان ، 10-12 منبع از اسراییلی را در خصوص جنگ 33 روزه مطالعه کردم ( که یکی در تاپیک معرفی کتاب ، اطلاع رسانی شد ) ولی این اولین بار هست که چنین چیزی را می بینم . پی نوشت : از هر دو دوستی که در این بحث مشارکت داشتند ، متشکرم
  17. سلام ممنون - این را قبلا هم شنیده بودم ، مدتها هم هست دنبال منبعی که این مساله را مطرح کرده ، می گردم . بله - مثال تاریخی ان را عرض کردم ، تحلیل مرحوم هاشمی هم بیان شد ، در زمان جنگ هم با توجه به نیاز ما ، مساله عجیبی هم نیست ولی با توجه به مستندات ارائه شده ، حداقل ضریب تاثیر گذاری تسلیحات خریداری شده از دلال با هویت اسراییلی ( و نه یهودی ) و مستقیم از مبداء اسراییل چندان نمی تواند زیاد باشد ، مگر اینکه اسناد افزون تری ارائه گردد . به تعداد موشکهای تاو خریداری شده مندرج در جدول دقت بفرمایید . در مقایسه با نیاز شدید ما ، تقریبا 1000 تیر موشک تاو ، چندان زیاد به نظر نمیرسد ( ان هم در سال 85-86 میلادی ) . قطعا منابع تهیه این موشکها مستقیم از دلال های بازار سیاه بوده که احتمالا هویت یهودی داشتند که ان را به اسراییل نسبت میدهند ( حالا ممکن هست این دلال ها ملیت اسراییلی داشته بودند ، و یا نداشته بودند ، هردو تا محتمل هست ) برای این تحلیل ، منبعی در اختیار دارید تا معرفی بفرمایید ؟؟ متشکرم
  18. سلام صبح شما بخیر حالا کلک هست یا خیر ، آن برمی گردد به موارد استنادی و منابع منتشر شده و موجود ، چون اصل ماجرا و شکل اصلی ان را نه جنابعالی اطلاع دارید و نه بنده ، ولی نکته جالب همین نکته ای هست که می فرمایید ، این کلک رسانه ای ، تا حال حاضر ، به شکل غیر رسمی توسط اسراییل تایید شده: " صرفاً در خصوص موشکهای هاوک و نه سایر تجهیزات " مرجع : کتاب " راه نیرنگ ، نوشته ویکتور استروفسکی ، افسر پیشین اطلاعات خارجی سرویس اطلاعاتی عبری ( نشر اطلاعات // صفحه دقیق مطلب را باید بعد از ظهر عرض کنم ) آن چیزی که به ان دقت نفرمودید ، این هست که در اینجا اصل تعداد خرید محدود موشکهای هاوک معیوب ( استناد به گفته استروفسکی ) و بازپس دادن موشکهای هاوک معیوب ( استناد به کتاب محسن هاشمی ) مد نظر بود و در خصوص باقی تجهیزات ، ادعایی مطرح نشد . ============ توجیهی در کار نیست ، مثالهای تاریخی فراوانی هم وجود دارد . در دهه 20 و 30 میلادی ، در حالی که جو ضد روسی و ضد کمونیستی آتشینی در داخل آلمان وجود داشت ، بخشی از ارتش به فرماندهی فون زکت ، برنامه مدونی را طراحی کردند برای همکاری با روسها برای دور زدن محدودیت تسلیحاتی پیمان ورسای که نقطه اوج آن ، ایجاد آموزشکاه تانک "کاما" در عمق خاک اتحاد شوروی و آموزش مشترک افسران آلمانی / روسی در رسته زرهی بود . ( بااین مثال براین نظر هستم که منظور را کاملاً رساندم ) قبلاً هم عرض شد ، الان هم چون ظاهرا مطالب پست قبلی را دقیق مطالعه نفرمودید ، تکرار می کنم ، غریق برای نجات خودش به هر کاری دست می زند ، ماهم هم به گفته صریح مرحوم هاشمی در زمان جنگ ، چون سیستم سلاح ما آمریکایی بود ( توپخانه ، نیروی هوایی ، تانک ، و... ) مجبور بودیم که قطعات و سلاح ها را از هر جایی تهیه کنیم به قیمت های بالاتر ( حالا این وسط دلال مورد نظر عرب بوده مثل عدنان قاشقچی ، یا یهودی بوده ، زیاد تفاوتی نمی کرد ، ما خریدار بودیم و آنها فروشنده ) حالا این وسط دوطرف ، به همدیگر دشنام می دادند ، ربط دارد به حوزه سیاست که حداقل در بحث ما جایی ندارد ( چون ظاهرا بحث خرید تسلیحاتی در بازار سیاه بود و نه خرید رسمی و اعلام شده / عطف به مثال تاریخی ذکر شده ) برای خرید سایدویندر از اسراییل ، منیع مشخصی را تا الان رصد نکردم ، اگر منبعی را می شناسید ، معرفی بفرمایید نکته : ظاهرا طبق مندرجات کتاب مک فارلین ( همانطور که گفته شد ) منبع خرید آمریکایی ها بودند ( حالا اینکه همین مساله چقدر صحت دارد ، باید به مدارک رجوع کرد که به ان دسترسی نداریم ) =========== مرجع مورد نظر شما ( موسسه صلح استکهلم ) موشک AIM-9L سال مالی 85-86 ، منبع نامشخص ( حالا چه شکلی تحلیل کردید که این منبع اسراییل بوده ، اطلاع ندارم ) سال 1985 ، موشک ضد زره تاو ، ( دست دو ) ، سال 1986 موشک ضد زره تاو ( بخشی از معامله ایران - کنترا ) فاینانس شده توسط آمریکا که این جمله اخیر نشان می دهد که موشکهای تاو ، از انبارهای ارتش امریکا در سرزمین های اشغالی به ایران ارسال شده . این منبع حتی از موشکهای هاوک نامی نبرده و این نشان میدهد که اطلاعات موجود و منتشر شده حتی ارسال هاوک را تایید نمی کند ، در حالی که کتاب محسن هاشمی ، ارسال را تایید کرده و ذکر کرده که جز یکی ، بقیه عودت داده شدند . پی نوشت : حداقل امیدوارم اگر کتاب استروفسکی و هاشمی اعتبار نداشته باشد ، آمار موسسه سوئدی برای جنابعالی معتبر بوده باشد
  19. سلام علیکم و رحمت ا... این مطلب بود " نچه که درمیان عموم در آن زمان رایج شد ، این تحلیل بشمار می آمد که صدام برای وادار کردن رژیم صهیونیستی به عکس العمل و تبدیل کردن جنگ به یک نبرد تمام عیار و منحرف کردن اذهان از مساله اشغال کویت ، مبادرت به صدور چنین دستوری نموده است ، اما ، پس از اشغال عراق در سال 2003 ، اطلاعات جدیدی در این زمینه منتشر گردید . به اعتقاد برخی کارشناسان ، آزمایشهای قبل از جنگ نشان می داد ، موشکهای " الحجره" با مسلح شدن به کلاهکهای سیمانی ، پس از شلیک ، در زمان ورود مجدد به جوّ ، به سرعتی در حدود 6 ماخ دست می یافتند و این کلاهک غیر انفجاری ، با استفاده از انرژی جنبشی بدست آمده ، در زمان برخورد به سطح زمین ، گودالی به عمق 25 متر و قطری در حدود 40 متر ایجاد می نمود . "
  20. سلام علیکم برای تغییر مسیر تاپیک ، قبلاً عراقی ها با موشک بالستیک "الحجاره " این تست را زدند ، شلیک مستقیم بسمت دیمونا با کلاهک بتونی پست ارزشمند برادر عزیز ، جناب desert hawk و پست بنده در مهر 1394
  21. صبح شما بخیر قضاوت با خوانندگان ، کارمند محترم ناشناس شما ، بدون هیچ عکس ، تصویر و... دربرابر مستندات بنده که ارائه شد . سلاح وارد شده ، شکی وجود ندارد ، ولی نه با 707 ال عال یا هرپرنده ای با رجیستر اسراییلی و نه به تعدادی که مد نظر شماست که تاثیر گذار باشد ( صرفاً در خصوص موشکهای هاوک ) اکانت بنده با نام کاربری MR9 ، فقط یکی هست ، آنقدر هم شجاعت وجود دارد که در حوزه ای که در آن مطالعه دارم ، حرف را صریح ، مستند و بدون شک و شبهه عرض می کنم . پی نوشت : 1- در این انجمن یک لیست مفصل شامل تمام کاربرانی که به یقین از چند اکانت استفاده می کنند و لیستی شامل کاربران مظنون به مولتی اکانت وجود دارد و پیگیر شیوه فعالیت انها هستیم . 2- این شکل موارد ، حداقل از ابتدای عضویت ، بارها به بنده نسبت داده شده ، ولی صرفاً با یک لبخند ملیح از کنار ان عبور کردم . وقت و زمان آن را هم ندارم که در چنین مواردی ان را تلف کرده و از بین ببرم . خیر ، مشابه سایدویندر هایی که در سازمان رزم ارتش وجود داشتند ، تحویل شد که بعدها در دهه هشتاد شمسی با کمک پاکستان ارتقاء داده شد . منظور از واژه به کار رفته یک واژه عام بود و نه یک شخص خاص و اینکه برخی از دوستان میزان اعتبار تحلیل را به "فرد " ( و نه جایگاه آن در یک حادثه خاص ) می سنجند . ( استالین هم در اواخر دهه 40 میلادی ، همین درجه را به خودش اعطاء کرد )
  22. واقعیات را باید مستند ارائه داد ، بدون استناد به یک مرجع ( حالا درست یا نادرست بودنش قابل بحث هست و ان هم نیازمند مستندات معتبرتر ) ، صرفاً تحلیلی است عادی ====== کتاب " ماجرای مک فارلین " ، جدول ضمیمه 6 ( چاپ دوم ، خرداد 88 ) 22 نوامبر 1985 ، 18 تیر موشک هاوک ، با یک فروند 707 به تهران ارسال شد ( هیچ ذکری از ملیت هواپیما نبوده ) ، و موشکها بدلیل حک شدن ارم کشور ثالث ( اسراییل ) قبول نشد ، از این 18 تیر ، یک تیر آزمایش شد و بدلیل از رده خارج بودن ، 17 تیر باقی مانده در سوم مارس 1986 عودت داده شد . بقیه معامله طبق گفته این شخص مربوط به قطعات یدکی سامانه هاوک بوده که دریافت شد. طبیعتاً اگر به این اطلاعات استناد کنیم ، از کل موشکهای هاوک دریافت شده از دپوی ارتش امریکا در سرزمین های اشغالی ، 17 تیر پس فرستاده شد و قطعا خریدهای قبلی و بعدی ، از منبعی غیر از اسراییل بوده ( یحتمل کره جنوبی ) ضمناً خاطرات سال 64 و 65 مرحوم هاشمی هم هست ومی شود به ان مراجعه کرد . نکته جالب : 1- الان که دیدم ، تحلیل دوست ما در خصوص کشتی هم درست بود ، فقط مبدا کشتی ها ، اسراییل نبود ، چون شخص شیطان بزرگ ، حداقل 240 قلم اقلام حیاتی اتشبار هاوک ، قطعات یدکی بالگرد ، 200 تیر سایدویندر و .... را در بندرعباس تحویل ما داده بوده 2- یک منبع معتبر تر ( حالا اگر عضو پیشین موساد / ویکتور استروفسکی ) را قبول داشته باشید ، هم به شکل غیرمستقیم در خصوص فروش موشکهای هاوک اسقاطی به ایران در زمان جنگ ، اشارتی داشته .
  23. بحث بد بودن یا نبودن نیست ، عرض شد که غریق برای نجات دستش را بر هرچیزی بند می کند بدون مرجع ، بدون نام ، با استفاده از ابهام ، این شکلی به هیچ جایی نمی رسید ، جز اقناع شخص خودتان ، کدام کارمند ، اسم ، مشخصات ، بالاخره یک ادرسی ، نشانی ، همین شکلی روی هوا که نمیشود یک چیزی را قبول کرد محض اطلاع شما و سایر دوستان طبق اطلاعات موجود ، تسلیحات با جت 707 به تهران حمل شد ، تصویر بالا هم یک جت 707 اسراییلی هست . عجب اینجاست که این جت غول پیکر را فقط یک کارمند گمرک دیده و انبوه خدمه زمینی ، گارد حفاظت فرودگاه ، پلیس هوایی ، خلق ا... حاضر در فرودگاه ، دوستان حفاظت سپاه واز همه مهم تر ، کسانی که باید مهمات را تخلیه می کردند ، هیچ کدام این را ندیدند و فقط کارمند گمرک دیده !!!!!!!!! و جالبتر اینکه ، هیچ کدام ازاین افراد حرف نزدند و فقط این کارمند بوده که احساس تکلیف شرعی نموده و دست به افشاء گری زده !!!! ( مگر اینکه اعتقاد داشته باشید ، همه افراد حاضر به شیوه مهیجی سر به نیست شدند و فقط این کارمند خوش شانس بوده که نجات پیدا کرده !!!!!) هرکسی که کوچکترین اطلاعی از روند فرود ، خزش و استقرار یک پرنده دریک فرودگاه غیرنظامی مثل مهراباد داشته باشد ، می داند که نمیشود حضور یک هواپیمای خاص را حتی در شب پنهان کرد . حالا محسن هاشمی چه ایرادی دارد ؟؟ الان عرض میشد بزرگ ارتشتاران ، یا ارتشبد فلان و بهمان ، یا نویسنده خارجی ( همین کردزمن ) ، قبول بود ؟؟؟ محسن هاشمی ، فرزند مرحوم هاشمی ، از مهم ترین افراد درگیر در این قضیه بود ، الان مرحوم هاشمی که نیستند ، پس استناد ما به گفته های این شخص هست ، مگر اینکه جنابعالی مرجع معتبرتری را ارائه فرمایید !!!! مشکل ما اینجاست که در میلیتاری سخت عادت به مستند تحلیل کردن داریم ، ارجاع دادن نه تنها عیب نیست ، بلکه بخوبی نشان می دهد که تحلیگر زحمت کشیده و منابع مختلف را چک کرده . مثل نوشتن یک پایان نامه ، هر اندازه ارجاعات شما بیشتر و مستند تر باشد ، صدق گفتار و تحلیل علمی شما بیشتر میشود. این یک مفهوم روتین و عادی هست و متعجبم که باعث حیرت شما میشود . عطا ا.. بازرگان ، آدم کمی نبود ، این را هم بگذارید کنار این مطلب که به قول رابرت ردفورد در فیلم جاسوس بازی " دنیا کوچک هست ، آدم ها حرف می زنند " و الی آخر (مخصوصا در کشورهای اسیای جنوب غربی که ماهم جزء ان هستیم ) پی نوشت : 1- حالا مهدی هاشمی معدوم هم که نیست یقه ان را بگیریم که اصل قضیه چی بوده . 2- منتظر هستم که مستند تحلیل بفرمایید .
  24. کدام شاهد عینی ؟؟؟؟؟ این مشاهدات عینی را باید با مستندات اثبات شود ( نقل قول بنده از کتاب محسن هاشمی در خصوص ماجرای مک فارلین و اطلاعات جسته و گریخته در منابع خارجی و داخلی و مصاحبه های افراد درگیر در ان نظیر وزیر وقت اطلاعات ، فرمانده وقت سپاه و... بود ) در خصوص پروژه سجیل ( تست هاوک روی تامکت ) ، مسئول پروژه ( جناب بازرگان ) و خلبان تست ( اگر اشتباه نکرده باشم ، جناب مازندارنی ) چنین چیزی را نفرمودند ، در نتیجه زیاد محتمل نیست . == تعداد قابل توجهی از هاوک ها ، آمدند ، تست شدند ، عودت داده شدند (بعلت از رده خارج بودن ) به همراه یکسری از موشکهای تاو که علامت ستاره داود را بر خودشان داشتند . پی نوشت : عمده خرید موشکهای هاوک بعد از انقلاب ، یا از بازارسیاه (غیر اسراییل) بود یا مستقیم از کره جنوبی ( به نقل از انتونی کردزمن )