MR9

Forum Admins
  • تعداد محتوا

    8,662
  • عضوشده

  • آخرین بازدید

  • Days Won

    1,380

تمامی ارسال های MR9

  1. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم کابین خدمه سوخو-35 ( تصویر مربوط به شبیه ساز ) ////////////// کابین خدمه یوروفایتر تایفون کابین خدمه اف-14 تامکت ///////////////////// کابین خدمه اف-16 کابین خدمه اف-35 کابین خدمه گریپن پی نوشت : از میان کابین 6 جت معرفی شده ، کابین اف-16 ، شاید بی همتا ترین کابین طراحی شدن تا حال حاضر باشد کابین F-16I به شیوه قرار گیری خلبان و نوع دسترسی وی به پنل ها ، نشان گر ها ، ارگونومیک بودن طراحی کابین ، قرار گرفتن هاد (HUD) درست در خط دید افقی خدمه ، کنترل های هوتاس ( Hands On Throttle-And-Stick ) و در مجموع استفاده از همه تجارب پیشین در طراحی یک کابین برای جتهای رزمی دقت کنید سئوال : اجکشن سِت قاهر از چه مدلی هست ؟ مارتین بیکر یا زوزدا K-36 ؟؟ پی نوشت : حق بدید که وقتی گفته میشود قاهر یک پرنده نسل 5 یا حتی دروازه ورود به نسل 5 هست ، بخشی از دوستان علاقه مند به این مساله شک کنند !!!!
  2. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم البته از حق نباید گذشت که جنگ یکطرفه نخواهد بود ( فرض بر احتمال وقوع درگیری )ولی نکته اینجاست که شما با وارد کردن یا تحمل چه میزان خسارت و تلفاتی می توانید نتیجه را تغییر دهید و اینکه آسیب پذیری کدام طرف بیشتر هست ( آنالیز خسارتها برمبنای محاسبات پیچیده ای هست که بحث در ارتباط با آن در این جا نمی گنجد ) برای بررسی این مورد نیاز نیست زیاد دور برویم ، چهار روز نخست جنگ 1990 را بررسی کنید . براین اعتقاد هستم که این جنگ ، نقطه عطفی بر توان هوایی بوده و هست . بیشتراز ابعاد سخت افزاری ، جنگ 1990 بیشتر برخورد دو نگرش ، دو تفکر ، دو شیوه فرماندهی بود . بعنوان مثال ، کل عملیات هوایی متحدین درقالب چهارچوبی برنامه ریزی شده بود که ATO نام داشت ، این چهارچوب ،از تداخل ماموریتها جلوگیری می کرد ، کریدورهای آتش را برای عناصر خودی تعیین می کرد (یعنی هدایت نزدیک به 3000 سورتی پرواز در روز ) و..... . این چهارچوب خودش به یک رایانه مدیریت هوایی ( CAFMS) متصل میشد که تمامی ماموریتهای نیروی زمینی ، هوایی ، تفنگداران و نیروی دریایی را تحت کنترل داشت ( به نقل از جوزف توما ، ریاست وقت بخش فعالیتهای ویژه ستاد مشترک [ J-6] ) البته این نکته را در نظر داشته باشید که نیروی هوایی سلطنتی از یک دهه قبل از وقوع جنگ ، با برنامه ریزی ، طراحی دو جنگنده ( هاریکن و اسپیت فایر ) و حداقل 3 گونه بمب افکن ( بعنوان مثال لانکستر ) را در دستور کار خودش قرار داده بود . در طول جنگ هم نمونه های جدیدتری به مانند هاوکر تایفون و هاوکر تمپست هم به این مجموعه اضافه شد ، در حالی که همزمان پیشرانه های مرلین را روی موستانگهای آمریکایی نصب کرد تا از توانایی های ان هم بهره ببرد . حالا یک مقدار جنبه مثبت ماجرا را ببینیم ، یعنی اگر این نیاز در بخش حاکمیتی ( یعنی بخشی که منابع مالی و زیرساختهای مورد نیاز را در اختیار دارد ) ایجاد شود که مرور تجربه های نظامی گذشته ، یکی از نیازهای امروز نیروهای مسلح هست ، آن وقت مشاهده می کنید که چه تغییراتی شگرفی ایجاد خواهد شد . مکتوب شدن و تکرار تجارب پیشین به شکلهای مختلف، نه تنها بیهوده نیست ، بلکه این نکته مثبت را در خودش دارد که شما ، نواقصات امروز را در وقایع گذشته تشخیص داده و با بهینه ترین شیوه درصدد برخواهید آمد تا آن را رفع کنید . به همین دلیل هست که در کشورهای صاحب سَبک در فناورهای نظامی ، اولین چیزی که جلب توجه میکند ، رسانه های مکتوبی هست که به بهترین روش ممکن سعی می کنند چنین تجاربی را برای سطوح سنّی و شغلی متفاوت ارائه کنند . این مساله ای که تا حال حاضر در کشورما به اصطلاح " جا نیافتاده " . پی نوشت : بعنوان مثال ، هانس گودریان در کتاب خودش ( ارابه های زرهی ... خبردار !!!) به عینه ذکر می کند که روسها بتدریج از اوایل دهه سی میلادی ، با رها شدن از افکار سنتی نظامی و بهبود تاکتیکهای ارتش سرخ در کنار بررسی روند پیشرفت فناوری نظامی در سایر کشورها ، بازسازی نیروهای مسلح را در دستور کار خودشان قرار دادند .
  3. خیر ، در این 4 سال بنده هیچ وقت در این باب ادعایی نداشم ، ندارم و نخواهم داشت . نظرات بنده قطعا کامل نیست و باید بیشتر روی ان کار شود بودن بر سر موضع قدرت( بلوف زدن به حریف ) الزاماً در سطح راهبردی مصداق پیدا نمیکند بلکه در سطح تاکتیکی هم قابل اجراست . مثال بارز ان هم اشغال راینلند توسط ورماخت بدستور مستقیم سرفرماندهی OKW با وجود علم براین موضوع بود که بلحاظ قدرت نظامی ، توان برخورد با متفقین ( البته در ان زمان ) وجود نداشت و اتفاقاً ستاد ارتش و شخص فون بلومبرگ مخالف جدی این کار بود . یک اصل مشخص در این حوزه اعتقاد دارد " اگر ضعیف هستی ، دربرابر دشمن ، خودت را قدرتمند نشان بده " دنیای استراتژی از یک نظر دنیای بلوف زدن هست ، هر طرفی بهتر و هوشمندانه تر این کار را کرد ، برنده بود و هست ( هم ما و رقبا و دشمنان ما دارند این کار را می کنند ) به همین دلیل هست که چهار سال مداوم بر این تلاش هستم که این شیوه در میلیتاری جا بیافتد که از زوایای گوناگون باید به مساله نگاه کرد . نگاه منفی و از یک لحاظ نقادانه ، تا سطح مشخص جواب میدهد و بی انصافی است اگر رویداد مثبتی دیده شود و نشر داده نگردد ، حتی اگر خوشایند دوستان نباشد ( همانطور که وضعیت را نقد می کنیم و این مساله هم خوشایند یکسری دیگر از دوستان نیست ) به همین خاطر عرض شد " کار درست و در زمان خودش را باید تبلیغ کرد و نشر داد " این استدلال تا زمانی درست هست که سرمایه اجتماعی شما در حداقل میزان خودش قرار داشته باشد وقتی سرمایه اجتماعی شما در یک سطح قابل قبول قرار بگیرد ، آن وقت کارت برنده ای دارید که وقتی به قدرت اقتصادی ، الصاق میشود ، دربرابر هر گونه تحرکی ایمنی خواهید داشت . این مساله را همیشه مد نظر قرار دهید . بنده هیچ علاقه ای به مقایسه ج.ا.ا با کره شمالی ندارم . وضعیت و شاخصهای این دو واحد سیاسی متفاوت هست و باید جداگانه بررسی شود ( بر خلاف علاقه ای که برخی سایتهای خبری پربازدید در این زمینه دارند )
  4. سلام علیکم کار درست و در زمان خودش را باید تبلیغ کرد و نشر داد "زبان بدن " ملاقات دریابان شمخانی بایونیفرم کامل نظامی و وزیر امور خارجه فرانسه 1- وقتی از موضع قدرت با حریف روبرو می شوید ، مخاطب حواس خودش را جمع خواهد کرد . 2- یک مقدار نوع و ماهیت برخوردها و واکنشهای ما نسبت به لفاظی های حضرات ، هوشمندانه تر و دقیق تر برنامه ریزی و اجرا شود ، میشود امیدوار بود . 3- به ظاهر وزیر فرانسوی ( مخصوصاً دستها ) ونوع دست دادن جناب شمخانی ( دست دادن سرد و با اکراه ) و مسیر نگاه غیر مستقیم ایشان دقت کنید ظاهر فرانسوی ها ا انتظار نداشتند که با چنین موردی روبروشوند .
  5. دقیقا منظور بنده از متمرکز شدن در شرایط بعد از جنگ همین هست . در فضایی که می بایست یک تصمیم برای حداقل 30 سال بعد گرفته میشد ( یعنی حال حاضر ) این شکل ناشی گری ها بوجود آمد . در حالی که در قضیه خرید تامکت ، بعد از 40 سال ، هنوز بخشی از نیازمندی های ما را دارد تامین می کند . (تفاوت بین تصمیم علمی و تصمیم غیر حرفه ای ) نکته : این به معنای تایید سیاسی سیستم وقت نیست ، بلکه هدف نشان دادن هدف گذاری درست هست می توانیم روی مثبت ماجرا را هم بررسی کنیم ، اگر هیات یا هیات های اعزامی درست و بابرنامه عمل می کرد ، آیا الان باید در نگرانی برجام موشکی می بودیم ؟؟؟ بعید میدانم انگیزه سیاسی بوده باشد ، دوستان در حوزه دیپلماسی دفاعی بویژه در تعامل با بلوک شرق بی تجربه بودند ( بویژه بعد از قضایای افغانستان که روسها بخشی از ناکامی را از چشم ما می دیدند ) و این بی تجربگی با برخی رفتارهای منطقه ای عجین شد . بله ، محدودیت وجود داشت و دارد ،ولی وقتی سیستم تصمیم گیری شما دچار آفت باشد و دخالتهای بی مورد از سوی افراد بدون تخصص صورت گرفته و بگیرد ،آن وقت محدودیتهای موجود را باید در یک عدد با 9 عدد صفر ضرب کنید
  6. عرض شد ، رشد متوازن نظامی در طول زمان رخ میدهد در حالی فکر می کنیم رشد متوازن نظامی کار یک سال ، دوسال ، ششماه یا ... هست . - ناشی گری مسئولین وقت وزارت دفاع و امورخارجه وقت (بدلیل وجود نداشن کادر دیپلماتیک حرفه ای در وزارت امور خارجه ( مراجعه کنید به صحبتهای جناب شیخ الاسلام ) // ( یک موردش هیات اعزامی به اتحاد شوروی و ماجرای تاسف آور لیست در خواستی به گورباچف و پاسخ تعجب آور صدر اتحاد شوروی به رییس هیات اعزامی خرید سلاح و از آن فاجعه بار تر بحث خرید سلاح از چین ) و درنهایت اتلاف وقت در تصمیم گیری ها برای همکاری ( مثلاً آنقدر دوستان ما قضیه را آنقدر به درازا کشاندند تا یادداشت تفاهم ویکتور چرنومردین-البرت گور امضاء شد (1995) 2- عدم وجود هماهنگی میان نهادهای تصمیم گیر در خصوص استراتژی توسعه نیروهای مسلح بعد از جنگ ( که بحث سیاسی میشود و علاقه ای به ورود به آن ندارم ) و اینکه مبنای توسعه فقط تهدیدات عراق قرارداشت و دوستان تازه بعد از جنگ 1990 متوجه شدند که گستره تهدیدات فراتر از تصورات آنهاست . همین شرایط تا 2003 ادامه پیدا و باز هم دوستان بعد از عملکرد ارتش عراق مجددا غافلگیر شدند ( روند تغییر تولید تسلیحات قبل و بعد از این تاریخ را بررسی کنید ) == === بحث توسعه متوازن نظامی ، بطور کامل بعداز جنگ هست و نه بعد از اشغال سفارت ، بعد از جنگ حداقل در حوزه نظامی فرصتی پیش آمد که تجربیات درگیری با عراق با نگاهی به تهدیدات آینده ، بعنوان یک مبنا در نظر گرفته شود ( سال 1370 به بعد که تا حال حاضر میشود 26 سال ) بله - این هم عرض شد که افشاء بحث هسته ای موردی هست که بدلیل حساسیت مساله تمایلی برای ورود به مساله ندارم (باید حاشیه امنیتی قوی داشت تا این مساله شکافته شود که بنده فاقد آن هستم ) این موردی که فرمودید جای بحث و بررسی فراوان دارد که ماهیت آن نظامی نیست ، در نتیجه برای احترام گذاشتن به قوانین میلیتاری از آن می گذرم و وارد آن نمی شوم .
  7. جهت اطلاع ، تحریم تسلیحاتی ایران از فردای اشغال سفارت شروع شد ، و تا جایی که یادم هست با شروع عملیات استانچ توسط ریگان به اوج خودش رسید . درنتیجه بحث افشاء برنامه هسته ای اصولا موضوعیت ندارد .( البته خود این افشاء برنامه هسته ای توسط منافقین ، جزء شاهکارهای ما بود که بحثش بماند ) البته هنر ما در دهه شصت این بود که در اوج این تحریم ها هم سلاح خریدیم چون نیاز داشتیم ( رجوع کنید به صحبتهای مرحوم طباطبایی مربوط به دفترخرید ایران در خیابان ویکتوریای لندن و اقدامات ایشان در اروپای غربی بخصوص آلمان ، اسپانیا و آفریقای جنوبی و کره جنوبی ) ولی از روز پذیرش قطعنامه ، دوستان ما وقتی آرامش نسبی را دیدند ، شروع کردند به رجز خوانی که ایها الناس در طول جنگ کسی به ما سلاح نفروخت !!!! ( هنوز هم مدعی این مساله هستند ، که خوب هرقدر جلو می رویم ، این ادعا بیشتر کم رنگ میشود ) از پایان جنگ تا حال حاضر شایعاتی وجود داشت مبنی بر خرید سلاح و خط مونتاژ و .... .بخشی از این شایعات حقیقت دارد که به دو دلیل : 1- ناشی گری مسئولین وقت وزارت دفاع و امورخارجه وقت (بدلیل وجود نداشن کادر دیپلماتیک حرفه ای در وزارت امور خارجه ( مراجعه کنید به صحبتهای جناب شیخ الاسلام ) // ( یک موردش هیات اعزامی به اتحاد شوروی و ماجرای تاسف آور لیست در خواستی به گورباچف و پاسخ تعجب آور صدر اتحاد شوروی به رییس هیات اعزامی خرید سلاح و از آن فاجعه بار تر بحث خرید سلاح از چین ) و درنهایت اتلاف وقت در تصمیم گیری ها برای همکاری ( مثلاً آنقدر دوستان ما قضیه را آنقدر به درازا کشاندند تا یادداشت تفاهم ویکتور چرنومردین-البرت گور امضاء شد (1995) 2- عدم وجود هماهنگی میان نهادهای تصمیم گیر در خصوص استراتژی توسعه نیروهای مسلح بعد از جنگ ( که بحث سیاسی میشود و علاقه ای به ورود به آن ندارم ) و اینکه مبنای توسعه فقط تهدیدات عراق قرارداشت و دوستان تازه بعد از جنگ 1990 متوجه شدند که گستره تهدیدات فراتر از تصورات آنهاست . همین شرایط تا 2003 ادامه پیدا و باز هم دوستان بعد از عملکرد ارتش عراق مجددا غافلگیر شدند ( روند تغییر تولید تسلیحات قبل و بعد از این تاریخ را بررسی کنید ) آن زمان روسها چه وضعیتی داشتند ؟؟ قبلا عرض شد ، عمق فساد سیستماتیک در اتحاد شوروی آنقدر زیاد بود که گورباچف بالاجبار بحث گلاسنوست و پروستاریکا را مطرح کرد و برای این کار نیاز داشت تا اقتصاد را بهبود دهد و بهبود اقتصاد در آنزمان یعنی کاهش بودجه سرسام آور نظامی و کاهش تنش با آمریکا (یعنی بودجه تولید و نگهداری سلاح های گران قیمت هسته ای کاهش پیدا کرده تا زخم های اقتصادی را درمان کنند ) // یعنی بودجه تولید زیر سطحی های کلاس تایفون ، موشکهای بالستیک و کلاهکهای هسته ای و .... هزینه های نگهداری آن پایین نگاه داشته شود البته سیاست "آسمان باز " چیزی کمتر از آنسکام نبود ( البته برای آمریکاییها زیاد اهمیت نداشت ، ولی برای روسها این مساله فوق العاده پر اهمیت بود ) خوب ، نظر جنابعالی محترم هست و می شود آن را بررسی کرد این بحث دو جنبه دارد . بحث وجود پشتوانه مردمی سیستم سیاسی وقت عراق ( سرمایه اجتماعی ) و دوم شیوه نگرش سرفرماندهی ارتش عراق به توان رزمی ارتش آمریکا ( تا حال حاضر 3 کتاب در این زمینه منتشر شده که یکی از آنها کتاب Saddam's War: An Iraqi Military Perspective of the Iran-Iraq War: An Iraqi Military Perspective of the Iran-Iraq War (McNair Papers) ، دیگری هم کتاب مشهور ویرانه دروازه شرقی هست و دیگری هم کتاب Wars of Modern Babylon: A History of the Iraqi Army هست ) . ترکیب این دو مورد ، فاجعه مورد بحث را بوجود آورد . حقیقتش اطلاع ندارم ، انقلاب اسلامی وارد دهه چهارمش شده ، یعنی ما توانایی مقابله موثر را با دشمن نداریم ؟؟؟ این همه مجموعه با اسامی و عناوین طول و دراز که بودجه های آنچنانی را هم دریافت می کنند باید در چنین روزهایی به درد بخورند !!!!!! بله ، درست هست ، نبرد کاملاً نابرابر . ولی نکته خوشمزه ماجرا اینجاست که پلان دشمن واضح هست ولی با خواب خرگوشی یک سری باید چه کار کرد ؟؟؟ ( هیچ فرقی هم ندارد به کدام جریان سیاسی نسبت دارند ، چون هر دوتا یا هرسه تا ، پایشان این وسط گیر هست و باید پاسخ دهند ) پایه اساسی رشد متوازن نظامی ، نخست تجربیات ما از درگیر شدن با عراق و دوم احساس نیاز به این مساله بلافاصله بعد از جنگ بود . متاسفانه بعد از جنگ اتفاقاتی افتاد که باعث شد دوستان بروند دنبال چیزهای دیگری ( که اصولا علاقه ندارم وارد آن شوم ) و برای رفع این خلاء( که علتش هم بماند ) بطور کامل همه چیز را فراموش کردند به جز بحث موشکی و این شد که الان فرانسه بشود پرچم دار بحث موشکی علیه ما !!!! علاوه برآن رشد متوازن نظامی در طول زمان رخ میدهد ( برای آمریکایی ها از 1973 شروع شد تا 1990 و بعداز آن ) در مجموع ، تا زمانی که دوستان ما به این نکته واقف نشوند که " گذاشتن همه تخم مرغ ها در یک سبد " و اصرار بر ادامه روشی که مشخص هست یک جایی ما را دچار مشکل می کند ( که الان ما را دچارمشکل کرده ) مسیری اشتباه هست ، تبعات آن را باید قبول کنند . دشمنان ما به کمتر از خلع سلاح ما راضی نمی شوند . پس باید فکر تازه ای کرد . پی نوشت : 1- این هم برای هزارمین بار ، این مباحث به معنای مخالفت با توسعه توان موشکی نیست ، بلکه تامل در این مساله هست که برای روز بحران ، کارتهای برنده ما باید متنوع تر شود تا دشمن نتواند از نقاط ضعف ما ، برای اعمال فشار بر علیه ما استفاده کند . 2- حقیقت این هست که بسیار علاقه مندم که یکسری موارد در میلیتاری به بحث گذاشته شود ولی تجربه تلخ گذشته ، یک مقدار باعث تردید میشود . 3- این را هم شفاف عرض کنم ، بنده در میلیتاری هیچ چیزی را تبلیغ نمی کنم ( بنده بوقچی x و y و z نیستم ) ، صرفاً این هدف دنبال میشود که به قضایا از ابعاد متفاوتی نگریسته شود تا بطور تبیین و بررسی گردد
  8. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم این فناوری (استفاده از jato) تا جایی که اطلاع دارم ، قبل از ظهور جتهای عمودپرواز (هاریر / یاک-38) برای استفاده پرنده های رزمی در فرودگاه های خط مقدم بیشتر در نظر گرفته میشد ، جایی که هر لحظه امکان آسیب دیدن باند های پروازی وجود داشت ( بعنوان مثال فرودگاه های موجود در آلمان غربی در برابر حمله احتمالی روسها ) . گونه zell هم تقریباض با همین فلسفه ابداع شد . حالا یک تجربه هم عراقی ها در جنگ با ما داشتند که اگر درست یادم باشد ، از انتهای 1983 ، بتدریج یوگسلاوها و بریتانیایی ها برای نیروی هوایی عراق یکسری پایگاه هایی هوایی در امتداد مرز با ایران ایجاد کردند که جتهای رزمی در درون شلترهای مستحکم شده سوخت گیری و مسلح میشدند ، یک مسیر نسبتاً کوتاه را تا ابتدای درب ورودی این نقاط تاکسی می کردند و با حداکثر توان بسمت هدف می رفتند ( حالا یا برای اجرای ماموریتهای رهگیری یا بمباران ) در این زمینه ، غیر از ناوهای هواپیمابر ، موردی که روی زمین این کار انجام شده باشد را حضور ذهن ندارم برای یک نیروی هوایی که تسلط نسبی را روی فضای منطقه نبرد ایجاد می کند ، طبیعتاً نیازی به وجود و استفاده از چنین فناوری ضرورتی ندارد خوب ، با توجه به اینکه ظاهرا قاهر یک جت ارزان قیمت هست ، طبعاً آموزش براساس استانداردهای سخت گیرانه شاید نیاز نداشته باشد ( طبق ادعاهای موجود ) // ( استاندارد ناتو سالی 300 ساعت پرواز آموزشی هست غیر از شرکت در رزمایش ها ) . تمام این مواردی را که فرمودید با فرض این هست که پایگاه هوایی مد نظر ما ، مرتب از سمت دشمن زیر فشار نباشد . بعنوان مثال در کتاب اخیر جناب مهرنیا ( جلد سوم کتاب ستاره های نبرد هوایی ) بارها از هدف قرارگرفتن پرنده های خودی از سوی پدافند پایگاه صحبت شده . طبیعتاً وقتی پرسنل پدافند زیر فشار باشند ، عملکرد مطلوبی نخواهند داشت به سمت هر جنبنده ای که به محیط فرودگاه نزدیک شود شلیک می کنند !!!! پی نوشت : موردی که دیروز استاد عزیز جناب EMP در خصوص تطابق طراحی با نیاز مشتری و الزامات عملیاتی فرمودند ، در اینجا خودش را بخوبی نشان می دهد . ماهیت محیط رزمی یکی از مهمترین فاکتورهای طراحی سخت افزارهای نظامی به نظر می رسد .
  9. MR9

    قاهر F-313

    یک زمانی برای اجرای تیک آف کوتاه از راکتهای jato استفاده می کردند F-104 ZELL F-84 ZELL MIG-21 پی نوشت : زمانی که قرار شد آزمونهای نسخه دریاپایه فلانکر را اجرا کنند ، ظاهرا یک باند شیب دار کوتاه را در مرکز آزمونهای ژوکوفسکی یا آختوبینسک ( احتمالا") درست کردند که شاید شیوه دیگری برای تیک آف های کوتاه باشد .
  10. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم بطور قطع باید اینطور باشد ولی این نکته را هم مد نظر داشته باشید که دشمن توانایی اجرای حملات دورایستا را دارد . یعنی بخوبی قادر هست پرنده های رزمی خودش را در پایگاه های در یک فاصله مشخص و دور از برد موشکهای ما مستقر کند یا بطور مستقیم از پایگاه هایی اروپایی و حتی خاک اصلی خودش اقدام به اجرای حملات غافلگیرانه نماید . این پایگاه ها در شمال افریقا ، جنوب ایتالیا ، اروپای مرکزی و در آینده ، اروپای شرقی قرار دارد. این را هم باید در احتمالات قرار دهید که کشورهای منطقه ای مثل ترکیه ، آذربایجان ، پاکستان و ... بدلیل ذات " باد به پرچم " بودنشان ، بطور قطع برای بهره برداری از شرایط آینده ، می توانند با همه مزیتهایی که دارند ، بر علیه ما وارد عمل شوند ( یعنی دیگر سمت حمله به مانند عراق از یک جهت نیست ، بلکه شما باید از هر چهار جهت اصلی جغرافیایی احتمالات را در نظر بگیرید ) نکته : بخوبی سوء استفاده ترکها از شرایط سوریه را لمس کردیم این مساله هم در راستای استدلال بالا قابل تحلیل هست . شاید شما بتوانید پایگاه های خط مقدم را زیرآتش بگیرید و شاید برای چند ساعت یا چند روز آنها را غیر فعال کنید ولی بعد از آن چه چیزی رخ می دهد ؟؟؟ دشمن در حد فاصل حملات شما و تعمیر پایگاه های آسیب دیده ، بازی با کارتهای دیگرش را پی می گیرد ( زیرسطحی ها، شناورهای سطحی و بمب افکن های حامل موشکهای کروز دور ایستا که به دور از دسترسی پدافند شما قرار دارد) از طرف دیگرقدرت آتش دشمن و چند برابر بودن حملات موشکی به نسبت جنگ 1990 و حملات موسوم به روباه صحرا (1993) ، موجب اشباع سامانه های ضد کروز شما خواهد شد .( فرض هم می گیریم که سامانه های پدافند هوایی موجود و به روز را به تعداد کافی برای دفاع از همه ساختارهای حیاتی در اختیار دارید ) این بطور قطع جدا از سعی آنها در اختلال در ساختار کنترل - فرماندهی طبق نسخه های به روز شده تئوری واردن خواهد بود و در کنار آن با آسیب زدن به شبکه خدماتی ( برق ، آب ، گاز و.... ) تلاش می کند تا جامعه را بر علیه وضعیت تحریک کند . این را هم مد نظر داشته باشید که دشمنان ما هم به موشکهای بالستیک مسلح هستند ( تلاش عربستان و امارات در این زمینه با خریداری سامانه هایی با برد حداقل 300 کیلومتر را حتما رصد کردید ) و دقیقاً همان برنامه ای که قرار هست ما بر علیه آنها اجرا کنیم را ، روی ما پیاده می کنند ) // فرض کنید امارات دارد برای از کارانداختن شبکه صادرات نفت ما در شمال خلیج فارس برنامه ریزی می کند . و نکته قابل توجه هم این هست که اینها دیگر نیروی هوایی عراق نیستند که قدرت حملات انها بدلیل پرواز از پایگاه های دوری نظیر شعبیه یا بصره ، زهر کمتری داشته باشد ( هر چند عراقی ها در زمان خودش ، با حملات دقیقی که داشتند ، کم به ما تلفات وارد نکردند ( حداقل در دو سال اخیر ، افسران نیروی هوایی عراق بتدریج دارند تجربیات رزمی خودشان را منتشر می کنند و این بر خلاف تمام تبلیغاتی رسمی ما هست ) سئوال این هست که نوک پیکان حملات دشمن به کدام سمت در خاک اصلی ما است ؟؟ در تئوری واردن ، نوک حملات متوجه شبکه کنترل- فرماندهی هست ، بعد شبکه های حیاتی مثل برق و آب و مخابرات ، بعد زیرساختهای حیاتی با درجه اهمیت پایین تر ، مردم و در نهایت پایگاه های نظامی . حالا وقتی شبکه کنترل- فرماندهی شما دچار اختلال شد ، به چه صورتی می توانید حملات برنامه ریزی شده را اجرا کنید ؟؟ آن هم با پایگاه هایی که مرتب زیر فشار حملات قرار دارند ؟؟؟ پی نوشت : حالا سئوال مهم این هست که : 1- روند حملات موشکی ما به چه صورتی باید باشد ؟؟؟ ( یعنی توانایی شلیک موشک در یک بازه زمانی یکماهه ، دست کم روزی 50 شلیک موفق بدون در نظر گرفتن احتمال شلیکهای ناموفق ، برای تاثیر گذاری رزمی که میشود 1500 شلیک موفق ) 2- این روند را تا چه زمانی می توانیم ادامه دهیم ؟؟ ( یک ماه ، دو ماه ، سه ماه / بیشتر یا کمتر !!! ) 3- برنامه ریزی برای اجرای حملات با قاهر را چه شکلی انجام باید داد ؟؟ یعنی حساب احتمالاتی نظیر از کار انداختن ماهواره های نظارتی دشمن ، پرنده های ویژه پایش میدان نبرد و نظایر آن هم شده ؟؟؟ 4- آیا قاهر را قصد دارند بصورت انتحاری استفاده کنند ؟؟ ( بصورت یک پرواز ارتفاع پایین بی بازگشت بسوی هدف ؟؟؟) 5- ابهام زیاد هست ولی شوخی شوخی ، میلیتاری را داریم بسمت بررسی war game های جدی پیش می بریم .
  11. MR9

    قاهر F-313

    سلام مجدد ممنون از اینکه وقت می گذارید و تجربیات ارزشمند خودتان را به اشتراک می گذارید === دقیقا این شکل هست ، به نظر جنابعالی ، حذف این مرحله (نیاز مشتری ) ، آن هم در حوزه حساس و پیچیده ای مثل صنعت هوانوردی نظامی ، یک شکل بی اعتنایی عمدی به روند استاندارد طراحی و تولید نیست ؟؟ با وجود اینکه اطلاع داریم منابع ما در حوزه نظامی بشدت محدود هست و باید این منابع را پایش کرد تا بصورت بهینه مصرف شود ؟؟؟ این فرموده جنابعالی کاملاً صحیح هست ، با این حال بر این نظر نیستید که با توجه به استدلالی که در بالا عرض کردم ، دنبال کردن چنین شیوه ای برای بودجه نحیف دفاعی ما یک مقدار بیش از حد گران تمام میشود ؟؟ منظور بنده بیشتر این بود که بعنوان مثال اگر قاهر برای نقش هوا به هوا مسلح به سایدویندرها، یا اسپاروهای و حتی آر-60 های روسی موجود در نیروی هوایی شود ، آیا می شود روی انها در یک داگفایت ( اگر چنین برخوردی اصولا اتفاق بیافتد در عصر مهمات دورایستا ) حساب باز کرد ؟؟ ( نکته اینکه فرض می کنیم توانایی شلیک مهمات نامبرده را داشته باشد ) قطعاً گستره اطلاعات جنابعالی بیشتر از بنده هست ولی نکته ای که به ذهن بنده خطور می کند این هست که آیا روندی که در طول 3 دهه گذشته در نیروی هوایی و بویژه در جهاد خودکفایی طی شده ، باعث نشده تا به اصطلاح ترس این دوستان بریزد ؟؟؟ در تاپیک خبرهای دفاعی ایران به امساله اشاره کردم ، چرا بخش حاکمیتی ( در اینجا وزارت دفاع ) علیرغم اطلاع از مزیتهای وجود چنین شرکتهایی ، در برابر ایجاد انها مقاومت می کند ؟؟ یا اینکه آیا اصولا چنین شرکتهایی در ایران می توانند به اصطلاح "پا بگیرند " و خودشان را بعنوان یک برند مطرح کنند ؟؟؟ بطور قطع این موردی که فرمودید در خصوص قاهر صدق می کند و بنده با آن موافق هستم ولی تمامی تمرکز بروی وضعیت فعلی نیروی هوایی هست و اینکه خدای نخواسته تبلیغات بیش از حد روی این پروژه باعث نشود تا اصل کار ، یعنی بازسازی نرم افزاری ، سخت افزاری و مهم تر از همه بازسازی حیثیت روحی نیروی هوایی به دست فراموشی سپرده شود . متشکرم
  12. MR9

    قاهر F-313

    سلام بر استاد عزیز جناب EMP سه نکته را خدمت جنابعالی باید عرض کنم ( شاید بیشتر جنبه پرسش داشته باشد ) 1- فرض کنیم ، چنین پروژه ای ، سرانجام خوشی داشته باشد ولی نکته اینجاست که نیازهای فعلی نیروی هوایی را باید چه کار کرد ؟؟؟ آیا امید بستن به این طرح ، بدون در نظر گرفتن نیاز فعلی (و نه نیاز در آینده میان مدت و دور ) بلحاظ منطق نظامی ، قابل پذیرش هست ؟؟ و یا اصولاً ایجاد یک استخوان بندی جدید برای نیروی هوایی با این پروژه منطقی خواهد بود ؟؟ 2- به نظر جنابعالی ، اطمینان پذیری رزمی تسلیحات فعلی در سازمان رزم نیروی هوایی (بلحاظ قدمت فناوری ) برای استفاده در این پرنده کافی هست ؟ 3- به نظر جنابعالی ، عقب نشینی طراحان این پرنده از ماموریتهای اولیه در نظر گرفته شده برای این پرنده به ماموریتهای جدید فعلی ، نشان دهنده مشکلات در تامین فناوری برای تولید انبوه آن و عدم امید به تاثیر گذاری رزمی آن نیست ؟؟ (بعبارت دیگر ، این پروژه ، تبدیل به یک برنامه حیثیتی برای مجموعه دست اندرکار آن نشده تا به هر قیمتی ، آن را جلو ببرند ؟؟ ) متشکرم
  13. سلام علیکم کره شمالی قیمت هر تیر موشک اسکاد سی را در دهه هشتاد برای فروش به سوریه ، 3 میلیون دلار نرخ گذاری کرده بود( احتمالا برای ما هم همین قیمت را محاسبه کرده بودند ) ولی همین موشک را عراق به بهای هر تیر 1 میلیون دلار تهیه میکرد ، آن هم با پشتیبانی و تامین قطعات ( منبع تهیه یا روسها بودند یا کشورهای بلوک شرق ) به نظرم فاکتورهای مختلفی در قیمت موشک دخیل هست ، اینکه چقدر فناوری تولید ان را در داخل دارید ، یا اینکه تجهیزات مونتاژقطعات موشک را می توانید بخرید یا بسازید ، چقدر سرمایه گذاری کردید در زمینه تولید موشک و نظایر آن
  14. مشکلات ما با آمریکا ، بر سر چهارچوبهایی هست که بحث حقوق بشر ، هسته ای ، موشکی ، سوریه ، حزب ا... ، حماس ، اسراییل ، عربستان ، مصر ، ترکیه ، روسیه و غیره و ذالک تنها ، چاشنی تحریک کننده آن محسوب می شود . پدیده انقلاب اسلامی ، حرکتی بر خلاف جریان متعارف آب در خاورمیانه و هژمونی حوزه تمدنی غرب بود ( هر چند در کمال تعجب می بینیم که دوستان حاضر درقدرت در دهه چهارم دارند مسیر را به جریان قبل از سال 1979 برمی گردانند و این نکته خوشمزه ماجرا در جمهوری اسلامی هست) حداقل در این زمینه مایل به ادامه بحث نیستم و فقط خداوند و ولی عصر (عج) ما را از شّر حوادث آینده دور نگه دارد . به احتمال 90 درصد پاسخ منفی هست . بارها در میلیتاری از " رشد و توسعه متوازن نظامی " بحث شد و اینکه منطق نظامی حکم می کند برای اینکه در زمان بحران ، تعداد " انتخابهای " ما افزایش پیدا کند ، می بایست به گونه ای برنامه ریزی کرد که دشمن ، قادر نباشد بواسطه اقدامات سیاسی نظیر تحریم های هوشمند فعلی یا بدلیل برتری فناورانه ای که در اختیار دارد ، استراتژی تضعیف توان دفاعی ما را درپیش بگیرد ( که بطور دقیق این شیوه نسخه اپدیت شده تحریم های یک دهه و نیم بر علیه عراق هست ) متاسفانه اصرار لجوجانه بر افزایش یکطرفه توان موشکی ( علیرغم مشاهده تاثیر توان هوایی خودی و دشمن در دفاع مقدس ) و عدم توجه به سایر بخش های نیروهای مسلح نظیر نیروی زمینی ( شامل توان زرهی ، متحرک سازی یگانها ، هوشمند سازی ساختار برای انجام عملیات رزمی در فضای نبرد شبکه محور ، دوری از موازی کاری میان دو نیروی زمینی [ نیروی زمینی سپاه و ارتش که دو ساختار لجستیکی متفاوت دارند ] ، یکسان سازی تسلیحات موجود در سازمان رزم نظیر جنگ افزارهای انفرادی ، تسلیحات جمعی ، توپخانه ، ساختار جمع آوری اطلاعات از صحنه رزم ، یکسان سازی ساختار فرماندهی ، یکسان سازی دکترین ها و تاکتیک ها و چند صد عامل دیگر ) // نیروی هوایی ( عدم برنامه ریزی برای نوسازی ناوگان ، اصرار غیر متعارف و خارج از ظرفیت در حوزه اتکاء بر توان داخلی ، سیستم پیچیده و قدیمی لجستیکی و چندین ده عامل دیگر // وزارت دفاع : اعمال سلیقه در مدیریت تولیدات دفاعی در شرایط گوناگون منطقه ای ( که قطعاً نمی توان به شکل صریح درباره آن صحبت کرد ) ، کیفیت پایین تولیدات ( نمونه های آن را به شکل روشنی می توانید در پادگان ها مشاهده بفرمایید ) بدلیل عدم وجود ارتباط با شرکتهای پیشرو در حوزه تولیدات دفاعی ، وجود انحصار در حوزه دفاعی که به شکل صریح و بدون تعارف ، بر خلاف تجربه 200 ساله تولید جنگ افزار است و صدها نمونه دیگر که از حوصله این بحث بطور کامل خارج خواهد بود. زمانی که دشمن ، این برآورد را داشته باشد که شما در کنار یگانهای موشکی ، یک نیروی هوایی پای کار را در اختیار دارید ( نمونه بارز آن هم بلحاظ سخت افزاری ، ارتش پاکستان هست ) ، آن وقت در محاسباتش تجدید نظر خواهد کرد . نکته : درست از روز پذیرش قطعنامه 598 تا امروز نزدیک به 3 دهه (یعنی یک نسل کامل در حوزه جامعه شناسی ) فرصت داشتیم که این موارد را اصلاح کنیم . این مورد با قضیه عراق متفاوت هست ، پیمان های سالت یک و دو و استارت ، بیشتر برای حفظ آنچه که استراتژی " توازن وحشت " نامیده میشد ، در دستور کار دو طرف قرار گرفت که حق برخورداری از قدرت نابودی آخر الزمانی در درجه نخست تعدیل شده و در درجه دوم در انحصار روسها و آمریکایی ها ( بدون در نظر گرفتن همپیمانان آنها ) باقی بماند . اتحاد شوروی به مانند همه ارتشهای بزرگ تاریخ دچار مشکلات عدیده لجستیکی بود و هست ( یکی از نکات منفی مساحت زیاد یک واحد سیاسی ) . همانطور که آمریکایی ها هم دچار این ساله بودند و هستند . نمونه های آن را هم می توانید در منابعی که هم روسها و هم غربی ها منتشر کردند ، جستجو بفرمایید . نکته : در سالهای اخیر و در کمال تعجب روسها هم یادگرفتند که مستندات تاریخ نظامی خودشان را به شکل جذاب و در قالب کتاب منتشر کنند که یکی از منابع خوب برای بررسی مشکلات آنهاست . بله ، عراق از یک ارتش 5 میلیون نفری موج دومی با قدرت آتش بالا را در ژانویه 1990 در اختیار داشت و دراین شکی نیست ولی متاسفانه یا خوشبختانه این ارتش به اعتقاد برخی تحلیل گران فقط برای مقابله با یک نیروی موج دومی نظیر ایران ایجاد شده بود و شیوه تفکر ، فرماندهی و به تبع آن استراتژیها و راهبردهای آن برای مقابله با یک نیروی موج سومی ( ارتش آمریکا در دهه 90 ) عملاً فشل و از کار افتاده شد . نکته : مخاطب باید پیش زمینه لازم در خصوص تفاوت شیوه نگرش و فرماندهی یک ارتش موج دومی با یک ارتش موج سومی را داشته باشد که این خودش یک بحث طولانی در همه ابعاد نظامی آن هست . حالا بحث شوروی را جنابعالی از خوشبینی حاکمان می بینید ، بنده آن را ناشی از تناقض ها و تضاد های درونی سیستم سیاسی آن زمان اتحاد شوروی می دانم . ساختاری که بتدریج فساد در سطوح حاکمیتی اش بصورت سیستماتیک در آمد و آنقدر انرژی در پشت آرمانهای سوسیالیستی و کمونیستی ذخیره شد که در نهایت در سال نخست دهه آخر قرن بیستم توان خودش را از دست داد و با یک شبه کودتا از میان رفت و تجزیه شد . نکته : این به معنای مقایسه دو ساختار سیاسی اتحاد شوروی و جمهوری اسلامی نیست ، چرا که بنیاد آنها متفاوت هست . خوب ، این رفتار طبیعی دشمن هست ولی سئوال اینجاست که وقتی استراتژی دشمن مشخص هست ، ضد استراتژی آن باید در کجا تدوین و بوسیله چه کسانی اجرا شود ؟؟ به نظرم صرفاً دومسیر جلوی ما قرار دارد : 1- یا اینکه در ساختار سیاسی/ اقتصادی فعلی دنیا حل شویم و به داشتن شرایطی نظیر کره جنوبی ، ژاپن ، چین و ... بسنده کنیم !!! 2- یا اینکه اگر حرفی برای گفتن داریم ، با این شیوه ای که در پیش گرفتیم ، آینده خوشایندی را نباید انتظار داشته باشیم ( حداقل در حوزه نظامی ) پی نوشت : دانش نظامی ، بالذات ، دانشی نیست که بتوان آن را در کُنج کتابخانه های دانشکده های نظامی یا بواسطه کاربرد الفاظی نظیر " محرمانه و طبقه بندی و ... " محبوس کرد . تا زمانی که این نگاه تنگ نظرانه در یک نیروی مسلح وجود دارد ، نه تنها پیشرفتی را در حوزه سخت افزاری و نرم افزاری شاهد نخواهید بود ، بلکه پسرفت و عقبگردی فاجعه باری را می بایست تجربه کنیم ولی در نقطه مقابل ، اگر این ساختار از هوشمندی لازم برخوردار باشد ، بتواند خودش را با شرایط روز تطبیق دهد ، از ذکاوت لازم برای استفاده از نیروهای خوش فکر ( حتی منتقد ) برخوردار باشد ، آن وقت می بینید که شرایط معکوس خواهد شد .
  15. سلام علیکم- چند وقت پیش عرض کرده بودم ، قدرت بازدارندگی هوشمند دو پایه دارد : 1- اقتصاد 2- قدرت اقناع داخلی عطف به عبارت بالا ، وقتی حریف ما از داخل سیگنالهای متفاوتی را دریافت میکند (عدم وجود یکپارچگی نسبی تحلیل ها) به این نتیجه میرسد که میان اینها (منظور خودی ) در داخل ، آنقدر شکاف و گُسل وجود دارد که به محض اعمال فشار ، این گُسلها شروع می کند به باز شدن . هوشمندی دشمن ما این هست که با زیرکی هر چه تمام تر دارد فشار ها را ذره ذره و با پیش زمینه سازی رسانه ای ( چه بصورت مستند ، چه بصورت تولید مجموعه های سریالی ، انتشار کتاب ، ارسال سیل تحلیل های آوار گونه در افکار عمومی چه در فضای واقعی و چه در فضای مجازی ) وارد می کند . این انرژی پتانسیل که بصورت دائم تقویت میشود ( قضیه خیابان انقلاب و دروایش و مانور رسانه ای روی رخدادهای متعارفی نظیر سفر فلان مقام بین المللی به تهران ) در کنار اعمال هوشمندانه تحریم های فعلی و تاکید مدام بر خروج یکی از اعضاء از برجام و ..... کار را به جایی می رساند که بخش مشخصی از فعالان رسانه ای به این نتیجه برسند که باید مجددا امتیاز داد واین به مانند یک ویروس در جامعه منتشر میشود . حالا با این وضعیت رسانه ای ما ( در حالی که صدای ما به هیچ جایی در دنیا نمیرسد ) چه کسی و یا چه حوزه ای باید پادزهر این ویروس را تولید و ارائه کند ، کلمات قادر نیستند که ان را بنا بر ملاحضاتی بیان کنند !!!! پی نوشت : البته این رفتار دقیقاً آپدیت شده بلایی هست که "آنسکام" ( کمیسیون بازرسی مخصوص سازمان ملل که در پی جنگ خلیج‌فارس از سال ۱۹۹۱ تا ۱۹۹۸ تشکیل شده بود ) بر سر عراق آورد . دقت کنید ، فعالیت این کمیسیون از سال 1990 شروع شد ، سه فقره رییس هم داشت ، اسکات ریتر ،رولف اکیوس و ریچارد باتلر ) ، بعد از چهار سال فشار ، آمریکایی ها به عراق حمله کردند (2003) . 2- خاطرات اسکات ریتر به پارسی ترجمه شده ، پیشنهاد می کنم این کتاب را مطالعه کنید .(این کتاب در خرداد 1394 در میلیتاری معرفی شد ) عراق ، داستان ناگفته
  16. سلام علیکم این خبر را برسی بفرمایید اندیشکده انگلیسی: حذف توان موشکی ایران ناممکن است وقتی تمام تخم مرغ های ما دریک سبد گذاشته میشود ، آن وقت هست که دشمن با آنالیز توان دفاعی ، به چنین تحلیل هایی هم می رسد . حالا این اول ماجراست و بعد خواهید دید که از این پاشنه آشیل ما ، چه بهره برداری هایی خواهند کرد .... پی نوشت : 1- حداقل امیدوارم که این زمزمه های اولیه در خصوص توان موشکی ج.ا.ا ، حسگرهای دوستان بسیار عزیز ما را در سطوح تصمیم ساز ، فعال کرده باشد . انشا... 2- حالا این زمزمه ها در کنار پروتکل هایی مثل MTCR و نظایر آن ، چنان ما را در پیچ و خم قوانین بین المللی درگیر خواهد کرد که رهایی از آن فقط اتخاذ یک راهبرد هوشمندانه را هم در بخش سیاست خارجی و هم در حوزه سیاست دفاعی می طلبد . 3- زمان چقدر زود می گذرد...... همین ها چقدر عراق را تحت فشار گذاشتند که برد موشکهای خودش را به زیر 150 کیلومتر محدود کند ( مثل الثمود و .. ) ، حالا بعد از این زمان نه چندان طولانی ، این بازی را سر ما دارند پیاده می کنند .
  17. سلام علیکم خواهش می کنم ، بودن در حضور دوستانی به مانند شما موجب امتنان هست نه تنها در جنگ 1991 ، بلکه در 2003 هم قبل از آغاز تهاجم ایالات متحده به عراق ، دوستان عزیزما دربخشی از نیروهای مسلح معتقد بودند که این کشور برای آمریکایی ها تبدیل به یک ویتنام دیگر خواهد شد ولی بخوبی مشاهده کردیم که ظرف 3 ماه بغداد اشغال شد (اسفند 1381 تا اردیبهشت 1382 ) . به همین دلیل هست که در میلیتاری ، مکررا بیان شده و می شود که وجود " برآورد میدانی منطبق بر واقعیات صحنه" پیش نیاز اساسی در تحلیل رویداد ها بشمار می رود . فقط یک قلم از این تجارب ، انتشار بیشتر از 50 جلد کتاب تخصصی در خصوص درسهای گرفته شده در این دو جنگ هست که فقط دو جلد آن به پارسی ترجمه شده !!!! این جمله در خصوص حزب ا... کاملا " مصداق دارد " وقتی شاگرد از استاد خودش جلو میزند " درسهایی که حزب ا... از جنگ فوق الذگر گرفت را شما در شیوه رزم انها می بینید .
  18. MR9

    قاهر F-313

    سلام علیکم بسیار مشعوفم که به چنین تحلیلی رسیدید . ( بدون تعارف عرض میکنم ) . همین مساله را به سایر جنبه های حوزه دفاعی تعمیم دهید . این واژه هایی هست که مدت زمان بسیازی منتظر شنیدن ان بودم : نیازسنجی و برنامه ریزی سیستماتیک// حاصل دغدغه ی ی شخص و یک گروه کوچک بوده. همین دو عبارت به شکل خاص نشان میدهد که در چه شرایطی قرار داریم و بعد ان را مقایسه کنید با کشوری نظیر ترکیه ( چه در بحث تعامل با منابع صادر کننده این فناوری ها ، و چه در بحث شکستن انحصار در تولید اقلام دفاعی توسط ساختارهای وابسته به دولت و چه در بحث بازایابی و فروش سلاح و همتراز با آن ، فرهنگ سازی در سطح جامعه و تفکیک مفاهیم طبقه بندی شده نظامی با آنچه که اشاعه دانش نظامی خوانده میشود ) ، رژیم عبری و... این مسیری هست که همه کشورهای صاحب سبک قبل از ما رفتند و ما هم چاره ای نداریم جز بومی کردن فرایندهای تجربه شده و بهبود مستمر انها .
  19. MR9

    قاهر F-313

    حالا بحث نسل چهار را مدنظر قرار نمیدهم ، بلکه ++4 ( جتهای رزمی مابین نسل چهار و پنج ) را بعنوان معیار در نظر می گیریم یک نمونه واضح از جت رزمی ++4 مختصات جتهای نسل 5 ( به شکل بسیار خلاصه ) که در عین برخورداری از تمام ویژگی های نسلهای قبلی می بایست موارد فوق را نیز شامل گردد پی نوشت : نیازهای نیروی هوایی ایران ، یک نیاز فوری بشمار میرود . عقلانی این هست که برای خنثی سازی تهدیدهای فوری ، ساختار فعلی در حوزه های سخت افزاری و نرم افزاری مورد توجه قرار گرفته و طرح های بلندپروازانه به گونه ای مد نظر قرار گیرد که به اصل ماجرا صدمه ای وارد نشود . صنعت هوایی ایران در حال حاضر نیازمند مدیریت غیر سیاسی ، به روز و ارتقاء یافته است که توانایی برقراری ارتباط با مراکز صدور چنین فناورهایی را داشته و در کنار ان قادر باشد تا کادری را آموزش داده و به کارگیرد که فارغ از هر گونه حاشیه ، تمام توانایی خود را برای افزایش قابلیتهای خود در یک بازه زمانی مشخص که قطعاً می بایست از پیش برنامه ریزی شده و با تغییر دولتها ، دچار نوسان نشود را متمرکز کند .
  20. سلام علیکم چرا ، چنین برآوردی وجود داشت فقط رقم ان کمتر بود ، یعنی میزان تلفات تا 30000 نفر تخمین زده میشد ( در بازه زمانی یک جنگ 20 روزه ) آن هم شاید ناشی از تاثیر پذیری از بکار بردن واژه هایی نظیر " ام الجهاد " (مادر همه نبردها ) از سوی صدام و ارتش موج دومی مبتنی بر قدرت اتش 5 میلیون نفری وی بود که خوب در عمل دیدیم که طبل تو خالی بود منبع :مقاله واشنگتن پست ، یکم نوامبر 1990 ، به قلم شخصی به نام "جک اندرسون " . ماهیت سلاح هسته ای بعنوان یک ابزار بازدارنده ، تا زمانی هست که استفاده نشود (البته یک استثنا هم وجود داشت و ان کاربرد در ژاپن بود که شرایط خاص خودش را داشت ) اتفاقاً عقلانیت حضرات حاکم در کره شمالی را در همین چند وقت اخیر و در کمال تعجب مشاهده کردیم . یعنی رجز و بلوف را در حد لازم ابراز می کنند و بعد درجه حرارت را پایین می آورند تا مانع از اجماع دشمنانشان شوند
  21. سلام علیکم خواهش می کنم ، در حد بضاعت بود ظاهراً چینی ها درسهای خوبی را از نیروی هوایی ارتش ایالات متحده در طول دهه 50 تا حال حاضر فراگرفتند و این مشخصه یک سازمان مسلح یادگیرنده هست . سالهاست نیروی هوایی آمریکا برای تست تاکتیکهای واکنشی دفاع هوایی حریف از چنین شیوه ای استفاه میکند . تا جایی که یادم هست بعد از جنگ کره از این روش بارها بر علیه نیروی هوایی کره شمالی ( که آن زمان از میگهای 17 ،17 و 21 استفاده میکرد و همچنان می کند ) استفاده کرده و اتفاقا" تلفاتی هم داشته ( حداقل چند فروند پرنده بدون سرنشین و یکفروند EC-121 ) . نکته جالب اینجاست که آمریکایی ها برای اولین بار از بمب افکن های تغییر یافته B-25 برای تست سامانه های دفاع هوایی روسها استفاده کردند و بتدریج پرنده های نظیر نپتون ، هرکولس وارد عمل گردید و با شدن گرفتن جنگ سرد در اروپا ، پرنده های کوچکتر و سریعتر جایگزین قبلی ها شد . معمولاً این شیوه برای تشخیص فرکانس های اضطراری دفاع هوایی حریف و ماهیت واکنش آنها بکار میرود و بسیار موثر هم هست ، بویژه از زمانی که پرنده هایی مثل E-8 ، E-6 ، RC-135 ، E2 و در نهایت E-3 و EP-3 وارد صحنه نبرد شدند شرایط جذاب تر شده
  22. MR9

    صفحه اصلی انجمن بعد از لاگین

    سلام علیکم این نواقص همه به مدیر فنی انتقال داده شده ، انشا... ایشان فرصت کرده وپیام های بنده را مطالعه کنند ، قطعا نسبت به رفع ان مبادرت خواهند کرد
  23. سلام علیکم در حاشیه افتتاح مرکز آموزش هوانوردی سپاه پی نوشت : 1- به پوشش استتار بالگرد شاهد سپاه دقت کنید ، شباهت بسیار زیادی به استتار جدید بالگردهای ارتش دارد که این خود الگوبرداری از پوشش استتار بالگردهای oh-58 سپاه تفنگداران ارتش ایالات متحده هست . 2- علی الحساب ، اینکه فرماندهی محترم سپاه در آیین افتتاح این مرکز بر استفاده بیشتر از چنین سخت افزارهایی تاکید کردند ، در جای خودش ، بسی امیدواری است
  24. سلام علیکم اسناد طراحی گربه دو دُم در حقیقت می توان چنین تحلیل کرد که تاریخ هوانوردی نظامی دو نقطه عطف را تا کنون تجربه نموده . نخستین نقطه ، ورود تاریخ هوانوردی به عصر جت با پرنده رزمی مسراشمیت ME-262 و دومین نقطه ، اتمام طراحی گربه افسانه ای گرومن بشمار می آید . در نتیجه به جرات می توان گفت که طراحی جتهای رزمی را می توان به دو دوره قبل و بعد از "تامکت" تقسیم نمود . سرطراحان شرکت گرومن با 54 فایل اسناد طراحی F-14 تامکت در جلوی محصول طراحی شده