MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,634
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,368

تمامی ارسال های MR9

  1. به نظرم تشخیص این مساله با مدیران هست ، علی الحساب ، پستهای شما به تاپیک عراق منتقل شد ، امیدوارم رعایت بفرمایید
  2. کاربر محترم ، قبل از ارسال پست در انجمن ، تاپیک مرتبط را جستجو سپس مطالب را ارسال کنید ، درصورت تکرار این وضعیت ، پستهای غیر مرتبط بلافاصله از دسترس خارج خواهند شد
  3. بروزرسانی ، تجمیع و اصلاح تاپیک استراتژی دفاع مسطح ( موزائیکی ) / ضربه دوم ،ساختار و سطح پاسخ نامحدود به تهدیدات نظامی ( شامل تمامی تاپیک ها ، اخبار ، تحلیل ها ، پستهای بایگانی و قفل شده و .... )    بیست ونهم اردیبهشت سال یکهزار و سیصد و نود هشت خورشیدی جنگهای آینده و مشخصات آن با تکیه بر دیدگاه صاحبنظران غربی
  4. برخورد نزدیک از نوع سوم تامکت های پارسی در برابر ایگلهای آمریکایی برفراز خلیج پارس بخش دوم و پایانی در حالی که نیروی هوایی ارتش ایالات متحده با سرعت افزون تری نسبت به گذشته در حال ارتقاء سخت افزارهای در حال خدمت خود است ، شبکه پشتیبانی وزارت دفاع و همچنین جهاد خودکفایی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز با روند آهسته تری ( نویسنده در متن ، از واژه نامطلوب و بیهوده استفاده نموده . م ) ارتقاء باقی مانده ناوگان تامکتهای عملیاتی که هم اکنون در صف نخست قابلیتهای رزم هوایی قرار دارند را در دستور کار خود قرار داده است . براساس اطلاعات موجود ، تحلیلگران اطلاعاتی غربی براین باور قرار دارند که از 17 اسکادران جتهای رزمی در نیروی هوایی ایران ، دو اسکادران بطور کامل به جنگنده های اف-14 مجهز بوده که بطور خاص برای رزم هوایی دوربرد در نظر گرفته شده اند ، در حالی که بطور همزمان ، نسل سوم جتهای رزمی عملیاتی در این نیرو ( شامل اف-14 ، میگ-29 و اف-7 ) فاقد موشکهای دوربرد مدرن نظیر R-77 یا AIM-120 یا حسگر هایی که ضعف عدم وجود چنین مهماتی را در نیروی هوایی ، جبران کنند ، هستند ، در مجموع ، این وضعیت ، شبکه دفاع هوایی هواپایه نیروی هوایی ایران را حتی در برابر جتهای سبک تر و کمتر مسلح شده ای نظیر اف-16 ( که به شکل گسترده در نیروی هوایی ایالات متحده و اسراییل در حال خدمت هستند ) بشدت آسیب پذیر نموده است . برد کشف رادار ایگل نسخه سی ( البته نمونه مورد مطالعه دراین جدول ، مربوط به گونه V.2 از رادار APG-63 است ) علیرغم این سناریوی بدبینانه ، گزارشهایی در دست است که نشان می دهد ، تامکتهای نیروی هوایی ایران ، از زمان خاتمه جنگ با عراق تا کنون ، بیشتراز 250 تغییر و ارتقاء اساسی ، از جمله بهبود کلی در رادار جنگنده ، نصب نمایشگرهای پیشرفته ، تجهیزات جدید جنگ الکترونیک و یکسری ارتقاء های حیاتی دیگر را بخود دیده است . پس از ارسال یکفروند اف-14 نیروی هوایی ایران به اتحاد شوروی با هدف تجزیه و تحلیل قابلیتهای این جنگنده در دهه هشتاد میلادی ( بر اساس مصاحبه جناب مازندرانی ، این ادعا بطور کامل قابل رد بوده و احتمالا" روسها با واسطه عراق ، در جریان فرار یکفروند از تامکتهای نیرو به عراق به بخشی از قطعات اف-14 دست پیدا کرده اند ، در حالی که روایت دیگری نیز وجود دارد که در آن ، کارشناسان اطلاعاتی آمریکایی پس از دست یابی به باقی مانده تامکت ایرانی ، برخی از قطعات حساس این هواگرد را با قطعات غیر استاندارد جابه جا کرده تا روسها در برآوردهای خود دچار اشتباه شوند . م ) ، از آنجا که ایران روابط نزدیکی با جمهوری خلق چین برقرار نموده ، فرض براین گذاشته شده است که نیروی هوایی ایران ، کمکهای خاصی را از سوی یک کشور ثالث برای ارتقاء جتهای آمریکایی دریافت نموده است و از سویی دیگر نیز این مبادله اطلاعاتی ، شرایطی را فراهم آورده تا چینی ها بتوانند با استفاده از این وضعیت ، قابلیتهای های رزم هوایی خود را ( از 2005 بدین سو ) گسترش دهند . از سویی دیگر ، همزمان با ارتفاء باقی مانده موشکهای فینیکس خریداری شده در سالهای قبل از انقلاب ، نیروی هوایی ایران تامکتهای خود را بتدریج به مهمات بومی میان برد / دوربرد فکور -90 که به نظر می رسد شباهت بسیار زیادی به پیکربندی آمریکایی ، البته با افزایش برد قابل توجه 250 تا 300 کیلومتر ، سامانه های هدایت پیشرفته تر و سیستم های جنگ الکترونیک به روز داشته باشد ، مسلح می نماید . گرچه در این حوزه نیز برخی ناظران نظامی براین اعتقاد قرار دارند که ایران ، کمکهای مشخصی از همسایه شمالی خود در قالب فناورهای برگرفته از موشکهای هوا به هوای R-33 ( با برد 300 کیلومتر ) و همچنین مهمات R-37 ( با برد 400 کیلومتر ) را دریافت نموده است . هر چند این مساله که آیا فکور-90 ژن فراصوت موشکهای فوق را به ارث برده یا خیر ، هنوز مورد تردید قرار دارد . داده نمای نسخه SG ایگل ( نیروی هوایی سلطنتی سنگاپور) بدین سان ، بدلیل ناشناخته بودن قابلیتهای واقعی دو طرف درگیر ، میتوان چنین تحلیل نمود که سناریو سازی درگیری میان ایگل های نیروی هوایی ایالات متحده و تامکتهای نیروی هوایی ایران ، بیش از پیش در هاله ای از ابهام قرار گرفته است . به اعتقاد ناظران نظامی ، در حالی که برد کشف و درگیری اف-14 های ایرانی مشخصا" بیشتر است ، ابهام مشخصی وجود دارد که آیا فکور-90 به همان اندازه موشک AIM-54C ( بدلیل قابلیتهای ایگل در اجرای جنگ الکترونیک قدرتمندتر ) قابل اعتماد خواهد بود ؟؟ طبیعتا" بدلیل محدودیتهای ناشی از دسترسی ایران به فناورهای دفاعی پیشرفته ، این نکته قابل توجه است که شبکه پشتیبانی دفاعی ایران تا چه اندازه موفق شده تا با دستیابی به فناوری های روسی و چینی و ادغام آنها با هواگردهای موجود ، زمینه لازم را برای غلبه بر ایگل ها فراهم آورد . در نتیجه ، اگر قابلیت های مهمات موجود در دپو های نیروی هوایی ایران در سطح اطمینان بخشی ، فرض گردد ، تامکتها در یک درگیری احتمالی ، یک مزیت عمده برای نیروی هوایی ایران بحساب خواهند آمد و قادرند تا با اجرای تاکتیکهای به روز شده ، ایگلهای مهاجم را قبل از رسیدن به نزدیکترین فاصله ممکن برای درگیری رو در رو ، رهگیری کرده و درصورت نیاز اقدام به شلیک نمایند . آمرام نسخه سی ( سمت راست ) و نسخه دی ( سمت چپ ) با توجه به اینکه انتظار میرود موشک فکور-90 سرعت بیشتری نسبت به فینیکس های موجود و همچنین منطقه غیرقابل فرار (NEZ) به مراتب بیشتری از AIM-120C داشته باشد ، به احتمال بسیار زیاد ، ایگل های مهاجم کار بسیار سختی در فرار از این موشک مهلک خواهند داشت . این در حالی است که رپتورهای نیروی هوایی ارتش ایالات متحده بخوبی میتوانند این مزیت تامکت را با استفاده از قابلیت پنهانکاری خود ، خنثی کنند ( برد کشف رادار تامکت دراین حالت به زیر 100 کیلومتر کاهش یافته و طبیعتا" با استفاده از برد 180 کیلومتری AIM-120D ، توان پاسخ وجود خواهد داشت ) و درصورت اجرای عملیات مشترک میان ایگل/ رپتور ، کار بر تامکتهای ایرانی سخت خواهد شد ، هر چند درصورتی که ایگلها به تنهایی وارد عمل شوند ، این مساله به شکل معکوس قابل تحلیل است . تصویر منتسب به تست فکور -90 با این حال ، درصورتی که تامکتهای نیروی هوایی ایران ، اجازه نزدیک شدن به مهاجمان را دهند ، خدمه ایگل ، بطور قطع با استفاده از دو مزیت فوق العاده خود ( نسبت رانش به وزن بیشتر و همچنین موشکهای AIM-9X ) کار را بر نیروی هوایی ایران مشکل خواهند نمود . بن پایه صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9
  5. یک مساله جالب تر در گزارشی که برای کنگره تدوین شده بود ( مه 2005) ، بیلان سرکوب دفاع هوایی در 3 جنگ آخری تبیین شده ، اگر مبنا طوفان صحرا باشد ، نگاه کنید به تعداد سایتهای سام-2 موجود و تعداد تخریب شده ( حالا یک سیستم دفاع هوایی ثابت هست ) ، بعد ان را با جنگ کوزوو ( تلفات سامانه سام-6 متحرک ) مقایسه بفرمایید . پی نوشت : حالا این دیتاهای منتشر شده است که در دسترس قرار دارد ، هر قدر تخصصی تر به مساله نگاه کنیم ، شرایط سنگین و جو رسانه ای که یک عده ای در فضای مجازی درست کردند ، بیشتر قابل تحلیل هست که چقدر روی اعداد و ارقام و تحلیل علمی منطبق هست
  6. تجربه ویتنام / عراق نشان داده پدافند به شکل کامل قابل سرکوب نیست ، کما اینکه اشاره شد به وسعت منطقه ای که باید سرکوب پدافند در ان صورت بگیرد البته در اینجا کامل تر عرض میشود در جنگ سال 91 ، نیروی هوایی ائتلاف برای جلوگیری از کاربرد واحدهایی هوایی ارتش بعث ، دو تا منطقه پرواز ممنوع ایجاد کرد ( no fly zone) یکی منطقه شمالی با وسعت 133 هزار کیلومتر مربع و دومی در جنوب ، با وسعتی بیشتر نزدیک به 203000 کیلومتر مربع ، در حالی که عناصر پدافند ارتش عراق گرچه در ابتدای امر مجبور شدند تا ساکت بمونند ( البته با توجه به ساختار پدافندی ارتش بعث که علیرغم هشدار مستشار روسی حاضر در این کشور مبنی بر خودکشی بودن اتکاء بر سیستم دفاع هوایی سام-2 و در مجموع سامانه های ایستا ) ولی بعد از بازسازی مجدد ، براساس گزارشهایی که بعدا" از خدمه هواگردهایی نظیر ایگل دریافت شده بود ، عملا تبدیل به یک خطر جدی شدند ، هر چند تا جایی که حضور ذهن دارم ، تلفاتی وارد نشد ولی عناصر هوایی مهاجم را وادار می کردند تا با احتیاط بیشتری وارد عمل شوند . حالا در نظر بگیرید ، مجموع دو منطقه پرواز ممنوع شمالی و جنوبی در کنار هم ، حتی به 50 درصد مساحت زون A هم نمی رسد ، ضمن اینکه بر خلاف ارتش عراق ، خوشبختانه برنامه ریز های نظامی ما متوجه آسیب پذیری شدید سامانه های دفاع هوایی ثابت شدند و طیف متنوعی از سیستم های دفاع هوایی متحرک را طراحی و تولید کردند . با توجه به مواردی که عرض شد ، این را تصور کنید که نیروی هوایی مهاجم برای ایجاد کریدور پرواز امن از خارج از مرزهای ما تا نقطه هدف ( نزدیک به 1000 کیلومتر ) باید پوشش هوایی 24 ساعته را ایجاد کنند ( سرنشین دار و بی سرنشین ) ، اگر توانمندی های خودی را دست کم نگیریم ، قطعا" عناصر هوایی متخاصم ، برای نیل به این هدف ، مشکلات زیادی را باید حل کنند واین با اصل هشتم عملیات هوابرد ( در طرح ریزی عملیات هوابرد ، حاشیه امنیت ( سخت افزاری و نیروی انسانی ) باید رعایت گردد . ) در یک بازه زمانی 72 ساعته ( اصل یکم ) مغایرت دارد
  7. با اینکه هنوز پاسخی به پست قبلی بنده داده نشده ، ولی حداقل براساس برداشت اولیه از منابع منتشر شده ، اجرای چنین عملیاتی در عمق خاک ایران ، به احتمال 99 درصد غیر ممکن هست : عملیات هوابرد در شکل کلاسیک خودش که از بلحاظ تاریخی از تهاجم واحدهای چترباز ورماخت به جزیره کرت آغاز شد ، 8 اصل مهم را بخودش می بیند اصل یکم : طرح ریزی عملیات هوابرد باید برای حداکثر زمان ممکن انجام شود ( یعنی بدلیل محدودیت های مشخص در انتقال عناصر رزمی ، حداقل وحداکثر بازه زمانی عملیات هوابرد 24 تا 72 ساعت هست ) درصورتی که که عملیات بیشتراز بازه زمانی نامبرده بیشتر طول بکشد ، به همون اندازه احتمال عدم موفقیت عملیات افزایش پیدا می کند اصل دوم : طرح ریزی عملیات هوابرد مشخصا" باید توسط فرمانده ستادی صورت می گیرد ( در رده لشکر ) و تامین نیازمندی ها برعهده رده بالاتر هست اصل سوم : رعایت اصل "زمان بندی عملیات هوابرد باید در طرح ریزی ملاک باشد تا در زمان اجرا مشکلی ایجاد نشود اصل چهارم : در زمان طرح ریزی عملیات هوابرد ، طراح عملیات به هیچ عنوان حق ریسک پذیری ندارد ( رعایت اصول 12 گانه جنگ شامل اصل غافلگیری ) اصل پنجم : طرح ریزی عملیات با حداکثر نیرو باید صورت بگیرد ( با توجه به همه شرایط ، در عملیات هوابرد ، تنها یک تیپ رزمی قابل انتقال هست ( 5 گردان = 3 گردان درگیر و 2 گردان احتیاط ) اصل ششم : اولویت در طرح ریزی عملیات هوابرد ، انتخاب ساده ترین راه ممکن برای نیل به هدف هست اصل هفتم : طرح ریزی عملیات هوابرد باید بر اساس استفاده از حداکثر تجهیزات صورت بگیرد اصل هشتم : در طرح ریزی عملیات هوابرد ، حاشیه امنیت ( سخت افزاری و نیروی انسانی ) باید رعایت گردد . با توجه به این موارد : الف : نوع عملیاتی که عناصر مهاجم از آن استفاده می کنند براساس فرضیه مطرح شده ، عناصر هوابرد رزمی است ب : استعداد دشمن براساس اصل 5 ، در حد یک تیپ هوابرد ( 5 گردان هوابرد درگیر و 2 گردان هوابرد احتیاط ) هست ج : پشتیبانی رده بالاتر شامل عناصر هوایی برای ایجاد پوشش هوایی خواهد بود . د: شرایط جوی در زمان عملیات .... با توجه به منطقه انتخاب شده (بارندگی بسیار اندک سالیانه – رطوبت بسیار بسیار ناچیز – نوسان درجه حرارت بسیار زیاد در طول شبانه روز به دلیل عدم وجود رطوبت – کم بودن پوشش گیاهی و زمین بدون عوارض ) ر: میزان پشتیبانی .... نامعلوم ز : مدت زمان عملیات ... حداکثر 72 ساعت ن : پشتیبانی زمینی اضافی .... ( ندارد ) و : داخلی یا خارجی بودن عملیات ......... عملیات هوابرد در عمق داخل خاک ایران ی : میزان اطلاعات از شرایط سیاسی و امنیتی منطقه .... نامعلوم ============== نکته اول : با توجه به این که نقطه کانونی مورد تهاجم در نزدیکی تهران قرار دارد ، به فرض غلبه بر عبور از سامانه های پدافندی مستقر در لجمن منطقه ، نیروی هوایی مهاجم اول باید فکری به حال شبکه دفاع هوایی تهران بکند ( به لینک زیر مراجعه شود ) پوشش پدافند هوایی ایران نکته دوم : مساحت زون A براساس محاسبه برادر عزیز جناب رمو ، چیزی در حدود 680هزار کیلومتر مربع هست که این عدد در مقایسه با منطقه پرواز ممنوع شمال عراق که توسط ائتلاف پس از جنگ 1991 ایجاد شد ( نزدیک به 133 هزار کیلومتر مربع ) رقمی در حدود 5 برابر را نشان میدهد . طبیعتا" اصل اول در موفقیت عملیات هوابرد در عمق خاک دشمن ( ایجاد پوشش هوایی ) و براساس اصول چهارم ، پنجم و هفتم عملیات هوابرد در اینجا حتی در مقیاس نیروی هوایی آمریکا ، زیر سئوال میرود نکته سوم : اگر مبنای ما برای مقابله با عملیات هوابرد مهاجم ، اتکاء بر سامانه های دفاع هوایی زمین پایه خریداری شده و بومی باشد ( با تشکر از برادر عزیز جناب واریور ) ، نیروی هوایی مهاجم باید در یک گستره 680 هزارکیلومتر مربعی ، تک تک این سامانه های دفاع هوایی شبکه شده را شناسایی و منهدم کند تا کریدور هوایی ایمن برای ورود عناصر مهاجم و پس از آن عناصر آمادی در یک بازه 72 ساعته ایجاد شود . این مساله در تناقض کامل با اصل غافلگیری در اجرای عملیات هوابرد ( اصل چهارم نامبرده شده ) هست . یعنی به محض اقدام برای سرکوب دفاع هوایی خودی در یک کریدور خاص ( زون A) قطعا" تحلیلگرهای نظامی خودی اهداف احتمالی را تشخیص و مقابله به مثل خواهند کرد . نکات دیگری هم هست که درصورت لزوم و نیاز ارائه خواهد شد . پی نوشت : این یک تحلیل بر مبنای اصول عملیات هوابرد هست ( با تشکر از نیروی زمینی ارتش ممالک متحده برای به اشتراک گذاری اسناد آموزشی و همچنین دوستان عزیز در دانشگاه فرماندهی و ستاد نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران )
  8. سلام علیکم حقیقتش ، حوزه تجزیه و تحلیل مانور پذیری در هواگردها ، حوزه تخصصی هست و برای بنده که در این حوزه تخصصی ندارم و صرفا" مطالعه جنبی در این زمینه وجود دارد ، صحبت کردن یک مقدار سخت هست ولی سعی می کنم براساس منابع ، پاسخ را حد توان و نه بیشتر عرض کنم : 1- اول باید به بحث فلسفه طراحی و تولید تامکت اشاره کرد که عمدتا برای مقابله با بمب افکن های حامل موشکهای ضد کشتی اتحاد شوروی صورت گرفت و مسلح شد و تا جایی که حافظه یاری می کند ، مبحث مانور پذیری در اولویت اول قرار نداشت . چنانکه اگر به دو طرح قبلی ( F-6D و بعد F-111B) هم اگر توجه کنیم به این نتیجه می رسیم که نیروی دریایی این پیکر بندی را برای حمل موشکهای دوربرد نیاز داشت تا ورود به نبردهای داگفایت که نیازمند اجرای مانورهای پیچیده رزم هوایی هست . اف-6 دی و جد بزرگوار فینیکس ، موشک AAM-N-10 تفاوت بین اف-111 ای و اف-111 بی ، به چاهک محل قرار گیری فینیکس دقت کنید 2- زمانی که ایده VFX در ژوییه 1968 به مناقصه گذاشته شد ، ناظران دیدند که نیروی دریایی با توجه به چیزی که مک نامارا ( وزیر دفاع وقت ) به ان " جنبه های برنامه مشترک " می گفت ، برای طرح جت رزمی آینده جهت جایگزنی F-4J خصوصیتهای ذیل را مد نظر قرار میداد : الف: خدمه دو نفر بصورت پشت سرهم ب: اتکاء به یک هواگرد دو موتوره برای افزایش ضریب بقاء روی آب ج: وجود سامانه های پیشرفته کنترل سلاح د: اولویت به سلاح های دوربرد ( فینیکس ) ه: گسترش ویژگی های پروازی ( بار گذاری افزون تر در مقایسه با F-4J ) و: مناسب بودن کاراکترهای طراحی شده برای عملیات از روی ناو هواپیمابر 3- در خصوص مانور پذیری ، بطور خلاصه ، شکل طراحی سکان های عمودی دوگانه ، شکل طراحی ورودی های هوا ، شکل طراحی کانوپی ( آسمانه ) و انتخاب سیستم پیچیده وسنگین بال متحرک بدلیل نیاز به فضای حداقلی در اشیانه زیر ناوهای هواپیمابر به جای سطوح برآزای ثابت و درنهایت سامانه های کنترل پروازی و سطوح تولید برا / پسا در تامکت قابل بررسی هست که در تجزیه و تحلیل بحث مانور پذیری باید مورد توجه قرار بگیرد . 4- اگر بحث مانور پذیری در یک هواگرد را ترکیبی از مهارت خدمه و ویژگی های هواگرد بدانیم ، بنا بر تجربیات استاد خلبان اف-14 ، جناب جراح ، شاخصه اصلی اجرای مانور پذیری در تامکت ، وجود یک سامانه حساس به نام رایانه مرکزی داده های پیرامونی ( CADC) هست که با استفاده از داده هایی نظیر سرعت ، دمای هوا ، شکل استفاده خلبان از فرامین پروازی ، وضعیت سویچ ها و کلیدهای فعال شده توسط خدمه ، 3 فقره کار اساسی را بر عهده دارد الف : تعیین زاویه پسگرایی بال ب: محاسبه دقیق سرعت ، ارتفاع پروازی ، نرخ اوجگیری و سرعت ماخ هست تا خدمه براساس این داده ها بهترین تصمیم گیری را داشته باشند ج: هماهنگی با سامانه بهبود پایداری اف-14 هست که به اصطلاح دستورات خلبان به فرامین را بر عهده دارد . بطور کلی خروجی این کامپیوتر سطوح کنترل اصلی ( الویتور، رادر و ایلرئون ) ، زاویه بالها ، فلپها و دو بالچه در لبه حمله glove) F-14) را کنترل میکند. 5- اگر به فلسفه طراحی تامکت که بطور خلاصه عرض شد ، دقت بفرمایید ، اف-14 از ابتدا بعنوان یک رهگیر ( INTERCEPTOR) متولد شد که به شکل خاص برای رزم هوا به هوا در ارتفاع بالا و فامد ( BVR) وارد خدمت نیروی دریایی گردید در حالی که نقش بمب افکن بعدها به شکل محدود به ان واگذار شد ، در حالی که ایگل ، با فلسفه کاملا متفاوتی برای نیروی هوایی تولید شد و همانطور که در بخش نخست متن عرض شد ، ارتقاء پیدا کرد و الان هم در خدمت هست . 6- در خصوص قابلیتهای مانور پذیری تامکت همین بس که در مواجهه تامکتهای نیروی هوایی با سوپرهورنتهای نیروی دریایی آمریکا در سالهای نه چندان دور ، خدمه نیروی هوایی امریکا ، تجربه جالبی در اجرای مانور موسوم به HIGH PATCH RATE ( یا مانور توقف ناگهانی ) و قرار گرفتن در پشت سر پرنده متخاصم از سوی گربه های نیروی هوایی برفراز خلیج فارس دارند ( این قضیه مستند هست ) و برای اینکه تصویر ذهنی داشته باشید ، مراجعه کنید به فیلم تاپ گان ( سکانس های آموزش خدمه در میرامار و داگفایت تامکت با جت A-4 ) 7- مجدد نقل قول از جناب جراح بعنوان یک متخصص با تجربه در نیروی هوایی عرض می شود : ، " ......... هر لحظه ای این امکان وجود دارد که ابرقدرتها جنگی را مجدد به ما تحمیل کنند ، و همین تامکتها هستند که باید جلوی دشمن قد علم کنند . از تامکتهای ما عمری گذشته و این سن و سال بالا باعث میشود تا اشکالات پیچیده ای هم رخ دهد ، ولی مطمئن باشید که اگر نتوانیم دشمن را سرنگون کنیم ، قطعا" ان را فراری میدهیم و....... " پی نوشت : در مجموع ، اینجا قصد افسانه سرایی در خصوص تامکت را نداریم ، ولی ان چیزی که روشن هست ، از دهه هفتاد میلادی تا حال حاضر ، فناوری و به تبع آن کاراکترهای استاندارد برای طراحی یک جت رزمی دچار تحولات زیادی شده ، و قطعا" هم جتهای مانور پذیر تری از تامکت الان در خدمت هستند ولی ما باید وضعیت را براساس داشته های موجود و استفاده بهینه از آنها تبیین و تحلیل کنیم . ضمن اینکه نقد همیشه وارد به ساختار تصمیم ساز در نیروهای مسلح در خصوص عدم توجه شبهه برانگیز به نیروی هوایی همچنان سرجای خودش قرار دارد. صرفا" برای میلیتاری / MR9
  9. شما برای تحلیل باید موارد ذیل را مشخص بفرمایید 1- سازمان رزم دشمن به تفکیک ( شامل عناصر هوابرد پیاده ، هوابرد زره پوش ، عملیات ویژه ،توپخانه ، لجستیک ، هوایی ، امداد پزشکی ، ترابری تاکتیکی ، تیمهای فنی و .... ) 2- سازمان رزم خودی ( شامل عناصر پیاده ، زرهی ، توپخانه ، عملیات ویژه و.... ) ======= ضمنا" علت های منطقی برای انتخاب این ZONE باید بر اساس موارد ذیل بیان شود 1- شکل جابه جایی و مانور واحدهای رزمی دشمن و خودی 2- شکل و ماهیت استقرار و حفظ تماس دشمن و خودی 3- شکل و ماهیت بهره برداری از نقاط ضعف و قوت دشمن و خودی 4- شکل و ماهیت استفاده از زمین عملیات ، شرایط جوی و زمان توسط خودی و دشمن 5- شکل و ماهیت استفاده از عملیات پوشش و فریب توسط دشمن و خودی 6- شکل و ماهیت استفاده از عامل سرعت توسط دشمن و خودی 7- شکل و ماهیت برقراری و حفظ تامین منطقه توسط دشمن و خودی 8- شکل و ماهیت پیش بینی عکس العمل احتمالی توسط دشمن و خودی 9- شکل و ماهیت حفظ روند و دور تک توسط دشمن و خودی 10- ماهیت روحیه رزمی خودی و دشمن پی نوشت : 1- این یک تحلیل نظامی هست ، در نتیجه لطفا" قبل از پاسخ دادن ، تک به تک موارد را در طول زمان بررسی بفرمایید ، بعد با مستندات پاسخ بدید . از ارائه آرزوها یا استفاده از فناوری هایی که بشکل رسمی وارد خدمت نشدند ، لطفا پرهیز بفرمایید . 2- سعی ما این هست که روی وضعیت حال ( نه گذشته و نه آینده تحلیل کنیم ) / متشکرم 3- این واقعیت را در نظر داشته باشید که هر دانه فشنگ برای واحدهای مهاجم باید از فاصله 1000-2000کیلومتری ( اگر مبنا zone a باشد ) به محل ، حمل شود ، در نتیجه قدرت آتش خودی در این 4 سناریو یحتمل بیشتر هست .
  10. خوب ، حالا 4 سناریو برای عملیات هلی برن با محوریت این فرودگاه داریم که با توجه به تهدیدات قابل تحلیل هست حالا ببینیم قدرت سناریو پردازی دوستان در حوزه عملیات هلی برن در عمق خطوط ما چقدر هست منطقه A منطقه B منطقه C منطقه D پی نوشت : این 4 سناریو به این علت انتخاب شد که به شکل عملی بررسی کنیم که دشمن با چه محدودیتهای واقعی برای اجرای عملیات نظامی در گستره خاک ج. ا مواجه هست
  11. خوب ، پس فرضیه ماروی این استوار هست که با یک فرودگاه بدون سامانه های کمکی روبرو هستیم ، باند این فرودگاه خاکی هست یا به شکل استاندارد معمول وجود دارد ؟
  12. اول باید مشخصات فرودگاه را معین بفرمایید ، طول باند ، وجود سامانه های نشست و برخاست روزانه و شبانه ، فاصله تا تهران ، سمت باند ( شمالی / جنوبی یا شرقی / غربی ) و نظایر این
  13. برخورد نزدیک از نوع سوم تامکت های پارسی در برابر ایگلهای آمریکایی برفراز خلیج پارس وینگ چهل و هشتم نیروی هوایی آسیای جنوب غربی ، مه 2019 : با اعزام حداقل یک اسکادران از جنگنده/بمب افکن های اف-15 سی وینگ چهل و هشتم نیروی هوایی به خلیج پارس که بدلیل تشدید تنش ها میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده صورت پذیرفت ، حدس و گمان های بسیاری در خصوص شکل و ماهیت رزم هوایی این یگان با اسکادران های نخبه نیروی هوایی ایران ، بویژه ابر رهگیرهای اف-14 تامکت که هم اینک چهارمین دهه عمر رزمی خود را در این نیرو پشت سرمی گذارند ، پدید آمده است . بدین سان ، در حالی که جتهای اف-15 سی مدتهای طولانی است که دیگر بعنوان یک پیکربندی برتری هوایی در سازمان رزم نیروی هوایی آمریکا تعریف نمیشوند و به جای آنها ، جتهای پیشرفته تر اف-22 که از دسامبر 2005 این ماموریت را بر عهده دارند ،این وظیفه را بر عهده گرفته اند ، با این حال ، مسائل مربوط به هزینه های پایین تعمیر و نگهداری و همچنین آمادگی به نسبت محدود ناوگان کوچک رپتورهای نیروی هوایی باعث شده تا فرماندهی این نیرو با عقب کشیدن اف-22 های اعزامی به خاورمیانه ، حداقل یک اسکادران از ایگلهای در حال خدمت را در فوریه 2019 به امارات متحده عربی اعزام نماید . مضاف براین ، در حالی که اف-22 هنوز در لیست سیاه فروش های خارجی ایالات متحده قرار دارد ، گونه سی از جت اف-15 بدلیل ماهیت انعطاف پذیر پیکربندی طراحی شده آن ، از بیشترین توانایی همزمان رزم هوایی و قابلیتهای هوا به زمین برخوردار بوده ، چنانکه دو نیروی هوایی پیشتاز منطقه ( نیروی هوایی اسراییل و عربستان سعودی ) از این هواگردهای رزمی بعنوان استخوان بندی و ستون فقرات خود بهره می برند که بطور خاص برای مقابله با تامکتهای ایرانی ، در صورت بروز هرگونه بحران ناخواسته مسلح و آماده شده اند . طبیعتا" با توجه به افزایش تنش ها در منطقه خلیج پارس ، مقایسه ای مختصر در حوزه قابلیتهای موجود رزم هوایی میان تامکتهای نیروی هوایی ایران و ایگلهای سه نیروی هوایی ( ایالات متحده ، عربستان سعودی و اسراییل ) صورت پذیرفته است . پیشرانه اف-100 از یک نظر ، دو جت رقیب اف-14 و اف-15 در دهه شصت میلادی برای پاسخ به نیازهای مشترک و ایفای نقش های مشابه ، توسعه پیدا نموده بودند ، چنانکه هردو به پیشرانه هایی دو تایی و گرانقیمت که برای اجرای مانورهای رزم هوایی ضروری به نظر می رسید ، مجهز شدند ، در حالی که این دو پیکربندی به ترتیب برای جایگزینی فانتوم های نیروی دریایی و هوایی بصورت جداگانه به مناقصه گذاشته و تولید شدند . به این ترتیب ، پس از ورود بخدمت این دو جنگنده به سالهای 1974 و 1976 ، تامکت و ایگل ، تنها جتهای نسل چهارمی محسوب میشوند که هنوز در کشورهای بکارگیرنده ، مشغول خدمت رزمی هستند و به شکل خاص ، مزیتهای قابل توجهی را در مقایسه با همتایان روس خود ( شامل میگ-31 ، سوخو-27 ) که در سال های ابتدایی دهه هشتاد میلادی ( 1981 و 1985) وارد خدمت شده اند را ارائه مینمایند . پیشرانه اف-110 اما نکته توجه برانگیز ماجرا دراین است که پیکربندی تامکت ، سنگین تر و پرهزینه تر محسوب میشد ( بدلیل نیازمندی های خاص نیروی دریایی برای عملیات ازفراز حامل های هواپیمابر . م ) ، چنانکه در مقایسه با جتهای هم نسلش ، به استثنای فاکس هاوند ، نزدیک به 55 درصد سنگین تر از ایگل محسوب میشد . این مساله ، در کنار استفاده از پیشرانه های F-110 که در مقایسه ، ضعیف تر از نمونه های F-100 نصب شده روی اف-15 بحساب می آمدند ، باعث گردید تا قابلیت مانور پذیری تامکت بشدت محدود گردد ، اما همین شرایط باعث گردید تا امکان حمل موشکهای سنگین تر و رادار قدرتمندتر فراهم آید . در همین راستا ، ترکیب موشکهای مرگبار AIM-54 Phoenix و رادار تامکت که در آن زمان برد کشفی برابر با 190 کیلومتر را در اختیار داشت ، در برابر رادار قدرتمند AN/APG-71 ایگل قرار بگیرد که قابلیت فامد قابل توجهی را در اختیارآن قرار می داد . به همین ترتیب ، پتانسیل سامانه راداری تامکت که در ابتدا برد کشفی در حدود 190-200 کیلومتر را در اختیار کاربرانش قرار میداد ، درجریان بروزرسانی های بعدی صورت گرفته بر روی آن که بصورت جداگانه توسط ایالات متحده و ایران صورت پذیرفت ، افزایش پیدا نمود . این ترکیب در زمان خود بسیار پیشرفته ، کلید ثبت رکورد جاوادنه نسبت شکار 160:3 در نبردهای هوایی میان ایران و عراق محسوب میشد ، ضمن اینکه بنا بر برخی اطلاعات منتشرشده ، حداقل 61 فقره از شکارهای انجام شده ، توسط موشکهای فینیکس صورت گرفته بود . ایگل/ اسپارو از سویی دیگر ، با توجه به پیکربندی خاص تامکت برای حمل فینیکس ( 6 تیر موشک شامل 4 تیر زیر بدنه و دو تیر زیر دستک بال . م ) طراحان رزم هوایی در نیروی دریایی ایالات متحده روی استراتژی درگیری جاه طلبانه ای فراتر از محدوده بصری خدمه در مقایسه با آنچه در نیروی هوایی با بخدمت گرفتن جتهای سبک تر ، بدنبال آن بود ، تاکید مینمودند . در این خصوص ، رادار ایگل ، نه تنها آگاهی موقعیتی محدودتری را فراهم می آورد ، بلکه موشکهای سبکتری نیز برای اجرای ماموریتهای هوا به هوا ( موشکهای میانبرد اسپارو ) را بکارمی گرفت . با توجه به فرآیند طراحی و نیازمندی های متفاوت دو نیرو ، حسگرهای استاندارد گونه سی اف-15 و همچنین قابلیت درگیری فراتر از میدان دید این جنگنده پس از ورود بخدمت ، درست در پشت سر تامکت قرار داشت ، اما با فروپاشی اتحاد شوروی و لغو بهینه سازی های گسترده پیکربندی تامکت و پیگیری برنامه بازنشستگی زودهنگام اف-14 از خدمت بدلایل اقتصادی و سیاسی ، نور امیدی برای مدرنیزه سازی تمامی گونه های در حال خدمت اف-15 شروع به تابیدن گرفت . ایگل / آمرام در نتیجه ، تا ابتدای دهه 90 میلادی ، ایگل های موجود نیروی هوایی به موشکهای پیشرفته تر اسپارو با برد درگیری 70 کیلومتر ( که همچنان چیزی در حدود 73 درصد کمتر از برد درگیری فینیکس محسوب میشد ) مسلح شدند . این روند ، با ورود بخدمت موشکهای جدیدتر AIM-120 آمرام دچار جهش افزون تری گردید و بدلیل نیاز نیروی هوایی ، اسکادران های ایگل ، نخستین واحدهایی بودند که به این مهمات مسلح شدند . با توجه به اهمیت موضوع ، ایگلهای نیروی هوایی پس از یک دوره به نسبت طولانی ، تدریجا به آخرین گونه آمرام (AIM-120C) مجهز شده که حداقل در حوزه مقاومت در برابر اقدامات جنگ الکترونیک ، پیشرفته از فینیکس بشمارمی آید ، در حالی که بردی برابر 105 کیلومتر را نیز به توانمندی های خود اضافه نموده بود ، اگرچه اخباری نیز وجود دارد که بر خلاف فینیکس ، مهمات جدید مورد استفاده در ایگلها ، در سرعتهای فراتر از 4 ماخ ، دچار ناپایداری های شدیدی می گردد . APG-63(V.3 ) در حوزه اویونیک و سامانه های راداری ، جنگنده های F-15C نیروی هوایی در مقایسه با قابلیتهای تامکت در حوزه استفاده از داده های محیطی با مشکل مواجه بودند ، به همین دلیل ، از اوایل سال 2010 میلادی ، رادارهای آرایه فازی محصول ریتئون APG-63(V.3 ) جایگزین رادارهای قدیمی ایگل شد ، هرچند روند این ارتقاء با سرعت بسیار آهسته ای درجریان است ، بطوریکه فقط 46 فروند از 123 فروند ایگل موجود به رادارهای جدید مجهز شده اند و انتظار می رود تا این برنامه تا سال 2021 تکمیل گردد . دراین میان ، آن چه که حائز اهمیت خواهد بود ، این است که تمامی ایگلهای بروزرسانی شده ، عمدتا به شرق آسیا و برای مقابله با قابلیتهای رو به گسترش نیروی هوایی چین اعزام شده اند و بسیار بعید خواهد بود که این هواگردهای رزمی برای مدت طولانی به خاورمیانه اختصاص داده شوند . پی نوشت : 1- ادامه دارد ................ 2- وینگ چهل هشتم نیروی هوایی ارتش ممالک متحده ، نخستین اف-15 سی خود را در قالب اسکادران 493 به تاریخ 10 ژانویه 1994 دریافت نمود و تا ژوییه همین سال بادریافت هواگردهای سازمانی خود ( سری سی و دی ایگل ) ، سازمان رزم خود را کامل نمود . صرفا" برای میلیتاری /مترجم : MR9
  14. سلام علیکم جزئیات مجوز رئیس جمهور برای اولویت بخشی به 5 طرح امنیتی و دفاعی اولویت ها جالب هستند - بومی سازی و توسعه فناوری های حوزه زیرسطحی - اکتساب فناوری طراحی، ساخت و تست موتور حامل فضایی با پیشرانه سرد - طرح معماری و راه اندازی مرکز ملی دفاع سایبری و سامانه های زیرساختی فضای سایبری (مدسا) - طرح جامع ایجاد و توسعه فناوری های مورد نیاز جهت تجهیز و بروزرسانی شبکه رادارهای پدافند هوایی کشور - طرح توسعه علم و فناوری رمز کشور =========== پی نوشت : و همچنان نیروی هوایی در محاق بی توجهی !!!!!!!!!!!!!!!!!!
  15. سلام علیکم و رحمت ا... استاد عزیز جناب EMP حقیقتش مطالب شما و نکاتی که می فرمایید بسیار جذاب هست بلحاظ انتخاب و شیوه بیان با این حال ،یک سئوال در خصوص مطلبی که فرمودید . به نظر شما ، این مواردی که نام بردید ، مسیری نشد برای پیشرفت فناوری ؟!!!! یعنی درسهایی که از این مواردی که نام بردید ، گرفته شد تا بر نواقص غلبه شود و محصولات بهتری ارائه شود ؟؟ بعنوان مثال ، تا جایی که ذهن یاری می کند ، همین اف-86 بارها بدلیل عملکرد ناقص سطوح پروازی در سرعت های بالا دچار سقوط های منجر به مرگ شد ولی متخصصین را وادار کرد تا برای برطرف کردن آن ،جتهای نسل بعدی را با کیفیت بهتر و نواقص کمتری تولید کنند ، عین این استدلال را میشود در خصوص مواردی که در مورد تامکت فرمودید هم بیان نمود .
  16. سرقت از شربورگ یکی ازمهم ترین جنبه هایی که برای بررسی وتجزیه وتحلیل هر نیروی مسلحی می بایست بعنوان یک نکته برجسته مورد توجه قرار گیرد ، مفهوم ، میزان یا درصد "عکس العمل سریع سازمان رزم نیروی مورد بحث در مقابل حوادث و موارد غیر قابل پیش بینی " بشمار می آید . با این حال ، اسراییل ، از بدو پیدایش تا کنون بدلیل شرایطی که درآن بوجود آمد ، همواره می بایست با حوادث و اتفاقات غیر قابل پیش بینی شده ای روبرو می گردید ، بنابراین وجود سازمان ها یا یگانهایی که با این حوادث روبرو شوند ، برای ساختار این رژیم ، بسیار ضرورت داشت . یکی از این سازمان ها ، بخش امنیت خارجی این رژیم (MOSSAD ) بشمار می آمد . با این حال ، یکی از کشورهایی که از بدو تاسیس ، این رژیم را بشدت مورد حمایتهای همه جانبه تسلیحاتی ، فنی و اقتصادی قرار می داد ، دولت فرانسه بحساب می آمد . اما این مساله یک دوره زمانی استثنایی هم داشت . پس از جنگ 1967، که اسراییل ، صحرای سینا را اشغال نمود ، فرانسویها در یک چرخش 180 درجه ای ، و برای نزدیک شدن به اعراب ، ناگهان همه کمک های خود را بویژه در حوزه تسلیحاتی قطع نمودند . اما این کمکها بقدری برای ادامه بقاء این رژیم مهم بشمار می رفت که قطع آن ، ضربه بزرگی بر سازمان رزم ارتش رژیم صهیونیستی وارد می آورد . در پاسخ به این تصمیم ، در شب سال نو 1969 میلادی ، یک گروه از مامورین اطلاعاتی این سازمان ، در جریان یک عملیات محرمانه ، 5 فروند از شناورهای نظامی سریع السیر ساخته شده برای این رژیم را از بندر شربورگ به سرقت برده و به بندر حیفا انتقال دادند . البته لازم به ذکر است که این شناورها بدستور مستقیم ژنرال دوگل ، ساخته شده بود ، اما در فاصله ساخت این شناورها ، سازمان ملل ، تحریم صدورسلاح به این کشور را تصویب نمود (نکته جالب اینجاست که در آن زمان ، قطع نامه های سازمان ملل ، تاثیر بیشتری داشت ) و فرانسه نیز بسرعت این کشتی ها را مصادره نمود . صرفا" برای میلیتاری / MR9
  17. سلام علیکم اگر چه کمک های کشورهای منطقه به نیروی هوایی عراق ، اظهر من الشمس هست ولی فرآیند برنامه ریزی و حمله بطور کامل توسط نیروی هوایی ارتش بعث انجام شد و آن هم به لطف حضور جتهای زیبای میراژ اف-یک ( در قالب هواگردهای حامل مهمات و همچنین هواگردهای سوخت رسان ) بود پی نوشت : این نقشه و نمودار پروازی که توسط بنده در مهر 1394 در انجمن میلیتاری ، ارسال شد ، بعدها توسط مترجم محترم سلسله مقالات " جنگ هوایی ایران و عراق 1980-1988 " مندرج در ماهنامه صنایع هوایی با آرم و لوگوی میلیتاری منتشر گردید که برای انجمن ، بعنوان یک مخزن فکر دفاعی ، ارزشمند بحساب می آید .
  18. @mostafa_by سلام علیکم- یک سئوال عجیب ، چرا در جریان نبرد استالینگراد ، لوفت وافه علیرغم تجربه ورشو ، بلگراد و نبرد بریتانیا ، باز هم تمام توان خودش را روی بمباران شهر گذاشت تا بمباران استقرار عقبه روسها در شرق ولگا ؟؟؟ ( علم به اینکه بمباران و تخریب شهر ، کار را برای مدافعان آسان میکند ) @MR9 سلام علیکم و رحمة الله. اولین دلیل این بود که بمباران های مذکور، هیچ یک مانع و کند کننده حرکت ماشین جنگی آلمان ها نبودند. ما امروز علم مان بر روی دفاع از خرابه ها، با علم بر موفقیت آمیز بودن استالینگراد بود. اگرچه در بلگراد و ورشو، مقاومت هایی می شد، اما به دلیل بر هم خوردن ساختار استقرار و عدم امکان جنگیدن چریکی (خانه به خانه) تا قبل از آن، این مدل دفاع به نظر امکان پذیر نمی رسید. ضمن اینکه این واقعیت هم هست که اگر ولگا تسخیر می شد و امکان ورود آن حجم عظیم از نیروی تازه نفس به شهر نبود، عملاً دفاع از این مخروبه ها هم امکان پذیر نمی بود. حتی خانه پاولوف که معروف ترین دفاع رو انجام داد هم خیلی امکان دفاع پیدا نمی کرد. پس نباید با دانش امروز، بر تصمیم آن روز خرده گرفت. دوم اینکه تفاوت اساسی بین استالینگراد با ورشو یا بلگراد در این بود که استالینگراد، صنعتی ترین شهر روس ها بود و کارخانجات متعدد آن (بویژه تانک سازی ها که با سرعت هرچه تمامتر تی 34 به جبهه ها تزریق می کرد و اساساً یکی از دلایل شکست تسخیر قفقاز، همین فشار از جانب استالینگراد و کارخانه تانک سازی اش بود)، آن را بدل به هدفی با ارزش کرده بود. نظر به اینکه تقریباً اکثر کارخانجات شوروی به شرق و کوه های اورال منتقل شده بود، استالینگراد تنها هدف صنعتی شوروی بود که آسیب پذیر بود و چه با هدف تسخیر و چه بدون آن، منطقاً می بایست با خاک یکسان شود. اگرچه تا قبل از تسخیر خارکوف و روستوف، امکان دستیابی به استالینگراد مهیا نبود. @MR9 سوم اینکه حجم بمباران استالینگراد حقیقتاً رعب برانگیز بود و سابقه نداشت که شهری طی چند روز با این حجم بمباران شود. یکی از اصلی ترین اجزاء بلیتزکریگ، همین بمباران ها و ایجاد هراس در شهر و فرار همه جانبه و در نتیجه برهم خوردن نظم شهر و اخلال در رفت و آمد بود که کار را برای مدافعین بسیار سخت می کرد. اما برخلاف تصور آلمان ها، نه تنها این نظم آنچنان که باید و شاید دستخوش تغییر قرار نگرفت، بلکه حتی اکثر مردم هم در شهر باقی ماندند و به زندگی ادامه دادند و این، تجربه ای نبود که آلمان ها تا قبل از آن، با آن مواجه بودند. @MR9 اما بمباران عقبه روس ها در ولگا به شدت هم انجام پذیرفت. حجم عظیمی از نیروها و تجهیزات شوروی در همان آب های ولگا غرق شدند و سورتی های پرواز بر فراز ولگا لاینقطع ادامه داشت. روس ها هم با هر چیز که دستشان می رسید، تلاش می کردند که جریان تزریق نیرو و تجهیزات به داخل شهر برقرار شود. اگرچه همانطور که در تاریخ هم آمده است، آنقدر این حجم تجهیزات نسبت به نیروهای وارد شده کم بود که هم تسلیحات به هر دو، سه نفر یکی می رسید (آنهم عمدتاً تسلیحات سبک) و هم عمر مدافعان شهر، بخصوص در ماه اول به 24 ساعت هم نمی رسید و به عبارتی استالینگراد، چیزی شبیه به وردن شده بود در جنگ جهانی اول. یادمان نرود که آلمان تقریباً تمامی شهر را (علی رغم تمامی این موارد) تسخیر نمود و تنها سه نقطه از آن باقی ماند و به قدری به پیروزی نزدیک شده بود که هیتلر، تسخیر شهر استالینگراد را اعلام نمود. @mostafa_by +++++++ ممنون ، بیشتر منظور این هست که وقتی اشغال استالینگراد آنقدر کامل شده بود ، چرا نوک پیکان حملات ( و نه حملات روتین ) نرفت سمت عقبه روسها تا انها را از ساحل شرق ولگا ، حداقل به شکل نسبی وادار به عقب نشینی کند تا همین جریان کم کمک یا موقعیت های استقرار توپخانه قطع شود ؟ @MR9 خلاصه اینکه شما در نبرد استالینگراد، کاری را نمی بینید که آلمان باید می کرد و نکرد. به عبارتی هر سیاستی را که می بایست بکار بگیرد، گرفت. از حمله به خطوط ارتباطی دشمن تا قطع مکرر خط لجستیکی. از استفاده از تک تیراندازها برای مقابله با تک تیراندازها تا بمباران مکان های استقرار تک تیراندازها برای جلوگیری از تلفات. از پاکسازی خانه به خانه تا تله گذاری های خیابانی. البته استفاده از تانک ها به دلیل فضای شهری استالینگراد با مشکلاتی مواجه بود و یکی از دلایل عدم تسخیر خانه پاولوف هم محیط اطراف آن خانه بود که امکان استفاده گسترده از تانک را مهیا نمی ساخت و به همین دلیل معدود تانک های به میدان آمده با استفاده از PTRS های مستقر در طبقات فوقانی، هدف قرار می گرفتند. خلاصه اینکه در حقیقت، شما امکان بررسی عملکرد آلمان نازی در استالینگراد را ندارید، مگر آنکه ابتدا، روی امواج انسانی مافوق تصور که بی وقفه به شهر تزریق می شدند تمرکز بفرمایید و در ثانی، این را در نظر بگیرید که کاهش سرعت نازی ها به دلیل گستردگی خط لجستیک و البته سرما، به ضررشان می شد و هر چقدر زمان بیشتر می گذشت، از توان تهاجمی آلمان کاسته می شد و همین، فرصت را به روس ها می داد که مناطقی که از دست داده اند را محدداً (ولو چند روز) تسخیر کنند که عملاً باعث چند باره کاری آلمان ها می شد این قضیه. @MR9 در بسیاری از موارد ما شاهد این بوده ایم که یک ساختمان طی چند روز، چند بار دست به دست می شد که این از توان نازی ها بشدت می کاست (برخلاف طرف روسی که دائماً نیروی تازه نفس به میدان می آورد.). @mostafa_by منظور محل استقرار روسها ( سپاه های 64 و 62 ارتش سرخ هست ) @MR9 همانطور که عرض شد این کار انجام گرفت. اما مشکل اصلی، بر سر این بود که اون خطوط با بمباران هوایی بطور کامل قطع نمی شد. با نگاهی به نقشه استالینگراد می بینید که ما درمورد منطقه کوچکی که دسترسی محدود به ولگا دارد صحبت نمی کنیم. بخش قابل توجهی از مناطق را شامل می شد که چند نقطه که اصلی ترین مراکز تخلیه نیرو و تجهیزات بود، بصورت شبانه روزی مورد هدف قرار می گرفت. @MR9 آها. منظور شما، عقبه پشت رود ولگا بود. من اشتباه منظور شما را متوجه شدم. خوب. این دو دلیل ساده داشت. اول اینکه تمرکز نازی ها بر روی تسخیر شهر و گرفتن ولگا بود و اولویت اصلی بر گرفتن ساحل بود. دوم اینکه آلمان ها ابداً اطلاعی از حجم عظیمی از نیرو که در پشت رود ولگا جمع آوری شده بود خبر نداشتند. تمام تصور ایشان این بود که شوروی صرفاً به تلاشی مذبوحانه برای جلوگیری از سقوط شهر دست می زند (چیزی شبیه به نبرد سواستوپول و یا نبرد اسمولنسک). @mostafa_by یعنی تا فوریه 1943 که قضیه تمام شد ، هنوز برآورد اطلاعاتی ورماخت از ارتش سرخ روی واقعیات قرار نداشت ؟!!! @MR9 از قضا تمام تلاش ژوکوف هم این بود که آلمان، متوجه حجم عظیم جمع آوری نیرو توسط شوروی نشود. چرا که لو رفتن این حجم از نیرو، سبب می شد عملیات اورانوس لو برود و آلمان یا با تقویت جناحین امکان دور زده شدن شهر را به دشمن ندهد و یا با فهمیدن اینکه استالینگراد نه شهری حیثیتی، که یک تله بزرگ است، از شهر عقب نشینی نماید. اما با شناسایی دقیق این حجم از نیرو، باز امکان حمله به آن وجود نداشت. اول اینکه فرودگاه هایی که استالینگراد را بمباران می کردند، با فاصله قابل توجهی از شهر قرار داشتند و در نتیجه بمباران ها هم برد محدودی داشت. دوم اینکه پدافند گسترده ای بر پشت رود ولگا قرار داشت و بسیاری از پروازهای آلمان مورد اصابت قرار گرفت و در نتیجه پشت رود ولگا، خیلی هم نفود پذیر نبود (ما درمورد توان محدود لوفت وافه صحبت می کنیم و نه توان بی پایان ساخت و تجهیز هوایی شوروی و ایالات متحده). @MR9 بله. اسناد که چنین می گویند و تا اواسط عملیات اورانوس، آلمان ها از حجم عظیمی از نیرویی که قرار است با آن مواجه شوند، مطلع نبودند. اساساً هم یکی از دلایلی که ارتش ششم عقب نکشید و در دام ژوکوف افتاد هم همین بود که بسیار دیر متوجه شدند که با بیش از یک و نیم میلیون نیروی نظامی از هر دو جناح مواجه هستند که حجم عظیمی از توپخانه را با خود به همراه دارند (بیش از 12 هزار قضبه توپ و منحنی زن!!). الان امکان این که دقیق تر بنویسم را ندارم، چون باید با آمار و ارقام موضوع را خدمت شما عرض کنم. ولی تا همین جا فعلاً از من بپذیرید که آلمان ها حتی تا اواسط عملیات اورانوس هم درک درستی از فاجعه ای که در پیش رو قرار داشت، نداشتند و عمدتاً هم ضعف نیروهای محور (ایتالیایی ها، رومانیایی ها و مجارها) را عامل ضربه خوردن از جناحین می پنداشتند. اگر نگاهی به مناطق عملیات بیاندازید تا ببینید برای جلوگیری از لو رفتن این حجم از نیرو، از چه فاصله ای از شهر عملیات آغاز شد. @MR9 نظر لطف شماست. اگر هم حوصله آن نقشه را نداشتید، این نقشه ویکی پدیا را هم ببینید (اشکالاتی دارد. اما در مجموع درست است. این آرایش نیروهای طرفین قبل از آغاز عملیات اورانوس بود. با دیدن این نقشه، خود به این حجم عظیم از نقل و انتقال نیروها، آنهم چند ده و بعضاً چند صد کیلومتر دورتر از استالینگراد پی خواهید برد. آن وقت شاید نشود خیلی هم به جناحین ایتالیایی و رومانیایی ایراد گرفت. به عبارتی آنقدر این عملیات در سکوت طرح ریزی و آماده سازی شد که پس از اجرا، برای کسی باورپذیر نبود که شوروی با آنهمه تلفات در استالینگراد، توانایی جمع آوری چنان حجم از نیرویی را داشته باشد؛ آنهم نیروهای تازه نفس. @mostafa_by به تفکیک تایپ هواپیما ( 269 فروند یونکرس 52 / رقم جالبی هست ) ، 169 فروند هینکل 111 ، 42 فروند یونکرس 86 ، 9 فروند فوکه ولف fw-190 در نهایت 5 فروند هینکل 177 /// تلفات بالای یونکرس ها هم تلاش آنها برای کمک رسانی به فون پائولوس بود @mostafa_by احتمالا ژوکف از یک عملیات فریب نظام مند برای پوشش نقل و انتقال نیروها باید استفاده کرده باشد @MR9 البته در نظر بگیرید که بخش عمده ای از تلفات نیروی هوایی آلمان، به حملات زمینی به فرودگاه هایی بود که استالینگراد را بمباران می کردند. بخصوص فرودگاه های در ناحیه تاتسینکایا و سالسک که این دومی بسیار موفقیت آمیز بود. @MR9 کاملاً همین طور بود. ژوکوف برای انجام عملیات اورانوس، وسواس بسیار خاصی داشت که حالا ان شاءالله شب وقتی به منابعم (سوادم) دست پیدا کردم، بهتر می تونم براتون موضوع رو تشریح کنم. در عملیات LIttle Saturn شوروی تصمیم به حمله به فرودگاه های پشتیبان استالینگراد گرفت (که بعضاً چند صد کیلومتر دورتر از استالینگراد بودند. بطور مثال سالسک 320 کیلومتر دورتر از استالینگراد بود. خود عظمت این عملیات را دریابید). واسیلی بادانوف این حملات را برعهده گرفت. در حمله به فرودگاه تاتسینکایا، اتفاقی شبیه به داستان سرپل ذهاب و شهید شیرودی پیش آمد و امواج تانک های شوروی را هواپیماهای آلمانی معطل کردند @MR9 به این ترتیب که هواپیماها فول لود به پرواز درآمده و نیروهای شوروی را بمباران می کردند و بعد به پایگاه مراجعه کرده و سوخت و تجهیزات را بار زده و مجدداً اقدام به حمله می کردند تا پرسنل امکان عقب نشینی را داشته باشند. اگرچه یونکرزها روی زمین مانده قربانی شدند. البته در سالسک چنین فرصتی را هم پیدا نکردند و بیش از 50 فروند یونکرز ِیو 52 روی زمین منهدم شدند. خلاصه اینکه بخش عمده ای از تلفات لوفت وافه (بخصوص هواپیماهای ترابری)، مربوط به این مدل عملیات های متهورانه شوروی بود (که البته تلفات ایشان هم قابل توجه بود که با توجه به این عمقی که در آن نفوذ کردند چندان عجیب هم نبود.). ولی این کار باعث شد که هم حلقه محاصره استالینگراد تنگ تر شده و هم تجهیزات مورد نیاز ارتش ششم که حالا تبدیل به مدافعین شهر شده بودند، به دستشان نرسد و در نتیجه تنها یک ماه بعد از نابودی فرودگاه های حامی استالینگراد، شهر به تسخیر ارتش شوروی درآمد.
  19. سلام علیکم بنده همچنان روی پاسخ به 7 سئوالی که در پاسخ به فرضیه شما مطرح شد اصرار دارم ، ضمن اینکه تا اجباری درکار نباشد ، کاربران نه محروم میشوند و نه پستی حذف میشود . وضعیت مطلوب میلیتاری بعد از سالها کشمکش سیاسی و آرامشی که کاربران برای مطالعه و پاسخ گویی به سئوالات مطرح شده در اختیار دارند ، ( عطف به جمله شما :کمی صبر کردم و مطالب دوستان مجدد مطالعه کردم که پاسخی بدور از هیجان بنویسم.) موید همین امر هست که در اجرای قوانین هیچ تبعیضی قائل نشدیم الحمد الله تا الان / پی نوشت : برای یادآوری مجدد کلید واژه ها : ایران ، تهاجم محدود ،
  20. الان شد یک سئوال درست "چهره جنگها همواره در حال تغییر است ، ولی قوانین آن هرگز تغییر نمی کنند " هرگــــــــــــز اشتباه نَکـُـــــــــــــــن !! نبردی که در حال برنامه ریزی آن هستیم ، یک بازی به تمام معنا ، پُر سرو صدا و واقعی بشمار می رود و مهم تر از همه ، پدر قدرت دریایی ارتش ایالات متحده : تئودور روزولت "آرام سخن بگو و با خودت یک چماق بزرگ داشته باش، به هرجایی خواهی رسید" جمله بالا در شهریور 95 در میلیتاری ارسال شد ، یک عده ای آن را مضحکه کردند ولی الان باید باشند و آن را به عینه ببینند حالا باید دید با دشمنی که سابقه شرارتش مشخص هست ، چه شکلی باید با دقت و وسواس بیشتری برخورد و مقابله کرد و حرکتش را با دقت بیشتری رصد و تحلیل کرد همین تحلیل های دقیق و مبتنی بر واقعیت بطور قطع از سمت انها رصد میشود و مطمئن باشید در تصمیم گیری نهایی آنها موثر هست
  21. مزید اطلاع شما ، این گروه ضربتی هواپیمابری که الان دارد بسمت خلیج پارس حرکت می کند ، تنها از یک حامل هواپیمابر تشکیل نشده این مجموعه که شناسه گروه ضربتی هواپیمابر شماره 12 را یدک می کشد ، شامل شناورهاو اسکادران های زیر هست : حالا صرف نظر از جنبه تبلیغاتی اعزام این ناوگروه ضربتی ، قبل از ایده پردازی ، یک مقدار جستجوی اولیه در حوزه قابلیتهای دفاعی این ناوگروه ها ، بد نیست . پی نوشت : والله دشمن را نباید دست کم گرفت و غیر حرفه ای در خصوص آن صحبت کرد ، به سلامتی اینجا میلیتاری هست
  22. سلام علیکم حالا بعد از چند سال از تولید مستند ایرانیوم و صرف نظر از اشتباهات فنی در زیرنویس و درست یا غلط بود داده های این مستند ، ، میشود قضیه را با فراغ بال بیشتری بررسی کرد . پی نوشت : 1- اگر کسی از دوستان این مستند را با کیفیت بالا و زیرنویس سراغ دارد ، لینک معرفی کند . ممنون 2- دشمن ما از همه ابزارهای خودش برای وارونه نشان دادن وضعیت استفاده می کند ، حالا سئوال اینجاست که ما موفق شدیم که این روند را برای پیگیری منافع ملی بکار ببریم ؟؟؟
  23. وضعیت را به تفکیک بررسی کنید ، یکی از مشکلات میلیتاری این هست که کاربران سعی می کنند به هر پدیده ای ، یک حکم کلی بدهند و این ساده ترین روش هست ، در حالی که ما با یک وضعیت به غایت پیچیده روبرو هستیم به زبان ساده ، سعی باید کرد که حکم جوخه آتش را خودمون برای خودمون صادر نکنیم تحلیل وضعیت بین ج.ا با سطوح و تنوع تهدید متفاوت در مقایسه با کشوری نظیر جزایر کومور ، که اصولا تهدیدی متوجه آن نیست ، بطور طبیعی مسیر های پیچیده تری را می طلبد خلاصه کلام : اول پدیده ها را تفکیک کنید ، وقتی به تفکیک تحلیل ها انجام شد ، بعد انها را در کنار هم مثل قطعات پازل بگذارید تا یک تصویر جامع ایجاد شود
  24. Outside-In: Operating from Rangeto Defeat Iran’s Anti-Accessand Area-Denial Threats برگردان به پارسی ، دانشگاه پدافند هوایی خاتم الانبیاء (ص) - چاپ اول سال 1396