[[Template core/front/profile/profileHeader is throwing an error. This theme may be out of date. Run the support tool in the AdminCP to restore the default theme.]]

تمامی ارسال های Navard

  1. https://aparat.com/v/nmc92ui موشک بالستیک هدایت اپتیکی قاسم بصیر با برد 1300 کیلومتر وزارت دفاع ایران در ادامه اضافه کردن هدایت اپتیکی به فاز پایانی موشک های بالستیک، اینبار یک گام جلوتر رفته و با موشک حاج قاسم به برد ۱۳۰۰ کیلومتر رسیده است. در نتیجه دوربرد ترین موشک بالستیک ایران با هدایت اپتیکی رونمایی شد تا شائبه ضعف دقت موشک های ایران به حاشیه رود. همانطور که در گذشته گفته شد، اخلال گسترده جی پی اس میتواند یک علت خطای موشک های بالستیک ایران در دو عملیاتی موشکی گذشته بر علیه اسرائیل باشد. با استفاده از هدایت ترکیبی که در نهایت فاز پایانی آن توسط هدایت اپتیکی است دیگر خطا به حداقل می‌رسد. احتمالا اشارات گذشته نسبت به استفاده از هوش مصنوعی در افزایش دقت موشک های بالستیک در همین نوع سرجنگی هدایت اپتیکی باشد. هر چند هوش مصنوعی در کمک به برخی محاسبات در سرجنگی های معمولی به منظور اصلاح انحراف مسیر هم می تواند کاربرد داشته باشد اما لازم به ذکر است که در گذشته وظیفه هدایت موشک با هدایت اپتیکی با سرعت بسیار زیاد بر عهده اپراتور موشکی بود و این کار بصورت دستی صورت می‌گرفت که خود به معنی اضافه شدن خطای انسانی است. اپراتور چند ثانیه فرصت داشت تا یک فضای بسیار وسیع یک هدف کوچک را پیدا کند و موشک را به سمت آن هدایت کند. چیزی که در حملات دریایی یمنی ها هم احتمالا علت کارایی پایین بالستیک های ضد کشتی است. اما با اضافه شدن هوش مصنوعی در قفل و اصلاح مسیر پایانی در اپتیک این موشک ها میتوان دقت را به شکل چشمگیری افزایش داد. در گذشته هم تاکید شد که عملیات های وعده صادق اگر درس مهمی داشته باشد این است طرف مقابل در یک تعداد مشخص و لزوما محدودی میتواند دفاع منطبق با تهدید انجام دهد و از یک تعداد بیشتر به بعد با آسمان باز رو به رو خواهیم بود. در نتیجه اجرای مانور های زیاد و سرعت بالا جز اینکه طراحی سرجنگی را سخت و پر هزینه میکند و آمار فیل را بالا ببرد و از دقت بکاهد چیز دیگری به ارمغان نمی آورد. پس بهتر است در یک سرعت مشخص بر روی استفاده از چنین ابزار های افزایش دقتی کار شود و بر سر جنگی های تاثیرگذار با ماموریت خاص (همچون سنگر شکن و ایر براست و خوشه ای و ... ) کار شود. نشانه هایی از وجود هوش مصنوعی در هدایت این موشک
  2. متاسفانه در ایران هم چند اکانت و کانال هستند که با تصور به اینکه آمریکا همه چیز را شخم اطلاعاتی زده است می‌آیند مو به مو پایگاه های زیر زمینی را مشخص میکنند. دستکم برای طرف مقابل ممکن است یک درصد این شک وجود داشته باشد که این آیا این تأسیسات مشکوک یک تونل نظامی است و یا یک معدن یا هر چیز دیگری ! قسمت عجیب تر و بی در و پیکر بودن محیط مجازی اینجاست که سربازان پایگاه های مختلف میروند در جی پی اس خودشان و برای اماکن یک پادگان نام میگذارند. مثلا فلان ساختمان فرماندهی است، فلان ساختمان سوله است ، فلان ساختمان ترابری است و فلان ساختمان زاغه مهمات است و ... چنین چیزی روز جنگ میشود بانک اطلاعاتی دشمن. آن ها با همین محیط مجازی برای خودشان بانک اطلاعاتی می‌سازند. روزش برسد وب که دست خودشان است، یک کلمه «پایگاه» را به فارسی سرچ میکنند و کل کلمات مرتبط با «پایگاه» را که کاربران فارسی ازش استفاده کردند با هوش مصنوعی غربال میکنند و بدین طریق هم محل شناسایی میشود و هم اشخاص مهم ...
  3. ارتش دینی اسرائیل بر دشمن ناسیونالیسی اعراب پیروز شد این یک جمله از فرد معروفی است که متاسفانه هر چی فکر کردم اسمش به خاطرم نیومد. وی در دوره نبرد های اعراب و اسرائیل این حرف را زده بود که حقیقتا هم ریشه در واقعیت داشت و میشود برایش ده ها جلد کتاب نوشت. حقیقتا اعراب در مسیر اشتباهی قرار دارند. آن ها از یک قرن قبل در پاسخ به استعمار و عثمانی گری و تجاوز صهیونیست از اصل خودشان دور شدند و وارد خط فکر ملی گرایی عرب رفتند. جلال آل احمد حرف جالبی در مورد اعتقاد به خط فکری های تحمیلی از خارج دارد. می گوید غربگرایی در جهان سوم مساوی است با تنبلی و خودباختگی و تن پروری و ... در حقیقت کسی که به ناچار به یک عقیده خارجی روی آورده و کلیت ان را برای ملت تجویز می‌کند نه آن که بخشی از آن را بردارد و درون سبد بگذارد. یا این کار عملا خود و ملتش را بدون ارزش و فرهنگ میداند و خودش شکست را از اول پذیرفته. داستان ناسیونالیست عربی که امسال جمال عبدالناصر و صدام حسین و ... به جان اعراب انداختند همین است. تا یک جامعه با یک ایدئولوژی خو بگیرد و بشود یک بخشی از ژنوم آن ملت کار از کار گذشته و دشمن غدار پیروز شده و اگر در حال حاضر هم مقاومتی از اعراب در مقابل اسرائیل صورت میگیرد فارغ از ناسیونالیست عربی است و در حقیقت همین خط فکری تاریخی اعراب که اسلام باشد آن را سازمان داده است. اینطور بنظر می‌رسد که اساسا خود جریان ناسیونالیست در کل جهان سوم بخصوص در بین اعراب چیزی مشابه همین موجودیت اسرائیل است. هردو سبب و ابزار اختلاف هستند( اختلاف بینداز و حکومت کن). این ها آشی هستند که استعمار برای مردم دنیا پخته اند. یک دولت تازه تاسیس و پشتوانه تاریخی قوی در آفریقا هم میآید حرف های ناسیونالیستی میزند. کدام تاریخ کدام ریشه مدام تمدن !؟ ناسیونالیست داشت اغراق تاریخ افتخار آمیز یک ملت است. به شکست ها هیچ توجهی ندارد. تاریخ مهم و افتخار آمیز است اما نباید فیلتر شود. نتیجه می‌شود جامعه ای که ترس از شکست دارد. جامعه ای حال خود را فاجعه میداند و تنها به عقبه ی خود اتکا میکند و هیچ قدمی برای سازندگی واقعی بر نمیدارد( در نسخه اشتباه). مشکل اسد و مصر و عراق و ....قبل از این که بحث جنگی و استراتژی و ... باشد، مشکل منطقی و فلسفی و عقلی است. باید اول این مشکل حل شود که دوست کیست و دشمن کیست.
  4. سوخت هیدروژنی در پهپاد های انصار الله یمن (ایران) خلاصه: سازمان Confict Armament Research در محموله توقیف شده یمن سیلندر گاز هیدروژن را کشف کرده است که همراه محموله اسنادی در مورد کاربرد پهپادی آنها قرار داشت. سازمان مذکور پیشبینی می‌کند که مورد استفاده این سیلندرها در بخش پهپادی خواهد بود. این تجهیزات احتمالاً در بخش پیل‌های سوختی هیدروژنی استفاده می شوند که در ادامه توضیحات تکمیلی آنها قرار داده میشود اما باید گفت که با استفاده از این تکنولوژی توانایی حمل محموله و برد ۳ برابر پهپادهای با پیشران احتراقی میشود. این مطلب بیشتر مورد اشاره به ایران است و این محموله هم با توجه به تفاسیر منبع از مبدا ایران و چین بوده است. برای توضیح بیشتر اگر پهپاد شاهد۱۸۱ دارای برد ۱۵۰۰ کیلومتر باشد با این پیشران به برد ۴۵۰۰ کیلومتر خواهد رسید. این در حالی است که نه ابعاد آن افزایش یافته که سطح مقطع آن افزایش یابد و در نتیجه همچنان همان اندازه پنهان کار است و همینطور آثار حرارتی و صوتی آن نیز به مراتب کمتر شده است. توجه شود که پهپاد نامبرده نسخه ۶۰ درصد پهپاد RQ170 است. گزارش Confict Armament Research بازرسان میدانی سازمان تحقیقات تسلیحات جنگی (CAR) شواهدی را کشف کرده‌اند که نشان می‌دهد نیروهای انصارالله در یمن در تلاش هستند که از پیل‌های سوختی هیدروژنی برای تأمین انرژی تجهیزات بدون سرنشین خود استفاده کنند. در صورت موفقیت، این آزمایش نشان‌دهنده افزایش قابل توجه توانایی هایشان خواهد بود و به وسایل نقلیه بدون سرنشین از انواع هوایی، زمینی یا دریایی آن ها این امکان را می‌دهد که وزن بیشتری را حمل کنند و برای مدت زمان و برد بسیار طولانی‌تری نسبت به منابع انرژی متعارف (پیشران های احتراقی) طی کنند. بازرسان CAR در بندر مخا، از محموله‌ای که نیروهای دولت خود خوانده یمن در ۳ آگوست ۲۰۲۴ از یک کشتی تجاری در جنوب دریای سرخ توقیف شد، بازدید کردند. این کشتی در حال حمل محموله‌ای از کود های شیمیایی به بندر تحت کنترل حوثی‌ها بود. که نیروهای دولت خود خوانده یمن متوجه شدند که این محموله حاوی مقدار زیادی قطعات اعلام نشده برای توسعه سلاح‌های متعارف پیشرفته، همچون هواپیماهای بدون سرنشین است. موارد کشف شده صدها قطعه و باله برای استفاده در مونتاژ محلی راکت‌های هدایت‌شونده ۲۷۰ میلی‌متری کلاس بدر موتورهای توربوجت کوچک تولید شده توسط یک شرکت اروپایی ابزارهای اندازه‌گیری، تولید شده توسط شرکتی که در سال ۲۰۲۴ به دلیل ارتباط با تولید موشک‌های ایران و حوثی‌ها توسط ایالات متحده تحریم شد. صدها پهپاد تجاری رادارهای دریایی و سامانه های شناسایی تجهیزات شناسایی پهپاد و اقدامات متقابل الکترونیکی وسایل ارتباطی پیشرفته سیلندرهای هیدروژن در میان اقلام توقیف‌شده، CAR نمونه‌ای از مخازن گاز تحت فشار ۹، ۱۲ و ۲۰ لیتری محبوس در الیاف کربن را مشاهده کرد که به اشتباه به عنوان «سیلندرهای اکسیژن» برچسب‌گذاری شده بودند. اسناد کشف‌شده همراه با مخازن گاز ثابت می کنند که آن‌ها در واقع سیلندرهای هیدروژن هستند که برای استفاده در سیستم پیل سوختی پهپاد ها در نظر گرفته شده‌اند. علامت‌های ثبت‌شده روی سیلندرها و سایر اجزا نشان می‌دهد که توسط تولیدکننده های چینی متفاوت تولید شده‌اند که هر کدام در وب‌سایت های خود اینطور تبلیغ میکنند که این اقلام برای استفاده به عنوان بخشی از سیستم‌های پیل سوختی هیدروژنی در پهپادها استفاده می‌شوند. CAR اسناد مرتبط با این انتقال را بررسی کرده که به وضوح کاربری در پهپادها را نشان می دهد. نکته مهم این است که CAR ماژول‌های پشته(stack) پیل سوختی را در توقیف بندر مخا مشاهده نکرده است. چنین ماژول‌هایی گاز هیدروژن را به برق تبدیل می‌کنند و برای استفاده در این فناوری ضروری هستند. مشخص نیست که چرا این ماژول ها در محموله گنجانده نشده بودند. سازمان CAR معتقد است که برچسب‌گذاری نادرست مخازن گاز به عنوان «سیلندرهای اکسیژن» بخشی از یک تلاش عمدی برای پنهان کردن محتوا و منشأ محموله حساس است. (توضیحات اضافی: منظور از "stack" یا "پشته"، مجموعه‌ای از چندین سلول پیل سوختی است که به صورت سری یا موازی به هم متصل شده‌اند تا ولتاژ یا جریان مورد نیاز را تأمین کنند. هر سلول پیل سوختی به تنهایی فقط ولتاژ کمی (مثلاً حدود ۰.۷ ولت) تولید می‌کند. برای اینکه بتوان توان بالاتری گرفت (مثلاً چندین کیلووات)، چندین سلول را روی هم قرار می‌دهند و با صفحات جمع‌کننده (bipolar plates) به هم متصل می‌کنند. این مجموعه‌ی به هم پیوسته را می‌گویند یک "stack") پهپادها و سایر سیستم‌های بدون سرنشین که با هیدروژن کار می‌کنند، فناوری نسبتاً جدیدی هستند. اگرچه برخی از تولیدکنندگان اکنون این فناوری را به عنوان یک گزینه موجود تبلیغ می‌کنند، اما هر پهپادی که CAR آن را ثبت کرده، نه فقط در یمن بلکه در سراسر جهان با باتری‌های لیتیوم-یونی و موتورهای کوچک بنزینی یا دیزلی کار می‌کردند. در سال ۲۰۲۲، مقامات امارات متحده عربی یک مخزن گاز فیبر کربنی مشابه را از بقایای یک موشک بالستیک شلیک شده به فرودگاه بین‌المللی دبی بازیابی کردند، اما در این مورد، حوثی‌ها احتمالاً از این مخازن به عنوان بخشی از سیستم گاز تحت فشار در تسلیحات استفاده می کردند، کاربردی که هم در هواپیماها و هم در سلاح‌های هدایت‌شونده رایج است. CAR بعید می‌داند که حوثی‌ها قصد داشته باشند از گاز هیدروژن فشرده توقیف شده در مخا برای چنین اهدافی استفاده کنند. ارزیابی که توسط اطلاعات موجود در اسناد کشف شده هم تایید می‌شود. اگرچه سیلندرهای گاز هیدروژن می‌توانند برای مقاصد غیرنظامی مورد استفاده قرار گیرند، اما بر اساس توضیحات فوق، ارزیابی میشود که مخازن گاز هیدروژن توقیفی مخا به منظور تأمین انرژی سیستم‌های بدون سرنشین در نظر گرفته شده باشند. در صورت مونتاژ چنین سلاحی، می‌تواند نشانه ی پیشرفت قابل توجه از قابلیت‌های فعلی حوثی‌ها باشد. پیشران‌هایی که با پیل‌های سوختی هیدروژنی کار می‌کنند، به طور قابل توجهی بی‌صداتر از موتورهای بنزینی و دیزلی هستند و امکان پنهان‌کاری بیشتری را فراهم می‌کنند. طبق گزارش‌ها، پهپادهای هیدروژنی همچنین حداقل سه برابر برد پهپادهایی که با باتری‌های لیتیومی سنتی کار می‌کنند را ارائه می دهند.( توجه شود که پیشران الکتریکی است و منبع تامین انرژی پیل های سوختی هیدروژنی است) توضیحات اضافی: پیشرانه‌های هیدروژنی معمولاً به دو روش اصلی کار می‌کنند: ۱. پیل سوختی (Fuel Cell) در این روش، هیدروژن به عنوان سوخت وارد یک پیل سوختی می‌شود. در پیل سوختی، هیدروژن با اکسیژن هوا واکنش می‌دهد (بدون احتراق) و برق تولید می‌کند. این برق به یک موتور الکتریکی داده می‌شود که خودرو یا وسیله‌ی نقلیه را به حرکت درمی‌آورد. خروجی این فرآیند فقط بخار آب است، یعنی آلایندگی ندارد. فرآیند تولید انرژی در مراحل زیر است: ورود هیدروژن به آند پیل سوختی » جدا شدن الکترون‌های هیدروژن و حرکتشان در مدار خارجی (تولید برق)» یون‌های هیدروژن (پروتون‌ها) از الکترولیت عبور می‌کنند و در کاتد با اکسیژن ترکیب می‌شوند» تولید آب و مقدار کمی گرما. ۲. احتراق مستقیم هیدروژن در موتور درون‌سوز (Hydrogen ICE) در این روش، هیدروژن مثل بنزین در یک موتور احتراق داخلی سوزانده می‌شود. موتور شبیه موتورهای بنزینی یا دیزلی است ولی به جای بنزین از هیدروژن استفاده می‌کند. محصولات احتراق عمدتاً بخار آب هستند، اما ممکن است مقدار کمی NOx (آلاینده‌های نیتروژنی) هم تولید شود. منبع
  5. نکته جالب در مورد موشک ماهواره‌بر قائم ۱۰۰ این است که طول بسیار کمی دارد. ماهواره بر قائم ۱۰۰ دارای طول ۲۰ متر است که در نسخه نظامی به علت نبود بلوک فضایی می‌تواند کوچکتر هم شود. برای قیاس موشک شهاب ۳ در نسخه پایه خود دارای طول ۱۶/۵ متر است. این طول در دیگر موشک‌های این خانواده یعنی موشک های قدر و عماد و اعتماد و ... یشتر هم می‌شود. در نتیجه ماهواره‌بر سوخت جامد قائم ۱۰۰ در مقایسه با بسیاری از ماهواره‌برها و حتی موشک‌های قاره پیمای خارجی ابعاد کوچک و تاکتیکی دارد. در مقام مقایسه ماهواره بر قائم ۱۰۰ شباهت هایی به موشک قاره پیمای آمریکایی MGM-134 میجتمن دارد که دارای طول ۱۴ متر و وزن ۱۳.۶ تن می‌توانست یک کلاهک ۴۰۰ کیلوگرمی را به برد ۱۱/۳۰۰ کیلومتر برساند. که بطور خاص حامل یک کلاهک اتمی W87 با قدرت ۳۰۰ کیلو تن TNT بود . این موشک دقت ۹۰ متری ارائه میداد که در این برد ایده آل است. ابعاد کوچکتر و ساختار ساده تر قائم ۱۰۰ هزینه ساخت آن را هم کمتر از نمونه‌های دیگر میکند. احتمالاً در شرایط خاص و با سرجنگی کوچک برای مثال ۲۰۰ تا ۳۰۰ کیلوگرمی بتوان به بردی نزدیک به ۱۰ هزار کیلومتر رسید و با سبک‌سازی‌های بیشتر برد را افزایش داد. میتوان یک سرجنگی انفجار قوی و با دقت بالا توسعه داد که نیاز به ایجاد زیرساخت‌های ماهواره‌ای است و یا اینکه این موشک را به یک کلاهک اتمی مجهز کرد. اما باید توجه شود که چنین کلاهک سبکی نیاز به تست و آزمایش‌های اتمی متعددی دارد که شاید تنها کشورهای صاحب نام در این زمینه بتوانند چنین بمب کارایی را تولید کنند. با این حال انتظار می‌رود که سرقت‌های اطلاعاتی و یا کمک کشورهای دوست در زمینه بمب های هسته‌ای، بتواند این فاصله را جبران کند. صرف شلیک یک موشک حاوی کاغذ باطله و زباله نیز اثر عمیقی بر جامعه هدف خواهد گذاشت و کارش را در جلو انداختن آتش بس خواهد کرد...
  6. برخی منابع این نظریه رو مطرح کردند که در بازه هفت هزار سال پیش در فلات مرکزی ایران سه دریاچه بزرگ وجود داشته است . در آن زمان سطوح یخ تا مدار ۳۵ درجه بود و در نتیجه آب و هوا با الان بسیار متفاوت بود. محل این سه دریاچه هم در حال حاضر بیابان ها و نمک زار های بزرگی هستند که گرم ترین درجه حرارت دنیا رو بعنوان رکورد ثبت کردند. من حقیقت کتابی در این مورد نخوندم و تنها به منابع اینترنتی محدود در این مورد دسترسی داشتم. با این حال این حرف منطقی بنظر می‌رسد. در پست قبلی هم اشاره شدکه بصورت کاملا مستند تا بازه ۱۵۰۰ سال قبلی یکی از این دریاچه ها همچنان باقی بود(دریاچه ساوه). حقیقت این است که زمانی سه قوم بزرگ آریایی پا به فلات ایران گذاشتند با یک بهشت برین رو به رو شدند. سرزمینی خوش آب و هوا با مراتع وسیع و دمای معتدل و خاک حاصل خیز و از همه مهمتر یک دژ طبیعی !!. سه تمدن بزرگ فراموش شده ماقبل تاریخ فلات ایران یعنی جیرفت و شهر سوخته و سیلک دقیقا در حاشیه این دریاچه ها بودند. چه بسا خشک شدن این دریاچه ها این سه شهر بندری رو به نابودی کشاندن. خشک شدن دریاچه کاسپین چنین عواقبی برای مازندران و گیلان و گلستان و عواقب بسیار بدتر برای فلات ایران خواهد داشت. دریاچه های باستانی مرکز فلات ایران
  7. اشایانه بالگرد و اصلا پد بالگرد ضرورتی در ناو های جنگی نیست و برای مثال ما که کمبود فضا داریم در ناو های سری موج اشتباه است برویم یک فضای بزرگ را به بالگرد اختصاص بدهیم. سوال این است که سامانه پدافندی با لانچر های بیشتر مهم تر است یا بالگرد که عموم تدارکاتش با کشتی های تدارکاتی است که خود این کشتی های تدارکاتی پد بالگرد دارند و آشیانه بالگرد هم دارند؟ البته در ناو های سری موج اختصاصا بحث تناژ و مرکز ثقل و ... هم مطرح است که دست سازندگان رو بسته. دیروز تصویر ماهواره ای در فضای مجازی منتشر شد که ارتش در حال ساخت سازه بزرگی نسبت به سازه های فعلی در بندرعباس است که مربوط به صنایع کشتی سازی هست(نوید کشتی های جنگی بزرگتر در این نیرو). در مورد تصویر فوق این ناو سپاه در بندر متعلق به ندسا دیده شده نه صنایع کشتی سازی مربوط، یعنی بخشی از فرایند ورود به خدمت این شناور احتمالا شروع شده. چه بسا با روسازه ی خاصی اصلا طرف نباشیم. ممکن است این ناو تدارکاتی باشد. برای مثال قایق های تندرو را به سرعت به منطقه عملیات انتقال بدهد و پشتیبانی نزدیک بالگردی در شرایط جنگی ارائه بدهد( چنین چیزی ساحلی خواهد بود). مسئله دوم وجود جزایر کلیدی در خلیج فارس با فاصله زیاد از سرزمین مادر هستش. ما نیاز به شناور های تدارکاتی با تناژ و تعداد بالا داریم که انتقال نیرو و تدارکات به این جزایر را برای ما امکان پذیر کند. پس در این مورد اصلا ضرورتی به تجهیزات اضافی نیست. هر چند ممکن است روسازه ای هم روزی ساخته شود و در آینده این ناو کامل بشود.و ممکن است این ناو به یک کشتی جنگی با تجهیزات فراوان و یا یک ناو اطلاعاتی با تجهیزات خاص تبدیل بشود. این ناو بسیار مستعد ناو اطلاعاتی و شناسایی شدن است. پهنای زیاد ظرفیت خوبی برای نصب تجهیزات بزرگ میدهد. و همینطور میتواند یک ناو آموزشی برای سپاه باشد که با توجه به افزایش ناوگان جنگی این نیرو نیاز مبرم به آن حس میشود. اما در کل این سازه یک شروع میتواند باشد برای کلاس جدیدی از ناو ها با تناژ بالاتر در سپاه که می‌توانند عملیات فرا سرزمینی انجام بدهند. ساختار شکنی با توسعه نوع جدیدی از شناور ها هم دور از ذهن نیست.
  8. گزارش هایی وجود دارد که انصار الله نگران عملیات مشابه انفجار پیجر ها در یمن است بر اساس گزارش روز سه شنبه العربی الجدید قطر، دولت انصار الله یمن بیم آن دارد که مورد عملیات مشابهی چون عملیات پیجری اسرائیل علیه حزب الله در پاییز گذشته قرار گیرد. آن ها تصمیم گرفتند که همه وسایل ارتباطی خود را در پی انفجارهای پیجری حزب الله محدود کنند. رسانه‌های قطری همچنین خاطرنشان کردند که بسیاری از اپلیکیشن‌های تلفن ممنوع شده و دوربین‌های امنیتی از خیابان‌های شهرهایی که تحت کنترل آن‌هاست حذف شده‌اند. آن ها به نسخه های قدیمی تر وسایل ارتباطی که در سال ۲۰۱۴ بدست آورده اند و همینطور نسخه های ایرانی این ابزار ها روی آورده اند و ابزار های دیگر را کنار می گذارند. این گزارش همچنین نشان می‌دهد که تشدید حملات هوایی آمریکا به مناطق تحت کنترل انصار الله و گزارش‌ها از احتمال حمله زمینی نیروهای دولت دست نشانده یمن علیه آن ها، منجر به تصمیم‌گیری برای افزایش تدابیر امنیتی در مناطق تحت کنترلشان شده است. این اقدامات در بخش های نظامی، امنیتی، اقتصادی، اجتماعی، قبیله ای، ارتباطی، بهداشتی و ... انصار الله اثر گذاشته است. روزنامه سعودی الشرق الاوسط گزارش داد که رهبران حوثی از درز اطلاعاتی که پناهگاه های آنها در شمال یمن را فاش می کند، بیم دارند. در این گزارش آمده است که حوثی ها چندین رهبر سیاسی را که با آنها همکاری می کردند، از نشست اخیر شورای دفاعی خود دور کردند. در این نشست آخرین تحولات در مورد حملات آمریکا و هدف قرار گرفتن سایت‌های نظامی، مراکز فرماندهی و کنترل و مکان‌های جلسات محرمانه مورد بحث و بررسی قرار گرفت. به گفته منابع سیاسی در یمن، رهبران انصارالله به دلیل بی اعتمادی، تلاش کردند تا از شرکت شرکای خود در این نشست و حتی در برخی جلسات قبلی جلوگیری کنند. در این گزارش آمده است: «آنها از لو رفتن مکان‌های مهم یا انتقال اطلاعاتی که هدف قرار گرفتن آن ها را تسهیل می‌کند، می‌ترسند». منبع
  9. لَتُبْلَوُنَّ فِي أَمْوَالِكُمْ وَأَنْفُسِكُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِنْ قَبْلِكُمْ وَمِنَ الَّذِينَ أَشْرَكُوا أَذًى كَثِيرًا ۚ وَإِنْ تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَٰلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ یقیناً در اموال و جان هایتان امتحان خواهید شد، و مسلماً از اهل کتاب و مشرکان، سخنان رنج آور بسیاری خواهید شنید، و اگر [در برابر آزار اینان] شکیبایی ورزید و [از تجاوز از حدود الهی] بپرهیزید [سزاوارتر است.] این اموری است که ملازمت بر آن از واجبات است. آل عمران/۱۸۶ تعلیم و تربیت اسلامی/ص۲۴۴
  10. شناور کاتاماران با ابعاد بزرگتر از کلاس شهید سلیمانی در عرض و طول ۴ اسفند ۱۴۰۳ بندر عباس-بندر شهید باهنر پ ن: تصویر از محیط مجازی برداشت شده است. سردار تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه: شناوری ساخته‌ایم که بهتر از نمونه‌های مشابه آمریکایی است/ زمانی که لازم باشد، شاید از آن رونمایی کنیم
  11. کشور در عرصه نظامی ساختار شکنی های زیادی کرده که در دنیا معمول نبود. بنظرم یک ساختار شکنی دیگه برای اثر گذاری بیشتر و چند برابری رادار ها و هم برای حفاظت از اون ها لازم هستش. دنیا به سمت هواگرد های با پیشران الکتریکی دارد پیش می رود. نمونه هایی از هواپیما بر پایه انرژی خورشیدی توسعه یافتند که می‌توانند به مدت خیلی طولانی در آسمان پرواز کنند. تولید نسل جدید سلول های خورشیدی توسط ژاپنی ها که بازده چند برابری در مساحت کمتر دارد هم نوید عملکرد بهتری برای این هواگرد ها میدهد. حال لازم نیست برویم به سراغ طرح سخت تر هواپیمایی بدین شکل . کافی است کشتی هوایی توسعه دهیم که بسیار در دسترس است و یک نیروگاه بزرگ خورشیدی روی آن نصب کنیم و رادار را به روی آن انتقال دهیم . آن وقت یک رادار کوچکتر عملکرد چند برابری نسبت به راداری با توان و ابعاد بزرگتر خواهد داشت. چند کشتی هوایی که در بازه های زمانی چند ماهه و حتی بیشتر بتوانند پرواز کنند تمام خلا های راداری را حل میکنند. سنسور های دیگر همچون الکترواپتیک ها را هم باید به آسمان انتقال داد که البته بهتر است تحرک داشته باشند. نمونه های این بالن ها همین الان هم در ایران هستند. کشتی هوایی میتواند توسط بالگرد ها پشتیبانی شود و خدمه آن هم جابه جا شوند. ایده سورئالی است اما ایده هواپیماهای خورشیدی که روزهای متوالی پرواز کنند روزی در دسترس خواهد بود(دستکم برای کشتی های هوایی). اما در شرایط حاضر پدافند غیر عامل در دسترس ترین راه است که البته در آخر دشمن برای رسیدن به آن ها هم راهی پیدا میکند.
  12. در آخرین تصاویر منتشر شده از شلیک باور ۳۷۳ بخش رادار این آتشبار در یک حصار هسکو (HESCO barrier) قرار داده شد. اگر اشتباه نکنم این اولین بار است که حصار هسکو به عنوان یک سنگر و خاکریز مدرن در ایران دیده میشود. این حصار نوعی موانع دفاعی پیش‌ساخته هستند که از توری فلزی و پارچهٔ مقاوم تشکیل شدن و داخلشون با خاک، شن یا سنگریزه پُر میشود. حصارهای هسکو بیشتر در پایگاه‌های نظامی برای حفاظت در برابر انفجار، تیراندازی و ترکش استفاده می‌شن و چون سریع قابل احداث هستن، در مناطق جنگی یا موقت خیلی کاربرد دارند. با این حصار با تمام سادگی هایی که دارد میتوان براحتی موانع طولانی در یک بازه زمانی کوتاه در برابر هجوم زمینی دشمن ساخت و از طرفی این حصار مقاومت بسیار بالایی در برابر اعمال نیرو و ضربه دارد. قدم مثبتی است.
  13. تصویری از تعقیب یک جنگنده Me262 مسراشمیت آلمانی توسط یک جنگنده P51 موستانگ آمریکایی. مسراشمیت ها همانطور که در مقاله فوق هم گفته شد عموما بر مقابله با بمب افکن های متفقین متمرکز بودند و تا حد زیادی از نبرد هوایی با جنگنده های محافظ اجتناب میکردند. آمریکایی ها برای مقابله با این جنگنده های جت که از سرعت و توانایی های برتری برخورد بودند، تاکتیک خاصی را توسعه دادند. آنها بدون درگیری پر ریسک تنها Me262 ها را تا باند فرود تعقیب میکردند تا آن ها را در آن زمان که بسیار آسیب پذیر بودند را هدف قرار دهند. پ ن: تصویر رنگی شد
  14. «دروغ مصلحت‌آمیز به از راست فتنه‌انگیز» سعدی متن حکایت
  15. در حوادث اخیر پیش آمده برای گروه های مقاومت در برابر اسرائیل در کنار تمام نگرانی ها و مشکلات پیش آمده خیریت بزرگی هم هست. اصل غافلگیری در دو سده اخیر روز به روز از بعد زمانبندی عملیات به سمت کاربری تسلیحات خاص و تغییر دهنده بازی کشیده شده. پیجر ها هم بخشی از همین غافلگیری در تسلیحات بودند. بنظرم نگرانی اول تهدیدات شناخته شده نیستند بلکه آن دست تسلیحاتی هستند که قطعا علیه ما استفاده خواهند شد و ما آن ها را نمی شناسیم و برای آن ها دفاعی تهیه نکردیم. چندی پیش در خود ایران ما قطعا معیوب در موشک ها ارسال شده توسط اسرائیل کشف شد ( منبع۱ ) ( منبع۲ ). آن زمان عمق بکارگیری این ابزار توسط ما درک نشد. هر چند همه می دانستند بکارگیری چنین تهدید چقدر خطرناک است اما کسی فکرش را هم نمیکرد سطح خرابکاری تا سطح ابزار کوچکی همچون پیجر هم تقلیل پیدا کند. همانطور که مایکل گفت آن ها پروژه های دیگری هم در اختیار دارند که ما باید آن ها را کشف کنیم. این فرصت طلایی است که در اختیار کشور قرار گرفته. حتی اگر وجود هم نداشته باشد باید تمام تهدیدات مشابه احتمالی را کشف یا برای شرایط اضطراری مشابه آمده شویم. حتی اگر به قیمت باز کردن هزاران سلاح و ابزار در کشور باشد. باید روش سختگیرانه تری برای بررسی هر چیزی که وارد ساختار رزم کشور میشود ایجاد شود. در صنایع مختلف به ازای هر چند وسیله ساخته شده یک تعداد مشخص برای از آن ها مورد تست های سنگین تا آستانه تحمل انجام میشود تا عیب یابی شوند. و این باید بسیار ریزبینانه تر در صنایع نظامی باشد. البته مشکل تنها صنایع نظامی نیست. صنایع غیرنظامی هم در زمان جنگ در خدمت جنگ هستند و وقتی آسیب ببینند میشوند بلای جان! این موارد شاید خطر بزرگتری هم باشند. باعث ایجاد هرج و مرگ در بین مردم میشوند و کار را هم برای اداره کشور و هم برای نیروی در خدمت جنگ سخت میکنند. قطعا یکی از اهداف صهیونیست ها صنایع مرتبط با برق ایران است. باید عزیزان تک تک ترانسفورماتور های و .... کشور را باز کنند و یک نگاهی به تمام آن ها بیندازند. باید تمام ارگان های دولتی و خصوصی از ارتباط با اینترنت جدا شوند. ( حمله به تاسیسات برق نطنز) باید اقدامات جدی در برابر حملات سایبری همچون استاکس نت صورت بگیرد( استاکسنت). حمله به شبکه مخابرات و ارتباطات و اینترنت ایران بسیار جدی است و ممکن است در زمان جنگ این ها از دست بروند. یادمان نرود همین چندی پیش در دورانی که ما چند مدل لایه دفاعی ساختیم آن ها کل شبکه سوخت کشور را مورد حمله قرار دادند.( حمله سایبری به جایگاه های سوخت) . بلبشو پس از این اقدام غافلگیرانه در کشور قطعا خاطر هم هست. جنگ تنها موشک و هواپیما نیست. خطر این ها به مراتب بیشتر است و راه حل برای آن ها فوری نیست و چه بسا سال ها طول بکشد که قطعه ای که خراب شده را جایگزین کنیم و آلودگی را کشف و پاکسازی کنیم. تا فرصت هست باید جلوی آن شرایطی را گرفت که برای حزب الله رخ داد. آنطور نشود که جنگی رخ بدهد و ما نتوانیم از سلاحی که سال ها رویش وقت گذاشتیم استفاده کنیم. در سوری دیگر ما هم باید روی چنین اقداماتی کار کنیم. ما هم باید در بدنه تولید سلاح اسرائیل نفوذ کنیم. ما هم باید عوامل موساد در هر جای دنیا هدف قرار بدیم. ایجاد سازمان ترور حرفه ای بدون توجه به عواقب بین المللی است باید در دستور کار قرار بگیرد. فرقه ای مثل حشاشیون بعد از قرن ها همچنان نام اسماعیلیه را پر آوازه کرده اند. با تمام کوچک بودنشان جهان آن روزگار را به لرزه در آورده بودند. باید چنین کارت وحشتی در دست ما باشد تا حتی یک رئیس جمهور در یک کشور متخاصم هم ترس جانش را داشته باشد. حتی درون رخت خوابش هم بترسد. باید بدنبال بومی سازی استاکس نت و دیگر ابزار های حمله سایبری برویم . تمام این ها شدنی هست. از این خیریت امیدوارم استفاده شود.
  16. در تکمیل مطالب گفته شده. آرایش آمریکا دشمن با حضور دو ناوهواپیمابر، کاملا آرایش جنگی علیه یمن به جهت کوبیدن شدید این کشور است. آمریکا و متحدینش در حال قطع کردن بال های ایران در منطقه هستند. اولین مورد با حماس شروع شد و به لبنان کشیده شد. اوضاع در لبنان رو که خودتون بار ها اشاره کردین و قدیم مورد بحث قرار گرفت. اما اوضاع بلبشو عراق زمینه ساز ادغام حشد الشعبی در ارتش این کشور شد. این یعنی حشد دیگر استقلال نخواهد داشت. این یعنی هر اقدام حشد در زیر چتر اطلاعاتی ارتش عراق و قطعا آمریکا و اسرائیل خواهد بود. نمی دانم درست است یا غلط اما گفته میشود که در ترور سردار سلیمانی هم ماموریت اطلاعاتی عراق هم نقش داشتند. بنابراین ادغام حشد در ارتش به معنی حذف تدریجی مقاومت در عراق است. حلقه سخت مقاومت یمن است که آن را هم با جنگ و حمله نظامی ممکن است حذف کند. چنین اتفاقی در تاریخ بار ها رخ داده است. معروف ترین مثال حذف بال های نیروهای محور بود. ابتدا دولت ویشی در مستعمرات آفریقایی فرانسه حذف شد. بعد سراغ نیروهای آلمانی و ایتالیایی در آفریقا رفتند. در آخر نبرد به سیسیل و ایتالیا کشیده شد و یک حلقه دیگر محور حذف شد و بعد کار به حذف مستقیم رایش سوم کشیده شد و آخر کار هم ژاپن تک و تنها ....
  17. گزارش هایی وجود دارد از تجمیع ۸۰ هزار نفر نیروی معارض دولت خودخوانده جنوبی توسط متحدین عرب که میخواهند در سایه بمباران هوایی آمریکا و چه بسا دولت های عربی به مناطق تحت کنترل دولت انصار الله حمله کنند. سناریو سوریه سازی و یا دست کم خارج کردن کنترل مناطق ساحلی مهم از کنترل انصار الله مطرح است...
  18. حرکت نیروی هوایی به سمت نیرویی در تراز جمهوری اسلامی ایران امیر سرتیپ طالب زاده معاون هماهنگ کننده نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی گفت: امسال تلاش خواهیم کرد که سال خوبی را از نظر امنیت و اقتدار برای ایران و مردم شریف ایران رقم بزنیم و در مسیر دست‌یابی به یک نیروی هوایی در تراز نظام جمهوری اسلامی گام برداریم، و با افزایش بیش از پیش توان رزم خود، هرگونه فکر تعدی به کشورمان رااز دشمنان سلب کنیم. علم، دانش، تجهیزات به‌روز و آمادگی نظامی در کنار روحیه و توان رزم بالا، اساسی‌ترین نیازمندی‌های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی است. منبع
  19. بسم الله الرحمن الرحیم برای بزرگنمایی بر روی تصاویر کلیک(لمس) کنید پیشگفتار: ۱- عملیات خرابکارانه پیجرها مانند هر اقدام غافلگیرانه دیگر در صحنه جنگ توانست طرف مقابل را به شوک موقت فرو ببرد. این عملیات بزرگترین ترور هدفمند تاریخ از نظر کثرت نفرات است و قطعا این اقدام پس از ماه ها نبرد فرسایشی توانست ورق جنگ را بسوی اسرائیل برگرداند. حزب الله پس این انفجار ها در مدت کوتاهی از صحنه نبرد چند جبهه ای خاورمیانه خارج گردید و نتانیاهو مدعی است که عملیات پیجر نقطه عطفی بود که منجر به سقوط دولت اسد در سوریه شد. این حمله با ظاهری ساده ولی با درون پیچیده اش، یادآور عملیات پیش دستانه اسرائیل بر علیه نیروهای هوایی عربی از جمله مصر در نبرد سال ۱۹۶۷ است که توان هوایی خود را بدون استفاده در جنگ و بر روی زمین از دست دادند. آنچه در روز های اول تشدید جنگ در لبنان برای حزب الله رخ داد گویای همین مطلب است. حزب الله با از دست دادن نیروهای نخبه خود بخش بزرگی از توان تهاجمی و تدافعی خود را غیر قابل استفاده دید. ۲- در نوشته زیر از منابع خارجی استفاده شده و قابل انتظار است که تحلیل هایی ناخوشایند در این بین موجود باشد . ۳- هر مطلبی ممکن است دارای ایرادات و نواقصی باشد، در صورت مشاهده هر نقص و کاستی بنده را در تکمیل این مطلب یاری بفرمایید. حزب الله لبنان در سال 1982 توسط روحانیون شیعه این کشور به منظور مقابله با تهاجم اسرائیل تأسیس شد و در سال های بعد نقش کلیدی در آزاد سازی لبنان از اشغال اسرائیل بازی کرد. در دهه ی 2000 برخورد های متعددی بین حزب الله و اسرائیل رخ داد و در نهایت نبرد معروف سال ۲۰۰۶ (تموز) باعث ایجاد یک دوره طولانی صلح بین اسرائیل و حزب الله شد. هر دو طرف در طی سال های بعد از هر گونه درگیری اجتناب میکردند و رسانه ها جنگ بعدی حزب الله و اسرائیل را چیزی شبیه آخر الزمان توصیف می کردند. مدت کوتاهی پس از شروع جنگ ما بین اسرائیل و حماس پس از حوادث هفتم اکتبر 2023، حزب الله به منظور همبستگی با فلسطینیان وارد درگیری محدود در مناطق مرزی با اسرائیل شد. سیر تحولات به سرعت به برخورد های شدید مرزی کشید و بر شمال اسرائیل و جنوب لبنان و بلندی‌های جولان تأثیر گذاشت. حزب الله گفت هدفش فشار بر اسرائیل است تا آن ها را وادار به آتش بسی کند که به نسل کشی غزه را پایان دهد. حزب‌الله پیشنهاد کرد که اگر در غزه بس بر قرار شود آن ها نیز سریعا به درگیری ها خاتمه خواهند داد‌ اما این اتفاق هرگز رخ نداد و تا تشدید درگیری ها در لبنان نزدیک به ۴۰هزار غیر نظامی فلسطینی در غزه کشته شدند که حداقل نیمی از آن ها زنان و کودکان بودند. از 8 اکتبر 2023 تا 20 سپتامبر 2024، حزب الله 1900 عملیات فرامرزی انجام داد و اسرائیل هم در پاسخ 8300 حمله علیه حزب الله انجام داد. تا اینجای این درگیری ها 564 نفر در لبنان کشته شدند که 133 نفر آنها غیرنظامی بودند و 52 نفر هم در اسرائیل کشته شدند که گفته میشود 27 نفر آنها غیرنظامی بودند و شهروندان در دو طرف مرز هم بطور گسترده آواره شده و خسارت قابل توجهی به زیرساخت های غیرنظامی وارد گردید. در تاریخ 10 سپتامبر، وزیر دفاع وقت اسرائیل، یوآو گالانت، گفت که اسرائیل تمرکز خود را از غزه به مرز شمالی تغییر داده است. آژانس امنیت داخلی اسرائیل، شین بت، اعلام کرد که توطئه حزب الله برای ترور یک مقام ارشد سابق دفاعی با استفاده از یک وسیله انفجاری را خنثی کرده است و همینطور کشته شدن تعدادی کودک دروزی اسرائیلی در زمین فوتبالی در مجدل الشمس، شرایط تبلیغاتی مناسب را برای گسترش یک جنگ فراگیر در لبنان توسط دولت اسرائیل را فراهم کرد. یک روز قبل از تشدید درگیری ها آموس هوخشتاین، فرستاده ویژه دولت بایدن به اسرائیل و بنیامین نتانیاهو هشدار داد تا جنگ در لبنان را تشدید نکنند‌. یوآو گالانت، وزیر دفاع اسرائیل به لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا اطلاع داد که عملیاتی در لبنان برنامه ریزی شده است. این عملیات چیزی نبود جز انفجار پیجر ها و بیسیم های واکی تاکی که روز های بعد در ۱۷ و ۱۸ سپتامبر منفجر شدند. روز اول: انفجار پیجر ها در 17 سپتامبر 2024 حدود ساعت 15:30 به وقت محلی، پیجرهای اعضا و افراد مرتبط با حزب الله در سراسر لبنان و سوریه به طور غافلگیرانه در حمله ای به ظاهر هدفمند و همزمان منفجر شدند که به سبب آن بسیاری کشته و مجروح گردیدند. به گفته وزارت بهداشت لبنان، اکثریت قریب به اتفاق کسانی که به اورژانس مراجعه کردند، لباس غیرنظامی داشتند و وابستگی آنها به حزب الله نامشخص بود. صدمات صورت و چشم شایع‌ترین اثر انفجارها بود و به گفته تریسی چامون، پیجرها صدایی را منتشر می‌کردند تا کاربران را تشویق کنند که دستگاه‌ها را بلند کرده و جلوی سرشان بگیرند تا به اطلاعیه ظاهراً فوری نگاهی بیاندازید. گزارش‌های دیگر می‌گویند که دستگاه می‌لرزد و یک پیام خطا را روی صفحه، نمایش می‌دهد و تنها زمانی منفجر می‌شود که کاربر دکمه‌ای را برای پاک کردن خطا فشار دهد و این شانس این را افزایش می‌دهد که اپراتور آن را با دو دست نگه دارد. مجتبی امانی، سفیر ایران در لبنان شهادت داد که قبل انفجار یک «بوق ویژه» به صدا درآمد و پس از آن متن «شما پیام مهمی دارید» روی صفحه پیجر به نمایش درآمد و انفجار با فشار دادن یک دکمه برای خواندن آن رخ می داد. امانی یک چشم خود را از دست داد و چشم دیگرش به شدت آسیب دید. دو نفر از کارکنان سفارت ایران نیز در این حادثه مجروح شدند. انفجارها در چندین منطقه که حزب‌الله در آن ها حضور پررنگی دارد، از جمله ضاحیه در بیروت گزارش شدند. در جنوب لبنان؛ و دره بقاع در نزدیکی مرز سوریه و همچنین انفجارهایی در دمشق و اطراف آن گزارش شد. بر اساس گزارش‌ها، انفجارها تا 30 دقیقه پس از انفجارهای اولیه هم ادامه یافت و هرج و مرج را تشدید کرد. شاهدان گزارش دادند که افراد متعددی را با زخم و خونریزی پس از انفجارها مشاهده کردند. در یک نمونه، انفجاری در داخل جیب شلوار مردی که بیرون مغازه ایستاده بود، رخ داد. عکس‌ها و فیلم‌هایی که از حومه جنوبی بیروت در رسانه‌های اجتماعی و رسانه‌های محلی پخش می‌شوند، افرادی را نشان می‌دهند که روی زمین دراز کشیده‌اند و دست‌ها یا نزدیک جیب‌هایشان جراحت دارد. و شاید چیزی که عموم تصاویر به چشم می آید مردمی هستند که مات و مبهوت در حال تماشای قربانیان هستند و در اکثر مواقع حتی واهمه دارند به آن افراد که به کمک نیاز دارد نزدیک شوند و دقیقا نمی‌دانند چه در حال رخ دادن است. حاوی تصاویر دلخراش است که ممکن است برای کسی مناسب نباشد. روز دوم: انفجار واکی تاکی ها در حدود ساعت 17:00 به وقت محلی روز 18 سپتامبر، حدود 24 ساعت پس از حمله اولیه، موج دوم انفجارها به وقوع پیوست که بیسیم ها دستی حزب الله را هدف قرار می داد. انفجارهایی در بیروت، دره بقاع و جنوب لبنان گزارش شد. این انفجارها همچنین باعث آتش سوزی در حداقل دو خانه شد. انفجارهای دیگر در مراسم تشییع جنازه سه عضو حزب الله و یک کودک که در انفجارهای روز قبل کشته شده بودند در بیروت رخ داد. دفاع مدنی لبنان گفت که آتش سوزی در حداقل 71 خانه و مغازه، از جمله یک فروشگاه باتری لیتیومی در مجدل سلم، و همچنین 15 خودرو و تعداد زیادی موتورسیکلت رخ داده است. دستگاه های منفجر شده از نوع بیسیم واکی تاکی مدل Icom IC-V82 گزارش شدند که توسط حزب الله استفاده می شد. ساخت مدل IC-V82 در سال 2014 متوقف شد و شرکت آیکام ژاپنی (Icom) قبلاً یک هشدار در مورد بیسیم تقلبی از جمله IC-V82 صادر کرده بود. این شرکت در 19 سپتامبر گفت که در حال انجام تحقیقاتی است و دو روز بعد اعلام کرد که بسیار بعید است که این بیسیم ها متعلق به آنها باشد و احتمال تقلبی بودن آن ها را قوی دانست. گزارش هایی هم از انفجار دستگاه‌های الکترونیکی دیگر نیز در این روز گزارش شده است، اگرچه هنوز مشخص نیست که آیا این دستگاه‌ها در اثر انفجارهای دیگر آتش گرفته‌اند یا خود به خود منفجر شده‌اند. استفاده از پیجر در اواخر قرن بیستم امری رایج بود، بیشتر آن ها با باتری های با عمری کم یا حتی یکبار مصرف کار میکردند و بیشتر هدف از کار با آن ها این بود که به کاربر اطلاع دهد که در یک محلی حاضر شود یا اینکه با فلان شخصی تماس بگیرد. پیجرها به تدریج با تلفن های همراه جایگزین شدند و تنها برخی مشاغل خاص با توجه به نیاز های شغلی به استفاده از آن ادامه دادند. اعضای حزب‌الله سال‌ها قبل از 7 اکتبر هم از پیجرها استفاده می‌کردند، اما هفت ماه قبل از انفجار پیجر ها، سید حسن نصرالله، به اعضای این گروه گفت که به جای تلفن‌های همراه از پیجر استفاده کنند و ادعا کرد که اسرائیل به شبکه تلفن همراه آنها نفوذ کرده است. در نتیجه حزب الله بطور گسترده به استفاده از پیجر بعنوان وسیله ای جایگزین و نسبتا امن در بحث شنود روی آورد. رئیس موساد بعد ها گفت که ۵۰۰ دستگاه اول پیجرها تنها چند هفته قبل از عملیات ۷ اکتبر به حزب الله تحویل داده شد. حزب الله حدود پنج ماه قبل از انفجارها، عموم پیجرهای آلوده را وارد خدمت کرد. اسکای نیوز به نقل از مقامات امنیتی لبنان ادعا کرد که حزب الله 5000 دستگاه از این پیجر ها را سفارش داده است. همچنین اسرائیل اعلام کرد که بیش از 16000 دستگاه واکی تاکی آلوده به حزب الله فروخته است! اما این روش ترور اولین بار نبود که توسط اسرائیل به کار گرفته می‌شد. آن ها در سال ۱۹۹۶ نیز توانسته بودند یحیی عیاش یکی از فرماندهان شاخه راکتی حماس را به وسیله انفجار مواد پنهان شده در وسایل ارتباطی ترور کنند. همچنین سوابق خرابکاری با مواد ریز انفجاری در صنایع هسته ایران نیز وجود دارد. در نتیجه موساد با توجه به تجربه مثبت از سال 2015، شروع به ارسال واکی تاکی‌های آلوده به لبنان کرد که مخفیانه به اسرائیل اجازه می‌داد ارتباطات حزب‌الله را زیر نظر داشته باشند و در عین حال با فرا رسیدن روز موعود بتواند آن ها را منفجر کند. اسرائیل به مدت 9 سال استفاده از بیسیم ها را به کاربری نظارت و شنود محدود کرد. اما با پخش کردن گسترده پیجرهای آلوده در بین نیروهای حزب الله و نیاز به وارد کردن ضربه فوری به حزب الله، شرایطی ایجاب کرد که برگ پیجری زودتر رو شود و با لو رفتن خرابکاری در وسایل ارتباطی، قطعاً حزب الله به دیگر ابزارهای ارتباطی خود نیز شک می‌کرد در نتیجه روز بعد واکی تاکی‌ها نیز به سرنوشت پیجرها دچار شدند و این در حالی بود که واکی تاکی ها نتوانستند آنچه از آن ها انتظار می‌رفت را بر آورده کنند. پیجرها از مدل AR924 شرکت تایوانی گلد آپولو (Gold Apollo) بودند که بر روی کاغذ به خوبی تا مدت های طولانی شارژ خود را حفظ میکردند و با یک کابل USB نیز شارژ می شدند. این همان چیزی بود که حزب الله میخواست و به آن نیاز داشت. این مدل در تایوان و ایالات متحده برای فروش در دسترس نبود و هیچ صادرات مستقیمی از پیجرهای ساخته شده توسط گلد آپولو از تایوان به لبنان در آن دوره ثبت نشد. بدین ترتیب صادرات بصورت غیر مستقیم و از طریق اشخاص ثالث و بازار سیاه صورت گرفت. شرکت گلد آپولو ساخت پیجرها را تکذیب کرد و توضیح داد که آنها توسط شرکت واسطه BAC که در بوداپست مستقر است فروخته شدند که قرارداد ما بین آن ها با شرکت اصلی برای سه سال پیش است. وینگ کوانگ بنیانگذار گلد اپولو گفت که پرداخت های BAC بسیار عجیب بود و منشا آنها به خاورمیانه می رسید. پلیس تایوان تحقیقاتی را در مورد دخالت گلد آپولو در این عملیات آغاز کرد، چهار مکان را در شهر تایپه جستجو و از دو نفر نیز بازجویی شد. رسانه آلمانی DW از آدرس رسمی شرکت BAC در بوداپست بازدید کرد اما تنها یک برگه کاغذ روی در با نام شرکت پیدا کرد و زنگ در پاسخ داده نشد. گفته میشود که حداقل دو شرکت واسطه دیگر هم بخشی از یک پوشش بودند که تلاش میکردند ارتباط خود را با افسران اطلاعاتی اسرائیل پنهان کنند. مدیر عامل BAC گفت که آنها تنها واسطه اند و در ساخت این دستگاه ها دخالتی نداشتند اما همکاری با شرکت گلد اپولو را تایید کرد. چندی بعد سخنگوی دولت مجارستان، زولتان کواچ گفت که شرکت BAC تنها یک واسطه تجاری است که در آن هیچ مدیری ثبت نشده و هیچ فردی در آن فعالیت ندارد و آدرس ها اعلامی آن هرگز در مجارستان نبوده اند. به گفته منابع لبنانی و عکس های موجود، یک ورقه نازک مربعی با سه الی شش گرم ماده منفجره پتن (PETN) بین دو سلول باتری قرار داشت. فضای بین این دو سلول در عکس ها دیده نمی شود، اما توسط نواری از مواد انفجار قوی پر شده بودند. عکس ها نشان می دهند که این باتری مانند یک ساندویچ سه لایه، در یک پوشش پلاستیکی مشکی قرار دارد و در یک محفظه فلزی به اندازه یک جعبه کبریت محصور است. بدین طریق کسی به آن ذره ای هم شک نمیکرد و شمایل آن دقیقا مشابه دیگر باتری های مورد استفاده در بازار بود. دو کارشناس بمب مدعی شدند که این مونتاژی غیرعادی است، زیرا برای یک چاشنی استاندارد، معمولاً یک قطعه فلزی کوچک باید وجود داشته باشد. عدم وجود هر گونه فلز، باعث میشد که این بمب کوچک با اشعه ایکس شناسایی نشود. پس از دریافت پیجرها در ماه فوریه، حزب الله برای احتیاط تحقیقاتی را در جهت کشف احتمالی مواد منفجره در این خرید جدید انجام داد. دو فرد مطلع در این رابطه گفتند که پیجرها از اسکنرهای امنیتی فرودگاه گذرانده شدند تا ببینند که آیا آلارم ایجاد می شود یا خیر، اما چیز مشکوکی دیده نشد. هر پیجر احتمالاً برای ایجاد جرقه در بسته باتری و برای فعال کردن مواد منفجره پتن تنظیم شده بودند. از آنجایی که مواد منفجره و بسته بندی حدود یک سوم حجم را اشغال میکرد، در نتیجه بسته باتری کسری از قدرت مطابق با وزن 35 گرمی خود را داشت. پل کریستنسن، کارشناس باتری‌های لیتیومی در دانشگاه نیوکاسل بریتانیا می‌گوید: مقدار قابل‌توجهی از جرم نامشخص در این بین وجود دارد. این چیزی است که در صورت وجود یک کارشناس در بین کنترل کننده های حزب الله میتوانست سرنخی مهم برای کشف بسته بمب درون باتری باشد. بعد ها حزب الله متوجه شد که باتری سریعتر از حد انتظار تخلیه می شود. با این حال، به نظر نمی‌رسید که این موضوع مشکل امنیتی جدی باشد و در نتیجه آن ها تا ساعت‌ها قبل از حمله، همچنان پیجرهایی را به اعضای خود تحویل می‌دادند. هر چند از بیرون، منبع انرژی پیجر شبیه یک بسته باتری استاندارد لیتیومی است که در هزاران کالای الکترونیکی دیگر نیز مصرف می شود اما باتری، با برچسب LI-BT783 یک مشکل بزرگ داشت. این باتری هم مانند خود پیجر، در بازار وجود خارجی نداشت. بنابراین عوامل اسرائیل از ابتدا یک پیش زمینه برای باتری در کنار خود پیجر ایجاد کردند. یک افسر سابق اطلاعاتی اسرائیل گفته است که حزب الله، رویه های بررسی خرید پیگیرانه ای برای اجناس خریداری شده دارد. طبق گفته ها این رخنه در فروش قطعات تجاری نزدیک به ده سال برای اسرائیل زمان برده است. اسرائیل برای پیجرها، ماموران حزب الله را به خرید مدلی مخصوص، AR-924، تحت پوشش عنوان تجاری تایوانی و معروف گلد آپولو فریب دادند. گفته میشود شرکت ساختگی تحت رهبری موساد مدام قیمت پیجر ها را پایین می آورد تا در نهایت قیمت پایین و امکانات زیاد حزب الله را متقاعد به خرید کند. موساد برای این منظور محیط وب را پر از ویدیو های تبلیغاتی جعلی کرد، از طرفی این پیجر ها مشتریانی غیر از حزب الله را نیز به خود جلب کرد اما موساد به این مشتریان قیمت های نامناسب پیشنهاد میداد و آن ها را منصرف میکرد. دو مامور اطلاعاتی ارشد اسرائیل که اخیراً بازنشسته شده‌اند، جزئیاتی را درباره عملیات مخفی مرگباری که سال‌ها اجرای آن طول کشید فاش کردند. یکی از آنها گفت تأثیر روانی این حمله بر رهبر حزب الله، سید حسن نصرالله، که به گفته او شاهد منفجر کردن عوامل عملیاتی در کنار خود بود را "نقطه عطف جنگ" دانست. ( ادعا میشود در این عملیات نزدیک به ۳۰۰۰ عضو کلیدی حزب الله از میدان رزم خارج شدند آن هم در شرایطی که نیاز مبرم به آن ها احساس میشد! مشخص است که حذف این تعداد افسر یا نیروی زبده چه ضربه ای میتواند به یک نیروی چند ده هزار نفری بزند) این دو مامور بازنشسته در برنامه ۶۰ دقیقه شبکه CBS حضور پیدا کرده و به زبان انگلیسی صحبت کردند. آنها در این برنامه با نقاب حضور یافتند و با صداهای تغییر یافته صحبت می کردند تا هویت خود را پنهان کنند. یکی از ماموران گفت که این عملیات 10 سال پیش با استفاده از دستگاه های واکی تاکی مملو از مواد منفجره آغاز شد، که حزب الله متوجه نشد که آنها را از اسرائیل خریداری میکند. افسری که «مایکل» نام داشت، گفت: «ما یک دنیای خیالی برای حزب الله ایجاد کرده بودیم. افسر دوم گفت، فاز دوم این طرح، با استفاده از پیجرهای بمب گذاری شده، در سال 2022 پس از اینکه آژانس اطلاعاتی موساد اسرائیل متوجه شد که حزب الله از یک شرکت مستقر در تایوان میخواهد پیجر بخرد، آغاز گردید. پیجرها باید کمی بزرگتر می شدند تا مواد منفجره پنهان شده در داخل آن قرار گیرند. آنها چندین بار روی آدمک‌ها آزمایش شدند تا مقدار مناسبی از مواد منفجره را بیابند که فقط به جنگجوی حزب‌الله آسیب می‌رساند و نه هر فرد دیگری را که در نزدیکی آن بود. موساد همچنین آهنگ‌های زنگ متعددی را آزمایش کرد تا یکی را بیابد که به اندازه کافی فوری به نظر می‌رسید تا اپراتور را وادار کند که پیجر را از جیب خود بیرون بیاورد. عامل دوم که «گابریل» نام داشت، گفت که دو هفته طول کشید تا حزب‌الله متقاعد شود که به پیجری سنگین‌تر روی بیاورد. نقش تبلیغات نادرست در یوتیوب پر رنگ بود که دستگاه‌ها را ضد گرد و غبار، ضد آب، و با عمر باتری طولانی‌تر معرفی می‌کرد. ( تاثیر شبکه های اجتماعی در یک عملیات جاسوسی اهمیت خود را در اینجا نشان میدهد. موساد پست های تقلبی متعددی را برای تبلیغ این پیجر ها ایجاد کرد تا آن کسی که در لبنان به دنبال پیجر بود کاملا متقاعد کند که این پیجر با قابلیت ها بهتر و هم ارزانتر و هم با کیفیت تر از نسخه ایرانی است!) گابریل به ساخت شرکت های ساختگی در پوشش شرکت های معروف بدون آنکه کسی اطلاع داشته باشد را اعتراف کرد و این حقه را با یک فیلم روانشناختی در سال 1998، در مورد مردی مقایسه کرد که هیچ اطلاعی ندارد از این که در دنیایی دروغین زندگی می کند و خانواده و دوستان او بازیگرانی هستند که به آن ها پول پرداخت می شوند. گابریل گفت: وقتی از ما خرید می‌کنند، هیچ سرنخی ندارند که از موساد خرید می‌کنند. ما کارگردان یک ترومن شو هستیم همه چیز در پشت صحنه توسط ما کنترل میشود. برای حزب الله همه چیز عادی بود. تاجرین، بازاریابی، مهندسان، نمایشگاه و همه چیز طبیعی بود. مایکل در ادامه گفت که موساد مجموعه ای باورنکردنی برای ایجاد شرکت های خارجی بدون ارتباطی قابل ردیابی با اسرائیل دارد. ما جهانی ساختگی می سازیم. ما فیلمنامه می‌نویسیم، ما کارگردان هستیم، ما تهیه‌کننده هستیم، ما بازیگران اصلی هستیم و دنیا صحنه اجرای ماست. ( البته این مطلب تنها به موساد خلاصه نمی‌شود. بسیاری از شرکت های بزرگ دنیا ریشه یهودی دارند و قابل انتظار است که در چنین زمانی که کار برای اسرائیل بیخ پیدا میکند به داد آن برسند. با این حال داشتن چنین جهان خیالی یک امر بدیهی در یک سازمان اطلاعاتی است و این دو مامور کمی اغراق میکنند). زمانی که اسرائیل حمله را آغاز کرد، پیجرها شروع به بوق زدن کردند و بر روی صفحه نمایش پیامی دیده می‌شد که برای دیدن آن باید دو دکمه را به طور همزمان فشار دهند، عملی که ظاهراً هدف از آن حصول اطمینان از قرار گرفتن هر دو دست فرد بر روی دستگاه هنگام انفجار بود. گابریل گفت، حتی اگر فرد نتواند دکمه ها را فشار دهد، دستگاه ها منفجر می شدند. چیزی که در انفجار بعضی پیجر ها در ناحیه کمر و پهلو کاربران ثابت شد. روز بعد، موساد بیسیم های واکی تاکی را منفجر کرد. گابریل گفت که هدف بیش از اینکه کشتن مبارزان حزب الله باشد، ارسال یک پیام است. (مشخصا واکی تاکی ها هدف اصلی علمیات بودند با این حال واکی تاکی بعنوان یک بیسیم تجاری قرار بود در یک شرایط فراگیر استفاده شود و بدون آغاز نبرد اصلی همچین چیزی امکان پذیر نبود اما پیجر چیزی بود که حزب الله برای آگاه سازی مرحله بعدی یک درگیری و جمع آوری این نیرو ها به اعضای خود تحویل داد. گزارش هایی وجود دارد که یک یا دو فرمانده میدانی حزب الله از این خرابکاری اسرائیل در تجهیزات ارتباطی آگاه شدند که البته این افراد هم توسط اسرائیل بمباران می شوند و خبر مهم و فوری خود را نمی‌توانند به مقامات بالاتر حزب الله برسانند! ضعف اطلاعاتی تا آنجا پیش رفت که حتی اسرائیل می‌دانست چه کسی ممکن است در این عملیات سنگ اندازی کند. البته این دو نفر با فدا شدن کار خود را کردند و عملیات زودتر از موعد رخ داد و گرنه سطح فاجعه عملیات پیجر ها و واکی تاکی ها بسیار بدتر از این می‌توانست باشد) او گفت: اگر کسی کشته شد که هیچ، اما اگر زخمی شد، باید او را به بیمارستان ببرید، از او مراقبت کنید. باید پول خرج کرده و تلاش کنید. و آن افراد بدون دست و چشم یادآورانی هستند که در لبنان راه می‌روند و می‌گویند «با اسرائیل درگیر نشوید!» وی تاکید کرد که رهبر کهنه کار حزب الله شاهد انفجار پیجرها و مجروح شدن افرادی بود که دقیقاً در کنار او و در پناهگاهش بودند. سید حسن نصرالله وقتی عملیات پیجر ها را انجام دادیم، درست در کنارش داخل پناهگاه چند نفر پیجر داشتند که پیام را دریافت می‌کردند و با چشمان خودش، حزب را در حال فرو ریختن دید. گابریل در پاسخ به این سوال که از کجا این را می داند، گفت: این یک شایعه قوی است. گابریل گفت: دو روز پس از حمله، نصرالله سخنرانی کرد. اگر به چشمان او نگاه کنید، او شکست خورده بود. و نیروهایش در آن سخنرانی به او نگاه می کردند. و تنها یک رهبر مغلوب را دیدند. در روزهای پس از حمله، نیروی هوایی اسرائیل به اهدافی در سراسر لبنان حمله کرد و هزاران نفر را کشت. سید حسن نصرالله هم زمانی که اسرائیل پناهگاهش را بمباران کرد ترور شد. در نوامبر، جنگ بین اسرائیل و حزب الله، که جبهه ای متحد در حمایت از حماس بود پایان یافت. مایکل گفت که روز بعد از انفجارهای پیجر، مردم لبنان از ترس منفجر شدن کولر گازی خود، می ترسیدند که آنها را روشن کنند. ترس بزرگی ایجاد شده بود. می‌خواهیم آنها احساس آسیب‌پذیری کنند، که البته واقعا هم آسیب پذیر هستند. ما نمی‌توانیم دوباره از پیجرها استفاده کنیم زیرا قبلاً این کار را انجام داده‌ایم. ما از قبل به سوی پروژه بعدی رفته‌ایم. و آنها باید به تلاش برای حدس زدن آن چیز بعدی ادامه دهند.(توجه شود که تمام واکنش های اسرائیل پس از این حملات و تا همین لحظه بر گسترش ترس و استفاده ابزاری از این ترس در اعمال اراده خود بوده است) نتیجه گیری: اول: اسرائیلی‌ها به‌طور کامل زنجیره تامین حزب‌الله را ترسیم کردند. دوم: آنها یک وسیله انفجاری ویژه را اختراع کردند که به اندازه کافی کوچک بود که بتوان آن را در داخل یک دستگاه ارتباطی دستی قرار داد، آنقدر پیچیده بود که از راه دور فعال شود، به اندازه کافی بزرگ بود که آسیب واقعی وارد کند، و در عین حال نه آنقدر غیر طبیعی، از نظر فیزیکی یا الکترونیکی که توجه را به خود جلب کند. سوم: اسرائیلی‌ها خود را به یک زنجیره‌ای به اندازه کافی بزرگ در شبکه تدارکات حزب‌الله تبدیل کردند تا کنترل فیزیکی دستگاه‌ها را در دست بگیرند و آنها را آلوده کنند. چهارم: آنها عملیات را به طور همزمان و در یک منطقه جغرافیایی بسیار گسترده فعال کردند.(عملیات از سال ها قبل و در سطح بین المللی شروع شد) پنجم: اگر هر یک از این مراحل فرعی خراب می شد، عملیات به طور کلی متوقف می گردید. ششم: عملیات بیپجر ها اولین کشتار هدفمند جمعی در تاریخ است. هر یک از هزاران نفری که کشته یا مجروح شده بودند به صورت جداگانه انتخاب شده و در همان لحظه مورد اصابت قرار گرفتند. نبوغ بزرگ عملیات این است که اسرائیلی ها برای انتخاب اهداف خود به حزب الله متکی بودند. در حقیقت حزب الله خودش شخصیت های مهم را گلچین کرد و این پیجر ها را به آن ها داد که حتی در بین آن ها سفیر ایران و از نیز حضور داشت. هفتم: اسرائیل نشان داد که درک عمیقی از حزب الله دارد و اقدامات بعدی آن ها را بطور دقیق پیش‌بینی می‌کند و برای استفاده از آن در زمان مناسب طرح ها و ابزار هایی را فراهم می‌کند. گردآورنده: Navard هر گونه برداشت از این مطلب با ذکر نام نویسنده و سایت بلامانع است. منبع ۱ منبع ۲ منبع ۳
  20. در یک تاپیک دیگه این موضوع رو مطرح کردم که چین بزرگترین سهامدار اکثر صنایع نفتی در کشور های عربی منطقه است و تا حد امکان باید از آسیب زدن به منافع یک کشور دوست اجتناب کرد. اما میشود طور دیگری هم نگاه کرد. این کشور در صنایع نظامی عربستان علی الخصوص موشک های بالستیک دوربرد و ... حضور دارد که برای ما تهدید بزرگی است. آن ها می توانستند در صنایع نفت ایران سرمایه گذاری کنند که کشوری دوست برایشان بود اما ترجیح دادند که فشار آمریکا را تحمل نکنند و بروند از مستعمرات غرب در چند کیلومتری آن طرف تر سرمایه گذاری کنند. در اسرائیل سرمایه گذاری عظیمی کرده اند که خودش بحث مفصلی است. اگر این سال ها چین می خواست به ایران کمی کمک کند وضعیت اقتصادی میتوانست بهتر از الان باشد. آن ها برای امنیت و تهدیدات پیش روی ما و حق مالکیت ایران اهمیتی قائل نیستند. مارا گوشه رینگ تنها گذاشتند تا با آمریکا مقابله کنیم. لطف شان خرید نفت است که آن هم با شرط و شروطه ها بود. گسترش و مثبت بودن روابط با چین خوب است اما نه به این شکلی که دست مارا در دفاع همه جانبه و حفظ منافع مان ببندد. هر پاسخ نظامی هم باید مرحله به مرحله باشد و نباید بی گدار به آب زد و کسی را راحت به صف دشمنان اضافه کنیم. چین قوی و دوست ، مانند همین روز ها میتواند در برخی موارد کمک کند اما اینکه ما نگران باشیم که اگر روزی چین ضعیف شود ما در مقابل آمریکا تنها میشویم درست نیست. تمام این سال ها تنها بودیم و آن ها به یکدیگر تا همین چندی پیش می‌گفتند شرکا! قدرت واحدی به اسم چین در صورت غفلت همان قدر میتواند خطر باشد که آمریکا بعنوان ابر قدرت واحد خطر است. بعید می‌دونم هر کدام این ها ایران مستقل و قوی در قلب هارتلند را تحمل کنند.
  21. هواپیما DC-130 حاصل تغییراتی بر روی هرکولس در آمریکا بود تا بتواند نقش رله هوایی را برای پهپاد ها بازی کند و برد پهپاد ها افزایش پیدا کند. چهار پهپاد مستقیما توسط این هواپیما حمل میشد و ۱۶ پهپاد هم میشد از این طریق بطور همزمان هدایت کرد. در ورژن آمریکایی در هر پرتاب آنقدر به هرکولس و سازه اش فشار می آمد که هواپیما با فاصله زمانی کم وارد دوره اورهال میشدند. خود پهپاد هم در هر بار استفاده باید وارد دوره تعمیرات و بازبینی میشد. در شرایط جنگی برای بازیابی نیاز به بالگرد های سنگین بود و در نتیجه آنقدر هزینه ی این روش بالا بود که آمریکا قیدش را زد.
  22. آمریکا و اسرائیل میدانند هر چقدر حوثی ها و انصار الله رو ضعیف کنند این کشور بیشتر به سمت پرتگاه سقوط حرکت می‌کند. یک شیعه حوثی هم از نگاه آن ها در یمن یک دشمن است که ممکن است در مقابل آن ها بایستد. آنقدر یمن را میزنند و آنقدر از آنهارا میکشند تا در نهایت راه را برای دولت خودخوانده یمن که تحت حمایت کشورهای عربی هستند باز کنند. همان سناریویی که برای سوریه چیدن. آمریکا و اسرائیل تمام عوامل خودشان رو بحرکت درآوردن و این خود به معنی جدیت امر جاری در خاورمیانه هستش. تروریست ها و خودشان و دولت های دست نشانده در طرف دیگر همه بصورت موازی نهایت فشار را دارند به جریان های مقاومت می آورند.
  23. یک فرمانده مغلوب در سرتاسر تاریخ دو راه پیشرو داشت. یا باید تا آخرین نفر خودش و سپاهش کشته می‌شدند و یا اینکه عقب نشینی تاکتیکی در پیش می‌گرفت و خودش را بازیابی میکرد و منتظر فرصتی برای پیروزی می نشست. مثال معروف این موضوع در نبرد معروف سه پادشاهی دیده شد. جایی که لیوبی خود را یارای مقاومت در برابر سپاه امپراطوری ندید و دست به عقب نشینی گسترده زد و حتی در این راه همسرش رو جا گذاشت. وی با رقبای قبلی دست دوستی داد و مدتی پناهنده آن ها شد و در نهایت در صخره سرخ با اتحاد جنوب ضربه کاری به نیروهای ساسائو زد. حزب الله ضربات مهیبی در جنگ اخیر خورد و قطعا تاوانی خواهد داشت. حزب الله می‌توانست گزینه اول را انتخاب کند و تا آخرین نفر فدا شوند ولی ترجیح فرماندهان آن ها و قطعا ایران خودمان بر این بود که حزب الله باقی بماند. حزب الله بازیابی پیدا کند. اشتباهات گذشته اصلاح شود. عملیات پیجرها که دارم تاپیکی هم در موردش می‌نویسم و عملیات های ترور گسترده چیزی نیست که بشود ازش ساده گذشت .حزب الله همچین فجایعی رو تجربه کرد. بخش نتیجه گیری مقاله پیجر ها رو که بزودی قرار میدم میزارم تا عمق بحران را ببینیم: این یکی از مار هایی بود که اسرائیل در این نبرد در آستین پرورش داده بود و مطمئنا چنین چیزهایی در تعداد بیشتر برای ما کنار گذاشته. حزب الله در همین عملیات گریم بیپر که شامل پیجر و واکی تاکی ها بود نزدیک به سه هزار فرمانده و نیروی زبده گلچین شده خود را از دست داد. این ها عموما فرماندهان دسته و رده های مختلف حزب الله بودند. یعنی خود حزب الله با دست های خودش بهترین را گلچین کرد و آن ها حذف شدند. بخش دیگری از نیروهای زبده و فرمانده هان حزب الله با شنود صوتی موبایل ها و جاسوس ها و ... شناسایی شدند و بصورت جمعی ترور شدند. سطح نفوذ در ساختار تدارکات و تامین و عملیات حزب الله غیر قابل چشم پوشی است و هنوز هم وجود دارد. حزب الله روز های اول نمی توانست موشک شلیک کند چون کسی را نداشت تا موشک شلیک کنند و دچار شوک و بهت بودند. این حرفا ناخوشایند است. بیشتر از همه برای من ناخوشایند است. اما بنظرم حزب الله فعلا باید این تحقیر ها و این نامردی ها را تحمل کند تا شکست را تحلیل و از آن درس بگیرد. اسرائیل هم چنین روز هایی را پشت‌سر گذشت و این پیروزی را رقم زد. به هر روشی باید زمان خرید و وضعیت را جبران و اصلاح کرد و ساختاری ساخت تا بتوان با ساختار اطلاعاتی و ... دشمن مبارزه کند.
  24. گفته میشه تا ۱۵۰۰ سال پیش بقایایی ازش وجود داشته . در روایت های اسلامی هم به نقل از کتاب هایی که ان زمان بوده و الان نیستند به این دریاچه اشاره کردن که برای مثال در چند نسل قبل این دریا دیده شده! حتی روایتی هست که خشک شدن این دریاچه رو به یکی از نشانه های تولد پیامبر اسلام ربط دادن. اما مشخصا در دوران پسا اسلامی اثری از این دریاچه نیست. احتمالا در دوره اشکانی این دریاچه با حداکثر ظرفیتش وجود داشت و رود های معروف و متعددی بهش می‌ریخت اما تصور شخصی بنده هست با خشک سال وحشتناک و بی سابقه ای که در دوره پیروز یکم ساسانی رخ داد و سال های متوالی طول کشید این دریاچه با توجه به کم آب شدن رود های تغذیه کننده اش و همینطور به علت حضور در مدار راس السرطان و گرمای زیاد رو به خشکی رفت. هنوز دو دریاچه ی کوچک از بقایای همین دریاچه بزرگ هنوز در این مناطق وجود داره. و خلاصه صد حیف . وجود این دریاچه به اقلیم ایران کمک زیادی میکرد. در ترانزیت هم می‌تونست کم شایانی کنه.
  25. از اتفاقات عجیب و تلخ تاریخ ما خشک شدن دریاچه بزرگی در مرکز ایران به نام دریاچه ساوه است. این دریاچه تا۱۵۰۰ سال قبل و بخصوص در اوایل حکومت ساسانی و حکومت اشکانی وجود داشته و حتی در کتاب اوستا هم از اون یاد شده. شاید خنده دار بنظر برسه اما روزگاری کاشان و قم و ورامین شهر های ساحلی بودند و احتمالا هدف از ساخت این شهر ها هم همین موضوع بوده. گزارش های متعدد تاریخی از وجود این دریا و رونق دریانوردی و ماهیگیری و ... در آن صحبت به میان آوردند و حتی گفته میشه یکی از پادشاهان پارسی (روایت پس از اسلامی هست . اسم کیخسرو آورده شده) در کنار این دریاچه کوشکی ساخته! شناور هایی هم در این دریاچه فعال بودند که با توجه به وسعتش کاملا منطقی هم هست. این دریاچه بقایای دریای باستانی تیتیس بودند که هزاران سال قبل به چند دریای کاسپین و سیاه و ارال و و ارومیه و همین دریاچه ساوه تقسیم شد! زمانی که اقوام آریایی از سه قوم معروف پا به ایران گذاشتند با کشوری پر آب و با دریاچه های متعدد در مناطق مختلف و البته با چراگاه ها و جنگل های انبوه رو به رو شدند که روایت های تاریخی به این موضوع اشاره میکنند. ایران باستان تا اواسط دوره ساسانی هیچ شباهتی به ایران الان نداشت که یک کشور غالبا بیابانی محسوب میشود. این چنین بود که کشور ظرفیت امپراطوری در یک بازه زمانی طولانی را پیدا کرد.